تغییر سامانه پیامکی پرسشهای مهدوی
شماره پیامک به 30001366 پورتال جامع مهدویت از این پس پاسخگوی پرسشهای علاقهمندان به مباحث مهدوی است.
به گزارش خبرگزاری فارس، سامانه پاسخگویی پیامکی پورتال بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) که پیش از این با شماره پیامک 300013 فعال بوده و تاکنون به بیش از 32 هزار پرسش مهدوی پاسخ داده است، از این پس با تغییر شماره پیامک به 30001366 پاسخگوی پرسشهای علاقهمندان به مباحث مهدوی است.
علاقهمندان میتوانند پرسشهای متنوع خود در مورد موضوعات و شاخههای مهدوی را از این طریق اعلام کنند، همچنین میتوانند در صورت مراجعه به پورتال بنیاد مخزن پرسشهای طبقهبندی شده مخاطبان را نیز دریافت کنند.
بر این اساس، دانشجویان و علاقهمندان به مباحث مهدوی برای ثبتنام در پورتال جامع مهدویت میتوانند بعد از مراجعه به آدرس اینترنتی و تکمیل برگه در بخش «هنوز ثبتنام نکردهاید»؛ اطلاعات خود را وارد و در ادامه پس از عضویت پرسشهای خود را ارسال کنند.
همچنین افرادی که مایل به طرح پرسشهای خود به صورت پیامکی هستند، میتوانند نام و نام خانوادگیشان را به این شماره 30001366 و بعد از عضویت سؤالات خود را ارسال کنند.
انتهای پیام/ک
ادامه مطلب
روایتی از علاقه شدید رهبر معظم انقلاب به امام خمینی (ره)
مركز اسناد انقلاب اسلامی روایتی از علاقه شدید آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب به امام خمینی (ره)منتشر كرد.
به گزارش حوزه احزاب و تشکلهایگروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی روایتی از علاقه شدید آیتالله خامنهای به امام خمینی (ره) منتشر کرد که متن آن به شرح زیر است:
حضرت آیتالله خامنهای در خاطرهای به یكی از دیدارهایشان با امام خمینی (ره) در سال 42 اشاره میكنند و در این باره میفرمایند:"...رفتیم داخل در یك اتاقی نشستیم. یكدفعه دیدم حاج آقا وارد شد. من افتادم به پای حاج آقا؛ یعنی از چیزهایی كه یادم میآید، این است كه افتادم پای حاج آقا را بببوسم؛ از بس عاشق آقای خمینی بودم من. واقعا عجیب محبت این مرد همیشه در دل ما بود. ایشان ناراحت شد و نگذاشت ما پایشان را ببوسیم. بعد نشستیم، من گریه ام گرفته بود، حرف نمیتوانستم بزنم. ناراحت هم بودم كه حالا ایشان خیال میكند كه من چون زندان بودم گریهام آمده، تصور نمیكند كه مثلا به خاطر شوق دیدارایشان است."
پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ مقام معظم رهبری در خاطرهای به یكی از دیدارهایشان با امام خمینی (ره) در سال 42 اشاره میكنند و در این باره میفرمایند: وقتی از زندان بیرون آمدم، فراموش نمیكنم رفقای تهرانیمان، دور ما را گرفتند و غوغایی بود از مسائل زندان كه برایشان نقل میكردم. از جمله حرف هایی كه از زبان آن ها شنیدم این بود كه آن چند نفر منبری كه زندان بودند آنها را از همان زندان بردند دیدن آقای خمینی، من حسودیام شد كه اینها چند روز زندان بودند، شاید ده، پانزده روز زندان بودند، رفتند دیدن آقای خمینی من چرا نرفتم. معلوم شد این ها چند نفری چون دسته جمعی با هم بودند، گفته اند به آنها كه میخواهیم برویم آقای خمینی را هم ببینیم. ساواك هم سوار كرده بوود اینها را ، برده بود پیش آقای خمینی....من خیلی حسودی ام شد؛ گفتم من هم باید برم آقای خمینی را ببینم.
پرسیدم آدرس كجاست؟ قیطریه بود ایشان. من هم بلد نبودم، قیطریه را اصلا بلد نیودم . سراغ به سراغ با زحمت خیلی زیاد خودم را رساندم به حدود منزل ایشان . آدرس داده بودند واقعا پرسان پرسان آمدم. رسیدم به اینجا. دیدم بله آدرس هایی كه داده اند همینجاست. كنار این خیابان باریكی كه عبور میكرد ، یك زمین افتاده بزرگی بود، انتهای زمین یك دری بود كه در آن منزل ایشان بود و لب این خیابان، جلوی همین زمین افتاده، نه داخل زمین، بیرون زمین دوتا پاسیان ایستاده بودند. دیدم بله، اینجاست. از یكی از پاسبان ها پرسیدم كه منزل آقای خمینی كجاست؟ گفت: میخواهی چه كار كنی؟ گفتم: میخواهم بروم ببینمش گفت: نمیشود ببینی. گفتم: حالا میشود یا نمیشود، كجاست بالاخره خانه؟ گفت: آن خانه است. در را نشان داد. گفت: اینجاست. گفتم: حالا شما مامور هستید؟ گفت : بله گفتم: من زندان بودم، یك عده از روحانیون، غیر از من زندان بودند و اینها را ساواك آورده با ایشان ملاقات كردند. من شاگرد ایشان بودم، اینقدر به ایشان علاقه دارم، چرا من نباید ملاقات كنم.
او تحت تاثیر صراحت و صداقت من قرارگرفت. ما هم آن وقت طلبه جوانی بودیم دیگر. من با خودم فكر میكنم، اگر بنده هم جای آن پاسبان بودم، یك طلبه جوانی، صادقی مثلا این طور پرشور میآمد پیش من قهرا به او اجازه میدادم. آن پاسبان دیگر موافقت نمیكرد. بلاخره با هم تبادل نظر كردند و گفت: آقا برو ، به شرطی كه ده دقیقه بیشتر طول نكشد. ساعت را نگاه كردم و گفتم: باشد، ده دقیقه. جدا كه شدم از اینها دیگر تا برسم دم آن خانه. دیدم اگر یواش راه بروم، ده دقیقه میگذرد؛ دویدم، رساندم خودم را درخانه، بنا كردم در زدن. یك وقت دیدم آقا مصطفی در را بازكرد. من را كه دیدـبا آقا مصطفی خیلی رفیق بودیم ماـ یكهو خیی خوشحال شد، بوسید من را، بغل گرفت من را، گفتم: حاج آقا كجاست؟ گفت: حاج آقا اینجاست، بیا داخل.
رفتیم داخل در یك اتاقی نشستیم. یكدفعه َدیدم حاج آقا وارد شد. من افتادم به پای حاج آقا؛ یعنی از چیزهایی كه یادم میآید، این است كه افتادم پای حاج آقا را بببوسم؛ از بس عاشق آقای خمینی بودم من. واقعا عجیب محبت این مرد همیشه در دل ما بود. ایشان ناراحت شد و نگذاشت ما پایشان را ببوسیم. بعد نشستیم، من گریه ام گرفته بود، حرف نمیتوانستم بزنم. ناراحت هم بودم كه حالا ایشان خیال میكند كه من چون زندان بودم گریهام آمده، تصور نمیكند كه مثلا به خاطر شوق دیدار ایشان است.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
آیا قیام امام زمان(عج) در آخرالزمان با «شمشیر» است
انقلاب امام زمان(عج) در پارهای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت، ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بیحساب خون میریزد و بیدلیل میکشد.
ببه گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از سؤالاتی که درباره مهدویت و عصر ظهور پرسیده میشود، این است که آیا امام زمان(عج) با شمشیر قیام میکنند، آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ مسبوطی به این پرسش پاسخ داده است که بخش پایانی آن در ادامه میآید:
*مفهوم شمشیر
تنها این سؤال باقی میماند که پس این همه تغییرات مربوط به «قیام به شمشیر» در مورد مهدی(عج) چه مفهومی دارد؟ حتی در دعاهایی که درس آمادگی برای شرکت در این جهاد آزادیبخش بزرگ میدهد انتظار آن روز را میکشیم که با شمشیر کشیده «شاهراً سفیه» در صفوف این مجاهدین قرار گیریم.
اما حقیقت این است که «شمشیر» همیشه کنایه از قدرت و نیروی نظامی بوده و هست همانگونه که «قلم» کنایه از علم و فرهنگ است، شک نیست که حتی در میدان جنگهای سنتی پیشین سلاحهای مختلفی جز شمشیر به کار میرفته، همچون تیر و نیزه و خنجر، ولی همواره میگویند اگر در برابر فلان موضوع سر تسلیم فرود نیارید «حواله شما با شمشیر است» یا گفته میشد «به زور شمشیر حق خود را میگیریم» یا از قدیم معروف بوده «کشور با دو چیز اداره میشود، قلم و شمشیر» و همه اینها جنبه سمبولیک دارد و مفهوم آن تکیه بر قدرت و استفاده از نیروی نظامی است.
ضربالمثلهای زیادی امروز در این زمینه در دست است:
میگویند: «فلان کس شمشیر را از روبسته!» یعنی، آشکارا قدرتنمایی میکند.
«شمشیر میان ما و شما حکومت خواهد کرد!» اشاره به اینکه جز از راه جنگ مسأله حل نمیشود.
«شمشیرها را غلاف نمیکنیم تا به هدف برسیم!» کنایه از اینکه مبارزه را تا آخر ادامه خواهیم داد.
«فلان کس شمشیرش را غلاف کرده!» یعنی، دست از مبارزه برداشته است.
«فلان کس شمشیر دو دم است!»، یعنی از دو سو مبارزه میکند.
در تمام این تعبیرات، شمشیر کنایه از قدرت و مبارزه است؛ در روایات اسلامی نیز میخوانیم: «الجنة تحت ظلال السیوف»؛ بهشت در سایه شمشیرهاست، «السیوف مقالید الجنة»؛ شمشیرها کلیدهای بهشتند!
همه اینها اشاره به جهاد و جانبازی و استفاده از قدرت است و اینگونه تعبیرات سمبولیک از «شمشیر» یا «قلم» در زبانهای مختلف فراوان است.
از اینجا روشن میشود که منظور از قیام مهدی(عج) به سیف، همان اتکای بر قدرت است؛ برای اینکه گمان نشود که این مصلح بزرگ آسمانی به شکل یک معلم، یا یک واعظ و یا راهنمای مسائل اجتماعی ظاهر میشود و رسالت او تنها اندرز دادن مردم است.
بلکه او یک رهبر دورنگر و دوراندیشی است که نخست از حربه منطق بهرهگیری کافی میکند و آنجا که گفتار حق سودی نبخشد که در مورد بسیاری از زورگویان و جباران سودی هم نخواهد داد، دست به شمشیر میکند؛ یعنی متوسل به قدرت میشود و ستمکاران را بر سرجای خودشان مینشاند یا در صورت لزوم، وجود کثیفشان را از سر راه برمیدارد و شک نیست که برای اصلاح گروهی از مردم جز این راهی نیست که گفتهاند: «الناس لا یفیمهم الا السیف»؛ کار مردم جز با شمشیر راست نشود!
و به تعبیر دیگر، او تنها وظیفهاش روشنگری و ارائه راه نیست، بلکه وظیفه مهمترش ـ علاوه بر این ـ اجرای قوانین الهی و به ثمر رساندن انقلاب تکاملی اسلام و رساندن به مقصد و ایصال به مطلوب است.
گرچه از گفتار بالا این نکته نیز روشن شد، ولی تصریح به آن لازم به نظر میرسد که برخلاف پندار بعضی کوتهفکران که چنین میپندارند، او به هنگام قیامش بیمقدمه دست به سلاح میبرد و طبق آن افسانه دروغین «آنقدر خون میریزد که خون به رکابش میرسد!» نخست از طریق رهبری فکری و روشنگری در همه زمینهها میپردازد.
به تعبیرسازی مذهبی «اتمام حجت» میکند، آن چنان که هر کس کمتری آمادگی برای پذیرا شدن منطقی آیین حق داشته باشد روشن شود و تنها کسانی باقی بمانند که جز از طریق توسل به زور و خشونت اصلاحپذیر نیستند.
از قرائن روشن بر این موضوع ـ گذشته از اینکه دلیلش با خود آن است ـ اینکه میدانیم روش او روش پیامبر اسلام(ص) است؛ او 13 سال تمام در مکه به دعوت پنهان و آشکار مشغول بود و آنها که پذیرای حق بودند، گرد او را گرفتند؛ ولی گردنکشان یاغی و زورمند که اکثریت توده نادان را به دنبال خود میکشانیدند در برابرش بپا خاستند و او به ناچار به مدینه آمد و با تشکیل حکومت اسلامی و فراهم ساختن قدرت، در برابر آنها ایستاد و راه خود به سوی یک دعوت عمومی گشود.
گرچه در زمینه دعوت اسلام نیز سمپاشی زیاد شده که آیین شمشیر است، ولی بهترین سندی که امروز در برابر آنها در دست است و خوشبختانه نتوانستهاند آن را بپوشانند یا از میان ببرند همین قرآن است.
اگر چهره اسلام یک چهره توسل به خشونت و زور بود، در قرآن برای اثبات حقایق این همه استدلال نمیشد؛ این همه در موضوع خداشناسی و معاد دو اصل اساسی اسلام تکیه روی دلایل گوناگون نمیشد؛ این همه متفکران و صاحبان عقل و اندیشه را به داوری نمیطلبید؛ این همه سخن از علم و دانش نمیگفت؛ یک رژیم خشن نظامی استدلال نمیفهمد و حتی به هنگام توسل به زور نیز موضع خود را با دلایل منطقی به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر مشخص میسازد.
به هر حال، او در این روش همانند پیامبر(ص) عمل میکند، به اضافه اینکه در عصر او سطح افکار عمومی بالاتر آمده و توسل به منطق ضرورت بیشتری دارد، همانگونه که در برابر خشونت روزافزون گردنکشان زورگو، خشونت لازم است.
مسلماً انقلاب او در پارهای از قسمتها یک انقلاب خونین خواهد بود و خونهای کثیف کالبد جامعه بشری با تیغ او بیرون خواهد ریخت و در هیچ جامعه فاسدی جز از این راه اصلاحات بنیادی مایه نخواهد گرفت؛ ولی مفهوم این سخن آن نیست که او بیحساب خون میریزد و بیدلیل میکشد؛ درست همانند طبیبی است که در خون گرفتن از کالبد بیمار نهایت دقت را به عمل میآورد!
انتهای پیام/
ادامه مطلب
کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» منتشر شد
کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه: پژوهشی در نظریات مفسّران اجتماعی» نوشته فرج الله میرعرب از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در طول تاریخ، پس از رسول خدا (ص) و اهلبیتشان، دلسوزانی برای بازگرداندن اتحاد و وفاق به مسلمانان تلاش کردند که در قرنهای چهارده و پانزده، با رشد افکار اجتماعی در میان رجال اندیشه و فکر، کسانی مانند: سید جمالالدین اسدآبادی، آیتالله بروجردی، شیخ شلتوت، امام خمینی و علامه طباطبایی و... زحمات زیادی کشیدند تا شاید مسلمانان را گرد هم آورند، اما تا رسیدن به هدف، راه طولانی است و نیازمند تلاش بسیار. بر اساس این اعتقاد و از آنجا که رسول خدا (ص) رجوع به قرآن کریم را راهحل رفع مشکل اختلاف و درگیری بیان کرده، پژوهشی صورت گرفت که در آن عوامل اختلاف و درگیری در جامعه مسلمانان و نیز چاره رفع فتنه تفرقه و اختلاف، از قرآن استخراج و راهکارهای وفاق، همدلی، اتحاد و به تعبیر قرآن «برادری»، به مسلمانان ارائه شود تا شاید مقدمهای برای حرکتی سازنده در جهان اسلام باشد.
نویسنده کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه: پژوهشی در نظریات مفسّران اجتماعی» در مقدمه مینویسد: «در این پژوهش از برخی مفسران اسلامی که به مسائل اجتماعی توجه خاص داشته و مباحث اجتماعی را بهدقت در آیات الهی دنبال کرده و توضیح دادهاند، کمک گرفته شد. به نظر رسید چهار مفسر در این جهت ممتاز و مورد توجه مسلمانان هستند؛ یعنی علامه طباطبایی؛ صاحب «المیزان فی تفسیر القرآن»، سید قطب شاذلی؛ نویسنده «فی ظلال القرآن»، محمدطاهر بن عاشور؛ صاحب «التحریر و التنویر» و علامه فضلالله؛ نویسنده «تفسیر من وحی القرآن». هدف از انتخاب چنین روشی این بوده که با کمک مفسران صاحبنظر در مباحث اجتماعی و سیاسی قرآن، تحقیقی در مورد برنامه اسلام برای نجات جامعه از اختلاف و ایجاد وفاق اجتماعی ارائه شود و تئوری الهی برای مدیریت جامعه مبرهن گردد.»
کتاب از یک بخش مقدماتی و چهار فصل تشکیل شده است. نویسنده در بخش مقدماتی کتاب، زندگی و فعالیت و اندیشههای مفسران حوزه پژوهش (علامه طباطبایی، سید قطب، محمد طاهر ابن عاشور و علامه فضلالله) را به صورت اختصار بیان میکند. سپس در فصل اول به کلیات مباحث کتاب مانند معنای اختلاف، اقسام اختلاف، شناسایی اختلاف مذموم و تعریف آن، پیشینه اختلاف، وحی آسمانی و اختلاف، علت اختلاف شریعتها در زمانهای متفاوت و برنامه و راهبرد شریعت اسلامی در مواجهه با مسأله اختلاف میپردازد. فصل دوم به علل و عوامل اختلاف اختصاص دارد. غریزه استخدام بدون حاکمیت عدالت، هوای نفس و رذایل اخلاقی، زیاده خواهی و تجاوز به حدود دیگران، جدایی از ارکان اتحاد جامعه الهی، فاسد شدن نیتها و خودخواهی، انحراف در اندیشه، کوتاهی عالمان و حق پوشانی آنان اشاعه شبهات دینی میان مردم، دوستی و رابطه ولایی با کافران، حاکمان مستبد و ستمگر، تفرقهافکنان و دشمنان توطئهگر؛ مانند یهود و منافقان، بدعت و رواج ربا از جمله علل و عوامل اختلاف هستند که از دیدگاه مفسران اجتماعی قرآن بررسی و تبیین میشود.
پیامدهای شوم اختلاف هم در فصل سوم بیان میشود که نویسنده با استفاده از نظرات مفسران اجتماعی قرآن عوامل زیر را از پیامدهای اختلاف برمی شمارد: دور شدن از خدا و مسیر تقوا، مخالفت با راه و روش پیامبر (ص)، خنثی شدن زحمات پیامبران در جلوگیری از جنگ، مخفی شدن حق، ظهور باطل و بدعتها، تشکیل گروهها و حزبهای باطل و متخاصم، کشمکش، جنگ، سقوط و نابودی، ضرر عمومی و فراگیر، سُست شدن بنیان قدرت و از دست رفتن عزت، اختلال نظام اجتماعی، عذاب، هلاکت و شقاوت در دنیا و آخرت.
نویسنده در فصل چهارم کتاب، مؤلفهها و بایستههای رفع اختلاف و بازگشت به اتحاد از دیدگاه مفسران اجتماعی قرآن را تبیین میکند.
کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» در 208 صفحه، قطع رقعی، تیراژ 1000 نسخه و قیمت 9000 تومان عرضه شده است.
***
برای تهیه کتاب «قرآن و چالش اختلاف در جامعه» و دیگر آثار دفتر نشر معارف میتوان از طریق سایت پاتوق کتاب: ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم (02537740004) یا از طریق فروشگاههای پاتوق کتاب اقدام کرد.
انتهای پیام/و
ادامه مطلب
کتاب «سلوک با همسر» در نماز جمعههای سراسر کشور معرفی شد
کتاب «سلوک با همسر» راهکارهای عملی رفتار در زندگی بر اساس آموزههای دینی، در نماز جمعههای سراسر کشور معرفی شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، کتاب «سلوک با همسر»، از انتشارات تراث، برای آشنایی خانوادهها با سبک زندگی اسلامی در نماز جمعههای کشور معرفی شد.
کتاب «سلوک با همسر» با زیر عنوان «نه حرف من، نه حرف تو، حرف خدا»، از انتشارات تراث، به موضوعات و مسائلی که میتواند مبتلابه یک زندگی زناشویی و خانوادگی باشد و در تعاملات روزمرۀ اعضای خانواده رخ دهد میپردازد و با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات معصومین(علیهمالسلام) و شیوۀ عملی علمای برجسته و اولیای الهی، راهکارهای کاربردی مناسبی را ارائه مینماید.
البته نه فقط بهعنوان راهی برای کاهش تنشهای خانوادگی بلکه بهعنوان مسیری جهت رسیدن به قرب الهی و تکامل. کتاب «سلوک با همسر» راهی جلوی پای ما قرار میدهد تا به خدا نزدیکتر شویم اما از راهی متفاوت که شاید خیلی حواسمان به آن نبوده است، یعنی دقت در رفتارهای خانوادگی. شاید برای بعضیها عجیب باشد که بشنوند بهترین مسیر رسیدن به تقرب الهی، از خانواده میگذرد؛ اما در بخشی از کتاب «سلوک با همسر» از قول یکی از عرفای بزرگ نقل شده است که می فرمود: «انسان اگر بخواهد واصل شود، شروع آن از خانه و زن و بچه است.»
کتاب «سلوک با همسر» سعی میکند کیفیت زندگی و تعاملات خانوادگی ما را بالاتر برده و کمک کند تا خانوادهای شادتر، سالمتر و اسلامیتر داشته باشیم. «سلوک با همسر» با استفاده از حکایتهای اخلاقی و تربیتی از بزرگان دین علاوه بر اینکه خواندن کتاب را برای عموم مخاطبان، دلنشین و شیرین کرده، نمونهای واقعی و ملموس از سبک زندگی اسلامی را ارائه داده است.
این کتاب در طرح ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در نماز جمعههای کشور که بههمت مجمع ناشران انقلاب اسلامی و با همکاری شورای سیاستگذاری ائمۀ جمعۀ سراسر کشور در حال اجرا است، معرفی شد.
انتهای پیام/و
ادامه مطلب
مراسم گرامیداشت میلاد حضرتمعصومه(س) در ترکمنستان برگزار شد
مراسم گرامیداشت سالروز میلاد حضرت معصومه (س) و آغاز دهه کرامت در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در «عشقآباد» برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در عشقآباد، شب گذشته مراسم بزرگداشت سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) با تلاوت آیاتی از قران کریم و سخنرانی رایزن فرهنگی جمهوری سالامی ایران در ترکمنستان آغاز شد.
«محمد جواد ابوالقاسمی» در این مراسم که دختران و بانوان فارسی آموز ترکمنستانی به همراه والدین خود حضور داشتند، گوشهای از زندگی پرافتخار زندگی حضرت معصومه (س) و نیز دهه کرامت را بیان کرد.
وی تصریح کرد: نام حضرت معصومه (س) فاطمه بود اما پدر ایشان امام موسی بن جعفر(ع) این بزرگوار را معصومه خطاب میکردند.
ابوالقاسمی افزود: آرامگاه این بانوی بزرگ در شهر قم قرار دارد و سالانه میلیونها زائر داخلی و خارجی به زیارت ایشان میروند.
وی افزود: حضرت معصومه (س) به منظور دیدن برادر بزرگوار خود امام رضا (ع) از مدینه عازم «مرو» شدند که در مسیر راه مسموم شد و به شهادت رسیدند.
در ادامه این مراسم اجرای برنامههای هنری به خصوص قرائت شعر و سخنرانی در وصف حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع)، نمایشگاه کتاب و پوستر با موضوع میلاد حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه (س) و نیز اهدا جوائز به بانوان فارسی آموز محلی و پذیرائی از مهمانان، از دیگر برنامههای بود که این مراسم صورت گرفت.
انتهای پیام
ادامه مطلب
آیا بهشت یکنواخت است/ راحتترین دلیل برای اثبات معاد
دیروز کسی به من گفت: من معلم فلسفهام، گفتم: خیلی خب! گفت: بهشت یکنواخت است! گفتم: بهشت یکنواخت نیست، چون در اینجا مؤمن جلوی خواستههای نفسش را میگیرد، آنجا همانند خدا میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، مرحوم آیتالله عبدالکریم حقشناس در یکی از درسهای اخلاق خود به موضوع «تجلی خدا در قلب بندگانش چگونه است؟» اشاره کرد که در ادامه میآید:
*در دل غیر خدا را راه ندهید
حالا فرمایشی از رهبر کبیر انقلاب را برایتان بخوانم و آقایان هم إنشاءالله برای ایشان طلب مغفرت کنند، وقتی دل را به صاحبدل و خانه را به صاحبش تسلیم نمودی و خود در آن تصرفی نکردی و اعراض از غیر او کردی و خانه را به دست غاصب ندادی، خود صاحبخانه در آن تجلی میکند.
غاصب کیست؟ شیطان است، باید عقل حکمفرما باشد و از قلب حراست کند، چون قلب، حرم خداست و حرام است که غیر از خدا در حرم خدا ورود پیدا کند.
دادم به او من خانه را/بر درگهاش دربان شدم
از پیامبر(ص) پرسیدند: یا رسولالله(ص) خدا کجاست؟ حضرت فرمودند: در دل خودت! خدا هم فرموده است: «لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَلکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ»؛ جای من در آسمانها نیست، چون آنها وسعت مرا ندارند، من در زمینها هم جا نمیگیرم، بلکه جای من در قلب مؤمن است! خدا احاطه قیومی دارد.
اگر چه ذات پاکش لامکان است/چو بنگری در دل نهان است
*تجلی خدا در قلب بندگانش چگونه است؟
صاحبخانه در آن تجلی میکند و البته تجلی غنی مطلق، غنای مطلق میآورد و دل را غرق دریای عزت و غنا میکند و قلب نیز مملو از بینیازی میشود، «ولِلهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین»، قلب را پر از بینیازی میکند! پول داری؟ بله! نان داری؟ بله! خب چیزی هم احتیاج داری؟ نه! «تفرّغ لعبادتی أملأ قلبک غِنیً»، مؤمن طوری است که خدا تمام کاستیها و کمبودهایش را پر کرده است، همه این عبارات از روایات گرفته شده است.
و اداره امور را خود صاحبخانه فرماید و انسان را به امر خود واگذار نفرماید.
*اگر به خدا دل بدهی، او هم ...
و این یعنی همان«وَلا آکِلْکَ إِلی طَلَبِکَ» اگر پدری ببیند که پسرش از او اطاعت نمیکند، به او میگوید: برو دنبال کارت و هر کاری دلت میخواهد بکن، اما اگر او را دوست داشته باشد، او را به خواستهاش واگذار نمیکند و به او میفهماند که خواستهها تو، به ضرر توست و تو را هلاک میکند.
و خود متصرف در جمیع امور عبد شود، بلکه او سمع و بصرو دست و پای او شود.
اینجاست که فقر و فاقه عبد به کلی سد میشود و از دو عالم بینیاز میشود، چشمش دیگر بصر خدا است، برای همین است که به امیرالمؤمنین(ع) میگوییم عین الله، چون چشمش چشم خداست و دستش خداست، زبانش خداست، آن وقت لا مؤثر فی الوجود را میفهمد، تمام اینها، فرمایش آقا بود.
*تسبیح و عبادت فطری پروردگار تنها راه نجات است
خدای متعال در سوره صافات میفرماید: «فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِینَ، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»، اگر یونس تسبیح ما را نمیکرد، تا روز قیامت در شکم ماهی بود، اما به پروردگار عزیز تظلم کرد که اگر چه من کوتاهی کردم، ولی تو عذر پذیری و منزهی، کرنش کرد و خدا را تسبیح کرد تا خداوند او را از شکم ماهی نجات داد، یعنی اگر تسبیح پروردگار نکنی، هیچ وقت نجات نخواهی یافت، این قانون عقل و فطرت است که تو نبودی و به خواست خدا «بود» شدی، پس باید نسبت به او کرنش و شکر داشته باشی! پدر و مادر که موجد ما نیستند، آنها را هم دیگری خلق کرده است، پس همه باید نسبت به او کرنش داشته باشیم.
این حکومت و حکم عقل و فطرت است که انسان باید در مقابل موجود حقیقی لایتناهی کرنش کند، وگرنه همان طور که یونس در شکم ماهی ماند، تو هم تا آخر عمر در سجن طبیعت میمانی و راه به جایی نخواهی برد! باید کرنش کنیم تا این یوسف کنعانی از چاه طبیعت نجات پیدا کند.
*دلیل فطری بر وجود معاد
یک وقت کسی پرسید: دلیل ساده بر معاد چیست؟ گفتم: دلیلش در خودت است! تمام غرایز ما را دنیا نمیتوان اشباع کند، هر چه شما دلت بخواهد، اینجا میسر نیست، در هر قشری که باشی باز هم خانه و مسکن، اهل و عیال و دیگر نعمتهای دنیوی نمیتواند شما را اشباع کند.
عقل میگوید: باید ماورای این عالم، عالمی باشد که غرایز ما را اشباع کند، در بهشت هر چیزی که دلت بخواهد، فراهم است، مثلاً اراده میکنم که امروز تمام اهل بهشت را مهمان کنم، میتوانی! قوه خلاقیت داری! این راحتترین دلیل برای اثبات معاد است.
دیروز کسی به من گفت: من معلم فلسفهام، گفتم: خیلی خب! گفت: بهشت یکنواخت است! گفتم: بهشت یکنواخت نیست، چون در اینجا مؤمن جلوی مشتهیات (خواستهها) نفسش را میگیرد، آنجا همانند خدا میشود، «عَبْدی!أَطِعْنی أَجْعَلْک مَثَلی»، در بهشت مؤمن یک مرتبه اراده میکند که تمام این درختها گلابی شود، همه گلابی میشود، اگر بگوید نصفش سیب شود، نصفش گلابی همان طور میشود و ...«وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ»، پس نه یکنواخت است و نه محدود.
انتهای پیام/ک
ادامه مطلب
طریق رسیدن به مقام اخلاص اجتماعی در تمدن نوین اسلامی
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: حد نصاب قبولی در توحید، توحید در الوهیت یا به تعبیر دیگر توحید در عبودیت و بندگی است، یعنی تحقق اخلاص در مقام بندگی، توحیدی است که انسان باید به آن برسد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگستان علوم اسلامی قم، پنجمین و ششمین جلسه از سلسله جلسات تبیین گفتمان تمدن نوین اسلامی در استان البرز با سخنرانی آیتالله سید محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم درباره «اخلاص و تولی اجتماعی در تمدن نوین اسلامی» برگزار شد.
وی با مرور مبانی انقلاب تاکید کرد: حد نصاب قبولی در توحید، توحید در الوهیت یا به تعبیر دیگر توحید در عبودیت و بندگی است، یعنی تحقق اخلاص در مقام بندگی، توحیدی است که انسان باید به آن برسد.
مدرس حوزه علمیه قم بیان داشت: حوزه اختیار انسان گستردهتر از حوزه رفتار ظاهری اوست، اختیار در حوزه قوای باطنی و پنهانی انسان هم جاری است. بنابراین در آن حوزه ها هم انسان مسئولیت دارد، مسئولیت هم رسیدن به مقام اخلاص و مقام توحید است. همچنین حوزه اراده و مسئولیت انسان گسترده تر از حوزه زندگی خصوصی اوست؛ بلکه زندگی مشترک اجتماعی انسان و نیز زندگی مُشاع تاریخی ای که جامعه مومنین به صورت مشترک دارند هم موضوع اختیار انسان است؛ انسان هم در شکل دهی جامعه و هم در ساخت تمدن تاریخی و بلکه بیش از تمدن حضور داشته و اراده انسان در آن جا نفوذ دارد؛ بنابراین در این عرصه ها هم ماموریت ما این است که موحد باشیم و چیزی غیر از این هم از ما نخواسته اند «ان لا تعبدوا الا الله».
اولیاء معصوم، مجرای تحقق توحید در عالم
میرباقری در ادامه افزود: مجرای تحقق توحید در عالم خلفای الهی و اولیاء معصوم هستند و آن ها مظاهر اسماء الهی اند؛ حقیقت عبودیت و بندگی به وسیله آن ها محقق می شود و بسط و گسترش عبادت و پرستش خدای متعال در عالم هم از طریق آن ها واقع می شود. بنابراین ارکان توحید هستند، لذا موحد بودن به معنی پذیرش ولایت خلفا الهی و تبری از ولایت خلفا جور و اولیاء طاغوت است. این امر مناسکی دارد که شریعت مناسک آن است؛ شرایع، مناسک «تولی و تبری» و تولی و تبری طریق رسیدن به مرحله اخلاص در عبودیت و بندگی است.
«اقدام، اشاعه و اقامه» مراحل جریان ایمان و کفر در اجتماع
عضو خبرگان رهبری در ادامه به تبیین مراتب جریان یافتن معروف و منکر پرداخت و افزود: ما در ایمان و کفر و در معروف و منکر سه مرحله ی" اقدام، اشاعه و اقامه "داریم. این سه مرحله شاید در طول هم باشند. مرحله ارتکاب مرحله "اقدام"شخصی است مثل این که انسان اهل خیرات است ، نماز می خواند،زکات می دهد ،روزه می گیرد و حج می رود. "اشاعه" این است که انسان بستری برای گسترش یک عبادت یا یک منکر درست کند ؛ مثلا مسجد یا میکده بسازد و "اقامه" مرحله ای است که بستر هایی ایجاد شود تا فرهنگ جامعه تغییر کند و نظام ارزشی آن، برای سبک و سنگین کردن و وزن دادن تغییر نماید.
میرباقری سپس با تبیین جایگاه «امام» به عنوان اقامه کننده پرداخت و اهمیت این مقام را اینگونه توصیف کرد: امامی که همه معروف ها بر مدار ایشان می چرخد، معروف حقیقی می شود ؛ و آن امام ضلالی که همه منکرات بر مدار او می چرخد، اخلاقی مادی ،رفتار مادی و افکار مادی را گسترش می دهد و بستر های تحقق آن اخلاق ، رفتار و آن اعمال را ایجاد می کند در واقع آن ها فروع او هستند.
وی افزود: این مطلب در قرآن چند جا آمده است یکی ذیل آیه «انما حرّم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن» پروردگار من آن چه را که حرام کرده فواحش اعم از فحشای ظاهری و فحشای باطنی است. حضرت فرمودند قرآن ظهر و بطن دارد، حلال در ظهر قرآن همین حلال اوست، ولی حلال در باطن قرآن ولایت ماست و حرام در باطن قرآن ولایت دشمنان ماست.
مدرس حوزه علمیه قم در تشریح جامعه کفر، بیان داشت: در جامعه کفار هر کجا را نگاه کنید صبغه ائمه نار را میبینید، رفتار ها، اخلاق ها، روابط و ساختار ها همه تجلیات آن ارواح خبیثه اند. ارواحی که در شیطنت و طغیان شدید هستند محور ارواحی قرار می گیرند که می خواهند در عالم معصیت کنند. این اراده ها حول آن ها جمع می شوند ؛ خدا هم مسخراتی برای آنها قرار داده است .
وی گفت: مثل قوای ظاهری دست و چشم و گوش که مسخر اند یک مسخرات دیگری هم هست، آن مسخرات را استخدام می کنند آن ها را هم ظلمانی می کنند، می شود «ظهر افساد فی البحر و البر بما کسبت اید الناس» یک تمدن مادی می سازند، هر کجای این تمدن را ببینید شرارت هست، ظلمت هست، ضلال هست؛ همه خصوصیات ائمه نار در کل این تمدن جاری است.
تحمل کنندگان ولایت الهی
میرباقری با بر شمردن طبقاتی که تحمل ولایت الهی را دارند، بیان داشت: سه دسته تحمل ولایت می کنند؛ "انبیاء مرسل، ملائکه مقرب، عباد ممتحن". این هایی که تحمل ولایت می کنند همه صفات عقل در آن ها پیدا می شود، اما بقیه بعضی از صفات عقل در آن ها هست تا به تبری کامل برسند، وقتی از جهل تطهیر کامل شدند و هیچ قوایی از قوای جهل در وجود آن ها نبود آن وقت به درجه همان افرادی می رسند که همه قوای عقل در آن ها ظهور پیدا کرده است؛به این معنا که عقل را خدای متعال آفریده و به او قوای نورانی داده است، ما صاحب آن قوای نورانی نیستیم. ما اگر بندگی کنیم قوای او در ما تجلی پیدا می کند.
وی همچنین افزود: دو دستگاه را شما می بینید یک دستگاه محورش اراده های معصوم است، آن طرف هم اراده های مستکبرین. محور اراده های معصوم هم نبی اکرم و اهل بیت اند. پس می شود توحید مجسم درمقابل کفر مجسم.
تبیین جریان هدایت الهی در تاریخ
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در تبیین تقابل حق و باطل بیان داشت: خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه مثال زده است ، کلمه خبیثه راهم مثل درخت ناپاکی معرفی کرده که روی زمین روییده ولی قرار و ریشه ای ندارد «مالها» مستقر نیست. این یک شجره وآن هم یک شجره است.
وی در تبیین دیگری گفت: در «الله نور السموات و الارض»، حداقل چهار مرحله مورد توجه است، این داستان خلقت نیست، داستان هدایت است. جریان هدایت خدای متعال که در عالم جاری می شود ؛ همه عوالم با نور الهی هدایت می شوند، که این هدایت به سمت توحید و مقامات با نور الهی است. این نور الهی که همه عوالم به آن هدایت می شوند، متمثل در یک مسئله ای است. این «کمشکاه» مثل یک چراغدانی است، «کمشکاه فیها مصباح، المصباح فی زجاجه الزجاجه کأنها کوکب دری» ، «یوقد من شجرۀ المبارکه الزیتونه لاشرقیه و لاغربیه» درخت زیتونی و روغنِ مصفایی است که هنوز شعله آتش به آن برخورد نکرده، پرتو می دهد ؛حالا این روایت را معنا کرده ببینید. مرحله سوم که نور الهی متمثل در مثلی می شود این مثل، مثل یک چراغدان کائنات را روشن می کند نورٌ علی نور است. بنابراین در واقع جریان هدایت در عالم این چهار مرحله است.
میرباقری در پایان سخنان خود بیان داشت: حقیقت توحید مقام لقاء است. پس موحد شدن از نظر قرآن یعنی این، مشرک شدن هم یعنی آن، یعنی یک توحید مجسم داریم و یک شرک مجسم. و همه بشارت ها و انذارهای قرآن نسبت به این توحید است همه حوزه های اختیار انسان که حوزه مسئولیت اوست اعم از حوزه های ظاهری و باطنی ، اعم از حوزه خصوصی و زندگی اجتماعی و تاریخی انسان باید تحت ولایت امام حق قرار بگیرد که این وادی توحید است و از ائمه ضلال تبری بجوید و فاصله بگیرد که این وادی کفر است.
سلسله جلسات تبیین گفتمان «تمدن نوین اسلامی» در استان البرز با سخنرانی آیتالله سید محمدمهدی میرباقری هر ماه برگزار میشود و در پایان هر جلسه به پرسش های حضار پاسخ داده می شود.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
حکم سلامدادن به امام زمان(عج) قبل از نماز
مراجع عظام تقلید در پاسخ به استفتائی نظر خود را درباره سلام دادن به امام زمان(عج) قبل از هر نماز یومیه اعلام کردند.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از شبستان، چند تن از مراجع عظام تقلید در پاسخ به استفتاء یک مسجد در تهران، نظر خود را درباره سلام دادن به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه قبل از نماز اعلام کردند.
*سؤال
«بسمه تعالی
سلام و رحمه الله
آیا سلام دادن به حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه همراه با دست گذاشتن به روی سر، قبل از تکبیره الاحرام نماز اشکال دارد؟»
*پاسخها
آیتالله صافی گلپایگانی:
مانعی ندارد، والله اعلم.
آیتالله نوری همدانی:
سلام علیکم، اشکال ندارد.
آیتالله سیستانی:
بسمه تعالی؛ اشکال ندارد.
آیتالله مظاهری:
بسمه تعالی، جایز است.
آیتالله محقق کابلی:
اشکال ندارد.
آیتالله شاهرودی:
بسمه تعالی، اشکال ندارد.
آیتالله موحدی نجفی:
قبل از تکبیرة الاحرام مانعی ندارد.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
ویژه برنامههای افتتاحیه جشنهای دهه کرامت اعلام شد
ویژه برنامههای افتتاحیه جشنهای دهه کرامت از سوی شورای هماهنگی بزرگداشت دهه کرامت اعلام شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، همزمان با آغاز دهه کرامت، ویژه برنامههای افتتاحیه جشنهای این ایام که با حضور اعضای این شورا برگزار می شود، به شرح زیر اعلام شد:
چهارشنبه 13 مردادماه 95
- زیارت آستان مقدس حرم مطهر ساعت 8تا 9 صبح
- دیدار با آیتالله سعیدی تولیت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) ساعت9:15 دقیقه تا 10:15 دقیقه مکان: حرم مطهر شبستان حضرت امام خمینی(ره)، جنب محراب
- دیدار با آیتالله فاضل لنکرانی ساعت 11:15 دقیقه تا 12:30 دقیقه مکان: سه راه بازار، جنب پاساژ
- دیدار با آیتالله خرازی ساعت13:15 دقیقه تا 14:15 دقیقه مکان: خیابان شهدا، کوچه ممتاز مسجدمعصومیه
- تجدید پیمان، نثار گل و ادای احترام به مقام شامخ شهدا ساعت 8:15 دقیقه تا 17:30 دقیقه مکان: گلزار شهدا
- دیدار با آیتالله موسوی اردبیلی ساعت 18:30 دقیقه تا 19:30 دقیقه مکان: خیابان شهدا (صفائیه) کوچه ممتاز
پنج شنبه 14 مرداد ماه 95
- افتتاحیه رسمی جشنهای دهه کرامت، مکان: حرم مطهر شبستان امام خمینی(ره)
- دیدار با آیتالله اعرافی، ریاست مرکز مدیریت حوزههای علمیه کشور، مکان: بلوار امین، مدرسه معصومیه
- دیدار با آیتالله علوی گرگانی، مکان: خیابان شهدا (صفائیه) کوچه 26 پلاک 8 ؛دفتر معظم له
از یکم ذیقعده سالروز تولد حضرت معصومه (س) تا یازدهم ذیقعده ولادت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به عنوان دهه کرامت نام گذاری شده است و روز ششم ذیقعده که در میانه این دهه قرار دارد به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ (ع) معرفی شده است.
انتهای پیام/ک
ادامه مطلب