مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر محمود جوان در سال 1320 در شيراز متولد شد .ايشان پس از اخذ مدرك كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته آب و خاك به ترتيب از دانگشاه هاي شيراز و بيروت(دانشگاه آمريكايي) ،در سال 1356 نيز به اخذ درجه دكترا در رشته مهندسي آبياري و زهكشي از دانشكده مهندسي دانشگاه ايالتي يوتا،‌ نائل آمد.وي از 1343 تا كنون در دانشگاه شيراز به خدمت اشتغال داشته و در حال حاضر عضو هيات علمي همان دانشگاه است. كتاب "طرح، آناليز و اجراي سازه‌هاي توريسنگي" تاليف محمود جوان ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : كشاورزيرشته : آبياريگرايش : آبياري و زهكشيتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود جوان پس از گذارندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه وارد دانشگاه شد و در سال 1343 درجه ليسانس در رشته آب و خاك را از دانشگاه شيراز دريافت داشت و در سال 1349 نيز به درجه فوق ليسانس از دانشگاه آمريكايي بيروت دست يافت. در سال 1356 نيز به اخذ درجه دكترا در رشته مهندسي آبياري و زهكشي از دانشكده مهندسي دانشگاه ايالتي يوتا،‌ نائل آمد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمود جوان از 1343 تا كنون در دانشگاه شيراز به خدمت اشتغال داشته و در حال حاضر عضو هيات علمي همان دانشگاه است.جوائز و نشانها : كتاب "طرح، آناليز و اجراي سازه‌هاي توريسنگي" تاليف محمود جوان ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : از محمود جوان چند مقاله به زبان‌هاي انگليسي و فارسي در نشريات معتبر علمي داخلي و خارجي به چاپ رسيده است. آثار : طرح، آناليز و اجراي سازه‌هاي توريسنگي ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر صمد سرداري‌نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.وي پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي تا دبيرستان ،در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شده و در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ، فارغ التحصيل شد. ايشان پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.صمد سرداري‌نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت. گروه : علوم انساني رشته : حقوق گرايش : نويسندگي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صمد سرداري‌نيا، مورخ و محقق تاريخ معاصر آذربايجان متولد 1319 در شهر تبريز بود.سرداري نيا، در 21در محله« اميره‌ خيزي» تبريز ديده به جهان گشود . تحصيلات رسمي و حرفه اي : صمدسرداري نيا پس از اتمام تحصيلات دوران ابتدايي و متوسطه در سال 1346 وارد دانشگاه تبريز شد. وي در سال 1350در مقطع كارشناسي تاريخ از اين دانشگاه فارغ التحصيل شد و پس از استخدام در صدا و سيما بار ديگر به دانشگاه رفت ولي اين بار در رشته حقوق قضائي به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد. او سپس وكيل دادگستري شد. زمان و علت فوت : صمد سرداري‌نيا پنجشنبه 22 فروردين 1387بر اثر عارضه سكته قلبي در تبريز دار فاني را وداع گفت. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صمد سرداري نيا پس از استخدام در صدا و سيما اين بار در رشته حقوق قضائي دانشگاه ملي تهران به تحصيل پرداخته و در سال 1357 فارغ التحصيل شد.از ايشان آثازيادي در باره تاريخ آذربايجان و مشاهير آن بياد گار مانده است.او به حقوق بازنشستگي اش از صدا و سيما قناعت كرد و هرگز طبع لطيفش را به زر و تزوير نيالود. آرا و گرايشهاي خاص : صمد سردارينيا ،اين محقق بزرگ آذربايجان بي‌هيچ حب و غرضي، گوهر حب وطن در صدف وجود خويش تربيت كرد و سال ها پشت ميز تحرير كوچكش قلم بر دست، بر لوح تاريخ، برگ هايي زرين از گذشته و حال مردمان ديارش رقم زد. برگ برگ تاريخ را ورق زد تا نشاني مستند بر پايه واقعيت و نه گزافه و اغراق از لياقت، كفايت و درايت ايران و ايرانيان و شجاعت و مردانگي آذربايجان و آذربايجانيان بيابد. در سطر سطر نوشته‌هاي شيوايش مي‌توان روح متعالي يك ايراني وطن‌دوست و يك آذربايجاني جليل‌القدر را ملاحظه كرد. بي‌اغراق مي‌توان گفت كه اگر اكنون هر آذربايجاني و هر شهروند تبريزي، به آساني و در عين افتخار و با قدرت از تبريز، به عنوان شهر اولين‌ها ياد مي‌كند، حاصل سال ها تلاش اين پير فرزانه است. نويسنده‌اي كه سال ها در ميان اوراق تاريخ گشت تا گلستاني از افتخارات مستند و واقعي آذربايجان گردآورد تا مردمانش سرافرازانه به داشتن آن قله‌هاي بزرگ فخر فروشند و مباهات ورزند. از قابليت‌هاي آب و خاك و جان آذربايجان گفت تا جهان و جهانيان بدانند كه اينجا آذربايجان است. كانون عشق‌ورزي، محور ايثار و مردانگي، ديوار بلند مقاومت، با مردماني مهربان و هنرورز، با ادبياتي آميخته به شور شبنم و شوق خدمت. جوائز و نشانها : صمد سرداري نيا مفتخر به دريافت دو عنوان «دكتراي افتخاري» از دو كشور خارجي گرديده است. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آذربايجان پيشگام جامعه مدني 2 ايروان يك ايالت مسلمان نشين بود 3 باقرخان سالار ملي ويژگي اثر : ناشر: ايرانيان -1369 4 باكو شهر نفت و موسيقي ويژگي اثر : پديدآورنده: مناف سليمانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)، ناشر: اختر - 22 اسفند، 1385 5 تاريخ روزنامه‌ها و مجلات آذربايجان 6 تبريز شهر اولين‌ها ويژگي اثر : ناشر: كانون فرهنگ و هنر آذربايجان - 1381 7 تبريز مهد صنعت چاپ در ايران ويژگي اثر : ناشر: سرداري‌نيا، صمد - 10 بهمن، 1384 8 جنگ قره باغ ويژگي اثر : پديدآورنده: ضياء الدين سلطانوف، صمد سرداري نيا (مترجم)؛ ناشر: هاشمي سودمند - 10 اسفند، 1384 9 دارالفنون تبريز، دومين مركز آموزش عالي ايران ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 1382 10 سيري در تاريخ آذربايجان ويژگي اثر : ناشر: اختر - 04 دي، 1386 11 قتل عام مسلمانان در دو سوي ارس 12 قره باغ 13 قره باغ در گذرگاه تاريخ ويژگي اثر : ناشر: نداي شمس - 10 اسفند، 1384 14 مشاهير آذربايجان، ويژگي اثر : انتشارات شايسته تبريز - 1379 15 ملانصرالدين در تبريز ويژگي اثر : ناشر: اختر تبريز

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

مرتضي راوندي در سال 1292 ، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ايمان و دوره دبيرستان را در دارالفنون به پايان برد ، سپس وارد دانشكده افسري شد و در همانجا دوره سربازي را انجام داد. آنگاه جهت ادامه تحصيل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و در رشته قضايي با درجه ليسانس فارغ التحصيل شد. استاد رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد. وي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت و آثار نيز به چاپ رساند. استاد مرتضي راوندي سرانجام در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست. گروه : علوم انساني رشته : حقوق تحصيلات رسمي و حرفه اي : مرتضي راوندي تحصيلات دوره ي ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان رساند. در سال 1322 به اخذ ليسانس در رشته ي ادبيات فارسي از دانشسراي عالي توفيق پيداكرد و به سال 1324 براي فراگرفتن علوم ديني و معارف اسلامي رهسپار شهر مذهبي قم گرديد. در سال 1329 براي تكميل تحصيلات به تهران بازگشت و در سال 1335 به اخذ درجه ي دكترا در رشته ي زبان و ادبيات فارسي نائل آمد. وي براي تز دكتراي خود و به راهنمايي استادش شيخ محمد سرابي ، « تفسير مجمع البيان » را كه تفسيري جامع در علوم قرآني است برگزيد. خاطرات و وقايع تحصيل : مرتضي راوندي از سختگيري هاي نابجا و نظام آموزشي غلط دوران تحصيل خود چنين ياد مي كند: « محيط اجتماعي ايران طوري بود كه خانواده ها و دولت وقت ، توجهي به حيات جسمي و روحي كودكان نداشتند . تحرك ، بازي ، دويدن و جست و خيز اگر امروز نوعي تربيت و آموزش حساب مي شود ، در قديم نه تنها مورد تاييد خانواده و مسئوولين فرهنگي نبود ، بلكه نوعي شيطنت و بازي گوشي بي ادبانه تلقي مي شد. هيچ فراموش نمي كنم موقعي كه در مدرسه مباركه ايمان دوره ابتدايي را مي گذراندم ، مدير مدرسه مرحوم « ميرزا ابوالقاسم خان تفرشي » نه تنها در دويدن و بازي كردن را تاييد نمي كرد ، بلكه در طبقه سوم ساختمان مدرسه و در ايوان مي نشست و دست هايش را مقابل چشم ها مي گذاشت و چنين وانمود مي كرد كه نمي بيند. اگر كودكي به حكم غريزه كودكي جست و خيز مي كرد و با ديگر اطفال به بازي مشغول مي شد ، آقاي ميرزا با تركه حاضر مي شد و به يكي از فراش ها مي گفت: « بيارش. » و بعد بساط تركه و فلك و تنبيه بود. وقايع ميانسالي : روي كار آمدن محمدرضا شاه پهلوي و باز شدن فضاي سياسي از سال 1320 ، روشنفكران و سياستمداران را يكبار ديگر وارد عرصه سياست نمود ، مرتضي راوندي نيز از جمله اين افراد بود كه در مسير جريانات سياسي كشور قرار گرفت و مدتي را نيز در زندان شاه به سر برد. زمان و علت فوت : مرتضي راوندي در روز چهارشنبه 23 شهريور 1378 در پي عارضه مغزي ديده از جهان فروبست. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرتضي رواندي پس از تحصيلات عالي ، مشاغل مختلفي را عهده دار شد ، وي ابتدا در راه آهن تهران به كار پرداخت ، سپس از سال 1318 ش . وارد دادگستري شد و به خدمت قضايي اشتغال ورزيد. راوندي همچنين سمت هايي همچون رياست ثبت كل كشور و دادياري ديوان عالي كشور را نيز پذيرفت ، تا آنكه در سال 1344 ش ، بازنشسته شد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرتضي راوندي پس از بازنشستگي به پژوهش درباره تاريخ ايران و نقش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت. علاوه بر آن سفر به فرانسه و ديدن كتاب هايي درباره زندگي روزمره توده مردم پاريس در سده هاي گذشته ، ايشان را مصمم به پژوهش درباره زندگاني مردم و آداب و رسوم عادي و ساير طبقات مختلف كشور از لابه لاي تواريخ كهن نمود.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

حسن حبيبي در سال 1316 در يكي از محله هاي قديمي تهران به دنيا آمد. او تحصيلات ابتدايي خود را به صورت فشرده آغاز كرد و در كنار آموزش دروس مدرسه به درسهاي حوزه علميه هم گرايش پيدا كرد. وي عضو و سخنگوي شوراي انقلاب بود و به عنوان هاي مختلف مثل معاون اول رييس جمهوري در دورة جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در كشور فعاليت داشته است. حسن حبيبي رئيس و موسس بنياد ايران شناسي مي باشد و به عنوان عضو پيوسته فرهنگستان زبان وادب فارسي هم فعاليت دارند. ايشان در طول خدمت و تحصيل خود به ترجمه و تاليف اثر هاي مختلفي در زمينه هاي حقوق ، جامعه شناسي، فلسطين ، جنگ و . . . را انجام داده است. در دومين جشنواره برگزيدگان فارابي كه در هفتم دي ماه 1387 برگزار شد، از حسن حبيبي تقدير به عمل آمد. گروه : علوم انساني رشته : حقوق تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسن حبيبي پيش از آن كه به سن مدرسه برود، خواندن و نوشتن را آموخته و خواندن قرآن را شروع كرده بود و از اشعار فردوسي، سعدي و حافظ ابياتي را در حفظ داشت. كلاس اول و دوم را در يكسال خواند و در سالهاي بعد در كنار درس مدرسه، درسهاي ديگر را كه در حوزه هاي علميه معمول بود ، بخصوص در تابستان نزد پدرش و يكي دو تن از مدرسان حوزهاي فرا گرفت. فعاليتهاي ضمن تحصيل : حسن حبيبي نوجوان بود كه پدرش ضمن تشويق به درس خواندن ، از او خواست تا حرفهاي نيز بياموزد تا در صورت لزوم براي گذراندن زندگي خود كاري بلد باشد. از اين رو قرار شد كه جوراب بافي ياد بگيرد و تابستانها به آن مشغول شود. از آنجا كه مادر و پدرش جوراب بافي ميدانستند، يادگيري كار آسان بود، محل كار نيز خانه بود و براي تهيه نخ و رنگ كردن آنها و باز كردن كلافها ، بافتن جورابها و به بازار بردن آنها و... كارهايي را بايد ميآموخت و و اطلاعاتي بايد بدست ميآورد. اين تجربه باعث گرديد كه از آغاز نوجواني با محيط كار و برخي از انواع آن ، روابط و برخي از دشواريها آشنا شود. وي در نخستين سال درس در دانشگاه هم به دانشكده حقوق و هم به دانشكده ادبيات مي رفت، دو كتاب كوچك و متوسط را براي تمرين زبان عربي ترجمه كرد و يك جستجوي مختصر را درباره ادبيات كودكان به پايان رسانيد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از مسئوليتهاي اجرائي حسن حبيبي مي توان به از حوزه مطالعات علمي وي اشاره كرد: عضو و سخنگوي شوراي انقلاب وزير فرهنگ و آموزش عالي نماينده تهران در دوره اول مجلس شوراي اسلامي وزير دادگستري عضو شوراي بازنگري قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و عضو هيات رئيسه آن (1368) عضو حقوقدانان شوراي نگهبان (1380-1368) معاون اول رئيس جمهوري اسلامي ايران (1380-1368) نخستين رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي رئيس كميسيون فرهنگ تعليمات و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي (دو سال اول و دوره اول) عضو شوراي عالي آموزش و پرورش (در سمت وزير فرهنگ و آموزش عالي) استاد دانشگاه عضو ستاد انقلاب فرهنگي رئيس كميسيون لوايح و رئيس كميسيون فرهنگي هيات دولت رئيس هيات امناء فرهنگستانهاي جمهوري اسلامي ايران عضو هيات نمايندگي ايران در كنفرانس عمومي يونسكو (1987) عضو كميته دهه جهاني توسعه فرهنگي يونسكو (1989-1987) موسس و رئيس بنياد ايران شناسي عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي عضو هيات امناي فرهنگستان هاي جمهوري اسلامي ايران عضو هيات امناي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي عضو كميسيون ملي يونسكو (ايران) عضو ديوان دائمي داوري (لاهه) مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : حسن حبيبي موسس و رئيس بنياد ايران شناسي است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسن حبيبي فعاليت اجتماعي خود را از آذر ماه سال 1329 آغاز كرد. جوائز و نشانها : از نشانها و جوايزي كه به حسن حبيبي اهدا شده است مي توان به موارد زير اشاره كرد: دكتري افتخاري جامعه شناسي دانشگاه تهران نشان عالي استقلال استادي افتخاري دانشگاه دولتي تركمن (تركمنستان استادي افتخاري دانشگاه علوم انساني بيشكك (قرقيزستان) مدال دانشگاه دولتي تفليس (گرجستان) دكتري افتخاري آكادمي علوم ارمنستان دكتري فخري (افتخاري) دانشگاه دولتي تاجيكستان تقدير از حسن حبيبي در دومين جشنواره برگزيدگان فارابي ويژه تحقيقات علوم انساني و اسلامي چگونگي عرضه آثار : حسن حبيبي مقالات زيادي در زمينه هايي مانند سينماي كودك و نوجوان ، گفتار درباره پياژه و يا زبان حقوقي تحرير نموده است كه در دانشگاهها و آكادمي هاي كشورهاي آسياي مركزي و قفقاز مطرح و برخي در مجلس ها عنوان و به چاپ رسيده است ولي هنوز در يك جا جمع آوري نشده است. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 اسلام و بحران عصر ما ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه چند فصل كتاب كشف اسلام از روژه پاسكيه در سال 1363 است. 2 امامت در حقوق شيعه ويژگي اثر : در رشته حقوق عمومي تحقيق و رساله خود همين اثر بود كه به مباني نظري حقوق يا فقه اسلامي در زمينه حكومت اسلامي و ولايت امام معصوم و سپس فقها. 3 ترجمه تقسيم كار اجتماعي ويژگي اثر : اين كتاب رساله دكتراي دوركيم است . در اين كتاب بخصوص دو وجه جامعه شناسي اخلاقي و جامعه شناسي حقوقي را مي تان ملاحظه كرد. 4 ترجمه كتاب آداب المتعلمين ويژگي اثر : اولين ترجمه حسن حبيبي كتاب آداب المتعلمين بود كه منسوب به خواجه نصير الدين طوسي و از جمله جزوه هاي جامع المقدمات مي باشد . 5 ترجمه كتاب اخلاق نظري و علم آداب ويژگي اثر : اين اثر به بررسي امكان و شرايط وجودي اين دو و خصوصا اخلاق نظري مي پردازد. 6 ترجمه كتاب استعمار صهيونيستي در فلسطين 7 ترجمه كتاب استعمار صهيونيستي در فلسطين 8 ترجمه كتاب اسلام و مسلمانان در روسيه ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه كتاب امپراتوري متلاشي است كه در اواسط مهرماه 1357 به چاپ رسيد، حسن حبيبي با اضافه كردن مقدمه اي به نامه تفكيك مصنوعي دين از سياست به اول كتاب آن را به چاپ رسانيد. اين اثر درآذر ماه 1357 چند هفته پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در اروپا منتشر شد و سپس در سالهاي بعد از انقلاب در تهران انتشار يافت. 9 ترجمه كتاب المنقذ من الضلال ويژگي اثر : اين كتاب نوشته غزالي است. 10 ترجمه كتاب دو سرچشمه اخلاق و دين ويژگي اثر : چاپ اول ترجمه كتاب در سال 1358 منتشر شد. 11 ترجمه كتاب ديالك تيك و جامعه شناسي 12 ترجمه كتاب سون تزو ويژگي اثر : در نيمه دوم سال 59 ترجمه اين كتاب را آغاز كرد و در بهمن ماه 59 چاپ اول آن منتشر شد. 13 ترجمه كتاب عهدين، قران و علم ويژگي اثر : اين كتاب نوشته يك پزشك فرانسوي است كه در اواخر سال 1976 منتشر شد . حسن حبيبي در مردادماه سال 1357 در تهران آن را به چاپ و منتشر كرد. اين اثر دو بحث عمده را پي گيري مي كند يك اصالت اين كتاب از لحاظ ارتباط با وحي و ديگري مطابقت نمونه هايي از محتواي آنها با هم. 14 ترجمه كتاب منيه المريد في آداب المفيد و المستفيد ويژگي اثر : اين كتاب نوشته شهيد ثاني است دريك مقدمه و چهار باب و يك خاتمه و يك تتمه مي باشد. اين كتاب جهات گوناگوني در تعليم وتربيت دارد. درمقدمه درباره اهميت و ارزش علم و در باب اول دربارة آداب و وظايف معلم و شاگرد، در باب دوم و سوم و چهارم به ترتيب درباره آداب فتوا و وظايف فتوا دهنده و استفتاء كننده - مناظره و شروط و آداب آن- آداب نگارش و مسائل مربوط به كتاب سخن مي گويد و در خاتمه به بيان مطالبي دربارة علوم و اقسام و ترتيب آنها و در تتمه سفارش به دانشجويان را نشان مي دهد. 15 ترجمه مباني جامعه شناسي حقوقي گورويچ ويژگي اثر : اين اثر در رابطه به مباحث نظري جامعه شناسي حقوقي مي پردازد. 16 جامعه ايران بر اساس و از منظر رويه قضائي ويژگي اثر : اين اثر موضوع رساله دكتراي جامعه شناسي حسن حبيبي بود. رويه قضايي در بحث هاي حقوقي و كلاسهاي درس حقوق به معني اخص و عام به كار مي رود. 17 جامعه شناسي حقوقي ويژگي اثر : با تاكيد بر بررسي و توصيف و تحليل جامعه شناسي و مردم شناختي و آماري اسناد ازدواج و طلاق محضر خندق آبادي ها در تهران در سالهاي 1324-1313 ق به قلم ايشان به چاپ رسيده است. 18 جامعه، فرهنگ ، سياست ويژگي اثر : اولين مجموعه مقالات حسن حبيبي است كه در سال 63 چاپ شده و در برگيرنده مقالات مربوط به زمان اقامت او در اروپا بوده است. 19 كتاب حسبحال يا دو كوه ويژگي اثر : اين كتاب به فرهنگ و تمدن غربي مي پردازد نوشته اي آهنگين دارد . 20 مجموعه كرامه 21 مجموعه مقالات در آئينه حقوق ويژگي اثر : در سال 67 منتشر شده در زمينه حقوق . اين مجموعه بخش عمده مقالاتي است كه نوشته و يا ترجمه شده و به مدت سه سال و در دوازده شماره فصل نامه حق به چاپ رسيده است. حاوي سه بخش است در زمينه هاي حقوق بين الملل، حقوق تطبيقي، جامعه شناسي حقوقي. 22 مقاله انقطاع فرهنگي 23 مقاله فرهنگ استعماري و روابط بين المللي 24 مقاله نظام اسلامي بر مبناي فقاهت يا التقاط ويژگي اثر : اين اثر متن سخنراني وي در دو سمينار اتريش و آلمان به سالهاي 49 و 50 بوده است. 25 مقاله يادداشتهايي درباره هنر 26 منطق حقوقي و انفورماتيك ويژگي اثر : آخرين كتابي است كه در سال 73 چاپ و منتشر شده و مجموعه اي از مقالات ترجمه شده است. 27 مولوي انسان متعهد

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1282 در تهران تولد یافت. تحصیلات مقدماتى را در مدرسه‏ى سن‏لوئى پایان داد و دیپلم خود را از دارالفنون گرفت. از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا رفت، در علم حقوق لیسانس و دكترا گرفت. پس از مراجعت به ایران، وارد دادگسترى شد. تمام مراحل را از دادیارى و بازپرسى، ریاست دادگاه شهرستان و ریاست دادگاه استان طى كرد. چندى رئیس دفتر و مدتى رئیس كارگزینى بود، بعد به مقام مدیركل ادارى رسید. در سال 1330 در كابینه‏ى حسین علاء، امیرعلائى وزیر وقت دادگسترى او را به معاونت وزارتخانه معرفى و پس از چندى كفیل وزارتخانه شد. در دوران كفالت دست به تغییراتى زد از جمله حائرى شاهباغ، دادستان كل را تغییر داد و جمال‏الدین اخوى را به جاى او نشانید. سمیعى چندى با سمت وابسته اقتصادى ایران به فرانسه رفت. این ماموریت از این نظر به وى داده شد كه بتواند در بیمارستان بسترى و خود را معالجه نماید. بیمارى وى طولانى شد و در سال 1333 درگذشت. سمیعى از قضات مطلع، باسواد و بى‏غرض بود. از مال دنیا طرفى نبست. تالیفاتى در حقوق جزا از او انتشار یافت. مدت كوتاهى هم استاندار تهران شد. (1331 -1284 ش)، استاد دانشگاه و نویسنده. در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مدرسه‏ى سن‏لویى شروع كرد و در سال 1306 ش از مدرسه حقوق موفق به اخد مدرك لیسانس گردید. سپس به فرانسه رفت و در سال 1312 ش دكتراى حقوق گرفت. به ایران مراجعت كرد و در زمان داور ریاست اداره‏ى معادن را بر عهده گرفت. بعد از فوت داور عهده‏دار وزارت دادگسترى شد و در تمام طول عمرش مشغول به خدمات دولتى مختلف بوده است. در تمام مدت سمت استادى دانشگاه را داشت. وى در ابن‏بابویه در مقبره‏ى خانوادگى مدفون شد. اثر وى «حقوق جزا» است.[1]

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر سيّدجلال الدّين مجتبوي در سال 1307 در تهران به دنيا آمد . پس از طي دورۀ دبستان و دبيرستان، در رشتۀ فلسفه، در دانشگاه تهران مشغول تحصيل شد و در سال 1346 دورۀ دكتراي اين رشته را به پايان رسانيد.از سال 1349 رسماً با سمت استادياري گروه فلسفه دانشگاه تهران مشغول تدريس شد. اكنون نيز با رتبۀ دانشياري آن گروه به تدريس اشتغال دارد.قابل ذكر است ترجمه كتابهاي «تاريخ فلسفه» ، جلد اول ، و "علم اخلاق اسلامي " سيّدجلال الدّين مجتبوي ،به ترتيب در دوره دوم و چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شده است. گروه : علوم انساني رشته : فلسفه تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيّدجلال الدّين مجتبوي پس از طي دورۀ دبستان و دبيرستان، در رشتۀ فلسفه، در دانشگاه تهران مشغول تحصيل شد و در سال 1346 دورۀ دكتراي اين رشته را به پايان رسانيد. استادان و مربيان : اساتيد برجستۀ ايشان در دوران تحصيل عبارتند از: مرحوم فاضل توني، مرحوم سيدكاظم عصّار، مرحوم دكتر رضازادۀ شفق. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيّدجلال الدّين مجتبوي از سال 1349 رسماً با سمت استادياري گروه فلسفه دانشگاه تهران مشغول تدريس شد. پس از پيروزي انقلاب به مدت چهارسال سرپرست گروه فلسفه دانشگاه تهران گرديد. و اكنون نيز با رتبۀ دانشياري آن گروه به تدريس اشتغال دارد. جوائز و نشانها : ترجمه كتابهاي «تاريخ فلسفه» ، جلد اول ، و "علم اخلاق اسلامي " سيّدجلال الدّين مجتبوي ،به ترتيب در دوره دوم و دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شده است. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 بنياد حكمت سبزواري ويژگي اثر : ترجمه از انگليسي 2 تاريخ فلسفه ويژگي اثر : ترجمه از انگليسي (برگزيده كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره دوم كتاب سال) -آشنايي با كتاب: «تاريخ فلسفه» ، جلد اول اين كتاب، كه اثر مشهوري از فردريك كاپلستون است، به بررسي تاريخ فلسفه از آغاز تا زمان معاصر مي پردازد. تفكر فلسفي قدمتي برابر با قدمت فرهنگ بشري دارد . در طول قرنها انديشمندان گوناگون با كوشش بسيار به پي ريزي روشهاي مختلف فلسفي پرداخته اند. در زمان حاضر آشنايي با تاريخ فلسفه براي آگاهي بر انديشه هاي صحيح و پرهيز از انحرافات گذشتگان براي هر انديشمندي و بويژه دانشجويان و پژوهندگان رشته فلسفه ضروري است. تاريخ فلسفه، گردآوري محض عقايد يا نقل و حكايت مطالب جدا و مجزاي فكري كه هيچ ارتباطي با يكديگر نداشته باشند نيست، بلكه نمايش جستجوي حقيقت از سوي انسان از طريق استدلال و برهان است. كتاب حاضر يكي از مشهورترين كتابهاي تاريخ فلسفه است كه مؤلف آن را نه براي فضلا و متخصصان فن، بلكه براي دانشجويان اين رشته نگاشته است. جلد اول ترجمه اين كتاب شامل مباحث مربوط به فلسفه پيش از سقراط، دوره سقراطي، و افلاطون مي باشد.. 3 علم اخلاق اسلامي (ترجمه جامع السعادات مرحوم محقّق نراقي) ويژگي اثر : ترجمه-برگزيده كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره چهارم كتاب سال-آشنايي با كتب علم اخلاق اسلامي: كتاب مشتمل بر دو جنبه علوم عقلي و نظري و – ديني و عملي با سبك و اسلوبي ويژه است مؤلّف محترم در آغاز درباره نفس انسان و قوا و غرايز او سخن مي گويد و هر يك از فضايل اخلاقي را به يكي از قواي نفس اسناد داده و هر يك از رذايل اخلاقي را به غريزه اي متصل و مربوط مي سازد و آنگاه به شناساندن يكايك آن قوا مي پردازد. سپس مطالب خود را با آيات و روايات وارده و به طور كلي با تعاليم شروع مقدس اسلام مورد تقويت و تأييد قرار مي دهد و در پايان راه معالجه و درمان هر رذيلتي را به شيوه اي حكيمانه بيان مي كند. و علاوه بر اينها گه گاه به نصيحت و موعظه مي پردازد و با كلامي مؤثّر خواننده را به تهذيب اخلاق و تصحيح رفتار و كردار خويش دعوت مي كند. مترجم محترم در ترجم? اين كتاب با تحمّل زحمات عديده به اصل احاديث و روايات رجوع كرده و اغلاط فاحش در ضبط نسخه متن را برطرف ساخته و نسخه جامع و صحيح را به دست داده است. كتاب با قلمي شيوا و روان به فارسي برگردانده شده كه در خور تقدير و شايسته تحسين است. 4 فلسفه يا پژوهش حقيقت ويژگي اثر : ترجمه از انگليسي 5 كتاب درسي فلسفه و منطق دبيرستان ويژگي اثر : سالهاي 60 و 61 6 كليّات فلسفه ويژگي اثر : ترجمه و تأليف

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1302 -1250 ش)، عالم دینى، روزنامه‏نگار، نویسنده و شاعر. در كرمان به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى به اصفهان رفت و از محضر آخوند ملا محمدباقر فشاركى و آقا میر محمدتقى مدرس استفاده نمود و از آنها به دریافت اجازه‏ى اجتهاد نایل گشت. در آن موقع به طبع و نشر چندین جلد كتاب از قبیل: «كشف الغطاء»، «كشف القناع» و «شرح نهج‏البلاغه» اقدام كرد و با همكارى ملك المتكلمین و سید جمال‏الدین واعظ و میرزا علینقى خان سرتیپ به تأسیس مدرسه‏اى براى نوجوانان در اصفهان همت گماشت. وى در آغاز مشروطیت در تهران روزنامه‏ى «نداى وطن» را تأسیس و مدتى نیز روزنامه‏ى «ادب» را مدیریت و سردبیرى كرد. وى در 1325 ق روزنامه‏هاى «كشكول» و «محاكمات» را منتشر كرد. شیخ احمد پس از حوادث تهران، از جمله به توپ بستن مجلس و توقیف جراید به اصفهان عزیمت نمود و در 1327 ق اقدام به انتشار روزنامه‏ى «كشكول» كرد. مجدالاسلام در زمان صدارت عین‏الدوله با حاج میرزا حسن رشدیه و میرزا آقا اصفهانى به كلات نادرى تبعید شد تا اینكه در زمان صدارت مشیرالدوله، میرزا نصراللَّه خان، به تهران بازگشت. وى در سرودن شعر توانا بود و بیشتر هنرش در سرودن قطعات تاریخى بوده است. شیخ آقا بزرگ تهرانى در «الذریعه» مجدالاسلام را یك جا با شهرت گرگانى و در جاى دیگر با نام فتح‏اللَّه ذكر كرده است. از دیگر آثار وى: منظومه‏ى «شهر خاموشان»، یا «اوضاع عدلیه سابق»؛ «تاریخ انحلال مجلس»؛ «تاریخ انقلاب مشروطیت»؛ « دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1275 ق)، حقوقدان، نویسنده و مترجم. نام پدرش در بعضى مآخذ محمودخان و در بعضى محمدحسین ذكر شده است، در حالى كه محمدحسین نام جد وى مى‏باشد. متین در تهران به دنیا آمد. در شش سالگى به لقب سابق پدرش، اعتضاد لشكر، و به گفته خویش اعتضاد خاقان، ملقب شد و شغل پدر را كه همان لشكرنویسى بود اختیار نمود. او بعدها ملقب به متین‏الدوله گردید. وى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، تحصیلات متوسطه را در مدرسه‏ى آلمانى تهران به پایان برد و زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى و آلمانى را آموخت. سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. متین دفترى، در 1305 ش، به وزارت دادگسترى وارد شد و پس از چندى به اروپا رفت و موفق به دریافت درجه‏ى دكتراى حقوق گردید. وى در 1318 ش نخست وزیر شد. او چند دوره سناتور و در دوره‏ى پانزدهم مجلس شورا نماینده‏ى مردم مشكین‏شهر بود. از آثارش: «آیین دادرسى مدنى و بازرگانى»، در سه مجلد؛ «روابط بین‏المللى از قدیم‏الایام تا سازمان ملل متحد»؛ «تاریخ مختصر حقوق بین‏الملل»، ترجمه؛ «سیاست جزایى»، فارسى و فرانسه؛ «احكام تفصیلى هیئتهاى عمومى دیوان كشور»؛ «انجمن آثار ملى ایران»، ترجمه؛ «دخالت مستقیم دولت در اقتصاد كشور»؛ «رویه‏ى قضایى»، در چهار بخش؛ «كلید استقلال اقتصادى ایران».[1] استاد ممتاز دانشگاه، حقوقدان و محقق بین‏المللى، سیاستمدار، فرزند محمود دفترى (عین‏الممالك) فرزند میرزا حسین وزیر دفتر فرزند میرزا هدایت‏الله وزیر دفتر فرزند میرزا حسین آشتیانى فرزند میرزا كاظم مستوفى‏الممالك فرزند میرزا محسن آشتیانى است. میرزا محسن از رجال و معاریف اوایل زندیه مى‏باشد اولاد و احفاد وى در یكصد و پنجاه سال اخیر از حكومتگران ایران بوده‏اند. خانواده‏هاى وثوق الدوله، قوام‏السلطنه، معتمدالسلطنه، مصدق‏السلطنه، متین دفترى، دفترى، معاون، فرهاد معتمد، شكوه، دادور و میكده همگى از نسل همین میرزا محسن آشتیانى هستند. متین دفترى در 1314 ه.ق در تهران تولد یافت. هنوز به شش سالگى نرسیده بود كه توارثا منصب لشكرنویسى فوجهاى دماوند و فیروزكوه و پیاده سیستان و مظفر تبریز به او رسید. این شغل قبلا شغل پدرش بوده و پس از آنكه مرحوم به مقام مستوفى ارتقاء یافت به فرمان مظفرالدین شاه با عنوان جناب و لقب اعتضاد لشكر و بعد متین‏الدوله به او واگذار گردید. او از همان اوقات تحصیلات خود را در مكتب خانه جدش وزیر دفتر شروع كرد. پس از یاد گرفتن مقدمات به آموزش زبان عربى و ادبیات فارسى و جغرافیا و حسن خط پرداخت و علوم آن روز را به حد كامل آموخت. سپس وارد مدرسه ایران و آلمان كه به خرج دولت آلمان و ایران تأسیس شده بود گردید و مدت هشت سال در آنجا به تحصیل پرداخت و زبانهاى فرانسه، انگلیسى و آلمانى را به حد كامل یاد گرفت و زبان عربى و معارف اسلامى را نزد شیخ محد عبده تكمیل نمود؛ ضمنا در آموزش بعضى از دروس مدرسه حقوق جدیت تام به خرج داد. در اوایل جنگ بین‏الملل اول وارد وزارت امور خارجه گردید و در اداره تحریرات روس مشغول كار گردید؛ همزمان همكارى خود را با مطبوعات آغاز كرد و در روزنامه عصر جدید اخبار روزنامه رویتر را ترجمه مى‏كرد و ضمنا مقالات مستقل هم مى‏نوشت. متین دفترى هنگامى كه در وزارت خارجه اشتغال داشت تحصیلات خود را ادامه داد و یك دوره كامل فقه و اصول و ادبیات عرب را نزد آقا سید اسدالله خارقانى كه ملاى روشنفكرى بود تحصیل نمود. پس از جنگ بین‏الملل اول با مشاركت مصدق‏السلطنه و نصرت‏الدوله و نظام‏السلطنه و ذكاءالدوله غفارى مجله‏اى به نام مجله علمى دائر كردند كه چند سالى انتشار آن دوام داشت. پس از تعطیل مجله علمى به روزنامه ستاره ایران و زبان آزاد پیوست و در حزب دموكرات عضو فعال گردید. از 1298 نیز دوره مدرسه عالى حقوق را گذراند. به هنگام نخست‏وزیرى وثوق‏الدوله با كمك عبدالرحمن بیك قنسول عثمانى در تهران كه نزد متین دفترى زبان آلمانى فرا مى‏گرفت طرح سجل احوال را در ایران تهیه و تسلیم رئیس دولت كرد. برمبناى همان طرح از آن تاریخ شناسنامه در ایران بوجود آمد و بعدها جنبه‏ى قانونى پیدا كرد. در 1301 ش با حفظ سمت در وزارت امور خارجه نماینده مصدق‏السلطنه والى آذربایجان در تهران شد. در آن هنگام هریك از ولاه یك نماینده در تهران تعیین مى‏نمودند كه كارهاى ایالت را در دوایر دولتى مركز تعقیب كند. چندى هم مستشار ایرانى و مترجم سفارت آلمان بود. آخرین سمتى كه در وزارت امور خارجه بدست آورد ریاست اداره عهود و جامعه ملل بود كه در سازمان جدید وزارت خارجه از ادغام چند اداره تشكیل یافته بود. كتابهاى كلید اقتصادى ایران و كاپیتولاسیون از تحقیقات و مطالعات دوران وزارت خارجه اوست كه همان موقع چاپ و انتشار یافت. در 1306 ش داور اختیارات اصلاح دادگسترى را گرفت و در همان سال عدلیه با سازمان و افراد جدید فعالیت خود را آغاز كرد. متین دفترى و پدرش عین‏الممالك هر دو از افرادى بودند كه به دعوت داور به خدمت قضا اشتغال ورزیدند و با رتبه قضائى اولى به دادیارى و بعد به مستشارى استیناف و دومى به مستشارى دیوان جزاى عمال دولت برگزیده شدند. متین دفترى قریب دو سال در امر قضا با داور همكارى نزدیك داشت و او را در برنامه‏هاى سنگینى كه عهده‏دار شده بود یارى مى‏نمود. در 1308 ش داور را براى مطالعه در سازمان قضائى فرانسه و ادامه تحصیل به اروپا فرستاد و او ضمن كارآموزى در دادگاههاى پاریس و ژنو و برلن دوره دكتراى حقوق را در سویس پایان برد. پس از مراجعت از اروپا مدتى مدیر كل و معاون ادارى بود تا سرانجام در 1310 به معاونت كل وزارت دادگسترى منصوب گردید و در تهیه و تدوین قوانین مهمى چون قانون مدنى، قانون تجارت، آئین دادرسى حقوقى و بازرگانى و اصول محاكمات جزا نقش اساسى داشت. در 1311 مدتى در غیاب داور كه به اروپا سفر كرده بود عهده‏دار كفالت وزارت دادگسترى شد. در همین سمت پرونده تیمورتاش بدست او آماده طرح در دادگاه گردید. در 1312 داور به وزارت دارائى انتقال یافت و قرار بود متین دفترى به وزارت دادگسترى منصوب شود ولى رضاشاه ترجیح داد یكى از قضات قدیمى عهده‏دار این سمت گردد و لاجرم صدرالاشراف دادستان كل به وزارت دادگسترى منصوب شد ولى عملا كارهاى مهم وزارتخانه از قبیل تهیه لوایح و دفاع از آن در كمیسیونهاى دادگسترى با معاون كل بود. متین دفترى در 1313 هنگام تأسیس دانشگاه تهران براى احدى تصدى استادى كرسى حقوق جزاى خصوصى به دانشكده حقوق دعوت شد و قریب چهل سال بدون وقفه در آن دانشكده تدریس مى‏نمود. در همان سال بدنبال تشكیل جمعیت طرفداران سازمان ملل به دبیر كلى آن جمعیت برگزیده شد. داور براى تعقیب اصلاحات دادگسترى و تكمیل خدمات خود تلاش مى‏نمود تا متین دفترى كه دست پرورده او بود به مقام وزارت برسد. سرانجام در 1315 صدرالاشراف از وزارت معزول و متین دفترى جاى او را گرفت. دكتر متین دفترى در خاطرات خود درباره انتصاب به وزارت دادگسترى چنین مى‏نویسد: «در تابستان 1315 به مناسبت این كه مدتى بود جمعیت طرفدار جامعه ملل را هم من در دانشكده حقوق ضمن تدریس در آنجا به موازات كارهاى معاون وزیر دادگسترى اداره مى‏كردم به دعوت مسیو آونول دبیر كل جامعه ملل به اتفاق همسرم از راه زمینى بغداد و بیروت عازم ژنو شدم و صبح روزى كه كشتى مركوب، پس از یك هفته مسافرت بسیار مطبوع در آبهاى مدیترانه وارد بندر تریست مى‏شد به من در رستوران كشتى خبر رسید كه رئیس شهربانى بندر براى ملاقات من به سالن كشتى آمده است و در چند ثانیه با خیالات مشوش از پلكان رستوران به طرف سالن بالا مى‏رفتم افسرى با انیفورم پرزرق و برق دیدم كه با بلند كردن دست و سلام فاشیستى استقبالم كرد و پاكتى به دست من داد. آن را گشودم تلگرافى بود به امضاى آقاى محمد ساعد مراغه وزیر مختار ایران در رم در یك جمله كوتاه با این عبارت تكان‏دهنده «حسب‏الامر فورا به تهران مراجعت فرمائید.» بدون هیچ توضیحى كه همین ابهام انسان را همیشه دچار توهمات و حدسیات بدى مى‏كند مراجعت با كشتى كه زودتر از یك هفته حركت نمى‏كرد عملى نبود ناچار با راه‏آهن حركت كردم كه پس از عبور از سویس و آلمان از راه روسیه به ایران برگردم به ژنو كه رسیدم نصرالله انتظام در هتل بدیدنم آمد و از منصورالسلطنه نماینده ایران در جامعه ملل پیغام آورد به موجب تلگرافى كه از وزارت خارجه رسیده است من مجاز نیستم در ژنو با دبیر كل جامعه ملل تماس بگیرم و به اصطلاح در آنجا آفتابى شوم و اضافه مى‏كرد منصورالسلطنه از وصول این تلگراف براى من نگران شده است اما من با اعتماد به نفس به سفر بازگشت ادامه دادم و روزهاى طولانى این مسافرت را در آن اوان كه هنوز هواپیماى كشورى و تجارتى بین‏المللى دائر نشده بود در راه‏آهن بطئى‏السیر روسیه طى مى‏كردم و روزى كه كشتى ما وارد بندر پهلوى شد و نمى‏دانستم چه سرنوشتى در انتظار من است دیدم اتومبیل وزارت دادگسترى جلوى بندر حاضر است و در آنجا مطلع شدم شاه از محاكمه جزائى عده‏اى كه در زمان تصدى آقاى على منصور در وزارت راه مشاغلى به عهده داشتند و متهم شده بودند ناراضى است و وزیر دادگسترى از خدمت معاف شده است.» متین دفترى مدت سه سال وزیر دادگسترى بود و با همان شدت و حدت كه در داور وجود داشت وضع قوانین جدید را ادامه داد. در 1317 به عضویت فرهنگستان برگزیده شد و در همان سال در رأس سازمان جدیدى به نام سازمان پرورش افكار قرار گرفت. سرانجام در آبان ماه 1318 به هنگام افتتاح مجلس دوازدهم از طرف رضاشاه نخست‏وزیر شد. او درباره نخست‏وزیر شدن خود در خاطراتش چنین مى‏نویسد: «یك شب در هیئت وزیران كه من هنوز وزیر دادگسترى بودم و تازه جنگ جهانى دوم شروع شده بود شاه یك مسئله مهم بین‏المللى را براى یك اقدامى كه در نظر داشت مطرح كرد و عاقبت به همه امر فرمود مقاله‏اى بنویسند و بوسیله رئیس دفتر مخصوص هرچه زودتر به عرض برسانند، عینا مثل یك امتحان كتبى كه معلم به شاگردان خود مى‏دهد. روزى كه من مقاله خود را تسلیم كردم مرحوم شكوه اظهار داشت شاه فرموده‏اند براى بهترین مقاله جایزه درنظر گرفته‏اند. از جایزه خبرى نشد و شاه هم راجع به آن موضوع دیگر چیزى نفرمودند ولى چندى نگذشت كه روز افتتاح مجلس (دوره دوازدهم قانونگزارى) كه على‏الرسم دولت مستعفى و كابینه جدید معرفى مى‏شود شاه من را مأمور تشكیل كابینه فرمودند. من چون خودم هیچ اقدامى براى احزار این مقام نكرده بودم و اصلا در آن زمان این گونه تشبث‏ها مجاز و معمول نبود حدس زدم كه مقاله من در این تصمیم شاهانه شاید بى‏تأثیر نبود یا لااقل یكى از عوامل آن بوده است». نخست‏وزیرى متین دفترى زیادى طولانى نشد. در تیرماه هزار و سیصد و نوزده یعنى پس از 8 ماه زمامدارى مغضوب و از كار بركنار و مدتى در بازداشت و تا شهریور بیست در منزل خود تحت‏نظر بود. در 1322 از طرف متفقین به جرم ژرمانوفیلى بازداشت شد. مدتى در اراك و مدتى در رشت در اسارت انگلیس و روس بسر برد تا سرانجام از این مخمصه جان سالم به در برد. در بهمن 1324 كه وضع كشور در اثر وقایع آذربایجان رو به وخامت مى‏رفت و تدابیر حكیمى بى‏ثمر ماند، مجلس چهاردهم در روزهاى آخر عمر خود قوام‏السلطنه را با اكثریت بسیار ضعیفى به نخست‏وزیرى انتخاب كرد. قوام براى استحكام كابینه خود دو تن از نخست‏وزیران سابق را به عضویت كابینه دعوت كرد؛ سهام‏السلطان بیات را براى وزارت دارائى و دكتر متین دفترى را براى وزارت مشاور. بعد با تعیین سایر وزیران قوام هیئت دولت را به شاه معرفى كرد ولى هنگام معرفى وزیران به مجلس از معرفى متین دفترى خوددارى نمود. متین دفترى در این زمینه در یادداشت‏هاى خود چنین متذكر شده است. «در اواخر دوره چهاردهم مجلس شوراى ملى در ایامى كه اختلافات ایران و شوروى در آذربایجان برپا شده بود آقاى قوام به نخست‏وزیرى منصوب شد. ایشان قبل از تشكیل كابینه به این فكر افتادند كه هیئت بزرگ و برجسته‏اى مركب از بعضى رجال به مسكو اعزام دارند و آن موقع تصمیم نداشت شخصا به این مسافرت برود لذا به اینجانب مراجعه و اظهار كرد میل دارم شما كه در امور بین‏المللى وارد مى‏باشید و تخصص در چنین مسائل دارید ریاست این هیئت را قبول و به اتحاد جماهیر شوروى مسافرت كنید و بعد براى اینكه این هیئت به دولت انتساب نزدیكترى داشته باشد تكلیف قبول وزارت مشاور را نمود و اینجانب هم نظر به اوضاع باریك آنروز كه در منتهاى وخامت و تیرگى بود با این نظر موافقت و مشغول مطالعه سوابق كارهاى مربوط به مأموریت مسكو گردیدم. روز 25 بهمن 1324 من و سایر اعضاء كابینه به اعلیحضرت همایونى معرفى شدیم و فرمانى دائر بر وزارت مشاور من صادر گردید. مظفر فیروز و بعضى اشخاص دیگر كه نقشه‏هائى داشتند از شركت من در كابینه نگران شده و یقین داشتند با بودن دكتر متین دفترى در كابینه عرصه بر آنها تنگ خواهد شد و نخواهند توانست قوام را هرطور بخواهند بگردانند. بدین جهت به قوام اینطور تلقین كردند كه اگر دكتر متین دفترى چندى در دولت بماند كارها را قبضه خواهد كرد و جاى شما را خواهد گرفت. اما حقیقت این بود كه عمال نفت جنوب میل داشتند كسانى به مسكو بروند كه مورد اعتماد خودشان باشند و با دكتر متین دفترى مخالف بودند، براى این كه از او در زمان نخست‏وزیرى‏اش صدمه خورده و براى انتقام هنگام اشتغال ایران به زندان متفقینش انداخته بودند و این نكته روزى به ثبوت رسید كه در حبس متفقین از من استنطاق كرده بودند چرا در زمان نخست‏وزیرى به كمپانى فشار مى‏آوردى و مى‏خواستى امتیاز 1933 را ملغى كنى. دست‏نشاندگان مصطفى فاتح به قوام فشار آوردند كه دكتر متین دفترى را به مجلس معرفى نكند. قوام كه از هر طرف گرفتار عمال اجنبى شده بود بودن ذره‏اى استقامت از آقاى سید محمد صادق طباطبائى رئیس مجلس شوراى ملى خواهش كرد كه دكتر متین دفترى را ملاقات و به ایشان اطلاع دهند كه فراكسیون حزب توده در مجلس مخالف شركت ایشان در كابینه است و در موقع معرفى به مجلس جنجال برپا خواهند كرد چه خوب است از وزارت استعفا دهید.» متین دفترى با وجودى كه عده‏اى چون طباطبائى و سهام‏السلطان و مظفر فیروز به او تكلیف استعفا كردند نپذیرفت و قوام نیز او را به مجلس معرفى نكرد. در انتخابات دوره پانزدهم كه كلا به دست حزب دموكرات قوام‏السلطنه انجام گرفت متین دفترى یكى از نه كاندیداى دكتر مصدق براى مجلس بود. براى جلوگیرى از رویه حزب و بى‏طرفى در انتخابات متین دفترى به اتفاق عده‏اى از رجال در دربار متحصن شدند ولى این تحصن نتیجه‏اى نداد و انتخابات تهران مطابق میل قوام‏السلطنه انجام گرفت. متین دفترى با وجودى كه قوام‏السلطنه و حزب دموكرات از یكطرف و رزم‏آراء رئیس ستاد ارتش از طرف دیگر مخالف انتخاب وى به نمایندگى مجلس بودند در همان دوره از صندوق مشگین شهر سر درآورده و در زمره وكلاى دوره پانزدهم قرار گرفت. هنگام طرح اعتبارنامه او عباس نراقى وكیل كاشان و عضو فراكسیون دموكارت ایران كه یكى از پنجاه و سه نفر محكومین توده‏اى دوره وزارت دادگسترى متین دفترى بود به مخالفت پرداخت و یكى از وكلاى آذربایجان از او دفاع كرد. سرانجام اعتبار نامه او به تصویب رسید. متین دفترى براى ساقط كردن كابینه قوام‏السلطنه دست به اقدامات دامنه‏دارى زد، نطق مفصلى راجع به جریان انتخابات تهران نمود. باید او را یكى از عوامل سقوط قوام به حساب آورد. در 1328 شاه تصمیم به تشكیل مجلس مؤسسان و تغییر در قانون اساسى به نفع خود نمود. براى اینكه كار خود را موجه قلمداد كند عده زیادى از رجال صدر مشروطیت كه در آن تاریخ حیات داشتند و همچنین تنى چند از رجال حقوقدان را به كاخ خود دعوت كرد و منظور و مقصود خود را براى تشكیل مجلس مؤسسان و تغییر مواد قانون اساسى مطرح كرد و سران قوم همه نظر شاه را تأیید كردند. تنها متین دفترى در آن جلسه به مخالفت پرداخت و شاه را از شبیخون زدن به قانون اساسى برحذر داشت و سرنوشت شاه را با عاقبت محمد على شاه مقایسه نموده بود. سخنان متین دفترى در آن جلسه به اندازه‏اى تند و شدید بود كه سرانجام شاه به او گفته بود «خفه شود فضولى نكن». اولین انتخابات مجلس سنا كه توسط طبقه باسواد و به طریق دو درجه‏اى انجام گرفت متین دفترى سناتور دوم تهران شد. در اوایل 1329 كه شایعه نخست‏وزیرى سپهبد رزم‏آرا در اذهان قوت گرفت او به مخالفت برخاست و روزى كه شاه فرمان نخست‏وزیرى او را توشیح كرد به ملاقات شاه رفت و از سوء تدبیر شاه در انتخاب رزم آرا و ظهور دیكتاتور جدید، شاه را مذمت و لعن و نفرین كرد. او به شاه گفته بود با این عمل جسد پدر خود را آتش زدى. در مجلس سنا در صف اول مخالفین رزم‏آرا قرار گرفت، با وجودى كه دو برادرش از همكاران نزدیك رزم‏آرا بودند- سرتیپ دفترى ریاست شهربانى و دكتر عبدالله دفترى وزیر اقتصاد را برعهده داشتند، متین دفترى با برنامه دولت به شدت مخالفت كرد و طى سخنان طولانى از سناتورها تقاضا نموده كه به او رأى اعتماد ندهند و رزم‏آرا با تلاش فراوان و برخوردارى كامل از حمایت شاه رأى اعتماد ضعیفى در مجلس سنا بدست آورد. در 1330 متین دفترى از طرف مجلس سنا به اتفاق دو سناتور دیگر مأمور نظارت در اجراى قانون ملى شدن صنعت نفت و خلع ید از شركت غاصب انگلیسى شد. احاطه وى به مسائل بین‏الملى موحب شد قانون مزبور بدون درد سر به مرحله اجرا درآید. او در معیت دكتر مصدق به سازمان ملل رفت و نفوذ وى در بین نمایندگان سازمان ملل تأثیر شگرفى بر جاى گذاشت. در 1331 وقتى لایحه مصادره اموال قوام‏السلطنه دشمن دیرین او را پس از تصویب مجلس شوراى ملى به مجلس سنا بردند در كمیسیون دادگسترى كه ریاست آن با متین دفترى بود به سختى ایستادگى نمود و آن را مخالف قانون اساسى دانست. همان استقامت او موجب انحلال مجلس سنا در دوره مصدق گردید. بعد از كودتاى 28 مرداد كه حكومت كشور به دست سپهبد زاهدى به راه دیكتاتورى كشیده شد، متین دفترى در مقام مقابله با دولت برآمد و از انتخابات دوره هیجدهم مجلس شوراى ملى و دوم سنا انتقاد كرد و نامه سرگشاده‏اى به انجمن نظار انتخابات دوره دوم مجلس سنا نوشت و سرانجام طى نامه‏اى كه به جراید فرستاد انتخابات را تحریم نمود ولى پس از انجام انتخابات متین دفترى این بار به عنوان سناتور انتصابى به سنا رفت و از این تاریخ تا به هنگام مرگ دیگر آن شور و هیجان سابق را نداشتند، فقط در تنقیح لوایح دولت مى‏كوشید، گاهى نیز در مخالفت با دولت‏ها برمى‏آمد. در حكومت منصور در 1343 كه منجر به افزایش بهاى نفت و بنزین شد او مردانه ایستاد ولى پس از آن سكوت اختیار كرد؛ به همین سبب تا آخر عمر شغل سناتور انتصابى را براى خود حفظ نمود. در اواخر عمر براى حفظ خویش، از مدیحه سرائى و تجلیل از مقام سلطنت خوددارى نمى‏كرد و بیشتر دلخوش به ریاست كمیسیون دادگسترى مجلس سنا و ریاست كمیسیون بین‏المجالس و ریاست جمعیت طرفداران سازمان ملل در ایران و مسافرتهاى متعدد مجانى بود. دكتر احمد متین دفترى در تیرماه 1350 در تهران درگذشت و در باغچه علیجان حضرت عبدالعظیم به خاك سپرده شد. متین دفترى مردى به تمام معنى دانشمند و محقق بود، در مسائل حقوقى خاصه امور بین‏المللى تبحر داشت، به طورى كه دانش او در این زمینه مورد تأیید خارجیان بود. با غالب رجال بزرگ هم عصر خود در دنیادوستى و مراوده داشت، دقیقه‏اى از مطالعه غافل نبود، به تدریس در دانشگاه عشق مى‏ورزید، حتى در دوران نخست‏وزیرى خود هم در كلاس درس حضور مى‏یافت. سه مجلد آئین دادرسى مدنى و بازرگانى نشانگر تبحر و احاطه او به درس دانشگاهیش مى‏باشد. وقتى در 1349 او را بازنشسته و استاد ممتاز نمودند به اندازه‏اى متأثر و غمگین شد كه مرتبا مى‏گفت استاد ممتاز یعنى تشییع جنازه در زمان حیات. متین دفترى از تمكن مالى برخوردار بود، ولى فوق‏العاده خسیس و صرفه‏جو بود و از این رو همه ساله به ثروت او اضافه مى‏شد وقتى بین او و حائرى‏زاده اختلاف نظر حاصل شد و از تربیون مجلس شوراى ملى و از میز خطابه مجلس سنا به لجن مال كردن یكدیگر پرداختند حائرى‏زاده به او نسبت سوء استفاده داد و حتى او را متهم كرد یكى از ساختمانهاى او در خیابان لاله‏زار نو دستخوشى است كه از كمپانى اشكودار براى ساختن كاخ دادگسترى گرفته است. ولى چنین چیزى صحت ندارد، او ذاتا مردى ممسك بود و از طریق توارث نیز مال زیادى برده بود ولى از جوانى به علت سخت بودن در معامله به ثروت خود افزود. خوب به خاطر دارم او كتابهاى دانشگاهى خود را براى اینكه پورسانتى به كتاب فروش ندهد شخصا در دانشكده به دانشجویان عرضه مى‏نمود و در پشت كتاب نیز امضاء مى‏نمود اگر دانشجوئى كتاب بدون امضاى او را در دست داشت مواخذه مى‏شد. متین دفترى از زمره رجالى است كه دشمنان پروپا قرصى داشت و تا آخر عمر از این دشمنیها بى‏بهره نبود، گرچه تولد و شكوفائى او در دوره دیكتاتورى رضاشاه بود ولى همیشه با دیكتاتورى و قانون‏شكنى مبارزه مى‏كرد یا حداقل تظاهر به این موضوع مى‏نمود. پس از شهریور 20 كه تب حمله انتقاد به رضاشاه بالا گرفت. متین دفترى هم كه مدتى وزیر و نخست‏وزیر آن عصر بود از تهمت و افترا مصون نماند. مخصوصا حزب توده براى انتقام‏گیرى از بازداشت 53 نفر كه در دوره وزارت دادگسترى او انجام یافته بود چه نسبتها كه به او نداد. سازمان پرورش افكار و یا به قول متین دفترى افسانه دستنبد زدن به قاضى زنجان را آنچنان بزرگ و مهیب نمودند كه هیچ كانون وكلائى قادر به دفاع از آن نبود. رویهمرفته دكتر احمد متین دفترى مردى باسواد و حقوقدان، باهوش، با پشتكار، و در عین حال جاه طلب، پول دوست، به اقتضاى زمان مطیع، متظاهر و خودپسند بود. او تصور مى‏كرد همه به او دین دارند و دامنه توقعات او از مردم بسیار زیاد بود. او به سه زبان دنیا یعنى فرانسه و انگلیسى و آلمانى تسلط داشت. زبان فارسى و عربى را بخوبى آموخته بود، بسیار شیرین و دلنشین چیز مى‏نوشت، به همان میزان كه در نوشتن مسلط بود در نطق و بیان عاجز و قاصر بود. او در جوانى با یكى از دختران مصدق‏السلطنه عموى پدر خود عقد نكاح بست و صاحب دو پسر و یك دختر گردید. یكى از پسرانش علم حقوق خواند، دیگرى زیست‏شناسى را تعقیب كرد، یگانه دخترش هم نقاش قابلى بود. تألیفات متعددى دارد از جمله كلید استقلال اقتصادى ایران، كاپیتولاسیون، محاكمات فورى، دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، آئین دادرسى مدنى و بازرگانى سه جلد، حقوق جزاى خصوصى، روابط بین‏المللى از قدیم‏ترین ایام. ضمنا همه ساله قمستى از خاطرات خود را نوشته با نثر خوب به عنوان پیام نوروزى تهیه و به دوستان هدیه مى‏نمود. حین‏الفوت 73 سال داشت. دكتر متین دفترى سالها پروانه وكالت دادگسترى داشت به همین دلیل پس از فوت مرحوم آسید هاشم وكیل، وكلاى دادگسترى او را به ریاست كانون انتخاب كردند، لیكن پرتو وزیر وقت دادگسترى با او از در مخالفت درآمد و نگذاشت او در رأس كانون باقى بماند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1288 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در اصفهان به دنیا آمد. پس از گذرانذد دوره‏ى ابتدایى و متوسطه در اصفهان و مشهد و اخذ لیسانس از دانشسراى عالى تهران براى ادامه تحصیل از طرف وزارت فرهنگ به فرانسه اعزام شد، و در 1317 ش با اخذ درجه‏ى دكتراى علوم طبیعى، در رتشه‏ى جانورشناسى، از دانشگاه مونپلیه، به ایران مراجعت كرد. وى در 1323 ش به استادى كرسى جانورشناسى دانشكده‏ى علوم منصوب شد. اثر وى: «جانورشناسى عمومى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1340 -1293 ش)، مترجم، نویسنده و شاعر. تحصیلات ابتدایى را در آمل به پایان رساند و سپس به تحصیلات دینى پرداخت. در 1317 ش با سمت دبیر ادبیات و روان‏شناسى در دانشسراى مقدماتى بابل مشغول خدمت شد. بعد از یك سال براى ادامه‏ى تحصیلات به تهران آمد و در 1324 ش از دانشكده‏ى الهیات در رشته‏ى فلسفه‏ى فارغ‏التحصیل شد. سپس به سمت مترجمى در وزارت كشاورزى وارد خدمت شد. وى داراى ذوق شعرى بود. از آثار وى: «اسرار انهدام اروپا»، ترجمه؛ «افسونكار»؛ «بمب اتمى»؛ «خطبه‏هاى محمد (ص)»، ترجمه؛ «سخنان على (ع)»؛ ترجمه؛«دختران محمد (ص) سخن مى‏گویند»، ترجمه؛ «طب و بهداشت در اسلام»، ترجمه‏ى طب النبى»، «طب الصادق»؛ «طب الرضا» و «طب الائمه»؛ «نویسنده»؛ «وفا»؛ «هفت دریا».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، مدرس، پزشك و نویسنده. تحصیلات متوسطه را در اصفهان و تحصیلات پزشكى را در دانشكده‏ى پزشكى تهران به سال 1317 ش به پایان رسانید پایان‏نامه‏ى خود را درباره‏ى اهمیت ویتامین ث در ارتش نوشت بعدها عهده‏دار مشاغلى از قبیل دستیار آزمایشگاه میكروبشناسى، دانشیار كرسى میكربشناسى، شد. در سال 1327 ش به انگلستان مسافرت نمود و پس از مدت دو سال توقف موفق به اخذ دیپلم تخصصى در میكروبشناسى و گواهى‏نامه در بیماریهاى كودكان گردید. از آثار وى: «باكتریها»؛ «میكروبشناسى عملى»؛ «ویروسها».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1297 ش)، نویسنده و مترجم. بعد از تحصیلات متوسطه در مدرسه علمیه به خواسته پدرش وارد دانشكده‏ى طب شد؛ ولى پس از مدتى چون این رشته با روح وى سازگار نبود از ادامه‏ى آن منصرف شد. در 1318 ش به فرانسه رفت و در رشته ادبیات مشغول به تحصیل شد؛ ولى پس از شروع جنگ مجبور به رفتن به بیروت شد پس از اتمام تحصیلات عالیه در بیروت در 1320 ش به تهران بازگشت و در اداره‏ى تبلیغات به خدمت اشتغال یافت. از آثار وى: «ایران در ادبیات جهان»، كه این كتاب جایزه‏ى اول سخن را دریافت كرد و بهترین ترجمه‏ى سال شناخته شد. «آهنگهاى شاعرانه»، ترجمه؛ «افسانه خدایان»؛ «بازگشت»؛ «اوراق زرین، ادبیات جهان» ترجمه؛ «شاخه یاس»، شانزده داستان از شانزده نویسنده؛ «سایه ایام»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1275/1270 -1224 ق)، ادیب، مولف و شاعر، متخلص به شرعى. ملقب به دیباچه نگار. از اولاد شیخ زاهد گیلانى بود. در اصفهان به دنیا آمد. پدرانش در اصفهان جزو مشایخ و قضات آن شهر بوده‏اند. در جوانى به همراه شیخ صالح برادرش به تهران رفت و در مدرسه‏ى دارالشفا به تصحیل ادب مشغول شد و در زمره‏ى ادبا و شعرا درآمد. او كتابى به نام «گنج شایان» به اشاره‏ى اعتضادالسلطنه به نام میرزا آقا خان نورى صدر اعظم تالیف كرد و ملقب به دیباچه نگار گردید. جلد اول این كتاب به سال 1273 ق به اتمام رسید. برخى منابع وفات وى را 1270 ق آورده‏اند كه با سال تالیف كتابش مغایرت دارد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1289/1276 ق- 1324/1323 ش)، ادیب، مولف و شاعر، متخلص به شعاع. ملقب به شعاع‏الملك. در شیراز متولد شد. پس از پایان تحصیلات متداوله‏ى زمان به سرودن شعر پرداخت. در قصیده‏سرایى و ماده تاریخ و مطایبه و هجا توانا بود وى با فرصت‏الدوله و شوریده‏ى شیرازى جواد كمپانى و میرزا حسین مشیرى همعصر بود و در مدت زندگانى به گردآورى كتب خطى دلبستگى شایانى داشت و از خود كتابخانه‏ى بسیار نادرى بر جاى گذارد. در شیراز وفات یافت. علامه قزوینى سال تولد وى را به اشتباه 1276 ق آورده است. از آثارش: «تذكره‏ى شعاعیه»، «تذكره شكرستان فارس»؛ «اشعه‏ى شعاعیه»؛ «دیوان» اشعار نزدیك به سى هزار بیت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1317 -1260 ش)، مترجم و نویسنده. از پیشوایان مشهور زرتشتیان بمبئى بود كه در سال 1260 ش در بمبئى متولد شد. وى به همراه رابینات تاگور (شاعر معروف هندى) به ایران آمد. او «دیوان حافظ» را به انگلیسى ترجمه كرد و از شعراى معاصر ایران «تذكره‏اى» ترتیب داد و با ترجمه‏ى منتخبى از اشعار آنان چاپ كرد. وى سرانجام در بمبئى درگذشت. از آثار وى: «اخلاق ایران باستان»؛ «پرتوى از فلسفه ایران باستان»؛ «پیك مزدیسنان»؛ «تعلیمات زرتشت»؛ «سخنوران دوران پهلوى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1347 -1264 ش)، نویسنده و محقق. پدرش بازرگان بود. در رشت متولد شد. مقدمات فارسى و عربى را در همان شهر آموخت. پس از آن به تهران آمد و نزد محمدحسین خان، سلطان الفلاسفه، به تحصیل حكمت و طب قدیم پرداخت. وى در آغاز مشروطه رهسپار بیروت شد و مدت دو سال و نیم در آن دیار به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه مشغول بود. سپس به ایران بازگشت و پس از اقامت كوتاه به فرانسه رفت و در پاریس به تحصیل علم حقوق پرداخت. در زمان جنگ جهانى اول به ایران آمد و در كرمانشاه روزنامه‏اى به نام «رستخیز» منتشر كرد، كه موفق به ادامه‏ى نشر آن نشد. پس از چند ماه رهسپار اروپا شد و در آلمان مطالعات عمیق خود را درباره‏ى آیین و زبان و فرهنگ ایران باستان آغاز كرد و «اوستا» را محور اصلى پژوهش خود قرار داد. پور داوود در سال 1311 ش، به درخواست رابیندرانات تاگور، براى دومین بار به هندوستان سفر كرد. در آنجا به تكمیل مطالعات و پژوهش ایران‏شناسى خود پرداخت و در دانشگاه ویسو بهارتى مشغول تدریس شد و دو سال بعد به آلمان بازگشت. در هنگام تاسیس دانشكده‏ى ادبیات از پورداوود دعوت شد كه براى تدریس به ایران بازگردد، در سال 1315 ش به ایران آمد. وى از آن پس به جز دوره‏هاى كوتاه مسافرتهاى علمى خود، در تهران مى‏زیست و در دانشكده‏هاى ادبیات و حقوق به تدریس اشتغال داشت از سال 1317 ش به عضویت پیوسته‏ى فرهنگستان جهانى هنر و دانش برگزیده شد و در سال 1346 ش، به پاس خدمات انسان دوستانه‏اش از دربار واتیكان به دریافت نشان علمى و عنوان شوالیه دونس سیلوستر مفتخر شد. وى در سال 1342 ش با عنوان استاد ممتاز از دانشگاه بازنشسته شد و در 83 سالگى درگذشت. از آثارش: «فرهنگ ایران باستان»؛ «خرده اوستا»؛ «خرمشاه»؛ «ویسپرد»؛ «آناهیتا»؛ «هرمزنامه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1365 -1299 ش)، مترجم، نویسنده، روزنامه‏نگار و شاعر، متخلص به واصل. وى در كرمان متولد شد. و تحصیلات ابتدایى و متوسطه‏ى خود را در همان شهر گذراند، پس از آن به تهران آمد و در دانشسراى عالى موفق به دریافت لیسانس در رشته‏ى فلسفه و علوم تربیتى شد. سپس به كرمان بازگشت و به تدریس پرداخت و روزنامه‏ى «روح‏القدس» را در كرمان، به مدت سه سال منتشر كرد. برخى از مشاغل وى عبارت‏اند از: ریاست دانشسراى مقدماتى كرمان، ریاست دبیرستان، ریاست فرهنگ شهداد، رفسنجان، كرمان. واصل در سال 1337 ش به وزارت فرهنگ و هنر تهران انتقال یافت و در خلال خدمت ادارى، و در رشته‏ى فلسفه و علوم تربیتى دكترا گرفت و به مقام استادى دانشگاه رسید. مدفن او در كرمان است. از آثار وى: ترجمه‏ى «اخلاق نیكو ماخس» ارسطو؛ ترجمه‏ى رساله‏ى «سلامان وابسال»؛ «فیثاغورثیان»؛ «رواقیون»؛ «لغت‏نامه گویش كرمانى»؛ «فلاسفه قبل از ارسطو»؛ «اخلاق عملى» و «دیوان» اشعار.[1] مدرس، مترجم. تولد: 1299، كرمان. درگذشت: 27 آذر 1365، شهداد. سید ابوالقاسم پورحسینى تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاه خویش به پایان برد. آنگاه به تهران آمد و در سال 1322 از دانشگاه تهران در رشته‏ى فلسفه فارغ‏التحصیل شد و به زادگاه خود بازگشت و با شغل دبیرى كار فرهنگى خود را آغاز نمود. وى در طول چهل سال خدمت فرهنگى مشاغلى متعدد چون نظامت دانشسراى مقدماتى كرمان، ریاست دانشسراى كرمان و فرهنگ شهداد و رفسنجان، معاونت استان كرمان و... برعهده‏اش بود. طى پانزده سال خدمت فرهنگى در استان كرمان حدود 122 مدرسه‏ى ابتدایى در این شهر احداث كرد. در سال 1337 به تهران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به كار شد و پس از چندى به ریاست دبیرخانه‏ى دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد (1362 -1342) و در ضمن به تدریس در این دانشكده نیز مى‏پرداخت. در سال 1348 از دانشگاه تهران در رشته‏ى فلسفه دكترى گرفت. در طى اقامتش در كرمان روزنامه «روح‏القدس» را پى افكند و سه سال متوالى آن را منتشر نمود و دو نشریه را در دانشسراى مقدماتى كرمان فراهم ساخت. مقالات و اشعار او در روزنامه‏هاى «استقامت»، «صداى كرمان» و «بیدارى» چاپ مى‏شد. دكتر پورحسینى شعر نیز مى‏گفت و غزلیات، دو بیتى‏ها و قصادى از او به یادگار مانده است و تخلص او «واصل» بود. وى از سال 1335 به بعد در هیئت مدیره‏ى انجمن ابدى عضویت داشته است. فهرست آثار دكتر پورحسینى به شرح زیر است: ترجمه‏ى اخلاق نیكوماخوس ارسطو به فارسى و تطبیق آن با كتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق (الطهاره) مسكویه، ترجمه رساله سلامان و آبسال ابن سینا، فراسوى تناقض، افلاطون، مشارب عمده‏ى اخلاقى، فلسفه‏ى اپیكور، فلسفه‏ى رواقى، فلسفه‏ى اخلاق شرح نمط نهم اشارات، فیثاغورثیان، از انتشارات مجله‏ى «دانشكده‏ى ادبیات، رواقیون، رساله‏اى درباره‏ى فلسفه‏ى اخلاقى ابن حكماء كتب و آثار خطى مسكویه به صورت مقاله در مجله‏ى «معارف اسلامى»، ترجمه‏ى اشعار در مجله‏ى «یغما». آثار ترجمه نشده‏ى وى عبارتند از فرهنگ لغات و اصطلاحات كرمان، فلسفه‏ى بعد از سقراط، سقراط، هراكلیتوس، فلسفه‏ى یاسپرس، سلسله مقالات عرفانى، مردمى و نامردمى‏ها. پیكر دكتر پورحسینى بنا بر وصیت خود در جوار مرقد امامزاده زید به خاك سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1318 ق)، نویسنده. در نهاوند به دنیا آمد. پدرش نخست حكمران نهاوند و بعد در تبریز امیر دیوانخانه بود. حیدر قلى در هفت سالگى به همراه پدر به تبریز رفت و بعد از مراجعت به وطن مدت سى سال در نهاوند و بروجرد به تحصیل علوم معمول پرداخت و بعد از آن به تهران آمد و سى سال هم در تهران به كسب معارف و فنون متنوعه مشغول شد. وى مدتى در محضر آقا محمد رضا قمشه‏اى كسب فیض كرد. او در اواخر عمر در مدرسه‏ى سپهسالار انزوا گزید، و در تهران درگذشت و در جوار قبر آقا، حوالى دروازه‏ى حضرت عبدالعظیم دفن شد. از آثار وى: «حاشیه بر شرح چغمینى»؛ «مفتاح المفاتیح» شرح قسمتى از «مفاتیح الغیب».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هشتم ق)، نویسنده. وى كتاب «خلاصة الكلام» در ادب را به سال 755 ه ق. تألیف كرد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ادیب شاعر فاضل نویسنده، قاضى القضاة عراق بوده، و با خواجه نصیرالدین طوسى ملاقات نموده، و در مدح جوینیان قصائدى پرداخته، و كتاب «شرف ایوان البیان» در شرافت خاندان صاحب دیوان را جهت خواجه عطاملك جوینى تألیف نموده، و به فارسى و عربى شعر گفته، و از دوستان و مادحین خاندان پیغمبر اكرم صلى الله علیه و اله و سلم بوده است. صاحب مجالس المؤمنین فرماید: قاضى نظام‏الدین محمد بن قاضى القضاة اسحاق بن مطهر اصفهانى، متوفى به سال 678 هجرى.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر ماندانا صديق بهزادي در سال 1321 در تهران به دنيا آمد.ايشان داراي دكتري علوم كتابداري و اطلاع رساني از دانشگاه ايلنيونير آمريكا (در سال 1360)مي باشد.وي از سال 52 عضو هيأت علمي مركز خدمات كتابداري مؤسسه تحقيقات و برنامه ريزي علمي و آموزشي بوده و هم اكنون نيز عضوهيات علمي كتابخانۀ ملي ايران است. كتاب "رده بندي PIR زبان ها و ادبيات ايراني"تاليف ماندانا صديق بهزادي ، در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. گروه : علوم انساني رشته : كتابداري اطلاع رساني تحصيلات رسمي و حرفه اي : ماندانا صديق بهزادي درسال 1348 ليسانس زبان انگليسي را از دانشگاه تهران، سال 1350 فوق ليسانس كتابداري را از دانشگاه تهران و به سال 1360 دكتري علوم كتابداري و اطلاع رساني را از دانشگاه ايلنيونير آمريكا كسب كرد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ماندانا صديق بهزادي علاوه بر 16 سال تدريس علوم كتابداري و اطلاع رساني در دانشگاه تهران و دانشگاه ايلنيونير آمريكا، از سال 52 عضو هيأت علمي مركز خدمات كتابداري مؤسسه تحقيقات و برنامه ريزي علمي و آموزشي بوده و هم اكنون نيز عضوهيات علمي كتابخانۀ ملي ايران است. جوائز و نشانها : كتاب "رده بندي PIR زبان ها و ادبيات ايراني"تاليف ماندانا صديق بهزادي ، در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. چگونگي عرضه آثار : ماندانا صديق بهزادي در كنار تاليف و ترجمه كتب و مقالات مربوط به رشته تخصصي خود ، هم اكنون دو پروژۀ تحقيقي را نيز در دست اقدام دارد. ________________________________________ آثار : 1 ارتباط متقابل نظامهاي باز و ربط آن به شبك? بين المللي و اطلاع رساني اسلامي، شبك? اطلاع رساني در كشورهاي اسلامي ويژگي اثر : تهران: دفتر پژوهشهاي علمي، 1369 2 اسطور? جامع? بدون كاغذ ويژگي اثر : فصلنام? كتابداري. تهران: كتابخان? ملي ايران، بهار 1369 3 دسترسي جهاني به انتشارات ويژگي اثر : نشر دانش، 1364 4 ديسك فشرده: رسانه هاي جديد در اطلاع رساني ويژگي اثر : فصلنام? كتابداري. تهران، كتابخان? ملي ايران، تابستان 1369 (ترجمه) 5 رده بندي PIR زبان ها و ادبيات ايراني ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:« رده بندي PIR زبان ها و ادبيات ايراني»: رده بندي PIR زبانها و ادبيات ايراني؛ ماندانا صديق بهزادي؛ تهران: كتابخان? ملي جمهوري اسلامي ايران، 1371. مجموع كتب و منظومه هايي كه از حدود هزار سال قبل از ميلاد تا امروز يعني در فاصله اي قريب به سه هزار سال شمسي، در اين كشور به زبانهاي اوستايي، اشكاني، خوارزمي، سغدي، كُردي، پارسي و دري پديد آمده از شمار بيرون است و در ميان اين آثار بيشمار، برخي در رديف والاترين شاهكارهاي ادب و فكر عالم محسوب مي شود. نگهداري اين آثار ادبي ملت كهنسال ايران در كتابخانه ها و سپردن اين ميراث گرانبهاي نياكان به پژوهشگران ، نياز به سازماندهي علمي كتابها و نوشته هاي مربوط به زبانها و ادبيات ايراني در كتابخانه ها، يا نمايه سازي آنها د ركتابشناسي ها و فهرست ها. اين اثر كه كاملاً مستند و متكي به كتابشناسي ها، فهارس كتابه خانه ها و فهارس نسخ خطي است، نخستين كوششي است كه با توجه به نياز كتابخانه هاي كشور در زمين? گسترش موضوعات مربوط به زبانها و ادبيات ايراني، بر اساس رده بندي كتابخان? كنگره به عمل آمده است. 6 رده بندي ديويي ويژگي اثر : خدمات فني، ويرايش هفتم، تهران: كتابخان? ملي ايران، 1370 7 ضبط ناهماهنگيهاي ضبط نامهاي بيگانه در فارسي ويژگي اثر : فرهنگ. تهران: مؤسس? مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1371 8 كتابشناسي ويژگي اثر : يادنامه اديب نيشابوري. مؤسس? مطالعات اسلامي دانشگاه مك گيل، 1365 9 مطالعات اسلامي در ژاپن ويژگي اثر : تحقيقات اسلامي. تهران: بنياد دايرة المعارف اسلامي، 1370 (ترجمه)

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر نوش‌آفرين انصاري در سال 1318 خورشيدي در سيملا از بلاد هندوستان به دنيا آمد.ايشان داراي دكتراي كتابداري از دانشگاه تورنتو كانادا است.نامبرده در سال 1348 عضو هيأت علمي در گروه آموزشي كتابداري گرديد و از سال 1351 الي 1355 و از سال 1363 تا كنون عهده‌دار مديريت آن گروه بوده است. كتاب "مدخل تاريخ شرق اسلامي "ترجمه دكتر نوش‌آفرين انصاري ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : كتابداري اطلاع رسانيتحصيلات رسمي و حرفه اي : نوش‌آفرين انصاري دورة تحصيلات دبستان و دبيرستان را در كشورهاي مختلف به پايان برد و سپس به تحصيل در رشته كتابداري در مدرسۀ كتابداري ژنو پرداخت. و موفق به اخذ مدرك كارداني كتابداري از ژنو سويس در سال 1340 شد.وي تحصيلات فوق ليسانس و دكتراي كتابداري را به ترتيب در دانشگاه مك گيل و دانشگاه تورنتو كانادا به انجام رسانيد.وليكن به علت سفر به تهران در سال 1357 دفاع از رساله نا تمام ماند كه آنرا در تهران به چاپ رساندند.همسر و فرزندان : نوش آفرين انصاري متاهل و داراي دو فرزند مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : نوش آفرين انصاري پس از اقامت در ايران از سال 1342 به عضويت شوراي كتاب كودك درآمد؛ در سال 1347 به مدت سه سال با عنوان رياست كتابخانه دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران مشغول به كار شد و در سال 1348 عضو هيأت علمي در گروه آموزشي كتابداري گرديد و از سال 1351 الي 1355 و از سال 1363 تا كنون عهده‌دار مديريت آن گروه بوده است.ايشان همچنين همكار طرح فرهنگنامه كودكان و نوجوانان است.فعاليتهاي آموزشي : نوش آفرين انصاري از سال 1347 در دانشگاه تهران به امر تدريس مشغول است.جوائز و نشانها : كتاب "مدخل تاريخ شرق اسلامي "ترجمه دكتر نوش‌آفرين انصاري ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : نوش آفرين انصاري صاحب مقالات متعدد به زبانهاي فارسي و انگليسي در زمينة علوم كتابداري و مسائل تاريخي است . فعاليتهاي پژوهشي نوش آفرين انصاري بطور خلاصه به قرار زير است: چاپ سه كتاب 60 مقاله منتشر شده در مطبوعات 6 مقاله ترجمه شده تاليف 16 مقاله در زمينه ادبيات انگليسي كودكان كه در نشريات خارجي چاپ شده اند. از آن جمله مي توان به عنوان تعدادي از مقالات فارسي و انگليسي اشاره كرد: مقالات فارسي: 1. نظر برخي از سياحان اروپايي دربارۀ سعدي و حافظ – مجموعه مقالات كنگره بين‌المللي سعدي و حافظ – 1352 2. مجموعه مقالات دربارة كتاب و كتابداري – تهران – انتشارات توس 1354 3. شوراي كتاب كودك در رابطه با توليد و توزيع خواندنيهاي كودكان و نوجوانان – گزارش شوراي كتاب كودك 1361 4. كتابخانه‌هاي غرب از ديد سفرنامه نويسان ايران – نشر دانش 1361 5. تأليفات فرهنگها دربارة ايران – نشر دانش 1363 مقالات انگليسي : 1. توسعه و گسترش كتابخانه‌ها در جنوب شرقي آسيا – شوراي عمومي اتحاديه بين‌المللي كتابداري (واشنگتن) 1974 2. شمس الدين محمد لاهيجي ـ مجله فلسفي پاكستان 1976 3. فرهنگنامه كودكان و نوجوانان – مجله كتابخانه بين‌المللي مونيخ 1987 ________________________________________ آثار : مدخل تاريخ شرق اسلامي ويژگي اثر : ترجمه- تهران – مركز نشر دانشگاهي -اين كتاب در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

دكتر امير ناصر كاتوزيان سال 1310 شمسي در تهران متولد شد. تحصيلات ابتدايي را در دبستان اقبال و دوره متوسطه را در دبيرستان علميه گذراند و دوره‌هاي عالي و تكميلي را تا اخذ مدرك دكتري رشته حقوق خصوص و اسلامي در دانشگاه تهران سپري كرد. وي از سال 1343 با درجه استادياري به تدريس در دانشگاه تهران پرداخت نامبرده در سال 1351 به درجه استادي تمام وقت گروه حقوق خصوصي و اسلامي با پايه يك استادي نائل آمد. تأليف 42 جلد كتاب در زمينه‌هاي حقوق مدني، فلسفه حقوق و آيين دادرسي و ارائه حدود 400 مقاله علمي در زمينه قضايي از جمله فعاليت‌هاي علمي دكتر كاتوزيان است. گروه : علوم انساني رشته : حقوق گرايش : حقوق خصوصي و اسلامي والدين و انساب : پدر امير ناصر كاتوزيان وكيل موفق و مشهوري بود و مادر محترمشان هم خانه دار است.ايشان نيز چهار برادر ناتني بنامهاي مرحومان رضا و اصغر كه به رحمت ايزدي پيوسته اند و محمد و عباس در قيد حياتند،دارد. خاطرات کودکي : دكتر ناصر كاتوزيان از دوران كودكي خود چنين مي گويد: در دوم ارديبهشت ماه ???? در تهران به دنيا آمدم. محله زندگي ما خيابان ري، كوچه دردار بود. در خانه اي متولد شدم كه، متاسفانه، آن را خراب كرده اند.كودكي من نيز تقريبا مثل كودكي ديگران گذشت براي تحصيل به دبستان اقبال ميرفتم انتهاي خيابان آبشار در محله دروازه دولاب (اين دبستان هنوز هم بر جاي خودش باقي است). اگر بخواهم خاطره اي از آن ايام ذكر كنم بايد بگويم كه در محله ما جوان ها دوست داشتند هرچه بيشتر ابراز قدرت نمايند و حريف بطلبند و غالبا با همديگر دعوا ميكردند و قهرا من هم از كتك خوردنها بي نصيب نمي ماندم! جو و فضاي غالب اين محيط موجب شد كه من در يكي از تابستانها با سماجت تمام به ورزش بپردازم. اين روحيه ورزشكاري، هنوز هم در من باقي مانده است. به مرور اين فكر به ذهنم چيره شد كه اگر بخواهم سالم زندگي كنم بايد “قوي” باشم. استادم، مرحوم سنگلجي، ميگفت: براي انسان يك سانتي متر شاخ بهتر از سه متر دم است! و من در طول زندگي اين گفته طنز مرحوم سنگلجي را كاملا احساس كردم و به اين نتيجه رسيدم كه آدميزاد در هر محيطي كه زندگي ميكند بايد قوي باشد، حالا اگر در محيط دانشمندان قرار گرفت بايد سلطه خودش را از نظر عقلي و علمي ثابت نمايد و اگر در محيط اشخاصي كه اهل دعوا و نزاع هستند قرار بگيرد بايد بتواند خود را در آن جمع حفظ كند. غريزه صيانت نفس چيزي استكه هرگز نميتوان آن را انكار كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر كاتوزيان دوران ابتدايي اش را در دبستان اقبال در خيابان «شهباز» به اتمام رسانده و دوران دبيرستان را در دبيرستان علميه طي مي كند و پس از نقل مكان به خيابان «آب منگل» در خيابان ري در همان دبيرستان مي ماند تا اتمام اين دوران. دكتر كاتوزيان با كلاس پنجم نظام قديم رشته علمي را دنبال مي كند و در كلاس ششم آن زمان رشته ادبي را انتخاب مي كند، در همان رشته ادبي در ايران شاگرد اول مي شود و موفق به دريافت مدال درجه ?علمي براي اولين بار در ايران مي شود. همين دريافت مدال مشوق او مي شود براي ادامه تحصيل. او با انتخاب رشته حقوق تحصيلات خود را در دانشگاه ادامه مي دهد و در اين رشته موفق به كسب مدال درجه يك علمي اين رشته مي شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگي به دكتر كاتوزيان وارد مي شود و اين ضربه باعث مي شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشيمان شود و رشته قضا را انتخاب كند. او در اين رشته در مقاطع مختلف تا دكترا همواره با عنوان شاگرد اولي فارغ التحصيل مي شود و رساله اش را در سال ???? باعنوان «وصيت» به پايان مي رساند. خاطرات و وقايع تحصيل : امير ناصر كاتوزيان از خاطرات دوران تحصيل چنين به ياد دارد: "من لازم ميدانم از معلم عارف خودم مرحوم ميرافضلي كه به مثنوي بسيار علاقه داشت و درس عربي را به صورت تجزيه و تركيب نهج البلاغه براي ما ميگفت، ياد كنم. ايشان وقتي وارد كلاس ميشد دو بيت از مثنوي را با صداي شكسته و لرزان ميخواند و بچه ها بي نهايت براي اين پيرمرد احترام قائل بودند و مطلقا در كلاسش لودگي و شيطنت نميكردند. بي گمان اولين جرقه هاي عرفان و فلسفه توسط ايشان در ذهن و ضمير من روشن شد. مرحوم ميرافضلي قطعه اي از نهج البلاغه را سر كلاس مينوشت و بعد آن را معني و تجزيه و تركيب ميكرد و صرف و نحو را به اين طريق به ما مي اموخت." پدرم اصرار داشت كه من وارد دانشكده حقوق شوم و رشته علوم سياسي بخوانم و در وزارت خارجه مشغول به كارشوم. من هم بر اثر همين تمايل او وارد دانشكده حقوق شدم، اما دانشجوي سال دوم بودم كه، متاسفانه، پدرم فوت كرد. آن روزها در وزارت خارجه كساني را كه آشنا يا قوم و خويشي در آنجا داشتند مي پذيرفتند و غالبا ورود افراد متفرقه ـ حالا هر چه قدر هم كه لياقت و شايستگي داشته باشند ـ دشوار بود. از همينرو، تصميم گرفتم كه به رشته قضايي بروم. در رشته قضايي چون مغزم به رياضيات و استدلال بيشتر توجه داشت تا به مسائلي كه ميبايد “حفظ ميشد”، توفيق بيشتري پيداكردم و در دانشكده حقوق دوباره صاحب رتبه اول شدم. در همين زمان قرار شد كه محصلين برتر ايراني را براي ادامه تحصيل به خارج بفرستند (????). در آن دوران، مرحوم دكترمصدق به عنوان نخست وزيري بسيار محبوب كه در دل غالب مردم و عمدتا جوان ها جاي خاصي داشت، بر سر كار بود و شاه هم با مصدق سر ستيز داشت. روزي كه قرار بود شاه به من مدال درجه يك علمي بدهد، به عنوان اعتراض به رفتار شاه نسبت به مصدق، در آن جلسه اهداي مدال حاضر نشدم، و همين باعث شد كه بورس تحصيلي را حذف نمايند و من از تحصيل در خارج محروم شوم. در دوره ليسانس، كشش فوق العاده اي به فرهنگ اسلامي پيدا كردم، به طوري كه ورقه امتحاني اصول مرا كه مرحوم استاد محمود شهابي ملاحظه كرد، از اين كه دانشجويي از تمام كتب فقها و اصوليين شاهد و مثال مي اورد و ادله و براهين براي اثبات موضوع ذكر ميكند، بسيار متعجب شد. پس از آن، ورقه مرا مهر و موم كردند و گفتند كه آن را به قم مي فرستيم تا آقايان مراجع و طلاب ببينند كه ما در دانشكده حقوق چه جور دانشجوياني داريم. فعاليتهاي ضمن تحصيل : فعاليت هاي ضمن تحصيل دكتر كاتوزيان بزبان خودش:" در دوران تحصيل در دبيرستان هم رئيس انجمن ورزش بودم و هم رئيس انجمن موسيقي. آن سال در رشته ادبي نيز شاگرد اول شدم و مدال درجه دوم علمي را به همين مناسبت به من دادند (????). البته بايد بگويم كه در موسيقي، من ساز به خصوصي نميزدم، اما به رديف هاي ايراني تسلط داشتم و آنها را ميشناختم. اما برخي از همكلاسي هاي من هم اكنون در موسيقي اشخاص سرشناسي هستند: مثلا مهندس همايون خرم عضو انجمني بود كه من سرپرست آن بودم و ايرج در آنجا خواننده، و ناصر ملكمطيعي كاراكتر، و دكتر بهمن نياكان نوازنده ويلن هم عضو اين انجمن بود. در مجموع در دبيرستان علميه فعاليتهاي خارج از برنامه باعث جلب توجه معلمين و مدير مدرسه ميشد. از همين رو اصرار كردند كه من در همان دبيرستان بمانم و رشته ادبي بخوانم." استادان و مربيان : اساتيد امير ناصر كاتوزيان به قرار زير است كه وي از آنها چنين ياد مي كند: استاد محمد سنگلجي "ايشان به نوعي هم ذوق فقهي را در من بيدار نمودند و هم ذوق عرفاني را. من هم در درسهاي مثنوي و هم در ديگر درسهاي ايشان در خارج از كلاس حاضر ميشدم و استفاده ميكردم. به ويژه منش عرفاني و بي پيرايه اي كه ايشان داشت در من ذوقي اخلاقي ايجاد كرد"،مرحوم دكتر سيدحسن امامي"ديگر استادي بود كه بسيار بر من تاثير گذاشت. بلند نظري و ديده باز ايشان از جمله صفات پسنديده اي بود كه بسيار به چشم مي امد و جلب نظرميكرد. دكتر امامي قانون مدني را از روي كتاب منصور السلطنه عدل ميخواند و براي ما توضيح ميداد و مطالبي را نيزخودش بر مواد آن كتاب اضافه ميكرد و به ما درس ميگفت"،استاد عميد و مرحوم استاد شهابي " ايشان به واقع ”مجسمه تقوا و علم” براي من بود. هم دوره اي ها و همکاران : مهندس همايون ، ناصر ملكمطيعي كاراكتر و دكتر بهمن نياكان از همدوره ايهاي امير ناصر كاتوزيان بوده اند. همسر و فرزندان : امير ناصر كاتوزيان در سال ???? در سن ??سالگي ازدواج مي كند كه حاصل آن دو فرزند پسر است كه يكي از آنها دكتراي روانشناسي باليني دارد و در حال حاضر مقيم آمريكا است و ديگري مهندس الكترونيك است و در همان ديار زندگي مي كند. وقايع ميانسالي : امير ناصر كاتوزيان بعد از انقلاب فرهنگي و در جريان پاكسازي دانشگاه‌ها به انفصال ابد از خدمات دولتي محكوم شد. مدت يازده سال او به تحقيق مشغول بود تا اين كه در سال 1370 رأي پاكسازي شكسته شد و به اين ترتيب استاد را به دانشكده حقوق برگرداندند. دكتر كاتوزيان از جمله نويسندگان نخستين پيش‌نويس قانون اساسي جمهوري اسلامي است . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خدمات علمي و اجرايي امير ناصر كاتوزيان: • 1345 -1379 ,رئيس دادگاه بخش و شهرستان و مشاور دادگاه استان و معاون اداره حقوقي,كانون وكلاي دادگستري • 1331 -1343 ,رئيس دادگاه بخش و شهرستان و مشاور دادگاه استان و معاون اداره حقوقي,دادگستري • 1354 مدير گروه حقوق خصوصي و اسلامي دانشگاه تهران • 1334 رياست دادگاه بخش اراك • 1343 استاديار حقوق مدني در دانشگاه تهران • 1351 استاد گروه حقوق خصوصي و اسلامي دانشگاه تهران فعاليتهاي آموزشي : عناوين دروس آموزشي ارائه شده توسط دكتر كاتوزيان: كارشناسي • فلسفه حقوق كارشناسي ارشد • حقوق مدني 1 • مسئوليت مدني دكتري • حقوق مدني پيشرفته 1 • حقوق مدني پيشرفته 2 • مسئوليت مدني تطبيقي آرا و گرايشهاي خاص : امير ناصر كاتوزيان معتقد است:" انسان انديشمند در برابر اين پرسش كه از كجا آمده و به كجا ميرود و قانون حركت او چيست، درمانده. در جستجوي وطن مالوف به هر تلاش دست ميزند و كمتر به معلوم ميرسد. جهان مادي را مسخر كرده است و بر بام آسمان نشسته، ولي راز آفرينش را دور از دسترس خود ميبيند و هر زمان كه پا از دايره محسوس بيرون مينهد، عقل را ناتوان و پاي استدلال را چوبين مييابد. فلسفه تاريخ نيز با همه گيرايي راه به جايي نبرد، و جز مشتي فرض و ظن و قرينه ارمغاني نياورد. خردگرايان گره اي نگشودند و آخرين ديالكتيك اين شد كه هستي همچنان كه از مطلق آغاز شده به مطلق نيز ميرسد، و در دايره اي سر به مهر در حركت است. نوميدي از علم، انسان را به عرفان كشاند، به اين سودا كه در آينه صافي دل حقيقت را ببيند" جوائز و نشانها : مدالها و نشانهاي علمي دكتر امير ناصر كاتوزيان به قرار زير است: - نشان درجه دو فرهنگ ،بمناسبت احراز رتبه نخست در امتحانات نهايي رشته ادبي سال ششم دبيرستان -1328 - نشان درجه يك فرهنگ بمناسبت شاگرد اولي در رشته قضايي دانشكده حقوق دانشگاه تهران-1332 -دريافت لوح تقدير از كانون وكلاي دادگستر مركز -1383 - دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف جلد چهارم عقود معين ،كتاب سال جمهوري اسلامي از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي -دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف حقوق مدني (عقود معين ج3) ،به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوره چهارم انتخاب كتاب سال - دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف كتاب"حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات"، به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در دوره نوزدهم انتخاب كتاب سال -دريافت لوح تقدير به مناسبت تاليف كتاب "نظريه عمومي تعهدات" به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي ايران -1382 -دريافت لوح تقدير وزارت ارشاد اسلامي به مناسبت تاليف سه جلد فلسفه حقوق - دريافت نشان درجه يك دانشگاه تهران در سال 1381-1382 - استاد برگزيده نماد آموزشي عالي كشور در سال 1381-1382 - استاد برگزيده دانشگاه تهران در سال 1381 - نشان درجه يك دانش بمناسبت مجموع تحقيقات و خدمات علمي در سال1382 -دريافت لوح تقدير از انجمن آثار و مفاخر فرهنگي در سال 1383 - دريافت لوح سپاس و تقدير دانشكده حقوق و علوم دانشگاه تهران در سال 1383 - دريافت لوح تقدير ازدادگستري بيرجند با عنوان سرباز عدالت در سال 1384 - دريافت لوح تقدير از دانشگاه آزاد اسلامي دامغان در سال 1378 - دريافت لوح تقدير ازدانشگاه آزاد اسلامي مشهد و دانشگاه و دانشگاه فردوسي مشهد -دريافت لوح تقدير از شعبه مركزي دانشگاه آزاد اسلامي تهران - دريافت لوح تقدير از دانشجويان دانشكده حقوق شهيد بهشتي - دريافت لوح تقدير از دانشگاه مفيد در سال 1370 - دريافت لوح تقدير انجمن دانش آموختگان نابينايان كشور در سال 1383 - تقدير مشترك رئيس دانشگاه تهران و رئيس پرديس قم 1382 - دريافت لوح تقدير از دانشجويان دوره دكتري دانشكده حقوق در سالدريافت 1384 - لوح تقدير ازرئيس دانشكده حقوق دانشگاه شهيد بهشتي در سال 1382 - دريافت لوح تقديراز دانشگاه علامه طباطبائي 1384 چگونگي عرضه آثار : از دكتر كاتوزيان مقالات متعددي در دو جلد كتاب تحت عنوان «گامي به سوي عدالت» به چاپ رسيده است. تعداد مقالات چاپ شده در مجلات داخلي : 13 مقاله تعداد مقالات ارائه شده در همايشها : 4 مقاله -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 ... گوياتر از گفتارها، مجموعه مقدمه ها، پيش گفتارها و سرآغازها ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيانناشر: دانشگاه تهران - 1383 2 اثبات و دليل اثبات: شهادت، اماره، سوگند و اصول علمي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 30 ارديبهشت، 1385 3 اثبات و دليل اثبات: قواعد عمومي اثبات - اقرار و سند ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 30 ارديبهشت، 1385 4 از كجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟: زندگي من ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 16 تير، 1386 5 اعتبار امر قضاوت شده در دعواي مدني ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 1383 6 تحولات حقوق خصوصي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران - 1381 7 توجيه و نقد رويه قضايي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 21خرداد، 1386 8 حقوق مدني (عقود معين: ج 3) ويژگي اثر : دكتر ناصر كاتوزيان . (استاد سابق دانشكده حقوق دانشگاه تهران) تهران: بهنشر، 1364، وزيري، 647 ص-اين كتاب در دوره چهارم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران برگزيده شده است-ويژگي عقود معين آن است كه از ارتباط و نظم خاصي برخوردار بوده و بايد كوشيد اين نظم و اصول را دريافت و استخراج كرد و براي كمك به تفسير هماهنگ و درست قانون، عقودي را كه جوهر مشترك دارد در كنار هم و ذيل اصول حاكم بر آنها قرار دارد. تلاش نويسند? كتاب در اين راستا بوده و براي نيل بدين مهم، عقودي را كه در كتاب آمده است در دو دفتر جداگانه مطرح مي كند: 1- دفتر نخست به عاريه، وديعه و وكالت اختصاص يافته است كه اين عقود چهر? «اذني، نيابتي، اماني» را به عنوان وصف بارز و خصيص? مشترك دارا هستند. 2- دفتر دوم، شامل عقودي است كه به طور معمول در كتاب «ديون» مي آيد و ضمان، حواله، كفالت و رهن را شامل مي شود. 9 حقوق مدني خانواده: اولاد، روابط پدر و مادر و فرزندان، نسب، همبستگي خانوادگي و حمايت از كودكان، فرزندخواندگي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 20 آبان، 1385 10 حقوق مدني خانواده: نكاح و طلاق، روابط زن و شوهر ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: شركت سهامي انتشار - 19 فروردين، 1385 11 حقوق مدني: الزامهاي خارج از قرارداد (ضمان قهري) ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 03 مرداد، 1385 12 حقوق مدني: الزامهاي خارج از قرارداد (ضمان قهري): مسووليت مدني ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران - 25 شهريور، 1386 13 حقوق مدني: ايقاع: نظريه عمومي - ايقاع معين ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 25خرداد، 1384 14 حقوق مدني: عقود اذني - وثيقه هاي ديني: وديعه، عاريه، وكالت، ضمان، حواله، كفالت، رهن ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 15 شهريور، 1385 15 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: اجراي عقد و عهدشكني مسووليت قراردادي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 14 ارديبهشت، 1384 16 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: انحلال قرارداد - خيارات ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: شركت سهامي انتشار - 03 ارديبهشت، 1384 17 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: انعقاد و اعتبار قرارداد، ضمانت اجراي شرايط اساسي معامله، ... ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: بهمن برنا - 19 مهر، 1385 18 حقوق مدني: قواعد عمومي قراردادها: مفهوم عقد - انعقاد و اعتبار قرارداد "تراضي" ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: بهمن برنا - 21 بهمن، 1385 19 حقوق مدني: مشاركتها - صلح - شركت - مضاربه - مزارعه و مساقات - جعاله - گروبندي مشروع - صلح ويژگي اثر : يدآورنده: ناصر كاتوزيان (گردآورنده)ناشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386 20 حقوق مدني: معاملات معوض - عقود تكميلي - بيع - معاوضه - اجاره - قرض ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 16 مهر، 1384 21 حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب ، در دوره نوزدهم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب «حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات» حقوق مدني: نظريه عمومي تعهدات/ ناصر كاتوزيان.- تهران: نشر دادگستر، 1379. 647. ص. كتابنامه: ص. [645]-[647]؛ همچنين به صورت زيرنويس. نظري? تعهدات بر تمام روابط حقوقي انسانها حكومت مي كند. علاوه بر مباحث حقوق مدني، اين نظريه مبناي بسياري از مسائل مربوط به حقوق تجارت و ساير رشته هاي حقوق خصوصي نيز قرار مي گيرد. نگاهي به مباحث حقوق عمومي، به ويژه حقوق اداري، نشان مي دهد كه قواعد عمومي تعهدات در زمين? قراردادها و مسئوليت مدني تا چه اندازه در ساختمان منطقي اين رشته ها نيز اثر دارد. استخراج «نظري? عمومي تعهد» فكري بيگانه است كه به تازگي در حقوق ما نفوذ پيدا كرده است: در حقوق اسلام، عقد يا معامله و ضمان قهري عنوانهاي اصلي مطالعه در باب روابط اشخاص است و از احكام تعهد (به معني دين نه پيمان) به طور پراكنده و فرعي گفتگو مي شود. قانون مدني نيز كم و بيش همين شيوه را ادامه مي دهد، با اين تفاوت كه، براثر تقليد از روش قانون مدني فرانسه، اصطلاح تعهد و عقد را با هم مخلوط مي كند و ارزش متعارف در اين زمينه به دور مي افتد. مبحث تعهدات، به عنوان آثار حاصل از عقود و پاره اي از ايقاعات، در حقوق ايران، تا قبل از اثر حاضر، موضوع تحقيق مستقلي قرار نگرفته بود. اين كتاب با ديدگاهي جديد و بديع، بحث تعهدات را مطرح مي نمايد و همانند ساير آثار مؤلف محترم، برآورند? يكي از نيازهاي اساسي اساتيد و دانشجويان حقوق و قضات و اهل تحقيق در زمين? حقوق مدني است. مؤلف محترم به سبب استمرار در مطالعه و تحقيق و نيز به جهت تسلط به زبانهاي انگليسي و فرانسوي و عربي و اشراف به حقوق اروپا و آمريكا و ممالك اسلامي، از مصادر فقهي و منابع معتبر دست اول استفاده كرده است. تازگي بسياري از مباحث اين كتاب در حقوق ايران، وسعت و جامعيت طرح مطالب، به ويژه شيو? بيان تطبيقي و مقارن آنها، شيوايي و رسايي و سبك ممتاز نويسنده و نيز وضع بحثهاي تحقيقي به عنوان قرائت و تمرين به منظور افزايش دقت مخاطب از ديگر امتيازات اثر حاضر است. 22 حقوق مدني، قواعد عمومي قراردادها، آثار قرارداد در رابطه دوطرف و نسبت به اشخاص ثالث ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: بهمن برنا - 1383 23 حقوق مدني، مشاركتها - صلح ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: گنج دانش - 1383 24 دوره مقدماتي حقوق مدني: ارث ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان (تدوين)ناشر: ميزان - 05 شهريور، 1384 25 دوره مقدماتي حقوق مدني: اعمال حقوقي: قرارداد - ايقاع ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 23 مرداد، 1385 26 دوره مقدماتي حقوق مدني: اموال و مالكيت ويژگي اثر : تاليف-ناشر: ميزان 27 دوره مقدماتي حقوق مدني: خانواده ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 18آذر، 1385 28 دوره مقدماتي حقوق مدني: درسهايي از عقود معين براي دانشجويان دوره كارشناسي: بيع. اجاره. قرض. جعالعه. شركت. صلح ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيانن اشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386 29 دوره مقدماتي حقوق مدني: درسهايي از عقود معين براي دانشجويان دوره كارشناسي: وديعه، عاريه، وكالت، ضمان، حواله، كفالت، رهن ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: گنج دانش - 13 شهريور، 1386 30 دوره مقدماتي حقوق مدني: وقايع حقوقي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 11 مهر، 1385 31 دوره مقدماتي حقوق مدني، درسهايي از: شفعه - وصيت - ارث ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 09 آبان، 1386 32 طرح تقويت ظرفيتهاي آموزش و پژوهش حقوق بشر: حكومت قانون و جامعه مدني ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سياسي - 01 اسفند، 1385 33 عدالت قضايي، گزيده آراء ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 1383 34 فلسفه حقوق: تعريف و ماهيت حقوق ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 10 خرداد، 1385 35 فلسفه حقوق: منابع حقوق ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 23 مرداد، 1385 36 فلسفه حقوق: منطق حقوق ويژگي اثر : يدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 18 مرداد، 1385 37 قانون مدني در نظم حقوقي كنوني ويژگي اثر : تاليف-ناشر: ميزان 38 كليات حقوق: نظريه عمومي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 12 بهمن، 1384 39 مباني حقوق عمومي ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: ميزان - 1383 40 مسووليت ناشي از عيب توليد: مطالعه انتقادي و تطبيقي در تعادل حقوق توليدكننده و مصرف كننده ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ - 15 آذر، 1384 41 مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقي ايران ويژگي اثر : پديدآورنده: ناصر كاتوزيان ناشر: شركت سهامي انتشار - 07 آبان، 1386

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

مظاهر مصفا در سال 1311 ، در اراك ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در قم و تعليمات ششم ادبي را در تهران با پايان رسانيد و بعد از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ، به اخذ درجه دكتراي ادبيات نايل آمد. دكتر مصفا در سال 1332 به خدمت وزارت آموزش و پرورش در آمد و چندي رياست اداره آموزش و پرورش اراك را به عهده گرفت. او پس از آنكه به دانشگاه شيراز منتقل گرديد ، در اداره انتشارات اين دانشگاه به فعاليت پرداخت. فعاليت آموزشي خود را در سال 1345 و به دعوت دانشگاه پهلوي(سابق) شيراز آغاز نمود. او در سال 1347 با سمت دانشياري وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد و به كار تدريس پرداخت. دكتر مظاهر مصفا علاوه بر سرودن شعر و طبع آثار متعدد ، فعاليت مطبوعاتي نيز داشته است كه از جمله در سال 1343اداره مجله آموزش و پرورش را به عهده گرفت.مظاهر مصفا يكي از قصيدهسرايان ايراني بعد از ملك الشعراي بهار(محمدتقي بهار) است. گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي والدين و انساب : مظاهر مصفا در خانداني فرهنگي به دنيا آمد ،برادر بزرگتر مظاهر مصفا، دكتر ابوالفضل مصفا و خواهر وي خانم دكتر مصفا(مادر فؤاد حجازي آهنگساز معروف) از استادان زبان و ادبيات فارسي هستند. تحصيلات رسمي و حرفه اي : مظاهر مصفا تحصيلات ابتدايي را در در مدرسه حكيم نظامي قم و تعليمات ششم ادبي را در تهران با پايان رسانيد و بعد از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ، به اخذ درجه دكتراي ادبيات نايل آمد. او پايان نامه اجتهادي خود را در موضوع : تحقيق در قصيده و تحول آن به رشته تحرير درآورد و با درجه ممتاز ، از تصويب گذرانيد. همسر و فرزندان : مظاهر مصفا در سال 1332 با خانم اميري فيروزكوهي كه او نيز دكتراي ادبيات و دختر استاد اميري فيروز كوهي بود ، ازدواج نمود. حاصل اين پيوند زناشويي دو پسر و دو دختر مي باشد. او در جواني با دكتر اميربانو كريمي(استاد ادبيات دانشگاه تهران) دختر اميري فيروزكوهي(شاعر معروف معاصر) ازدواج كرد و از وي صاحب فرزنداني شد كه از آن جمله اند: علي مصفا (بازيگر سينما و تلويزيون و همسر ليلا حاتمي)، كيميا مصفا (عروس دكتر سيد جعفر شهيدي، گلزار مصفا و اسماعيل مصفا.(امير اسماعيل مصفا داراي مدرك دكتري فيزيك) مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مظاهر مصفا در سال 1332 به خدمت وزارت آموزش و پرورش در آمد و چندي رياست اداره آموزش و پرورش اراك را به عهده گرفت. او پس از آنكه به دانشگاه شيراز منتقل گرديد ، در اداره انتشارات اين دانشگاه به فعاليت پرداخت. وي سمت رييس مدرسه عالي قضايي قم، مدير مجله آموزش و پرورش، رييس انتشارات تربيتي وزارت فرهنگ، معاون آموزشي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و مدير گروه فارسي دانشگاه تهران به فعاليت مشغول بوده اند. دكتر مظاهر مصفا همچنين در عرصه? تحقيقات ادبي از جمله در حوزه سعدي شناسي فعاليت مي كند. فعاليتهاي آموزشي : دكتر مصفا فعاليت آموزشي خود را در سال 1345 و به دعوت دانشگاه شيراز آغاز نمود. او در سال 1347 با سمت دانشياري وارد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران شد و به كار تدريس پرداخت. وي 53 سال تدريس در دانشگاههاي ايران، بخش ديگري از فعاليتهاي فرهنگي و علمي استاد است. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مظاهر مصفا علاوه بر سرودن شعر و طبع آثار متعدد ، فعاليت مطبوعاتي نيز داشته است كه از جمله در سال 1343اداره مجله آموزش و پرورش را به عهده گرفت. از جمله فعاليت هاي ديگر وي 130 سخنراني در برنامه صداي شاعر از راديو تهران و 12 سخنراني از راديو ايران و سخنراني هاي متعدد ، در مجامع علمي و ادبي مانند انجمن قلم ، تالار فردوسي دانشگاه تهران ، كنگره جهاني سعدي و حافظ در شيراز ، جشن صدمين سال دانشكده خاورشناسي پنجاب لاهور و سمينار دبيران ادبيات فارسي در بابلسر و مقالات و مصاحبه هاي متعدد مي باشد. آرا و گرايشهاي خاص : مظاهر مصفا از شاعراني است كه در سرودن قصيده تبحر داشته و بيشتر اشعار خود را در اين زمينه سروده است. جوائز و نشانها : از مظاهر مصفا در خانه هنرمندان ايران به واسطه شب سعدي در روز پنجم ارديبهشت ماه در تهران، تقدير و تجليل شد. چگونگي عرضه آثار : مظاهر مصفا در كشورهاي افغانستان و هند و ديگر كشورهاي فارسي زبان نيز داراي شهرت است. قصيده? هيچ او يكي از شعرهاي اوست كه دكتر غلامحسين يوسفي در كتاب "چشمه? روشن" به بررسي آن پرداخته و پروفسور صلاح الصاوي (شاعر و سخن سنج مصري) در كتاب "العدميه في شعر" آن را ترجمه، نقد و بررسي كرده است.(ترجمه ي اين كتاب مدتي است انجام شده ولي منتشر نگشته است.) ارايه يك صد سخنراني در كنگرههاي علمي در ايران، افغانستان و پاكستان، انگلستان، ايتاليا و تأليف بيش از چهل مقاله تحقيقي از ديگر كارهاي او مي باشد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 با اوست حديث من ويژگي اثر : چند مبحث در عرفان و ادب 2 برگي از ديوان حكيم صفا ويژگي اثر : اين كتاب با مقدمه اي در شرح حال و نقد سخن و كارهاي ديگر. 3 پاسداران سخن در نقد قصيده سرايان 4 تصحيح جوامع الحكايات عوفي( در چندين جلد) 5 تصحيح ديوان ابوتراب فرقتي كاشاني 6 تصحيح ديوان نزاري قهستاني 7 توفان خشم 8 ده فرياد 9 ديوان حكيم سنايي 10 ديوان نظيري نيشابوري 11 راهي از بن بست ويژگي اثر : در باره خط فارسي مي باشد. 12 سپيد نامه 13 سي پاره 14 سي سخن 15 شب هاي شيراز 16 شرح حال و منتخب ديوان اشعار صفاي اصفهاني 17 قند پارسي ويژگي اثر : منتخبات نظم فارسي. 18 كليات شيخ اجل سعدي 19 مجمع الفصحاي هدايت ويژگي اثر : تحشيه ، در يك دوره شش جلدي . 20 نسيم

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

رضا مصطفوی سبزواری به سال ۱۳۲۰ در سبزوار و در خانواده ای روحانی و فرهنگی دیده به جهان گشود.پدرش مرحوم حاج شیخ اسدالله از مدرسان حوزه علمیه سبزوار بود. این مدرس حوزه، همچنین در دبیرستان های سبزوار به تربیت و تعلیم جوانان آن شهر همت گماشته بود. رضا مصطفوی سبزواری ـ متولد ۱۳۲۰ سبزوار ـ استاد دانشگاه، محقق و رایزن فرهنگی ایران وپاكستان ـ اخذ مدرك ابتدایی و دبیرستان در مدارس سبزوار ـ اخذ مدرك كارشناسی در سال ۱۳۴۱ در رشته زبان و ادبیات فارسی ـ بهره بردن از مكتب پدرش مرحوم حاج شیخ اسدالله، آقا شیخ قربان، علی شریعتی مزینانی و ... ـ اخذ دانشنامه دبیری از دانشسرای عالی تهران در سال ۱۳۴۲ ـ استخدام در وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۴۲ ـ دفاع از پایان نامه دكترا در سال ۱۳۵۴ ـ تدریس در دانشگاه ابوریحان بیرونی ـ عضویت در دانشگاه علامه طباطبایی در گروه زبان و ادبیات فارسی ـ همكاری با مؤسسه لغت نامه دهخدا از سال ۱۳۴۰ ـ مدیریت بخش ادبیات در دانشنامه جهان اسلام در سال ۱۳۷۵ ـ رایزن فرهنگی ایران و پاكستان ۱۳۸۲ـ ۱۳۷۸ ـ تدریس در دانشگاه های دهلی، جواهر لعل نهرو و جامعه ملیه اسلامیه ـ تألیف فرهنگ بزرگ قدیمی ـ هندی ـ مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی ـ ریاست دانشكده برون مرزی زبان و ادبیات فارسی ـ عضویت در هیأت تحریریه مجله دانشكده و شورای آموزشی و تحصیلات تكمیلی ـ راهنمایی و مشاوره بیش از ۱۰پایان نامه فوق لیسانس و دكترا ـ تأسیس دوره دكترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ملی زبان های نوین اسلام آباد (نمل) ـ چاپ ده ها مقاله و سخنرانی از او در مطبوعات پاكستان ـ استاد نمونه دانشگاه های ایران ۱۳۸۵ و تقدیر توسط ریاست جمهوری ـ از تألیفات او: ـ یادگار هندوستان ـ همكاری در تألیف لغت نامه فارسی ـ چاپ حدود۱۹۰ مقاله علمی در مجله های معتبر دانشگاهی داخلی و خارجی ـ چاپ ۱۴ كتاب علمی در زمینه زبان و ادب فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی مانند: یادگار هندوستان، مهر و مشتری، تاریخ بیقهی، پژوهش های علی(ع) شناسی در پاكستان و ... جست وجو در زبان و ادبیات و فرهنگ ملت ها و همچنین بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ملت ها از یكدیگر یكی از رشته های مفید و جذاب است كه به همت برخی از استادان دلسوز و علاقه مند به فرهنگ و زبان فارسی پی گرفته می شود. این جست وجوها دست یافتن به اطلاعاتی در زمینه تاریخ تمدن و فرهنگ، محل پیدایی زبان یا فرهنگی خاص، میزان تأثیرگذاری فرهنگ های مختلف بر یكدیگر و بالاخره در نقد و بررسی آثار فرهنگی ـ هنری را امكان پذیر می كند. یكی از استادانی كه با عشق و پشتكار سال های عمر عزیز خود را در راه گرامیداشت و اعتلای فرهنگ و ادبیات سرزمین ایران صرف كرده و در این راه با چاپ مقاله های معتبر علمی و كتاب های مهم و قابل تأمل كوشیده رضا مصطفوی سبزواری است. رضا مصطفوی سبزواری به سال ۱۳۲۰ در سبزوار و در خانواده ای روحانی و فرهنگی دیده به جهان گشود.پدرش مرحوم حاج شیخ اسدالله از مدرسان حوزه علمیه سبزوار بود. این مدرس حوزه، همچنین در دبیرستان های سبزوار به تربیت و تعلیم جوانان آن شهر همت گماشته بود. مادرش بانو مرضیه، دختر آیت الله شیخ محمدحسن شریعتمداری تهرانی، مشهور به سبزواری، از علمای بنام حوزه های سبزوار و شاهرود بود. این عالم حوزوی در هنر نیز دستی داشت و خط خوش می نوشت. در چنین خانواده ای كه فضایی مملو از روح قرآن كریم و شعر و هنر بود رضا با آرامش پرورش یافت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان پانزدهم بهمن آن زمان به سال ۱۳۳۲ و دوره متوسطه را در دبیرستان دكتر غنی سبزوار به سال ۱۳۳۸ به پایان رساند. پس از پایان دوره متوسطه، در محضر استادانی بنام، همچون شادروان دكتر علی اكبر فیاض، دكتر احمدعلی رجایی بخارایی، دكتر غلامحسین یوسفی و سیداحمد خراسانی به تحصیل در علوم دانشگاهی پرداخت و در سال ۱۳۴۱ به دریافت درجه لیسانس زبان و ادبیات فارسی نایل آمد. وی از تحصیلات حوزوی هم غافل نبود. علاوه بر تحصیلات كلاسی و مكتب خانه از محضر پدر نیز كسب علم می كرد. در مدرسه كهنه سبزوار، در محضر علمای حوزه همچون: آقا شیخ قربان علی شریعتی مزینانی (برادر آقا شیخ محمدتقی شریعتی مزینانی و عموی دكتر علی شریعتی)، حجت الاسلام سیادتی و حاج میرزا اسدالله فاضلی از علوم عربی و دینی، خوشه ها چید. همچنین در مشهد نزد حجت الاسلام مظاهری و آیت الله علم الهدی در مدرسه سلیمان خان، از علوم حوزوی توشه ها برداشت. پس از دریافت دانشنامه دبیری از دانشسرای عالی تهران، سال ۱۳۴۲ در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و در دبیرستان ها و مراكز تربیت معلم سبزوار، به تعلیم و تربیت جویندگان دانش پرداخت. در سال ۱۳۴۸ تحصیلات دانشگاهی را ادامه داد و در سال ۱۳۵۴ از پایان نامه دكترای خود با عنوان «تصحیح انتقادی و شرح و تحلیل دیوان مولاناعبدالرحمن جامی» دفاع كرد. او پس از دریافت دكترا در دانشگاه ابوریحان بیرونی به تدریس پرداخت. پس از ادغام چند دانشگاه و مدرسه عالی، وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی و تأسیس دانشگاه علامه طباطبایی به عضویت گروه زبان و ادبیات فارسی این دانشگاه درآمد. وی پس از گذراندن مراتب دانشگاهی هم اكنون با مرتبه استادی به تربیت و تعلیم دانشجویان در مقاطع مختلف دانشگاهی، اشتغال دارد. همزمان با تدریس در دانشگاه، از سال ۱۳۶۰ در مؤسسه لغت نامه دهخدا، به كار تحقیق و پژوهش پرداخت و در سال ۱۳۷۵ مدیریت بخش ادبیات در دانشنامه جهان اسلام، به او سپرده شد. در مأموریت سه ساله ای كه او در هندوستان به انجام رسانید ضمن تدریس در سه دانشگاه بزرگ آن سامان؛ یعنی دانشگاه های دهلی، جواهر لعل نهرو و جامعه ملیه اسلامیه به تألیف فرهنگ بزرگ فارسی ـ هندی پرداخت. براساس تفاهمنامه منعقد شده میان دانشگاه علامه طباطبایی با وزارت ارشاد اسلامی و رایزنی فرهنگی در دهلی و با همكاری ۷ تن از بلندآوازه ترین استادان زبان هندی دانشگاه های هند و پژوهشگران زبان هندی، سه مجلد آن را انتشار داد. مدیریت گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه در دو نوبت و همچنین ریاست دانشكده برون مرزی زبان و ادبیات فارسی از جمله فعالیت های اجرایی مصطفوی در كار فعالیت های علمی و فرهنگی بوده است. همچنین راهنمایی و مشاوره بیش از ده پایان نامه فوق لیسانس و دكترا را برعهده داشته است. او همچنین در كمیته های تخصصی دانشكده ادبیات فارسی و زبان های خارجی و نیز كمیته تخصصی دانشگاه فعالیت و مشاركت دارد و عضویت در هیأت تحریریه مجله دانشكده و شورای آموزشی و تحصیلات تكمیلی و ممیزی دانشگاه از دیگر فعالیت های علمی و اجرایی اوست. مصطفوی از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ رایزن فرهنگی ایران و پاكستان بود. همزمان در دانشگاه های آن دیار نیز تحقیق و پژوهش می كرد و برای تأسیس دوره دكترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ملی زبان های نوین اسلام آباد (نمل) با آن دانشگاه همكاری مؤثری داشت و در آن مدت نیز ده ها مقاله یا سخنرانی از او در مطبوعات پاكستان به چاپ رسید. كتاب «یادگار هندوستان» شامل سی و دو جستار درباره فرهنگ و تمدن شبه قاره هند و پاكستان كه محصول سال های حضور ایشان در شبه قاره است به وسیله انتشارات الهدی در سال ۱۳۸۲ به چاپ رسید و سپس به وسیله دانشگاه جواهر لعل نهرو (هند) مورد قدردانی و «رونمایی» قرار گرفت. سبزواری همچنین در سال جاری به عنوان استاد نمونه دانشگاه های ایران انتخاب شد و مورد تقدیر ریاست جمهوری قرار گرفت. آثار رضا مصطفوی سبزواری در چند بخش به دوستداران زبان و ادبیات فارسی ارائه شده است. از او تاكنون حدود ۱۹۰ مقاله علمی در مجله های معتبر دانشگاهی داخلی و خارجی به چاپ رسیده است كه موضوع آن ها در زمینه زبان و ادب فارسی وفرهنگ و تمدن ایرانی است. برای نمونه دریكی از این مقاله ها با عنوان «ایران درشبه قاره هند و پاكستان» می نویسد: «روابط بسیار دیرینه ایران زمین با شبه قاره هند وپاكستان به درازای تاریخ مكتوب می رسد. هم ریشه بودن زبان سانسكریت (زبان قدیمی هندیان) با زبان های اوستایی و فارسی باستان، زبان های كهن ایرانی و سهم زبان فارسی در شكل گیری و پیدایی زبان اردو خود زیربنای همه پیوندهای فرهنگی میان این دو ملت كهنسال است. ... مورخان براین باورند كه پیوندهای استوار بازرگانی و فرهنگی از روزگاران گذشته میان مردمان ناحیه شوش در جنوب ایران و دره سند، موجود بوده زیرا آثار به دست آمده از خرابه های موهنجودار و تكسیلا و هارپا با آثاری كه از فلات ایران و دره دجله و فرات كشف گردیده است، شباهت زیادی دارد...» همچنین چهارده عنوان كتاب تخصصی و علمی به چاپ رسانده كه در آن ها به زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایران پرداخته است. «یادگار هندوستان» از مهم ترین كتاب های مصطفوی شامل سی و دو جستار درباره فرهنگ و تمدن شبه قاره هند و پاكستان مستند به منابع و مأخذ دست اول شبه قاره است. آن گونه كه می دانیم فرهنگ ایران و بویژه زبان و ادب پارسی بر فرهنگ شبه قاره هند تأثیر زیادی گذاشته و زبان فارسی حدود ۱۰ قرن زبان رسمی این پهناور بوده است. تألیف صدها لغت نامه فارسی، تذكره و سایر كتاب های فارسی در آن دیار و همچنین وجود هزاران نسخه خطی موجود در كتابخانه های آن شواهد روشنی بر تأثیرگذاری زبان فارسی فراسوی مرزهای جغرافیایی خود و علاقه مندی مردم شبه قاره به این میراث جاودان است. اما در طول تاریخ، سرزمین هند هم به علت شگفتی های بی شمار خود مورد توجه ایرانیان بوده است و گروه های مختلف ایرانیان هموراه شوق سفر به هند و شناخت آن را داشته اند. به همین دلیل مراودات و پیوستگی تعاملات و ارتباطات فرهنگی گسترده ای بین شبه قاره هند و ایران برقرار بوده است. این پیوستگی فرهنگی بدون شك نیازمند پژوهش های گسترده برای بررسی فرهنگ و تمدن شبه قاره هند است. رضا مصطفوی در كتاب «یادگار هندوستان» كه مجموعه ای از مقالات و سخنرانی های وی درباره فرهنگ و تمدن شبه قاره هند است به آن پرداخته. او به دلیل آشنایی كامل با سرزمین هند و پاكستان، در مقالات مختلف این كتاب توفیق یافته است كه تصویری روشن از فرهنگ و تمدن آن دیار و تأثیر زبان و ادبیات فارسی بر آن را ارائه دهد. سال های تدریس زبان فارسی به استادان دانشگاه های هند و حضور در سمت رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاكستان تجربه های گرانقدری بوده كه در غنا بخشیدن به مقالات كتاب نویسنده را یاری كرده است. از دیگر كتاب های ارزشمند مصطفوی می توان به «مهر و مشتری» اشاره كرد كه در سال ۱۳۷۵ منتشر شده است. این كتاب تألیف مولانا شمس الدین محمد عطار تبریزی شاعر و ادیب توانای قرن هشتم هجری است كه به وسیله مصطفوی برای نخستین بار تصحیح شده و توضیحات و تعلیقات سودمندی برآن افزوده شده است. «مهر و مشتری» منظومه ای بسیار خواندنی و زیباست. نسخه اصلی این كتاب در دانشگاه كمبریج انگلستان نگهداری می شود و پنجاه و چهار نسخه كتاب در جهان به دست مصحح معرفی شده است. در زمینه تألیف یكی از مهم ترین فعالیت های مصطفوی این است كه او جزو مؤلفان لغت نامه فارسی در مؤسسه لغت نامه دهخدا است . این لغت نامه كه توسط جمعی از استادان برجسته با دقت و وسواس علمی تألیف می شود اشتباهات و كاستی های لغت نامه دهخدا را مرتفع می سازد. در حال حاضر حرف «آ» به پایان رسیده و همچنین حرف «الف» روبه اتمام است. مصطفوی همچنین تاریخ بیهقی را كه تألیف ابوالفضل بیهقی و از متون معتبر زبان فارسی و آینه حكومت غزنویان است برای دانشجویان به چاپ رسانده است كه با استقبال وسیع و گسترده مواجه شده و چاپ چهاردهم آن در اردیبهشت سال ۱۳۷۸ به چاپ رسیده است. از كتاب های دیگر استاد می توان به كتاب های: پژوهش های علی (ع) شناسی در پاكستان، فرهنگ فارسی ـ هندی ـ نظامی (۲ مجلد) عطار نیشابوری، فردوسی، جامی (دو مجلد) حافظ پژوهی در پاكستان و ... اشاره كرد. او همچنین در حال حاضر تصحیح و شرح و توضیحات یكی از متون معتبر فارسی به نام راحهٔ الصدور و آیهٔ السرور در تاریخ آل سلجوق را در دست انجام دارد و همچنین در بخش اجرایی هم مدیریت مركز تحقیقات علامه اقبال لاهوری را در دانشگاه علامه طباطبایی برعهده دارد، ضمن این كه با نخستین نشریه علمی ـ پژوهشی واحد رودهن با نام «فرهنگ و ادب» كه زیر نظر دانشكده زبان و ادبیات فارسی رودهن منتشر می شود همكاری می كند. مصطفوی سبزواری هم اینك در ۶۵ سالگی با انرژی و شور وصف ناشدنی به تعلیم و تربیت دانشجویان مشتاق زبان و ادبیات فارسی و بررسی متون مهم و معتبر زبان فارسی می پردازد گرد فراموشی را از فرهنگ و زبان فارسی دور می كند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1354 -1274 ش)، نویسنده، مترجم، مورخ، مصحح، فرهنگ‏نویس، استاد دانشگاه، روزنامه‏نگار و شاعر. در تهران به دنیا آمد. خانواده‏ى پدرى وى تا یازده پشت پزشك بودند و خود نواده‏ى حكیم برهان‏الدین نفیس، فرزند عوض كرمانى، صاحب «شرح اسباب». او تألیفات عدیده‏اى در طب داشت كه برخى از آنها تا روزى كه طب قدیم در ایران تدریس مى‏شد، جزو كتب درسى بود. وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در مدارس شرف و علمیه به پایان رساند و سپس براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا رفت و تحصیلات خود را در سوئیس و پاریس ادامه داد. در 1297 ش به ایران بازگشت و به تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‏هاى اقدسیه و سن‏لویى پرداخت و نیز در مدارس علوم سیاسى، دارالفنون، مدرسه‏ى عالى تجارت، مدرسه‏ى صنعتى (هنرستان دولتى)، دارالمعلمین عالى و پس از تأسیس دانشگاه تهران، در دانشكده‏ى حقوق و سپس ادبیات به تدریس اشتغال ورزید. همچنین در وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه مشغول خدمت شد و به مشاغل چندى دست یافت. او مدتى مدیریت مجله‏ى «فلاحت و تجارت» و در 1301 ش سردبیرى مجله‏ى ادبى «پرتو» با مدیریت میرزا محمدعلى خان واله خراسانى و مدتى مدیریت و نویسندگى مجله‏ى «شرق» و نیز ریاست اداره‏ى امتیازات (اداره‏اى كه براى ایجاد مراكز صنعتى و فعالیت‏هاى معدنى و انتشار روزنامه‏ها و غیره مجوز صادر مى‏كرد) را به عهده داشت. نفیسى همچنین براى تدریس در دانشگاه‏هاى كابل، قاهره و سن‏ژوزف به كشورهاى افغانستان، مصر و لبنان سفر كرد. او در 1340 ش در رادیو برنامه‏ى یادداشتهاى یك استاد را كه راجع به شرح حال چند تن از بزرگان علم و ادب بود، به مدت دو سال اجرا كرد. نفیسى سرانجام در بیمارستان شوروى (میرزا كوچك خان جنگلى فعلى) درگذشت. از آثار وى: «آخرین یادگار نادرشاه»، نمایشنامه؛ «احوال و اشعار رودكى»؛ «ایران در صد و هفتاد سال اخیر»؛ «بابك خرم دین، دلاور آذربایجان»؛ «بحرین و حقوق هزار و هفتصد ساله ایران»؛ «پورسینا و زندگى و كار و اندیشه و روزگار او»؛ «تاریخ اجتماعى و سیاسى ایران در دوره‏ى معاصر»؛ «تاریخ ادبیات روسى»؛ «تاریخ تمدن ایران ساسانى»؛ «تاریخچه‏ى ادبیات ایران»؛ «ستارگان سیاه»؛ «تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسى»؛ «فرهنگ فرانسه به فارسى»؛ «فرهنگ نامه‏ى پارسى»؛ «ماه نخشب»؛ «فرنگیس»؛ «نیمه راه بهشت»؛ «آرزوهاى بر باد رفته»؛ ترجمه؛ «ایلیاد»، ترجمه؛ «تاریخ عمومى قرون معاصر»، ترجمه؛ «افسانه‏هاى گریلف»، ترجمه؛ «دیوان» شعر.[1] سعید فرزند على‏اكبر ناظم‏الاطباء (و. 1274 ه.ش- ف. 23 آبان 1345) از استادان و نویسندگان مشهور ایران. سالها در دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران تاریخ تصوف و ملل و نحل و دروس دیگر را تدریس مى‏كرد و در دانشگاه‏هاى خارج از كشور نیز مدتها به تدریس پرداخت. مقاله‏ها و كتابهاى متعدد از او باقى است و از آثار مفید او باید احوال و اشعار رودكى را نام برد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(686 -607 ق)، نویسنده، خطاط و شاعر، متخلص به مجد. ملقب به ملك الشعراء. معروف به ابن همگر و مجد همگر. وى گاهى رهى نیز تخلص مى كرد. او بارها به نام خود، مجد و نام پدرش، احمد ملقب به همگر (رفوگر)، اشاره كرده است. محل تولد او را بعضى از تذكره‏ها یزد و بعضى شیراز و فارس دانسته‏اند، به همین علت او را مجد همگر شیرازى یا پارسى نیز مى‏نامند. البته وى مدت زیادى از عمرش را در شیراز ساكن بوده است و علت اشتهار او به شیرازى هم ممكن است به این دلیل باشد. مجد همگر خود را از اعقاب خسرو انوشیروان ساسانى مى‏دانست. او همزمان با اباقاخان و از معاصرین و اقران امامى هروى و همچنین سعدى شیرازى بوده است. وى نزد اتابكان فارس تقرب داشت و ملك‏الشعراى اتابك مظفرالدین ابوبكر بن سعد بن زنگى بود كه ابوبكر و فرزندش، سعد بن ابوبكر، و فرزند سعد را مدح مى‏گفت. بعد از انقراض اتابكان، وى از شیراز به كرمان رفت و ملازم پادشاهان قراختایى آنجا شد و عصمت‏الدین قتلغ، حاكم آن دیار، را ستود و تا انقراض قراختاییان به دست مغولان در پناه آنان به سر برد. سپس به اصفهان رفت و خاندان جوینى خصوصا بهاءالدین محمد صاحب دیوان، فرزند خواجه شمس‏الدین محمد، را مدح نمود. بعد از زوال خاندان جوینى و به قتل رسیدن شمس‏الدین صاحب دیوان در رثاى او رباعى زیبایى سرود. از شاگردان او مى‏توان از بدرالدین جاجرمى و فریدالدین احوال نام برد. همگر در پایان عمر گوشه‏ى انزوا گزید و در عزلت زیست تا از دنیا رفت. وى در شعر بیشتر پیرو شاعران خراسان بوده و خط خوبى نیز داشته است و «سلجوق نامه» را به خط خوش نوشته است. از آثارش: استنساخ «سلجوق نامه» به امر بهاءالدین، كه گفته شده این كتاب در یك روز استنساخ شده است؛ استنساخ «قابوس نامه» عنصر المعالى، براى كتابخانه‏ى بهاءالدین؛ استنساخ «كلیله و دمنه»، براى شمس‏الدین محمد كیشى؛ «دیوان» شعر، حدود سه هزار بیت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1338 -1281 ق)، عالم، خطیب، مصنف، ادیب و شاعر، متخلص به فانى. معروف به سید آقایى. وى ساكن اصفهان بود. از جوانى در تحصیل علم و ادب كوشید، سپس روى به خطابه آورد تا در این فن سرآمد شد. او ادیبى شاعر و نویسنده‏اى پر تلاش بود. فانى در اصفهان درگذشت و در تكیه‏ى ملك از تخت پولاد دفن شد. از آثار وى: «اكسیر الاخبار»، در چهار مجلد: جلد اول در توحید و صفات‏الله، جلد دوم در فضائل ائمه اطهار (ع) و نصوص امامت و بعضى از خطب و مواعظ امیرالمومنین (ع)، و دو جلد دیگر در اخلاق و مواعظ؛ «التوفیقات الالهیه»، در مواعظ ماه رمضاه در سى مجلس؛ «حرز المؤمنین»، در احراز و ادعیه و برخى از نمازهاى متفرقه؛ «فلاح الایمان»، به فارسى در مواعظ و مصائب؛ «غوث الامه فى اثبات الغیبه»؛ «عقیده الحق»، در شرح «باب الحادى عشر»؛ «هدایه السالكین»؛ «حبیب العاشقین»؛ «درر اللئالى فى اسرار الموالى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده و طبیب. وى از پزشكان معاصر سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایى (م 906 ق) بوده و كتاب «شفاءالاسقام» را در طب به نام امیر علیشیر نوایى تألیف كرد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم و چهاردهم ق)، نویسنده. از دانش‏آموختگان مدرسه‏ى دارالفنون بود. اثر وى «منتخب الهیئه» است كه در 1301 ق در تهران به چاپ رسید.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 690 ق)، طبیب، نویسنده و شاعر. وى از خاندان معروفى از پزشكان شیراز بود كه مورد توجه خاص رشیدالدین فضل الله همدانى قرار داشت و در طب و فقه صاحب نظر بود. وى ریاست بیمارستان دروازه درب سلم شیراز را بر عهده داشت. در شیراز درگذشت و در محله‏ى باغ نو دفن شد. طبیب شعر فارسى را نیك مى‏سرود و آثار به دو زبان فارسى و عربى تألیف كرده است كه برخى عبارتند از: «الحاوى فى علام التداوى»؛ «غیاثیه»، در طب به فارسى؛ «مختصر»، در طب؛ «لطایف الرشیدیه»؛ «تحفه الحكماء»؛ «اسرار النكاح».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294 ش)، نویسنده. در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان عسجدى و دوره‏ى اول متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و دوره دوم متوسطه را در دبیرستان شاهپور شیراز در شعبه‏ى علمى خوانده و علاوه بر تحصیلات عالیه در رشته زبان و ادبیات فرانسه، رشته‏ى علوم سیاسى را در دانشكده‏ى حقوق تهران به پایان رساند. پس از انجام دوره افسرى وظیفه در سال 1317 ش در وزارت پیشه و هنر داخل به خدمت مشغول شد و به سمت ریاست دفتر اداره‏ى كل اكتشافات منسوب شده و مراحل مختلفى را پیمود. از آثار وى: «آنابل، دریاچه‏ى نمك»، ترجمه؛ «دستور نامه‏نگارى زبان فرانسه»؛ «دشمن شماره‏ى یك»، تلخیص؛ «دوشیزه‏ى زیبا»، ترجمه؛ «فالنامه‏ى اسرارآمیز»؛ «قواعد املا و انشاء زبان فرانسه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1360 -1287 ق)، شاعر و نویسنده. معروف به معین‏الواعظین. وى از وعاظ معروف بود كه پیوسته مستمعین خویش را با نقل احادیث صحیحه سرگرم مى‏نمود و مورد وثوق عموم طبقات بود. ذاكر در اصفهان وفات یافت. از آثار وى: «تسلیه الفقراء و تذكره الاغنیاء»؛ «زاد العاصبین»؛ «فوائد الصلوات»؛ «مجازات النسوان»؛ «وقایع الظهور»، در علایم ظهور حضرت بقیةا... (ع) در دو مجلد؛ «دیوان» اشعار.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1287ش)، نویسنده. در سال 1304 ش وارد دانشكده‏ى افسرى شد و در سال 1331 ش به درجه‏ى سرتیپى ارتقا یافت. مشاغل او عبارت بودند از: رئیس ستاد لشكرى، معاون ركن سوم ستاد ارتش، فرمانده تیپ زاهدان و رئیس ركن سوم. آثار به جاى مانده از او: «تاریخ فن جنگ»؛ «دوره‏ى نقشه‏بردارى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1291 ش)، استاد دانشگاه و نویسنده. در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در رشته‏ى علمى و ادبى به پایان رسانید و در سال 1311 ش به كمك حكیم‏الملك براى تكمیل تحصیلات به اروپا رفت و از دانشگاه كمبریج به اخذ درجه‏ى دكترا در علوم مالى و اقتصادى نایل شد. در سال 1319 ش وارد خدمت وزارت دارایى و دانشگاه تهران شد و چندین سال ریاست ادارات نفت و معادن را عهده‏دار بود و بعد به معاونت وزارت دارایى رسید. پیرنیا در دوره‏ى هجدهم از نایین به وكالت مجلس انتخاب شد. از آثار وى: «انتقاد از بودجه‏ى دولت»؛ «ده سال كوشش در راه حفظ و بسط حقوق ایران در نفت»؛ «عقاید بزرگترین علماى اقتصاد»؛ «مالیاتها و حقوق مالى»؛ «نفت در اقتصاد ایران».[1] متولد 1292، فرزند ابوالحسن معروف به معاضدالسلطنه، از بنى‏اعمام مشیرالدوله، مادرش دختر مبشرالسلطنه‏ى نبوى از خاندان‏هاى كهنسال و قدیمى ایران بود. پیرنیا پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه عازم اروپا شد. نخست در پاریس علم اقتصاد تحصیل كرد و درجه‏ى دكترا گرفت. سپس به انگلستان رفت و در آنجا در رشته‏ى فنى و پلى‏تكنیك ادامه تحصیل داد و درجه‏ى علمى دریافت نمود. در 1319 به ایران آمد و به استادى دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصادى برگزیده شد. همزمان با كار استادى، در وزارت دارائى مشغول شد و سالیان دراز در رأس اداره‏ى نفت و امتیازات وزارت دارائى قرار داشت. در 1325 از طرف قوام‏السلطنه به معاونت نخست‏وزیرى منصوب شد. در 1328 معاون وزیر دارائى شد و تحقیقاً در آن روز یكى از كارشناسان نفتى درجه‏ى اول ایران بود. در مذاكرات با كنسرسیوم كه در 1333 صورت گرفت، چهره‏ى اصلى در مذاكرات نفتى بود. در دوره‏ى هیجدهم به وكالت مجلس برگزیده شد. در دوره‏ى نوزدهم هم وكیل گردید ولیكن از مرز خود تجاوز كرد و در نتیجه مورد بى‏مهرى قرار گرفت و از كار معاف شد. غالباً به كار تدریس اشتغال داشت. پس از آنكه دانشكده‏ى اقتصاد مستقل شد، به ریاست آنجا انتخاب گردید و در رشته‏ى تخصصى خود به تألیف و ترجمه پرداخت. مانند تمام افراد خانواده‏ى خود مردى صحیح‏العمل و نیكنام بود. یادداشت‏هاى پدرش در صدر مشروطه و استبداد صغیر، به همت او به چاپ رسیده است. آثارى كه او در رشته‏ى اقتصاد تألیف و ترجمه كرده، بسیار است. فرزند میرزا نصراللَّه خان نائینى، آخرین صدراعظم دوره‏ى استبداد. تحصیلات مقدماتى و فارسى و عربى را در تهران فراگرفت. سپس براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا رفت. رشته‏ى حقوق را در پاریس، فلسفه و ریاضى را در انگلستان آموخت و در 1317 ه.ق به تهران وارد شد و جزء معلمین مدرسه‏ى سیاسى قرار گرفت. چون پدرش وزیر امور خارجه بود، در كابینه‏ى وزارتى معاونت برادر خود میرزا حسن خان مشارالملك را كه بعدها مشیرالدوله لقب گرفت، عهده‏دار شد؛ ضمناً نزد میرزا ظاهر تنكابنى فلسفه‏دان معروف، به تحصیل حكمت الهى پرداخت. از 1320 تا 1325 ه.ق مستقلاً رئیس كابینه‏ى وزارت خارجه بود. مدتى نیز ریاست مدرسه‏ى سیاسى را بر عهده گرفت. در تنظیم قانون اساسى و انطباق آن با قوانین اروپائى دخیل و دست‏اندركار بود. در 1286 در كابینه‏ى ناصرالملك براى اولین مرتبه به وزارت فوائد عامه منصوب شد. در ترمیم كابینه‏ى نظام‏السلطنه وزارت معارف بر عهده‏ى او قرار گرفت. مشیرالسلطنه او را به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب نمود، ولى به زودى از این سمت استعفا داد. در كابینه‏ى دوم ناصرالملك كه به سرپرستى سعدالدوله اداره مى‏شد، وزیر معارف بود، ولى قبل از سقوط كابینه كه با فتح تهران به وسیله‏ى سپهدار و سردار اسد صورت گرفت، او و برادرش از وزارت استعفا كردند. در انتخابات دوره‏ى دوم مجلس شوراى ملى به وكالت مردم تهران به مجلس رفت و كاندیداى ریاست مجلس شد، ولى قبل از او ممتازالدوله و مستشارالدوله و فروغى هر كدام چند صباحى به ریاست رسیدند تا سرانجام در اواخر دوره‏ى ریاست به مؤتمن‏الملك رسید. پس از ختم دوره‏ى دوم مجلس كه با اولتیماتوم روس‏ها براى اخراج مستشاران آمریكائى تعطیل گردید، در كابینه‏ى علاءالسلطنه به وزارت تجارت منصوب شد. در انتخابات دوره‏ى سوم به وكالت و ریاست مجلس رسید، ولى این دوره به علت جنگ جهانى تعطیل و عده‏اى از وكلاء مهاجرت كردند و مجلس از اكثریت افتاد. در 1296 در دو كابینه‏ى علاءالسلطنه وزیر تجارت و در ترمیم همان كابینه وزیر فوائد عامه و در كابینه‏ى عین‏الدوله وزارتخانه‏هاى تجارت و فوائد عامه را توأماً عهده‏دار گردید. در همان سال، مستوفى او را به وزارت معارف برگزید و سرانجام در 1299 در كابینه‏ى برادر خود مشیرالدوله، وزیر مشاور گردید. در انتخابات دوره‏ى چهارم به وكالت رسید و رئیس مجلس شد. این مجلس به علت جریانات روز و مسائلى كه در شرف تكوین بود و با در نظر گرفتن وجود افراد تندرو و با برنامه‏اى كه به پارلمان راه یافته بودند، نیاز به قدرت و مدیریت صحیح داشت. وى با قدرت و تسلط تمام، مجلس را اداره كرد و در زمره‏ى مقتدرترین رؤساى مجلس درآمد. در دوره‏ى پنجم نیز به وكالت و ریاست رسید، ولى در اواخر دوره به علت مخالفت با انقراض قاجاریه و روى كار آمدن سلسله‏ى پهلوى، از ریاست استعفا داد و مستوفى به جایش انتخاب شد؛ او هم نپذیرفت و سرانجام سید محمد تدین نایب‏رئیس، به مقام ریاست رسید. در انتخابات دوره‏ى ششم به وكالت رسید. ابتدا تدین رئیس مجلس بود، ولى در كابینه‏ى مستوفى به وزارت معارف معرفى شد و مؤتمن‏الملك مجدداً به ریاست مجلس انتخاب شد. در انتخابات دوره‏ى هفتم كه با الغاء القاب، نام خانوادگى پیرنیا را براى خود انتخاب نموده بود، وكیل هفتم تهران شد. ادیب‏السلطنه حاكم تهران طى نامه‏اى قبولى او را خواستار شد، ولى در ذیل نامه‏ى حكومتى چنین نوشت: «از انجام این مأموریت معذورم» و وكالت دوره‏ى هفتم را رد كرد. از آن تاریخ دور از كارهاى سیاسى وقت خود را به مطالعه و مذاكره با دوستان و دانشمندان مى‏گذرانید. حتى برخلاف برادرش، از انجام كارهاى فرهنگى و اجتماعى هم اعراض داشت و حتى‏المقدور در هیچ كمیسیون و اجتماعى حضور نمى‏یافت. غالباً ادبا و فلاسفه نزد او مى‏رفتند و از هر درى و مقوله‏اى جز سیاست سخن گفته مى‏شد. با ثروت سرشارى كه از پدرش به او به ارث رسیده بود، در خانه‏ى خود واقع در لاله‏زار نو به طرزى اشرافى زندگى مى‏كرد. بعد از شهریور 1320 كه توجه به رجال ملى زیاد شد، مجلس سیزدهم به نخست‏وزیرى او ابراز تمایل كرد و نمایندگان به اتفاق آراء تمایل خودشان را نسبت به او اعلام نمودند؛ ضمناً آقایان عبدالحسین اورنگ و بیات صدر و دكتر طاهرى مأمور ملاقات با مؤتمن‏الملك و ابلاغ تمایل مجلس شدند. این ملاقات در همان روز انجام گرفت و پس از شش ساعت مذاكره، مؤتمن‏الملك همان جوابى را داد كه در ابتداى ملاقات داده بود و آن جواب این بود: «توانایى انجام این خدمت را ندارم». نمایندگان پس از این ملاقات، به مجلس بازگشتند و عدم قبولى پیرنیا را به مجلس اطلاع دادند. فرداى آن روز بحث تمام مطبوعات تهران در این مورد بود. اطلاعات سرمقاله‏ى مفصلى نوشت و حق را به مؤتمن‏الملك داد. در همان دوره كه اوضاع آذربایجان و فارس و خراسان مشكلات بزرگى فراهم كرده بود، مردم تهران او را به وكالت انتخاب كردند، ولى از قبول آن اعراض كرد، باز مورد تمایل مجلس قرار گرفت ولى مانند گذشته زیر بار نرفت. در بهمن 1324 كه قوام‏السلطنه كاندیداى نخست‏وزیرى بود، مخالفین قوام مخصوصاً فراكسیون حزب توده، مؤتمن‏الملك را كاندیدا كردند و پس از اخذ رأى، مؤتمن‏الملك 51 رأى و قوام 52 رأى داشت؛ یك رأى اضافى قوام‏السلطنه مربوط به رئیس مجلس بود كه مى‏دانست مؤتمن‏الملك آن سمت را قبول نمى‏كند. بعد از شهریور 1320، مؤتمن‏الملك در امور سیاسى مرتباً مورد مشورت قرار مى‏گرفت و در این مورد به هیچ وجه مضایقه نداشت. وقتى قوام‏السلطنه در مسكو با بن‏بست مذاكرات مواجه شد، نظر مشورتى مؤتمن‏الملك را خواست. او با جمله‏ى كوتاه «تأمل كنید!» قوام را به پایدارى تشویق و ترغیب نمود. در تاریخ نهم شهریور 1326 در 73 سالگى درگذشت و در امامزاده صالح در تجریش مدفون گردید. مجلس شوراى ملى به مناسبت خدمات مؤتمن‏الملك و به پیشنهاد دكتر معظمى، ماده‏ى واحده‏اى گذرانید و او را در شمار یكى از فرزندان خدمتگزار ایران محسوب نمود. به مناسبت درگذشت آن مرد، یك روز تعطیل عمومى اعلام شد. مؤتمن‏الملك یك همسر انتخاب نمود، و او دختر محمدولى خان آصف‏السلطنه از بطن دختر مظفرالدین شاه قاجار بود. از این همسر صاحب پنج اولاد شد. پسر بزرگ او خسرو وارد وزارت خارجه شد، پسر دیگرش در اروپا حرفه‏ى دندانپزشكى را تعقیب كرد. دو فرزند ذكور دیگرش نه در علم پیشرفت كردند و نه در سیاست. یگانه دختر او همسر سپهبد زاهدى شد كه به زودى به متاركه انجامید و سپس به همسرى سرهنگ سیف درآمد. ابراهیم صفائى در كتاب رهبران مشروطه درباره‏ى خصوصیات مؤتمن‏الملك چنین نوشته است: «مؤتمن‏الملك از رجال تحصیلكرده و وطن‏خواه ولى محافظه‏كار و راحت‏طلب ایران بود. با تقوى و پاكى زندگى مى‏كرد و به ناپاكى هم نیازى نداشت، زیرا از ثروت موروثى پدر سرمایه‏ى كافى داشت.» مورخ‏الدوله سپهر در یادداشت‏هاى خود درباره‏ى مؤتمن‏الملك چنین نوشته: «در هر حال حسین پیرنیا یكى از رجال معروف و موجه و دانشمند ایران است. متجاوز از 20 سال در صحنه‏ى سیاسى ایران نقش اساسى داشت، به قانون احترام مى‏گذاشت، در اداره‏ى مجلس قدرت زیادى از خود نشان مى‏داد. زمانى كه در مدرسه‏ى سیاسى تدریس مى‏كرد، یادداشت‏هائى تنظیم نمود كه بعدها چاپ شد. مهمترین اثر او قراردادهاى ایران با خارجه است كه هنگام ریاست كابینه‏ى وزارت خارجه آن را تنظیم و انتشار داد». (میرزا) حسین مؤتمن الملك (و. 1254- ف.1326 ه.ش./ 1366 ه.ق.) پسر دوم میرزا نصراللَّه خان مشیرالدوله از تحصیل كردگان پاریس و لندن. وى چند بار وكیل مجلس و وزیر بود و مدتى ریاست مجلس شوارى ملى را به عهده داشت و مؤلف «مجموعه معهدات ایران با دول خارجه» است. وى به مرض سرطان فقرات در تهران درگذشت. نواده عم آنان ابوالحسن ملقب به معاضدالسلنطه، سیاستمدار ایرانى.وى مكرر در ممالك خارجه سمت سفارت داشته (ف.1318 ه.ش.)

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 431 ق)، نویسنده و منشى معروف به شیخ عمید. صاحب دیوان رسالت محمود غزنوى و پسرش مسعود بود. از منشیان زبردست زمان خود كه در نثر عربى و فارسى استاد بود. ابوالفضل بیهقى مورخ معروف كه دستیار و دست پرورده‏ى او در دیوان رسالت بود، از استاد خود به نیكى یاد مى‏كند و سبك نگارش خود را متأثر از وى مى‏داند و چندین مكتوب وى را در تاریخ خود آورده است كه آثار قلمى وى همین مكاتیبى است كه بیهقى در اثر خود نقل كرده است.[1] شیخ العمید ابونصر بن مشكان (ف. 431 ه.ق.). وى در ادب فارسى و تازى دست داشت و صاحب دیوان رسایل محمود ومسعود غزنوى بود (تا پایان حیات) نمونه‏هایى از انشاى او در تاریخ بیهقى موجود است و ابوالفضل بیهقى خود شاگرد او بوده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 346 ق)، نویسنده. وى از اعقاب یكى از سرداران عهد ساسانى و از اصیل زادگان طوس و وزیر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق سپهسالار خراسان بود، هنگامى كه ابومنصور محمد گروهى از دانندگان تاریخ ایران كهن را براى تألیف شاهنامه‏اى گرد آورد. ابومنصور معمرى را به سرپرستى آنان برگزید، و او چون كار توین آن كتاب در سال 346 ق به اتمام رسید، مقدمه‏اى بر آن نوشت كه فعلا در میان آثار تاریخ دار نثر پارسى كه به دست ما رسیده از همه قدیمى‏تر است و به نام «مقدمه‏ى شاهنامه‏ى» ابومنصورى شهرت یافته است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 350 ق)، نویسنده. بانى «شاهنامه‏ى منثور»، معروف به «شاهنامه ابومنصورى» و از بزرگان شهر طوس بود. چندبار از طرف سامانیان سپهسالار خراسان و والى طوس گردید. بنا به روایات متعدد او به وسیله زهر هلاك گردید.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س پنجم و ششم ق)، نویسنده. از خاندان علویان خراسان بود، اجدادش بیشتر در بلخ مى‏زیستند، و نقابت خراسان را داشتند. او در سال 485 ق كتابى درباره‏ى مذاهب و ادیان به نام «بیان الادیان» نوشت كه قدیمى‏ترین كتاب در ملل و نحل به زبان فارسى است. صاحب «الذریعه» وى را فرزند نعمةالله دانسته، كه نسبت وى به چند واسطه به امام سجاد (ع) مى‏رسد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

فاضل ادیب، و نویسنده‏ى توانا، از قضات دادگسترى بوده، در شیراز متولد شده، و هم در آن شهر تحصیل علوم دینى و ادبى، از فقه و اصول و ادبیات عربى و فارسى نموده، در سال 1304 خورشیدى روزنامه‏ى «شوش» را در محمره (خرم شهر فعلى) منتشر نموده، سپس به خدمت وزارت عدلیه وارد گردیده، سالها در دادگسترى به شغل قضاوت اشتغال داشته، و از قضات پاكدامن و درستكار به شمار مى‏رفته. سرانجام در سال 1338 خورشیدى در ضمن مأموریت اصفهان وفات یافته، در این شهر مدفون گردید.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

۳۲۱ یکم اردیبهشت محمد مختاری در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مشهد گذراند. سپس وارد دانشگاه فردوسی شد و در سال ۱۳۴۸ به عنوان دانشجوی ممتاز در رشتۀ ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد. ۱۳۵۶- ۱۳۴۶ ا نتشار اشعار در مجلات نگین و فردوسی و همکاری ب مطبوعات دیگر دیگر. انتشار ترجمۀ کتاب "واقع گرایی و داستان بلند" از جان آپدایک. ۱۳۵۰-۱۳۴۸ گذراندن دوران سربازی. ۱۳۵۰ فعالیت خود را در بنیاد شاهنامۀ فردوسی آغاز کرد و پس از امدتی به عضویت هیئت علمی این بنیاد درآمد. ۱۳۵۱ با مریم حسین زاده، نقاش، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای سیاووش و سهراب است. ۱۳۵۵ انتشار مجموعۀ شعر در وهم سندباد انتشار مجموعۀ شعر قصیده¬های هاویه. انتشار مجموعۀ شعد برشانۀ فلات. ۱۳۵۸ انتشار مجموعۀ شعر شعر پنجاه و هفت. تدریس در دانشگاه هنرهای دراماتیک تا سال ۱۳۵۹ (انقلاب فرهنگی) همکاری فعال در نشر جنگ ادبی بیداران ۱۳۵۹ دبیر کانون نویسندگان ایران تا سال ۱۳۶۰ همکاری با کتاب جمعۀ احمد شاملو ۱۳۶۰ گردآوری مجموعۀ شعر بهار و واقعه، که در گرفتاری سال ۱۳۶۱ از میان رفت. ۱۳۶۱ در آذرماه دستگیر و زندانی شد. حکم انفصال دایم ار خدمات دواتی برای او صادر شد. ۱۳۶۳ – ۱۳۶۱ سرایش مجموعۀ شعر زندان، که به علت نداشتن کاغذ و قلم اشعار را حفظ میکند و پس از آزادی از زندان آنها را در دفتری آمادۀ چاپ میکند. تا کنون فقط چند شعر از آن دفتر، پس از مرگ مختاری، در مجلۀ کارنامه به چاپ رسیده¬است. زمانی که در زندان بود، مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، کتاب داستان سیاووش از شاهنامه را که توسط او تصحیح انتقادی شده بود، با حذف نام محمد مختاری و تنها با ذکر نامش در مقدمۀ کتاب به چاپ رساند. ۱۳۶۳ آزادی از زندان ۱۳۶۴ – ۱۳۶۶ سرایش منظومۀ ایرانی ۱۳۶۸ – ۱۳۶۵ سرایش و گردآوری اشعار مجموعۀ خیابان بزرگ، که از سه بخش تشکیل شده است: اول شعرهای سال¬های ۵۸ تا ۶۱ که بسیاری از آن¬ها در نشریه¬های گوناگون همان ایام به چاپ رسیده است. دوم شعرهای ۶۴ – ۶۱ که بخشی سروده¬ی زندان است و بخشی شعرهای جنگ. سوم شعرهای ۶۸ – ۶۵. ۱۳۶۵ عضویت در شورای نویسندگان مجلۀ دنیای سخن به مدت سه سال و همکاری با مطبوعات دیگر. ۱۳۶۸ سرایش شعر بلند آرایش درونی. انتشار منظومۀ ایرانی. انتشار کتاب حماسه در رمز و راز ملی. ۱۳۶۹ انتشار کتاب اسطورۀ زال (تبلور تضاد و وحدت در حماسۀ ملی). ۱۳۷۱ عضویت در شورای نویسندگان مجلۀ تکاپو ۱۳۷۴ – ۱۳۷۱ سرایش شعرهای مجموعۀ وزن دنیا. ۱۳۷۱ تألیف کتاب هفتاد سال عاشقانه (آنتولوژی شعر عاشقانۀ معاصر ایران ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۰). انتشار کتاب زادۀ اضطراب جهان (ترجمۀ ۱۵۰ شعر از ۱۲ شاعر اروپایی). ۱۳۷۲ انتشار کتاب انسان در شعر معاصر (نقد و تحلیل ادبی). ۱۳۷۳ انتشار کتاب تسوتایوا (ترجمۀ زندگینامه). ۱۳۷۴ سفر به آمریکا، کانادا و اروپا به مدت نه ماه برای انجام سخنرانی¬ها و گفتگوهای گوناگون در زمینۀ ادبیات و فرهنگ. انتشار کتاب برگ گفت و شنید در کانادا (مجموعۀ سخنرانی¬ها دربارۀ شعر و ادب و فرهنگ) ۱۳۷۵ انتشار کتاب آخماتوا (ترجمۀ زندگینامه) ۱۳۷۶ انتشار نیما و شعر امروز در کتاب ری را(مصاحبۀ عباس غزوانچاهی با محمد مختاری) انتشار کتاب مایاکفسکی (ترجمۀ زندگی¬نامه) انتشار کتاب ماندلستام (ترجمۀ زندگی¬نامه) شروع کار روی طرح مجموعۀ کتاب¬های شاعران معاصر ایران، که تنها مجلدهای آتشی، کسرایی و رؤیایی به انجام رسید. آماده سازی کتاب چشم مرکب (نواندیشی از نگاه شعر معاصر) برای چاپ. ۱۳۷۷ عضویت در کمیتۀ تدارک و برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران ۱۳۷۷ بعد از ظهر روز پنجشنبه دوازدهم آذر توسط مأمورین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دستگیر شد و به قتل رسید. محمد مختاری در تدوین و انتشار متن ۱۳۴ نویسنده و ازسرگیری فعالیت کانون نویسندگان ایران نقش فعالی داشت. چندبار طی سال¬های پایانی عمرش به طور انفرادی یا همراه نویسندگان دیگر ربوده شده بود و مأموران وزارت اطلاعات او را به خاطر نوشته¬هایش و فعالیتش در کانون نویسندگان تهدید کرده بودند. در ماه مهر ۱۳۷۷ به همراه پنج نویسندۀ دیگر که عضو کمیتۀ تدارک و برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران بودند به دادسرای انقلاب احضار شده بود. در پانزدهم دی ۱۳۷۷ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با صدور اعلامیه¬ای دخالت عناصر آن وزارت¬خانه را در قتل محمد مختاری تأیید کرد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمود پايندة لنگرودي در سال 1310 خورشيدي در شهرستان لنگرود به دنيا آمد.استاد سالهاست كه به عنوان گرافيست و خوشنويس به خدمات هنري و فرهنگي اشتغال دارد و روزگار را به پژوهش در فرهنگ و تاريخ سرزمين كهنسال گيل و ديلم سپري مي‌كند. كتاب "فرهنگ گيل و ديلم " محمود پايندة لنگرودي ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود پايندة لنگرودي دورة تحصيلات دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود به پايان برد و در سال 1332 راهي تهران شد و همكاري با مطبوعات را آغاز كرد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمود پايندة لنگرودي سالهاست كه به عنوان گرافيست و خوشنويس به خدمات هنري و فرهنگي اشتغال دارد و روزگار را به پژوهش در فرهنگ و تاريخ سرزمين كهنسال گيل و ديلم سپري مي‌كند. جوائز و نشانها : كتاب "فرهنگ گيل و ديلم " محمود پايندة لنگرودي ، در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آيين‌ها و باورداشتهاي گيل و ديلم ويژگي اثر : بنياد فرهنگ ايران 1355 2 خوئينه‌هاي تاريخ دارالمرز (گيلان و مازندران) ويژگي اثر : (در دست چاپ) 3 دكتر حشمت جنگلي ويژگي اثر : انتشارات شعله انديشه – 1368 4 فرهنگ گيل و ديلم ويژگي اثر : اميركبير 1367-اين كتاب در دوره ششم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است 5 قيام غريب شاه گيلاني ويژگي اثر : انتشارات سحر 1357 6 گل عصيان ويژگي اثر : مجموعة شعر 1336 7 گيلان در شعر شاعران و مجموعة شعر (فارسي) ويژگي اثر : (در دست چاپ) 8 ليله كوه ويژگي اثر : شعر گيلكي 1358 9 مثلها و اصطلاحات گيل و ديلم ويژگي اثر : بنياد فرهنگ ايران 1352 10 مجموعة مقالات گيلان‌شناسي ويژگي اثر : (در دست چاپ) 11 يَه شُو بو شَئوم روخُئونَه ويژگي اثر : شعر گيلكي – 1358 -------------------------------------------------------------------------------- منابع : 1www.ketabesal.ir

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

مهدي بياني ، در سال 1285 شمسي، در شهر همدان متولد گرديد. گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي والدين و انساب : مهدي بياني، پسر محمد، او پسر عباسعلي و وي نيز پسر محمدعلي ، اصلاً فراهاني بودند. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مهدي بياني ، در دو سالگي پدرش را از دست داد و پس از آن ، همراه مادر و برادران و خاندانش به تهران مهاجرت كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : مهدي بياني ، گواهينامه ي ابتدايي را از دبستان اقدسيه و متوسطه را از دارالفنون و ليسانس علوم فلسفي و ادبيات را از دانشسراي عالي و عنوان دكتراي ادبيات را از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران اخذ كرد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مهدي بياني ، در سال 1313 در ضمن اشتغال به تدريس دانشكده ادبيات ، به مديريت كتابخانه ي عمومي معارف نيز منصوب گرديد. وي در سال 1316 ، رياست كتابخانه ي ملي را عهده دار شد و در سال 1319 ، به مدت يك سال از طرف وزارت فرهنگ به اصفهان مأموريت يافت و در بازگشت به تهران ، پس از انجام يك سال مأموريت آموزشي در وزارت پيشه و هنر وقت ، دوباره به خدمت كتابخانه ي ملي بازگشت و با سمت مديركلي در كتابخانه ي ملي به ادامه ي خدمت پرداخت. آنگاه در سال 1335 ، به رياست كتابخانه ي سلطنتي انتخاب شد. فعاليتهاي آموزشي : مهدي بياني ، پس از انجام خدمت وظيفه در سال 1311 ، به تدريس زبان و ادبيات فارسي و كتابداري كتابخانه ي دانشسراي عالي و دانشكده ادبيات دانشگاه تهران اشتغال ورزيد و با سمت استادي مشغول تدريس تاريخ تكامل خطوط اسلامي و كتاب شناسي نسخه هاي خطي شد. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مهدي بياني ، در سال 1316 سازمان نخستين كتابخانه ي ملي وابسته به وزارت فرهنگ را بنيان گذارد و خود رياست آن را برعهده گرفت. وي انجمن حمايت خط و خطاطان را پايه گذاري كرد و اين طبقه ي هنرمند را به جامعه معرفي كرد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهدي بياني ، ضمن فعاليت ها و خدمات مختلف خود ، مأموريت هاي فرهنگي نيز به كشورهايي چون: هند ، پاكستان ، افغانستان ، لبنان ، تركيه ، جماهير شوروي ، لهستان ، اطريش ، آلمان ، دانمارك ، هلند ، بلژيك ، فرانسه ، سوئيس ، ايتاليا ، انگلستان و ممالك متحده آمريكا داشته است. وي سال ها عضو انجمن فرهنگي ايران و شوروي بود و مجله ي « پيام نوين » زيرنظر او منتشر مي شد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 احوال و آثار ميرعماد 2 اهتمام در نشر السوانح في العشق ويژگي اثر : تأليف: احمد غزالي. 3 اهتمام در نشر بدايع الازمان في وقايع كرمان ( تاريخ سلاجقه ي كرمان ) ويژگي اثر : تأليف: افضل الدين كرماني. 4 اهتمام در نشر چهار رساله ي فارسي ويژگي اثر : تأليف: شيخ شهاب الدين سهروردي. 5 اهتمام در نشر معراجنامه ي منسوب به ابن سينا 6 تاريخ پانصدساله ي جواهرات سلطنتي ايران 7 تاريخ درياي نور 8 راهنماي گنجينه ي قرآن 9 فرهنگ خوشنويسان ويژگي اثر : در 12 مجلد. 10 فهرست كتاب هاي خطي فارسي كتابخانه ي سلطنتي ايران 11 فهرست نمايشگاه خطوط خوش كتابخانه ي ملي 12 نمونه ي خطوط خوش كتابخانه ي سلطنتي ايران 13 نمونه ي سخن فارسي -------------------------------------------------------------------------------- منابع : 1مجله ي دانشكده ادبيات و علوم انساني ، سال 15 ، شماره ي 5 و 6 ، مرداد 1347

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

ابوالقاسم حالت، فرزند محمدتقى حالت در خانواده‏اى متمدن و مذهبى متولد شد. وى از كودكى به موسیقى و نقاشى و شعر و نویسندگى علاقه تام داشت و چون امكان پرورش ذوق و استعداد و رشد و ترقى خود را در موسیقى و نقاشى در خانواده مشاهده نكرد به شعر و نویسندگى روى آورد و طولى نكشید كه در این هنرها پیشرفت شایانى كرد و از بزرگان آن گردید. درباره اولین شعرى كه حالت سرود، خود وى مى‏گوید: «روزى در مدرسه با یكى از دوستان همكلاسم قهر كرده بودم و چون خیلى نسبت به هم صمیمى بودیم بالاخره طاقت نیاودم و با یك قطعه سه بیتى از او معذرت خواستم، این قطعه كه اولین شعرم بود و متأسفانه الان هیج به یادم نیست موثر واقع شد و قهر ما را به آشتى تبدیل نمود... اثر این شعر مرا بر آن داشت كه شاعرى را دنبال كنم، لذا از كلاس ششم ابتدایى گاهگاهى شعر ساختم، مخصوصا تابستان‏ها كه مدرسه تعطیل بود و فراغت بیشترى داشتم و مى‏توانستم هم شعر بسازم و هم دنبال چاپ آن بروم اما روزنامه‏هاى ادبى آن ایام كه عبارت بودند از «نسیم شمال» و «كانون شعرا» و «توفیق» همه از چاپ اشعارم خوددارى مى‏كردند، چون بسیار ناپخته بود، ولى این امر به هیچ‏وجه باعث دلسردى من نمى شد... تا دو سه سال بعد كه كم‏كم بعضى از اشعارم در روزنامه‏ها چاپ شد.» پس از چندى كه اولین اثر ابوالقاسم حالت در یكى از جراید چاپ گردید، درصدد برآمد كه خود را به كانون و انجمن‏هاى ادبى نزدیك نماید، به همین سبب بعضى شب‏ها به انجمن ادبى ایران كه ریاست آن با شاهزاده محمدهاشم افسر بود مى‏رفت و در یكى از همین شب‏ها یكى از اشعار خود را در این انجمن ادبى قرائت مى‏كند كه صداى آفرین و احسنت رسا و پر طنطنه شیخ‏الملك اورنگ كه در آن زمان نایب رئیس انجمن بود به قدرى وى را تحت تأثیر قرار داد كه تا صبح خواب به چشمانش راه نیافت. از این زمان به بعد وى در راه شهرت و ترقى گام‏هاى بلندى یكى پس از دیگرى برداشت. بارى ابوالقاسم حالت، در كلاس‏هاى چهارم دبیرستان مروى درس مى‏خواند و چون اواخر سال تحصیلى بو و محصلین در حالى كه كتاب‏هاى خود را جهت تمرین دروس زیر بغل نهاده و عازم محوطه باغ ملى كه درختان زیادى داشت و محلى مصفا بود مى رفتند، حالت هم كتاب خود را برداشت عازم این محل گردید. در خیابان خیام نزدیك باغ ملى با مرحوم حسین توفیق صاحب امتیاز روزنامه توفیق برخورد مى‏كند و از طرف دعوت مى‏شود كه با هیئت تحریریه این روزنامه همكارى نماید وى از نخستین شماره روزنامه فكاهى توفیق تا مدت پنج سال متوالى سردبیرى این مجله فكاهى را به عهده داشت. حالت بعد از وقایع شهریور 1320 با بسیارى از جراید از جمله روزنامه‏هاى: «امید»، «قیام ایران» و مجله «تهران مصور» همكارى مى‏كند. در مورد انگیزه ترانه مى‏گوید: «یك شب مرحوم دهقان پیشهناد كرد كه براى تماشاخانه تهران تصنیف بسازم اولین تصنیف من كه توسط حمید قنبرى به عنوان پیش سپرده در تماشاخانه تهران خوانده شد و خیلى معروف گردید، تصنیف «چاقوكش‏ها» بود كه با این شعر شروع مى‏شد: بچه‏ى چاقوكشم و گردنم كلفته هر جا من باشم باید خون راه بیفته بقیه‏اش حرف مفته بعد از تصنیف «وكالت خانم‏ها» را ساختم كه مرحوم مجید محسنى خواند. از آن به بعد این كار را هم دنبال كردم و اغلب تصنیف‏هایى را كه مى‏ساختم توسط حمید قنبرى، جمشید شیبانى و مرحوم مجید محسنى خوانده و اجرا مى‏گردید. البته بعضى تصنیف‏هاى جدى و ادبى هم براى جامعه باربد ساخته‏ام كه در آن زمان خانم ملكه حكمت شعار اجرا مى‏كرد.» ابوالقاسم حالت در سال 1325 بنا به دعوت كمپانى «اورگرین پیكچر» به هندوستان سفر كرد و در بمبئى به كار دوبلاژ فیلم پرداخت و مدتى نتوانست در كار تصنیف‏سازى فعال باشد. تا این‏كه مرحوم مهدى خالدى، مرحوم جواد بدیع‏زاده، مرحوم نصراللَّه زرین‏پنجه، مرحوم على زاهدى، مرحوم یوسف كاموسى، مرحوم على‏اكبر پروانه و خانم دلكش جهت ضبط صفحه از ایران به بمبئى رفتند و حالت به عنوان یادگار براى این هیئت ایرانى تصنیف «شیرین» را ساخت، و على زاهدى آن را اجرا كرد. این تصنیف اینطور شروع مى‏شود: شیرین، شیرین، سروقد و سیمین برو گل پیكرى تو در مذاق از شكر شیرین‏ترى تو ابوالقاسم حالت، در بهار سال 1327 به وطن بازگشت و در آن زمان، سرپرستى اداره كل انتشارات و رادیو با ابوالقاسم پاینده بود، از وى دعوت به عمل آورد تا براى رادیو تصنیف بسازد و پس از یك ماه كه با رادیو همكارى كرد، چون به استخدام شركت نفت درآمده بود، عازم آبادان شد و این همكارى قطع گردید. وى از شعراى دانشمند و باذوق مى‏باشد كه به سه زبان عربى و انگلیسى و فرانسه تسلط كامل دارد و چندین كتاب از نویسندگان انگلیسى و فرانسوى را ترجمه كرده است. در اینجا نام چند آثار این شاعر فاضل و ادیب و مترجم را یادآور مى‏شوم: 1- ترجمه كلمات قصار حضرت على (ع) به زبان انگلیسى و فارسى و رباعیات فارسى. 2- كتاب بهار زندگى (ترجمه از انگلیسى به فارسى). 3- پیشروان موشك‏سازى (ترجمه از انگلیسى به فارسى). 4- جادوگر شهر زمرد (ترجمه از انگلیسى به فارسى). 5- شبح در كوچه میكل‏آنژ (ترجمه از فرانسه به فارسى). 6- پروانه و شبنم (شامل قصاید ادبى به سبك سنایى). 7- فكاهیات حالت (در دو جلد شامل اشعار فكاهى). 8- رقص كوسه (شامل بیست داستان كوتاه). در اینجا یادآور مى‏شوم، گفتگویى را كه با منوچهر همایون‏پور كه از دوستان صمیمى حالت بود، به اطلاع خوانندگان گرامى برسانم، همایون‏پور، مى‏گفت: «در تابستان سال 1332 وقتى كه زنده‏یاد مهدى خالدى همكارى خود را با خانم دلكش رها كرد و به فكر ابداع برنامه‏هاى دیگر افتاد، اولین كارى كه طرح و شروع به اجراء آن كرد، همكارى با آوازخوان‏هاى مختلف بود، یكى از افرادى را هم كه براى همكارى دعوت كرد من بودم، در آن ایام برنامه‏هاى موسیقى قبل از ظهر جمعه انحصاراً در اختیار ایشان بود كه مورد علاقه اكثریت دوستداران موسیقى بود. از كارهاى بسیار ظریف و دقیق و هنرمندانه ایشان انتخاب آهنگ و شعر متناسب براى سبك و ذوق آوازخوان‏ها با رعایت و شناخت كل هنر آن‏ها بود با توجه به این موضوع كه من در امر شعر و كلام و مضمون و آهنگ دقت داشتم و با آگاهى به طرز فكر و در عین حال انس و الفت و آشنایى كه میان ما بود در انتخاب كلام و مضمون و آهنگ این تصنیف توجه خاص به من كرد. تصنیفى را با آهنگى متناسب و شعرى از شاعرى را براى من در نظر گرفت كه مى‏توان به جرأت و با دلایل متقن اظهار كرد كه از آغاز ترانه‏سرایى در دوران مختلف تاكنون از لحاظ پیوستگى مضمون شعرى و انتخاب كلام و صنایع بدیعى در نوع خود اگر نه بى‏نظیر كه غلو و گزافه‏گویى زیاده از حد معقول نیست، ولى كم‏نظیر است. عنوان این تصنیف «گلباران» است و به صورت‏هاى مختلف در تمام جمله‏ها و با عنایت به صنتهع «التزام» كه یكى از صنایع بدیعى است، كلمه «گل» با تركیب‏هاى مختلف به كار گرفته شده است و «گل» كرده است. در انتخاب آهنگ این تصنیف كه نت آن با خط زنده‏یاد نزد اینجانب موجود است و شاید در تجدید چاپ كتاب ایشان در جزء كارهاى وى افزوده شود نیز حد اعلاى تناسب ذوقى و موسیقیائى را با توجه به ذوق و سلیقه من به كار برده بود. آهنگ این تصنیف در مایه ابوعطا و از آوازهاى مورد علاقه من است، تصنیف از دو بخش تشكیل شده است. بخش اول، با ضرب (ریتم) 4 / 4 و با الهام از یك آهنگ كردى است. بخش دوم، با ضربى شاد و ریتمیك و در ضرب 6 / 8 است. این تصنیف در روز جمعه و قبل از ظهر در رادیو اجرا و منتشر شد. گرچه حسرت و افسوس بر گذشته نه كارى عاقلانه است و نه سودى از آن عاید خواهد شد. اما از جهاتى جاى دریغ است كه در آن ایام اوضاع و احوال صنعت ضبط به صورت ابتدایى بود و در دسترس عموم نبود و این ترانه چون خیلى از كارهاى من به فراموشى سپرده شد. افسوس دیگر این‏كه در اوقات جمع‏آورى و چاپ آثار ایشان اولا آگاهى نداشتم، در ثانى كسالت ایشان در سال‏هاى اخیر و بعضى مسائلى كه ذكر آن‏ها جایز نیست و ملال‏آور است ارتباط و مراوده چون روزگار گذشته برقرار نبود. گفتنى است، در بزرگداشتى كه براى آقاى ابوالقاسم حالت، در زمستان سال 1370 گذاشتند، درباره تصنیف‏سرایى ایشان و توضیح و شناساندن این رشته سخن را به دست كسى سپردند كه اصلاً در كار تصنیف‏سرایى و تاریخ و سیر آن آگاهى نداشتند و این كار به صورتى كه دیده شد در واقع انجام گردید. البته این چنین بزرگداشت‏ها در زیر یك سقف و با حضور دویست، سیصد یا هزار نفر براى مردى با پنجاه سال سابقه كارهاى ادبى و هنرى مختلف همچون افزودن یك ظرف آب به رودخانه‏اى است. البته ترتیب دهندگان آن بزرگداشت نه تنها در مورد تصنیف‏سرایى ایشان كه درباره بزرگترین كار بى‏نظیر وى كه همانا برگرداندن نهج‏البلاغه به زبان انگلیسى و عربى و سرودن یك رباعى متناسب با همان معنى و مفهوم كه كارى بس دشوار و ابداعى نو آیین است و تا این زمان كسى دانش و هنر دست یا زیدن به چنین كارى شگرف را نداشته است، به‏طرز جامع و دلخواه حرفى و سخنى گفته نشده به‏هر تقدیر ظهور چنین مردانى یك امر مألوف و معتاد نیست، گوینده این مطالب را اعتقاد بر آن است كه این چهره هم به دلایلى از تصاویرى است كه در قاب زمان حال نمى‏گنجد و طبق معمول روزگار آیندگان هنرمند و هنرشناس مى‏آیند و این تصور بزرگ را در جاى خود قرار مى‏دهند. عمر و زندگى افراد عادى با روز و ماه و سال سنجیده مى‏شود، اما عمر دانشمند، نویسنده، محقق، شاعر و هنرمند این چنین نیست و حیات این قبیل افراد و نوادر روزگار عبارت است از تعداد و اندازه آثار آنان در طول مدت زندگانى. متأسفانه در شب یك شنبه سوم آبان‏ماه 1371 این استاد بزرگ ادبیات دار فانى را وداع گفت، روانش شاد. هنوز خیلى از نوباوگان ذوق و اندیشه او در باغ ادب و هنر ایران- زمین به گل ننشسته‏اند، و اینك تصنیف «گلباران» و شرح صنایع بدیعى و لطایفى كه در آن به كار رفته است. (1) در فصل گل كه گردد گلباران گلشن وه چه گل‏ها كز خون دارم من بر دامن ز غم گلرخسارم شده گلكارى كارم بهر گلى رخ را گلگون مكن از خون در راه یك لیلى خود را مكن مجنون تا از درون دل غم را كنى بیرون در پاى سر كن در كش مى گلگون (2) گلعذارى گه گل پیش او چون خار است گل بهر اغیار و خار از بهر یار است دل او زارم خواهد گل من خارم خواهد بهر گلى تا كى آرى به خوارى سر چون بى‏وفا شد گل خارى از او خوشتر هر سو در این گلشن گلى هست و گل پیكر این گل نشد سر كن با نوگل دیگر (3) دلبرا رو كه دیگر دلى در بر نیست شوق گل چیدن دیگراى گلى در سر نیست دگر این دل افسرده دگر این گل پژمرده اى نوگل خندان، من از تو بى‏زارم رو رو كه من یارا مستغنى از یارم آسوده از یارم فارغ از اغیارم هم بر كنار از گل هم ایمن از خارم در جاى جاى ترانه كلمه‏ى گل به صورت جناس تام آمده است. گل گلشن جناس مذیل است. گل و خار طباق و تقابل و مراعات نظیر است. اغیار و یار هم جناس زاید و هم طباق است. و تركیب‏هاى دیگرى چون: نوگل، گلى، گلرخسار، گلعذار، گلگوون به صورت‏هایى كه دیده مى‏شود در این ترانه گل كرده است و واقعاً سراینده، با این «گل‏ها»، گل كاشته است. در گلستان كه زاغان نغمه‏پردازى كنند گوش گل را گوشوارى بهتر از سیماب نیست «رضى دانش» شادروان استاد ابوالقاسم حالت، گذشته از آنكه در سرودن انواع و اقسام شعر پارسى از قصیده و غزل و مخمس و چهارپاره و طنز و رباعى و غیره ماهر و مسلط و از بعضى جهات بى‏بدیل بود، در ترانه‏سرائى نیز دستى قوى و ذوقى لطیف داشت و بر روى آهنگهاى بسیارى از هنرمندان رادیو ایران منجمله امین‏اللَّه رشیدى آهنگساز و خواننده رادیو ترانه‏هایى زیبایى سروده بود كه نمونه از آنها ذیلاً مى‏آید. «برباد رفته» من آن گلم كه دور از چمنم چنین پریشان كه منم چو یار دور از وطنم چرا جدا ز گلشنم باد سحر از چمنم برده بدر بجا گذرم چه رَوَد بسرم؟ ز رهى كه رَوَم نَبوَد خبرم همره طوفان میگذرم رهرو راهى پر خطرم تیره جهان شد در نظرم شد جانم آزرده شد رویم پژمرده مانده جدا از باغ و چمن رنگ صفا رفت از رخ من دیده بسوى من بفكن تا بینى احوالم این بخت و اقبالم تا شده‏ام جلوه‏گر از باغ جهان رفتم و شد چهر من از دیده نهان نه كسى، نفسى، گذرد به برم كه شكایت دل بر او ببرم نه ز بوى خوشم اثرى نه وجود مرا ثمرى نه كسى پى دیدن من نه دل پى چیدن من نه گلى شده همدم و همبر من نه گیاه بسرم شده سایه فكن همه نرگس و لاله چه شد؟ آه از دورى همنفسان چو كسى ز میان برود گویى رفته ز یاد كسان نه دل و نه هوس منم و غم و بس چه بود ثمرم چه بود اثرم همره طوفان میگذرم رهرو راهى پر خطرم تیره جهان شد در نظرم شد جانم آزرده شد رویم پژمرده (1371 -1294 / 1293 ش)، نویسنده، شاعر، روزنامه‏نگار و مترجم. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همین شهر به پایان رسانید و از همان كودكى به شعر و ادب علاقه‏ى فراوانى داشت. از سال 1314 ش به طور رسمى به شعر و شاعرى پرداخت و از سال 1317 ش با روزنامه‏ى فكاهى «توفیق» همكارى كرد. بحر طویلهاى او با امضاهاى هدهدمیرزا و اشعارش با امضاى خروس لارى، شوخ، فاضل مآب و ابوالعینك، به چاپ مى‏رسید. حالت با نشریات بسیارى چون: «امید»، «تهران مصور»، «قیام ایران» و «خبردار»، همكارى داشت و ملك‏الشعرا بهار او را به كنگره‏ى نویسندگان ایران دعوت كرد. او در ترانه‏سازى توانا بود و علاوه بر آن شاعرى محقق و مترجمى زبردست بود و به زبانهاى انگلیسى و عربى و فرانسه، مسلط. از وى ترجمه‏هاى متعددى به جاى مانده است. از آثار او: «دیوان» اشعار؛ «پروانه و شبنم»؛ «تذكره‏ى شاهان شاعر»؛ «كلمات قصار حضرت على (ع)»؛ ترجمه‏ى «تاریخ كامل ابن‏اثیر»؛ «تاریخ فتوحات مغول»، اثر ج ج ساندوز؛ «تاریخ تجارت»، اثر اریك. ن. سیمونز؛ «زندگى من»، اثر مارك تواین؛ «بهار زندگى»، اثر كلاویس هاستى كارول.[1] شاعر، مترجم. تولد: 1298، تهران. درگذشت: 3 آبان 1371، تهران. ابوالقاسم حالت (با نام اصلى ابوالقاسم عبدالله فرد) متخلص به «حالت»، فرزند محمدتقى حالت، تحصیلات خود را در تهران از دبیرستان مروى به پایان رساند. از سال 1314 به شاعرى پرداخت و در انجمن‏هاى ادبى و از جمله انجمن ادبى ایران راه یافت. در سال 1317 در هفته‏نامه‏ى «توفیق» كه تازه فكاهى شده بود با مدیر آن، حسن توفیق، همكارى كرد (از نخستین شماره‏ى روزنامه فكاهى توفیق تا مدت پنج سال متوالى سردبیرى این مجله فكاهى را به عهده وى بود) و این همكارى را تا آخرین شماره‏ى «توفیق» كه به مدیریت حسن توفیق انتشار مى‏یافت، ادامه داد در مدت این همكارى، بحر طویل‏هاى وى به امضاى «هدهد میرزا» و اشعارش به امضاهاى «خروس لارى»، «شوخ»، «فاضل مآب» و «ابوالعینك» در توفیق به چاپ مى‏رسید. بعد از وقایع شهریور 1320 علاوه بر هفته‏نامه‏ى «توفیق» با هیئت تحریریه برخى از جراید دیگر نیز همكارى مى‏كرد. در هفته‏نامه‏هاى «امید»، «قیام ایران»، «خواندنیها» و «خبردار»، آثارى فكاهى به نثر و نظم داشت. در مجله‏ى «تهران مصور» نیز با امضاى «فاضل مآب» قطعاتى را سرود. ولى اشعارى كه براى درج در هفته‏نامه «آیین اسلام» مى‏ساخت همه جدى (غیر فكاهى) بود كه از تاریخ شانزدهم فروردین 1323 به بعد هر هفته پنج رباعى كه ترجمه‏ى منظوم كلمات قصار حضرت على (ع) بود. همچنین یك قصیده اخلاقى و عرفانى از وى در آن هفته‏نامه دیده مى‏شد. بیشتر قصاید او در همكارى با هفته‏نامه‏ى مذكور سروده شده است. از جمله مشغولیت‏هاى دیگر وى ترانه‏سازى بود. در واقع با سرودن ترانه‏هاى فكاهى از اوضاع سیاسى و اجتماعى آن دوره انتقاد مى‏كرد. این ترانه‏هاى به عنوان پیش‏پرده در تماشاخانه‏ى تهران به وسیله‏ى مجید محسنى، حمید قنبرى، جمشید شیبانى و در تماشاخانه‏ى گهر به وسیله‏ى عزت‏الله انتظامى اجرا مى‏شد. در انجام كارهاى هنرى جامعه‏ى باربد نیز كه به مدیریت اسماعیل مهرتاش اداره مى شد. شركت داشت. در بهار سال 1325 آثار فكاهى خود را در دو جلد تحت عنوان فكاهیات حالت منتشر كرد. در همین سال به نخستین «كنگره‏ى نویسندگان ایران» دعوت شده كه به ریاست ملك‏الشعراى بهار تشكیل شده بود. این كنگره از چهارم تا دوازدهم تیر 1325 ادامه داشت و در این كنگره دو شعر جدى قرائت كرد: قصیده‏اى تحت عنون «ستمگر و ستمكش» و یك مثنوى به نام «توپ فوتبال». ابوالقاسم حالت در سال 1325 بنا به دعوت شركت «اورگرین پیكچر» به هندوستان سفر كرد و در بمبئى به كار صدابرگردانى فیلم پرداخت و مدتى نتوانست در كار تصنیف‏سازى فعال باشد. تا اینكه مهدى خالدى به همراه گروهى براى ضبط صفحه از ایران به بمبئى رفتند و حالت به عنوان یادگار براى این هیئت ایرانى تصنیف «شیرین» را ساخت و على زاهدى آن را اجرا كرد. ابوالقاسم حالت در بهار سال 1327 به ایران بازگشت و در آن هنگام، سرپرستى اداره‏ى كل انتشارات رادیو تهران با ابوالقاسم پاینده بود كه از وى دعوت به عمل آورد تا براى رادیو تهران تصنیف بسازد و پس از یك ماه كه با رادیو همكارى كرد، چون به استخدام شركت نفت درآمده بود، عازم آبادان شد و این همكارى قطع گردید. وى سپس به عضویت در هیئت تحریریه به مجله‏ى «اخبار هفته» منتشره در آبادان درآمد. بیشتر اشعار جدید و داستان‏هایش در این مجله طبع شده است. پس از ملى شدن صنعت نفت و متوقف شدن صدور آن به مدت سه سال، حالت در این فاصله به تحصیل زبان فرانسوى پرداخت و به دنبال آن كتاب شبح در كوچه میكل آنژ فرانسوى ترجمه و در مجله‏ى «تهران مصور» به چاپ رسانید. حالت در اواسط سال 1327 به تهران منتقل شد و در اداره‏ى روابط عمومى شركت نفت انجام وظیفه نمود و در مدیریت مجله‏ى «صنعت نفت» را به عهده گرفت و در عین حال همكارى خود را با مطبوعات همچنان حفظ كرد تا در سال 1353 بازنشسته گردید. وى همچنین با مجله‏ى «گل آقا» همكارى داشت. حالت در آغاز انقلاب اسلامى، سرود جمهورى اسلامى را ساخت و در نوزدهم آبان 1370 طى مراسمى كه در تالار باشگاه بانك ملى براى بزرگداشت او برگزار شد از وى تجلیل به عمل آمد. ابوالقاسم حالت در رشته‏ى زبان و ادبیات تحصیلات عالى كرد و به سه زبان عربى و انگلیسى و فرانسوى تسلط داشت و چندین كتاب از نویسندگان انگلیسى و فرانسوى را ترجمه كرد. برخى آثارى كه از وى طبع و نشر شده بدین شرح است: دیوان حالت (شامل قطعات، مثنویات، قصاید، غزلیات و رباعیات)؛ كلیات سعدى (با ترجمه‏ى اشعار عربى آن به فارسى)؛ تذكره‏ى شاهان شاعر؛ گلزار خنده (مشتمل بر اشعار فكاهى كه از نیمه سال 1317 تا آخر سال 1318 سروده شده)؛ فكاهیات حالت (دو جلد)؛ دیوان خروس لارى (شامل اشعار طنزآمیز)؛ دیوان ابوالعینك؛ دیوان شوخ؛ بحر طویل‏هاى هدهد میرزا؛ عیالوار؛ رقص كوسه (شامل بیست داستان كوتاه)؛ مقالات طنزآمیز؛ فروغ بینش یا سخنان حضرت محمد (ص) (با ترجمه‏ى فارسى و انگلیسى و رباعیات فارسى)؛ راه رستگارى یا سخنان حسین بن على (ع) (با ترجمه فارسى وانگلیسى و رباعیات فارسى)؛ كلمات قصار حضرت على (ع) (این كتاب مختصرى از شكوفه‏هاى خرد است، با ترجمه به فارسى و انگلیسى و رباعایت فارسى، 1333)؛ كلمات قصار حسین بن على (ع) (این كتاب چاپ دوم راه رستگارى است)؛ ترجمه تاریخ كامل ابن اثیر؛ تاریخ فتوحات مغول (نوشته ج. ج. ساندرز)؛ تاریخ تجارت (اثر اریك ن. سیمونز)؛ ناپلئون در تبعید (خاطرات ژنرال برتران، استنساخ و تنظیم یادداشت نگارى از پل فلوریو دولانگل)؛ زندگى من (اثر مارك تواین)؛ زندگى بر روى مى‏سى سى پى (اثر مارك تواین)؛ پیشروان موشك‏سازى (تألیف بریل ویلیامز و ساموئل اشتاین)؛ بهار زندگى (اثر كلاویس هاستى كارول، 1337)؛ جادوگر شهر زمرد (نوشته‏ى ال. فرانك باوم)؛ مینوتوش مشاور نرون (نوشته‏ى میكا والتارى)؛ پسر ایرانى، سرگذشت واقعى داریوش سوم و اسكندر (نوشته‏ى مارى رنولت)؛ فرعون (نوشته‏ى الویز جارویز مك گرد)؛ شبح در كوچه میكل آنژ (ترجه از فرانسوى به فارسى)؛ پروانه و شبنم (شامل قصاید ادبى به سبك سنایى، 1336)؛ رقص كوسه (شامل بیست داستان كوتاه، 1333). ابوالقاسم حالت، بر اثر سكته‏ى قلبى دار فانى را وداع گفت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد ششم)

عالم دینى، محقق، استاد. تولد: 1299، قریه فریمان (مشهد). شهادت: 12 اردیبهشت 1358، تهران. آیت‏الله مرتضى مطهرى در سن سیزده سالگى به حوزه‏ى علمیه‏ى مشهد رفت. اولین استاد وى در آنجا مهدى شهیدى رضوى مدرس فلسفه الهى بود. پس از چهار سال تحصیل در آن حوزه، به حوزه‏ى علمیه‏ى قم رفت. وى تا سال‏هاى 1322 و 1323 به آموختن ادبیات، منطق، سطوح متوسط و عالى، فقه و اصول پرداخت، سطوح نهایى فرائد و مكاسب و كفایه از اساتیدى چون آیت‏الله محقق داماد و امام خمینى (ره) فراگرفت. دوازه سال در درس اخلاق امام شركت كرد، منظومه حاجى ملا هادى سبزوارى و اسفار ملا صدراى شیرازى و تفسیر را در محضر امام خمینى و مهدى آشتیانى و علامه طباطبایى خواند. خارج فقه و اصول را نزد آیت‏الله بروجردى و آیت‏الله سید على یثربى كاشانى و امام خمینى (ره) و آیت‏الله سید محمدتقى خوانسارى و آیت‏الله سید حسن صدر فراگرفت. مرتضى مطهرى بعد از پانزده سال تحصیل در حوزه‏ى علمیه‏ى قم عازم تهران شد و پس از مدتى تدریس خصوصى به تدریس در دانشكده‏ى الهیات و معارف اسلامى و نیز مدرسه‏ى علمیه‏ى مروى و حوزه‏ى علمیه‏ى قم پرداخت. ابتدا به تدریس ادبیات و در اواخر به تدریس شرح منظومه، منطق (شرح مطالع) كلام (شرح تجرید) و گاهى به تدریس مكاسب و كافیه مشغول بود. در پانزده خرداد 1342 آیت‏الله مطهرى به دلیل سخنرانى ضد شاه و سازماندهى نهضت در تهران، توسط ساواك بازداشت و حدود دو ماه در زندان شهربانى به سر برد. بنیانگذارى حسینیه‏ى ارشاد و فعالیت در این مؤسسه، سخنرانى در انجمن‏هاى اسلامى پزشكان و مهندسان و نیز سخنرانى در مساجد مختلف و همچنین اداره‏ى مسجدالجواد براى مدتى حدود سه سال، مهم‏ترین فعالیت‏هاى استاد را پس از ورود ایشان به تهران را تشكیل مى‏دهد. پس از اوج‏گیرى نهضت اسلامى ایران، آیت‏الله مطهرى در سال 1357 براى دیدار با امام خمینى (ره) عازم پاریس شد. در این دیدار نخستین هسته‏ى شوراى انقلاب اسلامى شكل گرفت. سرانجام دو ماه و نیم پس از پیروزى انقلاب اسلامى، آیت‏الله مطهرى در حالى كه ریاست شوراى انقلاى اسلامى را به عهده داشت توسط گروه فرقان به شهادت رسید. از آیت‏الله مطهرى آثارى به یادگار مانده است كه از آن جمله‏اند: مقدمه و شرح بر اصول و روش رئالیسم (پنج جلد)؛ خدمات متقابل اسلام و ایران؛ عدل الهى؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ علل گرایش به مادیگرى؛ مسئله حجاب؛ نهضت‏هاى اسلامى در صد ساله اخیر؛ مقدمه‏اى بر جهان بینى اسلامى (شش جلد شامل انسان و ایمان؛ وحى و نبوت؛ انسان در قرآن؛ جامعه و تاریخ؛ انسان و سرنوشت؛ زندگى جاوید یا حیات اخروى)؛ پیرامون انقلاب اسلامى؛ سیرى در نهج‏البلاغه؛ آشنایى با علوم اسلامى (چهاد جلد شامل اصول فقه و فقه؛ كلام و عرفان؛ منطق و فلسفه؛ حكمت عملى)؛ شرح منظومه‏ى حاج ملا هادى سبزوارى (این كتاب در اولین دوره‏ى كتاب سال به عنوان كتاب برگزیده‏ى رشته‏ى فلسفه و حكمت انتخاب شد)؛ جاذبه و دافعه حضرت على (ع)؛ شرح مبسوط منظومه (این كتاب در نهمین دوره كتاب سال به عنوان كتاب برگزیده‏ى رشته‏ى فلسفه اسلامى انتخاب شد)؛ نقدى بر ماركسیسم؛ جهان بینى توحیدى؛ اسلام و مقتضیات زمان (دو جلد)؛ امامت و رهبرى؛ جهاد؛ داستان راستان سیرى در سیره نبوى؛ ختم نبوت؛ پیامبر امى؛ ولاءها و ولایت ها؛ جاذبه و دافعه على (ع)؛ عرفان حافظ؛ آشنایى با قرآن (پنج جلد)؛ تعلیم و تربیت در اسلام؛ فلسفه اخلاق؛ ده گفتار؛ بیست گفتار؛ گفتارهاى معنوى؛ پیرامون جمهورى اسلامى؛ اخلاق جنسى؛ پاسخ‏هاى استاد؛ امدادهاى غیبى در زندگى بشر؛ حق و باطل (به ضمیمه: احیاى تفكر اسلامى)؛ تكامل اجتماعى انسان؛ مسأله ربا به ضمیمه بیمه، سیرى در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مسئله شناخت؛ انسان كامل؛ نظرى به نظام اقتصادى اسلام؛ فلسفه تاریخ (1)؛ فطرت؛ خاتمیت؛ توحید؛ نبوت؛ معاد؛ حكمت‏ها و اندرزها؛ طرح هاى رسالت پیرامون خدمت و زمامدارى. آیت‏الله مطهرى در تاریخ 12 اردیبهشت 1358 در تهران به شهادت رسید و پیكر وى در حرم حضرت معصومه (ص) نزدیك آرامگاه آیت‏الله عبدالكریم حائرى یزدى به خاك سپرده شد. 1- حجةالاسلام و استاد عالیمقام جناب حاج شیخ مرتضى مطهرى فریمانى از دانشمندان و افاضل مدرسین و گویندگان و نویسندگان معاصر تهرانست. وى در حدود 1338 قمرى در فریمان متولد شده و دروس ابتدائى را در آنجا خوانده انگاه به مشهد آمده و مقدمات و ادبیات و قسمتى از سطوح وسطى را در مشهد فراگرفته و در سال 1356 ق مهاجر به قم نموده و سطوح نهائى فرائد و مكاسب و كفایه را از اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم مانند مرحوم آیت‏اللَّه محقق داماد و آیت‏اللَّه العظمى موسوى و دیگران آموخته و منظومه و اسفار و تفسیر را از محضر آیت‏اللَّه العظمى موسوى و مرحوم آمیرزا مهدى آشتیانى و علامه طباطبائى استفاده نموده و دروس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آیت‏اللَّه العظمى بروجردى و مرحوم آیت‏اللَّه العظمى آقاى آمیرزا سید على یثربى كاشانى و آیت‏اللَّه موسوى مذكور مدظله و مرحوم آیت‏اللَّه خونسارى و آیت‏اللَّه صدر بهره‏مند شده و به مدارج عالیه علم ارتقا یافته و پس از فوت مرحوم آیت‏اللَّه بروجردى به تهران منتقل و به تدریس و تألیف كتب مفیده و تبلیغ دین و نشر معارف تا حال حاضر اشتغال دارد. داراى بیانى رسا و منطقى شیوا و قلمى زیبا مى‏باشد. از آثار مطبوع و ارزنده ایشان كتب زیر مى‏باشد. 1- اصول فلسفه و روش رئالیسم (مقدمه و توضیح و پاورقى) 2- انسان و سرنوشت 3- خدمات متقابل اسلام و ایران 4- خورشید دین هرگز غروب نمى‏كند. 5- داستان راستان 6- عدل الهى 7- علل گرایش به مادى‏گرى 8- مسئله حجاب 9- نظام حقوق زن در اسلام 10- سیرى در نهج‏البلاغه و تألیفات ارزنده دیگر كه هنوز به طبع نرسیده است. (ح 1298- شهادت 1358 ش)، عالم دینى، فقیه اصولى، فیلسوف، متكلم، واعظ، نویسنده و استاد دانشگاه. در فریمان خراسان در یك خانواده‏ى اصیل و روحانى به دنیا آمد. پدرش كه مردى باایمان و باتقوا بود در تربیت وى نهایت كوشش را نمود و ویژگى‏هاى عقیدتى خود را به فرزندش سپرد. در دوازده سالگى به مشهد عزیمت نمود و به تحصیل مقدمات علوم اسلامى و قسمتى از سطوح پرداخت. در 1316 ش در هجده سالگى براى تكمیل تحصیلات به قم رفت و حدود پانزده سال در آنجا ماند و سطوح نهایى را از آیت‏اللَّه محقق داماد و امام خمینى و منظومه و اسفار و تفسیر را از فیلسوف بزرگ آقا میرزا مهدى آشتیانى و علامه طباطبائى و امام خمینى و خارج فقه و اصول را زا محضر آیت‏اللَّه بروجردى و آیت‏اللَّه یثربى كاشانى و آیت‏اللَّه حجت و آیت‏اللَّه خوانسارى و آیت‏اللَّه صدر فراگرفت. در 1320 ش در محضر آقاى حاج میرزا على شیرازى با نهج‏البلاغه آشنا شد. از 1325 ش با كتب ماتریالیستها آشنا شد و از آنجا كه به فلسفه علاقه‏مند بود مطالعه كتب مادیین را پى‏گیر و بر این عقیده راسخ شد كه فلسفه مادى فلسفه كسى است كه فلسفه نمى‏داند. در 1329 ش در حوزه‏ى درس خصوصى علامه طباطبائى كه براى بررسى فلسفه مادى تشكیل شده بود، زمینه‏ى تألیف كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» فراهم شد. او در سالهاى آخر اقامت در قم و نیز سالهاى اول مهاجرت به تهران به تحقیق بیشتر درباره‏ى این موضوع پرداخت و تا پایان عمر مبارزه با اندیشه‏هاى انحرافى را ادامه داد. از 1331 ش به موازات تدریس و تألیف، در تهران، سخنرانى‏هاى تحقیقى خویش را در دانشگاه‏ها، انجمن‏هاى اسلامى و مجالس خصوصى آغاز نمود. در 1334 ش تدریس در دانشكده الهیات و معارف اسلامى را شروع كرد و بیست و دو سال تدریس و تحقیق را در آنجا ادامه داد. استاد مطهرى متخصص فلسفه مشاء بود. او به كتب ابن‏سینا احاطه كامل داشت و متن «شفاء» و «نجات» و «اشارات» را در دوره‏ى دكترا تدریس مى كرد. وى علاوه بر كتب شیخ، «شرح منظومه» سبزوارى و «شواهد الربوبیة» ملا صدرا را نیز تدریس مى‏نمود. در خرداد 1342 ش به همراه عده‏اى از علما و روحانیون مدتى به زندان افتاد و تا پیروزى انقلاب اسلامى از اركان فكرى نهضت به حساب مى‏آمد. استاد مطهرى كمتر از سه ماه پس از پیروزى انقلاب به دست گروه فرقان به شهادت رسید. از آثارش: «آشنایى با علوم اسلامى»؛ «آشنایى با قرآن»؛ «اسلام و مقتضیات زمان»؛ شرح و توضیح «اصول فلسفه و روش رئالیسم»؛ «امدادهاى غیبى در زندگى بشر»؛ «انسان و سرنوشت»؛ «جاذبه و دافعه على (ع)»؛ «حماسه‏ى حسینى»؛ «خدمات متقابل اسلام و ایران»؛ «خورشید دین هرگز غروب نمى‏كند»؛ «داستان راستان»؛ «درسهاى اسفار»؛ «ربا، بانك، بیمه»؛ «سیرى در سیره نبوى (ص)»؛ «سیره ائمه اطهار (ع)»؛ «سیرى در امیرالمؤمنین»؛ شرح مبسوط «منظومه‏ى» سبزوارى؛ «عدل الهى»؛ «علل گرایش به مادیگرى»؛ «مقدمه‏اى بر جهان‏بینى اسلامى»؛ «نظام حقوق زن در اسلام».[1] علامه محقق و استاد بزرگوار حاج شیخ مرتضى ابن حجةالاسلام حاج شیخ حسین مطهرى فریمانى یكى از ستارگان درخشان حوزه علمیه قم و شاگردان برجسته آیت‏اللَّه العظمى امام خمینى و آیت‏اللَّه استاد علامه طباطبائى مى‏باشند. وى در ماه جمادى الثانى 1338 ق برابر با 1299 هجرى شمسى در خراسان دیده به جهان گشود. این مجاهد بزرگ در سال 1356 هجرى قمرى برابر با 1316 ه شمسى از حوزه علمیه خراسان وارد حوزه علمى قم گردید و پانزده سال در دانشگاه بزرگ قم رحل اقامت افكند و از اساتید این حوزه مانند مرحوم آیت‏اللَّه بروجردى و آیت‏اللَّه حجت و آیت‏اللَّه داماد و علامه طباطبائى و بالاخص امام خمینى و دیگران بهره‏هاى كافى برد سپس در سال 1371 برابر با 1331 شمسى قم را به عزم تهران ترك گفت و در طول اقامت خود در تهران آنى از خدمات علمى و قلمى و تبلیغى غفلت نورزید علاوه بر تدریس در دانشكده الهیات و مدرسه علمیه مروى در منزل شخصى خود براى گروهى از دلباختگان فلسفه و تفسیر تدریس مى‏كرد جلسات پر ارج دیگرى نیز مانند جلسه انجمن اسلامى مهندسان و انجمن اسلامى پزشگان را اداره مى‏كرد. موج حادثه شهادت مرحوم مطهرى. مرحوم حجةالاسلام مطهرى كه بیش از چهل سال با ایشان آشنائى داشتم و در بسیارى از مباحث فقهى و اصولى و استفاده از محاضر آیات عظام مرحوم بروجردى و یثربى كاشانى و آیت‏اللَّه حجت و دیگر آیات چون نایب‏الامام آیت‏اللَّه العظمى خمینى با معظم‏له شركت داشته و تا حدودى از نزدیك ایشانرا مى‏شناختم دانشمندى محقق و فیلسوفى مدقق و حكیمى فرزانه و استادى آگاه و روشن بین و نویسنده‏اى مبارز و گوینده‏اى مجاهد بود از خود آثارى گرانقدر گذاشت كه قسمتى از آنرا در ضمن ترجمه‏اش یاد نمودم. حادثه شهادت و فاجعه ناگهانى شهید شدنش در ساعت ده و نیم بعد از ظهر دهم اردیبهشت برابر شب پنجم جمادى‏الثانى 99 چنان موجى در سراسر ایران بى‏نظیر بوده و میلیونها نفر از مسلمین جهان و حتى اقلیتهاى مذهبى چون مسیحیان و كلیمیان و زردتشتیان در سوك و ماتم او نشسته و صدها هزار نفر د رتشیع جنازه او از دانشگاه تهران تا صحن مطهر حضرت معصومه (ع) قم و آرامگاه او شركت و فریاد مطهرى مطهرى شهید انقلاب است به آسمان رسانیدند. مرحوم مطهرى شهید رئیس شوراء انقلاب و دومین قربانى بزرگ و ذبح عظیم بعد از رأى جمهورى اسلامى است. مرحوم مطهرى سالها از مدرسین حوزه علمیه قم بوده و پس از فوت مرحوم آیت‏اللَّه العظمى بروجردى كه به تهران منتقل نیز تا آخر عمرش در دانشكده الهیات و دانشگاه به تدریس علوم و فنون مختلفه اسلامى اشتغال داشته و شهادتش ضایعه جبران ناپذیرى در جهان علم و معارف الهى ایجاد و رخنه‏اى به وجود آورد كه به این زودى تدارك نشود. آرى مرگ این فیلسوف اسلامى شرق اثر عمیق درحوزه‏هاى علمى و سیاسى رهبران دینى و آیات عظام و اساتید والامقام و بالاخص مرحع عالیقدر و قائد عظیم‏الشأن آیت‏اللَّه العظمى نایب‏الامام آقاى خمینى مدظله گذارد و تمام مراجع بزرگ تقلید و زعماء حوزه‏هاى علمى تأثرات قلبى و درون خود را در این شرایط سخت از شهادت و فقدان جانكاه مرحوم مطهرى در ضمن ایراد بیانیه‏اى اعلام كه عموم مردم از طریق رادیو و تلویزیون استماع نمودند. در میان آن اعلامیه و بیانیه‏ها از همه جالب‏تر و عمیق‏تر بیانات رهبر عالیقدر انقلاب نایب‏الامام است كه داراى ویژگى‏هاى خاصى براى عموم مردم مبارز و رزمندگان و پاسداران انقلاب و نیز معرفى مقامات علمى و اجتماعى و سیاسى و معنوى مرحوم مطهرى شهید است از زبان خالى از اغراق و مبالغه امام مدظله و گرچه تمام اقشار مردم از دور و نزدیك به وسیله فرستنده‏هاى روز شنیده‏اند اما چون شنیده‏ها فراموش شدنى است لازم دیدم كه متن آن را در اینجا ثبت كنم كه روشنگر آیندگان باشد كه نهضت و انقلاب اسلامى چه قربانیهاى ارجمندى داده و چه خونهاى گرانقدر براى برقرارى جمهورى آن اهداء گردیده است. متن بیانات امام در ضایعه شهادت مطهرى. بسم اللَّه الرحمن الرحیم. انا لله و انا الیه راجعون. این جانب به اسلام و اولیاء عظیم‏الشان آن و به ملت اسلام و خصوصا ملت مبارز ایران ضایعه اسف‏انگیز شهید بزرگوار و متفكر و فیلسوف و فقیه عالیمقام آقاى حاج شیخ مرتضى مطهرى قدس‏سره را تسلیت و تبریك عرض مى‏كنم. تسلیت در شهادت شخصى كه عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد. تسلیت در شهادت مردى كه در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كریم كم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزى را از دست دادم و در سوك او نشستم كه از شخصیتهائى بود كه حاصل عمرم محسوب مى‏شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه‏اى وارد شد كه هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریك در داشتن این شخصیتهاى فداكار كه در زندگى و پس از آن با جلوه خود نورافشانى كرده و مى‏كنند من تربیت چنین فرزندانى كه با شعاع فروزان خود مردگان را حیات مى‏بخشند و به ظلمت‏ها نور مى‏افشانند به اسلام بزرگ و مربى انسانها و امت اسلامى تبریك مى‏گویم. من اگر چه فرزند عزیزى را كه پاره تنم بود از دست دادم لكن مفتخرم كه چنین فرزندان فداكارى در اسلام وجود داشت و دارد. مطهرى كه د رطهارت روح و قدرت ایمان و قدرت بیان كم‏نظیر بود رفت و به ملاء اعلاء پیوست لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصیت اسلامى و علمى و فلسفیش نمى‏رود ترورها نمى‏تواند شخصیت انسانى مردان اسلام را ترور كنند آنان نمى‏دانند كه به خواست خداى توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمم‏تر مى‏شوند ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه‏هاى گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پاى نمى‏نشیند. اسلام عزیز با فداكارى و فدائى دادن عزیزان رشد نموده برنامه اسلام از عصر وحى تاكنون بر شهادت توام با شهامت بوده قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأى برنامه‏هاى اسلام است. (و ما لكم لا تقاتلون فى سبیل اللَّه و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان) اینان كه شكست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانى مى‏خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند آنها گمان نكردند كه از هر موى شهیدى از ما و از قطره خونى كه به زمین مى‏ریزد انسان‏هاى مصمم و مبارزى به وجود مى‏آید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور كنید و الا ترور فرد هرچه بزرگ باشد براى اعاده چپاول‏گرى سودى ندارد. ملتى كه با اعتماد به خداى بزرگ و براى احیاى اسلام به پا خاسته با این تلاشهاى مذبوحانه عقب‏گرد نمى‏كنند. ما براى فداكارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مها هستیم. اینجانب روز پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصیتى فداكار و مجاهد در راه اسلام و ملت عزاى عمومى اعلام میكنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه، و جمعه به سوك مى‏نشینم. از خداوند متعال براى آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت مى‏نمایم. سلام بر شهداى راه حق و آزادى. روح‏اللَّه الموسوى الخمینى. شهادت مطهرى. این بزرگوار سرانجام آفتاب عمر پر بركتش كه قریب 60 سال در خدمت اسلام و علم بود در شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت (58) برابر پنجم جمادى الثانى 1399 غروب كرد اتفاقا در همان ماهى كه دیده به جهان گشوده بود دیده از جهان فروبست.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1269 ش)، مترجم، روزنامه‏نگار، نویسنده و شاعر، متخلص به نیازى. در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در زادگاهش به پایان برد و براى تحصیل در طب، به سوئیس رفت. او ادبیات فرانسه را به خوبى آموخت و اشعارى به زبان فرانسه سرود كه مورد توجه ادباى آنجا قرار گرفت. وى در حدود 1300 ش در اداره تجارتى سفارت ایران در سوئیس با سمت منشى‏گرى مشغول خدمت شد. بعد از بازگشت به ایران به معلمى مدرسه دارالفنون منصوب گردید. او همچنین در دبیرستان‏هاى دولتى ادبیات فرانسه تدریس مى‏كرد.پس از فوت میرزا حسین خان صبا، صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه‏ى «ستاره‏ى ایران»، امتیاز آن روزنامه به وى واگذار شد و او در 1303 ش آن را تحت عنوان قبلى خود یعنى «ستاره‏ى ایران» منتشر كرد. سپس در 1307 ش این روزنامه را تحت عنوان «ستاره‏ى جهان» به دو زبان فارسى و فرانسه انتشار داد. وى قطعه‏اى به زبان فرانسه به عنوان «زندگانى» سرود و از آكادمى ژفلور و فرانسه دیپلم افتخار دریافت كرد و در 1311 ش به مناسبت ترجمه «رباعیات» حكیم عمر خیام از طرف آكادمى فرانسه به وى جایزه‏اى اهدا شد. از دیگر آثارش: «هزار و یك خنده». از آثار ترجمه‏ى وى: «تاریخ بیزانس»؛ «تاریخ پلیس»؛ «كشمیر یا باغ نشاط»؛ «یك دروغ چه كرد».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1304 ق)، نویسنده. در بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش فراگرفت. سپس براى ادامه‏ى تحصیلات به هندوستان رفت و در مدرسه‏ى العلوم كالج شهر علیگر به تحصیل پرداخت و به دریافت دیپلم متوسطه زبان انگلیسى نائل شد. وى سالها در بانك ملى ایران در تهران سمت بازرسى داشت. از آثارش: «ایران كنونى و خلیج‏فارس»؛ «اسرار نهضت جنوب»، شرح وقایعى كه در 1325 ش در فارس روى داده؛ «فلات قاره و جزایر خلیج فارس»، اسرار سیاسى نفت ایران؛ «نظرى به ایران و خلیج‏فارس»، تاریخچه‏ى بنادر و جزائر خلیج‏فارس از جمله مجمع‏الجزائر بحرین.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1282 ق)، نویسنده و شاعر. در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات قدیمه، در رشته‏ى روان‏شناسى كودك در دانشگاه بیروت ادامه‏ى تحصیل داد. بانو نورالهدى به زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى و عربى آشنایى داشت. وى در شهریور 1334 ق مجله‏ى «بى بى» را تأسیس و منتشر كرد. او در پایه‏گذارى جمعیت نسوان وطن‏خواه عضو مؤثر بود و همچنین با كانون بانوان همكارى داشت. از آثار وى: «دوست شما»؛ «ره‏آموز خانواده»، در تربیت اطفال؛ «ناقوس»، در اخلاق و روش خانواده، شعر؛ «تگرگ»، شعر؛ «گلگشت».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1396 -1338 ق)، عالم دینى، نویسنده، خطیب و واعظ. پدرش خاتم المحدثین محدث قمى و مادرش دختر آیت‏اللَّه حاج آقا احمد طباطبایى قمى بود. در قم به دنیا آمد و در مشهد نشو و نما یافت و مقدمات و ادبیات را در آنجا فراگرفت. در 1354 ق همراه پدر به نجف رهسپار شد و در آنجا سطح فقه و اصول را نزد آیت‏اللَّه حاج میرزا باقر زنجانى، از مدرسین بنام نجف، تحصیل كرد. در نوزده سالگى از علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى اجازه روایت گرفت و یك سال بعد از آن پدرش، حاج شیخ عباس قمى، نیز به وى اجازه داد. او در نجف، در تصحیح، مقابله و آماده چاپ نمودن «سفینة البحار» و كتب دیگر همچون «الكنى و الالقاب» با پدرش همكارى كرد. پس از درگذشت پدر، در 1360 ق به ایران آمد و در قم، در محضر اساتید، به تكمیل تحصیلات خویش پرداخت و خارج فقه و اصول را به اختصار خواند و از محضر آیت‏اللَّه شیخ على محمد بروجردى و آیت‏اللَّه شیخ ابوالحسن مشگینى و آیت‏اللَّه حاج آقا حسن طباطبایى قمى و آیت‏اللَّه سید صدرالدین جزایرى بهره برد. اما بیشتر هم خویش را، بنابر توصیه پدرش، مصروف اخبار و احادیث مى‏نمود. در 1367 ق، به تهران آمد و به شیوه‏ى پدر رشته وعظ و خطابه و تصحیح و تألیف كتب را برگزید. او كتابهاى چاپ نشده پدرش را تصحیح، تحشیه، مقابله، چاپ و منتشر كرد، كه از آن جمله مى‏توان كتابهاى: «فوائد الرضویه»، «تحفة الاحباب»، «بیت الاحزان»، «تتمة المنتهى»، «كحل البصر»، «فصل و وصل»، «الدر النظیم» و «فیض العلام و وقایع الایام» را نام برد. او در واقعه 15 خرداد 1342 ش به همراه حدود پنجاه تن از علما و روحانیون بازداشت شد و مدتى زندانى بود. در شب دوازدهم محرم 1396 ق در تهران درگذشت. آیت‏اللَّه سید احمد خوانسارى بر وى نماز گزارد و پیكرش پس از تشییع با شكوه كم‏نظیرى، در تهران و قم، با حضور تمام مراجع تقلید وقت، در گلزار شیخان به خاك سپرده شد. از آثارش: كتاب «امام صادق (ع)»، در چهار مجلد بزرگ: 1- «زندگانى امام صادق (ع)»، در احوال، شخصیت، اخلاق و كلمات امام 2- «اصحاب امام صادق (ع)»، كه به عنوان كتاب برگزیده هفته كتاب سال 1375 ش، سیزدهمین دوره‏ى كتاب سال جمهورى اسلامى، برنده جایزه بهترین كتاب مذهبى شد 3- «معاصرین امام صادق (ع)»، از خلفا و علما 4- «خویشاوندان امام صادق (ع)»؛ «كلام الملوك»، سخنان ائمه اطهار (ع).[1] حاج میرزا على بن العالم الجلیل و المحدث النبیل حاج شیخ عباس محدث قمى (صاحب مفاتیح الجنان و سفینه البحار و ده‏ها كتب دیگر) از وعاظ بزرگوار و خطباء عالیقدر حاضر قم و تهرانست ولادت ایشان در سال 1338 قمرى در شهرستان قم واقع شده و پس از شش ماه كه از میلادش درگذشت. والدش وى را با خود به مشهد برده و در آنجا متوطن گردیده و دوران كودكى را در آنجا طى كرده و مقدمات را تا سیوطى در مشهد خوانده و در سال 1350 ق با معیت والدش مهاجرت به نجف اشرف و سطوح را از محضر مرحوم حجه‏الاسلام والمسلمین آقاى حاج میرزا باقر زنجانى تكمیل نموده و در اول ورودش به نجف كه مرحوم والدش كتاب وزین سفینه‏البحار را طبع مى‏نمود ایشان در تصحیح و مقابله آن به والد ماجدش كمك و مساعدت مى‏نموده و نیز در تالیف و تصحیح كنى والالقاب در سفر لبنان با والدش همراهى نموده تا آن كتاب در صیدا به چاپ رسید و نیز در سایر مولفات به اندازه قدرت و استعاد با ایشان همكارى داشتند تا در سال 1359 كه والدش در نجف اشرف درگذشت و در صحن مطهر جنب قبر استادش علامه نورى مدفون گردید. مترجم معظم ما پس از فوت مرحوم والدش در سال 1360 ق به ایران آمده و چند سالى در قم از محضر اساتید حوزه علمیه خارج فقه و اصول را به طور اختصار خوانده و به واسطه‏ى پاره‏اى از گرفتاریها به تهران مهاجرت و تا حال حاضر بیست و چهار سالست كه از طریق منبر و تبلیغ شفاهى خدمات ارزنده‏ى نموده است. نگارنده گوید: سبك منبر جناب محدث‏زاده همان سبك مرحوم والدش مى‏باشد از حریم اخبار و احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام خارج نمى‏شود با بیانى ملیح نشر معارف اسلامى نموده و مردم را به سوى اهل‏بیت رسالت هدایت مى‏نماید. آثار علمى و قلمى ایشان از این قرار است: 1- زندگانى امام صادق علیه‏السلام در شش جزء. 2- كلام‏الملوك سخنان ائمه اطهار علیهم‏السلام. 3- طبع تتمه المنتهى والدش. 4- طبع فوائد الرضویه آن مرحوم.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1360 -1285 ش)، شاعر، نویسنده، محقق، مترجم، استاد دانشگاه و مصحح. در سنندج به دنیا آمد. در كئدكى به اتفاق خانواده از كردستان به تهران مهاجرت كرد و در این شهر سكونت اختیار نمود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، دوره‏ى متوسطه را در دارالفنون به انجام رسانید و با زبان انگلیسى آشنایى كامل یافت. فرزاد از آن پس به استخدام وزارت دارایى درآمد و به عنوان مترجم مشغول كار شد و در 1308 ش همراه سایر محصلین اعزامى به اروپا به لندن رفت و در رشته‏ى اقتصاد به تحصیل پرداخت. سپس به ایران مراجعت كرد و در وزارت خارجه به عنوان مترجم به خدمت مشغول شد و در ضمن در دانشكده‏ى افسرى و دارالفنون به تدریس زبان انگلیسى پرداخت. فرزاد یكبار دیگر به لندن سفر كرد و در آغار جنگ بین‏الملل دوم از طرف بنگاه رادیو لندن براى بخش فارسى و ادبى آن موسسه برگزیده شد و چندین سال در آن جا سخنگو بود. پس از بازگشت به ایران به عنوان استاد دانشگاه شیراز به تدریس مشغول گردید و سرانجام در 1360 ش كه جهت معالجه به لندن رفته بود در آنجا درگذشت. فرزاد با صادق هدایت دوستى تمام داشته و با وى در كتاب «وغ وغ ساهاب» همكارى كرده است. از آثارش: «كوه تنهایى»؛ «بزم درد»؛ «گل غم»؛ «دیوان» شعر؛ «رویاى ستاره»، ترجمه؛ «مرتد»؛ «داروى محبت»، ترجمه.[1] شاعر، نویسنده، مترجم. تولد: 1285، سنندج. درگذشت: 4 مهر 1360، لندن. مسعود فرزاد متخلص به «فرزاد» فرزند حبیب‏الله فرزاد (انتخاب الملك یا انتخاب‏الدوله) اصفهانى‏الاصل و رییس دارایى و گمرك كردستان بود. با انتقال پدرش از كردستان به تهران توانست تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در مدارس تربیت و دارالفنون تهران به پایان رسانید. بعد از گرفتن دیپلم از مدرسه آمریكایى در وزارت دارایى به عنوان مترجم استخدام شد. سپس با قبولى در كنكور اعزام محصلین به اروپا، به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن به تحصیل علم اقتصاد وادبیات همت گذاشت و پس از بازگشت به ایران به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. فرزاد مدتى هم به تدریس زبان انگلیسى در دانشكده‏ى افسرى و دارالفنون پرداخت و در اوایل جنگ جهانى دوم از طرف بنگاه سخن پراكنى بى‏بى‏سى انگلستان براى بخش ادبى آنجا انتخاب شد و استخدام گردید و چندین سال به این شغل در رادیو لندن مشغول به كار بود. اما در اوایل ملى شدن صنعت نفت چون حاضر نشد مقاله‏هاى ضد ملى را در رادیو بخواند، از آن بنگاه مستعفى گردید و مترجم سفارت ایران در لندن شد و تا مدت‏ها به همین شغل اشتغال داشت. بعدها در ایران مدت هشت سال در رادیو كار مى‏كرد. سپس در سال 1346 به شیراز رفت و در دانشگاه آن شهر به تدریس «عروض» پرداخت. وى موفق شد كه تحقیقات خود را درباره‏ى حافظ در ده جلد تحت نام تصحیح انتقادى دیوان حافظ به چاپ برساند و به دانشگاه شیراز اهداء نماید و از سوى دانشگاه شیراز دكتراى افتخارى به وى اعطاء شد. از یازده سالگى به سرودن شعر پرداخت. از آثار منظوم او مى‏توان از این عنوان‏ها یاد كرد: وقتى كه شاعر بودم (تهران، 1321)؛ كوه تنهایى (تهران، 1326)؛ گل غم (لندن، 1946)؛ بزم درد (تهران، 1332)؛ لبخند بدرود (شیراز، 1355)؛ چامه؛ دیوان اشعار. در شیراز از سال 1346 در برخى جلسات كانون دانش پارس و انجمن هدایت شركت مى‏كرد. از تألیفات وى به زبان انگلیسى باید به این عنوان‏ها اشاره نمود: وزن رباعى، ترجمه غزل‏هاى حافظ، مردى كه فكر مى‏كند، ترجمه انگلیسى موش و گربه، تفسیرى درباره دو لغت از متن شكسپیر، شعر انگلیسى، الفباء و املاء جهانى:، نقد ادبیات فارسى. وى از دوستان صادق هدایت بود و كتاب وغ وغ ساهاب را این دو نویسنده با همكارى هم نوشتند از فعالیت‏هاى دیگر اوست: ترجمه رؤیا در نیمه شب تابستان (1335)، و هملت (از آثار ویلیام شكسپیر 1333)، ترجمه كوهولین رستم ایرلندى (از ویلیام باتلر ییتز)، آمون تیلاد(ادكار آلن پو)، اسب سوارى (ویلیام كاپر)، بریان خوك (چارلز لام)، پز عالى (هنرى)، داروى محبت (هنرى)، مرغ حق (داستان)، رؤیاى ستاره (چارلز دیكنز)، ریكى تیكى تاوى (ردیار كیپلینگ)، سرو چه مى‏گفت (هانز اندرسن)، قلب رازگو (ادگار آلن پو) محبوس شیطان (لرد بایرون، ترجمه با مشاركت جواد شیخ‏الاسلامى، 1333)، مرتد (1333)، ماهالابه (ترجمه)، معلم كم‏آزار؛ مهربانى شوم، نى‏زن پاره پوش (رابرت برونیگ)؛ یعنى كه مصاحبه؛ آماده ساختن پنجاه داستان مثنوى مولوى به صورت نمایشنامه كه از رادیو پخش شد؛ تحقیقات در عروض فارسى؛ سیل بجنورد؛ حافظ- گزارش از نیمه راه (این كتاب پس از فوت فرزاد به چاپ رسید)؛ نوشتن مقالاتى پیرامون مسائل مختلف ادبى در مجلات كشور از جمله «مهر»، «یغما»، «فرهنگ و هنر»، «تماشا»، «تلاش»، «اطلاعات» و «كیهان». فرزاد در سال 1355 دچار سكته‏ى ناقص شد و براى معالجه به لندن رفت. پس از بهبودى نسبى به شیراز بازگشت. او در چهارم مهر 1360 برابر با ششم سپتامبر 1981 در لندن درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1352 -1275 ش)، شاعر، ادیب، نویسنده، مترجم، روزنامه‏نویس. وى در قریه كچویه فرامرزان لار به دنیا آمد. پس از تحصیل علوم مقدماتى در زادگاهش به اتفاق خانواده به بحرین رهسپار گردید و براى تكمیل تحصیلات به چند كشور عربى مسافرت كرد و پس از چندى به بحرین بازگشت و به تدریس در مدرسه‏ى ایرانیان پرداخت. سپس به ایران بازگشت و در تهران به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و به تدریس در دبیرستانهاى تهران پرداخت. اما چندى طول نكشید كه از این كار دست كشید و به روزنامه‏نگارى روى آورد و بیست سال سردبیرى روزنامه «كیهان» را عهده‏دار بود. وى چندین دوره از طرف مردم لار به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. از آثار اوست: «راه زندگى»؛ «داستان دوستان»؛ «مجموعه داستان»؛ «مجموعه‏ى مقالات فرامرزى»؛ «دستور زندگانى»، ترجمه؛ «سرگذشت یك بدبخت»، ترجمه.[1] نویسنده‏ى برجسته و روزنامه‏نگار و سیاستمدار معاصر، متولد 1280 ش و فرزند عبدالواحد است. وى تحصیلات خود را در لار و بحرین به اتمام رسانید و در ادبیات فارسى و فقه و اصول و منطق و حكمت صاحب‏نظر شد. از 20 سالگى به خدمات فرهنگى اشتغال ورزید و در مدارس مختلف فارس و تهران به تدریس ادبیات فارسى و عربى مشغول شد. در زمانى كه مختار رئیس شهربانى بود، اداره‏اى به نام اداره‏ى راهنماى نامه‏نگارى در شهربانى تاسیس كرد، دشتى ریاست آن اداره را عهده‏دار بود و فرامرزى به ریاست آن اداره منصوب شد و تا شهریور 1320 در انجا خدمت مى‏كرد. آن اداره در حقیقت كار سانسور مطبوعات را انجام مى‏داد. بعد از شهریور 1320 فرامرزى به كار مطبوعاتى پرداخت و روزنامه‏ى آینده‏ى ایران را انتشار داد. بعد از چندى، امتیاز روزنامه‏ى كیهان را گرفت و با سردبیرى دكتر مصباح‏زاده آن را انتشار داد. در آذرماه 1321 كه قوام‏السلطنه امتیاز تمام روزنامه‏ها را باطل كرد، روزنامه‏ى كیهان هم منحل گردید. بعد از مدتى مجددا كیهان به صاحب‏امتیازى دكتر مصباح‏زاده و مدیریت عبدالرحمن فرامرزى انتشار یافت. این روزنامه در اثر تلاش و قلم فرامرزى و چند تن دیگر از دوستان به زودى در محافل مختلف ایران معروف شد و در ردیف بزرگترین روزنامه‏هاى روز شد. سرمقالاتى كه فرامرزى در آنجا مى‏نوشت طرفداران زیادى پیدا كرد و مخصوصا انتقادات و حملات فرامرزى به دولتها موجبات گرایش مردم به سوى این روزنامه را فراهم نمود. فرامرزى در حزب دموكرات ایران قوام‏السلطنه وارد شد و روزنامه‏ى بهرام را كه طرفدار قوام‏السلطنه بود، اداره مى‏كرد. در انتخابات دوره‏ى پانزدهم، فرامرزى از طرف حزب دموكرات ایران كاندیداى نمایندگى مجلس شد و از لار به پارلمان رفت. فرامرزى در مجلس پانزدهم با ایراد چند سخنرانى جاى خود را باز كرد و در زمره‏ى وكلاى متنفذ قرار گرفت. در دوره‏ى شانزدهم نیز كرسى نمایندگى را حفظ نمود. در دوره‏ى هفدهم از ایوانكى و ورامین نماینده شد و در دوره‏ى هیجدهم هم وكیل ورامین بود. در انتخابات زمستانى دوره‏ى بیستم كه منجر به انحلال مجلسین شد، فرامرزى به عنوان نماینده‏ى مردم بندر لنگه در مجلس عضویت داشت. از آن تاریخ به بعد، دیگر كارى به او ارجاع نشد تا اینكه در 1351 در 73 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1268 ش)، مورخ، مترجم، نویسنده و روزنامه‏نگار. وى در روستاى كچویه فرامرزان از توابع لارستان فارس به دنیا آمد. در ده سالگى همراه پدر به بحرین عزیمت نمود و در آنجا مقدمات فقه شافعى و نحو را در خدمت پدر آموخت. بعد از مراجعت به ایران به دلیل پیوستگى پدرش با مشروطه‏خواهان مجددا مجبور به ترك وطن و عزیمت به بحرین شد. فرامرزى در بحرین مدتى به تجارت مشغول گشت و در 1301 ش به همراه برادرش به تهران سفر كرد. در 1324 ش مدیریت كل وزارت دارایى را به عهده گرفت. او چند دوره نیز به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. وى در 1306 ش به همراه برادرش مجله‏ى «تقدم» و بعد از شهریور 1320 ش روزنامه‏ى «خاور» را تأسیس و منتشر كرد. از آثار او: «چرا فرانسه شكست خورد»،ترجمه؛ «نتایج سیاسى جنگ بین‏الملى اول»، ترجمه؛ «انگلیسى‏ها در انگلستان»، ترجمه؛ «تاریخ تشكیلات سیاسى و قانونى و قضایى و اقتصادى»، ترجمه؛ «تاریخ بصره»؛ «تاریخ كویت».[1] فرزند شیخ عبدالواحد لارى در 1265 در قریه گجویه از بلوك فرامرزیان لارستان به دنیا آمد. مقدمات زبان فارسى و عربى را نزد پدر خود فراگرفت. در سن جوانى به مشروطه‏خواهان پیوست و با نیروهاى استبدادى مبارزه نمود. حاصل این مبارزات یك سال زندان بود. فرامرزى پس از استخلاص از زندان به اتفاق برادرش عبدالرحمن به بحرین رفت و كار معلمى را پیشه‏ى خود ساخت و چون هر دو برادر روح سركشى داشتند و در آنجا به مبارزاتى دست زدند كه ناچار به ایران آمدند. احمد فرامرزى مدتى در وزارت امور خارجه مترجم زبان عربى بود. چندى در وزارت راه و چند سالى هم در دادگسترى شاغل مقاماتى شد. مدتى هم مدیركل وزارت دارائى بود. در 1308 ش در تهران مجله‏ى علمى و ادبى و تحقیقى تقدم را انتشار داد و دانشمندانى چون تقى‏زاده و جمال‏زاده عضو هیئت تحریریه آن مجله بودند. پس از 1320 نامه‏ى هفتگى سیاسى و اجتماعى خاور را منتشر نمود و مدتى هم روزنامه‏ى آینده‏ى ایران را مى‏نوشت. در دوره‏ى پانزدهم از بوشهر به وكالت مجلس انتخاب شد و در ادوار هفدهم و هیجدهم نیز وكیل مردم بوشهر در مجلس بود. مرحوم فرامرزى ادیب و دانشمند و محقق بود. تحقیقات دامنه‏دارى درباره‏ى تاریخ و جغرافیاى خلیج‏فارس نموده كه قسمتى از آن به چاپ رسیده است. به زبان و ادبیات عرب تسلط وافى داشت. در اسفندماه 1340 در 73 سالگى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1300 ش)، مورخ، نویسنده و روزنامه‏نگار. در برازجان به دنیا آمد. دوره‏ى ابتدایى و متوسطه را در دبیرستان فرخى برازجان به پایان رساند. در 1318 ش در اداره‏ى فرهنگ بنادر جنوب وارد خدمت شد و در برازجان به تدریس مشغول گشت. در 1324 ش به اداره‏ى فرهنگ شیراز منتقل شد. در 1331 ش امتیاز روزنامه‏ى «خانه‏ى ملت» را گرفت. از آثار وى: «تاریخ و جغرافیایى برازجان»؛ «دكتر مصدق یا جرج واشنگتن ایران»؛ «نظرى به گذشته‏ى ایران»؛ «ایران و ایرانیان»؛ «آمریكاییها را بشناسید»؛ «زندانهاى من»؛ «تاریخ مختصر سلسله‏ى قاجاریه»؛ «انگلیسیها را بهتر بشناسید».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1342 ش)، نویسنده. او به زبان فرانسه آشنایى كامل داشت و مدتى مترجم وزارت دارایى و مدتى نیز به وكالت دعاوى مشغول بوده است. از آثار وى: «الفباى فرانسه»، با شرح فارسى؛ «فرهنگ فراسیون»؛ «متد فراسیون».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1293 ش)، محقق و نویسنده. تحصیلات اولیه را كه گذرانید به دانشكده‏ى فنى رفت و در ضمن، فن نقشه‏بردارى را نیز فراگرفت. چندى نیز مدیر مجله‏ى «اختراعات» بود. پس از آن براى تكمیل تحصیلات به امریكا عزیمت كرد و در دانشگاه سیراكوز به تحصیل در رشته‏ى فیزیك الكترونیك پرداخت و در مدت كوتاهى بنا بر استعداد و پشتكار خود دوره‏ى دانشگاه را به اتمام رسانید و به ایران بازگشت. مراجعت وى مصادف با ملى شدن نفت بود و او پس از رفتن انگلیسیها ریاست دانشگاه نفت آبادان را عهده‏دار شد. از آثارش: «دوره‏ى كامل نقشه‏بردارى و ژئودزى و دوره‏ى الكتریسیته صنعتى و رادیو»؛ «نقشه‏بردارى زمینى»؛ «نقشه‏بردارى هوایى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1333 -1248 ش)، مدرس و نویسنده. در شهر آمل متولد شد، بعد از تحصیلات مقدماتى در 1273 ش به تهران آمده و علوم فلسفه و منقول را فراگرفت و در سال 1277 ش به مدیریت مدرسه‏ى قدسیه كه بعدها به نام اقدسیه تغییر یافت منصوب شد و سالها به این سمت باقى ماند و بعد از دولتى شدن مدارس مشاغلى از قبیل مدیریت مدرسه‏ى پرورش و مدیریت مدرسه‏ى تجارت و ریاست اداره‏ى تحقیق اوقاف را عهده‏دار بود. اثر وى «جواهر الایمان»، در اصول عقاید مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1312 ش)، نویسنده. در سال 1312 ش از دارالمعلمین عالى فارغ‏التحصیل و در وزارت معارف به خدمت مشغول شد. اثر او «اصول تمدن غرب و تطبیق آن با روحیات شرقى».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1313 ق)، نویسنده. وى شرح سفر خود از بمبئى تا فارس را در روزگار ناصرالدین‏شاه در سفرنامه‏اى به نام «امین الاخبار» نوشته و در آن به وصف روستاها و قصبات فارس نیز پرداخته است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1007- ح 1080 ق)، قرائت‏شناس و مولف. در توابع تبریز به دنیا آمد. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت و از مجلس درس پدرش بهره‏مند گردید. در جوانى به مشهد رفت و مجاور آستان قدس رضوى گردید. در ابتدا قرائت قرآن را نزد پدر فراگرفت و سپس در 1030 ق قرائت عام بن ابى‏نجود، از قراء دهگانه، را نزد حاج محمدرضا سبزوارى فراگرفت. سه بار به حج و سه بار به عتبات رفت. در حج دوم در مكه نزد اسماعیل قارى و در سفرهاى دیگرش در خدمت قراء دیگر قرائتهاى گوناگون قرآن را به مدت سى‏سال آموخت. یك چند نیز در اصفهان بسر برد و در این شهر ملازم ملا محمدباقر سبزوارى، معروف به محقق سبزوارى بود و اشكالات خویش را در محضر محقق رفع مى‏كرد. از جمله آثار وى: «ارشاد القارى»، به فارسى در بیان قرائت عاصم بن ابى‏نجود؛ «تحفه القارى» یا «تحفه القراء»، در تجوید قرآن؛ «تحفه الابرار» كه تلخیص «تحفه القارى» است؛ «تحفه المقرئین»، به فارسى؛ «رساله فى سند قراءه عاصم» یا «قراءه عاصم»؛ «وقوف القرآن».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1282 ق)، نویسنده و پزشك. تحصیلات ابتدایى را در اصفهان گذرانید، سپس به تهران آمد و دوره‏ى متوسط را در شعبه‏ى علمى دارالفنون سپرى كرد. دانشكده‏ى پزشكى را در سال 1310 ش به اتمام رسانید و پس از دریافت گواهى دكتراى طب و تخصص در بیماریهاى عفونى، به مدت سى سال در طب ارتش از درجه‏ى سرگردى تا سرتیپى خدمت كرد. اثر به جاى مانده از وى: «چنته‏ى درویش» در دو جلد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

پرويز دوايي متولد 1314 و فارغ التحصيل دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در رشته زبان انگليسي است. تسلط او بر زبان انگليسي موجب شد تا در ترجمه مقاله، متن گفت و گوي فيلم ها براي دوبله فعال باشد. «راز كيهان»، «در ستايش سريال»، «سيري در سينماي ژاپن»، «فن سناريونويسي»، «فرهنگ واژه هاي سينمايي»، «سينما به روايت هيچكاك» و «بچه هاليوود» ... شماري از آثار ترجمه شده توسط دوايي هستند. حاصل احاطه او بر زبان فارسي چند داستان كوتاه و انبوهي نقد و مقاله است كه همگي با زباني شيرين نوشته شده است. «بازگشت يك سوار» نقل خاطرات و واگويي زندگي سينمايي دوايي در دوره كودكي و نوجواني است. او علاقه خود را به سينما و ادبيات در دهه 1340 و آغاز دهه 1350 با نوشتن مقاله نقد سينمايي و ترجمه مقاله هايي درباره سينما و مشاركت درباره نوشتن فيلمنامه هاي سينمايي مثل «پروانه» يا «قدرت عشق» (ماردوك الخاص و روبرت اكهارت، 1347) و «هنگامه» (ساموئل خاچيكيان، 1347) و فيلم هاي كوتاه مثل «پسر شرقي» (مسعود كيميايي، 1354)، «ملك خورشيد» (علي اكبر صادقي، 1354)، «بهارك» (اسفنديار منفردزاده، 1355) و «لباسي براي عروسي» (عباس كيارستمي، 1355) با شور و شيفتگي كم نظيري نشان داده است. دوايي نقدهايش را در مجله هاي سياه و سپيد، فردوسي، ستاره سينما، فيلم و هنر سينماي نو، نگين، بامشاد، هنر سينما، فرهنگ و زندگي، رودكي تماشا، فصل نامه فيلم، روشنفكر و سينما مي نوشت و هرگاه كه امضاي پرويز دوايي را نمي خواست، زير نوشته هايش را پ، پيك، پيام، پرويز، پ.د، پيرايه، پرويز شيوايي، پيمان و پندار و پژواك امضا مي كرد. دوايي دبير جشنواره فيلم كودكان و نوجوانان بود و قبل از آنكه در سال 1351 براي خدمت به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منتقل شود كارمند روابط عمومي وزارت دارايي بود. او آخرين مقاله مطبوعاتي اش را در سال 1353 در مجله سياه و سپيد با عنوان «خداحافظ رفقا» نوشت و سپس براي يك دوره آموزشي به چك و اسلواكي رفت و همان جا ماندگار شد. نخستين نوشته هاي دوايي در مجله ستاره سينما (1333) چاپ شد و تا سالي كه از ايران رفت به طور فعال و پيگير درباره سينما، اهالي سينما و فيلم ها نقد و مقاله نوشت. او همان قدر كه از فيلم ها و فيلمسازان موسوم به موج نو حمايت مي كرد در قبال سينماي موسوم به روشنفكرانه يا سكوت مي كرد يا به نفي آن مي پرداخت. دوايي به درك و دريافت هاي حسي از فيلم ها و تاثيرهاي احساسي فيلم ها بر بيننده بسيار اهميت مي داد و نقدهايي را كه بر فيلم هاي مورد علاقه اش مي نوشت با لحني شاعرانه و پراحساس مي آميخت. نقد طولاني او بر فيلم «سر گيجه هيچكاك» (در نشريه فيلم، 1341) از اين حيث يك نمونه است و جمله آخرش در نقدي بر فيلم «پستچي» (داريوش مهرجويي، 1351) بسيار روشنگر است؛ جمله اي با اين مضمون كه پستچي فيلم خوبي است، اما نمي توان آنرا دوست داشت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

آیة ‌الله علی اكبر فیض معروف به مشكینی‌ در سال‌ 1300 هجری‌ شمسی‌ در روستایی‌ از توابع‌ بلوك‌ مشكین شهر‌ و در میان‌ خانواده‌ای‌ متدین‌ و اهل‌ علم‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ مردی مومن و‌ عالم‌ بود و در روستای آلنّی زندگی ساده ای داشت. او در كسوت‌ روحانیت‌ به‌ تحصیل‌ علم‌ و رتق‌ و فتق‌ امور مردم‌ می‌پرداخت‌. آیة الله‌ مشكینی‌ هنگامی‌ كه‌ همراه‌ با پدر در نجف‌ اشرف‌ مقیم‌ بود، به‌ مكتب‌ خانه‌ رفت‌. هنوز بیش از دو سال از اقامت خانواده آیة الله مشکینی در نجف نگذشته بود که مادرش چشم از جهان فروبست. آیة الله مشکینی به همراه‌ پدر به‌ وطن‌ بازگشت‌ و مقداری‌ از مقدمات‌ علوم‌ دینی‌ را نزد پدر فرا گرفت‌. وی پس از مدتی پدر را نیز از دست داد. خود می گوید: " پس از فوت پدرم ما یتیم بودیم و هیچ چیز نداشتیم." ایشان با وجود سختی و مرارت و فقر، عزم سفر کرد و راهی حوزه علمیه اردبیل شد و پس از اندکی به فکر مهاجرت افتاد. ایشان درباره سال های سخت دوران یتیمی خویش می گوید: "با وجود همه سختی ها و نبود امکانات، چیزی که ما را امیدوار کرده بود؛ توکل به خدا و ایمان به راهی بود که در آن پای نهاده بودیم. هر چند در این غربت و تنهایی سایه پدر و مادر نبوده لکن همواره خدا بود و باور این حضور، ما را از یاس و ناامیدی نجات می داد." وی برای‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ به‌ شهرستان‌ اردبیل‌ سفر كرد و مقداری‌ از صرف‌ و نحو را در آنجا فرا گرفت‌. سپس‌ در معیّت‌ عالم‌ بزرگواری‌ كه‌ از زخمیان‌ حادثه‌ مسجد گوهرشاد مشهد در زمان‌ رضاخان‌ بود، به‌ شهر قم‌ آمد و در آن‌ دیار به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌. ایشان درباره سفارش پدرش برای تحصیل علم می گوید: "پدرم در آخرین لحظات عمرش تنها سفارشی که برای من کرد این بود که فرمود: پسرم! در روز قیامت به پیش من رو سیاه می آیی اگر احکام و عقاید و تفسیر را فرا نگرفته باشی." این بود که آیة الله مشکینی در کنار فقه و اصول، در عقاید و تفسیر نیز زحمات زیادی کشید و در این علوم نیز تبحر خاصی به دست آورد. او در حضور اساتید بزرگی چون امام خمینی را درک کرد و چندین سال نیز در محضر این مرد بزرگ، کمالات علمی را فراگرفت و به ژرفای اندیشه و عرفان و معنویت وی پی برد و شیفته اش گردید.‌ ایشان در زمانی‌ که سایه‌ منحوس‌ رژیم‌ پهلوی‌ بر كشور مستولی‌ و تحصیل‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌ بسیار دشوار بود. دروس‌ دوره‌ سطح‌ را به‌ خوبی‌ به‌ پایان‌ رساند و در درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ استادان‌ مشهور دوره خود، حاضر شد. وی نزدیك‌ به‌ هفت‌ ماه‌ نیز در نجف‌ اشرف‌ حضور داشت‌ و در درس‌های‌ خارج‌ استادان‌ آن‌ دیار، به ویژه‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) شركت‌ می‌كرد اما به‌ دلیل‌ هوای‌ گرم‌ نجف‌ و ضعف‌ مزاجی‌ مجبور به‌ بازگشت‌ به‌ ایران‌ شد. آیة ‌الله‌ علی‌ اكبر مشكینی‌ در سال‌های‌ تحصیل‌ خود، به‌ محضر عالمان‌ بسیاری‌ شرفیاب‌ شد. وی در دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آیة ‌‌الله‌ العظمی‌ بروجردی ‌(ره‌) و آیة ‌الله‌ العظمی‌ محقق‌ داماد(ره‌) شركت‌ می‌كرد. در نجف‌ نیز به‌ محضر عالمان‌ و استادان‌ آن‌ دیار شرفیاب‌ می‌شد و در درس‌ خارج‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) شركت‌ جدی‌ داشت‌. آیـة ‌الله مشكینی در سال‌های‌ تحصیل‌ و پس‌ از آن‌ با فضلا و اساتید‌ بسیار، رابطه‌ دوستی‌ داشت‌ كه‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ آیة الله‌ جوادی‌ آملی‌ و آیة ‌الله‌ امینی‌ را نام‌ برد. فعالیت‌های‌ علمی‌ و فرهنگی‌ : آیة الله مشكینی در سال‌های عمر با بركت خود منشأ خدمات، فعالیت‌های علمی و فرهنگی بسیاری بود. او طی سال‌ها تدریس مقدمات، سطح و دروس خارج فقه و اصول در حوزه، شاگردان بسیاری را تربیت كرد كه از استادان و علمای امروز حوزه به شمار می‌آیند. وی كتب‌ دوره‌ مقدمات‌ و سطح‌ را بارها تدریس‌ كرده‌ و سال‌ها به‌ تدریس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ اشتغال‌ داشته‌ است‌. همچنین‌ درس‌ تفسیر آیة الله مشكینی از دروس‌ مشهور حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بوده‌ است‌. از فعالیت‌های‌ مهم‌ وی‌ در این‌ عرصه‌، تأسیس‌ مؤسسه‌ الهادی‌ است‌ كه‌ به‌ چاپ‌ كتب‌ مفید و اسلامی‌ برای‌ سطوح‌ گوناگون‌ جامعه‌ می‌پردازد و مردم‌ را با حقایق‌ و معارف‌ اسلامی‌ آشنا می‌سازد. آیت الله مشکینی همچنین کتاب‌های‌ فراوانی‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ علوم‌ اسلامی‌ تألیف‌ و منتشر ساخته‌ است‌ که برخی‌ از مجموعه آثار ایشان به‌ شرح‌ زیر است‌: 1ـ اصطلاح‌ الاصول‌ 2ـ مصطلحات‌ الفقه‌ 3ـ الفقه‌ الماثور (دوره‌ فقه‌ به‌ طرزی‌ نوین‌) 4ـ دروس‌ فی‌ الاخلاق‌ (یک‌ دوره‌ اخلاق‌ عربی‌) 5ـ ازدواج‌ در اسلام‌ 6ـ المنافع‌ العامه‌ (شرح‌ کتاب‌ احیاءالموات‌ شرایع‌) 7ـ مفتاح‌ الجنان‌ (کتاب‌ دعا تکمیل‌ مصباح‌ المنیر) 8ـ المواعظ‌ العددیه‌ 9ـ واجب‌ و حرام‌ احکام‌ الزامی‌ (دوره‌ فقه‌) 10ـ قصار الجمل‌ (احادیث‌ کوتاه‌ تحت‌ عناوین‌ لغوی‌ دو جلد) 11ـ ترجمه‌ قرآن‌ کریم‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ 12ـ الهدی‌ الی‌ موضوعات‌ نهج‌ البلاغه‌ 13ـ المبسوط‌ (تفسیر سوره‌ آل‌ عمران‌) 14ـ واجبات‌ و محرمات‌ (استقصاء آنچه‌ در شرع‌ واجب‌ و حرام‌ اعتقادی‌ و عملی‌ است‌) 15ـ تفسیر سوره‌ (ص‌) 16ـ بحث‌ تکامل‌ از نظر قرآن‌ 17ـ مسلکنا فی‌ العقائد و الاخلاق‌ و العمل‌ 18ـ زمین‌ و آنچه‌ در آن‌ است‌ 19ـ تقلید چیست‌؟ 20ـ رساله‌ خمس‌ 21ـ حاشیه‌ توضیحی‌ بر کتاب‌ مضاربه‌، عروة‌الوثقی‌ 22ـ نهج‌ البلاغه‌ موضوعی‌ 23ـ تحریرالمواعظ‌ 24ـ تحریرالمعالم‌ 25ـ الرسائل‌ الجدیده‌ 26ـ تلخیص‌ المکاسب‌ (در دست‌ چاپ‌) 27ـ تفسیر روان‌ برای‌ نسل‌ جوان‌ (در دست‌ چاپ‌) 28ـ ترجمه‌ و شرح‌ فارسی‌ سه‌ کتاب‌ مضاربه‌، مزارعه‌ و شرکت‌ در عروة‌ الوثقی‌ (در دست‌ چاپ‌) همچنین‌ از وی‌ مقالات‌ بسیاری‌ در نشریات‌ نور علم‌، پاسدار اسلام‌ و ... نیز در روزنامه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و ... به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. فعالیت‌های‌ سیاسی‌ : زندگی‌ آیة ‌الله‌ مشكینی‌ سرشار از مبارزات‌ و تلاش‌های‌ سیاسی‌ برای‌ تحقق‌ حكومت‌ اسلامی‌ است‌. وی از نخستین‌ افرادی‌ بود كه‌ به‌ نهضت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) پیوست‌. مشكینی در جلسات‌ مخفی‌ مبارزان‌ شركت‌ می‌كرد از این‌ رو حدود چهار ماه‌ در تهران‌ متواری‌ شده‌ بود و سپس‌ ایران‌ را به‌ مقصد عراق‌ ترك‌ كرد. با بازگشت‌ به‌ قم‌ در همان‌ روز اول‌ دستگیر شد و ساواك‌ از او خواسته‌ بود تا 48 ساعت‌ بعد از قم‌ خارج‌ شود. از این‌ رو به‌ مشهد رفت‌ و 15 ماه‌ در آنجا مشغول‌ تدریس‌ شد و بار دیگر به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمد و مبارزات‌ را پی‌ گرفت‌؛ اما پس‌ از مدتی‌ به‌ همراه‌ 27 نفر از اساتید‌ و فضلای‌ حوزه‌ تبعید شد. از این‌ رو به‌ زادگاه‌ خود رفت‌ ولی‌ پس‌ از سه‌ ماه‌ ساواك‌ وی را دستگیر و به‌ ماهان‌ كرمان‌ و گلپایگان‌ تبعید كرد. وی پس‌ از دو سال‌ نیز به‌ كاشمر تبعید شد و در طول‌ دوره تبعید نیز دست‌ از مبارزه‌ برنمی‌داشت‌؛ این‌ گونه‌ بود كه‌ ساواك‌ او را به‌ مكان‌ دیگری‌ منتقل‌ می‌كرد. وی از اعضای‌ جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بود‌. با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، آیة ‌الله‌ مشكینی‌ در مسئولیت‌های‌ گوناگونی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخت‌ از جمله عضویت‌ در خبرگان‌ تدوین‌ قانون‌ اساسی‌، مسئول‌ گزینش‌ و اعزام‌ قضات‌ با حكم‌ امام(ره‌)، ریاست‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌ در هر سه‌ دوره‌، امامت‌ جمعه‌ قم‌ با حكم‌ امام(ره‌) و رهبر انقلاب، عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و ریاست‌ شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌. آیت الله مشکینی که به بیماری خونی مزمنی دچار بودند، در بیمارستان بقیه‌الله بستری شدند. سرانجام عصر روز دوشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۶ ایشان به خلد آشیان رحلت نمودند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت : مصر   -   قرن : 14 منبع :

سيد قطب Sayyid Qutb در سال1906 ميلادى در روستاى «موشه» از توابع استان اسيوط مصر كه به روستاى عبدالفتاح نيز معروف است، ديده به جهان گشود. روستاى موشه يا موشا از نظر جغرافيايى در يكى از سرزمين‏هاى مرتفع مصر و كنار رود خروشان نيل واقع است. اكثر اهالى روستاى موشه مسلمانند و اقليتى پيرو دين مسيحيت در روستا زندگى مى‏كنند. محيط خانواده پدرش حاج قطب ابراهيم سر سلسله خاندان قطب بود كه پس از وفات پدر رياست اين خاندان را برعهده گرفت. از خصوصيات بارز وى اين بود كه بسيار انفاق مى‏كرد. بخشش وى به قدرى بود كه وقتى دارايى‏اش تمام شد، زمين‏هاى كشاورزى را يكى پس از ديگرى فروخت تا اين كه مجبور شد منزل بزرگ و زيبايش را نيز بفروشد. از عادات هر ساله او اين بود كه روزهاى عيد سعيد فطر، قربان، عاشورا، نيمه شعبان، سالروز معراج پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله و ماه مبارك رمضان، همه اهالى روستا را براى تلاوت قرآن به مناسبت روزهاى يادشده در منزل خود جمع مى‏كرد و پس از مراسم دوره‏خوانى قرآن، بهترين طعام‏ها را به مهمانان مى‏داد. از ويژگى‏هاى ديگر پدرش كه سيد قطب از آن ياد مى‏كرد، تواضع او است. سيد قطب در اين باره مى‏نويسد: كارگرانى براى پدرم كار مى‏كردند. طبق رسم هميشگى او را «سيدى» خطاب مى‏كردند؛ اما او بسيار ناراحت مى‏شد و مى‏گفت: كوچك‏ترها بگويند عمى الحاج و بزرگ‏ترها بگويند حاجى.(1) حاج ابراهيم از نظر سياسى عضو حزب اللواى مصر و منزلش مركز امور سياسى روستا بود. در جريان انقلاب 1919 ميلادى در مصر، اجتماعات علنى و سرى تشكيل داد و راه انقلاب را به مردم مى‏آموخت. حاجى قطب ابراهيم دوبار ازدواج كرد كه حاصل ازدواج اول يك دختر و حاصل ازدواج دوم سه دختر و دو پسر بود كه همگى وقتى به سن رشد رسيدند، با دولت وقت درگير شدند و همه آن‏ها طعم تلخ زندان را چشيدند. هنگامى كه سيد قطب به جرم اسلام‏خواهى، به زندان افتاد، خواهرش نفيسه و خواهرزاده‏هايش رفعت و عزمى نيز دستگير و روانه زندان شده، مورد اذيت و آزار قرار گرفتند. پس از مدتى نفيسه آزاد شد؛ ولى فرزندان نفيسه يعنى رفعت و عزمى در زندان ماندند. دولت از رفعت خواست ضد دايى‏اش سيد قطب شهادت بدهد تا آزاد شود؛ ولى او نپذيرفت و زير شكنجه‏هاى شديد مأموران زندان شهيد شد؛ ولى‏عزمى پس از مدتى رهايى يافت (خالدى، ص42). خواهران ديگر سيد به نام‏هاى أمينه و حميده و همچنين برادرش محمد قطب سرنوشتى شبيه آن‏ها داشتند. محمد قطب كه در سال 1919 ميلادى چشم به جهان گشود و به دليل مبارزات سياسى و دوران حبس، در پنجاه سالگى ازدواج كرد، هم‏اكنون در عربستان به سر مى‏برد و به كار تحقيق و تأليف اشتغال دارد.(2) مادر سيد قطب، زنى پاكدامن و از خاندانى بلند مرتبه بود و قبل از ازدواج با حاج ابراهيم در قاهره زندگى مى‏كرد. دو تن از برادرانش در دانشگاه الازهر مصر تدريس مى‏كردند. از خصوصيات مادرش اين بود كه استماع قرآن را بسيار دوست مى‏داشت و پسرش سيدقطب را به اين نيت به مدرسه فرستاد تا قرآن بياموزد و براى مادر تلاوت كند. مادر سيد قطب در سال 1940 ميلادى در روستاى‏موشه‏درگذشت. دوران تحصيل پس از گذراندن دوران كودكى، پدر و مادر سيد قطب تصميم گرفتند او را به مدرسه بفرستند؛ ولى او تمايلى به مدرسه رفتن نداشت؛ اما با تشويق پدر و مادر در سال 1912 ميلادى به مدرسه رفت. بعضى اهالى روستا درباره مدارس دولتى حس بدى داشتند و آن را مخالف قرآن آموزى مى‏دانستند. وقتى سيد در سال دوم ابتدايى مشغول تحصيل بود، صاحب مكتبخانه كه با حاجى ابراهيم رابطه دوستى داشت، از او خواهش كرد فرزندش را از مدرسه به مكتبخانه انتقال دهد تا قرآن حفظ كند و مسائل اسلامى را فرا گيرد. صبح روز بعد سيد به توصيه پدر به مكتب رفت. سيد تصميم گرفت هم درس بخواند و هم قرآن حفظ كند و بنابراين تصميم، در سال دوم ابتدايى حفظ قرآن را آغاز كرد و در سال چهارم ابتدايى يعنى در ده سالگى حافظ كل قرآن كريم شد. سيد از همان كودكى اهل دقت بود و هر حرفى را بدون دليل نمى‏پذيرفت. خود وى مى‏گويد: روزى عالمى از دانشگاه الازهر قاهره براى تبليغ به روستاى ما آمد. شبى از شب‏ها كه بر روى منبر سوره كهف را تفسير مى‏كرد، اين آيه را خواند: ذلك ما كنا نبغ(كهف (18)، 64). من از پايين منبر پرسيدم: «يا شيخ! چرا حرف ياء در كلمه نبغ بدون جازم حذف شده است؟»(3) وى به كتاب و كتابخوانى بسيار علاقه داشت؛ به طورى كه بين مردم روستا به اين صفت معروف شده بود. پس از مدتى با خريد كتاب‏هايى كه هر هفته كتابفروش محله به نام عمو صالح، به روستا مى‏آورد، كتابخانه شخصى كوچكى كه داراى 25 جلد بود، فراهم كرد و اين كتابخانه كوچك، يگانه كتابخانه روستاى موشه بود. وى كنار آموزش‏هاى قرآنى توانست پس از 6سال در سال 1918 ميلادى دوره ابتدايى كلاسيك را نيز با كاميابى به انجام برساند. پس از اين دوره، وى در جلسات هفتگى پدرش پيرامون اوضاع اجتماعى و سياسى مصر حضورى مستمر يافت و اين در حالى بود كه سيزده سال داشت (همان). سفر به قاهره و ادامه تحصيل سيد قطب به مدت دو سال به سبب اوضاع آشفته داخلى نتوانست تحصيلات خود را ادامه دهد؛ اما در سال 1920ميلادى براى ادامه تحصيل به قاهره سفر كرد و در منزل دايى‏اش، احمد حسين عثمان سكونت گزيد. حدود 16سالگى وارد دانش‏سراى عبدالعزيز قاهره شد. او بعد از اتمام دوره دانش‏سرا و دريافت گواهينامه تدريس در مدارس ابتدايى به استخدام وزارت تعليم و تربيت درآمد. زمانى كه دانشجوى دانشگاه دارالعلوم بود، رياست دانشگاه را دكتر طه حسين به عهده داشت. در سال سوم دوره دانشجويى، كنفرانسى به وسيله رياست دانشگاه ترتيب داده شد تا سيد در آن سخنرانى كند. او با مقاله‏اى تحت عنوان «مهمه الشاعر فى الحياه، شعر الجيل الحاضر» همگان را به شگفتى واداشت. وى در زمان دانشجويى بسيار با نشاط و آگاه بود و با شجاعت از اوضاع علمى و فرهنگى دانشگاه انتقاد مى‏كرد. با وجود اين‏كه هنوز جوان بود، از بحث با استادان در زمينه‏هاى علمى، اقتصادى، و اجتماعى هراسى نداشت. استادان دانشگاه نيز از تلاش و پشتكار سيد، متعجب و در عين حال خوشحال بودند. به گفته استادش، محمدمهدى علام، جرأت و استقلال سيد باعث شده تا محبوب دل‏ها و از مفاخر دارالعلوم باشد. سيد در 1932 ميلادى با مدرك ليسانس در رشته ادبيات عرب، از دانشكده دارالعلوم فارغ التحصيل شد و همان سال در تشكيل جماعتى به نام جماعت دارالعلوم مشاركت كرد. هدف اين جمعيت كه از بين فارغ التحصيلان دارالعلوم انتخاب مى‏شدند، دفاع از ادب و لغت عربى بود. اين جماعت پس از مدتى مجله‏اى به نام «دارالعلوم» منتشر مى‏كرد. سيدقطب در سال 1933 ميلادى به استخدام وزارت تعليم و تربيت مصر درآمد و همان سال در مدرسه داووديه مصر در جايگاه معلم ابتدايى به امر مقدس تدريس پرداخت. او سپس در مدارس دمياط، بنى سويف و مدرسه ابتدايى حلوان به تدريس مشغول بود تا اين كه پس از شش سال تدريس در مدارس گوناگون، در تاريخ 1940 در جايگاه كارمند، به اداره مركزى وزارت تعليم و تربيت مصر انتقال يافت و به ترتيب در بخش‏هاى روابط عمومى، آمار، بازرس مدارس ابتدايى مشغول فعاليت شد. در سال 1945 ميلادى دوباره به بخش روابط عمومى برگشت و تا سال 1948 ميلادى در اين قسمت مشغول به كار بود. اعزام به امريكا سيدقطب به همراه دوستانش(4) در دانشگاه با فعاليت‏هاى سياسى و اجتماعى بيشتر آشنا شد و با آشنايى پيشين كه به وسيله دايى خود از حزب «وفد» داشت، به عضويت اين حزب درآمد و مقالات خود را در نشريه اين حزب منتشر كرد. بعد از انتشار مقالاتى در باره مشكلات مصر، دولتمردان مصر تصميم گرفتند سيد قطب را براى مأموريتى‏كارى به امريكا اعزام كنند. وزارت تعليم و تربيت مصر سيد را به بهانه تحقيق در شيوه تربيت در مدارس امريكا اعزام كرد؛ اما آن‏ها از اين تصميم‏گيرى دو هدف را پى مى‏گرفتند: 1. سيد قطب از جامعه علمى ـ فرهنگى مصر دور شود تا ديگر نتواند اذهان عمومى را متوجه حركت اسلامى كند؛ 2. در مدت اقامت خود در امريكا تحت تأثير فرهنگ غرب قرار گيرد و به اصطلاح نظرش از غرب‏ستيزى، به غرب‏زدگى برگردد. وى در سال 1948ميلادى سفرش را با كشتى از بندر اسكندريه به نيويورك آغاز كرد. پس از ورود به نيويورك به انجام مأموريت محوله پرداخت و هر روز به مدارس امريكا مى‏رفت و از نحوه آموزش در آن‏جا اطلاعاتى كسب مى‏كرد. او حدود دو سال در امريكا اقامت داشت و در اين مدت از طريق جرايد، راديو و تلويزيون و با شمّ سياسى بالايى كه داشت، فهميد امريكا مى‏خواهد از سلطه انگليس بر دنيا بكاهد و خود، استعمار كشورهاى عربى و اسلامى را ادامه دهد؛ بدين سبب تصميم گرفت هنگام بازگشت به مصر با نوشتن مقاله، به مردم به ويژه نسل جوان آگاهى بخشد و طرح امريكا را آشكار سازد. بازگشت به مصر سيد قطب در سال 1950 ميلادى به مصر بازگشت و در جايگاه دستيار دفتر وزير تعليم و معارف مصر، مشغول كار شد. سفر به امريكا نه تنها او را از اهداف و آرمان‏هايش دور نكرد، بلكه مصمم شد با استعمار بجنگد؛ اما چون نبرد فرهنگى را از درون حكومت مقدور نديد، در 1952 ميلادى استعفانامه خود را تقديم وزارت كرد و اعلام داشت ديگر حاضر به همكارى با آن‏ها نيست. تا دو سال استعفاى او مورد قبول واقع نشد؛ ولى سرانجام در اوايل سال 1954 با استعفاى وى موافقت شد (خالدى، ص88). در سنگر مطبوعات سيد قطب از سنين جوانى در مطبوعات مصر مقاله مى‏نوشت و به روزنامه‏نگارى علاقه وافرى داشت. نخستين مقاله وى در 16سالگى در مجله «صحيفه بلاغ» در سال 1922 ميلادى چاپ شد. وى ابتدا با نشريات معروفى چون البلاغ، البلاغ الاسبوعى، الجهاد، الاهرام، و غيره همكارى مى‏كرد و مرتب براى اين نشريات مقاله مى‏نوشت (همان، ص98). سيد قطب در چهل سالگى همزمان با آغاز تفكر در باره حركت اسلامى و انقلابى با نشرياتى چون الكتاب المصرى، الكتاب السوادى، الشؤون الاجتماعيه و غيره همكارى داشت. پس از چند سال در مجله «اللواء الجديد» نيز كه شاخه جوانان حزب وطنى مصر آن را چاپ مى‏كرد، مقاله نوشت؛ اما پس از اندك‏زمانى‏به علت انتقاد شديد سيد از استعمار و اتهام همكارى دولت با آنان، تعطيل شد. وى پس از تعطيلى مجله اللواء الجديد، دست از مبارزه نكشيد و در جايگاه سردبير و نويسنده مجله «الدعوه» كار خود را ادامه داد. مقالات وى در اين نشريه، دعوت از مردم براى انقلاب، تشكيل حكومت اسلامى و تغيير حاكميت بود؛ اما اين مجله را نيز پس از مدتى رژيم مصر تعطيل كرد. سيد باز هم نااميد نشد و با همكارى يوسف شماته، نشريه‏اى به نام «العالم العربى» را منتشر ساخت. يوسف شماته در جايگاه مدير مسؤول و سيد قطب در مقام سردبير مشغول فعاليت شدند (همان، ص103). سيد در نشريه العالم العربى بر خلاف همه نشريات مصرى كه تاريخ روز را به ميلادى درج مى‏كردند، بر اساس تاريخ هجرى قمرى مى‏نوشت. وى همچنين در سال 1948ميلادى با همكارى جمعيت اخوان المسلمين، مجله «الفكر الجديد» را تأسيس كرد و در اين مجله نيز طرفدارى از اصلاحات و تغيير حاكميت موجود را جزو اهداف خود قرار داد. مقالات سيد در اين مجله از تندترين و در عين حال قوى‏ترين مقالات به شمار مى‏رود.(5) با ادامه موضع انقلابى در مقالات سيد، اين نشريه هم تعطيل شد. در سال 1954 جمعيت اخوان المسلمين مجله‏اى به نام «اخوان المسلمين» چاپ كرد و سيد قطب را در جايگاه رئيس هيأت تحريريه آن برگزيد. اين هفته‏نامه روزهاى پنجشنبه منتشر مى‏شد و نخستين شماره آن در 17 رمضان 1373 قمرى به چاپ رسيد. سيد در اين هفته‏نامه افكار اسلامى و انقلابى خود را بيش از گذشته منتشر كرد؛ از اين‏رو پس از چاپ دوازده شماره در تاريخ 6 ذى‏الحجه 1373 از انتشار آن جلوگيرى شد و اين واپسين فعاليت مطبوعاتى سيد قطب به شمار مى‏رفت؛ زيرا در همين سال دستگير و روانه زندان شد. سيد قطب در طول حيات 25ساله مطبوعاتى خود، 455 مقاله و قصيده در مجلات و روزنامه‏هاى گوناگون مصر چاپ كرد (خالدى، ص109). وى كه نيمى از زندگى خود را با نشريات مختلف سپرى كرد، در اين مدت پى برد كه رفتار و عملكرد بعضى از اين مطبوعات مشكوك است و از چاپ مقالات وى خوددارى مى‏كنند و دريافت كه بعضى از آن‏ها با بيگانگان در ارتباطند؛ به همين سبب مقاله‏اى تحت عنوان «الدوله تخفق الأدب» ضد اين دسته از نشريات نگاشت و آن‏ها را رسوا كرد (همان، ص111). استادان و افراد تأثيرگذار بر سيد قطب افراد متعددى بر سيدقطب تأثير عقيدتى داشتند كه اين‏جا به اسامى دو تن از آن‏ها اشاره مى‏كنيم: 1. ابوالاعلى مودودى (م1979م): مودودى، يكى از متفكران بزرگ پاكستانى معتقد به ضرورت تشكيل جامعه اسلامى و مبارزه با استعمار بود. وى در سال 1941 ميلادى در هندوستان، حزب «جماعت اسلامى» را تأسيس كرد كه شباهت بسيارى به تشكيلات اخوان المسلمين مصر داشت (پيامبر و فرعون، ص48). وى نويسنده كتاب‏هاى الاسلام اليوم، منهاج الانقلاب الاسلامى، الحكومة الاسلاميه، الاسلام و المدينه، تدوين الدستور الاسلامى و المصطلحات الاربعة فى القرآن است و سيد قطب در زندان با افكار و آثار او آشنا شد (سيرى در انديشه‏هاى سيدقطب، ص9). از نظر ابوالاعلى مودودى، اسلام دين كاملى است و اگر كسى به بخشى از اسلام عمل كند و بخش ديگرى را رها سازد، مرتكب ارتداد جزئى مى‏شود. وى‏اسلام بدون حاكميت را اسلام نمى‏داند. آثار ابوالاعلى تأثير شگرفى بر فكر و ذهن سيد قطب داشته است. هنگامى كه سيد دستگير شد، در پاسخ اين پرسش كه آيا افكارت را از مودودى گرفته‏اى، پاسخ داد: فكر و نظر من همان انديشه‏هاى ابوالاعلى مودودى است. 2. عباس محمود عقاد: سيد قطب پس از ورود به قاهره به واسطه دايى‏اش، احمد حسين عثمان با او آشنا شد و به دليل مشتركاتى كه سيد با او داشت،(6) تحت تأثير افكار او قرار گرفت. سيد مدتى در مدرسه عقاديه كه زير نظر عقاد اداره مى‏شد، درس خواند و در اين مدت با افكار و عقايد او آشنا شد؛ اما پس از مدتى آثار ادبى او را نقد كرد. زمانى‏كه سيد در سال 1951 ميلادى به طور رسمى به اخوان المسلمين پيوست، عقاد كه با اخوان المسلمين به شدت مخالف بود، از سيد قطب انتقاد كرد و تحت مقاله‏اى با عنوان «ارادة الغفلة» به سيد بى‏حرمتى كرد (خالدى، ص146). انديشه‏ها و اعتقادات سيد قطب سيد قطب در جايگاه مغز متفكر جمعيت اخوان المسلمين بين سال‏هاى 1952 تا 1964 ميلادى مطرح بود و همواره مقابل كسانى كه از اين جنبش ضد استعمارى انتقاد مى‏كردند، مى‏ايستاد. وى در باره «اخوان المسلمين» مى‏گويد: خداوند اخوان المسلمين را زنده بدارد كه مصر را زنده نمود و مفهوم جهاد را كه از نظر مردم فقط شعار دادن و كف‏زدن بود، تغيير داد و مفهوم اصلى آن را كه كار و فداكارى است، به آن بازگردانيد و چگونگى نبرد را كه منحصر به تبليغات بود، به قربانى شدن و شهادت در راه خدا تبديل كرد (سيد قطب، 1370، ص107). سيدقطب معتقد است هر گروه و دولتى كه به يكى از كشورهاى اسلامى حمله نظامى مى‏كند، بايد تحريم سياسى و اقتصادى شود. وى مى‏گويد: انگلستان و امريكا با همكارى روسيه در بيرون راندن ما مسلمانان از فلسطين شركت نمودند. فرانسه در شمال افريقا بر ضد ما جنگيد و در آزار و شكنجه ما شركت كرد و هنوز هم دسته جمعى‏بر ضد ما و دين ما كوشش مى‏كنند؛ به همين دليل، هر گونه معاهده و هر گونه همكارى با اين كشورها از نظر اسلام نامشروع است و البته مردم مسلمان حق ندارند كه در عمل نامشروعى با دولت همكارى كنند؛ بلكه بايد به هر وسيله‏اى كه مقدور باشد دولت را از ارتكاب هر عمل حرامى بازدارند (همان، ص100). سيد قطب از تمام شركت‏هاى اسلامى مى‏خواهد روابط اقتصادى خود را با دشمنان اسلام قطع كنند و معتقد است كه همكارى شركت‏ها و مؤسسات تجارى با دشمنان اسلام نامشروع است (همان، ص101). وى همانند ديگر متفكران متعهد جهان اسلام به شدت با فرهنگ غرب مخالفت، و از انديشه و اخلاق غربى انتقاد مى‏كرد و مقاله‏اى به نام «عود الى المشرق» از مجله العالم العربى در اين زمينه چاپ كرد. سيد قطب جامعه را به دو نوع جاهلى و اسلامى تقسيم مى‏كند. او در اين زمينه مى‏گويد: امروز در جاهليتى به سر مى‏بريم كه هنگام ظهور اسلام وجود داشت و بلكه تاريك‏تر از آن. تمامى آنچه در اطراف ما است، جاهلى است. وظيفه ما اين است كه اولاً تحولى در درون خود به وجود آوريم تا بر اساس آن بتوانيم جامعه را دگرگون كنيم. اسلام بيش از دو جامعه نمى‏شناسد. جامعه جاهلى و جامعه اسلامى. جامعه اسلامى جامعه‏اى است كه در تمامى ابعاد عقيده و عبادت، شريعت و احكام، سلوك و اخلاق اسلامى در آن تحقق يافته است و جامعه جاهلى جامعه‏اى است كه به اسلام عمل نمى‏كند. اين انديشه سياسى سيد قطب ما را به ياد حضرت امام خمينى قدس‏سره مى‏اندازد كه فرمود: حكومت يا طاغوت است يا اسلام. در واقع سيد قطب معتقد است: اسلامى كه دشمنان معرفى مى‏كنند با اسلامى كه رسول گرامى صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آورد، تفاوت عميق دارد. سيدقطب نخستين انديشه‏ور جهان اسلام است كه كلمه «اسلام امريكايى» را مطرح كرده بود. به اعتقاد او، اين روزها امريكايى‏ها نيازمند اسلام هستند تا در خاورميانه و كشورهاى اسلامى با كمونيسم بجنگد(ما چه مى‏گوييم، ص91). وى معتقد است جامعه‏اى كه مردمش مسلمانند اما احكام آن را رعايت نمى‏كنند، هرچند نماز بخوانند، روزه بگيرند و به حج بروند، به هيچ‏وجه جامعه اسلامى نبوده، در رديف جامعه جاهلى قرار دارد؛ چنان كه به اعتقاد او جامعه‏اى كه خدا را قبول دارد، ولى به مردم اجازه نمى‏دهد دين را به جامعه سرايت دهند، بلكه فقط اجازه مى‏دهد مردم خدا را در مساجد عبادت كنند، جامعه جاهلى است. سيد قطب به جنبش يهود و صهيونيسم نيز به شدت بدگمان بود و آن را عامل انحطاط و عقب‏ماندگى جوامع اسلامى مى‏دانست. وى هدف صهيونيسم را تضعيف عقيده اسلامى مى‏داند و مى‏گويد: نقشه‏هاى صهيونيسم و استعمار از لابه‏لاى كتاب‏ها و برنامه‏ها و سخنرانى‏هاى سردمداران و نيز بازى‏هاى عمال آن‏ها بيانگر اين حقيقت است كه آن‏ها درصدد تضعيف عقيده اسلامى و محو اخلاق در جامعه اسلامى هستند و مى‏خواهند اسلام را از اين‏كه مصدر و منبع قانونگذارى باشد، دور سازند. سيد در كتاب معالم فى الطريق ضرورت جهاد ضد دشمن را اجتناب‏ناپذير مى‏داند و مى‏گويد: برقرارى حكومت خداوند بر روى زمين و محو حكومت بشرى، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن به خدا، اقتدار بر اساس قانون الاهى و از بين بردن قوانين ساخته بشر فقط از طريق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت. سيد قطب، اسلام را يگانه دين رهايى‏بخش از مشكلات جوامع بشرى مى‏داند و معتقد است كه هيچ نظامى غير از نظام اسلام نمى‏تواند سعادت بشر را فراهم سازد(عدالت اجتماعى در اسلام، ص23، 27 و130). سيد در باره آزادى انديشه معتقد است كه آزادى يعنى رهايى از همه قيود، غير از بندگى خدا (مسجدجامعى، ص163). او آزادى را در عبد خدا بودن مى‏داند و مى‏گويد: كلمه «لا إله إلا الله» شاه‏فرد و اساس طرز فكر اسلامى است. هدف از اين جمله، طريقه كاملى است براى يك زندگانى كه بر پايه آزادى وجدان از هر گونه بندگى غيرخدايى پى‏ريزى شده است (همان، ص52). بر پايه همين آزادانديشى، وى از جمله عالمان اهل سنت است كه از برخى خلفاى صدر اسلام به ويژه از بنى‏اميه به شدت انتقاد مى‏كند و احترام به خلفاى صدر اسلام و صحابه را كه از نظر اهل سنت واجب است، لازم نمى‏داند. وى در باره ابوسفيان مى‏گويد: او كسى است كه از روى ميل اسلام نياورد تا اين‏كه اسلام غلبه كرد. او از اسلام و مسلمين كينه داشت و شادى خود را هنگام شكست مسلمين ابراز كرد. [همچنين در باره يزيد بن معاويه مى‏گويد:] او اسلام را نمى‏شناخت. از قوميت خود دفاع مى‏كرد. از نظر دورى روحش از حقيقت اسلام، شبيه‏ترين مردم به بنى‏اميه بود و از عثمان به دليل اين‏كه در شب عروسى دخترش به دامادش حارث بن حكم دويست هزار درهم از بيت‏المال مسلمانان هديه كرد، انتقاد مى‏كند و مى‏گويد: رفتار عثمان ناعادلانه بود. او به صورت غير قانونى [از بيت‏المال] انفاق مى‏كرد (مطاعن سيد قطب، فى أصحاب رسول‏الله، ص159)؛ چنان كه تبعيد ابوذر به وسيله عثمان، بى‏عدالتى ديگرى بوده است (همان، ص376). انديشه وحدت در كلام سيد قطب سيد قطب متفكر و دانشمند بزرگ مصرى، آفت بزرگ جوامع اسلام را ملى‏گرايى مى‏داند و معتقد است تا وحدت ميان مسلمانان جهان حاصل نشود، امپرياليسم غرب بر منابع مالى مسلمانان چنگ خواهد انداخت. علت مخالفت سيد با ملى‏گرايى اين است كه ملى‏گرايى در مقابل وحدت مسلمانان قرار گرفته. همين انديشه سيد، يكى از مواردى بود كه باعث تيرگى روابط او با جمال عبدالناصر شد؛ زيرا جمال عبدالناصر به ناسيوناليسم عربى معتقد بود؛ در حالى كه سيد قطب با ملى‏گرايى به شدت مخالفت مى‏كرد. وى در نوشتارى مى‏نويسد: بى‏ترديد، انديشه تنگ و تاريك ملى‏گرايى در درون مسائل داخلى ما انديشه ويرانگرى بود؛ انديشه‏اى كه نيروهاى ميهن بزرگ اسلامى را پراكنده ساخت و آن را به دولت‏هاى كوچك ناتوان بى‏ارزشى كه با هيچ‏چيزى، قدرت مقابله ندارد، تبديل نمود. انديشه‏اى بود كه به امپرياليسم غربى اجازه و امكان داد روزانه يك كشور اسلامى را بدَرَد و بخورد؛ در حالى كه اطمينان دارد اين مرزهاى ساختگى به هيچ دولت كوچكى اجازه كمك به ديگرى را نخواهد داد (تاريخ فرهنگ معاصر، ش 6، ص278، به نقل از مصر الفتاه، 6سپتامبر 1951م). سيد قطب همچون سيدجمال الدين اسدآبادى مرزهاى جغرافيايى را در هم شكست. وى معتقد بود هر جا مسلمانى هست، آن‏جا قلمرو اسلام است. در جريان ملى شدن صنعت نفت ايران، وى نامه‏اى به آيت الله سيدابوالقاسم كاشانى نوشت و از نهضت ملى‏شدن صنعت نفت حمايت كرد. سيد قطب در اين نامه نكات بسيار مهمى را بيان مى‏كند. به اعتقاد او، نهضت ملى‏شدن صنعت نفت، نهضت ملى نيست؛ بلكه نهضتى اسلامى به رهبرى شخصى روحانى است. وى اين گام را قدمى در راه استقرار نظام اسلامى و كوتاه كردن دست اجانب از كشور ايران مى‏داند. همچنين در اين نامه مسلمانان را به وحدت و دورى از تفرقه فرا مى‏خواند. مبارزات سياسى سيدقطب مهم‏ترين دوران مبارزه سيدقطب به زمانى مربوط مى‏شود كه به جمعيت اخوان المسلمين پيوست. جمعيت اخوان المسلمين يكى از جمعيت‏هاى مبارز در سال‏هاى 1930 تا 1960ميلادى بود كه در بيشتر كشورهاى عربى فعاليت مى‏كرد و مقر اصلى آن در مصر قرار داشت. اين جمعيت را حسن البناء (م1368ق) در شهر اسماعيليه مصر در ذى‏القعده سال 1347 پايه‏گذاشت و فعاليت خود را در مدرسه «التهذيب» با تعليم قرآن، تجويد، حديث، تفسير و ديگر علوم اسلامى، آغاز كرد. حسن البناء در سال 1350قمرى، رساله‏اى دربردارنده اهداف جمعيت اخوان المسلمين منتشر كرد و در جايگاه دبيركل جمعيت برگزيده شد. هنگام جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1948 ميلادى جمعيت اخوان المسلمين به يارى ملت فلسطين شتافت و بسيارى از اعضاى آن در اين جنگ شركت كردند. پس از اين وقايع، از طرفى محبوبيت اخوان المسلمين بين مسلمانان به شدت افزايش يافت و از طرف ديگر، دربار مصر و استعمار پير انگليس از آنان عصبانى و ناراحت شدند؛ از اين‏رو به فرمان ملك فاروق در سال 1368 قمرى فرمان انحلال جمعيت صادر شد و به تلافى اين فرمان، جمعيت اخوان المسلمين نخست وزير مصر(نقراشى پاشا) را كشتند و حكومت وقت نيز به تلافى اين اقدام، دبير كل اين جمعيت يعنى «حسن البناء» را در سال 1369ق ترور كرد (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج7، ص271). ترور حسن البناء زمانى بود كه سيدقطب در امريكا به سر مى‏برد. او مى‏ديد كه نشريات امريكايى به شدت از كشته‏شدن حسن البناء ابراز خوشحالى مى‏كنند؛ بدين جهت همان‏جا تصميم گرفت پس از بازگشت از امريكا در سال 1951 ميلادى به طور رسمى به اخوان المسلمين بپيوندد. وى چنان به اين گروه علاقه داشت كه هميشه مى‏گفت: من در سال 1951 ميلادى متولد شدم (پيامبر و فرعون، ص39). سيدقطب پس از عضويت در جمعيت اخوان المسلمين، ابتدا عضو مكتب ارشاد، سپس در جايگاه رئيس هيأت تحريريه نشريه اخوان المسلمين منصوب شد. مقالات تند و صريح او در اين نشريه و روزنامه‏هاى ديگر، سبب شد تا وى در سال 1954 به همراه حسن الهضيبى(7) دستگير و به پانزده سال زندان محكوم شود. پس از صدور حكم، وى را به زندان قديم «ليمان طره» كه قدمتى پانصدساله دارد، منتقل كردند. وى در زندان به نوشتن كتاب ادامه داد و تفسير نفيس فى ظلال القرآن را در زندان نگاشت. پس از پنج سال محكوميت، سيد در زندان بيمار شد و بيم مرگ وى مى‏رفت؛ از اين‏رو مسؤولان اخوان المسلمين مصر با دبير اين جمعيت در عراق به نام أمجد زهاوى تماس گرفتند و به او توصيه كردند عبدالسلام عارف، رئيس جمهور وقت عراق را واسطه قرار دهد كه جمال عبدالناصر را قانع كند تا سيد از زندان آزاد شود. عبدالسلام عارف پيغام را فرستاد و به واسطه اين پيغام، سيدقطب در سال 1964 ميلادى از زندان آزاد شد. پس از آزادى از زندان بر سر ادامه كار جمعيت، اختلاف‏نظر حاصل شد. عبدالفتاح اسماعيل، عضو ارشد اين جمعيت و همفكرانش بر اين عقيده بودند كه بايد جهاد را ادامه داد؛ ولى بعضى از اعضا با اين نظر موافق نبودند. سيدقطب كه روحيه انقلابى و جهادى داشت، به عبدالفتاح اسماعيل پيوست و مطالبى در باره لزوم تغيير حاكميت و برپايى‏نظام اسلامى نگاشت كه بعدها با عنوان كتاب معالم فى الطريق چاپ شد. با ادامه فعاليت‏هاى سيدقطب و تأثير افكار و آراى وى بر مردم به ويژه جوانان مصر و جهان عرب، در سال 1965 ميلادى دوباره دستگير و زندانى شد. گروه‏هاى كمونيستى مصر كه به شدت با افكار سيد مخالف بودند، آن‏جا شعار مى‏دادند: جمال، ذبح كن. ذبح كن. در اين دوره از زندان كه حدود چهارماه طول كشيد، سيد را در زندان انفرادى حبس كردند و پيش چشم او خواهرزاده‏اش، رفعت را كشتند. محاكمه سيدقطب در جايگاه متهم رديف اول به فرمان جمال عبدالناصر در دادگاه نظامى در تاريخ 1966/4/12 ميلادى آغاز شد و به مدت 36روز ادامه يافت و پس از اتمام محاكمه، آن‏ها منتظر صدور حكم بودند (الشهيد سيد قطب من الميلاد الى الاستشهاد، بخش اخوان المسلمين). شهادت سيد قطب چهارماه از زمان محاكمه گذشت و سرانجام قاضى مصر، فؤاد الدجوى احكام صادره را چنين اعلام كرد: سيد قطب و محمد يوسف هواش و عبدالفتاح اسماعيل محكوم به اعدام و بقيه اعضاى اخوان المسلمين از 10 سال تا حبس ابد زندانى مى‏شوند. سيد در پاسخ دوستانش كه پرسيدند حكم اعدام را چگونه يافتى؟ پاسخ داد: شكر خدا من پانزده سال است كه آرزوى شهادت دارم (ما چه مى‏گوييم، ص22). بعضى از دوستانش از او خواستند كه از اعمالش عذر بخواهد تا شايد از اعدامش صرف‏نظر كنند؛ اما وى در پاسخ گفت: من از عملى كه براى خدا انجام دادم، عذر نمى‏خواهم. سرانجام روز اعدام فرا رسيد و در تاريخ 9 آگوست 1966 هنگام طلوع خورشيد، سيد قطب و دوستانش به سوى‏جوخه اعدام هدايت شدند. آثار و تأليفات سيد قطب سيدقطب آثار ارزنده‏اى به جهان اسلام عرضه كرد و بسيارى از تأليفات او به زبان فارسى ترجمه شده است. آثارى كه از او تاكنون به زبان فارسى ترجمه شده، چنين است: 1. آفرينش هنرى در قرآن، ترجمه محمدمهدى فولادوند، تهران، بنياد قرآن، 1367ش، 190ص. 2. آينده در قلمرو اسلام، ترجمه على خامنه‏اى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1369ش، 141ص. 3. اسلام و صلح جهانى، ترجمه و توضيح هادى خسروشاهى و زين العابدين قربانى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368ش، 248ص. (اين كتاب ترجمه السلام العالمى و الاسلام است كه با عنوان زير بناى صلح جهانى نيز به وسيله همين ناشر چاپ شده است). 4. ترجمه تفسير فى ظلال القرآن، ترجمه على خامنه‏اى و تصحيح حسن نيرى، تهران، بى‏نا، 1362ش. 5. ترجمه فارسى فى ظلال القرآن، ترجمه مصطفى خرم دل، تهران، نشر احسان، 1378ش،15جلد. 6. چرا اعدامم كردند؟ ترجمه مصطفى اربابى، سراوان، كتابفروشى خالدبن وليد، 1369، 86ص. 7. دور نماى رستاخيز در اديان پيشين و قرآن، ترجمه غلامرضا خسروى حسينى، مقدمه از جلال الدين مجتبوى، تهران، انتشارات مرتضوى، 1363، 496ص. 8. عدالت اجتماعى در اسلام: مباحثى در زمينه‏هاى جامعه، اقتصاد، سياست و حكومت، ترجمه و توضيحات سيدهادى خسروشاهى و محمدعلى گرامى، تهران، كلبه شروق، 1379، 520ص. 9. فاجعه تمدن و رسالت اسلام، ترجمه على حجتى كرمانى، تهران، مشعل دانشجو، 1376ش، 255ص. 10. فى ظلال القرآن، ترجمه محمدعلى عابدى، تهران، مركز نشر انقلاب، 1362ش. 11. ما چه مى‏گوييم، ترجمه و تفصيل از هادى خسروشاهى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1370ش، 110ص. 12. نامه سيد قطب به خواهرش آمنه، ترجمه جلال معروفيان، تهران، نشر احسان، 1381ش، 45ص. 13. نشانه‏هاى راه، ترجمه محمود محمودى، تهران، نشر احسان، 1378، 256ص. 14. ويژگى‏هاى ايدئولوژى اسلامى، ترجمه محمد خامنه‏اى، تهران، كيهان، 1369، 368ص. همچنين كتاب‏هاى: 1. امريكا از ديدگاه سيد قطب، ترجمه مصطفى اربابى، تهران، نشر احسان، 1370ش، 265ص. 2. سيد قطب و اشعار او، تأليف عبدالله رسول نژاد، تهران، نشر احسان، 1379ش، 271ص. 3. سيدقطب از ولادت تا شهادت، نوشته صلاح عبدالفتاح خالدى، ترجمه جليل بهرامى‏نيا، تهران، نشر احسان، 1380ش، 712ص. 4. بررسى مقايسه‏اى مفهوم عدالت از ديدگاه مطهرى، شريعتى و سيدقطب، مؤلف عليرضا مرامى، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامى، 1378، 197ص. 5. متفكر نابغه اسلام، سيف الله رحيمى مزرعه شيخ، مشهد، مؤسسه انتشارات خاتم، 1377ش، 82ص. از جمله كتاب‏هايى هستند كه در باره سيد قطب نوشته شده و به زبان فارسى هستند. سيدقطب افزون بر اين آثار، كتاب‏هاى ديگرى نيز نوشته كه در زمان زندگى او چاپ شده‏اند كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود: 1. الاسلام و مشكلات الحضاره، سيد قطب، قم، دارالكتاب الاسلامى، 1412ق، 199ص. 2. التصوير الفنى فى القرآن، سيد قطب، قم، دارالكتاب الاسلامى، 1412ق، 208ص. (وى در اين كتاب به بيان زيبايى‏هاى هنرى و ادبى قرآن مى‏پردازد. اين اثر با نام آفرينش‏هاى هنرى در قرآن به فارسى ترجمه شده است. سيد قطب تتمه‏اى بر اين كتاب با نام «مشاهد القيامه فى‏القرآن» نوشته كه انتشارات دارالسعد در قاهره آن را جداگانه چاپ كرده است). 3. هذا الدين، سيد قطب، قم، ادب، 1371ش، 96ص. 4. خصائص التصور الاسلامى و مقوماته، سيد قطب، قم، دارالكتاب الاسلامى، 1410ق، 236ص. 5. مهمة الشاعر فى الحياه و شعر الجيل الحاضر، سيد قطب، قاهره، بى‏نا، 1933م. (اين كتاب همان نوشته‏اى است كه سيد در دانشكده دارالعلم در كنفرانسى قرائت كرد). 6. الشاطئ المجهول، سيد قطب، قاهره: بى‏نا، 1935م، 208ص. (اين كتاب، نخستين ديوان شعر سيد قطب است كه فقط يك‏بار چاپ شده و به سبب اين‏كه بعضى از قصايد اين كتاب با حركت اسلامى هماهنگ نبود، سيد در مقدمه كتاب از بعضى قصايد انتقاد كرد و اجازه چاپ مجدد آن را نداد. اين كتاب در كتابخانه كنگره امريكا و كتابخانه ملى لندن موجود است). 7. نقد كتاب مستقبل الثقافة فى مصر، سيد قطب، قاهره، 1939م. (اين كتاب نقد كتاب مستقبل الثقافه، نوشته طه حسين است). 8. الأطياف الاربعه، سيد قطب، قاهره، نشر جامعين، 1945م. (اين كتاب مجموعه خاطرات برادران و خواهرانش حميده، أمينه، محمد و خاطرات خود او است). 9. طفل من القريه، سيد قطب، قاهره، نشر جامعين، 1946م. (اين كتاب شرح‏حال سيد از كودكى تا سفر به قاهره است). 10. المدينة المسحوره، سيد قطب، قاهره، دارالمعارف، 1946م. (در باره داستان عشق بين شهريار و شهرزاد است). 11. العدالة الاجتماعية فى الاسلام، سيد قطب، قاهره، دار احياء الكتب العربيه، 1964م. (اين كتاب با عنوان عدالت اجتماعى در اسلام به زبان فارسى ترجمه و تا كنون 25 مرتبه تجديد چاپ شده است). 12. معركة الاسلام و الرأسماليه، سيد قطب، بيروت، (اين كتاب توسط آيت‏الله سيد محمد شيرازى به زبان فارسى ترجمه شده و به نام «اسلام و سرمايه‏دارى» در تهران به چاپ رسيده است.) 13. السلام العالمى و الاسلام، سيد قطب، قاهره، دارالكتاب العربى، 1950م. (در اين كتاب، مشكلات صلح جهانى بررسى شده است). 14. تفسير فى ظلال القرآن، سيد قطب، بيروت، دار الشروق، 1415ق، 6جلد. (سيد در ادامه تأليف كتاب التصوير الفنى فى القرآن تصميم گرفت تمام قرآن را با رويكردى جهادى تفسير كند. نگارش اين تفسير چهار مرحله دارد. مرحله اول: سلسله مقالاتى با عنوان «فى ظلال» كه در مجله «المسلمون» نوشته شد و تا سال 1952 ميلادى ادامه يافت و سيد توانست تا آيه 103 از سوره بقره را تفسير كند. مرحله دوم: زمانى بود كه سيد تصميم گرفت تمام قرآن را به اين صورت تفسير كند و آن‏ها را به صورت كتاب مستقل در آورد كه نخستين جزء آن را دار احياء الكتب العربيه در قاهره چاپ كرد و تا سال 1954 ميلادى، 16 جزء از آن چاپ شد. مرحله سوم: مربوط به دوران حبس و زندان او مى‏شود كه توانست كل قرآن را تفسير كند. مرحله چهارم: مربوط به تغييراتى است كه سيد در اين تفسير داده است. وى در زندان با خود انديشيد كه چرا او را زندانى كرده‏اند و سرانجام علت آن را در حركت انقلابى و جهادى خويش ديد؛ از اين‏رو تصميم گرفت در همان زندان قرآن را با رويكردى جهادى تفسير كند. در ابتدا سه جزء آخر قرآن و سپس 10 جزء اول را با اين رويكرد نوشت و انتشارات دار احياء الكتب العربية آن را چاپ كرد. پس از آزادى از زندان، جزء 11 تا 13 را هم دوباره با همين رويكرد نوشت، ولى بقيه را نتوانست بنويسد؛ زيرا در زندان حكم اعدام او صادر، و شهيد شد. تفسير فى ظلال القرآن تا كنون بارها تجديد چاپ، و به زبان‏هاى انگليسى، فرانسه، تركى، فارسى، اردو و اسپانيايى ترجمه شده است).

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

جعفر ابراهيمي در سال 1330ش در يكي از روستاهاي شهرستان اردبيل به دنيا آمد .ميل و كشش او به داستان‌نويسي و ادبيات كودكان موجب شد كه در سال 1360ش. بنا به درخواست كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان از وزارت دارايي به آن كانون منتقل شود و هم اكنون در همين مركز به ارائة خدمات فرهنگي اشتغال دارد. كتاب "يك سنگ و يك دوست " تاليف جعفر ابراهيمي ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي گرايش : ادبيات كودكان تحصيلات رسمي و حرفه اي : جعفر ابراهيمي تحصيلات مقدماتي خود را در تهران به پايان رسانده است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : جعفر ابراهيمي پس از انجام خدمت سربازي به استخدام وزارت دارائي درآمد. امّا ميل و كشش او به داستان‌نويسي و ادبيات كودكان موجب شد كه در سال 1360ش. بنا به درخواست كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان به آن كانون منتقل شود و هم اكنون در همين مركز به ارائة خدمات فرهنگي اشتغال دارد. جوائز و نشانها : كتاب "يك سنگ و يك دوست " تاليف جعفر ابراهيمي ، در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد. شاعر، نازك خيال كودكان را گاه در «باران» و گاه در «گنجشك» گاه در «گيسوان سبز» يا كه در «بقچ? گلدار» به مدد تصويرگران به روي كاغذ آورده است.كتابهاي «آب مثل سلام»، «آواز پوپك» ، «قالي رنگين كمان» و «لبخند شبنمها» توانسته اند توأماً امتياز بهترين كتاب سال كودكان ( در دوره دوازدهم كتاب سال )در بخش شعر را به خود اختصاص بدهند. چگونگي عرضه آثار : سالهاست كه كودكان سرزمين ما، با سروده هاي جعفر ابراهيمي كه همگون با روح لطيف آنهاست آشنايند. كودكان اين بار شاهد اشعاري چند از اين شاعر، در چهار كتاب: آب، مثل سلام؛ آواز پوپك؛ قالي رنگين كمان و لبخند شبنمها هستند كه براي گروههاي سني «ج» و «د» مناسب مي باشد. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آب مثل سلام ويژگي اثر : سرود? جعفر ابراهيمي (شاهد)؛ تصويرگر: ساعد مشگي؛ تهران: كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، 1372. 2 آواز پوپك ويژگي اثر : سرود? جعفر ابراهيمي (شاهد)؛ تصويرگر: مريم رحمتي اويني؛ تهران: كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان 3 دوستي كلاغ و كبوتر 4 شكوفه‌هاي شعر 5 غنچه‌هاي شعر 6 قالي رنگين كمان ويژگي اثر : سرود? جعفر ابراهيمي (شاهد)؛ تصويرگر: كارگاه شريف؛ تهران: انتشارات مدرسه، 1372. 7 كبوتر 8 گل باغ آشنايي 9 لبخند شبنمها ويژگي اثر : سرود? جعفر ابراهيمي (شاهد)؛ تصويرگر: غلامعلي مكتبي؛ تهران: انتشارات مدرسه، 1372 10 مادر بزرگ 11 يك سنگ و يك دوست ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره هفتم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.قابل ذكر است كه كتاب مذكور براي گروه سني «ج» و «د» (سالهاي پايان دبستان و دوره راهنمايي) نوشته شده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

نادر ابراهیمی در [چهاردهم] فروردین‌ماه سال ١٣١۵ در تهران به‌دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در این شهر گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشكده‌ی حقوق وارد شد. اما این دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی به درجه‌ی لیسانس رسید. او از ١٣ سالگی به یك سازمان سیاسی پیوست كه بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت. ارایه‌ی فهرست كاملی از شغل‌های ابراهیمی، كار دشواری است. او خود در دو كتاب ”ابن مشغله” و ”ابوالمشاغل” ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیت‌های گوناگون خود نیز پرداخته است. ازجمله شغل‌های او بوده است: كمك‌كارگری تعمیرگاه سیار در تركمن‌صحرا، كارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانك، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و كارهای چاپ دیگر، میرزایی یك حجره‌ی فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور كردن كتاب‌های كودكان، مدیریت یك كتاب‌فروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاه‌ها و ... در تمام سال‌های پركار و بی‌كار یا وقت‌هایی كه در زندان به‌سر می‌برد، نوشتن را ـ كه از ١٦ سالگی آغاز كرده بود ـ كنار نگذاشت. در سال ١٣۴٢ نخستین كتاب خود را با عنوان ” خانه‌یی برای شب” به‌چاپ رسانید كه داستان ”دشنام” در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ١٣۸٠ علاوه بر صدها مقاله‌ی تحقیقی‌ و نقد، بیش از صد كتاب از او چاپ و منتشر شده است كه دربرگیرنده‌ی داستان بلند (رمان) و كوتاه، كتاب كودك و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینه‌های گوناگون است. ضمن آن‌كه چند اثرش به زبان‌های مختلف دنیا برگردانده شده است. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه‌ی تلویزیونی را نوشته و كارگردانی كرده، و آهنگ‌ها و ترانه‌هایی برای آن‌ها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه‌ی غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایران‌شناسی را تاسیس كند؛ كه هزینه و زحمت‌های فراوانی برای سفر، تهیه‌ی فیلم و عكس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی كردن آن‌ها صرف كرد؛ ولی چنان‌كه باید، شناخته و به‌كار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد. او فعالیت حرفه‌یی خود را در زمینه‌ی ادبیات كودكان، با تاسیس ”مؤسسه‌ی همگام با كودكان و نوجوانان” ـ با همكاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمركز كرد. این مؤسسه، به‌منظور مطالعه در زمینه‌ی مسائل مربوط به كودكان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطه‌ی نوشتن، چاپ و پخش كتاب، نقاشی، عكاسی، و پژوهش درباره‌ی خلق‌وخو، رفتار و زبان كودكان و نیز بررسی شیوه‌های یادگیری آنان دنبال كرد. ”همگام” عنوان ”ناشر برگزیده‌ی آسیا” و ”ناشر برگزیده‌ی نخست جهان” را از جشنواره‌های آسیایی و جهانی تصویرگری كتاب كودك دریافت كرد. ابراهیمی در زمینه‌ی ادبیات كودكان، جایزه‌ی نخست براتیلاوا، جایزه‌ی نخست تعلیم و تربیت یونسكو، جایزه‌ی كتاب برگزیده‌ی سال ایران و چندین جایزه‌ی دیگر را هم دریافت كرده است. او همچنین عنوان ”نویسنده‌ی برگزیده‌ی ادبیات داستانی ٢٠ سال بعد از انقلاب” را به‌خاطر داستان بلند و هفت‌جلدی ”آتش بدون دود” به‌دست آورده است. نادر ابراهیمی در زندگی پرفرازونشیب خود، جایگاه خاصی برای ورزش نگهداشته است. او رشته‌های مختلف ورزشی را تجربه كرده، یكی از قدیم‌ترین گروه‌های كوهنوردی به‌نام ”اَبَرمرد” را بنیان نهاده و در توسعه‌ی كوهنوردی و اخلاق كوهنوردی، تاثیرگذار بوده است. نادر ابراهیمی در حال حاضر كه ۷٠ سال دارد، به علت بیماری در منزل استراحت می كند، بیماری اش آرام آرام در حال بهبود است. امید كه بتواند انبوه كارهای ناتمامش را كه شامل تحقیقات، داستانهای بلند و كوتاه و فیلمنامه می شود، به پایان برساند.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1274/ 1273 ش)، نویسنده، مترجم، روزنامه‏نگار و شاعر. در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش به پایان برد، سپس براى تحصیل علوم دینى به نجف و كربلا رفت و ادبیات عرب را آموخت. او علم كلام را از محضر سید محمد مفتى هندى آموخت و ادبیات عرب را نزد شیخ عبدالرحمان كویتى تكمیل كرد و در حوزه‏ى درس صدر اصفهانى، كه مرجع تقلید بود، درس خارج خواند. وى پس از مراجعت به شیراز مدتى در مدرسه شریعت، و پس از تأسیس دارالمعلمین شیراز مدت سه سال در آنجا تدریس كرد. او در 1298 ش در شیراز مجله‏هاى «دنیاى ایران»، «فكر آزاد» و روزنامه‏ى «بهارستان» در 1299 ش مجله‏ى «گل آشتى» را در شیراز تأسیس و منتشر نمود. نوبخت از طرفداران رضا شاه بود به همین علت شاه او را به مدیریت مجله‏ى نظامى «قشون» كه در 1340 ق تأسیس شده بود، برگزید. او در دوره‏هاى ششم و هفتم از طرف مردم بهبهان به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. وى مدتى نیز ریاست كتابخانه‏ى سلطنتى را بر عهده داشت. از دیگر آثارش: «شاهنامه پهلوى»؛ «علم تربیت یا پداگوژى»؛ «علم روح علم طبایع»؛ «ماوراء مدرسه»؛ «فلسفه فازیسم»؛ «قانون فكر»، در علم منطق؛ «تاج جاحظ»، ترجمه؛ «كارنامه»، ترجمه؛ رساله‏ى «سفراى محمد»؛ «پندنامه»، شعر؛ «دیوان» شعر.[1] فرزند میرزا محمد حسن شیرازى، در 1272 ش در شیراز تولد یافت. تحصیلات مقدماتى و ابتدائى را در موطن خود فراگرفت و در 12 سالگى براى ادامه تحصیل به عتبات رفت و علاوه بر ادبیات عرب، حكمت الهى و فلسفه و فنون و صناعات ادبى را به خوبى فرا گرفته و به زبان عربى تسلط كامل یافت و از همان هنگام تحصیل، همكارى با مطبوعات را شروع كرد و غالبا در روزنامه‏هاى مصر مقالاتى به زبان عربى مى‏نوشت و یا قصائدى به صورت انتقاد از اوضاع جهان سروده به مطبوعات مى‏داد. مسافرت نوبخت براى ادامه تحصیل در نجف و كشورهاى عربى قریب دوازده سال طول كشید و پس از پایان جنگ اول به ایران برگشت. چندى در دارالمعلمین فارس معلم طبیعیات بود، بعد به فكر روزنامه‏نگارى افتاد. ابتدا مجله‏اى به نام زندگانى تأسیس نموده، آنرا انتشار داد و پس از آن مجله‏ى فكر آزاد را تأسیس كرد ولى دوام زیادى نداشت تا اینكه در 1298 در شیراز روزنامه بهارستان را انتشار داد. بهارستان در جهت كودتا و ضرورت آن مقالات متعددى مى‏نوشت و هر قدمى كه كودتاگران برمى‏داشتند تحسین و تمجید مى‏نمود. در حقیقت این روزنامه ارگان كودتا بود. پس از عزل سید ضیاءالدین از رئیس‏الوزرائى نوبخت مورد حمله شدید مخالفین واقع شد كه ناچار روزنامه را تعطیل و شیراز را ترك نمود. در 1301 در تهران روزنامه بهارستان مجددا دائر شد و هفته‏اى سه شماره انتشار پیدا مى‏كرد و ضمن تجلیل و تأیید سردار سپه بقیه رجال را مورد انتقاد قرار مى‏داد. پس از چندى روزنامه بهارستان در حقیقت مدافع رضاخان سردار سپه شد ولى به عللى در 1303 تعطیل گردید و نوبخت سردبیر و رئیس هیئت تحریریه مجله قشون شد و در همان موقع كتابى تحت عنوان سردار پهلوى نوشت. این كتاب شامل وقایع از سوم حوت 1299 تا جلوس رضاشاه به سلطنت مى‏باشد كه داراى تصاویر و گراورهاى زیادى است. نوبخت به علت نزدیكى به رضاخان سردار سپه، داوطلب وكالت مجلس شوراى ملى شد و در دوره ششم از بهبهان به وكالت رسید و در دوره هفتم هم وكیل همانجا بود. از دوره هشتم حوزه انتخابیه او عوض شد و در هر دوره از فسا انتخاب مى‏گردید كه مجموعا هفت دوره نماینده مجلس شوراى ملى بود. نوبخت در دوره رضاشاه از وكلاى مورد علاقه دستگاه بود و به همین علت نمایندگى مجلس را در تمام دوره رضاشاه حفظ كرد. در دوره سیزدهم كه انتخابات آن در تابستان 1320 انجام یافته بود پس از استعفا و خروج رضاشاه شروع به كار كرد و در این مجلس نوبخت وكیلى حراف و جنجالى شد و با دولتها به جنگ پرداخت. به هنگام طرح لایحه اتحاد سه جانبه بین ایران و انگلیس و شوروى در زمره مخالفان بود و چندین نطق طولانى ایراد نمود و سرانجام رأى كبود داد. نوبخت در آن ایام از طرفداران جدى آلمان و هیتلر بود و حزبى نیز به نام حزب كبود تأسیس كرد. در اواسط 1322 نیروهاى بیگانه در ایران عده‏اى را به جرم ژرمانوفیلى بازداشت كردند كه از جمله حبیب‏الله نوبخت وكیل مجلس بازداشت گردید. سایر بازداشتیها در اراك توقیف بودند ولى نوبخت به خارج از ایران انتقال یافت و تا پایان جنگ در اسارت بیگانگان بود. در 1324 از زندان رهایى یافت، كار سیاست را رها كرد و به تألیفات و ترجمه پرداخت تا در 1352 درگذشت. در طول زندگانى خود آثار زیادى نوشته و انتشار داد از جمله شاهنامه نوبخت است. فرزند ارشد وى دانش نوبخت سالها روزنامه سیاست ما را انتشار مى‏داد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(906 -844/ 841 ق)، حكیم، نویسنده و شاعر. معروف به امیركبیر. او به دو زبان تركى و فارسى شعر مى‏گفت و به ذواللسانین مشهور بود. در شعر تركى، نوایى و در شعر فارسى، فنایى یا فانى تخلص مى‏نمود. اصل او از تركان جغتایى بود و در هرات به دنیا آمد. پدرش از امرا و رجال عهد تیموریان است كه در خدمت بعضى از سلاطین آن سلسله مانند میرزا ابوالقاسم بابر، فرزند بایسنقر میرزا، و سلطان ابوسعید میرزا به سر بدر. نوایى نیز همراه پدر مدتى ملازم با برگوركانى در مشهد بود. از كودكى با سلطان حسین بایقرا در مكتب مصاحب و همدرس بود. پس از مرگ بابر، همراه سلطان حسین میرزا به مرو رفت و چندى در هرات در ملازمت سلطان ابوسعید به سر برد و سپس به ماوراءالنهر رفت و به تكمیل دانش پرداخت. پس از مدتى به خراسان سفر نمود و در اوایل قدرت سلطان حسین، به خدمت او درآمد و همراه سلطان به سمرقند و سپس به هرات رفت. او از امراى معروف عهد سلطان حسین و ندیم و مقرب خاص وى بود كه از مشوقین بزرگ ادیبان و شاعران به حساب مى‏آمد. نوایى از معاصران عبدالرحمان جامى است كه به او ارادتى خاص داشت. در 862 ق منصب امارت دیوان اعلى به او تفویض گشت. امیر علیشیر یك سال نیز حاكم مازندران بود و در استرآباد به سر مى‏برد. پس از آن به هرات بازگشت و در خدمت سلطان زیست. وى در شكوفایى و رونق ادب و هنر در دوران سلطان حسین بایقرا تأثیر فراوان داشت و هرات در این عصر یكى از بزرگترین مراكز ادب و هنر به شمار مى‏آمد. وى در هرات درگذشت و در محله‏ى عیدگاه این شهر، زیر گنبدى در شمال مسجد جامع دفن گردید. لازم به ذكر است كه صاحب «مجمع‏الفصحا» تاریخ فوت وى را 907 ق ذكر كرده است. از آثار خیر او: ایوان جنوبى صحن عتیق آستان رضوى، نهر آب بالا خیابان، در مشهد؛ رباط سنگ بست؛ رباط دیزآباد؛ بند آجرى قریه‏ى تروق در نزدیكى طوس؛ مقبره‏ى قاسم انوار، در قریه‏ى لنگر نزدیك تربت جام؛ تعمیر قسمتى از مزار عطار نیشابورى. از تألیفات او: «تذكره‏ى مجالس النفائس»، در شرح حال شاعران عهد خود، به تركى جغتایى؛ «لسان‏الطیر»، به تقلید از «منطق‏الطیر» عطار؛ «قصه‏ى شیخ صنعان»؛ «خمسة المتحیرین»، رساله‏اى در شرح حال جامى، در یك مقدمه و یك خاتمه و سه مقاله، به تركى؛ «منشآت تركى»؛ «منشآت فارسى»؛ خمسه‏اى به تقلید از «پنج گنج» نظامى، به تركى شامل: «فرهاد و شیرین» و «لیلى و مجنون» و «سد سكندرى» و «حیرت الابرار» یا «حیات الابرار»، در برابر «مخزن‏الاسرار» و «سبعه‏ى سیاره»، در برابر «هفت گنبد»؛ «محاكمة اللغتین»؛ چهار «دیوان»، به تركى شامل: «غرایب الصغر»، «نوادر الشباب»، «بدایع الوسط» و «فواید الكبر»؛ «دیوان» شعر، به فارسى، در حدود پنج هزار بیت.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 446 ق)، شاعر و نویسنده. از داستان‏سرایان بزرگ ایران و معاصر و مداح امیر ابوطالب طغرل بیگ محمد بن میكائیل سلجوقى (455 -429 ق) بود. از دانشهاى روزگار خود آگاهى داشته و زبان پهلوى را نیز مى‏دانسته و از ادبیات عربى نیز آگاه بوده است. شهرتش به واسطه‏ى منظومه‏ى عاشقانه‏ى «ویس و رامین» است كه به تشویق ابوالفتح مظفر نیشابورى از زبان پهلوى به نظم آورد و به نام او در 446 ق به پایان برد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1328 ق)، عالم امامى، واعظ، عارف و نویسنده. در اصطهبانات به دنیا آمد و براى فراگیرى علوم اسلامى به شیراز مهاجرت كرد. پس از تحصیل معقول و منقول به وعظ و خطابه و تألیف پرداخت. وى به اكثر شهرستانهاى ایران براى تبلیغ و نشر مبانى و معارف اسلامى مسافرت كرد. از آثارش: «بستان معرفت» یا «كشكول شیخ‏الاسلامى»، در چند مجلد؛ «دانش‏نامه‏ى شیخ‏الاسلامى»، در اصول معارف، در پنج جلد؛ «فلسفه شهادت» یا «رمز محبت»، به عربى و ترجمه‏ى آن به فارسى.[1] شیخ محمدهادى شیخ‏الاسلامى ملقب به فخرالمحققین بن میرزا احمد ملقب به شیخ المحققین اصطهباناتى از فضلاء و عرفا و وعاظ مشهور و نویسندگان معروف معاصر شیراز است. وى در 25 ذیقعده 1328 ق در اصطهبانات به دنیا آمده و براى تحصیل علم و معرفت به شیراز مهاجرت كرده و پس از تحصیل معقول و منقول به وعظ و خطابه و تالیف پرداخته و با كثر بلاد و شهرستانهاى ایران براى تبلیغ و نشر مبانى و معارف اسلامى مسافرت كرده و از راه منبر خدمات ارزنده‏اى نموده است. تألیفات و آثار عدیده دارد كه بعضى مطبوع و برخى مخطوط مانده است و آنها از اینقرار است. 1- بستان معرفت یا كشكول شیخ‏الاسلامى چند مجلد است كه جلد اول آن بطبع رسیده است. 2- دانش‏نامه شیخ‏الاسلامى (در اصول معارف پنج جلداست و تاكنون دو جلد آن در توحید و نبوت عامه و نبوت خاصه و امامت و معاد است). 3- فلسفه شهادت یا رمز محبت (به عربى). 4- ترجمه فارسى فلسفه شهادت. معظم له برادر ارجمند جناب حاج آقاى مجد واعظ شیرازیست

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1041 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به نبى. در قزوین به دنیا آمد و در آنجا نیز نشوونمایافت. پدرش از تجار آن شهر بود كه به مرض طاعون درگذشت. عبدالنبى در اوایل كار عزتى تخلص مى‏كرد و سپس تلخص خود را به نبى تغییر داد.در «فرهنگ سخنوران» و «هدیه العارفین» تخلص وى را زلالى قزوینى ذكر كرده‏اند.وى در جوانى به زیارت مشهد مقدس رفت و از آن جا به هند مسافرت كرد. سفرهایى به قندهار، لاهور و آگره نیز داشت. در 1022 ق به خاطر خویشى با میزرا نظامى قزوینى، از ملازمان بهادر میرزا امان‏الله، پسر مهابت‏خان و مدتى قصه‏خوان و كتابدار وى شد، بعد از مدتى به علت بیمارى به لاهور و از آنجا به كشمیر رفت و تا 1029 ق در پتنه بود. ظاهرا ملا عبدالنبى اولین كسى است كه ساقى نامه‏ها را جمع كرد و «ساقى‏نامه‏ى» پرتوى را بهترین ساقى‏نامه قرار داد. از زمان فوت وى اطلاعى در دست نیست، جز این كه تا 1041 ق، زمان تألیف «نوادر الحكایات»، زنده بوده است. از آثار وى: «دستور الفصحاء»؛ «نوادر الحكایات و غرایب الروایات» یا «بحر النوادر»، مجموعه‏اى از داستانهاى تاریخى پیامبران و امامان و شاهان و شاهزادگان، تذكره‏ى «میخانه»؛ «طراز الاخبار»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 606 -544 ق)، مفسر، واعظ، مصنف، حكیم، اصولى و عالم اشعرى شافعى. مشهور به امام رازى و فخر رازى و امام فخرالدین، معروف به امام المشككین و موصوف به شیخ‏الاسلام و ابن‏خطیب و ابن‏خطیب رى. اصل وى از طبرستان بود و در رى به دنیا آمد. وى شاگرد پدرش، ضیاءالدین عمر، در كلام بود و سلسله‏ى استادانش را،از طریق پدر، به اشعرى مى‏رساند. در مرند در مدرسه‏اى كه قاضى مرند، پدر، پدر محیى‏الدین بنا كرده بود، فقه و حكمت آموخت. وى در علوم عقلى و نقلى، تاریخ، كلام، فقه، اصول، تفسیر، حكمت، علوم ادبى و فنون ریاضى یگانه‏ى عصر خود بود دانشمندان بسیارى از شهرهاى دور حاضر حوزه‏ى درس او مى‏شدند، و حتى در موقع سوارى نیز دهها تن از فقهاى شاگردانش به جهت استفاده علمى در ركابش مى‏رفتند. فخر رازى به دلیل ژرف‏بینى در اقوال حكماى یونان و تعمق در جرح و تعدیل آنها شك و شبهه در مطالب عقلى و دینى وارد مى‏كرد و به گفته‏ى ابن‏حجر گاه شبهات سختى وارد مى‏آورد كه خود از حل آن در مى‏ماند. وى به خوارزم رفت و به جهت مذاكرات دینى كه با علماى آنجا نمود محكوم به اخراج از آن سرزمین شد،پس به ماورالنهر رفت و باز به همان دلیل تبعید شد. وى به رى موطن خود بازگشت و از آن جا به خراسان رفت و مورد عنایت سلطان محمدخوارزمشاه قرار گرفت. سرانجام در هرات ساكن شد و شیخ‏الاسلام آنجا گشت و به دو زبان عربى و فارسى وعظ گفت. او در هرات درگذشت و در دامنه‏ى كوه مزداخان نزدیك هرات دفن شد. از آثار وى: «تفسیر الكبیر» یا «مفاتیح الغیب»، تفسیر قرآن در هشت مجلد؛«تفسیر الفاتحه»؛ «اسرار التنزیل و انوار التأویل»؛ «اساس التقدیس» یا «تأسیس التقدیس»، در علم كلام؛ «تهذیب الدلائل و عیون المسائل»؛ «لباب الاشارات»؛ «لوامع البینات فى شرح اسماء الله و الصفات»؛ «محصل افكار المتقدمین و المتأخرین من العلماء و الحكماء و المتكلمین»؛ «المحصول»؛ شرح «قانون» ابن‏سینا، در طب؛ شرح «نهج‏البلاغه»؛ «نهایه الایجاز فى درایه الاعجاز»، در علم بیان؛ «كتاب الهندسه»؛ دائره‏المعارف «جامع العلوم» یا «حدائق الانوار فى حقائق الاسرار» یا «ستینى»، به فارسى در پیرامون شصت علم كه در 574 ق به نام علاءالدین تكش‏خوارزمشاه تألیف كرده است؛ رساله در «اصول عقاید»، به فارسى، در هشت باب در توحید و نبوت و معاد و امامت و اصول فقه؛ «رساله‏ى روحیه»، به فارسى، در جواب تعزیت نامه‏اى كه پادشاه وقت در مرگ پسر فخررازى نوشته بود؛ رساله «الاختیارات العلائیه» یا «الاحكام العلائیه فى الاعلام السماویه»، به فارسى، در اختیارات نجومى، كه به نام سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه در دو مقاله نوشته است؛ «شعر»، به عربى و فارسى.[1] رازى، ابوعبداللَّه محمد بن عمر بن حسین بن حسن بن على طبرستانى رازى مشهور به امام فخر فقیه شافعى و دانشمند علوم معقول و منقول معروف به ابن الخطیب و فخر رازى (و. رى 543 یا 544- ف. هرات 606 ه.ق). وى در عصر خوارزمشاهیان مى‏زیست و جاه و منزلت و نفوذ كلام او در نزد سلطان محمد خوارزمشاه بسیار بود. و بین او و بهاءالدین پدر جلال‏الدین مولوى اختلاف ایجاد شد. وى در علم كلام و معقولات سرآمد عصر بود، و در فنون مختلف تألیفات مهم دارد. فخر رازى در غالب اصول مسلم فلسفى شك كرده و بر فلاسفه‏ى مقدم ایراداتى وارد آورده و حكیمانى نظیر نصیرالدین طوسى و قطب‏الدین رازى و میرداماد و صدرالدین شیرازى مدتها سرگرم جواب دادن به شبهات او بوده‏اند. به سبب همین قدرت در تشكیك است كه وى را «امام المشككین» لقب داده‏اند. از آثار اوست: نهایةالعقول، كتاب الاربعین، المطالب العالیة، محصل افكارالمتقدمین والمتأخرین (ه.م)، البیان والبرهان فى الرد على اهل الزیغ والطغیان، المباحث العمادیة فى المطالب المعادیة، تهذیب الدلائل و عیون‏المسائل، ارشاد النظار الى لطائف الاسرار، تحصیل الحق، الزبدة، المعالم، مفاتیح الغیب (ه.م)، نهایةالاعجاز (ه.م)، المسائل الخمسون (ه.م)، شرح كلیات قانون ابن سینا، ستینى (ه.م)، الملخص (ه.م)، شرح الاشارات (در این كتاب ایراداتى بر ابن‏سینا وارد كرده كه بعداً نصیرالدین طوسى آنها را جواب داده)، شرح عیون‏الحكمة، مباحث المشرقیه (ه.م).

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 602 ق)، نویسنده و شاعر شیعى. پدرانش از مشاهیر شعیه خوارزم بودند. وى از رجال و وزراى دربار ملوك غور بود و نزد علاءالدین جهانسوز و پسرش سیف‏الدین محمد غورى و همچنین در دستگاه سلطان غیاث‏الدین غورى تقرب تمام داشت. از وى به عنوان پناه حاجتمندان نامبرده شده است. او داراى كتابى است كه به نثر بسیار روان در تاریخ هندوستان نوشته و به شیوه‏ى «شاهنامه» به نظم درآورده است و به نام «تاریخ فخرالدین مبارك‏شاه» معروف است و اطلاعات جالبى درباره‏ى طوایف ترك دارد. به گفته‏ى عوفى در «لباب الالباب» وى داراى قصاید و رباعیات مشهورى است و قصیده‏اى در مدح ملك سیف‏الدین غورى دارد. به گفته‏ى نفیسى وى «منظومه»اى در تاریخ سلاطین غور به بحر متقارب سروده است و كتابى هم به نام «آداب الحرب و الشجاعه» نگاشته كه از كتابهاى مهم زبان فارسى است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(453- شهادت 518 / 515 / 513 ق)، شاعر، ادیب و نویسنده. ملقب به مؤیدالدین، عمید فخر الكتاب. معروف به طغرایى. وى از استادان بزرگ شعر و ادبیات عرب است كه در خانواده‏اى كه نسب خود را به ابوالاسود دؤلى مى‏رسانید، در اصفهان تولد یافت. نسبت طغرایى به جهت اشتغال او به منصب طغرانویسى یا نگارش فرمان‏هاى رسمى حكومتى بود. ابتداى امر در نزد خواجه نظام‏الملك به سر برد و در قصاید خود او را مدح گفت. در 505 ق دیوان طغرا و انشاء سلطان مسعود بن محمد بن ملك شاه سلجوقى به وى واگذار شد و در هیمن سال به سبب گرفتارى كه در بغداد براى او پیش آمد، قصیده‏ى معروف «لامیه العجم» را سرود و همین قصیده از اسباب عمده اشتهار او در ادب عربى است. طغرایى در جنگى كه میان سلطان مسعود با برادرش سلطان محمود، در نزدیكى همدان درگرفت، اسیر و به دست وزیر سلطان محمود به ناحق كشته شد. از دیگر آثار وى: «ارشاد الاولاد»؛ «تركیب الانوار»؛ «جامع الامرار»؛ «حقایق الاستشهادات»؛ «ذات الفوائد»؛ «الرد على ابن سینا»؛ «مفاتیح الرحمه و مصابیح الحكمه»؛ «دیوان» طغرائى.[1] (ع.) ابواسماعیل مؤیدالدین حسین بن على اصفهانى از جمله فاضلان و ادبیان دوره سلجوقى (و. 453- مقت. بین 513 و 516 ه.ق). وى وزارت مسعود بن محمد بن ملكشاه را داشت و مشیر و صاحب تدبیر او بود. او را دیوان شعرى به عربى بوده است كه قصیده معروف «لامیة العجم» از جمله قصاید آن دیوان است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س یازدهم ق)، شاعر و نویسنده. وى از شاعران و نوینسدگان پركار و خوش فكر عهد صفویه است كه از ایران به هندوستان مهاجرت كرد و چندى ملازم شاه جهان (1069 -1037 ق) بود. در نثرنویسى دستى توانا داشت و شیوه‏اى خاص ابداع كرد كه مورد پسند فارسى‏زبانان هندوستان قرار گرفت و رسایل منثور او مدتها جزو كتاب‏هاى درسى دبستانى آن سامان بود. ایراد عمده‏ى وارد بر وى این است كه بدون دلیل به هجو شاعران خوشنام زمان خود زبان گشوده. طغرا با شاهزاده محمد مراد در 1057 ق در معركه‏ى بلخ و تسخیر آن همراه بود و بعد به كشمیر رفت و در آنجا ساكن شد. وى آخر عمر در كشمیر عزلت گزید تا درگذشت و در مزار الشعرا در جوار كلیم به خاك سپرده شد. از آثارش: «دیوان» شعر، قریب ده هزار بیت؛ منشآت شامل: «فردوسیه»؛ «تاج المدایح»؛ «الهامیه»؛ «مرآه الفتوح»؛ «تجلیات»؛ «كنز المعانى»؛ «مرتفعات»؛ «مجمع الغرایب»؛ «معایر الادراك»؛ «چشمه‏ى فیض»؛ «وجدیه»؛ «پریخانه»؛ «كلمه الحق»، كه اغلب آنها چاپ شده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 557 ق)، شاعر و نویسنده. در نظم و نثر عربى و فارسى استاد بود. از تالیفات وى: «زینه الزمان» است. از اشعار اوست: روى تو مه زمانه آمد عشق تو سر ترانه آمد

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1110- ح 1199 ق)، نویسنده. در شیراز متولد شد. اوایل جوانى را به كتابت و استیفاء زندیه گذرانید. در اواسط عمر از آن شغل استعفا كرد و از شاه كوثر هندى- كه از مشایخ سلسله‏ى طیفوریه‏ى شطاریه بود- تلقین ذكر یافت از آن پس به خدمت سید قطب‏الدین محمد نیریزى درآمد و هم به دامادى وى سرافراز شد. چون سید درگذشت، او منصب شیخى سلسله‏ى ذهبیه را یافت. پس از وفات در جوار خواجه حافظ به خاك سپرده شد. آثار وى: رساله «مناهل التحقیق»؛ مثنوى «ولایت نامه».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 21 شهریور 1395  - 12:09 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

غلامحسین فیض الهی در سال 1307 در چادگان متولد شده و در هجده سالگی به خاطر علاقه ای که به هنر مینا سازی داشته است به اصفهان عزیمت کرده است و سپس 25 سال تمام نزد استاد صنیع زاده استاد مسلم مینا سازی به هنر آموزی پرداخته است.

گروه : هنر - رشته :مینا ساز

خاطرات و وقایع تحصیل :غلامحسین فیض الهی از دوران تحصیل خود اینطور یاد می کند: « وقتی با استاد صنیع زاده کار می کردم . ابتدا فقط کار مینا محدود به تزئین نگین انگشتری یا اطراف دستبند و گردنبند طلا بوده است و با زحمت ومشقت فراوان ادامه دادیم تا به حال رسید که می بینید و این فقط با تجربه و زحمت میسر است ، من شبانه روز زحمت می کشیدم، پای کوره می نشستم انواع رنگها را آزمایش می کردم، با ترازو وزن می کردم ، درصد مواد را یادداشت می کردم و همراه نمونه رنگ تهیه شده داخل یک قوطی می گذاشتم تا در آینده به دردم بخورد، در سابق استادها سخت می گرفتند، یادم هست استاد بهادری، تابلوی آقای فرشچیان را که فقط یک اشکال کوچک داشت در آتش انداخت و گفت این کار باید سوخته شود و هنر اصلی کار شود.ولی امروزه هر کس کمی کار یادگرفته، شروع به کار می کند و هنر را بد نام می کند. چرا نباید کسی به این کارهای رسیدگی کند و کیفیتها را بررسی کند تا هنر دستی زیر سوال نرود؟»

همسر و فرزندان :

غلامحسین فیض الهی داری ٩ فرزند میباشد دو پسر و یک دختر. دو پسر به نامهای غلامعلى غلامرضا زهره و زهرا ، محبوبه،  مریم ، امیررضا ،رسول ولیلا که حرفه پدر یعنی مینا کاری را پیشه خود ساختند و دخترانش زهره ، مریم و لیلا نگارگری سنتی را ادامه داد.

زمان و علت فوت :

غلامحسین فیض الهی در سال 76 در هشتم آذرماه دار فانی را وداع گفتند. آثار : 1 حاشیة گنبد حرم حضرت عباس (ع) ویژگی اثر : این حاشیه به طول 52 متر می باشد. 2 سه، چهار جفت درب برای حرم حضرت سید الشهدا(ع) ویژگی اثر : به همراه استاد صنیع زاده 3 ضریح امام رضا (ع) ویژگی اثر : به همراه استاد صنیع زاده 4 ضریح شاهچراغ 5 ضریح قم 6 ضریح کاظمین 7 کتیبه های دور ضریح حضرت زینب (س) درسوریه

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1384 -1340 ق)، شاعر، نویسنده، مترجم و روزنامه‏نگار. پدرش از مأمورین دولت بود و پیوسته از شهرى به شهر دیگرى مأموریت مى‏یافت، از این رو نظمى تحصیلات مقدماتى را در شهرهاى مختلف به پایان رساند و تحصلات متوسطه را در رشته‏ى ادبى در دبیرستان دارالفنون و سن‏لوئى گذراند. وى با مطبوعات همكارى نزدیك داشت و سردبیرى چند روزنامه را به عهده گرفت و مجله‏ى هنرى و سیاسى «عقیده» را در 1365 ق منتشر كرد. او از سنین جوانى به نظم شعر پرداخت. از دیگر آثار وى: «اطاق كبود»؛ «شب مهتابى»؛ «معشوقه‏ى بى‏گناه»؛ «یادبودهاى جوانى»؛ «تاتیانا»؛ «اسرار بغداد»؛ «گربه‏ى سیاه»؛ «طلا در كوه»؛ «این تو بودى»؛ «شبهاى هند»؛ «پدرى كه پسر خود را مى‏كشد»؛ «روح گمشده»، ترجمه؛ «طوفان زندگى»، ترجمه؛ «نگاه»، مجموعه‏ى شعر.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(وف ح 560 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به نظامى. وى به دلیل اینكه در علم عروض تبحر داشت، به عروضى شهرت یافت. صاحب «مجمع‏الفصحا» او را اهل نسا مى‏داند. نظامى در سمرقند به دنیا آمد و مدتى از جوانى خود را در آن شهر به كسب علوم گذراند. در 506/ 504 ق به خراسان رفت و گویند در بلخ با عمر خیام ملاقات كرده و پس از آن به هرات رفته و در 510 ق از هرات به اردوى سلطان سنجر پیوسته و در آنجا به خدمت امیر معزى رسیده و شعر خود را به او عرضه داشته است. او با نظامى گنجوى نیز ملاقات نموده است. همچنین به خدمت ملوك غورى آل شنسب رسیده و سالها به مدح آنها پرداخته است. نظامى در طب و نجوم و هیئت متبحر بود و در نثر، اعم از مصنوع و نثر مرسل، نیز استادى بزرگ بود، اما شعرش چندان به دل نمى‏نشست. به آورده‏ى برخى از تذكره‏نویسان چند مثنوى داشته كه از میان رفته است. از مهم‏ترین آثار وى «چهار مقاله» یا «مجمع‏النوادر» مى‏باشد كه در حدود 552 -551 ق به نام حسام‏الدین على بن مسعود نوشته است. در «ریحانه‏الادب» منظومه‏ى «ویس و رامین» كه از داستان‏هاى اشكانیان است و فخرالدین اسعد گرگانى آن را به نظم آورده، به نظامى عروضى نیز نسبت داده شده است.[1] ابوالحسن نظام‏الدین یا نجم‏الدین احمد بن عمر بن على سمرقندى مشهور به نظامى عروضى. نویسنده و شاعر قرن ششم هجرى. در اواخر قرن پنجم در سمرقند ولادت یافت، و پس از تحصیلات مقدماتى به خراسان رفت. و به دیدار خیام و معزى نایل شد. نظامى عروضى به دربار ملوك آل شنسب وابسته بود، و سالها مداحى شاهان آن سلسله مى‏كرد و كتاب مجمع‏النوادر مشهور به چهار مقاله را به نام فخرالدوله مسعود برادرزاده‏ى ملك شمس‏الدین محمد غورى تألیف كرد. این كتاب بین سالهاى 551 تا 552 هجرى تألیف شده و مطالب آن بیان شرایطى است كه در چهار طبقه از مردم- كه به زعم مصنف پادشاهان محتاج بدیشان مى‏باشند، یعنى- دبیر، شاعر، منجم، طبیب- باید مجتمع باشد. در عین حال بسیارى از مطالب تاریخى و تراجم مشاهیر اعلام را كه در كتب ادبى و تاریخى دیگر یافت نمى‏شود نیز شامل است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1284 ش)، نویسنده، مترجم و خطاط. در شیراز به دنیا آمد. در مدرسه‏ى شعاعیه تحصیل كرد. پاره‏اى از مقدمات علوم ادبى و عربى و زبان انگلیسى را در خدمت عم خود، میرزا عبدالصمد بدیع، آموخت. او در هیجده سالگى به عنوان معلم به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. بدیع خط نسخ و شكسته بخصوص نستعلیق را بسیار خوش مى‏نوشت و چند جلد كتاب از قبیل: «مثنوى» مولوى و «منتهى الآمال» و غیره را براى چاپ نوشت. او همچنین در دبیرستانهاى شیراز معلم زبان انگلیسى بود در ضمن آموزشگاهى براى تعلیم زبان انگلیسى دایره كرده بود. از آثار وى: «اراده‏ى آهنین»، ترجمه؛ «بزرگان ما»، شرح حال و منتخب اشعار فردوسى؛ «دستور زبان انگلیسى».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. از صاحب منصبان اداره‏ى كل گمركات بود. بعد به كتابخانه‏ى مجلس انتقال یافت. از آثارش: «جیر جیرك»، ترجمه؛ «گامى لرزان رو به جهان شناخته نشده‏ى قرآن»؛ «لومن»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ش)، نویسنده و مترجم. در قم به دنیا آمد. دوره‏ى ابتدایى را در قم و متوسطه را در دبیرستانهاى تهران و انزلى و كرمانشاه و قزوین به پایان رساند و در 1318 ش موفق به اخذ دیپلم شد. سپس دوره‏ى دانشكده‏ى كشاورزى كرج را گذراند و مهندس كشاورزى شد. بعد به دانشكده حقوق رفت. پس از آن به اروپا عزیمت نمود و پس از گرفتن دكتراى حقوق در دانشگاه ژنو یك سال نیز به صورت مستمع آزد در دانشگاه لندن جهت بررسى فلسفه‏ى حقوق به سر برد و در راه مراجعت به ایران مدت شش ماه در دانشگاه فؤاد اول در قاهره براى مطالعه در منطق ارسطو مشغول تحصیل شد. در تهران به وكالت دادگسترى و مشاورت قضایى و وكالت بعضى از بانكها اشتغال داشت. از آثار وى: «مبانى اقتصادى مسائل اجتماعى»؛ «مختصرى از فلسفه ابن‏سینا و نفوذ آن در غرب»؛ «مقدمه‏ى تئورى كلى و فلسفه‏ى حقوق»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1341 -1246 ق)، مصحح، ادیب و نویسنده. ملقب به وكیل‏الرعایا و اعتضادالممالك و معروف به حاجى وكیل. در تبریز به دنیا آمد. از خانواده‏هاى مشهور آن شهر بوده كه سالیان دراز و كالت رعیت و مالیات آذربایجان را به عهده داشته. وى به خواسته‏ى امیر نظام گروسى والى آذربایجان «كلیله و دمنه» را تصحیح كرد. نادر میرزاى قاجار «تاریخ و جغرافیاى تبریز» را به اصرار وى تألیف كرد. میرزا كاظم كتابخانه‏ى مفصل و نسخه‏هاى خطى زیادى داشت. وى كتابى در انساب آل ابى‏طالب نگاشته است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1278 ش)، نویسنده. دیباج پس از اتمام تحصیلات دوره‏ى متوسط وارد خدمات وزارت فرهنگ شد و در دبیرستانهاى تبریز، اردبیل و ارومیه به سمت دبیرى و نظامت انجام وظیفه كرد. مدتى هم نمایندگى فرهنگ خلخال و نظارت ساختمانهاى فرهنگى و ابنیه تاریخى آذربایجان، كرمان و مشهد را به عهده داشت. در سال 1322 ش به ریاست فرهنگ اردبیل منتقل شد. از آثار وى: «راهنماى آثار تاریخى آذربایجان شرقى»؛ «تاریخچه‏ى فرهنگ شهرستان اردبیل».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ش)، نویسنده. او هم خود را به تهیه‏ى كتابهاى ارزان قیمت براى همگان خصوصا مستمندان معطوف نمود. از این لحاظ هرچه منتشر كرد براى هدایت مردم و بالابردن سطح معلومات عمومى بود. از آثار وى: «جبر سیكل اول متوسطه»؛ «خودآموز انگلیسى»؛ «دریچه‏اى از توحید»؛ «دستور زبان فارسى گرامر انگلیسى»؛ «گرامر فرانسه».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، نوینسده و مترجم. از حال او اطلاع كافى در دست نیست ولى از مقدمه‏یى كه بر ترجمه‏ى «الفرجح بعد الشده» نوشته روشن مى‏شود كه او معاصر و مورد حمایت عزالدین طاهر فریومدى وزیر خرسان در عهد ایلخانان بود. خواجه عزالدین طاهر فریومدى، از عهد حكومت امیر ارغوان آقا ببعد متصرف اعمال دیوانى خراسان بود. زندگانى دهستانى در نیمه‏ى دوم قرن هفتم مسلم است و او كتاب ترجمه‏ى «فرج بعد از شدت» را به نام خواجه عزالدین ترتیب داد. البته این كتاب را اصلا ابوعلى محسن بن على بن داوود التنوخى به عربى نوشته و عوفى آن را به پارسى درآورده ولى از ترجمه مذكور اثرى در دست نیست دهستانى دومین كسى است كه كتاب مذكور را به پارسى درآورد وى كتاب خودرا «جامع الحكایات» نامید كتاب او مشتمل بر سیزده باب و هر باب شامل چندین حكایت مفصل و دلپذیر است كه ارتباط معنوى با موضوع باب دارد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1016 ق)، ریاضى‏دان، نویسنده و شاعر حروفى، متخلص به عیانى. ملقب به دهدار. وى از دانشمندان روزگار خود بود كه تالیفات بسیار در فنون مختلف به زبان عربى و فارسى داشت. وى در حافظیه به خاك سپرده شد. از آن جمله: «مفاتیح الاستخراج»؛ «زیده الالواح»، در جفر؛ «ایجاز مفاتیح الاعجاز»، در شرح گلشن راز؛ «رساله‏اى در بیان شرف و فضیلت انسان»؛ «اسرار الحروف»؛ «جواهر الاسرار»؛ «دیوان» شعر؛ نفایس الارقام»؛ «كواكب الثواقب»؛ «كنز الرموز»؛ «مفاتیح المخالیق»؛ «خلاصه الترجمان».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده. وى نماینده‏ى آذربایجان در دوره‏ى دوم مجلس شوراى ملى بود. از جمله آثار وى: «مشروطیت»، در اینكه مشروطیت منافى با تشیع نیست؛ «یادداشتها».

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1334 -1258 ش)، روزنامه‏نگار، شاعر، محقق، مترجم، مصحح و فرهنگ‏نویس. معروف به دخو. در خانواده‏ى قزوینى‏الاصل در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات قدیمى را نزد شیخ غلامحسین بروجردى آموخت و پس از آن وارد مدرسه‏ى عالى علوم سیاسى تهران شد و مبانى علوم جدید و زبان فرانسه را در آن جا فراگرفت و ضمنا از محضر درس شیخ هادى نجم‏آبادى نیز بهره برد. در 1282 ش به همراه معاون‏الدوله‏ى غفارى، وزیر مختار ایران در كشورهاى بالكان، به اروپا رفت و طى دو سال اقامت در وین ضمن تحصیل دانشهاى جدید، زبان فرانسه‏ى خود را تكمیل كرد و در همان روزهاى آغازین جنبش مشروطه به ایران بازگشت و در انتشار روزنامه «صور اسرافیل» را با میرزا جهانگیر خان شیرازى همكارى كرد و مقالات خودرا تحت عنوان «چرند و پرند» با نامهاى مستعار؛ دخو، خرمگس، سگ حسن دله غلام گدا چاپ مى‏كرد. دهخدا پس از واقعه به توپ بستن مجلس به استانبول گریخت و از آنجا به اروپا رفت و در سویس با كمك میرزا ابوالحسن خان پیرنیا، معاضدالسلطنه، روزنامه‏ى «صور اسرافیل» را از نو در شهر ایوردون دایر كرد كه پس از سه شماره تعطیل شد و وى به تركیه رفت و در استانبول به انجمن سعادت ایرانیان پیوست و در شمار نویسندگان مجله «سروش» درآمد. دهخدا پس از فتح تهران و اعاده‏ى اصول مشروطه، از تهران و كرمان به نمایندگى مجلس در دوره‏ى دوم انتخاب شد. وى در دوران جنگ جهانى اول حدود بیست و هشت ماه در یكى از قراى چهارمحال بختیارى منزوى بود و پس از پایان جنگ به تهران آمد و از آن پس از كارهاى سیاسى دست شست و مشاغل مختلفى چون ریاست دفتر وزارت فرهنگ، ریاست مدرسه‏ى علوم سیاسى تهران، ریاست تفتیش وزارت دادگسترى را عهده‏دار شد. دهخدا پس از قضایاى شهریور 1320 ش و بركنارى رضاشاه، تا پایان عمر به مطالعه و تحقیق و تالیف مشغول شد و از كارهاى سیاسى كناره گرفت. وى در تهران درگذشت و جنازه‏اش به شهر رى منتقل شد و در ابن‏بابویه دفن گردید. مهمترین آثار او عبارتند از: مقالات «چرند و پرند»؛ «امثال و حكم»؛ «جریده‏ى سروش»؛ «لغت نامه»؛ «دیوان»، شعر؛ تصحیح «دیوان» سیدحسن غزنوى؛ «شرح حال و آثار ابوریحان بیرونى»؛ «روح القوانین»؛ ترجمه؛ «عظمت و انحطاط رومیان»، ترجمه.[1] (بخش 1) على‏اكبر ابن خانبابا (خان)، دانشمند و لغوى و نویسنده معروف (و. تهران حدود 1297 ه.ق.- ف. 1357 ه.ق./ 1334 ه.ش.) وى نزد شیخ غلامحسین بروجردى به آموختن علوم ادبى پرداخت، وسپس در مدرسه سیاسى مشغول تحصیل شد. چون منزل او در جوار منزل آیةاللَّه حاج شیخ هادى نجم‏آبادى بود، دهخدا از این حسن جوار استفاده كامل میبرد و با وجود حداثت سن از محضر آن بزرگوار بهره‏مند مى‏گشت. وى در همین ایام به فراگرفتن زبان فرانسوى اشتغال ورزید. بعدها معاون‏الدوله غفارى او را با خود به اروپا برد، و وى دو سال در اروپا و بیشتر در وینه پایتخت اتریش اقامت داشت. در این مدت زبان فرانسوى و معلومات جدید را تكمیل كرد. مراجعت دهخدا به ایران مقارن با آغاز مشروطیت بود.او با همكارى «جهانگیرخان» و «قاسم خان» روزنامه «صور اسرافیل» را منتشر كرد. جذاب‏ترین قسمت آن روزنامه ستون فكاهى بود كه به عنوان «چرند و پرند» به قلم استاد و با امضاى «دخو» نوشته مى‏شد، و سبك نگارش آن در ادب فارسى بى‏سابقه بود، و مكتبى جدید را در عالم روزنامه‏نگارى ایران و نثر فارسى پدید آورد. دهخدا مطالب انتقادى و سیاسى را با روش فكاهى در طى آن مقالات منتشر مى‏كرد. پس از تعطیل مجلس شوراى ملى در دوره محمدعلى شاه، دهخدا را با جمعى از آزادیخواهان به اروپا تبعید كردند. دهخدا درپاریس با علامه محمد قزوینى معاشر بود. سپس به سوئیس رفت و در «ایوردون» سوئیس نیز سه شماره از صور اسرافیل را منتشر ساخت، و از آنجا به استانبول رفت و با مساعدت تنى چند از ایرانیان كه در تركیه بودند روزنامه‏اى به نام «سروش» به زبان فارسى انتشار داد كه حدود 15 شماره منتشر شد. پس از آنكه مجاهدان تهران را فتح نمودند و محمدعلى شاه خلع گردید، دهخدا از تهران و كرمان به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و با استدعاى احرار و سران مشروطیت از عثمانى به ایران باز آمد و به مجلس شوراى ملى رفت. در دوران جنگ بین‏المللى اول دهخدا در یكى از قراى «چهار محال» بختیارى منزوى بود و پس از جنگ به تهران بازگشته از كارهاى سیاسى كناره گرفت و به خدمات علمى و فرهنگى مشغول شد و بالاخره تا پایان حیات بیشتر به مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفات خویش اشتغال داشت. وى در تهران درگذشت و مدفن او ابن بابویه است از آثار اوست: ترجمه عظمت و انحطاط رومیان، ترجمه روح القوانین، فرهنگ فرانسه به فارسى، تصحیح یوسف و زلیخا، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان منوچهرى، پندها و كلمات قصار (هیچیك از این كتب منتشر نشده). امثال و حكم (4 جلد، سه بار چاپ شده)، مجموعه اشعار دهخدا، لغت‏نامه دهخدا (دائرةالمعارف فارسى) (لغت‏نامه). دانشمند و محقق و نویسنده و روزنامه‏نگار، فرزند خانباباخان از ملاكین قزوین است. در 1258 ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را از پنج سالگى شروع كرد و به علوم ادبى و ادبیات عربى و فقه و اصول و ریاضیات قدیم و حكمت تا حدى بصیرت یافت، سپس وارد مدرسه‏ى علوم سیاسى شد و آن مدرسه را به اتمام رسانید و مدتى نیز نزد آشیخ هادى نجم‏آبادى مجتهد معروف درس خواند. دهخدا قبل از مشروطیت به اتفاق معاون‏الدوله غفارى به اروپا رفت و چند سال در وین اقامت گزید. در این مدت به آموختن زبانهاى خارجى و تكمیل معلومات خود پرداخت. در اوایل مشروطیت به ایران آمد و با كمك دو تن از دوستان خود به نام قاسم تبریزى و جهانگیرخان شیرازى، روزنامه‏ى معروف صوراسرافیل را انتشار داد و مقالات دهخدا در آن روزنامه تحت عنوان «چرند و پرند» و با امضاى «دخو» سر و صداى زیادى ایجاد كرد و سبك جدیدى در ادبیات فارسى ایجاد شد. دهخدا مطالب سیاسى و جدى را غالبا با عنوان فكاهى در روزنامه انتشار مى‏داد. بعد از تعطیل مجلس اول، دهخدا و جمعى از آزادیخواهان به اروپا تبعید شدند. در اروپا با كمك عده‏اى از آزادیخواهان چند شماره روزنامه‏ى صوراسرافیل را انتشار داد. بعد به تركیه رفت و در آنجا روزنامه‏ى سروش را منتشر نمود. بعد از فتح تهران و سقوط محمدعلى شاه، به تهران آمد و در دوره‏ى دوم مجلس از طرف مردم تهران و كرمان به وكالت مجلس انتخاب گردید. بعد از خاتمه‏ى مجلس، سیایست را رها كرد. و به ریاست مدرسه‏ى عالى علوم سیاسى منصوب شد و سالها ریاست آن مدرسه را عهده‏دار بود. در سال 1313 كه دانشگاه تهران تشكیل یافت، دهخدا به ریاست دانشكده‏ى حقوق و علوم سیاسى و اقتصادى برگزیده شد و تا شهریور 1320 در آن سمت مستقر بود. خیلى از رجال و سیاستمداران ایران از شاگردان دهخدا بودند. دهخدا تالیفات متعددى دارد كه برخى انتشار یافته است. از جمله تالیفات انتشار یافته‏ى او امثال و حكم در چهار مجلد است. دیگر از كارهاى علمى و ادبى او تصحیح دیوان منوچهرى و تصحیح دیوان حافظ و فرهنگ فرانسه به فارسى است. ولى شاهكار خدمات فرهنگى او لغتنامه است كه تا ابد نام او را جاویدان خواهد ساخت. لغتنامه فرهنگ جامعى است از لغات فارسى و عربى و اروپائى مستعمل در فارسى و اعلام كه نتیجه‏ى كوشش و تلاش پنجاه ساله‏ى علامه دهخدا است. قریب سه میلیون لغت از روى متون معتبر اساتید نظم و نثر فارسى و عربى در رشته‏هاى تاریخ، جغرافیا، طب، هیئت، نجوم، ریاضى، حكمت و كلام و غیره فراهم گردیده است. مجلس شوراى ملى در سال 1324 ماده‏ى واحده‏اى به تصویب رسانید و نام لغتنامه را به نام دهخدا تصویب نمود و چاپ آن را مجلس شوراى ملى عهده‏دار گردید. در این مجلدات، علاوه بر معانى لغات از نظم و نثر متقدمان شواهدى نیز عرضه شده است. در لغتنامه یك دوره مفصل از دستور زبان فارسى آمده است. علامه دهخدا گاهى شعر مى‏سرود و دیوانى از اشعار وى منتشر شده است. وفات او در اسل 1334 ش اتفاق افتاد و براى اتمام كارهاى علمى او سازمانى به نام سازمان لغتنامه‏ى دهخدا تاسیس شد. كوشش و تلاش او تاكنون بى‏سابقه بوده است. علامه دهخدا با وجودى كه سالها دور از سیاست به كار عظیم تحقیقى خود اشتغال داشت، مع‏الوصف در دوران نخست‏وزیرى دكتر مصدق و جریان ملى شدن نفت او را یارى و معاونت نمود و قدما و قلما نهضت ملى را تقویت مى‏كرد. در همان ایام در بین مردم این مسئله قوت گرفته بود كه اگر رژیم ایران به جمهوریت تبدیل شود هیچ‏كس بهتر و شایسته‏تر براى ریاست جمهورى از دهخدا نیست. بعد از كودتاى 28 مرداد، دهخدا مورد بغض و كینه قرار گرفت. به هنگام مرگ دستور داده شده بود از او تجلیل نشود. خدمات دهخدا چه به مشروطیت و چه به ادبیات فارسى قابل ستایش بسیار است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 831 ق)، عارف و نویسنده. وى از مردم پسیخان گیلان بود. نخست پیرو طریقه‏ى حروفى و از شاگردان فضل‏الله حروفى بود و پس از طرد فضل‏الله، در سال 800 ق، طریقه‏ى نقطوى را اعلام كرد. همین اندازه مى‏دانیم كه طریقه‏ى وى تا پایان قرن دهم قمرى در برخى از نواحى ایران رایج بوده است كه البته متشرعین آن را كفر مى‏دانسته‏اند و بسیارى از پیروانش را به همین جرم مى‏كشتند. از شاگردان او تشبیهى كاشانى، فهیمى كاشانى، حیاتى كاشانى، میر سید احمد كاشانى، درویش كمالى و سلیمان طبیب ساوجى را مى‏توان نام برد. آثارش هفده جلد كتاب و هزار و یك «رساله در بیان طریقه‏ى نقطوى» است.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1359 -1281 ش)، مترجم، نویسنده و شاعر، متخلص به پرتو. وى در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مدرسه‏ى اقدسیه به پایان رسانید و سپس وارد دارالمعلمین گردید. وى چندى نیز در عراق و مصر و برلن به تحصیل پرداخت. پس از بازگشت به ایران، ابتدا در وزارت دادگسترى و سپس در راه‏آهن اشتغال یافت و مدتى نیز به تدریس ادبیات و زبان خارجه در هنرسراى عالى مشغول شد. پرتو در سالهاى ملى شدن صنعت نفت به صف مبارزان علیه شركتهاى استعمارى پیوست، و در این راه زندانى هم شد. او در شعر به جنبه‏هاى اجتماعى آن مى‏پرداخت و هنر خود را در خدمت راهنمایى و ارشاد مردم به كار مى‏گرفت. از آثار وى: «خودآموز و گرامر آلمانى»؛ «راست و نو»؛ «زندگى على بن ابى‏طالب (ع)»؛ «بانگ جرس»، در شرح مشكلات «دیوان» خواجه.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 20 شهریور 1395  - 3:26 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر عيسي ابراهيم زاده در سال 1322 در اردبيل بدنيا آمد. ايشان داراي مدرك دكتراي رشته مديريت برنامه ريزي آموزشي از راه دور از دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1376 مي باشد. نامبرده عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه پيام نور مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : مديريت آموزشيگرايش : مديريت و برنامه ريزي آموزش از راه دورتحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي عيسي ابراهيم زاده به قرار زير است: كارشناسي رشته آموزش و پرورش(گرايش علوم اجتماعي) از دانشگاه ابوريحان بيروني در سال 1348 - كارشناسي ارشد رشته مشاوره و راهنمايي از دانشگاه تربيت معلم در سال 1354 - دكتراي تخصصي رشته مديريت و برنامه ريزي آموزش از راه دور از دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1376همسر و فرزندان : عيسي ابراهيم زاده متاهل و داراي سه فرزند مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - رئيس اداره امور آموزش و پژوهشي -دانشكدده علوم انساني و اجتماعي(مكاتبه اي)-دانشگاه ابوريحان بيروني از سال 1355 تا 1357 - معاون آموزشي،پژوهشي و دانشجويي-دانشكدهه علوم انساني و اجتماعي(مكااتبه اي)ابوريحان بيروني از سال 1357 تا 1358 - مدير گروه علوم تربيتي-مجتمع دانشگاهي ادبيات و علوم انساني از سال 1360 تا 1362 - معاون اداري و مالي و معاون آموزشي و پژوهشي-دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي -دانشكده علامه طباطبايي از سال 1367 تا 1368 - مدير گروه مشاوره و راهنمايي-دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي از سال 1366 تا 1368 - معاون اجرايي _سنجش و دانشجويي) ،دانشگاه پيام نور از سال 1366 تا 1369 - دبير شوراي دانشگاه ،دانشگاه پيام نور از سال 1369 تا 1372 - مدير گروه علوم تربيتي دانشگاه پيام نور از سال 1376 تا 1378 - معاون سنجش دانشجويي و فرهنگي ،دانشگاه پيام نور از سال 1376 تا 1378 - مشاور رئيس دانشگاه و رئيس مركز برون مرزي ،دانشگاه پيام نور از آبان سال 1380 تا كنون - عضو هيئت امناي دانشگاه پيام نور از مرداد سال 1381 تا كنون - عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه پيام نورفعاليتهاي آموزشي : عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور از سال 1367 - تدريس در دانشكده ادبيات و علوم انساني(مكاتبه اي) دانشگاه ابوريحان بيروني - تدريس در مركز مديريت دولتي سوابق تدريس: تدريس درسهاي برنامه ريزي آموزشي،برنامه ريزي درسي در دانشكده ادبيات و علوم انساني (مكاتبه اي ) از سال 1354 تا 11359 - تدريس تاريخ آموزش و پرورش،آموزش بزرگسالان،اصول و فنون مشاوره و راهنمايي در دانشگاه ابوريحان بيروني - تدريس اصول و فنون مشاوره و راهنمايي،راهنمايي تحصيلي شغلي ،فلسفه آموزش و پرورش،آموزش بزرگسالان و كليات فلسفه از سال 1359 تا 1368 - تدريس فلسفه آموزش و پرورش ،آموزش بزرگسالان،اصول و فنون مشاوره و راهنمايي در دانشگاه پيامنور از سال 1367 تا كنون - تدريس اصول مديريت آموزشي،آراءو مكاتب تربيتي اصول و فلسفه و پرورش در مركز مديريت دولتي(كارشناسي ارشد) از سال 1377 تا كنونآرا و گرايشهاي خاص : زمينه فعاليت هاي علمي عيسي ابراهيم زاده : - مديريت آموزش از راه دور - آموزش بزرگسالان - فلسفه آموزش و پرورش - آموزش چند رسانه اي و دانشگاه مجازيچگونگي عرضه آثار : - تاليف و ترجمه 3 عنوان كتاب - تاليف بيش از 10 عنوان مقاله - شركت و ارائه مقاله در چندين سمينار داخلي و خارجي - به انجام رساندن 7 طرح تحقيقاتي و پژوهشي ________________________________________ آثار : آموزش بزرگسالان (رشته علوم تربيتي) ويژگي اثر : مولف: عيسي ابراهيم زاده، احمد آقازاده (ويراستار) ناشر: دانشگاه پيام نور - 21 فروردين، 1386 2 آموزش بزرگسالان (رشته علوم تربيتي) ويژگي اثر : مولف: عيسي ابراهيم زاده، احمد آقازاده (ويراستار) ناشر: دانشگاه پيام نور - 07 اسفند، 1384 3 آموزش بزرگسالان چيست؟ ويژگي اثر : دفتر همكاري حوزه و دانشگاه قم در سال 13654 اصول موضوعه در تعليم و تربيت ويژگي اثر : دفتر همكاري حوزه و دانشگاه قم در سال 13655 چگونه تحقيق كنيم؟ (رشته هاي كارشناسي ارشد علوم انساني) ويژگي اثر : مولف: لورن بلكستر، كريستينا هيوز، ملكم تايت، ابوالفضل فراهاني (مترجم)، عيسي ابراهيم زاده (مترجم)، محمدرضا سرمدي (مترجم)، علي صلح جو (ويراستار) ناشر: دانشگاه پيام نور - 12 شهريور، 1385 6 چهار مقاله علمي "آموزش بزرگسالان" ويژگي اثر : مولف: عيسي ابراهيم زاده، اقبال قاسمي پويا، مجيد كردرستمي، عبدالله معتمدي، خسرو اميرحسيني (ويراستار)، بشير خزامي پور (ويراستار)، اسد اسدي (ويراستار) ناشر: سازمان نهضت سوادآموزي - 13 مهر، 1384 7 فلسفه تربيت (رشته علوم تربيتي) ويژگي اثر : مولف: عيسي ابراهيم زاده، محمدجعفر پاك سرشت (ويراستار) ناشر: دانشگاه پيام نور - 13 اسفند، 1386 8 كليات فلسفه ويژگي اثر : دانشگاه علامه طباطبايي و دانشگاه شاهد،تهران در سال 13669 نظريه هاي مدبريت آموزشي ويژگي اثر : آماده چاپ،ترجمه

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

دكتر سيدعلينقي خرازي در سال 1323 در تهران بدنيا آمد.وي مدرك دكتري مديريت آموزشي را از دانشگاه هوستون آمريكا اخذ كرده است.ايشان عضو هيئت علمي و دانشيار ، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران مي باشد. وي نيزدر پستهاي حساس مديريتي كشور همچون نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد( 68- 76 ) ووزير امور خارجه( 76- 84 ) بوده است. گروه : علوم انسانيرشته : مديريت آموزشيتحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد علينقي خرازي مدرك دكتري مديريت آموزشي را از دانشگاه هوستون آمريكا اخذ كرده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي مديريتي و اجرايي سيد علينقي خرازي به قرار زير است: • مدير امور برنامه‌هاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران 57- 58 • معاون سياسي وزارت امور خارجه 58- 58 • مديرعامل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان 58- 59 • مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي 59- 68 • مسئول ستاد تبليغات شوراي عالي دفاع 59- 68 • نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد 68- 76 • وزير امور خارجه 76- 84 • عضو هيئت علمي و دانشيار ، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران فعاليتهاي آموزشي : سابقه تدريس در دانشگاهها و مراكز آموزش عالي و پژوهشي : دانشگاه تهران، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي • تدريس دروس : - دروس روانشناسي (كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا) 62- 84 - دروس مديريت آموزشي (كارشناسي ارشد و دكترا) 62- 84 - درس مديريت اسلامي (كارشناسي) 65- 68 - درس فناوري اطلاعات و مديريت آموزشي (دكترا) 81- 84 - درس نظريه‌هاي سازمان و مديريت (كارشناسي ارشد) 84- 85 ________________________________________ آثار : تغيير ذهن ويژگي اثر : تاليف هوارد گاردنر، ترجمه سيد علينقي خرازي، نشر ني، 13862 تفكر كودكان ويژگي اثر : تاليف رابرت زيگلر و مارتا آليبالي، ترجمه و تلخيص سيد علينقي خرازي، انتشارات جهاد دانشگاهي، 13863 راهبردهاي يادگيري و يادسپاري ويژگي اثر : تاليف آن رفوث ليل- لئونارد دوفابو، ترجمه علينقي خرازي، نشر ني، 13754 راهنماي روان شناسي شناختي و علم شناخت ويژگي اثر : تاليف علينقي خرازي- رمضان دولتي، نشر ني، 13755 روان شناسي تربيتي: اصول و كاربرد آن ويژگي اثر : تاليف جان گلاور- راجر برونينگ، ترجمه علينقي خرازي، مركز نشر دانشگاهي، (چاپ پنجم) 13836 روان شناسي شناختي براي معلمان ويژگي اثر : تاليف جان برونينگ، رويس رانينگ، راجر برونينگ، ترجمه علينقي خرازي، مركز نشر دانشگاهي، 1377 7 سياست خارجي ما: مجموعه سخنراني هاي وزير امور خارجه ويژگي اثر : تاليف خرازي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، جلد اول، 13808 سياست خارجي ما: مجموعه سخنراني هاي وزير امور خارجه ويژگي اثر : تاليف خرازي،دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 13849 فرهنگ توصيفي روان شناختي شناختي ويژگي اثر : تاليف مايكل آيسنك، ترجمه علينقي خرازي، رمضان دولتي، محسن رئيس قاسم، حسين كمالي، نشر ني، 1379 10 كاربرد روان شناسي در آموزش مديران ويژگي اثر : تاليف ديويد استات، ترجمه علينقي خرازي، انتشارات سمت، (1385)11 كاوش در رشد شناختي شناختي: كودك همچون حل كننده مسئله ويژگي اثر : تاليف آليسون گارتون، ترجمه سيد علينقي خرازي، انتشارات جهاد دانشگاهي، 1386 12 مقدمه اي بر آموزش و پرورش شناختي: نظريه و كاربرد ويژگي اثر : تاليف آدريان اشمن، رابرت كانوي، ترجمه علينقي خرازي، پژوهشكده علوم شناختي، 1384 13 مقدمه اي بر روان شناسي سياسي ويژگي اثر : تاليف مارتا كاتم و همكاران، ترجمه سيد علينقي خرازي، مركز نشر دانشگاهي، 1386

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

كمال محمد پور متولد سال 1333 و داراي مدرك دكتري مهندسي الكترونيك از دانشگاه منچستر -انگلستان در سال 1375 است. ايشان هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي مي باشد. گروه : فني و مهندسي رشته : مهندسي الكترونيك تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي كمال محمد پور به ترتيب زير است: - كارشناسي : مهندسي الكترونيك از دانشگاه ارتباطات PTT ،تهران در سال 1358 - كارشناسي ارشد : مهندسي الكترونيك ،دانشگاه تربيت مدرس ، تهران سال 1366 - دكتري : مهندسي الكترونيك دانشگاه منچستر ،انگلستان در سال 1375 مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - دانشيار دانشكده مهندسي الكترونيك دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي - طراح سوالهاي كنكور مقطع كارشناسي مهندسي الكترونيك از سال 1367 تا سال 1382 - پژوهش در زمينه كد گذاري و نوسان نگاري براي امواج راديويي ،ارتباطي موبايل و كانالها در گروه تحقيقااتي ارتباطات ،دانشگاه نچستر انگلستان در سالهاي 1372-1375طي دوره دكتري - مديريت تكنيكي براي سيستمهاي ارتباطي در سالهاي 1363-1358 - سرپرست اداري براي كنترل و برنامه ريزي درسي در دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي از سال 1366-1370 - عضو مركز انتشار دانشگاه 1366-1370 - معاونت دانشكده مهندسي الكترونيك دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي از سال 1369-1371 - مدير تحقيقات تكميل در دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي از سال 1377-1381 - رئيس دانشكده مهندسي الكترونيك دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي از سال 1378-1380 - نايب رئيس تحصيلات دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي از سال 1383-1384 - نائب وزير (ITC) در تحصيلات ،تحقيقات و امور بين المللي از سال 1384 تا كنون فعاليتهاي آموزشي : عنوان دروسي كه توسط دكتر محمد پور در مقاطع كارشناسي ،كارشناسي ارشد و دكتري از سال 1364 تا كنون ارائه شده است به قرار زير است: تئوري مدار پايه- سيگنالها و سيستمها - سيستمهاي ارتباطي مشابه- سيستمهاي ارتباطي ديجيتالي- مراحل تصادفي و متغيير هاي تصادفي- سيستمهاي رادار- مراحل سيگنالهاي ديجيتالي(DSP)- سيستمهاي ارتباطي موبايل- سيستمهاي جهاني براي موبايل (GSM)- تئوري هاي ارتباطي پيشرفته- طرحههاي كد گذاري و نوسانات چگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات منتشر شده در مجلات علمي : 29 مقاله - پايان نامه هاي به اتمام رسيده در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري كه ايشان استاد راهنماي آنها بوده اند : 29 پايان نامه - پايان نامه هاي به اتمام رسيده در مقطع كارشناسي ارشد و دكتري كه ايشان استاد راهنماي آنها هستند : 5 مورد

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

عليرضا ذوالقدر اصلي سال 1333 در شهر فسا بدنيا آمد. وي داراي دكتراي رشته الكترونيك گرايش پردازش سيگنال و تصوير از دانشگاه پلي تنيك فرانسه در سال 1364 است و هم اكنون عضو هيئت علمي رسمي در بخش برق دانشگا شيراز با مرتبه دانشياري است. گروه : فني و مهندسي رشته : مهندسي الكترونيك گرايش : پردازش سيگنال و تصوير (مخابرات) تحصيلات رسمي و حرفه اي : ديپلم رياضي خرداد 1352 با رتبه اول، فارغ التحصيل ممتاز كارشناسي مهندسي برق و الكترونيك از دانشگاه شيراز 1357 ، كارشناسي ارشد الكترونيك از دانشگاه پلي تكنيكگرونبل فرانسه 1980، كارشناسي ارشد در پردازش سيگنال و داده از دانشگاه پلي تكنيك گرونبل فرانسه 1981، دكتراي در زمينه پردازش سيگنال و تصوير مخابرات از دانشگاه پلي تكنيك فرانسه آوريل 1985 مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : رئيش بخش برق و الكترونيك دانشگاه شيراز در سالهاي 76-1375، رئيس بخش مهندسي الكترونيك و كارداني كامپيوتر در دانشگاه آزاد فسا 75-1370، عضو ارشد انجمن مهندسين برق و الكترونيك ايران و عضو هيئت موسس و هيئت مديره انجمن شاخه فارس از 1375 تا كنون، مشاور عالي علمي و في يئت مديره كارخانجات مخابراتي ايران در سالهاي 79 و 1378، عضو كميته مطالعات و تحقيقات شركت توزي برق فارس از سال 1381 تا كنون، عضو هيئت علمي سازمان پزوهشهاي علمي و صنعتي ايران مركز فارس 82-1372ف عضو عيئت علمي شوراي مركزي رشد فناوري اطلاعات و پارك علم و فناوري استان فارس از سال 1382 تا كنون، مشاور عالي علمي- آموزشي رياست دانشگاه آزاد اسلامي واحد فسا از سال 1382 تا كنون، عضو كميته پژوهش و تحقيقات مخابرات استان فارس از خرداد 1385، عضو كميته پزوهش و تحقيقات مركز آموزش فني و حرفه اي استان فارس از بهمن 84، عضو هيئت تحريريه و مسئول مقالات ICT مجله علمي انگليسيزبان IJIST از خرداد 1385، عضو كميته پژوهش مخابرات استان كهكيلويه از آذر ماه 1385، از مسئوليت هاي دكتر ذوالقدر اصلي ميباشد. فعاليتهاي آموزشي : محقق و استاديار قرارداري در بخش فيزيك دانشگاه شامبري فرانسه از 87-1985، تدريس و تحقيق در دانشگاه علوم گرونبل فرانسه (انستيتوي فني) بعنوان دانشيار قراردادي 89-1988، تدريس يك درس كارشناسي ارشد در بخش فيزيك دانشگاه شامبري فرانسه 89-1988 و نيز از مرداد1369 عضو هيئت علمي رسمي دانشگاه شيراز دانشكده فني و مهندسي و تدريس دروس مخابراتي در مقاطع مختلف و مشاوره و راهنماي پاياننامه هاي دوره هاي مختلف تحصيلي از فعاليت هاي آموزشي عليرضا ذوالقدر اصلي است. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عليرضا ذوالقدر اصلي بنيانگذار و رئيس بخش مهندسي الكترونيك و كارداني كامپيوتر در دانشگاه آزاد فسا در سال 75-1370،مسئول راه اندازي بخش هاي برق و الكترونيك و كامپيوتر موسسه آموزش عالي غير انتقاعي پاسارگاد در شيراز و نيز عضو هيئت موسس مجتمع آموزش عالي علمي - كاربردي در رشته هاي مخابرات و الكترونيك وابسته به كرخانجات مخابراتي ايران - شيراز مهرماه 1385 بوده است. جوائز و نشانها : تقدير نامه از وزير آموزش و پرورش وقت در سال 1349 بخاطر نوشتن كتاب در مورد تاريخ ايران و احراز رتبه اول در سطح استان فارس در دوره دبيرستان ، پژوهشگر نمونه انتخابي رشته برق و الكترونيك دانشگاه شيراز در سال 1384، 1382، دانشجوي ممتاز سالهاي 54، 55، 1356 و اخذ تقدير نامه از نخست وزير وقت ، اخذ بورس ادامه تحصيل تا پايان دكترا از دولت فرانسه چگونگي عرضه آثار : عليرضا ذوالقدر اصلي مولف بيش از 61 مقاله علمي و تحقيقاتي به زبانهاي انگليسي وفارسي در زمينه مخابرات، موبايل، پردازش تصوير برق و الكترونيك در مجلات علمي داخل و خارج و كنفرانسهاس بين المللي برق و كامپيوتر و چاپ چلد جلد كتاب است. آثار : 1 انتقال EHV ويژگي اثر : (null)ترجه جلد K(جلد 28) از مجموعه 32 جلدي Modern Power Station Practice-3rd Editionانتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران، 1380-عليضا ذئالقدر اصلي، سيد محمد شهرتاش، فريدون وارث 2 سيستم و تجهيزات الكتريكي ويژگي اثر : ترجمه جلد 10 از مجموع 32 جلدي Modern Power Station Practice-3rd Editionانتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران، 1380-عليضا ذئالقدر اصلي، احد كاظمي، محسن كلانتر 3 ويراستاري و تصحيح علمي كتاب االكترومغناطيس ويژگي اثر : از انتشارات دانشگاه دانشگاه شيراز 1376

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

آيت الله العظمى سيد صادق حسينى شيرازى روز 20 ذى حجه 1360ق در كربلاى معلا ديده به جهان گشود. وى دروس دينى و حوزوى را از بزرگان علما و مراجع در حوزه ى علميه فرا گرفت وبه درجات عالى اجتهاد نائل شد. عالمان اسلامى ايشان را فقيهى جامع، اصولىِ مبرز وآشنا به علوم معقول ومنقول مى شناسند و به پرهيزكارى و زهد و ورع و فضايل اخلاقى ايشان اعتراف دارند. ايشان در بيت مجدد شيرازى رحمة الله عليه كه خاندان علم وفضيلت و پرهيزكارى واجتهاد است رشد يافت. نگارش آثار متعدد و گوناگون براى سطوح مختلف مردم از خصوصيات ايشان مى باشد که در ادامه فهرست آنها خواهد آمد. ايشان همچنين براى فقها و مجتهدان درس ها و مباحثى را در فقه و اصول با استدلال علمى و دقيق و با روشى متين و زيبا و علمى به رشته تحرير در آورده اند. بيش از 30 سال است كه در بحث خارج فقه و اصول ايشان جمعى از علما و دانشمندان و فضلا حاضر مى شوند و برخى از مدرسان خارج در حوزه علميه قم و سوريه وشمارى از مبلغان نقاط مختلف دنيا از شاگردان اين عالم فرزانه مى باشند. خاندان آيت الله العظمى شيرازى آيت الله العظمى سيد صادق حسينى شيرازى از فرزندان زيد بن على بن الحسين بن على اميرالمؤمنين سلام الله عليهم است و در خاندانى پرورش يافته كه در طول يكصد و پنجاه سال اخير در فقاهت ومرجعيت معروف وشاخص بوده اند. در زير به نام برخى از اين اختران تابناک اشاره مى نماييم: 1. بزرگ مرجع آيت الله العظمى حاج سيد محمد حسن شيرازى قدس سره معروف به مجدد شيرازى صاحب نهضت مشهور تنباكو در ايران (وفات وى در سال 1312ق مى باشد)؛ 2. بزرگ مرجع آيت الله العظمى ميرزا محمد تقى شيرازى قدس سره رهبر انقلاب 1920م در عراق (وفات وى در سال 1338ق مى باشد)؛ 3. بزرگ مرجع آيت الله العظمى حاج سيد على شيرازى قدس سره فرزند مجدد شيرازى از بزرگان ومراجع شيعه در نجف اشرف (وفات وى در سال 1355ق مى باشد)؛ 4. آيت الله العظمى آقا سيد اسماعيل شيرازى قدس سره (وفات وى در سال 1305ق مى باشد)؛ 5. بزرگ مرجع حضرت آيت الله العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى (وفات وى در 11 صفر 1382ق مى باشد)؛ 6. بزرگ مرجع آيت الله العظمى سيد ميرزا مهدى شيرازى قدس سره (پدر ايشان) از بزرگان مراجع شيعه در كربلاى معلا (وفات وى در 28 شعبان 1380ق مى باشد)؛ 7. بزرگ مرجع آيت الله العظمى سيد محمد حسينى شيرازى اعلى الله درجاته (برادر معظم له) كه در 2 شوال 1422ق به رحمت ايزدى پيوست؛ 8. آيت الله شهيد سيد حسن شيرازى اعلى الله مقامه (يكى ديگر از برادران معظم له) بنيانگذار حوزه علميه در كنار حرم مطهر حضرت زينب كبرى سلام الله عليها كه در 6 جمادى الثانى 1400ق در بيروت با ترور ناجوانمردانه دژخيمان بعث عراق به شهادت رسيد. استادان ايشان مراحل مختلف دروس علمى را زير نظر بزرگان علما و مراجع در حوزه علميه كربلا دنبال كردند و به درجات بالاى اجتهاد دست يافتند. برخى از استادان ايشان عبارتند از: 1. پدر بزرگوارشان حضرت آيت الله العظمى ميرزا مهدى حسينى شيرازى قدس سره . 2. برادر بزرگوارشان حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محمد حسينى شيرازى قدس سره . 3. آيت الله العظمى آقا سيد هادى ميلانى قدس سره . 4. آيت الله العظمى آقا شيخ محمد رضا اصفهانى قدس سره . 5. آيت الله شيخ محمد شاهرودى قدس سره . 6. آيت الله حاج شيخ محمد صدقى مازندرانى قدس سره . 7. آيت الله حاج شيخ جعفر رشتى قدس سره . 8. آيت الله سيد كاظم مدرسى قدس سره . مؤسسات از جمله اهتمامات خاص ايشان توجه به امر مؤسسات دينى، فرهنگى، خيريه و خدماتى است. صدها مؤسسه دينى وفرهنگى، مساجد، حسينيه ها، شبكه هاى تلويزيونى، شبكه هاى ماهواره اى، راديو ، حوزه ها، زائرسرا، سايت هاى اينترنتى، مدارس، كتابخانه ها، مراكز انتشاراتى و درمانگاه ها تحت عنايات و ارشادات ايشان مشغول به فعاليت مى باشند. توجه به اخلاق وتهذيب اين بزرگ مرد علم و اخلاق نسبت به تربيت علمى و اخلاقىِ طلاب و فضلا اهميت شايانى قائل است. دروس اخلاق ايشان كه در كشورهاى عراق، كويت و ايران ايراد شده است زبانزد همه علاقه مندان مكتب اخلاقى اسلام مى باشد و از محضر مباركش شمار فراوانى از فضلا و علما استفاده كرده اند. شايان ذكر است كه درس هاى اخلاق ايشان به صورت جزوه و كتاب چندين مرحله به چاپ رسيده است. اخلاق اسلامى و نمونه ايشان زينت بخش شخصيت والاى علمى معظم له مى باشد وهر شخصى كه با ايشان معاشرت داشته باشد خلق نيك و فضايل انسانى و خوشرويى معظم له، اولين چيزى است که توجه او را جلب خواهد كرد. دورى از مظاهر دنيا در كنار تقوا و ورع، توكل بر خدا، تواضع فراوان در برابر مردم، اخلاق نيكو، احترام به كوچك و بزرگ، صبر، پايدارى و ثبات قدم، تحمل مشكلات در راه اِعلاى کلمه حق، نشر ومعرفى فرهنگ اهل بيت عصمت وطهارت سلام الله عليهم، دوستى براى خدا و در راه خدا، خدمت به مردم و مدارا با آنان و محاسبه نفس شعار اين بزرگوار مى باشد که خود، قبل از ديگران به اين امور عمل مى نمايد. تأليفات ايشان تأليف وتصنيف را در سن جوانى آغاز كرده و تاكنون نيز آن را دنبال مى كند. همچنين در موضوعات وابواب مختلف فقهى، اصولى، اعتقادى، فرهنگى و تاريخى تأليفاتى دارند كه در اين جا به برخى از آثار ايشان اشاره مى شود: ـ بيان الفقه: در چند مجلد که جلد اول آن در باب اجتهاد و تقليد مى باشد و 72 مسأله از كتاب اجتهاد و تقليد را شامل مى شود و داراى 700 صفحه مى باشد. اين كتاب در لبنان به چاپ رسيده و از تأليفات آن مرجع بزرگوار در كربلاى معلاست. ـ بيان الأصول «10جلد»: 6 جلد آن (مجلدات مربوط به قاعده «لاضرر ولا ضرار» و استصحاب «قطع ظن» «تعادل و ترجيح») به چاپ رسيده است. اين كتاب شامل مباحث علمى، دقيق، استدلالى و مفصل در علم اصول بوده، از تأليفات ايشان در شهر مقدس قم مى باشد وتاكنون چندين مرتبه به چاپ رسيده است. ـ توضيح شرائع الاسلام «4 جلد»: شرح توضيحى بر كتاب شرائع الاسلام تأليف محقق حلى قدس سره شامل هزاران تعليق و توضيح در ابواب مختلف فقهى نظير عبادات و معاملات و ايقاعات و غيره مى باشد. اين كتاب از تأليفات ايشان در كربلاى معلا بوده و مورد توجه بسيار حوزه هاى علميه ومجامع علمى ودانشگاهى قرار گرفته و حتى به عنوان كتاب درسى و مرجعى مهم تعيين گرديده است. ـ شرح تبصرة المتعلمين «2جلد»: شرحى بر كتاب تبصرة المتعلمين في أحكام الدين مرحوم علامه حلى رحمة الله عليه بوده و ابواب مختلف فقه از طهارت تا ديات را مورد بررسى قرار مى دهد. اين كتاب از تأليفات ايشان در كربلاى معلا در سال 1382ق مى باشد وتاكنون چندين بار تجديد چاپ گرديده و اولين بار در نجف اشرف در سال 1382ق به چاپ رسيده است. ـ شرح بر كتاب سيوطى «2جلد»: شرح تعليقى است بر كتاب البهجة المرضية في شرح الألفية تأليف جلال الدين سيوطى. اين كتاب از كتب علمى و درسىِ حوزه هاى علميه و از تأليفات ايشان در كربلاى معلا در سال 1386ق مى باشد. در پى استقبال فراوان طلاب سطوح حوزه چندين بار تجديد چاپ شده است. ـ شرح اللمعة الدمشقية «10جلد»: شرح تعليقى جامع و كامل بر كتاب شرح اللمعـة الدمشقية تأليف شهيد ثانى قدس سره كه از مهم ترين كتب درسى در حوزه علميه مى باشد و ان شاء الله به زودى چاپ خواهد شد. ـ موجز در منطق: در اين اثر اصول علم منطق به روشى آسان و روشن براى نوآموزان حوزه نوشته شده و در بعضى از حوزه ها جزء برنامه درسى قرار گرفته است. اين کتاب از تأليفات ايشان در كربلاى معلا در سال 1384ق مى باشد. ● كتاب هاى اعتقادى: از جمله كتب مهم در دفاع از مذهب اهل بيت عليهم السلام مى توان به مجموعه كتاب هايى اشاره كرد كه اين عالم ربانى ومرجع بزرگوار تحرير نموده است. ـ على سلام الله عليه در قرآن «2 جلد»: در اين كتاب 711 آيه شريفه از قرآن كريم كه در بيان فضيلت و عظمت حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب سلام الله عليه ودر شأن ايشان نازل شده مورد بررسى قرار گرفته است. تمامى اين فضايل برگرفته از مصادر و كتب معتبر عامه مى باشد و بر اساس ترتيب سوره هاى قرآنى، از سوره حمد تا سوره اخلاص مى باشد. جمع آورى و تدوين آن در كربلاى معلا انجام شده است. ـ فاطمه زهرا سلام الله عليها در قرآن: شامل آياتى است كه پيرامون حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها نازل شده است. اين كتاب بنابر مصادر و كتب عامه و در شهر مقدس قم در سال 1408ق تأليف شده است. تعداد صفحات اين كتاب 360 صفحه مى باشد وچندين بار تجديد چاپ شده است. ـ اهل البيت سلام الله عليهم در قرآن: اين كتاب نيز شامل آياتى است كه در شأن و مقام باعظمت اهل بيت عليهم السلام نازل شده و از مصادر و كتب معتبر عامه جمع آورى گرديده واز سوره فاتحه تا كوثر را شامل مى شود و از تأليفات ايشان در كويت است و شامل 407 صفحه مى باشد. ـ شيعه در قرآن: موضوع اين اثر آيات شريفه اى از قرآن كريم است كه درباره شيعيان حضرت على بن ابى طالب سلام الله عليهما نازل شده. در اين كتاب تمامى شأن نزول ها، تأويل ها و تفسيرهاى آيات از كتب و مصادر عامه آورده شده است. ـ حضرت مهدى سلام الله عليه در كتب اهل سنت: اين كتاب شامل مجموعه زيادى از روايات نبوى پيرامون حضرت حجّت عجل الله تعالى فرجه الشريف است و تمامى مصادر آن از كتاب هاى عامه مى باشد. اين اثر ارزشمند از تأليفات ايشان در كربلاى معلاست و در 126 صفحه چندين بار چاپ شده كه نخستين چاپ آن مربوط به سال 1400ق در مؤسسة الوفاى لبنان مى باشد. ـ حقائق عن الشيعة: (شيعه و اتهامات ناروا) اين كتاب در اثبات عقايد و رد برخى شبهاتى است كه از طرف دشمنان مذهب مطرح شده و ايشان در اين كتاب با بيانى روشن، زيبا و آسان به اين شبهات پاسخ داده اند. كتاب مذكور از تأليفات آن بزرگوار در كربلاى معلاست كه در 80 صفحه چندين مرتبه به چاپ رسيده است. ● كتاب هاى فرهنگى: در اين بخش به معرفى آثار فكرى و ارشادى معظم له مى پردازيم: ـ قياس در شريعت اسلامى: اين كتاب مسأله مهم قياس و احكام آن را در شريعت و دين اسلام مورد بحث وبررسى قرار مى دهد و از تأليفات ايشان در شهر مقدس كربلاست. ـ منزلت نماز جماعت در اسلام: اين كتاب شامل مجموعه اى از احاديث شريفه در فضيلت نماز جماعت و بيان فلسفه و احكام آن است و ايشان در سن جوانى در كويت تأليف كرده اند. ـ روزه: فلسفه روزه و احكام آن كه به صورتى ساده و روان در كربلا تأليف شده و در نجف اشرف به چاپ رسيده است. ـ حج شامل احكام و مسائل مربوط به حج به صورت ساده و روان كه در كربلاى معلا تأليف شده است. ـ مقدماتى در اقتصاد اسلامى: در اين كتاب كه در كويت و ايران به چاپ رسيده ويژگيهاى مهم اقتصاد اسلامى بررسى شده و تفاوت آن با ديگر مكاتب اقتصادى به روشنى نمايان شده است. ـ اقتصاد و مشكل ربا: بيانگر زيان هاى ربا در اقتصاد جهانى و راه حل آن مى باشد كه از تأليفات ايشان در سن جوانى است که در كويت و ايران به چاپ رسيده است. ـ اسلام و سياست: (السياسة من واقع الإسلام) در اين كتاب ديدگاه اسلام درباره سياست وسيره رسول خدا، اميرالمؤمنين وائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين در زمينه مسائل سياسى شرح و توضيح داده شده است. اين اثر از تأليفات ايشان در كربلاست و شامل 414 صفحه مى باشد و ترجمه آن به نام اسلام و سياست در ايران به رشته چاپ در آمده است. ـ شراب و جامعه: زيان ها و مفاسد شراب در جامعه موضوع اين كتاب است كه ايشان در كربلاى معلا در سن جوانى تأليف كرده اند و چندين بار در نجف و قم تجديد چاپ شده است. ـ زشتى هاى بى حجابى: شامل بحثى درباره ضرورت حجاب و مفاسد بى حجابى مى باشد كه از تأليفات ايشان در سن جوانى در كربلاى معلاست. ـ داستان هاى آموزنده: شامل مجموعه اى از داستان هاى آموزنده و از نوشته هاى ايشان در سن جوانى در كربلاى معلاست كه در نجف اشرف در سال 1378ق به چاپ رسيده است. ـ حدود در اسلام: اين كتاب درباره فلسفه حدود در اسلام و بيان شروط و احكام آن مى باشد و از تأليفات ايشان در كربلاى معلاست كه در بيروت به چاپ رسيده است. ـ راهى به سوى بانك اسلامى: اين كتاب ديدگاه كاملى درباره بانكدارى اسلامى ارائه مى دهد و مسائل و اشكالات برطرف شدن قانون ربا را در نظام بانكى بررسى مى نمايد و مسائل و وظايف مهم بانك هاى اسلامى را با توجه به آخرين نظريات موجود در قانون اقتصاد جهانى روشن و بيان مى كند. اين اثر 104 صفحه دارد و در سال 1392ق در كربلاى معلا تأليف شده و در سال 1972م در دارالصادق لبنان به چاپ رسيده است. • رجال و شخصيت ها ـ مالك اشتر نخعى: شرح حال شخصيت وسردار بزرگ اسلام مالك اشتر نخعى رضوان الله تعالى عليه است كه در كربلا تأليف شده و در سال 1387ق در چاپخانه الغرى الحديثة در نجف اشرف به چاپ رسيده است. ـ شهيد اول: شرح حال و بيان زندگى مختصرى از شهيد اول شيخ شمس الدين ابو عبد الله محمد بن جمال الدين مكى فرزند شمس الدين محمد مطلبى دمشقى عاملى جزينى همدانى است. اين اثر از تأليفات ايشان در كربلاى معلاست وضمن سلسله كتاب هايى تحت عنوان «بزرگان شيعه» مى باشد كه در نجف اشرف چاپ شده است. ـ شهيد ثانى: شرح حال مختصر شهيد ثانى شيخ زين الدين على بن احمد الجبل عاملى مى باشد. اين اثر از نوشته هاى آن بزرگ مرجع در كربلاى معلا و جزء سلسله كتاب هاى «بزرگان شيعه» است كه در نجف اشرف به چاپ رسيده است. ـ پدر: اين كتاب شامل بخش هاى آموزنده اى از زندگى مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد ميرزا مهدى شيرازى قدس سره مى باشد كه به مناسبت چهلمين سالگرد رحلت آن مرجع عظيم به رشته تحرير درآمده است. شايان ذكر است تعدادى از كتاب هاى يادشده به زبان هاى فارسى، انگليسى، اردو، آذرى، كُردى، بنگالى، سواحلى، هندى و ديگر زبان ها ترجمه شده و به چاپ رسيده است. اجازه مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد شيرازى قدس سره متن اجازه اجتهاد و ارجاع از طرف مرحوم حضرت آيت الله العمظى حاج سيد محمد حسينى شيرازى اعلى الله درجاته به حضرت آيت الله العظمى سيد صادق حسينى شيرازى دام ظله العالى در امور تقليد. « ترجمه متن » بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرين اما بعد، همان گونه که از نزديك مشاهده كردم، حضرت آيت الله حاج سيد صادق شيرازى دامت تأييداته به مرتبه بالايى از مقام اجتهاد و همچنين مقام والايى از تقوا و عدالت رسيده است و ايشان را شايسته مقام فتوا و تقليد و هر آنچه يك فقيه عادل عهده دار مى شود، مى دانم. بنابراين رجوع به ايشان در كليه مسائل، مشروط به اجازه مرجع عادل وتقليد از ايشان جايز مى باشد، و او را به تقواى بيشتر و احتياط در كليه احوال که راه نجات است توصيه مى کنم، همان گونه که برادران ايمانى را سفارش مى کنم تا به گِرد ايشان جمع شده، از وجودشان در كليه زمينه ها استفاده کنند. خداى متعال توفيق دهنده وهدايتگر مى باشد و تنها او يارى دهنده است. محمد الشيرازى

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

بهاءالدین خرمشاهی، متولد ۱۳۲۴، قزوین - انصراف از رشته پزشكی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) ۱۳۴۲ - اخذ مدرك لیسانس ادبیات از دانشكده ادبیات دانشگاه تهران ۱۳۴۷ - دكترای كتابداری از دانشگاه تهران - نویسنده بیش از ۵۰ كتاب و هزار مقاله - سردبیر نشریه فرهنگ از ۱۳۶۶ الی۱۳۷۰ - تألیف بیش از ۱۲ جلد كتاب درباره حافظ و حافظ شناسی - ترجمه قرآن كریم با ۴ هزار یادداشت در ذیل صفحات و واژه نامه ای با ۱۲ هزار لغت - تألیف فرهنگ شش جلدی انگلیسی - فارسی «واژه پژوهی» - برخی از تألیفات او عبارتند از: هنری میلر (ترجمه)، شیطان در بهشت (ترجمه)، علم در تاریخ (ترجمه)، هابیل و چند داستان دیگر (ترجمه)، عرفان و فلسفه (ترجمه)، علم و دین (ترجمه)، تاریخ فلسفه (ترجمه)، كتیبه ای بر باد، پوزیتیویسم منطقی، ذهن و زبان حافظ، فرهنگ موضوعی قرآن مجید، حافظ نامه، چهارده روایت، سیربی سلوك، دایرهٔ المعارف تشیع. تعبیری را درباره بهاءالدین خرمشاهی بپذیریم كه می گوید: «خرمشاهی در میان نسلی كه در سالهای دهه بیست متولد شدند، در سالهای دهه چهل به دانشگاه رفتند و در دهه پنجاه به كار تألیف و تحقیق و ترجمه پرداختند، بی شك بی نظیرترین و برجسته ترین چهره شناخته شده است. كارنامه پر بار و پربرگ او شگفت انگیز است. بیش از ۵۰ كتاب و هزار مقاله زاییده پویش و پژوهش بی وقفه و عاشقانه اوست. آن هم در زمانه ای كه كار تحقیق و تألیف با ناكامی و نابسامانی بسیار همراه است. استادان دانشگاه جز به تدریس نمی پردازند و كمتر فرصت تحقیق و پژوهش دارند. محققان و نویسندگان ما هم آنچنان درگیر گرفتاریهای پیچیده مادی و گذران معاشند كه امكان پژوهش ندارند. در این زمانه عسرت اگر هم نویسنده ای به پركاری و كثرت آثار شهره شده، كارش را نازل و قدرش را ناچیز می دانند و شعار «كوچك زیباست» را سر می دهند...» بسیارند نویسندگانی كه دقت و سرعت را در هم آمیخته اند و هم كمیت و هم كیفیت كارشان درخشان است. خرمشاهی در زمره همین نویسندگان است. آثارش گسترده سرشار از تنوع است، نكته یاب و باریك بین است، كوشا و كوشنده و جستجوگر است. لطف بیان دارد و زبانش جذاب و شیرین و دلنشین است. پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی است، شاعر و مترجم و مصحح و منتقد و ویراستار و دایرهٔ المعارف نویس است. و هر چند یكبار خود را «مؤلف و مترجمی پراكنده كار» نامیده، اما متفنن نیست. بی شك در دو حوزه تخصصی قرآن پژوهی و حافظ پژوهی كم نظیر است. بهاءالدین خرمشاهی متولد فروردین ۱۳۲۴ قزوین است و در آستانه ۶۰ سالگی می گوید: «من به چند روایت و اختلاف در روز دوازدهم فروردین ۱۳۲۴ دیده به جهان گشودم. سالهای ابتدایی عمر و تحصیلم را در دبستان رزبان و دو دبیرستان دیگر سپری كردم. رشته طبیعی خواندم. ولی همه عشقم به ادبیات فارسی و علوم قرآنی و علوم اسلامی معطوف بوده و هست.» پدرش اولین معلم علم و ادب و شیوه زندگانی اوست. و اگر عربیتی آموخته باشد از فضل پدر بوده است. از نويسندگان و قرآن پژوهان معاصر و از ويراستاران دايرة المعارف حاضر. تفسير مورد بحث در يك مجلد به قطع بزرگ رحلى و شيوه ادبى دايرة المعارفى شامل تمام قرآن كريم است مؤلف پس از درج هر يك صفحه از مصحف شريف، در ستون مقابل ترجمه فارسى آن را آورده سپس كلمات مشكله و متشابه و غريب هر آيه و مفاهيم كليدى و مسائل و عبارات دشوار را ذيل آن توضيح مى دهد. اين ترجمه همراه با تفسير از سوى مؤسسات انتشاراتى نيلوفر و جامى به طبع رسيده و نزديك به انتشار است. در پـايان اين تفسير واژه نامه قرآنى - فارسى و چند مقاله در زمينه تاريخ قرآن و عدم تحريف آن و مسائل ديگر قرآن پژوهى درج گرديده است. مؤلف از جمله محققين شيعه است كه چهار اثر در زمينه قرآن پژوهى و تفسير نگاشته است كه سه ديـگـر آن عـبـارتـنـد از: 1) فرهنگ موضوعى قرآن مجيد در يك مجلد به زبان عربى و فارسى با همكارى استاد محقق توانا آقاى كامران فانى اين اثر شامل تدوين كلمات قرآن بر اساس موضوعى است. شـيـوه ساده مؤلفان در تنظيم كلمات و لغات قرآن، به ترتيب حرف اول كلمه بر اساس ابجدى يا دقـيـقـتـر بگوئيم ابتثى است - و نه بر رسم فرهنگهاى كهن عربى كه از روى ماده اصلى كلمات تنظيم يافته است. لـذا مبتديان و علماء و محققين يك سان بدون زحمت، خواسته خويش را در اندك زمان به دست مى آورند. اين اثر نزديك به هشت هزار مدخل از موضوعات قرآنى را با ذكر نام سوره و شماره آيه در برابر آنها دربردارد. طبع اول اين اثر در 1364 ش از سوى نشر فرهنگ معاصر (تهران), و طبع دوم آن در 1369 ش از سوى انتشارات الهدى صورت گرفته است. 2) قـرآن پـژوهى : در يك مجلد به زبان فارسى، شامل هفتاد بحث و تحقيق قرآنى است كه توس ط نشر مشرق در تهران در 1372 ش طبع گرديده است. 3) تـفـسير و تفاسير جديد در يك مجلد به زبان فارسى (تهران، كيهان، 1364 ش) اين اثر توس ط عصام حسن به عربى ترجمه گرديده و در بيروت توسط انتشارات دارالروضة طبع و نشر گرديده است (1991/1411 ق). درباره پدرش می گوید: «اولین معلم قرآنی و عربی من پدرم بود. گاهی در ایام تحصیل در دانشگاه بین من و پدرم نامه های عربی رد و بدل می شد كه ایشان از این كار بسیار به وجد می آمدند. هر چند كه عربی هر دوی ما عجمی بود.» خرمشاهی در سال ۱۳۴۲ ایام دبیرستان را به پایان می رساند و با شركت در اولین دوره كنكور رد می شود. چرا؟ می گوید: «من می بایست امتحان ادبی می دادم در حالی كه دانش آموز رشته طبیعی بودم. اما با خواندن كتابهای ادبی در سال بعد موفق شدم در دانشگاه تهران و دانشگاه شیراز، در رشته ادبیات فارسی قبول شوم. در ضمن در حد فاصل ردی اول و قبولی دوم یك سال فاصله زمانی وجود داشت كه من در همان خلال به دانشگاه ملی (آن روزگار) كه در همان سال تأسیس شده بود رفتم (۱۳۴۲). وجه تسمیه ملی برای این دانشگاه بیشتر به علت پرداخت شهریه اش بود. لاجرم پدرم از یكی از نزدیكان وام گرفت تا من بتوانم وارد دانشكده پزشكی شوم و شهریه سنگین ۵ هزار تومانی اش را پرداخت نمایم. اما این رشته دانشگاهی برای من چندان دوامی نداشت چرا كه من دلی درگیر ادبیات و سری در سودای عربیت داشتم و لاجرم از رشته پزشكی انصراف داده و سال بعد با قبولی در كنكور وارد دانشكده ادبیات دانشگاه تهران شدم.» او در دانشگاه تهران، نزد اساتیدی چون دكتر پرویز ناتل خانلری، دكتر ذبیح الله صفا، دكتر فره وشی، استاد پورداوود، استاد عبدالحمید بدیع الزمانی كردستانی، دكتر سید صادق گوهرین، دكتر مهدی محقق، دكتر سید جعفر شهیدی و... تلمذ می كند. با این همه خودش دكتر عبدالحمید بدیع الزمانی را دومین معلم قرآنی خود می داند و می گوید: «هر هفته در محضر و كلاس او سؤالاتی كه در حین قرائت قرآن برایم موضوعیت می یافت مطرح می كردم.» بهاءالدین خرمشاهی در سال ۱۳۴۷ از دانشكده ادبیات دانشگاه تهران فارغ التحصیل می شود و پس از گرفتن لیسانس ادبیات، رشته كتابداری را انتخاب می كند و پس از آن به انجمن حكمت و فلسفه می رود. از مهمترین علایق زندگی بهاءالدین خرمشاهی قرآن است و قرآن پژوهی. درباره اش می گوید «اصلاً بدین صورت نیست كه هر كسی تحصیلكرده باشد بتواند قرآن را بفهمد و گاهی حتی از عهده روخوانی قرآن نیز برنمی آیند تا چه رسد به فهم عبارات و تفسیر قرآن، كه در حقیقت این روند روخوانی و فهم عبارات و تفسیر مستلزم یك عمر جهد و ممارست و عشق و علاقه است كه عمری پنجاه ساله می طلبد تا شخص از عهده آن برآید. بنده شاید به تقریب حدود چهل سال از عمرم را صرف این كار كرده ام و فعالیتهای مستمری در حوزه قرآن پژوهی و حافظ پژوهی نمودم و با یك نگاه اجمالی در می یابم كه حتی همین مدت طولانی نیز هنوز چندان كافی نیست و عمر بیشتری می طلبد تا به فهم دقایق و رموزات قرآن و حافظ، توأمان، پی ببریم. و با آن كه ده كتاب قرآنی و پانصد مقاله قرآن پژوهانه نوشته ام هنوز فكر می كنم كه از آن آب و گل اولیه بیرون نیامده ام. از خداوند بزرگ مسألت دارم تا ما قرآن را مهجور نگیریم. چرا كه مهجور گرفتن قرآن چنین نیست كه ما قرآن را نخوانیم یا كه كم بخوانیم، بلكه مهجوریت قرآن زمانی آغاز می شود كه به مفاد قرآن توجه نكنیم و در آن تدبر ننماییم.» برخی از تألیفات او عبارتند از: هنری میلر (ترجمه)، شیطان در بهشت (ترجمه)، علم در تاریخ (ترجمه)، هابیل و چند داستان دیگر (ترجمه)، عرفان و فلسفه (ترجمه)، علم و دین (ترجمه)، تاریخ فلسفه (ترجمه)، كتیبه ای بر باد، پوزیتیویسم منطقی، ذهن و زبان حافظ، فرهنگ موضوعی قرآن مجید، حافظ نامه، چهارده روایت، سیربی سلوك، دایرهٔ المعارف تشیع.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

سیمین بهبهانی شاعر و ادیب متولد ۱۳۰۶ تهران - لیسانس حقوق قضایی دانشگاه تهران - برنده ده ها جایزه علمی و آكادمیك به خاطر اشعار و غزلیاتش، از جمله جایزه بیژن جلالی - از معدود شاعرانی كه اشعارش به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است. - گزینه شعر «جامی گناه» او به زبان انگلیسی ترجمه شده و در دانشگاه نیویورك منتشر شده است. - برخی از آثار او عبارتند از: جای پا، چلچراغ، مرمر، رستاخیز، خطی زسرعت و از آتش،دشت ارژن و ... - زن برگزیده سال ۱۳۷۷ از سوی بنیاد جهانی پژوهش های زنان - برنده جایزه لیلیان هیلمن و راشیل هامت از طرف سازمان نظارت بر حقوق بشر ۱۳۷۸ - ترجمه ۱۰۳ شعر او به زبان انگلیسی در مجموعه ای تحت عنوان «فنجانی از آفتاب» - ترجمه ۱۰۲ شعر او دركتابی با عنوان «آن سوی واژه ها» در آلمان ز شب خستگان یاد كن شبی آرمیدی اگر سلامی هم از ما رسان به صبحی رسیدی اگر به حجت در این داوری ز دوزخ نشان می دهم به دعوی، زخوش باوری بهشت آفریدی اگر مهرانه خالقی:برای نوشتن از بهبهانی باید قبل از هر چیز نگاه دوباره ای داشت به غزلیات او چه این غزلیات گذشته از تمام ویژگی های دیگرشان نشان دهنده حساسیت شاعر به موضوعات سیاسی و اجتماعی پیرامونش است. شاید او تنها غزلسرای معاصر ماست كه اگر جنگ می شود برای جنگ و اگر زلزله رخ می دهد برای زلزله می سراید و در این میان محدودیت و دست و پاگیری قاعده وزن و قافیه نه تنها مجال او را تنگ نمی كند، بلكه گستره ای می شود برای او كه خود را متعهد به رخدادهای پیرامون خویش نشان دهد كه سیمین بهبهانی شاعر درون نیست و گرفتار انتزاعات و تراوشات ذهن نمی شود. بلكه شاعر برون است و پیرامون. او برخلاف بسیاری از زنان روشنفكر و نویسنده و شاعر معاصر، دغدغه خود را كمتر دارد و بیشتر درد اجتماع و جامعه و مردم او را به شعر گفتن وامی دارد و شعر برای او عرصه پرداختن به تعهدات و ضرورت های انسانی از جنس مردم است و نه خود. علاوه بر این شعر بهبهانی گرچه از لطافت و زنانگی به حد اعلا بهره می برد اما فیمینیسم وزنانه نیست و اگر جایی هم دغدغه اش زن بوده است، نه از زاویه تنگ نگاه های مرسوم كه از نگاه یك طبیبی كه درد و محل درد را می شناسد به موضوع و مشكلات زنان می پردازد و قصد رو درروكردن زنان با مردان و بهره بردن از این آب گل آلود - بر خلاف بسیاری از روشنفكران زن معاصر- را ندارد. ... سخن آنگه از آب گو، سرابی ندیدی اگر ‎/ بدین خالی آسمان، میفروز خورشیدمان‎/ به پندار و وهم و گمان چراغی خریدی اگر‎/ و باید از آغازش بنویسیم. روزی كه به دنیا آمده است. باید بنویسیم سیمین بهبهانی (خلیلی) به سال ۱۳۰۶ در تهران، در خانواده ای صاحب فرهنگ و قلم متولد شد. «و اما گفتم كه زاده شدم در خانه بزرگ پدربزرگ؛ چون پیش از زادنم، مادرم همسر خود را به اشتغالاتش واگذاشته و به خانه پدری بازگشته بود. گویا مادر را تا آستانه مرگ كشیده بود نوزادی كه من بودم. زیرا نزدیك به دو منی وزن داشتم! مامای فرنگی خود را باخته بود و پدربزرگ با پای ناتوان بر بام خانه رفته و اذان گفته بود تا دخترش به سلامت فراغت یابد و یافته بود. به دایه سپرده بودندم، زیرا مادر چنان ناتوان شده بود كه شیر نداشت. و این دایه دختر دایی مادرم بود. (گویا راست است كه می گویند: «در روزگار پیش، مناصب موروثی بوده اند») امیر تومان پیر كه دیگر كاری نداشت جز اندیشیدن به روزگار گذشته... سرگرمی تازه ای یافته بود: نوه نوزاد دومنی كه مجبور بودند روزهای عمرش را به دروغ بیفزایند تا از چشم زخم بیگانه آسیب نبیند. و البته دایه مهربان آنگاه كه زالوی فربه را به شیر بی اشتها می دید، تخم مرغی را با خطوط گرد زغالین سیاه می كرد و زیر فشار انگشت و پول خرد می شكست و گناه بی مبالاتی خود را به گردن «چشم شور» عمه و خاله بی گناه می انداخت و در باور او جز این گریزی نبود!» (۱) بهبهانی اما در كودكی اولین ماتم را تجربه می كند. مرگ پدربزرگ. چنانچه می نویسد: «پدربزرگ را دیدم در بستر بی هیچ نگاهی در چشم و بی هیچ كلامی بر لب و بی هیچ نقل و كلوچه ای در دست. مادر شیون می كرد و زنان سیاهپوش نیز. و مرگ در باور من معنای گنگی یافته بود، بی آنكه به واژه آن اندیشیده باشم.» و شاعر از همین جا طعم تلخ و گس مرگ را تجربه می كند. رؤیای كودكی از سر شاعر می پرد. نقل مكان و آغاز زندگی طاقت فرسای در غربت و ناتوانی. چه «پدر بزرگ میراثی بر جای نگذاشته بود و مادر ناچار بود برای اداره زندگی كار كند. در مدارس تازه پاگرفته آن روزگار به تدریس زبان فرانسه پرداخته بود. یك برادرش به دلایل سیاسی ناچار به گریز از مرگ محتوم و فرار از كشور شده بود و برادر دیگرش در زندان به سر می برد.» وقت درس و مدرسه آغاز می شود. شاعر را به كودكستان می سپرند. «در گوشه باغی پیوسته به كلیسای انجیلی تهران، در خیابان قوام السلطنه. هنوز هم گاهی از برابر در ورودی آن می گذرم... هر روز صبح در كودكستان، دوشیزه دولیتل را -كه كوچك نبود و پیر هم بود - می دیدم كه در برابر خدای به چهار میخ كشیده می ایستد و نیایش می كند.» در همین ایام است كه بیماری سختی به جان شاعر می افتد: «در زیر گوش راستم تورمی پدید آمده بود. هر روز كاسه ای تلخابه سیاه برابرم می گذاشتند كه: «بنوش!» اما تبم نمی برید.» بعدها این تلخی گله از همروزگارانش می شود و در این بیت می نشیند: همچو برگ بید و بیخ كاسنی تلخند، لیك تلخشان بیرون نكرد آسیب تب از پیكرم «سرانجام، پزشك با نیشتر دمل را شكافت، روزهای پیاپی، تكه ای تنزیب را با محلولی می آغشت و بیرحمانه در جای نیشتر فرو می كرد تا زخم بهبود یافت... پزشك فریاد های كودكانه ام را به «كولی گری» تعبیر می كرد و به مادرم می گفت: «این دختر انتقام تو را از زمانه خواهد گرفت!» (۲) «كولی گری» شاعر به صورت «كولی واره »ها در آمد و «انتقام» به این بیت بدل شد: گر بسوزند استخوانم در نیستان همچو نی گوید: «از ایشان گذشتم» ناله خاكسترم سالی بعد مادر شاعر به ازدواج دوباره تن می دهد. ازدواج دوم مادر مصیبتی است برای او. چنانكه می نویسد: «در خانه پدر دوم اندوهگین بودم كه مبادا مادر نیمی از محبتش را از من باز گرفته باشد. دایه او را بیش از پیش دوست می داشتم و آرامش را در سر نهادن بر سینه اش می جستم كه همیشه بوی دود و پیاز می داد...» با این حال تنها پناه شاعر نیز به دیار عدم می شتابد. «به سفر رفته بودیم، بی دایه، و هنگام بازگشتمان دایه دیگر در خانه نبود. مادرم می گریست و این بیت را زمزمه می كرد: یك روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگر به كندن دل زین و آن گذشت» بهبهانی در ایام دبستان و سال اول آن صاحب برادر و پسری دوقلو از پدر جدیدش می شود. می نویسد: مادرم دختری و پسری توأمان به دنیا آورده بود و من كارت پستال دختركی همسال خود را به مدرسه بردم و گفتم: خواهر من است؛ مادرم دیشب زاییده و آموزگار رندانه گفت: به همین بزرگی؟ و من در نماندم و گفتم: عكس را با برق بزرگ كرده اند! تراژدی دیگری اما در سنین جوانی برای شاعر اتفاق می افتد: «برادر توأمان بیمار شد. به بیمارستان بردندنش، اما مادر تنها بازگشت. با اندك فاصله پس از او خواهر دوساله هم بیمار شد، همان بیماری. شب را گذراند و صبح به حال خفقان افتاد. از خانه بیرون دویده بودم، بی كفش و با جفتی جوراب كه نیمه ای از هر لنگه مچاله و لوله روی برف و گل كشیده می شد و من می دویدم... سرگشته و ناتوان بازگشتم. پزشك از در خانه بیرون می رفت. سرافكنده و كیفی در دست. كسی بدرقه اش نمی كرد. به اتاق آمدم، مادركنار دیوار نشسته بود. حتی توان گریستن نداشت: مجسمه ای مومیایی و خشك. (۳) سال بعد اما خداوند برادری دیگر به او می دهد. كودكی رنجور كه ناچار به پانسیون می فرستندش و بیماری بچه بیش از پیش می شود و شاعر قبول می كند در ازای شبانه درس خواندن از او مراقبت كند. اولین شعرهای بهبهانی را مادرش كشف می كند كه خود ذوق سرودن داشت. «یك روز كه دست نوشته هایم را زیر بالشم یافته وخوانده بود، پرسید: شعر می نویسی؟ سرخ شدم و گریستم این دومین باری بود كه در برابر نگاه جست وجوگرش سرخ می شدم و می گریستم.» مادر شاعر اما اشعار او را برای پروین اعتصامی می خواند و شاعر پرآوازه از ذوق و علاقه، بهبهانی را می بوسد. وقتی رفتند مادر گفت: «او پروین اعتصامی است، بزرگترین شاعر زن. شاید نهانی آرزو می كرد كه روزی چون او باشم. در فروردین سال بعد پروین اعتصامی درگذشت، به بیماری حصبه، اما خاطره دیدارش در من نخواهد مرد و شاید گلی بر خاكم برویاند...» بهبهانی تحصیلات خود را در رشته حقوق قضایی به پایان می برد و از ۱۴ سالگی سرودن را با چهارپاره های نیمایی آغاز می كند و سپس به غزل روی می آورد. و این آغاز تحولی نو در غزل معاصر بود. شاعر تمام هستی اش شعر است. خودش معترف است كه «از آن هنگام كه در جامه سپید از خانه پدر بیرون خزیدم در شعر زیستم. اگر صفایی، نوری، طراوتی و رنگ و بویی بوده است در شعر است. درغزل هاست. دیگر جز در شعر با خود راست نگفته ام.» بهبهانی با نزدیكی شگفت آورش به زبان روزمره مردم و یافتن پاره های موزون در جملات عادی زبان، دموكرات ترین زبان شعر نوكلاسیك فارسی را خلق كرد. شعر او نشانگر درگیری عمیق ذهن شاعر، با رنج ها، شادی ها و مسائل مردم است. او كه به خاطر همین نوآوری ها در زبان و وزن غزل به «بانوی غزل» شناخته می شد و شعر عاشقانه اش، برتر از انواع دیگر شعرش می نشست؛ به تدریج شعرش را به تجلیگاه رنج ها، محرومیت ها و فریادهای مردم بدل كرد. او از معدود شاعران مطرح ایرانی است كه به جنگ ۸ ساله عراق و ایران توجه كرده است، و هم درباره قربانیان جنگ و هم دشواری های اجتماعی ناشی از آن شعر سروده است. واقعیت آن است كه سیمین بهبهانی به خاطر زن بودن مسائل مهم را نادیده نگرفته است. در جای جای شعر سیمین بهبهانی توجه به مسائل تبعیض نژادی وطن و دغدغه های انسان معاصر به چشم می خورد. بهبهانی تفكری فرامرزی دارد و استبداد را در هر جای جهان باشد به محاكمه می كشد. او ستایشگر شرافت انسان است. اعتبار اشعار بهبهانی از مرزهای ایران گذشته است. شعر او تاكنون به زبان های انگلیسی و آلمانی ترجمه شده است. گزینه شعر «جامی گناه» شش سال پیش به زبان انگلیسی توسط فرزانه میلانی و كاوه صفا ترجمه و در دانشگاه نیویورك منتشر شده است و این نقد توسط علی بهبهانی به فارسی برگردانده شده است. قالب مورد اقبال سیمین بهبهانی غزل است. او با لحنی مالیخولیایی كه از حسی ژرف و عشقی رمانتیك و پاس داشتن ساختار بنیادی شعر نشان دارد، غزل سروده است. او درونمایه را گسترش می دهد و سبك را گفتارگونه می كند. صفدر تقی زاده درباره شعر بهبهانی می گوید: «آنچه كه از درونمایه ۱۰۳شعر این گزیده سر بیرون می آورد، مسائل ناشی از قشری گری و تلفات ناشی از جنگ ایران و عراق است.بهبهانی در غزل جزئیات عینی را محورقرار می دهد. مثلاً مردی كه یك پا ندارد، بلكه دردناك تر از یك پانداشتن، سن كمتر از بیست سال اوست. سیمین بهبهانی به تنهایی با زبانی پاك، بی حشو و حافظ گونه، در عرصه غزل می تازد. در غزل او حتی خللی و نقصی نمی بینیم. از نظر تنوع اوزان هیچ كس نتوانسته است تا به امروز به مقام مولانا برسد اما سیمین بهبهانی به تنهایی توانسته است ۴۰ وزن به وزن غزل فارسی بیفزاید، ضمن اینكه زبان قوی و قدرتمند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث در شهر او جریان دارد و در كنار این زبان، بهبهانی از زبان مردم چشم پوشی نكرده است.» درباره غزل بهبهانی «محمد حقوقی» می گوید: «غزل بهبهانی غزل مكالمه است. در غزل او تركیبات فوق العاده ای به چشم می خورد، شعر او در دوران معاصر تنها شعری است كه قابل تفسیر است. حتی شعر سعدی نیز در تاریخ ادبیات ایران قابل تفسیر نیست.» او می گوید: «سیمین بهبهانی كلی گویی را در غزل، جزیی سرایی كرده است. او در شعری كه برای همسر پوینده و مختاری سروده است هنرمندانه ترین تعابیر را به كار گرفته است. غزل های او در نهایت سادگی، فوق العاده و بی نظیر است.»

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

منوچهر احترامی متولد سال ۱۳۲۰ است. در مدارس مروی و دارالفنون دوران تحصیل را طی کرد و از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران فارغ‌التّحصیل شد. وی سال‌ها به عنوان طنزنویس با نشریات مختلف همکاری داشت و طی چندسال گذشته اغلب آثارش را در مجله گل‌آقا چاپ می‌کرد. طنزنویسی را به طور جدّی از سال ۱۳۳۷ با مجله توفیق آغاز کرد و با مطبوعات دیگر و نیز رادیو و تلویزیون هم همکاری داشت. امضاهای مستعار، «م.پسرخاله»، «الف ـ اینکاره» و ... از امضاهای اوست . احترامی مجموعه‌ای از این آثار را درکتاب «جامع الحکایات» منتشر کرد و چاپ بخشی از داستان‌های طنزش را در مجموعه «بچه ها، من هم بازی» تدارک دید. منوچهر احترامی تاکنون بیش از پنجاه عنوان کتاب برای کودکان نوشته و منتشر کرده که «حسنی نگو یه دسته گل» و «خروس نگو یه ساعت» و «خرس وکوزه عسل» و «دزده و مرغ فلفلی» و... از آن جمله‌اند. خودش دربارۀ تحصیلش می‌گوید:«چند ماهی رشتۀ ریاضی خواندم. چون شیطان بودم، بیرونم کردند. جایی اسمم را ننوشتند و مجبور شدم بروم مدرسۀ مروی در محلّۀ ناصرخسرو. چهارم و پنجم را آن‌جا خواندم و ششم را دارالفنون. انصافاً هم سطح این دو مدرسه بالا بود. ما بیست و پنج نفر بودیم که بیست و چهار نفرمان برای دورۀ لیسانس پذیرفته شدیم. سال سی و نه دانشکدۀ حقوق قبول شدم. بچه‌ی درس‌نخوان شاگرد اوّلی بودم!» و ایضاً بخوانید خاطره‌ای از دوران تحصیل ایشان:«یادم هست یک‌بار چون بچّۀ زرنگ کلاس بودم، همه امتحان ریاضی را از روی دست من نوشتند. معلّممان دید که برگه‌ام را آویزان کرده‌ام که بقیه ببینند، با خودکار قرمز بالای برگه نمرۀ یک گذاشت و رفت. همه آن امتحان را هجده شدند و من، یک! جالب این‌جاست که رفقا هنوز هم این خاطرۀ بد من را به عنوان خاطرۀ شیرین دورۀ تحصیلشان همه‌جا تعریف می‌کنند» احترامی در عرصۀ طنز به خاطر تسلّط بر ادبیات فارسی از سبک‌ها و قالب‌های گوناگون استفاده می‌کند. وی در روز چهارشنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۸۷ بر اثر نارسایی قلبی، در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

جعفرقلى معروف به نیرالملك، فرزند رضا قلیخان هدایت متولد 1247 ق در تهران است. او تحصیلات خود را نزد پدرش در ادبیات فارسى و مقدمات زبان عربى آموخت. پس از تأسیس دارالفنون بدانجا رفت و به آموختن زبان فرانسه، حساب، هندسه، علوم طبیعى و نظام پرداخت. پس از 6 سال تحصیل در دارالفنون با درجه ممتاز فارغ‏التحصیل شد و به معلمى دارالفنون درآمد. چند سال بعد ناظم آنجا شد و تدریجا رتبه سرهنگى گرفت. در 1278 ریاست دارالفنون را به او دادند و قریب چهل سال ریاست داشت و در همین سمت لقب نیرالملك و منصب سردارى گرفت. در 1316 ق به وزارت علوم منصوب شد و هفت سال در آن سمت باقى بود. بعد از مشروطیت در كابینه مشیرالسلطنه مجددا وزارت علوم را عهده‏دار شد ولى چون مدتش كوتاه بود كارى از پیش نبرد. وفات او در 1333 ق در 86 سالگى اتفاق افتاد. نیرالملك یكى از فضلاء و دانشمندان قرن اخیر ایران است كه به توسعه فرهنگ كمك‏هاى زیادى كرده است. آثارى نیز دارد و اصولا خانواده هدایت در كار نشر معارف و فرهنگ خدماتى انجام داده‏اند. از وى چهار پسر و چهار دختر باقى ماند. پسران وى عبارت بودند از: رضاقلى، هدایت قلى، كریم و سلیمان. رضاقلى پس از فوت پدر نیرالملك گرفت. هدایت قلى لقب اعتضادالملك داشت و فرزندانش عبارتند از محمود هدایت، صادق هدایت و سرلشكر عیسى هدایت. كریم طبیب شد و درجه سرلشكرى در ارتش یافت. سلیمان دانشكده سن‏سیر فرانسه را طى كرد و در جوانى از اسب به زیر افتاد و درگذشت. (1284 -1209/ 1206 ش)، نویسنده و مترجم. ملقب به نیرالملك. در تهران به دنیا آمد. مقدمات علوم زمان را نزد پدر آموخت و در دارالفنون به تحصیل زبان فرانسه و حساب و هندسه و علوم طبیعى و نظامى پرداخت. پس از طى این دوره چند كتاب و جزوه براى استفاده‏ى شاگردان دارالفنون ترجمه و تألیف كرد و در 1276 ش به منصب آجودانى مدرسه رسید و سال بعد ناظم مدرسه شد. وى در حدود 1240 ش به جاى پدر ریاست مدرسه‏ى دارالفنون را به عهده گرفت و پس از فعالیتهاى زیاد آموزشى و ادارى، از ناصرالدین شاه لقب نیرالملك دریافت نمود و حدود چهل سال ریاست دارالفنون را عهده‏دار بود. او در حدود 1275 ش به وزارت علوم منصوب شد و در زمان صدارت اتابك اعظم و امین‏الدوله، وزارت معارف را به عهده داشت. وى در دوره‏ى وزارتش توانست دوره‏هایى را براى مراتب تحصیل تعیین كند. او همچنین به پاس خدمات فرهنگى نشان فرهنگستان علوم كشور فرانسه را دریافت كرد. وى در تهران درگذشت. از آثارش: رساله‏ى «مفتاح العلوم»، در مورد فیزیك و شیمى.[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1345 ش)، نویسنده، مترجم و طبیب. پس از اتمام تحصیلات متوسطه و نیز اخذ لیسانس در رشته‏ى مامایى، وارد وزارت بهدارى شد. وى در ضمن خدمت، به تحصیل ادامه داد و در دانشكده‏ى پزشكى پس از اتمام دوره، موفق به اخذ درجه‏ى دكتراى طب شد. در 1345 ش به مقام استادى نایل گردید و پس از آن به فرانسه رفت. از آثارش: «تست‏هاى كلیوى»؛ «اختلال متابلیسم گلوسیدها»؛ «پاستور و میكروب‏شناسى»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1275 ش)، دندانپزشك و نویسنده. اجدادش اهل شیراز بودند و گویند از یهودیانى بودند كه در زمان كوروش هخامنشى از بابل به فارس مهاجرت كردند. لوى در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته‏ى دندان پزشكى در فرانسه به پایان رساند و در جراحى دندان پزشكى دیپلم گرفت وى به زبان‏هاى فرانسه و عبرى مسلط بود. دكتر لوى براى مطالعه به كشورهاى اروپا و آمریكا و آفریقا سفر كرد. او مدتى هم ریاست سرویس دندان پزشكى لشكر مركز را به عهده داشت وى مبتكر تأسیس دبیرستان كوروش كبیر بود. از آثارش: «تاریخ یهود ایران»، در سه مجلد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 879 ق)، نویسنده. وى ساكن بدخشان بود و صاحب «دانشنامه جهان»، در ده فصل،كه مشتمل بر همه‏ى علوم زمان بود و آن را در 879 ق تألیف كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1313 / 1312 -1257 ش)، مترجم، روزنامه‏نگار، مصحح، نویسنده و شاعر. در سلماس به دنیا آمد و در زادگاهش به كسب دانش و ادب پرداخت. وى در اوایل جوانى دورادور با سید جلال‏الدین كاشانى، مدیر روزنامه‏ى «حبل المتین»، مكاتبه داشت و گاهى اوقات مقالاتى براى این روزنامه مى‏فرستاد. غنى‏زاده سفرى به قفقاز داشت كه در این سفر با طالبوف آشنا شد. وى پس از بازگشت از این سفر در 1325 ق روزنامه‏ى «فریاد» را در شهر ارومیه منتشر كرد و در 1326 ق به تبریز مهاجرت نمود و در روزنامه‏ى «شوراى ایران» به چاپ مقالات مختلف هست گماست. مدتى منشى مخصوص ستارخان بود و از طرف او به نمایندگى انجمن ایالتى تعیین شد و با تصویب این انجمن روزنامه‏اى به نام «انجمن» تأسیس شد كه اداره‏ى آن را غنى‏زاده و على‏اكبر وكیلى به عهده داشتند. غنى‏زاده همزمان روزنامه‏ى «محاكمات» را تأسیس و با هفته‏نامه‏ى «شفق» نیز همكارى مى‏كرد. وى در 1327 ق روزنامه‏ى «بوقلمون» را منتشر كرد. چون در 1329 ق مأمور تشكیل عدلیه سلماس شد از همكارى با این روزنامه‏ها دست كشید. در 1330 ق كه سپاهیان روس وارد تبریز شدند با جمعى از آزادیخواهان آذربایجان به استانبول مهاجرت كرد و در آن شهر علاوه بر نوشتن مقالات و اشعار در روزنامه‏ى «اختر»، كه ایرانیان مقیم استانبول انشتار مى‏دادند، با زبان و ادبیات تركى استانبولى آشنا شد. در بحبوبه‏ى جنگ جهانى با تقى‏زاده در تحریر مجله‏ى «كاوه» همكارى داشت. در 1305 ش به ایران بازگشت و در همان سال روزنامه‏ى «سهند» را در تبریز منتشر كرد وى سرانجام در تبریز وفات یافت. از آثارش: مقدمه‏ى «سفرنامه ناصرخسرو»؛ تصحیح «زاد المسافرین»؛ تصحیح «وجه دین»؛ «پالتو»، ترجمه؛ «آدم نامرئى»، ترجمه؛ «دواى خواب»، ترجمه؛ «هیپنوزه یا واهمه»، ترجمه. از آثار منظوم غنى‏زاده جز چند غزل و مثنوى «هذیان» چیزى در دست نیست.[1] محمود سلماسى، ادیب و شاعر ایرانى (و. سلماس 1296 ه.ق.- ف. 1353 ه.ق)، وى به استانبول و سپس به برلین رفت و در مجله‏ى كاوه مقالاتى منتشر كرد و بعد به ایران بازگشت و روزنامه‏ى سهند را انتشار داد، او راست: تاریخ آذربایجان، ایرانیان مستعرب. دیوانى از او بنام «آثار منظوم محمود غنى‏زاده» به چاپ رسیده (لغ.).

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1329 / 1328 ق)، نویسنده، مترجم. وى در تبریز به دنیا آمد. شانزده یا هفده ساله بود كه تبریز را ترك كرد و به تفلیس رفت و به كسب و كار و تحصیل پرداخت. در اواسط پادشاهى ناصرالدین شاه، طالبوف نیز كه از مجراى زبان روسى اطلاعاتى به دست آورده بود. از راه نوشتن به بیدارى مردم و انتقاد از استبداد پرداخت. چنان كه بعد از صدور فرمان مشروطیت از طرف مردم آذربایجان به نمایندگى مجلس انتخاب شد اما به دلیل نامعلومى از قبول وكالت سر باز زد. او مسلمان باعقیده‏اى بود و مراسم حج را بجا آورد ولى با این همه هرگز پایبند اوهام نشد. مردى وطن‏پرست و میهن‏دوست بود. در اواخر عمر براى درمان چشمش به برلین رفت و پس از بازگشت درگذشت. از آثارش: «سفینه‏ى طالبى» یا «كتاب احمد»؛ «مسالك المحسنین»؛ «مسائل الحیات»؛ «پندنامه ماركوس قیصر روم». ترجمه؛ «رساله‏ى فیزیك»؛ «نخبه‏ى سپهرى»، كه خلاصه‏اى از «ناسخ التواریخ» است در احوال رسول اكرم (ص)؛ «ایضاحات در خصوص آزادى»؛ «سیاست طالبى»؛ ترجمه‏ى رساله‏ى «هیئت جدید».[1] (حاج ملا) عبدالرحیم بن (استاد) ابوطالب نجار تبریزى سرخابى، نویسنده و دانشمند (و. 1250- ف. تمرخان شوره 1328 ه.ق.) وى در حدود 16 سال به تفلیس رفت و به تحصیل زبان روسى و ادبیات آن پرداخت و متدرجا نزد رجال و دانشمندان روسیه به درستكارى و راست گفتارى شناخته شد و سپس در تمرخان شوره - داراالحكومه داغستان- اقامت كرد و مورد احترام جمیع مسلمانان و جزایشان گردید و خانه‏اش مقصد امرا و علما و اعیان و ملجاء نیازمندان و مستمندان شد. وى یكى از نسختین نویسندگان فارسى است كه ایرانیان را به تألیف رمانهاى علمى و تآتر و ترجمه علوم و فنون و هنرهاى زیبا و مكارم اخلاق به زبان ساده آگاه كرد، و این امر روز به روز بر اعتبار و منزلت او نزد همه مى افزود. از آثار اوست: «كتاب احمد»یا،«سفینه طالبى»در سه جلد،«پندنامه قیصر»،«مسالك المحسنین»،«مسائل الحیاة»،«فیزیك» و «تاریخ مختصر اسلام» (قزوینى. وفیات معاصرین یادگار 5 شماره 5 -4)، «نخبه سپهرى» در احوال حضرت رسول، ترجمه پندنامه ماركوس، هیئت جدیده ترجمه از فلاماریون، ایضاحات در خصوص آزادى، سیاست طلبى و غیره (لغ.)

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1357 -1297 ش)، نویسنده، شاعر و روزنامه‏نگار. وى در رشت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در آن شهر به پایان رسانید و سپس به تهران آمد و در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى وارد دانشسراى عالى گردید و به دریافت لیسانس نائل شد و از آن پس به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و به عنوان دبیر ادبیات به رشت عزیمت كرد و پس از پنج سال به تهران بازگشت و ضمن تدریس در دبیرستان‏ها، دوره‏ى دكترى ادبیات را به پایان رسانید. وى مدتى اشعارش را در روزنامه‏ها و جراید به چاپ رسانید و مدتى نیز سردبیرى روزنامه‏ى «سازمان» را به عهده داشت و از همكاران دهخدا در تألیف «لغت‏نامه» بود. از آثارش: رساله‏ى «دیندارى، دكاندارى نیست»؛ «حدیث سعدى»؛ «دفاع اتسالینگراد/ لنینگراد»؛ تصحیح لغت‏نامه‏ى «صحاح الفرس»؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده. وى مولف كتاب «تحفه العرفان» در مقامات جدش روزبهان بقلى است كه به سال 700 ق آن را به پایان رسانید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1361 -1278/1271 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به ناهید و شجره. پدر وى متخلص به بزمى از وعاظ اصفهان بود. شجره در قریه‏ى سامان چهارمحال بختیارى به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى خود را در زادگاهش فراگرفت. پس از فراغت از تحصیل در قهفرخ و زادگاهش به تدریس پرداخت. پس از مدتى ابتدا به اصفهان و سپس به تهران منتقل شد. و در كالج آمریكایى البرز به تحصیل و تدریس پرداخت و پس از اتمام دوره‏ى متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق شد. و همین زمان به نوشتن مقاله در روزنامه‏هاى «كیهان» و «ایران» پرداخت. شجره پس از اخذ لیسانس وارد دادگسترى شد. وى شعر كم مى‏سرود، اما در سرودن انواع شعر توان بود. در تهران درگذشت. برخى از آثار وى: «تحقیق در رباعیات خیام»؛ «تعبیر رویا و روانشناسى امروز»، ترجمه؛ «شخصیت مولوى»؛ «علم معاش»؛ «قواى روحى و آئین فرمانروایى»؛ «گلزار ایران»، مجموعه‏ى مقالاتى در باره‏ى ادبیات ایران در ازمنه‏ى قبل از اسلام تا قرن هفتم هجرى كه در روزنامه‏ى «ایران» آن روز طبع مى‏شد؛ «مقدمه بر جغرافیاى اقتصادى».[1] شاعر. تولد: 1317(1279 ق.)، قریه سامان چهارمحال. درگذشت: 27 فروردین 1361. سید حسین شجره، فرزند سید عبدالرسول واعظ تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در اصفهان فراگرفت و تحصیلات عالى را در كالج آمریكایى تهران (البرز) به پایان برد. همچنین دوره‏ى دانشكده‏ى حقوق را گذراند و به شغل دبیرى و قضاوت پرداخت. مدت‏ها در قهفرخ ساكن بوده و به آموزش و پروش كودكان و نونهالان اشتغال داشت، بعدا به اصفهان و از آن پس به تهران منتقل شد و در خدمت وزارت دارایى داخل گردید. در زمانى كه ساكن بختیارى بود «ناهید» تخلص مى‏نمود (چنانچه در كتاب تذكره شعراى چهارمحال و جنگ بهترین اشعار به همین تخلص مذكور است). در اصفهان «شیوا» تلخیص مى‏كرد (چنانكه در كتاب نامه‏ى سخنوران، از او به همین تخلص یاد شده است.). وى در همه نوع شعر مى‏گفت اما طبعش بیشتر به سرودن مثنوى و قصیده مایل بود. اشعار و مقاله‏هاى او در جراید كشور چاپ و نشر شده است. از آثار اوست: تحقیق در رباعیات خیام فیتز جرالد (كریستین سن، 1320)، رساله‏اى در تعبیر رؤیا و روان‏شناسى امروز، شخصیت مولوى (1316)، روان‏شناسى، علم معانى، دوست‏یابى، ترجمه‏ى رساله‏ى وجودیه خیام، ترجمه رساله‏ى كون خیام، علم معاش (1322)، مقدمه بر جغرافیاى اقتصادى (1328)، قواى روحى و آیین فرمانروایى (چاپ دوم، 1334). علاوه بر اینها، كتابى درباره‏ى ادبیات ایران در ازمنه‏ى قبل از اسلام و تا قرن هفتم هجرى كه در روزنامه‏ى «ایران»، تحت عنوان «گلزار ایران» به چاپ رسید و همچنین مقالاتى زیر عنوان «در محفل انس چه شنیدم» كه در روزنامه‏ى «كیهان» طبع گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1283 ش)، نویسنده. سرتیپ دفترى پس از تكمیل تحصیلات به فرانسه عزیمت كرد. مشاغل مهم وى: فرمانده دژبان، رییس كل شهربانى، فرمانده گارد مسلح گمرك. اثر وى: «تاریخ نظامى عصر قدیم و قرون وسطى و عهد جدید».[1] فرزند محمود دفترى (عین‏الممالك) و برادر دكتر احمد متین دفترى، در 1285 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى افسرى تهران شد. دوره‏ى دانشكده را پایان داد و براى ادامه‏ى تحصیلات به اروپا اعزام گردید. دانشكده‏ى سن‏سیر پاریس را گذراند و به ایران بازگشت. چندى در دانشكده‏ى افسرى مربى و استاد بود. تدریجا درجه‏ى سرهنگى گرفت و با رزم‏آرا رئیس ستاد ارتش نزدیكى یافته و جزء باند و دسته‏ى او شد. در سال 1326 رزم‏آرا ریاست دژبان مركز را به او سپرد. وى در 15 بهمن 1327 كه در دانشگاه تهران به شاه تیراندازى شد، در چند قدمى شاه قرار داشت. فورا شاه را به اتومبیل رسانید و به بیمارستان برد. در همان شب در تهران حكومت نظامى اعلام گردید و سرلشكر هوائى احمد خسروانى حاكم نظامى تهران گردید و دژبان تهران براى اجراى برنامه‏ها در اختیار فرماندارى نظامى قرار گرفت. همان شب سرهنگ دفترى مامور دستگیرى آیت‏الله كاشانى شد. شبانه از دیوار وارد منزل شد و آیت‏الله را با خفت و خوارى دستگیر نمود، چند شب در تهران نگه داشت و بعد او را به لرستان تبعید كردند. در فروردین سال 1328 درجه‏ى سرتیپى گرفت و در همان شغل ریاست دژبان مشغول زمینه‏سازى براى روى كار آمدن رزم‏آرا بود. در تیرماه 1329 رزم‏آرا به ریاست دولت برگزیده شد. قبل از معرفى هیئت وزیران اولین حكمى كه صادر نمود، ریاست شهربانى سرتیپ دفترى بود. روابط رزم‏آرا و دفترى بسیار نزدیك و صمیمانه بود به طورى كه دفترى توانست برادر خود عبدالله دفترى را وارد كابینه كند و پست وزارت اقتصاد ملى را به او تخصیص دهد ولى در عین حال بین برادر دیگرش دكتر احمد متین دفترى و رزم‏آرا شكاف عمیقى ایجاد شد و متین‏دفترى مرتبا با استفاده از سنگر مجلس سنا، به كوبیدن رزم‏آرا مى‏پرداخت. در دوران ریاست شهربانى او، فرار سران حزب توده از زندان قصر اتفاق افتاد. بدون شك این مسئله ساده و عادى نبود به همین دلیل رئیس شهربانى مورد بازخواست قرار نگرفت. با ترور رزم‏آرا در مجلس سلطانى ستاره‏ى اقبال دفترى افول كرد، از ریاست شهربانى كنار رفت، چندى ریاست گارد گمرك و زمانى فرماندهى مرزبانى با او بود ولى روزنامه‏هاى آن روز مرتبا لبه‏ى تیز حملات شدید خود را متوجه او مى‏نمودند. در بامداد 28 مرداد 1332 دفترى دو حكم براى ریاست شهربانى دریافت كرد. حكم اول به امضاى دكتر مصدق نخست‏وزیر وقت بود، حكم دیگر به امضاى سپهبد زاهدى به دست او رسیده بود. ولى او عملا تا روز 28 مرداد در شهربانى حضور نیافت و عصر آن روز با ارائه حكم زاهدى، شهربانى را تحویل گرفت. چند روز بعد وقتى شاه از سفر اجبارى رم بازگشت، دفترى در فرودگاه به پاى شاه افتاد ولى شاه كه از صدور حكم ریاست شهربانى او توسط دكتر مصدق باخبر بود، وى را تغییر داد و سرلشكر مهدى‏قلى علوى‏مقدم را به ریاست شهربانى گمارد و دفترى به عنوان وابسته‏ى نظامى به ایتالیا رفت. چند سالى در اروپا به سر برد و آیت‏الله كاشانى كه از دشمنان سرسخت او بود مانع از ارجاع كار در تهران به او بود. تا سرانجام در سال 1334 به تهران بازگشت و درجه‏ى سرلشكرى گرفت و ریاست اداره‏ى تسلیحات ارتش به او سپرده شد. چندین سال در آنجا به خرید اسلحه و مهمات مشغول بود. چون با ارتشبد عبدالله هدایت رئیس ستاد نزدیك و دوست بود، همه‏گونه سوءاستفاده از كار خود نمود تا سرانجام از كار معلق و تحت تعقیب قرار گرفت و در دادگاهى كه عبدالله هدایت محاكمه شد، او را نیز محاكمه كردند و به سه سال زندان محكوم گردید. پس از استخلاص از زندان، بیمارى گریبان او را گرفت و غالبا ملتزم بستر بیمارى بود. در 1356 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی

(ز 1163 ق)، عارف و نویسنده. از آثار وى «جامع الكلیات»، در سیر و سلوك و عرفان است كه در شیراز چاپ شده است.[1] ز شعبان 1163 ق. وى كتاب جامع‏الكلیات را در سیر و سلوك و عرفان به زبان فارسى در چهارده مقاله تالیف كرده است.[2]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 19 شهریور 1395  - 1:03 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 14

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی