مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، نویسنده. در خراسان مى‏زیست و مؤلف كتابى در احكام قرانات است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. وى صاحب كتابى در سیره‏ى رسول (ص) و خلفا است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. اثر وى: «گنجینه راز».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1186 -1107 ق)، فقیه، متكلم، محدث، محقق، نویسنده و رجال شناس. از فرزندان احمد بن ابراهیم از شخصیتهاى معروف روحانى و علمى این خاندان بود. وى در شاخوره‏ى بحرین زاده شد و در مكتب خانه و نزد پدر خواندن و نوشتن و مقدمات علوم را آموخت. هنگام فتنه خوارج در بحرین، و مهاجرت پدرش احمد به قطیف، در شاخوره ماند و پس از چندى به آنان پیوست. در آنجا نزد شیخ حسین ماحوزى و شیح احمد بن عبداللَّه بلادى و شیخ‏احمد بن على به آموختن علوم دینى مشغول شد. فوت پدر و سنگینى معیشت خانواده مانع ادامه‏ى تحصیل وى شد. پس به بحرین و سپس به مكه رفت و یكبار دیگر نزد شیح حسین ماحوزى بازگشت. از آنجا به بحرین، كرمان و شیراز رفت. و چون شیراز دچار خشم و غضب نادرشاه گشت به فسا رفت. در فسا براى تأمین نیازهاى زندگى به كشاورزى پرداخت و با فراغت نسبى به كار تدریس و تحقیق مشغول گشت و تألیف مشهورترین اثر فقهى خود «حدائق» را آغاز كرد. اما پس از آشوب خونینى كه در فسا رخ داد و میرزا محمدعلى، حاكم وقت فسا، كه به وى التفات داشت كشته شد و دارایى و كتابهاى خود وى نیز به غارت رفت به اصطهبانات و سپس به عراق رفت و در كربلا اقامت گزید و در این شهر به آرامش و امنیت و رفاه دست یافت و كتاب «حدائق» و چندین كتاب دیگر را تمام كرد. وى تا پایان عمر در آنجا زندگى كرد و حیات خود را صرف تدریس و تعلیم و تحقیق و تألیف كتاباى فقهى، روایى و كلامى و عبادى كرد. او استاد سید على طباطبائى صاحب «ریاض» و از مشایخ روائى علامه بحرالعلوم است. در كربلا بر اثر طاعون درگذشت. بنابر وصیتش استاد وحید بهبهانى بر وى نماز گزارد و در كنار تربت امام حسین (ع) به خاك سپرده شد. از جمله آثار وى: «اعلام القاصدین»؛ «الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة»، در فقه استدلالى؛ «سلاسل الحدید فى تقیید ابن ابى‏الحدید»؛ «الدررالنجفیة من الملتقطات الیوسفیة»؛ «انیس المسافر و جلیس الخواطر»؛ «لؤلؤة البحرین فى الاجازة لقرتى العین».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1208 ق)، فقیه، محدث، متكلم، نویسنده و از عالمان اخبارى. در بحرین متولد شد. پس از فراگیرى علوم به قطیف مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد. پس از چندى به بوشهر رفت. وى نزد عمویش یوسف آل‏عصفور درس خواند. به پیروى از اندیشه‏هاى اخباریان، تنها سنت (حدیث) را قابل استناد مى‏دانست و معتقد بود كه قرآن به دلیل این كه فقط معصومان (ع) مى‏توانند آن را دریابند، نمى‏تواند مورد استناد باشد. وى در بوشهر درگذشت. اثر وى شرحى مفصل بر «بحارالانوار» است. او حاشیه‏هایى بر جلد چهارم «بحارالانوار» دارد. از او «مجموعه‏ى رسائل» نیز باقى است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1280 ق)، عالم، نویسنده، فقیه و محدث. در بوشهر متولد شد و پس از آموزشهاى مقدماتى در 1306 ق به نجف مهاجرت كرد و در حوزه‏ى علمیه‏ى آنجا به آموختن سطوح عالى دانشهاى متداول روزگار پرداخت. او در درس عالمان و فقیهان بلندپایه چون آخوند ملا محمدكاظم خراسانى شركت كرد و در 1314 ق به بوشهر بازگشت. پس از درگذشت پدرش، در 1315 ق، به امامت جماعت و دیگر امور شرعى پرداخت. صاحب آثارى در فقه و كلام است، از آن جمله: «الانوار الجعفریه»؛ «قصد السبیل»؛ «منتخب الفوائد».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1131 -1084 ق)، فقیه، متكلم، محقق و نویسنده. در شاخوره به دنیا آمد و علوم مقدماتى را در آنجا فراگرفت. آنگاه نزد استادان بزرگ آن عصر مراتب عالى فقه و اصول را به پایان رساند و به درجه‏ى اجتهاد نایل آمد. وى از برجسته‏ترین شاگردان شیخ سلیمان ماحوزى بود كه فقه و اصول و حكمت را نزد وى آموخت. ریاضیات را نزد شیخ محمد بن یوسف بحرانى فراگرفت. در بسیارى از داشنهاى روزگار خود مهارت داشت. على‏رغم دیگر عالمان آل‏عصفور كه اخبارى بودند وى به عقل‏گرایى تمایل داشت و كتابهایى در زمینه‏ى علوم عقلى تألیف كرد. همچنین در فصاحت زبان و بلاغت سخن و حاضرجوابى مشهور بود. در آشوب بحرین، و تاخت و تاز اعراب هوله، به قطیف مهاجرت كرد. اما بر اثر شنیدن خبر به تاراج رفتن كتابخانه‏اش بیمار شد و در 47 سالگى در قطیف درگذشت. گفته‏اند كه 23 تألیف معتبر داشته است كه همگى با كتابخانه‏ى وى، على‏رغم تلاشهاى پسرش شیخ یوسف صاحب «حدائق» كه براى حفظ كتابخانه كرد، در فتنه‏ى بحرین از بین رفت. كتاب «اثبات الجزءالذى لایتجزاء» و «الجزءالذى لایتجزى» از جمله كتابهاى او است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

غلامعلي حاتم در سال 1320 در شهر قصر شيرين بدنيا آمد دوره ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش گذراند و براي ادامه تحصيل راهي كشور تركيه شد و تا اخذ درجه دكترا در سال 1356 در شهر آنكارا ماند. پس از برگشت به كشور كار را در وزارت فرهنگ و هنر آغاز كرد و در حال حاضر در دانشكده هنر (فارابي سابق) مشغول به تدريس است.گروه : هنررشته : پژوهش هنرگرايش : تاريخ هنروالدين و انساب : پدر غلامعلي حاتم فردي مهربان و دلسوز بود كه در كارهاي عام المنفعه و خيريه در قصر شيرين شركت ميكرد وي علاوه بر داشتن كار آزاد مدير مسئول روزنامه شاه ايل قصرشيرين نيز بود و فرزندان را از همان ابتدا به مطالعه و كتاب آشنا كرد. مادر محترمشان نيز از خانواده خانه خراب كرمانشاه بودند كه آنها هم به دليل مبارزات در زمان مشروطيت به اين نام شهرت يافتند.خاطرات کودکي : بازيهاي كودكانه و سرگرميهاي فصلي مانند شنا در رودخانه الوند، مطالعه كتاب در تعطيلات تابستان در ييلاق و در مواقعي براي سپري كردن وقت به علت كبود امكانات تفريحي گوش دادن به راديو در نبود و ناشناخته بودن تلويزيون از خاطرات دوران كودكي دكتر حاتم است وي دراين مورد ميگويد:« برنامه هاي راديويي راه گشايي بود براي خودم و دوستانم كه توانستيم با ديدي بازتر به اطراف خود نظري بياندازيم. شنيدن داستانهاي حماسي ، افسانه ايي و تاريخي انگيزه اي شد كه من بتوانم راه آينده ام را انتخاب كنم شايد دليل انتخاب رشته تحصيلي ام باستانشناسي و تاريخ هنر همين شنودهاي راديويي بوده است.»اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : غلامعلي حاتم در يك خانواده متدين و عالم پرورش يافت. خانواده ايشان در فعاليتهاي مذهبي برگزاري مراسم سوگواري حسيني و تعزيه شهره بودند و در مسائل اجتماعي نيز به علت بار علمي خانواده شركت ميكرند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : كسب ديپلم رياضي از دبيرستان شاهپور شهر كرمانشاه سال 1340 گذراندن دوره عليه تحصيل در كشور تركيه تا اخذ مدرك دكترا تا سال 1356خاطرات و وقايع تحصيل : سفر به كشورهاي مختلف اروپايي مانند بلغارستان، يونان، ايتاليا، قبرس، سوريه، عراق و ... از خاطرات دوران تحصيل در كشور تركيه غلامعلي حاتم است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : تدريس به عنوان معلم در دبستان و دبيرستان ايرانيها در آنكاراي تركيه و كار در سفارت ايران در تركيه به عنوان كارمند محلي و كار در كشور آلمان به عنوان كار دانشجويي از فعاليتهاي زمان تحصيلي غلامعلي حاتم است.استادان و مربيان : غلامعلي حاتم ازاستادان خود در دانشگاه ها تركيه به پروفسور اكرم اكورگاد، پروفسور تحسين اوزگوچ، پروفسور نعمت اوزگوچ، پروفسور هالوك كارامارلي پروفسور يلماز اونگه و ... نام ميبرد و خود را مديوناين بزرگواران ميداند و تمامي معلمان خود.همسر و فرزندان : غلامعلي حاتم داراي همسر و دوفرزند است كه همسر وي اهل كشور تركيه است و فرزند دختر وي فارغ التحصيل رشته زبان انگليسي و فرزند پسر كارشناسي ارشد پژوهش هنر و مدرس دانشگاههاي هنري نيز ميباشد.وقايع ميانسالي : وقايع دوران معلمي و زندگي با هم دانشگاهيها و تبادل نظر در رشته هنر از خاطرات آن دوران غلامعلي حاتم است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسئوليت هاي كاري در سفارت ايران در آنكارا در دوران دانشجويي در كشور تركيه و موزه ايران و باستان در ايران و مسئوليت هاي اجرايي در دانشگاه هاي هنر مانند مدير گروه هنر دانشگاه پيام نور از مشاغل غلامعلي حاتم است.فعاليتهاي آموزشي : غلامعلي حاتم در بيشتر دانشكده هاي هنري از سال 1356 به تدريس بوده است مانند دانشكده هنر دانشگاه تهران ، اصفهان، يزد، الزهرا، شريعتي، جهاد، علم و فرهنگ و دانشكد افسري قبل از انقلاب و در حال حاضر تدريس در دانشكده هنر تهران و همكاري با دانشكد هنر دانشگاه آزاد اسلامي . استاد راهنماي پاياننامه هاي دوره دكتر ا و كارشناس ارشد در دانشكده هنر از فعاليتهاي آموزشي دكتر حاتم است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علاوه بر تهيه متن و مطالب درسي و كارهاي دانشگاهي غلامعلي حاتم در موارد زير مشغول است: شركت در مجامع فرهنگي هنري، عضويت در كميته انتصابات و ترفيعات اعضاي هيئت علمي دانشگاه هنر، عضو كميته هاي پژوهشي هنر دانشگاه هنر، عضويت هيئت تحريريه مجله گردش و سيلك رود، عضو شوراي تخصصي تاريخ هنر پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، عضو تحريريه پژوهشنامه هنرهاي نمايشي دانشگاه تهران ، و مجله هاي رهپويه سوره، نگره دانشكده هنر دانشگاه شاهد ، تربيت مدرس دانشگاه تربيت مدرس، پژوهشنامه سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري و ...آرا و گرايشهاي خاص : غلامعلي حاتم عنوان ميكند كه تمام تلاش وي بر اين بوده است كه ايران را با تمام ويژگيهاي ملي و مذهبي توام با هنرهايش در ادوار مختلف تاريخ معرفي كند .چگونگي عرضه آثار : چاپ مقالات مختلف علمي در رشته هنر و تهيه و چاپ كتاب و ايراد سخنرانيهاي گوناگون در جامع فرهنگي هنري از اثار غلامعلي حاتم است. ________________________________________ آثار : آشنايي با هنر در تاريخ 1 ويژگي اثر : دانشگاه پيام نور فروردين 13822 آشنايي با هنر در تاريخ 2 ويژگي اثر : دانشگاه پيام نور اسفند 13823 معماري اسلامي در دوره سلجوقيان ويژگي اثر : انتشارات جهاد دانشگاهي ماجد- تهران 13794 هنر و تمدن اسلامي 1 ويژگي اثر : دانشگاه پيام نور ديماها 1383

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

فریمن دیسون وی در زمینه های علم فیزیک و نویسندگی داستانهای علمی تخیلی بسیار چیره دست بوده است. دیسون در سال 1960 نظریه ای را مبنی بر نیاز انسان در تولید لایه ای محافظتی برای محاصره منظومه خورشیدی و حداکثر استفاده از نور خورشید ارائه کرد. این لایه اکنون با عنوان لایه دیسون شناسایی می شود. دیسون عمیقا به حیات ماورایی اعتقاد داشته و بر این باور بود انسان طی چند دهه آینده قادر به برقراری ارتباط با موجودات ماورائی خواهد بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

آنتونی کوئین (۲۱ آوریل ۱۹۱۵ - ۳ ژوئن ۲۰۰۱) بازیگر ، نویسنده و نقاش مکزیکی، آمریکایی‌تبار بوده است. او یکی از بازیگران هالیوود بوده است. وی با نام آنتونیو رودولفو اوکزاکا کوئین در مکزیک به دنیا آمد و پدر وی ایرلندی و مادرش مکزیکی بوده است. او در یکی از مناطق نزدیک لوس آنجلس بزرگ شده بود و مدرسه را زودتر از وقت موعود ترک کرد، اما قبل از اینکه هنرپیشه شود، بوکسر و نقاش بود.فیلم‌شناسی * استاد مرده * انتقام * باراباس * توپ‌های سن سباستین * جاده * راه رفتن روی ابرها * عمر مختار * عیسی ناصری ۱ * عیسی ناصری ۲ * گوژپشت نتردام * لورنس عربستان * انتقام آنجلو * محمد رسول الله * اسب کهر را بنگر * زوربای یونانی * قرارداد مارسی * آخرین قطار گان هیل

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

فیلسوف. تولد: 1304 ق.، اصفهان. درگذشت: 9 دى 1375. عبدالجواد فلاطورى از نوادگان آخوند ملا اسماعیل اصفهانى، استاد فلسفه‏ى حاجى سبزوارى، است. فلاطورى از ابتداى جوانى علاوه بر تحصیلات دبیرستانى به كسب معارف اسلامى همت گماشت و در شهرهاى اصفهان، تهران و مشهد در محضر استادانى نظیر محمدعلى شاه‏آبادى، مهدى آشتیانى، آیت‏الله محمدتقى آملى، آیت‏الله خوانسارى، محمدرضا كلباسى و آیت‏الله هادى كدكنى نیشابورى به شاگردى پرداخت . در سال‏هاى 1328 و 1329 كتاب جواهر را با آیت‏الله محمدرضا كلباسى مباحثه كرد و از محضر وى به اخذ روایت و گواهى درجه‏ى اجتهاد نایل آمد. فلاطورى در سال 1333 براى تحصیل روانه آلمان شد و در رشته‏ى فلسفه به تحصیل پرداخت. وى در رشته‏ى «كانت‏شناسى» به درجه‏ى استادى رسید. همچنین در آلمان به تحصیل رشته‏هاى فلسفه، روان‏شناسى علوم تربیتى، علوم اجتماعى، و تطبیق ادیان پرداخت. در همین ایام زبان‏هاى لاتین و یونانى را نیز فراگرفت و پس از نوشتن مقالات و رسایل كوچكترى به نوشتن رساله‏ى استادى خود پرداخت و آن را درباره‏ى «دگرگونى بنیادى فلسفه‏ى یونانى بر اثر طرز اندیشه اسلامى» نگاشت و به درجه‏ى استادى نایل آمد. دكتر فلاطورى استاد دانشگاه كلن آلمان در رشته‏هاى فلسفه (به شیوه‏ى تطبیقى) و حقوق و كلام و علوم اسلامى و اسلام معاصر بود. از جمله فعالیت‏هاى دكتر فلاطورى، تأسیس مركز آكادمى كلن در سال 1356 بود كه دست به اصلاح كتاب‏هاى درسى مدارس آلمان زد، و نواقص و كاستى‏هاى كتاب‏هاى درسى را در زمینه‏هاى اسلام و تاریخ اسلام اصلاح كرد و در این ارتباط شش كتاب تألیف شد كه به عنوان مرجعى براى نویسندگان كتاب‏هاى درسى آلمان و دیگر كشورهاى اروپا از قبیل فنلاند، فرانسه، پرتغال و اسپانیا شد و خود اروپایى‏ها براساس اقدامات و تألیفات استاد فلاطورى، مطالب كتاب‏هاى درسى خود را اصلاح بازنویسى كردند. دكتر فلاطورى براى این كه مركز آكادمى كلن به عنوان یك نهاد علمى جزء دانشگاه قرار بگیرد، آن را از شهر كلن به هامبورگ انتقال داد و از آن پس جزیى از دانشگاه هامبورگ شد. قصد وى این بود كه در این مركز آكادمى، دانشجوى علوم اسلامى تربیت كند و مدرك معتبر نیز بدهد. دكتر فلاطورى در آلمان به عنوان یك مرجع اسلامى و دانشمند فلسفه و علوم اسلامى مطرح بود. هر زمان كه مجلس اروپا در تجزیه و تحلیل و بیان مسایل اسلامى و تفاهم و همفكرى و گفت و گوى بین پیروان ادییان اسلام و مسیحیت و یهودیت دچار مشكل مى‏شدند، به وى مراجعه مى‏كردند و نظرخواهى و راهنمایى مى‏خواستند. وى براى ایجاد مباحثه، تفاهم، همفكرى، و همكارى بین پیروان ادیان مختلف تلاش مى‏كرد. وى در برپایى اجلاسى كه پیش از فوتش بین مفتكران و اندیشمندان مسلمان، مسیحى و یهودى در یونان برگزار شد، مسئولیت داشت. از آثار ترجمه‏ى اوست: تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى (تألیف برتولد اشپولر، تهران، 1349). دكتر عبدالجواد فلاطورى روز یكشنبه نهم دى 1375 هنگام تدریس در كلاس درس بر اثر سكته‏ى قبلى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1091 ق)، نویسنده و شاعر. معروف به مستوفى. از مردم بافق، میان یزد و كرمان، بود. وى در عهد شاه سلیمان صفوى مى‏زیست و در امور دیوانى صاحب منصب بود. در 1077 ق به سمت مستوفى اوقاف یزد و در 1079 ق به منصب نظارت اوقاف آنجا رسید. بعد از فوت پسرش دست از كارهاى دیوانى كشید و در 1081 ق به اصفهان رفت و از طریق حویزه و اهواز و بصره به عراق سفر كرد. پس از زیارت عتبات عالیات به بصره بازگشت و در آنجا تألیف «جامع مفیدى» را در 1082 ق آغاز نمود و سپس از طریق دریا به هند مسافرت كرد. او نخست به بندر سورت رسید و از آنجا به دهلى و سپس به حیدرآباد و برهانپور رفت. در 1086 ق به دهلى بازگشت و در 1088 ق در اوجین (اوجان) به خدمت شاهزاده محمداكبر بن عالمگیر رسید و منصب دو صدى یافت و به همراه او به مولتان رفت و در 1089 ق منصب وزارت و میر سامانى شاهزاده را عهده‏دار شد و در این شهر پس از هشت سال در 1090 ق توانست كتاب «جامع مفیدى» را به پایان برساند. او همچنین كتاب «مختصر مفید»، را در احوال بلاد ولایت ایران، در 1087 ق در دكن، آغاز كرد و در 1091 ق در لاهور به اتمام رساند. از دیگر آثارش: «مجالس الملوك»، مشتمل بر جداول سلاطین ایران، از آغاز تا 1049 ق؛ «شرح احوال»، كه همان مقاله پنجم «جامع مفیدى» است؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1405 -1334 ق)، نویسنده، شاعر، متخلص به محزون. در قریه‏ى دشه، از قراى اورامان، به دنیا آمد. پس از فراگرفتن مقدمات صرف و نحو به عراق رفت و در مدارس كردستان عراق به تكمیل علوم دینى و ادبیات عرب پرداخت. سپس به سنندج بازگشت و از محضر برادر بزرگترش، ملا محمود مفتى، استفاده نمود و به دریافت اجازه نایل گشت. بعد به تهران آمد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و با سمت دبیرى به سنندج بازگشت. وى حدود 1331 ش به تهران منتقل شد و در ضمن خدمت موفق به اخذ لیسانس و دكتراى الهیات شد. مفتى‏زاده چند سالى از نویسندگان برنامه‏ى رادیو كردى تهران بود. وى در شاعرى توانا بود و شعر را به لهجه‏ى اورامى و سورانى مى‏سرود. از آثار وى: تصحیح و شرح «دیوان» ملا عبدالرحیم معدومى مولوى، شاعر معروف كرد.[1] استاد، محقق. تولد: 1300(1334 ق.)، قریه دشه از توابع اورامان. درگذشت: 6 آذر 1363، تهران. محمدصدیق مفتى‏زاده متخلص به «محزون» فرزند ملا عبدالله دشتى مفتى كردستان، در شش سالگى پدرش و در یازده سالگى مادرش را از دست مى‏دهد. وى تحصیلاتش را در قریه‏ى دشه و خانگه و شهر سنندج شروع نمود، و در 1315 شروع به خواندن علوم اسلامى كرد و در محضر مدرسانى از مناطق مختلف عراق و نیز در مهاباد به درس خواندن مشغول شد. استادان وى عبارتند بودند از: برادرش حاج ملا خالد مفتى، ملا سید عارف، ملا صالح تریفه، سید بابا رسول اباعبیده (شهرزور عراق)، ملا باقر بالك، ملا محمود دره‏تفى، ملا على حمامیان، ملا شیخ برهان (در مكریان)، ملا عراف بانه‏اى، ملا سید على (در پنجوین)، ملا مصطفاى حاج رسول، ملا عبدالله بیژویى (در سلیمانیه)، ملا عزیز شلى خانه‏اى در كركوك، ملا صالح دیبه گه‏یى، ملا ابوبكر افندى هه‏ولیر، ملا عبدالكریم افندى (در رواندوز)، ملا صدیق صدیقى، ملا حسین مجدى (در مهاباد) و برادر دیگرش ملا محمود مفتى كردستان در سنندج كه سرانجام اجازه‏نامه‏ى خود را نیز از دست او گرفت. چندى بعد در سلیمانیه عراق استادان هیئت علمى و دینى اوقاف پس از امتحان اجازه‏نامه‏اش را مهر تأیید زدند. در تهران نیز شوراى عالى وزارت آموزش و پرورش اجازه‏ى افتاء و تدریس را به وى دادند. در سال 1323 در وزارت فرهنگ به عنوان معلم استخدام شد، و در دبیرستان‏هاى شهرهاى مهاباد و سنندج و خرم‏آباد و تهران هر یك مدتى انجام وظیفه كرد. در سال 1327 در دانشكده‏ى الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران دوره‏ى لیسانس و دكترى را به اتمام رسانید و به دریافت دانشنامه‏ى دكترى نایل شد و در دانشكده‏ى ادبیات نیز مدتى به مطالعه‏ى علوم تربیتى و زبان‏شناسى پرداخت و به موازات آن در دبیرستان هاى تهران، ادبیات عربى و فارسى را تدریس مى‏نمود. در سال 1349 در دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران استاد زبان كردى شد، در طى این مدت سردبیرى روزنامه «كردستان» را نیز به عهده داشت. وى سال‏ها از نویسندگان برنامه رادیو كردى تهران بود. در 1359 كه دانشگاه تهران تعطیل گردید، در منزل به تحقیق مشغول گردید و تألیفات خود را كامل نمود. فعالیت‏هاى او در دورانى كه در مقام سردبیرى روزنامه فعالیت داشته به این شرح است: استخراج و جمع آورى قریب 250 قطعه از اشعار سید عبدالرحیم تاوگوزى (مولوى كردى) از بیاض‏هاى خطى و دست‏نویس قدیم و تحقیق و تعلیق مختصر در معانى آنها، جمع‏آورى و تصحیح بیشتر اشعار ولى دیوانه، مختصرى تحقیق در دیوان ملا پریشان و چاپ بعضى از اشعار او، تصحیح و تحریر دیوان سید صالح كرمانشاهى، تصحیح شیرین و فریاد تألیف ملا ولدخان گوران، تصحیح بعضى از اشعار كنیزك و یازده رزم كه قسمتى از شاهنامه تألیف سرهنگ الماس‏خان كه نوله‏یى است، سلسله‏ى گفتارى در مورد دستور زبان كردى تحت عنوان چگونه بخوانیم و چگونه بنویسیم، چند گفتار در مورد زندگى اجتماعات مختلف كرد، و ایراد و انتقاد به بعضى از رسوم و عقاید خرافى كردى تحت عنوان: در اجتماع چگونه زندگى كنیم، تألیف و تصحیح دیوان ملا حامد آلیجانى، تصحیح منظومه‏ى جنگ سرد و جدال و مناظره‏ى بین آسمان و زمین سروده‏ى میرزا عبدالقادر پاوه‏اى، جمع‏آورى و تصحیح آثار شعرى بعضى از شعراى كرد تحت عنوان از هر گلزار گلى، چند قطعه شعر ملى و وطنى و عشقى و چند حكایت كوچك و متفرق كه به شیوه‏ى ظنز به كردى سروده شده است، سلسله‏ى گفتارى در فلسفه‏ى آفرینش، تحت عنوان راه خداشناسى، تاریخچه‏ى حكومت‏هاى كرد، تصحیح و چاپ و انتشار مناجات خاناى قبادى به نام هفت‏بند، تمام این آثار و مطالب و نوشته‏هاى زیر عنوان و امضاى «م. ص. م.» كه مختصر محمدصدیق مفتى‏زاده است. از كارهاى دیگر او تصحیح و شرح دیوان ملا عبدالرحیم معدومى مولوى (چاپ نشده است) و دستور جامعى براى زبان كردى (چاپ نشده است) است. محمدصدیق مفتى‏زاده به لهجه‏ى اورامى و سورانى شعر مى‏گفت، اما به سرودن شهر فارسى كمتر علاقه نشان مى‏داد، با این حال به فارسى نیز اشعارى سروده بود. ایشان سرانجام در ششم آذر 1363 به سبب ابتلا به سرطان ریه در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1243 -1176 ق)، ادیب، مورخ، عالم، مفسر، نویسنده، عارف و شاعر، متخلص به مفتون. در خوى آذربایجان به دنیا آمد. هنگامى كه كریم خان زند براى اطمینان خاطر از جانب امراى آذربایجان، اولاد آنان را به گروگان گرفت، پدر مفتون، او را به جاى برادرش، در ده سالگى، به شیراز فرستاد. وى چهارده سال در شیراز بود و در این مدت به تحصیل علم و معرفت و كسب فضل و دانش پرداخت. بعد از فوت كریم خان و تسخیر شیراز به دست علیمراد خان زند، گروگانها از آنجا به اصفهان برده شدند و پس از فوت علیمرادخان، در 1199 ق، آقا محمد خان، آنان را آزاد نمود و اجازه داد تا به آذربایجان بازگردند. وى به نظم و نثر فارسى و عربى مسلط بود و به هر دو زبان شعر مى‏سرود. در انواع شعر نیز به قصیده و مثنوى بیشتر تمایل داشت. او در 1241 ق به زیارت عتبات عالیات و بیت‏اللَّه الحرام رفت و پس از بازگشت در تبریز درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «مآثر خاقانى»، در تاریخ قاجاریه؛ «مآثر سلطانیه» یا «مآثر سلطانى»، مبنى بر مآثر سلطنت فتحعلى‏شاه، از زمان جلوس تا 1241 ق؛ «حدائق الجنان»، در سرگذشت خودش در شیراز و شرح حال شعرا و فضلاى آن شهر، همراه شمه‏اى از احوالات كریم خان زند؛ «نگارستان دارا»، در شرح حال شعراى دوره‏ى فتحعلى‏شاه؛ «تجربة الاحرار و تسلیة الابرار»، در شرح حال عده‏اى از علما و معاریف و شعراى معاصر خود؛ شرح «مشاعر» ملا صدرا؛ ترجمه «عبرت نامه» (بصیرت نامه) از تركى به فارسى؛ «حقایق الانوار»، در شرح حال شعراى عرب و عجم، به فارسى؛ «حدائق الادباء»، شامل منشآت و مطارحات شعراى عرب و عجم، به فارسى؛ «حدیقه»، در شرح حال شعراى عرب و معانى بعضى از اشعار آنها، به فارسى؛ مثنوى «ناز و نیاز»؛ مثنوى «همایون نامه»، در احوال مختار ثقفى؛ مثنوى دیگرى در بحر رمل؛ «ریاض الجنة»، در تاریخ سلسله‏ى دنابله؛ «روضة الآداب و جنة الالباب»، در شرح حال شعراى عرب، به عربى؛ «دیوان» شعر. گویند مفتون در تألیف تاریخ «زینة التواریخ» با میرزا رضى، متخلص به بنده، مشاركت داشته است.[1] (شاعر) عبدالرزاق بیگ دنبلى متخلص به «مفتون» (و. 1176 ه.ق- ف. تبریز 1243 ه.ق) یكى از دانشمندان و سخنوران بزرگ آذربایجان در دوره‏ى قاجاریه بود. وى در سال 1276 ه.ق در شهر خوى متولد شد، از سن ده سالگى تا 24 سالگى (چهارده سال) به عنوان گروگان در شیراز بازداشت بود و در این مدت به تحصیل علم و ادب پرداخت، در زمان آغا محمدخان قاجار مرخص شده و به آذربایجان برگشت. در زمان عباس میرزا نایب‏السلطنه به منصب استیفا و نویسندگى ارقام دیوانى نایل گردید. وى تألیفات گرانبهائى از خود به یادگار گذاشت از جمله: حدائق‏الجنان، روضةالاداب و جنةالالباب. حدائق‏الادباء، ماثر سلطانى، كلیات دیوان و غزلیات، مثنوى ناز و نیاز، منظومه‏اى بنام مختارنامه.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1359 -1293/ 1291 ش)، شاعر و نویسنده. در لاسگرد سمنان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش و متوسطه را در تهران به پایان رسانید. سپس به استخدام وزارت دارایى درآمد و پس از دو سال به وزارت فرهنگ منتقل شد. وى ضمن خدمت ابتدا در دانشكده‏ى الهیات و معارف اسلامى و بعد در دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و موفق به اخذ لیسانس گردید. او دوره‏ى دكتراى ادبیات را نیز گذراند و به دریافت دانشنامه توفیق یافت. وى در تهران درگذشت. از آثارش: «تاجداران تیره‏بخت»؛ «در راه پیروزى»، شعر؛ مقدمه و تصحیح و اهتمام در انتشار «رشحات عین الحیات» فخرالدین على واعظ كاشفى.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 789 ق)، دانشمند، نویسنده و عالم. معروف به معلم. اهل یزد و از وزراى آل‏مظفر (795 -713 ق)، در عهد امیر مبارزالدین محمد (759 -713 ق) و فرزندش، شاه شجاع (786 -759 ق)، بود. پدر وى از علماى عصر خود از ملازمان امیر مبارزالدین محمد بود. معین‏الدین پس از كسب مقدمات علوم مدتى در خدمت قاضى عضدالدین ایجى تحصیل كرد و نزد وى «مفتاح العلوم» سكاكى و «شرح اصول» ابن حاجب و «كشاف» زمخشرى و همچنین شرح كتابهاى «مواقف» و «جواهر» را در اصول و كلام، خواند. او به همین دلیل قاضى عضدالدین ایجى را استاد واقعى خود مى‏داند. پس از تكمیل تحصیلات، به معرفى یكى از امرا، در 744 ق در یزد، به خدمت آل‏مظفر درآمد و یك سال پس از آن در كرمان مجلس درسى تشكیل داد و به همین دلیل به معلم معروف شد. در 755 ق به حج رفت و در بازگشت، به امر امیر مبارزالدین، در دارالسیاده‏اى كه شاه در یزد ساخته بود، به تدریس پرداخت. از این سال به بعد مقدمات تألیف كتاب خود را فراهم كرد و تا پایان عمر در خدمت آل‏مظفر بود. از آثار وى كتاب «مواهب الهى» یا «مواهب الهیه»، در تاریخ آل‏مظفر است كه به «تاریخ مظفرى» یا «تاریخ آل‏مظفر» نیز معروف مى‏باشد. معین‏الدین این كتاب را در 757 ق آغاز و یك سال پس از مرگ امیر مبارزالدین (766 ق) به نام شاه شجاع به پایان رسانید. این كتاب در قرن نهم قمرى اساس تألیف كتاب دیگرى در تاریخ آل‏مظفر گردید و مؤلفى بنام محمود كتبى آن را تلخیص كرد و بقیه‏ى وقایع دوران آل‏مظفر را تا پایان عهد آن سلسله بر آن افزود. از دیگر آثار وى: ترجمه‏ى «رشف النصائح الایمانیه و كشف الفضائح الیونانیه» سهروردى، كه در 774 ق براى شاه یحیى ترجمه كرده است؛ رساله‏اى به نام «نزهة السرور»، كه در 757 ق نگاشته شده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم و هشتم ق)، مورخ و نویسنده. از خانواده‏ى هنرمندى بود كه اكثر آنها در كاشى كارى ماهر و استاد بوده‏اند. خود جمال‏الدین نیز از این حرفه اطلاعاتى كافى داشت ولى به كارهاى دیوانى و مشاغل ادبى و علمى پرداخت و به خدمت سلاطین ایلخانى درآمد. وى از جمله منشیان متعددى بود كه زیر دست خواجه رشیدالدین فضل‏اللَّه (718-645 ق)، وزیر غازان خان و سلطان محمد خدابنده، به كار تألیف و تدوین اشتغال داشت. پس از مرگ خواجه رشیدالدین، كاشانى در مقدمه كتاب «تاریخ اولجایتو» كه براى گنجانیده شدن در كتاب «جامع التواریخ» خواجه در نظر گرفته شده بود، مدعى شد كه همه‏ى «جامع التواریخ» از اوست و خواجه كار او را به خود نسبت داده است. از آثارش: «تاریخ اولجایتو»؛ «عرایس الجواهر و نفایس الاطایب»، درباره‏ى شناخت احجار و املاح و خوشبویه‏ها؛ «زبدة التواریخ». در «كشف الظنون» كتاب «زبدة التواریخ» به محمد بن على كاشى (م 836 ق) نسبت داده شده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(توح 1287 ش)، استاد دانشگاه، پزشك، روزنامه‏نگار، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به نصرت. اصلش از مازندران بود و در تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. وى بنابر ذوق و قریحه‏ى ادبى كه داشت، همزمان با تحصیل علوم ادبى، به تاریخ و فلسفه پرداخت و از محضر استادانى چون شیخ خندق آبادى و شیخ یداللَّه پاك‏نظر و شیخ مهدى نورى بهره‏مند شد و در همان زمان به عضویت انجمن ادبى ایران و انجمن ادبى فرهنگستان درآمد. كاسمى در 1314 ش از دانشكده پزشكى فارغ‏التحصیل شد و پایان‏نامه‏ى دكتراى خود را در زمینه‏ى «قطع عصب سیاتیك حوصلى زنان» نوشت. پس از فراغت از تحصیل عهده‏دار مشاغل مختلفى از جمله: تدریس بیمارى‏هاى عمومى در دانشكده‏ى دندان‏پزشكى، نمایندگى دوره‏ى سوم مجلس مؤسسان، نمایندگى مردم سارى در دوره‏ى شانزدهم مجلس شوراى ملى، وزیر مشاور در دولت دكتر اقبال، دبیر كل بنیاد نیكوكارى نوریانى، سرپرست مجله «گوهر» و انجمن ادبى گوهر و صاحب امتیاز و مدیر ماهنامه‏ى «دانشكده‏ى پزشكى» بود. دكتر كاسمى در سرودن شعر توانایى خاصى داشت و قصایدش را به سبك خراسانى مى‏سرود. از دیگر آثار وى: «غدد مترشحه داخلى و بیماریهاى آن»؛ «راه خوشبختى»، در اخلاق و بهداشت، ترجمه؛ «آنچه باید یك پسر جوان بداند»، ترجمه؛ «آنچه باید یك دختر جوان بداند»، ترجمه؛ «مهر مادر»، شعر؛ «امواج»، شعر؛ «سه نامه»، حاوى سه نامه ادبى و فلسفى؛ «چهار صد سال بعد از فردوسى»، در نظم بعضى از وقایع عصر امیر تیمور گوركانى؛ «داستان یوسف»، مثنوى به سبك «حدیقه» سنایى؛ «دائرة المعارف پزشكى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1285 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نویسنده. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى دو سال به مدرسه‏ى آلیانس رفت و سپس وارد دارالفنون گشت. دوره مدرسه‏ى طب را در تهران گذراند و در 1314 ش، بعد از دو سال طبابت، براى تكمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود و یك سال در برلن و سه سال در پاریس تحصیل نمود و موفق به اخذ دیپلم از دانشگاه پاریس گردید. پس از آن به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به سمت دانشیار بافت‏شناسى و سپس آسیب‏شناسى به تدریس پرداخت. در 1331 ش بار دیگر براى مطالعه به آلمان سفر كرد و مدت سه سال در قسمت آسیب شناسى و امراض داخلى در دانشگاه توینگن مشغول كار شد. وى در 1334 ش به ایران بازگشت و پس از چند ماه مأمور تأسیس دانشكده‏ى پزشكى جندى شاپور در اهواز گشت. از آثار وى: «فن كالبدگشایى و آسیب شناسى ماكروسكپیك».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم ق)، نویسنده و شاعر. از دانشوران بنام خوزستان كه با شیخ محیى‏الدین عربى (م 638 ق) معاصر و معاشر بود. وى علاوه بر این كه در شاعرى توانایى داشت، صاحب تصانیف ارزشمندى چون «طراز الذهب»، در فضائل و مناقب ائمه اثنى‏عشر و اثبات حقانیت ایشان، نیز مى‏باشد. در «ریاض العارفین» نام او تحت عنوان غالب خوزى و سنب وى به صورت عبدالله بن ابى‏عبدالله منجى ثانى فرزند ابى‏حفص منجى ماضى آمده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نویسنده و مترجم. عین الملك از كارگزاران دولتى بود كه آثار چندى به زبان فارسى نگاشته و یا ترجمه كرده است. وى در 1338 ش به سمت نمایندگى فوق‏العاده به حجاز رفت با براى تجدید روابط ایران و حجاز وارد مذاكره شود. از آثارش: «اسرار سلطانى دربار شاهى»؛ «پسر پاردایان»، ترجمه؛ «داستان آدم جدید»، ترجمه؛ «روكامبول»؛ «مهر فرزندى»، ترجمه.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1307 ش)، نویسنده. وى پس از خاتمه‏ى تحصیلات مهندسى و نقشه‏بردارى در فرانسه به ایران بازگشت و به تدریس در رشته‏ى نقشه‏بردارى پرداخت و به تدوین كتابهایى در زمینه نقشه‏بردارى پرداخت. از آثار وى: «اصول علم نقشه‏بردارى»؛ «نقشه‏بردارى و عكاسى هوایى»؛ «نقشه‏بردارى به مقیاسهاى مختلف و طرازیابى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1332 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. از مشهد به تهران آمد. در بیست و دو سالگى دوره‏ى مدرسه‏ى عالى فلاحت را به پایان رساند و در سال 1310 ش جزو محصلان دولتى به اروپا رفت و موفق به دریافت دانشنامه‏ى مهندسى از موسسه علوم كشاورزى پاریس شد. اداره‏ى سپرستى دانشجویان پاریس او را براى ادامه‏ى تحصیل به امریكا فرستاد. یك سال بعد از دانشگاه كالیفرنیا نیز گواهینامه تخصص جنگل دریافت كرد و به ایران بازگشت. ساعى ریاست دایره‏ى جنگلبانى را به عهده گرفت و همچنین به سمت معلمى و بعد استادى در رشته‏ى جنگل در دانشكده انتخاب شد. از آثار وى: «جنگل شناسى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1270 ش)، نویسنده. او تا شانزده سالگى در مدرسه‏ى الیانس تهران به تحصیلات مقدماتى پرداخت. سپس به اروپا رفت و مدت سه سال در ژنو، تحصیلات متوسطه را فراگرفت و دو سال نیز در یكى از شهرهاى پاریس براى آماده شدن ورود به دانشكده‏ى نظامى سن‏سیر مشغول به تحصیل شد، پس از آن وارد دانشكده‏ى سن‏سیر، و از آنجا موفق به اخذ گواهینامه رسمى شد. وى در سال 1300 ش وارد خدمت وزارت جنگ شد. اثر وى: «زندگانى حسن اسفندیارى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1280 ش)، پزشك و نویسنده. در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در همین شهر گذراند و براى ادامه تحصیل به اروپا رفت. از دانشكده‏ى طب شهر ساربوك آلمان اجازه نامه‏ى طبابت گرفت، و تا سال 1933 م در بیمارستانهاى لیپزیك در سلان و برلن مشغول كار شد، سپس به ایران بازگشت و در سال 1312 ش به خدمت وزارت جنگ درآمد. در ضمن به تدریس در دانشكده‏ى طب نیز مشغول شد. بعدها به درجه سرتیپى رسید و مدتى نیز براى مطالعه به امریكا رفت. آثار وى: «دوره‏ى بهداشت نظامى»؛ «طرز جلوگیرى از بیماریهاى مقاربتى»؛ «كمكهاى نخستین قبل از رسیدن پزشك».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1324 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به اوژن. در چهارمحال بختیارى به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتى را در مكاتیب قدیمى گذراند. سپس به اصفهان رفت و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1308 ش به تهران آمد و تصدیق‏نامه نهایى تحصیلات متوسطه را از دارالفنون دریافت نمود. در سال 1312 ش پس از طى دوره‏ى دانشكده‏ى افسرى به درجه‏ى ستوان دومى نائل آمد. خدمت در ارتش را تا درجه سرهنگى ادامه داد. در سال 1318 ش نام خانوادگى خود را از ایل‏بك به اوژن تغییر داد. از آثار وى: «دو جوان در شهر ورنا»؛ «قصه‏ى زمستانى»؛ «تاریخچه‏ى دو قرن اخیر شعرا و عرفاى چهارمحال بختیارى»؛ «همانكه دلت مى‏خواهد».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

محقق، شاعر، مؤلف. تولد: 1295، سارى. درگذشت: 9 اردیبهشت 1368، تهران. احسان طبرى، فرزند فخر طبرى ملقب به فخرالعارفین، در شش سالگى به مكتب سید عبدالمجید رفت و قرآن را تعلیم گرفت و خواندن و نوشتن آموخت. نصاب‏الصبیان و كتاب‏هاى جودى و جوهرى را نیز خواند. در هفت سالگى به مدرسه‏ى احمدیه رفت و پس از پایان دوره‏ى ابتدایى به علت تبعید پدرش به تهران به اتفاق مادرش به آن شهر عزیمت كرد و دوره‏ى دبیرستان را هم به انجام رسانید، آنگاه به دانشكده‏ى حقوق راه یافت و فارغ‏التحصیل شد. در خلال تحصیل در دانشكده‏ى حقوق به فراگرفتن علوم ادبیه و عربیه پرداخت و در مدرسه‏ى سپهسالار نزد اساتید كسب دانش كرد و با فلسفه و علوم عقلى نیز آشنایى یافت. در سنین جوانى به سبب آشنایى با تقى ارانى به ماركسیسم گروید و در سال 1316 همراه با 52 تن دیگر به زندان رضاشاه افتاد و همزمان با تبعید رضا شاه به جزیره موریس، از زندان رهایى یافت، سپس در فعالیت‏هاى حزب توده شركت داشت، مدتى سردبیرى روزنامه‏ى (رهبر) به صاحب امتیازى ایرج اسكندر را در تهران به عهده داشت (11 بهمن 13 -1322 آذر 1325)؛ پس از چندى به اراك تبعید شد و در سال 1325 در كنگره‏ى نویسندگان در تهران شركت كرد. در پس ترور نافرجام شاه در سال 1327 و اعلام غیر قانونى بودن حزب توده، در سال 1328 به اعدام محكوم شد، ناگزیر از ایران خارج شد و به اتحاد جماهیر شوروى گریخت و در آكادمى مسكو به تحصیل پرداخت و فارغ‏التحصیل گردید و به مقام استادى رسید، در این مدت وى در رادیو مسكو كار مى‏كرد و سرانجام پس از نه سال فعالیت در این كشور به آلمان شرقى رفت و در شهر لایبزیك اقامت گزید. در برلین دوره‏ى آكادمى علوم اجتماعى را گذراندن و به دریافت مقام علمى «دكتر هانیل» در فلسفه دست یافت و سال‏ها در دانشگاه‏هاى آلمان به تدریس اشتغال داشت. وى با زبان‏هاى عربى و پهلوى و روسى و آلمانى و انگلیسى و فرانسوى و تركى آذرى و تركى اسلامبولى آشنایى داشت و در تخصش در زمینه‏ى تاریخ فلسفه و ادبیات بود. در سال 1357 همزمان با اوج‏گیرى قیام مردم و انقلاب اسلامى به ایران آمد و فعالیت‏هاى سیاسى خود را با بازگشایى حزب توده از سر گرفت. در سال 1362 بنا به تشخیص مصادر امور، فعالیت حزب توده مغایر مصالح جمهورى اسلامى شناخته و به اتفاق كادر رهبرى حزب دستگیر و زندانى شد. وى در زندان به اشتباهات خود و حزب اعتراف كرد و كتاب كژراهه (خرداد 1366) را در این زمینه نوشت. احسان طبرى در روزهاى پایانى عمر خود نیز مشغول به نگارش اثرى موسوم به آورندگان اندیشه‏ى خطا بود كه حاوى كنكاشى است در اندیشه‏هاى احمد كسروى، صادق هدایت و سید حسن تقى‏زاده اما این امر با بسته شدن كتاب عمر وى به سبب نارسایى كلیوى در سال 1368 به انجام نرسید و نیمه تمام ماند. احسان طبرى همچنین به داستان نویسى نیز مى‏پرداخت. افسانه‏هاى تمثیلى وى با نثر شبه كلاسیك آن و با استفاده از اساطیر ایرانى و اروپایى در خدمت تبلیغ مرام سیاسى خاصى است. از جمله داستان‏هاى او مى‏توان به این عنوان‏ها اشاره كرد: شكنجه و امید (1326)؛ مجموعه‏اى از قطعات ادبى او و در دوزخ (1327)؛ خدایان از بند رسته (با امضاى طباطبا كه ظاهرا از اوست، 1331)؛ حماسه‏ى گئومات (چاپ شده در كشورهاى اروپایى شرقى، نمایشنامه تاریخى منظوم)؛ فرهاد چهارم (داستان، استكهلم، 1977 1356)؛ خانواه برومند (داستان)؛ چشمان قهرمان باز است (مجموعه داستان)؛ پنجامه (مجموعه داستان)، چهره خانه (داستان)؛ دهه نخستین (داستان)؛ رانده ستم (داستان). از احسان طبرى سه مجموعه شعر به نام‏هاى از میان ریگ‏ها و الماس‏ها و دریچه پاییز و در سال 1360 مجموعه شعرى به نام ترانه‏ى خوابگونه (مجموعه شعر نو) طبع و نشر كرد. علاوه بر آثار فوق مى‏توان به عنوان‏هاى دیگرى نیز اشاره نمود: آنتى دورینگ (فردریك انگلس)؛ الفباى مبارزه (استكهلم، 1977 1356)؛ انسان و پراتیك اجتماعى و رفتار فردى وى (در زمینه اخلاق)؛ ایران در دو سده‏ى واپسین (مجموعه‏اى از دو كتاب بنیاد آموزش انقلابى و بررسى‏ها درباره برخى از...، 1360)؛ برخى بررسى‏ها درباره‏ى جنبش‏ها و جهان‏بینى‏هاى اجتماعى در ایران (چاپ شده در كشورهاى اروپاى شرقى، 1970 1348)؛ برخى مسائل حاد انقلاب ایران؛ بررسى چند مسئله‏ى اجتماعى؛ بررسى‏هاى اجتماعى و تاریخى؛ بنیاد آموزش انقلابى (چاپ شده در كشورهاى اروپاى شرقى، 1971 1350)؛ جامعه ایران در دوران رضاشاه (یك تحلیل عمومى، چاپ شده در كشورهاى اروپاى شرقى، 1977 1356)؛ جامعه و جامعه شناسى؛ چهره‏ى یك انسان انقلابى (برخى از مسائیل اخلاقى و انسان‏شناسى، 1360)؛ دانش و بینش (در زمینه عرصه هاى نوین علمى)؛ درباره منطق عمل، دو مقاله درباره‏ى تبلیغات (1361)؛ دو هفته در اتحاد جماهر شوروى (با همكارى نورالدین كیانورى)؛ دوزخ شغالشاه رؤیاى چینى (1327)؛ رد تئورى همگرایى (سیاسى)؛ زایش و تكامل تئورى انقلابى؛ فروپاشى نظام سنتى و زایش سرمایه‏دارى در ایران از آغاز تمركز قاجار تا آستانه‏ى انقلاب مشروطیت (چاپ شده در كشورهاى اروپاى شرقى، 1975 1354)؛ سفر جادو؛ سیماى یك انقلابى؛ شناخت و سنجش ماركسیسم (1368)؛ شمه‏اى درباره‏ى شناخت ایران و جهان؛ گفتگو با یك روشنفكر مأیوس (نمایشنامه)؛ نوشته‏هاى فلسفى و اجتماعى. (1368 -1295 ق)، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم و شاعر. در سارى به دنیا آمد. قبل از هفت سالگى به یادیگرى علوم دینى پرداخت. دوران دبستان را در سارى گذراند. بعد از تبعید پدرش به تهران، او نیز به تهران آمد و دوره دبیرستان را به انجام رسانید، آن‏گاه به دانشكده حقوق رفت و فارغ‏التحصیل شد. وى در همان وقت به فراگرفتن علوم ادبى و عربى پرداخت و در مدرسه‏ى سپهسالار نزد استادان فن كسب دانش كرد و با فلسفه و علوم عقلى نیز آشنایى كامل یافت. در 1316 ش به همراه گروه پنجاه و سه نفر یاران دكتر تقى آرانى زندانى شد. بعد از آزادى به حزب توده پیوست و از برجسته‏ترین اعضاى آن حزب شد. وى به علت تبلیغات كموینستى از جانب رژیم پهلوى به اعدام محكوم شد و ناگزیر به شوروى پناه برد و در آنجا به تحصیل پرداخت. پس از آن به برلین رفت و در آنجا موفق به كسب دكتراى فلسفه شد و سالها در دانشگاههاى آلمان به تدریس پرداخت. وى به زبانهاى روسى، آلمانى، انگلیسى، فرانسه و تركى تسلط كافى داشت. بع داز انقلاب بهمن 1357 به ایران بازگشت. در 1362 دستگیر و زندانى شد. احسان طبرى از بزرگترین نظریه‏پردازان ماركسیسم در ایران و جهان بود. از حافظه و استعداد شگرف برخوردار بود، و در زمینه‏ى شعر كلاسیك و نو و داستان و رمان و تحقیقات فلسفى و بررسیهاى لغوى و فرهنگ عامیانه و مسایل سیاسى و اجتماعى اطلاعات عمیقى داشت. از آثار وى: «فروپاشى نظام سنتى و زایش سرمایه‏دارى »؛ «شناخت و سنجش ماركسیسم»؛ «خانواده برومند»؛ «روشنفكر مأیوس»؛«زایش و تكامل تئورى انقلابى»؛ «رانده‏ى ستم»؛ «دهه نخستین»؛ «كژراهه»؛ «حماسه گئومات»؛ «از میان ریگها و الماسها»، مجموعه‏ى شعر؛ «ترانه خوابگونه»، مجموعه‏ى شعر؛ «آنتى دورینگ»، ترجمه؛ «شكنجه و امید»؛ «در دوزخ»؛ «رویاى چینى».[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

استاد، مترجم، محقق، مؤلف. تولد: 1297، اراك. درگذشت: شهریور 1364، لندن. محمود صناعى كه اشعار خود را با عنوان «هونر» (فرود) و «هونر» (م) منتشر مى كرد، پس از پایان تحیلات متوسطه در كالج آمریكایى تهران از دانشكده‏ى ادبیات و دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران در رشته‏هاى فلسفه و علوم تربیتى و ادبیات پارسى و حقوق لیسانس گرفت. پس از چند سال تدریس فلسفه و ادبیات فارسى در كالج آمریكایى تهران در سال 1324 براى تكمیل تحصیلات خود عازم انگلستان گردید و در دانشگاه لندن به تحصیل در رشته‏ى حقوق و فلسفه و روان‏شناسى مشغول شد و به دریافت درجه‏ى دكترى در رشته‏ى روان‏شناسى نایل شد. در سال 1333 به عضویت انجمن بین‏المللى پسیكوآنالیز انتخاب گردید. مدتى به سمت رایزن فرهنگى ایران در انگلستان خدمت كرد. وى همچنین عضو هیئت نظارت تألیف تاریخ ایران در كمبریج بود پس از بازگشت به ایران به عنوان استاد در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد و به مقام‏هاى ریاست دانشسراى عالى تهران و معاونت وزارت فرهنگ نیز رسید. دكتر محمود صناعى همچنین موفق به تأسیس و پایه‏گذارى مؤسسه‏ى روان‏شناسى در دانشگاه تهران شد. وى در این مؤسسه كتابخانه‏اى حاوى كتابهاى مربوطه و نشریات ادوراى گرد آورد. او بیش از ده سال پیش از فوتش به انگلستان عزیمت كرد و در لندن ساكن شد. علاوه بر مقاله‏هایى كه در مجله‏هاى «ایران امروز»، «سخن»، «یغما»، «راهنماى كتاب» و «مهر» منتشر مى‏كرد و مقاله‏هایى به زبان انگلیسى در مجله‏هاى جهانى منتشر مى‏ساخت، فهرست آثار انتشار یافته وى به شرح زیر است: یادى از استاد (هرلدلسكى، 1332)؛ ترجمه‏ى چهار رساله افلاطون (1336)؛ آزادى فرد و قدرت دولت؛ آزادى و تربیت (1339)؛ اصول روان‏شناسى (نرمال ل. مان چاپ دوم، 1342)؛ پنج رساله از افلاطون (1334)؛ در آزادى (جان استوارت میل). دكتر محمود صناعى در شهریور 1364 در لندن درگذشت. در سال 1297 تولد یافت. پس از انجام تحصیلات متوسطه وارد دانشكده‏ى ادبیات شد و لیسانسیه در رشته‏ى فلسفه و علوم‏تربیتى شد. بعد به اروپا رفت و در دانشگاه لندن فلسفه و علوم‏تربیتى و روانشناسى تحصیل كرد و درجه‏ى دكترا گرفت . چندى در دانشكده‏هاى انگلستان تدریس مى‏نمود، سپس به دعوت دولت ایران به تهران آمد و استاد دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات تهران شد. مدتى ریاست دانشسراى عالى با او بود. بعد به معاونت وزارت فرهنگ و تعلیمات عالیه منصوب گردید. چندى هم وابسته‏ى فرهنگى ایران در لندن بود. صناعى در سال 1345 مجددا به روانشناسى به زبانهاى انگلیسى و فرانسه مى‏باشد. مردى بود به تمام معنى دانشمند و با فضل در روانشناسى و روانكاوى صاحب بصیرت. وقتى كه در تهران اقامت داشت، مطبى دائر نمود و بیماران روانى را معالجه مى‏كرد. در سال 1365 درگذشت. (تو 1297 ش)، مترجم و نویسنده. در اراك به دنیا آمد. تصحیلات خود را در كالج آمریكایى تهران و دانشكده‏ى ادبیات و دانشكده‏ى حقوق به پایان رسانید و در رشته‏هاى فلسفه و علوم تربیتى و ادبیات فارسى و زبان خارجه و حقوق به اخذ لیسانس توفیق یافت. پس از چند سال تدیس فلسفه و ادبیات فارسى در كالج آمریكایى تهران، جهت تكمیل تحصیلات به انگلستان رفت و پس از اخذ درجه‏ى دكترى از دانشگاه لندن به تحصیل پسیكو آنالیز (روانكاوى) پرداخت و در 1333 ش به عضویت انجمن بین‏المللى آن رشته انتخاب گردید. مقالات متعددى كه وى در مسایل مختلف روانشناسى اجتماعى انتشار داد، او را در زمره‏ى متخصصین بین‏المللى این فن درآورد. صناعى مدتى رایزن فرهنگى سفارت ایران در انگلستان بود. از آثار وى: «آزادى و تربیت»؛ «اصول روانشناسى»، ترجمه؛ «پنج رساله از افلاطون»، ترجمه؛ «چهار رساله‏ى افلاطون»، ترجمه؛ «در آزادى»، ترجمه؛ «یادى از استاد»، ترجمه.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

مدرس، جامعه شناسى، محقق. تولد: آذر 1284، تهران. درگذشت: 9 اردیبهشت 1370. غلامحسین صدیقى، فرزند حسین اعتضاد دفتر، تحصیلات ابتدایى و متوسطه خود را در تهران در مدارس علمیه، آلیانس و دارالفنون گذراند و سپس در سال 1309 براى ادامه‏ى تحصیل جزو دومین گروه دانشجویان اعزامى به اروپا به فرانسه رفت. در آنجا پس از گذراندن دوره‏ى دانشسراى سن‏کلو و دانشگاه پاریس به اخذ لیسانس و دکتراى ادبیات در رشته‏ى فلسفه و جامعه‏شناسى نایل آمد. رساله‏ى دکتراى او با عنوان جنبش‏هاى دینى ایرانى در قرن‏هاى دوم و سوم هجرى در سال 1938(1317) به زبان فرانسوى در پاریس به چاپ رسید (این کتاب در سال 1372 در تهران به چاپ رسیده است). در سال 1316 به ایران بازگشت و با درجه‏ى دانشیارى در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ فلسفه‏ى قدیم و جامعه‏شناسى پرداخت، مدتى بعد هم به مقام استادى دانشکده‏هاى ادبیات معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامى) نایل آمد. چندى نیز مدیر کل دانشگاه و چند دوره نماینده‏ى دانشکده‏ى ادبیات در شوراى دانشگاه بود. او همچنین در تأسیس انجمن آثار ملى مؤثر بود، و بعدها به ریاست انجمن رسید. او عضو کمیسیون ملى یونسکو و کنگره هزاره ابن سینا بود، و از 1326 الى 1329 در تنظیم مدخل‏هاى حروف «پ» و «ث» لغت نامه دهخدا فعالیت کرد، در واقع او یکى از پنج نفرى بود که همراه خان بابا بیانى، ذبیح‏الله صفا، محمد معین و عبدالحمید اعظمى زنگنه پس از تصویب ماده واحده مربوط به چاپ لغت نامه در چاپخانه مجلس شوراى ملى در اواخر 1324 به همکاى با دهخدا انتخاب شد. وى در سال 1330 در هیئت دولت دکتر محمد مصدق به عنوان وزیر پست و تلگراف منصوب شد و پس از مدتى تا سال 1332 وزیر کشور این هیئت دولت بود. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 دستگیر گردید و مدت پانزده ماه در زندان به سر برد. اما پس از آزادى چهار بار دیگر هم به زندان افتاد. از جمله فعالیت‏هاى وى در زمینه‏ى فرهنگى تأسیس مؤسسه‏ى مطالعات و تحقیقات اجتماعى در سال 1337 است. این مؤسسه در سال 1351 به دانشکده‏ى علوم اجتماعى تبدیل شد. دکتر غلامحسین صدیقى همچنان در طول سال‏هاى عمر خود چندین بار نماینده ایران در کنفرانس‏هاى بین‏المللى تعلیم و تربیت و یونسکو انتخاب شد. تألیفات وى از این جمله است: از طائیس تا سقراط، گزارش سفر هند (1326)؛ چاپ متن عربى رساله‏ى سرگذشت ابن سینا و چند رساله‏ى دیگر منسوب به ابن‏سینا. وى همچنین مقدمه‏اى بر کتاب اصول حکومت آتن (تألیف ارسطو و با ترجمه و تحشیه‏ى باستانى پاریزى) نوشته است. دکتر غلامحسین صدیقى پس از تحمل یک دوره بیمارى در نهم اردیبهشت 1370 درگذشت. از فلاسفه و دانشمندان و استادان مسلم دانشگاه است. در 1284 ش تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و فقه و اصول و ادبیات در تهران به اخذ دیپلم نائل آمد و از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیلى به فرانسه اعزام شد و در رشته‏ى فلسفه لیسانس و دکترا اخذ کرد. پس از مراجعت به ایران به دانشیارى و سپس استادى دانشکده‏ى ادبیات برگزیده شد و سالیان دراز در آن دانشکده تدریس مى‏نمود. در 1330 در کابینه‏ى دکتر محمد مصدق،ابتدا وزیر پست و تلگراف و بعد وزیر کشور بود و تا 28 مرداد 1332 در آن سمت باقى ماند. پس از سقوط مصدق، دو روزى به حال اختفاء مى‏زیست تا اینکه به اتفاق مصدق و شایگان، خود را به حکومت جدید معرفى کرد، چند روزى در باشگاه افسران، سپس در زندان لشکر 2 زرهى زندانى بود. همزمان با محاکمه‏ى مصدق در دادگاه نظامى او هم محاکمه شد و چندى در زندان بود و او را از کار دانشگاهى اخراج کردند ولى مجددا به کار خود بازگشت و شغل استادى را تا سنین بازنشستگى ادامه داد. ریاست گروه فلسفه و روانشناسى با او بود. دکتر غلامحسین صدیقى مردى به تمام معنى صدیق و متقى و دانشمند و در عین حال سختگیر و بدون گذشت بود. در وطن‏خواهى و علاقه‏ى او به کشور هیچ‏کس تردید ندارد. او عضویت جبهه ملى را پذیرفت و تا پایان عمر بدان عقیده باقى ماند. در اواخر دوران حکومت شاه هر موقع سخن از نخست‏وزیر ملى مى‏شد، نام صدیقى مترادف آن بود. شاه در روزهاى سقوط به او متوسل شد تا سکان شکسته‏ى کشتى حکومت را به دست او بسپارد ولى روى شرایط پیشنهادى توافق نشد. شاه در خاطرات خود اشاره مى‏کند که شرایط او مورد قبول واقع نشد لیکن واقعیت مطلب این است که صدیقى از زیر بار مسئولیت فرار کرد. زیرا اوضاع و احوال روز خواستار عدم قبولى او بود. وى صاحب تالیفاتى در رشته‏ى تخصصى خود مى‏باشد. در سال 1371 در تهران درگذشت و از طرف مردم تشییع جنازه‏ى باشکوهى به عمل آمد. (1370 -1284 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه، رییس انجمن آثار ملى. در تهران به دنیا آمد. پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در مدرسه‏هاى آلیانس و دارالفنون در 1308 ش به فرانسه اعزام شد. او پس از اخذ دیپلم ادبیات از دانشسراى عالى سن کلود، تحصیلات دوره‏ى دکترا را در دانشکده‏ى ادبیات دانشگاه سوربن آغاز کرد و با تقدیم رساله‏ى خویش تخت عنوان «جنبش‏هاى دینى ایرانیان در قرن‏هاى دوم و سوم هجرى» دوره‏ى دکتراى خویش را به پایان برد. به ایران بازگشت و به خدمت دانشگاه درآمد و عهده‏دار مشاغل مختلفى شد: معلم جامعه‏شناسى و تاریخ فلسفه، نماینده‏ى دانشکده‏ى ادبیات و دانشسراى عالى در شرواى دانشگاه، عضو هیأت نمایندگى ایران در کنفرانس بین‏المللى تلعیم و تربیت در ژنو و بعد با همین سمت در لندن، عضو هیأت سیاسى و اقتصادى و فرهنگى در هندوستان، ریاست نمانیدگى در سومین کنفرانس سازمان تربیتى و علمى یونسکو به جهت شایستگى علمى و فرهنگى مدتها عضو هیئت تحقیقى انجمن آثار ملى را بر عهده گرفت. از آثار وى: «از طالس تا سقراط»؛ «گزارش سفر هند». دکتر صدیقى براى مدتى هم با على ابکر دهخدا همکارى علمى و فرهنگى نمود و تألیف و تنقیح دو جزء «لغت‏نامه» را بر عهده گرفت به پایان رساند. او همچنین در تصحیح تألیفات فارسى منسوب به ابن‏سینا شرکتى فعال داشت.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1350 -1294/ 1293/ 1291 ش)، نویسنده، مصحح، مترجم، فرهنگ نویس و شاعر. در رشت به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى در زادگاهش، تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. سپس از دانشسراى عالى در رشته‏ى ادبیات فارسى و فلسفه و علوم تربیتى فارغ‏التحصیل شد. پس از آن مدتى ریاست دانشسراى شبانه‏روزى اهواز و سپس ریاست اداره‏ى دانشسراها را در وزارت فرهنگ داشت. وى اولین كسى بود كه در ایران به اخذ درجه‏ى دكترا در ادبیات نایل آمد و رساله‏ى دكتراى خود را با عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسى» ارائه نمود. او از 1318 ش به تدریس در دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات مشغول بود. وى به جهت شركت در كنگره‏ها و مجامع علمى و انجام امور تحقیقى و تدریس به كشورهاى آمریكا، انگلیس، فرانسه، شوروى سابق و آلمان سفر كرد. معین همكار دهخدا بود و سرپرستى سازمان «لغت نامه» را بر عهده داشت. دكتر معین سرانجام پس از پنج سال بیمارى و بیهوشى در رشت درگذشت و در آستانه‏ى اشرفیه‏ى رشت به خاك سپرده شد. از دیگر آثار وى: «فرهنگ فارسى»، معروف به «فرهنگ معین»؛ «برگزیده‏ى شعر فارسى»، قرنها چهار و پنج قمرى؛ «حافظ شیرین سخن»؛ «ستاره‏ى ناهید یا داستان خرداد و مرداد»، شعر؛ تحلیل «هفت پیكر» نظامى؛ «روانشناسى تربیتى»، ترجمه؛ «ایران از آغاز تا اسلام»، ترجمه؛ «كتیبه‏هاى پهلوى»، ترجمه؛ تصحیح و تحشیه «برهان قاطع»؛ تصحیح و تحشیه «چهار مقاله» احمد عروضى سمرقندى؛ تصحیح «جوامع الحكایات و لوامع الروایات».[1] محمد (و. هفدهم رجب 1336 هجرى قمرى مطابق 9 اردیبهشت 1297 شمسى. ف. 13 تیرماه 1350 ه.ش) فرزند مرحوم شیخ ابوالقاسم. در شهر رشت در خانواده‏اى روحانى متولد گردید. به هنگام طفولیت او نخست مادر و پس از 5 روز پدرش در عنفوان شباب درگذشتند. جد پدرى وى شیخ محمدتقى معین‏العلما كه در سلك علماى روحانى بود به تربیت وى همت گماشت. جد مادرى او شیخ محمدسعید نیز از علما و مدرسان علوم قدیمه بود. محمد معین دوره‏ى ابتدائى را در دبستان اسلامى و دوره‏ى اول متوسطه را در دبیرستان نمره‏ى 1 (كه بعدها بنام دبیرستان شاهپور خوانده شد) طى كرد. در اوان تحصیل در متوسطه صرف و نحو عربى و بخشى از علوم قدیمه را نزد جد خوش و مرحوم سید مهدى رشت‏آبادى و دیگر استادان وقت آموخت و عشق به مطالعه در نهادش ریشه دوانید. دوره‏ى دوم متوسطه (ادبى) را در دارالفنون تهران به پایان رسانید و به سال 1310 در دانشكده‏ى ادبیات و دانشسراى عالى در رشته‏ى ادبیات و فلسفه و علوم تربیتى وارد گردید و در سال 1313 از این شعب لیسانسیه شد پس از طى دوره‏ى شش ماهه‏ى دانشكده‏ى افسرى احتیاط، شش ماه اول سال 1314 را به خدمت افسرى گذرانید و در مهرماه آن سال به دبیرى دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد، و پس از سه ماه ریاست دانشسراى شبانه‏روزى اهواز را یافت و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست به عهده‏ى وى بود. در همین ایام به وسیله‏ى مكاتبه از آموزشگاه روانشناسى بروكسل (بلژیك) كه تحت نظر Elmer Knowles روانشناس اداره مى‏شد، روانشناسى عملى و دیگر شعب آن از قبیل خطشناسى، قیافه‏شناسى و مغزشناسى را فراگرفت. در 1318 به تهران منتقل گردید در حین تصدى معاونت و سپس كفالت اداره‏ى دانشسراها در وزارت فرهنگ، وارد دوره‏ى دكترى زبان و ادبیات فارسى شد. پس از چندى با حفظ سمت به دبیرى دانشكده‏ى ادبیات منصوب گردید. پس از به پایان رسانیدن دوره‏ى دكترى، جلسه‏ى دفاع از پایان‏نامه‏ى دكترى وى به عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسى» در روز سه‏شنبه‏ى 17 شهریور 1321 تشكیل و پایان‏نامه‏ى او با قید «بسیار خوب» قبول گردید، و او نخستین دكتر ادبیات فارسى در ایران شناخته شد. از آن پس به سمت دانشیار و سپس به سمت استاد كرسى «تحقیق در متون ادبى» در دانشكده‏ى ادبیات به تدریس مشغول شد و سه سال نیز در دانشسراى عالى به تدریس پرداخت. از آغاز سال 1325 شمسى كه طبع لغت‏نامه‏ى علامه‏ى مرحوم على‏اكبر دهخدا طبق قانون، در مجلس شوراى ملى شروع شد، دكتر معین به همكارى وى برگزیده شد. در دى ماه 1334 با موافقت علامه‏ى مزبور، سازمان لغت‏نامه از منزل شخصى آن مرحوم به مجلس شوراى ملى منتقل شد و طبق وصیت‏نامه‏هاى معظم له دكتر معین به ریاست امور علمى آن سازمان منصوب گردید. در اسفند 1336 سازمان مذكور به دانشكده‏ى ادبیات (دانشگاه تهران) شوراى دانشگاه، ریاست سازمان لغت‏نامه به عهده‏ى وى محول گردید. وى این سمت را تا آخرین روزى كه دچار سكته گردید به عهده داشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 317 ق)، حافظ، محدث و مصنف. وى از عبدالله بن هاشم طوسى و اسحاق بن منصور كوسج و عبدالرحمان بن بشر و محمد بن یحیى ذهلى و همطبقه‏ى آنان حدیث شنید. ابوالولید حسان بن محمد فقیه و حافظ ابوعلى نیشابورى و احمد بن منصور حافظ و ابواسحاق مزكى و زاهر بن احمد سرخسى و دیگران از وى حدیث شنیدند. در نوقان طوس درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 313 ق)، محدث، فقیه، حافظ و مصنف. وى در پى حدیث سفرهاى بسیار نمود. از ابومسلم قهستانى و محمد بن حمید رازى و احمد بن منیع بغوى و محمد بن زنبور مكى و اباكریب محمد بن علاء همدانى و یحیى بن حكیم مقوم و محمد بن مثنى عنزى و سلم بن جناده و محمد بن سهل بن عسكر و عبدالجبار بن علاء عطار و سعید بن عبدالرحمان مخزومى و همطبقه‏ى آنها در رى و كوفه و بصره و حجاز حدیث شنید. حدیثش در خراسان انتشار یافت، به بغداد رفت و در آنجا حدیث گفت. ابوبكر شافعى و ابوبكر بن على رازى و ابوالحسین بن یعقوب حجاجى و ابوسهل صعلوكى و ابوعلى نیشابورى و ابوحامد احمد بن سهل انصارى و ابوعمرو بن حمدان و ابوحامد بن شرقى و ابوعبدالله بن یعقوب اخرم از وى حدیث شنیدند. در قهستان درگذشت. در «تاریخ حبیب السیر» نام پدر وى جعفر ذكر شده است. از آثارش: «المسند»، مرتب به ترتیب ابواب، و مرتب به ترتیب رجال؛ «حدیث مالك و سفیان ثورى و شعبه».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1323 -1279 ش)، نویسنده، فرهنگ‏نویس و مترجم. تحصیلات عالیه خود را در روسیه به پایان رساند سپس وارد خدمات ارتشى شد. سرانجام در یك سانحه‏ى هوایى درگذشت. از وى بیش از سى و هفت اثر به جاى مانده است. از آثار وى: «آموزش هوایى تاكتیك هوایى»؛ «استتار توپ»؛ «پیش‏آهنگ خلبان»؛ «خداى مى‏رساند»؛ «شاهسون و دیوانه»؛ «هواپیمایى»؛ «ختم غائله سیمیتقو»؛ «بى‏بى گلابى»، ترجمه؛ «جاسوسى و جلوگیرى از آن»، ترجمه؛ «حكحومت تزار و محمدعلى میرزا»، ترجمه؛ «قواى سرى در جنگ بین‏المللى»، ترجمه؛ «فرهنگ جامع»، روسى به فارسى؛ «فرهنگ جامع»، فارسى به روسى.[1] فرزند كیومرث میرزا عمیدالدوله، در 1279 در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى سن‏لوئى و دارالفنون گردید و سپس مدرسه‏ى نظام را گذرانید و افسر شد و محل اولیه‏ى خدمت او آتریاد همدان بود. وى در زمره افسرانى بود كه در معیت میرپنج رضاخان كودتاى 1299 را انجام دادند. در 1303 با درجه‏ى ستوان یكمى براى آموزش فن خلبانى به شوروى اعزام شد. پس از پایان تحصیلات با یك فروند هواپیمانى خریدارى شده وارد ایران شد و خدمت خود را در نیروى هوائى ادامه داد و درجات نظامى را تا سرهنگى اخذ نمود. در 1319 به معاونت ادارى نیروى هوائى منصوب گردید و در 1321 فرمانده نیروى هوائى ایران گردید. دو ماه پس از انتصاب به فرماندهى نیروى هوائى به دعوت دولت انگلیس براى بازدید فرودگاه حبانیه عراق و وضعیت جبهه مصر و آفریقاى شمالى با یك فروند هواپیما در معیت عده‏اى از افسران ایرانى و انگلیسى فرودگاه قلعه‏مرغى را ترك نمودند. یك ساعت بعد از پرواز به علت بدى هوا و علل فنى هواپیما سقوط كرد و كلیه سرنشینان آن از جمله سرهنگ شرف‏الدین قهرمانى كشته شدند. از طرف ارتش مراسم نظامى براى تشییع جنازه به عمل آمد و در ظهیرالدوله اجساد مدفون گردید. قهرمانى مردى فاضل و دانشمند و مترجم بود. در طول حیات آثار زیادى ترجمه و تالیف نمود كه متجاوز از سى جلد مى‏باشد. اكثر كتب منتشر شده پیرامون موضوعات نظامى است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1282 ش)، مترجم و نویسنده. در كرمانشاه متولد شد و در مدرسه‏ى آلیانس تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. پس از آن به تهران آمد و به تكمیل زبان فرانسه و انگلیسى و مطالعه‏ى فلسفه عمومى و ادبیات فارسى پرداخت. وى متخصص در امور مالى و بانكى است. پس از خدمت در بانك عثمانى و ملى و كشاورزى در سال 1321 ش به سمت مشاور مالى وزارت پیشه و هنر منصوب شد. در سال 1325 ش براى امور تجارتى به اروپا رفت. بعدها ریاست هئیت مدیره عامل شركت سهامى بیمه ملى را به عهده گرفت. از آثار وى: «بابا گوریو»، ترجمه؛ «زن سى ساله»، ترجمه؛ «نخجیران»، داستان دفتر اول مثنوى.[1] مولوى‏شناس نامدار، مولف و مترجم، موسیقى‏دان و موسیقى‏شناس، عتیقه‏شناس، بانكدار؛ پدرش مرحوم ابراهیم‏خان مترجم سلطان، در 1282 ش در شهر كرمانشاه متولد شد. در شش سالگى به مدرسه رفت و آنگاه وارد مدرسه‏ى آلیانس فرانسه در كرمانشاه شد و در همین مدرسه زبان فرانسه را به حد كامل فراگرفت. در 1304 ش به موسیقى روى آورد و در زمره شاگردان سرهنگ ركن‏الدین مختارى كه ریاست شهربانى غرب را برعهده داشت درآمد و در آموختن طریقه‏ى علمى موسیقى بسیار كوشید و در 1308 وقتى به تهران آمد نزد استاد ابوالحسن صبا رفت و مدتها با وى در شیوه‏هاى علمى ویولن و پیانو كار كرد و علاوه بر آن با موسیقى‏دانان اروپائى كه در ایران اقامت داشتند حشر و نشر یافت و بار اطلاعات علمى خود را در موسیقى افزایش داد و در این هنر سرآمد اقران شد. ادوارد ژوزف كار ادارى خود را در بانكدارى شروع كرد. ابتدا وارد بانك عثمانى شد و چند سالى در آنجا به سر برد. پس از تاسیس بانك ملى ایران بدانجا رفت و مراحلى از ترقى را پیمود و شهرتى در بانكدارى پیدا نمود. در دوران وزارت دارائى هژیر، به وزارت دارائى رفت و چندى نیز ریاست حسابدارى بانك كشاورزى را عهده‏دار بود. سرانجام در سال 1331 كه بانكدارى در ایران به سرعت رو به ترقى بود ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى بانك صادرات و معادن را عهده‏دار شد و سازمانى شایسته كه متضمن رفاه مشتریان بود در آن بانك پیاده نمود. در تاسیس سایر بانكها نیز مشاركت داشت. زمانى نیز به ریاست بیمه ملى ایران منصوب شد ولى شغل اصلى او بازرگانى و تجارت بود و در امور بازرگانى آنچنان شهرت پیدا كرد كه غالب موسسات تجارتى در كارهاى خود با او مشورت مى‏نمودند. ادوارد ژوزف از هوش و ابتكار و ذوق و توانایى بسیار برخوردار بود. زبانهاى فرانسه، انگلیسى، آلمانى، ایتالیایى، عربى، عبرى و ارمنى را به خوبى تكلم و كتابت مى‏كرد. در جوانى به مثنوى روى آورد. او نیكو مى‏دانست مثنوى گنجینه‏ى بزرگ ایران است و دست زدن به آن كار هر كسى نیست ولى با توانائى كامل قدم بدین وادى نهاد و یا سرسلسله عارفان جهان مولوى پیوندى ناگسستنى برقرار ساخت به طورى كه یكى از مولوى‏شناسان نامدار ایران شد و آثار بسیار سودمندى از خود به یادگار گذارد. ژوزف مترجمى زبردست بود. دو كتاب معتبر از بالزاك ترجمه كرد: یكى كتاب باباگوریو بالزاك بود و دیگرى كتاب معروفش به نام زن سى‏ساله كه هر دو كتاب در دفعات مختلف توسط بنگاه ترجمه و نشر كتاب منتشر گردید. ناگفته نماند ژوزف از بنیانگذاران بنگاه ترجمه و نشر كتاب در تهران بود. او موسیقى‏شناس و موسیقى‏دان بود و با همت خستگى ناپذیرش انجمن فلامونیك تهران را براى رونق موسیقى كلاسیك غربى در ایران بنیاد نهاد. از هنرهاى دیگر او، خطى خوش داشت و چندى این هنر را نزد استاد فراگرفته و در شناخت خط استادان پیشین، مهارت داشت. در شناخت هنرهاى تجسمى نظرش صائب بود. در ارزیابى سكه‏هاى باستانى، تمبر و مهر اسم استادى كم‏نظیر بود. و اما كتبى كه پیرامون مثنوى نوشته است به این شرح است: 1- نخجیران: شرح داستانى از مثنوى شریف 2- طوطیان: شرح داستانى از مثنوى شریف 3- پوپك 6 شرح داستانى از مثنوى شریف 4- شیداى خام: شرح داستانى از مثنوى شریف 5- آهنگ شریف: شرح داستانى از مثنوى شریف 6- ناشنوایان: شرح داستانى از مثنوى شریف، و بالاخره چوپان، تشنگان، شرح داستانى از مثنوى شریف؛ هفت‏بند ناى شرح چهار داستان و راز میداس شاه و نظامى گنجه‏یى و بالاخره پروین اعتصامى و اندیشه‏هاى او. از ادوارد ژوزف مقالات مختلفى در طول زمان در زمینه‏ى تخصصى او در مطبوعات ایران انتشار یافته. وى ربع قرن زندگانى پربار خود را در خارج از كشور به سر برد و سرانجام در دى‏ماه 1372 ش در سن 90 سالگى در دیار غربت درگذشت. در بزرگداشت این ادیب و مولوى‏شناس و هنرمند معروف، مراسم بسیار باشكوهى برگزار گردید و در 1373 یك سال پس از مرگش یادنامه‏اى منتشر ساختند كه ادوارد ژوزف را آنچنان كه بود معرفى كردند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ش)، نویسنده و شاعر. در یكى از دهكده‏هاى طالقان در خانوده‏اى روحانى متولد شد. پس از فراگرفتن مقدمات در طالقان براى ادامه تحصیل به تهران آمد و از دانشكده الهیات و حقوق به اخذ لیسانس نایل گردید. پس از آن وارد خدمت دولت شد و به سمت مشاور حقوقى وزارت دارایى مشغول كار شد. طبع شعر نیز داشت. اثر وى: «بقاء روح پس از مرگ»، كه ترجمه كتاب خواجه نصیر طوسى است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1323 -1229 ش)، نویسنده و شاعر. خاندان وى امور قضایى خوانسار را به عهده داشته‏اند. وى در علم اسطرلاب دستى داشته و در این باره كتابى نوشته است. او گاهى به اقتضاى حال شعرى مى‏سروده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1360 -1276 ق)، نویسنده. در كرمان به دنیا آمد. بعد از مرگ پدر، تحت سرپرستى برادر بزرگش حاج محمد خان قرار گرفت. نزد او تحصیل كرد و همواره با او بود و در جمع اخبار براى كتاب «المبین» او را یارى مى‏كرد. بعد از فوت برادر، حاج زین‏العابدین جانشین او شد. وى بیش از یكصد و پنجاه و سه جلد كتاب در زمینه‏هاى مختلف حكمت و عقاید و تفسیر و اصول و فقه نوشته است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1298 ق)، نویسنده و شاعر. در اصفهان متولد شد. در این شهر تحصیل كرد. در بعضى از روزنامه‏هاى تهران مقالات تند و زننده‏اى مى‏نوشت. در سال 1319 ش منتخبى از اشعارش به طبع رسید. از دیگر آثارش: نظم «رومئو و ژولیت» شكسپیر.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده و شاعر شیعه. وى قصاید فراوانى در مدح امام على (ع) سرود. در «مآثر رحیمى» از شخصى به نام حزینى كه به هندوستان رفته و با تاریخ نیز مانوس بوده، سخن رفته است و احتمال اینكه با صاحب عنوان یكى باشد، بسیار است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1284 ش)، شاعر، نویسنده، روزنامه‏نگار و پزشك. در شهر تبریز به دنیا آمد و علوم ابتدایى و متوسطه را در همان شهر فراگرفت. وى از همدرسان شهریار و غلامحسین رعدى و حسنیعلى پسیان بود. از آنجا به تهران آمد و در رشته‏ى حقوق به تحصیل مشغول شد. پس از اخذ لیسانس به تبریز بازگشت و در آنجا به انتشار روزنامه‏ى مستعجل «اردیبهشت» پرداخت. حریرى پس از چندى به تهران آمد و با استاد ملك‏الشعرا بهار وهاشم افسر مصاحبت كرد و با رموز شعر و شاعرى آشنا شد. وى به اروپا سفر كرد و در رشته‏ى طب و داروسازى به تحصیل پرداخت و به درجه‏ى دكترى نایل آمد. سپس به تهران آمد و چندى با سمت دانشیارى در دانشكده‏ى پزشكى مشغول كار شد. سپس به اروپا مراجعت كرد و در پاریس اقامت گزید. و براى برخى از مجلات پایتخت از جمله «یغما» و «وحید» مقاله مى‏نوشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1363 -1290 ش)، نویسنده و شاعر. خواندن و نوشتن را در مكتب آموخت. پس از فوت پدر متكفّل خانواده‏اش شد و بدین منظور در بازار به كار پرداخت. پس از فراغت از كار روزانه، در مدرسه‏ى رضویه‏ى قم به تحصیل صرف و نحو نزد شیخ عبداللَّه اشتهاردى مشغول شد و تا كتاب صمدیه پیش رفت و صرف و نحو را به خوبى فراگرفت و توانست احادیث را از عربى به فارسى درآورد. بیش از این نتوانست به تحصیل بپردازد اما از مطالعه‏ى كتب و دواوین شعر اساتید متقدم غافل نماند. آثار وى: از «دیوان» اشعار مشتمل بر بیش از پنجاه هزار بیت، كه بیشتر آن مراثى و مدایح اهل‏بیت (ع) و علما و مراجع عظام است؛ «نهج‏البلاغه‏ى منظوم»، حدود سى هزار بیت؛ «غُررالحكم و دررالكلم»، ترجمه‏ى كلمات قصار حضرت على (ع)؛ «پیغمبر شناخته شده»؛ «دفاع از حسین شهید»، در رد كتاب «شهید جاوید»؛ «دفاع از اسلام و روحانیت»، رد نظرات دكتر على شریعتى؛ «پاسخ به بداندیشان»، در رد مردوخ كردستانى؛ «آیینه‏ى دل»؛ «آیین جهاندارى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1360 -1273 ق)، نویسنده و شاعر. وى در اصفهان متولد شد. از اعضاء و استادان انجمن ادبى شیدا بود، در كلیه‏ى اقسام شعر دست داشت. به خصوص غزل را ماهرانه مى‏سرود. در اصفهان وفات یافت و در تخت فولاد، در تكیه‏ى میرزا ابوالمعالى دفن شد. انصارى داراى «دیوان» اشعرا بود و از تألیفات اوست: «انشاء جدید»؛ «خلاصة اللغة».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 893 ق)، نویسنده. ملقب به شیخ الاسلام. وى از مشایخ تصوف بود. اثر وى: «احكام الدلاله» كه شرحى است بر «رساله‏ى قشیریه».

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1325 -1264 ش)، نویسنده و شاعر، متخلص به بینش. پدر وى اسداللَّه خان آق اولى جزء سومین گروه شاگردانى بود كه براى تحصیل به اروپا اعزام شدند. در تهران متولد شد. پس از فراغت از تحصیل در مدرسه‏ى ادب تهران، عربى را نزد شیخ عبدالعلى مؤید بیدگلى و فرانسه را در مدرسه آلیانس فراگرفت. وى براى فعالیتهاى فرهنگى و ایجاد مدرسه همراه علینقى‏خان آصف اعظم راهى كردستان شد و مدتى در آنجا به تعلیم و مدیریت مدارس مشغول شد. سپس به تهران بازگشت وى با ادیب الممالك فراهانى دوستى و معاشرت داشت. تقى آق‏اِولى در ایام وزارت مالیه مرتضى قلى صنیع‏الدوله به خدمت آن وزارتخانه درآمد و تا پایان عمر در همان جا مشغول بود. در آغاز مشروطیت روزنامه‏ى «بهلول» را تأسیس كرد. تقى‏خان از مخالفین قرارداد 1919 م وثوق‏الدوله بود. به همین دلیل نیز هدف گلوله قرار گرفت و دستش مجروح شد و به قزوین تبعدید گردید. او در تهران بر اثر سكته قلبى درگذشت. از آثار او است: «دغلنامه»، شعر؛ «دیوان» شعر؛ «مُهر آبرو» نمایشنامه.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س یازدهم ق)، شاعر و نویسنده. خواجه آقامیر از اعاظم همدان بود و طبعى عالى و روان داشت. در زمان شاه عباس زندگانى مى‏كرد. در میان اقسام شعر به سرودن رباعى میلى بیشتر داشت، از این رو به خواجه رباعى یا میررباعى مشهور بود. به گفته‏ى شیخ آقا بزرگ تهرانى، آقا میرهمدانى از مصاحبین صادقى كتابدار صاحب «مجمع الخواص» بود و شعر خود را بر او عرضه مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن :

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد سجّادى جزی در سوّم اسفندماهِ سال ۱۳۴۴ در خانواده‏اى مذهبى در اصفهان دیده به جهان گشود.

پدر بزرگوارش از معتمدین محل و کارگر کارخانه بافناز بود و مادرش، بانوى عفیفه‌‏اى که به امور منزل و تعلیم و تربیت فرزندان اهتمامى والا داشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

قدرت الله آذری مؤسس و مدير بنگاه مطبوعاتی آذری درگذشت (20 ارديبهشت 1372). من نزديك به سی سال با او آشنا و دوست بودم. حدود پانزده سال ازين مدت كتابدار انجمن كتاب بود. نوجوانی بود كه با شور و شوق در آنجا به كار آغاز كرد و با دلسوزی و علاقه مندی امور مربوط به مشترکان و پخش مجله راهنمای کتاب را انجام می داد. مرحوم تقی زاده معرف او بود. ابتدا در بنگاه ترجمه و نشر کتاب در تهران و سپس در مؤسسه فرانکلين در تبريز کار می کرد و چون به تهران آمد به ياری و همکاری ما شتافت. جوانی دلسوز و صديق و کاردان بود. تصدی کتابداری در انجمن کتاب موجب علاقه مندی او به گردآوری و مجموعه سازی مجله ها و روزنامه های قديمی شد. درين رشته تبحر و ممارستی به دست آورد. چون انجمن کتاب و مجله راهنمای کتاب در پايان سال 1357 بی سرانجام ماند و کتابخانه اش را به بنگاه ترجمه و نشر کتاب بردند، آذری هم چند صباحی به آنجا کشانيده شد. ولی دوران خدمت او درآن مؤسسه مدتی دراز نپاييد و سرنوشت او "ما را از مدرسه بيرون کردند " شد. زيرا معلوم نشد که آن کتابخانه را از انجمن به کجا فرستادند. او برای اعاشه خانواده خويش مغازه کوچکی در اول خيابان اميرآباد گرفت و به مجله فروشي_ کاری که در آن استادی و مهارت پيدا کرده بود_ پرداخت. البته آغاز اين دوره از زندگی او با سختی روبه رو شد. در آن روزها هيچ قدرت و بنيه مالی نداشت و با قرض توانست در آن دکه کار را شروع کند. بی ترديد بسياری از مجموعه هايی که کتابخانه های کشور از نشريات ادواری دارند نتيجه رنجها و کوششهايی است که آذری در راه جور کردن آنها متحمل شده بود. بنابراين همه استفاده کنندگان از نشريه ها بايد آمرزش آن مرد فرهنگ دوست را بخواهند. مدير مجله با تأسف بسيار، به فرزندان و همسرش تسليت می گويد و اظهار شادمانی می کند که فرزندان برومندش دنباله کار پدر را از دست نمی گذارند و آن مرکز را سرپا نگاه خواهند داشت.1 محمد امين اديب طوسی ( 1283 – 1361ش) به تازگی از دوستم مصطفی مقربی شنيدم که محمد امين اديب طوسی استاد بازنشسته دانشگاه تبريز دو سه سال پيش درگذشته است(5 خرداد 1361). آن مرحوم سال های دراز رشته ادبيات را در دبيرستان ها و پس از آن حدود پانزده سال در دانشگاه تبريز تدريس می کرد. چند سال هم در بغداد درس گفته بود. از خدمات فرهنگی او همکاری در انتشار مجله ماهتاب است. اين مجله تقريباْ نشريه انجمن ادبی آذربايجان محسوب می شد. آن انجمن را مرحوم اديب السلطنه سميعی به هنگامی که استاندار آذربايجان بود تشکيل داده بود. مجله ماهتاب که به صاحب امتيازی جواد ناطق (پدر مهندس ناصح ناطق) منتشر می شد، بيش از دوازده شماره انتشار نيافت؛ مجله ای بود ادبی و تحقيقی و دارای مقاله های خوب. اديب طوسی مخصوصاْ علاقه ای مخصوص به تحقيق در متون ادبی و لهجه های فارسی داشت و مقاله هايی چند در اين زمينه دارد که همه در نشريه دانشکده ادبيات تبريز به چاپ رسيده است. کتابهايی که از آثار اديب طوسی طبع شده است عبارتند از : 1312 دستور نوين، تهران 1312 ايام کودکی (شعر)، تهران . 1313 پيام فردوسی (شعر). 1317 – 19 انتقام عشق؛ تبريز (سه جلد) 1320 آموزش و پرورش از نظر غزالی ، تبريز 1321 دخمه های سياه يا کلبه بدبختان، تبريز. 1332 رابطه اوزان شعر فارسی با اوزان ترانه های محلی ايران، تبريز. 1341 ديوان اديب طوسی ، تبريز. 1342 فرهنگ لغات بازيافته (ذيل برهان قاطع)، تبريز(دوجلد). 1349 فرهنگ لغات ادبي، تبريز دوجلد. بی تاريخ بودا در هند بی تاريخ تخت سليمان اديب طوسی شعر می سرود و نمونه اشعارش در تذکره های معاصران نقد شده است.1 1 - آينده ، سال 13، شماره 1 –3 (فروردين – خرداد 1366)، صص 198 – 199

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

مترجم، مؤلف. تولد: 1287. درگذشت: پاییز 1367. على‏اكبر شهابى مدتى دبیر دبیرستان‏ها بود و سپس به دانشگاه منتقل شد و تدریس زبان عربى را عهده‏دار بود و به استادى دانشگاه رسید. چندى به ریاست اداره‏ى اوقاف منصوب شد. از تألیفات اوست: احوال و آثار محمد بن جریر طبرى (1335)؛ اصول الصرف (دو جلد)؛ اصول النحو (1340)؛ ترجه‏ى تعبیر رؤیا (از ابن سینا، 1316)؛ نظامى شاعر داستانسرا (1337)؛ ماجراى تغییر خط (1338)؛ و چند رساله و كتاب دیگر از جمله رساله‏اى در تاریخچه‏ى اوقاف و رساله‏اى در روابط ایران و هند. وى همچنین مقاله‏هایى براى روزنامه‏ها و مجلات و از جمله «وحید»، «كیهان» و «یغما» مى‏نوشت. (1367 -1287 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و محقق. در تربت حیدریه متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در زادگاه خویش و نزد پدر و برادر، علامه محمود شهابى، به انجام رساند. سپس براى ادامه تحصیلات به شهرهاى مشهد، اصفهان و تهران سفر كرد تا اینكه از دانشكده‏ى الهیات دانشگاه تهران با احراز رتبه‏ى اول موفق به دریات مدرك لیسانس در رشته‏ى منقول شد و از همان زمان خدمات فرهنگى خویش را آغاز نمود و به تدریس در دانشكده‏ى حقوق دانشگاه تهران و دانشكده‏ى الهیات مشهد پرداخت. در خلال این مدت به كسب مدرك دكترى نایل آمد. وى مدتى نیز عهده‏دار سمتهاى وابسته‏ى فرهنگى ایران در افغانستان و مدیر كل اوقاف كشور در سالهاى پیش از كودتاى 28 مرداد بود. دكتر شهابى در شمار پژوهندگان و محققان معارف اسلامى بود. از آثار وى: «اصول النحو»، عربى؛ «اصول الصرف»، عربى؛ «اصول روانشناسى تربیتى»؛ تصحیح «رساله‏ى صناعیه‏ى» میرفندرسكى؛ «نظامى شاعر داستانسرا»؛ «روابط ادبى ایران و هند و تاثیر روابط ایران و هند در ادبیات صفویه»؛ «تاریخ وقف در اسلام»؛ «همبستگى تشیع و تصوف»؛ «شیعه شناسى»؛ ترجمه «تعبیر رویا»، بوعلى‏سینا.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

مؤلف، مترجم. تولد: 1286. درگذشت: 1363. عنایت‏الله شكیباپور در اداره‏ى حسابدارى وزارت دارایى مشغول به كار بود. از آثار اوست: احتراق بمب (اثر موریس لبلان، دو جلد)؛ از جهان تا ابدیت (موریس مترلینك، 1340)؛ اعترافات (موریس مترلینك، 1339)؛ بیگانه (آلبر كامو، 1348)؛ پرنده‏ى آبى (موریس مترلینك، 1339)؛ تبعید و حكومت وجدان (آلبر كامو)؛ توده‏ى طلا (اثر موریس لبلان، 1338)؛ جادوگر قرون وسطى (اثر ژول میشل، 1337)؛ اسكلت سبز (اثر ادوارد بروكر، 1335)؛ اصول نامه‏نگارى و انشاء (1339)؛ برگزیده‏ى لغات كلیله و دمنه (1339)؛ پرنس تالیران (ولاگور گایت، 1336)؛ ترانه‏هاى غم‏انگیز (اثر كنستانس)؛ جدال بى‏هدف (جان اشتاین بك)؛ جنایتكار مخوف (اثر پرنسون دوتراى، 1339)؛ چگونه از خود دفاع كنیم (و. ه.كولینگریسچ، 1338)؛ حرمسراى خسرو پرویز (1335)؛ خانه‏ى مرگ (موریس لبلان، 1339)؛ در اوج قدرت (بالزاك، 1340)؛ در برابر خدا (موریس مترلینك، 1344)؛ دلباخته؛ دندان ببر (موریس مترلینك، 1339)؛ دنیاى دیگر (موریس مترلینك)؛ راز بزرگ (موریس مترلینك، 1339)؛ راه‏هاى اختیار (ژان پل سارتر، 1344)؛ زندگى زنبور عسل (موریس مترلینك، 1339)؛ زندانى بیگناه؛ زنگ‏هاى ساعت (موریس لبلان، 1306)؛ ژاندارك (موریس مترلینك، 1333)؛ سایه‏ى انسان‏ها (ژان پل سارتر)؛ سر تنگ بلور (موریس لبلان، 1338)؛ سنگ معجزه (موریس لبلان، 1306)؛ شادى‏ها و ناكامى (آلبر كامو، 1356)؛ طاعون (آلبر كامو، 1351)؛ عروس زندان (ژرژ مارى)؛ قصر مرموز (موریس لبلان، 1338)؛ قهرمان ونیز (میشل زاكو، سه جلد، 1333)؛ كف شناسى (1312)؛ گرازیلا یا سوز و گداز عشق (آلفونس دولامارتین، 1340)؛ گلوله‏ى خون (جیمز هادلى چیز، 1341)؛ گنجینه‏ى ناچیز (موریس مترلینك، 1345)؛ مجادله‏ى آرسن لوپن و شرلوك هلمز (موریس لبلان، 1339)؛ مجموعه‏ى سرى (1335)؛ مرد خاكسترى (پونسون دوتراى، 1339)؛ مرگ و زندگى (موریس مترلینك، 1339)؛ مرگ و زندگى به ضمیمه‏ى «اعجاز مریم مقدس» اثر كلودل (موریس مترلینك، 1399)؛ مكافات (موریس مترلینك)؛ هستى و نیستى؛ پدیده‏شناسى عالم هستى (ژان پل سارتر)؛ 813 عملیات خارق‏العاده‏ى آرسن لوپن (موریس لبلان، دو جلد، 1334)؛ زهرا (ولتر، 1337)؛ مورچگان (موریس مترلینك، 1339)؛ نوسترا داماوس از آینده جهان خبر مى‏دهد (ادوارد م. پ، 1335)؛ ورتر (گوته، 1335). (تو 1286 ش)، نویسنده. در اداره‏ى حسابدارى وزارت دارائى مشغول به خدمت بود. از آثار وى: «احتراق بمب»، ترجمه؛ «از جهان تا ابدیت»، ترجمه؛ «پرنه‏ى آبى»، ترجمه؛ «ژاندارك»، ترجمه؛ «كشف شناسى»؛ «مرگ و زندگى»، ترجمه؛ «مورچگان»، ترجمه؛ «اصول نامه‏نگارى و انشاء»؛ «برگزیده‏ى لغات كلیله و دمنه».[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1379 -1296 ش)، عالم دینى، فقیه اصولى، نویسنده و واعظ. در محله‏ى پایین خیابان مشهد به دنیا آمد. در كودكى پدر و مادر خود را از دست داد. ادبیات را از محضر محقق نوغانى و میرزا عبدالجواد ادیب نیشابورى و سطح فقه و اصول را از آیت‏اللَّه شیخ كاظم دامغانى و آیت‏اللَّه شیخ هاشم قزوینى و آیت‏اللَّه شیخ مجتبى تنكابنى و آیت‏اللَّه شیخ حسن طبرسى و آیت‏اللَّه میرزا على‏اكبر نوغانى و خارج اصول را در حوزه درس آیت‏اللَّه میرزا محمد آقازاده‏ى كفایى گذراند و در درس معارف از محضر آیت‏اللَّه میرزا مهدى اصفهانى استفاده نمود و معقول را نزد آقا بزرگ حكیم و فرزندش میرزا مهدى فراگرفت. آنگاه به نجف رفت و از درس آیت‏اللَّه آقا سید ابوالحسن اصفهانى و آیت‏اللَّه آقا ضیاءالدین عراقى استفاده نمود و از آنان به دریافت اجازه نایل آمد. سپس به تهران بازگشت و در مدرسه مروى سكنى گزید و از طرف آیت‏اللَّه میرزا احمد آشتیانى عهده‏دار رسیدگى به امور كتابخانه‏ى مدرسه گردید. او از این زمان به تألیف رسالات پرداخت و همزمان به وعظ و خطابه نیز مشغول شد. وى در تهران درگذشت و در قم به خاك سپرده شد. از آثارش: «خورشید تابان در نبوت قرآن»، در علم و ادب و تاریخ و اجتماع؛ «اسلام شناسى»؛ «تاریخ ادوار اسلام»، شامل سه دوره: «از بعثت تا آخر تشریع قوانین»، «عهد خلفا و اجراى قوانین» و «عهد بنى‏امیه و انحراف از دین تا قیام امام حسین (ع)»؛ «حكومت عباسیان در پیشگاه تاریخ»؛ «فلسفه غیبت امام زمان (عج)»؛ «شرح دعاى ابوحمزه ثمالى»؛ «مبدأ و معاد»؛ «اخلاق در مكتب اهل‏بیت (ع)».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، شاعر و نویسنده. ملقب به حافظ الكتب و معاون الفقراء. پدرش از علما و شعرا و از مریدان جلال‏الدین محمد مجد الاشراف و مؤذن شاه چراغ بود. میرزا ابوالحسن نیز از فقراى سلسله‏ى ذهبیه و از سرسپردگان میرزا احمد وحید الاولیاء تبریزى، جانشین مجد الاشراف، بود. از آثار وى: «آثار الاحمدیه»، در شرح حال وحید الاولیاء؛ «گلبن محمدى».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1333 / 1332 -1266 ق)، نویسنده، شاعر، متخلص به عنقاء. در قزوین به دنیا آمد. پس از تحصیلات نزد پدر خویش و استادانى چون سید رضى حكیم‏الهى، شیخ محمد صادق بن شهید ثالث از قزوین به تهران آمد و در این شهر نزد استادانى چون آقا على مدرس كه از مشاهیر حكمت بود و نیز حاج ملاهادى مدرس به تحصیل پرداخت و رد سلك دراویش اویسیه درآمد. عنقا از فضایل علمى و ادبى و حسن خط بهره داشت و سالیان دراز با غلام حسین‏خان غفارى صاحب اختیار ارتباط و معاشرت داشت، گویند كه بعضى اشعارى كه به نام صاحب اختیار شهرت داشته از سروده‏هاى عنقاست. وى در تهران درگذشت و در ابن‏بابویه دفن شد. از آثارش: رساله‏ى «آئینه‏ى جهانبانى»؛ رساله‏اى در «اثبات نبوت و ولایت»؛ «اشارت حسینیه»، مثنوى؛ «انوار قلوب السالكین»، مثنوى؛ «دیوان» غزلیات؛ «عقاید حقه»، در اصول دین.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294 ش)، نویسنده و شاعر. وى نواده‏ى ابوالفضل عنقا (1333 -1266 ق) است. در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات در رشته‏هاى ادبیات و معقول و منقول نزد پدر به تكمیل ظاهر و باطن پرداخت. از آثار وى: تذكره‏ى «سیر خرقه»،در تراجم احوال اویسى مشربها از اویس تا قطب‏الدین محمد؛ «دیوان شعر»؛ «عشق و سرنوشت»؛ «دانشمندان ذره‏بینى»؛ «پدیده‏هاى فكر»؛ «چنته»، شعر با شرح فارسى و عربى؛ «كواكب ادب»، مجموعه‏ى اشعار دو كتاب اخیر به چاپ رسیده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(ز 475 ق)، نویسنده و شاعر. یكى از امیران و شاهزادگان آل‏زیار بود كه در ادبیات مقامى رفیع داشت. وى به ظاهر، مدتى بر بخشى از كوهستانهاى مازندران حكومت داشت و مدتى نیز در دربار سلطان مودود غزنوى سمت ندیمى داشت. سفرى به حج كرد. آن چه سبب شهرت و ماندگارى وى شده است، كتاب «قابوس‏نامه» است كه آن را در چهل و چهار باب براى فرزند خود گیلان‏شاه در 475 ق تألیف كرده است. این كتاب از مهمترین متون نثر فارسى به شمار مى‏رود. عنصرالمعالى قریحه شاعرى نیز داشته و قطعات و رباعیات متوسط از او باقى مانده است.[1] (ع. پایه بلندیها) كیكاوس بن اسكندر ابن قابوس بن وشمگیر بن زیار، از امراى دانشمند آل زیار (قر. 5 ه.) وى در زمره زیاریانى است كه پس از منوچهر بن قابوس، و مخصوصا پس از غلبه تركمانان سلجوقى بر ایران، حكومت مستقلى نداشته، و تنها به عنوان امیرزاده در قسمتى از طبرستان باقى مانده بودند. پدرش اسكندر داراى دستگاه امارت بود، و كیكاوس او را «امیر ماضى» خوانده، و خود او امارت گونه‏اى داشت، و گویا امیرى وى منحصر به قسمت محدودى از گرگان و طبرستان و بسیار ضعیف بود، چنانكه وى خود مدتى دراز بیرون از ولایت خویش میگذرانید، و چون زن او فرزند سلطان محمود غزنوى بود، هشت سال در دستگاه سلطان مودود به سر برد، و چندى به غز و در هندوستان گذراند، و به غز و در سرحدهاى روم نیز رفت، و سپس چند سال در گنجه نزد امیر ابوالسوار شاوور بن فضل هم در سفر حج گذرانید. تاریخ وفات او را ابن اسفندیار 462 ه.ق. نوشته و بسیارى همین تاریخ را پذیرفته‏اند، ولى بعض محققان به مناسبت تاریخ اتمام قابوسنامه كه در برخى نسخ 475 آمده این تاریخ را مردود دانند لیكن با مسلم شدن وفات ابن اسفندیار در سال 462 ه.ق. تاریخ اتمام قابوسنامه بین سالهاى 457 و 462 به حقیقت نزدیكتر است. وى پسرى به نام گیلانشاه داشته و خود كتاب «قابوسنامه» (ه.م.) را به نام او تألیف كرده است. عنصرالمعالى مردى مطلع و دانشمند بود و به زبانهاى فارسى و طبرى اشعارى متوسط مى‏سرود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1332 -1286 ش)، نویسنده. در چهارمحال اصفهان متولد شد. در سال 1306 ش به فرانسه رفت و در آن جا مهندس شد. مدتى در ایتالیا بود. چندى در نیروى دریایى و بعد وزارت راه و سپس در وزارت دارایى به خدمت اشتغال یافت. در كابینه دكتر مصدق به سمت وزارت اقتصاد منصوب شد و در دوره هفدهم از تهران به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. هنگام سقوط كابینه دكتر مصدق متوارى شد و در همان سال خبر خودكشى او در جراید تهران انتشار یافت. از آثار وى: «امیل یا آموزش و پرورش»؛ «تاریخ روم»؛ «سرمایه‏دارى و سوسیالیسم»؛ «قرارداد اجتماعى»؛ «نهضت رمانتیك در ادبیات فرانسه».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، منجم و نویسنده. از اهالى جنوب ایران بود و از منجمان مشهور زمان خود. اثر وى: «دستور المنجمین» كه به نام نصره‏الدین سلغر شاه بن توران شاه از ملوك هرمز به پایان رساند.

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی مشاهیر / عالمان و دانشمندان / فیزیک و نجوم

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 647 ق)، شاعر، نویسنده و مورخ. تحصیلات وى در خراسان انجام گرفت. منشى سلطان جلال‏الدین منكبرنى خوارزمشاه بود و در آغاز كار در خدمت امراى محلى نسا بسر مى‏برد و سپس به اردوگاه سلطان جلال‏الدین خوارزمشاه در عراق و آذربایجان پیوست. وى از سال 622 ق صاحب دیوان انشاء آن سلطان جنگجوى شد و تا سال 628 ق در این سمت باقى بود. زیدرى مدتى در بلاد آسیاى صغیر و آذربایجان سرگردان بود. تا عاقبت در میافارقین نزدیك ملك مسعود از سلاطین كرد ایوبى رفت و در آن جا كتاب «نفثه المصدور» را با انشاء مزین در حدود سال 632 ق نگاشت وى در حدود 647 ق در حلب در گذشته است. كتاب دیگر خود را بنام «سیره جلال‏الدین منكبرنى» در سال 639 ق به عربى تالیف كرد. «دیوان» شعر از دیگر آثار او ست.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، نویسنده. از نویسندگان قرن نهم بود كه در 844 ق تالیف كتاب شرح «جواهر الاسلام»، در عقاید از مولانا نظام‏الدین شریف هروى را به پایان برد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1292 ش)، روزنامه‏نگار، نویسنده و شاعر، متخلص به ساعى. در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى، در رشته‏ى علوم اقتصادى و روزنامه‏نگارى به تحصیلات ادامه داد و فارغ‏التحصیل شد، پس از آن همكارى با مطبوعات را آغاز كرد و به نشر آثار منظوم و منثور پرداخت. وى به منور مطالعه به كشورهاى اروپایى و آسیایى سفر كرد و پس از درگذشت سید اشرف‏الدین، مدیر روزنامه «نسیم شمال»، اقدام به تاسیس روزنامه‏اى با همین نام كرد. وى به فعالیتهاى ادبى علاقه‏مند بود و شعر را نیكو مى‏سرود. ساعى در بعضى انجمنهاى ادبى از جمله صائب شركت داشت. از آثار او: «گلزار ساعى»؛ «حمید و حمیده»؛ «ماكسیم گوركى»؛ «آقاخان محلاتى و فرقه‏ى اسماعیلیه»؛ «پنجاه و یك حكایت»؛ «ارفع نامه».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1323 /1322 -1273 ش)، نویسنده، مترجم و شاعر، متخلص به حجازى. در تهران متولد شد. پدرش از علماى خوزستان و قطب سلسله‏ى ذهبیه بود. حجازى در نه سالگى باتفاق پدر خود به دزفول رفت و علوم متداول را نزد پدرش فراگرفت. در مجلس موسسان اول نماینده بود، بعدها دو دوره‏ى متوالى به نمایندگى مجلس انتخاب شد. حجازى طبع شعرى نیز داشت و اشعارى مى‏سرود. وى همچنین در مجله‏ى «ارمغان» به نشر مقالات ادبى، تحقیقى و انتقادى مى‏پرداخت. او حدود بیست جلد كتاب تالیف كرده است. از جمله‏ى آثار او: «شكرستان تاریخ شش هزار ساله‏ى خوزستان»؛ «ظهور محمد (ص)»، ترجمه از انگلیسى؛ «نعم الظهر فى طلب اكسیر».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

(تو 1279 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. ملقب به مطیع‏الدوله. پدرش مستوفى دربار قاجار بود. محمد تحصیلات مقدماتى را در مدرسه‏ى سن‏لویى به پایان رساند و بعد از آنكه مدتى در اروپا به سر برد، به ایران آمد و عهده‏دار سمتهاى مختلفى شد، از جمله مدیر مجله‏ى «ایران امروز» و «پست و تلگراف و تلفن» شد و مقالات خود را در نشریات آن زمان بخصوص «بابا شمل» به چاپ مى‏رساند. حجازى صاحب سبك نو و مطلوبى در نویسندگى است كه همین امر او را در زمره‏ى نویسندگان درجه‏ى اول قرار مى‏دهد. از جمله آثار او: «آیینه»؛ «آهنگ»؛ «اندیشه»؛ «پریچهر»؛ «حجازى و سخنان جاوید او»؛ «حكمت ادیان»؛ «ساغر»؛ «نمایشنامه‏ى حافظ »؛ «كمال‏الملك»؛ «خلاصه‏ى تاریخ ایران تا انقراض قاجاریه»؛ «رشد شخصیت»؛ «روانشناسى یا جبر و اختیار»؛ «زیبا».[1] معروف به مطیع‏الدوله، متولد 1280 در تهران. پدر و مادرش در اصل از مردم تفرش بودند. قسمتى از تحصیلات خود را در تهران انجام داد و قسمتى دیگر را در فرانسه تكمیل نمود. در فرانسه در رشته‏هاى علوم سیاسى و الكتریسیته و بى‏سیم تحصیل نمود و با زبان و ادبیات فرانسه آشنائى یافت. بعد از مراجعت به ایران، به عنوان مترجم وارد وزارت پست و تلگراف شد و مراحل ترقى را در آن وزارتخانه پیمود. مدتى ریاست اداره‏ى كارگزینى با او بود، بعد به وزارت دارائى منتقل و ریاست دفتر على‏اكبر داور را عهده‏دار شد. چندى هم نمایندگى تبلیغات در فرانسه با او بود. از مشاغل دیگرش: عضویت در فرهنگستان، ریاست انتشارات و تبلیغات، معاونت نخست‏وزیر در 1330 در كابینه‏ى علاء و مدت كمى هم در كابینه‏ى دكتر محمد مصدق و سناتورى تهران به مدت 18 سال. شهرت و معروفیت او به لحاظ نویسندگى اوست. از جوانى به نوشتن پرداخت. اولین كتابى كه انتشار داد زیبا بود كه تا سال‏هاى سال موضوعش مطرح بود، و داستان نیمه‏واقعى آن كه حاكى از اوضاع اجتماعى ایران در اواخر دوره‏ى قاجاریه است، براى خواننده‏ى ایرانى گیرائى داشت. كتاب دیگرى به نام اندیشه انتشار داد كه داستان‏هاى كوتاه آن خیلى مورد توجه قرار گرفت؛ مخصوص باباكوهى آن سر و صداى زیادى ایجاد كرد. از آثار دیگر او هما، آهنگ، ساغر، پریچهر، پروانه و سرشك را باید نام برد كه هركدام در نوع خود جالب و خواندنى بود. برخى از این كتابها به زبان‏هاى دیگر هم ترجمه و چاپ شده است. حجازى در نمایشنامه‏نویسى هم دست داشت. چند نمایشنامه‏ى او به روى صحنه آمد كه مشهورترین آنها «محمد آقا را وكیل كنید» بود. معروفترین، و به نظر عده‏اى بهترین اثرى كه نوشته است، كتاب آئینه است. حجازى از نویسندگان فرانسه، به خصوص نویسندگان رمانتیك الهام گرفته است شیوه‏ى داستان‏نویسى‏اش هم ملهم از نویسندگان مكتب رمانتیك بود. زمانى هم به كار نامه‏نگارى پرداخت. در 1317 امتیاز روزنامه‏ى دولتى ایران امروز را به او سپردند. تمام امكانات در اختیارش قرار گرفت. نشریه‏ى هفتگى خوش ظاهرى كه از لحاظ كاغذ و چاپ ممتاز بود انتشار مى‏داد. بیشتر هدف از انتشار این نشریه، ارائه و معرفى پیشرفت‏هاى دوران پهلوى بود. چند صفحه از این روزنامه به زبان فرانسه تنظیم مى‏شد. چون با سرپاس مختارى رئیس شهربانى وقت نزدیك و حشر و نشر داشت، از تمام امكانات در كار روزنامه استفاده مى‏كرد. عضویت او در فرهنگستان در اثر انتشار این روزنامه و حمایت مختارى بود. دوستى بین آن دو تا آخر عمر مختارى ادامه داشت. حجازى بعد از 1332 به طور كامل به سیاست و حمایت از دولت‏هاى وقت روى آورد. در اركان دولت از اجله متنفذین شد. گذشته از این كه خود بر كرسى سنا جلوس كرده بود، خیلى از افراد به وسیله‏ى او صاحب جاه و جلال شدند. گویا نطق‏هاى محمدرضا شاه را مى‏نوشته و در جلسات متعدد مشورتى دستگاه شركت مى‏كرده است. از آن تاریخ به فكر مال و منال هم افتاد و مقادیرى زمین از دولت گرفت. از بین زمین‏هاى خود خیابانى عبور داد و نام آن خیابان را با اعمال نفوذ حجازى گذاشت. بعدها این زمین‏ها را با قیمت گزافى فروخت. خود او گفته است سود هر متر زمین از فروش 50 جلد تألیفات من بیشتر بوده است. با كمال‏الملك نقاش بزرگ معاصر هم حشر و نشر داشت و شرح حالى از او تهیه كرد و انتشار داد، اما اثرى است بى‏رمق كه اصلاً درخور شخصیت ممتاز آن استاد نقاش نیست. در 1352 در حالى كه به كلى از صحنه‏ى ادبیات بیرون رفته و شهرت خود را به عنوان نویسنده از دست داده بود، درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1277 ش)، روزنامه‏نگار، مترجم و نویسنده. در اصفهان متولد شد. پدرش را در طفولیت از دست داد و تعلیم و تربیت او به مادرش كه دختر میرزااحمد صادقى، برادر آیت‏اللَّه شریعت نجفى شیرازى بود، منحصر شد. وى تحصیل را از پنج سالگى نزد معلمه‏اى كه مادرش به خدمت گرفته بود، آغاز كرد. پس از چندى مدرسه‏اى كه به طرز جدید در پشت باغ چهل ستون اصفهان تأسیس شده بود به تحصیل پرداخت و بعد از آن به مدرسه‏ى اسلامیه رفت. از سنین كودكى به بیمارى فلج‏اطفال دچار و نیمى از بدنش بى‏حس شد. با این حال، از حركت و تلاش باز نایستاد. نخستین فعالیتش را از روزنامه‏نگارى آغاز كرد و در سال 1307 ش روزنامه‏ى «اخگر» را از میرزا فتح‏اللَّه خان وزیرزاده تحویل گرفت. مدتى نیز مدیریت روزنامه‏ى «باختر» را عهده‏دار شد و روزنامه‏ى «اصفهان» را نیز جایگزین روزنامه «اخگر» كرد. وى به كارهاى عام‏المنفعه مى‏پرداخت از جمله تأسیس پرورشگاه كودكان بى‏سرپرست اصفهان، احداث قنات و غرس درختان بى‏شمار و آبرسانى به اراضى بایر، و نسبت به تأمین كار و درآمد براى روستاییان اصفهان كمك شایانى كرد. امیرقلى زبانهاى عربى، فرانسه و اسپرانتو را به خوبى مى‏دانست. از آثارش: ترجمه‏ى «عروس فرغانه»، اثر جرجى زیدان؛ «غلبه بر ترس و گرسنگى»، ترجمه از عربى؛ «داستانهاى امثال»؛ «فرهنگ عوام»؛ «عبدالرحمن ناصر»، اثر جرجى زیدان؛ «كودك»، اثر ویكتور پوشه؛ «داستانهاى كوچك»، از اسپرانتو.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1322 -1259 ق)، نویسنده و منشى. وى از رجال دوران قاجاریه و مردى مطلع بود. در جوانى در اداره یا وزارت رسائل به خدمت پذیرفته شد. در سال 1275 ق با سمت منشیگرى وارد وزارت خارجه و به واسطه‏ى خط خوشى كه داشت ملتزم ناصرالدین شاه شد. در سال 1279 ق به سمت نیابت اول وزارت خارجه منصوب شد و در سال 1283 ق لقب منشى یافت. در اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ همراه او بود اما بر اثر سعایت امین‏السلطان، رقیبش، از مرز آلمان بازگشت. وى سمت‏هاى مختلفى چون وزارت رسائل، نظامت مجلس شورا، تصدى امور ضرابخانه، وزارت اوقاف را داشت و در نهایت، بعد از امین‏السلطان، صدراعظم ایران شد. در سال 1316 ق از صدارت معزول و به ملك خود در لشت نشاء گیلان رفت. از كارهاى امین‏الدوله تأسیس كارخانه‏ى آخرین سیستم قند كهریزك با سرمایه‏ى داخلى و خارجى به وسیله‏ى مهندسین بلژیكى، تأسیس كارخانه‏ى كبریت‏سازى در الهیه‏ى شمیران ملك خود و تأسیس مدرسه‏ى رشدیه در تهران است. امین‏الدوله از مؤسسان اداره‏ى پست به سبك جدید بود. وى زبان فرانسه را به خوبى مى‏دانست. در گیان درگذشت. از آثار وى: «سفرنامه‏ى مكه»؛ «خاطرات امین الدوله».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1287 ش)، مدرس، نویسنده و شاعر، متخلص به امین. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در آموزشگاه ثروت به پایان رسانید. سپس وارد دارالمعلمین عالى شد و در رشته‏ى علوم طبیعى به تحصیل پرداخت و در سال 1311 ش به دریافت لیسانس نایل آمد. در وزارت فرهنگ به كار پرداخت و در دبیرستانهاى تهران به تدریس علوم طبیعى اشتغال ورزید تا بازنشسته شد. امین شاعرى غزلسرا است از آثار وى: «فیزیولوژى حیوانى»، پنج متوسطه؛ «فیزیولوژى گیاهى»، پنجم متوسطه؛ «گیاه شناسى»، ششم متوسطه؛ «تكامل موجودات زنده»؛ «زمین شناسى»، دوم متوسطه؛ «غزلیات امین»؛ «منتخبى از غزلیات میر هادى»؛ «چكیده‏ى دل».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده. نخست در هرات در دستگاه كریم‏الدین خواجه حبیب‏اللَّه ساوجى، حكمران صفوى خراسان بود و تا زمان شاه طهماسب در خراسان مى‏زیست. در اواخر عمر به حج رفت و از آنجا عازم هندوستان شد. در سند مورد توجه عیسى ترخان از امراى هندوستان قرار گرفت. هنگام جلوس جلال‏الدین اكبر به پادشاهى، قصیده‏اى در تهنیت جلوس او گفت و كتاب «جواهر العجایب» را در سال 963 ق در شرح احوال و آثار بیست و پنج تن از زنان براى او نوشت. دیگر آثار وى: ترجمه‏ى «تذكره‏ى مجالس النفائس» امیرعلیشیر نوایى به نام «لطایف نامه»؛ «روضة السلاطین»، در اشعار امرا و پادشاهان؛ «تحفة الحبیب»، مجموعه‏اى از غزلیاتى است كه شاعران به استقبال یكدیگر سروده‏اند و در سال 929 ق تألیف كرده است؛ «بوستان خیال»، شامل مطلع غزلهاى فارسى است. وى همچنین صاحب «دیوان» شعرى است كه از آن منتخبى با اصل «دیوان» موجود است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 10 شهریور 1395  - 5:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1315 ش)، استاد دانشگاه و نویسنده. وى خدمات فرهنگى خود را از آموزگارى شروع كرد و پس از آن به دبیرى ارتقاء یافت. دیپلم دكتراى خود را از دانشگاه لیل فرانسه دریافت كرد و از سال 1315 ش با سمت استادى وارد دانشگاه تهران شد. سپس استاد كرسى زمین‏شناسى دانشكده‏ى علوم شد. از آثار وى: «زمین شناسى»؛ «سنگ شناسى».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 610 ق)، نویسنده. وى صاحب «فراید السلوك فى فضایل الملوك» مى‏باشد كه شامل ده فصل است و آن را به روش «كلیله و دمنه» و به نام اتابك اوزبك تالیف كرده است. مرحوم سعید نفیسى در «تاریخ نظم و نثر» خود این كتاب را به شمس‏الدین نامى از اهالى آذربایجان نسبت داده كه درست نمى‏نماید.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1317 ق)، نویسنده و روزنامه‏نگار مدیر روزنامه‏ى «خسروى» و عضو اداره‏ى پست و تلگراف كرمانشاهان بود. وى در سال 1337 ش بازنشسته شد. از آثار او: «تذكره‏ى مختصر شعراى كرمانشاه»؛ «تاریخچه‏ى مطبوعات كرمانشاه».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1297 ش)، نویسنده، مدرس، شاعر، متخلص به عاجز. در ایروان از ایالات قفقاز به دنیا آمد. پدر وى اهل تبریر بود و پیشه‏ى معمارى و مجسمه‏سازى داشت و در نقل داستانهاى كهن شاهنامه تبحر. باغچه‏بان به شیوه‏ى سنتى تحصیل كرد و در جوانى مجبور به ترك تحصیل شد. مدتى به مشاغل پدر روى آورد و پس از چندى خبرنگار روزنامه‏هاى قفقاز شد به ویژه روزنامه‏ى ملاصدرا. وى در سال 1298 ش در مدرسه‏ى دولتى احمدیه‏ى شهر مرند وارد خدمت فرهنگ شد و بعدها در تبریز و شیراز و تهران كودكستان براى كودكان كر و لال تأسیس كرد. از آثار وى: «اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء»؛ «الفباى آسان»؛ «برنامه‏ى كار آموزگار»؛ «دستور و تعلیم الفباء»؛ «رباعیات آذرى خیام»؛ «پیرو ترب»؛ «رباعیات باغچه‏بان»؛ «زندگانى كودكان»؛ «علم آموزش براى دانشسراهاى مقدماتى».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده و لغوى. وى مؤلف كتاب «خلاصة اللغات و تفسیر المشكلات»، در لغت عربى به فارسى است.

فعالیت ها : مشاهیر / نویسندگی مشاهیر / عالمان و دانشمندان / ادبیات و کتاب

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(758 -670 ق)، نویسنده و مورخ. پدرش شیخ‏الاسلام شهاب‏الدین از دانشمندان و مؤلفان قرن هفتم و هشتم هجرى و برادرش محمود زركوب از علماى زمان خویش بود وى علوم ادبى و شرعى را نزد استاد دانش، محمدصفى كرمانى، ابراهیم زنجانى، عبدالرحمن على بزغش، نورالدین محمد خراسانى و امین محمد فراگرفت و از عبدالرحمن على بزغش اجازه‏ى اجتهاد گرفت سپس سر تعظیم بر آستان شیخ امین‏الدین بلیانى سود. در طریقت پیرو پدران بزرگوارش شد و از شیخ صدرالدین و شیخ قطب‏الدین نامقى جامى اخذ روش در سیر و سلوك كرد و خرقه از شیخ فخرالدین و دائى خویش حاج ركن‏الدین منصور بن مظفر پوشید. وى حدود 90 سال زیست و سال وفاتش را به اختلاف بین 745 تا 758 ق آورده‏اند. آثار وى: «شیراز نامه»، كه به سبك بغداد نامه نوشته است؛ «كامل التواریخ» یا «عمدة التواریخ» در متن «شیراز نامه» بدان اشاره شده اما نایاب است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمد ابراهيم آيتي در سال 1333هجري قمري در قريه گازار از توابع بيرجند در خانواده‏اي روحاني و شيعه متولد شد و اهل خانه را از قدوم خويش شاد كرد اين فرزند محمدابراهيم نام گرفت. وي از هفت سالگي براي فراگيري از قرآن مجيد و خواندن كتابهاي فارسي مذهبي و اخلاقي و از قبيل اينها وارد جلسات استادان آن زمان در شهر خود گرديد. در سيزده سالگي به شهر بيرجند رفت و ادامه تحصيل خود را در كنار اساتيد بيرجند گذراند. در هيجده سالگي در مدرسه باقريه شهر مشهد به قمستي از فصول و منطق تحت نظر استادان مجرب بودند. وي به درجه دكترا نايل گرديد و در تمام طول تحصيل به تحصيلات حوزوي بسنده نشد. وي در سن 51 سالگي در اثر سانحه تصادف در سال 1384 قمري جان خويش را از دست دادند. گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر محمد ابراهيم آيتي شيخ محمد قائني پيشنماز روستاي گازار بود كه به امور شرعي مردم رسيدگي مي‏كرد. او در سلك روحانيت و در امور ديني خود و مردم كوشا بود. وي كه توفيق تربيت در دامن مادر متدين پيدا نموده بود رشد كرد و به سن تحصيل رسيد. خاطرات کودکي : محمد ابراهيم آيتي مقدمات عربي از پدرش شيخ محمد قائني ياد گرفت تا اينكه به نه سالگي كه رسيدند پدر در سوم ماه رمضان 1342 مرحوم شد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : هفت ساله بودم كه پدرم مرحوم شيخ محمد قائني مرا براي فراگيري قرآن مجيد و خواندن كتابهاي فارسي مذهبي و اخلاقي از قبيل عين الحيات و جلاء العيون و حلية المتقين مرحوم مجلسي نزد « آخوند ملا عبداللّه گازاري» برد و به وي سپرد. مقدمات عربي را از مرحوم پدرم فرا گرفتم، نه ساله بودم كه پدرم در سوم ماه رمضان سال 1342قمري مرحوم شد. پس از آن شرح « قطرالندي» و « القيه» ابن مالك « سيوطي» و « شرح جامي» را نزد همان ملا عبداللّه و « محمد ابراهيم بويكي» خواندم. سيزده ساله بودم كه با اجازه مادرم براي ادامه تحصيل به شهر بيرجند رفتم و مدت پنج سال در مدرسه معصوميه كتابهاي « حاشيه» ملاعبداللّه يزدي و « شرح شمسيه» در منطق، « شرح نظام» « مغني البيب» در صرف و نحو و قسمتي از « مطوّل» در معاني و بيان و بديع و « معالم» و قسمتي از « قوانين الاصول» ميرزاي قمي در اصول، « تبصرة» علامه حلّي و « شرح لمعه» شهيد ثاني در فقه و مختصري حساب و هيأت و مقداري از شرح « سبعة معلّقه» را خواندم. در اين مدت پنج سال در شهر بيرجند از محضر مرحوم حاج شيخ محمد باقر آيتي بيرجندي و آيةاللّه حاج شيخ محمد حسين آيتي و مرحوم شيخ غلامرضا فاضل و آقاي حاج شيخ محمد علي ربّاني و مرحوم حاج ملا محمد دهكي استفاده بردم و شاگردي آنها را نمودم.هيجده ساله بودم كه براي ادامه تحصيل به مشهد مقدس مشرّف و در مدرسه باقريه ساكن شدم و بقيه شرح لمعه و مطول و قسمتي از فصول و قسمت منطق شرح منظومه حاج ملا هادي سبزواري و آنگاه تمام سطح مكاسب، رسائل شيخ انصاري و كفايه آخوند خراساني را در محضر استادان فرا گرفتم. ضمنا هيئت قديم را نزد مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و آقا شيخ مجتبي قزويني و آيةاللّه ميرزا حسين فقيه سبزواري و آيةاللّه اديب نيشابوري و مرحوم حاج شيخ حسن پايين خياباني و برخي اساتيد ديگر خواندم. در همان حال با درس خارج فقه و معارف مرحوم آقا ميرزا مهدي اصفهاني آشنا شدم و با شوق فراوان در حدود دو سال به درس پر بهره ايشان مي‏رفتم و در همين اوقات به درس شرح منظومه آقا ميرزا مهدي فرزند مرحوم آقا بزرگ حكيم مي‏رفتم و از اين راه با فلسفه قديم آشنا شدم. آشنايي من با متون عالي فلسفه قديم از قبيل شرح اشارات، شفاي بوعلي و اسفار مرحوم آخوند ملاصدرا در خارج از محيط طلبگي بود.» آيتي پس از فراگيري دروس حوزه‏هاي علوم ديني به دانشگاه راه يافت و او در همان دانشكده معقول و منقول تهران تحصيل كرده بود و موفق به اخذ درجه دكتري شده بود. ايشان علاوه بر علوم اسلامي و ادبيات عرب به زبان انگليسي نيز احاطه كامل داشت و از اين راه با انديشه‏هاي غربي و متون و روش تحقيق آنان آشنا گرديد. خاطرات و وقايع تحصيل : حوزه‏هاي درس هرگاه محدود به چند نفر و كم جمعيت بود غالبا در اطاقهاي مسكوني مدارس و درسهاي سطوح عالي و خارج كه جمعيت بيشتري در آن شركت مي‏داشت بيشتر در مدرس‏هاي نسبتا وسيع مدارس كه فرش آن در تابستان و زمستان منحصر به حصير بود و يا در شبستان‏هاي مساجد كه نيز در تابستان و زمستان حصير فرش و بسيار سرد بود و هرگز بخاري نمي‏ديد، تشكيل مي‏گرديد.كساني كه اهل كار و تحصيل بودند تقريبا تمام وقتشان به درس خواندن و مطالعه كردن و مباحثه كردن همان درسها و ( اگر خود از فضلاي حوزه بودند) به درس گفتن برگزار مي‏شد و فقط در هفته‏اي دو روز پنجشنبه و جمعه تعطيل بود، كه آن هم احيانا با درسهاي تعطيلي از قبيل رياضيات و هيئت و تفسير و حديث و جز اينها مي‏گذشت.زندگي طلبگي بسيار ساده و در عين حال پرنشاط برگزار مي‏شد. در آن تاريخ كمتر افكار اجتماعي به محيط طلبگي راه داشت و گير و داري هم اگر پيش مي‏آمد از حدود حجره‏هاي مدارس تجاوز نمي‏كرد. تا در بيرجند بودم با اينكه مدرسه معصوميه اوقاف زيادي داشت، به طلبه مدرسه چيزي نمي‏رسيد و متصدّيان اوقاف تمام درآمد موقوفه را مي‏خوردند و زندگاني ساده طلاب منحصرا از كمكهاي پدران و مادرانشان مي‏گذشت.اما در مشهد مقدس چون از طرفي موقوفات مدارس سرشارتر بود و از طرف ديگر متصديان اوقاف آنجا مانند متصديان اوقاف بيرجند نبودند مختصر حق السكوت و قوت لا يموتي به طلاب داده مي‏شد و روزي كه وارد مشهد شدم متصدي اوقاف مدرسه باقريه آقا شيخ جواد شيخ الاسلامي اصفهاني به ديدن من آمد و از همان روز مبلغ سي ريال ( كه شهريه كامل آن مدرسه بود) حقوق ماهيانه براي من قرار ساخت و اين مبلغ در آن تاريخ براي زندگي طلبگي متوسط يك نفر به خوبي كفايت مي‏كرد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : از امتيازات بسيار ارزنده حيات علمي محمد ابراهيم آيتي اين است كه او هرگز خود را در علوم متداول حوزه‏ها و مجامع علمي محدود نساخت. گو اينكه راز موفقيت هر انديشه‏ورِ دلسوز و تلاشگر و كاوشگر پر توفيق اين است كه خودجوش و زيركانه بيابد چه چيزي را بايد بخواند و كدام راه را برود. بدينسان او در تاريخ دوره اسلامي و تاريخ پيامبر و اهل بيت نيز تلاش فراوان كرد و يكي از متخصصان اين رشته در آمد و از تأليفات ايشان نيز اين نكته آشكار خواهد شد. استادان و مربيان : از استادان محمد ابراهيم آيتي در زمينه هاي مختلف درسي مي توان به موارد زير اشاره كرد: آخوند ملا عبدالله گازاري ابن مالك محمد ابراهيم بويكي ميرزاي قمي علامه حلي شهيد ثاني باقر آيتي بيرجندي شيخ محمد حسين آيتي غلامرضا فاضل شيخ محمد علي رباني حاج ملا محمد دهكي ملا هادي سبزواري شيخ انصاري آخوند خراساني شيخ هاشم قزويني مجتبي قزويني حسين فقيه سبزواري اديب نيشابوري حسن پايين خياباني ميرزا مهدي اصفهاني ميرزا مهدي فرزند مرحوم آقا بزرگ حكيم آخوند ملاصدرا هم دوره اي ها و همکاران : از دوستان محمد ابراهيم آيتي ، شهيد مطهري، آيةاللّه بهشتي و آيةاللّه طالقاني بود و با هم مراوده علمي و مباحثه داشتند. زمان و علت فوت : محمد ابراهيم آيتي در سوم جمادي الثانيه 1384 قمري مطابق با هفدهم 1343 شمسي بر اثر سانحه تصادف جان خويش را از دست دادند. پيكر ايشان در قبرستان ابوحسن قم دفن گرديد. فعاليتهاي آموزشي : محمد ابراهيم آيتي پس از فراگيري دروس حوزه‏هاي علوم ديني به دانشگاه راه يافت و در كنار تدريس به تحصيل نيز پرداخت. در سال 1334شمسي در دانشكده علوم معقول و منقول مشغول به تدريس شد و درسهاي تاريخ اسلام، تاريخ تمدن اسلام، فقه( دوره ليسانس) و فقه الحديث( دوره دكتري) را درس مي‏داد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از دوستان محمد ابراهيم آيتي، شهيد مطهري، آيةاللّه بهشتي و آيةاللّه طالقاني بود و با هم مراوده علمي و مباحثه داشتند. در آن زمان نواي بيداري در بعضي از مجامع علمي و فرهنگي برخاسته بود و حركت‏هاي خودجوش ارزشمندي براي شناخت درست اسلام ايجاد شده بود. كار مهم انديشه وران آن روز تغذيه فكري اين مجامع بود و استاد آيتي يكي از كساني بود كه در انجام اين مهم كوشا بود. در انجمن اسلامي مهندسان، جلسات ماهانه ديني كه شهيد مطهري نيز سخنراني داشت شركت داشت و به سخنرانيهاي ارزشمندي مي‏پرداخت و اين سخنرانيها بلافاصله تايپ و تكثير مي‏شد و با استقبال فراواني نيز روبرو گشت.يكي از تلاش‏هاي تحسين برانگيز ايشان تلاش در راه انتشار كتابهاي مذهبي بود كه از آن جمله تلاش گروهي ايشان و همراهانش منشأ ايجاد « شركت انتشار» گرديد. باري او در راه اصلاح ساختار فرهنگي و اجتماعي جامعه خويش از هيچ خدمتي فروگذار نكرد و با قلم و زبان و دست خويش هر آنچه كرد براي احياي فكر ديني و انديشه الهي بود.او همچنين در پرداختن به برخي موضوعات اسلامي و پيراستن نقص‏ها و خرافه‏ها متون اصيل و استواري را عرضه كرد . آرا و گرايشهاي خاص : از خصوصيات محمد ابراهيم آيتي تحقيق‏هاي نو و بديع است. او در تاريخ به بررسي و كنكاشي ارزنده پرداخت و نكات ابهام و نقاط كور را شناسايي كرد و به بحث و بررسي در آن پرداخت. . معظم له داراي ملكات نفسانيه و جامع علوم عقليّه نقليّه، مروج طريقه جعفريه بود. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 12افكار جاويد محمد ويژگي اثر : اين كتاب ترجمه‏اي از متن انگليسي 2 آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا ويژگي اثر : به طوري كه ايشان در مقدمه كتاب ذكر مي‏كنند اين اثر حاصل تحقيق و تدريس سال‏هاي 1337و 1338دوره ليسانس دانشكده معقول و منقول تهران است و ايشان در اين كتاب تاريخ حوادث مهم هشت قرن حكومت مسلمين در اروپا را به تفصيل بيان كرده‏اند كه شامل تاريخ حكومتها، دست نشاندگان حكام عباسي و غير آن مي‏باشد. اين كتاب در سال 1340در 357صفحه چاپ شده است. 3 آيينه اسلام ويژگي اثر : ترجمه‏اي است از متن عربي آن اثر نويسنده تواناي مصري دكتر طه حسين كه در تهران وسيله شركت انتشار به چاپ رسيده است. 4 بررسي تاريخ عاشورا ويژگي اثر : اين خصلت او در كتاب بررسي تاريخ عاشورا به خوبي ظهور كرده است يعني او در اين قضيه مطيع و دنباله‏رو هيچ كس نيست و آزادانه و زيبا بر اساس مباني اصيل و اساسي قرآن و عترت و با عقل سليم و ذهل جوال خويش به ميدان آمده و به راستي به نقد احياگري در جريان عاشورا دست زده است.خمير مايه اين كتاب را مجموعه هفده سخنراني دكتر آيتي در راديو ايران در سال‏هاي 1343 - 1342تشكيل مي‏دهد. اين اثر به همت استاد علي اكبر غفاري تنظيم و چاپ شده و تاكنون در حدود 10نوبت تجديد چاپ شده است. 5 تاريخ پيامبر اسلام ويژگي اثر : اين كتاب تحقيقي است مستند، گسترده و دقيق بر اساس متون كهن در پيرامون حيات اشرف مخلوقات هستي حضرت رسول اكرم (ص)كه مؤلف در تنظيم آن زحمات فراواني را متحمل شده‏اند. اين كتاب با تعليقات و اضافاتي از دكتر ابوالقاسم گرجي از طرف دانشگاه تهران چاپ شده و چندين بار تجديد چاپ گرديده است. 6 ترجمه البلدان يعقوبي ويژگي اثر : اين كتاب نيز به وسيله بنگاه ترجمه و نشر كتاب در سال 1356در 211صفحه چاپ شده است. 7 ترجمه تاريخ يعقوبي ويژگي اثر : اين كتاب در دو جلد ضخيم چاپ شده است و از ترجمه‏هاي ارزشمند متون تاريخي به حساب مي‏آيد به طوري كه در سال 1342اين ترجمه به عنوان كتاب سال شناخته شد. متخصصان ترجمه نسبت به ترجمه‏هاي دقيق و اصولي مرحوم آيتي اعتماد خاصي دارند. اين اثر نيز چندين بار تجديد چاپ شده است. 8 تصحيح تفسير شريف لاهيجي ويژگي اثر : مرحوم استاد آيتي جلد 3و 4اين تفسير را به صورت زيبا و اصولي تصحيح نموده‏اند و در سال 1340از طرف اداره اوقاف تهران به چاپ رسيده است. 9 خطبه‏هاي رسول اكرم(ص ويژگي اثر : به زبان عربي نگارش يافته و تاكنون چاپ نشده است. 10 راه و رسم تبليغ ويژگي اثر : مقاله‏اي است كه در كتاب گفتار ماه جلد دوم، ص 174 - 149به چاپ رسيده است. 11 سرمايه سخن ويژگي اثر : اين كتاب به انگيزه تقويت و غني سازي سخنرانيهاي اسلامي تهيه شده است و مجموعه 80مقاله درباره مناسبت‏هاي مذهبي است كه سي مجلس آن درباره ماه مبارك رمضان، بيست و پنج مجلس درباره ماه محرم و صفر و بيست و پنج مجلس ديگر در مناسبت‏هاي ديگر سال مي‏باشد. اين اثر به همت مرحوم آيتي و يكي از دوستانش به نام سيد محمد باقر سبزواري تهيه و تنظيم شده و در سال 1339به چاپ رسيده است. 12 سيماي اميرالمؤمنين از مسجدالحرام تا مسجد كوفه ويژگي اثر : اين كتاب سخنراني استاد در جلسه ماهانه ديني است كه ابتدا در كتاب گفتار ماه، ج 3ص 164 - 1296چاپ شده و سپس به صورت جداگانه به زيور طبع آراسته گرديده است. 13 شهداي اسلام ويژگي اثر : به عربي است و تاكنون چاپ نشده است. 14 فهرست ابواب و فصول اسفار ويژگي اثر : اين مقاله در يادنامه ملاصدرا به چاپ رسيده است. 15 كتاب و سنت ويژگي اثر : در كتاب گفتار ماه جلد اول، ص 225تا 252به چاپ رسيده است. 16 گفتار عاشورا ويژگي اثر : با همكاري عده‏اي از انديشه وران. 17 مجموعه سخنرانيها در مورد شخصيت‏هاي برجسته عالم اسلام ويژگي اثر : و مقالات و سخنرانيهاي علمي و تحقيقي ارزشمندي كه براستي شايسته است در يك مجموعه ارزشمند گرد آيد.فرازهايي از انديشه استاد آيتي 18 مرجعيت و روحانيت ويژگي اثر : اين كتاب را نيز با همكاري عده‏اي از نويسندگان تأليف كرده است. 19 مقولات عشر ويژگي اثر : اين كتاب رساله تز دكتراي آن مرحوم مي‏باشد و در روزنامه 1371 / 6 /5مورد بررسي و تبيين قرار گرفته است. 20 همه مسؤول يكديگريم ويژگي اثر : مقاله‏اي است در كتاب همه مسؤول يكديگريم كه بحث زيبايي درباره امر به معروف و نهي از منكر نموده است. كتاب توسط انتشارات تشيّع در سال 1356به چاپ رسيده و مقاله در كتاب گفتار ماه، ج 1ص 76 - 45نيز چاپ شده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سید عبداللَّه بهبهانى روحانى و سیاستمدار و یكى از دو زعیم روحانى صدر مشروطیت است. وى فرزند سید اسماعیل مجتهد بهبهانى و متولد سال 1260 ه.ق. است. از كودكى تحصیلات خود را به سیره‏ى خانوادگى در مقدمات عربى و فقه و اصول آغاز نمود و در سن 20 سالگى قریب‏الاجتهاد گردید. سپس براى ادامه‏ى تحصیل عازم نجف شد و در حوزه‏ى درس شیخ مرتضى انصارى و میرزاى شیرازى حضور یافت و به مقام اجتهاد رسید. در سال 1295 به ایران بازگشت و تدریجاً مقام و موقعیت خاصى در دولت و دربار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه پیدا كرد. از اواخر دوران سلطنت مظفرالدین شاه كه وى مجتهدى متنفذ بود وارد مسائل سیاسى گردید و در كلیه مسائل سیاسى آن روز مداخله مى‏نمود. در جریان مشروطیت و صدور فرمان آن سید عبداللَّه نقش اساسى داشت. پس از فرمان مشروطیت، وى از طرف اقلیت یهود روانه‏ى مجلس شد و در مجلس به اوج قدرت و جلال رسید. بعد از آنكه محمدعلى شاه مجلس را به توپ بست، سید عبداللَّه بهبهانى به وسیله‏ى سربازان سیلاخورى و قزاق‏ها توقیف و به باغشاه برده شد. به دنبال توقیف نامبرده، انجمن‏هاى شهرستان‏ها نسبت به توقیف او اعتراض كردند و تلگرافات زیادى به تهران مخابره شد و محمدعلى شاه ناگزیر شد او را به حضور پذیرفته و عذرخواهى كند و با پرداخت دوازده هزار تومان، وى را وادار كرد كه از ایران خارج شود. وى نزدیك به هشت ماه در عتبات اقامت داشت و سپس با اجازه‏ى دولت به ایران بازگشت. پس از خلع محمدعلى شاه و تشكیل مشروطیت دوم، بهبهانى به نمایندگى رسید و نفوذش در جامعه و محافل سیاسى ایران چند برابر شد. حزب اعتدالیون كه اكثریت را تشكیل مى‏داد، از بهبهانى تبعیت مى‏كرد ولى دموكرات‏ها كه تندرو و انقلابى بودند، با بهبهانى مخالفت مى‏كردند. در آنجا اختلاف دو دسته بالا گرفت و در روز جمعه هشتم رجب 1328 ه.ق او را در منزلش به ضرب سه گلوله كشتند. بهبهانى ملائى تیزهوش و متهور بود. در سخنورى و خطابت نظیر نداشت و به همین دلیل در بین مردم موقعیت خاصى داشت. سید عبداللَّه (آیةاللَّه) از روحانیون طراز اول تهران (مقت. 1288 ه.ش.) و رهبر شجاع آزادیخواهان در انقلاب مشروطیت. وى رهبرى مشروطه طلبان را بر عهده داشت و با همكارى سید محمد طباطبائى با نیروهاى استبداد مبارزه كرد و پس از پیروزى انقلاب و استقرار حكومت مشروطه در تیرماه 1288 ه.ش. به وسیله چند تن تروریست درخانه خود به قتل رسید. محمد تقى‏بهار «ملك‏الشعرا» به سال 1265 خورشیدى در شهر مقدس مشهد دیده به جهان باز كرد. او فرزند حاجى میرزا محمدكاظم صبورى «ملك الشعراى آستان قدس رضوى» است. محمدتقى بهار ابتدا در محضر پدر خود با علم و دانش آشنایى پیدا كرد و آن را نزد او آموخت و پس از فوت وى به محضر ادیب نیشابورى شاعر و ادیب زمان خود رفت و سال‏ها از محضر آن مرد فاضل بهره‏ور گردید، سپس به مدرسه نواب رفت و علوم عربى را در این مدرسه به پایان برد. محمدتقى بهار، پس از چندى به تهران آمد و وارد كارهاى سیاسى شد با انتشار مقالات سیاسى واشعار مهیج و حماسى و ترانه‏هاى ملى، هرچه بیشتر به بیدارى مردم كمك كرد و چون علاقه و ذوق سرشار در موسیقى داشت، شروع به ساختن تصانیف و ترانه‏هاى ملى كرد كه مى‏شود گفت كلیه تصنیف‏هاى وى جنبه ملى و وطنى و آزادیخواهى دارد. روى تصنیف‏هاى ملك‏الشعراء بهار، درویش‏خان، حسام‏السلطنه، ركن‏الدین‏خان و مرتضى‏خان نى‏داود آهنگ گذارده‏اند. محمدتقى بهار را بنا به قولى بعد از جامى، بزرگترین سخنور و شاعر پارسى گوى زبان ایران مى‏گویند. از آثار برجسته او، غیر از دیوان اشعار سبك‏شناسى تا تاریخ تطور نثر فارسى در سه جلد كه گواهى وى بر احاطه و تسلط به فرهنگ و ادبیات و شعر پارسى است مى‏كند. ملك‏الشعرا بهار، چندین دوره به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و سالیان متمادى استاد دانشگاه تهران و یك‏بار هم در كابینه احمد قوام (قوام‏السلطنه) وزیر فرهنگ شد. محمدتقى بهار (ملك‏الشعرا)، پس از آن همه خدمات پربار علمى و فرهنگى به میهن خود ایران، عاقبت در سال 1330 خورشیدى در سن شصت سالگى چشم از جهان فانى فروبست، روانش شاد. «مرغ سحر» مرغ سحر ناله سر كن داغ مرا تازه‏تر كن ز آه شرربار این قفس را برشكن و زیر و زیر كن بلبل پربسته ز كنج قفس درآ نغمه‏ى آزادى نوع بشر سرا وز نفسى عرصه‏ى این خاك توده را پر شرر كن ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد اى خدا اى فلك اى طبیعت شام تاریك ما را سحر كن نوبهار است گل ببار است ابر چشمم ژاله‏بار است این فقس چون دلم تنگ و تار است شعله فكن در قفس اى آه آتشین دست طبیعت گل عمر مرا مچین جانب عاشق نگه، اى تازه گل، ازین بیشتر كن مرغ بى‏دل، شرح هجران مختصر مختصر مختصر كن «در طواف شمع» دل طواف شمع مى‏گفت این سخن پروانه‏اى سوختم زین آشنایان اى خوشا بیگانه‏اى بلبل از شوق گل و پروانه از سوداى شمع هر كسى سوزد بنوعى در غم جانانه‏اى گر اسیر خط و خالى شد دلم، عیبم مكن مرغ جایى مى‏رود كانجاست آب و دانه‏اى تا نفرمایى كه بى‏پروانه‏اى در راه عشق شمع‏وش پیش تو سوزم گر دهى پروانه‏اى پادشه را غرفه آبادان و دل خرم چه باك گر گدایى جان دهد در گوشه ویرانه‏اى كى غم بنیاید ویران دارد آن كس خانه نیست رو خبر گیر این معانى را ز صاحب خانه‏اى عاقلانش باز زنجیرى دگر بر پا نهند روزى از زنجیر از هم بگسلد دیوانه‏اى این جنون تنها نه مجنون را مسلم شد بهار باش كز ما هم فتد اندر جهان افسانه‏اى شاعر، مورخ، محقق، روزنامه‏نگار، سیاستمدار و استاد برجسته‏ى دانشگاه، معروف به ملك‏الشعرا، فرزند میراز محمدكاظم صبورى، متولد 1304 ه.ق در خراسان. پدرش ملك‏الشعراى آستان قدس رضوى بود. بهار مقدمات ادبیات را نزد پدر آموخت و تحصیلات ادبى و عربى را نزد استاد ادیب نیشابورى كه از ادباء و شعراى مشهور بود دنبال كرد و اصول ادبیات فارسى و عربى را در مدرسه‏ى نواب در خدمت اساتید فن زمان تكمیل نمود. هنوز سنش به بیست نرسیده بود كه پدر خود را از دست داد و به جاى پدر به خدمت آستان قدس رضوى درآمد. چون در شعر و شاعرى با وجود كمى سن تبحر داشت، از طرف مظفرالدین شاه لقب ملك‏الشعرائى آستان قدس رضوى به او داده شد. از 1323 ه.ق كه آوازه‏ى مشروطیت و آزادى‏خواهى در سراسر ایران طنین‏انداز شد، به سلك آزادیخواهان پیوست و براى برچیدن رژیم دیكتاتورى و حكومت مشروطه با سایر آزادیخواهان همداستان شد و اشعارى در این زمینه سرود كه در جراید معتبر آن روز انتشار یافت. در 1328 ه.ق پس از خلع محمدعلى شاه از سلطنت، با كمك سایر دوستان خود حزب دموكرات را در خراسان تأسیس كرد و خود عضو كمیته‏ى مركزى آن شد و روزنامه‏ى نوبهار را با اعتبار و مسئولیت خویش و به عنوان ناشر افكار حزب دموكرات در مشهد انتشار داد. به اقتضاى جوانى و به اعتقاد آزادیخواهى در روزنامه‏ى نوبهار مقالات تندى علیه بیگانگان و دخالت آنان در امور ایران انتشار مى‏داد؛ مخصوصاً پس از اولتیماتوم روسیه‏ى تزارى و اخراج شوستر مستشار آمریكائى و خزانه‏دار كل ایران، لحن این مقالات شدیدتر شد و سرانجام منجر به توقیف روزنامه‏ى نوبهار گردید، ولى پس از مدتى كوتاه به جاى آن تازه‏بهار انتشار یافت كه جنبه‏ى انتقادى آن بیش از روزنامه‏ى قبلى بود. تازه‏بهار نیز توقیف شد و مدیر جوان و پرشور آن به كلات تبعید گردید. هشت ماه این تبعید به طول انجامید. پس از مدتى دوباره نوبهار منتشر گردید. در انتخابات دوره‏ى سوم قانونگذارى مردم در گز و كلات و سرخس، بهار را روانه‏ى مجلس نمودند. در مجلس اعتبارنامه‏ى او با مخالفت اعتدالیون مواجه شد، ولى سرانجام به تصویب رسید. جنگ جهانگیر اول مجلس را تعطیل نمود و قضیه‏ى مهاجرت را پیش آورد. بهار هم جزء مهاجران بود، ولى از قم به تهران بازگشت و روزنامه‏ى نوبهار را انتشار داد و براى بار دوم تبعید گردید و این بار بجنورد تبعیدگاه او شد. در دوره‏ى چهارم مردم بجنورد او را به نمایندگى مجلس فرستادند. در دوره‏ى پنجم نماینده‏ى مردم كاشمر بود و در مجلس جزء اقلیتى بود كه با سلطنت رضاشاه مخالفت مى‏كرد. دوست و یار نزدیك مدرس بود. در دوره‏ى ششم از تهران انتخاب گردید. پس از پایان دوره‏ى ششم از كارهاى سیاسى كنار رفت و به خدمات فرهنگى پرداخت و در دارالمعلمین عالى به تدریس ادبیات ایران قبل از اسلام مشغول شد و تا شهریور 1320 دور از كارهاى سیاسى به تألیف و تدریس پرداخت و مدتى نیز در زندان، و تبعید در اصفهان به سر برد. از 1320 مجدداً كارهاى سیاسى را از سر گرفت و روزنامه‏ى نوبهار را انتشار داد. در 1324 در كابینه‏ى قوام‏السلطنه به وزارت فرهنگ رسید، ولى عمر وزارتش چندان نپائید و خیلى زود جاى خود را به دیگرى داد. در تشكیل حزب دموكرات ایران كه قوام‏السلطنه آن را بنیان نهاد، نقش اساسى داشت و در این زمینه فعالیت بسیار نمود. در انتخابات دوره‏ى پانزدهم از تهران وكیل شد و ریاست فراكسیون حزب دموكرات ایران در مجلس با او بود. عده‏اى از نمایندگان به ریاست او تمایل داشتند، ولى حال مزاجى‏اش اجازه‏ى فعالیت بیشتر به او نمى‏داد. در اواخر دوره‏ى پانزدهم بیمار شد و براى معالجه به سویس رفت. معالجاتى نمود، ولى مؤثر نیفتاد و به ایران بازگشت. سرانجام در 1330 به مرض سل درگذشت. شخصیت ملك‏الشعرا از جهات مختلف قابل بحث و مداقه است. او شاعرى توانا، نویسنده و محققى دانشمند، روزنامه‏نگارى سرسخت، سیاستمدارى بى‏باك و استادى مبرز بود. مجموعاً پنج دوره نماینده‏ى مجلس شوراى ملى بود. جز در دوره‏ى پانزدهم كه سنش مقتضى فعالیت‏هاى شدید نبود، در ادوار دیگر مجلس از متولیان و منقدان امور اجتماعى به شمار مى‏رفت. نطق‏ها و خطابه‏هایش در مجلس دولت‏ها را دگرگون مى‏كرد. در دوره‏ى پنجم و ششم رسماً جزو فراكسیون اقلیت بود و با سید حسن مدرس لیدر اقلیت، نزدیكى و همفكرى داشت. در دوره‏ى چهارم اكثریت را اداره مى‏كرد و روى كار آمدن قوام‏السلطنه در 1301 در نتیجه تلاش او و مدرس بود. شاعرى توانا بود. گرچه بیشتر قصیده‏سرا بود، ولى در غزل و رباعى نیز دست داشت. از این گذشته، افكار تازه را او در شعر فارسى وارد كرد و مضامین غیرایرانى را در شعر فارسى آورد. بهار محقق و نویسنده نیز بود. نثرش كمتر از نظم او نیست. شیوه‏ى نویسندگى‏اش مخلوطى از سنت قدیم و روش جدید ایران است. با آنكه به ساده‏اندیشى بیشتر گرایش داشت، ولى استحكام جملات و استعمال لغات فارسى و عربى در جاى مناسب خود، شیرینى خاصى به نوشته‏هایش داد. نمونه‏ى سبك شیرین او كتاب سبك‏شناسى است كه در سه مجلد است. او در رونق بخشیدن به ادبیات نوین ایران سهم بسزائى دارد. گذشته از تأسیس مجله‏ى دانشكده به تأسیس و تشكیل انجمن ادبى ایران همت گماشت و عده‏اى از محققین و مؤلفین بزرگ ایران مانند عباس اقبال آشتیانى، غلامرضا رشید یاسمى، سعید نفیسى و بدیع‏ازمان فروزانفر از تربیت یافتگان مكتب او مى‏باشند. مدت‏ها در دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات در دوره‏ى لیسانس و دكترا تدریس مى‏نمود. تألیفات بسیارى دارد كه به صورت‏هاى مختلف به چاپ رسیده است. غیر از مقالات متعدد كه در روزنامه‏هاى نوبهار و تازه‏بهار و مجله‏ى دانشكده انتشار داده است. در جراید مختلف نیز مقالاتى دارد. از آثار برجسته‏ى او تاریخ احزاب سیاسى در دو جلد است. سبك‏شناسى درباره‏ى تحول نثر فارسى از آغاز تا عصر حاضر است. علاوه بر تألیف كتب، در تصحیح و تحشیه‏ى كتب زیر نیز دست داشت: تاریخ سیستان، مجمل‏التواریخ والقصص، جوامع الحكایات و لوامع الروایات عوفى و ترجمه‏ى تاریخ طبرى. علاوه بر اینها در تألیف و نگارش كتب دبیرستانى نیز مشاركت داشت. در اواخر عمر به فعالیت‏هاى صلح‏جویانه میل زیادى نشان مى‏داد و به همین دلیل ریاست جمعیت هواداران صلح را پذیرفت. (1330 -1266 ش)، اندیشمند، نویسنده محقق، روزنامه‏نگار، استاد دانشگاه و شاعر، متخلص به بهار و ملقب به ملك‏الشعراء. در مشهد متولد شد، پدر وى ملك‏الشعراى آستان قدس رضوى بود. بهار تحصیلات مقدماتى را نزد پدر خود آموخت و علوم ادبى و عربى متداول زمان خود را از استادان مشهور خراسان چون ادیب نیشابورى فراگرفت. در نوجوانى پدر خود را از دست داد و از همان اوان شعر مى‏سرود. بعد از مرگ پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، لقب ملك‏الشعرایى آستان قدس رضوى را یافت. وى در نهضت مشروطه‏طلبان مجاهدتها كرد. در سال 1328 ق «روزنامه‏ى نوبهار» و در سال 1329 ق «هفته‏نامه‏ى تازه بهار» را نشر داد. در سال 1333 ق از طرف مردم مشهد به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و رهسپار تهران گردید. در سال 1336 ق انجمن ادبى دانشكده را با «مجله‏ى دانشكده» كه منتسب به همان انجمن بود، تأسیس كرد و در همان سال به تجدید انتشار «روزنامه‏ى نوبهار» همت گماشت. در سال 1338 ق مدیریت روزنامه‏ى «ایران»، كه نیمه‏رسمى بود، به وى محول گردید. از طرف مردم تهران دو بار به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گردید و در سال 1324 ش به وزارت فرهنگ برگزیده شد. در دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران تدریس مى‏كرد. و تا پایان عمر در این خدمت باقى ماند. به منظور مداوا به سویس رفت و پس از چندى اقامت در آنجا، به تهران بازگشت و به تألیف و تحقیق و تصنیف پرداخت. وى واپسین قصیده سراى بزرگ فارسى است. در تهران وفات یافت و در گورستان ظهیرالدوله به خاك سپرده شد. از او آثار بسیارى به جاى مانده است، از جمله: تصحیح «تاریخ سیستان»؛ «مجمل التواریخ والقصص» و «سبك‏شناسى»، در سه مجلد؛ «تاریخ احزاب سیاسى»؛ «چهار خطابه‏ى منظوم»؛ «ترجمه‏ى احوال محمد بن جریر طبرى»؛ «رساله‏ى زندگى مانى»؛ «بهار و ادب فارسى»، مجموعه‏ى مقالات؛ تصحیح «جوامع الحكایات عوفى» و «تاریخ بلعمى»؛ «دیوان» اشعار، در دو مجلد.[1] (تو 1262/ 1260- شهادت 1328 ق)، مجتهد. اصلا از اهالى بحرین بود، و در نجف متولد شد. از شاگردان حوزه‏ى درس میرزاى شیرازى و آیت‏اللَّه كوه‏كمرى بود. به درجه اجتهاد نایل شد. او در تهران از روحانیون بزرگ و در فقه از سرآمدان روزگار به شمار مى‏آمد. در زمان مظفرالدین شاه به مخالفت با عین‏الدوله برخاست. وى در مقاصد خویش آقا سیدمحمد طباطبایى را كه مورد اعتماد و احترام عامه بود، با خود موافق و همراه گردانید و بعد از به توپ بستن مجلس او و عده‏اى دیگر از سران نهضت به همراه چند تن از بستگان وى دستگیر و به كرمانشاه تبعید شدند و تا پایان سلطنت محمدعلى شاه در تبعید بودند. بعد از استعفاى محمدعلى شاه، سید و همراهان وى به تهران بازگشتند، و به مبارزات خود ادامه دادند. سید به مخالفت با تقى‏زاده برخاست و مبارزه بین این دو شروع شد. سید به عدالت و آزادى معتقد بود، و حتى براى تربیت جوانان مدرسه‏اى هم تأسیسى كرد و با تحصیل دختران نیز مخالف نبود و براى ارشاد بزرگسالان نیز به تأسیس انجمن مقدس اسلامى مبادرت كرد. در استبداد صغیر به امر دولت به مشهد رفت و در آنجا هر كمیته‏اى سرى تشكیل داد و مشروطه‏خواهى را ترویج كرد. آیت‏اللَّه بهبهانى در تنظیم مواد متمم قانون اساسى، از جنبه‏ى دینى، سهیم و شریك بود. وى در تهران در منزلش به ضرب گلوله شهید شد و جنازه‏اش به سال 1332 ق به نجف حمل و در صحن علوى دفن شد. از آثار وى «رسائل و مسائل»، در فقه، مجموعه‏اى مشتمل بر 25 رساله كه در هر رساله به یكى از مسائل فقهى پرداخته است.[2]

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

مدرس. تولد: 1287، تهران. درگذشت: مهر 1359. محمود هومن تحصیلات ابتدایى و متوسطه را تهران انجام داد. تحصیلات عالیه و مهندسى را نیز در دانشكده‏ى صنعتى ایران و آلمان به پایان رسانید. در سال 1312 تدریس شیمى معدنى و اصول تجزیه‏هاى شیمیایى شعبه‏ى مهندسى شیمى دانشكده‏ى صنعتى دانشگاه تهران را عهده‏دار گردید. از سال 1315 تا 1322 مدیریت شعبه‏ى مهندسى شیمى و استادى اصول تجزیه‏هاى شیمیایى و شیمى معدنى به عهده وى واگذار شد. در سال 1327 براى تدریس فلسفه و تاریخ قرون اولیه اسلامى به دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تبریز انتقال یافت. بعدها در دانشگاه تربیت مدرس نیز به تدریس فلسفه پرداخت. از آثار اوست: از زندگانى چه مى‏دانیم؛ تاریخ فلسفه (1337)؛ حافظ چه مى‏گوید (1317)؛ زیست یا زندگى (درباره فلسفه، 1324). (1359 -1287 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در تهران به دنیا آمد. وى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه در زادگاهش، تحصیلات عالیه خود را در دانشكده‏ى صنعتى ایران و آلمان ادامه داد. در 1312 ش به تدریس شیمى معدنى و اصول تجزیه‏هاى شیمیایى شعبه‏ى مهندسى شیمى دانشكده‏ى صنعتى تهران پرداخت. او همچنین مدتى مدیریت شعبه‏ى مهندسى شیمى و استادى اصول تجزیه‏هاى شیمیایى و شیمى عدنى را به عهده داشت. در 1327 ش براى تدریس فلسفه و تاریخ قرون اولیه‏ى اسلامى به دانشكده‏ى ادبیات تبریز رفت و مدتى نیز در دانشگاه تربیت معلم به تدریس فلسفه پرداخت. از آثار وى: «از زندگانى چه مى‏دانیم»؛ «تاریخ فلسفه»؛ «حافظ چه مى‏گوید»؛ «زیست یا زندگى».[1]

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به ملهمى. به گفته‏ى بعضى از تذكره‏ها وى ابتدا عجمى تخلص مى‏كرده است. از بزرگان شیراز بود. از علم سیاق و نویسندگى، آگاهى تمام داشت و اجداد وى نیز در ایران به امر نویسندگى اشتغال داشتند. خود او همواره داراى مناصب عالى بود. اما پس از مدتى از مشاغل دیوانى كناره گرفت و به حجاز سفر كرد و مدت هفده سال ساكن مدینه شد و به همین علت به مدنى مشهور گشت. ملهمى، به دلیل اشتیاق به سیر و سیاحت و مسافرت، در زمان اكبرشاه (1014 -963 ق) به هندوستان سفر كرد. او در هندوستان با حكیم ابوالفتح گیلانى و حكیم شمس‏الدین محمد، مشهور به حكیم الملك، كه قبلا در ایران با هم آشنا بودند، ملاقات كرد. وى مدتى در هندوستان زندگى كرد و ملازم اكبرشاه بود و در دربار او مناصب عالى داشت. ملهمى در آگره درگذشت. به آورده‏ى «دانشمندان و سخن‏سرایان فارس» صاحب «خیر البیان» در تذكره‏ى خود از وى یاد كرده و مى‏نویسد او در شیراز با عرفى شیرازى معاشر بوده و مشاعره كرده است. سپس ادامه مى دهد كه چون خودش در 1006 ق به شیراز رفته ملهمى را ملاقات كرده است. به این ترتیب ملهمى در 1006 ق زنده بوده اما در «مآثر رحیمى» فوت وى 982 ق ذكر شده است. صاحب «الذریعه» او را در 1024 ق زنده مى‏داند اما با توجه به شرح حال فرزندش در «مآثر رحیمى» باید گفت كه احتمالا این تاریخ مربوط به فرزند اوست. اشعارى از وى در تذكره‏ها آمده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ح 1352 -1289 ق)، مورخ، نویسنده، روزنامه‏نگار و شاعر، متخلص به ادیب. ملقب به ملك المورخین. در تهران به دنیا آمد. نسبش از طرف پدر به میرزا مهدى خان، وزیر نادرشاه، و از طرف مادر به فتحعلى‏خان ملك‏الشعراى كاشانى مى‏رسد. وى از چهارده سالگى به تدوین تاریخ انبیاء پرداخت و پس از فوت پدرش، ملقب به ملك المورخین شد و مأموریت نگارش و اتمام دوره‏ى كتاب «ناسخ التواریخ» را یافت. وى در 1297 ق وارد خدمت فرهنگ شد. میرزا عبدالحسین، در 1326 ق، روزنامه‏ى «آینه‏ى عیب نما» و، در 1327 ق، روزنامه‏ى «آزاد» و، در 1323 ق، روزنامه‏ى «شاهنشاهى» را در تهران منتشر كرد. او مدتى ریاست معارف و اوقاف كاشان را بر عهده داشت. از دیگر آثارش: «تاریخ یومیه‏ى ایران»؛ «المعاریف»؛ «خلاصة الاعصار فى تاریخ بختیار».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(ح 1326 -1246 ق)، نویسنده، روزنامه‏نگار و شاعر. ملقب به ناظم‏الدوله. در جلفاى اصفهان به دنیا آمد. اصل وى از ارامنه جلفا بود كه پدرش بعدها اسلام آورده و به جدیدالاسلام مشهور شده بود. میرزا ملكم خان پس از اتمام تحصیلات مقدماتى جهت تحصیل به فرانسه رفت و در آن كشور علوم و افكار جدید را فراگرفت. پس از بازگشت به ایران در دارالفنون به شغل معلمى و مترجمى پرداخت. وى از مؤسسین فراموش خانه (فراماسونرى) در ایران بود. او از حدود 1289 تا 1307 ق، وزیر مختار ایران در لندن بود. سرانجام به دلیل سوء استفاده‏هاى مالى، مانند گرفتن امتیاز لاتارى و فروش آن پس از لغو امتیاز، از مقام خود عزل شد. وى كه مسبب عزل خود را امین‏السلطان مى‏دانست با او از در مخالفت درآمد و در 1307 ق در لندن به انتشار روزنامه‏ى «قانون» مبادرت كرد و از مخالفین استبداد شد و نداى قانون و قانونمندى سر داد. چنان كه پس از استقرار مشروطیت سفیر ایران در ایتالیا شد. ملكم خان نمونه خطى را از تركیب حروف الفباى فارسى ابداع كرد كه شرح اختراع خود را در رساله‏اى به نام «نمونه‏ى خط آدمیت» در 1303 ق در لندن انتشار داد. او در لوزان درگذشت و جنازه‏اش را به برن بردند و طبق وصیتش سوزاندند. از دیگر آثار وى: «مبدأ ترقى»؛ «شیخ و وزیر»؛ اهتمام در انتشار «كلمات قصار حضرت على (ع)»، با خط ملكمى؛ «در باب تسخیر مرو و تركمان».[1] پرنس میرزا ملكم‏خان ناظم‏الملك (بعدها ناظم‏الدوله، پرنس، نظام‏الدوله) از ارامنه‏ى جلفاى اصفهان و پسر میرزا یعقوب ارمنى جلفائى. (و. 1249 ه.ق در اصفهان- ف. 1326 ه.ق در لوزان). گویند پدرش اسلام آورد و بعنوان جدیدالاسلام به مقاماتى نیز رسید. ملكم در سن ده سالگى به پاریس فرستاده شد و در آنجا به تحصیل علوم طبیعى و فیزیك و مهندسى پرداخت و پس از فراغت از تحصیل در سال 1267 ه.ق (در سن نوزده سالگى) به ایران برگشت و در دارالفنون به شغل معلمى و مترجمى اشتغال ورزید و 5 سال بعد (در سال 1272) مترجم وزارت خارجه شد. در سال 1273 با سمت مترجم مخصوص سفارت و درجه‏ى سرهنگ اتاماژورى مأمور سفارت دولت علیه‏ى ایران در اسلامبول گردید و سال بعد كه به ایران بازگشت در تهران فراموش‏خانه (فراماسون) را دایر كرد كه عده‏اى از اعیان و شاهزادگان و برخى از جوانانى كه در دارالفنون تحصیل مى‏كردند در آن مجمع وارد شدند. در سال 1279 فراموش‏خانه بسته شد و میرزا ملكم به عثمانى تبعید گردید ولى 9 سال بعد (سال 1288) در زمان صدارت میرزا حسین‏خان مشیرالدوله به سمت مستشارى صدارت عظمى منصوب گردید. در سال 1289 به لقب ناظم‏الملكى ملقب و مفتخر به دریافت نشان تمثال همایون از درجه‏ى اول گردید و از سال 1289 تا سال 1307 ه.ق (1888 -1872 م.) (مدت 18 سال) سفیر و وزیرمختار ایران در لندن بود. ملكم به طور كلى در دوران مأموریتش در اروپا سوءاستفاده‏هاى زیادى كرد و از بابت واگذارى امتیازاتى به خارجیها حق دلالیهاى كلان مى‏گرفت. بالاخره در سال 1307 از سفارت ایران در لندن عزل گردید و دیگر تا موقعى كه ناصرالدین شاه زنده بود كارى به او ارجاع نگردید. ملكم در این مدت در لندن روزنامه‏اى به نام قانون انتشار مى‏داد و تا 41 شماره این روزنامه را منتشر كرد. در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا (در سال 1317 ه.ق- 1900 م) ملكم در پاریس به حضور شاه رسید و به لقب نظام‏الدوله مفتخر گشت و به سمت وزیرمختارى ایران در ایتالیا منصوب شد و تا موقعى كه حیات داشت در همین سمت باقى بود. در سال 1326 ه.ق در سن 77 سالگى درگذشت و برحسب وصیتش جنازه‏اش را به برن (پایتخت سویس) برده سوزاندند. از آثار او مى‏توان رساله‏ى مبدأ ترقى شیخ و وزیر، نمایشنامه‏ى اشرف‏خان را نام برد. ضمناً مبتكر خط جدیدى هم بوده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم و چهاردهم ق)، نویسنده. ملقب به خان بهادر و ملك الكتاب. در بمبئى مقیم بود. از آثار وى: «آثار الاحزان» یا «ریاض البكاء»؛ «آداب العیش، درر الاسرار، الف نهار»؛ «آیات الولایة و برهان الهدایة»؛ «تربیت نامه و اندرز نامه‏ها»، در مواعظ؛ «عشرت النساء»، در سلوك زنان با شوهران؛ «كشف الصناعه و مخزن البضاعه» و مختصر و منتخب آن به نام «منتخبات و مجبربات محمدى»؛ «نخب جابرى»، در علم اكسیر؛ اهتمام در انتشار كتابهاى: «آیین در قانون سلطنت»، «تاریخ گیتى گشا» در تاریخ زندیه، «تاریخ ماوراءالنهر»، «تذكره‏ى دولتشاه سمرقندى»، «تذكره‏ى مرآة الخیال» امیر شیر على خان لودى، «جامع العلوم» یا «ستینى» امام فخر رازى، «دیوان» خواجه نصیر طوسى، «دیوان» سلمان ساوجى، «زینة البلاد فى تاریخ بغداد»، «گنجینه‏ى دانش» مستشارالدوله یوسف، «مجمع الصنایع» كامران شیرازى، «مفتاح التفاسیر» حافظ محمد شریف بن عبداللَّه بالى‏زاده، «نزهة الارواح» میر حسین حسینى هروى ابن میر عالم، «نقد النصوص فى شرح الفصوص» صدرالدین قونوى.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1400 -1308 ق)، عالم دینى، فقیه و نویسنده. وى در بروجرد به دنیا آمد. پس از فراگیرى مقدمات در 1332 ق به نجف رفت و از محضر سید محمد كاظم یزدى استفاده نمود. ولى به واسطه‏ى جنگ جهانى اول بیش از سه سال نتوانست در آنجا توقف كند و به بروجرد بازگشت، سطوح را تكمیل كرد و پس از فراغت از آن بیست سال تمام در درس خارج آیت‏اللَّه حاج آقا حسین بروجردى حاضر شد. پس از مهاجرت آیت‏الَّله بروجردى به قم، وى در مسجد ناسك‏الدین بروجرد به امامت و تدریس و بیان مسائل و احكام پرداخت. در 1362 ق به دریافت اجازه‏ى اجتهاد و روایت از آیت‏اللَّه آقا سید ابوالحسن اصفهانى نایل گشت. او در 1376 ق موفق به سفر حج شد و پس از مراجعت به خدمات دینى ادامه داد. از آثارش: كتاب «مضرات المسكرات»؛ جزوه‏اى در «مسافرت صائم در ماه رمضان»؛ جزوه‏اى در «جواب از اعتراض به دعاى مبارك ندبه»؛ كتابى در «تجوید»؛ كتابى در «قواعد جفر و اعداد و ختوم و ریاضیات»؛ كتاب «تذكرة المتكلمین»، در شرافت علم و مقام علماء؛ «صلاة المسافر»، استدلالى، به عربى.[1] السید طاهر بن السید العلام السید ابوالقاسم بن السید الاجله السید عبدالعزیز بن العلامه السید محسن الكاظمینى اعلى‏الله مقامهم اجمعین كه همه از علماء اعلام بوده‏اند. مرحوم والدش در حدود سال 1290 قمرى از كاظمین منتقل به بروجرد شده و در آنجا متأهل گردیده و در سال 1320 قمرى وفات نمود. مترجم معظم ما كه یكى از علماء اعلام و مراجع كرام معاصر است در سال 1308 در بروجرد تولد یافته و مدت دوازده سال در بروجرد بعد از تحصیل معاش بكدیمین اشتغال بكتب فارسى و مقدمات عربى نموده و در سال 1332 قمرى در عصر آیه‏الله حاج سید كاظم یزدى مهاجرت بنجف اشرف نموده ولى بواسطه جنگ بین‏المللى بیش از سه سال نتوانسته توقف و تحصیل نماید به بروجرد مراجعت و سطوح را تكمیل و پس از فراغت از آن بیست سال تمام در درس خارج آیه‏الله العظمى حاج آقا حسین بروجردى حاضر شده و در همان زمان امامت مسجد ناسك‏الدین را كه محل امامت قبلى خودشان بود بوى واگذار و پس از مهاجرت ایشان بقم بتدریس و بیان مسائل و احكام در مسجد مزبور پرداخته و در سال 1362 قمرى نائل باجازه اجتهاد و روایتى از مرحوم آیه‏الله العظمى آقاى اصفهانى گردیده و در سال 1376 قمرى موفق بحج خانه خدا و پس از مراجعت تا حال حاضر بخدمات دینى و وظائف روحى اشتغال دارند و ایشانند والد ماجد عالم بزرگوار صدیق عزیز نگارنده جناب حجه‏الاسلام والمسلمین آقاى حاج سید محمد على كاظمینى بروجردى مقیم و مهاجر به تهران كه ترجمه و آثار و خدماتش در ضمن علماء تهران خواهد آمد. آثار و تألیفات آقاى كاظمینى مدظله از این قرار است: 1- كتاب مضرات المسكرات كه در آن آیات قرآنیه و هفتاد و چهار خبر در موضوع مسكرات از اهل‏بیت رسالت علیهم‏السلام ذكر شده و با خط نفیس ایشان كه حقا در میان علماء از این جهت كم نظیر و داراى این سعادت بزرگ است كه فرموده‏اند (و من سعاده المؤمن جوده خطه) افست و منتشر گردیده است و حقا در این كتاب آیاتى از توراه و انجیل در پیرامون حرمت شراب آورده و بیانات نافعه و سودمندى نموده‏اند. 2- جزوه‏اى در مسافرت صائم در ماه رمضان پیش از ظهر یا بعدازظهر و مراجعت كند در همان روز پیش از ظهر یا بعدازظهر كه بطبع رسیده و منتشر گردیده است. 3- جزوه‏اى در جواب از اعتراض بدعاء مبارك ندبه كه در همین سال 1351 شمسى نوشته و بطبع رسیده. 4- كتابى در تجوید كه مخطوط است. 5- كتابى در قواعد جفر و اعداد و ختوم و ریاضیات مخطوط. 6- كتاب تذكره المتكلمین فارسى در موضوع شرافت علم و مقام علماء و سادات. 7- صلوه المسافر استدلالى عربى متجاوز از دویست صفحه كه آماده براى طبع است. ناگفته نماند كه جد اعلاى آقاى كاظمینى مرحوم علامه زاهد سید محسن كاظمینى یكى از اوتاد زمان خود بوده و در حدود 1240 قمرى از دنیا رفته و قبرش در كوچه قریب بصحن مطهر است در طرف شمالى آن و معروف است. و در مستدرك الوسائل از عالم عامل ملا زین‏العابدین سلماسى نقل كرده كه گفت در خواب دیدم قصر عالى رفیعى كه درب وسیعى داشت و دیدم بدر و دیوارهاى آن میخهاى طلا زده بودند گفتم صاحب این قصر كیست گفتند سید محسن كاظمینى تعجب كردم گفتم منزلش در كاظمین كوچك و درب كوچكى داشت از كجا این منزل مال او شده گفتند چون داخل شد از این درب كوچك خداوند باو عطا فرمود این منزل عالى بزرگ را.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1340 -1262 ش)، استاد دانشگاه، نویسنده و روزنامه‏نگار. وى در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در زادگاهش، در مكتب ملا نصیر و حاج ملا على واعظ، فراگرفت و سپس به مدرسه‏ى كمال رفت. در آنجا دو زبان عربى و فرانسه را به خوبى آموخت و در ضمن تحصیل، مجلات و روزنامه‏هاى داخلى و خارجى را نیز مطالعه مى‏كرد. او مدتى به قفقاز رفت و سپس براى ادامه تحصیل راهى استانبول شد و در این شهر به آزادیخواهان ایرانى مقیم استانبول پیوست و با آنان اقدام به تأسیس انجمن برادران ایرانى نمود. ایرانشهر در زمان اقامت در استانبول به دانشكده‏ى حقوق رفت و مدتى بعد از طرف كنسول‏گرى ایران در آنجا به مكه رفت. پس از بازگشت رهسپار اروپا شد و موفق به اخذ لیسانس در رشته علوم اجتماعى و سیاسى، از دانشگاه شهر لوون بلژیك گشت. پس از آن مدتى در پاریس به تحصیل پرداخت و ضمنا در مدرسه‏ى عالى اجتماعى فن روزنامه‏نگارى را فراگرفت. او توانست در این شهر سفرنامه‏ى مكه خود را بنویسد و به چاپ برساند. همچنین در پاریس به همراهى علامه محمد قزوینى و استاد پور داوود انجمنى به نام انجمن مصاحبات ادبى و علمى ایرانیان پاریس تأسیس كرد. در 1292 ش به دعوت ادوارد براون به دانشگاه كمبریج انگلستان رفت و به تدریس زبان و ادبیات فارسى پرداخت. كاظم‏زاده در جنگ جهانى اول بنا به دعوت سید حسن تقى زاده، براى شركت در كمیته‏ى ملى ایران، به برلین رفت و از آنجا به ایران بازگشت و به صف آزادیخواهان پیوست. وى پس از مدتى دوباره به استانبول و از آنجا به برلین رفت و با تقى‏زاده در انتشار روزنامه «كاوه» همكارى كرد. در 1301 ش مجله‏ى «ایرانشهر» را در آن شهر تأسیس و به مدت چهار سال منتشر كرد. او همچنین در آنجا از، طرف وزارت فرهنگ، مدتى سرپرست دانشجویان ایرانى بود. كاظم‏زاده پس از نوزده سال اقامت در آلمان به سوئیس مهاجرت كرد و در آنجا یك مكتب عرفان باطنى تأیسى نمود كه پیروان زیادى داشت. وى به زبان‏هاى فرانسه، انگلیسى، آلمانى و عربى تسلط داشت. او همچنین اشعار زیادى نیز سروده است. وى سرانجام در سوئیس درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «رهبرنژاد نو» یا «در جستجوى خوشبختى»؛ «راه نو»، در تعلیم و تربیت؛ «تداوى روحى براى افراد و جامعه»؛ «معارف در عثمانى»؛ «تجلیات روح ایرانى»، در ادوار تاریخى؛ «آثار عتیقه‏ى ایران باستان»؛ «تفسیر معنوى بر دیباچه‏ى مثنوى»؛ «اصول اساسى روان‏شناسى انسان و ماهیت تكامل او»؛ «راز و نیاز»؛ «رستم و سهراب»؛ «محمد (ص) و تعلیمات عالیه‏ى اسلامى»؛ «راه راست براى صلح بین ملتها»، ترجمه؛ «سفرنامه‏ى مكه»، به فرانسه.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1305 ق)، نویسنده. در شیراز متولد شد. پدرش از علماى كازرون بود. فارسى را در مكتب خانه‏ى كربلایى محمدصادق آموخت و صرف و نحو، منطق، فقه و اصول و علوم ریاضى را در خدمت پدرش فراگرفت. سطوح را در محضر سید محمدعلى كازرونى و محمدرضا اصولى و سید جعفر مجتهد مزارعى و فلسفه و حكمت و كلام را نزد شیخ یوسف حدایق و شیخ عبدالحسین و سید احمد مهذب‏الدوله آموخت. علوم جدید را هم مخفیانه و دور از انظار نزد آقا محمدجواد فراگرفت. بعد از مدتى به تهران مسافرت كرد و خدمت آقا میرزا عبدالرزاق كرد و چندى به بیروت رفت در مدرسه‏ى لائیك فرانسویها به تصحیل مشغول شد. در جنگ جهانى اول از بیروت به شیراز مراجعت كرد. ستوده مدتها ریاست بازرسى و كفالت فرهنگ فارس را عهده‏دار بود و مدتى نیز ریاست اوقاف اصفهان و قم را به عهده داشت. در سال 1333 ق امتیاز روزنامه‏ى «عدل» را گرفت و مدتى آن را انتشار مى‏داد.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1286 ش)، استاد دانشگاه و نویسنده. در تهران متولد شد. پس از پایان دوره‏ى ابتدایى و متوسطه در سال 1304 ش از مدرسه‏ى علوم سیاسى فارغ‏التحصیل و داخل وزارت دادگسترى شد. در سال 1306 ش براى ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت كرد و موفق به اخذ لیسانس و دكترى در اقتصاد و امور ادارى شد. ضمن تحصیل در دانشكده‏ى حقوق پاریس موفق به دریافت دیپلم مدرسه‏ى علوم سیاسى در رشته‏ى مالى شد. در سال 1315 ش به ایران مراجعت و در دانشكده‏ى حقوق به تدریس آمار و حقوق ادارى اشتغال یافت تا آنكه كرسى تدریس تاریخ دیپلماسى عمومى به وى واگذار گردید. از آثار وى: «تاریخ دیپلماسى عمومى»، در دو مجلد.[1] فرزند حاج على‏اكبر بازرگان، در 1286 در تهران متولد شد. پس از اتمام دوره‏ى دبستان و دبیرستان وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و لیسانس گرفت. در 1307 در زمره دانشجویان اعزامى به اروپا قرار گرفت و به فرانسه عزیمت كرد و در پاریس دوره‏ى لیسانس و دكترا را گذرانید و به ایران بازگشت. در 1318 پروانه‏ى وكالت دادگسترى گرفت و در همان سال به سمت دانشیارى آمار در دانشكده حقوق انتخاب گردید و یك سال بعد استاد كرسى تاریخ دیپلماسى عمومى شد و پس از چندى، كرسى استادى حقوق تجارت و حقوق دریائى و هوائى را عهده‏دار شد. وى مدتى نیز معاونت دانشكده حقوق را عهده‏دار بود. دكتر ستوده تهرانى ضمن عهده‏دارى وظایف دانشگاهى، مشاعلى را نیز احراز كرد از جمله چندى مشاور حقوقى و رئیس اداره بررسى و آمار بانك كشاورزى بود. چندى هم عضویت هینت مدیره شركت سهامى بیمه را عهده‏دار گردید و در 1332 در كابینه‏ى سپهبد زاهدى، به معاونت وزارت اقتصاد برگزیده شد و قریب یك سال و نیم در آن سمت بود. دكتر ستوده تالیفاتى براى تدریس رشته‏ى تخصصى خود نوشته و انتشار داد، از جمله سه جلد تاریخ دیپلماسى عمومى است كه سالها در دانشكده حقوق تدریس مى‏شد. وى از وكلاى مبرز دادگسترى بود و چون به زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى تسلط داشت، بیشتر شركت‏هاى خارجى وكالت خود را به او واگذار مى‏كردند.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1290 ش)، استاد فلسفه و نویسنده. وى پس از پایان دوره‏ى مقدماتى، از دانشسراى عالى و دانشكده‏ى ادبیات موفق به اخذ لیسانس زبانهاى خارجى شد و مدت یك سال سمت دبیرى داشت، سپس به سویس رفت و از دانشگاه ژنو به دریافت درجه‏ى دكترا در فلسفه نایل گشت و پس از مراجعت به ایران، با سمت دانشیار فلسفه در دانشكده‏ى ادبیات به تدریس پرداخت. از آثار او است: «آراء فلسفه درباره‏ى عادت»؛ «بحث در مسایل پرورش اخلاقى»؛ «سر جنسیت یا روانشناسى عشق».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1297 -1207 ق)، ادیب، دانشمند، مورخ و شاعر، متخلص به سپهر. ملقب به لسان‏الملك و مشهور به لسان سپهر. محمد در كاشان متولد شد و پس از تحصیل علوم قدیمى، عروض و قافیه را آموخت. در بیست سالگى به خواهش ملك‏الشعراء- فتحعلى خان صبا- به تهران آمد و به تشویق او به تالیف كتابى در علم قافیه پرداخت، اما این كتاب با فوت صبا ناتمام ماند و میرزا محمدتقى به كاشان برگشت. در آنجا محمود میرزا پسر فتحعلى‏شاه حكمران كاشان او را به ندیمى خود برگزید و به او تخلص سپهر داد. سپس از طرف فتحعلى‏شاه به تهران احضار گردید و به سلك اعضاى دیوان درآمد. سپهر در عهد محمدشاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى دیوان شد و به نوشتن كتاب «ناسخ التواریخ» ماموریت یافت. این كتاب تاریخ عمومى است كه تا سال 1273 قمرى امتداد یافته است. سپهر علاوه بر تاریخ و ادبیات در بسیارى علوم از جمله ریاضیات، حكمت و فلسفه و جفر و علوم دیگر حظى وافر داشت. وى در تهران درگذشت و پیكرش به نجف اشرف منتقل شد. از دیگر آثار و تالیفات وى: «آینه‏ى جهان‏نما»؛ «اسرارالانوار» فى مناقب الائمه‏ى اطهار (ع)؛ «براهین العجم فى قوانین المعجم»؛ «جنگ فى التواریخ» و «دیوان» اشعار.[1] (بخش 1) (میرزا) محمدتقى بن (ملا) محمدعلى كاشانى ملقب به لسان‏الملك و متخلص به سپهر، نویسنده و مورخ عهد قاجارى (ف. 1297 ه.ق.). وى پس از تحصیل مقدمات علوم قدیم به شعر و عروض و قافیه پرداخت، و در جوانى از كاشان به تهران آمد و به خدمت صبا ملك‏الشعراى فتحعلى شاه رسید، و به تشویق او به تألیف كتابى در علم قافیه مشغول شد، ولى این امر با فوت صبا (1238 ه.ق.) ناتمام ماند و میرزا تقى به كاشان برگشت. و به خدمت محمود میرزا پسر فتحعلى شاه حكمران كاشان رسید و تخلص سپهر را از او گرفت. در عهد محمد شاه مداح خاص شاه و منشى و مستوفى دیوان شد، و به نوشتن كتاب «ناسخ التواریخ» (كه دوره تاریخ جهان از زمان آدم تا عهد مؤلف است) پرداخت. كتاب قافیه او به نام «براهین العجم» مشهور است. سن وى به هنگام مرگ از 80 سال متجاوز بود.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1296 ش)، نویسنده و استاد دانشگاه. در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران و عراق به پایان برد در سال 1308 ش با دوره‏ى دوم محصلان اعزامى، به اروپا رفت و موفق به اخذ دیپلم در رشته‏ى فلسفه و ادبیات فرانسه و علوم تربیتى شد و از دانشكده‏ى حقوق و ادبیات سوربن لیسانس گرفت و به دریافت شهادتنامه‏ى عالى روانشناسى و جمال‏شناسى نایل شد. در سال 1315 ش به ایران مراجعت كرد و در دانشكده‏ى حقوق و ادبیات به تدریس زبان و ادبیات فرانسه مشغول شد. از آثار وى: «تاریخ ادبیات فرانسه»؛ «خودآموز جدید آلمانى بدون معلم»، به مشاركت دكتر نصراللَّه حریریان؛ «سه تراژدى كلاسیك».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1293 ق)، طبیب، شاعر، مترجم و روزنامه‏نگار. ملقب به حكیم الممالك. پدرش از پیشخدمتان فتحعلى‏شاه و ناصرالدین‏شاه بود. پس از مرگ پدرش، شغل او به میرزا علینقى رسید و او با حفظ این سمت، پس از افتتاح مدرسه دارالفنون در آنجا علم طب را آموخت. در سال 1272 ق ضمن این كه نایب دوم سفارت ایران در فرانسه بود، به تكمیل علم طب پرداخت. پس از مراجعت، از ندیمان و نزدیكان شاه شد و در سال 1284 ق به لقب حكیم الممالكى نایل گردید و همواره با شاه در سفر و حضر همراه بود. حكیم الممالك مدتى به حكومت بروجرد و بختیارى منصوب شد، در سفر دوم ناصرالدین‏شاه به فرنگ، همراه وى بود و بعدها به حكومت اراك و سپس به ریاست كل اداره‏ى معادن منصوب شد. وى شعر را نیكو مى‏سرود و در سفر ناصرالدین‏شاه از تهران به خراسان، مسئول نوشتن سفرنامه‏اى شد كه به «روزنامه‏ى حكیم الممالك» معروف شد. از دیگر آثار وى: «ترجمه‏ى زبده الحكمه» دكتر پولاك.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1289 ش)، پزشك، نویسنده و استاد دانشگاه. پس از پایان تحصیلات ابتدایى، وارد مدرسه‏ى ثروت شد و دوره‏ى تحصیلات متوسطه را در آن مدرسه گذراند. سپس به اروپا رفت و پس از تلاش بسیار از دانشگاه پاریس با درجه‏ى عالى، دانشنامه‏ى دكترى پزشكى در رشته‏ى كالبدشناسى گرفت. سپس به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه پرداخت. از آثار او: «كالبدشناسى انسانى»؛ «كالبدشناسى بالینى»؛ «كالبدشناسى دستگاه گوارش»؛ «كالبدشناسى موضعى».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 667 ق)، حكیم، نویسنده، عارف، ادیب، شاعر، متخلص به افضل. معروف به بابا افضل. ولادت او در مرق بین اصفهان و كاشان اتفاق افتاد. بابا افضل بیشتر در زادگاه خود به اعتكاف، تدریس، تألیف، تحقیق و مباحثه روزگار مى‏گذرانید. نسبت تعلیم خواجه نصیر طوسى با یك واسطه به او مى‏رسد. وى مدتى از عمر خود را به علت رشك حاسدان و سخن‏چینى آنها در زندان گذرانده است كه با توجه به گفته‏هاى صفا حبس وى سخت مورد تردید است شیوه نثر بابا افضل بسیار پخته و به اصول متقدمان نزدیك است. در رسالات خود كوشیده لغات فارسى را به جاى اصطلاحات عربى قرار دهد. وى چند رساله در تصوف و سلوك و حكمت به زبان فارسى دارد با متنى بسیار فصیح. مجموع رسائل وى تحت عنوان «مصنفات بابا افضل» نشر یافته است، این رسایل بیانگر اندیشه‏هاى حكمى و تفكراتى است كه بر نویسنده دست مى‏داده است و همچنین بیان‏كننده مواعظ و حكم و حقایق عرفانى است. مدفن وى در مرق كاشان است. تاریخ وفات وى را به اختلاف 707 ،606 و 664 ق نوشته‏اند كه صحیحتر آن همان است كه در بالا ذكر شد. آثار بسیارى از وى به جا مانده است، از آن جمله‏اند: «المفید للمتسفید»؛ ترجمه‏ى «رساله‏ى نفس» ارسطو؛ «جاودان نامه» یا «جاویدنامه»؛ «ره‏انجام نامه»؛ یا «آغاز و انجام»؛ «انشاء نامه»؛ «مدارج الكمال؛ «ساز و پیرایه شاهان پرمایه»؛ «منهاج المبین»؛ «عرض نامه»؛ «مبادى موجودات نفسانى»؛ «مكتوبات»؛ «رباعیات»؛ «رساله در منطق»؛ ترجمه‏ى «رساله تفاحه»، ارسطو.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1358 -1282 ش)، مدرس، نویسنده و عالم. وى نوه‏ى دخترى سید عبدالحسین لارى بود. در شیراز و اصفهان و مشهد و نجف و قم در محضر برخى از بزرگان درس خواند كه از آن جمله‏اند: آقا شیخ على ابیوردى، شیخ محمدرضا مسجدشاهى، آقازاده خراسانى، میرزاى نائینى، آقاضیاء عراقى و حاج شیخ عبدالكریم حائرى. پس از 1351 ق مقیم شیراز شد. دو تن از شاگردان وى عبارت‏اند از: عبدالرحیم ربانى شیرازى و ناصر مكارم شیرازى. آیةاللَّه ربانى شیرازى عضو مجلس شوراى اسلامى بود كه اكنون درگذشته و آیةاللَّه مكارم شیرازى از اساتید و مراجع فعلى حوزه‏ى قم است. برخى از آثار او عبارت‏اند از: تحریر «تقریرات» استادانش در فقه و اصول؛ و تصحیح و تنقیح برخى از كتب نیاكان خویش مثل «لوامع الانوار العرشیه»؛ «انوار الحقائق» و «تعلیقات مكاسب».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1309 ق)، عالم دینى، مؤلف و مدرس. در شیراز متولد شد و از استادان بزرگ آن شهر علوم رایج را فراگرفت و سپس براى تكمیل تحصیلات فقهى به عراق رفت. در بازگشت به تألیف و تصنیف پرداخت. از آثار او است: «ایقاظ النجعة فى صلاة الجمعة» یا «مروارید غلطان»؛ «المنظومة الكیسائیه»؛ «حرمة الحق اللحیة»؛ «زینب بیگم»؛ «كلمة الحق»؛ «دررالفوائد»؛ «زندگانى حضرت احمد شاهچراغ».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو ح 1279 ش)، نویسنده. در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را از مدرسه علمیه شروع كرد و سپس در مدرسه عالى ایران و آلمان و مدرسه سن‏لوئى ادامه داد. آنگاه وارد دوره‏ى نظام شد و دانشكده‏ى افسرى و دانشگاه جنگ را به پایان رساند. وى در مجله «آرتش» و روزنامه «مهر ایران» مقالات اخلاقى و نظامى مى‏نوشت. از آثار وى: «پند و لبخند»، داستانهاى شرقى؛ «دروازه‏هاى ایران قفل است».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع :

سیداشرف الدین قزوینی، معروف به گیلانی، فرزند سید احمد حسینی قزوینی، به سال ۱۲۸۷ هجری قمری در قزوین به دنیا آمده و شش ماه بوده که یتیم مانده و در یتیمی ملک و مال و خانه اش را غصب کرده اند و او دچار فقر و تنگدستی شده است. در جوانی به عتبات رفته و چندی در کربلا و نجف زیسته و بعد سور میهن پرستی او را به ایران کشیده است. سید به قزوین آمده و از آنجا در بیست و دو سالگی به تبریز رفته و با پیری روشن ضمیر آشنا شده است. دوره تحصیلات مقدماتی را در تبریز گذرانده و هیئت و جغرافیا و صرف و نحو و منطق و هندسه و علوم متداول دیگر را آموخته و چندی بعد به گیلان آمده و در رشت اقامت گزیده و از رشتیان نوازش ها و مهربانی ها دیه و نخستین شعرهای خود را همانجا سروده است. سید اشرف در سال ۱۳۲۵ هجری قمری روزنامه ادبی و فکاهی کوچکی به نام «نسیم شمال» در رشت منتشر کرد که تا انحلال مشروطه دایر بود. در سال ۱۳۲۶ که مجلس بمباران و روزنامه ها و انجمن ها برچیده شده، نسیم شمال نیز متوقف گشت و در سال ۱۳۲۷ پس از فتح تهران دوباره انتشار یافت. سید اشرف الدین در سال ۱۳۳۳ به تهران آمد و روزنامه نسیم شمال را در تهران دایر کرد. سیداشرف محبوبترین و معروفترین شاعر ملی عهد انقلاب مشروطه است. وی اشعار فکاهی و انتقادی خود را هر هفته در روزنامه اش چاپ میکرد و به دست مردم می داد. هنگامی که روزنامه فروشان دوره گرد فریاد را سر می دادند و روزنامه را اعلان می کردند، مردم از زن و مرد و پیر جوان و باسواد و بی سواد هجوم می آوردند و روزنامه را دست به دست میگرداندند. در قهوه خانه ها، در سرگذرها و در جاهایی که مردم گرد می آمدند، باسوادها برای بی سوادها می خواندند و مردم حلقه می زدند و روی خاک مینشستند و گوش میداند. نام این روزنامه به اندازه ای بر سرزبان ها بود که همه جا سیداشرف الدین را آقای «نسیم شمال» صدا میزدند. شعرعای سیداشرف الدین هر چند به بلندی سخن گویندگان کلاسیک نمیرسید، اما از حیث ترکیب عبارات و سبک بیان بر بسیاری از اشعار فکاهی و سیاسی آن زمان برتری دارد. قسمتی از اشعار وی، اقتباس یا ترجمه آزدای است از اشعار میرزا علی اکبر طاهرزاده صابر، گوینده قفقازی، که سیداشرف الدین آنها را در اختیار فارسی زبانان آن روز، که تشنه آزادی و خواهان برانداختن رژیم کهنه و فرسوده احتماعی بودند، قرار میداد. دفاع از استقلال ایران و دشمنی با تجاوزکاران بیگانه بزرگترین هدف هنری او بوده است که همه در قالب اشعار گرم و آتشین و با سیک و روش هزل آمیزی که از صابر آموخته بود، نمایش میداد. اشعار اصیل او نیز، که تحت تاثیر مستقیم صابر سروده نشده، پر از طنز خفیف و در عین حال کوبنده است. در این سروده ها وطن فروشان، خیانتکاران و دشمنان آزادی و کلیه کسانی که دریند کشور و مردم نبودند به باد استهزا و ریشختند گرفته شده اند. سیداشرف مردی ساده، مهربان، بخشنده و بی اعتنا به مال دنیا و به تمام معنی حامی و طرفدار طبقات زحمتکس بود، آزادکی و آزاداندیشی این مرد عجیب بود، اندک تعصبی در او نبود. لطایف بسیار به یادداشت، قصه های شیرین میگفت، هر چه می سرود، بدون یادداشت از بر میخواند، در سراسر زندگی مجرد زیست تا سرانجام در سال ۱۳۴۵ هجری قمری شایع شد که وی به بیماری جنون مبتلا شده است. بدین علت با دستاویز او را به تیمارستان برد. چند سالی به حال فقر و تنگدستی و بیماری زنده بود تا در ذیحجه سال ۱۳۵۲ هجری قمری چشم از جهان فروبست.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 14 منبع :

زولا. امیل Zola, Emile رمان‌نویس و مقاله‌نویس فرانسوی (1840-1902) زولا از پدری ایتالیایی و مادری فرانسوی در پاریس زاده شد و کودکی را در شهر اکس Aix در جنوب فرانسه که پدر به مناسبت شغلش در آنجا اقامت داشت، گذراند. در هفت سالگی پدر را از دست داد و تا دوازده سالگی در شبانه‌روزی و سپس دبیرستان شهر اکس به تحصیل پرداخت و در آنجا با سزان Cezanne آشنا شد. خانواده زولا پس از مرگ پدر دچار تنگدستی شد و در 1858 شهر اکس را ترک کرد و در پاریس اقامت گزید. امیل پس از به پایان رساندن تحصیلات دبیرستانی در مدرسه سن‌لوئی، خود را برای امتحان در رشته علوم آماده کرد و بر اثر چندبار شکست در امتحانات، دنباله تحصیل را رها کرد. ابتدا در اداره گمرک به کار پرداخت، پس از آن در فوریه 1862 در کانون انتشارات هاشت Hachette مسئولیت توزیع را برعهده گرفت. شغل جدید، زولا را با بزرگان ادب مانند لامارتین و میشله و سنت‌بوو آشنا ساخت. زولا ابتدا طرفدار رمانتیسم بود و به آثارهوگو و موسه و لامارتین علاقه‌مند. آثار نخستین او نیز رنگ رمانتیسم داشت و از احساس شاعرانه برخوردار بود که به هیچ وجه با شیوه نگارش دوره میانسالی او مشابهت نداشت. در 1864 اولین کتاب زولا به نام قصه‌هایی برای نینون Contes a Ninon گوشه‌هایی از زندگی او را در دوره جوانی نشان می‌دهد و با عشق شدید به طبیعت همراه است. این کتاب توجه عده‌ای از منتقدان را به خود جلب کرد. سال بعد کتاب اعتراف کلود La Confession de Claude (1865) انتشار یافت. در این هنگام زولا از رمانتیسم دست برداشت و به استادان جدیدی چون بالزاک و فلوبر و استاندال روی آورد، اما نوشتن رمانهای مختلف که باهم ارتباط معنوی نداشت، زولا را قانع نمی‌کرد و انتشار کتاب «دیباچه‌ای بر مطالعه علم پزشکی تجربی» اثر کلود برنار Claude Bernard وی را به راهی کشاند که پیوسته در انتظارش بود. پس به فکر نوشتن رمان تجربی افتاد. به سبک رئالیسم عمق و شفافیت خاص بخشید و اساس مکتب ناتورالیسم Naturalism را بنا نهاد. اولین رمانش در شیوه رمانهای تجربی به نام ترز راکن Therese Raquin (1867) در تاریخ مکتب ناتورالیسم نقطه عطفی به شمار آمد. ترز دختر جوانی است که با عمه خود به پاریس می‌رود و با پسرعمه‌اش کامیل ازدواج می‌کند، اما نه از شوهر ضعیف و رنجور خود رضایتی احساس می کند و نه از محیط پاریس چیزی درک می‌کند، تا آنکه میان او و دوست شوهرش عشقی پدید می‌آید و پس از گذراندن روزهای دشوار، به یاری دلدار، شوهر را در دریا غرق می‌کند و ظاهراً مرگ را طبیعی جلوه می‌دهد و از آن پس در همان خانه و اتاق با همسر تازه به سر می‌برد، اما شبح کامیل لحظه‌ای آنان را آسوده نمی‌گذارد و ترز آنی از سنگینی بار جنایت آسوده نمی‌ماند، تا حدی که حرکات و رفتار او در نظر مادرشوهر پیر و افلیج و لالش راز جنایت را فاش می‌سازد، سرانجام نیز دو جنایتکار برای گریز از شبح هولناک در حضور پیرزن دست به خودکشی می‌زنند. زولا در 1873 خود از این رمان نمایشنامه‌ای اقتباس کرد که محبوبیت بسیار یافت. از آن پس زولا روش رمان‌نویسی را با هدفی کاملاً علمی دنبال کرد. در نظر او همچنان که جراح جسم بیمار را می‌شکافد تا بر آن تغییرات لازم را انجام دهد، رمان‌نویس نیز تغییرات عمیق جسمی قهرمانان کتاب خود را باید مورد بررسی دقیق علمی قرار دهد، پس به فکر خلق یک سلسله طولانی رمان تجربی افتاد با عنوان تاریخ طبیعی و اجتماعی خانواده‌ای در زمان امپراتوری دوم که عنوان دیگرش له روگون ماکار Les Rougon-Macquart است، شامل 20 رمان که به تدریج منتشر شد و از برجسته‌ترین آثار مکتب ناتورالیسم به شمار آمد. زولا در نسب‌نامه دو خانواده که در پلاسان Plassans، شهر کوچکی در جنوب زندگی می‌کنند و میان اعضای آنها وصلتهایی صورت می‌گیرد، بسیار تعمق می‌کند و مسأله وراثت را در میان افراد این دو خانواده مورد بررسی قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه اعتیاد به الکل یا ابتلای به بیماری سل در میان فرزندان این دو خانواده رایج می‌شود، چنانکه در نسل سوم خانواده که دارای یازده عضو است چهار بیمار و دو رنجور به وجود می‌آید. زولا چنین نتیجه می‌گیرد که مسأله وراثت که خارج از اختیار بشر و نوعی جبر علمی است، چگونه به فعل و انفعالاتی منجر می‌شود که افراد جامعه‌ای را دچار انحرافات بیشمار روحی می‌سازد؛ رشته اصلی که قهرمانان داستان زولا را که تعدادشان به هزار و دویست می‌رسد، به یکدیگر می‌پیوندد، همین عامل وراثت است. زولا در دیباچه اولین رمان از این سلسله با عنوان ثروتمندی خاندان روگون La Fortune des Rougon، اصل ناتورالیسم را مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه خانواده روگون در مدتی کوتاه صاحب ثروتی بی‌شمار گشته است. پس از آن تا 1876 شش جلد از این سلسله داستان را منتشر کرد. داستان غذای پس‌مانده La Curee که در 1887 به صورت نمایشنامه و باعنوان رنه Renee برصحنه آمد، با موفقیت بسیار همراه شد. در این اثر زولا غارت اموال ملت را در زمان ناپلئون سوم نشان می‌دهد و جامعه فسادیافته زمان امپراتوری دوم را با توصیفی گویا و تصویری رنگین پیش چشم می‌گذارد. داستان شکم پاریس Le Ventre de Paris (1873) زندگی فقیرانه و پر از رنج کاسبهای کم سرمایه را با واقع‌بینی شدید و صادقانه شرح می‌دهد. بخشهایی از کتاب که در آن بازار سبزی و میوه وصف می‌شود، از پرجاذبه‌ترین بخشهای کتاب به شمار می‌آید. فتح پلاسان La Conquete de Plassans در 1874 انتشار یافت و پلاسان در این اثر همان اکس، شهر کودکی زولاست که با علاقه و دلبستگی فراوان آن را وصف می‌کند. پس از آن یکی از معروفترین رمانهای این سلسله به نام گناه کشیش موره La Faute de l''abbe Mouret در 1875 منتشر شد که در آن تضاد حکومت طبیعی و حکومت مذهبی عرضه می‌شود. در این داستان زولا معایب و غرایز پست جامعه فاسد شده و سودجوییهای مفرط را بی‌پروا فاش می‌سازد. مردی که زولا در محیط سیاست خلق کرده، اگرچه تصویری است مسخره‌آمیز، نمودار واقعیت محض است. این اثر با قلم شاعرانه زولا از برگزیده‌ترین آثار او به شمار آمد. هنگامی که زولا سی و شش سال داشت، از قدرت کار عجیبی برخوردار بود و به ناشرش خبر داد که طرح رمان تازه‌ای را ریخته که هنوز نامی برایش در نظر نگرفته است، اما می‌تواند اهمیت آن را پیش‌بینی کند. در واقع نیز رمان که به نام دکه می ‌فروش L’Assommoir در 1877 منتشر شد، از چنان شهرتی برخوردار گشت که زولا را نامدارترین نویسنده عصر خود ساخت و نخستین بار پس از نیم قرن ویکتورهوگو را در درجه دوم شهرت قرار داد و بر کتاب بینوایان او تفوق یافت. در دکه می‌ فروش وصف مناظر پاریس از فراز تپه مونمارتر Montmartre، هیاهوی میخواران که گرداگرد پیشخوانهای می‌فروشی را گرفته‌اند و تصویرهای دوزخی دیگر از قدرتی استثنایی برخوردار است، چنانکه از نفرت و وحشت، زیبایی غیرقابل تصوری پدید می‌آید. زولا با این اثر بر بالزاک نیز تفوق یافت و پس از او کمتر نویسنده‌ای موفق شد که چیزی بر ضخامت ظلمتهای این کتاب بیفزاید. زولا در این دوره خانه‌ای در مدان در حومه پاریس خرید که گروهی از نویسندگان جوان در آن گرد می‌آمدند، از جمله موپاسان، هویسمان Huysmans، هانری سئار Ceard، لئون هنیک Hennique و پول آلکسی Alexis که همه خود را پیرو مکتب ناتورالیسم خواندند، همین گروه در 1880 مجموعه داستانهای شبهای مدان Les Soirees de Medan را منتشر کردند که شامل شش داستان کوتاه از این شش نویسنده بود، از آن جمله داستان گلوله پیهی Boule de suif اثر موپاسان که موجب شهرت او گردید. داستان زولا حمله آسیا L’Attaque du Moulin نام داشت که از خاطرات جنگ 1870 مایه گرفته و توصیف ساده مناظر زیبا و عاشقانه‌ای است که بر اثر جنگ دچار ویرانی و قتل و غارت شده بود. این داستان را از بهترین داستانهای زولا شناخته‌اند. زولا در 1879 نهمین داستان از سلسله رمان روگون ماکار را به نام نانا Nana انتشار داد که به محض انتشار موفقیت عظیمی به دست آورد. داستان نانا بیشتر تصویر جامعه‌ای تباه شده است تا وصف عشق و دلدادگی. زولا، به قهرمانان کتاب برجستگی و واقعیت پرجاذبه‌ای می‌بخشد، چنانکه خواننده در پشت چهره‌های داستانی، اشخاص واقعی را به خوبی می‌بیند و همین امر در توفیق کتاب مؤثر بوده است. که به رغم پیروزی جاودانی و برجستگی خاص مورد حمله سخت نیز قرار گرفت. کسانی که دکه می‌فروش را به سبب نشان دادن معایب و فساد اخلاق محیطهای کارگری ستوده بودند، نانا را که ضعف و انحطاط طبقه بالای جامعه را نشان می‌داد، مورد اعتراض قرار دادند، زولا به همه غوغاها و ایرادها پاسخ داد. در 1882 کتاب دیزی Pot-Bouille انتشار یافت. مقصود از دیزی دیگ ثروتمندان است. زولا برای هجو کردن آداب و رسوم کاسبهای پولدار، خانه‌ی ظاهراً مجللی را در یکی از کوچه‌ها برگزید و درون آن را در معرض تماشا گذارده است، دیوارها را شفاف ساخته و رازها را از پشت آن بیرون کشیده و هیاهوی خانواده‌ها و پخت و پز روزانه و آمد و رفتهای فریبکارانه را نشان داده است. زولا به کسانی که در این کانونها ادعای نیکبختی دارند، خطاب می‌کند و می‌گوید: «شما دروغ محض هستید و در دیگ شما چیزی جز کثافت و فساد پخته نمی‌شود.» این داستان نیز اعتراض فراوان به همراه آورد. در طی دو سال پس از آن زولا دو کتاب از سلسله رمان خود را منتشر کرد به نام کامروایی زنان Au Bonhenr des Dames (1883) و شادی زیستن La Joie de Viver (1884) که موضوع هردو به مسائل روزانه ارتباط می‌یابد. زولا با انتشار کتاب ژرمینال Germinal یکی از قویترین جنبه‌های نظریه خود را درباره سوسیالیسم عرضه می‌کند. ژرمینال سیزدهمین کتاب از سلسله رمان له روگون-ماکار و یکی از معروفترین آثار زولاست. در ژرمینال زندگی نکبت‌بار کارگران معدن پیش چشم گذارده شده است، کارگرانی که در زیر بار استخراج معدن خرد شده‌اند و با مزد ناچیز و گرسنگی، در وضع پریشانی به سر می‌برند، فساد بر سراسر زندگیشان حکمفرما می‌شود و از شدت تیره‌روزی به الکل و زن پناه میبرند و به سبب آنکه اربابها قصد دارند که از مزدشان کسر کنند، به اعتصاب روی می‌آورند، چندین ماه از کار دست می‌کشند و سرانجام بر اثر سرما و گرسنگی، اعتصابشان به شکست منتهی می‌شود، به قوای انتظامی تسلیم می‌شوند و به دوزخ معدن بازمی‌گردند. ژرمینال انعکاس عظیمی داشت و از چنان قدرتی برخوردار بود که منتقدان جز در ستایش آن لب نگشودند. ژرمینال زولا را از بزرگترین نویسندگان همه عصرها ساخت. سال بعد در 1886 اثر Oeuvre منتشر شد که موجب رنجش سزان گردید که وجود خود را در چهره قهرمان کتاب می‌دید، زولا در 1887 در زمین La Terre، از سلسله رمان خود، با لحنی خشونت‌بار از دهقانانی که برای علاقه به زمین از کشتار و خیانت روگردان نیستند، سخن گفته است. وصف صحنه‌های ننگین و قبیح، توفانی از مخالفت برپا کرد، حتی از جانب طرفداران زولا بیانیه‌ای انتشار یافت که او را از استادی و پیشوایی خود خلع کردند. زولا در همین سال به جبران خشونت گذشته، به لطف و نرمی گرایید و کتاب رؤیا Le Reve را انتشار داد. زولا کم‌کم از سلسله رمان له روگون-ماکار، احساس خستگی کرد و سه رمان دیگر در این سلسله انتشار داد و به آن پایان بخشید. هریک از رمانهای این سلسله مستند است و از ارزش مدارک کاملاً مستقلی برخوردار که در مجموع بینشی دقیق را درباره محیط اجتماعی نشان می‌دهد. زولا علاوه بر سلسله رمان له روگون-ماکار دو سلسله دیگر انتشار داد که یکی از آنها مجموعه سه شهر Les Trois Villes است درباره لندن، رم و پاریس. در پنجم اکتبر 1894 بود که آلفرد دریفوس Dreyfus، افسر فرانسوی یهودی به اتهام خیانت توقیف و تبعید شد و فرانسویان، گروهی به موافقت و دسته دیگر به مخالفت با او برخاستند. موضوع رنگ سیاسی گرفت و به اختلاف میان سلطنت‌طلبان و طرفداران کلیسا و جمهوریخواهان کشیده شد که سرانجام به جدا شدن دین و سیاست از یکدیگر در کشور فرانسه منجر گشت. زولا کار ادبی را کنار گذاشت و در قضیه دریفوس شرکت کرد. در پنجم نوامبر 1897 اولین مقاله را درباره کار دریفوس انتشارداد و به دنبال آن نامه‌ای سرگشاده به رئیس دادگاه با عنوان من متهم می‌کنم J’accuse فرستاد و توجه توده مردم را به این کار جلب کرد و با شهامت قابل تحسین و ارائه مدارک، بیگناهی دریفوس را اعلام کرد ونشان داد که دادرسی بسیار سنجیده انجام گرفته است، همین نامه موجب شد که زولا به یک سال حبس و پرداخت جریمه محکوم شود، پس به انگلستان رفت و برای اعاده دادرسی به فرانسه بازگشت، اما دریفوس از طرف دادگاه نظامی مقصر شناخته شد. زولا نفرت و تحقیر خود را در مقاله‌های گوناگون ابراز کرد، سرانجام دریفوس در 1900 تبرئه گشت و اعاده حیثیت و به دست آوردن حقوق سابق وی تا 1906 به طول انجامید. زولا قهرمان اصلی این پیروزی بود و به مردم نشان داد که شهامتش از هنرش کمتر نیست. آخرین سلسله رمان زولا اناجیل اربعه Quatre Evangiles است که آخرین داستان آن پس از مرگش در 1903 انتشار یافت. زولا در بیستم سپتامبر 1902 در پاریس مستقر گشت و در آپارتمان سردش بر اثر مسدود شدن لوله بخاری، به اختناق دچار شد که هیچگونه درمانی سودمند نیفتاد. مراسم تشییع وی در میان گروه عظیمی از مردم انجام گرفت و شش سال بعد جسدش به پانتئون Pantheon انتقال یافت. مکتب ناتورالیسم در اواخر زندگی زولا قدرت خود را از دست داد، اما سرنوشت آثار زولا به این مکتب بستگی کامل ندارد، زیرا وی در هنر رمان‌نویسی ابتکارهای جالب توجهی به کار برده و در تصویر اجتماع استعدادی بی‌نظیر و استثنایی نشان داده است. آثار زولا با آنکه بر جنبه‌های علمی زیست‌شناسی و مسأله توارث و جبر علمی متکی است، از جنبه‌های شاعرانه و تغزلی و صور ذهنی خارق‌العاده نیز سرشار است. نفوذ زولا و مکتب ناتورالیسم او در نویسندگان ملل مختلف قرن بیستم انکارناپذیر است

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خواجه جلال الدین (یا شمس الدین) محمد بن محمد بن محمود الحافظ البخاری از بزرگان سلسله نقشبندیه و از اصحاب و خلفای خواجه بهاءالدین محمد نقشبند و از رجال معروف و منتقد دوران تیموری است. او به سال ۷۶۵ در بخارا زاده شد و چون از پیشروان نقشبندیه بود با عنوان خواجه خوانده شد و لقب پارسا را پیر و مرشدش خواجه بهاءالدین به او داد. خواجه محمد از عالمان جامع معقول و منقول بود و پس از مرگ خواجه بهاءالدین تا مدتی ریاست نقشبندیان با او بود. وی در سال ۸۲۲ در هنگام بازگشت از مکه در مدینه در گذشت و در همانجا مدفون شد. از خواجه پارسا آثار متعددی به فارسی در شرح مسایل عرفانی بنابر طریقت نقشبندیان باقی مانده است که معروفترین آنها عبارتند از: فصل الخطاب- کتابی در شرح کقامات خواجه بهاءالدین نقشبند بنام انیس الطالبین و عده السالکین- رساله قدسیه- کتاب تحقیقات- تفسیر سوره فاتحه الکتاب- رساله کشفیه- شرح فصول الحکم و جر آن. همه این آثار به نثر خوب و روان پارسی نوشته شده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 19 منبع :

زندگی فیودور میخائیلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعه‌ای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستان‌ها را در این مکان می‌گذراندند. در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه‌روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در زانویه ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید. در ۱۸۴۳ با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغ‌التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریش به موجب ولخرجی‌های مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد. در همین سال از ارتش استعفا داد. در زمستان ۱۸۴۴-۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستان‌های همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت. در سال ۱۸۴۹ توسط پلیس مخفی به جرم براندازی دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در ۱۹ دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت. در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در ۱۵ فوریه ۱۸۵۴ از زندان بیرون آمد تا دورهٔ بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد. در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوهٔ یک کارمند گمرک ازدواج کرد.در بهار ۱۸۵۹ استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکدهٔ اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرض‌حالی برای الکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود. در نشریه‌ای که برادرش منتشر می‌کرد ‐ «ورمیا» ‐ شروع به روزنامه‌نگاری کرد. از ژوئن تا اوت ۱۸۶۲ به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بی‌شرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن ۱۸۶۳ «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز ۱۸۶۳ را با معشوقش در اروپا گذراند. در ۱۰ ژوئیه ۱۸۶۴ «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ ماریا دیمیتریونا درگذشت. در فاصله سال های ۶۴-۱۸۶۲ کتاب‌های خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید. در ۱۸۶۶ جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در ۲۶ روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند. در فوریهٔ سال ۱۸۶۸ دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه ۱۸۶۹ در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر ۱۸۶۹ دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد. در ژوئبه ۱۸۷۱ نوشتن جن‌زدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد. در آغاز سال ۱۸۷۳ سردبیر مجلهٔ «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان ۷۵‐۱۸۷۴ نوشت که در طول سال ۱۸۷۵ در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت. «آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت ۱۸۷۵ به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت. یادداشت‌های روزانهٔ نویسنده را طی سال‌های ۷۷‐۱۸۷۶ به همین نام در روزنامه منتشر کرد. برادران کارامازوف در طول سال‌های ۷۹‐۱۸۸۰ به تدریج در «روسکی وستنیک» منتشر شد . در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اواخر ژانویه سال ۱۸۸۱ در اثر خونریزی ریه درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت : انگلستان   -   قرن : 17 منبع :

ایزاک نیوتن که در روز 25 دسامبر 1642 یعنی سال مرگ گالیله متولد شد از خانواده ای است که افراد آن کشاورز مستقل بودند و مجاور دریا در قریه وولستورپ می زیستند نیوتن قبل از موعد متولد شد و زودرس به دنیا آمد و چنان ضعیف بود که مادر گمان برد او حتی روز اول زندگی را نتواند به پایان برد پدرش نیز در عین حال اسحق نام داشت و در 30 سالگی و قبل از تولد فرزندش در گذشت. پدرش مرد ضعیف، با رفتار غیر عادی زودرنج و عصبی مزاج بود مادرش هانا آیسکاف زن خانه داری بود صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت ، آیزاک در دوره کودکی شادی نداشت او سه ساله بود که مادرش با کشیش مرفهی با سنی دو برابر سن خود ازدواج کرد جدایی از مادر ظاهراٌ سخت بر شخصیت او اثر گذاشت و تقریباٌ مسلم است که رفتار بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد اما یک یا دو بار نامزد کرد به نظر می آمد که تمرکز او منحصراٌ روی کارش بود نه سالی که نیوتن در وولستورپ جدا از مادر گذرانید برای وی سالهای دردناکی بود داستانهایی بر سر زبان است که نیوتن جوان از قبه کلیسا بالا می رفت تا نورث ویتام ده مجاور را که مادرش اینک در آن زندگی می کرد، از دور ببیند آموزش ابتدایی رسمی را نیوتن در دو مدرسه کوچک گذراند که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانه او نزدیک بودند چنین به نظر می رسد که اول بار دایی او متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد. بدین ترتیب دایی او مادر را مجاب کرد که کودک را به دانشگاه کمبریجکه خودش نیز از شاگردان قدیمی این دانشگاه بود بفرستد مادر نیوتن قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند در این هنگام نیوتن 15 ساله بود کمبریج در آن زمان دیگر آکسفورد را از مقام اولی که داشت خلع کرده به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور بدل شده بود. نیوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوی دیگر دوره کارشناسی، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون می کرد نیوتن در یکی از روزهای سال 1663 یا 1664 شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد. افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من حقیقت است او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شروع کرده سریعاٌ تا مبحث روشهای جبری پیش آمده بود در آوریل 1665 که نیوتن درجه کارشناسی خود را گرفت، دوره آموزشی او که می توانست چشمگیرترین دوره در کل تاریخ دانشگاه باشد بدون هیچگونه شناسایی رسمی به اتمام رسید. در حدود سال 1665 مرض طاعون شیوع یافت و دانشگاه دانشجویان خود را مرخص کرد نیوتن به زادگاه خود مراجعت کرد همین موقع بود که هوش و استعداد نابغه بزرگ آشکار گشت زیرا تمام کتابها و جزوه های خود را در دانشگاه جا گذاشته بود فکر خود را آزاد گذاشت که به تنهایی از منابع خاص خود استفاده نماید در این هنگام نیوتن بیش از 22 سال نداشت ولی بیش از ارشمیدس و دکارت در باره معرفت ساختمان جهان دقیق شده بود نیوتن ضمن دو سالی که در وولستورپ بود حساب عناصر بی نهایت کوچک قانون جاذبه عمومی را کشف کرد و تئوری نور را بنیان گذاشت این داستان که سقوط سیبی از درخت نیوتن را به فکر کشف جاذبه عمومی انداخته است به نظر درست می آید او از آن لحظه این پرسشها را برای خود مطرح کرد: چرا سیب به پایین و نه بالا سقوط می کند؟ و چرا ماه بر زمین نمی افتد؟ این اندیشه ها بعدها او را به کشف قانون نیروی گرانش رهنمون شدند هنگامی که نیوتن چندین سال بعد پاسخ این پرسش را توانست بیابد در واقع یکی از قانونهای فیزیک راکشف کرده بود که بر تمام عالم حکمفرماست قانون نیروی گرانش او پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش، طی 18 ماه به آگاهیها و کشفهایی بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود دست می یابند، دست یافت او در این مدت ساخت و ساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد او در باره نور و رنگهای آن پژوهش کرد دلیل جزر و مد را کشف کرد قوانین و حرکات بخصوصی را به درستی تشخیص دادو معادله هایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد در مورد نیروی گرانش نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین چنین نیروی گرانشی دارد بلکه تمام اجسام و اجرام چنین خصوصیتی دارند روزی که او منشوری را در دست گرفت واجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشه ای منحرف می شود و به 7 پرتو نور اصلی با رنگهای گوناگون تجزیه می شود آنها رنگهای رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده می شوند و عبارتند از: سرخ، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش او تمام این کشفیات را در یک دوره زمانی 18 ماهه به انجام رسانید بالاخره طاعون ریشه کن شد و او به لندن برگشت تا تحصیلات خود را به پایان برساند او 3 سال پس از آن را صرف کاوش و پژوهش در ماهیت و طبیعت نور کرد او همچنین نخستین دوربین نجومی آیینه ای را ساخت تلسکوپ آیینه ای رصد خانه مونت پالومار در کالیفرنیا نیز، که آیینه آن 5 متر قطر دارد بر اساس اصول و قواعد نیوتن بنا شده است. نیوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد از دو ناراحتی عصبی مه نیوتن پیدا کرد اولی ظاهراٌ در سال 1678 و دومی در سال بعد از فوت مادر او بود در این دره وی مدت 6 سال از هر گونه مکاتبه مربوط به تلاشهای ذهنی دست کشید به هر صورت عالم کیهانی بود. دوران مابین 1684 و 1686از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد در این دوران هالی توانست با تدبیر بسیار نیوتن را وادارد که اکتشافات خویش را در نجوم و علم حرکات به منظور انتشار تدوین کند و نیوتن نیز به این کار رضایت داد در سال 1686 در 45 سالگی قانون جاذبه زمین و سه قانون در باره حرکت را در کتابش مه به زبان لاتین نوشته شده بود با خرج هالی منتشر کرد نیوتن به مطالعات عظیم دیگری پرداخت که حتی امروزه نیز کامل نشده است و آن اینکه با به کار بردن قوانین علم الحرکات و قانون جاذبه عمومی فرورفتگی زمین را در دوقطب آن که نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش می باشد محاسبه کرد و به کمک این محاسبه درصدد برآمد سیر تکامل تدریجی سیاره را مورد مطالعه قرار دهد. نیوتن تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان به دست آورد و نیز ثابت کرد که هر جسم تو خالی که به سطوح مروی متحدالمرکز و متجانس محدود شده باشد نمی تواند هیچگونه نیرویی بر اجسام با ابعاد کوچک که در نقطه غیر مشخصی در داخل آن قرار داشته باشند اعمال کند نیوتن در پاییز سال 1692 هنگامیکه به 50 سالگی رسید نزدیک می شد به سختی مریض و بستری شد به طوریکه از هر گونه قوت و غذایی بیزار شد و دجار بی خوابی مفرط گردید که به تدریج به بی خوابی کامل تبدیل شد خبر کسالت شدید نیوتن در قاره اروپا انتشار یافت. لیکن بعد از آنکه خبر بهبودی او را دادند دوستانش شادمان گردیدند. حکمت بریتانیا به منظور قدردانی از خدمات این دانشمند برگ یک منصب بسیار بالای دولتی به وی اعطاء کرد و او در سال 1700 میلادی به عنوان خزانه دار کل سلطنتی منصوب شد منصبی که تا آخر عمرش آن را حفظ کرد در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز اتنخاب شد در سال 1705 علیا حضرت ملکه (ملکه انگلستان) به وی عنوان سر اعطاء کرد و به احتمال قوی اعطای این افتخار بیشتر به مناسبت خدمات او در ضرب مسکوکات بوده است تا به علت تقدم فضل او در معبد عقل و کمال. وی چندی پیش از وفاتش با نگاهی به زندگی علمی طولانی گذشته اش از آن این خلاصه را بدست داد: من نمی دانم به چشم مردم دنیا چگونه می آیم اما در چشم خود به کودکی می مانم که در کنار دریا بازی می کند و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صافتر یا صدفی زیباتر منعطف می کند در حالیکه اقیانوس بزرگ حقیقت همچنان نامکشوف مانده در جلوی او گسترده است آخرین روزهای زندگی وی تاثر برانگیز و از جنبه انسانی قوی و عمیق بوده است اگر چه نیوتن نیز مانند سایر افراد بشر از رنج فراوان بی بهره نماند لیکن بردباری بسیاری که در مقابل درد و شکنجه دائمی دو سه سال اخیر زندگانی خویش نشان داد شکوفه های دیگری بر تاج گلی که بر فرق او قرار دارد می افزاید. در آخرین روزهای زندگی از درد جانگداز آسوده بود در نهایت آرامش در 20 مارس 1727در 84 سالگی در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسیار در وستمینستر آبی به خاک سپرده شد برای قدردانی از این دانشمند بزرگ واحد نیرو را نیوتن نامیده اند بدون تردید می توان گفت در تاریخ بشریت نامی از مافوق نیوتن وجود نداشته و هیچ اثری از لحاظ عظمت و بزرگی مانند کتاب(اصول) او نخواهد بود

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

206 سال پيش در روز 24 ژوييه سال 1802 ميلادي الكساندر ديوي دولا پايوتوري در شهر ويه - كوتوره متولد شد ، او بعدها به نام الكساندر دوما به عنوان يكي از بزرگترين نويسندگان فرانسه و جهان شهرت يافت. الكساندر در سن 4 سالگي پدرش را از دست داد و به دليل عدم توانايي مالي مادرش از امكان انجام تحصيلات عالي بازماند. او از اوان كودكي ناگزير به كار كردن شد. الكساندر دوما در سال 1822 ميلادي در جستجوي يك زندگي بهتر به پاريس رفت. «قلم شيوايش» موجب شد تا در دفاتر دوك دو اورلئان استخدام شود. از همان زمان او نوشتن مقاله هايي را در روزنامه ها آغاز كرد سپس به سرودن اشعار پرداخت كه موفق به چاپ آنها شد. اما موفقيت الكساندر دوما از سال 1829 ميلادي با نوشتن «هانري سوم و دربارش» ، يك درام تاريخي آغاز گشت كه با استقبال فراواني روبه رو شد. اين نمايشنامه توسط كمدي فرانسز روي صحنه رفت و دوما از آن پس به چهره شناخته شده اي در تئاتر رمانتيك تبديل شد. اين موفقيت او را به شهرت و ثروت رساند. الكساندر دوما سپس نمايشنامه هاي ديگري از جمله «خاطرات آنتوني» ، «ايزابل دو باوير» ، «برج نسل» ، «كاليگولا» ، «كين» را نوشت. سپس ، الكساندر دوما ضمن ادامه به نمايشنامه نويسي به نوشتن روزشمارهاي تاريخي ، خاطرات سفرهايش و به ويژه رمان پرداخت. از سال 1840 ميلادي ، الكساندر دوما در نوشتن رمان پركارتر شد و در طول حيات خود نزديك به 80 رمان را منتشر كرد. از معروفترين رمان هاي الكساندر دوما مي توان به «سه تفنگدار» ، «كنت دومونت كريستو» ، «بيست سال بعد» ، «ويكونت دوبراژلون» ، «ملكه مارگو» ، «شواليه مزون روژ» ، «موهيكان هاي پاريس» ، «مردي با نقاب آهنين» و ده ها رمان ديگر اشاره كرد. الكساندر دوما زندگي پرفراز و نشيبي داشت. او سرانجام در پي يك حادثه نيمه فلج شده و در خانه پسرش «الكساندر دوما پسر» اقامت مي كند. الكساندر دوما در روز 5 دسامبر سال 1870 ميلادي در خانه پسرش دارفاني را وداع مي گويد. به اين ترتيب ، در روز 24 ژوييه سال 1802 ميلادي الكساندر ديوي دولا پايوتوري در شهر ويه - كوتوره فرانسه متولد شد. او بعدها به نام الكساندر دوما به عنوان يكي از بزرگترين نويسندگان فرانسه و جهان شهرت يافت. ده ها ميليون نفر به اغلب زبان هاي جهان آثار و رمان هاي او را خوانده و از خواندن آنها لذت برده اند و هنوز رمان هاي الكساندر دوما براي خوانندگان امروزي از جذابيت فراواني برخوردار هستند. در سال 2002 ميلادي ، دولت فرانسه به مناسبت دويستمين سالگرد تولد الكساندر دوما بقاياي جسد او را در عمارت پانتئون پاريس محل دفن مفاخر ملي فرانسه جاي داد.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت : آمریکا   -   قرن : 20 منبع :

ریچارد فیلیپس فاینمن (۱۱ مه ۱۹۱۸، نیویورک - ۱۵ فوریه ۱۹۸۸، کالیفرنیا^) از تأثیرگذارترین فیزیکدان‌های آمریکایی قرن بیستم بود. وی نظریهٔ الکترودینامیک کوانتومی را تا حد زیادی گسترش داد. او همچنین مدرسی تأثیرگذار، نوازندهٔ غیرحرفه‌ای موسیقی و از بسیاری جهات فردی خاص و آزاداندیش به‌شمار می‌آمد. وی در پروژهٔ ساخت بمب اتم مشارکت داشت و بعدها یکی از افراد گروهی بود که به بررسی واقعهٔ انفجار فضاپیمای چلنجر پرداخت. ریچارد فینمن در سال ۱۹۵۹ در انجمن فیزیک آمریکا در سخنرانی مشهور خود به بررسی بعد رشد نیافتهٔ علم مواد پرداخت و توجه دانشمندان را به توانایی بشر برای دست کاری مواد در مقیاس اتمی جلب نمود. سخنرانی که می‌توان آنرا اولین بحث در زمینه فناوری نانو دانست. وی در سال ۱۹۶۵ بدلیل پژوهش‌هایش در زمینهٔ الکترودینامیک کوانتومی، جایزه نوبل فیزیک را به همراه جولیان شووینگر و شین-ایچیرو تومونگا دریافت کرد. همچینین وی به دلیل ماجراجویی‌های فراوانش که در کتاب‌های حتماً شوخی می‌کنید آقای فاینمن؟ و چه اهمیتی می‌دهید که مردم دیگر چه فکر می‌کنند؟ به تفصیل راجع به آنها صحبت شده، مشهور است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

مترجم، مورخ. تولد: 1291، سارى. درگذشت: 15 فروردین 1369. غلامعلى وحید، فرزند مصطفى، در اوایل كودكى پدرش را از دست داد و پس از پایان دوره‏ى شش ساله‏ى ابتدایى در سارى به تهران رفت و متوسطه را در دارالنون خواند و پس از فراغت از تحصیل دانشگاهى در وزارت امور خارجه وارد خدمت شد. شش سال در لندن در سفارت ایران كار مى‏كرد. پس از آن در تهران نخست به معاونت و پس از آن به كفالت اداره‏ى عهود و امور حقوقى وزارت امور خارجه دست اندر كار شد. آنگاه در كشورهاى آمریكا و هندوستان و انگلستان ریاست اداره‏ى پنجم سیاسى و سركنسولى ایران در بمبئى و وزیر مختار ایران در لندن را عهده داشت و سپس در هندوستان و بعد از آن، اندونزى به سفارت ایران مشغول شد. تألیفات عهده وى به این شرح است: اقتصاد ملى (1316)؛ ایران و قضیه ایران (لرد كرزن)؛ بحثى چند درباره‏ى انقلابیون این عصر (اثر هرولد ج. لسكى، 1331)؛ تاریخ اروپا از انقلاب كبیر فرانسه تا هیتلر (هربرت فیشر، 1324 -1319)؛ تاریخ ایران از ابتداى قرن 19 تا سال 1858 م. (رابرت كرنت والس، 1341)؛ تاریخ هردوت (1324)؛ تمدن غرب در شرق نزدیك (هانس كن، 1316)؛ خواستن توانستن است (امیل پش، 1313)؛ دیپلمات (ژول كامبون، 1324)؛ راهنماى عهود و عهدنامه‏هاى تاریخى ایران (1341)؛ رستاخیز (لئون تولستوى، 1312)؛ قرارداد 1907 م. بین روس و انگلیس (1328)؛ مازندران و استرآباد (ه. ل. رابینو، 1327)؛ ممالك متحده آمریكا (1324)؛ موسولینى (1317)؛ هند یا سرزمین اشراق (1335)؛ هیتلر (1316). از فضلا و دانشمندان و محققین تاریخ، در 1290 ش متولد شد. تحصیلات ابتدائى متوسطه و عالى را در تهران باتمام رسانید و درجه‏ى لیسانس در علم حقوق و علوم سیاسى گرفت و در 1315 در وزارت امور خارجه استخدام شد. پس از طى مقدمات ادارى دبیر سوم سفارت ایران در لندن گردید و سپس به معاونت اداره عهود و حقوقى منصوب شد. چندى هم كفالت و ریاست اداره ششم وزارت امور خارجه را عهده‏دار بود تا به رایزنى سفارت ایران در امریكا برگزیده شد. سایر مشاغل وى به ترتیب عبارتند از: رئیس اداره پنجم سیاسى، رئیس اداره تابعیت، سركنسول در بمبئى، رئیس اداره چهارم سیاسى، وزیر مختار در لندن، عضو شوراى عالى سیاسى، ریاست اداره عهود و حقوقى. آنگاه به سفیر كبیرى ایران در اندونزى منصوب شد و مدتى هم سفارت ایران را در هندوستان عهده‏دار بود. پس از بازگشت از هندوستان بازنشسته شد و به كار نویسندگى و ترجمه پرداخت. قسمتى از آثار چاپ شده‏ى ایشان بشرح زیر است: اقتصاد ملى و سیاست اقتصادى ایران، قرارداد 1907 روس و انگلیس راجع به ایران، هند یا سرزمین اشراق، نامه‏هاى تاریخى ایران. از ترجمه‏هاى ایشان مى‏توان كتب زیر را نام برد: تاریخ ایران در قرن نوزدهم تألیف ه.ل. فیشر، تاریخ هرودوت، كتاب مازندران و استرآباد رابینو، تاریخ ایران در قرن نوزدهم تألیف واتسن. دكتر غلامعلى وحید مازندرانى در 1366 درگذشت. (1369 -1291 ش)، نویسنده و مترجم. در سارى به دنیا آمد. پس از پایان دوره ابتدایى به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند و در 1314 ش از دانشكده حقوق تهران فارغ‏التحصیل شد و سپس به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. وى به زبان‏هاى فرانسه و انگلیسى آشنایى داشت. او در تهران ابتدا به معاونت و بعد به كفالت اداره‏ى عهود و امور حقوقى وزارت امور خارجه مشغول شد و پس از آن در واشنگتن، بمبئى، لندن، هندوستان و اندونزى عهده‏دار مشاغلى گردید. از آثار وى: «اقتصاد ملى»؛ «راهنماى عهود و عهدنامه‏هاى تاریخى ایران»؛ «ممالك متحده‏ى آمریكا»؛ «موسولینى»؛ «هند یا سرزمین اشراق». از آثار ترجمه‏ى وى: «بحثى چند درباره‏ى انقلابیون این عصر»؛ «تاریخ هردوت»؛ «تاریخ اروپا از انقلاب كبیر فرانسه تا ظهور هیتلر»؛ «تاریخ ایران در قرن نوزدهم»؛ «تمدن غرب در شرق نزدیك»؛ «خواستن توانستن است».[1]

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1300 ش)، موسیقیدان و نمایشنامه نویس. وى پس از طى كردن تحصیلات ابتدایى، به دانشكده‏ى كشاورزى راه یافت و به اخذ گواهینامه از این دانشكده نایل آمد. ملاح تحت تعلیم و راهنماییهاى دایى خود، كلنل وزیرى، ویولن و سه تار را آموخت و پیشرفتهاى زیادى كرد. در 1324 ش تك نواز ویولن رادیو شد و در اركستر سمفونیك هنرستان موسیقى و انجمن موسیقى ملى نوازندگى مى‏كرد. در 1330 ش به ریاست موسیقى رادیو ایران منصوب شد. وى شغلهاى متعددى از جمله: عضویت در شوراى عالى موسیقى، رهبرى اركستر رادیو، دبیر شوراى عالى موسیقى، رئیس اداره‏ى فنى رادیو و غیره را بر عهده داشت. او سفرهایى به مسكو، لنینگراد، باكو و تفلیس داشت و در محافل هنرى راجع به موسیقى ایران سخنرانى‏ها كرد. سپس عضو هیئت نمایندگى ایران در كنگره بین‏المللى موسیقى گردید. از آثار وى: رساله‏اى به نام «تصنیف چیست»؛ شرحى بر «رساله موسیقى جامى»؛ رساله‏اى درباره‏ى سازهاى مهجور و فرهنگ سازهاى باستانى؛ شرحى بر كتاب «مقاصد الالحان» عبدالقادر مراغى؛ شرحى درباره‏ى رساله‏ى «بهجة الروح» عبدالمؤمن بن صفى‏الدین جرجانى؛ «قاآنى و موسیقى»؛ «حافظ و موسیقى»؛ «منوچهرى دامغانى و موسیقى»؛ «زندگى و آثار غلامحسین درویش»؛ «تاریخ موسیقى نظامى‏ایران»؛ «پیوند شعر و موسیقى». از نمایشنامه‏هاى او: «موریس مترلینگ»؛ «انجمن دوستى و تفریح»؛ «دختران فضل فروش».[1] موسیقیدان، پژوهشگر. تولد: 1300، تهران. درگذشت: 27 تیر 1371. حسینعلى ملاح تحصیلات موسیقى و نقاشى را نزد دایى‏هاى خود حسنعلى و على‏نقى وزیرى آغاز كرد و در سنین بالاتر، وارد هنرستان عالى موسیقى شد و از آنجا دیپلم گرفت. او سال‏ها در رادیو تهران به نوازندگى، آهنگسازى، سرپرستى اركسترها و عضویت در شوراى عالى موسیقى اشتغال داشت. وى در هنرستان موسیقى ملى نیز تدریس میكرد و عضو ثابت اركستر انجمن ملى موسیقى (به سرپرستى روح‏الله خالقى) بود. وى همچنین سردبیرى مجله‏ى «موسیقى رادیو ایران» را به عهده داشت. حسینعلى ملاح ضمن تحصیلات خود در هنر موسیقى، در دانشكده‏ى كشاورزى كرج نیز مشغول تحصیل مى‏گردد و از همین دانشكده در رشته‏ى كشاورزى نیز فارغ‏التحصیل مى‏گردد. مرگ همسر اولش در اواسط دهه‏ى 1350 و سكته‏ى قلبى او در سال 1355، مسیر سال‏هاى آخر زندگى وى را به نحوى دیگر رقم زد. ملاح در این پانزده سال (1370 -1355) توانست موسیقى را نزد احمد فروتن راد، ابوالحسن صبا و دیگران بیاموزد. حسینعلى ملاح تحقیقاتى در زمینه موسیقى ایرانى دارد. مهمترین آنها عبارتند از: حافظ و موسیقى (بررسى موسیقى در اشعار حافظ)، منوچهرى دامغانى و موسیقى (موسیقى در اشعار منوچهرى دامغانى)، زندگى و آثار غلاحسین درویش، تاریخ موسیقى نظامى ایران، پیوند شعر و موسیقى، شرحى بر رساله‏ى موسیقى جامى، رساله‏ى موسیقى بهجت‏الروح، تاریخ موسیقى ایران (جلد اول و جلد دوم)، سرگذشت كلنل وزیرى. یكى از فعالیت‏هاى تحقیقاتى وى فرهنگ سازها است كه در حكم دایرةالمعارف سازشناسى ایران به شمار مى‏رود. كار دیگر او شرح موسیقیاى یكصد و بیست و نه غزل حافظ بود كه به پایان نرسید. مجموعه‏ى مقالات وى كه برگزیده‏ى چهل سال تحقیقات وى مطبوعات موسیقى است در دست چاپ و انتشار است. استاد همچنین آثارى را نیز ترجمه كرده است. از آن جمله است مشت‏زن (1323)؛ مونا و انا و دو نمایشنامه‏ى دیگر (موریس مترلینگ، 1339، با همكارى بدرى وزیرى)؛ انجمن دوستى؛ تفریح؛ دختران فضل فروش به همراه چهار نمایشنامه‏ى دیگر از چهار نویسنده دیگر (1334، با همكارى بدرى وزیرى)، زنده باد زندگى؛ ملكه‏ى ویكتوریا. حسینعلى ملاح، علاوه بر هنر موسیقى، با هنر نقاشى نیز آشنایى داشت و آثارى در این هنر از خود به جاى نهاد كه از جمله مى‏توان تصویرهاى كلنل وزیرى و كمال‏الملك را نام برد. حسینعلى ملاح اواخر تیر 1371 درگذشت و پیكر وى در كنار غلامحسین بنان و عبدالعلى وزیرى در امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد. حسینعلى ملاح به سال 1300 در تهران از خانواده‏اى فاضل و هنرمند و سرشناس متولد شد، پدرش از رؤساى وزارت كشور بود كه در وزارتخانه مردى جدى در كار اداره و در منزل پدرى مهربان و خوش‏خلق براى فرزند بود. مادر ملاح كه خواهر استاد بى‏نظیر كلنل وزیرى بود و خود از هنر موسیقى بى‏بهره نبود، مشوقى بزرگ براى پسرش در فراگیرى علم موسیقى بود. ملاح نیز از كودكى خودش به موسیقى و فراگیرى آن عشق و علاقه‏اى خاص داشت و لحظه‏اى از آن دورى نمى‏جست به طورى كه هر وقت فرصت مى‏یافت به جاى بازى گوشى و شیطنت كه خاص دوران كودكى هر انسان است به موسیقى روى مى‏آورد و صفحه‏هایى را روى گرامافون مى‏گذاشت و مدتها به آن گوش فرامى‏داد و مات و مبهوت مجذوب موسیقى مى‏گردید. پدر و مادر وى كه مى‏دیدند فرزندشان چنین علاقه‏اى به موسیقى از خود نشان مى‏دهد، براى بیشتر به شوق درآوردن وى، هر روز هنگام صرف صبحانه و ناهار و شام، صفحات متعددى را از هنرمندان آن زمان را روى گرامافون گذارده و به نغمات آن گوش مى‏دادند تا كودكشان هم از آن بهره‏مند گردد. این وضع ادامه داشت تا این كه وى به سن چهارده سالگى مى‏رسد و از این زمان بود كه پدرش براى او ویولنى تهیه مى‏كند و او شروع به نواختن مى‏كند. ملاح ابتدا نزد معلم نقاشى خود كه از موسیقى هم بهره‏اى داشت تمرین را آغاز مى‏نماید ولى چندى بعد نزد استادانى چون: ابوالحسن خان صبا، حسین یاحقى و كلنل علینقى وزیرى رفته و به فراگیرى علم موسیقى مشغول مى‏گردد. زمانى كه استاد كلنل وزیرى به ریاست مدرسه‏ى عالى موسیقى منصوب مى‏گردد، ملاح به این مدرسه مى‏رود و به طور مستمع آزاد ثبت نام مى‏كند و در كلاسهاى این هنرستان شركت مى‏كند. در این هنگام كه مدت هشت سال از نواختن و آشنایى وى با تار و سه‏تار و ویولن مى‏گذشته، ابتدا نزد فروتن‏راد، تمرین و فراگیرى ویولن، سپس آرمونى را نزد استاد روح‏اللَّه خالقى مى‏آموزد و سرانجام از مدرسه‏ى عالى موسیقى كشور، موفق به دریافت دیپلم موسیقى مى‏گردد. حسینعلى ملاح هنرمندى بزرگ و بااستعداد است به طورى كه ضمن تحصیلات عالیه در هنر موسیقى، در دانشكده‏ى كشاورزى كرج نیز مشغول تحصیل مى‏گردد و از همین دانشكده در رشته‏ى كشاورزى نیز فارغ‏التحصیل مى‏گردد و از همین دانشكده در رشته‏ى كشاورزى نیز فارغ‏التحصیل مى‏گردد ولى به جاى این كه با آب و خاك و گل و گیاه سر و كار پیدا كند چون عاشق موسیقى بود با ویولن، سه‏تار و تار و نت و آهنگ دمساز گردید و خدمات شایانى به موسیقى كشور نمود و آثار بزرگى از خود در قسمت كتابت و تئورى موسیقى ایران از خود به جاى نهاد كه راه‏گشایى براى حال و نسلهاى آینده خواهد بود و شاید بتوان گفت بیش از هر نویسنده‏ى صاحب نامى در این راه گام برداشته و قلم زده كه علاوه بر مطالب گوناگونى كه در مجلات و روزنامه‏ها تحریر كرده باید از شرحى بر رساله‏ى موسیقى جامى، رساله‏ى موسیقى بهجت‏الروح، حافظ و موسیقى، تاریخ موسیقى نظامى ایران، تاریخ موسیقى ایران (جلد اول)، منوچهرى دامغانى و موسیقى، تاریخ موسیقى ایران (جلد دوم)، سرگذشت كلنل وزیرى، مشت‏زن، مونا و انا و دو اثر دیگر، انجمن دوستى و تفریح و چهار دختران فضل فروش و چهار نمایشنامه‏ى دیگر، زنده‏باد زندگى، فرهنگ سازها، ملكه ویكتوریا، و این اواخر، اثرى بدیع و راهگشایى بزرگ به نام «پیوند موسیقى و شعر» كه چاپ و منتشر گردید. حسینعلى ملاح، علاوه بر هنر موسیقى، با هنر نقاشى نیز آشنایى كامل دارد و آثار بزرگى در هنر نقاشى از خود به جاى نهاده كه از جمله مى‏توان از تصویرهاى جالب و استثنایى كلنل وزیرى و كمال‏الملك و غیره را نام برد، با تمام این ویژگى‏ها، حسینعلى ملاح مردى است بى‏تكبر، خوش برخورد و مهماندوست به طورى كه در خانه‏اش همیشه به روى اهل موسیقى و علم و ادب باز بوده و هر كمكى كه از وى به هنرآموزان موسیقى برمى‏آمده دریغ نمى‏ورزیده و چنین مردانى در كشورمان موجب پیشرفت موسیقى و علم و هنر است. ملاح آهنگهاى زیبا و جالبى ساخت كه از آثار خوب و باارزش موسیقى اصیل ایرانى است. وى علاوه بر نوازندگى با ویولن كه ساز تخصصى‏اش مى‏باشد با نواختن تار و سه‏تار نیز آشنایى كامل دارد و این سازها را نیكو مى‏نوازد.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1240 ق)، فقیه و اصولى. جامع معقول و منقول بود. چون معلم حسینعلى میرزا فرمانفرما، پسر فتحعلى‏شاه قاجار، بود به ملاباشى ملقب گردید و سلسله‏اش به این نام معروف شدند. در شیراز درگذشت و در تكیه‏ى خواجه حافظ دفن شد. از آثارش: «بحر الجواهر الخاقانى»؛ «انوار الحقائق»؛ «مقاصد الصالحین»؛ «لوامع الانوار»، در شرح «الصحیفة السجادیة»، شرحى عرفانى، در دو مجلد بزرگ؛ «انوار القلوب»، در اخبار و مواعظ و اخلاق، به فارسى.[1] (تو 1285 ش)، نویسنده. در ارومیه متولد شد. پس از فراغت از تحصیل دوره‏ى متوسطه به تهران آمد و در دانشسراى عالى در رشته‏ى ریاضى و علوم تربیتى لیسانس گرفت و بعد وارد خدمت وزارت فرهنگ گردید و عهه‏دار مشاغل ذیل شد: دبیر و بازرس فرهنگ اصفهان، رییس دانشسراى مقدماتى پسران تبریز، رییس فرهنگ ارومیه، مامور مطالعه به اروپا در سال 1326 ش به مدت یكسال، رییس دبیرستان قریب، رییس تعلیمات متوسطه، رییس فرهنگ آذربایجان و استاندار آذربایجان شرقى. از آثار وى: «تربیت معلم در كشورهاى فرانسه و انگلستان و ایران»؛ «تعلیم و تربیت در فرانسه».[2]

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1251 ق)، مدرس، ادیب و نویسنده. از ادباء معروف آذربایجان و معلم محمد میرزاى ولیعهد (محمد شاه قاجار) بوده و به نام وى كتابى در لغت پارسى با عنوان «برهان جامع اللسان»، در 1251 ق، تألیف كرده است كه این كتاب به «فرهنگ محمد شاهى» نیز معروف مى‏باشد. در ابتداى كتاب آمده است كه شاهزاده بهمن میرزا در هنگام تألیف «تذكره‏ى شاهى» ملا باشى را به تألیف «فرهنگ محمد شاهى» رهنمون شده است. در «الذریعه» آمده كه این كتاب به نام فتحعلى‏شاه قاجار نوشته شده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س هفتم و هشتم ق)، عالم امامى، نویسنده و شاعر، متخلص به كاشى. معروف به حسن كاشى. اصلش از كاشان بود اما در آمل به دنیا آمد و در آنجا نشو و نما یافت. وى از بزرگترین شعراى زمان خود بود كه هیچ گاه مدح شاهان نكرده و شعرهایش همگى در مدح ائمه اطهار (ع) به ویژه حضرت امیرالمؤمنین على (ع) بوده است. او از معاصرین علامه‏ى حلى (م 726 ق) و محقق كركى بود و همچون آنان در نشر مذهب جعفرى خدمات شایانى نمود، گفته‏اند كه او سر منشأ نگرش شیعى معاصرش، سلطان محمد الجایتو است. وى بعد از حج و زیارت كعبه و حرم پیامبر (ص) به زیارت حرم امیرالمؤمنین (ع) در نجف مشرف شد و در آنجا قصایدى در مدح آن حضرت سرود. حسن كاشى در زمان سلطان محمد خدابنده (716 -703 ق) به سلطانیه رفت و در همان جا درگذشت و قبرش در همان شهر مى‏باشد. اما نزد مردم كاظمین مشهور است كه قبر مجاور قبر سید مرتضى در كاظمیه متعلق به حسن كاشى آملى است. از آثارش: «الانشاء»، در ادب و حكمت و شعر؛ «هفت بند» یا «العقود السبعة»، شامل هفت قصیده در مدح امیرالمؤمنین (ع)، كه در نجف سروده است؛ «دیوان» شعر.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1308 -1244 ش)، دانشمند و نویسنده. ملقب به چایكار. در تربت حیدریه به دنیا آمد. در كودكى پدر را از دست داد و تحت تكفل دایى خود حسام السلطنه قرار گرفت. وى پس از اتمام دروس مقدماتى وارد دارالفنون شد و به فراگرفتن زبان فرانسه و سایر علوم مشغول گردید. سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و به منشى‏گرى در خدمت میرزا نصراللَّه خان مشیر الدوله پرداخت. محمد میرزا در 1298 ق با سمت دبیر دومى، به پاریس رفت و موفق به اخذ لیسانس در رشته‏ى حقوق از دانشگاه سوربن شد و در 1306 ق به ایران بازگشت و از جانب ابوالفتح میرزا مؤید الدوله عهده‏دار منصب نایب الایاله تربت حیدریه شد. وى به علت استبداد ناصرالدین شاه به نشر افكار آزادى خواهى و شبنامه نویسى پرداخت. سپس به نیشابور و از آنجا به روسیه گریخت و بعد به عثمانى و فرانسه رفت و پس از قتل شاه به ایران بازگشت. وى در 1314 ق با سمت كنسول ارشد ایران به هند رفت و در آنجا به عنوان یك تاجر فرانسوى به مطالعه درباره‏ى طرز كشت چاى پرداخت. محمد میرزا هنگام بازگشت از چین و هند به ایران مقدار زیادى تخم و نهال چاى با خود آورد و در نواحى شمال ایران به طور وسیع كشت كرد. او در زمان مظفرالدین شاه به ریاست سازمان چاى منصوب گردید. در 1322 ق دوباره به فرانسه رفت و پس از بازگشت در 1325 ق مأمور تأسیس شهردارى به سبك جدید شد. بعد از یك سال به وزارت خارجه رفت و وى سرانجام هنگام بازگشت از هندوستان در راه بوشهر به سمت شیراز با اتومبیل به دره سقوط كرد. آرامگاه وى در لاهیجان است. لازم به ذكر است كه در بعضى از منابع نام پدر او را محمد حسن میرزا و تولدش را در 1341 ق ذكر كرده‏اند. از آثارش: مجله‏ى «ممات و حیات»، براى نمایندگان شورا و سفراى مقیم ایران؛ «دستورالعمل زراعت چاى»؛ « قانون بلدیه»؛ «فواید راه آهن»، تغییرات و ترقیات در وضع و حركت و مسافرت و حمل اشیاء.[1] (ع. آشكاركننده‏ى پادشاهى) (شاهزاده حاجى) محمد (میرزا) چایكار، از رجال قر. 14 ه.ق (ف. 1308 ه.ش). وى پس از اتمام تحصیلات در اروپا در سال 1314 ه.ق و در 35 سالگى با سمت ژنرال قنسول به هندوستان رفت و در ضمن توقف در آن سرزمین فن زراعت چاى را آموخت. سپس مقدارى از این محصول را با تحمل زحماتى به ایران آورد و او نخستین كسى است كه چایكارى را در ایران رایج كرد. وى در آغاز لاهیجان را براى كشت چاى مناسب تشخیص داد و در آنجا به كاشت آن اقدام كرد. در 65 سالگى براى توسعه‏ى كشت چاى مأمور هند و چین و ژاپن شد و در مراجعت از راه بوشهر در كتل ملوب، با اتومبیل، پرت شد و درگذشت. آرامگاه او در لاهیجان برابر مؤسسه‏ى كشاورزى است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1348 -1286/1282 ش)، نویسنده، فیلمساز، روزنامه‏نگار و شاعر. در تهران متولد شد، سالهاى كودكى و نوجوانى را تحت نظارت دایى‏اش محمدحسین شیرازى كه از فضلا بود، گذراند. تحصیلات خود را در مدرسه‏هاى سن‏لویى، مدرسه زرتشتیان تهران، استیورت مموریان كالج اصفهان و كالج امریكایى تهران انجام داد او از شانزده سالگى مقاله‏نویسى را شروع كرد. در سال 1306 ش از راه بوشهر به هند سفر كرد و چند سالى با دین شاه دانشمند پارسى حشر و نشر داشت و به تالیف و ترجمه پرداخت. او در همین سال نخستین روزنامه‏اش را با نام «دورنماى ایران» در بمبئى منتشر كرد كه بعد از مدت كوتاهى تعطیل شد. بار دیگر روزنامه‏اى در بمبئى تحت عنوان «جنگل» منتشر كرد كه چاپ آن هم بیش از دو شماره نكشید «پیام راستى» آخرین روزنامه‏اى است كه در هند منتشر كرد. سپس از هند به عراق رفت و به ایران بازگشت و در اصفهان مقیم شد و در سال 1322 ش هفته‏نامه‏ى «سپنتا» را در آن شهر انتشار داد كه نشر آن تا سال 1335 ادامه داشت. سپنتا به هنگام اقامت در هند كتابهایى راجع به تاریخ و ادبیات ایران تالیف كرد كه در آنجا چاپ شده است و علاوه بر آن، چندین فیلم با ناطق فارسى تهیه كرد از جمله: «دختر لر»، «چشمهاى سیاه»، «شیرین و فرهاد»، «فردوسى»، «لیلى و مجنون». او زبانهاى پهلوى قدیم و انگلیسى را به خوبى مى‏دانست. سرانجام در اصفهان بدرود حیات گفت و در همان شهر به خاك سپرده شد. از جمله تالیفات او است: «پرتوى از فلسفه‏ى ایران باستان»؛ «زرتشت كه بود و چه كرد؟»؛ «پیام راستى»؛ «اخلاق ایرانیان باستان»؛ «منتخباتى از اشعار دهقان سامانى»؛ «نوآموز مزدیسنا»؛ «اشك سپنتا» و «اسرار جنگل».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1271 ش)، نویسنده. وى در سال 1289 ش وارد خدمت دارایى شد و مشاغل مختلفى را عهده‏دار بود. از جمله رییس خزانه‏دارى كل، تدریس در كلاسهاى عالى مالى وزارت دارایى و سایر كلاسها و دبیرستان دارایى، عضو هیئت مدیره بنگاه كل دارویى و غیره. از آثار وى: «حسابدارى، فن دفتر داراى».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد چهارم)

(تو 1327 ق)، عالم دینى، فقیه و نویسنده. چون مادرش دخترزاده‏ى شیخ انصارى است به سبط الشیخ معروف بود. او از سادات آقا میرى است چون جد بزرگش سید حسین مشهور به آقا میر بوده است. در نجف متولد شد. پس از فراغت از مقدمات، سطوح را در كربلا نزد آیت‏اللَّه شیخ یوسف بیارجمندى و آیت‏اللَّه شیخ محمد بایگى تربتى فراگرفت. آنگاه به تهران آمد و تا پایان عمر در تهران زیست. او به فضل و ادب و كمالات نفسانى متصف بود. وى در كنار فقه، اصول، در زبان انگلیسى نیز تسلط كامل داشت و زبان‏دانى ماهر به حساب مى‏آمد. از آثار وى كتاب «شیعه در اسلام» است، در مبحث امامت، به فارسى، در دو جلد به چاپ رسیده. از دیگر آثارش: كتاب «الرضا من آل محمد فى حیاه الامام الرضا (ع)» است كه در 1377 ق از تالیف آن فارغ شده است؛ پاورقى بر ترجمه «شرح نهج‏البلاغه».[1] سید موسى بن العالم العلام حاج سید محمد نبى ابن العالم العامل حاج سید موسى آقا میرى دزفولى از علماء ابرار تهران و برادر ارجمند مترجم فوق‏الذكر ما مى‏باشند. در سال 1327 قمرى در نجف اشرف تولد یافته و پس از فراغت از اولیات سطوح را در كربلا نزد آیت‏اللَّه حاج شیخ یوسف بیارجمندى و آیت‏اللَّه آقا شیخ محمد بایگى تربتى فراگرفته و به ایران مهاجرت و در تهران اقامت و بتألیف و تصنیف پرداخته تا بدرود حیات گفته و برادر گرامى و دوستان خود را براى همیشه داغدار نموده است. آثار ارزنده وى از این قرار است 1- شیعه در اسلام در دو بخش كه بچاپ رسیده 2- الرضا من آل‏محمد در شرح حالات حضرت امام رضا علیه‏السلام. 3- پاورقى بر ترجمه شرح نهج‏البلاغه. شرح احوال نیاكان این دو برادر در كتاب زندگانى شیخ انصارى و كتب تراجم و رجال دیگر مسطور و مذكور است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم و یازدهم ق)، نویسنده و شاعر. از خانواده‏ى شمس‏الدین محمد ثانى و ساكن عباس‏آباد اصفهان بود. حشرى از مصاحبان نواب بود و بعد از مدتى به تبریز رفت و در آنجا درگذشت. از آثار او: «مثنوى» غزوات شاه عباس؛ منظومه «روضه ابرار»، كه در تاریخ 1011 ق در بحر «مخزن‏الاسرار» موزون شده است و در همان سال، «روضه الاطهار» را تالیف كرد كه به گفته‏ى مولفان «دانشمندان آذربایجان» و «الذریعه»، نثر همان «روضه ابرار» است. هر دو كتاب در خصوص مقابر اولیاء و بزرگان مدفون در تبریز است. این كتاب به نامهاى «تذكره الاولیا»، «سامى الاسامى» و «تذكره حشرى» نیز خوانده شده است. از حشرى «دیوان» شعرى نیز بر جاى مانده است.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1256 ش)، نویسنده و شاعر، متخلّص به نیّر. وى در تهران متولد شد. علوم ادبى و عربى را فراگرفت. در آغاز جوانى به سبب حسن خط و مایه‏ى دانش، در زمره‏ى منشیان فتحعلى خان صاحب دیوان و حسینقلى خان نظام‏السلطنه درآمد و به اغلب ایالات ایران سفر كرد. در سال 1286 ش وارد وزارت جنگ شد. در اوایل سلطنت رضاخان، در دفتر مخصوص، به سمت منشیگرى به خدمت مشغول شد. نیّر از شعراى توانا و از ادیبان نامور بود. در سرودن انواع شعر مهارت داشت، اما به غزل بیشتر مایل بود. آثار وى: «اخلاق»، به شعر؛ «انشاء جدید مقدماتى»؛ «انشاء مقدماتى دوم»؛ «انشاء جدید».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1287 ش)، نویسنده. در تهران متولد شد. از كودكى در اصفهان بود و تا سال چهارم متوسطه در آن شهر گذراند. سپس به تهران آمد و دوره‏ى متوسطه را در دارالمعلمین به پایان رسانید. پس از آن به اروپا رفت و موفق ب اخذ دیپلم از مدرسه‏ى عالى پاریس گردید و مدت دو سال در كارخانه‏هاى مختلف فرانسه در قسمت‏هاى ذوب آهن و شیشه و راه‏آهن و استخراج فلزات كارآموزى كرد. در سال 1315 ش به ایران بازگشت و مشاغلى را در اداره‏ى كل معادن عهده‏دار شد. آثار وى: «دفترچه‏ى مشخصات مواد فلزى»؛ «نقشه‏بردارى هوایى».

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1298 ق)، نویسنده و مترجم. پسر حبیب‏اللَّه آموزگار در اصطهبانات فارس متولد شد. در رشته‏ى اقتصاد و ادبیات به اخذ مدرك كارشناسى نایل شد. براى تكمیل تحصیل به آمریكا رفت و دكتراى خود را در هر دو رشته گرفت. پس از بازگشت به ایران مشاور اقتصادى شد. ولى مجدداً به آمریكا رفت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. وى مدتى نماینده‏ى اصطهبانات در مجلس بود و یك چند نیز وزیر بازرگانى شد. از آثار او است: «كلیما یا سایه‏ى خوبان»، ترجمه‏اى از كتاب آندره موروا.[1] (1359 -1269 ش)، روزنامه‏نگار و مترجم. در اصطهبانات فارس متولد شد. به شیراز رفت و مقدمات فقه و اصول و منطق را فراگرفت. در 1290 ش به تهران آمد و به جرگه‏ى مطبوعات وارد شد و سردبیر روزنامه‏هاى «آفتاب»، «صداى ایران»، و مدیر مجله «رهنما» و صاحب امتیاز مجله «علم و اخلاق» شد. سپس به ریاست مدرسه‏ى دولتى ادب منصوب گردید مدتى هم ریاست فرهنگ شیراز را بر عهده داشت. در وزارت دادگسترى نیز یك چند مشاغل گوناگونى عهده‏دار شد. در سال 1330 ش وزیر فرهنگ و پس از آن چند دوره سناتور شد. از همكاران مجله‏ى «آینده» و جزء مؤسسان و شریكان دوره‏ى چهارم آن مجله بود از جمله‏ى آثار وى: «آموزش و پرورش»؛ «ابومسلم خراسانى»، ترجمه از عربى؛ «اصلاحات اجتماعى»؛ «تاریخ اسلام»؛ «رهنماى تربیت»، ترجمه از عربى؛ «زن در جامعه»؛ «فرهنگ آموزگار».[2] روزنامه‏نگار. تولد: 1270، تهران. درگذشت: فروردین 1359. حبیب‏الله آموزگار اصطهباناتى، فرزند محمدحسین اصطهباناتى، تحصیلات مقدماتى خود را در مدارس تهران پشت سر گذاشت و سپس به دارالفنون وارد شد و پس از فراغت از تحصیل به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. وى مدتى ریاست مدرسه‏ى دولتى ادب و پس از آن ریاست معارف فارس و ریاست تعلیمات ولایات را به عهده داشت. در زمان داور به وزارت عدلیه منتقل شد و به مشاغل مختلفى از عضویت استیناف و ثبت كل و بازرسى قضایى دست یافت. وى همچنین مدتى مستشار دیوان كشور بود. حبیب‏الله آموزگار اصطهباناتى، مدتى نیز در دانشكده‏ى ادبیات دانشگاه تهران تدریس نمود. مدتى در وزارت دادگسترى در سمت‏هاى مختلف مشغول به كار بود. سال‏ها در مجلس سنا به عنوان نماینده‏ى منصوب شده بود و در كابینه‏ى حسین علاء كه در 29 اسفند سال 1330 تشكیل شد به عنوان وزیر فرهنگ معرفى گردید. این كابینه بر اثر تظاهرات مردم و اعتصابات ادارات و بازار به منظور ملى شدن صنعت نفت دیرى نپایید و در دهم اردیبهشت سال 1331 سقوط كرد. حبیب‏الله آموزگار در دوره‏ى چهارم مجلس شوراى ملى نیز نماینده بود. آموزگار در تهران به عرصه مطبوعاتى وارد شد و به سردبیرى روزنامه‏ى «آفتاب» و روزنامه‏ى «صداى ایران» و همچنین به مدیریت مجله‏هاى «رهنما» و «علم و اخلاق» رسید. آموزگار مدتى نیز صاحب امتیاز روزنامه «جهان آینده» بود. علاوه بر تألیف برخى از كتب درسى، از آثار وى كه قسمتى به صورت تألیف و قسمتى دیگر به صورت ترجمه است، مى‏توان به عنوان‏هاى زیر اشاره كرد: آموزش و پرورش (1316)؛ ابومسلم خراسانى (جرجى زیدان، ترجمه با همكارى عبدالحسین میرزا، سه جلد)؛ اصطلاحات اجتماعى (1307)؛ تاریخ اسلام (1334)؛ جهان و روح آفرینش (1333)؛ رهنماى تربیت یا اصول تعلیم (اثر عمر بیك مصرى، ترجمه‏ى كتاب هدایة المدرس، تألیف و ترجه، 1301)؛ زن در جامعه (1311)؛ عالم ارواح (تلخیص و ترجمه از كتاب الارواح طنطاوى، 1307)؛ صرف عربى، عمدة النحو (نحو عربى)، فرهنگ فارسى آموزگار (چاپ اول: 1336)؛ منطق آموزگار (1301)؛ لغت عربى به فارسى آموزگار، فلسفه‏ى روحى (1308)؛ ملكه اسلام.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 9 شهریور 1395  - 5:18 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 17

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی