شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم چون نبی معجز شق القمر آورده برون
شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم چون نبی معجز شق القمر آورده برون
شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون
نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن
از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم
چون نبی معجز شق القمر آورده برون
شمس عفت زگريبان، قمر آورده برون
نخله ي فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسني داده خداوند و حسن
از افق، رخ پي اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نيم
چون نبي معجز شق القمر آورده برون
*******************************
آمده نوگل ولا / روح و روان مصطفي / نور دو چشم مرتضي
فروغ چشم من رسد / زينت انجمن رسد / حسن رسد، حسن رسد
شاه جوانان جهان/ امام جمله انس و جان / قدم گذارد به جهان
ز مقدم او، زمين چو گلشن، بگو به زهرا، چشم تو روشن
***************************
ماه رحمت، سفره اش گسترده شد
زنده از فيضش جهان مرده شد
آسمان پرگشته از شادي و شور
آمده از لطف حق ميلاد نور
ولادت امام حسن (ع) مبارک
*************************************
تا خدا هست و خدايي مي کند، مجتبي مشکل گشايي مي کند.
*******************************
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن / تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی / مهربانی دل رحیمی یا حسن . . .
میلاد کریم اهل بیت مبارک
*******************************
چو بر نیمه رسید ماه مبارک / بیامد لطفی از رب تبارک
شبر،نیکو خصال و ماه صورت / کریم و اسوه در زهد و بلاغت . . .
ولادت با سعادت امام حسن مبارک
***********************************
*************************************
امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد.
****************************
جوانان بهشت را سید است او / اگر تو طالب حلمی ز وی جو
منم محتاج لطف آل اطهر / شفاعت کن اماما روز محشر . . . ************************************
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام . . .
************************************
مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوشآمد / شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد
غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت / بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد . . .
***********************************
رمضان، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن / یم علم و حکمت و معرفت، نمی از کمال تو یا حسن
تو علی، تو فاطمه، تو حسن، تو حسین یا که محمدی؟ / که عیان جلالت
پنجتن، بُوَد از جمال تو یا حسن . . .
***********************************
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام . . .
*********************************
امام حسن علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشم ببینی حق است و چه بسا که باطل زیادی را با گوش بشنوی.
****************************************
گویند که گرد مَه، زمین میگردد / دور فلک و عرش برین میگردد
خورشید، جمال مجتبی را دیده است / حیران شده است و این چنین میگردد
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک
مـحـبـوبیت امام مجتبى علیه السلام در كودكى نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله براى همه كـس مـشـهـود بـود. پـیـامـبـر او را پـاره تـن، نـور دیـده، مـیـوه دل و گـل خـوشـبـوى بـوسـتـان نبوت مى نامید. پیوسته او را فرزند خود مى خواند و مى فـرمـود:«هـمـه فـرزندان مادران به پدرشان نسبت مى برند جز اولاد فاطمه ، كه آنان بـه من نسبت مى برند.» از عمق دل به او عشق مى ورزید، دست او را مى گرفت ، بر روى دامـن خـود مـى نـشـانـد و بـه مردم مى گفت :«هر كه این فرزند مرا دوست بدارد مرا دوست داشـتـه ، و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است . خداوند دوست بدارد كسى را كه حسن مرا دوست بدارد.»
و گـاه مـى فـرمـود :«خـداونـد مـرا بـه دوستى حسن و حسین فرمان داده است.) . و گاه مى فرمود: (من در جنگم با هر كس كه با تو در جنگ باشد.»
پیامبر بـه هـنـگـام گـریـه او، سـر از پـا نـشـنـاخته، از منبر به زیر مى آمد، او را در آغوش مى گـرفـت و آرام مـى كـرد، آن گـاه بـه مـنـبر باز مى گشت. او را در آغوش مى گرفت و مى بویید و مى بوسید و به او مى گفت:« تو آقا، فرزند آقا، و برادر آقایى.»
او در كودكى در سجده نماز بر دوش پیامبر مى نشست و آن حضرت از شدت مهر به او سر از سـجـده بـر نمى داشت تا خود فرود آید، و گاه به نهایت نرمى و عطوفت او را از دوش خود فرود مى آورد. گاهى دیگر او را بر دوش مى نشاند و مى فرمودچه خوب مركبى است مركب تو، و چه خوب سوارى هستى تو
پـیـامـبـر در مـراقـبـت و تـربـیـت او سـخت مى كوشید. گاهى او را بر دامن مى نشاند و او را تـشـویق مى كرد كه از سینه مباركش بالا برود و راه رفتن را بیاموزد و مى گفت : حزقة، حزقة، ترق عین بقة (كودك كوچك و نوپاى من ، از سینه ام بالا برو اى كودك ریز نقش من
گـاه او را بـا بـرادر كـوچـكـش حـسین علیه السلام به كشتى گرفتن وا مى داشت و در حین كـشـتـى او را تـشـویـق مـى كـرد، و مـى فـرمـود: «مـن حـسـن را تـشـویـق مـى كـنـم ، زیـرا جبرئیل حسین را تشویق مى كند.»
پـیـامـبـر تـا آنـجـا بـه شـخصیت او ارج مى نهاد كه در كودكى، امضاى او را پاى برخى قـراردادهـا مـى نـهـاد و بـدیـن وسیله شایستگى او را براى امامت و خلافت روشن مى ساخت
پـیـامـبـر صـلّى اللّه علیه و آله او و حسین را دو گوشواره عرش خدا مى نامید و زینت جهان آفرینش مى دانست. درباره آن دو بزرگوار مى فرمود:« حسن و حسین امامند، خواه قیام كنند و خـواه دست از قیام بردارند.» (1) و مى فرمود: «حسن و حسین دو آقاى جوانان بهشتى اند.»
مردى در زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خطایى مرتكب شده بود، خود را از بیم پنهان كرد. روزى امام حسن و امام حسین را در راهى تنها دید، آنان را بر دوش گرفت و نزد پیامبر صـلّى اللّه علیه و آله آمد و گفت : یا رسول اللّه ، من به خداوند و این دو كودك شما پناه آورده ام .
پیامبر خندید و به او فرمود: برو، تو آزادى ....
پـیـامـبـر تـا آنـجـا بـه شـخصیت او ارج مى نهاد كه در كودكى، امضاى او را پاى برخى قـراردادهـا مـى نـهـاد و بـدیـن وسیله شایستگى او را براى امامت و خلافت روشن مى ساخت. هـنـگـامـى كـه هـیـئتى از طائف به نام هیئت ثقیف آمدند و قراردادى جهت عدم تعرض بسته شد پـیـامبر امام حسن را فرمود تا پاى قرارداد را امضا كند. و نیز در صلح حدیبیه كه پیامبر در زیـر درخـتـى از مـسـلمـانـان بـیـعـت مـجـدد گـرفـت، دو كـودك خـردسـال او حـسـن و حـسـیـن هـم بـیـعـت كـردنـد و پـیـامـبـر فـرمـود:از افـراد خـردسـال كـسى با ما بیعت نخواهد كرد مگر كسى كه از ما خاندان باشد. (2)
منابع:
1. منظور از قیام ، قیام به شمشیر است والا همه امامان قائمند و هیچ كدام قاعد نیستند. و قابل توجه است با اینكه این مطلب درباره همه امامان علیه السلام صادق است ، پیامبر آن را درباره این دو امام فرمود، زیرا اختلاف بیشبر درباره روش این دو بزرگوار است .
2. مكاتیب الرسول صلى اللّه علیه و آله 1/273.
برگرفته شده ازحسن بن علی علیهماالسلام ، بیدارترین سردار
مـحـبـوبیت امام مجتبى علیه السلام در كودكى نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله براى همه كـس مـشـهـود بـود. پـیـامـبـر او را پـاره تـن، نـور دیـده، مـیـوه دل و گـل خـوشـبـوى بـوسـتـان نبوت مى نامید. پیوسته او را فرزند خود مى خواند و مى فـرمـود:«هـمـه فـرزندان مادران به پدرشان نسبت مى برند جز اولاد فاطمه ، كه آنان بـه من نسبت مى برند.» از عمق دل به او عشق مى ورزید، دست او را مى گرفت ، بر روى دامـن خـود مـى نـشـانـد و بـه مردم مى گفت :«هر كه این فرزند مرا دوست بدارد مرا دوست داشـتـه ، و هر كه او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است . خداوند دوست بدارد كسى را كه حسن مرا دوست بدارد.»
و گـاه مـى فـرمـود :«خـداونـد مـرا بـه دوستى حسن و حسین فرمان داده است.) . و گاه مى فرمود: (من در جنگم با هر كس كه با تو در جنگ باشد.»
پیامبر بـه هـنـگـام گـریـه او، سـر از پـا نـشـنـاخته، از منبر به زیر مى آمد، او را در آغوش مى گـرفـت و آرام مـى كـرد، آن گـاه بـه مـنـبر باز مى گشت. او را در آغوش مى گرفت و مى بویید و مى بوسید و به او مى گفت:« تو آقا، فرزند آقا، و برادر آقایى.»
او در كودكى در سجده نماز بر دوش پیامبر مى نشست و آن حضرت از شدت مهر به او سر از سـجـده بـر نمى داشت تا خود فرود آید، و گاه به نهایت نرمى و عطوفت او را از دوش خود فرود مى آورد. گاهى دیگر او را بر دوش مى نشاند و مى فرمودچه خوب مركبى است مركب تو، و چه خوب سوارى هستى تو
پـیـامـبـر در مـراقـبـت و تـربـیـت او سـخت مى كوشید. گاهى او را بر دامن مى نشاند و او را تـشـویق مى كرد كه از سینه مباركش بالا برود و راه رفتن را بیاموزد و مى گفت : حزقة، حزقة، ترق عین بقة (كودك كوچك و نوپاى من ، از سینه ام بالا برو اى كودك ریز نقش من
گـاه او را بـا بـرادر كـوچـكـش حـسین علیه السلام به كشتى گرفتن وا مى داشت و در حین كـشـتـى او را تـشـویـق مـى كـرد، و مـى فـرمـود: «مـن حـسـن را تـشـویـق مـى كـنـم ، زیـرا جبرئیل حسین را تشویق مى كند.»
پـیـامـبـر تـا آنـجـا بـه شـخصیت او ارج مى نهاد كه در كودكى، امضاى او را پاى برخى قـراردادهـا مـى نـهـاد و بـدیـن وسیله شایستگى او را براى امامت و خلافت روشن مى ساخت
پـیـامـبـر صـلّى اللّه علیه و آله او و حسین را دو گوشواره عرش خدا مى نامید و زینت جهان آفرینش مى دانست. درباره آن دو بزرگوار مى فرمود:« حسن و حسین امامند، خواه قیام كنند و خـواه دست از قیام بردارند.» (1) و مى فرمود: «حسن و حسین دو آقاى جوانان بهشتى اند.»
مردى در زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خطایى مرتكب شده بود، خود را از بیم پنهان كرد. روزى امام حسن و امام حسین را در راهى تنها دید، آنان را بر دوش گرفت و نزد پیامبر صـلّى اللّه علیه و آله آمد و گفت : یا رسول اللّه ، من به خداوند و این دو كودك شما پناه آورده ام .
پیامبر خندید و به او فرمود: برو، تو آزادى ....
پـیـامـبـر تـا آنـجـا بـه شـخصیت او ارج مى نهاد كه در كودكى، امضاى او را پاى برخى قـراردادهـا مـى نـهـاد و بـدیـن وسیله شایستگى او را براى امامت و خلافت روشن مى ساخت. هـنـگـامـى كـه هـیـئتى از طائف به نام هیئت ثقیف آمدند و قراردادى جهت عدم تعرض بسته شد پـیـامبر امام حسن را فرمود تا پاى قرارداد را امضا كند. و نیز در صلح حدیبیه كه پیامبر در زیـر درخـتـى از مـسـلمـانـان بـیـعـت مـجـدد گـرفـت، دو كـودك خـردسـال او حـسـن و حـسـیـن هـم بـیـعـت كـردنـد و پـیـامـبـر فـرمـود:از افـراد خـردسـال كـسى با ما بیعت نخواهد كرد مگر كسى كه از ما خاندان باشد. (2)
منابع:
1. منظور از قیام ، قیام به شمشیر است والا همه امامان قائمند و هیچ كدام قاعد نیستند. و قابل توجه است با اینكه این مطلب درباره همه امامان علیه السلام صادق است ، پیامبر آن را درباره این دو امام فرمود، زیرا اختلاف بیشبر درباره روش این دو بزرگوار است .
2. مكاتیب الرسول صلى اللّه علیه و آله 1/273.
برگرفته شده ازحسن بن علی علیهماالسلام ، بیدارترین سردار
1- از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است. (تحف العقول، ص 227)
2- از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. (تحف العقول، ص 227)
3-از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم. (تحف العقول، ص 227)
4- از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.
5- امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما رابیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد. (تحف العقول، ص 234)
6- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما رابر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است. (تحف العقول، ص 234)
امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد
7- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت «به سوی خدا» و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است. (تحف العقول، ص 234)
8- امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت. (تحف العقول، ص 236)
9- امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز مورد بازجوئی و پرسش قرار می گیرد:
1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده. 2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته. 3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده 4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم. (بحار، ج 44، ص 13-12)
10- جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر از بنی امیه «در روی زمین احدی نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانی، همان دین خدا را به مسیر نادرستی خواهد کشاند. (بحار، ج 44، ص 43)
11- امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد. (الحیاة، ج 4، ص 62)
12- راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتندزیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسررسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: «به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم. (الحیاة، ج 5، ص 66)
13- امام حسن علیه السلام فرمود: زیرکترین زیرکها فرد با تقوا است احمق ترین احمقها شخص فاجر و فاسق است. (الحیاة ج 1، ص 203)
14- امام فرمودند: جایگاههای دانش و چراغهای درخشان هدایت باشید زیرا روشنی روز بعضی از بعضی دیگرش بیشتر است. (کافی، ج 1، ص 301)
15- امام حسن علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمائی بپامی خیزند که ایستادگی افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شده اند به واسطه آنها است و از تاجی که برسر دارند نور می درخشد. (محجة البیضاء، ج 1، ص 33)
1- از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است. (تحف العقول، ص 227)
2- از حضرت پرسیده شده بزرگواری چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. (تحف العقول، ص 227)
3-از امام علیه السلام پرسیده شد که جوانمردی یعنی چه؟ فرمودند:جوانمردی عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و بانرمش برخورد نمودن و بررسی عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستی نمودن با مردم. (تحف العقول، ص 227)
4- از امام حسن علیه السلام معنای کرامت و بزرگ منشی را پرسیدند؟فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطی.
5- امام علیه السلام فرمودند: «ای بندگان خدا» بدانید که خداوند شما رابیهوده نیافریده است، و بحال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزی شما را بینتان قسمت کرده تا هر خردمندی قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمی رسد. (تحف العقول، ص 234)
6- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزی شما رابر عهده گرفته است، و شما را برای بندگی فراغت بخشیده و به شکرگزاری تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکاری توصیه فرموده است. (تحف العقول، ص 234)
امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد
7- امام مجتبی علیه السلام فرموده است: پرهیزکاری در بازگشت «به سوی خدا» و سررشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابی رسید به وسیله تقوا بوده است. (تحف العقول، ص 234)
8- امام مجتبی علیه السلام فرمود: هیچ قومی مشورت نکرد مگر اینکه به ترقی و تکامل راه یافت. (تحف العقول، ص 236)
9- امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه «وقفوهم انهم مسئولون » فرموده اند: به تحقیق «روز قیامت » هیچ بنده ای قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز مورد بازجوئی و پرسش قرار می گیرد:
1- از جوانی اش که در چه راهی مصرف نموده. 2- و از عمرش که در چه کاری آنرا بکار گرفته. 3- و از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهی مصرف نموده 4- و از دوستی ما اهلبیت و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم. (بحار، ج 44، ص 13-12)
10- جدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اگر از بنی امیه «در روی زمین احدی نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانی، همان دین خدا را به مسیر نادرستی خواهد کشاند. (بحار، ج 44، ص 43)
11- امام حسن علیه السلام فرمود: چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد. (الحیاة، ج 4، ص 62)
12- راوی می گوید: امام حسن علیه السلام زمانی که نماز را برپا می داشتندزیباترین لباس را می پوشیدند، به حضرت عرض شد، ای پسررسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس می پوشی؟حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائی را دوست می دارد. پس خود را برای پروردگارم می آرایم، چنانچه می فرماید: «به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیبای خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم. (الحیاة، ج 5، ص 66)
13- امام حسن علیه السلام فرمود: زیرکترین زیرکها فرد با تقوا است احمق ترین احمقها شخص فاجر و فاسق است. (الحیاة ج 1، ص 203)
14- امام فرمودند: جایگاههای دانش و چراغهای درخشان هدایت باشید زیرا روشنی روز بعضی از بعضی دیگرش بیشتر است. (کافی، ج 1، ص 301)
15- امام حسن علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمائی بپامی خیزند که ایستادگی افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شده اند به واسطه آنها است و از تاجی که برسر دارند نور می درخشد. (محجة البیضاء، ج 1، ص 33)
حرمت سنگهای کعبه و حرمت حجرالأسود و مقام ابراهیم علیه السلام و... به این جهت است که مظهر دین و مظهر یاد و نام خدا میباشند. این اماکن سبب احیاء دین سبب رواج فضیلت و آشنایی با صاحبان فضیلت است. حرمت حرم و کعبه به خاطر سنگ و گل آنان نیست. همان گونه که از امام باقر علیه السلام اینگونه رسیده: انما امر الناس ان یأتوا هذه الأحجار فیطوفوا ثم یاتونا فیخبرونا و بولایتهم... (1) «مردم موظف شدهاند که به سوی این سنگها بیایند و طواف کنند تا به نزد ما رهنمود شوند و با رهبری ما آشنا گردند» .
فلسفه امر به طواف این سنگها این است که مردم با عترت و رهبری و مدیریت آنان آگاه شوند. در واقع با حقیقت وحیانی دین در ابعاد گوناگون آن آشنا گردند. به همین دلیل ترغیب فراوان به زیارت اماکن مشرف چون کعبه و مسجدالحرام و حرم نبوی و بقیع و مشاهده امامان و حتی امام زادگان... شده است که این اماکن مظاهر فیض الهی و ترویج دین و آشنا شدن با باورهای زلال توحیدی می باشند.
امام حسین علیهالسلام از رسول الله صلی الله علیه و آله میپرسد پاداش کسی که به زیارت تو نائل شود چیست، حضرت در پاسخ میفرماید: کسی که مرا یا پدرت علی را یا بردارت حسن یا تو را زیارت کند، بر من است که قیامت به زیارت وی بروم
در آثار دینی تأکید فراوانی به زیارت امام مجتبی علیه السلام همانند سایر امامان شده است. زیارت امام مجتبی همتای زیارت رسول الله صلی الله علیه و آله عنوان شده است. زید شحام از امام صادق علیه السلام میپرسد پاداش کسی که شماها را زیارت کند چیست، حضرت میفرماید: پاداش زیارت رسول الله صلی الله علیه و آله: ما لمن زار احدا منکم قال کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله (2)
امام باقر علیه السلام میفرماید رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که مرا یا یکی از ذریه مرا زیارت کند در قیامت به زیارت وی میروم و او را از هول هراسهای قیامت نجات میدهم: من زارنی او زار احد من ذریتی زرته یوم القیمة فانقذته من اهوالها. (3)
امام حسین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله میپرسد پاداش کسی که به زیارت تو نائل شود چیست، حضرت در پاسخ میفرماید: کسی که مرا یا پدرت علی را یا بردارت حسن یا تو را زیارت کند، بر من است که قیامت به زیارت وی بروم، من زارنی حیا او میتا او زار اباک اوزار اخاک، کان حقا علی ان أزوره یوم القیمة. (4)
امام صادق علیه السلام میفرماید: امام حسین از رسول الله صلی الله علیه و آله پرسید پاداش کسی که تو را زیارت کند چیست، حضرت میفرماید: هر کس مرا یا پدرت یا برادرت یا تو را زیارت کند، پاداش آن بهشت است: من آتانی زائرا بعد موتی فله الجنة و من اتی أباک زائرا بعد موته فله الجنة و من اتا اخاک زائرا بعد موته له الجنة و من اتاک زائرا بعد موتک فله الجنة. (5) به این مفهوم، روایات فراوان است.
و نیز از امام باقر روایت نقل شده است امام حسین علیه السلام هر شب جمعه به زیارت قبر امام مجتبی علیه السلام مشرف میشد: ان الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن بن علی علیهما السلام کل عشیة جمعة. (6)
حقیقت زیارت هم عبارت از حضور زائر در کنار مزور یا قبر مزور است، که با نیت خالص به مشهد و حرم مشرف شود، گرچه بهتر و مستحب است به کلماتی که از خود عترت در مورد زیارت رسیده، زیارت نماید. مانند زیارت جامعه و سایر زیارتهای که در مورد رسول الله صلی الله علیه و آله و تک تک امامان آمده است. در مورد چگونگی زیارت امام مجتبی علیهالسلام به کامل الزیارات و سایر کتابهای زیارتی مراجعه شود. (7)
منابع:
1- وسائل الشیعه، ج 10، ص 2522. وسائل الشیعه، ج 10، ص 426
3- کامل الزیارات، ص 40، وسائل الشیعه، ج 10، ص 259 4. همان، وسائل، ج 10، ص 356
5- همان، ص 39، وسائل، ج 10، ص 257 6.وسائل الشیعه، ج 10، ص 317
7- کامل الزیارات، ص 118، مفاتیح الجنان
حرمت سنگهای کعبه و حرمت حجرالأسود و مقام ابراهیم علیه السلام و... به این جهت است که مظهر دین و مظهر یاد و نام خدا میباشند. این اماکن سبب احیاء دین سبب رواج فضیلت و آشنایی با صاحبان فضیلت است. حرمت حرم و کعبه به خاطر سنگ و گل آنان نیست. همان گونه که از امام باقر علیه السلام اینگونه رسیده: انما امر الناس ان یأتوا هذه الأحجار فیطوفوا ثم یاتونا فیخبرونا و بولایتهم... (1) «مردم موظف شدهاند که به سوی این سنگها بیایند و طواف کنند تا به نزد ما رهنمود شوند و با رهبری ما آشنا گردند» .
فلسفه امر به طواف این سنگها این است که مردم با عترت و رهبری و مدیریت آنان آگاه شوند. در واقع با حقیقت وحیانی دین در ابعاد گوناگون آن آشنا گردند. به همین دلیل ترغیب فراوان به زیارت اماکن مشرف چون کعبه و مسجدالحرام و حرم نبوی و بقیع و مشاهده امامان و حتی امام زادگان... شده است که این اماکن مظاهر فیض الهی و ترویج دین و آشنا شدن با باورهای زلال توحیدی می باشند.
امام حسین علیهالسلام از رسول الله صلی الله علیه و آله میپرسد پاداش کسی که به زیارت تو نائل شود چیست، حضرت در پاسخ میفرماید: کسی که مرا یا پدرت علی را یا بردارت حسن یا تو را زیارت کند، بر من است که قیامت به زیارت وی بروم
در آثار دینی تأکید فراوانی به زیارت امام مجتبی علیه السلام همانند سایر امامان شده است. زیارت امام مجتبی همتای زیارت رسول الله صلی الله علیه و آله عنوان شده است. زید شحام از امام صادق علیه السلام میپرسد پاداش کسی که شماها را زیارت کند چیست، حضرت میفرماید: پاداش زیارت رسول الله صلی الله علیه و آله: ما لمن زار احدا منکم قال کمن زار رسول الله صلی الله علیه و آله (2)
امام باقر علیه السلام میفرماید رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که مرا یا یکی از ذریه مرا زیارت کند در قیامت به زیارت وی میروم و او را از هول هراسهای قیامت نجات میدهم: من زارنی او زار احد من ذریتی زرته یوم القیمة فانقذته من اهوالها. (3)
امام حسین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله میپرسد پاداش کسی که به زیارت تو نائل شود چیست، حضرت در پاسخ میفرماید: کسی که مرا یا پدرت علی را یا بردارت حسن یا تو را زیارت کند، بر من است که قیامت به زیارت وی بروم، من زارنی حیا او میتا او زار اباک اوزار اخاک، کان حقا علی ان أزوره یوم القیمة. (4)
امام صادق علیه السلام میفرماید: امام حسین از رسول الله صلی الله علیه و آله پرسید پاداش کسی که تو را زیارت کند چیست، حضرت میفرماید: هر کس مرا یا پدرت یا برادرت یا تو را زیارت کند، پاداش آن بهشت است: من آتانی زائرا بعد موتی فله الجنة و من اتی أباک زائرا بعد موته فله الجنة و من اتا اخاک زائرا بعد موته له الجنة و من اتاک زائرا بعد موتک فله الجنة. (5) به این مفهوم، روایات فراوان است.
و نیز از امام باقر روایت نقل شده است امام حسین علیه السلام هر شب جمعه به زیارت قبر امام مجتبی علیه السلام مشرف میشد: ان الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن بن علی علیهما السلام کل عشیة جمعة. (6)
حقیقت زیارت هم عبارت از حضور زائر در کنار مزور یا قبر مزور است، که با نیت خالص به مشهد و حرم مشرف شود، گرچه بهتر و مستحب است به کلماتی که از خود عترت در مورد زیارت رسیده، زیارت نماید. مانند زیارت جامعه و سایر زیارتهای که در مورد رسول الله صلی الله علیه و آله و تک تک امامان آمده است. در مورد چگونگی زیارت امام مجتبی علیهالسلام به کامل الزیارات و سایر کتابهای زیارتی مراجعه شود. (7)
منابع:
1- وسائل الشیعه، ج 10، ص 2522. وسائل الشیعه، ج 10، ص 426
3- کامل الزیارات، ص 40، وسائل الشیعه، ج 10، ص 259 4. همان، وسائل، ج 10، ص 356
5- همان، ص 39، وسائل، ج 10، ص 257 6.وسائل الشیعه، ج 10، ص 317
7- کامل الزیارات، ص 118، مفاتیح الجنان
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن / تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی / مهربانی دل رحیمی یا حسن . . .
میلاد کریم اهل بیت مبارک
**************************
چو بر نیمه رسید ماه مبارک / بیامد لطفی از رب تبارک
شبر،نیکو خصال و ماه صورت / کریم و اسوه در زهد و بلاغت . . .
ولادت با سعادت امام حسن مبارک
**************************
جوانان بهشت را سید است او / اگر تو طالب حلمی ز وی جو
منم محتاج لطف آل اطهر / شفاعت کن اماما روز محشر . . .
میلاد امام حسن مجتبی مبارک
**************************
مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوشآمد / شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد
غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت / بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد . . .
**************************
رمضان، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن / یم علم و حکمت و معرفت، نمی از کمال تو یا حسن
تو علی، تو فاطمه، تو حسن، تو حسین یا که محمدی؟ / که عیان جلالت پنجتن، بُوَد از جمال تو یا حسن . . .
**************************
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام . . .
**************************
گویند که گرد مَه، زمین میگردد / دور فلک و عرش برین میگردد
خورشید، جمال مجتبی را دیده است / حیران شده است و این چنین میگردد
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک
**************************
سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما / سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا
سلام ای دومین خورشید، ای روشنترین امید / بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
میلاد نور مبارک
**************************
سرشار شمیم اهل بیت آمده است / شادی به حریم اهل بیت آمده است
جوشان شده است چشمه فیض خدای / میلاد کریم اهل بیت آمده است . . .
**************************
ماهِ روزه بود و ماهپارهای از ورای ابرها پدید شد
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد
مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود
از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن / تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی / مهربانی دل رحیمی یا حسن . . .
میلاد کریم اهل بیت مبارک
**************************
چو بر نیمه رسید ماه مبارک / بیامد لطفی از رب تبارک
شبر،نیکو خصال و ماه صورت / کریم و اسوه در زهد و بلاغت . . .
ولادت با سعادت امام حسن مبارک
**************************
جوانان بهشت را سید است او / اگر تو طالب حلمی ز وی جو
منم محتاج لطف آل اطهر / شفاعت کن اماما روز محشر . . .
میلاد امام حسن مجتبی مبارک
**************************
مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوشآمد / شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد
غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت / بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد . . .
**************************
رمضان، بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن / یم علم و حکمت و معرفت، نمی از کمال تو یا حسن
تو علی، تو فاطمه، تو حسن، تو حسین یا که محمدی؟ / که عیان جلالت پنجتن، بُوَد از جمال تو یا حسن . . .
**************************
آمد چو به نیمه ماه پرفیض صیام / شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام
با روی حسن خوی حسن جلوه نمود / فرزند ابوالحسن امام بن امام . . .
**************************
گویند که گرد مَه، زمین میگردد / دور فلک و عرش برین میگردد
خورشید، جمال مجتبی را دیده است / حیران شده است و این چنین میگردد
میلاد دومین اختر تابتاک آسمان ولایت مبارک
**************************
سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما / سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا
سلام ای دومین خورشید، ای روشنترین امید / بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
میلاد نور مبارک
**************************
سرشار شمیم اهل بیت آمده است / شادی به حریم اهل بیت آمده است
جوشان شده است چشمه فیض خدای / میلاد کریم اهل بیت آمده است . . .
**************************
ماهِ روزه بود و ماهپارهای از ورای ابرها پدید شد
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد
مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود
از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
امام حسن ـ عليه السلام ـ داراي قلبي پاك و رئوف نسبت به دردمندان و تيره بختان جامعه داشتند و با خرابهنشينان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشين مي شدند و دردِ دلِ آنها را با جان و دل مي شنيدند و به آن ترتيب اثر مي دادند، و در اين حركت انسان دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند نيز هيچ گاه هر ضعيف، ناتوان و درمانده، نااميد از درب خانه آن حضرت بر نمي گشت، حتّي خود ايشان به سراغ فقرا مي رفتند و آن ها را به منزل دعوت مي كردند و به آن ها غذا و لباس مي دادند.[1]
امام حسن ـ عليه السّلام ـ تمام توان خويش را در راه انجام امور نيك و خداپسندانه به كار مي گرفت و اموال فراواني در راه خدا مي بخشيد، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگاني پر افتخار ايشان، بخشش هاي بي سابقه و انفاق هاي بسيار بزرگ و بي نظيري ثبت كرده اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايي خود را در راه خدا خرج كردند و سه بار نيز ثروت خود را به دو نيم كردند و نصف آن را براي خود و نصف ديگر را در راه خدا به فقرا بخشيدند.[2]
از ابن شهر آشوب روايت شده كه روزي امام حسن ـ عليه السّلام ـ بر جمعي از گدايان گذشت كه پاره اي چند از نان خشك ها را بر روي زمين گذاشته اند و مي خورند، چون نظر ايشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت كردند و حضرت از اسب پياده شدند و فرمودند: خدا متكبّران را دوست نمي دارد و با ايشان نشستند و از طعام ايشان تناول كردند و سپس از همه گدايان خواستند كه براي صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت بر ايشان طعام هايي نيكو حاضر ساختند و به لباس هاي فاخر همه آنها را مزيّن ساختند.[3]
تاريخ از بخشندگي هاي امام حسن ـ عليه السّلام ـ داستآن هاي فراوان به ياد دارد مثلاً روزي عربي به نزد ايشان آمد و درخواست كمك كرد و امام دستور دادند كه آنچه موجود است به او بدهند و قريب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابي بخشيدند.[4]
نسبت به كرامتهاي امام حسن ـ عليه السّلام ـ داستآن هاي زيادي در تاريخ آورده شده است كه جاي ذكر همة آنها نيست. امّا وقتي از خود امام پرسيدند، چرا هرگز سائلي را نااميد برنمي گردانيد؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سائلي هستم و ميخواهم كه خدا محروم نسازد و شرم دارم كه با چنين اميدي سائلان را نااميد كنم. خداوندي كه عنايتش را به من ارزاني مي دارد، مي خواهد كه من هم به مردم كمك كنم،[5] لذا به خاطر اين بخشندگي ها و كارهاي نيكويي كه از امام حسن ـ عليه السّلام ـ در مسير خير، احسان و كمك به طبقات درمانده و نيازمند انجام مي گرفت و آنچه را كه داشت به آن ها مي بخشيد باعث شده كه به ايشان كريم اهل بيت گفته شود.
پس با توجه به كرامت ها و بخشش هاي كم نظير و گاهي بي نظير آن امام بزرگوار لقب «كريم» برازنده آن حضرت است. البته بايد توجه داشت كه همه ائمه نور واحد هستند و همه داراي تمام فضايل و كرامات هستند. هر چند كه شرايط زمان و مكان در بروز و برجسته تر شدن برخي از اوصاف آن ها دخيل بوده است. .
منابع:
[1] . زماني، احمد، حقايق پنهان، نشر دفتر تبليغات اسلامي، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[2] . قمي، شيخ عباس، منتهي الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ج1، ص 417 ـ پيشوايي، مهدي، سيرة پيشوايان، نشر مؤسسة تحقيقاتي امام صادق، چاپ دوّم، 1374، ص 90.
[3] . مجلسي، محمد باقر، جلاء العيون، نشر انتشارات علميه اسلاميه، ص 241.
[4] . شيخ عباس، قمي، منتهي الآمال، پيشين، ص 418.
[5] . قرشي، باقر شريف، زندگاني امام حسن ـ عليه السّلام ـ ، ترجمة فخر الدين حجازي، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، ص135. (راسخون)