چشمه سلطان ولی کریز
| |||||||||||||||||||||||||
|
آیتالله علمالهدی:
تنها پیاده نظامی که آمریکا میتواند بر مردم مسلط کند، جریان لائیک و عناصر بیدین داخلی کشور است/ هر دهانی که از آن ندایی در حمایت از ولنگاری صادر شود، مزدور آمریکا است/ آمریکا میخواست تجربه ۲۸ مرداد را در فتنه ۸۸ پیاده کند
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ در ۲:۰۲ ب٫ظ
امام جمعه مشهد مقدس گفت: تنها فلسفه ورود روحانیت به سیاست پیاده شدن دین است و اعمال قدرت نیست، اگر بنا باشد در سایه حاکمیت یک نظام و قدرت به نام دین اسلام پیاده نشود و ارزشهای دینی پیاده نشود فایدهای ندارد.
![]() به گزارش صبح توس، آیتالله سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد مقدس ظهر امروز در خطبههای نماز جمعه مشهد که در حرم مطهر رضوی برگزار شد، اظهار داشت: ۲۸ مرداد برای امروز جامعه و کشور ما یک تجربه برای آمریکاست و یک عبرت برای مردم به پا خواسته مسلمان و متدین این کشور است، در دو مطلب این تجربه و عبرت نسبت به ۲۸ مرداد وجود دارد. وی افزود: مطلب نخست در جریان کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد و سقوط نهصت ملی ایران ثابت شد. در هر نهضت عدالتخواهی تا زمانی که دین و روحانیت در نهضت است هیچ نیرویی نمیتواند آن را شکست بدهد، از وقتی دین و روحانیت جدا شد، این نهضت رو به نابودی رفته است. آیتالله علمالهدی بیان کرد: مجاهدی سترگ و خستگی ناپذیر به نام آیتالله کاشانی در این نهضت حضور داشت، در کنار ایشان فدائیان اسلام به عنوان نقطه محوری دین خواهی در کشور وجود داشتند، نهضت رو به پیروزی تا آنجا رسید که ۳۰ تیرماه شاه ناپاک را فراری داد. وی بیان کرد: در این ۲۹ روز چه شد؟ مردمی که پیروزیشان به جایی رسید که شاه را بیرون کردند به فاصله ۲۹ روز در مقابل جریان کودتایی آمریکایی این نهضت از بین رفت و مستشاران آمریکایی بر گرده ملت تسلط پیدا کردند، این فاصله بین دین و نهضت ایجاد شد، آیتالله کاشانی با حضور در این نهضت از دولت مصدق خواستند از این قدرت حاکم برای توسعه ارزشهای دینی استفاده شود و این قدرت اینجا به کار گرفته شود. نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی تصریح کرد: تنها فلسفه ورود روحانیت به سیاست پیاده شدن دین است و اعمال قدرت نیست، اگر بنا باشد در سایه حاکمیت یک نظام و قدرت به نام دین اسلام پیاده نشود و ارزشهای دینی پیاده نشود فایدهای ندارد. آیتالله علمالهدی گفت: درد ما اقامه دین و توسعه ارزشهای دینی است و نظام و قدرت و سیاست و حاکمیت همه ابزار اجرای دین است و سعادت مردم هم در مدیریت جامعه در سایه دین است. نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی گفت: وقتی بنا شد نهضت ملی شروع شود و تحت عنوان قطع ید انگلیس استعمارگر جلو برود اما دین پیاده نشود و مرحوم کاشانی کنار رود در نتیجه از ۳۰ تیر تا ۲۸ مرداد این نهضت سقوط میکند، آمریکا در این تجربه به این نتیجه رسیدند تا سفره دین جمع نشود بر مردم مسلط نمیشوند. آیتالله علمالهدی با اشاره به اینکه ۳۷ سال از عمر انقلاب میگذرد و تمام سعی استکبار جهانی کنار زدن دین است اظهار داشت: جوانان این مردم روی میدان مین حاضر میشوند و از تمام بدن فقط دو قلم استخوان باقی میماند و با دشمنان خدا میجنگند اما اگر دنبال عیاشی میرفتند دیگر روی مین نمیرفتند و آن زمانی است که دشمن بر ما مسلط میشود و این یک تجربه برای آمریکا است. خطیب جمعه مشهد مقدس تصریح کرد: مطلب دوم این است که آمریکا تجربه کرد و ما هم باید عبرت بیاموزیم که تنها پیاده نظامی که میتواند در کشور وارد کند و بر گرده مردم مسلط شود، جریان لائیک و عناصر بی دین داخلی خود کشور است و این را تجربه کردند و فهمیدند از بیرون نمیتوانند ارتش وارد کنند. آیت الله علم الهدی تصریح کرد: تنها پیاده نظام دشمن عناصر بی دین هستند و در ۲۸ مرداد پیاده نظام آمریکایی، فواحش بودند که در خیابانهای تهران برای برگرداندن شاه و اجرای کودتای آمریکایی ایفای نقش میکردند. برادران و خواهران این احزاب سیاسی که به دنبال استخدام لائیکها هستند اینها بدانند اگر بی دینها را به خیال خود استخدام کردند این نیست که آنها که در سایه اردوکشی بی دینها به قدرت میرسند بلکه دشمنان به قدرت میرسند. وی افزود: در هر عرصه و بحران و رقابت سیاسی یک عده راه میافتند و از ولنگاری حمایت میکنند به خیال اینکه یک مشت جوان بی دین و دختر و پسر لائیک را در استخدام خود دربیاورند بدانند اگر صحنه جامعه ما اردوکشی لائیک شد این به نفع دشمن است، همیشه میبینیم یک عده خوراک سیاسی برای افراد سیاسی کار فراهم میکنند. آیت الله علم الهدی اظهار داشت: اگر اردوکشی لائیک در مملکت راه بیفتد، قضه به نفع سکولارها تمام نمیشود بلکه قصه به نفع سلطه دشمن تمام میشود و نمونه این را در ۲۸ مرداد و فتنه ۸۸ این مسئله را دیدیم، آمریکا تجربه ۲۸ مرداد را خواست در فتنه ۸۸ پیاده کند. وی تصریح کرد: هوشیاری و هوشیارسازی این رهبر فرزانه و پایمردی شما مردم نقشه دشمن را در سال ۸۸ نقش بر آب کرد. به اقتضای این عبرت ۲۸ مرداد مردم ما باید بدانند، از هر حلقومی اگر ندایی در حمایت از ولنگاری صادر شود، بدانند این حلقوم یا حلقوم مزدور آمریکا است و یا حلقوم عنصر ندانستهای که آب به آسیاب آمریکا میریزد. انتهای پیام/ ادامه مطلب هفته دولت گرامی باد... باغدشت کریز
بنام خدای بخشنده ی مهربان شهید بزرگوار رییس جمهور محبوب جناب آقای حاج محمد علی رجایی ؛ مردم ماازکمبودها وکسریها گله ندارند، آنچه مردم رامی آزارد وصدایشان رادر می آورد، وجود تبعيضات ناروا وسواستتفاده ازبیت المال است وبس. خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی ص29. .
؛ من مسوول، هستم که نامه مردم رابخوانم وجواب دهم زیرا امید آنها به نامه هايشان است
ضمن گرامیداشت یادوخاطره امام شهدا(رحمت الله علیه)،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس،یادگاران امام،وشهدای معززدولت علی الخصوص شهیدان محمدعلی رجایی رییس جمهورمحبوب وحجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجوادباهنر نخست وزیرمحبوب ، هفته دولت رابه همه ی دولتمردان صدیق وشایسته ی نظام مقدس جمهوری اسلامی تبریک وتهنیت عرض می نمایم .
ادامه مطلب
شهید رجایی وباهنر دو همسنگر علم و جهاد و خدمت بودند که دوشادوش یکدیگر کمر به خدمت مردم ایران بستند، اما منافقین کور دل چشم دیدن یاران خمینی را نداشتند و در 8شهریور سال60 آن دو یار عزیز رابه شهادت رساندند.
شهید بزرگوار رییس جمهور محبوب جناب آقای حاج محمد علی رجایی ؛ من مسوول، هستم که نامه مردم رابخوانم وجواب دهم زیرا امید آنها به نامه هايشان استشهید بزرگوار رییس جمهور محبوب جناب آقای حاج محمد علی رجایی ؛ مردم ماازکمبودها وکسریها گله ندارند، آنچه مردم رامی آزارد وصدایشان رادر می آورد، وجود تبعيضات ناروا وسواستتفاده ازبیت المال است وبس. خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی ص29. Baghdasht1.blogfa.com
هفته ی دولت گرامی باد.
ادامه مطلب زندگینامه شهید رجائیرجائی در سال 1312هجری شمسی، در قزوین متولد شد. در سن 4 سالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد و تحت تکفل مادری مهربان قرار گرفت. درسال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد وارد نیروی هوائی شد. در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوائی، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند. در سال 1335 به دانشسرای عالی وارد شد و دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان برد و به سمت دبیر ریاضی در وزارت فرهنگ استخدام گردید. در اردیبهشت 1342 به علت فعالیتهای سیاسی علیه رژیم طاغوت دستگیر و 50 روز زندانی شد. پس از آزادی با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیئت موتلفه پرداخت و داوطلبانی را به جبهه فلسطین اعزام کرد. پس از بازگشت در سال 1353 دستگیر و دو سال در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع شکنجه ها را تحمل نمود. شهید رجائی در سال 1358، مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت و به دنبال تمایل مجلس در تاریخ 18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی و با رأی قاطع به نخست وزیری انتخاب شد و با عزل بنی صدر از جانب امام به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران معرفی گردید و سرانجام در هشتم شهریور ماه 1360 توسط ایادی دشمنان انقلاب به فیض رفیع شهادت نائل آمد. اگر بخواهیم بهتر و دقیق تر به زندگی شهید رجایی نگاه کنیمچیزی که بیشتر به چشم میآید، سخت کوشی اوست. شهید رجایی پس از آنکه از نعمت پدر محروم گردید برای تأمین زندگی خود و خانواده از هیچ تلاشی فروگذار نکرد او با انجام کارهای به ظاهر کم ارزشی چون دستفروشی و... روزها را میگذراند و شبها وقت خود را صرف درس خواندن میکرد چراکه هدفی با ارزش در مقابل او قرار داشت و او را در راهی که انتخاب کرده بود مصمم تر می کرد. زندگی افرادی چون شهید رجایی میتواند الگویی مناسب برای ما باشد ما که شاید لحظه ای نتوانیم تصور چنین شرائطی را برای خود داشته باشیم .اما از همه مهمتر این است که او با تلاش و کوشش خود توانست سرانجام در برهه های حساس از انقلاب نقش مهمی ایفا نماید و در عرصه علم و عمل به چهره ای نمونه و ماندگار بدل گردد. (1) زندگینامه شهید دکتر محمدجواد باهنرشهید حجت الاسلام دکتر محمد جواد باهنر ، در سال 1312 هجری شمسی در خانواده ای پیشه ور در شهر کرمان به دنیا آمد. پس از اخذ دیپلم در سال 1332 به قم رفت و سطوح عالی علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم سپری نمود؛ فقه را در محضر مرحوم آیت الله بروجردی، اصول را در محضر امام خمینی (ره) و تفسیر و فلسفه را نزد مرحوم علامه طباطبائی فرا گرفت و سپس به تحصیلات دانشگاهی رو آورد و در دو رشته علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. شهید باهنر در اسفند ماه 1342 پس از ایراد سخنرانی هائی در مسجد «هدایت» ، «الجواد» و«حسینیه ارشاد»، به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر و به زندان های کوتاه مدت محکوم شد و از سال 1350 ممنوع المنبر گردید. وی در سال 1357 به فرمان امام به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمد و به دنبال انتخاب شهید رجائی ، به عنوان نخست وزیر دولت رجایی انتخاب شد. در گرامیداشت هفته دولت، شاهد افتتاح و کنلگزنی ها ، بازدیدها ، گزارش عملکردها و ... میباشیم ، هفتهای سرشار از کار و فعالیت برای دولتیان و البته رسانهها. دراین هفته همچنین این امکان فراهم میآید تا از ابعاد مختلف کامیابیها و ناکامیهای عملکرد دولت را مورد نقد و بررسی قرار داده و به ترسیم افقهای مطلوب آینده براساس واقعیتهای موجود بپردازیم. بنابرین هفته دولت، فرصتی است تا لختی تأمل کنیم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنیم. باید رنج و تلاش مسؤولان متعهد کشور را ارج نهیم، خدمتهی نادیدنی دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوییم و در مقابل کاستیها، نقصها و کمبودها را بیان نموده و بدون فرافکنی و توجیهات غیرموجه، قصورها و تقصیرات دولت را صادقانه با مردم در میان گذاریم تا از همراهی و پشتیبانی همیشگی آنان برخوردار باشیم. بیشک خلوص در عمل،صفا و صمیمیت نهفته در اعمال آن شهیدان والا مقام باعث گردید که علی رغم کوتاهی مدت صدارت نامشان همواره در تاریخ پر افتخار ین مرزوبوم جاودانه بماند. (2) ویژگیهای شهید رجاییشهید رجایی هرگز فروتنی خود را از دست نداد. او همیشه خود را از مردم، همراه مردم و برای مردم میدانست و برای رضای خدا خدمت میکرد. او مردی با حوصله، پرکار و خستگیناپذیر بود. بهطوری که در یکی از جلسات، که طولانی و خسته کننده بود، و یکی از دوستان به ایشان گفتند: «خسته نباشید، شهید رجایی در جواب گفتند کسی که به خاطر اعتقادش کار میکند خسته نمیشود». ویژگی دیگر صلابت و تعهّدی بود که در راه انقلاب داشت. او هرگز سازشپذیر نبود، چه در دوران زندان با آنهمه شکنجه که هرگز حاضر به عقبنشینی از آرمانهایش نشد، و چه در دوران خدمت و مسئولیت که با جدیّت آنها را انجام میداد و خود را متعهد به اجرای این ارزشها میدانست و حیات انقلاب را به بقای آنها میدانست. چهارمین ویژگی سادهزیستی اوست هرگز زندگیاش از سطح مردم عادی فراتر نرفت و جلوههای کاذب زندگیِ تجمّلاتی نتوانست او را از مردم جدا کند. از زمانی که دست فروش بود تا وقتی که معلم و وزیر و رئیس جمهور شد، همدل و همسان با مردم زیست و همچنان فرزند انقلاب باقی ماند. (3) معلم واقعی: همسر شهید رجایی میگوید: او در زندگی برای من یک معلم واقعی بود؛ چرا که فقط حرف نمیزد، بلکه عمل میکرد و بهترین ویژگی یک معلم همان عمل اوست. همیشه اگر ضعفی در خودش میدید، سعی میکرد در آن مورد کسی را نصیحت نکند و تا خودش را اصلاح نمیکرد، بر زبان نمیآورد. (4) اندیشه شهید رجایی برای نخست وزیریمن مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رئیس جمهور هستم. امام خمینی ره و رهبری نظام از دیدگاه شهید رجاییشهید رجایی در دفاع از ولایت و ارزشهای انقلاب اسلامی هرگز مسامحه نمیکرد و با تمام توان در راه اجرای آن آرمانها تلاش مینمود. شهید رجایی درباره امام خمینی رحمهالله گفتهاند: «آنچه من تعهد دارم و آنچه وزرا با من تعهد کردهاند، مقلد امام بودن است» و در جای دیگر گفتند: «ما در جامعه یک حزب هستیم که رهبر آن امام است». و همچنین فرمودند: «انقلابی کسی است که تفکر امام را در همه ابعاد قبول داشته باشد». (5) شهید رجایی در مورد رهبری میگویند: «مسئله رهبری بنا بر ضرورت انقلاب باید خوب شناخته شود. رهبری در شخص امام نیست؛ در موضوع امام است، موضوع مرجع تقلید است. مرجع تقلید با مصدق فرق میکند؛ با لنین فرق میکند [...] کلیه حرکات ما از موقعی که چشم باز میکنیم (صبح) تا موقعی که چشممان را میبندیم (شب) هر کاری که میکنیم یک مسئله شرعی است. چه کسی این مسئله شرعی را مشخص میکند؟ مرجع تقلید. پیوند را احساس کنید. پیوند، پیوند اعتقادی است، نه پیوند سیاسی. پیوند سیاسی یک بعد رهبری است». (6) پیام امام خمینی ره به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنرامام خمینی رحمهالله به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمود: «ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمیشود عقب راند؛...گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شدهاند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه های نبرد با قدرتهای فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند». (7) ارزیابی مقام معظم رهبری حادثه شهادت رجایی و باهنرمقام معظم رهبری، یکسال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه میفرماید: «ما امروز از این حادثه درس میگیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهرههایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما میفهمیم که ضد انقلاب با چهرههای منافقانهای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم». (8) ویژگیهای اخلاقی شهید رجایی و باهنر از دیدگاه مقام معظم رهبریمقام معظم رهبری درباره ویژگیهای اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر میفرماید: «شهید باهنر، مرد بیتظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمیفهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه میگذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسینها و ایدئولوگهای انقلاب بود. نوشتههای زیادی داشت و کتابهای زیادی را تنظیم کرده بود....ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند... نقش شهید رجایی و باهنر در افشا نمودن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقش داشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنجهای قلبی و غیر قابل افشایی که داشت، توانست با تعبیر خود من با نرمش قهرمانانهای، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد». (9) کلامی از شهید رجاییرهبری در ایران مسئله مرجعیت است و این کلمه ولایت فقیه، به تعبیر یکی از دوستان، تنها مشخصه قانون اساسی جدید از قدیم میتواند باشد؛ یعنی آن جوهره انقلاب اسلامی است. ما ولایت فقیه را به عنوان عالیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در قانون اساسی خود گنجانیدهایم. دولت [نیز] خود را موظف میداند که این قانون اساسی را که خونبهای صدها هزار شهید، معلول و اسیر و تبعیدی است با تمام قوا در جامعه پیاده کند. (10) کلامی از شهید باهنرملت قهرمان ما تصمیم گرفته است خطّ اسلام و امام را رها نکند و صمیمانه در صحنه بماند تا حکومت و قوانین بر خط حاکمیت اسلام حفظ شود. برای ما شرق و غرب مطرح نیست. برای ما مسئله حقوق ملی و انسانی و آزادی و استقلال مطرح است. ما نمیخواهیم در حوزه اقتدار این و یا آن ابر قدرت قرار بگیریم. ما در هر حال برای مقابله و مقاومت آمادهایم و تسلیم، در فرهنگ انقلاب ما راه ندارد. نیروی عظیمی در اختیار ملت است. این سرمایه نباید از بین برود. ما بایستی این انقلاب را تا کسب پیروزی نهایی ادامه دهیم. (11) آخرین وصیتنامه شهید رجاییبیست روز قبل از شهادت، قبل از ترک خانه برای شرکت در جلسه ای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد می کنم وصیت نامه ی جدیدی بنویسید. وصیت نامه قبلی را سال ها پیش نوشته اید. » . رجایی به یادآورد که در سال ۱۳۵۲ قبل از این که به زندان برود، وصیت نامه ای نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصیت نامه می گذشت. بسم الله الرحمن الرحیم چگونگی شهادت شهید رجایی و باهنردر ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخست وزیری برخاست. کارکنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده اش را در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست جمهوری ساکن کرده بود تا دیگر مجبور به رفت وآمد به خانه اش نباشد. کمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچ کس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازه ها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند. حوزه* ادامه مطلب بنام خدای بخشنده ی مهربان شهید بزرگوار رییس جمهور محبوب جناب آقای حاج محمد علی رجایی ؛ مردم ماازکمبودها وکسریها گله ندارند، آنچه مردم رامی آزارد وصدایشان رادر می آورد، وجود تبعيضات ناروا وسواستتفاده ازبیت المال است وبس. خاطراتی از شهید رجایی، حدیث جاودانگی ص29. .
؛ من مسوول، هستم که نامه مردم رابخوانم وجواب دهم زیرا امید آنها به نامه هايشان است
ضمن گرامیداشت یادوخاطره امام شهدا(رحمت الله علیه)،شهدای معظم انقلاب اسلامی وهشت سال دفاع مقدس،یادگاران امام،وشهدای معززدولت علی الخصوص شهیدان محمدعلی رجایی رییس جمهورمحبوب وحجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدجوادباهنر نخست وزیرمحبوب ، هفته دولت رابه همه ی دولتمردان صدیق وشایسته ی نظام مقدس جمهوری اسلامی تبریک وتهنیت عرض می نمایم . احمداسماعیلی کریزی
ادامه مطلب
<blockquote class="instagram-media" data-instgrm-version="7" style=" background:#FFF; border:0; border-radius:3px; ادامه مطلب
آقای تونی می گوید:شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک می ریخت،علت راکه پرسیدم؛آقای برونسی گفت:دارم ازبچه ها خداحافظی می کنم چراکه خوابی دیده ام. سپس افزود:به صورت امانت برای شما نقل می کنم وآن این که درخواب بی بی فاطمه زهرا(سلام الله علیه) را دیدم که فرمود:فلانی ،فردا مهمان ما هستی،محل شهادت راهم نشان داد.همین چهارراهی که در منطقه عملیاتی بدر(پد)فرودهای هلی کوپتر است و به طرف نفت خانه وجاده آسفالت بصره_الاماره می رود ومن درهمین چهارراه باید نماز بخوانم تا وقتی که به سوی خدا پرواز کنم. وبالاخره نیز این خواب درهمان جا وهمان وقتی که گفته بود،به زیبایی تعبیر شد. و خود سردار شهید،شهادتین را خواند وبدینگونه عاشقی،فرهیخته،تا خدا پرکشید. 🇮🇷خاطره ای از شهید عبدالحسین برونسی 🌸
baghdasht1.blogfa.com
ادامه مطلب ✨هر کجا سلطان هست، دورش سپاه و لشگر است✨ ✨پس چرا سلطان خوبان بي سپاه و لشگر است✨ ✨با خبر باشيد اي چشم انتظاران ظهور✨ ✨بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است✨ 💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💠
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ ✨✨ ادامه مطلب شعار آزادگان در بازگشت به میهن:
ای سید حسینی کو رهبرم خمینی؟
«اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود»
به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، از جنگ هشت ساله صدام حسین بر علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان طولانی ترین جنگ قرن بیستم و یکی از جنگ های خانمان برانداز تاریخ معاصر نام برده می شود. برآورد اظهارات اولیه مقامات حزب بعث در روزهای آغازین جنگ و بیانات آنان در پایان جنگ و آغاز حملات رژیم بعثی به کویت نشان می دهد که هیچ گاه تصور نمی کرده اند که فرایند جنگ بدین شکل منتهی شده و سال ها به طول انجامد. نابسامانی حاکم بر ایران ناشی از وقوع انقلاب اسلامی و درگیری های گاه و بیگاه گروه های معاند، صدام حسین را به طمع انداخته بود تا در کمترین زمان ممکن ضمن تحمیلِ شکستی سنگین به ایران، خود را به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب جا بیاندازد. قدرت بلامنازع عراق در مقطع فوق و طرح مباحثی از جمله حمایت از اعراب خوزستان، عربی نامیدن خلیج فارس و الحاق جزایر سه گانه مورد مناقشه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به امارات متحده عربی موجب شد تا رژیم های محافظه کار عربی مستقر در جنوب خلیج فارس که پیشتر و به دلیل نگرانی از پیامدهای سرایت انقلاب اسلامی به کشورهای خود اقدام به تاسیس شورای همکاری خلیج فارس نموده بودند، به حمایت تام از صدام حسین بپردازند. جریان های فلسطینی به رهبری یاسر عرفات نیز که تا آن مقطع از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی متحد اسرائیل (شاه) ابراز شادمانی می نمودند، با یک آینده نگری متزلزل و با تصور حمایت آتی صدام از آنان در نبرد با اسرائیلی ها، به حمایت از رهبر دیکتاتور حزب بعث عراق مبادرت ورزیدند. با این حال و برآورد فرایند جنگ کاملا بر خلاف انتظارهای از پیش تعیین شده صدام حسین به پیش رفت. بر اساس آمارهای بینالمللی منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان حدود 200 هزار ایرانی و 250 هزار عراقی کشته شدهاند. با پذیرش قطعنامه 598 از سوی هر دو طرف معادله، جنگ طاقت فرسای هشت ساله ظاهرا به پایان رسید، با این حال تبعات و بسیاری از پیامدهای این جنگ همچنان بر جای مانده بود. همچنان میلیون ها مین کشف نشده در سراسر سرزمین های دو طرف باقی مانده و سرنوشت هزاران مفقود نامعلوم بود، جانبازان جنگ به ویژه رزمندگانی که شیمیایی شده بودند تا سال ها پس از جنگ با تبعات جنایت صدام حسین دست و پنجه نرم می نمودند. مهمترین مسئله بلافاصله پس از پایان جنگ به بررسی وضعیت اسرای دو طرف اختصاص یافته بود، قریب به بیش از 115 هزار اسیر ایرانی و عراقی در دو سوی معادله قرار گرفته بودند. 42 هزار تن از این اسرا به رزمندگان ایرانی اختصاص داشت. قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ابتدا به امر در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد . این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است. پس از پذیرش مفاد قطعنامه از سوی هر دو طرف و اتمام جنگ، رسیدگی به وضعیت اسرا یکی از مباحث کلیدی مطرح شده در گفتگوهای فی مابین و متن خود قطعنامه می باشد. در بند ششم قطعنامه آمده است: " (قطعنامه) مصرا میخواهد که اسیران جنگی پس از قطع عملیات خصمانه، بر طبق کنوانسیون سوم ژنو، در اوت ۱۹۴۹ بدون درنگ آزاد شوند و به کشورهای خود برگردند." بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیرکل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد. این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۷۰ خود می نویسد «آقای خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل پذیرفته است که در مقابل کمک ایران به آزادی گروگان های غربی در لبنان به اجرای بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که مربوط به معرفی متجاوز است، حق ما را ادا کند و عراق را متجاوز معرفی نماید.» برآورد تحولات مقطع زمانی فوق نشان می دهد که فارغ از تلاش های ایران و اقدامات نصفه و نیمه جامعه بین المللی برای تعیین متجاوز و پرداخت غرامت ها، اشتباه استراتژیک صدام حسین در حمله به کویت (که نهایتا به حمله ناتو به عراق منجر شد) عاملی اساسی در تعیین او به عنوان متجاوز نقش داشته است. حمله به کویت و نگرانی صدام از اقدام احتمالی ایران در چنین زمانی موجب می شود که صدام با رد و بدل کردن نامه هایی به هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) تلاش نماید زمینه رضایت ایران را جلب نماید و همین امر به روند آغاز آزادسازی اسرای کشورمان کمک می نماید. صدام در نامه چهارم خودپیشنهاد کرد که عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی و مبادله اسرای جنگی در مدت دو ماه از تاریخ پذیرش نهایی یک موافقتنامه صلح صورت گیرد. یک روز پس از تهاجم به کویت، حاکم عراق نامه پنجم خود را به رئیس جمهوری ایران نوشت. این نامه آشکارا نشان دهنده نگرانی عراق از احتمال همکاری ایران با گروه دشمنان عراق بود. صدام ادعا میکرد که حمله عراق به کویت یک مسئله عربی است و ایران نباید در آن مداخله کند. وی بهطور صریح و بیپرده به ایران در مورد مداخله در این بحران هشدار داد. در چهاردهم اگوست 1990، دوازده روز پس از حمله به کویت، صدام حسین در نامه ای خطاب به علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری ایران تمایل خود را مبنی بر قبول کلیه شرایط ایران به منظور امضاء یک پیمان صلح که به جنگ میان دو کشور بطور رسمی خاتمه دهد، اعلام کرد. وی در این نامه موارد زیر را پیشنهاد کرده بود: خروج سربازان بیگانه ممکن است از طریق عراقی از خاک ایران طی مدت سه روز، مبادله اسرای جنگی طی مدت مشابه - این امر به محض برقراری آتش بس بین دو کشور در سال 1988 انجام گرفت - و پذیرش رودخانه شط العرب به عنوان خط مرزی دو کشور بر اساس قرارداد 1975 الجزایر. او در نامه چهاردهم اگوست خود می گوید: « با تصمیم ما همه چیز روشن شده و آنچه میخواستید و بر آن تاکید داشتید، حاصل شده است.» روبوسی افسران ایرانی و عراقی در مرداد ۶٩ در نقطه صفر مرزی لحظه آغاز تبادل اسرا. بازگشت آزادگان به میهن امروز 26 مرداد ماه بیست و ششمین سالروز آغاز تبادل اسرای ایرانی و عراق و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی می باشد. از این روز به عنوان یکی از نقاط عطف انقلاب اسلامی و روزی تاریخی برای ملت ایران نام برده می شود. تمامی مردم ایران این پیروزی را جشن گرفته و شور و هیجان عجیبی در خانوادهها و محلهها ایجاد شده بود. در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۹ رئیسجمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.» هاشمی رفسنجانی خود درباره نامهنگاریها با صدام میگوید: «مکاتبات حساس و کارگشای اینجانب با صدام دیکتاتور بغداد در فضا و شرایطی خاص از بیم و امید شکل گرفت که نهایتا به آزادی آزادگان انجامید، ضمن آنکه امروز هم وقتی حامیان سابق صدام دوباره آن نامه را میخوانند، به خاطر ادبیات خاص آن عرق شرم بر پیشانی خویش میبینند.» روز بازگشت اولین سری از آزادگان به میهن. اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. در عین حال آزادگان از دو موضوع، غمزده بودند یکی رحلت امام راحل (ره) و دیگری شهادت و مفقود بودن برخی یاران خود به خصوص برخی از آزادگانی که به شهادت رسیده بودند. زیارت حرم امام خمینی و همچنین دیدار با آیتالله خامنهای از نخستین برنامهها و اقدامات مشترک آزادگان ایرانی بود. آنان در اولین دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی در شعاری پرمفهوم و احساسی ضمن اعلام بیعت با ایشان از غیبت پیر سفر کرده زبان به شکوه گشوده و فریاد برآوردند که: «ای سید حسینی کو رهبرم خمینی». این سخن اشک را بر چشمان همگان جاری میساخت، آنان همچنین شعار «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، سقای حسین سرور سالار نیامد علمدار نیامد.» را در این دیدار سر دادند. امام خمینی بارها به رهبران عرب نسبت به مطامع صدام هشدار داده و بیان داشته اند که صدام پس از ایران به سراغ آن ها خواهد آمد، امری که بلافاصله و پس از اتمام جنگ ایران و عراق با حمله صدام به کویت محقق شد
آیتالله خامنهای در دیدار با آزادگان گفت: «... یکی از چیزهایی که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید... مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند...شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.» در پی بازگشت آزادگان به ایران دستور تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان صادر شد. ستاد رسیدگی به امور آزادگان در ۲۲ مرداد ۱۳۶۹، براساس قانون حمایت از آزادگان مصوب ۲۳ آذرماه ۱۳۶۸ مجلس تشکیل شد و در نخستین گام با تبادل انبوه اسرا مواجه شد و براساس همان قانون و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاهها مسئولیت این کار عظیم را به دوش گرفت و تبادل بیش از ۴۰۰۰۰ آزاده و به همین تعداد اسیر عراقی را انجام داد. این ستاد بیش از ۲۷۰ واحد ستادی در سراسر کشور تشکیل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمینههای گوناگون آغاز کرد. در رابطه با نحوه آزادسازی آزادگان بایستی ذکر نمود که رزمندگان ایرانی به شکلی پراکنده و در دوره های متعدد به میهن بازگشته اند. در مدت سه سال از سال ۱۳۶۹ – ۱۳۷۲ به دنبال مذاکرات انجام شده تبادل هایی در ابتدا صورت گرفت. در بعضی موارد هم بدون مذاکره، دوطرف اقدام به آزادسازی اسرا نمودند. از تاریخ ۱۳/۷/۶۹ تا تاریخ ۲۰/۲/۷۱ عراق در ده مرحله تعداد ۴۶۴ نفر از اسیران ایرانی را آزاد کرد. درتاریخ ۱۳/۷/۶۹ تعداد ۸ نفر،۳۰/۷/۶۹ تعداد ۲۳۷ نفر،۱۷/۹/۶۹ تعداد یک نفر،۲۳/۹/۶۹ تعداد چهار نفر،۲۴/۹/۶۹ تعداد ۳۳ نفر ،۲/۱۰/۶۹ تعداد ۲۵ نفر،۲۵/۱۰/۶۹ تعداد ۵۰ نفر ،۹/۱۲/۶۹ تعداد ۵۶ نفر،۹/۹/۷۰ تعداد ۴۲ نفر و در مورخه ی ۲۰/۲/۷۱ تعداد ۷ نفر آزاد شدند. سردار حسین لشکری خلبان اسیر و آخرین آزاده ایرانی در دیدار با فرمانده کل قوا. آزادگان ایرانی از زمان بازگشت به میهن از شکنجه ها و اقدامات سبعانه رژیم بعثی در طول سال های اسارت سخن ها رانده و کتاب ها نوشته اند. اقدامات جنایتکارانه ای که در آن مقطع با سکوت مطلق مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ روبرو بوده است. بسیاری از اسرا در آن مقطع جزو مفقود الاثرها محسوب شده و این امر فشارهای روحی گسترده ای را برای خانواده های ایرانی در بر داشت. به گفته ی آزادگان، دولت عراق از سال 1365 آمار اسرا را به صلیب سرخ جهانی نداده بود. این کار برای تضعیف روحیهی ایرانیها و در فشار قراردادن دولت ایران بود. صلیب سرخ تنها به اسرای قبل از 1365 دسترسی داشت و تا حدودی به وضعیت آنها رسیدگی میکرد. خاطراتی از قبیل: «...در عراق یک گورستان برای اسرای ایرانی بود. آنها را که از کتک و شکنجه و بیماری و سوء تغذیه میمردند، غریبانه در آن محل به خاک میسپردند و مشخصات و محل دفن آنها برای ما نامعلوم میماند. زخمیها چندین ماه به همان وضعیت مانده بودند. بیماری همه را ناتوان کرده بود. شش ماه بود که به حمام نرفته بودیم. شپش از سروکولمان بالا میرفت. شپشها در روی زمین و دیوارها، بالا و پایین میرفتند. در زیر بغلها و کشالهی رانها و موی سر، تخمگذاری کرده بودند. سرها چند ماه بود تراشیده نشده و ریشها بسیار بلند شده بود و آن شرایط غیر بهداشتی همه را آزار میداد. ما هر نوبت به فرمانده اردوگاه، در حین آمار شبانه شکایت میکردیم و او جواب میداد که اسرع، اسرع. ولی باز هم هیچ اقدامی صورت نمیداد...» تنها خاطرات یکی از آزادگان ایرانی می باشد که بارها و بارها مشابه آن بر سر تمامی اسرای ایرانی به وقوع پیوسته بود. در پاییز 1363 رژیم بعث پس از افزایش فشارهای بینالمللی در موضوع اسرا اجازه داد نمایندگان صلیب سرخ از چند اردوگاه بازدید کنند و وضعیت را از نزدیک بررسی کنند. گزارش صلیب سرخ گویای شواهدی بود که آنها از خشونتها و بد رفتاریهای جسمی در اسرای ایرانی مشاهده کرده بودند. در این گزارش اذعان شده بود بدون استثنا بر بدن اسیران ایرانی آثار کبودی مشاهده شده و تعدادی از آنها به واسطهی ضربات وارده بر سرهایشان بینایی و شنوایی خود را از دست دادهاند. این کمیته اظهارنظر اسیران دربارهی انواع و اقسام شکنجهها را تأیید و در گزارش سالانه خود منعکس کرد. در بخشی از این گزارش که مربوط به اردوگاه صلاح الدین است آمده: اسیران را ساعتها از دستها و پاها بدون تماس بدن با زمین آویزان میکردند و در بعضی موارد دست و پای آنها را با میلهی آهنی به هم میبستند. مدت زمان آویزان نمودن مختلف بوده، بین 10 الی 5 ساعت و گاهی تا 36 ساعت طول میکشیده است. این عمل در سلولهای انفرادی به وسیلهی چنگکهایی که از سقف آویران شده بود صورت میگرفت یا در بیرون بازداشتگاه نزدیک قسمت اداری انجام میشد و اسرا را به شکلی که در معرض آفتاب باشند میآویختند. این نوع شکنجهها در ناحیهی مچ دستها و پاها زخمهایی ایجاد میکرد که آثار آن حتی بعد از گذشت هفتهها به جا میماند. علایمی از جمله فرورفتگی عمیق در گوشت مچ دستها و پینهی مچ دستها و پاها که توسط پزشک کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ معاینه شده بود با شرح بدرفتاریهای فوق مطابقت میکرد. اسرایی که هیچگاه باز نگشتند با گذشت 26 سال از بازگشت اولین گروه از آزادگان کشورمان ، هنوز هستند شمار کثیری از خانواده های رزمندگان اسلام که از سرنوشت فرزندان خود خبر هم چنان بی خبرند. 349 اسیر ایرانی که در ۲۶ اسفند ۱۳۸۱ با ۱۲۴۱ اسیر عراقی مبادله شدند، آخرین دریچه امید خانوادههایی بودند که در ۱۲ سالی که از آزادی اولین گروه از اسیران جنگ می گذشت، هر روز انتظار بازگشت فرزندان خود را می کشیدند. پس از مبادله این گروه از اسیران، عراق پرونده اسیران ایرانی را پایان یافته اعلام کرد، اما مقامات کشورمان با بیان اینکه شماری از رزمندگان جنگ تحمیلی مفقود شده اند، اعلام نمودند که این پرونده همچنان باز است. بنا به گفته ی مسئولین ستاد تفحص شهدای جنگ، هفت هزار نفر از رزمندگان کشورمان، همچنان مفقودالاثر هستند و اطلاعی از وضعیت آنها در دست نیست. چند ماه پیش از آخرین تبادل اسرا، سرلشگر محمد الخضر الدوری، مسئول کمیته مفقودان عراق در زمان صدام حسین در دیدار با سرتیپ میرفیصل میرباقرزاده، مسئول کمیته مفقودان ایران در نقطه صفر مرزی شلمچه، گفته بود: « 365 نفر از اسرای ایرانی در نزد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هستند که تمایلی به بازگشت حتی پس از مذاکره با هیئت ایرانی ندارند و ما از ایرانی ها، هیچ اسیری نداریم که بزور نگه داشته باشیم.» با این حال و بر اساس برخی مستندات گفته شده از سوی بسیاری از آزادگان، شماری از مفقودین یا توسط رژیم بعثی به شهادت رسیده و یا هم چنان این رژیم از تحویل آنها امتناع می ورزد. سقوط رژیم بعثی در حمله ی 2003 آمریکا به عراق و احتمال نگهداری برخی از آنان توسط منافقین عملا به کار رسیدگی به سرنوشت آنان از آن پس تا به امروز پایان داده است. محمد الخضر الدوری در آخرین دیدارش با مقامات ایرانی اظهارات پر مناقشه ای داشته که نشان می دهد که مقامات عراقی حاضر به افشای اطلاعات صحیحی در رابطه با سرنوشت مفقودین ایرانی نمی باشند. او در این دیدار، دسته ای از اسیران ایرانی که وضعیت شان محل مناقشه است را هشت نفری دانست که به گفته او در "چومان"، از توابع مهاباد آذربایجان غربی آزاد شده بودند. امیر ناصر مصطفوی یکی از این هشت نفر بود. بتول اجاقی، مادر آقای مصطفوی در سال ۱۳۸۷ به روزنامه اطلاعات گفته بود: "در همان اولین روزهای جنگ، پسر من ناپدید شد. ما از وضع او بی اطلاع بودیم تا این که عکس او در روزنامه کیهان چاپ شد و ما مطمئن شدیم که اسیر شده است. آذر همان سال هم نامه ای به دستمان رسید که در آن امیر ناصر از سلامتی خود خبر داده بود، اما این آخرین تماس ما بود. پس از پی گیری های مدام، در سال ۱۳۶۰ ماموران صلیب سرخ به نقل از مقامات عراقی گفتند که پسرت در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در مرز دهستان چومان آزاد شده است." خانم اجاقی می گوید: "من در جوابشان گفتم این حرف شما غیر منطقی است. شما این ادعای عراق را چه طور باور می کنید که بدون حضور هیچ نماینده ای از صلیب سرخ و دولت ایران، آنها را آزاد کرده باشند؟ آنها در جواب گفتند ما کاری از دستمان بر نمی آید، عراقی ها این را به صلیب سرخ گفته اند." وضعیت شماری از رزمندگان ایرانی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. علی داعی یکی از فعالان در زمینه حقوق مفقودین در این باره نوشته است که در ماه های نخست جنگ٬ نیروهای عراقی به دلیل اینکه تمایلی به نگهداری اسرای ایرانی نداشتند٬ رزمنده ها را بعد از دستگیری اعدام میکردند٬ وی ادامه می دهد: به همین دلیل است که تعداد اسرای عراقی که ایران دستگیر کرد دو برابر اسرای ایران در عراق بود و زمان تبادل اسرا نیز٬ هر ایرانی با دو عراقی تبادل شد. وی با اعلام اینکه برخی از اسرای ایرانی نیز به دلیل دریافت نکردن خدمات درمانی و بهداشتی جان خود را بعد از اسارت از دست دادند٬ می گوید: همین مورد نیز از جمله موارد مندرج در کنوانسیون ژنو است که از سوی دولت متخاصم عراق زیر پا گذاشته شد و مسئولیت هایی را برای این دولت به همراه آورد. به گفته این استاد دانشگاه از سال 59 تا 66 فقط 10 هزار اسیر ثبت نام شده در عراق وجود داشت در حالی که در همین زمان ایران چندین برابر این آمار، اسیر عراقی را ثبت نام و معرفی کرده بود. تجربه ای متفاوت با شروع جنگ از تاریخ 31 شهریور ماه اولین گروه اسرای عراقی در 8 آبان همان سال به ارتش تحویل داده شدند. با بیشتر شدن تعداد اسرای عراقی، ارتش اقدام به سازماندهی و تشکیل اردوگاه هایی برای اسرا در مراکز استان ها کرد. اسرای عراق در وهله اول در همان خط مقدم که اسیر شده بودند، بازجویی می شدند. در همان جا اخبار و اطلاعاتی که دارای قابلیت استفاده فوری برای یگان های درگیر بود از آنها گرفته می شد و بعد از ان به برای تکمیل و بازجویی مجدد به قرارگاه ارتش فرستاده می شدند. کمک رسانی به سرباز عراقی. از نخستین روز جنگ تا سال 67 که اتش بس اعلام شد حدود 72 هزار نفر از نیروهای مسلح ارتش عراق شامل نیروی زمینی، هوایی، دریایی و جیش الشعبی به همراه 247 غیر عراقی به اسارت نیروی های ایرانی درآمدند. در بین سربازان نیز از نیروهای جیش الشعبی یا همان نیروهای مردمی تا سرتیپ و حتی سرلشکر که در مستندهایی جانشین لشکر ئ فرمانهدی تیپ را برعهده داشتند هم دیده می شد. بر خلاف تجربه سخت و طاقت فرسای اسرای ایرانی در عراق، عموما اسرای عراقی حاضر در اردوگاه های ایرانی از وضع مساعدی برخوردار بودند تا آن جا برخی از آنان حاضر به بازگشت به عراق نبوده و خواستار اقامت دائم در ایران شده بودند. بنا به توصیه امام خمینی(ره) درباره خوش رفتاری با اسرای جنگی که آنها را "میهمان"ایران خواند اردوگاه های اسرا ضمن خوش رفتاری با آنان باعث شد حدود 15 درصد از مجموعه اسرا، حاضر به بازگشت به کشور خود نشده و در این میان تعداد 7هزار و 500 نفر از آنان، رسماً با صلیب سرخ جهانی مصاحبه کرده و در خواست کتبی مبنی بر عدم تمایل به بازگشت به عراق را به آنها ارائه دهند انتقال سرباز زخمی عراق از جبهه غرب. بر این اساس ایران در سال 69، 37 هزار و 934 نفر و در فاصلهی سالهای 70 تا 73، 3 هزار و 824 نفر و در سالهای 74، 75 و 76 نیز یک هزار 514 اسیر را تحویل مقامات عراقی داد. همچنین در سال 77، 6 هزار و 250 نفر و طی سالهای 78 تا 81 نیز مجموعا 5 هزار و 804 نفر از اسرای عراقی آزاد شدند و نهایتا آخرین گروه از اسرای عراقی که 59 نفر بودند در اردیبهشت 82 به بغداد بازگشتند. در بین اسیران عراقی تعدای از انها از 15 کشور برای جنگ علیه ایران به عراق امده بودند که در طول جنگ به دست نیروهای ایرانی اسیر می شوند. این افراد یا به ازای دریافت پول و یا به خاطر عقاید و همپیمانی با رژیم بعث در جنگ شرکت کردند. بیشترین این اسرا از اتباع کشور مصر بودند که حدود 89 نفر نفر می شدند. لبنان، سودان، سومالی، تونس، مراکش و... از دیگر کشورهایی بودند که اسرای آنان در ایران نگهداری می شدند. اسیرانی که تعدادی از آنها در مناسبت های مختلف از جمله اعیاد و یا درخواست سران کشورهایشان آزاد شدند. ادامه مطلب
ادامه مطلب
|
|