کاملا واقعی!!!
یه دوستی دارم که یه ماهی بود ازش خبر نداشتم تا اینکه اون بهم زنگ زد بعداز سلام و احوال پرسی قرار گذاشتیم فرداش ساعت شش محله ی ما همدیگرو ببینیم.فرداش رفتم سر قرار دیدم واستاده جلوی یه مغازه داره این ورو اون ورو نگا میکنه!رفتم جلو گفتم سلام برگشته یجوری با تعجب منو نگا میکنه که انگار انتظار نداشته منو ببینه!!میگم خوبی؟میگه مرسی از این ورا؟ کجا داشتی میرفتی؟باتعجب گفتم میومدم پیش تو دیگه!!!میگه آهان یادم نبود!!!میگم بریم پارک محله صحبت کنیم میگه نه مزاحمت نمیشم همین جا خوبه!!!!!!!یعنی ما همچین موجودات منحصر بفرد و ماش مخی تو کشورمون داریم ولی بلد نیستیم صادرشون کنیم!!!!!!!!!!!