کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 
خراسان*
تاریخ خبر : شنبه 1394.07.25 - 21:20
منزل تاريخي امام (ره) در نوبت ثبت جهاني


ايسنا/ مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان مرکزي از پيگيري ثبت جهاني منزل امام خميني(ره) خبر داد.

سيد محمد حسيني ضمن اشاره به ثبت اين خانه در فهرست آثار ملي در سال 1375 گفت: براي ثبت جهاني آثار تاريخي ملزوماتي از جمله به ثبت ملي رساندن، آرايه‌هاي معماري شاخص و يا متعلق بودن به شخصيتي برجسته لازم است که منزل امام خميني(ره) از اين حيث مناسب ثبت جهاني است.

وي تعدد پرونده‌هاي در نوبت ثبت جهاني کشور را از دلايل تعويق ثبت جهاني اين اثر برشمرد و افزود: يک سري اقدامات و بررسي‌ها بايد در اين رابطه انجام شود که در دست اقدام و پيگيري است.

مديرکل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري درباره آمار بازديد از اين منزل بيان کرد: سالانه حدود 450 تا 500 هزار نفر بازديدکننده داخلي و پنج هزار بازديدکننده خارجي از اين مکان تاريخي بازديد مي‌کنند.

ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:11 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

کد خبر: ۹۵۰۷۹

 
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۰

 

راز 6گوشه بودن ضریح امام حسین(ع)

 
در ذهن بسیاری از افراد این سئوال ایجاد شده که چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است؟
به گزارش حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در ذهن بسیاری از افراد این سئوال ایجاد شده که چرا برخلاف ضریح و مرقد امامان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است؟

دراین‌باره روایت‌های گوناگونی وجود دارد، اما مجموع این روایت‌ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می‌رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است .

او در بخشی از این کتاب نام 17 نفر از شهدای بنی‌هاشم در روز عاشورا را ذکر کرده و نوشته است: آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبرشان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام(ع) آنان را زیارت می‌کنند و حضرت علی بن الحسین(ع) یعنی حضرت علی اکبر(ع) از جمله این شهدای بزرگ هستند.

برخی گفته‌اند: محل دفن حضرت علی اکبر(ع) نسبت به مرقد امام حسین(ع) نزدیک‌ترین محل است.



در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: امام سجاد(ع) (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آن‌ها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آنگاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقدار کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الذی قتلوه عطشاناً غریب». این قبر حسین بن علی بن ابیطالب(ع) است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.



منبع: ستاد بازسازی عتبات عالیات

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:11 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۶۳۷۲۵
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۹
 
امام‌جمعه موقت اهواز:


بصیرت حسینی بدون استکبار ستیزی معنا ندارد

امام جمعه موقت اهواز با تأکید بر این‌که "هیهات منا الذله" شعار محوری اباعبدالله(ع) بود، گفت: بصیرت حسینی به معنای دارا بودن روحیه استکبارستیزی در همه ابعاد بوده و عزاداری ها نیز باید نمایانگر این روحیه باشند.

عقیق:حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید ابوالحسن حسن‌زاده، در همایش سفیران نهضت حسینی، با تسلیت فرارسیدن ایام حزن و اندوه مسلمانان ماه محرم‌الحرام، اظهار داشت: ماه محرم یکی از ماه‌های حرام سال است که خداوند متعال، جنگ و خون‌ریزی را در آن حرام اعلام کرده، اما سپاه کفر که در ظاهر یدک‌کش نام اسلام بودند، این حرمت را شکسته و خون با عظمت آقا اباعبدالله الحسین(ع) را در این ماه به زمین ریخته و جهان هستی را تا ابد داغدار کرد.

وی ماه محرم را زمانی برای يادآوری دلاورمردي‌هاي ياران باوفای اباعبدالله الحسين(ع)، فداكاري‌هاي زينب كبري(س)، حضرت سجاد(ع) و اسراي كاروان حسین‌ابن‌علی عنوان کرد و افزود: اين ماه، يادآور خطبه‌ها و شعارهاي آگاهی‌بخش سالار شهيدان، نطق آتشين حضرت زينب(س) و خطبه‌های جان سوز چهارمین امام شیعیان است که همه هیئات مذهبی باید با شور و شعور حسینی به برگزاری باشکوه آیین‌های عزاداری بپردازند.

امام جمعه موقت اهواز در ادامه به بیان سخنانی پیرامون بصیرت حسینی و وظایف دسته‌جات عزاداری پرداخت و ابراز داشت: بصیرت حسینی به معنای دارا بودن روحیه استکبارستیزی در همه ابعاد بوده و عزاداری ها نیز باید نمایانگر این روحیه باشند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسن‌زاده، با تأکید بر این‌که هیهات منا الذله شعار محوری اباعبدالله(ع) بود، تصریح کرد: این شعار باید آن‌چنان گسترش یابد که به شعار یکپارچه ملت‌های آزادی‌خواه جهان در مواجه با ظلم و جور جهانی قرار گیرد.

امام‌جمعه موقت اهواز، در پایان به وظایف طلاب و روحانیون در خصوص حضور در دسته‌جات عزاداری و هیئات مذهبی اشاره کرد و گفت: بر هر طلبه و روحانی لازم است که در این ایام غم‌آلود، در مناطق تبلیغی حضور یافته و مردم را با فرهنگ و سبک زندگی عاشورایی آشنا سازند.

 

منبع:حوزه


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:10 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۶۳۷۱۲
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ -


 

آموزش کمک های اولیه به عزاداران حسینی

 

رئیس جمعیت هلال احمر بر ضرورت ارائه آموزش کمک های اولیه به عزادران حسینی، تاکید کرد.

عقیق: هیئت امدادگران حسینی جمعیت هلال‌احمر استان تهران در سومین شب از ایام سوگواری حسین‌بن علی(ع) سرور و سالار شهیدان علاوه بر جوانان، امدادگران، داوطلبان و خانواده هلال‌احمر که همه از عاشقان و خدمتگزاران سرور و سالار شهیدان در دهه محرم هستند، امشب میزبان دکتر سید امیر محسن ضیائی رئیس جمعیت هلال‌احمر بود.

دکتر سید امیرمحسن ضیائی جمعه شب و در سومین شب برپایی عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) در هیئت امدادگران حسینی جمعیت هلال احمر استان تهران، همراه با خانواده خود و مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر استان تهران، مدیران و جمعی از کارکنان این جمعیت در کنار جوانان، امدادگران و داوطلبان، به سوگ مظلومان صحرای کربلا نشسته و در مراسم عزاداری و سوگواری سالار شهیدان شرکت کرد.

آموزش کمک های اولیه به عزاداران حسینی

رئیس جمعیت هلال‌احمر در مراسم قرائت زیارت عاشورا پس از نماز مغرب و عشاء، سخنرانی مذهبی و مداحی ذاکر اهل بیت شرکت کرده و از جمله مواردی که مورد توجه دکتر ضیائی در کنار برپایی برنامه‌های عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) در هیئت امدادگران حسینی قرار گرفت، فراموش نکردن رسالت اساسی جمعیت هلال‌احمر و ارائه آموزش کمک های اولیه به مدت ۵ دقیقه برای عزاداران شرکت کننده در این مراسم بود.

هیئت امدادگران حسینی همه ساله در دهه محرم مراسم عزاداری ویژه‌ای در سوگ شهیدان صحرای کربلا برگزار می‌کند و امسال نیز همانند هر سال همگام با سایر عاشقان حسینی(ع) میزبان و پذیرای خانواده عزادار هلال‌احمر در ستاد و استان تهران در سوگ سرور و سالار شهیدان است.

 
منبع:مهر

ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:09 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
احکام نذر از نظر مراجع تقلید
صفحه خبر

 

کد خبر: ۶۳۶۰۷
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۷
 


احکام نذر از نظر مراجع تقلید

نذر صحيح فقط بايد براي خدا باشد و صيغه نذر هم (لله علي....) مي ‌باشد؛ يعني براي خدا به عهده من باشد... اما اين گونه نذر منافات ندارد كه متعلّق آن امور خير باشد

عقیق:پرسش مقلّدین و پاسخ مراجع معظم تقلید دربارۀ نذر و موضوعات اطراف آن را منتشر می کند.

* سؤال: نذر چيست لطفاً توضيح دهيد؟.

جواب: نذر آن است كه انسان ملتزم شود كه كار خيري را براي خدا به جا آورد، يا كاري را كه نكردن آن بهتر است براي خدا ترك نمايد. (1)

* سؤال: آيا انسان مي ‌تواند كار حرام و مكروه يا مباحي را نذر كند؟.

جواب: اگر انسان نذر كند كه كار حرام يا مكروهي را انجام دهد، يا كار واجب يا مستحبي را ترك كند، نذر او صحيح نيست و همچنين اگر نذر كند كه كار مباحي را انجام دهد يا ترك نمايد چنانچه به جا آوردن آن و تركش از هر جهت مساوي باشد، نذر او صحيح نيست. (2)

* سؤال: اگر پدر يا مادري نذر كند كه دختر خود را به سيدي شوهر دهد آيا بعد از آن كه دختر به سن تكليف رسيد لازم است كه پدر و مادر به نذر خود عمل كنند؟.

جواب: احتياط آن است كه اگر بتوانند او را راضي نمايند كه به سيد شوهر كند، لازم است به نذر خود عمل كنند. (3)

* سؤال: اينجانب عهد و نذري كرده ‌ام كه روزهاي دوشنبه و پنج شنبه را روزه بگيريم حال والدينم اجازه نمي ‌دهند كه روزة نذري خود را ادا كنم؛ تكليف من در اين ارتباط چيست؟

جواب: اگر صيغة عهد و نذر را به عربي و يا فارسي نخوانده باشيد، روزه گرفتن برشما واجب نيست و هر وقت كه بتوانيد روزه بگيريد، مانعي ندارد و اگر با خواندن صيغة نذر، نذر محقق شده باشد هرگاه پدر، او را از انجام مورد نظر نهي كند، انجام دادن آن لازم نيست و گناهي ندارد. احسان و كار خير موكول به اجازه از والدين نيست امّا در مواردي كه نهي مي ‌كنند و يا با انجام آن كار، والدين اذيت مي ‌شوند آن عمل را ترك نماييد. (4)

* سؤال: اگر كسي چند روزي روزة نذري داشته باشد بعد از برآورده شدن حاجت، روزه گرفتن او به تأخير بيفتند مي ‌تواند هر وقت خواست آن روزه‌ ها را ادا كند؟.

جواب: اگر صيغه شرعي نذر را خوانده باشد و در نذر گرفتن روزه را مقيّد کرده که بلافاصله بعد از رسيدن به حاجت و يا زمان مشخص انجام دهد بايد در همان زماني كه قرار گذاشته است روزه ‌ها را بگيرد و الا كفاره نيز بر عهدة او مي ‌آيد ولي اگر صيغه شرعي نذر (لله عليّ.... براي خدا به عهده من باشد كه...) را نخوانده باشد و يا اگر صيغه خواندنِ گرفتنِ روزه را مقيد به زمان خاص نکرده روزه ‌ها را با تأخير هم بگيرد، اشكال ندارد. (5)

* سؤال: اگر كسي چيزي نذر كند ولي آن را ادا نكند چه حكمي پيش رو دارد؟.

جواب: اگر نذر شرعي كرده باشد و به آن عمل نكند، گناه كرده و كفاره بر او واجب مي ‌شود و كفاره نذر 60 روز روزه گرفتن يا اطعام 60 فقير مي ‌باشد. (6)

* سؤال: بنده نذري داشته ‌ام كه اگر حاجتم روا گردد چهل بار قرآن را ختم كنم حال نوبت به اداي نذر رسيده آيا مي ‌توانم عوض چهل ختم قرآن در ماه رمضان چهل آيه بخوانم تا برابر با چهل ختم قرآن شود؟.

جواب: اگر چه ثواب قرائت در ماه مبارك رمضان به مراتب بيشتر از ساير ماه ها است لكن اگر كسي نذر چند ختم قرآن كرده باشد بايد همان طوري که نذر کرده را انجام دهد و نمي ‌تواند يك ختم در رمضان كند و بگويد چون ثواب آن چند برابر است جبران مي ‌شود؛ مثل اينكه اگر چند روز نماز قضا به گردن شخص باشد، نمي ‌تواند بگويد در جماعت شركت مي ‌كنم تا ثواب آن كه هزاران برابر است، جبران بقيه نمازها را بنمايد. (7)

* سؤال: آيا نذر فرزند بايد با اجازۀ پدر باشد يا خير؟.

جواب: نذر فرزند بدون اجازه پدر صحيح است اما اگر زن بخواهد نذر كند به نظر برخي از فقها بايد به اجازه شوهر باشد. (8)

* سؤال: از رساله و منابع ديني استفاده مي ‌شود كه نذر براي خداست پس نذر براي امام حسين عليه السّلام درست نيست؟؛ آيا اين مطلب صحيح است؟.

جواب: بلي نذر صحيح فقط بايد براي خدا باشد و صيغه نذر هم (لله علي....) مي ‌باشد؛ يعني براي خدا به عهده من باشد... اما اين گونه نذر منافات ندارد كه متعلّق آن امور خير باشد از جمله براي خدا به عهده من باشد كه... فلان مبلغ به فقير بدهم، به ايتام كمك كنم، براي مجالس سوگواري امام حسین عليه السّلام صرف كنم و چند ركعت نماز بخوانم، يك ختم قرآن نمايم و... پس نذوراتي كه بين مردم معمول است نذر براي امام حسين عليه السّلام نيست بلكه نذر براي خداست كه متعلق نذر حضرات ائمه عليه السّلام مي ‌باشد و نبايد اينها با هم خلط شود. (9)

* سؤال: نذوراتي كه در ايام محرّم به صندوق هاي حضرت ابوالفضل عليه السّلام واريز مي‌ شود در چه راهي بايد مصرف شود آيا مي‌ توان صرف حسينيه ‌ها و تكايا نمود يا خير؟.

جواب: آن چه را به عنوان نذورات حضرت ابوالفضل عليه السّلام در صندوق مي ‌ريزند مي ‌توان در مجالس روضه خواني آن حضرت و اطعام مؤمنين مصرف نمود و ثواب آن را براي آن جناب هديه نمود. (10)

* سؤال: وقتي انسان نذري مي ‌كند كه در شرايط خاص، فلان كار را انجام دهد و آن شرايط انجام پذيرد و انسان بعد از مدتي به ياد نذرش بيفتد، تكليف چيست؟ (مقلّد آيت ا... فاضل لنكراني)

جواب: در مورد سؤال كه در وقت اداء نذر فراموش كرده است و بعداً يادش آمد قضاي آن كار را انجام دهد مثلاً اگر نذر روزه نيمۀ ماه را نموده و روز 17 ماه به يادش آمده است، قضاي آن را بايد بگيرد و كفاره ندارد. البته اگر عمداً تأخير بياندازد کفاره دارد. (11)

* سؤال: اگر كسي نسياناً روزة نذري خود را در ماه مبارك رمضان ادا كند آيا روزة وي از ماه مبارك رمضان محسوب مي ‌شود يا روزة نذر؟.

جواب: اگر مي ‌دانسته كه ماه رمضان است و نيّت روزه نذر يا قضا كرده است، روزه او باطل است و در هيچ موردي محسوب نمي ‌شود اما اگر نمي ‌دانسته ماه رمضان است (مثلاً يوم الشك) و نيّت قضا يا نذر كرده است، روزه رمضان محسوب مي ‌گردد و براي قضا و نذر بايد مجدداً روزه ديگري بگيرد. (12)

* سؤال: نذر در مال غير چگونه است مثلاً مادر براي فرزندش نذر مي‌ كند كه فرزند آن را ادا كند؛ آيا چنين نذري صحيح است؟.

جواب: خير، نذر در مال ديگري صحيح نيست. (13)

* سؤال: امسال در ماه رمضان با خداوند عهد كردم كه «خدايا با تو عهد مي ‌بندم كه نمازهايم را در اول وقت بخوانم و اگر نتوانستم به شرط آن كه اگر عذر شرعي نداشتم فرداي آن روز را روزه بگيرم حال به سبب مشكلاتي من از انجام اين عهد عاجز شده ‌ام و قادر به انجام آن نيستم، آيا مي ‌شود عهدم را بشكنم و عمل ننمايم و اگر كفاره دارد آن را بپردازم؟.

جواب: اگر قدرت بر وفاء به عهد نداريد، تكليف به «وفاء به عهد» ساقط است. (14)

* سؤال: در صيغه نذر اگر بگويند: «خدايا اگر حاجتم برآورده شود فلان كار را مي‌ كنم» يا «نذر كردم كه چنين كنم» آيا در انعقاد نذر كافي است يا اين كه حتماً بايد «لله عليّ كذا» و الفاظ مرادف آن باشد؟.

جواب: كافي نيست و بايد صيغه مخصوصه خوانده شود. (15)

* سؤال: نذر كردم كه هر سال روز تاسوعا جلو دستة سينه زنان، يك گوسفند براي شادي روح حضرت ابوالفضل عليه السّلام قرباني نمايم، امسال بر اثر عدم بضاعت مادي نتوانستم نذر را ادا نمايم، تكليف شرعي بنده چيست؟ و آيا مي ‌توانم نذر را به چيز ديگري تغيير دهم؟.

جواب: لازم نيست تغيير دهيد و چنانچه نذر شما صيغه شرعيه نداشته وفاء واجب نيست. (16)

* سؤال: اگر كسي نذر كند در روز معيّني غسل نمايد و اتفاقاً در آن روز آب پيدا نكرد و يا مانعي پيش آمد كه نتوانست غسل كند، وظيفه ‌اش چيست؟ و آيا مي ‌تواند به جاي غسل تيمم نمايد؟.

جواب: با فرض صحّت نذر، اگر آب ندارد، وفاء به نذر ساقط است و تيمم لازم نيست. (17)

* سؤال: گاوي است تماماً نذري حالا زاد و ولد كرده و نگهداري آن ها نياز به خرجي دارد؛ آيا مي ‌شود از نتايج آن ها بفروشيم و صرف نگهداري و خرج آن ها نمائيم؟.

جواب: در نتايج و نماء عين منذوره، بايد بر طبق نذر عمل شود و چنانچه حفظ عين منذوره نياز به مصرف داشته باشد، مي ‌توان از نتايج و نماء به مقدار حاجت در حفظ عين منذوره مصرف نمود. (18)

* سؤال: اگر گوسفند نذري، قبل از تحقق نذر تلف شود؛ آيا نذر از شخص ساقط است؟ و نيز اگر نذر محقق شود و قبل از اينكه گوسفند را سر ببرد تلف شود مثلاً گرگ آن را بخورد آيا نذر ادا شده يا خير؟.

جواب: در مورد سؤال، نذر منحل شده و چيزي بر او نيست. (19)

 

پی نوشت:

(1)- توضيح المسائل امام (ره)، م 2640.

(2)- توضيح المسائل حضرت امام (ره)، م 2648 ـ 2649.

(3)- توضيح المسائل حضرت امام (ره)، 2666.

(4)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 2646.

(5)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 3-2652.

(6)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 2669) و تحرير الوسيله امام (ره)، ج 2، ص 124، م 28.

(7)- مجمع المسائل آيت الله گلپايگاني، ج 2، ص 326.

(8)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 2646.

(9)- مجمع المسائل آيت الله گلپايگاني، ج 2، ص317.

(10)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 2662 و 2663.

(11)- جامع المسائل آيت الله فاضل، ج 1، ص 372، س 1331.

(12)- توضيح المسائل 12 مرجع، ج 2، م 1555 و 1556.

(13)- تحرير الوسيله امام (ره)، ج 2، ص103، م 2.

(14)- استفتاثات امام (ره)، ج 2، ص 457.

(15)- استفتاثات امام (ره)، ج 2، ص 460.

(16)- استفتاثات امام (ره)، ج 2، ص 462.

(17)- استفتاثات امام (ره)، ج 2، ص 475.

(18)- استفتاثات امام (ره)، ج 2، ص 480.

(19)- استفتاثات حضرت امام (ره)، ج 2، ص 481.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۳۵۵۷
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۶
 
 


حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی: اولین روضه خوان واقعۀکربلا،امام حسین(ع) بود

یک کارشناس مسائل مذهبی گفت: عده ای بر این باورند که روضه خوانی تنها چندی است که مطرح شده است، اما باید توجه داشت که روضه خوانی امری بسیار قدیمی محسوب می شود و اولین روضه خوان بر واقعه کربلا، امام حسین (ع) بوده است.

عقیق:حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی گفت: امام حسین (ع) دوبار به دنیا آمده است. یک مرتبه از دختر نبی مکرم اسلام، حضرت زهرا (س) و بار دوم درست پس از لحظه شهادت در صحرای کربلا. چنانکه تولد اول مادی و دنیایی و تولد روز عاشورا، تولد در جان بشریت و انسان های حق جو و الهی بود.
وی افزود: اگر امروزه شاهد این امر هستیم که قبور ائمه اطهار (ع) و به ویژه امام حسین (ع) مورد توجه قرار دارد و سایر قبور و به ویژه خلفای اموی و عباسی هیچ جایگاهی نداشته و گاه مبدل به مزبله شده اند، این امر تنها به این دلیل است که حکومت علوی بردل است و حکومتی به غیر آن بر گِل و محکوم به نابودی و فنا.
حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی خاطرنشان کرد: در مراسمات عزای سیدالشهدا (ع) می بایست بر روضه خوانی توجهی ویژه داشت، چراکه اشک های جاری شده از دیدگان محبین اهل البیت (ع) به اندازه ای در زندگی فردی واجتماعی افراد موثر است که هیچ امری توان برابری با آن را ندارد.
وی گفت: عده ای بر این باورند که روضه خوانی تنها چندی است که مطرح شده است، اما باید توجه داشت که روضه خوانی امری بسیار قدیمی محسوب می شود و اولین روضه خوان بر واقعه کربلا، امام حسین (ع) بوده است.
این کارشناس مسائل مذهبی افزود: زمانی که حضرت علی اکبر (ع) به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) پیکر ایشان و حضرت قاسم (ع) را در خیمه ای بزرگ نهاده و سپس به زنان اجازه دادن تا بدن بی جان آنان را مشاهده نمایند و سپس حضرت در رثای او به بیان جملات و ابیاتی پرداختند، که این رسم تا کنون پابرجا می باشد و صبغه ای تاریخی و ممزوج با باورهای دوستداران اهل البیت (ع) است. از این رو می باید به روضه خوانی نیز توجهی ویژه نمود، چراکه آثار تربیتی فراوانی به ویژه برای نسل جوان در آن نهفته است.


منبع:قدس
211008


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:07 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۳۷۳۳
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۴ -


 


مکاتبه افشاگرانه و کوبنده امام حسین با معاویه

اما اينكه نوشته بودى: من به خودم و دين حضرت محمّد و امت آن بزرگوار نظرى كنم و از تفرقه اين امت و اينكه به وسيله من دچار فتنه گردند بپرهيزم، من براى اين امت فتنه ‏اى بزرگ تر از این نمى‏ بينم كه تو (معاویه) خليفه آنان باشى. من نظري را براى خودم و دينم و امت حضرت محمّد بهتر از اين نمى‏ بينم كه با تو بجنگم؛
عقیق: مروان بن حكم كه در مدينه عامل و فرماندار معاويه بود، براى معاويه نوشت: عمرو بن عثمان مي گويد: رجال عراق و بزرگان حجاز نزد حسين ابن على رفت و آمد مي كنند و از قيام حسين نمى‏توان در امان بود. من در اين باره تحقيق كرده‏ام و اين طور فهميده‏ام كه حسين فعلا در صدد مقام خلافت نيست ولى از اينكه مبادا بعدا فكر خلافت به سرش بزند مطمئن نیستم. اكنون‏ تو نظر خود را براى من بنويس، و السّلام.

***
معاويه در جوابش نوشت: نامه تو رسید و از مندرجاتش كه در باره حسين بود اطلاع حاصل شد. مبادا درباره هيچ موضوعى متعرض حسين شوى. مادامى كه حسين كارى با تو نداشته باشد تو نيز او را به حال خود بگذار. زيرا ما تا هنگامى كه حسين به بيعت ما وفا كند(صلح امام حسن علیه السلام) و با پادشاهى ما مخالفت نكند، متعرض وى نخواهيم شد. مادامى كه حسين مزاحم تو نشود تو خويش را از او پنهان بدار، و السّلام.

***
سپس معاويه نامه ‏اى براى امام حسين عليه السّلام نوشت كه مضمون آن اين بود: امورى در مورد تو به من رسیده است، اگر سخنانى كه درباره تو گفته شده حقیقت داشته باشد، گمان مي كنم به صلاح تو باشد كه از آن کارها خود دارى کنی.
اگر اين سخنانى كه در مورد تو به گوش من رسيده باطل باشد که حتما هم باطل است، زيرا تو از اين گونه سخنان بركنارى، نفس خود را موعظه كن! متوجه خود باش! به عهد و پيمان خود وفا كن! زيرا اگر تو منكر من شوى من نيز منكر تو خواهم شد. اگر تو نسبت به من مكر و حيله كنى من هم در مورد تو این کار را خواهم كرد. بترس از اينكه ما بين اين امت اختلاف ايجاد كنى و ايشان را به دست خود دچار فتنه و آشوب نمایى. تو كه از بى‏وفایى اين مردم خبر داری و آنان را امتحان كرده‏ اى، پس مراقب خود و دين خود و امت محمّد باش! مبادا افراد سفيه و نادان تو را آلت دست قرار دهند.

***
هنگامى كه اين نامه معاويه به امام حسين عليه السّلام رسيد، در جوابش نوشت: نامه تو به من رسيد، نوشته بودى: اخباری از من به تو رسيده كه از آن ها بيزارى و من به نظر تو به غير آن امور سزاوارم. كارهاى نيك را نمى ‏توان جز با راهنمایى و توفيق خدا انجام داد.
اما اينكه نوشته بودى اخباری از من به تو رسيده است. اين گونه سخنان را افراد سخن ‏چين و متملق و فتنه انگيز براى تو گفته ‏اند، زيرا من تصميم به جنگ و مخالفت با تو ندارم. ولى به خدا قسم در عين حال من از اينكه با تو مبارزه نكنم می ترسم و گمان نمي كنم كه خدا راضى باشد، من از جنگيدن با تو دست بردارم و عذر مرا در مورد ترک مبارزه با تو و اين گروه ملحد كه حزبى ستمكار و دوستان شياطين هستند، بپذيرد.
آيا تو همان معاويه ‏اى نيستى كه حجر ابن عدى را به همراه آن افرادى كه اهل نماز و عبادت بوده و با ظلم و بدعت مخالف بودند و در راه خدا از هيچ گونه ملامتى باك نداشتند، شهيد کردی؟ تو آنان را با ظلم و دشمنى در حالی كشتى كه پیمان های محکمی با ايشان بسته بودى و امان‏ هاى كامل به آنان داده بودى كه ايشان را به خاطر حوادث قبلى كه بين تو و آنان رخ داده بود و بغض و كينه‏اى كه از ايشان در دل داشتی، مؤاخذه نکنی.
آيا تو همان معاويه‏ اى نيستى كه عمرو بن حمق را شهيد كردى؟ در حالی كه وى از اصحاب پيامبر خدا ـ صلّى اللّه عليه و آله ـ به شمار مي رفت و رنگش از كثرت عبادت زرد شده بود؟ تو اين جنايت را وقتی انجام دادى كه به وى امان داده بودى، تو عهد و پيمان و اطمينانى از طرف خدا به او داده بودى كه اگر آن ها را به يك پرنده مي دادى از سر كوه به نزد تو فرود مى‏آمد. سپس او را با نامردى شهيد نمودى و جرات پيدا كردى و با عهد و پيمان خداى تعالى مخالفت کرده و آن تعهد را ناچيز شمرده و ناديده گرفتى.
آيا تو همان معاويه‏ اى نيستى كه زنازاده‏ اى چون زياد را بر عراق و بصره مسلط كردى تا دست و پاهاى مردم را قطع نمايد، چشم‏ هاى آنان را از كاسه درآورد، ايشان را بر فراز شاخه ‏هاى درخت خرما به دار بزند. گويا، تو از اين امت نیستی و آنان هم از تو نیستند.
آيا تو همان معاويه ‏اى نيستى كه يار قبيله حضرمى‏ ها بودى و زياد بن سميه براى تو نوشت: قبيله حضرمى‏ ها متدين به دين حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام هستند و تو در جوابش نوشتى: هر كس را كه به دين على است به قتل برسان. زياد به دستور تو آنان را شهيد و مثله‏ نمود، و حال آنكه به خدا قسم، دين على همان دينى است كه تو و پدرت به واسطه شمشير آن مسلمان شديد. به واسطه دين على است كه تو در مقام خلافت آن جلوس كرده‏اى. اگر دين على نبود، شرافت و شخصيت تو و پدرت همان مسافرت زمستانى و تابستانى بود كه از مكه به شام مي كرديد و بدين وسيله خويش را از گرسنگى و بى‏نوایى نجات مي داديد.
اما اينكه نوشته بودى: من به خودم و دين حضرت محمّد ـ صلّى اللّه عليه و آله ـ و امت آن بزرگوار نظرى كنم و از تفرقه اين امت و اينكه به وسيله من دچار فتنه گردند بپرهيزم، من براى اين امت فتنه‏ اى بزرگ تر از این نمى‏بينم كه تو خليفه آنان باشى. من نظري را براى خودم و دينم و امت حضرت محمّد بهتر از اين نمى‏ بينم كه با تو بجنگم؛ اگر من با تو جهاد كنم، قربهً الى اللّه تعالى جهاد مي كنم و اگر جهاد با تو را ترك كنم، بايد براى اين گناه از پروردگارم طلب مغفرت کرده و از او بخواهم كه مرا هدایت کند.
اما اينكه نوشته بودى: اگر من منكر تو گردم تو نيز منكر من خواهى شد، تو هر مكر و حيله‏اى كه به نظرت مي رسد درباره من به کار ببر. من اميدوارم كه مكر و حيله تو به من ضررى نخواهد رسانيد. و ضرر آن براى تو از همه بيشتر خواهد بود، زيرا تو بر اسب جهالت خويش سوار و بر شكستن عهد و پيمان خويشتن حريص‏ شده‏اى! به جان خودم قسم كه تو به هیچ شرطى وفا و عمل ننموده ‏اى! زيرا عهد و پيمان خود را شكستى و آن افرادى را كه با آنان صلح نمودى بعد از آن همه قسم‏هایى كه خوردى و تعهدهایى كه كردى و اطمينان هایى كه دادى شهيد نمودى! تو آنان را بدون اينكه با كسى بجنگند شهيد كردى، تو ايشان را بدين علت كشتى كه فضایل و مناقب ما را نقل مي كردند و حق ما را بزرگ مي داشتند.
اى معاويه! مواظب باش كه از تو قصاص خواهد شد و يقين داشته باش كه حساب تو را خواهند رسيد. بدان! خداى تعالی نامه اعمالى ترتيب داده كه هيچ گناه كبيره و صغيره‏اى نيست مگر اينكه آن را به حساب خواهد آورد. خدا اين جنايات تو را فراموش نخواهد كرد. جناياتى كه به مردم ظنين مي شوى، به دوستان خدا تهمت مي زنى و آنان را مي كشى، دوستان خدا را از خانه‏ هاشان به ديار غربت تبعيد مي کنی، مردم را مجبور مي كنى با پسرت كه كودكى است نورس و شراب خوار و سگ باز بيعت كنند، من تو را اين گونه مي بینم كه خود را دچار زيان خواهى كرد، و دين خود را از دست خواهى داد، با رعيت خويش حقه بازى خواهى نمود، در امانت خود خيانت خواهی کرد، گوش به سخن شخص سفيه و نادان مي دهى و افراد پرهيزكار را به خاطر اين گونه تبهكاران دچار ترس مي كنى، و السّلام.

***
هنگامى كه معاويه نامه امام حسين عليه السّلام را خواند گفت: حقیقتاً كه در سينه حسين بغض و كينه‏ اى است كه من آن را نمی شناسم! يزيد به معاويه گفت: جوابى براى حسين بنويس كه خود را كوچك ببیند و در اين نامه حسين را از كارهاى بدی كه پدرش انجام داد آگاه كن. در همين موقع بود كه عبد اللّه ابن عمرو بن عاص وارد شد. معاويه به او گفت: نامه ‏اى را كه حسين نوشته ديدى؟ گفت: مگر چه نوشته؟ وقتى معاويه آن نامه را برايش خواند، عبد اللّه به معاويه گفت: چه مانعى دارد تو جوابى براى حسين بنويسى كه باعث شود به چشم حقارت به خود بنگرد؟ عبد اللّه اين سخن را براى خوش آمد معاويه گفت. يزيد به معاويه گفت: اكنون نظر من چطور است؟ معاويه خنديد و به عبد اللّه گفت: يزيد هم همين عقيده تو را دارد. عبد اللّه گفت: عقيده يزيد صحيح است. معاويه گفت: نظر هر دوی شما خطا است. به نظر شما اگر من بخواهم عيوب على را بگويم، مثلا چه مي توانم بگويم؟ شخصى مثل من نبايد عيبى را بگويد كه در وجود كسى نباشد، يا اينكه نداند چه عيبى در وجود او است. اگر من عيب شخصى را بگويم كه مردم آن را نمي دانند، باكى براى صاحب آن نخواهد بود و مردم به آن عيب اهميتى نمي دهند، بلكه آن را تكذيب مي کنند. من چگونه عيب حسين را بگويم، در صورتى كه به خدا قسم عيبى در وجود او نيست. نظر من اين بود كه نامه ‏اى به حسين بنويسم و او را تهديد کنم. سپس نظر خود را
عوض کرده و تصمیم گرفتم كه با وى لجاجت نكنم.


پی نوشت:
بحار الانوار ج 44 ص 212 به نقل از رجال کشّی
منبع:مشرق
211008

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:06 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۶۳۵۰۵
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۸
 
عضو خبرگان رهبری:


غفلت از امر به معروف منجر به انحراف جامعه می شود

عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: غفلت از اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر منجر به انحراف و فساد جامعه اسلامی می شود.

عقیق:حجت الاسلام والمسلمین کعبی با اشاره به این که در آستانه ماه محرم و دهه امر به معروف و نهی از منکر قرار داریم، ابراز داشت: کسانی که در راستای احیای این فریضه مسلم الهی گام برمی دارند قطع به یقین در مسیر نهضت عاشورایی هستند و موجبات رضایت خاطر حضرات معصومین(ع) به خصوص قلب نازنین حضرت ولی عصر (عج) را فراهم می کنند.

وی افزود: بی شک مردم و به خصوص مسئولان مدیران جامعه و نظام ، تکلیف و وظیفه ای مهم بر عهده دارند و همه باید با احساس تکلیف وارد شده و رسالت خود را به درستی انجام دهند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بی توجهی و غفلت نسبت به امر به معروف و نهی از منکر را موجب ترویج فساد و گسترش انحراف در جامعه اسلامی دانست و گفت: اگر واقعاً می خواهیم با معضلات اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی مقابله کنیم راهش ترویج و احیای همین فریضه دینی است که در اصل هشتم قانون اساسی نیز به صراحت بر آن تاکید شده است.

 

منبع:حوزه


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 6:05 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

کربلااز کتاب یا حسین کربلا ،نوشته حجت الاسلام علی ا سماعیلی کریزی

بنام خدا

کربلا:

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

 

کربلا گفتی وکردی کبابم ،باز این چه شورش است که درخلق عالم است* باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است . از یاد ونام کربلا، زمین می لرزد، ذرات جهان آشوب زده می شود، دجله وفرات شرم ساراست، دریا می خروشد، ابر می غرد، آسمان می گرید، لاله رنگ خون گرفته است،نخل ها سر افکنده اند، از صحرا بوی شهادت می وزد ، کوه ها فرو می ریزد ، خلق عالم در شورشند، صبر ها لب ریز است ، صدای العطش با گوش جان شنیده می شود ، دل افسرده می گردد ،چهره رنگ می بازد ، قلب به تپش می افتد، زبان به کندی می گراید ،گوش قدرت شنیدن ندارد،نوحه وماتم همه جا سایه افکنده، دست دهر گلاب اشک می گیرد، انگشت تعجب به دندان کائنات مانده ، قلم طبیعت از نوشتن ایستاده است ، صفحه روزگار گنجایش خود را از دست داده ، انسان دگرگون می شود، زیرا آنجا، وادی عشق است وملکوت، وادی نوراست وایثار ، وادی تبلور انسانیت در برابر توحش ، وادی جهش پیروزمندانه از همه آزمون ها، وادی فریاد مظلومیت علیه همه ستمگران تاریخ ، وادی گذشت از مال وجان وفرزند برای خدا ،وادی پیروزی قلت صابرین بر کثرت نفاق ،وادی غلبه کیفیت بر کمیت ، عزت بر ذلت ،مرگ سرخ بر ننگ وعار ،راد مردی وپایداری بر نامردی وزبونی ، عدالت بر ظلم، ارزش بر ضد ارزش، تشنگی بر دجله و فرات ، بدن بر تازیانه،صورت بر سیلی ، گوشواره بر مشت، اشک بر تیر سه شعبه ، صداقت بر تمامی مکرها ،حیله ها ، فریب ها ، زرها وزور ها ،خاک کربلا بر ملک ری ، گودی قتلگاه بر کاخ های سربه فلک کشیده، وبلآخره غلبه خون بر شمشیر،بنابر این سخن گفتن از کربلا دشوار است وبیان حادثه عاشورا ،کاری سخت تر از آن ، چه آنکه انسان هائی آسمانی آن را آفریدند،وبادستان قطع شده ابوالفضل (ع) مهرزدند وبا خون طفلی شش ماهه امضا نموده به معبود جهانیان تقدیم کردندوهمه کائنات رابر ظلم ستمگران تاریخ ومظلومیت خویش به شهادت طلبیدندونستوه ایستادند و جا ودانه ماندند ،وما خاکیان وانسان های زمینی، وواماندگان از قافله کربلا می خواهیم از آن سخن بگوئیم.عالمان خبره وفرهیختگان از جان گذشته وایثار گران عارف آنرا رقم زدند ،حال، ما، بی خبران در پی توجیه وتفسیر آن برآمده ایم تابر آن قلم زنیم ،رستخیز عظیمی که زینب (س) با جهان بینی و زیبا نگری عارفانه وعالمانه خود با جمله : مارأیت الا جمیلا چنان نورانیتی به آن بخشید ه که تاعرش اعلا را منور ساخته وملایک را از بیان، کلمه، نحن نقدس لک بار دیگربه خجلت واداشته است، واقعه ای که بزرگان علم وادب را ، چنان در حیرت وسر گردانی فربرده ، که از هرگونه تجزیه و تحلیل واقعی اظهار عجز می کنند،گاهی تأسیس حکومت اسلامی را هدف معرفی کرده از علم لدنی امام( ع) به تمامی حوادث گذشته و آینده وجزئیات آن، غافل شده ،به بن بست می رسند،گاهی برمبنای علم امام( ع) به پژوهش پرداخته وبه حیرت می انجامند ، گاهی علم امام( ع) به همه جزئیات را پذیرفته ومعتقدند چون وی اسوه برای مردم است تکلیف دارد همانند افراد عادی عمل نماید،گاهی هدف را فقط امر به معروف ونهی از منکرمی دانند، گاهی جهت از هم پاشیدن حکومت یزیدی انتخاب شهادت را تنها راه درنظرمی گیرند، گاهی شهادت آگاهانه را به منظور بصیرت وبیداری مردم هدف می دانند ، گاهی انتخاب شهادت را وسیله ای برای آمرزش وشفاعت امت جدشان معرفی می کنند، گاهی آنرا انجام وظیفه دانسته وکاری به نتیجه ندارند ، گاهی آنرا تبلور عشق دانسته وعارفانه تحلیل می کنند ، گاهی فقط محل حادثه وسرزمین کربلادر نظرگرفته،به توصیف و توجیه آن می پردازند، وگاهی تمام وجودشان را به برق شمشیر ملکوتیان معطوف داشته وقد بالای رزمندگان ودلاور مردان وایثار گران تاریخ را بربلندای مرتفع ترین قله های جهان مادی ومعنوی باپرچم فتح وپیروزی مشاهده می کنند وبه آنها درود می فرستند ، وزمانی نیز از شدت توحش سردمداران کفر ونفاق وشرک یزیدیان سرگیجه گرفته ،سردر گریبان تنهائی فروبرده ،ونفرت خویش را تاابد به آنها ابراز می دارند .می توان گفت حادثه عاشورا همه اینها هست ، اماهیچ کدام نیست، بلکه فراتر از همه این ها است، واگر از بنده حقیری چون من به پرسند هردودست را روی سر گذاشته وبا صدای بلند فریاد می زنم نمی دانم ، آنجاکه عقاب پر بریزد ،از پشه لاغری چه خیزد، وچون معصومین (ع) آن را آفریدند باید شرح وتحلیل آنرا از زبان معصومی شنید، روایاتی که از لسان ائمه( ع) است هریک اشاره به یکی از ابعاد این حرکت عظیم ودریای بی کران است ،ما تلاش خود می کنیم لکن ،شاید ، برای جمع بندی وتحلیل واقعی باید منتظر منتقم خون شهدا ی کربلا ،فرزند فاطمه زهرا (س) حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ماند، دربین این دریای مواج ، بنده شرمنده ای که فریاد ، کیف اصف حسن ثنائکم ، از عمق وجودش بلنداست ، با زبانی الکن ، علمی اندک ،قلمی شکسته،چشمانی کم سو از نور معرفت ،فاقد بصیرت کافی کسی که حتی جایگاه قدم خودرا نمی بیند، در محاصره خطا ها ولغزش های مادی ومعنوی ، به طور مکرر زمین می خورد،و در هرمرحله از نور الهی وهدایت اهل بیت( ع) استمداد جسته ،وباعنایت آنها دست برزانو گذاشته بلند می شود وادامه راه می دهد ،درمورد آنها، چگونه آغاز کند، چه بگوید ،وچه بنویسد ،اما : آب دریا را اگر نتوان کشید ،لیک به قدرتشنگی می توان چشید ، لذا از خودشان اجازه می خواهم تا خامه ام را به نام کربلا متبرک سا خته .وهمانند پیره زنی که با دوک نخ ،سر بازار مصر حاضر شد وانگیزه خود قرار گرفتن در لیست خریدارا ن یوسف ذکر کرد ما نیز چنین باشیم ، به امید زیارتشان در دنیا و شفاعتشان در آخرت ،نام گذاری این کتاب به" یاحسین کربلا " یادی است از همه رزمنده گانی ،که در دوران دفاع مقدس آرزوی کربلا داشتند و در تمامی مجالس ومحافل این شعار را زمزمه می کردند ،اما فیض عظیم شهادت به صورت به ظاهر به آن ها مجال زیارت نداد ، هرچند زائرین واقعی کربلا آنهایند، وما به برکت انفاس قدسیه آنان ، پس از پایان جنگ توفیق تشرف پیدا نمودیم ، وپس از تصمیم جهت نوشتن کتابی در زمینه عتبات عالیات ، به پیروی اززمزمه شهدا،و عشق آنها به کربلا و آرزوی زیارت امام حسین( ع) از طرف آنان این نام مقدس ، را برای نوشته خود برگزیدم ، علاوه بر معرفی اماکن و حرم ائمه( ع) وثواب و آداب زیارت ،معرفی کوتاهی از برخی شخصیت ها وعلما ی آرمیده دراین اماکن ، وستمکاران اموی وعباسی که مسبب این حوادث تلخ بودند ،همراه باتاریخچه مختصری از عراق ذکر گردیده است ، مندرجات این نوشته گاهی باذکر مأ خذ بیان شده است وگاهی با مراجعه به چند منبع مطلبی به عنوان عصاره آنها ذکر گردیده است ، طوری که نمی توان آنرا به منبع خاصی مستند نمود لکن سعی شده است جهت استفاده زائرین محترم آنچه را به نظر نویسنده از قوت بیشتری برخوردار است باز نویسی و درج گردد ، تاچه قبول افتد وکه در نظر آید هرچند در جمع آوری مطالب تلاش فراوانی شده است ،لکن حتما دارا ی نواقصی خواهد بود.لذا ضمن پوزش از دوستان وسروران عزیز انتظار دارم خطاها واشتباهات این نوشته را جهت تصحیح در چاپ های بعدی اعلام فرمایند.باتشکر ، علی اسماعیلی ،زمستان 1391

منبع: کتاب یا حسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی ا سماعیلی کریزی

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 5:17 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

بررسی قانو ن جدید امر به معروف ونهی از منکر

 

نحوه تشکیل ستاد

 

 


o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

الف : رئیس ستاد امربه معروف ونهی از منکر در تهران توسط شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ازبین ائمه جمه موقت تهران معرفی می شود، ( بند یک ماده 19) سایر اعضای ستاد تهران به شرح ماده فوق است .

ب: درکلیه مراکز استانها وشهرستانها امام جمعه بعنوان رئیس ستاد امر به معروف ونهی از منکر خواهد بود ،( بند یک ماده 20) سایر اعضا ستاد ها به شرح ماده مزبور است.

وظایف واختارات ستاد( ماده 16)

1- تعيين سياست‌ها و خط مشي‌هاي اساسي در زمينه ترويج و اجراي امر به معروف و نهي از منكر و پيشنهاد آن به مبادي ذي‌ربط.

۲ـ تبادل اطلاعات و نظرات براي شكل‌گيري سياست‌هاي مربوط به امر به معروف و نهي از منكر

۳ـ آسيب‌شناسي و ريشه‌يابي علل ترك معروف و ارتكاب منكر

۴ـ تعيين الگوهاي رفتاري

۵ ـ زمينه‌سازي جهت مشاركت همه‌جانبه آحاد مردم و دستگاههاي اداري و رسانه‌هاي عمومي در امور مربوط به فريضه امر به معروف و نهي از منكر

۶ ـ رصد اقدامات انجام شده در اجراي اين قانون و انعكاس آن به مراجع ذي‌ربط

۷ ـ تدوين راهبردهاي آموزشي براي سطوح مختلف جامعه

۸ ـ آموزش و پژوهش و تحقيق در زمينه امر به معروف و نهي از منكر و ترويج گسترش فرهنگ آن

۹ـ شناسايي ظرفيت‌ها و كمك به تشكيل جمعيت‌ها و تشكلهاي مردمي فعال

۱۰ـ حمايت همه‌جانبه از اقدامات قانوني آمران به معروف و ناهيان از منكر

۱۱ـ پيگيري مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ارتباط با تكاليف ستاد در خصوص راهكارهاي اجرائي فرهنگ عفاف و حجاب

۱۲ـ ارائه گزارش سالانه به مقام معظم رهبري و قواي سه‌گانه و مردم

لزوم اخذ نظرات مشورتی ستاد برای صدور مجوزسازمان های مردم نهاد ( تبصره 1 ماده 16)

تبصره ۱ـ وزارت كشور پس از كسب نظر مشورتي ستاد، نسبت به صدور مجوز براي سازمان‌هاي مردم نهادي كه در زمينه امر به معروف و نهي از منكر قصد فعاليت دارند، اقدام مي‌نمايد.

پیگیری اخذ مجوز تجمعات وراهپیمائی های مرتبط ( تبصره 2 ماده 16 )

تبصره ۲ـ ستادهاي استاني و شهرستاني مي‌توانند درخواست اشخاص حقيقي و حقوقي براي تجمع و راهپيمايي در موضوعات مرتبط با امر به معروف و نهي از منكر را بررسي و در صورت تأييد، نظر مشورتي خود را جهت صدور مجوز حسب مورد به استانداردي ، فرمانداري يا بخشداري ارسال كنند.

وظائف خاص بسیج :

ماده ۱۷ـ سازمان بسيج مستضعفين موظف است با به ‌كارگيري آحاد بسيجيان در چهارچوب قوانين نسبت به فرهنگ‌سازي و اجراي امر به معروف و نهي از منكر در مرتبه زباني اقدام كند.

تبصره ۱ـ مفاد اين ماده نافي مسؤوليت ضابطان قضائي بسيج در مواردي كه در قانون پيش‌بيني شده است، نمي‌باشد.

تبصره۳ـ ستاد امر به معروف و نهي از منكر با همكاري سازمان بسيج مستضعفين براي مرتبه‌ عملي امر به معروف و نهي از منكر موضوع ماده (۴) قانون حمايت از آمران به معروف و ناهيان از منكر براي افراد مورد نياز از سازمان بسيج مستضعفين به عنوان ضابطان امر به معروف و نهي از منكر دوره آموزشي برگزار كند.

وظایف عمومی

الف : ماده 4 : مراتب زبانی ونوشتاری را وظیفه همه مردم دانسته است (مراتب عملی وظیفه دولت است)

موارد منع

ب: ماده 6 : هیچ شخص یا گروهی به عنوان امربه معروف ونهی از منکر حق ندارند : مبادرت به اعمال مجرمانه ای از قبیل : توهین ، افترا ، ضرب ، جرح ، وقتل نمایند

ج : ممانعت ومزاحمت اشخاص حقیقی وحقوقی دراجرای امر به معروف ونهی از منکر ممنوع وقابل مجازات است ( ماده 9 )

د: ماده 10 : تکلیف به ایجاد شرایط اقامه امر به معروف ونهی از منکر وبالا بردن سطح آگاهی های عمومی از طریق آموزش واطلاع رسانی توسط نهاد های ذیل :

الف : وزارت آموزش وپرورش

ب : وزارت علوم وتحقیقات وفن آوری

ج : سازمان صدا وسیما

د : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی

ه : سازمان تبلیغات اسلامی

و : سازمان بسیج مستضعفین

ز : شهرداری ها

ح : سایر نهاد ها ودستگاه های فرهنگی

اجرای امر به معروف نسبت به خارجی ها

ماده 12 : دستگاه های ذیل موظفند اتباع خارجی را قبل از وحین ورود به کشور نسبت به قوانین ومقررات ورعایت شئون اسلامی آگاه کنند .

الف : وزارت امور خارجه

ب : سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی وگر دشگری

ج : سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی

د : سایر دستگاه های ذیربط

دستورالعمل اجرائی ظرف سه ماه توسط ستاد تهیه می شود( ماده 24 ) تهیه کننده حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 26 مهر 1394  ] [ 5:16 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۶۳۳۶۶
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۱۹
 
با مشارکت عقیق در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد


سومین شب" بر آستان اشک" در رثای شش ماهه کربلا + متن اشعار و گزارش تصویری

در سومین شب از این شب های شعر هادی جانفدا، حاج جواد حیدری، سعید بیابانکی، محمد سهرابی ، مصطفی صابر خراسانی ، قاسم صرافان به شعرخوانی پرداختند.

 

گزارش تصویری


عقیق: مراسم شب های شعر آئینی «بر آستان اشک» در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.

به گزارش عقیق، در سومین شب این برنامه که روز گذشته و با موضوع و محوریت حضرت علی اصغر (ع) برگزار شد، هادی جانفدا، حاج جواد حیدری، سعید بیابانکی، محمد سهرابی ، مصطفی صابر خراسانی ، قاسم صرافان به شعرخوانی پرداخته و مدیحه سرایی در رثای حضرت سیدالشهدا (ع) و شهید شیرخواره کربلا توسط حاج محسن عرب خالقی انجام شد.

 

 

حجت الاسلام ناصری پور معاون فرهنگی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران نیز در این مراسم سخنرانی کرد.

 

این مراسم با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و قرائت حدیث شریف کساء شروع شد. مثل شبهای قبل، مهدی زنگنه و محمود حبیبی کسبی اجرای برنامه شب شعر آئینی «بر آستان اشک» را بر عهده داشتند و مهدی زنگنه برای شروع برنامه، بخشی از ترکیب بند عاشورایی محتشم کاشانی را خواند:

بر خوان غم چو عالميان را صلا زدند

اول صلا به سلسله انبيا زدند

نوبت به اوليا چو رسيد آسمان طپيد

زان ضربتي که بر سر شير خدا زدند

آن در که جبرئيل امين بود خادمش

اهل ستم به پهلوي خيرالنسا زدند

بس آتشي ز اخگر الماس ريزه ها

افروختند و در حسن مجتبي زدند

وانگه سرادقي که ملک مجرمش نبود

کندند از مدينه و در کربلا زدند

وز تيشه ستيزه در آن دشت کوفيان

بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتي کزان جگر مصطفي دريد

بر حلق تشنه خلف مرتضي زدند

اهل حرم دريده گريبان گشوده مو

فرياد بر در حرم کبريا زدند

روح‏الامين نهاده به زانو سر حجاب

تاريک شد ز ديدن آن چشم آفتاب

و سپس محمود حبیبی کسبی شعری از علی عباسی در رثای طفل شش ماهه امام حسین (ع) قرائت کرد:

وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را

مردی که شکسته ست مصیبت کمرش را

پروانه به هم ریخته گهواره ی خود را

تا باز کند از پر قنداق پرش را

تلخ است پدر گریه کند طفل بخندد

سخت است که پنهان بکند چشم ترش را

دور و برش آنقدر کسی نیست که باید

این طفل در آغوش بگیرد پدرش را

مادر نگران است خدایا نکند تیر

نیت کند از شیر بگیرد پسرش را

هم چشم به راه است که سیراب بیارند

هم دلهره دارد که مبادا خبرش را

افسوس از آن تیر وکمانی که گرفته ست

این بار سپیدی گلویی نظرش را

 

اولین شاعری که در شب سوم «بر آستان اشک» برای شعرخوانی دعوت شد، هادی جانفدا بود که این شب شعر را این طور شروع کرد:

بغض مرا بار شتر می کنید

کوله عشق است که پر می کنید

می روی آنگونه که طوفان کنی

آنچه نکرده ست کسی آن کنی

بغض جدا ماندن اگر می گذاشت

هر قدم از رفتن تو گریه داشت

شیوه آواز سفر دشتی است

کعبه از آن سمت که برگشتی است

راه خداجوییتان کج نشد

کرب و بلا هست اگر حج نشد


***

ای گل شش ماهه بهار ندیده

بلبل باغی که رنگ خار ندیده

آنچه تو دیدی به نیم ساله عمرت

نوح نبی در طی هزار ندیده

***

ای مطلع ناتمام هستی

تو غیبت عمر را شکستی

شش ماهه به قرب حق رسیدی

بر قله معرفت نشستی

***

بگو که یک شبه مردی شدی برای خودت

و ایستادی امروز روی پای خودت

نشان بده به همه چه قیامتی هستی

و باز در پی اثبات ادعای خودت

از آسمانی گهواره روی خاک بیفت

بیفت مثل همه مردها به پای خودت

پدر قنوت گرفته ترا برای خدا

ولی هنوز تو مشغول ربنای خودت

که شاید آخر سیر تکامل حلقت

سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت

یکی به جای عمویت که از تو تشنه تر است

یکی به جای رباب و یکی به جای خودت

بده تمام خودت را به نیزه ها و بگیر

برای عمه کمی سایه در ازای خودت

و بعد همسفر کاروان برو بالا

برو به قصد رسیدن به انتهای خودت

و در نهایت معراج خویش می بینی

که تازه آخر عرش است ابتدای خودت

سه روز بعد در افلاک دفن خواهی شد

درون قلب پدر خاک کربلای خودت

***

لباسی باید از جنش تجلی بر تنت باشد

که عریانی گواه اشتیاق رفتنت باشد

نجیبی مثل اسرار خدا جای شگفتی نیست

اگر جسمت فدای حرمت پیراهنت باشد

اگر کوهی به این سرهای بی تن هم نظر داری

تو زانو می زنی تا کل صحرا دامنت باشد

ازین آتش که در سر داری ای وارسته از هستی

سری باقی نمی ماند که محتاج تنت باشد

تو حق بر گردن توحید داری باز سر دادی

مبادا حقی از حتی سرت بر گردنت باشد

اگر چه وسعت داغ تو در عالم نمی گنجد

خدا می خواست قلب شیعیانت مدفنت باشد

 

و مهدی زنگنه برای دعوت از جواد حیدری، ابتدا شعری از جلیل صفربیگی را خواند:

هر چند کلاس درس او یک واحه است

راهی که به آن جا نرسد بی راهه است

پیران همه طفل مکتب او هستند

این پیر طریقتی که خود شش ماهه است

سپس جواد حیدری هم برای شعرخوانی دعوت شد که اشعار خود را با نوای زیبای مدح و رثا خواند که زینت بخش مجلس بود و که با صدای گریه حاضران در جمع هماهنگ شد.

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد

ما را برای نوکریت اختیار کرد

کشتی هیچ کس به دل ما محل نداد

اما حسین آمد و ما را سوار کرد

تا داغ تو جگر بخراشد به سینه ها

برق نگاه تو دل ما را شکار کرد

گر روضه ات نبود که ما دین نداشتیم

دین را برای ما غم تو استوار کرد

جانم فدای آن که تمامی عمر خویش

بر درگه تو خدمت بی انتظار کرد

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود

یک لحظه کسی که برای تو کار کرد

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم

ما را صدای ناله او بی قرار کرد

گیرم که گریه ها شده مرهم به زخم تو

باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟

***

به پشت خیمه ای مولا خجل رفت

به همراهش دل صد خسته دل رفت

الهی بیش از این زنده نمونم

تموم آرزوهام زیر گل رفت

***

مهلت بده دوباره گلم را بغل کنم

من مادرم که سینه من مهد اصغر است

سنگ لحد نچیده به رویش نریز خاک

تازه به خواب رفته گل من که پرپر است

داغش عظیم گرچه خودش شیرخواره بود

این داغ سخت از همه غمها فزون تر است

 

سعید بیابانکی، شاعر آئینی دیگری بود که برای اجرای مراسم شعرخوانی در پشت تریبون قرار گرفت و شعرهای عاشورایی را در رثای حضرت سیدالشهدا (ع) خواند:

تا داشته ام فقط تو را داشته ام

با یاد تو قد و قامت افراشته ام

بوی صلوات می دهد دستانم

از بس که گل محمدی کاشته ام


***

پیوسته نماز در قیام است حسین

هفتادو دو حج ناتمام است حسین

عمری است که دور مرقدش می گردیم

آیینه ی مسجد الحرام است حسین

***

برپا شده است در دل من خیمه ی غمی

جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی

عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان

غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی

بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی

این بیت سُست را نفروشم به عالمی

گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود

چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته ی زنجیرزن بکش

آشفته ام میان صفوف منظّمی

می خوانی ام به حُکم روایات روشنی

می خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد

تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی

***

بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین

نیت رفتن در آغوش خطر دارد حسین

حنجر نامردی خوردن ز اهل کوفه را

خوب می داند که میراث از پدر دارد حسین

اهل بیتش را ببین همراه خویش آمورده است

چون که از پایان کار خود خبر دارد حسین

وای من مابین رود دجله و رود فرات

لب ز شن های بیابان خشک تر دارد حسین

کوه صبر است که هم داغ برادر دیده است

هم تک و تنهاست هم داغ پسر دارد حسین

تا بگوید شرط دینداری فقط آزادگی است

روی دست غنچه ای بی بال و پر دارد حسین

بانگ برزد پیکری بی دست یا اخا

ناگهان دیدند دستی بر کمر دارد حسین

 

سپس محمد سهرابی اشعاری را در رثای شهدای کربلا خواند:


سرم کوبیده سنگی است کز هر رگ رگ کامش

به کوی شوق دعوت نامه دارد هر پشیمانش

خیال جلوه ا ش از خواب مخمل برده راحت را

به چشم باز می خوابند مشتاقان حیرانش

کمال محض را با چشم خود ما در نجف دیدیم

سجود ناقصی دارند مردان ظل ایوانش

به شهر شیر یزدان نیست راهی بی حضور وحی


ادامه مطلب



[ شنبه 25 مهر 1394  ] [ 6:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 


 

کد خبر: ۶۳۵۶۱
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۳:۳۸
 


سفارش پیامبر(ص) به امام حسین(ع)

پسرم، به زودی به دست گروهی از امتم در زمین كربلا كشته خواهی شد و سرت را در حالی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه تشنه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ای و آبی به تو نمی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ نوشانند، از بدنت جدا می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ كنند، اینان با این حال، شفاعت مرا نیز امید دارند، خداوند شفاعتم را در روز رستاخیز به آنان نرساند و ایشان را در آن جهان بهره ای مباد.

عقیق:پس از مرگ معاویه، یزید در نخستین اقدام خود، نامه ای به ولید بن عتبه، عامل خود در مدینه نوشت و به وی دستور داد از مخالفان سرشناس مدینه برای وی بیعت بگیرد. نامه یزید به این مضمون بود: بدون هیچ گونه نرمش و گذشت، از حسین بن علی(ع)، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بیعت بگیر و اگر تابیعت نكردند، دست از آنان برمدار. به روایتی وی در این نامه متذكر شد: ای ابومحمد (ولید بن عتبه)! نامه مرا به آنان ابلاغ كن، پس هر كس بیعت نكرد، سرش را به همراه پاسخ نامه برایم ارسال كن. والسلام.
ولید، پس از دریافت نامه یزید، تلاش زیادی به عمل آورد تا از مخالفان وی به صورت مسالمت آمیز بیعت گیرد، ولیكن تلاش هایش بی نتیجه ماند. زیرا عبدالله بن عمر، مبنای خاص خودش را داشت و می گفت: با كسی باید بیعت كرد كه عامه مسلمانان او را پذیرفته باشند و من آخرین نفری هستم كه با او بیعت خواهم كرد. عبدالله بن زبیر، از بیعت امتناع كرد و شبانه به سوی مكه معظمه گریخت و نیروهای حكومتی در پی او روان شده، ولی به وی دست نیافتند. اما امام حسین (ع) بنا به دعوت ولید، به خانه اش رفت و پس از گفت و گو با یكدیگر، به وی چنین فرمود:ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم. ماییم كه فرشتگان به خانه ما آمد و شد دارند و خداوند متعال رحمت خود را با ما آغاز نمود و با ما نیز به پایان خواهد برد. اما یزید، فردی است فاسق، شراب خوار، خونریز، متجاهر به فسق و شخصی مانند من هرگز با فردی چون او بیعت نخواهد كرد، ولی شما امشب را به صبح برسانید و ما نیز شب را به صبح خواهیم رسانید. شما نیك بنگرید و ما هم تأملی در كار خود می كنیم كه كدامیك از ما برای احراز مقام خلافت شایسته تریم؟ امام حسین (ع) از خانه ولید بیرون رفت و در اندیشه اقدامات بعدی خود برآمد.
امام حسین (ع) همان شبی كه از مجلس ولید خارج گردید، نزد قبر پیامبر(ص) رفت و گفت: درود بر تو ای رسول خدا، منم حسین پسر فاطمه، پسر تو و دختر تو و آن سبطی كه در میان امت به یادگار گذاشتی، اینك ای پیامبر خدا گواه باش كه این‌ها مرا فرو گذاشتند و تباه كردند و حرمت مرا پاس نداشتند، این شِكوِه من است، تا آن هنگام كه تو را دیدار كنم. درود و سلام خدا بر تو باد.
چون شب دوم فرا رسید، برای بار دوم بر سر مزار پیامبر(ص) رفت، دو ركعت نماز گزارد و چنین گفت: بار پروردگارا؛ این قبرِ پیامبرِ تو، محمد است و من، پسرِ دخترِ محمد هستم، از آن‌چه بر من وارد آمده، نیك آگاهی، بار پروردگارا، من معروف را دوست و منكر را ناخوش می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دارم، ای صاحب جلال و كرامت، به حقّ این خاك و به حقّ كسی كه در آن خفته است، از تو می‌خواهم كه آن‌چه را موجب خشنودی تو است، برایم میسّر گردانی.
امام حسین (ع) مدتی نزد قبر پیامبر(ص) ماند و گریست. صبحگاه لحظاتی امام به خواب رفت و در خواب دید كه پیامبر (ص) با گروهی از فرشتگان كه از چهار سو، پیامبر (ص) را دربرگرفته بودند، نزد او آمدند. پیامبر(ص) پیش آمد و حسین (ع) را به سینه چسباند و میان دو دیده‌اش را بوسید و گفت: پسرم، به زودی به دست گروهی از امتم در زمین كربلا كشته خواهی شد و سرت را در حالی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه تشنه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ای و آبی به تو نمی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ نوشانند، از بدنت جدا می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ كنند، اینان با این حال، شفاعت مرا نیز امید دارند، خداوند شفاعتم را در روز رستاخیز به آنان نرساند و ایشان را در آن جهان بهره‌ای مباد، حبیب من، حسین، پدر و مادر و برادرت نزد من آمده‌اند و مشتاق دیدار تواند و تو را در بهشت، درجاتی است كه جز با شهادت بدان نرسی.
حسین (ع) در حالی كه به جدّش می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ نگریست، عرض كرد: ای جدّ بزرگوار، مرا هرگز نیازی به بازگشتن به دنیا نیست، مرا نزد خودت نگه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دار و همراه خویش به خانه ببر. رسول خدا فرمود: حسین، تو ناگزیر باید به دنیا بازگردی، تا آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏كه شهادت و پاداش بزرگی كه خداوند برایت نوشته است، روزیِ تو گردد. تو، پدرت، برادرت، عمویت و عموی پدرت در روز رستاخیز در یك گروه محشور می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ شوید تا به بهشت درآیید.
امام بیدار شد و خواب خود را برای خاندانش بازگفت و در آن روز در شرق و غرب، اندوهناك‌تر و گریان‌تر از خاندان پیامبر (ص) نبود. امام حسین(ع) آماده خروج از مدینه شد. نیمه شب بر سر خاك مادر و برادرش رفت تا با آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ها وداع كند؛ صبح نیز به خانه محمد حنفیه رفت تا با او نیز وداع نماید.

پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی، بحارالانوار ج44: 3272.
2-سید مرتضی عسكری، معالم المدرسیتن، ج3: 55، 57.
3-شیخ مفید، الارشاد: 375.
4-خوارزمی، مقتل الحسین، ج1: 186.
منبع:قدس
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 25 مهر 1394  ] [ 6:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

کد خبر: ۶۳۵۵۹

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۹
 

تو سفیر خورشید بودی...

 

«مسلم» سفیر صداقت در میان انبوهی از شمشیرها دل به راهی داده که بازگشتی در آن نیست.
عقیق: اینجا کوفه است، هزارتوی و هم‌آلود و این شهر که حسین(ع) را فریاد زده، گویی همان فریاد در انبان نامه‌هایی که مسلم به دوش کشیده خفه شده است. آن روز که حسین(ع) تو را به کوفه فرستاد، در آغاز راه به دیدار پیامبر(ص) رفتی، گویی می‌دانستی این سلام، خداحافظی ندارد. این روزهای رمضان که بگذرد گذشتنی زیبا در پیش‌ روی خود داری، آری محمد آن سوی آسمان به انتظار «سفیر خورشید» ایستاده است. مسلم! تو سفیر کشتی نجات امت محمدی بودی، چه دیداری بود آن زیارت بقعه نورانی؟ چه گذشت بر تو وقتی به پابوس جد حسین رسیدی؟ آیا به یادت آمد روزهایی که حسین بر پشت خورشید، نماز را طولانی می‌کرد؟ فدایی شدن معشوق از مدینه آغاز شد، از شهری که یادگار حسین(ع) بود. راه مدینه تا کوفه چه عطش‌هایی داشت، اگر می‌دانستی روزی حسین در این عطش اصغر و اکبرش را می‌دهد. آیا در همان مسیر، جان به جان آفرین نمی‌دادی تا روزی که 18 هزار یار بی‌وفا گردت را نگیرند؟ مسلم! اینجا کوفه است، شهری که به خون مولای خوبان رنگین شده است، کمی آرامتر قدم بردار خوب به درهای خانه‌ها نگاه کن، این درها به روی فتنه باز شده است، چه خوب بود اگر می‌شد قلب آدمها را خواند.
کاش می‌شد در مسیر نگاه و زبان مردم به هوی و هوس آنها هم رسید. چگونه می‌شود نامه‌ها هزار هزار شود و مردان قلم به دست جز اسمی از مردانگی و قلمی که به مردی کشیده‌اند، هیچ خط و رسمی از مردی در نگاهشان و در کلامشان پیدا نشود. مسلم! آن بام خانه‌هایی که تو را فریاد می‌کشیدند و ابن زیاد را لعنت می‌کردند آن قدر بلند نبود، به بلندی صداهایی که به گوش می‌رسید نبود. آن مردمی که بر بام خانه تو را ندا می‌دادند در ندای قلبی که گمراه بود گم شدند اینک آن چهار هزار مرد نشان دادند که مردانگی در کوفه نامی بیش نیست. مگر شب تا صبح در این مردم چه اتفاقی افتاد که یکباره چهار هزار نفر به سیصد نفر رسیدند. مگر نماز صبح یادآور اشهد ان محمدا رسول‌ا...(ص) برای آن سیصد تن نبود که یکباره به سی نفر تقلیل یافتند؟ آیا کوفیان محمد(ع) را در اذانشان نمی‌شناختند که یکباره از حمایت فرزند همان پیغامبر خدا روی تافتند؟ کوچه‌های کوفه چه سوت و کور شد مسلم! وقتی پشت سرت نگاهی جز غربت نبود. تنهایی که در آن موج می‌زد تو را در آخرین لحظات به یاد تنهایی حسین(ع) انداخت؟ چگونه می‌توانستی کشتی نجات محمد(ص) را از دل این گرداب دروغ و خباثت به ساحل آرامش برسانی؟ مسلم! تنت مبارک شمشیرها باد. تو خود در مدینه هنگام وداع با خانواده چه گفتی؟ آیا سفیر خورشید می‌دانست این راه بازگشتی جز رسیدن به محمد(ص) مصطفی نخواهد داشت؟ مسلم! سینه‌ات گوارای وجود شمشیرها که خوب می‌دانی این خون، چشیدن آب کوثر از دستان جد حسین است. کاش می‌بودی تا حسین(ع) را یاری نمایی با هزار جان دیگر... این کوچه تو را هرگز از یاد نمی‌برد، آنگاه که تن به قربانگاه خیانت نامردمانی دادی که هنوز نماز را با گلبانگ اشهد ان محمدا رسول‌ا...(ص) می‌خوانند بی‌آنکه بدانند حسین نور دیده محمد(ص) است.


منبع:قدس
211008

 


ادامه مطلب



[ شنبه 25 مهر 1394  ] [ 6:48 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۶۳۴۸۵
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۰۶:۱۶
 
عبرتهای عاشورا؛


رواج دنیا طلبی و فحشا حادثه کربلا را رقم زد

یکی از مسائلی که عامل اصلی چنین قضیه‌ای درکربلا شد، این بود که رواج دنیا طلبی و فساد و فحشا، غیرت دینی و حسّاسیتِ مسؤولیت ایمانی را گرفت.

عقیق:درادامه سلسله گفتارهای آیت الله العظمی خامنه ای رهبرمعظم انقلاب با موضوع(عبرت های عاشورا) بخش دوم آن را که در دیدار جمعی از پاسداران مطرح نموده اندمنتشر می کند.
یک وقت درباره‌ی عبرتهای ماجرای امام حسین صحبتهایی کردم و گفتم که ما از این حادثه، غیر از درسهایی که می‌آموزیم؛ عبرتهایی نیز می‌گیریم. «درسها» به ما می‌گویند که چه باید بکنیم؛ ولی «عبرتها» به ما می‌گویند که چه حادثه‌ای اتّفاق افتاده و چه واقعه‌ای ممکن است اتّفاق بیفتد.
عبرت ماجرای امام حسین این است که انسان فکر کند در تاریخ و جامعه‌ی اسلامی؛ آن هم جامعه‌ای که در رأس آن، شخصی مثل پیامبر خدا - نه یک بشر معمولی - قرار دارد و این پیامبر، ده سال با آن قدرت فوق تصوّر بشری و با اتّصال به اقیانوس لایزال وحی الهی و با حکمت بی‌انتها و بی‌مثالی که از آن برخوردار بود، در جامعه حکومت کرده است و بعد باز در فاصله‌ای، حکومت علی بن ابی‌طالب بر همین جامعه جریان داشته است و مدینه و کوفه، به نوبت پایگاه این حکومت عظیم قرار گرفته‌اند؛ چه حادثه‌ای اتّفاق افتاده و چه میکروبی وارد کالبد این جامعه شده است که بعد از گذشت نیم قرن از وفات پیامبر و بیست سال از شهادت امیرالمؤمنین علیهما السّلام، در همین جامعه و بین همین مردم، کسی مثل حسین بن علی را با آن وضع به شهادت می‌رسانند؟!
چه اتّفاقی افتاد و چطور چنین واقعه‌ای ممکن است رخ دهد؟ آن هم نه یک پسر بی‌نام و نشان؛ بل کودکی که پیامبر اکرم، او را در آغوش خود می‌گرفت، با او روی منبر می‌رفت و برای مردم صحبت می‌کرد. او پسری بود که پیامبر درباره‌اش فرمود: «حسین منّی و انا من حسین». رابطه‌ی بین این پدر و پسر، این گونه مستحکم بوده است. آن پسری که در زمان حکومت امیرالمؤمنین، یکی از ارکان حکومت در جنگ و صلح بود و در سیاست مثل خورشیدی می‌درخشید. آن وقت، کار آن جامعه به جایی برسد که همین انسان بارز و فرزند پیامبر، با آن عمل و تقوا و شخصیت فاخر و عزّت و با آن حلقه‌ی درس در مدینه و آن همه اصحاب و یاران علاقه‌مند و ارادتمند و آن همه شیعیان در نقاط مختلف دنیای اسلام را با آن وضعیت فجیع محاصره کنند و تشنه نگه دارند و بکشند و نه فقط خودش، بلکه همه‌ی مردانش و حتّی بچه‌ی ششماهه را قتل عام کنند و بعد هم زن و بچه‌ی اینها را مثل اسرای جنگی اسیر کنند و شهر به شهر بگردانند. قضیه چیست و چه اتّفاقی افتاده بود؟ این، آن عبرت است.
شما جامعه‌ی ما را با آن جامعه مقایسه کنید تا تفاوت آن دو را دریابید. ما در این‌جا و در رأس جامعه، امام عظیم‌القدر را داشتیم که بلاشک از انسانهای زمان ما بزرگتر و برجسته‌تر بود؛ اما امام ما کجا، پیامبر کجا؟ یک چنین نیروی عظیمی، به وسیله‌ی پیامبر در آن جامعه پراکنده شد که بعد از وفات آن بزرگوار، تا دهها سال ضربِ دست پیامبر جامعه را پیش می‌برد. شما خیال نکنید این فتوحاتی که انجام گرفت، از نفس رسول اللَّه منقطع بود؛ این، ضرب دست آن بزرگوار بود که جامعه‌ی اسلامی را پیش می‌برد و پیش برد. بنابراین، پیامبر اکرم در فتوحات آن جامعه و جامعه‌ی ما حضور داشت و دارد، تا وضع به این‌جا رسید.

*محصّلین و طلّاب تاریخ را جدّی بگیرید
من، همیشه به جوانان و محصّلین و طلّاب و دیگران می‌گویم که تاریخ را جدّی بگیرید و با دقّت نگاه کنید، ببینید چه اتفاقی افتاده است: «تلک أمة قد خلت». عبرت از گذشتگان، درس و آموزش قرآن است. اساس قضیه در چند نکته است که حالا من نمی‌خواهم آنها را در این‌جا تحلیل و بیان کنم. مقداری را گفتم و مقداری هم باب محافل بحث و تدقیق است که افراد اهل تحقیق بنشینند و روی کلمه کلمه‌ی این حرفها، دقّت کنند.

* رواج دنیا طلبی و فساد عامل اصلی حادثه کربلا
یکی از مسائلی که عامل اصلی چنین قضیه‌ای شد، این بود که رواج دنیا طلبی و فساد و فحشا، غیرت دینی و حسّاسیتِ مسؤولیت ایمانی را گرفت. این‌که ما روی مسأله‌ی فساد و فحشا و مبارزه و نهی از منکر و این چیزها تکیه می‌کنیم، یک علّت عمده‌اش این است که جامعه را تخدیر می‌کند. همان مدینه‌ای که اوّلین پایگاه تشکیل حکومت اسلامی بود، بعد از اندک مدّتی به مرکز بهترین موسیقیدانان و آوازخوانان و معروفترین رقاصّان تبدیل شد؛ تا جایی که وقتی در دربار شام می‌خواستند بهترین مغنّیان را خبر کنند، از مدینه آوازه خوان و نوازنده می‌آوردند!
این جسارت، پس از صد یا دویست سال بعد انجام نگرفت؛ بلکه در همان حول و حوشِ شهادت جگر گوشه‌ی فاطمه‌ی‌زهرا سلام اللَّه علیها و نور چشم پیامبر و حتی قبل از آن، در زمان معاویه اتّفاق افتاد! بنابراین، مدینه مرکز فساد و فحشا شد و آقا زاده‌ها و بزرگ زاده‌ها و حتی بعضی از جوانان وابسته به بیت بنی هاشم نیز، دچار فساد و فحشا شدند!بزرگان حکومت فاسد هم می‌دانستند چه کار بکنند و انگشت روی چه چیزی بگذارند و چه چیزی را ترویج کنند. این بلیّه، مخصوص مدینه هم نبود؛ جاهای دیگر هم به این گونه فسادها مبتلا شدند.
تمسّک به دین و تقوا و معنویّت و اهمیت پرهیزکاری و پاکدامنی، این‌جا معلوم می‌شود. این‌که ما مکرّر در مکرّر، به بهترین جوانان این روزگار که شما باشید، این همه سفارش و تأکید می‌کنیم که مواظب سیل گنداب فساد باشید، به همین خاطر است. امروز چه کسی مثل جوانان پاسدار است؟ همین پاسداران و بسیجیها، واقعاً بهترین جوانانند که در میدان علم و دین و جهاد، پیشرو هستند. در کجا چنین جوانانی را سراغ داریم؟ نظیر اینها را خیلی کم داریم و در هیچ جای دنیا تعدادشان به این کثرت نیست. بنابراین، باید مواظب موج فساد بود.

*اعراض پیروان حق از سرنوشت دنیای اسلام
عامل دیگری که وضع را به آن‌جا رسانید و انسان در زندگی ائمه علیهم السّلام این معنا را مشاهده می‌کند، این بود که پیروان حق که ستونهای آن اساس واقعیِ بنای ولایت و تشیّع محسوب می‌شدند، از سرنوشت دنیای اسلام اعراض کردند و نسبت به آن بی‌توجّه شدند و به سرنوشت دنیای اسلام، اهمیت نمی‌دادند. بعضی افراد یک مدّت مقداری تحمّس و شور نشان دادند که حکّامْ سختگیری کردند؛ مثل قضیه‌ی هجوم به مدینه در زمان یزید که اینها علیه یزید سر و صدایی به راه انداختند، او هم آدم ظالمی را فرستاد و قتل عامشان کرد. این گروه هم، همه چیز را به کلّی بوسیدند و کنار گذاشتند و مسائل را فراموش کردند. البته، همه‌ی اهل مدینه هم نبودند؛ بلکه عدّه‌ای بودند که در بین خودشان، اختلاف داشتند. درست عکس تعالیم اسلامی عمل شد؛ یعنی نه وحدت و نه سازماندهی درست بود و نه نیروها با یکدیگر اتصال و ارتباط کاملی داشتند. بنابراین، نتیجه آن شد که دشمن، بیرحمانه تاخت و اینها هم در قدم اوّل، عقب نشستند. این نکته، نکته‌ی مهمی است.
کار دو جناح حقّ و باطل که با هم مبارزه می‌کنند و به یکدیگر ضربه می‌زنند، بدیهی است. همچنان که جناح حق به باطل ضربه می‌زند، باطل هم به حق ضربه می‌زند. این ضربه‌ها تبادل پیدا می‌کند و وقتی سرنوشت معلوم می‌شود که یکی از این دو جناح خسته شود و هر که زودتر خسته شد، او شکست را قبول کرده است.۱۳۷۴/۱۰/۰۵

بیانات در دیدار جمعی از پاسداران


منبع:حوزه
211008


ادامه مطلب



[ شنبه 25 مهر 1394  ] [ 6:47 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
دستانت را بگشا برای بیعت با خدا
مطالب مذهبی ، دستانت را بگشا برای بیعت با خدا ،
غدیر خم،بیعت کردن

مطالبمذهبی، دستانت را بگشا برای بیعت با خدا ، ولایتِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امتداد ولایت الله است و اطاعت از ایشان، دقیقاً مانند اطاعت از پیامبر صلی الله و علیه و آله و اطاعت از خدا واجب است. پس دست بیعت با علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به معنای پیمان اطاعت از اوست، و رخداد مهم روز غدیر بود، یعنی دست بیعت با خدا و پیمان اطاعت خدا.

پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) از همان ابتدای رسالت، وصی خود را معرفی کرده بود و بارها او را امیرالمؤمنین خوانده بود. پس غدیر تنها روز معارفه ی وصی نبود، روز محکم کردن پیمان بود یعنی روز بیعت بود.

اما در آن واقعه ی بزرگ با حضور هزاران شرکت کننده که شاید تا آن روز، اجتماع یک جای این تعداد از مسلمانان بی نظیر بود، دو اتفاق مهم صورت گرفت:

اول- مرور کاملی از چکیده ی اعتقادات اسلام که توسط فرستاده ی مستقیم خدا در خطبه ای غرّاء صورت گرفت.

دوم- امت اسلام که 23 سال تحت راهنمایی و ولایت پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) بودند، با وصی او و هادی و حاکم بعدی خودشان (که خوب می شناختندش) پیمان محکمی بستند و دست بیعت دادند.

بیعت یعنی...

طبق آنچه که در تاریخ آمده است، "بیعت کردن" فرهنگ جدیدی نبود که اسلام آن را ابداع کرده باشد؛ بیعت کردن در جامعه ی حجاز ریشه داشت. مثلاً کسانی که در آغاز اسلام از مدینه (یثرب) به سراغ پیامبر صلوات الله علیه آمدند و با او در عقبه بیعت کردند، بیعت بر ایشان امری آشنا بود.

"بیعت کردن" فرهنگ جدیدی نبود که اسلام آن را ابداع کرده باشد؛ بیعت کردن در جامعه ی حجاز ریشه داشت. مثلاً کسانی که در آغاز اسلام از مدینه (یثرب) به سراغ پیامبر صلوات الله علیه آمدند و با او در عقبه بیعت کردند، بیعت بر ایشان امری آشنا بود

اشتقاق و شباهتی که لفظ "بیعت" با "بیع" به معنای معامله و خرید و فروش دارد، حکایت از نزدیکی و شباهت مفهوم و محتوا نیز دارد. مرسوم بوده است که هنگام عقد قرارداد، طرفین با یکدیگر دست می دادند و توافق خود را بر آن معامله، به طور علنی نشان می دادند.

اهالی فن لغت در بررسی معنای "بیعت"، علاوه بر بیان شباهت بالا، از یک مفهوم کلیدی سخن می گویند: "اطاعت".
"بیعت متولّى كردن و عقد تولیت است...بیع دست بهم دادن براى فروختن و بیعت دست بهم دادن براى ایجاب طاعت است. بنابراین بیعت آن است كه شخصى دست بدست شخصى بدهد یعنى تو را بر خود متولّى كردم و طاعتت بر من واجب است ." (قاموس قرآن، ج2، 254)

پس ماهیت بیعت، یك نوع قرار داد و معاهده میان بیعت كننده از یك سو، و بیعت پذیر از سوى دیگر است، و محتواى آن اطاعت و پیروى و حمایت و دفاع از بیعت شونده است، و بر طبق شرائطى كه در آن ذكر مى كنند درجات مختلفى دارد.

از لحن آیات قرآن و احادیث استفاده مى شود كه بیعت یك نوع عقد لازم از سوى بیعت كننده است كه عمل بر طبق آن واجب مى باشد و بنابراین مشمول قانون كلى" أَوْفوا بِالْعقودِ" است (مائده-1). (تفسیر نمونه، ج 22، ص: 71)
بیعت غدیر، بیعت با خداست

مسلمانان در مقاطع مختلفی با پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله) بیعت یا تجدید بیعت کردند. حقیقت این است که در مورد پیامبر صلی الله و علیه و آله و معصومین علیهم السلام كه از سوى خدا نصب مى شوند هیچ نیازى به بیعت نیست، یعنى اطاعت پیامبر صلی الله و علیه وآله و امام معصوم علیهم السلام و منصوب از سوى او واجب است، خواه بر كسانى كه بیعت كرده باشند یا كسانى كه بیعت نكرده باشند (تفسیر نمونه، ج 22، ص: 71)؛ اما در مقاطعی حساس مانند ماجرای حدیبیه لازم بود تا پیمان وفادارای امت، با پیامبرشان تازه و تأکید شود.

قرآن عمق الهی این بیعت را چنین تشریح می کند: " إِنَّ الَّذینَ یبایِعونَكَ إِنَّما یبایِعونَ اللَّهَ یَد اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ" (فتح، 10) آنها كه با تو بیعت مى كنند در حقیقت فقط با خدا بیعت مى نمایند، و دست خدا بالاى دست آنهاست .

"لَقَدْ رَضِیَ اللَّه عَنِ الْمؤْمِنینَ إِذْ یبایِعونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قلوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهمْ فَتْحاً قَریبا." (فتح، 18) خداوند از مؤمنانى كه در زیر آن درخت با تو بیعت كردند راضى و خشنود شد، خدا آنچه را در درون قلب آنها (از صداقت و ایمان) نهفته بود مى دانست، لذا آرامش را بر دل هاى آنها نازل كرد، و فتح نزدیكى، به عنوان پاداش، نصیب آنها فرمود.

بیعتی را که این آیات در قالب صیغه ی مفاعله آورده، حکایت از استمرار و دوام دارد.

آیات بالا را که در بحث بیعت بیان شده، کنار آیات دیگری می گذاریم تا استدلال روشنی برایمان بچیند.

آیه ی اول، بیعت که گفتیم پیمان اطاعت است با پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله را که دقیقاً بیعت با خدا می داند.

رسول خدا صلی الله و علیه و آله برای رفع هر شبهه ای اندیشیده بودند. اشاره و دستور صریح به دست دادن (مصافحه) با خودشان و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) به طور جداگانه، "بیعت " را از حالت قلبی و زبانی، به عرصه ی ظاهری و علنی می آورد. کاری که در حجم انبوه آن جمعیت چندین هزار نفری، جایی برای انکار تاریخ باقی نمی گذارد. ضمن این که این کار در فرهنگ آن مردم، بسیار آشناست و سابقه ی آن را در حدیبیه و غیره به یاد دارند

آیات آشنای دیگری با عنوان آیه اولی الامر و آیه ولایت، مفاهیمی مشابه را بیان می کند:

- "یا أَیّهَا الَّذینَ آمَنوا أَطیعوا اللَّهَ وَ أَطیعوا الرَّسولَ وَ أولِی الْأَمْرِ مِنْكم " (نساء، 59)

-" إِنَّما وَلِیّكم اللَّه وَ رَسوله وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یقیمونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتونَ الزَّكاةَ وَ همْ راكِعون " (مائده، 55)


بر اساس دو این آیه نیز، ولایتِ امیرالمؤمنین (علیه السلام) در امتداد ولایت الله است و اطاعت از ایشان، دقیقاً مانند اطاعت از پیامبر صلی الله و علیه و آله و اطاعت از خدا واجب است. پس دست بیعت با علی بن ابیطالب (علیه السلام) که به معنای پیمان اطاعت از اوست، و رخداد مهم روزغدیر بود، یعنی دست بیعت با خدا و پیمان اطاعت خدا.

خطبه ی غدیر استدلال قرآنی ما را تأیید می کند؛ آن جا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

"هان ای مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم و این علی علیه السلام است که پس از من شما را آگاه می کند. اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی علیه السلام با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عزّوجل برای امامت او پیمان می گیرم."

سپس حضرت آیه ی مورد بحث را خواندند: إِنَّ الَّذینَ یبایِعونَکَ إِنَّما یبایِعونَ الله، یَد الله فَوْقَ أَیْدیهِمْ. فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکث عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْه الله فَسَیؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً.

انتهای آیه ی شریفه، اجر وفا کردن به معاهده ی با خدا را بیان می کند؛ تلاوت این آیه در خطبه ی غدیر پس از جملاتی که از بیعت کردن با حضرت علی (علیه السلام) سخن می گوید، شاهد دیگری است بر این که: .

نکته ی دقیق دیگری در همین جملات خطبه نهفته و تدبیری است که رسول خدا صلی الله و علیه و آله برای رفع هر شبهه ای اندیشیده بودند. اشاره و دستور صریح به دست دادن (مصافحه) با خودشان و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) به طور جداگانه، "بیعت " را از حالت قلبی و زبانی، به عرصه ی ظاهری و علنی می آورد. کاری که در حجم انبوه آن جمعیت چندین هزار نفری، جایی برای انکار تاریخ باقی نمی گذارد. ضمن این که این کار در فرهنگ آن مردم، بسیار آشناست و سابقه ی آن را در حدیبیه و غیره به یاد دارند.


 

ایران مطلب*

منبع :

tebyan.net

 


ادامه مطلب



[ شنبه 25 مهر 1394  ] [ 6:46 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 67 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3707526 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب