به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

طبق ماده 1035 قانون مدني، وعده ازدواج ايجاد عُلقه زوجيت نمي‌كند اگر چه تمام يا قسمتي از مهريه كه بين طرفين براي موقع ازدواج مقرر شده پرداخته شده باشد.


خواستگاري عبارت از اين است كه از زني تقاضاي ازدواج كنند.

خواستگاري عقد تلقي نمي‌شود و صرفاً يك نوع تقاضا براي امر ازدواج است و ضمانت اجرايي نيز ندارد و حتي اگر زن و مرد همديگر را قبول كنند و به اصطلاح نامزد شوند.

طلاق و ازدواج دو روي يك سكه‌اند؛ ازدواج در ديدگاه شرع و عرف به اين معنا است كه با يك عقد، مرد با اراده و اختيار همسر انتخاب مي‌كند و زن خود را به همسري و زوجيّت در مي‌آورد.

طبق ماده 1035 قانون مدني، وعده ازدواج ايجاد علقه زوجيت نمي‌كند اگر چه تمام يا قسمتي از مهريه كه بين طرفين براي موقع ازدواج مقرر شده پرداخته شده باشد، بنابراين هر يك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاري نشده مي‌تواند از وصلت امتناع كند و طرف ديگر نمي‌تواند به هيچ وجه او را مجبور به ازدواج كرده يا از جهت صرف امتناع از وصلت مطالبه خسارتي كند.

از طرفي وقتي قانوناً هر يك از زن و مرد مادام كه عقد نكاح جاري نشده مي‌تواند از وصلت امتناع كند و طرف ديگر نمي‌تواند به هيچ وجه او را مجبور به ازدواج كند، چگونه مي‌توان راجع به سالن عروسي يا مهريه متعهد باشند لذا اين تعهد مرتبط با اصل عقد است و صرفاً در محدوده ماده فوق و ماده 1037 قانون مدني قابل اعمال است.

براساس ماده 1037 قانون مدني، هريك از نامزدها مي‌تواند در صورت به هم خوردن وصلت منظور هدايايي را كه به طرف ديگر يا ابوين او براي وصلت منظور داده است، مطالبه كند.

همچنين اگر عين هدايا موجود نباشد، مستحق قيمت هدايائي خواهد بود كه عادتاً نگاه داشته مي‌شود مگر اينكه هدايا بدون تقصير طرف ديگر تلف شده باشد.Fars
ادامه مطلب
سه شنبه 30 شهریور 1389  - 8:34 PM

خلبان چنگيز سپهر به محض اطلاع از حمله‌ دشمن به خاك پاك ايران، بدون لحظه‌اي درنگ از محل كارش در ميدان انقلاب، خود را با قطار به پايگاه وحدتي دزفول رساند و سراغ فرمانده پايگاه را گرفت و گفت «به فرمانده پايگاه بگين چنگيز اومده؛ چنگيز سپهر! مي‌خواد همين الانم پرواز كنه!»


عليرضا، نخستين روز جنگ را با تمام ابعادش تجربه كرده بود. حالا كه بعد از حدود 8 ـ 27 سال به سي و يك شهريور 59 فكر مي‌كرد، از چالاكي خودش تعجب مي‌كرد.
آن روزها در پايگا ششم شكاري بوشهر به عنوان فرمانده يكي از گردان‌هاي پروازي خدمت مي‌كرد و مهدي دادپي، فرمانده پايگاه بود. عليرضا نمكي ستوان جوان آن روزها، همراه سرهنگ دادپي، سوار بر خودروي جيب‌اش براي آشتي دادن همافران و درجه‌داران كه اختلاف مختصري بين‌شان پيش آمده بود، راهي گردان پروازي محل استقرار اين نيروها بودند.
عراق مدت‌ها بود كه تحركات مرزي‌اش را شروع كرده بود و پايگاه‌هايي مثل پايگاه‌ بوشهر به علت نزديكي به مرزهاي راهبردي، جايگاه ويژه‌اي داشتند و ضرورت وحدت بين‌ نيروها غير قابل انكار و چشم‌پوشي بود. عليرضا در طول مسير به اين نكته فكر مي‌كرد كه اين مسئله را بايد به بهترين شكل ممكن براي كاركناني كه داشت براي رفع مناقشه‌ جزئي‌شان، نزد آنها مي‌رفت، تعيين و توجيه كند.
همينطور كه داشتند به گردان مزبور مي‌رسيدند، ناگهان مشاهده كرد چهار ـ پنج هواپيما در ارتفاع خيلي پايين و در خلاف باند پروازي پايگاه در حال پروازند. تعجب كرد؛ با خود انديشيد كه شايد مسير پروازي تغيير كرده ولي چرا به او اطلاع نداده‌اند. به هر حال به عنوان يكي از فرماندهان گردان پروازي بايد در جريان قرار مي‌گرفت.
ذهنش درگير حل اين مسئله بود كه ناگهان صداي انفجار مهيبي به گوشش رسيد. تازه در آن لحظه بود كه متوجه شد؛ اصلاً پي نبرده هواپيماهايي كه ديده، از هواپيماهاي مهاجم دشمن بوده‌اند كه حمله هوايي غافلگير كننده‌اي را ترتيب داده‌اند. از جيپ پياده شد؛ ديد كمي آن سوتر باند و اطراف آن، بمباران شدند و ساختمان گردان هم مورد اصابت يكي از همين بمب‌ها قرار گرفته بود. مجدداً سوار جيپ‌اش شده با سرعت به سمت مقر فرمانده پيش رفت. خدمه توپ‌هاي ضدهوايي غافلگير شده بودند و تازه مشغول آماده كردن توپ‌ها بوند.
عليرضا براي كمك به سمت آنها شتافت ولي يكي از هواپيماهاي مهاجم، از سمت راست آنها شتافت و آنها را به گلوله بست؛ او بي‌توجه به انبوه گلوله‌هايي كه كنارش به زمين مي‌خوردند و باند را شخم مي‌زدند، به ياري خدمه توپ‌ها شتافت و آنها را در موقعيت دفاع ضدهوايي قرار داد.
سپس با دستورهايي كه از پست فرماندهي گفت، سر و سامان مناسبي به اوضاع داد؛ به گونه‌اي كه نه تنها هواپيماهاي مهاجم، فراري شدند بلكه با تيزهوشي و درايت لازم، به فاصله كمتر از دو ساعت از حمله عراقي‌ها، خلبانان غيور ايراني توجيه و تجهيز شدند و در حمله‌اي مشابه، پايگاه شعيبيه‌ عراق را مورد هدف قرار دادند و با هماهنگي به عمل آمده بين پايگاه‌ها، پايگاه نوژه نيز در عمليات مشابهي، به بمباران مواضع راهبردي رژيم بعثي در پايگاه كوت پرداخت. روز عجيبي بود. عليرضا تمام جزئيات آن روز را به خاطر داشت.
جنگ رسماً آغاز شده بود و هر كس به فراخور حال و توانايي‌اش، خود را ملزم به دفاع از ميهن خويش مي‌ديد. يكي از افرادي كه او هيچگاه فراموشش نكرد، خلباني به نام چنگيز سپهر بود؛ خلباني ميهن‌پرست كه با وجود نامهرباني‌هايي كه ديده بود و مدت‌ها بود كه مشغول كار غيرنظامي خارج از ارتش بود، به محض اطلاع از حمله‌ دشمن به خاك پاك ايران، بدون لحظه‌اي درنگ از محل كارش در ميدان انقلاب، خود را با قطار به پايگاه وحدتي دزفول رسانده بود و بعد از رسيدن، سراغ فرمانده پايگاه را گرفته بود تا پيغامش را به گوش فرمانده مزبور برسانند «به فرمانده پايگاه بگين چنگيز اومده؛ چنگيز سپهر! مي‌خواد همين الانم پرواز كنه!»
فرمانده وقت نيروي هوايي، شهيد فكوري بود كه طبق دستور او، پايگاه‌ها ملزم به پذيرفتن خلبان‌هايي بودند كه به هر دليلي بعد از انقلاب از ارتش كنار گذاشته شده بودند.
بنابراين چنگيز اجازه پرواز پيدا كرد. نمكي دقيق به خاطر آورد كه در فاصله يكي از لحظات فراغتش كه مشغول تماشاي تلويزيون بود، چهره چنگيز سپهر را مشاهده كرد كه در جواب سؤال خبرنگاري مبني بر اينكه نظر او درباره حمله بعثي‌ها به مناطق مسكوني چيست، پاسخ داده بود:
«ببينين! از قول من به خلباناي نامرد عراقي بگين مرد باشن! بمباران شهرا و ريختن بمب رو سر افراد غيرنظامي و زن‌ و مرداي بي‌دفاع كه هنر نيس! اگه راست مي‌گين بياين مردونه بجنگين! خلاصه از طرف من بهشون بگين اگه فهميدين كه فهميدين وگرنه به ولاي علي كاري باهاتون مي‌كنم كه راه پس و پيشتونو گم كنين...»
و عليرضا، هنوز زنگ صداي چنگيز سپهر، رجز خواندن‌هاي رستمگونه و «به ولاي علي» گفتن غيرتمندانه‌اش را در گوش مي‌شنيد و مي‌انديشيد كه حتماً روزي كه هواپيمايش را دشمن ساقط كرد و او به رودخانه كرخه افتاد، پيش از شهادت جوامردانه‌اش، يك «يا اميرالمؤمنين‌(ع)» جانانه گفته و جان به جان‌آفرين تسليم كرد.Fars
ادامه مطلب
سه شنبه 30 شهریور 1389  - 8:29 PM

نويسنده: مهدي حسيني

در مورد ضريب هوشي اطلاعات جالبي وجود دارد که دانستنش خالي از لطف نخواهد بود‌، ضريب هوش 84 براي ملت ايران ضريب هوش خوبي نيست خبري که هياهوي زيادي برپا کرد.

رابطه ضريب هوشي، کنترل مواليد و ثروت ملت‌ها

با کنترل مواليد در لايه‌هاي زيرين جامعه مي‌توان تاحدي از کاهش ضريب هوشي ميانگين جامعه جلوگيري کرد‌. عدم دسترسي مناسب به تحصيلات و بهداشت، فقر، اعتياد در اين لايه‌ها توجيه کننده اين موضوع مي‌باشد. اتخاذ تمهيدات و سياست‌هاي علمي و عملي براي فقرزدايي، مقابله با شکاف طبقاتي، توجه به عوامل خطرزاي سلامت و عوامل اجتماعي سلامت، حمايت و مديريت علمي نخبگان و نوابغ، معکوس شدن سير مهاجرت آن‌ها و بازنگري علمي کنترل جمعيت تنها بخشي از رژيم درماني ملتي است که مي‌خواهند ضريب هوشي خود را افزايش دهند. «ضريب هوشي و ثروت ملت‌ها» (IQ and the Wealth of Nations) نام کتابي جنجالي نوشته «ريچارد ‌لين» و «تاتو ون‌هانن» است که در سال ۲۰۰۲ چاپ شد. نويسندگان ايرلندي و فنلاندي اين کتاب معتقدند که بين درآمد ملي کشورها (به صورت توليد ناخالص داخلي سرانه) و ضريب هوشي (IQ) متوسط مردم آن کشور رابطه مستقيمي وجود دارد. در اين کتاب، رتبه ايران با ضريب هوشي ۸۴، در جايگاه ۵۲ جهاني قرار دارد.

باهوش‌ترين انسان‌هاي تاريخ

باهوش‌ترين انسان تاريخ «ويليام جيمز سايديس» آمريکايي در سال ۱۸۹۸ ميلادي به دنيا آمد، او در يک سالگي نوشتن را ياد گرفت و در ۵ سالگي به ۵ زبان رايج دنيا صحبت مي‌کرد و در ۱۱ سالگي استاد دانشگاه هاروارد بود. او سرانجام در ۴۶ سالگي در سال ۱۹۴۴ ميلادي درگذشت. جالب توجه اين‌که ضريب هوشي او ۲۵۰ بوده است با اين توصيف که ضريب هوشي انسان معمولي بين ۸۵ تا ۱۱۵ است و اين رقم در انسان‌هاي نابغه بين ۱۵۵ تا ۲۰۰ قرار دارد. براي مثال ضريب هوشي «گاليله» را ۱۸۰ تخمين مي‌زنند و ضريب هوشي «بيل گيتس» بنيان‌گذار شرکت نرم‌افزاري مايکرو‌سافت ۱۶۰ است. با نگاهي به فهرست اسامي افرادي مانند «لئوناردو داوينچي» (‌ضريب هوشي 220‌)، «گوته» (210)، «پاسکال» (195)، «نيوتن» (190)، «لاپلاس» (190)، «ولتر» (190)، «دکارت» (185)، «گاليله» (185)، «کانت» (175)، «داروين» (165)، «موزارت» يا «موتسارت» ( 165)، «انيشتين» (160) درمي‌يابيم که نوابغ چرا نابغه شده‌اند.

ضريب هوشي جورج بوش

روان‌شناسان دانشگاهي در کاليفرنيا ميزان هوش رئيس‌جمهورهاي آمريکا را بررسي و نتيجه‌گيري کرده‌اند فقط ضريب هوشي يک نفر از روساي جمهور آمريکا از «جورج بوش» پايين‌تر بوده است. اشپيگل آنلاين گزارش داد، «ديان کيت سيمونتون»، روان‌شناس دانشگاه کاليفرنيا اعلام کرد: «جورج بوش قطعا به اندازه کافي براي رئيس‌جمهور آمريکا شدن هوش و استعداد داشته است.» وي با اين حال هوش او را مورد ترديد قرار داده و با روش هيستريومتريک مشخص کرده است که هر يک از روساي جمهور آمريکا چه ميزان ضريب هوشي داشته‌اند. اين روان‌شناس براي اين کار به بررسي شخصيت و بيوگرافي تمام روساي جمهور آمريکا در 110 سال اخير پرداخته است. سيمونتون ضريب هوشي رئيس‌جمهور کنوني آمريکا را ميان 111.1 و 138.5 مي‌داند. اين روان‌شناس گفت: «اين ميزان ضريب هوشي تقريبا معادل با متوسط ضريب هوشي يک فارغ‌التحصيل کالج است». «بيل کلينتون»، ضريب هوشي برابر با 136 تا 159 داشته، ضريب هوشي «رونالد ريگان» ميان 118 تا 142 و باهوش‌ترين رئيس‌جمهور آمريکا هم «کوئينسي آدامز» بوده است. او که در سال‌ها 1825 تا 1829حکومت را در دست داشته، ضريب هوشي برابر با 165 تا 175 داشته است. زماني که «صداقت و تجربه» ملاک باشد، بوش ضعف‌هاي بزرگي دارد. او در اين مقولات هيچ امتيازي ندارد. «کلينتون» و «جان اف. کندي» 82 امتياز در اين مقولات دارند، «لينکلن» 95 و «توماس جفرسن» 99.1 امتياز دارند. بنا به گفته اين روان‌شناس، بدترين شاخص‌هاي هوشي بوش هم سطح با برخي از تروريست‌هاست. سيمونتون ادعا مي‌کند که فقط «بن‌لادن» مي‌تواند ضريب هوشي کمتري از بوش داشته باشد. در 110 سال گذشته فقط يک رئيس‌جمهور در آمريکا بوده که ضريب هوشي کمتري نسبت به بوش داشته است. او «وارن هاردينگ» است که در سال‌هاي 1921 تا 1923 مدت اندکي را بر مسند قدرت در کاخ سفيد تکيه زد و امروز به عنوان رئيس‌جمهوري شکست‌ خورده در نظر گرفته مي‌شود.

رابطه ضريب هوشي وآلودگي هوا

پژوهشگران براي اولين بار قرار گرفتن را در معرض هواي آلوده پيش از تولد با ضريب هوشي پايين‌تر در کودکي مربوط دانسته‌اند. اين پژوهش، شواهد قبلي را در مورد اين‌که مه‌دود ممکن است بر مغز در حال تکامل اثر بگذارد تقويت مي‌کند. اين نتايج در بررسي 249 کودک شهر نيويورک که مادران‌شان در طول چند ماه آخر بارداري براي 48 ساعت سنجش‌گرهاي کيفيت‌ هوا را حمل مي‌کردند،‌ به دست آمده است. اين افراد عمدتا در محله‌هاي کم‌ درآمد منهتن شمالي و برنکس جنوبي زندگي مي‌کردند. آن‌ها در معرض مقادير زياد آلودگي هوا، عمدتا در اثر اگزوز ماشين‌ها،‌ اتوبوس‌ها و کاميون‌ها قرار داشتند. اين کودکان در 5 سالگي، تحت آزمون بهره هوشي قرار گرفتند. آن‌هايي که پيش از تولد در معرض بيشترين آلودگي قرار داشتند، به طور متوسط 4 تا 5 نمره بهره هوشي کمتري از کودکاني داشتند که در معرض کمترين آلودگي بودند. «فريدريکا پررا»، سرپرست اين پژوهش و رئيس مرکز بهداشت زيست‌ محيطي کودکان گفت: «اين تفاوت به اندازه کافي بزرگ است که بتواند بر کارکرد کودکان در مدرسه اثر بگذارد.» «دکتر مايکل مسال»،‌ متخصص اطفال در دانشگاه شيکاگو گفت: «اين بررسي به معناي آن نيست که کودکاني که در شهرهاي پر ازدحام زندگي مي‌کنند، نخواهد توانست بخوانند و بنويسند و هجي کنند.» اما او مي‌گويد: «نتايج اين پژوهش به آن معناست که شما لازم نيست کنار يک کارخانه پر از دود زندگي کنيد، تا با خطرات بهداشتي ناشي از آلودگي قرار بگيريد و ممکن است خطرات ناشي از آلودگي معمول هواي شهر بيشتر از آن‌چه باشد که قبلا تصور مي‌شد.»

ضريب هوشي مردان و خطر خودکشي

يک بررسي در سوئد نشان داده است مردان با ضريب‌هوشي پايين با احتمال بيشتري دست به خودکشي مي‌زنند. اين بررسي براي اولين بار همراهي ميان کارکرد عقلاني و خودکشي را نشان مي‌دهد. اين بررسي بر اساس تجزيه و تحليل 1.1 ميليون مرد سوئدي که ضريب‌ هوشي‌شان در حين نظام وظيفه در حدود 18 سالگي اندازه‌گيري شده بود و به طور ميانگين 24 سال مورد پي‌گيري گرفته بودند، انجام شد. اين بررسي که نتايج آن در ژورنال پزشکي بريتانيا منتشر شده است، نشان داد که مردان با کمترين ضريب هوش تقريبا 9 برابر مردان با بالاترين ضريب هوش به‌خاطر اقدام به خودکشي در بيمارستان بستري شده بودند.

«فين راسموسن» از «دانشگاه کارولينسکا» در استکهلم در اين‌باره گفت: «يافته‌هاي ما براي اولين بار رابطه ميان کارکرد عقلاني و خودکشي را نشان مي‌دهد. اين يافته‌ها به معناي آن است که ضريب هوشي بالاتر، خطر اقدام به خودکشي را کاهش مي‌دهد.»

البته راسموسن هشدار داد که اين بررسي زنان را مورد پي‌گيري قرار نداده است و رابطه معکوس ميان ضريب هوشي و خطر اقدام به خودکشي براي افراد دچار بيماري رواني مانند افسردگي شديد يا اسکيزوفرني صادق نيست.اما يادآور شد که نتايج اين بررسي گرچه تنها مردان سوئدي را پي‌گيري کرده، قابل تعميم به ساير کشورها، دست کم در مورد جوامع غربي است. راسموسن افزود: گرچه اين بررسي راه‌ حل کوتاه ‌مدتي براي بهبود قابل ‌توجه در پيش‌گيري از خودکشي ارائه نمي‌دهد، ممکن است پزشکان را برانگيزد تا به خطر اقدام به خودکشي در ميان افراد با ضريب هوش پايين‌تر توجه بيشتري کنند.


ادامه مطلب
سه شنبه 30 شهریور 1389  - 7:41 PM

ضريب هوشي (IQ) عددي است که هوش نسبي يک فرد را معين مي‌کند. ضريب هوش يکي از چندين آزمايش سنجش هوش است. IQ هنگامي که در ابتداي قرن بيستم به‌وسيله «آلفرد بينه» و «تئودور سيمون» به‌وجود آمد، با به دست آوردن نسبت سن عقلاني کودک به سن تقويمي (جسمي) و ضرب کردن آن در عدد 100 محاسبه مي‌شد. بنابراين يک کودک 10 ساله که سن عقلاني او 12 بود (يعني آزمون هوش در سطح يک کودک 12 ساله را با موفقيت انجام داده بود)، ضريب هوشي 120 داشت. اگر اين کودک 10 ساله سن عقلاني 8 مي‌داشت، ضريب هوشي او 80 بود. براساس اين محاسبه، عدد 100 - که در آن سن عقلاني و سن تقويمي معادل هم بودند- ضريب هوشي ميانگين به حساب مي‌آمد.

ضريب هوشي در زمينه‌هاي مختلف مورد استفاده قرار مي‌گيرد: به عنوان پيش‌بيني‌کننده موفقيت تحصيلي يا نيازهاي اختصاصي، بررسي توزيع عدد ضريب هوش در جمعيت‌ها و رابطه آن با ساير متغيرها به‌وسيله جامعه‌شناسان و به عنوان پيش‌بيني‌کننده کارکرد شغلي و درآمد.

براي به دست آوردن سن عقلي راه‌هاي زيادي وجود دارد و معمولا کارشناسان از تست‌هاي خاصي استفاده مي‌کنند که جنبه‌هاي مختلفي مانند تشخيص الگوها، قدرت حافظه کوتاه‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط يا جبر، اطلاعات عمومي، محاسبات رياضيات، درک فضايي، منطق و املا را ارزيابي مي‌کند.

اخيرا در مورد صحت نتايج آزمون‌هاي هوش متداول شبهات زيادي وارد شده است. انجمن روان‌شناسي آمريکا در سال ۱۹۹۵ هوش را به عنوان «توانايي فهم مسائل پيچيده، انطباق موثر با تغييرات محيطي، يادگيري به دنبال تجربيات، استفاده از اشکال مختلف استدلال و فائق آمدن بر مشکلات از طريق تفکر» تعريف کرده است.

اين انجمن بر اين موضوع تأکيد دارد که آزمون‌هاي متداول هوش به هيچ وجه توانايي سنجش چنين سازه انتزاعي پيچيده‌اي را ندارد. مطالعات متعدد، ارتباط مثبت و قوي بين ضريب هوشي با موفقيت تحصيلي، ميزان درآمد، سطح سلامت، طول عمر و سطح اجتماعي و ارتباط منفي و قوي با بيکاري و ارتکاب جرايم را نشان داده است. به اين ترتيب موضوع ضريب هوشي پايين يا افت ضريب هوشي و در مقابل آن سازوکارهاي ارتقاي ضريب هوشي به يک مقوله راهبردي اجتماعي و اقتصادي در بسياري از کشورها تبديل شده است. به اين ترتيب دستيابي به ميانگين ضريب هوشي بالاتر يکي از ابزار توسعه و به‌طور هم‌زمان يکي از دستاوردهاي مهم توسعه محسوب مي‌گردد.

ضريب هوشي يا بهره هوشي يا هوش‌بهر، (IQ) عددي با ميانگين ۱۰۰ و واريانس ۱۵ مي‌باشد. از اين‌رو در رده‌بندي و تقسيم هوش، به صورت متوسط حدود ۷۰ درصد از مردم داراي هوش ميانگين، ۱۲ درصد هوش بالاتر از ميانگين، ۲ درصد درصد خيلي باهوش و يک درصد افراد نابغه را تشکيل مي‌دهند. همين روند در مورد افراد کم‌هوش عقب‌مانده ذهني و ... براي ديگر برقرار است. براي به‌دست آوردن ضريب هوشي فرد، تست‌هاي زيادي براي ارزيابي قابليت‌هاي مختلف ذهني فرد گرفته مي‌شود. تست IQ مهم‌ترين و معروف‌ترين تست براي سنجش توانش ذهني افراد است.

تست فوق نمره استانداردي دارد که ميانگين آن 100 است. در اکثر اين تست‌ها نمره‌اي بين 90 تا 110 هوش متوسط فرد را نشان مي‌دهد. نمره بالاي 130 هوش بالا را نشان مي‌دهد و نمره زير 70 نشانگر مشکلات مغزي فرد است.اين تست مي‌تواند توانايي فرد را در مقابل حل مشکلات و همچنين نگهداري و استفاده از اطلاعات دريافتي اعلام کند. اين توضيح دقيقا به اين معناست که فرد تا چه حد مي‌تواند تحليلگر باشد، مسائل را حل کند، توانايي برقراري ارتباط بين مفاهيم را داشته باشد و اطلاعات را به سرعت دريافت و در ذهن ذخيره کند. حال اگر قصد داريد بهره هوشي خود را اندازه بگيريد مي‌توانيد به وب سايتwww.iqtest.com مراجعه کنيد.جيم


ادامه مطلب
سه شنبه 30 شهریور 1389  - 7:39 PM

تصويرش با لباس محلي مردان روس و ريش‌هاي سفيد بلند شبيه پيرمردهاي توي کتاب‌هاي قصه قديمي است. انگار قرار است داستان مردماني شاد را بخوانيم و او کدخدا يا بزرگ روستايي است که آن مردمان در آن زندگي مي‌کنند. او بزرگ آن روستاست و داستان‌هاي زيادي از مردمان آن روستا مي‌داند و هر بار که بتواند براي دختران و پسران جوان روستا اين داستان‌ها را بازگو خواهد کرد‌. با خودت مي‌گويي «ناتاشا» در رمان «جنگ و صلح» و «آنا» در رمان «آناکارنينا» در همين روستا زندگي کرده‌اند و پيرمرد فقط از زاويه داناي کلي که دارد، يک بعدازظهر نشسته و براي زنان و مردان روستا داستان آن‌ها را بازگو کرده است. داستان مردماني درگير عشق و شر، جنگ و صلح، شکست و پيروزي! «تولستوي» يکي از مشهورترين نويسندگان و بزرگ‌ترين شخصيت‌هاي تاريخ روسيه است. لازم نيست خيلي چيز خوانده باشي تا بشناسيش. جزو آدم بزرگ‌هاي دنياي گذشته است و اهل ادبيات هم نباشي، حداقل يک بار نامش را شنيده‌اي! تولستوي رمان‌هاي جاودانه‌اي به نام «جنگ و صلح» و «آنا کارنينا» تأليف و منتشر کرده‌است. اين دو اثر نام او را در تاريخ ادبيات ثبت کردند. البته تولستوي براي آثارش نتوانست جايزه نوبل دريافت کند. اين روزها از اين اقدام آکادمي نوبل به عنوان يک خطاي بزرگ ياد مي‌کنند. در گزارش رسمي کميته نوبل آمده است که نويسنده‌ جنگ و صلح «استاد شرح حوادث حماسي است» اما مي‌گويند انتقاد تولستوي از دولت و کليسا باعث شد جايزه به او تعلق نگيرد. عدم صلاحيت تولستوي براساس نظر کميته نوبل اين‌طورجمع‌بندي شده است: «آثارتولستوي با معيار جايزه، يعني معنويت والا و وارسته، مطابقت ندارد.»

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
سه شنبه 30 شهریور 1389  - 7:29 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 79

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5898869
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی