:زنان چون خواهان برقراری رابطه هستند، بیشتر تمایل دارند که در تصمیمگیریهای خود دیگران را نیز شرکت دهند؛ اما مردان به خاطر تمرکز کامل روی مشکل و مسئله خیلی سریع قادر به تصمیمگیری هستند و ابتدا تصمیم میگیرند.
اشاره نهجالبلاغه عصاره اندیشه و احساس والای حضرت علی(ع) است که برای تمامی دردهای بشری، نسخههای کامل و درمانگر دارد. آنگاه که به مبانی روانشناختی انسان میپردازد، تمامی فرضیهها و تئوریهای ارائه شده از سوی روانشناسان مشهور در مقابل او زانو میزنند.در شمارههای پیشین بیان شد که نهجالبلاغه عِدْل قرآن است و هر آنچه که حضرت بیان فرمودند، برگرفته از اصول و مبانی ارزشی قرآن کریم است. از جمله مباحثی که پیش از بررسی تفاوتهای زن و مرد و نقش آنها باید مورد توجه قرار میگرفت، مبحث هویت مشترک انسانی زن و مرد است که به طور اجمالی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه به آن پرداخته شد. تفاوتهای زن و مرد از منظر امام علی(ع) یکی از اصول بسیار مهمی که باید به آن توجه شود، تفاوتهای روانی ـ جسمی زنان و مردان است، همچنان که روانشناسان، دینباوران و نظریهپردازان فن، وجود تفاوتها را امری بسیار ضروری و قابل احترام میدانند و برای آن نقش بسیار اساسی و مهمی در ایجاد جاذبه، عشق، حل مسائل، مشکلات و رساندن زن و مرد به تکامل و تعادل قائل میباشند. یکی از عظمتهای قابل توجه در کلام امام علی(ع)، توجه به این تفاوتها در زمانی است که هنوز علم بشر آنقدر پیشرفت نکرده بود که بتواند به وجود این تفاوتها و نقش آنها در زندگیاش پی ببرد. تفاوتها در عرصه عقل و عاطفه یکی از تفاوتهای غیر قابل انکار میان زن و مرد، تفاوت از نظر قوای دماغی، عقلانی و عاطفی است. مقصود از عقل، عقل تجریدی یا همان عقل نظری است؛ زیرا در عقل عملی نه تنها زنان ضعیفتر از مردان نمیباشند؛ بلکه گاهی نیز بر آنها غلبه مینمایند. به عبارت دیگر عقل تئوریک، تحلیلگر، فرضیهباف، فلسفه پرداز و عقل سیاسی ـ اجتماعی در مردان دامنه و قدرت بیشتر و گستردهتر دارد. به طور کلی عقل ریاضی و تفکر نظری، در مردان بیشتر از زنان فعال است؛ ولی عقل عملی که به کمال و صعود انسانها مربوط است، در مورد مرد و زن مساوی میباشد.اگر چه دنیای عقلی و دنیای شهودی و عاطفی زنان متفاوت است، اما این مسئله نقشی در ارزشگذاری انسانی ندارد و عقل عملی که به کمال و صعود انسانی مربوط و در مرد و زن مساوی است، قیاس، استقراء، حل معادلات ریاضی و چیدن صغری و کبرای یک فن میباشد، نه یک ارزش انسانی. اگر نوع مرد در این جهت با نوع زن متفاوت است و کمیت چنین نیرویی در آن دو یکسان نباشد، هرگز به معنای کسر شأن یکی و قدر قیمت دیگری نیست؛ به ویژه که در درک حیات، کمال معرفت الهی، رشد اخلاقی و اراده که همه به عقل عملی مربوط است، زن و مرد مساویاند و حتی درک برخی حقایق لطیف عاطفی و شهودی برای زنان، آسانتر از مردان است و آنان در این نوع ادراکات قویترند. در هر حال یکی از تفاوتهای میان زن و مرد، در زمینه قوای عقلانی است که روانشناسان نیز به این مسئله توجه کردهاند. در این رابطه خانم لامبر میگوید: «در زن قدرت عقل ناقص است؛ زیرا عاطفه قدرتمندش او را بازی میدهد. ما زنان در عین تیزهوشی و ادراک سریع، افکارمان در مسائل اجتماعی ارتباط و پیوستگی ندارد». از تفاوتهایی که امام علی(ع)، در بیان حد عقلی میان زن و مرد به آن اشاره داشته، مسئله نواقصالعقول است که امام در خطبه 80 مطرح کرده است که به معنای نقص ارزشی نیست؛ بلکه بیان ضعف زنان در عرصه مسائل خشک عقلانی و نظری و نسبت به مردان میباشد. ضعف و نقصان زنان در این مسئله به بالندگی و تکامل آنان در عرصههای ارزشی، هیچگونه آسیب جدی وارد نمیکند. علاوه بر تفاوت در حدّ عقل نظری میان زنان و مردان، در عواطف نیز تفاوت وجود دارد. زنان به خاطر رسالت مادری و همسری خود، از شدت عواطف بیشتری برخوردار هستند که این مسئله به خودی خود برای زن، بسیار ارزشمند است؛ زیرا غرایز و عواطف در آدمی سرچشمه حرکت و فعالیت است و بنابر تعبیر روانشناسان، موتور اصلی حرکت و فعالیت مادامالعمر در انسان، عواطف میباشد و نوع و شدت و ضعف آن تأثیر خاصی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد.«کلید سعادت و شقاوت انسان را باید در سلامت و عدم سلامت عاطفی او جستوجو کرد. تنظیم و تعادل عواطف، اساس تکامل شخصیت است و شخصیت هر فرد عموماً از قوت و ضعف عواطف او سرچشمه میگیرد». از آنجا که شدت عواطف در زنان بیشتر است؛ از اینرو ادراکات عقلی آنان نیز بیشتر از عواطف تأثیر میپذیرد، ولی مردان کمتر تحت تأثیر ساختار عاطفی خویش قرار دارند و زنان از جهت غلبه و قدرت عاطفی بر مردان غالب شده، در نتیجه مردان از جهت عاطفی و زنان از حیث عقلانی نسبت به یکدیگر احساس نیاز میکنند.حاصل کلام اینکه مردان در عقل نظری قویتر از زنان هستند و زنان در عقل عملی و این تفاوت هرگز ناشی از اجتماع و فرهنگ نبوده و در طبیعت آنان با توجه به نقش تربیتی و پرورشی آنها قرار داده شده است. آیتالله جوادی آملی در این زمینه میگوید: «قرآن کریم سعی کرد هم از راه موعظه که ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با قلب و دل دارد، با انسان سخن بگوید؛ و هم سعی کرد از راه حکمت که ارتباط غیر مستقیم با دل دارد، با او سخن گوید؛ و اگر کانال عقل و فکر به دالان ورودی ذکر و دل نرسد، سودی ندارد و زنان در بخش دل و قلب و گرایش و جذبه موفقتر از مردانند...».«و از آنجا که زن نگاهبان طبیعی حیات است، خداوند متعال عواطف و احساسات او را خیلی قویتر و متفاوت از مرد قرار داده است؛ زیرا بقای حیات انسانها از نظر نیازی که به احساس لذت و درد دارند، بیشتر به عواطف و احساسات نیازمند است تا دلیل پردازیهای تجریدی». تفاوتها در حدود وظایف و تکالیف شرعی از دیگر تفاوتهای میان زن و مرد، تفاوت در عرصههای وظایف و تکالیف است. اگر چه فعالیت عقلی تجریدی و تعمیمی در مغز مرد بیشتر است، اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگینتر بودن مغز مردان و بیشتر بودن عقل نظری در آنان، به معنای نزدیک بودن مردان به آستان حقیقت متعالی و درک بهتری از واقعیت هستی نیست؛ بلکه مرد به وسیله حواس و عقل نظری خود به حیات مینگرد و به حقیقت نائل میشود. زن بیشتر نوعی علم حضوری و شهودی دارد. اگر مرد در آیینه عقل به حقایق چشم میدوزد، ولی زن در آیینه ذات خویش به حقیقت مینگرد. از آنجا که عقل در اغلب روایات و سخنان معصومین((ع)) به معنای عمل به دین و تقوای عملی آمده است و نیز آنچه که مایه گرامیداشت انسان در محضر پروردگار میگردد، تقواست: ((إِنّ أکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاکُمْ)) و تقوا در اثر عمل صالح رشد مییابد؛ بنابراین ضعف و محدودیت عقل نظری زن، آسیبی در عرصه دینداری و دینباوری او نمیزند؛ بلکه زن به خاطر نفس بسیار حساس و مستقیمی که در حیات دارد، خیلی سریعتر و بهتر با خدای هستیبخش ارتباط برقرار میکند. وصول به تقوای عملی و کمال اخلاقی برای مردان به جهت حاکمیت قدرتمند غرایز و تمایلات شهوانی و نیز داشتن روحیه سخت، زمخت، انعطافناپذیر و آمادگی بیشتر برای خودخواهی، عصیانگری، تکبر و...، امری مشکل بوده و محتاج مشقات و تحمل ریاضتهاست؛ در حالی که زنان به جهت ضعف و محدودیت غرایز و شهوات بر آنها و داشتن روحیه لطیف، سریعالانفعال و انعطافپذیر، زمینه بیشتری برای گرایش به تقوا و ایمان الهی دارند. اگر چه سطح قدرت فکری، عقلانی و حکمت نظری زنان به مراتب پایینتر از مردان است، ولی در مقابل استعداد شدید عاطفی زن و رابطه مستقیم او با حیات، طی طریق تقوا، عمل، تعهد، عرفان و تعبد برای او سهلتر و آسانتر است و زن از طریق شهود و عرفان، بهتر میتواند راه قرب الهی را بپیماید.روانشناسان نیز به مسئله وجود بینش درونی در زن و زمینه برقراری ارتباط بیشتر با جهان هستی و هستیآفرین اشاره کردهاند که امکان پرداختن مفصل به نظریات آنان نمیباشد، اما به طور کلی میتوان گفت میان روانشناسان و نظریهپردازان، توافق اجماعی وجود دارد که زنان در عرصه دینداری و دینباوری به خاطر برخورداری از بینش درونی قویتر موفقتر از مردان هستند. خانم جینا لمبروزو روانشناس معروف میگوید: «بینش، قوه باصره درونی زن است و این دیده پنهانی میتواند قبل از وقوع واقعه، نتیجه آن را مشاهده کند و به زن الهام دارد. بینش زن، قطبنمایی است که او را از گمراهی نجات بخشیده...».مفسر بزرگوار حضرت آیتالله جوادی آملی میفرماید: در پیشتازی زنان و از فضایل آنان همین بس که در صدر اسلام زنان زیادی قبل از همسران خود، دین حنیف را پذیرفته و حقانیت آن را با استدلال تشخیص داده و در پرتو عزم استوار به آن ایمان آوردهاند؛ در حالی که مردان بسیاری مدتها از آن استنکاف داشته و در حقانیت آن تردید داشتند؛ بلکه برای اطفاء نور آن سعی بلیغ مینمودند. این مسئله نشانه هوشمندی و نبوغ زنان و پیشتازی آنان در عرصه دینداری است. در همین رابطه مالکبن انس در مَوَطَاء خود چنین نقل میکند که عدهای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بودهاند؛ مانند دختر ولیدبن مغیره که همسر صفوانبن امیه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نیز ام حکیم، دختر حارثبن هشام که شوهرش عکرمه بن ابی جهل بود، پیش از همسرش اسلام آورد. امیرمؤمنان(ع)، در بحث نواقص الایمان درصدد بیان حد تکالیف و وظایف شرعی و تفاوت زنان از این جهت با مردان هستند و میفرمایند: «معاشر الناس، ان النساء نواقصُ الایمان نواقص الحظوظ و نواقص العقول، فَاَمّا نقصان ایمانهنَّ فقُعودُهن عن الصلاه و الصیام فی ایام حیضهن...».حضرت علی(ع) نقصان ایمان زنان را در دوران قاعدگی به جهت ترک نماز و روزه میداند و این، به معنای آن نیست که ساختار اعتقادی زنان دچار نقصان است؛ بلکه به جهت شرایط خاص جسمی و روانی زن در دوران قاعدگی، بعضی از تکالیف و وظایف در این دوره از زن خواسته نشده است. بنابراین میزان و حد تکلیف زنان و مردان از این جهت با هم متفاوت است که البته ترک نماز و روزه در این دوره ممکن است از نظر اعتقادی، خللی در زن ایجاد نماید. اسلام جهت جبران این نقصان و کمبود، به برقراری رابطه با خداوند به وسیله ذکر و دعا و قرائت قرآن سفارش نموده و در اوقات خاص نماز، توصیه کرده است که وضو بگیرند و در سجاده نماز خود به ذکر و دعا مشغول شوند. از سوی دیگر روزههایی که در این ایام ترک کردهاند، پس از ماه مبارک رمضان به جا آورند. بنابراین این کاهش فشار تکلیف و رهایی زن، به خاطر شرایط خاص اوست و به معنای آن نیست که آنان به طور کلی از نظر ایمانی دچار نقصان هستند؛ همچنان که اشاره حضرت به دلیل نقصان ایمان ـ که همان برکنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت است ـ مؤید این مسئله میباشد. چطور ممکن است که زنان بنابر تعبیر قرآن دارای حیات طیبه و تمامی کمالات معنوی که مردان از آن برخوردارند باشند؛ ولی از نظر ساختار اعتقادی و شخصیت ایمانی دچار نقصان باشند؟! تفاوتها در عرصه هیجانات وجود هیجانات یکی دیگر از تفاوتهای روانی میان زن و مرد است، همچنان که روانشناسان معتقدند زنان سریعالهیجانتر از مردان هستند؛ از اینرو عکسالعمل آنان در مقابل حوادث و اتفاقها متفاوت است. پروفسور ریک میگوید: «زن و مرد از نظر ترکیب به کلی با هم فرق میکنند، علاوه بر این احساس در وجود این دو و میزان هیجانات آنها مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات عکسالعمل نشان نمیدهند». در این زمینه جینا لمبروزو میگوید: «آنچه زن را به اتخاذ تصمیمات خود بر میانگیزد، احساسات قلبی اوست؛ نه مقدمات عقلی».سریعالهیجان بودن زن نسبت به مرد، یک تفاوت روانی است که در عکسالعملها و تصمیمگیریهای زن تأثیر به سزایی دارد؛ به طوری که حضرت علی(ع) با توجه به دنیای مرموز و ناشناخته عاطفی زنان و تأثیر آن بر دنیای بیرون، در جنگ صفین هنگام روبهرو شدن با دشمن رو به لشگریانش کرد و فرمود: «وَلا تَهیجُوا النّساءَ بأذًی وَ إنْ شَتَمْنَ أعراضَکُم و سَبَبْنَ أمَراءَکُم...؛ زنان را با آزار دادن تحریک نکنید، هر چند آبروی شما را بریزند یا امیران شما را دشنام دهند...». به عبارت دیگر حضرت در این سخنان به کم بودن نیروی تحمل زنان در مواجهه با دشمن اشاره کرده و میفرماید، آنها زودتر از مردان تحت تأثیر احساسات خود واقع شده و به هیجان میآیند و تصمیمات و رفتارهایشان بر اساس عواطف و احساسات آنهاست که غلبه بر عقل و اندیشه زنان دارد. از اینرو توصیه امام این است که آنان را دستخوش حوادث و هیجانات زیاد قرار ندهید تا عواطف و احساساتشان بر عقل و اندیشه آنها غلبه نکند. تفاوتها در تحمل بارهای سنگین زندگی یکی دیگر از تفاوتهای روانی میان زن و مرد از دیدگاه روانشناسان و متخصصان فن، تفاوتهای آنان در تحمل مسئولیتهای سنگین و بارهای سنگین و طاقتفرساست. جانگری روانشناس مشهور آمریکایی میگوید:«زنان چون دارای دیدی بسیار باز و گسترده هستند، احتیاجات دیگران آنها را خیلی زود کلافه میکند. زنان در آنِ واحد، حواس خود را به چندین موضوع و شکل معطوف میدارند و یکی از عواملی که باعث میشود آنان زود کلافه شوند، این است که خیلی سریع توانایی خود را در تعیین تقدم امور از دست میدهند و نمیدانند کدام یک از مسائل را زود بررسی کنند. این حالت سبب میشود که زودتر مغشوش و آشفته شوند و یک دفعه احساس میکنند توانایی انجام هیچکاری را ندارند؛ ولی هوشیاری و درایت مرکزی که مردان دارند، به صورت غیر قابل باوری باعث مصمم بودن و کارآیی آنها میشود».به همین جهت است که روانشناسان معتقدند که اگر اموری که در حد طاقت زنان نیست، به آنها تحمیل شود، موجبات مسخ روانی آنها را فراهم میکند؛ از اینرو توصیه میشود که زنها حتیالامکان کمتر در معرض کارهای سنگین و کلان و امور طاقتفرسا قرار گیرند تا سلامت روانی آنها دچار اختلال نشود. توجه امام علی(ع) به این نکته روانشناسانه که از درایت و بینش برگرفته از چشمه وحی آن حضرت نشأت میگیرد، یکی از عجایب کلام امام است؛ همچنان که در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمود:«ولاتملک المرأه من امرها ما جاوز نفسَها. فإن المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه ؛ به زن بیش از حد خود تحمیل مکن؛ زیرا زن همچون شاخه گل است، نه قهرمان».امام در سخن دیگری فرموده است: «ولاتحملوا النساء أثقالهم... ؛ بارهای سنگین زندگی را بر زنان تحمیل نکنید». تفاوتها در عرصههای تصمیمگیری و مشورت تفاوت در تصمیمگیری یکی دیگر از تفاوتهای روانی میان زن و مرد است. تمرکز داشتن مردان و دید باز زنان در تصمیمگیری آنان نقش مؤثری دارد. زنان برای حل مشکل، چندین راه حل را پیدا میکنند؛ از اینرو قادر نیستند متمرکز شوند و تصمیمگیری کنند. همچنین زنان چون خواهان برقراری رابطه هستند، بیشتر تمایل دارند که در تصمیمگیریهای خود دیگران را نیز شرکت دهند؛ اما مردان به خاطر تمرکز کامل روی مشکل و مسئله خیلی سریع قادر به تصمیمگیری هستند و ابتدا تصمیم میگیرند. سپس میتوانند با توجه به مبنای اطلاعات دیگران تصمیم خود را عوض کنند و همین مسئله در مشورت زنان و مردان، تفاوت ایجاد میکند.احساسات و عواطف شدید همانطور که میتواند در تصمیمگیری مرد تأثیر گذارد، در زنها نیز تأثیر میگذارد، اما زنان به جهت غلبه عواطف و احساسات شدید، قبل از آنکه جنبههای عقلانی آن را در نظر بگیرند، بیشتر بر اساس عواطف و احساسات تصمیم میگیرند؛ به همین جهت امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) فرمود:«وَ إیّاکَ وَ مُشاوَرَه النساءِ فإنَّ رأیَهُنَّ إلی أفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إلی وَهْنٍ؛ از مشورت با زنان بپرهیز، که رأی آنان زود سست میشود و تصمیم آنان ناپایدار است». مقصود از سخن فوق نفی هر گونه مشورت با هر زنی نیست؛ زیرا زنان مؤمنه و کسانی که از نظر عقلانی رشد یافته هستند، باید مورد مشورت قرار گیرند.امام با اشاره به همین مطلب در جای دیگری فرموده است: «ایاک و مشاوره انساء الا من جربت بکمال عقل؛ از مشورت با زنانتان بپرهیزید، مگر زمانی که کمال عقل آنها آزمایش شده باشد». تفاوتها در عرصههای عشقورزی و نیاز به محبت توجه عمیق دین اسلام به محبت نسبت به زنان در واقع برای برآورده کردن نیاز شدید زن به محبت است و ما در کلام معصومان((ع)) مطالب زیادی در این مورد میبینیم؛ آنجا که حضرت علی(ع) میفرماید: «مِن أخلاقِ الأنبیاء حُبُّ النساء؛ محبت نسبت به زنان از اخلاق پیامبران است». در واقع حضرت با ذکر این عبارت توجه به زن و ابراز محبت و عشق نسبت به او را برای دیگران ارزشمند جلوه میدهد تا افراد دیگر با الگوگیری از پیامبران در برخوردهای خود، محبت به زن را سرلوحه زندگی قرار داده و به این وسیله این نیاز طبیعی زنان برآورده شود. توجه به نیازهای زنان در سیره عملی حضرت علی(ع) کاملاً مشهود است. زنان نیاز به همدردی و همدلی از سوی همسر خویش دارند و با این همدردی مییابند که زحمتهای فراوان آنها در حفظ زندگی و گرداندن چرخه بزرگ خانواده نادیده گرفته نشده است. به طور مثال حضرت امیر(ع) نسبت به فاطمه زهرا(س) با ابراز ناراحتی از سختیهایی که ایشان در زندگی مشترک آنها میکشد، به او پیشنهاد میکند تا با پدر بزرگوار خود صحبت کرده و تقاضای خدمتکار کند و حضرت نیز چنین میکنند و پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به دخت گرامی خود، تسبیحات حضرت زهرا(س) را به او تعلیم مینمایند. کلمه عشق دو معنای متفاوت برای زن و مرد دارد. آنچه زن از عشق استنباط میکند؛ یعنی ایثار، سرسپردگی بیدریغ و فروگذاری، ولی مردان در شدیدترین شیفتگیهایشان نیز خود را هرگز یکسره وا نمیگذارند، هستی خود را یکباره به پای زنان نمیریزند و در وجود آنان تحلیل نمیروند، اما زنان بیمحاسبه و خالصانه عشق میورزند و به راحتی خود را در این عشقورزی فراموش میکنند. خانم جینا لمبروزو میگوید: «زنان به سوی امور زنده و سودمند تمایل دارند. زنان دیگرخواه هستند و از تصور اینکه زحمت آنها موجب راحتی دیگران است، خرسند شده و به هر رنجی تن میدهند؛ ولی مردان قیدی به مفید بودن اعمال خود برای دیگران ندارند و تنها منظورش آن است که خرسندی خاطر خویش را فراهم سازند».به همین جهت است که زن حاضر است تمام موجودیاش را در راه عشق و محبت نسبت به همسرش نثار کند. او تمام همّ و تلاش خویش را مصروف به دست آوردن قلب همسرش میکند و هر چه کمتر محبت ببیند، بیشتر محبت مینماید تا شاید بتواند محبت و توجه همسرش را به خود معطوف کند.عدم توجه به این نیاز اساسی زن، میتواند خسارتهای جبرانناپذیری به بار آورد. زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات است. منبع :ماهنامه نامه جامعه شماره 93 مریم معینالاسلام ادامه دارد...........