مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

جهانگیر زمانى، یكى دیگر از خوانندگان خوش‏صدا و بافرهنگ كشور است كه در سال 1314 در تهران متولد شد، هنوز خیلى كوچك بود كه اطرافیان او متوجه گردیدند وى داراى صوتى زیبا و خدادادى است كه هرچندگاه از وى مى‏خواستند براى آنان بخواند و ایشان را به فیض برساند. جهانگیر زمانى همزمان با ورود به دبیرستان رسماً به فراگیرى گوشه‏ها و ردیفهاى موسیقى ایرانى پرداخت. در سال 1340 تحت تعلیم استادانى چون محمود كریمى و اسماعیل مهرتاش قرار گرفت و بسیارى از نیاموخته‏ها را آموخت. سپس نزد استادان دیگرى مثل رضازاده و احمد پارسى به تكمیل فنون آواز پرداخت. در سال 1347 همكارى خود را با رادیو آغاز كرد و پس از چندى به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و در تالار رودكى به گروه اپراى تهران پیوست و پس از آن به طور مستمر نقش‏هاى مختلفى اجرا كرد كه مى‏توان از تعدادى از آنها مثل اپراى «سالومه»، «دخترهوشیار»، «ایل تابارو» و... یاد كرد. جهانگیر زمانى یكى از خوانندگانى است كه در طول جنگ تحمیلى رژیم خونخوار و متجاوز بعث عراق علیه ایران، بیش از پنجاه ترانه و اثر هنرى با گروه‏ها و اعضاى اركستر سمفونیك تهران اجرا و در سال 1367 از طرف شوراى ارزشیابى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى نشان درجه دو هنرى به او اهدا شد. جهانگیر زمانى تحت قراردادهاى فرهنگى و هنرى ایران و ژاپن، همراه با گروه‏هاى موسیقى به آن كشور مسافرت كرد و كنسرت‏هایى داد كه موجب شناسایى بیشتر موسیقى سنتى ایران شد و مورد استقبال مردم هنردوست آن كشور قرار گرفت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 30 مهر 1395  - 5:04 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : مهدي آذرسينا دوره دبيرستان را با نوازندگي ويولون آغاز كرد و بعد وارد هنرستان موسيقي تهران شد. در دانشگاه در گروه هنر و رشته موسيقي ادامه تحصيل كرد. تدرسي در كلاسهاي موسيقي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوان را در دوره دانشجويي ادامه داد. وي مدرس نوازندگي كمانچه و ويولون در مراكز حفظ و اشاعه موسيقي مي باشد. گروه : هنر رشته : موسيقي تحصيلات رسمي و حرفه اي : در اوايل دورة دبيرستان نوازندگي ويولن را شروع كرد. بعد از دبيرستان به تهران آمد و در كلاس هاي آزاد هنرستان موسيقي ملي شاگرد كلاس "رحمت اله بديعي" شد. از دانشكدة هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در رشتة موسيقي فارغ التحصيل شد. موسيقي رديف دستگاهي را در محضر "داريوش صفوت" و " نورعلي برومند" فراگرفت. نوازندگي كمانچه را نزد بهاري در دانشگاه آغاز كرد. از چهار رشتة تخصصي موسيقي، رشتة " آموزش موسيقي" را برگزيد و متد ارف را به طور عملي نزد دكتر سعيد خديري آموخت. استادان و مربيان : از استادان مهدي آذرسينا مي توان به رحمت اله بديعي، داريوش صفوت، نورعلي برومند، بهاري و سعيد خديري اشاره كرد. هم دوره اي ها و همکاران : از همدوره اي هاي مهدي آذرسينا مي توان به غلامحسين بيگجه خاني، محمود فرنام، احد بهجت، رضوي سروستاني، كريم صالح عظيمي، شهرام ناظري و عليرضا شاه محمدي اشاره كرد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عضو هيئت مديرة نوازندگان خانة موسيقي از بدو تاسيس خانة موسيقي در سه دورة اول –عضو شوراي فرهنگستان هنر در تدوين واژه هاي موسيقي ايراني –عضو شوراي پژوهشكدة هنر در حوزة هنر به سخنراني و داوري در آزمون ها و جشنواره هاي موسيقي مختلف در تهران و شهرستانها. فعاليتهاي آموزشي : مهدي آذرسينا مدرس رديف نوازي در رشتة موسيقي دانشگاه آزاد تهران ---بر گزاري مستر كلاس در دانشگاه هنر تهران مربي كلاسهاي موسيقي كانون پرورش كودكان و نوجوانان در دورة دانشجوئي و تعليم موسيقي با متد ارف. موسس و مدير كارگاه موسيقي كودكان و نوجوانان تبريز از سال 1353 تا 1359 و مربيگري كلاسهاي ارف كارگاه و كلاس كمانچه. مدرس نوازندگي كمانچه و ويولن در مركز حفظ و اشاعة موسيقي تبريز در همان سالها مدر س نوازندگي كمانچه و ويولن در مركز حفظ و اشاعة موسيقي تهران از سال 59 تا مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : موسس و مدير كارگاه موسيقي كودكان و نوجوانان تبريز از سال 1353 تا 1359 و مربيگري كلاسهاي ارف كارگاه و كلاس كمانچه ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : -سرپرستي كنسرت هاي متعدد در ايران و در كشور هاي اروپائي به اتفاق آقايان شهرام ناظري، مسعود شناسا و محمد اخوان و تشكيل گروه موسيقي آينه (مسعود شناسا، نويد افقه، عماد حنيفه، مهدي علومي، عليرضا شاه محمدي، امير حاج ابراهيمي، بهزاد ميرلو ،و محسن حسيني) -آهنگسازي و نوازندگي كمانچه در اركستر موسيقي ملي تبريز در كنار غلامحسين بيگجه خاني و محمود فرنام و احد بهجت ( نوازنده سنتور و سر پرست گروه) اجراهاي متعدد با اين دو استاد (بيگجه خاني و فرنام) از جمله اجراي يك سه نوازي در جشن هنر شيراز . چگونگي عرضه آثار : آهنگسازي در فرم هاي ايراني و اجرا با گروه هاي مختلف و با آوازخواني نورالدين رضوي سروستاني، كريم صالح عظيمي و شهرام ناظري آثار : 1 آثاري از استاد بهاري ويژگي اثر : كتاب آثاري از استاد بهاري به همراه آلبوم كمانچه نوازي خود استاد( انتشارات سروش 2 آهنگسازي و اجرا در آلبوم كاست و CD منتشر شده ويژگي اثر : چليپا ( تكنوازي كمانچه ) – سخن تازه (با خوانندگي شهرام ناظزي ) آلبوم شور آفرين (كمانچه نوازي ) «سياوشانه» با آواز عليرضا شاه محمدي( انتشارات سروش) «سياه مشق» با آواز عليرضا شاه محمدي( موسسه مشكات و چهارگاه) –البوم« رديف موسيقي ايران روايت برومند »( انتشارات سروش)(كمانچه نوازي) 3 از متد ارف تا چهارگاه ويژگي اثر : كتابي در زمينة شعر و موسيقي و كتابي در دو جلد با نام " از متد ارف تا چهارگاه" (كتابي كه با استفاده از متد ارف اموزش موسيقي براي كودكان ايراني را به عهده مي گيرد و آنها را با موسيقي اصيل ايران آشنا مي كند. 4 خنياگر 5 رديف موسيقي ايران روايت برومند ويژگي اثر : ( انتشارات سروش) و مقاله هاي متعدد در موسيقي. 6 شيوة كمانچه نوازي ويژگي اثر : براي چهار دوره در يك مجلد( انتشارات سروش) 7 صفير سيمرغ ويژگي اثر : انتشار دو اثر با نام " صفير سيمرغ" به صورت cdكه شامل بخش هائيست از دونوازي و تكنوازي در كنسرت شفق( موسسة چهارگاه) .

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مهرداد دلنوازى، هنرمند جوان و بااستعداد در سال 1338 در تهران متولد گردید. پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایى، چون به موسیقى علاقمند بود، جهت فراگیرى علم موسیقى به هنرستان موسیقى ملى رفت. در هنرستان زیر نظر هنرمندان باارزشى مثل: شادروان صالحى و استاد هوشنگ ظریف كه در شكوفایى استعداد و بارورى در نوازندگى وى بسیار مؤثر بودند، به فراگیرى ردیف‏هاى مرحوم آقاحسینقلى و زنده‏یاد على‏اكبر خان شهنازى پرداخت. با اتمام دروس و فارغ‏التحصیل شدن، در سال 1358 در مركز حفظ و اشاعه موسیقى سنتى آغاز به كار كرد و از همان سال به بعد در مكتب استاد فرامرز پایور مشغول فراگیرى موسیقى است. مهرداد دلنوازى، در مركز حفظ و اشاعه موسیقى سنتى قطعات زیادى را تنظیم و آهنگسازى كرد كه این قطعات را با اركسترى كه خود سرپرستى آن را به عهده داشت اجرا و ضبط كرده است. از سال 1386 در وزارت ارشاد اسلامى در گروه صبا مشغول به كار شد و به همراه همین گروه از طرف وزارت ارشاد اسلامى براى آشنا كردن خارجیان به موسیقى سنتى ایران همراه گروه به كشور یونان سفر كرد كه این كنسرت با موفقیت زیادى روبرو گشت. از دیگر فعالیت‏هاى وى عرضه تعدادى نوار كاست است كه به نام‏هاى «آتش دل»، «صداى زنگ»كه برداشتى است از ترانه‏هاى محلى مازندران «مویه»، «خزان عشق» و به یاد شادروان جواد بدیع‏زاده كار شده است. وى كنسرت‏هاى مختلفى را تاكنون همراه گروه در تالار وحدت (رودكى) و سایر مراكز هنرى وفرهنگى اجرا كرده است. در سال تحصیلى 1358 -59 موفق به دریافت دیپلم كامل از هنرستان موسیقى ملى در رشته تار گردید، از سال تحصیلى 64 -65 به هنرستان سرود و آهنگهاى انقلابى دختران به منظور تدریس تار راه یافت و سپس در سال 1370 هنرستان سرود و آهنگهاى انقلابى پسران نیز از او براى تدریس تا دعوت بعمل آورد، هم‏اكنون در دانشگاه هنر، به سرپرستى گروه همنوازى آن دانشگاه گمارده شده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

نوازنده هنرمند تار، محمد دلنوازى در سال 1332 در تهران متولد شد، پس از طى تحصیلات ابتدایى در سال 1346 جهت تحصیل در رشته موسیقى وارد هنرستان موسیقى شد. ابتدا نزد هنرمند باارزش احمد رحمانى‏پور شروع به یادگیرى موسیقى كرد، پس از مدت یك سال، نزد هنرمند عزیز و معلم دلسوز هوشنگ ظریف رفت و بعد از دریافت دیپلم به خدمت استاد على‏اكبر شهنازى رفت و ردیف‏هاى سازى را مدت سه سالاز محضر این استاد بزرگ فراگرفت. محمد دلنوازى همزمان با تحصیل نزد این اساتید، نزد شادروان استاد محمود كریمى رفت ردیف‏هاى آوازى را نزد ایشان كسب فیض و بهره‏ور گردید. سپس براى گذراندن دوره لیسانس در سال 1352 وارد هنركده موسیقى شد كه مجددا از محضر استادان فوق براى تكمیل ردیف‏ها و گوشه‏هاى موسیقى سنتى ایران استفاده كرد و در سال 1356 موفق به اخذ لیسانس در رشته ساز تخصصى تار گردید. وى از سال 1350 كار خود را با اركسترهاى ملى در وزارت فرهنگ و هنر وقت به سرپرستى استاد فرامرز پایور شروع كرد و همان سال براى اجراى كنسرتى همراه با گروه نوازنده جهت شناساندن موسیقى سنتى ایران به كشورهاى الجزایر و ایتالیا سفر نمود، سپس با استاد فرامرز پایور جهت كنسرت‏هایى تحت قراردادهاى فرهنگى و هنرى بین ایران و ممالك جهان، مسافرت‏هایى به كشورهاى تونس، ایتالیا، فرانسه، یونان و چند كشور دیگر كرد و تجربیات بسیارى را در این مسافرت‏ها كسب نمود. وى مدت 12 سال در خدمت استاد پایور بسیارى نیاموخته‏ها را از این استاد آموخت. محمد دلنوازى، فعالیت‏هاى هنرى فراوانى، از جمله اجراى كنسرت‏هاى متعدد در تالار رودكى و دیگر شهرهاى كشور، در اركستر سماعى رادیو، اركستر سنتى صبا در وزارت ارشاد اسلامى و اركستر سنتى صداو سیما جمهورى اسلامى ایران، داشت است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

فخرالدین حكیمى از نوادگان مرحوم حاجى ملا هادى سبزوارى متخلص به اسرار، فیلسوف معروف ایران رحمت‏الله‏علیه مى‏باشد كه به سال 1310 شمسى در خانواده علم در سبزوار دیده به جهان گشود. وى از كودكى به موسیقى و ادبیات عشق مى‏ورزید و همین عشق و علاقه، عاقبت موحب روى‏آورى او به این هنر گردید كه هم‏اكنون خود یكى از بهترین‏ها دراین هنر مى‏باشد. فخرالدین حكیمى، هنرمندى است حساس و گوشه‏گیر و انزواطلب و این بیشتر به علت این است كه وى در شهرى مذهبى و خانواده‏اى مذهبى متولد شد و از همان اوان هم كه با موسیقى آشنا گردید، كمتر بین هنرمندان و محافل هنرى آفتابى شد و در خفا بیشتر به هنر موسیقى مى‏پرداخت و هم‏اكنون داراى پنجه‏اى شیرین و قوى است و از ادبیات و شعر كه میراث گرانبار خانوادگى ایشان مى‏باشد بهره‏مند و اشعار سروده شده توسط خود را در دست تدوین و چاپ دارد. نامبرده به تشویق پدر خود، مرحوم ضیاءالحق حكیمى كه شاعرى توانا و خوش‏قریحه بود و مدت سى و پنج سال ریاست معارف و اوقاف شهرستان سبزوار را به عهده داشت،ردیف‏هاى موسیقى و ضرب فرا گرفت و پس از آن زیر نظر عموى خود مرحوم حسام‏الدین حكیمى كه در نواختن تار، سه‏تار، سنتور و ضرب از نوازندگان بزرگ و خوب زمان خود بود مشغول فراگیرى موسیقى و تعلیم گرفتن آن گردید. وى علاوه بر فراگیرى نزد پدر و عمو، در دوران تحصیل ابتداییى بنا به توصیه و سفارش پدر، نزد مرحوم ساغرى اصفهانى آموزگار موسیقى مدرسه و تاج سبزوارى كه صدایى رسا وخوش داشته و به دستگاهها و گوشه‏هاى موسیقى ایرانى مسلط بود رفته و تحت تعلیم قرار گرفت. در زمانى كه در تهران مشغول تحصیلات متوسطه بود، به واسطه دوستى كه پدرش با شادروانان: ابوالحسن صبا، حسین یاحقى، حبیب سماعى،احمد فروتن‏راد و غلامحسین بنان داشته از محضر یكایك ایشان تلمذ نموده و تحت تعلیم مستقیم و غیر مستقیم آنان قرار گرفت. فخرالدین حكیمى، سال‏ها بعد اركسترى از هنرمندان خراسان تشكیل داد و برنامه‏هاى متعددى را از رادیو مشهد و شهرستان‏هاى تابعه به اتفاق آن‏ها به اجرا درآورد. سپس در رادیو تهران كه در بى‏سیم قصر، جاده قدیم شمیران، واقع بود و برنامه‏هاى به طور زنده پخش مى‏گردید همراه با هنرمندانى نظیر: پرویز یاحقى، شاپور نیاكان، مجید نجاحى و... برنامه‏هایى اجرا كرد، سپس به سمت هنرآموز موسیقى فرهنگ سبزوار منصوب و سال‏ها به تدریس موسیقى به دانش‏آموزان این شهر پرداخت و پس از چند سال تدریس در سبزوار به دانشگاه تهران منتقل شد و مدتى نیز در موزیكولوژى دانشگاه به تدریس هنرآموزان موسیقى مشغول گشت. وى از بدو تأسیس تلویزیون در ایران، اركسترى با همكارى هنرمندان: میلاد كیائى، محتبى میرزاده، چنگیز عسگرپور و دكتر رسته ترتیب داد و برنامه‏هایى به نام «بزم آدینه» با شركت و خوانندگى رشید مستقیم و مرتضى جوهرى و سایر هنرمندان آماتور و باذوق اجرا كرد كه مورد تشویق مردم قرار گرفت و طى حكمى به سمت سرپرست اركستر موسیقى تلویزیون زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر وقت مشغول انجام وظیفه در راه حفظ و اشاعه مسویقى سنتى گردید. اكثر برنامه‏هایى كه وى باخوانندگانى نظیر: جمال وفایى على اصغر زندوكیل، مرتضى جوهرى و عقیلى در برنامه‏هاى شما و رادیو و مشاعره به اجرا درآورد، آهنگ و شعر از خود وى بوده كه متجاوز بر دویست آهنگ مى‏شود. وى با نواختن اكثر سازها آشنایى دارد و آن‏ها را در حدى خوب و شیرین مى‏نوازد ، به اكثر كشورهاى عربى آلمان و انگلستان جهت شناسائى هرچه بیشتر موسیقى سنتى ایران همراه دیگر هنرمندان سفر كرده، فرزند وى فرهاد حكیمى از نوازندگان خوب سنتور و ضرب مى‏باشد و مى‏رود كه جاى پدر را بگیرد. یكى از سرده‏هاى وى بنام «غم دل» در خاتمه از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد. غم دل غم و اندوه دل را با نواى ساز مى‏گویم شكایت‏هاى خود با نغمه و آواز مى‏گویم به لحن دلكش و ترك و عراق گیلك و دشتى من از ماهور و افشار و همایون باز مى‏گویم علیرغم مخالف، نغمه عشاق مى‏خوانم گهى از شور و گاه از نغمه شهناز مى‏گویم نباشد گر كه با ما هیچكس همراه و همرازى نواى سازهاى خویش را همراز مى‏گویم بیاد استادان صبا و تاج و یاحقى من از دیوان شمس و خواجه شیراز مى‏گویم اگرچه نیستم من در غزل استاد چون حافظ چه استادانه از طبع غزل پرداز مى‏گویم چو حافظ گر «حكیمى »برده ره بر راز مى‏دارند كه من در پرده‏هاى ساز خود صد راز مى‏گویم

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

جواد جواهرى، از هنرجویان كلاس استاد مهرتاش بود كه در عین خوانندگى به نوازندگى «تار» روى آورد. وى در سال 1318 در شهرستان میانه متولد شد. بیش از دو سال از سن او نمى گذشت كه مادر را از دست داد و دچار كمبود محبت گردید و محبت‏هاى پدر واطرافیان هم نتوانست نبود مادر را جبران كند و همیشه وى ساكت و عبوس و غمگین میان كودكان خردسال هم سن و سال خود به چشم مى‏خورد. تنها یك روز پدر او كه داراى صدایى خوش بود در منزل مشغول خواندن مى‏شود كه همین جرقه‏اى بود به كانون درونى وى كه انباشته از كشش به سوى موسیقى و این هنر بود شد. پدر كه توجه و عشق و علاقه پسر خویش را به موسیقى دید، خوشحال گردید و او را كه در حدود 12 سال داشت نزد هنرمندى به نام ارژنگى فرستاد تا درس موسیقى گیرد و ردیف‏ها و گوشه‏هاى آواز ایرانى را فراگیرد. جواد جواهرى توسط ارژنگى به هنرستان موسیقى راه یافت و در این هنرستان با اساتید بزرگى مثل عبداللَّه‏خان دوامى و غلامحسین بنان آشنا شد و نزد ایشان علم موسیقى را تا حدود زیادى فرا گرفت و پس از چندى نزد مرحوم سلیمان امیر قاسمى و حسن یكرنگى رفت و مدت‏ها نزد ایشان مشغول تحصیل موسیقى گردید سپس با راهنمایى استاد على تجویدى هنرمند ارجمند به شادروان اسماعیل مهرتاش معرفى شد كه 23 سال با جامعه باربد همكارى كرد و در كلاس مرحوم مهرتاش همراه محمد رضا شجریان، جمال وفایى، محمد منتشرى، عقیلى، و غیره به فراگیرى موسیقى پرداخت و در همین كلاس بود كه افتخار آشنایى با مرحوم استاد على‏اكبر شهنازى راپیدا كرد و نزد این استاد بزرگ و گرانمایه مشق تار و فراگیرى آن را آغاز كرد و در كوتاه مدتى خود نوازنده‏اى خوب و باارزش شد و در برنامه‏هاى متعدد هنرى جامعه باربد و برنامه‏هاى رادیویى مثل «صفاى دل »، «جنگ جوان »و... همكارى كرد و از آن به بعد در بسیارى از كنسرت‏هایى كه به مناسبت‏هاى مختلف از قبیل: اعیاد مذهبى و جشن‏هاى ملى و كمك به انجمن‏ها و مؤسسات خیریه و علمى و فرهنگى شركت كرده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

داریوش پیرنیاكان به سال 1334 شمسى در بخش گرگر كه از توابع استان آذربایجان شرقى است دیده به جهان گشود وى كه مثل بسیارى از هنرمندان از كودكى به موسیقى علاقمند و شیفته این هنر گردیده بود در انتظار موقعیتى بدو كه بتواند با نواختن «تار» آشنائى پیدا كند. در یكى از نشریات انجمن موسیقى ایران درباره پیرنیا كان آمده «داریوش پیرنیاكان »، پس از اتمام تحصیلات ابتدایى شوق موسیقى و نواختن تار را به خرمن استاد محمد حسن عذارى كشاند و مقدمات موسیقى را نزد او فرا گرفت. پیر نیاكان به تدریج با شادروان استاد غلامحسین بیگچه‏خانى استاد مرحوم فرنام و سپس با استاد بزرگ تار شادروان على‏اكبر شهنازى آشنا شد و از محضر این بزرگان، بهره كافى یافت. همزمان با این آشنایى‏ها وارد دانشكده هنرهاى زیبا در رشته موسیقى شد. آشنایى با استاد دكتر داریوش صفوت، او را به مركز حفظ و اشاعه موسیقى ایران و البته به سازمان رادیو و تلویزیون ملى ایران كشاند و در این مركز با اساتید نام‏آورى چون شادروانان: فروتن، هرمزى و كریمى آشنا شد و در ارائه نواختن سه‏تار محضر استاد بزرگ زمان احمد عبادى را نیز درك كرد. پیرنیاكان كنسرت‏هایى در داخل و خارج از كشور، از جمله در كشورهاى: آلمان،سوئیس، انگلستان و فرانسه همراه استاد شجریان اجرا كرده است و همكارى او از سال 1359 تا به حال با شجریان ادامه دارد. پیرنیاكان شاگردان زیادى را از سال 1360 تا به حال تربیت كرده كه چند تن از آنها امید آینده سه‏تار نوازى‏اند. در حال حاضر در مركز حفظ و اشاعه موسیقى ایران به تدریس تار و سه‏تار مشغول است. پیرنیاكان یكى از بهترین شاگردان على‏اكبر شهنازى در ارائه كلاسیك و فاخر اوست. در گروه‏نوازى و مخصوصا در تكنوازى و جواب آواز، پنجه‏اش غرورآفرین و دلنشین، استعداد و توانائیش در هنر تارنوازى و سه‏تار قالب تحسین است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مرحوم حسین استوار، در تاریخ 1375 متولد شد و یكى از نوازندگان بزرگ و خوب پیانو بود. ولى هیچگاه این ساز اشرافى و فرنگى روح حساس و لطیف او را، راضى نكرد و خود بیشتر به تار و نواختن آن علاقه پیدا كرد، به این سبب به كلاس درویش‏خان رفت و به فراگیرى و تكمیل ساز تار كرد. مرحوم استوار كه خانمش دختر سالار معزز رئیس موزیك نظام بود و خانوده‏اش كه همگى اهل ذوق و موسیقى بودند، از محیطى مساعد و خوب جهت فراگیرى علم موسیقى بهره‏مند بود و همین امر موجب پیشرفت او و ساختن آثارى جالب در موسیقى گردید. حسین استوار، بعد از شادروان درویش‏خان با زنده‏یاد على‏اكبرخان شهنازى دوستى نزدیكى داشت و در كنسرت‏هاى متعددى كه به نفع انجمن‏ها و موسسات خیریه برپا مى‏گردید با آن استاد سرفراز همراهى داشت. وى اپرت‏هایى نوشت كه با شركت هنرمندانى نظیر: فكرى و ظلى به روى صحنه آمد. پدر حسین استوار، با نواختن تار و سه‏تار آشنایى كامل داشت كه مدتى حسین زیر نظر پدر به فراگیرى این سازهاى ملى پرداخت و پس از چندى، سال‏ها نزد مرحوم مفخم به فراگیرى نواختن پیانو پرداخت، از شادروان حسین استوار، فرزند هنرمندى به یادگار ماند، به نام هوشنگ استوار. (تو 1275 ش)، نوازنده‏ى تار. پدرش با نواختن تار و سه‏تار آشنایى كامل داشت. او مدتى زیر نظر پدر به فراگیرى این ساز پرداخت. سپس در كلاس درویش‏خان آن را تكمیل كرد. پیانویى تهیه كرد و نواختن آن را نزد مفخم آموخت. اما پیانو هیچگاه روح حساس و لطیف او را راضى نكرد، به همین جهت به تار گرایش یافت. بعد از درویش‏خان با على‏اكبر شهنازى دوستى نزدیك داشت و در كنسرتهاى متعددى كه به نفع انجمن‏ها و مؤسسات خیریه برپا مى‏گردید، همراه وى بود. اپرت‏هایى نوشت كه با شركت هنرمندانى نظیر فكرى و ظلى به روى صحنه آمد.[1] حسین استوار یكى دیگر از پیانونوازان برجسته بود كه ابتدا در كلاس درویش‏خان به فراگیرى موسیقى پرداخت و سپس نزد مفخم رفت و نیز رحمت‏اللَّه مهتدى یكى دیگر از پیانیست‏هاى بزرگ كشور بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

یوسف یوسف‏زاده، از هنرمندان بزرگ و صاحب‏نام در موسیقى نوین ایران، تحصیلات موسیقى خود را در هنرستان عالى موسیقى انجام داد و موفق به اخذ دیپلم هنرستان گردید. وى پیانو را نزد خانم هنرمندى به نام مادام ریستاك و كمپوزیسیون را تا حدودى نزد «اوربانتس» كه یك استاد چكسلواكى و از معلمین هنرستان بود آموخت. یوسف یوسف‏زاده، حدود 30 سال از عمر پربار خود را صرف تدریس در كار هنر و موسیقى و تألیفات و ترجمه سپرى كرد. وى مدتى خود استاد هنرستان عالى موسیقى و رهبرى اركستر شاد (موسیقى نوین) هنرهاى زیبا را به عهده داشت. وى در سال 1339 جهت تحصیل موسیقى به اتریش سفر كرد و در سال 1342 به ایران مراجعت نمود و بلافاصله به سمت رئیس هنرستان موسیقى تبریز انتخاب گردید. او سومین رئیس این هنرستان به‏شمار مى‏رود. یوسف یوسف‏زاده حدود سه سال در این سمت در شهرستان تبریز مشغول خدمات و تدریس موسیقى بود كه بنا به تقاضاى خود در سال 1345 به تهران منتقل گشت و به سمت ریاست اداره هنرستان‏هاى آزاد موسیقى در وزارت فرهنگ و هنر وقت برگزیده شد و همزمان در هنرستان عالى موسیقى نیز مثل گذشته به تدریس سلفژ و دیكته موسیقى پرداخت. فصل دوم نوازندگان: تار، سه‏تار، عود، كمانچه، سنتور، ویولن نوازندگان تار یوسف یوسف‏زاده استاد بنام كنسرواتوار تهران در سال 1343 به این سمت برگزیده شد. یوسف‏زاده از چهره‏هاى شاخص موسیقى علمى است و بیش از سى سال تدریس سلفژ را در هنرستان عالى موسیقى به عهده داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

بهروز وحیدى‏آذر، بهمن‏ماه سال 1331 در شهر تبریز متولد شد و از سن دوازده سالگى در هنرستان موسیقى تبریز به نواختن و تمرین ویولن پرداخت و پس از گذراندن تحصیلات دوره‏هاى متوسطه و لیسانس در سال 1354 از كنسرواتوار تهران (هنرستان عالى موسیقى) فارغ‏التحصیل شد. وى در دوران تحصیل از محاضر استادانى چون: خاچاطوریان، سانوسیان، خیرخواه، حشمت سنجرى، حسین ناصحى، مصطفى پورتراب، یوسف یوسف‏زاده، مرتضى حنانه، دكتر مسعودیه، پژمان خوجایان، شهمیرى، مهتدى، طالب‏زاده، ویتریكو فسكى و خانم سركیسیان كسب فیض كرده است. وحیدى، فعالیت‏هاى هنرى خود را از سال 1349 در اركستر سمفونیك تهران شروع و از سال 1354 به بعد در اركستر مجلسى رادیو تلویزیون و از سال 1364 تاكنون به عنوان استاد ویولن همكارى خود را با هنرستان‏هاى موسیقى دختران و پسران ادامه داده واز سال 1370 به دعوت اركستر مجلسى صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران فعالیت خود را در آن واحد از سر گرفته است. سوابق درخشان دوران تحصیل و رپرتوار وسیع و تجربه ى كه وحیدى از شركت در كنسرت‏هاى متعدد داخل و خارج كشور، كنسرت‏هاى آموزشى و ضبطهاى صفحه موسیقى كلاسیك كسب نموده پشتوانه كار آموزشى وى بوده و از نامبرده معلمى علاقمند، دلسوز و موفق ساخته است. به طورى كه تنى چند از شاگردان وى براى شركت در كنكور پاگانى‏نى عازم ایتالیا مى‏باشند. همچنین در آكادمى‏هاى اروپایى پذیرفته شده‏اند و تعدادى دیگر نیز در اركسترهاى سمفونیك تهران و اركستر سمفونیك صدا و سیما مشغول فعالیت هنرى مى‏باشند. وحیدى، پس از یك دوره صرفا آموزشى كه از سال 1364 شروع شد، در آبان‏ماه 1369 اركستر مجلسى تهران را با 22 هنرمند جوان تشكیل و رهبرى آن را به عهده گرفت، اركستر كه تمام نوازندگان گروه ویولن اول و دوم آن از كلاس ویولن خود وى و گروه ویولن آلتو از كلاس هنرمند ارجمند تیمور پورتراب، گروه ویولنسل از كلاس هنرمندان شایسته جعفرى و تویسركانى و گروه كنترباس از كلاس هنرمند باارزش علیرضا خورشیدفر و پیانیست از كلاس سركار خانم سركیسیان بودند با همكارى هنرستان عالى موسیقى تشكیل شد و در اولین كنسرت خود كه به رهبرى بهروز وحیدى‏آذر و با تكنوازى ویولن مازیار ظهیرالدینى هنرجوى هنرستان و كسرى ثابتى دانشجوى پزشكى توانست در روزهاى 27 و 26 اردیبهشت سال 1370 در فرهنگ‏سراى نیاوران آثارى از هنرى پرسل، انتونیو ویوالدى، یوهان سباستیان باخ توماسو آلبینونى، كومیتاس و... را با زیبایى و مهارت و موفقیت به اجرا درآورد. پس از این كنسرت، نوازندگان برجسته‏اى نیز از كلاس‏هاى اساتید فن موسیقى نظیر ملیك اصلانیان، دكتر زاهدى، سیروس شهردار، انصارى و یوسف زمانى همكارى خود را شروع نمودند و اركستر مجلسى تهران دومین كنسرت خود را كه در روزهاى 26 و 25 مهرماه 1370 در فرهنگ‏سراى نیاوران به رهبرى وحیدى‏آذر و با همكارى 32 هنرمند جوان و بااستعداد كه شامل 4 نفر دانشجوى پزشكى و 2 دانشجوى شیمى و دانشجویانى از رشته‏هاى متالوژى، آمار، ریاضى، زبان و هنرهاى زیبا و عده‏اى از دانش‏آموزان و هنرجویان و فارغ‏التحصیلان هنرستان‏هاى موسیقى برگزار نمود كه با استقبال و موفقیت بى‏نظیر مواجه گشت. هنرمند جوان و بااستعدادى كه در این كنسرت موفقیت‏آمیز، شركت داشتند عبارت بودند از: گروه ویولن اول: مازیار ظهیرالدینى، سهیل بختیارى، نیما زاهدى طاهرى، رامین یوسف‏زمانى،شهرزاد عصاره، طاهره بختیارى، امیر آهنگ‏هاشمى، نوشین طالبلى، اسفندیار خواجیان، نیما نراقى، سیامك كارخیران. گروه ویولن دوم: كسرى ثابتى، سالومه زاهدى، شهرام باستانى، بهجت‏اللَّه آرین، شهرام باستانى على كیون، آرش تقى‏زاده، مهتاب حسنخانى، سحر دادبین، مریم گائینى، افشین ادریسى، بهادر ادریس، راوى نیكبخت، آرش رستمیان، هومن شیرى، علیرضا نادرى، شاهرخ حسینى. گروه ویولن آلتو: مرتضى جلایى، مهدى سحادى عماد نكویى، طاها عابدیان، سهراب برهمندى، رضا رحمتى، شروین نجفیان. گروه ویولنسل: نرسى جعفرى‏امید، محمدرضا تفضلى، ندا خماند، داود منادى، سودابه پیرداورى،سوزان زندى، صنم قره‏چه‏داغى. گروه كنترباس: پورنگ پورشیرازى، على فریوسفى، شاهین یوسف زمانى، كارن كبیرى. گروه ارگ و پیانو: اردوان شهردار، عاطفه سپهریان، هاله رفیع. آلات ضربى: محمود منتظم صدیقى، فرهاد رحیمیان. فلوت: شهرام ركوعى، فرحناز رحیمى، بهزاد هوشمندى، حمید شمیرانى. آبوا: حسین تاجیك. كلارینت: ناصر زرافشان، فؤاد حجازى، ایمان جفعرى پویا. فاگوت: علیرضا شیبانى. ترومپت: محمدرضا عقیلى محمد حسنى. هورن: حسین میرزایى، حمید دیبازر، پیمان كردبچه، محمدرضا الهامیان. ترومبون: حسین شریفى. پس از این كنسرت، اركستر مجلسى تهران كه براى اجراى كنسرت در روزهاى دوم و سوم آبان‏ماه به دعوت دانشگاه پزشكى شیراز عازم آن شهر بود، دچار موانع و اشكالات ادارى و غیره گردید، بلیطهاى پرواز پس فرستاده شد و اجراى كنسرت به زمان مساعدترى موكول گردید. از این زمان اركستر به شكل كوچكترى با حدود 17 هنرمند جوان، از بهترین و كارآمدترین آنها علیرغم همه تنگناها و مشكلات در سالن تمرین واحد موسیقى صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران به تمرینات خود ادامه دادند و در روزهاى 6 و 5 دى‏ماه در مجتمع فرهنگى آزادى قطعاتى از: آركانجلو كرلى، موتسارت، كومیتاس را به رهبرى بهروز وحیدى‏آذر، با زیبایى غیر قابل توصیف اجرا نمودند. این كنسرت رشد كیفى اركستر را به‏خوبى نشان داد، اركسترى كه با ویوالدى شروع به كار نموده و در اندك زمانى پس از آن با زبان موتسارت سخن مى‏گفت. همین برنامه با تغییراتى در شانزدهم بهمن 1370 در بخش استعدادهاى جوان در فرهنگ‏سراى نیاوران اجرا شد كه بسیار مورد توجه و تشویق هیئت داوران و مردم قرار گرفت و همه این كنسرت‏ها در برنامه‏هاى اخبار علمى و فرهنگى و هنرى سیماى جمهورى اسلامى ایران شبكه 2 و همچنین مطبوعات از جمله روزهاى كیهان و مجله‏هاى سروش و كاریكاتور بازتاب جالبى داشته است. از فروردین‏ماه سال 1371، به همت و تلاش خستگى ناپذیر بهروز وحیدى‏آذر و مدیریت هنرستان عالى موسیقى، اركستر سمفونیك هنرستان موسیقى تهران تشكلیل شده و روى آثار سمفونیك موتسارت، شوبرت، كنلبى، بندتو مارچلو، كاپریچیوزو، آواز بدون گفتار از استاد گرانمایه مصطفى پورتراب و كنسرتوهایى براى گیتار و فلوت و اركستر زهى اثر ویوالدى به تمرینات خود ادامه مى‏دهد و در آینده‏اى نه چندان دور شاهد اجراى كنسرت‏هاى متعددى از موسیقى مجلسى و سمفونیك به رهبرى این هنرمند پركار و مربى موفق، وحیدى‏آذر خواهیم بود. وحیدى، در این دوره از فعالیت‏هاى هنرى خود با تشكیل اركستر مجلسى و اركتسر سمفونیك موسیقى تهران و مدیریت و رهبرى آن حركتى اجتماعى را شكل پویایى بخشیده و توانسته معیارهایى اصولى جهت سنجش هنر متعهد ارائه نماید و علاوه بر آموزش هنرمندان جوان و ارتقاء مهارت‏هاى فنى آنان در جهت رشد و شكوفائى استعدادهاى جوانان و اعتلاى فرهنگى جامعه گام‏هاى بلندى بردارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

رحمت نشان‏افشار، در سال 1314 خورشیدى متولد شد و هنوز تحصیلات ابتدایى را به پایان نبرده بود كه از كلاس پنجم به مدرسه عالى موسیقى رفت. وى در سال 1337 شمسى در رشته موسیقى نظام فارغ‏التحصیل شد (مقظع لیسانس) و در دوران تحصیل متوسطه هنرستان در اركستر سمفونیك هنرستان و چندى بعد در اركستر سمفونیك تهران به عنوان نوازنده كلارینت اول (قره‏نى) مشغول به كار گردید كه این همكارى با اركستر سمفونیك تهران تا سال 1345 ادامه یافت. رحمت افشار، از سال 1340 در هنرستان موسیقى ملى به عنوان هنرآموز در رشته قره‏نى مشغول به تدریس بود تا سال 1358 كه هنرستان مذكور دایر بود مشغول به كار بود. در سال 1364 مجددا در هنرستان موسیقى پسران فعلى به كار دعوت شد و به عنوان هنرآموز قره‏نى به تدریس پرداخت. وى از بدو فارغ‏التحصیل شدن از هنرستان عالى موسیقى كه در سال 1337 بود تاكنون در دستجات موزیك ارتش به عنوان فرمانده موزیك و از سال 1345، هم تحت عنوان فرمانده موزیك و هم رئیس شعبه موزیك نیروى هوایى تا هنگام بازنشستگى مشغول خدمت وتعلیم و تدریس بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

حسین ناصحى در سال 1304 در تهران متولد شد و دوران تحصیل ابتدایى را كه به پایان برد، در سال 1318 به هنرستان موسیقى رفت. وى در این هنرستان زیر نظر استاد بزرگ موسیقى كه از اهالى چك‏اسلواكى بود، شروع به فراگیرى علم موسیقى كرد و خیلى زود در پناه استعداد و پشت‏كار خود توانست در اركستر رادیو تهران كه زیر نظر پرویز محمود اداره مى‏شد شركت كرد. و در سال 1322 بنا به دعوت دولت تركیه به آن كشور رفت و در كنسرواتوار دولتى آنكارا در رشته كمپوزیسیون مشغول ادامه تحصیل موسیقى شد. حسین ناصحى، در سال 1328 دوره عالى كمپوزیسیون را با موفقیت به پایان برد كه همین استعداد و پیشرفت وى موجب شد تا او مورد توجه پروفسور لودویك چاچكس استاد آكادمى موسیقى وین قرار گرفت و او ناصحى را براى مطالعات فنى به وین دعوت كرد. وى پس از چندى كه به وطن مراجعت نمود، اركستر سمفونیك هنرستان عالى موسیقى را رهبرى كرد. از آثار مهم ناصحى، كوارتت زهى در مى‏منیور، ملودرام رستم و سهراب و چند اثر دیگر مى‏باشد، وى سال‏ها در هنرستان عالى موسیقى تدریس كرد و در این راه، خدمات برجسته‏اى به موسیقى كشور و تربیت شاگرد انجام داد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

درگذشت: 14 دى 1361. استپان گریگورى سانوسیان از جمله نوازندگان اركستر سمفونیك تهران بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

تولد: 1291. درگذشت: 1365. رضا روحانى كه تحصیلات رسمى‏اش در رشته‏ى مهندسى كشاورزى بود و ضمنا در رشته‏ى ادبیات و زبان‏هاى خارجى داراى لیسانس بود، از نوجوانى به موسیقى نیز علاقه‏مند شد. از این رو نزد ابوالحسن صبا به فراگیرى موسیقى رفت. یكى دیگر از موسیقى‏دانان هنرمند، مهندس رضا روحانى بود كه در سال 1291 چشم به جهان گشود و در سراسر عمر، انسانى ارزنده، بانشاط و خوش‏برخورد بود. رضا روحانى كه تحصیلات رسمى‏اش در رشته مهندسى كشاورزى بود و ضمنا در رشته ادبیات و زبانهاى خارجى لیسانس بود، از نوجوانى به موسیقى نیز علاقه بسیار داشت. از این رو به مكتب استاد بزرگ موسیقى ایران زنده‏یاد ابوالحسن صبا رفت و آن استاد بى‏نظیر این شاگرد بااستعداد و سرشار از ذوق موسیقى خود را چنان تعلیم مى‏دهد و آماده مى‏كند كه خود وى بعدها یكى از استادان باارزش موسیقى مى‏گردد كه غیر از فرزندان هنرمندش، به تربیت هنرمندان شایسته‏اى همت مى‏گمارد.به علت ذوق سرشار در شعر و موسیقى، در تدریس، تلفیقى از این دو را به‏صورتى بسیار جالب براى شاگردان و هنرجویان ارائه مى‏نمود كه براى آنان بسیار خوش‏آیند بود و موجب پیشرفت سریع‏تر آنان مى‏گشت. مهندس رضا روحانى متأسفانه در سال 1365 دار فانى را وداع گفت در صورتى كه كارهاى فرهنگى و هنرى وى جاودانه باقى خواهد ماند. از مرحوم مهندس رضا روحانى، چهار پسر و یك دختر و نه نوه و دو نتیجه به یادگار مانده كه همه فرزندان به علت آموزش صحیح‏شان، در كار موسیقى فعال مى‏باشند، حاصل ازدواج مهندس رضا روحانى و همسر فداكار و مهربانش خانم عذرا شاهرودى، انوشیروان، شیرین، اردشیر، و شهریار روحانى مى‏باشند كه همگى ایشان به داشتن چنین پدر و مادرى افتخار مى‏كنند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

تولد: 1310. درگذشت: 1375. جواد بنایى به پیشه‏ى خوانندگى اشتغال داشت. پیكر وى در بهشت زهرا در قطعه‏ى 88 (هنرمندان و نویسندگان) مدفون است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

درگذشت: 1369. ملكه برومند از شمار نخستین خوانندگان زن موسیقى اصیل ایرانى بود. مدت‏ها شاگرد نورعلى خان برومند و سپس اسماعیل مهرتاش و ابوالحسن صبا بود. همراه صبا، مرتضى محجوبى، تاج اصفهانى، و بدیع‏زاده در بیروت صفحه پرد كرده (1316 -1308)؛ و آثارى دلنشین دارد. مدت‏ها نیز در جامعه‏ى باربد لاله‏زار به همراه ادیب خوانسارى آواز خواند. در آواز بهترین شاگرد صبا بود و ترانه‏خوانى را نیز به خوبى مى‏دانست. صفحاتش با نام‏هاى مستعار «خانم م. ب.»، «ملكه‏ى حكمت شعار» و «ملكه‏ى هنر» پر شده است. ملكه برومند بعدها به خاطر رواج هرج و مرج در موسیقى ایران از خوانندگى كناره گرفت و گوشه‏نشینى اختیار كرد. وى همسر «نیك‏زاد» استاد مینیاتور بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم و یازدهم ق)، نوازنده. از نوادگان عهد شاه عباس اول بود كه تنبور چهارتار مى‏نواخت و در استادى دم از یكتایى مى‏زد، اما سازش مزده‏ى زیادى نداشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1305 -1251 ش)، موسیقى‏دان و نوازنده. معروف به درویش خان. پدرش با سه تار آشنایى داشت و غلامحسین را درویش خطاب مى‏كرد و این نام بر او ماند. درویش در دارالفنون به فراگرفتن خط موسیقى و نواختن شیپور و طبل كوچك مشغول شد. او ابتدا در دسته موزیك ملیجك بود. تار را از آقا حسینقلى فراگرفت و بعد نوازنده مخصوص شعاع‏السلطنه، پسر مظفرالدین، شاه شد. او پس از آقا حسینقلى و میرزا عبداللَّه، بهترین نوازنده‏ى تار در عصر خود بود. بعد از مدتى به شیراز رفت و پس از چندى به تهران مراجعت و در منزل خود كلاس موسیقى دایر كرد. درویش خان پس از چندى در سلك اخوان صفایى درآمد و به ظهیرالدوله سر سپرد. او در كنسرتهاى آن زمان كه در انجمن اخوت داده مى‏شد، شركت مى‏كرد و همواره سمت ریاست اركستر را داشت. وى در موسیقى سنتى ایران تحولى ایجاد كرده است، همچنین پیش درآمد را از نوآوریهاى غلامحسین درویش مى‏داند. وى دوبار براى ضبط صفحه به خارج از ایران سفر كرد. سفر اول را باتفاق حسین هنگ‏آفرین، باقر خان رامشگر، حبیب‏اللَّه شهردار، اسداللَّه خان اكبرخان فلوتى از راه روسیه به لندن رفتند. سفر دوم درویش به اتفاق باقر خان، طاهرزاده، اقبال السلطان، عبداللَّه دوامى به تفلیس بود. از شاگردان معروف وى: مرتضى نى داوود، موسى معروفى، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهى و عبداللَّه دادور بودند. این استاد شبى از منزل یكى از دوستان به خانه مى‏رفت كه در شكه‏اش با اتومبیلى تصادف كرد و بر اثر ضربه‏اى كه به سر او وارد آمد، جان سپرد. وى در جوار مزار ظهیرالدوله كه قبرستان درویشان صفایى است به خاك سپرده‏اند. از آثار وى: «پیش درآمدها»؛ «رنگها»؛ «تصنیفها»؛ «قطعات متفرقه» و «كنسرتها».[1] (خان) غلامحسین پسر حاجى بشیر طالقانى موسیقى‏دان معروف ایرانى (و. 1251 ه.ش. ف. 1305 ه.ش). وى در دارالفنون تهران به فراگرفتن موسیقى پرداخت. درویش در نواختن تار مكتب حسینقلى را اختیار كرد و در مدتى قلیل از بهترین شاگردان آن استاد شد، و به زودى مشهور گردید و در نتیجه به دستگاه شاهزاده شعاع‏السلطنه راه یافت و همدم سفر و حضر او گردید و سپس از دستگاه او خارج شد و به تدریس موسیقى با روشى بدیع مشغول گردید. بعدا بر اثر پیشامدى به ساختن چهار مضراب و سپس درآمد و رنگ پرداخت. درویش به دعوت كمپانیى انگلیسى براى پر كردن صفحات به اروپا سفر كرد و صفحاتى پر كرد كه هم موجب شهرت او شد و هم باعث جلوه‏ى تار. پیش از او در ایران ساز دسته‏جمعى و كنسرت معمول نبود، استاد آهنگهاى جدید خود را اولین بار بین سازها تقسیم كرد و كنسرتى منظم تشكیل داد. او در سلك «اخوان‏الصفاء» درآمد و به ظهیرالدوله سر سپرد. در میان موسیقیدانان سنتى صد سال اخیر، غلامحسین درویش معروف به درویش‏خان، از جهاتى خاص، یكتاست و منحصر به فرد. مهمترین ویژگى او، پیش‏درآمدها و رنگهاى ساخته‏ى اوست به طرزى كه اولا بر پایه‏ى سنت قدیم موسیقى ایران است و ثانیاً بدون تحریف، موجبات پیشرفت موسیقى ایران را فراهم آورد. سرگذشت درویش خان سابقاً چندین بار توسط روح‏اللَّه خالقى و حسینعلى ملاح نوشته شده است و هرمز فرهت، موسیقیدان معاصر نیز آهنگهاى وى را از لحاظ وزن و ضرب تجزیه و تحلیل كرده است. نظر به حجم محدود صفحات از تكرار مكررات پرهیز و جنبه‏هاى تازه‏اى از زندگى و آثار او را در اینجا مى‏آورم. غلامحسین فرزند حاج بشیر طالقانى به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسیقى، از كودكى در دسته موزیكچى‏هاى ملیجك و كامران میرزا، نوازنده‏ى طبل كوچك بود و به قولى در همانجا با مقدمات موسیقى آشنا گردید. پس از یك دوره‏ى كوتاه آموزش سه‏تار نزد پدر، به مجلس درس بزرگترین نوازنده‏ى تار آن زمان «آقا میرزا حسینقلى» راه یافت و بهترین شاگرد او شد. در آن زمان هنرمندان براى حفظ موقعیت اجتماعى و تأمین معیشت خویش، دربار سلاطین و امرا را پایگاه خود قرار داده بودند. درویش نیز چنین كرد و در همانجا با رجال معروف و موسیقیدانان و هنردوستان آن زمان آشنا شد. سپس به دربار شعاع‏السلطنه (پسر مظفرالدین شاه) راه یافت و جزو نوازندگان مخصوص وى شد: عایدات وى در آنجا كفاف مخارج او را نمى‏داد و مجبور شد دعوت دیگر بزرگان را نیز براى نوازندگى بپذیرد. بعد از یك برخورد كوتاه با دستگاه جبار شعاع‏السلطنه كه با وساطت كمال‏السلطنه (پدر صبا) به خیر گذشت، درویش‏خان از ارباب خود خواست كه كناره‏گیرى‏اش را از آن دستگاه بپذیرد. این درخواست با عكس‏العملى تند مواجه شد و درویش از ترس جان، در مملكتى كه هركس به اتكاى زور و قدرت خود هر كارى كه مى‏خواست مى‏كرد، به سفارت انگلیس پناه برد. شخصیت متین و هنر قابل توجه درویش، سفیر انگلیس را كه در آن زمان سلطان بى‏تاج و تخت ایران بود بر آن داشت كه با نوشتن نامه‏اى به شاهزاده‏ى مستبد، سند آزادى درویش را بگیرد. از این پس، او با اشتیاق و علاقه‏ى بیشترى به كار تدریس پرداخت و به لحاظ روحیه‏ى خاص خویش، به گروه انجمن اخوت و مریدان صفاعلى ظهیرالدوله درآمد. در كنسرتهاى انجمن اخوت، همیشه ریاست گروه را داشت و با تكنوازى خود، مجلس را به شور مى‏آورد. به زودى به عنوان مشهورترین نوازنده پس از میرزا حسینقلى و میرزا عبداللَّه در بین هنردوستان شهرت یافت. اخلاق بسیار پسندیده و روح پاك و پر از عاطفه وى (كه هنوز هم ضرب‏المثل است) نیز در این حسن شهرت مؤثر بود. درویش خان به همراه هنرمندانى چون سید حسین طاهرزاده (خواننده)، ابوالحسن خان اقبال السلطان قزوینى معروف به اقبال آذر (خواننده)، عبداللَّه خان دوامى (نوازنده‏ى ضرب و تصنیف‏خوان)، باقرخان (نوازنده‏ى كمانچه)، رضاقلى‏خان تجریشى (نوازنده‏ى ضرب و تصنیف‏خوان) و مشیر همایون شهردار (نوازنده‏ى پیانو)، اكبر خان رشتى (نوازنده‏ى فلوت)، میرزا اسداللَّه خان (نوازنده‏ى سنتور) و حسین هنگ‏آفرین (نوازنده‏ى ویولن و سه تار) در دو نوبت براى ضبط صفحه به خارج سفر كرد. صفحات معدودى كه از آن دوران به یادگار مانده است از بهترین نمونه‏هاى موسیقى سنتى و صحیح ایران است كه عالمى از زیبایى و كمال هنرى در آنها شنیده مى‏شود. از میان صفحاتى كه درویش خان در آنها به تنهایى تار نواخته است «بیداد همایون» معروف است. درویش‏خان در بین نوازندگان عصر خود از خصوصیات اخلاقى بسیار بالاتر و والاترى برخوردار بود. شخصیت خود و همكاران و هنرش را بسیار گرامى مى‏داشت و با رفتار خود، آبروى از دست رفته‏ى موسیقى را در آن دوران احیا مى‏كرد. درویش خان اولین كلاس موسیقى را براى خانم‏ها دایر كرد و خواهرش در آنجا تار مى‏زد. عایدات كنسرتهایش بیشتر وقف مردم بلادیده و مصیبت‏زده‏ى روزگار خود بود. از جمله كنسرت براى جمع‏آورى اعانه به منفعت قحطى‏زدگان روسیه، كنسرت به نفع ایتام بى‏بضاعت مدارس و كنسرت به نفع بازماندگان حریق بازار تهران. با این كه خود نیز وضع زندگى مرتبى نداشت و حتى به خاطر عسرت و تنگدستى مجبور شد كه در اواخر عمر، خانه مسكونى خود را نیز به فروش برساند. در اواخر عمر، كنسرتهاى وى در گراند هتل با كسان دیگرى نیز همراه شد: عارف قزوینى (تصنیف‏ساز، شاعر و خواننده)، حاجى‏خان ضرب‏گیر معروف به عین‏الدوله‏اى (مشهورترین نوازنده‏ى ضرب و خواننده‏ى تصنیف در آن دوران) حسین‏خان اسماعیل‏زاده (استاد كمانچه)، ابراهیم منصورى و رضا محجوبى (نوازندگان ویولن) و مرتضى محجوبى (نوازنده‏ى جوان پیانو در آن سالها) و ركن‏الدین مختارى. در این كنسرتها اكثراً ساخته‏هاى درویش عارف و ركن‏الدین خان اجرا مى‏شد. از شاگردان خوب او مى‏توان: مرتضى نى‏داوود، موسى معروفى، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهى و عبداللَّه دادور (قوام‏السلطان) را نام برد. درویش خان در شب چهارشنبه دوم آذرماه 1305، در سن 54 سالگى در اثر تصادف درشگه با اتومبیل و ضربه‏ى سر جان سپرد. در محافل موسیقى و مطبوعات مترقى آن زمان از او تجلیل شایسته به عمل آمد و كلنل علینقى وزیرى، در مدرسه عالى موسیقى با همكارى اركستر مدرسه خود و با یارى ابوالحسن صبا و دكتر حسین گل گلاب، مجلس یادبودى به خاطر او تشكیل داد و خدمات وى را تجلیل كرد، از درویش خان فرزندى به نام قمرالملوك درویشى باقى ماند (حاصل ازدواج او در شیراز بود) كه در سال 1352 فوت كرد، مقبره‏ى وى در گورستان ظهیرالدوله است. این استاد بى‏نظیر، آخرین بازمانده از نسل قدیم موسیقى سنتى ایران است. درویش خان از غریزه قوى و درك عمیقى برخوردار بود او توانست با شناخت ویژگى‏هاى موسیقى سنتى از یك طرف و لزوم تحولات زمانه از طرف دیگر، موسیقى ایران را حیاتى تازه دهد. مهمترین ویژگى‏هاى او عبارتند از: مردمى بودن او بود، هنر ایران به لحاظ مقتضیات اجتماعى، در چارچوب دربار و درگاه امرا و سلاطین بود و بهره‏بردارى از موسیقى خوب نیز در انحصار آنها. اساتید بزرگ قبل از درویش خان مثل: آقامیرزا حسینقلى، آقامیرزا عبداللَّه و سماع حضور نیز اجباراً زاده و پرورده‏ى همین دستگاهها بودند و دربارهاى قاجار به این استادان و نظایر ایشان با وجود كمال هنرى والایى كه دارا بودند، اجازه نمى‏دادند با مردم ارتباطى در جهت ارائه موسیقى داشته باشند، ولى درویش با كمك دوستانش، موسیقى را به میان توده‏هاى مردم برد، كنسرتهاى دسته‏جمعى ترتیب داد، در كلاس خصوصى خود به احوال شاگردان مستمند و با استعداد خود رسیدگى مى‏كرد و حتى به آنها پول هم مى‏داد، براى زنان كلاس موسیقى ترتیب داد و چون فساد حاكم بر دستگاههاى حكومتى آن روز را مى‏شناخت، با آزادى‏خواهان آن زمان همراه شد و با ساختن آهنگ براى اشعار انقلابى آن زمان با آزادى‏خواهان همكارى كرد. در مورد تحول موسیقى سنتى ایران، باید در اینجا توضیحى داد و این كه هر تغییرى را نمى‏توان تحول نامید. منظور از تحول، نوعى دگرگونى در شكل مثبت است و بیشتر تغییرات در موسیقى ما در 70 سال اخیر، نوعى تحریف بوده است. شرط لازم براى تحول در هنر و موسیقى سه چیز است: شناخت همه‏جانبه و عمیق نظرى و عملى از پشتوانه‏هاى گذشته، پاى‏بندى به اصول صحیح و درست هنرى و پرهیز از تقلید و تحریف، داشتن قوه‏ى ابتكار و قریحه‏ى طبیعى كه گاه به نبوغ نیز نامیده مى‏شود. درویش خان هر سه اینها را در خود به حد اكمل داشت و حال پس از گذر 80 سال كه آثار او را بررسى مى‏كنیم، مى‏بینیم كه چنین بوده است. مهمترین تحولات انجام شده به وسیله درویش‏خان چنین است: در اینجا خلاصه كردن ردیف به معنى دروغین بعضى از آنها و نگهدارى بعضى دیگر (به منظور تجددطلبى) نیست. بلكه مقتضیات زمان چنین ایجاب كرده است. در زمان درویش خان ردیف موسیقى ایران و گوشه‏هاى آن در هنگام اجرا بسیار مطول و وسیع بود. مثلا هنگام نواختن شور، پانزده مرتبه «نغمه» مى‏نواختند و این شیوه در آن زمان مورد پسند نوازندگان پرقدرت و شنوندگان موسیقى‏شناس و پرحوصله‏ى آن دوران بود. درویش‏خان بدون تغییر در چهارچوب ردیف و به هم ریختن آن، نوعى فرم و فشردگى را باب كرد كه مطلوب زمان خود شد. درویش‏خان به تقلید از سه تار كه داراى سیم چهارم (مشتاق) بود، یك سیم دیگر به تار اضافه كرد. در آن زمان تار پنج سیم داشت و این سیم ششم، به وسعت صدا و ایجاد امكانات دیگر در تار كمك زیادى كرد. كما این كه هنوز هم رایج است. بسیارى از تارهاى بعد از درویش‏خان كه به نام تارهاى سپرانو و باریتون و باس و... ساخته شدند و در اركسترها به كار رفتند، اكنون عملا منسوخ شده‏اند. در موسیقى سنتى ایران، اساس كار، ردیف آوازها است كه هنرجوى مشتاق باید آنها را به دقت فراگیرد و طى سالیان دراز هنرآموزى، نكات لطیف و دقیق اجراى هنرى آن را از استاد فراگیرد. در قدیم، آوازها اهمیت بیشترى به نسبت فرمهاى دیگر موسیقى مثل: چهارمضراب و تصنیف و رنگ داشت. درویش خان هنگام بروز انقلاب مشروطیت و رواج تصانیف عارف، متوجه اهمیت بخشیدن به فرمهاى دیگر موسیقى ایران شد. خلاصه كارهاى او در این زمینه از این قرار است: «پیش‏درآمد» كه وى را مبتكر پیش‏درآمد مى‏دانند و در تاریخ موسیقى ایران نیز نام او با این فرم موسیقى همراه است. در هنر اصیل، هیچ نابغه‏اى نمى‏تواند همینطور خودسرانه و بدون نگاه به جا پاهاى گذشته، بدعتى بگذارد. درویش‏خان در حقیقت با نبوغ طبیعى خود، پرورش‏دهنده‏ى نهالهاى كوچك كاشته شده قبل از خود است كه به وسیله اساتید قدیم به عرصه آورده شده بود. پیش‏درآمدهایى قبل از درویش خان به نامهاى: «پیش‏درآمد محمد صادقخانى در همایون» و «پیش‏درآمد جناب میرزا (حسینقلى) در ماهور» بوده ولى اینها قطعات بسیار كوچكى بوده است كه قابلیت استقلال و مطرح شدن به عنوان یك قطعه كامل را نداشته است و گاه از درآمد آواز تجاوز نمى‏كرده است. درویش خان، پیش‏درآمد را توسعه داد و آن را در تمام گوشه‏هاى آواز پرورانید و آن را قطعه مستقلى ساخت. این فرم در موسیقى ایران رواج بسیار یافت و هنوز هم رایج است. غیر از نمونه‏هاى بسیار معدودى از آهنگسازان دیگر بیشتر قطعات ساخته شده در این فرم بعد از او به پاى آثار او نمى‏رسد و ساخته‏هاى درویش در این میان ممتاز است. درویش‏خان در صفحاتش از پیش‏درآمدهایش صفحه‏اى ضبط نكرد ولى به واسطه اجراى آنها در كنسرتهایش، اشتهار بسیار یافت و بعدها به خط موسیقى درآمد و سالیان بعد، توسط موسیقى‏دانان دیگر اجرا شد. و اما «تصنیف»، همانطور كه گفته شد در زمان قدیم، بیشتر توجه به آوازها معطوف بود و به فرمهاى دیگر توجهى نداشتند. تصانیف آن زمان نیز معدود بودند با وجود زیبایى و اصالتشان، اهمیت در خور خود را نداشتند و حتى گاه داراى كلماتى عامیانه و پست و ركیك بودند. در حقیقت رشد و اعتلاى تصنیف اصیل ایرانى مدیون «شیدا» و بیشتر «عارف» است، درویش به تصنیف توجه بیشترى مبذول كرد، آن را گسترش داد و با ساختن نغمات زیبا و دلنشین براى آن (چنانچه هنوز هم بى‏رقیب است) و معاشرت با سخن‏سرایان بزرگى چون ملك‏الشعراى بهار، اعتبارى تازه به آن بخشید. تصانیف او از آن زمان تا به حال با شیوه‏هاى گوناگون اجرایى وسیله‏ى موسیقیدانان نواخته شده است. و اما رنگهاى درویش نیز از آثار جاویدان موسیقى سنتى ماست كه با گذشت حدود هفتاد سال از آن زمان هنوز توسط هنرمندان و شیفتگان موسیقى ایران نواخته و شنیده مى‏شود. رنگهاى درویش خان نسبت به قدما از بسط بیشتر برخوردار است و از لحاظ ابتكارى نیز در حیطه‏ى موسیقى سنتى جالب توجه است، نمونه‏ى آن رنگ افشارى است كه ابتدا بر وزن سنگین، سپس متوسط و در آخر تند مى‏شود. باید توجه داشت كه مهمترین خصوصیت هنرى درویش، حفظ اصالت است. مانند هر هنرمند بزرگ دیگر درویش خان هنر خویش را به خوبى درك كرده بود و ضمن پرهیز از تعصب كوركورانه، از تحریف و مخلوط ساختن آن به شدت پرهیز داشت. غیر از پیش‏درآمدها، تصانیف و رنگهاى او، آثارى از نوازندگى وى در صفحات قدیم موجود است كه با شنیدن آنها مى‏توان موقعیت والاى درویش خان را به عنوان یك نوازنده. بسیار چیره‏دست و پراحساس و مبتكر در موسیقى سنتى ایران ارزیابى كرد. درویش با موسیقى اروپایى نیز آشنایى داشت و قطعات اروپایى را به سهولت مى‏نواخت و حتى چند قطعه فانتزى و متفرقه نیز در این زمینه ساخته است كه به نامهاى سرود درویش خان (در صفحه ضبط شده) و «پولكا»ى درویش معروف هستند (پولكا نام فرمى از موسیقى روس است). با این همه در ساز درویش مانند نوازندگان بعد از او، هیچگونه اثرى از التقاط موسیقى ایرانى با اروپایى به چشم نمى‏خورد. از آثار درویش‏خان در سالهاى قبل، توسط روح‏اللَّه خالقى و حسینعلى ملاح به روى كاغذ آورده شده است كه از روى آنها خلاصه شده‏ى آن درج مى‏گردد: پیش‏درآمد ماهور، دو پیش‏درآمد در ابوعطا، پیش‏درآمد سه‏گاه، پیش‏درآمد شوشترى، پیش‏درآمد افشارى و پیش‏درآمد راك. از تصانیف: تصنیف ماهور با شعر «دائم مه من بر من دلریش كند ناز»، تصنیف افشارى: با شعر «باد خزان وزان شد»، تصنیف ابوعطا با شعر «بهار دلكش رسید و دل بجا نباشد»، تصنیف حرم ماهور با شعر «زمن نگارم خبر ندارد»، تصنیف اول سه‏گاه با شعر «صبحدم ز مشرق طلوعى در جهان كن»، تصنیف حرم سه‏گاه با شعر «عروس گل از باد صبا»، دو قطعه رنگ در ماهور، رنگ ابوعطا، رنگ سه‏گاه، رنگ شوشترى، رنگ همایون، رنگ افشارى، دو قطعه رنگ در اصفهان. گزیده‏ى آثار وى نیز به خط نت در سالها قبل توسط ارشد طهماسبى نوازنده‏ى تار به چاپ رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1352 -1281 ش)، نوازنده. از سه تاز نوازان خوب و مشهور زمان خود بود. وى در تهران به دنیا آمد و از كودكى به ساز علاقه داشت و بدون معلم سه تار مى‏زد. او جهت فراگرفتن هنر نقاشى به مدرسه كمال‏الملك رفت و مدتها به تحصیل این هنر مشغول بود. از سن پانزده سالگى براى یادگیرى موسیقى به كلاس درویش خان رفت و یكى از شاگران برجسته و بزرگ او به شمار مى‏آمد. در گاهى علاوه بر نواختن سه تار كه ساز تخصصى‏اش بود، به قدرى در نواخت تار پیشرفت كرد كه همه‏ى اهل فن به آن اذعان داشتند و صفحاتى از وى همراه با صداى تاج اصفهان و قمرالملوك وزیر در دستگاهها و مایه‏هاى مختلف ردیف آوازى ایرانى موجود است. وى به تدریج تار را كنار نهاد و مجددا به سه تار روى آورد.[1] ارسلان درگاهى، از سه‏تارنوازان خوب و مشهور زمان بود كه به سال 1281 خورشیدى در تهران متولد شد. وى سه‏تار را نزد خود مى‏زد و جهت تعلیم گرفتن نقاشى به مدرسه كمال‏الملك رفت و مدت‏ها به فراگیرى این هنر مشغول بود و از سن پانزده سالگى براى یادگیرى موسیقى به كلاس زنده‏یاد درویش‏خان رفت و یكى از شاگردان برجسته و بزرگ این مرد موسیقى ایران گردید. ارسلان درگاهى، علاوه بر نواختن سه‏تار كه ساز تخصصى بود، به قدرى در نواختن تار پیشرفت كرد و به حدى تار را شیرین و دوست داشتنى مى‏نواخت كه همه اهل فن و آن اذعان داشتند و صفحاتى كه هم‏اكنون از وى همراه یا صداى مرحوم تاج‏اصفهانى و قمرالملوك وزیرى در دستگاهها و مایه‏هاى مختلف ردیف آوازى ایران مثل: ابوعطا، ماهور، شور، دشتى، بیات ترك، افشارى، نوا به‏جاى مانده مؤید این مدعا است. ارسلان درگاهى، به تدریج تار را كنار نهاد و مجددا به سه‏تار روى آورد و در هر مكان و محفلى هم ساز نمى‏زد، وى در سال 1352 دار فانى را وداع گفت، روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دوم ق)، موسیقیدان. اصل وى از رى بود، اما پدرش از رى به عربسان مهاجرت كرد و ابوجعفر در آن سامان نشو و نما یافت. به تشویق پدرش كه قاضى بود به تحصیل موسیقى پرداخت و مدتى شاگردى ابراهیم موصلى كرد. و از او نواختن بربط را فراگرفت. ابوجعفر در نواختن سازهاى دیگر نیز مهارت داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

همایون شجریان, فرزند چهره ی شاخص ایران,در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر نزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر اواز را شروع کرد و دورن بلوغ روزانه تکنیک آواز و صدا سازی را به صورت فشرده فرا گرفت.در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه ی فراگیری هن نزد اردشیر کامکار پرداخت . از سال 1370 پدر و گروه اوا را در کنسرتهای امریکا ,اروپا وایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه ی کنسرت ها با پدر همخوانی را آغاز نمود. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه ی نسیم وصل به آهنگسازی محود جواد ضرابیان , اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی آنرا به عهده دارد. با آرزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پیش روی دارد. 1354 تولد, سی و یکم اردیبهشت پنجاه و چهار 1364 آغاز فراگیری آواز به همراهی خواهران, نزد پدر 1370 آغاز همکاری با گروه آوا در کنسرت های خارج از کشور 1373 اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پدر و پرویز مشکاتیان. 1378 شروع همخوانی با پدر در کنسرت ها 1379 همراهی در اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا. 1381 همراهی در اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا. 1382 انتشار اولین آلبوم مستقل با نام نسیم وصل 1383 انتشار آلبوم های مستقل ناشکیبا و شوق دوست

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : فريبا اسدي در سال 1360 سلفژ و آموختن گيتار را به مدت يكسال و نيمآغاز نمود و در سال 1363 با آواز كلاسيك از طريق مرحوم حسين سرشار آشنا شد و مباني موسيقي را زير نظر وي آموخت. سپس مدت 2 سال اصول ومباني موسيقي را نزد شريف لطفي فراگرفت و پس از آن مدت 3 سال نزد خانم آريازند آواز كلاسيك را ادامه داد .بعدها از محضر خانم بهجت قصري و پروفسور داويد فيض برد اخيرا نيز مدت كوتاهي نزد دكتر ناربه چولاكيان به آموختن اين رشته پرداخت .آغاز فعاليتهاي او از سال 1369 با ورود به صداوسيما بود كه اين فعاليت همچنان ادامه دارد .از سال 74 نيز با گروه كر سمفونيك و كر در گروه كر اين مركز حدود 4 سال به مربيگري ارف مشغول بود . گروه : هنر رشته : موسيقي تحصيلات رسمي و حرفه اي : فريبا اسدي در سال 1360 سلفژ و آموختن گيتار را به مدت يكسال و نيم نزد گارنيك دروهانيان و عباس دبير دانش آغاز نمود . در سال 1363 با آواز كلاسيك از طريق مرحوم حسين سرشار آشنا شد و مباني موسيقي را زير نظر وي آموخت. سپس مدت 2 سال اصول ومباني موسيقي را نزد شريف لطفي فراگرفت و پس از آن مدت 3 سال نزد خانم آريازند آواز كلاسيك را ادامه داد .بعدها از محضر خانم بهجت قصري و پروفسور داويد فيض برد اخيرا نيز مدت كوتاهي نزد دكتر ناربه چولاكيان به آموختن اين رشته پرداخت . استادان و مربيان : ازا ستادان فريبا اسدي مي توان به گارنيك دروهانيان ، عباس دبير، مرحوم حسين سرشار، شريف لطفي و خانم آريا زند اشاره كرد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : آغاز فعاليتهاي او از سال 1369 با ورود به صداوسيما بود كه اين فعاليت همچنان ادامه دارد .از سال 74 نيز با گروه كر سمفونيك و كر در گروه كر اين مركز حدود 4 سال به مربيگري ارف مشغول بود . فعاليتهاي آموزشي : فريبا اسدي از سال 76 به مدت 3 سال در دانشگاه هنر تهران به عنوان مدرس آواز كلاسيك همكاري داشت . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فريبا اسدي مدت سه سال است كه همچنان به عنوان داور در جشنواره هاي موسيقي دانش آموزي و دانشجويي همكاري دارد فعاليت اصلي اسدي در زمينه موسيقي كودك ، موسيقي فيلم و سريال و ترانه است.از سال 1380 به بعد به صورت تكخوان بارها در تالاروحدت در جشنواره هاي مختلف بانوان اجراي برنامه نموده است و اين فعاليت همچنان ادامه دارد .فريبا اسدي در انتخابات اخير كانون خوانندگان كلاسيك خانه موسيقي دومين نفر از نظر تعداد اراي بدست آمده شد.در زمينه ادامه فعاليتهاي هنري، اسدي در حال حاضرتصميم به تدريس آواز دارد و در فكر تدارك كنسرت و شركت در جشنواره موسيقي بانوان است. آرا و گرايشهاي خاص : فريبا اسدي از كودكي به موسيقي علاقه و توجه خاصي داشت و همچنين استعداد قابل توجهي در اين زمينه از خود نشان داد .

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

مسعود خادم از آن دسته از هنرمندان جوان موسيقي پاپ است كه به رغم تجربه كوتاه مدتش دراين عرصه، اميدهاي بسياري را بوجود آورده است. مسعود خادم در تهران متولّد شده است، او از سنين نوجواني به تشويق پدر و مادر آواز خواندن را شروع كرد او از محضر استاداني چون (حاتم عسگري ، محمود گروهي و ناصر وحدتي) بهره‌هاي فراوان برد. وي همزمان شروع به نواختن (تار) كرد نزد اساتيدي چون (رضا وهداني ، كمال ميرزايي و محمدرضا لطفي). از سال 71 به عضويت گروه كر در واحد موسيقي صدا و سيما درآمد كه در اين زمان دوره‌هاي مختلف (سولفژ) و صداسازي را نزد دكتر اسفنديار قره‌باغي گذراند. بعد از مدتي سوليست يا تكخوان واحد موسيقي شد و كارهايي از قبيل تيتراژ سريالهاي مختلف از جمله (كت جادويي ، صدف و مرواريد و سريال همراه آفتاب) را اجرا كرد. وسواس، دقت و حساسيت بالاي هنري سه ويژگي عمده در كارهاي موسيقيايي مسعود خادم است؛ خواننده اي كه تصميم به فتح قله هاي موسيقي پاپ گرفته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

از هنرمندان تازه نفس و با تجربه ای است که چند سالی از ورودش به عرصه ی موسیقی می گذرد.او مردی ست متولد بهار و اولین فرزند خانواده شش نفره،پدرش از بازنشستگان نیروی هوایی ست و مادرش کدبانویی خانه دار.در رشته ی الکترونیک تحصیل کرده و تا مقطع کارشناسی دنبال کرده است .اما در حال حاضر بیشتر در عرصه ی تبلیغات و موسیقی فعال است.او یکی از مدیران پروژه ی یک شرکت تبلیغاتی نامدار است و شما می توانید ایده های خلاقانه ی وی را در میان تیزرهای تلویزیونی جستجو کنید. «.او از سال 1374موسيقي را با نوازندگي پيانو نزد «مهرداد تاج كريمي» آغاز نمود. سپس به فراگيري تئوري موسيقي پرداخت و در بخش موسيقي كودكان و نوجوانان شروع به فعاليت كرد. در سال 79 با خوانندگي تيتراژ سريال كلبه سفيد بطور جدي وارد عرصه خوانندگي گرديد و پس از آن حدود يكسال و نيم به فراگيري آواز كلاسيك نزد «محمدرضا صادقي» مشغول بود.در سال 81 دومين تيتراژ را براي سريال دريايي‌ها به كارگرداني «مسعود رسام»خواند و آلبومي نيز به همين نام منتشر كرد.در سال 83 تيتراژ برنامه روزانه صبح بخير ايران و در سال 84 تيتراژ سريال پيله هاي پرواز به آهنگسازي «بهروز صفاريان»را اجرا نمود و با اين تيتراژ و ترانه آشناي «حس غريب» به شهرت رسيد در سال 85 آلبوم مثلث كه آلبومي متفاوت و بهتر از درياييها بود را روانه بازار كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مسعود نادرتبار، به‏سال 1319 در تهران متولد شد، دوران كودكى خویش را با عشق علاقه‏اى كم‏نظیر به نقاشى سپرى كرد و از سن دوازده سالگى آموختن تئورى موسیقى و بررسى آثار آهنگ‏سازان را از طریق پارتیتور و صفحه گرامافون آغاز نمود و بعدها ضمن تحصیل در هنرستان نقاشى و مجسمه‏سازى به فراگیرى نوازندگى ویولن در كلاس‏هاى شبانه كنسرواتوار زیر نظر لودویك باژیل مشغول شد. وى دانشكده تزئینى را نیمه‏كاره رها كرد و ضمن اختیار كردن شغل معلمى تمام اوقات خود را صرف شناخت جنبه‏هاى مختلف موسیقى به خصوص آهنگ‏سازى نمود. وى در سن سى سالگى قطعه‏اى براى پانزده ساز تصنیف نمود سپس به تحصیل در یك انستیتوى هنرى پرداخت و پس از اتمام دوره آن وارد دانشكده هنرهاى زیبا شد و تحصیلات خود را در رشته آهنگ‏سازى با درجه ممتاز به پایان رساند و بورس تحصیلى دولت ایتالیا به وى تعلق گرفت اما به علت كسالت فرزندش مجبور به انصراف از آن شد. در آخرین سال تحصیلى در دانشگاه این شانس را یافت تا از تجارب روبیك گریگوریان كه طى دعوتى كمتر از دو ترم استادى دانشكده هنرهاى زیبا را به عهده داشت به عنوان تنها شاگرد آهنگ‏سازى وى، نهایت استفاده را از او ببرد و نام این استاد را كه یكى از پایه‏گذاران موسیقى كلاسیك ایران بود به عنوان استاد راهنما روى پایان‏نامه لیسانس خود داشته باشد، از دست دادن بورس تحصیلى تا مدت‏ها اثر نامطلوبى در روحیه‏اش به‏جا گذاشت و چند سال وى را منزوى و از فعالیت باز داشت اما تدریجا دنباله مطالعات خود را گرفت و ضمن بررسى آثار آهنگ‏سازان به مبانى تازه‏اى در كمپوزیسیون دست یافت وى موفق به ابداع وسیله‏اى شد كه به سرعت مى‏تواند آكوردها و گام‏هاى گوناگون را در درجات مختلف با یكدیگر مقایسه نموده و ارتباط آن‏ها را آشكار نماید و قرینه‏اى از هر نوع تركیب یا توالى ارائه دهد، از آنجا كه به تحقیق بیش از تصنیف علاقمند بود مسائلى را در باب موسیقى طرح مى‏نمود و به حل آن‏ها مى‏پرداخت از جمله یافتن تعداد تركیبات اصوات موسیقى از دو صدایى تا دوازده صدایى كه با حذف معكوس‏ها و تكرارها و مشترك‏ها از میان بیش از 25 هزار نوع تركیب مى‏كند به تعداد مشخص 357 رسید. مسعود نادرتبار، یادداشت‏هاى پراكنده‏اى حدود پانصد صفحه در زمینه‏هاى مختلف موسیقى دارد كه در بسیارى موارد، دیدگاههاى تازه‏اى را مطرح مى‏سازد. در زمینه كمپوزیسیون نیز قطعاتى نوشته است از جمله فانتزى ایرانى كه براى اركستر سمفوینك نوشته و در سال 1349 پایان یافته و لحن و حالت موسیقى قفقاز را دارد و قطعاتى تحت عنوان سوئیت همچنین قطعاتى براى ویولن به همراه طرحى كه براى یك كنسرتوى ویولن و قطعات پراكنده‏اى به منظور تصنیف یك پوهم سمفونیك در وصف آتش‏سوزى تخت جمشید. وى اكنون در هنرستان موسیقى وابسته به وزارت ارشاد اسلامى تدریس درس تاریخ موسیقى را به عهده دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محمد نادرتبار، به‏سال 1330 شمسى در تهران متولد شد و به تشویق برادر بزرك خود به‏سوى موسیقى گرایش پیدا كرد و پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه به دانشكده هنرهاى زیبا راه یافت، در دانشكده ضمن تحصیل، تغییر و تنظیم برنامه‏هاى موسیقى كلاسیك رادیو و تلویزیون را به مدت چندین سال متوالى به عهده گرفت و در جواز این فعالیت‏ها، عهده‏دار یك كلاس فوق‏برنامه جهت شناخت دانشجویان نسبت به موسیقى كلاسیك در دانشكده هنرهاى زیبا شد. وى تحصیلات خود را در رشته موزیكولوژى به پایان رساند و موفق به اخذ درجه لیسانس در این رشته گردید و براى تكمیل و سیر و تفحص درموسیقى جهانى راهى ایالات متحده گردید و در آنجا با تغییر رشته خود به آهنگ‏سازى، تحصیلات دانشگاهى خود را از سر گرفت و تا مرحله دكترا پیش رفت. از آثار محمد نادرتبار كه در دانشگاه نیومكزیكو توسط اركستر آن به‏اجرا درآمده، عبارتند از: كوارتت براى سازهاى زهى، دوكوئینتت براى سازهاى بادى و سه‏مومان براى ابوا و پیانو و یك قطعه آواز بر روى اشعار حافظ با عنوان «بیا تا گل بر افشانیم»، همچنین قطعاتى براى موسیقى فیلم. محمد نادرتبار، هم‏اكنون دست‏اندركار تصنیف یك قطعه بزرگ سمفونیك به همراه كر جهت تز دكتراى خویش مى‏باشد و درصدد است پس از پایان تحصیلات به وطن خود مراجعت كند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

امانوئل ملیك اصلانیان، از استادان بزرگ موسیقى نوین ایران، به‏سال 1292 شمسى در شهرستان تبریز متولد شد، وى با تشویق پدر و مادر خود از سن ده سالگى به فراگیرى موسیقى پرداخت و پس از گذشت سال‏ها از تحصیل وى، او توانست یكى از زبده‏ترین و بهترین نوازندگان پیانو شود و افتخارات فراوانى براى میهن خود كسب كند. ملیك اصلانیان، تحصیلات موسیقى را ابتدا در ایران نزد هنرمندى بنام آماتونى آغاز كرد و حدود چهار سال پیانو را نزد وى فراگرفت و از سن چهارده سالگى به آلمان رفت و تحصیلات خود را در یكى از دبیرستانهاى شهر هامبورك به نام گوته به پایان برد و از سال 1935 تا 1937 در كنسرواتوار هامبورك مشغول تحصیل در رشته پیانو و آهنگ‏سازى شد. پس از اتمام دوره كنسرواتوار، از سال 1938 تا 1943 به مدت پنج سال در آكادمى دولتى آلمان مشغول تحصیل شد كه رشته‏هاى فوق و رهبرى اركستر را به اتمام رسانید و در همین ایام، در رشته موسیقى فلسفى و روانشناسى نیز مطالعات عمیق و قابل توجهى نمود. از استادان ملیك اصلانیان كه وى پیانو را زیر نظر آنان فراگرفت، مى‏توان از:پروفسور «فیشر»، (FISHER) و پروفسور «آزوگه»،(AUZORGEH) نام برد كه از بزرگترین موزیسین‏هاى آلمان به‏شمار مى‏رفتند. ملیك اصلانیان، پس از اتمام تحصیلات خود، در كنسرواتوار دولتى «كلرشل» مشغول تدریس گردید و در همان سال به ریاست مدرسه پیانوى هامبروگ منتخب شد. وى، از همین سال، كنسرت‏هاى متعددى را به صورت دوره‏اى در بیشتر شهرهاى ممالك اروپایى مثل: برلین، هامبورگ، لایپزیك، فرانكفورت، اشتوت كارت، پراگ، پاریس و چند شهر دیگر اجرا نمود كه در تمام این شهرها به نام یك پیانیست بزرگ و خلاق ایرانى با استقبال عمومى مواجه گشت و به قدرى قطعات سنگین «باخ» و «بتهوون» را خوب اجرا كرد كه روزنامه‏هاى وقت آن زمان نوشتند: «منظور بتهوون از این قطعه، همین بوده كه ملیك اصلانیان هنرمند ایرانى اجرا كرد». امانوئل ملیك اصلانیان، پس از قریب بیست و چهار سال اقامت در آلمان به كشور خود ایران مراجعت نمود و دیدارى از پدر و مادر خود از نزدیك نمود ولى همین دیدار و عشق به ایران منجر به ترك اروپا از طرف وى گردید و در ایران ماندگار شد. اصلانیان به موسیقى ایرانى بسیار علاقمند و آوازهاى ایرانى را بسیار ماهرانه با پیانو مى‏نواخت و مى‏گفت: «ما غیر از موسیقى محلى، داراى موسیقى پربار دیگرى نیز هستیم كه كشورهاى دیگر فاقد آن مى‏باشند و این همان دستگاهها و ردیف‏ها و گوشه‏هایى است كه مى‏توان از هر یك آنها استفاده‏ها و برداشت‏هاى فراوانى كرد». اصلانیان، آثار فراوان و متعددى ساخت كه هر كدام معرف ذوق ظریف و حساس او بوده، از جمله: آهنگهایى در چهارگاه، اصفهان و قطعاتى فانتزى و قطعه‏اى براى اركستر، براى ارائه و اجرا در جشن هزاره بوعلى سینا، فیلسوف و موسیقیدان بزرگ ایرانى و غیره مى‏باشد. وى علاقه فراوانى به حافظ و سعدى داشت و طى سالیان دراز كه از وطن خود ایران دور بود، هیچگاه كتاب‏هاى این شاعران بزرگ ایران را از خود دور نمى‏داشت و در كشورهاى اروپایى با توجه به محیط و جو نامساعد و دور از بسیارى اخلاقیات، هیچگاه، لب به مشروبات الكى نزد و هر وقت كه پشت پیانو قرار مى‏گرفت، همه چیز این جهان خاكى را فراموش مى كرد، حتى خودش را نیز از یاد مى‏برد و در عالمى از زیبایى‏ها، در جهانى بى‏انتها از ذوق و هنر مغروق مى‏گشت، وقتى از او در این‏باره پرسیده شد؟ وى جمله معروف بتهوون را كه گفته بود: «من با موسیقى به خدا نزدیك مى‏شوم و براى مردم از خالق یكتا الهام مى‏گیرم»، تكرار مى‏كرد و مى‏گفت: «موسیقى، یك هنر ظریف و احساسى و آسمانى است كه هركس با احساس و ذوق مخصوص خود، میتواند به خداوند نزدیك شود». اصلانیان، در كنسرت‏هاى متعددى كه براى مؤسسات خیریه اعانه جمع‏آورى مى‏شد شركت مى‏كرد و در آن‏ها سلو مى‏نواخت، دو بار براى دانش‏آموزان بى‏بضاعت، یك بار در تالار فرهنگ نیز در سال‏هاى آخر فعالیت‏هاى خویش براى كمك شركت كرد و پس از مدتى از وى جهت تدریس در هنرستان عالى موسیقى دعوت به‏عمل آمد كه وى شاگردان بزرگى را تربیت و به جامعه موسیقى كشور تحویل داد. ملیك اصلانیان كه حدود بیست و چهار سال در آلمان اقامت داشت از آن زمان تعریف مى‏كند «در سال 1940 بود كه جنگ بین‏الملل دوم جریان داشت، شبى من در یكى از سالن‏هاى فرهنگى شهر برلین مشغول اجراى كنسرت بودم و این مصادف بااولین شب حملات هوایى متفقین به برلین بود كه یك‏باره صداى مهیبى برخاست و انفجار بمب‏ها، تمام شیشه‏هاى سالن را شكست و دیوارها را به لرزه درآورد، ولى من كه هنگام نواختن عادت دارم غرق در موسیقى شوم اهمیت ندادم و به نواختن ادامه دادم و غیر از تنى چند كه آن‏ها هم خیلى زود به سالن باز گشتند، اكثریت كامل مردم سالن را به هنگام بمباران ترك نگفتند و این نشانه علاقه مردم آلمان را به موسیقى مى‏رساند، دیگر این‏كه در یكى از كنسرت‏هایم برق سالن را به خاطر ناشى از جنگ و بمباران یكباره میان انجام كنسرت خاموش كردند ولى من بدون قطع كنسرت به آن ادامه دادم و در تاریكى كنسرت را قطع نكردم كه همین امر موجب تشویق و استقبال مردم و مطبوعات آلمان قرار گرفت. و حادثه‏اى هم كه نزدیك بود منجر به مرگم شود و آن این‏كه، پس از سقوط برلن، در یكى از دهات كه مورد محاصره قواى متفقین قرار گرفته بود، هواپیمائى یكباره از بالاى سرم گذشت و تیراندازى از طرف آن به سوى مردم شروع شد و گلوله‏اى هم از بغل گوش من عبور كرد و عینك مرا به زمین پرت كرد و نزدیك بود كه به مغز من اصابت نماید كه به خیر گذست». وى با یك دختر ایرانى مقیم آلمان كه جهت تحصیل به آن دیار سفر كرده بود ازدواج كرد. امانوئل ملیك اصلانیان، یكى دیگر از خادمین موسیقى نوین ایران است كه خیلى بى‏سر و صدا به فرهنگ صوتى كشور خدمات ارزنده‏اى نمود، یادش گرامى باد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

فرهاد مشكوة یكى دیگر از هنرمندان و نوازندگان بزرگ موسیقى نوین ایران است كه در خارج ایران دیده به جهان باز كرد ولى عشق به وطن و ایران، هیچگاه از درونش رخت برنبست و در هر كشور و دیارى كه رهبرى اركسترها را به عهده داشت پیش از اجراى برنامه، با افتخار از ایران وطن خود یاد مى‏كرد. فرهاد مشكوة به سال 1316 در آلمان متولد شد و پس از چندى همراه پدر و مادر به تهران آمد. هنوز بیش از هشت بهار از سنش نمى گذشت كه جهت تحصیل به كشور سوئیس سفر كرد و پس از یك سال فراگیرى ویولن، علم موسیقى را در كنسرواتوار ژنو، زیر نظر پروفسور پل میش شروع كرد. وى پس از حدود ده سال تحصیل در سوئیس، عازم نیویورك شد و در دانشگاه آلفاى به تحصیل در رشته اقتصاد پرداخت وپس از چندى این رشته را به پایان برد و دكتراى اقتصاد خویش را دریافت كرد و در همین دانشگاه رشته موسیقى را هم‏زمان نزد ریچارد ماكسفیلد و هنرى كاول در زمینه‏هاى موسیقى الكترونیك و تئورى، كنترپوان و سایر رشته‏هاى موسیقى فراگرفت. وى از سال 1339 تا 1344 در زمینه آهنگ‏سازى نزد كارل بامبر كار كرد و در سال 1341 اولین كنسرت خود را در نیویورك با موفقیت هرچه تمام‏تر برگزار كرد، ولى او چون همیشه طلبه و تفحص‏گر بود، جهت تحصیل موسیقى عازم ایتالیا شد و در كنسرواتوار موسیقى سانتاچچیلیاى رم زیر نظر استاد بزرگ موسیقى این كشور فرانكو فرارا به فراگیرى موسیقى پرداخت و پس از حدود شش سال، تعدادى موسیقى فیلم جهت فیلم‏هاى مستند ایتالیایى ساخت كه یكى از آن‏ها جهت فیلم «داستان تانكردى» بود كه در سال 1966 جایزه اول فستیوال آنجا را بدست آورد. فرهاد مشكوة، در این مدت، دوره عالى رهبرى اركستر را در مؤسسه «آكاادما كیجیانا» در شهر سیه‏نا ایتالیا را به اتمام رسانید و در سال 1346 نیز جایزه بین‏المللى دیمترى متروپولوس را كه براى رهبران جوان در نظر گرفته شده بود دریافت كرد. فرهاد مشكوة، پس از چندى به وطن خود ایران مراجعت كرد و رهبرى اركسترهاى مجلسى و اركستر سمفونیك تهران را به عهده گرفت و در چندین برنامه جشن هنر شركت كرد و جایزه سومین برنامه این جشن را به دست آورد و در پنجمین جشن این برنامه‏ها، اركستر لارزیدانس دولاهه را با موفقیت رهبرى كرد، سپس در فستیوال روایان فرانسه همراه با اركستر مجلسى رادیو تلویزیون شركت كرد كه با موفقیت كامل و چشمگیرى توأم بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

پرویز محمود، از موسیقیدانان بزرگ و تحصیل كرده كشور، در سال 1289 متولد شد، وى درباره علم موسیقى و بخصوص براى پیشرفت موسیقى ایرانى، عقایدى مخصوص به خود را داشت به همین دلیل هم با بسیارى از بزرگان موسیقى كشور برخورد عقیده داشت كه در رأس آنان زنده‏یاد استاد علینقى وزیرى و شاگرد ارجمندش شادروان روح‏اللَّه خالقى بود. پرویز محمود، پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه، در كنسرواتوار بلژیك به تحصیل در رشته موسیقى پرداخت و پس از دریافت لیسانس به ایران آمد و در سال 1322 اركستر سمفونیك تهران را به صورت آبرومندى تشكیل داد و از سال 1325 به مدت سه سال ریاست هنرستان موسیقى و اداره موسیقى كشور را به عهده داشت. از آثار پرویز محمود، مى توان از: پوئیم سمفونیك لاله و مهرگان، اپرت بیشه عشق، كنسرتو ویولن، كوارتت زهى، چند آواز، فانتزى كرد براى پیانو و اركستر، فانتزى روى ترانه‏هاى محلى و غیره را نام برد. پرویز محمود، بیشتر تحت تأثیر آهنگسازانى نظیر: ریمسكى كورساكف، استراوینسكى و ریشارد واگنر بود و از آنان مایه مى‏گرفت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هنرمند باارزش و استاد دانشگاه هنر، شریف لطفى، در بیست و ششم اردیبهشت‏ماه سال 1329 در شهرستان زیبا و هنرمندپرور رشت، دیده به جهان باز كرد. تحصیلات ابتدایى را در این شهر، تا كلاس سوم دبستان ادامه داد ولى به مناسبت تغییر شغل پدر و عزیمت او به تهران، ناچار ترك زادگاه كرد و به تهران آمد،در تهران سه سال باقى مانده تحصیل ابتدایى را در دبستان مهر واقع در خیابان قوام‏السلطنه سابق سى‏ام تیر ادامه داد و كلاس ششم ابتدایى را در مدرسه به پایان برد. نظر به این‏كه پدر شریف لطفى، از شاگردان كلاس موسیقى، زنده‏یاد استاد ابوالحسن صبا در رشت بود، با تشویق ایشان به هنرستان عالى موسیقى تهران رفت و در این هنرستان مشغول تحصیل و علم موسیقى و سایر دروس گردید و زیر نظر استادانى چون: مرتضى حنانه، حسین ناصحى، یوسف یوسف‏زاده، هوشنگ استوار و استادان بزرگوار دیگرى قرار گرفت و از محضر این بزرگان بهره‏ور شد و پس از شش سال موفق به دریافت دیپلم گردید و در این مدت وى نوازنده هورن در اركستر سمفونیك تهران، اركستر اپراى تهران و اركستر باله تهران بود، بعد از دریافت دیپلم موسیقى تا زمان فارغ‏التحصیلى از هنرستان عالى موسیقى موفق به دریافت بورس تحصیلى از هنرستان عالى موسیقى به عنوان دانشجوى ممتاز شد و وارد آزمون ورودى به آكادمى هامبورگ شد و اجراى چندین كنسرت چه به صورت «آنسامبل سازهاى بادى» و نیز به عنوان نوازنده اركستر سمفونیك هامبورگ و اركستر «برلن» در شهرهاى مختلف آلمان و فرانسه به اجرا درآورد. وى كه رشته آهنگ‏سازى را در هنرستان عالى موسیقى نزد استاد حنانه و استاد حسین ناصحى فراگرفته بود در هامبورگ نیز همین رشته را نزد استاد بروكز روگربرگ در آكادمى موسیقى این شهر ادامه داد و در سال 1357 از این آكادمى فارغ‏التحصیل گردید و در همین سال به وطن بازگشت و به عنوان عضو هیئت علمى و تدریس موسیقى در هنرستان عالى موسیقى مشغول خدمت شد و از این زمان به بعد با فعالیت‏هاى چشمگیرى چون، تدریس در دانشكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران، تشكیل اركستر سمفونیك دانشگاه تهران و اجراى چندین كنسرت با آثار آهنگسازان ایرانى و غیر ایرانى، عضویت در شوراى آموزشى هنرستان عالى موسیقى تهران، پذیرفتن مسئولیت اداره كردن هنرستان عالى موسیقى تهران، ساخت آثارى براى اركستر و سلو مانند: «سه گاه براى پیانوو اركستر»، قطعه‏اى به نام سروشى براى ویولن واركستر، اتود براى ساز هورن و ساخت بیش از ده موسیقى فیلم براى فیلم‏هاى سینمائى و سریال تلویزیونى، عضویت در شوراى بررسى كتاب‏هاى موسیقى در اداره كل پژوهش و آموزش هنرى وزارت ارشاد اسلامى، عضویت در شوراى ارزشیابى هنرمندان كشور در تاریخ 67/10/21، عضویت در هیئت داوران جشنواره سراسرى موسیقى فجر در تاریخ 69/7/8، پذیرش مدیریت گروه موسیقى دانشگاه هنر در تاریخ 1370/2/28 خدمات گرانبهایى به پیشبرد موسیقى و اهداف فرهنگى كشور نمود. شریف لطفى، به مناسبت موسیقى‏اى كه براى فیلم سینمایى «مادیان» ساخت برنده جایزه اول شد و كتابى را به نام «فرهنگ موسیقى» در دست ترجمه و نشر دارد كه خود گویاى خدمات این هنرمند شایسته به فرهنگ صوتى كشور مى‏باشد، شریف لطفى در حال حاضر عضو هیئت علمى، مدیر گروه موسیقى و معاون پژوهشى دانشگاه هنر مى باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ابراهیم لطفى، به‏سال 1345 در تهران متولد شد و از همان اوان كودكى به موسیقى و نواختن یكى از سازها علاقمند شده بود و همین ذوق و شوق نسبت به موسیقى موجب گشت تا وى از كلاس چهارم ابتدایى روى به هنرستان عالى موسیقى آورد. وى در هنرستان عالى موسیقى، تا پایان دوره راهنمایى، محصل این مدرسه بود ولى پس از چندى كه هنرستان منحل گردید، او دیپلم خود را در رشته اقتصاد دریافت كرد ولى هیچگاه از تحقیق و تمرین در موسیقى غافل نماند به طورى كه در شبانه‏روز قسمت اعظم وقت خود را صرف تمرین و فراگیرى موسیقى مى‏كرد. ابراهیم لطفى از سن پانزده سالگى، كار خود را به عنوان نوازنده در اركسترهاى سمفونیك وسپس در رادیو شروع كرد و در حال حاضر دانشجوى موسیقى دانشگاه هنر مى‏باشد و در اركستر صدا و سیما، نوازنده ویولن مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

از خدمتگزاران بزرگ و صدیق به فرهنگ و هنر و فرهنگ صوتى كشور، كه تقریبا گمنام و مهجور ماند، غلامحسین غریب گركانى بود كه در تاریخ 1302 خورشیدى دیده به جهان باز كرد و یكى از بهترین شاگردان و فارغ‏التحصیلان هنرستان عالى موسیقى شد و خود خدمات ارزنده‏اى را ارائه داد. وى بعدها براى تكمیل و مطالعه هرچه بیشتر روى ساز تخصصى خود (كلارینت) و سازهاى بادى و سیر و تفحصى در موسیقى كشورهاى ایتالیا، آلمان و فرانسه، در سال 1335 به این ممالك سفر كرد و پس از مراجعت به وطن، با سمت معاونت هنرستان عالى موسیقى شروع به فعالیت كرد. غلامحسین غریب گركانى در سال 1338 به سمت ریاست كنسرواتوار برگزیده شد و مدت سیزده سال در این قسمت مشغول خدمت و فعالیت بود و خدمات مفیدى انجام داد، از جمله شاگردان بسیار خوبى تعلیم و تربیت كرد كه بیشتر هنرجویان دسته موزیك نظامى بخصوص در رشته قره‏نى (كلارینت) از شاگردان ایشان بودند. وى مدت 35 سال است كه در مراكز تربیتى و هنرى مشغول انجام خدمات فرهنگى هنرى است كه هنوز هم با ذوق و شوق فراوان به این امر مهم ادامه مى‏دهد و یكى از استادان موفق موسیقى نوین ایران به حساب مى‏آید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سرهنگ دوم على‏اكبر كردبچه، فرزند على‏اصغر كردبچه كه استاد تار و از اعضاى اولین اركستر رادیو بود، به‏سال 1325 در تهران دیده به جهان گشود. وى، از كودكى، با ردیف‏هاى موسیقى ایرانى و نوازندگى تار زیر نظر پدر خویش آشنا شد و در سال 1338 پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى وارد هنرستان عالى موسیقى گردید و پس از گذراندن 3 سال اول دبیرستان در آن هنرستان، با تغییر رشته در رشته ریاضى ادامه تحصیل داد و در سال 1346 به استخدام موزیك شهربانى سابق درآمد، در سال 1354 با درجه ستوان سومى جهت طى دوره عالى موسیقى نظام در هنرستان عالى موسیقى جهت اخذ لیسانس موسیقى نظام پذیرفته شد و در سال 1358 فارغ‏التحصیل گردید و از همان سال عهده‏دار معاونت و سپس فرمانده دسته موزیك فوق شد، طى این مدت با وجود تمام نارسایى‏ها و عدم حمایت كافى، وى با پشت سر گذاشتن مشكلات گوناگون ضمن حفظ دستآوردهاى قدما، اركستر فوق را به نحوى رهبرى و هدایت كرد كه از موفق‏ترین دسته موزیك نظامى در حال حاضر محسوب مى‏گردد. ساختن آهنگ‏هایى نظیر: «مارش آژیر»، «رزم‏آوران»، سرود شور «در عزا»، سرود «نیروى انتظامى» و چندین قطعه دیگر از جمله فعالیت‏هاى حاشیه‏اى او مى‏باشد. وى علاوه بر این‏ها، متجاوز از دویست قطعه موسیقى آهنگ سازان داخلى وخارجى را براى اركستر نظامى تنظیم و در اركستر فوق به اجرا درآورده است و در سال جارى نیز در مراسم جشن فارغ‏التحصیلى دانشجویان دانشكده علوم نظامى به عنوان استاد نمونه انتخاب و معرفى گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مجید كاربخش، در سال 1327 خورشیدى در شهرستان تبریز متولد شد، از همان كودكى به موسیقى علاقمند شد و همین علاقمندى موجب گشت تا وى پس از تحصیلات ابتدایى وارد هنرستان موسیقى زادگاه خود شود. وى سه سال تحصیلات اولیه را در این هنرستان تحت سرپرستى آشوت بابایان به پایان رساند و فراگیرى و نواختن ساز فلوت را از این هنرمند آموخت. پس از پایان كلاس نهم (سال سوم هنرستان) براى ادامه تحصیل عازم تهران شد و تا دوره لیسانس در هنرستان عالى موسیقى زیر نظر اساتیدى چون مهدى جامعى (استاد فلوت)، هوشنگ استوار كه دوره هارمونى، كنترپوان و فوگ را نزد ایشان فراگرفت. مجید كاربخش، ضمن تحصیل در هنرستان، فراگیرى و نواختم پیانو را نیز نزد سركار خانم شفیقه صدقى ادامه داد. وى حدود 18 سال با اركستر سمفونیك تهران همكارى كرد ودر حال حاضر همكارى صدیق، فعال و معلمى دلسوز در هنرستان عالى موسیقى پسران مشغول فعالیت است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هنرمند ارجمند، عظیم قادرى، به سال 1322 در تهران متولد شد و پس از طى مراحل تحصیلى ابتدایى، وارد هنرستان عالى موسیقى شد و در سال 1352 با مدرك لیسانس فارغ‏التحصیل گردید و با درجه ستوان دومى به سمت معاون دسته موزیك در ارتش مشغول خدمت شد. پس از انقلاب به سمت فرمانده موزیك لشر 21 حمزه مشغول فعالیت بود و در سال 1361 مسئولیت تشكیل دسته موزیك مركز آموزش تكاورى به وى داده شد و به عنوان اولین فرمانده این واحد تا سال 1364 به فعالیت ادامه داد كه فارغ‏التحصیلان این هنرستان هم‏اكنون در كلیه دستجات موزیك نیروهاى مسلح به خدمت مشغولند. عظیم قادرى، همچنین همكارى خود را در زمینه ساختن آهنگ و سرودهاى لازم، با صدا و سیماى جمهورى اسلامى ادامه داده و چندین آهنگ و سرود مانند: «پیام امید»، «بهاررهایى»، «فتح»، «بدرى دیگر»، «شهید راه حق»، «قد قامت الصلواة» و... جهت آن سازمان ساخته و تنظیم كرده است. از تاریخ 64/6/1 با درجه سرگردى به سمت رئیس موزیك نیروى زمینى منتصب و كلیه مسولیت‏هاى دستجات موزیك اعم از پرسنلى، لجستیكى و آموزشى را عهده‏دار گردید، در مراسم سالروز فتح خرمشهر، سال 1371 به سمت رهبر اركستر بزرگ نظامى، حماسه فتح خرمشهر را با گروه نمایشى به مدت 6 شب در تالار وحدت (رودكى) به اجرا گذاشت كه این برنامه در هفته دفاع مقدس نیز به مدت هفت شب متوالى در فرهنگسراى بهمن برگزار گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هرمز فرهت به سال 1309 در تهران متولد شد، پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدایى ومتوسطه به دانشگاه تهران رفت و وارد دانشكده حقوق شد، وى مدت یك سال در این دانشكده به تحصیل مشغول شد ولى در همین زمان آن جرقه‏اى كه در طول زندگى اشخاص زده مى‏شود و مسیر زندگانى آن‏ها را تغییر مى‏دهد در زندگى وى هم این جرقه زده شد و آن شنیدن صفحات موسیقى كلاسیك و رفتن به چند كنسرت بود كه هرمز را سخت به موسیقى علاقمند ساخت. وى تحصیل در دانشكده حقوق را رها كرد و نزد واهه جینگوزیان شروع به فراگیرى ویولن كرد و مدت سه سال این استاد، علم موسیقى را فراگرفت و در سال 1328 جهت تحصیل كمپوزیسیون راهى آمریكا شد و در دانشگاه مدرك خود را كه معادل لیسانس بود دریافت نمود. هرمز فرهت در سال 1955، دكتراى خود را نیز از همین دانشگاه دریافت كرد و در سال 1957، از موسسه فرهنگى بنیان فورد برنده جایزه «FORD FELLOWSHIP» شد و همین موضوع موجب شد تا این موسسه وى را یارى كرد كه مطالعاتى در زمینه مقایسه بین موسیقى‏هاى ایران و ترك و عرب به عمل آورد. دكتر هرمز فرهت آثار متعددى در زمنیه موسیقى از خود به جاى نهاده كه از جمله: راپسودى مازندرانى براى اركستر محلى، لالایى براى اركستر سازهاى زهى،كوارتت، سرناد، سوئیت، سونات، فوگ و بسیارى آهنگ‏هاى دیگر مى‏باشد. دكتر هرمز فرهت مدتى رئیس گروه موسیقى دانشگاه تهران بود و در آنجا به تدریس موسیقى مشغول بود و مدتى نیز رهبر اركستر مجلسى رادیو تلویزیون شد. از او آثار متعددى درباره موسیقى، در مجلات موزیك ایران و مجله موسیقى هنرهاى زیبا چاپ گردیده است. وى از سال 1348 با ساختن موسیقى متن فیلم «گاو» از ساخته‏هاى داریوش مهرجویى وارد كارهاى سینمایى شد و پس از آن براى فیلم‏هاى: «آقاى هالو» و «پستچى» از همین كارگردان و فیلم‏هاى: «صادق كرده» و «آرامش در حضور دیگران» از ناصر تقوایى موسیقى متن ساخت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

فریدون فرزانه، یكى دیگر از موسیقیدانان نوین ایرانى است كه درباره موسیقى ایران عقایدى مخصوص به خود داشت و موسیقى ایران را با آن حال و هواى خود قبول نداشت و نظریاتى ارائه مى‏داد كه از طرف اكثریت موسیقیدانان رد مى‏شد. وى در سال 1290 در تهران متولد شد و بیش از پنج سال از سنش نمى گذشت كه همراه خانواده خود عازم اروپا شد. فریدون فرزانه تحصیلات موسیقى رادر كنسرواتوارهاى كشورهاى: آلمان، اتریش،سوئیس، و بلژیك در رشته كمپوزیسیون و پیانو به پایان برد و در سال 1315 پس از بیست سال دورى از وطن به ایران مراجعت نمود و در هنرستان عالى موسیقى به تدریس پیانو و سلفژ مشغول شد، مدتى هم معاون فنى مین‏باشیان رئیس سابق هنرستان عالى موسیقى گردید. از آثار فریدون فرزانه، مى‏توان از: هشت قطعه براى آواز به نام‏هاى سن‏هاى ایران، سرناد آذربایجانى براى ویولن و پیانو، اربیانتال شماره یك و دو و سه براى پیانو، سوئیت گرگان براى پیانو، چهار قطعه كوچك و ساده به نام هاى:كاروان، مهتاب شمیران، رقص ایرانى و سنتورزن و آثارى به سبك اروپایى مثل:سرناد براى پیانو راپسودى براى پیانو، والى درخشنده براى پیانو و اتودهایى براى پیانو و غیره مى‏باشد. (تو 1290 ش)، موسیقیدان. در تهران به دنیا آمد. در كودكى به اروپا رفت و تحصیلات موسیقى را در كنسرواتوارهاى كشورهاى آلمان، اتریش، سوییس و بلژیك در رشته كمپوزیسیون و پیانو به پایان برد. وى بعد از بازگشت به ایران در هنرستان عالى موسیقى به تدریس پیانو و سلفژ پرداخت و مدتى نیز معاون فنى مین‏باشیان، رییس هنرستان عالى موسیقى شد. از آثار وى: هشت قطعه براى آواز به نام سن‏هاى ایران، سرناد آذربایجانى براى ویولن و پیانو و غیره.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

غلامحسین فخیمى‏كیا، مدیر و استاد فعال و دلسوز هنرستان موسیقى پسران، در سال 1323 در شهر تبریز، خطه مردپرور آذربایجان دیده به جهان گشود پدر وى قاسم فخیمى مردى بود امین و باذوق و هنردوست كه در بین اهل محل از احترام خاصى برخوردار بود و نوازندگى تنبك را نزد یكى استادان قدیمى موسیقى آذربایجان فراگرفته بود و چون به نوازندگى تار و ویولن علاقه وافرى داشت و از طرفى امكانى براى او به‏وجود نیامده بود كه نزد استادى فن نواختن این سازها را بیاموزد لذا، بسیار مشتاق بود كه فرزندش غلامحسین را نزد استادان این سازها بفرستد و نواختن این سازها را بیاموزد. آن‏قدر در این كار پى‏گیرى كرد، تا این‏كه بنا به سفارش دوست صمیمى كه داشت آدرس مغازه لوازم‏آلات موسیقى‏فروشى حسن عذارى را از او گرفت و روزى پرسان پرسان روانه مغازه عذارى شد. محمدحسن عذارى كه خود یكى از استادان نوازنده تار و سرپرست یكى از اركسترهاى رادیو تبریز بود، از وى با خوشرویى استقابل مى‏كند و مژده مى‏دهد كه به زودى در تبریز، مدرسه موسیقى دایر خواهد شد و او مى‏تواند فرزند خود را جهت فراگیرى صحیح و اصولى موسیقى به این مدرسه برده و نام‏نویسى نماید. سال 1335 بود كه هنرستان موسیقى تبریز افتتاح شد و غلامحسین فخیمى كیا از هنرآموزانى بود كه توسط پدر به این مدرسه رفت و در دوره ابتدایى آن ثبت‏نام كرد. وى، تا پایان دوره اول متوسطه (نظام قدیم آموزش و پرورش) در هنرستان موسیقى به مدت پنج سال مشغول فراگیرى ویولن «كلاسیك» نزد استاد استپان سانوسیان گردید. دوره دوم متوسطه را در دبیرستان فردوسى تبریز به پایان برد و ضمن تحصیل در دبیرستان، در كلاس‏هاى شبانه هنرستان موسیقى نیز ثبت‏نام نمود و بطور مرتب به تحصیلات موسیقى خود ادامه داد. غلامحسین فخیمى در دوران تحصیل در شهر تبریز، در كنسرت‏هاى متعدد هنرستان موسیقى و كنسرت‏هاى فرهنگ و هنر استان آذربایجان شرقى شركت مى‏كرد و همه ساله در مسابقات و اردوهاى مختلف هنرى استان و خارج از استان به كسب موفقیت‏هایى براى زادگاه خویش (آذربایجان) نائل مى‏آمد. در طول اقامت در شهر تبریز ابتدا با اركستر برنامه كودك و سپس با اركستر جوانان رادیو تبریز همكارى كرد و پس از چندى عضو رسمى اركستر شماره یك ایرانى به سرپرستى هنرمند ارجمند ضیائى و اركستر آذربایجانى رادیو تبریز به سرپرستى هنرمند باارزش صفریان گردید و در سالهاى آخر اقامت در شهر تبریز، نسبت به تشكیل اركستر بزرگ جوانان اقدام نمود و با این اركستر كنسرت‏هاى متعددى اجرا كرد. در سال 1347 به تهران آمد و پس از كسب صلاحیت از شوراى موسیقى رادیو ایران، فعالیت‏هاى خود را با همكارى در اركستر جوانان رادیو آغاز كرد و همزمان با این فعالیت‏ها در مهرماه 1347 با عنوان هنرآموز به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد. ضمن خدمت از طرف اداره كل آموزش هنرى وزارت متبوع در امور هنرى (موسیقى)منطقه 7 و سال بعد در امور موسیقى و تدارك مسابقات هنرى منطقه 3 آموزش و پروزش فعالیت نموده و چند دوره به عنوان داور مسابقات هنرى دانش‏آموزان را داورى كرده است. وى، در طول مدت سالهاى 1347 50 در كنسرواتوار تهران از محضر استادان ویولن واهیك خوجایان و سراج مانوكیان و در رشته هارمونى و سلفژ از محضر استاد یوسف یوسف‏زاده بهره فراوان گرفته و در دوران تحصیل در دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران نیز از وجود استادان بزرگ موسیقى نوین ایران چون: والود تارخانیان، دكتر هرمز فرهت، دكتر محمد تقى مسعودیه و در زمینه موسیقى كودكان، از محضر دكتر سعید خدیرى استفاده علمى شایانى كسب كرده است. غلامحسین فخیمى‏كیا، فعالیت‏هاى آموزشى خود را از سال 1350 تا مهرماه 1355 در تهران كه مدراك آن موجود مى‏باشد به شرح زیر ادامه داده است: 1- تدریس موسیقى به دانش‏آموزان مدارس مختلف تهران، تشكیل گروه كر دانش‏آموزان واجراى برنامه‏هاى مختلف هنرى. 2- تدریس موسیقى در مركز تربیت معلم به مدت یك سال. 3- تدریس روش آموزش موسیقى كودكان در مركز تربیت مربیان كودك. 4- آموزش موسیقى به كودكان در كارگاه موسیقى رادیو و تلویزیون. وى، ضمن فعالیت‏هاى آموزشى و هنرى، همكارى با اركسترهاى مختلف را به عهده داشت كه مى‏توان از: 1- عضویت در اركستر رودكى به رهبرى استاد ارجمند حین دهلوى (رئیس وقت هنرستان عالى موسیقى ملى و بنیان‏گذار اركستر)، از سال 1348 تا سال 1350 و شركت در اجراى كنسرت‏هاى متعدد در تالار رودكى. 2- همكارى با اركستر باربد و عضویت در اركستر بزرگ رادیو ایران به سرپرستى ایرج گلسرخى از سال 1349 تا سال 1352 و شركت در اجرا و ضبط قطعات مختلف با اركسترهاى رادیو و موزیك متن‏هاى متعدد. 3- عضویت در اركستر شماره 2 وزارت فرهنگ و هنر به عنوان نوازنده ویولن آلتو و اركستر هنرآموزان موسیقى به مدت پنج سال و شركت در كنسرت‏ها و مسافرت‏هاى متعدد هنرى، اجرا و ضبط قطعات اركسترى. غلامحسین فخیمى، در مهرماه 1355 با ابلاغ مأموریت به منظور تدریس و تشكیل گروه كر و اركستر عازم دانشسراى هنر شهر سنندج شد و مدتى بعد به ریاست دانشسراى هنر استان كردستان منصوب گردید. وى در طول خدمت خود در استان كردستان به تشكیل گروه كر و اركستر اقدام كرد و كنسرت‏هاى متعددى در داخل و خارج از استان از جمله كنسرت‏هاى ویژه دانشسراى هنر در تالار رودكى را رهبرى كرده است. در زمان خدمت وى در استان كردستان، دانشسراى این استان، از بین 10 دانشسراى هنر كشور، به مقام اول نائل آمد و این میزان فعالیت‏ها و خدمات این هنرمند دلسوز و كار پرمسولیت فرهنگى و هنرى وى را به‏خوبى مى‏رساند. وى در دانشسراى هنر كردستان اقدام به تربیت شاگردان متعددى كرد كه بسیارى از آنان در حال حاضر در اكثر گروه‏ها و اركسترهاى مختلف مشغول فعالیت مى‏باشند. وقتى از ایشان توضیح بیشترى دراین باره خواستم؟ گفت: «دقیقا از زمان تحصیل در دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران علاقه‏ام به رشته تعلیم و تربیت بیشتر معطوف شد و رفته رفته دروس آموزش موسیقى مرا بیشتر از سایر دروس علمى و هنرى به خود جلب نمود و به پیروى از این علاقمندى و میل باطنى خویش، رشته آموزش موسیقى را انتخاب و پایان‏نامه‏ام را درباره «انگیزه و علاقه به محیطهاى آموزشى مدارس به موسیقى» نوشتم. در دوران دانشكده بود كه رفته رفته به محیطهاى آموزشى كشیده شدم و زمانى فرارسید كه كاملا مشاهده نمودم از معلم بودنم لذت مى‏برم، بعد از اخذ لیسانس، وزارت فرهنگ و هنر، جهت ادامه تحصیلاتم در انگلستان بورسى اهدا نمود ولى به خاطر عشق و علاقه و عطش براى آموختن كه مرا وادار نمود و ترجیح دادم، در فرصت‏هاى آینده از بورس تحصیلى استفاده نمایم، این بود كه در مركز آموزشى مشغول كار شدم و سعى نمودم بتوانم با تربیت هنرجویان شایسته سهم كوچكى در تربیت نسل‏هاى آینده موسیقیدانان داشته باشم.» فخیمى، در تابستان سال 1358 به تهران بازگشت و با سمت كارشناس موسیقى،فعالیت‏هاى خود را در اداره كل آموزش هنرى دنبال كرد و در سال 1361 طى ابلاغى از طرف معاونت هنرى وزارت متبوع به سرپرستى هنرستان هنرهاى زیبا در استان اصفهان انتخاب گردید و به منظور بازگشایى و راه‏اندازى هنرستان هنرهاى زیبا، عازم شهر اصفهان گردید. پس از مراجعت از این شهر، در سال 1362 در تهران ضمن كارهاى تحقیقاتى و پژوهش در اداره كل پژوهش و آموزشى هنرى وزارت ارشاد اسلامى در هنرستان موسیقى تهران مشغول تدریس شد و در آبان‏ماه سال 1363 ریاست هنرستان موسیقى به عهده وى محول گردید و از آن زمان تاكنون كه مدت هشت سال مى‏گذرد، با تلاشى غیرقابل وصف و خستگى ناپذیر و با تحمل كمبودها و كاستى‏هاى فراوان، هنرستان را سرپرستى كرده و شش دوره هنرجوى فارغ‏التحصیل هنرستان موسیقى را به جامعه تحویل داده است كه هر كدام از مایه‏هاى هنرى موسیقى نوین كشور مى‏باشند. غلامحسین فخیمى، اولین فرزند خانواده است و دو خواهر و سه برادر كوچكتر از خود دارد كه همگى آنان با موسیقى آشنایى دارند و هر كدام از برادران وى در هنرستان به تحصیل موسیقى پرداخته و هر یك با نواختن سازى با این هنر والا مأنوس مى‏باشند. فخیمى، ازدواج كرده و خداوند فرزند دختر به وى و همسرش اعطا فرمود كه نامش را یاسمن نهاده‏اند و چون همسرش به شعر و موسیقى علاقمند و خود یكى از مشاورین خوب فخیمى در كارهاى هنرى و پیشرفت وى بوده، وقتى علت پیشرفت و موفقیت‏هاو تلاش بى‏وقفه‏اش را درباره تعلیم و تربیت نسل جدید موسیقیدانان كشور جویا شدم؟ در جواب گفت: «در سه مرحله از زندگى‏ام، عوامى باعث پیشرفتم شده‏اند كه به ترتیب: مرحله اول، وجود پدرم كه در ایام كودكى و نوجوانى با تشویق‏هاى فراوان و همراه بردنش به كنسرت‏هاى سالن باغ كوچك ملت (بالا باغ) و با خرید ساز و ویولن مورد نظرم و همچنین با خرید رادیو و گرامافون قدیمى، مرا با ساخته‏ها و نواخته‏هاى گوناگون و مخصوصا موسیقى سایر كشورهاى دنیا آشنا ساخت. مرحله دوم، در ایام تحصیل در دانشگاه، شخصیت برجسته و ممتاز استادان دانشگاه و درجات علمى آنان، تشویق و ترغیب استادان ارجمندم سبب شد روز به روز به كارم علاقمندتر شده و از پدیده تعلیم وتربیت لذت ببرم. مرحله سوم، دوران موفقیت در امور پرمسئولیت سرپرستى هنرستان موسیقى و انجام امور كارشناسى و برنامه‏ریزى آموزشى را مدیون همسر شایسته و فداكارم مى‏دانم كه با ایجاد محیط آرام و مناسب و خانه‏اى پر از صفا و صمیمیت مرا در افزایش توان كارى‏ام تشویق نموده است» فعالیت‏هاى هنرى غلامحسین فخیمى را بعد از انقلاب، علاوه بر امور كارشناسى و تصدى ریاست هنرستان موسیقى، مى‏توان به شرح زیر خلاصه كرد: 1- به موجب ابلاغ شماره 42/ 3263 از تاریخ 1360/7/1 برنامه‏ریزى و تهیه بنیاد نامه‏هاى (اساسنامه) هنرستان‏هاى هنرى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به عهده وى محول مى‏شود و وى پس از تدوین آن‏ها در چند نوبت به‏عنوان نماینده وزارت ارشاد اسلامى در جلسات شوراى عالى وزارت آموزش و پرورش و كمیسیون‏هاى مربوطه از اساسنامه‏هاى هنرستان‏ها دفاع مى‏نماید. اساسنامه هنرستان‏هاى موسیقى طبق اسناد موجود در سیصد و سى و پنجمین جلسه شوراى عالى آموزش و پرورش مورخ 1363/1/15 و در سال بعد آئین‏نامه امتحانات و برنامه‏هاى تفصیلى دروس موسیقى هنرستان‏ها به تصویب مى‏رسد. 2- به موجب حكم 54/ 434 از تاریخ 1360/12/4 تا صدور حكم قطعى از طرف مقام محترم وزارت ارشاد اسلامى به عضویت شوراى فنى آموزشگاههاى آزاد هنرى (رشته موسیقى) انتخاب گردیده است. 3- به موجب ابلاغ شماره 43/ 53525 معاونت ادارى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى از تاریخ 1362/8/28 به سمت عضو شوراى ارزشیابى مشاغل هنرى منصوب شده است. 4- به موجب ابلاغ شماره 45 / 2829 اداره كل پژوهش و آموزش هنرى از تاریخ 1363/8/15 به عنوان عضو شوراى فنى و هنرى اداره كل مذكور انتخاب گردیده است. 5- بطور مقطعى چندین نوبت ریاست هیئت ممتحنه و نطارت در امتحانات نهایى دانشسرا و هنرستان‏هاى هنرى وزارت ارشاد اسلامى را به عهده داشته است. غلامحسین فخیمى، در سال 1365 با همكارى دو تن از دوستان خود، اقدام به تأسیس مؤسسه آزاد آموزش موسیقى با عنوان «موسسه دوستداران هنر» نمود كه تا حال حاضر علاقمندان و افراد عادى با در نظر گرفتن نفاوت‏هاى سنى مشغول یادگیرى موسیقى به طور آماتور در كلاس‏هاى دوستداران هنر مى‏باشند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محمدرضا فاضلى، در سال 1338 در شهر تاریخى نیشابور متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى در سال 1354 به دبیرستان نظام رفت و از همان سال نیز به تحصیل در هنرستان عالى موسیقى پرداخت و پس از 5 سال موفق به اخذ دیپلم موسیقى با كسب رتبه اول در بین هم‏كلاسان خود گردید و به دوره عالى راه یافت . چون به‏علت انقلاب فرهنگى، دوره عالى تعطیل و ادامه تحصیل عملا براى وى مقدور نبود ادامه تحصیل نداد، لذا با گذراندن دوره اول دانشكده افسرى در سال 1362 به سمت ناظم و افسر آموزش موزیك دانشكده منصوب گردید و در زمان فرماندهى تیمسار ناصر آراسته، مرد هنرپرور و علاقمند به موزیك نظام و با مساعدت دایره موزیك نزاجا تعداد 27 نفر جهت موزیك دانشكده استخدام شدند كه مسئولیت آموزش آنان به مدت 2 سال به وى واگذار گردید كه هم‏اكنون مشغول فراگیرى مى‏باشند. در سال 1370، مأموریت تدوین و طبقه‏بندى مشاغل و تهیه شرح وظائف موزیك آجا به وى محول شد كه به پایان رسانید و از سال تحصیلى 67-68 تاكنون عهده‏دار آموزش فاگوت در مركز سرود و آهنگ‏هاى انقلابى مى‏باشد و در حال حاضر به عنوان معاون موزیك دانشكده افسرى مشغول انجام وظیفه مى‏باشد و در شوارى ارزشیابى هنرمندان كشور موفق به دریافت نشان درجه سه هنرى گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(956 /955 -923 ق)، خطاط، نقاش، موسیقیدان و شاعر. متخلص به بهرام و بهرامى. ملقب به ظهیرالدین. وى برادر كهتر شاه طهماسب اول و شاهزاده‏اى دانشمند و هنرمند و هنرپرور بود كه در شیوایى كلام و شعر و معما سررشته داشت. از هنر نقاشى و موسیقى نیز بهره‏مند بود و از خطوط، نستعلیق را خوش مى‏نوشت. بهرام میرزا، مدتى از جانب برادر حكمرانى همدان را داشت و در جوانى، در حالى كه بیش از سى و سه سال نداشت، درگذشت. از آثار وى: یك قطعه نستعلیق سه دانگ جلى خوش، كه عنوان یك تصویر است، با رقم: «براى فقیرالحقیر ساخته شد، العبد بهرام الحسینى»؛ یك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام بن اسمعیل الحسینى، نقل از خط سلطان محمد نور»؛ یك عنوان تصویر دیگر، با رقم: «... كتبه العبد بهرام بن اسماعیل حسینى بدارالسلطنه تبریز فى سنه‏ى 934»؛ قطعه‏اى در یك مرقع، به قلم نیم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام»؛ قطعه‏اى در یك مرقع به قلم دودانگ و نیم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه بهرام الصفوى».

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

امیر تاجیک هشتم شهریور ماه 1347 در تهران متولد شد.وی تحصیلاتش را در زمینه مهندسی طراحی صنعتی به پایان رساند و فعالیت موسیقی را از سال 1370 به صورت حرفه ای آغاز کرد. از آثار ماندگار او می توان زیر آسمان شهر ، سرود تیم ملی ایران ، افتتاحیه جام جهانی کشتی و ... نام برد.وی دارای 2 کاست به نامهای همکلاسی و زیر آسمون شهر می باشد. کاست جدید او به نام شیطان نیز به زودی روانه بازار خواهد شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هادى عامرى‏الحسنى فرزند سید احمد، به سال 1393 شمسى در تهران خیابان رى متولد شد. مثل اكثر هنرمندان به‏نام كشور از همان اوان كوچكى به موسیقى علاقه‏مند شد ولى جو زمانه آن‏طور نبود كه بتواند رسما به كار موسیقى بپردازد. پس از طى دوران تحصیلات ابتدایى در دبستان ترقى، به منظور تحصیلات متوسطه وارد دبیرستان شد. پس از دریافت سیكل اول در تاریخ 1310 به هنرستان عالى موسیقى رفت و تعلیم ویولن را از زیر نظر استاد غریب آغاز نمود و پس از چندى به مشق تار تحت نظر شادروان استاد علینقى وزیرى پرداخت. پس از طى سه سال تعلیم در این ساز به واسطه گرایش سبك موسیقى ایرانى به موسیقى بین‏المللى در زمان تصدى مرحوم غلامحسین مین‏باشیان، قره‏نى (كلارینت) را زیر نظر استادان چكسلواكى كه در هنرستان عالى موسیقى تدریس مى‏كردند آموخت و در سال 1316 از هنرستان فارغ‏التحصیل شد و در اركستر سمفونیك تهران به نوازندگى مشغول گشت. هادى عامرى، خدمت سربازى را در دانشكده افسرى انجام داد و سرپرست موزیك این دانشكده شد و یك مارش زیباى نظامى هم براى دسته موزیك این مدرسه ساخت. در سال 1319 جهت تعلیم و تربیت شاگردان علاقه‏مند به موسیقى متد جدید و پیشرفته، در محله سرچشمه تهران كلاس موسیقى دائر كرد كه مدت 5 سال فعالیت آن ادامه داشت و هنرجویان و هنرمندان خوبى تربیت نمود ولى بیشتر كار تدریس و تعلیم ایشان در هنرستان عالى موسیقى به خصوص زمان تصدى استاد هنرمند حسنى دهلوى بوده است. هادى عامرى‏الحسینى، در سال 1337 با داشتن سمت‏هاى فوق باز نشسته شد ولى كار هنریش در اركستر سمفونیك تهران ادامه داشت تا این‏كه در تاریخ 1349 به سرپرستى موسیقى فرهنگ و هنر در شیراز منصوب شد. و ضمنا رهبرى اركستر موسیقى این شهرستان را عهده‏دار گردید كه در جهت پیشبرد موسیقى این استان و شركت در كارهاى عالم‏المنفعه و هنرى در اجراى كنسرت‏هاى متعدد در این شهرستان نقش چشم‏گیرى ایفاء كرد. از جمله كارهاى بزرگى كه این هنرمند محجوب و دور از تظاهر در زمان خود انجام داد كنسرتى بود كه به نفع طوفان‏زدگان كشور پاكستان برپا كرد كه كلیه درآمد آن به نفع مصیبت‏دیدگان آن كشور صرف گردید. روزنامه محلى شیرازى در این‏باره نوشت: عصر روز دوشنبه یك برنامه هنرى در دبیرستان نمازى به مناسبت كمك به طوفان‏زدگان كشور پاكستان اجرا شد. در مراسم اجراى این برنامه آقاى صدر معاون منطقه‏اى آموزش و پرورش، مدیران كل فرهنگ و هنر آموزش و پرورش و جمعى از اساتید دانشگاه، شخصیت‏هاى استان فارس، نمایندگان رادیو و تلویزیون و مطبوعات شركت داشتند. رهبرى برنامه هنرى را آقاى عامرى سرپرست موسیقى و رهبر اركستر ملى اداره فرهنگ و هنر كه در مدت قلیلى تحولى را در كار هنرى و موسیقى اصیل ایرانى به‏وجود آورده به عهده داشت و برنامه «رویاى حافظ»، «بزم حافظ»، «بنى آدم» را با هنرمندى هر چه تمامتر برگزار كرد و در خاتمه این برنامه با اهداى دسته گل، آقاى عامرى مورد تقدیر قرار گرفتند.» هادى عامرى‏الحسینى، پس از چندى به تهران مراجعت و به سمت مدیریت داخلى اركستر اپرا مشغول و سرپرستى اركستر مرحوم مهندس فرهاد ارژنگى را پس از درگذشت ایشان به عهده گرفت كه هنرمندان بزرگى چون: ارفع اطرائى (سنتور)، سیمین منوچهرى (ویولن)، محمد حیدرى (سنتور)، آبتین اجلالى (ضرب)، احمد ابراهیمى و شبیرى خواننده در این اركستر همكارى داشتند. ایشان هنوز هم با سرى پرشور و دلى پرشوق و امید به تدریس هنرجویان موسیقى، مشغول تعلیم سازهاى مضرابى و بادى مى‏باشد. وى آهنگ‏هاى بسیارى ساخت كه متأسفانه فقط پانزده فقره آن در دسترس است. (تو 1293 ش)، نوازنده. در تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه، به هنرستان عالى موسیقى رفت و تعلیم ویولن را زیر نظر استاد غریب آغاز كرد. پس از چندى به مشق تار تحت نظر استاد علینقى وزیرى پرداخت. او همچنین در زمان تصدى غلامحسنى مین‏باشیان، قره‏نى (كلارینت) را زیر نظر استادان چكسلواكى آموخت و در 1316 ش از هنرستان فارغ‏التحصیل شد. عامرى در دانشكده‏ى افسرى سرپرستى موزیك را بر عهده داشت و یك مارش نظامى هم براى دسته‏ى موزیك آن مدرسه ساخت. وى در تهران كلاس موسیقى دایر كرد كه پنج سال فعالیت آن دامه داشت، ولى بیشترین كار تدریس وى در هنرستان عالى موسیقى بود. در 1349 ش به سرپرستى موسیقى فرهنگ و هنر در شیراز منصوب شد و ضمنا رهبرى اركستر موسیقى آن شهر را نیز عهده‏دار گردید. از جمله كارهاى وى كنسرتى بود كه به نفع طوفان‏زدگان كشور پاكستان برپا كرد. او پس از چندى به تهران آمد و سمت مدیریت داخلى اركستر اپرا را بر عهده گرفت.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مازیار ظهیرالدینى فرزند محمود ظهیرالدینى (پسر بزرگ شادروان غلامحسین ظهیرالدینى) است. وى در سال 1353 شمسى متول گردید، موسیقى را ابتدا نزد پدر خود آموخت و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و راهنمایى به علت استعداد فوق‏العاده در موسیقى به هنرستان سرود و آهنگ‏هاى انقلابى (هنرستان عالى موسیقى) رفت و در این هنرستان به تحصیل در این رشته پرداخت. ساز تخصصى وى ویولن است كه زیر نظر هنرمند ارجمند و شایسته وحیدى‏آذر فراگرفته و در چند كار اركسترى به عنوان تك‏نواز ویولن كار موفقیت‏آمیزى را ارائه داده است. وى در دو سال جشنواره سراسرى موسیقى فجر شركت نموده و در هر دو سال به عنوان بهترین نوازنده ویولن انتخاب شده و موفق به دریافت لوح تقدیر در هفتمین جشنواره سراسرى موسیقى فجر گردیده است و مى‏رود كه یكى از چهره‏هاى موفق و بزرگ موسیقى ایران در آینده گردد و امید مى‏رود كه با استعداد درخشان و پشت‏كارى كه در وى دیده مى‏شود، در آینده بتواند كارهاى شایسته و مشخص‏ترى به عالم موسیقى و هنر ارائه نماید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

عباس ظهیرالدینى، یکى دیگر از خانواده هنرمند ظهیرالدینى‏هااست که موسیقى در تار و پود وجودش موج مى‏زند و در واقع موسیقى را به ارث برده، وى در سال 1322 در تهران قدم به عرصه وجود گذارد و پس از طى تحصیل ابتدایى، بین سالهاى 1336- 1337 وارد هنرستان عالى موسیقى تهران شد. عباس ظهیرالدینى، در این هنرستان، ابتدا در رشته ویولنسل زیر نظر میشل خوتسیف به فراگیرى موسیقى پرداخت و اولین درس‏ها را از این استاد بزرگ آموخت و با استعداد سرشارى که در وى وجود داشت حدود یک سال بعد به اجراى تکنوازى به همراهى پیانو در تالار فرهنگ پرداخت که بسیار مورد تشویق و تحسین استادان هنرستان و هنردوستان واقع گشت. در سال 1341، یعنى در واقع پنج سال بعد از ورود به هنرستان عالى موسیقى به ارکستر زهى هنرستان به رهبرى واهه خوجایان پذیرفته شد و تکنوازى چند قطعه از آثار ویوالدى و بوکرینى را با موفقیت اجرا نمود. در این سال‏ها به طرز فعال و درخشانى در گروههاى کوارتت و گوناگون هنرستان عالى موسیقى نیز همکارى کرد. در سال 1342، به ارکستر سمفونیک تهران به رهبرى حشمت سنجرى پذیرفته شد و همکارى خود را با این ارکستر رسما آغاز کرد، در سال 1345، با اجراى سونات روبرگ دیپلم هنرستان عالى موسیقى تهران را پشت سر نهاد و وارد دوره لیسانس هنرستان گردید. عباس ظهیرالدینى، چون هنرمندى فعال و کوشا بود، پیوسته در طلب علم موسیقى و فراگیرى آن در فعالیت بود، لذا در سال 1353 نیز در کنار فعالیت در ارکستر سمفونیک تهران، کنسرتو ویولنسل اپوس 33، اثر سن سانس را به همراهى ارکستر هنرستان به سرپرستى على رهبرى به اجرا در آورد و وزنه دیگرى بر کفه موفقیت هایش افزود. در سال 1357 براى ادامه تحصیلات عازم اتریش گردید و در وین اقامت گزید، در این شهر بود که وى به کلاس آندره ناوارا ویولن سلیست مشهور و بزرگ راه یافت و مدت‏هااز وجود این هنرمند نامى بهره‏ور گردید. عباس ظهیرالدینى، پس از چندى به وطن بازگشت و به ارکستر مجلسى صدا و سیما ملحق شد، بعد از انحلال ارکستر مجلسى، در سال 1365 مجددا همکارى خود را با ارکستر سمفونیک تهران به رهبرى حشمت سنجرى آغاز کرد و چندین بار کنسرتو ویولنسل اثر ادوارد لالوا را با قدرت و مهارت تمام اجرا کرد. وى مدتى نیز کنسرت مایستر ویولنسل در ارکستر سمفونیک تهران بود و در حال حاضر در تریوى تهران با هنرمندان بزرگى چون: خاچیک بابایان و رافائل مینا سکاتیان همکارى دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

پرویز صراف، از شاگردان بافرهنگ و فخرآفرین استاد ضرب موسیقى ایران، محمد اسماعیلى است. استاد اسماعیلى شاگردان خوب و ممتازى را براى موسیقى كشور تربیت كرد كه هر كدام در جاى جاى خود، جاى بحث و تعمق دارد كه خدمات ارزنده این هنرمند ارجمند و درویش وارسته در تاریخ موسیقى ایران براى همیشه ثبت خواهد بود. به هر حال پرویز صراف كه خود از كودكى به نواختن ضرب علاقه‏اى بسیار داشت، همیشه در پى فرصت بود تا بتواند نزد استادى این فن را بیاموزد تا اینكه در سال 1346 بخت با وى مدد كرد و به تشویق پدر به هنرستان عالى موسیقى رفت و در این هنرستان ثبت‏نام كرد. پرویز صراف كه خود داراى استعدادى خدادادى و عشقى بسیار به نواختن ضرب داشت و از طرفى بخت و اقبال چنان با وى مساعدت كرد كه نزد استادى بزرگ مثل محمد اسماعیلى شروع به فراگیرى علم موسیقى كرد كه این عوامل مساعد، نتیجه‏اى پربار و پرثمر به‏بار آورده ولى این هنرمند هیچگاه ادعاهاى آن چنانى كه متأسفانه عده‏اى دارند، ندارد و از روحیه‏اى انسانى و خصلت درویشى كه هر چه درخت پربارتر و پرثمرتر است افتاده‏تر است، وى هم همین‏طور مى‏باشد. پرویز صراف مدت چهار سال در هنرستان عالى موسیقى نزد استاد محمد اسماعیلى، راز و رمز نواختن ضرب را فراگرفت و استاد هم همان‏طور كه خصلت او مى‏باشد، آن چنان در توان داشت وى را از بركات وجود آموخته‏هاى خویش بى‏بهره نكرد. در سال 1350، پرویز صراف بنا به توصیه استاد خود، در گروه، همنوازان تنبك فعالیت هنرى خود را رسما شروع كرد و در سال 1352 با اركسترهاى مختلف اداره كل فعالیت‏هاى هنرى و همچنین هنرآموزان اداره كل پژوهش و آموزش هنرى همكارى خود را آغاز كرده است كه این همكارى ها، همچنان ادامه دارد ولى این امر هیچ‏گاه مانع از آن نشد كه از تحقیق و فراگیرى در كهكشان‏هاى موسیقى اصیل ایرانى دست بردارد یا كوتاهى كند. پرویز صراف به نگارنده مى‏گفت: «من هرچه دارم، مدیون استاد جلیل‏القدرم، محمد اسماعیلى مى‏باشم.»

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مهندس سیروس شهردار، فرزند مشیر همایون شهردار، كه در پانزدهم اسفند ماه سال 1304 شمسى در تهران متولد شد. دوان كودكى خود را در محیطى آكنده از فضاى عطرآگین موسیقى سپرى كرد و در همان سنین كودكى بود كه جسم و روح او جهت درك موسیقى و فراگیرى آن پرورش پیدا كرد تا در نوجوانى، رسما صنعت و حرفه هنر موسیقى را میان سایر حرف و هنرها براى خویش انتخاب نماید. سیروس شهردار، در سال 1316 به مدت یك سال تحت نظر استاد جواد معروفى فن نواختن پیانو را فراگرفت و تا حدود زیادى با راز و رمز این ساز آشنایى پیدا كرد، سپس جهت فراگیرى تئورى سلفژ و هارمونى مقدماتى، نزد پرویز محمود رفت و مدت دو سال نزد این هنرمند بزرگ موسیقى كلاسیك به شاگردى پرداخت. مهندس سیروس شهردار، در سال 1328 به هنرستان عالى موسیقى رفت و كار تدریس به هنرجویان این هنرستان را قبول كرد و در ضمن مدیریت دروس هنرستان را نیز به عهده گرفت و در ضمن به طور پراكنده، تئورى و سلفژ در هنرستان‏هاى عالى موسیقى و هنرستان ملى را تدریس كرد. وى با توجه به این‏كه خود به مرحله شامخى از تدریس و نوازندگى پیانو رسیده بود ولى هیچگاه از تحقیق در كهكشان‏هاى بى‏انتهاى موسیقى و كسب فیض از سبك و روش تدریس ونوازندگى هنرمندان مختلف غفلت و كوتاهى نكرد لذا جهت ادامه تحصیلات خود در موسیقى نزد فریدون فرزانه، شیمكویچ كاپوشینسكى و ملك اصلانیان رفت كه از سال 1332 تا 1336 ادامه داشت. در سال 1334 بنا به دعوتى كه سازمان رادیو و تلویزیون جهت همكارى از وى به عمل آورد، او این دعوت را قبول كرد و با سمت‏هاى پیانیست، تنظیم كننده، آهنگساز، رهبر اركستر و نویسنده برنامه‏هاى تفسییر موسیقى به كار خویش در این سازمان مشغول گردید كه تا سال 1359 این فعالیت‏ها كماكان ادامه داشت. سیروس شهردار، از آنجایى كه مردى فعال و پر جنب و جوش بوده و هست ودر سراسر عمر پربار خود، لحظه‏اى را به بطالت نگذراند، ضمن این سال‏ها فعالیت و كار و كوشش، از سال 1342 تا 1349 نیز سرپرست مركز موزیكولوژى و مدرس كوى دانشگاه تهران بود و از سال 1372 تا 1334 نیز عضو مؤسس و هیئت مدیره انجمن هنرى جوانان كشور بود. وى، پس از تحصیلات ابتدایى و متوسطه به دانشگاه تهران رفت و در رشته شیمى موفق به اخذ فوق‏لیسانس مهندسى گردید و بین سال‏هاى 1323 تا 1327 لیسانس موسیقى و تخصص در آهنگسازى را از دانشگاه هنرهاى زیبا دانشگاه تهران كسب نمود و در سال 1346 نزد توماس كریستین دیوید رفت و با كسب عنوان دانشجوى رتبه اول دوره اول لیسانس را بدست آورد. وى اكنون هم مثل جوانى به فعالیت‏هاى فرهنگى و هنرى خویش ادامه مى‏دهد و با تأسیس كلاس موسیقى جهت تعلیم و تدریس پیانو و ارگ با روش كلاسیك همراه همسر و فرزند خود طلبگان موسیقى را یارى مى‏دهند. مهندس سیروس شهردار، داراى همسر، دو پسر و یك دختر مى‏باشد كه همگى از تحصیلات عالیه برخوردار مى‏باشند، همسر وى فریده شهردار، معلم پیانو است كه دختر معز دیوان فكرى نویسنده و استاد تئاتر بود، نسترن فرزند بزرگ خانواده، داراى لیسانس مترجمى زبان آلمانى از دانشگاه آزاد اسلامى، پسر بزرگتر انوشیروان، داراى فوق‏لیسانس مهندسى الكترونیك از دانشكده برق دانشگاه صنعتى امیركبیر، پسر دوم وى اردلان، دانشجوى سال چهارم دانشكده پزشكى دانشگاه شهید بهشتى مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

جعفر زعیمى نیكو، از هنرمندان فعال و مبتكر است كه در سال 1343 وارد خدمت در نیروى هوایى شد و پس از قبولى در آموزش‏هاى مربوط، با درجه گروهبانى به نواختن ترومپت در یكى از واحدهاى آموزشى موزیك آن نیرو مشغول خدمت گردید. در دوران هفت ساله نوازندگى با ترومپت ضمن اجراى انواع مارش و سرودهاى ایرانى و خارجى، با اجراى آثار كلاسیك جهان تحت رهبرى جناب سرهنگ افشار را تجربه كرد. جعفر زعیمى نیكو، پس از اخذ دیپلم ریاضى، با استفاده از بورسیه ارتش و قبولى در رقابت واجدین شرایط به هنرستان عالى موسیقى راه یافت و پس از اخذ لیسانس از این هنرستان به درجه ستوان دومى نائل آمد و بلافاصله در مسابقات اعزام به مدرسه سلطنتى موزیك نظام انگلستان شركت و برنده این بورس تحصیلى شد و بعد از پایان آموزش زبان انگلیسى به آن مدرسه اعزام شد و پس از دو سال تحصیل در امتحانات وزارت دفاع انگلستان شركت كرد و با كسب عناوین اولى در دروس رهبرى، هارمونى، اركستراسیون و عناوین دومى در دروس كنترپوان و دیكته موسیقى مدرك قبولى را دریافت كرد. در پایان سال سوم تحصیلى با كسب عناوین اولى و لوح یادبود دروس علمى سازشناسى سازهاى اركستر و پركوشن، همچنین كرال و بهترین دانشجوى خارجى در دروس هارمونى، رهبرى و تنظیم براى انواع اركسترها دوم شد و مدرك قبولى را دریافت نمود. وى، در سال 1358 به وطن مراجعت كرد و به‏عنوان فرمانده در نیروى هوایى مشغول خدمت شد و یكى از همكاران دائمى ستاد مشترك در امور موزیك شد كه پس از 27 سال خدمت به افتخار بازنشستگى نائل آمد. جعفر زعیمى نیكو، در سال 1367 بنا به پیشنهاد جناب سرهنگ افشار كه از اساتید قدیمى هنرستان موسیقى كشور است، تدریس در كلاس‏هاى سازهاى بادى و ترمبون را در هنرستان عالى موسیقى به عهده گرفت كه هنوز هم مشغول انجام این خدمات فرهنگى هنرى مى‏باشد و با تشویق و حمایت استاد ارجمند و ریاست محترم هنرستان عالى موسیقى، مبادرت به راه اندازى كلاس‏هاى سازهاى بادى نمود و با تنظیم چند قطعه موسیقى در خور تعداد و انواع سازهاى موجود كرد كه كمك مؤثرى به آموزش هنرجویان نمود. عمده فعالیت‏هاى هنرى دیگر وى، رهبرى گروه كر هنرجویان همافرى نیروى هوایى با اجراى آثار فولكور ایران در حضور پرسنل نیروى هوایى در مدت تحصیل در مدرسه زبان انگلیسى و قبل از اعزام، رهبرى گروه بزرگ مدرسه مشتمل بر بیش از 50 نفر نوازنده در مدرسه سلطنتى موسیقى نظام در حضور مردم همان‏طور كه اشاره كردم، در سال 1358 از انگلستان به ایران مراجعت كرد و چون تفریبا بیش از نود درصد واحدهاى موزیك نیروى هوایى منحل و بعدا هم شروع جنگ تحمیلى رژیم بعث عراق، وى جهت ایجاد انگیزه در بین پرسنل و مطرح نمودن موسیقى در بین مردم شروع به ساخت و تنظیم بسیارى از آهنگ‏ها، كرد كه حاصل آن مارش‏هایى شد مثل: عقاب آسمان‏ها، مارش سعید، مارش ظفر، بازسازى رساله فارغ‏التحصیل خود به نام برداشتى از چهارگاه و تنظیم چندین سرود رایج و آرم رادیویى ارتش. وى، پس از شروع جنگ عراق بعثى علیه ایران، با پشتكارى فراوان و كمك دوستانش توانست طرح ایجاد یك آموزشگاه موزیك براى كلیه نیروهاى مسلح را به تصویب مقامات برساند كه در اجرا نیز از همان روزهاى اول پا به پاى همكاران خود در نیروى زمینى به راه اندازى آن مشغول شد. جعفر زعیمى نیكو، براى اولین بار در ایران، سازهاى باس‏سى‏بمل و مى‏بمل، همچنین باریتون را با روش كلیدفا و انگشت‏گذارى مدرن آموزش داد كه هنوز هم این روش وى تداوم دارد، در عین حال با برگزارى كنسرت‏هایى كه در سطح شهر و مراكز علمى و فرهنگى و در تالار رودكى (وحدت) كه با همكارى وزارت ارشاد اسلامى برقرار مى‏گردد شركت فعال دارد و در چهارمین جشنواره مجتمع هنر و ادبیات در خدمت جنگ نیز، برنده برنده لوح یادبود و جایزه اول شد و جهت هرچه پربار شدن برنامه‏هاى موزیك نظام، قطعات موسیقى نظیر مرثیه در سوگ شهید بابایى، سرود هفده ربیع‏الاول، تجلیل از شهدا و چند قطعه موسیقى بدون كلام و یك قطعه موسیقى به نام فروردین بر روى شعر خانم شیده كاشانى براى صدا و سیما تحریر كرد كه از كارهاى به یاد ماندنى به‏شمار مى‏رود. در سال‏هاى اخیر، وى اقدام به ساختن سه آهنگ لالایى و دو ترانه كودك بنا به سفارش كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، سه قطعه موسیقى طویل‏المدت تصنیف كرد كه هر كدام به سهم خود جایگاه خاصى را دارا است، یك آهنگ به نام «خداوند جان و خرد» جهت گرامى داشت هزارمین سال حكیم ابوالقاسم فردوسى شاعر جاودان و حماسه‏سراى ایران زمین، به سفارش صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران،از بلندترین قطعات موسیقى در جهان است كه اختصاصا براى اركستر نظامى نوشته شده است، سه یادواره حماسه حر و حضرت عباس با زمان تقریبى یك ساعت كه هر دو اثر با تمهیدات نمایش و نور همراه بود. اولى در تالار وحدت و دومى در فرهنگ‏سراى بهمن به اجرا درآمد. شایان ذكر است اركستر بزرگ نظامى كه سال دوم تأسیس خود را مى‏گذراند با همت و پى‏گیرى و زحمات مهندس چمران و همكاران ایشان تشكل یافت و اعضاى آن منتخب نیروهاى مسلح مى‏باشند و جعفر زعیمى نیكو نیز آنچه در توان داشت در پیشبرد این اركستر به كار برده و آینده روشن و پربارى براى آن پیش‏بینى مى‏شود البته اگر با این نحو به فعالیت‏هاى پرثمر خود ادامه دهد. جعفر زعیمى نیكو، حدود سال‏هاى 65-66 با فكر تشكیل هنرستان موسیقى نظامى دست به یك رشته فعالیت‏هاى ادارى و تماس با مسئولین آموزش فنى و حرفه‏اى وزارت آموزش و پرورش و همچنین همكاران خویش در هنرستان موسیقى پسران با همكارى صمیمانه آقاى فخیمى ریاست این هنرستان زد كه با اقبال مواجه گشت و پس از طى مراحل ادارى و موافقت فرمانده نیروى هوایى دستور اجراى آن صادر شده كه امید مى‏رود در آینده نزدیك شاهد فارغ‏التحصیلان این هنرستان باشیم كه پس از اخذ دیپلم كامل متوسطه از آموزش و پرورش به صفوف نوازندگان موسیقى نظامى كشور بپیوندند و در دانشگاه هنر، در یكى از رشته‏هاى موسیقى ادامه تحصیل دهند. اشتیاق موسیقى در وجود جعفر زعیمى نیكو و انگیزه خدمت به موسیقى ملى موجب گشت تا چند سال پیش وى با تغییراتى در سازهاى برنجى، زمینه نواختن فواصل ایرانى را بر روى گام 24 قسمتى به وجود آورد كه البته كسى به آن ترتیب اثر نداد و كمتر اهمیت آن را درك كرد ولى اخیرا وى تحقیقات زیادى روى سه‏تار انجام داد كه با كمك آقایان مهندس بهروز و عبداله باقرى كه ایشان هم از علاقمندان به موسیقى و شائق خدمت به این هنر والا مى‏باشند، موفق به ساخت تعداد زیادى از این نوع ساز گردید كه مورد قبول تنى چند از استادان و دوستداران قرار گرفته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

دكتر حمید زاهدى، از نوازندگان قدیمى و هنرمند است كه در سال 1305 در تهران متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایى را در دبستان فرهنگ و متوسطه را در یكى از دبیرستان‏هاى این شهر با موفقیت به پایان برد. حمید زاهدى، متعلق به خانواده‏اى بود كه به هنر موسیقى علاقمند بوده‏اند و لذا وى از سن 10 سالگى به تشویق برادرش مرحوم على زاهدى طاهرى كه هفت سال از وى بزرگتر بود، نواختن و فراگیرى ویولن را نزد مرحوم مهدى خالدى شروع كرد و ردیف‏هاى اول و دوم را نزد شادروان استاد ابوالحسن صبا به اتمام رسانید. سپس اتودهاى تكنیك فى ویولن علمى را خدمت مهندس ویكتور آوانسیان كنسرت مایستر سمفونى اركستر آبادان دنبال كرد. حمید زاهدى، خود از سال 1327 تا سال 1330 با اركستر سمفونى آبادان همكارى كرد كه یكى از اعضاى آن اركستر مهندس شوقى است كه هم اكنون این هنرمند ارجمند در تهران به‏سر مى‏برد. حمید زاهدى، در سال 1330 در مسابقات هنرى تهران كه ژورى آن متشكل بود از استادانى نظیر: ابوالحسن صبا، مرتضى نى داود، موسى معروفى، مرتضى محجوبى،حشمت‏اله سنجرى و خانم فاخره صبا. برنده جایزه اول موسیقى در فن نوازندگى ویولن شد و سپس به سفر خارج از ایران رفت و براى تحصیل سیستماتیك موسیقى علمى هنر ناب جهانى وارد فاكوكته A.B.F لایپزیك شد و پس از گرفتن مدرك دیپلم در رشته موسیقى در كنكور هنرستان عالى موسیقى لایپزیك و هنرستان عالى موسیقى و یمار در دو رشته تخصصى «تعلیم و تربیت فن ویولن» و «تئورى كمپوزیسیون» قبول گردید كه در سال‏هاى 1955 تا 1961 به اخذ مدرك لیسانس در هر دو رشته نائل آمد و در رشته آهنگ‏سازى برنده جایزه دوم فستیوال بین‏المللى ورشو (لهستان) گردید. از سال 1961 با وقفه تا سال 1967 ضمن تدریس ویولن در مدارس موزیك شهرهاى ویمار، آپولدار، ارفورد كه زیر نظر هنرستان عالى موسیقى فرانس لیست ویمار بود، رشته موزیكولوژى و مراحل فوق‏لیسانس وتز دولتى را از دانشكده موزیك دانشگاه موزیك دانشگاه لایپزیك دریافت كرد. وى در سال 1960 كتاب تئورى موسیقى، اصول هارمونى هوموفونى، پولیفونى و علوم موسیقى را به رشته تحریر درآورده كه در آلمان به چاپ رسید. در سال فرنگى 1948 بود كه به ایران مراجعت كرد و ضمن تدریس ویولن در سال‏هاى 1348 -1347 در هنرستان عالى موسیقى تهران رشته «موسیقى آموزشى»را در دانشكده علوم تربیتى دانشگاه تهران تدریس نمود و سپس با سمت استادیار رشته‏هاى فرم شناسى مكاتیب، فلسفه هنز و زیباشناسى را در دانشكده علوم تربیتى و دانشكده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تبریز تدریس كرد كه با سى سال سابقه خدمت بازنشسته شد. چاپ اول كتاب تئورى موسیقى اصولى هارمونى هوموفونى و پولیفونى و علوم موسیقى وى كه درسال 1948 در آلمان چاپ گردیده بود چاپ دوم آن در سال 1370 تجدید گردید. وى از همان اوائل كار هنرى خویش ضمن فراگیرى و تفحص در موسیقى جهانى مشغول كارهاى تحقیقاتى و چاپ و نگارش مقالاتى در روزنامه‏هاى اطلاعات و كیهان و مجلاتى نظیر: عصر جدید، در زمینه موسیقى و ترجمه و چاپ 6 جلد كتاب آموزش نوین فن ویولن بوده است. وى داراى دو فرزند یك دختر به نام سالومه و یك پسر به نام نیما مى‏باشد كه هر دو نفر از سن‏هاى 9 و 8 سالگى ویولن را نزد پدر آموخته‏اند و هر دو نفر در حال حاضر مشغول تدریس در مدرسه هنر و ادبیات سازمان صدا و سیما مى‏باشند. سالومه تاكنون كنسرت‏هاى موفقى همراه با جمعى از شاگردانش مثل: مریم فرهمند،حسین طبرى، مانا كاشیان، بهار ادهمى، بهار ادریسى، مارال صدیقى در تئاتر شهر اجرا و نیما نیز، همراه فرزاد صابرى، افشین ادریسى، مجید همایونى، حسین ابوحسینى فرزین ضیایى و بابك تقى‏خانى كنسرت‏هایى با اجراى آثارى از: باخ،هندل و موتزارت استعداد خود را نشان داده‏اند و مى‏رود كه از آینده‏سازان موسیقى نوین كشور شوند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ناصر زرافشان، به سال 1325 در شهر علم وهنر و صنعت، اصفهان متولد شد. زرافشان نواختن كلارین را از نوجوانى و ابتدا به صورت حاشیه‏اى در دسته موزیك ناحیه یك اصفهان آغاز كرد. این دسته موزیك ملى در قالب موزیك نظام و به همت و با هزینه پدر وى تأسیس شده بود و اعضاى آن عموما از میان جوانان فامیل و جوانان مستعد ناحیه یك اصفهان انتخاب شده و آموزش مى‏دیدند. پس از توقف تدریجى فعالیت دسته موزیك یاد شده چون در اصفهان، استاد یا كلاس مشخصى براى آموزش كلارینت وجود نداشت، آموزش این ساز را نزد خود به كمك خودآموز و متدهاى كلارینت و با استفاده پراكنده از امكانات گوناگون مانند معلمین سایر سازهاى بادى و فعالیت در موزیك پیشاهنگى و برخى اركسترهاى موجود در سطح استان ادامه داد. ناصر زرافشان، پس از خاتمه تحصیلات دبیرستان در سال 44 براى تحصیل در دانشكده حقوق به تهران آمد و به موزات تحصیل در دانشكده حقوق، از كلاس استاد رحمت افشار در هنرستان ملى موسیقى بهره گرفت و مدتى نزد نامبرده به فراگیرى موسیقى پرداخت. وى، پس از گرفتن فوق لیسانس علوم سیاسى براى ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و در آنجا نیز به موازات تحصیلات دانشگاهى خود از كلاس «برنارد و اندورن» بره گرفت و پس از بازگشت به ایران نیز مدت‏ها از محضر استاد رحمت افشار براى تكمیل كار نوازندگى كلارینت بهره برده است. زرافشان در دوران تحصیل دانشگاه تهران، به عنوان نوازنده كلارینت با اركستر دانشجویان دانشگاه همكارى داشت و در مسابقات سراسرى كشور كه بین دانشگاهها و مدارس عالیه كشور در رامسر برگزار مى‏شد مدال طلاى كلارینت را در سال 1345 و مدال طلاى سازهاى بادى را در سال 1347 از آن خود ساخت. دكتر ناصر زرافشان، بسیارى از آثار كلاسیك كلارینت را تاكنون اجرا كرده و كتابى نیز در زمینه تاریخچه تكاملى كلارینت و مكتب‏هاى ملى مختلف در نوازندگى كلاسیك و مسائل و مشكلات تكنیكى این ساز و نحوه آموزش و غلبه بر آن‏ها نوشته كه هنوز منتشر نشده است. وى كلارینت را به صورت غیر حرفه‏اى مى‏نوازد و در حال حاضر به‏عنوان وكیل دادگسترى در تهران به كار اشتغال دارد و با علاقه فراوان به طور مرتب در تمرین و اجراهاى اركستر سمفونیك هنرستان موسیقى شركت مى‏نماید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

بیژن داداشى، در هفدهم تیرماه یك‏هزار و سیصد و سى و دو در تهران متولد شد. از كودكى زیر نظر پدر خود كه نوازنده آكوردئون بود راز و رمز نوازندگى را فراگرفت و چون خود او هم از استعداد خدادادى بهره‏اى وافر داشت هنوز بیش از هفت بهار از عمرش نمى‏گذشت كه در برنامه كودك رادیو ایران شروع به نوازندگى كرد واین برنامه را در هفته یك‏بار اجرا مى‏كرد. بیژن داداشى از سال 1342 براى ادامه تحصیل وارد هنرستان عالى موسیقى ملى شد و در سال 1350 در رشته پیانو فارغ التحصیل گردید. همزمان با تحصیل در هنرستان عالى موسیقى، در اركستر جوانان رادیو ایران همكارى كرد و در سال 1350 نیز همزمان با تأسیس سازمان كر ملى ایران با این سازمان شروع به همكارى نمود وى مدت‏ها آسیستان رهبر كر و پیانیست این اركستر بود تا خود در سال 1357 سرپرست و رهبر كر ملى شد و تا سال 1361 در این سمت مشغول فعالیت بود. بیژن داداشى، در سال 1357 نیز در هنرستان سرود و آهنگ‏هاى انقلابى پسران و دختران به تدریس سلفژ و كر پرداخت و در حال حاضر نیز به تدریس خصوصى پیانو و آكوردئون مشغول مى‏باشد. وى در سال‏هاى قبل و بعد از انقلاب در زمینه هنرى به دریافت جوائز و لوح زرین و دیپلم افتخار نائل گشته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هنرمند ارجمند و شایسته، علیرضا خورشیدفر، به سال 1326 در تهران متولد شد و بنابر علائقى كه به موسیقى داشت از سن 9 سالگى شروع به یادگیرى ساز آكوردئون كرد، سپس از سن 12 سالگى وارد هنرستان عالى موسیقى شد و در رشته كنترباس مشغول تحصیل گردید و در سال 1351 با درجه لیسانس در رشته كنترباس فارغ‏التحصیل شد. علیرضا خورشیدفر، در طى دوران تحصیل از وجود استادانى مثل نعمت‏اله مجید، خواهر و برادران پورتراب، كنستاتین، نیكلا نیكولف، نیكلاپوپوف، بهره برد و همین استادان بودند كه با مایه‏هاى غنى و پربار علم موسیقى موجب پیشرفت سربع و بزرگ وى در عالم هنر موسیقى گردیدند. وى، در طرح ارزشیابى هنرمندان كشور كه در جلسه و تاریخ 67/3/17 تشكیل شد به عنوان هنرمند درجه یك شناخته شد. علیرضا خورشیدفر، از سال 1346 با اركسترهاى رادیو، اعم از اركستر بزرگ، اركسترهاى گل‏ها، اركستر بزرگ دانشگاه تهران همكارى كرد و از سال 1348 وارد اركستر سمفونیك تهران شد و با این اركستر به همكارى ادامه داد كه این همكارى هنوز هم ادامه دارد و از سال 1351 نیز به عنوان معاون گروه كنترباس و از اوایل سال 1357 به عنوان مایستر گروه كنترباس تا این زمان در اركستر سمفونیك تهران همكارى دارد. وى از سال 1367 به‏عنوان استاد كنترباس در هنرستان موسیقى پسران مشغول تدریس و خدمات فرهنگى هنرى مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

حسین خضرلوزاده، در سال 1322 در شهرستان خوى متولد گردید، وى از كودكى همواره به موسیقى علاقه فراوان داشت و هر زمان كه آوایى از این هنر والا را مى شنید، نظرش به آن طرف معطوف مى‏گردید. پس از اتمام دوره اول متوسطه، در دبیرستان فیوضات تبریز به دنبال شوق و علاقه خود، در هنرستان موسیقى تبریز ثبت‏نام و مشغول فراگیرى موسیقى گردید. حسین در هنرستان موسیقى ابتدا پیانو را نزد ستوان نیك‏زاد، فرمانده موزیك ارتش شروع كرد و بعد از مدتى نزد خانم لوست استاد پیانو هنرستان آن را، ادامه داد و همواره یكى از بهترین و پركارترین هنرجویان هنرستان بود. وى همزمان با فراگیرى پیانو، ساز ویولن را نزد استاد استپان سانوسیان (استاد هنرستاتن موسیقى) و هارمونى را نزد استاد یوسف یوسف‏زاده فراگرفت و در درس هارمونى نیز یكى از ساعى‏ترین و بهترین هنرجویان كلاس بود. پس از اتمام تحصیلات دوره متوسطه هنرستان و اخذ دیپلم به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در شهرستان ملایر مشغول خدمت گردید. حسین خصرلوزاده در شهر ملایر، به تشكیل گروه كر و اركستر اقدام كرد و با اجراى برنامه‏هاى مختلف هنرى با حضور فعال خود به اعتبار و پیشبرد اهداف برنامه‏هاى فرهنگى و هنرى هرچه بیشتر افزود. پس از چندى كه در تاریخ 1346 بود به شهرستان تبریز منتقل شد و ضمن خدمت در آموزش و پرورش، در هنرستان موسیقى این شهر نیز مشغول تدریس علم موسیقى گردید. او در طول مدت اقامت خود در تبریز، اكثر وقت خود را صرف تعلیم و تربیت و آموزش و فعالیتهاى هنرى فرزندان این شهر كرد و سرپرستى و اجراى برنامه‏هاى هنرى آموزشى و پرورشى و همچنین اجراى كنسرت‏هاى متعدد هنرستان موسیقى را فعالانه و با موفقیت اداره مى‏كرد. وى در سال 1348 به تهران منتقل شد و وارد انستیتو مربیان امور هنرى شد و پس 2 سال تحصیل موفق به دریافت فوق دیپلم هنرى گردید. سپس در كنكور ورودى رشته موسیقى دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران شركت و پس از موفقیت به تحصیلات خود در دانشگاه ادامه داد. حسین در دانشگاه، پیانو را با خانم پرى بركشلى و مدتى با خانم لوست مارتروسیان و ساز ویولن را نزد استاد هراج مانوكیان ادامه داد و از محضر استادان دكتر هرمز فرهت، علیرضا مشایخى، احمد پژمان، دكتر محمد تقى مسعودیه،دكتر داریوش صفوت و دكتر شاهین فرهت بهره فراوان گرفت و بالاخره در سال 1355 در رشته موسیقى از دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران فارغ‏التحصیل گردید و با سمت كارشناس امور هنرى خدمت خود را ادامه داد. وى، بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهى، پست‏هاى آموزشى و هنرى حائز اهمیت به شرح زیر را احراز نموده و همواره با تلاش و كوشش خستگى ناپذیر خود، در احیاء تكامل مراكز آموزشى وهنرى از جمله: 1- كارشناس و تدریس در انستیتو مربیان امور هنرى. 2- معاون هنرى انستیتو مربیان امور هنرى. 3- معاون اداره كل پژوهش و نمونه‏سازى وزارت آموزش و پرورش. 4- معاون مركز تربیت معلم. رسالت و تعهد خود را ارائه و به اثبات رسانده است. خصرلوزاده، در سال 1364 به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتقل و با عنوان سرپرست مركز سرود و آهنگ‏هاى انقلابى مشغول خدمت گردید و در ایام خدمت خود در این مركز هنرى تا جایى كه در توان و امكان داشت با شوق و علاقه هرچه بیشتر نسبت به بازسازى كادر اركستر سمفونیك تهران و احیاء مجدد آن سعى نموده و براى اولین بار بعد از انقلاب با اجراى كنسرت‏هاى آموزشى توسط اركستر سمفونیك و اركستر سنتى مركز سرود نسبت به شناساندن سازهاى موسیقى كلاسیك و موسیقى سنتى ایران به دانشجویان و هنر آموزان وسایر علاقمندان اقدام نمود و در ال 1365 به اتفاق دو تن از دوستان خود به منظور آموزش موسیقى به علاقمندان، در خارج از وقت ادارى، مؤسسه آزاد آموزشى تحت عنوان «مؤسسه دوستداران هنر» را تأسیس نمود. وى در حال حاضر ضمن خدمت در پست معاونت امور هنرى ادراه كل پژوهش و آموزش هنرى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در هنرستان (تهران)مشغول تدریس مى‏باشد. حسین خضرلوزاده، داراى 2 فرزند به نام آیدا و آیدین مى‏باشد كه هر دو ایشان پس از گذراندن كلاس‏هاى مقدماتى موسیقى با روش «كارل اوف» در هنرستان موسیقى به فراگیرى ویولن مشغول مى‏باشند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم و یازدهم ق)، موسیقیدان و شاعر. اهل شبانكاره‏ى فارس بود و در ملازمت شاه عباس اول (1038 -996 ق) به سر مى‏برد. در علم ادوار و موسیقى مهارت داشت و تصنیفهایى نیز ساخته است. به هند رفت و به مدح عبدالرحیم خان، خان خانان پرداخت. در 1023 ق، در راه رفتن به مكه‏ى معظمه، باقى نهاوندى در بندر مخاى یمن با او ملاقات كرد. نایى بعد از مراجعت از مكه به برهانپور نزد شاهزاده خرم (شاه جهان) رفت و مورد عنایت وى قرار گرفت و مدتى ملازمت جهانگیر شاه (1037 -1014 ق) را نیز پذیرفت و از او انعام و صله‏ى بسیار دریافت نمود. ابیاتى از وى در تذكره‏ها نقل شده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 1343 ق)، موسیقیدان. معروف‏ترین و ماهروترین استاد نوازنده نى در اواخر عهد قاجاریه بود كه بسیارى از اساتید این فن از دست‏پروردگان و شاگردان او هستند، از جمله: مهدى نوایى اصفهانى. حسین یاورى، حسن كسایى، عبدالخالق و حسین اصفهانى. نایب اسداللَّه شاگرد ابراهیم آقاباشى بود و در نوازندگى نى مهارت و قدرت بسزایى داشت و در اطلاعات موسیقى كم‏نظیر بود. وى را به اخلاق و فضایل پسندیده ستوده و در نوازندگى نى، همطراز سماع حضور و آقا حسینقلى در سنتور و تار دانسته‏اند. در اهمیت مقام نایب اسداللَّه همین بس كه گفته بود: "من نى را از آغل گوسفندان به دربار پادشاه بردم." او مدتها در تهران سكنى گزید و سپس به مولد خود، اصفهان بازگشت و در همانجا درگذشت. از وى صفحاتى باقى مانده است. نایب‏اسداللَّه نى‏زن ماهر و از استادان بنام و بزرگ این ساز بود، نایب‏اسداللَّه تمام اصواتى را كه مى‏شنید و مى‏خواست از نى خود بیرون مى‏آورد و مردى بود درویش مسلك و بى‏تكبر كه او را در نوازندگى نى همطراز سماع حضور و آقا حسینقلى در سنتور و تار دانسته‏اند، نایب‏اسداللَّه مظهر پاكى و خلوص نیت و گشاده‏دست و خالى از هرگونه حسادت و خست بود و هرچه مى‏دانست به شاگردان خود با كمال مهربانى و حوصله تعلیم مى‏داد. شادروان عارف قزوینى در دیوان خود از وى به بزرگى یاد كرده و مى‏نویسد: «نایب‏اسداللَّه نى‏زن، یكى از استادان نامى در نى‏نوازى است.» در جلد دوم سرگذشت موسیقى ایران، شادروان روح‏اللَّه خالقى از قول نایب‏اسداللَّه آورده است: «من نى را از آغل گوسفندان به دربار پادشاه بردم.» نوازندگان قره‏نى

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1348 -1298 ش)، موسیقیدان، خطاط و نقاش. در قم به دنیا آمد. وى از همان كودكى زیر نظر پدرش- كه یكى از خوشنویسان بنام بود- تعلیم خط گرفت و سپس نزد حسینعلى خوشنویس این هنر را تكمیل كرد. در نوجوانى به موسیقى علاقه‏مند شد و براى یادگیرى آن به محضر حسین هنگ‏آفرین رفت. پس از مدتى در كلاس ابوالحسن خان صبا حضور یافت و نواختن ویولن را نزد آن استاد تكمیل نمود. در 1318 ش كلاس موسیقى تأسیس كرد و در ضمن به ساختن ساز، به ویژه سنتور، روى آورد. وى علاوه بر موسیقى و خوشنویسى، از مینیاتور و تذهیب نیز اطلاع كافى داشت و آثارى از خود باقى گذاشته است. او سالها دبیر خط و نقاشى و موسیقى بود. نامدارى در 1319 ش وارد سازمان رادیو شد و اركسترى تهیه كرد و خود سرپرستى آن را به عهده گرفت. وى در نوشتن خط نت مهارت به سزایى داشت و به درخواست روح‏اللَّه خالقى كتاب اول و دوم «تار» را با خط زیباى خود نوشت. از آهنگهاى او «سفر برگرد» را مى‏توان نام برد كه خواننده‏ى آن حسن كاووسى است.[1] در تاریخ موسیقى كشورمان هستند بسیار اشخاصى كه با تمام بزرگى و والایى، بى‏سر و صدا مى‏آیند و در ناكامى به سر مى‏برند و در گمنامى و بى‏سر و صدا از این جهان فانى رخت برمى‏بندند و مى‏روند. یكى از این اشخاص، هنرمند شایسته شادروان على‏محمد نامدارى بود كه به تاریخ 1298 در خلجستان شهرستان قم متولد شد و از همان كودكى زیر نظر پدرش كه یكى از خوشنویسان به نام بود در این رشته از هنر كار كرد و بعد از آن نزد مرحوم حسینعلى خوشنویس این هنر را تكمیل كرد. در سن چهارده سالگى بود كه همراه خانواده به تهران آمد و به موسیقى علاقمند شد و نزد زنده‏یاد استاد حسین هنگ‏آفرین به فراگیرى موسیقى و علم آن پرداخت و در سن بیست سالگى بود كه به كلاس ابوالحسن‏خان صبا رفت و موسیقى و نواختن ویولن را نزد آن استاد بزرگ و دلسوز تكمیل نمود و خود در سال 1318 در سه‏راه ژاله قسمت شمالى ساختمان مجلس كلاس موسیقى جهت تعلیم و تربیت هنرآموز تأسیس نمود و در ضمن به ساختن ساز بخصوص سنتور روى آورد. على‏محمد نامدارى، علاوه بر موسیقى، خطاطى و نقاشى كه آثار متعددى از وى به جاى مانده و همگى از استادى و ذوق ظریف و خلاق آن شادروان حكایت مى‏نماید، از هنر مینیاتور و تذهیب اطلاع كافى داشت و از جمیع جهات در این رشته استاد بود ولى آن طور كه باید و شاید دستگاههاى دولتى آن زمان و جو روزگار از این هنرمند بهره نگرفت. در سال 1319 كه تازه رادیو تأسیس یافته بود، وى وارد كار رادیو شد و اركسترى ترتیب داد و سرپرستى آن را به عهده گرفت كه آهنگ‏ها و شعرهایى را كه خواننده مى‏خواند خود مى‏ساخت و مى‏سرود. على‏محمد نامدارى در نوشتن خط نت مهارت بسزایى داشت و همین امر موجب گشت تا شادروان استاد روح‏اللَّه خالقى از ایشان خواست تا كتاب اول و دوم تار بنویسد و او با خط بسیار زیباى خود این خواسته استاد را اجابت كرد. نامدارى سال‏هاى سال با رادیوهاى تهران، ژاندارمرى، نیروى هوایى و شهربانى همكارى كرد و هر هفته آهنگ‏ها و ترانه‏هایى براى اجرا در این فرستنده‏ها آماده با اركستر اجرا مى‏كرد. از آهنگ‏هاى خوب به یادماندنى وى باید از «سفر بر گرد» را نام برد كه شهرت بسزایى به دست آورد و خواننده‏ى آن حسن كاووسى بود. على‏محمد نامدارى، سال‏ها دبیر خط و نقاشى و موسیقى چندین دبیرستان و دبستان تهران بود او چهار فرزند به نامهاى شهلا، شهرام، بهرام و حسین به یادگار گذاشت و در سال 48/4/12 بر اثر بیمارى كبد و كلیه درگذشت، روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، نوازنده. وى از خدمتگزاران عصمت‏الدوله، دختر ناصرالدین شاه و مادر دوستعلى معیر الممالك بود. گلعذار در نواختن سنتور مهارت داشت و از دست پروردگان محمد صادق خان سرورالملك بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(693 -613 ق)، موسیقى‏دان، خطاط و ادیب. اصلش از بلخ بود، اما خاندانش در ارومیه به سر مى‏بردند و او رد همان جا به دنیا آمد. در كودكى به بغداد رفت و در آنجا نشوونما یافت. وى در مدرسه‏ى مستنصریه به تصحیل عربى و علوم دینى و ادب و ریاضى پرداخت و در نظم اشعار و علم انشا و تاریخ و حسن خط شهرت یافت و در علم و عمل موسیقى بى‏مانند شد. در آخرین سال خلافت مستعصم (م 656 ق) ندیم و عودنواز و كتابدار و كاتب او بود و بعدها به خدمت هلاكو درآمد. به قول بعضى از محققین، در خط همپایه‏ى یاقوت مستعصمى و ابن‏مقله بود، اما در موسیقى، پس از اسحاق موصلى، كسى به پایه‏ى او نرسیده است. صفى‏الدین یكى از سه موسیقى‏دان بزرگ ایران و عالم اسلام است، كه نخستین ایشان، ابونصر فارابى و دیگرى، خواجه عبدالقادر غیبى مراغه‏اى است. صفى‏الدین پیشقدم نظریه‏ى معروف (فرضیه‏ى منتظم) است كه در آن گامها به هفده فاصله تقسیم مى‏شود. وى سازى به نام مغنى اختراع كرد كه تركیبى‏از قانون و رباب و نزهه بود، حتى برخى اختراع ساز نزهه را هم به او نسبت داده‏اند. صفى‏الدین شاگردان بنامى تربیت كرده است كه از آن جمله‏اند: شیخ شمس‏الدین سهروردى، على ستایى و حسین زامر. وى در سالهاى پایثان عمر به زندان افتاد و همان جا درگذشت. از آثار وى: «رساله الایقاع»، به فارسى، در پنج فصل؛ «الادوار فى حل الاوتار»، كه جمعى از دانشمندان و علماى فن به ترجمه یا شرح آن به زبان فارسى پرداخته‏اند؛ «رساله فى علوم العروض و القوافى و البدیع»؛ «رساله الشرفیه فى النسب تألیفیه»، كه به عربى و به نام شرف‏الدین‏هارون، فرزند خواجه شمس‏الدین صاحب دیوان جوینى، نوشته شده است و اختصارا «كتاب الموسیقى» خوانده مى‏شود.[1] ارموى، عبدالمؤمن بن یوسف بن فاخر دانشمند و موسیقى‏دان ایرانى (و. ارومیه حدود 613 ه.ق. - ف. 963 ه.ق.) در كودكى وى را به بغداد بردند و او در آن شهر به تحصیل پرداخت و پس از آموختن فقه شافعى به روزگار مستنصر به مستنصریه پرداخت و به سبب خوشنویسى در كتابخانه خلیفه به خطاطى مشغول شد. سپس به نواختن عود پرداخت و به سبب مهارتى كه در این راه یافت ملازم و ندیم مستعصم آخرین خلیفه عباسى گردید و مالى فراوان به دست آورد و بیشتر آن را صرف عشرت خویش و احسان بر یاران كرد. هنگامى كه هولاكو بغداد را فتح نمود صفى‏الدین نزد او رفت و به سبب هنر موسیقى در دستگاه‏خان مغول احترامى یافت. سپس به ریاست دارالانشاء علاءالدین عطاملك جوینى رسید. آنگاه به تبریز شد و به دستور شمس‏الدین محمد جوینى صاحب دیوان پسرش شرف‏الدین هارون را تعلیم موسیقى داد و رساله «شرفیه» را به نام وى تألیف كرد. زندگانى او در پایان عمر آشفته گردید و به سختى روزگار مى‏گذرانید و به سبب وام بسیار به حكم قاضى به زندان افتاد و در سن 80 سالگى درگذشت. وى در عربیت و نظم شعر و انشاء و تاریخ و خلاف و موسیقى مهارت داشت و خط منسوب را كسى مانند او نمى‏نوشت. از آثار او رساله «شرفیه» و «كتاب ادوار» (هر دو به عربى) مشهور است. رساله‏هاى او در روزگار خود وى به فارسى ترجمه شده و در سال 1937 م. «بارون اولانژه» آنها را به فرانسوى ترجمه و طبع كرده است. موسیقى‏دانان ادوار بعد از رسایل وى استفاده بسیار بردند. او را مخترع سازى به نام «مغنى» دانسته‏اند و گویند آن تركیبى از «قانون» و «رباب» و «نزهه» بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س یازدهم ق)، شاعر و موسیقیدان. پدرش جارچى‏باشى درگاه شاه عباس بود. صفى قلى بیگ جوانى با ذوق و قریحه بود و شعر مى‏گفت و از موسیقى‏دانان و نوازندگان چهارتار در عهد شاه عباس دوم (1077 -1052 ق) بود. اثر وى «دیوان» شعر است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1339 -1258 ش)، موسیقى‏دان، شاعر و نویسنده. در تهران متولد شد. او توسط مزین‏الدوله نقاش‏باشى كه از بستگان نزدیكش بود، به مدرسه دارالفنون وارد شد تا زیر نظر لومر فرانسوى تحصیل موسیقى كند. تقى خان پس از فراگرفتن قواعد نت خوانى، به زدن آلات‏بادى مشغول شد. بعد نزد دووال نواختن ویولن را آغاز كرد. تا اینجا تقى خان فقط به موسیقى اروپایى آشنا بود، سپس براى اینكه موسیقى اروپایى آشنا بود، سپس براى این كه موسیقى ایرانى را فراگیرد، مدتى در كلاس حسین خان اسماعیل‏زاده و چندى در خدمت میرزا عبداللَّه ردیفها را فراگرفت و نزد حسام‏السلطنه به تلعیم ویولن پرداخت و توسط او به دربار راه یافت و ملقب به اعلم السلطان شد و چند بار در حضور مظفرالدین‏شاه ساز زد. وى اولین ایرانى است كه به ویولن آشنا شد. این ساز را نواخت. خاطرات دربار قاجاریه كه از مشاهدات عینى وى بوده قریب دو سال در مجله هفتگى «روشنفكر» منتشر مى‏شد. موسیقى از كارهاى تفننى دانشور بود، زیرا خدمات و مشاغل ادارى به او فرصت نمى‏داد كه در این قمست كار فوق‏العاده‏اى كند. كارهاى هنرى وى منحصر بوده به تدریس موسیقى آن هم فقط چند سالى در جوانى در مدرسه دارالفنون و آموزش موسیقى به چند نفر از علاقه‏مندان از قبیل: محمدعلى شاه قاجار، محمدحسن میرزا، شاهزاده جهانگیر میرزاى حسام و ركن‏الدین مختارى. او در علم پزشكى هم مدتى تحصیل كرده و در بیمارستان دولتى آن زمان (سیناى فعلى) مدت زمانى كارآموزى داشته است. دانشور در سن هشتاد سالگى در تهران در گذشت. وى آهنگى در چهارگاه ساخته كه اشعار آن را خود سروده است.[1] مرحوم تقى دانشور (اعلم‏السلطان) در سال 1258 هجرى شمسى در تهران متولد شده، پدرش مرحوم نور محمدخان از حكام دوره‏ى قاجاریه در ایالات مختلف آن زمان بوده است. نامبرده تا قبل از نائل شدن به لقب اعلم‏السلطلان از طرف مظفرالدین شاه قاجار به نام میرزا تقى‏خان شهرت داشته است. میرزا تقى‏خان در دوران كودكى به اتفاق سه نفر از بستگان نزدیكش به توسط مرحوم میرزا على‏اكبرخان مزین‏الدوله نقاشباشى كه با آنها خویشى داشت به مدرسه دارالفنون وارد و پس از تكمیل علوم و فنون آن زمان كه عبارت بود از ادبیات زبان‏هاى فارسى، عربى، فرانسه و فن نظام، وارد رشته موزیك دارالفنون شده و علم موسیقى غربى را علماً و عملاً نزد ژنرال لومر فرانسوى موزیكانچى‏باشى دربار قاجار و معلم موسیقى دارالفنون فراگرفته است و پس از فراغت از تحصیل و هنگام ورود موسیو دوال معلم سازهاى زهى كه از كشور فرانسه آمده بود به معاونت وى منصوب گردید و ضمن انجام خدمت و تدریس موسیقى به محصلین، نواختن ساز ویولن را از موسیو دوال فراگرفته و در این فن استاد شده است و در تاریخ رجب سال 1311 هجرى قمرى به موجب فرمان صادره با درجه یاور اولى (سرگردى) و یك قطعه نشان مطلا از مدرسه مباركه دارالفنون فارغ‏التحصیل و مشغول خدمات دولتى گردیده، در تاریخ ربیع‏الاول 1319 هجرى قمرى به موجب فرمان صادره با مهر و امضاى مظفرالدین شاه قاجار از درجه سرهنگى به منصب سرتیپى از درجه سیم و دریافت یك قطعه نشان و یك رشته حمایل از همان درجه ارتقا یافته و در تاریخ شهر ذیحجةالحرام سنه 1326 هجرى قمرى به موجب فرمان صادره با مهر و امضاى محمدعلى شاه قاجار، به منصب سرتیپى از درجه دوم و لقب اعلم‏السلطان مفتخر گردید. میرزا تقى‏خان چون به موسیقى ایرانى علاقه مفرط داشت و از طرفى دوست و همسایه حسین‏خان اسماعیل‏زاده استاد كمانچه و میرزا عبداللَّه استاد سه‏تار بوده، لذا از این دو نفر ردیف‏هاى ایرانى را از راه گوش فراگرفته و آنها را با نت فرنگى تنظیم و مى‏نواخته است بدین ترتیب نامبرده اولین كسى است كه ردیف‏هاى ایرانى را با نت غربى و با ساز ویولن اجرا نموده و در زمان خود شهرت بسزایى یافته است. مرحوم تقى دانشور چون همواره شاغل مشاغل نسبتاً مهمى بوده، لذا موسیقى را به عنوان یك هنر براى خود مى‏دانسته و در مجامع عمومى كه در آن زمان شهرت چندان خوبى هم نداشته از موسیقى استفاده نمى‏كرده، فعالیت هنرى وى منحصر بوده به تدریس موسیقى آن هم فقط چند سالى در جوانى در مدرسه دارالفنون و آموزش موسیقى به چند نفر از علاقمندان از قبیل: محمدعلى شاه قاجار، احمدشاه قاجار، محمدحسن میراز ولیعهد احمدشاه، شاهزاده جهانگیر میرزاى حسام (نوه‏ى حسام‏السلطنه فاتح هرات) و ركن‏الدین مختارى و غیره. وى چند بار، در كنسرت انجمن اخوت به صورت افتخارى شركت داشته و چند سالى هم در مدرسه سن‏لوئى تهران تدریس مى‏كرده و عده‏اى از ادبا و شخصیت‏هایى معروف در مدرسه مذكور شاگرد وى بوده‏اند. مرحوم تقى دانشور مدتى در گمرك در زمان ریاست موسیو نوز بلژیكى با سمت مترجمى زبان فرانسه و مدتى در وزارت تجارت مشغول خدمت بوده سپس با تأسیس وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به آن وزارت منتقل و تا سال 1312 در مشاغل مهم آن وزارت مانند ریاست دارالانشاء، ریاست تعلیمات متوسطه، ریاست محاسبات، ریاست پرسنل (كارگزینى) و با عنوان مدیركلى اصفهان و یزد و كاشان و توابع آنها انجام وظیفه كرده و در سال 1312 با درخواست خودش به افتخار بازنشستگى نائل گردیده و در اردیبهشت ماه 1339 شمسى دار فانى را بدرود گفته است. مشارالیه مردى ادیب شاعر و نویسنده زبردستى بوده، در علم پزشكى هم مدتى تحصیل كرده و در بیمارستان دولتى آن زمان (بیمارستان سیناى فعلى) مدت زمانى كارآموزى داشته است. خاطرات دربار قاجاریه كه از مشاهدات عینى وى بوده قریب دو سال در مجله هفتگى روشنفكر منتشر شده است بقیه تصنیفات و تألیفات وى به علت گوشه‏گیرى در دوران بازنشستگى چاپ نشده باقى‏مانده و مقدارى از آنها هم از بین رفته است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نوازنده. اهل قصبه‏ى بهار همدان بود. پدرش كه بازرگان بود، با خانواده به تهران آمد و ساكن شد. پس از مدتى آقا محمدعلى در تهران درگذشت و همسرش، مادر علیخان، به همسرى پهلوان ابراهیم- كه در دستگاه عمله طرب شغل معتبرى داشت- درآمد. پهلوان ابراهیم علیخان را براى تعلیم كمانچه به دوست خود اسماعیل‏خان، استاد كمانچه، سپرد. علیخان تحت توجه و تعلیم اسماعیل‏خان در نوازندگى كمانچه مهارت پیدا كرد و به مقام استادى رسید و از این زمان كمانچه در خانواده‏ى بهارى رایج شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

كریم تویسركانى، نوازنده باتكنیك ساز ویولنسل در سال 1330 در تهران در خانواده‏اى هنردوست متولد شد. هنوز بیش از 12 بهار از زندگى او سپرى نشده بود كه بنا به تشویق مادر خود وارد هنرستان عالى موسیقى مى‏شود و نزد استاد داود جعفرى به فراگیرى ویولنسل مشغول مى‏گردد. در هنرستان عالى موسیقى، پس از استاد جعفرى، وى از محضر استادان دیگرى چون محمد پورتراب، استفان پوپوف و هیتوشى كاتو نیز بهره‏ور گردید و خیلى زود توانست از استعداد خود و تجربیات و اندوخته‏هاى استادان نامبرده بهره كافى گرفته و خود در صحنه هنر و موسیقى صاحب نام گردد. كریم (محسن) تویسركانى، از سال 1346 ضمن تحصیل در هنرستان عالى موسیقى با اركسترهاى مختلف رادیو از جمله اركستر رودكى همكارى خود را شروع كرد و در سال 1348 موفق به اخذ دیپلم از هنرستان عالى موسیقى گردید و بلافاصله با موفقیت در كنكور، وارد داشنكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران شد و از همان سال نیز فعالیت خود را در اركستر مجلسى رادیو و تلویزیون آغاز نمود. وى، بین سالهاى 1357 -1350 به عنوان نوازنده ساز ویولنسل با اركستر به كشورهاى مختلفى چون فرانسه، بلژیك، هلند، بلغارستان، رومانى، لهستان و روسیه سفر كرد و در سفر روسیه نوازنده اول ویولنسل گروه شد و در پر كردن صفحه و ضبط آن و نوارهاى مختلف كه با اركسترها و گروه‏هاى مختلف موسیقى داشته سهم به‏سزایى را عهده‏دار بوده است. كریم (محسن)تویسركانى، از سال 1366 تاكنون به سمت معلم در هنرستان عالى موسیقى تهران مشغول تدریس ساز ویولنسل مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

نادر پوردلجو، از نواده‏هاى حسین‏خان سالارى، یكى از موسیقیدانان بزرگ و بنام گیلان و همشیره‏زاده منصورسالارى از نوازندگان شیرین‏پنجه و خوب تار، به تاریخ دوم بهمن‏ماه سال 1308 در شهرستان همیشه سرسبز و خرم رشت دیده به جهان باز كرد وى، عشق به موسیقى و این هنر را از خانواده و محیط اطراف خود، درك و كسب كرد و به قدرى به این هنر علاقمند گردید كه تحصیلات خود را در هنرسراى موسیقى زیر نظر استادان موسیقى آن زمان مسیو یروان مارتیروسیان و همسرش خانم مارگریت كه از موسیقیدانان تحصیل كرده ایتالیا بودند آغاز كرد و به پایان برد. پس از سال‏ها فراگیرى و تجربه علم موسیقى و به دلیل شناخت موزیك هارمونى، در سال 1326 وارد دسته موزیك ارتش شد و پس از طى دوره آموزشگاه موزیك، به سمت معاونت موزیك تیپ گیلان كه ریاست آن موقع آن با یوسف آهنگى و پس از او با داود جعفرى امید و روحى‏فر بود انتخاب گردید و مدت دو سال همكارى كرد. در این مدت در برنامه‏هاى مختلف رادیو تیپ رشت كه هفته‏اى یك‏بار پخش مى‏شد نیز فعالیت‏هاى پرثمرى را به عهده داشت. وى، در سال 1339، بنا به درخواست شعبه كل موزیك ارتش، به دانشگاه نظامى، دانشكده موزیك اعزام و به سمت استادیارى به تعلیم هنر موسیقى به صورت علمى و عملى سازهاى بادى، سلفژ و دیكته موزیك پرداخت. در دانشكده موزیك استادان دیگرى نظیر: محمد جواد هندسى، رضا همتى رادمرد (پسر مرحوم رادمرد)، صمیمى، عباس سلیمانى و عده‏اى دیگر از استادان تدریس مى‏كردند كه موزیك دانشكده را به طور كلى اداره مى‏نمودند. نادر پوردلجو، در سال 1347، طى حكمى به افغانستان سفر كرد، تا به بررسى سازهاى محلى ایرانى كه به كشورهاى همجوار برده شده تحقیقاتى نموده و آن را براى شناسایى بیشتر محافل موسیقى مطرح نماید، وى در این باره تحقیقات مفصلى را به عمل آورد كه معلوم شد به طور كلى، سازهایى كه در ممالك همجوار ایران مورد استفاده قرار مى‏گیرد عموما ریشه ایرانى دارند. پس از بازگشت از افغانستان، رسما به همكارى با رادیو، دعوت شد و كار خود را با سمت نت‏نویس و همكارى نزدیك با اركسترهاى رادیو آغاز نمود، در آن زمان، ریاست موسیقى رادیو، با مرحوم مشیر همایون شهردار بود و وى افتخار همكارى با شادروان مرتضى حنانه، على تجویدى، شادروان حبیب اله بدیعى، زنده‏یاد جواد بدیع‏زاده و انوشیروان روحانى را پیدا كرد و دوستى نزدیكى را با این هنرمندان شروع نمود و ضمن نوشتن نت‏ها، نوازندگى قره‏نى (كلارینت) در اركستر رادیو ایران را هم به عهده داشت. طى دوران خدمت در رادیو، مسافرت‏هاى متعددى همراه سایر هنرمندان براى شناسایى موسیقى اصیل ایران و برپایى كنسرت در محافل و مجامع علمى، فرهنگى و هنرى، به كشورهاى: فرانسه، انگلیس، آلمان، مصر، دوبى و كویت از طریق اداره موسیقى كه در آن وقت زیر نظر مرحوم هاتفى و بعد از آن ایرج گلسرخى و شیرزاد اداره مى‏شد شركت كرد و تعدادى آهنگ ساخت كه اشعار آن را شاعرانى چون: رهى معیرى، سیمین بهبهانى، معینى كرمانشاهى، ابراهیم صهبا و... سرودند كه مى‏توان از: «لیلى و مجنون»، «شب‏هاى گیلان»، «گل من»،«دختر سپیده»، «آرزوى دل»و تعدادى دیگر را نام برد. نادر پوردلجو، در سال 1350 به وزارت فرهنگ و هنر رفت و در اركستر مصطفى كسروى شركت و همكارى نمود، وى پس از فعالیت‏هاى چشمگیرى كه در موسیقى این وزارتخانه از خود نشان داد، پس از شركت در آزمایشات موسیقى علمى و عملى كه زیر نظر مرحوم استاد حسن رادمرد كه ریاست آن را به عهده داشت شركت و پس از كسب موفقیت در آزمایشات نامبرده، به سمت سرپرست فعالیت‏هاى هنرى سیستان و بلوچستان مركز زاهدان انتخاب گردید و ضمن آن طى حكمى دیگر، دبیرى هنرستان موسیقى زاهدان را هم به وى ابلاغ كردند. مدت دو سال، نادر پوردلجو در این استان محروم و دور از مركز خدمت كرد كه حاصل آن، تربیت شاگردان خوب و برپایى كنسرت‏هاى بزرگى با شركت بیش از چهل نفر از هنرمندان آن استان كه موفقیت بزرگى در سطح استان براى وى و موجب كسب شهرت و موفقیت براى هنرمندان محلى گردید. پس از این موفقیت و زحماتى كه در قسمت موسیقى این استان متحمل گشت، موفق به دریافت بورس تحصیلى شد و براى تحصیل موسیقى و طى دوره هارمونى و سازشناسى با كمك ژرژیك فرزند استاد مسیو یروان كه در آن موقع در وین اقامت داشت و در اركستر سمفونیك وین، ویولن مایستر اركستر بود. این دروه را با موفقیت گذرانده به تهران بازگشت و در سال 1356 به عنوان كارشناس امور هنرى و موسیقى به استان گیلان شهرستان رشت زادگاه خویش رفت و در اینجا بود كه مى‏بایست بیش از گذشته فعالیت كند و دین خود را به زادگاه پدرى ادا نماید و هرچه آموخته و در توان دارد، در طبق اخلاص گذاشته و براى پیشبرد موسیقى این سرزمین طلاى سبز و گنجینه موسیقى فولكلوریك (محلى) ایران كوشش نماید. در رشت فعالیت‏هاى مفید و چشمگیرى را انجام داد كه مى‏توان از: بازسازى آهنگ‏هاى محلى، ساختن آهنگ‏هاى جدید و اجرا با خوانندگان و هنرمندان موسیقى محل و رهبرى آن كه از تلویزیون سراسرى هم طى چند برنامه پخش گردید. وى تا سال 1358 در این استان به‏عنوان كارشناس موسیقى به فعالیت‏هاى پرثمر خود ادامه داد ولى از این زمان تا سال 1362 انزواطلبى و گوشه‏گیرى را انتخاب كرد تا اینكه در این سال از طرف وزارت ارشاد اسلامى از وى براى همكارى دعوت به‏عمل آمد تا براى اجراى برنامه‏هاى هنرى كه به مناسبت جشن‏هاى بیست و دوم بهمن 1362 در اصفهان و شهركرد برپا مى‏شود شركت كند و او این دعوت را پذیرفت كه پس از پایان و برگزارى آن مورد تشویق مسئولین آن وزارتخانه قرار گرفت. نادر پوردلجو، داراى فرزند، پنج دختر و دو پسر مى‏باشد كه همگى آن‏ها در علم و موسیقى و هنر نقاشى فعالیت دارند و امید است در آینده شاهد موفقیت‏هاى فرزندان این هنرمند باشیم و بتوانند راه پدر و جاى خالى او را خالى نگذارند. به هر حال نادر پوردلجو در حال حاضر با توجه به كهولت سن در منازل به تدریس هنرجو به طور خصوصى مى‏پردازد و از هنرمندانى چون: حسن رادمرد، غلامحسین غریب، مصطفى كسروى و خانم بهنام مدیریت كل فرهنگى هنرى سیستان و بلوچستان را كه در زمان مأموریت وى به این استان به عهده داشت به نیكى و احترام یاد مى‏كند و از كوششى كه آن عزیزان براى پیشرفت و پیشبرد موسیقى سنتى نوشته كه زیر چاپ مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

احمد پژمان در سال 1341 در شهر لار به دنیا آمد. از كودكى با گوش دادن به موسیقى محلى فارس و مناطق جنوب، علاقه شدیدى به موسیقى پیدا كرد و طى دوران دبیرستان نزد استاد حشمت سنجرى به فراگیرى ویولن پرداخت و همزمان نزد استاد فقید حسین ناصحى به تحصیل هارمونى و كنترپوئن پرداخت. پژمان در حین تحصیلات دانشگاهى در رشته زبان و ادبیان، در اركستر سمفونیك تهران به نوازندگى ویولن اشتغال داشت و در سال 1343 با دریافت بورس تحصیلى عازم آكادمى موسیقى وین در اتریش شد و زیر نظر توماس كریستیان داوید، آلفرد اوهل و هانس یلینك به فراگیرى آهنگسازى پرداخت. قطعاتى كه پژمان در دوران تحصیلات خود در آكادمى وین نوشت، توسط اركستر رادیوى وین و اركستر مجلسى وین به اجرا در آمده‏اند. پس از مراجعت به ایران، براى افتتاحیه تالار رودكى، پژمان اولین اپراى ایرانى، جشن دهقان و دلاور سهند را نوشت كه توسط خوانندگان گروه اپراى تهران و به همراهى اركستر سمفونیك تهران به رهبرى حشمت سنجرى به اجرا در آمد. پژمان فعالیت‏هاى وسیعى در زمینه‏هاى مختلف موسیقى داشت و به اضافه تدریس در دانشكده موسیقى هنرهاى زیبا و هنرستان عالى موسیقى، به نوشتن آثارى براى سینما و موسیقى براى كودكان پرداخت. پژمان همواره تحت تأثیر موسیقى سنتى و محلى ایرانى با استفاده از سازها و ریتم‏هاى ایرانى، رنگامیزى اصیل و جالبى به آثار خود مى‏دهد. آثار پژمان توسط اركسترهاى بین‏المللى در اتریش لهستان، بروكسل، آلمان، آفریقاى جنوبى و آمریكا به اجرا درآمده‏اند. در سال 1356 پژمان براى تحقیق و شناسایى موسیقى الكترونیك وارد برنامه دكتراى دانشگاه در نیویورك شد و تا سال 1370 در آمریكا به فعالیت‏هاى موسیقى اشتغال داشت. آثار كلاسیك: یاد خرمشهر- اجرا توسط اركستر سمفونیك تهران سویت براى اركستر- اجرا توسط اركستر مسفونیك نورنبرگ- ضبط توسط كولوسیوم ركوردز امپرسیون باله- اجرا توسط اركستر سمفونیك نورنبرگ- ضبط توسط كولوسیوم ركوردز راپسودى- اجرا توسط اركستر سمفونیك نورنبرك- ضبط توسط كولوسیوم ركوردز اورتور پارسیان- اجرا توسط اركستر رادیوى وین حماسه- اجرا توسط اركستر ناسیونال فیلا رمونیك لندن اوتور سمفونیك سویت سمفونیك كنسرت براى 9 ساز- اجرا و ضبط توسط اركستر مجلسى رادیو و تلویزیون وین سونات براى ویولا و پیانو- چاپ توسط مؤسسه دوبلینگر باله ملى (رقص محلى)- اجرا براى سازهاى ایرانى توسط اركستر سازهاى ملى و باله ملى تهران روشنائى- اجرا توسط اركستر اپراى تهران و با شركت سولیست‏هاى اپراى برلین اپراى دلاور و سهند- اجرا توسط گروه اپراى تهران اپراى جشن دهقان- اجرا توسط گروه اپراى تهران اپراى سمندر- اجرا توسط گروه اپراى تهران موسیقى فیلم: سایه‏هاى بلند باد- فیلم سینمایى- كارگردان بهمن فرمان آرا ساخت ایران- فیلم سینمایى- كارگردان: امیر نادرى شازده احتجاب- فیلم سینمایى كارگردان: بهمن فرمان آرا چهارراه تمدن- فیلم مستند- تهیه كننده دیوید فراست جشن دسه- فیلم مستند- كارگردان عسكرى نصب دلیران تنگستان- سریال تلویزیونى- كارگردان: همایون شهنواز سمك عیار سریال تلویزیونى- كارگردان: محمد رضا اصلانى

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مرحوم حسین بیگلرى‏پور، از خادمان بزرگ موسیقى و فرهنگ صوتى كشور است كه در زمان حیات خویش خدمات ارزنده‏اى را به جامعه موسیقى ایران انجام داد. وى از ده سالگى شروع به نواختن ویولن كرد و پس از چند سال وارد هنرستان عالى موسیقى شد و پس از اتمام دوره تحصیلى وارد اركستر سمفونیك تهران كه رهبرى آن با زنده‏یاد مین‏باشیان بود شد و همكارى خود را با این اركستر آغاز و ادامه داد. حسین بیگلرى‏پور كه در هنرستان زیر نظر نوازندگان ورزیده خارجى به خصوص استادان چك‏اسلواكى پروش یافته بود و از تكنیك بالایى برخورداد گردیده بود، بعدها به عنوان استاد ویولن در هنرستان عالى موسیقى مشغول تعلیم به هنرجویان ایرانى گردید و بعد از چندى هم به سمت ناظم هنرستان عالى موسیقى برگزیده شد. وى، چندى بعد به سمت رهبر اركستر صبا انتخاب و خود به‏عنوان نوازنده اول ویولن این اركستر فعالیت مى‏كرد. چند سال بعد به هنرستان دختران منتقل شد و مدیریت و اركستر دختران را به عهده گرفت كه شاگردان خوبى را در این دوره تربیت كرد و علاوه بر نوازندگى و نظارت، قطعاتى را براى اركستر بزرگ ساخت و همچنین ردیف‏هاى موسیقى را چند سال كار كرد و به كتاب درآورد. زنده‏یاد حسین بیگلرى‏پور دو فرزند از خود به یادگار گذارد به نام‏هاى منوچهر و محمد بیگلرى‏پور كه هر دو از هنرمندان ارزنده و بزرگ كشور مى‏باشند. حسین بیگلرى‏پور از معلمین بزرگ سرود و موسیقى كشور بود كه همزمان با معلمین بزرگى چون: ابراهیم‏خان منصورى، احمد فروتن راد، غلامحسین ظهیرالدینى، مهدى مفتاح، جواد معروفى، حسینعلى ملاح، برادران نورین (جعفر و باقر)، نصرت‏اله سپهرى، اكبر محسنى و جهانگیرى و مهتدى در مدارس تدریس مى‏كرد، متأسفانه در سال 1356، دار فانى را وداع گفت، خداوند رحمتش كند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محسن الهامیان، از معلمین دلسوز و مترجمین خوب هنرستان موسیقى پسران مى‏باشد كه در سال 1327 در تهران دیده به جهان باز كرد. وى درباره فراگیرى موسیقى و نحوه آشنایى خویش با این هنر والا مى‏گوید: «با اینكه از سن نوجوانى علاقه زیادى به موسیقى داشتم ولى متأسفانه امكانى از طرف خانواده جهت فراگیرى این هنر برایم فراهم نشد و پس از اخذ دیپلم ریاضى و گذراندن دوران خدمت سربازى دریك شركت خصوصى به عنوان كمك حسابدار استخدام شدم و توانستم درآمدى براى خودم داشته باشم و به آموزش آنچه از دوران نوجوانى در حسرتش بودم بپردازم. حقوق اندك خودم را جمع كردم و بعد از چند ماه توانستم پیانویى تهیه كنم و شروع به آموختن نمایم. ابتدا چند ماهى را پیش آقاى اردشیر روحانى كار كردم و او كه قصد سفر به اروپا را داشت پیشنهاد كرد كه به هنرستان شبانه مراجعه و در آن‏جا كار را ادامه دهم. به این ترتیب به هنرستان مراجعه نمودم و نزد، یك خانم كه از هنرمندان كشور رومانى بود و متأسفانه اسمشان را فراموش كردم ثبت‏نام نمودم و آموختن پیانو را ادامه دادم. در این فرصت توانستم به علاقه و عشق دیگرى هم كه داشتم بپردازم و آن آموختن زبان فرانسه بود. بعد از هجده‏ماه آموختن پیانو، در سال 1352 در كنكور موسیقى هنرهاى زیبا شركت كرده و قبول شدم، از این به بعد فراگیرى پیانو را نزد خانم لوست مارتیروسیان ادامه دادم. باید بگویم كه كل آموختن موسیقى خود و نیز زبان فرانسه خود را مرهون این خانم هستم، علاوه بر پیانو، هارمونى پراتیك را نیز از سال سوم دانشكده كار كردم و بعد از اخذ لیسانس نیز تا چند سال بعد روزانه چند ساعت را صرف كار هارمونى پراتیك كردم و همین موضوع باعث استحكام آموزش موسیقى من شد. در دروس نظرى در دوران دانشكده آموزش چندانى ندیدم، فقط آقاى دكتر مسعودیه كه علاقه مرا به هارمونى دید و چون مى‏دانست كه از زبان فرانسه بى‏اطلاع نیستم پیشنهاد كرد كه هارمونى تئودور دوبوا را مطالعه كنم. شاید مدت هشت سال بدون داشتن استادى این كتاب را بدون آن‏كه خسته شوم بارها و بارها مطالعه و مسائل آن را حل كردم. آن‏قدر به در و دیوار خوردم تا این‏كه بالاخره فن كار را یاد گرفتم و مى‏توانم این ادعا را داشته باشم كه در هارمونى و كلاسیك مسئله‏اى در كار اساتید وجود ندارد كه نتوانم از آن سر دربیاورم و از آنالیزش عاجز باشم در این كار آن‏قدر ممارست كردم كه حتى توانستم قطعه دریاى دبوسى یا اورتور تریستان ایزولدواگنر را شیفره‏گذارى كنم. باز هم به پیشنهاد آقاى دكتر مسعودیه كنترپوان كروبینى و نیز فوگ آندره ژوالژ را سال‏ها مطالعه كردم تا بالاخره توانستم فن كنترپوان و فوگ نویسى را نزد خودم بیاموزم. همین‏طور كتاب چهار جلدى اركستراسیون كوكلن را البته قطعاتى نیز براى اركستر بزرگ نوشته‏ام كه هرگز در پى اجراى آن‏ها نبودم. به این ترتیب موارد نظرى موسیقى را تقریبا بدون استاد، پیش خودم آموخته‏ام، مثلا در مورد سلفژ فقط دو ترم سلفژ را در دانشكده با آقاى استاد مصطفى پورتراب گذراندم و همین كل آموزش سلفژ من بود بعدا با چه زحمتى كتاب‏هاى پوزولى را خودم تمرین كردم با چه مشقتى دیكته موسیقى را ابتدا خودم با پیانو زده و یك نوار ضبط مى‏كردم بعدا با استفاده از نوار تمرین دیكته موسیقى مى‏كردم. سال‏هایى را به یاد دارم كه تا دو و سه نیمه شب به خود آموزى موسیقى و زبان فرانسه مشغول بودم، در سال 1356 از دانشكده هنرها فارغ‏التحصیل شدم، البته صرف گرفتن لیسانس دلیلى بر آگاهى از دروس و تكنیك موسیقى نیست، در اینجا فقط شاگرد راهنمایى مى‏شود كه چه باید بخواند و چه كار باید بكند، فقط اول راهى را كه باید طى شود نشان مى‏دهند و الا با چهار سال در این راه به انجامى نخواهد رسید. بعد از اخذ لیسانس براى ادامه تحصیل مدت كوتاهى به استراسبورگ رفتم ولى دپارتمان موسیقى آن جا را فوق‏العاده ضعیف یافتم و به دلیل جریان انقلاب در ایران، به ایران باز گشتم، بعدا از سوربن پاریس پذیرش بگیرم كه این كار امكان نیافت و به دلایل روابط سیاسى، دیگر براى تابعین ایرانى از دانشگاه‏هاى فرانسه پذیرش ارسال نگردید. باز هم خودم آموزش موسیقى خود را بر عهده گرفتم. با مراجعه به رسالات، كتابها، سعى كردم كه معلومات خود را در این زمینه گسترش بدهم و هنوز هم به عنوان یك شاگرد موسیقى این كار را دنبال مى‏كنم. در سال 1362 همكارى با هنرستان عالى موسیقى را آغاز كردم، البته هنرستانى كه بعد از چند سال وقفه بازگشایى مى‏شد تا هنرستانى كه امروز بعد از 10 سال تجربه شكل گرفته تفاوت كیفى و انضباطى بسیارى پیدا كرده و امیدوارم كه با دیسیپلینى كه در هنرستان به‏وجود آمده بتوانیم شاگردانى مفید به حال موسیقى و فرهنگ صوتى و هنر كشور تربیت كنیم. چون رشد و بالندگى هر موضوع و رشته‏اى در گرو آموزش مى‏باشد به همین دلیل رشته آموزشى را پایه كار قرار دادم و علاوه بر تدریس، شروع به ترجمه كتاب‏هایى در زمینه نظرى و عملى موسیقى نمودم كه كتاب‏هاى زیر در این مدت با ترجمه این جانب به چاپ رسیده است. 1- رساله هارمونى تئودور دوبوا. 2- رساله كنترپوان كروبینى. 3- رساله فوگ آندره ژوالژ. 4- خاطرات هكتور برلیوز. و نیز كتاب‏هاى زیر ترجمه و در مرحله چاپ مى‏باشند: 1- موسیقى بین‏النهرین. 2- تكنیك پیانو. 3- بتهوون از زبان خودش. 4- نامه‏هاى شوپن. در زمینه آهنگ‏سازى چون خود را صاحب معلومات و ذیصلاح نمى‏دانستم تا این اواخر اقدامى به این كار نكردم تا این‏كه در دو سه سال اخیر آثارى به خصوص براى پیانو (چون امكان اجرا و ضبطش ساده‏تر از هر چیز دیگر است) كردم كه امیدوارم به تدریج این آثار را ضبط و عرضه نمایم. در میان آنها نوارى است یك ساعته براى پیانو به عنوان «براى تو» كه شامل قطعاتى است كوتاه براى پیانو. در این قطعات بیشتر سلیقه عام‏ترى مورد توجه قرار گرفته هرچند قطعه جدى ما با هارمونى كم پیچیده‏تر در آنها و زمان خاصى از موسیقى ایرانى در آن‏ها وجود دارد. علاوه بر آنها واریاسیون روى تم‏هاى محلى براى پیانو نوشته‏ام و پنج تم محلى «دست به دستالم نزن»، «مستم مستم»، «دختر بویراحمد و پاچ لیلى» انتخاب و براى هر یك چهار تا یازده واریاسیون نوشته شده كه فكر مى كنم كار جدیدى در زمینه موسیقى ایرانى باشد، واریاسیون‏ها كاملا تكنیكال و بدیع هستند. مشغول تمرین این قطعات هستم تا آن‏ها را ضبط و عرضه كنم. علاوه بر آن، هارمونى خاصى براى موسیقى ایرانى پیشنهاد كرده‏ام و براساس این هارمونى سه قطعه براى پیانو نوشته‏ام با عنوان فضاى ایرانى، یك سونات براى پیانو و ویولن در سه موومان و یك قطعه سه موومانه براى اركستر مجلسى كه بعدا براى ضبط آنها اقدام خواهم كرد. اخیرا كتاب مفصلى با عنوان مبانى آهنگهایى را به پایان رسانده‏ام كه به صورت ترجمه و تألیف مى‏باشد و از اولین تعریف تئورى شروع شده و به هارمونى‏اى كه خود در هنرستان تدریس مى‏نمایم كشانده و سپس به اصول آهنگ‏سازى مى‏پردازد كه دانشگاه هنر اقدام به بررسى این كتاب كرده كه بعد از بررسى آن را چاپ نماید». محسن الهامیان، در سال 1359 ازدواج كرده كه ثمر این ازدواج سه فرزند به نام‏هاى كاوه، كامیار و گلناز مى‏باشد. پسر بزرگ وى كاوه داراى استعدادى خوب در موسیقى كه علاوه بر گوش و فراگیرى، توان خوبى هم در نواختن پیانو دارد، به طورى كه در سن 9 سالگى سونات‏هاى موزارت و سوئیت و پارتیهاى باخ را مى‏نوازد، تمام این پیشرفت‏ها مرهون همسر فداكار و مهربان الهامیان است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

از هنرمندان بنام و مشخص كه در نواختن نى بسیار متبحر و خود معلمى دلسوز و بافرهنگ مى‏باشد. وى به سال 1330 شمسى در شهر تاریخى دزفول متولد شد. نواختن ساز نى را از سن پانزده سالگى نزد استادان محلى به شیوه‏هاى سنتى و با استفاده از نوارهاى موسیقى آغاز كرد و تا پایان دوره دبیرستان ادامه داد. وى در سال 1349 براى ادامه تحصیل در رشته آمار به تهران آمد و از سال 1351 در كلاس‏هاى فوق برنامه كوى دانشگاه تهران تدریس نى را شروع كرد و در سال 1352 پس از فراغت از تحصیل در رشته آمار موفق به گذراندن امتحان وروردى رشته موسیقى دانشكده هنرهاى زیبا داشگاه تهران گردید. افشارنیا، در طول دو سال اول تحصیل در دانشگاه تهران زیر نظر دكتر داریوش صفوت به نواختن ردیف‏هاى موسیقى ایرانى پرداخت، ضمنا در خلال این مدت به عنوان سلیست با اركستر ژونس موزیكال ایران كه زیر نظر شادروان دكتر سعدى حسنى اداره مى‏شد همكارى كرد. ا زسال 1354 همزمان با شروع فعالیت حرفه‏اى خود به عنوان یكى از اعضاى تشكیل‏دهنده گروه شیدا به سرپرستى محمدرضا لطفى در رادیو، توفیق شاگردى استاد بزرگ موسیقى ایران دكتر نورعلى‏خان برومند را پیدا كرد و آموختن ردیف‏ها و ظرافت‏هاى ویژه موسیقى سنتى ایران را در كنار فعالیت حرفه‏اى خود ادامه داد و در سال 1357 موفق به اخذ لیسانس موسیقى ایرانى گردید. عبدالنقى افشارنیا، در سال 1365 به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى درآمد و به‏عنوان هنرآموز هنرستان موسیقى به خدمت فرهنگى و هنرى مشغول گردید و درحال حاضر با سود جستن از تجربیات حاصل از بیست سال تدریس و برخوردارى از فرهنگ غنى موسیقى ایران و فعالیته‏هاى حرفه‏اى خویش، مشغول پاره‏اى تحقیقات در مورد امكانات گوناگون ساز نى بوده و در هنرستان موسیقى پسران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و همچنین دانشگاه هنر به تدریس اشتغال دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

منوچهر انصارى، یكى دیگر از هنرمندان باارزش و تحصیل كرده موسیقى نوین كشور است كه در سال 1325 در تهران دیده به جهان باز كرد. از سال 1338 بنا به تشویق پدر كه با موسیقى غریبه نبود و دایى خود شادروان سرهنگ محمد انصارى، (از فارغ التحصیلان دوره دوم مدرسه موسیقى حدود سال 1305)، براى تحصیل علم موسیقى به هنرستان عالى موسیقى وارد شد. وى، در ابتداى ورود به هنرستان عالى موسیقى به مدت یك سال در كلاس هنرمند ارجمند والود تارخانیان نواختن ویولن را فراگرفت و سپس تا مرحله دریافت دیپلم تحت نظر استاد گرامى حشمت سنجرى و بعد از آن تا اخذ لیسانس با هنرمند خارجى سرژ خوتسیف كار كرد. بعد از فراغت از تحصیل به مدت دو سال در كنسرواتوار سلطنتى بروكسل (بلژیك) در كلاس ویولن آگوستین لئون آرا، به فراگیرى ویولن پرداخت و در سال 1357 موفق به اخذ دیپلم در رشته موسیقى مجلسى CHEBER MUSIC از كلاس وان‏دن دوران و همین‏طور به اخذ دیپلم در رشته تجزیه و تحلیل موسیقى كلاسیك گردید. وى در سال 1355 از دوره تكمیلى موسیقى اسپانیایى در شهر سانتیاگو دكومپوستلا تحت نظر آگوستین لئون آرا و در سال 1356 از دوره تكمیلى مانوئل دوفایا از كلاس استاد فوق‏الذكر و درسال1359ازآكادمى‏بین‏المللى شهرنیس (فرانسه) تحت‏نظر ویولنیست مشهور بلژیكى موریس راسكن دیپلم گرفت. از فعالیت‏هاى منوچهر انصارى مى‏توان در زمینه موسیقى شركت در كنسرت‏هاى مختلف موسیقى مجلسى نظیر: دوئو، تریو و كوارتت مى‏باشد. وى از اواسط سال 1357 به عنوان كنسرت مایستر در اركستر مجلسى صدا و سیما مشغول كار بوده و از سال 1365 به مدت چهار سال در اركستر سمفونیك تهران به عنوان كنسرت مایستر فعالیت داشته و اكنون نیز با همان عنوان در اركستر مجلسى صدا و سیما به كار مشغول مى‏باشد، در ضمن در سال تحصیلى 70-71 در هنرستان موسیقى پسران و دختران به عنوان استاد ویولن مشغول تدریس مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هوشنگ استوار آهنگساز پيشكسوت معاصر ايران نهم بهمن سال 1306 در تهران متولد شد.هوشنگ استوار، موسيقي را از اولين سالهاي زندگيش شنيده است. تأثيرگذارتر استادش ،پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفه‌اي در موسيقي ايران است .استوار از كودكي زير نظر پدر با سه تار و سنتور و با نواختن موسيقي ايراني روي پيانو آشنا شد. در ابتداي نوجواني كنسرتي در كالج دكتر جردن ( مدرسه البرز بعدي) اجرا كرد كه خبرش در روزنامه‌ها هم نوشته شد. او رشته هارموني را با رتبه جايزه اول (در سيستم‌هاي فرانسوي) به پايان برد و دو سال هم در سوئيس، كنسرواتوار ژنو، دروس كمپوزيسيون و پيانو و كلارينت را گذراند؛ و هميشه با عنوان شاگرد ممتاز از او ياد مي‌شد. گروه : هنر رشته : موسيقي گرايش : آهنگساز والدين و انساب : هوشنگ استوار، موسيقي را از اولين سالهاي زندگيش شنيده است. نكته اي كه براي موسيقيدان شدن هر صاحب استعدادي بسيار مهم است. مادرش قمرالزمان فرزند غلامرضا خان اميرپنجه سالار معزز از اولين زنان ايراني بود كه پيانو مي نواخت. هم موسيقي ايراني و هم فرنگي. خانواده مادرش ـ مين باشيان ها ـ همگي از اولين تحصيلكرده هاي ايراني در كنسرواتوارهاي مهم و معتبر جهان ـ مسكو، برلين و بروكسل ـ بودند و پرويز محمود، موسيقيدان نام آور ايراني پسرعمه اوست. تأثيرگذارتر از همه، پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفه‌اي در موسيقي ايران است . حسين استوار ذوق آهنگسازي و پيس‌نويسي داشت و از مهارت‌هاي خود در ترتيب دادن برنامه‌هاي تئاتر و موسيقي و ضبط صفحه استفاده مي‌كرد. تعدادي از ساخته‌هاي او در صفحات ?? دور با پيانوي خلاقش، ديوان ابراهيم منصوري، تار سالاري و آواز جمال صفوي و بانو لرتا هاپراپفيان (بازيگر نامدار تئاتر و همسر عبدالحسين نوشين) ضبط شده است. تئاترها و برنامه‌هاي موسيقي او در لاله زار تهران سال‌هاي شور و استقبال خارج از حدي را به دنبال مي‌آورد و استوار پدر، از هر حيث، بين موسيقيدانان همدوره خود از مردان موفق حساب مي‌شد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : هوشنگ استوار از كودكي زير نظر پدر با سه تار و سنتور و با نواختن موسيقي ايراني روي پيانو آشنا شد. در ابتداي نوجواني كنسرتي در كالج دكتر جردن ( مدرسه البرز بعدي) اجرا كرد كه خبرش در روزنامه‌ها هم نوشته شد. ورود پرويز محمود به ايران در سالهاي جنگ جهاني دوم، مسير زندگي استوار نوجوان را عوض كرد. محمود از اولين فارغ التحصيلان ايراني كنسرواتوار سلطنتي بروكسل بود و در زمينه آهنگسازي، از پيشرفته‌ترين هنرمندان ايران آن روزگار محسوب مي‌شد. او اوايل بعد از بازگشت به ايران با خانواده استوار زندگي مي كرد و توصيه او مبني بر يادگيري پيانو با تكنيك بين المللي، در حسين استوار مؤثر افتاد؛ و خود نيز بر آن شد كه به هوشنگ استوار نوجوان ، هارموني درس بدهد. به توصيه محمود، آدام شيمكويچ لهستاني كه همان زمان به سيروس شهردار (فرزند مير همايون شهردار پيانيست برجسته موسيقي ايراني) پيانو مي آموخت، معلمي هوشنگ استوار را به عهده گرفت. استوار از اين دوران، با قدر شناسي آميخته به تأسف ياد مي كند: «من درس پيانو با شيمكويچ را در سنيني نسبتاً بالا شروع كردم ولي چون متأسفانه از آغاز آشنايي با پيانو طبق روش درست بين المللي با من كار نشده بود،هيچ وقت موفق نشدم به حداكثر امكاناتي كه مي توانستم در تكنيك پيانو داشته باشم دست پيدا كنم. اميدوارم اين درسي باشد براي پدر و مادرهايي كه اصرار دارند خودشان دست بچه هايشان را روي ساز بگذارند. بدون آن كه صلاحيت يك استاد متخصص و معلم با تجربه را داشته باشند». پافشاري پرويز محمود و همكارش روبيك گريگوريان (ويولونيست و آهنگساز معروف ارمني ـ ايراني) كه طرح تأسيس اركستر سمفونيك تهران را در سالهاي جنگ جهاني دوم مي ريختند، استوار پدر را ترغيب كرد تا فرزند را براي تحصيل به كنسرواتوار بروكسل بفرستد. او رشته هارموني را با رتبه جايزه اول (در سيستم‌هاي فرانسوي) به پايان برد و دو سال هم در سوئيس، كنسرواتوار ژنو، دروس كمپوزيسيون و پيانو و كلارينت را گذراند؛ و هميشه با عنوان شاگرد ممتاز از او ياد مي‌شد. او هميشه از استاد بزرگش ، «آندره سوري» با احترام ياد مي‌كند و جامعيت او را در موسيقي، فلسفه، ادبيات و شفافيت اخلاقش مي‌ستايد (فريدون ناصري نيز از شاگردان او بوده است)؛ و همچنين از مارسل كي نه كه استاد كمپوزيسون او بود. استادان و مربيان : تأثيرگذارترين اساتيد هوشنگ استوار ،پدرش، حسين استوار بود كه از اولين پيانيست هاي حرفه‌اي در موسيقي ايران است و با مرتضي محجوبي نزد محمودخان مفخم الممالك پيانو آموخته و با تار و سه تار و سنتور نيز آشنايي كامل داشت. نام خانوادگي آنها در تهران، كه در كنار «باغ ارفع» (متعلق به تيمسار حسن ارفع) قرار داشت مركز تجمع و همنشيني هاي دوستانه هنرمنداني مثل مرتضي محجوبي، حبيب سماعي و علي اكبر شهنازي بود. هم دوره اي ها و همکاران : برادران گريگوريان، لوئيجي پاساناري، فريدون فرزانه و ... استوار از آن دوران با خوشي آميخته به حسرت و كمي تلخي ياد مي كند: «كار خيلي هم جدي بود. قضيه مطربي هم نبود. درست وحسابي تمرين مي‌كرديم. البته آن زمان كساني كه فقط «آهنگساز» بودند و هيچ سازي بلد نبودند كه بزنند، به كساني كه آهنگساز بودند و ساز هم مي‌زدند «مطرب» مي‌گفتند! ما پارتيسيون‌هايي داشتيم كه اجراي آنها خيلي جدي بود. از اوورتورهاي مختلف اپراها تا والس‌هاي اشتراوس و حتي موسيقي هاي ديكسي لند و جزموزيك. گاهي وقت‌ها خودم هم بداهه نوازي مي‌كردم. مواقعي پشت پيانو مي‌نشستم و براي خودم قطعاتي از همان دوره‌ها مي‌زنم و به هيچ وجه هم ناراحت نيستم. من هميشه مدافع موسيقي‌هاي به اصطلاح غيركلاسيك بودم. در كشور ما طرز برخورد با موسيقي غربي به هيچ وجه از راه درست وصحيح نبود و برداشت درست از فرهنگ غرب نبوده و اشتباهاً فكر مي كنيم كه موسيقي غرب فقط بتهوون و واگنر است. در حالي كه قسمت موسيقي تفريحي شان براي غربي‌ها خيلي جدي است.» همسر و فرزندان : با اين حال استوار تا امروز هم پيانو نواختن را ترك نكرده است، هرچند كه اجراي حرفه اي آثارش به عهده خانم فريده بهبود بوده كه همسر او و پيانيست برجسته و معلمي عالي رتبه است. وقايع ميانسالي : استوار در سال به ايران بازگشت و علي محمدرشيدي در مجله موزيك ايران ـ تريبون روشنفكري موسيقي در ايران آن روز ـ با مقاله‌اي او را معرفي كرد. با همه سفرهاي پي درپي به فرانسه و سوئيس و بلژيك، استوار عملاً در ايران اقامت داشت و حتي در سالهاي پيش از آن نيز با ايرانيان فرهيخته در ارتباط بود: «از سال با احمدشاملو آشنا بودم. يك بار يك آهنگ خراساني خيلي جالب را برايم خواند كه نت آن را نوشتم و هنوز هم دارم. ولي هيچ وقت اجرا نشد. قطعه «لالايي» را همان موقع ساختم. براساس اشعار لالايي كه شاملو چندبار برايم خواند.» فعاليتهاي آموزشي : براي كساني كه فضاهاي موسيقي و موسيقيدانان موسوم به «كلاسيك كار» در ايران را خوب مي‌شناسند، تكان دهنده است كه بدانند هوشنگ استوار، استاد عالي هارموني در هنرستان و دانشگاه كه بهترين موسيقيدان‌هاي امروز ايران به شاگردي او افتخار مي‌كنند، سال‌هاي سال در هتل ريتس و كافه نادري و كلوپ آمريكايي‌ها، يعني مراكزي كه مخصوص اوقات فراغت طبقه فرهيخته و مرفه و روشنفكران تهران بود، نوازنده پيانو و عضو اركسترهايي بوده كه موسيقي جز و بلوز و قطعات معروف موسيقي رومي را مي‌نواختند آرا و گرايشهاي خاص : هوشنگ استوار با اين كه از خانواده اشرافي و اصيلي برخاسته بود، هيچ وقت تمايلي به زندگي مجلل نداشت، در تمام عمرش بسيار ساده و بي پيرايه زيسته و در بافت زندگي آموزگاري بوده است. وارستگي و آزادگي او جايي براي «استوبيسم» باقي نگذاشته و جالب‌تر اين كه زندگي موسيقايي او هم هيچ گاه به تفرعن و برج عاج نشيني «هنرمندان» موسيقي كلاسيك آلوده نشده است. شخصيت هنري هوشنگ استوار در دو شاخه اصلي قابل بررسي است: آموزگاري و آهنگسازي و هر دو در سطوح عالي، نسبت به آن زمان و اين زمان، اما ساير جنبه هاي قومي شخصيت هنري او از ديده ها پنهان مانده است: آشنايي خوب او با موسيقي ايراني، آشنايي خوبتر او با انواع موسيقي هاي «جز» و «بلوز»، تسلط بر نوازندگي و تكنيك هاي پيچيده پيانونوازي (بسيار بيش از حد متعارفي كه ديگر آهنگسازان از پيانو مي دانند) و مطالعه عميق و گسترده او از ادبيات و فلسفه، دست كم به دو زبان و ادراك ژرفي كه ازتمام اين مقولات به هم پيوسته، در وابستگي به موسيقي، در ذهن اوست. استوار نيز مثل هر استاد حقيقي هنر، محدود به مجموعه اي از دانش فني و مهارت هاي اجرايي نيست، بلكه دنيايي از انديشه و نوع نگاه به هستي است كه امتيازات برجسته اي، آن را از انواع مشابه خود جدا مي كند. -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 آهنگ بي كلام ويژگي اثر : براي آواز دسته جمعي (كر) 2 آهنگ شبانه (نكتورن). ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 3 اجاق سرد (شعر از نيما يوشيج ويژگي اثر : براي آواز و اركستر زهي 4 اوورتور‎ ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 5 بهار جاودان (بالت) ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 6 تأثرات (امپرسيونها ويژگي اثر : براي اركستر زهي 7 سبزه بهار‎ ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 8 سوئيت ايراني‎ ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 9 شب خيام بر مبناي سيزده رباعي از خيام ويژگي اثر : براي اركستر زهي و پيانو 10 طرح سمفونيك ايراني‎ ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 11 فانتزي‎ ويژگي اثر : اركستر سمفونيك 12 مثلث (تري انگل) ويژگي اثر : براي اركستر زهي 13 مرثيه (اله ژي) و كاليز براي سدپراند ويژگي اثر : براي آواز و پيانو

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

عبدالرحیم اخیانى به سال 1320 خورشیدى در شهرستان شاهرود متولد شد و تحصیلات مقدماتى را در همان شهرستان به پایان برد و چون به موسیقى بسیار علاقمند و شائق بود، براى ارضاى علاقه باطنى خویش در سال 1334 وارد هنرستان عالى موسیقى گردید و ساز ترومپت را براى خود برگزید. اخیانى، در این هنرستان، نزد استادانى مثل: ساكوف و هندسى مشغول فراگیرى علم موسیقى شد و در سال 1336 به هنرستان عالى موسیقى ملى رفت و فراگیرى و نواختن ساز تار را نزد استاد زنده یاد حاج على اكبر خان شهبازى و شادروان نصراله زرین پنجه و هنرمندان به نام دیگرى نظیر: فرهاد ارژنگى و حبیت‏اله صالحى آموخت كه حدود هفت سال طول كشید و فارغ‏التحصیل شد. عبدالرحیم اخیانى در مدت زمانى كه در هنرستان عالى موسیقى تحصیل مى‏كرد با اركسترهاى مختلفى مثل اركستر رادمرد، به رهبرى استاد مصطفى پورتراب و اركستر صبا به رهبرى استاد حسین دهلوى همكارى مى‏كرد و در سال 1345 وارد دانشكده هنرهاى زیبا شد و نزد استاد نورعلى‏خان برومند فن نواختن تار را تكمیل كرد و به‏خاطر علاقه‏اى كه به سازهاى زهى داشت كنترباس را نزد نیكاژ و ژیف پوپوف استاد بلغارى تا مرحله استادى آموخت. وى در طول تحصیل موسیقى ساز پیانو رانزد خانم‏ها: هاكوپیان، مارتیروسیان و استاد جواد معروفى آموخت كه از تكنیك استادان فوق‏الذكر بهره فراوان گرفت. در سال 1350 موفق به اخذ لیسانس در رشته موسیقى از دانشكده هنرهاى زیبا گردید و ضمن همكارى با اركسترهاى گل‏ها، نكیسا و اركستر بزرگ رادیو و تلویزیون، از سال 1354 تا سال 1357 همكارى صمیمانه و نزدیك و پربارى را با این مؤسسات داشت. از سال 1343 به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق (وزارت ارشاد اسلامى) درآمد و تدریس در دانشگاه تربیت معلم و فرهنگ‏سراى نیاوران و هنرستان‏هاى عالى موسیقى و موسیقى ملى را ادامه داد كه از جمله فعالیت‏هاى بزرگ و پرثمر این هنرمند ارزنده مى‏باشد. عبدالرحیم اخیانى، مدت‏ها عضو شوراى اداره كل پژوهش و آموزش هنرى كشور بوده و در سال‏ها در سمت بازرس آموزشگاههاى آزاد هنرى انجام وظیفه مى‏كرده است. در سال 1359 به معاونت هنرستان عالى موسیقى منصوب و از سال 1359 به ریاست هنرستان سرود و آهنگ‏هاى انقلابى و مدتى هم رئیس هیأت ممتحنه هنرستان‏هاى سرود و آهنگ‏هاى انقلابى بوده، وى فعلا در هنرستان عالى موسیقى به تدریس مشغول مى‏باشد. فارغ‏التحصیل دوره دیپلم كامل هنرستان، سال 1335 -36 در رشته تار است او در سال 1350 موفق به دریافت لیسانس موسیقى از دانشگاه تهران گردید و به سال 1359 به ریاست هنرستان سرود و آهنگهاى انقلابى پسران منصوب شد. ادب و وفادارى اخیانى قابل تحسین است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محمدرضا اخوان‏زنجانى، از هنرمندان خوب و با ارزش و با فرهنگ در رشته موسیقى مى‏باشد كه به‏سال 1332 در خانواده‏اى هنرمند و هنرپرور در تهران متولد شد. از همان كودكى بنا به وضع و محیط مناسب هنرى خانواده به موسیقى علاقمند شد و چون از صداى خوش و زیبا بهره‏مند بود، ابتدا موسیقى را نزد خود، سپس احمد مستان آموخت و از سال 1351 همراه با آغاز كار كر ملى ایران به عنوان خواننده باس با آن سازمان همكارى و برنامه‏هایى را در ایران و خارج از كشور اجرا نمود ودر ضمن از سال 1351 الى سال 1354 میكل كازاتو و از سال 1354 الى سال 1357 لودویك اشنایدر به فراگیرى آواز پرداخت. وى در سال 1354 نیز، با آغاز كار همسرایان رادیو تلویزیون ایران به رهبرى گلنوش خالقى به عنوان خواننده تكخوان و كر همكارى نمود كه در این مدت با رهبرانى چون كارول تویچ و روبیك گریگوریان و یك دو استاد دیگر كار نمود كه همزمان نیز زیر نظر استادانى مثل: مصطفى پورتراب و محمدعیسى پورتراب به فراگیرى نكات تازه‏اى همت گماشت. پس از سال 1357 با ادغام شدن كر ملى كراپرا و كر سمفونیك در تالار رودكى مشغول به كار شد و در سال 1367 همكارى خود را با هنرستان موسیقى به عنوان رهبر كر و معلم آواز و سلفژ آغاز نمود و به اجراى برنامه با كر هنرستان پرداخت كه این همكارى همچنان ادامه دارد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محمدرضا اتابكى، نوازنده ماهر و باسابقه كه در نواختن ویلن، پنجه‏اى شیرین و دلنواز دارد، در مهرماه سال 1319 شمسى در تهران خیابان باب همایون متولد شد. دوره ابتدائى تحصیل را در دبستان طوسى و دوره متوسطه را در دبیرستان‏هاى مدرس و علیمه گذرانید. وى از كودكى به شنیدن موسیقى و نواى دل‏انگیز این هنر آسمانى عشق مى‏ورزید و بهترین تفریح و لذت او گوش دادن به صفحات و نغمات خوانندگان و نوازندگان مختلف آن وقت بود و آن‏قدر در این راه از خود علاقه نشان داد و در این مسیر گام برداشت تا برادر هنرمندش جعفر اتابكى كه به تمام ردیف‏هاى موسیقى و مقام‏هاى آواز ایرانى تسلط داشت و فلوت را به‏خوبى مى‏نواخت وى را ابتدا تحت تعلیم خویش قرار داد و سپس او را براى فراگیرى ساز ویولن ابتدا به كلاس موسیقى امین نزد هنرمندى به نام پرویز كوهستانى كه ردیف‏هاى استاد صبا را تدریس مى‏كرد فرستاد و پس از چندى وى را به هنركده موسیقى ملى برد. محمدرضا اتابكى، در این هنركده نزد هنرمند شایسته على تجویدى و دوره‏هاى مرحوم آقامیرزا عبداله را نزد استاد دیگر هنرستان فرا گرفت. محمدرضا اتابكى، در مورد موسیقى اصیل ایرانى كه شامل ردیف‏ها، گوشه‏ها و مقامات، مهارت و مطالعه كافى دارد و در نواختن ویولن صاحب سبك جذاب و دلنشین خاص خود مى‏باشد كه حاصل زحمت و پشتكار وى و بهره‏ورى از استادان ماهر و چیره‏دست موسیقى است. در خلال این مدت اتابكى با وزارت آموزش و پرورش به عنوان معلم موسیقى تربیت معلم و دانشسرا همكارى كرده و درضمن عهده‏دار مسئولیت انستیتو (2) كه شامل موسیقى و هنرهاى تجسمى است بوده است. وى در این انستیتو به تدریس ویولن و رهبرى اركستر دانشجویان اشتغال داشته و همزمان با این فعالیت‏ها، با اركستر فرهنگ و هنر همكارى داشته است و كنسرت‏هاى متعددى در تهران و شهرستان‏ها در مراكز فرهنگى با دیگر نوازندگان اجرا نموده است. در سال 1359 با سمت كارشناسى خدمات هنر در دفتر پژوهش و نمونه‏سازى آموزش و پرورش در زمینه تألیف كتاب هنر (موسیقى و سرود) مدارس شروع به فعالیت كرد و همزمان با آن در دانشگاه ابوریحان و دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران به عنوان مدرس زحمات ارزنده‏اى ارائه داد و در سال 1364 بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى با سمت معاونت هنرى مركز سرود و آهنگهاى انقلابى فعالیتهاى خود را در این وزارتخانه آغاز كرد. سپس از سال 1366 تاكنون معاونت هنرستان سرود و آهنگهاى انقلابى پسران را بر عهده دارد و علاوه بر این در انجمن دوستداران هنر كه در همین مكان واقع است با تدریس ویولن در خدمات مشتاقان و طالبان و دوستداران موسیقى اصیل ایرانى مى‏باشد و از این طریق شاگردان علاقمند و موفق نیز بسیار داشته است كه اكثرشان توانسته‏اند ردیف‏هاى شادروان استاد صبا را نزد وى فرا گیرند و با مهارت و زیبایى خاصى در نواختن ویولن اجرا نمایند. (1341 -1266 ش)، موسیقیدان. وى در تبریز متولد شد و تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در تفلیس به پایان رسانید و سپس براى ادامه‏ى تحصیلات به دانشگاه نوراسیك در ادسا رفت و ضمن تحصیل در رشته‏ى حقوق قضایى به فراگیرى موسیقى پرداخت و در پراگ و برلین از اساتیدى چون كارل دوژاك و بك كر نواختن ویولن سل و ویولن را آموخت و به ریاست كنسرواتوار تفلیس برگزیده شد. آراكلیان بعد از بازگشت به ایران همكارى با مدرسه‏ى موسیقى را آغاز كرد و علاوه بر داشتن سمتهاى مختلف در مدرسه به تدریس ویولن نیز پرداخت. وى در سال 1323 ش به بیروت رفت و مدت 5 سال در آكادمى هنرى آنجا تدریس كرد و سپس به ایران بازگشت و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مانند گذشته به تدریس پرداخت. در سال 1330 ش كوارتت جدیدى در هنرستان به همت آراكلیان تأسیس شد و نیز از سال 1334 ش عضو شوراى فنى هنرستان شد و در سال 1335 ش به آلمان سفر كرد. وى در سال 1337 ش كتابى به زبان فرانسه در زمینه‏ى ساختمان ویولن در تهران انتشار داد كه بعدها توسط یك مؤسسه آلمانى به زبان آلمانى ترجمه شد و در آنجا به چاپ رسید.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

(1331 ش)، نوازنده و سازنده‏ى ساز. در یزد به دنیا آمد. از كودكى با سنتور آشنا شد و براى آموختن آن به تهران و نزد حبیب سماعى رفت. وى در آن هنگام كه ساخت سنتور روى اصول و قواعد درستى نبود، شروع به ساختن این ساز كرد و در فن خود مهارت به سزایى یافت. سنتورهاى ساخت این استاد علاوه بر ایران، در بسیارى از كشورهاى دیگر رایج است و مشتاقان فراوانى دارد. ناظمى در نوازندگى سنتور نیز پنجه‏اى شیرین داشت و نوار و صفحاتى با تاج اصفهانى و جلیل شهناز، در دستگاه‏هاى «بیات ترك»، «ابوعطا»، «شور»، «سه‏گاه» و «دشتى» پر كرده است.[1] سازنده‏ى ساز. تولد: 1331، یزد. درگذشت: 1 خرداد 1376. مهدى ناظمى، فرزند حسین ناظم‏التجار و نوه‏ى حاج محمدصادق ناظم‏التجار یزدى، بود. نوازندگى و ساخت ساز سنتور را نزد حبیب سماعى و ابوالحسن صبا فراگرفت. وى یكى از مشهورترین سازندگان سنتور در تاریخ یك صد و پنجاه ساله‏ى معاصر بود. مهدى ناظمى به سال 1289 شمسى در شهرستان یزد و در خانواده‏اى متدین و سرشناس متولد شد. جد ناظمى، مرحوم حاج محمدصادق ناظم‏التجار، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، از تهران براى نظامت، اداره‏ى یزد انتخاب گردید و وى پس از رفتن به محل مأموریت، اولین كار خیر و بزرگى كه انجام داد، ساختن دهى به نام صادق‏آباد در دو فرسنگى یزد بود و با حفر قنوات و ایجاد تأسیسات رفاهى و عام‏المنفعه بسیار موجب آبادانى قسمت‏هاى بزرگى از صحراى آن زمان یزد گردید و نصف این ده را جزء موقوفات حضرت امام حسین (ع) قرار داد. مهدى ناظمى بیش از هشت سال نداشت كه در مجلس جشنى با سنتور و صداى سحرانگیز آن آشنا شد و این اولین اثرى بود كه این ساز در وى به جاى گذارد و با پولى كه جمع‏آورى كرد از «زادور ارمنى» كه در یزد به ساختن سه‏تار و سنتور مشغول بود و كارش خیلى خوب بود سنتورى خریدارى كرد و در منزل نزد خود به نواختن مى‏پردازد ولى چون خانواده‏ى وى بسیار مذهبى بودند و پدرش معتقد بود به جاى نواختن ساز به درس و مشق باید برسد لذا سنتور وى را زیر پاها لگد كرد و شكست. چند سال از این ماجرا سپرى شد تا با خانواده به اصفهان رفتند و در آن شهر اقامت گزیدند. در اصفهان به مرور زمان با دوستان هنرمندى مثل جلیل شهناز آشنا مى‏شود. روزى جلیل شهناز به وى مى‏گوید: «ناظمى تو پدر مرا مى‏شناسى؟» وى در جواب مى‏گوید نه. و او به ناظمى مى‏گوید: مى‏برمت نزد پدرم تا آشنا شوى و در ضمن قدرى براى شما سنتور بزند. ناظمى پس از آشنایى با شعبان‏خان پدر جلیل شهناز و گوش دادن به پنجه‏اى از ساز او شیفته و شیداى سنتور و به قول خودش این «ذوذنقه» گردید و تا امروز وى عاشق و سنتور معشوق او مى‏باشد. روزى صداى آواز تاج همراه با ویولن استاد صبا و سنتور حبیب سماعى را از رادیو در اصفهان مى‏شنود و تصمیم مى‏گیرد كه به تهران رفته و از نزدیك حبیب سماعى را ملاقات نماید. در تهران، مهدى ناظمى با زحمات فراوان موفق به یافتن سماعى و آشنا با او مى‏شود و شروع مى‏كند نزد وى مشق سنتور و تعلیم گرفتن، باید یادآور شد كه حبیب سماعى حوصله تعلیم شاگرد را نداشت و پس از چند جلسه كه به شاگردى تعلیم مى‏داد او را رها مى‏كرد و در كلاس او پیش از آن كه محل تعلیم و تعلم باشد، محفل انس و دوستى بود زیرا بیشتر مواقع هنرمندانى چون ابوالحسن‏خان صبا، نورعلى‏خان برومند، ابراهیم‏خان منصورى، حسین یاحقى، مرتضى عبدالرسولى، قباد ظفر دور هم جمع مى‏شدند و صحبت‏ها داشتند دیگر وقتى براى حبیب جهت تدریس به شاگردان باقى نمى‏ماند. به همین دلیل هم از شاگردان شاخص حبیب سماعى بیشتر از مهندس قباد ظفر و مرتضى عبدالرسولى نام برده مى‏شود. در آن روزگار ساخت سنتور روى اصول و قواعد درست هنوز پیشرفت چندانى نكرده بود و سنتور خوب و خوش صدا كه روى حساب و كتاب ساخته شده باشد از تعداد پنج یا شش در سراسر كشور تجاوز نمى‏كرد و لذا روزى ناظمى به سماعى مى‏گوید ساز خوب وجود ندارد و ساز بد هم در دسترس همگان قرار ندارد چه باید كرد و دوستداران این ساز چه باید بكنند؟ سماعى در جواب به وى مى‏گوید تو یكى از اتاق‏هاى خانه‏ى خود را به ساختن سنتور اختصاص بده و در ساخت آن من شما را كمك مى‏كنم و از این زمان به بعد بود كه استاد مهدى ناظمى وارد مرحله‏ى جدیدى از زندگى هنرى خود شد و صنعت سنتورسازى كشور نیز وارد دوران و تحول بزرگ و سازنده گردید به طورى كه سنتورهاى این استاد فرزانه و بزرگ نظیر ندارد زیرا گذشته از آن كه سنتورهاى ایشان بسیار ظریف، زیبا و شكیل ساخته مى‏شوند همگى داراى صدایى صاف و یكنواخت مى‏باشند كه اگر نوازنده درست مضراب بزند، صداى بین تمام خرك‏ها یكسان مساوى است و این امتیاز بزرگ و عالى را سنتورهاى ناظمى دارا مى‏باشد. سنتورهاى ساخت وى علاوه بر ایران كه مشتاقان فراوان دارد در بسیارى از ممالك جهان در دست هنرمندان است و آن را چون جان شیرین گرامى مى‏دارند. مهدى ناظمى علاوه بر ساختن سنتور و تبحر در آن در نوازندگى این ساز پنجه‏اى شیرین و گوشنواز دارد و نوار و صفحاتى نیز با تاج اصفهانى و سعادتمند قمى و جلیل شهناز در «بیات ترك»، «ابوعطا»، «شور»، «سه‏گاه»، «دشتى» دارد. وى مردى است متدین و خوش‏بیان و برخورد، آشنا به زبان انگلیسى و داراى خط خوش و زیبا و پس از ازدواج خداوند دخترى به وى عنایت فرمود كه ناظمى به او سخت دلبند است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1299 -1245 ش)، موسیقیدان. ملقب به ناصر همایون. از شاگردان شعبه موزیك دارالفنون بود و با نواختن سازهاى موزیك نظامى آشنایى داشت. وى در دوره مظفرالدین شاه رئیس موزیك سلطنتى شد و لقب ناصر همایون گرفت. ارسلان خان نوازنده دربارى پیانو بود و براى مظفرالدین شاه پیانو مى‏نواخت و در تمام سفرهاى شاه به فرنگ همراه وى بود. مظفرالدین شاه در «سفرنامه‏ى» خود چند بار از او سخن گفته است. ناصر همایون بعدها به زنجان و از آنجا به تبریز رفت و رئیس قشون این شهر شد و همانجا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(تو 1294 ق)، موسیقیدان. در تبریز به دنیا آمد. پدر وى استاد ویولن و مادرش از نوازندگان بنام پیانو بود. او ابتدا موسیقى را نزد والدین خود فراگرفت و پس از پایان دوران تحصیل ابتدایى، از كنسرواتوار تهران دیپلم گرفت و به سمت رهبر كر هنرستان موسیقى انتخاب شد. وى در زمینه‏ى نواختن ویولن از شیوه‏ى ریمسكى كورساكف و آرام خاچاطوریان پیروى مى‏كرد. از كارهاى ارزشمند او، جمع‏آورى ترانه‏هاى محلى و فراموش‏شده‏اى است چون: «دختر بویر احمد» و «دست به دستمالم». از دیگر آثار او: «كوارتت زهى»؛ «اسكرتز»؛ «چند آواز براى پیانو»؛ «فانتزى اوریانتال»؛ «سوئیت ایرانى».[1] روبیك گریگوریان، یكى از استادان بزرگ موسیقى نوین ایران، در سال 1294 در شهرستان تبریز، در خانواده‏اى هنرمند تولد یافت، پدر روبیك استاد ویولن و مادرش از نوازندگان بنام پیانو بود. روبیك دو برادر كوچكتر از خود داشت كه آنها هم موسیقى را به حد زیادى دوست داشتند و از آن آگاهى داشتند كه یكى از ایشان به نام هانرى از نوازندگان بزرگ اركستر سمفونیك یك‏صد نفرى نیویورك بود. روبیك گریگوریان، ابتدا موسیقى رانزد پدر و مادر خود تعلیم گرفت و به سمت رهبر كر هنرستان موسیقى انتخاب گردید سپس به سمت معاونت پرویز محمود در هنرستان انجام وظیفه نمود كه مدت دو سال طول كشید. روبیك گریگوریان از نوازندگان زبردست ویولن بود كه از شیوه ریمسكى كورساكف و آرام خاچاطوریان پیروى مى‏كرد، از كارهاى بزرگ و ارزشمند وى مى‏توان از: جمع‏آورى ترانه‏هاى محلى نقاط دورافتاده این نظیر: «دختر بویراحمدى»، «دست به دستمالم»، كوارتت زهى، اسكرتز و براى پیانو چند آواز براى پیانو،فانتزیاوریانتال، سوئیت ایرانى براى اركستر مى‏باشد. نوازنده، رهبر موسیقى، موسیقیدان. درگذشت: اوایل فروردین 1370، آمریكا. روبیك گریگوریان موسیقى را نزد پدر و بعد از آن از اساتید روسى و بلژیكى فراگرفت. وى در سال 1317 همراه تحصیل كردگان هنرستان موسیقى غلامحسین مین‏باشیان به اداره‏ى موسیقى كشور وارد شد و به همراه عده‏اى دیگر به نوشتن مقاله‏هایى در مجله‏ى «موسیقى» پرداخت. شغل وى گذشته از نوازندگى و تدریس، سرپرستى اركستر سمفونیك و كفالت اداره‏ى موسیقى كشوئر بود. وى سپس به آمریكا رفت و در آنجا كنسرت ماسیتر (نوازنده‏ى ویولن اول) در اركستر سمفونیك بوستون شد و سال‏ها در آنجا كار كرد. وى دیگر به ایران برنگشت مگر در سفر كوتاهى كه به مدت شش ماه در سال 1356 كه تجلیلى از او به عمل آمد. وى در همان مدت اقامت در دانشگاه به تدریس پرداخت. «ترانه‏هاى روستایى ایران» از آثار اوست.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1230 ق)، خطاط، موسیقیدان و شاعر، متخلص به صفایى. وى در علم سیاق و موسیقى مهارت داشت به زبان عربى مسلط بود. در شعر نیز به قصیده‏سرایى متمایل بود و بر نظم و ثنر تسلطى تمام داشت. صفایى اكثر خطوط را خوش مى‏نوشت و به دسترنج كتابت امرار معاش مى‏كرد. شاهكار صفایى، قطعه‏ى مفصلى است معروف به «ارزنیه» كه آن را در شرح ارزن طلبیدن خود از كسى و اباى او از آن گفته است.[1] اصفهانى (ملا) محمد بن (ملا) سبزعلى شاعر ایرانى (ف. پس از 1225 ه.ق.). وى از گویندگان فاضل و ماهر عهد فتحعلى شاه قاجار است، ولى شهرتى به دست نیاورده. صفایى در موسیقى و حساب سیاق ماهر بود و خط را نیز نیكو مى‏نوشت در شعر به قصیده سرایى اقبال داشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1302 ش)، موسیقیدان و نوازنده. مشهور به یوسف‏خان ظهیرالدوله‏اى. وى از شاگردان آقا غلامحسین درویش‏خان و از نوازندگان معروف زمان خود بود. او از دستگاه موسیقى اطلاعات كافى و در نوازندگى سبك بمخصصو به خود داشت. صفایى مردى هنرمند و با قریحه و ذوق بود و استادش، درویش‏خان، براى او ارزش و احترام بسیار قائل بود. وى چجون از منسوبین ظهیرالدوله بود، به یوسف‏خان ظهیرالدوله‏اى معروف شد. روح‏الله خالقى او را در اوایل تأسیس مدرسه‏ى عالى موسیقى، در 1302 ش، دیده است و آورده كه صفایى در آن هنگام مرد سالخورده‏اى بود و تارهاى مدرسه را تعمیر و مرمت مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1318 -1276 ش)، نوازنده و سازنده‏ى ساز. وى نوه‏ى میرزا على محمد صفا، خوشنویس معروف، بود. در نوجوانى سه‏تار را آموخت و سپس نزد درویش‏خان به تكمیل آن پرداخت. وى در ساختن آلات موسیقى، بخصوص سه‏تار، مهارت زیادى داشت و سه‏تارهایى ساخته كه كاسه‏ى آنها چند ترك است و در پایین آنها صدف به كار برده و روى دسته‏ى آنها نیز با صدف تزیین شده است. صفایى علاوه بر این هنرها،خطى زیبا داشت و نستعلیق را نیكو مى‏نوشت. متأسفانه از وى صفحه و نوارى ضبط نشده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، سازنده‏ى ساز و نوازنده. در قزوین به دنیا آمد و مردى دانشمند و هنرمند بود. وى علاوه بر ساختن تار و سه‏تار به نواختن آنها نیز آشنایى كامل داشت و سه‏تار را نیكو مى‏نواخت. سه‏تارهاى كار سید جلال بین اهل فن شهرت دارد. محمد عشقى، سه‏تار ساز معروف، از تربیت شدگان اوست.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 918 ق)، خطاط، موسیقیدان، شاعر و عارف. در شهر هرات متولد شد و از مشاهیر شعراى آن شهر است كه به جهت معمار و بنا بودن پدرش بنائى تخلص مى‏كرده است. به وى ملاى شاعران هم لقب داده‏اند. بنایى در جوانى جزو شاعران دستگاه امیر علیشیر نوایى درآمده بود. و سپس به دربار سلطان یعقوب آق‏قویونلو، و بعد از آن در سمرقند نزد سطان على میرزا رفت و قصیده‏اى به زبان مروزى به نام «مجمع الغرایب» در مدح او گفت و زمانى هم مداح محمود سلطان بود. وى در زمان استیلاى محمد خان شیبانى منصب ملك‏الشعرایى دربار او را یافت. بعد به هرات بازگشت و در زمان امیر نجم ثانى در قتل عامى كه به فرمان شاه اسماعیل صورت گرفت او هم در آن میان كشته شد. وى در قصیده، غزل و مثنوى دست داشت و حالى تخلص مى‏كرد. وى استاد نظیره‏سازى است. غالب اشعار سعدى حافظ را استقبال كرد. «دیوان» قصاید و غزلیات او شامل شش هزار بیت است. دیگر سروده‏هاى وى عبارت‏اند از: «مثنویهاى باغ ارم/ بهرام و بهروز»؛ «شیبانى نامه». وى در پایان عمر به موسیقى پرداخت و آهنگ‏ساز زبردستى شد و دو رساله در ادوار موسیقى نگاشت. علامه دوانى درباره‏ى وى گفته است: «وى دانشمند شاعران و شاعر دانشمندان است».

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف ح 140 ق)، موسیقیدان، آهنگساز و خواننده. معروف به صنّاج العرب. از بزرگان ایرانى آزاد شده‏ى عبدالدار بن قصى و فرزند یكى از پرده‏داران كعبه بود. در آغاز نزد ابن‏مسجح موسیقى آموخت. چندى در مكه و چندى در مدینه بود و در آنجا نزد عزت المیلاء، بانوى تنبك نواز، ضرب آموخت. سپس به شام و ایران رفت. نغمه‏ها (الحان) و آوازها (غناى) ایرانى و یونانى را فراگرفت. آنچه به نظرش نیكو مى‏آمد برمى‏گزید. آوازه‏ى وى بیشتر براى اختراع دایره‏ى ایقاعى رحل و گونه‏اى همسرایى معروف به زوج‏خوانى است كه دختران اجرا مى‏كرده‏اند. زیبایى كارهاى او در سادگى آنها است. در جشنواره‏ى نوازندگان زمان ولید اموى، كه به افتخار جمیله خواننده‏ى پرآوازه‏ى عرب برپا شده بود، ابن محرز چنگ مى‏نواخت. او را پس از ابن‏سریج بزرگترین موسیقیدان عرب مى‏دانند. وى دچار جذام بود و كمتر در برابر مردم ظاهر مى‏شد آهنگهایش را به احتمال باید كنیزى خنیاگر اجرا مى‏كرده. یونس الكاتب و حبابه (زن خنیاگر) از شاگردان او بودند. بیمارى‏اش او را از دیار و مردم دور ساخت و سرانجام در گمنامى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ابراهیم آژنگ، از موسیقى‏دانان زمان قاجار بود كه ابتداء با حقوق ماهیانه هفت قران در دستجات موزیك نظام خدمت مى‏كرد و مراحل ترقى را تا درجه سروانى طى كرد و سالیان متمادى در همین سمت و درجه باقى ماند كه موجب دلسردى و ناراحتى وى شده بود. ابراهیم آژنگ، در اوایل سلطنت مظفرالدین‏شاه، در قسمت موزیك مدرسه نظام كه به سرپرستى شخصى به نام «مسیو كبویر» اتریشى اداره مى‏شد به تحصیل موسیقى پرداخت سپس پس از یك سال نزد «مسیو لومر» فرانسوى، رئیس دستجات موزیك نظام رفت و از معلومات او جهت كسب علوم و دانش موسیقى استفاده نمود و با حقوقى معادل هفت قران و نیم در همان قسمت استخدام شد كه بعدها درجه‏اش به سروانى ارتفاء پیدا كرد و حقوقش هم از ماهى هفت قران و نیم به ماهى چهار تومان و هفت قران ترقى پیدا كرد. آژنگ در مدرسه نظامى با كلیه آلات موسیقى نظامى آشنا شد و دروس علمى تئورى، سلفژ، اركستر و هارمونى را فرا گرفت. در آن زمان مظفرالدین‏شاه، در مراجعت از سفر اروپا، چند ویولن براى یك دسته اركستر همراه خود آورد ولى چون «مسیو لومر» معلم موزیك نظامى بود و بیشتر با سازهاى بادى آشنایى داشت و با سازهاى زهى مأنوس نبود، لذا بنا به پیشنهاد وى، یك معلم ویولن براى آموزش به هنرجویان از فرانسه استخدام شد و شخصى به نام «مسیو دیوال» براى مدت دو سال به ایران آمد و آموزش شاگردان را به عهده گرفت. ابراهیم آژنگ نزد وى نیز شروع به فراگیرى ویولن نمود و در اندك مدتى در نواختن این ساز مهارت پیدا كرد، به طورى كه در محافل هنرى آن زمان به «ابراهیم ویولنى» معروف شد و در محافل و مجالس و مهمانى‏هاى مظفرالدین‏شاه قاجار كه براى مهمانان خارجى خود برپا مى‏كرد به اجبار و از روى ناچارى شركت مى‏كرد. از آن پس مدارج ترقى را به سرعت پیمود و پست‏هایى نظیر:ریاست موزیك فوج لاریجان، معاونت كلاس موزیك دارالفنون و اجراى برنامه‏هاى موسیقى درحضور مظفرالدین‏شاه، سفرا و مهمانان خارجى وى در جشن‏ها و مراسم بود. آژنگ، براى تعلیم موسیقى به شاگردان و هنرآموزان، از روى نت و قواعد علمى، اقدام به تأسیس كلاس موسیقى كرد و چون در این زمان اكثریت شاگردانى كه براى فراگیرى موسیقى مراجعه مى‏كردند، طالب فراگیرى موسیقى ایرانى بودند و او، در این‏باره چیزى نمى‏دانست، لذا به مرحوم آقامیرزا حسینقلى مراجعه كرد و به وى پیشنهاد كرد تا دوره موسیقى ایرانى را از روى ساز استاد به خط نت بیاورد، ولى مرحوم استاد، این كار را بسیار مشكل و غیر عملى دانست كه از عهده هركسى ساخته نیست ولى آژنگ با اصرار و خواهش فراوان تمام دستگاههاى موسیقى ایرانى را، از روى پنجه استاد تعلیم گرفت و آن‏ها را با نت نوشته و به تدریج موفق مى‏شود كه تمام ردیف‏ها و گوشه‏هاى موسیقى ایرانى آقامیرزا حسینقلى را نت نماید و در ضمن براى تمام دستگاهها، پیش‏درآمد و رنگ و تصنیف بسازد از جمله:پیش در آمدهاى شوشترى، ماهور و راست پنجگاهش بسیار مشهور بود و تا آن زمان كسى چنین كارهایى نكرده بود. از شاگردان بزرگ و به نام وى مى‏توان از زنده‏یاد مرتضى و رضا محجوبى نام برد. ابراهیم آژنگ علاوه بر قطعاتى كه براى موسیقى ایرانى تنظیم كرد، مقدارى هم مارش‏هاى نظامى ساخت كه در موزیك ارتش از آن استفاده مى‏گردید و بعدها هم با كمك فكرى شاهزاه احمد میرزا، اپرتى به نام «دكتر ریاضى‏دان» ساخت كه با به نمایش درآمد و با اقبال عمومى مواجه گشت. وى زمانى كه رادیو تهران تأسیس گشت، به سمت سرپرستى نوازندگان رادیو برگزیده شد و تا سال 1320 در این سمت باقى بود، تا این كه بازنشسته شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

كم نبودند استادان واقعى و بزرگى در هنر موسیقى پهندشت ایران زمین كه احساس و تفكر و كار و زندگى را براى وطن خود ایران مى‏خواستند و در حال حاضر نیز مى‏خواهند. اینان سالیان دراز، هم و كوشش خود را مصروف بدان داشته بودند تا از تجربیات و مطالعه هنرى‏شان چراغى فراراه پویندگان مشتاقان هنر برافروزند استادانى كه سراسر عمر پربار و جوانى خویش را صرف این مهم كردند و مى‏كنند و با تمام این‏ها، از دیده مردمان بدور مانده‏اند و چهره و نامشان را با چشم و گوش‏ها، انس و الفتى نیست. سورن آراكلیان یكى از چهره‏هاى درخشان و پایه‏گذار هنر و صنعت سازسازى در ایران است كه در یكى از شماره‏هاى مجله موسیقى از وى چنین نقل گردیده: «سورن آراكلیان در سال 1266 هجرى خورشیدى برابر 1887 میلادى در تبریز پا به عرصه وجود نهاد. هوش و قریحه‏اى كه در اوان كودكى از سورن بروز مى‏كرد، به خوبى مى‏توانست نشانه پیشروى و پیروزى‏هاى آینده او باشد. سورن تحصیلات مقدماتى و متوسطه خود را در شهر تفلیس به پایان رسانید. وى نیز شاید چون هزاران نوجوان دیگر كه در آستانه گزینش راهى براى زندگى آینده خود، مردد و دودل مى‏مانند و شاید چون همان‏ها كه عاقبت در این گزینش از توصیه‏هاى پدر و مادر تأثیر مى‏پذیرند و دل به «دور اندیشى و مصلحت‏بینى» آنان مى‏سپارند به هر سببى كه باشد وارد دانشگاه امپراتورى «نواراسیسك»، در «ادسا»گردید و رشته حقوق قضایى را براى خود برگزید... گواهى فعلى آراكلیان خود مؤید نارضایى گذشته او در انتخاب رشته‏اى است كه قبل از همه به اعصابى پولادین و قلبى بى‏احساس نیاز دارد. او در خود حساسیت مواجى را مى‏دید كه مى‏بایست در مسیرى مناسب به راه افتد و ثمر برساند... با همه این راستى‏ها، سورن از دانشكده حقوق دانشگاه امپراتورى در ادسا، به اخذ پایان نامه تحصیلى توفیق یافت... شعله اشتیاقى كه در او در سوز بود، تا بدانجا زبانه كشید كه وى را واله و مشتاق به سوى موسیقى روى آور ساخت. سورن در اوان تحصیل حقوق هرگز نتوانست چشم از موسیقى بپوشد و دوستانش در لحظات فراغت از دانشكده، تنها مى‏توانستند در كنسرواتوار تفلیس سراغى از وى بگیرند. استعداد اولیه سورن در كنسرواتوار تفلیس شگرف و چشم‏گیر بود و از استاد مجرب و كارآزموده‏اش این توصیه را دریافت كه به پراگ برود و استعداد و قریحه شایان خود را در آنجا، صیقل دهد. در پراگ به تكنیك ساز انتخابى خود ویولنسل آشناتر شد و دستى توانا بر آن یافت. اولین ثمره تلاش تحصیلى سورن، در «كوارتت»ى كه با همكارى دوستانش برپا شده بود، بروز كرد، «كوارتت» سورن و دوستان، در كنسرواتوار پراگ تا سه سال فعالیت داشت و برنامه‏هاى مرتب و جالبى به دوستداران عرضه مى‏نمود. در پراگ استعداد سورن به راه دیگرى نیز معطوف شد. «كارل دورژاك» استاد ویولن‏سازى و از نسب آنتوان دورژاك آهنگساز بزرگ- استادى وى را پذیرفت و در اندك زمانى با فنون و رموز ساختن و پرداختن ویولن آشنایش ساخت. سفر برلن سورن را در كار ویولن‏سل مجرب‏تر ساخت. چه كه یك سال تمام در آكادمى برلن و در محضر پروفسور «بك كر» به شاگردى نشست و از تجربه و استادى او،فیضى اندوخت. پس از این سفر یك ساله، سورن دوباره به ادسا بازگشت و به تكمیل معلومات حقوقى خود پرداخت! او هرگز جاى شگفتى نیست، تجربه‏ها بدو آموخته بود كه با همه جنجال‏ها و قال و مقال‏ها كه در دنیا بر سر هنر برپا است هرگز آن را یارایى نیست كه همه مسؤلیت‏ها را تحمل نماید و همه زندگى‏ها را تأمین سازد! و این دنیاى پر اضطراب و دغدغه طبیعتا از یك پزشك و یا مرد حقوقى بیشتر استقبال مى‏كند تا یك هنرمند با همه ارج و منزلش! پس از تكمیل مطالعات حقوقى، گذشته درخشان سورن، موقعیتى بس مهم برایش پیش آورد: سورن آراكلیان به ریاست كنسرواتوار تفلیس برگزیده شد. در این مقام نیز انگیزه تلاش‏هاى فراوان گردید. و به ایران وطنش بازگشت. در آن زمان به تازگى مدرسه موسیقى‏اى به همت كلنل علینقى‏خان وزیرى احداث شده بود. سورن آراكلیان، در سال 1311 هجرى خورشیدى همكارى با مدرسه موسیقى را با 150 ریال حقوق ماهیانه آغاز نمود! از آن سال به بعد با چند وقفه كوتاه، آراكلیان استادى ویولنسل را در مدارس موسیقى بعهده داشته است. دو سال بعد، به‏خاطر تلاش‏هایش حقوقش به 250 ریال رسید و یك سال بعد از آن به 350 ریال و به تناسب سابقه هر سال افزونى یافت و فعالیتش گسترش پیدا نمود. از شهریور 1315 با توجه به تحصیل جداگانه او در زمینه ویولن‏سازى، تعمیر سازهاى زهى مدرسه موسیقى نیز بدو محول شد. در سال 1320 با كمك «نصراله‏خان مین‏باشیان» و «كنت» مشهور تریویى بوجود آورد. با روى كار آمدن مین‏باشیان تصمیم جدیدى به مرحله اجرا درآمد. چه كه وى نقشه‏هاى فراوان و بزرگى براى گسترش فعالیت‏هاى هنرى در ایران در سر داشت، و یكى از آن جمله استخدام استادانى از اروپا بود. آقاى آراكلیان از آنجا كه اطلاعات مفیدى از نحوه كار استادان اروپایى داشت مورد شور قرار گرفت و انجام این مهم از او خواسته شد. آراكلیان به دوستان اروپایى خود در پاریس، برلن و هامبورگ نامه نوشت و همین‏گونه نامه‏اى براى «زلنیكا» رئیس كنسرواتوار پراگ. از آلمان براى هر استاد 1000 تومان و از پراگ 600 تومان تقاضاى حقوق شد و عاقبت 9 تن استاد چك، به پیشنهاد آراكلیان به استخدام مدرسه موسیقى در آمدند. متأسفانه پس از اندك زمانى جنگ بین‏الملل آغاز شد و استادان چك به پراگ بازگشتند و این نقشه سودمند نیز تا حدى بلااثر و منتفى ماند. سال 1322، براى آراكلیان ارتقاء مقامى در برداشت و تدریس دوره عالى هنرستان موسیقى نیز بدو واگذار گردید. در سال 1323، به موجب كدورتى، موقتا از كار بركنار شد و شاید این بركنارى به سود وى نیز بوده است، چه كه بلافاصله به بیروت عزیمت نمود و 5 سال در آكادمى هنرى آن دیار به استادى و تدریس اشتغال داشت. سورن آراكلیان در شهریور 1328 به ایران بازگشت و مجددا به استخدام رسمى وزرات فرهنگ درآمد و راه تدریس گذشته خود را ادامه داد، در همان سال لیسانس وى در رشته حقوق از دانشگاه «نواراسیسك» مورد تأیید و تصدیق شوراى عالى فرهنگ قرار گرفت. در سال 1330 كوارتت جدیدى در هنرستان به همت آراكلیان تأسیس شد و اولین برنامه خود را مشتمل بر كوارتتى از هایدن و یك رشته آهنگ‏هاى محلى در خرداد ماه همان سال اجرا نمود. و نیز از سال 1330، به عضویت هیئت ممتحنه هنرستان عالى موسیقى درآمده و از سال 1334، عضویت شوراى فنى هنرستان را نیز بدست آورده است. در سال 1335، آراكلیان خود مصمم شد به آلمان سفر كند و به دعوت كنگره بین‏المللى فولكلور موسیقى در جلسات آن شركت جوید. در همین سفر، از طرف هنرهاى زیباى كشور، مأموریت یافت كه وسائل ضرورى براى تأسیس یك كارگاه ویولن‏سازى در ایران را تهیه كند و نیز براى استخدام چهار تن استاد اتریشى اقدام نماید. سورن آراكلیان پس از كوشش و جستجوى بسیار چند تن از نوازندگان اتریشى را براى سفر به ایران آماده و موافق ساخت. یكى از این چهار تن «هایموتویبر» رهبر سابق اركستر سمفونیك تهران بود سه تن دیگر نوازندگان سازهاى بادى بودند. در بیست و چهارم مهرماه 1337، آراكلیان هفتاد ساله با بیست و پنج سال خدمات صادقانه بازنشسته گردید. سورن آراكلیان در سال 1331، كتابى به زبان فرانسه در زمینه ساختمان ویولن، در تهران به انتشار گذاشت كه بیش از حد مورد توجه قرار گرفت. با ارسال نسخ كتاب مزبور به بلژیك و فرانسه، نامه‏هاى متعددى از هنرمندان و هنردوستان اروپا به آدرس آراكلیان رسید كه همه مشحون از تقدیر و تحسین بود. پنج سال بعد از انتشار كتاب ویولن، به آلمانى برگردانده شد و در مجله نفیس و زیبایى در آلمان به چاپ رسید. مجله «داس نوریك اینسترومنت» چاپ آلمان (در شماره ژانویه 1957) درباره كتاب راكلیان این‏گونه نوشت: «این كتاب باید در كارگاه هر ویولن‏سازى وجود داشته باشد...» مسیو گونیك رئیس مدرسه دولتى سازسازى سوئیس نیز براى آراكلیان نوشت: «همكار عزیز آقاى سورن آراكلیان، من براى تعلیم از كتاب شما استفاده مى‏كنم، مطالبى را كه در كتاب ویولن مطرح كرده‏اید قابل توجه است...» پس از آن نام آراكلیان در زمره سازندگان ویولن در همه كتاب‏ها و نشریات مربوطه، قرار گرفت. از جمله در یك «فرهنگ بین‏المللى سازسازان» كه در بروكسل چاپ و منتشر شده است در ردیف نام سورن آراكلیان و مختصرى از زندگى هنرى او و نمونه امضایش به چشم مى‏خورد. آراكلیان اعتقاد داشت كه تأسیس یك مدرسه و یا دست كم كلاسى براى تعلیم فن سازسازى براى سرزمین ما بسیار نافع و ضرورى و در عین حال مقرون به صرفه است، زیرا تنها تجربه، توفیق كامل در ساختن سازى را تضمین نمى‏كند، بلكه رعایت قواعد علمى و نسبت‏هاى تثبیت شده باید به صورت پشتوانه تجربایت یك سازنده قرار گیرد. به طور اصولى مى‏توان گفت كه هر سازنده ساز باید قبل از همه موسیقى‏دان باشد و طنین، رنگ و حساسیت ساز را به‏خوبى بشناسد... در حال حاضر ما تنها كارگاهى داریم كه باید در تكمیل آن به‏كوشیم. ماده اولیه براى ساختن ساز در ایران به فراوانى در دسترس است و آن چوب «افرا»ى بسیار مرغوب است. با تلاش بیشتر و با امكانات طبیعى كه داریم حتى خواهیم توانست سازهاى تهیه شده در ایران را به خارج صادر كنیم...» ناگفته نماند كه آراكلیان تاكنون سازهاى مختلفى ساخته است كه تعداد ویولن‏ها بیش از همه است (36 دستگاه)، امروز در دست غالب نوازندگان متبحر ایرانى ویولن دیده مى‏شود كه نتیجه تجربیات و مطالعات مردى است كه هم اكنون با همه كهولت، رنگ تندى در چشمان بى‏فروغش تتق مى‏كشد، رنگى از یك غرور، غرور خدماتى صادقانه به هنر میهنش ایران عزیز...» سورن آراكلیان در سال 1341 چشم از جهان فروبست و بدین ترتیب پرده فرو افتاد و فراز و نشیب یك زندگى فخرآفرین پس از هفتاد و پنج سال از دیده‏ها ناپدید گشت، روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

حسن منوچهرى به سال 1313 در تهران دیده به جهان گشود و ضمن این كه براى فراگیرى علم و هنر موسیقى به هنرستان ملى موسیقى رفت و از استاد بزرگ مرحوم روح‏اللَّه خالقى بهره جست، در كار ساختن ساز و فراگیرى این صنعت و هنر نیز از محضر استادان قنبرى و صنعت بهره‏مند گردید. منوچهرى، غیر از موسیقى كه از كودكى شیفته‏اش بود، به كارهاى دستى و ظریفه نیز علاقه‏اى فراوان دارد، به همین سبب در جوار نوازندگى در اركسترهاى بنام و بزرگ، با اجازه و تحت نظارت استاد قنبرى به كارگاه سازسازى وزارت فرهنگ و هنر وقت راه یافت و با راهنمایى هنرمندان بزرگى چون: قنبرى و صنعت به فراگیرى ساخت عود پرداخت و مدت بیست و پنج سال است در كارگاهى كه براى تعمیر و بازسازى كلیه‏ى سازها دائر كرده مشغول است. وى چند سالى است كه عود مى‏سازد و چون نوازنده‏ى عود هست، در ساخت این ساز، دقت و ابتكار عمل بیشترى به خرج مى‏دهد به طورى كه گفته مى‏شود عودهاى ساخت وى از خوش‏آهنگ‏ترین و پرطنین‏ترین عودها مى‏باشد. ولى خودش هنوز خود را شاگرد ناچیز آقایان قنبرى و صنعت مى‏داند و ادعایى ندارد. وى، این جلوه‏هاى هنر و صنعت خود را مدیون همسر بردبار و فداكار خود مى‏داند كه به گفته‏ى شیخ اجل سعدى شیرین گفتار: كه را خانه آباد كه همخوابه دوست خدا را به رحمت نظر سوى اوست خودش مى‏گوید: بلى، اگر رحمت خداوند یكتا، سایه‏اش خانمان من سایه گسترده است و در سایه امن این رحمت، توان یادگیرى در همه ایام و به كارگیرى آن و ترمیم و بازسازى و سرانجام ساخت عود دارم، همه مرهون همسرى است با فرهنگ و مهربان كه خانه را دبستان و هنرستان و گلستانى برایم نموده است و از این گذر سپاس خداى را دارم. حسن منوچهرى، به سال 1313 در تهران متولد گشت. وى پس از چهار سال تحصیل در مدرسه ابتدایى در سال 1328 به تحصیل در هنرستان موسیقى ملى پرداخت. ریاست هنرستان در این دوره با زنده‏یاد استاد روح‏اللَّه خالقى بود كه در یادگیرى شاگردان سعى و اهتمام فراوان به كار مى‏برد. وى در سال 1336 از هنرستان موسیقى ملى فارغ‏التحصیل شد. منوچهرى در ضمن فراگیرى موسیقى از درس استادان زنده‏یاد خالقى، صبا، تهرانى، زرین‏پنجه بهره‏هاى پرارزشى نصیبش گشت و از این اندوخته‏ها، همواره در راه پیشبرد كارهاى هنرى خود بهره جست. از سال 1340 با اركسترهایى چون گلها، سازهاى ملى و اركسترهاى دیگر رادیو به همكارى پرداخت. اركسترهایى كه تحت نظارت وزارت فرهنگ و هنر وقت قرار داشت، نوازنده و تكنوازنده عود بود و با اركسترهاى مختلف این وزارتخانه براى اجراى كنسرت و معرفى موسیقى سنتى ایران به بیگانگان به كشورهاى: ژاپن، فرانسه، ایتالیا، شوروى، اروپاى شرقى، تركیه، مراكش، تونس، یونان، پاكستان، افغانستان و الجزایر سفر كرد. در وزارت فرهنگ و هنر وقت با اركسترهاى مختلف و نام‏آورى چون اركستر شادروان استاد صبا و آقایان دهلوى، مفتاح، خادم‏میثاق و پایور همكارى داشت و یكى از افتخاراتى كه نصیب او گردید همكارى و آشنایى‏اش با استاد فرامرز پایور بود كه حدود بیست سال از اندوخته‏هاى هنرى این هنرمند فرزانه بهره‏هاى فراوان برد. حسن منوچهرى، در ضمن با خوانندگانى چون: محمدرضا شجریان، عماد رام نادر گلچین همكارى داشت و در اركستر، تكنوازى عود را به عهده داشت. وى بعد از چند سال بازنشستگى، هم‏اكنون با گروه و اركستر جدیدى به نام گروه سنتى صبا همكارى دارد و نوازنده و تكنواز عود در این اركستر مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

یكى از صنعتگران هنرمند كشور، نریمان آبنوسى است كه در سال 1302 در شهرستان ساوه متولد شد. وى از سن 8 سالگى به موسیقى روى آورد و به آن علاقه‏اى وافر پیدا نمود. پس از چندى اقدام به ساختن سازى محلى به نام «چگور» كرد، این ساز 9 سیمه مى‏باشد و داراى صدایى خوش است. نریمان آبنوسى از آنجا كه به ایران و ایرانى عشق مى‏ورزید براى زنده كردن هنر و صنعت ایران، در سال 1328 اولین ساز «عود» را كه همان «بربط» ساز ایران باستان است ساخت و به قدرى آن را خوب و خوش صدا از كار درآورد كه شهرت آن از مرزهاى كشور گذشت و به سراسر شیخ‏نشین‏هاى خلیج‏فارس و از آنجا به عراق، لبنان، سوریه و مصر كشیده شد از جمله یكى از استادان «عود» نواز مصر از طرف محمد عبدالوهاب نزد وى مى‏آید عود را مى‏بیند و بسیار مورد توجه او واقع مى‏گردد. از این زمان به بعد نریمان ایرانى این ساز ایرانى را براى كشورهاى عربى مى‏سازد تا جلوه‏گر موسیقى آنها شود ولى متأسفانه در اركسترهاى ایرانى از آن یا استفاده نمى‏شد یا اگر هم مى‏شد كمتر میدانى به نوازنده‏ى آن مى‏دادند. نریمان آبنوسى، علاوه بر ساختن «عود»، «سه‏تار» و «سنتور» نیز مى‏ساخته والحق هم خوب از عهده‏ى كار برمى‏آمده ولى عود كار دست وى چیز دیگرى بوده. وى مدتى بنابه دعوت وزارت فرهنگ و هنر وقت به آن اداره رفت و در كارگاه آنجا مشغول كار شد ولى بنابر اختلافى كه با رؤساى آنجا پیدا نمود از این وزارتخانه قهر كرد و دیگر به آنجا نرفت و تا پایان عمر در كارگاه خصوصى خود مشغول فعالیت بود، نریمان سازهاى خود را بیشتر از چوب‏هاى افرا و گردو مى‏ساخت و خشك كردن چوب طرز مخصوص خود او بود. نریمان در ساختن «عود»، استاد یحیاى دوران خود بود و بهترین و زیباترین «عود»ها را ساخت. «سه‏تار»ها «چگور»ها و «تنبور»هاى وى نیز بسیار مشهور و كمیاب مى‏باشد. مرحوم نریمان سازهاى دیگرى چون «تار»، «قانون» و «سنتور» نیز مى‏ساخت و در درزگیرى و وصل قطعات ساز بخصوص «عود» از استادان بى‏نظیر بود، روانش شاد، از وى، دو پسر و سه دختر به جاى مانده كه همگى ایشان هنرمند مى‏باشند، آمو آبنوسى در رشته پیانو از انگلستان فارغ‏التحصیل گردیده، دختران هم با پیانو و نواختن آن آشنایى كامل دارند و پسر بزرگ وى، ساهاك آبنوسى است كه با نواختن تمام سازها آشنایى دارد و بخصوص یكى از «عود»نوازان خوب به شمار مى‏آید ولى بیشتر فعالیت وى در ساختن ساز در كارگاه پدر صرف مى‏شود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

نصرت‏اللَّه كریمى به تاریخ اول دى ماه 1303 در حوالى بازارچه قنات‏آباد تهران در یك خانواده متوسط كاسبكار متولد شد. پس از گذراندن دوره تحصیل ابتدایى در دبستان زند و گذراندن سیكل اول هنرستان صنعتى ایران و آلمان در هنرستان هنرپیشگى نام‏نویسى كرد. در سال 1320 از این هنرستان فارغ‏التحصیل شد و تا پانزدهم بهمن 1331 شمسى كه براى تكمیل تحصیلات عازم اروپا شد، در تئاترهاى مختلف تهران و عمدتاً در تئاتر فردوسى، فرهنگ، سعدى و جامعه باربد به عنوان گریمور، بازیگر و ندرتاً كارگردان فعالیت هنرى داشت. در اروپا مدت یك سال در ایتالیا به مطالعه در تئاتر و سینما پرداخت و در همین زمان در فیلم «ایستگاه آخر» به كارگردانى ویتوریو دسیكا، كارگردان بزرگ نئوریالیست سینماى ایتالیا كارآموزى كرد، سپس عازم چكسلواكى شد و دوره پنج ساله فاكولته سینمایى پراگ را در رشته كارگردانى سینما و تلویزیون گذراند و یك سال دوره‏ى تخصصى فیلم‏هاى عروسكى را در همان فاكولته به پایان رساند. آنگاه در دى ماه 1339 مجدداً عازم ایتالیا شد و ضمن كار و سینما و تئاتر و تلویزیون، در دوبله فیلم‏ها به زبان فارسى فعالیت نمود. در بهار 1343 پس از یازده سال دورى از وطن، به ایران مراجعت نمود و در وزارت فرهنگ و هنر آن زمان مسئولیت كارگاه نقاشى متحرك را به عهده گرفت. طى چهار سال ده فیلم كوتاه براى كودكان ساخت كه یكى از آنها به نام «ملك جمشید» در فستیوال بین‏المللى كودكان و نوجوانان در تهران برنده پلاك نقره گردید. همزمان در تلویزیون سریال عروسكى «آقاى شاكى» و سریال خانوادگى «پیوند» را به مدت سه سال ادامه داد. در سال 1349 فیلم «درشگه‏چى» را ساخت و از آن پس به عنوان سناریست، كارگردان و بازیگر سینما شناخته شد. آخرین فیلم سینمایى او قبل از انقلاب فیلم «خانه‏خراب» و سریال «خسرو میرزاى دوم» است كه اولى در سال 1354 و دومى در سال 1356 ساخته شد. بعد از انقلاب در سال 1364 یك فیلم عروسكى از روى تئاتر عروسكى «مهمان ناخوانده» نوشت و با اجراى خودش آن را ساخت و یك فیلم «انیمیشن» (نقاشى متحرك) در سال 1368 به نام «هم‏بازى» به مدت شانزده دقیقه براى كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان ساخت كه در جشنواره آموزشى و پرورشى موفق به دریافت جایزه گردید. نصرت‏اللَّه كریمى مدت 25 سال در دانشكده هنرهاى دراماتیك به امر تدریس اشتغال داشته است و از سنین كودكى تا این زمان به طور تفننى در هنر مجسمه‏سازى فعالیت داشته كه حاصل نیم‏قرن فعالیت تجربى او حدود سیصد مجسمه از تیپهاى مختلف اجتماع است كه در آبان ماه سال 1368 نمایشگاهى از آن در محل كتاب‏سرا برگزار شد. نصرت‏اللَّه كریمى علاوه بر فیلم‏هاى نام برده شده‏ى بالا در فیلم‏هاى «حسن سیاه»، «حكیم‏باشى»، «عیالوار» به عنوان بازیگر شركت داشته و از فیلم‏هاى كوتاه وى باید از «تعصب»، «جاى پاى آشنا»، «خروس بى‏محل»، «زندگى»، «سلسله مراتب»، «بابا كرم»، «رقص‏هاى محلى»، «دل موش و پوست پلنگ»، «سیماى رستم»، «خوشه گندم»، «مرغ ماهیخوار»، «شكارچى»، «موش با اراده»، «پیدایش آتش»، «شكار ماه»، «آدم شاخ در میاره» و «گربه‏ها» نام برد. در مصاحبه‏اى كه با این هنرمند باارزش و دوست داشتنى داشتم، درباره‏ى هنر پیش‏پرده‏خوانى خود چنین گفت: «حقیقت این است كه من بین سالهاى 1323 و 1326 چند پیش‏پرده خواندم و دیگر به آن ادامه ندادم. در آن زمان من بازیگر و گریمور تئاتر بودم. پیش‏پرده‏هایى را كه خواندم عبارت بودند از: «سید ضیاءالدین»، «جاجى ربابه»، «سپور»، «اگر كه زن افسر ارتش شوى»، «اقلیت و اكثریت مجلس». اشعار این پیش‏پرده‏ها را آقاى پرویز خطبیى ساخته بود و آهنگ‏هاى آن از ترانه‏هاى محلى به عاریت گرفته شده بود. در سال 1324 زنده‏یاد حسین خیرخواه یك گروه تئاترى بسیار تشكیل داد به نام «مجمع تاترال سیار» كه من هم عضو این گروه بودم. پیش‏پرده‏هاى فوق را در تمام شهرستان‏هاى ایران اجرا مى‏كردم. گاه اتفاق مى‏افتاد كه در نمایشنامه «دخترك شكلاتى» كه نقش جوان اول را به عهده داشتم و در تمام چهار پرده روى صحنه بودم، پس از پرده اول مى‏بایستى فوراً لباس و گریم عوض مى‏كردم و پیش‏پرده «سید ضیاءالدین» را مى‏خواندم و مجدداً با لباس و گریم آقاى «پل» براى پرده دوم آماده مى‏شدم. به همین ترتیب بین پرده دوم، سوم باید پیش‏پرده «سپور» را مى‏خواندم و بین پرده سوم و چهارم، پیش‏پرده «حاجى ربابه». گریم و لباس هر كدام از پیش‏پرده‏ها متفاوت بود. خاطره‏ى بسیار تلخى كه از آن دوران دارم مربوط به سفر خراسان است كه در مشهد و نیشابور اجراى برنامه داشتیم. در مشهد هنگام شروع نمایش در تالار فرهنگ ناگهان متوجه شدم كه لباس سپور را از تهران نیاورده‏ام. مدیر صحنه آقاى گرجستانى گفت: «كریمى جان ناراحت نباش، تا پرده اول را بازى كنى من برایت لباس مناسب پیدا خواهم كرد، او یك سپور واقعى را پیدا كرده با خود به پشت صحنه آورده بود. پس از اجراى پرده اول وقتى من از صحنه بیرون آمدم با عجله به اتاق گریم رفتم و گرجستانى آقاى كارگر شهردارى را به من معرفى كرد و فوراً او را لخت كرد و لباس‏هایش را تحویل من داد. پس از اجراى پیش‏پرده لباس‏هاى آن مرد را پس دادم و با دستمزدى كه مى‏توانست با آن یك دست لباس نو خریدارى كند شاد و راضى به خانه‏اش رفت. اما من وقتى به اقامتگاه كه یك دبیرستان بود رفتم، به محض این كه پس از صرف شام به بستر رفتم خارش وحشتناكى سراپاى وجودم را فراگرفت. چراغ را روشن كردم، دیدم تعداد زیادى شپش مثل قشون مغول روى ملافه من رژه مى‏روند. اتفاقاً در آن سالها مرض تیفوس هم شایع بود مى‏گفتند این بیمارى كشنده از طریق شپش به انسان سرایت مى‏كند. آن شب ناچار شدم تمام لباسهایم را در همان ملافه غرق شپش بپیچم و بیرون در بگذارم. پرده اتاق را باز كردم به عنوان روانداز استفاده كردم، ضمن این كه اشهدم را زیر لب مى‏گفتم از شدت خستگى به خواب رفتم. ولى صبح سالم از خواب بیدار شدم. خوشبختانه شپش‏هاى آن مرد مبتلا به تیفوس نبودند. لباس‏ها و ملافه را به مستخدم و آشپز دادم تا آنها را در دیگ بجوشانند. از هر كدام از این پیش‏پرده‏ها چند سطرى به خاطرم دارم، مرحوم سید ضیاءالدین طباطبائى حزبى تأسیس كرده بود به نام حزب «حلقه» كه اكثر رجال سیاسى ایران عضو آن حزب بودند. شهرت داشت كه حزب «حلقه» مورد حمایت بریتانیاى كبیر است. آقاى پرویز خطبیى پیش‏پرده‏اى ساخته بود كه با این ابیات شروع مى‏شد: سید ضیاء دستمو گرفت برد توى حلقه آن كه چون میكرب سل دشمن خلقه همان آدمى- كه سازد همى- بنده را فدائى پس فرمانروائى- منم سید ضیائى- منم سید ضیائى «حاجى ربابه» یك زن حقه‏بازى بود كه یك خانه را به چندین نفر فروخته بود. او مورد تعقیب قرار گرفت و جریان محاكمه او خوراك عمده‏ى روزنامه‏ها بود، شروع با این بیت بود: منم آن زن كه با مكر زنانه شدم داراى خانه پیش‏پرده سپور بیشتر تراژیك بود تا كمدى. وضع زندگى رقت‏بار رفتگران شهردارى را منعكس مى‏كرد. وقتى مردم كف مى‏زدند و من براى تشكر به جلوى پرده مى‏رفتم، این شعر را مى‏خواندم: آنچه مردم را كند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج آن كه دائم مى‏گیره از بنده باج (دیگر من نمى‏گفتم) ابتهاج است ابتهاج است ابتهاج ابتهاج شهردار تهران بود. قافیه (احتیاج) خود به خود اسم (ابتهاج) را تداعى مى‏كرد من فقط مثل رهبر اركستر با دست مردم را رهبرى مى‏كردم و تمام سالن یك صدا فریاد مى‏زدند: ابتهاج است ابتهاج است ابتهاج. در مجلس چهاردهم یك اكثریت و اقلیتى وجود داشت كه سخت با هم سرشاخ بودند، و كلاى اكثریت طرفدار مرحوم سید ضیاءالدین طباطبائى بودند و اقلیت طرفداران شادروان دكتر محمد مصدق و عده‏اى دیگر فراكسیون توده‏هایى و چند نفر وكیل منفرد. آنها آنقدر با هم بگومگو مى‏كردند كه دیگر وقتى براى تصویب لوایح باقى نمى‏ماند. پیش‏پرده «اقلیت و اكثریت» با این ابیات شروع مى‏شد: خداوندا ملت از مجلس ذله است سرنخ‏ها دست چند وجیه‏المله است بین سالهاى 1320 تا كودتاى 28 مرداد پیش‏پرده‏خوانى، موقعیت روزنامه فكاهى سیاسى را داشت. به خاطر دارم وقتى دولت وقت دكتر «میلسپو» آمریكائى را به عنوان مستشار تام‏الاختیار دارائى استخدام كرد. چند روز بعد زنده‏یاد اصغر تفكرى پیش‏پرده دكتر میلسپو را كه پرویز خطبیى ساخته بود، در تئاتر پارس كه آن زمان تئاتر فرهنگ نامیده مى‏شد اجرا كرد. پیش‏پرده‏خوانهاى به نام آن زمان عبارت بودند از: شادروان مجید محسنى، جمشید شیبانى، حمید قنبرى، عزت‏اللَّه انتظامى، مرتضى احمدى، جعفر بزرگى، اصغر تفكرى و برادرش عباس تفكرى و عباس حكمت شعار و اینجانب.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

پس از حدود 10 ماه كه بین نگارنده و حمید قنبرى هنرپیشه‏ى تئاتر و سینما، دوبلر، خواننده و كارگردان بافرهنگ و خوش‏فكر، وقت صرف گردید، حاصلش مصاحبه‏اى است كه در ذیل از نظر خوانندگان محترم مى‏گذرد و ابتدا ایشان چنین اظهار داشتند: «خیلى خوشحال و ممنونم كه بعد از سالها دوباره فرصتى شد تا دوباره همدیگر را ببینیم و من متأسفم اگر به علت بیمارى و بعضى گرفتارى‏ها نتوانستم كه زودتر از این با شما صحبت نمایم و مدت مصاحبه‏ى ما به ماهها درازا كشید ولى از این نظر كه كتاب جلد اول «مردان موسیقى سنتى و نوین ایران» شما را خواندم، دیدم همت گماشتید و قد علم كردید براى نوشتن شرح حال هنرمندان كه قابل تقدیس است و واقعاً یكایك هنرمندان كه با آنها مصاحبه كرده‏اید، من اطمینان دارم كه قدرشناس هستند و این زحمات شما را قدر مى‏نهند زیرا كه هركسى نمى‏آید لحظات عمر عزیز خود را صرف كارى فرهنگى كند مگر این كه عاشق باشد و این كارى است پرزحمت و پرواضح است كه در ضمن اثرى بدیع و تاریخى هم مى‏باشد چه در زمان ما و چه در بعد از ما. به هر صورت من از این كه شما همت كردید و براى جلد دوم و جلد سوم و احیاناً جلدهاى بعدى كتاب «مردان موسیقى سنتى و نوین ایران» كه راجع به هنرمندان موسیقى و سینما و تئاتر كه با هم مربوط مى‏باشند به رشته تحریر درآورید به سهم خود صمیمانه از جنابعالى متشكرم. و اما بنده در پانزدهم فروردین ماه 1303 در تهران متولد شدم، از زمانى كه به مدرسه مى‏رفتم علاقمند به شركت در بازى تئاتر داشتم و گاهگاهى بنا به مناسبت‏هایى در مدارس نمایشنامه‏هایى توسط شاگردان اجرا مى‏شد و پیس‏هاى كوچكى را انتخاب و من هم در آنها شركت مى‏كردم. یادم هست در دبستان ابن‏سینا كه دوران تحصیلات ابتدایى را مى‏گذراندم در جشن‏هاى مدرسه شركت مى‏نمودم و عهده‏دار نقش‏هایى مى‏گردیدم، پس از طى دوران ابتدایى براى تحصیل دوران متوسطه وارد مدرسه صنعتى تهران شدم. در این مدرسه، آقایان نصرت‏اللَّه كریمى و مرحوم محمدعلى جعفرى هم درس مى‏خواندند و با هم در یك كلاس بودیم، یك روز من و جعفرى متوجه شدیم كه نصرت‏اللَّه كریمى روزها ساعت چهار بعد از ظهر اجازه مى‏گیرد و از مدرسه بیرون مى‏رود، من و جعفرى كنجكاو شدیم و به یكدیگر گفتیم كه كریمى عصرها كجا مى‏رود و هر روز از ما زودتر از مدرسه خارج مى‏شود. فردا از او پرسیدیم كریمى تو كجا مى‏روى هر روز؟ گفت: من مى‏روم مغازه‏ى پدرم یك كمى به او كمك مى‏كنم. من و جعفرى حرف او را باور نكردیم و برایمان این شك ایجاد شد كه كریمى به مغازه‏ى پدرش نمى‏رود، یك روز با جعفرى قرار گذاشتم كه همان ساعتى كه كریمى از مدرسه زودتر مى‏رود بیرون ما هم دنبال او به فاصله‏ى خیلى دورى برویم و ببینیم كجا مى‏رود، و همین كار را هم كردیم؛ دیدیم كریمى آمد به خیابان لاله‏زار و رفت در كوچه‏اى و مقابل در خانه‏اى ایستاد، ما صبر كردیم تا نصرت‏اللَّه كریمى داخل خانه شد و سپس ما به راه افتادیم و مقابل همان خانه توقف كردیم دیدیم كه روى تابلویى بالاى آن خانه نوشته شده: «هنرستان هنرپیشگى». گفتیم پس او مى‏رود مدرسه تئاتر و درس هنرپیشگى مى‏خواند. فردا موضوع را با وى در میان نهادیم و گفتیم كه كریمى جان ما هم علاقه داریم و فهمیده‏ایم تو به مدرسه تئاتر مى‏روى باید من و جعفرى را هم كمك كنى تا ما هم بتوانیم در این مدرسه جهت تحصیل نام‏نویسى كنیم. البته ممكن است كه او خوشش نیامد كه ما یك چنین كارى كردیم و او را تعقیب كرده‏ایم ولى خیلى محبت كرد و گفت: هم‏اكنون سه ماه از درس مدرسه گذشته و خیلى مشكل است، حالا من مى‏روم و صحبت مى‏كنم تا ببینم چه مى‏شود. كریمى رفت و صحبت كرد و من و جعفرى را یك روز برد مدرسه تئاتر، آن زمان رئیس مدرسه تئاتر مرحوم سید على‏خان نصر بود كه به پدر تئاتر ایران مشهور است. كریمى ما را نزد وى برد، شادروان سید على‏خان در آن وقت ضمن این كه رئیس این مدرسه بود معاون وزارت پیشه و هنر هم بود كه مدرسه ما هم وابستگى به آن وزارتخانه داشت. به هر حال ما را قبول كردند و البته به ما مى‏گفتند كه امیدى نیست شماها در آخر سال قبول شوید زیرا مدت سه ماه از سال تحصیلى گذشته، ولى حالا بیایید ببینیم كه چه مى‏شود. من و جعفرى مدرسه تئاتر را با این وضع شروع كردیم و نصرت كریمى سه ماه هم از ما جلوتر بود. ما آن سال علمى را كه اول سال علمى هم بود تمام كردیم و سال عملى آن را هم پشت سر گذاشتیم و دیپلم را گرفتیم. زمانى كه ما در مدرسه تئاتر درس مى‏خواندیم، براى نمایش‏هایى كه در تئاتر تهران مى‏گذاشتند براى رلهاى سیاهى لشگر از شاگردان مدرسه تئاتر استفاده مى‏كردند كه من بودم، جعفرى، رخشانى، رضا زندى، كریمى، ایرج ساویز، مصطفى اسكوئى و دو سه نفر دیگر كه خاطرم نیست. ما مى‏رفتیم و نقش سیاهى لشگر را بازى مى‏كردیم، مثلاً نیزه در دست مى‏گرفتیم، دربان مى‏شدیم و یا آوازهاى دسته‏جمعى (كر) مى‏خواندیم. من یادم هست كه چون یك ته صدایى به قول معروف دو دانگ صدا داشتم، نزد خود چیزهایى را زمزمه مى‏كردم و مى‏خواندم و همین صداى خوب به كمك من مى‏آمد و یك روز آقاى معز دیوان فكرى كه معلم موسیقى مدرسه بود و با من سلفژ كار مى‏كرد به من گفت قنبرى شما عصر به تئاتر بیایید با شما كار دارم، من تا عصر كه گویا آن روز هزار سال براى من طول كشید صبر كردم و عصر با هزار ترس و لرز، شادى و امید به تئاتر رفتم، در آنجا متوجه شدم كه چون آقاى گرمسیرى كه در آن زمان كه سال 1321 بود هنرپیشه معروفى بودند در پیسى به نام «دختر شاه پریان» بازى دارند ولى چون مریض شده‏اند و از طرفى مدت 10 شب دیگر این نمایشنامه باید روى صحنه باشد لذا آقاى فكرى مرا در نظر گرفته‏اند كه به جاى ایشان كه نقش اول نمایشنامه بود شركت كنم. لازم به تذكر است كه آن وقتها چند سال طول مى‏كشید تا شخصى بتواند پایش را بگذارد جاى پاى یك هنرپیشه بزرگ و رل اول را بازى كند. به هر حال آن روز عصر آقاى فكرى گفت آیا مى‏توانى به جاى آقاى گرمسیرى در نمایشنامه شركت كنى؟ و بلافاصله خودش گفت: حالا من با شما تمرین مى‏كنم. رلم در این پیس كه از نمایشنامه‏هاى فانتزى بود، مى‏بایست با لباس‏هاى قدیم بازى مى‏كردم و طورى بود كه دارنده این رل و اجراكننده این نقش چند اسپرت را هم مى‏خواند. پس از تمرین و اجراى اپرت قبول شدم و قبول نمودم كه در این نمایشنامه شركت نمایم و این برایم در آن زمان بسیار موفقیت‏آمیز بود و من چندین صد قدم به جلو برداشتم و همان هم باعث شد كه دیگر به من رل‏هاى كوچك ندهند و من بعد از آن همیشه رل‏هاى اول یا جوان اول را مى‏گرفتم در پیس‏هاى مختلف. من كار بازیگرى در تئاتر را ادامه دادم و هر روز شاهد موفقیت‏هاى بیشترى بودم و هنرمند بزرگى چون زنده‏یاد مجید محسنى در یك پیس نقش اول را بازى مى‏كرد و پیس بعد نقش اول جوان را من بازى مى‏كردم و گاه‏گاهى یك پیس‏هایى بود كه دو نقش جوان اول داشت، مثل مثلاً نمایشنامه خسیس «مولیر» كه یك بار من پسر خسیس را بازى مى‏كردم، مجید محسنى رل خان‏ناصر را بازى مى‏كرد و یك بار مجید رل پسر خسیس را بازى مى‏كرد و من رل خان‏ناصر را. پیس‏هایى را كه به طور مشترك با هم بودیم به طور كلى تا سال 1332 دوازده سال مرتب من در روى صحنه تئاتر بودم، در آن زمان یادم هست كه پیس‏هاى بسیار بزرگ خارجى را یا پیس‏هاى ایران را ما بازى مى‏كردیم كه برایتان شرح مى‏دهم كه آنها كدام بوده‏اند. باید بگویم كه اولاً ما هرچه داریم از اساتیدى هست كه در آن زمان كارگردان تئاتر بوده‏اند، مثل شادروانان: معز دیوان فكرى، دكتر نامدار، رفیع حالتى، دریا بیگى، هایك كاراكاش، استپانیان، نصرت‏اللَّه محتشم و على‏اصغر گرمسیرى و پیس‏هاى معروفى را كه در آن زمان بازى نمودم عبارت بودند از: «بازرس»، «در سایه حرم»، «تاجر ونیزى»، «رومئو و ژولیت»، «نینا»، «محمدعلى بیگ»، «اشك شیطان»، «شاه عباس و خورشید بانو»، «تپاز» كه به نام «مردم» بازى مى‏كردیم، «دختر شكلات فروش»، «چنان كه افتد مى‏دانى»، «طلاق»، «بارگاه معاویه»، «حافظ و صاحب عیار» و چند نمایشنامه دیگر كه هم‏اكنون در خاطر ندارم و در همه این نمایشنامه‏هایى را كه برشمردم، من به عنوان بازیگر و كارگردانى آنان كه نام بردم بودم. تا سال 1332 به طور مداوم در تئاتر تهران بودم بعد از سال 32 كه از تئاتر آمدم بیرون، یك چند وقت در تئاتر تفكرى مدیر فنى بودم و در ضمن بازیگرى هم مى‏كردم و چند پیس هم با مرحوم مجید محسنى در تئاتر فرهنگ و چند جاى دیگر با هم اجرا كردیم. س- آقاى قنبرى قدرى از مدرسه تئاتر و استادان و شاگردان صحبت فرمایید. ج- همان‏طور كه قبلاً بیان داشتم، در مدرسه تئاتر، هم‏شاگردى‏هاى من آقایان: مصطفى اسكوئى، نصرت‏اللَّه كریمى، محمدعلى جعفرى، رضا رخشانى، رضا زندى، ایرج ساویز و عده‏اى دیگر بودند كه خیلى‏ها جز عده‏اى قلیلى پس از دریافت دیپلم رفتند دنبال كار و كاسبى خود و اما استادان من در این مدرسه عبارت بودند از آقاى رفیع حالتى كه من اینگونه اشخاص را مرحوم نمى‏گویم چون براى من همیشه زنده‏اند، آقاى عبدالحسین نوشین، در آن زمانى كه من درس مى‏خواندم دوره‏ى سوم بود كه نوشین آمد و تدریس كرد و رفت و ایشان نه قبل از ما در آن مدرسه تدریس كرده بود و نه بعد از ما به تدریس ادامه دادند و رفتند بیرون و در خارج مدرسه تئاتر به تربیت هنرجو ادامه دادند، ایشان در آن زمان یكى از معلمین بیان و عملى تئاتر ما بود، آقاى معز دیوان فكرى و مادام سپاهى كه یك نوع حركات و ورزش‏هاى نرمشى درس مى‏داد، دكتر نامدار، دكتر شفق كه روانشناسى تدریس مى‏كرد، حسنعلى نصر كه درس جداگانه داشت و چند نفر دیگر كه سلفژ و كارهاى موسیقى با ما كار مى‏كردند كه اسامى آنان را به خاطر ندارم، اینها استادان مدرسه تئاتر بودند. به هر حال، من بعد از دو سال دیپلم گرفتم كه البته من همان زمان هم كه در مدرسه صنعتى بودم آنجا هم درسم را جداگانه مى‏خواندم، بعد از آن هم از مدرسه صنعتى دیپلم گرفتم. همان طور كه گفتم در صحنه‏ى تئاتر پیس‏هاى بسیار خوبى را اجرا كردم كه من خودم راضى هستم و نمایشنامه‏هاى سختى كه روى صحنه مى‏آمد مثل: «لاپوآ» كه ترجمه شده‏ى آن «ایمان» نام داشت، «بازرس» اثر گوگول و «میشل استروگف» كه آقاى دریابیگى كارگردانى كرد و پیس «كین»، «دختر شكلات فروش» كه با خانم مهرزاد بازى مى‏كردم، «قتل در تماشاخانه» كه با خانم شهلا هم‏بازى بودم، «مریض خیالى»، «جناب خان»، «خانم گلفروش»، «مردم» و نمایشنامه «نینا» و چند نمایشنامه‏ى دیگر كه اینها اوج كارهاى تئاترى مرا تشكیل مى‏دهند بودند و به طور متداوم مدت دوازده سال تا سال 1332 روى سن تئاتر نصر فعالیت داشتم و چند سالى هم در تئاترهاى تفكرى و فرهنگ شركت داشتم. در جوار هنرپیشگى در تئاتر و شركت در پیس‏هاى مختلف، چند رشته كار هنرى دیگر را هم با علاقه و پشتكار فراوان دنبال مى‏كردم كه از جمله مسئله خوانندگى‏ام بود، در قسمت‏هاى فكاهى كه خیلى جنبه طنز داشت، در آن روزگار آنها را مى‏خواندم، قبل از من قطعات فكاهى را مجید محسنى در تئاتر به صورت پیش‏پرده مى‏خواند و قبل از مجید هم مرحوم منزوى دو سه تا شعر خوانده بود ولى شروع كار جدید و قشنگ پیش‏پرده‏خوانى كه ما آن وقت به آن آوانسن مى‏گفتیم كه این لغتى است فرانسوى و رایج و معمول آن زمان شده بود. مجید محسنى در سال 1321 شروع به پیش‏پرده‏خوانى كرده بود كه همزمان من هم شروع به خواندن كرده بودم و در واقع من دومین نفرى هستم كه بعد از مجید شروع به پیش‏پرده‏خوانى كردم و قطعات فكاهى و طنز را به گوش مردم رسانیدم و ضمن پیش‏پرده‏خوانى به خواندن ترانه‏هاى نوین كه آن روزها به غلط جاز گفته مى‏شد پرداختم و علت این هم كه به آن جاز مى‏گفتند این بود كه به جاى ضرب در اركسترها از جاز استفاده مى‏شد و به این نام مشهور شده بود ولى جاز نبود و موسیقى نوینى بود كه شما مى‏گوئید و من مى‏خواهم بگویم كه اگر اولین نفر نباشم كه این نوع موسیقى را خوانده و اجرا كرده جزو اولین‏ها هستم، یادم مى‏آید كه زنده‏یاد جواد بدیع‏زاده چند ترانه خوانده بود كه داراى ریتم‏هاى فرنگى و ضربى بود ولى من جزو اولین‏ها بودم از نوع نوین این موسیقى و همین طور پایه‏گذار اجراى خوانندگى دو نفرى یا دو صدایى را، زیرا همین ترانه‏ها را با ناهید سرفراز در برنامه‏هاى صبح جمعه به صورت دو صدایى اجرا مى‏كردیم و ترانه‏هایى را كه از قطعات فكاهى و طنز درست شده بود و سوژه روز بود و توسط آقاى ابوالقاسم حالت براى من ساخته مى‏شد در رادیو و در تئاتر تهران اجرا مى‏كردم و بعد از ایشان هم آقاى پرویز خطیبى قطعاتى در همین مایه‏ها مى‏ساخت كه من مى‏خواندم. پرویز خطیبى اولین ترانه‏ى نوینى را كه براى من ساخت و اجرا كردم یادم هست كه مصرع اول آن چنین است: دل بتو دادم كه یار من باشى در شب تیره كنار من باشى آهنگ این شعر را كه از روى صفحه‏اى كه به دست ما از فرانسه یا اسپانیا رسیده بود به نام «لاپالوما» گرفتیم و روى شعر گذاشتیم كه با استقبال روبرو گشت و مدتها دهان به دهان مى‏گشت. در طول دوران خوانندگى حدود پانصد و هشتاد تا ششصد ترانه و قطعات فكاهى خواندم و دویست و هشتاد ترانه‏ى نوین اجرا نمودم تا سال 1332 این برنامه‏ها را مرتباً اجرا مى‏كردم و بعد كه كارهاى رادیویى را شروع كردم چند ترانه‏ى فكاهى و جدى را همزمان با سایر نقش‏هایم در رادیو خواندم. س- آقاى قنبرى، پس از مرحوم منزوى و محسنى، پیش‏پرده‏خوانى را آغاز كردید و خیلى زود در جاده شهرت و محبوبیت قرار گرفتید، به نظر خود شما علت چه بود؟ ج- من وقتى خواستم پیش‏پرده‏خوانى را شروع كنم، پیش خود گفتم حتماً یك چیز اضافى را باید داشته باشم كه بروم روى سن بخوانم، اگر قرار باشد كه همین طورى كه پیش مى‏رود، من كار اضافه‏اى انجام ندهم و ارائه نكنم خیلى زود این استقبال مردم از میان مى‏رود و كار تقریباً یكنواخت مى‏شود لذا من ضمن ورزش‏هاى بدنى و نرمش و ژیمناستیك، هنر رقصندگى را به صورت فرنگى همین «استیپ»ى كه شما مى‏دیدید كه مثلاً فرد آستر یا جین كلى در سینما انجام مى‏دادند من هم از همان زمان كه در مدرسه تئاتر بودم، یك قسمت كارم را اختصاص داده بودم به این كار. اولین پیش‏پرده‏اى كه خواندم صورت مرا سیاه كردم یك كلاه چوب پنبه‏اى سرم مى‏كردم و توأم با استپ‏زدن من این را آوردم روى صحنه و خواندم و خوب یادم هست كه مورد استقبال قرار گرفت و همان هم موجب شد كه از من دعوت شود تا در تئاتر نصر پیش‏پرده بخوانم و خیلى سخت بود كه كسى برود و در تئاتر بخواند و تنها یك نفر این كار را مى‏كرد در آن موقع و آن مجید محسنى بود و خیلى هم شهرت داشت و یادم هست كه جمشید شیبانى خیلى زودتر از من تئاتر را شروع كرده بود دوره‏ى اول و دوم مدرسه هنرپیشگى را دیده بود و چند وقت بود كه مى‏خواست این كار را شروع كند كه واقعاً یا جرأت نمى‏كرد یا فكرهاى دیگرى مى‏كرد، خلاصه غیر از مجید محسنى كس دیگرى نبود كه وقتى من شروع كردم؛ من هم فكر نمى‏كردم كه در آن زمان بتوانم موفق شوم ولى خدا خواست و تشویق مردم باعث شد كه من بیایم و در تئاتر تهران بخوانم و جاى خود را باز كنم و همین طور بتوانم ادامه بدهم ولى پیش‏كسوت خودم را هیچ وقت فراموش نمى‏كنم كه همیشه مرا راهنمایى مى‏كرد و مشوقم بود و او زنده یاد مجید محسنى بود. س- راجع به فعالیت‏هاى خود در سینما بفرمایید. ج- من در سال 1330 یادم هست اولین فیلمى را كه در آن شركت كردم، پرویز خطیبى سناریوى آن را نوشته بود به نام «دستكش سفید» كه من و تفكرى، عبداللَّه محمدى، ناهید سرفراز در آن شركت داشتیم و من به اتفاق ناهید سرفراز، ترانه‏هاى آن را كه از ساخته‏هاى شادروان مجید وفادار بود مى‏خواندیم و من بعد از بازى در فیلم «دستكش سفید» در شانزده فیلم دیگر شركت كردم كه مجموعاً هفده فیلم بازى نموده‏ام. فیلم‏هایى كه شركت داشتم عبارتند از: «دستكش سفید»، «یك نگاه»، «جدال با شیطان»، «چهره آشنا»، «زندگى شیرین است»، «بلبل مزرعه»، «عروس كدومه»، «ستارگان مى‏درخشند»، «بچه ننه»، «عروسك پشت پرده»، «عشق و حماقت»، «عمو نوروز»، «انسان پرنده»، «دختر همسایه»، «لات جوانمرد»، «دام عشق»، بودند كه از سال 1330 شروع به بازى كردم و تا سال 1340 ادامه داشت و حاصل 10 سال فعالیت مداوم من در قسمت سینما بود. همزمان با فعالیت در كارهاى سینما و تئاتر، در رادیو از سال 1336 كار تازه‏اى را شروع كردم كه در صبح‏هاى جمعه به نام شما و رادیو با تیپ‏هاى جدیدى ارائه مى‏گردید كه من و مجید محسنى مجدداً شروع به همكارى با رادیو نمودیم چون مدت دو سال بود یعنى از سال 1334 به رادیو نمى‏رفتم ولى از سال 1336 با دعوتى كه براى همكارى از ما شد، دوباره شروع به اجراى نقش كردیم كه مجید محسنى رل‏هاى «عمو قلى صمد» را خلق كرد، من هم تیپ مقابلش را بازى مى‏كردم به نام «پرویز آقا»، در واقع پسر ارباب ده را بازى مى‏كردم كه «عمو قلى صمد» را مى‏آوردم در تهران و جاهاى مختلف شهر را به او نشان مى‏دادم كه لابه‏لاى آن طنز و مطالب انتقادى بود. مثلاً این تیپ‏هایى را كه ما بازى مى‏كردیم نماینده‏ى یك قشر از اجتماع بود كه با یك وضع خاصى اجرا مى‏كردیم و منظور هم داشتیم و مى‏خواستیم به مردم بگوئیم كه این تنها براى خنده نیست، اگر انسان در زندگى اینگونه باشد به درد اجتماع نمى‏خورد و به زیان اجتماع است. و دو تیپ دیگر هم من و مجید بازى مى‏كردیم به نام «خان باباخان» و «میرزا جعفرخان» كه «خان باباخان» را من و «میرزا جعفرخان» را مجید ارائه مى‏داد كه مثلاً مجید مى‏گفت: «آره جیگر، آره مامان»، یا من مى‏گفتم كه: «من مى‏میرم براى چى چیز، اى این»، مثلاً رون جوجه، همه‏ى اینها را منظور داشتیم و بعضى از تیپ‏ها را ما دو نفرى اجرا مى‏كردیم، وقتى من رل «فوفول» را بازى مى‏كردم، رل مادرش «عزجون» را خانم اشرف كاشانى بازى مى‏كرد كه بسیار هم خوب بازى مى‏كرد. و یادم هست كه من رل «فوفول» را بازى مى‏كردم یك دختر هم مثل «فوفول» عزیز دردانه بود كه رل آن را خانم آذر پژوهش بازى مى‏كرد. در آن زمان وقتى من كارگردان شما و رادیو بودم، خودم هم همین تیپ‏ها را بازى مى‏كردم و كسانى كه با من اجراى نقش مى‏كردند آقاى على تابش، محمدعلى سخى، محمدعلى زرندى، عبداللَّه محمدى، عزت‏اللَّه مقبلى، تاجى احمدى، اشرف كاشانى، مرتضى احمدى، تقى ظهورى، منوچهر نوذرى، احمد قدكچیان، اصغر تفكرى، مهین دیهیم، مورین، مهین بزرگى، رضا عبدى و عده‏اى دیگر كه دقیقاً به خاطرم نیست و این گروه پیس‏هاى شما و رادیو را بازى مى‏كردند و از سال 1336 كه ماها دوباره كار در رادیو را شروع كردیم، در حدود دو هزار قطعه و پیس‏هاى كوچك را با این داستان اجرا كردم و دوستانم هم هر كدام چند تیپ بازى مى‏كردند و خود من در حدود ده یازده تیپ را در رادیو ارائه مى‏دادم. از جمله یك پیس را پرویز خطیبى نوشته بود كه من یك بار همه‏ى این تیپ‏ها را در آن واحد بازى مى‏كردم، یعنى خودم یك گرداننده‏ى این پیس‏ها بودم، «آقا موچول»، «میز جعفرخان»، «بى‏حال»، «مستفرنگ»، «دلخورزاده»، «فوفول» و امثال اینها را من در یك زمان بازى مى‏كردم و یادم هست كه یك چنین نمایشنامه‏اى را نیز آقاى على تابش بازى كرد. كه در آن واحد خودش به تنهایى اجراى نقش كرده بود. این دوران فعالیت و كار در برنامه‏هاى شما و رادیو بود كه در اینجا لازم مى‏دانم و خاطرنشان سازم كه یك تهیه‏كننده‏ى بسیار بسیار باذوق خوبى داشتیم آقاى شاهرخ نادرى كه الان هم شكر خداوند متعال در بین ما هست و همیشه در كارهاى خیر شركت مى‏كند و یك تهیه‏كننده‏ى خوش‏فكر و فهمیده است و تمام كارهاى نمایشى و موسیقى را جمع‏آورى و براى اجراى آن بسیار زحمت مى‏كشید و این موجب مى‏شد كه سه چهار ساعت روز جمعه ما این برنامه را براى مردم ارائه دهیم كه تهیه‏كننده‏اش ایشان بود و حدود ده سال كارگردان آن من بودم و قبل از من هم مرحوم صادق بهرامى بود. و اما درباره‏ى كار دوبله و فعالیت‏هایم در این قسمت باید بگویم كه من فیلم‏هاى خودم را، خودم دوبله مى‏كردم البته بعضى از هنرپیشگان تشخیص مى‏دهند كه دیگران به جاى آنها صحبت كنند ولى من رل‏هایى را كه در فیلم‏ها به عهده داشتم خودم جاى خودم صحبت مى‏كردم. روزى فرستادند عقب من تا فیلم جرى لوئیس را دوبله كنم، من اول به مناسبت گرفتارى‏هایى كه داشتم به هیچ‏وجه راضى نمى‏شدم و كار را قبول نمى‏كردم ولى بالاخره به اصرار دوستان رفتم و دوبله فیلم را شروع كردم و اولین فیلم را كه دوبله كردم «قهرمانان» نام داشت كه جاى جرى لوئیس صحبت كردم و پس از آن فیلم‏هاى مختلف دیگرى مثل: «كلافه»، «بزن بریم هالیود»، «هالو»، «ستاره‏ها و مانكن‏ها»، «منظم نامنظم»، «یك دیوانه در فروشگاه»، «نابغه»، «بیمار قلابى»، «سه نفر روى نیمكت»، «جواهرات جرى لوئیس»، «راه جبهه از كدام طرفه»، «آشپز هنگ»، «بوئینگ بوئینگ» و امثال اینها. من اول، كار برایم خیلى سخت و دشوار بود كه جاى جرى لوئیس صحبت كنم، دو سه هفته فیلم او را دیدم، فكر كردم و شبانه‏روز در اطراف آن و كم و كیف آن اندیشیدم تا یك روز آماده شدم و صدایى را انتخاب كردم، یعنى همین صدایى را كه شما از جرى لوئیس تاكنون روى فیلم‏ها از وى گوش داده‏اید كه فكر مى‏كنم درست قالب این تیپ است و اتفاقاً هم درست و بجا فكر كردم و وقتى این فیلم دوبله شد مورد پسند مردم واقع شد و قبول كردند و چندى بعد هم كه یكى دو نفر آمدند و جاى جرى لوئیس صحبت كردند كه متأسفانه نمى‏دانم چرا باید و شاید مردم آنها را نپذیرفتند كه شاید هم از شانس من بود. سپس یكى دو نفر از هنرپیشه‏هاى هم‏وطن مثل: سپهرنیا و تقدسى بودند كه هر وقت فرصتى پیش مى‏آمد به جاى آنان صحبت مى‏كردم كه آن هم مورد پسند مردم بود ولى شاخص كارهاى من در دوبله صحبت به جاى جرى لوئیس بود كه هنوز هم خودم خوش مى‏آید و گاه‏گاهى كه تلویزیون بنابه مناسبت‏هایى قسمت‏هایى از آنها را مى‏گذارد مى‏بینم كه حقیقتاً این صدا خلق شده براى این تیپ چون من فیلم‏هاى دیگر جرى لوئیس را دیده‏ام كه به زبان‏هاى فرانسه دوبله كرده‏اند هیچ قابل قیاس با دوبله در كشور خودمان نیست و من در اینجا نمى‏خواهم كه از خودمان تعریف نمایم ولى دوبله ما امروز واقعاً كه من هم یك فرد كوچك از آن بوده‏ام بسیار سطحى بالا و از كیفیتى خوب برخوردار است زیرا دوبلرهاى ما با این صداى خوبى كه دارند بدون شك در دنیا آقاى نصیرى‏فر، اگر مبالغه نكنم اول مى‏باشند زیرا شما به هر كشورى كه مى‏روید و فیلم‏هاى دوبله‏ى آنان را ببینید متوجه خواهید شد كه صداهاى دوبلرهایشان مثل این افراد با استعداد خود ما نیستند كه هم‏اكنون هم در كار دوبله مشغول فعالیت مى‏باشند و هیچكدام فیلم‏هایى كه در خارج دوبله مى‏شود به پاى دوبلرهاى ایرانى كه دوبله مى‏كنند نمى‏رسند. س- آقاى قنبرى لطفاً در رابطه با سمت‏هاى ادارى در رادیو و فعالیت‏هایى كه در رابطه با امور صنفى هنرپیشه‏ها و هنرمندان داشتید و مطالبى درباره‏ى جشنواره‏هاى فیلم بیان فرمائید. ج- در رادیو من موقعى كه كارگردانى و اجراى نقش در برنامه‏هاى صبح جمعه شما و رادیو مى‏كردم، طى حكمى كه به من دادند، به سمت معاون قسمت نمایشات رادیو كه البته سمت كوچكى بود انتخاب شدم و در سال 1346 با كمك عده‏اى از دوستان مثل: مجید محسنى، عزیزاللَّه بهادرى، هوشنگ بهشتى، عباس شباویز، احمد شیرازى، حسین مدنى، محسین دولو، احمد قدكچیان و عده‏اى دیگر، «سندیكاى هنرمندان فیلم ایرانى» را به وجود آوردیم كه رئیس سندیكا مجید محسنى، دبیر سندیكا من و بعد از دو سال كه آقاى محسنى نرسید به كارهاى سندیكایى من مسئول سندیكا بودم و رئیس هیئت مدیره من شدم تا این اواخر كه سندیكا وجود داشت. در مورد جشنواره‏هاى فیلم، هرگاه كه فرصتى پیش مى‏آمد از جهت صنفى كمك‏هایى به این جشنواره‏ها مى‏شد از جمله جشنواره‏ى سپاس بود كه آقاى على مرتضوى رئیس آن بود و بیشتر كارهاى آن دست آقایان جمال امید و بهرام رى‏پور بود كه در پنجمین جشنواره‏ى سپاس من دبیر كل جشنواره‏ى سپاس بودم، یا در ششمین جشنواره‏ى جهانى فیلم تهران من رئیس كمیته امور هنرمندان و شخصیت‏هاى سینمایى ایران بودم كه گاه‏گاهى اگر كارى از دستم برمى‏آمد براى آن انجام مى‏دادم. مجدداً در خاتمه آقاى نصیرى‏فر، از شما ممنونم كه یك چنین قدم خیرى برداشته‏اید و با مشغله زیاد و كار طاقت‏فرسا، این كتاب را به رشته تحریر درآوردید و من كوچك كمترین كه از همه كوچكترم، مصاحبه‏اى با من انجام دادید، هنرمندان دیگرى هم هستند كه سمت پیش‏كسوتى نسبت به من دارند و آنها هم هستند. در هر حال كه كار بزرگ فرهنگى هنرى خوبى دارید انجام مى‏دهید، من قبلاً به شما تبریك مى‏گویم، انشاءاللَّه وقتى كه كتاب از چاپ بیرون آمد با استقبال مردم روبرو شود، از حالا من به شما تبریك و خسته نباشید مى‏گویم.»

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

عیسى صفائى، یكى دیگر از هنرمندان علاقه‏مند به موسیقى، تئاتر و سینما است كه از دوران كودكى شیفته و شیداى این هنرها گشته بود. عیسى صفائى از كودكى در برنامه‏هاى هنرى مدرسه شركت و به خواندن پیش‏پرده‏ها و بازى در نمایشات سهم عمده‏اى را به دوش مى‏گرفت. علاقه و عشق او به موسیقى و تئاتر و سینما موجب شد تا به اتفاق تنى چند از دوستان باذوق و هنرمند خود در تاریخ هشتم تیرماه 1323 پایه‏ى انجمن هنرپیشگى جوانان را پى‏ریزى نماید. پس از تأسیس این انجمن كه در واقع شروع فعالیت‏هاى هنرى وى در صحنه تئاتر و سینماى كشور بود، همكارى خود را با تئاتر «كسراى» آن زمان آغاز و همراه با سایر هنرمندان كه از دوستان وى بودند پیس‏هایى را در این تئاتر به روى صحنه آوردند و وى در این پیس‏ها، علاوه بر بازى، پیش‏پرده و احیاناً برنامه‏هایى را كه با موسیقى توأم بود اجرا مى‏كرد. این همكارى وى با تئاتر «كسرى» ادامه داشت تا این كه به وسیله آقاى فتح‏اللَّه غفارى رئیس اتحادیه كارمندان دولت به آقاى نوربخش رئیس كانون كارمندان دولت معرفى شد و در محل این كانون كه در چهارراه حسن‏آباد قرار داشت پیس‏هاى مختلفى را به روى صحنه برد و در هفته دو شب براى كارمندان دولت و خانواده‏هاى آنان برنامه‏هایى با كمك دوستان هنرمند خود اجرا مى‏كردند. عیسى صفائى از شهریور سال 1332 با سرخوردگى كه از اوضاع و احوال آن روزگار پیدا كرده بود رسماً از كار تئاتر كناره‏گیرى كرد ولى دوستى خود را با هنرمندان قطع نكرد و فعالیت‏هاى حاشیه‏اى هنرى وى ادامه داشت تا در سال 1367 در اولین فیلم سینمایى به نام «شب بیست و نهم» به كارگردانى حمید رخشانى شركت و سپس در سایر سریال‏هاى تلویزیونى و فیلم‏هاى سینمایى شركت نمود و به طور كلى وى در فیلم‏هاى سینمایى: «شب بیست و نهم»، «آتش پنهان»، «خواستگارى»، «به خاطر همه چیز»، «دادستان»، «خانه بخت» و سریال‏هاى تلویزیونى: «رعنا»، «غبار»، «پیك سحر»، «ماجراهاى مشهدى خیراللَّه»، «آقاى دلار» و هم‏اكنون كه در نمایشنامه «طلوع الجزایر» یا (سایه حرم) به بازیگرى مشغول است. عیسى صفائى یكى از فعالین كانون هنرمندان است كه مردى بافرهنگ و خوش‏برخورد و از اخلاقى نیكو و حسنه برخوردار مى‏باشد و همین برخورد انسانى وى موجب پیشرفت هرچه بیشتر این كانون نیز گردیده و این عقیده‏ى شخصى نگارنده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

رشید وطن‏دوست، خواننده خوش‏صداى آذرى به سال 1321 در شهر تبریز متولد شد، همزمان با تحصیل دوره‏ى دبیرستانى به موسیقى روى آورد و تحت تعلیم استادان موسیقى استان آذربایجان على سلیمى و صفرعلى جاوید قرار گرفت و فنون آواز را نزد ایشان آموخت. رشید وطن‏دوست در سال 1347 همكارى خود را با رادیو ایران آغاز كرد و از این زمان به بعد به سرعت مدارج ترقى را پیمود. وى پس از چندى به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد و در تالار رودكى به گروه اپراى تهران پیوست. وطن‏دوست آواز كلاسیك و رموز و ظرایف آن را نزد میكل كازانو استاد بزرگ و مشهور ایتالیایى فراگرفت و پس از آن به طور مستمر در بیش از 30 اپرا نقش‏هاى گوناگون اجرا كرد كه از میان آنها اپراهاى مادام باترفلاى اثر پوچینى، لوچیادولامرمور دونیزتى، فالستاف ولاتروپا تارودى، سالومه اشتراوس، و هنزل و گرتل همپردنیگ شایان ذكر است. رشید وطن‏دوست كه واقعاً نام وطن‏دوست برازنده‏ى وى مى‏باشد به ایران و ایرانى عشق مى‏ورزد و در زمانى كه رژیم منحوس بعثى عراق جنگى خانمانسوز را علیه ایران به راه انداخته بود، با اجراى بیش از یكصد اثر رزمى (مارش كلاسیك) همراه با دیگر اعضاى اركستر سمفونیك تهران و ضبط و پخش آنها زحمات و كوشش فراوانى را متحمل گشتند. در سال 1367 از طرف شوراى ارزشیابى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى نشان درجه یك هنرى كه معادل دكترا مى‏باشد به او اهدا شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)

اسفندیار قره‏باغى یكى دیگر از خوانندگان خطه‏ى آذربایجان است كه به سال 1322 در شهر تبریز متولد شد. وى از همان كودكى داراى صدایى خوش و بسیار رسا بود و در مدرسه و محفل دوستان بدون میكروفن و اكو و بلندگو و امثال اینها كه امروز متداول و مرسوم است مى‏خواند و چیزى هم از لحاظ رساندن صداى خود به گوش مستمعین كم نمى‏آورد. به هر حال وى بیش از شانزده سال نداشت كه جهت تعلیم و فراگیرى علم موسیقى وارد هنرستان موسیقى تبریز شد و در سال 1342 از این هنرستان فارغ‏التحصیل گردید. اسفندیار قره‏باغى براى آموزش موسیقى به كرمانشاه رفت و از سال 1347 در جمع گروه اپراى تهران (كریست) سولیست باس اپرا بود و در ضمن تا آخر سال 57 كارشناس موسیقى وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و هنر در (دانشسراى هنر،هنرستان موسیقى ملى، هنرستان باله) بود. وى حدود 25 سال تدریس موسیقى و آواز كلاسیك در هنرستان‏ها و دانشسراى هنر را به عهده داشته و در دانشگاه تهران قبل از انقلاب اسلامى رهبر گروه «كر» و در مدارس تهران گروه‏هاى «كر» مدرسه‏اى را اداره مى‏كرده است و در بیست و چهار ساعت از رادیو ایران پیش از انقلاب پنج سرود با صداى وى پخش مى‏گردیده كه سرودهاى «اى ایران اى مرز پرگهر»، «تو اى پرگهر خاك ایران زمین»، «این نغمه از ایران رسد بگوش» از آن جمله است. سرودهاى «بازى‏هاى آسیایى» و غیره نیز از كارهاى خوب و باارزش وى بوده است. اسفندیار قره‏باغى از سال 1346 همكارى خود را با تالار رودكى در قسمت اپرا و در سال 1347 به عنوان آسیستان گروه «كر» رادیو به سرپرستى ایرج گلسرخى آغاز و ادامه داد و همكارى مستمر او با رادیو، تلویزیون، تالار رودكى و مراكز علمى، هنرى و فرهنگى همچنان ادامه داشت وى در سال 1358 از لحاظ شغل دولتى بازنشسته گردید ولى از سال 1362 دعوت به همكارى شد و مجدداً با سمت‏هاى مدیریت امور ادارى، مسئول هماهنگى موسیقى رادیو و تلویزیون، رهبر گروه «كر» سرپرست موسیقى و اركستر آذربایجانى، مسئول ضبط قطعات در استودیوها، مشغول به كار و همكارى شد و در سال 1365 به مدت یكسال رهبر گروه «كر» تالار وحدت گردید. اسفندیار قره‏باغى، از جمله هنرمندانى است كه با صداى خوب، بلند و رساى خود، در زمانى كه جنگ تحمیلى رژیم بعث عراق علیه ایران زمین و ملت ایران ادامه داشت، در آن بحبوحه و كشاكش جنگ با خواندن حدود هفتصد سرود كه در آنها هم تكخوانى كرد و هم با گروهى «كر» همكارى نمود و در حد خود دین خود را نسبت به وطن ادا كرد. این سرودها بقدرى كارساز و حماسى بودند كه در جبهه‏هاى جنگ، روح سلحشورى و دفاع از شرف میهن را در رگ و پى هر ایرانى آزاده‏ى وطن‏پرستى زنده و بیدار مى‏كرد. به واسطه‏ى این كوشش‏ها و فعالیت‏هایى كه اسفندیار قره‏باغى متحمل گشت مورد تشویق فراوان قرار گرفت و بنا به گفته خود او و مدارك موجود، وى از جمله هنرمندانى بود كه موفق به دریافت لوح دیپلم افتخار جنگ «دفاع مقدس» 4 فقره لوح زرین مزین به دستخط حضرت امام خمینى (قدس سره) و مدال طلاى جنگ از دست حضرت آقاى خامنه‏اى رهبر انقلاب اسلامى گردید. اسفندیار قره‏باغى در حال حاضر به كار موسیقى و تعلیم شاگرد مشغول است و علاوه بر خواندن و نواختن ترومپت كه ساز تخصص او است، با پیانو و ویولن نیز آشنایى دارد و آنها را در نهایت خوبى مى‏نوازد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ بازیگران سینمای ایران

حسین سرشار، هنرمند باارزش و خوش‏صدا به سال 1310 در تهران خیابان فرهنگ دیده به جهان باز كرد. وى از كودكى به موسیقى علاقه‏مند و از صدایى رسا و خوب برخوردار بود به همین جهت به تشویق دوستان و اطرافیان در هر فرصتى كه پیش مى‏آمد براى آنان مى‏خواند و با صداى خدادادى خود آنان را محفوظ مى‏كرد. حسین سرشار هنوز خیلى جوان بود كه شروع به پیش پرده‏خوانى نمایشات كرد و پس از چندى، چند قطعه سرود رادیویى نیز اجرا نمود و براى پیشرفت در فن و هنر خوانندگى به هنرستان عالى موسیقى رفت و در این هنرستان ثبت نام كرد. در هنرستان خیلى زود حسین خود را شناساند و اولیاى هنرستان پى به صداى عالى و حنجره طلایى وى بردند و براى او پیش‏بینى مى‏كردند كه صاحب این صدا روزى مى‏تواند با نغمات روح‏پرور خود، صاحبش را به اوج شهرت و افتخار برساند. این پیش‏بینى كاملاً درست و حساب شده بود و حسین سرشار پس از اتمام دوره‏ى هنرستان عالى موسیقى، به توصیه‏ى اساتید فن براى گذراندن دوره‏ى كنسرواتوار بدون استفاده از بورس تحصیلى كه سایر هنرآموزان دریافت مى‏كردند عازم ایتالیا شد. وى پس از ورود به رم، خود را براى كنكور كنسرواتوار «سانتاچى چیلیا»، «سبیل مقدس» آماده كرد و از این كنكور دشوار با موفقیت بیرون آمد. از این زمان به بعد وى پل‏هاى موفقیت یكى پس از دیگرى طى كرد و در مسابقه بین‏المللى آواز كه با شركت خوانندگان: آمریكایى، روسى، فرانسوى و ایتالیایى در ونیز برگزار شده بود شركت و مقام اول را به دست آورد و اینجا بود كه سرشار، سرشار از پیروزى گردید ولى هیچ‏گاه تكبر و غرور، در وى راه نیافت و هنوز هم همان انسان درویش و خوش برخورد و دوست‏داشتنى است. حسین سرشار، پس از این موفقیت در شهر ونیز، مدت یكسال در این شهر اقامت كرد و یك دوره‏ى عالى را پشت سر گذراند و در این مدت در چند برنامه‏ى رادیو، تلویزیونى شركت و یك‏بار هم در اركستر سمفونیك میلان برنامه‏ى مستقلى اجرا كرد. در این دوران بود كه عده‏اى از هنرمندان ایرانى در ایتالیا در صدد برآمده بودند كه فیلم‏هاى ایتالیایى را به فارسى برگردانند و چون از صداى خوب حسین مطلع شده بودند به سراغش آمدند. حسین هنگام فراغت از تحصیل، بنا به دعوت این متصدیان دوبلاژ ایرانى به دوبلاژ نیز روى آورد و از همان ابتداى كار یك «تن عالى» براى هر یك از پرسناژهاى مشهور انتخاب كرد، از جمله: «ویتوریو دسیكا»، «ویتوریو گاسمن»، «آلبرتو سوردى»، «والتر كیارى»، «ایومونتان» و چند هنرپیشه دیگر بود و فیلم‏هایى كه با شركت این هنرپیشه‏ها در ایران نمایش داده شد و موفقیت كسب كرد، صداى حسین سرشار در این موفقیت‏ها به طور محسوسى مؤثر بود و این موضوع عملاً نشان داده شد، زیرا چند فیلم از دسیكا و سوردى كه با صداى دیگرى دوبه شده بود شكست خورد. حسین سرشار، پس از پایان تحصیلات در سال 1340 به وطن بازگشت و از بدو تأسیس و تشكیل تالار رودكى، با این مركز هنرى فرهنگى همكارى كرد و در اپراهاى «ریگو لتو»، «توسكا»، «دون ژوان»، «قدرت سرنوشت»، «لابوهم»، «ایل ترو واتوره» و چند برنامه‏ى موفقیت‏آمیز دیگر شركت كرد. در ایران از حسین سرشار جهت شركت در فیلم دعوتهاى بسیارى شد ولى او تنها در چند فیلم ظاهر گردید كه از آن جمله است فیلم‏هاى: «جعفرخان از فرنگ برگشته» به كارگردانى على حاتمى، «اجاره‏نشین‏ها» به كارگردانى داریوش مهرجویى، «اى ایران» به كارگردانى ناصر تقوایى، «هامون» به كارگردانى داریوش مهرجویى و «رنو تهران 29» به كارگردانى سیامك شائقى. متولد: 1313 تهران- متوفى 1375 تهران، تحصیلات: فارغ‏التحصیل مدرسه عالى موسیقى خواننده‏ى اُپرا و فعالیت در اپراهاى ایتالیا و فرانسه، دوبله فیلمهاى ایتالیایى به فارسى در رم تشكیل مركز اُپراى تهران 1364، شروع بازیگرى: اجاره‏نشینها (1365) عمده‏ى فیلمها: جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، اى ایران (1368)، هامون (1368)، رنو تهران 29(1369)، راه و بیراه (1371) استاد موسیقى و اپرا، خواننده، بازیگر. تولد: 22 خرداد 1313. درگذشت: 26 اسفند 1374. حسین سرشار از جوانى شروع به پش‏پرده‏خوانى نمایش‏ها نمود. پس از چندى چند قطعه سرود رادیویى اجرا نمود. سپس از هنرستان عالى موسیقى فارغ‏التحصیل شد. مدتى براى تحصیل اپرا و گذراندن دوره‏ى كنسرواتوار به ایتالیا رفته بود. هنگامى كه در ایتالیا بود، در چند برنامه‏ى تلویزیونى شركت كرد و یك بار هم در اركستر سمفونیك میلان برنامه‏ى مستقلى اجرا كرد. فعالیت او در زمینه‏ى اپرا، پس از بازگشت وى از ایتالیا به تشكیل مركز اپراى تهران انجامید. وى در فیلم‏هایى نظیر: «اجاره‏نشین‏ها»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «هامون»، «اى ایران»، «رنو تهران 21» و صدایش در صدابرگردانى (دوبله) فیلم‏هاى خارجى از زبان بازیگرانى چون ویتوریودسیكا، ویتوریو گاسمن، آلبرتو سوردى، والتر كیارى، ایو مونتان به یادگار ماند. از سرشار به دلیل ابتلاى وى به فراموشى (بیمارى آلزایمر) مدتى خبرى در دست نبود تا این كه خانواده‏اش او را در یكى از شهرهاى جنوبى كشور یافتند وى در 22 اسفند 1374 بار دیگر ناپدید شد و در فروردین ماه 1375 در حالى كه به دلیل برخورد با اتومبیل جانى در پیكر نداشت، در پزشكى قانونى پیدا شد. پیكر وى روز 25 فروردین 1375 از تالار وحدت تشییع شد و در بهشت زهرا در قطعه‏ى 88 (قطعه‏ى هنرمندان و نویسندگان) دفن گردید.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

خواننده، آهنگساز، بازیگر. تولد: 1306، تهران. درگذشت: 4 خرداد 1371. شروع كار هنرى عباس مهرپویا از سال 1324 بود كه در گروه‏هاى نمایشى فردوسى، تفكرى و جامعه‏ى باربد شروع به كار نمود. در همان زمان نوازندگى ساز عود و گیتار را نیز فراگرفت. وى نخستین كلاس دكور و گل‏آرایى به سبك ژاپنى را تأسیس كرد و در هنگام همه‏گیر شدن موسیقى پاپ، گیتار الكترونیك را هم در همان كلاس تدریس كرد. مهرپویا در سال 1331 در فیلم «دزد عشق» به كارگردانى اسماعیل كوشان براى اولین بار و آخرین بار به اجراى نقش پرداخت و موسیقى متن این فیلم از ساخته‏هاى اوست و آخرین كار مهرپویا، نوازندگى سیتار براى فیلم «باى سیكل ران» است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

موسیقیدان، مدرس. تولد: 1294، تهران. درگذشت: 17 دى 1362. لطف‏الله مفخم‏پایان (یزدان مهر) از همان اوان كودكى به موسیقى ایرانى علاقه‏مند شد و به فراگیرى ویولن پرداخت. وى پس از پایان تحصیلات ابتدایى و دبیرستان در مدارس علمیه و دارالفنون در سال 1318 دوره‏ى متوسطه را به پایان رسانید. سپس وارد دانشسراى عالى شده و در سال‏هاى 1314 تا 1321 موفق به اخذ لیسانس در رشته‏هاى باستان‏شناسى، تاریخ و جغرافیا مى‏گردد. وى همچنین در رشته‏ى جغرافیا از دانشگاه سربن پاریس به اخذ دكترى نایل مى‏گردد. از سال 1329 ابتدا در دانشگاه تبریز 1329 و سپس در دانشگاه مشهد به تدریس جغرافیاى ریاضى، نقشه‏كشى و تصاویر جغرافیایى، اقلیم‏شناسى، اقیانوس‏شناسى، فیزیوگرافى، جغرافیاى زیستى، كلیات جغرافیاى ایران و جغرافیاى ناحیه‏اى مشغول بود. لطف‏الله مخفم‏پایان اوایل نوجوانى نزد ابوالحسن صبا به مدت چهار سال نواختن ویولن را آموخت و در این مدت ردیف‏ها و نت‏هاى صبا را علاوه بر فراگیرى آن چاپ نمود و در همین زمان نزد همین استاد نواختن سنتور را آموخت. یكى دیگر از كارهاى لطف‏الله مفخم‏پایان، تنظیم و تدوین و نوشتن سرودهاى مدارس ایران بود. مفخم‏پایان سال‏ها با وزارت فرهنگ و هنر همكارى داشت و كنسرت‏هایى را در انجمن دانش‏آموزان دارالفنون و دانشسراى عالى به نفع دانش‏آموزان و دانشجویان ترتیب داد و چند برنامه سلونوازى در پاریس هنگامى كه در آن دیار تحصیل مى‏كرد، براى شناساندن ردیف‏ها و گوشه‏هاى موسیقى اصیل ایرانى اجرا نمود. وى یكى از موسیقیدانان كشورمان بود كه چهل و پنج جلد تنها درباره‏ى آب و رودهاى ایران نوشت و تا آخر عمر در سازمان جغرافیایى ارتش به خدمت مشغول بود. از جمله آثار وى مى‏توان به این چند عنوان كتاب اشاره نمود: دریاى مازندران (متن فرانسه، 1347)؛ مرداب انزلى (متن فرانسه، 1347)؛ رودهاى عمده‏ى گیلان (متن فرانسه، 1347)؛ فرهنگ آبادى‏هاى ایران (1339)؛ فرهنگ كوه‏هاى ایران (1352)؛ فرهنگ رودهاى ایران (1353). مقالات ایشان در چهار شماره‏ى مجله‏ى «جهان‏شناسى» دانشگاه مشهد در سال 1340 چاپ شده است. وى به سبب كسالت ناشى از سكته‏ى مغزى كه هنگام مسافرت مشهد بر او عارض شد، درگذشت. مرحوم دكتر لطف‏اللَّه مفخم پایان (یزدان مهر)، به سال 1294 در تهران متولد شد، وى كه از همان اوان كودكى به موسیقى ایرانى علاقمند ئو در هر فرصت كه به دست مى‏آورد به صفحات نوازندگان و خوانندگان آن زمان گوش مى‏داد و ساعتها كنار گرامافون مى‏نشست و چنان محو آن نغمات دلنشین مى‏شد كه گوئى در عالم دیگرى سیر مى‏كند. در همان دوران طفولیت بود كه وى در خود احساس كرد كه میانسازها بیشتر از همه به ویولن علاقمند است و براى همین منظور به پدرش پیشنهاد كرد تا برایش سازى خریده و وى نزد استادى براى فراگیرى برود ولى پدر وى بیشتر علاقمند بود كه پسرش به تحصیل بپردازد. لطف‏اللَّه مفخم‏پایان، پس از پایان تحصیلات ابتدایى و دبیرستان در مدارس علمیه و دارالفنون در سال 1318 دوره‏ى متوسطه را به پایان رسانید. سپس وارد دانشسراى عالى شده و در سالهاى 1314 تا 1321 كه در آنجا به تحصیل اشتغال داشته، موفق به اخذ لیسانس در رشته‏هاى باستان‏شناسى، تاریخ و جغرافیا مى‏گردد. شادروان دكتر لطف‏اللَّه مفخم پایان اوائل نوجوانى نزد استاد ابوالحسن خان صبا به مدت چهار سال نواختن ویولن را مى‏آموزد و در این مدت ردیفها و نتهاى استاد صبا را علاوه بر فراگیرى آن چاپ مى‏نماید و در همین زمان نزد استاد نواختن سنتور را به خوبى مى‏آموزد. یكى دیگر از كارهاى بزرگ و برجسته‏ى زنده‏یاد دكتر لطف‏اللَّه مفخم‏پایان، تنظیم و تدوین و نوشتن سرودهاى مدارس ایران بود كه از این راه خدمات شایان توجهى به فرهنگ و ادبیات و فرهنگ صوتى كشور نمود. دكتر مفخم‏پایان، در كلاس خصوصى كه دایر نموده بود شاگردان خوب و با ارزشى تربیت كرد كه هر كدام از بزرگان هنر موسیقى كشور شدند، نظیر آقایان: حبیب‏اللَّه بدیعى، محمود تاجبخش، اصغر ساسان و عده‏اى دیگر مى‏باشند كه این شاگردان به نوبه‏ى خود هر یك استادانى شدند كه جایى والا و مرتبه‏اى بزرگ در موسیقى سنتى و اصیل ایرانى دارند. مفخم‏پایان سالها با فرهنگ و هنر همكارى داشت و كنسرتهاى متعددى در انجمن دانش‏آموزان دارالفنون و دانشسراى عالى به نفع دانش‏آموزان و دانشجویان ترتیب داد و چند برنامه سلو نوازى در پاریس هنگامى كه در آن دیار تحصیل مى‏كرد براى شناساندن ردیفها و گوشه‏هاى موسیقى اصیل ایران اجرا نمود. وى یكى از موسیقیدانان بزرگ و دانشمند كشورمان بود كه چهل و پنج جلد كتاب تنها درباره‏ى آب و رودهاى ایران نوشت و تا آخر در سازمان جغرافیایى ارتش به خدمت مشغول بود. او در سال 1328 ازدواج كرد و ثمره‏ى ازدواجش پسرى است به نام اردشیر مفخم‏پایان كه ایشان نیز مانند پدر خود، به موسیقى سنتى ایران عشق مى‏ورزد. دكتر لطف‏اللَّه مفخم‏پایان متأسفانه خیلى زود بهار عمر پربار هنرى و فرهنگى‏اش به پاییز گرایید و در هفدهم دى‏ماه یكهزار و سیصد و شصت و دو، جهان فانى را وداع پاییز گرایید و در هفدهم دى‏ماه یكهزار و سیصد و شصت و دو، جهانى فانى را وداع گفت و در بهشت زیرا به خاك سپرده شد. روانش شاد باد. (1362 -1294 ش)، استاد دانشگاه و موسیقیدان. در تهران به دنیا آمد. وى از همان اوان كودكى به موسیقى علاقه‏مند بود. مفخم پس از پایان تحصیلات ابتدایى و دبیرستان در مدارس علمیه و دارالفنون، در 1318 ش دوره‏ى متوسطه را به پایان رسانید. سپس وارد دانشسراى عالى شد و موفق به اخذ لیسانس در رشته‏هاى باستان شناسى، تاریخ و جغرافیا گردید و در دانشگاه مشهد به تدریس پرداخت. او مدت چهار سال هم نزد استاد ابوالحسن صبا به فراگیرى ویولون پرداخت و ردیفها و نتهاى استاد را علاوه بر فراگیرى، چاپ هم كرد و نواختن سنتور را نیز آموخت. یكى دیگر از كارهاى بزرگ این هنرمند تنظیم و تدوین و نوشتن سرودهاى مدارس ایران بود. از جمله شاگردان وى، حبیب‏اللَّه بدیعى، محمود تاجبخش و اصغر ساسان هستند. مفخم كنسرتهاى متعددى در انجمن دانش‏آموزان دارالفنون و دانشسراى عالى به نفع دانشجویان و دانش آموزان ترتیب داده است. او در تهران درگذشت. از آثار وى: «فرهنگ آبادیهاى ایران» و چهل و پنج جلد كتاب درباره‏ى آب و رودهاى ایران.[1]

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

آهنگساز، نوازنده. تولد: 1294، تهران. درگذشت: 16 آذر 1372، تهران، یكى از بیمارستان‏هاى تهران. جواد معروفى، فرزند موسى، پس از دریافت گواهینامه‏ى دوره‏ى تحصیلات ابتدایى، در چهارده سالگى به مدرسه‏ى موسیقى وزیرى رفت و تحصیلات موسیقى را- كه مقدماتش را نزد پدر آموخته بود- نزد على‏نقى وزیرى كامل كرد. نخست تار مى‏نواخت و با نواختن ویولن نیز آشنا بود، اما پس از چندى به پیانو روى آورد و تحولى در شیوه‏ى نواختن پیانو در ایران به وجود آورد. در سال 1312 به خدمت وزارت فرهنگ درآمد، هنرآموز موسیقى شد و چندى نیز هنرآموز سرود بود. سپس از هنرستان موسیقى دیپلم گرفت و به آموزش سلفژ و دیكته‏ى موسیقى در همان هنرستان پرداخت. از آغاز پایه‏ریزى انجمن موسیقى، سولیست اركستر آن بود. پس از پایه‏گذارى هنرستان موسیقى ملى نیز هنرآموز آنجا شد. در نواختن پیانو براى موسیقى ایرانى از استادانى كه در این ساز كار كردند روش مشیر همایون را بیشتر ویژه و یكتا داشت كه تكنیك در آن آشكار بود. معروفى علاوه بر نواختن پیانو، قطعاتى آفرید كه نخستین آنها «قطعاتى بر رباعیات خیام» بود كه در سال 1315 اجرا شد. وى از سال 1319 همزمان با گشایش رادیو به این مؤسسه پیوست و سال‏ها تكنواز پیانو، رهبر اركستر شماره‏ى یك و رهبر اركستر بزرگ گلها بود. در تنظیم آهنگ‏هاى شاعرانى نظیر على‏اكبر شیرازى متخلص به شیدا، عارف قزوینى، و آهنگسازانى چون ركن‏الدین مختارى و درویش‏خان و قطعات بسیارى از آهنگسازان دیگر دست داشت و از قواعد هماهنگى علمى مكتب وزیرى (هارمونى براساس 24 بخش) پیروى مى‏كرد. استاد همچنین سال‏ها عضو شوراى عالى موسیقى رادیو بود. آثار دیگر وى: قطعاتى در دستگاه هامور و ارك، سوئیت‏هاى دشتى، سه‏گاه، ماهور و دیلمان (كه در مایه‏ى دشتى با آواز استاد بنان براى اركستر تنظیم شده و چهار مضراب آن را استاد ابوالحسن صبا ساخته است)، «خواب‏هاى طلایى»؛ «عاشورا»؛ «خزان»؛ «روزگار من»؛ «طبیعت»، به روایت جواد معروفى»؛ «سپیده»؛ «ژیلا »؛ «رومینا»؛ «فانتزى زیبا». وى بامداد روز سه‏شنبه 16 آذر 1372 در یكى از بیمارستان‏هاى تهران جان سپرد. (1372 -1297 ش)، موسیقیدان. در تهران به دنیا آمد. یكى از بهترین شاگردان درویش خان و كلنل علینقى وزیرى بود. از همان دوران كودكى با نواختن پیانو آشنا شد. معروفى در اولین سال تأسیس رادیو، با آن سازمان همكارى داشت. وى بسیارى از آهنگهاى شیدا، عارف و سایر آهنگسازان را تنظیم و تعداد زیادى از آنها را نیز هارمونیزه (هماهنگ) كرد. او علاوه بر پیانو كه ساز تخصصى وى بود، ویولن هم مى‏نواخت و در نواختن تار نیز مهارت داشت. معروفى موفق به اخذ گواهینامه عالى از هنرستان عالى موسیقى شد و آهنگهاى زیبا و دلفریبى ساخت كه جملگى آنها، از بهترین آهنگها محسوب مى‏شوند.[1] به سال 1297 جواد معروفى در تهران متولد شد. پدر او موسى‏خان معروفى كه خود یكى از بهترین شاگردان درویش‏خان و كلنل علینقى وزیرى بود او را از همان كودكى تحت‏نظر و تعلیم خویش قرارداد و در تعلیم و تربیتش سخت كوشا بود. در چنین محیط و تحت توجهات چنین پدرى جواد معروفى پرورش یافت و به اسلوب موسیقى جدید آشنا شد و پدرش كه از همان كودكى آثار علاقمندى به موسیقى را در او مشاهده كرد در كار تعلیم و تعلم او دقیق‏تر شد به طورى كه آقاجواد بسیار كوچك بود كه انگشتان كوچكش با پیانو آشنا گردید. جواد معروفى، یكى از بهترین هنرمندان كشور بوده و در اولین سال تأسیس رادیو، با این مؤسسه همكارى را شروع كرد و در مدتى كه همكارى با این دستگاه را داشت یا به عنوان نوازنده‏ى سولیست یا رهبر اركستر بوده و در اركستر «گلها» نیز یا نوازنده‏ى سولیست بود یا رهبر یا تنظیم‏كننده‏ى آهنگهاى «گلها». معروفى بسیارى از آهنگهاى شیدا، عارف و سایر آهنگسازان را تنظیم كرده و تعداد زیادى از آنها را نیز «هارمونیزه» كرده. او با این كه ساز تخصصى‏اش پیانوست، ویولن را به خوبى مى‏نوازد و تار او نیز دست كمى از ویولنش ندارد، با این همه هیچگاه مدعى نواختن سازه‏اى مختلف نیست و به همان پیانو دلخوش كرده و تمام هم خود را صرف تكمیل نواختن آن مى‏كند. جواد معروفى تحصیلات خود را در هنرستان عالى موسیقى دنبال كرد و از این مدرسه به دریافت گواهى‏نامه عالى نائل آمد و آهنگهاى زیبا و دلفریبى ساخت كه جملگى از بهترین آهنگها محسوب مى‏شوند ولى خودش آهنگ «فانتزى ژیلا» را بیشتر مى‏پسندد. جواد معروفى، مردى فروتن، خوش‏مشرب، پرهیزكار و هنردوست و خوش‏برخورد است و همینهاست كه همگى آشنایانش متفقاً هنر و صفات پسندیده‏اش مى‏ستایند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

نوازنده. تولد: 1304، تهران. درگذشت: 1367. مسعود معارفى، فرزند عبدالله معارفى (شمس الدین) موسیقى را نزد پدر آموخت و با سازهاى مختلف زهى آنها آشنایى شد ولى ساز تخصصى او ویولن بود. از نوجوانى در كنار برادرانش و پدر به اجراى برنامه‏هاى هنرى تهران و شهرهاى بزرگ كشور پرداخت. پس از تأسیس رادیو، تحت عنوان اركستر برادران معارفى مشغول به كار شدند ولى در سال 1332 به واسطه‏ى اخلاقى كه با مسئولان رادیو پیدا كرد همكارى خود را با این مركز قطع كرد و به كار خود ادامه نداد. منصور، مسعود و منوچهر معارفى كه برنامه‏هاى خود را در رادیو به عنوان برادران معارفى اجرا مى‏كردند به ترتیب به سال‏هاى 1313 ،1304 ،1300 در تهران متولد شدند. این هنرمندان با سازهاى مختلف زهى و نواختن آنها آشنایى كامل داشتند ولى ساز تخصصى منصور «تار»، مسعود «ویولن» و منوچهر «تار» بود كه هر سه فرزندان عبداللَّه‏خان معارفى (شمس‏الملكى) بزرگ این خاندان و موسیقى را نزد پدر آموخته بودند. ایشان كه از همان دوران كودكى سالها برنامه‏هاى متعدد هنرى در تهران و سراسر شهرهاى بزرگ كشور اجرا كرده بودند، پس از تأسیس رادیو، برنامه‏هاى هنرى خود را با مرحوم قمرالملوك وزیرى و سعادتمند قمى آغاز كردند و به سؤال و جواب سازها را كه در گذشته بیشتر در آوازها متداول بود، در قطعات ضربى، پیش‏درآمدها و بخصوص در چهارمضراب‏ها رواج دادند كه فوق‏العاده مورد توجه علاقه‏مندان موسیقى و هنردوستان قرار گرفت. اركستر برادران معارفى، آهنگ‏هاى خوب و جدیدى براى خوانندگان دوران خود ساختند كه كاملاً متفاوت با سبك و سیاق گذشته بود و خدمات ارزنده‏اى در زمان خود به موسیقى سنتى نمودند ولى متأسفانه در سال 1332 به واسطه‏ى اختلافى كه با مسئولین رادیو پیدا كردند همكارى خود را با این مركز قطع كردند و به كار خود ادامه ندادند و هرچه هم مسئولین وقت رادیو از ایشان دعوت به همكارى كردند آنها این دعوت را رد كردند. پس از استعفاى برادران معارفى در سال 1332، به خاطر جو خاصى كه تنى چند از مسئولین حق‏كش رادیو در این سازمان به وجود آورده بودند و كانال‏هاى مخصوص كه عده‏اى براى ارضا هوس‏هاى خود و اخاذى افراد كم‏هنر و بى‏هنر ایجاد كرده بودند اگر پایدارى و مجاهدات مردان بزرگى كه در آن زمان در رادیو بودند، نبود و برنامه‏هائى مثل «گلها» ساخته نمى‏شد، شاید بتوان گفت كه موسیقى اصیل و سنتى ایران از بین مى‏رفت یا دچار دگرگونى‏هاى فراوان مى‏شد. به هر حال همین كارشكنى‏ها و حق‏كشى‏ها و دسته‏بندى‏هاى آن زمان موجب دلسردى بسیارى از هنرمندان شد و موسیقى تقریباً جاز و شبیه جاز كه اصلاً مى‏شود گفت موسیقى نبود و صداهاى من درآوردى! بود، رو به فزونى گذارد. برادران معارفى كه به هنر و فرهنگ ایران عشق مى‏ورزیدند و عقیده داشتند: «هر ایرانى در هر موقعیت اجتماعى و هر درجه از معلومات تحصیلى باشد، هنر ملى خود را دوست داشته و درك مى‏كند چرا كه شعر و موسیقى در خون ایرانى جارى مى‏باشد و طبیعتاً این درست نیست آنچه كه مربوط به پدران ما بوده و با احساس خاص به صورت شعر و موسیقى براى ما به جاى مانده مانند غزلیات: حافظ، سعدى، مولانا... را كه مایه‏ى افتخار ما و داراى كلماتى پرمغز و عمیق هستند رها كرده و به اشعارى ابتدایى و فرنگى مآبانه و موسیقى سبك و منحرف فرنگى دلخوش كنیم و آن را وارد كنیم، زیرا این موسیقى آسان به دست ما نرسیده و این حاصل قرن‏ها مجاهدات نسل به نسل مى‏باشد و باید حفظ شود». به هر حال، دیگر برادران معارفى همكارى خود را با رادیو ادامه ندادند، تا در سال 1363 منصور معارفى، در سال 1367 مسعود معارفى به رحمت ایزدى پیوستند، روانشان شاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

موسیقیدان. تولد: اردیبهشت 1285، تهران. درگذشت: 28 خرداد 1359. حسن مشحون پس از تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى متوسطه شد و پس از اخذ لیسانس در تاریخ و جغرافیا به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. سپس براى ادامه‏ى تحصیل به اروپا اعزام شد و پس از بازگشت از فرانسه به تدریس در دانشگاه مشغول شد و آخرین مقام ادارى ایشان ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى بود. مشحون در موسیقى از شاگردان حسین هنگ‏آفرین و اساتید دیگر بود. حسن مشحون، سه‏تار و تار مى‏نواخت و كتاب تاریخ موسیقى ایران را در دو جلد منتشر كرد. وى تحقیقى درباره‏ى تعزیه و تعزیه وانى در ایران نیز دارد. حسن مشحون در 28 خرداد 1359 درگذشت. (1359 -1285 ش)، موسیقیدان، محقق و نویسنده. پدر و جدش از یاران نزدیك شیخ فضل‏اللَّه نورى بودند. وى در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتى به دارالفنون رفت و از آنجا فارغ‏التحصیل شد. در 1313 ش دررشته‏ى تاریخ و جغرافیا، از دانشسراى عالى لیسانس گرفت و سپس به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى در دبیرستانهاى البرز و دارالفنون سالها تدریس كرد و بعد از آن، چند سال در سمت مدیر كلى فرهنگ استان مازنداران، ریاست ادراه‏ى محاكمات وزارت فرهنگ و مدیریت كل باستان شناسى بود، تا اینكه در 1347 ش از خدمت بازنشسته شد. مشحون دو سالى هم در دانشكده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران به تدریس تاریخ موسیقى پرداخته بود. مشحون سه تار و تار را به خوبى مى‏نواخت و گاهى شعر نیز مى‏سرود. وى در تهران درگذشت. از آثار او: «تاریخ موسیقى ایران»، در دو جلد، كه حاصل سى سال تحقیق و تلاش وى است؛ جزوه‏اى موسوم به «شرح حال و نمونه آثار شیخ محمود شبسترى»؛ یك دوره كتاب درسى «تاریخ و جغرافیا»، براى دبیرستانها كه به همراه دو تن از همكاران تألیف نمود؛ «تاریخ ایران و عرب تا دوره‏ى غزنویان»؛ «جغرافیاى سیاسى ایران و آسیا و آفریقا»؛ «جغرافیاى طبیعى ایران».[1] حسن مشحون به سال 1285، در تهران متولد گردید، پس از تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه متوسطه شد و پس از اخذ لیسانس در تاریخ و جغرافیا، به خدمت وزارت آموزش و پرورش درآمد. وى از نخستین نفراتى بود كه به اروپا براى تحصیل فرستاده شد. حسن مشحون، پس از بازگشت از فرانسه به تدریس در دانشگاه مشغول شد و آخرین مقام ادارى ایشان ریاست اداره‏ى باستان‏شناسى بود. مشحون در موسیقى از شاگردان حسین هنگ‏آفرین بود و اساتید دیگرى هم دیده بود. وى مردى بود محقق و موسیقى‏شناس و در چند سال اخیر، تنها كسى بود كه تمام مشكلات اهل موسیقى را مى‏دانست و حرف او سند بود، چنانچه اگر اختلافى بین موسیقى‏دانان در مورد گوشه‏اى از گوشه‏هاى متعدد و مهجور موسیقى ایرانى بروز مى‏كرد، حرف حسن مشحون براى آنان حجت بود و هرچه راوى مى‏گفت بدون هیچ بحث و سخنى مى‏پذیرفتند. شادروان حسن مشحون، سه‏تار و تار را به خوبى مى‏نواختند و كتابى هم درباره‏ى تاریخ موسیقى نوشته كه سى سال براى آن زحمت كشید و نیز تحقیقى درباره‏ى تعزیه و تعزیه‏خوانى در ایران. حسن مشحون در خرداد ماه سال 1359 دار فانى را بدرود گفت، روانش شاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

موسیقیدان، خواننده. تولد: 23 خرداد 1313، خوانسار. درگذشت: 2 اردیبهشت 1366. محمود محمودى خوانسارى ابتدا نزد كمال دهگان یك دوره‏ى كوتاه در آواز گذراند. آنگاه براى ادامه‏ى تحصیل عازم تهران شد و تصمیم گرفت هنر آواز و صداى خود را تربیت كند. در تهران ابتدا نزد ابوالحسن صبا به فراگیرى ردیف‏هاى آوازى پرداخت و سپس نزد منوچهر جهانبگلو دانش ردیفى خود را تكمیل كرد. محمودى پس از سه سال همكارى با رادیو شیراز، فعالیت هنرى خود را در رادیو تهران آغاز كرد و آثارى در این رشته از هنر ارائه داد. در حدود 130 برنامه از «گل‏هاى رنگارنگ»، «برگ سبز»، «گل‏هاى تازه» و «شاخه گل» با صداى خوانسارى ضبط و پخش شد. سرانجام محمودى در 2 اردیبهشت 1366 از دنیا رخت بربست و پیكرش را در آرامگاه امامزاده طاهر (كرج) به خاك سپرده شد. محمود محمودى خوانسارى به سال 1313 هجرى شمسى در شهر زیبا و سرسبز خوانسار در خانواده‏اى متقى دیده به جهان گشود. پدرش حجت‏الاسلام آقا سید جمال‏الدین محمودى كه از مقبولیت و احترام بسزایى در میان قاطبه‏ى اهالى خوانسار برخوردار بود، از همان اوان كودكى محمود به وى توجه خاصى مبذول مى‏داشت، زیرا عمیقاً به طبع حساس فرزندش پى برده بود. به همین لحاظ محمود را زیر نظر گرفته و در فرصتهایى كه به دست مى‏آورد فرزند دلبندش را با اصول مقدماتى فقه و عربى و آثار ادبا و شاعرانى نظیر: سعدى، حافظ، مولانا و غیره آشنا مى‏نمود. صوت دلنشین محمود در همان دوران خردسالى همگان را به تحسین و اعجاب وامیداشت و او كه راه خود را شناخته بود با اشتیاق زائدالوصفى به آواز خوانندگانى مانند: طاهرزاده، ادیب خوانسارى و تاج اصفهانى گوش فرامى‏داد و با استفاده از هوش سرشار و استعداد خدادادش از صداى این بزرگان بهره مى‏گرفت، مضافاً این كه در سال 1325 با احداث كارخانه برق در شهر خوانسار امكان به كارگیرى از رادیو در سطح گسترده‏ترى براى مردم فراهم گردید و محمود با شنیدن آواى هنرمندان مورد علاقه‏اش همه چیز را به فراموشى مى‏سپرد. در سال 1326 پدرش به طور ناگهانى رخت از این جهان بربست و فقدان پدر ضربه‏ى سختى به روح حساس محمود وارد ساخت و از طرفى او چون محیط خوانسار را براى پرورش و اعتلاى استعداد بیكران خود محدود مى‏دید، مدت زمان كوتاهى پس از درگذشت پدر به تهران عزیمت و در مدرسه‏ى ادیب به ادامه‏ى تحصیل پرداخت و ضمن آن از هر فرصتى به منظور فراگیرى ردیفها و گوشه‏هاى موسیقى ایرانى استفاده مى‏كرد و در این راستا به تدریج پایش به محافل هنرى گشوده شد و با هنرمندانى فراخور سن و موقعیت آن زمان خویش آشنا گردید. در سال 1335 استاد ابوالحسن صبا در محفلى با صداى محمودى خوانسارى آشنایى حاصل نمود و به مصداق قدر زر زرگر شناسد، این ابرمرد موسیقى اصیل ایرانى، صوت محمودى را بسیار گرم و با اصالت یافت و به نامبرده علاقمند گردید و از وى دعوت نمود تا نسبت به تكمیل ردیفهاى موسیقى و گوشه‏هاى مختلف و متنوع هنر آواز زیر نظر وى به كار بپردازد و به تصدیق كسانى كه ناظر و مطلع بر دیدارهاى بعدى استاد ابوالحسن صبا و محمود خوانسارى بوده‏اند، استاد صبا به دلیل شناخت صحیحى كه از نجابت و شخصیت و نیز آینده صداى محمودى به دست آورده بود در كار تعلیم وى اصرار و علاقمندى زیادى نشان مى‏داده است لكن متأسفانه به علت درگذشت استاد صبا این ارتباط دیرى نپایید و محمودى خوانسارى در سال 1337 تهران را به قصد شیراز ترك و در آنجا با رادیو شیراز به همكارى پرداخت. استاد محمود محمودى خوانسارى علاوه بر اجراى برنامه، سرپرستى موسیقى اصیل رادیو مذكور را نیز به عهده داشت. برنامه‏هاى هنرى محمودى خوانسارى با اقبال مردم شیراز روبرو و به سرعت چهره‏اى شناخته شده بشمار آمد. این هنرمند در نیمه دوم سال 1338 به تهران مراجعت و به دعوت شادروان داود پیرنیا در برنامه‏ى مشهور «گلها» به همكارى پرداخت. اولین كار هنرى محمودى خوانسارى «برگ سبز شماره‏ى 56» بود و از آن پس آثار ارزنده‏ى متعددى را تحت عناوین: «گلهاى رنگارنگ، برگ سبز، شاخ گل و گلهاى تازه» در كنار اساتید و هنرمندان بزرگى چون شادروان: مرتضى محجوبى، احمد عبادى، حبیب‏اللَّه بدیعى، پرویز یاحقى، همایون خرم، حسن كسائى، جلیل شهناز، فرهنگ شریف و شادروانان لطف‏اللَّه مجد و رضا ورزنده به وجود آورد. محمودى خوانسارى در آواز از صدایى گرم و سبكى مخصوص به خود برخوردار بود. وى ضرب را خوب مى‏شناخت و مى‏نواخت و در اجراى قطعات ضربى احاطه‏اى كامل داشت و به سه‏تار نیز علاقمند و آشنا بود. وى در اثر مطالعات مستمر در امر شعر و موضوع تلفیق شعر و هنر آواز شناخت عمیقى در این كسب نموده بود كه در آثار جاودانه‏ى وى این تأثیر به خوبى مشاهده مى‏شود. محمود محمودى خوانسارى از سال 1349 در برنامه‏ى «نوایى از موسیقى ملى» كه با سرپرستى اسداللَّه ملك و همكارى دكتر منوچهر جهانبگلو تدارك مى‏یافت همكارى فعالانه‏اى را آغاز نمود. «نوایى از موسیقى ملى» به سرعت در میان هنردوستان و عاشقان موسیقى اصیل مقبولیت یافت و ترانه‏هاى ارزنده و به یادماندنى «مرغ شباهنگ» در مایه افشارى، «میخانه» در مایه دشتى، «سكوت و مستى» در سه‏گاه هر سه از ساخته‏هاى باارزش اسداللَّه ملك و «لاله‏ى پرپر» ساخته فرهنگ شریف، مى‏باشد. طى مصاحبه‏هایى كه با محمودى خوانسارى به عمل آمده، وى همواره عنوان مى‏داشته كه قبیله‏اش همه از عالمان دین بوده‏اند و به دلیل همین قرابت و وابستگى زندگى و آثار هنرى وى مشحون از جنبه‏هاى روحانى و عرفانى بوده و از معنویت خاصى برخوردار مى‏باشد. این هنرمند آزاده از شركت در محافل و مجالسى كه با روح هنر واقعى مغایرت داشت دورى مى‏جست و در جهت اعتلاى هنر خود تلاشى وافر داشت. استاد محمودى همواره خود را یك طلبه مى‏دانست و با تواضع عنوان مى‏داشت كه از همه بزرگان موسیقى ایران كسب فیض كرده و همه را استاد خود بشمار مى‏آورد، استاد فرزانه با وجود فرصتهاى بسیار مناسبى كه وى را قادر به استفاده در امور مادى در سطحى بالا قرار مى‏داد، با اعتقاد به این كه هنر یك ودیعه‏ى الهى است هرگز خود را آلوده‏ى موقعیتهاى كاذب نكرد و در انزوا و بى‏نیازى كامل زندگى را سپرى و سرانجام در دوم اردیبهشت ماه سال 1366 هجرى شمسى دنیاى فانى را ترك و روحش به گلشن رضوان پرواز نمود. روانش شاد. حضور گسترده و بى‏سابقه‏ى علاقمندان به هنر آواز موسیقى اصیل و سنتى و توده‏ى مردم در مجالس متعددى كه به مناسبت درگذشت این هنرمند دل سوخته برگزار گردید و نیز تجلیل بى‏سابقه رسانه‏هاى گروهى از استاد محمودى خوانسارى خود گواه بر وجود صفات بارز فوق‏الذكر نزد این هنرمند والا بوده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

تولد: 1291، تهران. درگذشت: 1374. اكبر محسنى، فرزند سید حسین محسنى، پس از مرگ پدرش، به وسیله‏ى شوهر خواهرش در مدرسه‏ى موسیقى كه زیر نظر سالار معزز اداره مى‏شد نام‏نویسى كرد. ابتدا به آلتو برنجى روى آورد، سپس ترومپت و فلوت را امتحان كرد و در همان جا به فراگیرى نت پرداخت. سپس تار را نزد رحمت‏الله صفا، از شاگردان موسى معروفى، تعلیم گرفت. بعد از مدتى دسته‏ى موزیك درست كرد و به تدریس موسیقى پرداخت. در سال 1315 وزارت فرهنگ، جمع كوچكشان را به نام هنرآموز موسیقى استخدام كرد. وقتى رادیو افتتاح شد، اركسترى تشكیل داد كه زیر نظر استاد على‏نقى وزیرى تعلیم مى‏گرفت. بعد از انحلال این اركستر، در اركستر انجمن موسیقى ملى كه به رهبرى روح‏الله خالقى برنامه اجرا مى‏كرد به نوازندگى پرداخت. نخستین آهنگى كه ساخت «سه‏تار و ستاره» بود در مایه‏ى سه‏گاه كه شعر آن را كریم فكور سروده بود و ناهید سرافراز و حمید قنبرى در سال 1326 در رادیو ایران اجرا كردند. تا سال 1336 فعالیت رادیویى داشت، تا اینكه وزارت فرهنگ براى تدریس سرود و موسیقى در مدارس ایرانیان مقیم عراق وى را انتخاب كرد و در ضمن مأموریت دادند كه در طول خدمت فنون عود را جمع كرده تا بتواند در مراجعت آنها را منتشر كرده و تعلیم دهد. چهار سال در عراق بود و به نوجوانان ایرانى كه در كاظمین و بغداد در مدارس مخصوص درس مى‏خواندند، سرودهاى میهنى و موسیقى یاد داد و خود نیز عود را نزد استادانى چون جمیل بشیر، گل خماش، وكیل (موسیقیدان ایرانى) و حكمت فاضل یاد گرفت و به جمع‏آورى فنون مصرى و عراقى پرداخت. پس از بازگشت به ایران، اندوخته‏هاى خود را در نواختن عود در شوراى موسیقى در حضور دكتر مهدى بركشلى، مشیر همایون (حبیب‏الله شهردار) و چند نفر از استادان ارائه داد و به این ترتیب به كار خود در رادیو ادامه داد و چند سال نیز در تلویزیون تهیه‏ى آهنگ‏ها و سرپرستى اركستر برنامه‏ى «هفت شهر عشق» را به عهده گرفت. یكى از تصنیف‏هاى اكبر محسنى تصنیف «الهه ناز» است با صداى غلامحسین بنا خوانده شده است. وى بیش از 400 آهنگ ساخته است. از آثار دیگر او ترانه‏ى «انتظار»، «به یاد وى تا سحر ماندم نیامد» و «ساقیا» است. یكى از موسیقیدانان بزرگ كه خدمات ذى‏قیمتى به موسیقى اصیل وسنتى ایران كرد،اكبر محسنى است. وى هنرمندى متدین و باصفا و حساس مى‏باشد كه از همان نوجوانى در خانواده مذهبى‏اش نماز و روزه او ترك نشد و بهترین آهنگهایش را پس از نماز صبح و مناجات با خالق یكتا ساخت و موسیقى را براى خود یك نوع عبادت و زار و نیاز با خداوند مى‏داند. اكبر محسنى به سال 1291 در تهران دیده به جهان گشود، پدرش سید حسین محسنى از افسران توپخانه، مردى مذهبى و باایمان بدو و موسیقى را با دید دیگرى نگاه مى‏كرد. اكبر از كودكى به موسیقى علاقه‏مند بود و از همان كودكى دائما با سر قلیان شكسته‏اى جلوى پدر پاى مى‏كوبید و آهنگهاى مارش نظامى را با دهان تقلید مى‏كرد. پس از چندى كه پدرش به رحمت ایزدى پیوست، توسط شوهر خواهرش در سال 1302 به مدرسه موزیك نظام كه ریاست آن با سالار معزز بود رفت و در آنجا نام‏نویسى كرد. در آن مدرسه اولین سازى را كه وى زد آلتو برنجى بود، سپس با نواختن ترومپت و فلوت آشنا شد و به فراگیرى نت نیز پرداخت زیرا در مدرسه موزیك نظام نوازنده هر قدر هم خوب و در سطح ممتاز و عالى مى‏نواخت باید حتما با خط نت آشنایى كامل مى‏داشت. پس از چندى وى زیر نظر رحمت‏اله صفا كه از شاگردان برجسته موسى خان معروفى استاد تار بود به فراگیرى این ساز ایرانى و خوش صدا پرداخت وى مدتى هم نزد حسین یاحقى ویولن كار كرد. پس از فراگیرى ردیف‏هاى موسیقى ایرانى، خود دسته موسیقى ترتیب داد و در سال 1315 این دسته كوچك موسیقى به استخدام وزارت فرهنگ وقت با ماهى 24 تومان درآمدند. پس از تأسیس رادیو، در اركسترى كه زیر نظر استاد علیقى وزیرى رهبرى مى‏شد رفت و در این اركستر تارباس مى‏زد و ماهیانه 70 تومان حقوق دریافت مى‏كرد. پس از انحلال این اركستر همكارى خود را با اركستر انجم موسیقى ملى به رهبرى استاد روح‏اله خالقى شروع نمود. اولین آهنگى كه اكبر محسنى ساخت در سال 1326 بود كه در مایه «سه گاه» و شعر كریم فكور با صداى ناهید سرفراز و حمید قنبرى از رادیو پخش شد این همكارى با رادیو، در اركسترهاى گوناگون تا سال 1336 ادامه داشت تا این‏كه از طرف وزارت فرهنگ مأموریت یافت به عراق براى تعلیم سرود و موسیقى ایرانى به كودكان ایرانى مقیم آن كشور عزیمت كند مدت چهار سال در شهرهاى: بغداد و كاظمین در مدارس ایرانى مشغول تدریس شد و در این مدت با موسیقى‏دانان و نوازندگان بزرگ عراق آشنایى پیداكرد و تكنیك‏هاى مصرى و عراقى را نزد استادانى چون: جمیل بشیر، گل خماش، وكیل كه این آخرى موسیقى‏دان ایرانى بود ولى با تكنیك موسیقى عرب آشنایى كامل داشت رفت و بسیارى از رموز موسیقى را آموخت. پس از پایان مأموریت در كشور عراق به خاك وطن خود بازگشت و دوباره فعالیت خود را در سازمان رادیو تلویزیون آغاز و در تلویزیون ساختن آهنگ و سرپرستى اركستر برنامه هفت شهر عشق را به عهده گرفت. اكبر محسنى حدود 86 ترانه ساخت كه از میان آنها ترانه‏اى كه بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت تصنیف «الهه ناز» با صداى گرم شادروان غلامحسین بنان بود كه براى كارگران اجرا و هدیه به آنان بود شعر این آهنگ از كریم فكور بود. باید یادآور شد كه این آهنگ و تصنیف همیشه در تاریخ موسیقى ایران به یادگار خواهد ماند. باز اى الهه ناز با دل من بساز كاین غم جانگداز برود ز برم گر دل من نیاسود از گناه تو بود بیا تا ز سر گنهت گذرم باز مى‏كنم دست یارى به سویت دراز بیا تا غم خود را با راز و نیاز ز خاطر ببرم گر نكند تیر خشتمت دلم را هدف بخدا همچو مرغ پر شور و شعف به سویت بپرم آنكه او به غمت دل بندد چون من كیست ناز تو بیش از این بهر چیست كیست ناز تو الهه نازى در بزمم نشین من تو را وفا دارم بیا كه جز این نباشد هنرم این همه بى‏وفایى ندارد ثمر بخدا اگر از من نگیرى خبر نیابى اثرم اكبر محسنى با اینكه در عراق با موسیقى عرب و تكنیك و چند و چون آن آشنایى پیدا كرد هیچگاه آهنگهایش فرم و رنگ عربى نداشت و علت كشش او هم به سوى عود و فراگیرى و نواختن آن، بیشتر براى زنده كردن این ساز ایرانى كه همان بربط است بود. زیرا در مدت سه سالى كه در عراق بود و در مدارس ایرانیان مقیم آن كشور موسیقى و سرود تدریس مى‏كرد تحقیقاتى راجع به ساز عود كرد كه خودش مى‏گوید: «سه سال پیش اداره هنرهاى زیبا ضمن نامه دو نفر را كه هر دو از شاگردان خود من بودند براى فراگرفتن تكنیك عود به عراق فرستاد ولى متأسفانه به علت پیش آمدن حوادث عراق موضوع عملى نشد و من تصمیم گرفتم كه شخصا این كار را انجام بدهم و بدون این كه دستورى از هنرهاى زیبا داشته باشم ساعات فراغت خود را به فراگرفتن این ساز اختصاص دادم. مدتى زیر نظر سلمان شكور نوازنده نامدار عراقى به فراگرفتن مبانى نوازندگى این ساز مشغول شدم و چون در نواختن این ساز توانایى كافى پیدا كردم از استادان دیگرى نیز از جمله حكمات فاضل (عراقى) و وكیل (كه یك موسیقیدان ایرانى مقیم عراقى مى‏باشد) اطاعاتى در این زمینه كسب كردم...حاصل این مطالعات اتخاذ روش جدیدى در نواختن عود است كه امیدوار هستم بتوانم در آینده به وجهى كه در خور استفاده عموم باشد چگونگى این روش را انتشار دهم.» محسنى داراى سه پسر و یك دختر است كه به هیچ كدام نواختن سازى را نیاموخت، چرا؟ معلوم نیست؟ یا نخواست یا وقت كافى جهت تعلیم و تعلم آنان در اختیار نداشت. نوازندگان كمانچه

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1379 -1290 ش)، بازیگر و موسیقیدان. در تهران به دنیا آمد. از پیشكسوتان و اساتید هنرى تئاتر ایران بود. از 1305 ش همكارى خود را با گروه كمدى ایران آغاز كرد. در 1308 با گروه تئاتر دائمى سیروس به عنوان بازیگر مشغول كار شد. او در طى این مدت با گروه‏هاى تئاترى متعددى همكارى داشت و آخرین سمت وى ریاست اداره‏ى هنرهاى ملى، در وزارت فرهنگ و هنر بود. گرمسیرى در هنرستان هنرپیشگى زیر نظر نعمت‏اللَّه مصیرى با اصول نقاشى آشنا شد و موسیقى و سلفژ را از استاد فقید جواد معروفى و موسیقى سنتى ایران را هم نزد استاد اسماعیل مهرتاش و احمد عبادى آموخت. او همچنین با زبان فرانسه و عربى آشنا بود و ادبیات فارسى را نزد محمد حجازى و دكتر ناظرزاده كرمانى فراگرفت. از شاگردان وى: على نصیریان، داریوش اسدزاده، محمد على كشاورز و غیره بودند. گرمسیرى در بیش از یكصد نمایشنامه از آثار نویسندگان ایرانى و جهانى، از سبك كلاسیك گرفته تا مدرن به ایفاى نقش پرداخت و نویسندگى هفده نمایشنامه و ترجمه‏ى چهار نمایشنامه و كارگردانى پنجاه و دو تئاتر را عهده‏دار بود. وى در 1329 ش به انگلستان رفت و در آنجا درباره‏ى تئاتر ایران سخنرانى‏هاى مهمى ایراد كرد. وى همچنین سفرهایى به ایتالیا، سوئیس، بلژیك و هلند داشته است. برخى از فیلم‏هایى كه او در آنها بازى داشت عبارتند از: «ناخدا خورشید»؛ «گزارش یك قتل»؛ «غریبه»؛ «مدرسه پیرمردها»؛ «دلشدگان»؛ «رابطه‏ى پنهانى»؛ «آرایشگاه زیبا».[1] متولد: 1290 تهران، استاد هنرستان هنرپیشگى 1318، تحصیلات: فارغ‏التحصیل نخستین دوره‏ى هنرستان هنرپیشگى تهران، فعالیت در تلویزیون، بازى در تئاتر از 1305، شروع بازیگرى: شب كلاه شیطان (ناتمام- 1339) عمده‏ى فیلمها: ناخدا خورشید (1365)، گزارش یك قتل (1365)، خارج از محدوده (1366)، مكافات (1366)، غریبه (1366)، ارثیه (1367)، نارونى (1367)، آخرین پرواز (1368)، تمام وسوسه‏هاى زمین (1368)، زمان از دست رفته (1368)، دلشدگان (1370)، مدرسه‏ى پیرمردها (1370)، رابطه‏ى پنهانى (1371)، یك مرد و یك خرس (1371)، راز گل سرخ (1371)، جاده عشق (1372)، مى‏خواهم زنده بمانم (1373)، هدف (1373)، همزاد (1373)

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، نوازنده. وى استاد مسلم كمانچه در زمان محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین‏شاه به شمار مى‏رفت و به مهارت در نوازندگى آن شهرت داشت. از معاصران وى آقا على‏اكبر استاد نوازنده‏ى تار و حسن‏خان (سنتور خان) بودند كه از هنر او به نیكى یاد كرده‏اند. وى كمانچه‏اى به نام «خورشید» داشت كه پس از درگذشت او، توسط ناصرالدین شاه از بازماندگانش خریدارى شد. آقا مطلب، پدر محمدصادق خان سرور الملك، و اسماعیل خان، پدر حسین خان، از شاگردان او بودند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1353 -1301/1298 ش)، شاعر و موسیقیدان. در رفسنجان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در زادگاه خود آموخت، سپس به تهران آمد و به تكمیل علوم ادبى و عربى پرداخت و از شیخ ابوالقاسم مسافرى كسب فیض كرد. بقایى به سال 1318 ش به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و در سال 1333 ش به تهران منتقل شد. وى صداى گرمى داشت، و در جوانى به موسیقى روى آورد و با دستگاهها و ردیفهاى آن آشنایى یافت. عبدالحسین در كرمان از استاد یداللَّه خان و در تهران از استاد بنان و ناصر زرآبادى كسب هنر كرد. آواز خوشش در كران مشهور بود. «دیوان» اشعارش به چاپ رسیده است.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 29 مهر 1395  - 5:11 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

رحمان مرادی 31 اردیبهشت سال 1350 در تهران متولد شد؛ او دوره دبیرستان را در دبیرستان البرز گذراند و دوره های لیسانس و فوق لیسانس شیمی را در دانشگاه تهران طی کرد. دکترای شیمی خود را نیز در دانشگاه ارمنستان دریافت کرد.

مرادی دوره هایی را در نوازندگی سه تار نزد احمد عبادی، داریوش صفوت و دکتر تاجبخش گذراند. دوره ماهور آزاد را با عطاالله جنگوک، دوره ردیف موسی خان معروفی را نزد هوشنگ ظریف، دوره ردیف علی اکبرخان شهنازی را نزد داریوش پیرنیاکان گذراند و مدتی را نیز نزد محمدرضا لطفی شاگردی کرد.

مرادی روز یکشنبه 9 آذرماه 1393، پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان ریه و سرطان کبد درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

مرتضی پاشایی (۲۰ مرداد ۱۳۶۳ — ۲۳ آبان ۱۳۹۳) خواننده، نوازنده و آهنگساز پاپ ایرانی بود. پاشایی با قرار دادن ترانه‌هایش در اینترنت شناخته شد. او نخستین آلبوم رسمی خود، «یکی هست» را در سال ۱۳۹۱ منتشر نمود. وی از آذر ۱۳۹۲ به تشخیص پزشکان به سرطان معده مبتلا بود. پاشایی در آبان ۱۳۹۳ در ۳۰ سالگی درگذشت. آلبوم‌های «گل بیتا» و «اسمش عشقه» دو آلبوم دیگر او هستند که تا پیش از درگذشتش بصورت رسمی منتشر نشده بودند.

فعالیت‌ها

او دانشجوی رشته گرافیک بوده و از کودکی به موسیقی علاقه داشته است. موسیقی را از چهارده سالگی با نواختن گیتار آغاز کرد.

مرتضی پاشایی از دوران کودکی همیشه نسبت به موسیقی حس خاص و مبهمی داشت. او از سال ۱۳۸۹ با انتشار اینترنتی قطعات خود شروع به کار کرد، او با قطعه یکی هست به شهرت رسید. کارشناسان او را از پیروان سبک شادمهر عقیلی و محسن یگانه می‌دانند. مرتضی پاشایی در پاییز سال ۱۳۹۱ باانتشار آلبوم یکی هست به جمع خوانندگان آلبوم دار پاپ ایران پیوست.

ترانهٔ «یکی هست» از کارهای شاخص پاشایی دانسته می‌شود. پاشایی ترانهٔ «عصر پاییزی» را برای مجموعهٔ تلویزیونی به همان نام ساخته بود که مسئولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به آن اجازهٔ پخش ندادند. پاشایی نیز «عصر پاییزی» را در اینترنت منتشر کرد که به یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های او تبدیل شد. او همچنین ترانهٔ «نگران منی» را به عنوان تیتراژ برنامهٔ تلویزیونی ماه عسل اجرا کرده بود.

بیماری

حدوداً از آذر سال ۹۲ پزشکان تشخیص دادند مرتضی پاشایی بیماری سرطان دارد.

مرتضی پاشایی عصر جمعه ۱۶ آبان ۹۳ به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد. علت انتقال این خواننده به بخش مراقبت‌های ویژه تب شدید عنوان شده است. به گفته تیم پزشکی این خواننده، انتقال پاشایی به این بخش جای نگرانی ندارد و او برای مراقبت‌های هر چه بیشتر به این بخش منتقل شده است.

به دلیل شرایط خاص مرتضی پاشایی پزشکان ملاقات با وی را ممنوع کرده‌اند. با این حال عصر یکشنبه ۱۸ آبان تعدادی از هنرمندان برای ملاقات با او و افزایش روحیه مرتضی پاشایی در بیمارستان بهمن حاضر شدند و لحظاتی کوتاه در کنارش بودند. وضعیت جسمی مرتضی پاشایی نسبت به دو روز قبل تفاوت محسوسی نداشته اما روحیه وی بهبود یافته بود.

مرگ

پاشایی در ۱۳ آبان ۱۳۹۳ به علت شرایط وخیم بیماری سرطان در بیمارستان بهمن تهران بستری بود. وی سرانجام پس از ماه‌ها تحمل درد بیماری سرطان، صبح روز جمعه بیست و سوم آبان ۱۳۹۳ (حدود ساعت ۱۰:۳۰) بر اثر ایست قلبی در بیمارستان بهمن، تهران از دنیا رفت. مراسم تشییع پیکر او روز یکشنبه ۲۵ آبان از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار می شود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

نیما وارسته متولد بهمن سال 1357 بود. او از هشت سالگی آموزش ویولن را شروع کرد و بعدها هم نواختن سازهایی چون پیانو، ارگ و سینی‌سایزر را فرا گرفت. او جز اولین کسانی بود که در ایران استودیو دیجیتال به راه انداخت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

جلیل شهناز (زادهٔ ۱۳۰۰ در اصفهان– درگذشتهٔ ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ در تهران)، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه تار سدهٔ اخیر در ایران بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : سایت http://hamshahrionline.ir/

فرید سلمانیان 11 اردیبهشت 1336 در شهرستان فسای شیراز به دنیا آمدبعد از طی مراحل ابتدایی، تا پایان مقطع متوسطه در محل تولدش سال 1354 در رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران قبول شد. آمدن به تهران وعلاقه‌اش به مباحث روشنفکری و مذهبی سبب شد تا با دکتر علی شریعتی و سلسله‌ مباحثش در حسینیه ارشاد آشنا شود و از جمله کسانی باشد که در پایه گذاری انجمن اسلامی دانشجویان مشارکت جدی داشتبعد از انقلاب او از جمله دانشجویان تحکیم وحدت بود که به دلیل برخی اختلاف روش‌ها فعالیت سیاسی در این کسوت را رها کرد و به دنبال فعالیت فرهنگی شتافتسلمانیان سال 1359 وارد خبرگزاری پارس(خبرگزاری جمهوری اسلامی کنونی) شد و سال 1360 هم به سازمان صدا و سیما رفت و معاونت برون‌مرزی سازمان و سپس مدیرکلی برون مرزی این سازمان را عهده ‌دار شد که همکاری او با این سازمان در سمت‌های مختلف تا همین اواخر هم استمرار داشت که از جمله آنها راه‌اندازی بخش تولیدات شبکه جام جم بود

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

عبدالله سرور احمدی، نوازنده نامدار دو تار ومنطقه تربت جام سال 1328 در این شهر به دنیا آمد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

فریدون پوررضا (۳ مهر ۱۳۱۱ - ۲۳ فروردین ۱۳۹۱) خواننده و موسیقیدان گیلک و صاحب نظر در زمینه موسیقی فولکلوریک گیلکی بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

حسین علیزاده متولد ١ شهریور ١٣٣٠ در منطقه سید نصر الدین بازار؛ آهنگ ساز، ردیف خوان، پژوهشگر و نوازنده تار و سه تار است. او پس از تحصیل در هنرستان موسیقی، به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و هم‌زمان در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی، به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. وی نزد اساتیدی همچون هوشنگ ظریف، حبیب‌الله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی موسیقی آموخته و در سال‌های آغازین دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کرده‌است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 14 منبع :

ریچارد کلایدرمن (به فرانسوی: Richard Clayderman) (زاده ۲۸ دسامبر سال ۱۹۵۳ در پاریس) نوازنده مشهور پیانو فرانسوی است. او که نام اصلیش Philippe Pagès است آلبوم‌های متعددی را ارائه نموده‌است. این آلبوم‌ها شامل ساخته‌هایی از دو آهنگساز مشهور فرانسوی: Paul de Senneville و Olivier Toussaint، باز نوازی آثار معروف موسیقی کلاسیک، تنظیم ِ سازی از آثار مشهور موسیقی مردمی و موسیقی ملل، و بالاخره تنظیم‌هایی از موسیقی سینما است. فیلیپ پاژه، نواختن پیانو را از سن 5 سالگی نزد پدرش که یک معلم پیانو بود فرا گرفت. گفته می‌شود که وی قبل از ورود به مدرسه و پیش از خواندن و نوشتن زبان مادری، خط موسیقی را به خوبی می خواند. چند سال بعد، در رقابت‌های محلی پیانو ممتاز گردید. در سن 12 سالگی در کنسرواتوار پاریس در رشته ی نوازندگی پیانو پذیرفته شد و در 16 سالگی با رتبه ی اول فارغ التحصیل گردید. یک سال بعد در حالی که در کنسراتوار عالی پاریس دوره ی پیشرفته پیانیست کنسرت را ادامه می داد، به دلیل مشکلات زیادی که بر سر راهش بود از جمله بیماری پدرش و مشکلات مالی حاصل از آن، دوره پیشرفته مذکور را نیمه تمام رها نمود و برای گذران زندگی، روزها به عنوان کارمند در یک بانک، و شب‌ها در برخی گروه‌های آن زمان به عنوان آکومپانیست پیانو فعالیت می‌کرد. همان زمان خوانندگان مطرح شانسون دهه 70 همچون Michael Sardou ، Johny Hallyday و Thierry Le Luron را با پیانو همراهی نمود. کلایدرمن تا کنون بیش از ۱۲۰۰ ملودی ضبط کرده است و با فروش بیش از 80 میلیون نسخه دارای 270 صفحه ی طلایی و 70 صفحه ی پلاتینیوم است. وی سبک رمانتیک نوینی را با تلفیق موسیقی کلاسیک و پاپ ساخته و استاندارد جدید از اجرای پیانو را که برای اغلب علاقمندان پیانو و حتی مبتدیان قابل اجراست پدید آورده است. بسیاری از جوانان علاقمندی شان به پیانو و موسیقی کلاسیک را مدیون آشنایی با موسیقی وی می دانند. در حقیقت موسیقی کلایدرمن همانند پلی موسیقی پاپ را به موسیقی کلاسیک پیوند زده، گرایش و درک موسیقی کلاسیک به ویژه موسیقی سازی را برای مردم دنیا آسان تر نموده است. در کتاب رکوردهای جهانی گینس، از وی به عنوان " موفق‌ترین نوازنده پیانو در سراسر دنیا" نام برده شده‌است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

بهرنگ قدرتی سال تولد : 1356 محل تولد : تهران تحصیلات : سوابق کاری : آهنگساز و تنظیم کننده برنامه های تلویزیونی / تئاتر / پاپ و ... سوابق کاری در گروه تخصصی : آهنگساز تلفن تماس : نزد سايت محفوظ مي باشد. شرح سوابق : آهنگسازی برای تلویزیون: فیلم مستند قاتلین خلیج فارس از شبکه یک / 1388 مجموعه 4 قسمتی صدای گمشده از شبکه یک / 1382 فیلم مستند رویت هلال از شبکه دو / 1386 مجموعه مستند 52 قسمتی سیصد و سیزده سردار شهید از شبکه دو / 1381 فیلم مستند دیوارهای یخی از شبکه دو / 1387 مجموعه کلیپ مزامیر دریا از شبکه دو / 1385 فیلم مستند چشمه حیات / از شیکه سه / 1385 مجموعه 13 قسمتی اسرار تاریکی از شبکه سه 1387 مجموعه ترکیبی طنین / 1377 مجموعه کلیپ نجوای شبانه از شبکه 4 / 1382 مجموعه تلویزیونی آفریقا ظاهر و باطن از پرس تی وی / 1387 مجموعه عروسکی مهمانخانه آقاجی از شبکه استانی قم / 1388 انیمیشن: بوم به کارگردانی فاطمه نصیری فر / 1383 ابراهیم در آتش به کارگردانی فاطمه نصیری فر /1383 ( برنده جایزه بهترین موسیقی متن انیمیشن از جشنواره تولیدات صدا و سیمای مراکز استانها ) در شکم نهنگ به کارگردانی سعید گائینی / 1386 خورشید حجاز به کارگردانی سعید گائینی /1387 تاجر طمعکار به کارگردانی یاسر محدثی / 1387 سیب سرخ به کارگردانی علی لطفی / 1388 تئاتر : شعله در زمهریر به کارگردانی محمد رضا مداحیان / 1387 و 1388 پرواز 72 به کارگردانی محمد رضا مداحیان / 1387 فیلم کوتاه: رنگ خاکستری به کارگردانی رضا قاسمی / 1382 مردان کویر به کارگردانی محمد بیاتی / 1384 پیمان به کارگردانی محمد بیاتی / 1385 موسیقی پاپ : آلبوم خط می کشم رو اسمت با صدای آریا آرام نژاد / 1380 آلبوم جرم عاشقی با صدای حامد مقدم / 1385 آلبوم معبد رویا با صدای شهاب اولیائی – امانوئل / 1385 تک آهنگ پرواز با صدای قاسم افشار و سعید تاج دینی / 1386 آلبوم بدون کلام ترانه های دریایی آلبوم مادر با صدای امین صانعی / 1388 نرم افزارهای چندرسانه ای : نرم افزار چند رسانه ای معرفی و آثار دکتر علی شریعتی نرم افزار چند رسانه ای معرفی و آثار علامه محمد تقی جعفری نرم افزار چند رسانه ای ره آورد سرزمین نور

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 21

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی