کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

چهارشنبه 31 شهریور 1395 :: نویسنده : احمد
 

برشی از تاریخ

مخالفت و ناراحتی رهبر انقلاب از مذاکره مهدی هاشمی با سعودی‌ها

 
 
رهبر انقلاب از اینکه مطلع می‌شوند پسر هاشمی رفسنجانی به صورت غیر رسمی برای مذاکره با طرف عربستانی اعزام‌شده، ناراحت شده و می‌فرمایند: اینکه پسر آقای هاشمی برای مذاکره اعزام‌شده، کار بدی بوده است.

پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: آیت الله ری‌شهری در کتاب خاطراتش، به مخالفت و ناراحتی رهبر انقلاب از دخالت و مذاکره فرزند هاشمی رفسنجانی با مقامات سعودی اشاره کرده و می‌نویسد:مقام معظم رهبری نکته‌ای را فرمودند که بعدها ما در ملاقات خود با مقامات سعودی از آن بهره می‌گرفتیم:
«به اعتقاد ما محل اصلی برگزاری مراسم برائت در خود مسجدالحرام است. ما می‌توانیم به سعودی‌ها بگوییم: اصلاً چرا این مراسم در خیابان‌ها برگزار شود که موجب بروز مشکلاتی در رفت‌وآمدها گردد؟ شما خودتان مراسم برائت را در مسجدالحرام برگزار کنید و ماهم در همان مراسم شما شرکت خواهیم کرد و هیچ‌گونه مراسم جداگانه‌ای نیز نخواهیم گرفت، اما اگر آن‌ها خودشان اقدام به این کار نکردند و به ماهم اجازت برگزاری مراسم در مسجدالحرام ندادند، آن‌وقت این مراسم را در نزدیکی مسجدالحرام برگزار خواهیم کرد و اگر بازهم اجازه ندادند، عقب‌تر می‌رویم تا آنجا که مقدور باشد.»
ایشان در ادامه فرمودند:
«سعودی‌ها گفته‌اند درصورتی‌که ما بخواهیم مراسم را در محلی سرپوشیده مثل ساختمان بعثه انجام دهیم، آن‌ها مخالفتی نخواهند داشت، اما چنانچه این مراسم بخواهد در فضای باز برگزار شود، اجازه نخواهند داد.»
بنده در آن جلسه عرض کردم: «آقای مهدی هاشمی نقل کرده است که شما با برگزار نشدن مراسم برائت موافقت کرده‌اید.»
غرض من از بیان این سخن آن بود که گویی تنها مانع در این زمینه بنده هستم و ازنظر شما اشکالی در عدم برگزاری مراسم برائت وجود ندارد.
ایشان در پاسخ تصریح فرمودند: «خیر، این حرف درست نیست و مطلب همان است که الآن گفتم.»
در ادامه پرسیدم: آیا شما دستور داده‌اید مذاکره با مقامات سعودی از طرق غیررسمی مانند ملاقات فرزند آقای هاشمی رفسنجانی قطع شود؟
فرمودند: «اینکه چنین چیزی را گفته باشم یادم نیست، اما اینکه پسر آقای هاشمی برای مذاکره اعزام‌شده، کار بدی بوده است.»
درواقع ازآنجاکه سیاست سعودی‌ها پیگیری این مسائل از طرق غیررسمی بود و اساساً پیشنهاد انجام این مذاکره از سوی آن‌ها صورت گرفته بود، مقام معظم رهبری از این کار به‌شدت ناراحت بودند و فرمودند: «عبدالله غلط کرده که این روش را برای مذاکره درباره روابط دو کشور انتخاب کرده است. مگر روش مذاکره را آن‌ها باید تعیین کنند.»

سپس افزودند: «عبدالله از روی تکبر و غرور می‌خواهد طریق موردنظر خود را تحمیل کند، اما ما نباید آن را بپذیریم. آن‌ها می‌خواهند زور بگویند و ما نباید زیر بار آن برویم.»[1]


_____________________________________________
[1] - خاطره‌ها، محمد محمدی ری‌شهری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394 صص 367-368




منبع:مشرق


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 7:03 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

چهارشنبه 31 شهریور 1395 :: نویسنده : احمد
 

کد خبر: ۳۹۱۸۸۱

۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۷
 

سفر خانوادگی نواده های امام (ره)

 

 

تصویری از سفر خانوادگی نواده های امام خمینی به اصفهان را مشاهده می کنید.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 605
عصر خبر: تصویری از سفر خانوادگی نواده های امام خمینی به اصفهان را مشاهده می کنید.

این تصویر را سید احمد خمینی نواده امام خمینی (ره) در صفحه شخصی اش در اینستاگرام منتشر کرد.
 

سفر خانوادگی «سید حسن»
برترینها*

 


 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 7:02 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

چهارشنبه 31 شهریور 1395 :: نویسنده : احمد
 
سرویس سیاسی | کد خبر: ۶۴۰۱۹
تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۶/۳۱ - ۱۵:۰۳:۴۱

ایران توان مقابله با هر دشمنی را دارد

 
فرمانده لشکر ٧٧ ثامن الائمه(ع) خراسان گفت: نیروهای مسلح ایران امروز توان لازم برای مقابله با هر دشمنی را دارند و طبق گفته رهبر انقلاب باید این توانایی افزایش یابد .
ایران توان مقابله با هر دشمنی را دارد,
به گزارش عصر اترک، امیرسرتیپ دو علی آذریان، فرمانده لشکر ٧٧ ثامن الائمه(ع) خراسان در مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز استان خراسان شمالی اظهار کرد: امروز آمده ایم جشن گیریم 2 هزار و 887 روز فداکاری، مجاهدت و ایثارگری ملت بزگ ایران و نیرو های مسلح ایران در مقابل استکبار جهانی و رژیم بعثی عراق را جشن بگیریم.
وی با اشاره به روش های مختلف دشمنان انقلاب اسلامی برای براندازی این نظام نوپا افزود: تحریک گروهک های ضد انقلاب در بعضی استان ها ، حمله نظامی از طریق صحرای طبس به سرکردگی آمریکا و ایجاد قائله در نواحی از جمله این اقدامات خرابکارانه بود.
امیر سرتیپ آذریان بیان کرد: ثبت 636 مورد تجاوز مرزی رژیم بعثی عراق به کشورمان قبل از شروع رسمی جنگ نشان دهنده این است که ما به دنبال جنگ نبودیم، ولی جنگ را به بهانه قرار داد 1975 الجزایر به ما تحمیل کردند.
وی با اشاره به حرف های صدام در روز های آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ادامه داد: صدام حسین ادعای رهبری جهان عرب را داشت و خواستار حمایت دیگر کشورها برای از بین بردن انقلاب اسلامی ایران بود چراکه این نظام را مشکل ساز برای منطقه می دانست.
فرمانده لشکر ٧٧ ثامن الائمه(ع) خراسان خاطر نشان کرد: در طول هشت سال جنگ هیچ کس از ایران دفاع نکرد و برعکس همه به صدام کمک کردند، سلاح های مختلف شیمیایی که در کربلا5 ، خیبر و ... استفاده کردند نمونه آن است.
امیر آذریان تاکید کرد: قدرت، صلابت و عزتی که امروز در کشور ما وجود دارد به برکت فداکاری ملت بزرگ ایران و خون جوانان این کشور است.
وی تصریح کرد: بعد از جنگ نیز دشمنان دست از ما نکشیدند و به هر بهانه ای نیز سعی کردند که خود را به مرز های ما نزدیک کنند که حمله به عراق و افغانستان از نمونه های آن است.
وی گفت: دشمنان بدانند مشکلات و کشتار هایی که در منطقه، عراق، یمن و سوریه ایجاد کردند به زودی باعث نابودی سرکرده های استکبار و وهابیت خواهد شد.
سرتیپ آذریان ادامه داد: اگر امروز امنیت در مرز های کشور وجود دارد بخاطر خون شهدا است، اگر این شهدا و مردم نمی رفتند و از انقلاب اسلامی دفاع نمی کردند امروز ایران اسلامی وجود نداشت.
وی در پایان گفت: نیروهای مسلح ایران امروز توان لازم برای مقابله با هر دشمنی را دارند و طبق گفته رهبر انقلاب باید این توانایی افزایش یابد و آن را نگهداریم.
انتهای پیام/

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 7:01 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
فرمانده لشگر ۷۷ ثامن‌الائمه:

عظمت ایران حاصل ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس است

شناسهٔ خبر: 3775019 -چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۲

استانها > خراسان شمالی
بجنورد- فرمانده لشکر پیروز ۷۷ ثامن‌الائمه گفت: قدرت، عظمت و صلابتی که اکنون ایران اسلامی ازآن برخوردار است، حاصل جان‌فشانی، ایثارگری و ایستادگی ملت بزرگ ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس است.

به گزارش خبرنگار مهر، امیر سرتیپ دوم رضا آذریان، پیش از ظهر چهارشنبه در مراسم رژه نیروهای مسلح خراسان شمالی در بجنورد اظهار کرد: مردم در دوران هشت سال دفاع مقدس با حضور درصحنه از ارزش‌های نظام و انقلاب اسلامی، جانانه دفاع کردند.

وی افزود: دشمنان انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب با روش‌ها و طرح‌های مختلف به دنبال براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بودند و هشت سال جنگ را بر ملت ما تحمیل کردند چراکه می‌دانستند انقلاب اسلامی مشکلاتی را در منطقه برای آنان به وجود خواهد آورد.

فرمانده لشگر ۷۷ ثامن‌الائمه بیان کرد: در زمان جنگ تحمیلیِ صدام و تمام جهان علیه ایران، فرمان امام به‌عنوان یک تکلیف الهی، نظامی و سیاسی برای مسئولان و همه مردم قرار گرفت و قوی‌ترین عملیات‌ها را نیروهای مسلح در این زمان به اجرا گذاشتند.

سرتیپ دوم آذریان تصریح کرد: پس از دوران هشت سال دفاع مقدس نیز هیچ‌کس از جمهوری اسلامی دفاع نکرد و تمام کشورها در تلاش برای کمک و تجهیز صدام به انواع سلاح‌ها ازجمله سلاح‌های شیمیایی بودند.

وی افزود: همچنین دشمنان دست از تهدید برنداشتند و به بهانه‌های مختلف قصد نزدیک شدن به مرزها و تجاوز به خاک میهن عزیزمان را داشتند اما گروهک‌های تروریستی و سلاح‌های کشتارجمعی عراق هم‌توان مقابله با نیروهای مسلح ایران اسلامی را نداشت.

فرمانده لشکر ۷۷ ثامن‌الائمه خطاب به دشمنان و مخالفان نظام اسلامی متذکر شد: بدانید تجهیز گروه‌های داعشی و تکفیری، به وجود آوردن فاجعه منا و کشتار مردم مظلوم عراق، سوریه و یمن و دیگر مشکلاتی که برای تضعیف اسلام و مسلمانان انجام می‌دهید، در آینده‌ای نزدیک سبب نابودی خودتان خواهد شد.

وی همچنین خطاب به خانواده‌های شهدا، پیشکسوتان دفاع مقدس و مسئولان سیاسی و نظامی حاضر در جمع گفت: امروز اگر در مرزهای جمهوری اسلامی ایران امنیت پایدار وجود دارد به برکت خون شهدا است.

امیر آذریان عنوان کرد: تمام برنامه‌های دشمن در آن‌سوی مرزها را تحت نظر داریم و اگر رزمایش‌های گوناگون موشکی، نظامی، دریایی و پدافند و... برگزار می‌کنیم، برای حفظ ثبات ایران اسلامی و این امنیت پایدار است.

به گزارش خبرنگار مهر، این مراسم با حضور فرماندهان نیروهای مسلح خراسان شمالی، نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی، مدیران ارشد دستگاه قضایی و دستگاه‌های اجرایی برگزار شد و یگان‌های نیروهای زمینی ارتش، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و بسیج از مقابل تمثال حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری رژه رفتند.

هفته دفاع مقدس از امروز ٣١ شهریور آغاز و تا روز ششم مهرماه جاری ادامه دارد.

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 6:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

چهارشنبه 31 شهریور 1395 :: نویسنده : احمد
 

 

سروده سردار نقدی در عید خم و عهد با مولا علی علیه السلام :

 

سید ما بوی حیدر می دهد
سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی با تبریک فرارسیدن عید سعید غدیر خم و عید ولایت امیر مومنان علی بن ابیطالب علیه السلام به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی و تمام مسلمین وشیعیان جهان متن شعری را در این زمینه به پایگاه اینترنتی بسیج تقدیم نموده است
سید ما بوی حیدر می دهد

 

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی با تبریک فرارسیدن عید سعید غدیر خم و عید ولایت امیر مومنان علی بن ابیطالب علیه السلام به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی و تمام مسلمین وشیعیان جهان متن شعری را در این زمینه به پایگاه اینترنتی بسیج تقدیم نموده است.

متن این شعر به این شرح است:

 

عهد میبندیم با تو یا علی

تا ابد باشیم با سید علی

 

سید ما بوی حیدر می دهد

بوی زهرا و پیغمبر می دهد

 

بهر ملتهاست او نور دو عین

می دهد بوی حسن و بوی حسین

 

دل چو دلتنگ خمینی می شود

راهی کوی حسینی می شود

 

از لبانش می تراود عطر سیب

بهر حفظش خوانده ام امن یجیب

 

ذکر او آرامش جان من است

چهره او روح و ریحان من است

 

ای خدا یا تا ظهور روی یار

قامت سید علی را راست دار



موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: سروده سردار نقدی در عید خم و عهد با مولا علی علیه
[ پنجشنبه ۱ مهر ۱۳٩٥ ] [ ۳:٥٢ ‎ق.ظ ] [ Ahmad ]

رژه نیروهای مسلح در مشهد/تصاویر

چهارشنبه 31 شهریور 1395 :: نویسنده : احمد
 
 

http://www.shahed-press.com/Content/shahed-press.com/News/8926/B_f7dd90da-009f-4.jpghttp://www.shahed-press.com/Content/shahed-press.com/News/8926/B_f7dd90da-009f-4.jpgImage result for ‫علی اسماعیلی کریزی رژه نیروهای مسلح خراسان رضوی درمشهدمقدس‬‎Image result for ‫علی اسماعیلی کریزی رژه نیروهای مسلح خراسان رضوی درمشهدمقدس‬‎Image result for ‫علی اسماعیلی کریزی رژه نیروهای مسلح خراسان رضوی درمشهدمقدس‬‎

رژه ارتش

رژه ارتش

 

رژه نیروهای مسلح در مشهدباحضورحجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

رژه ارتش

 

Image result for ‫علی اسماعیلی کریزی رژه نیروهای مسلح خراسان رضوی درمشهدمقدس‬‎



موضوعات مرتبط:

برچسب‌ها: رژه نیروهای مسلح در مشهد/تصاویر

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 6:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
در مراسم رژه نیروهای مسلح ایران،

سرلشکر رشید: ایران را قتلگاه متجاوزان می‌کنیم/سردار باقری: تمام تحرکات دشمن در منطقه تحت رصد دقیق است

 
سرلشکر رشید: ایران را قتلگاه متجاوزان می‌کنیم/سردار باقری: تمام تحرکات دشمن در منطقه تحت رصد دقیق است
 
مراسم رژه نیروهای مسلح در تهران و سراسر کشور برگزار شد.
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:مراسم رژه نیروهای مسلح صبح امروز همزمان با 31 شهریور ماه و آغاز هفته دفاع مقدس در تهران و سراسر کشور برگزار شد.
سرلشکر باقری: تلاش برای تضعیف توان نظامی "نادانی و بازی در زمین دشمن" است/ تمام تحرکات دشمن در منطقه تحت رصد دقیق است
سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مراسم رژه نیروهای مسلح در آغاز هفته دفاع مقدس در حرم مطهر امام‌خمینی(ره) در سخنانی ضمن سلام و درود بر شهدا، امام شهدا و آرزوی سلامتی برای مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا، اظهار داشت: هفته دفاع مقدس یادآور تلاش‌ها، رشادت‌ها، مجاهدت‌ها و شهادت دلیرمردان و ایثارگر ملت ایران است و آن را گرامی می‌داریم.
وی با بیان اینکه نیروهای مسلح ایران در کشوری اسلامی و تحت زعامت ولایت فقیه مسلمین برای امنیت کشور در داخل و خارج کشور اهتمام می‌ورزند، گفت: به گواهی تاریخ در طی چندین قرن گذشته هیچگاه ملت ایران آغازگر جنگ و تنشی نبوده و تجاوزی به هیچ کشوری نداشته است و این نشان می‌دهد ملت ایران ملتی صلح‌جو هستند و تجاوز ددمنشانه رژیم بعثی عراق به ملت انقلاب کرده ایران اسلامی خود یکی از بارزترین آنها است.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح ادامه داد: دفاع مقدس که آیینه تمام نمای صلحشوری ملت ایران در برابر دشمنی که با حمایت شرق و غرب به جنگ با فرزندان روح الله آمدند، اما نتیجه‌ای جز شکست حاصل آنها نشد، بلکه این حادثه بزرگ بخشی از تاریخ ملت ایران قرار گرفته که شهدا، جانبازان، رزمندگان، آزادگان، ایثارگران و تک تک ملت ایران ساخت این تاریخ را برعهده گرفتند.
سرلشکر باقری تصریح کرد: دفاع مقدس ملت ایران باید عبرت کسانی باشد که از صدام و رژیم بعثی عراق با پول و سلاح حمایت کردند و حق همسایگی ما را بجا نیاروند، هرچند مورد رأفت جمهوری اسلامی قرار گرفتند اما باید این توصیه را جدی بگیرند که هیچ‌گاه چه خود و چه به نیابت از آمریکا وارد مجادله با ایران نشوند.
وی افزود: ما برای کسانی که زیر چتر آمریکا و با پشت‌گرمی و همکاری رژیم جعلی و کودک‌کش صهیونیستی در پی ایجاد ناامنی و ناپایداری در ایران و منطقه‌ای‌مان هستند، آینده‌ای بهتر از صدام پیش‌بینی نمی‌کنیم. دشمنان ملت ایران جنگ تحمیلی 8 ساله‌ای را برای ملت ایران طراحی و اجرا کردند، اما این دفاع مقدس به نقطه شکوفایی و درخشندگی، خوداتکایی و اعتماد به نفس جمهوری اسلامی ایران و الگویی برای کشورهای دیگر اسلامی قرار گرفت.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح ادامه داد: دفاع مقدس که با یک غافلگیری و تجاوز ناجوانمردانه موجودیت مقاومت را در منطقه و ایران نشانه گرفته بود، به یک فرصت راهبردی برای نمایش پایمردی‌ها و توانمندی‌های نظام و ملت ایران در دفاع از استقلال و تمامیت ارزی و آرمان‌های بلند اسلامی مبدل شد.
سرلشکر باقری تأکید کرد: ملت ایران در طول 8 سال دفاع مقدس نه تنها با ارابه جنگی یک کشوری به نام عراق می‌جنگیدند بلکه با یک ائتلاف بین‌المللی از شرق و غرب جنگید، با پول و اطلاعات امریکایی‌ها، میراژ فرانسوی، تانک انگلیسی، میگ شوروی، سلاح شیمیایی آلمانی، پول و دلار سعودی و امارات و سربازان مزدور مراکشی، اردنی و مصری جنگید. دفاع مقدس نمونه کم نظیر مبارزه حق با باطل و مظلوم با ظالم بود که در نهایت شکست نصیب این کشورها شد.
وی با بیان اینکه در طول تاریخ سابقه ندارد یک کشوری وارد جنگی طولانی شود و یک وجب از خاک خود را از دست ندهند، یادآور شد: اما در طول دفاع مقدس این افتخار برای نسل انقلاب و نسل‌های بعد از آن در تاریخ خواهد ماند و به گواه تاریخ ذره‌ای از فشارها و تجاوزها باعث نشد ذره‌ای از خاک ایران مورد خدشه و آسیب قرار بگیرد.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح افزود: دفاع مقدس موجب شد مفاهیم اصلی اسلام سرلوحه فرزندان اسلام و کشور اسلامی قرار گیرد و باعث تلفیق جهاد اکبر و جهاد اصغر شد و در سایه آن جهاد بر کشور سایه انداخت و امروز شاهد قرار گرفتن چراغ این مقاومت و جهاد به عنوان آموزه دینی بر برادران دینی‌مان در لبنان، یمن، عراق، افغانستان و بحرین مظلوم هستیم.
سرلشکر باقری افزود: در طول دفاع مقدس همکاری، همراهی و تلاش‌های نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، پدافندی، قوای مسلح ارتش قهرمان، سپاه پیروز، بسیج همیشه در صحنه، جهاد سازندگی فداکار و نیروهای انتظامی صبور و نیروهای پشتیبانی موثر در زمینه تولید صنایع دفاعی باعث شد کشور در نهایت به موفقیت رسد.
وی گفت: رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس به دلیل تحریم فراگرفتند چگونه بر روی پای خود بایستند و دست بر زانو زده هرچه می‌توانند افتخار بیافرینند و با تولید سلاح‌ها از طریق توانمندی‌های داخل دشمن را شکست دهند.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح تأکید کرد: خدا را شاکریم به رغم تلاش‌ها مذبوحانه دشمنان اسلام و انقلاب و بوق‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای رژیم صهیونیستی و استکبار امروزه وحدت، انسجام، هماهنگی، هم افزایی، همپوشانی و همکاری کاملی بین نیروهای مسلح ایران برقرار است و در سایه این هماهنگی صیانت از استقلال و تمامیت ارزی کشور و امنیت داخلی کشور تحت فرماندهی معظم کل قوا قرار دارد.
سرلشکر باقری ادامه داد: ساختار سازمانی، راهبردها و برنامه‌های دفاعی نیروهای مسلح هوشمندانه و متناسب با امنیت کشور در داخل و خارج با پاسخگویی دقیق و به موقع به تهدیدات دشمنان طراحی و مبتنی بر آن است. آمادگی دفاعی نیروهای مسلح امروز در تراز انقلاب اسلامی در سطح قابل قبولی قرار دارد.
وی گفت: تجربه 37 سال گذشته به ویژه دفاع مقدس موجب شده است کشور در عرصه نظامی و در حوزه دفاعی و دستیابی به سلاح‌ها و توانمندی‌های نظامی مبتنی بر فناوری‌های روز دفاعی نیروهای مسلح به خلاقیت و ابتکار دست یابد و با آمادگی کامل مسیر خود را پیش برند و در این جهت طراحی‌های ما در حوزه‌های نیروهای مسلح، هوایی، دریایی، هوافضا و موشکی ادامه خواهد داشت.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح تصریح کرد: دستاوردهای نیروهای مسلح در چارچوب توسعه و قدرت آفرینی نیروهای دفاعی کشور است و آزمایش‌های نظامی و رزمایش‌ها طبق جدول زمان بندی شده ادامه خواهد داشت و تحت هیچ شرایطی مورد تعلیق و تعویق قرار نمی‌گیرد و هر وقت صلاح بدانیم آن را رسانه‌ای خواهیم کرد و در برابر هیچ تهدیدی غافل نمی‌شویم لذا آمادگی دفاعی نیروهای مسلح امروز در سطح بالایی است و به لطف خدا با رصد یابی دقیق و به موقع و توسعه قدرت دفاعی پیشرفت و امنیت کشور که دو روی یک سکه هستند تضمین خواهد کرد.
سرلشکر باقری ادامه داد: نیروهای مسلح با عبرت از گذشته تحت فرماندهی فرمانده کل قوا انقلابی فکر می‌کنند، انقلابی می‌مانند و انقلابی عمل می‌کنند و این را مشی خود قرار می‌دهند تجربه دفاع مقدس به آموخته است که با اشراف اطلاعاتی عمیق همواره مراقب غافلگیری‌های دشمن باشیم و این راهبرد نیروهای مسلح است. به این جهت تمامی تحرکات دشمن در منطقه تحت رصد دقیق و موشکفانه نیروهای مسلح قرار دارد و به ضرس قاطع می‌گوییم ما قادر به خنثی سازی اقدامات دشمنان منطقه‌ای و فرا منطقه ای به لطف پروردگار خواهیم بود.
وی افزود: امنیت و آرامش کشور مرهون فداکاری‌های دفاع مقدس و تداوم آن به دست توانای نیروی مسلح در ارتش، سپاه، بسیج، نیروی انتظامی و تلاشگران صنعت دفاعی است؛ بنابراین هر تلاش و اظهارنظری برای تضعیف این توان ارزشمند نادانی و بازی در زمین دشمن است.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران به عنوان لنگرگاه ثبات امنیت در منطقه پرآشوب غرب آسیا هرگونه عامل بی‌ثباتی و ناامنی در منطقه ارزیابی می‌کند و امنیت و ثبات منطقه را امنیت خود می‌داند، چشم داشتی به خاک دیگران ندارد و برای هیچ کشوری در منطقه تهدید نیست.
سرلشکر باقری ادامه داد: شبکه استکبار و صهیونیست امروز در شرایط دشواری قرار گرفته است، آنها آغاز دوران جدیدی را در منطقه تجربه می‌کنند که بارزترین خصیصه آن پایان هژمونی آمریکا در منطقه و تزلزل اساسی در پایه‌های رژیم صهیوینستی است و تقدیر آنها به نفع محور مقاومت و جمهوری اسلامی در حال وقوع است و کسی‌نمی تواند آن را انکار کند.
وی یادآور شد: دشمنان از توانمندی این ملت و محور مقاومت دچار وحشت راهبردی شدند، لذا با خرید انبوه تسلیحات و تربیت و حمایت تروریست‌ها و دقل بازی تلاش می‌کنند تا محدودیت‌ها و فشارها را بر محور مقاومت افزایش دهند و نگران الگوبرداری کشورهای منطقه از جمهوری اسلامی هستند و موفقیت‌های محور مقاومت در عرصه جنگ‌های نیابتی و تروریست را شکست خود می‌دانند.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح در همین زمینه گفت: هدف نهایی امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر حامیان آنها در جنگ‌های نیابتی، تکفیری و فتنه های تروریستی نابودی زیرساخت کشورهای اسلامی مانند سوریه و عراق و حذف آنها از محور مقاومت و ایجاد نوعی احساس نیاز و ضرورت در اتکا به آمریکا است. از بین بردن محور مقاومت ایران، سوریه و لبنان را در راستای منافع رژیم صهیونیستی دنبال می‌کنند و در نهایت به دنبال مقابله با افزایش نفوذ و توسعه محور مقاومت هستند که به فضل الهی نه تنها تحقق نمی‌یابد بلکه به بستری برای شکست همپیمانان منطقه‌ای آنها تبدیل می‌شود.
سرلشکر باقری تصریح کرد: ترویج گفتمان جامع اسلام ناب انقلابی و مقتدر و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی که باعث افزایش موج گرایش به اسلام و سلطه‌گریزی و استکبارستیزی را رقم زده است، ژئوپلوتیک منطقه را تحت تأثیر جدی قرار داده و نکته اصلی نگرانی آمریکایی‌ها از همین مسئله است.
وی گفت: آمریکا برای برهم زدن توازن و کند کردن روند جهان اسلام از جریان دست‌ساز وهابیت بهره برداری کرد و با تروریست تکفیری در حال تخریب چهره اسلام و ارائه تصویری وارونه و خشن از مسلمانان و مردم جهان است. نیروهای مسلح مقتدر جمهوری اسلامی ایران ضمن تداوم تلاش‌های جهادگونه و خستگی ناپذیری در تابعیت مقام معظم کل قوا همچنان حافظ و مدافع استقلال و تمامیت ارزی کشور و دنبال کننده منافع و آرمان‌های انقلاب اسلامی هستند و در این راه ذره‌ای تردید راه نمی‌دهند.
رئیس ستادکل نیروهای مسلح در پایان سخنان خود با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی، دفاع مقدس وشهدای مدافع حرم گفت: این شهدا نشان دادند چه جوان و چه پیر در راستای پیوند نسلی و روحیه انقلابی هستند و جوانان شهید مدافع حرم که از نسل جوان ما هستند همچون گذشتگان برای جهاد در راه خدا سر از پا نمی‌شناسند.
سرلشکر رشید: ایران را قتلگاه متجاوزان می‌کنیم/ باید از قدرت دفاعی و تهاجمی بالایی برخوردار باشیم/ دشمنان قدرت نظامی ایران را آزمایش نکنند
سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) صبح امروز در رژه بزرگ نیروهای مسلح در بندرعباس ضمن تبریک هفته دفاع مقدس، گفت: برگزاری هفته دفاع مقدس در 31 شهریور هر سال سالگرد یک تجاوز نیست، بلکه بزرگداشت حماسه عظیم یک ملت و مبارزه قهرمانانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است.
وی افزود: نماد پیروزی یک ملت، مقاومت در برابر صدام و ارتش و حامیان جهانی و در رأس آن آمریکاست. ملت ایران در چنین ایام اراده خود را بر دشمنان تحمیل کرد.
سرلشکر رشید خاطرنشان کرد: ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خود بایستیم و نادم و پشیمان از جنگ نبودیم و جنگ ما باعث شد تمام نظام ستم در برابر اسلام احساس ذلت کنند.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) تصریح کرد: خدا را شاکریم به نیروهای مسلح ما عزتمندی و قدرت دفاع در برابر تجاوز اعظا فرمود و به این اعتبار هفته دفاع مقدس و 31 شهریور روز ظهور قدرت الهی است، زیرا خداوند مکر همه دشمنان را به خودشان برگرداند و همه اقدامات دشمن را بر هم زد.
وی با اشاره به اینکه امروز بر همه روشن است که جنگ مطلوب نیست، گفت: ایران از جنگ استقبال نمی‌کند، اما هر اقدامی از سوی دشمن که متوجه ارزش دینی و انقلابی و تمامیت ارضی و استقلال و حقوق ملت شود، سرسختانه و قاطعانه سرزمین ایران اسلامی را قتلگاه متجاوزان خواهد کرد.
سرلشکر رشید با تأکید بر اینکه اگر ملت و کشور از قدرت دفاع برخوردار نباشند مورد طمع دشمنان قرار خواهند گرفت، گفت: همواره به قدرت دفاعی و تهاجمی خود خواهیم افزود و این قدرت برآمده از ارزش‌های الهی دلیرمردان ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی و نیروهای مخلص بسیج است.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) در ادامه اظهار داشت: در برابر متجاوزان هرگز نباید تمکین کرد و باید از قدرت دفاعی و تهاجمی بالا برخوردار باشیم و این تنها شرط بقای نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
این فرمانده ارشد نظامی خاطرنشان کرد: امروز نیازی نداریم دشمنان سلطه‌گر پای میز مذاکره و یا در رسانه‌ها قدرت سیاسی و ثبات سیاسی ایران را به رسمیت بشناسند که البته چنین چیزی را قبول کرده‌اند، چرا که ملت ایران در همه جا قدرت خود را اثبات کرده‌اند.
سرلشکر رشید تصریح کرد: دشمن قدرت امروز جمهوری اسلامی ایران را در هر شرایطی پذیرفته که امروز احساس شکست و ناامیدی را با تمام وجود در همه صحنه‌ها احساس می‌کند.
وی افزود: فرماندهی معظم کل قوا در دیدار با معلمان و فرهنگیان در 12 اردیبهشت فرمودند "وقتی قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را ناچار عقب‌نشینی خواهد کرد. وقتی هم در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانی و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، دشمن پر رو می‌شود. دشمنان حرف‌های بزر‌گ‌تر از دهان خودشان می‌زنند، می‌نشینند طراحی می‌کنند که ایران نباید در خلیج فارس رزمایش نظامی داشته باشد، چه غلط‌های عجیب و غریبی، شما اینجا چه کار می‌کنید؟ از آن طرف دنیا می‌آید اینجا رزمایش راه می‌اندازد خب بروید در همان خلیج خوک‌ها، در خلیج فارس شما چه کار می‌کنید؟ خلیج‌فارس خانه ماست؛ خلیج فارس جای حضور ملت بزرگ ایران است ساحل خلیج فارس و سواحل دریای عمان و مکران متعلق به این ملت است باید حضور داشته باشند باید رزمایش کنند باید اظهار قدرت بکنند.
این فرمانده ارشد نظامی اظهار داشت:‌ برگزاری نخستین رژه بزرگ نظامی در سطح ملی در بندرعباس و هرمزگان و در منطقه حساس و حیاتی تنگه هرمز و خلیج‌فارس بیانگر هوشمندی و هوشیاری مدافعان شجاع و فهیم این سرزمین در شناخت پاشنه آشیل قدرت دشمنان است.
وی افزود: برگزاری این رژه و انشاءالله تکرار آن در سال‌های آینده و رزمایش‌ها و حضور قوی نیروهای مسلح در خلیج‌فارس، تنگه هرمز، دریای عمان و سواحل مکران مهمترین نشانه قدرت دفاعی و تهاجمی مدبرانه و هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران است.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) در ادامه تاکید کرد: شنیده‌ام یک فرمانده متجاوز آمریکایی این روزها حرف بی‌ربطی زده و گفته است که دو کشور باید برای اجتناب از خطاهای محاسباتی خطرناک بر سر برخی قواعد رفتاری به توافق برسند. باید به این فرمانده متجاوز آمریکایی گفت که شما گرفتار خطاهای مکرر محاسباتی خطرناک هستید؛ شماها خطاکار هستید چون متجاوزید. پرسنل شما نابلدند و دچار خطا می‌شوند، چون متجاوز به آب‌های منطقه هستید که آخرین نمونه آن تجاوز تفنگداران ترسو و نابلد شما به آب‌های جزیره فارسی بود که به سرعت اسیر شدند و آن قدر نابلدند که نمی‌دانند جزیره‌ای ایرانی سر راه‌شان است و فرماندهان آنها هم یا نمی‌دانستند و یا به پرسنل خودشان دروغ گفته و خیانت کرده‌اند.
سرلشکر رشید خاطرنشان کرد: پرسنل متخصص و فداکار ما کارشان را بلدند هستند و اعتماد به نفس دارند، چون فرزند همین آب و خاک و مرز و بوم هستند و در خانه خود دریانوردی می‌کنند و هرگز دچار خطا نمی‌شوند.
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) در پایان تاکید کرد: ما نیروهای مسلح اعم از ارتش و سپاه و به ویژه نیروی دریایی ارتش و نیروی دریایی سپاه چنان که فرماندهی معظم کل قوا فرموده‌اند هیچ اقدام تحریک کننده‌ای را نداشته و انجام نخواهیم داد، اما با هر اقدام تحریک‌کننده‌ای که زمینه نادیده گرفتن قدرت و حقوق ملت شریف ایران باشد، قاطعانه و سرسختانه برخورد خواهیم کرد و امیدواریم دشمن برای درک این موضوع نیاز نداشته باشد که اراده ملت و نیروهای مسلح ما را به آزمون بگیرد.
پرواز جنگنده‌های ارتش بر فراز آب‌های خلیج فارس/ اولین پرواز رسمی جنگنده‌های سوخو22 سپاه + تصاویر
همزمان با برگزاری رژه بزرگ شناورها و زیرسطحی‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آب‌های خلیج فارس، جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش نیز بر فراز آسمان خلیج فارس در حال برگزاری رژه هستند.
جنگنده‌های اف14، اف4، سوخو22 و . . . از جمله جنگنده‌های حاضر در این پروازها هستند.
رژه شناورها و زیرسطحی‌های ارتش و سپاه در آب‌های خلیج‌فارس و تنگه هرمز
رژه بزرگ نیروهای مسلح در اولین روز از هفته دفاع مقدس و همزمان با سراسر کشور در بندرعباس در حال برگزاری است.
همزمان با پرواز جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر فراز آسمان خلیج فارس، رژه بزرگ شناورها و زیرسطحی‌های ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آب‌های خلیج فارس و تنگه هرمز در حال برگزاری است.
موشک‌های بالستیک دوربردهای سپاه در تهران
در مراسم رژه امروز در تهران، موشک‌های بالستیک دوربرد سپاه از جمله موشک‌های قدر اچ و اف، موشک سجیل و موشک عماد (دقیق‌ترین موشک دوبرد ایرانی) از مقابل جایگاه عبور داده شدند.
"موشک ذوالفقار" جدیدترین موشک ایرانی رونمایی شد
سامانه موشکی ذوالفقار، جدیدترین موشک ایرانی دقایقی پیش در مراسم رژه نیروهای مسلح در بندرعباس رونمایی شد.
این موشک، یکی از دقیق‌ترین موشک‌های ساخت ایران است که از این پس به جمع موشک‌های بالستیک بردبلند ایران اضافه شده است.
موشک ذوالفقار، سر جنگی بارانی دارد و می‌تواند اهداف و مواضع پخش شده روی زمین، باندهای فرودگاهی و . . . را با دقت بالا هدف قرار دهد.
تصاویر از این موشک را در ذیل ببینید:








سامانه‌های موشکی "خاتم 5 و 7" رونمایی شدند
رژه بزرگ نیروهای مسلح در اولین روز از هفته دفاع مقدس و همزمان با سراسر کشور در بندرعباس در حال برگزاری است.
دقایقی پیش در رژه بزرگ نیروهای مسلح در بندرعباس از سامانه موشکی خاتم 5 و سامانه موشکی خاتم 7 رونمایی شد.
سامانه موشکی خاتم 5 سامانه‌ای با تحرک‌پذیری بالا و دارای سامانه‌ای رهگیر بوده و می‌تواند اهداف را کشف، رهگیری و منهدم کند.
سامانه موشکی خاتم 7 نیز سامانه‌ای خوداتکا و مجهز به سامانه‌ رهگیر با قابلیت مانور بالا بوده که محصول تلاش متخصصان داخلی است.
تصاویر از سامانه موشکی خاتم 5 را در ذیل ببینید:


دریادار فدوی: پیام رژه بندرعباس افزایش توان دفاعی و تهاجمی دریاپایه سپاه پاسداران است
دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران امروز در حاشیه مراسم رژه بزرگ نیروهای مسلح در بندرعباس، با بیان اینکه حدود 450 شناور از نیروهای مردمی و بومی، ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دریابانی ناجا در این رژه دریایی حضور داشتند، گفت: حجم انبوهی از شناورهای موشک‌انداز سپاه از جمله عاشورا، ذوالفقار و طارق امروز به رژه دریایی پرداختند و علاوه بر اینها نیز هلی‌کوپترهای سبک بر فراز این شناورها به پرواز درآمدند.
وی با بیان اینکه رژه امسال برای نخستین بار با حجم گسترده‌ای در بندرعباس برگزار شد، افزود: امسال برای نخستین بار رژه هوایی جنگنده‌ها نیز بر فراز آسمان خلیج فارس در روز 31 شهریور شکل گرفت.
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران درباره پیام رژه امسال بندرعباس نیز گفت: رژه امروز پیام اساسی دارد و آن این است که با توجه به اینکه آمریکا در چند سال اخیر نوک تهدیدات خود به سمت جمهوری اسلامی ایران را در دریاپایه قرار داده، ما امروز توان دفاعی و تهاجمی و البته گوشه‌ای از این توان را به نمایش گذاشتیم.
سرلشکر جعفری: آمریکا سرمایه‌ مردم کشورش را با حضور شرارت‌آمیز در خلیج‌فارس هدر ندهد/ آمریکایی‌ها برای عرض اندام به همان خلیج خوک‌ها بروند/ خلیج‌فارس خانه ماست
سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه برگزاری رژه گسترده نیروهای مسلح در بندرعباس با تأکید بر اینکه به رغم رفتارهای غیرحرفه‌ای آمریکایی‌ها، بحمدالله با هوشمندی و هوشیاری نیروی دریایی سپاه امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز تأمین شده است، گفت: ما نشان داده‌ایم که از شاخص‌ها و مؤلفه‌های لازم برای اجرای مسئولیت و مأموریت واگذار شده به منظور ایجاد امنیت در این منطقه حساس، حیاتی و راهبردی دنیا برخوردار بوده و در تلاشیم روز به روز به قابلیت‌های خود در این حوزه بیفزاییم.
وی افزود: پیامدهای حضور نیروی دریایی سپاه در خلیج‌فارس و تنگه هرمز نشان می‌دهد واگذاری مأموریت برقراری امنیت در این منطقه به این نیرو، دقیق، هوشمندانه و درست بوده است.
سرلشکر جعفری با اشاره به رفتارهای غیرحرفه‌ای آمریکایی‌ها در منطقه گفت: این آمریکایی‌ها هستند که به دلیل رفتارهای نامتعادل و عدم تسلط و اشراف اطلاعاتی برای خود و برخی کشورها تولید هزینه کرده‌اند.
وی ادامه داد: در واقع آنها که مدعی رفتار حرفه‌ای هستند از خود سؤال کنند که حضورشان در خلیج فارس امنیت آفرین بوده است یا مخل یا خسارت آفرین منطقه؟!
فرمانده کل سپاه خطاب به آمریکایی‌ها تأکید کرد: به تأسی از رهبر معظم انقلاب و فرماندهی کل قوا به آمریکایی‌ها اعلام می‌کنیم بهتر است بیش از این سرمایه و ثروت مردم آمریکا را با حضور شرارت‌آمیز و خسارت‌آفرین در خلیج فارس هدر ندهند و برای عرض اندام و ماجراجویی به همان خلیج خوک‌ها بروند.
سرلشکر جعفری در پایان با تأکید بر اینکه خلیج فارس خانه ماست و ما نسبت به پرسه زدن دشمن پیرامون خانه‌ خود بسیار حساس هستیم، گفت: برغم ادعاهای دشمن و تلاش رسانه‌های صهیونیستی و نظام سلطه، وحدت، انسجام، هم افزایی، هم پوشانی، تعامل و همکاری‌های دقیق در مجموعه‌ نیروهای مسلح به ویژه ارتش و سپاه از جمله در خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان سکه رایج بوده و واقعیتی انکار ناپذیر بوده و نشان می‌دهد لحظه‌ای از اندیشیدن پیرامون ارتقای دامنه‌ی هماهنگی‌ها و همکاری‌ها و افزایش قدرت دفاعی کشور غافل نبوده و به عنوان ید واحده مشت آهنین ملت ایران برابر دشمنان خواهیم بود.
دریادار تنگسیری: سپاه "یک بار کانادایی‌ها و یک بار استرالیایی‌ها" را در خلیج فارس بازداشت کرده‌ است
دریادار علیرضا تنگسیری جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز در حاشیه مراسم رژه نیروهای مسلح در بندرعباس با بیان اینکه پیام این رژه پیام حضور معنادار جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس است، گفت: ما خلیج فارس را خانه خود می دانیم و معتقدیم هیچ بیگانه‌ای نباید در این منطقه حضور داشته باشد.
وی افزود: دشمنان ما از هزاران مایل دورتر به این منطقه می‌آیند و خرج می‌کنند و رزمایش برگزار می‌کنند و ما این پیام را به آنها می‌دهیم که دست از چنین برنامه‌هایی بردارند.
جانشین فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به حضور 160 فروند شناور مردمی در رژه دریایی خلیج فارس گفت: ما قادریم با همکاری کشورهای منطقه، امنیت منطقه را تأمین کنیم و با همکاری و وحدت بین ارتش و سپاه در مقابل هرگونه حرکت خصمانه می‌ایستیم.
وی تصریح کرد: ما به دنبال آشوب در منطقه نیستیم و بلکه می‌خواهیم امنیت را برقرار کنیم و رزمایش‌های مشترک با کشورهای منطقه می‌تواند این وحدت و امنیت در خلیج فارس را برقرار کند.
دریادار تنگسیری از برقراری امنیت کامل در خلیج فارس را مأموریت ویژه نیروی دریایی سپاه پاسداران عنوان کرد و گفت: امروز به لطف خدا تمامی شناورها و تجهیزات نظامی در داخل تولید می‌شود و ما موشک‌های با برد بیش از 300 کیلومتر را در داخل تولید می‌کنیم.
وی در پایان با تأکید بر افزایش توان دفاعی کشور و به خصوص نیروی دریایی سپاه پاسداران اظهار داشت: ما در این منطقه دوبار‌ آمریکایی‌ها را، دوبار انگلیسی‌ها یک بار کانادایی‌ها و یک بار نیز استرالیایی‌ها را بازداشت کرده‌ایم و این نشان‌دهنده اقتدار و توان دفاعی سپاه پاسداران است.
دریادار سیاری: الحاق ناوشکن سهند در آینده نزدیک/ تولید ناوهای موشک‌انداز جدید در نیروی دریایی ارتش
دریادار حبیب‌الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز در حاشیه مراسم رژه بزرگ نیروهای مسلح در بندرعباس با بیان اینکه امروز گوشه‌ای از توانمندی‌های نیروی دریایی ارتش و سپاه به معرض نمایش گذاشته شد، گفت: هدف از برگزاری رژه دریایی در بندرعباس این بود که توانایی فوق‌العاده‌ای در برقراری امنیت و حفظ صیانت از منافع خود در خلیج فارس و تنگه هرمز وجود دارد.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از منافع و مرزهای خود با هیچ‌کس شوخی ندارد و هرکس اجازه تعرض به خود را بدهد پشیمان خواهد شد و باید این فکر را از مغزش بیرون کند.
فرمانده نیروی دریایی ارتش از تولید ناوهای موشک‌انداز جدید در نیروی دریایی ارتش خبر داد و گفت: ما در این حوزه توانایی بالایی داریم، اما این توانایی ما برای تعقیب دیگران نیست، بلکه برای دفاع از سرزمین‌های خودمان است.
دریادار سیاری گفت: ما در برابر هر تهدیدی می‌ایستیم، خلیج فارس را خانه خود می‌دانیم و در خانه خود هم رزمایش و هم رژه برگزار می‌کنیم.
وی با بیان اینکه ما تمام دستورات فرمانده کل قوا را اجرا می‌کنیم و بر خواسته‌های ایشان پافشاری خواهیم کرد، گفت: هرگونه تحرک را رصد کرده و می‌کنیم و هیچ اتفاقی بدون کنترل و رصد نیروی دریایی ارتش نخواهد بود.
فرمانده نیروی دریایی ارتش با تأکید بر افزایش همکاری بین سپاه و ارتش گفت: ما سپاه و ارتش را لازم و ملزوم یکدیگر می‌دانیم و فقط حیطه انجام کارها جداست، ولی در عین حال پشتیبان هم هستیم.
دریادار سیاری در پایان سخنانش از الحاق ناوشکن سهند به نیروی دریایی در آینده نزدیک خبر داد.




د
کد مطلب: 349315
مرجع : مشرق

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 6:57 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

فرهنگ شهادت طلبي و نقش آن در دوران دفاع مقدس

 

فرهنگ شهادت طلبي و نقش آن در دوران دفاع مقدس
فرهنگ شهادت طلبي و نقش آن در دوران دفاع مقدس


 





 
تاثير شگرف فرهنگ پربار شهادت در گستره جهان بيني اسلام ناب محمدي(ص) از جلوه هاي ممتاز برخوردار است. فرايند اين تاثير در حوزه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، نظامي و اقتصادي قابل مشاهده است.
يافته ها و دستاوردهاي تاريخي از صدر اسلام تاكنون، بيانگر اين واقعيت شگرف است كه فرهنگ شهادت طلبي به عنوان كارآمدترين و مؤثرترين عنصر در پيشبرد اهداف و حفظ ارزش ها و مقابله با دشمنان داخلي و خارجي مطرح بوده است.
فرهنگ شهادت طلبي يعني باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستي و بر حق بودن راه اسلام ناب محمدي(ص)، ايستادگي در مقابل دشمن، ايثار و فداكاري جهت حفظ ارزش هاي انقلاب و اسلام ناب، خستگي ناپذيري و اعتقاد به احدي الحسنيين (پيروزي يا شهادت راه خدا).
خداوند در آيات مبارك خويش مي فرمايد:
قل لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا هو مولينا و علي الله فليتوكل المؤمنون. قل هل تربصون بنا الا احدي الحسنيين.
بگو: هرگز به ما جز آنچه خدا براي ما مقرر داشته نمي رسد، او مولاي ماست و مومنان بايد بر خدا توكل كنند. بگو: آ يا براي ما جز يكي از اين دو نيكي (پيروزي يا شهادت) را انتظار مي بريد؟ امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي بر اين عقيده بود:
ما بندگان خدا هستيم و در راه او، سبيل او حركت مي كنيم و پيشروي مي كنيم. اگر شهادت نصيب شد، سعادت است و اگر پيروزي نصيب شد، سعادت است و ملتي كه با فرهنگ شهادت طلبي آراسته شده، شكست ناپذير است.

فرهنگ شهادت طلبي
 

دفاع مقدس به عنوان سند مقاومت و مظلوميت ايرانيان در خاطره تاريخ ثبت و ضبط است. سند مقاومت از اين رو كه دشمن تا بن دندان مسلح به اتكاي همه قدرت هيا مستكبر و زورگو براي محو ارزش هاي ملتي برآمده بود كه مدت زيادي از پيروزي انقلاب بزرگ آنها سپري نشده بود. هنوز شرايط انقلابي و عوارض آن بر فضاي ايران مستولي بوده و كشور در شرايط آمادگي سياسي، اقتصاد و اجتماعي نبود كه با تهاجم همه جانبه به كشور جنگي ناخواسته و نابرابر بر ملت ايران تحميل شده است. مقاومت همه جانبه و رشادتهاي آحاد مردم در قالب نيروهاي مردمي بسيجي و حماسه آفريني سپاه وجهاد و ارتش ركورد جديد از مقاومت را بر جاي گذاشت.
سند مظلوميت نيز از اين رو مي باشد كه اين جنگ نابرابر بود و ايران نه از توان دفاعي برخوردار بود و نه بروكراسي كشور اجازه تجهيز قوا را براي يك جنگ به ما مي داد. از طرف ديگر نيز به دليل رعايت اخلاق و موازين انساني اساساً ما در برنامه هاي دفاعي خود نمي توانستيم از شيوه هاي دشمن مانند بمباران مدارس، مناطق مسكوني، بيمارستانها و رعب و وحشت مردم بهره بگيريم به نوعي دفاع مقدس سند مظلوميت ملتي بود كه با دست خالي و با توكل بر خدا بر همه كفر و الحاد كه در قالب ارتش بعثي نمود پيدا كرده بودند پيروز شد.
8 سال دفاع مقدس وعمليات رزمندگان اسلام با همه فراز و فرودش به خلق فرهنگي غني منجر شد، همان تفكري كه به عنوان فرهنگ پايداري از آن نام مي برند.
فرهنگ شهادت طلبي به واسطه ريشه و خاستگاه هاي تاريخي خود نوعي فرهنگ ديني و ملي است و مي تواند نسخه شفابخشي براي حفظ تماميت ارضي كشور در مقاطع متفاوتي باشد.
اين فرهنگ داراي مشخصه ها و ويژگيهايي است كه از ديگر فرهنگها و حتي فرهنگ مقاومت و پايداري ديگر كشور متمايز و ويژه شده است. مهمترين شاخصه هاي اين فرهنگ خداباوري بود همان گوهري كه تمام سكنات و حركات فرد را متوجه مبدا هستي مي نمايد.
خدامحوري موجب شد تا بر خلاف ديگر ارتش هاي جهان، رزمندگان اسلام تمام لحظات خود را متوجه خدا نمايند و بر خلاف ديگر استراتژي هاي نظامي فتح خاك را نه به عنوان يك هدف اوليه و اصلي، بلكه به عنوان يك هدف ثانويه ببينند و اين موضوع در تمام تاريخ بشريت بي نظير است و نمونه هاي آن را فقط مي توان در مقاومت هايي سراغ داشت كه از ايران اسلامي بهره گرفته اند.

شهادت طلبي و دفاع مقدس
 

بي شك دوران دفاع مقدس داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است كه آنرا از ساير جنگها متمايز مي كند، در 29 شهريور سال 1389 در پي حمله عراق به مرزهاي جنوبي ايران جنگ رسماً آغاز شد.
دست پليد و ناپاك رژيم بعثي عراق به خون پاك صدها بيگناه آغشته شد و تجاوزي آغاز شد كه از سوي بسياري از كشورهاي مستكبر بيگانه حمايت مادي و معنوي مي شد. جنگي نابرابر به معناي واقعي كلمه. پيش بيني هاي خام اوليه بسياري نظر به اين امر داشتند كه در كمتر از چند ماه كار تصرف ايران پايان خواهد يافت و رهبران متجاوز با پيروزي بر مسند قدرت نشسته و امور را بر مبناي تصرف ايران پايان خواهد يافت و رهبران متجاوز با پيروزي بر مسند قدرت نشسته و امور را بر مبناي سلايق خويش خواهند گردانيد. اين پيش بيني ها تا حدودي درست و عقلاني مي نمود زيرا با كشوري كه تازه انقلاب نموده و سازماندهي منظمي نداشت، گروهها و فرقه هاي گوناگون هر يك ساز خود را كوك مي كردند فرماندهي نظامي منسجم و كارايي وجود نداشت و ... در مقابل ارتش منظم و مجهز به تمامي سلاحها تجهيزات و تكنيكهاي نظامي، ... نمي بايست انتظار ديگري داشت. حال چرا تمامي اين پيش بيني ها نادرست از آب درآمد و چه عواملي باعث شد كه سرنوشت كشور ما در اين نبرد نابرابر اين گونه رقم بخورد. آري اين عوامل همان ويژگيهاي منحصر به فرد دوران دفاع مقدس ماست. يكي از بارزترين و موثرترين آنها فرهنگ شهادت طلبي بود كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. عوامل مختلفي در جنگ باعث پيروزي مي شوند. در يك تقسيم بندي اين عوامل را مي توان در دو مقوله بعد سخت افزاري و بعد نرم افزاري جنگ تقسيم بندي نمود.

1) بعد سخت افزاري:
 

تمامي تجهيزات نظامي، اعم از نيروهاي نظامي، مهمات، ادوات سبك و سنگين زميني و هوايي و ... كه جنبه ملموس داشته و در جنگ از آنها بهره گيري مي شود بعد سخت افزاري جنگ مي باشد. در اين بعد مابا يك نابرابري عظيمي مواجه هستيم. چرا كه دشمن ما از تمامي تجهيزات نظامي مشروع و نامشروع روز كه در لابراتوارهاي كشورهاي پيشرفته توليد مي شد بهره مي برد، از كمكهاي مادي بسياري از كشورهايي كه موافق نظام جمهوري اسلامي بودند بهره مي جست و در زمينه خريد و تامين مهمات، ادوات سبك و سنگين هيچ گونه نگراني و مشكلي نداشت. قدرت نظامي ايران وعراق از آغاز جنگ در سال 1359 ميلادي تا پايان جنگ در سال 1367 هيچگاه با يكديگر يكسان نبود. حمايت تمامي كشورهاي عربي بجز سوريه از رژيم بعث عراق و حمايت مالي و تسليحاتي بسياري از كشورهاي جهان از رژيم بعث عراق، تفاوت نابرابري قدرت نظامي ميان دو كشور را به خوبي نمايان مي كند. جدول زير، نمودار قدرت نظامي دو كشور را در آغاز جنگ و در پايان جنگ نشان مي دهد كه توسط مجله معتبر اكونوميست منتشر شد.
نابرابري توازن قدرت (1359 ـ 1367) / عراق / ايران
تانكها در سال 1359 / 2700 / 1740
تانكها در سال 1367 / 4500 / 1000
هواپيماهاي جنگنده در سال 1359 / 332 / 445
هواپيماهاي جنگنده در سال 1367 / +500 / 65
بالگردهاي جنگنده در سال 1359 / 40 / 500
بالگردهاي جنگنده در سال 1367 / 150 / 60
توپخانه در سال 1359 / 1000 / +1000
توپخانه در سال 1367 / +4000 / + 1000
در حاليكه كشور ما چند صباحي از شروع جنگ نگذشته بود كه تن به تحريمي ناخواسته داد. بطوري كه در برخي جبهه ها حتي گلوله هايي كه سربازان ما استفاده مي كردند جيره بندي شد.

2) بعد نرم افزاري جنگ:
 

تجهيزات، امكانات، آموزشها و مهارتهايي كه جنبه عيني و ملموس نداشته و بلكه شامل نيروها، آموزشها و انگيزه هاي غيرمادي افراد درگير در جنگ مي باشد، بعد نرم افزاري جنگ است. خود اين بعد در چند زيرمجموعه قابل بررسي و مداقه مي باشد. قسمتي از توان نظامي و دفاعي نيروهاي درگير در جنگ را شامل مي شود و قسمتي به هدف، انگيزه و رهبري بازمي گردد. از نظر آموزشهاي نظامي به دليل موقعيت زماني و استراتژيك كشور عراق و وجود روابط مناسب فيمابين با كشورهاي ديگر مخصوصاً با كشور امريكا سربازان آنها جديدترين تكنيكها را فرا گرفته و در خدمت پيروزي خود قرار داده بودند. اين در حالي بود كه در كشور ما به دليل وقوع انقلاب اسلامي و نابساماني هاي مرتبط به آن، اين آموزشها براي مدتي به حالت تعويق و تعطيل درآمده بود و حتي بسياري از فرماندهان استعفا داده يا به دليل شرايط خاص كشور حضور نداشتند. ولي در دوران جنگ بنا به ضرورت اين آموزشها احيا شد، بطوريكه قبل از اعزام نيروها به خطوط مقدم يك دوره فشرده آموزشي چند ماهه برگزار مي شد. (البته اين دوره ها در مقايسه با رقيب بسيار ناچيز بود).
آنچه كه زمينه پيروزي سربازان اسلام در برابر ارتش كفر فراهم آورد، نه تجهيزات و آموزشهاي نظامي بلكه مقوله هدف، انگيزه و رهبري بود.
مقايسه اين ويژگي در بين سربازان اسلام و ارتش كفر نشان مي دهد كه هدف و فلسفه جنگ بين نظاميان بعثي و متجاوز متفاوت بود. آنها متجاوز بودند و قصد تسخير كشور ما را براي ارضاء نيازهاي مادي و دنيوي خود داشتند. حال آنكه سربازان ما با هدف دفاع از آرمانها و ارزشهاي اسلامي و حفظ ميهن خويش وارد ميدان كار و زار شده بودند. آنها متجاوز بودن و ما مدافع. آنها براي خودشان مي جنگيدند و ما براي دفاع از ارزشهاي خويش. مسلماً انگيزه هر گروه نيز متمايز و جدا بود. مشوق و انگيزه آنها ترفيع، پاداش و كسب امكانات مادي و دنيوي بود. حال آنكه سربازان ما جان را در طبق اخلاق نهاده بودند و به قصد رسيدن به احدي الحسنيين رشادت مي ورزيدند. در زمينه رهبري نيز تفاوتهاي مشهود بسياري وجود داشت. صدام فرماندهي مستبد و ديكتاتور بود كه همه كساني كه بر وفق مراد او كار نمي كردند به گونه اي از ميدان به در مي شدند (نمونه هايي از اين امر را در اعدام چند تن از فرماندهان و نزديكان وي را كه به دستور خودش انجام شد، شاهد هستيم.) حال در مقابل رهبري ما به دست حضرت آيت ا... امام خميني(ره) رهبري به تمام معنا رهبر بود كه نه با اجبار و اجحاف، بلكه با ويژگي رهبرگونه و كاريزماتيك خاصي كه داشت بر دلها حكومت مي نمود. سربازانش نه مزدوربكله خود را همرزمان سربازان اسلام قلمداد مي كردند. امام خميني(ره) شخصيتي جامع در ابعاد مختلف علمي و عملي بود و يكي از كم نظيرترين حادثه هاي تاريخ اسلام را آفريد. از بارزترين جلوه هاي رهبري و نقش معنوي حضرت امام خميني(ره) و تاثير شگرف آن بر روحيه ملت و رزمندگان اسلام، هدايت و رهبري ايشان در هشت سال حماسه دفاع مقدس است. بزرگمردي كه حماسه رزمش آميخته به بالاترين مراتب عرفان، فقهش متبلور در فلسفه عملي حكومت اسلامي، و حكمتش، شالوده سياستهاي نظام اسلامي بود.
حضرت آيت ا... خامنه اي درباره ويژگي هاي فرماندهي و رهبري حضرت امام(ره) در هدايت نيروهاي رزمي و مسلح ميفرمايد: غير از دوران پيامبر و دوران خلافت اميرالمومنين و مدت كوتاهي از امام مجتبي(ع)، فرمانده كل قواي عارف و حكيم و عاشق و الهي در دنيا سراغ نداريم... ما در هيچ جاي دنيا، نه امروز و نه در گذشته نيروي نظامي سراغ نداريم كه تحت فرماندهي انساني معنوي و الهي و عارف و داراي رقيق ترين احساسات بشري و در عين حال با قاطعيت و صلابتي كه هيچ فرماندهي در دنيا از آن برخوردار نيست، به حراست و دفاع از ناموس و حيات شرافتمندانه ملت در مقابل تجاوزگران بپردازد. شور و حال سلحشوري و رزمندگي، شوق به جهاد و استقامت رزمندگان و فتوحات عظيمي كه در نبرد با دشمنان اسلام به دست آورده اند، بيشتر مرهون تاثيرات معجزه گون شخصيت معنوي حضرت امام(ره) در رهبري دفاع مقدس است.
يكي ديگر از ويژگيهاي بارز و متفاوت بين دو گروه از نيروهاي درگير جنگ، خصلت و فرهنگ جهاد و شهادت طلبي است. بي شك اين خصيصه بود كه توانست ما را در برابر حملات دشمن حفظ نمايد. چه عزيزاني كه با دستان خالي ولي قلبي آكنده از اميد به حراست از كيان مقدس كشور عزيزمان پرداختند. چه ميدانهاي ميني كه با پاره هاي تن و از خودگذشتگي و ايثار اين جان بر كفان پاك شد. آري اگر امروز در اين فضا نفس مي كشيم به مدد اين فرهنگ والاي عزيزان ما مي باشد.
در دوران پيامبر اكرم نيز همين فرهنگ شهادت طلبي در بين مومنان و مجاهدات صدر اسلام بود كه خواب را از چشمان مشركان و كافران گرفته بود و از آن مرداني پولادين، عاشق شهادت و شجاع ساخته بود و موجب رعب و هراس دشمنانشان شده بود به گونه اي كه با وجود نفرات و تجهيزات فراوان، از مقابله با نيروهاي اسلام هراس داشتند. در جنگ بدر وقتي چند تن از فرماندهان مشركان براي شناسايي مسلمانان رفته بودند، يكي از آنان به مشركان گفت: «شترهاي يثرب، بار مرگ بر پشت دارند. آيا آنان را نمي بينيد كه چگونه دم فرو بسته و مثل افعي به خود مي پيچند. به خدا قسم! تا به تعداد خود از شما نكشند، كشته نمي شوند، و اگر به آن تعداد از شما بكشند، زندگي بعد از آن براي شما چه سودي دارد؟ پس چاره اي بينديشيد.
پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 57 نيز مرهون دو چيز بود: يكي رهبري بي نظير و پيامبرگونه حضرت امام خميني(ره)، و دوم فرهنگ شهادت طلبي، كه مردم انقلابي خود را بدان آراسته بودند و با دست خالي به مقابله با توپ و تانك و مسلسل هاي مزدوران طاغوت مي رفتند و از مرگ هيچ هراسي نداشتند.
اوج تجلي فرهنگ شهادت طلبي در هشت سال دفاع مقدس نمايان بود، چرا كه جوانان با پيشاني بندهاي يازهراء، يا ابوالفضل، يا حسين، يا مهدي و ... توانستند با كمترين ساز و برگ نظامي بر ارتش تا دندان مسلح دشمن كه توسط استكبار جهاني تجهيز مي شد، پيروز شوند و پرچم انقلاب و اسلام ناب را همچنان برافراشته نگهدارند.

يكي از فرماندهان دفاع مقدس مي گويد:
 

روحيه شهادت طلبي رزمندگان ما زبانزد دنيا شده است؛ به طوري كه جديداً اعلام كرده است كه ما با اين شهادت طلبي رزمندگان اسلام نمي توانيم مقابله كنيم و كاري از دست ما ساخته نيتس.
يكي از فرماندهان عراقي هم مي گويد: رزمندگان ايران را مي بينم كه پا مي گذارند روي ميدان هاي مين، عبور مي كنند، به ما حمله مي كنند، اما سربازان خودمان ـ سربازان عراقي ـ را مي بينم كه پوتين هايشان را مي كنند، آهسته و بي صدا فرار مي كنند! چطور مي شود جنگيد؟! چطور مي شود عقب نشيني نكرد؟!
حال وظيفه ما در دوران كنوني چيست؟ آنان كه رفتند كار حسيني كردند و آنان كه مانده اند بايد كار زينبي كنند.
اينك بايستي با پايبندي به ارزشهاي والاي اسلامي و انقلابي ضمن پاسداري از حرمت خون شهيدان، زمينه احيا و گسترش فرهنگ شهادت را فراهم آوريم. زيرا استكبار جهاني هميشه و در همه حال در انديشه پيروزي بر ما و پايمال نمودن عزت و عظمت ماست و شواهد تاريخي نشان داده است كه در اين راه از هر حربه اي كه بتواند در اين زمينه بهره جسته و استفاده مي كند. شواهد نشان مي دهد كه در دوران جنگ نيز استكبار جهاني به قواعد جنگي پايبند نبوده (نمونه هاي آنرا با در اختيار قرار دادن سلاحهاي شيميايي در اختيار رژيم بعثي و حمله به هواپيماهاي مسافربري) و سوءنيت خود را نشان داده است. جوانان ما بايد هوشيار باشند و ناخواسته و ناآگاهانه قدم در راه تحقق اهداف اين جهان خواران نگذارند.
منابع:
1. www.sajed.ir
2. the economist 25-19: September 1987
3. http: //www.fa.wikipedia.org
سايت ساجد

ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb



ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:31 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

احياي فرهنگ شهادت، دستاورد بزرگ نهضت امام راحل

احياي فرهنگ شهادت، دستاورد بزرگ نهضت امام راحل
احياي فرهنگ شهادت، دستاورد بزرگ نهضت امام راحل
 
نويسنده: حجة الاسلام و المسلمين محمد حسن رحيميان




 
در مکتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است که در راه خدا و براي خدا شکل گيرد. هر مقدار از عمر انسان که براي خدا صرف شود. هر کاري که براي خدا انجام گيرد، مالي که در اين راه هزينه شود. از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و در اين راستا هر چه انجام کاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است. بنابراين هر گونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل الله است.
در اين مکتب، از خود گذشتگي در راه خدا و دفاع از حق در بالاترين حد، ارزشگذاري شده است و فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در متن اسلام از درخشش و ويژگي برجسته اي برخوردار است.
دستاورد اساسي حضرت امام خميني در رهبري انقلاب اسلامي، احياء اسلام ناب محمّدي(ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود. با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت که اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت، همانگونه که در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شکل گرفته بود و نه دوام مي يافت.
بنابراين موضوع شهادت و ايثارگري سکه پربهايي است که در يک روي آن بايد والاترين ارزشهاي الهي را مشاهده کرد و در روي ديگر آن دستاوردها و آثار و برکات بي بديل را.
شهيد در لغت به معني گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح ديني به کسي اطلاق مي شود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعي، در راه خدا به شهادت مي رسد و در قانون اساسنامه بنياد شهيد انقلاب اسلامي اين گونه تعريف شده است، «شهيد به کسي گفته مي شود که جان خود را در راه انقلاب اسلامي و حفظ دستاوردهاي آن يا دفاع از کيان جمهوري اسلامي در مقابل تهديدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده يا مي نمايد.»

شهادت قلّه کمال

شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدّس ترين مفاهيم معارف الهي است. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه که انسان تمام هستي خود را يکجا نثار معبود مي کند و قطرة وجودش به درياي بيکران هستي مطلق مي پيوندد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «فوق کلّ ذي برٍّ برٌّ حتي يقتل في سبيل الله، فاذا قُتِلَ في سبيل الله فليس فوقه برّ؛(1) بالاتر از هر خير و نيکي، خير و نيکي وجود دارد تا انسان در راه خدا کشته شود که بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خير و نيکي يافت نشود.»
همچنين پيغمبراکرم(ص) فرمود:
«اشرف الموت قتل الشهادة؛(2) شهادت برترين مرگ ها است.»
و نيز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «لوددت انّي اُقتَل في سَبيل الله، ثمّ احيا ثمّ اُقتَل ثمّ اُحيا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛(3) دوست دارم در راه خدا کشته شوم (نه يک بار و دو بار که) بارها کشته شوم و زنده شوم و باز هم کشته شوم.»
حضرت اميراملؤمنين عليه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه مي دارد: «نسأل الله منازل الشّهداء؛(4) از خداوند جايگاه شهيدان را طلب مي کنم.»

مقام شهيد

شهيد مصداق عيني شهادت است با انتخاب آگاهانه و در کمال خلوص، هستي خود را يکجا به آفريدگار جهان تقديم مي کند و به سرچشمة بقا و حيات، پيوند مي يابد.
درک مقام شهيد از توان و ظرفيت فهم ما خارج است و تنها منبع وحي الهي است که شمه اي از اين مقام را براي ما بازگو فرموده است: «ولا تقولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيل الله اَموات بل احياء ولکن لاتشعرون؛(5) براي کساني که در راه خدا کشته مي شوند نگوييد مردگانند (کلمه اموات را درباره شهدا به کار نبريد) بلکه آن ها زنده اند، لکن شما درک نمي کنيد.»
اين آيه ضمن آن که بر زنده بودن شهدا تأکيد مي ورزد، درک اين مقام را از حيطة شعور و فهم بشر در اين دنيا خارج مي شمارد. در حالي که در آيه فوق از به کار بردن تعبير اموات در مورد شهدا نهي مي کند، در آيه اي ديگر از پندار مرده بودن آنان نيز نهي فرموده است که نه فقط به زبان نگوييد آن ها مرده اند بلکه به دل نيز راه ندهيد.
«ولا تحسبنَّ الَذين قُتِلوا في سَبيل الله امواتاً بل احياءٌ عند ربّهم يرزقون؛(6) کساني را که در راه خدا کشته شده اند مرده مي پنداريد، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.»
امام خميني(قدّس سرّه) در اين زمينه مي فرمايد: «اگر نبود در شأن و عظمت شهداي معظم في سبيل الله جز اين آيه کريمه، که با قلم قدرت غيب بر قلب مبارک نوراني سيد رسل صلي الله عليه و آله وسلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلي به ما خاکيان صورت کتبي آن رسيده است، کافي بود که قلم هاي ملکوتي و مُلکي شکسته شود و قلبهاي ماواري اصفياءالله از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاکيان محجوب يا افلاکيان چه دانيم که اين «ارتزاق عند الرّب شهدا» چي است. چه بسا مقامي باشد که خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملک هستي باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم، که خاموشي بهتر و شکستن قلم اولي است.»(7)
امام خميني همچنين پيرامون نکاتي از همين آيه مي فرمايد: «در اين آيه کريمه بحث در زندگي پس از حيات دنيا نيست که در آن عالم همه مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهداي در راه حق، «حيات عند الرّب» و ورود در «ضيافة الله» است.
اين حيات و اين ضيافت را با قلم هاي شکسته اي مثل قلم من نمي توان توصيف و تحليل کرد، اين حيات و اين روزي غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين لقاء الله و ضيافة الله مي باشد. آيا اين همان نيست که براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلي في عبادي و ادخلي جنّتي» که فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است.»(8)
«از شهدا که نمي شود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهة مستانه شأن و در شادي وصولشان «عند ربّهم يرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه اي» هستند که مورد خطاب «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» پروردگارند. اينجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسيمش بر خود مي شکافد.»(9)
درباره مقام شهيد احاديث بسياري از معصومين عليهم السلام نقل شده است که در اينجا به مواردي از آن ها اشاره مي شود.
حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:
«ان الله کتب القتل علي قوم و الموت علي آخرين و کلّ آتيةٌ منيّتُه کما کَتَبَ الله لَه فَطوبي للمجاهدين في سبيل الله و المقتولين في طاعته؛(10) خداوند براي گروهي کشته شدن و براي گروهي ديگر مرگ را مقرر فرموده است و هر کدام به اجل مقرر خود به آنگونه که خدا مقدّر فرموده مي رسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و کشتگان در راه اطاعتش.»
امام زين العابدين عليه السلام از قول جدش رسول الله(ص) مي فرمود:
«ما من قطرةٍ احبُّ الي الله عزّوجلّ من قطرة دمٍ في سبيل الله؛(11) هيچ قطره اي در پيشگاه خداوند محبوب تر از قطره خوني که در راه خدا ريخته مي شود، نيست.»
از پيغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود:
«...و اول من يدخل الجنة شهيد؛(12) اول کسي که وارد بهشت مي شود، شهيد است.»
امام صادق عليه السلام از طريق پدرانش از جدش رسول الله(ص) نقل فرموده:
«ثلاثة يشفعون الي الله يوم القيامة فيفشَفِّعُهم الانبياء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛(13)
سه گروه روز قيامت شفاعت مي کنند و شفاعت آنان مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد: انبياء، علما، و شهداء.»
همچنين از پيغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود: «يشفع الشهيد في سبعين في اهله؛(14) شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي کند.»
امام خميني دربارة شفاعت مي فرمايد: «جلوه شفاعت شافعان در اين عالم، هدايت، آن ها است و در آن عالم، باطن هدايت شفاعت است. تو از هدايت اگر بي بهره شدي از شفاعت بي بهره اي و بهر قدر هدايت شوي شفاعت شوي.»(15)
با توجه به معني شفاعت و رابطه آن با هدايت در اين دنيا و نقشي که شهدا در امتداد انبياء و علماء براي هدايت مردم ايفا مي کنند، جايگاه رفيع شهدا را مي توان دريافت. اگر در حديث اخير سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهيد آمده است اولاً کلمه هفتاد ظاهراً اشاره به کثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدايت شوندگان از شهادت شهيد در اين دنيا است و ممکن است شهادت شهيدي مانند امام حسين عليه السلام منشأ هدايت ميليون ها ميليون انسان در اين دنيا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانياً به کاربردن تعبير اهل در حديث مزبور اشاره به اهليت شفاعت شوندگان دارد که با نظر امام خميني مبني بر تطابق بين ظاهر و باطن شفاعت همسو مي باشد. آن چنانکه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذيرفته نشد به دليل آن که در فرهنگ قرآن «انه ليس من اهلک؛(16) او اهل حضرت نوح نبود!»

وظيفه جامعه نسبت به شهيد

از آنجا که شهيد براي خدا و در راه خدا، هستي خود را براي نجات و سعادت جامعه فدا مي نمايد، هر چند پاداش اصلي خود را از خداوند دريافت مي کند، اما بنابر حکم عقل، جامعه نيز به لحاظ حقي که شهيد بر گردن آنان دارد. مديون شهيد است و بايد با تمام وجود دَين خود را در قبال شهيد ايفاء نمايد.
زنده نگهداشتن ياد و نام شهيد و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن و الگوسازي از شخصيت و سيرة زندگي و حماسة ايثارگرانة شهيد، بخشي از وظائف جامعه نسبت به شهيد مي باشد.
اين نکته افزودني است که فايده انجام اين نوع وظائف عمدتاً به خود مردم باز مي گردد و در حقيقت اين ما هستيم که نيازمند شهدا هستيم نه آن که شهدا نيازمند بزرگداشت ما باشند. اجر و مقامي که شهدا نزد پروردگارشان دارند با بزرگداشت يا غفلت مردم از آنان کم و زياد نمي شود. بزرگداشت و تکريم شهيد در جامعه يعني بزرگداشت و تکريم فرهنگ شهادت و تمام نيکي ها و ترويج روحيه ايثارگري و فداکاري براي ارزش ها و دفاع از جامعه و سرزمين اسلامي. فرهنگ و روحيه اي که قوام بقاء جامعه و نظام و سرزمين اسلامي، همواره نيازمند به آن مي باشد. و اين مطلبي است که تمام ملل و کشورها در چارچوب جهان بيني و ارزشهاي خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجوديتشان در برابر بيگانگان و مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدي آنان قرار دارد.

منزلت خانواده شهيد

خانواده شهيد از جهات مختلف، داراي مقام و منزلت ويژه اي در پيشگاه خداوند و در نظام و جامعه اسلامي مي باشد. پدر و مادر شهيد با توجه به اين که معمولاً بيشترين نقش را در تربيت شهيد ايفاء و با داشتن بيشترين علاقه به فرزند خود او را تقديم خدا کرده اند از ارزش والايي برخوردار مي باشند. والدين، مخصوصاً مادر، بطور طبيعي آنچنان علاقه اي به فرزند خود دارند که عادتاً براي حفظ فرزندشان حاضرند همه چيز خود را فداي او کنند و مي توان گفت والدين، فرزند خود را از جان خود بيشتر دوست مي دارند. اين بيت از شعر سعدي بهترين توصيف حالت بدرقه والدين به هنگام عزيمت فرزندانشان به سوي جبهه است.
در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن
من خود به چشم خويشتن ديدم که جانم مي رود
بنابراين والدين مخصوصاً آناني که با طيب خاطر و بر اساس اعتقادشان فرزندانشان را از زير قرآن عبور داده و بعد از شهادت آنان نيز صبورانه، رضايت خود را در برابر تقدير الهي ابراز و از اين که خداوند اين افتخار ار نصيب آن ها فرموده خود را سربلند و مفتخر مي بينند، شاهدان عيني فرهنگ شهادت و ايثار و ره يافتگان وصال حقند.
همسر شهيد نيز که افتخار همزيستي با شهيد را داشته و شريک زندگي و پشتيبان و سرپرست خود را به ظاهر از دست داده و بار نگهداري و تربيت فرزندان شهيد و مسؤوليت حفظ کرامت و عظمت شهيد را در جامعه به دوش گرفته، به همراه فرزندان شهيد به عنوان يادگاران شهيد که نزديکترين نسبت و انتساب را به او دارند، منزلت و جايگاه برجسته اي را نزد خداوند و مردم دارند.
مجموعاً مي توان گفت مشابه همان فاصله اي که شهيد و مقتول في سبيل الله نسبت به مقتولين در مسير طاغوت دارد. بين خانواده آن ها نيز وجود دارد و نمودي از اين تفاوت و فاصله را در مقايسه بين خانواده هاي شهداي ايران و بازماندگان مقتولين جنگ ها در بسياري از کشورهاي ديگر مي توان به دست آورد. در حالي که بازماندگان مقتولين آن جنگ ها بعد از جنگ به عوامل عمدة نارضايتي و بحرانهاي اجتماع و اخلاقي تبديل مي شوند و ما شاهديم خانواده هاي شهداي انقلاب اسلامي همچون خاندان شهداي کربا ادامه دهندگان راه شهدا و از پشتيبانان اصلي نظام و ارزشهاي اسلامي هستند به گونه اي که ميزان حمايت از آرمان شهدا در خانوادة شهدا بيشتر از ساير اقشار است و به همين ترتيب خانواده هايي که دو شهيد تقديم اسلام کرده اند نسبت به يک شهيدي ها، و چند شهيدي داده ها نسبت به دو شهيد داده ها، التزام و پيوند محکم تري با شهدا و راه آنان دارند و نويسنده خود بارها شاهد بود مادري که تصوير سه شهيد خود را در دست داشت و به زيارت امام راحل نائل مي شد- به جاي اظهار تأثر از شهادت فرزندانش، قهرمانانه اصرار داشت که امام دعا کند او هم توفيق شهادت در راه خدا را پيدا کند!
به اين ترتيب خانواده شهيد از دو جهت شايسته تکريم و تجليل و خدمت مي باشند:
اولاً به دليل اهليت و شايستگي اکتسابي و نقشي که در همراهي و همسوئي با شهيد ايفاء مي کنند و ثانياً بخاطر انتسابي که با شهيد دارند و در ساية ديني که جامعه به شهيد دارد بخشي از تکريم و تعظيم شهيد در احترام و تجليل از خانواده و اهل بيت او تجلّي مي يابد و مسألة تکريم خانواده شهيد و تقديم خدمات لازم به آنان نه تنها به عنوان يک کار مطلوب بلکه يک وظيفة همگاني براي جامعه و نظام اسلامي به حساب مي آيد.
اين مطلب را نيز با سخني از امام راحل که جلوه اي از نگرش اسلام درباره اين قشر والا مقام است مي آرائيم: «سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترين عزيزان خود، در راه بهترين هدف که اسلام عزيز است، بزرگوارانه گذشته ايد و در امر دفاع از دين خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان داده ايد که رشادت و استقامت ياران سيد شهيدان حضرت امام حسين(ع) را در خاطره جهانيان تجديد مي کرديد.»(17)

منزل بي مانند ايثارگران در مکتب وحي

آيات فراوان قرآن و احاديث بسيار زياد معصومين(ع) پيرامون رزمندگان راه خدا بيانگر جايگاه رفيع و بي نظير آنان است. براي نمونه اين آيه را مرور مي کنيم:
«انّ الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم، بانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ، يُقاتِلُونَ في سبيل اللهِ، فَيقتلون و يقتلون، وعداً عليه حقّاً في التَورية و الأنجيل و القرآن، و من اوفي بعهده من اللهِ، فاستبشروا ببيعکم الّذي بايعتُم بِهِ، وَ ذلِکَ هُوَ الَفوز العظيم؛(18) همانا خدا (مشتري) از مؤمنان (بايع) جان، مالشان (مثمن) را به بهاي بهشت (ثمن) خريداري کرد. آنان در راه خدا مي جنگند و مي کشند و کشته مي شوند. اين در تورات و انجيل و قرآن وعده حقي بر عهده خداست و چه کسي از خدا بر عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله اي که با خدا کرده ايد شاد باشيد و اين همان کاميابي بزرگ است»
اين جلوه اي از منزلت والاي رزمندگان راه خداست بکشند يا کشته شوند و آنگاه که جان خويش را در جبهه فدا کنند يا بعد از مجروح شدن و تحمّل مشقتها و درد بسيار که خود پاداشي بزرگ دارد در اثر جراحات و جانبازي به شهادت برسند و يا آن که در اسارت، شکنجه و آزار مضاعف دشمن را به جان بخرند و به مقام آزادگي برسند. همگي برخوردار از اين فضيلت والا هستند و آنگاه که رزمنده اي جان بر کف، در اثر جراحت هاي جنگ به مقام جانبازي نائل شود و همزمان در اسارت سخت ترين رنج ها و دردها را تحمّل کند و در اثر جراحت هاي جانکاه جبهه به مقام شهادت رسد با برخورداري از چهار عنوان: رزمنده، آزاده، جانباز و شهيد در اوج اين قلّه رفيع جاي مي گيرد.
دقت در آيه مذکور و ملاحظه ويژگي هاي مشتري، بايع، ثمن و مثمن که به عنوان يک پيمان از سوي خدا مطرح شده و سند آن را نيز بزرگترين کتاب هاي آسماني يعني تورات و انجيل و قرآن قرار داده و بر وفاي بر اين عهد تأکيد نموده و آن را فوز عظيم دانسته است، افق هاي شگفت انگيزي را به روي انسان مي گشايد.
در اينجا مروري بر آمار شهداء، جانبازان و آزادگان و اشاره به پاره اي از ويژگي هاي آنان مي تواند دستمايه اي براي تحليل هاي گوناگون باشد.
مجموع شهدايي که در بنياد شهيد انقلاب اسلامي داراي پرونده هستند 219/000نفر مي باشند که از اين رقم حدود 20/000نفر در درگيري با شرارت هاي ضد انقلاب و ترورهاي منافقين به شهادت رسيده اند.
و افرادي که در درگيري هاي مستقيم دفاع مقدس شهيد شده اند 172/000نفر و شهداي بمباران هاي دشمن 16/000نفر مي باشند و به اين ترتيب جمع شهداي جنگ تحميلي به 188/000نفر مي رسد.
برخلاف شايعه پراکني هاي بيگانگان که رقم شهداي جمهوري اسلامي را چندان برابر واقعيت، بزرگ نمايي مي کردند و به منظور القاء ناتواني در مديريت جنگ و تضعيف روحيه مردم، بهره گيري از امواج انساني را به جاي مديريت و تکنولوژي دامن مي زدند.
رقم 188/000 در مقايسه با کشته هاي عراق در جنگ عليرغم همه برخورداري ها و پشتيباني هاي جهان استکبار از ارتش عراق از جمله نکات مهمي است که بايد از ابعاد گوناگون مورد بررسي قرار گيرد.
يادآوري مي شود مشابه اين تفاوت را در رقم 42/175 اسراي ايران در قبال 70/000نفر اسير عراق شاهد هستيم که بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
در مورد شهدا به چند نکته اشاره مي کنيم:
بيشترين شهيد دفاع مقدّس را در سال 1365داشته ايم با 41/000 شهيد.
سن 72% از شهدا (يعني حدود 155/000نفر) بين 16 تا 25 سال (يعني نوجوان و جوان)
بيشترين تعداد شهيد از جهت سن شهداي 20 ساله مي باشند با تعداد 30/000نفر.
در جنگ تحميلي به طور ميانگين از هر 230نفر جمعيت کشور يک نفر به شهادت رسيده است. در اين ميان استان اصفهان از هر 144نفر يک نفر و قم از هر 148نفر يک نفر و استان سمنان هر 155نفر يک نفر به شهادت رسيده اند و دارنده رتبه اول تا سوم در کشور مي باشند.
در ميان اقشار جامعه روحانيت بيش از ده برابر ميانگين کل جامعه به شهادت رسيده اند و بيش از 5برابر ميانگين جامعه شهيد داده اند (يعني فرزندانشان به شهادت رسيده اند).
شهداي مؤنث بيش از 6/400 نفر و نزديک به 3% کل شهدا مي باشند.
حدود56/000 نفر از شهدا متأهل و بقيه مجرد بوده اند اين نکته اکه اکثريت قاطع شهدا مجرد بوده اند و در بين متأهلين، آنان که فرزندان کمتري داشته اند نسبت بيشتري را دارا هستند و در کنار اين نکته حدود 97% شهدا به قشر مستضعف تعلّق دارند مي تواند اين نتيجه را بدهد که هر که سبکبارتر بوده است سبکبال تر به معراج شهادت پرواز کرده است. اين نکته را نيز بايد يادآور شد که اکثريت شهداء از پايگاه مسجد و سنگر نماز جمعه و جماعت به جبهه عزيمت کرده اند و بر اساس تحقيقي که روي وصيت نامه شهداء انجام يافته انگيزه اصي آن ها در پيمودن راه شهادت به ترتيب الگوگيري از نهضت حسيني و پيروي از امام خميني و دفاع از اسلام مورد تأکيد قرار گرفته است و به اين ترتيب نتيجه مي گيريم که با سبکباري از تعلّقات زندگي مادي به همراه انگيزه نيرومند ايمان به مبدأ و معاد و عشق و پيروي از جايگاه امامت و ولايت، روحيه شهادت طلبي به فعليت و شکوفائي مي رسد.
و اما آمار جانبازان دفاع مقدّس با درصدهاي مربوطه به اين ترتيب مي باشد:
زير 25%: 219/500
تا 50%: 151/800
تا 70%: 19/700
70% : 7/500
و از ميان 42/175 آزاده 21/000نفر آن ها جانباز هم هستند که در ارقام فوق ملحوظ شده است. نکات فراوان ديگري در اين زمينه وجود دارد که در فرصت مناسب بايد مطرح و مورد بررسي قرار گيرد.

پي نوشت :

1. وسائل الشيعه، ج11، ص10، ح21 .
2. بحارالانوار، ج67، ص8، ح4 .
3. صحيح بخاري، ج4، ص21 .
4. نهج البلاغه، خطبه23 .
5. سورة بقره، آية154 .
6. سورة آل عمران، آية169 .
7. صحيفه امام، ج20، ص101، 65/5/20 .
8. همان، ج18، ص325، 62/11/19 .
9. صحيفه امام، ج21، ص147، 67/7/1 .
10. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج3، ص183 .
11. وسائل الشيعه، ج11، ص8، ح11 .
12. بحارالانوار، ج66، ص393، ح75 .
13. همان، ج97، ص14، ح24 .
14. کنزالعمال، ج4، ص401، ح11119 .
15. کلمات قصار امام خميني، صفحه45، چاپ اول.
16. سورة هود، آية46 .
17. صحيفه امام، جلد17، ص95، 1361/8/25 .
18. سورة توبه، آية111.


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:30 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

فرهنگ شهادت و ايثار (3)

فرهنگ شهادت و ايثار (3)
فرهنگ شهادت و ايثار (3)
 
نويسنده: دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني


 

انس با قرآن

انيس روز و شب رزمندگان در جبهه‌ها بعد از خداي متعال، قرآن كريم بوده است. رزمندگان با شوق تلاوت قرآن و تفكر در معاني آيات آن، حقيقت اين آيه را عينيت بخشيدند كه:
اِنَّ هذاالقرآن يَهدي لِلّتي هِي اَقوَم
به راستي كه قرآن، دستورالعمل سير و سلوك رزمندگان بوده است؛ به تعبير زيباي استاد معظم حضرت علامه حسن‌زاده آملي (حفظه‌الله):
«ما در عرفان عملي، دستورالعملي جز قرآن نداريم و روايات و ادعيه كه از اهل بيت عصمت: صادر شده، همه رشته‌هايي هستند كه از درياي بيكران قرآن منشعب شده و همه مرتبه نازله قرآن‌اند».
رزمندگان ما با علم به اين كه قرآن كتاب انسان‌سازي است، با تعمّق در آيات قرآن، دردهاي دل خود را درمان مي‌كردند و نيرو و توان مقابله با دشمن را مرهون دلبستگي به قرآن مي‌دانستند، و يك لحظه از قرآن جدا نبودند؛ مخصوصاً در زمان عمليات، آيات و سوره‌هايي را كه حفظ بودند، در دل و زبان زمزمه مي‌نمودند و يا قرآن را در جيب روي سينه نگهداري مي‌كردند، و چه بسيار شهيداني كه خون پاكشان بر صفحات قرآن همراه آنان، نقش بست، و به راستي كه مصداق اين كلام نوراني مولاي متقيان بودند كه فرمود:
تالينَ لأجزاء القرُآن يرتلونها تَرتيلاً يحزنون به انفسَهُم و يستثيرون به دواء دائهم.
قرآن را بخش بخش، همراه با تأنّي و تفكر و با ترتيل قرائت مي‌كنند و بر اثر تعمّق در آيات آن، دل‌هايشان محزون مي‌شود و از اين طريق، دردهاي باطني خويش را درمان مي‌كنند.
از مصاديق بارز رابطه‌اي كه مولاي متقيان علي‌عليه السلام بين عاشقان بيدار دل و قرآن برقرار كرده است، رزمندگان ما بوده‌اند. مرحوم الهي قمشه‌اي‌قدس سره چه زيبا اين حالات را به نظم درآورده است:
همه شب تا سحر، آن عشقبازان
ز شوق دوست، چون شمع گدازان
كنند اجزاء قرآن را تلاوت
به ترتيب و تفكر وز درايت
كنند از فكر در آيات قرآن
هزاران دردِ جان خويش درمان
كتاب عشق، قرآن است درياب
صحيفه سدّ سجان است درياب
مي شيرين پاك آسمان است
ز قرآن جو كه تاك آسماني است
شهود غيبي و غيب شهودي است
صعود قوسي و قوس صعودي است
خوشا آنان كه شب زين دفتر عشق
همي خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان كه هر شب تا سحرگاه
بدين خوش نغمه از دل بر كنند آه
همچنين مايه آرامش دل آزادگان سرافراز ما در زندان‌هاي مخوف رژيم بعثي عراق، سه چيز بوده است: خدا، قرآن و اهل بيت‌عليهم السلام. مرحوم فيض كاشاني غزلي دارد كه بيانگر حال عزيزان ما در گوشه‌هاي اسارت است:
اگر اجل دهدم مهلت و خدا توفيق
من و خدا و كتابي و گوشه خلوت
مراد از كتاب، قرآن كريم است كه انيس دل آرام عزيزان ما بوده است.
در اين جا به ذكر خاطره‌اي از آزاده سرافراز مهندس يحيوي بسنده مي‌كنيم:
فكر كردم كه شايد روز براي خواندن قرآن بهتر باشد. صبح شد، اتاق كمي روشن‌تر بود، ولي باز هم نمي‌شد به راحتي قرآن خواند. تنها راه ورود نور به اتاق، پنجره‌اي بود به عرض نيم متر و طول دو متر كه سر تا سر آن از پوشش كركره مانندي از آلومينوم پوشيده شده بود. از اين پنجره حدود ساعت دو صبح نور خيلي باريكي وارد اتاق مي‌شد كه از سوي ديوار غربي سلول شروع مي‌شد. بعد حركت مي‌كرد و نصف سلول را طي مي‌كرد و از روي ديوار شرقي قطع مي‌شد. در اتاق به آن تاريكي براي خواندن قرآن اين بهترين فرصت بود. قرآن را دست مي‌گرفتم و با نور حركت مي‌كردم و قرآن مي‌خواندم.

دعا و توسل

خودسازي و تحصيل معرفت و تزكيه نفس در پرتو دعا و توسل به اهل بيت ‌عليهم السلام نياز دائمي رزمندگان ما در جبهه‌هاي نبرد بوده است. اگر امروز آن پاكبازان شمع محفل ياران و ياد و خاطره آنان زينت بخش دل و جان شده، ناشي از سوز و ساز عاشقانه آنان در ميان سنگرها بوده است. به قول عطار نيشابوري:
تا نسوزي و نسازي همچو شمع
دم مزن از پاكبازي پيش شمع
خوشا به حال رزمندگان و آزادگان ما كه دوران جهاد و مبارزه را به كلاس درس عرفان و عشق‌ورزي با معشوق مبدّل كردند و با دعاي كميل و دعاي توسّل و زيارت عاشورا اُنسي جاودانه داشتند؛ گويي همه نياز خود را در مضامين دعا جستجو مي‌كردند و آن چنان در اشك ديده و خون جگر غوطه‌ور مي‌شدند كه زبان از وصف بيان آن عاجز است، ولي مي‌توان گفت كه رزمندگان عاشق ما، وضو با اشك ديده و طهارت با خون ديده مي‌كردند. به قول حافظ:
خوشا نماز و نياز كسي كه از سر درد
به آب ديده و خون جگر طهارت كرد
رزمندگان ما ذكر و دعا و توسل به اهل بيت‌عليهم السلام را باب رحمت الهي مي‌دانستند، و از اين طريق نه تنها خداي متعال را از خود راضي مي‌كردند، بلكه باب رحمت او را به روي خود مي‌گشودند.
مولاي متقيان علي‌عليه السلام در اين باره مي‌فرمايند:
فمتي شئت استطتحت بالدّعا أبواب نعمته
هر زمان كه مي‌خواهي ابواب رحمت خدا را به روي خود بگشايي، به دعا متوسل شو.
همچنين رزمندگان ما در دعا كردن همّتي بلند داشتند و از خداي متعال در اوج توسل و استغاثه، شهادت را طلب مي‌كردند. شهادت‌طلبي غايت آمال رزمندگان عزيز بوده است؛ چرا كه شهادت را حيات ابدي و پايدار مي‌دانستند و به اين سرّ كلام مولاي متقيان‌عليه السلام واقف بودند كه به فرزند خود فرمود:
فَلتَكُن مَسألتُك فيما يَبقي لك جهانُ و ينقي عنك وَبالُه
بايد بهترين درخواست تو از خدا آن چيزي باشد كه زيبايي آن براي تو ماندگار و سختي آن براي تو ناپايدار است.
بنابراين، چه چيزي بهتر و زيباتر از شهادت، كه قهقهه مستانه را به تعبير زيباي امام خميني‌قدس سره بر لبان شهيدان مي‌نشاند، و آنان را از رنج و محنت زندگي دنيوي به اوج اعلاي كمال مي‌رساند.
امام حسين‌عليه السلام در شب عاشورا بهترين كاري را كه در شب آخر عمر به ياران و فرزندانش توصيه مي‌كند، دعا و نيايش و خلوت كردن با خداي متعال است. عاشوراييان پس از فرمايش امام حسين‌عليه السلام هر يك در گوشه‌اي از خيمه‌گاه سر بر سجده نهاده، با معبود خود به راز و نياز پرداختند، و تضرع و زاري و نيايش عارفانه آن‌ها، توجه فرشتگان و عرشيان را به خود جلب كرد؛ به گونه‌اي كه با حيرت، براي تماشاي آنان در صحراي كربلا فرود آمدند:
روح را امشب نوازش لازم است
تا سحر ذكر و نيايش لازم است
هر كسي در خيمه‌اش خلوت كند
با خدا از روي دل صحبت كند
با دعا دل را دهيد آرايشي
تا نماند هيچ در آن ناخوشي
بعد از آن رفتند درون خيمه‌ها
هر كسي با ذوق و شوق و اشتها
آن شب از شور مناجات حسين
آمدند لاهوتيان با شور و شين
در تردد انبياء و اولياء
بودند آن شب از خدا تا كربلا
جبرئيل آمد با خيل ملك
با خود آورد ساكنان نُه فلك
وام خواه شور آن شب گشته‌اند
عاشق تسبيح زينب گشته‌اند
همين صحنه زيبا و دل‌انگيز را رزمندگان ما در شب‌هاي عمليات به نمايش مي‌گذاشتند؛ به طوري كه آتش فراق و سوز وصال، آنان را از خود بيخود مي‌كرد. فرياد تكبير، ياعلي، يازهرا، ياحسين و يامهدي آنان، زلزله در اركان عرش و فرش مي‌افكند؛ گويي در آن لحظات چيزي براي آن‌ها دشوارتر از آتش فراق يار نبود. به قول فروغ بسطامي:
عقل پرسيد كه دشوارتر از مردن چيست؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است
اينك به نمونه‌هايي از دعا و توسل رزمندگان توجه نماييد.
مرحله دوم عمليّات فتح خرمشهر بود كه پرس و جو كنان و با عوض كردن چند ماشين، بالاخره موفق شدم خودم را به مقر لشكر برسانم. همين كه پايم را به مقر گذاشتم، يكباره تمام خستگي‌هايم را فراموش كردم. بچّه‌ها مشغول خواندن دعاي توسل بودند و اشك شوق مي‌ريختند. بي‌شك، عدّه‌اي از آن‌ها بيش از چند ساعتي ديگر ميهمان اين دنيا نبودند. من هم در گوشه‌اي از آن جمع جا گرفتم. وقتي دعاي توسل تمام شد، بچّه‌ها با چشماني كه از شدت گريه سرخ شده بود، خود را آماده حركت كردند.
شب قبل از عمليات، بچه‌ها تصميم داشتند بيرون چادرها دعاي توسل راه بيندازند. دشت را حال و هوايي خاص در برگرفته بود. قرار بر اين شد كه از جمع بچه‌ها، هر كسي به انتخاب خودش، يك قسمت از دعا را قرائت كند و به يكي از ائمه اطهارعليهم السلام توسل بجويد. دعا آغاز شد. از ميان بر و بچه‌هاي دسته كه نزديك به چهل، پنجاه نفر مي‌شدند، چهارده نفر به اختيار به چهارده معصوم متوسل شدند.
يكي دو روز بعد، عمليات آغاز شد و عجيب اين‌جاست كه هر چهارده نفري كه آن شب دعا را برگزار كرده بودند، به مقام شهادت نايل آمدند.
چند شبي از اسارتمان مي‌گذشت و ما را در سالني واقع در شهر بصره محبوس كرده بودند. پس از به جاي آوردن نماز مغرب، برق سالن قطع شد و در آن فضاي تاريك و حزن‌انگيز، در آن سياهي ظلمت، دل‌هايمان عجيب گرفته بود و غم سنگيني را احساس مي‌كرديم. يكي از برادران شروع به خواندن دعاي توسّل كرد و پس از آن زار زار گريستيم.
جوّ روحاني و ملكوتي عجيبي بر سالن حاكم شده بود كه ناگاه يكي از نگهبانان عراقي در سالن كه سخت تحت تأثير قرار گرفته بود، در همان حال كه گريه مي‌كرد، با عصبانيت تمام عكس صدام را از ديوار كند، آن را ريزريز كرد و داخل سطل آشغال ريخت.

6. ايثار و شهادت‌طلبي

ايثار به معناي برگزيدن نياز ديگران بر خود است. چنانكه قرآن كريم مي‌فرمايد: و يؤثرون علي أنفسهم و لوكان بهم خصاصة.
اما در خصوص رزمندگان اسلام، ايثار به معناي برگزيدن شهادت به عنوان خلعت عزّت و سعادت دنيا و آخرت است. شهادتي كه شهد آن شوق لقاي پروردگار است.
واژگان ايثار و شهادت‌طلبي و آن چنان با افكار و انديشه‌هاي رزمندگان ما آميخته شد كه گويي عزّت و شهرت آن‌ها با نام و ياد شهيدان جاودانه شده است. واقعيت امر جز اين نبود كه اگر جوانان پرشور و علاقمند به حضور در جبهه‌ها، انگيزه شهادت‌طلبي و شوق وصال جانان را نداشتند، هرگز حاضر نبودند آن همه فداكاري و ايثار كنند، و اين عشق و ايثار را از مولاي خود اميرالمؤمنين علي‌عليه السلام به ارث بردند كه فرمود:
وَاللَّه لَولا رَجائي الشهادةَ عِندَ لِقائي العدّو - ولو قد حَتم لي لقاؤهُ لقرّبت ركابي ثم شخصتُ عنكم فلا أطلبكم
به خدا سوگند، اگر عشق به مقام شهادت و لقاي حق نبود، اصلاً به جنگ با دشمن نمي‌پرداختم و از شما جدا مي‌شدم.
وصف حال رزمندگان ما همانند مولايشان اين گونه بوده است؛ اگر چه همه دنياي استكبار را در مقابل خود مي‌ديدند، امّا عشق به لقاي دوست و وصال يار، آن‌ها را در اوج ايثار و از خودگذشتگي قرار داده بود؛ به طوري كه لسان مقامشان اين شعر ابوسعيد ابوالخير است كه گفت:
اندر همه دشت خاوران سنگين نيست
كس با من و روزگار من جنگي نيست
با لطف و نوازش وصال تو مرا
در دادن صدهزار جان ننگي نيست
بارها از لسان مبارك حضرت امام خميني‌قدس سره شنيديم كه فرمود جوانان از من مي‌خواهند دعا كنم كه خداوند شهادت را نصيب آنان كند. اين روحيه در واقع از الطاف خفيه الهي بود كه جوانان ما را يكباره متحوّل كرد تا در آرزوي شهادت همه چيز را در طبق اخلاص نهند و به محبوب دل آرام خود تقديم كنند.
شهادت، غايت مقصود اولياي الهي و حتي اهل بيت‌عليهم السلام است؛ به طوري كه مولاي متقيان‌عليه السلام بارها از خداي متعال شهادت را تقاضا مي‌كند و حتي بهترين آرزو و آمال خود را شهادت معرفي مي‌نمايد و مي‌فرمايد: روزي به پيامبر خداصلي الله عليه وآله گفتم در نبرد اُحد به من وعده شهادت داده بودي، لكن هنوز تحقق نيافته است.
رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: وقتي كه آن روز فرا رسد، صبر تو چگونه خواهد بود؟
فقلتُ: يارَسولَ‌اللّه! هذا مِن مَواطِن‌الصَّبر و لكن من مواطن البُشري وَالشُّكر.
سپس گفتم: يا رسول‌اللّه! اين مورد، از مصاديق صبر نيست، بلكه از موارد بشارت و سپاس است.
بر اين اساس، ملاحظه مي‌كنيد وقتي ضربت شمشير زهرآلود ابن‌ملجم بر فرق سر اميرمؤمنان‌عليه السلام قرار مي‌گيرد، مي‌فرمايد: «فُزتُ بربّ‌الكَعبه» يعني به خداي كعبه رستگار شدم.
حافظ شيرين سخن هم زيبا گفته است:
دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
بي‌خود از شعشعه پرتو ذاتم كردند
باده از جام تجلّي صفاتم دادند
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
هاتف آن روز به من شروه اين دولت داد
كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اين همه شهد و شكر كز سخنم مي‌ريزد
اجر صبريست كز آن شاخ نباتم دادند
رزمندگان ما هم به مولايشان اقتدا كردند و بر اساس ايمان و عشق عميق خود به خدا، همواره آرزوي شهادت و لقاي او را داشتند. هيجان عشق و اشتياق لقاي حقّ، گاهي به جايي مي‌رسيد كه دلدادگان، توان كتمان كردن آن را از دست مي‌دادند و بي‌صبرانه به ميدان نبرد مي‌شتافتند.
ما در تاريخ اسلام داستان «عمروبن جموح» را داريم كه وقتي جنگ «احد» آغاز شد، همه مجاهدان و ياران رسول خداصلي الله عليه وآله آماده نبرد شدند. «عمروبن جموح» كه پيرمردي ناتوان بود، با پاي لنگ در صحنه اعزام حاضر مي‌شود. فرزندان و خويشانش او را از جهاد منع مي‌كنند، ولي او همچنان بر جهاد پافشاري مي‌كند؛ تا اين كه ايشان را نزد رسول خداصلي الله عليه وآله مي‌برند تا مگر آن حضرت او را منصرف كند. وقتي رسول خداصلي الله عليه وآله شور و اشتياق «عمرو» را ديد، به فرزندانش فرمود: »مانع او نشويد، زيرا او اشتياق شديدي به جهاد دارد، شايد خداوند نعمت شهادت را نصيبش كرده باشد».
«عمروبن جموح» خوشحال و خندان آماده جهاد شد و هنگامي كه از شهر بيرون آمد، چنين دعا مي‌كرد:
اَللَّهُمَّ ارْزقُني الشَّهادَةَ وَلا تَرُدُّني اِلي اهْلي
خداوندا! شهادت را روزي من كن و مرا به خانواده‌ام باز مگردان.
يك مدافع مسلمان مي‌داند كه هدف از جهاد، اعتلاي كلمه حق در جهان است و پاداش اين مجاهدت، جلب رضاي خدا و بهشت جاويدان است. لذا اگر بر دشمن پيروز گردد، به سعادت و پاداش بزرگي دست يافته است و اگر شهيد شود، به جوار رحمت حق نايل خواهد آمد؛ يعني در هر دو صورت، پيروزي و سعادت نصيب او خواهد شد. روشن است كه چنين منطقي، شكست‌ناپذير است و پيروزي مجاهدان و شكست دشمنان را رقم مي‌زند.
قرآن كريم نيز با تعبيري زيبا از روحيه شهادت‌طلبي، آن را هنر مرداني مي‌داند كه زندگي آخرت و رضايت و خشنودي حق تعالي را بر زندگي محدود ناپايدار دنيا برگزيدند:
فلْيُقاتِلْ في سَبيلِ‌اللَّهِ‌الَّذينَ يَشْروُن‌الْحَيوةَالدُّنيا بِالأخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في سَبيلِ‌اللّهِ فَيُقْتَلْ اَوْيَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً
كساني كه حيات دنيا را با آخرت معامله مي‌كنند، بايد در راه خدا بجنگند و كسي كه در راه خدا مي‌جنگد، كشته شود يا پيروز شود، بزودي پاداش عظيمي به او عنايت خواهيم كرد.
امام راحل‌قدس سره نيز با بهره‌گيري از اين منطق مقدس و جاودانه، يك ملّت را به صحنه معامله با خدا آوردند؛ به ويژه در دوران دفاع مقدس اين منطق را اتكاي انديشه جوانان غيور و با اخلاص قرار دادند؛ به طوري كه همه آحاد ملّت با آشنايي به مكتب سرخ شهادت، رمز بقا و حيات ابدي را دريافته، صحنه‌هاي نبرد را سيل‌آسا پر كردند و براي جانفشاني در راه اسلام و قرآن سر از پا نمي‌شناختند.
امام راحل‌قدس سره با استناد به همين روحيه، خطاب به دشمنان انقلاب اسلامي فرمودند:
«اين كوردلان نمي‌بينند كه در هر شهادتي و در هر جنايتي ملّت متعهد به اسلام و كشور، مصمم‌تر و در صحنه حاضرترند؟ اينان پس از بمباران شهرها در جنوب و غرب و قتل عام‌هاي فجيع مردم بي‌پناه، فرياد جنگ جنگ تا پيروزي را نشنيدند كه ملّت وفادار، شهادت را در راه خداوند با آغوش باز پذيرا هستند؟»
امام راحل‌قدس سره با اشاعه فرهنگ شهادت‌طلبي در مقابل زرق و برق سلاح‌هاي مدرن و تجهيزات موشكي دشمنان اسلام، به خلق استراتژي روشني دست زدند و شكست ناپذيري آن را طي هشت سال دفاع مقدس به اثبات رسانيدند. بديهي است منطقي كه در آن مرگ و حيات، هر دو به منزله پيروزي است، هرگز شكست نمي‌پذيرد.
«اگر ما نايل بشويم به فوز شهادت، باكي از اين نداريم كه در اين درياي پرخروش عالم شكست بخوريم؛ شكست صوري، يا پيروز بشويم؛ پيروزي صوري. اگر ما در آن مرحله از سيري كه داريم، پيروز از كار درآييم، مرگ ما پيروزي است و حيات ما نيز پيروزي است.»

مصاديق ايثار در جبهه‌ها

اينك نمونه‌هايي از ايثار و شهادت‌طلبي رزمندگان و شهيدان را با هم مرور مي‌كنيم.
شهيد محمدرضا دستواره، قائم مقام لشكر 27 محمّد رسول‌اللَّه بود. وقتي برادرش حسين شهيد شد، براي شركت در مراسم تشييع او به تهران رفت، ولي بيش از سه روز در تهران نماند و به منطقه برگشت. وقتي به سيّد گفتيم كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت مي‌ماندي و بعد برمي‌گشتي.
در جواب گفت: «گفته‌ام كنار قبر حسين، قبري را براي من خالي نگه دارند» و هنوز ده روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه محمدرضا نيز در همان عمليات به او ملحق شد. او تا هنگام شهادت يازده بار مجروح شده بود.
در اولين روز عمليات والفجر هشت، شهيد «نعمت‌اللَّه جعفري» در حال شناسايي مواضع دشمن، از ناحيه كتف به شدت مجروح شد و با سختي و عليرغم ميل وي، او را به عقب منتقل كرديم تا معالجه شود، ولي با يك پانسمان، مجدداً به منطقه آمد و قصد اعزام به خط را داشت. چند نفري بسيج شديم تا او را از رفتن به خط منصرف كنيم. او را روانه اصفهان كرديم تا معالجه و درمان شود و پس از بهبود به منطقه باز گردد. چند روز بعد متوجه شديم كه او تعدادي از برادران را به هورهاي اطراف برده است و با كتف مجروح به آن‌ها غواصي و بلم‌راني ياد مي‌دهد. او در عمليات بعدي ميهمان خدا شد.
عمليات بيت‌المقدس 7، در تابستان و در منطقه جنوب انجام شد و هواي بسيار گرم جنوب، تشنگي شديدي را به بچه‌ها تحميل مي‌كرد. لب‌هاي خشكيده و ترك خورده بچه‌ها به سختي تكان مي‌خورد و آب، آب مي‌گفتند، ولي كسي نمي‌توانست براي آن‌ها كاري انجام دهد، چون قمقمه‌ها از شب گذشته خالي شده بود.
در اين شرايط، شهيد «علي اربابي» فرمانده گردان، مثل حضرت ابوالفضل‌عليه السلام براي تهيه آب تلاش مي‌كرد تا اين كه زير آتش پرحجم دشمن، قدري آب تهيه كرد و به تمامي بچه‌ها داد، ولي خود او مثل حضرت ابوالفضل به آب لب نزد و با لب تشنه به شهادت رسيد.
پيرمردي در ديده‌باني توپخانه از من پرسيد: كربلا كجاست؟ و من سوي كربلاي حسين را به او نشان دادم. پيرمرد با حالت خاصي رو به كربلا كرد و با مولايش حسين‌عليه السلام سخن گفت؛ سخني كه هر چه بود، رايحه دل‌انگيزي مي‌پراكنيد و عطر شهادت با خود داشت.
فرداي آن روز پيكري غرق به خون ديدم كه به شهيد حاج‌اسماعيل شيخي تعلق داشت. اين همان پيرمردي بود كه سوي حسين‌عليه السلام را سراغ مي‌گرفت.
به راستي مقصد همين جاست. آيا من راه را مي‌دانستم يا اين پيرها؟ من راه را نشان دادم، اما پير به مقصد رسيد.
اگر لذّت ترك لذّت بداني
دگر لذّت نفس لذّت نخواني
لذّت گمنامي، لذّتي است پايدار؛ چرا كه در امتداد هدف بلندي قرار دارد، اما شهرت تا چه پايه ماندگار است و چه هدفي را جست و جو مي‌كند؟
من در جريان جنگ كسي را ديدم كه آخرين حدِ تصور گمنامي را آرزو مي‌كرد. طبق دستور فرماندهي توپخانه، توپ‌ها را همراه كليه امكانات به موضع جديد در شهر فاو انتقال داديم. نيروها همگي تلاش مي‌كردند تا هر چه سريع‌تر آتشبار را براي شليك آماده كنند، اما تلاش برادر مجتبي شمس، بيش از سايرين بود. حال عجيبي داشت. شب از نيمه گذشته بود كه شمس گفت: »مايلم امشب تا صبح برايت حرف بزنم. آن شب را هرگز فراموش نمي‌كنم. شب، شبِ حرف‌هاي قشنگ بود.
او گفت: «من عاشق شهادتم، دوست دارم به گونه‌اي شهيد بشوم كه هيچ گونه اثري از من باقي نماند، من دوست دارم گمنام بمانم و اميدوارم كه مورد لطف و بخشش خداوند واقع شوم» شگفتا! مي‌خواست كه از او هيچ نماند. او سرانجام به آرزوي ديرينه‌اش نايل آمد؛ آن گونه كه اثري از وي باقي نماند.
در عمليات كربلاي 5، امدادگر بودم. در همين عمليات دو مجروح را ديدم كه بر زمين افتاده بودند. بالاي سر يكي از آن‌ها رفتم كه هفت تركش خورده بود. خواستم زخم‌هايش را ببندم كه ديدم با چشمانش به برادر مجروح ديگري اشاره مي‌كند و منظورش اين است كه برو به او برس. وقتي بالاي سر برادر مجروح ديگر رفتم او نيز گفت: «اوّل جراحات برادرم را ببند و بعد زخم مرا».
مانده بودم چه كنم... عاقبت به سوي برادر اول كه جراحات بيشتري داشت رفتم و زخم‌هايش را بستم. وقتي كارم به پايان رسيد، متوجه شدم كه مجروح ديگر به شهادت رسيده است.
عراقي‌ها طي يك تفتيش در اردوگاه، يك كُلت پيدا كرده بودند. آن‌ها دسته دسته بچه‌ها را مي‌بردند و شكنجه مي‌كردند تا از جريان اطلاع پيدا كنند، اما به نتيجه‌اي نرسيده بودند، به همين دليل هر روز عده‌اي را مي‌بردند تا موضوع روشن شود. وقتي آزار و اذيت عراقي‌ها شدت گرفت، يعقوب كه از جريان اسلحه خبر نداشت، براي نجات بچه‌ها از شر عراقي‌ها، خودش را به عنوان صاحب اسلحه معرفي مي‌كند تا بهانه را از دست عراقي‌ها بگيرد. آن كافرها هم او را مي‌برند به اتاق ويژه و آن قدر شكنجه مي‌دهند تا اين كه يعقوب به شهادت مي‌رسد.
كنار پل نشسته بوديم. غرق فكر بوديم و سكوت. حاجي سكوت را شكست: «ديشب خواب ديدم ميررضي زير يك درخت سرسبز و با طراوت نشسته، منتظر من بود».
با بغضي در گلو نگاهش كردم و گفتم: «نه حاجي! حرف از رفتن نزن».
گفت: «نه مي‌دانم، كه او منتظر من است، بايد بروم».
گفتم: «خب، من هم خواب خيلي‌ها را مي‌بينم».
تازه از بيمارستان آمده بود، دست‌هايش درد شديدي داشت. پنجه‌هايش را در جيبش فرو كرد و با حالت خاصي، در حالي كه چشم‌هايش عمق آب‌ها را مي‌كاويد، گفت: «نه، اين فرق دارد، من بايد بروم. قبول كن، اين فرق دارد، ميررضي منتظرم است.»
رفته بوديم براي عمليات، كه با مانع سيم‌خاردار برخورد كرديم و نتوانستيم معبر را باز كنيم، با تمام اين اوضاع و احوال، عمليات مي‌بايست انجام مي‌شد. مسؤول دسته، برادران را جمع كرد و نظرخواهي كرد و به اين نتيجه رسيد كه يك يا دو نفر بايد روي سيم‌خاردار بخوابند و ديگران از روي او رد شوند. همه برادران رزمنده براي خوابيدن بر روي سيم‌خاردار داوطلب شدند،و مسؤولشان 2 نفر را انتخاب كرد. آن دو نفر به جاي اين كه به پشت بر روي سيم‌خاردار بخوابند تا درد كمتري بكشند، با صورت بر روي سيم‌ها خوابيدند. وقتي از آن‌ها سؤال كردند كه چرا به صورت، روي سيم‌خاردار خوابيده‌اند؟ گفتند: براي اين كه بچه‌ها نگاهشان به صورتمان نيفتد تا خجالت بكشند.
وقتي كه همه رزمندگان رد شدند، تكه‌هاي گوشت آن برادران را از لاي سيم‌خاردار در مي‌آوردند. اللَّه‌اكبر!
طلبه شهيد، قهرمان گريواني در سال 65 به ما حوزويان پيوست، بعد به جبهه رفت. در چندين عمليات شركت كرد. يك بار گفت: «من دوست دارم در عمليات شركت كنم و نهايت تلاشم را در پيروزي لشكر اسلام به كار بگيرم و دست آخر مثل امام حسين‌عليه السلام به شهادت برسم؛ به گونه‌اي كه بدنم توي آفتاب داغ بماند و پاره‌هايش را كسي نتواند جمع كند، مگر خود آقا!»
بعد ازعمليات كربلاي 5، خبر شهادت و مفقود الجسد شدن «قهرمان» به من رسيد؛ بعداً جنازه‌اش پيدا شد. گلوله توپي بالاتنه‌اش را به كلي برده بود و باقيمانده جسدش را از روي پلاكي كه به كمر بسته بود و مُهر و تسبيحي كه در جيب داشت و بند پوتيني كه هميشه سفيد انتخاب مي‌كرد، شناختند.
صالي، يكي از قهرمانان خونين‌شهر بود؛ كسي بود كه با تن لخت به سوي تانك‌هاي عراقي آر. پي. جي شليك مي‌كرد. وقتي به او گفتيم: تو چرا پيراهنت را درمي‌آوري و با پاي برهنه به سوي تانك‌هاي عراقي شليك مي‌كني؟
گفت: «نمي‌دانم؛ وقتي دارم مي‌جنگم، مثل اين كه دارم پرواز مي‌كنم؛ اين لباس‌ها به تن من خيلي سنگيني مي‌كند».
«صالي» از ميان يكايك كوچه‌ها عبور مي‌كرد، از بالاي پشت بام‌ها خودش را به نزديك‌ترين كوچه‌اي كه تانك عراقي بود مي‌رساند و به طور ناگهاني مقابل تانك عراقي ظاهر مي‌شد و در 12 متري مي‌نشست و گلوله آر.پي. جي را شليك مي‌كرد، با همان تن لُخت، و بعد از اين كه تانك در شعله مي‌سوخت، او به شكرگزاري، زمين را سجده مي‌كرد.
آن روزها كه سردشت بوديم، حاج رسول فيروز بخت، غالب اوقات مي‌گفت: «حاج‌آقا! شب ما رو بيدار كن!» او بلند مي‌شد نماز مي‌خواند و دعا مي‌كرد. مناجات‌هايش در حال گريه بود. از بس كه مبهوت صداقتش بودم، چندين دفعه با او خداحافظي كردم. هر بار كه مي‌رفت، احتمال شهادتش بود. اما آن شبي كه براي عمليات مي‌رفت، همراه معاون گردان بود. همراه او كه در عمليات عاشوراي 3، وقتي در كنار سيم‌هاي خاردار تير مي‌خورد و مي‌فهمد كه «سيم‌چين» با خود ندارد، خود را روي سيم‌هاي خاردار مي‌اندازد و فرياد كنان از بچه‌ها مي‌خواهد كه از روي او عبور كنند تا عمليات متوقف نشود.
شب‌هاي عمليات، مكرر اتفاق مي‌افتاد كه در حين پيشروي در معبر، رزمندگان به ميدان مين برخورد مي‌كردند كه يا كاملاً خنثي نشده و يا قابل پيش‌بيني نبوده است.
به هرحال در اين معبرها مانده بودند كه چه كنند كه ناگاه يكي از برادران عزيز روحاني كه هم وظيفه ارشاد بچه‌هاي گردان را داشت و هم پيشاپيش آن‌ها حركت مي‌كرد، گفت: «بچّه‌ها! شما رو قسم ميدم كه من روي اين سيم‌خاردار مي‌خوابم و شما به سرعت از روي من رد بشين».
و بعد منتظر جواب نماند و خود را روي سيم‌خاردارها انداخت و فشار و تيزي آن‌ها را به بدن خويش خريد. بچه‌ها ابتدا نمي‌رفتند، حداقل مي‌خواستند يكي از خودشان اين كار را بكند، ولي حاج‌آقاي روحاني كه به صورت، روي سيم‌خاردار خوابيده بود، بچه‌ها را قسم مي‌داد كه وقت را تلف نكنيد و تعارف نكنيد و از روي من عبور كنيد. بيش از شصت و هشت نفر از بچه‌ها بدين ترتيب از روي بدن اين عزيز گذشتند و به پيشروي خود به سوي دشمن ادامه دادند. اين ايثارگري نقش بسيار مهمي در كسب و تصرف مواضع دشمن و انهدام نيروهاي بعثي داشت.
منبع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:28 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار وشهادت با تاكيد بر قرآن وسنّت

 

عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار وشهادت با تاكيد بر قرآن وسنّت
عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار وشهادت با تاكيد بر قرآن وسنّت


 






 

چكيده
 

ايثار و شهادت ، مفاهيمي ارزشمند در همه ي جوامع بشري هستند . همه ي ملّت ها به فداكاران ، جانبازان و سلحشوران خود به ديده احترام مي نگرند ؛ ليكن شيوه هاي اين تقدسگرايي و احترام متفاوت است . درآموزه هاي اسلامي ، جوهره فرهنگ ايثار و شهادت از خودگذشتگي ، اخلاص و آزادمنشي هوشمندانه و هدفمند است.ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثارو شهادت ، آثار بسيار مثبت اخلاقي ،اعتقادي ، سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي را در بر دارد . اين مقاله، عواملي كه موجب رشد و انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت بوده را با تاكيد بر قرآن و روايت جستجو كرده و هريك از عوامل رشد وانحطاط را مورد بررسي قرار داده است.
آن گاه پس از بيان عوامل ، راهكارهايي را اشاره مي كند كه اعتقاد به آن ، اين فرهنگ را پوياتر خواهد نمود و تأثير بسزايي در جامعه ، خصوصاً نسل جوان خواهد داشت.

1- پيش درآمد:
 

فرهنگ ايثاروشهادت،مجموعه دستاوردهاي نظري وفكري است كه قابليت اكتساب داشته و بر اساس موازين الهي و از طريق همسان كردن رفتارها و ارزش ها و هنجارها در جامعه موجب انسجام يك جامعه ولايي مي شود و نيز به سبب نوع نگرش، بستري ازكمال و حركت به سوي قرب الهي را براي افراد مهيا مي سازد. اين امر، جامعه ولايي را از جوامع ديگر متمايز مي سازد ؛ به تعبير ديگر فرهنگ ايثار و شهاد ت ارزش هايي را مطرح و نهادينه مي سازد كه در آن افراد يك جامعه به منظور تحقّق خواست ها و اهداف الهي خود بر اساس ارزش هاي الهي حاضر به جان فشاني و حضور در صحنه هاي مجاهده مي شوند.
دوران هشت سال دفاع مقدس ، به عنوان نقطه عطفي در نماياندن توان، شجاعت و استعداد بي نظير جوانمردان و غيرتمندان ايران زمين به شمار مي رود ؛ در اين دوران جامعه توانست با اتكاي بر آموزه هاي ديني در اين آزمون الهي ، پيروزمند ظاهر شود. دستاوردهاي ديرين تاريخ ، مبين اين واقعيت است كه ايثار و شهادت به عنوان كارآمدترين عنصر فرهنگي در تأثير بر فرآيندها و پديده هاي اجتماعي تلقي مي شود . اعتلاي فكري و معنوي جامعه منوط به مؤلّفه هايي است كه در ساختار جامعه، ترسيم وجهت يابي مي شوند ودر راستاي اين هدف ، تأثير فرهنگ ايثارو شهادت بر حركت و پويايي، آزادي و آزادگي، تعهد ومسؤليت و حتّي ارزش هاي ملي و مذهبي بسيار بارز و برجسته است.
هدف از ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، فروزان نگه داشتن اين چراغ رهايي بخش، براي هر زماني است كه دشمنان خيره سر ، قصد و آهنگ نابودي دين و ايمان و تعرّض به ميهن و ناموس نمايند ؛ و ليكن لازمه ي تحقّق اين هدف مهم ، ترويج و گسترش سيره و روش زندگي رهايي بخش شهدا و ايثارگران است. چنان چه واقعيت وزيبايي دروني و ظاهري فرهنگ ايثاروشهادت با شيوه هايي اثر بخش براي عامه مردم به ويژه نسل جوان به تصوير كشيده شود و در عمق وجود آناني كه، ايثارو شهادت را تجربه نكرده اند،ريشه دواند، مي توان شاهد الگوپذيري هرچه بيشتر از اين گنجينه گران مايه بود. اين مقاله برآن است تا با توجه به آيات و روايات،به اين سؤالات پاسخ دهد:عوامل ارتقاي فرهنگ ايثار و شهادت كدامند؟ عوامل كاهنده در فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي چه مي باشد؟ ما در بررسي عوامل رشد و ارتقاءفرهنگ ايثار و شهادت به روش استقرايي» روش استقرايي : شيوه اي است كه درآن بسياري از قواعد كلي و قابل تعميم ، از جزء به كل است.« (1) عمل نموده ايم. اين مقاله با روش استقرائي به استخراج عوامل رشد و عوامل انحطاط اي ن فرهنگ پرداخته است.

-2 معناشناسي واژگان:
 

1-2 واژه ايثار: ازريشه ي» اَثَرَ« و باب »افعال« است .و به معناي بذل و گذشت كردن ازحق خود براي ديگران،نفع ديگري يا ديگران را به خود ترجيح دادن است . (2)در ايثار، خيرخواهي نهفته است ؛ به همين دليل مقابل خودخواهي است. ميل به فايده رساني و خدمت به ديگران ، جلوه اي از ميل به حق است . رفتاري كه ازاين محرّك برمي خيزد، به قصد تقرّب و در جهت كمك و خدمت به ديگران ، همراه با از دست دادن نعمت ، فرصت ، عمر و امثال آن است. (3) همچنين ايثار، از خود گذشتگي و مقدم داشتن ديگران بر خود، از ارزش هاي متعالي اسلامي است. (4) بنابراين حقيقت ايثار يعني برتري بخشيدن و مقدم داشتن آن چيزي كه فضيلت دارد، است(5)
2-2 واژه ي شهادت: از ريشه »شَهِد «به معناي حضور، مشاهده، معاينه ي ادراك ،گواهي و خبر قاطع است ).فَمنْ شَهِد منْكُم الشَّهرَ فَلْيصمه... بقره 185) (6)
شهيد به كسي گفته مي شود كه ناظر و شاهد بر اشياء است . به عبارت ديگر شهيد كسي است كه شخصي يا چيزي را مشاهده مي كند و هم براي كسي يا چيزي و هم عليه آن شهادت مي دهد. (7) و به عبارتي ديگر؛
شهيد كسي است كه درگواهي دادن امين است. دراين معنا بيشتربه صورت مشاهده استفاده مي شود، شهيد كسي است كه درراه خدا كشته شده است (8)
در برخي از آيات قرآن كريم ، كلمه شهيد به معني» يعني كشته شده ي در راه خدا« است مانند:
" و من يطعِ اللَّه و الرَّسولَ فَأُولَئك مع الَّذينَ أَنْعم اللَّه علَيهِم منَ النَّبِينَ و الصديقين و الشهَداء و الصالحينَ و حسنَ أُولَئك رفيقًا " (نساء/69)
بنابراين معناي واژه ي شهيد ، از معناي كشته شده ي در راه خدا فراتر مي رود و هر كسي كه به مقام شهود حقيقت مي رسد و به يگانگي و حقّانيت خداوند شهادت مي دهد . شهيد است اگر چه در جهاد كشته نشود و با مرگ طبيعي از دنيا برود (9)
( 2-3 فرهنگ: واژه ي فرهنگ ازدوجزء تركيب شده است (فر) و (هنگ) " فر" به دو معني است: اگر به عنوان يك واژه ي مستقل باشد به معني نيروي معنوي ، شكوه ، عظمت، درخشندگي و جلال است ولي اگر به عنوان يك پسوند باشد ، در اين صورت به معني جلو ، بالا ، و پيش و بيرون است.
»فر« در تركيب كلمه فرهنگ، پيشوند )هنگ( ازريشه اوستايي) تنگ (thang به معناي كشيدن و فرهيختن (ادب آموختن) مي باشد. همچنين به معني فرهنچ است، كه همان علم و دانش و ادب است. (10) واژه فرهنگ علاوه برعلم و دانش، معرفت، ادب، تعليم و تربيت، آثارعلمي و ادبي يك قوم يا ملت است (11)
فرهنگ خاص انسان است و اين نكته كه تنها انسان داراي فرهنگ است ، مورد تأييد همگان است. با اين نگاه »فرهنگ مجموع روشها ، آداب و رسوم ، ارزش هاي يك اجتماع معين كه متضمن نظام اقتصادي اجتماعي، ساخت سياسي، علم ، دين، تربيت ،هنر و سرگرمي هاست« (12)

3-عوامل رشد:
 

علاوه براين كه در آموزه هاي ديني تلاش مي گردد تا ريشه ها و موانع ايثار و شهادت را خشكانده و به جاي آن حب الهي وايمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخيز ،جايگزين گردد، عواملي وجود دارند كه بستررا براي ايثاروازخود گذشتگي فراهم مي سازد. اين عوامل عمدتاً اعتقادي يا فرهنگي مي باشند.

1-3 اعتقادي:
 

: -1-1-3 اصل قداست عدالت و تنفّر از ستم
در تعاليم قرآن وسنّت ، عدالت امر مقدسي است و ظلم و ستم از امور چيز زشت و ناخوشايند. اين آموزه ها و تعاليم به گونه اي است كه اگر عدالت (آرمان نهايي همه ي انبياء) به خطر افتد و ظلم وستم جايگزين آن شود ، احساسات فطري و پاك انسان ها ،عليه ظلم و به نفع عدالت برخاسته خواهد شد .(13) براي اثبات مدعا نمونه هايي ازاين آموزه ها بيان مي شود»: لَقَد أَرسلْنَا رسلَنَا بِالْبينَات و أَنزَلْنَا معهم الْكتَاب والْميزَانَ ليقُوم النَّاس بِالْقسط «(ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، وبا ) آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حقّ از باطل و قوانين عادلانه نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند» (حديد/25 « از اين آيه استفاده مي شود كه هدف از ارسال پيامبران و انزال كتاب هاي آسماني، اقامة عدل و قسط
به وسيله ي مردم است.در آيه ي ديگر ، خداوند ما را به اجراي عدالت و احسان به بندگان دستور داده است »:إِنَّ اللَّه يأْمرُ بِالْعدلِ و الْإحسنِ و إِيتَاء ذي الْقُرْبي و ينْهي عنِ الْفَحشَاء و الْمنكَرِ و الْبغْيِ يعظُكُم لَعلَّكُم تَذَكَّرُونَ« ) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مي دهد و ازفحشا و منكر و ستم، نهي مي كند خداوند به شما اندرز مي دهد، شايد متذكّر شويد) ( نحل/90)
-2-1-3 اصل وجوب دفاع و وجوب جهاد با ظالمان
در نظام پرورشي مبتني بر فرهنگ اسلام كه هدف غايي خلقت انسان ،عبادت و نيل به مقام عبوديت(به استناد آيه: وما خَلَقْت الجِنَّ والْانس إِلَّا ليعبدون" ذاريات/56 ") است ،ايثاروجهاد وشهادت داراي جايگاه رفيع و قابل تأمل است(14)
جهاد با دشمن،يكي از فروع دين مقّدس اسلام است و با فرمان امام واجب مي شود و زماني كه بلاد مسلمين يا مرزهاي آن مورد هجوم قرار گيرد، برمسلمانان ،واجب است كه از آن به هر وسيله اي كه ممكن است با بذل جان و مال خويش دفاع نمايند .اين دفاع مشروط به اذن امام معصوم يا نايب خاص و عام او نيست . (15) درقرآن مجيد بارها فرمان جهاد ومقاتله با دشمن صادر شده است.
3-1-3 اصل ارزش دادن به شهيد و شهادت
علاوه بر مطالب ذكر شده كه حس ايثار و از خود گذشتگي را در انسان تقويت مي كند ، باور داشتن امور ذيل كه در ارزش شهيد و شهادت است ، انسان را مشتاق كشته شدن در راه خدا مي سازد و آن را همانند اولياي الهي در دعاي خويش از خدا مي طلبد . چرا كه:
شهيدان زنده و غرق در نعمت خدايند.
ابن مسعود از پيامبر اكرم 6 نقل مي كند كه خداوند به ارواح شهيدان احد خطاب كرد و از آنها پرسيد: چه آرزويي داريد؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از اين چه آرزويي مي توانيم داشته باشيم كه غرق نعمتهاي جاويدان توايم و در سايه عرش تو مسكن داريم ، تنها تقاضاي ما اين است كه بار ديگر به جهان برگرديم و مجدداً در راه تو شهيد شويم، خداوند فرمود: فرمان تخلّف ناپذير من اين است كه كسي دوباره به دنيا بازنگردد ، عرض كردند: حالا كه چنين است تقاضاي ما اين است كه سلام ما را به پيامبر 6 برساني و به بازماندگان مان ، حال ما را بگويي و از وضع ما به آن ها بشارت دهي كه هيچ گونه نگران نباشند در اين هنگام آيات ذيل نازل شد(16)
"و لا تَحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبِيلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحياء عنْد ربهِم يرْزقُونَ فَرِحينَ بِما آتاهم اللَّه منْ فَضْله و يستَبشرُونَ بِالَّذينَ لَم يلْحقُوا بِهِم منْ خَلْفهِم أَلاَّ خَوف علَيهِم و لا هم يحزَنُونَ ** يستَبشرُونَ بِنعمةٍ منَ اللَّه و فَضْلٍ و أَنَّ اللَّه لا يضيع أَجرَ الْمؤْمنينَ "
امام علي بن موسي الرضا 7از امير مؤمنان علي 7چنين نقل مي كند كه هنگامي كه حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشويق به جهاد مي كرد، جواني برخاست و عرض كرد: اي امير مؤمنان! فضيلت جنگ جويان در راه خدا را براي من تشريح كن امام در پاسخ فرمود: من بر مركب پيغمبر 6و پشت سر آن حضرت سوار بودم و ازغزوه ذات السلاسل برم يگشتيم همين سؤالي را كه تو از من نمودي من از پيامبر 6كردم.پيامبر 6فرمود: هنگامي كه جنگجويان، تصميم بر شركت در ميدان جهاد مي گيرند خداوند آزادي از آتش دوزخ را براي آنها مقرّر مي دارد.و هنگامي كه سلاح بر مي دارند و آماده ميدان مي شوند فرشتگان به وجود آنها افتخارمي كنند وهنگامي كه همسرو فرزندوبستگان آنهابا آنها خداحافظي مي كنند،از گناهان خود خارج مي شوند. ازاين موقع آنها هيچ كاري نمي كنند مگر اينكه پاداش آن، مضاعف مي گردد و دربرابرهر روز پاداش عبادت هزار عابد براي آنها نوشته مي شود ...
و هنگامي كه با دشمنان روبرو مي شوند ، مردم جهان ، نمي توانند ميزان ثواب آن ها را درك كنند.و هنگامي كه گام به ميدان براي نبرد بگذارند و نيز هها و تيرها رد و بدل شود ، و جنگ تن به تن شروع گردد ، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را مي گيرند و از خدا تقاضا مي كنند كه در ميدان ، ثابت قدم باشند ، در اين هنگام منادي صدا مي زند: »الجنة تحت ظلال السيوف« » بهشت در سايه شمشيرها است « دراين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد ، ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است وهنگامي كه شهيد ازمركب فرو مي غلطد، هنوز به زمين نرسيده ، حوريان بهشتي به استقبال او مي شتابند و نعمت هاي بزرگ معنوي و مادي كه خدا براي او فراهم ساخته است ، براي او شرح مي دهند.و هنگامي كه شهيد به روي زمين قرار مي گيرد، زمين مي گويد: آفرين بر روح پاكيزه اي كه از بدن پاكيزه پرواز مي كند ، بشارت باد برتو: » انّ لك ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطرعلي قلب بشر« )نعمت هايي در انتظار تو است كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر قلب هيچ انساني خطور نكرده است ) وخداوند مي فرمايد: من سرپرست بازماندگان اويم، هركس آنها را خشنود كند مرا خشنود كرده است و هركس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . (17)

-2-3 فرهنگي
 

-1-2-3 نمايه سازي وصاياي شهدا
وصيت نامه از سنّت هاي مؤكّد در فرهنگ اسلامي ماست و در جريان دفاع مقّدس وصيت نامه ها ازعرف عادي خارج شده و تغييرات محتوايي يافتند . به طوري كه رزمندگان اسلام دروصيت نامه هاي خود به اعتقادات و آرمانها، ارزشها و انگيزه هاي و مسائل مهم اجتماعي و سياسي و ديني توجه مي نمودند .
وصيت نامه از جمله آثار به جاي مانده از شهداي انقلاب اسلامي است كه در نوع خود بي نظير و حاوي اطّلاعات بسيار ارزشمندي بوده است. يكي از مسائل بسيار مهمي كه در خصوص اين آثار بايد مورد توجه قرار گيرد مسئله دسترسي و اشاعه اطّلاعات آن ها در سطح وسيع است كه اين دسترسي با توجه به انبوه اطّلاعات و مدارك جزازطريق نمايه سازي ميسر نخواهد بود .نمايه سازي فرآيند تعيين و توصيف محتوايي مدرك در قالب كليد واژه هاي موضوعي متناسب و مرتبط است به نحوي كه كليد واژه ها بيان كننده محتوا و موضوع مدرك باشند. در اين فرآيند مفاهيم از مدرك استخراج شده و در قالب عناصر زبان نمايه سازي ارائه گردد.
2-3- 2 موزه شهداء
موزه در حقيقت بازتاب كليه فعاليتهاي انسان از محيط طبيعي و فرهنگي اوست .در همه تمدن ها از عقب افتاده ترين تا پيشرفته ترين آنها ، اشياء ، مواد ، نمونه هاي زيبا، گرانبها، كمياب وعجيب را جمع آوري مي نمايند . هم چنين ميراث هاي فرهنگي و ذخاير طبيعي در محلي انباشته و جهت استفاده ي عموم مهيا مي گردند. نقش حياتي موزه در جوامع بشري، نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است . موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند . هر يك از اشياء در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري ازهنر، فرهنگ وتاريخ را ارائه مي دهند. (18)خداوند درقرآن درباره ي اهميت زنده نگه داشتن ياد اصحاب كهف چنين مي فرمايند »:وكَذلك أَعثَرْنا علَيهِم ليعلَموا أَنَّ وعد اللَّه حقٌّ و أَنَّ الساعةَ لاريب فيها إِذْ يتَنازعونَ بينَهم أَمرَهم فَقالُوا ابنُوا علَي هِم بنْياناً ربهم أَعلَم بِهِم قالَ الَّذينَ غَلَبوا علي أَمرِهم لَنَتَّخذَنَّ علَيهِم مسجِداً« )اين چنين مردم را متوجه حال آنها كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند (درمورد رستاخيز) حق است و در پايان جهان و قيام قيامت شكّي نيست! درآن هنگام كه ميان خود درباره ي كارخويش نزاع داشتند، گروهي مي گفتند » :بنايي برآنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند ! واز آنها سخن نگوييد كه پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است«! ولي آن ها كه رازشان آگاهي يافتند) وآن را دليلي بر رستاخيزديدند) گفتند»: ما مسجدي دركنار (مدفن) آنها مي سازيم(تا خاطره آنان فراموش نشود (19)
يك موزه با مجموعه اي كه در خود اندوخته است بيش ازهرچيز مبين گذشته »دفاع مقدس« است.
آثار به جاي مانده از شهدا ،آثاري واجد ارزشهاي تاريخي و فرهنگي و وجود يك رابطه خويشاوندي و هويتي ما بين هر چيزي با دوره اي خاص از تاريخ يك ملّت يا تمدن كه به نوعي روايت گر كيفيت بخشي ازآن عهد،چگونگي زندگي، رويدادي خاص، نوعي تفكّر و در مجموع ، ساختارهاي تاريخي و فرهنگي و اجتماعي يك دوران برخوردار كرد.مصداق كلّيت هاي فوق در آثار و اشياء بر جاي مانده از ايام انقلاب ، ساليان دفاع مقدس و در رأس آن ميراث شهداء نيز قابل بحث و بررسي است.
در واقع هويت و شخصيت اين آثار مرهون وابستگي آنان به زماني است كه در آن ، مكاني ويژه براي فردي خاص، رويداي منحصر به فرد رخ داده است و آن مفهوم شهادت و يا عروج است . اين آثار با توجه به ارزش سندي خود و متّصل به اشخاص و مكان ها و لحظاتي كه بخش مهمي از تاريخ يك ملّت رقم زده اند داراي هويت گرديده ، از شكل» جنس « به يك» اثر« تبديل مي شود.
موزه ي شهداء مي تواند يكي ازگنجينه هاي ارزشمندي باشد تا به وسيله آن به تداوم و استمرار ياد و نام شهيدان پرداخت.
-3 -2-3 تقويت فعاليتهاي فرهنگي مساجد
مساجد از بدو تأسيس علاوه بر اين كه جايگاه عبادت و محل اداي فرائض ديني مسلمانان بود، به عنوان يك كانون فراگير، مركز تمام فعاليت هاي آموزشي، سياسي و اجتماعي آنان نيز به شمار مي آمد . اما هيچ يك از معابد موجود آن زمان ازچنين عملكردهايي برخوردارنبود .اسلام برحضورمسلمانان درمسجد و مشاركت در امور تأكيد فراواني دارد و آيات قرآن و احاديث منقول در دين بيانگر وجود رابطه بين حضور درمسجد و روحيه ايثارگري و شهادت طلبي و گرايش به ارزش هاي اسلامي است . هر امري كه خالص و درجهت رضايت و تقرّب به خداوند باشد ، نوعي عبادت و بندگي محسوب مي شود. اعتقاد به وحدانيت خداوند و نفي هرگونه شرك موجب تقرّب روح به خداوند است. به خاطر همين پيوستگي هاست كه مسجد محل سجده در برابر خدا - محراب خواهد داشت و فرد با سجده دربرابر عظمت الهي ، به جنگ با شياطين دروني و بيروني مي رود و مسجد ، مشهد خونين بهترين بندگان خدا مي شود. در مسجد ، تمام امور عبادي ، اعم از ، تعليم دروس قرآني ،و سياست گزاري ، تجهيز مجاهدان اسلا م ، سازماندهي و تدارك جنگ ، قضاوت ، و... برگزار مي شود .نماز كه از فرايض مسلمانان است ، به جماعت برگزار مي شود.لذا مسجد به وسعت يك مكتب جامع ، رسالت جهاني مي يابد و به مرتبه خانه خدا در روي زمين مي رسد ».ان بيوتي في الارض المساجد.« (20)اما نقش اساسي مسجد كه همان ساختن يك انسان ايثارگر و شهادت طلب است كه در طول هشت سال دفاع مقدس به خوبي ديده شده است و دشمنان به دنبال انزوا كشيدن اين پايگاه بزرگ اجتماعي مسلمانان هستند . طوري كه دكتر حيدر علي كرمن ، استاد اعظم فراماسونري در نشريه داخلي» محفل وحدت « به اهميت مسجد و اين سدي كه در برابر توطئه هاي آن هاست ، اشاره مي كند »:صداي اذان كه از رديف مسجد بلند مي شود مگر غير از صداي الصلوه است كه مي گويد من زنده ام و نمرده ام و نخواهم مرد ؛ اين بانگ تخدير كننده ي افكار و اذهان روشنفكران ، براي ما به منزله فريادي است كه روشنگري ما را به ياد آوري و اخطار مي كند«.(21)
-4-2-3زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا :
مهم ترين عامل در اشاعه و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، توجه به اعتقادات مردم و پروراندن باورهاي ديني در آنهاست . اركان اصلي دين ما توحيد و معاد مي باشد و نبوت نيز براي نشان دادن راه تربيت آدمي براي شناخت خدا و رسيدن به مقصد و معاد است .روزعاشورا، روزحماسه، شجاعت،دلاوري،ابتلا و آزمايش بزرگ الهي، روز فداكاري وعزّت است.ازآن جايي كه امام حسين 7درقيام عاشورا توانست فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را زنده كند و رنگ جاودانه زند كه تا قيامت ، هرآزادي خواهي با ياد حماسه عاشورا در خط خون و قيام وعزّت و اقتدار فرياد مي زند:
الْموت اولي منْ ركوبِ الْعارِ والْعار اولي منْ دخولِ النّارِ
مرگ ، بهتر از پذيرفتن ننگ است وشكست ظاهري ، بهتر از ورود در آتش است .اين فرهنگ نقش به سزايي بر روي جوانان ما دارد .چرا كه منطق امام 7زنده ماندن شريعت الهي است.ارزش و اعتباروعظمت شخصيت امام حسين 7و نهضت آن بزرگوار ،امروزه همه را تحت تأثير قرار داده ، به طوري كه بيشتر توجه ها و انديشه هاي حق طلبان و آزادي خواهان را ازهرمسلك و عقيدهاي به خود معطوف كرده تا آن جا كه مهاتما گاندي از رهبران آزاد انديش جهان در خصوص اهداف خود براي پيروزي كشورهندوستان مي گويد»: من زندگي امام حسين 7آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروزگردد،بايستي از سرمشق امام حسين 7پيروي كند« (22) هم چنين اقبال لاهوري استقلال و نجات پاكستان را مرهون قيام عاشورا دانسته است و دراين باره چنين سروده است:
رمز قرآن از حسين آموختيم *** زآتش او شعله ها افروختيم
تا قيامت قطع استبداد كرد *** موج خون او چمن ايجاد كرد
خون او تفسير اين اسرار كرد*** ملّت خوابيده را بيدار كرد
(23)
علائلي از انديشمندان اهل تسنّن در خصوص امتيازات تشيع نسبت به تسنّن مي گويد : شيعه هر سال خاطره ي عاشورا را به منظورهاي تربيتي و ديني تجديد مي كند و اين زنده يادي است بسيار مهم و سازنده كه با نمايش جانبازي ها ي دلاوران كربلا،روح شهامت وفداكاري به انسان ها مي دهد وآنها را برضد قدرتهاي ستمگر بسيج مي كند ، از اين رو ما معتقديم كه فقط با آموزش و پيگيري نهضت حسين 7 است كه مي توانيم درراه مبارزه با استعمارگران غرب و شرق و حكومت هاي دست نشانده آنان موفّق گرديم(24)

-4 عوامل انحطاط
 

به طوركلي هرزمينه و پديده اي كه بسترخود محوري و خودخواهي را گسترش دهد و توجه به فرديت انسان را گسترش دهد، درنقطه مقابل با فرهنگ ايثارو شهادت است.

1-4 عدم ايمان به خدا
 

يكي از موانع ايثار، نداشتن ايمان به خدا است. كسي كه به جهان بيني مادي اعتقاد دارد و زندگي را فقط در همين دنيا مي داند، ايدئولوژي و رفتار خاص مطابق با جهان بيني بر مي گزيند.بديهي است كه جهان بيني مادي ، درس ايثار و از خود گذشتگي به انسان نداده و ايثاررا مساوي با جنون وديوانگي وانتحار مي داند. قرآن دقيقاً موضوع را بيان كرده است و ايمان نداشتن به خدا و عدم درك زندگي اخروي را سبب فرار ازجبهه و جنگ و سستي درمقاومت و پايداري مي داند و مي فرمايد:
يأَيهَا النَّبي حرِّضِ الْمؤْمنينَ علي الْقتَالِ إِن يكُن منكُم عشْرُونَ صبرُِونَ يغْلبواْ ماْئَتَين وإِن يكُن منكُم ماْئَةٌ يغْلبواْ أَلْفًا منَ الَّذينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهم قَوم لَّا يفْقَهونَ« اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ(با دشمن) تشويق كن! هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند ، بر دويست نفر غلبه مي كنند و اگر صد نفر باشند ، بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند ، پيروز مي گردند چرا كه آنها گروهي هستند كه نمي فهمند. ( انفال/65 (
در جنگ ، جنگ جويان و رزمندگان هر اندازه آمادگي داشته باشند باز قبل از شروع به جنگ بايد آنها را از نظر روحي تقويت كرد، و اين در برنامه تمام ارتش هاي آگاه جهان گنجانيده شده است كه فرماندهان و افسران سپاه قبل از حركت به سوي ميدان جنگ و يا درميدان قبل از آغاز حمله با ذكر مطالب مناسبي روحيه جنگي آنان را تقويت مي كنند و از خطر شكست بر حذر مي دارند.منتها دامنه اين تشويق و تحريض در مكتب هاي مادي و مشابه آن محدود است ، ولي در مكتبهاي آسماني بسيار گسترده تر است ، توجه به فرمان پروردگار، و تأثير ايمان به خدا ، و يادآوري مقام شهداي راه حق ، فضيلت و پادا شهاي بي حسابي كه در انتظار آن ها است وافتخارها و مواهب معنوي كه درپيروزي بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد ، بهترين وسيله براي تشويق و تحريك روح سلحشوري و استقامت و پايمردي در سرباز ان مي باشد ، در جنگ هاي اسلامي گاهي تلاوت چند آيه از قرآن مجيد آن چنان سربازان مجاهد را آماده مي ساخت كه سر از پا نمي شناختند و يكپارچه عشق و شوروهيجان مي شدند.پس معلوم مي شود بي ايماني به خدا،روحيه ي ايثار را درانسان سست مي كند و برعكس ايمان به خدا، اين روحيه را درانسان پرورش مي دهد و براي همين است كه نخست ، دعوت به توحيد و ايمان به آخرت سر لوحهي دعوت انبياي الهي قرار مي گيرد .

2-4 تحريف واقعيتها و ارزشها:
 

تحريف، كنشي ارادي و آگاهانه براي منحرف كردن و كج كردن يك چيز از مسير ومجراي اصلي آن است. خداوند مي فرمايد»: و منَ النَّاسِ من يعبد اللَّه علي حرْف فَإِنْ أَصابه خَيرٌْ اطْمأَنَّ بِه و إِنْ أَصابتْه فتْنَةٌ انقَلَب علي وجهِه« )بعضي ازمردم خدا را تنها با زبان مي پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است) همين كه (دنيا به آنها روكند ونفع و) خيري به آنان برسد،حالت اطمينان پيدا مي كنند اما اگر مصيبتي براي امتحان به آنها برسد ، دگرگون مي شوند(و به كفر رو مي آورند) ( حج/11)
زمخشري در تفسير اين آيه مي گويد»: يعني اينان خود را در گناه دين جاي دهند نه در وسط و قلب آن ؛ و اين مثل است كه بازگو مي كند اينان در دينشان همواره با نگراني واضطراب به سرمي برند نه درسكون و آرامش ؛ مثل كسي كه در كناره لشگر جاي مي گزيند تا اگر بوي پيروزي وغنيمت به مشامش خورد آرام گيرد وسكون يابد ودرغير اين صورت بگريزد.« (25)
حادثه كربلا كه نقطه اوج ايثار و شهادت است و براي مردم يك حادثه ي بزرگ اجتماعي است اين حادثه در تربيت ما ، در خلق و خوي ما اثر دارد ، حادثه اي است خود به خود ، بدون اينكه هيچ قدرتي مردم ما را مجبور كرده باشد ، لحظات بي شماري براي شنيدن و استماع قضاياي مربوط به آن صرف مي كنيم . اما در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحريف وارد كرده ايم و اين تحريف ها در جهت پايين آوردن ومسخ كردن قضيه بوده است .از تحريفات لفظي مي توان به حادثه كربلا اشاره نمود كه ليلا در كاروان اهل بيت امام حسين حضور داشت و يا عروسي قاسم بن الحسن و كشته شدن هزاران نفر توسط حضرت ابولفضل و امام حسين و از تحريفات معنوي آن به اين صورت است كه اين حادثه يك حادثه استثنايي بود كه امام حسين فداي گناهان امت شد و قيام او كفّاره ي عمل بد ديگران قلمداد كردند تا گناهكاران ازعذاب بيمه شوند شبيه فلسفه اي كه مسيحيان در خصوص مصلوب شدن حضرت عيسي به آن اعتقاد دارند(26)

3-4 عجب
 

يكي از عوامل مهم انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت، عجب است كه آثارمنفي زيادي در پي دارد.عجب، يكي از رذايل اخلاقي است كه انسان در خويش حالت بزرگي احساس ميكند.در آيات و روايات آمده كه هرگاه انسان از خودش خشنود گردد يا از عملش شادمان گردد يا به نعمتهاي وجودي و كمالات نفساني اش بنازد و ببالد، به دام عجب گرفتار آمده است.حضرت علي در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر چنين فرمود »: إِياك و الْإِعجاب بِنَفْسك و الثِّقَةَ بِما يعجِبك منْها و ح ب الْإِطْرَاء فَإِنَّ ذَلك منْ أَوثَقِ فُرَصِ الشَّيطَانِ في نَفْسه ليمحقَ ما يكُونُ منْ إِحسانِ الْمحسنينَ« (27)زنهار از خودپسندي و زنهار از تكيه كردن به آنچه كه تو را به خودپسندي مي كشاند و زنهاراز شيفتگي به مدح و ستايش زيرا اينها ازمناسبترين فرصتهاي شيطان است تا نيكي نيكوكاران را بر باد دهد. خداوند در قرآن خودستايي را مذموم دانسته وآياتي كه درآنها به تعبير »كُلَّ مخْتالٍ فَخُور « اشاره شده است نيز در بردارنده ي مفهوم نكوهش وٍخودپسندي و خودستايي مي باشند. دامنه ي عجب گسترده است و افكار و گفتار و كردار شخص را در بر مي گيرد.عجب، ريشه و منشاء و اسبابي دارد كه عبارتند از: عدم شناخت خويش و جهل، عبادات،اعمال نيكو و صالح ، علم و دانايي، قدرت و زيبايي و...)

4-4 تكبر
 

يكي ديگر از رذايل و ضد ارزشهاي اخلاقي كبر است و آن حالتي است از حالات نفساني كه انسان احساس ترفيع و بزرگي ، راحتي و تكيه و اعتماد بر خود مي كند.
خود را برتر از ديگران مي پندارد و ديگران را كوچك. امام صادق (ع) فرمود»: اَلْكبرُ أن تَغمص النّاس و تُسفِّه الحقَّ « (28) (كبر آن است كه مردم را كوچك شمرده] و تحقير كني[ و حق را ناديده بگيري] و مورد توجه قرار ندهي ويا آنرا سفاهت و جهل تلقّي كني [) اين بيماري بر اثر خود بزرگ بيني و نيز به علّت ضعف نفس و احساس حقارت در آدمي ايجاد مي شود. همچنان كه امام صادق (ع) مي فرمايند »:ما منْ أَحد يتيه إِلَّا منْ ذلَّةٍ يجِدها في نَفْسه« )هيچ كس تكبر نمي ورزد مگر به خاطر ذلّتي كه در خود مي بيند).(29) لذا از كبر به عنوان بزرگ ترين خصلت رذيله و خبيثه نام مي برند كه از جمله بيماريهاي بسيارخطرناك روحي به شمارمي رود و اگردرمان نشود، منشاء پيدايش گناهان بزرگتر ديگر خواهد شد كه دنيا و آخرت انسان را به نابودي خواهد كشاند.
كبر داراي سه مرتبه است: تكبر برخداي متعال و اوامر الهي ، تكبر بر پيامبران و امامان ، تكبر بر مردم

5-4 حس اسطوره سازي و قهرمان سازي خيالي(غلو)
 

»غُلُو« بروزن فعول، مصدرفعل»غلي يغلو«و به معناي افراط،ارتفاع ، بالا رفتن و تجاوز ازحد وحدود هر چيز مي باشد. لذا وقتي قيمت چيزي از حد معمول خود بالاتر مي رود ، به آن »غال« به معناي (گران) مي گويند. چنان كه درباره ي مايعات هر گاه به ، جوشش آيند و در حد خود نگنجند ،مي گويند:غَلَيان كرده است .بنابراين ،هرگاه اين كلمه در مورد معتقدات ديني و مذهبي به كار رود ، به اين معناست كه انسان چيزي را كه به آن اعتقاد دارد ، از حد خود بسيار فراتر برده است.
خدا در قرآن درباره ي مسيحيان كه پيامبر خود ، حضرت عيسي (ع) را از حد فراتر برده ، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدايان سه گانه ؛ يعني پدر ، پسر و روح القدس شدند فرمود »: يأَهلَ الْكتَابِ لَا تَغْلُواْ فيِ دينكُم و لَا تَقُولُواْ علي اللَّه إِلَّا الْحق إِنَّما الْمسيح عيسي ابنُ مرْيم رسولُ اللَّه و كَلمتُه أَلْقَاها إِلي مرْيم وروح منْه فَامنُواْ بِاللَّه و رسله و لَا تَقُولُواْ ثَلَاثَةٌ انتَهواْ خَيرًْا لَّكُم إِنَّما اللَّه إِلَاه واحد سبحانَه أَن يكُونَ لَه ولَد لَّه ما فيِ السماوات و ما فيِ الْأَرضِ و كَفَي بِاللَّه وكيلًا ( نساء 171 )
پيامبر (ص) درباره پرهيز ازغلو در دين مي فرمايند»: اياكم والغلو في الدين ، فانّما هلك من كان قبلكم بالغلو في الدين« (بپرهيزيد ازغلو - زياده روي- دردين خود؛ زيرا آنان كه قبل ازشما بودند به علّت غلو دردين خود،نابود شدند(30)
يكي از احساساتي كه در انسان هست،عشق و دوست داشتن شديد فرد يا جمع بدون آلايش و بي نظر نفع پرستي .انسان به عشقي مطلق، پاك و مقدس نياز دارد ، اما وقتي كه مي بيند همه ي عشق ها، آلودگي، هوس و خودخواهي دارند، نياز او برآورده نمي شود . مي بيند كه آن طور كه مي خواهد نيست ، پس چه بايد بكند ؟ رب النّوع عشق مي سازد، يك احساس ، يك فكر، شخصيت و تجسم خارجي پيدا مي كند، مي شود يك بت ، يك رب النّوع و يك شبه خيالي . انسان احتياج دارد كه در طول تاريخ جامعه انساني ، كسي را ببيند كه در حد اعلي و مطلق ، فداكاري دارد، يعني، وقتي پاي نفع ديگران مي رسد و عشق و محبت و دوستي به جامعه و مردم و خودش و انسانيت مطرح مي شود ، ديگر خودش نباشد همه ي منافع و مصالح خود را زير پا بگذارد و خودش را به سادگي فداي ديگران كند، مي بيند كسي نيست اساطير مي سازد.اساطير عبارت است از تاريخ ، آن چنان كه بايد باشد ،اما نيست.اساطير، مجموعه اي است از نمونه هاي عالي احساس و تقدس.نمونه هاي عالي هر زيبايي اعم از مادي و معنوي در هر سرزميني وجود دارد.در هر يك از فرهنگ ها و مذهب ها ، نمونه ي انسانهايي كه منبع خير و بركت و محبت و عشق به ديگران هستند ، ساخته مي شود.انسان همواره براي جبران كمبودي كه در اين عالم احساس كرده دست به ساختن، خلق و دست به آفرينش زده ، اساطيري ساخته و با آنها تلخي زيستن در اين عالم تنگ و عبث را در خود تخفيف داده است.
اصولاً انسان براي زيستنش نياز به پرستش نمونه اعلي و متعالي و مطلق و پاك دارد ولو واقعيت هم نداشته باشد. اما نمونه هاي خيالي و اسطوره هاي تاريخي . آنها كه در حد اعلاي انسانيت ، تقدس و زيبايي هستند ، همواره موجب اصلاح و تلطيف روح مي شوند.امروزه با فيلم ،رمان وتئاتر اسطوره را به تصوير و قلم مي كشند .اگر فرهنگ و قهرمانان ايثار و شهادت از قابليت تبعيت و الگو دهي خارج شوند(هر چند بسيار مقدس متعالي) ، ديگر كاربردي براي تشنگان حقيقت نخواهند داشت. در بعضي از فيلم ها و يا داستان هايي كه درباره ي دفاع مقدس ساخته مي شود،اين قضيه كاملاً به چشم مي خورد كه يكي دو نفر ازرزمندگان با ده ها و بلكه صدها نفر از بعثيان درگير مي شوند و بدون كوچكترين آسيبي ، همه ي آنها را از بين مي برند ! اين صحنه هرچند جالب ، مهيج و جذّاب است ، به سبب غير واقعي بودن ممكن است ما را دچار اشتباه خود بزرگ بيني و دل زدگي كند تا آنجا كه كليه ي رشادت ها و ايثارگري هاي واقعي آن عزيزان ممكن است زير پرده ي ابهام قرار گيرد و در نهايت اعتماد ما را از آن ها سلب نمايد(31)
حاصل سخن آن كه :مهم ترين عوامل انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت ،آسيب هاي اعتقادي و فرهنگي و اقتصادي است .دنيا محوري و بي ايماني به خدا و آخرت موجب تزلزل پايه هاي ايثار مي شود .بنابراين وظيفه ي همگان است ، تا با تأسي از اولياي الهي بنيان هاي ايمان به خدا و روز قيامت را در وجود خود مستحكم تر نمايند. با توجه به اين كه در ملل ديگر براي ايثارگران و قربانيان جنگي و بازماندگان آنان ارزش خاصي قايل هستند در كشور ما نيز لازم است تا به امور ايثارگران توجه منطقي صورت پذيرد البته ضروري است مروجان فرهنگ ايثار و شهادت خود مرد عمل باشند و از غلو بپرهيزند،كه پيامدهاي سويي به دنبال خواهد داشت.ونيز به روز كردن برنامه هاي فرهنگي مراكز علمي و ديني براي آشنايي هر چه بيشتر نسل سوم انقلاب با فرهنگ ايثار و شهادت از اموري است كه بايد سرلوحه موضوعات فرهنگي جامعه قرار گيرد.
<

پي نوشت ها :
 

1-صفوي ، امان الله ، 1370 ، ص305-306
2-انوري، 1381،ج 1ص 675
3-فارسي، 1374 ،ج 1ص178
4-دهخدا، 1352 ،ج 5 ص543
5-مصطفوي 1360 ،ص 32
6-ابن منظور، 1414 ق،ج 3ص 243
7-راغب اصفهاني، 1375ص268
8-الحسيني الزبيدي ، 1385 ،ج 8ص261
9-كرماني، 1381 ص12
10-تبريزي 1362 ،ج 3ص 1418
11-عميد، 1365 ،ج 3ص 1837
12-مشيري، 1369 ص 766
13-ربيع نتاج ، 1386ص 100
14-باقري ، 1368 ص 64
15-خميني، 1368 ص 327
16-سيوطي، 1404 ه،ج96:2
17-ابوالفتوح رازي، 1408 ،ج 5 ص 158
18- پهلوان،1387 ص7
19- كاشاني، 1336 ،ج 5ص 323
20-ميزباني، 1380 ص 16
21-مباني فراماسونري، 1376 ص 196
22-هاشمي نژاد، 382:1386
23-بهشتي ، 1382 ص 33
23-فرحي، 1386 ص 531
25-زمخشري،1974 ،ج 146:3
26-مطهري، 1380 ،ج 1 ص68
27-نهج البلاغه،نامه 53
28-كليني، 1365 ج 2ص 215
29-مجلسي، 1404 ،ج 70 ص 225
30-حنبل، بي تا، ج 1ص 215
31-احمدي، 1387 ص 58
 

منابع:
- قرآن مجيد (ترجمه محمد مهدي فولادوند).
- نهج البلاغه ،ترجمه ي محمد دشتي ، 1381 ش ، انتشارات لاهيجي ، قم.
- ابن منظور، محمدبن مكرّم ، 1414 ق ، لسان العرب ، چاپ سوم ، دارالصادر، بيروت.
- ابوالفتوح رازي ، حسين بن علي ، 1408 ق ، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن ، انتشارات بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي.
- انوري، حسن ، 1381 ،فرهنگ بزرگ سخن ،نشر سخن ،تهران.
- باقري،خسرو، 1368، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، دفتر اموركمك آموزشي و كتابخانه ها ، تهران.
- بهشتي ، ابوالفضل ، 1382 ، فلسفه و عوامل جاودانگي نهضت عاشورا، بوستان كتاب ،قم.
- پهلوان ، محمدرضا ، 1387 ، موزه هاي استان خراسان رضوي ، مشهد.
- تبريزي، محمدحسين بن خلف،1362،برهان قاطع،به اهتمام محمد معين ،انتشارات اميركبير ، تهران.
- الحسيني الزبيدي ،سيدمحمد مرتضي،1385،تاج العروس،داراحياءالتراث العربي ، بيروت.
- حنبل ، احمد، بي تا ،مسند، دارالفكر ، بيروت.
- خميني، روح الله ، 1368 ، تحريرالوسيله، مترجم علي اسلامي ، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
- دانشگاه اصفهان، 1387 ، مجموعه مقالات همايش ملي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت " آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، فريبااحمدي :، انتشارات دانشگاه.
- دانشگاه مازندران، 1386،مجموعه مقالات همايش ملي ايثار و شهادت ، " آسيب ها و عوامل ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اسلام،سيد علي اكبر ربيع نتاج" انتشارات دانشگاه.
- دشتي،محمود، 1376 ، انگيزه هاي قيام عاشورا ، موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين ، قم.
- دهخدا،علي اكبر، 1352 ، لغت نامه، زير نظر محمدحسين معين وجعفر شهيدي، انتشارات دانشگاه تهران.
- راغب اصفهاني، حسين بن محمد ، 1375 ش، مفردات في غريب القرآن ، ترجمه خسروي حسيني، انتشارات مرتضوي ، تهران ، چاپ سوم.
- زمخشري ، جارالله ، 1974 ، الكشّاف، دارالكتاب العربي ، بيروت.
- سيوطي،جلال الدين، 1404 ق ، الدرالمنثور في تفسير المأثور، انتشارات كتاب خانه آيت الله مرعشي نجفي ، قم.
- صفري فروشاني،نعمت الله،1378،غاليان؛كاوشي درجريان ها وبرآيندها، آستان قدس رضوي ، مشهد.
- صفوي، امان الله ،» 1370كليات روش ها و فنون تدريس« نشر معاصر ، تهران.
- طريحي ، فخرالدين ، 1367،مجمع البحرين ، انتشارات الثقافيه الاسلاميه،بي جا.
- فارسي، جلال الدين، 1374 ، فرهنگ واژه هاي انقلاب اسلامي، بنياد فرهنگي امام رضا 7مشهد، چاپ اول.
- فرحي ،سيد علي، 1386،بررسي و تحقيق پيرامون نهضت حسيني ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران ، چاپ پنجم.
- كاشاني،ملّا فتح الله،1336ش،تفسيرمنهج الصادقين في الزام المخالفين، انتشارات كتاب فروشي محمدحسن علمي، تهران .
- كرماني، طوبي، 1381، شه يد و شهادت ، موسسه فرهنگ ي دانش و اند يشه ي معاصر.
- كليني ، محمد بن يعقوب، 1365 ش، الكافي، دار الكتب الإسلاميه تهران.
- مباني فراماسونري ، گروه تحقيقات علمي، 1376 ، ترجمه جعفر سعيدي ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تهران.
- مجلسي،محمد تقي ، بحا رالانوار ، 1404 ق ، موسسه صفا ، بيروت .
- مشيري،فرشيد، 1369، فرهنگ زبان فارسي (الفبايي، قياسي)، انتشارات سروش ، تهران.
- مصطفوي،حسن، 1360 ش ، التحقيق في كلمات القرآن الكريم ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب. مطهري، مرتضي، 1380 ،حماسه حسيني ،انتشارات صدرا ، تهران ،چاپ سي و ششم.
- ميزباني، مهنازوهمكاران، 1380 ،نقش مساجد و دانشگاه ها در پيروزي انقلاب اسلامي.
- هاشمي نژاد،عبد الكريم، 1386، درسي كه حسين به انسان ها آموخت، نشر شاهد ، چاپ پنجم.
منبع:مجموعه مقالات همايش ملي فرهنگ ايثار و شهادت/ دانشگاه زنجان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :amirpetrucci0261



 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:27 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

مباني،آثار و آسيب هاي فرهنگ جهاد و شهادت از ديدگاه امام

 

مباني،آثار و آسيب هاي فرهنگ جهاد و شهادت از ديدگاه امام
مباني،آثار و آسيب هاي فرهنگ جهاد و شهادت از ديدگاه امام


 






 

چكيده
 

پيش فرض مقاله پيشرو اين است كه حضرت امام از جهت تئوري و عمل از پيشتازان فرهنگ جهاد و شهادت مي باشد.اين مقاله در پي بررسي مباني جهان شناسي،انسان شناسي،فقهي جهاد وشهادت در انديشه امام از يك سو،تاثير آن در همبستگي و نشاط اجتماعي از سوي ديگر و غايت آن از سوي سوم مي باشد. و به.جهان شناسي فرهنگ جهاد، توحيدي» ازاوئي و سوي اوئي« است. مجاهد در سفرچهارم از مراحل سلوك الي الله است، با انجام تكليف اجتماعي و تاريخي راه بازگشت بشر به سوي خدا را باز مي كند. فرهنگ جهاد ،از نظر هستي شناختي صعود الي الله ،سير راه از ملك به ملكوت از نظر طبيعت به مقام قرب و نيل به »عند ربهم يرزقون « است ،از انسان شناختي بازگشت به فطرت اصيل واز نظر فقهي انجام تكليف الهي است. فطرت اصيل انسان، حق خواه و حقيقت جو است.انسان راه وصول به خير مطلق را از طريق فطرت مي پيمايد . امام خطابات شرعي را به خطابات قانوني و خطابات شخصي تقسيم مي كند .تنجز و فعليت يافتن دومي مشروط به شرايطي مثل علم،قدرت است.حديث رفع قلم شامل اين نوع خطاب است ،اما خطابات قانوني به هيچ شرطي مشروط نيست .همه مكلف به انجام آن هستند و اگر نتوانستند معذورند نه بدون تكليف .جهاد در راه خدا از تكاليف نوع دوم است.بنابراين اگر جهاد واجب باشد و كساني قادر به انجام آن باشند و حضور پيدا نكنند،مقصر خواهند بود.مبارزه با ظلم و طاغوت و فساد اجتماعي،سياسي،اقتصادي و ...داخلي ومبارزه با تهاجم بيگانگان،مجاهده براي تاسيس حاكميت الله و اجراي احكام الهي،تكليف شرعي هستند نه ايثار اخلاقي.

1- مقدمه
 

فرهنگ 1 جهاد 2 ميراث مجاهداني است كه نه تنها از همه جلوه هاي فريبنده دنيا مي گذرند،بلكه آگاهانه در راه خدا با تمام وجود(مال،جان) اطاعت امر حق و ولي او نموده و عمل به تكليف مي كنند . اين فرهنگ مبدا تحول هويت ايراني و تبلورارزش هاي اسلامي است.فرهنگ جهاد سرمايه حركت بسوي »پيشرفت« و »عدالت « به حساب مي آيد.عشق،عقل،علم،تدبيروتحمل در فرهنگ جهاد جمع شده و سرمايه اجتماعي توسعه بومي و پايدار را تشكيل مي دهد .فرهنگ جهاد عامل پيروزي انقلاب اسلامي و بقاي نظام جمهوري اسلامي مي باشد .اين فرهنگ كارآمدي خود را در دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به اثبات رسانده است .از اين رو مي تواند چارچوبي جامع براي حل مسائل مختلف كشور به شمار آيد. ارزش ها و باورهاي نهفته در اين گنجينه بزرگ معنوي كه يادگار مجاهدت هاي ميليون ها مردان و زنان فداكار اين مرز و بوم بوده و به خون ده ها هزار شهيد مزين شده است، مي تواند به مثابه موهبتي الهي چراغ هدايت جامعه اسلامي باشد.ترويج ارزش هاي آن در جامعه، گسترش ضابطه مندي،قانون گرايي،ازخودگذشتكي ،آزادمنشي ومبارزه باانانيت ها در زندگي فردي و اجتماعي است . فرهنگ جهاد بشارت دهنده وحدت در ميان تمام آحاد جامعه است و يادآور اين مطلب است كه اختلاف دست يابي به جامعه اي پيشرفته و عادلانه را ناممكن مي سازد. پاسداشت اين سرمايه با عمل به ارزش هاي آن بدست مي آيد . مهمترين اركان اين فرهنگ خدامحوري)باور(،اخلاص وتقوا) ارزش (وعمل به تكليف )رفتار( مي باشد.
مسئله تحقيق رابطه مباني نظري،ارزشها و رفتارها با وفاق و افتراق اجتماعي و نوع تصور ذهني و عيني گروههاي اجتماعي است . سئوالات تحقيق عبارتند از اين كه،امام چگونه توانست هزينه فرايند انقلاب را با توجه به ماهيت استبدادي رژيم تا دندان مسلح وگستردگي انقلاب درمقايسه با انقلاب هاي بزرگ دنيا كاهش دهد؟ بحران هايي كه بعد از انقلاب بوجود آمدند،هر يك در سقوط يك نظام سياسي كافي بود،چگونه با كمترين هزينه مديريت شدند؟جنگ تمام عيار هشت ساله با توجه به كمي عده وعده چگونه اداره شد؟ وچگونه به پيروزي رسيد؟فرض مقاله اين است كه؛فرهنگ جهاد پشتوانه اصلي بر اندازي نظام ديكتاتوري پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي، تاسيس جمهوري اسلامي واداره هشت سال جنگ تحميلي ودفاع مقدس و بزرگترين سرمايه معنوي و اجتماعي در حل بحران هاي گونه گون بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است.تذكر چند نكته در مقدمه براي فهم بهتر كمك خواهد كرد:
1- ايثار مقدم شمردن ديگران بر خود است و در برابر خود خواهي 3 و خودگرايي 4 قرار مي گيرد(1).جهاد در راه خدا عمل به تكليف است ،براي مجاهد جز خدا ديگري مطرح نيست كه مقدم داشتن مفهوم داشته باشد. از اين رو در عنوان مقاله ...» فرهنگ جهاد «... اخذ شده است نه ايثار.
2- ايثار يك امر اخلاقي است،ايثارگر كسي را نسبت به خود ترجيح قايل شده و اورا مقدم مي دارد و خود را از يك بهره اي محروم مي كند »قدمه و فضّله« (2)،در حالي كه مجاهد ضمن عمل به تكليف در بدست آوردن امتيازات به ديگران سرعت و سبقت مي گيرد.
3- منظور از جهاد در اين مقاله هرگونه تلاش در جهت تحقق آرمانها ومقاصد الهي است.چه از طريق فراهم آوردن زمينه ها و عوامل تحقق آنها و چه از طريق رفع موانع.چه از طريق تقديم جان،مال،فرزند،حيثيت و آبرو،وچه از دست دادن منافع و امتيازات اجتماعي - سياسي و تمام مظاهر مادي، چه در ميدان جنگ و چه در ميادين ديگر، مهم انجام تكليف، بسته به موقعيت مي باشد.تكليف را خدا و ولي زمان مشخص مي كند نه احساس دروني يا منافع افراد.
4- فرهنگ مجموعه اي از معارف ،عقايد،ارزش ها،اخلاق،قوانين،آداب و سنن و...است كه فرد در جامعه بدست مي آ ورد و در قبال ان متعهد است (3). فرهنگ مجموعه نگرش ها ، ارزش ها رفتارهاي مشترك ميان مردم است و از نسلي به نسلي منتقل مي شود .با توجه به اين تعريف مي توان گفت ؛فرهنگ جهاد و شهادت مجموعه اي از باورها)خدامحوري(،ارزش هاي الهي )اخلاص و تقوا (وشيوه هاي رفتاري وضوابطي است كه فرد در جامعه اسلامي انجام مي دهد(تكليف)و در واقع جهاد و شهادت ايفاي تعهدات در قبال آنها مي باشد .بنابراين اتخاذ فرهنگ در عنوان مقاله مناسب و هدفمند است .دراين مقاله به مباني،آثارو چالشها و آسيب هاي آن از ديدگاه امام مي پردازيم.

2- مباني
 

1-2 جهان شناختي ؛ فرهنگ جهاد از نظر جهان شناختي ،جهان شناسي هاي ماترياليستي وفلسفي را پشت سر گذاشته و به حريم كبريائي» انا لله وانا اليه راجعون «واردگشته است. ما از خدا هستيم و به سوي او باز مي گرديم. چطور آمدن و چطور بودن و چطور بازگشتن مهترين سوالات اين جهان بيني هستند.هويت اصيل انساني تنها در صورتي تجلي مي يابد كه انسان در خدمت حق تعالي،خلق خدا، مجاهده در راه خدا و صراط مستقيم باشد. انحراف ازصراط مستقيم»مغضوب عليهم« و» ضالّين « و شقاوت است.راه مستقيم، راه كمال و سعادت است.ملتي كه اين راه را طي كند سعادتمند مي باشد(4) مجاهدان پويندگان صراط مستقيم هستند كه صراط اسلام ،صراط انسانيت، صراط كمال و راه به سوي خداست. راه مستقيم،راه جانبازي براي اسلام،عدالت اسلامي است. صراط مستقيم، راه آنهايي است كه خداوند سلوك و حفاظت آن را به آنها منت گذاشته است» همه ما و همه ملت بايد پاسدار اسلام و قرآن كريم باشد(5) پيروزي سالكين راه خدا مرهون خلوص نيت آنان، ايمان سرشار و عز م استوارشان است.انساني كه اسير جهان بيني مادي است.كسي كه جهان را محدود به عالم طبيعت با همه عظمت آن مي داند ،جهاد و شهادت در نزد او مفهوم پيدا نمي كند. امام مي فرمايد»: من نمي توانم باور كنم كه كسي مبادي معنوي نداشته باشد و براي مردم كوشش كند .من اصلاَ باورم نمي ايد،اينهايي كه خدا قائلند،آنهايي كه جزا قائلند،آنهايي كه عطا قائلند،اينها تعقل دارد كه يك كسي جان خودش را بدهد يك جان بالاتر بگيرد... اما آن كسي كه اين مبادي را ندارد يا بسيار احمق است يا دروغ است مطلب .من مي گويم دروغ است مطلب ،تعميه است .اينكه من براي مردم، براي توده دارم زحمت مي كشم« (6).جهاد و شهادت تفسيرمسير از ملك تا ملكوت است .بنابراين جهان بيني فرهنگ جهاد و شهادت ، توحيدي است.جهاد و شهادت بازگشت عالم طبيعت به غيب و تجلي غيب است.
2-2 انسان شناختي ؛ انسان ابعاد مختلف وجودي دارد.مسئله فطرت يكي از اساسي ترين آنها است.امام با استناد به آيه 30 سوره مباركه روم فطرت را جميع معارف حق مي داند كه خداوندانسانهارا بر آنها آفريده است .در امور فطري همه مشترك است،چون فطرت از لوازم وجود در اصل خلقت انسان است. امور فطري اختصاص به طائفه اي ندارد». فطرالناس عليها« قابل تغييروتبدل نيست ،»لا تبديل لخلق الله « انسانها خيال مي كنند كه با هم اختلاف دارند. احكام ولوازم فطرت مثل خودفطرت ازبديهيات مي باشد» ولكن اكثر الناس لا يعلمون« حريت،تسليم در برابر سلطان عادل وعدالتخواهي ازامور فطري هستند.(7)انسان داراي دو نوع فطرت، اصلي و فرعي است. عشق به كمال مطلق ، فطرت اصلي استقلالي است و تنفراز نقص، فطرت فرعي است.انسان با يكي ازما سوي منقطع وبا ديگري به جمال وجميل واصل مي شود(8) احكام شريعت مربوط به فطرت و براي خلاصي فطرت از حجاب ظلمت طبيعت است . عامل انحراف انسان ازفطرت،دلبستگي به دنيا،اختلاف محيط ها وعادات است. همه درجستجوي كمال هستند،اما درتشخيص مصاديق كمال مطلق،اشتباه مي كند (9) فطرت انسان را درراه حق و حقيقت قرارمي دهد. انسان راه وصول به خير مطلق وجمال مطلق را از طريق فطرت مي پيمايد.اگرخودبيني و خود خواهي ازبين برود،انسان حق پذير مي گردد. اگر فطرت اصلي انسان از تصرف ابليس محفوظ بماند،تعليمات قرآن شريف وانبياء عظام واوليا كرام دراوجلوه مي كند (10). جهاد در راه خدا،بازگشت به فطرت اصيل است.اين تحول انسان را از ملك به ملكوت، از طبيعت به مقام قرب و »عند ربهم يرزقون« نايل مي كند،يك شبه ره صد ساله طي مي نمايد.مجاهد با نثار جان ،مال،فرزند و عيال،چشمش به جمال الهي روشن مي گردد.
»آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند
فرزند وعيال وخان ومان را چه كند
ديوانه كني هر دو جهانش بخشي
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند«
در اين نوع انسان شناسي است كه سرود »شهادت هنر مردان خدا است« طنين انداز مي گردد .شهيد شمع محفل دوستان وبشريت مي شود . شهداء در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان از نفوس مطمئنه اي مي شوندكه خطاب فَادخُلي في عبادي و ادخُلي جنَّت ي پروردگارشامل حالشان مي گردد. شهادت طلبي و فوز عظيم دانستن آن يك تحول انسان شناختي است.پيشرفت مسلمين در صدر اسلام مرهون فرهنگ جهادوشهادت بود.شهادت طلبي ،خود را به حلقوم مرگ انداختن براي نجات اسلام وكشوراسلامي است(11)
شهادت و شهادت طلبي يك عمل آگاهانه،خالصانه،خدامحورانه است.شهيد جز خدا از هيچ كس توقعي ندارد ،پس هر كشته شدني شهادت وهر كشته اي شهيد نيست .مقوم شهادت فنا في الله شدن است.عشق به مرگ و شهادت يك تحول جدي دروني انسان شناختي است.امام راه علاج رهايي از قيد استبداد و ديكتاتوري داخلي و نفوذ و تسلط بيگانگان را متحول شدن مردم مي داند،اين تحول در گرو توجه به اسلام است.اسلام انسان را از عشرتكده ها به ميدان مبارزه ومجاهده مي كشاند(12) رمز پيروزي ملت ها آرزوي» شهادت« است.(13) انسان در فطرت خود سعادتمند آفريده شده است. شهادت راه سعادت و بازگشت به فطرت اصلي است. فرياد »اقتلوني اقتلوني يا ثقات ان في قتلي حياتا في حيات(14) فرياد انسان سرمست سبوي ديدار يار است .شهيد در خون خويش مي غلتد ونعره مستانه مي زند . همه عوامل زبوني، حقارت، سستي، خود باختگي ازاو مي گريزند و به شكوهي پايدار و غروري ماندگار دست مي يابد .آنان كه هستي خويش را براي وصال دوست، مهيا كرده اند، از دام هاي منيت رهيده و شيطان را در بند كشيده و او را به يأس كشانده اند(15).شهادت امتيازي است كه خداوند به انسان هاي لايق و شايسته اعطا مي كند.اين شايستگي از طريق انجام تكليف الهي حاصل مي گردد »سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند- چه درحبس، چه در زير شكنجه، و چه بيرون از حبس« (16)آنها كه عمل به تكليف نكردند چه؟ انسان تعجب مي كند از كساني كه قاعدين دوران بودند،امروز مجاهد شده اند و از خود سوال مي كند :اينها كه عمل به تكليف نكردند،آيا سخنان امام را هم نشيده اند؟خطاب مجاهدان به ايثارگر يا مجاز است يا فرار از چون مجاهد و شهيد امتياز حهاد و شهادت را بدست مي آورد در حاليكه ايثارگر چيزي را از دست مي دهد.
مجاهده در مكتب اسلام فروش جان ناقابل خويش به خداوند عزيز و اعتلاي انسان است . شهيد با خون خود به هستي خ ويش، ارزش و جاودانگي مي بخشد . خون شهيد براي هميشه در رگ هاي اجتماع مي جهد. پيامبر اكرم)ص( فرمود »:فَوقَ كُلِّ ذي بِرٍّ بِرّ حتَّي يقتَلَ الرَّجلُ في سبِيلِ اللَّه فَاذَا قُتلَ في سبِيلِ اللَّه فَلَيس فَوقَه بِر« (17)بالاترازهرنيكويي، نيكويي ديگري است ، تا آنگاه كه انسان در راه خدا كشته شود ، وقتي كشته شد ، بالاتر ازآن نيكويي نيست . نيز فرمود »:اجود النَّاسِ من جاد بِنَفسه و ماله في سبِيلِ اللَّه تَعالَي« ( 18)بخشنده ترين مردم، كسي است كه جان و مال خويش را درراه خدا ،ببخشد . شهيد عاشق خدا است. علي(ع) فرمود: به خدا كه با مردن،چيزي به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم و نه چيزي پديد گردد كه آن را نشناسم، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب رسد(19). حال شهيد فوق حالات عارف در شعر حافظ است كه مي گويد:
»دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بود وچه فرخنده شبي/ آن شبِ قدر كه اين تازه براتم دادند«
(حافظ ص 114 )
امام خانواده هاي شهدا را مشعلداران راه اوليا،جانبازان را چراغ هدايت، اسرا را سرود آزادي ،مفقودين را محور درياي بيكران خداوند توصيف مي كند وعظمت شهدا را غير قابل توصيف مي داند».شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان عند ربهِم يرزقون اند؛ و »از نفوس مطمئنه اي « هستند كه مورد خطاب فَادخُلي في عبادي و ادخُلي جنَّتي پروردگارند. اينجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم درترسيمش برخود مي شكافد(20)كلام امام بسيار پر معني است ؛ شهدا شمع محفل دوستان است نه اغيار.شهدا نورهدايت رهروان شان هستند،نه آنها كه ديروز جنازه شهدا را با انگشت نشانه مي رفتند و امروز خون آنها را مصادره مي كنند.آنها كه به دليل مملو بودن دماغشان از گنداب ماديت ،روي ازعطر مجاهدان بر مي تافتند.عشق يكي از عناصر اصلي فرهنگ جهاد است. يكي ازعلائم عشق آن است كه محب آنچه را محبوب مي پسندد ،بپسندد. پدر مجنون اورا به زيارت خانه خدا برد تا شايد از عشق ليلي دست بر دارد،ولي مجنون چون حلقه در به گرفت چنين سرود:
»در حلقه عشق جان فروشم
بي حلقه او مباد گوشم .
گويند ز عشق كن جدائي
كاين نيست طريق آشنايي
گويند كه خو،زعشق واكن
ليلي طلبي زدل رها كن .
يارب تو مرا زياده ميلي
هر لحظه بده به روي ليلي
از عمر من آنچه هست بر جا
يبستان و به عمر ليلي افزاي
گرچه شده ام چو مويش از غم
يك موي نخواهم از سرش كم
(نطامي،ليلي ومجنون، 80-81 )
امام تقديراز عمل رزمندگان را به دليل بذل خالصانه بزرگترين سرمايه خود(جان) فقط در عهده اولياي خدا و الهام گرفتگان از خدا مي داند . آنچه در نزد خدا ارزش دارد،عمل از روي اخلاص است .آنچه اهميت دارد»علي حبه« (سوره انسان: 8) است . صورت عمل انسان مخلص با غير آن، يكي است، لكن محتوا دوتا است، ميزان محتواي عمل است، نه صورت عمل. شمشير علي بن ابي طالب- سلام اللَّه عليه- و ديگران فرقي ندارد، ارزش درمرتبه اخلاص اواست.اين مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس برابر بلكه افضل مي كند(21) .غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرق زدگان بعد معنوي و روح عرفاني و الهي اين فداكاريها را نمي توانند توجيه و تحليل كنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست؛ انگيزه و روح آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقي،همه چيز را محو مي كند و هر انگيزه اي غيرازعشق به او را مي سوزاند . جز در طبقه اولياي الهي و تربيت شدگان مكتب آنان ،در كدام جنگ و نهضت ، در طول زمان و سراسر خلقت، فداكاراني مانند ايران وجود دارند. در كجا، چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قرباني باز براي قرباني ديگر فرزندان خود پيشقدم مي شوند. اين مكتب قرآن و اسلام راستين است؛ و اينان فرزندان اين قرآن و اين مكتب هستند(22)
3-2 فقهي ؛ تكاليف الهي از ديدگاه امام دو دسته اند؛تكاليف شخصي ( خطاب شخصي) و تكاليف عمومي (قانوني).ابتدا به معيارهاي اين دو اصطلاح مي پردازم:خطاب شخصي ويژگيها و نشانه هايي از اين دست دارد:همواره روشن و جزئي است.آگاهي و توانايي مكلف برانجام و يا ترك آن شرط اساسي است.مخاطب, بايد برانگيزانده شود.هر خطابي كه اين ويژگيها را داشته باشد،خطاب شخصي است.خطابهاي قانوني و كلي با اين نشانه ها شناخته مي شوند: مخاطب، همه كساني هستند كه اين خطاب به آنان مي رسد. محدود به زمان و مكان و افراد خاصي نيست . در اين گونه خطاب،توانايي و آگاهي مخاطبان شرط صدور خطاب نيست . لازم نيست همگان از اين گونه خطاب برانگيزانده شوند.در يك سخن كلي مي توان گفت: در خطابهاي شخصي به تعداد مخاطبان,خطابي مستقل و جداگانه وجود دارد,ولي در خطابهاي قانوني, خطاب يكي و مخاطبها فراوان است (23) .در امرهاي قانوني و كلي هدف قانونگزاري است. طبيعي است گروهي به اين قانون گردن نهند و گروهي گردن فرازي كنند. درهر صورت اين گونه امر و خطاب لغو و بيهوده نخواهد بود(24) . قانون براي عالم و جاهل،تونمند وعاجز برابر است ولي دستورات شخصي وابسته به آنها مي باشد .
مبناي فقهي فرهنگ جهاد همين ديدگاه اصولي امام در بحث خطابات قانوني است.بر اساس اين نوآوري همه مكلف به مبارزه وجهاد در راه خدا واجراي احكام خدا هستند. همه مكلف به مبارزه با طاغوت وحكومت هاي غير الهي هستند.همه بايد بر اساس قدر مقدور،اهم ومهم،مصالح اسلام ومسلمين ومملكت اسلامي اقدام كنند،درغير اين صورت موآخذه خواهند شد.اگر قادر به انجام هيچ كاري نباشند معذورند نه اينكه تكليف از آنها برداشته شود.تحقق اين فرهنگ كه بر آمده از خطابات عمومي الهي است،مستلزم شجاعت و صبوري، ايثار وپايداري ، مبارزه با نفس(جهاد اكبر)،مبارزه با رژيم هاي استبدادي و ديكتاتوري واستقامت در برابرقدرت هاي شرق وغرب است. امام اين گونه مي ستايد »:صلوات و سلام بر بازماندگان شجاع و صبور شهدا و بر بندگان شايسته پروردگار،سلام بر ملت عظيم الشأن ايران كه همچون سدي عظيم در مقابل ابرقدرتان شرق و غرب استقامت كردند« (25) شهيد چمران بعد ازذكر فجايع دشمن وبيان رشادت ها و دلاورمرديهاي رزمندگان اسلام در پاوه، اين گونه با خدا سخن مي گويد»:اي خداي بزرگ تو به من آن شجاعت رادادي كه سينه سپر بلا كنم و به استقبال شهادت بروم،و آن چنان در دل توطئه گران ايجاد رعب و وحشت كنم كه به محض شنيدن اسم من مثل مور ملخ بگريزند و از رودرروئي با من بپرهيزند« (26) انجام اين تكليف در سايه وحدت و همبستگي ممكن است.اتحاد ازخدا گرايي ، اختلاف و نزاع از باطن خود انسان وهواهاي نفساني بوجود مي آيد.پيروزيها در اثر انسجام تمام قوا با نقشه واحد و فكر واحد نصيب مي شود. حفظ انسجام و وحدت ضروري وتزلزل در اين امر الهي از بزرگترين اسباب شكست و از هم پاشيدگي است.فرهنگ جهاد برآمده ازوحدت همه مردم درانقلاب و بنيانگذاري نظام جمهوري اسلامي بود. وحدت عامل همدلي ودلگرمي مجاهدان است.زنان و مردان،شهري وروستائي و عشاير وخانواده ها فداكارانه مشاركت كردند. امام اين گونه از آنها تجليل مي كند»: درود اولياي حق در طول تاريخ بر رزمندگان راه هدف؛ از ارتش و سپاه و بسيج و ديگر فداكاران قواي مسلح نظامي و انتظامي و عشايري و مردمي، و آفرين بر مادران و پدران متعهدي كه چنين فرزندان سلحشور وعاشقي را دردامن پربركت خود تربيت نمودند « (27)
قرآن كريم يكي از ويژگي هاي برجسته انسان هاي مؤمن را حضور در عرصه رقابت سازنده و مفيد معرفي مي كند. مسير مسابقه »صراط مستقيم« مسافت از ملك تا ملكوت وجايزه مسابقه غفران ورضايت الهي است.مثل همه مسابقه ها اول سرعت مي گيرند ، »اولئك يسارِعونَ في الخَيرات) «مؤمنون /61) سپس سبقت مي جويند »فَاستَبِقُوا الخَيرات« ، ) مائده/48 ) مسابقه براي طلب مغفرت و جلب رضايت خدا صورت مي گيرد »سابِقُوا الي مغفرَه من ربكُم« )حديد/21 (قرآن كريم مسابقه و رقابت سالم را ارج مي نهند » و السابِقُونَ السابِقُونَ، اولئك المقَرَّبون «(واقعه/ 10-11) و پيشگامان پيشگامند، آنها مقرّبانند! حال كه انسان ناگزير از رقابت است، بدون ترديد يكي از زمينه هاي مسابقه جهان ، برداشتن موانع رشد و تكامل معنوي جامعه است و آن نيازمند فداكاري ، از خود گذشتگي و ايثار جان و مال و آمادگي براي استقبال از جهاد و شهادت است . انسان در ميدان مبارزه حق و باطل براي دفاع از آرمان هاي اصيل معنوي ، كه بالاترين درجه خير و نيكي است سرعت مي گيرد و براي درك شهادت و مغفرت ورحمت الهي ازهمديگر سبقت مي جويد.همه سرعت كنندگان ورقابت كنندگان راه خدا برنده هستند.اين مسابقه بازنده ندارد ،كشته شود يا بكشد پيروز است » . احدي الحسنيين « حضور دائمي و خستگي ناپذيرمردم درصحنه ها، و آمادگي و فداكاريهاي خالصانه آنها درطول سالهاي پرفرازونشيب انقلاب وهشت سال دفاع مقدس آنها را در مقابل رژيم تا دندان مسلح ومورد حمايت مستكبران و عراق مورد تاييد نظامي، انساني،امنيتي واطلاعاتي غرب وشرق وكشورهاي منطقه به پيروزي رساند. حضور دائمي بود كه مهر افتحار بر پيشاني ملت ايران در عرصه داخلي وبين المللي زد ولكه ننگ جنگ هاي ايران وروس را در قرن 19 وپيمان هاي تركمانچاي وگلستان را پاك كرد.

3- نقش
 

مهمترين نقش جهاد و شهادت حفظ و تقويت ارزشها ي الهي – انساني است.در نظام توحيدي ،حاكميت الهي ارزش است و جهاد در ميادين مختلف براي تحقق آن هنجار است.منشاء ارزشها نظام باورها و منشاء هنجارها نظام ارزشها مي باشد.ارزشها نگرش انسان ها را درباره خوبي، بدي، مطلوبيت وعدم مطلوبيت امور مادي و ماوراء مادي تعيين مي كند.قواعد و هنجارها ناظر براعمالي هستند كه براي دستيابي به آن ارزشها بكار مي روند. لكن كشته شدن در راه خدا ارزش – هنجار است.از حيث اينكه لقاء الله است، ارزش مي باشد و از حيث اينكه جهاد شيوه نيل به لقاي خداوند است، هنجار است.ارزشها سازه هاي جامعه هستند )منشاءالهي داشته باشند يا انساني(از ديدگاه جامعه شناختي نظام ارزشي جامعه اساس كنش و كاركرد جامعه را تشكيل مي دهد.بدون آن جامعه را هرج مرج مي گيرد.نظام ارزشي جامعه الگوهايي را بوجود مي آورند كه يكپارچگي اجتماعي را حفظ مي كند.نظام ارزشي جامعه پاره ارزشها و ارزش هاي خاص را سامان مي دهد(28) بنابراين جهاد وشهادت به عنوان ارزش -هنجارمنشاء همبستگي اجتماعي و شكل گيري تصور جمعي و تشكيل سرمايه اجتماعي است.جهاد حافظ ارزشهاي مشترك و آنها عامل بقا و حيات جامعه هستند.جهاد خودباوري و هويت ديني و جمعي را شكل مي دهد.نمادهاي جهاد(شخصيت ها،مراسم،مساجد وساير نمادها) عامل همبستگي اجتماعي هستند.

4- غايت
 

جهاد وشهادت غايات واهداف مختلف دارد؛يكم،هدف سياسي آن،درهم كوبيدن دستگاه ستم وبرپائي حاكميت الله مي باشد.جهاد روحيه ظلم ستيزي،عدالت طلبي،سلطه گريزي و سلطه ستيزي را در بين اقشار مختلف ،خصوصاّ جوانان ايجاد مي كند. امام درتجليل از شهيدان و رزمندگان فرمود»: با قدرت الهي دست تبهكاران داخلي و خارجي را از تجاوز به ميهن اسلامي قطع كردند« (29) ايشان در تجليل از شهيدان پانزده خرداد آنها را با شهداي كربلا مقايسه كرد وفرمود»: محرم چه ماه پر غائله اي،و چه ماه خوني،وچه ماه حماسه آفريني .ماهي كه دستگاه شاهنشاهي بني اميه را درهم كوبيد، وماهي كه رژيم شاهنشاهي 2500 ساله جنايتكاران را درهم پيچيد« (30) جهاد و شهادت فرقان حق وباطل،دستگاه ديكتاتوري ونظام عدل،ايمان ونفاق است» شهادت سيد مظلومان وهواخواهان قرآن در عاشورا،سر آغاززندگي جاويد اسلام وحيات ابدي قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت وتاج يزيديان را كه با اسم اسلام اساس وحي را به خيال خام خود مي خواستند محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد وآن جريان ،سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد، اين شهادت دلاورانه ملت مظلوم ايران تخت وتاج پهلويان وجريان پهلوي صفتان را كه با اسم اسلام مي خواستند اسلام را از صحنه خارج نمايند وافكار غرب ونشخوار آمريكا را جانشين وحي كنند،از تاريخ ايران بيرون راند.در حقيقت دستاورد 15 خرداد 42 پيروزي 22 بهمن 57 بود (31)امام قيام پانزده خرداد 42 را پرتوي از قيام عاشورا و از ثمرات بي شمار ثارالله،انقلاب اسلامي ايران را از ثمرات قيام پانزده خرداد وانقلاب اسلامي را مقدمه وقوع جنبش عظيم مستضعفان وستمديدگان عالم براي تحقق آرمان بزرگ قرآني وحاكميت صالحان ومتقيان وشكست نهائي بساط مستكبران جهان دانسته واز قدرت الهي بعيد نمي داند كه »آفاق را به جلوه الهي ولي الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد وپرچم توحيد وعدالت الهي رادر عالم بر فراز كاخ هاي سپيد وسرخ مراكز ظلم والحادوشرك به اهتزاز در آورد »وما ذلك علي الله بعزيز) « ابراهيم: 20) (32)
دوم،حفظ نظام اسلامي و تقويت» مكتب اخلاص و ايثار، جمهوري اسلامي را بيمه كرد« (33)جهاد و شهادت دوعنصردر حفظ، تداوم و تقويت مكتب حيات بخش اسلام در طول تاريخ بوده است.دركلام منسوب به سيد الشهدا(ع) آمده »:ان كان دين محمد لا يبقي الا بقتلي فياسيوف خذيني« اگر دين خدا باقي نمي ماند مگربا كشته شدن من،پس اي شمشيرها مرا دريابيد.امام فرق مكتب اسلام با مكتبهاي انحرافي و الحادي را ، شهادت طلبي و شهادت مي داند. خداوند دين را هم توسط فاجران وهم مومنان تاييد و تقويت مي كند، در حديث است كه »لَا يزَالُ يؤيد هذَا الدينُ بِالرَجلِ الفاجر« با مردهاي فاجر- به اراده خدا- اين دين ما تأييد مي شود. محمد رضا مرد فاجر، خواهي نخواهي اين دين به واسطه او تأييد شد؛ براي اينكه هر چه ظلم بيشتر باشد و هر چه ستمكاري بيشتر باشد، دين عدل بيشتر تأييد مي شود.دين عدل با اعمال ظالمانه ظالم تأييد مي شود. دين موسي با طغيان فرعون تأييد شد. دين رسول اكرم با طغيان ابو سفيان تأييد شد. دين اسلام با طغيان،عصيان،جور و ستم محمد رضا تأييد شد. دين خدا توسط مومنان هم تأييد مي شود .اين انقلاب و نهضت بايد زنده بماند. زنده ماندنش به اين خونريزيها و شهادت ها است . در عين حال امام كشتن انسان ها توسط جابران را نشانه ناتواني و بي.دليل اينكه عمل - منطقي آنان مي داند(34) ظالم دين را تاييد ،قيام حق طلبان براي مبارزه با ظلم است.حهاد در راه خدا قيام عدالت خواهانه ،آزادي طلبانه و استقلال جويانه در مقابل ظلم،استبداد و وابستگي است.اين نوع قيام عامل هواخواهي ،جوشش و شكل حركت اجتماعي وهمبستگي اجتماعي و روح جمعي در مقابل ظالمان،مستبدان است.
سوم،عامل تربيت ،جهاد و شهادت مجموعه اي از باورها،ارزش ها و رفتارها است،مجاهد قائل به ما بعد اين عالم طبيعت، عالمهاي بالاتر و نورانيتر از اين عالم است. مؤمن در اين عالم در زند ان است، و بعد از شهادت از زندان بيرون مي رود.به همين دليل طالب شهادت است.آنهايي كه به خدا اعتقاد ندارند،آنها از شهادت مي ترسند. شاگردان مكتب توحيد از شهادت نمي هراسد(35).جهاد و شهادت ، منشأ تربيت انسان مجاهد وشهيد است. پويندگي وجاودانگي او است .حقيقت وجود او را تبيين و تفسير مي كند .در فرهنگ جهاد جبهه هاي جنگ دانشگاه انسان سازي تلقي مي شود،نه هدر دادن جان. ميادين نبرد عرصه معرفت نفس و عبوديت در برابر حضرت حق مي گردد.سنگرهاي مبارزه تبديل به محراب ومسجد مي شود . مجاهد» و ما خَلَقت الجِنَّ و الانس الاَّ ليعبدونِ« (ذاريات/56) را تفسير كرده وعينيت مي بخشد »عبوديت نهايت و اوج تكامل انسان و قرب او به خدا است )« مكارم،22/387) انسان پس از گذراز گردنه هاي صعب العبور ،به محضر حضرت حق بارمي يابد و مشمول عنايت خاص او مي شود .شهيد و مجاهد اين راه را در يك لحظه طي مي كند. برخي،بسان عنكبوت خود را در تارهايي كه مي بافند،زنداني مي كنندو پيوسته كاخ هاي خيالي خود را براي صيد موجودات ضعيف زينت مي بخشند ، غافل از آنكه سست ترين خانه ها ، خانه عنكبوت است)عنكبوت/41 (اينان زنداني خويش اند. طبيعت،جامعه و تاريخ را در قالب ذهن ناتوان خويش تفسير مي كنند . اهل هجرت، حركت ، سازندگي ، ارتباط با مردم و مشاهده حقايق عالم نيستند . اما گروهي از انسان ها ، اهل حركت و هجرتند و لحظه اي آرام نمي گيرند و ايستايي و سكونت را موجب مرگ و خواري مي دانند. سرود :
»ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما در عدم ماست«
سرمي دهند.امام به ملت و رزمندگان ايران،وعصري كه در آن قرار گرفته افتخار مي كند وبه اخلاص آنها غبطه مي خورد.اخلاص وتزكيه نفس را مهمترين وجه تمايز آنها با دشمن تلقي كرده،آنان را برندگان و ديگران را ماندگان از اين غافله مي شمارد.امام ملت ايران را در دنيا بي نظير ارزيابي مي نمايد(36)قسم نامه شهيد دكتر چمران روشنگر فرهنگ جهاد و شهادت است كه،بعد از آزادسازي پاوه مي سرايد.از اين زاويه همه چيزمقدس مي گردد و مصداق »ما رايت الا جميلاّ« مي شود و نشان دهنده اوج تربيت و تزكيه نفس است:
»قسم به پاوه و مقاومت بي نظيرش،و اراده آهنينش،و شهيدان خونين كفنش. قسم به كردستان و كوه هاي بلندش ودره هاي عميقش،به درد وحرمانش، به مردم فداكار و با وفايش.قسم به ايران وتاريخ پر افتخارش.قسم به اسلام ورسالت مقدس خدائي وجاودانيش.قسم به امام امت،و فرمان منقلب كننده(فرمان امام براي آزادسازي پاوه ) و معجزه آفرينش،قسم به اراده آهنينش و ايمانش و عرفانش.قسم به فرياد الله اكبر پاسداران. قسم به عرق جبين رزمندگان در زير آفتاب سوزان . قسم به سنگريزه هاي كوههاي بلند كه از زير پاي تكاوران مهاجم فرو مي ريزد . قسم به گلوله سوزان ، قسم به جسارت و فداكاري. قسم به فرياد رعد آساي دليران. قسم به هجوم صاعقه وار رزمندگان. قسم به ضجه كودكان معصوم. قسم به درد سوزان رزمندگان مجروح. قسم به خون شهيدان. قسم به اشك يتيمان. قسم به آه بيوه زنان. قسم به خون. قسم به شرف. قسم به شهادت . قسم به انقلاب. قسم به رسالت. قسم به خدا.كه تا آخرين قطره خون خود عليه دشمنان داخلي و خارجي مي جنگيم و از انقلاب مقدس اسلامي ايران و استقلال اين آب و خاك پاسداري مي كنيم،و تا استقرار حكومت حق وعدل در سرتاسرعالم وتا نابودي كامل طاغوتها وشيطانها دست از مبارزه بر نمي داريم و خداي بزرگ برآنچه مي گوييم شهيد وشاهد است(37)

5- چالش ها وآسيب شناسي
 

فرهنگ جهاد و شهادت مثل همه فرهنگها داراي چالش ها وآفات و آسيب مي باشد:
1-5 چالش ها،ناشي از مسائل اجتماعي هستند و به شرايطي اطلاق مي گردد كه قابليت تبديل شدن به فرصت و تهديد را دارد .به دو مورد از چالش هاي فرهنگ ايثار و شهادت اشاره مي شود:
1-1-5 تغييرات نسلي، و افزايش جمعيت جوان يك چالش است .اگر نهادهاي تعليم و تربيت و رسانه ها به توانند فرهنك ايثار و شهادت را به شيوه صحيح به نسلهاي بعدي انتقال دهند و در وجود آنها نهادينه نمايند به فرصت تبديل مي شود.اگر فرايند تربيت ،اجتماعي شدن و فرهنگ پذيري صحيح صورت نگيرد،شكاف هاي نسلي تبديل به شكاف نسلي ،نه تنها تهديد بلكه آسيب مي گردد.حال چند سوال مطرح مي شود:آيا نهادهاي تعليم و تربيت فرهنك ايثار و شهادت را انتقال مي دهند؟ آيا عملكرد مسئولين متناسب فرهنگ ايثار وشهادت است؟ آيا تفكر ايثار و شهادت در قاموس فكري فعلي جامعه جايگاهي دارد؟.ظاهرا گذر زمان فرسايش گر است.
2-1-5 جهاني شدن،پنج بر داشت از جهاني شدن وجود دارد:يكم؛جهاني شدن به معني بين المللي شدن 5 و صفتي براي توصيف روابط برون مرزي كشورها و توسعه مبادلات بين المللي و وابستگي متقابل، دوم؛آزادسازي 6 و فرايند برداشته شدن محدوديت ها و بوجود آوردن اقتصاد جهاني آزاد و بدون مرز و يكپارچگي اقتصادي بين المللي،سوم؛به معني جهان گستري 7 و ادغام فرهنگ هاي روي زمين در يك فرهنك انسان گرايي 8،چهارم؛به معني غربي شدن 9 و غربي كردن و يا نوگرايي 10 به شكل غربي، پنجم؛به معني قلمروزدايي 11 و تجديد شكل بندي جغرافيايي،به طوري كه فضاي اجتماعي برحسب سرزمين،فاصله هاي ارضي و مرزهاي سرزميني شناسايي نمي شود (38) ديدگاه دوم،سوم وچهارم آسيب است، اما اول و خصوصا پنجم چالش است.در صورتي كه فرهنگ ايثار و شهادت درست ساماندهي و الگومند گردد وبا شيوه هاي صحيح به نسلها منتقل يابد، به دليل اينكه بر اساس فطرت انسان و كمال جويانه است در مواجه با فرهنگ هاي ديگر پيروز ميدان خواهد بود.بنابراين جهاني شدن فرصت مي باشد.در غير اين صورت جهاني شدن تهديد است.
2-2-5 آسيب شناسي ،آسيب در علوم انساني به شر ايط بيمارگون ونا بهنجار ارزشي،اجتماعي،اقتصادي وسياسي اطلاق مي گردد كه مانع جدي در سر راه تحول و تعالي جامعه است (39 ).آسيب شناسي ،شناخت دلائل و عوامل شرايط بيمارگون و نابهنجار،مطالعه شرايط درمان و پيشگيري و بهسازي و يا رفع آن آسيب ها مي باشد.در زير به برخي از مهمترين آنها اشاره مي كنيم:
1-2-5 نفس گرايي؛نفس گرايي سه مظهر مي تواند داشته باشد.اين سه به طور دائم دامن گير انسان است. اگر غالب شدند،همه چيز فراموش مي گردد:يكم، غفلت ؛غفلت باعث گمراهي از هدف و راه مستقيم است.غفلت انسان را به ترك بندگي الهي وبي توجهي به مفاسد اجتماعي و سياسي مي كشاند.غفلت بصيرت را ازانسان مي گيرد وسهو ونسيان ومشغوليت از اهداف و آرمان ها را در پي دارد(40). امام پس از فتح خرمشهر به رزمندگان هشدار مي دهد »هان اي فرزندان قرآن كريم ونيروهاي ارتش و سپاهي و بسيج و ژاندارمري و شهرباني وكميته ها وعشايرونيروهاي مردمي داوطلب وملت عزيز، هوشيار باشيد كه پيروزيها هرچند عظيم وحيرت انگيز است شما را از ياد خداوند كه نصر و فتح در دست اوست غافل نكند وغرور و فتح شما را به خود جلب نكند؛ كه اين آفتي بزرگ و دامي خطرناك است كه با وسوسه شيطان به سراغ آدم مي آيد و براي اولاد آدم تباهي مي آورد. و من با آنكه به همه شما اطمينان تعهد به اسلام دارم، لكن از تذكر، كه براي مؤمنان نفع دارد، بايد غفلت نكنم)« صحيفه امام ج 16 ص 258 ) غفلت انسان را به تباهي مي كشد و بي ترديد از قدرت او مي كاهد. انسان غافل ارزيابي صحيحي از قدرت خود و ديگران ندارد،حتي ممكن است توهم قدرتمندي خود وضعف ديگري داشته باشد. دوم، ترس نفس؛ امام علي (ع) فرمود»: ترس آفت است(41)دو چيز به لحاظ روانشناختي مي تواند مانع حركت انسان به سوي آرمان هاي خويش باشد.منشاء،هردوبه ترس نفس بر مي گردد. انسان گاه در اثر ترس از گرسنه ماندن وفشارهاي اقتصادي و مالي و ترس از مرگ و يا در اثر ترس از كشته شدن ،دست ازآرمان ها و خواسته هاي خود بر مي دارد .اما اگر انسان به هدف وآرمان خود ايمان داشته باشدوازكشته شدن هراس نداشته باشد،كشته شدن راه لاك شدن نداند،بلكه رسيدن به كمال و قرب الهي بداند،به هر قيمتي به راه خود ادامه خواهد داد. امام در 21 شهريور 1357 خطاب به ملت ايران،شهادت را بزرگترين معامله با خدا مي داند.خود آرزوي شهادت وكشته شدن مي كند.بشارت به سقوط رژيم مي دهد و توصيه مي كند از كشته شدن نهراسيد ومغازه ها وكسب وكار خود را براي تسريع در سقوط رژيم تعطيل كنيد ».در تقويت روحيه وايمان كساني كه ضعيفند بكوشيد كه روزي دست خداست.چند روز تعطيل كسب وكار براي رضاي خدا كسي را از گرسنگي نمي كشد،عزت وثروت دست خداست .از مرگ نهراسيد كه حيات وممات به دست خداست.تعطيل را ادامه دهيد كه فرج نزديك است« (42) سوم،حب نفس وخودخواهي؛ اساسا دو نوع حب بيشتر نيست،حب الله و حب النفس .حب خدا نيكوكاري،تعهد و تقوي، صبوري، توكل، عدالت و مجاهده در راه خدا را در بر دارد وحب نفس فساد و افساد،اسراف و استكبار را در پي دارد(43) امام تنها راه اصلاح دو جهان را قيام ، براي خدا مي شمارد.قيام براي خدا ابراهيم را به مقام خليل الرحمن، موسي را به ميقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو و خاتم النبيين- صلي اللَّه عليه وآله -را به مقام قاب قوسين أو أدني رساند وبر دشمنانشان پيروز كرد.خودخواهي و ترك قيام براي خدا ما را به اين روزگار سياه رسانده و همه جهانيان را بر ما چيره كرده و كشورهاي اسلامي را زير نفوذ ديگران درآورده است. قيام براي منافع شخصي، روح وحدت و برادري را در ملت اسلامي خفه كرده است. قيام براي نفس عامل تمام مفاسد عقيدتي، اخلاقي،اجتماعي،سياسي وعلمي است (44)
2-2-5 مصلحت گرائي پراگماتيستي؛ مصلحت در متن انديشه ديني قرار دارد، اما مصلحت پراگماتيستي با انديشه هاي امام منافات دارد.پراگماتيسم درزبان فارسي به عبارات مختلف مانند؛ عمل گرايي،مصلحت گرايي،مصلحت انديشي ومكتب اصالت عمل ترجمه شده است .دراين ديدگاه نتايج عملي معيار »حقيقت« است. برخلاف خرد گرايي حقيقت به »مطابقت با واقع «تفسيرنمي شود؛بلكه حقيقت چيزي است كه نتيجه ايعملي ورضايت بخش در پي داشته باشد.بنابراين حقيقت نه يك چيز عيني مطلق وثابت بلكه درگرو شرايط زمان ومكان خواهد بود .سودمندي ونتيجه بخشي معيار صحت ودرستي تصميمات و اعمال تلقي مي گردد. دواصل اساسي پراگماتيسم عبارتند از:اصل پراگماتيك : اين اصل رابطه عليت را معلول عادت ذهني ما مي داند.معتقد است،طبيعت از عنصر تصادف محض تبعيت مي كند.اين تصور ما است كه به اشيا قانونمندي مي بخشد.به عقيده پيرس معناي يك مفهوم عبارت است از ،پيامدها وآثاري كه آن مفهوم در پي دارد. اصل حقيقت: ويليام جيمز اصل پراگماتيك پيرس كه يك روش بود به نظريه حقيقت مبدل ساخت.پيرس تاكيد كرد كه »طبيعت، اعتبار خويش را مديون ما است« جيمز تاكيد كرد كه پس ، حقيقت آن چيزي است كه اعتقاد به آن براي ما مفيدتر وبهتر است.تصورات وتجارب ما تا آنجا حقيقي هستند كه ما را دررسيدن به نتايج مطلوب ياري رسانند(45) در مصلحت گرايي پراتيك جهاد و شهادت بي معني و بيهوده است. مصلحت در انديشه ديني ،مصلحت براي تكليف است و در انديشه پراتيك تكليف براي مصلحت است. تكليف در دين به معناي موظف بودن در مقابل تعاليم الهي و تبعيت كردن از اوامر و نواهي پرودگار است. مكلف انساني است كه طالب طلب الهي)امر و نهي) مي باشد »خواست خدا هرچه هست ما در مقابل آن خاضعيم وما تابع امرخدائيم(46) پراگماتيست باور،ارزش و رفتار خاص دارد،خود يك حوزه فرهنگي است ويك آفت ،مانع و رقيب جدي براي فرهنگ جهاد و شهادت مي باشد.
3-2-5 بي توجهي به اصحاب جهاد و شهادت ؟!

6- بحث و نتيجه
 

جهاد و شهادت يك فرهنگ است،نه يك رفتار مقطعي.اين فرهنگ يك فرق اساسي با ساير فرهنگ ها دارد ،آن وجود عنصر انگيزه الهي نهفته در آن است.مثل همه فرهنگ ها داراي پايه هاي اعتقادي،انسان شناختي، ارزشي، معرفتي،رفتاري وآثار تمدني است،اما اين مفاهيم را نمي توان به عبارات تيلور در تعريف فرهنگ تقليل داد.فرهنگ جهاد محصول جهان شناسي،انسان شناسي،نظريه فقهي و غايت شناسي خاصي مي باشد. جهان شناسي فرهنگ جهاد جهان بيني توحيدي» ازاوئي و به سوي اوئي « است.در اين جهان بيني است كه انسان سرود» الهي هبني كمال الانقطاع اليك و «...مي خواند .جان باختن ، از خود گذشتن در اين جهان بيني مفهوم پيدا مي كند.اين مفاهيم در جهان بيني هاي مادي يا دروغ است ياجهل انسان داراي دو نوع گرايش فطري متعالي و گرايشات غريزي سفلي است. تجلي و فعليت گرايشات فطري و تمايلات نفساني انسان در اثر تعليم و تربيت ورود به صراط مستقيم و انحراف به بي راهه هاي »ضالين و مغضوب عليهم «نتيجه مي دهد . فطرت انسان را در راه حق خواهي وحقيقت جويي قرارمي دهد.انسان راه وصول به خيرمطلق را از طريق فطرت مي پيمايد. تعليمات قرآن،انبياء و اوليا در او جلوه مي كند. خودبيني و خود خواهي انسان را از حق روي گردان مي كند.
امام خطابات شرعي را به خطابات قانوني و خطابات شخصي تقسيم مي كند. فعليت يافتن دومي مشروط به شرايطي مثل علم،قدرت به طور كلي مشمول موارد حديث رفع قلم است ،اما خطابات قانوني به هيچ شرطي مشروط نيست. همه مكلف به انجام آن هستند و اگر نتوانستند معذورند نه بدون تكليف .امام مبارزه با ظلم و طاغوت وتلاش براي اجراي احكام الهي را از خطابات قانوني مي داند .از نگاه فقهي فرهنگ جهاد،فرهنگ ايفاي تكليف است.اين تكليف دو جهت سلبي و ايجابي دارد .از جهت سلبي مبارزه با انحرافات فكري، ظلم،فساد اجتماعي، سياسي،اقتصادي و...داخلي ومبارزه با دخالت ها و تهاجم بيگانگان در امور داخلي،مرزهاي عقيدتي،فرهنگي و جغرافيايي است و از جهت ايجابي مجاهده براي تاسيس حاكميت الله و اجراي احكام الهي مي باشد.از نظر جهان شناختي تجلي توحيد در وجود فرد و جامعه مي باشد .از لحاظ انسان شناختي ميادين جهاد عرصه ظهور فطرت اصيل انسان است. هستي شناسي ،انسان شناسي و ارزش شناسي و نظريه فقهي امام هماهنگ است.در يك جامعه توحيدي - اسلامي با تحقق اين فرايند معرفتي - تربيتي،نشاط و همبستگي اجتماعي براي تحقق آرمانهاي الهي شكل مي گيرد.سرعت و سبقت به سوي خير بدون حسد و تنازع در وجود انسان ها نهادينه مي گردد و يك تصور مشترك و يك روح جمعي »سرمايه اجتماعي« كه يك نوع ثروت نامحسوس اجتماعي است،توليد مي شود.با تراكم وآزاد شدن اين انرژي اصلاح و انقلاب، تاسيس نظام سياسي،توسعه وتعالي)سياسي–اجتماعي-فرهنگي -اقتصادي( و امنيت رواني و اجتماعي در سطوح مختلف داخلي، منطقه اي و بين المللي به تصديق مي رسد.اين سرمايه از يك سو ريشه در باورها و ارزشهاي مردم ،از سوي ديگر ريشه در هنجارهاي برآمده از آن باورها و از سوي سوم ريشه در شرايط اجتماعي و سياسي دارد. دانش سرمايه اجتماعي كه امام از طريق فرهنگ جهاد توليد مي كند از ديالوگ ذهن و عين مشخص بوجود مي آيد و زمينه هاي رشد دنيا و آخرت و جامعه را تامين مي نمايد.اخلاص،تقوا وايمان را دروجود مردم نهادينه مي كند. همبستگي اجتماعي،اعتماد اجتماعي و مشاركت اجتماعي و سياسي بوجود مي آورد.اميد،نشاط وخودباوري را به رگ هاي اعضاي جامعه تزريق مي كند. با خود خواهي،مفاسد اجتماعي ونظام هاي طاغوتي به مبارزه بر مي خيزد .در پي حصول اين معرفت است كه جامعه »توبه كنندگان،عبادت كنندگان،سياحت كنندگان،ركوع كنندگان،سجده كنندگان، آمران به معروف،نهي كنندگان ازمنكرو حافظان حدود الهي شكل مي گيرد« (سوره توبه111 ( اين سرمايه اجتماعي ،يك سرمايه اجتماعي متعاليه است.به دليل اين كه منافع دنيا و آخرت انسان را تامين مي كند در مقابل سرمايه اجتماعي رايج در كشورهاي غربي كه از نوع متدانيه است ، براي اين كه فقط به منافع مادي مي پردازد.اين فرهنگ با دو چالش جهاني شدن وتغييرات نسلي و با دو آسيب نفس گرايي و مصلحت گرايي پراتيك مواجه است.امام توانست مجموعه باورها و ارزش ها و رفتارهاي ملت ايران را تغييير دهد و يك سرمايه اجتماعي با پشتوانه عقيدتي براي بر اندازي نظام طاغوت وتاسيس جنبش آفريني(انقلاب)،بنيانگذاري(تاسيس نظام سياسي)، تقويت كننده،و حافظ و تداوم گر سرمايه اجتماعي همبستگي و نشاط اجتماعي فرهنگ جهاد و شهادت نظريه فقهي انسان شناسي جهان شناسي نظام جمهوري اسلامي واداره بحران هاي پيش آمده بوجود آورد .شكل زير رابطه باورها،ارزشها،معارف و كنش ها را نشان مي دهد:

يادداشت ها :
 

1- culture
2- holy war
3- egoiso
4- egotism
5- internatoinalization
6- liberlization
7- universalization
8- humanism
9- westernization
10- modernization
11- deterritorialization
 

پي نوشت ها :
 

1-ساروخاني 1370 ص 221
2-طريحي 1367 ماده اثر
3-روح الاميني 1368: 17
4-صحيفه امام؛ ج 8،ص 327-329
5-صحيفه امام؛ ج 12 ، ص 355
6-تبيان ،دفتر يازدهم 18
7-چهل حديث ،صص180-182 ،جنود،صص101،98،92و 227
8-جنود،ص303
9-جنودعقل وجهل ص80
10-جنودعقل وجهل ص 115
11-صحيفه امام ج 25:16
12-صحيفه امام،ج17: 227
13-صحيفه امام ج6 صص502-503
14-«سروش،ص 499
15-مطهري،قيام وانقلاب مهدي، ص 84
16-صحيفه امام ج 10 ص 440
17-كافي، ج 2ص 348
18-نوري، 11 ص8
19-شهيدي، ص 284
20-صحيفه امام ج 21 ص147
21-صحيفه امام ج 16 ص 197
22-صحيفه امام ج 18 ص 333
23-مناهج الوصول , امام خم يني ج 2 ص 27
24-مناهج، همان / 60
25-صحيفه امام ج 16 ص 246
26-چمران،ص108
27-صحيفه امام ج 16 ص 202، 246
28-چيتامبار1373: 199-200
29-صحيفه امام ج 16: 246
30-صحيفه امام ج 8ص51
31-صحيفه امام ج 14 ص 403
32-صحيفه امام ج 17 ص 480-484
33-صحيفه امام ج 16،197
34-صحيفه امام ج 7 ص 182-183
35-صحيفه امام ج 7 ص 182
36-صحيفه امام،ج 16 ،ص199
37-چمران،ص 139-140
38-شولت 7-8
39-ساروخاني 716
40-ريشهري 391
41-ريشهري22
42-صحيفه امام ج 3 ص462-463
43-بقره 195،نحل23،مائده42 و64
44-صحيفه امام، ج 1، ص21-22
45-بيات،همان صص83-88
46-خميني،پيام استقامت ص18
 

منابع:
- قرآن كريم
- بانوي اصفهاني سيده نصرت امين ،مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج 12 تهران ،نهضت زنان مسلمان ،1361
- بيات،عبدالرسول وديگران،در آمدي بر مكاتب وانديشه هاي معاصر فرهنگ واژه ها،قم،موسسه انديشه وفرهنگ ديني ، 1381
- چيتامبار،جي.بي،مقدمه اي برجامعه شناسي با تاكيد برجامعه شناسي روستائي ،مترجم احمد حجاران/مصطفي ازكيا،تهران،نشرني، 1373
- چمران،مصطفي،كردستان،بيجا،بيتا.
- حافظ، شمس الدين محمد، ديوان حافظ، به اهتمام جهانگير منصور، تهران، نشر دوران، 1380
- خميني،روح اله،شرح حديث »جنود عقل وجهل« ،تهران،موسسه تنظيم ونشر آثارامام خميني) ره(،1382
- خميني،روح اله ،پيام استقامت پيام حضرت امام به حجاج بيت اله الحرام ، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي، 1367
- خميني،روح اله،شرح چهل حديث)اربعين حديث(،تهران،موسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني(ره)، 1373
- خميني،روح اله،صحيفه امام، تهران،موسسه تنظيم ونشر آثار امام، مجلدات ( 12 ،14،16،17،18،21، 10، 3،6،7،8 ، 1(
- خميني،روح اله،مناهج الوصول الي علم الاصول،ج 2،تهران،موسسه تنظيم ونشر آثار امام خميني، 1373
- روح الاميني،محمود،زمينه فرهنگ شناسي،تهران،انتشارات عطار1368،
- ري شهري،محمد،منتخب ميزان الحكمه،تلخيص سيد حميد حسيني، قم، مركز چاپ و انتشارات، 1380
- ساروخاني،باقر،دايره المعارف علوم اجتماعي،تهران،انتشارات كيهان، 1370
- سروش، سيد عبدالكريم، مثنوي مولوي، تصحيح و پيشگفتار، تهران، علمي و فرهنگي،1378
- شولت،يان آرت،نگاهي موشكافانه برپديده جهاني شدن،مترجم مسعود كرباسيان، تهران،شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1382
- شهيدي، سيد جعفر، ترجمه نهج البلاغه، تهران، انتشارات علمي فرهنگي، 1377
- طريحي، فخرالدين،مجمع البحرين،ج 1،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1367
- كليني، محمد بن يعقوب، كافي، بيروت، دارالضواء، 1371
- مطهري، مرتضي، قيام و انقلاب مهدي(عج) به ضميمه شهيد، قم، صدرا، 1367
- مكارم شيرازي، ناصر، ترجمه قرآن، قم، مدرسه امام علي(ع)، 1384
- موسسه تنظيم و نشر آثار امام،تبيان دفتر يازدهم(ايثار و شهادت)، تهران، موسسه تنظيم و نشرآثار امام خميني، 1375
- نظامي گنجه اي،الياس بن يوسف،ليلي ومجنون،تصحيح وحواشي حسن وحيد دستگردي به كوشش سعيد حميديان تهران،نشر قطره، 1378
- نوري طبرسي، حسين بن محمدتقي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، بيروت، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408
منبع:مجموعه مقالات همايش ملي فرهنگ ايثار و شهادت/ دانشگاه زنجان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :amirpetrucci0261

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:26 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت

 

راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت


 






 

چكيده
 

نوشتار حاضر تلاش مي كند تا با تحليلي علمي و با رويكردي الهياتي و جامعه شناختي پس از تشريح و تبيين مفهوم راستين ايثار و شهادت و واكاوي ابعاد مختلف آن ، به شناسائي و معرفي عمده ترين موانع و عوامل بازدارنده فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه بپردازد تا بدين طريق با تشخيص ضرورت ها به ارائه ي مناسب ترين و در عين حال عملياتي ترين راهكارها و پيشنهادات جهت ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت در بين سطوح مختلف جامعه بپردازد تا اينكه فضاي عمومي جامعه ي ما بهترين و بيشترين تأثير را در جنبه هاي گوناگون از وجود اين فرهنگ متع الي ببرد و در مسير الهي گام بردارد .

مقدمه
 

ايثار و شهادت ، به عنوان يك فرهنگ متعالي(high culture) در زمره ي عالي ترين مفاهيم الهي و نتيجه والاترين ارزش هايي مي باشند كه يك انسان متعهد مي تواند به آن مقام دست يابد . اين مفاهيم اثر گذار و حركت آفرين قادرند تا فضاي يك جامعه را بصورت گسترده تحت تأثير قرار دهند و والاترين بركات را براي آن به همراه داشته باشند. حقيقت امر آنست كه اگر رشادت ها و خدمات شهدا و ايثار گران بخوبي براي مردم معرفي گردد و به قالب هاي كليشه اي و بيان هاي ژورناليستي محدود نگردد ، بيشترين و بهترين نتايج را به همراه خوهد داشت . تقويت باورهاي ديني و ملي كه امروزه جزءاصلي ترين مسائل اعتقادي و فرهنگي به حساب مي آيد ودررديف مهمترين وظايف ماست ، از جمله مواردي است كه با معرفي و تعميق شخصيت، منزلت ، عقايد و آرمان هاي ناب آن بزرگواران در سطحي فراگير تحت تأثير قرار مي گيرد . فلذا همه ي ما مديون شهداء و ايثار گران بوده و يكي از طرقي كه مي توانيم اداي دين نماييم ، شناساندن همه جانبه ي آنان بر نسل هايي است كه شهداء و مسيري كه در آن ممارست داشته اند را ، بخوبي درك نكرده اند .
بنابراين نبايد فراموش كرد كه فرهنگ ايثار و شهادت دربردارنده ي آثار و بركات عظيمي است كه به شكل مستقيم و غيرمستقيم جامعه ي ما را شامل مي شود . چرا كه ايثار و شهادت يكي از غني ترين گنجينه هاي فرهنگ اسلامي و شيعي است كه جلوه هاي اعجاب انگيز آن در طول سالهاي انقلاب و دفاع مقدس به روشني آشكار گرديد و شگرف ترين و عظيم ترين صحنه هاي از خود گذشتگي انسان ها در آن تبلور يافت .(فرهنگ ايثار ، 1373 و ص( 27 اما مسأله ي اساسي در اين زمينه اين مي باشد كه ، چنين گنج گران بهائي را نمي توان با نگرش هاي سطحي و روش هاي صوري كارآمد ساخت و آن را انتقال و اشاعه داد . در نتيجه ضرورت توجه به فرهنگ ايثار و شهادت و همچنين ترويج آن در جامعه و مشاهده ي آثار و كاركردهاي مثبت آن در گروه داشتن باور عميق و انديشه ي بلند است و مي بايست چنين تفكري را با ساز و كارهاي مناسب بصورت عميق در بين مردم نهادينه ساخت . و پر واضح است كه شناسايي راهها و اتخاذ شيوه هايي كه بتواند اين فرهنگ را به بهترين شكل ممكن در جامعه مطرح سازد ، طبعاً نيازمند بررسي دقيق ، همه جانبه و مستمر است و يقيناً دست اندركاران اين حوزه بايد به اين مسئله توجه جدي داشته باشند . چرا كه عمل به اين وظيفه خطير در نهايت به بيداري و آگاهي جامعه نسبت به مقوله ي ايثار و شهادت منجر خواهد شد .

اهميت و ضرورت تحقيق
 

اين موضوع و انتخاب آن بدين جهت داراي اهميت مي باشد كه " فرهنگ ايثار و شهادت " بعنوان يك پديده ي اجتماعي و ديني علاوه بر اينكه در دوره ي معاصر بر ضرورت آن تأكيد مي گردد ، بلحاظ مصداقي نيز از همان دوران نزول قرآن بر اهميت آن اشاره شده است ، بطوريكه واژه ي " شهادت " و مشتقات آن 150 بار در قرآن كريم آمده و جالب آنكه در فرهنگ قرآني از شهادت با تعبير "گواه" ياد شده است كه براي نمونه مي توان به اين آيه ي شريفه اشاره نمود :" ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون" ) آل عمران169 ( البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدي شده اند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود .
پس با اين تفاسير بهتر مي توان ضرورت و اهميت ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه را درك نمود .

سوالات و اهداف تحقيق
 

ما در اين پژوهش براي رسيدن به هدف خود و پاسخگويي به مسئله ي مورد نظر كه همان "بررسي و ارائه ي راهكارهاي عملي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه " است ، سعي خواهيم نمود تا با پاسخگويي به دو سؤال اساسي ذيل كه تا حدودي سوالات فرعي پژوهش را نيز شامل مي شوند ، مسئله ي خود را حل كرده و بدين ترتيب به اهداف كلي ) عنوان پژوهش ( و جزئي مورد نظر كه در اثناي اين سوالات قرار دارند ، دست يابيم . به اين صورت كه:
1- فرهنگ ايثار و شهادت چيست ؟ به ارائه ي تبيين مفهومي از اين واژگان ، تحليل جايگاه اين فرهنگ در دين و رابطه ي آن با ارزشهاي متعالي ، شاخص ها و فضيلت ها ي آن و غيره خواهيم پرداخت.
2- و نيز در پاسخ به اين سوال كه راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت كدامند؟ پس از شناسائي ، تبيين و تفسير عمده ترين موانع اشاعه ي اين فرهنگ ، به معرفي اهم راهكارهاي عملياتي جهت فراگير نمودن اين فرهنگ در جامعه مي پردازيم .

تعريف ايثار و شهادت
 

ايثار در لغت به معني برگزيدن ، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدم داشتن و منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن (دهخدا ، 1377 ، ص 3682 ) و در اسلام به معناي تلاش ، فداكاري ، بخشش و اخلاص در راه خدا آمده است كه بيانگر رشد و معرفت الهي انسان است و با مفاهيمي همچون شهادت ، خيرخواهي و ديگر خواهي همراه است . و همينطور شهادت در لغت به معني گواه و در اصطلاح كسي كه در مورد مسئله اي گواهي و شهادت بدهد، مطرح گرديده است. ( ابن منظور ، 1405 ، ص 225 ) با اين توضيح كه در اين مقاله تلقي ما از ايثارو شهادت، جهاد و كشته شدن در راه خدا مي باشد.

جايگاه ايثار و شهادت نزد اسلام
 

بارزترين جلوه هاي ايثار و شهادت در دين تجلي پيدا مي كند و آنقدر حائز اهميت است كه دين اسلام ايثارگري و شهادت طلبي را در راه تعميق آرمان هاي مذهبي تشويق نموده و بيشترازهرچيز ديگري بدان پرداخته است . چرا كه در اسلام كشته شدن آگاهانه در راه خدا كه در راستاي گسترش اهداف الهي و اسلامي است بارها مورد تأكيد قرارگرفته است . پس بطورخلاصه فرهنگ ايثارو شهادت در دين اسلام دربردارنده ي مجموعه اي از آگاهي ها، باورها ، اعتقادات واعمالي است كه موجب تقرب انسان به عالي ترين درجه كمال يعني انتخاب آگاهانه مرگ درراه خدا مي گردد .( فرهنگ عمومي،1383 ، ص54 )

ارتباط بين ايثار و شهادت با ارزش ها و هنجارهاي متعالي
 

ارزشها(values) بعنوان امري كه مورد پذيرش همگان بوده و واقعيت ها و اموري را تشكيل مي دهند كه مطلوبيت دارند ( وثوقي ، 1378 ، ص 234 ) و به نوعي اولويت هاي افراد را مشخص نموده و براي رفتار آنها راهكار ارائه مي نمايند آنچنان مهم است كه ، مطالعه درباره ي كنش هاي افراد بدون مراجعه به ارزشهاي آنها امري ناقص است و در سطح كلان نيز برنامه ريزي براي امور اجتماعي و سياسي جامعه با مراجعه به ارزش هاي آن جامعه محقق مي گردد . فلذا اشخاص براي صيانت از ارزشها مبارزه مي كنند و براي حفظ آن از بذل مال و جان خود دريغ نمي ورزند . ( شاعري ، 1381 ، ص 150 ) كه با توجه به اين تفاسير مي توان گفت كه " ايثار و شهادت طلبي " در بسياري از فرهنگ ها )خصوصاٌ فرهنگ متعالي تشيع( هم خودش يك ارزش است و هم نوعي فدا شدن در راه ارزش هاي الهي آن فرهنگ بحساب مي آيد .

ايدئولوژي اسلامي و نقش آن در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
 

ترويج فرهنگ ايثارو شهادت بدون ايدئولوژي مشروعيت بخش غيرممكن است. و نقش ايدئولوژيها در اشاعه ي آن آنگاه كه سخن از نهادينه سازي اين فرهنگ مي شود بيشتر آشكار مي گردد . ايدئولوژي توجيه گر ايثار و شهادت در جامعه ما توجهي به امور دنيوي ندارد و در مقابل زهد اخروي را جايگزين آن ساخته است . مطابق باايدئولوژي اسلامي اوج تجلي رفتار ايثارگرانه جايي است كه انسان از عزيزترين كالاي خود كه جان اوست درگذرد .در ايدئولوژي اسلامي اين متعالي ترين مرتبت ايثارگري درسلسله مراتب ايثاراست . (اقبال ، 1355 ، ص 70 )

اهم شاخص هاي ايثار و شهادت در فرهنگ تشيع
 

عمده ترين شاخص هاي شهادت از منظر آيات قرآن و احاديث عبارتند از:
1- ايمان به وحدانيت خداوند واقراربه رسالت رسول اكرم (ص) و التزام عملي بر آن.
2- نيت بعنوان شرط اصلي پذيرش تمام عبادات و اعمال بعنوان انگيزه الهي جهاد د ر راه خدا .
3- اطاعت از رهبري و تبعيت از مفهوم ولايت فقيه با توجه به روحيه ي فداكارانه . ( ولوي، 1378 ، ص( 11

فضيلت هاي ايثار و شهادت در فرهنگ اسلامي
 

در نگرش اسلامي شهادت در راه خدا از قداست و اهميت والائي برخوردار بوده و اولياء خدا و برگزيدگان همواره در طلب آن بوده اند . (فكرت ، 1379 ،ص 60 ) و اين امر آنقدر ارزشمند است كه مي تواند براي شهيد بعنوان متعالي ترين هدف تلقي شود . (جمالي ، 1381 ، ص 1 ) با توجه به اينكه فضيلت هاي بي شماري را مي توان به شهادت و ايثارگري برشمرددر اينجا فقط فهرست وار به تعدادي از اين امتيازات اشاره مي گردد :
1- وعده ي بهشت بر طبق آيات قرآن و روايات معصومين
2- كسب بالاترين نيكي
3- تقرب در جوار الهي
4- راحتي و آسودگي روح شهيد
5- استقبال بهشتيان از آنان
6- احترام انبياء نسبت به آنان
7- شفاعت اطرافيان
8- شريف ترين مرگ در راه خدا
9- خداوند مسئول بازماندگان اوست
10- آمرزش گناهان
11- تماس با فرشتگان هنگام شهادت
12- پوشيدگي بدن او با لباسهاي بهشتي
13- آساني مرگ
14- مردگان در راه خدا زنده اند (167-
15- معامله ي با خداوند) گوهري ، 1361 ، ص 171 )

عمده ترين موانع باز دارنده ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه
 

يكي از بخش هاي فرهنگ غني و ناب اسلام ، فرهنگ ايثار و شهادت مي باشد( شهداء 1380 ، ص 94 ) كه شناخت صحيح و كافي درباره ي ابعاد گوناگون آن و اشاعه ي آن ، » در سطح جامعه علاوه بر شرايط و فضاي مناسب فردي و اجتماعي نيازمند شناسائي و رفع "اصلي ترين موانع و عوامل باز دارنده" دراين ارتباط است كه در اين مجال ، فهرست واربه عمده ترين آنها اشاره مي گردد تا بدين طريق بستر مناسبي جهت ترويج اين فرهنگ در جامعه ايجاد گردد .
1- عدم شناخت صحيح و كافي نسل هاي جديد از فرهنگ ايثار و شهادت بواسطه ي ايجاد شكاف بين نسل جوان با نسل شهداء و ايثار گران كه منشأبخشي از مشكلات بوده و عدم پاسخگويي به شبهات فكري ايجاد شده براي نسل جوان در اين زمينه.
2- تهاجم فرهنگي دشمنان خارجي و داخلي در قالب تبليغات سوء رسانه اي و جنگ نرم نسبت به عناصر اصيل فرهنگ اسلامي از جمله فرهنگ ايثار و شهادت و كمرنگ ساختن پيامدهاي مثبت آن براي جامعه.
3- وجود دغدغه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي در سطح جامعه و اولويت منافع فردي بر مصالح همگاني كه منجر به تضعيف باورهاي فرهنگي - اسلامي ( روحيه ي ايثار و شهادت طلبي ) در نزد اقشار مختلف جامعه مي شود .
4- نبود ارتباط كافي خانواده ها با سازمان هاي فرهنگي و مذهبي از جمله ؛ بنياد شهيد و امور ايثارگران و همينطور روابط اندك اين مراكز با نهادهاي علمي و پژوهشي خصوصاً دانشگاه ها و بالعكس و كمبود محسوس فعاليت هاي پژوهشي در اين حوزه.
5- ضعف در ساختار و محتواي سازمان ها و نهادهاي مذهبي و فرهنگي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء از قبيل ؛ ضعف در مديريت ، برنامه ريزي ، كنترل ، نظارت ، آموزش ، تبليغ و غيره و د همين رابطه وجود موازي كاري هاي متعدد كه با اتلاف انرژي و منبع مادي و انساني و نيز وجود بوروكراسي بي مورد در بين نهادهاي مذكور به جهت تسلط برخي از افراد كم صلاحيت بر اين مراكز كه مانع بزرگي بر سر رسيدن به اهداف مورد نظر است .
6- نهادينه شدن برخي رفتارهاي غلط و افكار نادرست در اذهان بسياري از مردم بخاطر عدم تبيين صحيح از فرهنگ ايثار و شهادت و نيز بر خوردهاي تند و غلط در اين ارتباط كه موجب جبهه گيري مي گردد .
7- برخورد سلبي و غير تربيتي با جوانان و عدم استفاده از زبان مناسب و ضعف در معرفي الگوهاي عملي به آنان و كم توجهي به نقش سازنده ي آن ها به همراه محكم نبودن پايه هاي فكري و عدم درك صحيح از اين مقوله ها .
8- و نهايتاً ، عدم توجه به اولويت بندي ها، مقتضيات زماني و عدم شناخت كافي از اين موانع و راههاي مقابله با آن .
فلذا پر واضح است تا زماني كه اين موانع و چالش ها مرتفع نگردند ، هرگز نمي توان انتظار داشت ايثار و شهادت در جامعه اسلامي بطور كامل و صحيح اشاعه يابد .و اين نيازمند بينش و تحليلي جامعه شناختي و الهياتي است.

موثرترين راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت درجامعه
 

فرهنگ متعالي » ايثار و شهادت « با انديشه ها ، الگوهاي اخلاقي و رفتاري منبعث از قرآن ، روايات و احاديث نياز به يك شرايط و فضاي مناسبي دارد تا مورد تأمل و شناخت صحيح تمامي اقشار مردم در سطوح مختلف جامعه قرار گيرد و با اقبال حداكثري روبرو گردد . فلذا كار بست راهكارها و پيشنهاداتي كه به عمده ترين آنها در ذيل اشاره مي گردد گام بلندي خواهد بود در ايجاد فضاي مطلوب و اشاعه ي اين فرهنگ ناب در سطح جامعه .
1- فرهنگ سازي و ارتقاء سطح آگاهي ها و باورهاي ديني مردم در طول سال از طريق رسانه ها، بويژه صدا و سيما ، سازمان هاي مسئول و متولي امور ديني ، مذهبي و فرهنگي ، خانواده ها و نهاد هاي آموزشي چرا كه اطلاع و آگاهي از هر چيزي زمينه ساز كشش به سمت آن بوده و بديهي است وقتي در مورد پديده اي فاقد آگاهي باشيم نسبت به آن هيچ انگيزه و گرايشي نداشته باشيم، و اين آگاهي بخشي هم براي تقويت رفتار مشاركتي مردم در اين موضوع ، هم براي اطلاع از حقوق فردي و اجتماعي ) مسئوليت پذيري( نسبت به آن هم آشنايي با تهديدات دشمنان در آن حوزه ق طعاً كارساز و مؤثر است .
2- ايجاد ارتباط و تعامل متقابل از سوي سازمان بنياد شهيد وامور ايثارگران با جوانان بويژه جوانان دانشگاهي و مدرسه اي و نيز برگزاري نشست هاي مشترك و تخصصي دوره اي و حمايت از طريق پژوهش هاي علمي و عملياتي آنان و باز درهمين ارتباط ، ايجاد تعامل سازنده با ديگر نهادهاي آموزشي و پژوهشي و استفاده از ايده هاي متخصصان و صاحب نظران حوزه ي دين .
3- معرفي شهداء و ايثارگران بعنوان الگوهاي راستين براي جوانان، به اين ترتيب كه ؛ اگر بخواهيم درباره ي مصاديق ايثار ( رزمندگان و جانبازان ) كار كنيم و آنان ر ا به جوانان بشناسانيم بايد با ساز و كارهاي مناسب از جمله تبليغات رسانه اي ، اختصاص بخششي از خطبه هاي نماز جمعه به معرفي آنان ، استفاده از چهره هاي علمي و فرهنگي مقبول و نافذ در گفتار و عمل براي معرفي آنان ، اختصاص بخشي از محتواي متون درسي به اين موارد و غيره ؛ آنان را در معرض نسل جوان قرار داده و با ايجاد يك محيط مناسب براي تماس و معاشرت متقابل مي توانيم شاهد شكل گيري زنجيره اي همگون از گروه هاي مرجع تأثير گذار و تأثير پذير در تعامل با يكديگر در جهت تعميق پيوند هاي عميق بين امت و الگو هاي راستين و از آن طريق گسترش فرهنگ اصيل ايثار و شهادت باشيم .
4- برگزاري همايش ها ، كنفرانس ها و مسابقات علمي - پژوهشي در قالب فراخوان آثار در ابعاد مختلف فرهنگ ايثار و شهادت با همكاري بنياد شهيد ، نهادهاي فرهنگي و مذهبي، دانشگاهها و مدارس و صدا و سيما كه علاوه بر جنبه ي اطلاعاتي و آموزشي داشتن مي تواند با تجمع آثار و افكار مشوق طيف وسيعي در جهت اشاعه و زنده نگه داشتن دستاوردهاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي ، شهداء و ايثارگران باشد.
5- رسانه هاي جمعي عموماً و صدا و سيما خصوصاً به عنوان مهمترين كانالهاي فرهنگ ساز ، كه هدايتگري روند كلي فرهنگ جامعه را بر عهده دارند ، مي توانند در احياء ، رونق ، پيرايه زدايي و زمينه سازي هر چه بهتر و بيشتر اين فرهنگ متعالي نقش تعيين كننده اي ايفا كنند . ترديدي نيست كه رسانه جمعي ، در كنار ساير عوامل همچون خانواده ، محيط هاي آموزشي ، كانون هاي مذهبي و ساير بخش هاي جامعه ، نقش بر جسته اي در انتقال فرهنگ ، جامعه پذيري و تعليم و تربيت اجتماعي ايفا مي كنند . و علاوه بر بازتاب دادن فرهنگ جامعه ، قدرت چشمگيري در راستاي شكل دهي به عقايد و باورها ، اطلاع رساني و آگاهي بخشي بر عهده دارند. (لازار ، 1380 ،ص 86 )از اين رو در جامعه ي اسلامي ما نيز يكي از رسالت هاي اصلي رسانه ها ، بايد نشر فرهنگ ايثار و شهادت و پاسداري از آن باشد.
در اين خصوص امام خميني (ره) با تشريح نقش رسانه هاي جمعي ، از آنها ( راديو ، تلويزيون ، مطبوعات ، سينما ، تئاتر و غيره) به عنوان دانشگاه عمومي ياد كرده است كه بايد در تمام سطح كشور گسترش يابد و تمام مردم را متفكر و مبارز و ديني بار بياورد .معاونت پژوهشي مؤسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1378) ،ص 355 )
چرا كه همه ي رسانه ها به تناسب ماهيت ، ميزان نفوذ ، ظرفيت امكانات ، نوع پيا م و مخاطب مي توانند نقش خويش را متناسب با انتظارات ايفا كنند و گام هاي مؤثر ي در توسعه فرهنگ و ارزشهاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بردارند .
حال راهكاري كه براي اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت با در نظر گرفتن نقش همه ي اين رسانه ها مي توان ارائه داد به شرح زيل خواهد بود.
الف) فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني: اين رسانه بخاطر فراگير بودنش مي تواند ، از مؤثرترين عوامل بسط فرهنگ ايثار و شهادت باشد ، كه اين امر مستلزم زمينه هاي فرهنگي و هنري بالايي است كه علاوه بر جنبه هاي ظاهري بايد در آنها به مفاهيم عميقي همچون ايثار ، شهادت ، دلاوري ، وطن دوستي ، ايمان قوي شهداء و رزمندگان توجه كرد و از هر گونه برخورد سليقه اي و حزبي اجتناب نمود . همچنين تأمين بودجه ، بكارگيري بازيگران مطرح و متعهد و ايجاد مركزي جهت ساخت فيلم هاي سينمايي مرتبط با اين موضوع كاملاً مي تواند راهگشا باشد.
ب) تئاتر : به عنوان نمايشي زنده و اجراي آن در مدارس ، دانشگاهها ، ادارات ، كارخانجات ، ساير سازمانهاي خصوصي ، مراكز نظامي و حتي در خود تلويزيون ، با هدف نمايش و شناساندن مجاهدت هاي ايثارگران و شهداء به شكل عيني و ملموس .
ج) نشريات و كتب : در اين زمينه بايد خاطرات ، تجارب و انديشه ها و وصايا ي شهداء و ايثارگران و رزمندگان با يك حركت علمي - فرهنگي و با حمايت هاي معنوي و مالي از آنان در آثار مكتوب درج گردد . البته با يك تعامل سازنده بين نويسندگان اين عرصه با خود ايثارگران كه داراي تأثير مطلوبي در اين زمينه است . از جمله چاپ و انتشار اين آثار گران بها در كتب و نشريات عمومي ، روزنامه ها ، مجلات ، كتب دانشگاهي و مدرسه اي و توليد ساير محصولات فرهنگي مناسب .
د) ايجاد يك بانك اطلاعاتي قوي دراين زمينه : براي دسترسي پژوهشگران عرصه ها ي مختلف دفاع مقدس به اطلاعات مورد نياز از طريق ارائه كليه ي اطلاعات در آن از قبيل : نام و رمز عمليات ها ، سوابق علمي و پژوهشي شهداء و ايثارگران ، وصايا ، خاطرات ، تاريخ و محل شهادت ، زندگي نامه و ساير آمار مربوط به دفاع مقدس كه مي تواند بعنوان يك مركز مهم نشر ارزشها و دستاوردهاي شهدا و ايثارگران كاملاً مؤثر باشد .
و) و ساير قالب هاي رايج رسانه اي با محوريت و اولويت اشاعه ي فرهنگ ايثار و شهادت از قبيل : پخش اخبار ، سخنراني ، ميز گرد هاي كارشناسي ، مصاحبه ، برنامه هاي مستند ، گزارش هاي تحليلي ، كارتون ، زير نويس هاي تبليغاتي و ويدئو كليپ ها، چاپ و نشر مقالات ، كاريكاتورها، تهيه ي پوستر و موسيقي ، سرودها، نوحه ها ، اشعار و غيره . اما نكته اي كه در موفقيت عملي رسانه ها در ترويج اين فرهنگ بايد به آن توجه داشت ، رعايت عوامل ذيل مي باشد ؛ مسئوليت پذيري ، گستردگي پوشش و ايجاد ارتباط با گروه هاي مختلف مردم ، درك وضعيت فرهنگي - اجتماعي جامعه ، توجه به نيازهاي مخاطبان و برنامه ريزي دقيق در اين راستا ، هماهنگي رسانه ها در عمل ، تنوع در اشكال پيام و مداومت در القاي آن ، حذف پارازيت ها و غيره.
6- اقدامات اجتماعي : به شكل گسترش نمادها و سمبل ها ي دفاع مقدس در قالب:
الف ) توسعه ي نمادها از طريق ساخت يادمان هاي شهداء در مراكز مهم و اصلي شهر ها و حتي مراكز آموزشي ، بازنگري در تهيه پوسترها ، كتيبه ها و فضاسازي فرهنگي و تبليغي(ديوار نويسي) در سطح شهرها باهمكاري شهرداريها و حتي در روستاهاي پرجمعيت با تكيه بر جنبه هاي آگاه سازي ديني و معرفتي از شهداء ، حفظ بخشي از آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، نامگذاري خيابان ها ، ميادين ، مدارس و دانشگاهها بنام شهداء و ايثارگران البته با در نظر گرفتن جامعه شناسي و روانشناسي تبليغات.
ب) ايجاد نمايشگاه و موزه ي دفاع مقدس براي تجمع و ارائه آثار مادي و معنوي بازگو كننده ي صحنه هاي مختلف از دفاع مقدس كه بلحاظ عيني و ملموس بودن مي تواند بسيار آموزنده و نتيجه بخش باشد.
از قبيل ارائه ي تجهيزات نظامي رزمندگان ، هنر هاي دستي آنان ، پيشاني بندها ،عكس و پوستر ، دست نوشته ها ، كتب و اشعار ، ساخت ماكت از صحنه هاي نبرد،نقشه ي عمليات ها و بسياري موارد ديگر.
7- فراهم نمودن زمينه اعزام قشرهاي مختلفي از مردم خصوصاً جوانان براي بازديد از مناطق عملياتي كشور در دوران دفاع مقدس در قالب كاروان هاي راهيان نور و ه مچنين برنامه ريزي براي ديدار با خانواده ي شهداء و ايثارگران براي انتقال تجارب و تحكيم پيوندهاي دو سويه با همكاري بنياد شهيد ، بنياد حفظ آثار ونشر ارزشهاي دفاع مقدس ، مدارس ، دانشگاهها و صدا سيما.
8- در عرصه ي ورزشي هم مي توان با اقداماتي همچون برگزاري جام ها و مسابقات ورزشي مهم ، تأسيس باشگاه و ورزشگاه با نام شهداء ، ايثارگران و جانبازان و همينطور حمايت هاي مالي و معنوي از تيم هاي مختلف ورزشي جانبازان وايثارگران جهت تداوم بخشي به ياد ، نام و ارزش هاي دفاع مقدس و رزمندگان آن عرصه ها در ميادين ورزشي اشاره نمود.
9- تلاش هاي ديپلماتيك وسياسي : در راستاي نماياندن مظلوميت ملت ايران و شهداء در جنگ تحميلي هشت ساله به جهانيان با نقش آفريني وزارت امور خارجه در اين زمينه و يا اتخاذ تدابيري كه هر ايراني در خارج از كشور مبلغ و مروج فرهنگ دفاع مقدس و دلاوري هاي شهداء و ايثارگران باشد و يا ايجاد بستر مناسب براي حضور خارجيان و مشاهده ي آثار بجا مانده از دفاع مقدس ، مناطق جنگي و ديدار با ايثارگران در جهت توسعه ارزش هاي دفاع مقدس در خارج از مرزها با همت رايزنان فرهنگي كشور در خارج با ارائه تسهيلات و دعوت از اشخاص حقيقي و حقوقي مطرح .
10- با توجه به اهداف جنگ ها و اين كه برخي از آنها حق طلبانه و در جهت وتأمين شرف و حيثيت افراد بشري هستند .( اديبي سده ، 1382 ، ص 26 ) پس با اين نگرش نمي توان همه ي آنها را نكوهش كرد كه جنگ ايران با عراق نيز براي حفظ اين آرمان ها و كرامات انساني بوده است . حال با تبيين صحيح اهداف اين جنگ كه بوسيله ايثار و جان فشاني رزمندگان ايران در دفاع مقدس حاصل شده است ، زمينه مناسبي براي ترويج اين نوع فرهنگ كه حافظ آرمان هاي يك ملت است در بين مردم فراهم مي گردد.
11- ايجاد يك سازمان تبليغاتي كارآمد در مورد دفاع مقدس به شكل متمركز با برنامه ريزي دقيق ساختاري و محتوايي با استفاده از نيروهاي فكري ، هنري و علمي متعهد در اين زمينه نيز قابل تأمل است .
12- دادن آگاهي و اطلاعات كافي به مردم در زمينه اقدامات و مسئوليتهاي نهادهاي مرتبط با امور ايثارگران و شهداء : همچون بنياد شهيد و امور ايثارگران ، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس با مشخص نمودن سازوكارهايشان و نقش و اهميتي كه در زمينه ي اشاعه فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه دارند.
13- استفاده ازنيروهاي متعهد، با سواد و مسئوليت پذير كه درك صحيحي از زمان و شرايط داشته باشند در سطوح مختلف نهادهاي فوق الذكر كه قادر باشند با بينش واقع بينانه و مديريت همه سونگر ، در زمان صلح بخوبي با بستر سازي براي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت به مقابله با جنگ نرم دشمن بپردازند و با محتمل دانستن هر اتفاقي بتوانند اين روحيه و آمادگي را درهر شريطي و هر نسلي حفظ نمايند . وبهترآنست كه تركيب انساني اين نهادها هم شامل ايثارگران ، رزمندگان ، جانبازان ، خانواده هاي شهداء ، نيروهاي متعهد مردمي ، بانوان ، جوانان و از تما مي اقشار جامعه باشد .
14- گاهي تصور خانواده ها از تربيت فرزندانشان مطابق با فرهنگ ايثار و شهادت طلبي دور از واقعيت مي نمايد . وآنان گمان مي كنند كه اين نوع پرورش فرزندان مستلزم رعايت هنجارهاي بسياري است كه از توان آنها خارج است ، از همين رو كمتر بدان مي پردازند در صورتي كه چنين نيست وتنها رعايت اصول سفارش شده در متون ديني و تربيتي اهل بيت (ع) و سيره عملي معصومين ، رهنمود هاي امام (ره) و رهبري عزيز و خود شهداء و ايثارگران مي تواند در اين مسير راهگشا باشد . البته در اين زمينه بايد از هر گونه افراط و تفريط اجتناب نمود و نقش ساير نهادها را هم در نظر گرفت .
15- با توجه به اينكه امروزه يكي از دغدغه هاي اصلي ما در زمينه ي فرهنگ ايثار و شهادت به تأثير پذيري جوانان از آن مربوط مي شود . فلذا شايسته است در اين رابطه ، توجه ويژه اي به نسل جوان بشود و با نياز سنجي و تأمين مطالبات به حق آنان و تدوين برنامه هاي جامع در خصوص آگاه سازي آنان نسبت به هجمه هاي فرهنگي دشمنان در اين خصوص با راه اندازي پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ نويسي ، ارتباط دائمي با اين نسل برقرار كرده و به پرسشها و شبهات ذهني آنها پاسخ داده و توصيه هاي رهبر عزيز را در اين زمينه عملياتي نمود .
16- اتخاذ سياست هاي تشويقي و انگيزشي در چارچوب اهداف برنامه پنجم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي كشور در زمينه توسعه مشاركت هاي مردمي در عرصه فرهنگ ديني و به تبع آن فرهنگ ايثار و شهادت با برنامه ريزي و اقدامات لازم با رويكرد بهبود كيفيت فعاليت ها و همچنين توسعه و حمايتهاي آموزشي و پژوهشي از زير ساخت هاي فكري و مولد فرهنگ اصيل ايثار و شهادت .
17- فرهنگ ايثار و شهادت نيز به مثابه ساير فرهنگ ها در طول تاريخ تغيير و تحول مي يابد. پس بنابراين بايد مواظبت ونگهداري شده و همواره مورد پالايش قرار گيرد تا سنت هاي غلط وارد آن نشوند و به كاركردهاي آن در بستر زمان توجه گردد .
18- توجه به اولويت بندي ها بر اساس شناسايي نيازها در راستاي اشاعه ي اين فرهنگ در جامعه .
19- شناسائي و معرفي فرصت ها و همينطور تهديدات و آسيب هائي كه فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را با خطر مواجه مي نمايد و رعايت اعتدال در بيان و برخورد با اين چالش ها و موانع و همچنين تجليل از فعالان اين عرصه كه نقش مؤثري در اشاعه ي اين فرهنگ دارند .
20- و نهايتاً نهادينه سازي فرهنگ ايثار و شهادت از ابتداي زندگي هر فرد در فرايند پرورش اجتماعي او به عنوان بخشي از وظايف خانواده ها، نظام آموزشي، نظام ارتباطي و رسانه اي .
بديهي است بسياري از اين راهكارها و پيشنهادات كه به آن ها اشاره شد فقط بخشي از آنها مي تواند بوسيله ي ارگانها و سازمان ها ي مرتبط و بخصوص بنياد شهيد و بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس،سپاه و تحت نظر ستاد كل نيروهاي مسلح به اجرا گذارده شود ، ولي پيچيدگي و تخصصي بودن بسياري از اين راهكارها تنها از عهده يك بنياد و مركز خاص بر نمي آيد ، بلكه بايد از كليه نيروهاي مردمي و مشاركت عمومي بهره گرفت ؛ زيرا حفظ و اشاعه آثار و ارزشهاي دفاع مقدس و فرهنگ ايثار و شهادت مانند خود دفاع مقدس و انقلاب اسلامي با مشاركت همگاني ميسر است .و بدين منظور بايد براي هر يك از دستگاههاي ذيربط بر اساس تقسيم كار و تناسب ماموريت،وظايف خاصي را در نظر گرفت.

نكته ي پاياني در مورد ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
 

يكي ازخصوصيات انسان فراموشي است. غفلت و سرگرم شدن به زندگي روزمره معمولاً گذشته را از ياد مي برد . برگزاري ايام خاصي همچون هفته ي دفاع مقدس، بسيج ، روز ارتش ،پاسدار ،جانباز و دهه ي فجر و ياد آوري رشادت ها و ايثارگري هايي كه در آن دوران توانست در زمينه هاي مختلف معادلات جهاني را نسبت به انقلاب و جنگ تحميلي ايران بر هم زند و منجر به تسليم شدن دشمنان تا دندان مسلح و تئوري پردازان انقلابي و نظامي در برابر ايثار رزمندگان و مردم سلحشور ايران كه تجلي گر حاكميت ايمان و اعتقاد به خدا و رهبري بودند ، گردد بلحاظ فرهنگي و آموزشي بسيار مهم است و يا هدف يادآوري وانتقال آن ارزشها از نسلي به نسل ديگر برگزار و جزء تاريخ يك ملت محسوب مي گردد .
چرا كه نسل جديد بايد بداند آسايش و امنيت امروز او مرهون چه ايثارگريها ، فداكاريها و شهادت ها است . ايثارو شهادتي كه در قرآن و لسان اهل بيت (ع) گزينش مرگ متكي بر شناخت و بر مبناي اختيار در مبارزه عليه موانع تكامل بشري است كه شهيد و ايثارگر با شعور آن را انتخاب مي كند و روحيات يك ملت را تضمين مي نمايد . زيرا شهادت مكتب سازنده اي است كه شگرف ترين اثرات بر آن مرتبت است . در اين صورت است كه ملت ما با ارزش گذاري بر حركت شهدا و مقابله با فرصت طلبان ، اجازه ي كوچكترين استفاده ي ابزاري از آنان را براي مقاصد سياسي و اقتصادي خود نخواهد داد و حركت در راستاي توسعه ي »فرهنگ ايثار و شهادت« يكي از نشانه هاي بارز آن است.

نتيجه گيري
 

ما در اين مقاله قصد بررسي موضوع مهمي همچون» راهكارهاي ترويج فرهنگ ايثارو شهادت « را داشتيم كه در اين راستا سعي نموديم تا با رويكردي ديني و جامعه شناختي به تحليل واقع بينانه ،علمي و همه جانبه ازمسئله مورد نظر بپردازيم . فلذا در قالب يك چارچوب مشخص و منسجم پس از تبيين ضرورت و اهداف پژوهش وتشريح مفهوم ايثار و شهادت با بررسي مواردي همچون مرجع ديني فرهنگ شهادت طلبي و رابطه ي آن با ارزشها و ايدئولوژيهاي متعالي و سازنده، شاخص هاي شهادت و فضيلت هاي آن ، چالش ها ي موجود در فرهنگ ايثار و شهادت و نهايتاً ارائه ي ر اهكارهاي عملي ترويج اين فرهنگ در جامعه پرداختيم و سپس به اين نتيجه گيري كلي رهنمون شديم كه با اتمام جنگ و انقلاب نبايد شهداء ، ايثارگران و فداكاريهاي آنان فراموش شود . چرا كه نسل جديدي كه به دنيا مي آيد با خاطرات آنان روبروست و بايد اين نسل را با شهداء ، ايثارگران و فرهنگي كه به آن پايبند بودند آشنا كنيم و ارزش و اهميت كار آنها بايد در جامعه بخوبي روشن شود . زيرا جامعه اي كه بتواند آرمان شهداء و ايثارگران و جانبازان را بخوبي درك و ترويج نمايد ، از كاركردهاي مثبت آن كه همانا گسترش معنويت در جامعه ، كاهش فساد و ناهنجاري و به تبع آن شكل گيري يك محيط انساني سالم و الهي است بهره خواهد برد و هيچ عامل ديگري حتي پول و ثروت هم نخواهد توانست با آن رقابت نمايد و تمامي آنها در» فرهنگ ايثار و شهادت« متجلي است كه ازآن مي توان به عنوان نگهبان حقيقي براي دژ محكم دين و اسلام نام برد. چرا كه وجود فرهنگ ايثار و شهادت است كه به زندگي انسان ها معنا مي دهد وآنها را ازرخوت و بيگانگي خارج مي نمايد .وبه آنها هويت ديني بخشيده و در مسير الهي مقاوم و پايدار مي سازد . كه در نهايت رفاه ، آسايش و امنيت را براي تداوم بخشي به زندگي همنوعان در ابعاد گوناگون به ارمغان مي آورد.
" و الله الحمد من اوله الي آخره "
منابع:
2- ابن منظور ، محمدبن مكرم . لسان العرب ، قم: نشر ادب الحوزه ، 1405 ق.
3- اديبي سده ، مهدي . جامعه شناسي جنگ و نيروهاي نظامي ، ج 4 تهران : سمت، 1382
4- اقبال ، زهرا ؛ جنگ شهادت ؛ تهران : سروش ،1355
5- توسلي ، غلامعباس . جامعه شناس دين ، تهران: سخن ، 1380
6- جمالي ، عيسي . سردار خوبان ، تهران : شاهد ، 1381
7- دهخدا ، علي اكبر .لغت نامه ،تهران : دانشگاه تهران ، 1377
8- سنگري ، محمدرضا ؛ عوامل معنوي و فرهنگي دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا ؛ قم : مركز تحقيقات اسلامي ،1380
9- شاعري ، محمد حسين . جامعه شناسي شهادت طلبي و انگيزه هاي شهيدان ، . تهران : شاهد ،1381
10- شهداء» فصلنامه بنياد شهيد انقلاب اسلامي« ، ش 7 ، 1380
11- فرهنگ ايثار،» فصلنامه فرهنگي - اجتماعي« ، ش 4، 1383
12- فرهنگ عمومي ،» فصلنامه فرهنگي – اجتماعي «،ش 37، 1382
13- فكرت ، محمد آصف ؛ دايره المعارف تشيع ؛ بنياد شهيد ، 1379
14- گوهري، سيد اسماعيل . آرزو و شهادت ؛ تهران : اميري ، 1361 .
15- لازار ، ژوديت ؛ افكار عمومي ؛ ترجمه مرتضي كتبي ؛ تهران : ني ، 1380
16- مظاهري ،محسن حسام ؛ رسانه ي شيعه ؛ج 1 ، تهران :شركت چاپ و نشر بين الملل ، 1387
17- معاونت پژوهشي موسسه تنظيم و نشر آثارامام خميني) ره ( ؛ تعليم وتربيت از . ديدگاه امام خميني) ره( ؛ ج 2 ، تهران : 1378
18- وثوقي ، منصور؛ مباني جامعه شناسي ؛ ج 1، تهران : دانشگاه تهران ، 1378 .
19- ولوي ، محمد علي ؛ شادروان شهادات ؛ تهران : شاهد ، 1378
منبع:مجموعه مقالات همايش ملي فرهنگ ايثار و شهادت/ دانشگاه زنجان
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :amirpetrucci0261

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:25 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

فرهنگ شهادت و ايثار (2)

فرهنگ شهادت و ايثار (2)
فرهنگ شهادت و ايثار (2)
 
نويسنده: دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني


 

4. دنيا گريزي و ساده‌زيستي :

در ميان تعاليم ديني از «دنيا» با تعابير مختلفي ياد مي‌شود؛ گاهي مورد مذمت بسيار قرار مي‌گيرد و گاهي مورد ستايش. لذا قبل از همه لازم است براي فهم ماهيّت «دنيا»، از نصوص ديني پرسش كنيم و نظر دين و بزرگان آن را در اين‌باره جويا شويم.
در برخي از نصوص ديني «دنيا» مورد توجه قرار گرفته است؛ طوري كه مولاي متقيان علي‌عليه السلام مي‌فرمايند:
وَ انَّما ينظُرُ المُؤمِن اِلي الدُّنيا بعينِ الاعتِبار، وَ يقتات مِنها بِبَطنِ الاضطِرار
بنابراين، دنيا عبرتكده مي‌باشدو بهره وري از آن در حد نياز و ضرورت، مفيد است.
معبر آخرت ما دنياست، پس بايد از اين معبر خوب استفاده كرد.
اما آياتي هم در قرآن كريم وجود دارد كه »دنيا« را نكوهش مي‌كند، از جمله:
وَ مَا الحَيوةُ الدُّنيا اِلاّ مَتاعُ الغُرُورِ
دنيا جز متاع فريب و غرور چيزي نيست.
وَ مَا الْحَيوةُ الدُّنيا اِلاّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ
دنيا جز بازيچه كودكان و هوسراني بي‌خردان نيست.
ياد آوري مي‌شود دنياي مذموم، دنيايي است كه به هنگام تعارض و تزاحم با آخرت، ترجيح داده مي‌شود. كافران، مشركان، منافقان و دنياپرستان، كساني هستند كه آخرت را فداي دنيا مي‌كنند.
در روايات ديگري اين چنين آمده است:
فيها اَوحي اللَّه تَعالي اِلي موسي اعلَم ان كلّ فِتنَه بَذرها حُبُّ الدُّنيا
در آنچه خداوند به حضرت موسي وحي كرده است؛ بدان! بذر تمامي فتنه‌ها دنيا دوستي است.
حُبُّ الدُّنيا رَأسُ الفِتنَ وَ اَصلُ المِحَن.
دنيا دوستي سر منشأ فتنه‌ها و مايه رنج‌هاست.
براي مبارزه در راه خدا شرايطي وجود دارد كه تحصيل آن لازم است و موانعي نيز هست كه پرهيز از آن‌ها واجب مي‌باشد. اما مهم‌ترين ركن و اصلي‌ترين شرط، همان تجارت دنيا و آخرت است؛ يعني فروش دنيا و خريد آخرت؛ و منظور از دنيا كه رأس هر خطيئه است، همان توجه به غير خداست، زيرا همان طور كه آخرت درجاتي دارد، دنيا نيز دركاتي دارد كه بعضي از برخي ديگر فروتر و پست‌تر مي‌باشد. شرط اصلي جهاد در راه خدا، همانا اجتهاد در تشخيص دنيا با همه دركات، و تمييز آخرت با همه درجات آن است و همچنين اقدام به داد و ستد و از دست دادن دنيا كه در حقيقت رهايي از دركات آن مي‌باشد.
قرآن كريم در اين‌باره مي‌فرمايد:
قُل اِن كان آباؤُكُم و اِخوانُكُم و اَزواجُكُم وَ عَشيرتُكُم وَ اَموالٌ اقْتَرَفتُموها و تِجارةٌ تَخشَونَ كَسادَها و مَساكِنُ تَرضَونَها اَحَبّ اِلَيكُم مِنَ اللَّه رَسولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَربَّصوا حَتّي يَأتِي اللَّه بِأمرِه وَ اللَّهُ لايَهدي القَومَ الفاسِقين
اي رسول! بگو اي مردم اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان خود و اموالي را كه جمع كرده و مال‌التجاره‌اي كه از كسادي آن بيم داريد و منازلي كه به آن دل خوش نموده‌ايد، بيش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست مي‌داريد، پس منتظر باشيد تا قضاي حتمي خدا جاري گردد كه خداوند قوم فاسق بدكار را هدايت نخواهد كرد.
البته مال و زن و فرزند و دارايي‌هاي دنيا تا آن جا خوب و ارزشمند هستند كه مانع راه خدا و رسول و جهاد در راه او نشوند، در غير اين صورت، آفات هدايت و دين داري به حساب مي‌آيند و كساني كه در بند دنيا و دودمان خود گرفتار شوند، از بزرگ‌ترين زيانكاران به شمار مي‌روند. اما يك مجاهد فداكار همواره اميال و منافع مادي خود را فداي منافع اسلام و خداي تعالي مي‌كند و نه تنها سرمايه‌هاي دنيايي، بلكه سرمايه معنوي خود، يعني جان را نيز تقديم خدا مي‌كند.
امام راحل‌قدس سره فرمودند:
«بايد انسان تمام اميال خودش را فداي ميل اسلام بكند؛ همان طور كه شما و همه رزمندگان ما واقعاً يك چهره‌هايي هستيد كه جان خودشان را كه سرمايه همه چيز است، اين را دارند فدا مي‌كنند براي اسلام.»
بنابراين، تا زماني كه انسان از دلبستگي به دنيا اجتناب كند و آنچه را كه دارد، در هر شرايطي فداي منافع اسلام كند، انگيزه دفاع در او قوت مي‌گيرد و فرهنگ دفاع نيز در مدار خود استوار مي‌ماند. اما اگر به دنيا و رفاه‌طلبي رو آورد، نه تنها انگيزه دفاع از اسلام و ارزش‌ها در او از بين نمي‌رود، بلكه دلبستگي‌ها و تعلّقات دنيايي، او را در موضع دشمني با مدافعان اسلام قرار مي‌دهد.
بدين ترتيب، نتيجه مي‌گيريم كه فرهنگ دفاع با فرهنگ رفاه‌طلبي قابل جمع نيست، و هر يك ديگري را دفع مي‌كند؛ چنان كه امام راحل قدس سره در بياني بسيار زيبا فرمودند:
«بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت‌طلبي، بحث دنياخواهي و آخرت جويي، دو مقوله‌اي است كه هرگز با هم جمع نمي‌شوند ؛ و تنها آن‌هايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بي بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلاب هستند.»
بنابراين، آنچه لازمه حفظ روحيه دفاع و انگيزه مبارزه دائمي با دشمنان اسلام است، قناعت و بي‌اعتنايي به دنياست. آنان كه فكر مي‌كنند با داشتن سرمايه و رفاه مي‌توانند مبارز صحنه‌هاي دفاع از اسلام هم به حساب آيند، به فرموده امام راحل‌قدس سره سخت در اشتباه هستند.
به همين سبب مولاي متقيان علي‌عليه السلام از »خباب بن ارت« به عنوان الگوي عيني مدافعان اسلام ياد مي‌كنند كه در طول عمر هفتاد ساله خويش، در قناعت و ساده زيستي زندگي كرد و همواره مرد پيروز ميدان دفاع از اسلام و حريم ارزش‌هاي الهي به شمار مي‌آمد:
يَرحم اللَّه خباب ابن الارت فَلَقَد اَسلَمَ راغِباً هاجراً طائعاً و قَنَعَ بِالكَفاف وَ رَضِي عَنِ اللَّه، و عاشَ مُجاهداً، طوبي لِمَن ذكر المَعاد، و عمل الحِساب، وَ قَنَعَ بِالكَفافَ وَ رَضِي عَن اللَّه
خدا خباب بن ارت را بيامرزد كه از روي ميل و علاقه، اسلام را قبول كرد و از وطن هجرت نمود، و قناعت او از دنيا به اندازه كفاف بوده است (يعني به حد كافي از دنيا قناعت مي‌كرد) و از خدا راضي و خشنود بود. در زندگي همواره اهل جهاد و مقاومت بود. خوشا به حال كسي كه به ياد معاش باشد و براي روز واپسين كار كند و به اندازه روزي خود قناعت نمايد و از خدا خشنود باشد.
اينك زندگي برخي از سرداران عزيز دفاع مقدس را پي مي‌گيريم تا به ياري حق تعالي، نگرش آن‌ها به دنيا سرلوحه اعمال و رفتار ما قرار گيرد.
به راستي كه گفتار و رفتار شهيد چمران به قدري به هم آميختگي داشت كه موجب حيرت و اعجاب همگان شده است. ايشان در مورد دنيا مي‌فرمايد:
«اكنون حيات آنقدر در نظرم پست شده است كه به خاطر جان خود يا هستي همه دنيا حاضر نيستيم حقي را زير پا بگذارم يا دانه‌اي را به زور از موري بستانم و يا در اداي كلمه حق، از مرگ يا چيزي و يا كسي وحشت كنم، بلكه دست از جان شسته، خود به پيشواز حوادث آمده‌ام و همه هستي خود را خالصانه تقديم كرده‌ام.»
مردان الهي اگر چه دوران حيات مادي آن‌ها كم است، اما درخشش معنوي آن‌ها در تاريخ و افكار عمومي بسيار بلند و پايدار است. شهيد همّت از كساني است كه دنيا را خوب براي ما تعريف مي‌كند.
ايشان خطاب به والدين خود مي‌گويد:
«پدر و مادر فرهمند و مهربان! واضح است كه من هم چونان مردان عادي زندگي را دوست دارم؛ دنيا چيزي نيست كه انسان از آن روي‌گردان باشد.
وقتي كه پيامبرصلي الله عليه وآله دنيا را كشتزار سراي باقي مي‌داند: «الدُّنيا مَزرَعةُ الاخِرَه» چگونه مي‌شود من، از اين مزرعه پربار بيزار گردم. لكن دل به دنيا بستن را نمي‌پسندم، خويشتن را به دنيا نمي‌آلايم، خود را سرگرم اين دنياي فاني و گذرا نمي‌سازم، از جهان ابدي و از نعمت‌هاي بي كران »جنات عدن« غفلت نمي‌ورزم و شخصيت حقيقي خود را كه مقام خليفة اللَّه است، به ورطه فراموشي نمي‌سپارم.
پدر و مادر من! من زندگي را دوست دارم، ولي نه آنقدر كه آلوده‌اش شوم و خويشتن را گم كنم. علي وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست دارم. الگوي يك مؤمن، از بند هوي و هوس رستن است و من اين الگو را نيز دوست دارم.»
شهيد حسين خرازي علاوه بر اين كه به مال دنيا بي اعتنا بود، هيچ وقت به مقام و منصب هم دلبستگي نداشت و مي‌گفت: «مقام فايده‌اي ندارد، من علاقمندم كه بي آلايش هميشه در ميان بسيجي‌ها باشم و به درد دل آن‌ها برسم»، به همين لحاظ اغلب شب‌ها به سنگرها يا خوابگاه‌ها سركشي مي‌كرد.
اصولاً حاج حسين، رزمنده‌اي متقي و خدا ترس بود؛ هر چه مي‌كرد براي رضاي خدا بود؛ هر لحظه آماده شهادت بود.
بعد از عمليات خيبر كه دستش قطع شده بود، به ديدارش رفتم؛ به من گفت: «ما در اين دنيا هيچ كار عمده‌اي نداريم، جز جهاد في سبيل اللَّه» و سرانجام هم در اين راه به ديگر دوستان و رفقايش پيوست.
شهيد حسين خرازي در لباس پوشيدن چنان ساده بود كه از هر لباس خود مدت زيادي استفاده مي‌كرد، به حدي كه كهنه مي‌شد. وقتي به ايشان اصرار مي‌كردند كه لباس جديدي بگيرد، مي‌گفت:
«درست است كه من اختيار دارم به اندازه نيازم از بيت المال مسلمين بردارم، اما به خودم اجازه نمي‌دهم و تا حد امكان از همين لباس‌ها استفاده مي‌كنم.»
مسؤول حمام لشكر امام حسين‌عليه السلام مي‌گفت:
«يك بار شاهد بودم كه شهيد خرازي پيراهن خود را شست و مدتي صبر كرد تا خشك شده آنگاه آن را پوشيد و رفت.»
در مورد زهد و ساده زيستي شهيد حاج غلامرضا صالحي، قائم مقام لشكر حضرت رسول‌صلي الله عليه وآله سخن‌ها گفته‌اند:
«قرار بود عمليات در يكي از جبهه‌هاي جنگ صورت پذيرد، به همين دليل فرماندهان و معاونين يگان‌هايي كه قرار بود در عمليات شركت كنند، در يك محل گرد آمده بودند؛ از جمله شهيد حاج غلامرضا صالحي، قائم لشكر حضرت رسول‌صلي الله عليه وآله. او ميان بچه‌ها آمده بود و با آن‌ها احوالپرسي مي‌كرد. چيزي كه جلب نظر مي‌كرد، لباس بسيار ساده او بود. بچه‌ها به او گفتند شما كه يك فرمانده عالي‌رتبه هستيد، پوشيدن چنين لباسي زيبنده‌تان نيست.
او قاطعانه گفت:
ما ساده زيستي و خلوص را از رهبران راستين خود همچون علي آموخته‌ايم.»
به راستي شهيد صالحي انسان را به ياد اين جمله زيباي اميرالمؤمنين علي‌عليه السلام در نهج البلاغه مي‌اندازد كه فرمود:
وَ اللَّهُ لَقَد رقعت مدرعتي هذه حَتّي استَحيَيتُ مِن راقعها
به خدا قسم مرا جامه پشميني بود كه از بس آن را وصله كردم، از خياط آن خجالت مي‌كشيدم.
شهيد باكري بسيار ساده زيست بود و در حفظ بيت المال بسيار كوشا بود؛ حتي همسرش را از خوردن نان رزمندگان برحذر مي‌داشت و از نوشتن با خودكار بيت المال منع مي‌كرد. وقتي همرزمانش او را به عنوان فرماندهي كه مندرس‌ترين لباس بسيجي را مدت‌هاي طولاني استفاده مي‌كرد، مورد اعتراض قرار دادند، گفت: تا وقتي كه مي‌شود استفاده كرد، استفاده مي‌كنم.»
همسر مهربانش در مورد ساده زيستي شهيد باكري مي‌گويد:
«مهدي هنگامي كه در شهرداري خدمت مي‌كرد، از حقوق خود، كارمندي را براي بچه‌هاي بي سرپرست پرورشگاه استخدام كرده بود، يا حقوق خود را نمي‌گرفت و اگر مي‌گرفت، به افرادي كه نياز داشتند مي‌داد و در شهر همچون يك كارگر همراه كارگران شهرداري كار مي‌كرد. شنيدم كه ماشين بنز صفر كيلومتر در شهرداري بود و ايشان استفاده نمي‌كردند. وقتي يكي از دختران بي سرپرست پرورشگاه عروسي مي‌كند، ماشين را مي‌دهد و مي‌گويد تزئين كنند و براي اوّلين بار در عروسي اين دختر بي سرپرست استفاده شود.»
در مورد ساده زيستي شهيد محمد علي اربابي، رئيس ستاد لشكر زرهي 8 نجف اشرف، حتي در محيط كار سخن‌ها گفته شده است كه به يك نمونه از آن اشاره مي‌كنيم:
«يك روز به ستاد لشكر هشت براي ملاقات با رئيس ستاد، شهيد اربابي رفتم. تابستان بود و گرما بيداد مي‌كرد. از پشت پنجره ستاد كه رد مي‌شدم، ديدم كولر گازي اتاق رئيس خاموش است. با خود گفتم: حالا هم كه در اين گرماي طاقت فرسا تا اين جا آمدم، اربابي نيست.
دستگيره در را فشار دادم؛ با تعجب متوجه شدم كه در باز است و اربابي داخل اتاق مشغول كار مي‌باشد. پيشاني و اطراف چهره‌اش از عرق خيس بود و موهاي جلو سرش به پيشاني چسبيده و لباسش از عرق نقش گرفته بود.
اول فكر كردم برق نيست يا كولر خراب است. وقتي از اربابي پرسيدم كه اين اتاق كه كولر گازي دارد، چرا روشن نمي‌كني؟
با دستمال عرق‌هايش را پاك كرد و گفت: الان بچه‌ها در داخل چادر از گرما نفس‌هايشان حبس شده؛ اگر من كولر را روشن كنم، مرتكب گناه شده‌ام.»
اين‌ها نمونه‌اي از زهد و وارستگي رزمندگان ماست كه اگر سبكبار و وارسته از دنيا نبودند، نمي‌توانستند در ميدان جهاد و شهادت، عاشقانه اوج بگيرند.
به راستي چه شد آن حال و هوا؟ و چه شد آن وارستگي‌ها و بي‌رنگي‌ها؟ چه شد قلبي كه با دنيا وداع كرده بود و همه آرزوي او كربلا بود؟
خوشا روزي كه گرم جنگ بوديم
ميان رنگ‌ها بي رنگ بوديم
دل هر كس شهادت را طلب داشت
حديث عشق و مستي را به لب داشت
خوشا تنهايي شب‌هاي سنگر
كه دل بود و تمنا بود و دلبر
ز زرق و برق دنيا دور بوديم
سر و پا مست عشق و شور بوديم

5. دعا و نيايش

يكي از اوصاف برجسته رزمندگان، روح عبوديّت و توجه قلبي و خالصانه به خداي متعال بود. نماز و دعا و توسل و تهجّد آنان براي بيدار دلان بسيار آموزنده و راه گشاست. چه نيكوست كه به طور مجزّا، اجمالاً به هر يك از اين موارد بپردازيم.

نماز

زيباترين نوع عبادت و پرستش خداي متعال است. نماز خالصانه و از روي نياز، در تحوّل حالات انسان بسيار مؤثر است، و از طرفي عمود خيمه ايمان محسوب مي‌شود؛ چنان كه مولاي متقيان علي‌عليه السلام فرمودند:
اللَّه اللَّه في‌الصَّلاة فإنَّما عَمودُ دينكُم
خدا را خدا را درباره نماز، كه نماز عمود خيمه ايمان شماست.
به همين دليل، خداي متعال بندگانش را به اقامه و برپا داشتن نماز فرمان داده است. البته صرف خواندن و قرائت كردن، با برپايي و استواري حقيقت نماز در جامعه متفاوت است؛ چنان كه در قرآن كريم مي‌فرمايد:
حافِظوُا عَلَي‌الصَّلَواتِ وَالصَّلوةِالوُسطي وَ قوُموُا لِلّهِ قانِتينَ
مراقبت كنيد بر انجام نماز، به ويژه نماز وسطي (ظهر و عصر)، و از بر پادارندگان نماز باشيد.
رزمندگان ما از مصاديق روشن برپا دارندگان فرهنگ نماز بودند و با اقامه نماز در سنگرها و يا بر روي خاك داغ جبهه‌ها، نه تنها نسيم عبوديت را بر كالبد كم رمق ما مي‌دميدند، بلكه بدين وسيله به خدا تقرّب مي‌جستند، و بهترين وسيله براي تقرب به خدا را نماز با حضور قلب و عاشقانه مي‌دانستند؛ چنان كه مولاي متقيان علي‌عليه السلام فرمودند:
الصّلوة قربان كُلّ تقّي
نماز عاقل، تقرّب تقوا پيشگان است.
ابوسعيد ابي‌الخير هم زيبا گفته است:
بر نخل وجود، برگ و بار است نماز
ديباچه خرّم بهار است نماز
راهي به حريم كردگار است نماز
فرياد بلند روزگار است نماز
رزمندگان عاشق و خداجوي ما با درك حقيقت نماز در گرماگرم نبرد و مبارزه، وقتي صداي اذان را مي‌شنيدند، سراسيمه به سوي نماز مي‌شتافتند، و حتي براي ساعات و اوقات نماز لحظه شماري مي‌كردند و به يقين مي‌توان گفت صداي اذان كه دعوت معبود از عاشقان است، زيباترين ترانه و نغمه جان پرور به حساب مي‌آمد.
اينك به نمونه‌هايي از اذان و نماز رزمندگان، چه در ميادين نبرد و چه در سياهچال‌هاي اسارت رژيم بعثي، توجه كنيد:
در عمليات كربلاي دو، محمود كاوه، فرمانده لشكر پنجاه و پنج ويژه شهدا، كار عجيبي كرد. نيروهاي خطشكن را كه جلو فرستاد، آمد و نمازي دو ركعتي را اقامه كرد. بعد از نماز گفت: «اين نماز را فقط به دو دليل خواندم، اول براي پيروزي بچه‌هاي خطشكن و بعد...»
يكي از بچه‌ها پرسيد: «بعد چه؟»
«دلم مي‌خواهد اگر خدا لايقم بداند، اين نماز آخرين نمازم باشد.»
و خدا لايقش دانست.
شهيد محمود كاوه در همان عمليات شهيد شد.
توي فاو بوديم؛ در عمليات والفجر هشت شب سختي را گذرانديم. دشمن آتش بارانمان مي‌كرد. من و دو نفر ديگر از بچه‌ها نماز نخوانده بوديم. دنبال جايي براي خواندن نماز مي‌گشتيم. سنگري را گير آورديم پُر از نيرو. مجبور شديم تك تك برويم آن‌جا، بايستيم به خواندن نماز. نمازمان را كه خوانديم، از سنگر بيرون زديم. در غرب رودخانه اروندرود به يك مجروح برخورديم. خوابيده بود توي قايقي، مي‌خواست برود آن طرف رود. توانايي‌اش را نداشت. نگاه به هم كرديم؛ تصميم گرفتيم هر جا كه مي‌خواهد، ببريمش. سوار قايق شديم؛ زديم به آب. سكوت عجيبي بود.
ميان رودخانه بوديم كه گفت: «من هنوز نماز نخوانده‌ام.»
گفتيم: «با اين زخم‌ها و تن و بدن چطور مي‌خواهي نماز بخواني؟» مي‌خواستيم مانع خونريزي‌اش شويم.
گفت: «چيزيم نيست. چند تا زخم كوچولو است، زياد عذابم نمي‌دهد.» و بلند شد ايستاد و نمازش را ايستاده در قايق خواند.
آفتاب كم‌كم اشعه طلايي خود را از افق بر مي‌چيد كه ما به نقطه رهايي رسيديم؛ جايي كه پس از اعلام رمز عمليّات بايد علي‌وار بر سپاه دشمن حمله مي‌برديم. با فرا رسيدن وقت نماز مغرب و عشاء، همه به نماز ايستادند. امّا اين بار، برخلاف هميشه كه نمازمان را به جماعت مي‌خوانديم، همه برادران نماز را فرادا خواندند. بچه‌ها اشك مي‌ريختند و خيلي‌ها حالتي داشتند كه انگار آخرين نماز را مي‌خوانند. گويا همه خود را مهيّاي شهادت كرده بودند. بعد از نماز، همه در حال سجده شديداً منقلب شده بودند و به شدّت گريه و زاري مي‌كردند. آن چنان ضجّه مي‌زدند كه انسان را به ياد عاشورا مي‌انداخت. سپس دريادلان عاشق، همديگر را در آغوش گرفتند و اين بار هم با باراني از اشك، گونه‌ها را شستشو دادند.
شب عمليات بدر سوار قايق شديم، زديم به خط. وقت نماز شد. رزمنده پيري با ما بود، با محاسن سفيد و بلند، با آب هور وضو گرفت. توي قايق ايستاد به نماز، وقت كم بود. وضو گرفتيم ايستاديم به نماز. هوا صاف بود و نسيمي دلمان را روشن مي‌كرد. جهت قبله را از ستاره‌ها پرسيديم. نماز آن شب بهترين نماز بود كه تا حالا خوانده‌ام.
عراقي‌ها با خشونت تمام مرا با خود بردند. در راه مدام كتك مي‌خوردم و تهديد مي‌شدم. هنگام ظهر، تصميم گرفتم نماز بخوانم؛ با اين اميد كه خداوند، نماز همراه با ناله و درد را مي‌پذيرد، اما وقتي سرباز عراقي متوجه حركت لب‌هايم شد، مشت محكمي به پشت سرم كوبيد. ناچار شدم بقيه نمازم را در دل بخوانم. پس از آن قضيه تا يك ماه با لباس خوني و آلوده نماز مي‌خواندم؛ آن هم بدون قطره‌اي آب و تنها با تيمم.
قبل از عمليات كربلاي سه، كنار خليج‌فارس همه بچه‌هاي لشكر چهارده امام حسين‌عليه السلام به نماز ايستادند؛ شكوه عجيبي داشت اين نماز و همين طور پايانش. هر كس خودش را در آغوش پُر مهر ديگري انداخته بود و مي‌بوسيدش و مي‌بوييدش و مي‌گفت حلالم كن، شفاعتم كن، ببخش، اگر بد كردم. اگر خانواده‌ام را ديدي، سلامم را برسان و عقده دل مي‌گشود، با بهاي مرواريد اشك. و با چه صفا و صميميتي! و چه بي‌ادعا! هيچ كس از گريه ابايي نداشت. يكي از روحاني‌ها با اشك به بچه‌ها مي‌گفت: اگر توي آب با مشكلي روبرو شديد، فقط مولايتان را صدا بزنيد، فقط حسين‌عليه السلام را داد بزنيد در دل‌هايتان. بخواهيدش با تمام وجودتان. سه بار فرياد بزنيد «السّلام‌عليك يا اباعبداللَّه» با همين فريادهاي دل بود كه بچّه‌ها توانستند اسكله الاميّه عراق را فتح كنند.
ما در اردوگاه رماديه يك بوديم و همواره مراسم نماز جماعت را برگزار مي‌كرديم. در مقابل، عراقي‌ها كه از انسجام و وحدت بچه‌ها بيمناك بودند، سعي در بر هم زدن نماز جماعت و ايجاد تفرقه در ميان ما داشتند.
يك روز كه نماز را شروع كرده بوديم، عراقي‌ها كابل در دست به پشت پنجره آمدند و ما را زير نظر گرفتند. پس از آن نماز، عراقي‌ها پيشنمازمان را كه يك فرد بسيجي بود صدا زدند و با خود بردند. چند ساعت بعد وقتي او را برگرداندند، آنقدر به كف پايش كابل زده بودند كه چشم‌هايش كم سو شده بود و به زحمت اطراف خود را مي‌ديد.
هر وقت برادرها احساس مي‌كردند كه روحيه‌شان ضعيف شده است و مي‌ديدند آتش دشمن زياد است، همه با هم به روي خاكريز مي‌رفتند و اذان مي‌گفتند. حسابش را بكنيد اگر 300 نفر با هم اذان بگويند، چه مي‌شود؟! چنان ضعفي در روحيه دشمن به وجود مي‌آمد كه در اين گونه مواقع به سنگرهايشان پناه مي‌بردند و ديگر خبري از آتش نبود.

تهجّد و شب زنده‌داري

يكي از سنت‌هاي نيكو و تحسين برانگيز رزمندگان و آزادگان سرافراز، تهجّد و شب‌زنده‌داري بود، كه اين ميراث گرانبها را از ائمه معصومين‌عليهم السلام و اولياي الهي به ارث برده بودند. خداي متعال هم صفت نيكوي عاشقان را شب زنده‌داري و سحرخيزي مي‌داند:
كانُوا قليلاً مِنَ الَّيلِ يَهجَعُونَ وَ بِاْلاَسحارِهُم يَسْتَغْفِروُنَ
پاسي از شب را به بيداري مي‌گذرانند و سحرگاهان به استغفار مشغولند.
اشك و آه سحري، كليد حوائج رزمندگان بوده است. آنان كه به فيض شهادت نايل آمدند، از اين مفتاح فرج، بهره جستند، و به مراد دل رسيدند و پيام آن‌ها هم به ما اين غزل حافظ بود:
طفيل هستي عشقند آدمي و پري
ارادتي بنما تا سعادتي ببري
مي‌صبوح و شكر خواب صبحدم تا كي
به قدر نيم شبي كوش و گريه سحري
مولاي متقيان علي‌عليه السلام در مورد عاشقان شب مي‌فرمايند:
الّذين كانت أعمالهم في‌الدُّنيا زاكيه و اعينهُمُ باكيةً
مؤمنان كساني هستند كه اعمالشان در دنيا پاك و چشمانشان در شب‌ها گريان است.
البته اشك و آه شبانه علامت عشق و توجه خدا به عاشقان است؛ يعني خدا هر بنده‌اي را كه دوست دارد، ميل آن‌ها را به نيايش و تضرع و زاري سوق مي‌دهد تا در متن اين گريه و زاري، صفاي باطن و سرور و شادابي رواني را به آن‌ها ارزاني دارد؛ چنان كه مولوي گفته است:
چون خدا خواهد كه ما ياري كند
ميل ما را جانب زاري كند
اي خُنك چشمي كه او گريان اوست
اي همايون دل كه او بريان اوست
از پي هر گريه آخر خنده‌اي است
مرد آخر بين مبارك بنده‌اي است
اينك به نمونه‌هايي از تهجّد رزمندگان و آزادگان عزيز توجه كنيد تا ببينيد كه چگونه مصاديق روشن آيات و روايات شدند و در ضمن به اين حديث نوراني امام صادق‌عليه السلام دقت نماييد كه فرمودند:
لَيس من شيعَتَنا مَن لَم يُصّل صَلاة اللَّيل.
كسي كه نماز شب نمي‌خواند، از شيعيان واقعي ما نيست.
روزهاي ما با آموزش و شب‌ها در رزم شب مي‌گذشت. آن ماه، ماه رمضان بود و بوي عمليات در منطقه پيچيده بود. بچه‌ها شور و حال عجيبي داشتند؛ از سرشب تا اوايل صبح، دعاي مخصوص ماه رمضان را مي‌خواندند و ناله مي‌كردند.
از نيمه شب به بعد، اگر به محل مراسم صبحگاهي پايگاه سرمي‌زدي، در نگاه اوّل تصور مي‌كردي همه مشغول نماز جماعت هستند؛ به ساعت كه نگاه مي‌كردي، متوجه اشتباهت مي‌شدي و مي‌فهميدي كه آن‌ها نماز شب خوان‌هاي جبهه هستند. هر كس براي اين كه شناخته نشود، شگردي به كار مي‌برد؛ يكي به سر و صورت خود چفيه مي‌بست، ديگري بر روي شانه‌ها و سرش پتو آويزان مي‌كرد و بعضي هم در گوشه‌هاي دنج و خلوت، به آرامي قامت رسايشان را در مقابل معبود مي‌شكستند.
يك شب در اثر صدايي از خواب پريدم. فانوس روشن بود. ديدم شهيد «معزّزي» مشغول خواندن نماز است و در سجده است؛ بلند نشدم تا او نفهمد من او را ديده‌ام و دوباره خوابيدم. حدوداً 2 ساعت بعد دوباره بلند شدم، ديدم هنوز نماز شب مي‌خواند!!
يكي از اسرا كه پايش قطع شده بود، نيمه‌هاي شب از خواب بيدار مي‌شد و بالشي جلوي خود مي‌گذاشت و بعد مهر خود را روي آن قرار مي‌داد و به صورت نشسته، مشغول خواندن نماز شب مي‌شد. او مدت‌ها ذكر مي‌گفت و اشك، مثل مرواريد از چشمانش فرو مي‌غلتيد. خدا گواه است كه نواي دلنشين «الهي العفو» چنين عزيزاني در نيمه شب، قلب هر انساني را تكان مي‌داد و مانند صاعقه، شب تاريك و ظلماني را مي‌شكافت.
در اردوگاه موصل 4، يك شب به يكي از بچه‌ها كه نگهبان شب بود، سفارش كردم كه مرا براي نماز شب بيدار كند؛ وقتي سر موقع مرا بيدار كرد، متوجه شدم كه بيش از نود درصد بچه‌ها مشغول خواندن نماز هستند. با ديدن اين صحنه از خودم خجالت كشيدم.
مدتي بود كه عراقي‌ها نسبت به زود بيدار شدن بچه‌ها براي نماز شب حساس شده و آن را ممنوع اعلام كرده بودند. در واقع بچه‌ها حق نداشتند قبل از اذان صبح بيدار شوند و از اين جهت، براي اقامه نماز شب دچار مشكل مي‌شدند.
در يكي از شب‌ها، حاج‌آقا ابوترابي كه در اردوگاه به سر مي‌برد، به دليل كسالت مزاج و تب شديدي كه داشت، پيراهنش خيس عرق شده بود. آن شب، وقتي از خواب بيدار شدم، حاج‌آقا را ديدم كه به حالت نشسته به ديوار تكيه داده بود و در حالي كه از شدت تب مي‌لرزيد، مهر نماز را روي زانويش گذاشته بود و نماز شب مي‌خواند.
منبع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:24 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

فرهنگ شهادت و ايثار (1)

فرهنگ شهادت و ايثار (1)
فرهنگ شهادت و ايثار (1)
 
نويسنده:دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني


 
بدون شك يكي از عوامل مهم و اساسي مقاومت و پيروزي در دفاع هشت ساله، نيروي انساني است، نيروهاي متشكل از بهترين و قوي‌ترين مردان بويژه جوانان عاشق و شهادت طلب ميهن اسلامي، كه در دفاع از انقلاب اسلامي و تماميت ارضي كشور مقدس جمهوري اسلامي سراز پا نمي‌شناختند. مقاومت تحسين برانگيز جوانان برومند اين سرزمين در برابر استكبار جهاني، صحنه‌هاي بي‌بديل و بي‌نظيري از شهادت و ايثار را خلق كرد كه اگر به ضبط و ثبت و تفسير و توزيع آن اهتمام نورزيم، به فرهنگ وتاريخ مردم اين مرز و بوم، جفايي جبران‌ناپذير روا داشته‌ايم. خلق اين آثار اعجاب‌آور و حيرت‌انگيز كه طبق فرمايش آن مقتداي سفر كرده، به جز در برهه‌اي كوتاه از صدر اسلام همانند ندارد، حجت را بر همگان تمام كرده است.
شاعر امروز ايراني مي‌تواند يك بار ديگر همانند فرزانه طوس، مثنوي حماسه بسرايد و اين بار قهرمان شعرش نه رستم دستان كه شهيدان بزرگواري چون شهيد همّت و شهيد باكري باشند؛ مي‌تواند مثنوي معنوي را جاني دوباره بخشد و تمثيل‌ها را از صحنه‌هاي نبردي انتخاب كند كه از تراوش خون و جان است. عارف فرزانه ايراني، امروزه مي‌تواند تذكرة الاوليايي ديگر با مضمون اين شهيدان گمنام به رشته تحرير درآورد؛ مي‌تواند بوستاني دگر بسرايد و گلستاني نو بيافريند و اسرارالتوحيد را تفسيري دگر نمايد. مفسر و اهل علم ما مي‌تواند يك بار ديگر مقام مولا علي‌عليه السلام در نهج‌البلاغه را فصل‌العين خويش قرار داده، معناي كلام حضرتش را اين بار در چهره معصوم بسيجي شهيدي جستجو كند كه ره صد ساله را يك شبه پيموده است؛ آن جا كه مولا مي‌فرمايد:
هَجَمَ بِهِمُ العِلْمُ عَلي حَقيِقَةِ الْبَصيرة وَ باشَرُوا روُحَ اليقين و ستلانوا ما اسْتَوْعهُ المُترِفونَ و اَنِسوُ بماستوحشَ مِنَ الْجاهِلُونَ وَ صَحبوا الدُّنيا بِاَندانِ ارواحُها مُعلّقه بِالمَحَل الاْعْلي اوُلئكَ خُلَفاءُ اللَّهِ فِي اَرْضِه و الدُّعاة اِلي دينَه آه آه شُوقاً اِلي رُؤيتِهِم
امواج علم بر اساس حقيقت ادراك و بصيرت آن‌ها هجوم برد و به يكباره آنان را احاطه نمود و جوهره ايمان و يقين را به جان و دل خود مسّ كرد و آنچه را خوشگذران‌ها سخت و ناهموار داشتند، نرم و ملايم و هنجار انگاشته و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و ترس بودند، انس گرفتند.
فقط با بدن خاكي خود همنشين دنيا شدند؛ با روح‌هايي كه بر بلندترين قله از ذِروه قدس عالم ملكوت آويخته بود. ايشانند در روي زمين جانشينان خدا و داعيان بشر به سوي دين خدا. آه! آه! چقدر اشتياق زيارت و ديدارشان را دارم؟
به راستي آيا مولا مشتاق ديدار جواناني نيست كه به عشق مولا از همه چيز خود گذشته‌اند تا دين خدا را ياري رسانند؟
طفيل هستي عشقند آدمي و پري
ارادتي بنما تا سعادتي ببري
بكوش خواجه و از عشق بي نصيب مباش
كه بنده را نخرد كس به عيب بي‌هنري
مي‌صبوح و شكر خواب صبحدم تا چند؟
به عذر نيم‌شبي كوش و گريه سحري
آري، از اين مَنظَر بايد يك بار ديگر به خاطرات رزمندگان اسلام مراجعه كرد و آن حادثه‌هاي تكرار نشدني را دوباره و صدباره خواند و از آن‌ها براي تفسير و تأويل عرفان و حكمت اسلامي بهره‌جست و فهميد كه در اين نبرد، رابطه سلاح و ايمان، رابطه لازم و ملزوم است؛ هر گاه ايمان باشد، سلاح مؤثر است و لاغير و هر گاه صداقت باشد، پيروزي تابع است؛ همان گونه كه مولاي متقيان‌عليه السلام فرمود:
فَلَمَّا رَأَي‌اللَّه صِدْقَنا بِعَدوّنا الْكَيتْ وَ اَنْزَلَ عَلَيهِ النَّصْر
آنگاه كه خداوند صداقت ما را ديد، دشمن ما را به خواري دچار ساخت و پيروزي را نصيب ما گردانيد.
با چنين انگيزه مقدسي است كه بار ديگر به سراغ خاطرات دليرمردان دفاع مقدس رفتيم تا به شكار لحظه‌ها نشسته، و اندكي از انبوه دُرّ و جواهر موجود در اين عرصه را گرد هم آوريم، تا شايد با مطالعه سطر سطر اين حماسه‌ها، بار ديگر آتش حسرت و افسوس وجودمان را فراگيرد و شگفتي‌هاي موجود در اين خاطرات، ما را از خواب غفلت بيدار كند.
آن همه محبت در آن همه صلابت، آن همه لطف در آن همه سختي، آن همه زيبايي در آن همه استحكام، آن همه آرامي در آن همه شتاب، آن همه صبر در آن همه بي‌قراري، آن همه عشق و فضيلت و صداقت در آن همه عصيان و خروش و شهادت، و آن همه اوج و فراز و نشيب در آن همه سكوت و خاموشي كلمات محصور در سطور و صفحات، شايد دل‌هايمان را بشكند و درس‌آموز مكتب آن‌ها قرار دهد، كه به قله رفيع معنويت و تقوا رسيده و چنين گمنام زيسته و مي‌زيند. آنان در ملكوت اعلي از چنان آوازه‌اي برخوردارند كه اذهان ما از درك آن عاجز و ناتوان است؛ گويي مصداقي بر اين سخن شيخ اجل هستند كه:
اي مرغ سحر عشق ز پروانه بياموز
كان سوخته را جان شد و آواز نيامد
اين مدعيان در طلبش بي‌خبرانند
كان را كه خبر شد خبري باز نيامد
و بدين طريق بود كه به خوشه چيني از خرمن فضايل بي‌شمار اين عزيزان پرداختيم و همه آنچه را كه درك ما اجازه مي‌داد، با مفاهيم عرفاني و اسلامي تطابق داديم تا مجموعه‌اي شيرين و شيوا براي خوانندگان عزيز فراهم آيد.
خود واقفيم كه ادراك زميني ما نمي‌تواند حتي اندكي از عمق وجودي مجاهدان في‌سبيل‌اللَّه، خاصه شهداي گرانقدر را دريابد و زبان‌هاي ما نمي‌تواند هنگام بيان ذره‌اي از بزرگي‌هايشان به لكنت نيفتد و قلم‌هاي ما ضمن ترسيم اندكي از زيبايي‌هايشان باز نماند، چون با پياله نتوان اقيانوسي را پيمانه كرد. پندار ما از مجد و كرم ايشان، هر قدر كه باشد، توهّمي بيش نيست. در بيان اين مقام همان بس كه امام و مراد شهيدان فرمود:
«چه گويم و چه نويسم كه خاموشي بهتر و شكستن قلم اولي‌تر است».
مهم‌ترين اوصافي كه مي‌توان براي رزمندگان اسلام ذكر كرد، عبارتند از:

1. ايمان به خدا

مهم‌ترين عامل قدرت و تحرك يك رزمنده و مدافع اسلام، ايمان به خداست؛ زيرا خداوند متعال مبدأ و منشأ قدرت است و به هر كاري كه اراده كند، تواناست. لذا وقتي يك مدافع خود را به منبع اصلي قدرت و حيات متصل مي‌كند، از هيچ قدرتي جز او ترس و وحشت به خود راه نمي‌دهد و اين سرمايه بزرگي است كه تنها مجاهد في‌سبيل‌اللّه و مدافع معتقد به خدا، از آن بهره‌مند است و تكيه‌گاه اصلي رزمندگان ما نيز طي هشت سال دفاع مقدس، همين قدرت لايزال بوده است؛ به طوري كه امام راحل‌قدس سره فرمودند:
«مطمئن باشيد از قدرت‌ها كاري ساخته نيست. هيچ نگراني به خود راه ندهيد. شما جنود خدا هستيد و پيروزيد. آن‌هايي كه در ابتدا حركت خودشان را شروع كردند، با طمأنينه قلبي شروع كردند و از هيچ نترسيدند. قدرت‌هاي بزرگ از آن جهتي كه در شما هست، كه آن ايمان به خداست، خبر ندارند. لذا دائم مي‌گويند ما داراي موشك هستيم. آن‌ها داراي موشك هستند، ولي ايمان ندارند؛ شما ايمان داريد قلب‌هايتان با مبدأ نور و قدرت پيوند خورده است؛ پيوندي ناگسستني.»
اين فرمايش امام راحل‌قدس سره در واقع تحقق آيه ذيل است كه در نبرد دليرانه رزمندگان ما مصداق عيني پيدا كرد:
اِنَّ الَّذينَ قالوُا رَبُّنَااللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائكَةُ اَلاّ تَخافُوا و لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوْعَدُونَ
محققاً آناني كه گفتند پروردگار ما خداي يكتا است و بر اين پيمان استوار ماندند، فرشتگان رحمت الهي بر آن‌ها نازل شوند و گويند ديگر هيچ ترس و اندوهي از گذشته خود نداشته باشيد و شما را به آن بهشتي كه وعده داده شده‌ايد، بشارت باد.

2. بينش و آگاهي

ايمان همواره بايد با بينش و آگاهي توأم باشد. درك موقعيت سياسي و اجتماعي و آگاهي به مصالح اسلام، افق روشني را پيش روي مدافعان اسلام مي‌گشايد، تا نيرو و توان خود را به طور مؤثر و به موقع به كار گيرند. علاوه بر اين، آگاهي و هوشياري، انگيزه دفاعي مدافعان را تقويت مي‌كند؛ به طوري كه تا تقديم جان و شهادت حاضر نيستند دست از راه و هدف خود بردارند و عزت اسلام و استقلال كشور را با هيچ چيز معامله نمي‌كنند. قرآن كريم در اين باره مي‌فرمايد:
و كَاَيِّنْ مِنْ نَبِي قاتَلَ مَعَهُ رِبّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَ هَنُوا لِما اَصابَهُمْ في سَبيلِ‌اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَاللّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ
چه بسيار پيش آمده كه جمع كثيري از پيروان پيامبري در جنگ كشته شده‌اند؛ با اين حال، اهل ايمان با سختي‌هايي كه در راه خدا به آن‌ها رسيد، مقاومت كردند و هرگز بيمناك و زبون نشدند و سر به زير بار دشمن فرو نياوردند و راه صبر و ثبات پيش گرفتند كه خداوند صابران را دوست دارد.
بنابراين، لازمه سرافرازي و استقلال و تسليم نشدن در برابر دشمن، مقاومت و پايداري آگاهانه است. از اين رو، امّت پيامبرصلي الله عليه وآله سختي‌ها و فشارهاي دشمن را تحمل كردند، ولي تن به سازش ذلّت‌بار ندادند و حفظ استقلال و شرف و آزادي ملت براي آن‌ها از هر چيز مهم‌تر بود؛ چنان كه امام راحل‌قدس سره فرمودند:
«اگر ما تسليم امريكا و ابرقدرت‌ها مي‌شديم، ممكن بود امنيّت و رفاه ظاهري درست مي‌شد و قبرستان‌هاي ما پر از شهداي عزيز ما نمي‌گرديد؛ ولي مسلماً استقلال و آزادي و شرافتمان از بين مي‌رفت.»
بدين ترتيب، بينش و آگاهي براي مدافعان و جنگجويان در حوزه اسلام، لازم است. آگاهي و بصيرت، نه تنها بازوي ايمان است، بلكه توان دفاعي مدافعان را نيز افزايش مي‌دهد؛ به همين دليل مولاي متقيان علي‌عليه السلام در توصيف رزمندگان اسلام مي‌فرمايند:
«حَمَلُوا بَصائرَهُمْ عَلي اَسْيافِهمْ»
بينش و آگاهي خود را بر شمشيرهايشان حمل مي‌كردند.

3. ولايت پذيري

يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس، ولايت پذيري بود. آنان دريافته بودند كه ولايت، حيات طيبه است ؛ حياتي كه با درك و اطاعت ولايت نصيب انسان مي‌شود و نسيم دل‌انگيز اين حيات از آيات شريف قرآني، روح و جان آن‌ها را نوازش مي‌داد، زيرا قرآن مي‌فرمايد:
يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوُا اسْتَجيبوُاللَّهِ وَ لِلرَّسوُلِ اِذا دَعاكُم لِما يُحييكُمْ.
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، نداي دعوت خدا و رسولش را اجابت كنيد، زيرا شما را زنده مي‌كند.
اين رمز پنهاني است كه رزمندگان ما در طول دوران مبارزه و بعد از آن به حقيقت آن واقف شدند و هويّت و عزّت و سعادت دنيا و آخرت خود را در حيات ولايي يافتند و بدان اعتقاد راسخ پيدا كردند.
هر كه كوي ولايت را زيارت كند، ثواب اعمال او بيش از آن است كه قابل تصور باشد.
به قول حافظ:
ثواب روزه و حج قبول آن كس برد
كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد
در اين جا براي نمونه مي‌توان مالك اشتر را مثال زد كه مولاي متقيان علي‌عليه السلام در وصف او مي‌فرمايد:
«فَاسمَعوا لَه وَ اَطيعوُا اَمرَه فيما طابَقَ الحَقّ فَاِنَّهُ سَيفٌ مِن سُيوفِ اللَّه لا كليلَ الظَّبه و لانابي الضَّريبه فَاِن اَمركُم اِن تنفِروا وَ ان اَمركُم ان تُقيموا فَاِنَّهُ لا يقدم و لايَحجُم و لا يؤَخّر و لا يقدم اِّلا عَن اَمري»
پس سخنش (مالك اشتر) را بشنويد و امر و فرمانش را در آنچه مطابق حق است پيرو باشيد، زيرا او شمشيري است از شمشيرهاي خدا كه تيزي آن كند نمي‌شود و ضربه آن بي اثر نمي‌گردد.
پس اگر شما را امر كند كه به سوي دشمن برويد، روانه گرديد و اگر فرمان دهد كه نرويد، بمانيد كه او در هر كاري پيش نمي‌افتد و بر نمي‌گردد و رو بر نمي‌گرداند و جلو نمي‌رود ؛ مگر به دستور من.
همان طوري كه ملاحظه مي‌شود، همه آوازه و عظمتي كه مالك‌اشتر دارد، براي اطاعت صادقانه و عشق به مقام ولايت اميرمؤمنان‌عليه السلام است. بنابراين، ولايت، سلطه نيست، بلكه مربي است. ولايت چيزي از انسان نمي‌ستاند، بلكه همه چيز به انسان مي‌دهد. ولايت، انسان را تعريف مي‌كند و به او حرّيّت و آزادگي و صلابت مي‌بخشد. ولايت، در واقع حق مداري است و جويندگان حق را هدايت مي‌كند. ولايت، پرتوي از حكومت خدا بر روي زمين است و در پرتو آن، خدا مداري و عدالت خواهي تحقّق پيدا مي‌كند. ولايت، روحيه ستيز با دشمنان را در انسان مي‌دمد و عزّت اجتماعي و سياسي كشور را تضمين مي‌كند. اينك درس اطاعت پذيري از قيام ولايت را از رزمندگان اسلام مي‌آموزيم تا دريابيم كه چگونه ولايت به صورت جوهر مقاومت و ايثار در حماسه رزمندگان ما درخشيده است.
شهيد چمران در مورد ولايت امام خميني (ره) مي‌گويد:
«اين انقلاب بزرگ و تاريخي را ابرمردي رهبري مي‌كند كه در تاريخ بي نظير است. ايمان به پاكي و تقوا و فداكاري و پايداري او را نظيري نيست. اگر همه راهبران انقلابي دنيا را سر هم بگذارند، از يك موي رهبر عاليقدر انقلاب ما كمتر هستند. اين انقلاب صورت گرفته است تا ريشه‌هاي استثمار و استبداد و استعمار را بسوزاند؛ عدالت اجتماعي را تأمين كند؛ فقر و جهل و ظلم و فساد را از بين ببرد؛ ستم‌ها و محروميت‌ها و ناراحتي‌ها و بي عدالتي‌ها را كه قرن‌ها بر اين كشور سيطره داشته است، نابود كند.»
شهيد حاج همّت در مورد ولايت امام خميني مي‌گويد:
«مادر! جهل حاكم بر يك جامعه، انسان‌ها را به تباهي مي‌كشد و حكومت‌هاي طاغوت مكمل اين جهلند و شايد قرن‌ها طول بكشد كه انساني از سلاله پاكان زاييده شود و بتواند رهبري يك جامعه سر در گم و سر در لاك خود فرو برده را در دست گيرد و امام، تبلور سلاله ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. كلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.»
شهيد يوسف كلاهدوز در مورد ولايت امام خميني مي‌گويد:
نقش كلاهدوز در عمليات ثامن الائمه‌ عليه السلام تعيين كننده بود و مي‌توان آن را اوج اخلاص او نسبت به حضرت امام خميني قدس سره دانست. شاهد بودم كه در طراحي و سازماندهي عمليات و ايجاد هماهنگي بين ارتش و سپاه تلاش بي‌وقفه‌اي مي‌كرد.
وقتي آبادان در محاصره دشمن قرار داشت و بني صدر موضوع تخليه شهر را مطرح كرده بود، او به خدمت حضرت امام قدس سره رسيد و در اين باره نظرخواهي كرد.
امام قدس سره در جواب فرموده بودند: «حصر آبادان بايد شكسته شود.»
او اعتقاد داشت حرف امام قدس سره بي حساب نيست و از منبع غيبي الهام مي‌گيرد.
وقتي درباره عمليات، با بي‌ميلي تعدادي از فرماندهان مواجه شد، گفت: «اكنون كه حضرت امام فرمودند حصر آبادان بايد شكسته شود، اگر ما زنده نبوديم، بر ما تكليف نبود وليكن اكنون كه ما زنده‌ايم، مكلف هستيم كه فرمان امام را اجرا كنيم و حصر آبادان را بشكنيم. ما هشت ماه خون دل خورديم و صبر كرديم و به اين دليل دست روي دست گذاشته بوديم و نظاره مي‌كرديم و پيروز شديم و از اين پس هم بايد پشت سر امام حركت كنيم. نبايد در جا بزنيم، نبايد خسته بشويم، نبايد در كار نظامي احساساتي بشويم.»
شهيد مهدي باكري در وصيت نامه خود مي‌نويسد:
اينك فرازهايي از وصيت نامه اين شهيد را كه صفا بخش جان است، مي‌آوريم:
«سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر؛ عصر ظلم و ستم، عصر كفر و الحاد، عصر مظلوميت اسلام و پيروان واقعي‌اش.
عزيزانم! اگر شبانه روز شكر گذار خدا باشيم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنايت فرموده، باز كم است. آگاه باشيم كه سرباز راستين و صادق اين نعمت شويم. خطر وسوسه‌هاي دروني و دنيا فريبي را بشناسيم و برحذر باشيم كه صدق نيّت و خلوص عمل، تنها چاره ساز ما است.
... بايستي محتواي فرامين امام را درك و عمل كنيم تا بلكه قدري از تكليف خود را در شكر گذاري به جا آورده باشيم. وصيت من به مادرم و خواهران و برادران و اهل فاميل: بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست؛ هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد و از ته قلب پشتيبان و مقلّد امام باشيد.»
شهيد حاج حسين خرازي در مورد ولايت امام خميني مي‌گويد:
«كاري به خط و خط بازي‌ها نداشته باشيد؛ ببينيد امام چه مي‌گويد، مسير امام كدام است، اگر قبول داريم كه امام ولي فقيه هستند كه مسلماً هستند، پس ما بايد با او باشيم؛ هر چه گفت، همان را بپذيريم ؛ هر كه را انتخاب كرد، همان را قبول كنيم. اگر نماينده‌اي را براي منطقه‌اي برگزيد، مطيع نماينده او باشيم. اگر كسي مسؤوليتي دارد، از بركت خون شهدا دارد؛ از وجود نازنين امام دارد؛ ما درباره سياست بايد به او اقتدا كنيم.»
شهيد آيه‌الله محلاتي در وصيت نامه‌اش عشق و علاقه خود را نسبت به امام اين گونه بيان مي‌كند:
«از معظم له ]امام[ بخواهيد براي آمرزش من، دعاي مخصوص نمايد. من در اين عالم به او عشق مي‌ورزيدم و امر او را امر خدا و رسول‌صلي الله عليه وآله مي‌دانستم. اميد است ايشان هم بعد از اين عالم در پيشگاه خداوند شفاعت كند تا ان شاء اللَّه در آن دنيا در كنار ايشان باشم».

شهيد محلاتي در كلام مقام معظم رهبري:

«...از خصوصيات ديگر شهيد محلاتي، عشق و ارادت وافر به امام بود. او علاقه و اعتماد خاصي به نظرهاي امام داشت؛ به طوري كه هر موقع امام يك چيزي را بيان مي‌كردند، مثل يك امر تعبّدي، برايش لازم الاجرا بود. چه روزي كه امام حكم داده بود كه بايد اين كار بشود و چه روزي كه حكم نداده بود، ولي ايشان مي‌فهميد كه تمايل امام به اين است.
... اعتماد و ارادت ايشان به امام به نظر من يكي از عوامل خستگي ناپذيري ايشان بود. اين را من احساس مي‌كردم كه حضرت امام قدس سره نيز يك اعتمادي به او داشتند و نظرهايش را گوش مي‌كردند.»
بخشي از سفارشات شهيد محلاتي كه در تاريخ 19/11/64 خطاب به برادران پاسدار و بسيجي ابلاغ شده است:
- در سپاه، كليه امور براساس تبعيّت از ولايت فقيه يعني تسليم مطلق در مقابل رهنمودها و فرامين حضرت امام انجام گيرد.
- تبعيّت از خط مشي مقام رهبري در كليه امور عقيدتي، فكري، سياسي و نظامي لازم است.
- استقلال سپاه و وابسته نبودن آن به هيچ شخصيت و گروه و دسته خاصي را حفظ كنيد و توجه داشته باشيد كه به فرمان امام امت، هر نوع باندبازي و گروه‌گرايي در سپاه ممنوع است.
- در وضع فعلي كه امام امت مي‌فرمايند: »مسأله اصلي، جنگ است« كليه واحدها شرعاً موظف هستند در درجه اول به امور جنگ بپردازند و هر نوع اهمال و سستي در اين مورد جايز نيست.

ولايت پذيري بسيجيان

تفكر بسيجي كه تبلور اطاعت صادقانه از مقام ولايت است، در دوران دفاع مقدس از زيباترين جلوه‌ها و نمادها برخوردار بود؛ به ويژه در شهرهاي جنگي، كه زن و مرد و كودك و جوان را به مقاومتي اعجاب‌انگيز در سايه ولايت فقيه واداشته بود، و آنچه كه حقيقتاً دشمن را درمانده كرد، حيرت و سردرگمي در شناخت تفكر بسيجي بود. از ميان هزارها صحنه مقاومت حيرت‌انگيز، به خاطره‌اي از شهيد مهدي زين الدين (فرمانده دلاور لشكر 27 علي بن ابيطالب) بسنده مي‌كنيم كه گفت:
در شهر هويزه يك پيرمرد، دو پيرزن و دو پسر بچه ده ساله ساكن بودند. پرسيدم چرا نرفتيد؟ گفت: جوان‌هامون با حسين علم الهدي رفتند، ما مونديم؛ هم دهن كجي به عراقي‌هاست و هم دلگرمي بيشتر بچه‌ها... صداي جيپي بلند شد؛ پيرمرد مرا در اتاق مشرف به خيابان مخفي كرد. سرگرد عراقي پياده شد و به پيرمرد گفت: «رئيس شما از اين پس صدام است؛ ]امام[خميني را فراموش كنيد.» يكي از دو پسر بچه جلو آمد و گفت: «بابام با حسين علم‌الهدي رفته با شما بجنگه، اين عكس امام را هم او به من داده.»
سرگرد عكس را گرفت و پاره كرد و گفت: ]امام[ خميني را فراموش كنيد. بچه پاره‌هاي كاغذ را جمع كرد و بوسيد و تفي به صورت او انداخت. سرگرد گلوله‌اي به سر او شليك كرد و شهيد شد. پسر دومي جلو آمد. چون شهادت او هم حتمي بود، از پنجره با رگباري سرگرد و همراهش را هلاك كردم؛ بلافاصله دو پيرزن و پيرمرد و پسربچه را سوار جيپ عراقي كردم و از شهر دورشان نمودم.

ولايت در اسارت

مقاومت و پايداري رزمندگان ما در سياهچال‌هاي دژخيمان بعثي، ضرب المثل روزگار است. خواندن يا شنيدن آن‌هابه قدري حيرت‌انگيز و تعجب آور است كه عقول دنيوي ما، ساحت مقاومت و ايثار آنان را درك نمي‌كند، پس بايد با زبان عشق اين حماسه‌ها را تفسير كرد. دژخيمان بعثي از شدّت علاقه و عشق رزمندگان اسلام به مقتداي خويش با خبر بودند، لذا سعي مي‌كردند با جسارت به امام راحل قدس سره روح و جان آن عزيزان را شكنجه دهند.
آقاي حميد محمّدي، از آزادگان سرافراز، در اين باره مي‌نويسد:
«بارها مي‌خواستند كه ما را وادار كنند تا به امام عزيزمان توهين كنيم؛ به كسي كه شنيدن حتي يك كلامش در محيط اسارت، ماه‌ها روحيه ما را شاد و عالي نگه مي‌داشت ؛ به كسي كه به عشق ديدارش روزهاي سخت را اميدوارانه سپري مي‌كرديم. هر چه كردند، لب از روي لب هيچ كداممان نجنبيد. فرمانده كه چشمانش داشت از حدقه در مي‌آمد، همراه با بقيه سربازها حسابي افتادند به جان ما، از ضربه‌اي كه به صورت و سرم خورد، در يك لحظه از خود بي خود شدم و خون از دهانم بيرون ريخت ؛ زير چشمانم سياه و كبود شده بود، بچه‌هاي ديگر هم وضعشان بهتر از من نبود.
بعد از شش روز كه در زندان اردوگاه بوديم، دوباره آمدند و تا حدي كه دوست داشتند، مشت و لگد نثارمان كردند. پانزده روزي كه در زندان بوديم، ديگر چشم‌هايمان به تاريكي محيط و بدن‌هايمان به ضربه‌هاي بعثي خو گرفته بود. در طول اين مدت، فقط چند دقيقه‌اي بعد از آمار اجازه مي‌دادند كه براي رفتن به دستشويي از زندان خارج شويم.»
همچنين صحنه‌هاي متهوّرانه‌اي كه رزمندگان ما در اسارت آفريدند، بسيار براي ما آموزنده و عبرت‌انگيز مي‌باشد و راه و رسم اطاعت از مقام ولايت را به ما مي‌آموزد. بيان يك نمونه، آن هم از سوي يك بسيجي كم سن و سال قابل توجه است:
بعثي‌ها در بازرسي بدني از اسرا، ضمن ضبط وسايل، متوجه وجود چند قطعه عكس در جيب‌هاي ما شدند كه در پس زمينه يكي از عكس‌ها تصوير حضرت امام خميني قدس سره به چشم مي‌خورد. عراقي‌ها پس از ديدن تصوير حضرت امام، آن را به يكديگر نشان دادند و اداي احترام كردند كه در اين ميان يكي از افسران عراقي متوجه شد و وقتي وضع را چنين ديد، عكس را گرفت و آن را جلوي يكايك اسرا برد و از ايشان خواست تا ضمن بي احترامي به عكس، به شخصيت حضرت امام نيز توهين كنند.
خلاصه نوبت به برادر سيزده ساله‌اي به نام سهيل رسيد. او عكس را گرفت، چند لحظه به آن نگاه كرد و سپس در حالي كه همه چشم‌ها به او خيره شده بود، در ميان حيرت و تعجب همگان، ابتدا عكس را به صورت چسباند و بعد آن را غرق بوسه كرد.
ساير اسرا همچنان كه ناظر اين صحنه تعجب آور بودند، به حيرتشان افزوده شد، زيرا اين عمل متهوّرانه سهيل، درس بزرگي بود به يك يك اسرا، و پيامد آن شكنجه و ضرب و شتم سهيل بود از سوي بعثي‌ها.
آري، شير اگر در قفس باشد، باز هم شير است، و روباه اگر در صحرا و بيابان آزاد باشد، باز هم روباه است. رزمندگان عزيز ما اگر چه ساليان دراز در اسارت دژخيمان بعثي بودند (بعثياني كه در شقاوت و بيرحمي و كاربرد انواع روش‌هاي پيشرفته در شكنجه عزيزان ما، روي سفّاكان تاريخ را سفيد كردند) اما غرور و شهامت ايماني و عشق‌آن‌ها به ولايت در همه صحنه‌ها و پهنه‌هاي آفاق و انفس درخشيد.
مرا به جز تو نيازي به دار فاني نيست
دمي كه بي تو برآيد ز زندگاني نيست
مرا ز آتش هجران كجا بود پروا
كه شمع دير ترا ميل سرفشاني نيست
دلم رسيده به كويَت مگو چه آوردي
كه عاشقانِ ترا جز غم ارمغاني نيست
منبع: پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 31 شهریور 1395  ] [ 5:23 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 26 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3158439 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب