مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : دكتر حسين آفريده در سال 1333 در شيروان بدنيا آمد. تحصيلات دانشگاهي خود را در مقطع كارشناسي رشته فيزيك در دانشگاه تهران آغاز نمود و در سال 1359 به پايان رسانيد. او تحصيلات تكميلي خود را در دانشگاه برمينگام انگلستان پي گرفت و موفق به اخذ مدرك دكتراي رشته فيزيك در سال 1367 از دانشگاه مذكور شد. نامبرده هم اكنون عضو عيئت علمي و استاد تمام دانشگاه صنعتي اميركبير مي باشد. گروه : علوم پايه رشته : فيزيك تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين آفريده پس از طي دوره هاي ابتدايي و متوسطه ، تحصيلات دانشگاهي خود را در مقطع كارشناسي رشته فيزيك در دانشگاه تهران آغاز نمود و در سال 1359 به پايان رسانيد. او تحصيلات تكميلي خود را در دانشگاه برمينگام انگلستان پي گرفت و موفق به اخذ مدارك كارشناسي ارشد فيزيك كاربردي در تشعشع و دكتراي رشته فيزيك به ترتيب در سالهاي 1364 و 1367 از دانشگاه مذكور شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي اداري و مديريتي حسين آفريده به قرار زير است: رئيس تحصيلات تكميلي دانشگاه اميركبير از سال 1386 تا كنون نماينده مجلس شوراي اسلامي و عضو كميته انرژي مجلس از سال 1379 تا كنون رئيس كميته الكتريسته و انرژي مجلس شوراي اسلامي از سال 1379 تا سال 1383 عضو كميته دكتري در علوم هسته اي دانشگاه اميركبير از سال 1381 تا سال 1384 عضو هيئت داوران ژورناليهاي علمي AEOI از سال 1378 تا سال 1384 (سازمان انرژي اتمي ايران) استاد تمام و استاد راهنماي در رشته فيزيك و علوم هسته اي در دانشگاه اميركبير از سال 1381 تا كنون معاون پژوهشي در سازمان انرژي اتمي ايران از سال 1377 تا سال 1379 رئيس مركز تحقيقاتي هسته اي در كشاورزي و پزشكي از سال 1373 تا سال 1377 دانشيار دانشگاه صنعتي اميركبير در فيزيك هسته اي و سازمان انرژي اتمي ايران از سال 1373 تا سال 1377 استاد دانشگاه صنعت از سال 1373 تا سال 1377 مشاور مركز تحقيقات اتم از سال 1373 تا سال 1377 مطالعه و توسعه بخش مبادله عكس العامل اتم از سال 1373 تا سال 1377 ايجاد و توسعه روشهاي مختلف تحليلي مانند NRA,RBS,FNAA,PIXE از سال 1373 تا سال 1377 مسئول پروژه شتاب دهنده بر اساس روش تحليلي از سال 1373 تا سال 1377 رئيس بخش فيزيك هسته اي ،مركز تحقيقاتي اتم از سال 1370 تا سال 1373 رئيس بخش فيزيك شتاب دهنده سيكلوترون-مركز تحقيقاتي هسته اي در كشاورزي و پزشكي از سال 1377 تا سال 1380 استاديار در آزمايشگاه علوم كاربردي هسته اي در بخش فيزيك دانشگاه برمينگام انگلستان از سال 1365 تا سال 1367 پژوهشيار در آزمايشگاه ولذي گراف -مركز تحقيقاتي اتم تهران از سال 1359 تا سال 1362 فعاليتهاي آموزشي : فعاليت هاي آموزشي حسين آفريده به قرار زير است: - پژوهشيار در آزمايشگاه ولذي گراف -مركز تحقيقاتي اتم تهران از سال 1359 تا سال 1362 - استاديار در آزمايشگاه علوم كاربردي هسته اي در بخش فيزيك دانشگاه برمينگام انگلستان از سال 1365 تا سال 1367 - دانشيار دانشگاه صنعتي اميركبير در فيزيك هسته اي و سازمان انرژي اتمي ايران از سال 1373 تا سال 1377 - استاد تمام و استاد راهنماي در رشته فيزيك و علوم هسته اي در دانشگاه اميركبير از سال 1381 تا كنون عنوان دروس ارائه شده توسط ايشان به قرار زير است: فيزيك هسته اي ،كشف و اندازه گيري تششع ففيزيك اشعه ايكس ،شتابدهنده ها و كاربرد هاي آن ، سيستمهاي راكتور چگونگي عرضه آثار : فعاليت هاي پژوهشي حسين آفريده : 23 مورد مقاله ارئه شده در كنفراسهاي علمي در داخل و خارج از كشور 64 مقاله منتشر شده در مجلات و ژورنالهاي علمي در داخل و خارج از كشور

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع :

آیت الله شیخ محمد ابراهیم اعرافی فرزند عباس یزدی شورکی یکی دیگر از عالمان دینی دیار دارالعباده یزد است که در اواخر سده 13 و سده 14 می زیسته. وی در سال 1290 شمسی در خانواده ای مذهبی متولد شد. جد وی حاج آقا محمد در واقعه مبارزه با خوانین شرور به شهادت رسید. ایشان بعد از مقدمات به حوزه های علمیه یزد و مشهد مقدس و سپس به حوزه علمیه قم مراجعه و با استفاده از دروس اساتیدی چون آیات عظام مرعشی نجفی، حایری یزدی، امام خمینی و سید صدرالدین صدر به مقامی رسید که اجازات متعددی از آیات عظام دریافت داشت که در همان ایام از سوی وزارت فرهنگ وقت مدرک لیسانس به وی اعطا شد. از آن پس به تدریس سطوح روی آورد که هم اکنون شاگردان وی از فضلای حوزه به شمار می روند. وی از پیشگامان مبارزه با رژیم فاسد بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف حضرت امام (ره) به امامت جمعه میبد منصوب شد. آیت الله اعرافی فقیهی برجسته و پرهیزگار و گشاده دست بود، شب زنده داری و تواضع نیز از دیگر خصوصیات آن مرحوم بود. احداث چندین مسجد، مدرسه، درمانگاه، آب انبار و تأسیس حوزه علمیه شهرستان میبد از همت ایشان می باشد. این عالم متقی سرانجام صبح روز شنبه بیست و هشتم شهریور ماه سال 1371 چشم از جهان فرو بست. روحش شاد. افتخارات: کتاب چهل حدیث و رساله های اخلاقی و تصویری از آثار اوست.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد سوم)

دكتر شيرين بياني ، فرزند دكتر خانبابا بياني در يازدهم مرداد ماه سال 1317 در تهران متولد شد. پس از تحصيلات ابتدايي ومتوسطه در سال 1336 وارد دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران شد و در رشته ي تاريخ ادامه تحصيل داد و در دوران تحصيل دانشگاهي ، شاگرد اول بود. در سال 1339 موفق به اخذ درجه ي ليسانس از آن دانشگاه شد. در همان سال براي ادامه ي تحصيل به كشور فرانسه رفت و در سال 1341 از دانشگاه سوربن پاريس موفق به اخذ درجه ي دكتراي تاريخ با درجه ي « بسيار عالي » گرديد. خانم بياني در سال 1342 با رتبه ي استادياري تمام وقت وارد كادر آموزشي گروه تاريخ دانشكده ي ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران شد و در سال 1346 به مقام دانشياري ارتقاء يافت. در سال 1353 به مقام استادي « تمام وقت » همان دانشگاه دست يافت و در سال 1373 به رتبه ي پروفسوري « رتبه ي همراه استادي » رسيد. وي هم اينك با رتبه ي 30 استادي به تدريس دوره هاي قرون وسطي و دوران باستاني ايران در گروه آموزشي تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است. خانم شيرين بياني علاوه بر نگارش چندين كتاب ، مقالات زيادي نگاشته است كه در مجلات معتبر داخلي و خارجي به چاپ رسيده است. گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : تاريخ ايران - دوره مغول والدين و انساب : شيرين بياني ، فرزند دكتر خانبابا بياني است كه داراي فعاليت هاو كارهاي ارزنده اي بود كه به چند مورد از آنها اشاره مي كنيم: مؤسس دانشگاه تبريز و توسعه دهنده ي دانشگاه تربيت معلم ، استقلال بخشيدن به دانشسراي عالي (تربيت معلم كنوني) عضو شوراي عالي و فرهنگ سابق و تدوين و تنظيم اسناد و مدارك موجود در وزارت خارجه و تاسيس كتابخانه براي وزارت خانه و اهداي كتابهاي خصوصي به آن .دكتر شيرين بياني از جانب مادري ، نواده ي ملك المتكلمين مشروطه خواه معروف و شهيد راه آزادي (كه به در باغشاه توسط محمد عليشاه قاجار همراه با ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل شهيد گرديد) و دكتر مهدي ملك زاده از بنيان گزاران طب جديد در ايران و صاحب كتاب « تاريخ مشروطيت » و فرزند ملك زاده ي بياني كارشناس معروف باستان شناسي و از بنيان گزاران موزه ي ايران باستان مي باشد. مادر بزرگ دكتر بياني از طرف مادري ،خورشيد كلاه ملكزاده بانويي فرهيخته وشاعر بودو عموي ايشان ،دكتر مهدي بياني استاد دانشگاه تهران ،خوشنويس و بنيانگذار انجمن خوشنويسي ايران است.خواهر دكتر بياني ،سوسن بياني (داراي دكتري رشته باستان شناسي و مشغول تدريس در دانشگاه تهران )است. خاطرات کودکي : دوران كودكي شيرين بياني در بهترين و آرام ترين شرايط ممكن خانوادگي سپري گرديد در محيطي آكنده از مهر و محبت ،صفا ،يك رنگي و عشق به ايران و ايراني و همه انسانها.احترام به سنت ها ي ملي و مذهبي و اصول مذهبي ،احترام و دستگيري از طبقه غير مرفه جامعه كه اين اصول در تدوين شخصيت او بسيار موثر بوده است.افراد خانواده همه فرهنگي ،اهل ذوق و هنر و داراي تاليفات متعدد بوده اند،كه اين شرايط خانوادگي نيز در سوق دادن او بسوي دانش و دانشگاه تاثير بسياري داشته است. شيرين بياني در اين باره مي گويد: يكي از بهترين خاطرات كودكي ام ، در هفت سالگي همراه خواهرم در حياط خانه به بازي مشغول بودم. پدرم با كيفي و بغلي پر از كتاب از دانشگاه به خانه باز گشت.من بسوي او دويدم و سلام كردم. او مرا در ميان كتابها در آغوش گرفت و بوسيد.من در آن لحظه با خود گفتم "منهم استاد دانشگاه مي شوم و هروز با بغلي و كيفي پر از كتاب به خانه باز مي گردم.من مانند پدرم تاريخ خواهم خواند و مانند او استاد خواهم شد " و چنين هم شد من از هفت سالگي در آغوش پدر راه زندگي ام را يافتم و با راهنمايي هاي مادر ،پدر و مادر بزرگ و پدر بزرگم ،همه ارزنده و انسان ساز بودند،بدون كوچكترين ترديد و تزلزل تاكنون همين را ادامه دادم. دكتر بياني در خانواده اي بزرگ در خيابان ويلا تهران كوچه شيرين زندگي ميكرد بنا به گفته هاي ايشان: در خانه از صبح باز بود و دوستان و آشنايان در رفت و آمد بودند. دراين خانه پدر بزرگ و مادر بزرگ رياست آن را بر عهده داشتند.بيشتر رفت و آمد ها براي ملاقات پدر بزرگ (دكتر مهدي ملكزاده) بود. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : شيرين بياني در خانواده اي فرهيخته و ارجمند متولد شد و دوران كودكي بسيار پرباري را در يك محيط گرم خانوادگي ، توام با محبت و دانش سپري نمود. در خانواده او را با نواميس زندگي چون شرافت و كرامت انساني ، علم دوستي ، پاكدامني ، وطن پرستي و هم وطن دوستي و محبت انساني آشنا كرده و دينداري را به او آموختند. تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيرين بياني تحصيلات ابتدايي را در مدرسه منوچهري و متوسطه را در دبيرستان هاي ژاندارك و انوشيروان دادگر به انجام رسانيد. در سال 1336 در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران در رشته ي تاريخ به تحصيل ادامه داد و در دوران تحصيل دانشگاهي ، شاگرد اول بود. در سال 1339 موفق به اخذ درجه ي ليسانس از آن دانشگاه شد. در همان سال براي ادامه ي تحصيل به كشور فرانسه رفت و در سال 1341 در دانشگاه سوربن پاريس در رشته ي دكتراي تاريخ تحصيل و موفق به اخذ درجه ي دكتراي تاريخ با درجه ي « بسيار عالي » گرديد. خاطرات و وقايع تحصيل : مهم ترين وقايع دوران تحصيل شيرين بياني ، نصب مجسمه ي ملك المتكلمين نياي مادري شان در ميدان « حسن آباد » بود كه نام اين ميدان به ميدان « ملك المتكلمين » تغيير يافت. همچنين خاطره ي ديگر خانم بياني ، شاگرد اول شدن در كلاس ششم ادبي در مدرسه انوشيروان دادگر و كل دبيرستان هاي تهران بود. شيرين از ابتدا تا انتهاي دوران تحصيل در علم رياضي ضعيف و در ادبيات قوي بود.خاطرات تلخ او گاه در كلاسهاي رياضي است و خاطرات شيرين از كلاهاي ادبي، كه سرانجام نيز در رشته ادبي شاگرد اول بود.يكي از خاطرات جالب شيرين در كلاسهايست كه معلمان او را بسيار با فراست و هوشيار مي دانستند و احترام خاصي برايش قائل بودند در حاليكه معلمان رياضي ،با وجود نامي كه در دبيرستان داشت،و همه اورا مي شناختند ،چندان توجهي به او نداشتند البته حق هم داشتند. ودر حين تحصيل در دانشگاه به دليل استادي پدر ،همه اورا مي شناختند و بهمين دليل شيرين مي بايست خوب درس بخواند و خوب رفتار كند كه چنين هم مي كرد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : شيرين بياني ضمن تحصيل فعاليت هاي همچون به تكميل زبان فرانسه ،مطالعه كتابهايي غير درسي و ورزش مي پرداخت.و دردبستان ودبيرستان او را به عنوان سرپرست انجمن نيكوكاري مدرسه انتخاب مي كردند. استادان و مربيان : ازجمله استادان شيرين بياني مي توان به پدر ايشان دكتر خانبابا بياني ، عموي ايشان دكتر مهدي بياني ، علي اصغر شميم و دكتر محمدحسن گنجي اشاره نمود. هم دوره اي ها و همکاران : همدوره ايهاي شيرين بياني اغلب قريب به اتفاق فرهنگي و بخصوص دبير هستند. همسر و فرزندان : شيرين بياني ، همسر دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن نويسنده ي معروف معاصر و استاد دانشگاه تهران است كه در سال 1343 با وي ازدواج كرد است.ايشان داراي دو فرزند پسر به نام هاي رامين ، متخصص تغذيه طبي و مهران ، متخصص محيط زيست و مسائل آب مي باشند كه پس از گذراندن تحصيلات در سوئيس و آمريكا به ايران بازگشته و مشغول به كار شده اند. آنها كه در محيطي فرهنگي و سالم پرورش يافته اند علم و انسانيت را ارج مي نهند و در اين راستا كوشا مي باشند. وقايع ميانسالي : شيرين بياني در دوره اي زندگي مي كند كه بيش از هر زمان ديگر داراي فراز و نشيب بوده و هست .دنيا در تحولي شگرف و سريع بسر مي برد كه بخصوص اين سرعت ،در تاريخ بي نظير است و او شاهد اين دگرگوني هاست.و اين وقايع و ماجراهاي جهاني و داخلي در گسترش افق ديد او از جهت نگرش تاريخي ،اهميت بسزايي دارد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شيرين بياني در طول چهل و سه سال فعاليت علمي خود بلافاصله از اتمام تحصيلات در سال 1342 با رتبه استاد ياري در دانشگاه تهران آغاز كرد .هيچ مسئوليتي بجز تدريس در گروه تارخ دانشگاه تهران نداشته است.وي در سال 1346 به رتبه دانشياري و در سال 1353 به درجه استاد تمام وقت نائل آمد.و در سال 1373 به رتبه ي پروفسوري « رتبه ي همراه استادي » رسيد. وي هم اينك با رتبه ي 30استادي به تدريس دوره هاي قرون وسطي و دوران باستاني ايران در گروه آموزشي تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول است. فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دوره هاي كارشناسي ،كارشناسي رشد و دكتري در گروه تارخ دانشگاه تهران. عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط شيرين بياني: كارشناسي : • تاريخ ايران دردوره سلوكي واشكاني • تاريخ ايران ازمغولتا كارشناسي ارشد : • بررسي ومطاله انتقادي اديان ايران با • تاريخ تحولات سياسي ومناسبات فرهنگيوتمدني ايران واسلام • تاريخ تمدن وفرهنگ اسلامي • نقدوبررسي ايران باستان • نقدوبررسي تاريخ مغول تيمورحك دكتري: • بررسي وتحليل اسنادارشيوي وكتاب • تاريخ اجتماعي ايران • تحول سياسي اجتماعي بعدازاسلام • مناسبات ايران باستان • هنرهاوصنايع ايران بعدازاسلام مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : شيرين بياني درتاسيس كتابخانه ملي شهر ندوشن يـــــزد فعاليت مستمري از خود نشان داده است. وي همچنين به مراكز درماني نيز كمك مي كند. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيرين بياني بر اين باور است كه هر زن ابتدا مي بايست به خانه و خانواده بپردازد.چون وي معتقد است كه بزرگترين مسئوليت يك زن تربيت فرزندان نيك براي تحويل دادن به جامعه ،ترتيب امور همسر براي آمادگي وي در پيشبرد كارهايش است.خانم شيرين بياني علاوه بر امورات زندگي به نگارش چندين كتاب ، مقالات زيادي نگاشته است كه در مجلات معتبر داخلي و خارجي چون مجلات : يغما ، راهنماي كتاب ، بررسي هاي تاريخي ، هستي و ايرانيكا ( چاپ دانمارك ) به چاپ رسيده است. او گذشته از اينها ، سخنراني چيره دست نيز هست و در مجامع بين المللي علمي از قبيل : كنگره ي بين المللي خواجه رشيدالدين فضل الله همداني ، كنگره ي بين المللي بيهقي ، مطالعات ايران شناسي و ازاين قبيل به سخنراني هايي پرداخته كه در مجموعه هاي وابسته به كنگره ها و مجلات معتبر به چاپ رسيده است. او در پيگيري پژوهش هاي علمي خود به كشورهاي فرانسه ، انگليس ، سوئيس ، ايتاليا ، يونان ، بلغارستان ، لهستان ، اسپانيا ، پرتغال ، آلمان ، تركيه ، مصر ، كويت ، هندوستان ، چين ، اردن ، عراق ، امارات متحده عربي و آمريكا سفر كرده و هربار با ره آوردهاي سودمندي به وطن بازگشته است. همفکران فرد : مولانا جلال الدين رومي بلخي در روشنفكري زندگي شيرين بياني تاثير داشته است. همچنين پدر و مادر و در بسياري موارد همسر وي ، همفكران او بوده و هستند. آرا و گرايشهاي خاص : درباره گرايش شيرين بياني مي توان گفت كه به عرفان گرايش دارد. بدين گونه او اعتقاد دارد كه بايد بسوي كمال گام برداشت.خودشناسي را ضروري مي داند و دانش را چراغ فرا راه.عشق را ملاط همه اموز زندگي مي داند و انسان را بي عشق نمي تواند تصور كند.در توضيحي افزون تر ،شيرين بياني معتقد است كه سنت هاي ايراني را با تطبيق با وضع در روز مي بايست ارج نهاد و بكار گرفت و مدرنيته را با گزينشي صحيح و مطابق با فرهنگ و تمدن ايراني به آن پيوند داد.دقت در انتخاب هر دو كاري دقيق و سخت است كه همواره خانواده اش به پيروي از آنان در اين راه اقدام كرده اند و به نتيجه اي مطلوب رسيده اند. جوائز و نشانها : شيرين بياني به اخذ متجاوز از ده لوح تقدير از مراكز علمي - فرهنگي و دانشگاهي نائل آمده است. مهمترين آنها لوح تقدير از انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ايران مي باشد(سال 1382) .و همچنين لوح هاي تقديري بمناسبت انتخاب كتاب"دين و دولت در ايران عهد مغول" تاليف وي به عنوان كتاب نمونه سال جمهوري اسلامي ايران در سال (دوره پانزدهم كتاب سال)1375 ،لوح تقدير براي انتخاب كتاب او به عنوان كتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انساني در سال 1375 در يافت كرده است و همچنين در اين راستا موفق به دريافت لوح تقدير به همراه50 سكه بهار آزادي گرديد كه جايزه ي نقدي آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اهداء شد تا كمكي براي تأسيس كتابخانه ملي شهر ندوشن يزد باشد. چگونگي عرضه آثار : شيرين بياني حدود 35 مقاله نگاشته است كه يا به صورت كتاب و مجموعه به چاپ رسيده و يا زير چاپ است. و قبل از آن در مجلات معتبر داخلي و تعداد اندكي در مجلات معتبر خارجي انتشار يافته است. مقالات ارائه شده در همايشها • بياني شيرين ,"بابا طاهر از اقطاب فرقه قلندريه ",كنگره بزرگداشت بابا طاهر ,همدان /.ايران ,02-,فروردين,1379 • بياني شيرين ,"پيوند ادبيات و تاريخ در ايران ",كنگره زبان فارسي,شيراز /ايران ,02-,فروردين,1379 • بياني شيرين ,"فرقه قلندريه در دوره ايلخاني",كنگره بين المللي مغول شناسي,تهران/ايران ,01-,فروردين,1376 • بياني شيرين ,"هويت ايراني از خلال بوستان سعدي",كنگره هويت ايراني,لندن /انگليس ,01-,فروردين,1376 • بياني شيرين ,"زن در تاريخ بيهقي",كنگره بين المللي بزرگداشت ابوالفضل بيهقي,مشهد /ايران ,01-,فروردين,1349 • بياني شيرين ,"بررسي اوضاع اجتماعي ايران از خلال جامع التواريخ رشيدي",كنگره بين المللي خواجه رشيد الدين فضل االله همداني,تهران /ايران ,01-,فروردين,1348 -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 ايران در برخورد با مغول ويژگي اثر : از انتشارات كتابخانه ي طهوري در سال 1353 . 2 پنجره اي بسوي تاريخ ويژگي اثر : مجموعه شانزده مقاله - انتشارات اساطير -در دست چاپ 3 تاريخ آل جلاير ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1343- اين كتاب به زبان فرانسه و رساله دكتري وي بوده است كه در دانشگاه سوربن پاريس از آن دفاع شده است و بعد ها توسط خود وي به فارسي برگردانده شده است.اين اثر بزبان قزاقي نيز ترجمه شده است 4 تاريخ ايران باستان ( دوره ي سلوكي و اشكاني ) ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ. 5 تاريخ ايران باستان از ورود آريايي ها تا سقوط هخامنشيان ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ. 6 تاريخ ايلخانان ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ. 7 ترجمه ي كتا ب تاريخ سري مغولان ويژگي اثر : تأليف : چائويي شه ، از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1350 -اولين منبع درباره تاريخ مغول و چنگيز خان است كه 13 سال پس از در گذشت اين خان تدوين شده است . و اصل آن بزبان چيني بوده است. 8 ترجمه ي كتاب تاريخ عيلام ويژگي اثر : تأليف : پير آميه ، از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1349 . 9 ترجمه ي كتاب چنگيزخان ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف ، از انتشارات اساطير در سال 1363 . 10 ترجمه ي كتاب نظام اجتماعي مغولان ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف - انتشارات بنگاه ترجم و نشر كتاب - تهران 1346 11 ترجمه ي كتاب نظام اجتماعي مغولان ؛ فئوداليسم خانه به دوشي ويژگي اثر : تأليف : ولاديمير تسف ، از انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب در سال 1346 . 12 ترجمه ي مهمانخانه ي آنژگارين ويژگي اثر : تأليف : دسكور.كتاب داستان براي نوجوانان و جوانان در سال 1332- اين اثر شيرين بياني هنگامي كه پانزده سال داشت ترجمه گرديد و بكوشش پدرش خانبابا به چاپ رسيد .دكتر ناتل خانلري مقدمه اي بر آن نگاشت. 13 تيسفون و بغداد در گذر تاريخ ويژگي اثر : تاليف,انتشارات جامي ,1377 14 دين و دولت در ايران عهد مغول ويژگي اثر : مجموعه اي مشتمل بر سه جلد از انتشارات مركز نشر دانشگاهي در سال 1367 ، 1371 و 1375 - برنده جايزه بهترين كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره پانزدهم كتاب سال در رشته علوم انساني و اخذ لوح تقدير بسال 1375 و برنده جايزه بهترين كتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انساني در سال 1375. آشنايي با كتاب: «دين و دولت در ايران عهد مغول»: دين و دولت در ايران عهد مغول؛ شيرين بياني؛ تهران: مركز دانشگاهي، 3ج، جلد سوم، 1375. دوران فرمانروايي ايلخانان مغول در ايران را مي توان يكي از شگفت انگيزترين و پُرتحرك ترين ادوار اين كشور به شمار آورد. در اين عهد است كه درخت فتوحات چنگيزي به بار مي نشيند و براي بازماندگانش ثمري شيرين مي دهد، ولي اين لقم? گلوگير به سختي قابل بلعيدن بود. در طول زندگي حكومت ايلخاني، پيوسته دو تلاش متقابل و در ضمن خستگي ناپذير از جانب حكومت و مردم مشاهده مي شود. از يك سو، تلاش حكومت براي تحكيم هرچه بيشتر مباني قدرت و قبولاندن آن به اتباع ايراني و از سوي ديگر تلاش مردم در جهت كمر راست كردن و تجديد حيات خويش. به بيان نويسند? كتاب، پيوستگي دين و دولت در دورانهاي گوناگون تاريخ ايران به چشم مي خورد. اين پيوستگي كه ريشه در قبل از اسلام دارد، با ورود اسلام و به ويژه در دور? صفوي به اوج رسيده، در نتيجه دين آميخته شده با فرهنگ ملي، مجموع معتقدات ايران را در برمي گرفت. از اين رو، مغولان در هجوم به ايران و فتح آن با معتقدات مردم روبه رو بوده اند كه مي بايست يا آن را ريشه كن كنند يا با آن كنار آيند و اين نبردي بود كه تا زمان اسلام آوردن حكومت مغولي مستقر در ايران، همچنان ادامه داشت. اين موضوع خاص و مهم، محتواي كتاب نويسنده را تشكيل مي دهد كه 3 جلد را شامل مي شود. در جلد اول رويارويي دو طرز تفكر و دو فرهنگ ناهمگون و نابرابر (غالب و مغلوب) روشن مي شود. ادام? اين نبرد و نفوذ و حضور ايرانيان در امور ديواني و ادار? كشور مطالب جلد دوم را در برمي گيرد. در جلد سوم نيز مسائل سياست خارجي حكومت ايلخاني در مرزهاي شرقي و مرزهاي غربي ايران در روزگاراني مطرح شده كه جهان اسلام از سويي در رويارويي با عنصر بيگان? مغول و از سوي ديگر در تكاپوي رهايي از تتم? جنگهاي صليبي با جهان غرب است. 15 زن در ايران عصر مغول ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال1352 . 16 شامگاه اشكانيان و بامداد ساسانيان ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه تهران در سال 1355 . 17 كرمساز دوصد كيش ويژگي اثر : درباره مولانا جلال الدين _انتشارات جامي -تهران 1382 18 مجموعه مقالات ويژگي اثر : از سري تأليفات زير چاپ. 19 مغولان و حكومت ايلخاني در ايران ويژگي اثر : انتشارات سمت - تهران 1379 20 هشت مقاله در زمينه ي تاريخ ويژگي اثر : از انتشارات توس در سال 1352 .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1305/ 1303 -1243 ق)، نویسنده و شاعر. مكنى به ابومحمد. در استرآباد به دنیا آمد. پدرش بدیع‏الزمان میرزا (نوه‏ى فتحعلى شاه) از طرف مادر از نوادگان نادرشاه افشار بود. وى شرح «انموذج» زمخشرى «تعریف» زنجانى را در تهران خواند، سپس به تبریز رفت و مرحله‏ى اساسى تحصیلات وى شروع شد. او در تبریز نزد استاد عبدالعلى دو كتاب مزبور را مجدداً خواند و پس از آن شروع به فراگیرى «صمدیه» شیخ بهاءالدین عاملى و شرح «الفیه» جلال‏الدین سیوطى نمود. علم نحو و لغت را در محضر ملا مهرعلى، متخلص به فدوى، یكى از علماى تبریز، تلمذ كرد. علاوه بر این میرزا احمد مجتهد تبریزى و دو فرزند او میرزا لطفعلى امام جمعه و میرزا جعفر از دیگر فضلایى بودند كه در بارورى ذهن فرهنگى نادر میرزا نقش مهمى داشته‏اند. از دیگر استادان وى شمس‏العلماء میرزا یوسف دهخوارقانى است كه نادر میرزا به شاگردى او افتخار كرده است. او در 1263 ق وارد خدمت دیوانى شد و مدت چهل سال در خدمت مظفرالدین میرزا ولیعهد، به امور مختلف مالى از قبیل وصول حقوق دیوانى و تنظیم دفاتر و نظارت خالصجات مشغول گردید. وى سرانجام در تبریز درگذشت. نادر میرزا شعر مى‏سرود و در چكامه‏سرایى نیز استاد بود و از وى «دیوان» شعرى باقى مانده است. او قصیده‏اى در پنجاه و دو بیت به سبك رودكى، در مدح ناصرالدین شاه و مظفرالدین میرزا، مذیل به مدح میرزا كاظم طباطبایى وكیل‏الرعایا سروده است. از دیگر آثارش: «نوادر نادرى» یا «نوادرالامثال»، در امثال عرب؛ كتابى در «لغات تشریح انسان»، به نام «اللسان فى اسماء اعضاء الانسان»؛ «تاریخ و جغرافیاى دارالسلطنه تبریز».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ش)، مترجم، نویسنده و شاعر، متخلص به كیوان. از خانواده‏ى مكرى بابا میرى كردستانى بود. وى در كرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در موطنش و دوره‏ى متوسطه را در دبیرستان شرف تهران به پایان رساند و از دانشسراى عالى در رشته زبان و ادبیات فارسى مدرك لیسانس گرفت. سپس پایان نامه‏ى دكتراى خود را در موضوع «بحث در لهجه‏هاى مغرب ایران» نوشت و سپس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در سمتهاى مختلف مشغول به كار گردید. وى پس از كودتاى 28 مرداد 1332 ش عازم اروپا شد و سالها در فرانسه اقامت كرد و هنگام پیروزى انقلاب اسلامى به ایران مراجعت نمود و به سمت سفیر كبیر ایران در مسكو منصوب گشت. وى ضمن آشنایى با چند زبان و خط به زبان پهلوى نیز تسلط كامل داشت. لازم به ذكر است كه صاحب «الذریعه» نام «دیوان» شعر وى را ذیل مكرى كردستانى آورده است. از آثارش: «بغستان» یا «بیستون»؛ مجموعه‏ى «ترانه‏هاى كردى یا گورانى»، شعر؛ «عشایر كرد»؛ «فرهنگ فارسى»؛ «نمونه‏هاى نظم و نثر فارسى»، از قرن سوم هجرى تا عصر حاضر؛ «نغمه‏هاى جوانى»، شعر؛ «اندرز خسرو قبادیان»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1374 -1300 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در آمل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش و متوسطه را در بابل به پایان رساند و از دانشكده علوم سیاسى و حقوق لیسانس و از دانشگاه پاریس مدرك دكترا دریافت كرد. او داراى مشاغل مختلف فرهنگى بود از جمله: دبیرى دبیرستان‏ها، ریاست دبیرستان، نمایندگى فرهنگ، ریاست اداره‏ى كارگزینى و غیره. كى نیا در دانشگاه تهران مسایل مربوط به جرم‏شناسى را تدریس مى‏كرد و در دانشگاه‏هاى دیگر نیز تدریس داشت. از آثار وى: «مقررات دانشگاه»، مقررات استخدامى و مالى؛ «تفریحات علمى»؛ «اطلاعات حقوقى براى رشته‏ى معمارى»؛ «علوم جنایى»؛ «مقدمه‏ى حقوق بین‏الملل عمومى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1273 ش)، مؤسس دانشگاه تهران، استاد دانشگاه، مترجم و نویسنده. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران به پایان رساند و در 1290 ش عازم فراسنه شد و در 1297 ش دوره‏ى دانشسراى و رساى را به اتمام رساند و از دانشگاه پاریس، دانشنامه‏ى لیسانس در رشته‏ى ریاضى گرفت. چندى نیز در دانشگاه كمبریج به مطالعه و تدریس پرداخت. در 1297 ش به ایران مراجعت كرد و تا 1309 ش مشاغل مختلفى را به عهده داشت، از جمله: بازرس مدراس متوسطه و عالى، ریاست فرهنگ گیلان، ریاست تعلمیات عالیه، معلمى دارالفنون و دارالمعلمین مركزى و مدرسه‏ى حقوق، و مدتى نیز مدیر داخلى روزنامه‏ى «مرد آزاد» بود. در 1309 ش به دعوت دانشگاه كلمبیا براى مطالعه‏ى فرهنگ آمریكا به نیویورك رفت و از آن دانشگاه موفق به اخذ درجه‏ى دكترا در فلسفه گردید و پس از بازگشت به ایران مأمور تأسیس دانشگاه تهران شد و تا 1319 ش ریاست و استادى دانشسراى عالى، دانشكده‏ى ادبیات و دانشكده‏ى علوم به عهده‏ى وى بود. او چندین بار به وزارت فرهنگ انتخاب شد. وى سرانجام در تهران درگذشت. از آثارش: «اصول تدریس حساب و حل مسائل فكرى»؛ «اصول تعلیم و تربیت»، ترجمه، «تاریخ فرهنگ اروپا از آغاز تا عصر حاضر»؛ «حقوق بین‏الملل»؛ «شرح حال و شخصیت و آثار فردوسى»؛ «صنایع ایران در گذشته و در آینده»، ترجمه؛ «یكسال در آمریكا».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1282 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نویسنده. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذارند و در 1309 ش به فرانسه رفت. تحصیلات پزشكى را تا آخر سال دوم در بوردو و بقیه را در پاریس به پایان رساند. او پس از نگارش پایان‏نامه خود درباره‏ى «نگاهدارى و اصلاح نژاد انسانى» به اخذ درجه‏ى دكترى نایل شد. سپس در رشته‏ى بهداشت و بیمارى كودكان مدت یكسال و نیم تحصیل كرد و گواهینامه تخصصى از آموزشگاه پرورش كودكان پاریس دریافت نمود. پس از آن از طرف دولت انلگستان براى تحقیق، به الجزیره رفت و پس از شش ماه توقف در آن كشور، در 1317 ش به ایران بازگشت و به سمت دانشیارى بهداشت كودكان در دانشسراى عالى منصوب شد. وى بعدها به دانشیارى كرسى بهداشت و پس از آن به سمت استادى بى‏كرسى دانشكده‏ى پزشكى انتخاب گردید. از آثار وى: «بهداشت غذایى،بهداشت نسل»؛ «فن بچه‏دارى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده. از دانش‏آموختگان رشته ادبیات فارسى است كه گلچینى از برجسته‏ترین آثار نویسندگان معاصر را تحت عنوان «غنچه‏هاى ادب یا شاهكارهاى نویسندگان معاصر» فراهم آورده و در سالهاى 1303 ش و 1337 ش در تبریز منتشر كرده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1344 -1284 ش)، مترجم، نویسنده، روزنامه‏نگار و مورخ. در اصفهان به دنیا آمد. پس از تحصیل علوم قدیم و جدید در 1316 ش موفق به دریافت لیسانس از دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات گردید. سپس به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و عهده‏دار مشاغل مختلفى در آن وزارتخانه شد، از جمله: ریاست یكى از دبیرستانهاى زنجان، بازرس فنى، ریاست دبیرستان فرهنگ اصفهان. صدر هاشمى موفق شد كه قبر صائب تبریزى را در اصفهان شناسایى كند و در این باره مقاله‏اى بنویسد. در ضمن او روزنامه‏ى «چهلستون» را به طور هفتگى به مدت پنج سال منتشر كرد. از آثار وى: «تاریخ جراید و مجلات ایران»؛ «تاریخ تمدن اسلام و عرب»، ترجمه؛ «تاریخ كربلا و حائر حسین (ع)»، ترجمه؛ «شعر و شاعرى در عصر صفوى»؛ « عشاق قندهار»، ترجمه؛ تصحیح «قصص الخاقانى»، در تاریخ صفویه، اهتمام در چاپ «تذكره الانساب»، در انساب خاندان مجلسى.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 1090 ق)، نویسنده و شاعر. ملقب به صدرالممالك. وى در مشهد مقدس رضوى نقیب اشراف رضویه بود. از مآثر وى «مدرسه صالحیه» است كه به مدرسه نواب شهرت دارد. از اثار قلمى وى «دقائق الخیال»، مشتمل بر رباعیات فارسى است. صاحب «الذریعه» تذكره‏اى به نام «لطائف الخیال» را به او نسبت مى‏دهد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1296 ش)، نویسنده و مترجم. در تربت حیدریه وفات یافت و همان جا دفن شد. از آثار وى: «یوسه‏ى عذرا»، ترجمه؛ «كشف الاسرار»، ترجمه؛ «مبدا ترقى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1274 ش)، مترجم و نویسنده. تحصیلات خود را در كالج آمریكایى تهران به پایان رسانید و مدتى با سمت دبیرى در دبیرستان دولتى كرمان اشتغال داشت. بعدها وارد خدمت ارتش شد و در سال 1336 ش بعد از چهل و پنج سال خدمت در نقاط مختلف ایران بازنشسته شد. ازآثار وى: «اصول تعلیمات اخلاقى كنفوسیوس»، ترجمه؛ «در جبهه‏ى باختر»، ترجمه؛ «راهنماى شوهر جوان در مرحله‏ى ازدواج»، ترجمه؛ «راهنماى معلمین براى مدارس و مراكز تعلیماتى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1281 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نویسنده. وى در اصفهان متولد شد. تحصیلات دبیرستانى را در دارالفنون به پایان رسانید. در سال 1304 ش وارد مدرسه طب تهران شد و بعد از چهار سال تحصیل براى ادامه‏ى تحصیلات جزو دانشجویان اعزامى به اروپا رفت. بعد از طى دوره‏ى تحصیلات پزشكى در لیون و پاریس در سال 1316 ش به دریافت دانشنامه‏ى دكترى دوره‏ى عالى میكروب شناسى نایل شد و به ایران بازگشت و به سمت دانشیارى میكروب شناسى دانشكده‏ى پزشكى تهران منصوب شد. پس از آن به استادى كرسى میكروب شناسى و ریاست آزمایشگاه ارتقاء یافت. و در سال 1327 ش به سمت معاونت دانشكده تعیین گردید. از آثار وى: «امكان آلوده كردن آبهاى مشروب بوسیله‏ى میكروب»، با مشاركت دكتر میمندى‏نژاد، «میكرب شناسى»؛ با شماركت دكتر حسن میردامادى.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 991 ق)، شاعر، نویسنده و خطاط. در آغاز از منشیان سلطان محمد خدابنده بود. پدرش قاضى خوى و سلماس بود و در سرودن شعر تركى و فارسى توانا. وى در خط تعلیق استاد بود و نسخ را هم ماهرانه مى‏نوشت. قاضى عبداللَّه علاوه بر متون فارسى، در متون عربى و تركى نیز مهارت داشت و «رساله‏اى در واجبات»، به زبان تركى دارد. وى هنگام مراجعت از مشهد در حوالى سبزوار درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1372 -1286 ق)، جغرافیدان و نویسنده. در سبزوار متولد شد، نخست به همراه خانواده‏اش به اصفهان رفت و پس از آن به تهران آمد. تحصیلات اولیه را نزد پدر آموخت و آنگاه وارد دارالفنون شد و پس از شش سال در رشته‏ى مهندسى فارغ‏التحصیل گردید. پس از اتمام تحصیل، به تدریس ریاضیات و جغرافیا اشتغال ورزید. در سال 1316 ق مدرسه‏ى خود را در تهران تأسیس كرد و ضمنا در مدرسه‏ى علوم سیاسى وزارت خارجه نیز تدریس مى‏كرد. در تحدید حدود و نقشه‏بردارى از مرزهاى كشور مأموریت داشته است. از كارهاى او «ترسیم نقشه‏ى ایران»؛ «تعیین انحراف قبله»؛ «تهیه نقشه‏ى پنج قاره‏ى عالم» و «نقشه تهران» مى‏باشد. وى در تهران درگذشت. از تألیفات اوست: «اصول علم جغرافیا»؛ «معرفة القبله»؛ «ما مهندس داریم».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم و چهاردهم ق)، نویسنده و محقق. در ابتدا سررشته‏دار و پس از آن كارمند اداره مالیه بود. در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه مستوفى (محاسب) سمنان و دامغان شد. سالها ریاست كتابخانه‏ى سلطنتى با او بود. وى از سال 1310 ق به بصیر الملك ملقب شد. از جمله آثار باقى‏مانده از وى: «قرآن با كشف الآیات»، همچنین «مثنوى» با كشف الابیات با قطع كوچكتر تنظیم كرد كه معروف به «مثنوى چاپ بصیر الملك» است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(276 -213 ق)، فرهنگ‏نویس، زبان‏شناس، نویسنده، محدث و مفسر. از مردم مرو بود. نزد استادانى چون اسحاق بن راهویه، ابوحاتم سهل بن محمد سجستانى و عباس بن فرج ریاشى درس خواند. بیشترین تأثیر را از ابن‏مقفع و ارسطو پذیرفت. آثار جاحظ را خوب مى‏شناخت. شكوفایى او با جنبش سنت‏گرایى متوكل همزمان بود. وى توانست با پاره‏اى از نوشته‏هاى خود از اصلاحات متوكل پشتیبانى كند، و در اندك زمانى سخنگوى این مذهب شود. در 236 ق قاضى دینور شد و بعد از آن همین سمت را در بصره داشت تا زنگیان، شهر را تاراج كردند. ابن‏قتیبه پس از آن تمام همّ خود را بر سر تدریس گذاشت. وى علاوه بر پایگاه بلندى كه در میان اهل سنت داشت، پایه‏گذار مكتب زبان‏شناسى بغداد بود كه مكتبى آمیخته از مكاتب نحوى كوفه و بصره به شمار مى‏رفت. وى سومین نثرنویس بزرگ عرب پس از ابن‏مقفع و جاحظ است. آوازه‏ى او در عرب به خاطر توانایى وى در نگارش آثار ادبى است كه گونه‏اى انسان‏گرایى را در جریانهاى فكرى آن زمان نشان مى‏دهد. پسرش، احمد، و قاسم بن اصنع و عبدالرحمان شكرى از شاگردان او بودند. آثار او تا مصر نیز رفت. از آثارش: «ادب الكاتب»، كتابى واژگانى است براى دبیران كه پیشگفتار پرآوازه‏ى آن بیانیه‏اى فرنگى- سیاسى است؛ «كتاب الانواء» درباره‏ى گاهنامه اخترشناسى با اطلاعاتى درباره‏ى برجهاى دوازده‏گانه، كهكشان راه شیرى و پیكره‏هاى آسمانى كه تمام متن كتاب باقى مانده است؛ «المعارف»، در شناخت و شرح رجال؛ «الشعر والشعراء» برگزیده‏ى شعر عرب به ترتیب زمان حیات شاعران كه پیشگفتار آن بیانیه‏ى مكتب نئوكلاسیك شمرده مى‏شود؛ «تفسیر غریب قرآن»، تفسیر واژگانى بر آیه‏هاى دشوار؛ «تأویل مختلف الحدیث»، بزرگ‏ترین اثر كلامى ابن‏قتیبه كه در آن شرح اندیشه‏هاى دینى و سیاسى و باورهاى وى آمده است؛ «تأویل القرآن»، در معانى و بیان و اعجاز قرآن؛ «عیون الاخبار»، مجموعه‏ى بزرگ ادبى؛ «غریب الحدیث»، شرحى لغوى بر حدیث از پیامبر (ص) تا معاویه؛ «اعلام النبوة»؛ «الامامة والسیاسة»؛ «جامع النحو».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(455 -330 ق)، ادیب، شاعر، مؤلف و محقق. اهل نهاوند بود. برخى منابع، وى را از مردم اصفهان مى‏دانند. در بغداد از محضر سید مرتضى بهره برد و مناظراتى نیز با وى داشت، از ابوالعلاء معرى بهره جست و در رى اقامت گزید و صدارت و ریاست علمى داشت. گویند بیش از یك صد و سى و دو سال عمر كرد. در سال تولد و وفات وى اختلاف است. ابن‏فورجه در نظم و نثر مبرّز بوده است. از آثار وى: «التجنى على بن جنى»؛ «الفتح على ابن الفتح»، كه هر دو اثر در رد ابن‏جنى است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

قرآن شناس ( مفسر و مترجم قرآن کريم به فارسي ) صاحب نظر و سختکوش معاصر ، جناب آقاي دکتر مصطفي خرم دل از استادان دانشگاه کردستان در سنندج و متولد در مهاباد در سال 1315 ش ، و از علماي اهل سنت . تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهر زادگاهش طي کرده ، و همزمان به آموزش علوم ديني به شيوه ي حوزوي و سنتي نيز پرداخته است . در سال 1346 از دانشگاه تهران ، در رشته ي زبان و ادبيات عرب ، مدرک کارشناسي ( ليسانس ) گرفته ، و همزمان با دانشجويي به خدمت در آموزش و پرورش هم اشتغال داشته است . در سال 1352 از همان رشته و همان دانشگاه ، مدرک فوق ليسانس ( کارشناسي ارشد ) گرفته ، و در سال 1358 به دريافت درجه ي دکتري در رشته ي فرهنگ عربي و علوم قرآني از دانشکده ي الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران نايل آمده است . سپس چندي در دانشسراي عالي سنندج در دانشکده ي تربيت دبير ، و سرانجام در دانشگاه کردستان به تدريس و پرورش دانشجويان و آموزگاران و دبيران پرداخته و سرانجام در سال 1367 ش بازنشسته شده ، و در حال حاضر ، مدتي است که به تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي ( واحد مهاباد ) اشتغال دارد . دکتر خرم دل در زمينه هاي گوناگون علوم اسلامي ، به ويژه قرآن ، داراي چند تاليف و ترجمه است . از جمله : 1 ـ تفسير نور که چون ترجمه ي قرآن کريم هم به صورت قابل تمايز از مواد تفسيري در دل آن مندرج است ، توانستيم آن را جزو ترجمه هاي امروزين به شمار آوريم و همانند ترجمه هاي مستقل و به همان شيوه معرفي و ارزيابي کنيم . 2 ـ نگارش تفسير المقتطف ( به زبان عربي ) 3 ـ ترجمه ي تفسير اجتماعي و انقلابي و تحرک انگيز و بيدارگر في ظلال القرآن ، اثر سيد قطب ( 1906 ـ 1966 م ) ( از بزرگان اخوان المسلمين مصر که در راه آرمان انقلابي و اسلامي خود ، به دستور ضد بشري جمال عبدالناصر اعدام شد ) از عربي ، که ترجمه ي ناقصي از آن به قلم شادروان احمد آرام انجام گرفته و به طبع رسيده است . تا کنون ( فروردين 1381 ) ، دو ، و احتمالاً سه جلد از آن چاپ شده که دو جلد اول شامل ترجمه ي تفسير سوره هاي فاتحه ، بقره ، آل عمران ، و نساء است . ( دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي ، مقاله ي « خرم دل ، دکتر مصطفي » ، نوشته ي قرآن شناس کوشا و مترجم قرآن کريم به فارسي ( نشر فرزان ، 1377 ، معرفي شده در همين کتاب ) و نيز ( مقاله ي تفسير نور در همين دانشنامه ) .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

استاد مسعود انصاري خوشابر ، يکي از اسلام شناسان و محققان عالي مقام و سختکوش و پرکار و صاحب نظر و صاحب اثر در اغلب زمينه ها و رشته هاي علوم اسلامي ، به ويژه علوم قرآني و فقه ( همراه با حقوق ) و حديث و نيز مترجمي تواناست که به شمه اي از آثار ايشان اشاره خواهد شد . او در سال 1345 در شهرستان تالش / طالش به دنيا آمد . تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود گذراند ، و همزمان به آموزش مقدمات علوم ديني پرداخت . پس از به پايان رساندن تحصيلات دوره ي متوسطه ، براي تکميل آموخته هاي ديني به حوزه ي علميه ي دارالعلوم زاهدان رفت . پس از طي مراحل لازم ، در تهران به تحصيل در دانشکده ي حقوق ( در دانشگاه شهيد بهشتي ) پرداخت ، و با شور و شوقي بيکران تحصيلات حوزوي را پي گرفت و نزد استاد محمد شيخ الاسلامي ، فقه ، کلام ، تفسير ، علوم قرآني ، نحو و علوم بلاغي را تا مدارج عالي فرا گرفت و در سال 1370 ش در محضر اين استاد عاليقدر و از دست ايشان ـ در 25 سالگي ـ اجازه ي مکتوب « افتاء » به شيوه ي مرسوم در مذهب شافعي ، دريافت داشت و دو سال بعد از دانشکده ي حقوق فارغ التحصيل شد و پس از آن قرآن پژوهي و اسلام شناسي و تاليف و ترجمه و تحقيق را پيشه ي خود ساخت و تاکنون آثار معتنابهي ، هم از نظر ارزشمندي خود اثر ، و هم از نظر کيفيت عالي پژوهش ، پديد آورده که مايه ي اعجاب اهل فن و ارباب نظر است . مهم ترين و طبعاً شريف ترين اثر ايشان ترجمه ي قرآن کريم به شيوه اي شيوا در کمال صحت و دقت است که بخشهاي بعدي اين مقاله ، تماماً به بحث درباره ي آن و معرفي آن اختصاص دارد . بعضي از آثار ديگر ايشان عبارت است از : ـ تاليف بيش از چهارصد مقاله براي دو اثر مرجع : دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي و فرهنگ آثار ( بخش معرفي کتابهاي عربي و فارسي ، به سرپرستي جناب رضا سيد حسيني و سه محقق برجسته ي ديگر ) ـ ترجمه ي کتاب واقعه ي کربلا، اثر عباس محمود عقاد ـ ترجمه ي مجموعه اي از حدوداً چهار هزار حديث و خطبه و نامه و عهدنامه ، و وصايا و کلمات قصار ، و احاديث موضوعي ، با ذکر اسناد هر حديث از کتب ششگانه ( صحاح سته ) اهل سنت و کتب اربعه ي شيعه ، با همکاري بهاء الدين خرمشاهي . نام اين مجموعه که تدوين فرهنگ وار و انواع فهارس را در بر دارد ، پيام پيامبر ( ص ) است . ـ هديه ي معراج ( احکام نماز در فقه شافعي ) ـ اهميت نماز جماعت ( ترجمه ) ـ پديده ي افراط در تکفير ( ترجمه از اثر دکتر قرضاوي ) ـ زن در اسلام و نقش زن در فعاليتهاي اجتماعي ( ترجمه از اثر فيصل مولوي ) ـ ترجمه ي مجموعه اي از آثار جبران خليل جبران ( از جمله اشکي و لبخندي ، تندبادها ، موسيقي ، عروسان مرغزار ، بالهاي شکسته ، عيسي فرزند انسان ، تازه و طرفه ها ، و ارواح سرکش ) ـ ترجمه ي کتاب خاتم النبيين اثر سميح عاطف الزين که ممکن است عنوان فارسي آن « حضرت محمد در مکه / حضرت محمد در مدينه » باشد . ـ قاموس شگرفيهاي قرآن ( در دست تدوين ) ـ پژوهشهاي تاريخي در قرآن ( ترجمه ي اثر بيومي مهران ، زير چاپ ) ـ دانشنامه ي حقوق خصوصي اين اثر مرجع 3 جلدي ، در مرحله ي حروف نگاري است . و يکي از آثار و کوششهاي قرآن پژوهي ديگر ايشان تصحيحي علمي و هر چه دقيق تر ترجمه ي شاه ولي الله دهلوي از مهم ترين و دقيق ترين ترجمه هاي قرآن مجيد به زبان فارسي است ، که متاسفانه چاپ آن در حدود يک دهه به درازا کشيده و هنوز هم منتشر نشده است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

استاد محمد مهدي فولادوند فرزند شادروان محمد حسين بختياري ، در اول دي ماه 1299 در اراک متولد شد . او از سوي مادر ، نوه ي حجت السلام حاجي آقا محسن ادراکي و نبيره ي دختري مرحوم سيد محمد علي تهراني است . پس از طي تحصيلات اوليه و رايج به سبک جديد ، در شهريور 1329 براي ادامه ي تحصيل به ويژه در رشته هاي شعر و ادب و هنر و زيبايي شناسي ، به پاريس رفت و چهارده سال در آن شهر اقامت و در رشته هاي دلخواه دانشگاهي و تکميل زبان و ادب فرانسوي خود تلاش کرد . جناب فولادوند در آبان ماه 1343 ( 1964 م ) به تهران بازگشت و تاکنون که بيش از هشتاد سال از عمر پربار و برکتش مي گذرد ، در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي، مواد مختلف فلسفه ، زيباشناسي ، زبان فرانسه ، تاريخ مذاهب و فرهنگ ايران را تدريس کرده است . او عضو انجمن فلسفه ي ايران و علوم انساني يونسکو و عضو انجمن شعراي فرانسه و نويسندگان فرانسه زبان است . مجموعه ي آثار فرانسه و فارسي وي قريب به سي جلد است که در حدود پانزده جلد آن به چاپ رسيده است . برخي از آثار چاپ شده ي ايشان از اين قرار است : ـ ترجمه ي [ رباعيات ] عمر خيام ، پاريس ، مزون نو ، 1960 ، طبع جديد آن با مقدمه و حواشي و « سخنان تازه درباره ي عمر خيام و رباعيات او » به پيوست آن . تهران ، فروغي . ـ هيدا ( در جستجوي زيبايي ) ، چاپ فرهنگ و هنر ( به فرانسه ) ـ سنفونيها ،چاپ فرهنگ و هنر ( به فرانسه ) ـ زن در انديشه ي خدا ( به فرانسه ) ـ ديوان اشعار و نوشته ها ( آثار فارسي ـ بخش يکم ) ـ ترجمه ي کتاب المنقذ من الضلال ( = زندگينامه ي خود نوشت فکري و فرهنگي غزالي ، عنوان ترجمه ي فارسي اش رهنماي گمراهان ، نشريات محمدي ) ـ نخستين درس زيبايي شناسي . انتشارات دهخدا . ـ پاسکال ـ ونسي ـ بلندل . مجموعه کتابهاي جيبي . ـ زيباترين اشعار فرانسه ( متن فرانسه و فارسي ) . انتشارات کندي . در سالهاي اوليه ي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، که بنياد قرآن تاسيس شد ، استاد فولادوند چند اثر قرآني از نويسندگان برجسته ي معاصر عرب ، نظير سيد قطب ، به فارسي شيوايي ترجمه کرد که از سوي همان بنياد منتشر شده است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

قرآن شناس معروف معاصر ، استاد حاج سيد علي کمالي دزفولي ، صاحب آثار عديده ي قرآني ، درباره ي مرحوم معزي که با ايشان خويشاوندي هم داشته چنين فرموده اند : شيخ محمد کاظم فرزند شيخ محمد و او فرزند حاج شيخ محمد رضا فقيه به نام ، از اولاد معزالدين ، عالم معروف دوران صفويه ، در سال 1298 ش در دزفول به دنيا آمد و در سال 1348 ش در تهران وفات يافت و در مقبره ي شيخان قم مدفون گرديد . تحصيلات بعد از مکتب خانه ي او در خدمت جدش حاج شيخ محمدرضا شروع شد و زير توجه و علاقه ي خاص او مدارج علمي را به طور مضاعف طي کرد . استادانش در دزفول ، جد مادري اش آقا شيخ محمد باقر و عموزاده اش آقا ميرزا محمد علي ، و چند سالي در قم ، آيت الله بروجردي تا نيل به درجه ي اجتهاد بود . علاوه بر عربي ، به زبان انگليسي هم آشنا بود . چند سالي در دانشکده ي الهيات دانشگاه تهران تدريس کرد . معلومات او از محدوده ي تحصيلات متداول بسيار فراتر بود . اثر مهمش ترجمه ي قرآن مجيد به فارسي است ، که اشتباهاتي ناچيز و اندک از قبيل کاربرد ماضي و مضارع به جاي همديگر در آن يافت مي شود و ترجمه اش هنوز در ميان ترجمه هاي امروز مي درخشد . نمونه ي اخلاق و فروتني اسلامي بود . رحمه الله عليه . ( برگرفته از بيانات استاد حاج سيد علي کمالي دزفولي ) .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 20 منبع :

«ولاديمير ناباكف» نويسنده و منتقد ادبى برجسته آمريكايى است كه اصليتى روس دارد. او در طول عمر نويسندگى خود به دو زبان روسى و انگليسى نوشت. او در سال ۱۹۵۵ رمانى به نام «لوليتا» خلق كرد كه سبك خاص ادبى آن منتقدان و طنز قوى آن مردم عادى را به تحسين واداشت. «ناباكف» نسخه اول اين رمان را در سال ۱۹۳۹ طى اقامتش در پاريس تحت عنوان «افسونگر» (Volshebnik) به رشته تحرير درآورد كه داستان زندگى مردى ميانسال را روايت مى كند كه دل به دخترى ۱۲ساله مى بازد. به همين دليل با مادر بيمار و بيوه اش ازدواج مى كند. قهرمان داستان طى اقامتشان در هتلى به دخترك در حال خواب تعرض مى كند و ناگهان دختر بيدار مى شود و مرد فرار مى كند و باقى عمر را به قاچاق مى گذراند و عاقبت به سختى مى ميرد. اين داستان بعدها به دست استنلى كوبريك به تصوير كشيده شد. «ولاديمير ناباكف» در ۲۷ آوريل ۱۸۹۹ در سنت پترزبورگ در خانواده اى متمول و اشرافى ديده به جهان گشود. پدرش -ديميتريش ناباكف - روزنامه نگار، وكيل و سياستمدارى ليبرال بود. او كه علاقه خاصى به فرهنگ انگلستان داشت به فرزند خود زبان هاى انگليسى و حتى فرانسه را آموخت و اين درحالى بود كه «ولاديمير» ۵ سال بيش نداشت. «ولاديمير» تحصيلات مقدماتى خود را در يكى از بهترين مدارس سنت پترزبورگ به نام «تنى شف» (Tenishev ) گذراند. او ۱۶ ساله بود كه املاك وسيعى را از عموى خود به ارث برد. اما فرصت استفاده از اين ثروت هنگفت را پيدا نكرد چرا كه با انقلاب روسيه پدرش دستگير و زندانى شد و پس از آزادى بلافاصله به همراه خانواده اش به برلين مهاجرت كردند. «ناباكف» تحصيلات خود را در كالج «ترينيتى» به پايان برد. در همان سال ها بود كه پدر سياستمدارش به دست يكى از سلطنت طلبان روس به قتل رسيد. او ۱۵ سال در برلين اقامت داشت و طى اين مدت به ترجمه، تدريس خصوصى و تعليم تنيس پرداخت. طى اين دوران «ناباكف» موفق شد به عنوان نويسنده اى جوان در جامعه روس ساكن برلين اسم و رسمى پيدا كند. خوانندگان آثار او را بيشتر مهاجرين روس تشكيل مى دادند چرا كه نوشته هاى او عموماً در داخل روسيه حق انتشار نداشت. او در آثار اوليه اش به مقوله هايى همچون مرگ، گذر زمان و حس از دست دادن پرداخت. او كه خود شطرنج را در سطحى بالا بازى مى كرد در داستان هاى خود از قالبى پيچيده و معما گونه بهره مى برد و در پى آن بود كه خواننده را درگير اين بازى پرپيچ و خم كند. او در يكى از آثار خود به نام «مواعظى در باب ادبيات» مى نويسد: «مبادا خوانندگان را گوسفند فرض كنيد. اين را بدانيد كه هر قلمى كنجكاوى آنها را برنمى انگيزد.» و ادامه مى دهد: «خواننده خوب، آن نيست كه نشانه شناسى و جامعه شناسى و ادبيات بداند. خواننده خوب آن است كه صاحب قوه تصور خوب و حافظه اى قوى است كه قدرى از احساس و هنر بهره برده باشد. همان مشخصاتى كه من در تمام زندگى ام سعى در تقويت آنها داشته ام.» او در سال ۱۹۳۰ رمانى به نام «دفاع» (Zashehita Luzhina) به رشته تحرير درآورد و در آن تصورات خوانندگان را چون كارگردانى قهار به بازى گرفت. اين داستان، داستان زندگى شطرنج بازى به نام «الكساندر لوژين» است كه پديده بازى شطرنج است. اما پس از مدتى مرز بين واقعيت و بازى شطرنج براى او از بين مى رود و حتى وقتى تصميم به خودكشى مى گيرد و به كنار پنجره خانه خود مى رود سنگفرش حياط را همچون صفحه شطرنج مى بيند. «ناباكف» زندگى نويسندگى خود را با ترجمه اشعار «هاينه» آغاز مى كند و اولين رمان خود با نام «ماشنكا» (Mashenka ) را در ۲۷ سالگى خلق مى كند. او در عمر خود آثار ديگرى منتشر كرد كه «موهبت»( The Gift ) و «دعوت به مراسم گردن زنى» ((An Invitation to a beheading از آنها است. او در زندگى خود مدارج عالى دانشگاهى را گذراند و سخنرانى هاى متعددى در باب آثار «فلوبر»، «داستايوفسكى» و «جويس» ايراد كرد. اين نويسنده بزرگ عاقبت در دوم ژوئيه ۱۹۷۷ در لوزان ديده از جهان فروبست. از آثار او در زبان انگليسى مى توان به «زندگى واقعى يك شواليه»، «نين» و «به دلقك نگاه كن» اشاره كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 19 منبع :

«آنتونى ترولوپ»Anthony Trollope نويسنده مشهور بريتانيايى است كه توانست تصويرى واقع گرايانه از جامعه خود ترسيم كند. او بهترين داستان هاى خود را در بستر شهرى خيالى در انگلستان به نام «بارست شاير» Barsetshire خلق كرد. او در اتوبيوگرافى اى كه به رشته تحرير درآورده، مى نويسد: «مهمترين رسالت يك رمان نويس، ايجاد فضايى مناسب براى برقرارى رابطه اى واقعى بين خواننده و قهرمان هاى داستانش است. فضايى كه گفتار، كردار و صفات قهرمانان داستان را به مانند يك انسان واقعى باوركردنى مى سازد.» از ويژگى هاى بارز «ترولوپ» ايجاد مرزى بارز بين داستان نويسى و واقعه نگارى است. داستان هايى كه او در فضاى شهر خيالى «بارست شاير» آفريده اولين سرى داستان هاى دنباله دار در ادبيات انگلستان است. او در يكى از همين داستان ها مى نويسد: «به راستى هيچ لذتى بزرگ تر از ايستادن در سرزمين خود نيست. چرا كه اين عشق هرگز تو را قال نمى گذارد.» «آنتونى ترولوپ» در ۲۵ آوريل ۱۸۱۵ در لندن ديده به جهان گشود. پدرش مردى ناكام بود و در هيچ يك از مشاغل خود چه وكالت و چه كشاورزى توفيقى نيافت. فقرى كه خانواده با آن دست به گريبان بود، «ترولوپ» را تا آخر عمر نسبت به اختلاف طبقاتى خشمگين ساخت. او در جايى مى نويسد: «غم انگيز است كه تمامى نويسندگان تواناى تاريخ با چنين مشكلى زاده مى شوند و بالاجبار تا مدت ها بايستى آن را تحمل كنند.» يكى از نويسندگان متاخر او درباره زندگى «ترولوپ» به اين نكته اشاره مى كند كه: «تنگدستى آنها تا حدى بود كه اكثر اوقات، توانايى پرداخت شهريه مدرسه او را نيز نداشتند.» به تدريج و با افزايش مشكلات مالى خانواده، همگى آنها به بلژيك مهاجرت مى كنند و در آنجا پدر خانواده چشم از جهان فرومى بندد و «ترولوپ» بيمار و دلشكسته به همراه مادر و خواهر و برادرش به آمريكا مهاجرت مى كنند تا شايد بتوانند زندگى خود را سامانى ببخشند، اما موفق نمى شوند و پس از پانزده سال سرگردانى به انگلستان بازمى گردند و بلافاصله مادرشان اقدام به نشر كتابى تحت عنوان «اخلاقيات محلى آمريكايى ها» مى كند كه با موفقيت همراه و خانواده تا حدى از فقر خلاص مى شود. «ترولوپ» كه در اين زمان جوانى ۱۹ساله بود براى كار به اداره پست مراجعت كرد و هفت سالى را در اين اداره به كار مشغول شد و سپس به سمت بازرسى منصوب و در ايرلند مامور به خدمت شد و ۳۳ سال در اين سمت خدمت كرد. تجربيات متنوع او در اين سال ها، الهام بخش خلق آثارى شد كه همگى در تاريخ ادبيات انگلستان ماندگارند. او در خلال اين وظيفه به عنوان ماموريت به كشورهاى زيادى از جمله مصر، كوبا، هند غربى و ايالات متحده سفر كرد. در سال ۱۸۶۷ «ترولوپ» به لندن بازگشت و از شغل دولتى خود استعفا داد و از اين پس به خلق داستان ها و رمان هايى روانشناسانه با مايه هايى از طنز هوشمندانه پرداخت. او در داستان نويسى عاداتى عجيب داشت به عنوان مثال او به طور متوسط هر روز قبل از صرف صبحانه هزار كلمه از داستانش را مى نوشت. به قول «فورو مروكس فورد» بزرگ ترين ويژگى نويسندگانى چون ترولوپ و جين آوستن در عادات غيراديبانه شان است. ظاهر نوشتن آنها با بزرگانى چون بالزاك و ديكنز كه براى نوشتن تشريفاتى خاص داشتند متفاوت است. آنها به مانند نوازندگان گيتارى هستند كه خوب مى نوازند ولى هيچ گاه ساز را مانند همه در دست نمى گيرند. موفقيت ادبى «ترولوپ» با انتشار چهارمين رمانش با عنوان «نگهبان» (WARDEN) آغاز شد كه در همان شهر خيالى «بارست شاير» اتفاق افتاد. داستان درباره زندگى كشيشى است كه به سوءاستفاده از منابع مالى خيريه براى اهداف شخصى متهم مى شود. اما سير موفقيت «ترولوپ» در اينجا متوقف نشد و با انتشار «روزنگار بارست شاير»، «خانه اى كوچك در آرلينگتون» و «آخرين روزنگار بارست» ادامه يافت كه اثر آخرين به عنوان بهترين رمان عمر نويسندگى او به شمار مى رود.«ترولوپ» در طول زندگى خود بيش از ۴۰ رمان، مقاله، سفرنامه و داستان كوتاه خلق كرد كه از آنها مى توان به «فرزندان دوك»، «نخست وزير» و «مى توانى او را ببخشى؟» اشاره كرد. اين نويسنده برجسته عاقبت در ۶ آوريل ۱۸۸۲ در زادگاه خود لندن درگذشت. آثار او در خلال جنگ جهانى دوم خوانندگانى بسيار داشت اما از اوايل دهه هفتاد با اينكه از ارزش تاريخى برخى از آثار او كاسته شد اما به عنوان نويسنده اى اخلاق گرا شهرت يافت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 19 منبع :

«شارلوت برونته» نويسنده رمان مشهور «جين اير» و يكى از سه خواهر معروف ادبيات انگلستان «آن برونته» - نويسنده رمان «آگنس گرى»- و «اميلى برونته» - نويسنده رمان «بلندى هاى بادگير» - است كه هر سه آنها نه تنها به واسطه آثارشان بلكه به دليل عمر كوتاه و غم انگيزشان صاحب شهرت اند. شايد همين زندگى غمبار آنها بوده كه تعبيرى صادقانه از عشق را در آثارشان متبلور كرده است. به رغم آنكه پرداختن به چنين مقوله اى در ادبيات آن دوره انگلستان معمول نبوده است اما در طول ۴۰ سال گذشته هر روز بر شهرت «شارلوت برونته» افزوده شده است چرا كه منتقدان نظام مردسالارانه معتقدند «شارلوت» در آثارش زندگى زنانى ستمديده را روايت مى كند و بدين ترتيب اعتراض خود را به نمايش مى گذارد. او در جايى از رمان «جين اير» مى نويسد: «اصلاً به اين فكر نباش كه در جايگاهى برابر با آنها قرار گيرى. همان كه مى گذارند در كنارشان باشى از لطف آنها است. ثروت هميشه از آن آنها است و از آن تو هيچ. جايگاه تو فروتنى و تواضع مى طلبد و تلاشى سخت كه از نگاه آنها قابل قبول به نظر برسى.» «جورج لوئيس» در گفت وگويى با «جورج اليوت»، «شارلوت» را اينگونه معرفى مى كند: «دخترى روستايى، ساده و كوتاه قامت كه ظاهرى همچون خدمتكاران نحيف دارد.» «شارلوت برونته» ((Charlatte Brante در آوريل سال ۱۸۱۶ در شمال انگلستان متولد شد در روستايى به نام «سورنتون». سراسر چشم اندازهاى زيبا و مناظر بديع كه عميقاً او را تحت تاثير قرار داد و به قول خودش: «اين طبيعت زيبا، آدمى را به سكوت و تنهايى دعوت مى كند، به تجرد و تجربه حسى غريب كه تنها وقتى در دل طبيعتى به تو دست مى دهد.» و شايد به همين دليل بود كه او خيلى زود مادر و دو خواهر خود را از دست داد و دوران كودكى را در كنار «اميلى»، «آن» و تنها برادرش «برن ول» (Branwell) زير نظر پدر و عمه اى مذهبى و سختگير گذراند. اين سه خواهر بيشتر وقت خود را در يكى از اتاق هاى طبقه بالاى خانه كوچك شان مى گذراندند و آنجا بود كه در بازى هايشان براى خود قلمروى خيالى مى يافتند كه بعدها الهام بخش معروف ترين آثار ادبى شان شد. اما برخلاف اين سه «برن ول» تنها پسر خانواده بهره اى از هنر و ادبيات نبرده بود و پس از آنكه بخت خود را در نقاشى و نويسندگى آزمود و به نتيجه اى نرسيد به تدريس خصوصى پرداخت و مدتى را نيز در راه آهن مشغول شد اما به واسطه اعتيادش به الكل و ترياك شغل خود را از دست داد و پس از آنكه مدتى را نزد خواهرش«آن» بود، در جوانى از دنيا رفت. «شارلوت» براى تحصيلات ابتدايى به مدرسه اى روحانى فرستاده شد اما او پس از يك سال به دليل شرايط سخت آنجا را ترك گفت و به مدرسه اى ديگر رفت. او پس از اتمام دبيرستان به افسردگى شديد مبتلا شد و در اين حال بود كه تصميم به انتخاب نويسندگى به عنوان يك شغل گرفت گو اينكه «رابرت ساوثى» در بيست ويكمين سالگرد تولد «شارلوت» او را نصيحت كرده بود كه «هيچ زنى نمى تواند از نوشتن امرار معاش كند.» «شارلوت» در سال ۱۸۴۲ به قصد يادگيرى زبان هاى فرانسه، آلمانى و همچنين مديريت به بروكسل سفر كرد و در همان دوران بود كه اولين مجموعه شعرش را با نام مستعار «كارر بل» (Currer Bell) به چاپ رسانيد كه تنها دو نسخه از آن به فروش رفت. او پس از آنكه اولين رمانش با عنوان «استاد» نيز با موفقيت مواجه نشد نگارش رمان «جين اير» را آغاز كرد كه در اكتبر سال ۱۸۴۷ به چاپ رسيد و در مدت زمان كوتاه موفقيت و شهرتى بسزا براى «شارلوت» به ارمغان آورد. قهرمان داستان «جين اير» دخترى يتيم و فقير است كه با تلاش بسيار موفق مى شود به مقام معلمى برسد و مدارج افتخار را طى كند و پس از آنكه از عموى خود ثروتى به ارث مى برد عاقبت زندگى مشتركى تشكيل مى دهد. «شارلوت» پس از اين موفقيت بزرگ رمان «شرلى» و سپس «ويلت» را به رشته تحرير درآورد. «شارلوت برونته» يك سال پس از انتشار آخرين رمانش در حالى كه برادر و خواهرش «اميلى» را در يك سال از دست داده بود، در ۳۱ مارس ۱۸۵۵ در حالى كه به تازگى ازدواج كرده و باردار بود در همان دوران و قبل از آن كه فرزندش متولد شود چشم از جهان فروبست.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد سوم)

محمد ابراهيم باستاني پاريزي فرزند شيخ علي اكبر ، در سال 1304 هجري شمسي در روستاي پاريز كرمان ديده به جهان گشود. استاد تحصيلات ابتدايي را در پاريز به پايان برد و دوره دبيرستان را تا سوم متوسطه در سعيدآباد سيرجان به انجام رسانيد و در كرمان وارد دانشسراي مقدماتي شد و ديپلم گرفت. در خلال تحصيل ، در حالي كه بيش از هفده سال نداشت ، با روزنامه روح القدس همكاري كرد و آثار نظم و نثرش را در آن به چاپ رساند. دكتر باستاني براي ادامه ي تحصيل راهي تهران شد و در دانشسراي عالي در رشته تاريخ و جغرافيا به تحصيل پرداخت و به دريافت ليسانس توفيق يافت و تا درجه دكترا پيش رفت. در تهران فعاليت مطبوعاتي خود را گسترش داد و با روزنامه ها و مجلات همكاري نزديك داشت. استاد مدتي در دبيرستان هاي كرمان مشغول خدمت بود اما سرانجام به تهران آمد و به كار تدريس در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول گرديد. از ايشان آثار زيادي تاكنون به چاپ رسيده است. گروه : علوم انساني رشته : تاريخ گرايش : ايران دوره اسلامي والدين و انساب : محمدابراهيم باستاني پاريزي ، فرزند حاج شيخ علي اكبر معروف به حاج آخوند بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : از آنجايي كه پدر محمد ابراهيم باستاني پاريزي فردي باسواد بود ، وي را روانه ي مدرسه اي در همان قريه ي پاريز نمود. اين مدرسه در منزل شخصي به نام ملامحمدحسن قرار داشت ـ اين فرد همان كسي است كه سال ها بعد باستاني پاريزي آثار ، نوشته ها و نامه هايش را تحت عنوان « آثار پيغمبر دزدان » جمع آوري و چاپ كرد - ، در سال 1313 پدر باستاني پاريزي مدرسه اي ساخته و او كلاس پنجم را در همين مدرسه به پايان رساند. پاريزي كلاس ششم ابتدايي را در سيرجان و در دبيرستان بدر سپري نمود. وي پس از به پايان بردن دوره ي تحصيل در مقطع ابتدايي ، به مدت 2 سال ترك تحصيل كرد ، اما در اين فاصله در محضر كلاس پدر حاضر مي شد و به آموختن ادبيات و عربي مي پرداخت. او در سال 1318 براي ادامه ي تحصيل عازم سيرجان شد و سه سال اول دبيرستان را در آنجا گذراند ؛ علي رغم آن كه وي تصميم داشت بجاي تحصيل به اداره پست و تلگراف رود ، اما با توصيه يكي از معلمان خود براي ادامه ي تحصيل به دانشسراي مقدماتي كرمان ، كه به كوشش رئيس فرهنگ وقت ( رهبر كسروي ) شبانه روزي شده بود ، وارد شد. با توجه به اينكه اين دانشسرا تنها به محصلان رتبه ي اول و دوم اجازه ي ادامه ي تحصيل در دانشسراي عالي تهران را مي داد ، پاريزي توانست شاگرد دوم اين دانشسرا شده و به تهران رود. سال ششم را در دبيرستان رشديه ي آن روز خواند و سپس در دانشسراي عالي تهران در دانشكده ادبيات به ادامه ي تحصيل در رشته ي تاريخ پرداخت. پس از آن باستاني پاريزي به كرمان رفت ، اما مجددا در سال 1337 براي دوره دكتراي تاريخ به تهران بازگشت و توانست اين دوره را نيز به پايان برد. خاطرات و وقايع تحصيل : تحصيلات دوره ي دبيرستان محمد ابراهيم باستاني پاريزي در سيرجان مصادف با جنگ جهاني اول بود. اين سال ها براي كشورمان سال هاي سختي بود ، چرا كه جنگ جهاني باعث گرديد فقر و گرسنگي بر همه جا سايه افكند. با سقوط رضا شاه در سال 1320 ، پاريزي تصميم گرفت از كلاس نهم ( سوم دبيرستان ) ترك تحصيل نمايد و در پستخانة پاريز به جاي مدير قبلي كه در همان زمان بازنشسته شده بود استخدام شود ، اما چيزي كه باعث شد او از اين كار منصرف شود ، مقاله اي بود كه در روزنامة « بيداري » به چاپ رساند ، او در اين مقاله جوابيه اي در مقابل مقالة مرتضي برازجاني كه از معلمان مدارس كرمان بود تنظيم نمود. اين مقاله در احوال حضرت فاطمه زهرا ( ع ) و كيفيت زندگي او تنظيم شده بود ، پاريزي در جواب نوشت « اينكه زنهاي امروز از اين بانوي بزرگ سرمشق نمي گيرند ، تقصير مردان است كه زن ها را به گونه اي ديگر مي پسندند ، تقصير زن ها نيست ... » در همان زمان يك معلم كرماني به نام منصوري كه براي توزيع كوپن به پاريز آمده بود با خواندن اين مقالعه او را از خدمت در پست و تلگراف برحذر داشت . فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد ابراهيم باستاني پاريزي پس از به پايان بردن دوره ي ابتدايي ، به مدت دوسال ترك تحصيل نمود و در همين سال ها مجله ي خطي به نام « نداي پاريز » با سه مشتري منتشر كرد. استادان و مربيان : از معلمين دوره ي ابتدايي محمد ابراهيم باستاني پاريزي مي توان آقايان : سيد احمد هدايت زاده نبوي پاريزي ، يحيي سالمي پاريزي و ميرزا غلامحسين سعيدنيا معروف به ناظم را نام برد. از معلمين پاريزي در سه سال اول دبيرستان مي توان آقايان : سيد عبدالحسين حجازي ، ابوالقاسم ارجمند ، محمد صنعتي ، جلال پور ، صفوت و چند تن ديگر را نام برد كه در شكل گيري معلومات و ذوق وي تاثيرگذار بوده اند. همچنين او در تابستان با مراجعت به زادگاه خود ، از محضر پدرش نيز كه محل تردد رجال ادب ، سياست و اهل ذوق بودند استفاده هاي زيادي مي نمود ؛ از كساني كه در اين مجلس حاضر مي شدند اسماعيل مرآت ، هادي حائري ، عطيفه ، مايل تويسركاني ، صادق انصاري ـ از رؤساي اسبق معروف كرمان ـ هادي اشتري ، ابوالفا معتمدي ، آقاسيد محمدرضا مدني ، سيدجلال هجري رفسنجاني ، شيخ عبدالمحسن محسني ـ كه از خوشنويسان به نام و از شعراي سيرجان بود ـ و مرتضي خان ستوده و بسياري از رجال صاحب ذوق سيرجان و زيدآباد و همچنين معلمان كرمان مي توان نام برد. پاريزي در فاصله ي‌دو ساله ي تحصيل در دانشسراي مقدماتي كرمان از محضر آقايان : فنايي ، الفت ، سيد حسين مدني پور ، دكتر پورحسيني ، دكتر بقايي ، بهمن اوف ، صباحي محمد طاهري ، محمد طاهري ، محمد صرافي ، رغبتي ، محمد علي بابايي ، مهندس كارآموز و چند تن ديگر نيز استفاده نمود. او در سال ششم ادبي دبيرستان رشديه نزد معلمين معروفي همچون محمد جواد تربتي ، عضدتي ، محيط طباطبايي ، دكتر گوهرين ، محمد علي خليلي به كسب علم پرداخت. پس از واردشدن در دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات ، در رشته ي تاريخ محضر استادان بزرگواري چون نصرالله فلسفي ، رشيد ياسمي ، سعيد نفيسي ، عباس اقبال آشتياني ، دكتر سعادت ، دكتر مجير شيباني ، دكتر بينا ، فاضل توني ، دكتر احمد بهمنش ، دكتر احمد مستوفي و دكتر محمدحسن گنجي را درك نمود. باستاني پاريزي دوره ي دكتراي تاريخ را زيرنظر استاداني چون دكتر محسن عزيزي ، ابراهيم پورداود و سعيد نفيسي به پايان برد. همسر و فرزندان : محمد ابراهيم باستاني پاريزي پس از اتمام تحصيلات عاليه در سال 1337 به كرمان بازگشت و در همين سال با يكي از معلمان دبيرستان دخترانه بهمنيار كرمان ازدواج نمود كه حاصل اين ازدواج يك دختر و يك پسر مي باشد و هر دو فارغ التحصيل دانشكده فني دانشگاه تهران هستند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد ابراهيم باستاني پاريزي به مدت سه سال سرپرستي دبيرستان دخترانه « بهمنيار » را به عهده داشت. در سال 1337 بعد از اخذ مدرك دكتري ، ابتدا در موزه ايران باستان شروع به كار نمود و چون دكتر خوانساري مدير داخلي مجله « دانشكده ادبيات » دانشگاه تهران براي استفاده از فرصت مطالعاتي به اروپا رفته بود ، وي را به عنوان غلط گير مجله به دانشكده ادبيات منتقل نمودند. حدود ده سال مديريت مجله « دانشكده ادبيات » را به عهده داشت تا اينكه در سال 1349 براي فرصت مطالعاتي به اروپا رفته و به همين خاطر از كار مستعفي شد. فعاليتهاي آموزشي : محمد ابراهيم باستاني پاريزي در پاييز 1330 پس از اتمام تحصيلات عاليه به سمت دبيري دبيرستان هاي كرمان منصوب شد و سه سال نيز سرپرستي دبيرستان دخترانه بهمنيار را به عهده گرفت. در سال 1337 بعد از اخذ مدرك دكترا ، به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران رفت و به كار تدريس پرداخت. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد ابراهيم باستاني پاريزي در كنار فعاليت هاي آمزشي ، با نوشتن مقاله و شعر ، با مطبوعات نيز همكاري داشتند. وي در دوره دانشسراي مقدماتي در روزنامه « بيداري ايران » مقاله اي در رثاي معلم دانشسرا ، مرحوم اديب بامداد نوشت و در همين سال ها با انتشار روزنامه « روح القدس » در كرمان مقالات خود را به چاپ رساند. در دوران تحصيل در دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات به عنوان مترجم عربي با روزنامه « كيهان » همكاري خود را براي ترجمه روزنامه هاي معروف مصر « المصري ، الاهرام ، آخرساعه ، اخبار اليوم » و امثال آن آ‎غاز نمود. پس از اتمام تحصيلات عاليه با توجه به آنكه در كرمان به شغل دبيري مشغول بود ، در روزنامه « بيداري كرمان » كه تحت مديريت سيد محمد رضا هاشمي ـ بعد از سيد محمد هاشمي ـ مقالاتي را منتشر كرد ، پس از آن با به دست آوردن امتياز مجله اي به نام « هفتواد » از سال 1336 تا 1337 در چاپخانه يارمند كرمان 17 شماره ي آن را به چاپ رساند. بعد تحصيلات دوره ي دكترا مقالاتي را در مجلات « يغما ، دانشكده ادبيات ، بررسي هاي تاريخي ، وحيد ، گوهر ، هفت هنر » و امثال آن منتشر نمود كه بلافاصله در مجله ي « خواندني ها » نقل مي گرديد. « سپيد و سياه » ، « راه نماي كتاب » و مجله « باستان شناسي » نيز مقالات او را چاپ مي كردند. از جرايد شهرستان ها مثل « پارس شيراز » ، « انديشه كرمان » ، « خراسان مشهد » ، « استوار قم » در افغانستان مجله « آريانا » ، « نواي ملت » خوزستان و امثال آن نيز اشعار و نوشته هايش راچاپ مي كردند. در ستون انتقاد روزنامه اطلاعات مقالاتي را چاپ نمود كه اين مقالات در كتاب جداگانه اي به نام « زير اين هفت آسمان » تجديد چاپ شد. بعد از انقلاب نيز با بسياري از جرايد و مجلات مثل « نهيب آزادي » ، « ماهان » ، « حديث كرمان » ، « آينده » و « چيستا » نيز به همكاري پرداخت. استاد باستاني پاريزي در شعر و شاعري نيز دستي داشته كه مجموعا سه بار اشعار او در سال هاي 1327 تحت عنوان « يادبود من » ، در سال 1340 تحت عنوان « ياد و يادبود » و در سال 1363 با نام « ياد بود » چاپ گرديد . اشعار وي در سال هاي تحصيل معمولا در جرايد تهران ، خصوصا « توفيق » با سبكي خاص در دوبيتي عرضه مي گرديد. آرا و گرايشهاي خاص : محمد ابراهيم باستاني پاريزي عمر خويش را بر سر معرفي و شناخت هر چه بيشتر سرزمين كرمان گذاشته اند ، به قول يكي از اساتيد : « ... و نديده ام كه او [ پاريزي ] روزي از ياد مردم كرمان و سرزمين آن خالي باشد ، اگر كتابي يا مجله اي به دستش مي افتد ، نخست مي خواهد بداند كه آيا در آن مطلبي در بارة كرمان هست يا نه ؟ اگر در كنگره اي و مجمعي علمي پيشنهاد سخنراني با او مي كنند ، تمام هم او آن است كه در موضوعي سخن بگويد كه به وجهي ، ولو بسيار دور با كرمان ارتباط داشته باشد و چنين موضوعي را ، هر چند دور از ذهن باشد ، پيدا مي كند و در آن باره سخن مي گويد. او عاشق كرمان و مردم آن است و عشقش عرضي و مجازي نيست كه از او جدا شود با شير اندرون شده و با جان خواهد بود. او تنها عاشق كرمان و منطقه ي آن نيست ، ايران و مردم آن را نيز به همان اندازه دوست دارد ، كسي نمي داند كه در ذهن باستاني ، ايران اصل است يا كرمان ، پاريز فرع است يا كرمان ؟ و اگر كسي به اوضاع جهان واقف نباشد و فقط نوشته هاي پاريزي را بخواند خيال خواهد كرد كه كرمان دل ايران است و پاريز دل كرمان . » تاريخ در نظر باستاني پاريزي امري طولي و زماني نيست كه حوادث در آن به دنبال هم و در توالي يكديگر قرار گرفته باشند ، در انديشه ي او زمان تبديل به مكان و طول مبدل به عرض شده است و حوادث زماني مانند اشيا ء مكاني در جنب هم قرار دارند نه در پشت سر هم ؛ در نظر باستاني حوادث تاريخ جز « به درد گواه و شاهد براي امور مبتلا به فعلي مردم نمي خورند و گذشته مقدمه حال است و اگر تاريخي نتواند مشكلي را از حال حل كند ، بي فايده و بي حاصل است . » باستاني پاريزي به عنوان يك مورخ اديب معتقد است كه در تمدن چند هزاره ساله ي ما كه هزار و پانصد سال با زبان فارسي امروزي همراه بوده است ، غير عادي نيست اگر تاريخ با ادب آميخته شده باشد ، بيشتر كتب ادب فارسي ما حاوي قسمت مهمي از تاريخ اجتماعي ماست و ياد مي كند از عباس اقبال كه مي گفت : « ديوان معزي نيشابوري ، خودش يك تارخ سلجوقي است » . از طرف ديگر شعر و ادب ، در نگارش تاريخ يك چاشني اي به نوشته مي دهد تا خواننده را به دنبال كردن بحث تشويق و ترغيب كند. او مي گويد : « البته مرزي هست ميان شعر و ادب با تاريخ و سرگذشت كه اين مرز بايد رعايت شود و نكته همين جاست كه كسي از مرز خود تجاوز و از خط سير خود عدول نكند. » پاريز معتقد است از شعر و ادب در تاريخ و پيوند اين دو مظهر بزرگ فرهنگ ايراني ، چيزي نيست ، مگر ادامه ي سنت و روال فرهنگي قديم و تاريخ نويسي هزارساله ي ما و اينك يك دانشجوي كم استعداد ، به همان راه قدم نهاده ، و چنان مي نمايد كه مورد تشويق همه قرار گرفته است. دكتر باستاني پاريزي در مورد تاريخ و تعريف آن برخلاف ديدگاه اروپاييان كه معتقدند « تاريخ علم ساختن آينده است » و يا به قول ابن خلدون « تاريخ عبرت است » ، با تاريخ نگاري منظم و كرونولوژيك فاصله دارد ، او مي گويد : « جامعه از تاريخ چه مي خواهد ؟ جامعه مايل است كه تاريخ مثل بسياري از منابع ديگر فرهنگي يك مملكت براي هريك از افراد آن ملت يك « شخصيت ثابت » و قابل اعتنا و در خور احترام پديد آورد ، چه ، ثابت شده است كه در برابر حوادث و پيش آمدها ي روزگار ، تنها كساني پايدار و بردبار و خوددار و حليم و چاره جو هستند كه از يك « شخصيت ثابت » برخوردار باشند. اشخاصي كه از جهت رواني نتوانند شخصيت خود را توجيه كنند ، و نقص شخصيت ، و بيماري تزلزل ، و فساد شخصيت داشته و درباره ي هويت خود دچار ترديد باشند ، هرگز افراد قابل اطميناني براي يك جامعه نخواهد بود ... ». او معتقد است كه دوران نوشتن تاريخ هاي كرنولوژيك به روال سابق سپري شده است و با توجه به آنكه دوران مطبوعاتي ها ، روزنامه نويسان ، رپورترها ، فيلم بردارهاي تلويزيون ، مشغول نوشتن و تنظيم تاريخ كرونولوژيك ايران و دنيا هستند خيلي مستندتر و مفصل تر از تاريخي كه في المثل « هدايت » صاحب روضه الصفا ناصري براي قاجاريه نوشت ، يا شرف الدين يزدي صاحب ظفرنامه براي تيمور ، يا اسكندر بيك منشي صاحب عالم آرا براي شاه عباس. همچنين او مي گويد : « تاريخ واقعي را وقتي مي شود نوشت كه بسياري از اسناد محرمانه سياسي آزاد شده باشد و اين معمولا بيش از سي سال وقت مي طلبد ، به عبارت ديگر ، تاريخ واقعي امروز را نسل آينده خواهد نوشت. ما اگر همت و علاقه و بينش و توانايي و متد داشته باشيم ، بتوانيم تاريخ قرن پيش را بنويسيم ، خود كاري است كه در حد معجزه است » ! -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آثار پيغمبر دزدان ويژگي اثر : نخستين كتاب باستاني پاريزي به نام « آثار پيغمبر دزدان » در سال 1323 يعني زماني كه در دانشسراي مقدماتي بود چاپ شد. او درباره ي اين كتاب مي گويد : « در يكي از تابستان ها وقتي مرحوم احمدآقا معين زاده رفسنجاني به پاريز آمد ، نامه هاي زيادي از پيغمبر دزدان داشت ، كه آنها را رونويس كردم و از جاهاي ديگر و اشخاص ديگر نيز شنيده ها را يادداشت كرده و درسال 1323 مقدمه اي برآن نوشتم و مرحوم سعيدي يزدي مدير كتابفروشي گلبهار كرمان آن را چاپ كرد و اين نخستين كتاب من بود كه به چاپ مي رسيد ». 2 آسياي هفت سنگ 3 از پاريز تا پاريس ويژگي اثر : باستاني پاريزي خاطرات مسافرت به اروپاي خود را ( فرصت مطالعاتي ) در مجلات « وحيد » و « يغما » منتشر نمود ، كه بعد از مدتي به صورت كتاب « از پاريز تا پاريس » درآمد. 4 اژدهاي هفت سر ويژگي اثر : « اژدهاي هفت سر » مقاله مفصلي است كه باستاني پاريزي با عنوان « خودمشت مالي » به جهت تصحيح اشتباهات گذشته تنظيم نمود . 5 اصول حكومت آتن ويژگي اثر : درسال 1337 در دوره ي دكترا به عنوان تكليف درسي ، رساله « اصول حكومت آتن » را كه از رسالات ارسطو است ، به فارسي ترجمه نمود كه چند سال بعد با نقدمه استاد دكتر غلامحسين صديقي منتشر شد. 6 ترجمه اخبار ايران ( از ابن اثير ) 7 تصحيح و تحشيه تاريخ شاهي قراختائيان 8 تصحيح و تحشيه تاريخ وزيري 9 تصحيح و تحشيه جغرافياي كرمان وزيري ويژگي اثر : پس از انتشار اين كتاب توسط باستاني پاريز ، بلافاصله به عنوان مسائل اجتماعي در تاريخ و جغرافياي كرمان توسط « بوسه » به زبان آلماني ترجمه و در شماره 50 مجله اسلام ( Derislam ) چاپ گرديد. 10 تلاش آزادي ويژگي اثر : « تلاش آزادي » تاريخچه اي است از مشروطيت تا سقوط قاجار ، كه ابتدا به عنوان مقدمه كتاب « ايران باستان » نوشته پيرنيا چاپ گرديد سپس به صورت جداگانه چاپ شد. 11 تن آدمي شريف است ... ويژگي اثر : اين كتاب تحقيقي درباره ي مظالم و گرفتاري هايي است كه بر تك تك اعضاي بدن آدمي وارد مي شود. قسمت اول كتاب ناتمام مانده و اختصاص دارد به موي و سر و گوش و ابرو و چشم ، و قسمت هاي ديگر نيز هنوز به چاپ نرسيده است. نام اين مجموعه از شعر « تن آدمي شريف است ... » از شعر سعدي گرفته شده است. 12 جامع المقدمات ويژگي اثر : پاريزي كليه ي مقدمه هايي را كه براي كتاب هاي ديگر نوشته است ، در يك مجموعه جمع كرده و تحت عنوان « جامع المقدمات » به چاپ رسانده است. 13 حماسه كوير ويژگي اثر : «حماسه كوير » متن اضافه شده ي يك سخنراني درباره ي « قائم مقام » بود كه به صورت كتابي هشتصد صفحه اي در آمد. 14 خاتون هفت قلعه 15 دوره مجله هفتواد 16 ذوالقرنين ( كورش كبير ) ويژگي اثر : در سال 1330 هنگام ورود ابوالكلام آزاد ،‌ وزير فرهنگ هند به ايران ، به ترجمه ي رساله ي معروف او كه در تفسير آياتي از قرآن كريم است ، مبادرت كرد و اين رساله تحت عنوان « ذوالقرنين يا كورش كبير » به چاپ رسيد كه تا كنون چهار بار تجديدچاپ شده است. در باب اين رساله ، پاريزي معتقد است كه شايد آخرين نظر در مورد كورش از سوي ابوالكلام مطرح شده است ، اين نظر را برخي پذيرفته اند و بعضي ترديد كرده اند ، او مي گويد : « من البته مدافع آن نظر نيستم ، كاري كه من كردم علاوه بر ترجمه ي متن ، يك مقدمه ي مفصل تحت عنوان « كورش در روايات ايراني » بر آن نوشتم كه احتمالا مفصل ترين تحقيق است كه براي اولين بار در مورد كورش بر اساس روايات اسلامي ، ايراني و شرقي چاپ شده است ». 17 راهنماي آثار تاريخي كرمان 18 زير اين هفت آسمان 19 سلجوقيان و غز در كرمان ويژگي اثر : اين كتاب از روي نسخه كتاب « بديع الزمان » كه مربوط به قرن هشتم هجري و از روي نسخه چاپ شده « هوتسما » ( مستشرق فرنگي ) تنظيم شده است . 20 سنگ هفت قلم ويژگي اثر : پاريزي در كتاب « سنگ هفت قلم » نقش زن را به شكلي خاص در تاريخ مطرح كرده است و در اين كتاب جاي پاي زن را در همه جا جستجو نموده است ، به همين خاطر در مقاله « زن و جنگ » در « ناي هفت » معترف است كه از سرنوشت زن در تاريخ غافل نبوده است. 21 سياست و اقتصاد عصر صفوي ويژگي اثر : سياست و اقتصاد در عصر صفوي نتيجه يك سخنراني در اصفهان بود كه به تدريج به صورت كتاب درآمد. 22 شاه منصور 23 فرماندهان كرمان 24 فرمانفرماي عالم 25 كوچه هفت پيچ 26 گنجعلي خان 27 محيط سياسي و زندگي مشيرالدوله 28 منابع و مآخذ تاريخ كرمان 29 ناي هفت بند 30 نشريه فرهنگ كرمان 31 نون جو و دوغ گو ويژگي اثر : اين كتاب در احوال كساني است كه در تاريخ به خوردن نون جو از آنها ياد شده است ، يعني آنهايي كه با نان جوين خويش ساخته اند و آلوده ي منت كسان نشده اند. اين كتاب ابتدا مقاله اي بود در يادواره استاد محيط طباطبايي ، كه يك سالي معلم او بود ، به اين مقاله بعد ها مطالبي اضافه شد و به صورت كتابي مفصل درآمد. در همين كتاب به مناسبت آنهايي كه ترك ديار گفته و مهاجرت اجباري بر آنها تحميل شده بود ، خصوصا در عصر صفوي يادي به ميان آمده و به كتابي نهصد صفحه اي در آمد. 32 هشت الهفت 33 وادي هفت واد 34 ياد و يادبود ويژگي اثر : مجموعه شعر 35 يادبود من ويژگي اثر : مجموع شعر 36 يعقوب ليث

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

موسیقیدان. تولد: اردیبهشت 1285، تهران. درگذشت: 28 خرداد 1359. حسن مشحون پس از تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى متوسطه شد و پس از اخذ لیسانس در تاریخ و جغرافیا به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. سپس براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا اعزام شد و پس از بازگشت از فرانسه به تدریس در دانشگاه مشغول شد و آخرین مقام ادارى ایشان ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى بود. مشحون در موسیقى از شاگردان حسین هنگ‏آفرین و اساتید دیگر بود. حسن مشحون، سه‏تار و تار مى‏نواخت و كتاب تاریخ موسیقى ایران را در دو جلد منتشر كرد. وى تحقیقى درباره‏ى تعزیه و تعزیه وانى در ایران نیز دارد. حسن مشحون در 28 خرداد 1359 درگذشت. (1359 -1285 ش)، موسیقیدان، محقق و نویسنده. پدر و جدش از یاران نزدیك شیخ فضل‏اللَّه نورى بودند. وى در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى به دارالفنون رفت و از آنجا فارغ‏التحصیل شد. در 1313 ش دررشته‏ى تاریخ و جغرافیا، از دانشسراى عالى لیسانس گرفت و سپس به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى در دبیرستانهاى البرز و دارالفنون سالها تدریس كرد و بعد از آن، چند سال در سمت مدیر كلى فرهنگ استان مازنداران، ریاست ادراه‏ى محاكمات وزارت فرهنگ و مدیریت كل باستان شناسى بود، تا اینكه در 1347 ش از خدمت بازنشسته شد. مشحون دو سالى هم در دانشكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران به تدریس تاریخ موسیقى پرداخته بود. مشحون سه تار و تار را به خوبى مى‏نواخت و گاهى شعر نیز مى‏سرود. وى در تهران درگذشت. از آثار او: «تاریخ موسیقى ایران»، در دو جلد، كه حاصل سى سال تحقیق و تلاش وى است؛ جزوه‏اى موسوم به «شرح حال و نمونه آثار شیخ محمود شبسترى»؛ یك دوره كتاب درسى «تاریخ و جغرافیا»، براى دبیرستانها كه به همراه دو تن از همكاران تألیف نمود؛ «تاریخ ایران و عرب تا دوره‏ى غزنویان»؛ «جغرافیاى سیاسى ایران و آسیا و آفریقا»؛ «جغرافیاى طبیعى ایران».[1] حسن مشحون به سال 1285، در تهران متولد گردید، پس از تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه متوسطه شد و پس از اخذ لیسانس در تاریخ و جغرافیا، به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى از نخستین نفراتى بود كه به اروپا براى تحصیل فرستاده شد. حسن مشحون، پس از بازگشت از فرانسه به تدریس در دانشگاه مشغول شد و آخرین مقام ادارى ایشان ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى بود. مشحون در موسیقى از شاگردان حسین هنگ‏آفرین بود و اساتید دیگرى هم دیده بود. وى مردى بود محقق و موسیقى‏شناس و در چند سال اخیر، تنها كسى بود كه تمام مشكلات اهل موسیقى را مى‏دانست و حرف او سند بود، چنانچه اگر اختلافى بین موسیقى‏دانان در مورد گوشه‏اى از گوشه‏هاى متعدد و مهجور موسیقى ایرانى بروز مى‏كرد، حرف حسن مشحون براى آنان حجت بود و هرچه راوى مى‏گفت بدون هیچ بحث و سخنى مى‏پذیرفتند. شادروان حسن مشحون، سه‏تار و تار را به خوبى مى‏نواختند و كتابى هم درباره‏ى تاریخ موسیقى نوشته كه سى سال براى آن زحمت كشید و نیز تحقیقى درباره‏ى تعزیه و تعزیه‏خوانى در ایران. حسن مشحون در خرداد ماه سال 1359 دار فانى را بدرود گفت، روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1299 ش)، روزنامه‏نگار و نویسنده. در شیراز به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه در زادگاهش، موفق به اخذ لیسانس در رشته‏ى فلسفه و علوم تربیتى از دانشسراى عالى در تهران شد. سپس وارد وزارت فرهنگ گردید و به شیراز بازگشت. از جمله مشاغل وى: ریاست فرهنگ شهرستان آباده، ریاست اداره‏ى كارگزینى فرهنگ فارس، ریاست هنرستان پسران شیراز، ریاست اداره‏ى آموزش حرفه‏اى فرهنگ فارس و ریاست دبیرستان نمازى شیراز مى‏باشد. او در 1330 ش امتیاز انتشار روزنامه‏ى «مشعل فارس» را گرفت. از آثار وى: «اخلاق»، «روانشناسى پرورشى»، «تاریخ و جغرافى و تعلیمات مدنى»، با همكارى هیئت مؤلفان فارس.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1285 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در شهرضا به دنیا آمد. وى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه، از مدرسه عالى علوم سیاسى دیپلم گرفت. سپس به پاریس رفت و از دانشكده‏ى حقوق آنجا موفق به دریافت لیسانس و دكتراى دولتى در رشته‏ى حقوق و اقتصاد گردید. وى به زبان‏هاى فرانسه، انگلیسى و عربى تسلط داشت. از آثارش: «تاریخ پول ایران»، به زبان فرانسه؛ «اصول علم مالیه»؛ «تجارت بین‏المللى»؛ «سیاستهاى بازرگانى».[1] فرزند مرحوم محمد قاسم‏كیان از مالكین عمده قمشه، در 1285 ش تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران باتمام رسانید و سپس وارد مدرسه عالى علوم سیاسى شد و در آن رشته لیسانس گرفت و در سال 1307 براى ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و دوره‏ى لیسانس و دكتراى دولتى حقوق پاریس را گذرانید و پس از اخذ درجه‏ى دكترا به ایران بازگشت و وارد خدمات بانكى شد و در بانك ملى به معاونت اداره آمار و مطالعات اقتصادى منصوب گردید و اولین كار وى نشریه‏ى بانك ملى به زبان فارسى و فرانسه بود و بعد به ریاست اداره‏ى مزبور انتخاب گردید. دكتر كیان در سال 1314 به سمت دانشیار در دانشكده حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد تعیین و به تدریس پرداخت. او در سال 1321 به مقام استادى ارتقاء یافت و هم زمان با مشاغل فرهنگى مقاماتى را در نیز در سطح كشور طى نمود. در 1318 مدیر كل گمرك ایران شد و در سال 1320 عضویت هیئت مدیره بانك كشاورزى را عهده‏دار گردید و یك سال بعد مدیر كل انحصار تریاك ایران شد. دكتر غلامرضا كیان در 1322 در دوره‏ى چهاردهم مجلس شوراى ملى از قمشه به وكالت مجلس انتخاب گردید و در دوره‏هاى شانزدهم و هفدهم همین سمت را پیدا كرد. از دیگر مشاغل وى مى‏توان مقامات زیر را نام برد: عضو هیئت عالى تنظیم برنامه‏ى هفت ساله، معاون وزارت اقتصاد ملى، عضو هیئت مدیره شركت بیمه، مدیر عامل سازمان بیمه‏هاى اجتماعى كارگران، معاون پارلمانى نخست‏وزیر. دكتر غلامرضا كیان داراى تألیفات متعددى است، از جمله اصول علم آمار، محاسبات عمومى، اصول علم مالیه، سیاستهاى بازرگانى و تجارت بین‏المللى كه غالب این كتب در دانشكده حقوق تدریس مى‏شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1348 ش)، نویسنده و روزنامه نگار. در بندر انزلى به دنیا آمد. در مدارس قدیمه تحصیل كرد. وى مدتى با میرزا حسن رشدیه به كار تدریس و تعلیم مشغول شد. كى استوان در نخستین مجلس مؤسسان ایران به نمایندگى مردم گیلان انتخاب شد. همچنین از دوره‏ى چهارم به بعد چند دوره نمایندگى مردم انزلى را در مجلس شوراى ملى به عهده داشت. سپس از فعالیت‏هاى انتخاباتى چشم پوشید و به دعوت وزارت امور خارجه، راهى چین گردید. او در 1303 ش روزنامه‏ى «پرساد» را منتشر كرد و پس از بازگشت از چین به انتشار روزنامه‏ى «مظفر» در تهران پرداخت. كى استوان كتابخانه‏ى باارزشى جمع‏آورى كرد كه از لحاظ مجموعه‏ى جراید و مجلات فارسى و شبنامه و فوق‏العاده‏هاى سیاسى واجد اهمیت بود. از آثار وى: «سیاست موازنه‏ى منفى در مجلس چهاردهم» یا «سیر تاریخى مشروطه‏ى ایران»؛ «نژاد و زبان»؛ تدوین و چاپ «دیوان» شمس‏الشعرا سروش؛ اهتمام در انتشار كتاب «اعتقادات» شیخ صدوق.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، پزشك و نویسنده. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند و جهت ادامه‏ى تحصیل به فرانسه عزیمت نمود و در 1315 ش از دانشكده‏ى پزشكى پاریس در رشته‏ى ارتوپدى فارغ‏التحصیل شد و به ایران بازگشت. بعد از بازگشت به وطن عهده‏دار مشاغلى از جمله: ریاست درمانگاه جراحى و ریاست بخش وابسته جراحى بیمارستان ابن‏سینا شد. آثار وى: «بررسى و تجربیات علمى در رفع نقائص پا»، پاهاى كج و دردناك؛ «شكسته بندى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338/ 1337 -1276 ش)، ادیب، محقق، روزنامه‏نگار و شاعر. در اوان كودكى تحصیلات چندانى نكرد و در اداره‏ى یكى از روزنامه‏ها به شاگردى پرداخت. وى در 1302 ش اقدام به تأسیس و انتشار «نسیم صبا» كرد. كوهى بعدها از كار روزنامه‏نگارى دست كشید و به عضویت وزارت فرهنگ درآمد. وى یكى از ارادتمندان ملك‏الشعراى بهار و از طرفداران سرسخت سید حسن مدرس بود. كوهى از نخستین كسانى است كه به گردآورى ادبیات عامیانه پرداخت و مدت‏ها در كار تصحیح نسخه‏ها و چاپ آثار متقدمین فعالیت داشت كه در این راه، ملك‏الشعراى بهار و سعید نفیسى او را یارى مى‏كردند. «ترانه‏هاى ملى- فهلویات» وى را پروفسور كریستین سن به آلمانى و پرفسور هنرى ماسه به فرانسه ترجمه نموده‏اند. وى در تهران درگذشت. از دیگر آثارش: «از شهریرور 1320 تا فاجعه‏ى آذربایجان»؛ «غوغاى جمهورى»؛ «افسانه‏هاى روستایى ایران»؛ «خلنامه»، شعر؛ «هفتصد ترانه»؛ «سوگواریهاى ادبى در ایران»؛ «راهنماى اهل ذوق یا بهترین غزلهاى سعدى و حافظ»؛ گلچینى از «مثنوى»؛ اهتمام در چاپ «مزارات كرمان»؛ اهتمام در چاپ «كلمات علیه غرا»، از سلسله‏ى انتشارات روزنامه‏ى «نسیم صبا»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 763 ق)، نویسنده و قاضى. وى از بزرگان و دانشمندان فارس بود و مؤلف «تعبیر سلطانى»، كه به نام شاه شجاع مظفرى، در 763 ق، به پایان رسانیده است. از دیگر آثار وى «تاریخ ابرقوه» است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده، روزنامه‏نگار و مترجم. از مسئولین روزنامه‏ى اطلاعات بود. از آثارش: «داستانهاى شگفت انگیز»، ترجمه؛ «گنجینه‏ى نثر فارسى»؛ «مقایسه سعدى و حافظ» از نظر غزلسرایى و سبك.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1352 -1281 ق)، عالم، نویسنده و شاعر. از اهالى دستگرد خیار اصفهان بود. ابتدا در دستگرد و سپس در اصفهان به تحصیل فقه و اصول و صرف و نحو و غیره پرداخت. وى از شاگردان آقا میرزا محمدباقر چهارسوقى بود و از وى اجازه داشت. او مرجع امور شرعى مردم دستگرد شد. شاعرى توانا بود و در انجمن‏هاى ادبى اصفهان بخصوص انجمن شیدا شركت مى‏كرد. از وى دو فرزند شاعر به نامهاى ابراهیم و باقر با تخلصهاى انوارى و لمعه به جاى ماند. او در زادگاهش به خاك سپرده شد. از آثارش: «دیوان» غزلیات و رباعیات، در شش هزار بیت؛ منظومه‏ى «انوار سهیلى»، در دوازده هزار بیت؛ «شمس و قهقهه»، در وزن «خسرو و شیرین» در بیست و چهار هزار بیت؛ ترجمه‏ى «الدرر»، نظم كلمات قصار امیرالمومنین (ع)؛ «ضیاء الابصار فى احوال الاطهار»؛ «خمسه‏ى طیبه»؛ «اجمالى در احوال حضرت رسول (ص)»؛ «ملتقط اللغه» كه در آن پانزده هزار لغت عربى به فارسى ترجمه كرده؛ «گلزار»، در مصائب حضرت سیدالشهدا (ع).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1321 ق)، نویسنده و شاعر. در سنندج متولد شد. در كودكى والدینش را از دست داد مبلغان پروتستان او را چنان پرورده بودند كه یكى از بهترین پزشكان ایران شد. تحصیلاتى در انگلستان كرد. ناچار در كودكى به ایشان ایمان آورد به همین جهت درباره مكتب عهد عتیق و عهد جدید و تفسیرهاى گوناگون تورات و انجیل بسیار مطلع بود. وى به زبان كردى شعر مى‏سرود. از آثار وى: «آب از نظر بهداشت»؛ «بیدار شو»؛ «چاره كار یا بهبودى سپهسالار»؛ «چه كنم تا نجات یابم».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 809 ق)، نویسنده. وى رساله‏اى به نام «منظومه‏اى در مخارج حروف» تألیف كرده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 464 ق)، نویسنده. وى در اصفهان مى‏زیست و داعى اسماعیلیان در مغرب ایران و عراق بود. برخى منابع وى را پزشك دانسته و گفته‏اند كه به واسطه‏ى اعتقاد مذهبى خود مردم بر او سخت گرفتند و طغرل‏بیگ، شاه سلجوقى بر او بند نهاد و وى مجبور به توبه شد. در زمان پادشاهى آلب ارسلان به رى گریخت. وى مردى دانشمند بود و به خاطر فضل و دانش خود حتى در محافل اهل تسنن احترام بسیار داشت عبدالملك در مقام داعى در همه‏ى فعالیتهاى جدید اسماعیلیان در قلمرو دولت سلجوقى دست داشت. مهمتر این كه او كسى بود كه زندگى حسن صباح را در خدمت نهضت اسماعیلى قرار دارد. وى، رییس مظفر ولایتدار دامغان را نیز به كیش اسماعیلى درآورد. گویند خط نیكویى نیز داشته است. ازآثارش: «العقیقه»، درباره‏ى عقاید اسماعیلى.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

استاد دکتر علي اصغر حلبي از محققان ، مولفان و مترجمان پرکار و کوشاي معاصر است و در ميان آثار پرشمار او چندين اثر قرآني ديده مي شود که ياد خواهد شد . علي اصغر حلبي فرزند علي اکبر در سال 1323 در اردبيل متولد شد . تحصيلات ابتدايي و متوسطه را همراه با مقدمات عربيت و فقه و اصول و منطق و فلسفه در مدارس قديم همان شهر پيش استادان فرا گرفت . او داراي ليسانس فلسفه از دانشگاه تهران است . سپس چند سال براي ادامه ي تحصيلات عالي به دانشگاه ادينبوره [ ادينبورگ ] در اسکاتلند سفر کرد و در سال 1359 / 1980 از همان دانشگاه درجه ي دکتراي فلسفه و فرهنگ اسلامي گرفت . آثار کتابي ايشان اعم از تاليف و ترجمه نزديک به چهل اثر است . از آن ميان اين آثار قرآن پژوهانه است : آشنايي با علوم قرآني ، تاثير قرآن و حديث در ادب فارسي ، ترجمه ي تفير کبير فخر رازي که 4 تا 5 جلد آن تاکنون ( زمستان 1383 ) منتشر شده است و سرانجام ترجمه ي قرآن مجيد که معرفي و نقد آن موضوع اين مقاله است . در حال حاضر دکتر حلبي به تدريس در دانشگاه هاي تهران و تحقيق و تاليف آثار ارزشمند اشتغال دارد .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

عبدالحسين بافقي يزدي ( 1288 ق ـ 13741 ق / 1332 ش ) معروف به آيتي و متخلص به « ضيايي » ، « آواره » و « آيتي » ، از شعرا ، محققان ، نويسندگان و قرآن پژوهان معاصر که پس از ورود و درنگ 18 ـ 20 ساله ي او در سلک بهائيت و طي مدارج تبليغ در آن مسلک و دريافت لقب رئيس المبلغين و القاب ديگر و الواح تشويقي از عباس افندي و شوقي افندي و به سر بردن چند سالي با آنها ، با ديدن کژيها و ناراستيها ، دوباره به اسلام و تشيع بازگشت و شرح حال اين دوران سرگشتگي فکري و به تعبير خود فريب خوردگي را در کتاب کشف الحيل ( 3 جلد ، تهران ، 1370 ـ 1310 ش با تجديد چاپهاي مکرر ) نوشته و اين زندگي پرتلاطم از او شخصيت پرآوازه و حقيقت جو ساخته است . او فرزند حاج ملا محمد بن محمد بن حاج بزرگ ، در خانواده ي علم و عرفان به دنيا آمد . پدرش حاج ( ملا ) آخوند تفتي از ائمه ي جماعت و خطباي فرهيخته ي يزد ، و در زادگاه خويش نيز امام جماعت و مرجع حل و فصل امور شرعي مردم بود . زادگاهش قصبه ي تفت از نواحي يزد بود . تحصيلات مقدماتي را در مکتب خانه ي زادگاهش آغاز کرد و اولين معلمش پدرش بود . در سال 1303 ق به يزد رفت و پس از فراگيري صرف و نحو و علم بلاغت و منطق در 1305 ق به قصد ادامه ي تحصيلات ، سفر به عتبات عاليات کرد ، و به فراگيري فقه و اصول پرداخت . يک سال بعد پدرش درگذشت و او به درخواست مادر به زادگاهش بازگشت و نظر به ابراز علاقه ي هم ولايتي ها مسند پدر را که امامت جماعت و وعظ و خطابه بود عهده دار شد . در سي و سه سالگي که امامت جماعت مسجد تفت و تصدي امور شرعيه را عهده دار بود ، بعضي از مبلغان بهايي کتابهاي اين فرقه را به ترفند ، به تعبير خودش ، به مطالعه ي او رساندند و چون مطالعه ي اين کتابها آشکار شد ، يکي از رقباي روحاني ، او را به بد ديني و انحراف عقيده متهم کرد و آزار و ايذاء و بدنامي و رنجهاي روحي همراه آن ، او را به دامان بهائيت سوق داد . خود در اين مورد مي گويد : « ... دستار از سر برافکندم و ريش خود را از بن برکندم و به جهانگردي پرداختم . چون محرم اسرار شدم و مقام عالي يافته بودم رئيس المبلغين شدم » . ابتدا مدتي در تهران و رشت و اردستان و کاشان به کارهاي فرهنگي و تاسيس مدارس و تبليغ بهائيت پرداخت و سپس چند بار به عکّا ( مقرّ سران بهائيت ) مسافرت کرد و از طرف عباس افندي ( عبدالبهاء ) به « آواره » مشهورگرديد و به دستور يا درخواست او و ساير روساي مرکز به تاليف کتاب مآثر البهائيه پرداخت ( نام کامل آن الکواکب الدريه في مآثر البهائيه ) که در تاريخ ظهور و تشکيل بهائيت است . خود در مورد اين کتاب مي گويد : « چون خواستم طبع کنم عباس افندي نسخه ي آن را طلبيد و دستوراتي داد . ناچار بسياري از آن را تغيير دادم و بنده سه دفعه در تحت نفوذ حضرات به تحريفات و جعليات مبتلا شد و اينک مي گويم آن کتاب که بعداً به کواکب الدريه موسوم شده ، در دو جلد ، به کلي از درجه ي اعتبار ساقط است .... » اما چون تغييرات دلخواه سران بهائيت در آن وارد شده طبيعي است چنانکه در مقاله ي دانشنامه ي ايرانيکا ( به انگليسي ، جلد سوم ، ذيل « آيتي » آمده است « اين کتاب هنوز اثر عمده اي در موضوع خود به شمار مي آيد » . به نوشته ي دايره المعارف تشيع : « ... پس از فوت عباس افندي ( 1340 ق ) ، شوقي افندي جانشين او آواره را به عکا احضار نمود و آواره از طريق بادکوبه و اسلامبول به عکا و از آنجا به دستور شوقي و براي تبليغ ، مسافرتي به انگلستان و فرانسه نمود . آواره در اواخر عمر عباس افندي و سپس در اوايل شوقي افندي به ميزان زيادي از سوء اخلاق و فساد روسا و مبلغين فرقه ي بهائيت اطلاع حاصل نمود و از کرده ي خود پشيمان شد ؛ و در مسافرت به اروپا و در مراجعت هنگام اقامت در مصر ، در احوالات آنها و مخصوصاً در علل و جهات انصراف ميرزا ابوالفضل گلپايگاني و ميرزا نعيم و ميرزا علي اکبر رفسنجاني [ با رياست محترم مجمع تشخيص مصلحت نظام ، در اين عصر ، اشتباه نشود ] که از بهائيان اصلي و از مبلغين به نام آنها بودند ، از فرقه ي بهائيت تحقيق و تفحص بسيار نمود و يقين حاصل کرد که آن سه تن با وجود تحمل زحمات و مشقات در طريق بهائيت و انجام تبليغات فراوان براي اين فرقه اخيراً از آن تبري جسته و از عمل خود نادم گشته بودند . آواره نيز هنگام اقامت در مصر زمزمه ي مخالفت آغاز و به جمع آوري اسناد و تصاوير و تهيه ي يادداشتهاي لازم عليه بهائيت مبادرت نمود و با ورود به تهران مخالفت خود را آشکار کرد و به تاليف کتاب کشف الحيل اقدام نمود . اين کتاب در سه جلد [ و گاه چاپ شده در يک مجلد ، چاپ تهران 1307 ـ 1310 ] و حاوي شرح و تفصيل کافي راجع به حيله ها و نيرنگهاي بهائيان تدوين گرديده و ... سند ارزنده و گوهر گرانبهايي است ... » ( داريه المعارف تشيع ، ج 1 ، ص 242 ) به نوشته ي دايره المعارف بزرگ اسلامي او در سال 1348 ق / 1929 م در تهران اقامت گزيد و به خدمت وزارت معارف ( آموزش و پرورش ) درآمد ، و به عنوان دبير به تدريس در دوره ي متوسطه پرداخت . با طبع و ذوق سخنوري که داشت ، به پژوهشهاي ادبي روي آورد و نشريه اي ادبي / انتقادي به نام نمکدان [ که بعضي منابع برآنند که مقالات مختلف اغلب يا تمامي 61 شماره ي آن را خود او با اسامي مستعار گوناگون نوشته است ] در سال 1308 ش منتشر کرد که در واقع گاهنامه بود و انتشارنامنظم آن چند سالي دوام آورد . مجموعه ي آثار او مشتمل بر 17 کتاب است که عمده ترين آنها ترجمه ي تفسير آميز قرآن کريم است که به کتاب نبي ( به ضم نون ) يا قرآن فارسي [ يا به قول خود آيتي ، به نقل از يکي از فضلا که در مقدمه ي ترجمه اش آورده فارسي قرآن، که دقيق تر و به ادب شرعي نزديک تر از قرآن فارسي است ] مشهور است . از دو کتاب الکوکب الدريه و کشف الحيل نيز نام برديم . کتابي نيز به نام تکميل کتاب کشف الحيل و بيان الحق و نيز جزوه اي به نام ضميمه ي کشف الحيل دارد و آتشکده ي يزدان ( تاريخ يزد ) ، و تاريخ فلاسفه ، و فرهنگ آيتي و اثر قرآني ديگري به نام قصيده ي قرآنيه و ترانه ي روحي ( که چون تاريخ نشر آن در منابع شرح حال او نيامده نميتوان راجع به صحت کلي آنکه در کدام مرحله ي حياتش نوشته / سروده است ، قضاوت کرد ) .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

مهندس علي اکبر طاهري قزويني متولد سال 1311 در قم تحصيلات ابتدايي و متوسطه را به ترتيب در قم و تهران گذراند . سپس در دانشگاه تهران ، دانشکده ي فني ، رشته ي مهندسي معدن را به پايان رساند . در حدود سال 1334 در کلاس خصوصي متشکل از ده / دوازده نفر از دانشجويان دانشگاه تهران در جلسات هفتگي درس تفسير شرکت کرد ، که حدوداً يک سال ادامه داشت . استاد اين کلاس ، شادروان آيت الله مرتضي مطهري بود و محل تشکيل کلاسها ، در مدرسه ي مروي و متن درسي ، جلد اول تفسير الميزان ، اثر روانشاد علامه محمد حسين طباطبايي ، به عربي بود . در آن ايام هنوز اين تفسير گرانسنگ نه متنش به پايان رسيده بود و نه به فارسي ترجمه شده بود . دو تن از همدرسان نامدار آقاي مهندس طاهري در اين درس تفسير قرآن ، شادروانان دکتر چمران و دکتر سامي بودند . پس از آن با همدرسان بيشتر در جلسات تفسيري روانشاد آيت الله سيد محمود طالقاني در مسجد اسلامبول حضور يافت . اين کلاس ، به دليل اشارات و فعاليتهاي سياسي مرحوم آيت الله طالقاني ـ که امروزه اسناد آن به صورت کتاب دو جلدي مفصلي انتشار يافته است ـ پس از مدتي تعطيل شد ، و مرحوم آيت الله طالقاني دستگير و زنداني شد . سالها بعد ، يعني حدوداً دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سومين دوره و جلسات تفسير هفتگي که اين بار استاد آن ، مرحوم مهندس بازرگان بود ، شرکت جست که بسي بيشتر از دوره ي يک ساله ي پيشين ، به مدت 14 سال دوام يافت . مهندس طاهري علاوه بر شرکت در اين جلسه ي قرآن پژوهي و تفسير ، خود در ايام فراغت به مطالعه ي کتب قرآن شناسي به ويژه تفاسير پرداخته و چون درک و دريافت عميق و دقيق کلام الله ، نياز به اطلاعات کافي در زمينه ي زبان و حتي ادب عربي دارد ، لذا دوره ي کاملي از دروس و کلاسهاي عربي آموزي دارالعلوم العربيه را که مديريت آن با دکتر نجفي بود ، با موفقيت طي کرد و از آن پس ، رفته رفته انديشه ي اقدام به ترجمه ي جديد و امروزيني از قرآن مجيد به فارسي ، به خاطر او راه مي يابد .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

ابوالفياض قطب الدين احمد بن عبدالرحيم معروف به « شاه ولي الله دهلوي » و « محدث دهلوي » ( 1114 ـ 1176 ق / 1753 ـ 1762 م ) دانشمند مسلمان ( قرآن شناس ، حديث پژوه ، فقه پژوه و متکلم ) و اسلام شناس و احياگر / اصلاحگري عرفاني مشرب بزرگ انديشه ديني / اخلاقي و اجتماعي / سياسي در قرن دوازدهم هجري / هجدهم ميلادي در شبه قاره ي هند ، ( متولد و متوفي و مدفون در دهلي ) . وي داراي آثار عديده ، در حدود يکصد اثر به دو زبان فارسي و عربي است که از آن ميان در حدود سي و پنج اثر چاپ و به انگليسي و زبانهاي ديگر ترجمه شده است . اولين معلم او پدرش شاه [ کلمه ي شاه ، لقب طريقتي / عرفاني است ] عبدالرحيم عمري ( م 1131 / 1719 م ) ، موسس و مدير مدرسه ي علميه ي رحيميه در دهلي بود . معروف است که در هفت سالگي قرآن کريم را حفظ کرد . در پانزده سالگي به توصيه ي پدر به طريقت صوفيانه ي نقشبنديه وارد شد . سپس استاد و مدير مدرسه ي پدر گرديد . در سال 1143 به حج رفت و اين فريضه ي ديني واجب را به جاي آورد ؛ و چهارده ماه در حرمين شريفين ، به ويژه مدينه رحل اقامت افکند و نزد علماي بزرگ آنجا به تجديد و توسعه ي آموخته هاي خود ، به ويژه در زمينه ي حديث پرداخت . در سال 1145 ق / 1732 م به هند بازگشت و از آن پس عمر خود را يکسره وقف تعليم و تاليف و ارشاد ياران طريقت خود کرد . يک دهه ي بعد ، اثر گران سنگ علمي ـ اجتماعي خود حجت الله البالغه را به عربي نوشت ( چاپ قاهره ، 2 جلد ، 1952 ـ 1953 ) . در اين کتاب صلاي احياگري و بازگشت به خلوص اوليه ي فرهنگ و علوم اسلامي ، با تاکيد بر قرآن و حديث ، و نيز چاره انديشي هاي اجتماعي براي حل معضلات مسلمانان در داده است . نگرش و انديشه ي صوفيانه ي او ته رنگي در آثارش دارد و هدفش به بار آوردن تهذيب نفس و وسعت مشرب است ، و در هر حال برجسته و موکد نيست . تجددگرايان مسلمان نظير علامه محمد اقبال لاهوري ( م 938 ) و فضل الرحمن ( م 1988 ) در او شخصيت وحدت بخش تفرقه ها و تحزب ها و فرقه گرايي هاي فقهي / حقوقي و ايدئولوژيک مي ديدند که دعوتگر به اجتهادي نوين است و روي آوردن به باطن کتاب و سنت . او داراي زندگينامه ي خودنوشت کوتاهي به نام الجزء اللطيف في ترجمه ي العبد الضعيف ( به فارسي ) است و در کتاب انفاس العارفين هم اشارات زندگينامه اي دارد . نهضت فرهنگي و اجتماعي ـ سياسي اي که او ، فرزندان ( به ويژه عبدالعزيز از ميان پنج پسرش ) و شاگردانش به بار آورند ، به تعبير عبيدالله سندي ( م 1944 ) « نهضت ولي الله » نام گرفت . پس از تاسيس پاکستان و استقلال آن ، شاه ولي الله به صورت قهرمان ملي و متفکر سياسي ـ اجتماعي تلقي شد ؛ و به او همان شأني را دادند که به عارف مسلمان هندي و مصلح ديني ـ اجتماعي قرن هفدهم ميلادي يعني شيخ احمد سرهندي داده بودند . امروزه ، چنان که اشاره شد ، نهضتهاي بزرگ ديني اسلامي در گستره ي جنوب آسيا ، به ويژه گروهي به نام ديوبندي Deobandis ـ که تکثرگرايي و روحيه و پيش زمينه ي عرفاني دارند ـ خود را ملهم از آراء و آثار شاه ولي الله و فرزندش شاه عبدالعزيز مي دانند . جنبش هايي که کما بيش صوفي / تصوف ستيزند ، نظير اهل حديث ، حتي پيروان مولانا مودودي ، در زندگي و آثار شاه ولي الله ، بازگشت به مباني اصلي شريعت ، طرد سياسي تاثيرات و نفوذ فرهنگي / استعماري بيگانه ، و در يک کلام ، سرچشمه ي اعتقادات اصلاح طلبانه ي خود را مي يابند . در زمان حيات شاه ولي الله ، مخالفتهاي فرقه هاي نژادي غيرمسلمان هندي نظير « جات » و « مراتهه » ، و قهراً پس از وفاتش اشغال و استعمار انگلستان در کار بود . نواده ي او شاه اسماعيل شهيد با وجود تلاش براي برانداختن رسوم خرافه آميز محلي بعضي از توده هاي مسلمانان ، و نيز اعتقاد به لزوم جهاد با نيروهاي غيرمسلمان و اشغالگر هند ، در عين حال ـ مانند جدش شاه ولي الله ـ داراي آثار عرفاني بر وفق مکتب بن عربي است . دسته ي ديگري از پيروان او که برجسته ترين آنها شاگرد و خويشاوند نزديک او محمد عاشق ( م 1773 ) بود ، در عمل ، پيگير گرايشهاي عرفاني شاه ولي الله شدند . شاه ولي الله مردي کوشا و کثيرالتاليف بود . آثار او را تا يکصد کتاب و رساله هم برشمرده اند که در حدود سي اثر از آنها به چاپ رسيده ( و بقيه يا به صورت نسخه ي خطي است يا از بين رفته است ) . آثار او به دو زبان عربي ـ زبان رسمي و علمي سراسر جهان اسلام از آغاز تا امروز ـ و فارسي ـ زبان رسمي و ادبي هشتصد ساله ي هندوستان از عهد غزنويان تا استعمار بريتانيا ـ نوشته شده است . بعضي از آثار فارسي او ( که در آن زمان ، زبان ادبي و رسمي / اداري هند بود ) عبارتند از : 1 ـ الطاف القدس في معرفه لطائف النفس ( چاپ هند ، 1964 م ) 2 ـ الانتباه في سلاسل اولياء الله 3 ـ اتحاف النبيه في ما يحتاج اليه المحدث و الفقيه ( لاهور ، 1969 م ) . و مهمتر از نظر بحث و تحقيق ، آثار قرآن پژوهي اوست که برجسته ترين آنها عبارتند از : 4 ـ فتح الرحمن في ترجمه ي القرآن که پايان ترجمه و پاکنويس آن به تصريح خود شاه ولي الله در 1151 ق / 1738 م بوده و در کراچي و بعشي شهرهاي هند کراراً چاپ شده و بحث درباره ي آن موضوع اصلي اين مقاله است . 5 ـ الفوز الکبير في اصول التفسير که رساله اي کم حجم و پر مغز درباره ي اصول و مباني تفسير قرآن است که هم به مسائل زباني / ادبي و بلاغي و هم عناصر و ارکان و اصول تفسير نگاري در پنج مبحث و بخش اصلي پرداخته است . ( کراچي ، 1964 م ) ترجمه ي عربي اين کتاب در جهان اسلام ( عرب زبان ) اشتهار و به حق اعتبار دارد و تحت عنوان ترجمه ي الفوز الکبير ... بارها در کراچي و کشورهاي عربي به طبع رسيده است . ترجمه ي انگليسي اش به کوشش گ . هـ . جلبني ( G.H.Jalbani ) با عنوان The Principle of Quran Commentary انتشار يافته است ( اسلام آباد ، 1985 م ) 6 ـ المقدمه في قوانين الترجمه رساله اي کوتاه و چاپ نشده در باب اصول و روشهاي درست ترجمه ي قرآن است . 7 ـ نامه هاي فارسي او در چندين کتابخانه از کتابخانه هاي هند نگهداري مي شود که گزينه هايي از آنها به اردو ترجمه و چاپ شده است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن کريم

سيد محمد کاظم ارفع ، فرزند سيد ناصر الدين ارفع ، در سال 1323 در تهران به دنيا آمد . دوران تحصيلي دبيرستان را ناتمام رها کرد و به تشويق پدر و شوق خود ، روي به آموزش حوزوي آورد . او در حوزه ي علميه اي در تهران ( خيابان ري ، بازارچه ي نايب السلطنه ) به درس و بحث طلبگي اشتغال يافت . پس از چهار سال طلبگي در آن مدرسه ي علوم اسلامي که برجسته ترين استادش حاج آقا مجتهدي بود ، در سال 1342 به حوزه ي علميه ي قم مهاجرت کرد . استادان بزرگ او در اين حوزه عبارت بودند از: آيت الله فاضل لنکراني ، مرحوم آيت الله سلطاني ، آيت الله نوري همداني و مرحوم دکتر مفتح . پس از درگذشت پدر گرانمايه اش ، ناچار شد براي سرپرستي خانواده ، از قم به تهران بازگردد و باز همچنان به آموختن علوم و معارف اسلامي ، اين بار نزد استادان : آيت الله حاج ميزرا علي آقا فلسفه در مسجد لرزاده و آيت الله ميرزا باقر آشتياني در مدرسه ي مروي پرداخت . در عين حال ، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامي ، به وعظ و تبليغ متعهدانه ي انقلابي روي آورد . مترجم گرامي صاحب بيش از پنجاه کتاب اعم از تاليف و ترجمه است و اغلب و بلکه همه ي آنها در زمينه ي علوم و معارف اسلامي و نشر و ترويج فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) است . ايشان بر وفق سنتي مرضيه به ترجمه ي قرآن کريم و نهج البلاغه و صحيفه ي سجاديه توفيق يافته است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن کریم

شادروان داريوش شاهين يکي از دين پژوهان متجدد و امروزين و راسخ در عقيده و علم و ايمان بود . در سال 1376 اين بنده در گرماگرم تدوين دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي بودم که با وزيدن نفحات توفيق رحماني ، در سال 1377 از سوي نشر دوستان در 2 جلد ، مشتمل بر 3600 مقاله از جمله بالغ بر نزديک به 800 زندگينامه ي قرآن پژوهان از قاري و مقري و مفسر و خوشنويس و غيره منتشر شد . با بنده 16 ـ 17 مولف جوان همکاري مي کردند که اگر ياري الهي به صورت ياري بندگان پاکدلش در نمي آمد ، تدوين و جمع و نشر آن مرجع مشکل گشا ممکن نبود . يکي از مشکل گشاييهاي ساده ي اين مرجع کوتاه اما جوابگو اين بود که شرح حال خود نوشت دست کم دويست تن از مترجمان و مفسران و ساير قرآن پژوهان را در برداشت . به يادم هست که دو سه بار به منزل آقاي داريوش شاهين تلفن زدم که لطف کنند و زندگينامه ي خود نوشتي براي درج در آن دانشنامه بنويسند ، بي علاقگي و اکراه از لحنش آشکار بود . زيرا در سالها شايد دهه ها پيش که من بچه بودم ، روزي در پشت ويترين کتابفروشي ها ترجمه اي از قرآن کريم ديدم که ترجمه اي گسترده و آزاد بود که انگليسي ها به آن نوع ترجمه Para phrase يا نقل به معنا ، بدون قابليت مطابقه ي واو به واو با متن اصلي که براي رسايي بيشتر و همه فهمي و مردم پسندي است ، گويند؛ و ايشان رو ي جلد و صفحه ي عنوان ترجمه ي خود از قرآن کريم نوشته بودند : « ترجمه و نگارش داريوش شاهين » ، بنده و شايد بسياري ها تکان خورده بودند که مگر قرآن کريم مي تواند نگارش کسي جز خداوند باشد ؟ و بنده اشاره وار در يکي از مصاحبه ها و مقالات خود از اين مسئله به شگفتي ياد کرده بودم که ايشان آن را حمل بر تمسخر کرده بودند . همين است که به درخواست من پاسخ مثبتي ندادند و حاصل اين شد که تهيه ي يک صفحه شرح حال از ايشان براي جامعه ي علمي دشوار است . خوشبختانه ، هنگامي که اين بزرگ مرد پرکار با کارنامه ي فرهنگي پربارش درگذشت ( چهارم آبان ماه 1380 ) يک زندگينامه ي کوتاه و پر اطلاع نيز همراه با آگهي نامه ي مربوط به اعلام وفات او منتشر شد ، که در آن چنين اطلاعاتي آمده است : از داريوش شاهين بيش از 300 جلد تاليف ، ترجمه ، مجموعه هاي مختلف و داستان در عرصه ي ادبيات ، شعر و مذهب به يادگار مانده است . در بخش مذهب شادروان شاهين به ترجمه ي نهج البلاغه به زبان انگليسي توفيق يافت . کتابي به نام يکصد گوهر شامل کلمات قصار حضرت علي (ع) ، به انتخاب و کوشش او تدوين و به پنج زبان ترجمه شده است . او چندين دهه هم براي راديو نويسندگي و تهيه ي مطلب مي کرد . ديگر از آثار او تاريخ ايران در يکصد قرن است که نه صرفاً تاريخ سياسي ، بلکه اجتماعي و هنري و فرهنگي ده هزار ساله ي ايران است و به انگليسي هم ترجمه شده است . در عين حال و اين همه پرکاري قلمي ، آن بزرگوار به مدت سي سال در مرکز توسعه ي صادرات ايران خدمت کرد و از همان جا پس از 30 سال بازنشسته شد .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع : بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن کریم

آقاي جلال الدين فارسي از اسلام پژوهان و مبارزان عصر جديد در راه تحقق و استقرار انقلاب / حکومت / جمهوري اسلامي بوده اند ، و بيش از يک اهل قلم عادي در اين راه تلاش کرده اند . او متولد 1312 ش در مشهد مقدس است . در حدود سالهاي 1332 ـ 1333 ش نخستين اثر خود را که ترجمه بود منتشر ساخت و با شرکت در حوزه هاي مخفي نهضت مقاومت ملي ، به بحث درباره ي مسئله ي « کليسا » و رابطه ي دين و دولت / سياست / حکومت و پس از آن به تدريس دو اثر انقلابي خود به نامهاي نهضت هاي پيامبران ، و تکامل مبارزه ي ملي پرداخت . سالهاي 1340 ـ 1341 را در زندان قزل قلعه سپري نمود و در قيام 15 خرداد سال 1342 نيز نقشي فعال داشت . کتاب حقوق بين المللي اسلامي را در سال 1345 ، و ترجمه ي کتاب مشهور تکامل انقلابي اسلام را در سال 1349 منتشر کرد . در خلال همين سالها به لبنان هجرت کرد و با همکاري با جنبشهاي انقلابي و آزادي بخش منطقه در حرکت مبارزه ي مسلحانه ي داخل کشور نقش مهمي ايفا نمود . دوره ي درسهايي درباره ي مارکسيسم به دو زبان فارسي و عربي و واحدهاي بشري و ترجمه ي 5 جلد ( از 11 جلد منتشر شده ) الغدير و شهداي راه فضيلت هر دو اثر شادروان علامه عبدالحسين اميني ، از آثار فرهنگي ارزشمند دوران هجرت اوست . در تابستان 1357 از طرف امام خميني ( ره ) ، به تنظيم رابطه ي سازمان آزادي بخش فلسطين با انقلاب اسلامي ايران همت گماشت و سال بعد به نمايندگي در مجلس خبرگان انتخاب گرديد . مسئوليت ديگر وي عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي بود . وي سپس به عنوان نماينده ي مردم تهران در دوره ي دوم مجلس شوراي اسلامي مشغول انجام وظيفه گرديد . آثار ديگر او که در سالهاي اخيرتر منتشر شده عبارتند از : ترجمه ي قرآن کريم که به آن بيشتر مي پردازيم ؛ فلسفه ي انقلاب اسلامي ؛ استراتژي بين المللي ؛ پيامبري و جهاد و حکومت ، پيامبري و انقلاب که اين سه کتاب ، يک دوره سيره ي نبوي است به استناد ترتيب نزول قرآن و محتواي آيات تاريخي . يکي از آثار مفيد ديگر ايشان واژه هاي انقلاب اسلامي ايران است که چند سال پيش منتشر شده است ، و به کار ايران شناسان و اسلام شناسان و محققان انقلاب اسلامي و تاريخ عصر جديد ايران مي آيد .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : چک   -   قرن : 20 منبع :

میروسلاو هولوب (1998- 1923)، شاعر «چک»، هنوز یکی از محبوب‌ترین شاعران جهان است. گواه این ادعا، استقبال گرمی است که منتقدان و مخاطبان شعر، از آخرین مجموعه‌ای که از شعرهای او در سال جاری منتشر شده است. دقت در جزئیات (که با جزئی‌نگری متداول و ـ‌متأسفم که می‌گویم‌ـ مبتذل، تفاوتی اساسی دارد) روایت‌های او را بسیار جذاب می‌کند. شاید یکی از دلایل این دقیق بودن، تخصصش در «ایمنی شناسی» (ایمنیولوژی) باشد. او حرفه‌اش را کار علمی می دانست و شاعری را یک تفنن. در گفت‌و‌گویی با استفن استپانچف (در «نیو لیدر») هولوب اظهار می‌کند که «اتحادیهٔ نویسندگان چک» به او پیشنهاد کرده بودند که به او حقوقی معادل کار علمی‌اش بپردازند به شرط این‌که برای دو سال فقط شعر «کار کند». اما او نپذیرفته بود زیرا دانش تجربی را دوست داشت و می‌ترسید که اگر تمام اوقاتش برای شاعری آزاد باشد نتواند حتی یک سطر شعر بنویسد. او از تکنیک استفاده از استعاره‌های علمی در شعر برای یافتن معادل‌هایی شاعرانه برای واقعیت‌های مدرن «ریز‌ـ‌جهان» (میکرو ورلد) بهره می‌برد. (اصولاً او از بازی و رقص استعاره‌ها ـ‌مانند بازی با ایده‌ها‌‌ـ در شعر لذت می‌برد.) اگرچه در مقام یک دانشمند، هولوب به واقعیت عینی اعتقاد دارد و از امر موهوم بیزار است، اما در شعرهایش همین واقعیت عینی را در خدمت تخیل قرار می‌دهد. این دوگانگی طنزی دلنشین را در لحن شعری‌اش تزریق می‌کند. می‌شود با «ای الوارز» شاعر در مقدمه‌ای که بر «اشعار منتخب» او نوشته است موافق بود که نقطهٔ عزیمت شعرهای هولوب، درکی طنزآمیز، مشفقانه، کاوش‌گرانه و غیر احساساتی از جهان مدرن است. میروسلاو هولوب نویسنده ی 16 کتاب شعر، 10 مجموعهٔ مقالات و 130 جستار علمی است. کارهای او به 38 زبان ـ‌از جمله فارسی‌ـ ترجمه شده است. ميروسلاو هولوب آميزه ی شگفت انگيزی است و شايد يک نمونه ی منحصر به فرد. او يکی از شعرای خلاق و پرکار چک و همچنين يک دانشمند برجسته است. يک آسيبشناس بالينی (Clinical Pathologist) که به طور وسيع به هر دو سوی پردهی آهنين (Iron Curtain) سابق برای تحقيق و شرکت در کنگرههای علمی سفر کرده است. آثار او شامل هشت مجموعه ی شعر، دو سفرنامه و بيست و پنج مقالهی علمی درباره ی آسيب شناسی است. او همچنين سردبير يک مجله ی پرطرفدار علمی چک بوده است. ميروسلاو هولوب متولد سال 1923 و فرزند يک کارگر راه آهن و يک معلم زبان است. هولوب تا حدود سی سالگی که تحقيقات بالينی خود را آغاز کرد، به نوشتن شعرهايش نپرداخت، لذا علوم تجربی و اشعار تجربی توأماً در سير زندگی او شکوفا شده است. هولوب در هفتاد و چهار سالگي در 1998 زندگي را بدرود گفت. آلوارز (Alvarez) میگويد: «وقتی که عاقبت او را در پراگ ديدم، از او پرسيدم، اگر نظر تازه و تئوریهای شاعرانه ای دارد، لازم است که آنها را بدانم. روز بعد با تعدادی صفحهی تحريرشده به سويم بازگشت با سرفصلی از نکته های خاص و منحصر مربوط به هشتم ماه ژوئن 1965. چهارمين نکته از نکات يازده گانهی او اين بود: تفاوت عميقی ميان انديشهی علمی و انديشهی هنری نيست. هر دو شامل حد بالای خلاقيت و حد بالای آزادی است. دانش بر دو گونهی تئوری و تجربی است، و هنر فقط پديدهای تجربی است. کانون موضوع، واژهي تجربي است. او در باور من بيشتر به محتواي شعر رجوع ميکرد، تا به قالب و تکنيک آن، يا در حدي که اين دو عنصر را تفکيک پذير نمي دانست. دلشوره در اين است که شعر چه ميگويد، تا اينکه چگونه گفته ميشود.»

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : پرو   -   قرن : 20 منبع :

ماریو بارگاس یوسا ، در 28 مارس سال 1936 آرکیپای پرو به دنیا آمد ، وی تنها فرزند پدر و مادرش بود ، والدینش پنج ماه بعد از ازدواج از هم جدا شدند. 10 سال اول زندگیش را در بولیوی و با مادرش گذراند. پس از اینکه پدربزرگش مقام دولتی مهمی در پرو به دست آورد ، همراه مادرش در سال 1946 به سرزمینش بازگشت. دوران کودکی او با تلخی سپری شد. در 14 سالگی پدرش وی را به دبیرستان نظام فرستاند که تأثیری ژرف و پایا بر او نهاد و ایده نخستین رمانش را در اذهنش پروراند. نگرش داروینگرایانه او نسبت به زندگی حاصل تجربه همین دو سال است. بارگاس یوسا در رشته هنرهای آزاد دانشگاه لیما فارغالتحصیل شد و سپس از دانشگاه مادرید در رشته ادبیات درجه دکترا گرفت. در نوزده سالگی با خولیا اورکیدی ازدواج کرد ، وی در رمان "عمه خولیا و میرزابنویس" (1977) از شخصیت همسرش الهام گرفته است. اما این ازدواج دیری نپایید و در 1964 به طلاق انجامید و در سال بعد با "پاتریسیا" ، ازدواج کرد که تا امروز همسر اوست و از او سه فرزند دارد : آلفارو، گونزالو، مورگانا. یوسا سالها در اروپا، به ویژه در پاریس و لندن و مادرید زیست و به کارهای گوناگون پرداخت . مترجمی، روزنامه نگاری و استادی زبان. در سال 1994، بعد از آن که برندهی جایزهی ادبی سروانتس شد به تابعیت اسپانیا درآمد. این نویسنده اثر مطرح خود یعنی " عصر قهرمان " را در بیست و شش سالگی نوشت که نشان از نبوغ نویسنده در آن سنین داشت و برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد. از رمانهای وی میتوان اینها را نام برد : " زندگی واقعی آلخاندرو مایتا "، " چه کسی پالومینو مولرو را کشت ؟ "، " بهشت ، آنجا " (2003)، " سور بز" (2000) ، "جنگ آخرالزمان " (1981)، " گفت و گو در کاتدرال" (1969)، " خانه سبز" (1965)، " شهر و سگها " (1963) و " لیتوما در میان کوههای آند ". آثار پژوهشی او عبارتند از: " زبان هیجان " (2001)، "نامههایی به رماننویس جوان" (1997)، "ماهی در دریا " (1993)، "واقعیت پوشیده " (1990)، "میان سارتر و کامو" (1981) و " چرا ادبیات ". از نمایشنامه های او میتوان به این موراد اشاره کرد : " دیوانه ایوانها " (1993) و " شوخی " (1986) . اکثر این آثار به ده ها زبان، از جمله فرانسوی و ایتالیایی و پرتقالی و انگلیسی و آلمانی و روسی و فنلاندی و ترکی و ژاپنی و چینی و چکی و البته عربی ( و فارسی ) ترجمه شده است. وی جایزههای فراوانی برده است و او را یکی از نامزدهای دایمی نوبل ساخته است. جایزهی " پلانترا" را به خاطر رمان لیتوما در میان کوه های آند دریافت نمود و نیز جایزه "همینگوی"، جایزه " رومولوگاله گوس " و جایزه " سروانتس ". گابریل گارسیا مارکز، رمان نویس کلمبیایی از دوستان نزدیک و صمیمی یوسا بوده است اما در سال 2003، در نمایشگاه کتاب بوگوتا، در تهاجم یوسا به مارکز و " چاپلوس کوبا " خواندن او، این دوستی به تیرگی گرایید . این تهاجم زبانی به علت دوستی نزدیک مارکز با فیدل کاسترو، بود. آن روز یوسا، به علت عکس العمل شدید دوستداران مارکز، که به " قهرمان " محبوبشان اهانت شده بود، ناگزیر شد از در پشتی سالن نمایشگاه خارج شود . شهرت یوسا با نخستین رمانش ، شهر و سگها آغاز شد. رمانی که در آن به تجربه های سختش در خدمت نظامی می پردازد . بدین ترتیب جهان خیلی زود با دوره طلایی ادبیات امریکای لاتین که Boom نام دارد آشنا شد . این دوره از دهه پنجاه و شصت قرن پیش آغاز شد و توجه جهانیان را به این قاره و ادبیاتش جلب کرد . وی یکی از چهار نویسنده سرشناسی است که رویدادی را که شکوفایی رمان آمریکای لاتین نام گرفت ، پدید آوردند. (کورتاسار ، گارسیا مارکز و فوئنتس سه نویسنده دیگر بودند) . اما با وجود نقاط اشتراک میان نویسندگان " بوم "، که با محور قرار دادن حال و روز ساکنان اصلی قاره و پرتو افکنی بر ظلمهایی که به آنان شده شناخته می شود ، ( کاری که یوسا مثلاً در جنگ آخرالزمان کرده است ) اما نوشتههای یوسا تابع سبک رئالیسم جادویی- سبکی که در کارهای مارکز شاخص است- نیست . این سبک را که بسیاری از مردم آن را با " بوم " یکی می دانند و آن را به همه نویسندگان شاخص این دوره تعمیم می دهند. یوسا در سال 1990 نامزد ریاست جمهوری پرو شد. اما از رقیبش آلبرتو فوجیموری شکست خورد و بعد از آن همه فعالیت ها و برنامههای سیاسی خود را کنار گذاشت . در طی تبلیغات انتخاباتی، رقیبانش قسمتهایی از کتابهای او را که به شرح بیپردهٔ سکس میپرداخت از رادیو میخواندند تا مردم را قانع کنند به یوسا رأی ندهند. یوسا در دور اول انتخابات ۳۴٪ به ۲۴٪ از فوجیموری پیش افتاد، ولی در دور دوم به ۵۷٪ رأی فوجیموری باخت. يوسا در مورد ماجراجوئی های سیاسی اش می گوید : این ماجراها به چند لحاظ بد بوده اند. مهمتر از همه اینکه او را مدتی از زندگی ادبی اش دور نگاه داشتند. اما نگرانی او از سقوط پرو او را بر آن داشت که از نفوذ و موقعیت اجتماعی اش به نفع مردمش استفاده کند. مضمون عمده رمانهای یوسا جدال بر سر قدرت و اعمال این قدرت در آمریکای لاتین است. قهر و خشونت مردانی که سودای سالاری را در سر دارند (خواه در ارتش ، در گروههای چریکی و یا در احزاب سیاسی) در بسیاری از کتابهای او مضمون عمده است ، خاصه در شاهکار به یادماندنیاش جنگ آخر زمان(1981). بارگاس یوسا به نسلی از از نویسندگان جدید تعلق دارد که بیشتر بر واقعیتهای بیرونی توجه نشان میدهند. اینان نگرش درونگرایانه نویسندگانی چون فاکنر را کهنه و متعلق به گذشته می دانند ، نویسندگانی که مسائل و دلمشغولیهای آنها به طور کلی بر وجدان یا روح متکی است. به گمان بارگاس یوسا خشونت پایه روابط انسانها را در جوامع عقبافتاده تشکیل میدهد. در رمان "چه کسی پالومینو مولرو را کشت" ، که ماجرای آن در بیابانهای شمال پرو ، نزدیک یک پایگاه نیوری هوایی ، روی می دهد ، جنایتی تکاندهنده به وقوع میپیوندد. دو پلیس محلی برای تحقیق دست به کار میشوند. اما آنها کارآگاهان کارکشتهای نیستند که امکانات مدرنی در اختیار داشته باشند. آنها حتی اتومبیل گشت ندارند. ظاهرا کسی مشتاق آن نیست که دو پلیس محلی ، سیلوا و لیتوما ، قاتل پالومینو مولرو را پیدا کنند. اما این دو مداومت نشان میدهند و آهنگ کند و عاری از نظم تحقیقات آنها تنها به هیجان روایت دامن میزند. درونماییه رمان چه کسی پالومینو مولرو را کشت ، درونمایه برخی از رمانهای بزرگ یوسا نیز هست ، درونمایه جرم و بیگناهی و عدم امکان دسترسی به عدالت در جامعهای که بر پایه نابرابری شکل گرفته است. جملاتی زیبا از بارگاس یوسا : -"شعر ضمير جهان است. با آن به لايههايي از زندگي دست مييابيم كه با شناخت عقلاني و هوش منطقي به آنها دسترسي نداريم. يعني درههای عميقي كه لازمه راه يافتن به آنها پذيرش خطرهای جدی است. فقط از راه حدس و باطن است كه ميتوان به شعر رسيد نه از راه عقل." -" رمان شيوه جالبي است براي خوشگذراني." - "من وقتي مينويسم خودم را تكثير ميكنم. دو نفر ميشوم. هم نويسنده ، هم خواننده. چون هميشه خودم را جای خواننده ميگذارم تا بفهمم چه چيزی خوب است و چه چيزی بد. سعي ميكنم خودم را با دو چشم ديگر بخوانم، و با نگاهي ديگر، طوری كه انگار نميدانم قرار است چه اتفاقي بيفتد."

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 20 منبع :

سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد؛ از پدری که افسر نیروی دریایی بود و مادری که دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندة جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش مرد. مادر و پدربزرگ اش، او را بزرگ کردند که اولی کاتولیک بارش می‌آورد و دومی سرش را به ریاضیات و ادبیات کلاسیک گرم می‌کرد. در جوانی برای گرفتن مهارت در تدریس فلسفه امتحان داد و رد شد. یک سال گذشت و نتیجة امتحان بعدی در ۱۹۲۹، جایگاه نخست را نصیب او کرد. همین سال است که با سیمون دوبووار آشنا می‌شود؛ دختری که در همان امتحان، نفر دوم شده و فرزند نازک نارنجی یک خانوادة کاتولیک است. سیمون دوبووار، فیلسوف، نویسنده و فمینیست فرانسوی همراه و همدم مادام‌العمر او بود. آشنایی سارتر و دوبووار، در سال ۱۹۲۹ در مدرسهٔ ممتاز اکول نرمال سوپریور صورت گرفت. بطور کلی دو دوره در زندگی حرفه‌ای سارتر وجود داشت. اولین دورهٔ زندگی حرفه‌ای او دورهٔ پس از نوشتن اثر معروف‌اش، هستی و نیستی، بودو نوشتن رمان تهوع. سارتر به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است.» در دومین دورهٔ حرفهٔ زندگی‌اش، سارتر به‌عنوان روشن‌فکری فعال از نظر سیاسی شناخته می‌شد. سارتر از طرفداران کمونیسم بود، هرچند که هرگز به‌طور رسمی به عضویت حزب کمونیست درنیامد. وی بیشتر عمر خویش را صرف مطابقت دادن ایده‌های اگزیستانسیالیستی‌اش کرد. سارتر معتقد بود که انسان باید خود سرنوشت‌اش را تعیین کند. وی هم‌چنین، مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی-اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند. در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. در همین سال، رئیس سازمانی شد به نام دفاع از زندانیان سیاسی ایران که کارش تا پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ادامه داشت. سارتر در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. خاکستر او در گورستانی در پاریس به خاک سپرده شد. پس از مرگ سارتر، سیمون دوبووار کتابی با نام مراسم وداع در مورد مرگ وی نوشت. 15 آوریل 1980، ژان پل سارتر در آخرین سفرش، با آمبولانس از بیمارستان بروسه (Broussais) خارج می شود. این سفر او را با همراهی ده ها هزار انسان، تا گورستان مونت پارناس (Montparnasse) می برد. هنرمندان، سیاستمداران، فیلسوف ها، روزنامه نگاران، همه و همه در این جوشش انسانی در هم آمیخته بودند: یک پیاده روی طولانی به سمت گورستان، شبیه یک تظاهرات خاموش. آن روز مراسم تدفین کسی بود که راهگشای امروز است به سوی ابدیت. ژان پل کوچک در 21 ژوئن 1905 به دنیا می آید. یک کودک از خانواده ای متوسط، بعنوان نوه، که پدربزرگ مادری مانع بالیدن این پسر کوچک می شود. پسر کوچکی که شیفته وار مادرش را دوست دارد. بیوه ی زودرسی که در ازدواج دوم نیز مشکلات فراوانی دارد. سارتر در «نامه های کوتاه» از این ژان پل کوچک چنین می گوید: «حقیقت من، شخصیت من واسم من در دست بزرگترها بود. من یک بچه بودم و از چشم آنها به زندگی نگاه می کردم. این هیولایی که آنها با تاسف هایشان می ساختند». در این حال، حرفه ی پدرخوانده اش او را به روشل (Rochelle) تبعید می کند. دبیرستان، محلی رنج آور می شود. از رتبه ی خوب به رتبه ی معمولی می رسد و به آموختن خشونت می پردازد. ناکامی ها، والدینش را وامی دارد تا او را به پاریس برگردانند. ژان پل سارتر، در پاریس، در مدرسه ی هنری چهارم (Henri IV) سال های مطلوبی را آغاز می کند. همانجا با پل نیزان (Paul Nizan) آشنا می شود که این آشنایی به یک دوستی پایدار می انجامد. زمانی که او و نیزان این مدرسه را ترک می کنند، زمانی است که برگسون (Bergson) آنها را تحت تاثیر فلسفه قرار داده است. استاندل (Stendhal)، ولری (Valéry) و پروست (Proust) نویسنده های محبوب سارتر هستند که او را به سمت ادبیات و سینما سوق می دهند. سارتر و نیزان، در دانشسرای عالی پذیرفته می شوند که چهار سال مطلوب برای آنها به دنبال دارد. بر طبق گفته ی دنیس برتوله (Denis Bertholet)، سال 1924 برای دانشسرای عالی، بیشترین درخشش را از زمان تاسیس خود تجربه می کند. بعد از آن نیزان ازدواج می کند و به حزب کمونیست می پیوندد. سارتر ولی زندگی را یک جستجوی بی پایان می داند، نه همچون اتصال به یک نظریه ی محدود کننده. او عضویت را قبول نمی کند. اما سال بعد، سیمون دوبوآر (Simone de Beauvoir) همراه اوست. آنها هر دو تدریس را دوست دارند و دانش آموزان نیز دوستشان می دارند. در سال 1944، کارهای دیگر آنقدر برای سارتر درآمد دارد که خود را بازنشست می کند. او به روزنامه نگاری در دو ستون جنگ (Combat) و نامه های فرانسوی (les lettres françaises) مشغول می شود. سارتر از طرف دو روزنامه ی کومبا (Combat) و لوفیگارو (le Figaro) برای اولین بار به آمریکا فرستاده می شود که آنجا با هنرمندان فرانسوی در تبعید ملاقات می کند. در سال 1945، روزنامه ی فرصت های جدید (Temps modernes) با عضویت سیمون دوبوآر و مرلوپونتی (Merleau-Ponty) آغاز به کار می کند. این روزنامه خودش را به دفاع از استقلال و حقوق افراد اختصاص می دهد. همچنین در همین سال، با حمایت مجله ی سرشت (Esprit)، کنفرانس مشهوری با عنوان «وجودگرایی، انسان گرایی است» (اگزیستانسیالیسم، اومونیسم است( (L'existentialisme est un humanisme)در باشگاه امروز (club Maintenant) برگزار می شود. موفقیت این کنفرانس همه ی شک ها را برطرف می کند و وجودگرایی دنیا را تصرف می کند. همه وجودگرا هستند و سارتر پیشرو وجودگرایی می شود. زندگی سارتر و سیمون دوبوآر در سفرهایشان شکل می گیرد. آنها به بارسلون، کوبا، هلند، برلین، ساهارا، آفریقای سیاه و خیلی جاهای دیگر می روند. اما در دهه ی پنجاه روش زندگی شان را تغییر می دهند. سارتر همه ی مسافرت ها، قرار ملاقات ها، مصاحبه ها و همه ی آنچه که زندگی را مصرف می کنند و آن را به نابودی می کشند را محدود می کند. با این حال او در همه ی مبارزه ها حاضر است: در برابر جنگ هندوچین، دربرابر جنگ الجزیره، دربرابر جنگ ویتنام. همچنین در ماه می سال 68، او به خوبی از جنبش دانشجویی حمایت می کند. او در خیابان روزنامه ی چپ کارگری، به نام انگیزه ی مردمی (la Cause du Peuple) را می فروشد و تریبون های مردمی ایجاد می کند. او الگوی این جوانان سرکش است و در هر جایی که ستم وجود دارد، مداخله می کند. او همچنین در کنار برنارد کوشنر (Bernard Koushner) برای عملیات مردم قایق (boat people) که برای دفاع از زمین های روستاییان لارزاک (Larzac)، مخصوص پناهنده های ویتنام است، حضور دارد. همه می دانند ظلم و رهایی لغت هایی هستند که سارتر را می شورانند. هیچ مانعی برای این نیرو وجود ندارد. و اینها همان مردمی هستند که در 15 آوریل 1980 او را با اشتیاق هایش، مداخله های درخشانش، نوشته هایش و تجربه های مفیدش از سیاست و زندگی، به خاک می سپرند. آن روز مردم نویسنده ی نابغه ای را دفن کردند، که جایزه ی نوبل را نپذیرفته بود. سارتر، حرف های خواندنی (نقل از : صوفی شومینو – روزنامه ی مترو – صفحه ی 11 – چهارشنبه 10 ژوئیه 2005) - من افراد هم سن خودم را دوست ندارم. همه ی افرادی که می شناسم جوان تر از من هستند. افراد مسن افکار غیر قابل انعطاف دارند. آنها از آنچه که امروزه می گذرد، از تغییراتی که در زندگی امروز بوجود آمده است، احساس آشفتگی می کنند. آنها کسل کننده اند. - کار من، روش زندگی ام و تلاشم: نوشتن و آموختن، به من پول و لذت می بخشید. با اینحال پول برای من هیچ وقت آن ارزشی را ندارد که برای دیگران دارد. من آن را برای خودم خرج می کنم، نه برای خرید سهام. - من همه ی ایده هایم را آن وت که در حال شکل گرفتن بودند برای سیمون دوبوآر می گفتم. چون او تنها کسی بود که سطح شناختش از من و از افکارم، به اندازه ی خود من بود. او یک هم صحبت خوب و یک لطف بی نظیر بود. - من هیچ وقت احساس گناه نمی کنم و گناهکار نیستم. - جنگ زندگی من را به دو بخش تقسیم کرد: قبل و بعد از آن. گذری از جوانی به بلوغ. از خودگرایی به جامعه گرایی. - بی معنی است که انسانی به جای دیگران فکر کند. هیچ انسان آزادی نباید از انسانی مثل خودش دستور بگیرد. - سیاسی شدن، دفاع کردن از یک اعتقاد سیاسی نیست. اما افرادی که تیپ زندگی یکسانی دارند را دور هم جمع می کند. بنابراین یک فعالیت مهم در جهان است. - انقلاب یعنی یک روند طولانی برای منتهی شدن به سرانجامی مهم: بوجود آمدن جامعه ای دیگر. ترس، زمانی طولانی ادامه خواهد داشت برای رسیدن به جامعه گرایی آزاد. - من فکر می کنم که شفافیت باید جانشین مخفی کاری شود. این غیر ممکن است که ما بدن هایمان را به هم واگذار کنیم و ایده هایمان را مخفی نگه داریم. - من زیاد سفر کردم. ولی نه فقط برای رفتن از یک کشور به کشور دیگر. من برای رسیدن از یک تجربه ی اجتماعی به تجربه ای دیگر سفر می کنم.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 20 منبع :

ريمون رادیگه در ۱۸ ژوئن ۱۹۰۳ در پاریس و در خانواده ای کارگری به دنیا آمد. رادیگه در تاریخ ادبیات فرانسه، در قرن بیستم نابغه ای مثال زدنی به حساب می آید. «او کوچک، پريده رنگ و نزديک​بين بود. موهايش آشفته بر گردنش ريخته بودند و در آفتاب اخم می​کرد. وقت راه رفتن می​جهيد و لی​لی می​کرد. برگه​ی کوچکی از دفترچه​ی جيبی​اش می​کند، کف دستش با آن سيگارتی درست می​کرد. طبق عادت آن را جلوی چشمش می​گرفت تا قطعه شعر کوتاهی را از رویش بخواند.» اين جملات را «ژان کوکتو» از «ريمون راديگه» به خاطر می​آورد. اين نابغه که تأثیر غیر قابل انکاری بر ادبیات سالهای 1920 میگذارد را دوستانش «آقاکوچولو» می​ناميدند. پدرش «موريس راديگه» طراح و کاريکاتوريست معروفی بود که غير از ريمون شش فرزند کوچکتر از او نيز داشت. «ريمون راديگه» بعد از اتمام تحصيلات اوليه، موفق به دريافت بورسيه​ی دبيرستان «شارلومان» پاريس می​شود. اما تمام وقتش را برای خواندن آثار نويسنده​های قرن هفدهم و هجدهم صرف می​کند. به طوريکه در پانزده سالگی قدرت ارزش​گذاری بر آثار «مادام​دولافايت»، «پروست»، «رمبو»، «مالارمه»، «لوتريامون» و ديگران را دارد که درسش را رها می​کند تا روزنامه​نگاری را تجربه کند. «ژوزف کوسل» درمورد او می​نویسد که زندگی​اش، هیچ از درونش منظم​تر نبود. نه خوش​آهنگ​تر، نه متعادل​تر، و نه قانونمندتر. «او می​توانست مدام مشروب بخورد. تمام شب را نخوابد. برای عشقبازی از اتاقی به اتاق دیگر پرسه بزند. و با اینحال ذهنش واضح و محکم کار کند. او منطقی شگفت​انگیز و قابل اعتماد داشت». «ریمون رادیگه» مهمترين ملاقات زندگی​اش را در ۱۹۱۸ با «ژان کوکتو» انجام می​دهد که بلافاصله وجود استعداد پنهانی را در او کشف می​کند. او از شعرهايی که «راديگه» برايش می​خواند به شوق می​آيد و زمان زيادی را برای کمک به باليدنش صرف می​کند. آنها مجله​ی «خروس» را با «ساتی» و «پولان» منتشر می​کنند. «رادیگه» در اولین شماره، مقاله​ای می​نویسد که چنین با حروف درشت آغاز می​شود: «از سال ۱۷۸۹ مجبورم می​کنند که فکر کنم. من از این فکر کردن سر درد دارم». بعدها «ژان کوکتو» با اشاره به این جمله در نقدی از او می​نویسد: «انتقاد همیشه مقایسه می​کند. او ولی غیر قابل مقایسه است». به این ترتیب «ریمون» جوان خود را به جامعه​ی هنری آن زمان می​شناساند. از طریق این مجله او با کسانی همچون «آندره سالمون»، «ماکس جاکوب»، «پير رووردی» و «فرانسوا برنوار» آشنا می​شود. علاوه بر اين او با نقاشانی چون «ژان گری»، «پيکاسو»، «موديگليانی»، «ژان هوگو» و آهنکسازان جوانی چون «ميلو»، «ژرژ لوريک»، «فرانسيس پولان» و «آرتور اونوژه» معاشرت دارد که در آثار همه​ی آنها علاقه​ها و خصوصیات مشترکی را کشف می​کند. «ريمون راديگه» پس از همکاری در بازبينی آثار «تريستا تزارا» و «آندره برتون»، در ۱۹۱۹ «پل و ویرجینی» را همراه «ژان کوکتو» می​نويسد و منتشر می​کند. سپس مجموعه شعر «گونه​های آتشين» را در ۱۹۲۱ منتشر می​کند و بعد همچنان با تشويق «ژان کوکتو» رمان «ديو در تن» را می​نويسد. اساس این رمان از آنجا آغاز میشود که «ریمون رادیگه» در جایی مینویسد: «من به خوبی متوجه ایرادهای خود هستم. اما چطور اصلاحشان کنم؟ آیا این اشتباه من بوده است که وقت اعلام جنگ فقط دوازده سال داشتهام؟ درست زمانی که میخواستم خود را بشناسم و بسازم. زمانی که چهار سال از بهترین فرصتهای پسران جوان در آن صرف شد.» در این رمان داستان عشق دختر و پسر جوانی مطرح میشود که حالتهای درونی قهرمانها بیشتر با استفاده از ضمیر اول شخص بیان میشود. شوهر دختر جوان در خط مقدم جبهه میجنگد و «رادیگه» در این رمان پسر جوانی را در روزگار مبتلا به جنگ میسازد که بدون درک عشقی که در آن گرفتار شده، زندگی دختر را به بازی میگیرد و نابود میکند. او حتی وقتی که دختر در غیاب شوهرش از او باردار میشود، حاضر به قبول مسوولیتش نمیشود. گرچه این اثر بیشتر شبیه گزارش انسانی است که صادقانه خود را متهم میکند و گاه بسیار به زندگی و شخصیت نویسندهاش نزدیک میشود، اما نباید آن را یک اتوبیوگرافی تحریف شده دانست. این رمان بیشتر از آنکه عاشقانه باشد، تراژدی جنگ سالهای 1914 تا 1918 از نگاه یک پسر جوان است. اين رمان در ۱۹۲۳ توسط «برنارد گراسه» با عنوان تبلیغاتی «اولین اثر یک رمان​نویس هفده ساله» منتشر می​شود که با وجود نگاههای بدبین و تحقیرآمیز، بلافاصله موفقيت بسيار زيادی کسب می​کند. «رادیگه» در مقالهای برای معرفی کتابش در روز انتشار چنین مینویسد: «این یک حقیقت است که برای نوشتن باید زنده بود. اما من میخواهم بدانم در چه سنی حق داریم بگوییم «من زندهام»؟… اگر کمی به این موضوع فکر کنیم به سادگی از اینکه فردی را بخاطر جوان بودنش تحقیر کنند متعجب میشویم. زیرا یکی از آنها رمان مینویسد.» «ریمون رادیگه» در همین سال کار نگارش دومین و آخرین رمانش با عنوان «ضیافت کنت اورژل» را به پایان میبرد. سپس ناگهان دچار تب حصبه میشود و در 12 دسامبر میمیرد. میگویند که او این پایان زودرس زندگیاش را حس کردهاست وقتی که در آخرین صفحه از رمان «دیو در تن» مینویسد: «مرد نامنظمی که قرار است به زودی بمیرد و شکی در آن ندارد، اغلب تحت تاثیر نظم اطراف خودش قرار میگیرد. زندگیاش تغییر میکند. کاغذهایش را مرتب میکند. خوب میخوابد و زود از خواب بیدار میشود. از شرارتهایش صرفنظر میکند و به این ترتیب مرگش بیشتر از آنکه خشونتبار باشد، غیرمنصفانه به نظر میرسد. او شاد زندگی میکند». او نیز در دو سال آخر زندگیاش نظمی شديد و داخلی به خود تحميل کرده است. «ژان کوکتو» در مقدمهی تاثیرگذاری که بر رمان «ضیافت کنت اورژل» مینویسد و در 1924 توسط «برنارد گراسه» منتشر میکند، آخرین حرفهای دوست جوانش را اینطور به یاد میآورد: «گوش کنید. امروز 9 دسامبر است. به چیزی وحشتناک گوش کنید. من ظرف سه روز توسط سربازان خدا تیرباران خواهم شد. من فرمان را شنیدهام». او سپس میگوید: «رنگی وجود دارد که میگردد و مردم را در خود میبلعد. نمیتوان آن را از خود راند و دور افکند، زیرا آن رنگ دیده نمیشود». «کوکتو» مینویسد: «سپس او با شگفتی به پدرش، مادرش و دستهایش نگاه کرد و نام تکتک ما را به زبان آورد. او شروع شد». «ژان کوکتو» پس از آن در 1952 در مقالهای با عنوان «دانشآموزی که معلم من شد» درمورد «ریمون رادیگه» مینویسد: «او نهالی است که به چند گونه خود را مینمایاند. در «شیطان در تن» این نهال از ریشهها میگوید. در «ضیافت کنت اورژل» این نهال گل میدهد و عطر این گل را نشانمان میدهد».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : نروژ   -   قرن : 19 منبع :

كنوت هامسون نويسنده بزرگ نروژي در سال 1859 در شمال نروژ در يك خانواده فقير روستايي پا به عرصه وجود نهاد. دوران كودكي و قسمتي از زندگاني اوليه خويش را در نردلند گذرانده و سپس به پايتخت رفت. دوران بدبختي «هامسون» از اين پس آغاز شد، چه كه مدت ها با فقر و بدبختي به آوارگي عجيبي دچار شد. تحصيلات اوليه اش چندان استحكامي نداشت و به هر كاري كه دست مي زد به زودي آن را رها مي نمود و اعمالش به صورتي درآمده بود كه همه فكر مي كردند او شخصيت مهمي در زندگي خويش ندارد. بيست ودو ساله بود كه وطن خويش نروژ را ترك گفت و به آمريكاي شمالي رفت. از ابتداي جواني هامسون كه مي دانست صاحب قريحه اي است گاهگاه ذوق خويش را در ادبيات آزمايش مي كرد، تا آنكه از سال 1883 به بعد حرفه اصلي خويش را نويسندگي قرار داد و به تدريج آثاري منتشر كرد، كه او را در جهان ادب ممتاز بود. با انتشار كتاب گرسنه در سال 1885 شهرت هامسون به اوج خويش رسيد. در سال 1920 هامسون برنده جايزه نوبل گرديد و بالاخره در سال 1952 در 93 سالگي زندگي را بدرود گفت. هامسون بي ترديد يكي از بزرگترين نويسندگان اسكانديناوي به شمار مي رود تمناي زمين، ويكتوريا، پان، گرسنگي، در آستانه مرز و بوم ما، بازي حيات و شفق سرخ

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 19 منبع :

رومن رولان شهروند جهان بود.وطن او به راستی قلب تمام کسانی ست که او را دوست می دارند.تمام کسانی که ايمان دائمی و زوال ناپذيرشان عشق بوده و دهانشان با طعم زهرآگين ميوه درخت جهان-دوستی-آشناست.تمام کسانی که برای دوست داشتن لحظه ای به خود مجال سستی و اهمال راه نداده اند و تمام هستی اشان جز به سبب آنچه که دوست می دارند نيست و تنها و تنها حقيقت راستينشان:زندگي. رومن رولان دائره المعارف احساسات بود.گنجينه ای از هارمونی احساسات متفاوت و گاه متضاد.او احساسات خود را از روی زندگی اندازه نمی گرفت.بی گذرنامه دوست می داشت.قلب مهربانش برای دردها و مصائب جهانيان می تپيد.هستی اش سراسر پيکار با سرنوشت تلخ جدايی و تنهايی و زوال و گسيختگی بود و حلقه ی گمشده اش :صلح. صلح واقعی را در آغوش بی تشويش آرامش می جست چرا که صلح نبودن جنگ نيست.نجابتش بری بودن از هم آغوشی نامشروع همگان در بستر جنگ های جهانی است و صلح خواهی اش تلاش بی رمقی در راستای مبارزه با آن. خالق شخصيت ژان کريستف ۲۹ ژانويه سال ۱۸۶۶ در شهر کلامسی - نيورِ (۱) فرانسه چشم بر جهان گشود. منزل خانواده رولان در خيابانی قرار داشت که امروزه به نام خيابان رومن رولان شناخته می شود .همان خيابانی که در کتاب آنتوانتِ (۲) رمان ژان کريستف بارها به آن اشاره شده است. نام واقعی اش ال.سنت جوست (۳) بود.آنتوانت ماری (۴) مادر رومن دلداده ی موسيقی بود و با اصرار و مداومت بسيار توانست همسر سرسخت خود -اميل (۵) - را راضی کند تا بمنظور تحصيلات بهتر پسرشان راهی پاريس شوند(۶) . نوجوان چهارده ساله پس از ورود به دبيرستان سنت لوييس (۷) با آثار نويسندگانی چون اسپينوزا و لئو تولستوی آشنا شد.در مدرسه عالی (۸) به فلسفه روی آورد اما روح مستقل و طبع آزادانديشش هيچ گاه نتوانست با فلسفه سازگاری نشان دهد لذا با سفر به ايتاليا (۹) تحصيلات آکادميک خود را در رشته تاريخ هنر و موسيقی ادامه داد تا در نهايت دکترای هنر گرفت(۱۰) . ايتاليا، جوان سرزمين گل(۱۱) را شيفته خود ساخت. با اينکه نتوانست زمان زيادي را در کشور مورد علاقه اش سپری کند اما همين فرصت اندک (۱۲) موجب شکوفايی استعداد و نبوغش گرديد.دوستی اش با مالويدا ون ميسنبرگ (۱۳) موجب آشنايی با انديشه ها ی نيچه و واگنر شد.اين دوست ايتاليايی در روشن کردن نخستين بارقه های تلاش رولان در ورود به صحنه جريانات ادبی تاثير به سزايی داشت. پس از بازگشت از ايتاليا به تدريسِ تاريخ هنر روی آورد و بعد از گذشت سه سال تدريس در مدرسه عالی (۱۴) به سوربون راه يافت (۱۵) و اين بار تاريخ موسيقی را برگزيد.اما تدريس برای رومن رولان نه تنها لذت بخش نبود که ملال آور و خسته کننده شد تا آن که تدريس را رها کرد (۱۶) و به نوشتن پرداخت. ازدواج ناموفقش با کلوئيد برئال (۱۷) پس از نه سال زندگی به پايان رسيد و زندگی مشترک مجدد را تنها پس از ۳۳ سال تنهايی، با ماری کوادچفِ (۱۸) نيمه فرانسوی آغاز کرد و اين بار همسرش تا لحظه ی وداع-۳۰ دسامبر ۱۹۴۴ (۱۹) - در کنارش ماند. بتهوون الهه موسيقی اش بود و رامبرانت نقاش مورد علاقه اش . به گوته و شکسپير عشق می ورزيد.ذکر نام تله موش بر آغازين نوشته های کتاب سفر درونی خود گويای اين مطلب است که علاقه اش به آثار شکسپير تا زمان وداع نيز به فراموشی سپرده نشد.نخست با تئاتر شروع کرد.نمايشنامه هايش بيشتر منعکس کننده جريانات انقلاب فرانسه و دوران مذکور است.از ميان نمايشنامه های متعددی که نوشت دو مجموعه زير بيشتر حائز اهميت اند: ۱-تراژی ايمان(۱۹۰۹):شامل سنت لوييس(۱۸۹۷)-آئرت (۱۸۹۸) -پيروزی عقل (۱۸۹۹) ۲-تئاتر انقلاب(۱۹۰۹):شامل ۱۴ ژوئيه (۱۹۰۲) -جورج دانتون (۱۹۰۰) -گرگ ها (۱۸۹۸) -زمانی که می آيد(۱۹۰۳) موسيقی را آينه ی بی پروای روح می دانست.از همان آغاز به خصوص در تحصيلات دانشگاهی با موسيقی آشنا شد.رساله ی دکترای خود را به بررسی تاريخ اپرای اروپا ماقبل ژان باپتيس لولی و آلساندرو اسکارلتی (۲۰) اختصاص داد و دو مجموعه برجسته رولان در تاريخ موسيقی که شهرت خوبی را برايش به ارمغان آورد عبارتند از:موسيقيدانان ديروز و موسيقيدانان امروز (۲۱) . رومن رولان در نگارش زندگی نامه دستی توانا داشت.گويی روح فردی که وصفش می رود در رولان حلول می کند. زندگی - بتهوون (22) –هندل (23) -ميكل آنژ (24) –گاندي (25) و لئو تولستوي (26) از مهمترين آثاريست که در اين زمينه نوشته است. روح آدمی تا در معرض امتحان قرار نگيرد شناخته نمی شود و جنگ جهانی امتحان خوبی بود.از هر گونه نژاد پرستی و ملی گرايی افراطی دوری گزيد. به تمام معنا صلح طلب بود و تمايلات صلح خواهانه اش دشمنان زيادی را بر ضدش شوراند.او را مورد افترا قرار می دادند و رولان آلمانی صدا مي زدند.چرا که سبک نگارشش به سبک ادبی آلمان نزديک تر بود و به همان اندازه به آلمان و گوته و موسيقی دانان و هنرمندانش عشق می ورزيد که به فرانسه و هوگو و نتردام. رومن رولان حقيقتا شهروندی جهانی بود.مقالات صلح جويانه اش خطاب به وجدان در اغمای جهانيان بود و خواسته اش دستيبابی به صلحی واقعی و پيوند و يگانگی و وحدت و آرامش. به ناچار به سوييس رفت (27) و در جنگ شرکت نکرد.۲۳ سال از عمر خود را در آنجا گذراند و تلاش و مبارزات ضد جنگ خود را با نگارش مقالاتی چون مجموعه ی -فراتر از جنگ(28) - ادامه داد و با تاسيس مجله -اروپا (29) - با گرايشات ناسيونالستی مخالفت نمود. در ژنو به همکاری با آژانس حمايت از زندانيان جنگ مشغول شد و با مهاتما گاندی در ولنيو سوييس ملاقات کرد (30). به دعوت ماکسيم گورکی به جماهير شوروی سفر نمود (31) و در مسکو به عنوان سفير غير رسمی هنرمندان فرانسه در جماهير شوروی مورد استقبال قرار گرفت.با استالين ديدار نمود اما هيچ گاه گرايشات ماديگرايی و سوسياليستی کمونيستی پيدا نکرد.گاه او را حامی نظر مارکس می خواندند در حاليکه رولان شايد به گوشه هايی از آن در قالب تئوری موافق بوده هرگز در عمل آن را نپذيرفت و برخورد نظام کمونيستی را با بشريت همچون روسپی ای می دانست که خود را به همگان تفويض می کرد (32) .او همچنين انزجارش را از بی عدالتی دنيای بورژوا-کاپيتاليستی بارها گوش زد کرده است. فعاليت هاي صلح جويانه اش بهانه اي شد براي آشنايي به مهاتما گاندي و بررسي زندگي و تفكر گاندي زمينه اي براي آشنايي با هند و هند روزنه اي از عرفان شرق و چه حيف كه مجال آن نيافت كه در شرق بيشتر كند و كاو كند.گاندي را مسيحي ديگر مي خواند. علاقه اش به كشور رابين رانات تاگور (33) و عرفان شرق سيری ناپذير بود. هند برايش همچون دريچه ای بود که او را با دنيايی نو-انديشه هايی نو و سرچشمه ی جديدی از حقيقت آشنا می ساخت. ذهنيتی جديد، ايمانی جديد و مردمانی جديد. شك و ترديد ديروزش راه ايمان فردا روزش را هموار كرد و از آن چه در بررسي روند ذهني رولان فهميده مي شود اين است كه پس از برخورد با شرق گرايشش به دين آسماني و به خصوص مسيحيت بيشتر مي شود(34) .خاور برايش پيام آور انديشه يست كه در چهارچوب مفاهيم و ذهنيت باختر معنا ندارد. رومن رولان در ايران با نام دو کتاب -ژان کريستف (35) - و -جان شيفته (36) - شناخته می شود.دو رمان اعجاب انگيز که رولان شهرتش را مديون نگارش آن دوست. دو کتاب که گاه می توان آن را يک مجموعه در نظر آورد. ژان کريستف حقيقتا يک رمان موزيکال است-رمانی که گام ها و اصوات موسيقی را لا به لای سطورش پنهان ساخته و هنگامی که سطر های آن خوانده می شود گويي همه چيز در فضايي مه آلود فرو مي رود و موسيقي به گوش مي رسد. رولان در اين کتاب با زبان موسيقی سخن می گويد و گاه که كلامش از سخن گفتن باز می ايستد تنها می نوازد و نت ها و اصوات موسيقی را در قالب کلمه ها و واژگان در می آورد. موسيقی ای که گاه آدمی را به شور و هيجان وا می دارد و گاه متأثر می سازد. ژان کريستف ، موسيقيدانی آلماني ست که پس از درگيری با پليس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت می کند. ژان که در طي دوران بلوغ فکريش دست خوش تحولاتي فراوان بوده و تا حدودی دارای روحي چند شخصيتی ست به آرامی شخصيت اصلی و با دوامش شکل می گيرد و به يک ثبات معقول و منطقی مي رسد. زندگی ژان کريستف کرافت تا حد زيادی به زندگی و انديشه های بتهوون و موتسارت و واگنر شبيه است اما از آن چه معلوم است ژان بيشتر به خالق خود مانند است تا به فردی ديگر.موسيقي در ژان نياز شديدي به دوست داشتن بر مي انگيزد و كسي كه خوب دوست مي دارد، ديگر كم و بيش نمي شناسد.خود را به تمامي در راه همه كساني كه دوست مي دارد ايثار مي كند.اين عشق افلاطوني نصيب كسي نمي شود جز روح اليويه ي فرانسوي كه روانش چون پناهگاهي ست نرم و اطمينان بخش تا ژان سراسر هستي خود را به او بسپرد.ژان در دوستي با اليويه جهان را از منظرگاه دوست مي نگرد و هستي را با حواس دوست در آغوش مي كشد اما غافل از آنكه طبيعت بي رحم در جدا كردن دو قلب كه به يكديگر عشق ورزيده اند هرگز عشق را در يك زمان از هر دو قلب بر نمي كَند بلكه چنان مي كند كه يكي از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ايستد تا هميشه آن يك كه بيشتر دوست دارد فدا گردد.و اين ژان است كه هرگز نمي تواند در دوست داشتن لحظه اي به خود مجال سستي و اهمال راه دهد. شباهت هاي زيادی بين زندگی خود نويسنده و ژان کريستف وجود دارد.برای مثال به گفته ی خود رومن رولان شخصيت پدربزرگ ژان تا حد زيادی شبيه به پدربزرگ خود او بوده است. ژان شخصيتِ صلح جويی دارد اما اليويه تا حدی ناسيوناليست است.رولان در طول زندگی خود با فردی به نام لويس ژيله دوستي داشت که تضاد فکريش با او شبيه به اختلاف سليقه هاي فكري ژان و اليويه است. رولان به جنگ نمی رود و ژيله با ذهنيتي مخالف در نبرد شركت مي نمايد. و اما جدايی خبر نمي كند. لويس در يك برهه ی زماني از دوست خود جدا شده و باز به وي می پيوندد.همان سرنوشتی که بر سر اليويه و ازدواجش می آيد.دوستی آن دو هيچ گاه به پايان نمی انجامد و لويس پس از ۲۷ سال سكوت در نامه ايی علاقه ی وصف ناپذيرش را به رولان متذکر می شود (37) .نگارش کتاب ژان کريستف هشت سال به طول انجاميد و می توان گفت که نويسنده در طول اين ساليان شخصيت هاي داستان خود را به بلوغ می رساند. در خواندن اين کتاب گاه آدمی خود را به جای شخصيت های داستان مي انگارد و گاه نيز تصور می شود که رولان شخصيت های متفاوتی را در قالب يک نفر آفريده است. ژان کريستف منعکش کننده انديشه ها و گرايشات صلح طلبانه ی رولان است تا جايی که جايزه ی نوبل ادبياتی (38) که بخاطر نگارش اين کتاب به وی اهدا شد بيشتر جايزه ی صلح است تا ادبيات. رولان در اين کتاب وقوع جنگ بين دو کشور آلمان و فرانسه را پيش بينی می کند و درست دو سال پس از اتمام کتاب است که جنگ جهانی اول رخ می دهد.ژان کريستف رمانی ده جلديست که رولان آن را در مجله دوست قديمی خود چالز پگی به چاپ رساند (39). و اما -جان شيفته - که گويی رونوشتی ديگر يست از ژان کريستف در قالب شخصيت مونثِ آنت.آنت همانند ژان شخصيتی به خصوص و استثنايی دارد.شخصيتی که در مقايسه با ژان از دوام و ثبات روحی بيشتری برخوردار است. جان شيفته نيز همانند ژان كريستف نمونه ی کاملی ست از کتابي که به آن عنوان رومن فلو (40) اطلاق می شود چرا که هر فصلش به تنهايي ماجرايي جداگانه داشته و در عين حال مكمل جريان اصلي داستان است.داستان با گذر زمان شکل می گيرد و آنت نيز در ذهن نويسنده به بلوغ مي رسد.رومن رولان به هنگام توصيف كردن به درون فرد نفوذ مي كند و روح و روان فرد را توصيف مي نمايد و آن چه را مي گويد كه بايد و هنگامي كه تحت تاثير قرار مي گيرد كلمات از زبانش جاري مي شوند و گاه كه كلامي كوتاه افاقه مي كند از سخن گفتن باز مي ايستد.جالب آن که رومن رولان در توصيف هر دو جنس آن چنان تبحر دارد که نمی توان براي خودش جنسي تعيين کرد و اين خوشبختانه از مزايای زبان فارسی ست چرا که در زبان فرانسه اين تلاش بی فايده است و حروف تعريف همه چيز را از روی ظاهرش می سنجند. هر دو کتاب را به.آذين به پارسی برگردانده است.محمود اعتمادزاده متخلص به م.ا.به آذين از بنيان گذاران كانون نويسندگان- مترجم قدريست كه قلم شيوا و توانايش معجزه مي كند.او داستان را دوباره مي آفريند.ژان و آنت هر دو به همان ميزان به رولان تعلق دارند كه به اين مترجم گرانقدر پارسي زبان.اشرافش به زبان فرانسه همچون محمد قاضي شگفت انگيز است و از ترجمه هاي به نام ديگرش مي توان به رمان روسي دن آرام اشاره كرد.او خوب با موسيقي متن كتاب هاي رومن رولان آشناست و تلاشش در اجراي دوباره آن در قالب موسيقي پارسي و گنجاندنش در ربع پرده هاي موسيقي ايراني تحسين برانگيز است. پس از بازگشت به فرانسه به نگارش و بررسی زندگی بتهوون و چارلز پگی پرداخت و در شهر وزله بر اثر بيماري سل كه از كودكي رنجش مي داد با زندگی وداع گفت تا بار ديگر ، جايی ديگر از نو زاده شود. رومن رولان نمرده و مرگ همان دروغ است.چرا كه با عشق در تماس بود و هر چيز كه با عشق تماس يابد از مرگ مي رهد.او تنها در گورستان كوچكي در قلب آناني كه دوستش مي دارند خفته است و منتظر روزي ست كه گودال شكافته شود و مردگان از گورهاي خود بيرون بيايند تا به عاشق و معشوقي كه خاطره اشان مانند بچه اي در شكم مادر در سينه اش آراميده است – لبخند بزند.زندگي برايش غم انگيز نيود اما ساعاتِ غم ناكي داشت و با تمام رنجي كه مي كشيد سعي داشت هماني باشد كه بايد:انسان. ------------------------------------------------------------ ۱-Clamecy, Nièvre ۲-جلد شش کتاب ژان کريستفAntoinette ۳-L.saint Just ۴-Antoinette Marie ۵-Emile پد رومن رولان وکيل بوده است. ۶-(۱۸۸۰) ۷-Saint-Louis ۸- (۱۸۸۶)École normale supérieure ۹-(۱۸۸۹) 10-(۱۸۹۵) ۱۱-نام قديم کشور فرانسه ۱۲-اقامت رولان در ايتاليا دو سال به طول انجاميد. ۱۳-Malvida Von Meysenburg ۱۴-École normale supérieure ۱۵-(۱۹۰۳-۱۹۱۰) ۱۶-(۱۹۱۲) ۱۷- Clotilde Bréal ۱۸-Marie Koudachev ۱۹-Vézelay ۲۰-Histoire de l'opéra avant Lully et Scarlatti ۲۱-(۱۹۰۸) Musiciens d'autrefois et Musiciens d'aujourd'hui 22-(1903) Vie de Beethoven 33-(1910) Haendel 24-(1907) Vie de Michel-Ange 25-(1924) Gandhi Mahatma 26-(1911) La Vie de Tolstoï 27-(۱۹۱۴-۱۹۳۷) 28- Au-dessus de la mêlée 29-(۱۹۲۳) Europe 30-(۱۹۲۴) 31-(۱۹۳۵) 32-جان شيفته 33-(1930) رومن رولان و رابين رانات تاگور در ژنو ديدار و گفتگو كردند. 34-رومن رولان:‹‹هر كس بتي براي خود دارد –اگر بت داشتن به هر قيمتي لازم باشد باز خداي مهربان بهتر!دست كم او بتي نژاده است.خود من هم يكي از آن خود دارم.خدايم-خداي ناشناخته ام.حقيقت نهفته ام و آن سودا كه به جستجوي وي مي راندم.›› 35-(۱۹۰۴-۱۹۰۱۲) Jean-Christophe 36- (۱۹۲۲-۱۹۳۳)l'Âme enchantée 37-Louis Gillet وی در نامه ای خطاب به رولان می نويسد: Cher,Cher ami.un mot pour le bonheur d'hier.un mot pour le bonheur de dire tu.Adieu,que tu es bon! Esperance! Je t'embrasse.Ton vieux Louis. عزيزم!عزيزترينم!كلامي از اوقات خوش ديروز و كلامي از خوشبختي براي به تو گفتن:بدرود.كه تو خوب هستي.هنوز اميدم را از دست نداده ام!تو را در آغوش مي گيرم. دوست قديدميت لوييس. 38-(۱۹۱۵) بخاطر نگارش ژان کريستف و مجموعه مقالات صلح طلبانه 39- les Cahiers de la Quinzaine 40-Roman Fleuve:(English)river nove

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : آلمان   -   قرن : 19 منبع :

تئودور مومسن در سي ام نوامبر ۱۸۱۷ در شهر گاردينگ در شسوينگ آلمان پا بر هستي گذاشت. او به تحصيل واژه شناسي و حقوق در شهر كيل پرداخت و سپس از ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۷ در ايتاليا و فرانسه به تحصيل باستانشناسي مشغول بود. در ۱۸۴۸ استاد حقوق دانشگاه لايپزيك شد اما به علت افكار آزادي خواهانه اي كه داشت در طي جنبش انقلابي سالهاي ۱۸۸۹ -۱۸۸۴، مجبور به استعفا شد. وي همچنين استاد حقوق دانشگاه زوريخ (۱۸۵۴-۱۸۵۲) و برسلو (۱۸۵۸-۱۸۵۴) و سپس استاد تاريخ باستان در برلين تا هنگام مرگ باقي ماند. در زندگي سياسي، مومسن همچنان نماينده ليبرال مجلس پروس (۱۸۸۲-۱۸۷۳) بود. وي درباره فعاليت هاي سياسي اش در وصيت نامه آخر خود چنين نوشت: هرگز در آلمان يا در هر جاي ديگر در گذشته يا حال ميلي به فعاليت سياسي نداشته ام.» تاكنون هيچ محققي قابل مقايسه با مومسن وجود نداشته است، زيرا كه وي در زمينه هاي مختلفي نظير نهادهاي حقوقي و سياسي روم باستان، تاريخ وتاريخ نويسي، زبان كتيبه خواني و بررسي آثار تاريخي حقوق، سكه شناسي و كليه پديده هاي عمومي زندگي دستاوردهاي بي شماري از خود به جا گذاشته است. اين تحقيقات تا آخرين روز زندگي اش ادامه داشت. تئودور مومسن در سال ۱۹۰۲ مفتخر به دريافت جايزه نوبل ادبي شد و آكادمي سوئد دليل خود را براي انتخاب چنين اعلام كرد: «بزرگترين استاد زنده زمان حاضر در هنر ارائه تاريخ و بويژه به سبب اثر باقي ماندني اش به تاريخ روم». بيشتر علاقه مومسن به آثار لاتين، آگاهي از آنها و تأويل و تفسير آنها، كه براي شناخت دوره باستان لازم بود متمركز شد. او مدت زماني سردبير نشريه اي بود كه مجموعه هاي بزرگي به زبان لاتين و آثار موجود به اين زبان را شامل مي شد و زير نظر آكادمي سلطنتي علوم برلين انتشار مي يافت. مومسن سردبير و مسئوليت تهيه چند جلد از آنها را به عهده داشت. او همچنين مطالعات و يك تريلوژي پايه اي را در خصوص تقويم رومي، تاريخ نگاري، سكه هاي رومي و ديوارهاي دفاعي امپراتوري روم به پيش برد و در خصوص لهجه هاي ايتاليايي نيز مطالبي نوشت. هشت جلد مجموعه آثار وي پس از مرگش به چاپ رسيد. عبارت آخرين وصيت نامه او نشانگر علاقه مفرط وي به حقوق روم بود. او استادانه به ويراستاري Jastinianشs Digestq ( ۲ جلد ۷۰ - ۱۸۶۶) و Codex Theodosianas (۱۹۰۵) و منابع حقوقي دوران پيش از ژوستي نين (۱۸۶۱) پرداخت و همين كافي است تا نامش براي هميشه بر جريده تاريخ زنده بماند. تحليل جامع وي از قانون اساسي و حقوق جزايي مردم الهامي براي تحقيقات ديگر محققان به حساب مي آيد. .................................................. ............ آثار مهم تئودور مومسن عبارتند از تاريخ سه جلدي روم كه در سالهاي (۶-۱۸۵۴) منتشر شد. جلد چهارمش كه مربوط به دوره ديكتاتوري سزار بود هرگز تكميل نشد و جلد پنجم اين مجموعه درباره داستانهاي امپراتوري روم بود. البته دو جلد هم درباره مسائل متفرقه تاريخي نوشت كه اين هفت جلد مجموعه نوشته هاي تاريخي او را شكل مي دهد.به طور كلي آثار مهم او عبارتند از تاريخ روم سه جلد (۶-۱۸۵۴) حقوق سياسي ۳ جلد (۱۸۸۸-۱۸۷۱) حقوق جزا در روم (۱۸۹۹) و گفتار و رسالت ۱۹۰۵. تئودور مومسن متولد ۳۰ نوامبر سال ۱۸۱۷ در شهر گاردينگ (شلزويگ) پسر يك كشيش در سال ۱۹۰۲ از طرف آكادمي سوئد به عنوان بزرگترين استاد معاصر در نگارش تاريخ، بويژه براي بزرگداشت اثر عظيمش عظمت و انحطاط روم باستان مفتخر به دريافت جايزه نوبل شد و او كه از سال ۱۸۷۴ تا ۱۸۹۵ سمت منشي دائم فرهنگستان علوم را داشت، از ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۲ نماينده شوراي دولت پروس بود: نخست نماينده حزب ليبرال ملي و آنگاه نماينده اتحاديه ليبرالها بود و هميشه از مخالفين سر سخت و بااهميت سياست بيسمارك به شمار رفت. سرانجام در اول نوامبر سال ۱۹۰۳ در شارلوتنبورگ در گذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

حاج سید احمد مهذب، ملقب به مهذب‏الدوله، فرزند حاج میرزا حسن حسنى فسائى در 1262 ش در فسا تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مدرسه منصوریه شیراز پایان برد، سپس فقه و اصول و ادبیات عرب و علوم جدید را فرا گرفت و در شیراز به كار تدریس پرداخت و متولى چند موقوفه شد. در دوره سوم از شیراز به نمایندگى مجلس انتخاب گردید پس از پایان دوره مزبور به شیراز بازگشت و در حوزه‏هاى عملیه آن شهر به تدریس پرداخت. در 1318 در دوره دوازدهم مجلس شوراى ملى به وكالت انتخاب شد و ضمنا در دانشكده علوم معقول و منقول استاد شد. در دوره سیزدهم نیز كرسى نمایندگى را حفظ كرد. از 1322 در شیراز مجددا به شغل اصلیش كه زراعت و تدریس بود مشغول گردید. صاحب تألیفات متعددى اعم از تألیف و ترجمه مى‏باشد. وى در 1336 در 76 سالگى در شیراز درگذشت. فرزندان وى تماما رشد علمى یافتند و چهار تن از پسران او از دانشگاه‏هاى معروف دنیا درجه دكترا دریافت نمودند. (1336 -1262 ش)، نویسنده و مترجم. ملقب به مهذب‏الدوله. در شیرزا به دنیا آمد و در مدرسه منصوریه، كه از بناهاى اجداد اوست، تحصیل نمود و سپس در آنجا به تدریس فقه و اصول مشغول شد و در ضمن در خارج از مدرسه به تحصیل علوم جدید پرداخت. وى در برقرارى مشروطه زحمات زیادى كشید. او در دوره‏هاى دوازدهم و سیزدهم نماینده‏ى مردم شیراز، در مجلس شوراى ملى، شد و به تهران آمد. مهذب در دانشكده معقول و منقول تهران تدریس مى‏كرد. از آثارش: «امروز مسلمین» و «عالم نو اسلام»، ترجمه؛ «زن جدید»، ترجمه؛ «زن و آزادى»، ترجمه. او همچنین تاریخى در ادامه گفتار اول «فارسنامه‏ى ناصرى» گماشت و وقایع و اتفاقات 1304 ق به بعد را در رابطه با اوضاع فارس و ایران با مدارك و اسناد به رشته‏ى تحریر درآورد.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

دكتر یحیى مهدوى فرزند امین‏الضرب و متولد 1288 ش است. تحصیلات خود را در اروپا در رشته فلسفه پایان برد و درجه دكترا گرفت و بعد از مراجعت به ایران وارد دانشگاه شد و به استادى دانشكده ادبیات برگزیده گردید. قریب چهل سال كار او تدریس بود و به مشاغل اجرائى رغبتى نشان نمى‏داد و حقوق خود را هم صرف خیرات و مبرات مى‏كرد. از پدرش امین‏الضرب ثروت زیادى به او رسید و او زیادتر كرد ولى به مردم كمك مى‏نمود و به اصطلاح ناخن خشك نبود. تألیفاتى در رشته تخصصى خود دارد كه بیشتر ترجمه است. از كارهاى خوب او حفظ اشیاء و آثار و نوشتجات سید جمال‏الدین اسدآبادى است كه سالها در حفظ و حراست آن كوشید و آن را در اختیار دانش پژوهان قرار داد. (1379 -1287 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در خانه گذراند. پس از مدتى به دارالفنون رفت و از محضر استادانى چون بدیع‏الزمان فروزانفر، میراز عبدالعظیم خان قریب و گل گلاب بهره‏مند شد. وى تحصیلات خود را در رشته‏ى ادبیات و فلسفه در دارالمعلمین عالى ادامه داد و پس از اخذ لیسانس، در 1310 ش، براى ادامه‏ى تحصیلات عازم فرانسه شد. او با تلاش و كوشش فراوان موفق به دریافت گواهینامه‏هاى متعددى از مراجع علمى آنجا گردید. مهدوى رساله‏ى اصلى دكتراى خود را با عنوان «شناسایى در نزد فلاسفه‏ى نخستین اسلام» و رساله‏ى دوم خود را با عنوان «فهرست مصنفات ابن‏سینا» نوشت. وى رسما از 1320 تا 1352 ش كه بازنشسته شد، در دانشگاه تهران تدریس نمود. از خدمات او تأسیس دوره‏ى دكتراى فلسفه در دانشگاه تهران مى‏باشد. از شاگردان او در این دوره: دكتر احمد احمدى، دكتر غلامرضا اعوانى، دكتر غلامعلى حداد عادل، دكتر جلال‏الدین مجتبوى، دكتر فاطمه مظاهر تهرانى و دكتر مهتاب مستعان را مى‏توان نام برد. از دیگر آثارش: «جامعه شناسى یا علم الاجتماع»؛ «شناخت روش علوم یا فلسفه‏ى علمى»، ترجمه؛ «فهرست نسخه‏هاى مصنفات ابن‏سینا»؛ «قصص قرآن مجید»، برگرفته از تفسیر ابوبكر عتیق نیشابورى مشهور به سورآبادى؛ «فلسفه‏ى عمومى یا ما بعد الطبیعه»، ترجمه؛ «بحث در ما بعد الطبیعه»، ترجمه؛ «نگاهى به پدیدار شناسى و فلسفه‏هاى هست بودن»؛ «منادولوژى» لایب نیتس، ترجمه؛ «شكاكان یونان»؛ «تاریخ فلسفه‏ى قرون وسطى و دوره‏ى تجدد»، ترجمه و تلخیص؛ «هستى شناسى» پل فولكیه، ترجمه؛ تصحیح و اهتمام در چاپ «مصنفات» افضل‏الدین محمد مرقى كاشانى، به مشاركت مجتبى مینوى.[1]

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

غلامرضا اعواني متولد 1321ه.ش در سمنان پس از پايان تحصيلات در مكتب خانه و مدرسه شيخ علاء الدوله سمناني در سمنان به اخذ ديپلم درسال 1340ه.ش نايل شد و سپس به بيروت رفت و از دانشگاه آمريكايي آنجا ليسانس گرفت( 1345)، سپس به ايران آمد و در سالهاي 1347و 1355 فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته فلسفه از دانشگاه تهران دريافت كرد. وي از سال 1348ه.ش عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي شد. وي در سال 1380درنخستين چهره هاي ماندگار برگزيده و معرفي گرديد. وي برگزيده همايش طرح سپاس در سال 86 در فرهنگسراي سينا مي باشد. از وي ترجمه ها و تصحيحاتي در زمينه فلسفه اسلامي و فلسفه غرب باقي است. گروه : علوم انساني رشته : فلسفه گرايش : فلسفه اسلامي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : غلامرضا اعواني درسال 1321ه.ش درسمنان به دنياآمد. در آن روزگار دانشگاه تهران به تازگي آغاز به كار كرده بود. و نيز آموزش جديد در كشور چندان رواج قابل توجهي نداشت. تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامرضا اعواني در سال 1325در مكتب خانه ملا غلامرضا شيوايي از شاگردان حاج ملا هادي سبزواري آغاز به تحصيل كرد در سال 1327وارد مدرسه شيخ علاء الدوله سمناني( سمنان) شدو در سال 1340 ديپلم خودرا دريافت كرد. سپس با بهره گيري از بورس دانشگاه آمريكايي بيروت به آنجا رفت و پس از اخذ ليسانس فلسفه در 1345به ايران بازگشت. و وارد دانشگاه تهران شد. در سالهاي 1347و 1355 مدرك فوق ليسانس و دكتري فلسفه را احراز كرد. عنوان تز دكتري وي « عقل ونفس در فلسفه افلوطين و تاثير آن در حكمت اسلامي» بوده است. خاطرات و وقايع تحصيل : از وقايع مهم روزگار تحصيل غلامرضا اعواني سفر به لبنان و آشنا شدن با استادان مهمي در فلسفه از جمله چارلز اسكات و ماجد فخري و پوچتي بوده است. فعاليتهاي ضمن تحصيل : غلامرضا اعواني درحين تحصيل در مقطع دكتراي در دانشگاه تهران، ( از سالهاي 1347)، به تدريس در دانشگاه ملي ايران( شهيد بهشتي) ( از سال 1348) مي پرداخت. استادان و مربيان : برخي از استادان غلامرضا اعواني در دانشگاه آمريكايي بيروت عبارت بودند از چارلز اسكات، ماجد فخري، پوچتي، صادق العظم. در دانشگاه تهران نيز وي از استاداني چون دكتر سيد حسين نصر، دكتر سيد احمد فرديدو دكتر مهدوي دامغاني بهره برد. آرا و گرايشهاي خاص : غلامرضا اعواني درزمينه فلسفه اسلامي بيشتر به تصحيح آثار فلسفي و كلامي كساني چون حاتم رازي و خواجه نصير الدين طوسي علاقمند است. وي در زمينه فلسفه غرب به فلسفه افلوطين و نيز كانت علاقمند است و به مطابقت و مقايسه آنها با فلاسفه مسلمان مي پردازد. جوائز و نشانها : غلامرضا اعواني برگزيده همايش طرح سپاس درسال 86 در فرهنگسراي سينا مي باشد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 ترجكه تاريخ فلسفه ويژگي اثر : كتاب تاريخ فلسفه اثر فردريك كاپلستون درباره شرح احوال فيلسوفان غرب و سير تكامل انديشه فلسفي آنها مي باشد كه توسط دكتر اعواني به فارسي ترجمه شده است. 2 ترجمه گزيده اي از اشعار عرفاني ويژگي اثر : به زبان انگليسي 3 تصحيح النبوئه ويژگي اثر : كتاب النبوئه اثر حاتم رازي اثري است درباره فلسفه و كلام اسلامي كه دكتر غلامرضا اعواني آن را تصحيح و منتشر كرده است. 4 تصحيح وجه دين ناصري 5 فرهنگ فلسفي 6 مجموعه مقالات حكمت ونصر معنوي ويژگي اثر : دكتر غلامرضا اعواني مجموعه مقالاتي تحت عنوان حكمت و هنر معنوي را پيرامون معني هنر در جهان اسلامي و ديدگاههاي زببا شناسانه هنر اسلامي و فلسفه هنر مربوط به آن را منتشر كرده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد سوم)

احسان اشراقي در سال 1307در قزوين بدنيا آمد.ايشان داراي دكتراي تخصّصي تاريخ از دانشگاه تهران است. وي هم اكنون عضو پيوسته فرهنگستان علوم و استاد تاريخ دانشگاه تهران مي باشد. گروه : علوم انساني رشته : تاريخ تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي احسان اشراقي به قرار زير است: كارشناسي رشته تاريخ و جغرافيا از دانشگاه تهران در سال 1328 كارشناسي ارشد رشته تاريخ و علوم اجتماعي از دانشگاه تهران در سال 1341 دكتراي رشته تاريخ از دانشگاه تهران در سال 1348 همسر و فرزندان : دكتر احسان اشراقي متاهل و داراي يك فرزند مي باشد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سوابق مديريتي و اجرايي دكتر احسان اشراقي به قرار زير است: مديريت گروه آموزش تاريخ دانشگاه تهران بمدت بيست سال معاونت آموزشي داانشكده ادبيات و علوم انساني در دانشگاه تهران بمدت دو سال عضو پيوسته فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران فعاليتهاي آموزشي : احسان اشراقي عضو هيئت علمي دانشگاه تهران مي باشد .ايشان بمدت 50 سال است كه در مراكز دانشگاهي و موسسات آموزش عالي به امر تدريس فعاليت دارد. جوائز و نشانها : جوايز و نشانهاي دريافتي احسان اشراقي به قرار زير است: استاد ممتاز دانشكده ادبيات دانشگاه تهران جشن بزرگداشت و تكريم دكتر اشراقي در قزوين در سال 1380 به علت پژوهشهاي علمي و فرهنگي درباره شهر مذكور چگونگي عرضه آثار : - ارائه 50 مقاله در زمينه تاريخي - تاليف شش كتاب تاريخي - داراي سه ترجمه ( ترجمه يك كتاب از زبان فرانسوي) - ايراد سخنراني در خارج از كشور در كشورهايي همچون فرانسه،انگليس،آلمان ،گرجستان و غيره -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 بيهقي تصويرگر زمان ويژگي اثر : مولف: محمدبن حسن بيهقي، احسان اشراقي (مترجم) ناشر: سخن - 1381 2 تاريخ جهان آراي عباسي ويژگي اثر : مولف: محمدطاهرحسين وحيدقزويني، احسان اشراقي (مترجم)، سيدسعيد ميرمحمدصادق (مترجم) ناشر: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - 1383 3 خلاصه التواريخ ويژگي اثر : مولف: احمدبن حسين منشي قمي، احسان اشراقي (مترجم) ناشر: دانشگاه تهران - 1383

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1283 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. وى در رشته حقوق و علوم سیاسى مدرك لیسانس و از دانشگاه پاریس دكترى گرفت. استاد حقوق ادارى و اقتصاد در دانشكده‏ى حقوق بود. از آثار وى: «جزوه اقتصاد سال اول دانشكده‏ى حقوق»؛ «حقوق ادارى».[1] استاد، محقق. تولد: 1258، كرمانشاه. درگذشت: تیر 1374، آمریكا. كریم سنجابى پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى در زادگاهش، در دارالفنون ادامه‏ى تحصیل داد و سپس از دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران فارغ‏التحصیل گردید. آنگاه براى ادامه‏ى تحصیل به فرانسه رفت و در رشته‏ى حقوق اقتصاد دكترى (رساله‏ى او به زبان فرانسوى درباره‏ى اصطلاحات ارضى بود كه در سال 1313 نوشته شده است) گرفت. پس از بازگشت به ایران (پس از اخذ مدرك دكترى) در دانشكده‏ى حقوق به تدریس پرداخت و سال‏ها استاد رشته‏ى حقوق ادارى بود. دكتر كریم سنجابى در دوره‏ى 26 مجلس شوراى ملى از طرف مردم كرمانشاه به نمایندگى مجلس انتخاب شد. دكتر محمد مصدق در روز 12 اردیبهشت سال 1330 هیئت دولت خود را تشكیل داد و به مجلس شوراى ملى معرفى نمود. دكتر كریم سنجابى در این كابینه به وزارت فرهنگ منصوب شد. این هیئت دولت مدت نه ماه بر سر كار بود. دكتر مصدق در 5 دى ماه همان سال به ترمیم هیئت دولت اقدام و دكتر محمود حسابى به جاى دكتر سنجابى وارد هیئت دولت شد. دكتر كریم سنجابى از اعضاى جبهه‏ى ملى بود. در خلع ید از شركت نفت سابق و ملى شدن صنعت نفت فعالیت داشت. پس از كودتاى 28 مرداد سال 1332 همراه با دیگران دستگیر و بازداشت شد. علاوه بر این دستگیرى، وى چند بار دیگر نیز به زندان افتاد. وى در ابتداى دوره‏ى دوم فعالیت خود حزب میهن را تأسیس كرد و بعد به همراهى چند تن دیگر حزب ایران را به وجود آورد. از جمله آثار او كتابى است به نام امیدها و ناامیدیى‏ها (لندن، 1369) كه حاوى خاطرات اوست. از آثار دیگر او است: جزوه‏ى اقتصاد سال اول دانشكده‏ى حقوق (1321)؛ حقوق ادارى (1334). در اوج تظاهرات مردم در انقلاب اسلامى به دكتر كریم سنجابى پیشنهاد تشكیل هیئت دولت و عضویت در هیئت دولت و ریاست شوراى سلطنت داده شد كه از پذیرش آنها خوددارى كرد. در همان زمان كریم سنجابى دستگیر و به زندان افتاد كه در آذر سال 1357 از زندان آزاد شد و به تجدید حیات جبهه‏ى ملى اقدام كرد. پس از انقلاب اسلامى، دكتر كریم سنجابى در دولت موقت مهندس مهدى بازرگان مدتى عهده‏دار وزارت امور خارجه بود. وزیر، وكیل مجلس، استاد دانشگاه عضو و رئیس جبهه ملى، مخالف محمدرضا پهلوى. در 1283 در كرمانشاه تولد یافت. پدرش قاسم‏خان سردار ناصر رئیس ایل سنجابى بود كه مدتها در دوران سلطنت رضاشاه در زندان و تبعید به سر مى‏برد. سنجابى پس از اتمام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد مدرسه‏ى حقوق تهران شد و از مدرسه‏ى مزبور لیسانس ادارى گرفت و جزء اولین دسته محصلین دولتى به اروپا اعزام شد و در پاریس ادامه‏ى تحصیل داد و دكتراى حقوق دریافت نمود. پس از ورود به ایران، در 1313 به دانشیارى دانشكده جدیدالتاسیس حقوق و علوم سیاسى انتخاب شد. پس از 5 سال به مقام استادى و تدریس در دانشگاه رسید و بعد با حفظ سمت، به خدمت در وزارت معارف درآمد و مشاغلى در آن وزارتخانه پست سرگذاشت. چندى كفیل دبیرستان دارائى، مدتى كفیل ریاست آموزش متوسطه و زمانى ریاست اداره‏ى آموزش عالى را داشت. در 1321 به معاونت دانشكده‏ى حقوق و در 1325 به ریاست دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصادى با راى استادان انتخاب گردید. از 1328 كه موضوع ملى شدن صنعت نفت مورد توجه قرار گرفته و نطفه‏ى جبهه ملى بسته شد، سنجابى عضویت جبهه را پذیرفت و از اعضاى فعالى جبهه گردید. در 1330 كه مصدق ماموریت اداره‏ى امور كشور را بر عهده گرفت، او را به سمت وزیر فرهنگ معرفى كرد. سنجابى یك سال مقام وزارت داشت، نه تنها قدمى براى فرهنگ كشور برنداشت، بلكه اوضاع آشفته‏ى آن وزارتخانه را آشفته‏تر كرد و سرانجام آنجا را ترك نمود. در 1331 به هنگام طرح مسئله‏ى ملى شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه، در معیت مصدق به آنجا رفت و قاضى اختصاصى ایران بود. در انتخابات دوره‏ى هفدهم، از كرمانشاه به وكالت مجلس انتخاب شد و عضویت فراكسیون جبهه ملى را داشت. پس از سقوط مصدق، وى تحت تعقیب قرار گرفت، مدتها به حالت اختفاء مى‏زیست، سرانجام به شفاعت حشمت‏الدوله والاتبار كه نفوذى فوق‏العاده بر شاه داشت، خود را معرفى نمود و همان روز آزاد شد و كرسى استادى دانشكده‏ى حقوق را مجددا به او دادند. سنجابى تا سال 1342 فعالیتى نداشت و اساسا با سایر اعضاى جبهه ملى حشر و نشر نمى‏نمود، ولى از آن سال به بعد وارد مبارزات سیاسى شد. گاهى پنهان و زمانى آشكار به مبارزه ادامه مى‏داد و در جلسات جبهه ملى شركت مى‏نمود. چند بار مورد تعرض واقع شد، چندى در زندان به سر برد و مدتى تحت‏نظر بود تا اینكه در 1357 رهبر جبهه ملى ایران شد و مبارزه‏ى جبهه ملى علیه شاه و رژیم را او علنى ساخت. در آن سال فعالیتى چشمگیر داشت و معتقد بود شاه باید سلطنت كند نه حكومت. چندى سفر به خارج نمود. در آبان‏ماه چند روزى طبق ماده‏ى پنج حكومت نظامى بازداشت شد. چند جلسه طولانى ملاقات با سپهبد مقدم رئیس ساواك داشت، سرانجام روزى به اتفاق او به دیدار شاه رفتند، بنا به نوشته‏ى شاه، او دست شاه را بوسیده و از اعمال گذشته‏ى خویش اظهار ندامت كرده و شاه تكلیف نخست‏وزیرى به او مى‏كند كه موكول به مطالعه و پاسخ مى‏شود ولى جو زمان اجازه‏ى قبول چنین سمتى را كه صمیمانه خواستار آن بود، نداد. سنجابى مردى كم‏استعداد و استادى كم‏سواد بود. هیچگونه تحقیق علمى در كار خود نكرد. چهل سال تدریس حقوق ادارى با او بود، هرگز نخواست كتابى در این زمینه با پیشرفتهاى روز تهیه كند. چند صفحه جزوه‏ى ناقص را به صورت فتوكپى بین دانشجویان تقسیم مى‏كرد. وى در اواخر عمر خاطرات خود را به رشته تحریر درآورد و آن را انتشار داد. در 1375 در اروپا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 840 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به حسین. در روزگار شاهرخ میرزا، به خاطر سرودن یك بیت شعر مورد تكفیر حنفیان هرات واقع شد اما، چیزى بر او ثابت نشد. وى در خوارزم به زخم تیغ طایفه‏اى سپاه ازبك كشته شد و در كنار قبر استادش، خواجه ابوالوفا دفن شد. از آثار وى: «جواهر الاسرار و ظواهر الانوار»، شرحى بر «مثنوى» مولوى؛ «شرح قصیده برده»، به تركى خوارزمى؛ «كنز الحقایق»؛ «دیوان» اشعار، در بر گیرنده غزلیات و قصایدى در مدح ائمه (ع).

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

كاميار عابدي متولد سال 1347 ، از اديبان و سخن شناسان برجسته معاصرمي باشد .ايشان از سال هاي پاياني دهه 1360 ضمن اشتغال به كار معلمي و همكاري با مطبوعات ،به نقد و پژوهش ادبي روي آورده است . عمده توجه وي به شعر فارسي از اواخر دوره قاجار « دوره هاي بيداري و مشروطه » تا امروز است از اين اديب و پژوهشگر تاكنون كتابهاي : 1.از مصاحبت آفتاب ( درباره شعر سهراب سپهري ) 1375 2.به ياد ميهن ( درباره شعر ملک الشعرا بهار ) 1376 3.در زلال شعر (درباره شعر هـ . ا . سايه ) 1377 4.تنهاتر از يک برگ ( درباره شعر فروغ فرخزاد + برگزيده اشعار ) 1377 5.تپش سايه دوست ( درباره زندگي سهراب سپهري ) 1377 6.ترنّم غزل ( درباره شعر سيمين بهبهاني ) 1379 7.شبان بزرگ اميد ( درباره شعر سياوش کسرايي ) 1379 8.صور اسرافيل و علي‌اکبر دهخدا ( يک بررسي تاريخي و ادبي ) 1379 9.با ترانه باران ( درباره شعر گلچين گيلاني ) 1379 10.زمزمه‌اي براي ابّديت ( بيژن جلالي، شعرهايش و دلِ ما ) 1379 11.تصويرها و توصيف‌ها درشعر معاصر (با محمدرضا برزگر خالقي ) 1379 12.جستجوي گل شيدايي ( شعر شيراز و منصور اوجي ) 1380 13.به‌رغم پنجره‌هاي بسته ( شعر معاصر زنان )1381 14.در جستجوي شعر ( برگزيده بررسي‌هاي ادبي ) 1381 15.در روشني باران‌ها ( تحليل و بررسي آثار م .سرشک ) 1381 و بيش از يكصد مقاله ي تحليلي و تحقيقي از ايشان در مجله هايي چون ادبستان ، رشد ادب فارسي ، كتاب ماه ، جهان كتاب ، آينده ، گيله وا ، چيستا و هستي به چاپ رسيده است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن کریم

ابوالفضل بهرام پور از قرآن پژوهان کوشاي معاصر است که از سالهاي پيش از انقلاب در تاليف کتب درسي با شادروانان شهيد آيت الله محمد حسين بهشتي و شهيد باهنر در زمينه ي مسائل قرآني و ديني همکاري داشته است . کوشش و هدف اعلاي ايشان ناظر به آسان سازي فهم قرآن براي عامه ي مردم است . داراي تحصيلات حوزوي و دانشگاهي ( فوق ليسانس ادبيات و علوم قرآني از دانشگاه تهران ) است . ايشان يک سلسله تفسيرهاي تک سوره اي آموزشي کم حجم دارد . از جمله ي سوره ي محمد ، سوره ي فتح ، سوره ي حجرات ، سوره ي « ق » ، سوره ي ابراهيم ، سوره ي ملک ، سوره ي جمعه ، سوره ي منافقون و سوره ي حجر . اين آثار به نحوي تدوين شده که علاوه بر قابليت مطالعه ي فردي ، جنبه ي درسي و خودآموزي هم دارد . در هر بخش ، اول لغتها ، سپس ترجمه ي آيات و بعد از آن تفسير و برداشتها ، و در آخر بعضي ريزه کاريهاي لفظي و نکات زباني و ادبي به دست داده شده است . اثر قرآن پژوهي ديگر او روش روخواني قرآن است . کتاب ديگر ، روش تدريس ترجمه ي تفسيي قرآن است . اثر ديگر تفسير سوره ي يس است . ديگر تفسير نسيم حيات که تفسير جزء سي ام است . فهرست آثار چاپ شده يا در دست تدوين ايشان در پايان ترجمه آمده است .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن کریم

عنوان : دکتر ابوالقاسم امامي آقاي دکتر ابوالقاسم امامي از فضلاي کم کار اما گزيده کار و دقيق النظر امروز ايران است و در ادبيت و عربيت و اغلب دانش ها و معارف اسلامي ، هم در حوزه و هم در دانشگاه ، به مدارج والاي علمي دست يافته است . او متولد بيست و سوم دي ماه 1313 ش در روستاي گز ( وابسته به بندر گز ، جزو استان گلستان امروز ) است . پدرش اهل علم و از شاگردان مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني بود . تا سال 1328 تحصيلات ابتدايي را در گز و بندر گز به پايان رساند . سپس بر وفق علاقه و ارشاد پدر ، به تحصيلات حوزوي ( در بهشهر ، گرگان ، و سرانجام و بيش از همه در مشهد ) روي آورد ، و استادان فرزانه اي داشت از جمله اديب نيشابوري ، و ميرزا جواد آقا تهراني . مدتي کوتاه نيز به حوزه ي علميه ي قم رفت و سپس به تهران آمد . در سال 1339 از کسوت روحاني بيرون آمد و تحصيلات دانشگاهي جديد را در پيش گرفت . يک چند با مجله ي عربي الاخاء همکاري داشت . پس از طي دوره ي ليسانس حقوق سياسي ( 1348 ) در دانشگاه تهران ، دوره ي فوق ليسانس زبان و ادبيات عربي را با احراز رتبه ي اول گذراند ( 1351 ) و دوره ي دکتري در رشته ي فرهنگ عربي و علوم قرآني را با نگارش رساله اي به نام تصحيح و تحقيق در متن تجارب الامم ، نيز تاليف رساله اي در زندگينامه و کارنامه ي ابوعلي مسکويه در دانشکده ي ادبيات و از سال 1360 در دانشکده ي الهيات همان دانشگاه به تدريس پرداخت . از سال 1355 تا 1369 ( که بازنشسته شد ) ، از سر ويراستاران و صاحب نظران مسائل کتاب و نشر در انتشارات صدا و سيما ( سروش ) بود . از سال 1371 به عضويت هيئت علمي دانشکده ي الهيات و ادبيات عرب دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد کرج ، در گروه علوم قرآن و حديث درآمد . همچنين با بعضي نهادهاي علمي ـ انتشاراتي نظير دفتر نشر ميراث مکتوب و انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، همچنان ، و به موازت کار تدريس و مسئوليت دانشگاهي همکاري دارد . مقالات علمي بسياري به عربي و فارسي نوشته است . آثار کتابي چاپ شده يا در دست چاپ ايشان از اين قرار است : 1 ـ ترجمه ي قرآن کريم که به توصيف اجمالي آن مي پردازيم ( چاپ اول ، نگار ، 1370 ؛ چاپ دوم ، اسوه ، 1378 ) 2 ـ تصحيح متن عربي تجارب الامم اثر هفت جلدي ابوعلي مسکويه ( مشکويه رازي ) که دو جلد آن ( سروش ، 1366 ) منتشر شده و کار بر روي باقي مجلدات ادامه دارد . 3 ـ ترجمه ي تجارب الامم پيش گفته ( جلد اول ، سروش ، 1369 ) 4 ـ تصحيح ترتيب السعادات ، اثر مسکويه ( آماده ي چاپ ) 5 ـ رسائل پراکنده ي مسکويه ( نزديک به پايان ) 6 ـ رساله فيماهيه العدل ( آماده ي چاپ ) 7 ـ تصحيح متن الفوز الاصغر ( آماده ي چاپ ) 8 ـ تصحيح کيمياي سعادت ( که ترجمه اي است از طهاره الاعراق / تهذيب الاخلاق اثر ابوعلي مسکويه ، به قلم ميرزا ابوطالب زنجاني . چاپ تهران ، انتشارات نقطه با همکاري « ميراث مکتوب » ، 1375 ) 9 ـ تصحيح و ترجمه ي ديوان امام علي ( تهران ، اسوه ، 1370 ، 1373 ) .

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع :

آقا ميرزا محمد باقر چهار سوقي اصفهاني مشهور به « صاحب روضات » عالم فاضل مجتهد، اديب و محقق رجالي برجسته از علماي بزرگ شيعه در قرن سيزدهم فرزند عالم برجسته حاج ميرزا زين العابدين موسوي خوانساري ( مدفون در تكيه شيخ محمد تقي رازي ) مي¬باشد. اين عالم بزرگوار در خوانسار متولد شد و تحصيلات خود را در اصفهان نزد علماي بزرگي چون سيد محمد شهشهاني، سيد صدرالدين عاملي ، شيخ محمد تقي رازي ( صاحب حاشيه)، سيد محمد باقر حجت الاسلام، حاج محمد ابراهيم كلباسي و ... انجام داد. در نجف اشرف از بزرگاني چون سيد ابراهيم قزويني كسب علم نمود و از بزرگاني چون شيخ محمد كاشف الغطاء و ... اجازه دريافت نمود. پس از بازگشت به اصفهان به تدريس ، تحقيق ، تأليف و عبادت روزگار سپري نمود. در عهد خود مرجعيت قضا و فتوي را داشت و در مسجدي كه در محله چهارسوق به نام وي نام گذاري شد امام جماعت بود. در تقوي و دیانت مورد تأييد تمامي علما و مردم زمانش بود. در مقامات عرفاني او آورده اند ظل السلطان مي خواست مالي را به آقا ميرزا محمد باقر واگذار كند، صاحب روضات گفته بود قريه توكل آباد من براي كفاف مخارج خود و خاندانم كافي است. ظل السلطان ابتدا تصور مي¬كرد كه واقعا توكل آباد يكي از روستاهاي آباد اصفهان است وقتي پرس و جو كرد فهميد كه مقصود او توكل به خداوند است. ايشان در شب دوشنبه 9 جمادي الاول 1313 هـ . ق در گذشت و بنا بر وصيتش در تخت فولاد در جوار قبر ميرزا حسين خان كشيكچي به خاك سپرده شد. به جهت احترام و تجليل از مقام برجسته وي به همت ميرزا سليمان خان ركن الملك و فرزندان اين عالم بزرگوار بعقه اي بر سر قبرش بنا گرديد. تأليفات ايشان عبارتند از: احسن العطيه يا شرح برالفيه ، تسليه الاخوان، حاشيه بر شرح لعمه، حاشيه بر قوانين، رساله در ضروريات دين، رساله در شرح حديث حي ، رساله در امر به معروف و نهي از منكر، رساله عمليه، قصايد عربي و فارسي در مدح و فضيلت اهلبيت پيغمبر، مجالسي در مصائب حضرت سيد الشهداء و كتابهاي ارزشمند بسيار ديگر. او تالیفات چندى در فقه، اصول و كلام دارد. از جمله: «روضات الجنات»، در احوال علما و سادات؛ «احسن العطیه» در شرح «الالفیه» شهید اول؛ «تسلیه الاحزان» فارسى، در مصیبت؛ حاشیه بر «شرح لمعه »؛ «ارجوزه»، در اصول فقه؛ «اقسام اسباب البلایا النازله فى هذه الدنیا على الشقى و السعید»؛ «تفصیل ضروریات الدین و المذهب»؛ «حاشیه‏ى قوانین الاصول»؛ «قرةالعین و سرور النشاتین»؛ «رساله عملیه»؛ «رساله فى الامر بالمعروف و نهى عن المنكر». مشهورترين كتاب ايشان « روضات الجنات في احوال العلماء و السادات » به عربي است كه بيش از ده سال از عمر خويش را مشغول تحقيق و تأليف اين كتاب ارزشمند نموده است. اين كتاب از كتاب هاي رجال شناسي بسيار محققانه و عميق بوده و مورد استفاده بسياري از محققين و رجال شناسان قرار گرفته و بسياري ازبزرگان حواشي و فهرست ها بر اين كتاب نموده اند. شهرت اين كتاب به حدي بود كه پس از درگذشت اين عالم بزرگوار به مرور زمان اين خاندان به « صاحب روضات » و فرزندان بزرگوارش به « سادات روضاتي» معروف گشتند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 20 منبع :

«دافنه دوموريه» داستان سرا، تذكره نويس و نمايشنامه نويس انگليسى است كه به واسطه رمان هاى عاشقانه پرتعليقش صاحب شهرت است. «دوموريه» را بسيارى با رمان مشهور «ربه كا» مى شناسند كه بلافاصله پس از انتشار توسط «اورسن ولز» در يك برنامه راديويى اجرا شد و يك سال بعد به دست كارگردان بى بديل دنياى سينما «آلفرد هيچكاك» به تصوير كشيده شد. «ربه كا» به زعم اغلب اديبان مشهورترين، بهترين و آخرين رمانى است كه با الهام از رمان «جين اير» شارلوت برونته پديد آمده است. «دافنه دوموريه» Daphne du Maurier در سيزدهم ماه مه ۱۹۰۷ در خانواده اى هنرمند در لندن متولد شد. پدرش «سرجرالد دوموريه» بازيگردانى مشهور و فرزند «جورج دوموريه» كاريكاتوريست نامى بريتانيا بود. «دوموريه» بعدها بسيارى از آثار خود را با الهام از اجداد و ساير اعضاى خانواده اش خلق كرد. رمان «مارى آن» و «شيشه گر» از اين دسته اند. او رمان «جرالد» را با الهام از شخصيت پدرش به رشته تحرير درآورد. دوران كودكى «دوموريه» در خانواده اى طى شده كه از دوستى با اديبان برجسته اى چون «ادگار والاس» و «جى ام بارى» بهره مند بود و بدين ترتيب او از همان دوران نوجوانى قلم به دست گرفت. اولين اثر مكتوب او داستانى كوتاه بود كه به دست عمويش كه سردبيرى مجله اى را بر عهده داشت به چاپ رسيد. «دوموريه» تحصيلات ابتدايى خود را در شهرهاى مختلفى چون لندن؛ مودون و پاريس گذراند. او كه كتابخوانى مشتاق بود، بيش از هر چيز با تصور عوالم خيالى داستان ها به وجد مى آمد و در خيال پردازى آنچنان پيش رفت كه براى خود شخصيتى ثانوى و مردانه نيز ساخته بود. شايد به همين دليل است كه اكثر راويان آثار او را مردان تشكيل مى دهند. او اولين رمانش را در سال ۱۹۳۱ منتشر كرد و رمان بعدى او درباره قاچاقچيان در قالبى تاريخى به نگارش درآمد و پس از مدتى امتياز آن را براى ساخت فيلمى به همين نام به كارگردانى آلفرد هيچكاك فروخت. پس از اين همكارى بود كه هيچكاك به آثار او علاقه مند شد و بعدها با الهام از يكى از داستان هاى كوتاه «دوموريه» فيلم سينمايى «كلاغ ها» The Birds را به روى پرده برد. «دوموريه» در سال ۱۹۳۲ با درجه دارى به نام «كلنل فردريك برونينگ» ازدواج كرد كه به واسطه خدمات ارزنده اش در خلال جنگ جهانى دوم به مقام شواليه اى نائل آمده بود. زندگى مشترك اين دو تا آخر عمر «كلنل برونينگ» به مدت ۳۳ سال در خوشى و آرامش سپرى شد. «دوموريه» پس از مرگ شوهرش به سال ۱۹۶۵ هيچ گاه ازدواج نكرد. او كه در سال ۱۹۶۹ با لقب بانوى ادبيات انگلستان خوانده مى شد به ۱۹ آوريل سال ۱۹۸۹ ديده از جهان فروبست. خاطرات مكتوب او پس از مرگش تحت عنوان «كورن وال سحرآميز» Enchanted Cornwall به چاپ رسيد. «كورن وال» نام ساحلى است كه اكثر داستان هاى «دوموريه» در آنجا اتفاق مى افتد؛ ساحلى در ناحيه غربى انگلستان كه هواى توفانى و وحشى آن الهام بخش «دوموريه» در خلق بسيارى از رمان ها و داستان هاى كوتاهش از جمله «ربه كا» بوده است. او در وصف «كورن وال» مى گويد: «مكانى براى آزادانه نوشتن، قدم زدن، مبهوت شدن و تنها بودن.» «دوموريه» چنين قضايى را عاشقانه دوست مى داشت و بى دليل نيست كه او ۲۵ سال از عمر خود را در خانه اى رو به دريا گذراند، همان خانه اى كه در رمان تاريخى «ژنرال پادشاه» توصيف شده است. و اما شاهكار «دوموريه» رمان «ربه كا» كه در سال ۱۹۳۸ پديد آمد. جمله آغازين اين رمان به يكى از به يادماندنى ترين جملات ادبيات قرن بيستم بدل شد. «ديشب در خواب ديدم كه دوباره به مندرلى رفته ام.» قهرمان داستان زن جوان و ترسويى است. همسر سابق اين مرد ثروتمند «ربه كا» نام دارد و طى اتفاقات نامعلومى از دنيا رفته است و پس از او خانه زير سلطه خدمتكار خانه «خانم دانور» اداره مى شود. با انتشار اين رمان «اورسن ولز» آن را در قالب نمايشنامه اى راديويى اجرا كرد و خود نقش «ماكسيم دووينته» و «مارگارت سالاوان» نقش همسر دوم او را بازى مى كند. پس از اجراى اين نمايشنامه «ديويد سلزينك» تهيه كننده برنامه متن نمايشنامه را براى «آلفرد هيچكاك» فرستاد و در نامه اى نوشت: «اگر در به تصوير كشيدن اين رمان به اندازه من به متن متعهد باشى در سينما هم مانند راديو موفق خواهد شد.» «دوموريه» در كنار خلق رمان هايش ، نمايشنامه، زندگينامه و داستان هاى كوتاه متعددى پديد آورد كه از جمله آنها مى توان به زندگينامه «فرانسيس بيكن» اتوبيوگرافى به نام «دردهاى فزاينده» Growing Pains ، داستان كوتاه «استخر» و «بعد از نيمه شب هرگز» اشاره كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : سوئیس   -   قرن : 20 منبع :

«ماكس فريش» نمايشنامه نويس و داستان سراى سوئيسى است كه قبل از آنكه با نمايشنامه «وقتى جنگ تمام شد» در سال ۱۹۴۹ به شهرت برسد، آرشيتكتى موفق بود. او اولين آثار ادبى خود را در دهه ۳۰ خلق كرد و در آنها بيشتر به نقد مقوله هايى چون «اصول نازيسم» و همچنين جنايات پس از جنگ پرداخت و در آثار متاخرش به طرح سئوالات وجودى همچون هويت و آزادى شخصى اهتمام ورزيد. در ميان آثار «فريش» كه او را بيشتر يك نمايشنامه نويس مى شناسند مى توان به نمايشنامه مشهور «آندورا» اشاره كرد. درباره رمان هاى او نظرات مختلفى وجود دارد اما آنچه بيش از هر نكته ديگرى به چشم مى خورد، تفاوت بين جهان نويسنده اين رمان ها و تعبير خواننده ها است. «ماكس فريش» Max Frish در ۱۰ ماه مه ۱۹۱۵ در شهر زوريخ از پدرى معمار به نام «فرانس فريش» و «كارولينا بتينا» همسرش به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتى او به پايان نرسيده بود كه از شدت علاقه به ادبيات، نمايشنامه نويسى را آغاز كرد. او در سال ۱۹۳۰ به تحصيل در ادبيات آلمانى و تاريخ هنر در دانشگاه زوريخ پرداخت و با مرگ پدرش براى تامين معاش به روزنامه نگارى روى آورد. او به عنوان خبرنگار آزاد براى روزنامه هاى «زوريخ زيتونگ» و «زوريخ ايلاستريرتن» مشغول به كار شد و در حوزه هاى گردشگرى و مقالات ورزشى به فعاليت پرداخت. اولين رمان او با عنوان «يورگ راينهارت» Jurg Rainhart در سال ۱۹۳۴ پديد آمد كه بعدها ويرايش دومى از آن در سال ۱۹۴۳ به چاپ رسيد. سال ۱۹۳۶ بود كه «فريش» تحصيل در رشته معمارى را آغاز كرد و در سال ۱۹۴۱ فارغ التحصيل شد. او با آغاز جنگ جهانى دوم مدتى در خدمت ارتش سوئيس بود كه خاطرات روزانه آن دوران بعدها در قالب مجموعه يادداشتى با عنوان «اوراقى از جانونى» به چاپ رسانيد. «فريش» در سال ۱۹۴۲ با «گرترود ماين برگ» ازدواج كرد و از او صاحب دو دختر و يك پسر شد. او در تمام اين مدت يعنى از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۴ از طريق معمارى امرارمعاش مى كرد. در سال ۱۹۴۴ «فريش» اولين نمايشنامه رسمى خود را به رشته تحرير درآورد و زندگى جديدى را آغاز كرد كه با خلق نمايشنامه هاى بعدى از جمله «وقتى جنگ تمام شد» به سال ۱۹۴۹ ادامه يافت. او اواخر دهه ۴۰ را به سفر در اروپا پرداخت و طى آن موفق به ملاقات با «برتولت برشت» شد و تحت تاثير مفاهيم حماسى تئاتر «برشت» قرار گرفت. با اين حال مواضع سياسى اين دو نويسنده كاملاً در تضاد بود و «فريش» در مقالات سياسى خود علناً به مخالفت با توتاليتاريانيسم و تمام اساس آن پرداخت. او دوستى خود با «برشت» را در قالب يك مجموعه خاطرات به نام «روزنگارى ها» و همچنين اثرى ديگر به نام «خاطراتى از برشت» روايت مى كند. او در سال ۱۹۴۶ نمايشنامه «ديوار چين» را در فضايى افسانه اى مى آفريند. با آغاز دهه ،۵۰ «فريش» يك سالى را با حمايت مالى راكفلر در ايالات متحده گذراند. او كه زندگى شخصى اش با شكست مواجه شده بود و در سال ۱۹۵۹ رسماً به جدايى انجاميد و در عين حال انتشار دومين رمانش «استيلر» Stiller با موفقيتى بزرگ همراه شده بود، ديگر تمامى زندگى خود را وقف نوشتن كرد. در اين دوران بود كه او تصميم به فروش دفتر مهندسى خود گرفت و تنها از راه نويسندگى به تامين معاش پرداخت. «هومو فابر» Homo Faber نام رمان بعدى است كه در سال ۱۹۵۷ منتشر شد و جزء مشهورترين رمان هاى او به شمار مى آيد. يك سال بعد «فريش» موفق به دريافت جايزه معتبر «جورج- باخنر» شد و در همان سال با نويسنده اى اتريشى به نام «اينگ بورگ باخمان» ملاقات كرد كه تا اوايل دهه ۶۰ اين رابطه ادامه داشت و در همان دوران بود كه نمايشنامه «آندورا» پديد آمد. «فريش» در سال ۱۹۶۵ به سوئيس بازگشت و سه سال بعد براى دومين بار ازدواج كرد كه ۱۱ سال دوام آورد. او در مقام يك مقاله نويس از بزرگان زمان خود محسوب مى شد تا بدانجا كه «هنرى كيسينجر» او را براى ناهار به كاخ سفيد دعوت كرد. «ماكس فريش» عاقبت در چهارم آوريل ۱۹۹۱ در سن ۸۰سالگى در زادگاه خود چشم از جهان فرو بست. او در يكى از مقالات اجتماعى خود كه در روزهاى آخر عمرش به چاپ رسيد مى نويسد: «آيا شما مردم واقعاً اطمينان داريد كه به نجات بشريت علاقه منديد در حالى كه اگر چشمانتان را باز كنيد ديگر هيچ يك از مردمى را كه زمانى مى شناختيد زنده نمى بينيد، اما هنوز هيچ قدمى برنداشته ايد.»

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

«تورنتون وايلدر» داستان سرا و نمايشنامه نويس برجسته آمريكايى است كه در سال ۱۹۳۸ با خلق نمايشنامه معروف خود «شهر ما» (Our Town) موفق به دريافت جايزه پوليتزر شد. او قبل از آن در سال ۱۹۲۷ رمانى جنجال برانگيز با عنوان «پل خليج سن لوئيس رى» (The Bridge of San Luis Rey) را به رشته تحرير درآورد كه به تقابل سرنوشت، عدالت و نوع پرستى مى پردازد. داستان سرنوشت پنج مسافرى است كه از روى پلى كه به استوارى شهرت دارد مى گذرند و ناگهان پل مى شكند و اين پنج نفر به خليج سقوط مى كنند. داستان حالتى روايت گونه دارد و كشيشى به نام «برادر جانيپر» راوى آن است كه سرنوشت تك تك اين قربانى ها را روايت مى كند و سعى در شرح عملكرد قدرت الهى در سرنوشت آدمى دارد. «تورنتون وايلدر» (Thornton Wilder) در ۳۰ آوريل ۱۸۹۷ در «ويسكانسين» ايالات متحده پا به عرصه هستى گذارد. پدرش روزنامه نگارى برجسته و ديپلماتى خوش نام بود كه در زمان تولد او سردبيرى روزنامه اى را بر عهده داشت. «وايلدر» ۹ساله بود كه پدرش به سركنسولى سفارت آمريكا در هنگ كنگ منصوب شد و همگى به اين كشور نقل مكان كردند اما تنها ۶ ماه بعد به همراه مادر، خواهر و برادرانش به آمريكا مراجعت كردند و پدر در هنگ كنگ ماندگار شد تا ۵ سال بعد كه همگى در شانگهاى چين دوباره به هم ملحق شدند. «وايلدر» يك سالى را در چين گذراند و سپس به زادگاه خود بازگشت. در سال ۱۹۱۵ به دانشگاه رفت و زبان هاى يونانى و رومى باستان را فراگرفت. او سپس به دانشگاه «ييل» (Yale) رفت و در آنجا بود كه اولين نمايشنامه اش با عنوان «شيپور نواخته خواهد شد» را نگاشت. با آغاز جنگ جهانى اول، «وايلدر» هشت ماهى را در گارد ساحلى خدمت كرد و سپس به دانشگاه بازگشت و در سال ۱۹۲۰ پس از اخذ مدرك ليسانس، راهى رم شد و به تحصيل در زمينه باستان شناسى روى آورد. مدتى بعد به آمريكا بازگشت و در كنار تدريس زبان فرانسه در يك مدرسه، نوشتن را ادامه داد. او در سال ۱۹۶۲ اولين نشان افتخار ملى ادبى را در مراسمى خاص در كاخ سفيد دريافت كرد. از آخرين رمان هاى او مى توان به «روز هشتم» به سال ۱۹۶۷ اشاره كرد. «تورنتون وايلدر» عاقبت در ۷ دسامبر ۱۹۷۵ چشم از جهان فروبست.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294/ 1292 ش)، طبیب، نویسنده و شاعر، متخلص به میر. در كازرون به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاهش به پایان برد و جهت ادامه‏ى تحصیل به تهران آمد و در رشته‏ى طب به تحصیل پرداخت. در 1317 ش موفق به اخذ درجه‏ى دكترا و در 1324 ش موفق به گرفتن تخصص در قسمت جراحى از دانشگاه تهران شد. سپس براى تكمیل فنون جراحى به اروپا و آمریكا رفت. پس از بازگشت به ایران سمت استادى كرسى جراحى دانشگاه شیراز را گرفت. از آثار وى: «پزشكى عملى»؛ «جراحى عمومى»؛ «قدیمترین یادداشت پزشكى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1355 -1286 ش)، روان پزشك، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم. در تفرش به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در مشهد و دارالفنون گذراند و در 1315 ش تحصیلات پزشكى خود را در دانشكده پزشكى لیون فرانسه به پایان رساند. اما به علت علاقه شخصى، به تحصیل در رشته‏ى روان پزشكى و پزشكى قانونى و همكارى با پروفسور باروك پرداخت. پس از بازگشت به ایران در بیمارستان روزبه تحت عنوان پزشك بیمارى‏هاى روانى مشغول خدمت شد. او همچنین بیمارستان میمنت را تأسیس كرد و تا پایان عمر به مداواى بیماران پرداخت. از آثارش: «تاریخ تكامل مراكز دماغى»؛ «تاریخ تكامل هیسترى یا بیمارى حمله‏ى از دیرگاهان تا امروز»؛ «جنون جوانى»؛ «روانشناسى پزشكى»؛ «قانون و جنون»؛ «روانپزشكى اجتماعى»، ترجمه‏ى حواشى؛ «خلاصه روانپزشكى»، با همكارى حسن بطحائى و مسعود میربهاء.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1362 -1296/ 1294 ش)، نویسنده، كارگردان و تهیه كننده. در تهران به دنیا آمد. وى ملقب به پدر سینماى ایران بود. پس از پایان تحصیلات متوسطه به آلمان سفر نمود و براى كسب اطلاعات بیشتر به استودیو «اوفا» رفت. او در رشته‏ى اقتصاد دكترا گرفت و همزمان در رشته‏ى روابط عمومى تلویزیون و سینما نیز به تحصیل ادامه داد. در 1324 ش عازم وین شد و با خرید فیلم‏هاى «دختر فرارى» و «زن سنگدل»، آنها را در استودیو سس فیلم تركیه دوبله كرد كه فیلم «دختر فرارى» اولین فیلم دوبله شده به فارسى بود. در 1325 ش به ایران بازگشت و میترا فیلم را تأسیس كرد و به كار دوبله‏ى فیلم‏هاى اروپایى مشغول شد. فعالیت در سینماى ایران را در 1327 ش با فیلم «طوفان زدگى» شورع كرد. وى پس از آن پارس فیلم را تأسیس نمود. سپس در همان سال فعالیت مستقل فیلم‏سازى را با فیلم «زندانى امیر» به عنوان كارگردان، نویسنده، فیلمبردار، تدوین‏گر و تهیه كننده آغاز كرد. كوشان در 1330 ش مدیریت مجله‏ى «عالم هنر» را به عهده گرفت. او تا 1348 ش رئیس اتحادیه‏ى صنایع فیلم ملى ایران بود. سرانجام در تهران درگذشت. از جمله فیلم‏هاى ساخته شده توسط وى: «شرمسار»؛ «گوهر شب چراغ»؛ «دندان افعى»؛ «مادر»؛ «حسین كرد». از جمله فیلم‏هایى كه وى تهیه كننده آنها بوده است: «واریته‏ى بهارى»؛ «دختر فرارى»؛ «طوفان زندگى»؛ «چشمه‏ى آب حیات». از تألیفات او: «امپراطورى ژاپن»؛ «نگاهى به اقتصاد ایران».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1292 ش)، ادیب و نویسنده. در تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى و متوسطه از دانشسراى عالى در رشته‏ى ادبیات فارسى با مدرك لیسانى فارغ‏التحصیل گردید. سپس وارد خدمت فرهنگ شد. وى در دوران خدمت عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله: دبیرى و بازرسى فنى، ریاست دبیرستان‏ها در شهرهاى همدان و تهران و كرمانشاه، مؤسس دبستان خاقانى، معاونت دارالفنون، بازرسى وزارت فرهنگ بود. از آثار وى: «انشاء ابتدایى مصور»؛ «بدیع و قافیه و عروض»، براى دوره‏ى دوم متوسطه؛ «دستور زبان»؛ «راهنماى امتحانات نهایى»؛ «فارسى و تاریخ ادبیات»؛ «فارسى و دستور زبان»؛ «منتخب نظم و نثر فارسى». سه كتاب اخیر با مشاركت چند تن از اساتید گروه ادبیات به چاپ رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1291 ش)، مترجم و نویسنده. وى پس از تحصیل دروه‏هاى مقدماتى به اخذ دكتراى حقوق موفق شد. پس از آن به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و مشاغل متعددى را عهده‏دار شد كه از آن جمله: وزارت كشور در كابینه‏ى منصور و هویدا و وزارت دادگسترى در كابینه‏ى هویدا. دكتر صدر در امر ترجمه دست داشت و با همكارى كاظم صدر، برادرش، كتاب «تاریخ سیاست خارجى ایران» را به فارسى ترجمه كرد. از دیگر آثار وى: «تأسیسات و سازمانهاى بین‏اللمل»؛ «چنبر مار»، ترجمه.[1] فرزند سید محسن صدرالاشراف، متولد 1291 ش است. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و دوره‏ى دانشكده را پایان داد. در 1314 از طرف دولت براى تكمیل تحصیلات تخصصى به اروپا رفت و از دانشگاه پاریس درجه‏ى دكترا گرفت و در 1318 به ایران بازگشت و به استخدام در وزارت كشور درآمد. پس از دو سال به وزارت امور خارجه انتقال یافت. چندى در تهران و چندى در خارج به سر برد. از مشاغل ابتدائى او رایزنى سفارت بلگراد و رایزنى سفارت اسپانیا بود. در 1327 زمانى كه هژیر به نخست‏وزیرى رسید، او را به ریاست دفتر خود برگزید. در كابینه‏هاى ساعد و منصورالملك هم داراى همان سمت بود. در 1329 به وزارت خارجه بازگشت. مدیر كل اداره عهود و حقوقى شد. در 1332 مدیركل سیاسى وزارت كشور گردید و در 1336 به معاونت پارلمانى و سیاسى آن وزارتخانه معرفى شد. یك سال بعد از معاونت وزارت كشور به معاونت وزارت امور خارجه انتقال یافت. تا سال 1339 در آن مقام بود تا به سمت سفیركبیر ایران در ژاپن تعیین و به آن كشور عزیمت نمود. قریب سه سال در ماموریت ژاپن بود تا به تهران احضار و به عضویت شوراى عالى وزارت خارجه منصوب شد. در 1342 در كابینه‏ى حسنعلى منصور، به سمت وزیر كشور معرفى گردید. در 1343 در كابینه‏ى امیرعباس هویدا داراى همان سمت بود. یك سال بعد در ترمیم كابینه ، شغل او تغیر كرد و به سمت وزارت دادگسترى تعیین شد. قریب چهار سال وزیر دادگسترى بود. بعد از وزارت دادگسترى جذب بخش خصوصى شد و در بانك بازرگانى و چند شركت وابسته به آن بانك، ریاست هیئت مدیره و مشاورى حقوقى را عهده‏دار بود. ضمنا با سمت استادى در دانشكده‏ى حقوق دانشگاه ملى تدریس مى‏نمود. وى كتبى چند در علم حقوق انتشار داد كه هم‏اكنون در دانشگاه تدریس مى‏شود. وفات او در شهریور 1379 در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. پس از تحصیل دوره‏هاى ابتدایى و متوسطه به فرانسه رفت و در دانشسراى آنجا به تصحیل پرداخت. پس از اخذ مدرك به ایران بازگشت. وى علاوه بر اشتغال به تألیف و ترجمه، به تدریس مباحث تعلیم و تربیت و روانشناسى در دبیرستان فلاحت (كشاورزى) مشغول شد. از آثار وى: «دستور آموزش براى دانشسراى مقدماتى»؛ «دستور تعلیم حساب مقدماتى»؛ «سفر هشتاد روزه بدور دنیا»، ترجمه؛ «كتاب فرانسه»، به مشاكرت وارسته.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 1300 ش)، نویسنده و شاعر. ملقب به صحاف‏باشى. مؤسس اولین سالن عمومى سینما در ایران بود و نخستین گام براى عمومى شدن سینما به وسیله‏ى وى آغاز شد. او در دارالفنون، زبان انگلیسى خوانده بود و سفرهاى دور و دراز زمینى و دریایى را به منظور تجارت، از حدود 1258 ش آغاز كرده بود. در یكى از این سفرها با دستگاه سینما توگراف آشنا شد و در بازگشت به ایران، در 1322 ق نخستین سالن عمومى سینما را دایر كرد. پس از مدتى به هندوستان رفت و در آنجا روزنامه‏ى «نامه‏ى وطن» را منتشر كرد. در پایان عمر به مشهد آمد و سكنى گزید. او در این شهر، مدتى سمت مترجمى قشون انگلیس را عهده‏دار بود و در ایام بیكارى به كار صحافى و پاكت‏سازى مى‏پرداخت. صحاف‏باشى در مشهد درگذشت و در باغ نادرى دفن شد. وى علاوه بر اینكه نخستین سالن سنیماى ایران را بنیاد نهاد، حمام نمره را نیز در تهران ایجاد كرد و دارالایتامى نیز بنا نمود و آن را وقف كرد. كارهاى نیك دیگرى نیز به او نسبت مى‏دهند. به گفته‏ى فرزندش، وى شعر نیز مى‏سرود و «دیوان» شعرى هم داشته و سه بار دور دنیا را گشته و حاصل این سفرها، «سفرنامه»اى است كه از وى بازمانده است. در «شرح حال رجال»، از شخصى به نام محد صحاف‏باشى یاد شده كه شرح احوال او با صاحب عنوان بسیار نزدیك است و ممكن است كه یكى باشند.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1339 -1282 ش)، نویسنده. وى از قضات وزارت دادگسترى بود. در طول بیش از سى سال خدمات قضایى و ثبتى متصدى امور مهمى بوده است. اثر وى «موانع اجراى عدالت در ایران» است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1279 ش)، شاعر و نویسنده. در تهران متولد شد. در دو رشته‏ى ادبیات و اقتصاد تحصیلات خود را به پایان رسانید و با زبانهاى عربى و فرانسه و انگلیسى آشنایى پیدا كرد در سال 1299 ش امتیاز روزنامه «اطلاعات» را گرفت و به نشر آن پرداخت. در سال 1304 ش بنگاه مربى را تاسیس و به تالیف و ترجمه و طبع و نشر كتاب پرداخت. چندى نیز سردبیر روزنامه «اتحاد» و پس از دو سال مدیر روزنامه «شفق سرخ» و چهار سال مدیر مجله‏ى «آموزش و پرورش» بود. سلیمى دبیر سازمان فرهنگى یونسكو در تهران بود و هم مدیریت مجله «یونسكو» را بر عهده داشت. و به سپاس خدمات فرهنگى به دریافت سه قطعه نشان علمى نائل آمد. از آثار وى: «راهنماى فرهنگ و اصلاح تعلیمات عمومى»؛ «زنان سخنور»؛ «گلهاى رنگارنگ»؛ «مهر جاوید»، شعر؛ «یاد نامه‏ى مولوى به مناسبت هفتصدمین سال».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : ایران در عهد باستان

(س ششم م)، نویسنده. وزیر انوشیروان بود، در ادبیات فارسى بارها به عنوان نمونه‏ى دانش و لیاقت و تقوى از او نام برده شده است. در مورد وى روایاتى است، از جمله این كه پادشاه هند شطرنجى نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار این بازى را كشف كرد و در مقابل بازى نرد را اختراع كرد. رساله‏اى به زبان پهلوى به نام «پند نامگ وزرگمهر بختگان»، (پندنامه‏ى بزرگمهر پسر بختگان)، به او منسوب است.[1] هرجا كه سخن از انوشیروان به میان مى‏آید نامى هم از وزیر او بزرگمهر برده مى‏شود. در منابع عربى و فارسى راجع به عقل و كیاست این وزیر سخن بسیار رفته است. و در ادبیات اسلامى هرگاه خواسته‏اند كه فرد اكمل و نمونه‏ى كامل از یك وزیر باتدبیر را نشان داده باشند، نام او را برده‏اند و حكایتها از دانایى او آورده‏اند. با همه‏ى این تشریفات و توصیفات با كمال تأسف هنوز شخصیت چنین مردى بر ما مجهول است. اما بنا به تحقیق خاورشناسان بزرگمهر نام شخص بخصوصى نبوده بلكه عنوان و نامى مقامى از مقامات كشور بوده است كه آن عنوان را در دوره‏ى ساسانى وزرگ فرمذار (بزرگ فرمذار) یعنى وزیر اعظم مى‏گفتند كه ظاهراً هم بزرگمهر یا بزرجمهر هم تصحیف عنوان بزرگ فرمذار بایستى باشد. این بزرگ فرمذار زمان انوشیروان را پسر سوخرا (زرمهر) دانسته‏اند و چون سوخرا ملقب به بختگان بود از این جهت بزرگمهر را نیز پسر بختگان نوشته‏اند. گویند كه بزرگمهر نخست مربى هرمزد پسر انوشیروان بود و سپس به كثرت دانایى او پى برده او را بركشید، و به مقام وزارت رسانید. در بعضى از نوشته‏هاى دوره‏ى اسلامى آمده است كه خسرو پرویز سرانجام بزرگمهر را بكشت.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1376 -1283 /1282 ش)، مدرس و نویسنده. در خانواده‏اى بازرگان‏پیشه و مشروطه‏خواه به دنیا آمد. پدرش فرزندانش را براى تحصیل به آلمان برد و آقا بزرگ پس از پایان آموزش مقدماتى و عالى در آلمان به ایران بازگشت و به كار نویسندگى و تدریس پرداخت. وى از دوستان نزدیك هدایت و مینوى بود. علوى در سال 1322 ش سردبیرى مجله‏ى «پیام نو» را به عهده گرفت. اما بعد از مدتى براى معالجه به اروپا رفت و به علت كودتاى 28 مرداد در اروپا ماندگار شد. علوى پس از پیروزى انقلاب به ایران آمد ولى پس از چندى از ایران خارج شد. وى استاد دانشگاه برلین بود كه پس از فراغت به پژوهش پرداخت و در برلن درگذشت. از آثار وى: الف- داستان: «دیو»؛ «چمدان»؛ «ورق پارهاى زندان»؛ «پنجاه و سه نفر»؛ «نامه‏ها»؛ «چشمهایش»؛ «میرزا»؛ «سالاریها». ب- ترجمه: «دوشیزه‏ى اورلئان»، شیللر؛ «كسب و كار خانم وارن»، برنارد شاو؛ «دوازده ماه»، ساموئل مارشاك؛ «مستنطق» پرستیلى؛ «حماسه‏ى ملى ایران»، نولدكه؛ «باغ آلبالو»، چخوف؛ «افسانه‏ى آفرینش هدایت»، از فارسى به آلمانى؛ «گلهاى آبى»، و انداوالیسلوسكایا؛ «دو فریفته»، لوپادوویسكى. ج- نقد و پژوهش: «صادق هدایت»، پیام نو؛ «ناصر خسرو مروزى قبادیانى»، پیام نو؛ «نقد شوهر آهو خانم اثر افغانى»، كاوه.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

فرزند میرزا عبداللَّه. عالم و فاضل و ادیب و نویسنده بوده، در سال 1106 وفات یافته. وى مؤلّف كتاب: «توصیف الوزراء» است كه آن را رجال میرزا حبیب اللَّه نیز گویند، در احوال وزارى دولت صفویّه. ظاهراً وى سید نور الدین حبیب اللَّه نسّابه اصفهانى است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حاج عبدالمحمد مؤدّب السلطان ایرانى پور علی زاده، ادیب فاضل، و شاعر و نویسنده و مورّخ، در اصفهان متولّد شده، و در این شهر مقدّمات علوم را آموخته، به مصر مهاجرت نموده و تا آخر عمر در آنجا ساكن بوده و از محترمین ایرانیان ساكن مصر به شمار مى‏رفته. روزنامه چهره نما را در آنجا مى‏نوشته و مدّت سى و دو سال مرتّباً انتشار داده است. در حدود سال 1291 متولّد، و در اوّل شعبان 1354 در قاهره وفات یافته، و هم در آنجا مدفون گردید. كتب زیر از تألیفات اوست: 1- احقاق الحق 2- امان التواریخ 3- پیدایش خطّ و خطاطان 4- زردشت باستانى و فلسفه او 5- فؤاد التواریخ.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دکتر جعفر مهراد در سال ۱۳۲۵ در شهر تبریز متولد شد . تحصیلات ابتدایی را در سال ۱۳۳۷ در دبستان و دبیرستان سعدی تبریز به پایان رسانید و برای گذراندن دوره متوسطه به دبیرستان امیرخیزی و سپس لقمان تبریز رفت و در سال ۱۳۴۴ دیپلم متوسطه را اخذ کرد. پس از فراغت از تحصیلات متوسطه در رشته جغرافیای دانشگاه تبریز پذیرفته شد و دانشنامه کارشناسی جغرافیا را در سال ۱۳۴۸ کسب کرد . از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ به مدت ۲ سال خدمت نظام وظیفه را به انجام رسانید و در سال ۱۳۵۰ برای ادامه تحصیل در دوره کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و توسعه روستائی به کشور انگلستان عزیمت نمود . سوابق: در مراجعت از انگلستان در سال ۱۳۵۱ در دوره کارشناسی ارشد رشته علوم کتابداری دانشگاه تهران پذیرفته شد . در فاصله سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۳ که به اخذ دانشنامه کارشناسی ارشد موفق شد ، در کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مشغول بکار شد و سپس کتابخانه وزارت رفاه اجتماعی را راه اندازی نمود ، و تا سال ۱۳۵۵ کتابدار کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه شهید بهشتی بود . در خلال این سالها با کمیته آموزشی انجمن کتابداران ایران همکاری داشت و در دوره‌های کوتاه مدت آموزش کتابداری که از سوی انجمن مزبور در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شد به عنوان مدرس ، به تدریس دروس مختلف این رشته مبادرت ورزید . در همین سالها ، تدریس در کلاسهای تربیت کتابدار وزارت فرهنگ و هنر (سابق) قابل ذکر است . فارغ التحصیلان این دوره به عنوان کتابدار در کتابخانه‌های عمومی شهرهای مختلف خدمت می‌کردند . در این سالها حرفه کتابداری از رونق قابل توجّهی برخوردار بود . تعدادی از دانشگاهها تأسیسِ گروههای آموزشی کتابداری را شروع کردند . برخی دیگر نیز برای تأمین کادر هیأت علمی به افراد واجد شرایط بورس اعطاء نموده و بدین ترتیب زمینه‌های تأمین و تکمیل کادر آموزشی را فراهم آوردند . بر این اساس ، در سال ۱۳۵۵ از بورس تحصیلی دانشگاه شیراز استفاده کرد و جهت گذراندن دوره دکترای تخصصی به آمریکا رفت و از دانشگاه Case Western Reserve Universityدر سال ۱۳۵۸ به اخذ دانشنامه دکتری در حوزه سیستمها و مدیریّت کتابخانه‌های عمومی نایل شد . پس از مراجعت به دانشگاه شیراز تنها عضو هیأت علمی بخش علوم کتابداری بود و به تأسیس بخش علوم کتابداری و اطلاع رسانی اقدام کرد . تأمین عضو هیأت علمی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب دشوار بود . اما به هر نحو ممکن نسبت به این مهم اقدام و به استثنای ایامی که دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل و به برنامه ریزی آموزشی مشغول بودند ، دوره کارشناسی ارشد رشته علوم کتابداری را دایر و پا برجا نگه داشت ، طوری که از نظر تاریخی بعد از دانشگاه تهران ، دومین دانشگاهی است که در تربیت دانشجوی کارشناسی ارشد در حوزه علوم کتابداری و اطلاع رسانی ایران پیشگام است . دوبار به ریاست بخش علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه شیراز منصوب شده‌است . نخست در آبان ماه سال ۱۳۵۸ ، یعنی بعد از اخذ دانشنامه دکتری و شروع بکار در دانشگاه شیراز تا سال ۱۳۶۴ و سپس در سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶ . فعالیتها: در دوران انقلاب فرهنگی از اعضای فعّال گروه‌ها و کمیته‌های برنامه ریزی ستاد انقلاب فرهنگی بود و برنامه ریزی دوره کاردانی ، کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم کتابداری و اطلاع رسانی نتیجه فعالیّت مستمری است که دکتر مهراد در آن دوره با مساعدت سایر همکاران تدوین نموده‌است . برای نخستین بار دوره‌های تحصیلی کاردانی و کارشناسی رشته علوم کتابداری و اطلاع رسانی را در سالهای ۶۳- ۱۳۶۲ به بعد در دانشگاه شیراز تأسیس کرد . تأسیس دوره دکتری این رشته در دانشگاه شیراز از سال ۱۳۷۶ به بعد از مساعی دیگر دکتر مهراد است . در سال ۱۳۶۲ تصمیم گرفته شد که دانشکده ادبیات و علوم دانشگاه شیراز به دو دانشکده تقسیم شود. در برنامه ریزی تأسیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی شرکت جسته و در بهمن ماه ۱۳۶۳ به عنوان نخستین معاون پژوهشی این دانشکده مشغول بکار شد و بعد از شش ماه مدیریّت دانشکده ادبیات و علوم انسانی را تا پائیز ۱۳۶۵ به عهده گرفت . در تابستان سال ۱۳۶۵ کتابخانه میرزای بزرگ شیرازی (کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد) دانشگاه شیراز را تأسیس و راه اندازی کرد و تا سال ۱۳۶۸ رئیس این کتابخانه نو بنیاد بود . در طول این سالها در گسترش مجموعه‌های کتابی (فارسی و لاتین و عربی) تلاش فراوان نمود و نیروهای انسانی ماهر و تحصیل کرده را جهت سازماندهی و در دسترس قرار دادن منابع اطّلاعاتی ارزشمندی که گردآوری شده بود بکار گرفت . به موازات کارهای اجرایی ، تدریس و تحقیق در دانشگاه از اولویّت برخوردار بود ، طوری که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ به مرتبه دانشیاری و سپس در خرداد ماه سال ۱۳۷۶ به مرتبه استادی دست یافته‌است ، و هم اکنون استاد پایه ۳۲ دانشگاه شیراز می‌باشند . در تابستان سال ۱۳۶۸ به مدت یک سال برای استفاده از فرصت مطالعاتی در دانشگاه لوس آنجلس کالیفرنیا (UCLA) در زمینه پایگاههای اطّلاعاتی کتابشناختی به تحقیق و مطالعه پرداخت . پس از عزیمت به ایران در سال ۱۳۶۹ به پیشنهاد وزیر فرهنگ و آموزش عالی ، جناب آقای دکتر مصطفی معین ، کتابخانه منطقه‌ای علوم و تکنولوژی شیراز را که یک مرکز بین‌المللی اطلاع رسانی است تأسیس کرد و از سال ۱۳۷۰ تاکنون ریاست این کتابخانه را بر عهده دارد . در طی دوران خدمت دانشگاهی ، بارها نمایندگی بخش علوم کتابداری و اطلاع رسانی را در کمیته‌ها و شوراهای آموزشی و پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی بر عهده داشته و چندین دوره نماینده دانشکده ادبیات و علوم انسانی در تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز بود . از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ عضو شورای دانشگاه شیراز بود و از سال ۱۳۷۹ تاکنون به عنوان عضو در هیأت ممیزه دانشگاه شیراز شرکت می‌کند . همگام با کارهای آموزشی و اجرایی خدمات فراوانی را به انجام رسانیده‌است ، از جمله عضو کمیسیون ملی اطلاع رسانی وابسته به شورای پژوهشهای علمی کشور از سال ۱۳۷۲ تاکنون ، عضو کمیته ملّی اطلاع رسانی وابسته به کمیسیون ملی یونسکو در ایران از سال ۱۳۷۵ تاکنون ، عضو هیأت امنای انجمن کتابخانه‌های عمومی استان فارس از بدو تأسیس تاکنون ، شرکت در جلسه رؤسای دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فنّاوری ، شرکت در نشستهای معاونین پژوهشی دانشگاهها و رؤسای مراکز تحقیقاتی ، همکاری در تأسیس و عضویت در هیأت تحریریه مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ، عضویت در هیأت تحریریه مجله علوم تربیتی روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ، نشریه اطلاع رسانی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران ، عضو کمیته ارتقاء رسته‌های آموزشی و فرهنگی دانشگاه شیراز ، تأسیس مجله علوم اطلاع رسانی و فناوری ایران (IJIST) به زبان انگلیسی در سال ۲۰۰۳ میلادی که نام آن از سال ۲۰۰۹ به مجله بین‌المللی علوم اطلاع رسانی و مدیریت اطلاعات (IJISM) تغییر یافت. در حال حاضر در کنار خدمات اجرایی و علمی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای بخش علوم کتابداری و اطلاع رسانی به تدریس مشغول می‌باشد و تاکنون راهنمایی و مشاورت بیش از ۳۰ پایان نامه کارشناسی ارشد را به انجام رسانیده‌است کتاب‌ها: روش تحقیق . با همکاری پروین کجوری . شیراز . کانون تربیت ، 1361؛ چکیده پایان نامه های تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز. با همکاری احمد بنی هاشمی . شیراز: دانشگاه شیراز ، 1361؛ نمایه روزنامه اطلاعات: دانشگاه شیراز ، 1360- 1366 . 5 ج؛ مقدمه‌ای بر خدمات مرجع عمومی . شیراز: دانشگاه شیراز ، 1367؛ فهرست‌نویسی کامپیوتری ترجمه. با همکاری مجید آذرخش. تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران ، 1372؛ سیستم‌ها، خدمات و مراکز اطلاع رسانی. ترجمه. شیراز : انتشارات نوید ،1379؛ نمایه‌سازی و چکیده‌نویسی. ترجمه. تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1374؛ آشنایی با تکنولوژی‌های اطّلاعاتی. ترجمه. مجید آذرخش و جعفر مهراد. تهران: سمت ، 1377؛ نظام‌های بازیابی اطّلاعات . ترجمة جعفر مهراد ، شیراز : انتشارات نوید ، 1379؛ ذخیره‌سازی و بازیابی اطلاعات. ترجمه محمد حسین دیانی و جعفر مهراد. شیراز : انتشارات نوید ، 1379؛ استانداردهای کتابخانه‌های دانشگاهی ایران. تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ١٣٨٠؛ استانداردهای کتابخانه‌های تخصصی ایران. تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ١٣٨٠؛ ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامی ایران: اولین ارزیابی خرد دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی دولتی، 1381. پژوهشگران جعفر مهراد، محمد حسین دیانی; زیر نظر هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی. تهران: شورای انقلاب فرهنگی، هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1384؛ بازیابی اطلاعات: الگوریتم‌ها و روش‌های اکتشافی. ترجمه جعفر مهراد و سارا کلینی. مشهد: انتشارات کتابخانه رایانه‌ای; شیراز: کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی ، 1384؛ معناشناسی و بازیابی اطلاعات، هفت گفتار. ترجمه جعفر مهراد و محمدرضا فلاحتی فومنی. مشهد: انتشارات کتابخانه رایانه‌ای; شیراز: کتابخانه منطقه‌ای علوم و تکنولوژی، 1384؛ رتبه‌بندی دانشگاه‌های دنیا و پیام آن برای دانشگاه‌های کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) . ترجمه جعفر مهراد و محمدرضا فلاحتی فومنی. شیراز: کتابخانه منطقه‌ای علوم و تکنولوژی ، 1385؛ رتبه‌بندی علمی دانشگاه‌های عضو OIC . ترجمه جعفر مهراد و محمدرضا فلاحتی فومنی. شیراز: کتابخانه منطقه ای علوم و تکنولوژی ، 1386.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

معرفی استاد « اکبر رضی زاده » «من يک بازيگرم. يک هنرپيشه ي آماتور. صحنه ي تئاتري که در آن اجراي نقش مي کنم، کوچه و خيابان است. تئاترخياباني! تنها تفاوتي که من با يک بازيگر حرفه اي دارم اين است که: او زمان و کيفيت پايان بندي نمايش را پيشاپيش مي داند، ولي من نه از زمان پايان نمايش خبر دارم، و نه از اتمام و چگونگي آن!...» با قطعه ي کوتاهي از نويسنده، روزنامه نگار و شاعر معاصر « اکبر رضي زاده » به شرح مختصر زندگي او مي نشينيم: « اکبر رضي زاده » متولد دوم مهرماه سال 1331 خورشيدي است. اصفهان زادگاه و محل زندگي اوست. وي با سمت « کارشناس کتابداري » در دانشگاه صنعتي اصفهان، مشغول انجام وظيفه بود که در اواخر سال 1381 بازنشست شده و صرفاً به کار نويسندگي مبادرت نموده است. نويسنده واقعيت ها و شاعر اميدها اولين اثر رضي زاده تأليف کتاب مجموعه داستان « آن اتفاق... » بود که در سال 1348 در عنفوان جواني اقدام به چاپ آن نموده است. « در ظلمات روز » دومين کتاب اين نويسنده در سال 1370 به دست چاپ سپرده شد. اين کتاب، مجموعه چند مقاله و داستان را در مقابل ديد خواننده قرار داده است. مقالات و داستانهايي خواندني و درخور تأمل. سومين کار هنري اين نويسنده « بر سايه باد » نام داشت که مجموعه ي پانزده داستان در زمينه ي مسايل فقر اقتصادي و اجتماعي بود. اين مجموعه در سال 1371 به زيور طبع آراسته شد. « کفرستان » اثر بعدی رضي زاده بود که به سال 1374 راهي بازار نشر شد. در اين مجموعه مشکلات فرهنگي و بي کاري و ناداري مردم به تصوير کشيده شده است. پنجمين مجموعه ي اين شاعر و روزنامه نگار ، عنوان « تصوير خيال » را بر پيشاني دارد که از رويدادها و حوادث قبل و بعد از انقلاب اسلامي ، پرده برمي دارد. اين کتاب در سال 1381 توسط انتشارات سوره مهر سازمان تبليغات اسلامي تهران به چاپ رسيد. نويسنده واقعيت ها و شاعر اميدها « آسمان دودي » ششمين مجموعه داستان اکبر رضي زاده است، که حرفهاي گفتني تازه و بديعي را در دل دارد. تاريخ نشر آسمان دودي، سال 1385 مي باشد. اين روزنامه نگار اصفهاني در سال 1384 رمان « عطر گل مريم » از : سارا نجات بخش ، و در سال 1386 رمان « راز پنهان » از : غزاله ماني ، و در سال 1387 رمان « آواره عشق » از : اعظم خمسه عشري را مورد ويرايش و تصحيح قرار داد و بر آن ها مقدمه نوشت. يک مجموعه داستان جديد با عنوان « مردک » و يک مجموعه مقاله با عنوان « در قلمرو داستان » نيز آماده چاپ دارد. فعاليت هاي متفرقه ي رضي زاده نيز بر اين منوال است: 1. مؤسس و سرپرست « کانون قصه » در باغ غدير اصفهان ، سال هاي 70 و 71. 2. نفر ششم در مسابقه ي داستان نويسي محله جوانان امروز در سال 1370. 3. نفر سوم در پنجمين جشنواره مطبوعات استان اصفهان در رشته « مقاله نويسي » در سال 1389. 4. همکاري قلمي با نشريات : جوانان امروز ، ماهنامه روزگار وصل ، ماهنامه ادبيات داستاني ، مجله ايران دخت ، ماهنامه اهل قلم ، ماهنامه صداي پاي آب ، روزنامه جام جم ، هفته نامه نويد اصفهان ، هفته نامه اولياء اصفهان ، روزنامه نسل فردا ، روزنامه اصفهان امروز و... « اکبر رضي زاده » در حال حاضر با روزنامه اصفهان زيبا ، هفته نامه ميرزمان و سايت علمي ادبي « راسخون » در زمينه هاي داستان نويسي ، شعر ، مقاله نويسي و نقد ادبي همکاري دارد. حسن مطلع اين مقال قطعه ادبي « بازيگر » از اين نويسنده و شاعراصفهاني قرار گرفت و شعر زيباي « چشم هايش را بست » وي را به عنوان حسن ختام ، انتخاب کرده ايم. با آرزوي موفقيت براي اکبر رضي زاده. چشمهايش را بست چشمهايش را بست از سفرآمده بود سفري دور و دراز سرزميني معهود چشمهايش را بست آسمان آبي بود خواستم بنشيند خواب رفت، اما زود چشمهايش را بست همه اش بود به خواب شايد اقبال من ست اين چنين نحس و خراب چشمهايش را بست از سفر آمد و خفت بهر تنهايي دل سخني هيچ نگفت چشمهايش را بست از ازل بود سراب بخت سرگشته ي من مثل موجي است بر آب چشمهايش را بست اي دو صد نفرين باد بهر اين بخت پليد صد هزاران فرياد چشمهايش را بست اي در اين عمر کبود وقت جان کندن من کاش در بسته نبود!!!

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پروفسور عبدالجواد حكيمي فلاطوري در سال 1304 در محله بيدآباد اصفهان چشم به جهان گشود. بعد از طي كردن دوران دبستان همزمان با فراگيري علوم متوسطه در جرگه حوزويان درآمد. عبدالجواد در شرح حال احوال خود چنين مي‌گويد: « يادم هست يك زمستان را با كوزه اي شيره و روزي يك يا دو قرص نان به سر مي آورديم ولي غرق در انديشه و خواندن و اندوختن شده بوديم. همان پيماني كه اميرالمؤمنين (ع) از دانشمندان امّت گرفته بود كه لحظه اي در برابر پرخوري ستمگر و گرسنگي ستم رسيده قرار و آرام نداشته باشيد، سرلوحه زندگي خود كرده بوديم. فلاطوري در 21 سالگي براي تكميل اندوخته هاي علمي خود به تهران رفت و از محضر فرهيختگاني همچون حاج شيخ محمد تقي آملي و حاج شيخ محمد علي شاه آبادي بهره‌ برد. سپس در پي مباحثي با دانشمند بزرگ حاج شيخ محمد رضا كلباسي پيرامون كتاب جواهر الكلام داشت به اخذ اجازه روايت و گواهي اجتهاد از محضر ايشان نائل آمد. ايشان در سن 30 سالگي به آلمان هجرت نمود و با تحصيل در رشته هايي همچون فلسفه- علوم تربيتي و تطبيق اديان به درجه دكترا نائل آمد. او به چندين زبان از جمله آلماني، يوناني، لاتين مسلط بود. در آلمان يك مركز تحقيقات شيعه شناسي پايه گذاري كرد و مهم¬ترين منابع فقهي اصولي، كلامي و فلسفي شيعه را در آن گرد آورد. وي تمام كتابها را كه حدود 4000 جلد بود شخصاً خريداري كرده بود. فلاطوري در شناساندن دين مبين اسلام به نحو صحيح در آن كشور اقدامات مؤثري انجام داد. 60 كتاب و مقاله به زبان آلماني، 15 مقاله به زبان فارسي، ترجمه كتاب هاي تاريخي از فعاليت هاي ديگر وي مي باشد. وي همواره به اين حديث پيامبر اكرم صلي ا... عليه و آله تأكيد داشت كه: « هر كس علم(علوم حقيقي و معارف واقعي) را به جز در قرآن بجويد خداوند او را به گمراهي افكند». همچنين در مصاحبه هاي خويش به اين نكته اشاره مي نمود كه موفقيتش در تبليغ اسلام در غرب به اين جهت بوده كه به خود قرآن كريم استناد مي كرده است. او مي‌گفت: «من اگر در اروپا تبليغ اسلام مي كنم كه بحمدالله مقبول افتاده حتي يك ذره ا ز انديشه عقلي را در تبيين اسلام نمي آورم. خود قرآن بهترين بيان كننده اسلام است. دوري ما از قرآن اَسفبار است» از جمله خدمات بسيار مهم فلاطوري كاري بود كه درباره اصلاح كتاب هاي درسي مدارس كشورهاي غربي انجام داد. چنان كه كتاب هاي درسي 17 كشور اروپايي را از پيش داوري هاي مغرضان و نادانان پاكسازي نمود. وي به استعمارشناسي توجه داشت و ضرورت آن را به خصوص براي شرق اسلامي درك مي¬كرد. از اين رو به افكار سيد¬جمال الدين و تجربه هاي او ژرف مي نگريست. وقتي به او پيشنهاد شده بود كه به ايران بيايد و فلسفه و جامعه شناسي تدريس كند در پاسخ بي‌درنگ گفته بود: «من اگر بيايم قرآن تدريس مي¬كنم، نهج البلاغه تدريس مي كنم.» استاد فلاطوري نهج البلاغه را شرح قرآن مي دانست و درباره آن مي گفت: «علي (ع) چون شمع مي سوزد تا سوختنش چراغ هدايت ديگران قرار گيرد. آري سخنان مولا شارح كلام الله است و شرح دهنده قرآن و دقايق و اسرار آن». به حق در مورد وي گفته شده كه« فلاطوري غريب زيست و غريب مرد». ايشان در سال 1417 هـ .ق در شهر كُلن آلمان وفات كردند و پيكرش بنا به وصيت او به اصفهان منتقل شد و در تخت فولاد در كنار مزار فقيه و حكيم بزرگوار آيت الله العظمي حاج آقا رحيم ارباب به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

استاد عباس بهشتيان به سال 1305ش در اصفهان ديده به جهان گشود. وي يكي از سه فرزند ذكور خانواده بود. پدرش مرحوم حيدر علي در شهر ريز (زرين شهر ) به شغل برنجكاري و ادارة امور عصارخانه اي در آن محل اشتغال داشت. مرحوم بهشتيان دورة تحصيلات را در مدرسة كه به مديريت عالم فاضل اديب مرحوم ميرزا عبدالحسين قدسي اداره مي شد سپري نمود . عشق به تاريخ ادبيا ت فارسي از همان زمان در وي ريشه گرفت و به مرور ايام تبديل به انگيزه اي مؤثر و مفيد گشته، ديگر فعاليتهاي اجتماعي اش را تحت الشعاع خويش قرار داد. بنحوي كه در نهايت، پاسداري از مواريث فرهنگي و افتخارات ملي اين سرزمين هدف غائي و قوة محركة زندگيش گشت. پس از فراغت از تحصيل بر خلاف دارا بودن مدرك تحصيلات بالا و توجة زمانه خويش و امكان احراز موقعيتهاي گوناگون جهت تصدي مشاغل دولتي، تن به قبول مسؤليت هاي اداري نداده، ترجيح داد بطور آزاد به انجام مطالعات و تحقيقاتش در امور تاريخي، ادبي و اجتماعي بپردازد. همچنين فعاليت در امور زراعي سبب گرديد كه ميزان اطلاعات و تبحر وي در مسائل مربوطه به درخت و درختكاري، متناسب با آب و هواي منطقه اصفهان زياد گردد. و با فوت پدرش مزرعه هاي و باتلاقي در حوالي لنجان را خريداري نموده و پس از پنج سال تلاش مداوم ، توانست زمين را بصورت قابل قبول جهت زراعت و سكونت درآورد. در تمام دوران زندگي با درآمد حاصل از راه زراعت، باغداري و توليد سركه و فروش آن زندگي را سر كرد. عباس بهشتيان يكي از مردان جالب و جذاب و كم نظير و يكي از ياران و همراهانش او را بحق (آتشفشان خاموش) لقب داده بود. بزرگمهري كه آتش مقدس عشق به زاد و بوم پيوسته در اعماق قلبش زنده و جوشان بود. وي به لحاظ روحيه توكل و قناعتي كه وجه مشخصة او بوده از هيچ قدرت و مانعي جهت حفظ آثار و بناهاي تاريخي هراس نداشت. استاد مهريار از معاريف كه سالهاي دراز يار همراه بهشتيان بوده درباره وي مي گويد: « هيچوقت كنار يك منقل پرآتش كه شعله مي كشد نشسته ايد ديده ايد كه وقتي بادي مي وزد چگونه شعله بالا مي كشد، شور و شوق اين مردم به وطن رفته رفته چنين شده بود، در كنار كه مي نشستي حرارت را حس مي كردي و گاه بود كه مي سوختي، بالاخص اگر بادي هم مي ورزيد. وباز از قلم رفیق شفيق ديگر وي مرحوم استاد منوچهر قدسي كه از عهد شباب تا آخرين روزهاي حيات با وي بوده مي¬خوانيم. «...... من نسبت به گذشتة ايران خاصة اصفهان، آگاهتر از عباس بهشتيان عدهّ اي را ولو به شماره انگشتان يك دست مي شناسم اما.......عاشق تر از او در تمام عمر نديده ايم كسي که به اندازة او در مسائل تاريخي، هنري و مملكتي صاحب سوز و درد باشد و آثار هنري و فرهنگي اين سرزمين به وي‍ژه اصفهان را نه تنها دوست بدارد، كه به هر كدام تا حد پرستش عاشقانه مهربورزد....» وي با شور فراواني كه در معرفي و شناساندن آثار تاريخي اصفهان داشت با عشق و مهرورزي تمام دانشجويان و علاقمندان را راهنمايي مي¬نمود و نكته به نكته جای جاي آثار را كه معرفي مي نمود. موضاعات تحقيقي استاد، زمينه هاي گوناگون را دربر مي گرفت كه اهم آنها از قرار ذيل است: 1- بحث آثار ملي، كه شامل معرفي و بيان تاريخچه بازارها، سراها، مساجد ، مدارس و خانه هاي قديمي اصفهان مي گردد. 2- تاريخ تخت فولاد كه تكاياي موجود و از بين رفته را دراين قبرستان بررسي نموده و به ذكر احوال دانشمندان و اساتيد مدفون در اين مزار شريف مي پردازد و اين كتاب بر صفحة كتاب بخشي از گنجينة آثار ملي، به چاپ رسيد. 3- عصارخانه ها¬، تحقيق جامعي است از عصار خانه هاي اصفهان 4- كبوتر¬خانه هاي اصفهان، برج كبوتر را معرفي و در مورد فوائد آن در امور كشاورزي اصفهان و روستاها به بحث مي پردازد. 5- تحقيقي در مورد مادي هاي اصفهان 6- شرح خانقاه تكيه، علي بن سهل وخلاق المعاني كمال الدين اسماعيل و معماران هنرمندان اصفهان و مقالات متعددی ديگر كه در نشريات و مجلات آن زمان به چاپ رسيده است. مرحوم بهشتيان كه در سالهاي فعاليتش به زندگي بس ساده اي با درآمد حاصل از راه زراعت و باغداري وتوليد و فروش سركه مي گذشت، قناعت مي كرد در سرار عمر بسياري ساده بي پيرايه زندگي مي كرد. به سبك قدیم لباس ميپوشيد و هرگز در سلك البسة معمول زمان ديده نشد و به تجملات دنيوي كوچكترين علاقه اي نداشت. مردي بسيار تميز و نظيف بود، حتي در نظافت وسواس داشت، صورتش گلگون و هميشه خندان بود، شوخي و مزاح را دوست مي داشت. از جمله از اقدامات برجستة استاد بهشتيان با كمك علاقمندان به آثار تاريخي، جلوگيري و ممنوعيت عبور ومرور وسائل نقلیه از روي پلهاي خواجو و سي وسه پل و همچنین احياء ومرمت مزار صائب تبريزي بود. ایشان در انجمن آثار ملي وكميسيون نامگذاري اماكن و معابر اصفهان با توجه وعلاقه بسيار زياد شركت مي كرد. وي براي حفظ محيط زيست و فضاي سبز شهر اصفهان اقدامات شايسته اي بعمل آورد. سرانجام اين استاد گرانمايه در 11 اسفند 1366 فوت كرد و بنابر وصيت نامه خود در تكيه مير فندرسكي بخاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 19 منبع :

«سينكلر لويس» رمان نويس، نمايشنامه نويس و منتقد اجتماعى آمريكايى است كه با رمان هاى هنرى اش به شهرت و محبوبيت رسيد. او در سال ۱۹۳۰ موفق به دريافت جايزه نوبل ادبى شد و اين در حالى بود كه هيچ آمريكايى ديگرى تا آن زمان به اين افتخار نائل نيامده بود. او مجموعاً ۲۲ رمان و ۳ نمايشنامه در كارنامه خود دارد كه در خلال آنها گاهى از روش زندگى آمريكايى به انتقاد پرداخته و گاهى هم به مانند «كمدى انسانى آمريكايى» سرشار از خوشبينى است. «هرى سينكلر لويس» در ۷ فوريه ۱۸۸۵ در روستاى «ساوك» در قلب ايالت «مينه سوتا» ديده به جهان گشود. پدرش پزشك و مادرش فرزند يك پزشك كانادايى بود كه در شش سالگى «لويس» براثر بيمارى سل درگذشت. با گذشت يك سال پدرش با «ايزابل وارنر» ازدواج كرد و «سينكلر» او را به عنوان مادر خود شناخت. به كمك او و با تكيه بر كتابخانه چهارصد جلدى پدرش «لويس» از همان ابتدا با كتاب آشنا شد. او كه به واسطه موهاى قرمز و پوست نامناسبش بسيار مورد آزار و اذيت روستائيان قرار مى گرفت عاقبت در سن ۱۳ سالگى از خانه فرار كرد تا به عنوان طبال در جنگ آمريكا- اسپانيا شركت كند و به تعبير خودش از شر «اين اجتماع روستايى و مردم كوته فكرش» خلاص شود كه موفق نشد و پدرش در ايستگاه راه آهن او را گرفت و به خانه برگرداند. از همان دوران بود كه «لويس» به نوشتن خاطرات روزانه اش پرداخت و اندكى بعد به سرودن اشعار عاشقانه و داستان هايى درباره شواليه ها و پريان نيز پرداخت. او قبل از آنكه به سن ۳۶ سالگى برسد بيش از ۶ رمان به چاپ رسانيده بود. در سال ۱۹۰۲ وارد دانشگاه شد. در خلال يكى از تعطيلات تابستانى اش به انگلستان سفر كرد و او كه از تحصيل در دانشگاه احساس رضايت نمى كرد براى يافتن شغل به پاناما رفت و با بازگشت به آمريكا به عنوان نويسنده آزاد مشغول به كار شد و در همين ايام با «جك لندن» ملاقات كرد و پس از مدتى طرح هاى داستان كوتاه خود را به او فروخت. «لويس» عاقبت در سال ۱۹۰۸ موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس از دانشگاه شد و مدتى طولانى را به كار در موسسات انتشاراتى و مجلات گذراند. اولين رمان او «راهپيمايى و هواپيما» نام دارد كه به سال ۱۹۱۲ تحت نام مستعار «تام گراهام» منتشر شد. «آقاى رن عزيز» هم نام رمان بعدى او است كه دو سال بعد از اولين اثرش منتشر شد و در همان سال «لويس» با سردبير مجله «ووگ» به نام «گريس هگد» ازدواج كرد و از او صاحب پسرى شد كه نام او را «ولز» نهادند. «لويس» از سال ۱۹۱۶ مشاغل ادبى نقدى خود را رها كرد و به همراه همسرش به سراسر كشور سفر كردند. با بازگشت از اين سفر او تمام وقت خود را صرف نوشتن كرد و در سال ۱۹۲۰ با خلق اثر مشهور «خيابان اصلى» به شهرتى فراوان رسيد. «خيابان اصلى» مطالعه اى در باب مقايسه ايده آليسم و آرما ن گرايى و رئاليسم (واقع گرايى) است. اثر «لويس» كه در اواخر پاييز منتشر شد توانست ركورد فروش ايام كريسمس را بشكند. درحالى كه همگان اختصاص جايزه پوليتزر به «لويس» را انتظار مى كشيدند در عين ناباورى جايزه به «دوران معصوميت» اثر «اريت وارتون» تعلق گرفت. «لويس» رمان بعدى خود با نام «بابيت» را در سال ۱۹۲۲ خلق كرد و سه سال بعد اثر «ارواسميت» برگرفته از زندگى «دكتر مارتين ارواسميت» را به رشته تحرير درآورد. داستان زندگى مردى كه در ميان آرمان گرايى و سوداگرى سرگردان است. اين اثر جايزه پوليتزر را براى «لويس» به ارمغان آورد اما «لويس» از پذيرفتن آن امتناع ورزيد و اثر خود را بر «اريت وارتون» برنده قبلى جايزه پوليتزر تقديم كرد. او در خلال دهه ۳۰ بيشتر در حيطه نمايش به فعاليت پرداخت و در سال ۱۹۳۵ آخرين نمايش خود با عنوان «نمى تواند اينجا اتفاق بيفتد» را با داستان يك كودتاى فاشيستى در آمريكا خلق كرد. او در سال هاى آخر عمرش به شدت به مشروبات الكلى روى آورد و عاقبت در اثر آن و بيمارى هاى پوستى متعددى كه بدان ها مبتلا شد در ۱۰ ژانويه ۱۹۵۱ ديده از جهان فرو بست و آخرين رمان او با عنوان «جهانى بس بزرگ» پس از مرگش به چاپ رسيد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 18 منبع :

«واشينگتن ايروينگ» Washington Irving مقاله نويس، شاعر، سفرنامه نويس، زندگى نامه نويس و استاد خلق داستان هاى كوتاه است كه به همين سبب از او با عنوان پدر داستان كوتاه ادبيات آمريكايى ياد مى شود. در ميان آثار او مى توان به افسانه The Legend of Sleepy Hollow و Rip Van Winkle اشاره كرد كه هر دو صاحب شهرتى جهانى هستند. «ايروينگ» در باب داستان هاى خود در جايى مى نويسد: «آنقدر غرق نوشتنم كه اكثر اوقات فراموش مى كنم كدام بخش از داستان هايم واقعى هستند و كدام حاصل خيال پردازى.» «واشينگتن ايروينگ» در ۳ آوريل ۱۷۸۳ به عنوان يازدهمين فرزند خانواده اى متمكن متولد شد. پدرش از بازرگانان متمول و مادرش زنى انگليسى و از نوادگان مردى روحانى بود. «ايروينگ» را پس از تولد به احترام «جورج واشينگتن» نامگذارى كردند و هرگز نمى دانستند كه سال ها بعد اين نوزاد نوپا يكى از مهمترين آثار ادبيات تاريخ آمريكا با عنوان «زندگى جورج واشينگتن» را تاليف خواهد كرد. «ايروينگ» از همان اوان كودكى نسبت به كتابخوانى ميلى شديد داشت و «رابينسون كروزو» و «سندباد ملوان» از آثار محبوب دوران نوجوانى او به شمار مى روند. او پس از اتمام تحصيلات مقدماتى خود براى تحصيل در رشته حقوق، به صورت خصوصى از اساتيدى همچون «هنرى مسترتن»، «بروك هلست ليوينگستون» و «جان هافمن» بهره برد كه همگى در امر وكالت از بزرگان زمان خود به شمار مى رفتند. او مدتى را نيز در وكالت به كارآموزى پرداخت كه عمرى كوتاه داشت. «ايروينگ» از سال ۱۸۰۴مسافرت به سراسر اروپا را آغاز و دوسالى را در گشت و گذار سپرى كرد و طى آن موفق به ملاقات با افسر معروف نيروى دريايى انگلستان «نلسون» و همچنين «واشينگتن الستون» نقاش شد. با اتمام دوران سفر «واشينگتن» به ايالات متحده بازگشت و در كنار برادرانش به فعاليت در زمينه تجارت خانوادگى شان پرداخت كه تا سال ۱۸۱۸ به طول انجاميد. در اين مدت او يك سالى را نيز در سمت آجودانى تيمسار ارتش آمريكا و در خدمت «تامپ كينز» فرماندار نيويورك گذراند. زندگى نويسندگى «ايروينگ» با روزنامه ها و هفته نامه ها آغاز شد كه در ابتداى راه با مجله «مورنينگ كرونيكل» به سردبيرى برادرش «پيتر» بود و او توانست با طى كردن پله هاى ترقى در مدت زمانى كوتاه به سردبيرى مجله «آنالتيك» منصوب شود. اما موفقيت هاى «ايروينگ» در زندگى اجتماعى و ادبيات در سايه واقعه اى غم انگيز رو به كمرنگى گذارد. او در سال ۱۸۰۸ با «ماتيلدا هافمن» قرار ازدواجى گذاشته بود كه با مرگ نامزد ۱۷ساله اش در سال ۱۸۰۹ طعمى تلخ را در كام «ايروينگ» به يادگار گذاشت. او بعدها در جواب يكى از دوستانش كه علت ازدواج نكردن او را جويا شده بود نوشت: «سال ها است كه از اين سياهى سخن نگفته ام، حتى قادر نيستم نامش را بر زبان برانم. تصوير او همه جا با من است و با چشم هاى باز هم خواب او را مى بينم.» «ايروينگ» در سال ۱۸۰۹ تاريخ طنز آلود رژيم آلمانى در نيويورك را تحت عنوان «تاريخى از نيويورك» با نام مستعار «ويتريش نيكر بوكر» به چاپ رسانيد كه خيلى زود به بخشى از فرهنگ نيويورك بدل شد. موفقيت ادبى «ايروينگ» با اثر بعدى او «يادداشت هاى جفرى كرايون» ادامه يافت و او را به نويسنده اى تمام وقت تبديل كرد. در همين سال ها بود كه مادرش از دنيا رفت و او تصميم گرفت زندگى خود را در اروپا ادامه دهد و بدين ترتيب هفده سالى را دور از وطن گذراند. او در اين سال ها آثارى چون «كريستف كلمب»، «فتح گرانادا»، «ياران كريستف كلمب» را بر پايه اطلاعات دقيق تاريخى به رشته تحرير درآورد. در اين زمان «ايروينگ» قصد وطن مى كند و در جايى مى نويسد: «به آخرين ايستگاه زندگى نزديك شده ام، كم كم تعداد سال هاى باقى مانده از عمرم را مى توانم بشمارم. و ترجيح مى دهم در كلبه خود زندگى ام را وداع گويم.» او پس از بازگشت چندين تاليف ديگر را تكميل كرد كه در بين آنها زندگى نامه ۵ جلدى «جورج واشينگتن» نيز ديده مى شود. اين نويسنده بزرگ آمريكايى سرانجام در ۲۸ نوامبر ۱۸۵۹ در حالى چشم از جهان فروبست كه شب قبل در يادداشتى نوشته بود: «خب، بروم كه بالش هاى خود را براى يك خواب كسل كننده ديگر آماده كنم. خدا كند كه آخرى اش باشد.»

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 19 منبع :

وولف، ویرجینیا Woolf, Virginia بانوی داستان‌نویس و مقاله‌نویس انگلیسی (1882-1941) ویرجینیا در لندن زاده شد، پدرش سر لزلی استیون Sir Leslie Stephen از چهره‌های برجسته ادب انگلستان در عصر ملکه ویکتوریا و مؤلف تاریخ فکری انگلستان در قرن هجدهم است. ویرجینیا در سیزده سالگی مادر را از دست داد، تحت نفوذ پدر قرار گرفت و درمحیط ادب و فرهنگ پرورش یافت، وی که به سبب ضعف مزاج از تحصیل منظم مدرسه‌ای منع شده بود، همراه پدر به خواندن آثار فیلسوفانی چون افلاطون، "اسپینوزا" Spinoza و "هیوم" Hume پرداخت. در کتابخانه وسیع و جامع پدر با برجسته‌ترین نویسندگان عصر آشنا گشت و با تعدادی از خانواده‌های بافرهنگ انگلستان ارتباط یافت. پس از مرگ پدر فرزندان سرلزلی همچنان به پذیرایی دوستان در خانه خود در بلومزبری Bloomsbury ادامه دادند که نام آن بعدها به «گروه بلومزبری» منتقل شد. این گروه از روشنفکران و فارغ‌التحصیلان دانشگاه کمبریج تشکیل شد و نویسندگان وهنرمندان مشهوری به عضویت آن درآمدند. ویرجینیا در 1912 با یکی از اعضای این گروه به نام لئونارد وولف Leonard Woolf، اقتصاددان و مرد سیاست آینده ازدواج کرد. اگرچه در زمان جنگ اعضای گروه بلومزبری پراکنده شدند، پس از پایان جنگ، گروه دوباره دایر گشت و کسان جدیدی به عضویت آن درآمدند، اما اصول اندیشه و هدف گروه تغییر نکرد و آن بیان حقیقت، آزادی بیان، عشق به هنر و احترام به اخلاق و سنن و فرهنگ انفرادی بود. ویرجینیا در 1917 با همکاری شوهر «سازمان انتشارات هوگارث» Hogarth Press را تأسیس کرد که در آغاز کوچک و محدود بود، اما به سرعت رو به توسعه گذارد و آثاری از "کاترین منسفیلد" Mansfield، "الیوت" Eliot، "فاستر" Forster، اولین داستانهای کوتاه ویرجینیا وولف و آثاری از داستان‌نویسان فرانسوی و روسی و آلمانی انتشار داد و آثار"فروید" Freud را به خوانندگان انگلیسی شناساند. از آن پس وقت ویرجینیا به مدیریت سازمان و نقد ادبی و داستان‌نویسی و معاشرت با دوستان و سفر گذشت و در مدت بیست و شش سال نه رمان، پنج مقاله مهم و سه مجموعه مقاله‌های تحقیقی و چند داستان کوتاه انتشار داد. از نخستین رمانهای او "سفر به خارج" The Voyage Out (1915) و "شب و روز" Night and Day (1919) است. داستانهایی واقع‌بینانه و مطابق رسم معمول داستان‌نویسی. ویرجینیا در این دو اثر، از نظر انتخاب قهرمانان، گفتگوها، اشتغال ذهنی و فکری و هنری تحت نفوذ گروه ادبی بلومزبری قرار دارد. داستان شب و روز چنانکه از عنوانش برمی‌آید، مبارزه میان نور و ظلمت است که بر اثر تلاطم زندگی در روح بشر پدید می‌آید. دختری زیبا و هوشمند از طبقه بالای جامعه برای رویارویی با آشفتگی‌های زندگی به خواندن ریاضیات می‌پردازد و مرد دلخواهش که او را دختری خودخواه می‌داند که در برج عاج زندانی است، رهایش می‌کند؛ دختر که دلباخته جوان بوده است، به هیچ وجه قادر نیست که رنج دوری او را جبران کند، نه به وسیله آموزش فلسفه و نه به وسیله نامزدی با مردی بشردوست و بافرهنگ. از 1922 ویرجینیا به تدریج رمانهای رایج را که از دسیسه‌ای تشکیل شده بود و در آنها برای اشخاص معین در زمان معین حادثه‌ای رخ می‌داد، کنار گذارد. در رمان "اطاق یعقوب" Jacob’s Room (1922)، سرگذشت قهرمان داستان چیزی نیست که برحسب تاریخ یا شرح حوادث نقل شده باشد. نویسنده خواسته است که به وسیله شخصیت یعقوب نسل جوان انگلیسی را از خلال و جریان طبیعی زندگی ـ از کودکی تا دانشگاه ـ به خواننده بشناساند، به این منظور مشاهدات دوستان و رفیقان و کسانی را که به نحوی او را می‌شناخته‌اند، همه را مورد توجه قرار می‌دهد تا از دید آنان چهره کاملی از یعقوب پیش چشم گذارد. یعقوب به طور عجیبی کوچکترین برادر ویرجینیا را که در حادثه‌ای به سال 1906 درگذشته بود، به یاد می‌آورد. در رمان "خانم دالووی" Mrs Dalloway (1925)، نویسنده، خانم دالووی را که برای خرید گل به بازار لندن می‌رود، قدم به قدم دنبال می‌کند و تصویرهایی را که از پیش چشم او می‌گذرد، اندیشه‌ها و احساسهایی را که به سبب روشنی شفاف بهاری در او بیدار می‌شود، خاطره مردی که در جوانی با او دوستی داشته، همه را جان می‌بخشد و قهرمان خود را به دوره جوانی و خانه پدری می‌کشاند و در ضمن این کار، توجه خانم دالووی را به اطراف خود و عشق او را به ظواهر زندگی نشان می‌دهد و داستان را از گذشته به حال می‌پیوندد و از آمد و شد میان گذشته و حال ساختمانی برای داستان خود پدید می‌آورد که چون قطعه‌ای از موسیقی از هماهنگی کامل برخوردار می‌شود. در این رمان، ویرجینیا تحت تأثیر داستان "اولیس" اثر "جیمز جویس" قرار گرفته است. داستان"به سوی فانوس دریایی" To the Lighthouse (1927) جایزه فمینا Femina را برای ویرجینیا وولف به همراه آورد. این داستان مطالعه‌ای است درباره واقعیت عالم هستی. زندگی چیست، چگونه می‌توان به اعماق روح و قلب آدمی راه یافت، چگونه می‌توان به واقعیت دنیای خارج یقین کرد، در حالی که این واقعیت پیوسته به وسیله جزر و مد زندگی در حال تغییر و تحول است. ویرجینیا می‌کوشد که به این پرسشها پاسخ دهد و به سبب بیان اندیشه‌ها و عشقها، در این اثر به لحظه‌های پرجاذبه و شاعرانه‌ای دست می‌یابد. داستان "اورلاندو" Orlando (1928) نوعی داستان استعاری و تمثیلی است که در ادبیات انگلیسی بی‌نظیر به شمار آمده است. مفهوم کتاب از ظاهر خیال‌پردازانه داستان دور می‌شود و نویسنده در حال تصور قهرمانان از قید زمان و مکان آزاد می‌شود و گمان می‌کند که در ورای انواع گوناگون بشری و نمونه‌های متغیر پایدار است. "خیزابها" The Waves (1931) مانند رمانهای اخیر ویرجینیا وولف نه حادثه‌ای در بر دارد، نه گفتگویی ونه پیچ و خمی در داستان، بلکه رشته‌ای طولانی است از گفتارهای درون که در خلال آن زندگی شش موجود بشری در امواج ناگسسته لحظه‌ها جریان می‌یابد. رمان بسیار گستاخانه و از نظر ادراک و مفاهیم گسترده آن نامعمول است، خیزابها با آنکه از دشوارترین رمانهای ویرجینیا وولف است، از صحنه‌های بسیار زیبای شاعرانه نیز برخوردار است و مهمترین اثر نویسنده به شمار می‌آید. رمان "فلاش" Flush (1933) در واقع زندگینامه "الیزابت برت براونینگ" Browning و سگ او به نام فلاش است. ویرجینیا وولف زندگی این دو را به موازات یکدیگر پیش می‌برد و استعداد برجسته خود را در تحلیل روانی و نقل آشکار و از خلال آن آداب و رسوم و محیط عصر را منعکس می‌کند، فلاش از نظر عده‌ای محبوبترین و دلنشین‌ترین رمان ویرجینیا شناخته شده است. رمان "سالها" The Years‌(1937) با خیزابها تباین دارد. درخیزابها نویسنده تنها به دنیای درون پرداخته است، در حالی که در سالها توجهش به دنیای خارج و ضربه‌هایی است که از آن بر ادراک و وجدان آدمی وارد می‌شود. داستان "میان فرامین" Between the Acts (1941) پس از مرگ ویرجینیا وولف منتشر شد که اثری بسیار موفق به شمار آمد و تنهایی درمان‌ناپذیر و آشفتگیهای مداوم درون و جانگزایی دوگانه و سکوت و همه‌چیز نویسنده را در بردارد و تلفیقی است از همه فنون نویسندگی که در داستانهای دیگرش به کار رفته است. آثار تحقیقی و نقدهای ویرجینیا وولف آثاری متعادل و عمیق است که در چند مجموعه انتشار یافته است. معروفترین این مجموعه‌ها "خواننده معمولی" The Common Readers است که میان سالهای 1925 و 1932 انتشار یافت. ویرجینیا در نقد ترجیح داده است که به قطعه‌های ادبی و نویسندگان درجه دوم بپردازد و بعضی از زنان فراموش‌شده را معرفی کند و آنان را برای بیان عقیده خویش درباره حمایت از حقوق زن معاصر بهانه قرار دهد. ویرجینیا وولف درکالجهای دخترانه و پسرانه کمبریج سخنرانی‌هایی ایراد کرده که در "اتاقی متعلق به خود شخص" A Room of On’s Own در 1929 گرد آمده است. در این سخنرانیها تحول آداب و رسوم در قلمرو سیاست و اقتصاد مورد تحلیل قرار گرفته و تحولی نیز در راه استقلال مالی زن و خروج وی از قیمومیت مرد خواسته شده است. "یادداشتهای یک نویسنده" A Writer’s Diary به وسیله شوهر ویرجینیا در 1953 انتشار یافت و شامل قسمتهای برگزیده‌ای از زندگی اوست. ویرجینیا وولف به هنگام جنگ جهانی دوم دچار افسردگی شدید روحی گشت، چنانکه قادر نبود که تنهایی ناشی از جنگ را تحمل کند و پس از چندبار اقدام به خودکشی، سرانجام موفق شد که در شصت سالگی به زندگی خود پایان دهد. ویرجینیا وولف مانند "جویس" و "پروست" در زمره نویسندگانی است که در تحول رمان قرن بیستم اهمیت بسزایی داشته‌اند. وی اهمیت حوادث و قصه و تحلیل اخلاقی را به حداقل رسانده و رمان را در قلمرو ادراکهای خاص و مسائل فلسفی قرار داده است. موضوع اصلی آثار ویرجینیا فوران بلاانقطاع زندگی است چون چشمه‌ای جوشان. وی در آثار خود بیشتر بر مفاهیم تکیه می‌کند تا به ساختمان و نظم تصنعی داستان.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 19 منبع :

«چارلز ديكنز» روزنامه نگار، مقاله نويس و داستانسراى شهير انگليسى است كه به زعم بسيارى بزرگترين رمان نويس تاريخ انگلستان به شمار مى رود. او در داستان هايش بيشتر به مقوله هاى اجتماعى مى پردازد و بر بى عدالتى، رياكارى و بدى مى تازد. «ديكنز» خود در دوران كودكى و جوانى از بى رحمى هاى اجتماعى در امان نمانده و حتى در دوران نوجوانى مجبور به ترك تحصيل و كار در يك كارخانه شده است. شخصيت هاى خوب، بد و طنزآميز داستان هاى «ديكنز» از قبيل «اسكروچ» خسيس، «ديويد كاپرفيلد» بلندپرواز و «آقاى پيك ويك» معصوم همگى، نسل هاى بسيارى از خوانندگان را به وجد آورده اند. «چارلز ديكنز» در هفتم فوريه سال ۱۸۱۲ در «لنديورت» شهر «همپشاير» درست در خلال عصر نوين صنعتى پا به عرصه هستى گذارد. پدرش «جان» كارمند ساده دفتر امور مالى نيروى دريايى بود و به رغم حقوق خوبى كه دريافت مى كرد هميشه با مشكلات مالى دست به گريبان بود. «ديكنز» دو سال بيش نداشت كه خانواده به لندن نقل مكان كرد و او تحصيلات مقدماتى خود را همانجا گذراند و به واسطه استعداد بالا مورد توجه مسئولين مدرسه قرار گرفت. در سال ،۱۸۲۴ «ديكنز» ۱۲ساله مجبور به ترك تحصيل و در يك كارخانه واكس سازى مشغول به كار شد. در همين دوران بود كه پدرش به دليل بدهى به زندان افتاد و مادرش نيز در سن ۷۹سالگى از دنيا رفت و «ديكنز» جوان با ۴۰ پوندى كه از مادرش به ارث برده بود بدهى پدرش را پرداخت كرد. او سپس مدتى را در آكادمى «ولينگتون» و مدرسه «داوسون» به تحصيل پرداخت و از سال ۱۸۲۷ به مدت يك سال در دفتر وكالت مشغول شد و در همان دوران تندنويسى را بسيار عالى آموخت و چيزى نگذشت كه به عنوان سريع ترين و بى اشتباه ترين گزارشگر صاحب شهرت شد. او در خلال دهه ۳۰ با نشريات «ايونينگ كرونيكل» و برخى ديگر از ماهنامه ها شروع به همكارى كرد و بدين واسطه با معضلات اجتماعى بسيارى مواجه شد كه بعدها در خلق آثارش از آنها الهام گرفت. «چارلز ديكنز» نويسندگى را از سال ۱۸۳۳ با داستان هاى كوتاه و مقالاتى كه در هفته نامه ها به چاپ مى رسيد آغاز كرد. سه سال بعد با «كاترين هوگارت» سردبير هفته نامه «ايونينگ كرونيكل» ازدواج كرد و از او صاحب ۱۰ فرزند شد كه در سال ۱۸۵۸ نيز به جدايى انجاميد. «ديكنز» در ديالوگ نويسى استعدادى خارق العاده داشت و به همين سبب به راحتى شخصيت هاى داستان هايش را به بهترين وجهى از زبان خودشان ترسيم مى كرد. او كه در اين زمان بيشتر حرفه روزنامه نگارى را دنبال مى كرد بسيارى از داستان هاى معروف خود را ابتدا به صورت داستان هاى سريالى در روزنامه ها و هفته نامه ها به چاپ مى رسانيد كه از آنها مى توان به «اليور تويست» اشاره كرد كه در خلال سال هاى ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ خلق شد. «اليور تويست» داستان دنياى زيرزمينى شهر لندن است و محروميت ها، سختى ها و فشارهايى كه كودكان ضعيف و بى پناه در اين شهر مه آلود متحمل مى شوند. داستان به قدرى تاثيرگذار و نافذ است كه «ديويد لين» كارگردان سرشناس سينما را بر آن داشت تا به سال ۱۹۴۸ آن را بر روى پرده ببرد و جالب است كه بدانيد هم در زمان حيات «ديكنز» و هم در زمان ساخت فيلم «اليور تويست» شخصيت سياه «آقاى فاگين» به شدت خشم يهوديان را برانگيخت و عاقبت اين فيلم با ۱۲ دقيقه سانسور در سينماهاى آمريكا اجازه پخش گرفت. از ديگر آثار بسيار محبوب «ديكنز» مى توان به «سرود كريسمس» اشاره كرد كه شخصيت زورگوى فريبكار و خسيسى به نام «اسكروچ» نقش اول آن است. اما اثر بعدى «ديكنز» يعنى «ديويد كاپرفيلد» بيشتر الهام گرفته از زندگى شخصى او و تجربه كار در كارخانه اش است. «ديكنز» در خلال سال هاى ۱۸۶۹ و ۱۸۶۱ داستان «آرزوهاى بزرگ» را ابتدا به صورت داستان دنباله دار در نشريه خودش منتشر كرد كه اولين قسمت آن در اول دسامبر ۱۸۶۰ به چاپ رسيد. داستان زندگى پسرى به نام «پيپ» (فيليپ پيريپ) آن قدر استادانه خلق شده بود كه در زمره آثار محبوب «تولستوى» و «داستايفسكى» قرار گيرد. «ديكنز» هيچ گاه به موضوعات تاريخى علاقه اى نداشت و شايد «داستان دو شهر» در ميان آثار او استثنايى باشد در زمينه ادبيات تاريخى. او سال هاى آخر عمر خود را به سفر و ايراد سخنرانى هاى بسيار گذراند و در آوريل سال ۱۸۶۹ نيز رمانى اسرارآميز با نام «معماى اروين درود» آفريد. يك سال بعد «دوست دوجانبه ما» را خلق كرد كه زمينه اى پرمعما دارد. او در همان سال در ۸ ژوئن بر اثر سكته ناگهانى قلبى درگذشت و بنا به وصيتش «مراسم تدفينى كم خرج و بسيار معمولى» براى او برگزار شد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 19 منبع :

ژول ورن را پدر داستانهاي علمي تخيلي مي‌دانند كه سالهاي سال الهام بخش روياها و ماجراجوييهاي مردم سراسر جهان بوده است. اهميت كار ژول ورن را بايد در روي آوردن او به مخاطبان نوجوان و توجه به نيازهاي فكري آنها جست و نه فقط در پيشگام بودنش در زمينه داستانهاي علمي تخيلي. بخش ديگري از محبوبيت او را نيز مي‌توان مرهون شيوه و جنبه علمي كار ورن نسبت به همكاران همعصرش و پيش از او دانست كه با دقتي بي‌نظير درباره جزئيات دست به پژوهش مي‌زد و عامل واقعگرايي را با يافتن پايه‌ها و مباني علمي موضوع‌هاي مورد بحث به داستانهاي تخيلي خود وارد مي كرد . دغدغه اصلي ژول ورن، عينيت بخشيدن به افكاري بود كه در واقعيت زمانه اش نمي‌گنجيد و فراتر از مرزهاي علمي و تجربي و آگاهي عصر خود پيش مي‌رفت . او رمانها و داستانهاي خود را بيشتر در قالب سفرنامه‌هايي جذاب و پر هيجان نوشت و با اين كار به راحتي خواننده بخصوص نوجوان و جوانش را با خود همراه كرد. درباره نويسنده ژول ورن در سال 1828 در بندر نانت فرانسه به دنيا آمد.پدرش وكيل دعاوي بود. همراه با خانواده‌اش در پاريس زندگي كرد و همانجا حقوق خواند. ولي بعد با راهنمايي يكي از خويشاوندانش به حلقه‌هاي ادبي پاريس راه يافت و تحت تاثير ويكتور هوگو و الكساندر دوماي پسر به نمايشنامه‌نويسي روي آورد. ورن اولين اثر علمي تخيلي خود را به نام سفر بالن در سال 1851 تحت تاثير ادگار آلن پو نوشت. ورن تا پايان عمر به ناشر خود ژول هتزل وفادار ماند و همه آثار خود را براي انتشار به دست اين تاشر سپرد. عمده آثار ورن تا سال 1880 به چاپ رسيد. او در آثار اواخر عمر خود، رفته رفته بدبيني خود را نسبت به سرنوشت تمدن بشري نشان مي‌دهد و حتي در آخرين داستان او، ارباب جهان (1904) روبر، مخترع آشناي او مبتلا به جنون خودبزرگ بيني مي‌شود. ژول ورن در 24 مارس 1905 درگذشت. ترجمه آثار ژول ورن در ايران در ايران ژول ورن از زمان‌نويسهايي است كه به نوجويان سده گذشته شناسانده شد و آثار او از همان آغاز خوانندگان بيشماري يافت. در دهه نخست 1300، خواندن كتابهاي ژول ورن به عنوان سالمترين كتابها به خوانندگان و به ويژه نوجوانان پيشنهاد مي‌شد. در اين دهه كه مقوله ادبيات كودكان به شكل گسترده مطرح شد، با گسترش نشريه‌هاي كودكان و نوجوانان و مرزبندي مشخص ميان خوانندگان خردسال و بزرگسال، كتابهاي ژول ورن بيشتر به دو شكل چاپ مي‌شد. يك دسته به شكل كامل براي نوجوانان بزرگتر و عموم مردم كه انتشارات گوتنبرگ كتابهاي بيشماري از او را به اين گونه منتشر كرد همچون ميشل استروگوف، جزيره گنج، بيست هزار فرسنگ زير دريا، دور دنيا در هشتاد روز، ترجمه اردشير نيكپور و فرزندان كاپيتان گرانت و جزيره اسرارآميز ترجمه جواد محبي. ترجمه برخي ديگر از آثار ورن به فارسي به شكل كوتاه شده و با حذف ريزهكاريهاي علمي و فني براي نوجوانان كم‌سن‌تر صورت مي‌گرفت. كتابهاي مسافرت به مركز زمين و گردش دور ماه از انتشارات گلشايي (برگرفته از تاريخ ادبيات كودكان ايران- ج 6) خلاصه برخي از داستانها (ترجمه بهروز توراني): پنج هفته در بالن- 1863 دكتر فرگوسن و دو همراه او با بالني به نام ويكتوريا به زنگبار مي‌روند تا به نقاط كشف نشده آفريقا كه تا كنون پاي آدمي به آنها نرسيده دست يابند. سفر به مركز زمين- 1864 پروفسور ليدنبروك به هنگام ترجمه آثار آرنه ساكنوسم به اين نتيجه مي‌رسد كه اين آثار ميتوانند راهنماي او در سفري به مركز زمين باشند. از زمين تا ماه- 1865 باربيكن و اعضاي باشگاه توپخانه بالتيمور نقشهاي براي سفر به ماه طرح مي‌كنند كه طي آن انسان با استفاده از يك توپ عظيم به ماه پرتاب مي‌شود. فرزندان كاپيتان گرانت – 1868 يك بطري كه در دل يك كوسه ماهي قرار داده شده، حاوي يادداشتهايي عمدتا نامفهوم است كه به سه زبان نوشته شده است. با اين حال اين اسناد ممكن است بتوانند ما را به كاپيتان هري گرانت كه بيش از دو سال پيش همراه با كشتي بريتانيا در سواحل آمريكاي جنوبي غرق شده برساند. سفر به مدار ماه – 1870 اين كتاب دنباله از زمين تا ماه است و در آن باربيكن و همراهانش به دور ماه گردش مي‌كنند. بيست هزار فرسنگ زير دريا- 1870 كشتيهايي در اينجا و آنجا غرق ميشوند و تصور بر آن است كه غرق شدن اين كشتيها كار يك هيولا باشد. دولت آمريكا دكتر پير آرونا و دستيارانش را براي پايان دادن به اين ماجراي اسرارآميز به كار مي‌گيرد. اين داستان همان ماجراي مشهور كاپيتان نيمو است. دور دنيا در هشتاد روز – 1873 فيلياس فاگ شرط مي‌بندد كه دور دنيا را در هشتاد روز طي كند. اما هنگامي كه با تصور اين كه مظنون به سرقت است مورد تعقيب واقع ميشود، به دردسر مي‌افتد. جزيره اسرارآميز – 1874 ابن داستان ماجراي پنج تني است كه به دنبال محاصره شهر ريچموند در ايالت ويرجينيا در جريان جنگهاي داخلي آمريكا با بالن از آن شهر فرار مي‌كنند. توفان بالن آنها را به نقطهاي در شش هزار مايلي مي‌برد. در اين داستان بار ديگر با كاپيتان نيمو روبرو مي‌شويم. ميشل استروگوف – 1876 سزار بايد پيامي را از مسكو به برادرش در ايركوتسك برساند. سروان ميشل استروگوف مردي است كه قرار است اين پيام مهم را از يك سوي سيبري به جانب ديگر آن برساند، جايي كه اينك در تصرف امير بخارا است. جالب است بدانيد اولين زيردريايى كه در سال ۱۸۸۶ توسط دو انگليسى ساخته شد و همچنين اولين زيردريايى با سوخت هسته اى ساخته شده به سال ۱۹۵۵ به ياد «ژول ورن» ، «ناتيلوس» نامگذارى شد. «ژول ورن» براى مدتى بيش از ۴۰سال، حداقل سالى يك اثر منتشر كرد و بسيار جالب است كه اين همه تصور و تخيل در باب سفر و اكتشاف و علم درحالى اتفاق مى افتاد كه او بسيار كم به سفر رفته بود و تنها يك پرواز ۲۴ دقيقه اى با بالن داشت. او در ۲۴ مارس ۱۹۰۵ چشم از جهان فرو بست.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 19 منبع :

ويكتور هوگو در سال ۱۸۰۲ ميلادى در شهر بوزان سون متولد شد. پدر او از مقامات عالى رتبه ارتش امپراتورى و ژنرال بود. خانواده او كمى پس از تولد هوگو از شهر بوزان سون به شهر پاريس نقل مكان مى كنند. ويكتور هوگو در دوران نوجوانى شعر مى گفت. اين شاعر جوان دوره متوسطه را در دبيرستان با موفقيت فراوان طى كرد و به سبب علاقه اش به ادبيات، از رفتن به دانشگاه چشم پوشى كرد تا وارد عالم ادبيات شود. با تاسيس روزنامه اى به نام «محافظ ادبى» در سال ۱۸۲۲ ميلادى با ادل فوشه ازدواج كرد. در همين سال اولين مجموعه اشعارش به نام Ode (قصايد) را به چاپ رساند كه با استقبال بى نظيرى مواجه شد به طورى كه از لويى هجدهم جايزه گرفت و به طور متناوب در سال هاى ۱۸۲۳ و ۱۸۲۴ با اضافه شدن چند شعر ديگر مجدداً به چاپ رسيد. Ode شعرى است موزون و مقفى متشكل از بندهايى كه تعداد ابياتشان يكسان است. Ode از قديمى ترين قالب هاى شعرى فرانسه است كه هر چند طى قرون دستخوش تحولات گوناگون شده اما همواره عرصه بيان احساسات عاشقانه شاعران و نيز مدح بزرگان و وصف حوادث زمان بوده است. هوگو به نظريات رمانتيك ها گرايش داشت و به محافل ادبى آنها رفت وآمد مى كرد. در اين محافل با لامارتين و ويفيى آشنا شد. پس از مدت كوتاهى مكتب رمانتيك را پايه گذارى كرد و خود رياست مكتب رمانتيك را به عهده گرفت. او در مقدمه كتابش به نام «كرامول» كه در سال ۱۸۲۷ ميلادى به چاپ رساند، مهم ترين اصول مكتب رمانتيك را شرح مى دهد. در سال ۱۸۳۰ ميلادى با ارائه نمايش هرنانى در تئاتر كمدى فرانسه موفقيت او دوچندان مى شود و اين اولين بار است كه درام رمانتيك در تئاتر فرانسه اجرا مى شود. هوگو در اوج افتخارات، در زندگى خصوصى اش شكست مى خورد. خانم ادل فوشه از او جدا مى شود و با يكى از دوستان هوگو به نام سنت بوو ازدواج مى كند. بعدها هوگو با ژوليت وصلت مى كند و تا پايان عمر با او همراه مى شود. در همين ايام با وجود فراز و نشيب هاى زندگى، به نوشتن ادامه مى دهد. در همين سال ها اولين رمان رمانتيك خود به نام «نوتردام پاريس» را ارائه مى كند، بدون اينكه هيچ وقفه اى در سرودن شعر و نوشتن تئاتر ايجاد كند. در پايان اين دوره خلاقيت بى وقفه در همه زمينه ها، او در سال ۱۸۴۱ ميلادى و در حالى كه ۳۹ سال دارد به رياست آكادمى زبان فرانسه انتخاب مى شود. از سال ۱۸۴۳ ميلادى به بعد، دوره جديدى در زندگى او آغاز مى شود: مرگ دخترش لئوپولدين باعث مى شود كه او از ادبيات رو برگرداند. هوگو وارد عالم سياست مى شود. اكنون او از اعضاى خانواده سلطنتى و همچنين از طرفداران ناپلئون سوم است. ولى هنگامى كه ناپلئون امپراتور مى شود، هوگو با تمام قدرت به او حمله مى كند، به طورى كه به اجبار فرانسه را ترك مى كند. طى سال هاى ۵۵-۱۸۵۲ ابتدا به بلژيك و سپس به جزيره جرسى در انگلستان تبعيد مى شود. در جزيره جرسى در سال ۱۸۵۳ و در سن ۵۱ سالگى كتاب «مجازات» را چاپ مى كند. اين كتاب به مثابه اعلاميه اى شديداللحن عليه امپراتور است، همچنين در اين سال اشعار «تماشاگران» را مى سرايد. در سال ۱۸۵۵ ميلادى به منطقه گرنسى مى رود و تا سال ۱۸۷۰ در آنجا مى ماند. در همين منطقه گرنسى است كه بزرگترين آثارش را مى نويسد. آثارى چون: حكايت قرن ها، بينوايان (۱۸۶۲) و كارگران دريا. به محض اعلام حكومت جمهورى در كشور فرانسه در ۴ سپتامبر ۱۸۷۰ (۱۲۴۹ ه ش)، هوگو به پاريس بازمى گردد. در اين زمان او ۶۸ سال دارد و همسرش مرده است و در سال ۱۸۷۱ ميلادى پسرش ناپديد مى شود، ولى مردم فرانسه به او به عنوان يك نويسنده بزرگ مردمى مى نگرند و جمهوريخواهان چپ از او حمايت مى كنند. ويكتور هوگو در سال ۱۸۸۵ ميلادى و در سن ۸۳ سالگى از دنيا مى رود.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1320 ق)، عالم دینى، فقیه، مترجم و نویسنده. در كمره خمین به دنیا آمد و پس از خواندن مقدمات نزد پدر به سلطان آباد (اراك) رفت و پس از انتقال حوزه علمیه به قم رفت و از محضر آیت‏اللَّه حائرى و مدرسین بزرگ استفاده نمود. او در 1347 ق از آیت‏اللَّه حایرى اجازه‏ى اجتهاد یافت. وى فلسفه و ریاضیات را نزد اساتید قم فراگرفت و نزدیك دو سال نیز در اصفهان درس خواند، آن گاه به نجف مهاجرت نمود و چند سالى از درس و بحث آیت‏اللَّه میرزا محمد حسین نایینى و آیت‏اللَّه آقا ضیاءالدین عراقى و آیت‏اللَّه اصفهانى و آیت‏اللَّه شیخ محمد حسین كمپانى و دیگران بهره‏مند شد و به مدارج عالیه علم نایل آمد و از اساتید خود اجازه‏ى اجتهاد و روایت گرفت. سپس به تدریس متون فقه همچون «مكاسب» و «كفایه» و رسایل و غیره پرداخت و در حدود 1360 ق به ایران بازگشت و بعد از چند سال به شهر رى رفت و به تألیف و تدریس و ترجمه مشغول شد و كتاب‏هاى بسیارى شامل ترجمه و تألیف و شرح از خود باقى گذاشت. از آثارش: ترجمه و تنظیم برخى از مجلدات «شرح نهج‏البلاغه» خویى، و تألیف به سبك آن؛ ترجمه‏ى «اصول كافى»؛ ترجمه‏ى «امالى» شیخ صدوق؛ ترجمه «خصال» شیخ صدوق؛ ترجمه «اكمال الدین» شیخ صدوق؛ «رموز الشهادة»، ترجمه‏ى «نفس المهموم» محدث قمى؛ ترجمه «مفاتیح الجنان» محدث قمى؛ ترجمه جلد چهاردهم «بحارالانوار»، در ده جلد، به نام «آسمان و جهان»؛ «الدین فى طور الاجتماع»؛ «روحانیت و اسلام»؛ «انتخابات اساسى حكومت ملى، اصلاح مجلس شوراى ملى»؛ «فصل الخصومة فى الورود و الحكومة».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1266 ش)، حقوقدان و نویسنده. در سنندج به دنیا آمد. در 1311 ش وارد رشته‏ى قضایى شد و وكیل پایه یك دادگسترى گشت و در موطن خود به خدمت اشتغال پیدا كرد. آخرین شغل او معاونت كارگزینى شهربانى كل مى‏باشد. از آثار وى: «فهرست قوانین و آئین‏نامه‏ها»؛ «مجموعه‏ى اصول محاكمات حقوقى»؛ «مجموعه قوانین جزایى تا تیر ماه 1319 ش»؛ «اصول قضایى حقوقى، احكام دیوان عالى كشور».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1328 / 1325 / 1324 -1250 ش)، روزنامه‏نگار، نویسنده و شاعر، متخلص به كمالى. در ابرقو به دنیا آمد. در كودكى به اتفاق پدر و خانواده‏اش به اصفهان مهاجرت كرد و در همان شهر به پیشه‏ى آهنگرى مشغول شد. او از بیست و سه سالگى شروع به تحصیل كرد و خواندن و نوشتن آموخت. سپس به تهران آمد و با همكارى سید ابراهیم خان كرمانى و سید محمد رضا مساوات و شیخ احمد قزوینى به مجامع آزادیخواهان و مشروطه‏طلبان راه یافت و با سرودن اشعار سیاسى و اجتماعى مهیج به یارى آنان برخاست. كمالى در 1289 ش روزنامه‏ى «پیكار» را تأسیس و منتشر كرد كه بعد از چند شماره توقیف شد. وى در دو دوره نماینده مردم نیشابور در مجلس شوراى ملى بود، ولى چون طبعش مایل به سیاست نبود مجالست با ادبا و نویسندگان را بر نمایندگى مجلس ترجیح داد و تا روزگار پیرى با شعرا و نویسندگان جوان معاشرت داشت. وى سرانجام در تهران درگذشت. لازم به ذكر است كه صاحب «الذریعه» وفات او را 1355 ق (حدود 1315 ش) ذكر كرده است. از آثارش: افسانه‏ى تاریخى «لازیكا»، رمان؛ «مظالم تركان خاتون»، رمان؛ منتخب «اشعار» صائب؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1309 -1253 ش)، نویسنده. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون آغاز كرد و ضمن تحصیل در رشته‏ى ریاضى و طبیعى و آموختن ادبیات عرب، زبان فرانسه را نیز از ریشارخان مؤدب الملك فراگرفت. پس از فراغت از تحصیل به سمت منشى‏گرى به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. وى چند ماه به اتهام عضویت در كمیته‏ى مجازات زندانى شد. از نمایشنامه‏هاى وى: «تى تیش مامانى یا فقر عمومى»؛ «مقصر كیست»؛ «میرزا برگزیده‏ى محروم الوكاله»؛ «نوروز شكن یا قهرمان میرزا دلسوز»؛ «طبیب اجبارى». از دیگر تألیفات او نیز داستان‏هاى «لوطى حارث یا ناتوان» و «میرزا مبرم خان» معروف است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1341 ش)، نویسنده. در شهر كاشان به دنیا آمد. نیاى او، حاجى ملا على اكبر، از دانشمندان مسلمان بود. در شش سالگى نزد پدر كتب مذهبى مى‏خواند و روزها نزد زنى خواندن و نوشتن فارسى یاد مى‏گرفت. سپس در آموزشگاه تربیت بهاییان به تحصیل پرداخت و در بیرون از آموزشگاه نزد مبلغین بهایى تحت تأثیر آنان قرار گرفت. پس از مدتى، پدرش او را به قزوین فرستاد و در آنجا با یكى از مبغلین بهایى به زنجان و از زنجان به آذربایجان و از آنجا به تفلیس و باكو و عشق‏آباد و بخارا و سمرقند و تاشكند و مرو سفر كرد و بعد به ایران بازگشت و از فرقه‏ى بهایى تبرى جست و مورد كینه و دشمنى آنان قرار گرفت. تا این كه در 1311 ش در آذربایجان با مشهدى محمد حسن آقا محبوب علیشاه، از اقطاب سلسله‏ى نعمت‏اللهى، در مراغه ملاقات كرد و دست ارادت به او داد و در جرگه‏ى درویشان درآمد. وى سالها آموزگارى مدرسه‏ى سادات و آموزگارى مدارس آمریكایى و غیره را به عهده داشت. او در 1319 ش گفتارهاى خود را در رادیو آغاز نمود. و از آن پس هر روز جمعه و بعضى شبها براى بچه‏ها داستانسرایى و قصه‏خوانى مى‏كرد وى بعدها به بیمارى سرطان مبتلا شد و یكبار براى معالجه به لندن رفت، اما بى‏نتیجه بازگشت. سرانجام در تهران وفات یافت و در مقبره‏ى ظهیرالدوله به خاك سپرده شده.از تألیفات وى: «افسانه‏ها»؛ «افسانه‏هاى باستانى ایران و مجار»؛ «افسانه‏هاى بوعلى»؛ «افسانه‏هاى كهن»؛ «پیام پدر»؛ «داستانهاى ملل»؛ «داستانهاى دیوان بلخ»؛ «كتاب صبحى»؛ «خاطرات صبحى درباره‏ى بهاییگرى».[1] فضل‏اللَّه بن محمد حسین مهتدى (ف. تهران 1341 ه.ش. / 1962 م.) وى نواده حاج ملا على كاشانى است. پدرش در تهران بازرگان بود. در شش سالگى از مادر جدا شد. چون به سن رشد رسید به آموزشگاه تربیت رفت و در آنجا نزد میرزا عزیزاللَّه خان مصباح مقدمات علوم را فراگرفت. بیست ساله بود كه از راه آذربایجان به قفقاز و گرجستان و از آنجا به تركیه و بیروت و فلسطین سفر كرد و چند سال در آن نواحى اقامت داشت. سپس به ایران بازگشت و نزد شریعت سنگلجى به تحصیل پرداخت و در مدرسه آمریكایى به تدریس زبان فارسى مشغول شد. در سال 1319 ه.ش. به رادیو ایران معرفى گردید و مدت 20 سال برنامه جالب توجه «قصه كودكان» را شخصا اداره كرد. وى رسایلى راجع به داستانهاى ملى و خارجى منتشر كرده.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1372 -1289 ق)، مجتهد، فقیه و نویسنده. در خویین متولد شد. مقدمات را در قزوین فراگرفت، سپس به عراق رفت و نزد علماى آنجا تلمذ كرد. شیخ عبدالكریم پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و تا سال 1320 ش سمت ریاست حوزه‏ى علمیه‏ى زنجان را بر عهده داشت. در سال 1325 ش به قم رفت و در همان جا درگذشت. و در قبرستان شیخان قم دفن شد. آثار وى: «خودآموز كفایه یا تقریرات آخوند خراسانى»، در دو جلد؛ «رساله‏ى عملیه»؛ «حاشیه بر عروه الوثقى»، ناتمام؛ «كتاب الفوائد».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1272 ش)، روزنامه‏نگار، نویسنده و مترجم. در نجف متولد شد. وى مقدمات علوم عربى و ادبى را در همان شهر فراگرفت. به دنبال پیدایى نهضت ضد انگلیسى در عراق به مبارزه علیه انگلیسى‏ها پرداخت و از طرف آنها به اعدام محكوم شد ولى، از عراق به ایران گریخت و در روزنامه‏ى «رعد» مشغول به كار شد. پس از فرار سید ضیاءالدین مدیر روزنامه‏ى رعد، از ایران، خلیلى روزنامه «اقدام» را بنیان گذاشت، كه چندین بار به خاطر قلم تند و گزنده‏ى آن توقیف شد. او در تهران درگذشت. آثار وى: «ترجمه‏ى قسمتى از شاهنامه»، به عربى؛ «ترجمه‏ى بیت به بیت بیشتر كلیات سعدى»، به عربى؛ «روزگار سیاه»؛ «اسرار شب».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1252 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به خلوتى. ملقب به صدیق خلوت و معروف به چرتى. در روزگار ناصرالدین‏شاه در معیت پدر به هندوستان رفت پس از چندى با هدیه‏هاى بسیار به نزد شاه بازگشت و پیوسته در دربار مى‏زیست. آثار وى: «آداب ناصرى»، در اخلاق؛ «مجموعه البلاغه»؛ «دیوان» اشعار.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

(1364 -1317 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در خراسان متولد شد و در مشهد نزد آخوند ملا احمد كدكنى و ادیب نیشابورى درس خواند و فرانسه را نزد میرزا حسین تهرانى حبیب فراگرفت. در تهران نیز از محضر آقامیرزا مهدى آشتیانى و ضیاءالدین درّى اصفهانى استفاده كرد. سپس به خدمات دولتى روى آورد و مدتى نیز تدریس كرد خدمات ادبى و اجتماعى وى با نگارش مقالات در روزنامه‏ها و مجلات مهم مانند «مهر»، «منیر»، «سعادت بشر»، «بهار»، «چمن»، «فكر آزاد» و «خورشید» در خراسان شروع شد، كه به انتشار روزنامه «بوستان» در خراسان و عضویت در انجمن فرهنگستان ایران در تهران و همكارى در نشر مجله‏ى «ارمغان» انجامید. برخى از تألیفات وى عبارت‏اند از: «طریقه‏ى ترجمه»؛ «رساله‏ى خرافات»؛ «پندنامه منظوم»؛ «تذكره‏ى منتهیان».[1] محقق، روزنامه‏نگار. تولد: 17 ذیقعده 1317 ق. درگذشت: 2 اسفند 1364. مجدالعلى بوستان، فرزند شیخ حسن، فارسى و مقدمات عربى را نزد آخوند ملا احمد كدكنى فراگرفت. در سال 1333 ق. (مطابق با 1293 و 1294) در مشهد نزد میرزا حسین تهران طبیب (ساكن سر قبر میر در محله نوغان) به آموختن زبان فرانسوى پرداخت. از سال 1303 كه به تهران آمد از درس آقا میرزا مهدى آشتیانى و شیخ ضیاءالدین درى اصفهانى استفاده نمود. بوستان به كار معلمى در مدارس جدید خراسان اشتغال داشت. از سال 1306 در تشكیلات جدید عدلیه مشغول به كار شد و سرانجام در شهریور 1347 از كار بازنشسته شد. ابتدا مدعى‏العموم شهرستان ملایر بود و در پایان مستشار دیوان عالى كشور. وى مقاله‏هایى را در موضوعات مختلف اجتماعى و ادبى براى روزنامه‏هاى «مهر منیر»، «سعادت بشر»، «بهار»، «چمن»، «فكر آزاد» و «خورشید» كه در خراسان منتشر مى‏شد مى‏نوشت. وى سپس به انتشار روزنامه‏ى «بوستان» در خراسان اقدام كرد. از سال 1307 به بعد در انجمن ادبى ایران و انجمن فرهنگستان ایران و انجمن ادبى حكیم نظامى حضور مى‏یافت. وى همچنین در تصحیح دیوان بابا طاهر عریان با اتفاق محمد حسین وحید دستگردى و عبرت مصاحبى نایینى و محمود عرفان همكارى داشت. تألیفات وى عبارت است از: رساله خرافات، دستور شرق (كتاب دستور فارسى كه براى مدارس ابتدایى خراسان نوشته شد و چندین بار به چاپ رسید)، پندنامه منظوم (نصحیت مادر به دختر، چاپ سنگى در تهران 1306)، تذكره‏ى منتهیان (جلد دوم طریقه ترجمه). آثارى نیز از وى به چاپ نرسید: اوهام خواس «غلطهاى مشهور»؛ ترجمه احوال بزرگان؛ شرح حال شیخ علاءالدوله سمنانى؛ سید حسن مشكانى طبسى (شرح حال)؛ یادداشت‏هاى قضایى و مقالات ادبى. بوستان از زمانى كه به تهران آمد با وحید دستگردى مدیر مجله «ارمغان» آشنا شد. این آشنایى منتهى به همكارى بوستان در نشر مجله‏ى «ارمغان» شد. وى گاه نوشته‏هاى خود را با امضاهاى «پونه»، «بیابانى»، «عمیدجلال»، «بنده خدا» و «عبد خدا» منتشر مى‏ساخت. مجدالعلى بوستان به هنگام اقامت در خراسان از هواداران كلنل محمدتقى‏خان پسیان بود. وقتى كه براى مدت سه سال رییس دادگسترى سمنان بود به سبب تماس با تبعید شدگان زمان رضاشاه، تحت تعقیب قرار گرفت و براى مدتى به حالت بازداشت تحت نظر بود. در زمان نخست وزیرى دكتر مصدق به سبب وضع خاص و حساس شهر محلات به هنگام انتخابات، از سوى ایشان مأمور نظارت در انتخابات محلات شد كه چون طرفداران شهاب خسروانى وجود او را مخل دخالت‏هاى خود در صندوق‏ها تشخیص دادند، به دادگسترى كه محل اقامت او نیز بود، حمله بردند و قصد جان او را كردند. ناچار بنا به توصیه فرمانده ژاندارمرى و شهربانى ضمن مراقبت ویژه او را از محلات بیرون آورده و راهى تهران كردند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده و مورخ. وى نویسنده‏ى كتاب «جواهرالاخبار» در شرح حال تیمورلنگ و پیروزى‏هاى او بر تقتمش در سال 795 ق و وقایع عمومى تا سال 984 ق است. وى این كتاب را به شاه اسماعیل دوم هدیه كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1310 ق)، نویسنده و شاعر. معروف به ابراهیم معطر. در یكى از دهستانهاى بوانات متولد شد. پس از تحصیل در مدارس قدیمى به شیراز رفت و به یادگیرى زبان انگلیسى پرداخت و سپس تغییر لباس داد، این امر سبب ملامت و شماتت خلق واقع شد و از آنجا به بوشهر گریخت و در كنسولگرى انگلیس استخدام شد. در برازجان دیدارى با جمال‏الدین اسدآبادى داشته است، مدتى بعد از آنجا به لندن رهسپار شد و پس از چند سال به تهران بازگشت. ادوارد براون مستشرق و تاریخ‏نگار انگلیسى از شاگردان او بود و فارسى را از او آموخت. سیر تطورات بینش اعتقادى وى را براون در كتاب «یكسال در میان ایرانیان» بیان كرده است. از آثار وى: «شمسیه‏ى لندنیه»؛ «سدره‏ى ناسوتیه» یا «سدریه‏ى ناسوتیه».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1275 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. در تهران متولد شد. پس از طى دوره‏ى ابتدایى و متوسطه و تحصیلات عالى تخصصى امور ادارى و مالى، كارپردازى را در پاریش به پایان رسانید. وى بعد از مراجعت به ایران. مدت سى سال در ارتش خدمت كرد و غالب در كلاسهاى افسرى دانشگاه جنگ و دانشكده افسرى و ژاندارمرى و دانشكده پلیس تدریس داشت. روزنامه‏ى «انسان آزاد» به سردبیرى وى مدت چهار سال (از سال 1324 تا 1328 ش) در 132 شماره انتشار یافت. از اثر او: «دستور ماشین‏نویسى فارسى و لاتین»؛ «قوانین و آئین‏نامه‏هاى ارتش»؛ «نامه‏هاى ادارى و ثبت و بایگانى»؛ ترجمه «چرم و كفش»؛ «دوره‏ى تخصصى پوشاك»؛ نظامنامه‏ى امور ادارى».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

عباس سلیمی متولد ۱۳۳۲ تهران، قاری قرآن، کارشناس علوم قضایی و کارشناسی ارشد رشته حقوق (علوم جزا و جرم شناسی)، نام استادان، آیت‌الله شیخ جعفرسبحانی، وی هم‌زمان با آغاز ابتدایی توفیق حضور در جلسات قرآنی را به دست آورد. والدین او بهترین مشوقش برای قرائت قرآن بودند، درسال ۵۶ به عنوان قاری قرآن در محضر استاد خود آیت الله سبحانی در مراسم حج تمتع حضور یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ به عنوان اولین نماینده جامعه قرآنی ایران اسلامی عازم مسابقات بین‌المللی مالزی شد و پس از بازگشت جام مسابقات را به عنوان نفر اول در شهر قم به امام خمینی (ره) تقدیم کرد. وی در سال ۶۱ نیز به عنوان اولین داور ایرانی به مسابقات بین‌المللی کشور مالزی اعزام شد و در آن مسابقات قضاوت کرد. نفر اول مسابقات بین‌المللی قرآن کریم مالزی در رشته قرائت (سال۵۸)، آثار ماندگار قرآنی، تألیف کتابی با عنوان «چهل قصه، چهل پند». طراحی و اجرای برنامه‌های قرآنی در صدا و سیما و کارشناس اجرای برنامه «صبح امید». همکاری با بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای قرآنی کشور در زمینه اداره و اجرای مسابقات قرآن کریم. دو کتاب تحت عنوان «زمزمه‌های مولا» و «شرح چهل حدیث» را در دست تنظیم و چاپ دارد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : احمدرضا سلطاني زماني متولدسال1332 ه.ش داراي مدرك دكتراي آمار از دانشگاه ايالتي ميشيگان درسال1360 و فوق تخصص آمار و حتمال از دانشگاه كاروليناي شمالي و عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه شيراز با مرتبه ي علمي دانشياري مي باشد. گروه : علوم پايه رشته : آمار تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمدرضا سلطاني زماني داراي مدرك كارشناسي رياضي از دانشگاه اصفهان درسال1354و كارشناسي ارشد آمار از دانشگاه شيراز در سال1356و دكتراي آمار از دانشگاه ايالتي ميشيگان درسال1360و فوق تخصص آمار و احتمال از دانشگاه كاروليناي شمالي مي باشد. خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ مدرك دكتراي آمار از دانشگاه ايالتي ميشيگان درسال1360 و فوق تخصص آمار و احتمال از دانشگاه كاروليناي شمالي از مهمترين مقاطع علمي زندگي احمدرضا سلطاني زماني مي باشد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : احمدرضا سلطاني زماني در حين تحصيل به مطالعه و تحقيق پيرامون موضوعاتي چون قضيه هاي براي نمايش فرآيند پايدار متقارن ، بررسي مدل ضربه بر اساس فرآيند صعودي جهش محض، بررسي مدلهاي غير خطي سريهاي زماني و تحليل باقي مانده ها پرداخته است. وقايع ميانسالي : احمدرضا سلطاني زماني پس از اخذ مدرك دكتراي آمار از دانشگاه ايالتي ميشيگان درسال1360و فوق تخصص آمار و احتمال از دانشگاه كاروليناي شمالي در سال1361به ايران بازگشت و به عنوان عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه شيراز استخدام شدو مرتبه ي علمي دانشياري را كسب نمود. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : احمدرضا سلطاني زماني عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه شيراز درسال 1361تاسال1367استاديار دانشگاه شيراز و از سال1367به عنوان دانشيار دانشگاه شيراز بوده است. فعاليتهاي آموزشي : احمدرضا سلطاني زماني در دانشكده ي علوم دانشگاه شيراز به تدريس دروس فرآيندهاي تصادفي 1و2، آناليز حقيقي، نظريه احتمال و فرآيندهاي تصادفي پيشرفته در دانشگاه تربيت مدرس در دانشگاه شيراز پرداخته است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : احمدرضا سلطاني زماني در كنار تدريس به تحقيق و تاليف آثاري پيرامون احتمال و آمار، ساختار فرايندهاي جهش محض و كاربردآن ها در اعتماد پذيري ، تخمين انتگرال هاي تصادفي با مشاهدات توام با احتمال پرداخته است. آرا و گرايشهاي خاص : احمدرضا سلطاني زماني از جمله متخصصان رشته رياضي و آمار مي باشد كه در اموري چون احتمال و آمار ، بررسي مدلهاي غيرخطي سري هاي زماني و تحليل باقي مانده هاي ، تخمين انتگرال هاي تصادفي با مشاهدات توام با اختلال داراي تخصص مي باشد. ________________________________________ آثار : 1 احتمال و آمار 2 قضيه اي براي نمايش فرآيند پايدار متقارن

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : دكتر ابوالقاسم بزرگ‌نيا در سال 1312ش در شهر قوچان به دنيا آمد. وي داراي مدرك دكتراي آمار واحتمال از دانشگاه شفليد انگلستان مي باشد. و هم اكنون عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد با مرتبه ي علمي دانشياري است. كتاب "نظريه آمار " ابوالقاسم بزرگ نيا ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. گروه : علوم پايه رشته : آمار تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابوالقاسم بزرگ نيا تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش سپري كرد. وي دورة دانشسراي مقدماتي را در مشهد گذراند.وي داراي مدرك كارشناسي رياضي از دانشسراي عالي تهران درسال1336، كارشناسي ارشدرياضي از موسسه عالي و رياضيات تهران، كارشناسي ارشد آمار از دانشگاه شفليد انگلستان ، دكتراي آمار و احتمال از دانشگاه شفليد مي باشد. خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ مدرك دكتراي آمار و احتمال از دانشگاه شفليد از مهمترين مقاطع علمي زندگي ابوالقاسم بزرگ نيا مي باشد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : ابوالقاسم بزرگ نيا در حين تحصيل به مطالعه و تحقيق پيرامون موضوعاتي چون‌آمار و احتمال و رياضي پرداخته است. وقايع ميانسالي : ابوالقاسم بزرگ نيا پس ازاخذ مدرك دكتراي امار و احتمال ازدانشگاه شفليد به ايران بازگشت و به عنوان عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد استخدام شدو مرتبه ي علمي دانشياري را كسب نمود. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ابوالقاسم بزرگ نيا پس از طي مراحل استادياري و دانشيار دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد بوده است. فعاليتهاي آموزشي : ابوالقاسم بزرگ نيا عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد دراين دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد دراين دانشكده به تدريس دروس رشته ي آمار پرداخته و استاد راهنماي 2پايان نامه كارشناسي ارشد و دكترا رابر عهده داشته است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابوالقاسم بزرگ نيا در كنار تدريس به مطالعه و تحقيق پيرامون موضوعاتي مختلف آمارو احتمال و رياضي پرداخته است. آرا و گرايشهاي خاص : ابوالقاسم بزرگ نيا از جمله متخصصان رشته ي آمار مي باشد كه در امور مختلف آمار، احتمال و رياضي داراي تخصص مي باشد. جوائز و نشانها : كتاب "نظريه آمار " ابوالقاسم بزرگ نيا ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. چگونگي عرضه آثار : دكتر ابوالقاسم بزرگ نيا در زمينه تاليف و ترجمه فعاليت داشته است بطوري كه چندين مقاله را در نشريات بين المللي چاپ و برخي را در كنفرانسهاي علمي ارائه كرده است. 1- يازده مقاله علمي در نشريات بين‌المللي 2- شش مقاله علمي در بولتن كنفرانس رياضي 3- 14 عنوان كتاب رياضي و آمار ________________________________________ آثار : 1 آمار 2 آمار و احتمال 3 رياضي 4 نظريه آمار ويژگي اثر : اين كتاب در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است. آشنايي با كتاب:«نظريه آمار»: اين كتاب، جلد اول از كتابي است كه براي يك درس يكسالة نظرية آمار در نظر گرفته شده است و در شش فصل مباحث زير را شامل مي‌شود: مدلهاي احتمال، متغيرهاي تصادفي و توزيعهاي آنها، چند خانواده از توزيعهاي پارامتري، خلاصه كردن داده‌ها، برآورد و آزمون فرضها. مترجم، ترجمة كتاب حاضر را براساس چاپ سوم (1976) متن اصلي از زبان انگليسي به انجام رسانده است

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : دكتر ناصررضا ارقامي در سال 1328 خورشيدي در نيشاپور بدنيا آمد.وي داراي دكتراي رشته آمار از دانشگاه ايالتي فلوريدا (FSU) است.نامبردههم اكنون عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي مشهد با درجه استادي مي باشد. گروه : علوم پايه رشته : آمار گرايش : استنباط والدين و انساب : پدر ناصر رضا ارقامي كارمند اداره دارايي نيشابور و مادرشان خانه دار بود.ايشان فرزند چهارم خانواده (دو پسر و سه دختر)است. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ناصر رضا ارقامي در يكم خرداد ماه 1328 در خانواده اي متوسط و نسبتا مرفه بدنيا آمد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات ابتدايي در دبستان كمال الملك نيشابور در سال 1340 تحصيلات متوسطه در دبيرستان خيام نيشابور (رشته رياضي) در سال 1346 كارشناسي اقتصاد از دانشگاه لندن ،كالج كوئين مري (QMC ) درسال 1350( با استفاده از بورس بانك مركزي ايران ) كارشناسي ارشد آمار دانشگاه لندن ،مدرسه عالي اقتصاد و علوم سياسي( L SE)در سال 1351 (با استفاده از بورس بانك مركزي ايران) دكتري آمار از دانشگاه ايالتي فلوريدا (FSU) در سال 1360(با استفاده از بورس دانشگاه فردوسي مشهد ) همسر و فرزندان : ناصر رضا ارقامي متاهل است .اونيز دو فرزند پسر و سه فرزند دختر دارد. وقايع ميانسالي : ناصر رضا ارقامي پس از اخذ مدرك دكتري در رشته آمار به عضويت هيئت علمي گروه آماردر دانشكده علوم پايه دردانشگاه فردوسي مشهد درآمد. وي هم اكنون با سمت استادي در آنجا مشغول به خدمت است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل ناصر رضا ارقامي : -عضوهيئت علمي و استاد گروه آمار در دانشكده علوم پايه در دانشگاه فردوسي مشهد - رئيس دانشكده علوم رياضي دانشگاه فردوسي مشهد از سال 1377 تا 1384 - معاون اداري و مالي دانشكده علوم پايه دانشگاه فردوسي مشهد از سال 1365 تا 1367 - عضو شوراي اجرايي انجمن آمار ايران از سال 1371 تا 1377 -معاون آموزشي دانشگاه فردوسي مشهد از سال 1384 تا 1385 - عضو شوراي اجرايي انجمن سيستمهاي فازي ايران از سال 1381 تا كنون - رئيس انجمن آمار ايران از سال 1375 تا 1377 - عضو هيئت تحريريه مجله انجمن آمار ايران به زبان انگليسي از 1380 تا كنون - عضو هيئت تحريريه مجله انجمن سيستمهاي فازي ايران به زبان انگليسي از 1381 تا كنون - عضو هيئت تحريريه مجله انجمن علوم رياضي مشهد به زبان انگليسي از 1378 تا كنون فعاليتهاي آموزشي : سوابق تدريس ناصر رضا ارقامي: در دانشگاه جورجياي آمريكا در سال تحصيلي 69-1368 و تدريس در دانشگاه فردوسي مشهد از سال 1351 تا كنون. عنوان دروس تدريس شده توسط دكتر ارقامي : آمــار -2 استنباط آماري پيشرفته - 2 شبيه سازي مباحثي پيشرفته درآمار بيز نظريه تصميم جبرخطي - 1 جبرخطي - 1 براي آمار مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : انجمن آمار ايران در سال 1371 انجمن سيستمهاي فازي در سال 1381 مركز مفاخر اسناد دانشگاه فردوسي مشهد در سال 1382 ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ناصر رضا ارقامي در كنار تدريس به مطالعه تحقيق در پيرامون on the fisher information in record values ، جبر خطي و استنباط آماري و مرکز پژوهش های آماری دانشگاه فردوسی مشهد مشغول است. شاگردان : ناصر رضا ارقامي تاكنون 5 دانشجوي دكتري آمار را تحت راهنمايي و مشاوره خود داشته است. جوائز و نشانها : برنده جايزه بهترين مقاله ارائه شده در بيست و دومين كنفرانس بين المللي رياضي كشور در سال 1369 برنده جايزه بهترين استاد نمونه كشور در سال 1382 و دريافت لوح و جايزه از رئيس جمهور وقت استاد نمونه دانشگاه فردوسي مشهد در سال 1382 چگونگي عرضه آثار : ناصر رضا ارقامي داراي 30 مقاله پژوهشي در آمار نظري دارد. كه از اين تعداد 10 مورد از مقالاتش در مجلات معتبر خارجي (به عنوان مثال ISI ) به چاپ رسيده است. ________________________________________ آثار : 1 comparing the fisher informatiln in record values and iid observations ويژگي اثر : مقالات علمي چاپ شده در نشريه خارجي - 1970-01-01 2 nonparametric confidence and tolerance intervals from record values data ويژگي اثر : مقالات علمي چاپ شده در نشريه خارجي - 2002-12-31 3 on the fisher information in record values ويژگي اثر : مقالات علمي چاپ شده در نشريه خارجي -2000-12-31 4 some univariate stochastic orders on record values ويژگي اثر : مقالات علمي چاپ شده در نشريه خارجي -1970-01-01 5 جبر خطي براي آمار ويژگي اثر : تاليف 6 روشهاي آماري چند متغيري پيوسته ويژگي اثر : ترجمه 7 روشهاي نمونه گيري ويژگي اثر : ترجمه 8 نظريه اطلاع و كد گذاري ويژگي اثر : ترجمه

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : ناصر حسين زاده گوياداراي دكتري رشته ژئوفيزيك و عضو هئيت علمي دانشگاه تهران با درجه دانشيار مي باشد. گروه : علوم پايه رشته : موسسه ژئوفيزيك وقايع ميانسالي : ناصر حسين زاده گويا پس از اخذ مدرك دكتري در رشته زمين شناسي به عضويت هئيت علمي گروه زمين شناسي دانشكده علوم پايه دانشگاه تهران درامد. وي هم اكنون با سمت دانشيار درآنجا مشغول به انجام خدمت است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ناصر حسين زاده گوياعضو هيئت علمي و دانشيار موسسه ژئوفيزيك/گروه فيزيك زمين دانشكده علوم پايه دانشگاه تهران است. خدمات علمي و اجرايي ايشان به قرار زير است: • 1354-1359,سمت Research Assistant,موسسه ژئوفيزيك دانشگاه سنت لوئيز امريكا • 1350 -1379 ,سمت رئيس بخش مغناطيس سنجي,موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دوره كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري در موسسه ژئوفيزيك/گروه فيزيك زمين دانشكده علوم پايه دانشگاه تهران. عناوين دروس آموزشي ارائه شده ناصر حسين زاده گويا : كارشناسي • الكترومغناطيس كارشناسي ارشد • ژئومغناطيس 1 • ژئومغناطيس 2 • ژئومغناطيس1 • ژئومغناطيس2 • اكتشاف به روش مغناطيسي • اكتشافات بروس • اكتشافات بروش ايام • اكتشافات مغناطيس سنجي • مغناطيس سنگهاديرينه مغناطيس دكتري • تئوري پتانسيل • روشهاي پيشرفته اكتشافي درژئومغناطيس • مغناطيس سنگهاديرينه مغناطيس چگونگي عرضه آثار : طرحهاي تحقيقاتي به پايان رسيده ناصر حسين زاده گويا: • انجام مطالعات ژئوفيزيكي به روش مگنتوتلوريك در منطقه استان گلستان-١٣٨٥,استان گلستان • ١٣٨٦-١٣٨٦,بررسي پديده اتصال مجدد مغناطيسي و ارتباط آن با زير طوفانهاي مغناطيسي • ١٣٨٦-١٣٨٦,تخمين عمق هم دماي كوري با استفاده از مدلهاي ميدان مغناطيسي ماهواره اي • ١٣٨٦-١٣٨٦,وارونسازي دوبعدي غير خطي داده?هاي مغناطيسي با استفاده از روش زيرفضا • ١٣٨٤-١٣٨٥,پردازش داده هاي مغناطيس هوايي • ١٣٨٣-١٣٨٣,ديجيتال كردن رصد خانه مغناطيس سنجي تهران مقالات چاپ شده در مجلات داخلي 2 مقاله مقالات چاپ شده در مجلات خارجي يك مقاله مقالات چاپ شده در همايشها 7 مقاله ________________________________________ آثار : 1 آشنايي باژئوفيزيك اكتشافي ويژگي اثر : ترجمه,Mc Grow Hill ,1970 2 اصول وكاربردديرينه مغناطيس ويژگي اثر : chapmany Hall ,1971 3 اكتشافات به روش مغناطيس سنجي ويژگي اثر : تاليف,انتشارات دانشگاه تهران ,1379 4 تئوري تفسيراكتشافات ژئوفيزيكي ويژگي اثر : ترجمه,Mc Grow Hill ,1965 5 مقالات چاپ شده در مجلات خارجي • Hoseinzade Gooya Naser,"Planning new magnetic observatories in Iran", 6 مقالات چاپ شده در مجلات داخلي • حسين زاده گويا ناصر , عطا جوع بيرمي اسدا...,"مطالعه باي هاي ثبت شده در رصد خانه مغناطيسي موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران (1980-1971)",مجله فيزيك زمين و فضا,جلد 32 شماره2 ص,56-45 ,1385 • حسين زاده گويا ناصر,"انتخاب فيلترمناسب دراكتشافات به روش مغناطيس سنجي",نشريه تحقيقاتي فيزيك زمين و فضا,1و2,0 ,1111 7 مقالات چاپ شده در همايشها • حسين زاده گويا ناصر,"تخمين عمق داده هاي مغناطيسي با استفاده از تبديل موجك پيوسته",دوازدهمين كنفرانس ژئوفيزيك ايران,ايران ,02-04,اسفند,1384 • حسين زاده گويا ناصر,"مطالعهbay هاي ثبت شده در رصد خانه مغناطيسي موسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران",دوازدهمين كنفرانس ژئوفيزيك ايران,ايران ,02-04,اسفند,1384 • حسين زاده گويا ناصر,"پردازش داده هاي مگنتوتلوريك در اكتشافات به روش الكترومغناطيسي",دهمين كنفرانس ژئوفيزيك ايران دانشگاه تهران,عدم اعلام ,19-,آبان,1378 • حسين زاده گويا ناصر,"انتخاب فيلتر مناسب در اكتشافات به روش مغناطيس سنجي",هشتمين سمينارژئوفيزيك ايران,تهران/ايران ,01-,آبان,1372 • حسين زاده گويا ناصر,"كشف حلقه جديد از ذرات بر انرژي (كمربندهاي وان آلن ) در اطراف كره زمين",هشتمين سمينارژئوفيزيك ايران,تهران/ايران ,01-,آبان,1372 • Hoseinzade Gooya Naser,"عدم اعلام",IAGA workshop 2000,اسلواكي ,21-,march,2621 • Hoseinzade Gooya Naser,"Using upward contination as a useful method eliminate near surfac magnetic anomalie",International union of Geodesy nad Geophysics,colorado/U.S.A ,21-,march,2616 ________________________________________

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : عباس بازرگان هرندي در سال 1321 در شهر كرمان به دنيا آمد وي داراي دكتراي تحقيقات آموزشي از دانشگاه شيكاگو و پيتسبورگ (پنسيلوانيا) است وي استاد گروه مديريت و برنامه ريزي آموزشي دانشگاه تهران و پايه گذار نظام اطلاعات آماري آموزش عالي كشور در مؤسسه تحقيقات و برنامه ريزي علمي آموزشي است. گروه : علوم پايه رشته : آمار ورياضي گرايش : تحقيقات آموزشي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عباس بازرگان هرندي در خانواده اي نسبتاً فرهنگي بزرگ شد كه اطرافيانش همگي علاقه مند به كتاب و علم و توسعه كشور بودند. در نتيجه او به عنوان يك ايراني هميشه در اين فكر بوده كه چگونه مي تواند نقش و سهم خود را براي اينكه شهروندي آگاه و مسؤوليت پذير باشد ايفا كند. دكتر عباس بازرگان كه امروز در نخستين سال هاي دهه ششم زندگي، همچنان مشتاق تر از هميشه و با روحيه اي خستگي ناپذير به تلاش هاي بي پايان علمي اش ادامه مي دهد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس بازرگان هرندي تحصيلات ابتدايي و بخشي از تحصيلات دوره متوسطه را در زادگاهش به پايان رساند و پس از آن تحصيلات دبيرستاني را در مدرسه «هدف» تهران تمام كرد. بلافاصله وارد دانشكده علوم دانشگاه تهران شد و ليسانس رياضي گرفت. - اخذ مدرك ليسانس در رشته رياضي از دانشگاه تهران - ۱۳۴۳ - فوق ليسانس آمار رياضي(برنامه ريزي آموزشي)، دانشگاه تهران ۱۳۴۵ - دكتراي تحقيقات آموزشي از دانشگاه شيكاگو و پيتسبورگ (پنسيلوانيا) در سال 1353 - داراي دانشنامه آمارشناسي از مؤسسه آمار هندوستان - داراي دانشنامه عالي برنامه ريزي آموزشي از مؤسسه بين المللي برنامه ريزي آموزشي در پاريس (IIEP) در سال 1350 همسر و فرزندان : دكتر بازرگان هرندي متاهل و داراي يك فرزند مي باشد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباس بازرگان هرندي اولين دبير انجمن پژوهش هاي آموزشي ايران و عضو هيأت مديره آن ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ بوده است. - حضور در سازمان بين المللي كار، يونسكو و برنامه عمران سازمان ملل متحد به عنوان مشاور فني ارشد در كشورهاي آفريقايي و آسيايي - نماينده و عضو هيأت مميزه دانشگاه تهران به انتخاب دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي - نماينده دانشكده علوم تربيتي در شوراي انتشارات دانشگاه - عضو منتخب انجمن بين المللي آمار [international statistical institute] - مشاور ارشد سازمان جهاني كار از سال 1364-1369 - مشاور تحقيقاتي وزير آموزش و پرورش از سال 1376 تا 1380 - مدير كل دفتر نظارت و اريابي دانشگاه تهران در سال 1372 - دبير شوراي گسترش اموزش عالي در سال 1358 - جانشين رئيس موسسه تحقيقات برنامه ريزي معلمي -آموزشي در سال 1359 - سرپرست مركز سياست علمي (وزارت علوم و آموزش عالي) از سال 1360 تا 1363 - عضو انجمن تحقيقات آموزشي آمريكا [AERA] از ۱۳۵۳ تاكنون - عضو انجمن ارزيابي آمريكا [AEA] از ۱۳۶۵ تا امروز - عضو شوراي تحقيقات مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزشي - عضو شوراي ارزشيابي مدارك تحصيلي خارج از كشور فعاليتهاي آموزشي : عباس بازرگان هرندي مدرس دانشگاه هاي تهران از سال 1374 تا كنون بعنوان استاد گروه مديريت و برنامه ريزي آموزشي دانشگاه، شهيدبهشتي، بوعلي سينا، تربيت مدرس و علامه طباطبايي در سطوح كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري است. عنوان دروس ارائه شده توسط دكتر بازرگان به قرار زير است: تدريس روشهاي تحقيق پيشرفته،در دوره هاي دكتراي مديريت ،مديريت آموزشي تدريس روشهاي تحقيق در دوره هاي تحصيلات تكميلي تدريس روشهاي آماري در علوم رفتاري وي از اقدامات ارزشمند او، شركت در شكل گيري و تأسيس رشته هاي جديد تحصيلي و مراكز مهم علمي بوده است. زماني كه او در خردادماه ۵۳ پس از دريافت دكتراي خويش در رشته تحقيقات آموزشي از دانشگاه پيتسبورگ، به ايران بازگشت و بلافاصله در مقام استاديار مشغول به ارائه خدمات شد، فوق ليسانس رشته اندازه گيري و ارزشيابي آموزشي را به تصويب رساند و به عمل درآورد كه دو سال پس از آن، رشته نامبرده به عنوان اولين رشته اندازه گيري و ارزشيابي كشور تأسيس شد و تعداد ۲۰ نفر دانشجو در آن رشته ثبت نام كردند كه اغلب فارغ التحصيلان اين رشته، هم اينك در هيأت علمي دانشگاه ها يا سمت هاي ديگر علمي نقش هاي تعيين كننده اي ايفا مي كنند. همچنين رشته تحقيقات آموزشي را در سطح كارشناسي ارشد در دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي تهران بنيان گذاشت و پس از تدوين برنامه اين رشته در سال ،۱۳۷۰ با طي كردن مراحل قانوني سرانجام در سال ۷۵ و در همان دانشگاه تأسيس شد. علاوه بر اين، رشته دكتراي سنجش آموزش را طراحي كرده و اظهار اميدواري مي كند در آينده نزديكي به پذيرش دانشجو در اين رشته اقدام شود. رشته سنجش آموزش به ارزيابي كيفيت آموزش، آزمون سازي و امور آموزش سنجي در نظام آموزشي كشور بسيار كمك مي كند. بازرگان از افرادي بوده كه قدم هاي اوليه را براي ايجاد پژوهشكده تعليم و تربيت برداشته است. اما بخش اعظم شهرت و اعتبار علمي او برمي گردد به آفرينش طرح ارزيابي دروني كه تا اين زمان هيچ كس به اندازه او براي بهره وري و ارتقاي اين طرح زحمت نكشيده و عرق نريخته. هنگامي كه از سال ۷۴ سلسله فعاليت هايي در راستاي افزايش كيفيت آموزش عالي كشور آغاز شد، براي دستيابي هرچه سريع تر و بهتر به اين نياز علمي كشور، در سال ۷۵ طرح ارزيابي دروني تدوين شد كه براي شروع كار، اين طرح به طور آزمايشي در شش گروه دانشگاهي مستقر در دانشگاه علوم پزشكي به اجرا درآمد. گويا اين طرح از اهميت ويژه اي برخوردار است كه دكتر بازرگان با حساسيت و علاقه بالايي درباره آن سخن مي گويد: «طرح ارزيابي دروني به شكل آزمايشي ابتدا در گروه تغذيه و بيوشيمي، روماتولوژي، گروه لثه دانشكده دندانپزشكي، گروه پزشكي داخلي در دانشگاه شهيد بهشتي در بيمارستان شهداي تجريش ، گروه زنان همان دانشگاه و گروه پزشكي داخلي دانشگاه علوم پزشكي كرمان به اجرا درآمد. با گذشت يك سال از اجراي اين طرح، وقتي نتايج ارزيابي را مورد بررسي قرار داديم، آنقدر نتيجه ثمربخش بود كه گروه پزشكي داخلي بيمارستان شهداي تجريش به دريافت تشويق نامه از طرف وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي نائل آمد. «ارزيابي دروني» كيفيت خودش را به سطحي رسانده بود كه مورد توجه مسؤولان واقع شده بود. از اين رو، وقتي طرح مذكور در وزارت بهداشت و درمان به اين سطح از اثربخشي رسيد، وزارتخانه تصميم گرفت نتايج طرح را مورد نظر قرار داده و ارزيابي دروني را به عنوان يك چارچوب بررسي و ارتقاي كيفيت در همه دانشگاه هاي علوم پزشكي به اجرا درآورد. بنابراين از سال ۷۶ به بعد، دانشگاه هاي علوم پزشكي، طرح ارزيابي دروني را مورد تفحص قرار دادند و سعي كردند در اين امر ساختارسازي كنند. خوشبختانه سه سال بعد، دانشگاه هاي جامع يعني دانشگاه هاي غيرعلوم پزشكي نيز به اهميت اين طرح پي بردند و آنها هم سعي كردند در خود ارزيابي دروني داشته باشند. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عباس بازرگان هرندي پايه گذار نظام اطلاعات آماري آموزش عالي كشور در مؤسسه تحقيقات و برنامه ريزي علمي آموزشي و مؤسس انجمن پژوهش هاي آموزشي ايران ۱۳۷۸ بوده است و همينطور بازرگان از افرادي بوده كه قدم هاي اوليه را براي ايجاد پژوهشكده تعليم و تربيت برداشته است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : - عضو هيأت تحريريه فصلنامه بين المللي HIGHER EDUCATION POLICY - عضو انجمن بين المللي علم آمار [ISI] - عضويت در هيأت تحريريه فصلنامه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي، نوآوري هاي آموزشي، فصلنامه تعليم و تربيت، مجله روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران و... جوائز و نشانها : - برنده جايزه كتاب سال دانشگاهي در سال 1381 - دريافت لوح تقدير بمناسبت :فرايند طراحي و اشاعه الگوي در كيفيت دانشگاهي در ايران (از سال 1375 تا كنون) چگونگي عرضه آثار : تأليف و ترجمه بيش از ۱۵ جلد كتاب از آثار عباس بازرگان هرندي است . بازرگان در حدود هفتاد مقاله علمي منتشره در نشريات بين المللي دارد كه از پراهميت ترين آنها مقاله اي است در رابطه با آموزش سنجي يا پداگومتريكس كه كلمه «پداگومتري» را چند سال قبل، در يكي از كنفرانس هاي بين المللي آموزش آمار، نخستين بار بازرگان ارائه كرده است. فعاليت هاي علمي _ تحقيقي بازرگان چنان دايره وسيعي رادربرمي گيرد كه ذكر همه آنها در اين مجال نمي گنجد. با اين همه عدم اشاره به پاره اي از آنها و يادآوري آرا و نظرات او، شايد به نوعي اجحاف نه در حق دكتر بازرگان، كه جامعه علمي ايران زمين باشد. به عنوان مثال او تاكنون طرح هاي پژوهشي بسياري را مورد اجرا گذاشته است كه از مهمترين آنها، «تركيب و توزيع نيروي انساني كارآزموده در كشورهاي گامبيا، اوگاندا و تانزانيا» بوده است. اجراي اين طرح مربوط به زماني است كه بازرگان در كشورهاي آفريقايي و آسيايي، در سمت مشاور فني ارشد در تدوين و اجراي طرح هاي آماري و برنامه ريزي توسعه منابع انساني مشاركت داشته است. به واسطه كوشش هايي كه در اندونزي شكل گرفت، بازرگان كتاب «سيماي تحقيقات آموزشي در اندونزي» را در سال ۱۳۷۰ تأليف و منتشر كرد. در ادامه طرح هاي پژوهشي او بايد از اين طرح ها ياد كرد: ارزيابي فرصت هاي آموزشي بين المللي در كشور سودان، برابري فرصت هاي آموزشي در دانشگاه تهران، رابطه آموزش و اشتغال در بخش غيرمتشكل شهر تهران، كيفيت در آموزش عالي و عوامل مرتبط با آن و نقش ارزشيابي دروني در افزايش كيفيت آموزش عالي پزشكي. ________________________________________ آثار : 1 ارزشيابي آموزشي: مفاهيم، الگوها و فرآيند عملياتي ويژگي اثر : تأليف ، كتاب برگزيده دانشگاهي در ????)،ناشر: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) 2 برنامه ريزي استراتژيك در نظام آموزشي : بازانديشي، بازسازي ساختارها، باز آفريني ويژگي اثر : انتشارات مدرسه (ترجمه) 3 به سوي يادگيري بر خط ( الكترونيكي) گذار از تدريس سنتي و راهبردهاي ارتباطي آن ويژگي اثر : انتشارات آگه ( ترجمه) 4 چارچوب و راهنماي تدوين گزارش ارزيابي دروني در سطح گروه آموزشي 1383 ويژگي اثر : تاليف: بازرگان و همكار ، ناشر: سازمان سنجش آموزش كشور 5 روش هاي تحقيق در علوم رفتاري ويژگي اثر : تاليف : بازرگان وهمكاران ، ناشر: آگه 6 فرآيند اجراي ارزيابي دروني در گروههاي آموزشي دانشگاهي ( راهنماي عملي) ويژگي اثر : تاليف: بازرگان وهمكاران

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 1317 ق)، نویسنده و مترجم. ملقب به ناظم‏العلوم. وقتى در 1290 ق ناصرالدین شاه براى اولین بار به اروپا سفر كرد، وى همراه دایى خود، علیقلى خان مخبرالدوله، كه از ملازمان شاه در آن سفر بود به پاریس رفت و در مدرسه نظامى سن سیر در رشته توپخانه به تحصیل مشغول شد. پس از بازگشت به ایران از معلمین نظام سلطان مسعود میرزا ظل‏السلطان، كه براى خود ارتشى تشكیل داده بود، شد. او مدتى نیز به علت اختلاف سر حدى با روسها به خوى رفت و بعد از مرگ ناصرالدین شاه به تهران بازگشت و مدتى رئیس مدرسه‏ى علمیه و از معلمین دارالفنون شد. از آثار وى: «اصول جبر و مقابله»؛ «اصول علم حساب»؛ «انموذجى از جبر و مقابله»؛ «تاریخ عمومى»؛ «حكمت ریاضى»، در اصول علم حساب تا لگاریتم؛ «تلماك»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1337 -1280 ق)، نویسنده، مترجم و روزنامه‏نگار. ملقب به ناظم‏الاسلام. در كرمان به دنیا آمد. پس از تحصیل علوم ادبى و عربى، از محضر حاج شیخ ابوجعفر مجتهد، فقه و اصول و از محضر میرزا آقا خان كرمانى، منطق و شرح «اشارات» را آموخت. وى در بیست و هشت سالگى به تهران آمد و در درس میرزاى جلوه و سید شهاب‏الدین شیرازى به تحصیل حكمت الهى پرداخت و در حوزه‏ى درس حاج میرزا حسن آشتیانى و حاج شیخ هادى نجم‏آبادى نیز حاضر بود. وى از مشروطه‏خواهان و با جمعى از روشنفكران از جمله سید محمد طباطبایى محشور بود. پس از تأسیس مدرسه‏ى اسلام، توسط سید محمد طباطبایى، میرزا محمد در آن مدرسه ناظم شد و به همین دلیل به ناظم‏الاسلام ملقب گردید. ناظم‏الاسلام در 1325 ق روزنامه‏ى «كوكب درى» یا «كوكب درى ناصرى» را در تهران تأسیس و منتشر نمود. او سپس به كرمان بازگشت و در دادگسترى به خدمت پرداخت و سرانجام در همان شهر درگذشت و در مقبره‏ى سید علویه به خاك سپرده شد. از دیگر آثار وى: «اصول عقاید»؛ «تاریخ بیدارى ایرانیان»، در سه جلد؛ «خلاصةالعوامل»؛ «شمس‏التصاریف»؛ «مقامات حریرى»، ترجمه؛ «علائم الظهور المهدى الموعود».[1] محمد بن على (و. 1280 ه.ق- 1337 ه.ق)، از فضلا و مؤلفین معروف كرمان و صاحب تاریخ بیدارى ایرانیان. در كرمان متولد شد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم ادبى پارسى و عربى و فقه و اصول در بیست و هشت سالگى به تهران آمد و به تحصیل حكمت پرداخت و با واقعه‏ى «رژى» و انحصار تنباكو و برخاستن زمزمه‏ى آزادیخواهى در ردیف طلاب تجددخواه درآمد و تاریخ خود را تألیف كرد. بعد از استقرار مشروطیت در كرمان در عدلیه مشغول خدمت شد و در سال 1337 ه.ق در كرمان درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1363 -1284/ 1280 ش)، مترجم، نویسنده و شاعر. در تبریز به دنیا آمد. پدرش از وكلاى دادگسترى و از مشروطه‏خواهان بود. ناطق پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه در زادگاهش جهت ادامه‏ى تحصیل به اروپا رفت و موفق به اخذ درجه‏ى مهندسى در رشته‏ى راه و ساختمان شد. پس از بازگشت به ایران به استخدام وزارت راه و ترابرى درآمد و مدت هشت سال مدیر كل سازمان راه‏آهن و نیز مدتى عضو شوراى عالى سازمان برنامه و بودجه بود و در ضمن عضویت هیأت مدیره شركت ساختمانى اتكو را، كه از كارهاى مهم آن ساختمان سد كرج و سد سپیدرود بود، به عهده داشت. وى همچنین به زبان‏هاى آلمانى، انگلیسى، فرانسه و عربى مسلط بود. از تألیفات وى: «زندگى مانى و پیام او». از ترجمه‏هاى وى: «آدمك حصیرى»، «جنایت سیلوستر بونارد»، «شاهزاده خانم»، «آنژلیكا»، «ژانو و كولن»، «سپید و سیاه»، «میكرو میگاس».

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، پزشك و نویسنده. او در 1320 ش از دانشكده‏ى پزشكى تهران فارغ‏التحصیل شد و سپس ریاست درمانگاه بیمارى‏هاى میزه‏راه بیمارستان ابن‏سینا را بر عهده گرفت. از آثار وى: «بیماریهاى میزه‏راه»، در دو جلد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 14

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی