مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع :

مشهورترین اندیشه در هندسه را حدود دو هزار سال پیش فیثاغورس ارائه کرد او دانشمندی از اهالی یونان باستان بود که سر و وضعی بسیار ساده و ثروتی ناچیز داشت ولی صاحب تجربه های فراوان بود فیثاغورس در جزیره ساموس در دریای اژه به دنیا آمد او به مصر بسیار سفر کرد و برای کسب دانش از بابل نیز دیدن کرد. در حدود ۵۳۰ سال پیش از میلاد در کروتون – محلی یونانی نشین در جنوب ایتالیا- ساکن شد و شاگردان و طرفدارانی دور خود جمع کرد که به فیثاغورسیان معروف شدند. فیثاغورس بر این باور بود که طبیعت جهان از قانونهای ریاضی پیروی می کند. وی از این قانونها در مویسقی استفاده کرد و متوجه شد که صدای سازهای زهی به ضریبهای درستی از طول زه این سازها بستگی دارد اگز زه به شکلی نگه داشته شود که قسمت مرتعش شونده نصف طول اولیه آن باشد صدای ایجاد شده یک اکتاو بالاتر خواهد بود. این یافته ها درباره قانونهای ریاضی مویسیقی یا هماهنگها امروزه هم اهمیت دارد. فیثاغورس در اخترشناسی نیز نظم ریاضی را می دید او اعتقاد داشت که زمان گردش سیارات به دور خورشید متناسب با طول هماهنگ تارهای موسیقی است او فکر می کرد که حرکت سیارات سبب پیدایش صوتهای مویسقی می شود که او آنها را هماهنگ کره ها می نامید. اندیشه موسیقی سیاره ای دوامی نیافت ولی فیثاغورس به درستی دریافت که ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی یک جسم اند. این ستاره میان یونانی ها به افرودیت و در میان رومیها به ونوس شهرت داشت. با وجود این فیثاغورس به دلیل کارهایی که در هندسه انجام داده مشهور است. او قضیه فیثاغورس را بنیان نهاد. بنابراین قضیه مربع طول وتر مثلث قائم الزاویه برابر است با مجموع مربعهای دو ضلع دیگر. مصریان از این واقعیت قبلا استفاده می کردند لیکن فیثاغورس تفاوت میان یک قاعده تجربی و نیز اثبات ریاضی قاطع را فهمیده بود. ولی یک کشف ریاضی رابطه فیثاغورس با پیروانش را بر هم زد. انها اعتقاد داشتند اعداد طبیعی مانند( ۱, ۲ , ۳ , ۴ و شبیه انها) با نسبتهایی که از آنها به دست می آید( مانند ۲/۱ , ۳/۱ , ۴/۱ و شبیه آنها) برای تبیین همه ریاضیات و طبیعت کافی است انها همچنین دریافتند که قطر یک مربع را نمی توان به صورت نسبتی از دو عدد صحیح نشان داد و هیچ دو عدد کاملی یافت نمی شود که مربع یکی از آنها درست دو برابر مربع دیگری باشد. این کشف سبب گفتگویی در میان فیثاغورسیان شد . انها با موفقیت این کشف ها را برای چندید سال پنهان کردند. با این اعتقادات مرموز فیثاغورسیان از نظر همسایگان خود افرادی عجیب و حتی بنیادستیز به حساب می آمدند و فعالیت های سیاسی آنها سر انجام سبب تبعید فیثاغورس شد. او به مگابونتوم که شهری یونانی در جنوب ایتالیا بود رفت و در همانجا درگذشت. اگرچه طرفداران فیثاغورس نظریات او را ثبت کردند و احتمالا چیزی بر آنها افزودند با این وجود هیچ یک از نوشته های او به جا نمانده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : سوئیس   -   قرن : 19 منبع :

تیتوس (ابراهیم )، هنرشناس و متفکر مسلمان سویسی ـ آلمانی و از نویسندگان سنت گرا. در ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸ در فلورانس به دنیا آمد. او فرزند کارل بورکهارت ، مجسمه ساز سویسی و برادرزادة یاکوب بورکهارت (۱۸۱۸ـ ۱۸۹۷ میلادی )، مورخ هنر، و از خانواده های سرشناس اهل بازل (بال ) سویس بود. تیتوس بورکهارت در دورة ابتدایی و متوسطه با فریتهوف شوان * (۱۹۰۷ـ ۱۹۹۸ میلادی )، متفکر و شرق شناس مسلمان ، همدرس بود و همراه با او به نقاشی و طراحی روی آورد. این آشنایی بعدها به همکاری و همفکری عمیقی تبدیل شد که تا پایان عمر بورکهارت ادامه یافت (بورکهارت ، ۱۳۷۰ ش ، مقدمة ستاری ، ص ۸؛ ترقی جاه ، ص ۲۰؛ بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۳، ۵). بورکهارت به سبب علاقه ای که به هنر قرون وسطی و قدیم داشت در ۱۳۱۴ ش /۱۹۳۵ به افریقای شمالی سفر کرد و مدتی در شهرهای مغرب سکونت گزید. این سفرها و بخصوص سکونت در فاس او را شیفتة هنر و تمدن اسلامی کرد. وی پس از اسلام آوردن ، نام ابراهیم را برای خود برگزید و با راهنمایی علی بن طیب درقاوی ، شیخ طریقت درقاویه * ، به فراگیری زبان عربی ، علوم دینی و عرفان نظری مشغول شد (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۸ ـ۹؛ همو، ۱۹۹۲، تکملة میشو، ص ۱۶۵؛ نصر، ۱۹۸۷، ص ۲۹۵). بورکهارت پس از بازگشت به سویس ، همکاری خود را با انتشارات اورس گراف آغاز کرد و زیر نظر او کتابهایی با نام > شهرهای عالم ارواح < دربارة هنر در شهرهای مقدس منتشر شد. برخی از کتابهای این مجموعه را خود به تنهایی نوشت . بورکهارت همچنین از ۱۹۷۲تا۱۹۷۷میلادی مشاور یونسکو در مراکش برای حفظ شهر تاریخی و قدیمی فاس بود (بورکهارت ، ۱۳۷۲ ش ج ، مقدمة نصر،ص ] ۳۳ـ۳۴ [ ؛ همو، ۱۹۹۲، تکملة میشو، ص ۱۶۴). او در ۱۳۶۳ش /۱۹۸۴ در لوزان سویس درگذشت (همو، ۱۹۸۷، مقدمه استادرت ، ص ۳). بورکهارت از افکار و آثار رنه گنون (۱۸۸۶ـ ۱۹۵۱میلادی )، متفکر و شرق شناس فرانسوی ، متأثر بود و مانند فریتهوف شوان و آناندا کومارا سوامی (۱۸۷۷ـ۱۹۴۷ میلادی )، متفکر هندی ، از جملة سنت گرایان برجسته و منتقدان تمدن جدید محسوب می گردد (همان ، مقدمه استادرت ، ص ۳ـ۴؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۸). وی پژوهشهای بسیاری در سبکهای مختلف هنری ، بخصوص شیوه های گوناگون هنر مقدس ، انجام داده است . از نظر او هنر مقدس علاوه بر موضوع آن که از یک حقیقت دینی نشئت می گیرد، باید شکل و زبان رمز گونه اش نیز نشان دهندة نوع هستی شناسی و نگرش معنوی آن دین باشد، در غیر این صورت هنر مقدس شمرده نمی شود. وظیفة سنتها نیز انتقال اصول و قواعدی است که اصالت ، شکل و زبان هنر دینی را تضمین می کند (همو، ۱۳۶۲ ش ، مقدمة پایا، ص ۷۰؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۷ـ ۸). به نظر او نقش هنر اسلامی تجلی وحدت الهی در جمال و نظم عالم است ، و هنر باید به روح مدد رساند تا از قید کثرت رها شود و به سوی وحدت بیکران بازگردد. بنابراین ، نبودن تصاویر در مساجد و همچنین بی میلی و بی عنایتی به شمایل نگاری پیامبران و اولیای خدا به منظور حذف هر حضور متصوّر در برابر حضور نامرئی خداوند است (همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۱۲، ۱۳۱؛ همو، ۱۳۶۵ ش ، ص ۴۳؛ همو، ۱۳۶۱ ش ، ص ۶). به همین دلیل ، اشکال هندسی و تصاویر انتزاعی از حیوانات و گیاهان در هنر اسلامی رونق گرفت . برخی از این طرحها اشکال هندسی تودرتو و زنجیرواری هستند که بارزترین مظهر وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است و نوع دیگر از این طرحها، اشکال گل و گیاهی هستند که شباهت کامل خود را با طبیعت از دست داده اند، زیرا هنرمند از تقلید کامل آثار خالق پرهیز می کند. به نظر بورکهارت ، عدم رعایت ابعاد سه گانه یا سایه و روشن در هنر اسلامی معلول همین اندیشة دینی است (همو، ۱۳۶۵ ش ، ص ۴۲ـ۴۳؛ همو، ۱۳۶۹ ش ، ص ۱۰). بخشی از مطالعات و آثار بورکهارت دربارة ارتباط جهانشناسی با هنر دینی است . در این آثار او به نقایص علوم جدید و مقایسة آن با جهانشناسی و علوم قدیم می پردازد. وی همچنین دربارة رموز مقدس کلامی و هنری اقوام گذشته تحقیقات و مقالاتی دارد (شمس ، ص ۴۰). بورکهارت آشنایی گسترده ای نیز با اندیشه های عرفانی در مسیحیت ، آیین هندو، بودایی ، تائویی و بخصوص اسلام داشت و مجموعة دستاوردهای خود را در این زمینه در کتابها و مقالات متعددی درج کرده است (همو، ۱۳۶۲ ش ، مقدمة پایا، ص ۷۰). شهرت بورکهارت علاوه بر تألیف آثاری دربارة هنر دینی ، به سبب تحقیقات او در تصوف و ترجمه هایش از متون صوفیانه است . وی از پیشگامان ترجمة کتابهای عرفانی ، بخصوص آثار ابن عربی ، به زبانهای اروپایی است . آثار وی در این باره مکمل آثار و افکار فریتهوف شوان است (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استادرت ، ص ۵؛ همو، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا؛ نصر، ۱۹۸۷، ص ۲۹۴). مهمترین آثار او عبارت اند از: > هنر مقدس در شرق و غرب < (زوریخ ۱۹۵۵) که به فرانسه و انگلیسی ترجمه شده (بورکهارت ، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا؛ نصر، ۱۳۳۸ ش ، ص ۶۱۸) و و با عنوان هنر مقدس : اصول و روشها نیز به فارسی ترجمه شده است ؛ هنر اسلامی : زبان و بیان که اصل آن به انگلیسی به هنگام برگزاری جشنوارة جهانی اسلام در لندن (۱۳۵۵ ش / ۱۹۷۶) منتشر شد (حسینی ، ص ۱۶)؛ > فاس ، شهر اسلام < (اُلتن ۱۹۶۰) که در آن ، تاریخ ، دین ، عرفا و اولیا و همچنین هنر اسلامی این شهر را شرح می دهد (بورکهارت ، ۱۹۸۷، مقدمة استوددارت ، ص ۸؛ همو، ۱۳۴۶ ش ، مقدمة نصر، ص ۲)؛ > فرهنگ مغرب در اسپانیا < (لندن ۱۹۷۲) که در آن از علم ، هنر و سنتهای فرهنگی سخن می گوید؛ > کیمیا: علم جهان و علم روح < (التن ۱۹۶۶) که به زبانهای فرانسه ، انگلیسی و ایتالیایی ترجمه شده است (همو، ۱۹۸۷، ص ۲۵۹، مقدمة استادرت ، ص ۶، ۸؛ همو، ۱۳۷۲ ش ج ، همانجا). او در این کتاب به جنبة تمثیلی کیمیا و تبدیل فلزات به طلا، به عنوان رمزی از استحالة جسم به روح می پردازد (همو، ۱۹۸۷، مقدمة (استادرت ، ص ۶؛ > آیینة عقل < کمبریج ۱۹۸۷). مجموعة مقالات او دربارة جهان شناسی سنتی و علوم قدیم و هنر مقدس (همو، ۱۳۷۲ ش ب ، ص ۱۶) از جمله ، شرحی بر دعای ابن مَشیشه (متوفی ۶۲۲) صوفی مراکشی و قطب طریقة شاذلیه (رجوع کنید به همو، ۱۹۸۷، ص ۱۸۳ـ۱۹۳) و همچنین مقاله ای دربارة المقصد الاسنی فی شرح الاسماء الله الحسنی اثر غزالی است (رجوع کنید به همان ، ص ۲۰۰ـ۲۱۰)؛ رمزپردازی (میلان ۱۹۷۹) > حکمت پیامبران < (پاریس ۱۹۵۵) که ترجمه و تفسیر فصوص الحکم ابن عربی و اولین اثر در شناساندن ابن عربی به جهان غرب است (نصر، ۱۳۳۸ ش ، همانجا)؛ > انسان کامل < (لیون ۱۹۵۳) که ترجمة فصلی از انسان کامل عبدالکریم گیلانی (جیلی ) است (همانجا)؛ > کلید معنوی احکام نجوم اسلامی بر اساس نظر ابن عربی < (پاریس ۱۹۵۰) که از جمله تحقیقات خوب دربارة علوم قدیم است (همانجا)؛ درآمدی بر آیین تصوف (لیون ۱۹۵۵) که به زبان آلمانی ، انگلیسی (همانجا) و فارسی ترجمه شده است . او در این کتاب بر وحدت معنوی ادیان و عمومیت اصول تصوف در ادیان مختلف تأکید می کند (همان ، ص ۶۱۷ـ ۶۱۸). منابع : تیتوس بورکهارت ، «ارزشهای جاودان در هنر اسلامی »، ترجمة نصرالله پورجوادی ، نشر دانش ، سال ۲، ش ۵ (مرداد و شهریور ۱۳۶۱)؛ همو، «جهان شناسی سنتی و علوم معاصر»، ترجمة مرتضی محمدی ، سروش ، سال ۱۵، ش ۶۴۷ (خرداد ۱۳۷۲ الف )؛ همو، «چشم انداز جهان شناسانه »، ترجمة مرتضی محمدی ، سروش ، سال ۱۴، ش ۶۴۲ (اردیبهشت ۱۳۷۲ ب )؛ همو، رمزپردازی ، ترجمة جلال ستاری ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛ همو، «روح هنر اسلامی »، ترجمة سید حسین نصر، هنر و مردم ، دورة جدید، ش ۵۵ (اردیبهشت ۱۳۴۶)؛ همو، «نظری به اصول و فلسفه هنر اسلامی »، ترجمة غلامرضا اعوانی ، در مبانی هنر معنوی : مجموعه مقالات ، چاپ دفتر مطالعات دینی هنر، تهران ۱۳۷۲ ش ج ؛ همو، هنر اسلامی : زبان و بیان ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران ۱۳۶۵ ش ؛ همو، هنر مقدس : اصول و روشها ، ترجمة جلال ستاری ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛ همو، «هنر مقدس در شرق و غرب »، ترجمة علی پایا، فصلنامة هنر ، ش ۳ (بهار و تابستان ۱۳۶۲)؛ مسعود ترقی جاه ، «عمری در جستجوی حقیقت : نگاهی گذرا به زندگی و آثار فریتهوف شوان »، سروش ، سال ۱۴، ش ۶۱۹ (مهر ۱۳۷۱)؛ مهدی حسینی ، «کتابی معتبر در هنر اسلامی »، نشر دانش ، سال ۷، ش ۲ (بهمن ـ اسفند ۱۳۶۵)؛ سیامک شمس ، «حکایت تازه هنر مقدس »، کلمه ، ش ۲ (آذر و دی ۱۳۷۱)؛ سید حسین نصر، «مدخلی بر اصول تصوف »، راهنمای کتاب ، سال ۲، ش ۴ (دی ۱۳۳۸)؛

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع :

مير سيد شريف جرجاني مير سيد شريف جرجاني از ادبا و متكلمين نيمه دوم قرن هشتم و اوايل قرن نهم هجري است كه در سال 740 در نزديكي استر آباد (گرگان ) به دنيا آمد. اما از كودكي به همراه خانواده پدر به شيراز كوچ كرد و در آنجا به تحصيل علوم پرداخت تا آنجا كه دردربار آل مظفر از احترام ويژه اي برخوردار شد و به تدريس در دارالشفا شيراز پرداخت . اما با حمله تيمور به شيراز وي به همراه ديگر دانشمندان به سمرقند فرستاده شد ودر آنجا با سعد الدين تفتازاني آشنا شد و به مباحثه و مناظرات علمي مشغول شد . اما پس از مرگ تيمور در سال 807 ، مير سيد شريف دوباره به شيراز بازگشت و تا زمان مرگ در آنجا ماند . مير سيد شريف جرجاني در بسياري علوم مهارت داشت اما شرح هاي وي كتب عقل از همه مشهورتر است كه از آن جمله اند شرح مطول تفتازاني ، شرح شمسيه و شرح رضي ، شرح مواقف قاضي عضدالدين ايجي . چنانكه از نام ميرسيد شريف جرجاني بر مي آيد وي از سادات بود ه است . مير سيد شريف جرجاني گرچه در استر آباد بدنيا آمد، اما كودكي و دوران تحصيل و با اندكي خود را در محيط علم پرور شيراز گذراند تا آنجا كه نزد سلاطين آل مظفر در شيراز حرمت يافت . وي سپس از حمله تيمور به مهاجرت اجباري به سوي سمرقند تن داد و در آن خطه، مطالعه خود را در انواع علوم ادامه داد تا آنجا كه در سمرقند با دانشمندي چون سعد الدين تفتازاني مناظره مي كرد و وي را شكست مي داد . ميرسيد شريف جرجاني پسري داشت كه در علوم گوناگون شاگرد پدر خود بشمار مي رفت . مير سيد شريف الدين نزد سلاطين آل مظفر از احترام و عزت برخوردار بود و مدتي را دارالشفاي شيراز به تدريس مشغول بوده است پس از آنكه امير تيمور گوركاني شيراز را فتح كرد ، مير سيد شريف را به سمر قند برد وي در آنجا به تاليف و نشر علوم مشغول شد . پس از وفات تيمور 807 ه .ق به شيراز بازگشت و تازمان مرگ در آنجا ماند . مير سيد شريف جرجاني درسال 816 در شيراز وفا ت يافت . مير سيد شريف از دانشمندان ملازم تيمور در سمرقند و پيش از آن مدرس دارالشفاي شيراز بوده است . مير سيد شريف جرجاني مدتي در دارالشفاي شيراز تدريس كرد . پسر مير سيد شريف جرجاني از شاگردان مشهور وي به شمارمي رفته است . مير سيد شريف جرجاني از نظر شرح علوم عقلي با سعد الدين تفتازاني هم راي و معاشر بود و بارها با همديگر به مناظره برخاسته بودند . مير سيد شريف جرجاني درتوضيح و تشريح مسائل مشكل قدرت قلم ويژه اي داشت . زبان تاليفات وي نيز ساده و شيرين است . وي در علم كلام معتقد به حاشيه نويسي و تشريح آثار بزرگان كلام فلسفه بوده وبسياري از آثار خود رابه آن زمينه اختصاص مي داده است . تاليفات مير سيد شريف جرجاني دو بخش جداگانه را دربر مي گيرد يكي كتابهاي مستقل درباره علوم گوناگون و ديگري شرح هاي وي بر كتب ديگران . آثار: تعريفات: درشرح اصطلاحات علوم و فنون گوناگون است. مقايد العلوم: خلاصه اي است درباره علوم گوناگون. صرف مير: كتاب علم صرف در عربي. كبري: درباره مقدمات منطق بوده است . مواقف قاضي عضد ايجي: شرح فنون البلاغه يا مفتاح سكاكي: حاشيه كتاب مطول تفتازاني- شرح شمسيه- شرح رضي- شرح كتاب حكمه العين-

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

جيمز پترسون يک نويسنده مشهور آمريکايي است که در آشپزي نيز بسيار تبحر دارد.او متولد 4نوامبر سال1937در راسل کانتي است.از کودکي به آموزش موسيقي پرداخت و در مدرسه نيزجزو بهترين شاگردها محسوب مي شد.نواختن پيانو و گيتار را از دوران نوجواني آموخت.بعد از گرفتن ديپلم وارد دانشگاه کاليفرنيا در برکلي شد و در رشته شيمي به تحصيل پرداخت.از سال1970به آموزش کلاسيک آشپزي افتاد و توانست در مدت کوتاهي آشپزي حرفه اي را ياد بگيرد و در چند هتل زنجيره اي راسل کانتي مشغول به کار شود.او براي تکميل پيشه آشپزي به پاريس سفر کرد و در آنجا به کسب تجربه پرداخت و در زمينه آشپزي بين المللي مدرک دريافت کرد. همچنين علاوه بر آموختن آشپزي به نوشتن مقالاتي در زمينه خواص مواد غذايي و سبزي ها پرداخت و چندين کتاب در زمينه سالادهاي مختلف و متنوع نوشت.وقتي به زادگاهش بازگشت با دختري که از نوجواني با او آشنا بود ازدواج کرد وصاحب سه فرزند به نام هاي جاج-کنت و لاکي پترسون شد. کتاب «چگونه سالاد تهيه کنيم»را نوشت و در آن به خواص انواع سبزي ها اشاره کرد و سالادهاي مبتکرانه اي را آموزش داد که از فروش خوبي برخوردار شد. کتاب «سبزيجات»وي در سال 1999برنده جايزه شد و در سال 2000جايزه بين المللي انجمن آشپزان حرفه اي را براي نوشتن کتاب «ادويه و اسانس هاي غذايي»کسب کرد.او در سال 2008نيز براي نوشتن کتاب آشپزي جايزه گرفت پترسون علاوه بر نوشتن کتاب در زمينه تغذيه و آشپزي به تدريس آشپزي نيز پرداخته است.در ضمن موسيقي را کنار نگذاشته است و به نواختن پيانو وگيتار در اوقات فراغتش اقدام مي کند.هم اکنون جميز پترسون در چند رستوران وهتل، سرپرستي آشپزخانه ها را بر عهده دارد و به ترتيب آشپزهاي علاقه مند در زمينه آشپزي حرفه اي مي پردازد او قصد دارد در سال هاي آينده کتاب هاي ديگري در حيطه تغذيه وارد بازار کند.جميزپترسون رمز موفقيت خود را پشتکار ،عدم نااميدي و عشق به کارش مي داند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

غلامرضا طاهر در سال 1307 شمسي در قمشه (شهرضاي كنوني )متولد شد. وي در رشته معقول و منقول دانشگاه تهران با مدرك ليسانس فارغ التحصيل شد. وي ضمن تدريس در مدارس شهرضا، به مطالعه و تحقيق و ترجمه متون از عربي به فارسي پرداخته. آثاري نيزبه طبع ونشر رساند در اندك مدتي به عنوان محققي دقيق در جامعه دانشگاهي مطرح شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تصحيح تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامرضا طاهر پس از تحصيلات مقدماتي . متوسطه . رشته معقول و منقول را به عنوان تحصيلات دانشگاهي برگزيد و درسال 1337 موفق به اخذ مدرك ليسانس از دانشگا ه تهران شد .هم دوره اي ها و همکاران : غلامرضا طاهر توسط دكتر خانلري به كار در بنياد فرهنگ ايران دعوت شد واوبه فعاليت دراين بنياد مشغول گرديد . استاد ايرج افشار يزدي نيز در تهيه اكثر نسخ خطي و تسهيل مراحل چاپ مصححات استاد طاهر ،كمك شاياني به وي نمود. وقايع ميانسالي : غلامرضا طاهر در تاريخ 29 شهريور 1377 دچار عارضه سكته مغزي شد و اين مساله باعث شد كه زبانش از تكلم افتاده و دست راست و پاي چپش نيز تحرك خودرا از دست دهد . در اين ايام و در بستر بيماري استاد طاهر جز مطالعه قرآن كريم ،حوصله مطالعه كتاب و نشريات ديگر نداشت . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : غلامرضا طاهر علاوه بر از تدريس در دبيرستان هاي شهر رضا ، از سال 1353 به دانشگاه اصفهان دعوت شد و تا سال 1357 با آن دانشگاه همكاري كرد. پس از تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي ايشان در دانشگاه هاي واحد دهاقان ،نجف آباد ،شهرضا و دانشگاه پيام نور شهرضا فعاليت علمي و آموزشي خود را ادامه داد. فعاليتهاي آموزشي : غلامرضا طاهر پس از اخذ درجه ليسانس از دانشگاه تهران به مدت 30سال دبير دبيرستانهاي شهرضا بود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نقدهاي دقيق و مقالات علمي غلامرضا طاهر همواره درمجلاتي چون يغما و راهنماي كتاب و ياد نامه هاي بزرگان و پس از انقلاب اسلامي در مجلات آينده و پژوهشنامه آستان مقدس رضوي به چاپ مي رسيد . شهرت او باعث گشت تا دكتر خانلري شرايط انتقال وي را از آموزش و پرورش به بنياد فرهنگ ايران فراهم آورد ولي او تنها دو روز در آن بنياد به سر برد و چون روحيه خود را با حال و هواي تهران مساعد نديد آن جا را ترك كرد و به زادگاه خود برگشت . آثار : تاليف فرهنگ لغات طبي يوناني در كتاب هاي فارسي ويژگي اثر : اين اثر در سال 1374 توسط مركز نشر دانشگاهي به چاپ رسيد .2 ترجمه پنج داستان كوتاه ويژگي اثر : اين اثر از زبان عربي ترجمه شده و در نشريه يغما از سال 22تا سال 31 آن منتشر شده است .3 ترجمه رمان اللقاد ويژگي اثر : اثر ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .4 ترجمه رمان اليوم الاخير ويژگي اثر : اثري از ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .5 تصحيح قانون ادب لغت عربي به فارسي ويژگي اثر : اين اثر تاليف حبيش تفليسي از دانشمندان قرن ششم است و تصحيح انجام شده در سه جلد توسط بنياد فرهنگ ايران در سالهاي 1350و 1351 شمسي منتشر شد.6 تصحيح لطايف الحقايق ويژگي اثر : تاليف خواجه رشيد الدين فضل الله همداني است كه در سال 1355 توسط كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در دو جلد منتشر شد.7 حدود چهل مقاله و نقد ويژگي اثر : اين آثار عمدتا در نشريه هاي مختلف ادبي و يادنامه ها به چاپ رسيده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

آيت‏اللّه علي صفائي حائري در سال 1330 ه . ش (1370 ق) در بيت علم و تقوا و در مهد دانش، در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدرعلي صفائي حائري ، حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج شيخ عباس صفايي حائري (ره) از افاضل علماي زمان خود به شمار مي‏رفت. پدر بزرگش مرحوم آيت‏اللّه العظمي آقاي حاج شيخ محمد علي صفايي حائري قمي (ره) ، از فحول علماي نجف بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي صفائي حائري پس از اتمام تحصيلات ابتدايي، به فراگيري علوم اسلامي پرداخت.وي ادبيات و بخشي از سطح را نزد مرحوم حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت‏اللّه جليلي آموخت. شرح لمعه را نزد شهيد محراب، مرحوم آيت‏اللّه مدني و آيت‏اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي و آيت‏اللّه موسوي اردبيلي، كتاب رسائل را نزد حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني و مكاسب و كفايه را نزد آيت‏اللّه ستوده (ره) ، آيت‏اللّه ميرزا حسين نوري و آيت‏اللّه فاضل لنكراني فرا گرفت.مرحوم صفايي از استعدادي فوق العاده و هوشي سرشار برخوردار بود؛ به همين جهت در مدتي كوتاه توانست مدارج ترقي را پيموده، دروس سطح را با فراست و دقت پشت سر گذاشته و به درس خارج فقه و اصول راه پيدا كند. اساتيد او در درس خارج فقه و اصول، حضرات آيات عظام آقايان: مرحوم محقق داماد؛ و حاج آقا مرتضي حائري؛ و مرحوم پدرش آيت‏اللّه حاج شيخ عباس صفايي حائري بودند. وي مراحل عالي فقه و اصول را با كنجكاوي و ذكاوت خاص خود در محضر پدر طي نمود، تا آن جا كه به حلقه مباحثات علمي ايشان راه پيدا كرد. شوق زايد الوصف او در فراگيري علوم و عشق و علاقه‏اش به راهي كه انتخاب كرده بود، از عواملي بودند كه لحظه‏اي او را آرام نگذاشتند و هيچ مانعي باعث نشد كه او از فراگيري دانش و معرفت غافل شود. او لياقت خود را در درك عميق و صحيح مباني فقه و اصول به همگان نشان داد و به عنوان يكي از اساتيد صاحب نام و طراز اوّل حوزه علميه، درخشيد و در عنفوان جواني به مقام شامخ اجتهاد نايل آمد.استادان و مربيان : از استاداني كه علي صفايي حائري درمحضرشان كسب فيض نموده به شرح زير است: حاج شيخ نصرت ميانجي و آيت‏اللّه جليلي، مرحوم آيت‏اللّه مدني ، آيت‏اللّه ميرزا ابوالفضل موسوي تبريزي ، آيت‏اللّه موسوي اردبيلي،حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني ، آيت‏اللّه ستوده (ره) ، آيت‏اللّه ميرزا حسين نوري ، آيت‏اللّه فاضل لنكراني ، مرحوم محقق داماد، حاج آقا مرتضي حائري و عمده‏ترين استاد او در اين مقطع، مرحوم پدرش بود.زمان و علت فوت : علي صفائي حائري سرانجام اين مشعل فروزان در سحرگاه روز سه شنبه بيست و دوم تير ماه 1378 در حالي كه طبق عادت هميشگي با تني چند از دوستان و شاگردان خود عازم زيارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) بود، در سانحه تصادف جان به جان آفرين تسليم كرد.پيكر آن فقيد سعيد به قم منتقل شد و روز پنجشنبه بيست و چهارم تيرماه پس از اقامه نماز توسط حضرت آيت‏اللّه آقاي حاج سيد مهدي روحاني، در ميان موجي از غم و اندوه و بر روي دوش دوستان و شاگردانش با حضور جمعي از علما، فضلا، اساتيد حوزه علميه و اقشار مردم قم از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) تا گلزار شهداي قم با شكوه تمام تشييع و در جوار قبر فرزند شهيدش محمد صفايي به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي صفايي حائري در حمايت از نظام مقدس اسلامي تا بدانجا پيش رفت كه در اين راه فرزندش نيز به شهادت رسيد. آيت‏اللّه صفايي حائري در سال 59 طرح حمايت ازنظام را مطرح مي‏كردند و در مقابل دوستاني كه اعتراض مي‏كردند اين چه حكومت اسلامي است كه در يك سو بازرگاني است كه ملي گراست و ديگران به صورت ديگر؟! ايشان مي‏فرمودند: وقتي اهداف مقدس است، بايد كمك كرد.» و اين عبارت قصار معروف ايشان است كه:«تضعيف خيانت است، توجيه حماقت است و تكميل رسالت. با كمبودها بايد ساخت. اگر نيرو نيست، تربيت كن؛ اصلاً خود تو نيروي خوبي باش...»شاگردان : علي صفائي حائري در انتقال معارف كسب كرده خود هيچ بخلي به خرج نمي‏داد و آنچه را كه خود آموخته بود، در كمال اخلاص همواره به ديگران نيز مي‏آموخت و از اين رهگذر شاگردان زيادي را تربيت كرد. روش او در تربيت شاگردان، سنّت فراموش شده علماي سلف را زنده كرد، او با اقتدا به شيوه پر بار گذشته حوزه‏هاي علميه، افرادي را تربيت كرد كه از ابتدايي‏ترين مراحل تحصيلي تا دروس ادبيات و سطح را به آنها آموخت و همگام با آنان و در كنارشان تا آن جا اين روش را ادامه داد كه درس‏هاي خارج حوزه را با آنها به مباحثه نشست و نه تنها در كارهاي علمي كه در همه امور زندگي در كنار آنها بود و به حل مشكلاتشان پرداخت.آثار : آرامش (مجموعه شعر) از زلال ولايت (بررسي چهل حديث از سخنان امام حسين (ع) ) چاپ انتشارات مسجد جمكران قم. از معرفت ديني تا جامعه و حكومت ديني (در دست چاپ) استاد و درس و روش تدريس استاد و درس، ادبيات، هنر و نقد انسان در دو فصل (اشاره به دو دوران قبل از بلوغ و بعد از بلوغ) انفاق (نگاهي به بحث انفاق و اثرات سازنده آن) اي قامت بلند امامت (تحليلي كوتاه از مسأله انتظار در زمان غيبت) بررسي (مباحث اين كتاب عمدتاً به نقد مكتب ماركسيسم مي‏پردازد و ضمن بيان مسائلي درباره تاريخ، طبيعت، آزادي، زن، حجاب و مالكيت اسلامي، پاسخ‏هاي لازم را در مورد اين زمينه‏ها بيان مي‏كند.) بشنوازني (بحثي در مورد دعا، زيارت و شرحي بر دعاي ابوحمزه ثمالي) پاسخ به پيام نهضت آزادي / انتشارات هجرت. پنج نامه بلند به فرزندانش قبل از بلوغ. پيروز (مجموعه شعر) تابوت (مجموعه شعر) تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره توحيد تطهير با جاري قرآن، جلد (4) تفسير سوره نصر تطهير با جاري قرآن، جلد (5) تفسير سوره كافرون تطهير با جاري قرآن، جلد (6) تفسير سوره كوثر تطهير با جاري قرآن، جلد (7) تفسير سوره‏هاي همزه، فيل، قريش و ماعون تطهير با جاري قرآن، جلد تفسير سوره‏هاي فلق و ناس تطهير با جاري قرآن، جلدتفسير سوره تبت تفسير سوره‏هاي بقره، انعام، آل عمران، لقمان، مدثرو علق (دنباله مباحث تطهير با جاري قرآن كه آماده چاپ است.) تقريرات درس اصول تقريرات درس فقه دفتر اول: تعريف انقلاب اسلامي و آرمان انقلاب دفتر پنجم: ميزان دفتر چهارم: مسئله انتظار دفتر دهم: موارد تقيّه و احكام تقيّه دفتر دوازدهم: قيام دفتر دوم: بينات دفتر سوم: بينش و آگاهي دفتر ششم: ولايت فقيه دفتر نهم: ضرورت تقيّه دفتر هشتم: مفهوم تقيّه دفتر هفتم: عمل در ارتباط با معرفت و محبت دفتر يازدهم: ائمه و تقيّه ذهنيّت و زاويه ديد (اين اثر به نقد ادبيات داستاني معاصر مي‏پردازد و در آن مجموعاً 11 اثر از نويسندگاني چون: حسن عابديني، سيمين دانشور، محمود دولت‏آبادي، رضا براهني، اسماعيل فصيح، شهرنوش پارسي‏پور، تقي مدرسي و گابريل گارسياماركز مورد نقد و ارزيابي قرار گرفته است. اين كتاب از طرف انتشارات كوبه در تهران با نام علي حائري در سال 1369 و در تيراژ 5500 نسخه انتشار يافته است.) ، رشد (ديداري با سوره والعصر) ، روش برداشت از قرآن ، روش نقد، جلد (1) نقد هدف‏ها و مكتب‏ها  41 روش نقد، جلد (2) نقد مكتب‏ها، آرمان آزادي ، روش نقد، جلد (3) نقد مكتب‏ها، آرمان آگاهي و عرفان، روش نقد، جلد (4) نقد مكتب‏ها، آرمان تكامل، ماركسيسم ، روش نقد، جلد (5) نقد مكتب‏ها، آرمان تكامل، اگزيستانسياليزم ، شعرهاي شهادت (مجموعه شعر) ، صراط (ديداري با سوره حمد) ، طرحي در زمينه روحانيت، مسائل حوزه و تبليغ. ، طرحي در زمينه مسائل فقه. عاشورا (نگاهي به مسأله قيام امام حسين (ع) ، غدير (بحثي فشرده در زمينه مسأله ولايت و رهبري) ، فرياد (شعري بلند در زمينه توحيد و خداشناسي) ، فقر (مباحثي در زمينه اقتصاد اسلامي) ، مسئوليت و سازندگي ، نزديك به 300 نواركاست و ويديويي از سخنراني‏هاي مختلف او درباره مباحث كلامي، اخلاقي، تاريخي، تفسير و فقه ، نوشته‏اي در 46 صفحه دست نويس كه قبل از رفتن به جبهه در سال 1365 نوشته و طرح‏هاي كلي و آراء و عقايد خود را در آن بيان داشته است. ، وداع (مجموعه شعر) ، وصيت نامه او

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع : پایگاه راسخون

مصطفی زماني درسال 1353هجري قمري درنجف آباد اصفهان درخانواده‎اي متديّن و اهل فضل و تقوي بدنيا آمد. وي درپايان تحصيلات مقدماتي به قم رفت و به آموزش علوم ديني و زبان عربي پرداخت. زماني مدت هشت سال ازدروس فقه و اصول حضرت امام(ره) بهره‎مند شد و پس ازآشنايي با شهيد دكترمفتح نخستين اثرش را با نام ابراهيم بت شكن يا قهرمان توحيد منتشركرد. مرحوم زماني روحيه ظلم ستيزي داشت؛ ازاين رو چندين بارعوامل رژيم پهلوي وي را دستگيرو زنداني كردند. مرحوم زماني درهريك ازآثارش به نشرحقايق اسلامي و طرح انديشه‎هاي مذهبي دربرخورد با مسائل اجتماعي و اخلاقي مي‎پردازد. گفتني است كه كتاب« اَلشّيعَةُ وَالحاكِمون » تأليف محمد جواد مغنيه را تحت عنوان «شيعه و زمامداران خودسر» به فارسي ترجمه كرده است.30بهمن ماه سال1369هجري شمسي حجة الاسلام مصطفي زماني نويسنده، محقق و ازمدرسان حوزه علميه قم در58 سالگي بدرود حيات گفت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند شمس‏العلماء گرگانى، در 1265 در تهران تولد یافت. تحصیلات ابتدائى را نزد معلمین خصوصى فراگرفت، سپس به آموختن صرف و نحو عربى و فلسفه و منطق پرداخت. پس از آنكه از این علوم بهره‏ى كافى گرفت. عازم هندوستان گردید. در آنجا غیر از زبان‏انگلیسى، ریاضیات عالى تحصیل نمود. پس از مراجعت به ایران مقارن مشروطیت داخل وزارت امور خارجه شد و لقب متین‏الملك گرفت. چندى مترجم در كابینه‏ى وزارتى بود. بعد كارگزار محمره شد و سالها در آن سمت باقى ماند تا اینكه به وزارت جنگ انتقال یافت و درجه‏ى سرهنگى به او دادند. در 1300 پس از قیام لاهوتى در آذربایجان و فرار وى به شوروى، دادگاهى براى رسیدگى به قیام و شورش لاهوتى در تبریز تشكیل شد. سرهنگ متین‏الملك قریب دادستان آن دادگاه بود. در كیفر خواست خود براى یازده افسر همكار لاهوتى تقاضاى اعدام نمود و دادگاه هم ادعانامه او را عینا تصویب كرد. وى مدتى رئیس كمیسیون سرحدى ایران و افغانستان گردید. بعد رئیس دفتر ستاد ارتش شد و با سرلشكر ضرغامى نزدیكى یافت. پس از ترور سرهنگ آقاخان خلعتبرى دادستان ارتش، او را به جاى وى برگزیدند. چند سالى دادستان ارتش بود تا او را كنار گذاردند. وفات وى در سال 1355 در تهران اتفاق افتاد. قریب مردى فاضل بود، طبع شعر هم داشت. ظاهرا مذهبى بود و در تمام مدت عمر ریش خود را نتراشید. در زمان رضاشاه دو نفر از افسران اجازه داشتند كه ریش خود را نتراشند، یكى سرلشكر ضرغامى و دیگرى همین سرتیپ قریب بود. (تو 1268 ش)، نویسنده. در همدان به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى علمیه و دارالفنون به پایان رسانید و از مدرسه‏ى سیاسى فارغ‏التحصیل شد. بعد از فراغت از تحصیل عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله: مترجمى زبان فرانسه در وزارت خارجه، دبیرى مدرسه‏ى آلمانى، معاونت دارالترجمه وزارت خارجه، كارگزارى خوزستان، ریاست ستاد لشكر غرب، ریاست دفتر وزارت خارجه، بازرس مالى و دادستان ارتش بود. آثار وى: «طلوع آفتاب در اندلس»؛ «غروب آفتاب در اندلس».[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(962/ 960 -885 ق)، مورخ، نویسنده و شاعر. مشهور به یحیاى معصوم. از سادات محتشم قزوین و از پیشوایان اهل تسنن و از رجال دربار صفویه بود. وى از علوم عقلى و نقلى بهره‏مند و در تاریخ‏نگارى ماهر بود. او و خاندانش به علت تعصب در تسنن، نزد شاه طهماسب محبوبیتى نداشتند و به همین دلیل نیز میر یحیى اموالش را از دست داد و در زندان اصفهان درگذشت. صاحبان «الذریعه» و «صبح گلشن» سال مرگ وى را 901 ق ذكر كرده‏اند. از آثار وى: «لب التواریخ»، در تاریخ عمومى، به نام بهرام میرزا، فرزند شاه اسماعیل و مشتمل بر چهار قسمت: 1- در بیان هدایت معصومین (ع) 2- در ذكر پادشاهان قبل از اسلام 3- در ذكر جمعى از حاكمان بعد از اسلام 4- در ذكر پادشاهان خاندان صفویه؛ «مختصرالتواریخ»، تكمیل‏كننده «لب التواریخ» و به نام شاه طهماسب. در «لغت‏نامه» دو كتاب به نام «شرح كبیر» و «شرح صغیر» به او نسبت داده شده و آمده كه دومى را در 775 ق به پایان رسانیده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 816 -812 ق)، نویسنده و شاعر. وى صاحب كتابى در شرح «لمعات» فخرالدین عراقى، به نام «اللمحات فى شرح اللمعات» است. از دیگر آثار وى: «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1300 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به هیمن. وى در روستاى لاچین، از توابع مهاباد، به دنیا آمد. خاندانش از علماى مشهور زمان خود بودند و تبارش به سه واسطه به ملا جامى، عارف عالم كرد مى‏رسد. وى در كودكى نزد ملا سعید ناكام قرآن، صرف، نحو و متون ادبى كردى و فارسى را آموخت. سپس به مهاباد رفت و پس از گذراندن دوره‏ى ابتدایى در مدرسه‏ى سعادت به سفارش پدرش مدت چهار سال در خانقاه و مدرسه جد مادریش، شیخ یوسف برهانى به تحصیل علوم دینى پرداخت و در همان ایام با عبدالرحمان شرفكندى متخلص به هژار آشنا شد. سپس به امر پدرش به روستاى كولیجه رفت و مدت چند سالى نزد ملا احمد فوزى درس خواند. هیمن در ایام جوانى به سبب استعداد ذاتى به شعر كردى روى آورد و از آنجا كه پدرش نیز اهل شعر بود در این فن تلاش بسیارى نمود. او همچنین به عضویت شوراى نویسندگان نشریه‏ى «نیشتمان» درآمد. وى پس از انقلاب اسلامى خدمات ادبى و فرهنگى را از سر گرفت و مجله‏ى «سروه» را به زبان كردى در ارومیه منتشر كرد. هیمن بر اثر سكته قلبى درگذشت. از دیگر آثار وى: «هه وارى خالى»؛ بازنویسى «تحفه‏ى مظفریه» از رسم‏الخط لاتینى به كردى، ترجمه؛ «ناله‏ى جدایى»، شعر؛ «پاشه روك»، مجموعه‏ى مقالات و اشعار؛ «قلعه‏ى دمدم»، ترجمه؛ «شاهزاده و گدا»، ترجمه؛ «دیوان» شعر، با نام «تاریك وروون».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1336 -1283 ش)، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه. در شیراز به دنیا آمد. وى تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى شعاعیه شیراز به پایان رساند. براى تحصیلات عالى ابتدا به بمبئى و كلكته و بعد به آلمان رفت و مدتى در مدرسه‏ى عالى فلاحت برلن به تحصیل نظرى فلاحت و عملیات زراعى پرداخت. محمدباقر پس از اتمام تحصیلات در 1308 ش به ایران بازگشت و دوباره همراه محصلین اعزامى به اروپا، به برلن رفت و ابتدا در دانشكده‏ى ادبیات برلن و سپس در دانشگاه تویین گن و دانشگاه مونیخ در رشته‏ى تعلیم و تربیت و فلسفه و تاریخ و ادبیات زبان آلمانى به تعلیم پرداخت و از دانشگاه مونیخ موفق به اخذ دكترا در فلسفه شد. او پس از اتمام تحصیلات به تهران آمد و در دانشسراى عالى و دانشكده‏هاى علوم و ادبیات و هنرستان موسیقى و آموزشگاه پست و تلگراف و دبیرستان نظام به تدریس و تعلیم مشغول شد. وى بر اثر عارضه‏ى قلبى درگذشت. از آثارش: «اصول آموزش و پرورش»؛ «انقلاب مشروطیت ایران». از آثار ترجمه‏ى وى: «اگمنت»؛ «اراده معطوف به قدرت»؛ «خرده بورژاواها»؛ «روانشناسى علمى سنجش هوش».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در دوران كودكى تحصیلات فارسى و عربى را آموخت و در اوایل سلطنت رضا شاه پهلوى در شیراز جمعیت نهضت نسوان را تأسیس كرد و در بیدارى و حمایت زنان كوششهاى بسیار نمود. وى همسر عبدالحسین هوشمند راد بود. او در 1329 ش روزنامه‏ى «جهان زنان» را به مدت سه سال در تهران منتشر كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1279 ق)، نویسنده. ملقب به مهندس باشى و مشیرالدوله. یكى از بزرگان عهد قاجار، از اواسط سلطنت فتحعلى‏شاه تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه، بود. مقدمات عربى و ادبى و بعضى از علوم جدید را در تبریز فراگرفت. در 1230 ق به همراه محصلین اعزامى به لندن براى تحصیل علوم مهندسى به آنجا رفت. وى پس از فراگیرى فنون هندسه و صنایع نظامى، از قبیل قلعه‏سازى و توپخانه، به ایران بازگشت و در تبریز به تعلیم فنون ریاضى مشغول گردید و از طرف عباس میرزا به مهندس باشى ملقب گردید. وى در 1252 ق به عنوان سفیر ایران به كشور عثمانى مأمور شد. برخى از مشاغل مشیرالدوله عبارتند از: كارپرداز مهام خارجه در تبریز، ریاست كمیسیون تعیین خطوط مرزى ایران و عثمانى، سفیر فوق‏العاده ایران در لندن، ریاست شوراى وزراء و متولى باشى آستان قدس رضوى. مشیرالدوله سرانجام در مشهد درگذشت و در دارالحفاظ به خاك سپرده شد. از آثار وى: «آثار جعفرى»، جغرافیاى عمومى در ایران؛ «بدیع الحساب»؛ «خلاصة الحساب»؛ كتاب «حساب»؛ رساله‏ى «سر حدیه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(667 -557 ق)، صوفى و نویسنده. وى نوه‏ى شیخ احمد جام ژنده پیل و مؤلف كتاب «حدیقه الحقیقه» در تصوف است كه در 641 یا 642 آن را تألیف كرد.

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی مشاهیر / عالمان و دانشمندان / عرفان

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هشتم ق)، نویسنده. وى كتاب «اشرف التواریخ» قاضى عضدالدین ایجى را به نام «زبده التواریخ فى ترجمه اشرف التواریخ»، به فارسى ترجمه كرده و بیش از این از احوال او اطلاعى نیست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1373 -1298 ش)، نویسنده، مترجم، محقق و استاد دانشگاه. در خوى متولد شد. پس از فراگیرى تحصیلات ابتدایى و متوسطه به قم رفت و از محضر علماى آن دیار از جمله شیخ صادق فراحى، محقق داماد، سید احمد خسروشاهى، امام خمینى، سید صدرالدین صدر، سید محمدتقى خوانسارى و سید محمد حجت كوه كمره‏اى بهره جست. سپس وارد دانشكده‏ى الهیات شد و پس از دریافت درجه‏ى لیسانس به آلمان رفت و از دانشگاه ماینس در رشته‏ى تاریخ دكترا گرفت. آنگاه به ایران بازگشت و در 1341 ش به دعوت پروفسور هنینگ به آمریكا رفت و در دانشگاه بركلى (كالیفرنیا) به تدریس پرداخت. پس از دو سال به ایران آمد و با سمت استادى در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. دكتر زریاب مورخ، محقق و مترجمى جامع‏الاطراف بود و بویژه در معارف ایران و اسلام و فلسفه و تاریخ و ادبیات عرب و زبان شناسى صاحب نظرى متبحر بود و به سبب تسلط به زبانهاى عربى، آلمانى، انگلیسى و فرانسوى به منابع دست اول دسترسى داشت. زریاب در بسیارى از مجامع علمى ایرانى مثل: انجمن فلسفه، بنیاد فرهنگ، فرهنگستان تاریخ و بنیاد شاهنامه‏ى فردوسى عضو بوده و با بنیادهاى دایرةالمعارف نویسى همكارى داشت و مقالات بسیارى براى آنها و مجلات ادبى گوناگون مى‏نوشت. وى همچنین در مجامع بین‏المللى از جمله: انجمن بین‏المللى شرق شناسى در آلمان و انجمن بین‏المللى كتیبه‏هاى ایرانى در انگلستان عضو بود. در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. از آثار وى: «آیینه‏ى جام»؛ «تاریخ ساسانیان»؛ «بزم آوزد»؛ تحریر «روضه الصفا» و ترجمه‏هاى: «تاریخ فلسفه» ویل دورانت؛ «لذات فلسفه»، ویل دورانت؛ «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان»؛ تئودور نولدكه؛ «ظهور تاریخ بنیادى»، نوشته‏ى فردریش مانیكه؛ «دریاى جان» نوشته‏ى ریتر.[1] مترجم، استاد، نویسنده، محقق. تولد: 22 تیر 1298، خوى. درگذشت: 14 بهمن 1373. عباس زریاب‏خویى، فرزند على، تحصیلات مقدماتى علوم جدید و قدیم را در شهر خویى به پایان رساند و براى ادامه‏ى تحصیل در سال 1316 به شهر قم عزیمت نمود و سال‏ها از محضر اساتیدى چون حضرت امام خمینى (ره)، آیت‏الله سید محمد بهجت كوه‏كمره‏اى، آیت‏الله سید محمدتقى خوانسارى و آیت‏الله سید شهاب‏الدین مرعشى نجفى استفاده نمود. دكتر زریاب‏خویى بعد از رسیدن به درجه‏ى اجتهاد براى تكمیل تحصیلات خویش وارد دانشگاه الهیات شد و پس از اخذ درجه‏ى لیسانس، به آلمان رفت و در رشته‏ى تاریخ و فلسفه از دانشگاه «ماینز» به اخذ درجه‏ى دكترى نایل آمد. همچنین به فراخوان دانشگاه «بركلى» آمریكا پاسخ مثبت داد و مدتى به همكارى با كارشناسان زبان‏هاى ایرانى و زبان فولكوریك پرداخت. دكتر عباس زریاب‏خویى پیش از انقلاب استاد رشته‏ى تاریخ و رییس گروه تاریخ دانشكده‏ى ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تهران بود. وى به زبان‏هاى عربى، انگلیسى، فرانسوى، روسى و تركى عثمانى و اسلامبولى آگاه بود. وى سال‏هاى متمادى در دانشگاه‏هاى مختلف به تدریس اشتغال داشت و مدتى نیز با دائرةالمعارف بزرگ اسلامى و دائرةالمعارف مصاحب و بنیاد دائرةالمعارف همكارى داشت و مقالاتى را به رشته‏ى تحریر درآورد. آثار مهم ایشان عبارتند از: ترجمه‏ى فلسفه (ویل دورانت، 1335)؛ ترجمه‏ى لذات فلسفه (ویل دورانت)؛ ترجمه‏ى تاریخ ساسانیان (نولد كه)؛ تألیف بزم آورد؛ تألیف آئینه جام؛ تحقیق و تصحیح كتاب الصیدنه فى الطب اثر ابوریحان بیرونى (این كتاب در سال 1371 به عنوان كتاب برگزیده‏ى سال انتخاب شد)؛ تألیف تاریخ بنیادى؛ آیینه جام (شرح مشكلات دیوان حافظ؛ این كتاب در سال 1369 عنوان كتاب برگزیده‏ى سال را از آن خود ساخت)؛ سیره‏ى رسول اكرم (ص)؛ تهذیب و تلخیص روضةالصفا. كتاب‏هایى كه استاد در حال نشر داشت، عبارت بودند از ترجمه‏ى دریاى جان اثر هلموت ریتر و ترجمه‏ى كتابى كه قرار بود به مناسبت كنگره‏ى جهانى بزرگداشت عطار نیشابورى منشتر شود. پیكر دكتر زریاب‏خویى در بهشت زهرا در قطعه‏ى 88 (ویژه‏ى هنرمندان و نویسندگان) به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

علی زرگری درسال 1298 دررشت متولد شد. و پس از اخذ دیپلم دراسل1317از زادگاه خویش، وارد دانشکده علوم دانشگاه تهران شد. وی در سال 1320 لیسانس زیست شناسی و در سال 1328 دکتری دارو سازی خودر ا از دانشگاه تهران دریافت کرد. وی عضو هئیت علمی دانشگاه تهران شد. وی در سال 1339 از دانشگاه مون پلیه فرانسه نیز دکتری بیولوژی گیاهی خود را دریافت کرد. و درسال 1340به مقام استادی نایل گشت . وی عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران و چهره ماندگار داروسازی در نخستین همایش چهره های ماندگار سال 1380است.گروه : علوم پزشکی رشته : داروسازی گرایش : گیاه شناسیتحصیلات رسمی و حرفه ای : علی زرگری پس از گذراندن تحصیلات اولیه تا اخذ دیپلم در سال1317درزادگاه خود شهر رشت، به تهران آمد و در سال 1320 پس از اخذ لیسانس زیست شناسی و مدتی تدریس، در سال 1328 مدرک دکتری خود در رشته داروسازی و درسال 1339 دکتری دیگری درزمینه بیولوژی گیاهی درزمینه گیاهان کویری ایران را از دانشگاه مون پلیه فرانسه دریافت کرد. و دوره اکولوژی گیاهی را نیز در مرکز تحقیقاتی bondy در پاریس گذرانده است.خاطرات و وقایع تحصیل : اقامت و تحصیل علی زرگری در فرانسه (دانشگاه مون پلیه ) از وقایع مهم زندگی علمی اوست .فعالیتهای ضمن تحصیل : علی زرگری پس از اخذ لیسانس زیست شناسی از دانشگاه تهران در سال 1320به عنوان دبیر آزمایشگاه گیاه شناسی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. همچنین درموزه علوم طبیعی و شروع تحقیق درزمینه گیاه شناسی کرد.وقایع میانسالی : علی زرگری پس از اخذ دکتری داروسازی از دانشگاه تهران در سال 1328، به تدریس در آنجا ادامه داد. ویدرسال 1335 دانشیار شد. وی در سالهای 1339_ 1335 دردانشگاه مون پلیه فرانسه به تحصیل جهت اخذ دکتری بیولوژی گیاهی پرداخت. در سال 1340 به مقام استادی رسید وی علاوه بر مسئولیت های اجرایی به عضویت در انجمن های متعدد علمی از جمله فرهنگستان علوم پزشکی می پردازد.مشاغل و سمتهای مورد تصدی : برخی شامل مهم علی زرگری عبارتند از: دبیر آزمایشگاه گیاه شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران 1320 پژوهشگر موزه علوم طبیعی به عنوان گیاه شناسی استاد عضو هئیت علمی دانشکده پزشکی در گروه دارو سازی دانشگاه تهران عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی ایران فعالیتهای آموزشی : علی زرگری پس از اخذ مدرک دکتری داروسازی از دانشگاه تهران در سال 1328، عضو هئیت علمی همان دانشگاه شد. وی درسال 1335به دانشیاری و در 1340 به استادی نایل شد.مراکزی که فرد از بانیان آن به شمار می آید : علی زرگری چندین نمونه گیاه جدید را کشف نموده و به نام خود ثبت کرده است.سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : علی زرگری درکنار تدریس و پذیرفتن مسئولیتهای اجرایی به تحقیق و تالیف آثاری در زمینه داروسازی و گیاهان دارویی می پردازد.آرا و گرایشهای خاص : علی زرگری از معدود داروسازانی است که به گیاهان دارویی و خواص آنها به طور جدی و حرفه ای توجه دارد.جوائز و نشانها : علی زرگری در سال 1380 در نخستین همایش چهره های ماندگار به عنوان چهره ماندگار در عرصه داروسازی برگزیده و معرفی شد.چگونگی عرضه آثار : مقالات فراوان علمی در زمینه داروسازی و گیاهان دارویی از دیگر آثار علی زرگری می باشند. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : روش شناسایی گیاهان ، گیاهان دارویی ویژگی اثر : کتاب گیاهان دارویی اثر استاد دکتر علی زرگری به عنوا ن کتاب سال مورد تشویق قرار گرفته است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، شاعر و نویسنده. اهل تبریز بود. پدرش ملاشیخ محمدحسن تبریزى منسوب به سلاطین صفویه است. وى طبع شعر نیز داشت، بیت زیر از او است: در خدمت آن طره‏ى مشكین تو هر روز تا چند كنم شرح پریشانى خود را

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پروفسور پارسا بيش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقيق و تفحص درباره طبيعت ايران پرداخت و پنج سال پيش، در سن ۹۰ سالگي، در حالي كه هنوز به حرفه اش، سرزمينش و آثارش عشق مي ورزيد، با طبيعت و هر آنچه داشت وداع كرد . پروفسور پارسا بيش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقيق و تفحص درباره طبيعت ايران پرداخت و پنج سال پيش، در سن ۹۰ سالگي، در حالي كه هنوز به حرفه اش، سرزمينش و آثارش عشق مي ورزيد، با طبيعت و هر آنچه داشت وداع كرد. پروفسور پارسا در فاصله سال هاي ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ شمسي نخستين فلور مستقل ايران را به نام فلور «دوليران» به زبان فرانسه تأليف كرد كه در ۵ جلد و بيش از ۷۰۰۰ صفحه از سوي وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد.كار تأليف فلور ايران با امكانات آن زمان، كاري بسيار بزرگ و سخت بود، اما دكتر پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت هاي بسيار به پايان رساند. تأليف اين فلور در حالي انجام شد كه فلور بسياري از كشورهاي ما را خارجي ها مي نوشتند. حتي پيش از آن نيز، اتريشي ها و آلماني ها، فلور ايران را جمع آوري مي كردند.گونه هاي گياهي ايران، گاه از طريق تاجران اروپايي به اين كشورها منتقل مي شد و بعد، از موزه هاي اين كشورها سر درمي آورد و پروفسور پارسا در آن شرايط حس مي كرد كه بايد كاري كند. شاگردان استاد معتقدند كه وي، زماني به تنهايي به اين كار پرداخت كه نه در دانشگاه تهران (تنها دانشگاه نوبنياد آن زمان) و نه در هيچ جاي ايران، هرباريوم، كتابخانه تخصصي، امكانات پژوهشي و همكاران علمي متخصص براي اين كار نبود.پروفسور پارسا براي انجام تحقيقات خود، بناچار از منابع و نوشته هاي گياه شناختي خارجي به ويژه «فلورا ارينتاليس بواسيه» و مجموعه هاي گرد آورنده دانشمندان و جهانگردان اروپايي بهره گرفت و براي اين كار، سالها تلاش كرد.وي به مطالعه و تحقيق منابع خارجي اكتفا نكرد بلكه به تنهايي و يا به كمك دانشجويان و همكاران ايراني خود، به گرد آوري نمونه هاي جديدي از فلور ايران پرداخت.پروفسور پارسا در بررسي هاي خود در خارج و داخل كشور توانست، ترادف گياه شناختي بسياري از گونه هاي گياهي را نشان دهد و از تكرار آن، جلوگيري كند. چرا كه نمونه هاي گياهان ايران را گياهشناسان و پژوهشگران اروپايي در مدت حدود دو قرن و نيم از نواحي مختلف گرد آورده و بي توجه به كارهاي ديگران مستقلاً بررسي و نامگذاري كرده بودند و از اين رو نام هاي علمي مترادف بسياري در نوشته هاي گياه شناختي اروپاييان بود كه گمراه كننده بود.«دكتر احمد قهرمان» استاد دانشگاه تهران و از شاگردان پروفسور پارسا در اين باره مي گويد: «اگر به عصري كه استاد پارسا كارهاي تحقيقاتي علمي و پايه اي را براي تأليف فلور در ايران شروع كرد، توجه كنيم، مي بينيم كه آغاز اين كار بزرگ با چه دشواري ها و مشكلاتي روبه رو بود و نگارش آن تا چه اندازه به صبر، حوصله، پشتكار، خستگي ناپذيري و تحمل نياز داشت. با توجه به وسعت كار و اين واقعيت كه فلورهاي كشورهاي همجوار ايران مثل تركيه و عراق را دانشمندان خارجي تدوين كرده اند، تأليف فلور ايران از كارهاي شاخص علمي در قرن ۱۹ ميلادي است.» پروفسور پارسا براي انجام اين كار، تمامي گياهان و رستني هاي ايران را جمع آوري و كدگذاري كرد و نخستين مرحله پژوهشي خود را پس از اخذ دكتراي گياهشناسي و بازگشت به ايران به جمع آوري نمونه هاي گياهي زادگاهش «تفرش» اختصاص داد و پس از آن، نمونه هاي ديگر نقاط ايران را نيز جمع آوري كرد. پروفسور «قدرت الله پارسا» از خويشاوندان و دوستان نزديك استاد مي گويد: «خوب به ياد دارم در سال هاي ۱۳۲۷ كه من، دوره دبيرستان را مي گذراندم، تابستان ها ايشان به تفرش مي آمد و سرگرم نمونه برداري و تحقيق از گياهان كوههاي آن منطقه مي شد و روزانه بيش از ده ساعت به نوشتن كتابهاي گياهشناسي به زبان فرانسه مي پرداخت و مرتباً نوشته هاي آماده شده را براي چاپ مجموعه كتاب «فلور ايران» به تهران و وزارت فرهنگ آن زمان مي فرستاد.» وي، علاوه بر اين پژوهش به بررسي فلور كشورهاي ديگر نيز پرداخت و سپس نمونه هاي منحصر به فردي از فلور ايران را ضمن تحقيقات خود، بررسي كرد كه بعدها در ۵ جلد متمم فلور مذكور شدند. پروفسور پارسا در اواخر عمر خود مجدداً در فلور گياهي ايران تجديد نظر كرد و سپس نسخه جديدي از آن را با كمك «دكتر زين العابدين ملكي» (يكي از شاگردان خود) تهيه و ترجمه كرد كه چاپ آن در ۱۱ جلد پيش بيني شده است و تاكنون جلد اول و دوم آن (به ترتيب در سال ۱۳۵۸ و ۱۳۶۳) از سوي وزارت فرهنگ و آموزش عالي به چاپ رسيده است.پروفسور قدرت الله پارسا مي گويد: «فلورهاي تأليفي استاد از كارهاي عالي او در سطوح بين المللي است كه زينت بخش تمام دانشگاههاي اروپايي و آمريكايي است. وقتي در سال ۱۳۵۰ در پاريس مشغول تحصيل بودم، به اتفاق پروفسور احمد پارسا به دانشكده علوم و موزه گياهان دانشگاه پاريس رفتيم و رئيس دانشكده از استاد بسيار استقبال و تجليل كرد و كتاب هاي مفصل او را در كتابخانه آن دانشكده نشان داد و اظهار داشت كه اين كتاب ها از كامل ترين و بهترين كتاب هايي است كه استادان و دانشجويان به عنوان مرجع استفاده مي كنند.»ساير تأليفاتاستاد پارسا داراي مقالات بسياري در مورد فلور ايران در مجلات بين المللي به خصوص در نشريه علمي گياه شناسي «كيو» لندن است. از تأليفات استاد به زبان فارسي نيز مي توان دو جلد كتاب گياهان شمال ايران (سال ۱۳۱۸، شركت چاپخانه ارژنگ تهران)، كتاب دارونامه (۱۳۲۵، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، كتاب اندام شناسي گياهان (سال ۱۳۳۱، انتشارات وزارت فرهنگ سابق)، ۳ جلد كتاب تيره شناسي يا تاگزونومي گياهان آوندي (سال ۱۳۳۴، انتشارات دانشگاه تهران) و... را نام برد.موزه علوم طبيعي ايران از تأسيس تا فراموشي پروفسور احمد پارسا ، پس از اخذ دكتراي گياه شناسي و علوم طبيعي در فرانسه، به ايران بازگشت. وي در سالهاي نخست مراجعت، به تنهايي و در سال ۱۳۱۶ كه در مقام استاد گياهشناسي دانشكده علوم و دانشسراي عالي دانشگاه تهران قرار گرفت، به اتفاق برخي شاگردان خود به گرد آوري گياهان ايران پرداخت. در سال ۱۳۲۴ موزه علوم طبيعي را با بودجه وزارت فرهنگ آن زمان كه تأمين كننده بودجه دانشگاه تهران نيز بود، در قسمتي از ساختمان بزرگ دبستان حكيم نظامي سابق (واقع در مقابل موزه ايران باستان) تأسيس كرد و گياهان گردآوري شده را به منظور تأسيس «هربيه ملي» به آن موزه انتقال داد و به اين ترتيب «هرباريوم موزه علوم طبيعي ايران» را بنيان نهاد. در سال ۱۳۳۳ وزارت فرهنگ به علت تفكيك بودجه اش از بودجه دانشگاه، بودجه اين موزه را قطع و نياز خود را به محل آن اعلام كرد و هرباريوم و اشياي موزه به ناچار به ساختمان دانشكده علوم دانشگاه تهران منتقل شد.با مأموريت دكتر پارسا در سال ۱۳۳۵ به آمريكا، سرپرستي موزه به «دكتر علي زرگري» واگذار شد و سپس در همان سال، با تأسيس «مؤسسه مطالعات مناطق خشك» دردانشگاه تهران، گياهان اين موزه به اين مؤسسه منتقل شد كه متأسفانه از آن سنگ ها و فسيل ها ديگر اطلاعي در دست نيست و به اين ترتيب، نام «هرباريوم موزه علوم طبيعي» از ميان رفت.دكتر زرگري مسئوليت هرباريوم مؤسسه مطالعات مناطق خشك را تا سال ۱۳۴۰ به عهده داشت. با انحلال اين مؤسسه، گياهان هرباريوم آن به دانشسراي عالي انتقال يافت و پس از آن «دكتر گل گلاب» اين نمونه ها را به دانشكده داروسازي انتقال داد. «دكتر قهرمان» در اين باره مي گويد: «يادم مي آيد كه با دكتر شيباني رئيس وقت دانشگاه تهران رفتيم پيش ايشان و گفتيم كه اين نمونه ها را پس بدهند ولي كارمندهايشان را به ما دادند و در حالي كه ما با تورم نيروي كار مواجه بوديم، گياهان هنوز همان جا بود. بعد از انقلاب هم، خيلي سعي كرديم كه آنها را پس بگيريم اما نشد.»به اين ترتيب «هر باريوم» پروفسور پارسا كه تقريباً حاوي همه گياهان مذكور در فلور ايران بود - از جمله، نزديك به ۲۵۰ گونه جديدي كه وي از ايران براي فلور دنيا تشخيص داده و به نام خود او بود و نمونه نخست آنها در مورد گياه شناسي «كيو» لندن هنوز به عنوان «تايپ» وجود دارد- در اين دست به دست شدن ها از بين رفت. پروفسور احمد پارسا در نامه اي كه به دكتر احمد قهرمان (۱۰/۲/۱۳۷۳) نوشته، آورده است: «... من از سرنوشت موزه تاريخ طبيعي خودم بسيار ناراحتم. آن كلكسيون معظم زمين شناسي (فسيل و سنگ) و جانورشناسي و گياه شناسي چه شد؟ من از هر نمونه گياهان ايراني، يكي يا چند تا داشتم كه در «كيو» به دقت نامگذاري كرده بودم. گويا سرنوشت همه كلكسيون ها را به دست و عهده چند نفر بي اطلاع و مغرض داده بودند...»پروفسور دكتر احمدپارسا دردوم خرداد سال ۱۳۷۶ در كاليفرنيا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت : سوریه   -   قرن : منبع :

ابْن‌ِ شاکِرِ کُتُبى‌، صلاح‌الدین‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ شاکر بن‌ احمد بن‌ عبدالرحمان‌ بن‌ شاکر بن‌ هارون‌ بن‌ شاکر دارانى‌، مورخ‌ و ادیب‌ دمشقى‌ (د ۷۶۴ق‌/۱۳۶۳م‌). حاجى‌ خلیفه‌ لقب‌ او را فخرالدین‌ یاد کرده‌ است‌ (۲/۱۱۸۵). از جزئیات‌ زندگى‌ ابن‌ شاکر اطلاعات‌ دقیقى‌ در دست‌ نیست‌. از شهرت‌ او به‌ دارانى‌ چنین‌ برمى‌آید که‌ در داریا از روستاهای‌ اطراف‌ دمشق‌ زاده‌ شده‌ و سپس‌ به‌ شهر دمشق‌ منتقل‌ شده‌ است‌. سال‌ تولد وی‌ روشن‌ نیست‌، اما در منابع‌ جدید آن‌ را ۶۸۱ق‌/ ۱۲۸۲م‌ (کحاله‌، ۱۰/۶۱) یا ۶۸۶ق‌/۱۲۸۷م‌ (فروخ‌، ۳/۷۸۸) ضبط کرده‌اند، ولى‌ معلوم‌ نیست‌ که‌ این‌ دو رقم‌ از کدام‌ منابع‌ برگرفته‌ شده‌ است‌. به‌ هر حال‌ ابن‌ شاکر از ابوالعباس‌ الحجّار معروف‌ به‌ ابن‌ شحنه‌ (د ۷۳۰ق‌/۱۳۳۰م‌) و ابوالحجاج‌ یوسف‌ بن‌ عبدالرحمان‌ المزی‌ (د۷۴۲ق‌/۱۳۴۱م‌) و شمس‌الدین‌ ذهبى‌ حدیث‌ شنید (ابن‌ حجر، ۵/۱۹۴؛ ابن‌ رافع‌، ۲/۲۳۶). او چنانکه‌ خود گفته‌ به‌ مطالعة آثار تاریخى‌ علاقة بسیار داشت‌ ( عیون‌ التواریخ‌، ۱/۳) و چون‌ از زن‌ و فرزند فارغ‌ بود، دست‌ به‌ تصنیف‌ گشود (همانجا)، اما ظاهراً در ادب‌ دستى‌ قوی‌ نداشت‌ و اصول‌ نحوی‌ و لغوی‌ را در نوشته‌های‌ خود رعایت‌ نمى‌کرد (عباس‌، ۳). ابن‌ حجر (همانجا) و حسینى‌ (ص‌ ۲۰۶) متذکر شده‌اند که‌ ابن‌ شاکر در آغاز کار مردی‌ سخت‌ تهیدست‌ بود و سپس‌ به‌ خرید و فروش‌ و استنساخ‌ کتاب‌ پرداخت‌ و از آن‌ راه‌ ثروتى‌ اندوخت‌. این‌ شغل‌ که‌ وی‌ را به‌ خواندن‌ کتابها وا مى‌داشت‌، گذشته‌ از علاقة بسیاری‌ که‌ خود وی‌ به‌ کسب‌ دانش‌ نشان‌ مى‌داد، انبوهى‌ آگاهیهای‌ تاریخى‌ و تراجم‌ احوال‌ بزرگان‌ دانش‌ و سیاست‌ در اختیار وی‌ گذاشت‌ که‌ حاصل‌ آن‌ را در دو اثر بزرگ‌ او، فوات‌ الوفیات‌ و عیون‌ التواریخ‌، مى‌توان‌ دید. دو تن‌ از مورخان‌ معاصر ابن‌ شاکر از او به‌ نیکى‌ یاد کرده‌اند. ابن‌ کثیر که‌ لقب‌ او را لیثى‌ (ظاهراً: مصحف‌ کتبى‌) ذکر کرده‌، در فن‌ خود یگانة روزگارش‌ شمرده‌ و از کوششهای‌ او در تعلیم‌ و تعلم‌ سخن‌ گفته‌ (۷(۱۳)/۳۱۷) و ابن‌ رافع‌ سلامى‌ پس‌ از ذکر مرگ‌ ابن‌ شاکر، او را به‌ جوانمردی‌ ستوده‌ است‌ (۲/۲۴۶). این‌ اشارات‌، آشکارا نظر عباس‌ (همانجا) را مبنى‌ بر آنکه‌ ابن‌ شاکر در میان‌ معاصران‌ خود به‌ دانش‌ پرآوازه‌ نبود، نقض‌ مى‌کند. با اینهمه‌ به‌ گفتة همو ابن‌ شاکر به‌ شهرت‌ وراقانى‌ چون‌ ابوحیان‌ توحیدی‌ و یاقوت‌ حموی‌ نرسید (همانجا). ابن‌ شاکر در دمشق‌ درگذشت‌ و ابن‌ کثیر در جامع‌ آنجا بر او نماز گزارد و پیکرش‌ را در مقبرة باب‌ الصغیر دمشق‌ به‌ خاک‌ سپردند (عباس‌، ۳-۴؛ ابن‌ رافع‌، ۲/۲۶۳). ابن‌ شاکر در روزگاری‌ مى‌زیست‌ که‌ سرزمین‌ شام‌ به‌رغم‌ آنکه‌ مرکز جنگهای‌ دراز مدت‌ صلیبى‌ بود و از یورشهای‌ مغولان‌ مدت‌ درازی‌ نگذشته‌ بود، از شکوفایى‌ علمى‌ خاصى‌ برخورداری‌ داشت‌. نگاهى‌ به‌ دانشمندان‌ معاصر ابن‌ شاکر همچون‌ صفدی‌، ذهبى‌، ابن‌ تیمیه‌، ابن‌ قیم‌ جوزیه‌، سبکى‌ و ابن‌ کثیر و نیز مدارس‌ بسیاری‌ که‌ در آن‌ سرزمین‌ وجود داشت‌، مانند امینیه‌، جوزیه‌، ریحانیه‌، غزالیه‌ و اشرفیه‌، بیانگر شرایط ویژة محیط علمى‌ است‌ که‌ ابن‌ شاکر در آن‌ رشد یافت‌ و آثاری‌ بزرگ‌ پدید آورد. این‌ آثار عبارتند از: ۱٫ فوات‌ الوفیات‌ (ه م‌)، ذیلى‌ است‌ بر کتاب‌ مشهور وفیات‌ الاعیان‌ ابن‌ خلکان‌. از شاکر خود اشاره‌ کرده‌ که‌ چون‌ ابن‌ خلکان‌ شرح‌ حال‌ هیچ‌یک‌ از خلفا را ذکر نکرده‌ و در تراجم‌ برخى‌ از فضلای‌ معاصرِ خود به‌ اجمال‌ گراییده‌، وی‌ به‌ تکمیل‌ آن‌ پرداخته‌ و شرح‌ حال‌ کسانى‌ را نیز که‌ پس‌ از ابن‌ خلکان‌ برآمده‌اند، در آن‌ کتاب‌ نوشته‌ است‌ ( فوات‌، ۱/۹، ۱۰). ابن‌ شاکر در ۷۵۳ق‌ از نگارش‌ این‌ کتاب‌ و به‌ گفتة عباس‌ از بازبینى‌ نهایى‌ آن‌ فراغت‌ یافت‌ (ص‌ ۵). وی‌ در تألیف‌ فوات‌ الوفیات‌ از آثار کسانى‌ چون‌ صفدی‌ صاحب‌ کتاب‌ الوافى‌ بالوفیات‌ استفاده‌ کرده‌ است‌ (همو، ۴، ۵). این‌ کتاب‌ نخستین‌ بار در ۱۲۸۳ و ۱۲۹۹ق‌ در بولاق‌ چاپ‌ شد، سپس‌ محمد محیى‌الدین‌ عبدالحمید آن‌ را در دو مجلد بزرگ‌ با حواشى‌ و تحقیقات‌ جدید منتشر کرد (قاهره‌، ۱۹۵۱م‌) و در ۱۹۷۳م‌ نیز به‌ ویرایش‌ و تحقیق‌ احسان‌ عباس‌ در بیروت‌ به‌ چاپ‌ رسید. ۲٫ عیون‌ التواریخ‌ (ه م‌)، در تاریخ‌ اسلام‌ که‌ برحسب‌ سال‌ تدوین‌ شده‌ است‌. ابن‌ شاکر این‌ کتاب‌ را از نسب‌ و تولد پیامبر(ص‌) آغاز کرده‌ و تا وقایع‌ ۷۶۰ق‌/۱۳۵۹م‌ را در آن‌ آورده‌ است‌. عیون‌ التواریخ‌ نه‌ تنها از جهت‌ تاریخى‌، بلکه‌ به‌ سبب‌ کثرت‌ اشعار و شرح‌ حال‌ ادیبان‌ و فقیهان‌ و متکلمان‌، از ارزش‌ ادبى‌ و علمى‌ نیز برخوردار است‌ (نک: ج‌۱، ۱۲، ۲۰/ جم). وی‌ در پایان‌ وقایع‌ هر سال‌، وفیات‌ آن‌ سال‌ را نیز ذکر کرده‌ است‌. این‌ کتاب‌ اندکى‌ پس‌ از مرگ‌ نویسنده‌ شهرت‌ یافت‌، چنانکه‌ ابن‌ کثیر از آن‌ یاد کرده‌ (همانجا) و ابوالحسن‌ على‌ بن‌ علاء (د۷۹۲ق‌/ ۱۳۹۰م‌) قاضى‌ دمشق‌ آن‌ را ستوده‌ و بهترین‌ کتاب‌ خوانده‌ (سخاوی‌، ۳۱۱) و ابن‌ تغری‌ بردی‌ نیز از آن‌ کتاب‌ در تدوین‌ اثر خود النجوم‌ الزاهرة استفاده‌ کرده‌ است‌ (مثلاً ۹/۲۰). ابن‌ شاکر در تدوین‌ این‌ اثر، چنانکه‌ خود اشاره‌ کرده‌ از منابع‌ متعددی‌ همچون‌ خریدة القصر عمادالدین‌ کاتب‌، تاریخ‌ دمشق‌ ابن‌ عساکر، المنتظم‌ ابن‌ جوزی‌، تاریخ‌ بغداد ابن‌ نجار، فرج‌ بعد الشدة و نشوار المحاضرة تنوخى‌ و بسیاری‌ دیگر بهره‌ گرفته‌ است‌ (سامر، ۱۲/ ط، ی‌، ک‌)، اما اینکه‌ گفته‌اند. او بسیاری‌ از عبارت‌ کتاب‌ عیون‌ التواریخ‌، به‌ ویژه‌ حوادث‌ تاریخ‌ را عیناً از البدایة و النهایة ابن‌ کثیر برگرفته‌ (حاجى‌ خلیفه‌، ۲/۱۱۸۵، ۱۱۸۶) بى‌پایه‌ است‌. چه‌، نه‌ تنها ابن‌ کثیر که‌ حدود ۱۰ سال‌ پس‌ از ابن‌ شاکر هم‌ زنده‌ بوده‌، او را به‌ فضل‌ و تاریخ‌دانى‌ ستوده‌، بلکه‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ ابن‌ شاکر، تاریخى‌ در ۱۰ مجلد گرد آورد (همانجا). پس‌ پیداست‌ که‌ ابن‌ کثیر در آن‌ وقت‌ که‌ عیون‌ التواریخ‌ نوشته‌ شده‌ بود، هنوز کتاب‌ خود را به‌ پایان‌ نبرده‌ بود و حتى‌ مى‌توان‌ گفت‌ که‌ محتملاً خود وی‌ از کتاب‌ عیون‌ التواریخ‌ استفاده‌ کرده‌ است‌. شاید چنانکه‌ حسام‌الدین‌ قدسى‌ (۱/ش‌) حدس‌ زده‌، مراد حاجى‌ خلیفه‌، ابن‌ اثیر صاحب‌ الکامل‌ باشد که‌ گویا از منابع‌ ابن‌ شاکر بوده‌ است‌، اما اختلاف‌ نویسندگان‌ پس‌ از ابن‌ شاکر در شمار مجلدات‌ عیون‌ التواریخ‌ که‌ آن‌ را ۶ یا ۱۰ یا ۲۸ مجلد شمرده‌اند (حاجى‌ خلیفه‌، ۲/۱۱۸۵؛ ابن‌ کثیر، همانجا؛ بغدادی‌، ۲/۱۶۳)، باید ناشى‌ از نسخه‌های‌ متعددی‌ باشد که‌ از این‌ کتاب‌ فراهم‌ شده‌ بود و از همین‌ جا مى‌توان‌ دانست‌ که‌ آن‌ کتاب‌ تا چه‌ اندازه‌ قبول‌ عام‌ یافته‌ بوده‌ است‌. نسخه‌هایى‌ از این‌ کتاب‌ به‌ طور کامل‌ یا پراکنده‌ در استانبول‌، قاهره‌، لندن‌، پاریس‌ و واتیکان‌ هست‌ (برای‌ مشخصات‌ نسخه‌ها نک: قدسى‌، ۱/ض‌ – ق‌؛ سامر، ۱۲/ و – ح‌). جلد اول‌ این‌ کتاب‌ به‌ ویرایش‌ و حواشى‌ حسام‌الدین‌ قدسى‌ (دمشق‌، ۱۹۲۷م‌) و مجلدات‌ ۱۲ و ۲۰ به‌ ویرایش‌ و حواشى‌ فیصل‌ سامر و نبیله‌ عبدالمنعم‌ داوود (بغداد، ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰) و سرانجام‌ در ۲۱ جلد (عراق‌، ۱۹۸۴م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. ۳٫ روضة الازهار و حدیقة الاشعار، کتابى‌ ادبى‌ در یک‌ مجلد که‌ براساس‌ قوافى‌ ابیات‌ تدوین‌ شده‌ بود. از این‌ کتاب‌ نشانى‌ در دست‌ نیست‌، اما به‌ نظر مى‌رسد که‌ حاجى‌ خلیفه‌ آن‌ را دیده‌، زیرا عبارات‌ آغاز نسخه‌ را نقل‌ کرده‌ است‌ (۱/۹۲۳).

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمد مهدي افلاطوني در سال 1303 در شهر شاهرود بدنيا آمد.وي متخصص علوم آزمايشگاهي و استاد بازنشسته دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم پزشكي رشته : علوم آزمايشگاهي والدين و انساب : پدر محمد مهدي افلاطوني "دكتر مهرعلي افلاطوني" بود نام مادر محترمشان "اقبال خانم" يا "سلطان خانم"بود،اجداد مادري وي كرد بودند.. دكتر محمد مهدي افلاطوني از پدر خود چنين ياد مي كند: "پدرم مغازه ي خواروبار فروشي داشت، بوسيله فردي كه يك نسخه از كتابهاي "ابوعلي سينا" را دراختيارش گذاشته بود، كار طبابت را شروع كرد و ضمن كار و كاسبي معمولي سر و كارش اگر با مريضي مي‌افتاد از آن كتابها استفاده مي‌كرد، تا اينكه كه بالاخره روزي، روزگاري پياده از "زيرآب" مازندران به طرف شهر مقدس مشهد راه افتاد. در مسيري كه مي‌رفت به شاهرود رسيد، در آن زمان در شاهرود يك پزشكي بود به نام "دكتر محمد حسين خان" كه در فرانسه تحصيل كرده بود و براي يكي از شاهزاده‌هاي قاجار كار طبابت مي كرد. پدرم با اين پزشك آشنا شد و ضمن همكاري، درس طبابت را از او آموخت؛ كتابهايش را كه از فرانسه به فارسي ترجمه شده، من هنوز دارم، خيلي بهتر از كتابهاي فعلي است، مخصوصا كتابهاي گياه شناسي و داروهاي گياهي آن؛ اما همه اينها شهميرزاد است. بهر حال چند سال بعد دولت اعلام كرد: "افرادي كه كار پزشكي انجام مي دهند، بايد بيايند و امتحان بدهند" ، ايشان با 39 نفر ديگر در"دبيرستان دارالفنون" فعلي كه آن وقت دانشگاه بود و حالا دبيرستان است، امتحان دادند و قبول شدند و تصديقي هم به او دادند كه به عنوان پزشك مي‌تواند خدمت كند، مشروط بر اين كه در ابتدا بايد چند سالي در خارج از شهر‌هاي بزرگ فعاليت كند و دوباره امتحان بدهد. بعد از گذراندن اين دوره و موفقيتش در امتحان، ‌توانست در تهران مطب داشته باشد و كارهاي پزشكي انجام دهد. " دكتر افلاطوني9 برادر و سه خواهر دارد. يكي از برادرانش - خدا رحمتش كند- فوت كرده و ايشان( سرهنگ كي خسرو افلاطوني) ارتشي بود ، يك برادر ديگرش سرهنگ فريدون افلاطوني است كه در ابتداي انقلاب فرمانده لشكر اصفهان بود. الان هم در ايران ميباشد. برادران ديگردكتر افلاطوني يكي ليسانسيه علوم ديني قديم كه چند سالي رييس حسابداري شركت واحد بود، ديگري مرتضي افلاطوني پزشك متخصص جراحي است و البته يكي از خواهرانش دامپزشك است و بقيه برادران ايشان كاسب هستند و مشغول به فعاليت مي باشند. خاطرات کودکي : محمد مهدي افلاطوني از دوران كودكي خود چنين به ياد دارد: بعد از يك سال و نيم اقامت در شاهرود، به علت اينكه پدرم به تربت حيدريه منتقل شده بود، سه سال و نيم هم در تربت حيدريه ساكن شديم. از خاطرات اين دوره چيزي يادم نمي‌آيد كه بخواهم عرض كنم. سال 1309 با تقاضاي مردم شهميرزاد ، پدر ناچار شد با درخواست انتقال به آنجا به عنوان رييس بهداري" سنگ سر" كه الان "مهدي شهر" نام دارد، موافقت كند. پدرم به خاطر شهميرزاديها به اين شهر آمده بود تا خدمتگزار مردم باشد. (به علت اينكه در جنگي كه سالها پيش انجام شد، يك عده اي را از شامات سابق كه سوريه و فلسطين فعلي ناميده مي شود، به شهميرزاد مقيم كردند و "شاه ميرزاد" اسم اصلي آن يعني اهل شامات.) در آن زمان "سنگ سر" دواخانه نداشت كه دوايي به مردم بدهد. هر دارويي كه وزارت بهداري به ادارات بهداري كل مملكت آن روز مي فرستاد؛ البته آن وقت اسمش بهداري نبود و "صحيه كل" نام داشت ، پدرم داروها را در كيفش مي گذاشت و اين خانه و آن خانه مي‌رفت و به مريضها ‌رسيدگي مي كرد و اكثرا آنها را به طور رايگان درمان مي كرد و كمتر اتفاق مي‌افتاد كه از كسي پول توقع كند يا بگويد كه پول بده، اگر مي‌دادند مي گذاشت جيبش مي آمد. از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني ديدار با وزير فرهنگ آن زمان "دكتر علي اصغر حكمت " بود كه به مدرسه آنها در شهميرزاد آمده بود.دكتر حكمت ابتدا با افزايش كلاسهاي پنجم و ششم در شهميرزاد موافقت نمي كرد اما دكتر افلاطوني به دكتر حكمت اعتراض كرد. و اظهار داشت كه "تكليف ماچيست ؟ من مي خواهم درس بخوانم "پس از اين ماجرا دكتر حكمت با افزايش كلاسها در شهميرزاد موافقت كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مهدي افلاطوني سال اول و دوم ابتدايي را در مكتبخانه شهميرزاد گذراند.سال سوم تا ششم ابتدايي را در همان شهر سپري كرد.كلاس هفتم و هشتم متوسطه را در سنگ سر و كلاس نهم را در سمنان طي نمود.ايشان نيمه دوم متوسطه را در دبيرستان البرز تهران به تحصيل پرداخت و در سال 1321 در كنكور داروسازي شركت كرده و قبول شد اما در اين رشته ادامه تحصيل نداد و سال بعد وارد دانشكده پزشكي شد و در سال 1330 فارغ التحصيل گرديد. در سال 1337 در دانشكده پزشكي با عنوان اسيستنت بيماريهاي خون پذيرفته شد اما با تقاضاي خودشان به آزمايشگاه منتقل و دوران رزيدنتي را در آزمايشگاه گذراند و به درجه علمي استادياري نائل آمد.دكتر افلاطوني در سال 1342 به عنوان بورسيه به فرانسه رفت و شش ماه در فرانسه براي اندازه گيري هورمونها در بيمارستان بروسنر خدمت كرد و دوره الكتروپورز را در آنجا گذراند.دكتر افلاطوني در سال 1344 به انگلستان رفت و در اين سفر يك دستگاه به نام اوتوآنالايز كه بطور اتوماتيك آزمايشها را انجام مي داد به ايران آورد. استادان و مربيان : دكتر بركشلي (فيزيك) و دكتر ذبيح الله صفا (ادبيات فارسي ) از اساتيد محمد مهدي افلاطوني در مدرسه البرز بوده اند. هم دوره اي ها و همکاران : از همدوره ايهاي محمد مهدي افلاطوني مي توان به دكتر نور بخش و دكتر سيار اشاره كرد.دكتر احمدي ،سروان نظيري ،دكتر برال ،دكتر رصدي ،دكتر عارفي ،آقاي علي نوري نصب ،آقاي حسين فتحي ،آقاي اعلايي ، حاج آقاي رضا صادقي و آقاي علي اكبر شهابي از همكاران دكتر افلاطوني در دورهاي مختلف خدمت ايشان بوده اند. همسر و فرزندان : محمد مهدي افلاطوني در سال 1335 ازدواج كردند وي هم اكنون سه فرزند پسر و يك دختر دارد. فرزندان پسر ايشان يكي مهندس كشاورز است كه در كانادا مي باشد ،ديگري مهندس كشتيراني و در تهران است و يكي هم دامپزشك مي باشد. وقايع ميانسالي : محمد مهدي افلاطوني از دوران ميانسالي خود چنين ياد مي كند: "در كانون آسايش تهران در خيابان ايران كه بودم براي درمان معتادين كه كار اولم در تهران اين بود "آقاي دكتر احمدي" رييس قسمت كانون آسايش كه ديد من خوب خدمت مي‌كنم ، توصيه كرد كه حتما بروم "درمانگاه سازمان شاهنشاهي سقز" و من دنبالش نرفتم ، ولي او حكم را زد و داد دستم و گفت كه بايد بروي من هم از خدا خواسته دوست داشتم كردستان را ببينم ، ببينم چه جوريهاست و خدمت كردن را دوست داشتم، به فكر اين نبودم كه خودم را جابجا كنم ، به فكر خودم نبودم ، قسم آخري كه خورديم اين بود كه بايد خدمتگزار مردم باشيم نه به فكر خودمان. در سال 1330 و1329 بود كه از دانشكده پزشكي فارغ التحصيل شدم، در شروع كار به علت قانوني كه گذاشته بودند، بايد شش سال در مناطق خوش آب و هوا در خارج از تهران يا خارج از شهرهاي بزرگ و يا سه سال درمناطق بد آب و هوا خدمت مي كرديم ، تا بتوانيم در تهران و شهرهاي بزرگ مشغول به كار شويم. بالاخره من اول به( سقز) كردستان رفتم و چهار سال و نيم در(درمانگاه سازمان شاهنشاهي) سقز خدمت كردم. مهر ماه سال 1330 به عنوان "رييس درمانگاه سازمان شاهنشاهي" مشغول به خدمت شدم كه محل خانه و زندگي ما در همان درمانگاه بود و بعد يكي از همكاران نظامي ما به نام "سروان ‌نظيري" كه مي خواستند به تهران منتقل شوند و در ارتش هم به عنوان پزشك شش ، هفت ماه خدمتگزار بودم. وزارت بهداري آن زمان هم در سقز ساختمان خيلي قشنگي داشت كه مال كسي نبود و هنگامي كه آقاي "دكتر آذر" ، متخصص داخلي دانشگاه تهران و وزير بهداري زمان مصدق ، به (سقز) كردستان آمده بودند درمانگاه را به ما تحويل داد و حكم رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز را هم به اسم من نوشت. ولي من تقاضا كردم كه محبت كنيد و كسي را بفرستيد چون من توان اين كار را ندارم و تا وقتي كه كسي بيايد من حتما در خدمتم . بهرحال وقتي به تهران آمديم ايشان براي وارد شدنم به دانشكده پزشكي فعاليت زيادي مي‌كردند و دلش مي‌خواست كه حكم رياست بهداري را براي من بنويسند و من ناچار بودم كه آنجا را هم اداره كنم كه البته بعد از مدتي از مرخصي آمدند و من توانستم همان كار درمانگاه را انجام بدهم . " از ديگر خاطرات دكتر افلاطوني در زمان انجام ماموريت در ايرانشهر ،خاطره آمدن شاه به اين شهر براي ديدن درمانگاه است. شاه به همراه دكتر اقبال ودكتر اعلم به آنجا آمدند و دكتر افلاطوني را خيلي مورد تشويق قرار دادند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد مهدي افلاطوني بعد از فارغ التحصيلي در سال 1330 به مدت شش سال براي انجام ماموريت به سقز ،ايرانشهر و رامسر رفت و در سقز با سمت رئيس درمانگاه سازمان شاهنشاهي و بعد هم با سمت رياست بيمارستان و اداره بهداري سقز به خدمت پرداخت.در سال 1337 با دريافت اجازه طبابت به تهران بازگشت و در آزمايشگاه دانشگاه تهران مشغول شد و مراتب علمي استادياري و دانشياري را طي نمودو سپس به درجه استادي نائل آمد.دكتر افلاطوني دو دوره مدير گروه علوم آزمايشگاهي بود و يك دوره هم مدير گروه پاتولوژي بودند.از جمله كارهايي كه در دوران مدير گروهي انجام داده بودن : بستن محل انتقال خون دانشكده پزشكي بود.استاد مدتي هم براي مديريت بيمارستان به شيراز رفت و مدتي را هم براي راه اندازي آزمايشگاه و اجراي روش مديريت ازمايشگاهي به تبريز رفت . مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد مهدي افلاطوني با كمك دكتر عارفي آموزشكده علوم بيمارستاني رادر هشت رشته راه اندازي كرد اما با بسته شدن اين آموزشكده وي با كمك افراد ديگر گروه دوره هاي كارداني و كارشناسي علوم ازمايشگاهي را ايجاد كرد.وي همچنين در شهميرزاد جمعيت شيروخورشيد (هلال احمر) و درمانگاه افلاطوني وابسته به دانشكده پزشكي سمنان را تاسيس كرد. دكتر افلاطوني در سال 1370 در تاسيس دانشكده دامپزشكي شهميرزاد كه توسط فرد خيري به نام "حاجي باباي صادقي "تاسيس شده بود مشاركت داشت.وي همچنين در بازسازي مسجد مصلاي شهميرزاد و حسينيه شهميرزاد مشاركت داشته است. چگونگي عرضه آثار : محمد مهدي افلاطوني يك كار تحقيقي در ارتباط با قارچهاي پوستي داشتند كه به صورت مقاله در مجله "هامبورگ آلمان" چاپ شده است. ايشان چهار كتاب در مورد قارچ شناسي و اندازه گيري هورمونها و غيره دارد. اخرين كتاب ايشان كه متاسفانه هنوز چاپ نشده است در رابطه با زندگي پدرشان مي باشد. ________________________________________ آثار : 1 الكتروپورز ويژگي اثر : تاليف 2 اندازه گيري هورمونها ويژگي اثر : تاليف 3 قارچ شناسي انساني ويژگي اثر : تاليف 4 قارچ هاي كه ضايعات براي انسان دارد ويژگي اثر : تاليف

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1309 ق)، مدرس، نویسنده و مترجم. پس از اتمام مقدمات و تحصیل زبان‏هاى عربى و انگلیسى و روسى، در محضر اساتید عصر در ادبیات فارسى و تاریخ و سیاست جهان تحقیقاتى به عمل آورد. او مدتى نیز مترجم كنسول‏گرى دولت اتحاد جماهیر شوروى سابق در شیراز بود و همچنین مقالاتى در مجله‏ى «قشون» و دیگر مجلات شیراز و تهران به چاپ مى‏رساند. او انجمن ادبى حافظیون را به اتفاق عنایت‏اللَّه دستغیب روحى تأسیس كرد. هوشمند سرانجام به بیمارى نامعلومى كه برخى احتمال مسمومیت دادند، فوت كرد و در جوار مزار شاه داعى الى‏اللَّه به خاك سپرده شد. از آثار وى: «حالات واسموس آلمانى»؛ «سرگذشت مرحوم سید حسن مدرس اصفهانى مجتهد و سیاستمدار مشهور».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1336 -1278 ش)، روزنامه‏گار، نویسنده و شاعر، متخلص به هوشمند. در بوشهر به دنیا آمد. وى در مدرسه سعادت زادگاهش تحصیل نمود. آنگاه به كراچى رفت و در آنجا زبان انگلیسى را آموخت و سپس به بوشهر بازگشت. در 1308 ش روزنامه‏ى «سعادت بشر» را منتشر كرد كه این روزنامه تا 1314 ش غیر مرتب منتشر مى‏شد، تا اینكه هوشمند در 1315 ش بعد از توقیف روزنامه به زندان افتاد. او پس از رهایى از زندان روزنامه را مجدداً منتشر كرد، ولى دوباره زندانى شد. سرانجام در 1320 ش به كاشان تبعید شد و در همان سال، چون اوضاع ایران تغییر یافت، به تهران آمد و تا زمان فوتش در 1336 ش روزنامه را منتشر مى‏كرد. از دیگر آثار وى: «دوره‏ى تمدن»؛ «تاریخ پرنس ارفع دانش»؛ «جنبش بانوان»؛ «جنبشهاى دهقانى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ش)، نویسنده، محقق و استاد دانشگاه. در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاه خود گذراند و در 1316 ش به دریافت دیپلم دوره‏ى اول دانشسراى مقدماتى اصفهان و در 1320 ش به دریافت لیسانس تاریخ و جغرافیا از دانشسراى عالى تهران نایل شد. وى در اصفهان از سال 1331 تا 1339 ش، ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى اصفهان را به عهده داشت. در 1341 ش به دریافت دكتراى تاریخ از دانشگاه تهران مفتخر شد و پس از آن در دانشگاه اصفهان به تدریس تاریخ ایران پرداخت. دكتر هنرفر عضو اتحادیه جهانى ایران‏شناسان و عضو انجمن آثار ملى و شوراى حفاظت آثار تاریخى اصفهان بود و از او مقالات متعددى در مجله‏هاى گوناگون كشور درباره‏ى آثار تاریخى اصفهان، به زبان‏هاى فارسى و انگلیسى به چاپ رسیده است. اثر مهم وى «گنجینه‏ى آثار تاریخى اصفهان» است كه صورت كاملى از كلیه‏ى آثار تاریخى آن شهر را با شرح مفصلى ارائه داده و جامع‏ترین كتابى است كه درباره‏ى آثار و ابنیه تاریخى اصفهان به رشته‏ى تحریر درآمده است. اثر دیگر او «اصفهان براى جوانان» مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 724 ق)، نویسنده، ادیب و شاعر. اصل وى از نخجوان بود و در همان جا نشو و نما یافت. تحصیلات خود را در مدرسه‏ى مستنصریه‏ى بغداد به پایان رساند و نیز نزد شمس‏الدین محمد كیشى درس خواند. هندوشاه مدتى به خدمت خاندان جوینى درآمد و در 674 ق به نیابت از برادر خود، سیف‏الدوله، چندى بر كاشان حكمرانى نمود و در آنجا مدرسه‏اى ساخت و كتابهاى بسیارى وقف نمود. وى مدتى نیز در دستگاه اتابك نصرةالدین احمد بن یوسف شاه، از اتابكان لر به سر برد و كتاب «تجارب‏السلف» را به نام او تألیف كرد. این كتاب در 724 -723 ق تألیف شده است و موضوع آن تاریخ خلفا و وزراى اسلام تا انقراض خلافت عباسى مى‏باشد. هندوشاه در تألیف «تجارب‏السلف» از «منیة الفضلاء فى تواریخ الخلفاء و الوزراء» صفى‏الدین ابن طقطقى استفاده مستقیم نموده با این تفاوت كه قسمت‏هایى از آن را حذف كرده و مطالبى از كتب معروف دیگر عربى و فارسى بر آن افزوده است. از دیگر آثار وى: «صحاح العجم» یا«صحاح الفرس»، در لغت؛ «موارد الادب»؛ «دیوان» شعر. در «ایضاح‏المكنون» تاریخ فوت او 730 ق ذكر شده در صورتى كه در «هدیةالعارفین» 730 ق تاریخ اتمام كتاب «موارد الادب» بیان گریده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1337/ 1333 ق)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به همت. در اصفهان به دنیا آمد. مدتى در مدارس جدید تحصیل كرد و بعد علوم قدیمه را نزد علماى اصفهان آموخت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه كتب رجال و تراجم احوال مى‏كرد. از آثار وى: «انقلاب یا نهضت سید جمال‏الدین»؛ مقدمه و حواشى بر كتاب «بررسى در پیرامون سیاست و دیانت» على جمالى؛ «به سوى كمونیست»؛ مقدمه بر كتاب «بهداشت در دین اسلام»؛ «تأثیر موسیقى بر اعصاب»؛ «عقاید و افكار»؛ «موسیقى و اسلام»، ترجمه؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1262 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم. در كاشان به دنیا آمد. وى در كودكى به تهران آمد و تحت سرپرستى دایى خود، مجیرالدوله شیبانى، به تحصیل پرداخت. او مدتى در دارالفنون و سپس در كالج آمریكایى به تحصیل زبان و ادبیات انگلیسى مشغول شد و دوره‏ى آن را به اتمام رساند و بعدها در دانشكده‏ى حقوق سیاسى به تدریس علوم دفتردارى پرداخت. او همچنین سالها در وزارت دارایى ریاست كل حسابدارى را عهده‏دار بود. وى به دلیل تدوین «دستور جامع زبان فارسى» یا «دستور فرخ» در هفت مجلد، كه تألیف آن حدود چهل و دو سال طول كشیده و مرجع و سند علمى مهمى براى صرف و نحو زبان فارسى مى‏باشد، نشان درجه‏ى یك از وزارت فرهنگ را دریافت كرد. از دیگر ثارش: «آیین نگارش»؛ « اتم»، كشفیات بزرگ دانشمندان ایرانى؛ «داستان تاریخى بابك و افشین»؛ «هیئت جدید»؛ «فاجعه‏ى كربلا»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1379 -1297 ش)، نویسنده، مترجم، روزنامه‏نگار و شاعر، متخلص به رخ. در تهران به دنیا آمد. پدرش از اساتید زبان و ادب فارسى و صاحب «دستور جامع زبان فارسى» است. وى تحصیلات خود را در دبستان شرف مظفرى و دبیرستان پهلوى رضائیه و نزد پدرش به پایان رساند. همایون فرخ در چهارده سالگى به نظم شعر پرداخت و نخستین اثر نظمى خود را در شانزده سالگى به نام «سوز دل» منتشر كرد. او از 1320 ش به كار نویسندگى پرداخت. وى همچنین چندى روزنامه‏ى «رخ» را منتشر مى‏كرد و مدتى نیز سردبیرى روزنامه‏هاى «آرزو»، «آزادى شرق»، «نیروى ملى» و «نهضت كشاورزان» را به عهده داشت. از دیگر آثار وى: «امپریالیسم چگونه به ایران آمد»؛ «خوئین خونین»؛ «عاشق بى‏نوا»؛ «عروس گورستان»؛ «شهریار»؛ تصحیح و مقدمه «تحفه سامى» سام میرزا؛ نمایشنامه‏ى «ابومسلم خراسانى»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1291 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در خوانسار به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایى در زادگاهش جهت ادامه‏ى تحصیل به اصفهان رفت. در 1315 ش در رشته‏ى فیزیك و شیمى از دانشسراى عالى موفق به اخذ لیسانس شد و سپس وارد خدمت فرهنگ گردید و عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله ریاست دبیرستان خاقانى شد و همچنین مدتى بازرس فنى بود. در 1329 ش براى مطالعات فرهنگى به بلژیك دعوت شد. وى دكتراى خود را در علم حقوق در اروپا اخذ كرد. در مراجعت به ایران از طرف وزارت فرهنگ به ریاست اداره‏ى مطالعات و برنامه‏ها مشغول شد. وى مدتى نیز مدیر كل وزارت فرهنگ بود. او همچنین صاحب امتیاز و مدیر روزنامه‏ى «اخبار ایران» بود. از دیگر آثار وى: «نظریات اصلاحى»، درباره‏ى فرهنگ ایران؛ مقدمه‏ى كتاب «شالوده‏ى تربیت در جهان امروز» پیاژه؛ «سازمان و اداره‏ى آموزش و پرورش»، جلد اول: سازمان و اداره‏ى آموزش و پرورش در ایران، فرانسه، آمریكا و ژاپن.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1306 -1263 ق)، نویسنده. معروف به ملا آقا. وى در گلیزور از توابع قزوین به دنیا آمد. ابتدا از مدرسین مدرسه دوتسعلى خان معیرالممالك در تهران بود و چون در علوم ادبى و شرح حال علما و رجال اسلام تبحر داشت، از طرف علیقلى میرزا اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، به همراهى سه نفر دیگر براى نوشتن «نامه دانشوران» برگزیده مى‏شود. بیشتر شرح احوال علماى لغت و صرف و نحو و ادب و فقه در كتاب مزبور نوشته‏ى اوست. وى در تهران درگذشت. از دیگر آثار او كتاب «رجال المولى عبدالوهاب» است كه آقا شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الذریعه» آن را ذكر كرده است.[1] شیخ عبدالوهاب قزوینى بن عبدالعلى قزوینى عالمى متبحر بوده و در سال 1306 وفات كرده

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1099 / 1091 ق)، عالم امامى، حكیم، ریاضیدان، محدث و مصنف. او ریاضیات را در محضر ملا محمد باقر یزدى، صاحب «عیون الحساب»، تلمذ كرد. امیر محمد معصوم در فلسفه و كلام شاگرد میرزا رفیعا امیر رفیع‏الدین نایینى بود. «اصول كافى» را بر استادش قرائت كرد و از او به دریافت اجازه نایل آمد. وى همچنین حاشیه‏ى استادش بر «اصول كافى» را، در زمان حیات استاد، تدوین كرد. او معاصر آقا حسین خوانسارى و ملا محسن فیض كاشى و ملا محمد تقى مجلسى بود. در حدیث، ریاضیات، حكمت و علوم عربى مهارت كامل داشت. از آثار وى: منتخب «الملل و النحل» شهرستانى؛ حاشیه بر «شرح الاشارات» خواجه نصیر طوسى؛ حاشیه بر «الشفاء» ابن‏سینا؛ حاشیه بر «حاشیه‏ى خفرى بر شرح تجرید قوشچى»؛ حواشى بر «تعلیقات» میرزا رفیع نایینى؛ رساله‏اى در «ریاضیات».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1288 ش)، مدرس، شاعر و نویسنده. وى در تهران به دنیا آمد. دوره‏ى متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان رسانید و در رشته‏ى حقوق و علوم سیاسى به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس شد و دوره‏ى دكتراى همین رشته را در پاریس به اتمام رسانید و به ایران بازگشت. چندى به سمت مستشار استیناف در اصفهان به خدمت اشتغال ورزید و مدتى نیز در كرمان انجام وظیفه كرد و سپس به تهران منتقل شد و در وزارت دادگسترى در سمتهاى مختلف به كار پرداخت و بعد به دانشیارى دانشكده‏ى حقوق منصوب گردید و در همان سال به استادى دانشگاه تهران انتخاب شد. وى غیر از مقالات و نوشته‏هایى كه در روزنامه‏ها و مجلات به چاپ رسانده، چند اثر دیگر بطور جداگانه تألیف كرده است كه مى‏توان «علل شكست جامعه ملل» را از آن جمله نام برد. شعر «خاكستر» او نیز شهرت تمام دارد.[1] فرزند حبیب‏الله، در 1288 ش متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در دبستان شرف و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به پایان رسانید و سپس وارد مدرسه‏ى عالى حقوق شد و در سال 1311 در رشته‏ى حقوق قضائى فارغ‏التحصیل گردید. در همان سال از طرف دولت براى ادامه تحصیلات به اروپا اعزام شد و در رشته‏ى حقوق و علوم سیاسى ادامه‏ى تحصیل داد و سرانجام در 1939 موفق به اخذ دكتراى حقوق پاریس شد. پس از بازگشت به ایران، به استخدام دادگسترى درآمد و اولین شغل قضائى وى، مستشارى استیناف اصفهان بود. پس از چندى با همان سمت به كرمان انتقال یافت و سرانجام دادستان شهرستان كرمان شد. پس از انتقال به تهران به ریاست اداره حقوقى وزارت دادگسترى منصوب گردید. در 1323 به عنوان دانشیار در دانشكده‏ى حقوق تعیین گردید و در 1328 مقام استادى گرفت. دكتر على‏آبادى در كابینه‏ى دكتر محمد مصدق به معاونت پارلمانى نخست‏وزیر تعیین گردید ولى پس از مدت كوتاهى مستعفى شد. تالیفات مهمى در رشته‏ى تخصصى خود نداشت و رشته‏ى تدریسى وى در دانشكده‏ى حقوق (تاریخ حقوق) و در رشته‏ى اقتصاد (پول و بانك) بود كه آن هم به صورت جزوه‏اى تهیه و سر كلاس تدریس مى‏كرد. روى‏هم‏رفته استادى سختگیر و لجوج بود. دكتر محمدحسین على‏آبادى علاوه بر تحصیلات حقوقى، یكى از شعراى خوش‏قریحه معاصر بود و اشعار زیادى از وى انتشار یافت كه از جمله آنها قطعه‏ى معروف خاكستر مى‏باشد. در سال 1374 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1290 ش)، نویسنده. در تهران به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه در 1308 ش امتخانات كلاس ثبت اسناد را گذراند و به خدمات دولتى مشغول گردید در ضمن در دارالمعلمین عالى به تحصیلات خود ادامه داد و به اخذ لیسانس نایل گردید. در 1312 ش به آمریكا رفت و در آن جا ادامه تحصیل داد. در 1319 ش به ایران بازگشت و عهده‏دار مشاغلى گردید: ریاست تبلیغات، بازرس وزارت دادگسترى، و كالت دادگسترى، مشاور حقوقى شركت نفت، ریاست محاكمات وازرت فرهنگ، ریاست تعلیمات و روابط فرهنگى، استاد آموزشگاههاى عالى. اثر وى: «حق تعلیم و تربیت»؛ «سیاست ملى و پیشرفتهاى اجتماعى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. از تألیفات وى: «احسن الكبار فى معرفه ائمه الاطهار (ع)» یا «احسن الكبار فى مناقب الائمه الاطهار (ع)»، در تاریخ ائمه، در هفتاد و هشت باب كه در 837 ق به درخواست شاه‏طهماسب صفوى تألیف كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1326 ق)، عالم دینى و نویسنده. در سبزوار به دنیا آمد. به كاظمین رفت و در آن شهر نشوونما یافت و از محضر شیخ على شاهرودى و دیگران استفاده نمود. وى در زمان حیات پدرش، در جوانى، در سبزوار از دنیا رفت. از آثارش: كتاب «تاریخ طوس» یا «تاریخ مشهد الرضوى» كه در 1346 ق در بغداد به چاپ رسید؛ رساله‏اى در «زندگانى علامه سید هبه‏الدین شهرستانى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، دانشمند، پزشك، نویسنده و شاعر. اهل خواف خراسان و به قولى اهل رى بوده است. در دوران حكومت ایلخانان زندگى مى‏كرد. در جوانى بین دبیرى و علوم شرعى زرتشتى و نجوم و هیات و حساب را فراگرفت و بعد از آن به شاعرى پرداخت. آنچه كه از آثار وى باقى است، چند منظومه‏ى فارسى است كه به جهت اشتمال بر مقدار زیادى لغات پهلوى و روایات دینى زرتشتى اهمیت خاص دارد. این منظومه‏ها عبارتند از: «ارداویرافنامه»؛ «منظومه‏اى در باب زرتشت و هزاره‏هاى زرتشتى»؛ «داستان چنگر نگهاجه»؛ «داستان شاهزاده‏ى ایران زمین و عمر خطاب»؛ بعضى اثرى بنام «زرتشت نامه» به وى نسبت مى‏دهند و این بخاطر افزودن اشعارى توسط همین بهرام است حال آن كه این اثر از آن كیكاووس رازى، پسر كیخسرو، از شاعران گمنام زرتشتى است.[1] زردشت بهرام پژدو (زردشت پسر بهرام پسر پژدو) شاعر زردشتى (قر. 7 ه.)، نخستین گوینده مسلم زردشتى كه از او آثار مهمى به ما رسیده. نوشته‏هاى وى- كه موضوع آنها بخشهایى از ادبیات مزدیسنا و مخصوصا داستان زردشت پیامبر است بر همه آثار زردشتیان ایران و هند برترى دارد. احتمالا خاندان او از خواف و خود وى ساكن رى بود. از آثارش «زراتشت‏نامه» (ه.م.)، «ارداویر افنامه» (2 اردوایر افنامه) داستان چنگرنگهاجه، داستان شاهزاده ایران زمین با عمر بن خطاب، خمسه زردشت است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

یدالله بهزاد از شاعران کهن سرای معاصر است. زندگی نامه یدالله بهزاد کرمانشاهی فرزند حسین ایوانی (نیمه بهمن ماه ۱۳۰۴ - ۵ فروردین ۱۳۸۶) زاده کرمانشاه از شاعران معاصر ایران است. بهزاد پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دورهٔ عالی به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدت ۲۷ سال در دبیرستان‎های زادگاه خود به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت و در سال1359بنا به درخواست خود بازنشسته گردید و به کار مطالعه و تحقیق پرداخت. وی به هنر خوشنویسی علاقه و دلبستگی زیادی پیدا کرد و خود در نوشتن خط تحریر و نستعلیق مهارت و توانایی یافت. یدالله بهزاد در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹، هنگامی تحصیل در دانشکدهٔ ادبیات تهران، از استادانی چون جلال‎الدین همایی و دکتر محمد معین بهره‌ برد. اشعار او در مجلات ادبی مانند سخن، آینده، یغما چاپ شده‌است. همچنین از وی کتاب گلی بی‎رنگ از انتشارات آگه (چاپ ۱۳۸۱) منتشر شده‌است. مهدی اخوان ثالث، دربارهٔ بهزاد چنین می‌نویسد: «بهزاد از شعرا و سخنوران بسیار قادر سخن و بلیغ و شیوا و سلیم ذوق و بلند طبع و لطیف قریحه و نغز اندیشه عصر ماست.» محمدحسین شهریار نیز دربارهٔ بهزاد می‌گوید: برو جلیلی و بهزاد را به کرمانشاه / ببین که ماه ببینی به پشت ابر سیاه

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

( شاعر/ ترانه سرا /نویسنده /مترجم/ فیلم نامه نویس/ عکاس) 1354 ● یغما گلرویی در ساعت پنج بامدادِ روز 6 امرداد 1354 برابر با 1975/7/28 در بیمارستان مهر شهرستان ارومیه متولد شد. ● مادرش نسرین آقاخانی، پدرش هوشنگ گلرویی و خواهری بزرگ تر از خود به نامِ یلدا داشت. ● وقتی که یک ساله بود ، خانواده به تهران نقل مکان کرد و ساکن کوچه‌ی سی امِ خیابان گیشا شد. 1373 - 1361 ● دورانِ دبستان را در دبستانِ محمد باقر صدر و دوره‌ی راهنمایی را در مدرسه طالقانی گذراند. ● تجربه کردنِ سیاهی جنگ و مرگِ دوستانِ هم کلاسش در بمبارانِ خیابانِ گیشا. ● آغازِ دوره‌ی دبیرستان در مدرسه‌ی مطهری واقع در خیابانِ پاتریس لومومبا. ● در سال دوم دبیرستان محرومیت از تحصیل به مدت دو سال به خاطرِ درگیری با ناظم دبیرستان. ● آغاز شعر و شاعری. ● تحصیل در دبیرستانِ شبانه. ● دستگیری به جرمِ دیوارنویسی برای مدتِ چند هفته و عدمِ اجازه ی خروج از تهران به مدت شش ماه. 1376 - 1374 ● رفت و آمد به دفترِ نشریه آدینه و ملاقات با نویسنده‌گانی چون فرج سرکوهی، مسعودبهنود، عمران صلاحی، محمدمختاری، حمید مصدق ، غزاله علیزاده، علی باباچاهی، ناصرتقوایی و... ● دیدار با احمدشاملو در دهکده‌ی فردیس. این دیدار و دیدارهای بعدی باعث مصمم شدن او به ادامه‌ی کار هنری شد. ● نوشتن طرحِ اولیه‌ی مسیح سرگردان. ● نوشتن نخستین ترانه‌ها. 1377 ● انتشار نخستین مجموعه شعر با نام گفتم : بمان ! نماند... ● ضبط نخستین ترانه‌ها به صورتِ زیرزمینی با آهنگسازیِ حمیدرضاصدری و خوانندگیِ حمید طالب زاده. ● همکاری با یونیسف. ● تلاش برای راه اندازیِ نشریه‌یی با نامِ آرمان به همراهیِ عزت ابراهیم نژاد و کاوه نریمانی. (تمامِ مطالبِ جمع آوری شده برای شماره نخست به همراه رایانه و ... شبانه از تحریریه به سرقت می‌رود.) 1378 ● انتشار دومین مجموعه شعر با نام مگر تو با ما بودی‌. ● کار بر روی شعرهای فدریکوگارسیا لورکا. ● کشته شدن عزت الله ابراهیم نژاد در واقعه‌ی کوی دانشگاه. ● نوشتن شعرِ بلند ِ‌قصه ی باغِ پسته. ● فروش کتاب و شعرخوانی به نفعِ انجمن حمایت از کودکانِ سرطانی با نادرابراهیمی. ● کار بر روی غزلِ غزل های سلیمان. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌ها. 1379 ● انتشار نخستین مجموعه ترانه با نام پرنده بی پرنده . ● انتشار مجموعه‌یی از اشعار فدریکو گارسیا لورکا با نامِ نه ! نمی‌خواهم ببینمش. ● آخرین ملاقات با احمدشاملو در بیمارستان ایران مهر و تقدیم مجموعه شعرهای فدریکو گارسیا لورکا به ایشان. ● درگذشتِ احمدشاملو و نگارشِ مرثیه امرداد. ● در خرداد ماهِ همان سال وقتی شبانه به خانه برمی‌گشت توسط چند ناشناس با چماق و چاقو موردِ حمله قرار گرفت. چهار جراحتِ چاقو و شکستگیِ ساعدِ یک دست حاصلِ این درگیری بود. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ بدون‌ِ شرح‌. ● همکاری با نشریه فیلم و سینما. ● کار کردن بر روی ترانه‌های شل سیلوراستاین. ● انشا مقطع‌ِ تعدادی‌ از غزلیات‌ِ حافظ در مجموعه‌یی با عنوانِ حافظِ یاغی. ● به راه اندازیِ جلساتِ ترانه خوانی و تشکیلِ خانه ترانه سرایانِ ایران به همراهِ دکتر افشین یداللهی ، نیلوفرلاری پور ، سعید امیراصلانی ، افشین سیاه پوش ، مهدی محتشم و... ● انتشار آلبومِ تا همیشه با صدای امیر کریمی. ( 4 ترانه ـ عاشق تر / چله نشین / جای تو خالی/ عطش شکن) ● انتشار آلبومِ دوستت‌ دارم‌ با صدای ناصرعبداللهی و دکلمه پرویزپرستویی به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2 ترانه ـ ضیافت‌ / خدانگهدار) ● انتشار آلبومِ غزلک با صدای سعید شهروز. ( 4 ترانه ـ غزلک‌/ خورشید خانوم‌ / همزاد / گُل‌ِ یخ)‌ 1380 ● انتشارِ دومین مجموعه ترانه با نامِ تنها برای تو می‌نویسم، بی بیِ باران. ● به علتِ زیاد بودنِ مواردِ اصلاحیه ارائه شده توسطِ ارشاد ، از انتشارِ دو مجموعه‌ی عاشقانه‌های سلیمان و مجموعه ترانه‌های شل سیلوراستاین با نامِ زنده باد زنِ کچل منصرف می‌شود. ● همکاری با نشریه باور. ● آغازِ کار بر روی رمانِ یک مرد. ● نوشتنِ فیلم‌نامه‌ی زنجیری. ● علامت‌ و فاصله‌گُذاری‌ دو مجموعه‌ی تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغازى فصلِ سرد از فروغ‌فرخ‌زاد در مجموعه‌یی با نامِ پریِ کوچک. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کنکوری‌ها. ● بازی در فیلم سینمایی هفت‌ ترانه‌ به کارگردانیِ بهمن‌ زرّین‌پور در کنارِ ایرج‌ راد، لعیا زنگنه، سحر جعفری‌جوزانی‌، شروین‌ نجفیان‌. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ توپ‌ِ گِرد. ● کار بر روی شعرِ شاعرانِ جهان . ● نوشتنِ هایکوهای زندان ● انتشار آلبومِ حامی با صدای حمیدحامی‌. (2 ترانه ـ حامی‌ / می‌دونم‌ که‌ یک‌ نفر هست‌) ● انتشار آلبومِ ندای‌ عاشقانه با صدای حمیدطالب‌زاده. (2 ترانه ــ رُمان‌ / چی‌ بخونم‌؟). ● انتشار آلبومِ نقاب با صدای سیاوش‌قمیشی‌. (3 ترانه ـ نقاب‌ / خسته‌ شُدم‌ / فاصله)‌ 1381 ● انتشارِ سومین مجموعه شعر با نامِ این‌جا ایران‌ است‌ و من‌ تو را دوست‌ می‌دارم. ● انتشارِ مجموعه‌یی از شعرِ هفت شاعرِ جهان (نزّارقبانی‌، مارگوت‌بیکل‌، فدریکوگارسیالورکا، پُل‌اِلوار، ناظم‌حکمت‌، ویسواواشیمبورسکا، شیرکوبی‌کس)‌ با نام تمامِ کودکانِ جهان شاعرند. ● انتشارِ مجموعه پریِ کوچک. ● همکاری با بخشِ فرهنگ و هنرِ روزنامه گلستان ایران. (توقیف نشریه بعد از چهارده شماره) ● نوشتن‌ِ دو ترانه‌ی‌ برای‌ِ فیلم سینمایی فوتبالیست‌ها به کارگردانیِ اکبر ثقفی و با بازیِ علی پروین و خوانندگیِ امیر کریمی.‌ ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کمربندها را ببندید. ● آشنایی با آزاده خواجه نصیری (نقاش) در نمایشگاه نقاشی. (15 آذر) ● مصاحبه با بخشِ فارسی زبانِ رادیو BBC. ● انتشار آلبوم آدم و حوا با صدای شادمهرعقیلی. (2 ترانه ـ ستاره‌/ امشب انگار‌)‌ ● انتشارِ آلبومِ دروغ‌چرا با صدای هومن‌ بختیاری به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2 ترانه ـ تکسوار / رفتن‌ِ تو) ● انتشارِ آلبومِ ستارگان‌ِ عشق‌ با صدای امیر کریمی‌ و قاسم‌ افشار. (2 ترانه ـ یادِ تو سبزه / ساده‌ بودیم‌)‌ ● انتشارِ آلبومِ پسر ایرونی با صدای فرهاد جواهرکلام‌. (1 ترانه ـ گریه‌کن)‌ ● انتشارِ آلبومِ دورنگی با صدای بهنام‌ صفاریان. (1 ترانه ـ دورنگی)‌ ● انتشارِ آلبومِ قشنگ‌ِ روزگارِ من‌ با صدای شهرام‌ فرشید ـ ناصرعبداللهی و دکلمه‌ی مهین‌ کسمایی‌ و احمدرضااحمدی به صورتِ کتاب / کاست و CD. (تمامِ ترانه‌ها و شعرهای دکلمه ـ بی‌نقاب‌ / آفتابی‌ / عاشقانه‌ / سوال‌ِ ساده‌ / مثل‌ِ قدیم‌ / کودکی)‌ ● انتشارِ آلبومِ فوتبالیست‌ها با صدای امیر کریمی و دکلمه علی پروین به صورتِ کتاب / CD و کاست. (2ترانه‌ و شعرِ دکلمه‌ها ـ تو می‌تونی‌ / آغازِ سفر) 1382 ● انتشارِ سومین مجموعه ترانه با نام بی‌سرزمین‌تر از باد. ● انتشارِ ترجمه رمانِ یک‌ مَرد نوشته‌ی اوریانافالاچی. ● انتشارِ فیلم نامه‌ی زنجیری‌. ● ازدواج با آزاده خواجه نصیری ( 18 دی ماه) ● کار بر روی ترجمه‌ی پنج دفتر از اشعارِ مارگوت بیکل با نامِ فرشته‌یی‌ در کنار توست با همکاریِ ندازندیه. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ کوچه‌ی‌ اقاقیا. ● کار بر روی مجموعه‌یی از اشعارِ فدریکوگارسیا لورکا با نامِ آوازهای کولیِ در به در. ● انتشارِ آلبومِ برای‌ تو با صدای شهیاد. (1ترانه ـ بی‌بی‌گُل)‌ ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ رانت‌خوارکوچک‌. ● انتشارِ آلبومِ پرنده‌ بی‌پرنده ‌با صدای رضایزدانی و دکلمه یغماگلرویی به صورتِ کتاب / کاست و CD. (تمامِ ترانه‌ها و شعرهای دکلمه ـ‌ کافه‌ نادری‌ / غیرِمُجاز / پرنده‌ بی‌پرنده‌ / شبنم‌ِ بیداری‌ / مرثیه‌ عاشقانه‌س‌/ بی‌بی‌ِ هزارستاره‌/ لاله‌زار / نُت‌ِ آخر / یکی‌بود یکی‌ نبود / نمایش‌ / جُردن)‌ ● انتشارِ آلبومِ هَر جا باشی‌ دوسِت‌ دارم‌ با صدای راما. (2 ترانه ـ خط‌ موازی‌ / بندر) ● انتشارِ آلبومِ بی‌سرزمین‌تر از باد با صدای سیاوش‌قمیشی‌. (5 ترانه ـ بی‌سرزمین‌تر از باد / زارع‌ / عسلبانو / پرسه‌ / لعنت)‌ ● انتشارِ آلبومِ بی‌خیال با صدای مهراج‌محمدی. (1 ترانه ـ بی‌خیال)‌ ● انتشارِ آلبومِ جشن‌ِ گریه با صدای حامد مقدم. (2 ترانه ـ‌ جشن‌ِ گریه‌ / بیا به‌ خوابم)‌ ● انتشار آلبومِ اسم‌ِ تازه‌ با صدای افشین‌ فتحی. (4 ترانه ـ صدای تو /مرا به یادآر / بوته ی یاس ؟ اسمِ تازه ) ● انتشارِ آلبومِ گلابتون‌ با صدای سعیدشهروز. (2 ترانه ـ ننه‌ خورشید / چشمای‌ تو یعنی‌ وطن‌) ● انتشار آلبومِ زنده‌گی‌ عروسکی‌ با صدای نادر مسچی‌. ( 1 ترانه ـ یکی‌ بود، یکی‌ نبود) ● انتشار آلبومِ گُناه‌ِ لیلی‌ با صدای مهران‌ احراری. (2 ترانه ـ خاتون‌ / آهو خانم) ● انتشار آلبومِ مَردِ شرقی‌ با صدای ‌ رامین‌ زحمتی‌. (2ترانه ـ مردِ شرقی‌ / شب) ● انتشار آلبومِ فالگیر‌ با صدای پرهام‌. ( 4 ترانه ـ فالگیر / نگاه‌ِ سَرد / ترانه‌ یادم‌ نمیاد / نامه‌رسون‌) 1383 ● انتشارِ مجموعه‌یی از دَه شاعرِ جهان ( پابلونرودا، اکتاویوپاز، ژاک‌پرِوِر، نزّارقبّانی‌، برتولت‌برشت‌، فدریکوگارسیالورکا، ناظم‌حکمت‌، غادة‌السمان‌، خوآن‌رامون‌خیمنس‌، لنگستون‌هیوز.) با عنوانِ جهان‌ در بوسه‌های‌ ما زاده‌ می‌شود. ● انتشار ترجمه رمانِِ نامه‌ به‌ کودکی‌ که‌ هرگز زاده‌ نَشُد نوشته‌ی اوریانافالاچی. ● انتشار ترجمه اشعارِ مارگوت بیکل با نامِ فرشته‌یی‌ در کنار توست. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ بانکی‌ها . ● سفر به گنبدِ کاووس و کاربر روی اشعار مختوم قلی فراغی در مجموعه‌یی با نامِ چشمان تو قاتل منند. ● نوشتنِ‌شعرِ بلندِ چپقِ صلح. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ‌ عشق‌ِ گمشده‌. ● نوشتنِ فیلم نامه‌ی پوکه. ● اعلام جدایی از خانه‌ی ترانه سرایان در اعتراض به نحوه‌ی عملکردِ گردانندگان. ● مصاحبه با ایرج جنتی عطایی در لندن پیرامون ترانه و ترانه سرایی. ● نوشتنِ ترانه‌ی‌ تیتراژ سریالِ متهم‌ گریخت‌. ● نوشتنِ دو ترانه برای فیلم سینماییِ سرود تولد به کارگردانیِ امیر‌ قویتن‌ و خوانندگیِ امین حیایی. ● گردآوری ، تنظیم و علامت گذاریِ مجموعه اشعار زنده یادِ حسین پناهی در قالبِ هفت دفتر. (خودِ پناهی در هنگامِ حیات این وظیفه را به عهده‌ی او گذاشته بود.) ● انتشار آلبومِ فقط‌ خودم‌ُ خودت‌! با صدای فرهادجواهرکلام‌. (تمامِ ترانه‌ها ـ فقط‌ خودم‌ُ خودت‌ / بابا تو دیگه‌ کی‌ هستی‌؟ / هق‌ هق‌ِ تلخ‌ / خواستن‌ِ تو کارِ دله (نگو دوسم نداشته باش)‌ / یک کلام ختمِ کلام / بی خیالی / هیشکی تو رُ دوس نداره) ● انتشار آلبومِ عشق‌ یخی با صدای محمدقاضی‌زاده. (1 ترانه ـ فانوس‌) ● انتشار آلبومِ جوونی با صدای امیرکریمی. (2 ترانه ـ قبیله‌ی‌ بی‌مست‌ / بی‌بی‌ِ بارونی)‌ ● انتشار آلبومِ جواب‌ فوری ‌ با صدای گروه‌ آراکس‌. (1 ترانه ـ تلفن)‌ 1384 ● انتشارِ چهارمین مجموعه ترانه با نامِ رقص در سلولِ انفرادی. ● انتشارِ مجموعه نامه‌ی سلام ! خانمِ رنگین کمان ! ● انتشارِ مجموعه‌یی از اشعارِ نزارقبانی با نامِ باران ،یعنی تو برمی‌گردی. ● انتشارِ گفتگو با ایرج جنتی عطایی به همراهِ گزینه‌یی از ترانه‌ها و نقد و نظر با عنوانِ مرا به‌ خانه‌اَم‌ بِبَر. ● نوشتن‌ِ هشت ترانه‌ برای‌ فیلم سینمایی سرود خوشبختی‌ به کارگردانیِ امیر قویتن و با بازیِ خسروشکیبایی. ● آغاز فعالیت در زمینه‌ی عکاسی اجتماعی. ● شعرخوانی در نمایشگاهِ نقاشی هانیبال الخاص در گالریِ هما. ● کار بر روی مجموعه‌یی از شعرهای اورهان ولی با نامِ ماهی‌ِ مست‌. ● نوشتنِ مجموعه شعرِ ما رُ ببخشین آقای دیکتاتور. ● نوشتن ترانه‌ی تیتراژ برای فیلمِ سینمایی حکم به کارگردانیِ مسعودکیمیایی و خواننده‌گیِ رضایزدانی و بازیِ عزت‌الله‌ انتظامی‌ ، خسروشکیبایی‌، لیلا حاتمی‌ ، بهرام رادان‌ ، پولادکیمیایی‌، مریلازارعی. ‌ ● شرکتِ مجدد در جلسات خانه‌ی ترانه سرایان. ● نوشتن‌ِ ترانه‌ی‌ تیتراژسریالِ زنده‌گی‌ به‌ شرط‌ِ خنده. ● آغاز به جمع آوریِ مجموعه‌یی از ترانه‌های ترانه سرایانِ معاصر با عنوانِ ما ترانه سراییم. ● انتشار آلبومِ همترانه با صدای ‌ محمدرضاآزادپور. (3 ترانه ـ سفر / همترانه‌ / بانو) ● انتشار آلبومِ می‌شناسمت با صدای پرهام. (2 ترانه ـ یه‌ موتور / دریا رُ دریاب)‌ ● انتشار آلبومِ روزهای بی خاطره با صدای سیاوش قمیشی . (3 ترانه ـ تصور کن / یاد من باش / پنجره) ● انتشار آلبومِ با من‌ خطر کن‌‌ با صدای علیرضا بلوری. (2 ترانه بی‌ستاره‌ / سلام‌ بی‌ریا) ● انتشار آلبومِ آبی‌ و سبز و قرمز‌ با صدای گروه‌ کارما. (2 ترانه ـ خوش‌خیال‌ / لیلی‌ گشنه)‌ ● انتشار آلبومِ آواز خوان ، نه آواز با صدای حسن شماعی زاده. (1 ترانه ـ گیتار) ● انتشار آلبومِ شبِ شیشه‌یی با صدای حمید پیروزنیا. (1 ترانه ـ قصه ی شهرِ فرنگ) ● انتشار آلبومِ شاکی‌ با صدای ‌ طوفان‌. (1 ترانه ـ بارون)‌ ● انتشار آلبومِ مارکِ عاشقی با صدای کیوان تافته . (1 ترانه ـ ترانه) 1385 ● کار بر روی ترجمه شعرِ بلندِ زوزه اثرِ آلن گینزبرگ با همکاریِ حسن علیشیری . ● جمع آوریِ اشعارِ پنجمین مجموعه‌ی ترانه‌ها با نامِ تصور کن. ● عکاسی از محمود دولت آبادی. ● ترجمه ترانه‌های احمد کایا با همکاریِ آیدین آقاخانی در مجموعه‌یی با نامِ دیوارها سخن نمی‌گویند. ● جایزه‌ی تندیس طلایی مجله‌ی دنیای تصویر برای بهترین ترانه تیتراژ به رضا یزدانی برای اجرای ترانه‌ی لاله زار در فیلم حکم ساخته مسعود کیمیایی . ● انتشار آلبوم یادِ من باش با صدای فرزین. (3 ترانه ـ یادِ من باش / با من بمون / مادر ) ● انتشارِ آلبومِ قشنگ روزگار با صدای فرامرز آصف. (1 ترانه ـ گل فروش) ● انتشارِ آلبومِ امشب با صدای شیلا. (1 ترانه ـ تو دیگه کی هستی) ● عکاسی از سیمین بهبهانی و همکاری با فصل‌نامه گوهران برای ویژه نامه سیمین بهبهانی. ● کار بر روی مجموعه‌یی از شعرهای چارلز بوکوفسکی با نام به سلامتیِ برادم هیچ کس. ● انتشار آلبومِ عسل با صدای محسن فلاح. (1 ترانه ـ قصه کهنه) ● انتشار آلبومِ منو ببخش با صدای راما. (1 ترانه ـ فدای چشات)‌ ‌ ● انتشار آلبومِ نه دیگه‌ با صدای آریان. (3 ترانه ـ بهار / بنویس‌ / خونه)‌ ● عکاسی از مسعود کیمیایی در حال ساختن فیلم رییس. ● ترجمه شعر چپق صلح به زبان انگلیسی توسط خانم مهسا سماواتی. ● نوشتن ترانه برای فیلم رییس، ساخته‌ی مسعود کیمیایی با آهنگسازی و اجرای رضا یزدانی با بازی فرامرزقریبیان، امین تارخ، خسرو شکیبایی، پولاد کیمیایی، لعیا زنگنه، مهناز افشار و... ● نوشتن مجموعه‌یی از شعرهای کوتاه با عنوان هایکوهای زندان. ● انتشارآلبوم هیس به خوانندگی و آهنگسازی رضایزدانی. (9 ترانه- شمال/ آوازه خون / مش رمضون/ یکی در میون/ برج/ نانوشته/ کارتون/ زندگی نامه/ دنیای وارونه) ● انتشار آلبومِ ترانه باران با صدای شاهرخ. (1ترانه ـ نازنین )‌ ● انتشار آلبومِ هیشکی مثِ تو نمی‌شه با صدای فرهاد جواهرکلام. (10 ترانه ـ هیشکی مثِ تو نمی‌شه / با یه چش به هم زدن / می‌خوام همه دنیا اینُ بدونن / تنها / جای تو این جا خالیه / خیلی دلم تنگه برات / چشمم تو رُ گرفته / یادت نره / آخرین عشقِ همیشه) ● انتشار آلبومِ لحظه دیدار با صدای چنگیز حبیبیان. (1 ترانه ـ فرصت)‌ ● انتشار آلبومِ آدم آهنی با صدای عباس شادکمالی. (1 ترانه ـ چشم، چشم، دو ابرو)‌ 1386 ● انتشار پنجمین مجموعه ترانه با نام تصور کن توسط انتشارات نگاه. ● انتشار ترانه‌های احمد کایا در مجموعه‌ی دیوارها سخن نمی‌گویند توسط انتشارات نگاه. ● انتشار شعرهای اورهان ولی در مجموعه‌ی ماهی مست توسط انتشارات نگاه. ● انتشار شعرهای مختوم قلی فراغی در مجموعه‌ی چشمان تو قاتل منند توسط انتشارات نگاه. ● نوشتن مجموعه شعری با عنوان گریه‌های گربه‌ی خاکستری. ● انتشار آلبوم رهسپار با صدای سام اسدی (1 ترانه - منُ ببخش) ● انتشار آلبوم اوج با صدای فرزان (1 ترانه – دختر ناز ایرون) ● انتشار آلبوم شبح با صدای بهنام صفاریان. (1 ترانه ـ شب انتظار من) ● ترجمه‌ی کتاب جنس ضعیف از اوریانافالاچی. ● عکاسی از جواد مجابی، شیرین عبادی، محمد حقوقی و... ● همکاری با امیر محمد قاسمی زاده در ساخت مستندی درباره سیمین بهبهانی با نام یک دریچه آزادی. ● نوشتن ترانه‌ی متن برای فیلم سینمایی رفقای فراموش شده به کارگردانی روزبه روحی پور با آهنگسازی و اجرای رضا یزدانی. ● ترجمه‌ی مجموعه‌یی از اشعار لویی آراگون با یلدا گلرویی. ● نوشتن فیلم‌نامه‌یی با عنوان خاطرات یک چاقو.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 20 منبع :

نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و رئیس سابق انجمن قلم کانادا است .[۱] آثار او به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شده‌است. زندگینامه رضا براهنی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، در تبریز به دنیا آمد خانواده‌اش زندگی فقیرانه‌ای داشتند و وی در ضمن آموزشهای دبستانی و دبیرستانی به ناگزیر کار می‌کرد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت و شروع به تدریس کرد . یک سال بعد که به ایران آمد دستگیر و زندانی شد. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بار دیگر به آمریکا رفت در سال ۱۳۵۶ جایزه بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی را گرفت. [۲] آثار ادبی اشعار • آهوان باغ (۱۳۴۱) • جنگل و شهر (۱۳۴۳) • شبی از نیمروز(۱۳۴۴) • مصیبتی زیر آفتاب(۱۳۴۹) • گل بر گسترده ماه(۱۳۴۹) • ظل الله(۱۳۵۸) • نقاب‌ها و بندها (انگلیسی)(۱۳۵۶) • غم‌های بزرگ(۱۳۶۳) • بیا کنار پنجره(۱۳۶۷) • خطاب به پروانه‌ها • اسماعیل(۱۳۶۶)[۳] , [۴] رمان • آواز کشتگان • رازهای سرزمین من • آزاده خانم و نویسنده‌اش، ناشر: انتشارات کاروان • الیاس در نیویورک • روزگار دوزخی آقای ایاز • چاه به چاه • بعد از عروسی چه گذشت[۵] , [۶] نقد ادبی • طلا در مس • قصه‌نویسی • کیمیا و خاک • تاریخ مذکر • در انقلاب ایران • خطاب به پروانه‌ها یا چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم • گزارش به نسل بی سن فردا (سخنرانیهاومصاحبه‌ها)[۷] جوایز • برنده جایزه ادبی یلدا (۱۳۸۴)، برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی. [۸]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 879 ق)، عارف، شاعر و نویسنده. معروف به پیرجمالى و جمالى. وى از اهالى اردستان اصفهان و از عرفاى بزرگ عهد شاهرخ میرزا، پسر تیمور لنگ، بود. جمالى بنیانگذار طریقه‏ى پیرجمالیه در تصوف بود و كتابهاى بسیارى به نظم و نثر فارسى نوشت. از آثارش: «احكام المحبین»؛ «استقامت نامه»؛ «بدایه المحبه»؛ «دیوان قصاید غزلیات و ترجیعات»؛ «روح‏القدس»؛ «كشف الارواح»؛ «معلومات».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(وف 1336 ش)، پزشك و نویسنده. تحصیلات پزشكى خود را در فرانسه به پایان رساند. چند دوره از طرف مردم سمنان و دامغان و جندق وكالت مجلس را به عهده داشت. از رجال علم و ادب و از پزشكان بنام بود و در مجله «یغما» مقالات از او به چاپ رسیده است. در اواخر عمر كتابهاى خود را به كتابخانه‏ى دانشكده‏ى پزشكى و كتابخانه‏ى ملى اهدا كرد. آثار وى: «پزشكى قانونى»؛ «حفظ الصحه‏ى عملى یا كلید صحت»؛ «دستور مادران جوان»؛ «سوزاك».[1] فرزند قربان‏خان، در 1254 ش متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى دارالفنون شد و به تحصیل فن پزشكى پرداخت و درجه‏ى دكترا گرفت و به طبابت مشغول شد. به هنگام نهضت مشروطیت، مشروطه‏خواهان را یارى مى‏داد و با آنها حشر و نشر داشت و تدریجا در محافل اجتماعى و سیاسى تهران اسم و رسمى پیدا كرد و با بزرگان و سیاستمداران محشور و نزدیك شد. در انتخابات دوره‏ى سوم مجلس شوراى ملى، از سمنان به وكالت انتخاب شد و در مجلس به فرقه‏ى اعتدالى‏ها ملحق شد و در انتخابات هیئت رئیسه جزء هیئت مباشرت مجلس گردید. در 1306 بنا به دعوت على‏اكبر داور، به عدلیه رفت و رئیس پزشكى قانونى شد. سالیانى دراز در آن سمت بود و در دوره‏ى نهم مجددا از سمنان به وكالت رسید. در ادوار دهم، یازدهم و دوازدهم نیز سمت خود را حفظ كرد. قزل‏ایاغ مردى دانشمند و ادیب بود. چندى نیز در فرانسه به تحصیل و تمرین پرداخت. در اواخر عمر از طبابت اعراض نموده و ایام خود را به مطالعه و معالجه مى‏گذرانید. در 1334 قریب پانصد جلد از كتابهاى طبى خود را به كتابخانه‏ى مجلس اهدا نمود. وفات او در سال 1336 ش اتفاق افتاد. تالیفاتى نیز در رشته‏ى پزشكى از خود باقى گذاشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1344 -1258 ش)، ادیب، مدرس، نویسنده و شاعر. وى در قریه‏ى گركان تفرش از توابع اراك به دنیا آمد. مقدمات زبان فارسى و عربى را در زادگاه خود در خانه‏ى پدر آموخت. در 1311 ق به تهران آمد و زبان و ادبیات عرب و ریاضى را نزد برادر بزرگش، میرزا غلامرضا، تكمیل كرد. بعد «مطول» را در محضر شیخ باقر تهرانى، قوانین و شرح «مطالع» و هئیت و نجوم را نزد سید محمد جواد قاهانى، علم اصول را در مدرسه‏ى حاج ابوالحسن از سید محمد جمارانى، منطق و حكمت را در مدرسه سپهسالار جدید در محضر میراز طاهر تنكابنى و زبان فرانسه را در مدرسه‏ى دارالفنون آموخت و بعد وارد خدمت وزارت معارف شد و در مدرسه‏ى علمیه كه تنها آموزشگاه به طرز جدید بود و در مدرسه‏ى نظام به تدریس پرداخت. از جمله شاگردانش محمد تقى‏خان پسیان شهید و برادر و پسر عمویش، سلطان غلامرضاخان، علیقلى‏خان بودند. وى چندى در مدرسه‏ى دارالفنون و سپس در دانشسراى عالى به تدریس اشتغال داشت. قریب در مقام استادى، در دانشكده‏ى ادبیات تهران، تدریس زبان و ادبیات فارسى را عهده‏دار بود. از جمله آثارش: «بدایه الادب»؛ «بدیع»؛ تصحیح «كلیله و دمه»؛ تصحیح «گلستان»؛ تصحیح «تاریخ برامكه»؛ «دستور زبان فارسى»؛ «قواعد فارسى در صرف و نحو»؛ «فوائد الادب»؛ «قرائت فارسى»؛ «سخنان شیوا»؛ «كتاب املاء»؛ «دیوان» شعر.[1] (بخش 1) عبدالعظیم، ادیب و استاد دانشگاه تهران (و. گرگان 1257- ف. تهران 3 فروردین 1344 ه.ش) وى قریب 67 سال به تدریس زبان و ادب فارسى مشغول بود. از آثار اوست: قواعد فارسى (صرف و نحو فارسى، 3 جلد)، دستور زبان فارسى (4 جلد)، دستور زبان فارسى به همراهى چهار استاد دیگر (2 جلد)، بدایةالادب، فوایدالادب (6 جلد)، كتاب املاء (3 جلد)، قرائت فارسى (با همكارى چند تن از فاضلان) 2 جلد، كتاب فارسى (از انتشارات مؤسسه‏ى وعظ و خطابه)، تصحیح كلیله و دمنه‏ى نصراللَّه بن عبدالحمید (كه مكرر بطبع رسیده)، تصحیح گلستان سعدى با مقدمه‏ى مشروح، تصحیح بوستان سعدى، تصحیح تاریخ برامكه به ضمیمه‏ى رساله‏اى در احوال برمكیان. وى به سبب زمین خوردن دچار شكستگى استخوان پاى چپ شد و بسترى گردید و به سبب كهولت و ناراحتى ناشى از شكستگى پا و عمل جراحى به تدریج قوایش به تحلیل رفت و در نتیجه به رحمت ایزدى پیوست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ش)، ریاضیدان، نویسنده و مترجم. آثار وى: «جبر براى سال سوم دبیرستانها»؛ «جبر و مثلث سال ششم طبیعى»؛ «حل المسائل مكانیك»؛ «حل المسائل هندسه»؛ «رسم فنى»؛ «متمم هندسه»؛ «هندسه ترسیمى و رقومى»، ترجمه؛ «هندسه‏ى فضایى»؛ «هندسه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(429 -352 ق)، حافظ، محدث، مورخ، فقیه، زاهد و مصنف. محدث هرات بود. ابونضر فامى گوید كه وى بیش از هزار و دویست استاد داشته است. وى از عباس بن فضل نضرویى و جد مادرى‏اش، محمد بن عمر بن حفصویه، و ابوالفضل محمد بن عبدالله سیارى و عبدالله بن احمدن بن حمویه سرخسى و زاهر بن احمد سرخسى فقیه و خلیل بن احمد سجزى و حسین شماخى صفار و ابومنصور محمد بن عبدالله بزاز حدیث شنید.شیخ الاسلام عبدالله انصارى هروى و ابوالفضل احمد بن ابى‏عاصم صیدلانى و حسین بن محمد بن مت و اهل هرات از وى حدیث روایت كردند. خواجه عبدالله انصارى در «جرح و تعدیل» به او احتجاج كرده است. از آثارش: «الوفیات» یا «تاریخ السنین» در «وفیات العلماء» از قرن اول تا 429 ق، در دو مجلد؛ «نسیم المهج»؛ كتاب «الأنس و السلوه»؛ «شمائل العباد»؛ «الرمى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. از نویسندگان و مترجمان پركار معاصر بود. از آثار وى: «از منگلفیه تا شاه»، تاریخ هواپیمایى؛ «چهار سرباز پیاده‏ى ارتش آلمان»، ترجمه؛ «در پناه بودن از خطر حملات هوایى»؛ «فتح آسمان».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1283 ش)، نویسنده. در تنكابن به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در كالج آمریكایى تهران به پایان رساند و رد 1310 ش لیسانس خویش را در رشته‏ى حقوق از دانشكده‏ى هاملیتن آمریكا از طریق مكاتبه گرفت. در 1311 ش لیسانس حقوق را از دانشكده‏ى حقوق تهران دریافت كرد و در ضمن به تحصیل فقه و اصول هم پرداخت.او در 1328 ش به افتاق مصدق و تنى چند در كاخ شاه متحصن شد. وى مشاغل مخلتفى را عهده‏دار بود. آموزش حقوق در شعبه‏ى تجارت دبیرستان البرز، مشاورت حقوقى وزارت فرهنگ، وكالت دادگسترى، عضویت هیئت مدیره‏ى كانون وكلا و سپس ریاست آن و یكبار هم شهردار تهران شد و یكبار نیز استاندار گیلان. در دوره‏ى وكالت مجلس در 1333 ش عضو كمیسیون خاص نفت بود. از آثار وى: «آریستوكراتى در ایران»؛ «حقوق بازرگانى و شرح قانون تجارت»؛ «حقوق بین‏الملل خصوصى» تعارض قوانین؛ «مقصرین را بشناسید».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1059 ق)، نویسنده. وى از احفاد شیخ زاهد گیلانى و معاصر با شاه سلیمان صفوى بود. به گفته‏ى خود ایام شباب را در ركاب همایون شاهى به سر برد و بعدها در واقعه فتح قندهار در سال 1059 و در ایام لشكركشى به بغداد، عزلت گزیده است. پدر وى، شیخ ابدال، عهده‏دار تولیت آستان صفویان در اردبیل بود. از جمله آثارش: «سلسه النسب صفویه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1335 ش)، نویسنده. مهندس در رشته معادن بود. از آثار وى: «صنایع ایران بعد از جنگ»؛ «لزوم پرو گرام صنعتى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294 ش)، كارگردان و نویسنده. وى در شیراز به دنیا آمد، از فارغ‏التحصیلان رشته ادبیات از دانشگاه تهران بوده، وى از جمله كارگردانان، نویسندگان و بازیگران فیلم فارسى است. بازى در تیاتر را از سال 1322 با نمایش «بزم بهرام گور» شروع نمود. نمایشهاى عمده‏اش: «بوعلى سینا»؛ «رستاخیز سلاطین»؛ و فعالتى سینما را از سال 1327 با تاسیس استودیو آریا با همكارى مهدى امیر قاسم خانى، مفید غیاثى و احمد شیرازى از سر گرفت. عمده‏ى فیلمهایش: «شیر سنگى»؛ «ماهى» و مجموعه‏هاى تلویزیونى: «سربداران»؛ «طالب».[1] متولد: 1294 شیراز- متوفى: 1370 تهران، تحصیلات: فارغ‏التحصیل رشته‏ى ادبیات از دانشگاه تهران- فارغ‏التحصیل هنرستان هنرپیشگى تهران، تاسیس استودیو آریا در 1327، كارگردان، نویسنده، تهیه‏كننده، از اعضاى هیئت مدیره اتحادیه صنایع فیلم ملى ایران (دهه‏ى چهل)، فعالیت در دوبله- فعالیت در تلویزیون- بازى در تئاتر از 1322، شروع بازیگرى: چشم به راه (تهیه‏كننده، كارگردان، نویسنده، بازیگر- 1337) عمده‏ى فیلمها: بوسه‏ى مادر (كارگردان، نویسنده- 1335)، بازگشت به زندگى (كارگردان، نویسنده- 1336)، راهى به سوى خدا (نمایش داده نشد- 1359)، مادیان (1364)، سمندر (1364)، شیر سنگى (1365)، طلسم (1365)، اتاق یك (1365)، ماهى (1367)، در مسیر تندباد (1367)، برهوت (1367)، دوران سربى (1367)، آخرین مهلت (1368)، عبور از غبار (1368)، رانده شده (1368)، عروس حلبچه (1369)، دلشدگان (1370)، مدرسه‏ى پیرمردها (1370) بازیگر. تولد: 1294 در شیراز. درگذشت: 15 آبان 1370، تهران. عطاءالله زاهد شیرازى در سال 1319 كلاس هاى موسیقى تعلیم آواز را گذارند. سپس دوره‏ى هنرپیشگى را پشت سر گذاشت. پس از آن مدتى اخبار عربى رادیو را به سبب آشنایى با زبان عربى قرائت مى‏كرد. سپس وارد دانشسراى عالى دارالمعلمین تهران شد و پس از ان از رشته‏ى ادبیات دانشگاه تهران فارغ‏التحصیل شد. پدرش از تحصیل كرده‏هاى دارالفنون بود و با موسیقى آشنایى داشت. این امر موجب شد تا نخستین بار در خردسالى در نمایش «رستاخیز سلاطین» (1304) كه موسیقى آن كار پدرش بود بازى كند پس از آن و در كنار تحصیل، از جمله در نمایش‏هاى «سرباز وطن» و «مدرسه‏ى قدیم و مدرسه‏ى جدید» بازى كرد. آشنایى‏اش با سینما و سابقه‏ى بازى در تئاتر موجب شد تا در سالن سینماى محمدخان (پسر عموى پدرش) به عنوان ناطق سینما (دیلماج) متن فیلم‏ها را با صداى بلند براى تماشاگران بخواند. با سكونت در تهران دهه‏ى بیست براى تحصیل در دارالمعلمین، شروع به فعالیت سیاسى كرد و از جمله با مجله‏هاى «تئاتر»، «نمایش»، و روزنامه‏هاى «پشتكار»، «سنگر» و «دوستى ملت» همكارى داشت. آشنایى‏اش با عبدالحسین نوشین سرپرست تئاتر فرهنگ و از پیشكوستان تئاتر در ایران موجب شد تا بازى در تئاتر را جدى‏تر بگیرد. از دیگر نمایش‏هایى كه زاهد در آنها بازى كرد باید به این عنوان‏ها اشاره كرد: «خسیس»، «محمدعلى بیك»، «شاه صفى»، «بارگاه معاویه»، «دختر شكلاتى»، «تاجر ونیزى»، «دزدان اجتماع»، «كارمند دولت» و... سپس مدتى به خارج از كشور رفت و در سال 1327 به ایران بازگشت. همكارى‏اش را با مؤسسه‏ى «ایران نو فیلم» در زمینه‏ى آموزش فن بیان براى صداپیشگى و امور فنى سینما به علاقه‏مندان آغاز كرد. در سال 1328 فیلم «مرا ببخش» را صدا گذاشت، اولین فیلمى كه در ایران صدابرگردان شد. در همین سال، استودیو «آریانا فیلم» را با احمد شیرازى، مهدى امیر قاسم‏خانى و چند تن دیگر تأسیس كرد و اولین فیلم رنگى خارجى را به نام «آهنگ شهرزاد» صدابرگردان نمود. در سال 1335 با كارگردانى «بازگشت به زندگى» به فیلم‏سازى روى آورد، اما پس از ساخت سه فیلم و در حالى كه فیلم «مردم از خوشى» را در حال فیلم‏بردارى داشت جلوى فعالیت هنرى‏اش گرفته شد. زاهد از مؤسسان حسینیه‏ى ارشاد بود و مدتى در آنجا كلاس‏هاى تئاتر و سینما را اداره مى‏كرد. همچنین در دهه‏ى چهل دبیر اتحادیه‏ى تهیه‏كنندگان و رییس و سخنگوى اتحادیه‏ى بازیگران بود. پس از انقلاب اسلامى، فعالیت سینمایى را پس از یك وقفه‏ى طولانى از سر گرفت و به بازیگرى روى آورد. وى از بنیانگذاران انجمن هنرمندان طى این سال ها بود. از جمله فیلم‏هاى وى مى توان این موارد را ذكر كرد: «بوسه‏ى مادر» (فقط نویسنده و كارگردان، 1335)؛ «بازگشت به زندگى» (فقط نویسنده و كارگردان، 1336)؛ «چشم به راه» (كارگردان، نویسنده و مشاركت در تهیه با اكبر دهقان، بازیگر 1337)؛ «راهى به سوى خدا» (بازیگر، به نمایش درنیامد، 1359)؛ «مادیان» (بازیگر، 1364)؛ «سمندر» (بازیگر، 1364)؛ «شیر سنگى» (بازیگر، 1365)؛ «لوحه‏ى صفورا» (كوتاه 1365)؛ «طلسم» (1365)؛ «اتاق شماره‏ى یك» (1365)؛ «ماهى» (1367)؛ «در مسیر تندباد» (1367)؛ «برهوت» (1367)؛ «دوران سربى» (1367)؛ «رانده شده» (1386)؛ «آخرین مهلت» (1368)؛ «عبور از غبار» (1368)؛ «عروس حلبچه» (1369)؛ «مدرسه‏ى پیرمردها» (1369)؛ «دلشدگان» (1370)؛ مجموعه‏هاى تلویزیونى «هزار دستان» (1366 -1358)؛ «طالب» (1363)؛ «سربداران» (1363)؛ «بوعلى سینا» (1365).

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، شاعر، نویسنده و خطاط. در شیراز به دنیا آمد. در سال 1315 ش از دانشسراى مقدماتى شیراز دیپلم گرفت و مدتى به تدریس پرداخت و براى ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشكده ادبیات و دانشسراى عالى به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته‏ى زبان فرانسه نایل آمد. در سال 1342 ش به درخواست خود بازنشسته شد و به تأسیس دبستان نمونه راز همت گماشت. زاهد خط نستعلیق را بسیار خوش مى‏نوشت و صاحب آوازى دلنشین بود و سالها در جلسات كانون دانش پاریس و انجمنهاى ادبى هدایت و خواجو شركت مى‏كرد. اثر وى كتابى به نام «طرز تدریس در دبستان» است. او همچنین مقالاتى ادبى و اجتماعى را از زبان فرانسه به فارسى ترجمه و در روزنامه‏ى پارس و سایر روزنامه‏هاى شیراز منتشر كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، طبیب و نویسنده. در همدان متولد شد. از كودكى به تشویق پدر به تحصیل مشغول شد، زبان عربى و مقدمات را نزد عموى خویش فراگرفت پس از آن به تحصیل علوم ریاضى مشغول شد و چون به طب علاقه‏ى وافرى داشت به تحصیل و پس از آن به طبابت پرداخت پس از تاسیس دارالفنون از همدان به تهران آمد و به تصحیل علم طب جدید پرداخت و پس از اندك زمانى معلم طب جدید و قدیم این مدرسه شد پس از چندى طبیب نایب‏السلطنه كامران میرزا شد در ضمن تحصیل زبان فرانسه را آموخت و از طرف دولت براى تكمیل تحصیلات خویش عازم فرانسه شد و پس از اخذ درجه‏ى دكترى به تهران بازآمد و معلم طب فرنگى دارالفنون شد. از آثار وى: «احیاء الاطفال ناصرى»؛ «امراض عصبانى»؛ «تشریح البشر»؛ «جواهر التشریح»؛ «جواهر الحكمه»؛ «ضیاء العیون»، در كحالى.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1308 -1231 ق)، نویسنده و معلم دارالفنون. وى در سال 1260 ق در زمان سلطنت محمدشاه و ناصرالدین‏شاه به ایران آمد، پس از قبول دین اسلام، نام خود را به رضا تغییر داد و میرزا رضاخان نامیده شد. وى ابتدا معلم زبان فرانسه دارالفنون و بعد كارمند وزارت انطباعات و دارالترجمه‏ى دولتى (مترجم زبان فرانسوى و انگلیسى) بود. در تهران وفات یافت. و در گورستان خارج از دروازه‏ى شهر رى در محلى كه موسوم به آب‏ابنار قاسم‏خان، به خاك سپرده شد. از وى یادداشتهاى ارزنده‏اى راجع به اوضاع اجتماعى و سیاسى ایران باقى مانده كه قسمتى از آن را دكتر خلیل خان ثقفى اعلم‏الدوله در كتاب «مقدمات گوناگون» نقل كرده است. از آثار وى: «تاریخ سنت هلن تاریخ مختصر ناپلئون»؛ «گرامر فرانسه به فارسى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1281 ق)، عالم و نویسنده. از آثار وى: «اثبات الامامة الخاصة بالكتاب والسنة»؛ «تحفة الانام فى معرفة الامام».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1344 -1252 ق)، نویسنده. در محلات متولد شد. در بیست و سه سالگى به هوس سیاحت و جهانگردى به ممالك اروپا، آسیا، آمریكا و افریقا سفر كرد. وى در ضمن سفر به سید جمال‏الدین اسدآبادى دیدار كرد و با وى طرح دوستى ریخت. در زمان مراجعت سید جمال به تهران، وى مورد سوءظن قرار گرفت و چهارده ماه تبعید شد. چون حاجى سیاح، نوشته‏هاى ملكم‏خان، علیه دولت را منتشر مى‏كرد، دوباره مورد سوءظن واقع شد و به جرم بابیگرى، حدود 1309 ق، مدت بیست و دو ماه در قزوین حبس شد. وى در حبس، میرزارضا كرمانى را دید و از او مطالبى دریافت. وى چندى بعد نامه‏اى به اتابك نوشت و سه روز قبل از قتل ناصرالدین شاه به اتابك، در مورد میرزا رضا هشدار داد. این امر باعث دولتمندى و ارتقاء وى به سمت لله‏ى احمدشاه شد. سیاح در تهران درگذشت. اثر وى: «سیاحت نامه» در شرح سفره‏هاى خود، در داخل و خارج كشور، در دو مجلد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1321 -1251 ق)، نویسنده. در نایین به دنیا آمد. در سال 1272 ق به تهران آمد و بعد از مدتى به سیاحت در كشورهاى بیگانه پرداخت، مدتى در استانبول اقامت داشت و به حاج میرزا صفا ارادت مى‏ورزید و از طرف او به حاجى پیرزاده ملقب شد. حاجى پیرزاده به وسیله‏ى او با حاجى میرزا حسین خان سپهسالار آشنا شد و در سفرها همراه وى بود. دو سفر به اروپا كرد و اكثر ممالك را به قدم سیاحت پیمود. وى در هفتاد سالگى در تهران درگذشت و در صفاییه شهر رى دفن شد. از آثار وى: «سیاحت‏نامه‏ى پارس» یا سفرنامه‏ى پاریس».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع :

علامه حاج سيدمحمدتقي تقوي قزويني به سال 1159 هـ.ش ( هـ .ق ) ، در قزوين ديده به جهان گشود. پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت. سيدمحمدتقي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. وي سرانجام در سال 1270 هجري قمري ديده از جهان فروبست.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : علامه حاج سيدمحمد تقي قزويني پس از آموختن مقدمات ، ادبيات عرب ، رياضيات ، فقه و اصول به فراگيري علوم كلام و حكمت نزد استادان زمان خود پرداخت. آن گاه به زيارت بيت الله الحرام مشرف شد و براي تكميل علوم ديني به عتبات عاليات سفر كرد و به كسب كمالات معنوي و طي مراحل عرفاني همت گماشت.استادان و مربيان : سيدمحمد تقي تقوي قزويني علوم كلام و حكمت را از محضر علامه مازندراني معروف به «جدلي» فراگرفت. وي همچنين از محضر سيدمحمد مجاهد كه در اصفهان عهده دار تدريس فقه و اصول بود و نيز از محضر شيخ ابراهيم كرباسي بهره هاي فراوان برد. او پس از آنكه از اصفهان به موطن خود بازگشت ، وارد مدرسه صالحيه شد و در محضر درس بزرگاني چون شهيد ثالث و شيخ محمد صالح برغاني حائري و نيز ملاآقا حكمي قزويني حاضر شد ، و بعد از آن عازم عتبات عاليات گرديد. او ابتدا در كربلا از حوزه درس شريف العلما مازندري حائري (م 1246ق) و سپس از محضر سيدباقر بن سيداحمد قزويني و ملا اسماعيل عقدايي و سيد سليمان طباطبايي يزدي بهره مند گشت و در كاظمين به حوزه درس سيدعبدالله شبر و ديگران ملحق گرديد و به مقام عالي علمي نائل گرديد و از مشايخ خود و همچنين شيخ احمد احسايي اجازه دريافت كرد.زمان و علت فوت : وفات علامه حاج سيد محمدتقي تقوي قزويني در سال 1270 هجري قمري اتفاق افتاد. جسد وي را پس از تشيع با شكوهي به كربلا حمل نموده و در آنجا به خاك سپردند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيدمحمدتقي تقوي قزويني علاوه بر كسب علوم زمان خود و مطالعات بسيار ، به تاليف آثار متعددي نيز دست زد كه آثار قلمي او به سي و دو عنوان مي رسد. او همچنين به شعر و شاعري نيز نزديك بود ، مجموعة از سروده هاي فارسي او در جنگ نفيسي متعلق به كتابخانه امام صادق ( ع) قزوين وجود دارد كه در آنها با نام « رفيع » و گاه « موفق » تخلص كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ جابركاظمي در كتاب خود سلوه الغريب در مورد سيدمحمدتقي تقوي چنين مي گويد: « وي در حكمت و فقه و اصول و فنون اسلامي به سرحد كمال رسيده بود و مردم از اقصي بلاد جهت اخذ دعا به زيارت وي مي شتافتند... » آثار : ارجوزه هايي در صرف و نحو ، فقه ، معاني و بيان ، كلام ، منطق و عرفان ، التجليات ، انوار الاشراق ، برهان العصمه ، تذكرة انبياي بني اسرائيل مدفون در قزوين ، ترجمه نهج البلاغه ، خلاصه التفاسير، ظرايف الحكمه ، نهايه التحرير في شرح التجريد

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

محقق، ادیب، شاعر. تولد: 13 دى 1278(1 رمضان 1317 ق.)؛ اصفهان. درگذشت: 28 تیر 1359، تهران. جلال‏الدین همایى متخلص به «سنا» و «هما» فرزند ابوالقاسم محمدنصیر متخلص به «طرب» فرزند هماى شیرازى اصفهانى (از دانشمندان و سخنوران و سخن شناسان و استادان معاصر)؛ تحصیلات را ابتدا نزد پدر و سپس ابوالقاسم عراقى آغاز كرد و به فراگیرى علوم ابتدایى و مقدمات صرف و نحو عربى و منطق و معانى بیان پرداخت. سپس در مدرسه‏ى حقایق و سپس در مدرسه‏ى قدسیه و مدت بیست سال در مدرسه‏ى نیماورد اصفهان حجره‏نشینى نمود. سیوطى و مغنى و الفیه و شرح لمعه و مطول را نزد استادانى چون آقا سید محمدباقر درچه‏اى، آیت‏الله شیخ على یزدى، آقا شیخ محمد كاشانى و ادبیات عرب را نزد سید محمدكاظم كروندى و اساتیدى دیگرى چون عبدالكریم گزى و فقه و اصول را نزد سید محمدصادق خاتون آبادى و آقا سید مهدى درچه‏اى آموخت، وى سرانجام اجازه‏ى اجتهاد دریافت كرد. در علوم عقلى، استاد وى محمد خراسانى معروف به حكیم بود كه شرح شمسیه و اسفار ملا صدراى شیرازى و شفاى ابن سینا و دو دوره فلسفه و اشراق را نزد وى و اسدالله حكیم خواند. استادان دیگر او در معقول و نجوم و هیئت و ریاضى جدید و اسطرلاب و استخراج تقویم سید على جناب و در طب محمد حكیم و میرزا على آقا و ابوالقاسم ناصر و حكمت احمدآبادى بودند. هیئت مسطحه استدلالى و نجوم را نزد آیت‏الله رحیم ارباب تلمذ نمود. وى سپس به تدریس در مدارس اصفهان مشغول شد. از سال 1302 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. چندى در دبیرستان‏هاى تبریز به تدریس اشتغال داشت، آنگاه به تهران آمد. ابتدا در دبیرستان دارالفنون به تدریس مشغول شد، هفته‏اى چند ساعت هم در دبیرستان شرف تدریس مى‏كرد و همچنین در دبیرستان نظام و دانشكده‏ى افسرى نیز تدریس داشت. سپس در دانشگاه ادبیات و دانشكده‏ى حقوق تهران به عنوان استاد در دوره‏ى فوق لیسانس و دكترى به تدریس پرداخت. تا سال 1345 بنا به درخواست خود بازنشسته شد و تا آخر عمر در تهران زیست و با وجود بیمارى همواره به كار مطالعه و تحقیق و تألیف مشغول بود. استاد همایى عضو فرهنگستان ایران و نیز انجمن تحقیق در ادبیات و زبان‏هاى خارجى بود و با مؤسسه لغت‏نامه دهخدا همكارى داشت. از جمله همایش‏ها و مراسم‏هایى كه استاد در آنها شركت نموده، مى‏توان به این موارد اشاره نمود: شركت در انجمن‏هاى ادبى؛ شركت در كنگره‏ى فردوسى (1313)؛ شركت در نخستین كنگره‏ى نویسندگان (تیر 1325)؛ شركت در كنگره‏ى ابن سینا (اردیبهشت 1333)؛ سفر به بیروت (1334)؛ جهت افتتاح كرسى زبان فارسى در دانشگاه بیروت؛ شركت در مجلس یادبود احمد بهمنیار (12 آبان 1334)؛ شركت در كنگره‏ى هفتصدمین سال درگذشت مولوى (آبان 1336)؛ سخنرانى در برنامه‏ى مرزهاى ارتش در رادیو ایران؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد ابوالحسن فروغى (بهمن 1338)؛ شركت در مجلس بزرگداشت استاد بدیع‏الزمان فروزانفر (29 اردیبهشت 1349)؛ شركت در مجلس بزرگداشت دكتر محمد معین (13 تیر 1350)؛ شركت در كنگره‏ى ابوریحان بیرونى (1352). استاد همایى به دو زبان فارسى و عربى شعر مى‏گفت. قصاید عربى او در برخى از مجلات و جراید ادبى دیده شده است. وى شعر فارسى را به سبك قدیم مى‏سرود و در ساختن ماده تاریخ مهارت داشت. علاوه بر مقاله‏هاى وى در مجلات و رونامه‏هاى «ارمغان»، «اطلاعات»، «ایران‏شناسى»، «تعلیم و تربیت»، «تماشا»، «جاویدان خرد»، «جوانان رستاخیز»، «رادیو ایران»، «سالنامه‏ى آریان»، «سالنامه‏ى شرق»، «سخن»، «مرزهاى دانش»، «معارف اسلامى»، «مهر»، «وحید» و «یغما»، از آثار تألیف وى مى‏توان به عنوان‏هاى زیر اشاره نمود: خیامى‏نامه (در تجزیه و تحلیل آثار علمى و ادبى حكیم عمر خیام، جلد اول، 1346)؛ تاریخ ادبیات ایران (تبریز، 1309 -1308، در سال 1308، براى تألیف این كتاب جلال‏الدین همایى به نشان علمى درجه‏ى دوم نایل آمد)؛ غزالى‏نامه (شرح حال و آثار و عقاید و افكار ادبى و مذهبى و فلسفى و عرفانى امام ابوحامد غزالى، 1317)؛ اسرار و آثار واقعه كربلا (چاپ دوم، 1357)؛ فنون بلاغت و صناعات ادبى (1354)؛ رساله درباره‏ى شرح احوال شعراى اصفهان قرن سیزده و چهارده و پانزده، صناعات ادبى (یك كتاب براى سطح دانشگاه‏ها و یك كتاب براى سطح دبیرستان‏ها)، تاریخ اصفهان تحقیق در احوال آخوند میر مؤلف حبیب‏السیر و میرخواند صاحب روضة الصفا، مولانا چه مى‏گوید (دو جلد، جلد اول 1354، جلد دوم 1355)؛ طلبه‏ى عطار و نسیم گلستان؛ سیر مثنوى مولوى (داستان قلعه‏ى ذات الصور)؛ مقام حافظ؛ طب خانه (1342)؛ شرح حال احوال سروش اصفهانى (این رساله در مقدمه‏ى دیوان شاعر كه به وسیله محمدجعفر محجوب تصحیح شده، منتشر كرده است، از صفحه 1 الى صفحه 90)؛ صرف و نحو و قرائت عربى (سه جلد)؛ رساله‏ى تحقیقى در احوالات مولانا، منتخب اشعار؛ دوره‏ى كتاب درسى فارسى- دستور و تاریخ ادبیات؛ دستور كلاس‏هاى پنجم و ششم ابتدایى؛ دستور زبان (با مشاركت چهار استاد دیگر، دو جزء، 1329 -1328)؛ رساله‏ى تحقیقى درباره‏ى دستور زبان فارسى؛ سه جلد كتاب فارسى دبیرستانى؛ دستور زبان فارسى دوره‏ى ابتدایى؛ تاریخ علوم اسلامى (تقریرات همایى در دوره‏ى دكتراى ادبیات فارسى دانشگاه تهران، 1348)؛ تصوف در اسلام (نگاهى به عرفان شیخ ابوسعید ابوالخیر، 1362)؛ دیوان سنا (دیوان اشعار همایى به اهتمام دكتر ماهدخت بانو همایى، جلد اول، خرداد 1364). از جمله آثارى كه به تصحیح و تحشیه‏ى آنها اقدام نمود مى‏توان به این عنوان‏ها اشاره نمود: دانشنامه (1. دیوان غبار. 2. غزلیات سنا، 3. دیوان زرگر اصفهانى، 4. غزلیات دیوانه‏ى قمثه، 5. دیوان نیاز جوشقانى، اصفهان، 1342، به اهتمام همایى)؛ نصیحة الملوك (امام محمد غزالى، 1316)؛ التفهیم لاوائل صناعة التنجیم (ابوریحان بیرونى، 1316)؛ مصباح الهدایة و مفتاح الكفایة (عزیزالدین محمود كاشانى، 1325)؛ دیوان طرب (1342)؛ مختارى‏نامه (عثمان مختارى، 1361)؛ دیوان حكیم مختارى غزنوى؛ مثنوى ولدنامه (بهاءالدین ولد، 1316)؛ منتخب اخلاق ناصرى (تألیف خواجه نصیر طوسى، 1320)؛ مقدمه‏ى اخلاق ناصرى (1335)؛ نصیحةالملوك (امام محمد غرالى)؛ كنوز المغربین در علوم غریبه (منسوب به حكیم ابوعلى سینا)؛ معیارالعقول (1331)؛ رساله شعوبیه؛ برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانى (طرب، سها، عنقا) (1343)؛ رساله اصفهانى پاسدار؛ مجموعه شعر سرود عشق (1373). استاد همایى در پایان شب ششم ماه رمضان 1400، ق. مطابق با بیست و هشتم تیر 1359 درگذشت و در تكیه لسان‏الارض در اصفهان به خاك سپرده شد. (ح 1358 -1278 ش)، عالم، ادیب، استاد دانشگاه، مورخ، مصحح، مترجم و شاعر، متخلص به سنا. پدرش، ابوالقاسم متخلص به طرب، از ادبا و شعرا و خوشنویسان بود. وى در كوى پاقلعه اصفهان به دنیا آمد. ابتدا نزد والدین خود و سپس در مدرسه‏ى حقایق و مدرسه‏ى قدسیه به فراگیرى مقدمات پرداخت. وى همچنین خط نسخ و ثلث را نزد پدر و میرزا حسن قدسى و ملا محمدتقى كاتب فراگرفت. او ادبیات عرب، سطوح فقه و كلام و رجال را نزد شیخ على یزدى و سید محمدكاظم كروندى اصفهانى و ملا عبدالكریم گزى و میرزا احمد اصفهانى و میرزا محمدصادق خاتون‏آبادى فراگرفت. او مدت هجده سال از محضر شیخ محمد خراسانى بهره برد و از «شرح شمسیه» تا «شرح هدایه» ملا صدرا و «شرح منظومه» و «اشارات» را نزد وى خواند. همایى قسمتى از فنون هیئت و ریاضى جدید و فن اسطرلاب و فن استخراج تقویم را از زیجهاى قدیم، خدمت میرزا سید على جناب گذراند. از دیگر استادان جلال‏الدین همایى: در فلسفه شیخ اسداللَّه حكیم قمشه‏اى متخلص به دیوانه، در معقول و ریاضیات ملا عبدالجواد آدینه‏اى، در طب شیخ محمد حكیم و میرزا ابوالقاسم ناصر حكمت احمدآبادى و در حكمت و نجوم آیت‏اللَّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى را مى‏توان نام برد. وى از آیت‏اللَّه شیخ مرتضى آشتیانى اجازه‏ى روایت و از شیخ محمدحسین فشاركى اجازه‏ى اجتهاد و روایت و از سید محمد نجف‏آبادى مدرس و آیت‏اللَّه حاج میرزا عبدالحسن سید العراقین خاتون‏آبادى پاقلعه‏اى اجازه‏ى اجتهاد دریافت كرد. او در مدارس قدیم تدریس مى‏كرد و از حدود 1300 ش براى تدریس به مدرسه‏ى صارمیه اصفهان رفت. شیخ عباس ادیب حبیب‏آبادى و سید حسن مدرس بیدآبادى و شیخ محمود شریعت‏ریزى از شاگردانش بودند. همایى در حدود 1307 ش وارد خدمت معارف شد و در مدارس متوسطه‏ى تبریز، دارالفنون، شرف مظفرى، دبیرستان نظام، دانشكده‏ى حقوق و دانشكده‏ى ادبیات به تدریس پرداخت. از آثار وى: «تاریخ ادبیات ایران» از قدیمى‏ترین عصر تاریخى تا عصر حاضر؛ «غزالى‏نامه»؛ شرح حال امام محمد غزالى؛ «اسرار و آثار واقعه‏ى كربلا»؛ «تاریخ علوم اسلامى»؛ «خیامى‏نامه»؛ «فنون بلاغت و صناعات ادبى»؛ «مولوى‏نامه»؛ «تصوف در اسلام»؛ «شعوبیه»؛ «تاریخ اصفهان»؛ شرح «مثنوى معنوى» مولوى؛ «دیوان» شعر كه با نام «دیوان سنا» به چاپ رسیده است؛ تصحیح كتابهاى «التفهیم لأوائل صناعة التنجیم» ابوریحان بیرونى، «مصباح الهدایه و مفتاح الكفایة» عزالدین محمود كاشانى، «منتخب اخلاق ناصرى» خواجه نصیرالدین طوسى؛ مقدمه‏ى كتابهاى مثنوى «ولدنامه»، «تاریخ حبیب السیر فى اخبار افراد بشر»، خواند میر، «دیوان» شكیب اصفهانى؛ اهتمام در انتشار «دیوان» عثمان مختارى.[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1355 -1286 ش)، ریاضیدان، استاد دانشگاه، نویسنده و شاعر. در تبریز به دنیا آمد. بعد از اتمام تحصیلات ابتدایى در مدارس اقدسیه و سیروس و متوسطه در دارالفنون موفق به اخذ درجه لیسانس از دانشسراى عالى گردید و تحصیلات تكمیلى بعدى وى شامل درجه لیسانس در علوم ریاضى از دانشكده سور بن (علوم پاریس) و درجه دكتراى دولتى در علوم از دانشگاه پاریس بود. وى سالها در دانشگاه تهران و دانشسراى عالى و دانشكده علوم سمت استادى داشت و علاوه بر آن مشاغلى چون ریاست فرهنگ تهران، ریاست دانشگاه تبریز، ریاست جامعه‏ى لیسانسیه‏هاى دانشسراى عالى، ریاست انجمن نویسندگان ایران و یك دوره ریاست دانشكده‏ى علوم را نیز عهده‏دار بود. دكتر هشترودى صرفا استاد ریاضیات نبود و علاوه بر آن فیلسوف نیز بود و با اكثر علوم و هنرها آشنایى كافى داشت. زبان انگلیسى، عربى، تركى استانبولى و روسى را مى‏دانست و در زبان فرانسه استاد بود. وى ضمن شركت در كنگره‏هاى بین‏المللى مختلف و سخنرانى‏هاى متعدد در دانشگاه‏هاى معتبر، تألیفات و تحقیقات متعددى در زمینه علوم ریاضى داشت. تعداد این تحقیقات به نوزده مى‏رسد كه از آن جمله: هندسه، هندسه فضایى، معادلات دیفرانسیل، نظریه اعداد، آنالیز، مكانیك و جبر مى‏باشد. وى بر اثر سكته‏ى قلبى در تهران درگذشت. از آثار وى: «سیر اندیشه‏ى بشر»؛ «التصاقهاى ناهنجار»؛ «دانش و هنر»؛ «سایه‏ها»، شعر؛ «مسئله ملیت»؛ «نظریه‏ى اعداد»؛ «تمرینهاى ریاضیات مقدماتى، هندسه‏ى دوایر در صفحه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1369 -1300 ش)، محقق، مترجم، فرهنگ‏نویس، نویسنده و شاعر، متخلص به هژار. در مهاباد به دنیا آمد. در پنج سالگى نزد پدرش قرآن آموخت و سپس مدتى به مكتب خانه رفت و از آنجا رهسپار خانقاه شیخ برهان شد و پس از فراگرفتن مقدمات، به روستاهاى اطراف عزیمت كرد و در كلاس درس تنى چند از مدرسین علوم اسلامى آن زمان حاضر شد. علاقه‏ى شدید عبدالرحمان به زبان و ادبیات كردى چنان بود كه بسیارى از دواوین شعراى كردى را خوانده بود و بیشتر آنها را از حفظ داشت. وى جزو نخستین كسانى بود كه در جمعیت تجدید حیات كردستان عضو شد. آنگاه بود كه شعر و شاعرى را از سر گرفت و اشعارى را سرود و از طرف قاضى محمد (مقتول 1326 ش) شاعر ملى لقب گرفت و نخستین «دیوان» شعرش را كه «آلكوك» نام داشت منتشر كرد كه این كتاب به زبان تركى نیز ترجمه شده است. وى در پى مبارزاتش به كشورهاى عراق و سوریه و لبنان سفر كرد و هنگامى كه از لبنان به عراق بازگشت به عضویت مجمع علمى آن كشور درآمد. وى علاوه بر آن، عضو آكادمى علوم آذربایجان شوروى و آكادمى علوم كُرد در بغداد و از اعضاى اصلى آكادمى علوم كُرد در پاریس بود. او با دوست دیرینه‏اش هیمن در ایجاد و تأسیس مركز نشر فرهنگ و ادب كرد، انتشارات صلاح‏الدین ایوبى و نشر مجله‏ى كردى «سروه» تلاش فراوانى از خود نشان داد. وى در 1353 ش به ایران آمد و در دانشگاه تهران، ترجمه‏ى كتاب «قانون در طب» ابوعلى سینا را آغاز كرد و با ترجمه‏ى این كتاب به عضویت فرهنگستان زبان فارسى درآمد. با پیروزى انقلاب اسلامى ایران او مجال یافت در زمینه‏ى ادبیات و زبان كردى به فعالیت بیشترى بپردازد. مقبره‏ى هژار در قبرستان بداغ‏السلطان در مهاباد مى‏باشد. از دیگر آثار وى ترجمه‏ى از فارسى به كردى كتابهاى: «رباعیات خیام»، «شرف‏نامه» شرف خان بدلیسى، «یك جلوش بى‏نهایت صفرها» دكتر على شریعتى، «آرى این چنین بود برادر» دكتر على شریعتى و «عرفان، برابرى، آزادى» دكتر على شریعتى؛ ترجمه از عربى به فارسى كتابهاى: «تاریخ سلیمانیه» و «روابط فرهنگى ایران و مصر»؛ ترجمه‏ى قرآن كریم، به كردى؛ «فرهنگ جامع كردى به كردى و فارسى»؛ «دیوان» شعر با نام «بو كوردستان».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم و چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى در شیراز براى تكمیل تحصلاتش به هندوستان رفت و در كراچى علوم جدید و زبان انگلیسى را آموخت و دوره كالج اسلامى آن شهر را به پایان رساند و سپس به شیراز بازگشت. وى در جنگ بین‏الملل اول (1337 -1333 ق) وارد خدمت قشون انگلیسى جنوب ایران شد. پس از انحلال قشون، وى انتشارات هزار را تأسیس كرد و به تألیف و نشر كتاب روى آورد. ركن‏زاده‏ى آدمیت صاحب «دانشمندان و سخن‏سرایان فارس» با وى دوستى داشته و صاحب عنوان را زنده‏ى 1352 ق آورده است. از آثار وى: «حیات مالك اشتر»؛ «دوران پهلوى نماینده‏ى عملیات رضا شاه از 1304 تا 1314 ش»؛ «عارف‏نامه»؛ «بقاء روح»، در چگونگى عالم پس از مرگ جسمانى، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1347 -1269 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به مسرور. در قریه‏ى كوپاى اصفهان به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات مقدماتى به فراگیرى صرف، نحو، معانى، بیان، منطق، فقه، اصول و حكمت نزد اساتید عصر پرداخت. او سپس در مدارس جدید به تحصیل مشغول شد آنگاه به تهران آمد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. وى فنون شعر را از فرصت‏الدوله شیرازى و دهقان سامانى آموخت. او زبانهاى عربى و فرانسه و انگلیسى را خوب مى‏دانست و از زبان پهلوى اطلاعاتى داشت. در 1352 ق كه از طرف انجمن ادبى ایران به نظم آوردن مضامین الواح تخت جمشید به مسابقه گذارده شده بود، مسرور از میان پنجاه شاعر برجسته‏ى شركت كننده حائز رتبه‏ى اول گردید و نیز در موقع افتتاح آرامگاه حكیم فردوسى شعر او مقام اول را به دست آورد. وى گذشته از استادى در زمینه‏ى شعر در نثر نیز توانا بود و از هنر موسیقى و خوشنویسى نیز بهره داشت. مقالات ادبى و تاریخى او در مجلات «ارمغان» و «یغما» چاپ شده است. او مدتى مدیریت برنامه‏هاى ایران در آینه‏ى زمان و شهر سخن را، در رادیو ایران، به عهده داشت. سرانجام در تهران وفات یافت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاك سپرده شد. از آثار وى: «امثال سائره»؛ «خواجو كرمانى»؛ «داستان تاریخى محمود افغان»؛ «ده نفر قزلباش»؛ «فرهنگ زبان»؛ «قران یا سرگذشت لطفعلى خان زند»؛ «نى‏زن بیابان»؛ «هنرنامه»، شعر. اثر دیگر او مجموعه اشعارش مى‏باشد كه نخست تحت نام «راز الهام» در 1338 ش و سپس تحت نام «یادگار سخنیار»، در 1347 ش، در سال وفات وى، منتشر شد.[1] حسین مسرور سخنیار اصفهانى، متخلص به مسرور، فرزند حاجى محمدجواد تاجر كوپایى به سال 1308 هجرى قمرى در كوپاى اصفهان تولد یافته و از پایان تحصیلات به خدمت وزارت فرهنگ درآمده است. حسین مسرور كه شاعرى توانا و استاد بود، در نثر نویسى نیز مهارتى فوق‏العاده داشت و داستان‏هاى تاریخى «ده نفر قزلباش» وى كه تاریخ دوران صفویه را مطرح مى‏سازد، به بهترین وجهى آن عصر را نمایان مى‏سازد. این شاعر كتاب شعرى دارد به نام «راز الهام» كه در سال 1338 خورشیدى منتشر گردیده است. «كرشمه‏ى پرى» بكرشمه‏اى پرى- دل آشنا برى من و یاد روى تو- تو بیاد دیگرى تو اى نسیم سحرى- ببر بجانان خبرى پیك روز جدایى باد خزان تو بودى- كه گلم را ربودى همه گلشن بدیدم- تو ز گل‏ها نبودى تویى اى نگار من- گل من بهار من به سپیده‏دم رسد- شب انتظار من ز گریبان شب چو مه سر آرد بیرون ز غم دوریت شود دلم غرق خون خزان چو گردد سپرى- شود بهار دگرى شكوفه آید به چمن- صبا كند جلوه‏گرى بكرشمه‏اى پرى- دل آشنا برى من و یاد روى تو- تو بیاد دیگرى «عشرت دنیا» عشرت دنیا مصیبت مردم دانا نبود یا كه خود عشرت نصیب مردم دنیا نبود عشق هر جایى، قلم بر عقل پا برجا كشید خاصه ما را كز ازل، خود عقل پا برجا نبود...!

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1279 ش)، پزشك و نویسنده. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه و پزشكى را در زادگاهش گذراند. چندى در سمت ریاست قرنطینه‏ى خوزستان به كار مشغول شد. در 1314 ش به پاریس عزیمت نمود. در انستیتو پاستور تحصیلات خود را تكمیل كرد. پس از بازگشت به ایران در انستیتو پاستور ایران به درمان بیماران مبتلا به هارى پرداخت و حاصل تحقیقات خود را در مجلات بین‏المللى منتشر كرد و به واسطه همان مقالات از طرف سازمان بهداشت جهانى به عنوان كارشناس بین‏المللى برگزیده شد. وى به كشورهاى اروپا و آمریكا سفر كرد و در مراكز بهداشتى آن كشورها به تحقیق و مطالعه پرداخت و در بازگشت به ایران روش جدید مایه‏سازى ضد سل را در ایران مورد استفاده قرار داد. از جمله مشاغل وى: معاونت وزارت بهدارى، نیابت ریاست انستیتو پاستور و ریاست بخش ب. ث. ژ بود. از آثار وى: «بیمارى هارى و اقسام مختلف آن»؛ «درمان ضد هارى»؛ «سخنرانیهاى پرفسور آندره لمى‏یر»، در دانشكده‏ى پزشكى تهران؛ «مایه‏كوبى بر ضد سل بوسیله ب. ث. ژ».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 289 ق)، حافظ، محدث و مصنف. یكى از اركان حدیث در نیشابور و شیخ محدثین در خراسان بود. وى در طلب حدیث سفرهاى بسیار نمود. از اسحاق بن راهویه و سهل بن عثمان و مصور بن ابى‏مزاحم و عمرو بن زراره و ابومصعف و حسین بن ضخاك و سریج بن یونس و ابوبكر بن ابى‏شیبه و ابراهیم بن منذر حزامى و محمد بن عباد مكى و عبیدالله بن عمر قواریرى و ابراهیم بن محمد شافعى و همطبقه‏ى آنان در خراسان و حرمین و عراق حدیث شنید. استادش محمد بن اسماعیل بخارى و زكریا بن محمد بن بكار و احمد بن محمد بن عبیده و ابوحامد بن شرقى و ابوالفضل محمد بن ابراهیم هاشمى و یحیى بن محمد عنبرى و محمد بن یعقوب شیبانى و دیگران از وى حدیث روایت كرده‏اند. اهل حدیث در نیشابور پس از مسلم بن حجاج در نزد او اجتماع مى‏كردند. بعد از درگذشت، ابوعبدالله پوشنجى بر جسد وى نماز گزارد. از آثارش: «المسند»؛ «الأبواب»؛ «التاریخ»؛ «الكنى»؛ «اتباع الاتباع».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. وى از مورخان و نویسندگان مبرز در سده‏ى نهم هجرى قمرى و عهد شاهزادگان تیمورى است كه كتاب «آثار الوزراء» را در شحر حال وزراى اسلام در حدود سال 875 ق براى نظام‏الملك قوام‏الدین خوافى وزیر معروف سلطان حسین‏میرزا نوشته است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1325 ق)، نویسنده. در كرمانشاه به دنیا آمد. وى نزد بزرگان دینى موطن خود به تحصیل پرداخت. اثر وى «دلائل الرجعه» یا «ایمان و رجعت» مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده. از آثار وى: «مطالع الانوار»، در سیرت رسول (ص)، تاریخ خلفاى راشدین و بنى‏امیه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد هفتم)

(1363 -1290 ش)، فقیه، مفسر، مورخ، رجالى، نویسنده و شاعر. در یزد متولد شد. پس از تصحیل مقدمات در بیست و یك سالگى براى تكمیل تحصیلات خود به قم مهاجرت كرد و از محضر آیت‏اللَّه حائرى و استادان دیگر استفاده برد. سپس به تهران آمد و به انجام وظائف مذهبى و ترویج دین مشغول شد. گاه گاهى شعر مى‏سرود. و غزلیاتى دارد. از آثارش: «آینه‏ى دانشوران»، دائرةالمعارف گونه‏اى حاوى بیوگرافى علماى یزد و معاصران نویسنده در قم و تاریخ تاسیس حوزه؛ «درس انشاء یا علم بیان»؛ «تفسیر ریحان»؛ ترجمه‏ى فارسى سره «بلوهر»؛ «كتابهایى كه خوانده‏ام».[1] سید على‏رضا (ریحان) یزدى كه سالهاست در تهران اقامت دارند و در آنجا در مسجد سجاد یزدیها در خیابان میرفندرسكى اقامه جماعت مى‏نمایند و هم چند ماهى به هند مسافرت و در حیدرآباد و بمبئى تبلیغ دین و ضمنا تتبع در كتابخانه‏هاى آن سامان مى‏نمایند. آقاى ریحان محرم 1330 قمرى در یزد به دنیا آمده و در حال حاضر شصت و پنجسال از عمرش مى‏گذرد. وى ترجمه خود را در كتاب دانشمندان گمنام یا آئینه دانشوران خود به طور مفصل نوشته است طالبین به آنجا مراجعه نمایند. آثار قلمى ریحان از این قرار است: 1- آئینه دانشوران 2- درس انشاء یا علم بیان 3- بازرگانى محمد (ص) 4- تفسیر ریحان 5- بلوهر ترجمه فارسى سره از عربى 6- كتابهائى كه خوانده‏ام مشتمل بر دوازده جلد 7- داماد كربلا. آقاى ریحان سفرهاى عدیده به كشور پهناور هندوستان نموده و از بسیارى از شهرهاى مهم آن دیدن و كتابخانه‏هاى عمومى و خصوصى آنجا را دیده و از هر باغ گلى چیده و از هر خرمن خوشه‏اى برداشته و به نام (آنچه من دیده و خوانده‏ام) تدوین نموده است. نگارنده در دو سفرى كه در سال 1389 و سال 1390 قمرى به هندوستان رفتم دو ماهى در مدینه هتل حیدرآباددكن با معظم‏له مصاحب و مجاور و ناظر سعى و كوشش ایشان بودم ادام‏اللَّه توفیقه. وى داراى ذوق سرشار و طبع روان و موزونى مى‏باشد و اشعار بسیارى سروده كه شایسته است جمع گردد به صورت دیوان ریحان درآید. شاعر، عالم دینى. تولد: 1330، ق.، یزد. درگذشت: 1367. سید علیرضا مدرس متخلص به «ریحان یزدى». فرزند سید محمد مدرس، از تربیت شدگان حوزه‏ى درس عبدالكریم مهرجردى یزدى و یكى از روحانیون یزد بوده است. وى صاحب تألیفاتى چون بازرگانى محمد (ص) و درس انشاء و آینه‏ى دانشوران است. وى شعر نیز سروده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 219 ق)، لغوى، ادیب و نویسنده. ایرانى‏الاصل و ساكن بغداد و معاصر و مورد احترام مامون عباسى بود، و از دانشمندان و حكمت دانان بنام، كه او را در فن بلاغت تالى جاحظ خوانده‏اند. با آن همه فضل و كمال به زندقه متهم شده و در آثار خود تحت تاثیر فرهنگ ایرانى بوده است. از آثار وى: «الایقاع»، «التدرج»؛ «الزمام»؛ «العقل و الجمال»؛ «صفه الدنیا»؛ «الموشح»؛ «النمله والبعوضه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1335 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به ریاضى. در هرات متولد شد و در همان جا به مدرسه رفت. او در مشروطیت به مشهد مقدس آمد و سردسته مجاهدین شد. در سال 1330 ق در اعتراض به دخالت قواى شوروى در صحن مطهر به همراه مجاهدین بست نشست و بارگاه آستان قدس را پناهگاه خود قرار دادند و بعد از بمباران آنجا متفرق گردیدند. از آثار وى: «بحر الفوائد» مشتمل بر دوازده رساله؛ «دیوان ریاضى»، شعر؛ «فیض روحانى»، شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1367 -1286 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در كرمان متولد شد و پس از تحصیلات ابتدایى و متوسطه، تحصیلات دانشگاهى را در دارالمعلمین عالى تهران و سوربن فرانسه ادامه داد و به دریافت دكتراى نجوم نایل گشت. وى پس از مراجعت به ایران، از سال 1317 ش در دانشكده‏ى علوم و دانشسراى عالى و سایر موسسات آموزش عالى به تدریس پرداخت. او از سال 1325 ش اقدام به استخراج تقویم رسمى ایران كرد و تا سال 1369 ش روزشمار ایرانى را محاسبه مى‏كرد. وى در تهران وفات یافت. از جمله تالیفات او: «هیئت و نجوم»؛ «مقدمه بر نجوم عالى و مثلثات كروى» و «سررسید نامه».[1] استاد. تولد: 1268، كرمان. درگذشت: 18 اسفند 1367. عباس ریاضى كرمانى پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه، تحصیلات دانشگاهى را در دارالمعلمین عالى تهران و سپس در فرانسه ادامه داد و پس از اخذ مدرك دكتراى نجوم از دانشگاه سربن به كشور مراجعت نمود. دكتر عباس ریاضى كرمانى از سال 1317 در دانشكده‏ى علوم دانشگاه تهران و دانشسراى عالى به تدریس پرداخت و به مقام استادى كرسى نجوم در دانشگاه تهران نایل آود. وى از سال 1325 اقدام به استخراج تقویم رسمى ایران از جمله تألیفات او كتاب‏هاى هیئت و نجوم، مقدمه بر نجوم عالى و مثلثات كروى را مى‏توان نام برد. عباس ریاضى كرمانى به سبب كهولت سن در سال 1367 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1287 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. وى در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در اصفهان و تهران به پایان رسانید و در سال 1311 ش به هزینه دولت براى تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1317 ش پس از كسب تخصص در ریاضیات و فیزیك به ایران مراجعت نمود و متصدى كرسى مكانیك عمومى دانشكده‏ى فنى دانشگاه تهران شد. از آثار وى: «مكانیك عمومى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1312 ق)، مدرس و نویسنده. وى در مشهد متولد شد. پس از گذراندن دوره‏ى مكتب و معلم خانه به مدرسه‏ى رحیمیه سعادت وارد شد و پس از طى بالاترین كلاس در آن زمان به خدمت آموزگارى در مدرسه‏ى رحیمیه پذیرفته شد، سپس مدیریت مدرسه‏ى ادب در كوى عیدگاه در به عهده گرفت. وى در سال 1299 ش بخدمت دارایى مشهد منتقل شد و همزمان عهده‏دار مشاغل مختلف بود. از جمله عضو دارایى، نماینده‏ى معارف و اوقاف طبسى، كفیل بخشدارى طبس، معاون كارخانه‏هاى دخانیات در تهران، رییس كارگزینى و بازرسى دارایى استان خراسان، معاون و رییس دارایى و كفالت اداره‏ى قند و شكر مشهد. از آثار وى: «دانشوران خراسان»؛ «راهنماى مشهد»؛ «زندگانى على بن موسى الرضا (ع)».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1318 -1235 ق)، مجتهد و نویسنده. وى برادر كوچكتر میرزا محمدباقر خوانسارى، مؤلف «روضات الجنات»، بود. وى پس از مدتى از زادگاه خویش، خوانسار، براى كسب تحصیل به اصفهان آمد و در زمره‏ى علماى طراز اول اصفهان قرار گرفت. بسیارى از علماى روحانى اصفهان از شاگردان او بودند. وى در سن 81 سالگى در نجف درگذشت و در وادى السالم به خاك سپرده شد. از آثار وى: «الاحكام الایمان»؛ «رساله‏ى عملیه»؛ «مجمع الفوائد، معدن الفوائد، مخزن الفوائد»؛ «مجموعة الرسائل»؛ «میزان الانساب»؛ «اصول الدین»؛ «التجوید»؛ «اصول آل الرسول»، در اصول فقه؛ «حاشیه ریاض»؛ «حاشیه قوانین» و چند اثر دیگر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1377 -1295 ش)، نویسنده و مترجم. در بوشهر متولد شد، بعد از تحصیلات مقدماتى با پدر خود به شیراز و تهران مسافرت كرد. وى در تهران دوره‏ى كالج را به پایان رسانید و از كالج آمریكایى البرز فارغ‏التحصیل شد. وى مدتى رییس كتابخانه‏ى شركت نفت بود. او زبان انگلیسى را خوب آموخت و در ادبیات فارسى و انگلیسى مهارتى یافت. حكایات و داستانهاى اجتماعى كوتاه و مفیدى به سبك جدید نوول دارد. مكتب داستان‏نویسى وى ناتورالیسم است كه حد فاصل شیوه‏ى ادگار آلن‏پوى آمریكایى و چخوف روسى است. برخى از آثار وى: «خیمه شب بازى»؛ «انترى كه لوطیش مرده بود»؛ «سنگ صبور»؛ «تنگسیر»؛ «چراغ آخر».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1322 -1267 ق)، نویسنده و خطاط. وى برادر شیخ احمد روحى و از دوستان سید جمال‏الدین اسدآبادى بود. افضل‏الملك پس از دستگیرى برادرش شیخ احمد و میرزا آقاخان كرمانى و میرزا حسن‏خان خبیرالملك، به استانبول گریخت و پس از مدتى توقف، به طور ناشناس به كرمان بازگشت و اندكى بعد به تهران آمد اما چون از دوستان سید جمال‏الدین اسدآبادى شمرده مى‏شد، دولت به او مظنون بود و به محض ورود به تهران دستگیر و مدتى زندانى شد. شكوائیه‏اى به شاه نوشت و شاه پس از دیدن نامه و پى بردن به فضائل و حسن خطش و با وساطت امین‏الدوله، او را از زندان آزاد كرد. سرانجام در سن پنجاه و پنج سالگى در اصفهان درگذشت. آثارى ادبى و تاریخى از وى برجاى مانده كه ارزنده‏ترین آنها «جغرافیاى بلوچستان» است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 12 شهریور 1395  - 1:01 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

ميرزا مهدي آشتياني در سال 1306 قمري به دنيا آمد. از همان اوان كودكي آثار هوش و استعداد در وي آشكار بود، طوري كه درسن پنج سالگي به تلاوت كامل قرآن مجيد موفق گرديد.ميرزا مهدي علوم ادبي مانند صرف، نحو، معاني، بياي، بديع و همچنين منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فرا گرفت و سپس به درس اساتيد تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد. گروه : علوم انساني رشته : تاريخ و فلسفه والدين و انساب : از پدر و مادري پرهيزگار در ذيقعده سال 1306 قمري ميرزا مهدي پا به عرصه وجود گذاشته شد. پدر و نياكان ميرزا مهدي همه از علماي بزرگ اسلام بوده‏اند. در رأس اين خاندان آيت‏اللّه العظمي حاج ميرزا حسن آشتياني (ره) معروف به ميرزاي آشتياني است. ميرزاي آشتياني به عنوان رئيس علماي تهران در جنبش شكوهمند تحريم تنباكو نقش فوق العاده‏اي را ايفا مي‏كرد. ايشان كه نماينده ميرزاي بزرگ شيرزاي نيز بود در انجام رساندن هدف قيام و رهبري مردم دخالت مستقيم داشت. آن بزرگوار در سال 1319 قمري درگذشت. از شاگردان مبرّز ميرزاي آشتياني، برادرزاده‏اش، مرحوم آيت‏اللّه حاج ميرزا جعفر آشتياني است كه افتخار دامادي استاد را نيز داشته است. او پدر فيلسوف عالي مقام ميرزا مهدي آشتياني مي‏باشد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : از همان اوان كودكي آثار هوش و استعداد در وي آشكار بود، طوري كه درسن پنج سالگي به تلاوت كامل قرآن مجيد موفق گرديد.ميرزا مهدي علوم ادبي مانند صرف، نحو، معاني، بياي، بديع و همچنين منطق و مقدمات فلسفه را نزد پدر دانشمند خود فرا گرفت و سپس به درس اساتيد تهران در علوم و معارف مختلف حاضر شد.آشتياني براي آموختن فقه و اصول، نزد بزرگاني همچون آقا شيخ مسيح طالقاني، آخوند ملا عبدالرسول مازندراني، آقا سيد عبدالكريم لاهيجي و شهيد حاج شيخ فضل اللّه نوري زانو زد و نيز رياضي را نزد آقا شيخ عبدالحسين سيبويه، ميرز اغفار خان نجم الدوله، ميرزا جهانبخش منجم بروجردي و آقا شيخ محمد حسين رياضي فرا گرفت. ايشان همچنين طب قديم را از محضر ميرزا محمد حسين حكيم و آقا ميرزا ابوالقاسم نائيني و طب جديد را از ميرزا علي اكبر خان ناظم الاطبا و ميرزا ابوالحسن خان رئيس الاطبا آموخت.ميرزا مهدي با جديت تمام همه علوم و معارف فوق را نزد دانشمندان و بزرگان عصر آموخت و از بسياري اساتيد خود به اخذ اجازه و گواهي‏نامه علمي نائل شد.ايشان اگرچه در فقه و اصول و رياضي و طب صاحب‏نظر و داراي مقامي ارجمند بود، ولي آنچه بيشتر براي او جاذبه داشت گام نهادن در وادي علوم عقلي و فلسفي بود.ميرزا مهدي آشتياني طي سال‏ها تلاش مستمر و كوشش مداوم در حوزه سالخورده نجف و در جوار آستان قدس علوي، مضجع حضرت اميرالمؤمنين (ع) موفق به اخذ اجازه اجتهاد از همه اساتيد خود شد. استادان و مربيان : ميرزا مهدي آشتياني براي آموختن فقه و اصول، نزد بزرگاني همچون آقا شيخ مسيح طالقاني، آخوند ملا عبدالرسول مازندراني، آقا سيد عبدالكريم لاهيجي و شهيد حاج شيخ فضل اللّه نوري زانو زد و نيز رياضي را نزد آقا شيخ عبدالحسين سيبويه، ميرز اغفار خان نجم الدوله، ميرزا جهانبخش منجم بروجردي و آقا شيخ محمد حسين رياضي فرا گرفت. ايشان همچنين طب قديم را از محضر ميرزا محمد حسين حكيم و آقا ميرزا ابوالقاسم نائيني و طب جديد را از ميرزا علي اكبر خان ناظم الاطبا و ميرزا ابوالحسن خان رئيس الاطبا آموخت. از اساتيد وي در مباحث فلسفه مي توان به موارد زير اشاره كرد: سيدالحكمائ آقا ميرزا ابوالحسن جلوه مرحوم آقا ميرزا حسن كرمانشاهي آقا مير شهاب نيريزي ميرزا هاشم اشكوري نام برد. از اساتيد وي در نجف اشرف عبارتند از: آيت الله آخوند خراساني آيت الله سيد محمد كاظم يزدي آيت الله سيد محمد فيروز آبادي آيت الله ميرزا حسن نائيني آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني همسر و فرزندان : همچنين از يادگارهاي ميرزا مهدي آشتياني فرزند دانشمندش، مهندس جلال الدين آشتياني مي‏باشد كه از اساتيد و نويسندگان تواناي كشورمان به شمار مي‏رود. فرزند ديگر ايشان، آقاي ميرزا جعفر آشتياني است. وقايع ميانسالي : در ماه ذيحجه سال 1368 ه . ق در منزل مرحوم آيت‏اللّه حجت (ره) بودم و مرحوم ميرزا مهدي آشتياني در آنجا وارد بودند.مرحوم آيت‏اللّه العظمي بروجردي و آيت‏اللّه سيد محمد تقي خوانساري براي ديدن ايشان آمدند و بعد از تعارفات و تشريفات، آيت‏اللّه حجت به آيت‏اللّه بروجردي گفتند كه آقاي ميرزا مهدي آشتياني مكاشفه عجيبي دارند و مناسب است خودشان نقل كنند. مرحوم آشتياني فرمودند:من مبتلا به يرقان هستم و براي همين مسافرت به خارج هم نموده‏ام ولي علاج نشده است. در سال 1365 ق كه توده‏اي‏ها - نهايت تسلط را در شمال و غرب ايران داشتند - به مشهد مشرف مي‏شدم. در اتوبوس حالم منقلب شد به طوري كه مسافرين و راننده خيال كردند من سكته كرده‏ام. ماشين را متوقف كردند و مرا بيرون آوردند و در آن حال ديدم كه در عرفات هستم و انوار بسياري از آسمان به زمين مي‏آيد و ديدم كه مردم به يك طرف متوجه هستند. پرسيدم چه خبر است؟ گفتند: حضرت رسول (ص) تشريف آورده‏اند. من به آن طرف رفتم و ديدم چهارده خيمه در كنار يكديگر نصب است. خيمه بزرگي بود كه متعلق به حضرت رسول (ص) بود من در آن خيمه مشرف شدم و حضرت را زيارت كردم. خواستم از كسالت خود و حوائج ديگرم بگويم. گفتند: چون زائر فرزندم رضا (ع) هستي برو به خيمه‏ايكه متعلق به اوست. پس من به خيمه آن حضرت شرفياب شدم و سه حاجت خود را اظهار كردم. اول راجع به كسالتم، فرمودند مقدر شده كه اين كسالت با تو باشد تا از دنيا بروي، دوم راجع به فتنه توده‏اي‏ها، فرمودند به همين زودي شر آنها مرتفع خواهد شد و تا شما با قبور و مجالس سوگواري ما ارتباط داريد در امان هستيد و سوم راجع به حاجت شخصي بودكه فرمودند: اين حاجت هم رواست.» زمان و علت فوت : سرانجام بعد از سال‏ها تحقيق و تدريس و عمري سراسر پارسائي مرغ روح ميرزا مهدي آشتياني، عارف فرزانه و فيلسوف و حكيم عالي‏قدر، پس از يك بيماري طولاني در حوالي ساعت ده صبح روز پنجشنبه، سوم ارديبهشت 1332 ش، برابر با نهم شعبان 1372 ق در تهران و در حالي كه مشغول افاضه مطالبي در مسئله «شق القمر» بود و گاه گاه بلند مي‏فرمود: يا رحمن و يا رحيم يا ارحم الراحمين»، به عالم قدس پركشيد و خطه خاك را از انوار آن وجود تابناك محروم ساخت.يكر مطهر آن مرحوم به قم منتقل شد و پس از تشييع با شكوهي، در جوار كريمه اهل‏بيت (ع) ، حضرت فاطمه معصومه (س) ، نزديك مرقد مرحوم آيت‏اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائري (ره) در مسجد بالاسر مبارك به خاك سپرده شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ميرزا مهدي آشتياني حدود 30 سال در مدرسه سپهسالار و مدرسه ميرزا محمدخان قزويني تدريس داشت. معمولاً روزي سه ساعت و گاهي چهار ساعت تدريس مي‏كردند. علامه سيد جلال الدين آشتياني نوشته‏اند:دوازده دوره الهيات شفا و چهار دوره طبيعيات اين كتاب عظيم را تدريس نموده‏اند. تمهيد القواعد را پنج بار و شرح فصوص را تا قبل از سال 1316ش در طول هجده سال، شش دوره و مجلدات اسفار را در دوره‏هاي متوالي درس داده‏اند.»تسلط ايشان به مباني حكمت و عرفان و تبحر در آثار ملاصدرا باعث مي‏شد تا محفل درس او مورد توجه اهل فضل قرار گيرد.علامه سيد جلال‏الدين آشتياني باز نوشته‏اند:«مرحوم استاد آقا ميرزا مهدي سه سال ايام عيد را به مقصد زيارت حضرت معصومه (س) در قم به اين شهر مسافرت كردند ؛ و در سفر اخير مغفور له، حضرت امام خميني درس اسفار خود را تعطيل كردند و فرمودند، آقاي آشتياني در رتبه اساتيد من هستند...» فعاليتهاي آموزشي : ميرزا مهدي آشتياني طي سال‏ها تلاش مستمر و كوشش مداوم در حوزه سالخورده نجف و در جوار آستان قدس علوي، مضجع حضرت اميرالمؤمنين (ع) موفق به اخذ اجازه اجتهاد از همه اساتيد خود شد. ايشان مدتي را نيز در نجف اشرف به تدريس معقول اشتغال يافت و آن گاه به ايران بازگشت. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا مهدي آشتياني در اوائل شباب تدريس منظومه مي‏كرد. شاگردان : اگر چه ميرزا مهدي آشتياني به علت مسافرت‏هاي زياد و كسالت طولاني به صورت پيوسته و شايان نمي‏توانست به افاده بپردازد، ولي حوزه درس و محفل بحث او تا اواخر عمر شريفش ادامه داشت و جويندگان معارف ناب از زلال درياي علومش استفاده‏ها بردند. نام برخي از شاگردان زبده وي چنين است:1 - آيت‏اللّه سيد علي سيستاني.2 - آيت‏اللّه ميرزا ابوالحسن شعراني.3 - آيت‏اللّه علامه سيد جلال الدّين آشتياني.4 - آيت‏اللّه دكتر مهدي حائري يزدي.5 - آيت‏اللّه علامه محمد تقي جعفري.6 - آيت‏اللّه آخوند ملا علي همداني.7 - آيت‏اللّه شيخ ابوطالب تجليل تبريزي.8 - آيت‏اللّه شهيد مرتضي مطهري.9 - پرفسور عبدالجواد فلاطوري.10 - استاد بديع الزمان فروزان‏فر.11 - دكتر محمد تقي دانش‏پژوه.12 - دكتر مهدي محقق.13 - دكتر ابراهيم آيتي.14 - دكتر محمد صادقي.15 - دكتر محمد جعفر لنگرودي.16 - دكتر موسي جوان.17 - دكتر سيد صادق گوهرين.18 - حكيم حاج شيخ علي محمد جولستاني.19 - حكيم شيخ محمدرضا رباني تربتي.20 - شيخ عبدالكريم روشنا تهراني.21 - آقا شيخ جعفر خندق آبادي.22 - آقا ميرزا محمد علي اديب تهراني.23 - آقا شيخ علي محقق كاشمري.24 - آقا سيد مهدي لاجوردي كاشاني.25 - آقا سيد هوشنگ ميرمطهري.26 - آقا سيد محمد تقي نقوي.27 - آقا سيد محمد حسين آل طيب شوشتري و بسياري ديگر آرا و گرايشهاي خاص : يكي از ويژگي‏هاي برجسته ميرزا مهدي آشتياني اين بودكه در يك محدوده جغرافيايي نمي‏ماند و مسافرت‏هاي متعددي را به مراكز علم و دانش جهان داشت. او طي سفري به بخارا مدت يك سال در آنجا اقامت گزيد و به تدريس حكمت و فلسفه اسلامي مبادرت ورزيد.بعد از آن به مصر، اسكندريه، برلين، پاريس، رم، هند، بلژيك و ديگر نقاط اروپا مسافرت كرد و با فلاسفه و انديشمندان آن ديار مباحثاتي را انجام داد.ملاقات‏هاي ايشان كه در واقع نماينده فلسفه و عرفان اسلامي بود - در آشنايي فلاسفه غرب با مباني بلند و ژرف فلسفه اسلام و ايران تأثير مطلوبي داشت. ________________________________________ آثار : 1 اساس التوحيد ويژگي اثر : اساس التوحيد، ط تهران، دانشگاه تهران. اين كتاب كه قبلاً با مقدمه آقاي منوچهر صدوقي سُها چاپ شده بود اخيراً با مقدمه و تصحيح آيت‏اللّه سيد جلال الدين آشتياني مجدداً به چاپ رسيده است. 2 ترجمه اسفار اربعه 3 ترجمه‏اي بر اشارات بوعلي‏ 4 تعليقه بر اسفار اربعه 5 تعليقه بر اشارات بوعلي‏ 6 تعليقه بر شفاء بوعلي‏ 7 تعليقه بر فصوص ابن عربي‏ 8 تعليقه بر فصوص فارابي‏ 9 تعليقه بر مصباح الانس 10 تعليقه بر منطق منظومه سبزواري‏ 11 حاشيه بر فرائد الاصول‏ 12 ‏حاشيه بر فرائد الاصول‏تعليقه بر حكمت منظومه سبزواري 13 حاشيه بر كفاية الاصول 14 حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري (ره) 15 رساله در اثبات معراج جسماني‏ 16 رساله‏اي در اثبات معاد جسماني‏ 17 رساله‏اي در جبر و تفويض 18 رساله‏اي در حقيقت كتاب و ميزان به مذاق عرفا، ط تهران، 1352 19 رساله‏اي در شق القمر 20 رساله‏اي در علم اجمالي و طلب و اراده 21 شرح بر مشكلات حافظ 22 شرح حديث عمران صابي‏

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

شهيد محمد على رجايى ، در سال 1312 هجري قمري در شهرستان قزوين متولد شد، تحصيلات ابتدايى را تا اخذ گواهينامه ششم ابتداى در همين شهرستان به انجام رساند. در سن چهار سالگى از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تكفل مادر مهربان و منيع الطبع قرار گرفت . در سال 1327 به تهران مهاجرت كرد و سال بعد يعنى در 1328 وارد نيروى هوايى شد. در مدت 5 سال خدمت در نيروى هوايى ، دوره متوسطه را با تحصيل شبانه گذراند، سپس در سال 1335 به دانشسراى عالى رفت و به سال 1338 دوره ليسانس خود را در رشته رياضى به پايان برد و به سمت دبير رياضى به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتيب در شهرستانهاى خوانسار، قزوين و تهران به تدريس ، اشتغال ورزيد. شهيد رجائى در مدت تدريس ، هميشه آموزگارى دلسوز، پركار و شايسته بود و ضمن تدريس ، به فرا گرفتن علوم اسلامى و انجام فعاليتهاى سياسى همت مى گماشت . در سال 1340 به عضويت نهضت آزادى در آمد كه منجر به دستگيرى وى (در ارديبهشت 1342) و پنجاه روز زندان شد. پس ‍ آزادى از زندان با شهيد باهنر به سازماندهى مجدد هيات موتلفه پرداخت و براى پرورش افرادى كه بتوانند نبردى مسلحانه را اداره نمايند به اعزام داوطلبانى به جبهه فلسطين دست زد. در همين رابطه و براى تكميل برنامه مزبور (در سال 1350) خود شخصا به خارج از كشور سفر كرد. ابتدا به فرانسه و تركيه رفت و از آنجا عازم سوريه شد. شهيد رجايى همگام با فعاليتهاى سياسى لحظه اى نيز از خدمات فرهنگى غافل نبود از آن جمله تدريس در مدارس كمال و رفاه ، همكارى با بنياد رفاه و تعاون اسلامى با همكارى شهيد مظلوم آيت الله دكتر بهشتى و شهيد دكتر باهنر و آيت الله هاشمى رفسنجانى . ايشان با نهايت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهاى انفرادى رژيم پهلوى انواع و اقسام شكنجه ها را تحمل نمود و چون كوهى استوار مقاومت كرد. در اثر اين مقاومتها او را به زندان قصر و سپس به اوين فرستادند. او در زندان به ماهيت واقعى منافقين پى برد و از آنها تبرى جست . دوران زندان مجموعا چهار سال به درازا كشيد و شهيد رجائى در سال 1357 با اوج گيرى انقلاب اسلامى همراه ديگر زندانيان سياسى آزاد شد و بلافاصله وارد مبارزات سياسى و فرهنگى گرديد و به اتفاق عده اى از همكارانش براى بسيج و سازماندهى مبارزات مخفى معلمان مسلمان ، تلاش گسترده اى را آغاز كرد و موفق به ايجاد انجمن اسلامى معلمان شد. او در راه پيماييهاى عظيم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان كوشيد و نقش ‍ موثرى در فعاليتهاى تبليغاتى آنها داشت . شهيد رجائى پس از پيروزى انقلاب اسلامى و در سال 1358، مسئوليت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتى كردن كليه مدارس شد. سپس به عنوان نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى انتخاب گرديد و به دنبال تمايل مجلس شوراى اسلامى در تاريخ 18/5/1359 به عنوان اولين نخست وزير جمهورى اسلامى ايران به مجلس معرفى و با راى قاطع به نخست وزيرى انتخاب شد. شهيد رجائى در اين مسئوليت خطير، على رغم اين كه به فاصله بسيار كوتاهى با توطئه عظيم استكبار جهانى در ايجاد جنگ تحميلى از سوى رژيم صدام روبرو شد و همچنين كارشكنى هاى بنى صدر و متحدانش و خرابكاريهاى منافقين و ساواكيها را در پيش رو داشت ، اما توانست به بهترين وجه از عهده انجام وظايف و مسئوليتهاى سنگين خود بر آيد. به دنبال عزل بنى صدر از رياست جمهورى ، شهيد رجائى با راى اكثريت مردم محرومى كه شاهد تلاشهاى صادقانه ((اين فرزند صديق ملت و مقلد با وفاى امام ((ره )) بودند به رياست جمهورى انتخاب شد. دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامى كه توان تحمل وجود اين مايه اميد مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند در هشتم شهريور ماه 1360 او را به همراه يار قديمى اش شهيد باهنر در انفجار دفتر نخست وزيرى به شهادت رساندند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

زندگینامه: در سال 1304 در تهران متولد شد فرزند برومند «دكتر محمود افشار» تربيت‌يافته خاندان ادب و سياست است. تحصيلات خود را در رشته حقوق به پايان رسانيد و دورة دكتري را نيز ديده است. افشار از ذخاير ادبي و علمي كشور شمرده مي‌شود و در فن كتاب‌شناسي و كتابداري بي‌مانند است. زبان انگليسي را خوب مي‌داند و زبان فرانسه را از آن بهتر. ده سال كتابدار دانشكده حقوق بود و سپس رئيس كتابخانه دانش‌سراي عالي شد. يك سال نيز رياست كتابخانه ملي را بر عهده داشت و چهار سال هم رئيس اداره كل انتشارات دانشگاه بود. افشار به سال 1331 با همكاري چهار تن از دوستان خود، انتشار نشريه گرانقدر «فرهنگ ايران زمين» را آغاز كرد و از سال 1327 مديريت مجله راهنماي كتاب را به عهده داشت. وي به دعوت دانشگاه هاروارد آمريكا يك سال در آن كشور مقيم بوده و به كار مرتب كردن كتابهاي السنه شرقي آن دانشگاه معتبر اشتغال داشته است و نيز براي امور مربوط به كتاب و كتابداري سفرهايي به كشورهاي مختلف داشته است. آثار: 1ـ فردوس المرشديد 2‌ـ تاريخ كاشان 3ـ تاريخ يزد 4ـ جامع مفيدي 5ـ مالك و ممالك 6‌ـ قنديه 7ـ حالت و سخنان ابوسعيد 8 ـ آغاز و انجام از نصرالدين طوسي 9ـ رساله عشق از صفي‌الدين نجاري 10ـ عرض سپاه 11‌ـ بيان الصناعت 12- تاريخ كبير از جعفري 13-يادداشت قزويني در 6 ج، 14‌ـ نثر فارسي معاصر 15‌ـ ميرزا تقي خان امير‌كبير 16‌ـ فرهنگ ايران زمين در 9 جلد 17ـ راهنماي كتاب در 5 جلد 18‌ـ مهر جلد هشتم 19 ـ كتابهاي ماه در 3 ج.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

مبدع روش آموزش ناشنوايان در ايران و پايه‌گذار آموزش و پرورش پيش از دبستان و از پيشگامان فرهنگ و ادبيات كودكان. او در 1264ش در ايروان، از ايالات قفقاز، به دنيا آمد. پدر و جد وي از اهالي تبريز بودند. پدرش قناد، معمار و مجسمه‌ساز بود و در نقل داستانهاي كهن و اشعار شاهنامه تبحر داشت. مادربزرگش، بنفشه، زني باكفايت، طبيب محل و شاعر بود. اين دو نقش مهمي در پرورش استعدادهاي هنري و خلاقيت جبار داشتند. تحصيلات جبار به شيوة سنتي و مكتبخانه‌اي بود. او در پانزده سالگي مجبور به ترك تحصيل شد و به حرفه‌هاي پدرش روي آورد. در 1284ش، به دليل درگيريهاي مذهبي، به زندان افتاد. در آنجا، هفته‌نامة ملانهيب و سپس ملاباشي را مي‌نوشت و مصور مي‌كرد و به كمك همزنجير و همبندش براي فروش به خارج از زندان مي‌فرستاد. زندان در افكار و معتقدات او تغييرات بنيادي پديد آورد و از آن پس، با عشق به آرمان صلح و انساندوستي، فعالانه وارد زندگي فرهنگي و اجتماعي شد. باغچه‌بان تعليم و تربيت زنان و كودكان را مهم مي‌شمرد و به رغم مخاطرات موجود، پنهاني به تدريس سرِخانة دختران مي‌پرداخت. از اولين آثار او براي كودكان داستانهاي منظوم « قيزيللي ياپراق» (برگ زراندود) و «بايرامچيليق» (مژده‌رساني عيد) است. اين آثار، با نام جبار عسكرزاده، متخلص به عاجز، در 1290ش در ايروان چاپ شد. وي، در همين اوان، با نوشتن مقالات و سرودن اشعار، همكاري خود را با روزنامة فكاهي ملانصرالدين آغار كرد و در 1291ش به نشر هفته‌نامة فكاهي لك‌لك در ايروان پرداخت. با آغاز جنگ بين‌الملل اول و كشمكشهاي خونين ميان مسلمانان و ارامنه، ناگزير به تركيه مهاجرت كرد. در آنجا، ابتدا تحويلدار و سپس فرماندار شهر ايگدير شد؛ ولي چندي بعد ناگزير به قفقاز بازگشت. وي در 1297ش، در شهر نوراشين، از توابع ايالت ايروان، مدرسه‌اي تأسيس كرد كه به علت آشفتگي اوضاع دير نپاييد. در 1298ش، بر اثر شدت گرفتن خونريزيها در قفقاز، با خانوادة خود به ايران آمد. باغچه‌بان خدمات فرهنگي خود را، به عنوان معلم كلاس اول، در مدرسة احمدية مرند آغاز كرد و ديري نگذشت كه نحوة كار وي و پيشرفت شاگردانش جلب توجه نمود. اولين اثر او در ايران نمايشنامة «خرخر» است كه براي شاگردانش نوشت و در مدرسه اجرا كرد. در ايران زمان، امتياز تأسيس يك دبستان دخترانه را گرفت؛ ولي، به سبب مخالفتهاي متعصبان، موفق به افتتاح آن نشد. در 1299ش، به جهت حسن شهرتش، بنا به دعوت رئيس فرهنگ آذربايجان، به تبريز رفت و در آنجا به كار خود ادامه داد. در اين زمان، با روش تازة خويش نوشتن كتاب اول را براي كودكان آغاز نهاد. باغچه‌بان براي تدريس مواد گوناگون درسي، وسايل سمعي و بصري ساخت و كتاب الفباي آسان را براي تدريس فارسي به ترك‌زبانان بزرگسال نوشت. وي، با همكاري همسر و همكارش، صفيه ميربابايي، به تدريس دختران در كلاسهاي مخصوص نيز موفق شد. وي، در اين زمان، «جمعيت حمايت معلمين» و «جمعيت تئاتر» را تأسيس كرد و نمايشنامه‌هاي انتقادي، از جمله حيات معلمين و اِركَك خالاقيزي(خاله‌قزيِ‌نَر)، را نوشت. باغچه‌بان در 1303ش، بنا به پيشنهاد رئيس فرهنگ آذربايجان، كودكستاني به نام «باغچة اطفال» در تبريز تأسيس كرد و نام خانوادگي خود را از عسكرزاده به باغچه‌بان تغيير داد. وي، براي كودكان، بازيها و كاردستيهاي جديد و تزئينات و صورتكهاي گوناگون ساخت و شعر، سرود و نمايشنامه نوشت، و به ياري همسرش، كه با موسيقي آشنا بود، در كودكستان نمايشهاي آهنگين اجرا كرد. در1305، با توجه به حالات يك كودك ناشنوا در «باغچة اطفال» به فكر تدريس به ناشنوايان افتاد و كار تدريس به كر و لالها را با سه پسر ناشنوا آغاز كرد. باغچه‌بان در آموزش ناشنوايان هيچگونه تجربه قبلي يا دسترسي به كتاب و مقالاتي در اين باره نداشت. او، در پرتو تجربة شخصي، به نقش مهم حس‌ باصره و لامسه در آموزش زبان به ناشنوايان پي برد. صداهاي زبان فارسي را به دو دستة حنجره‌اي(آوايي) و تنفسي(بي‌آوا) و هر يك از اين دو گروه را به ممتد و غير ممتد تقسيم كرد. وي «الفباي دستي گويا» را، كه در نوع خود در جهان بي‌نظير است، بر پايه ويژگي صداها و شكل حرفها ابداع كرد. در اين الفبا، بر خلاف بعضي الفباهاي دستي ديگر، از يك دست استفاده مي‌شود. اين نشانهاي دستي، ضمن اينكه كمك به لبخواني است، وسيله‌اي براي تعليم و اصلاح تلفظ نيز هست. باغچه‌بان، به‌رغم خدمات فرهنگيش، مجبور به ترك تبريز شد و در1306 به دعوت رئيس فرهنگ فارس به شيراز رفت. در همان سال، «كودكستان شيراز» را تأسيس كرد و به نوشتن شعر، چيستان و نمايشنامه‌هاي گوناگون پرداخت كه، از آن ميان، مجموعه شعر زندگي كودكان و نمايشنامة گرگ و چوپان را در1308و نمايشنامة پيروترب‌ و خانم‌خزوك را در 1311خود مصور و چاپ كرد و وسايل و بازيهاي گوناگوني براي پرورش حافظه، حواس و اندامهاي تكلم ساخت. برنامة كودكستانش شامل ورزش، گردش در كوه و صحرا، تمرين رختشويي، تعليم بنايي و خشت‌زني و مجسمه سازي و كار بافتني و آداب معاشرت و غيره بود. در همين زمان، كار تئاتر را نيز ادامه داد و با همكاري نصرالله شادروان، چندين نمايشنامة انتقادي به صحنه آورد. از اين رو مي‌توان گفت كه در دهة اول قرن چهاردهم در كشور ما از نظر آغاز آموزش و پرورش ابتدايي و آموزش كودكان استثنائي و ايجاد فرهنگ و ادبيات كودكان برجستگي چشمگيري داشته‌است. در پايان 1311، باغچه‌بان به تهران آمد. او قصد داشت مؤسسه‌اي براي پژوهشهاي روانشناسي و تربيتي تأسيس كند كه به دليل نداشتن پشتيباني مادي و معنوي از آن منصرف شد. در اين ايام، ناگزير مدت كوتاهي در يك كارخانة سيگارپيچي مشغول كار شد. در آذر 1312، باغچه‌بان، با چاپ اعلاني در روزنامة اطلاعات دربارة آموزش ناشنوايان، اولين كلاس ناشنوايان را، در مطب دوستش، با يك شاگرد، داير كرد. تعداد شاگردان به تدريج به پنج نفر افزايش يافت. در پايان سال تحصيلي، وزارت فرهنگ، با احساس رضايت از نتيجة آموزش ناشنوايان، ماهانه‌اي به مبلغ چهل تومان براي دبستان مقرر داشت و «دبستان كر و لالها» رسماً آغاز به كار كرد. در همان سال، باغچه‌بان تلفن گنگ يا سمعك استخواني را اختراع كرد و به ثبت رسانيد. اين سمعك وسيلة انتقال صوت از طريق دندان به مركز شنوايي است. در 1314، وزارت فرهنگ «دستور تعليم الفباي» او را منتشر كرد كه امروز نيز از روش پيشنهادي در آن («روش باغچه‌بان») در كلاسهاي دبستاني و بزرگسالان استفاده مي‌شود. در 1322، با كمك افراد خيّر، «جمعيت حمايت كودكان كر و لال كور» را در تهران تأسيس كرد كه در تير 1323 به ثبت رسيد و بعدها كلمة كور از عنوان آن حذف‌شد. در بهمن همين سال، ماهنامة زبان را منتشر كرد و در آن روش تازة خويش را در اختيار آموزگاران كلاس اول گذاشت. كتابهاي اول دبستان و كتاب سرباز را، با روش تازه، در همين سال منتشر كرد. در اسفند 1328، اساسنامه و برنامة كامل و دقيق تحصيلات پنجسالة ناشنوايان براي آموزش زبان و حرفه، روش شفاهي توأم با الفباي دستي گويا، به كوشش باغچه‌بان، تهيه و به تصويب رسيد. او، در1330، «كانون كر و لالها» را پايه‌گذاري كرد. در 1332، نخستين كلاس تربيت معلم ناشنوايان را، با همكاري دانشسراي مقدماتي، در آموزشگاه خود تأسيس كرد و بدين ترتيب، اولين گام در تربيت رسمي معلمان كودكان استثنائي برداشته‌شد. در 1343، كتاب حساب را براي كودكان ناشنوا و روش آموزش كر و لالها را براي آموزگاران نوشت. در كتاب اخير، ضمن توضيح صداهاي زبان فارسي و روش آموزش تلفظ و لبخواني، اصول‌ «زبان مصور» را به تفصيل شرح داده است. زبان مصور مجموعة علايم بصري است كه با استفاده از آن مي‌توان ساختار زبان را به ناشنوايان آموخت. در همين زمان، «گاهنامه»، وسيله‌اي بصري براي آموختن چگونگي بلند و كوتاه شدن روزها، را ساخت. آموزشگاه باغچه‌بان، در زمان حيات وي، از هر نظر گسترده و مجهز شد. با اجراي برنامة تربيت معلم ناشنوايان، مدارس و كلاسهاي ويژه و هنرستانها و كلاسهاي بزرگسالان(اكابر) و باشگاهها و مراكز پژوهشي و خدمات ويژه، از جمله دوره‌هاي تربيت رابط ناشنوايان در تهران و شهرستانها تأسيس شد و ناشنوايان به مراكز آموزش عالي راه‌يافتند. باغچه‌بان در اواخر عمر، «جمعيت سلام» يا «گراميداشت» را با نيت تشويق مردم به تجليل از نيكوكاران در زمان حياتشان، تأسيس كرد و جزوة «آدمي اصيل» را در اين باره منتشر ساخت. از كتابهاي شعر و نمايشنامه و داستانهاي كودكانة‌ باغچه‌بان به زبان فارسي نُه اثر به چاپ رسيده‌است. از جمله آثار چاپ نشدة او در اين حوزه نمايشنامة آهنگين مجادلة دو پري است. همچنين در روشهاي تدريس خواندن و نوشتن و آموزش ناشنوايان، سيزده اثر از وي منتشر شده‌است. آثار او به زبان تركي بالغ بر دوازده كتاب است كه از آن ميان، ترجمة رباعيات خيام، به نام رباعيات آذري خيام، ارزش خاصي دارد. رباعيات باغچه‌بان، كه در 1337 به چاپ رسيد، آيينة افكار و فلسفة زندگي اوست. باغچه‌بان در 4 آذر 1345 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

كیومرث صابری فومنی در سال 1321 در یكی از روستاهای صومعه‌سرا در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش كارمند جزء اداره دارایی و مادرش از سادات ترك‌نسب و از معدود زنان باسواد روستا بود كه بعد از فوت پدر به مكتب‌داری پرداخت. كیومرث در كنار شاگردی دكان خیاطی، تحصیل را ادامه داد و در 18 سالگی در روستای كسما معلم شد. وی در سال 1340 در كنكور رشته سیاسی دانشكده حقوق تهران قبول شد و در سال 1345 شعرهایش در مجله توفیق با امضای “گردن‌شكسته‌ی فومنی” چاپ می‌شد. البته اولین نوشته‌هایش در سال‌های 1336 تا 1339 در مجله امید ایران به چاپ رسیده بود. گشایش ستون “دوكلمه حرف حساب” در روزنامه اطلاعات و طنز جسورانه او نام « گل‌آقا » را بر سر زبان‌ها انداخت. سفر او به حج در سال 1363 و نوشتن ستونی طنز با عنوان داستان‌های جعفرآقا در خبرنامه این سفر، او را پس از بازگشت از حج، به كار كردن روی طرح این ستون واداشت كه درنهایت 23 دی‌ماه سال 63 عنوان “دو كلمه حرف حساب”‌و نام مستعار “گل‌آقا” را برای خود برگزید و طنزهایش را در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. طنز سیاسی كه تقریبا از سال 59 به این سو تعطیل شده بود، با شكل‌گیری این ستون طنز دوباره احیا شد. ابوالفضل زرویی نصرآباد - طنز نویس - درباره طنز گل‌آقا معتقد است: در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب به‌خاطر شروع جنگ و مسائلی از این دست طنزپردازان بیشتر سعی می‌كردند به مسائل غیر سیاسی بپردازند و مردم به دلیل دغدغه‌های معیشتی حوصله طنز خواندن نداشتند و كسی هم جرأت نزدیك شدن به طنز سیاسی را نداشت. در این دوره بروز و ظهور قلمی به اسم گل‌آقا بین مردم شادمانی زیادی را ایجاد كرد؛ زیرا آنها شاهد نوعی نگارش طنز بودند كه تا حالا تجربه نكرده بودند؛ آن هم طنزهای بسیار محكم سیاسی با رویكردی عامه‌فهم و پر گوشه و كنایه كه با روحیه هر ایرانی موافق بود. خود وی در جایی عنوان كرده بود كه ما با كسی جنگ و دعوا نداریم؛ هر كسی، مقامی، رییسی،‌ مدیر كلی، معاونی، وزیری كه مایل نیست درباره‌اش مطالبی بنویسیم، البته كتبا به ما بنویسد و ما نوشته‌شان را روی چشم می‌گذاریم؛ منتهای مراتب كار خودمان را می‌كنیم و شرط كار هم همین است كه هر كس كار خودش را بكند و حالا حالاها میل به كشك ساییدن هم نداریم؛ زیرا كه آمده‌ایم بمانیم. طنز فومنی اغلب به انتقاد از مسؤولان، مشكلات معیشتی مردم و واگویی مشكلات اقتصادی بود. گیتی صفرزاده - سردبیر ماهنامه گل‌آقا - طنز فومنی را عاری از كینه، نفرت و تهمت و همراه با مهربانی دانست كه قصد ترمیم داشت. فومنی صابری در سال 58 به اولین مسؤولیت دولتی خود یعنی مدیر كلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفه‌یی وزارت آموزش و پرورش رسید كه با سرآمدن دوره دولت موقت، دوره مدیر كلی او هم به سر رسید؛ اما هنگامی كه دوست صمیمی او یعنی شهید رجایی به نخست وزیری و ریاست جمهوری رسید، صابری به مشاورت فرهنگی نخست وزیر و رییس جمهور منصوب شد؛ ولی شوق نوشتن و قلم، بر قدرت سیاسی پیروز شد و در سال 62 از مشاغل سیاسی كناره گرفت. او می‌گفت: به هیچ جناحی وابسته نیستم و سعی می‌كنم با مردم و انقلاب به صداقت رفتار كنم؛ اینها و بسیاری از مسائل دیگر موجب می‌شود تا با همان لحن محكمی انتقاد كنم كه یك موافق حمایت و جانبداری می‌كند. با این همه من هم از تیر اتهام جان سالم به در نبرده‌ام؛ بارها به مقابله با من برخاسته‌اند، اما من كار خود را كرده‌ام. زرویی نصرآباد نیز به این جنبه شخصیت صابری فومنی تأكید دارد و پایبندی وی به اخلاقیات را در كلام و نوشتار از خصوصیات بارز گل‌آقا می‌داند. مؤسسه فرهنگی گل‌آقا علاوه بر انتشار هفته‌نامه گل‌آقا، نشریات بچه‌ها گل‌آقا و ماهنامه گل‌آقا را نیز منتشر می‌كرد كه صابری فومنی شعرهای طنز و كاریكاتورهای مجموعه‌های منشتر شده را به‌صورت كتابهایی منتشر كرده بود. وی همچنین چهار جلد از دو كلمه حرف حساب را به‌صورت كتابی درآورده بود. اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا در 23 دی 69 منتشر و آخرین شماره آن در سیزدهمین سال انتشار در سال 81، پس از آن دیگر منتشر نشد و صابری فومنی بنا به علتی اعلام نكرده، انتشار این نشریه را متوقف كرد. او قول داده بود عاقبت روزی دلیل تعطیل كردن هفته‌نامه را به شرطی كه عمری باقی بود، بگوید كه اجل به او مهلت این كار را نداد. شعرهای طنز صابری برای بچه‌ها كه با شعرهای او بزرگ شدند و بزرگسالان كه با شعرهایش زیستند، همیشه باقی بوده و خواهد ماند. وی هر چند مدت، مجموعه‌ای از مطالب یا كاریكاتورهای منتشرشده در گل‌آقا را در قالب كتاب یا سالنما منتشر می‌كرد. روحش شاد

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

كارشناس فن چاپ. تولد: 1274، تهران. درگذشت: 1373، تهران. سید عبدالله سیار، فرزند عباسقلى‏خان، پس از تحصیلات مقدماتى وارد دارالفنون گردید و در سال 1296 دوره‏ى آن مدرسه را به پایان رسانید. سپس وارد خدمات فرهنگى شد و مأمور خراسان شد. بالاخره وارد وزارت پست و تلگراف شد و به خدمت مشغول شد. وى از نخستین اعضاى انجمن ادبى مشهد بود و مقاله‏اى درباره‏ى تاریخچه‏ى تشكیل آنجا نوشت كه در نامواره‏ى دكتر محمود افشار به چاپ رسید. از آثار اوست: اسرار مانیتیسم (1307، این كتاب در سال 1362 با عنوانى شبیه به همین عنوان- مانیه‏تیسم- به چاپ رسیده است)؛ مغناطیس شخصى؛ هیپنوتیسم و تربیت نفس؛ قواى مخفیه اسرار و شگفتیهاى وجود انسان (1362)؛ ارواح؛ وجود و بقاى روح (تهران، 1367)؛ حل المسائل هزار و یك مسئله‏ى حساب و هندسه (1311)؛ هزار و یك مسئله‏ى حساب و هندسه (1318)؛ هفتصد مسائل حساب و هندسه (1311). سید عبدالله سیار به سبب سكته‏ى قلبى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

مترجم، مؤلف. تولد: 1268، تهران. درگذشت: 12 اردیبهشت 1361. محمد سعیدى، فرزند محمدعلى، تحصلات مقدماتى را در مدرسه‏ى تربیت و سپس زبان و ادبیات انگلیسى را در كالج آمریكایى تهران و علوم قدیمه را نزد استادان فن آموخت. نخستین مقاله‏هاى او در روزنامه‏ى «شفق سرخ» چاپ شد. در مجله‏هاى «آینده» و «مهر» و غیره مقاله مى‏نوشت. مدت سه سال مجله «راه نو» را انتشار داد و مدتى نیز بر انتشار مجله «ایران آباد» نظارت داشته است. به سمتهاى سناتورى، كفالت وزارت راه، معاونت نخست وزیر و سرپرستى انتشارات و رادیو رسید. علاوه بر مقاله‏هاى وى در مطبوعات، آثارى را ترجمه كرده است. از جمله ترجمه‏هاى او است: آخرین روز یك محكوم (ویكتور هوگو، 1306)؛ اخلاق روجى (ساموئل اسمایلز، 1308)؛ انسان در تكاپوى تمدن (اوین پالو، 1335، این كتاب به این نام نیز منتشر شده است: تاریخ جهان یا انسان در تكاپوى تمدن)؛ ایفى ژنى (گوته)؛ بادبزن خانم و بندر مرسالومه؛ اهمیت ارنست بودن (اسكار وایلد، 1336)؛ تاریخ عرب (فیلیپ حتى، 1336)؛ جنگ‏هاى ایران و روم (پروكوپیوس، 1311)؛ چهار نمایشنامه- الكترا؛ زنان تراخیس؛ فیلوكتتس؛ آژاكس- (سوفوكل، 1335)؛ خطابه‏ى ویكتور هوگو بر سر قبر ولتر (1333)؛ خلیج فارس از قدیمى‏ترین ازمنه تا قرن بیستم میلادى (سرهنگ سرآرنولد ویلسون، 1310)؛ راز آفرینش انسان (ا. گریسى موریس، 1334)؛ زیر درختان زیرفون (آلفونس كار، 1335)؛ سه نمایشنامه- اودیپوس شاه، اودیپوس در كولولوس، آنتى‏گون (سوفوكل، 1334)؛ فروید، شرح حال (استفان تسوایك، ترجمه به نام مستعار)؛ كریستف كلمب (ساموئل الیوت وریس، 1338)؛ لردكرزن (1322)؛ ماكدولین یا در سایه‏ى درختان زیرفون (ترجمه از عربى متن آلفونس كار، 1306)؛ مقالات اجتماعى (آرتور بریزیان، 1322)؛ هلن، هیپولیت، ارنست، ایون (اوریپید، 1338)؛ سالومه و هلن؛ و آثار دیگرى از ترى‏پید و افلاطون. از جمله تألیفات وى مى‏توان به این دو عنوان اشاره نمود: امیر كبیر (1335)؛ خاطرات سفر آمریكا (1336). وى به دریافت نشان همایون و چندین نشان دیگر نایل آمده است. (تو 1286 ش)، نویسنده، روزنامه‏نگار و مترجم. در تهران متولد شد. زبان و ادبیات انگلیسى را در كالج آمریكایى تهران و علوم قدیمى را در نزد استادان فن آموخت. نویسندگى را با نخستین مقالات در روزنامه‏ى «شفق سرخ» شروع كرد. و با آن كه به كار سیاست مى‏پرداخت اما از مطالعه و تحقیق غافل نبود. از جمله مشاغل سیاسى وى معاونت وزارت راه و سرپرستى اداره‏ى تبلیغات و معاونت نخست‏وزیرى بود. وى چند سالى نیز مدیریت مجله «راه نو» را داشت. از آثار وى، ترجمه‏ها: «آخرین روز یك محكوم»؛ «اخلاق روحى»؛ «تاریخ عرب»؛ «امیر كبیر»؛ «راز آفرینش انسان»؛ «مقالات اجتماعى».[1] در 1280 در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى در مدرسه‏ى ادب وارد كالج آمریكائى‏ها شد و دوره‏ى آنجا را به اتمام رسانید. سپس به مدرسه‏ى سن‏لوئى رفت و دوره‏ى آنجا را نیز پایان داد. خدمات ادارى خود را از وزارت فوائد عامه شروع كرد و سرانجام در وزارت راه به مقامات بلند رسید. مدتى معاون وزارت راه و زمانى سرپرست آن وزارتخانه بود. مدتى نیز نه چندان طولانى ریاست اداره كل انتشارات و تبلیغات و معاونت نخست‏وزیرى را در نخست‏وزیرى سپهبد زاهدى عهده‏دار گردید. در سال 1342 به سناتورى تهران رسید و مجموعا سه دوره‏ى چهارساله در مجلس اعیان عضویت داشت. در 1354 به مجلس سنا راه پیدا نكرد و به معاونت شریف امامى در بنیاد پهلوى منصوب شد. سعیدى نویسنده‏اى محقق و مترجمى دقیق و پركار و نكته‏سنج بود. آثار زیادى از او چاپ و انتشار یافته است. از جمله كتابهاى خلیج‏فارس، جنگهاى ایران و روم، تاریخ عرب، سفرنامه‏ى آمریكا و بالاخره شعله‏هاى نبوغ را مى‏توان نام برد كه با قلمى شیوا و روان ترجمه شده است. وى مدتى مجله‏ى راه نو را انتشار مى‏داد كه از مجلات معتبر و خواندنى زمان خود بود. از نوجوانى در زمینه‏هاى ادبى و تاریخى با مطبوعات همكار داشت. در 1365 در آمریكا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

سید على اكبر بن السید الجلیل السید رضى برقعى از علماء فضلاء و نویسندگان ادباء معاصر تهران است. وى در شب یازدهم ماه مبارك رمضان سال یكهزار و سیصد و هفده قمرى ه در شهرستان دینى و دارالعلم والایمان قم دیده بجهان گشوده و در مكتب قدیم الفباء را آموخته سپس به تركیب كلمات فارسى كه تركیبى از زبان فارسى و عربى بود چنانكه هم هست پرداخته و از آن پس به فراگرفتن علوم ادبیه و فقه و اصول و منطق و كلام و فلسفه و هیئت همت گماشته و از علوم جدید كه در ایران تازه پا مى‏نهاد طرفى بسته است. اساتید معظم له در رشته‏هاى مختلف غیر از اساتید علوم ادبى بدین نامها مى‏باشند. 1- عالم جلیل و فقیه نبیه آیت‏اللَّه حاج میرزا محمد معروف به ارباب كه علاوه بر معلومات عقلى و نقلى محضرى دوست داشتنى و بیانى دلنشین داشت. 2- عالم اصولى خبیر آقاى شیخ ابوالقاسم معروف بصغیر 3- عالم بسیار مدقق و متفكر آقاى آقا شیخ ابوالقاسم كبیر 4- فاضل فكور كه هم ادیب بود و هم فقیه آقاى شیخ حسن فاضل 5- فقیه متبحر و اصولى محقق آیت‏اللَّه حاج شیخ عبدالكریم حایرى یزدى (موسس حوزه علمیه قم) كه 15 سال در حلقات درس ایشان شركت نموده و استفاده كرده است. 6- آیةاللَّه حاج میرزا حسین نائینى كه حقیقتا احاطه عجیبى به چندین علم داشت. 7- آیت‏اللَّه العظمى آقا سید ابوالحسن اصفهانى (البته از این دو بزرگوار فقط در موقع توقفشان در قم كه بعنوان تبعید بسر مى‏بردند استفاده نموده است) 8- در منطق و فلسفه و هیئت استاد یگانه و حكیم فرزانه آقا میرزا على‏اكبر حكمى یزدى. مشایخ اجازات ایشان چهار نفرند. 1- مرحوم آیت‏اللَّه حاج میرزا محمد ارباب كه در سال 1337 قمرى مرقوم داشته‏اند. 2- مرحوم ثقةالاسلام محدث جلیل حاج شیخ عباس قمى در سال 1342 قمرى نوشته‏اند. 3- مرحوم آیةاللَّه آقا میرزا محمد تهرانى سامرائى در سال 1352 قمرى نوشته‏اند. 4- مرحوم علامه تهرانى آقا شیخ محسن معروف به آقا بزرگ تهرانى صاحب الذریعه كه در تاریخ مزبور مرقوم داشته‏اند. آثار و تألیفات ارزنده‏ى ایشان كه بطبع رسیده است باین شرح است: 1- راهنماى دانشوران در ضبط و تقیید نامها و نسبتها در سه مجلد. 2- كاخ دلاویز در تاریخ شریف رضى. 3- كانون احساسات در رستاخیز شگفت‏انگیز امام حسین علیه‏السلام. 4- مهر تابان در سیرت مولاى متقیان امیر مؤمنان علیه‏السلام 5- جلوه حق 6- تذكره مبتكران در بنیان گذاران علوم و فنون. 7- بامداد روشن در اسرار صلح امام حسن. 8- راهنماى دینداران پیرامون چندین بحث جالب دینى. 9- درج گهر در متن سخنان كوتاه پیغمبر و ترجمه فارسى آن. 10- راهنماى قم در تاریخ قم و تاریخ اماكن مقدسه. 11- چرا از مرگ بترسم، پیرامون واقعیت مرگ و اثبات روح 12- ترجمه كتاب الشیعه و فنون الاسلام تألیف علامه سید حسن صدر. بنام شیعه یا بنیان‏گذاران فنون و علوم اسلام. 13- مقالات بسیار در موضوع‏هاى مختلف. و اما آنچه را كه تاكنون بطبع نرسیده است بسیار و از آنها كتب زیر است: 1- هدایا العقول فى الحكم المأثوره عن العتره و الرسول. این كتاب را بفارسى ترجمه نموده بنام گنجینه‏ى حكمت. 2- كتاب الروض المنى در دو مجلد فى الحكمه و الادب. 3- كتاب السراج الوهاج فى اسرار المعراج بعربى. 4- رساله الناهیه عن الفحشاء در اسرار نماز بعربى 5- رهبر دانشوران در شناخته شدگان بكنیه و لقب و ترجمه خطبه حضرت فاطمه علیهاالسلام و شرح آن و نام این كتاب جزو تالیفاتشان در پشت جلد كتاب كاخ دلاویز مذكور است. (1366 -1278 ش)، فقیه، نویسنده و شاعر، متخلص به كاشف. در شهر قم متولد شد. وى نسبتش به موسى مبرقع، فرزند امام محمد تقى (ع)، مى‏رسد. آموزش مقدماتى را در مكتب فراگرفت و از آن پس به تحصیل علوم عربى، دینى و ادبى پرداخت. از بزرگترین استادان وى در رشته‏هاى مختلف، مى‏توان از حاج میرزا حسین نایینى و آقا سید ابوالحسن اصفهانى و حاج شیخ عبدالكریم حایرى یزدى نام برد. برقعى نزد آقا میرزا على اكبر حكمى یزدى منطق، فلسفه و هیئت را فراگرفت. آیت الله ارباب و محدث قمى و شیخ آقا بزرگ تهرانى از مشایخ اجازه‏ى وى بودند. برقعى مشاور آیت الله حایرى در برخى از مسائل حوزه‏ى علمیه‏ى قم بود. او در سال 1313 ش یك دبستان و در سال 1315 ش یك دبیرستان در قم بنا كرد. وى به منظور شركت در كنگره‏ى جهانى صلح به پاریس و وین دعوت شد و در آنجا سخنرانى كرد كه پس از بازگشت به ایران، به شیراز و بعد به یزد تبعید شد. از اشعار وى تنها دو هزار بیت باقى مانده است. از آثار او مى‏توان از «راهنماى دانشوران» در سه مجلد؛ «جلوه‏ى حق» و «مهر تابان»، در سیرت امیرالمؤمنین (ع)؛ «كاخ دلاویز»، در تاریخ شریف رضى؛ «تذكره‏ى مبتكران»؛ «درج گهر»، در سخنان سید بشر؛ «كانون احساسات»، پیرامون جنبش امام حسین (ع)؛ «بامداد روشن»، در اسرار صلح امام حسن (ع)؛ «چرا از مرگ بترسم»، پیرامون واقعیت مرگ؛ «هدایا العقول»؛ «تبصره‏ى معلمان»، در نحو؛ «السراج الوهاج»؛ «روض المنى فى المختار من قصار الكلمات امیرالمؤمنین (ع)»؛ «سیاست‏نامه حضرت على (ع)»؛ «راهنماى قم»؛ «دیوان» شعر نام برد.[1] فقیه، محقق، شاعر. تولد: 1278(1317 ق.)، قم. وفات: 13 مرداد 1366. آیت‏الله سید على‏اكبر برقعى قمى متخلص به «كاشف»، فرزند سید رضى، پس از تحصیلات علوم عقلى و نقلى نزد استادان، شروع به تدریس نمود. حوزه‏ى درسى به وجود آورد و به دانش‏پژوهى و دانش‏پرورى پرداخت. در بیست سالگى از مراجع زمان اجازه اجتهاد كسب كرد. اساتید او در ادب شیخ جعفر غفرانى و شیخ ابوالقاسم نحوى و در منقول آقایان محمد ارباب و حسن فاضل و شیخ ابوالقاسم ملا محمد كریم و در خارج از سطح آیات عظام حائرى یزدى و حسن نایینى و سید ابوالحسن اصفهانى و در مقدمات معقول محمد ارباب و در تحصیلات عالیه معقول شیخ على‏اكبر حكمى یزدى بودند. در سال 1313 یك دبستان و سال 1315 یك دبیرستان تأسیس كرد و هر دو را به نام سنایى موسوم ساخت. پس از ورود آیت‏الله العظمى حائرى یزدى به قم و تأسیس حوزه‏ى علمیه‏ى، آیت‏الله برقعى یكى از مشاروان او بود و درباره مشكلات روحانیت و وضع تحصیلى طلاب با او تبادل نظر مى‏كرد. آیت‏الله برقعى در زمان جنگ جهانى دوم یاور مردم بود و به تشكیل انجمن خیریه همت گماشت و از متمكنین تهران و قم كمك گرفت و در منطقه‏اى كه سكونت داشت نانوایى ایجاد كرد. بدین طریق به بینوایان كمك و مساعدت مى‏نمود. در سال 1329 كه در ایران جمعیت هواداران صلح به ریاست ملك‏الشعراى بهار تشكیل شد، از آیت‏الله برقعى خواستند كه به جمعیت صلح در ایران كمك كند و او نیز اولین سخنرانى خود را در مسجد امام خمینى (ره) (شاه سابق) تهران تحت عنون «صلح و نیروى نگهبان آن» ایراد كرد. شعار «به عدل سوگند، صلح پیروز است» به واسطه ایشان رایج شد. به همین منظور به كنگره‏ى جهانى صلح دعوت شد كه یك بار در پاریس و بار دیگر در وین تشكیل شد و به عنوان یك پیشواى روحانى مسلمان سخنرانى كرد. پس از مراجعت از سفر اروپا از قم به شیراز و بعد به یزد تبید شد و این تبعید مدت چهارده سال به طول كشید. آیت‏الله برقعى به شعر و شاعرى علاقمند بود و شعر هم مى‏گفت. قسمتى از اشعار وى از بین رفته است و فقط حدود دو هزار بیت آن گردآورى شده است. فهرست آثار ایشان به شرح زیر است: راهنماى دانشوران (سه جلد؛ 1329 -1328)؛ راهنماى قم (در تاریخ قم و آثار تاریخى آن؛ با مقدمه رسید یاسمى، 1317)؛ راهنماى دینداران (1324)؛ كانون احساسات (در واقعه كربلا)؛ كاخ دلاویز (یا تاریخ شریف رضى؛ 138)؛ مهر تابان (در سیرت على (ع)؛ 1317)؛ جلوه حق (در سیرت على بن ابى‏طالب؛ 1319)؛ بامداد روشن (در اسرار واگذارى خلافت حضرت امام حسن (ع) به معاویه؛ 1320)؛ ترجمه شیعه یا پدیدآورندگان فنون اسلام (اثر سید حسن صدر؛ 1319)؛ تذكره مبتكران، درج گهر (در سخنان حضرت سید البشر؛ 1366 ق.)؛ چرا از مرگ بترسم (اثر ابن مسكویه، ترجمه لماذا اخاف الموت، قم، چاپ دوم، 1327)، راه نو در جهان‏شناسى؛ دررالكلم در كلمات قصار على (ع)؛ سیاست‏نامه حضرت على (ع).

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

میرزا سید على بن آیةاللَّه حاج سید عبداللَّه برقعى رضوى قمى از علماء محترم معاصر تهران بوده و در مسجد امامزاده سید ولى تهران اقامه جماعت مى‏نمودند وى سومین فرزند مرحوم آیةاللَّه حاج سید عبداللَّه برقعى مى‏باشند كه ترجمه‏اش در جلد اول گذشت. در حدود 1298 قمرى در قم متولد شده و در بیت علم پرورش یافته و ادبیات و سطوح را از علماء آن زمان قم خوانده از محضر مرحوم آیةاللَّه حاج میرزا محمد ارباب و آیت‏اللَّه حاج شیخ ابوالقاسم كبیر و آیت‏اللَّه العظمى حایرى و مقدارى از آیت‏اللَّه العظمى اصفهانى و آیت‏اللَّه علامه نائینى و دیگران فقها و اصولا استفاده نموده و معقول را از مرحوم حاج میرزا على‏اكبر حكیم و بعض دیگران فراگرفته و در اواخر مرحوم آیت‏اللَّه حایرى منتقل به تهران و بخدمات دینى پرداخته و از اكثر معاشرتها و مجالس اجتناب نموده و در منزل خود به تزكیه و تكمیل نفس و تهذیب اخلاق اشتغال و داراى صفا و معنویت گردیده تا در 27 ماه صفر 1394 قمرى كه بدرود حیات گفته و با تجلیل حمل به قم و در جوار عمه گرامى خود حضرت معصومه علیهاالسلام مدفون گردیده است. (1394 -1298 ق)، فقیه، نویسنده و شاعر. مقدمات و سطح را در قم فراگرفت و به حوزه‏ى درسى آیت الله محمد ارباب، آیت الله حاج شیخ ابوالقاسم كبیر، آیت الله حائرى، آیت الله اصفهانى و آیت الله نایینى راه یافت، و فلسفه را از حاج میرزا على اكبر حكیم و دیگران آموخت و در اواخر عمر آیت الله حایرى به تهران آمد و به درس و بحث پرداخت. او شعر نیز مى‏سرود. برخى آثار وى عبارتند از: «الهى نامه»؛ «بطون خسمه»؛ «بطون سته»، شعر؛ «فلسفه‏ى شهادت»؛ «كمال الانسان و میزان الایمان»؛ «مثالى نامه»، شعر.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1368 -1298 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان انتصاریه و شاهپور تجریش و دوره‏ى متوسطه را در دارالفنون و دانشسراى مقدماتى به پایان رساند. وى در 1319 ش وارد دانشسراى عالى و سپس وارد دانشكده‏ى ادبیات شد و موفق به اخذ لیسانس گردید و آنگاه به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. رشته‏ى مورد علاقه‏ى یمینى شریف آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان بود. در تیچرز (تربیت معلم) كالج كلمبیا علاوه بر رشته آموزش و پرورش به تحصیل در رشته‏ى ادبیات كودكان نیز پرداخت. شعرهایش در 1323 ش در اولین شماره‏ى مجله‏ى «بازى كودكان» كه بعدها سردبیرى آن مجله را به عهده گرفت، به چاپ رسید و در 1324 ش اشعارى از وى ابتدا در كتابهاى ابتدایى اراك و سپس در كتابهاى كلاسهاى اول و دوم و سوم كلیه‏ى دبستان‏ها چاپ شد. او در 1328 ش مدیریت مجله‏ى «دانش‏آموز» و از 1335 ش تا 1358 ش مدیریت مجله‏ى «كیهان بچه‏ها» را به عهده داشت. در 1334 ش امتیاز مدرسه‏ى روش نو را به كمك همسرش از وزارت فرهنگ دریافت كرد و بیش از بیست و پنج سال اداره‏ى آن را عهده‏دار بود. در 1341 ش با همكارى عده‏اى از دوستان مؤسسه فرهنگى و غیرانتفاعى شوراى كتاب كودك را تأسیس كرد، كه هدف از آن راهنمایى و مشاورت با نویسندگان و شاعران و تصویرگران و مترجمان علاقه‏مند به آثار كودكان و نوجوانان بود. از دیگر آثار وى: «دنیاگردى جمشید و مهشید»؛ «فرى به آسمان مى‏رود»؛ «قصه‏هاى شیرین»؛ «دو كدخدا»؛ «داستان عروسك»؛ «بازى با الفبا»؛ «روى زمین و زیر زمین» گیاه‏شناسى براى كودكان، ترجمه؛ «بیژن و شیر»، ترجمه؛ «جزیره‏ى مرجان»، ترجمه؛ «آواز فرشتگان»، شعر؛ «قصه‏هاى شیرین»، شعر؛ «گربه‏هاى شیپور زن»، شعر؛ «دیوان» شعر.[1] شاعر، داستان‏پرداز. تولد: 1298 تهران. درگذشت: 28 آذر 1368، تهران. عباس یمینى شریف متخلص به «یمینى» در سال‏هاى 1317 و 1318 در دانشسراى مقدماتى تهران تحصیل كرد. در سال 1319 كه به دانشسراى عالى راه یافت علاقه به شعر گفتن و داستان‏نویسى براى كودكان در او بیشتر شد. در سال 1322 دو شعر تحت عنوان «ستاره» و «ماده غاز» از وى در شماره‏هاى چهارم و نهم مجله «سخن» به طبع رسید. در سال 1323 در اولین شماره مجله‏ى «بازى كودكان» شعرهایش به چاپ رسید و پس از مدتى نیز یمینى شریف به سردبیرى آن انتخاب شد. در سال 1324 برخى اشعارش وارد كتاب‏هاى ابتدایى اراك و پس از آن وارد كتاب‏هاى اول و دوم و سوم كلیه‏ى دبستان‏ها شد. عباس یمینى شریف در سال 1328 به مدیریت مجلات «دانش‏آموز» و «شیر وخورشید» كه دو نشریه‏ى وزارت فرهنگ براى كودكان و نوجوانان بود، منصوب شد. در ششم دى 1335 اولین شماره‏ى مجله‏ى «كیهان بچه‏ها» منشر شد. وى به عنوان مدیر این نشریه تا سال 1358 به انتشار آن ادامه داد. در «تهران مصور كوچولوها» تأسیس 1336 و ضمنا اشعار ایشان در چند مجله‏ى دیگر كه براى كودكان منتشر مى‏شد به چاپ مى‏رسید. عباس یمینى شریف چه در دانشسراى مقدماتى تهران و چه در دانشسراى عالى دانشكده‏ى ادبیات و چه تیچرز كلمبیا رشته‏ى تحصیلاتش همیشه آموزش و پرورش كودكان و نوجوانان بود. در تیچرز كالج كلمبیا علاوه بر رشته‏ى آموزش و پرورش، به تحصیل در رشته‏ى ادبیات كودكان نیز پرداخت. بعدها نیز به سردبیرى و مدیریت چهار مجله براى كودكان و نوجوانان رسید. در سال 1334 امتیاز مدرسه‏ى «روش نو» را به كمك همسرش از وزارت اداره‏ى مدرسه را به عهده داشت. در سال 1336 باشگاه بچه‏ها را تأسیس كرد. در سال 1341 با همكارى عده‏اى از فرهنگیان باسابقه به تأسیس مؤسسه‏ى فرهنگى و غیر انتفاعى شوراى كتاب كودك پرداخت و از سال تأسیس عضویت در هیئت مدیره و خزانه‏دارى شورا را تقبل كرد، در سال 1350 به همت وى جایزه‏ى نقدى یمینى شریف تأسیس شد و از آن تاریخ به بعد هر ساله با بهترین اثر چاپ شده در حوزه‏ى ادبیات كودكان تعلق گرفت. در سال 1357 با عده‏اى دیگر به تأسیس انجمن پژوهش‏هاى آموزشى همت گماشت. یمینى شریف در زمینه‏ى ادبیات كودكان صاحب آثار گوناگون است كه از میان این مى توان به كتاب‏هاى زیر اشاره نمود: آواز فرشتگان یا شعر كودكان (1325)؛ قصه‏هاى شیرین (مجموعه شعر، 1326)؛ گربه‏هاى شیپورزن (مجموعه شعر، 1344)؛ دو كدخدا (1329)؛ برق و حریق (ترجمه)، روى زمین و زیر زمین (گیاه‏شناسى براى كودكان، اثر اریاوبر. ا.، 1336)؛ دنیاگردى جمشید و مهشید (1322)؛ بازى با الفبا، جزیره‏ى مرجان (اثر پلنتین، 1337)؛ داستان عروسك (با همكارى اسماعیل والى‏زاده، 1337)؛ بیژن و شیرین (ترجمه با همكارى دیگران)، كتاب اول دبستان؛ فرى به آسمان مى‏رود؛ آواى نوگلان؛ پرویز و آیینه؛ در میان ابرها گل‏هاى گویا (1350)؛ پورى و لباس‏هاى او؛ همسایه‏ى عجیب، باغ نغمه‏ها (1352)؛ آه ایران عزیز؛ دستمال گلدار و گنج بى صاحب؛ داستان خر و خركچى؛ كتاب توكا؛ خانه بابا على؛ شعر با الفبا (1363)؛ سیاهك و سفیدك؛ نیم قرن در باغ شعر كودكان؛ فارسى زبان ایرانى؛ پلنگ یكه تاز (1373). عباس یمینى شریف در سال‏هاى 1333 و 1345 موفق به دریافت جایزه‏ى سلطنتى بهترین كتاب كودكان و در سال 1346 نیز نایل به دریافت جایزه‏ى بین‏المللى یونسكو به مناسبت تألیف بهترین كتاب سال در ایران شده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت : پاکستان   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1324 ق)، عالم امامى، مفسر و مصنف. در كشمیر به دنیا آمد. نواب ناصر على‏خان، مروج مذهب جعفرى در لاهور، از وى خواست تا به لاهور رود و او به لاهور رفت و به كمك و تایید نواب ناصر على‏خان توانست كتابهاى خود را تألیف كند و به همت نواب نوازش على‏خان كابلى تصانیفش به چاپ رسید. وى در لاهور درگذشت. از آثار وى: «عصمه الانبیاء و الملائكه»، به فارسى؛ كتاب «برهان شق القمر و رد النیر الاكبر»، به عربى، كه آن را براى نواب ناصر على‏خان در 1296 ق نوشته است؛ تفسیر «لوامع التنزیل و سواطع التاویل»، در شرح رساله‏ى «موده القربى» سید على بن شهاب‏الدین همدانى؛ «الاجوبه الزاهره»؛ «ابطال التناسخ» یا «بطلان النسخ و المسخ»؛ «ارض العتاق»، به فارسى؛ «ازاله الغین فى رویه العین»، به فارسى؛ «برهان البیان»، در خلافت و امامت و تفسیر آیه استخلاف، به اردو.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1282 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه‏ى سپهر و دوره‏ى متوسطه را در شته‏ى ادبى در دارالفنون تمام كرد. در 1307 ش از دانشكده‏ى حقوق فارغ‏التحصیل شد. وى مقالاتى در روزنامه‏هاى «ستاره‏ى ایران» و «طوفان»، مى‏نوشت. مدتى دادیار دادستان تهران و وكیل دادگسترى بود. وى صاحب امتیاز روزنامه‏ى «داد» و مدیر روزنامه‏هاى «پرورش» و «نوروز ایران» بود و تا 1332 ش نیز به سمت وكالت دادگسترى اشتغال داشت. از آثار وى: «آذربایجان دمكرات»؛ «تخت جمشید»؛ «جرم و مجازات». لازم به ذكر است كه عمیدى نورى یكى از افراد مؤسس اتحادیه مطبوعات ایران بود.[1] فرزند محمدرضاخان عمیدالشعراء، متولد 1282 ش است. تحصیلات خود را در ایران انجام داد و از مدرسه‏ى حقوق درجه‏ى لیسانس گرفت و به وكالت دادگسترى پرداخت. بعد از شهریور 1320 روزنامه‏ى یومیه‏ى داد را انتشار داد. این روزنامه در محافل سیاسى تهران براى خود جائى باز كرد، مخصوصا مقالات عمیدى نورى تحت عنوان «پشت پرده سیاست و زیر پرده سیاست» هواخواهان زیادى پیدا كرد. در 1324 كه قوام‏السلطنه براى حل مسئله‏ى آذربایجان به مسكو رفت و با استالین و سایر مقامات شوروى مذاكره كرد، عمیدى نیز جزء هیئت قوام‏السلطنه بود و بعد از مراجعت سلسله مقالاتى درباره‏ى این مسافرت و مذاكرات آنجا نوشت كه به صورت كتابى انتشار یافت. در 1330 كه مصدق‏السلطنه به ریاست دولت رسید، روزنامه‏ى داد جزء موافقین بود ولى خیلى زود یكى از مخالفین سرسخت مصدق شد. عمیدى نورى با مقالات انتقادى دولت وقت را مورد حمله قرارمى‏داد. چندین بار روزنامه‏ى او توقیف و خود به زندان افتاد. بعد از مرداد 1328 كه دولت زاهدى بر سر كار آمد، عمیدى نورى سمت معاونت سیاسى نخست‏وزیر و ریاست اداره‏ى كل انتشارات و تبلیغات را پیدا كرد ولى این سمت او زیاد طول نكشید. در دوره‏ى هیجدهم از طرف مردم بابل به پارلمان راه یافت و در دوره‏ى نوزدهم نیز همچنان وكیل مردم بابل در مجلس شوراى ملى بود. عمیدى نورى ضمنا یكى از ثروتمندان درجه اول ایران هم محسوب مى‏شود. كارهاى وكالتى چندین بانك و شركت دولتى با او بود. بعد از 1320 عمیدى نورى وكالت رعایا و زارعینى را قبول كرد كه زمینهاى آنها توسط اداره‏ى املاك پهلوى ضبط شده بود. به علت جو زمان، دادگاه‏ها احكام خود را به نفع زارعین صادر كردند و زارعین زمینهاى خود را تصرف نمودند و در نتیجه عمیدى نورى هم بابت حق‏الوكاله صاحب زمینهاى زیادى در مازندران گردید. عمیدى نورى در سال 1359 از طرف دادگاه انقلاب محاكمه و محكوم به اعدام گردید و در همان سال حكم به مرحله‏ى اجرا رسید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده. وى از مؤلفان خراسانى است كه كتابى به نام «طب جدید» در 1307 ش در مشهد به چاپ رسانیده است. همچنین عمید صاحب آثار دیگرى چون: «آرزوى وصال»؛ «عشاق تهران» و «منتخبات عمید» است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، فرهنگ‏نویس، نویسنده و روزنامه‏نگار. در مشهد به دنیا آمد و در همان شهر به تصحیل پرداخت. وى در جوانى به عضویت انجمن ادبى درآمد و به كار نویسندگى و فرهنگ‏نویسى پرداخت و مدتها در خراسان به پیشه‏ى روزنامه‏نگارى مشغول بود. عمید مدیر «سالنامه‏ى خراسان» و روزنامه‏ى «طوس» بود. از آثارش: «اسرار مانیتیسم»؛ «بر خرابه‏هاى تخت جمشید»؛ «غلطهاى فاحش فرهنگهاى فارسى»؛ «فرهنگ عمید»؛ «نیكوكاران».[1] فرهنگ نویس. درگذشت: شهریور 1358. حسن عمید عضو انجمن ادبى و از نویسندگان نشریه‏ى «خراسان» و مدیر «سالنامه‏ى خراسان» و روزنامه‏ى «طوس» بود. از آثار اوست: اسرار مانیتیسم؛ بر خرابه‏هاى تخت جمشید (1310)؛ سالنامه‏ى خراسان (سال چهارم، 1316، سال پنجم، 1317)؛ غلطهاى فاحش فرهنگ‏هاى فارسى؛ فرهنگ عمید (دو جلد1342)؛ نیكوكاران (بخش اول، مشهد، 1315)؛ فرهنگ نو (1333 ،1308)؛ فرهنگ كوچك عمید؛ فرهنگ مفصل عمید؛ فرهنگ برگزیده‏ى عمید؛ فرهنگ جیبى عمید (1335)؛ فرهنگ دبیرستانى عمید؛ فرهنگ تاریخ و جغرافیاى عمید (1347)؛ طب جدید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1283 ش)، نویسنده. وى در تهران متولد شد، تحصیلات خود را در دبستان علمیه و دبیرستان دارالفنون به پایان برد، سپس به فرانسه رفت و پس از گذراندن دوره‏ى دانشكده افسرى فرانسه، به تهران آمد و تا پایان دوره‏ى خدمت خود عهده‏دار مشاغل مختلفى در نظام بود. بار دیگر براى ادامه‏ى تحصیلات و ماموریت به كشورهاى فرانسه و سوئد سفر كرد. آثار به جا مانده از او عبارتند از: «قوانین تیر توپخانه»؛ «اسلحه‏شناسى توپخانه»؛ «توپخانه‏ى عمومى» و «خاطراتى از ماموریت من در رضائیه».

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1256- ح 1340 ق)، عالم و نویسنده. وى با دوستى علم، نشو و نما یافت. مبادى و مقدمات را نزد برخى اساتید آن زمان فراگرفت و دروس عالى را نزد علماى اعلام و بزرگان زمان؛ تا اینكه به تألیف و تصنیف روى آورد. از آثارش: «انیس الطلاب»، در زندگى بسیارى از علماى زنجان؛ «تبیان البیان فى قواعد القران»؛ «توضیح المشكلات»، در نحو و صرف و عروض؛ «لوائح الادله فى فوائح العدیله»؛ «روشن ضمیر»، در شرح «دعاء جوشن صغیر»؛ «قسطاس المقادیر و مقیاس المعائیر»؛ «منهج الرشاد»، در شرح «الارشاد» شیخ مفید؛ «قنوان الصنوان»، در شرح «نصاب الصبیان»؛ «فرمایش محمدیه»، در تجوید؛ منظومه «تصریف» زنجانى، در سیصد بیت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1315 ق)، ادیب، نویسنده، زبان‏شناس و شاعر، متخلص به دستان. در قریه‏ى بن از توابع چهارمحال اصفهان متولد شد. در اصفهان به تحصیل علوم پرداخت. بعد از تحصیل ادبیات و فقه و اصول در بغداد، به تهران آمد و پس از چندى به استانبول رفت و در آنجا مقیم شد. میرزا حبیب با شیخ احمد روحى و یاران او معاشرت داشت و در نهضت آزادمردانى كه براى بیدارى ایرانیان در كوشش بودند همكارى داشت. وى بیشتر اوقات خود را به تدریس و آموزش زبان فارسى در استانبول مى‏گذراند و علاوه بر زبان فارسى به زبان تركى و فرانسه مسلط بود. گاهى نیز به سرودن شعر مى‏پرداخت. در اواخر عمر براى معالجه به آبهاى بورسا رفت و همان جا درگذشت و در گورستان چكرگه دفن شد. از آثار وى: «برگ سبز»؛ «خط و خطاطان»؛ «دستور سخن»؛ «دبستان پارسى»؛ «رهنماى فارسى»؛ «غرائب عقائد ملل»؛ «دیوان» اشعار؛ ترجمه‏ى كتاب «حاجى بابا».[1] اصفهانى (میرزا) متخلص به دستان، دانشمند ایرانى (ف. بورسه 1311 ه.ق.) وى به جرم دهرى بودن و اتهام سیاسى از ایران به استانبول تبعید شد و تا سال فوت غالبا در مكتب سلطانى آن شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسى مشغول بود. از آثار او دستور سخن، تصحیح و طبع دیوان اطعمه ابواسحاق حلاج شیرازى، تصحیح و طبع دیوان البسه قارى، منتخب كلیات عبید زاكانى با مقدمه فرانسوى فرته، غرائب عوائد ملل، برگ سبز، خط و خطاطان (تركى)، دبستان فارسى، خلاصه رهنماى فارسى، رهبر فارسى، ترجمه مولیر به فارسى به نام «مردم گریز» و ترجمه «جاحى بابا» است و دیوان شعرى هم دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1299 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر. وى نواده‏ى حاج محمدتقى امیرالامراء بود. در كرمانشاه متولد شد. در كودكى به تهران آمد، سپس به تبریز رفت و در آنجا تحصیلات ابتدایى خود را به پایان رساند. در سال 1314 ش به تهران بازگشت و دوره‏ى متوسطه را تمام كرد، سپس از دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت. در سال 1322 ش در دانشسراى عالى به تدریس پرداخت. در خلال این مدت موفق به اخذ دكترى ادبیات فارسى شد. از سال 1342 تا 1348 ش نماینده‏ى فرهنگ و هنر در آمریكا بود و پس از بازگشت به ایران در دانشكده‏ى ارتباطات اجتماعى و مدرسه‏ى عالى ادبیات به تدریس پرداخت. در سال 1350 ش به دعوت دانشگاه یوتا به امریكا رفت و در سال در آنجا به تدریس پرداخت. در بازگشت، به استادى دانشگاه شیراز منصوب شد و سرانجام در سال 1364 ش بازنشسته گردید. برخى از آثار وى: فرهنگ كتاب «الابنیه عن حقایق الادویه»؛ ترجمه‏ى «منظومه‏ى سهراب و رستم»؛ ترجمه‏ى «منظومه‏ى فردوسى در تبعید»؛ ترجمه‏ى «سفرنامه‏ى گالیور»؛ «آشنایى با شكسپیر»؛ ترجمه‏ى «مالك و زارع در ایران»؛ ترجمه‏ى «بازگشت ده هزار یونانى»؛ ترجمه‏ى «سفرنامه‏ى فریزر»؛ ترجمه‏ى «روس و انگلیس در ایران»؛ ترجمه‏ى «سفرنامه‏ى جكسن» یا «ایران در گذشته و حال».

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1344 -1255 ش)، نویسنده، شاعر، متخلص به هنر. اصلاً از اهالى ارونق بود اما چون خانواده‏اش در محله‏ى امیرخیز تبریز سكونت داشتند، به امیرخیزى مشهور شدند. مقدمات فارسى و عربى را در زادگاه خویش فراگرفت. سپس به تكمیل معلومات خود پرداخت و از محضر استادان بزرگ عصر استفاده كرد. در ایام جوانى از ادبا و نویسندگان بنام آذربایجان شد. در آغاز انقلاب مشروطیت به آزادیخواهان پیوست. مدتى منشى سردار ملى ستارخان بود و هنگام عزیمت وى به تهران، با او همراه شد. به استانبول سفر كرد و پس از بازگشت، به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و در سمت معلم ادبیات و ریاست مدارس به مدت پانزده سال خدمت كرد. مدتى به ریاست مدرسه‏ى دارالفنون انتخاب گردید. پس از آن به ریاست فرهنگ آدربایجان منصوب شد. وى عضو فرهنگستان بود و در تهران درگذشت. از آثار وى علاوه بر مقالات و اشعار متعددى كه در جراید ادبى كشور به چاپ رسیده، تصحیح و تحشیه‏ى «بوستان سعدى»؛ «دیوان عنصرى»؛ تألیف سه جلد «قطعات منتخبه‏ى زبان فارسى»؛ «قیام آذربایجان و ستارخان»؛ «تاریخ فرهنگ و ادب آذربایجان»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1356 -1294 ق)، عالم و نویسنده. در نجف متولد شد. میرزا محمد آقازاده ملقب به آقازاده‏ى نجفى فرزند آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، یكى از بنیانگذاران مشروطیت در ایران و از مراجع سه‏گانه مقیم نجف بود. وى علوم مذهبى را نزد پدر خود تحصیل كرد و از محضر ایشان موفق به گرفتن درجه‏ى اجتهاد گردید. در سال 1325 ق به خراسان آمد. در مشهد مقیم شد و مجلس درسى در مسجد گوهرشاد براى تدریس علوم دینى به طلّاب دایر كرد. آیت‏اللَّه آقازاده در برقرارى و تقویت مشروطیت در ایران، در كنار پدر، بسیار كوشید. گرچه آقازاده در سال 1304 ش از شهر سبزوار به عنوان نماینده‏ى مجلس مؤسسان برگزیده شد ولى از سالهاى 1310 ش به بعد یكى از مخالفین جدى رضاشاه محسوب مى‏شد. آیت‏اللَّه محمد آقازاده به دلیل مخالفت با رژیم بازداشت شد و به یزد تبعید گردید. پس از چهار ماه مجدداً به مشهد برگشت و بعد از چند روزى حبس در زندان مشهد به تهران انتقال یافت. او در طى محاكمات ابتدائى در تهران به اعدام محكوم شد، اما به دلیل نفوذى كه در حوزه‏ى علمیه‏ى نجف داشت و نیز تلاش عده‏اى از مراجع، این حكم لغو شد و ایشان به اقامت اجبارى در تهران محكوم گردید. آقازاده در تهران همچنان تحت مراقبت بود تا این كه دو سال پس از واقعه‏ى خونین گوهرشاد، به دنبال یك بیمارى چشم از جهان فروبست. برخى تألیفات ایشان عبارت‏اند از: «القضاء والشهادات»؛ «مبحث الفاظ»؛ حاشیه‏ى «كفایة الاصول»؛ «التقریرات».

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پرويز اذكائي، به سال 1318 در همدان زاده شد.تحصيلات خود را در آن شهر و تهران و سپس دانشگاه منچستر (انگلستان) ادامه داد. مطالعات وي به طور عمده در تاريخ و فلسفه است. كتاب"الآثار الباقية عن القرون الخالية" پرويز اذكايي، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : تاريخ و فلسفهتحصيلات رسمي و حرفه اي : پرويز اذكائي تحصيلات خود را درهمدان و تهران و سپس دانشگاه منچستر (انگلستان) ادامه داد. مطالعات وي به طور عمده در تاريخ و فلسفه است.جوائز و نشانها : كتاب"الآثار الباقية عن القرون الخالية" پرويز اذكايي، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : پرويز اذكائي در رشته‌هاي كتاب شناسي و رجال شناسي و تاريخ علم نيز داراي تأليفات است. تاكنون 340 عنوان اثر، شامل 30 كتاب، 60 رسالة علمي مفصّل و گفتارهاي بلند و كوتاه در دائرة‌المعارف‌ها و نشريات معتبر، از وي به چاپ رسيده است. چند اثر مشهور وي از اين قرار است: زندگينامة بيروني (ترجمه)، كارنامة بيروني (تأليف)، فرمانروايان گمنام (تاريخ)، رسالة قبّة‌الارض ايراني (هيأت و نجوم)، رسالة زرواني (علماي اسلام)، مفاتيح الاسرار (تفسير شهرستاني)، تاريخ نگاران ايران (ج1)، ابوريحان بيروني (آراء و افكار)، خاندان شاهية خوارزم (رساله)، فهرست ماقبل الفهرست (2 ج)، تبارشناسي درايران (رساله)، الآثار الباقيه‌ بيروني (تحقيق و تعليق)، حكيم رازي (نظام فلسفي)، طب روحاني (رازي)‌، ماتيكان عين القضات همداني، فهرست نسخ خطي همدان، فرهنگ مردم همدان، مور‌ّخان همدان، ناموران همدان، قراگزلوهاي همدان، علويان همدان، ميرسيد علي همداني (احوال و آثار)، رسالة حكيم الهي همدان (عين‌القضات)، باباطاهر نامه (هفده گفتار)، رسالة عراق عجم (در عهد ايلخانان)، درگزين تا كاشان (سه گفتار)، كتاب شناسي همدان، تاريخ معاصر همدان، راهنماي همدان، گفتارهاي مغان، مادشناسي و همدان‌نامه (بيست‌گفتار دربارة مادستان). ________________________________________ آثار : الآثار الباقية عن القرون الخالية ويژگي اثر : تحقيق،اين كتاب ، در دوره بيستم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب:الآثار الباقية عن القرون الخالية/ تأليف ابي‌ريحان محمـّدبناحمد البيروني؛ تحقيق و تعليق پرويز اذكائي. ـ تهران: مركز نشر ميراث مكتوب، 1380. كط، 895ص.: جدول، نمونه، نمودار.كتابنامه: ص [749]-771؛ همچنين به صورت زيرنويس. به اعتقاد برخي از محققان، الآثار الباقية، شاهكار دانشمند و محقق بزرگ ابوريحان بيروني و ماية افتخار مسلمانان، خاصّة ايرانيان است. اين كتاب به دليل داشتن مطالب با ارزش بسياري دربارة تقويم و گاه¬شماري ملل مختلف، جشن‌ها، اعياد، ايام شادماني و روزهاي غمناكي اقوام گوناگون، مراسم فرقه¬هاي مذهبي، نكات تازه‌اي در تاريخ شاهان بابل و ايران و روم و ...، مطالبي مهم در باب كتب مقدس، يهود، صابئيان، زرتشتيان، مانويان، مزدك، حلاّج و ... از اهميت بسيار برخوردار است. به همين سبب، نخستين بار، 125 سال پيش، ادوارد زاخائو (خاورشناس بزرگ آلماني) آن را با مقدمه‌اي عالمانه در لايپزيگ (آلمان) در سال 1878م. تصحيح و چاپ كرد. وي كه به اهميت اين كتاب پي‌برده بود، سال بعد (1879) آن را به انگليسي ترجمه كرد و با حواشي و شروح بسيار در لندن منتشر ساخت. اما آنچه تصحيح و چاپ مجدد آن را ضروري ساخته، دستيابي به سه نسخة خطي نسبتاً كهن است كه حكايت از تجديدنظر و تكميل به دست ابوريحان دارد. تصحيح متن حاضر، افزون بر نسخة تصحيح شدة زاخائو (بر اساس نسخ موجود در لندن، پاريس و ...) با مقابلة چند نسخة ديگر از كتابخانه‌هاي «عمومي» استانبول، «توپقاپوسراي» استانبول و «دانشگاه ادينبورگ» انگلستان كه زاخائو آن‌هارا نديده بود، صورت گرفته است. اين اثر گرانسنگ كه از اعتبار جهاني برخوردار است و همواره مورد استناد و مراجعة محققان بوده، با ويرايشي دقيق و تحقيقي جامع به اهتمام استاد اذكائي، از بيروني شناسان معاصر، كه ساليان متمادي دربارة احوال و آثار بيروني قلم مي‌‌زند، سامان پذيرفته است. از ويژگي‌هاي اين كتاب، علاوه بر مقدمة تحقيقي، تعليقات آن، يعني حجمي افزون بر ثلث كتاب حاضر است كه مشتمل بر پانصد و بيست يادداشت مفيد و عميق كوتاه و بلند است كه برخي از آن‌ها حاصل كار زاخائو و برخي ديگر، حاصل كار محقق كتاب است و هر يادداشت با نام پژوهشگر آن متمايز شده است. از ديگر امتيازات اين چاپ، فقره‌بندي و شماره گذاري عبارات، تنظيم دقيق جدول‌ها و نيز فهارس فنّي و نمايه‌هاي ضروري و كارآمد است كه بر اعتبار آن افزوده است. 2 زندگينامة بيروني (ترجمه)  3 فرمانروايان گمنام (تاريخ) ويژگي اثر : رساله4 كارنامة بيروني (تأليف)

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

حجة‌ الاسلام‌ دكتر فتح‌ الله‌ نجار زادگان‌ در سال‌ 1337 ش. در شهر اصفهان‌ به‌ دنيا آمد .وي تحصيلات خود را در رشته‌ علوم‌ قرآن‌ و حديث‌ مقطع‌ تا مقطع دكتري ادامه داد و تؤام با تحصيل در رشته مذبور تحصيلات حوزوي را نيز كم بيش ادامه داد.فتح‌ الله‌ نجار زادگان در سال‌ 1379 در گروه‌ معارف‌ اسلامي‌ دانشگاه‌ تهران‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ يكي‌ از گروه‌هاي‌ دانشكدة‌ الهيات‌ است‌ به‌ عنوان‌ عضو هيئت‌ علمي‌ مشغول‌ به‌ كار شد كه‌ اين‌ همكاري‌ هم‌ اكنون‌ نيز ادامه‌ دارد. كتاب " سلامه القرآن من التحريف " تاليف فتح‌ الله‌ نجار زادگان ، در دوره بيست و دوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم قرآنيتحصيلات رسمي و حرفه اي : فتح الله نجار زادگان در سال‌ 1356 موفق‌ به‌ اخذ ديپلم‌ در رشتة‌ رياضي‌ شد. در سال‌ 1358 به‌ حوزة‌ علميه‌ اصفهان‌ رفت‌ و تا سال‌ 1364 دروس‌ مقدمات‌ و اصول‌ و شرح‌ لمعه‌ و متون‌ ديگر عمومي‌ را خواند. در اين‌ سال‌ با ورود به‌ حوزة‌ علميه‌ قم‌ و شروع‌ رسائل‌ و مكاسب‌ از واحد آموزش‌ عالي‌ دفتر تبليغات، ليسانس‌ گرفت‌ و سپس‌ به‌ تربيت‌ مدرس‌ دانشگاه‌ قم‌ راه‌ يافت‌ و همزمان‌ با دروس‌ حوزه‌ در سال‌ 1372 موفق‌ به‌ دريافت‌ مدرك‌ كارشناسي‌ ارشد در رشتة‌ الهيات‌ و معارف‌ اسلامي‌ شد. در سال‌ 1373 در دانشگاه‌ تهران‌ در رشته‌ علوم‌ قرآن‌ و حديث‌ مقطع‌ دكتري‌ و در دانشگاه‌ امام‌ صادق‌ (ع) در رشتة‌ فقه‌ و اصول‌ در همان‌ مقطع‌ پذيرفته‌ شد اما به‌ دليل‌ علاقه‌ به‌ رشتة‌ علوم‌ قرآني‌ به‌ دانشگاه‌ تهران‌ رفت‌ و در سال‌ 1378 رسالة‌ خود را دفاع‌ كرد و در طي‌ اين‌ مدت‌ دروس‌ حوزوي‌ را نيز كم‌ و بيش‌ ادامه‌ داد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فتح‌ الله‌ نجار زادگان در سال‌ 1379 در گروه‌ معارف‌ اسلامي‌ دانشگاه‌ تهران‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ يكي‌ از گروه‌هاي‌ دانشكدة‌ الهيات‌ است‌ به‌ عنوان‌ عضو هيئت‌ علمي‌ مشغول‌ به‌ كار شد كه‌ اين‌ همكاري‌ هم‌ اكنون‌ نيز ادامه‌ دارد.فعاليتهاي آموزشي : فعاليت هاي آموزشي فتح‌ الله‌ نجار زادگان به قرار زير است: تدريس‌ در موضوعات‌ اصول، فقه، فلسفه، و حديث‌ در حوزة‌ علميه‌ و نيز تدريس‌ علوم‌ قرآني، حديث‌ و تفسير در دانشكدة‌ اصول‌ الدين‌ و مدارس‌ مركز جهاني‌ علوم‌ اسلامي‌ بخشي‌ از فعاليت‌هاي‌ ايشان‌ محسوب‌ مي‌شود. 1. تدريس و پژوهش / مركز جهاني علوم اسلامي/ 1377 تا 1383 2. عضو شوراي علمي گروه علوم قرآن / پژوهشكده حوزه ودانشگاه / 1379 – 1382 3. تدريس و پژوهش / دانشگاه تهران / 1378 ادامه دارد 4. عضو هيئت مديره مجمع احياء فرهنگ اسلامي / پژوهش و برنامه ريزي / 1380 ادامه دارد. جوائز و نشانها : كتاب " سلامه القرآن من التحريف " تاليف فتح‌ الله‌ نجار زادگان ، در دوره بيست و دوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : فتح‌ الله‌ نجار زادگان بيش از 21 مقاله در زمينه رشته تخصصي خود دارد. ________________________________________ آثار :  1 التوسل و التبرك و الصلح مع العدو الصهيوني في رسالتين بين واعظ زاده و بن باز ويژگي اثر : نشر مشعر/ 1383 2 پژوهش نامه در س اخلاق و تربيت اسلامي دانشگاهها ويژگي اثر : مركز برنامه ريزي و تدوين متون درسي/ 1383 3 تحريف ناپذيري قرآن ويژگي اثر : مركزتحقيقات حج با همكاري مركز مطالعات فرهنگي حوزه علميه قم/ 1384 4 تراث الشيعه القرآن ج 1 ويژگي اثر : يكي از مديران علمي طرح / 13845 تراث الشيعه القرآن ج 2 ويژگي اثر : يكي از مديران علمي طرح / 13856 تفسير تطبيقي (بررسي تطبيقي مباني و معارفي از آيات در ديدگاه فريقين) ويژگي اثر : مركز جهاني علوم اسلامي/ 1383 7 درسنامه متون اسلامي ويژگي اثر : مجمع احياي فرهنگ اسلامي/ 1383 8 سلامه القرآن من التحريف ويژگي اثر : تهران ، چاپ اول 1378 ، چاپ دوم با اضافات فراوان/ 1382 / كتاب سال جمهوري اسلامي در سال 1383 و رتبه نخست دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن 1383 . آشنايي‌ با كتاب‌: سلامة‌ القرآن‌ من‌ التحريف‌ و تفنيد الافترأات‌ علي‌ الشيعة‌ الامامية‌ سلامة‌ القرآن‌ من‌ التحريف‌ و تفنيد الافترأات‌ علي‌ الشيعة‌ الامامية/ فتح‌ الله‌ المحمدي‌ (نجارزادگان). - تهران: مشعر، 1382. 758 ص. كتابنامه‌ 1. قرآن‌ - تحريف‌ 2. قرآن‌ - دفاعيه‌ها و رديه‌ها 3. شيعه‌ - دفاعيه‌ها و رديه‌ها اهميت‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از دو ثقل‌ اكبر بازمانده‌ از آورندة‌ عظيم‌ الشأن‌ آن‌ و نقش‌ بارز و محوري‌ اين‌ كتاب‌ كريم‌ الهي‌ در ايجاد و ابقأ اتحاد امت‌ مسلمان‌ از مسائل‌ بارز و قابل‌ توجه‌ در خصوص‌ اين‌ متن‌ و حياني‌ الهي‌ است. به‌ اعتقاد عموم‌ مسلمانان‌ قرآن‌ از هرگونه‌ تحريف‌ و تغيير مصون‌ بوده، دست‌ تحولات‌ و تغييران‌ زمان‌ را به‌ دامن‌ مطهر آن‌ راهي‌ نيست‌ و اين‌ تحقق‌ وعدة‌ الهي‌ است، چنان‌ كه‌ به‌ صراحت‌ در متن‌ قرآن‌ كريم‌ ذكر شده‌ است. يكي‌ از اتهاماتي‌ كه‌ به‌ ناروا بر شيعه‌ وارد شده‌ و گاه‌ بر آن‌ اصرار شده‌ است، اتهام‌ اعتقاد به‌ تعريف‌ قرآن‌ است‌ كه‌ اين‌ امر بويژه‌ در كتابي‌ با عنوان‌ اصول‌ مذهب‌ الشيعة‌ الامامية‌ الاثني‌ عشرية‌ تأليف‌ ناصر علي‌ قفاري‌ بتفصيل‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است. مؤ‌لف‌ با عنايت‌ به‌ اين‌ كتاب‌ و برخي‌ كتب‌ ديگر كه‌ قبل‌ از آن‌ تأليف‌ شده‌ و در آنها اين‌ اتهام‌ به‌ شيعه‌ مطرح‌ گرديده‌ است، اقدام‌ به‌ تأليف‌ كتاب‌ سلامة‌ القرآن‌ من‌ التحريف‌ نموده‌ است. كتاب‌ در دو بخش‌ اصلي‌ تنظيم‌ شده‌ است: بخش‌ اول‌ به‌ مسألة‌ سلامت‌ قرآن‌ از تحريف‌ در نظر فريقين، با قطع‌ نظر از آرأ و افترأات‌ برخي‌ افراد، پرادخته‌ است. در بخش‌ دوم‌ به‌ مسألة‌ اتهاماتي‌ كه‌ در خصوص‌ تحريف‌ قرآن‌ بر شيعه‌ وارد شده‌ پرداخته‌ شده‌ است. بررسي‌ ادلة‌ مصونيت‌ قرآن‌ از تحريف‌ از نظر شيعة‌ اماميه، بررسي‌ روايات‌ تحريف‌ قرآن‌ در كتب‌ شيعه، بررسي‌ كتاب‌ فصل‌ الخطاب‌ محدث‌ نوري، شهادت‌ علماي‌ اماميه‌ به‌ مصونيت‌ قرآن‌ از تحريف، بررسي‌ احاديث‌ تحريف‌ قرآن‌ در كتب‌ اهل‌ سنت، و پاسخگويي‌ به‌ شبهات‌ دكتر ناصر بن‌ علي‌ قفاري‌ در كتاب‌ اصول‌ مذهب‌ الشيعة، احسان‌ الهي‌ ظهير در كتاب‌ الشيعة‌ والقرآن‌ و محمد مال‌ الله‌ در كتاب‌ الشيعة‌ و تحريف‌ القرآن، از مهم‌ترين‌ مباحث‌ كتاب‌ است. 9 مصاف بي پايان با شيطان ويژگي اثر : قم بوستان كتاب/ چاپ اول 79 – چاپ دوم 138210 معاني بيان الفاظ القرآن ويژگي اثر : تحقيق نسخه خطي/1384 11 ويژگي هاي امام علي ترجمه خصائص امام علي(ع) ويژگي اثر : ترجمه/ بوستان كتاب / 1382 /كتاب سال حوزه علميه در سال 1383 در بخش ترجمه

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13

عبدالرزاق کاشانی در قرن سیزدهم در کاشان متولد شد.وی چنان‌که در نامه خود به علاءالدوله سمنانی اظهار می‌دارد «در اوایل جوانی از بحث فضلیات و شرعیات فارغ شده بود و از بحث اصول فقه و اصول کلام هیچ تحقیقی نگشود». و درادامه در «بحث معقولات و علم الهی» جست‌وجو کرد و در این زمینه به درجه‌ای از کمال رسید. بر اثر این حیرت و انقلاب درونی، همچون غزالی به تصوف روی آورد از محضر اساتید برجسته آن دوران بهره گرفت.در حیطه راهنمانگاری کاشانی بدون شک یگانه است و هیچ یک از نامبرداران اندیشه خانقاهی در سرتاسر حوزه تمدن اسلامی – حتی خود شیخ اکبر هم – درخشش او را ندارد. در این زمینه می‌توان به اثر عظیم وی به نام «لطایف‌الاعلام فی اشارات اهل‌الالهام» اشاره کرد که آن را می‌توان«بزرگترین اصطلاحات‌نامه همه حوزه‌های صوفیان» نام برد. جامعیت این اثر که تلخیصی از آن با عنوان اصطلاحات‌الصوفیه نیز یکی از منابع مهم صوفیه در این زمینه است ثابت می‌کند که به حق «عبدالرزاق یکه‌تاز میدان اصطلاحات نگاری است». گروه : علوم انسانیرشته : علوم قرآنیتحصیلات رسمی و حرفه ای : عبدالرزاق کاشانی چنان‌که در نامه خود به علاءالدوله سمنانی اظهار می‌دارد «در اوایل جوانی از بحث فضلیات و شرعیات فارغ شده بود و از بحث اصول فقه و اصول کلام هیچ تحقیقی نگشود». پس از این دوران، روح پرتلاطم وی از جست‌وجوی آرامش و سکون بازنماند و آن را در وادی دیگر یعنی در «بحث معقولات و علم الهی» جست‌وجو کرد و در این زمینه به درجه‌ای از کمال رسید که «بهتر از آن صورت نبندد». ولی این مایه تحصیل علوم نیز نه تنها وی را از قید و سرگردانی نجات نداد بلکه «چندان وحشت و اضطراب و احتجاب از آن پیدا شد که قرار نماند و معلوم شد که معرفت مطلوب از طور عقل برتر است». بر اثر این حیرت و انقلاب درونی، همچون غزالی به تصوف روی آورد و به صحبت نورالدین عبدالصمد نطنزی، از مشایخ سهروردیه، رسید و پس از او نیز از محضر اساتید و مشایخ دیگری نظیر صدرالدین روزبهان ثانی، شمس‌الدین کیشی و اصل‌‌الدین عبدا... بهره گرفت. کاشانی با مطالعه فصوص‌الحکم با عقاید ابن‌عربی آشنا شد و این آشنایی، سرفصل مهمی در زندگی عبد‌الرزاق بود؛ چرا که وی با اینکه از مشایخ سهروردیه ارشاد یافته بود به یکی از بزرگترین شارحان و مروجان مکتب وحدت وجودی پس از صدرالدین قونوی تبدیل شد، به طوری که با وجود چهره‌های برجسته‌ای در میان شاگردان و مروجان عقاید شیخ اکبر، نظیر عفیف‌الدین تلمسانی، مؤیدالدین جندی، سعید فرغانی، فخرالدین عراقی، شاه نعمت‌الله ولی و ...، کاشانی از جایگاهی والا و منحصر به‌فرد برخوردار است؛ زیرا وی با بیان ساده، روشن و محققانه به نظام‌مندی نظریات شیخ اکبر پرداخت و برخی از آثارش مثل شرح فصوص‌الحکم، تاویلات‌القرآن، لطایف‌الاعلام فی اشارات اهل‌الالهام در نوع خود بی‌بدیل است و بیش از هر اثر دیگری مورد رجوع و استفاده طالبان بوده‌است. استادان و مربیان : بر اثر حیرت و انقلاب درونی، همچون غزالی کاشانی به تصوف روی آورد و به صحبت نورالدین عبدالصمد نطنزی، از مشایخ سهروردیه، رسید و پس از او نیز از محضر اساتید و مشایخ دیگری نظیر صدرالدین روزبهان ثانی، شمس‌الدین کیشی و اصل‌‌الدین عبدا... بهره گرفت. در میان شاگردان و مروجان عقاید شیخ اکبر، کاشانی از جایگاهی والا و منحصر به‌فرد برخوردار است.چگونگی عرضه آثار : در حیطه راهنمانگاری کاشانی بدون شک یگانه است و هیچ یک از نامبرداران اندیشه خانقاهی در سرتاسر حوزه تمدن اسلامی – حتی خود شیخ اکبر هم – درخشش او را ندارد. در این زمینه می‌توان به اثر عظیم وی به نام «لطایف‌الاعلام فی اشارات اهل‌الالهام» اشاره کرد که آن را می‌توان«بزرگترین اصطلاحات‌نامه همه حوزه‌های صوفیان» نام برد. جامعیت این اثر که تلخیصی از آن با عنوان اصطلاحات‌الصوفیه نیز یکی از منابع مهم صوفیه در این زمینه است ثابت می‌کند که به حق «عبدالرزاق یکه‌تاز میدان اصطلاحات نگاری است». یکی دیگر از ویژگی‌های کاشانی تلاش وی در جهت تحکیم مبانی علمی مکتب وحدت وجودی از طریق تقریب آن با شریعت و قرآن کریم است و نامه وی به علاءالدوله سمنانی در جهت دفاع از عقاید شیخ اکبر و اثبات نبودمغایرت آن با شریعت و نیز تدوین تاویلات‌القرآن را می‌توان در این راستا برشمرد که در آن کاشانی آیات قرآنی را منطبق با مشرب وحدت وجودی تاویل کرده است. از امتیازات دیگر کاشانی، گرایش‌های شیعی وی است. عبدالرزاق به گرامیداشت اهل‌بیت و ائمه اطهار(ع)، به‌خصوص حضرت علی (ع) و امام جعفر صادق(ع)، می‌پردازد.عبدالرزاق کاشانی یکی از نام‌آوران عرصه ترویج و انتظام بنای فکری و مکتب محی‌الدین ابن‌عربی است. از وی آثار گرانسنگ متعددی بر جای مانده که برخی از آنها در نوع خود در تاریخ تصوف بی‌بدیل است. در واقع، کاشانی در شمار پرکارترین نویسندگان تمام حوزه‌های تصوف اسلامی است، چه در دوران تکامل و رواج عرفان – دورانی که با حضور شیخ اکبر و ابن‌فارض آغاز شد- کمتر نویسنده‌ای بسان کاشانی به تدوین نظرگاه‌های خانقاهیان پرداخته است، به گونه‌ای که در این دوران نه تنها دست‌نوشته‌های بزرگانی همچون تلمسانی، جندی و فرغانی به تنوع و حجم آثار کاشانی نیست، بلکه حتی شیخ کبیر در این وادی همسان عبدالرزاق کاشانی نیست. ________________________________________ آثار : تاویلات‌القرآن ویژگی اثر : تاویلات‌القرآن بی‌تردید گرانسنگ‌ترین اثر کاشانی است. به جرات می‌توان آن را در میدان تفسیر باطنی قرآن اثری منحصر به‌فرد دانست، چنانکه امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد خویش از آن یاد می‌کنند. در این اثر، عبدالرزاق تفسیر قرآن را به شیوه تاویلی- مبتنی بر کشف و شهود- به اختصار در 2 مجلد فراهم آورده است. مجلد اول دربرگیرنده مقدمه مؤلف و تاویل سوره‌های آغازین قرآن تا پایان سوره کهف است و مجلد دوم مشتمل بر تاویل سوره مریم تا انتهای قرآن است.تاویلات‌القرآن به عقیده «لوری» پژوهشگر آثار کاشانی اثری منحصر به فرد در زمینه تفسیر باطنی قرآن است که نه تنها در میان متشرعه، بلکه در میان تفاسیر متصوفه نیز نمی‌توان برای آن نظیری یافت. در هر صورت در میان مسلمین، صوفیه، باطنیان و اخوان‌الصفا در بسیاری از موارد به تاویل تمسک جسته‌اند و حتی از قدمای متصوفه نیز چون واسطی، شبلی، نوری و حلاج تاویل‌هایی در باب برخی از آیات قرآن‌ نقل شده‌است. در تاریخ متصوفه، از قرن سوم به بعد، تفاسیری از بخشی از یک سوره یا قسمتی از قرآن یا تمام قرآن به دست رسیده‌است که در آنها نشانه‌هایی از ذوق و تاویل باطنی را می‌توان سراغ گرفت. «تاویلات‌القرآن» در حدود یک قرن پس از دوران شیخ اکبر و در زمانی به رشته تحریر درآمد که اندیشه متصوفه با طرح نظریات ابن‌عربی و رواج آن در محافل صوفی توسط قونوی، فرغانی، جندی و… به اوج خود رسیده بود. به‌علاوه، کاشانی که با حکمت و فلسفه نیز آشنایی داشته و از طرفی در طریقت پیرو سهروردیه بوده‌است، در تاویلات، بر پرداخته‌هایش که غالباً رنگ محی‌الدینی دارند چاشنی فلسفه و ادراک ذوقی سهروردیه را نیز افزوده است. به‌علاوه، شیوه ساده، روان، آموزشی و به دور از طمطراق‌های ادبی، آن را به اثری قابل فهم و منبعی مهم برای رجوع طالبان تبدیل کرده است. از ویژگی‌های دیگر تاویلات، ارائه کلیدها و رهنمودهایی به سالک در جهت فهم معنی باطنی آیات قرآنی است. کاشانی خود در مقدمه اثرش از این نکته به عنوان یکی از انگیزه‌های اصلی تدوین تاویلات یادمی‌کند. کاشانی در بخشی از این کتاب به تبیین مفاهیم تاویل و تفسیر و تفاوت این‌دو و نیز به مختصری از تاریخچه سیر تاویل باطنی متصوفه در اسلام می‌پردازد . او چند نوع تفسیر را از هم متمایز می‌کند: 1 - تفسیر قرآن بر اساس شواهدی از دستور زبان، علم‌اللغه، احادیث و روایات است. این رویکرد، که تفسیر ظاهری نام دارد، به برداشت ظاهری از بیانات قرآنی اکتفاکرده و به‌شدت از دخالت رای و نظر شخصی پرهیز می‌کند. غالب تفاسیر به‌خصوص در نزد متشرعه رسمی سنی از این نوع است. 2 - تاویل، که مبتنی بر دخالت نظر و تفکر مفسّر است و خود دارای2 گرایش تاویل عقلی و تاویل کشفی است. تاویل عقلی، که جسورانه‌ترین نمونه‌های آن در مذهب معتزله نگاشته شده‌است، علاوه بر به کارگیری تمام امکانات تفسیر ظاهری، نتیجه تفکرات شخصی مفسّر را نیز در خود دخیل می‌کند. تاویل کشفی یا تاویل باطنی عبارت است از راه کشف درونی از طریق درک مستقیم و شهودی مفهوم باطنی کلمات و آیات قرآنی. تاویلات عبدالرزاق کاشانی در این گروه جای دارد. وی نیز به جست وجوی «هسته‌های تاویل باطنی» در خود قرآن کریم می‌پردازد و آیات نور، میثاق الست و آیات مربوط به معراج پیامبر(ع) را در زمره این «هسته‌ها» برمی‌شمارد. همچنین عبدالرزاق مسئله انتساب تاویلات‌القرآن به ابن عربی را مورد کنکاش قرار داده ‌است. وی با بحثی دقیق اشتباه بودن انتساب آن به ابن‌عربی را اثبات و براهینی بر آن اقامه می‌کند: اولاً غالب نسخ خطی تاویلات به عبدالرزاق منسوب است. شیخ حیدر آملی به کرات در جامع‌الاسرار از آن یاد کرده و مؤلف آن را «ولی‌الاعظم کمال‌الحق و المله‌و‌الدین عبدالرزاق‌ قدس‌ا...‌سره» نامیده‌است. جامی و شمس‌الدین محمد‌ابن‌حمزه‌فناری نیز در آثار خود تاویلات را تالیف عبدالرزاق کاشانی دانسته‌اند. شیخ بهایی نیز در کشکول ضمن بیان حدیثی از امام جعفرصادق (علیه‌السلام) که عیناً در مقدمه تاویلات نیز آمده‌است، می‌نویسد: «روی‌العارف الربانی مولانا عبدالرزاق‌القاسانی فی تاویلاته». به‌هر‌روی، هدف عبدالرزاق تفسیر مسلسل و آیه به آیه تمام آیات قرآن یا تفسیر موضوعی قرآن نیست. وی که از سویی به وجود معانی باطنی در ورای ظاهر آیات قرآنی معتقد است و از سوی دیگر اهل کشف و شهود است و از جهتی نیز دغدغه ارائه کلیدها و رهنمون‌هایی به سالکان جهت تسهیل درک معنوی قرآن را دارد، شروع به تدوین تاویل قرآن، بر اساس ادراک شهودی و با بیانی ساده و آموزشی، کرد. بنابراین، تاویلات باطنی عبدالرزاق حاصل تجربه شخصی او است. از آنجا که کاشانی، به اختصارنویسی گرایش دارد، از این رو، آیاتی با مضمون2 شرح فصوص‌الحکم لطایف‌الاعلام فی اشارات اهل‌الالهام

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر سيدمحمد راستگو ، ‌در سال‌ 1335 ش‌ در كاشان‌ به‌ دنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتراي رشتة‌ قرآن‌ و حديث از دانشگاه تهران مي باشد.وي سالهاست‌ كه‌ در حوزه‌هاي‌ ادبيات‌ فارسي‌ و عربي، علوم‌ قرآني، فلسفه‌ و عرفان‌ در حال‌ پژوهش‌ است.نامبرده ‌يكي‌ از مترجمان كتاب‌ ‌ ‌«بررسي‌ تاريخي‌ قصص‌ قرآن»- برگزيده انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره بيست و سوم - مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم قرآنيتحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد راستگو در سال‌ 1362 ليسانس‌ خود را از مدرسة‌ عالي‌ قم‌ گرفت. دورة‌ كارشناسي‌ ارشد را در دانشگاه‌ تهران‌ گذراند و دكتراي‌ خود را در سال‌ 1381 در رشتة‌ قرآن‌ و حديث‌ از همان‌جا گرفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد محمد راستگو سالهاست‌ كه‌ در حوزه‌هاي‌ ادبيات‌ فارسي‌ و عربي، علوم‌ قرآني، فلسفه‌ و عرفان‌ در حال‌ پژوهش‌ است.جوائز و نشانها : كتاب " بررسي‌ تاريخي‌ قصص‌ قرآن" ترجمه سيد محمد راستگو، در دوره بيست و سوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : حاصل‌ تحقيقات‌ سيد محمد راستگو دهها مقاله‌ چون: «احوال‌ و آثار شيخ‌ جام»، «نگاهي‌ به‌ شعر سبزواري»، «نگاهي‌ نو به‌ تأويل»، «راز هنري‌ گونه‌گون‌ خواني‌هاي‌ قرآن» «تفسير عرفاني‌ امام‌ صادق‌ (ع») مي‌باشد. ________________________________________ آثار : ايهام‌ در شعر فارسي بررسي‌ تاريخي‌ قصص‌ قرآن ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب ، در دوره بيست و سوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. ‌آشنايي‌ با كتاب‌ ‌ ‌بررسي‌ تاريخي‌ قصص‌ قرآن‌ ‌ ‌بررسي‌ تاريخي‌ قصص‌ قرآن‌ / تأليف‌ محمد بيومي‌ مهران؛ ترجمة‌ سيدمحمد ‌ ‌راستگو و مسعود انصاري. - تهران: انتشارات‌ علمي‌ و فرهنگي، 1383،4 جلد، كتابنامه. يكي‌ از زمينه‌هاي‌ قرآن‌پژوهي‌ كه‌ از ديرباز كسان‌ بسياري‌ بدان‌ پرداخته‌اند و از ديدگاه‌هاي‌ گوناگون‌ دربارة‌ آن‌ پژوهش‌هاي‌ بسيار كرده‌اند و كتاب‌هاي‌ پرشماري‌ نوشته‌اند، داستان‌هاي‌ قرآن‌ است؛ و به‌ سخن‌ درست‌تر، رويدادهايي‌ تاريخي‌ كه‌ در قرآن‌ كريم‌ از آنها ياد شده‌ يا بدانها پرداخته‌ شده‌ است. با اين‌ همه‌ در زمينة‌ قرآن‌پژوهي‌ - همچون‌ ديگر زمينه‌هاي‌ آن‌ - پيمانة‌ پژوهش‌ هنوز پر نشده‌ و ناگفته‌ها و روشن‌ ناشده‌ها كم‌ نيست. يكي‌ از استوارترين‌ گام‌هايي‌ كه‌ در ايران‌ راه‌ برداشته‌ شده‌ و يكي‌ از بهترين‌ و گسترده‌ترين‌ كارهايي‌ كه‌ در اين‌ زمينه‌ انجام‌ گرفته، بي‌ گمان‌ تأليف‌ دكتر محمد بيومي‌ مهران‌ است. او كه‌ استاد تاريخ‌ دانشگاه‌ اسكندريه‌ است‌ و دربارة‌ تاريخ‌ كهن‌ شرق‌ به‌ويژه‌ مصر و سرزمين‌هاي‌ عربي‌ دست‌ توانا دارد و پژوهش‌هاي‌ چندي‌ انجام‌ داده‌ است، رويدادهاي‌ تاريخي‌ قرآن‌ كريم‌ را به‌ گستردگي‌ و بايستگي‌ به‌ پژوهش‌ گرفته‌ است‌ و كاري‌ در خور و شايستة‌ پيشكش‌ خوانندگان‌ عرب‌ زبان‌ كرده‌ است. او در اين‌ پژوهش‌ براي‌ هر چه‌ آشكارتر ساختن‌ رويدادهاي‌ تاريخي‌ قرآن، با كوشش‌ و كاوشي‌ بسيار پردامنه‌ و حوصله‌ سوز، افزون‌ بر قرآن‌ كريم، كتاب‌هاي‌ پرشمار تفسيري، حديثي، تاريخي‌ اسلامي‌ - عربي، پژوهش‌هاي‌ فرنگيان‌ كه‌ بيشتر بر سنگ‌نوشته‌ها و كتيبه‌هاي‌ كهن‌ استوارند، و نيز نوشته‌هاي‌ كهن‌ يوناني‌ و رومي‌ و همچنين‌ تورات‌ و انجيل‌ را كاويده‌ است، و با بهره‌گيري‌ از اين‌ همه‌ منابع‌ گوناگون‌ شرقي‌ و غربي‌ به‌ويژه‌ سنگ‌ نوشته‌ها و كتيبه‌ها و پژوهش‌هاي‌ باستان‌ شناسانه، توانسته‌ است‌ دربارة‌ رويدادهاي‌ تاريخي‌ قرآن‌ كاري‌ شگرف‌ را سامان‌ دهد و روشنايي‌ بسياري‌ بر آنها بتاباند. از بخش‌هاي‌ بسيار خوب‌ و خواندني‌ كتاب، كه‌ هم‌ در پژوهش‌ جداگانه‌ و هم‌ به‌ مناسبت‌ در جاي‌ جاي‌ كتاب‌ بدان‌ پرداخته‌ است، سنجش‌ها و مقايسه‌هايي‌ است‌ كه‌ ميان‌ داستان‌هاي‌ قرآن‌ و آنچه‌ در آن‌ باره‌ها در تورات‌ و انجيل‌ آمده‌ انجام‌ داده‌ است‌ و دوگانگي‌ها و ناسازي‌هاي‌ آنها را باز نموده‌ است‌ و از اين‌ راه‌ آشكار كرده‌ است‌ كه‌ سخنان‌ آنان‌ كه‌ گفته‌اند داستان‌هاي‌ قرآن‌ از تورات‌ و انجيل‌ گرفته‌ شده، بسيار بي‌پايه‌ است‌ و به‌ هيچ‌ روي‌ نمي‌تواند درست‌ باشد. نويسنده‌ رويدادهاي‌ تاريخي‌ قرآن‌ را از ديدي‌ جغرافيايي‌ بخش‌بندي‌ كرده‌ و رويدادهاي‌ هر منطقة‌ جغرافيايي‌ را در جلدي‌ جدا آورده‌ است؛ رويدادهاي‌ جزيرة‌العرب‌ را در نخستين‌ جلد، رويدادهاي‌ مصر را در دومين‌ جلد، رويدادهاي‌ عراق‌ را در سومين‌ جلد و رويدادهاي‌ شام‌ را در چهارمين‌ جلد، و بررسي‌ زندگي‌ و تاريخ‌ پيامبر (ص) را نيز به‌ جلد پنجم‌ وانهاده‌ است 3 تجلي‌ قرآن‌ و حديث‌ در شعر فارسي تصحيح‌ و تعليق‌ ديوان‌ حافظ‌ تلخ‌ و خوش‌ راز جاودانگي سكوك‌ عارفانه‌ عرفان‌ در غزل‌ فارسي

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

فاطمه سادات تهامي در سال 1339 در تهران متولد شد.ايشان داراي دكتراي رشته علوم قراني از دانشگاه تربيت مدرس مي باشد.وي از بهمن سال 1371 تا شهريور 1383 عضو هيات علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران و پس از آن، عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم بود. كتاب " قرآن و كتاب مقدس، درون مايه‌هاي مشترك " ترجمه فاطمه سادات تهامي ، در سال1386 از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم قرآنيتحصيلات رسمي و حرفه اي : فاطمه سادات تهامي دوره ابتدايي و راهنمايي را در تهران گذراند و مقطع دبيرستان را در فرانسه در كالج بونل به پايان رساند. بعد از بازگشت به ايران، مدرك كارشناسي خود را در رشته الهيات و مدرك كارشناسي ارشد را در رشته علوم قرآن و حديث از دانشگاه تهران اخذ كرد. سپس در رشته علوم قرآن و حديث دانشگاه تربيت مدرس مدرك دكتراي خود را گرفت.رساله وي در اين دوره با عنوان «نقش ايرانيان در تدوين و نشر حديث» چاپ و منتشر شد. خاطرات و وقايع تحصيل : فاطمه سادات تهامي از دوران تحصيل خود چنين مي گويد: در دبيرستان رشته رياضي خواندم اما به ادبيات خصوصا ادبيات كلاسيك و نويسندگان روسي علاقه‌مندم فلسفه اسلامي و فلسفه غرب را هم خوانده‌ام و در موضوع اديان بيش از بقيه كار كرده‌ام. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فاطمه سادات تهامي از بهمن سال 1371 تا شهريور 1383 عضو هيات علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران و پس از آن، عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم بود. جوائز و نشانها : كتاب " قرآن و كتاب مقدس، درون مايه‌هاي مشترك " ترجمه فاطمه سادات تهامي ، در سال1386 از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : فاطمه سادات تهامي با زبان‌هاي فرانسه، انگليسي و عربي آشنايي دارد و مقالات متعددي از اين سه زبان ترجمه كرده است و نخستين اثر مستقل او كه از سوي انتشارات سهروردي در سال 1385 به چاپ رسيد، ترجمه‌اي است از كتاب «قرآن و كتاب مقدس، درون مايه‌هاي مشترك» نوشته دنيز ماسون. ________________________________________ آثار : قرآن و كتاب مقدس، درون مايه‌هاي مشترك ويژگي اثر : تاليف: دنيز ماسون؛ ترجمه فاطمه سادات تهامي-‌ تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردي، 1024 صفحه.اين كتاب در سال 1386 ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

مهندس عليرضا برازش در سال 1334 ش در شهر تهران به دنيا آمد.ايشان داراي مدرك كارشناسي ارشد رشتة «علوم قرآني و حديث» از دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران مي باشد. كتاب "المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الكافي " تاليف عليرضا برازش ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : علوم قرآنيتحصيلات رسمي و حرفه اي : عليرضا برازش پس از طي دورة ابتدائي و متوسطه به دانشگاه علم و صنعت راه يافت و موفق به اخذ درجة مهندسي صنايع (توليد صنعتي) گرديد و پس از آن مدرك فوق‌ليسانس را در رشتة «علوم قرآني و حديث» از دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران دريافت كرد.جوائز و نشانها : كتاب "المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الكافي " تاليف عليرضا برازش ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. ________________________________________ آثار : المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الكافي ويژگي اثر : تاليف-اين كتاب در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است-آشنايي با كتاب: «المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الكافي» اين كتاب از بهترين معاجم لفظي است كه براي كتب حديث تدوين شده است. مؤلف سخت كوش با مبنا قرار دادن متن معتبري از اصول كافي و با اتكاء بر موازين فهرست‌نگاري موج بات سهولت و سرعت دستيابي محققين را به تمامي كلمات مهم (اسامي و افعال) با توجه به ريشة آنها فراهم كرده و نيز با ارائة يك جدول تطبيقي، محل هر باب را در مهمترين شرحها، تصحيحها و ترجمه‌هاي اصول كافي به دست داده است 2 قرآن صاعد مجمع‌الانوار

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

سيد مرتضي نجومي در سال 1307و در 26 بهمن ماه در شهر كرمانشاه ديده به جهان گشود. وي تحصيلات آغازين خود را در مدرسه حاج شهبازي و نزد علماي آن دوران فرا گرفت و در همان ابتداي راه از پدر هنر خوشنويسي را آموخت .به علت علاقه وي به مطالعه ، كتابخانه هايي در شهر باختران و هم درشهر كرمانشاه كه تمام كارهاي آن به خصوص جلد وترميم و صحافي كتابها به عهده او بود را تاسيس كرد .از وي آثار ي چون« بعد معنوي هنر خط» و« عرفان هنري انسان »به جا مانده است .گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : سيد مرتضي نجومي در سال 1307و در 26 بهمن ماه در شهر كرمانشاه و درخانواده اي اهل علم و هنر ديده به جهان گشود. خاندان نجومي از سادات حسيني و از اولاد سادات كه درزمان امام محمد باقر و امام صادق ساكن كوفه مي باشند . سلسله نسب وي به جناب حسين ذي الدمعه فرزند شهيد ،فرزند امام همام سيد الساجدين و زين العابدين علي بن الحسين (ع) است .اجداد پدري و مادري او تا متجاوز از 350 سال قبل همگي روحاني بودند و جد وي آقا ميرزا اسمعيل هم از خوشنويسان بسيار خوبي بوده اند كه انواع خطوط را هم بسيار استادانه مي نوشته اند . مرحوم والده نجومي از علماي اتقيا وافاضل نادره شهرستان باختران بود. كه درسال 1305 هجري قمري و 1265 شمسي متولد و 1378 مطابق به 18 مرداد 1364 به رحمت ايزدي پيوست كه صبح روز بعد با جمعيت بي نظيري كه سالها چنين جمعيتي درباختران ديده نشده بود تشييع و توسط علماي متقي وبزرگوار شهر به قم منتقل و در آرامگاه ابوحسين غرفه بزرگ و مخصوص علما مدفون گرديد . مرحوم والده نجومي از خوشنويسان بسيار عالي خط نسخ بودند .پدر نجومي استاد خوشنويسي بود و او هم بهره كافي از هنر پدر در اين ايام برد .تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد مرتضي نجومي در همان ايام كودكي با مجالست بزرگان و اهل علم و بدليل مطالعه وي در كتب و قصص ديني معلومات خوبي به دست آورد و جامع المقدمات و سيوطي و صمديه مغن؟؟مطول و ....ر ادر مدرسه حاج شهباز خان كرمانشاه و نزد علماي آن زمان فرا گرفت شرح لمعه و قوانين را نزد آقا ميرزا علي فلسفي و آقا ميرزا احمد اردبيلي و بقيه دروس را هم نزد علماي نجف اشرف آموزش ديد .استادان و مربيان : از استادان سيد مرتضي نجومي كه براي تمام مراحل او را همراهي كردند مي توان از :آقا ميرزا ابراهيم پور ، مرحوم والده نجومي كه شرح لمعه و قوانين و صمديه و سيوطي و حاشيه ملاعبد الله و مقداري سيوطي ومغني و جامع المقدمات را نزد حاج آقاسيد محمود معصومي لاري ، شرايع ر ا آقاي حاج شيخ حسن حاج آخوند و حاج آقا مجتبي حاج آخوند ،شرح لمعه را نزد استاد آقا ميرزا احمد اردبيلي و آقا شيخ علي كاشاني ،مبحث برائت را نزد حاج آقاي علي بهشتي و سيد محمد روحاني و سيد احمد شكوري . مكاسب را نزد شيخ انصاري و مهذب الاحكام في شرح العروه الوثقي را نزد استاد آيت الله آقا سيد عبد الاعلي سبزواري و كفايه را جناب آقاي سيد محمد روحاني و سيد عبد الاعلي سبزواري ، خارج محقق را آقا ميرزا محمد باقر زنجاني وآقا عبد الهادي شيرازي را خارج فقه و محسن حكيم در س متاخر ممسك ر ا ، آٌقا سيد محمود شاهرودي مباحثي در رابطه با حج را به ايشان آموختند .مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ازمراكزي كه سيد مرتضي نجومي آن را تاسيس كردند كتابخانه اي است دركرمانشاه كه حدود يك هزار جلد كتاب ارزنده كه توسط خود استاد جلدو ترميم و صحافي شده است در اين كتابخانه جمع آوري شده است ، و همچنين تاسيس كتابخانه اي در شهر باختران كه شامل هفت هزار كتاب كه حدود هزار جلد آن به ترميم و تجليد وي انجام گرفته است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از فعاليت هاي سيد مرتضي نجومي مي توان به موارد زير اشاره كرد . - تاسيس كتابخانه اي در كرمانشاه - تحرير آثار ارزنده به ويژه در زمينه خط ثلث - تحقيق و تدريس در علوم اجتهاد آرا و گرايشهاي خاص : از نظرگاه سيد مرتضي نجومي ،شخص هنر مند آنست كه اصالت خود و ارزشهاي اصيل انساني و الهي خود را در يابد و اگر چنين دريافتي دروني پيدا كرد خود به خو؟؟؟؟الهي ،اصيل و ارزشمند پيدا مي كند و براي چنين هنرمندي چراغ هدايت فرا راه او روشن است .چگونگي عرضه آثار : سيد مرتضي نجومي كه بغير از نوشتن تقريرات دروس فقهي و اصول ،بعضي كتابها را به خط خود استنساخ كرده است مثل رياض العلماء ، بناء العويه در نقض الرساله العثمانيه ،استخارات ، نشوه السلافه و محل الاضافه ، سلامه العصر في اعيان العصر ، فصل القضاء في الكتاب المشتهر بفقه الرضا . فروع علم اجمالي ،التعاد ، تحفه الحكيم و معاد . ________________________________________ آثار : بعد معنوي هنر خط عرفان هنري انسان

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع :

در روز چهارشنبه ای از ماه رجب ، در یکی از محله ها نجف (محله براق ) در خانه دانشمند عامل و روحانی فاضل ، علامه شیخ حسن بلاغی ، ستاره ای چشم به جهان گشود که امید آن می رفت تا گمشدگان وادی شب گون نادانی را به کرانه های صبح امید رساند. این نورسیده را محمد جواد نام نهادند. و بدین سان در سال 1282 ق . خداوند نعمتی دیگر به جامعه شیعه عنایت کرد. آل بلاغی یکی از خاندانهای نجیب ، شریف و قدیمی شهر نجف بوده اند. این دودمان پاک بسان چشمه ای پربرکت همواره جوشیده و طراوت بخشیده اند و تشنگان را سیراب کرده و همگی به جلال و بزرگی در علم و ادب شهرت داشته اند. جرعه نوش علم و معرفت . محمد جواد پس از آنکه نشو و نما یافت و دوران کودکی را پشت سر گذاشت در بوستان همیشه سبز حوزه قدم نهاد و شاگردی آن مکتب گردید. علوم مقدماتی را در حضور نورانی علمای نجف فراگرفت و تا 24 سالگی از اساتید بزرگ آن حوزه عظیم ، استفاده های علمی و معنوی فراوانی برد. روان پاک بلاغی که شیفته کسب معارف و درک فضایل بود او را در سال 1306 ق . مجبور به ترک زادگاهش کرد و او با دلی مالامال از عشق و علاقه به فراگیری دانش و خودسازی ، وارد شهر مقدس کاظمین شد تا بتواند در سایه اندیشه های بلند آن دیار، به اهداف عالیه اش نایل آید. ایشان شش سال از عمر مبارکش را در این شهر صرف تحصیل و تهذیب نمود و تا سال 1312 ق . در کاظمین ماند. او در همان شهر با خانواده شریف عالم بزرگوار سید موسی جزایری وصلت نمود. در سی سالگی به زادگاهش نجف اشرف بازگشت و در درس سرآمدترین استوانه های علمی و عملی عصر خویش حاضر شد و سرزمین سبز فکرش ‍ را با زلال آبهای با صفای آن حوزه طراوت بخشید و مدت 14 سال در این دانشگاه بزرگ اسلامی ماند و از باغ و بوستانهای نجف خوشه های فراوان علم و معنویت چید. شیخ محمد جواد بلاغی که سالهای متمادی را در پی علم و عمل گذرانده بود در سال 1326 ق . وارد شهر مقدس سامرا شد و در درس مرجع مجاهد و رهبر انقلابی ، میرزا محمد تقی شیرازی شرکت جست و ده سال بر سفره علمی این مجتهد سترگ و بیدار مهمان بود و با استفاده از جنبه های روحی و معنوی آن بزرگوار، خویشتن را تقویت کرد. این دانشمند وارسته آنچنان شیفته دانش و یاد گرفتن بود که تا 54 سالگی در درس میرزای شیرازی شرکت نمود. راهنمایان رهرو خوبیها اندیشمندان و فرزانگانی که علامه بلاغی در حضور نورانی آنان نشست و آموخت عبارت اند از: 1. فقیه بزرگوار شیخ محمد طه نجف (متوفی 1323 ق .) 2. فقیه محقق حاج آقا رضا همدانی (متوفی 1322 ق .) 3. عالم و اصولی مدقق شیخ محمد کاظم خراسانی (متوفی 1329 ق .) 4. علامه فقیه سید حسن صدرالدین کاظمی (متوفی 1354 ق .) 5. فقیه بزرگ شیخ محمد حسین مامقانی (متوفی 1323 ق .) 6. علامه محدث میرزا حسین نوری (متوفی 1320 ق .) 7. فقیه عالیمقام سید محمد حسن هاشم هندی غروی (متوفی 1323 ق .) 8. مرجع مجاهد میرزا محمد تقی شیرازی (متوفی 1338 ق .) پیوند دانش و مبارزه این متعهد وظیفه شناس از تبار روحانیتی بیدار و آگاه بود که در پی استقلال طلبی کشور عراق از یوغ استعمار انگلیس در سال 1336 ق . - برای بار دوم - آهنگ شهر کاظمین کرد و در جرگه جهاد و دفاع از ثغور اسلامی حضور یافت و به صف مجاهدان پیوست . آینده ساز دلسوز اینک نام تنی چند از پروردگان آن فقیه آینده ساز را ذکر می نماییم . 1. آیة الله العظمی آقای سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفی 1411 ق .) 2. آیة الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی (متوفی 1414 ق .) 3. آیة الله العظمی آقای حاج سید هادی میلانی (متوفی 1395 ق .) 4. علامه ادیب آقای میرزا محمد علی اردوبای نجفی (متوفی 1380 ق .) 5. علامه سید محمد صادق بحرالعلوم (متوفی 1390 ق .) 6. آیة الله شیخ محمد رضا آل فرج الله نجفی (متوفی 1386 ق .) 7. آیة الله شیخ محمد مهدوی لاهیجی (متوفی 1403 ق .) 8. آیة الله شیخ نجم الدین جعفر عسکری تهرانی (متوفی 1395 ق .) 9. حاج شیخ ذبیح الله محلاتی (متوفی 1405 ق .) 10. آیة الله حاج شیخ محمد رضا طبسی نجفی (متوفق 1405 ق .) 11. میرزا محمد علی مدرس خیابانی 12. استاد ادیب علی خاقانی 13. آیة الله شیخ علی محمد بروجردی (متوفی 1395 ق .) 14. شیخ مهدی بن داوودالحجار (متوفی 1358 ق .) 15. علامه محقق حاج شیخ مجتبی لنکرانی نجفی 16. آیة الله سید صدرالدین جزایری (متوفی 1388 ق .) 17. شیخ ابراهیم بن شیخ مهدی قریشی 18. شیخ مرتضی مظاهری نجفی 19. آیة الله سید مرتضی لنگرودی (متوفی 1383 ق .) 20. علامه میرزا محمد علی ادبی تهرانی تراوش قلم آثار سبز او در زمینه های فقه ، تفسیر، تاریخ ، اصول فقه ، عقاید و رد یهود و نصارا و مادیون و بابیت و بهائیت تدوین یافته است . نشانه های ماندگار ایشان عبارت است از: 1. تفسیر آلاءالرحمن 2. رساله ای در پاسخ به پرسشهایی که از جبل عامل برای ایشان فرستاده و در آن شبهاتی درباره قرآن نموده بودند 3. الرحلة المدرسیة یا المدرسة السیارة 4. الهدی الی یدن المصطفی 5. التوحید والتثلیت 6. اعاجیب الاکاذیب 7. انوارالهدی 8. البلاغ المبین 9. نصایح الهدی 10. المسیح و الانجیل 11. نسمات الهدی 12. المصابیح فی بعض ‍ من ابدع فی الدین فی القرن الثالث عشر 13. مصباح الهدی 14. مسئلة فی البداء 15. نورالهدی 16. اجویة المسائل البغدادیة 17. داعی الاسلام و داعی النصرانیة 18. مجموعه از تعلیقه ، حاشیه و رساله های فقهی ، در این میان رساله ای در احکام وضو به چشم می خورد که علامه خود آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است . رساله ای درباره اوامر و نواهی در علم اصول . رساله ای در نفی تزویج ام کلثوم با عمربن خطاب . رساله ای درباره عدم اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام . رد بر کتاب ((تعلیم العلماء)) نوشته غلام احمد قادیانی رد بر کتاب ((حیاة المسیح )) نووشته غلام احمد قادیانی رد بر کتاب ((ینابیع الکلام )) . رساله ای در رد جرجیس سائل و هاشم عربی (این چهار رساله در رد شبه های مخالفان اسلام بویژه مبلغان مسیحی نوشته است .) . رساله ای در رد حسیون (رد بر فرقه قادیانیه است .) داروین و اصحابه . مهتاب ادب یکی از ویژگیهای شخصیت علمی علامه بلاغی ، جنبه ادبی ایشان است . او دانشمندی ادیب و ادیبی دانشمند بود. نوشته هایش را با قلم و سبکی ابتکاری و جدید و در قالبهای ادبی و شعر، داستان ، رمان و مناظره به رشته تحریر در آورده و برخی از مسائل عقیدتی و فلسفی را در قالب شعر سروده و شعرش حامل پیام بوده است . ایشان در ثنا و رثای اهل بیت علیهم السلام چکامه هایی چند سروده است . یکی از آنها را که مرثیه ای برای امام حسین علیه السلام است مرور می کنیم : یا تریب الخد فی رمض الطفوف لیتنی دونک نهبا للسیوف یا نصیرالدین اذ عزالنصیر و حمی الجار اذ عزالمجیر و شدید الباءس والیوم العسیر و ثمال الوفد فی العام العسوف کیف یا خامس اصحاب الکسا و ابن خیرالمرسلین المصطفی و ابن ساقی الحوض فی یوم الظماء و شفیع الخلق فی الیوم المخوف یا صریعا ثاویا فوق الصعید و خضب الشیب من فیض الورید کیف تقضی بین اجناد یزید ضامیا تسقی بکاسات الحتوف - ای کسی که گونه هایت در سرزمین کربلا بر خاک گرم افتاد! ای کاش من به جای تو، جایگاه ضربه های شمشیر می شدم . - ای یاور دین هنگامی که یاران اندک شدند! و ای امید بی پناهان هنگامی که پناه دهندگان کم شدند. - ای کسی که در روز جنگ و سختی صبر بسیار داری و ای ملجاء وارد شدگان در سالهای خشکی و سخت . - چه سان است ای پنجمین اصحاب کساء و ای فرزند بهترن رسولان (حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم ) - ای فرزند ساقی حوض (حضرت علی علیه السلام ) در روز تشنگی ، شفاعت کننده مردم در روز ترسناک . - ای کشته افتاده روی زمین و ای کسی که محاسنت با خون گلویت خضاب است . - چگونه تشنه ماندی بین لشکر یزید، در حالی که سیرابت می کردند از جام مرگها. چکاد تلاش آموختن زبانهای خارجی با امکانات محدود آن روز، کاری بسیار مشکل بوده است . علامه بلاغی علاوه بر زبان عربی ، زبانهای عبری ، انگلیسی و فارسی را خوب می دانست و به آنها تسلط داشت و فراگیری آنها به شخصیت علمی ایشان برجستگی ویژه ای بخشیده بود. درباره چگونگی آموختن زبان عبری چنین نگاشته اند: ((زبان عبری را از یهود دوره گرد آموخته است . در آن روزگار گروهی یهودی در شهرهای عراق بودند که مقداری جنس ، پارچه و امثال آن ، بر دوش داشتند و در کوچه و بازار می گشتند و می فروختند. بلاغی از این فرصت استفاده می کرد و درباره مفردات و جمله بندی زبان عبری از آنان چیزهایی می پرسید. گاه مجبور می شد همه اجناس یک یهودی دوره گرد را بخرد تا از او درباره یک واژه یا ترکیب سخنی بشنود. چون یهودیان در آموختن لغت خود به دیگران بسیار بخل می ورزیدند. بلاغی گاه شیرینی و شکلات می خرید تا اگر بچه ای یهودی ببیند به او بدهد و چیزی از او بپرسد.)) شکوه گمنامی گمنام زیست و بی هیاهو، ولی نامش در گمنامی اوست و هنرش در اخلاص ‍ والایش ... شکوه گمنامی و حماسه اخلاص او در شعار معروفش تجلی کرده که می فرمود: ((انی لا اقصد الا الدفاع من الحق لا فرق عندی بین ان یکون باسمی او اسم غیری .)): من جز دفاع از حق انگیزه ای نداشتم . بنابراین هیچ فرقی نیست که کتاب به نام من یا نام دیگری منتشر شود. اسوه زهد درباره ساده زیستی اش گویند: ((اتاقی کوچک داشت و محقر. در آن جز بوریایی و روفرشی یی که بر آن می نشست هیچ چیز نبود. در زمستان وسایل گرم کردن و در تابستان وسایل سرد کردن نداشت ؛ با اینکه مزاجی ضعیف داشت و بیمار بود. با این احوال ، هیچ گاه از این اتاق بیرون نمی رفت مگر برای نیازهای ضروری .)) بحقیقت که ایشان با بی پیرایگی اش اسوه برجسته زهد و پارسایی بود. خنیاگر بیداری حیاتش ترکیبی از دو عنصر عقیده و جهاد بود و حرکتش بر مبنای این دو عنصر هیچ گاه گوشه نشینی را نگزید و آرام نگرفت و پیوسته حریت آمیخته با حیات را بر سر و روی جامعه اسلامی می پاشید و خوابهای گران را بر می آشفت گویند: ((برخی از بهائیان جاسوس استعمار در محله ای در بغداد، مکانی را به نام حظیره برای اجتماع خود بنا نهادند. بلاغی با شنیدن این خبر دیگر آرام نگرفت و استراحت را بر خود روا نداشت تا با مراجعه به دادگاه و قانون آنان را به ترک آن محل واداشت و پس از مدتی آنجا را به مسجدی تبدیل کرد و در آن نماز و شعایر حسینی اقامه می شد.)) این روحانی آگاه ، مرز و بوم را همواره نگهبان بود و برای بیدار ساختن جامعه دل می سوزاند و تمام هستی خود را فدای خدمت به حق و خلق کرد. وی برای چاپ کتاب ((الهدی )) (در رسوا سازی خدعه ها و توطئه های مبلغان مسیحی ) پولی نداشت . بناچار هر چه در خانه داشت به قیمت ارزان فروخت و کتاب را به چاپخانه فرستاد تا خداوند اندک اندک اثاثیه خانه و زندگانی وی را فراهم ساخت . آخرین هجرت آسمان شهر غم رنگ بود و اندوهبار. اشک هجران بر گونه های شهر جاری بود. زیرا خورشید اندیشه ای رو به غروب بود که هفتاد سال در آسمان علمی شیعه نور بخشیده بود. تقویم عمری رو به پایان می شد که برگ برگ وجودش را وقف خدمت کرده بود. باد خزان بر باغ پرشکوفه رادمردی وزیدن گرفته بود که سراسر عمرش بهار بود و بیداری فصل فراق در گوش جان علامه آهنگ وداع می نواخت و نسیم ((ارجعی )) جانان در بوستان جانش وزیدن داشت و در حیاط ((حیاتش )) می رفت که با قفل مرگ بسته شود. او که عمری در وادی رضای حق قدم و قلم زد اکنون مجنون صفت مشتاق نوشیدن جام وصال بود. سرانجام این چکاد تعبد و تخصص ، فقیه و ادیب فرزانه و مجاهد زاهد، شب دوشنبه بیست و دوم شعبان 1352 ق . ندای حضرت دوست را لبیک گفت و مرغ جانش با کوله باری از خدمت و خوبی و افتخار به سرای ابدی پر کشید و در آستان دوست جای گرفت . خاکیان را در سوگ و عرشیان را در سرور نشاند. حوزه های علمیه - بویژه طلاب نجف - در این فقدان ، غرق در ماتم شد. پس از تجلیل و تشییع ، پیکر پاکش را در حجره جنوبی سوم در سمت غربی صحن مبارک حضرت علی علیه السلام ، در کنار آرامگاه جواد بن محمد حسینی (مؤ لف کتاب مفتاح الکرامه ) به خاک سپردند. روحش شاد، راهش سبز و پر رهرو و تربتش از شمع رضای جانان نورانی باد. آثار: 1. تفسیر آلاءالرحمن 2. الرحلة المدرسیة یا المدرسة السیارة 3. الهدی الی یدن المصطفی 4. التوحید والتثلیت 5. اعاجیب الاکاذیب 6. انوارالهدی 7. البلاغ المبین 8. نصایح الهدی 9. المسیح و الانجیل 10. نسمات الهدی 11. المصابیح فی بعض ‍ من ابدع فی الدین فی القرن الثالث عشر 12. مصباح الهدی 13. مسئلة فی البداء 14. نورالهدی 15. اجویة المسائل البغدادیة 16. داعی الاسلام و داعی النصرانیة 17. رساله ای درباره اوامر و نواهی در علم اصول 18. رساله ای در نفی تزویج ام کلثوم با عمربن خطاب 19. رساله ای درباره عدم اعتبار تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام 20. رد بر کتاب ((تعلیم العلماء)) 21. رد بر کتاب ((حیاة المسیح )) 22. رد بر کتاب ((ینابیع الکلام )) 23. رساله ای در رد جرجیس سائل و هاشم عربی 24. رساله ای در رد حسیون

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

استاد ابوالقاسم تفضلي در سال 1300 ، در مشهد به دنيا آمد. تحصيلات خودرا پس از مقطع ابتدايي و متوسطه ، در رشته حقوق ادامه داد و در دانشگاههاي استانبول ، پاريس و تهران تا مقطع دكترا به تحصيل پرداخت. مطالعه درباره تصوف و ديدار با بزرگان صوفيه از جمله برنامه هاي استاد تفضلي مي باشد. اغلب مقالات او از سال 1325 در روزنامه ايران ما به چاپ رسيده است. وي از سال 1356 خود را بازنشسته كرد و به سير و سياحت در نقاط مختلف جهان و نگارش كتاب هاي قابل توجهي دربارة عرفان و نيز كتاب هاي جنايي بر گرفته از پرونده هاي موكلان خود مشغول شد. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : دكتر تفضلي در خانواده اي درويش مسلك و عارف پيشه به دنيا آمد و پرورش يافت. منزل پدر او محفل درويشان و مجلس مثنوي خواني و تفسير آن بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : تفضلي تحصيلات خودرا پس از مقطع ابتدايي و متوسطه ، در رشته حقوق ادامه داد و در دانشگاههاي استانبول ، پاريس و تهران تا مقطع دكترا به تحصيل پرداخت. وي زبان انگليسي را در دانشگاه كلمبياي نيويورك آموخته است. خاطرات و وقايع تحصيل : دوران تحصيل دكتر تفضلي در تركيه مصادف با جنگ جهاني دوم و كشتار مردم آنجا بود كه استاد تمامي اين وقايع را از نزديك مشاهده كرده بود. استادان و مربيان : عبدالباقي گلپيناري محقق تاريخ و فرهنگ ترك در دانشگاه استانبول و جلال الدين چلبي نوادة مطهر مولوي از جمله استادان وي بودند. هم دوره اي ها و همکاران : دكتر زرين كوب از جمله دوستان نزديك دكترتفضلي به شمار مي آيد. وقايع ميانسالي : دكتر تفضلي در سال 1334 براي زيارت آرامگاه مولانا و در سالهاي 1343 ، 1355و 1356 براي حضور در مجالس سماع درويشان در تركيه حضور يافت و از آن پس به ديدار با مشايخ با مشايخ طريقت مولويه و تحقيق دربارة مولوي پرداخت. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر تفضلي تا سال 1356 ( به مدت 55 سال ) به كار وكالت اشتغال داشت. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : استاد ابوالقاسم تفضلي در سال 1300 ، در مشهد به دنيا آمد. تحصيلات خودرا پس از مقطع ابتدايي و متوسطه ، در رشته حقوق ادامه داد و در دانشگاههاي استانبول ، پاريس و تهران تا مقطع دكترا به تحصيل پرداخت. مطالعه درباره تصوف و ديدار با بزرگان صوفيه از جمله برنامه هاي استاد تفضلي مي باشد. اغلب مقالات او از سال 1325 در روزنامه ايران ما به چاپ رسيده است. وي از سال 1356 خود را بازنشسته كرد و به سير و سياحت در نقاط مختلف جهان و نگارش كتاب هاي قابل توجهي دربارة عرفان و نيز كتاب هاي جنايي بر گرفته از پرونده هاي موكلان خود مشغول شد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه درباره تصوف و ديدار با بزرگان صوفيه از عادات هر روزة استاد تفضلي مي باشد.اغلب مقالات او از سال 1325 در روزنامه ايران ما به چاپ رسيده است. وي از سال 1356 خود را بازنشسته كرد و به سير و سياحت در نقاط مختلف جهان پرداخت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن ، در سال 1304 شمسي در ندوشن يزد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و قسمتي از متوسطه را در ندوشن يزد فراگرفت ، آنگاه به تهران عزيمت كرد و دوره ي متوسطه را به پايان رسانيد و براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. سپس به منظور تكميل تحصيلات رهسپار اروپا شد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و به اخذ دكترا در همان رشته نائل آمد. دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي مجلات ديگر انتشار يافته است. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : اسلامي ندوشن در خانواده اي با بضاعت متوسط به دنيا آمد ، پدرش خيلي زود وفات يافت و او ناگزير شد كه روي پاي خود بايستد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر اسلامي ندوشن ، تحصيلات ابتدايي را نخست در مدرسه ي ناصرخسرو ندوشن ، سپس مدرسه ي خان يزد ، پس از آن به دبستان دينياري رفت و دبيرستان را تا سوم متوسطه در دبيرستان ايرانشهر يزد گذراند ، آنگاه براي ادامه ي تحصيل در سال 1323 به تهران عزيمت كرد و بقيه ي دوره ي متوسطه را در دبيرستان البرز به پايان رساند. سپس براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. پس از آن به منظور تكميل تحصيلات به اروپا عزيمت نمود .مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و با گذراندن پايان نامه ي دكتراي خود به نام « كشور هند و كامنولث » به دريافت دكتراي حقوق بين الملل از دانشكده حقوق دانشگاه پاريس نائل آمد فعاليتهاي ضمن تحصيل : اسلامي از ده دوازده سالگي شاعري را آغاز كرد و پس از آمدن به تهران در دوران دبيرستان ، حرفه اي تر شعر مي گفت. وي در اين زمان بعضي از قطعه شعرها را در مجله ي سخن منتشر مي نمود. فعاليت هاي اسلامي ندوشن در دوران تحصيلات در اروپا ، بيشتر آشنايي با زبان فرانسه و شركت در سخنراني هاي دانشگاه سوربن بود و به جز چند داستان كوتاه و چند قطعه شعر و پايان نامه ي دكترايش چيز ديگري ننوشت همسر و فرزندان : دكتر شيرين بياني استاد تاريخ دانشگاه تهران و نويسنده ي چندين كتاب تاريخي ، همسر دكتر اسلامي ندوشن مي باشد مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر اسلامي ندوشن در سال 1334 پس از بازگشت به ايران ، چند سال در شغل قاضي دادگستري خدمت كرد فعاليتهاي آموزشي : دكتر اسلامي ندوشن پس از ترك خدمت در دادگستري ، به تدريس حقوق و ادبيات در برخي دانشگاه ها و آموزشگاه هاي عالي ، از جمله : دانشگاه ملي ، مدرسه ي عالي ادبيات ، مدرسه ي عالي بازرگاني و مؤسسه ي علوم بانكي پرداخت. در سال 1348 به دعوت پروفسور فضل الله رضا ( رئيس وقت دانشگاه تهران ) به همكاري با دانشگاه تهران دعوت گرديد و براساس تأليفاتي كه در زمينه ي ادبيات انتشار داده بود ، جزء هيئت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدريس نقد ادبي و سخن سنجي ، ادبيات تطبيقي ، فردوسي و شاهنامه ، شاهكارهاي ادبيات جهان در دانشكده ادبيات و تدريس تاريخ تمدن و فرهنگ ايران را در دانشكده حقوق برعهده گرفت و تا سال 1359 كه به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد ، ادامه داشت. وي اكنون در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و در مقطع دكتراي ادبيات به تدريس مكتب هاي ادبي جهان مي پردازد. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن ، در سال 1304 شمسي در ندوشن يزد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و قسمتي از متوسطه را در ندوشن يزد فراگرفت ، آنگاه به تهران عزيمت كرد و دوره ي متوسطه را به پايان رسانيد و براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. سپس به منظور تكميل تحصيلات رهسپار اروپا شد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و به اخذ دكترا در همان رشته نائل آمد. دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي مجلات ديگر انتشار يافته است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي از مجلات ديگر انتشار يافت و مورد توجه قرارگرفت. وي در كنار فعاليت هاي علمي و تحقيقي خود ، از زبان شعر كمتر استفاده كرده است ، اما آنچه از او چاپ و در دسترس قرار گرفته است ، بسيار خوب و نمودار استعداد و ذوق سرشار و قريحت تابناك او در شعر مي باشد. استاد بيشتر اوقات خود را صرف در تحقيق آثار علمي و ادبي ايران و ترجمه ي آثار نويسندگان جهان كرده و آثارش در مجلات پيام نو ، سخن ، يغما ، راهنماي كتاب و نگين چاپ شده است. آرا و گرايشهاي خاص : دكتر اسلامي ندوشن ، برخي از آثار خود را با امضاي مستعار « م. ديده ور » چاپ و منتشر ساخته است. جوائز و نشانها : كتاب « ابر زمانه و ابر زلف » در سال 1342 به عنوان كتاب برگزيده ي سال از سوي انجمن كتاب انتخاب گرديد آثار : مجموعه شعر « چشمه »- مجموعه شعر « گناه »- ترجمه و مؤخره ي پيروزي آينده ي دموكراسي- ترجمه ي جهاد در اروپا- ترجمه ي قطعاتي از رومئو و ژوليت- در كشور شوراها- آزادي مجسمه- ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم- گفت و گوها- افسانه و افسون- زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه- ايران را از ياد نبريم- به دنبال سايه ي هماي- فرهنگ و شبه فرهنگ- درباره ي آموزش- گفته ها و ناگفته ها- صفير سيمرغ- داستان داستان ها- نوشت هاي بي سرنوشت- كارنامه ي سفر چين- جام جهان بين- آواها و ايماها- ديدن دگر آموز ، شنيدن دگر آموز- داستان كوتاه پنجره هاي بسته- ترجمه ي آنتونيوس و كلئوپاترا- ابرزمانه و ابر زلف- شور زندگي- ترجمه ي ملال پاريس و برگزيده اي از گل هاي بدي- ترجمه ي بهترين اشعار هِنري لانگ فلو- روزها ، سرگذشت- تحقيق در منظومه ي ويس و رامين گرگاني- آويزه ي سخن ها- ايران لوك پير- ايران و تنهايي اش- باران نه رگبار- باغ سبز عشق- سخن ها را بشنويم- سرو سايه فكن- ترجمه ي عمر خيام- كشور هند و كامنولث- گفتيم و نگفتيم- ماجراي پايان ناپذير حافظ- مسئله ي عقب ماندگي- نامه ي نامور-

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود. پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد. جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درسها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد: « دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. » پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت. در «کارنامه سه ساله» ماجرای رفتن به عراق را این گونه شرح می دهد: «تابستان 1322 بود، در بحبوحه جنگ، با حضور سربازان بیگانه و رفت و آمد وحشت انگیز U.K.C.C و قرقی که در تمام جاده ها کرده بودند تا مهمات جنگی از خرمشهر به استالینگراد برسد. به قصد تحصیل به بیروت می رفتم که آخرین حد نوک دماغ ذهن جوانی ام بود و از راه خرمشهر به بصره و نجف می رفتم که سپس به بغداد والخ .... اما در نجف ماندگار شدم. میهمان سفره برادرم. تا سه ماه بعد به چیزی در حدود گریزی، از راه خانقین و کرمانشاه برگردم. کله خورده و کلافه و از برادر و پدر.» پس از بازگشت از سفر، آثار شک و تردید و بی اعتقادی به مذهب در او مشاهده می شود که بازتابهای منفی خانواده را به دنبال داشت. «شخص من که نویسنده این کلمات است، در خانواده روحانی خود همان وقت لامذهب اعلام شد ه دیگر مهر نماز زیرپیشانی نمی گذاشت. در نظر خود من که چنین می کردم، بر مهر گلی نماز خواندن نوعی بت پرستی بود که اسلام هر نوعش را نهی کرده، ولی در نظر پدرم آغاز لا مذهبی بود. و تصدیق می کنید که وقتی لا مذهبی به این آسانی به چنگ آمد، به خاطر آزمایش هم شده، آدمیزاد به خود حق می دهد که تا به آخر براندش.» آل احمد در سال 1323 به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج گیری حرکت های چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند. همه این عوامل دست به دست هم داد تا جوانکی با انگشتری عقیق با دست و سر تراشیده، تبدیل شد به جوانی مرتب و منظم با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار آمریکایی شود. در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند دیگر در مجموعه "دید و بازدید" به چاپ رسید. آل احمد در نوروز سال 1324 برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته به حزب به آبادان سفر کرد: «در آبادان اطراق کردم. پانزده روزی. سال 1324 بود، ایام نوروز و من به مأموریتی برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته اش به آن ولایت می رفتم و اولین میتینگ در اهواز از بالای بالکونی کنار خیابان". آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت». به علت فعالیت مداومش در حزب توده، مسؤولیتهای چندی را پذیرفت. خود در این باره می گوید: «در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره.... و از اوایل 25 مأمور شدم زیر نظر طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم.» در سال 1326 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند. آل احمد با نثر عصیانگرش اینگونه می گوید: «روزگاری بود و حزب توده ای بود و حرف و سخنی داشت و انقلابی می نمود و ضد استعمار حرف می زد و مدافع کارگران و دهقانان بود و چه دعویهای دیگر و چه شوری که انگیخته بود و ما جوان بودیم و عضو آن حزب بودیم و نمی دانستیم سر نخ دست کیست و جوانی مان را می فرسودیم و تجربه می آموختیم. برای خود من «اما» روزی شروع شد که مأمور انتظامات یکی از تظاهرات حزبی بودیم (سال 23 یا 24؟) از در حزب خیابان فردوسی تا چهارراه مخبرالدوله با بازوبند انتظامات چه فخرها که به خلق نفروختم، اما اول شاه آباد چشمم افتاد به کامیون های روسی پر از سرباز که ناظر و حامی تظاهرات ما کنار خیابان صف کشیده بودند که یک مرتبه جا خوردم و چنان خجالت کشیدم که تپیدم توی کوچه سید هاشم و ....." در سال 1326 کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه 10 قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با دکتر سیمین دانشور ازدواج کرد. «زن زیادی» نیز به این سال تعلق دارد. در طی سالهای 1333 و 1334 «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال 1337 «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال 40 تا 43 «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال 45 «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست. آل احمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامه ها فعالیت می کرد. نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان همعصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص می شود. جلال در سالهای فرجامین زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد. او در کتاب "خسی در میقات" که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: "دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . ." این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد. جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت. ویژگی های آثار به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیر گذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز . آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد. اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده هم اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات ، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد. از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند. آثار آثار جلال آل احمد را به طور کلی می توان در پنج مقوله یا موضوع طبقه بندی کرد: الف- قصه و داستان. ب- مشاهدات و سفرنامه. ج- مقالات. د- ترجمه. هـ- خاطرات و نامه ها. الف- قصه و داستان 1- دید و بازدید 1324: نخست شامل ده بود، در چاپ هفتم دوازده داستان کوتاه را در بردارد. جلال جوان در این مجموعه با دیدی سطحی و نثری طنز آلود اما خام که آن هم سطحی است، زبان به انتقاد از مسایل اجتماعی و باورهای قومی می گشاید. 2- از رنجی که می بریم 1326: مجموعه هفت است که در این دو سال زبان و نثر داستانهای جلال به انسجام و پختگی می گراید. در این مجموعه تشبیهات تازه، زبان آل احمد را تصویری کرده است. 3- سه تار 1327: مجموعه سیزده است. فضای داستانهای سه تار لبریز از شکست و ناکامی قشرهای فرو دست جامعه است. 4- زن زیادی 1331: حاوی یک مقدمه و نه داستان کوتاه است. قبل از جلال، صادق چوبک و به تصویر شخصیت زنان در داستانهای خود پرداخته اند. زنان مجموعه زن زیادی را قشرهای مختلف و متضاد مرفه، سنت زده و تباه شده تشکیل می دهند. 5- سرگذشت کندوها 1337: نخستین داستان نسبتاً بلند جلال است با شروعی به سبک قصه های سنتی ایرانی، "یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود" این داستان به بیان شکست مبارزات سیاسی سالهای 29 تا 31 حزبی پرداخته است. 6- مدیر مدرسه 1337: این داستان نسبتاً بلند به نوعی میان خاطرات فرهنگی آل احمد است. خود او در این مورد گفته است: "حاصل اندیشه های خصوصی و برداشت های سریع عاطفی از حوزه بسیار کوچک اما بسیار موثر فرهنگ و مدرسه" مدیر مدرسه، گزارش گونه ای است از روابط افراد یک مدرسه با هم و روابط مدرسه با جامعه. " آل احمد در مدیر مدرسه به نثر خود اعتماد کامل دارد. قلم دیگر در دستش نمی لرزد و چنین می نماید که اندیشه هایش نیز، در چارچوبی خاص، شکل نهایی خود را یافته است. به رغم این تکوین اندیشه، جلال شکست را باور کرده است، لذا به دنبال گوشه ای خلوت می گردد. 7- نون والقلم 1340: یک داستان بلند تاریخی که حوادث آن مربوط به اویل حکومت صفویان است. زبان نون والقلم به اقتضای زمان آن نسبتاً کهنه است. 8- نفرین زمین 1346: رمانی روستایی است که بازتابی از جریانهای مربوط به "اصلاحات ارضی" در آن بیان شده است. 9- پنج داستان 1350: دو سال پس از مرگ آل احمد چاپ شده است. 10- چهل طوطی اصل (با سیمین دانشور) 1351: مجموعه شش قصه کوتاه قدیمی از "طوطی نامه" که با تحریری نو نگاشته شده است. آل احمد در نامه ای خطاب به حبیب یغمایی، مدیر مجله ادبی یغما می نویسد: " و من که جلال باشم وقتی خیال دکتر شدن و ادبیات را در سر داشتم به اینها دسترسی یافتم. قرار بود درباره "هزار و یک شب" و ریشه های هندی و ایرانی قصه هایش چیزی درست کنم به رسم رساله، که نشد. . ." 11- سنگی بر گوری 1360: رمانی است کوتاه و آخرین اثر داستانی آل احمد محسوب می شود. موضوع آن فرزند نداشتن اوست. ب- مشاهدات و سفرنامه ها اورازان 1333، تات نشینهای بلوک زهرا 1337، جزیره خارک، درٌ یتیم خلیج فارس 1339، خسی در میقات 1345، سفر به ولایت عزرائیل چاپ 1363، سفر روس 1369 ، سفر آمریکا و سفر اروپا که هنوز چاپ نشده اند. ج- مقالات و کتابهای تحقیقی گزارشها 1325، حزب توده سر دو راه 1326، هفت مقاله 1333، سه مقاله دیگر 1341، غرب زدگی به صورت کتاب 1341، کارنامه سه ساله 1341، ارزیابی شتابزده 1342، یک چاه و دو چاله 1356، در خدمت و خیانت روشنفکران 1356، گفتگوها 1346. د- ترجمه عزاداریهای نامشروع 1322 از عربی، محمد آخرالزمان نوشته بل کازانوا نویسنده فرانسوی 1326، قمارباز 1327 از داستایوسکی، بیگانه 1328 اثر آلبرکامو (با علی اصغر خبرزاده)، سوء تفاهم 1329 از آلبرکامو، دستهای آلوده 1331 از ژان پل سارتر، بازگشت از شوروی 1333 از آندره ژید، مائده های زمینی 1334 اثر ژید (با پرویز داریوش)، کرگدن 1345 از اوژن یونسکو، عبور از خط 1346 از یونگر (با دکتر محمود هومن)، تشنگی و گشنگی 1351 نمایشنامه ای از اوژن یونسکو؛ در حدود پنجاه صفحه این کتاب را جلال آل احمد ترجمه کرده بود که مرگ زودرس باعث شد نتواند آن را به پایان ببرد؛ پس از آل احمد دکتر منوچهر هزارخانی بقیه کتاب را ترجمه کرد. هـ- خاطرات و نامه ها نامه های جلال آل احمد (جلد اول 1364) به کوشش علی دهباشی، چاپ شده است که حاوی نامه های او به دوستان دور و نزدیک است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

روزنامه‏نگار. تولد: 1272، نجف. درگذشت: 12 تیر 1368، تهران. زین‏العابدین رهنما، فرزند شیخ‏العراقین مازندرانى، در رشته‏هاى علوم ادبى، فلسفى و اصول فقه اسلامى تحصیل نمود. خدمت مطبوعاتى خود را قبل از سال 1299 آغاز كرد و در این مدت مدیر و سردبیر روزنامه‏ى «ایران»، مجله‏ى «راهنما»، و روزنامه‏ى «راهنما» بود. چندین دوره به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در دوره‏ى رضا شاه مدتى خانه نشین و بعدا به خارج از كشور تبعید گردید. پس از حوادث شهریور 1320 به ایران بازگشت. در تهران مى‏زیست، تا به سفارت ایران در فرانسه و سپس به سفارت سوریه در لبنان انتخاب گردید. وى همچنین مدتى وزیر كشور و مدتى نیز معاون نخست وزیر بود. به فرانسوى و انگلیسى و عربى و تركى آشنا بود و به دریافت نشان درجه اول «همایون» نایل آمد. به آمریكا و كشورهاى اروپایى و آفریقایى و آسیایى سفر كرد و از تألیفات وى مى‏توان از كتاب‏هاى پیامبر (داستان تاریخى- مذهبى، 1316، خلاصه‏اى از این كتاب به زبان فرانسوى ترجمه شده است)؛ امام حسین؛ داستان اجتماعى ژاله؛ ترجمه و تفسیر قرآن (چهار جلد)؛ ترجمه‏ى حقوق در اسلام (تألیف دكتر مجید خدورى) و ترجمه‏ى قانون در خاورمیانه نام برد. (1273 ق- 1368 ش)، نویسنده، مترجم و روزنامه‏نگار. وى در نجف به دنیا آمد و پس از تحصیل در رشته‏هاى علوم ادبى، فلسفه و اصول فقه اسلامى به تهران آمد و به فعالیتهاى ادبى و سیاسى پرداخت. در 1302 ش مدیریت روزنامه «ایران» را عهده‏دار شد. این روزنامه كه به صورت روزانه چاپ مى‏شد، سالها روزنامه‏ى درجه اول كشور به حساب مى‏آمد. زمانى كه رهنما به خارج از ایران تبعید شد، امتیاز روزنامه‏ى «ایران» به دیگرى منتقل گردید، اما پس از وقایع شهریور 1320 ش كه رهنما به ایران بازگشت، مجددا اداره‏ى روزنامه را خود بر عهده گرفت. او به زبانهاى عربى و فرانسوى تسلط كامل داشت. از وى تالیفات و ترجمه‏اى چند بر جاى مانده است از جمله: «پیامبر، زندگانى حضرت رسول اكرم»؛ «امام حسین»؛ «ترجمه و تفسیر قرآن»؛ «قانون در خاورمیانه»؛ «ژاله، رمان اجتماعى»؛ «حقوق در اسلام».[1] روزنامه‏نگار، مورخ و محقق، سیاستمدار، فرزند شیخ على شیخ‏العراقین و داماد شیخ عبدالله از بزرگان و روساء و اقطاب سلسله‏ى معروف صوفیه، در 1268 ش تولد یافت. قسمتى از تحصیلات خود را در تهران و قسمتى را در عراق در تاریخ، فقه، اصول و حكمت و ادبیات فارسى و عربى به پایان برد. پس از ورود به ایران، كار روزنامه‏نگارى را پیشه خود ساخت. چندى با مطبوعات مختلف همكارى داشت، سرانجام در سال 1299 ش مدیریت روزنامه‏ى نیمه‏رسمى ایران به او سپرده شد. روزنامه‏ى ایران به طور یومیه انتشار مى‏یافت و از لحاظ كیفیت چاپ و كاغذ، ممتاز بود. پس از مدتى كوتاه، نفوذ روزنامه‏ى ایران در تمام محافل هویدا شد و تحقیقا روزنامه‏ى رسمى ایران بود. سرمقاله‏هاى روزنامه در خطمشى سیاسى دولت اثر داشت. رهنما تدریجا خود را منتسب به سردار سپه كه قدرتى در كشور شده بود، نمود و روزنامه‏ى خود را در جهت منویات او تنظیم نمود. در سال 1302 به زور سرنیزه سردار سپه در دوره‏ى پنجم از تبریز به وكالت مجلس انتخاب شد و به خلع سلسله‏ى قاجاریه راى داد. در مجلس موسسان هم عضویت یافت. در 1306 از طرف مخبرالسلطنه هدایت كه وزیر فوائد عامه بود، به معاونت آن وازرتخانه برگزیده شد. چند ماهى در آن سمت انجام وظیفه كرد، بعد از آنكه مخبرالسلطنه به رئیس‏الوزرائى رسید، رهنما به معاونت رئیس‏الوزراء منصوب شد. دو سال در آن سمت بود كه در دوره‏ى هشتم، از شهر رى به وكالت مجلس انتخاب گردید. در دوره‏ى نهم همچنان سمت نمایندگى داشت و روزنامه‏ى ایران نیز به صورت یومیه انتشار مى‏یافت. در 1314 بعضى از مطالب روزنامه‏ى ایران مورد پسند رضاشاه واقع نشد. سرلشكر آیرم هم مرتبا گزارش‏هاى نامساعدى از رهنما و روزنامه‏اش به شاه مى‏داد. سرانجام رهنما مورد غضب واقع شد. از او سلب مصونیت كردند و او را به زندان قصر بردند و امتیاز روزنامه‏ى ایران را لغو كردند و كلیه‏ى دارائى و اثاثیه و مطبعه را به مجید موقر واگذار نمودند و امتیاز روزنامه‏ى ایران نیز به نام او صادر شد. رهنما چند ماهى در زندان بود تا بالاخره موى سفید و روى سیاه مخبرالسلطنه موثر افتاد، رضاشاه شفاعت او را پذیرفت و دستور آزادیش را از زندان صادر كرد، مشروط بر اینكه خاك ایران را ترك كند. رهنما به سرعت خاك ایران را ترك كرد در عراق اقامت گزید و تا شهریور 1320 در عراق و لبنان به سر مى‏برد. پس از استعفاى رضاشاه، براى پس گرفتن مطبعه روزنامه‏ى خود به تهران آمد و علیه مجید موقر طرح دعوى نمود. سرانجام امتیاز روزنامه‏ى ایران مجددا به او واگذار شد و در عوض امتیاز روزنامه‏ى مهر ایران را به موقر دادند. روزنامه‏ى ایران مجددا حیات خود را از سر گرفت ولى كار اداره‏ى آن با حمید رهنما بود. زین‏العابدین رهنما بعد از شهریور 1320 به سمت وزیرمختار ایران در دولت موقت فرانسه درویشى و سپس پاریس منصوب شد و چندى نیز سفیر ایران در كشورهاى لبنان و سوریه بود. مدتى هم معاونت نخست‏وزیرى و ریاست انتشارات و تبلیغات را عهده‏دار گردید. رهنما بدون شك یكى از فضلاى درجه اول ایران است. وى به ادبیات فارسى و ادبیات زبانهاى عربى و فرانسه كاملا مسلط بوده است. علاوه بر دوره‏ى منظم روزنامه‏ى ایران كه حاكى از ذوق و قدرت نویسندگى اوست، تالیفات زیادى عرضه نموده است. كتاب معروف او به نام پیامبر و كتاب امام حسین (ع) و تفسیر و ترجمه قرآن مجید از آثار انتشار یافته‏ى او مى‏باشد. در 1368 درگذشت. حین الفوت یك قرن كامل را پشت سر گذاشته بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1354 -1290 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به یكتا. در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در آموزشگاه‏هاى زادگاهش به اتمام رساند و در خدمت محمدكاظم غمگین قواعد شعر و فنون ادب را آموخت. او شعر را نیك مى‏سرود و ابتدا فردى تخلص مى‏كرد. وى به زبان فرانسه و انگلیسى آشنا بود و در علم حساب و دفتردارى و موسیقى نیز اطلاعاتى داشت. او در انجمن‏هاى شیدا، فرهمند و كمال شركت داشت. از آثارش: «رساله در موسیقى»؛ «تاریخ سلجوقى»، ترجمه؛ «تذكره‏ى شعراى ایران»، از اوایل قرن چهاردهم تا زمان حاضر؛ تدوین و تحشیه «دیوان» غمگین؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 851 ق)، صوفى، نویسنده و شاعر. معروف به یعقوب چرخى نقشبندى. در روستاى چرخ، از توابع غزنین، به دنیا آمد. وى از علوم ظاهرى و باطنى بهره‏مند بود و مدتى در هرات و مصر به تحصیل علوم پرداخت و از محضر علماى آنجا استفاده‏ها نمود. مولانا یعقوب از اصحاب خواجه بهاءالدین و خواجه علاءالدین عطار بود و از شاگردان وى مى‏توان به خواجه ناصرالدین عبیداللَّه اشاره كرد. وى شعر نیز مى‏سروده و اشعارش در بعضى از تذكره‏ها نقل شده است. به آورده‏ى «تاریخ نظم و نثر»، صاحب عنوان چندى در شیراز ساكن بود و تفسیرى به نام «تفسیر یعقوب چرخى» دارد. عبیداللَّه احرار، عارف مشهور، خلیفه و جانشین او بود. یعقوب در حصار شادمان درگذشت. از آثار وى: «رسالة الانسیه»، به فارسى، در كلمات بهاءالدین نقشبند؛ تفسیر «فاتحةالكتاب»، به فارسى.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1359 -1284 ش)، باستان شناس، نویسنده، مترجم و روزنامه‏نگار. ابتدا در رشته‏ى حقوق تحصیل كرد ولى خدمت خود را در وزارت معارف در اداره‏ى تحقیقات آغاز نمود و به تدریج به رشته‏ى باستان‏شناسى علاقه‏مند شد و در این رشته تخصص یافت. وى حدود پنجاه سال از زندگى خود را در باستان شناسى ایران و در همراهى و همكارى با باستان شناسانى همچون كامرون، هرتسفلد، پوپ، گیرشمن گذراند و در حفریات و بازسازى تخت جمشید كوشش فراوان كرد. وى علاوه بر خدمت انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، ریاست اداره‏ى باستان شناسى را بر عهده داشت. مصطفوى در دوره‏ى ریاستش در اداره‏ى باستان شناسى اقدام به تأسیس نشریه‏اى علمى و اختصاصى به نام «گزارشهاى باستان شناسى» كرد. او همچنین در تهیه و تدوین مقالات مربوط به آثار و ابنیه‏ى تاریخى، هنرى و باستانى ایران، در «دایرةالمعارف فارسى»، همكارى داشت. از دیگر آثار وى: «ترجمه‏ى الواح گلى تخت جمشید»؛ «تخت جمشید» یا مشاركت على سامى؛ «شرح اجمالى آثار تخت جمشید»؛ «هگمتانه»، در آثار تاریخى همدان و فصلى درباره‏ى ابوعلى سینا؛ «امانتدارى خاك»؛ «آستانه‏ى حضرت عبدالعظیم»؛ «استمرار هنر معمارى در ایران»؛ «ایران باستان»، ترجمه؛ «آثار ایران»، ترجمه جلد دوم و سوم؛ «اقلیم پارس»؛ «انعكاس دیروز در آیینه‏ى امروز»، در آثار باستانى.[1] باستان‏شناس، محقق. تولد: 1284. درگذشت: 23 تیر 1359. سید محمدتقى مصطفوى كاشانى، فرزند آقا سید محمود مصطفوى، تحصیلات ابتدایى خود را در دبستان انتصاریه و متوسطه را در دبیرستان‏هاى ثروت و دارالفنون به پایان رسانید. سپس وارد دانشكده‏ى حقوق شد و موفق گردید در رشته‏ى حقوق به اخذ مدرك فوق لیسانس نایل آمد. از سال 1304 الى 1308 آموزگار دبستان‏هاى سنایى و ناصر خسرو و سیروس بود. سپس از مهر 1310 تا آبان 1337 در اداره‏ى عتیقات سابق كه بعدها عنوان آن به اداره‏ى كل باستان‏شناسى تغییر یافت، مشغول به كار شد و به ترتیب سمت‏هاى ذیل را عهده‏دار گردید: بازرس فنى باستان شناسى، مأمور كاوش‏هاى علمى شوش و تخت جمشید، نماینده‏ى باستان‏شناسى در اصفهان، مأموریت مأموریت‏هاى مختلف مربوط به تعمیرات آثار تاریخى، معاون باستان شناسى، رییس اداره‏ى كل باستان‏شناسى، مدیر كل باستان‏شناسى. وى همچنین براى شركت در كنگره‏هاى بین‏المللى درباره‏ى باستان‏شناسى به برخى از كشورهاى خارجى سفر كرد. وى چند شماره از مجموعه‏ى ایران باستان را از فرانسوى به فارسى ترجمه كرده است. از آثار اوست: آثار ایران (1318)؛ آستانه حضرت عبدالعظیم (1330)؛ الواح گلى تخت جمشید (1329)؛ امانت دارى خاك (1356)؛ انعكاس دیروز در آئینه امروز، بقعه‏ى بى‏بى شهربانو (1334)؛ اقلیم پارس (این كتاب به انگلیسى هم ترجمه شده است، لندن، 1978)؛ تخت جمشید (با مشاركت على سامى، 1330)؛ تخت جمشید (نوشته رایش اسمیت، ترجمه با همكارى با عبدالله فریار و دیگران، 1342)؛ سفارشنامه‏ى انجمن آثار ملى (1344)؛ شرح اجمالى آثار تخت جمشید (1330)؛ گزارش‏هاى باستان‏شناسى (سه جلد، 1335 -1329)؛ فرش‏ها و پارچه‏هاى عهد هخامنشى ایران (1334)؛ نگاهى به هنر معمارى ایران (1346)؛ هگمتانه، آثار تاریخى همدان (1332). فرزند سید محمود، در حدود سال 1285 متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران به پایان رسانید و از دانشكده‏ى حقوق تهران لیسانس گرفت و زبانهاى فرانسه و انگلیسى و عربى را به خوبى آموخت. چندى دبیر زبان فرانسه در دبیرستان ثروت بود. بعد به اداره عتیقات وزارت معارف منتقل شد و مشاغلى را بشرح زیر عهده‏دار گردید: بازرس فنى باستان‏شناسى، مأمور كاوشهاى علمى شوش و تخت جمشید، نماینده باستان‏شناسى در اصفهان، و بالاخره رئیس و مدیركل باستان‏شناسى. مصطفوى كاشانى یكى از خادمین پركار باستان‏شناسى در ایران است كه آثار زیادى از خود باقى گذارده است كه از جمله مى‏توان كتاب بقاع متبركه و زیارتگاههاى خارج و داخل شهر تهران را نام برد كه بسیار خواندنى و حاوى نكات جالبى است. از دیگر تحقیقات او اقلیم فارس است. این كتاب معرفى آثار تاریخى تمام فارس مى‏باشد. آثار تاریخى همدان، آستانه حضرت عبدالعظیم (ع)، فرشها و پارچه‏هاى عهد هخامنشى، بقعه بى‏بى شهربانو از دیگر آثار باارزش مرحوم مصطفوى است. وى در طول ادارى خود در غالب كنگره‏هاى باستان‏شناسى در سایر كشورها دعوت مى‏شد و اكثر موزه‏هاى بزرگ كشورها را بازدید كرده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 11 شهریور 1395  - 11:18 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 17

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی