داییم بغل خونه مادربزرگم اینا سوپرمارکت داره..
یروز نبود مغازه رو سپرد به مادربزرگم!
مشتری اومد(به چشم برادری خیلی هم خوش تیپ بود ^_^)
بنده خدا گفت: ماءالشعیر jojo دارین؟؟؟؟
چشتون روز بد نبینه مادربزرگم با مشت و لگد پسره رو از مغازه انداخت بیرون!
حالا بهش میگیم چرا اینجوری کردی؟؟
برگشته میگه: مگه ندیدی؟؟؟ پسره بی حیا اومده میگه جوجو دارین؟؟؟؟
من :)))
کفش کالج پسره :(
شرکت jojo :/
همه باهم دستارو سمت اسمون بگیریم: اللهی العفو ؛ اللهی العفو