مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 800/791 ق)، صوفى، نویسنده و شاعر، متخلص به جنید. مشهور به شیخ‏الاسلام. وى از خاندانهاى مشهور شیراز بود كه بسیارى از علما و وعاظ از آن برخاستند. او مانند اجداد خویش در جامع عتیق به وعظ و تذكیر اشتغال داشت و بهترین اثر وى «شَدّالازار فى حطّ الاوزار عن زُوار المزار» است كه راهمایى براى زیارت مقابر بزرگان شیراز است و شامل ترجمه احوال 315 تن از معاریف شیراز تا روزگار تألیف كتاب است. این كتاب را فرزند مؤلف، عیسى، تحت عنوان: «ملتمس الاحباء خالصاً من الریا»؛ به فارسى گزارش كرد به «هزار مزار» یا «هزار و یك مزار» مشتهر است. از جنید «دیوان» شعرى حدود هزار و پنجاه بیت باقى مانده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1349 -1287 ق)، فقیه، حكیم، نویسنده و روزنامه‏نگار. وى از سادات و معاریف رجال ادبى و ریاضى اصفهانى بود. در نزد علماء این سامان در فقه و اصول و طب و بخصوص ریاضى و در هیأت جدید و قدیم سرآمد معاصران شد، و تمام عمر خود را صرف تحصیل علوم و اشاعه آن از راه روزنامه و كتاب كرد. میر سید على در سال 1324 ق روزنامه «الجناب» را با چاپ سنگى در اصفهان منتشر كرد. سرانجام در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه دفن شد. از جمله آثار او: «الاصفهان»؛ «راهبر براى مسافرین اصفهان»؛ و «فعالیتهاى فرهنگى بنادر جنوب (بوشهر) در شیخ نشین دوبى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر حسن زارعي متين تولد 1343 خورشيدي در اردستان است.در سال 1362 موفق به ورود به دانشگاه اصفهان رشتة مديريت شد. در سال 1366 شروع به گذراندن دورة فوق ليسانس نمود و در سال 1369 كارشناسي ارشد را از دانشگاه تربيت مدرس تهران دريافت و در سال 1374 موفق به دريافت دكتراي مديريت منابع انساني از دانشگاه تربيت مدرس گرديد.نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار پرديس قم دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : مديريت منابع انساني تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسن زارعي متين تحصيل ابتدايي تا دبيرستان را در قم گذرانيد. در سال 1362 موفق به ورود به دانشگاه اصفهان رشتة مديريت شد. در سال 1366 شروع به گذراندن دورة فوق ليسانس نمود و در سال 1369 كارشناسي ارشد را از دانشگاه تربيت مدرس تهران دريافت و در سال 1374 موفق به دريافت دكتراي مديريت منابع انساني از دانشگاه تربيت مدرس گرديد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سوابق مديريتي و اجرايي دكتر حسن زارعي متين به قرار زير است: رئيس پرديس قم دانشگاه تهران معاون آموزشي و تحصيلات تكميلي پرديس قم سردبير مجله فرهنگ مديريت پرديس قم معاون گروه مديريت پرديس قم نماينده پرديس قم در كمسيون تخصصي علوم انساني هيئت مميزه دانشگاه تهران عضويت در شوراهاي علمي و فرهنگي عضو شوراي تحول اداري استان قم از سال 78 تا 85 عضو شوراي تحقيقات آموزشي و پژوهشي استان قم از سال 1378 تاكنون عضو شوراي فرهنگ عمومي استان قم از سال 84 تا 85 عضو هيئت تحريريه مجله دانشگاه اسلامي از سال 1385 تاكنون عضو هيأت تحريريه مجله فرهنگ مديريت عضو هيئت علمي و دانشيار پرديس قم دانشگاه تهران فعاليتهاي آموزشي : حسن زارعي متين در سال 1374 به عضويت هيأت علمي دانشگاه تهران درآمد و در مجتمع آموزش عالي قم به تدريس پرداخت. دكتر زارعي متين افزون بر تدريس در مجتمع آموزش عالي قم، در ديگر مراكز آموزشي نيز فعاليت دارد. سوابق فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دانشكده مديريت دانشگاه تهران تدريس در دانشكده مديريت دانشگاه مفيد تدريس در مراكز آموزش مديريت دولتي استان قم ، استان يزد تدريس در موسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني تئوريهاي مديريت ، موسسات آموزشي مديريت رفتار سازماني پيشرفته ، پرديس قم و ... مديريت منابع انساني پيشرفته ، پرديس قم و ... سمينار در مسائل نيروي انساني ، پرديس قم و ... مباحث ويژه در مديريت ، پرديس قم و ... مباني سازمان و مديريت ، پرديس قم و ... چگونگي عرضه آثار : سوابق پژوهشي حسن زارعي متين به قرار زير است: تعداد طرحهاي تحقيقاتي : 5 مورد و همچنين چندين طرح در صنايع و معدن و غيره و ناظر طرح هاي تحقيقاتي سال 1384 و 1385 و 1386 استان قم تعداد پايان نامه هايي كه استاد راهنماي آنها بوده اند : 40 مورد تعداد تأليف يا ترجمه مقاله : 24 مورد آثار : 1 مباني سازمان و مديريت رويكرد اقتضائي ويژگي اثر : دانشگاه تهران 1379 2 مباني مديريت و فرهنگ سازماني ويژگي اثر : انتشارات روح 3 مديريت منابع انساني ويژگي اثر : دفتر تبليغات اسلامي -در سال 1378

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

علي اكبر اشعري در سوم مهر سال 1332 در تهران به دنيا آمد. وي داراي مدرك كارشناسي ارشد مديريت منابع انساني است و در حال حاضر مشاور رئيس جمهور و رئيس سازمان اسناد و كتابخانة ملي است. گروه : علوم انساني رشته : مديريت منابع انساني تحصيلات رسمي و حرفه اي : ـ آموزشگاهي: ديپلم رياضي از دبيرستان آذر (شهرستان تهران) ـ دانشگاهي: كارشناسي ارشد مديريت منابع انساني از مركز آموزش مديريت دولتي همسر و فرزندان : علي اكبر اشعري در 26 سالگي (1358) ازدواج كرد. حاصل اين ازدواج 4 فرزند (يك دختر و 3 پسر) است. فرزندان وي به ترتيب دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه صنعتي شريف در رشتة نفت، دانشجوي دكتراي داروسازي دانشگاه تهران، دانش‌آموز پيش‌دانشگاهي رشتة رياضي‌فيزيك دبيرستان علامة حلي و دانش‌آموز سال دوم رشتة رياضي‌فيزيك دبيرستان علامة حلي هستند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : معاون دفتر بررسي، ارشاد و گزينش نيروي انساني وزارت آموزش و پرورش (تا 15/5/1360) مديركل دفتر بررسي، ارشاد و گزينش نيروي انساني وزارت آموزش و پرورش(1360 تا 1361) مشاور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي (1371 تا 1372) قائم مقام وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي (1372 تا 1373) قائم مقام فرهنگي و معاون مطبوعاتي و تبليغاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي(تأسيس خانة روزنامه‌نگاران جوان به منظور ايجاد فرصت براي كشف استعدادهاي جوان و آموزش روزنامه‌نگاري به آنها، تأسيس مركز ملي سنجش افكار عمومي به عنوان امكاني براي نظرسنجي از مودم و شناخت افكار عمومي در هرمورد، پيشنهاد تأسيس انجمن اسلامي روزنامه‌نگاران و آغازگر برگزاري جشنوارة سالانة مطبوعات (1373 تا 1376) مشاور رئيس سازمان صدا و سيما (1376 تا 1377) مشاور رئيس‌سازمان صدا و سيما و رئيس مركز تحقيقات اين سازمان (ارتقاي جايگاه سازماني‌مركز براي افزايش قدرت‌تعامل و اثربخشي بر برنامه‌هاي صدا و سيما) (1377تا 1378) رئيس هيئت مديره و مديرعامل شركت انتشارات سروش(راه اندازي نخستين پايگاه اينترنتي از سوي يك ناشر ايراني و ارائة متن كامل نشريات و معرفي كتابهاي اين انتشارات قبل از توزيع، برپايي جشن رونمايي كتاب براي كتابهاي چاپ اول، تأسيس روزنامة جام جم و ماهنامه‌هاي سروش بانوان و سروش جوان و فصلنامة سروش انديشه)(1378تا 1381) مشاور فرهنگي شهردار تهران(ارائة پيشنهاد برپايي نمايشگاه ياد يار مهربان براي اهداي كتاب و لوازم ورزشي به مدارس ، برپايي جشن رونمايي كتاب، پيشنهاد تأسيس نشرشهر به عنوان حلقة وصل شهرداري و ناشرين و همچنين به منظور تمركر فعاليتهاي انتشاراتي شهرداري و پيشنهاد احداث باغ كتاب تهران (1382 تا 1384) سردبير روزنامة همشهري (1384) مشاور رئيس جمهور و رئيس سازمان اسناد و كتابخانة ملي (برگزاري نخستين همايش تاريخ شفاهي، برپايي جشنوارة خاطره‌ها، فعال كردن پژوهشكدة اسناد، افتتاح مركز مطالعات اسلام شناسي و ايران شناسي، كتابخانة عمومي، كتابخانة كودك و نوجوان و كتابخانة نابينايان و كم بينايان، دريافت مجوز انتشار فصلنامة نامة ايران و اسلام، تكميل نرم‌افزار جامع اسناد و كتابخانة ملي(رسا)، اجراي طرح حافظة ملي ديجيتال، تأسيس كميتة ملي حافظة جهاني و به ثبت رساندن شاهنامة بايسنقري و وقفنامة ربع رشيدي در حافظة جهاني يونسكو، نصب تنديس فردوسي، نصب ساعت آفتابي، تكميل بناي كتابخانة ملي و تجهيز آن، آماده‌سازي و استقرار بيش از هفتصدهزارجلد كتاب براي دسترسي مرا احداث بناي ورزشي براي همكاران و همچنين ايجاد شعبة بانك ملي)(1384 تا ...) فعاليتهاي آموزشي : تدريس در مدرسة راهنمايي و دبيرستان مفيد در منطقة 5 آموزش و پرورش تهران (1361تا1364) معاون آموزش مقدماتي مدرسة عالي شهيد مطهري(تأسيس رشتة علوم و معارف اسلامي و توسعة آن در سطح شهرستانها) و تدريس در دبيرستان علوم و معارف اسلامي شهيد مطهري (1364تا 1370) تدريس در دبيرستان غيرانتفاعي نور كه خود موسس آن بود (1370 تا 1371) مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : موسس دبيرستان غيرانتفاعي نور 1370. تأسيس خانة روزنامه‌نگاران جوان به منظور ايجاد فرصت براي كشف استعدادهاي جوان و آموزش روزنامه‌نگاري به آنها، تأسيس مركز ملي سنجش افكار عمومي به عنوان امكاني براي نظرسنجي از مودم و شناخت افكار عمومي در هرمورد، پيشنهاد تأسيس انجمن اسلامي روزنامه‌نگاران و آغازگر برگزاري جشنوارة سالانة مطبوعات (1373 تا 1376) در زمان قائم مقامي فرهگي و معاون مطبوعاتي و تبليغاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عضويت در كميتة امام خميني براي كمك به زلزله‌زدگان طبس(1356) عضويت در واحد پيگيري و ارزشيابي شوراي انقلاب جمهوري اسلامي ايران(1356) عضويت در هيئت مركزي نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات دومين دورة مجلس شوراي اسلامي(1362) عضويت در هيئت مركزي نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات دورة سوم مجلس شوراي اسلامي و مياندوره‌اي مجلس خبرگان رهبري(1366) عضو هيئت مركزي گزينش مدرسة عالي شهيد مطهري(1367تا1371) عضويت در هيئت مركزي نظارت شوراي نگهبان بر انتخابات رياست جمهوري(1377) عضويت در شوراي عالي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران(1374 تا 1376) عضو هيئت مركزي گزينش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي(1371 تا 1377) عضويت در كميتة برنامه‌ريزي آموزش عمومي برنامة سوم توسعة اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور(1377) عضويت در كميتة نهادهاي مذهبي شوراي فرهنگ و هنر و تربيت بدني برنامة سوم توسعة اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور(1377) عضويت در كميتة ملي ارتباطات يونسكو(1373تا 1376) دورة اول عضويت در هيئت منصفة مطبوعات(1374تا 1376) عضويت در هيئت نظارت بر مطبوعات(1373 تا 1376) عضويت در هيئت اجرايي دورة هفتم انتخابات رياست جمهوري در شهرستان تهران(1376) عضويت در هيئت امناي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي درسي وزارت آموزش و پرورش به عنوان نمايندة رئيس سازمان صدا و سيما(1378) دورة دوم عضويت در هيئت منصفة مطبوعات(1381تا 1383) عضويت در هيئت مركزي گزينش سازمان صدا و سيما( 1377 تا 1386) عضويت در هيئت امناي شهركتاب(1382تا...) عضويت در هيئت مديرة روزنامة همشهري(همكاري در راه‌اندازي همشهري محله و همشهري جوان) (1382 تا 1385) عضويت در هيئت اجرايي انتخابات دورة پنجم مجلس شوراي اسلامي شهرستان تهران(1374) عضويت و رئيس هيئت مديرة موسسة مطبوعاتي ايران(1375 تا ...) عضويت در كميسيون طرح و برنامة شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي(1379تا...) عضويت در هيئت مديرة دفتر نشر فرهنگ اسلامي(1380تا...) عضويت در هيئت اجرايي انتخابات دومين دورة انتخابات شوراي اسلامي و مياندوره‌اي مجلس خبرگان رهبري و مجلس شوراي اسلامي شهرستان تهران(1385) عضويت و رئيس هيئت امناي خانة كتاب(1385 تا ...) عضويت در هيئت امناي موزة علوم و فناوري جمهوري اسلامي ايران(1385 تا...) عضويت در كميتة فرهنگ و تمدن اسلام و ايران شوراي عالي انقلاب فرهنگي(1385 تا...) چگونگي عرضه آثار : مجموعة سرمقاله‌ها با عنوان "آموزش و پرورش ره به كجا مي‌برد؟" در هفته‌نامة سروش كه بعدها به صورت مجموعه چاپ و منتشر شد. انتشار سرمقاله و يادداشتهايي در نشريات سروش بانوان، سروش انديشه، هفته‌نامة سروش و روزنامه‌هاي ابرار، جام جم و همشهري تأليف كتاب پيام غدير. آثار : 1 پيام غدير ويژگي اثر : تاليف

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

سهراب شهيد ثالث در تيرماه سال 1322 در تهران متولد گرديد . وي پس از گذراندن دوران مقدمات تحصيل به اتريش رفت و در شهر وين تحصيلات عاليه خود را در رشته فيلم به پايان برد . سپس فارغ التحصيل كنسرواتور مستقل سينما از پاريس شد . سهراب فعاليت درسينما را از سال 1345 با ساخت فيلم كوتاهي به نام « آيا » آغاز كرد و كارش را به عنوان نويسنده و مترجم سينما بين سال هاي 1352 تا 1354 ادامه داد . و ي در سال 1355 به آلمان مهاجرت كرد و فعاليت فيلم سازي اش را در آنجا ادامه داد. وي بعد از آن به آمريكا رفت و در دهم تيرسال 1377 بر اثر بيماري سرطان درگذشت . گروه : هنر رشته : نمايش گرايش : كارگرداني تحصيلات رسمي و حرفه اي : كودكي سهراب شهيد ثالث در مدرسه و فراگرفتن زبان خارجي و عشق به سينما سپري شد . وي به كمك عمه اش به اتريش رفت و در فاصله سال هاي 1343 - 1344 در مدرسه ( كرواس ) دوره كارگرداني تئاتر را گذراند و پس از آن در مدرسه فيلم در رشته سينما مشغول شد . وي بين سالهاي 1963 تا 1966 در شهروين تحصيلات عاليه ي خود را در رشته فيلم به پايان برد و بعد از آن فارغ التحصيل كنسرواتور مستقل سينما از پاريس شد . خاطرات و وقايع تحصيل : تامين معيشت وكسب درآمد ، سهراب شهيد ثالث را براي مدتي به كارهاي سخت و طاقت فرسا همچون زمين شويي در محيط سرد واداشت ، همين امر باعث ابتلا بيماري سل در او شد . فعاليتهاي ضمن تحصيل : سهراب شهيد ثالث دوران تحصيل را با كار در كوي دانشگاه تامين مي كرد . هم دوره اي ها و همکاران : سهراب شهيد ثالث با ناصر تقوايي ، علي حاتمي ، بهرام بيضايي ، داريوش مهرجويي ، پرويز كيمياوي ، عباس كيارستمي و مسعود كيميايي هم دوره بود ، وقايع ميانسالي : سهراب شهيد ثالث با ساخت فيلم « قرنطينه » در نيمه راه فيلم سازي مورد بي مهري ساواك قرار گرفت ، شايعه دستگيريش سرزبان ها افتاد . در اين زمان اوضاع نابساماني پيدا نمود . مدت دو هفته در بيمارستان بستري شد . زمان و علت فوت : سهراب شهيد ثالث در يك دوران بحراني ، از سال هاي 1365 تا 1370 دچار بيماري سرطان روده شد و سرانجام ، در روز چهارشنبه دهم تير ماه 1377 در پشت دربسته آپارتماني در آمريكا ، در خلوت حضور خود جان سپرد . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سهراب شهيد ثالث مدتي به عنوان نويسنده و مترجم سينما بين سال هاي 1352 تا 1354 فعاليت نمود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فعاليت هاي سينمايي سهراب شهيد ثالث درسال 1345 و با ساخت فيلم كوتاهي به نام «آيا » آغاز شد و به ايران بازگشت و وي پس از تكميل تحصيلات خود در خارج از كشور درسال 1348، پس از مدت ها بي كاري كه باعث رنج فراوان پدر و مادر بود ، با دوندگي فراوان براي پذيرش در فرهنگ و هنر با هزينه خود ، فيلم ( قفس ) را ساخت . او پس از ساختن فيلم « اتفاق ساده » جهت بازديد از استان سيستان و بلوچستان و براي تهيه يك فيلم مستند به آنجا اعزام شد و از بدبختي و فلاكت مردم و زندگي تبعيدي هاي چابهار عكس گرفت ، كه با اين كار نه تنها امكانات تهيه فيلم سينمايي را از دست داد بلكه مجوز آن لغو گرديد . جوائز و نشانها : بيست و دمين فيلم مستند سهراب صاحب جايزة پلاك طلايي جشنواره بين اللملي كودكان و نوجوانان شد . فيلم « يك اتفاق ساده » از جمله فيلم هاي سهراب بود كه به جشنوارة فيلم راه يافت . اعضاي هئيت داوران ، بازيگران و كارگردانان بزرگي چون « سرگئي باندار چوك » و « فرانك كاپرا » جايزه بهترين كارگرداني را به اين فيلم اهدا كردند . اين فيلم در سال 1351 در بخش جنبي فستيوال برلن دو جايزه گرفت . فيلم « طبيعت جان وي نيز ازجمله فيلم هايي بود كه در در فستيوال برلن چهار جايزه را به خوداختصاص داد . آثار : 1 طبيعت بي جان ويژگي اثر : امكانات اين فيلم نيمي توسط تلويزيون و نيمي ديگر را سينماگران پيشرو پذيرفتند . « طبيعت بي جان » فيلمي است كه در آن ديدگاه شهيد ثالث به روشني بيان شده است . اين فيلم چيزي جز تكيه و تاكيد روي لحظه ها مي تواند كنش هاي احساسي فراواني ايجاد نمايد. درون نگري و توجه انسان به من خويش ، سرآغاز جدال و كشمكش با دنياي سرسخت و بيرون او است .اين فيلم در فستيوال برلن جايزه چهار جايزه گرفت. هوشنگ كاظمي ( منتقد سينمايي ) در مورد اين فيلم چنين مي گويد: « رنگ هاي آبي اين فيلم آدم را به ياد پيكاسو مي اندازد.» 2 قرنطينه ويژگي اثر : سهراب هيچگاه نتوانست آن را به پايان ببرد و درنيمه راه مورد بي مهري ساواك قرار گرفت ، اين فيلم مربوط به حوادث پرورشگاهي در خيابان لشكر پايين تر از ميدان قزوين بود . 3 يك اتفاق ساده ويژگي اثر : يك فيلم اتفاق ساده فيلمي آرام با نماهاي ساكن و ثابت ، در فضاي مه آلود بندر انزلي تهيه شد. . اين فيلم به نمايش در نيامد و مورد بي مهري و بي اعتنايي گروه كثيري از منتقدان قرار گرفت . اما با مساعدت هريژه داريوش ، رييس جشنواره فيلم ، به بخش مسابقه راه يافت و جايزه بهترين كارگرداني را به خود اختصاص داد. اين فيلم در سال 1351 در بخش جنبي فستيوال برلن دو جايزه گرفت. [ چيستا ، سال شانزدهم ، شماره 160 ، تير 1378 ، ( سهراب شهيد ثالث نوجويي در سينما مستند : نوشته اسماعيل جعفري ]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

ابراهيم رضازاده مشهور به فخرايي مورخ و نويسنده ، به سال 1278 ه. ش در يك خانواده بازرگان رشتي به دنيا آمد. پدرش حاجي رضا ، از بازرگانان و معتمدين شهر رشت بود. دوران تحصيل فخرايي با تحولات مهمي همچون مشروطيت و جنگ جهاني اول مقارن بود. يكي از افتخارات فخرايي پيوستن به نهضت جنگل و فعاليتهاي سياسي وي در اين دوره بود ، وي در ابتدا منشي مخصوص ميرزا كوچك جنگلي بود و در اواخر كار به سرپرستي معارف جنگل انتخاب گرديد ؛ با شكست جنبش جنگل فخرايي نيز تحت پيگرد قرار گرفت . خانه اش را در فخرايي رشت غارت كردند ، كالاي تجاري پدرش در حريقي عمدي سوخت و با پيروزي انقلاب اكتبر شوروي دكان هاي نفت فروشي كه در رشت، غازيان و حسن رود داشتند نيز از دست رفت. وي به ناچار مدير مدرسه ي شش كلاسه ي انزلي شد و در سال 1301ه. ش به سبب شركت در اعتصاب آموزگاران از خدمت اخراج شد . با آغاز حكومت رضا خان نيروي وي در مجلات و روزنامه هاي وقت شكل خود را نشان داد. وي در سال 1312ه.ش به كار قضاوت روي آورد و سرانجام در سال 1333 ه.ش از كار دادگستري باز نشسته شد . استاد فخرايي در دوران بازنشستگي به تاليف و تصنيف اشتغال داشت و سه كتاب با ارزش او به نام « سردار جنگل ميرزا كوچك خان » ، « گيلان در جنبش مشروطيت » و « گيلان در گذر زمان » به طور مكرر به چاپ رسيده است . وي سر انجام در 16 بهمن 1366 ه.ش به دليل كهولت سن و بيماري ،چشم از جهان فرو بست و به ديار باقي شتافت .

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

ميرزا محمد صادق فخر الاسلام صاحب کتاب انيس الاعلام یکی از علما و نويسندگان بزرگ جهان تشيع در اوايل قرن چهاردهم هجری است. فخر الاسلام خود و پدرش مسيحی بودند. وی یکی از علما و کشيشان مسيح بود و به علت استعداد و نبوغی که از خود ابراز نمود در کشور روم از خواص اصحاب پاپ اعظم مسيحيان (1888 ميلادی) در شمار بود (به واسطه تماس زياد و مصاحبت و مصادقت). گاه با جناب پاپ صحبت از حقانيت اديان آسمانی می شد. و چون محرم راز گرديد پاپ اعظم در خلوت به طور محرمانه از حقانيت اسلام او را واقف نمود! و تکانی عجيب خورد!! و مدتها به خود می پيچيد، و در خلوت به معشوق می ناليد. پس از خوابی عجيب در ضمن رؤيائی عاشقانه خانواده و کشور روم را به قصد ترکيه ترک کرد و سرانجام عازم اروميه و رضائيه گرديد. داستان مفصلی دارد!! او پس از انتخاب مذهب نام خود را محمد صادق نهاد و سپس به فخر الاسلام ملقب گرديد (که اين نام به او زيبد). رو آثار او برخوان و پس از مطالعه کتابهايش از من فقير هم سلامی به او رسان. اثر معروف او انيس الاعلام (در دو جلد) راجع به حقانيت اسلام و رد آئين نصاری است، خلاصه کلام یا علت انتخاب اسلام و رسائلی در اهميت حجاب و حرمت شراب نوشته است. فخر الاسلام کتاب بيان حق و صدوق مطلق را نيز در چند جلد به رشته تحرير برد و حدود سال 1329 در آذربايجان وفات نمود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع :

معين الدين محمد زمجي اسفزاري متخلص به نامي در حدود 850 ه . ق دراسفزار (سبزوار) متولد گرديد .و در همان جا به تحصيل علوم مقدماتي پرداخت . اما در پي آشوبهاي پس از وفات سلطان ابو سعيد تيموري و طاعون سال 838 ه .ق به هرات رفت وتحصيل در علوم مختلف پرداخت ، و ازمحضر استادان بزرگ زمانه بويژه عبد الرحمن جامي (شاعر و صوفي ) بهره برد . و دردربار سلطان حسين بايقرا به مناصب منشي گري ، مهر داري و حتي وقايع نگاري رسيد . وبنابه سفارش خواجه قوام الدين نظام الملك وزير سلطان بايقرا كتاب مشهور روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ محلي و جغرافيايي هرات نگاشت . اسفزاري تاپايان عمربعنوان يكي از دانشمندان ،و مترسلان مشهور زمانه خود به تدريس درمدارس هرات مشغول بود . درشاعري و خط تعليق نيز دست داشت و بيشتر معاصرانش وي را ستوده اند . گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : ايران بعد از اسلام والدين و انساب : معين الدين محمد زمجي اسفزاري در كتاب خود از پدر خود نامي نياورده است اما مي نويسد كه وي شاعري چيره دست بوده و درتوصيف فجايع طاعون هولناك سال 838 ه. ق اشعاري سروده است . تحصيلات رسمي و حرفه اي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري از آغاز جواني دراسفزار آغاز به كسب علم و هنر نمود و نزد استادان زمان به تحصيل پرداخت اما از سال 873 به هرات رفت و از محضر نورالدين عبد الرحمن جامي (عارف ) بهره برد و مدتي بعد درسن 23 سالگي در ديوان خواجه مجد الدين محمد (وزير سلطان حسين بايقرا )به منشي گري مشغول شد . وي درهرات مهارت خود را در علوم گوناگون چون صرف و نحو ،منطق و معاني و بيان و زبان و ادبيات عرب وفقه حنفي و تفسيرو احاديث و زبان وادبيات پارسي و هراتي و تركي جغتايي و قواعد انشاء كه خود آن مورد رساله اي نوشته است ،و علم تاريخ و جغرافيا و فن شعر و خطاطي و نيز مختصري هيئت و نجوم و طب و موسيقي تكميل كرد . خاطرات و وقايع تحصيل : درزمان سلطان ابوسعيد تيموري هنگامي كه معين الدين محمد زمجي اسفزاري هنوز در اسفزار به تحصيل مشغول بود ، مولانا شرف الدين عبد القهار (متخلص به شريف ) كه ازدانشمندان روزگار ربود از آن ولايت گذشت و معين الدين افتخار درك مقدم وي را يافت و مولانا شرف الدين در شعر به بديهه دربار اسفزار گفت : دارد نشاني از بهشت آب و هواي اسفزار معين الدين اسفزاري نيز درپاسخ وي چنين سرود : اكنون زيمن مقدمت دارد به جنت افتخار استادان و مربيان : معين الدين محمد زمجي اسفزاري اولين استاد عرفاني معين الدين محمد در هرات بود . هم دوره اي ها و همکاران : معين الدين محمد زمجي اسفزاري بادانشمنداني چون محمد فرهي ،ميرخواند ، مولانا عبد الرحمان جامي معاصر ومعاشر بوده است . امير عليشيرنوايي ،مولانا عبد الواسع نظامي (منشي ومورخ ) ، شيخ عبد الله ديوانه (خوشنويس ) ، خواجه غياث الدين ده دار (نديم سلطان حسين بايقرا ). وقايع ميانسالي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري عمده عمر خود را باسلطان حسين بايقرا تيموري معاصر و با وي معاشر بود . از حمايت قوام الدين نظام الملك وزير برخورداربود . از سال 897 خواجه قوام الدين نظام الملك به وزارت سلطان حسين بايقرا رسيد . و اسفزاري به خدمت او درآمده به فرمان وي كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ شهرهرات شروع به تاليف كرد . هدف وزير هم خدمت به شاه و هم به جاويدان كردن اثري بوده است از نويسنده اي دانا واديبي كامل بوده است . اسفزاري نيز مدتها پيش از اين درچنين انديشه اي بوده است . وي دراين هنگام تاليف كتاب خود باامير جلال الدين فرخزاد طبسي كه پسر ارشد اميرنورالدين جلال الاسلام بود وا ز اعيان دولت تيمور گوركاني به شمارمي رفت ،ديداركرد . اسفزاري درصددن افزودن كتاب ديگري درادامه شرح وقايع كتاب روضات الجنات بوده است كه بدليل نا آرامي هاي ناشي از كشته شدن خواجه قوام الدين نظام الملك در 903 ه ق اين كارصورت نپذيرفت . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي دربار سلطان بايقرا وتحت حمايت وزير وي قوام الدين نظام الملك بود . وي پيش از قوام الدين ، در خدمت خواجه مجد الدين محمد (وزير سابق سلطان حسين بايقرا )بوده است . از اين رو امير عليشير نوايي (وزير بعدي سلطان حسين ) كه با خواجه قوام الدين نظام الملك نزاع سياسي داشته است ، تنها به ذكر نامي از معين الدين اسفزاري اكتفا نموده است . اسفزاري در دربارسلطان بايقرا تا آنجا ترقي يافت كه نشان شاهي راكه مهر رسمي دربار سلطنت بود و به وي سپرده بودند . فعاليتهاي آموزشي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري چنان در خط تعليق مهارت داشت كه بيشتر اوقات در هرات به تعليم قواعد اين هنر مشغول بود . وي درمدارس هرات نيز بعنوان استاد به تدريس مشغول بوده است . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : معين الدين محمد زمجي اسفزاري علاوه برمنشي گري ،به شاعري و خطاطي مي پرداخت . چنانكه درخط تعليق بسيار ماهر بود. و شعر هايي مي گفت كه بر زبان مردم هرات جاري بود . چنانكه مي نويسد : به سرمه است آنكه مي بيني به چشم هر پري پيكر كه از غوغاي چشمش مي كند خاك سير بر سر چنانكه اشعايي درمدح سلطان حسين بايقرا ،مرثيه شيخ عبد الرحمن جامي و رباعي ،غزليات ،قصاي و مثنوياتي مي سروده و بعنوان شاهد در تاريخ خود بكار مي برد و به نامي متخلص مي كرد . همفکران فرد : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي صاحب ذوقي بوده است كه نثر او از منشيان معاصر وي همچون مولانا حسين واعظ كاشفي صاحب انوار سهيلي و مولانا كمال الدين عبد الواسع نظامي و وقايع نگاري كه سجع و قافيه هاي بسياري درنثر بكار مي برد ، او نثر و ساده تر بوده است . آرا و گرايشهاي خاص : معين الدين محمد زمجي اسفزاري درانشائ مترسل ايراني نسبت به ايرانيان معاصر خود شيوه اي ساده ترو روانتر را برگزيده بود . از نظرمذهبي نيز گويا وي به فقه حنفي گرايش داشته و دراين زمينه ازكودكي آموزشهايي را كسب كرده بود وعلاقه اي در حد تعصب به مذهب خودابراز ميكرد . و شيعيان آن زمان را خارج از دين مي دانست . اما درهمه جاي كتاب خود به اولاد علي (ع) ، بويژه امام رضا (ع) همانند يك شيعي خالصي ،ارادت مي ورزند . از اين گذشته ،وي درراه سلوك و عرفان ازمريدان شيخ عبد الرحمن جامي نيز به شمار مي رود . چگونگي عرضه آثار : معين الدين محمد زمجي اسفزاري كتاب روضات الجنات را در 9-897 ه ق تاليف كرده و به سلطان حسين بايقرا تقديم كرد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 ترسل ويژگي اثر : اين رساله درباره آيين نامه نويسي تاليف كرده است . 2 روضا ت الجنات في اوصاف مدينه هرات ويژگي اثر : كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات دنباله تاريخ نامه هرات اثر سيف بن محمد بن نعقوب هروي (سيفي هروي ) كه وقايع هرات را در (721-618 ه ق) توصيف كرد ، به شمار مي رود . [ آژند ، تاريخ نگاري محلي ايران ،تاريخ نگاري درايران ، تهران ؛گستره ، 1380 ] اين كتاب تاريخ هرات را تاسال 875 ه ق در بر دارد . و در26 روضه مفصل بندي شده است و درآن اطلاعاتي است كه در منابع ديگري نيامده است . گرچه بيشتر مطالب آن تكرار گفته هاي مورخين معاصر پيشين از جمله ابواسحق احمد بن ياسين ، شيخ عبد الرحمن نامي ، سيفي هروي و ربيعي پوشنگي است ،اما بخش آخر كتاب منحصر به ديده ها و شنيده هاي مورخ و روش نگاري كتاب نيز يكي از بهترين و روانترين نمونه هاي نثر فارسي درقرن نهم مي باشد . مطالب كتاب شامل 26 روضه است . روضه هاي هفتم تا دهم درباره ي اخبار ملوك آل كرت و ذكر بلاد وابنيه و مزارات و عمران خراسان و هرات در عهد تيموري است . كتاب مزبوز تاريخ هرات راتصرف آنجا توسط سلطان حسين بايقرا در بر دارد . همچنين اطلاعات جالبي نيز درباب رجال خراسان و هرات درضمن مطالب كتاب آمده است . [معين الدين محمد الزمجي اسفزاري ، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات ،ج 1 ،به اهتمام محمد اسحاق ،كلكته :درپاسري ،1380 ه ق . / 1961 ميلادي ،محال ]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

رضا رضا زاده لنگرودي سال ۱۳۲۹ در لنگرود به دنيا آمد،تحصيلات متوسطه خود رادر زادگاه خويش به پايان برد و براي ادامه تحصيل راهي تهران ‏مي شود. علاقه او به تاريخ از دوران نوجواني شكل گرفت و بر مبناي اين علاقه نيز، راه تحصيلات عاليه اش را پي گرفته است.لنگرودي تحصيلات ‏آكادميك خويش را تا مقطع دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس پيش برد و درطي اين دوران نيز از تحقق و پژوهش در آن نيز غافل نمانده است.رضا ‏زاده لنگرودي از چهره هاي شاخص تاريخ نگاري بخصوص در حوزه دانشنامه نويسي در ايران است.‏ گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : تركمانان تحصيلات رسمي و حرفه اي : پايان دوره متوسطه در زادگاهش و اخذ دكتراي تاريخ از دانشگاه پاريس. تخصص ويژه او پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري ‏تركمانان است مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : رضا رضا زاده لنگرودي مديريت گروه تاريخ در بنياد دايرة المعارف اسلامي را برعهده دارد. بنياد دايرة المعارف اسلامي از سال ۱۳۶۲ همزمان با ‏تأسيس مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي تأسيس شد. اين بنياد داراي ۱۲ گروه علمي در زمينه هاي زبان و ادبيات، اسلام معاصر، جغرافيا، ‏فرهنگ و تمدن، فلسفه و عرفان، تاريخ علم، تاريخ، كلام و خرد، فقه و اصول، قرآن و حديث است. اغلب فعاليت هاي اين بنياد، تأليف دايرة المعارف الفبايي به نام دانشنامه جهان اسلام است كه تاكنون ۱۰جلد از آن به وسيله مؤسسه كتاب ‏مرجع ، منتشر شده است. ‏ آرا و گرايشهاي خاص : رضا رضا زاده لنگرودي رضا زاده لنگرودي درباره دايرة المعارف نويسي در ايران نظريات ارزنده اي دارد:«دايرة المعارف به شكل امروزي، ويژگي هاي خاص خود را ‏دارد و يكي از مهم ترين آنها ويرايش است بخصوص در «دايرة المعارف بزرگ اسلامي» به دليل آن كه مقاله ها از همان آغاز تأليفي بودند و نه ‏ترجمه، ويرايش اهميت خاصي داشت اما در «دايرة المعارف جهان اسلام» از آنجا كه از همان ابتدا مقاله ها ترجمه بودند بيش تر مقابله ‏ومقايسه مطرح بود تا ويرايش، اگر چه هم اكنون در اين دايرة المعارف ها نيز ويرايش اهميت خاصي يافته و مقالات يكدست شده اند. امروزه ‏دايرة المعارف هايي كه در ايران نوشته مي شوند از نظر مستندات از دايرة المعارف هاي قديم اروپا بهتر هستند زيرا در قديم ويراستاران معتقد ‏بودند كه حق با نويسنده است و وقتي افراد بزرگ و برجسته اي مثل «نيكلسون» يا «بارتول» مقاله اي مي نوشتند، كسي نمي توانست به ‏آنها بگويد كه مأخذتان را بياوريد تا استناد آنها را ببينيم، در حالي كه در دايرة المعارف هاي ما، ويراستاران از نويسندگان مقالات در هر مقام و ‏مرتبه اي كه باشند، مستندات را مي خواهند البته ويرايش، گاه مشكلاتي را براي مقالات نويسندگان به وجود مي آورد و اين به دليل آن است ‏كه اغلب مقاله ها با هر موضوعي كه باشند از سوي ويراستاراني كه اغلب ادبيات خوانده اند همان طور كه مقالات ادبي را با ويژگي خاصي ‏ويرايش مي كنند، ويرايش مي شود. همين امر باعث مي شود كه ما در اغلب دايرة المعارف ها با تشابه واژه، تعابير و مفاهيم روبه رو ‏مي شويم، اين از مشكلاتي است كه در حال حاضر در همه دايرة المعارفها و بويژه در «دايرة المعارف جهان اسلام» وجود دارد و ما نمي دانيم ‏چه زماني مي توانيم اين مشكلات را از بين ببريم.» رضازاده درباره مسيري كه دانشنامه نويسي در ايران طي كرده است ،مي گويد: «از آنجايي ‏كه در آن دوران زبان ديپلماسي اروپا فرانسه بود، اصحاب دايرة المعارف به سرپرستي «ديدرو »مي خواستند كه با يك مجموعه اي كه بيانگر ‏انديشه هايشان باشد حاكميت خود را در اروپا (كه در دوران عصر روشنگري بود) به تحقق رسانند. ما دايرة المعارف نويسي را از آنها گرفتيم و در واقع بخشي از اصول آنها را هم وارد كار خود كرديم. يكي از مشخصه هاي حائز اهميت ‏دايرة المعارف استناد است. ما نمي توانيم به دور از استناد مقاله بنويسيم. به همين دليل هم چون اغلب نويسندگان مقاله هاي ما، ايراني ‏هستند، در حقيقت ً تخصص ما بيش از هر چيزي، نزديك به خود ما و مسائل پيرامون ماست. براي مثال ما كسي را نداريم كه درباره عرفان و ‏تصوف در چين آن چنان دقيق و جامع و علمي بنويسد كه مثلاً در مورد عرفان و تصوف ايران مي نويسد. به اين اعتبار، دايرة المعارف هايي كه در ‏ايران نوشته مي شوند فقط ۵ يا ۶درصد مقاله هاي آن در مورد مالزي، اندونزي، آلباني و... است. بنابراين بيش تر مقاله هاي ما همان طور كه ‏آقاي بجنوردي فرمودند، تاريخي است چون زمينه فرهنگي ما غني است و ما در دايرة المعارف مي خواهيم همين ها را عرضه كنيم. براي مثال ‏اساس تأليف دايرة المعارف تشيع به دليل اشتباهاتي بود كه در دايرة المعارف تشيع انگليسي وجود داشت به عنوان نمونه مقاله اي را كه درباره ‏امام رضا(ع) نوشته شده بود براساس يكسري كج فهمي ها بود كه بعدها خود آنها به آن اعتراف كردند. بنابراين همان طور سجادي و استاد ‏فاني اشاره كردند، ما در يك فضاي ذهني تربيت شده ايم و با همان فضاي ذهني هم مي نويسيم به همين دليل مقاله ما درباره ابوالعلاي معري ‏با مقاله اي كه يك عرب درباره او مي نويسد فرق مي كند و بايد هم چنين باشد يا مقاله حافظ كه يك نويسنده عرب مي نويسد، با مقاله اي كه ‏در دانشنامه ادب فارسي يا دانشنامه ايرانيكا درباره حافظ نوشته مي شود بي شك بايد فرق كند؛ چرا كه در اين دايرة المعارف ها با ذهنيت ‏ايراني نوشته مي شود. من مي خواهم بگويم كه دايرة المعارف هاي ما تأثير خوبي در خارج از ايران داشته اند.‏ چگونگي عرضه آثار : تخصص ويژه رضا رضا زاده لنگرودي پژوهش در دوره ايلخانيان و متخصص تاريخ نگاري تركمانان است و در اين باره با دو گرايش تاريخ روايي و تاريخ تحليلي تأليف كرده ‏است.در كنار اين گرايش، لنگرودي سال هاست كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان ‏نوشته است.اثري در۲ جلد، كه جلد نخست آن از سوي انتشارات طهوري چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس ‏از اسلام» است.‏ لنگرودي در مقام رياست بخش تاريخ بنياد دايره المعارف اسلامي و دانشنامه جهان اسلام،علاوه بر نظارت بر سفارش و نگارش مدخل هاي اين ‏حوزه،خود نيز به كار نگارش مقالات ارزنده اي در آن پرداخته و تحقيقات خود را در قالب مدخل هاي دايرة المعارف دنبال كرده است. از آن جمله، ‏نگارش مدخل هاي آتسز،آزاد، بلگرامي،آسين پالاسيوس،آق قويونلو،آل اخشيد،آماري،ابن اثير، ابوالحسن، ابوبكر طهراني، استادسيس و ... ‏ وي در طنز نيز دستي توانا داشت. طنز او در طعنه بر نابه ساماني ها بود و هجو او در افشاي نابرابري هاي اجتماعي. رضازاده لنگرودي اكنون ‏مدتي است كه بر روي «جنبش هاي ديني ـ اجتماعي خراسان در قرن دوم» مطالعات وسيعي را آغاز كرده و اثري با همين عنوان هم به نگارش ‏در آورده است. رضا رضازاده لنگرودي در ميان تاريخ نويسان هم نسل خويش با نگاه دانشنامه نويسي و در نتيجه تكيه بر منابع موثق و پرهيز از ‏ديدگاه هاي شخصي و فراهم آوردن منابعي براي نگرش هاي تطبيقي در تاريخ، از ديگران تفكيك مي شود. بويژه در دوره اي كه تاريخ نگاري ‏جولانگاه تاريخ نگاران غير متعهد شده است.‏ رضا رضازاده لنگرودي، با دانشنامه هاي ديگري از جمله دانشنامه هاي مرتبط با يك منطقه نيز همكاري مي كند و مدخل هايي براي آنان نيز ‏مي نويسد.از جمله مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام ‏ ويژگي اثر : تاليف، 2 جلد. لنگرودي سال هاست كه بر جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام تمركز كرده و اثر مهمي نيز با همين عنوان نوشته ‏است.اثري در? جلد، كه جلد نخست آن از سوي انتشارات فرهنگ نشر نو چاپ و منتشر شده است. كتاب «جنبش هاي اجتماعي در ايران پس ‏از اسلام» گرچه در قالب مجموعه مقالات لنگرودي انتشار يافته، اما وحدت ذهني او در پيگيري گرايش تاريخي اش، اتحاد و وحدت اثرش را به ‏خوبي حفظ كرده و از كتاب جنبش هاي اجتماعي در ايران پس از اسلام اثري قابل ارجاع ساخته است.اما اين كتاب خيلي زود در محافل فرهنگي ‏و حوزه نقد كتاب به عنوان اثري مهم و اثرگذار شناخته شد و لنگرودي را ترغيب به نگارش جلد بعدي اين مجموعه كرد: «جلد دوم اين كتاب هم ‏ادامه جنبش هايي است كه در تاريخ ايران شكل گرفته اند، يعني جنبش نومزدكيان و بردگان زنج است، بعد جنبش زنديه است، جنبش برده ‏داران و جنبش نقطويه...»‏ 2 جنبش هاي ديني ـ اجتماعي خراسان در قرن دوم‏ 3 مدخل كاشان براي دانشنامه كاشان ويژگي اثر : او اين مقاله را با تشريح وضعيت كاشان در دوره پيش از تاريخ آغاز مي كند. آگاهي هاي ما از روزگاران پيش از تاريخ كاشان، مبتني بر ‏كاوش هاي باستانشناسي تپه سيلك است كه نيز نخستين بار در طول سالهاي 7-1933 به دست رومن گيرشمن فرانسوي انجام گرفت. ‏نگارنده براساس آثار يافت شده در حفاري ها صورت گرفته به بررسي ويژگي هاي تمدن كهن سيلك و پيوندهاي سيلك با خارج و تأثيرهاي ‏خارجي بر آن مي پردازد و با توجه به يافته هاي باستانشناسان در گورستان هاي سيلك، گونه هاي انسان شناختي سيلك را بررسي مي كند. ‏در فاصله زماني پس از تمدن سيلك تا دوران ساساني، بويژه در صدر اسلام، اطلاعي از مردم سيلك و ديگر آبادي هاي كاشان در منابع موجود در ‏دست نيست. ولي در پژوهش هاي پراكنده نشان داده شده است كه جوامع گوناگوني در دوره هاي مختلف تاريخي در دشت كاشان، و بويژه در ‏نواحي كوهستاني غرب و جنوب، سكونت داشته اند. بقاياي آتشكده هاي نياسر، نطنز، خرمدشت و... گوياي وجود مراكز زيستي در دوران ‏ساساني در اين منطقه است. رضازاده لنگرودي در ادامه به وضع كاشان در دوره پس از اسلام مي پردازد و از جمله، فرضيه هاي مختلف درباره ‏نامگذاري كاشان را عنوان مي كند. 4 ياد پاينده ويژگي اثر : شامل مجموعه ?? گفتار پژوهشي در قالب يادنامه محمود پاينده و... لنگرودي به زنده نگاه داشتن نام نيكان نيز اعتقاد ويژه دارد و بر مبناي ‏همين اعتقاد است كه مجموعه يادنامه پاينده را تدوين كرده و درباره او مي گويد:«پاينده از شاعران خوش قريحه گيلكي و فارسي بود. شعر كهن ‏و نو را خوب مي شناخت و در قصيده و غزل و رباعي و دوبيتي اشعاري سروده است. اما شيوه نيمايي را بيشتر مي پسنديد. به اعتقاد او «شعر ‏بايد نكاتي به خواننده بياموزد و شاعر پيش از مردم همراه و همگام آنان باشد تا هنر شعرش در زمينه مردم مؤثر باشد. » اشعار فارسي پاينده ‏كه بيش تر مضمون اجتماعي دارند، در عين زيبايي، عامه پسند و عاري از تعقيدات لفظي است. اشعار گيلكي او شيوا، سليس و آكنده از مضامين دلنشين مردم پسند است. افزون بر زبان تعرض به بي عدالتي هاي زمانه، در زبان وصف نيز ‏توانا بود، اما نه در وصف هلال ماه و تشبيه آن به ابروي دلدار بلكه وصف پريشاني هاي فرزندان تيره بخت روزگار.‏ 5 يادگارنامه فخرايي ويژگي اثر : ترانه هايي از اشكور بالا عنوان مقاله كاظم السادات اشكوري در كتاب يادگارنامه فخرايي است كه زير نظر دكتر رضازاده انتشار يافته است.‏

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

هاشم رجب زاده در سال 1320 در شهر تهران به دنيا آمد. رجب زاده بعد از طي مدارج رسمي تحصيلي در دوره متوسطه در تهران، با گرايش تاريخ به دانشگاه مي رود و تحصيلات دانشگاهي اش را تا دريافت درجه دكترا با گرايش تاريخ ايلخانان و تاريخ ايران ادامه مي دهد. پايان نامه دكتراي او درباره سياست و كشورداري رشيدالدين فضل الله بوده است. رجب زاده بعد از تحصيلات دانشگاهي به عنوان وابسته فرهنگي ايران به ژاپن سفر مي كند.اين آغاز يك ارتباط پيوسته با تاريخ وفرهنگ ژاپن مي شود. بار اول در سال ۱۳۵۲ بود كه به ژاپن رفت و مدت چهار سال در مأموريت بود. به عنوان وابسته سفارت و نماينده فرهنگي ايران فعاليت داشت. بعد از آن ،دو سال را در ايران گذراند . بعد از انقلاب هم از طرف وزارت امورخارجه به مأموريت استراليا رفت و حدود دو سال در كانبرا بود. در همين هنگام تدريس در دانشگاه ژاپن را پذيرفت و دوباره به آن كشور بازگشت. وي در مجموع ۲۴ سال در ژاپن زندگي كرد. رجب زاده سال هاست كه در دانشگاه اوساكاي ژاپن ادبيات فارسي و ايرانشناسي درس مي دهد. در اين سال ها او از مهمترين منابع شناخت فرهنگ و تمدن ژاپن بوده و تأليفات و ترجمه هايش نيز در راستاي اين مرجعيت شكل گرفته است. گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : فرهنگ و تمدن ژاپن تحصيلات رسمي و حرفه اي : پايان تحصيلات متوسطه در تهران - تحصيلات عاليه در رشته تاريخ - دريافت دكتراي تاريخ باگرايش تاريخ ايلخانان و تاريخ ايران مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : هاشم رجب زاده بعد از تحصيلات دانشگاهي به عنوان وابسته فرهنگي ايران به ژاپن سفر مي كند. بار اول در سال ۱۳۵۲ بود كه به ژاپن رفت و مدت چهار سال در مأموريت بود. به عنوان وابسته سفارت و نماينده فرهنگي ايران فعاليت داشت. بعد از آن ،دو سال را در ايران گذراند . بعد از انقلاب هم از طرف وزارت امورخارجه به مأموريت استراليا رفت و حدود دو سال در كانبرا بود. فعاليتهاي آموزشي : - تدريس در دانشگاه ژاپن از اوايل دهه ۶۰ - استاد ايران شناسي ادبيات فارسي دردانشگاه اوساكاي ژاپن چگونگي عرضه آثار : هاشم رجب زاده همچنين در معرفي ادبيات و فرهنگ ايران در ژاپن نيز نقش مهمي دارد.او آثاري از ادبيات ايران به زبان ژاپني ترجمه و منتشركرده است، وي دراين باره مي گويد: «ادبيات كلاسيك ايران چون در سال هاي گذشته در ژاپن شناخته شده و مطرح بود، همچنان مطرح است. اما من ابتدا به رباعيات خيام پرداختم. سابقه صدساله ادبيات معاصرايران را در مقالاتي درآنجا معرفي كردم. به غير از اين موارد مطالبي درباره خيام شناسي، سعدي شناسي و فردوسي شناسي نوشته ام. در ژاپن بيش از همه خيام محبوب است كه تاكنون ۱۴ ترجمه از رباعيات او درآنجا منتشرشده و بعد ازخيام، حكيم نظامي بيشترين محبوبيت را دارد. به دليل گيرايي منظومه هاي عاشقانه اش، علاقه عجيبي به آثارش ديده مي شود.» هاشم رجب زاده درباره ترجمه آثار ادبيات معاصر ايران در ژاپن مي گويد:«درآنجا بيش از همه روي آثار صادق هدايت تمركزكرده اند. هدايت را به اين دليل مي شناسند كه ابتدا او را ازطريق ترجمه آثارش درزبان اروپايي شناختند. در دهه اخير توجه بيشتري به ادبيات معاصرايران شده است. براي نمونه يكي از آنها جلال آل احمد است كه ترجمه آثارش قابل مقايسه با ترجمه آثارديگران نيست. سفرنامه و خاطرات ايران نيز اثر ديگري از ترجمه هاي هاشم رجب زاده است. هاشم رجب زاده از نسل مردان سختكوش عرصه تاريخ نگاري، ترجمه و تأليف است. او نمونه والايي از روحيه جست وجوگري ايراني براي شناخت و آموختن براي نسل جديد ايرانيان است. در اين سال ها او از مهمترين منابع شناخت فرهنگ و تمدن ژاپن بوده و تأليفات و ترجمه هايش نيز در راستاي اين مرجعيت شكل گرفته است.بسياري از ايرانيان در سال هاي اخير اگر شناختي از فرهنگ و تاريخ ژاپن به دست آورده اند، يا به ادبيات ژاپني و نيز شعر آن ديار دلبستگي يافته اند،اين شناخت و دلبستگي را مديون آثار رجب زاده نيز هستند. همچنين در سالها اقامت رجب زاده در ژاپن ارتباط نشريات داخلي با او هرگز گسسته نشده و در بسياري از مجلات و نشريات تخصصي ايران شناسي يا تاريخ و فرهنگ،مقالات پرباري را در حوزه هاي كاري اش به چاپ رسانده است. از آن جمله است سلسله يادداشت هاي او در مجله بخارا با نام يادداشت هايي از ژاپن كه چندين سال در هر شماره به چاپ مي رسيد.علاوه بر اين رجب زاده حوزه تأليف و ترجمه كتاب را نيز با جديت دنبال كرده و آثار ويژه اي از زبان ژاپني به فارسي برگردانده است.«انديشه و احساس در شعر معاصرژاپن»، « قصه هاي ژاپني» ،«گل صدبرگ» ،«چنين گفت بودا» و ...بخشي از آثاري است كه در كارنامه او به ثبت رسيده اند.به غير از گل صدبرگ كه مجموعه شعراست، درديگر حوزه ها هم كاركرده ام و مي كنم. درباره تاريخ دوران ميانه، و به طور اختصاصي پيرامون تاريخ ايلخانيان كاركرده ام. درمورد فضل الله تحقيقات و مطالعات گسترده اي دارم كه انتشارات طرح نو يكي از اين كتاب ها را كه پيرامون زندگي و آثارش بود، منتشركرد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آيين كشورداري در عهد وزارت رشيدالدين فضل الله همداني ويژگي اثر : .«آيين كشورداري» نخستين كتاب دكتر هاشم رجب زاده بود كه در باب وزارت رشيدالدين فضل الله نوشته شد.رجب زاده درباره يكي از آثار او مي گويد: «بيان الحقايق از جمله آثار رشيدالدين فضل الله همداني است.بنا به آنچه مؤلف خود در مقدمه كتاب ديگرش لطايف الحقايق اشاره كرده، اين اثر در بردارنده هفده رساله است.اين رساله ها كلامي و بيشتر در تفسير قرآن كريم نگارش يافته و منظور مؤلف از نگارش آنها آشتي دادن ميان فلسفه و كلام است.نسخه اي ناقص از بيان الحقايق در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي محفوظ است كه در سده هشتم هجري كتابت شده و در بردارنده ده رساله از هفده رساله بيان الحقايق است.در برخي از منابع، رساله هاي بيان الحقايق در بيست عنوان فهرست شده است.در اين گفتار، به معرفي نسخه خطي بيان الحقايق ( محفوظ در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي ) پرداخته شده است.» 2 انديشه و احساس در شعر معاصر ژاپن ويژگي اثر : 1358 3 ايران و ماوراء النهر ويژگي اثر : «ايران و ماوراءالنهر» نيز كتابي است كه از اميلي برتشنايدر كه رجب زاده ترجمه كرده و بنياد موقوفات افشار به بازار عرضه كرده است.سياحان و جهانگردان چيني در سده هاي هفتم و هشتم هجري (سيزدهم و چهاردهم ميلادي) در عهد مغول از راه هاي سخت وبياباني گذشته به ماوراءالنهر رفته، سرزمين هايي را كه ديده اند و شرح سفر خود را در روزنامه هاي چيني نوشته و توصيف كرده بودند. اين خاطرات كه مشحون از جستارهاي باارزش تاريخي و جغرافيايي است و اطلاعات مفيدي را در بر دارد اساس كار دكتر اميلي برتشنايدرطبيب و جغرافيدان و گياه شناس معروف آلماني روسي الاصل قرار گرفت كه به اين اسناد دسترسي يافت و كتاب مفصلي فراهم آورد كه بخش ايران آن را محقق توانا دكتر هاشم رجب زاده ترجمه و چاپ كرده است. دكتر برتشنايدر مؤلف اين گنجينه معتبر - كه از آثار مكتوب چيني گرد آمده - در سال ???? به عنوان طبيب در سفارت روسيه در تهران اشتغال داشت و چهار سال در ايران بود، بعد در سال ???? به پكن منتقل شد و نزديك به ?? سال در آنجا ماند و اين اثر علمي نفيس و معتبر حاصل بهره گيري او از منابع چيني محفوظ در كتابخانه هاي پكن بوده كه دو بار در سال هاي ???? و ???? در انگليس به چاپ رسيده بود. مترجم فاضل اين مجموعه را از نسخه چاپ لندن ترجمه و عرضه كرده است رجب زاده درباره اين كتاب مي گويد: « برتشنايدر اعتقاد دارد كه كتاب «جوامع التواريخ» رشيدالدين فضل الله بزرگترين تاريخ عالم است. اين حرف را البته اروپاييان ديگري به مناسبت هاي مختلف مطرح كرده اند. پس اين حرف كه مي گويند، ايرانيان عادت به نوشتن تاريخ نداشتند، درست نيست. چون اگر به شرق دور برويم مي بينيم چيني ها از دوهزار وپانصد سال پيش تاريخ مكتوب دارند و ژاپني ها ازهزاروپانصد سال پيش «يادداشت روزانه» يا تاريخ نامه به صورت روزنگار مي نوشتند و از ميان ايرانيان هم رشيد الدين فضل الله بزرگترين مورخ عصر خود و قرون بعد بود.» 4 بيان الحقايق 5 پروشييا كيكوء ويژگي اثر : نوبويوشي فوروكاوا نفر دوم اين هيأت سفارت، سرهنگ و نماينده ستاد ارتش ژاپن، جدا از گزارشي كه از ديده ها و شنيده ها ويافته هايش به دولت و دستگاه متبوع خود داد، سفرنامه اي هم نگاشت كه در سال ???? م.در توكيو با عنوان «پروشييا كيكوء»(يادداشت هاي سفر ايران) چاپ شد. رجب زاده همچنين ردپاي حضور ايرانيان در ژاپن را نيز دنبال مي كند و بويژه در شناسايي قبيله اي تاريخي از ژاپن كه به نظر مي رسد از دربار ساسانيان به آن ديار عزيمت كرده اند،نقش مهمي داشته است. از بازماندگان اين قبيله ژاپني خانمي است به نام هيروكو نيشي زاوا كه اكنون بيشتر از هفتاد سال دارد. او به گواهي اسناد خانوادگي، خود را نسل پنجاه و سوم ازتبار شاهزادگان ساساني كه در سده هفتم ميلادي و در پي ويران شدن تيسفون به خاور دور آمدند، ميداند و كتابي هم، داستان گونه، با نام«از تبار ايراني» منتشر كرد كه جلد يكم از چند دفتري است كه درباره خاندان خود در دست نگارش دارد.خانواده او از ديرباز درناگانو، ايالت كوهستاني در ميانه جزيره اصلي ژاپن، هونشو ، مقيم بوده اند، اما او اكنون در شهر توكيو زندگي ميكند. او گفته است: « از نشان خانوادگي ام و آثاري كه بازمانده، مي توانم تاريخ خاندانم را تا سال ???? پيش از ميلاد يا بيشتر از آن دنبال كنم». رجب زاده ، حكايت مي كند كه روزي در بهار ،?? تلفني به او گفته اند يك خانم ساساني قصد ديدار او را دارد تا پاره اي از مشكلات تحقيقاتي خود را حل كند! هاشم رجب زاده در نوشته اي سوابقي را مي آورد كه نشان مي دهد بنا به مدارك تاريخي در ژاپن در نيمه قرن هفتم ميلادي ايرانياني به آن كشور رفته و در آنجا ساكن شده اند.از جمله به نقل از «نيهون شهوكي» تاريخ نامه باستاني ژاپن در ضبط رويدادهاي سال ??? ميلادي آورده: تابستان.ماه چهار (آوريل ) دو مرد و دو زن از سرزمين تخارا (ايران) و يك زن از سراواستي را توفان به هيو گو آورد.??? ميلادي برابر با سال ?? هـ است.با توجه به اينكه اعراب در سال ?? هـ ??? م.به ايران يورش كردند، مي توان حدس زد كه سفر نياكان خانم نيشي زاوا، يعني آن شاهزادگان ساساني كه توفان آنها را به سواحل ژاپن رسانده، از ايران به ژاپن چند سالي طول كشيده است.معلوم نيست كه آن توفان زدگان، اجداد خانم نيشي زاوا بوده باشند اما گويا اجداد اين زن ساساني هم سرنوشتي مشابه آنان داشته اند. 6 ترجمه سفرنامه فوروكاوا 7 ترجمه سفرنامه هاي ژاپني بوتجان 8 ترجمه سفرنامه و خاطرات آشي كاگا 9 جستارها ويژگي اثر : گزيده مقالات ايرانشناسان و شرق شناسان ژاپن 10 چنين گفت بودا 11 زندگي و آثار رشيد الدين فضل الله همداني ويژگي اثر : رساله هايي كه رشيدالدين فضل الله نوشته، در مجموع پنج كتاب است كه يكي مجمل الرشيدي مركب از چهار كتاب است و يكي هم بيان الحايق كه كتاب جداگانه اي است. رجب زاده درسال ?? درباره زندگي و آثار رشيدالدين فضل الله كتابي نوشت كه انتشارات طرح نو آن را به بازار عرضه كرد 12 سفرنامه فوكوشيما يا سوماسا 13 سفرنامه ماساجي 14 سفرنامه يوشيدا ماساهارو ويژگي اثر : نخستين كتاب از اين مجموعه «سفرنامه يوشيدا ماساهارو» بود كه ?? سال پيش انتشارات آستان قدس رضوي منتشر كرد. هيأتي كه به رياست ماساهارو يوشيدا در سال ???? ميلادي ، ???? ه.ق، دوازده سال پس از آغاز تجدّد ژاپن (نهضتِ ميِجي)به دربار ناصرالدين شاه آمد، پس از گذراندن مأموريت خود در ايران، از راه روسيه و درياي سياه و بندر باتوُمي (اكنون در خاك گرجستان)به استانبول رفت تا از دربار عثماني نيز ديدن كند.ورود اين هيأت به خاك عثماني چند سالي پس از جنگ روسيه و عثماني و شكست و ادبار كار آل عثمان بود . 15 قصه هاي ژاپني 16 قصه هاي ژاپني ويژگي اثر : 1363 17 گل صدبرگ (گزينه اي از اشعار كهن ژاپني) ويژگي اثر : در ژاپن من در مورد تاريخ وفرهنگ ايران تدريس مي كنم. ادبيات فارسي را يك خانم ژاپني تدريس مي كند به اسم فوجي موتو. اين استاد، زبان فارسي را خوب مي داند و كتاب «گل صدبرگ» را با همكاري او به فارسي برگردانده ام. اين كتاب در واقع گزيده اي از ? هزار و پانصد قطعه شعر قديم ژاپني است كه بيش ازهزارسال پيش سروده شده بود 18 مفتاح التفاسير ويژگي اثر : هاشم رجب زاده در حال حاضر «بيان الحقايق» مجموعه ?? رساله كلامي، فلسفي و ديني از رشيدالدين فضل الله همداني را گردآوري، تصحيح و مقدمه نويسي كرده است، كه آن را به همراه «مفتاح التفاسير» - از ديگر رساله هاي رشيد الدين - به ترتيب مركز نشر ميراث مكتوب و مركز بزرگ دايرة المعارف اسلامي منتشر مي كنند. 19 نگاهي به تاريخ اسلام در ژاپن

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

از اساتید و دانشمندان درجه اول علم حقوق در ایران است. او در 1277 در تهران متولد شد. پس از فراگرفتن مقدمات زبان و ادبیات فارسى و علم حقوق، براى ادامه‏ى تحصیل به روسیه رفت و از دانشگاه مسكو درجه‏ى دكترا در حقوق جزا گرفت. سپس عازم فرانسه شد و از دانشگاه پاریس نیز درجه‏ى دكترا در حقوق مدنى دریافت كرد. بعد از مراجعت به ایران، كار خود را از دادگسترى آغاز كرد. سالها ریاست اداره فنى و ریاست اداره حقوقى با او بود و مدتى نیز مستشار و رئیس شعبه تمیز شد. در 1330 هنگام خلع ید از شركت سابق نفت، عضو هیئت مدیره خلع‏ید بود. دكتر على‏آبادى سرانجام به دادستانى كل كشور منصوب گردید و قریب ده سال در آن سمت باقى ماند تا اینكه در 75 سالگى بازنشسته شد. وى استاد دانشگاه تهران و صاحب تالیفات متعددى در علم حقوق مخصوصا حقوق جزا و حقوق جنائى مى‏باشد. سالها در دانشكده‏ى حقوق تهران و دانشكده‏ى پلیس و دانشگاه ملى و دبیرستان دارائى تدریس مى‏نمود. دكتر عبدالحسین على‏آبادى بحق استاد و حقوقدان بود. در كار قضا بى‏نهایت دقیق و باحوصله و بى‏طرف بود. در زمان دادستانى كشور خیلى خوب كار كرد و جلوى بسیارى از تعدیات و قانون‏شكنیها را گرفت. اساسا وزراى دادگسترى را تحویل نمى‏گرفت. دائما در حال مطالعه و قرائت پرونده‏ها در روز و شب بود. چون همسرى انتخاب ننموده و تنها زندگى مى‏كرد، بیشتر علاقه‏ى او بر محور شغلش قرار داشت. از مال دنیا بهره‏اى نبرد. در نهایت صرفه‏جوئى زندگى مى‏كرد. وى جثه‏اى كوچك و لاغر داشت. برادر وى محمد سرورى مدتها رئیس دیوان عالى كشور بود. در 1366 در تهران درگذشت. در روزهاى پایانى سلطنت محمدرضاشاه به عضویت شوراى سلطنت تعیین گردید. (تو 1281 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایى و متوسطه وارد مدرسه‏ى علوم سیاسى شد. بعد از پایان تحصیلات خود در آن مدرسه با اولین دسته‏ى دانشجویان اعزامى به خارج به فرانسه رفت و موفق به اخذ لیسانس در رشته‏ى حقوق خصوصى و اقتصاد شد. پس از آن به تحصیل فلسفه پرداخت. سپس به انگلستان مسافرت كرد و در دانشگاه لندن به فراگیرى زبان و ادبیات انگلیسى پرداخت و به ایران مراجعت كرد و در دانشكده‏ى حقوق و دبیرستان دارایى به تدریس اشتغال ورزید. بعد در وزارت دادگسترى به سمت مشاور عالى قضایى اشتغال یافت. اثر وى: «حقوق جنایى».[1]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

در یك خانواده‏ى متوسط در تبریز به سال 1282 تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران انجام داد و از مدرسه‏ى دارالفنون دیپلم گرفت. پس از چندى با هزینه‏ى شخصى به اروپا رفت و در برلن وارد دانشگاه شد. پس از زحمات زیاد در علم فیزكوشیمى (علم واسط میان شیمى و فیزیك) درجه‏ى دكترا دریافت كرد. پس از پایان دكتراى خود در این رشته، یك دوره‏ى تخصصى نیز در شیمى تسلیحات دید. در ریاضیات عالى، فلسفه، روانشناسى، جامعه‏شناسى و مكتب‏هاى سیاسى مطالعاتى كرد و از نظر افكار تحت تأثیر عقاید سوسیالیست‏ها و كمونیست‏ها قرار گرفت. هنگام تحصیل در برلن با چند نفر از رفقاى خود روزنامه‏اى به نام پیكار دائر كرد و از رژیم رضاشاه انتقاد مى‏نمود. سرانجام دولت آلمان این روزنامه را تعطیل كرد. ارانى پس از مراجعت به ایران در مدرسه‏ى فنى تهران به سمت استادى فیزیك و در وزارت صناعت به عضویت انتخاب شد و ضمناً نشریه‏اى به نام دنیا منتشر ساخت. دنیا مجله‏اى ماركسیستى بود و دو سال انتشار یافت. تدریجاً مصادر امور فهمیدند كه ماهیت این نشریه چیست و چرا منتشر مى‏شود. به دنبال توقیف آن، ارانى را به اتفاق 52 نفر دیگر كه همه از روشنفكران آن روز و از هم مسلكان وى بودند و به 53 نفر مشهور شده‏اند توقیف كردند. همه‏ى متهمین خود را بى‏تقصیر خواندند و استرحام كردند جز ارانى كه اساس عقاید خود را به صورت علمى و با شهامت در دادگاه تشریح نمود. دادگاه رأى خود را صادر كرد و او را به ده سال زندان محكوم نمود. دو سال در زندان بود و ظاهراً بر اثر ابتلا به بیمارى تیفوس درگذشت. به زبان‏هاى آلمانى، فرانسه، انگلیسى، و عربى آشنائى داشت. وى در واقع پایه‏گذار حزب توده‏ى ایران و نخستین مروج اندیشه‏ى ماركسیستى در ایران به عنوان اندیشه‏اى علمى است. پسیكولوژى و ماتریالیسم دیالكتیك مهمترین كتاب‏هاى تألیفى اوست. (1318 -1281 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در مدارس شرف و دارالفنون گذراند و وارد مدرسه عالى پزشكى تهران شد. پس از مدتى براى ادامه‏ى تحصیل به آلمان رفت و موفق به گذراندن دوره‏ى دكتراى فیزیك و شیمى شد و از دانشكده‏ى فلسفه نیز گواهینامه لیسانس گرفت. سپس به عنوان استاد ادبیات شرق، در برلین به تدریس پرداخت. در برلین روزنامه‏ى «پیكار» را تأسیس كرد كه در لایپزیك چاپ و مخفیانه در ایران منتشر مى‏شد. در سال 1309 ش به ایران بازگشت، نخست در وزارت معارف استخدام و به تدریس پرداخت و سپس عنوان رییس تعلیمات یافت. در تهران با انتشار مجله‏ى «دنیا» و بعضى كتب دیگر به نشر مرام اشتراكى پرداخت. در بین پاره‏اى از جوانان نفوذ زیادى یافت. وى در سالهاى پس از مراجعت خود از اروپا، در دبیرستانهاى پایتخت فیزیك و شیمى تدریس مى‏كرد. ارانى در زندان درگذشت. او شعر نیز مى‏سرود و چندین كتاب تألیف كرد كه برى از آنها عبارت‏اند از: «اصول علم روح»؛ «اصول علم شیمى»؛ «اصول علم فیزیك»؛ «بشر از نظر مادى»؛ «پسیكولوژى علم الروح»؛ «تئوریهاى علم»؛ «عرفان و اصول مادى»؛ «فرضیه‏ى نسبى»؛ «گلهاى سفید».[1]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهارم ق)، نویسنده و شاعر. یكى از ملوك طبرستان و از شاهزادگان آل‏باوند بود. وى به زبان طبرى كتابى به نام «مرزبان نامه» نوشت. این كتاب به سبك «كلیله و دمنه» و از زبان حیوانات مى‏باشد كه محمد بن غازى آن را ترجمه كرد و «روضة العقول» نامید. بعد از وى در قرن هفتم قمرى سعدالدین وراوینى آن كتاب را تصحیح و به فارسى ترجمه كرد. علاوه بر این كتاب، از وى «دیوان» شعرى نیز به جاى مانده كه «نیكى نامه» نامیده شده است. در «شعراى مازندران و گرگان» نام وى مرزبان بن رستم بن شروین و «دیوان» او «گیل نامه» ذكر شده است.[1] اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن. مؤلف كتاب مرزبان (ه.م) مى‏باشد. وى یكى از ملوك طبرستان و از خاندان آل‏باوند است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1267 ش)، حقوقدان، استاد دانشگاه و نویسنده. در بادكوبه به دنیا آمد.وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در آن شهر گذراند و تحصیلات حقوق را در دانشكده‏ى حقوق پتروگراد به پایان رساند. سپس به پاریس عزیمت نمود و در رشته‏ى حقوق دكترا گرفت. در 1309 ش به تهران آمد و در دانشكده‏ى حقوق به تدریس پرداخت. یو چند سال ریاست دانشكده‏ى حقوق را به عهده داشت و پس از مدتى به عنوان مشاور حقوقى در وزارت خارجه به خدمت مشغول شد. سرانجام در تهران وفات یافت و در باغ طوطى‏شاه عبدالعظیم دفن شد. آثار وى: «حقوق اساسى»؛«حقوق اساسى فرانسه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 330 ق)، مفسر و مصنف. او به كتابش «غریب القرآن» كه بر اساس حروف معجم در مدت پانزده سال تصنیف كرده، مشهور است. عزیرى كتابش را بر ابن‏انبارى خواند و او اصلاحاتى در آن نمود. ابوعبدالله بن بطن و عثمان بن احمد بن سمعان و عبدالله بن حسین سامرى مقرى از وى این كتاب را روایت كرده‏اند. دارقطنى حافظ عبدالغنى و خطیب و ابن‏ماكولا اسم پدر وى را عزیز آورده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، روزنامه‏نگار، مورخ و نویسنده. وى مدیر و صاحب امتیاز هفته‏نامه‏ى «نامه‏ى آزادگان» بود كه از 1305 ش انتشار آن آغاز شد. از آثارش: «آثار بزرگارن در اخلاق»؛ «افكار صد مرد نامى»؛ «امیرالمؤمنین على (ع)»؛ «تاریخ ملل قدیمه‏ى شرق و غرب»؛ «پیغمبر اسلام»؛ «تاریخ نو»؛ «فالهاى حافظ»؛ «گلهاى خوشبو».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1286 ش)، نویسنده و مترجم. وى در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران و تحصیلات عالى را در دانشگاه لندن در رشته‏ى حقوق به پایان رساند. در سال 1306 ش به ایران بازگشت و به عضویت شركت نفت درآمد. روحانى به مباحث ادبى و فلسفى و خلاقى و هنرى علاقه وافرى داشت و در زمینه‏ى موسیقى علمى و فلسفه هنرهاى زیبا از صاحب نظران كشور بود. وى از موسسان انجن فیلارمونیك تهران و دبیر انجمن بود. روحانى علاوه بر تبحر در زبانهاى انگلیسى و فرانسه، به زبانهاى عربى و لاتین نیز آشنا بود. از آثار وى: ترجمه‏اى از «الهى‏نامه‏ى عطار» به زبان فرانسه؛ «جمهور» افلاطون، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1340 -1273 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به محزون. وى خواهرزاده‏ى سید جمال‏الدین اسدآبادى است. در اسدآباد همدان به دنیا آمد. نیاكان او به طایفه‏ى مستوفیان معروف بودند. وى علوم قدیمه را نزد استادان عصر خود به پایان برد و از محضر سید صفدر، پدر سید جمال‏الدین، و خود سید كسب فیض كرد. همچنین منشى مقالات فارسى سید و مورد اعتماد او بود. محزون شاعرى توانا و وطن دوست بود و بیشتر اوقاتش را به مطالعه و تحقیقات علمى و ادبى مى‏گذراند. بعد از فوت جسد وى را به عتبات عالیه منتقل كردند و در وادى‏السلام نجف به خاك سپردند. آثار چاپ شده‏ى وى: «رساله‏اى در شرح حال سید جمال‏الدین»؛ «دیوان» اشعار، مشتمل بر چهار هزار بیت؛ «رساله‏اى در عروض»، كه در مقدمه‏ى دیوان اشعارش چاپ شده؛ «كتاب لغت عربى با ترجمه‏ى فارسى»؛ «مثنوى صفائیه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 14 شهریور 1395  - 4:17 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

در 1276 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به خدمت در وزارت دارائى درآمد و مراحل ترقى را سریعا طى كرد. از اهم مشاغل وى ریاست دارائى مشهد، ریاست دارائى سنندج و ریاست دارائى آذربایجان را مى‏توان نام برد. در 1319 شهردار تهران شد و قریب یك سال و چند ماه شهردار پایتخت بود. بعد از شهریور 1320 به وزارت دارائى بازگشت و مدیركل آن وزارتخانه گردید و بعد مدیركل گمركات شد و در 1330 به معاونت وزارت دارائى رسید. چندى ریاست شركت معاملات خارجى با او بود. در 1334 مجددا به معاونت وزارت دارائى منصوب شد و مدتى هم در آن وزارتخانه كفیل بود. روى‏هم‏رفته مرد موجه و قابلى بود. وفات او در سال 1364 در تهران اتفاق افتاد. (س چهاردهم ق)، نویسنده. از صاحب منصبان وزارت دارایى بود و چندى نیز كفالت آن وزارتخانه را به عهده داشت. از آثار وى: «اقتصاد ایران»؛ «اقتصاد كامل قائم بر بودجه‏ى كامل است»؛ «هدیه به دكتر میلیسپو».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

مترجم، شاعر. تولد: 1281. درگذشت: 6 آذر 1373. محمدعلى نجاتى از اوان نوجوانى به عضویت انجمن‏هاى ادبى ایران و حكیم نظامى به سرپرستى وحید دستگردى درآمد. وى مدتى مدیریت مجله‏ى ادبى «ارمغان» را به عهده داشت. بعدها كه به خدمت ارتش درآمد، مدت ده سال سردبیرى مجله‏ى «ژاندارمرى» را بر عهده داشت. آثار ادبى نجاتى اعم از شعر و مقاله در اغلب مجلات ادبى از جمله «یغما»، «ارمغان» و «گوهر» منتشر شده است. نجاتى در طنز نیز آثار منظومى دارد و غیر از مقالات و تحقیقات ادبى، كتاب عجایب المقدور فى اخبار تیمور اثر شرفشاه توسط وى ترجمه شده است. شایان ذكر است كه این كتاب به عنوان بهترین كتاب سال نیز شناخته شده است. (1373 -1284 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر. در تهران به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در آموزشگاه‏هاى اسلام و ثروت به پایان رساند. سپس به كسب علوم ادبى و عربى پرداخت و از محضر وحید دستگردى مایه‏هاى ادبى اخذ كرد و قریب ده سال به عنوان مدیر داخلى مجله‏ى «ارمغان» با وى همكارى نمود و در تصحیح متون ادبى همكار نزدیك او بود و چند سال نیز به عنوان معاون كتابخانه‏ى ملى مشغول خدمت گردید. از آثار وى: ترجمه‏ى «عجایب المقدور فى نوائب تیمور»، تألیف ابن عربشاه، به نام «زندگى شگفت‏آور تیمور»؛ «دیوان» شعر؛ اهتمام در انتشار «دیوان» شعر ملك‏الشعراء فتحعلى خان صبا.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1372 -1297 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم. وى دوره‏ى لیسانس زبان‏هاى خارجى را در دانشسراى عالى گذراند و از دانشكده‏ى الهیات دكترا گرفت و سرانجام بعد از سالها كه عهده‏دار خدمات فرهنگى بود، در همان دانشكده به تدریس زبان فرانسه پرداخت. هروى مقالات ادبى و نقدهایى در مورد كار دیگر اساتید در «دیوان» حافظ نوشته كه به همت دكتر عنایت‏اللَّه مجیدى به چاپ رسیده است. وى در تهران درگذشت و در گرگان، در كنار افراد خاندان خود به خاك سپرده شد. از دیگر آثار وى: «شرح غزلهاى حافظ»؛ «فرهنگ البسه مسلمانان»، ترجمه؛ «زندگینامه‏ى داستایوفسكى» هانرى تروا، ترجمه؛ ترجمه‏ى جلد اول «تاریخ بزرگ جهان»؛ «درسهایى براى خوش زیستن در زندگى زناشویى»، ترجمه.[1] محقق، مترجم، مدرس. تولد: 1297. درگذشت: 6 اردیبهشت 1372، تهران. حسینعلى هروى فارغ‏التحصیل دوره‏یر لیسانس زبان‏هاى خارجى از دانشسراى عالى بود. وى همچنین از دانشگاه الهیات موفق به اخذ درجه‏ى دكترى شد. وى در دانشكده‏ى ادبیات به تدریس زبان فرانسوى مى‏پرداخت. آثار وى به شرح زیر هستند: ترجمه‏ى فرهنگ البسه (به قلم «دزى»)؛ زندگینامه‏ى داستایوسكى (اثر هانرى تروا)؛ ترجمه‏ى تاریخ بزرگ جهان (یكى از مجلدهاى آن)، زندگى پوشیكن، حافظ پژوهى (چهار جلد)، مقاله‏هاى ادبى و نقدهایى درباره‏ى آثار دیگران درباره‏ى حافظ كه به همت دكتر عنایت‏الله مجیدى به چاپ رسید. دكتر هروى به سبب بیمارى ریوى در تهران درگذشت و بنا به وصیت خود در شهر گرگان در جوار بستگان خود به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(بعد از 432 -350 ق)، فقیه، حافظ، محدث، خطیب و مصنف. محدث ماوراءالنهر در زمان خود بود. عده‏اى او را حنفى و بعضى شافعى و برخى شیعى دانسته‏اند و هر كدام براى اثبات نظر خویش دلایلى ذكر كرده‏اند. او از زاهر بن احمد سرخسى و ابراهیم بن لقمان و ابوسعید عبداللَّه بن محمد رازى و على بن محمد سرخسى و جعفر بن محمد بخارى و ابوسهل هارون بن احمد استرآبادى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد غنجار و دیگران حدیث شنید. ابوعلى حسن بن عبدالملك نسفى قاضى و ابونصر احمد بن جعفر كاسنى و حسن بن احمد سمرقندى حافظ و اسماعیل بن محمد نوحى خطیب و ابومنصور سمعانى و جماعتى كثیر از وى حدیث شنیدند. در نسف درگذشت. از آثارش: «معرفة الصحابة»؛ «الدعوات»؛ «دلائل النبوة»؛ «فضائل القرآن»؛ «الشمائل» یا «شمایل النبى»؛ «خطیب النبى (ص)» یا «خطب النبویة»؛ «تاریخ نسف» و «تاریخ كش»؛ «الطب» یا «طب النبى» یا «طب النبوى»، كه خواجه نصیر طوسى در «آداب المتعلمین» همگان را امر به آموختن این كتاب نموده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1313 ق)، نویسنده و مترجم. ملقب به مستشارالدوله. در تبریز به دنیا آمد. پس از فراگرفتن علوم عربى و فارسى به سمت منشى‏گرى وارد كنسول‏گرى انگلیس در تبریز شد. او پس از مدتى به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و به عنوان كاردار به پاریس و لندن سفر كرد. میرزا حسین خان سپهسالار با وى دوست بود، اما به دلیل كدورتى كه بین این دو پیش آمد، میرزا یوسف خان را به خراسان تبعید كرد. در 1299 ق به معاونت وزارت عدلیه (دادگسترى) منصوب و ملقب به مستشارالدوله گردید. وى در 1306 ق به دلیل نوشتن نامه‏اى انتقادآمیز از حكومت وقت، از تبریز به قزوین تبعید و زندانى شد. از آثارش: «كتابچه‏ى بنفش»، درباره‏ى تأسیس راه‏آهن؛ «یك كلمه»، در منابع قانون اساسى فرانسه و تطبیق آن با قانون اسلام؛ «گنجینه‏ى دانش»؛ «منهج الحساب»؛ رساله‏ى «اصلاح خط اسلام»؛ رساله‏ى «برآورد مخارج راه‏آهن از مشهد به تهران و سایر شهرهاى ایران»؛ «رمز یوسفى»، در تلگراف؛ «طبقات الارض»، در زمین‏شناسى و ژئولوژى، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1299 ش)، شاعر، مترجم و نویسنده. در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را به همراه فراگیرى كامل قرآن و بسیارى از متون فارسى سپرى كرد و در دوره‏ى اول دبیرستان توانست عربى و قواعد صرف و نحو را بیاموزد. آنگاه به دانشسراى مقدماتى آباده رفت و دوره‏ى آموزگارى را گذراند و سپس به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. پس از آن به تهران آمد و در 1328 ش موفق به اخذ لیسانس و در 1333 ش موفق به دریافت درجه‏ى دكترا در رشته‏ى ادبیات فارسى شد. او در تأسیس بخش زبان و ادبیات در شیراز سهمى به عهده داشت و از سال 1334 ش دانشیار دانشكده ادبیات شیراز بود و علاوه بر سمت استادى، ریاست بخش فارسى نیز به او واگذار گردید و در ضمن مسئولیت اداره انتشارات و روابط دانشگاهى را بر عهده داشت. مژده شیرازى در شكل دادن به تدریس دانشگاهى در شیراز نقش مهمى داشت و بسیارى از استادان فعلى دانشگاه‏ها از شاگردان وى مى‏باشند. از آثارش: «تاریخ ایران بعد از اسلام»؛ «راز زندگى»؛ ترجمه‏هاى: «تاریخ علم و فلسفه در اسلام»، «تاریخ ملل اسلامى»، «نظرهایى بتاریخ جهان» نهرو، «صدو پنجاه سال جوان بمانید» و «منازل السائرین» خواجه عبداللَّه انصارى.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ش)، نویسنده و شاعر، متخلص به مریم. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و موفق به اخذ لیسانس در رشته‏ى حقوق و ادبیات شد. سپس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تدریسس در دبیرستانها اشتغال ورزید. وى از حدود 1325 ش فعالیت ادبى و فرهنگى خود را شروع كرد و مدرسه‏اى تأسیس نمود و خود عهده‏دار امور آن گردید. وى عضو هیأت رئیسه‏ى اتحادیه‏ى زنان حقوقدان بود. از آثارش: «اختلاف حقوق زن و مرد، در اسلام و ایران»؛ «دختر راه»؛ «فرشته»؛ سه مجموعه‏ى شعر به نامهاى: «دیوان مریم»، «گلبرگ» و «پنجه با خورشید».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1300 ق)، فقیه، عالم امامى، مجتهد، مدرس، نویسنده و محقق. او دوران تحصیلى خود را در قاین و اصفهان و نجف گذراند و با جمعى از بزرگان دوران خود مصاحب بود. وى معاصر و هم‏دوره‏ى شیخ مرتضى انصارى بود، و از محضر اساتیدى چون شریف العلماء و سید شفیع چاپلقى استفاده نمود و از سید شفیع جاپلقى صاحب اجازه بود. او در قاین حوزه‏ى درس خوبى داشته و از استادان شایسته‏ى حوزه‏ى علمیه‏ى این شهر بوده است. از شاگردان وى ملا محمد حسن قاینى، پدر شیخ محمد باقر گازارى، و دیگرى محمد حسن بن ملا محمد قاینى كه در 1300 ق نزد وى تلمذ نموده است. از آثارش: «الابداع»، در اصول فقه؛ «القصوى فى المنطق»؛ «الابصار فى أصول الفقه»؛ «وثائق الاصول» یا «الوثائق فى اصول الفقه»، در فقه استدلالى. در «بزرگان قائن» نام پدر صاحب عنوان سید احمد بن سید محمد ذكر شده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1230- شهادت ح 1293 ق)، عالم امامى، فقیه، اصولى، رجالى، متكلم و مصنف. در قائن به دنیا آمد. مقدمات و علوم اولیه را همراه ملا محمد حسن قاینى نزد علماى قاین فراگرفت. آن‏گاه به مشهد رفت و از محضر استادانى چون آیت‏الله سید محمد رضوى، معروف به قصیر خراسانى، و آیت‏الله شیخ محمد رحیم بروجردى استفاده برد و به اخذ اجازه‏ى اجتهاد و افتاء از سوى آنان نائل آمد. سپس به حوزه‏ى علمیه‏ى اصفهان رفت، و با ملا حمزه قاینى در بحث حجه‏الاسلام حاج محمد حسن كرباسى شركت كرد. پس از چندى از فرزندش، آیت‏الله شیخ ابراهیم كرباسى كاخكى، اجازه‏ى اجتهاد و لقب مصباح الشریعه گرفت. آن‏گاه به نجف رفت و از محضر فقیه مشهور شیخ محسن خنفر بهره برد و تقریرات درس او را نوشت و مدتها در ملازمت آن استاد بود و از وى نیز اجازه‏ى اجتهاد گرفت. پس از آن به قائن بازگشت و مرجع خاص و عام گردید و در ضمن انجام امور شرعى مردم و تدریس در حوزه‏ى علمیه‏ى قائن، به تصنیف كتب باارزشى همت گماشت. آیت‏الله شیخ محمد باقر گازارى (قاینى) بیرجندى و ملا محمد بن ملا عبدالحسین قاینى و نجف بن على‏اكبر بیرجند و محمد حسین قاینى كاخكى از شاگردان او بودند. وى هنگامى كه به حج مشرف شد در كراچى پاكستان توسط افراد امیر علم‏خان، حاكم قاین، به شهادت رسید و همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «الدره الباهره»، در توحید؛ «الدره»، در معارف خسمه؛ «ینابیع الولایه»، رساله‏اى در احكام ولایت قانونى و اقسام آن؛ «الكواكب السبعه» یا «سبه‏ى سیاره»، در هفت مساله اصولى؛ «فوائد الغرویه»، در درایه و رجال؛ «ماحى الضلاله و الغوایه»، در رد كتاب «شمس الهدایه و قالع الضلاله» خان ملاخان، معروف به ملا شمس مفتى هرات؛ «الدروس»، تقریرات درس استادش شیخ خنفر؛ «المكاسب»؛ «مناسك الحج»؛ «رساله فى صلاه المسافر»؛ «السؤال و الجواب»، به فارسى و عربى.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1230 -1223 ق)، عالم امامى، فقیه، اصولى و نویسنده. از روستاى آفریز قاین بود، كه پس از فراگیرى مقدمات علوم به تحصیل در حوزه‏هاى علمیه معروف پرداخت و با استعداد و ذوق سرشار به مدارج عالى و فقهى نایل آمد. وى مدتى در كربلا ساكن بود و یكى از آثارش را در آن شهر نگاشت. از آثارش: «كتاب الطهاره»، در فقه استدلالى به سبك «مدارك الاحكام»؛ شرح «معالم الاصول» شیخ حسن عاملى كه جلد اول آن تا مبحث «مجمل و مبین» در كربلا به پایان رسید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، محدث، فقیه، محقق، نویسنده و خطاط. از شاگردان ملا احمد نراقى و شیخ موسى بن جعفر نجفى، شریف العلماء، و سید محمد مجاهد بود. وى علاوه بر اینكه خود نویسنده و محقق بود، آثار نویسندگان دیگر را نیز به خط خود كتابت مى‏نمود. از آثارش: «شرح المعالم الاصول»؛ كتابى در دانش «اصول»؛ كتابى در «تاریخ»؛ «الاسئله و الاجوبه» كه فقه استدلالى و رساله‏ى عملیه است.از آثار كتابتى او: «محزن الادویه» و تذكره‏ى «اولى النهى» محمد حسین عقیلى به قلم نسخ در 1246 ق كه جلد كتاب داراى گل و بوته و مذهب مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 1265 / 1260 ق)، فقیه، متكلم، فیلسوف، ریاضیدان، طبیب، محقق، نویسنده و شاعر. معروف به فاضل سبحانعلى‏خان. وى در شهر لكنهو ساكن و از امیران و مراجع علمى، سیاسى و اجتماعى این شهر بود. او علاوه بر امر تدریس به امور سیاسى نیز مى‏پرداخت. مدتى وزیر و مشاور حیدر پادشاه بود و سایر حكام هند، همچون یمین‏الدوله سعادت على‏خان به او ارادت مى‏ورزیدند. میرزا محمدعلى كشمیرى (م 1309 ق) وى را از شاگردان شریف‏العلماء محمد شریف ابن ملا حسنعلى مازندرانى (م 1246 ق) ذكر كرده است. وى در هند درگذشت و طبق وصیتش پیكرش به كربلا منتقل و در آنجا دفن شد. از آثارش: «شرح حدیث الاثره»؛ «شرح حدیث الثقلین»؛ «شرح حدیث الحوض»؛ «الوجیزه»، در علم كلام و اصول دین به فارسى؛ «لطافه المقال»، كه در رد اعتراضات فاضل رشید نگاشت و فاضل رشید این كتاب را در تحت نام «ایضاح لطافه المقال» پاسخ گفت و فاضل سبحانعلى‏خان كتاب «فذلكه الكلام» را در جواب «ایضاح» نوشت. جواب رساله‏ى «مكاتیب» حیدرعلى فیض‏آبادى؛ «فیوضات سحبانى»؛ «فضائح البخارى فى صحیحه»، در مورد نویسنده و متن كتاب «صحیح» بخارى و روایات جعلى آن، كه به فارسى است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1231 ق)، عالم امامى، فقیه، محدث، مدرس، زاهد و نویسنده. وى از مراجع تقلید شهر قاین و از مدرسان مشهور حوزه‏ى علمیه‏ى آنجا بود. وى از محضر سید على طباطبایى، صاحب «ریاض»، استفاده نمود. محمد حسن قائنى از شاگردان او بود. وى با میر سید محمد قاینى از علماى قاین همعصر و با وى مراوده داشت. در روستاى درخش درگذشت و در همان جا دفن شد. از آثار وى: «مصباح النجاه» یا «اصول‏الدین»، به فارسى كه نگارنده در آن وعده كرده كه بخش دوم را در فروع دین بنگارد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1268 ق)، خطاط، شاعر و نویسنده. وى در همدان متولد شد. نزد ابوالقاسم ذوالریاستین تحصیل كرد و بعد از مرگ استادش به تهران سفر نمود بعد از مدتى در انزوا زیستن، امیركبیر او را شناخت و بركشید. بعد از مرگ امیركبیر مریض شد و در سن جوانى درگذشت. ریاض از شاعران و نثرنویسان عهد محمدشاه و ناصرالدین‏شاه بود. وى صاحب مقالاتى به سبك بدیع‏الزمان و مقامات حمیدالدین بلخى است و كتابى نیز به نام «گنج شایگان» دارد كه در آن از «گلستان» سعدى و «پریشان» قاآنى تقلید كرده است. میرزا جعفر به دو زبان فارسى و عربى شعر مى‏گفته و در نجوم و هندسه و حساب نیز دست داشته است و به قولى رساله‏اى در موسیقى نیز داشته و در نگارش خطوط نسخ و شكسته توانا بوده است. از آثار چاپ شده‏ى وى: «غزلیات ریاض»؛ «الف لیله»؛ «دیوان شعر».[1] ابراهیم ریاضى از علماء بنام و دانشمندان گرامى نجف‏آباد بوده‏اند. وى در سال 1277 شمسى در نجف‏آباد در یك خانواده زراعت پیشه‏اى متولد شده و چون در كودكى پدر خود را از دست داد تا سن 18 سالگى تحت سرپرستى برادر بزرگش به زراعت اشتغال داشت. ولى در این سنین علاقه‏اى كه از مدتها پیش به تحصیل علم داشت او را به سوى حوزه علمیه اصفهان كشانیده و پس از فراگرفتن علوم مقدماتى و ادبیات و... در اصفهان عزیمت به قم نموده و از محضر مرحوم آیت‏اللَّه حایرى (مؤسس) حوزه استفاده نموده و به واسطه شدت علاقه‏اش به تحصیل و تقواى باطنى كه داشت مورد توجه و اعتماد استاد واقع و كم‏كم جزو معاریف حوزه و نزدیكان آن مرحوم گردید. خلاصه آن مرحوم مدت دوازده سال در اصفهان و قم تحصیل و كسب علم و كمال نمود و در سن سى‏سالگى به نجف‏آباد مراجعت و ازدواج نموده و در آنجا ملازمت فقیه زمانش مرحوم آیت‏اللَّه حاج شیخ احمد حججى كه عالمى بى‏آلایش و مروجى كم‏نظیر بود اختیار و مشغول به تبلیغ و ترویج گردید و در مدت كوتاهى به خدمتگذارى و خیراندیشى معروف و با همت بلند و كوشش صادقانه خود و كمك مردم یك مركز علمى و دینى به نام (مدرسه الحجتیه) تأسیس كه داراى سى حجره و مدرس و كتابخانه مجهز و مسجدى آبرومند مى‏باشد. مرحوم ریاضى براى تدریس و تربیت طلاب علوم دینى زحمات فراوانى متحمل شده و بر اثر كوشش معظم‏له در این مورد بالغ بر سیصد نفر دانشجوى علوم دینى در مقامات مختلف از این شهر و حومه آن برخاسته كه هر كدام به نوبه خود مشغول انجام وظیفه هستند. بارى آن مرحوم بر اثر فعالیتهاى خستگى‏ناپذیر و عشق و علاقه‏اى كه به خاندان رسالت داشت چندین مسجد بنام آن بزرگواران و نیز براى رفاه مردم حمام و حسینیه بنا نموده است. مرحوم ریاضى به واسطه كاردانى و معنویت و تقوائى كه داشت در شهر نجف‏آباد چنان نفوذ كلام داشت كه حتى دعاوى و اختلافات چندین ساله محاكم قضائى را در یك جلسه فیصل مى‏داد و مردم شهر به دیده احترامى بیش از حد به وى مى‏نگریستند كه این توجه براى خدمت به خلق و بسندگى خالص خدا و پاكى نیتش بود بارها شده بود كه براى تشویق مردم به امور خیر شخصا بیل و كلنگ به دست گرفته و به امور ساختمانى مدرسه و مسجد و... كمك مى‏كرد. خلاصه عمرى كوتاه و بابركت داشت به طورى كه این همه خدمت و فعالیت در این مدت كوتاه جز به توفیقات الهى میسر نیست. آن مرحوم در مهرماه 1333 شمسى در سن پنجاه و شش سالگى بر اثر سكته قلبى درگذشت و در حسینیه اعظم كه از بناهائى است كه به دست آن مرحوم پایه‏گذارى شد دفن گردید و فوت آن مرحوم انقلاب عظیمى در استان اصفهان به وجود آورد به طورى كه از فرسخها راه عزاداران به صورت دسته‏هاى سینه‏زن و زنجیرزن حركت و به نجف‏آباد آمده و مورد استقبال گرم مردم نجف‏آباد شده و این تظاهرات موجب شد كه عده‏اى از جوانان علاقمند به تحصیل علوم دینى گردیدند. آرى مرحوم ریاضى حیات و مماتش بركت و تبلیغ بود. داراى چندین فرزند مى‏باشد كه از آنها فرزند ارشدش ثقه‏الاسلام آقا شیخ حیدرعلى ریاضى در لباس مقدس روحانیت اشتغال به انجام وظیفه دینى دارند و مورد احترام طبقات مختلف شهر مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1299 ش)، كارگردان و نویسنده. در تهران متولد شد. از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارغ‏التحصیل گردید و از جمله مشاغل وى مى‏توان كار در جراید و فعالیت در تئاتر را یاد كرد. از سال 1335 ش فعالیت در سینما را با ساخت فیلمهاى كوتاه تبلیغاتى با عنوان مستعار «شهاب» و فعالیت در سینماى ایران را از 1341 ش با «عروس دهكده» آغاز نمود. از فیلم‏هاى عمده وى: «سیاست هارون‏الرشید»؛ «شیطان در مى‏زند»؛ «جاده مرگ».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1326 -1294 /1292 /1291 ق)، نویسنده، روزنامه‏نگار و شاعر. مشهور به صوراسرافیل. در شیراز و در خانواده‏اى تهیدست متولد شد و پس از فراگیرى علوم مقدماتى به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل علوم جدید پرداخت. جهانگیرخان در همین دوران به مجلس آقا شیخ هادى نجم‏آبادى راه یافت و تحت تأثیر منش آزادیخواهانه‏ى او قرار گرفت و همراه با برآمدن جنبش مشروطیت، وى نیز به عضویت انجمن‏هاى سرى آزادیخواهان درآمد و از اعضاى فعال حزب سوسیال دموكرات ایران و از پیشروان و بنیانگذاران انقلاب مشروطیت شد. او در سال 1325 ق به یارى میرزا قاسم‏خان تبریزى روزنامه «صوراسرافیل» را منتشر ساخت، و علامه دهخدا با امضاى دخو، ستون چرند و پرند آن را مى‏نوشت. این روزنامه علاوه بر ساده‏نویسى و شیوه جدید ادبى تأثیر بسزایى در بیدارى مردم داشت و به همین دلیل جهانگیرخان مورد كینه‏ى دشمنان ملت بود و یك روز بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلى شاه دستگیر و در باغ شاه به دستور وى اعدام شد و جنب باغ شاه دفن گردید.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1286 /1284 ش)، روزنامه‏نگار و نویسنده. پس از پایان دوره مقدماتى وارد دبیرستان دارالفنون شد و بعد از آن به دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران راه یافت و موفق به اخذ دانشنامه تحصیلى در رشته علوم قضایى گردید. دكتر جهان به زبانهاى فرانسه، عربى و انگلیسى آشنا بود و سفرهایى به فرانسه، انگلستان، هندوستان، لبنان و عراق كرد كه بیشتر جنبه‏ى مطالعه، تحصیل، معالجه و سیاحت داشت و مشاغل مختلفى چون حسابدارى در وزارت دادگسترى، دادرس دادگاه تهران، بازرس عالى وزارتى، ریاست محاكمات ادارى در وزارت كشور و فرماندارى یزد و كرمان عهده‏دار بود. وى روزنامه‏هاى یومیه‏ى «ایران نو» و «جوانان» را منتشر ساخت. از جمله آثار وى مى‏توان از: «رساله‏اى درباره‏ى ربا»؛ «ترجمه‏ى حال گاندى»؛ «حقیقت نژاد نورویك» و «حقوق و اقتصاد سیاست» نام برد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 683 ق)، نویسنده و شاعر. معروف به صاحب دیوان. وى از نوادگان عبدالملك جوینى، امام‏الحرمین، بود و جد شمس‏الدین، مستوفى دیوان سلطان محمد خوارزمشاه بود. شمس‏الدین وزیر هلاكوخان و اباقاخان بوده است. وى از قدرت خود براى ترمیم خرابیها، سپردن مشاغل حساس به ایرانیان و بخصوص تشویق بزرگان علم و ادب استفاده كرد، تا این كه به سعایت مجدالملك یزدى مدتى محبوس و سرانجام به دستور ارغون بن اباقابن هلاكو در قره‏باغ به قتل رسید. از آثار وى: «دیوان» شعر؛ «رساله‏ى شمسیه»، در منطق.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1325 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. وى از مبارزان مشروطیت ایران بود. پس از تبعید محمدامین رسول‏زاده سردبیر روزنامه «ایران نو» در سال 1329 ق، این روزنامه از طرف حزب دموكرات منتشر مى‏شد تا این كه در شعبان همان سال از سوى دولت توقیف شد.او بلافاصله روزنامه‏ى «ایران نوین» را منتشر كرد كه آن نیز پس از یك شماره توقیف شد. بعد از آن در تلاشى نافرجام، روزنامه‏ى «رهبر ایران نو» را منتشر ساخت كه آن هم پس از دو شماره توقیف گشت. پس از آن سید مهدى وارد دستگاه عدلیه شد و از قضاوت عالى رتبه كشور گردید و تا هنگام فوت مستشار استیناف بود. در كابینه‏ى مشیرالدوله همراه دو تن دیگر مامور مذاكره با سران نهضت جنگل بود. در تهران وفات یافت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1308 ق)، روحانى و نویسنده. ملقب به اعظام الوزاره. در تهران متولد شد. بعد از فراگیرى مقدمات عربى نزد سید على‏اكبر امام جمعه، مدتى روضه‏خوان شد. سپس با افكار مشروطه‏خواهى آشنا گردید. پس از به توپ بستن مجلس، به طالقان و رشت سفر كرد و به امور سیاسى پرداخت و سمت‏هاى مختلفى را احراز كرد. در سال 1322 ش نماینده‏ى مردم قزوین در مجلس شوراى ملى شد. «خاطرات من» تنها اثر بازمانده از وى است كه حاوى اطلاعت ذى قیمتى درباره‏ى اوضاع اجتماعى و اقتصادى و سیاسى دوره‏ى قاجار است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سرتیپ احمدخان فاتح‏الملك، مشروطه‏خواه و مالك و فرمانده قشون اصفهان و نماینده‏ى مجلس، در اسفندماه 1277 ش (فوریه 1897 م) در اصفهان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و ابتدائى به تهران عزیمت نموده و وارد مدرسه‏ى عالى امریكائى شد و مدت پنج سال در مدرسه‏ى مزبور تحصیل نمود و براى ادامه‏ى تحصیلات عالیه به امریكا سفر كرد. پس از ورود به امریكا ابتدا در دانشگاه جان هاپكینز واقع در شهر بالتیمور در رشته‏ى علوم طبیعى و مقدمات پزشكى مشغول تحصیل شد و چون آن را مطابق ذوق خود ندید، در دانشگاه كلمبیا در شهر نیویورك در رشته‏ى اقتصاد ادامه‏ى تحصیل داد و دوره‏ى چهارساله‏ى دانشگاه را طى نمود و به اخذ لیسانس نائل آمد و پایان‏نامه‏ى خود را به زبان انگلیسى تحت عنوان «وضع اقتصادى ایران» تالیف و به زبان انگلیسى و فارسى انتشار داد. فاتح پس از مراجعت به ایران درصدد استخدام در وزارت دارائى برآمد ولى وضع سازمانى و ادارى آن وزارتخانه، او را از استخدام در دستگاه دولتى منصرف كرد تا اینكه در اواخر 1300 ش (1922 م) به استخدام در شركت ملى نفت ایران و انلگیس درآمد و شغل وى معاون نخستین نماینده شركت در تهران تعیین شد. روابط دولت ایران و شركت نفت در آن ایام توسط اداره مزبور برقرار بود و طبعا تماس با وزارتخانه‏ها و رجال و سیاستمداران توسط فاتح انجام مى‏گرفت. وى در این سمت موفق شد كه شركت نفت همه ساله عده‏اى از دانشجویان ایرانى را به هزینه‏ى خود به انگلستان اعزام نماید كه در رشته‏ى نفت و اقتصاد تحصیل نمایند. فاتح چندى در شركت نفت در آبادان به مطالعه پرداخت، چندى هم در انگلستان مشغول مطالعه شد. در 1308 ش (1929 م) شركت نفت براى توزیع فرآورده‏هاى خود در ایران، اداره‏اى به نام پخش مواد نفتى در تهران تاسیس كرد و مصطفى فاتح به ریاست اداره‏ى مزبور تعیین گردید. وى در این سمت در توسعه‏ى این اداره تلاش زیادى به كار برد و شعب آن را در غالب شهرهاى ایران تاسیس نمود و در نتیجه مردم ایران به واسطه‏ى فراوانى سوخت و انواع آن با استعمال سوخت جدید آشنا شدند و كشور نیز از وارد كردن مواد نفتى خارجى بى‏نیاز شد. فاتح در جریان قرارداد 1933 دخالت چندانى نداشت و گاهى در مذاكرات به عنوان مترجم شركت مى‏كرد. پس از شهریور 1320 و استعفاى رضاشاه، آزادى توام با هرج و مرج در ایران شروع شد. در آن هنگام مصطفى فاتح به تشكیل جمعیت ضد فاشیست پرداخت و امتیاز روزنامه‏اى به نام مردم را گرفت كه ارگان آن جمعیت بود. غالب اعضاى حزب توده كه در زمان رضاشاه زندانى بودند، به عضویت هیئت تحریریه این روزنامه درآمدند. روزنامه‏ى رهبر ارگان حزب توده و روزنامه‏ى مردم ارگان جمعیت فاشیست در یك خط و جهت گام برمى‏داشتند. در مردادماه 1321 به دنبال توقیف روزنامه‏ى رهبر، مصطفى فاتح روزنامه‏ى مردم را در اختیار حزب توده قرارداد و در مهرماه همان سال حزبى به نام «همرهان» تشكیل داده و رهبرى آن را برعهده گرفت. این حزب یك برنامه‏ى سوسیالیستى را تعقیب مى‏كرد و برنامه‏هائى ارائه مى‏داد كه از مرام حزب توده مترقى‏تر بود و از جمله‏ى آنها مى‏توان به ملى كردن منابع تولید، بیمه‏هاى اجتماعى، خدمات رایگان بهداشتى و آموزشى و تامین معاش خانواده‏ها اشاره نمود (مقاله الول ساتن درباره‏ى احزاب ایران). روزنامه‏ى امروز و فردا ارگان رسمى حزب همرهان و روزنامه‏ى شمع به عنوان ناشر افكار این حزب منتشر مى‏شد. ظاهرا این حزب از سوى انگلیسها و در هماهنگى با اقدام روسها در تشكیل حزب توده، و به عنوان سدى در برابر نفوذ آلمان در ایران به وجود آمد. مصطفى فاتح در 1326 پس از فراغت از فعالیتهاى سیاسى به معاونت كل شركت نفت منصوب شد و عازم خوزستان گردید. قریب سه سال‏ونیم در این سمت بود و اقداماتى از قبیل خانه‏سازى و تشكیل دانشكده نفت و تسهیلات فرهنگى و توسعه‏ى بهدارى به عمل آورد و سرانجام پس از تصویب قانون ملى شد صنعت نفت و در روزهاى نخستین خلع ید از كار كناره‏گیرى و بازنشسته شد. وى پس از بازنشستگى به هیچ وجه مورد مشورت قرار نگرفت و هیچگونه دخالتى در ملى شدن صنعت نفت نداشت و مشغول نوشتن كتابى تحت عنوان نفت شد. در روز 18 آذر 1332 همزمان با ورود نیكسون معاون رئیس‏جمهور آمریكا به تهران، طبق ماده‏ى 5 حكومت نظامى بازداشت شد و مدتى در زندان به سر برد. كتاب پنجاه سال نفت فاتح در اوایل سال 1335 ش انتشار یافت كه اطلاعات جالبى درباره‏ى نفت در آن مندرج بود. در این كتاب اسناد و آمار جالبى درج شده بود كه اهمیت كتاب را براى خواننده روشن مى‏ساخت. در جلد دوم این كتاب پیرامون قرارداد با كنسرسیوم افشاگرى‏هائى شده بود و آماده چاپ بود كه روز 17 شهریور 1337 مامورین سازمان امنیت به خانه‏ى وى ریختند و او را بازداشت نموده و كلیه اسناد و مدارك را همراه خود بردند. چند روز بعد محمدرضا پهلوى به ابوالحسن ابتهاج گفته بود كه در منزل فاتح اسنادى پیدا شده كه نشان مى‏دهد او آدم انگلیس‏ها است. ساعت 8 بعد از ظهر روز پنجم بهمن‏ماه 1343 شاه در یك مصاحبه‏ى تلویزیونى اظهار كرد: بعد از شهریور 1320 انگلیس‏ها حزب توده را به دست شخصى به نام مصطفى فاتح تاسیس كردند. مصطفى فاتح پس از ملى شدن صنعت نفت و كناره‏گیرى از مقام خود، به اتفاق مهدى لاله و عباس نراقى دو تن از افراد حزب توده، بانكى به نام بانك تهران بنیاد نهادند. فاتح به ریاست هیئت مدیره و لاله به مدیرعاملى و نراقى به عضویت هیئت مدیره تعیین شدند. بعدها به علت مشاركت چند بانك خارجى در بانك تهران، توسعه‏ى زیادى یافت و سود سرشارى عاید سهامداران شد. فاتح در فروردین 1357 عازم لندن شد و جرائد انگلیس را علیه محمدرضا پهلوى بسیج نمود و اطلاعات جالبى از فساد در دوران سلطنت وى به مخبرین داد. وى در شهریور 1357 در لندن درگذشت و نتوانست شاهد سقوط دشمن درجه یك خود باشد. مصطفى فاتح مردى دانشمند و ادیب و موسیقى‏شناس بود و به زبانهاى انگلیسى و فرانسوى تسلط كامل داشت. (س چهاردهم ق)، نویسنده. از نویسندگان و پژوهندگان روزگار حاضر است، كه مدتى دراز در شركت نفت ایران و انگلیس عهده‏دار خدمت بود. از آثارش: «پنجاه سال نفت ایران»؛ «پول و بانكدارى»؛ «پیشنهاد واژه‏هاى دانش سودورزى»؛ «راه پیشرفت در خط فارسى».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند میرزا سید عبدالغنى‏خان کشاورز و مالک، در سال 1272 ش در سبزوار متولد شد. تحصیلات ابتدائى و مقدماتى را طبق روش آن زمان در مکتب‏خانه آموخت. در سن دوازده‏سالگى پدرش به بیمارى وبا درگذشت و از آن تاریخ حضانت وى را دائیش بر عهده گرفت و او را به مدرسه دارالفنون تهران فرستاد. مدت تحصیل غنى در دارالفنون پنج سال به طول انجامید و پس از اخذ دیپلم، زبان فرانسه را به خوبى فراگرفت و براى ادامه تحصیل رهسپار لبنان شد و در مدرسه سن‏ژوزف بیروت به فراگرفتن فن طب پرداخت. در همان ایام زبان انگلیسى و عربى را فراگرفت و وارد کالج آمریکائى شد و دوره‏ى دانشکده‏ى پزشکى را به پایان رسانید و در 1299 در سن 27 سالگى به ایران بازگشت و در سبزوار مطبى دایر نموده و به مداواى بیماران پرداخت و بیمارستانى نیز در آن شهر بنام حشمتیه با سرمایه سالار حشمت دایر نمود. غنى در سال 1302 براى تکمیل تحصیلات به فرانسه عزیمت نمود و قریب پنج سال به تکمیل تحصیلات پرداخت و در 1307 به ایران بازگشت. وى در آن مدت علاوه بر تکمیل فن پزشکى، دوره مخصوص شناخت نقاشى را نیز گذرانید و علاوه بر آن به مقام والاى آناتول فرانس نویسنده و متفکر فرانسوى وقوف یافت و به ترجمه‏ى یکى از آثار او به نام تائیس پرداخت و در 1308 آن را در تهران انتشار داد. در سال 1309 محیط سبزوار را براى فعالیتهاى خود کوچک دید و لاجرم به مشهد نقل مکان نمود. مطبى در آنجا دائر نمود و در اندک مدتى بنام پزشک مسیحادم معرف گردید و طبعا با بزرگان و مقامات عالى‏رتبه مشهد دوستى پیدا کرد و سرانجام کاندیداى نمایندگى مجلس شد و در دوره‏ى دهم به نمایندگى مردم مشهد در مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در همین ایام به استادى دانشکده‏ى پزشکى انتخاب شد و تاریخ فن پزشکى را تدریس مى‏نمود و ضمنا در دانشکده‏ى معقول و منقول به تدریس روانشناسى پرداخت و کتابى در این زمینه به نام معرفه‏النفس نوشته و انتشار داد. دکتر غنى در 1314 پس از تاسیس فرهنگستان به عضویت آنجا برگزیده شد و از عوامل موثر و متنفذ آن موسسه فرهنگى گردید و شما در ادوار یازدهم، دوازدهم و سیزدهم مجلس شوراى ملى عضویت یافت و مجموعا به مدت 8 سال نماینده‏ى مجلس بود. در سال 1317 هیئتى تحت ریاست محمود جم نخست‏وزیر وقت براى خواستگارى فوزیه دختر ملک فواد پادشاه متوفاى مصر به قاهره رفت. دکتر غنى نماینده مجلس و استاد دانشگاه از اعضاى برجسته‏ى این هیئت بود و با تکلم به زبانهاى فرانسه، انگلیسى و عربى در بین رجال مصرى موقعیت پیدا کرد. در اسفندماه 1318 محمدرضا پهلوى ولیعهد ایران براى ازدواج با فوزیه مصرى عازم قاهره شد. همراهان وى عبارت بودند از: حسن اسفندیارى رئیس مجلس، احمد متین دفترى وزیر دادگسترى، مظفر اعلم وزیر امور خارجه، محمدعلى مقدم مدیرکل وزارت امور خارجه، دکتر قاسم غنى و عباس مسعودى نمایندگان مجلس نیز همراه ولیعهد به مصر عزیمت نمودند. دکتر غنى در آذرماه 1322 در ترمیم کابینه‏ى على سهیلى به جاى امان‏الله اردلان به وزارت بهدارى تعیین گردید. در فروردین ماه 1323 که محمد ساعد به نخست‏وزیرى منصوب شد، دکتر غنى را کماکان در وزارت بهدارى تثبیت نمود ولى این کابینه مورد موافقت مجلس قرار نگرفت و ساعد ناگزیر تغییراتى در آن به عمل آورد از جمله دکتر قاسم غنى به وزارت فرهنگ معرفى گردید و تا شهریورماه 1323 وزیر فرهنگ بود. در مهرماه 1326 دکتر قاسم غنى با سمت سفیرکبیر در مصر عازم قاهره شد. وى در این سفر ماموریت داشت به اختلاف محمدرضا و فوزیه خاتمه دهد. مدت مسافرت غنى در سفارت مصر یکسال بیشتر طول نکشید و در بهمن‏ماه 1327 با سمت سفیرکبیرى عازم ترکیه گردید. این ماموریت نیز کمتر از یکسال بود. دکتر غنى در همان ایام دچار بیمارى شد و براى درمان عازم آمریکا گردید. تلاش پزشکان براى بهبودى او به جائى نرسید و سرانجام در فروردین‏ماه 1331 به بیمارى سرطان درگذشت. مقام علمى و ادبى دکتر غنى درخور توجه و امعان‏نظر مى‏باشد. از جمله از ترجمه‏هاى وى باید عصیان فرشتگان تائیس و بریان‏پزى ملک‏سیا اثر آناتول فرانس را نام برد. تنقیح و تصحیح و چاپ دیوان حافظ یکى از کارهاى دکتر غنى است که با همکارى علامه محمد قزوینى آن را انجام داد. دیوان حافظ غنى یکى از منابع معتبر و مستند اشعار این غزلسراى نامدار به شمار مى‏رود. یکى از کارهاى برجسته و ماندگار صاحب ترجمه، یادداشتهاى وى مى‏باشد که تاکنون دوازده مجلد انتشار یافته است و حاوى نکاتى جالب و باارزش مى‏باشد. در این مجموعه غیر از خاطرات دکتر غنى، از بعضى از رجال هم نوشته‏هائى وجود دارد. آخرین اثر وى کتاب بحثى در تصوف است که در حقیقت دنباله‏ى حافظنامه اوست. (بخش 1) قاسم (دکتر) ابن (سید) عبدالغنى پزشک و دانشمند و ادیب ایرانى (و. سبزوار 1316 ه.ق- ف. کالیفرنیا (آمریکا) 1370 ه.ق/ 1331 ه.ش). پس از طى تحصیلات مقدماتى در سبزوار به تهران آمد و در مدرسه‏ى دارالفنون (قدیم) وارد شد و سپس براى ادامه‏ى تحصیل در رشته‏ى پزشکى به بیروت رفت و در آنجا دانشکده‏ى طب را به پایان رسانید. و به اخذ درجه‏ى دکترى نایل آمد و در زبان و ادبیات عرب احاطه یافت. دکتر غنى در اواخر سال 1299 ه.ش به ایران بازگشت و به سبزوار رفت و سه سال در آنجا به طبابت اشتغال داشت. سپس براى تکمیل تحصیلات خود به پاریس رفت و با مرحوم محمد قزوینى آشنایى یافت. در سال 1307 ه.ش. به ایران بازگشت و مدت یک سال در سبزوار و چند سال در مشهد به طبابت پرداخت. در دوره‏اى 13 ،12 ،11 ،10 به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در اسفند 1314 به عنوان استاد دانشکده‏ى پزشکى به تدریس دروس بیماریهاى عصبى و تاریخ طب و علم اخلاق پزشکى مشغول گردید، و مدت دو سال در دانشکده‏ى معقول و منقول به تدریس روانشناسى اشتغال ورزید. در این اثنا به عضویت کمیسیون پزشکى فرهنگستان برگزیده شد. پس از شهریور 1320 در دولت سهیلى به سمت وزیر بهدارى و در فروردین 1323 در کابینه‏ى ساعد مجدداً وزیر بهدارى و بعد وزیر فرهنگ شد، ولى در اردیبهشت همان سال به سبب کسالت مزاج استعفا داد. در سال 1945 م. به نمایندگى از طرف دولت ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو شرکت کرد و پس از آن نیز چند بار در کنفرانسهاى مختلف جهان به نمایندگى ایران شرکت جست، و سه سال در ایالات متحده‏ى آمریکا به مسافرت و مطالعه و تحقیق مشغول بود و بر اثر حادثه‏ى اتومبیل در سر حد کشور مکزیک استخوان پایش شکست و چهار ماه و نیم بسترى بود. پس از رفع بیمارى از طرف دولت ایران به سفارت کبراى مصر منصوب شد. در شهریور 1326 ه.ش. به ایران بازگشت و در آبان 1327 به سمت سفیر کبیر ایران در ترکیه منصوب گردید. مدتى پس از آن براى معالجه به آمریکا رفت ولى مداوا مؤثر نگشت و درگذشت. وى از خدمتگزاران ادب فارسى است. به زبانهاى فرانسوى و انگلیسى و عربى احاطه داشت و به افکار بزرگان باختر آشنا بود، به آثار آناتول فرانس علاقه داشت و سه کتاب او را به فارسى روان ترجمه کرد: داستان طائیس، عصیان فرشتگان، بریان‏پزى ملکه‏ى سبا. دکتر غنى علاقه‏ى شدیدى به حافظ داشت و درباره‏ى او تحقیق بسیار به عمل آورد و طرح یک دوره بنام «بحث در آثار و افکار و احوال حافظ» را ریخت که جلد اول آن راجع به تاریخ عصر حافظ یا تاریخ مفصل فارس و مضافات و ایالات مجاور آن در قرن هشتم و جلد دوم آن که راجع به تاریخ تصوف در اسلام و تطورات و تحولات مختلف آن از صدر اسلام تا عصر حافظ است به چاپ رسیده. از آثار دیگر اوست: رساله در شرح احوال و آثار ابن سینا، معرفةالنفس، شرکت در تصحیح رباعیات عمر خیام با مرحوم فروغى، شرکت در تصحیح تاریخ بیهقى با دکتر فیاض، شرکت در تصحیح دیوان حافظ با محمد قزوینى (مجله‏ى دانش 1331 شماره‏ى 10 و 11، لغ.). (ح 1331 -1272 ش)، پزشک، نویسنده و مترجمم. در سبزوار به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتى را در آن شهر گذراند. پس از فوت پدر همراه دایى‏اش به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى دارالفنون به پایان رساند. وى براى ادامه‏ى تحصیلات در رشته‏ى طب به بیروت اعزام و در 1297 ش دوره‏ى دانشکده‏ى پزشکى آنجا را به پایان رسانید. بعد به ایران آمد و پس از سه سال اقامت در سبزوار به فرانسه سفر کرد. پس از یک سال و اندى به وطن مراجعت نمود و پس از چندى دوباره به فرانسه رفت و در 1307 ش مجددا به ایران بازگشت و در سبزوار و مشهد به طبابت پرداخت. پس از مدتى طبابت را کنار گذاشت و به کارهاى سیاسى روى آورد. وى در دروه‏هاى دهم تا سیزدهم از جانب مردم مشهد به نمایندگى مجلس منصوب گردید و در ضمن در دانشکده‏ى طب و علوم معقول و منقول و روانشناسى تدریس مى‏کرد. مدتى نیز سفیر ایران در کشورهاى ترکیه و مصر بود. سرانجام در ایالات متحده از دنیا رفت. دکتر غنى در طول حیات خود کتبى چند تألیف و ترجمه کرده است. از آثار وى: «ابن‏سینا»؛ «بحث در آثار و افکار و احوال حافظ»، شامل دو قسمت، قسمت اول «تاریخ عصر حافظ یا تاریخ فارسى و مضافات و ایالات مجاوره در قرن هشتم» و قسمت دوم «تاریخ تصوف در اسلام و تطورات و تحولات مختلفه‏ى آن از صدر اسلام تا عصر حافظ»؛ «بحثى در تصوف»؛ «بحث در سیاست»؛ «معرفه النفس»؛ «عصیان فرشتگان»، ترجمه؛ «تائیس»، ترجمه؛ «بریان‏پزى ملکه‏ى سبا»، ترجمه.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

مشروطه‏خواه، روزنامه‏نگار، قاضى، نماینده‏ى مجلس. در 1266 در یكى از دهات آباده متولد شد. پدرش شیخ اسداللَّه واعظ از روحانیون منطقه و منبرى بود. تا شانزده سالگى در زادگاه خود به تحصیل اشتغال داشت. سپس به شیراز رفت و تحصیلات خود را در ادبیات فارسى و ادبیات عرب و معارف اسلامى ادامه داد و صاحب فضل و دانش نسبى گردید. در مشروطیت فعالیت داشت و وارد حزب دموكرات فارس شد. در این حزب فعالیتى شایسته از خود بروز داد و مورد توجه آزادیخواهان فارس قرار گرفت. براى استفاده از اطلاعات و معلوماتش به شغل معلمى دعوت شد و به مدیریت مدارس جدید ارتقاء یافت. در 1297 امتیاز روزنامه‏ى استخر را گرفت و به انتشار آن در فارس همت گمارد و طرفدارانى پیدا كرد. در 1306 از وزارت معارف به عدلیه انتقال پیدا نمود و شغل قضائى به او ارجاع شد. سال‏ها در سمت بازپرس و دادستان و رئیس دادگاه در شهرهاى مختلف خدمت مى‏كرد. در سال 1320 از خدمت قضا كناره‏گیرى كرد و مجدداً به وزارت معارف رفت. به امور مطبوعاتى و علمى پرداخت و نشریه‏ى استخر را با وضع مناسب‏ترى انتشار داد. در سیاست كلى فارس صاحب نظر گردید. در دوره‏ى هیجدهم از شیراز وكیل شد. در دوره‏ى نوزدهم نیز وكیل بود، ولى به علت كبر سن به ادوار بعدى مجلس راه نیافت. مردى ادیب و دانشمند و در مسائل مختلف صاحب نظر بود. روزنامه‏اش قریب چهل سال در شیراز انتشار یافت. غالب مردم فارس به نیكى از او یاد مى‏كنند. در 1348 درگذشت. آثار و تحقیقات تاریخى و ادبى از وى به یادگار مانده است. به زبان و ادبیات عرب تسلط داشت و به آن زبان شعر مى‏سرود. (1387 -1306 ق)، نویسنده، دانشمند و روزنامه‏نگار. در بوانات فارس متولد شد. تحصیلات اولیه را نزد پدر و در زادگاه خود فراگرفت. به شیراز رفت و در آغاز علوم متداول زمان مانند ادبیات عرب و فارسى را آموخت و به آموزگارى پرداخت. با مطالعه و پشتكار بسیار در امور اجتماعى و تاریخ و فلسفه تبحر یافت و در آغاز مشروطیت وارد امور سیاسى شد و روزنامه‏ى سیاسى و اجتماعى و ادبى «استخر» را از سال 1336 ش به مدت چهل سال منتشر ساخت و در ضمن آن به كارهاى دولتى نیز مشغول بود. وى در دوره‏ى هجدهم و نوزدهم از طرف اهالى فارس به نمایندگى مجلس شورا انتخاب شد. آثار وى: ترجمه‏ى «پیشوایان فكر»، طه حسین؛ «فرهنگ اسلام»؛ «چهل مقاله تاریخ تصوف»؛ ترجمه‏ى «مظاهر محمدى»، توفیق الحكیم؛ «مهمانیها و پذیرائیهاى شاهانه»؛ ترجمه‏ى «مجموعه‏ى یادداشتهاى رضاشاه»، على بصرى؛ «چند صفحه از تاریخ بزرگترین تحولات علمى»؛ «روابط ایران و عرب قبل از اسلام و بعد از اسلام»، ترجمه‏ى «الصلاة بین العرب و الفرس».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(و. 1281 ه.ش مقت. 13 آبان 1328 ه.ش) فارغ‏التحصیل مدرسه‏ى علوم سیاسى قدیم بود و در 1268 وارد خدمات دولتى شد و سمت‏هاى مختلف پیدا كرد. از طرف دولت 9 ماه به آلمان و 3 ماه به انگلستان مأموریت یافت و پس از بازگشت عهده‏دار بانك كشاورزى و مدیر كل وزارت دارائى شد و در 1320 وزى بازرگانى و پیشه و هنر و در كابینه‏ى «سهیلى» وزیر راه گردید و در 23 خرداد 1327 در سن 46 سالگى مأمور تشكیل دولت شد و در آبان ماه 1327 از نخست‏وزیرى استعفا داد و در سال 1328 به سمت وزیر دربار شاهنشاهى منصوب گردید. در 13 آبان ماه 1328 كه در مجلس روضه‏ى دربار شاهنشاهى در مجسد سهپسالار شركت نمود به ضرب گلوله از پا درآمد و در بیمارستان در سن 47 سالگى درگذشت. (ح 1280- مقتول 1328 ش)، نویسنده و مترجم. از تحصیل كرده‏هاى مدرسه علوم سیاسى بود كه ابتدا كارمند وزارت خارجه شد و سپس در سمت منشى‏گرى و مترجمى سفارت روس به كار مشغول گردید. وى زبان‏هاى روسى، فرانسوى و انگلیسى را مى‏دانست. هژیر وزارت‏هاى پیشه و هنر، بازرگانى، راه، كشور و دارایى را به ترتیب در كابینه‏هاى على سهیلى، احمد قوام، ساعد و حكیمى بر عهده داشت. او همچنین در 1327 ش سمت نخست‏وزیرى را برعهده گرفت. هژیر در مدرسه عالى سپهسالار به دست سید حسین امامى با ضرب گلوله به قتل رسید. وى را در صحن حضرت عبدالعظیم به خاك سپردند. از آثارش: «پطراز بورگ تا قسطنطنیه»، تاریخ روابط دربار ایران با دو دربار مزبور از ظهور صفویه تا مرگ نادرشاه، ترجمه؛ «تاریخ قرون وسطى» تا جنگ صد ساله»، ترجمه؛ «تاریخ ملل شرق و یونان»، ترجمه؛ «حافظ تشریح».[1] فرزند محمد هژیر (وثوق همایون)، در سال 1281 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در مدرسه‏ى مظفرى و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون پایان داد و زبان فرانسه را بخوبى فراگرفت و براى ادامه‏ى تحصیل وارد مدرسه‏ى علوم سیاسى شد و چون داراى مدرك دیپلم بود، دوره‏ى دو ساله‏ى مؤخراتى را طى كرد و در 1298 فارغ‏التحصیل گردید و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و مترجم زبان‏هاى روسى و فرانسه بود. در 1301 بعنوان مترجم روسى در سفارت شوروى در تهران استخدام شد و قریب 6 سال در آن سفارتخانه اشتغال به كار داشت. در 1307 به خدمت كلیه ایرانیان كه در سفارت شوروى كار مى‏كردند خاتمه داده شد و هژیر مدتى بیكار بود تا اینكه در 1308 در وزارت راه استخدام شد و سمت وى بازرسى بود. در كابینه‏ى مخبرالسلطنه هدایت، تقى‏زاده به وزارت دارائى تعیین شد و هژیر را به آن وزارتخانه انتقال داد و در اداره‏ى امور اقتصادى كه ریاست آن با دكتر محمود افشار بود، به كار مشغول گردید. وى در این سمت از طرف تقى‏زاده مأموریت یافت كه كلیه پرونده‏هاى مربوط به شركت نفت ایران و انگلیس را مطالعه و گزارش جامعى تهیه نماید. هژیر در وزارت مالیه ظاهرا كارمند عادى بود ولى بیش از همه وزیر دارائى را ملاقات مى‏نمود. در حقیقت عملا مشاور وزیر بود. در جریان تجدیدنظر در قرارداد دارسى (1933) هژیر از دست‏اندركاران درجه دوم بود و قسمت اعظم مداركى را كه داور همراه خود در دادگاه لاهه ارائه داد همه اسناد و مداركى بود كه هژیر با مطالعه‏ى دقیق پرونده‏هایى به ارزش آنها برده بود. در سال 1313 هژیر رئیس اداره حقوقى وزارت دارائى شد و یك سال بعد مفتش دولت در بانك ملى ایران كه در آن تاریخ بانك ناشر اسكناس بود گردید. در آن تاریخ اسكناس‏هاى منتشره داراى دو امضاء بود، یكى امضاى مدیر كل بانك و دیگرى امضاى مفتش دولت. از سرى دوم اسكناس‏هاى منتشره بانك ملى امضاى هژیر در روى اسكناس‏ها قرار گرفت و چون امضاى وى واضح و خوانا بود تمام مردم با نام او آشنا شدند. در سال 1314 داور وزیر وقت مالیه دو قرارداد پایاپاى با دولت آلمان و دولت اتحاد جماهیر شوروى منعقد نمود، براى پیشبرد امور اقتصادى شركتهاى دولتى تشكیل داد و هژیر در سمت‏هاى مختلف قرار گرفت، مانند مدیر عامل شركت قماش، عضو هیئت مدیره شركت بیمه، عضو هیئت مدیره شركت ساختمان بازرسى بانك فلاحت و رئیس كمیسیون اسعار. عبدالحسین هژیر در 1318 مدیر كل وزارت دارائى شد و پس از مدت كوتاهى به معاونت بانك ملى ایران برگزیده شد. پس از شهریور 1320 هژیر وارد میدان سیاست و براى ورود به كابینه‏ها شدیدا فعالیت مى‏كرد تا اینكه در اسفندماه 1320 در آخرین ترمیم كابینه محمد على فروغى به وزارت پیشه و هنر منصوب گردید. این كابینه در مجلس سیزدهم با رأى ضعیفى تأیید گردید ولى فروغى آن رأى را براى ادامه‏ى كار خود كافى ندانست و استعفا داد. اصرار نمایندگان و صدور قطعنامه نمایندگان طرفدار فروغى براى ادامه‏ى كار او ثمربخش نشد ولى نمایندگان به توصیه‏ى او به على سهیلى رأى دادند. سهیلى در كابینه‏ى خود عبدالحسین هژیر را در سمت وزارت پیشه و هنر تثبیت كرد. سهیلى بیش از چهار ماه در نخست‏وزیرى دوام نكرد و جاى خود را به احمد قوام داد. هژیر در كابینه‏ى جدید همچنان در وزارت پیشه و هنر باقى ماند. در كابینه‏ى دوم سهیلى، هژیر وزیر راه شد. در كابینه‏ى محمد ساعد مقام وزارت كشور گرفت و در ترمیم كابینه همچنان وزیر كشور بود. در كابینه‏ى اول و دوم حكیمى به وزارت دارائى منصوب شد. در 1325 در ترمیم دوم كابینه‏ى احمد قوام او به وزارت دارائى انتخاب گردید و متوالیا در چهار ترمیم كابینه، وزارت دارائى را حفظ كرد. در 1326 در كابینه‏ى حكیمى سمت وزارت مشاور یافت. در حقیقت گرداننده‏ى دولت حكیمى بود. بعد از سقوط كابینه‏ى حكیمى، على سهیلى و عبدالسحین هژیر وزراى مشاور كاندیداى نخست‏وزیرى بودند ولى علاقه‏ى شدید اشرف پهلوى به هژیر، محمدرضا پهلوى را مجبور كرد به نمایندگان توصیه‏ى نخست‏وزیرى هژیر را بكند و در نتیجه هژیر با اكثریت 66 رأى به نخست‏وزیرى انتخاب شد. پس از انتشار خبر نخست‏وزیرى هژیر، جمع كثیرى از طبقات مختلف مردم و مخصوصا دانشجویان دانشكده‏هاى حقوق و فنى با صفوف منظم در میدان بهارستان حضور یافتند و خواستار ملاقات با نمایندگان شدند. ضمن این ملاقات اعتراض خود را نسبت به ابراز تمایل مجلس به نخست‏وزیرى هژیر بیان نمودند و وى را براى این خدمت صالح ندانستند. در همان موقع خبر نخست‏وزیرى هژیر به بازار تهران رسید. كسبه و اصناف با صلاحدید و راهنمائى آیت‏الله كاشانى، مغازه‏هاى خود را تعطیل و در میدان بهارستان اجتماع كردند و ضمن ایراد سخن، نمایندگان مجلس را به باد ناسزا گرفتند و براى تصمیمى كه اتخاذ نموده بودند آنها را مورد سرزنش و اهانت قرار دادند. دامنه اجتماع و تظاهرات علیه مجلس بالا گرفت و به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس براى متفرق ساختن مردم وارد معركه شد، تیراندازى آغاز گردید و مردم تظاهركننده نیز با چوپ و چاقو به پلیس حمله كردند. در این زدوخورد عده‏ى زیادى مجروح و زخمى شدند. پس از ختم زدوخورد سردار فاخر رئیس مجلس، آیت‏الله كاشانى را مسبب این تظاهرات دانست و اضافه كرد اگر ایشان با نخست‏وزیرى هژیر مخالفت دارند بهتر این بود با نمایندگان مجلس صحبت مى‏كردند نه اینكه متوسل به جار و جنجال مى‏شدند. به دنبال تظاهرات دانشجویان و اصناف علیه هژیر، روز بعد در شهرهاى قم، مشهد، اصفهان و قزوین تظاهرات پرشورى صورت گرفت. هژیر ناگزیر در یك مصاحبه‏ى مطبوعاتى به مخالفین خود پاسخ داد و افزوده مبارزه‏ى سیاسى بین جمعى نباید از حدود نزاكت خارج شود و نظم عمومى را بر هم زند و هشدار داد كسانى كه موجبات اختلال در نظم عمومى و امنیت شهرها را فراهم نمایند به موجب قانون سركوب خواهند شد. روز چهارم نخست‏وزیرى هژیر، تهران شاهد تظاهرات گسترده‏اى از طرف روحانیون بود. چندین هزار روحانى و بازارى در حالى كه قرآن بر سر داشتند، به رهبرى سید مجتبى نواب صفوى رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و ضمن ایراد سخنرانى، نمایندگان مجلس را كه به انتخاب هژیر رأى داده بودند مذمّت كردند و خواستار عزل او شدند. در این موقع كه بیم حمله‏ى تظاهركنندگان به صحن بهارستان مى‏رفت، گارد مجلس و مأمورین انتظامى بسوى فدائیان اسلام آتش گشودند. عده‏ى زیادى در این حمله و تیراندازى زخمى شدند و در همان موقع اعلامیه شدیداللحن آیت‏الله كاشانى علیه نمایندگان مجلس بین مردم پخش شد و هژیر نیز متقابلا اعلامیه‏اى داد و تظاهركنندگان را به جلب به دادگاه و محاكمه تهدید نمود. عبدالحسین هژیر روز سوم تیر ماه 1327 وزیران كابینه را به مجلس معرفى نمود و برنامه‏ى كار خود را نیز اعلام نمود. به هنگام نطق نخست‏وزیر در لژ تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدى علیه او برپا بود. صداى مرگ بر هژیر مزدور و بى‏دین در فضاى تالار علنى مجلس طنین‏انداز گردید. در همین جلسه حسین مكّى، ابوالحسن حائرى‏زاده، عبدالقدیر آزاد و رحیمیان درباره زدوخوردهاى چند روزه گذشته علیه او اعلام جرم نمودند ولى با تمام تظاهرات و مخالفت‏هائى كه به رهبرى آیت‏الله كاشانى در خارج و داخل مجلس به عمل آمد، برنامه و وزیران هژیر با 88 رأى موافق از 96 رأى دهنده‏ى حاضر در مجلس به تصویب رسید. هژیر براى جلب توجّه عامه و رد اتهاماتى كه از نظر مذهبى به وى وارد مى‏كردند در اولین جلسه هیئت وزیران تصویبنامه‏اى صادر كرد كه بموجب آن تهیه و فروش انواع مشروبات الكلى در شهرهاى مشهد، قم و شهر رى ممنوع گردید. این تصویبنامه نه تنها دردى دوا نكرد، بلكه مستمسكى به دست مخالفین داد كه منظور دولت را اغفال جامعه‏ى روحانیت قلمداد كنند و در مجلس نیز چند مخالف، هژیر را متهم به ظاهرسازى و خلاف كارى نمودند. شاه در اواخر تیر ماه 1327 براى یك بازدید رسمى به انگلستان رفت و قبل از حركت نمایندگان را در كاخ خود پذیرفت و ضمن ایراد سخنرانى از نمایندگان خواست دولت را تقویت كنند و لوایحى را كه به مجلس تقدیم مى‏شود تصویب نمایند. در مدتى كه شاه در اروپا اقامت داشت، حوادث مهمى در ایران رخ داد. عباس اسكندرى نماینده‏ى مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلى و خارجى و مسئله‏ى بحرین استیضاح كرد و افزود كه نباید مجال داد تا حكومت پلیسى مجددا در ایران برقرار شود. متعاقب استیضاح اسكندرى، ناصرقلى اردلان نیز دولت را استیضاح كرد ولى هژیر به استیضاح كنندگان پاسخى دندان‏شكن داد و گفت این دولت بیش از دو ماه نیست كه عهده‏دار امور شده است، چگونه تمام مشكلات گذشته را به او نسبت مى‏دهید. سرانجام تقاضاى رأى اعتماد كرد و مجلس با 93 رأى او و دولتش را تأیید نمود. هژیر در مجلس شوراى ملى از اكثریتى قریب به اتفاق برخوردار بود ولى در عوض مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله و هتاكى به او كوتاهى نمى‏كردند و همه روزه اتهامات زیادى به وى وارد مى‏ساختند. او ناچار تصویبنامه‏ى زیر را در هیئت وزیران به تصویب رسانید: «هئیت وزیران در جلسه‏ى مورخ هشتم شهریور ماه تصویب نمودند كه چون در وزارتخانه‏ها و ادارات دولتى و بنگاههائى كه با سرمایه دولت اداره مى‏شود یا شهردارى‏ها، كسانى كه به نحوى از انحاء از آنجا حقوق مى‏گیرند، نمى‏توانند با داشتن شغل دیگرى از قبیل ریاست یا عضو هیئت مدیره شركتهاى خصوصى و یا داشتن هرگونه شغل آزاد دیگرى از قبیل شركت كردن در اداره‏ى روزنامه خواه به عنوان صاحب امتیاز یا مدیر یا سردبیر یا عضو هیئت تحریریه و امثال آنها، به انجام وظایف خود بطورى كه لازم است اقدام نمایند، لذا كلیه این قبیل اشخاص به عنوان این اقتضاى ادارى از خدمت بركنار شوند.» وقتى كه این تصویبنامه صادر و منتشر شد، در مطبوعات غوغائى برخاست و عده‏ى زیادى از مدیران و سردبیران و نویسندگان جراید در مجلس شوراى ملى حضور یافته نسبت به تصویبنامه اعتراض نمودند و نخست‏وزیر نیز مصرا در پاسخ آنها ایستادگى كرد و افزود استعفا مى‏دهم ولى تصویبنامه را لغو نخواهم كرد. عبدالقدیر آزاد، دولت را نسبت به توقیف جراید و اختناق آزادى و نقض قانون اساسى و مشروطیت استیضاح كرد. روز 26 شهریور در جلسه‏ى علنى مجلس شوراى ملى به هنگام طرح لایحه عفو مرتكبین قضایاى آذربایجان و زنجان، بین هژیر و چند تن از نمایندگان مشاجره‏ى شدید لفظى درگرفت، به طورى كه نمایندگان میزهاى جلو خود را شكستند. هژیر نیز در اوج عصبانیت فریاد برآورد شما تیشه برداشته‏اید و به ریشه این مملكت مى‏زنید. در این گفتگو نمایندگان اقلیت از نثار هیچ‏گونه ناسزا و كلمات زشت خوددارى نكردند. بالاخره هژیر در مقابل جوّى كه مخالفین براى او درست كرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با وجودى كه در مجلس از حمایت اكثریت برخوردار بود، چاره را در كناره‏گیرى دید و سرانجام روز پنجم آبان ماه 1327 پس از پنج ماه زدوخورد و مبارزه از كار كناره گرفت. یكى از اقدامات هژیر در دوران زمامدارى، برقرارى روابط سیاسى بین ایران و عربستان سعودى بود كه زیارت بیت‏الله‏الحرام آزاد شد. عبدالحسین هژیر پس از كناره‏گیرى، چند ماهى بیكار بود. در انتخابات مؤسسان دوم كه در اردیبهشت ماه 1328 تشكیل یافت از تهران به نمایندگى انتخاب شد و سرانجام در 28 تیر ماه 1328 به سمت وزیر دربار تعیین گردید و بالاخره در روز 13 آبان ماه 1328 در مجلس عزادارى و روضه خوانى دربار در مسجد سپهسالار هدف گلوله‏ى سید حسین امامى عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد درگذشت و در ایوان كفش‏كن ناصرالدین شاه مدفون شد. به دنبال قتل هژیر در تهران حكومت نظامى برقرار شد و سرلشكر هوائى احمد خسراوانى معاون ستاد ارتش به حكومت نظامى منصوب شد و از همان روز بگیر و ببند شروع شد و آقایان دكتر مظفر بقائى، سید ابوالحسن حائرى‏زاده، سید مصطفى كاشانى، سید على بشارت، على جواهر كلام، دانش نوبخت، عبدالقدیر آزاد و خلیل طهماسبى طبق ماده‏ى پنج حكومت نظامى بازداشت شدند. سه روز بعد هم حسن مكى بازداشت شد و دكتر محم مصدق هم به احمدآباد تبعید گردید. بازپرسى از حسین امامى در روز چهاردهم آبان ماه آغاز شد. امامى در اولین بازپرسى به قتل هژیر اعتراف كرد و اظهار نمود بر من مسلم شد وجود هژیر براى مملكت ضرر و زیان دارد لذا درصدد كشتن او برآمدم و قریب دو ماه بود كه اسلحه شبانه روز با من بود و بالاخره روز سوم عاشورا توانستم برنامه‏ى خود را اجرا كنم. روز پانزدهم آبان دادگاه نظامى به ریاست سرهنگ جهانشاهى قاجار و دادستانى سرهنگ جهانگیرى، محاكمه‏ى حسین امامى را آغاز و سرانجام حكم اعدام را صادر كردند. امامى از تقاضاى تجدیدنظر خوددارى نمود و اظهار كرد تجدیدنظر باعث اتلاف وقت است و حكم اعدام در سحرگاه هجدهم آبان به مرحله‏ى اجرا درآمد. عبدالحسین هژیر از طبقه سوم برخاست. تحصیلات او منحصرا در ایران و مدرسه‏ى علوم سیاسى انجام گرفت ولى به علت هوش و استعداد زیاد، مطالعات خود را در زمینه‏هاى ادبیات فارسى و تاریخ و آموزش زبانهاى خارجه ادامه داد و به زبان‏هاى فرانسه، روسى و انگلیسى تسلط داشت. در سن 20 سالى روزنامه‏ى پیكان را به صاحب امتیازى پدرش به مدت دو سال، هفته‏اى دو شماره انتشار مى‏داد. مرحوم محمد صدر هاشمى در كتاب تاریخ جراید و مجلات ایران مى‏نویسد: پیكان یكى از روزنامه‏هاى خوب و مفید بوده و از لحاظ مرام و مسلك طرفدار اكثریت مجلس و مخالف اقلیت و از دشمنان سرسخت سید ضیاءالدین است. مندرجات روزنامه‏ى پیكان بخوبى روشن مى‏سازد كه نویسنده‏ى آن داراى اندیشه‏ى سیاسى بوده و به ادب و فلسفه وقوف داشته است. در سنین جوانى كتابى تحت عنوان حافظ تشریح انتشار داد كه گلچینى از غزلیات حافظ است اما با نظم و ترتیب موضوعى. مقدمه‏اى در حدود هشتاد صفحه بر این كتاب نوشته است كه نشانه‏ى بصیرت و اطلاعات وسیع او در ادبیات مخصوصا حافظشناسى است. چند ترجمه‏ى خوب هم از او باقى مانده است از جمله قسمتى از تاریخ آلبر ماله را به فارسى برگردانده است. هژیر نثر فارسى را محكم و استوار مى‏نوشت و فوق‏العاده مورد علاقه دربار پهلوى بود. اشرف پهلوى در كتاب خاطرات خود چنین مى‏نویسد: «هژیر در سال 1327 به نخست‏وزیرى منصوب شد. هژیر یكى از دوستان خوب من بود (و باید بگویم كه من تا حدى در انتصاب او مؤثر بوده‏ام) او در سمت‏هاى وزیر دارائى و وزیر دربار نیز خدمت كرده بود. عبدالحسین هژیر یك بوروكرات باهوش، قابل و وفادار بود و بخوبى مى‏توانست مسائل داخلى و بین‏المللى را درك كند و با آنها روبرو شود. با وصف این، انتصاب او بلافاصله مورد حمله و انتقاد آیت‏الله كاشانى قرار گرفت كه یكى از مقامات مهم مذهبى زمان خود بود...» رویهمرفته مردى بلند پرواز، زدوبندچى، قدرت طلب، باسواد، ادیب، شعرشناس و سخندان، ناطق و به مال دنیا بى‏اعتنا بود. پس از مرگ كلیه ما ترك او شبیه یك كارمند دولت بود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

محقق، ادیب، زبان‏شناس. تولد: 1297، محله سنگلج تهران. درگذشت: 25 فروردین 1374، تهران. محمدجواد مشكور، فرزند حاج شیخ علاءالدین، تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى دارالفنون گذراند. سپس وارد دانشسراى عالى و دانشكده‏ى معقول و منقول شد و در سال 1318 موفق به اخذ درجه‏ى كارشناسى در ادبیات فارسى و ادبیات عرب شد. مدتى به تدریس در دبیرستان‏ها پرداخت و چند سالى به خدمت در وزارت دارایى مشغول شد. مشكور چندى نیز نزد دایى‏هاى خود شریعت سنگلجى و محمدمهدى سنگلجى به تحصیل علم پرداخت. همچنین از محضر استادانى چون علامه سید محمدحسین طباطبایى، علامه محمد بن عبدالوهاب قزوینى، مهدى آشتیانى، بدیع‏الزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، ملك‏الشعراى بهار و عباس اقبال بهره برد. همچنین به تحصیل و تحقیق در زبان‏هاى باستانى باستانى پرداخت وى از سال 1327 تا سال 1338 به تدریس تاریخ ایران قدیم و زبان پهلوى در دانشگاه تبریز مشغول بود. در سال 1332 به پاریس عزیمت كرد و در سال 1336 به اخذ درجه دكترى در تاریخ اسلام و فوق آن نایل آمد. مدت شش سال سردبیر مجله‏ى عربى «الاخاء» بود. در سال 1344 به خدمت تمام وقت دانشسراى عالى درآمد و در كنار آن در دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى و دانشكده‏ى الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران نیز به تدریس مشغول بود. در سال 1353 به عنوان رایزن فرهنگى ایران عازم سوریه شد و در ضمن به تدریس تاریخ فرق اسلامى به خصوص فرقه‏هاى شیعه و تاریخ زبان‏هاى سامى در دانشگاه دمشق پرداخت. دكتر مشكور در مهر سال 1358 پس از قریب چهل سال خدمت دانشگاهى بازنشسته شد ولى همچنان به كار تدریس و تحقیق مشغول بود. برخى از آثار ایشان به این شرح هستند: كلمات محمد (ص) (متن عربى و ترجمه، 1318)؛ تاریخ اوستا و ادبیات دینى پهلوى (1325)؛ تاریخ ایران باستان به روایت ابن عبرى (یوسف بنیان، ترجهه، 1326)؛ تاریخ مذاهب اسلام یا ترجمه الفرق بین الفرق (ابومنصور عبدالقاهر بغدادى، ترجمه)؛ النكت الاعتقادیة (شیخ مفید محمد بن محمد النعمان، ترجمه، تبریز، 1333)؛ تاریخ مردم اورارتو (كشف یك سنگ، تهران، 1233)؛ تاریخ اورارتو سنگ نبشته‏هاى اورارتى در آذربایجان (1345)؛ تاریخ اجتماعى ایران در عهد باستان (1347)؛ تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجرى (1352)؛ نظرى به تاریخ آذربایجان و آثار باستانى و جمعیت‏شناسى آن (1349)؛ ترجمه تاریخ طبرى قسمت مربوط به ایران (ابوعلى محمد بن محمد بلعمى، 1337)؛ دستورنامه در صرف و نحو زبان فارسى (1338)؛ فرق الشیعه یا مقالات الامامیة و الفرق و اسماؤها و صنوف‏ها (1325)؛ كارنامه اردشیر بابكان (1329)؛ مجوس در كتب مقدس سامى (1325)؛ هفتاد و سه ملت یا اعتقادات مذهب (1337)؛ گفتارى درباره دینكرد (1325)؛ ایران در عهد باستان (1343)؛ تصحیح منطق الطیر عطار، اخبار سلاجقه روم (1350)؛ سیر اندیشه‏هاى دینى در ایران (1355)؛ تاریخ شیعه و فرقه‏هاى اسلام تا قرن چهارم هجرى (1357)؛ فرهنگ تطبیقى عربى با زبان‏هاى سامى و ایرانى (1357)؛ جغرافیاى تاریخى ایران قدیم (1371)؛ دكتر جواد مشكور چهل و شش عنوان كتاب دارد و بیش از صد مقاله در زمینه ادبیات، تاریخ، ادیان و مذاهب، زبان‏شناسى به زبان‏هاى فارسى و عربى و فرانسوى نوشته است. برخى از مقاله‏هاى او در «معمارى ایران»، «هنر و مردم»، «وحید»، «تاریخ و فرهنگ ایران»، «زمین و زمان»، «سخن»، «بررسى‏هاى تاریخى»، «معارف اسلامى»، «دانش» و «باستان‏شناسى و هنر ایران ». وى همچنین در كتاب مجموعه خطابه‏هاى تحقیقى كه در سال 1350 منتشر شد، داراى مقاله بود. پیكر محمدجواد مشكور در بهشت زهرا در قطعه‏ى 88 (ویژه‏ى هنرمندان و نویسندگان) به خاك سپرده شد. (1374 -1297 ش)، نویسنده، مترجم، مصحح، مورخ، فرهنگ نویس، محقق و استاد دانشگاه. ملقب به بهاءالدین. در تهران به دنیا آمد. پس از طى تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدارس تمدن، ثروت و دارالفنون وارد دانشكده‏ى معقول و منقول شد و سپس از دانشسراى عالى موفق به اخذ لیسانس در ادبیات فارسى و ادبیات عرب گردید. در 1318 ش در دبیرستانهاى ملى تدریس كرد و به خدمت وزارت دارایى درآمد. وى به جهت علاقه به تحقیقات ادبى و معارف اسلامى از محضر دایى‏هاى خود، شریعت سنگلجى و دو برادرش، آقا محمد و آقا محمدمهدى سنگلجى، و استادانى چون: علامه طباطبایى، علامه قزوینى، میرزا مهدى آشتیانى، بدایع‏الزمان فروزانفر، میرزا یداللَّه نظر پاك، الهى قمشه‏اى و محمود شهابى استفاده‏ها برد. وى پس از آموختن مقدمات زبانهاى سامى (عبرى و سریانى) از طرف مدرسه‏ى عالى ایران شناسى به تدریس در آن مدرسه دعوت شد. مشكور یكى از همكاران علامه على‏اكبر دهخدا در كار «لغت نامه» بود. در 1327 ش در دانشگاه تبریز تاریخ ایران باستان و زبان پهلوى را تدریس مى‏كرد و در ضمن اقامت در تبریز از محضر استادانى چون حاج میرزا عبداللَّه مجتهدى و حاج محمد آقا نخجوانى و حاج حسین آقا نخجوانى و واعظ چرندانى و غیره بهره جست. در 1332 ش براى گذراندن دوره‏ى دكترا به دانشگاه سوربن پاریس رفت و درباره‏ى تاریخ و فرهنگ خاورمیانه، از قرن نهم پیش از میلاد تا قرن نهم میلادى، به تحقیق پرداخت و در 1336 ش موفق به اخذ مدرك دكترا در تاریخ اسلام و خاورمیانه شد. وى از 1340 تا 1344 ش مدیریت مجله‏ى «الاخاء» را به عهده داشت. در این بین او در كنگره‏هاى بین‏المللى در انگلستان و فرانسه و آلمان و روسیه و تركیه شركت نمود و در 1352 ش با سمت رایزن فرهنگى به دمشق رفت. وى ضمن تدریس تاریخ فرق اسلامى بویژه شیعه در دوره‏ى فوق لیسانس در دمشق، موفق به تأسیس دو كرسى زبان و ادبیات فارسى در دو دانشگاه دمشق و حلب شد و كتابخانه‏اى مربوط به كتب ایران و اسلام در مركز رایزنى و كتابخانه‏اى مربوط به ایران‏شناسى در كتابخانه‏ى مركزى دانشگاه دمشق دایر كرد. یكى از مهم‏ترین موفقیتهایش در آنجا مشخص كردن قبر ابونصر فارابى در باب الصغیر و شیخ اشراق شهاب‏الدین ابوالفتوح سهروردى در باب البرید بود. از دیگر آثار وى: «تاریخ شیعه و فرقه‏هاى اسلامى تا قرن چهارم»؛ «نظرى به تاریخ آذربایجان و آثار باستانى و جمعیت شناسى آن»؛ «روح القرآن»، در توحید و مكارم اخلاق انسان؛ «تاریخ اورارتى و سنگ نبشته‏هاى اورارتى در آذربایجان»؛ «خلاصه ادیان در تاریخ دینهاى بزرگ»؛ «گفتارى درباره‏ى دینكرد»؛ «تاریخ اجتماعى ایران در عهد باستان»؛ «فرهنگ هزوارشهاى پهلوى»؛ اهتمام در انتشار كتاب «هفتاد و سه ملت»؛ تصحیح و اهتمام در انتشار كتابهاى: «نصاب الصبیان» ابونصر فراهى و «منطق الطیر» عطار؛ «نسب نامه‏ى خلفاء و شهریاران» و سیر تاریخى حوادث اسلام، ترجمه؛ «اخبار سلاجقه‏ى روم»؛ «كلمات حضرت محمد (ص)»، ترجمه؛ «الفرق بین الفرق»، ترجمه؛ «فرهنگ تطبیقى عربى با زبانهاى سامى و ایرانى»؛ «تاریخ ایران زمین»، از روزگار باستان تا عصر حاضر.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

محقق. تولد: 1291(1333 ق.)؛ محله عودلاجان تهران. درگذشت: 13 آذر 1369، در نزدیكى بمبئى. محمدحسین مشایخ فریدنى، فرزند محمدباقر (از علماى معقول و منقول و از مدرسان تهران)؛ در محضر پدر خود مقدمات علوم دینى را فراگرفت و در كنار آن به تحصیل علوم جدید در دبستان ترقى و سپس دبیرستان پهلوى نیز همت گماشت. در سال 1309 بعد از اتمام دوره‏ى اول متوسطه وارد دوره‏ى ادبى دارالفنون شد. از اساتید این دوره درس وى مى‏توان به افرادى چون حبیب یغمایى، جلال‏الدین همایى، نصرالله فلسفى، شیخ محمدحسین فاضل تونى، احمد بهمنیار و على‏اكبر سیاسى اشاره كرد. ایشان در همین دوره، تحصیلات حوزوى را تا پایان لمعتین نزد پدرشان تلمذ كرد. فریدنى در سال 1312 بعد از تأسیس دانشكده‏ى علوم معقول و منقول در امتحان ورودى آن دانشكده پذیرفته شد، در سال 1314 بعد از اتمام دوره گواهینامه مدرسى دریافت كرد. همزمان با تحصیل در دانشكده‏ى معقول و منقول در دانشكده‏ى ادبیات هم ثبت نام نمود و در سال 1314 به اخذ درجه لیسانس نایل آمد و در سال 1318 وارد دوره‏ى دكتراى ادبیات شد. استادان وى در آن دوره ملك‏الشعراى بهار، فاضل تونى، سید محمد تدین، بدیع‏الزمان فروزانفر و على‏اصغر حكمت بودند. در پاكستان كرسى زبان فارسى دانشگاه كراچى را تأسیس كرد و در دانشگاه‏هاى پنجاب، پیشاور و حیدرآباد و داكا به عنوان استاد میهمان تدریس مى‏كرد. در دانشگاه لاهور پاكستان موفق به اخذ درجه‏ى دكتراى افتخارى و كسب مقام استادى در رشته‏ى حقوق شد. دكتر فریدنى در طول خدمات فرهنگى خود در سمت‏هاى مختلفى اشتغال داشت. نظیر: دبیر دبیرستان‏هاى تهران بازرس و سرپرست فرهنگ و اوقاف قم، كاشان، ساوه، محلات و گلپایگان، رایزن فرهنگى ایران در پاكستان، هند، عراق و عربستان سعودى، استاد دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى، مأمور تأسیس دانشگاه كردستان و غیره. آثار وى علاوه بر تحریر مقالات در مجلات كشور، عبارتند از: تألیف نواى شاعر فردا (روایت تازه‏اى از اسرار خودى و رموز بى‏خودى اقبال لاهورى، وى از جمله كسانى بود كه با اندیشه‏هاى این متفكر آشنا بود)؛ رساله‏اى در شرح نظرات سیاسى امیرالمؤمنین (ع)؛ گزیده‏ى أغانى (ترجمه‏ى الاغانى، در دو جلد، این كتاب برگزیده‏ى هشتمین دوره‏ى كتاب سال جمهورى اسلامى ایران شد)؛ تألیف آفتاب در آئینه (سیره‏ى امیرالمؤمنین (ع) به روایت اهل سنت). وى همچنین در سال‏هاى آخر عمر با دایرةالمعارف تشیع و دانشنامه‏ى جهان اسلام همكارى داشت و مقاله‏هایى را براى این دو اثر تألیف كرده است. مقاله‏هایى نیز در «كیهان فرهنگى» و «نشر دانش» و «آینده» از او به چاپ رسیده است. دكتر مشایخ فریدنى به دریافت نشان‏هاى درجه‏ى دوم همایونى، درجه‏ى دوم سپاس، نشان ارانژناسو از هلند و نشان كوكب از اردن نایل آمده است. وى عضو آكادمى عرب نیز بود. دكتر محمدحسین مشایخ فریدنى روز سیزدهم آذر سال 1369 در سن هفتاد و هشت سالگى بر اثر حمله قلبى درگذشت. این حادثه در حالى رخ داد كه وى یك هیئت علمى بین‏المللى را در یك كشتى مطالعاتى براى بررسى راه آبى «جاده‏ى ابریشم» همراهى مى‏كرد. پیكر وى در بهشت زهرا در حجره‏ى 953 به خاك سپرده شد. در 1291 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده ادبیات تهران شد و در 1315 لیسانس گرفت و به شغل دبیرى اشتغال ورزید. بعد از شهریور 1320 وارد دوره‏ى دكتراى ادبیات فارسى شد و پس ازطى دوره‏ى دكترا رساله‏ى خود را با درجه‏ى ممتاز گذرانیده و تدریس خود را در دانشگاه آغاز كرد. در سال 1328 كه على‏اصغر حكمت به وزارت امور خارجه منصوب شد، چند تن از فرهنگستان باسواد را مأمور خدمت در آن وزارتخانه نمود از جمله دكتر مشایخ فریدنى بود كه پس از انتقال موقت به وزارت امور خارجه، رایزن فرهنگى ایران در پاكستان شد و سپس رایزنى فرهنگى ایران را در هندوستان برعهده گرفت. پس از پایان مأموریت دهلى به تهران انتقال یافت و مشاور اداره اطلاعات و كتابخانه و مطبوعات و اداره فرهنگى و سرپرست امور نشریه‏ها در وزارت امور خارجه گردید. در اواخر سال 1336 به وزارت فرهنگ بازگشت و مدیر كل دفتر آن وزارتخانه شد. در سال 1337، على‏اصغر حكمت براى بار دوم به وزارت امور خارجه منصوب شد و این بار دكتر محمد حسین مشایخ فریدنى را بطور قطعى به وزارت امور خارجه منتقل كرد و به وى مقام رایزنى و تصدى اداره روابط فرهنگى را سپرد. پس از چندى سرپرست اداره اطلاعات و مطبوعات شد و بعد ریاست اداره پنجم سیاسى وزارت خارجه را عهده‏دار شد. مشایخ فریدنى در مأموریتهاى فرهنگى خود در وزارت امور خارجه، جلب رضایت زعماى آن وزارتخانه را نمود و مورد توجه قرار گرفت و لذا به كادر سیاسى انتقال یافت و تدریجا سفیر كبیر ایران در پاكستان، سفیر كبیر ایران در عربستان سعودى و سفیر كبیر ایران در عراق شد. وى در این مأموریت‏ها چون فصیح و بلیغ سخن مى‏گفت و اشعار بسیارى در حافظه داشت و در هر زمینه‏ى تاریخى و ادبى مجلس آرائى مى‏كرد، در آن كشورها مخصوصا در محافل فرهنگى و ادبى منزلتى پیدا كرد و مورد احترام قرار گرفت. پس از بازنشستگى و بازگشت به ایران دنباله كارهاى علمى و ادبى خود را گرفت از جمله به ترجمه‏ى كتاب اغانى پرداخت و دو جلد از آن در بنیاد فرهنك ایران چاپ شد. گزیده‏اى نیز از اغانى فراهم ساخت كه آن هم انتشار پیدا كرد. هنگام مأموریت در هندوستان مقاله‏هائى در زمینه‏هاى ادبى در جراید فارسى زبان هند انتشار داد. مشایخ فریدنى مردى ادیب و محقق و خطیب بود و به پنج زبان خارجى تسلط داشت. در 1369 در سن 76 سالگى درگذشت. (1369 -1293 ش)، نویسنده و مترجم. چون نسب خاندانش به محقق ثانى، شیخ على بن عبدالعال كركى، مى‏رسد آنان را مشایخ فریدنى خوانده‏اند. پدرش از مدرسین مدرسه‏ى سپهسالار و مدرسه‏ى معمار باشى بود. وى در محله‏ى عودلاجان تهران به دنیا آمد. در كودكى نزد پدر «الفیه» ابن‏مالك و «نصاب» ابونصر فراهى را آموخت. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى ترقى گذراند. سپس به دبیرستان رفت و دوره‏ى دوم را، در 1309 ش، در دارالفنون آغاز كرد و همزمان، «شرایع» و «معالم» و «شرح لمعه» و «قوانین» را نزد پدر خواند. در 1309 ش به دارالفنون رفت و با تأسیس دانشكده‏ى علوم معقول و منقول دانشگاه تهران در امتحان ورودى شركت كرد و مقام نخست را از آن خود ساخت. در فرصت تحصیل در دانشگاه كتابهاى «شرح هدایة» و «شرح منظومه» و «شرح تجرید» و «مكاسب» و «رسائل» و «جواهر» و «كفایة» را خواند و مدرك مدرسى گرفت. در 1314 ش، موفق به اخذ لیسانس از دانشكده‏ى علوم معقول و منقول در رشته‏ى ادبیات گردید. وى پایان‏نامه‏ى دكتراى خود را در موضوع «تاریخ روابط سیاسى و فرهنگ ایران و هند، در عهد سلطنت شاه جهان گوركانى» نوشت. در 1324 ش با سمت بازرس و سرپرست فرهنگ و اوقاف به مدت یك سال به قم مأمور شد. پس از بازگشت به تهران علاوه بر مقام بازرسى، ماهنامه‏ى «دانش‏آموز» را منتشر كرد. وى حدود بیست و سه سال در وزارت امور خارجه و در كشورهاى پاكستان، هند، عراق و عربستان خدمت نمود. از دیگر آثارش: مقدمه و حواشى بر دو مثنوى «اسرار خودى» و «رموز بى‏خودى» اقبال لاهورى، به نام «نواى شاعر فردا»؛ ترجمه و شرح و خلاصه‏ى «الاغانى» ابوالفرج اصفهانى؛ «آفتاب در آیینه»، سیره‏ى امیرالمؤمنین (ع) و مناقب آن حضرت به روایت ائمه‏ى اهل سنت؛ رساله‏اى در شرح نظرات سیاسى امیرالمؤمنین على (ع)؛ «اقبال فیلسوف و شاعر شهیر اسلام».[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ش)، پزشك، نویسنده و استاد دانشگاه. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان اسلام و دوره‏ى متوسطه را در دارالفنون گذراند و سپس دانشكده‏ى پزشكى دانشگاه تهران و نیویورك را به اتمام رساند. پس از مدتى دوره رزیدنتى و تخصصى را در رشته بیمارى‏هاى گوش و حلق و بینى بیمارستان حلق و بینى نیویورك، وابسته به دانشگاه نیویورك و دوره رزیدنتى برونكوازو فاگولوژى و جراحى حنجره را در بیمارستان دانشگاه تمپل فیلادلفیا گذراند. هدایتى در 1333 ش پس از مدتى طبابت در نیویورك به تهران بازگشت. از مشاغل مهم وى استادى بیمارى‏هاى گوش و حلق و بینى و ریاست دانشكده پزشكى دانشگاه ملى ایران بود. دكتر هدایتى عضو ممتاز و صاحب درجه بورد تخصصى از جامعه متخصصین آمریكا، عضو آكادمى و صاحب نشان از آكادمى چشم و گوش و حلق و بینى آمریكا و عضو ممتاز كالج بین‏المللى جراحان از ژنو و شیكاگو و عضو انجمن بین‏المللى برونكوازو فاگولوژى و عضو جراحان سر و گردن آمریكا بود. از آثار وى: «آثار چشم پزشكى تومورهاى هیپوفیز»؛ «تغییرات آناتومیك حلزون در گوش داخلى»؛ «نقش عضله كریكو تیروئید در فلج‏هاى حنجره».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1288 -1215 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به هدایت. معروف به لَلِه‏باشى و مشهور به شیرازى. ملقب به خانى و امیرالشعراء. نسبش به شیخ كمال خجندى مى‏رسد. در تهران به دنیا آمد. پدرش از اعیان قریه چارده، از توابع دامغان بود و در زمان فتحعلى شاه قاجار به خدمت حسینعلى میرزا، فرمانفرماى فارس رسید و همان جا درگذشت. پس از فوت پدر، هدایت همراه مادر و بستگانش به تهران آمد و سپس به مازندران رفت. بعد از چند سال همراه مادرش كه قصد زیارت مكه داشت، به فارس رفت و در خدمت محمد مهدى خان، متخلص به شحنه، مشغول تحصیل شد. هدایت از آغاز جوانى به سرودن شعر پرداخت و ابتدا چاكر تخلص مى‏كرد. وى خدمات ادارى خود را از دستگاه حسینعلى میرزا آغاز كرد. در این دوره بود كه فتحعلى شاه به شیراز رفت و به سبب شایستگى رضاقلى، عنوان خان و لقب امیرالشعراء به وى داد. پس از مرگ فتحعلى شاه مدتى در خدمت والیان فارس، از جمله فیروز میرزا و فریدون میرزا بود تا اینكه عازم تهران شد و به خدمت میرزا آقاسى صدر اعظم رسید. محمد شاه قاجار تعلیم و تربیت فرزند خود، عباس میرزاى نایب‏السلطنه (دوم) را به وى واگذار كرد و به همین جهت به لَلِه‏باشى معروف شد. پس از مرگ محمد شاه گوشه‏نشینى اختیار كرد، ولى پس از مدتى به پیشنهاد امیركبیر و دستور ناصرالدین شاه به سفارت خوارزم مأمور گردید و به امر امیر رضاقلى خان در این سفر به تألیف كتابى در شرح راه و اسامى بلاد و اسامى سركردگان و ریش‏سفیدان و حوادث این سفر به نام «سفارت‏نامه‏ى خوارزم» پرداخت. پس از بازگشت به تهران با كمك علیقلى میرزا اعتضادالسلطنه به ریاست و ناظمیت دارالفنون انتخاب گردید. رضاقلى خان در 1279 ق به للگى ولیعهد مظفرالدین میرزا انتخاب و همراه او به آذربایجان رفت و پس از بازگشت به تهران انزوا گزید. وى در مسجد هدایت تهران به خاك سپرده شد. از دیگر آثارش: تذكره‏ى «ریاض‏العارفین»، مبنى بر شرح حالات عرفا، فضلا، حكما، ادبا و شعرا از متقدمین و متأخرین و معاصرین؛ تذكره‏ى «مجمع‏الفصحا»، در شش مجلد؛ ملحقات «تاریخ روضة الصفاى ناصرى»، در سه مجلد، كه الحاقى است بر «تاریخ روضة الصفا» تألیف میر محمد بن برهان‏الدین خاوند شاه؛ «مظاهر الانوار»؛ «لطایف المعارف»؛ «فهرست التواریخ»؛ «فرهنگ انجمن آراى ناصرى»، در لغت فارسى؛ مثنویات سته‏ى ضروریه شامل: «انوار الولایه» در معجزات ائمه (ع) بر وزن «مخزن‏الاسرار» نظامى گنجوى، «گلستان ارم» مشهور به «بكتاش‏نامه» بر وزن «خسرو و شیرین» نظامى گنجوى، «بحرالحقایق» بر وزن «حدیقه» سنایى، «انیس العاشقین» بر وزن «لیلى و مجنون» نظامى گنجوى، «خرم بهشت»، «هدایت‏نامه»؛ «دیوان» شعر.[1] رضاقلى‏خان طبرستانى فرزند محمدهادى (و. محرم 1215- ف. 1288 ه.ق) ملقب به لله‏باشى. در تهران متولد شد و در شیراز به تحصیل پرداخت. سپس به دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه راه یافت و از طرف ناصرالدین شاه به ریاست مدرسه‏ى دارالفنون منصوب شد. وى تألیفات و آثار زیادى بجا گذاشت كه از آن جمله است: 1- مثنوى هدایت‏نامه در بحر رمل. 2- مثنوى گلستان ارم و چندین مثنوى دیگر. 3- فهرست التواریخ 4- منهج‏الهدایه 5- تذكره‏ى ریاض‏العارفین. 6- مجمع‏الفصحا در تذكره‏ى شعرا در دو جلد بزرگ. 7- سه جلد در تكمیل روضةالصفاى میر خواند. 8- دیوان غزلیات بیش از 8 هزار بیت. 9- دیوان قصاید شامل بیش از 10 هزار بیت. از تألیفات دیگر او فرهنگ معروف «انجمن آراى ناصرى» و كتابى به نام نژادنامه است. خدمت دیگر او به فرهنگ، تأسیس چاپخانه‏اى است كه بسیارى از كتب ادبى در عصر قاجاریه در آن چاپخانه طبع شده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

(تو 1314 ق)، نویسنده، مترجم و شاعر. وى برادر صادق هدایت، داستان‏نویس معروف است. او در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه و عالیه خود را در مدارس علمیه و دارالفنون و دانشكده حقوق تهران به پایان رساند. هدایت در جوانى به علوم ادبى، فنون نقاشى، موسیقى و مجسمه‏سازى علاقه زیادى داشت و سالها در خدمت استاد كمال‏الملك به آموختن صنعت نقاشى مشغول بود. او همچنین زبان فرانسه را مى‏دانست. هدایت پس از اتمام تحصیلات به خدمت وزارت دادگسترى درآمد و عهده‏دار مشاغلى از جمله: مترجمى موسیوپرنى مستشارى وزارت دادگسترى، بازپرسى و مستشارى شعبه‏ى اول استیناف تهران و چند سالى نیز ریاست شعبه‏ى دوم دیوان دادرسى دارایى و فرماندارى تبریز بود. از آثارش: «ازدواج عجیب»؛ «سرگذشت عشرت»؛ «زیارت و سیاحت»، در ذكر جزئیات سفر به پاریس؛ «شهنشاه‏نامه‏ى پهلوى»، تاریخ ایران از بدایت تا نهایت؛ «گلزار جاویدان»، در سه مجلد؛ تذكره‏ى «بذر سخن»؛ «آینه‏ى زندگى»؛ «در ركاب نادر شاه» یا «سفرنامه‏ى عبدالكریم»؛ «مسافرت به ارمنستان و ایران»، ترجمه؛ «كلیات راجع به تاریخ سیاسى اروپا»، ترجمه؛ «مردم گریز»، ترجمه؛ «آب حیات»، شعر؛ «حقایق عریان»، شعر.[1] قاضى عالیرتبه، مترجم، نقاش، شاعر و موسیقى‏دان فرزند هدایت قلى هدایت (اعتضادالملك) در 1276 در تهران تولد یافت. تحصیلات خود را پس از فرا گرفتن مقدمات در ادبیات زبان پارسى، عربى و فرانسه آغاز كرد و مدتى مدید نزد كمال‏الملك هنر نقاشى آموخت. فن موسیقى را نیز به طریق علمى نزد تنى چند از هنرمندان معروف یاد گرفت. در 1302 وارد خدمات قضایى شد و تمام مراحل قضایى را در وزارت دادگسترى طى كرد. مدتى رئیس دیوان دادرسى دارایى و زمانى مدیر كل ثبت اسناد و املاك شد. در دیوانعالى كشور مستشارى و ریاست شعبه داشت. آخرین سمت قضایى او ریاست دادگاه تجدیدنظر انتظامى قضات بود. در وزارت كشور نیز سمت‏هایى از قبیل ریاست كارگزینى و فرماندارى تبریز با او بود. وى در 1329 زمانى كه رزم‏آرا به نخست‏وزیرى رسید به معاونت نخست‏وزیر منصوب شد. در كابینه بعدى كه ریاست آن با علاء بود همان سمت را حفظ كرد. در حكومت دكتر مصدق به دادگسترى بازگشت و به مستشارى دیوانعالى كشور مشغول شد. در 1334 مجددا به معاونت نخست‏وزیرى برگزیده شد و چند سالى آن سمت را داشت. محمود هدایت اشعار زیادى سرود كه بخشى از آن به چاپ رسید. اشعارش از استحكام شعرى برخوردار مى‏باشد و تابلوهاى نقاشى او كه بین خواص معروفیت دارد معرف ذوق و هنر او در این فن مى‏باشد. تعداد كتبى كه تاكنون ترجمه و به چاپ رسانده است زیاد است و بیشتر ترجمه‏هاى او كتب تاریخى است. خواهر وى همسر سپهبد رزم‏آرا بود. صادق هدایت نویسنده معروف و بزرگ معاصر برادر كهتر اوست. برادر دیگر به نام عیسى هدایت داشت كه در ارتش درجه سرلشكرى گرفت. وى در جوانى با دختر فتح‏الله خان سردار مؤید مراغه‏اى پیوند زناشوئى بست. صاحب دو پسر شد و همسر وى در میانسالى درگذشت. سرانجام در سال 1368 درگذشت. شاعر، نقاش. تولد: 18 اردیبهشت 1276(4 ذى الحجة 1314 ق.)، تهران. درگذشت: 1368. محمود هدایت، فرزند هدایت‏قلى‏خان هدایت اعتضادالملك، تحصیلات ابتدایى و متوسطه و عالیه را در مدارس علمیه و دارالفنون و دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران به پایان رساند و چون از جوانى به تحصیل علوم ادبیه و فنون شاعرى و موسیقى رغبت داشت، نزد كمال‏الملك آموختن رموز نقاشى را آغاز كرد. پس از پایان دوره‏ى تحصیل، در سال 1302، وارد وزارت دادگسترى شد. در طول پنجاه سال خدمت جز چند سالى كه در خارج از دادگسترى به ریاست شعبه‏ى دوم دیوان دادرسى دارایى و فرماندارى تبریز و دو بار معاونت نخست وزیر سپرى گردید، بقیه به مترجمى و دادیارى دادسراى تهران و بازپرسى و مستشارى شعبه‏ى اول استیناف تهران و مدیریت كل ثبت و ریاست ادارات بازرسى و دفتر وزارتى و دادیارى و مستشارى دیوان عالى كشور و ریاست شعبه‏ى پنجم دیوان مزبور و ریاست دادگاه عالى تجدید نظر انتظامى قضات مصروف شد. در آبان 1334 نیز یك قطعه درجه‏ى اول حقوق بشر و در ختم دوران خدمت كه 1351 است یك قطعه نشان درجه‏ى اول عدالت دریافت كرد. ضمنا در سال 1331 نیز به دعوت سازمان ملل متحدد چند ماهى در نخست وزیرى و شوراى دولتى كشور فرانسه به كارآموزى پرداخت. آثار ترجمه وى به این شرح هستند: مهاجرت‏هاى خارجى و علل و آثار آن در ایران. (1365)؛ مسافرت به ایران به معیت سفیر كبیر روسیه (موریس فون دوكتزبوئه، 1348)؛ مسافرت به ارمنستان و ایران (پى‏یر آمده امیلین پروب ژوبر، منشى السنه شرقى ناپلئون بناپارت)؛ سفرنامه‏ى عبدالكریم در ركاب نادرشاه؛ كلیات راجع به تاریخ سیاسى اروپا (ارنست لاویس)، مردم گریز (مولیر)؛ شاهنامه‏ى ثعالبى نیشابورى (ترجمه از عربى)، گلزار جاویدان (سه جلد، مشتمل بر اشعار و شرح حال شش هزار شاعر پارسى گوى از ایرانى و غیر ایرانى، 1353)؛ دو رساله مختصر درباره‏ى «حقوق اساسى» و «اصول محاكمات حقوقى» و چند منظومه به نام آب حیات و درفش ایران و حقایق عریان از اشعار اوست.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1330 -1281 ش)، نویسنده، مترجم و محقق. وى از خاندان رضاقلى خان هدایت است. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون و دبیرستان سن‏لوئى تهران به پایان رساند و در حدود 1307 ش با كاروان دانش‏آموزان اعزامى به اروپا به بلژیك رفت و در رشته مهندسى راه و ساختمان نام‏نویسى كرد، اما در آنجا نماند و یك سال بعد با نخستین گروه دانشجویان اعزامى به اروپا براى تحصیل در رشته‏ى معمارى به فرانسه رفت. وى در اقامت چهار ساله خود در فرانسه بیشتر به سیر و گشت گذراند و داستان‏هاى معروفى در آنجا نوشت، سپس به وطن بازگشت و در 1315 ش به دعوت دكتر شیرازپور پرتو، عضو وزارت امور خارجه كه در آن هنگام نایب كنسول ایران در بمبئى بود، به عنوان متخصص تنظیم دیالوگ فیلم فارسى به هندوستان رفت و زبان پهلوى را آموخت و دو داستان كه در آنجا فراگرفته بود به فرانسه نوشت و به وطن بازگشت. هدایت در این سفر بیشتر اوقات خود را در موزه‏ها و كتابخانه‏ها مى‏گذراند. وى با بزرگ علوى، مجتبى مینوى و مسعود فرزاد گروهى موسوم به ربعه را كه هدفش ایجاد روحى تازه در ادبیات ایران بود در مقابل ادیبان محافظه‏كار كه آنان را سبعه نامیده بودند، تشكیل داد. هدایت مدتى نیز با مجله «موسیقى» به مدیریت سرگرد مین‏باشى، تا تعطیل شدن آن در 1320 ش همكارى داشت. وى در همان سال مدتى نیز در دانشكده‏ى هنرهاى زیباى دانشگاه تهران به عنوان مترجم مشغول بود. هدایت با مجله‏هاى «سخن» و «پیام نو» همكارى داشت و مقالات و داستان‏هایى را در آنها منتشر مى‏كرد. وى در 1324 ش همراه یك هیئت فرهنگى به دعوت دانشگاه تاشكند عازم ازبكستان شد و حدود دو ماه در آنجا ماند و در این مدت درباره‏ى اوضاع و احوال مردم آنجا تحقیق و مطالعه كرد. سپس در نخستین كنگره‏ى نویسندگان ایران در 1325 ش كه، تحت شعار ادبیات نوین و مترقى ایران، با ریاست ملك‏الشعراء بهار تشكیل شده بود، شركت كرد. وى در 1329 ش به پاریس رفت و پس از مدتى اقامت، در فروردین سال بعد، در گرمابه‏ى پانسیون خویش با گشودن شیر گاز به زندگى خود پایان داد. هدایت را در قبرستان پرلاشز پاریس به خاك سپردند. از دیگر آثار وى: «زنده به گور»، شامل نه داستان؛ «سه قطره خون»، شامل یازده داستان؛ «سگ و ولگرد»، شامل هشت داستان؛ «بوف كور»؛ «حاجى آقا»؛ «پروین دختر ساسان»، نمایشنامه؛ «فواید گیاه‏خوارى»؛ تصحیح «ترانه‏هاى خیام»؛ سفرنامه‏ى «اصفهان نصف جهان»؛ «گجستك ابالیش»، ترجمه از پهلوى؛ «دیوار»، ترجمه؛ «مسخ»، ترجمه.[1] صادق فرزند اعتضادالملك (و. تهران 28 بهمن 1281- ف. پاریس 1330) در تهران متولد شد و براى تحصیل به فرانسه رفت. ابتدا در پاریس اقامت نمود و سپس به بزانسون رفت. داستانهاى معروف: زنده به گور، سه قطره خون، نمایشنامه‏ى پروین، افسانه‏ى آفرینش، فوائد گیاه‏خوارى را در پاریس نوشت. سپس به ایران بازگشت و در 1315 به بمبئى رفت و زبان پهلوى را آنجا فراگرفت و سفرهاى چندى به تاشكند و سایر شهرهاى ازبكستان كرد و بالاخره در سال 1329 به پاریس رفت و پس از چهار ماه توقف در آن شهر خودكشى كرد. صادق به زبانهاى انگلیسى و فرانسه آشنائى داشت. گذشته از مقالات و داستانها و سفرنامه‏ها، چند كتاب را از متون پهلوى به فارسى برگردانده است مانند: گجسته ابالش. كارنامه‏ى اردشیر بابكان. یادگار جاماسب. شهرستانهاى ایران، و داستان‏هایى نیز از فرانسه به فارسى ترجمه كرده است چون دیوار، مسخ و غیره. هدایت از نویسندگان بنامى است كه در ادبیات فارسى عصر حاضر اثرى عمیق گذاشته است. و كتابهاى او بارها به چاپ رسیده و بعضى به زبانهاى بیگانه ترجمه شده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سوم ق)، نویسنده. او كتب بسیارى در علوم گوناگون، گردآورى و تألیف نمود. به گفته‏ى یاقوت حموى وى اولین كسى است كه در «مسالك و ممالك» تألیفى داشته، اگرچه ناتمام مانده است. در اهواز درگذشت و پیكرش را به بغداد منتقل كردند. پس از درگذشتش كتابهایش را در 274 ق در طاق الحرانى بغداد فروختند. از دیگر آثارش: «الآداب الصغیر»؛ «الآداب الكبیر»؛ «البلاغة و الخطابة»؛ «تاریخ القرآن لتأیید كتب السلطان»؛ «الناجم».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، روزنامه‏نگار و نویسنده. تحصیلات خود را در كالج اصفهان به پایان رساند و به روزنامه‏نگارى پرداخت و براى بیشتر روزنامه‏هاى اصفهان مقاله تهیه مى‏كرد. در 1328 ش به شیراز رفت و امتیاز روزنامه‏ى «عضد» را گرفت.این روزنامه به طور هفتگى انتشار مى‏یافت. از آثار وى: «جنایات جنس لطیف»؛ «حق گرفتنى است».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1335 -1276 ش)، روزنامه‏نگار و نویسنده. در تهران به دنیا آمد. براى ادامه‏ى تصحیل به اروپا سفر كرد. اما پس از مدتى از این كار منصرف شده و تنها به یادگیرى علم مانیتیسم پرداخت. بعد از بازگشت به ایران به شوق آموزش هیپنوتیسم به هندوستان سفر كرد. در زمانى كه پدرش، سید محمد، به خراسان تبعید شد او نیز مدت پنج سال در مشهد نزد پدر زندگى كرد و در 1308 ش امتیاز هفته‏نامه «آشفته» را گرفت. عصار در كارهاى فكاهى راصع امضا مى‏كرد كه عكس عصار است. از او تالیفاتى نیز باقى مانده كه عبارتند از: «اسرار حقه‏بازى»؛ «اشتباهات خنده‏آور»؛ «اندیشه یك مغز پوك»؛ «باشرفها»؛ «راهنماى بایگان»؛ «عدالت بشر، درام»؛ «محاكمه‏ى ارواح متفقین در آن دنیا»؛ «محاكمه‏ى تبهكاران جنگ آلمان»؛ «محاكمه‏ى عشق و جنون و شهوت»؛ «والده‏ى آقا مصطفى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1354 -1298 ش)، كارگردان، نویسنده و بازیگر. در شیراز متولد شد. از هنرستان هنرپیشگى تهران فارغ‏التحصیل گردید و فعالیت در تئاتر را از 1318 ش در بندر انزلى با نمایش «اپرت جنت» و «مرجان» شروع نمود. عمده فیم‏هاى وى: «عروس و حجله»؛ «فیل و فنجان»؛ «فرشته نجات».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1286 ش)، مدرس و نویسنده. وى در تهران متولد شده و در سال 1307 ش به اروپا عزیمت كرد و یك سال در لیسه شهرانسى و سپس در دانشكده‏ى علوم بزانسون و پاریس به تحصیل در رشته‏ى فیزیك و ریاضى مشغول شده و به مدرك لیسانس نایل شد. سپس در لابراتورهاى دانشگاه پاریس به مطالعه و تحقیق در موضوع تولید و پخش حرارتهاى شدید مبادرت كرد به وضع قانون و طریق جدیدى براى محاسبه حرارت شعله‏ها نایل شد و در قسمت تجربى به ساختن دو فقره اسبابهاى علمى موفق گردید. وى پس از اخذ دیپلم دكترى در علوم به ایران مراجعت كرد. و از سال 1324 ش در دانشسراى عالى به سمت دانشیار فیزیك اشتغال ورزید. از آثار وى: «فیزیك گرما»؛ «تئورى سنتیك گازها»؛ «فیزیك، ترمودینامیك»؛ «فیزیك عمومى، الكتریسیته»؛ «فیزیك عمومى، ماده و انرژى»؛ «فیزیك نجومى خورشید».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 13 شهریور 1395  - 12:01 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع :

مشهورترین اندیشه در هندسه را حدود دو هزار سال پیش فیثاغورس ارائه کرد او دانشمندی از اهالی یونان باستان بود که سر و وضعی بسیار ساده و ثروتی ناچیز داشت ولی صاحب تجربه های فراوان بود فیثاغورس در جزیره ساموس در دریای اژه به دنیا آمد او به مصر بسیار سفر کرد و برای کسب دانش از بابل نیز دیدن کرد. در حدود ۵۳۰ سال پیش از میلاد در کروتون – محلی یونانی نشین در جنوب ایتالیا- ساکن شد و شاگردان و طرفدارانی دور خود جمع کرد که به فیثاغورسیان معروف شدند. فیثاغورس بر این باور بود که طبیعت جهان از قانونهای ریاضی پیروی می کند. وی از این قانونها در مویسقی استفاده کرد و متوجه شد که صدای سازهای زهی به ضریبهای درستی از طول زه این سازها بستگی دارد اگز زه به شکلی نگه داشته شود که قسمت مرتعش شونده نصف طول اولیه آن باشد صدای ایجاد شده یک اکتاو بالاتر خواهد بود. این یافته ها درباره قانونهای ریاضی مویسیقی یا هماهنگها امروزه هم اهمیت دارد. فیثاغورس در اخترشناسی نیز نظم ریاضی را می دید او اعتقاد داشت که زمان گردش سیارات به دور خورشید متناسب با طول هماهنگ تارهای موسیقی است او فکر می کرد که حرکت سیارات سبب پیدایش صوتهای مویسقی می شود که او آنها را هماهنگ کره ها می نامید. اندیشه موسیقی سیاره ای دوامی نیافت ولی فیثاغورس به درستی دریافت که ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی یک جسم اند. این ستاره میان یونانی ها به افرودیت و در میان رومیها به ونوس شهرت داشت. با وجود این فیثاغورس به دلیل کارهایی که در هندسه انجام داده مشهور است. او قضیه فیثاغورس را بنیان نهاد. بنابراین قضیه مربع طول وتر مثلث قائم الزاویه برابر است با مجموع مربعهای دو ضلع دیگر. مصریان از این واقعیت قبلا استفاده می کردند لیکن فیثاغورس تفاوت میان یک قاعده تجربی و نیز اثبات ریاضی قاطع را فهمیده بود. ولی یک کشف ریاضی رابطه فیثاغورس با پیروانش را بر هم زد. انها اعتقاد داشتند اعداد طبیعی مانند( ۱, ۲ , ۳ , ۴ و شبیه انها) با نسبتهایی که از آنها به دست می آید( مانند ۲/۱ , ۳/۱ , ۴/۱ و شبیه آنها) برای تبیین همه ریاضیات و طبیعت کافی است انها همچنین دریافتند که قطر یک مربع را نمی توان به صورت نسبتی از دو عدد صحیح نشان داد و هیچ دو عدد کاملی یافت نمی شود که مربع یکی از آنها درست دو برابر مربع دیگری باشد. این کشف سبب گفتگویی در میان فیثاغورسیان شد . انها با موفقیت این کشف ها را برای چندید سال پنهان کردند. با این اعتقادات مرموز فیثاغورسیان از نظر همسایگان خود افرادی عجیب و حتی بنیادستیز به حساب می آمدند و فعالیت های سیاسی آنها سر انجام سبب تبعید فیثاغورس شد. او به مگابونتوم که شهری یونانی در جنوب ایتالیا بود رفت و در همانجا درگذشت. اگرچه طرفداران فیثاغورس نظریات او را ثبت کردند و احتمالا چیزی بر آنها افزودند با این وجود هیچ یک از نوشته های او به جا نمانده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : سوئیس   -   قرن : 19 منبع :

تیتوس (ابراهیم )، هنرشناس و متفکر مسلمان سویسی ـ آلمانی و از نویسندگان سنت گرا. در ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸ در فلورانس به دنیا آمد. او فرزند کارل بورکهارت ، مجسمه ساز سویسی و برادرزادة یاکوب بورکهارت (۱۸۱۸ـ ۱۸۹۷ میلادی )، مورخ هنر، و از خانواده های سرشناس اهل بازل (بال ) سویس بود. تیتوس بورکهارت در دورة ابتدایی و متوسطه با فریتهوف شوان * (۱۹۰۷ـ ۱۹۹۸ میلادی )، متفکر و شرق شناس مسلمان ، همدرس بود و همراه با او به نقاشی و طراحی روی آورد. این آشنایی بعدها به همکاری و همفکری عمیقی تبدیل شد که تا پایان عمر بورکهارت ادامه یافت (بورکهارت ، ۱۳۷۰ ش ، مقدمة ستاری ، ص ۸؛ ترقی جاه ، ص ۲۰؛ بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۳، ۵). بورکهارت به سبب علاقه ای که به هنر قرون وسطی و قدیم داشت در ۱۳۱۴ ش /۱۹۳۵ به افریقای شمالی سفر کرد و مدتی در شهرهای مغرب سکونت گزید. این سفرها و بخصوص سکونت در فاس او را شیفتة هنر و تمدن اسلامی کرد. وی پس از اسلام آوردن ، نام ابراهیم را برای خود برگزید و با راهنمایی علی بن طیب درقاوی ، شیخ طریقت درقاویه * ، به فراگیری زبان عربی ، علوم دینی و عرفان نظری مشغول شد (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۸ ـ۹؛ همو، ۱۹۹۲، تکملة میشو، ص ۱۶۵؛ نصر، ۱۹۸۷، ص ۲۹۵). بورکهارت پس از بازگشت به سویس ، همکاری خود را با انتشارات اورس گراف آغاز کرد و زیر نظر او کتابهایی با نام > شهرهای عالم ارواح < دربارة هنر در شهرهای مقدس منتشر شد. برخی از کتابهای این مجموعه را خود به تنهایی نوشت . بورکهارت همچنین از ۱۹۷۲تا۱۹۷۷میلادی مشاور یونسکو در مراکش برای حفظ شهر تاریخی و قدیمی فاس بود (بورکهارت ، ۱۳۷۲ ش ج ، مقدمة نصر،ص ] ۳۳ـ۳۴ [ ؛ همو، ۱۹۹۲، تکملة میشو، ص ۱۶۴). او در ۱۳۶۳ش /۱۹۸۴ در لوزان سویس درگذشت (همو، ۱۹۸۷، مقدمه استادرت ، ص ۳). بورکهارت از افکار و آثار رنه گنون (۱۸۸۶ـ ۱۹۵۱میلادی )، متفکر و شرق شناس فرانسوی ، متأثر بود و مانند فریتهوف شوان و آناندا کومارا سوامی (۱۸۷۷ـ۱۹۴۷ میلادی )، متفکر هندی ، از جملة سنت گرایان برجسته و منتقدان تمدن جدید محسوب می گردد (همان ، مقدمه استادرت ، ص ۳ـ۴؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۸). وی پژوهشهای بسیاری در سبکهای مختلف هنری ، بخصوص شیوه های گوناگون هنر مقدس ، انجام داده است . از نظر او هنر مقدس علاوه بر موضوع آن که از یک حقیقت دینی نشئت می گیرد، باید شکل و زبان رمز گونه اش نیز نشان دهندة نوع هستی شناسی و نگرش معنوی آن دین باشد، در غیر این صورت هنر مقدس شمرده نمی شود. وظیفة سنتها نیز انتقال اصول و قواعدی است که اصالت ، شکل و زبان هنر دینی را تضمین می کند (همو، ۱۳۶۲ ش ، مقدمة پایا، ص ۷۰؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۷ـ ۸). به نظر او نقش هنر اسلامی تجلی وحدت الهی در جمال و نظم عالم است ، و هنر باید به روح مدد رساند تا از قید کثرت رها شود و به سوی وحدت بیکران بازگردد. بنابراین ، نبودن تصاویر در مساجد و همچنین بی میلی و بی عنایتی به شمایل نگاری پیامبران و اولیای خدا به منظور حذف هر حضور متصوّر در برابر حضور نامرئی خداوند است (همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۱۲، ۱۳۱؛ همو، ۱۳۶۵ ش ، ص ۴۳؛ همو، ۱۳۶۱ ش ، ص ۶). به همین دلیل ، اشکال هندسی و تصاویر انتزاعی از حیوانات و گیاهان در هنر اسلامی رونق گرفت . برخی از این طرحها اشکال هندسی تودرتو و زنجیرواری هستند که بارزترین مظهر وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است و نوع دیگر از این طرحها، اشکال گل و گیاهی هستند که شباهت کامل خود را با طبیعت از دست داده اند، زیرا هنرمند از تقلید کامل آثار خالق پرهیز می کند. به نظر بورکهارت ، عدم رعایت ابعاد سه گانه یا سایه و روشن در هنر اسلامی معلول همین اندیشة دینی است (همو، ۱۳۶۵ ش ، ص ۴۲ـ۴۳؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۱۰). بخشی از مطالعات و آثار بورکهارت دربارة ارتباط جهانشناسی با هنر دینی است . در این آثار او به نقایص علوم جدید و مقایسة آن با جهانشناسی و علوم قدیم می پردازد. وی همچنین دربارة رموز مقدس کلامی و هنری اقوام گذشته تحقیقات و مقالاتی دارد (شمس ، ص ۴۰). بورکهارت آشنایی گسترده ای نیز با اندیشه های عرفانی در مسیحیت ، آیین هندو، بودایی ، تائویی و بخصوص اسلام داشت و مجموعة دستاوردهای خود را در این زمینه در کتابها و مقالات متعددی درج کرده است (همو، ۱۳۶۲ ش ، مقدمة پایا، ص ۷۰). شهرت بورکهارت علاوه بر تألیف آثاری دربارة هنر دینی ، به سبب تحقیقات او در تصوف و ترجمه هایش از متون صوفیانه است . وی از پیشگامان ترجمة کتابهای عرفانی ، بخصوص آثار ابن عربی ، به زبانهای اروپایی است . آثار وی در این باره مکمل آثار و افکار فریتهوف شوان است (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۵؛ همو، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا؛ نصر، ۱۹۸۷، ص ۲۹۴). مهمترین آثار او عبارت اند از: > هنر مقدس در شرق و غرب < (زوریخ ۱۹۵۵) که به فرانسه و انگلیسی ترجمه شده (بورکهارت ، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا؛ نصر، ۱۳۳۸ ش ، ص ۶۱۸) و و با عنوان هنر مقدس : اصول و روشها نیز به فارسی ترجمه شده است ؛ هنر اسلامی : زبان و بیان که اصل آن به انگلیسی به هنگام برگزاری جشنوارة جهانی اسلام در لندن (۱۳۵۵ ش / ۱۹۷۶) منتشر شد (حسینی ، ص ۱۶)؛ > فاس ، شهر اسلام < (اُلتن ۱۹۶۰) که در آن ، تاریخ ، دین ، عرفا و اولیا و همچنین هنر اسلامی این شهر را شرح می دهد (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استوددارت ، ص ۸؛ همو، ۱۳۴۶ ش ، مقدمة نصر، ص ۲)؛ > فرهنگ مغرب در اسپانیا < (لندن ۱۹۷۲) که در آن از علم ، هنر و سنتهای فرهنگی سخن می گوید؛ > کیمیا: علم جهان و علم روح < (التن ۱۹۶۶) که به زبانهای فرانسه ، انگلیسی و ایتالیایی ترجمه شده است (همو، ۱۹۸۷، ص ۲۵۹، مقدمة استادرت ، ص ۶، ۸؛ همو، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا). او در این کتاب به جنبة تمثیلی کیمیا و تبدیل فلزات به طلا، به عنوان رمزی از استحالة جسم به روح می پردازد (همو، ۱۹۸۷، مقدمة (استادرت ، ص ۶؛ > آیینة عقل < کمبریج ۱۹۸۷). مجموعة مقالات او دربارة جهان شناسی سنتی و علوم قدیم و هنر مقدس (همو، ۱۳۷۲ ش ب ، ص ۱۶) از جمله ، شرحی بر دعای ابن مَشیشه (متوفی ۶۲۲) صوفی مراکشی و قطب طریقة شاذلیه (رجوع کنید به همو، ۱۹۸۷، ص ۱۸۳ـ۱۹۳) و همچنین مقاله ای دربارة المقصد الاسنی فی شرح الاسماء الله الحسنی اثر غزالی است (رجوع کنید به همان ، ص ۲۰۰ـ۲۱۰)؛ رمزپردازی (میلان ۱۹۷۹) > حکمت پیامبران < (پاریس ۱۹۵۵) که ترجمه و تفسیر فصوص الحکم ابن عربی و اولین اثر در شناساندن ابن عربی به جهان غرب است (نصر، ۱۳۳۸ ش ، همانجا)؛ > انسان کامل < (لیون ۱۹۵۳) که ترجمة فصلی از انسان کامل عبدالکریم گیلانی (جیلی ) است (همانجا)؛ > کلید معنوی احکام نجوم اسلامی بر اساس نظر ابن عربی < (پاریس ۱۹۵۰) که از جمله تحقیقات خوب دربارة علوم قدیم است (همانجا)؛ درآمدی بر آیین تصوف (لیون ۱۹۵۵) که به زبان آلمانی ، انگلیسی (همانجا) و فارسی ترجمه شده است . او در این کتاب بر وحدت معنوی ادیان و عمومیت اصول تصوف در ادیان مختلف تأکید می کند (همان ، ص ۶۱۷ـ ۶۱۸). منابع : تیتوس بورکهارت ، «ارزشهای جاودان در هنر اسلامی »، ترجمة نصرالله پورجوادی ، نشر دانش ، سال ۲، ش ۵ (مرداد و شهریور ۱۳۶۱)؛ همو، «جهان شناسی سنتی و علوم معاصر»، ترجمة مرتضی محمدی ، سروش ، سال ۱۵، ش ۶۴۷ (خرداد ۱۳۷۲ الف )؛ همو، «چشم انداز جهان شناسانه »، ترجمة مرتضی محمدی ، سروش ، سال ۱۴، ش ۶۴۲ (اردیبهشت ۱۳۷۲ ب )؛ همو، رمزپردازی ، ترجمة جلال ستاری ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛ همو، «روح هنر اسلامی »، ترجمة سید حسین نصر، هنر و مردم ، دورة جدید، ش ۵۵ (اردیبهشت ۱۳۴۶)؛ همو، «نظری به اصول و فلسفه هنر اسلامی »، ترجمة غلامرضا اعوانی ، در مبانی هنر معنوی : مجموعه مقالات ، چاپ دفتر مطالعات دینی هنر، تهران ۱۳۷۲ ش ج ؛ همو، هنر اسلامی : زبان و بیان ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۵ ش ؛ همو، هنر مقدس : اصول و روشها ، ترجمة جلال ستاری ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛ همو، «هنر مقدس در شرق و غرب »، ترجمة علی پایا، فصلنامة هنر ، ش ۳ (بهار و تابستان ۱۳۶۲)؛ مسعود ترقی جاه ، «عمری در جستجوی حقیقت : نگاهی گذرا به زندگی و آثار فریتهوف شوان »، سروش ، سال ۱۴، ش ۶۱۹ (مهر ۱۳۷۱)؛ مهدی حسینی ، «کتابی معتبر در هنر اسلامی »، نشر دانش ، سال ۷، ش ۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۶۵)؛ سیامک شمس ، «حکایت تازه هنر مقدس »، کلمه ، ش ۲ (آذر و دی ۱۳۷۱)؛ سید حسین نصر، «مدخلی بر اصول تصوف »، راهنمای کتاب ، سال ۲، ش ۴ (دی ۱۳۳۸)؛

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع :

مير سيد شريف جرجاني مير سيد شريف جرجاني از ادبا و متكلمين نيمه دوم قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجري است كه در سال 740 در نزديكي استر آباد (گرگان ) به دنيا آمد. اما از كودكي به همراه خانواده پدر به شيراز كوچ كرد و در آنجا به تحصيل علوم پرداخت تا آنجا كه دردربار آل مظفر از احترام ويژه اي برخوردار شد و به تدريس در دارالشفا شيراز پرداخت . اما با حمله تيمور به شيراز وي به همراه ديگر دانشمندان به سمرقند فرستاده شد ودر آنجا با سعد الدين تفتازاني آشنا شد و به مباحثه و مناظرات علمي مشغول شد . اما پس از مرگ تيمور در سال 807 ، مير سيد شريف دوباره به شيراز بازگشت و تا زمان مرگ در آنجا ماند . مير سيد شريف جرجاني در بسياري علوم مهارت داشت اما شرح هاي وي كتب عقل از همه مشهورتر است كه از آن جمله اند شرح مطول تفتازاني ، شرح شمسيه و شرح رضي ، شرح مواقف قاضي عضدالدين ايجي . چنانكه از نام ميرسيد شريف جرجاني بر مي آيد وي از سادات بود ه است . مير سيد شريف جرجاني گرچه در استر آباد بدنيا آمد، اما كودكي و دوران تحصيل و با اندكي خود را در محيط علم پرور شيراز گذراند تا آنجا كه نزد سلاطين آل مظفر در شيراز حرمت يافت . وي سپس از حمله تيمور به مهاجرت اجباري به سوي سمرقند تن داد و در آن خطه، مطالعه خود را در انواع علوم ادامه داد تا آنجا كه در سمرقند با دانشمندي چون سعد الدين تفتازاني مناظره مي كرد و وي را شكست مي داد . ميرسيد شريف جرجاني پسري داشت كه در علوم گوناگون شاگرد پدر خود بشمار مي رفت . مير سيد شريف الدين نزد سلاطين آل مظفر از احترام و عزت برخوردار بود و مدتي را دارالشفاي شيراز به تدريس مشغول بوده است پس از آنكه امير تيمور گوركاني شيراز را فتح كرد ، مير سيد شريف را به سمر قند برد وي در آنجا به تاليف و نشر علوم مشغول شد . پس از وفات تيمور 807 ه .ق به شيراز بازگشت و تازمان مرگ در آنجا ماند . مير سيد شريف جرجاني درسال 816 در شيراز وفا ت يافت . مير سيد شريف از دانشمندان ملازم تيمور در سمرقند و پيش از آن مدرس دارالشفاي شيراز بوده است . مير سيد شريف جرجاني مدتي در دارالشفاي شيراز تدريس كرد . پسر مير سيد شريف جرجاني از شاگردان مشهور وي به شمارمي رفته است . مير سيد شريف جرجاني از نظر شرح علوم عقلي با سعد الدين تفتازاني هم راي و معاشر بود و بارها با همديگر به مناظره برخاسته بودند . مير سيد شريف جرجاني درتوضيح و تشريح مسائل مشكل قدرت قلم ويژه اي داشت . زبان تاليفات وي نيز ساده و شيرين است . وي در علم كلام معتقد به حاشيه نويسي و تشريح آثار بزرگان كلام فلسفه بوده وبسياري از آثار خود رابه آن زمينه اختصاص مي داده است . تاليفات مير سيد شريف جرجاني دو بخش جداگانه را دربر مي گيرد يكي كتابهاي مستقل درباره علوم گوناگون و ديگري شرح هاي وي بر كتب ديگران . آثار: تعريفات: درشرح اصطلاحات علوم و فنون گوناگون است. مقايد العلوم: خلاصه اي است درباره علوم گوناگون. صرف مير: كتاب علم صرف در عربي. كبري: درباره مقدمات منطق بوده است . مواقف قاضي عضد ايجي: شرح فنون البلاغه يا مفتاح سكاكي: حاشيه كتاب مطول تفتازاني- شرح شمسيه- شرح رضي- شرح كتاب حكمه العين-

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

جيمز پترسون يک نويسنده مشهور آمريکايي است که در آشپزي نيز بسيار تبحر دارد.او متولد 4نوامبر سال1937در راسل کانتي است.از کودکي به آموزش موسيقي پرداخت و در مدرسه نيزجزو بهترين شاگردها محسوب مي شد.نواختن پيانو و گيتار را از دوران نوجواني آموخت.بعد از گرفتن ديپلم وارد دانشگاه کاليفرنيا در برکلي شد و در رشته شيمي به تحصيل پرداخت.از سال1970به آموزش کلاسيک آشپزي افتاد و توانست در مدت کوتاهي آشپزي حرفه اي را ياد بگيرد و در چند هتل زنجيره اي راسل کانتي مشغول به کار شود.او براي تکميل پيشه آشپزي به پاريس سفر کرد و در آنجا به کسب تجربه پرداخت و در زمينه آشپزي بين المللي مدرک دريافت کرد. همچنين علاوه بر آموختن آشپزي به نوشتن مقالاتي در زمينه خواص مواد غذايي و سبزي ها پرداخت و چندين کتاب در زمينه سالادهاي مختلف و متنوع نوشت.وقتي به زادگاهش بازگشت با دختري که از نوجواني با او آشنا بود ازدواج کرد وصاحب سه فرزند به نام هاي جاج-کنت و لاکي پترسون شد. کتاب «چگونه سالاد تهيه کنيم»را نوشت و در آن به خواص انواع سبزي ها اشاره کرد و سالادهاي مبتکرانه اي را آموزش داد که از فروش خوبي برخوردار شد. کتاب «سبزيجات»وي در سال 1999برنده جايزه شد و در سال 2000جايزه بين المللي انجمن آشپزان حرفه اي را براي نوشتن کتاب «ادويه و اسانس هاي غذايي»کسب کرد.او در سال 2008نيز براي نوشتن کتاب آشپزي جايزه گرفت پترسون علاوه بر نوشتن کتاب در زمينه تغذيه و آشپزي به تدريس آشپزي نيز پرداخته است.در ضمن موسيقي را کنار نگذاشته است و به نواختن پيانو وگيتار در اوقات فراغتش اقدام مي کند.هم اکنون جميز پترسون در چند رستوران وهتل، سرپرستي آشپزخانه ها را بر عهده دارد و به ترتيب آشپزهاي علاقه مند در زمينه آشپزي حرفه اي مي پردازد او قصد دارد در سال هاي آينده کتاب هاي ديگري در حيطه تغذيه وارد بازار کند.جميزپترسون رمز موفقيت خود را پشتکار ،عدم نااميدي و عشق به کارش مي داند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

غلامرضا طاهر در سال 1307 شمسي در قمشه (شهرضاي كنوني )متولد شد. وي در رشته معقول و منقول دانشگاه تهران با مدرك ليسانس فارغ التحصيل شد. وي ضمن تدريس در مدارس شهرضا، به مطالعه و تحقيق و ترجمه متون از عربي به فارسي پرداخته. آثاري نيزبه طبع ونشر رساند در اندك مدتي به عنوان محققي دقيق در جامعه دانشگاهي مطرح شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تصحيح تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامرضا طاهر پس از تحصيلات مقدماتي . متوسطه . رشته معقول و منقول را به عنوان تحصيلات دانشگاهي برگزيد و درسال 1337 موفق به اخذ مدرك ليسانس از دانشگا ه تهران شد .هم دوره اي ها و همکاران : غلامرضا طاهر توسط دكتر خانلري به كار در بنياد فرهنگ ايران دعوت شد واوبه فعاليت دراين بنياد مشغول گرديد . استاد ايرج افشار يزدي نيز در تهيه اكثر نسخ خطي و تسهيل مراحل چاپ مصححات استاد طاهر ،كمك شاياني به وي نمود. وقايع ميانسالي : غلامرضا طاهر در تاريخ 29 شهريور 1377 دچار عارضه سكته مغزي شد و اين مساله باعث شد كه زبانش از تكلم افتاده و دست راست و پاي چپش نيز تحرك خودرا از دست دهد . در اين ايام و در بستر بيماري استاد طاهر جز مطالعه قرآن كريم ،حوصله مطالعه كتاب و نشريات ديگر نداشت . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : غلامرضا طاهر علاوه بر از تدريس در دبيرستان هاي شهر رضا ، از سال 1353 به دانشگاه اصفهان دعوت شد و تا سال 1357 با آن دانشگاه همكاري كرد. پس از تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي ايشان در دانشگاه هاي واحد دهاقان ،نجف آباد ،شهرضا و دانشگاه پيام نور شهرضا فعاليت علمي و آموزشي خود را ادامه داد. فعاليتهاي آموزشي : غلامرضا طاهر پس از اخذ درجه ليسانس از دانشگاه تهران به مدت 30سال دبير دبيرستانهاي شهرضا بود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نقدهاي دقيق و مقالات علمي غلامرضا طاهر همواره درمجلاتي چون يغما و راهنماي كتاب و ياد نامه هاي بزرگان و پس از انقلاب اسلامي در مجلات آينده و پژوهشنامه آستان مقدس رضوي به چاپ مي رسيد . شهرت او باعث گشت تا دكتر خانلري شرايط انتقال وي را از آموزش و پرورش به بنياد فرهنگ ايران فراهم آورد ولي او تنها دو روز در آن بنياد به سر برد و چون روحيه خود را با حال و هواي تهران مساعد نديد آن جا را ترك كرد و به زادگاه خود برگشت . آثار : تاليف فرهنگ لغات طبي يوناني در كتاب هاي فارسي ويژگي اثر : اين اثر در سال 1374 توسط مركز نشر دانشگاهي به چاپ رسيد .2 ترجمه پنج داستان كوتاه ويژگي اثر : اين اثر از زبان عربي ترجمه شده و در نشريه يغما از سال 22تا سال 31 آن منتشر شده است .3 ترجمه رمان اللقاد ويژگي اثر : اثر ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .4 ترجمه رمان اليوم الاخير ويژگي اثر : اثري از ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .5 تصحيح قانون ادب لغت عربي به فارسي ويژگي اثر : اين اثر تاليف حبيش تفليسي از دانشمندان قرن ششم است و تصحيح انجام شده در سه جلد توسط بنياد فرهنگ ايران در سالهاي 1350و 1351 شمسي منتشر شد.6 تصحيح لطايف الحقايق ويژگي اثر : تاليف خواجه رشيد الدين فضل الله همداني است كه در سال 1355 توسط كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در دو جلد منتشر شد.7 حدود چهل مقاله و نقد ويژگي اثر : اين آثار عمدتا در نشريه هاي مختلف ادبي و يادنامه ها به چاپ رسيده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

آيت‏اللّه علي صفائي حائري در سال 1330 ه . ش (1370 ق) در بيت علم و تقوا و در مهد دانش، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدرعلي صفائي حائري ، حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج شيخ عباس صفايي حائري (ره) از افاضل علماي زمان خود به شمار مي‏رفت. پدر بزرگش مرحوم آيت‏اللّه العظمي آقاي حاج شيخ محمد علي صفايي حائري قمي (ره) ، از فحول علماي نجف بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي صفائي حائري پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، به فراگيري علوم اسلامي پرداخت.وي ادبيات و بخشي از سطح را نزد مرحوم حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت‏اللّه جليلي آموخت. شرح لمعه را نزد شهيد محراب، مرحوم آيت‏اللّه مدني و آيت‏اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي و آيت‏اللّه موسوي اردبيلي، كتاب رسائل را نزد حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني و مكاسب و كفايه را نزد آيت‏اللّه ستوده (ره) ، آيت‏اللّه ميرزا حسين نوري و آيت‏اللّه فاضل لنكراني فرا گرفت.مرحوم صفايي از استعدادي فوق العاده و هوشي سرشار برخوردار بود؛ به همين جهت در مدتي كوتاه توانست مدارج ترقي را پيموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج فقه و اصول راه پيدا كند. اساتيد او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آيات عظام آقايان: مرحوم محقق داماد؛ و حاج آقا مرتضي حائري؛ و مرحوم پدرش آيت‏اللّه حاج شيخ عباس صفايي حائري بودند. وي مراحل عالي فقه و اصول را با كنجكاوي و ذكاوت خاص خود در محضر پدر طي نمود، تا آن جا كه به حلقه مباحثات علمي ايشان راه پيدا كرد. شوق زايد الوصف او در فراگيري علوم و عشق و علاقه‏اش به راهي كه انتخاب كرده بود، از عواملي بودند كه لحظه‏اي او را آرام نگذاشتند و هيچ مانعي باعث نشد كه او از فراگيري دانش و معرفت غافل شود. او لياقت خود را در درك عميق و صحيح مباني فقه و اصول به همگان نشان داد و به عنوان يكي از اساتيد صاحب نام و طراز اوّل حوزه علميه، درخشيد و در عنفوان جواني به مقام شامخ اجتهاد نايل آمد.استادان و مربيان : از استاداني كه علي صفايي حائري درمحضرشان كسب فيض نموده به شرح زير است: حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت‏اللّه جليلي، مرحوم آيت‏اللّه مدني ، آيت‏اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي ، آيت‏اللّه موسوي اردبيلي،حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني ، آيت‏اللّه ستوده (ره) ، آيت‏اللّه ميرزا حسين نوري ، آيت‏اللّه فاضل لنكراني ، مرحوم محقق داماد، حاج آقا مرتضي حائري و عمده‏ترين استاد او در اين مقطع، مرحوم پدرش بود.زمان و علت فوت : علي صفائي حائري سرانجام اين مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بيست و دوم تير ماه 1378 در حالي كه طبق عادت هميشگي با تني چند از دوستان و شاگردان خود عازم زيارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرين تسليم كرد.پيكر آن فقيد سعيد به قم منتقل شد و روز پنجشنبه بيست و چهارم تيرماه پس از اقامه نماز توسط حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني، در ميان موجي از غم و اندوه و بر روي دوش دوستان و شاگردانش با حضور جمعي از علما، فضلا، اساتيد حوزه علميه و اقشار مردم قم از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) تا گلزار شهداي قم با شكوه تمام تشييع و در جوار قبر فرزند شهيدش محمد صفايي به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي صفايي حائري در حمايت از نظام مقدس اسلامي تا بدانجا پيش رفت كه در اين راه فرزندش نيز به شهادت رسيد. آيت‏اللّه صفايي حائري در سال 59 طرح حمايت ازنظام را مطرح مي‏كردند و در مقابل دوستاني كه اعتراض مي‏كردند اين چه حكومت اسلامي است كه در يك سو بازرگاني است كه ملي گراست و ديگران به صورت ديگر؟! ايشان مي‏فرمودند: وقتي اهداف مقدس است، بايد كمك كرد.» و اين عبارت قصار معروف ايشان است كه:«تضعيف خيانت است، توجيه حماقت است و تكميل رسالت. با كمبودها بايد ساخت. اگر نيرو نيست، تربيت كن؛ اصلاً خود تو نيروي خوبي باش...»شاگردان : علي صفائي حائري در انتقال معارف كسب كرده خود هيچ بخلي به خرج نمي‏داد و آنچه را كه خود آموخته بود، در كمال اخلاص همواره به ديگران نيز مي‏آموخت و از اين رهگذر شاگردان زيادي را تربيت كرد. روش او در تربيت شاگردان، سنّت فراموش شده علماي سلف را زنده كرد، او با اقتدا به شيوه پر بار گذشته حوزه‏هاي علميه، افرادي را تربيت كرد كه از ابتدايي‏ترين مراحل تحصيلي تا دروس ادبيات و سطح را به آنها آموخت و همگام با آنان و در كنارشان تا آن جا اين روش را ادامه داد كه درس‏هاي خارج حوزه را با آنها به مباحثه نشست و نه تنها در كارهاي علمي كه در همه امور زندگي در كنار آنها بود و به حل مشكلاتشان پرداخت.آثار : آرامش (مجموعه شعر) از زلال ولايت (بررسي چهل حديث از سخنان امام حسين (ع) ) چاپ انتشارات مسجد جمكران قم. از معرفت ديني تا جامعه و حكومت ديني (در دست چاپ) استاد و درس و روش تدريس استاد و درس، ادبيات، هنر و نقد انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ) انفاق (نگاهي به بحث انفاق و اثرات سازنده آن) اي قامت بلند امامت (تحليلي كوتاه از مسأله انتظار در زمان غيبت) بررسي (مباحث اين كتاب عمدتاً به نقد مكتب ماركسيسم مي‏پردازد و ضمن بيان مسائلي درباره تاريخ، طبيعت، آزادي، زن، حجاب و مالكيت اسلامي، پاسخ‏هاي لازم را در مورد اين زمينه‏ها بيان مي‏كند.) بشنوازني (بحثي در مورد دعا، زيارت و شرحي بر دعاي ابوحمزه ثمالي) پاسخ به پيام نهضت آزادي / انتشارات هجرت. پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ. پيروز (مجموعه شعر) تابوت (مجموعه شعر) تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره توحيد تطهير با جاري قرآن، جلد (4) تفسير سوره نصر تطهير با جاري قرآن، جلد (5) تفسير سوره كافرون تطهير با جاري قرآن، جلد (6) تفسير سوره كوثر تطهير با جاري قرآن، جلد (7) تفسير سوره‏هاي همزه، فيل، قريش و ماعون تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره‏هاي فلق و ناس تطهير با جاري قرآن، جلدتفسير سوره تبت تفسير سوره‏هاي بقره، انعام، آل عمران، لقمان، مدثرو علق (دنباله مباحث تطهير با جاري قرآن كه آماده چاپ است.) تقريرات درس اصول تقريرات درس فقه دفتر اول: تعريف انقلاب اسلامي و آرمان انقلاب دفتر پنجم: ميزان دفتر چهارم: مسئله انتظار دفتر دهم: موارد تقيّه و احكام تقيّه دفتر دوازدهم: قيام دفتر دوم: بينات دفتر سوم: بينش و آگاهي دفتر ششم: ولايت فقيه دفتر نهم: ضرورت تقيّه دفتر هشتم: مفهوم تقيّه دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت دفتر يازدهم: ائمه و تقيّه ذهنيّت و زاويه ديد (اين اثر به نقد ادبيات داستاني معاصر مي‏پردازد و در آن مجموعاً 11 اثر از نويسندگاني چون: حسن عابديني، سيمين دانشور، محمود دولت‏آبادي، رضا براهني، اسماعيل فصيح، شهرنوش پارسي‏پور، تقي مدرسي و گابريل گارسياماركز مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. اين كتاب از طرف انتشارات كوبه در تهران با نام علي حائري در سال 1369 و در تيراژ 5500 نسخه انتشار يافته است.) ، رشد (ديداري با سوره والعصر) ، روش برداشت از قرآن ، روش نقد، جلد (1) نقد هدف‏ها و مكتب‏ها  41 روش نقد، جلد (2) نقد مكتب‏ها، آرمان آزادي ، روش نقد، جلد (3) نقد مكتب‏ها، آرمان آگاهي و عرفان، روش نقد، جلد (4) نقد مكتب‏ها، آرمان تكامل، ماركسيسم ، روش نقد، جلد (5) نقد مكتب‏ها، آرمان تكامل، اگزيستانسياليزم ، شعرهاي شهادت (مجموعه شعر) ، صراط (ديداري با سوره حمد) ، طرحي در زمينه روحانيت، مسائل حوزه و تبليغ. ، طرحي در زمينه مسائل فقه. عاشورا (نگاهي به مسأله قيام امام حسين (ع) ، غدير (بحثي فشرده در زمينه مسأله ولايت و رهبري) ، فرياد (شعري بلند در زمينه توحيد و خداشناسي) ، فقر (مباحثي در زمينه اقتصاد اسلامي) ، مسئوليت و سازندگي ، نزديك به 300 نواركاست و ويديويي از سخنراني‏هاي مختلف او درباره مباحث كلامي، اخلاقي، تاريخي، تفسير و فقه ، نوشته‏اي در 46 صفحه دست نويس كه قبل از رفتن به جبهه در سال 1365 نوشته و طرح‏هاي كلي و آراء و عقايد خود را در آن بيان داشته است. ، وداع (مجموعه شعر) ، وصيت نامه او

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع : پایگاه راسخون

مصطفی زماني درسال 1353هجري قمري درنجف آباد اصفهان درخانواده‎اي متديّن و اهل فضل و تقوي بدنيا آمد. وي درپايان تحصيلات مقدماتي به قم رفت و به آموزش علوم ديني و زبان عربي پرداخت. زماني مدت هشت سال ازدروس فقه و اصول حضرت امام(ره) بهره‎مند شد و پس ازآشنايي با شهيد دكترمفتح نخستين اثرش را با نام ابراهيم بت شكن يا قهرمان توحيد منتشركرد. مرحوم زماني روحيه ظلم ستيزي داشت؛ ازاين رو چندين بارعوامل رژيم پهلوي وي را دستگيرو زنداني كردند. مرحوم زماني درهريك ازآثارش به نشرحقايق اسلامي و طرح انديشه‎هاي مذهبي دربرخورد با مسائل اجتماعي و اخلاقي مي‎پردازد. گفتني است كه كتاب« اَلشّيعَةُ وَالحاكِمون » تأليف محمد جواد مغنيه را تحت عنوان «شيعه و زمامداران خودسر» به فارسي ترجمه كرده است.30بهمن ماه سال1369هجري شمسي حجة الاسلام مصطفي زماني نويسنده، محقق و ازمدرسان حوزه علميه قم در58 سالگي بدرود حيات گفت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند شمس‏العلماء گرگانى، در 1265 در تهران تولد یافت. تحصیلات ابتدائى را نزد معلمین خصوصى فراگرفت، سپس به آموختن صرف و نحو عربى و فلسفه و منطق پرداخت. پس از آنكه از این علوم بهره‏ى كافى گرفت. عازم هندوستان گردید. در آنجا غیر از زبان‏انگلیسى، ریاضیات عالى تحصیل نمود. پس از مراجعت به ایران مقارن مشروطیت داخل وزارت امور خارجه شد و لقب متین‏الملك گرفت. چندى مترجم در كابینه‏ى وزارتى بود. بعد كارگزار محمره شد و سالها در آن سمت باقى ماند تا اینكه به وزارت جنگ انتقال یافت و درجه‏ى سرهنگى به او دادند. در 1300 پس از قیام لاهوتى در آذربایجان و فرار وى به شوروى، دادگاهى براى رسیدگى به قیام و شورش لاهوتى در تبریز تشكیل شد. سرهنگ متین‏الملك قریب دادستان آن دادگاه بود. در كیفر خواست خود براى یازده افسر همكار لاهوتى تقاضاى اعدام نمود و دادگاه هم ادعانامه او را عینا تصویب كرد. وى مدتى رئیس كمیسیون سرحدى ایران و افغانستان گردید. بعد رئیس دفتر ستاد ارتش شد و با سرلشكر ضرغامى نزدیكى یافت. پس از ترور سرهنگ آقاخان خلعتبرى دادستان ارتش، او را به جاى وى برگزیدند. چند سالى دادستان ارتش بود تا او را كنار گذاردند. وفات وى در سال 1355 در تهران اتفاق افتاد. قریب مردى فاضل بود، طبع شعر هم داشت. ظاهرا مذهبى بود و در تمام مدت عمر ریش خود را نتراشید. در زمان رضاشاه دو نفر از افسران اجازه داشتند كه ریش خود را نتراشند، یكى سرلشكر ضرغامى و دیگرى همین سرتیپ قریب بود. (تو 1268 ش)، نویسنده. در همدان به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى علمیه و دارالفنون به پایان رسانید و از مدرسه‏ى سیاسى فارغ‏التحصیل شد. بعد از فراغت از تحصیل عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله: مترجمى زبان فرانسه در وزارت خارجه، دبیرى مدرسه‏ى آلمانى، معاونت دارالترجمه وزارت خارجه، كارگزارى خوزستان، ریاست ستاد لشكر غرب، ریاست دفتر وزارت خارجه، بازرس مالى و دادستان ارتش بود. آثار وى: «طلوع آفتاب در اندلس»؛ «غروب آفتاب در اندلس».[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(962/ 960 -885 ق)، مورخ، نویسنده و شاعر. مشهور به یحیاى معصوم. از سادات محتشم قزوین و از پیشوایان اهل تسنن و از رجال دربار صفویه بود. وى از علوم عقلى و نقلى بهره‏مند و در تاریخ‏نگارى ماهر بود. او و خاندانش به علت تعصب در تسنن، نزد شاه طهماسب محبوبیتى نداشتند و به همین دلیل نیز میر یحیى اموالش را از دست داد و در زندان اصفهان درگذشت. صاحبان «الذریعه» و «صبح گلشن» سال مرگ وى را 901 ق ذكر كرده‏اند. از آثار وى: «لب التواریخ»، در تاریخ عمومى، به نام بهرام میرزا، فرزند شاه اسماعیل و مشتمل بر چهار قسمت: 1- در بیان هدایت معصومین (ع) 2- در ذكر پادشاهان قبل از اسلام 3- در ذكر جمعى از حاكمان بعد از اسلام 4- در ذكر پادشاهان خاندان صفویه؛ «مختصرالتواریخ»، تكمیل‏كننده «لب التواریخ» و به نام شاه طهماسب. در «لغت‏نامه» دو كتاب به نام «شرح كبیر» و «شرح صغیر» به او نسبت داده شده و آمده كه دومى را در 775 ق به پایان رسانیده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 816 -812 ق)، نویسنده و شاعر. وى صاحب كتابى در شرح «لمعات» فخرالدین عراقى، به نام «اللمحات فى شرح اللمعات» است. از دیگر آثار وى: «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1300 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به هیمن. وى در روستاى لاچین، از توابع مهاباد، به دنیا آمد. خاندانش از علماى مشهور زمان خود بودند و تبارش به سه واسطه به ملا جامى، عارف عالم كرد مى‏رسد. وى در كودكى نزد ملا سعید ناكام قرآن، صرف، نحو و متون ادبى كردى و فارسى را آموخت. سپس به مهاباد رفت و پس از گذراندن دوره‏ى ابتدایى در مدرسه‏ى سعادت به سفارش پدرش مدت چهار سال در خانقاه و مدرسه جد مادریش، شیخ یوسف برهانى به تحصیل علوم دینى پرداخت و در همان ایام با عبدالرحمان شرفكندى متخلص به هژار آشنا شد. سپس به امر پدرش به روستاى كولیجه رفت و مدت چند سالى نزد ملا احمد فوزى درس خواند. هیمن در ایام جوانى به سبب استعداد ذاتى به شعر كردى روى آورد و از آنجا كه پدرش نیز اهل شعر بود در این فن تلاش بسیارى نمود. او همچنین به عضویت شوراى نویسندگان نشریه‏ى «نیشتمان» درآمد. وى پس از انقلاب اسلامى خدمات ادبى و فرهنگى را از سر گرفت و مجله‏ى «سروه» را به زبان كردى در ارومیه منتشر كرد. هیمن بر اثر سكته قلبى درگذشت. از دیگر آثار وى: «هه وارى خالى»؛ بازنویسى «تحفه‏ى مظفریه» از رسم‏الخط لاتینى به كردى، ترجمه؛ «ناله‏ى جدایى»، شعر؛ «پاشه روك»، مجموعه‏ى مقالات و اشعار؛ «قلعه‏ى دمدم»، ترجمه؛ «شاهزاده و گدا»، ترجمه؛ «دیوان» شعر، با نام «تاریك وروون».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1336 -1283 ش)، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه. در شیراز به دنیا آمد. وى تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى شعاعیه شیراز به پایان رساند. براى تحصیلات عالى ابتدا به بمبئى و كلكته و بعد به آلمان رفت و مدتى در مدرسه‏ى عالى فلاحت برلن به تحصیل نظرى فلاحت و عملیات زراعى پرداخت. محمدباقر پس از اتمام تحصیلات در 1308 ش به ایران بازگشت و دوباره همراه محصلین اعزامى به اروپا، به برلن رفت و ابتدا در دانشكده‏ى ادبیات برلن و سپس در دانشگاه تویین گن و دانشگاه مونیخ در رشته‏ى تعلیم و تربیت و فلسفه و تاریخ و ادبیات زبان آلمانى به تعلیم پرداخت و از دانشگاه مونیخ موفق به اخذ دكترا در فلسفه شد. او پس از اتمام تحصیلات به تهران آمد و در دانشسراى عالى و دانشكده‏هاى علوم و ادبیات و هنرستان موسیقى و آموزشگاه پست و تلگراف و دبیرستان نظام به تدریس و تعلیم مشغول شد. وى بر اثر عارضه‏ى قلبى درگذشت. از آثارش: «اصول آموزش و پرورش»؛ «انقلاب مشروطیت ایران». از آثار ترجمه‏ى وى: «اگمنت»؛ «اراده معطوف به قدرت»؛ «خرده بورژاواها»؛ «روانشناسى علمى سنجش هوش».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در دوران كودكى تحصیلات فارسى و عربى را آموخت و در اوایل سلطنت رضا شاه پهلوى در شیراز جمعیت نهضت نسوان را تأسیس كرد و در بیدارى و حمایت زنان كوششهاى بسیار نمود. وى همسر عبدالحسین هوشمند راد بود. او در 1329 ش روزنامه‏ى «جهان زنان» را به مدت سه سال در تهران منتشر كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1279 ق)، نویسنده. ملقب به مهندس باشى و مشیرالدوله. یكى از بزرگان عهد قاجار، از اواسط سلطنت فتحعلى‏شاه تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه، بود. مقدمات عربى و ادبى و بعضى از علوم جدید را در تبریز فراگرفت. در 1230 ق به همراه محصلین اعزامى به لندن براى تحصیل علوم مهندسى به آنجا رفت. وى پس از فراگیرى فنون هندسه و صنایع نظامى، از قبیل قلعه‏سازى و توپخانه، به ایران بازگشت و در تبریز به تعلیم فنون ریاضى مشغول گردید و از طرف عباس میرزا به مهندس باشى ملقب گردید. وى در 1252 ق به عنوان سفیر ایران به كشور عثمانى مأمور شد. برخى از مشاغل مشیرالدوله عبارتند از: كارپرداز مهام خارجه در تبریز، ریاست كمیسیون تعیین خطوط مرزى ایران و عثمانى، سفیر فوق‏العاده ایران در لندن، ریاست شوراى وزراء و متولى باشى آستان قدس رضوى. مشیرالدوله سرانجام در مشهد درگذشت و در دارالحفاظ به خاك سپرده شد. از آثار وى: «آثار جعفرى»، جغرافیاى عمومى در ایران؛ «بدیع الحساب»؛ «خلاصة الحساب»؛ كتاب «حساب»؛ رساله‏ى «سر حدیه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(667 -557 ق)، صوفى و نویسنده. وى نوه‏ى شیخ احمد جام ژنده پیل و مؤلف كتاب «حدیقه الحقیقه» در تصوف است كه در 641 یا 642 آن را تألیف كرد.

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی مشاهیر / عالمان و دانشمندان / عرفان

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هشتم ق)، نویسنده. وى كتاب «اشرف التواریخ» قاضى عضدالدین ایجى را به نام «زبده التواریخ فى ترجمه اشرف التواریخ»، به فارسى ترجمه كرده و بیش از این از احوال او اطلاعى نیست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1373 -1298 ش)، نویسنده، مترجم، محقق و استاد دانشگاه. در خوى متولد شد. پس از فراگیرى تحصیلات ابتدایى و متوسطه به قم رفت و از محضر علماى آن دیار از جمله شیخ صادق فراحى، محقق داماد، سید احمد خسروشاهى، امام خمینى، سید صدرالدین صدر، سید محمدتقى خوانسارى و سید محمد حجت كوه كمره‏اى بهره جست. سپس وارد دانشكده‏ى الهیات شد و پس از دریافت درجه‏ى لیسانس به آلمان رفت و از دانشگاه ماینس در رشته‏ى تاریخ دكترا گرفت. آنگاه به ایران بازگشت و در 1341 ش به دعوت پروفسور هنینگ به آمریكا رفت و در دانشگاه بركلى (كالیفرنیا) به تدریس پرداخت. پس از دو سال به ایران آمد و با سمت استادى در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. دكتر زریاب مورخ، محقق و مترجمى جامع‏الاطراف بود و بویژه در معارف ایران و اسلام و فلسفه و تاریخ و ادبیات عرب و زبان شناسى صاحب نظرى متبحر بود و به سبب تسلط به زبانهاى عربى، آلمانى، انگلیسى و فرانسوى به منابع دست اول دسترسى داشت. زریاب در بسیارى از مجامع علمى ایرانى مثل: انجمن فلسفه، بنیاد فرهنگ، فرهنگستان تاریخ و بنیاد شاهنامه‏ى فردوسى عضو بوده و با بنیادهاى دایرةالمعارف نویسى همكارى داشت و مقالات بسیارى براى آنها و مجلات ادبى گوناگون مى‏نوشت. وى همچنین در مجامع بین‏المللى از جمله: انجمن بین‏المللى شرق شناسى در آلمان و انجمن بین‏المللى كتیبه‏هاى ایرانى در انگلستان عضو بود. در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. از آثار وى: «آیینه‏ى جام»؛ «تاریخ ساسانیان»؛ «بزم آوزد»؛ تحریر «روضه الصفا» و ترجمه‏هاى: «تاریخ فلسفه» ویل دورانت؛ «لذات فلسفه»، ویل دورانت؛ «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان»؛ تئودور نولدكه؛ «ظهور تاریخ بنیادى»، نوشته‏ى فردریش مانیكه؛ «دریاى جان» نوشته‏ى ریتر.[1] مترجم، استاد، نویسنده، محقق. تولد: 22 تیر 1298، خوى. درگذشت: 14 بهمن 1373. عباس زریاب‏خویى، فرزند على، تحصیلات مقدماتى علوم جدید و قدیم را در شهر خویى به پایان رساند و براى ادامه‏ى تحصیل در سال 1316 به شهر قم عزیمت نمود و سال‏ها از محضر اساتیدى چون حضرت امام خمینى (ره)، آیت‏الله سید محمد بهجت كوه‏كمره‏اى، آیت‏الله سید محمدتقى خوانسارى و آیت‏الله سید شهاب‏الدین مرعشى نجفى استفاده نمود. دكتر زریاب‏خویى بعد از رسیدن به درجه‏ى اجتهاد براى تكمیل تحصیلات خویش وارد دانشگاه الهیات شد و پس از اخذ درجه‏ى لیسانس، به آلمان رفت و در رشته‏ى تاریخ و فلسفه از دانشگاه «ماینز» به اخذ درجه‏ى دكترى نایل آمد. همچنین به فراخوان دانشگاه «بركلى» آمریكا پاسخ مثبت داد و مدتى به همكارى با كارشناسان زبان‏هاى ایرانى و زبان فولكوریك پرداخت. دكتر عباس زریاب‏خویى پیش از انقلاب استاد رشته‏ى تاریخ و رییس گروه تاریخ دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تهران بود. وى به زبان‏هاى عربى، انگلیسى، فرانسوى، روسى و تركى عثمانى و اسلامبولى آگاه بود. وى سال‏هاى متمادى در دانشگاه‏هاى مختلف به تدریس اشتغال داشت و مدتى نیز با دائرةالمعارف بزرگ اسلامى و دائرةالمعارف مصاحب و بنیاد دائرةالمعارف همكارى داشت و مقالاتى را به رشته‏ى تحریر درآورد. آثار مهم ایشان عبارتند از: ترجمه‏ى فلسفه (ویل دورانت، 1335)؛ ترجمه‏ى لذات فلسفه (ویل دورانت)؛ ترجمه‏ى تاریخ ساسانیان (نولد كه)؛ تألیف بزم آورد؛ تألیف آئینه جام؛ تحقیق و تصحیح كتاب الصیدنه فى الطب اثر ابوریحان بیرونى (این كتاب در سال 1371 به عنوان كتاب برگزیده‏ى سال انتخاب شد)؛ تألیف تاریخ بنیادى؛ آیینه جام (شرح مشكلات دیوان حافظ؛ این كتاب در سال 1369 عنوان كتاب برگزیده‏ى سال را از آن خود ساخت)؛ سیره‏ى رسول اكرم (ص)؛ تهذیب و تلخیص روضةالصفا. كتاب‏هایى كه استاد در حال نشر داشت، عبارت بودند از ترجمه‏ى دریاى جان اثر هلموت ریتر و ترجمه‏ى كتابى كه قرار بود به مناسبت كنگره‏ى جهانى بزرگداشت عطار نیشابورى منشتر شود. پیكر دكتر زریاب‏خویى در بهشت زهرا در قطعه‏ى 88 (ویژه‏ى هنرمندان و نویسندگان) به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

علی زرگری درسال 1298 دررشت متولد شد. و پس از اخذ دیپلم دراسل1317از زادگاه خویش، وارد دانشکده علوم دانشگاه تهران شد. وی در سال 1320 لیسانس زیست شناسی و در سال 1328 دکتری دارو سازی خودر ا از دانشگاه تهران دریافت کرد. وی عضو هئیت علمی دانشگاه تهران شد. وی در سال 1339 از دانشگاه مون پلیه فرانسه نیز دکتری بیولوژی گیاهی خود را دریافت کرد. و درسال 1340به مقام استادی نایل گشت . وی عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران و چهره ماندگار داروسازی در نخستین همایش چهره های ماندگار سال 1380است.گروه : علوم پزشکی رشته : داروسازی گرایش : گیاه شناسیتحصیلات رسمی و حرفه ای : علی زرگری پس از گذراندن تحصیلات اولیه تا اخذ دیپلم در سال1317درزادگاه خود شهر رشت، به تهران آمد و در سال 1320 پس از اخذ لیسانس زیست شناسی و مدتی تدریس، در سال 1328 مدرک دکتری خود در رشته داروسازی و درسال 1339 دکتری دیگری درزمینه بیولوژی گیاهی درزمینه گیاهان کویری ایران را از دانشگاه مون پلیه فرانسه دریافت کرد. و دوره اکولوژی گیاهی را نیز در مرکز تحقیقاتی bondy در پاریس گذرانده است.خاطرات و وقایع تحصیل : اقامت و تحصیل علی زرگری در فرانسه (دانشگاه مون پلیه ) از وقایع مهم زندگی علمی اوست .فعالیتهای ضمن تحصیل : علی زرگری پس از اخذ لیسانس زیست شناسی از دانشگاه تهران در سال 1320به عنوان دبیر آزمایشگاه گیاه شناسی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. همچنین درموزه علوم طبیعی و شروع تحقیق درزمینه گیاه شناسی کرد.وقایع میانسالی : علی زرگری پس از اخذ دکتری داروسازی از دانشگاه تهران در سال 1328، به تدریس در آنجا ادامه داد. ویدرسال 1335 دانشیار شد. وی در سالهای 1339_ 1335 دردانشگاه مون پلیه فرانسه به تحصیل جهت اخذ دکتری بیولوژی گیاهی پرداخت. در سال 1340 به مقام استادی رسید وی علاوه بر مسئولیت های اجرایی به عضویت در انجمن های متعدد علمی از جمله فرهنگستان علوم پزشکی می پردازد.مشاغل و سمتهای مورد تصدی : برخی شامل مهم علی زرگری عبارتند از: دبیر آزمایشگاه گیاه شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران 1320 پژوهشگر موزه علوم طبیعی به عنوان گیاه شناسی استاد عضو هئیت علمی دانشکده پزشکی در گروه دارو سازی دانشگاه تهران عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران فعالیتهای آموزشی : علی زرگری پس از اخذ مدرک دکتری داروسازی از دانشگاه تهران در سال 1328، عضو هئیت علمی همان دانشگاه شد. وی درسال 1335به دانشیاری و در 1340 به استادی نایل شد.مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : علی زرگری چندین نمونه گیاه جدید را کشف نموده و به نام خود ثبت کرده است.سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : علی زرگری درکنار تدریس و پذیرفتن مسئولیتهای اجرایی به تحقیق و تالیف آثاری در زمینه داروسازی و گیاهان دارویی می پردازد.آرا و گرایشهای خاص : علی زرگری از معدود داروسازانی است که به گیاهان دارویی و خواص آنها به طور جدی و حرفه ای توجه دارد.جوائز و نشانها : علی زرگری در سال 1380 در نخستین همایش چهره های ماندگار به عنوان چهره ماندگار در عرصه داروسازی برگزیده و معرفی شد.چگونگی عرضه آثار : مقالات فراوان علمی در زمینه داروسازی و گیاهان دارویی از دیگر آثار علی زرگری می باشند. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : روش شناسایی گیاهان ، گیاهان دارویی ویژگی اثر : کتاب گیاهان دارویی اثر استاد دکتر علی زرگری به عنوا ن کتاب سال مورد تشویق قرار گرفته است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، شاعر و نویسنده. اهل تبریز بود. پدرش ملاشیخ محمدحسن تبریزى منسوب به سلاطین صفویه است. وى طبع شعر نیز داشت، بیت زیر از او است: در خدمت آن طره‏ى مشكین تو هر روز تا چند كنم شرح پریشانى خود را

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پروفسور پارسا بيش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقيق و تفحص درباره طبيعت ايران پرداخت و پنج سال پيش، در سن ۹۰ سالگي، در حالي كه هنوز به حرفه اش، سرزمينش و آثارش عشق مي ورزيد، با طبيعت و هر آنچه داشت وداع كرد . پروفسور پارسا بيش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقيق و تفحص درباره طبيعت ايران پرداخت و پنج سال پيش، در سن ۹۰ سالگي، در حالي كه هنوز به حرفه اش، سرزمينش و آثارش عشق مي ورزيد، با طبيعت و هر آنچه داشت وداع كرد. پروفسور پارسا در فاصله سال هاي ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ شمسي نخستين فلور مستقل ايران را به نام فلور «دوليران» به زبان فرانسه تأليف كرد كه در ۵ جلد و بيش از ۷۰۰۰ صفحه از سوي وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد.كار تأليف فلور ايران با امكانات آن زمان، كاري بسيار بزرگ و سخت بود، اما دكتر پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت هاي بسيار به پايان رساند. تأليف اين فلور در حالي انجام شد كه فلور بسياري از كشورهاي ما را خارجي ها مي نوشتند. حتي پيش از آن نيز، اتريشي ها و آلماني ها، فلور ايران را جمع آوري مي كردند.گونه هاي گياهي ايران، گاه از طريق تاجران اروپايي به اين كشورها منتقل مي شد و بعد، از موزه هاي اين كشورها سر درمي آورد و پروفسور پارسا در آن شرايط حس مي كرد كه بايد كاري كند. شاگردان استاد معتقدند كه وي، زماني به تنهايي به اين كار پرداخت كه نه در دانشگاه تهران (تنها دانشگاه نوبنياد آن زمان) و نه در هيچ جاي ايران، هرباريوم، كتابخانه تخصصي، امكانات پژوهشي و همكاران علمي متخصص براي اين كار نبود.پروفسور پارسا براي انجام تحقيقات خود، بناچار از منابع و نوشته هاي گياه شناختي خارجي به ويژه «فلورا ارينتاليس بواسيه» و مجموعه هاي گرد آورنده دانشمندان و جهانگردان اروپايي بهره گرفت و براي اين كار، سالها تلاش كرد.وي به مطالعه و تحقيق منابع خارجي اكتفا نكرد بلكه به تنهايي و يا به كمك دانشجويان و همكاران ايراني خود، به گرد آوري نمونه هاي جديدي از فلور ايران پرداخت.پروفسور پارسا در بررسي هاي خود در خارج و داخل كشور توانست، ترادف گياه شناختي بسياري از گونه هاي گياهي را نشان دهد و از تكرار آن، جلوگيري كند. چرا كه نمونه هاي گياهان ايران را گياهشناسان و پژوهشگران اروپايي در مدت حدود دو قرن و نيم از نواحي مختلف گرد آورده و بي توجه به كارهاي ديگران مستقلاً بررسي و نامگذاري كرده بودند و از اين رو نام هاي علمي مترادف بسياري در نوشته هاي گياه شناختي اروپاييان بود كه گمراه كننده بود.«دكتر احمد قهرمان» استاد دانشگاه تهران و از شاگردان پروفسور پارسا در اين باره مي گويد: «اگر به عصري كه استاد پارسا كارهاي تحقيقاتي علمي و پايه اي را براي تأليف فلور در ايران شروع كرد، توجه كنيم، مي بينيم كه آغاز اين كار بزرگ با چه دشواري ها و مشكلاتي روبه رو بود و نگارش آن تا چه اندازه به صبر، حوصله، پشتكار، خستگي ناپذيري و تحمل نياز داشت. با توجه به وسعت كار و اين واقعيت كه فلورهاي كشورهاي همجوار ايران مثل تركيه و عراق را دانشمندان خارجي تدوين كرده اند، تأليف فلور ايران از كارهاي شاخص علمي در قرن ۱۹ ميلادي است.» پروفسور پارسا براي انجام اين كار، تمامي گياهان و رستني هاي ايران را جمع آوري و كدگذاري كرد و نخستين مرحله پژوهشي خود را پس از اخذ دكتراي گياهشناسي و بازگشت به ايران به جمع آوري نمونه هاي گياهي زادگاهش «تفرش» اختصاص داد و پس از آن، نمونه هاي ديگر نقاط ايران را نيز جمع آوري كرد. پروفسور «قدرت الله پارسا» از خويشاوندان و دوستان نزديك استاد مي گويد: «خوب به ياد دارم در سال هاي ۱۳۲۷ كه من، دوره دبيرستان را مي گذراندم، تابستان ها ايشان به تفرش مي آمد و سرگرم نمونه برداري و تحقيق از گياهان كوههاي آن منطقه مي شد و روزانه بيش از ده ساعت به نوشتن كتابهاي گياهشناسي به زبان فرانسه مي پرداخت و مرتباً نوشته هاي آماده شده را براي چاپ مجموعه كتاب «فلور ايران» به تهران و وزارت فرهنگ آن زمان مي فرستاد.» وي، علاوه بر اين پژوهش به بررسي فلور كشورهاي ديگر نيز پرداخت و سپس نمونه هاي منحصر به فردي از فلور ايران را ضمن تحقيقات خود، بررسي كرد كه بعدها در ۵ جلد متمم فلور مذكور شدند. پروفسور پارسا در اواخر عمر خود مجدداً در فلور گياهي ايران تجديد نظر كرد و سپس نسخه جديدي از آن را با كمك «دكتر زين العابدين ملكي» (يكي از شاگردان خود) تهيه و ترجمه كرد كه چاپ آن در ۱۱ جلد پيش بيني شده است و تاكنون جلد اول و دوم آن (به ترتيب در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۶۳) از سوي وزارت فرهنگ و آموزش عالي به چاپ رسيده است.پروفسور قدرت الله پارسا مي گويد: «فلورهاي تأليفي استاد از كارهاي عالي او در سطوح بين المللي است كه زينت بخش تمام دانشگاههاي اروپايي و آمريكايي است. وقتي در سال ۱۳۵۰ در پاريس مشغول تحصيل بودم، به اتفاق پروفسور احمد پارسا به دانشكده علوم و موزه گياهان دانشگاه پاريس رفتيم و رئيس دانشكده از استاد بسيار استقبال و تجليل كرد و كتاب هاي مفصل او را در كتابخانه آن دانشكده نشان داد و اظهار داشت كه اين كتاب ها از كامل ترين و بهترين كتاب هايي است كه استادان و دانشجويان به عنوان مرجع استفاده مي كنند.»ساير تأليفاتاستاد پارسا داراي مقالات بسياري در مورد فلور ايران در مجلات بين المللي به خصوص در نشريه علمي گياه شناسي «كيو» لندن است. از تأليفات استاد به زبان فارسي نيز مي توان دو جلد كتاب گياهان شمال ايران (سال ۱۳۱۸، شركت چاپخانه ارژنگ تهران)، كتاب دارونامه (۱۳۲۵، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، كتاب اندام شناسي گياهان (سال ۱۳۳۱، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، ۳ جلد كتاب تيره شناسي يا تاگزونومي گياهان آوندي (سال ۱۳۳۴، انتشارات دانشگاه تهران) و... را نام برد.موزه علوم طبيعي ايران از تأسيس تا فراموشي پروفسور احمد پارسا ، پس از اخذ دكتراي گياه شناسي و علوم طبيعي در فرانسه، به ايران بازگشت. وي در سالهاي نخست مراجعت، به تنهايي و در سال ۱۳۱۶ كه در مقام استاد گياهشناسي دانشكده علوم و دانشسراي عالي دانشگاه تهران قرار گرفت، به اتفاق برخي شاگردان خود به گرد آوري گياهان ايران پرداخت. در سال ۱۳۲۴ موزه علوم طبيعي را با بودجه وزارت فرهنگ آن زمان كه تأمين كننده بودجه دانشگاه تهران نيز بود، در قسمتي از ساختمان بزرگ دبستان حكيم نظامي سابق (واقع در مقابل موزه ايران باستان) تأسيس كرد و گياهان گردآوري شده را به منظور تأسيس «هربيه ملي» به آن موزه انتقال داد و به اين ترتيب «هرباريوم موزه علوم طبيعي ايران» را بنيان نهاد. در سال ۱۳۳۳ وزارت فرهنگ به علت تفكيك بودجه اش از بودجه دانشگاه، بودجه اين موزه را قطع و نياز خود را به محل آن اعلام كرد و هرباريوم و اشياي موزه به ناچار به ساختمان دانشكده علوم دانشگاه تهران منتقل شد.با مأموريت دكتر پارسا در سال ۱۳۳۵ به آمريكا، سرپرستي موزه به «دكتر علي زرگري» واگذار شد و سپس در همان سال، با تأسيس «مؤسسه مطالعات مناطق خشك» دردانشگاه تهران، گياهان اين موزه به اين مؤسسه منتقل شد كه متأسفانه از آن سنگ ها و فسيل ها ديگر اطلاعي در دست نيست و به اين ترتيب، نام «هرباريوم موزه علوم طبيعي» از ميان رفت.دكتر زرگري مسئوليت هرباريوم مؤسسه مطالعات مناطق خشك را تا سال ۱۳۴۰ به عهده داشت. با انحلال اين مؤسسه، گياهان هرباريوم آن به دانشسراي عالي انتقال يافت و پس از آن «دكتر گل گلاب» اين نمونه ها را به دانشكده داروسازي انتقال داد. «دكتر قهرمان» در اين باره مي گويد: «يادم مي آيد كه با دكتر شيباني رئيس وقت دانشگاه تهران رفتيم پيش ايشان و گفتيم كه اين نمونه ها را پس بدهند ولي كارمندهايشان را به ما دادند و در حالي كه ما با تورم نيروي كار مواجه بوديم، گياهان هنوز همان جا بود. بعد از انقلاب هم، خيلي سعي كرديم كه آنها را پس بگيريم اما نشد.»به اين ترتيب «هر باريوم» پروفسور پارسا كه تقريباً حاوي همه گياهان مذكور در فلور ايران بود - از جمله، نزديك به ۲۵۰ گونه جديدي كه وي از ايران براي فلور دنيا تشخيص داده و به نام خود او بود و نمونه نخست آنها در مورد گياه شناسي «كيو» لندن هنوز به عنوان «تايپ» وجود دارد- در اين دست به دست شدن ها از بين رفت. پروفسور احمد پارسا در نامه اي كه به دكتر احمد قهرمان (۱۰/۲/۱۳۷۳) نوشته، آورده است: «... من از سرنوشت موزه تاريخ طبيعي خودم بسيار ناراحتم. آن كلكسيون معظم زمين شناسي (فسيل و سنگ) و جانورشناسي و گياه شناسي چه شد؟ من از هر نمونه گياهان ايراني، يكي يا چند تا داشتم كه در «كيو» به دقت نامگذاري كرده بودم. گويا سرنوشت همه كلكسيون ها را به دست و عهده چند نفر بي اطلاع و مغرض داده بودند...»پروفسور دكتر احمدپارسا دردوم خرداد سال ۱۳۷۶ در كاليفرنيا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : سوریه   -   قرن : منبع :

ابْن‌ِ شاکِرِ کُتُبى‌، صلاح‌الدین‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ شاکر بن‌ احمد بن‌ عبدالرحمان‌ بن‌ شاکر بن‌ هارون‌ بن‌ شاکر دارانى‌، مورخ‌ و ادیب‌ دمشقى‌ (د ۷۶۴ق‌/۱۳۶۳م‌). حاجى‌ خلیفه‌ لقب‌ او را فخرالدین‌ یاد کرده‌ است‌ (۲/۱۱۸۵). از جزئیات‌ زندگى‌ ابن‌ شاکر اطلاعات‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. از شهرت‌ او به‌ دارانى‌ چنین‌ برمى‌آید که‌ در داریا از روستاهای‌ اطراف‌ دمشق‌ زاده‌ شده‌ و سپس‌ به‌ شهر دمشق‌ منتقل‌ شده‌ است‌. سال‌ تولد وی‌ روشن‌ نیست‌، اما در منابع‌ جدید آن‌ را ۶۸۱ق‌/ ۱۲۸۲م‌ (کحاله‌، ۱۰/۶۱) یا ۶۸۶ق‌/۱۲۸۷م‌ (فروخ‌، ۳/۷۸۸) ضبط کرده‌اند، ولى‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ این‌ دو رقم‌ از کدام‌ منابع‌ برگرفته‌ شده‌ است‌. به‌ هر حال‌ ابن‌ شاکر از ابوالعباس‌ الحجّار معروف‌ به‌ ابن‌ شحنه‌ (د ۷۳۰ق‌/۱۳۳۰م‌) و ابوالحجاج‌ یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌ المزی‌ (د۷۴۲ق‌/۱۳۴۱م‌) و شمس‌الدین‌ ذهبى‌ حدیث‌ شنید (ابن‌ حجر، ۵/۱۹۴؛ ابن‌ رافع‌، ۲/۲۳۶). او چنانکه‌ خود گفته‌ به‌ مطالعة آثار تاریخى‌ علاقة بسیار داشت‌ ( عیون‌ التواریخ‌، ۱/۳) و چون‌ از زن‌ و فرزند فارغ‌ بود، دست‌ به‌ تصنیف‌ گشود (همانجا)، اما ظاهراً در ادب‌ دستى‌ قوی‌ نداشت‌ و اصول‌ نحوی‌ و لغوی‌ را در نوشته‌های‌ خود رعایت‌ نمى‌کرد (عباس‌، ۳). ابن‌ حجر (همانجا) و حسینى‌ (ص‌ ۲۰۶) متذکر شده‌اند که‌ ابن‌ شاکر در آغاز کار مردی‌ سخت‌ تهیدست‌ بود و سپس‌ به‌ خرید و فروش‌ و استنساخ‌ کتاب‌ پرداخت‌ و از آن‌ راه‌ ثروتى‌ اندوخت‌. این‌ شغل‌ که‌ وی‌ را به‌ خواندن‌ کتابها وا مى‌داشت‌، گذشته‌ از علاقة بسیاری‌ که‌ خود وی‌ به‌ کسب‌ دانش‌ نشان‌ مى‌داد، انبوهى‌ آگاهیهای‌ تاریخى‌ و تراجم‌ احوال‌ بزرگان‌ دانش‌ و سیاست‌ در اختیار وی‌ گذاشت‌ که‌ حاصل‌ آن‌ را در دو اثر بزرگ‌ او، فوات‌ الوفیات‌ و عیون‌ التواریخ‌، مى‌توان‌ دید. دو تن‌ از مورخان‌ معاصر ابن‌ شاکر از او به‌ نیکى‌ یاد کرده‌اند. ابن‌ کثیر که‌ لقب‌ او را لیثى‌ (ظاهراً: مصحف‌ کتبى‌) ذکر کرده‌، در فن‌ خود یگانة روزگارش‌ شمرده‌ و از کوششهای‌ او در تعلیم‌ و تعلم‌ سخن‌ گفته‌ (۷(۱۳)/۳۱۷) و ابن‌ رافع‌ سلامى‌ پس‌ از ذکر مرگ‌ ابن‌ شاکر، او را به‌ جوانمردی‌ ستوده‌ است‌ (۲/۲۴۶). این‌ اشارات‌، آشکارا نظر عباس‌ (همانجا) را مبنى‌ بر آنکه‌ ابن‌ شاکر در میان‌ معاصران‌ خود به‌ دانش‌ پرآوازه‌ نبود، نقض‌ مى‌کند. با اینهمه‌ به‌ گفتة همو ابن‌ شاکر به‌ شهرت‌ وراقانى‌ چون‌ ابوحیان‌ توحیدی‌ و یاقوت‌ حموی‌ نرسید (همانجا). ابن‌ شاکر در دمشق‌ درگذشت‌ و ابن‌ کثیر در جامع‌ آنجا بر او نماز گزارد و پیکرش‌ را در مقبرة باب‌ الصغیر دمشق‌ به‌ خاک‌ سپردند (عباس‌، ۳-۴؛ ابن‌ رافع‌، ۲/۲۶۳). ابن‌ شاکر در روزگاری‌ مى‌زیست‌ که‌ سرزمین‌ شام‌ به‌رغم‌ آنکه‌ مرکز جنگهای‌ دراز مدت‌ صلیبى‌ بود و از یورشهای‌ مغولان‌ مدت‌ درازی‌ نگذشته‌ بود، از شکوفایى‌ علمى‌ خاصى‌ برخورداری‌ داشت‌. نگاهى‌ به‌ دانشمندان‌ معاصر ابن‌ شاکر همچون‌ صفدی‌، ذهبى‌، ابن‌ تیمیه‌، ابن‌ قیم‌ جوزیه‌، سبکى‌ و ابن‌ کثیر و نیز مدارس‌ بسیاری‌ که‌ در آن‌ سرزمین‌ وجود داشت‌، مانند امینیه‌، جوزیه‌، ریحانیه‌، غزالیه‌ و اشرفیه‌، بیانگر شرایط ویژة محیط علمى‌ است‌ که‌ ابن‌ شاکر در آن‌ رشد یافت‌ و آثاری‌ بزرگ‌ پدید آورد. این‌ آثار عبارتند از: ۱٫ فوات‌ الوفیات‌ (ه م‌)، ذیلى‌ است‌ بر کتاب‌ مشهور وفیات‌ الاعیان‌ ابن‌ خلکان‌. از شاکر خود اشاره‌ کرده‌ که‌ چون‌ ابن‌ خلکان‌ شرح‌ حال‌ هیچ‌یک‌ از خلفا را ذکر نکرده‌ و در تراجم‌ برخى‌ از فضلای‌ معاصرِ خود به‌ اجمال‌ گراییده‌، وی‌ به‌ تکمیل‌ آن‌ پرداخته‌ و شرح‌ حال‌ کسانى‌ را نیز که‌ پس‌ از ابن‌ خلکان‌ برآمده‌اند، در آن‌ کتاب‌ نوشته‌ است‌ ( فوات‌، ۱/۹، ۱۰). ابن‌ شاکر در ۷۵۳ق‌ از نگارش‌ این‌ کتاب‌ و به‌ گفتة عباس‌ از بازبینى‌ نهایى‌ آن‌ فراغت‌ یافت‌ (ص‌ ۵). وی‌ در تألیف‌ فوات‌ الوفیات‌ از آثار کسانى‌ چون‌ صفدی‌ صاحب‌ کتاب‌ الوافى‌ بالوفیات‌ استفاده‌ کرده‌ است‌ (همو، ۴، ۵). این‌ کتاب‌ نخستین‌ بار در ۱۲۸۳ و ۱۲۹۹ق‌ در بولاق‌ چاپ‌ شد، سپس‌ محمد محیى‌الدین‌ عبدالحمید آن‌ را در دو مجلد بزرگ‌ با حواشى‌ و تحقیقات‌ جدید منتشر کرد (قاهره‌، ۱۹۵۱م‌) و در ۱۹۷۳م‌ نیز به‌ ویرایش‌ و تحقیق‌ احسان‌ عباس‌ در بیروت‌ به‌ چاپ‌ رسید. ۲٫ عیون‌ التواریخ‌ (ه م‌)، در تاریخ‌ اسلام‌ که‌ برحسب‌ سال‌ تدوین‌ شده‌ است‌. ابن‌ شاکر این‌ کتاب‌ را از نسب‌ و تولد پیامبر(ص‌) آغاز کرده‌ و تا وقایع‌ ۷۶۰ق‌/۱۳۵۹م‌ را در آن‌ آورده‌ است‌. عیون‌ التواریخ‌ نه‌ تنها از جهت‌ تاریخى‌، بلکه‌ به‌ سبب‌ کثرت‌ اشعار و شرح‌ حال‌ ادیبان‌ و فقیهان‌ و متکلمان‌، از ارزش‌ ادبى‌ و علمى‌ نیز برخوردار است‌ (نک: ج‌۱، ۱۲، ۲۰/ جم). وی‌ در پایان‌ وقایع‌ هر سال‌، وفیات‌ آن‌ سال‌ را نیز ذکر کرده‌ است‌. این‌ کتاب‌ اندکى‌ پس‌ از مرگ‌ نویسنده‌ شهرت‌ یافت‌، چنانکه‌ ابن‌ کثیر از آن‌ یاد کرده‌ (همانجا) و ابوالحسن‌ على‌ بن‌ علاء (د۷۹۲ق‌/ ۱۳۹۰م‌) قاضى‌ دمشق‌ آن‌ را ستوده‌ و بهترین‌ کتاب‌ خوانده‌ (سخاوی‌، ۳۱۱) و ابن‌ تغری‌ بردی‌ نیز از آن‌ کتاب‌ در تدوین‌ اثر خود النجوم‌ الزاهرة استفاده‌ کرده‌ است‌ (مثلاً ۹/۲۰). ابن‌ شاکر در تدوین‌ این‌ اثر، چنانکه‌ خود اشاره‌ کرده‌ از منابع‌ متعددی‌ همچون‌ خریدة القصر عمادالدین‌ کاتب‌، تاریخ‌ دمشق‌ ابن‌ عساکر، المنتظم‌ ابن‌ جوزی‌، تاریخ‌ بغداد ابن‌ نجار، فرج‌ بعد الشدة و نشوار المحاضرة تنوخى‌ و بسیاری‌ دیگر بهره‌ گرفته‌ است‌ (سامر، ۱۲/ ط، ی‌، ک‌)، اما اینکه‌ گفته‌اند. او بسیاری‌ از عبارت‌ کتاب‌ عیون‌ التواریخ‌، به‌ ویژه‌ حوادث‌ تاریخ‌ را عیناً از البدایة و النهایة ابن‌ کثیر برگرفته‌ (حاجى‌ خلیفه‌، ۲/۱۱۸۵، ۱۱۸۶) بى‌پایه‌ است‌. چه‌، نه‌ تنها ابن‌ کثیر که‌ حدود ۱۰ سال‌ پس‌ از ابن‌ شاکر هم‌ زنده‌ بوده‌، او را به‌ فضل‌ و تاریخ‌دانى‌ ستوده‌، بلکه‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ ابن‌ شاکر، تاریخى‌ در ۱۰ مجلد گرد آورد (همانجا). پس‌ پیداست‌ که‌ ابن‌ کثیر در آن‌ وقت‌ که‌ عیون‌ التواریخ‌ نوشته‌ شده‌ بود، هنوز کتاب‌ خود را به‌ پایان‌ نبرده‌ بود و حتى‌ مى‌توان‌ گفت‌ که‌ محتملاً خود وی‌ از کتاب‌ عیون‌ التواریخ‌ استفاده‌ کرده‌ است‌. شاید چنانکه‌ حسام‌الدین‌ قدسى‌ (۱/ش‌) حدس‌ زده‌، مراد حاجى‌ خلیفه‌، ابن‌ اثیر صاحب‌ الکامل‌ باشد که‌ گویا از منابع‌ ابن‌ شاکر بوده‌ است‌، اما اختلاف‌ نویسندگان‌ پس‌ از ابن‌ شاکر در شمار مجلدات‌ عیون‌ التواریخ‌ که‌ آن‌ را ۶ یا ۱۰ یا ۲۸ مجلد شمرده‌اند (حاجى‌ خلیفه‌، ۲/۱۱۸۵؛ ابن‌ کثیر، همانجا؛ بغدادی‌، ۲/۱۶۳)، باید ناشى‌ از نسخه‌های‌ متعددی‌ باشد که‌ از این‌ کتاب‌ فراهم‌ شده‌ بود و از همین‌ جا مى‌توان‌ دانست‌ که‌ آن‌ کتاب‌ تا چه‌ اندازه‌ قبول‌ عام‌ یافته‌ بوده‌ است‌. نسخه‌هایى‌ از این‌ کتاب‌ به‌ طور کامل‌ یا پراکنده‌ در استانبول‌، قاهره‌، لندن‌، پاریس‌ و واتیکان‌ هست‌ (برای‌ مشخصات‌ نسخه‌ها نک: قدسى‌، ۱/ض‌ – ق‌؛ سامر، ۱۲/ و – ح‌). جلد اول‌ این‌ کتاب‌ به‌ ویرایش‌ و حواشى‌ حسام‌الدین‌ قدسى‌ (دمشق‌، ۱۹۲۷م‌) و مجلدات‌ ۱۲ و ۲۰ به‌ ویرایش‌ و حواشى‌ فیصل‌ سامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود (بغداد، ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰) و سرانجام‌ در ۲۱ جلد (عراق‌، ۱۹۸۴م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. ۳٫ روضة الازهار و حدیقة الاشعار، کتابى‌ ادبى‌ در یک‌ مجلد که‌ براساس‌ قوافى‌ ابیات‌ تدوین‌ شده‌ بود. از این‌ کتاب‌ نشانى‌ در دست‌ نیست‌، اما به‌ نظر مى‌رسد که‌ حاجى‌ خلیفه‌ آن‌ را دیده‌، زیرا عبارات‌ آغاز نسخه‌ را نقل‌ کرده‌ است‌ (۱/۹۲۳).

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمد مهدي افلاطوني در سال 1303 در شهر شاهرود بدنيا آمد.وي متخصص علوم آزمايشگاهي و استاد بازنشسته دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم پزشكي رشته : علوم آزمايشگاهي والدين و انساب : پدر محمد مهدي افلاطوني "دكتر مهرعلي افلاطوني" بود نام مادر محترمشان "اقبال خانم" يا "سلطان خانم"بود،اجداد مادري وي كرد بودند.. دكتر محمد مهدي افلاطوني از پدر خود چنين ياد مي كند: "پدرم مغازه ي خواروبار فروشي داشت، بوسيله فردي كه يك نسخه از كتابهاي "ابوعلي سينا" را دراختيارش گذاشته بود، كار طبابت را شروع كرد و ضمن كار و كاسبي معمولي سر و كارش اگر با مريضي مي‌افتاد از آن كتابها استفاده مي‌كرد، تا اينكه كه بالاخره روزي، روزگاري پياده از "زيرآب" مازندران به طرف شهر مقدس مشهد راه افتاد. در مسيري كه مي‌رفت به شاهرود رسيد، در آن زمان در شاهرود يك پزشكي بود به نام "دكتر محمد حسين خان" كه در فرانسه تحصيل كرده بود و براي يكي از شاهزاده‌هاي قاجار كار طبابت مي كرد. پدرم با اين پزشك آشنا شد و ضمن همكاري، درس طبابت را از او آموخت؛ كتابهايش را كه از فرانسه به فارسي ترجمه شده، من هنوز دارم، خيلي بهتر از كتابهاي فعلي است، مخصوصا كتابهاي گياه شناسي و داروهاي گياهي آن؛ اما همه اينها شهميرزاد است. بهر حال چند سال بعد دولت اعلام كرد: "افرادي كه كار پزشكي انجام مي دهند، بايد بيايند و امتحان بدهند" ، ايشان با 39 نفر ديگر در"دبيرستان دارالفنون" فعلي كه آن وقت دانشگاه بود و حالا دبيرستان است، امتحان دادند و قبول شدند و تصديقي هم به او دادند كه به عنوان پزشك مي‌تواند خدمت كند، مشروط بر اين كه در ابتدا بايد چند سالي در خارج از شهر‌هاي بزرگ فعاليت كند و دوباره امتحان بدهد. بعد از گذراندن اين دوره و موفقيتش در امتحان، ‌توانست در تهران مطب داشته باشد و كارهاي پزشكي انجام دهد. " دكتر افلاطوني9 برادر و سه خواهر دارد. يكي از برادرانش - خدا رحمتش كند- فوت كرده و ايشان( سرهنگ كي خسرو افلاطوني) ارتشي بود ، يك برادر ديگرش سرهنگ فريدون افلاطوني است كه در ابتداي انقلاب فرمانده لشكر اصفهان بود. الان هم در ايران ميباشد. برادران ديگردكتر افلاطوني يكي ليسانسيه علوم ديني قديم كه چند سالي رييس حسابداري شركت واحد بود، ديگري مرتضي افلاطوني پزشك متخصص جراحي است و البته يكي از خواهرانش دامپزشك است و بقيه برادران ايشان كاسب هستند و مشغول به فعاليت مي باشند. خاطرات کودکي : محمد مهدي افلاطوني از دوران كودكي خود چنين به ياد دارد: بعد از يك سال و نيم اقامت در شاهرود، به علت اينكه پدرم به تربت حيدريه منتقل شده بود، سه سال و نيم هم در تربت حيدريه ساكن شديم. از خاطرات اين دوره چيزي يادم نمي‌آيد كه بخواهم عرض كنم. سال 1309 با تقاضاي مردم شهميرزاد ، پدر ناچار شد با درخواست انتقال به آنجا به عنوان رييس بهداري" سنگ سر" كه الان "مهدي شهر" نام دارد، موافقت كند. پدرم به خاطر شهميرزاديها به اين شهر آمده بود تا خدمتگزار مردم باشد. (به علت اينكه در جنگي كه سالها پيش انجام شد، يك عده اي را از شامات سابق كه سوريه و فلسطين فعلي ناميده مي شود، به شهميرزاد مقيم كردند و "شاه ميرزاد" اسم اصلي آن يعني اهل شامات.) در آن زمان "سنگ سر" دواخانه نداشت كه دوايي به مردم بدهد. هر دارويي كه وزارت بهداري به ادارات بهداري كل مملكت آن روز مي فرستاد؛ البته آن وقت اسمش بهداري نبود و "صحيه كل" نام داشت ، پدرم داروها را در كيفش مي گذاشت و اين خانه و آن خانه مي‌رفت و به مريضها ‌رسيدگي مي كرد و اكثرا آنها را به طور رايگان درمان مي كرد و كمتر اتفاق مي‌افتاد كه از كسي پول توقع كند يا بگويد كه پول بده، اگر مي‌دادند مي گذاشت جيبش مي آمد. از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني ديدار با وزير فرهنگ آن زمان "دكتر علي اصغر حكمت " بود كه به مدرسه آنها در شهميرزاد آمده بود.دكتر حكمت ابتدا با افزايش كلاسهاي پنجم و ششم در شهميرزاد موافقت نمي كرد اما دكتر افلاطوني به دكتر حكمت اعتراض كرد. و اظهار داشت كه "تكليف ماچيست ؟ من مي خواهم درس بخوانم "پس از اين ماجرا دكتر حكمت با افزايش كلاسها در شهميرزاد موافقت كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مهدي افلاطوني سال اول و دوم ابتدايي را در مكتبخانه شهميرزاد گذراند.سال سوم تا ششم ابتدايي را در همان شهر سپري كرد.كلاس هفتم و هشتم متوسطه را در سنگ سر و كلاس نهم را در سمنان طي نمود.ايشان نيمه دوم متوسطه را در دبيرستان البرز تهران به تحصيل پرداخت و در سال 1321 در كنكور داروسازي شركت كرده و قبول شد اما در اين رشته ادامه تحصيل نداد و سال بعد وارد دانشكده پزشكي شد و در سال 1330 فارغ التحصيل گرديد. در سال 1337 در دانشكده پزشكي با عنوان اسيستنت بيماريهاي خون پذيرفته شد اما با تقاضاي خودشان به آزمايشگاه منتقل و دوران رزيدنتي را در آزمايشگاه گذراند و به درجه علمي استادياري نائل آمد.دكتر افلاطوني در سال 1342 به عنوان بورسيه به فرانسه رفت و شش ماه در فرانسه براي اندازه گيري هورمونها در بيمارستان بروسنر خدمت كرد و دوره الكتروپورز را در آنجا گذراند.دكتر افلاطوني در سال 1344 به انگلستان رفت و در اين سفر يك دستگاه به نام اوتوآنالايز كه بطور اتوماتيك آزمايشها را انجام مي داد به ايران آورد. استادان و مربيان : دكتر بركشلي (فيزيك) و دكتر ذبيح الله صفا (ادبيات فارسي ) از اساتيد محمد مهدي افلاطوني در مدرسه البرز بوده اند. هم دوره اي ها و همکاران : از همدوره ايهاي محمد مهدي افلاطوني مي توان به دكتر نور بخش و دكتر سيار اشاره كرد.دكتر احمدي ،سروان نظيري ،دكتر برال ،دكتر رصدي ،دكتر عارفي ،آقاي علي نوري نصب ،آقاي حسين فتحي ،آقاي اعلايي ، حاج آقاي رضا صادقي و آقاي علي اكبر شهابي از همكاران دكتر افلاطوني در دورهاي مختلف خدمت ايشان بوده اند. همسر و فرزندان : محمد مهدي افلاطوني در سال 1335 ازدواج كردند وي هم اكنون سه فرزند پسر و يك دختر دارد. فرزندان پسر ايشان يكي مهندس كشاورز است كه در كانادا مي باشد ،ديگري مهندس كشتيراني و در تهران است و يكي هم دامپزشك مي باشد. وقايع ميانسالي : محمد مهدي افلاطوني از دوران ميانسالي خود چنين ياد مي كند: "در كانون آسايش تهران در خيابان ايران كه بودم براي درمان معتادين كه كار اولم در تهران اين بود "آقاي دكتر احمدي" رييس قسمت كانون آسايش كه ديد من خوب خدمت مي‌كنم ، توصيه كرد كه حتما بروم "درمانگاه سازمان شاهنشاهي سقز" و من دنبالش نرفتم ، ولي او حكم را زد و داد دستم و گفت كه بايد بروي من هم از خدا خواسته دوست داشتم كردستان را ببينم ، ببينم چه جوريهاست و خدمت كردن را دوست داشتم، به فكر اين نبودم كه خودم را جابجا كنم ، به فكر خودم نبودم ، قسم آخري كه خورديم اين بود كه بايد خدمتگزار مردم باشيم نه به فكر خودمان. در سال 1330 و1329 بود كه از دانشكده پزشكي فارغ التحصيل شدم، در شروع كار به علت قانوني كه گذاشته بودند، بايد شش سال در مناطق خوش آب و هوا در خارج از تهران يا خارج از شهرهاي بزرگ و يا سه سال درمناطق بد آب و هوا خدمت مي كرديم ، تا بتوانيم در تهران و شهرهاي بزرگ مشغول به كار شويم. بالاخره من اول به( سقز) كردستان رفتم و چهار سال و نيم در(درمانگاه سازمان شاهنشاهي) سقز خدمت كردم. مهر ماه سال 1330 به عنوان "رييس درمانگاه سازمان شاهنشاهي" مشغول به خدمت شدم كه محل خانه و زندگي ما در همان درمانگاه بود و بعد يكي از همكاران نظامي ما به نام "سروان ‌نظيري" كه مي خواستند به تهران منتقل شوند و در ارتش هم به عنوان پزشك شش ، هفت ماه خدمتگزار بودم. وزارت بهداري آن زمان هم در سقز ساختمان خيلي قشنگي داشت كه مال كسي نبود و هنگامي كه آقاي "دكتر آذر" ، متخصص داخلي دانشگاه تهران و وزير بهداري زمان مصدق ، به (سقز) كردستان آمده بودند درمانگاه را به ما تحويل داد و حكم رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز را هم به اسم من نوشت. ولي من تقاضا كردم كه محبت كنيد و كسي را بفرستيد چون من توان اين كار را ندارم و تا وقتي كه كسي بيايد من حتما در خدمتم . بهرحال وقتي به تهران آمديم ايشان براي وارد شدنم به دانشكده پزشكي فعاليت زيادي مي‌كردند و دلش مي‌خواست كه حكم رياست بهداري را براي من بنويسند و من ناچار بودم كه آنجا را هم اداره كنم كه البته بعد از مدتي از مرخصي آمدند و من توانستم همان كار درمانگاه را انجام بدهم . " از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني در زمان انجام ماموريت در ايرانشهر ،خاطره آمدن شاه به اين شهر براي ديدن درمانگاه است. شاه به همراه دكتر اقبال ودكتر اعلم به آنجا آمدند و دكتر افلاطوني را خيلي مورد تشويق قرار دادند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد مهدي افلاطوني بعد از فارغ التحصيلي در سال 1330 به مدت شش سال براي انجام ماموريت به سقز ،ايرانشهر و رامسر رفت و در سقز با سمت رئيس درمانگاه سازمان شاهنشاهي و بعد هم با سمت رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز به خدمت پرداخت.در سال 1337 با دريافت اجازه طبابت به تهران بازگشت و در آزمايشگاه دانشگاه تهران مشغول شد و مراتب علمي استادياري و دانشياري را طي نمودو سپس به درجه استادي نائل آمد.دكتر افلاطوني دو دوره مدير گروه علوم آزمايشگاهي بود و يك دوره هم مدير گروه پاتولوژي بودند.از جمله كارهايي كه در دوران مدير گروهي انجام داده بودن : بستن محل انتقال خون دانشكده پزشكي بود.استاد مدتي هم براي مديريت بيمارستان به شيراز رفت و مدتي را هم براي راه اندازي آزمايشگاه و اجراي روش مديريت ازمايشگاهي به تبريز رفت . مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد مهدي افلاطوني با كمك دكتر عارفي آموزشكده علوم بيمارستاني رادر هشت رشته راه اندازي كرد اما با بسته شدن اين آموزشكده وي با كمك افراد ديگر گروه دوره هاي كارداني و كارشناسي علوم ازمايشگاهي را ايجاد كرد.وي همچنين در شهميرزاد جمعيت شيروخورشيد (هلال احمر) و درمانگاه افلاطوني وابسته به دانشكده پزشكي سمنان را تاسيس كرد. دكتر افلاطوني در سال 1370 در تاسيس دانشكده دامپزشكي شهميرزاد كه توسط فرد خيري به نام "حاجي باباي صادقي "تاسيس شده بود مشاركت داشت.وي همچنين در بازسازي مسجد مصلاي شهميرزاد و حسينيه شهميرزاد مشاركت داشته است. چگونگي عرضه آثار : محمد مهدي افلاطوني يك كار تحقيقي در ارتباط با قارچهاي پوستي داشتند كه به صورت مقاله در مجله "هامبورگ آلمان" چاپ شده است. ايشان چهار كتاب در مورد قارچ شناسي و اندازه گيري هورمونها و غيره دارد. اخرين كتاب ايشان كه متاسفانه هنوز چاپ نشده است در رابطه با زندگي پدرشان مي باشد. ________________________________________ آثار : 1 الكتروپورز ويژگي اثر : تاليف 2 اندازه گيري هورمونها ويژگي اثر : تاليف 3 قارچ شناسي انساني ويژگي اثر : تاليف 4 قارچ هاي كه ضايعات براي انسان دارد ويژگي اثر : تاليف

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1309 ق)، مدرس، نویسنده و مترجم. پس از اتمام مقدمات و تحصیل زبان‏هاى عربى و انگلیسى و روسى، در محضر اساتید عصر در ادبیات فارسى و تاریخ و سیاست جهان تحقیقاتى به عمل آورد. او مدتى نیز مترجم كنسول‏گرى دولت اتحاد جماهیر شوروى سابق در شیراز بود و همچنین مقالاتى در مجله‏ى «قشون» و دیگر مجلات شیراز و تهران به چاپ مى‏رساند. او انجمن ادبى حافظیون را به اتفاق عنایت‏اللَّه دستغیب روحى تأسیس كرد. هوشمند سرانجام به بیمارى نامعلومى كه برخى احتمال مسمومیت دادند، فوت كرد و در جوار مزار شاه داعى الى‏اللَّه به خاك سپرده شد. از آثار وى: «حالات واسموس آلمانى»؛ «سرگذشت مرحوم سید حسن مدرس اصفهانى مجتهد و سیاستمدار مشهور».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1336 -1278 ش)، روزنامه‏گار، نویسنده و شاعر، متخلص به هوشمند. در بوشهر به دنیا آمد. وى در مدرسه سعادت زادگاهش تحصیل نمود. آنگاه به كراچى رفت و در آنجا زبان انگلیسى را آموخت و سپس به بوشهر بازگشت. در 1308 ش روزنامه‏ى «سعادت بشر» را منتشر كرد كه این روزنامه تا 1314 ش غیر مرتب منتشر مى‏شد، تا اینكه هوشمند در 1315 ش بعد از توقیف روزنامه به زندان افتاد. او پس از رهایى از زندان روزنامه را مجدداً منتشر كرد، ولى دوباره زندانى شد. سرانجام در 1320 ش به كاشان تبعید شد و در همان سال، چون اوضاع ایران تغییر یافت، به تهران آمد و تا زمان فوتش در 1336 ش روزنامه را منتشر مى‏كرد. از دیگر آثار وى: «دوره‏ى تمدن»؛ «تاریخ پرنس ارفع دانش»؛ «جنبش بانوان»؛ «جنبشهاى دهقانى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ش)، نویسنده، محقق و استاد دانشگاه. در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و در 1316 ش به دریافت دیپلم دوره‏ى اول دانشسراى مقدماتى اصفهان و در 1320 ش به دریافت لیسانس تاریخ و جغرافیا از دانشسراى عالى تهران نایل شد. وى در اصفهان از سال 1331 تا 1339 ش، ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى اصفهان را به عهده داشت. در 1341 ش به دریافت دكتراى تاریخ از دانشگاه تهران مفتخر شد و پس از آن در دانشگاه اصفهان به تدریس تاریخ ایران پرداخت. دكتر هنرفر عضو اتحادیه جهانى ایران‏شناسان و عضو انجمن آثار ملى و شوراى حفاظت آثار تاریخى اصفهان بود و از او مقالات متعددى در مجله‏هاى گوناگون كشور درباره‏ى آثار تاریخى اصفهان، به زبان‏هاى فارسى و انگلیسى به چاپ رسیده است. اثر مهم وى «گنجینه‏ى آثار تاریخى اصفهان» است كه صورت كاملى از كلیه‏ى آثار تاریخى آن شهر را با شرح مفصلى ارائه داده و جامع‏ترین كتابى است كه درباره‏ى آثار و ابنیه تاریخى اصفهان به رشته‏ى تحریر درآمده است. اثر دیگر او «اصفهان براى جوانان» مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 724 ق)، نویسنده، ادیب و شاعر. اصل وى از نخجوان بود و در همان جا نشو و نما یافت. تحصیلات خود را در مدرسه‏ى مستنصریه‏ى بغداد به پایان رساند و نیز نزد شمس‏الدین محمد كیشى درس خواند. هندوشاه مدتى به خدمت خاندان جوینى درآمد و در 674 ق به نیابت از برادر خود، سیف‏الدوله، چندى بر كاشان حكمرانى نمود و در آنجا مدرسه‏اى ساخت و كتابهاى بسیارى وقف نمود. وى مدتى نیز در دستگاه اتابك نصرةالدین احمد بن یوسف شاه، از اتابكان لر به سر برد و كتاب «تجارب‏السلف» را به نام او تألیف كرد. این كتاب در 724 -723 ق تألیف شده است و موضوع آن تاریخ خلفا و وزراى اسلام تا انقراض خلافت عباسى مى‏باشد. هندوشاه در تألیف «تجارب‏السلف» از «منیة الفضلاء فى تواریخ الخلفاء و الوزراء» صفى‏الدین ابن طقطقى استفاده مستقیم نموده با این تفاوت كه قسمت‏هایى از آن را حذف كرده و مطالبى از كتب معروف دیگر عربى و فارسى بر آن افزوده است. از دیگر آثار وى: «صحاح العجم» یا«صحاح الفرس»، در لغت؛ «موارد الادب»؛ «دیوان» شعر. در «ایضاح‏المكنون» تاریخ فوت او 730 ق ذكر شده در صورتى كه در «هدیةالعارفین» 730 ق تاریخ اتمام كتاب «موارد الادب» بیان گریده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1337/ 1333 ق)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به همت. در اصفهان به دنیا آمد. مدتى در مدارس جدید تحصیل كرد و بعد علوم قدیمه را نزد علماى اصفهان آموخت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه كتب رجال و تراجم احوال مى‏كرد. از آثار وى: «انقلاب یا نهضت سید جمال‏الدین»؛ مقدمه و حواشى بر كتاب «بررسى در پیرامون سیاست و دیانت» على جمالى؛ «به سوى كمونیست»؛ مقدمه بر كتاب «بهداشت در دین اسلام»؛ «تأثیر موسیقى بر اعصاب»؛ «عقاید و افكار»؛ «موسیقى و اسلام»، ترجمه؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1262 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم. در كاشان به دنیا آمد. وى در كودكى به تهران آمد و تحت سرپرستى دایى خود، مجیرالدوله شیبانى، به تحصیل پرداخت. او مدتى در دارالفنون و سپس در كالج آمریكایى به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسى مشغول شد و دوره‏ى آن را به اتمام رساند و بعدها در دانشكده‏ى حقوق سیاسى به تدریس علوم دفتردارى پرداخت. او همچنین سالها در وزارت دارایى ریاست كل حسابدارى را عهده‏دار بود. وى به دلیل تدوین «دستور جامع زبان فارسى» یا «دستور فرخ» در هفت مجلد، كه تألیف آن حدود چهل و دو سال طول كشیده و مرجع و سند علمى مهمى براى صرف و نحو زبان فارسى مى‏باشد، نشان درجه‏ى یك از وزارت فرهنگ را دریافت كرد. از دیگر ثارش: «آیین نگارش»؛ « اتم»، كشفیات بزرگ دانشمندان ایرانى؛ «داستان تاریخى بابك و افشین»؛ «هیئت جدید»؛ «فاجعه‏ى كربلا»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1379 -1297 ش)، نویسنده، مترجم، روزنامه‏نگار و شاعر، متخلص به رخ. در تهران به دنیا آمد. پدرش از اساتید زبان و ادب فارسى و صاحب «دستور جامع زبان فارسى» است. وى تحصیلات خود را در دبستان شرف مظفرى و دبیرستان پهلوى رضائیه و نزد پدرش به پایان رساند. همایون فرخ در چهارده سالگى به نظم شعر پرداخت و نخستین اثر نظمى خود را در شانزده سالگى به نام «سوز دل» منتشر كرد. او از 1320 ش به كار نویسندگى پرداخت. وى همچنین چندى روزنامه‏ى «رخ» را منتشر مى‏كرد و مدتى نیز سردبیرى روزنامه‏هاى «آرزو»، «آزادى شرق»، «نیروى ملى» و «نهضت كشاورزان» را به عهده داشت. از دیگر آثار وى: «امپریالیسم چگونه به ایران آمد»؛ «خوئین خونین»؛ «عاشق بى‏نوا»؛ «عروس گورستان»؛ «شهریار»؛ تصحیح و مقدمه «تحفه سامى» سام میرزا؛ نمایشنامه‏ى «ابومسلم خراسانى»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1291 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در خوانسار به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایى در زادگاهش جهت ادامه‏ى تحصیل به اصفهان رفت. در 1315 ش در رشته‏ى فیزیك و شیمى از دانشسراى عالى موفق به اخذ لیسانس شد و سپس وارد خدمت فرهنگ گردید و عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله ریاست دبیرستان خاقانى شد و همچنین مدتى بازرس فنى بود. در 1329 ش براى مطالعات فرهنگى به بلژیك دعوت شد. وى دكتراى خود را در علم حقوق در اروپا اخذ كرد. در مراجعت به ایران از طرف وزارت فرهنگ به ریاست اداره‏ى مطالعات و برنامه‏ها مشغول شد. وى مدتى نیز مدیر كل وزارت فرهنگ بود. او همچنین صاحب امتیاز و مدیر روزنامه‏ى «اخبار ایران» بود. از دیگر آثار وى: «نظریات اصلاحى»، درباره‏ى فرهنگ ایران؛ مقدمه‏ى كتاب «شالوده‏ى تربیت در جهان امروز» پیاژه؛ «سازمان و اداره‏ى آموزش و پرورش»، جلد اول: سازمان و اداره‏ى آموزش و پرورش در ایران، فرانسه، آمریكا و ژاپن.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1306 -1263 ق)، نویسنده. معروف به ملا آقا. وى در گلیزور از توابع قزوین به دنیا آمد. ابتدا از مدرسین مدرسه دوتسعلى خان معیرالممالك در تهران بود و چون در علوم ادبى و شرح حال علما و رجال اسلام تبحر داشت، از طرف علیقلى میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به همراهى سه نفر دیگر براى نوشتن «نامه دانشوران» برگزیده مى‏شود. بیشتر شرح احوال علماى لغت و صرف و نحو و ادب و فقه در كتاب مزبور نوشته‏ى اوست. وى در تهران درگذشت. از دیگر آثار او كتاب «رجال المولى عبدالوهاب» است كه آقا شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الذریعه» آن را ذكر كرده است.[1] شیخ عبدالوهاب قزوینى بن عبدالعلى قزوینى عالمى متبحر بوده و در سال 1306 وفات كرده

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1099 / 1091 ق)، عالم امامى، حكیم، ریاضیدان، محدث و مصنف. او ریاضیات را در محضر ملا محمد باقر یزدى، صاحب «عیون الحساب»، تلمذ كرد. امیر محمد معصوم در فلسفه و كلام شاگرد میرزا رفیعا امیر رفیع‏الدین نایینى بود. «اصول كافى» را بر استادش قرائت كرد و از او به دریافت اجازه نایل آمد. وى همچنین حاشیه‏ى استادش بر «اصول كافى» را، در زمان حیات استاد، تدوین كرد. او معاصر آقا حسین خوانسارى و ملا محسن فیض كاشى و ملا محمد تقى مجلسى بود. در حدیث، ریاضیات، حكمت و علوم عربى مهارت كامل داشت. از آثار وى: منتخب «الملل و النحل» شهرستانى؛ حاشیه بر «شرح الاشارات» خواجه نصیر طوسى؛ حاشیه بر «الشفاء» ابن‏سینا؛ حاشیه بر «حاشیه‏ى خفرى بر شرح تجرید قوشچى»؛ حواشى بر «تعلیقات» میرزا رفیع نایینى؛ رساله‏اى در «ریاضیات».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، مدرس، شاعر و نویسنده. وى در تهران به دنیا آمد. دوره‏ى متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان رسانید و در رشته‏ى حقوق و علوم سیاسى به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس شد و دوره‏ى دكتراى همین رشته را در پاریس به اتمام رسانید و به ایران بازگشت. چندى به سمت مستشار استیناف در اصفهان به خدمت اشتغال ورزید و مدتى نیز در كرمان انجام وظیفه كرد و سپس به تهران منتقل شد و در وزارت دادگسترى در سمتهاى مختلف به كار پرداخت و بعد به دانشیارى دانشكده‏ى حقوق منصوب گردید و در همان سال به استادى دانشگاه تهران انتخاب شد. وى غیر از مقالات و نوشته‏هایى كه در روزنامه‏ها و مجلات به چاپ رسانده، چند اثر دیگر بطور جداگانه تألیف كرده است كه مى‏توان «علل شكست جامعه ملل» را از آن جمله نام برد. شعر «خاكستر» او نیز شهرت تمام دارد.[1] فرزند حبیب‏الله، در 1288 ش متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در دبستان شرف و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان رسانید و سپس وارد مدرسه‏ى عالى حقوق شد و در سال 1311 در رشته‏ى حقوق قضائى فارغ‏التحصیل گردید. در همان سال از طرف دولت براى ادامه تحصیلات به اروپا اعزام شد و در رشته‏ى حقوق و علوم سیاسى ادامه‏ى تحصیل داد و سرانجام در 1939 موفق به اخذ دكتراى حقوق پاریس شد. پس از بازگشت به ایران، به استخدام دادگسترى درآمد و اولین شغل قضائى وى، مستشارى استیناف اصفهان بود. پس از چندى با همان سمت به كرمان انتقال یافت و سرانجام دادستان شهرستان كرمان شد. پس از انتقال به تهران به ریاست اداره حقوقى وزارت دادگسترى منصوب گردید. در 1323 به عنوان دانشیار در دانشكده‏ى حقوق تعیین گردید و در 1328 مقام استادى گرفت. دكتر على‏آبادى در كابینه‏ى دكتر محمد مصدق به معاونت پارلمانى نخست‏وزیر تعیین گردید ولى پس از مدت كوتاهى مستعفى شد. تالیفات مهمى در رشته‏ى تخصصى خود نداشت و رشته‏ى تدریسى وى در دانشكده‏ى حقوق (تاریخ حقوق) و در رشته‏ى اقتصاد (پول و بانك) بود كه آن هم به صورت جزوه‏اى تهیه و سر كلاس تدریس مى‏كرد. روى‏هم‏رفته استادى سختگیر و لجوج بود. دكتر محمدحسین على‏آبادى علاوه بر تحصیلات حقوقى، یكى از شعراى خوش‏قریحه معاصر بود و اشعار زیادى از وى انتشار یافت كه از جمله آنها قطعه‏ى معروف خاكستر مى‏باشد. در سال 1374 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1290 ش)، نویسنده. در تهران به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه در 1308 ش امتخانات كلاس ثبت اسناد را گذراند و به خدمات دولتى مشغول گردید در ضمن در دارالمعلمین عالى به تحصیلات خود ادامه داد و به اخذ لیسانس نایل گردید. در 1312 ش به آمریكا رفت و در آن جا ادامه تحصیل داد. در 1319 ش به ایران بازگشت و عهده‏دار مشاغلى گردید: ریاست تبلیغات، بازرس وزارت دادگسترى، و كالت دادگسترى، مشاور حقوقى شركت نفت، ریاست محاكمات وازرت فرهنگ، ریاست تعلیمات و روابط فرهنگى، استاد آموزشگاههاى عالى. اثر وى: «حق تعلیم و تربیت»؛ «سیاست ملى و پیشرفتهاى اجتماعى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. از تألیفات وى: «احسن الكبار فى معرفه ائمه الاطهار (ع)» یا «احسن الكبار فى مناقب الائمه الاطهار (ع)»، در تاریخ ائمه، در هفتاد و هشت باب كه در 837 ق به درخواست شاه‏طهماسب صفوى تألیف كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1326 ق)، عالم دینى و نویسنده. در سبزوار به دنیا آمد. به كاظمین رفت و در آن شهر نشوونما یافت و از محضر شیخ على شاهرودى و دیگران استفاده نمود. وى در زمان حیات پدرش، در جوانى، در سبزوار از دنیا رفت. از آثارش: كتاب «تاریخ طوس» یا «تاریخ مشهد الرضوى» كه در 1346 ق در بغداد به چاپ رسید؛ رساله‏اى در «زندگانى علامه سید هبه‏الدین شهرستانى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، دانشمند، پزشك، نویسنده و شاعر. اهل خواف خراسان و به قولى اهل رى بوده است. در دوران حكومت ایلخانان زندگى مى‏كرد. در جوانى بین دبیرى و علوم شرعى زرتشتى و نجوم و هیات و حساب را فراگرفت و بعد از آن به شاعرى پرداخت. آنچه كه از آثار وى باقى است، چند منظومه‏ى فارسى است كه به جهت اشتمال بر مقدار زیادى لغات پهلوى و روایات دینى زرتشتى اهمیت خاص دارد. این منظومه‏ها عبارتند از: «ارداویرافنامه»؛ «منظومه‏اى در باب زرتشت و هزاره‏هاى زرتشتى»؛ «داستان چنگر نگهاجه»؛ «داستان شاهزاده‏ى ایران زمین و عمر خطاب»؛ بعضى اثرى بنام «زرتشت نامه» به وى نسبت مى‏دهند و این بخاطر افزودن اشعارى توسط همین بهرام است حال آن كه این اثر از آن كیكاووس رازى، پسر كیخسرو، از شاعران گمنام زرتشتى است.[1] زردشت بهرام پژدو (زردشت پسر بهرام پسر پژدو) شاعر زردشتى (قر. 7 ه.)، نخستین گوینده مسلم زردشتى كه از او آثار مهمى به ما رسیده. نوشته‏هاى وى- كه موضوع آنها بخشهایى از ادبیات مزدیسنا و مخصوصا داستان زردشت پیامبر است بر همه آثار زردشتیان ایران و هند برترى دارد. احتمالا خاندان او از خواف و خود وى ساكن رى بود. از آثارش «زراتشت‏نامه» (ه.م.)، «ارداویر افنامه» (2 اردوایر افنامه) داستان چنگرنگهاجه، داستان شاهزاده ایران زمین با عمر بن خطاب، خمسه زردشت است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

یدالله بهزاد از شاعران کهن سرای معاصر است. زندگی نامه یدالله بهزاد کرمانشاهی فرزند حسین ایوانی (نیمه بهمن ماه ۱۳۰۴ - ۵ فروردین ۱۳۸۶) زاده کرمانشاه از شاعران معاصر ایران است. بهزاد پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دورهٔ عالی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدت ۲۷ سال در دبیرستان‎های زادگاه خود به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در سال1359بنا به درخواست خود بازنشسته گردید و به کار مطالعه و تحقیق پرداخت. وی به هنر خوشنویسی علاقه و دلبستگی زیادی پیدا کرد و خود در نوشتن خط تحریر و نستعلیق مهارت و توانایی یافت. یدالله بهزاد در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹، هنگامی تحصیل در دانشکدهٔ ادبیات تهران، از استادانی چون جلال‎الدین همایی و دکتر محمد معین بهره‌ برد. اشعار او در مجلات ادبی مانند سخن، آینده، یغما چاپ شده‌است. همچنین از وی کتاب گلی بی‎رنگ از انتشارات آگه (چاپ ۱۳۸۱) منتشر شده‌است. مهدی اخوان ثالث، دربارهٔ بهزاد چنین می‌نویسد: «بهزاد از شعرا و سخنوران بسیار قادر سخن و بلیغ و شیوا و سلیم ذوق و بلند طبع و لطیف قریحه و نغز اندیشه عصر ماست.» محمدحسین شهریار نیز دربارهٔ بهزاد می‌گوید: برو جلیلی و بهزاد را به کرمانشاه / ببین که ماه ببینی به پشت ابر سیاه

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

( شاعر/ ترانه سرا /نویسنده /مترجم/ فیلم نامه نویس/ عکاس) 1354 ● یغما گلرویی در ساعت پنج بامدادِ روز 6 امرداد 1354 برابر با 1975/7/28 در بیمارستان مهر شهرستان ارومیه متولد شد. ● مادرش نسرین آقاخانی، پدرش هوشنگ گلرویی و خواهری بزرگ تر از خود به نامِ یلدا داشت. ● وقتی که یک ساله بود ، خانواده به تهران نقل مکان کرد و ساکن کوچه‌ی سی امِ خیابان گیشا شد. 1373 - 1361 ● دورانِ دبستان را در دبستانِ محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند. ● تجربه کردنِ سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ هم کلاسش در بمبارانِ خیابانِ گیشا. ● آغازِ دوره‌ی دبیرستان در مدرسه‌ی مطهری واقع در خیابانِ پاتریس لومومبا. ● در سال دوم دبیرستان محرومیت از تحصیل به مدت دو سال به خاطرِ درگیری با ناظم دبیرستان. ● آغاز شعر و شاعری. ● تحصیل در دبیرستانِ شبانه. ● دستگیری به جرمِ دیوارنویسی برای مدتِ چند هفته و عدمِ اجازه ی خروج از تهران به مدت شش ماه. 1376 - 1374 ● رفت و آمد به دفترِ نشریه آدینه و ملاقات با نویسنده‌گانی چون فرج سرکوهی، مسعودبهنود، عمران صلاحی، محمدمختاری، حمید مصدق ، غزاله علیزاده، علی باباچاهی، ناصرتقوایی و... ● دیدار با احمدشاملو در دهکده‌ی فردیس. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدن او به ادامه‌ی کار هنری شد. ● نوشتن طرحِ اولیه‌ی مسیح سرگردان. ● نوشتن نخستین ترانه‌ها. 1377 ● انتشار نخستین مجموعه شعر با نام گفتم : بمان ! نماند... ● ضبط نخستین ترانه‌ها به صورتِ زیرزمینی با آهنگسازیِ حمیدرضاصدری و خوانندگیِ حمید طالب زاده. ● همکاری با یونیسف. ● تلاش برای راه اندازیِ نشریه‌یی با نامِ آرمان به همراهیِ عزت ابراهیم نژاد و کاوه نریمانی. (تمامِ مطالبِ جمع آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه و ... شبانه از تحریریه به سرقت می‌رود.) 1378 ● انتشار دومین مجموعه شعر با نام مگر تو با ما بودی‌. ● کار بر روی شعرهای فدریکوگارسیا لورکا. ● کشته شدن عزت الله ابراهیم نژاد در واقعه‌ی کوی دانشگاه. ● نوشتن شعرِ بلند ِ‌قصه ی باغِ پسته. ● فروش کتاب و شعرخوانی به نفعِ انجمن حمایت از کودکانِ سرطانی با نادرابراهیمی. ● کار بر روی غزلِ غزل های سلیمان. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌ها. 1379 ● انتشار نخستین مجموعه ترانه با نام پرنده بی پرنده . ● انتشار مجموعه‌یی از اشعار فدریکو گارسیا لورکا با نامِ نه ! نمی‌خواهم ببینمش. ● آخرین ملاقات با احمدشاملو در بیمارستان ایران مهر و تقدیم مجموعه شعرهای فدریکو گارسیا لورکا به ایشان. ● درگذشتِ احمدشاملو و نگارشِ مرثیه امرداد. ● در خرداد ماهِ همان سال وقتی شبانه به خانه برمی‌گشت توسط چند ناشناس با چماق و چاقو موردِ حمله قرار گرفت. چهار جراحتِ چاقو و شکستگیِ ساعدِ یک دست حاصلِ این درگیری بود. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ بدون‌ِ شرح‌. ● همکاری با نشریه فیلم و سینما. ● کار کردن بر روی ترانه‌های شل سیلوراستاین. ● انشا مقطع‌ِ تعدادی‌ از غزلیات‌ِ حافظ در مجموعه‌یی با عنوانِ حافظِ یاغی. ● به راه اندازیِ جلساتِ ترانه خوانی و تشکیلِ خانه ترانه سرایانِ ایران به همراهِ دکتر افشین یداللهی ، نیلوفرلاری پور ، سعید امیراصلانی ، افشین سیاه پوش ، مهدی محتشم و... ● انتشار آلبومِ تا همیشه با صدای امیر کریمی. ( 4 ترانه ـ عاشق تر / چله نشین / جای تو خالی/ عطش شکن) ● انتشار آلبومِ دوستت‌ دارم‌ با صدای ناصرعبداللهی و دکلمه پرویزپرستویی به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2 ترانه ـ ضیافت‌ / خدانگهدار) ● انتشار آلبومِ غزلک با صدای سعید شهروز. ( 4 ترانه ـ غزلک‌/ خورشید خانوم‌ / همزاد / گُل‌ِ یخ)‌ 1380 ● انتشارِ دومین مجموعه ترانه با نامِ تنها برای تو می‌نویسم، بی بیِ باران. ● به علتِ زیاد بودنِ مواردِ اصلاحیه ارائه شده توسطِ ارشاد ، از انتشارِ دو مجموعه‌ی عاشقانه‌های سلیمان و مجموعه ترانه‌های شل سیلوراستاین با نامِ زنده باد زنِ کچل منصرف می‌شود. ● همکاری با نشریه باور. ● آغازِ کار بر روی رمانِ یک مرد. ● نوشتنِ فیلم‌نامه‌ی زنجیری. ● علامت‌ و فاصله‌گُذاری‌ دو مجموعه‌ی تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغازى فصلِ سرد از فروغ‌فرخ‌زاد در مجموعه‌یی با نامِ پریِ کوچک. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کنکوری‌ها. ● بازی در فیلم سینمایی هفت‌ ترانه‌ به کارگردانیِ بهمن‌ زرّین‌پور در کنارِ ایرج‌ راد، لعیا زنگنه، سحر جعفری‌جوزانی‌، شروین‌ نجفیان‌. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ توپ‌ِ گِرد. ● کار بر روی شعرِ شاعرانِ جهان . ● نوشتنِ هایکوهای زندان ● انتشار آلبومِ حامی با صدای حمیدحامی‌. (2 ترانه ـ حامی‌ / می‌دونم‌ که‌ یک‌ نفر هست‌) ● انتشار آلبومِ ندای‌ عاشقانه با صدای حمیدطالب‌زاده. (2 ترانه ــ رُمان‌ / چی‌ بخونم‌؟). ● انتشار آلبومِ نقاب با صدای سیاوش‌قمیشی‌. (3 ترانه ـ نقاب‌ / خسته‌ شُدم‌ / فاصله)‌ 1381 ● انتشارِ سومین مجموعه شعر با نامِ این‌جا ایران‌ است‌ و من‌ تو را دوست‌ می‌دارم. ● انتشارِ مجموعه‌یی از شعرِ هفت شاعرِ جهان (نزّارقبانی‌، مارگوت‌بیکل‌، فدریکوگارسیالورکا، پُل‌اِلوار، ناظم‌حکمت‌، ویسواواشیمبورسکا، شیرکوبی‌کس)‌ با نام تمامِ کودکانِ جهان شاعرند. ● انتشارِ مجموعه پریِ کوچک. ● همکاری با بخشِ فرهنگ و هنرِ روزنامه گلستان ایران. (توقیف نشریه بعد از چهارده شماره) ● نوشتن‌ِ دو ترانه‌ی‌ برای‌ِ فیلم سینمایی فوتبالیست‌ها به کارگردانیِ اکبر ثقفی و با بازیِ علی پروین و خوانندگیِ امیر کریمی.‌ ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کمربندها را ببندید. ● آشنایی با آزاده خواجه نصیری (نقاش) در نمایشگاه نقاشی. (15 آذر) ● مصاحبه با بخشِ فارسی زبانِ رادیو BBC. ● انتشار آلبوم آدم و حوا با صدای شادمهرعقیلی. (2 ترانه ـ ستاره‌/ امشب انگار‌)‌ ● انتشارِ آلبومِ دروغ‌چرا با صدای هومن‌ بختیاری به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2 ترانه ـ تکسوار / رفتن‌ِ تو) ● انتشارِ آلبومِ ستارگان‌ِ عشق‌ با صدای امیر کریمی‌ و قاسم‌ افشار. (2 ترانه ـ یادِ تو سبزه / ساده‌ بودیم‌)‌ ● انتشارِ آلبومِ پسر ایرونی با صدای فرهاد جواهرکلام‌. (1 ترانه ـ گریه‌کن)‌ ● انتشارِ آلبومِ دورنگی با صدای بهنام‌ صفاریان. (1 ترانه ـ دورنگی)‌ ● انتشارِ آلبومِ قشنگ‌ِ روزگارِ من‌ با صدای شهرام‌ فرشید ـ ناصرعبداللهی و دکلمه‌ی مهین‌ کسمایی‌ و احمدرضااحمدی به صورتِ کتاب / کاست و CD. (تمامِ ترانه‌ها و شعرهای دکلمه ـ بی‌نقاب‌ / آفتابی‌ / عاشقانه‌ / سوال‌ِ ساده‌ / مثل‌ِ قدیم‌ / کودکی)‌ ● انتشارِ آلبومِ فوتبالیست‌ها با صدای امیر کریمی و دکلمه علی پروین به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2ترانه‌ و شعرِ دکلمه‌ها ـ تو می‌تونی‌ / آغازِ سفر) 1382 ● انتشارِ سومین مجموعه ترانه با نام بی‌سرزمین‌تر از باد. ● انتشارِ ترجمه رمانِ یک‌ مَرد نوشته‌ی اوریانافالاچی. ● انتشارِ فیلم نامه‌ی زنجیری‌. ● ازدواج با آزاده خواجه نصیری ( 18 دی ماه) ● کار بر روی ترجمه‌ی پنج دفتر از اشعارِ مارگوت بیکل با نامِ فرشته‌یی‌ در کنار توست با همکاریِ ندازندیه. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کوچه‌ی‌ اقاقیا. ● کار بر روی مجموعه‌یی از اشعارِ فدریکوگارسیا لورکا با نامِ آوازهای کولیِ در به در. ● انتشارِ آلبومِ برای‌ تو با صدای شهیاد. (1ترانه ـ بی‌بی‌گُل)‌ ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ رانت‌خوارکوچک‌. ● انتشارِ آلبومِ پرنده‌ بی‌پرنده ‌با صدای رضایزدانی و دکلمه یغماگلرویی به صورتِ کتاب / کاست و CD. (تمامِ ترانه‌ها و شعرهای دکلمه ـ‌ کافه‌ نادری‌ / غیرِمُجاز / پرنده‌ بی‌پرنده‌ / شبنم‌ِ بیداری‌ / مرثیه‌ عاشقانه‌س‌/ بی‌بی‌ِ هزارستاره‌/ لاله‌زار / نُت‌ِ آخر / یکی‌بود یکی‌ نبود / نمایش‌ / جُردن)‌ ● انتشارِ آلبومِ هَر جا باشی‌ دوسِت‌ دارم‌ با صدای راما. (2 ترانه ـ خط‌ موازی‌ / بندر) ● انتشارِ آلبومِ بی‌سرزمین‌تر از باد با صدای سیاوش‌قمیشی‌. (5 ترانه ـ بی‌سرزمین‌تر از باد / زارع‌ / عسلبانو / پرسه‌ / لعنت)‌ ● انتشارِ آلبومِ بی‌خیال با صدای مهراج‌محمدی. (1 ترانه ـ بی‌خیال)‌ ● انتشارِ آلبومِ جشن‌ِ گریه با صدای حامد مقدم. (2 ترانه ـ‌ جشن‌ِ گریه‌ / بیا به‌ خوابم)‌ ● انتشار آلبومِ اسم‌ِ تازه‌ با صدای افشین‌ فتحی. (4 ترانه ـ صدای تو /مرا به یادآر / بوته ی یاس ؟ اسمِ تازه ) ● انتشارِ آلبومِ گلابتون‌ با صدای سعیدشهروز. (2 ترانه ـ ننه‌ خورشید / چشمای‌ تو یعنی‌ وطن‌) ● انتشار آلبومِ زنده‌گی‌ عروسکی‌ با صدای نادر مسچی‌. ( 1 ترانه ـ یکی‌ بود، یکی‌ نبود) ● انتشار آلبومِ گُناه‌ِ لیلی‌ با صدای مهران‌ احراری. (2 ترانه ـ خاتون‌ / آهو خانم) ● انتشار آلبومِ مَردِ شرقی‌ با صدای ‌ رامین‌ زحمتی‌. (2ترانه ـ مردِ شرقی‌ / شب) ● انتشار آلبومِ فالگیر‌ با صدای پرهام‌. ( 4 ترانه ـ فالگیر / نگاه‌ِ سَرد / ترانه‌ یادم‌ نمیاد / نامه‌رسون‌) 1383 ● انتشارِ مجموعه‌یی از دَه شاعرِ جهان ( پابلونرودا، اکتاویوپاز، ژاک‌پرِوِر، نزّارقبّانی‌، برتولت‌برشت‌، فدریکوگارسیالورکا، ناظم‌حکمت‌، غادة‌السمان‌، خوآن‌رامون‌خیمنس‌، لنگستون‌هیوز.) با عنوانِ جهان‌ در بوسه‌های‌ ما زاده‌ می‌شود. ● انتشار ترجمه رمانِِ نامه‌ به‌ کودکی‌ که‌ هرگز زاده‌ نَشُد نوشته‌ی اوریانافالاچی. ● انتشار ترجمه اشعارِ مارگوت بیکل با نامِ فرشته‌یی‌ در کنار توست. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ بانکی‌ها . ● سفر به گنبدِ کاووس و کاربر روی اشعار مختوم قلی فراغی در مجموعه‌یی با نامِ چشمان تو قاتل منند. ● نوشتنِ‌شعرِ بلندِ چپقِ صلح. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ‌ عشق‌ِ گمشده‌. ● نوشتنِ فیلم نامه‌ی پوکه. ● اعلام جدایی از خانه‌ی ترانه سرایان در اعتراض به نحوه‌ی عملکردِ گردانندگان. ● مصاحبه با ایرج جنتی عطایی در لندن پیرامون ترانه و ترانه سرایی. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ متهم‌ گریخت‌. ● نوشتنِ دو ترانه برای فیلم سینماییِ سرود تولد به کارگردانیِ امیر‌ قویتن‌ و خوانندگیِ امین حیایی. ● گردآوری ، تنظیم و علامت گذاریِ مجموعه اشعار زنده یادِ حسین پناهی در قالبِ هفت دفتر. (خودِ پناهی در هنگامِ حیات این وظیفه را به عهده‌ی او گذاشته بود.) ● انتشار آلبومِ فقط‌ خودم‌ُ خودت‌! با صدای فرهادجواهرکلام‌. (تمامِ ترانه‌ها ـ فقط‌ خودم‌ُ خودت‌ / بابا تو دیگه‌ کی‌ هستی‌؟ / هق‌ هق‌ِ تلخ‌ / خواستن‌ِ تو کارِ دله (نگو دوسم نداشته باش)‌ / یک کلام ختمِ کلام / بی خیالی / هیشکی تو رُ دوس نداره) ● انتشار آلبومِ عشق‌ یخی با صدای محمدقاضی‌زاده. (1 ترانه ـ فانوس‌) ● انتشار آلبومِ جوونی با صدای امیرکریمی. (2 ترانه ـ قبیله‌ی‌ بی‌مست‌ / بی‌بی‌ِ بارونی)‌ ● انتشار آلبومِ جواب‌ فوری ‌ با صدای گروه‌ آراکس‌. (1 ترانه ـ تلفن)‌ 1384 ● انتشارِ چهارمین مجموعه ترانه با نامِ رقص در سلولِ انفرادی. ● انتشارِ مجموعه نامه‌ی سلام ! خانمِ رنگین کمان ! ● انتشارِ مجموعه‌یی از اشعارِ نزارقبانی با نامِ باران ،یعنی تو برمی‌گردی. ● انتشارِ گفتگو با ایرج جنتی عطایی به همراهِ گزینه‌یی از ترانه‌ها و نقد و نظر با عنوانِ مرا به‌ خانه‌اَم‌ بِبَر. ● نوشتن‌ِ هشت ترانه‌ برای‌ فیلم سینمایی سرود خوشبختی‌ به کارگردانیِ امیر قویتن و با بازیِ خسروشکیبایی. ● آغاز فعالیت در زمینه‌ی عکاسی اجتماعی. ● شعرخوانی در نمایشگاهِ نقاشی هانیبال الخاص در گالریِ هما. ● کار بر روی مجموعه‌یی از شعرهای اورهان ولی با نامِ ماهی‌ِ مست‌. ● نوشتنِ مجموعه شعرِ ما رُ ببخشین آقای دیکتاتور. ● نوشتن ترانه‌ی تیتراژ برای فیلمِ سینمایی حکم به کارگردانیِ مسعودکیمیایی و خواننده‌گیِ رضایزدانی و بازیِ عزت‌الله‌ انتظامی‌ ، خسروشکیبایی‌، لیلا حاتمی‌ ، بهرام رادان‌ ، پولادکیمیایی‌، مریلازارعی. ‌ ● شرکتِ مجدد در جلسات خانه‌ی ترانه سرایان. ● نوشتن‌ِ ترانه‌ی‌ تیتراژسریالِ زنده‌گی‌ به‌ شرط‌ِ خنده. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌های ترانه سرایانِ معاصر با عنوانِ ما ترانه سراییم. ● انتشار آلبومِ همترانه با صدای ‌ محمدرضاآزادپور. (3 ترانه ـ سفر / همترانه‌ / بانو) ● انتشار آلبومِ می‌شناسمت با صدای پرهام. (2 ترانه ـ یه‌ موتور / دریا رُ دریاب)‌ ● انتشار آلبومِ روزهای بی خاطره با صدای سیاوش قمیشی . (3 ترانه ـ تصور کن / یاد من باش / پنجره) ● انتشار آلبومِ با من‌ خطر کن‌‌ با صدای علیرضا بلوری. (2 ترانه بی‌ستاره‌ / سلام‌ بی‌ریا) ● انتشار آلبومِ آبی‌ و سبز و قرمز‌ با صدای گروه‌ کارما. (2 ترانه ـ خوش‌خیال‌ / لیلی‌ گشنه)‌ ● انتشار آلبومِ آواز خوان ، نه آواز با صدای حسن شماعی زاده. (1 ترانه ـ گیتار) ● انتشار آلبومِ شبِ شیشه‌یی با صدای حمید پیروزنیا. (1 ترانه ـ قصه ی شهرِ فرنگ) ● انتشار آلبومِ شاکی‌ با صدای ‌ طوفان‌. (1 ترانه ـ بارون)‌ ● انتشار آلبومِ مارکِ عاشقی با صدای کیوان تافته . (1 ترانه ـ ترانه) 1385 ● کار بر روی ترجمه شعرِ بلندِ زوزه اثرِ آلن گینزبرگ با همکاریِ حسن علیشیری . ● جمع آوریِ اشعارِ پنجمین مجموعه‌ی ترانه‌ها با نامِ تصور کن. ● عکاسی از محمود دولت آبادی. ● ترجمه ترانه‌های احمد کایا با همکاریِ آیدین آقاخانی در مجموعه‌یی با نامِ دیوارها سخن نمی‌گویند. ● جایزه‌ی تندیس طلایی مجله‌ی دنیای تصویر برای بهترین ترانه تیتراژ به رضا یزدانی برای اجرای ترانه‌ی لاله زار در فیلم حکم ساخته مسعود کیمیایی . ● انتشار آلبوم یادِ من باش با صدای فرزین. (3 ترانه ـ یادِ من باش / با من بمون / مادر ) ● انتشارِ آلبومِ قشنگ روزگار با صدای فرامرز آصف. (1 ترانه ـ گل فروش) ● انتشارِ آلبومِ امشب با صدای شیلا. (1 ترانه ـ تو دیگه کی هستی) ● عکاسی از سیمین بهبهانی و همکاری با فصل‌نامه گوهران برای ویژه نامه سیمین بهبهانی. ● کار بر روی مجموعه‌یی از شعرهای چارلز بوکوفسکی با نام به سلامتیِ برادم هیچ کس. ● انتشار آلبومِ عسل با صدای محسن فلاح. (1 ترانه ـ قصه کهنه) ● انتشار آلبومِ منو ببخش با صدای راما. (1 ترانه ـ فدای چشات)‌ ‌ ● انتشار آلبومِ نه دیگه‌ با صدای آریان. (3 ترانه ـ بهار / بنویس‌ / خونه)‌ ● عکاسی از مسعود کیمیایی در حال ساختن فیلم رییس. ● ترجمه شعر چپق صلح به زبان انگلیسی توسط خانم مهسا سماواتی. ● نوشتن ترانه برای فیلم رییس، ساخته‌ی مسعود کیمیایی با آهنگسازی و اجرای رضا یزدانی با بازی فرامرزقریبیان، امین تارخ، خسرو شکیبایی، پولاد کیمیایی، لعیا زنگنه، مهناز افشار و... ● نوشتن مجموعه‌یی از شعرهای کوتاه با عنوان هایکوهای زندان. ● انتشارآلبوم هیس به خوانندگی و آهنگسازی رضایزدانی. (9 ترانه- شمال/ آوازه خون / مش رمضون/ یکی در میون/ برج/ نانوشته/ کارتون/ زندگی نامه/ دنیای وارونه) ● انتشار آلبومِ ترانه باران با صدای شاهرخ. (1ترانه ـ نازنین )‌ ● انتشار آلبومِ هیشکی مثِ تو نمی‌شه با صدای فرهاد جواهرکلام. (10 ترانه ـ هیشکی مثِ تو نمی‌شه / با یه چش به هم زدن / می‌خوام همه دنیا اینُ بدونن / تنها / جای تو این جا خالیه / خیلی دلم تنگه برات / چشمم تو رُ گرفته / یادت نره / آخرین عشقِ همیشه) ● انتشار آلبومِ لحظه دیدار با صدای چنگیز حبیبیان. (1 ترانه ـ فرصت)‌ ● انتشار آلبومِ آدم آهنی با صدای عباس شادکمالی. (1 ترانه ـ چشم، چشم، دو ابرو)‌ 1386 ● انتشار پنجمین مجموعه ترانه با نام تصور کن توسط انتشارات نگاه. ● انتشار ترانه‌های احمد کایا در مجموعه‌ی دیوارها سخن نمی‌گویند توسط انتشارات نگاه. ● انتشار شعرهای اورهان ولی در مجموعه‌ی ماهی مست توسط انتشارات نگاه. ● انتشار شعرهای مختوم قلی فراغی در مجموعه‌ی چشمان تو قاتل منند توسط انتشارات نگاه. ● نوشتن مجموعه شعری با عنوان گریه‌های گربه‌ی خاکستری. ● انتشار آلبوم رهسپار با صدای سام اسدی (1 ترانه - منُ ببخش) ● انتشار آلبوم اوج با صدای فرزان (1 ترانه – دختر ناز ایرون) ● انتشار آلبوم شبح با صدای بهنام صفاریان. (1 ترانه ـ شب انتظار من) ● ترجمه‌ی کتاب جنس ضعیف از اوریانافالاچی. ● عکاسی از جواد مجابی، شیرین عبادی، محمد حقوقی و... ● همکاری با امیر محمد قاسمی زاده در ساخت مستندی درباره سیمین بهبهانی با نام یک دریچه آزادی. ● نوشتن ترانه‌ی متن برای فیلم سینمایی رفقای فراموش شده به کارگردانی روزبه روحی پور با آهنگسازی و اجرای رضا یزدانی. ● ترجمه‌ی مجموعه‌یی از اشعار لویی آراگون با یلدا گلرویی. ● نوشتن فیلم‌نامه‌یی با عنوان خاطرات یک چاقو.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 20 منبع :

نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و رئیس سابق انجمن قلم کانادا است .[۱] آثار او به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده‌است. زندگینامه رضا براهنی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، در تبریز به دنیا آمد خانواده‌اش زندگی فقیرانه‌ای داشتند و وی در ضمن آموزشهای دبستانی و دبیرستانی به ناگزیر کار می‌کرد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت و شروع به تدریس کرد . یک سال بعد که به ایران آمد دستگیر و زندانی شد. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بار دیگر به آمریکا رفت در سال ۱۳۵۶ جایزه بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی را گرفت. [۲] آثار ادبی اشعار • آهوان باغ (۱۳۴۱) • جنگل و شهر (۱۳۴۳) • شبی از نیمروز(۱۳۴۴) • مصیبتی زیر آفتاب(۱۳۴۹) • گل بر گسترده ماه(۱۳۴۹) • ظل الله(۱۳۵۸) • نقاب‌ها و بندها (انگلیسی)(۱۳۵۶) • غم‌های بزرگ(۱۳۶۳) • بیا کنار پنجره(۱۳۶۷) • خطاب به پروانه‌ها • اسماعیل(۱۳۶۶)[۳] , [۴] رمان • آواز کشتگان • رازهای سرزمین من • آزاده خانم و نویسنده‌اش، ناشر: انتشارات کاروان • الیاس در نیویورک • روزگار دوزخی آقای ایاز • چاه به چاه • بعد از عروسی چه گذشت[۵] , [۶] نقد ادبی • طلا در مس • قصه‌نویسی • کیمیا و خاک • تاریخ مذکر • در انقلاب ایران • خطاب به پروانه‌ها یا چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم • گزارش به نسل بی سن فردا (سخنرانیهاومصاحبه‌ها)[۷] جوایز • برنده جایزه ادبی یلدا (۱۳۸۴)، برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی. [۸]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 879 ق)، عارف، شاعر و نویسنده. معروف به پیرجمالى و جمالى. وى از اهالى اردستان اصفهان و از عرفاى بزرگ عهد شاهرخ میرزا، پسر تیمور لنگ، بود. جمالى بنیانگذار طریقه‏ى پیرجمالیه در تصوف بود و كتابهاى بسیارى به نظم و نثر فارسى نوشت. از آثارش: «احكام المحبین»؛ «استقامت نامه»؛ «بدایه المحبه»؛ «دیوان قصاید غزلیات و ترجیعات»؛ «روح‏القدس»؛ «كشف الارواح»؛ «معلومات».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(وف 1336 ش)، پزشك و نویسنده. تحصیلات پزشكى خود را در فرانسه به پایان رساند. چند دوره از طرف مردم سمنان و دامغان و جندق وكالت مجلس را به عهده داشت. از رجال علم و ادب و از پزشكان بنام بود و در مجله «یغما» مقالات از او به چاپ رسیده است. در اواخر عمر كتابهاى خود را به كتابخانه‏ى دانشكده‏ى پزشكى و كتابخانه‏ى ملى اهدا كرد. آثار وى: «پزشكى قانونى»؛ «حفظ الصحه‏ى عملى یا كلید صحت»؛ «دستور مادران جوان»؛ «سوزاك».[1] فرزند قربان‏خان، در 1254 ش متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى دارالفنون شد و به تحصیل فن پزشكى پرداخت و درجه‏ى دكترا گرفت و به طبابت مشغول شد. به هنگام نهضت مشروطیت، مشروطه‏خواهان را یارى مى‏داد و با آنها حشر و نشر داشت و تدریجا در محافل اجتماعى و سیاسى تهران اسم و رسمى پیدا كرد و با بزرگان و سیاستمداران محشور و نزدیك شد. در انتخابات دوره‏ى سوم مجلس شوراى ملى، از سمنان به وكالت انتخاب شد و در مجلس به فرقه‏ى اعتدالى‏ها ملحق شد و در انتخابات هیئت رئیسه جزء هیئت مباشرت مجلس گردید. در 1306 بنا به دعوت على‏اكبر داور، به عدلیه رفت و رئیس پزشكى قانونى شد. سالیانى دراز در آن سمت بود و در دوره‏ى نهم مجددا از سمنان به وكالت رسید. در ادوار دهم، یازدهم و دوازدهم نیز سمت خود را حفظ كرد. قزل‏ایاغ مردى دانشمند و ادیب بود. چندى نیز در فرانسه به تحصیل و تمرین پرداخت. در اواخر عمر از طبابت اعراض نموده و ایام خود را به مطالعه و معالجه مى‏گذرانید. در 1334 قریب پانصد جلد از كتابهاى طبى خود را به كتابخانه‏ى مجلس اهدا نمود. وفات او در سال 1336 ش اتفاق افتاد. تالیفاتى نیز در رشته‏ى پزشكى از خود باقى گذاشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1344 -1258 ش)، ادیب، مدرس، نویسنده و شاعر. وى در قریه‏ى گركان تفرش از توابع اراك به دنیا آمد. مقدمات زبان فارسى و عربى را در زادگاه خود در خانه‏ى پدر آموخت. در 1311 ق به تهران آمد و زبان و ادبیات عرب و ریاضى را نزد برادر بزرگش، میرزا غلامرضا، تكمیل كرد. بعد «مطول» را در محضر شیخ باقر تهرانى، قوانین و شرح «مطالع» و هئیت و نجوم را نزد سید محمد جواد قاهانى، علم اصول را در مدرسه‏ى حاج ابوالحسن از سید محمد جمارانى، منطق و حكمت را در مدرسه سپهسالار جدید در محضر میراز طاهر تنكابنى و زبان فرانسه را در مدرسه‏ى دارالفنون آموخت و بعد وارد خدمت وزارت معارف شد و در مدرسه‏ى علمیه كه تنها آموزشگاه به طرز جدید بود و در مدرسه‏ى نظام به تدریس پرداخت. از جمله شاگردانش محمد تقى‏خان پسیان شهید و برادر و پسر عمویش، سلطان غلامرضاخان، علیقلى‏خان بودند. وى چندى در مدرسه‏ى دارالفنون و سپس در دانشسراى عالى به تدریس اشتغال داشت. قریب در مقام استادى، در دانشكده‏ى ادبیات تهران، تدریس زبان و ادبیات فارسى را عهده‏دار بود. از جمله آثارش: «بدایه الادب»؛ «بدیع»؛ تصحیح «كلیله و دمه»؛ تصحیح «گلستان»؛ تصحیح «تاریخ برامكه»؛ «دستور زبان فارسى»؛ «قواعد فارسى در صرف و نحو»؛ «فوائد الادب»؛ «قرائت فارسى»؛ «سخنان شیوا»؛ «كتاب املاء»؛ «دیوان» شعر.[1] (بخش 1) عبدالعظیم، ادیب و استاد دانشگاه تهران (و. گرگان 1257- ف. تهران 3 فروردین 1344 ه.ش) وى قریب 67 سال به تدریس زبان و ادب فارسى مشغول بود. از آثار اوست: قواعد فارسى (صرف و نحو فارسى، 3 جلد)، دستور زبان فارسى (4 جلد)، دستور زبان فارسى به همراهى چهار استاد دیگر (2 جلد)، بدایةالادب، فوایدالادب (6 جلد)، كتاب املاء (3 جلد)، قرائت فارسى (با همكارى چند تن از فاضلان) 2 جلد، كتاب فارسى (از انتشارات مؤسسه‏ى وعظ و خطابه)، تصحیح كلیله و دمنه‏ى نصراللَّه بن عبدالحمید (كه مكرر بطبع رسیده)، تصحیح گلستان سعدى با مقدمه‏ى مشروح، تصحیح بوستان سعدى، تصحیح تاریخ برامكه به ضمیمه‏ى رساله‏اى در احوال برمكیان. وى به سبب زمین خوردن دچار شكستگى استخوان پاى چپ شد و بسترى گردید و به سبب كهولت و ناراحتى ناشى از شكستگى پا و عمل جراحى به تدریج قوایش به تحلیل رفت و در نتیجه به رحمت ایزدى پیوست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ش)، ریاضیدان، نویسنده و مترجم. آثار وى: «جبر براى سال سوم دبیرستانها»؛ «جبر و مثلث سال ششم طبیعى»؛ «حل المسائل مكانیك»؛ «حل المسائل هندسه»؛ «رسم فنى»؛ «متمم هندسه»؛ «هندسه ترسیمى و رقومى»، ترجمه؛ «هندسه‏ى فضایى»؛ «هندسه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(429 -352 ق)، حافظ، محدث، مورخ، فقیه، زاهد و مصنف. محدث هرات بود. ابونضر فامى گوید كه وى بیش از هزار و دویست استاد داشته است. وى از عباس بن فضل نضرویى و جد مادرى‏اش، محمد بن عمر بن حفصویه، و ابوالفضل محمد بن عبدالله سیارى و عبدالله بن احمدن بن حمویه سرخسى و زاهر بن احمد سرخسى فقیه و خلیل بن احمد سجزى و حسین شماخى صفار و ابومنصور محمد بن عبدالله بزاز حدیث شنید.شیخ الاسلام عبدالله انصارى هروى و ابوالفضل احمد بن ابى‏عاصم صیدلانى و حسین بن محمد بن مت و اهل هرات از وى حدیث روایت كردند. خواجه عبدالله انصارى در «جرح و تعدیل» به او احتجاج كرده است. از آثارش: «الوفیات» یا «تاریخ السنین» در «وفیات العلماء» از قرن اول تا 429 ق، در دو مجلد؛ «نسیم المهج»؛ كتاب «الأنس و السلوه»؛ «شمائل العباد»؛ «الرمى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. از نویسندگان و مترجمان پركار معاصر بود. از آثار وى: «از منگلفیه تا شاه»، تاریخ هواپیمایى؛ «چهار سرباز پیاده‏ى ارتش آلمان»، ترجمه؛ «در پناه بودن از خطر حملات هوایى»؛ «فتح آسمان».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1283 ش)، نویسنده. در تنكابن به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در كالج آمریكایى تهران به پایان رساند و رد 1310 ش لیسانس خویش را در رشته‏ى حقوق از دانشكده‏ى هاملیتن آمریكا از طریق مكاتبه گرفت. در 1311 ش لیسانس حقوق را از دانشكده‏ى حقوق تهران دریافت كرد و در ضمن به تحصیل فقه و اصول هم پرداخت.او در 1328 ش به افتاق مصدق و تنى چند در كاخ شاه متحصن شد. وى مشاغل مخلتفى را عهده‏دار بود. آموزش حقوق در شعبه‏ى تجارت دبیرستان البرز، مشاورت حقوقى وزارت فرهنگ، وكالت دادگسترى، عضویت هیئت مدیره‏ى كانون وكلا و سپس ریاست آن و یكبار هم شهردار تهران شد و یكبار نیز استاندار گیلان. در دوره‏ى وكالت مجلس در 1333 ش عضو كمیسیون خاص نفت بود. از آثار وى: «آریستوكراتى در ایران»؛ «حقوق بازرگانى و شرح قانون تجارت»؛ «حقوق بین‏الملل خصوصى» تعارض قوانین؛ «مقصرین را بشناسید».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1059 ق)، نویسنده. وى از احفاد شیخ زاهد گیلانى و معاصر با شاه سلیمان صفوى بود. به گفته‏ى خود ایام شباب را در ركاب همایون شاهى به سر برد و بعدها در واقعه فتح قندهار در سال 1059 و در ایام لشكركشى به بغداد، عزلت گزیده است. پدر وى، شیخ ابدال، عهده‏دار تولیت آستان صفویان در اردبیل بود. از جمله آثارش: «سلسه النسب صفویه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1335 ش)، نویسنده. مهندس در رشته معادن بود. از آثار وى: «صنایع ایران بعد از جنگ»؛ «لزوم پرو گرام صنعتى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294 ش)، كارگردان و نویسنده. وى در شیراز به دنیا آمد، از فارغ‏التحصیلان رشته ادبیات از دانشگاه تهران بوده، وى از جمله كارگردانان، نویسندگان و بازیگران فیلم فارسى است. بازى در تیاتر را از سال 1322 با نمایش «بزم بهرام گور» شروع نمود. نمایشهاى عمده‏اش: «بوعلى سینا»؛ «رستاخیز سلاطین»؛ و فعالتى سینما را از سال 1327 با تاسیس استودیو آریا با همكارى مهدى امیر قاسم خانى، مفید غیاثى و احمد شیرازى از سر گرفت. عمده‏ى فیلمهایش: «شیر سنگى»؛ «ماهى» و مجموعه‏هاى تلویزیونى: «سربداران»؛ «طالب».[1] متولد: 1294 شیراز- متوفى: 1370 تهران، تحصیلات: فارغ‏التحصیل رشته‏ى ادبیات از دانشگاه تهران- فارغ‏التحصیل هنرستان هنرپیشگى تهران، تاسیس استودیو آریا در 1327، كارگردان، نویسنده، تهیه‏كننده، از اعضاى هیئت مدیره اتحادیه صنایع فیلم ملى ایران (دهه‏ى چهل)، فعالیت در دوبله- فعالیت در تلویزیون- بازى در تئاتر از 1322، شروع بازیگرى: چشم به راه (تهیه‏كننده، كارگردان، نویسنده، بازیگر- 1337) عمده‏ى فیلمها: بوسه‏ى مادر (كارگردان، نویسنده- 1335)، بازگشت به زندگى (كارگردان، نویسنده- 1336)، راهى به سوى خدا (نمایش داده نشد- 1359)، مادیان (1364)، سمندر (1364)، شیر سنگى (1365)، طلسم (1365)، اتاق یك (1365)، ماهى (1367)، در مسیر تندباد (1367)، برهوت (1367)، دوران سربى (1367)، آخرین مهلت (1368)، عبور از غبار (1368)، رانده شده (1368)، عروس حلبچه (1369)، دلشدگان (1370)، مدرسه‏ى پیرمردها (1370) بازیگر. تولد: 1294 در شیراز. درگذشت: 15 آبان 1370، تهران. عطاءالله زاهد شیرازى در سال 1319 كلاس هاى موسیقى تعلیم آواز را گذارند. سپس دوره‏ى هنرپیشگى را پشت سر گذاشت. پس از آن مدتى اخبار عربى رادیو را به سبب آشنایى با زبان عربى قرائت مى‏كرد. سپس وارد دانشسراى عالى دارالمعلمین تهران شد و پس از ان از رشته‏ى ادبیات دانشگاه تهران فارغ‏التحصیل شد. پدرش از تحصیل كرده‏هاى دارالفنون بود و با موسیقى آشنایى داشت. این امر موجب شد تا نخستین بار در خردسالى در نمایش «رستاخیز سلاطین» (1304) كه موسیقى آن كار پدرش بود بازى كند پس از آن و در كنار تحصیل، از جمله در نمایش‏هاى «سرباز وطن» و «مدرسه‏ى قدیم و مدرسه‏ى جدید» بازى كرد. آشنایى‏اش با سینما و سابقه‏ى بازى در تئاتر موجب شد تا در سالن سینماى محمدخان (پسر عموى پدرش) به عنوان ناطق سینما (دیلماج) متن فیلم‏ها را با صداى بلند براى تماشاگران بخواند. با سكونت در تهران دهه‏ى بیست براى تحصیل در دارالمعلمین، شروع به فعالیت سیاسى كرد و از جمله با مجله‏هاى «تئاتر»، «نمایش»، و روزنامه‏هاى «پشتكار»، «سنگر» و «دوستى ملت» همكارى داشت. آشنایى‏اش با عبدالحسین نوشین سرپرست تئاتر فرهنگ و از پیشكوستان تئاتر در ایران موجب شد تا بازى در تئاتر را جدى‏تر بگیرد. از دیگر نمایش‏هایى كه زاهد در آنها بازى كرد باید به این عنوان‏ها اشاره كرد: «خسیس»، «محمدعلى بیك»، «شاه صفى»، «بارگاه معاویه»، «دختر شكلاتى»، «تاجر ونیزى»، «دزدان اجتماع»، «كارمند دولت» و... سپس مدتى به خارج از كشور رفت و در سال 1327 به ایران بازگشت. همكارى‏اش را با مؤسسه‏ى «ایران نو فیلم» در زمینه‏ى آموزش فن بیان براى صداپیشگى و امور فنى سینما به علاقه‏مندان آغاز كرد. در سال 1328 فیلم «مرا ببخش» را صدا گذاشت، اولین فیلمى كه در ایران صدابرگردان شد. در همین سال، استودیو «آریانا فیلم» را با احمد شیرازى، مهدى امیر قاسم‏خانى و چند تن دیگر تأسیس كرد و اولین فیلم رنگى خارجى را به نام «آهنگ شهرزاد» صدابرگردان نمود. در سال 1335 با كارگردانى «بازگشت به زندگى» به فیلم‏سازى روى آورد، اما پس از ساخت سه فیلم و در حالى كه فیلم «مردم از خوشى» را در حال فیلم‏بردارى داشت جلوى فعالیت هنرى‏اش گرفته شد. زاهد از مؤسسان حسینیه‏ى ارشاد بود و مدتى در آنجا كلاس‏هاى تئاتر و سینما را اداره مى‏كرد. همچنین در دهه‏ى چهل دبیر اتحادیه‏ى تهیه‏كنندگان و رییس و سخنگوى اتحادیه‏ى بازیگران بود. پس از انقلاب اسلامى، فعالیت سینمایى را پس از یك وقفه‏ى طولانى از سر گرفت و به بازیگرى روى آورد. وى از بنیانگذاران انجمن هنرمندان طى این سال ها بود. از جمله فیلم‏هاى وى مى توان این موارد را ذكر كرد: «بوسه‏ى مادر» (فقط نویسنده و كارگردان، 1335)؛ «بازگشت به زندگى» (فقط نویسنده و كارگردان، 1336)؛ «چشم به راه» (كارگردان، نویسنده و مشاركت در تهیه با اكبر دهقان، بازیگر 1337)؛ «راهى به سوى خدا» (بازیگر، به نمایش درنیامد، 1359)؛ «مادیان» (بازیگر، 1364)؛ «سمندر» (بازیگر، 1364)؛ «شیر سنگى» (بازیگر، 1365)؛ «لوحه‏ى صفورا» (كوتاه 1365)؛ «طلسم» (1365)؛ «اتاق شماره‏ى یك» (1365)؛ «ماهى» (1367)؛ «در مسیر تندباد» (1367)؛ «برهوت» (1367)؛ «دوران سربى» (1367)؛ «رانده شده» (1386)؛ «آخرین مهلت» (1368)؛ «عبور از غبار» (1368)؛ «عروس حلبچه» (1369)؛ «مدرسه‏ى پیرمردها» (1369)؛ «دلشدگان» (1370)؛ مجموعه‏هاى تلویزیونى «هزار دستان» (1366 -1358)؛ «طالب» (1363)؛ «سربداران» (1363)؛ «بوعلى سینا» (1365).

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، شاعر، نویسنده و خطاط. در شیراز به دنیا آمد. در سال 1315 ش از دانشسراى مقدماتى شیراز دیپلم گرفت و مدتى به تدریس پرداخت و براى ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشكده ادبیات و دانشسراى عالى به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته‏ى زبان فرانسه نایل آمد. در سال 1342 ش به درخواست خود بازنشسته شد و به تأسیس دبستان نمونه راز همت گماشت. زاهد خط نستعلیق را بسیار خوش مى‏نوشت و صاحب آوازى دلنشین بود و سالها در جلسات كانون دانش پاریس و انجمنهاى ادبى هدایت و خواجو شركت مى‏كرد. اثر وى كتابى به نام «طرز تدریس در دبستان» است. او همچنین مقالاتى ادبى و اجتماعى را از زبان فرانسه به فارسى ترجمه و در روزنامه‏ى پارس و سایر روزنامه‏هاى شیراز منتشر كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، طبیب و نویسنده. در همدان متولد شد. از كودكى به تشویق پدر به تحصیل مشغول شد، زبان عربى و مقدمات را نزد عموى خویش فراگرفت پس از آن به تحصیل علوم ریاضى مشغول شد و چون به طب علاقه‏ى وافرى داشت به تحصیل و پس از آن به طبابت پرداخت پس از تاسیس دارالفنون از همدان به تهران آمد و به تصحیل علم طب جدید پرداخت و پس از اندك زمانى معلم طب جدید و قدیم این مدرسه شد پس از چندى طبیب نایب‏السلطنه كامران میرزا شد در ضمن تحصیل زبان فرانسه را آموخت و از طرف دولت براى تكمیل تحصیلات خویش عازم فرانسه شد و پس از اخذ درجه‏ى دكترى به تهران بازآمد و معلم طب فرنگى دارالفنون شد. از آثار وى: «احیاء الاطفال ناصرى»؛ «امراض عصبانى»؛ «تشریح البشر»؛ «جواهر التشریح»؛ «جواهر الحكمه»؛ «ضیاء العیون»، در كحالى.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1308 -1231 ق)، نویسنده و معلم دارالفنون. وى در سال 1260 ق در زمان سلطنت محمدشاه و ناصرالدین‏شاه به ایران آمد، پس از قبول دین اسلام، نام خود را به رضا تغییر داد و میرزا رضاخان نامیده شد. وى ابتدا معلم زبان فرانسه دارالفنون و بعد كارمند وزارت انطباعات و دارالترجمه‏ى دولتى (مترجم زبان فرانسوى و انگلیسى) بود. در تهران وفات یافت. و در گورستان خارج از دروازه‏ى شهر رى در محلى كه موسوم به آب‏ابنار قاسم‏خان، به خاك سپرده شد. از وى یادداشتهاى ارزنده‏اى راجع به اوضاع اجتماعى و سیاسى ایران باقى مانده كه قسمتى از آن را دكتر خلیل خان ثقفى اعلم‏الدوله در كتاب «مقدمات گوناگون» نقل كرده است. از آثار وى: «تاریخ سنت هلن تاریخ مختصر ناپلئون»؛ «گرامر فرانسه به فارسى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1281 ق)، عالم و نویسنده. از آثار وى: «اثبات الامامة الخاصة بالكتاب والسنة»؛ «تحفة الانام فى معرفة الامام».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1344 -1252 ق)، نویسنده. در محلات متولد شد. در بیست و سه سالگى به هوس سیاحت و جهانگردى به ممالك اروپا، آسیا، آمریكا و افریقا سفر كرد. وى در ضمن سفر به سید جمال‏الدین اسدآبادى دیدار كرد و با وى طرح دوستى ریخت. در زمان مراجعت سید جمال به تهران، وى مورد سوءظن قرار گرفت و چهارده ماه تبعید شد. چون حاجى سیاح، نوشته‏هاى ملكم‏خان، علیه دولت را منتشر مى‏كرد، دوباره مورد سوءظن واقع شد و به جرم بابیگرى، حدود 1309 ق، مدت بیست و دو ماه در قزوین حبس شد. وى در حبس، میرزارضا كرمانى را دید و از او مطالبى دریافت. وى چندى بعد نامه‏اى به اتابك نوشت و سه روز قبل از قتل ناصرالدین شاه به اتابك، در مورد میرزا رضا هشدار داد. این امر باعث دولتمندى و ارتقاء وى به سمت لله‏ى احمدشاه شد. سیاح در تهران درگذشت. اثر وى: «سیاحت نامه» در شرح سفره‏هاى خود، در داخل و خارج كشور، در دو مجلد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1321 -1251 ق)، نویسنده. در نایین به دنیا آمد. در سال 1272 ق به تهران آمد و بعد از مدتى به سیاحت در كشورهاى بیگانه پرداخت، مدتى در استانبول اقامت داشت و به حاج میرزا صفا ارادت مى‏ورزید و از طرف او به حاجى پیرزاده ملقب شد. حاجى پیرزاده به وسیله‏ى او با حاجى میرزا حسین خان سپهسالار آشنا شد و در سفرها همراه وى بود. دو سفر به اروپا كرد و اكثر ممالك را به قدم سیاحت پیمود. وى در هفتاد سالگى در تهران درگذشت و در صفاییه شهر رى دفن شد. از آثار وى: «سیاحت‏نامه‏ى پارس» یا سفرنامه‏ى پاریس».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع :

علامه حاج سيدمحمدتقي تقوي قزويني به سال 1159 هـ.ش ( هـ .ق ) ، در قزوين ديده به جهان گشود. پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت. سيدمحمدتقي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. وي سرانجام در سال 1270 هجري قمري ديده از جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : علامه حاج سيدمحمد تقي قزويني پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت.استادان و مربيان : سيدمحمد تقي تقوي قزويني علوم كلام و حكمت را از محضر علامه مازندراني معروف به «جدلي» فراگرفت. وي همچنين از محضر سيدمحمد مجاهد كه در اصفهان عهده دار تدريس فقه و اصول بود و نيز از محضر شيخ ابراهيم كرباسي بهره هاي فراوان برد. او پس از آنكه از اصفهان به موطن خود بازگشت ، وارد مدرسه صالحيه شد و در محضر درس بزرگاني چون شهيد ثالث و شيخ محمد صالح برغاني حائري و نيز ملاآقا حكمي قزويني حاضر شد ، و بعد از آن عازم عتبات عاليات گرديد. او ابتدا در كربلا از حوزه درس شريف العلما مازندري حائري (م 1246ق) و سپس از محضر سيدباقر بن سيداحمد قزويني و ملا اسماعيل عقدايي و سيد سليمان طباطبايي يزدي بهره مند گشت و در كاظمين به حوزه درس سيدعبدالله شبر و ديگران ملحق گرديد و به مقام عالي علمي نائل گرديد و از مشايخ خود و همچنين شيخ احمد احسايي اجازه دريافت كرد.زمان و علت فوت : وفات علامه حاج سيد محمدتقي تقوي قزويني در سال 1270 هجري قمري اتفاق افتاد. جسد وي را پس از تشيع با شكوهي به كربلا حمل نموده و در آنجا به خاك سپردند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمدتقي تقوي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. او همچنين به شعر و شاعري نيز نزديك بود ، مجموعة از سروده هاي فارسي او در جنگ نفيسي متعلق به كتابخانه امام صادق ( ع) قزوين وجود دارد كه در آنها با نام « رفيع » و گاه « موفق » تخلص كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ جابركاظمي در كتاب خود سلوه الغريب در مورد سيدمحمدتقي تقوي چنين مي گويد: « وي در حكمت و فقه و اصول و فنون اسلامي به سرحد كمال رسيده بود و مردم از اقصي بلاد جهت اخذ دعا به زيارت وي مي شتافتند... » آثار : ارجوزه هايي در صرف و نحو ، فقه ، معاني و بيان ، كلام ، منطق و عرفان ، التجليات ، انوار الاشراق ، برهان العصمه ، تذكرة انبياي بني اسرائيل مدفون در قزوين ، ترجمه نهج البلاغه ، خلاصه التفاسير، ظرايف الحكمه ، نهايه التحرير في شرح التجريد

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

محقق، ادیب، شاعر. تولد: 13 دى 1278(1 رمضان 1317 ق.)؛ اصفهان. درگذشت: 28 تیر 1359، تهران. جلال‏الدین همایى متخلص به «سنا» و «هما» فرزند ابوالقاسم محمدنصیر متخلص به «طرب» فرزند هماى شیرازى اصفهانى (از دانشمندان و سخنوران و سخن شناسان و استادان معاصر)؛ تحصیلات را ابتدا نزد پدر و سپس ابوالقاسم عراقى آغاز كرد و به فراگیرى علوم ابتدایى و مقدمات صرف و نحو عربى و منطق و معانى بیان پرداخت. سپس در مدرسه‏ى حقایق و سپس در مدرسه‏ى قدسیه و مدت بیست سال در مدرسه‏ى نیماورد اصفهان حجره‏نشینى نمود. سیوطى و مغنى و الفیه و شرح لمعه و مطول را نزد استادانى چون آقا سید محمدباقر درچه‏اى، آیت‏الله شیخ على یزدى، آقا شیخ محمد كاشانى و ادبیات عرب را نزد سید محمدكاظم كروندى و اساتیدى دیگرى چون عبدالكریم گزى و فقه و اصول را نزد سید محمدصادق خاتون آبادى و آقا سید مهدى درچه‏اى آموخت، وى سرانجام اجازه‏ى اجتهاد دریافت كرد. در علوم عقلى، استاد وى محمد خراسانى معروف به حكیم بود كه شرح شمسیه و اسفار ملا صدراى شیرازى و شفاى ابن سینا و دو دوره فلسفه و اشراق را نزد وى و اسدالله حكیم خواند. استادان دیگر او در معقول و نجوم و هیئت و ریاضى جدید و اسطرلاب و استخراج تقویم سید على جناب و در طب محمد حكیم و میرزا على آقا و ابوالقاسم ناصر و حكمت احمدآبادى بودند. هیئت مسطحه استدلالى و نجوم را نزد آیت‏الله رحیم ارباب تلمذ نمود. وى سپس به تدریس در مدارس اصفهان مشغول شد. از سال 1302 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. چندى در دبیرستان‏هاى تبریز به تدریس اشتغال داشت، آنگاه به تهران آمد. ابتدا در دبیرستان دارالفنون به تدریس مشغول شد، هفته‏اى چند ساعت هم در دبیرستان شرف تدریس مى‏كرد و همچنین در دبیرستان نظام و دانشكده‏ى افسرى نیز تدریس داشت. سپس در دانشگاه ادبیات و دانشكده‏ى حقوق تهران به عنوان استاد در دوره‏ى فوق لیسانس و دكترى به تدریس پرداخت. تا سال 1345 بنا به درخواست خود بازنشسته شد و تا آخر عمر در تهران زیست و با وجود بیمارى همواره به كار مطالعه و تحقیق و تألیف مشغول بود. استاد همایى عضو فرهنگستان ایران و نیز انجمن تحقیق در ادبیات و زبان‏هاى خارجى بود و با مؤسسه لغت‏نامه دهخدا همكارى داشت. از جمله همایش‏ها و مراسم‏هایى كه استاد در آنها شركت نموده، مى‏توان به این موارد اشاره نمود: شركت در انجمن‏هاى ادبى؛ شركت در كنگره‏ى فردوسى (1313)؛ شركت در نخستین كنگره‏ى نویسندگان (تیر 1325)؛ شركت در كنگره‏ى ابن سینا (اردیبهشت 1333)؛ سفر به بیروت (1334)؛ جهت افتتاح كرسى زبان فارسى در دانشگاه بیروت؛ شركت در مجلس یادبود احمد بهمنیار (12 آبان 1334)؛ شركت در كنگره‏ى هفتصدمین سال درگذشت مولوى (آبان 1336)؛ سخنرانى در برنامه‏ى مرزهاى ارتش در رادیو ایران؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد ابوالحسن فروغى (بهمن 1338)؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد بدیع‏الزمان فروزانفر (29 اردیبهشت 1349)؛ شركت در مجلس بزرگداشت دكتر محمد معین (13 تیر 1350)؛ شركت در كنگره‏ى ابوریحان بیرونى (1352). استاد همایى به دو زبان فارسى و عربى شعر مى‏گفت. قصاید عربى او در برخى از مجلات و جراید ادبى دیده شده است. وى شعر فارسى را به سبك قدیم مى‏سرود و در ساختن ماده تاریخ مهارت داشت. علاوه بر مقاله‏هاى وى در مجلات و رونامه‏هاى «ارمغان»، «اطلاعات»، «ایران‏شناسى»، «تعلیم و تربیت»، «تماشا»، «جاویدان خرد»، «جوانان رستاخیز»، «رادیو ایران»، «سالنامه‏ى آریان»، «سالنامه‏ى شرق»، «سخن»، «مرزهاى دانش»، «معارف اسلامى»، «مهر»، «وحید» و «یغما»، از آثار تألیف وى مى‏توان به عنوان‏هاى زیر اشاره نمود: خیامى‏نامه (در تجزیه و تحلیل آثار علمى و ادبى حكیم عمر خیام، جلد اول، 1346)؛ تاریخ ادبیات ایران (تبریز، 1309 -1308، در سال 1308، براى تألیف این كتاب جلال‏الدین همایى به نشان علمى درجه‏ى دوم نایل آمد)؛ غزالى‏نامه (شرح حال و آثار و عقاید و افكار ادبى و مذهبى و فلسفى و عرفانى امام ابوحامد غزالى، 1317)؛ اسرار و آثار واقعه كربلا (چاپ دوم، 1357)؛ فنون بلاغت و صناعات ادبى (1354)؛ رساله درباره‏ى شرح احوال شعراى اصفهان قرن سیزده و چهارده و پانزده، صناعات ادبى (یك كتاب براى سطح دانشگاه‏ها و یك كتاب براى سطح دبیرستان‏ها)، تاریخ اصفهان تحقیق در احوال آخوند میر مؤلف حبیب‏السیر و میرخواند صاحب روضة الصفا، مولانا چه مى‏گوید (دو جلد، جلد اول 1354، جلد دوم 1355)؛ طلبه‏ى عطار و نسیم گلستان؛ سیر مثنوى مولوى (داستان قلعه‏ى ذات الصور)؛ مقام حافظ؛ طب خانه (1342)؛ شرح حال احوال سروش اصفهانى (این رساله در مقدمه‏ى دیوان شاعر كه به وسیله محمدجعفر محجوب تصحیح شده، منتشر كرده است، از صفحه 1 الى صفحه 90)؛ صرف و نحو و قرائت عربى (سه جلد)؛ رساله‏ى تحقیقى در احوالات مولانا، منتخب اشعار؛ دوره‏ى كتاب درسى فارسى- دستور و تاریخ ادبیات؛ دستور كلاس‏هاى پنجم و ششم ابتدایى؛ دستور زبان (با مشاركت چهار استاد دیگر، دو جزء، 1329 -1328)؛ رساله‏ى تحقیقى درباره‏ى دستور زبان فارسى؛ سه جلد كتاب فارسى دبیرستانى؛ دستور زبان فارسى دوره‏ى ابتدایى؛ تاریخ علوم اسلامى (تقریرات همایى در دوره‏ى دكتراى ادبیات فارسى دانشگاه تهران، 1348)؛ تصوف در اسلام (نگاهى به عرفان شیخ ابوسعید ابوالخیر، 1362)؛ دیوان سنا (دیوان اشعار همایى به اهتمام دكتر ماهدخت بانو همایى، جلد اول، خرداد 1364). از جمله آثارى كه به تصحیح و تحشیه‏ى آنها اقدام نمود مى‏توان به این عنوان‏ها اشاره نمود: دانشنامه (1. دیوان غبار. 2. غزلیات سنا، 3. دیوان زرگر اصفهانى، 4. غزلیات دیوانه‏ى قمثه، 5. دیوان نیاز جوشقانى، اصفهان، 1342، به اهتمام همایى)؛ نصیحة الملوك (امام محمد غزالى، 1316)؛ التفهیم لاوائل صناعة التنجیم (ابوریحان بیرونى، 1316)؛ مصباح الهدایة و مفتاح الكفایة (عزیزالدین محمود كاشانى، 1325)؛ دیوان طرب (1342)؛ مختارى‏نامه (عثمان مختارى، 1361)؛ دیوان حكیم مختارى غزنوى؛ مثنوى ولدنامه (بهاءالدین ولد، 1316)؛ منتخب اخلاق ناصرى (تألیف خواجه نصیر طوسى، 1320)؛ مقدمه‏ى اخلاق ناصرى (1335)؛ نصیحةالملوك (امام محمد غرالى)؛ كنوز المغربین در علوم غریبه (منسوب به حكیم ابوعلى سینا)؛ معیارالعقول (1331)؛ رساله شعوبیه؛ برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانى (طرب، سها، عنقا) (1343)؛ رساله اصفهانى پاسدار؛ مجموعه شعر سرود عشق (1373). استاد همایى در پایان شب ششم ماه رمضان 1400، ق. مطابق با بیست و هشتم تیر 1359 درگذشت و در تكیه لسان‏الارض در اصفهان به خاك سپرده شد. (ح 1358 -1278 ش)، عالم، ادیب، استاد دانشگاه، مورخ، مصحح، مترجم و شاعر، متخلص به سنا. پدرش، ابوالقاسم متخلص به طرب، از ادبا و شعرا و خوشنویسان بود. وى در كوى پاقلعه اصفهان به دنیا آمد. ابتدا نزد والدین خود و سپس در مدرسه‏ى حقایق و مدرسه‏ى قدسیه به فراگیرى مقدمات پرداخت. وى همچنین خط نسخ و ثلث را نزد پدر و میرزا حسن قدسى و ملا محمدتقى كاتب فراگرفت. او ادبیات عرب، سطوح فقه و كلام و رجال را نزد شیخ على یزدى و سید محمدكاظم كروندى اصفهانى و ملا عبدالكریم گزى و میرزا احمد اصفهانى و میرزا محمدصادق خاتون‏آبادى فراگرفت. او مدت هجده سال از محضر شیخ محمد خراسانى بهره برد و از «شرح شمسیه» تا «شرح هدایه» ملا صدرا و «شرح منظومه» و «اشارات» را نزد وى خواند. همایى قسمتى از فنون هیئت و ریاضى جدید و فن اسطرلاب و فن استخراج تقویم را از زیجهاى قدیم، خدمت میرزا سید على جناب گذراند. از دیگر استادان جلال‏الدین همایى: در فلسفه شیخ اسداللَّه حكیم قمشه‏اى متخلص به دیوانه، در معقول و ریاضیات ملا عبدالجواد آدینه‏اى، در طب شیخ محمد حكیم و میرزا ابوالقاسم ناصر حكمت احمدآبادى و در حكمت و نجوم آیت‏اللَّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى را مى‏توان نام برد. وى از آیت‏اللَّه شیخ مرتضى آشتیانى اجازه‏ى روایت و از شیخ محمدحسین فشاركى اجازه‏ى اجتهاد و روایت و از سید محمد نجف‏آبادى مدرس و آیت‏اللَّه حاج میرزا عبدالحسن سید العراقین خاتون‏آبادى پاقلعه‏اى اجازه‏ى اجتهاد دریافت كرد. او در مدارس قدیم تدریس مى‏كرد و از حدود 1300 ش براى تدریس به مدرسه‏ى صارمیه اصفهان رفت. شیخ عباس ادیب حبیب‏آبادى و سید حسن مدرس بیدآبادى و شیخ محمود شریعت‏ریزى از شاگردانش بودند. همایى در حدود 1307 ش وارد خدمت معارف شد و در مدارس متوسطه‏ى تبریز، دارالفنون، شرف مظفرى، دبیرستان نظام، دانشكده‏ى حقوق و دانشكده‏ى ادبیات به تدریس پرداخت. از آثار وى: «تاریخ ادبیات ایران» از قدیمى‏ترین عصر تاریخى تا عصر حاضر؛ «غزالى‏نامه»؛ شرح حال امام محمد غزالى؛ «اسرار و آثار واقعه‏ى كربلا»؛ «تاریخ علوم اسلامى»؛ «خیامى‏نامه»؛ «فنون بلاغت و صناعات ادبى»؛ «مولوى‏نامه»؛ «تصوف در اسلام»؛ «شعوبیه»؛ «تاریخ اصفهان»؛ شرح «مثنوى معنوى» مولوى؛ «دیوان» شعر كه با نام «دیوان سنا» به چاپ رسیده است؛ تصحیح كتابهاى «التفهیم لأوائل صناعة التنجیم» ابوریحان بیرونى، «مصباح الهدایه و مفتاح الكفایة» عزالدین محمود كاشانى، «منتخب اخلاق ناصرى» خواجه نصیرالدین طوسى؛ مقدمه‏ى كتابهاى مثنوى «ولدنامه»، «تاریخ حبیب السیر فى اخبار افراد بشر»، خواند میر، «دیوان» شكیب اصفهانى؛ اهتمام در انتشار «دیوان» عثمان مختارى.[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 17

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی