مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

رحمان مرادی 31 اردیبهشت سال 1350 در تهران متولد شد؛ او دوره دبیرستان را در دبیرستان البرز گذراند و دوره های لیسانس و فوق لیسانس شیمی را در دانشگاه تهران طی کرد. دکترای شیمی خود را نیز در دانشگاه ارمنستان دریافت کرد.

مرادی دوره هایی را در نوازندگی سه تار نزد احمد عبادی، داریوش صفوت و دکتر تاجبخش گذراند. دوره ماهور آزاد را با عطاالله جنگوک، دوره ردیف موسی خان معروفی را نزد هوشنگ ظریف، دوره ردیف علی اکبرخان شهنازی را نزد داریوش پیرنیاکان گذراند و مدتی را نیز نزد محمدرضا لطفی شاگردی کرد.

مرادی روز یکشنبه 9 آذرماه 1393، پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان ریه و سرطان کبد درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

مرتضی پاشایی (۲۰ مرداد ۱۳۶۳ — ۲۳ آبان ۱۳۹۳) خواننده، نوازنده و آهنگساز پاپ ایرانی بود. پاشایی با قرار دادن ترانه‌هایش در اینترنت شناخته شد. او نخستین آلبوم رسمی خود، «یکی هست» را در سال ۱۳۹۱ منتشر نمود. وی از آذر ۱۳۹۲ به تشخیص پزشکان به سرطان معده مبتلا بود. پاشایی در آبان ۱۳۹۳ در ۳۰ سالگی درگذشت. آلبوم‌های «گل بیتا» و «اسمش عشقه» دو آلبوم دیگر او هستند که تا پیش از درگذشتش بصورت رسمی منتشر نشده بودند.

فعالیت‌ها

او دانشجوی رشته گرافیک بوده و از کودکی به موسیقی علاقه داشته است. موسیقی را از چهارده سالگی با نواختن گیتار آغاز کرد.

مرتضی پاشایی از دوران کودکی همیشه نسبت به موسیقی حس خاص و مبهمی داشت. او از سال ۱۳۸۹ با انتشار اینترنتی قطعات خود شروع به کار کرد، او با قطعه یکی هست به شهرت رسید. کارشناسان او را از پیروان سبک شادمهر عقیلی و محسن یگانه می‌دانند. مرتضی پاشایی در پاییز سال ۱۳۹۱ باانتشار آلبوم یکی هست به جمع خوانندگان آلبوم دار پاپ ایران پیوست.

ترانهٔ «یکی هست» از کارهای شاخص پاشایی دانسته می‌شود. پاشایی ترانهٔ «عصر پاییزی» را برای مجموعهٔ تلویزیونی به همان نام ساخته بود که مسئولان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به آن اجازهٔ پخش ندادند. پاشایی نیز «عصر پاییزی» را در اینترنت منتشر کرد که به یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های او تبدیل شد. او همچنین ترانهٔ «نگران منی» را به عنوان تیتراژ برنامهٔ تلویزیونی ماه عسل اجرا کرده بود.

بیماری

حدوداً از آذر سال ۹۲ پزشکان تشخیص دادند مرتضی پاشایی بیماری سرطان دارد.

مرتضی پاشایی عصر جمعه ۱۶ آبان ۹۳ به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد. علت انتقال این خواننده به بخش مراقبت‌های ویژه تب شدید عنوان شده است. به گفته تیم پزشکی این خواننده، انتقال پاشایی به این بخش جای نگرانی ندارد و او برای مراقبت‌های هر چه بیشتر به این بخش منتقل شده است.

به دلیل شرایط خاص مرتضی پاشایی پزشکان ملاقات با وی را ممنوع کرده‌اند. با این حال عصر یکشنبه ۱۸ آبان تعدادی از هنرمندان برای ملاقات با او و افزایش روحیه مرتضی پاشایی در بیمارستان بهمن حاضر شدند و لحظاتی کوتاه در کنارش بودند. وضعیت جسمی مرتضی پاشایی نسبت به دو روز قبل تفاوت محسوسی نداشته اما روحیه وی بهبود یافته بود.

مرگ

پاشایی در ۱۳ آبان ۱۳۹۳ به علت شرایط وخیم بیماری سرطان در بیمارستان بهمن تهران بستری بود. وی سرانجام پس از ماه‌ها تحمل درد بیماری سرطان، صبح روز جمعه بیست و سوم آبان ۱۳۹۳ (حدود ساعت ۱۰:۳۰) بر اثر ایست قلبی در بیمارستان بهمن، تهران از دنیا رفت. مراسم تشییع پیکر او روز یکشنبه ۲۵ آبان از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار می شود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

نیما وارسته متولد بهمن سال 1357 بود. او از هشت سالگی آموزش ویولن را شروع کرد و بعدها هم نواختن سازهایی چون پیانو، ارگ و سینی‌سایزر را فرا گرفت. او جز اولین کسانی بود که در ایران استودیو دیجیتال به راه انداخت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

جلیل شهناز (زادهٔ ۱۳۰۰ در اصفهان– درگذشتهٔ ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ در تهران)، یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار و سه تار سدهٔ اخیر در ایران بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : سایت http://hamshahrionline.ir/

فرید سلمانیان 11 اردیبهشت 1336 در شهرستان فسای شیراز به دنیا آمدبعد از طی مراحل ابتدایی، تا پایان مقطع متوسطه در محل تولدش سال 1354 در رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران قبول شد. آمدن به تهران وعلاقه‌اش به مباحث روشنفکری و مذهبی سبب شد تا با دکتر علی شریعتی و سلسله‌ مباحثش در حسینیه ارشاد آشنا شود و از جمله کسانی باشد که در پایه گذاری انجمن اسلامی دانشجویان مشارکت جدی داشتبعد از انقلاب او از جمله دانشجویان تحکیم وحدت بود که به دلیل برخی اختلاف روش‌ها فعالیت سیاسی در این کسوت را رها کرد و به دنبال فعالیت فرهنگی شتافتسلمانیان سال 1359 وارد خبرگزاری پارس(خبرگزاری جمهوری اسلامی کنونی) شد و سال 1360 هم به سازمان صدا و سیما رفت و معاونت برون‌مرزی سازمان و سپس مدیرکلی برون مرزی این سازمان را عهده ‌دار شد که همکاری او با این سازمان در سمت‌های مختلف تا همین اواخر هم استمرار داشت که از جمله آنها راه‌اندازی بخش تولیدات شبکه جام جم بود

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

عبدالله سرور احمدی، نوازنده نامدار دو تار ومنطقه تربت جام سال 1328 در این شهر به دنیا آمد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

فریدون پوررضا (۳ مهر ۱۳۱۱ - ۲۳ فروردین ۱۳۹۱) خواننده و موسیقیدان گیلک و صاحب نظر در زمینه موسیقی فولکلوریک گیلکی بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14

حسین علیزاده متولد ١ شهریور ١٣٣٠ در منطقه سید نصر الدین بازار؛ آهنگ ساز، ردیف خوان، پژوهشگر و نوازنده تار و سه تار است. او پس از تحصیل در هنرستان موسیقی، به دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و هم‌زمان در مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی، به یادگیری و اجرای کنسرت پرداخت. وی نزد اساتیدی همچون هوشنگ ظریف، حبیب‌الله صالحی، محمود کریمی، علی اکبر شهنازی، داریوش صفوت، نورعلی برومند، سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی موسیقی آموخته و در سال‌های آغازین دههٔ ۱۳۶۰ خورشیدی در دانشگاه آزاد برلین نیز تحصیل کرده‌است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت : فرانسه   -   قرن : 14 منبع :

ریچارد کلایدرمن (به فرانسوی: Richard Clayderman) (زاده ۲۸ دسامبر سال ۱۹۵۳ در پاریس) نوازنده مشهور پیانو فرانسوی است. او که نام اصلیش Philippe Pagès است آلبوم‌های متعددی را ارائه نموده‌است. این آلبوم‌ها شامل ساخته‌هایی از دو آهنگساز مشهور فرانسوی: Paul de Senneville و Olivier Toussaint، باز نوازی آثار معروف موسیقی کلاسیک، تنظیم ِ سازی از آثار مشهور موسیقی مردمی و موسیقی ملل، و بالاخره تنظیم‌هایی از موسیقی سینما است. فیلیپ پاژه، نواختن پیانو را از سن 5 سالگی نزد پدرش که یک معلم پیانو بود فرا گرفت. گفته می‌شود که وی قبل از ورود به مدرسه و پیش از خواندن و نوشتن زبان مادری، خط موسیقی را به خوبی می خواند. چند سال بعد، در رقابت‌های محلی پیانو ممتاز گردید. در سن 12 سالگی در کنسرواتوار پاریس در رشته ی نوازندگی پیانو پذیرفته شد و در 16 سالگی با رتبه ی اول فارغ التحصیل گردید. یک سال بعد در حالی که در کنسراتوار عالی پاریس دوره ی پیشرفته پیانیست کنسرت را ادامه می داد، به دلیل مشکلات زیادی که بر سر راهش بود از جمله بیماری پدرش و مشکلات مالی حاصل از آن، دوره پیشرفته مذکور را نیمه تمام رها نمود و برای گذران زندگی، روزها به عنوان کارمند در یک بانک، و شب‌ها در برخی گروه‌های آن زمان به عنوان آکومپانیست پیانو فعالیت می‌کرد. همان زمان خوانندگان مطرح شانسون دهه 70 همچون Michael Sardou ، Johny Hallyday و Thierry Le Luron را با پیانو همراهی نمود. کلایدرمن تا کنون بیش از ۱۲۰۰ ملودی ضبط کرده است و با فروش بیش از 80 میلیون نسخه دارای 270 صفحه ی طلایی و 70 صفحه ی پلاتینیوم است. وی سبک رمانتیک نوینی را با تلفیق موسیقی کلاسیک و پاپ ساخته و استاندارد جدید از اجرای پیانو را که برای اغلب علاقمندان پیانو و حتی مبتدیان قابل اجراست پدید آورده است. بسیاری از جوانان علاقمندی شان به پیانو و موسیقی کلاسیک را مدیون آشنایی با موسیقی وی می دانند. در حقیقت موسیقی کلایدرمن همانند پلی موسیقی پاپ را به موسیقی کلاسیک پیوند زده، گرایش و درک موسیقی کلاسیک به ویژه موسیقی سازی را برای مردم دنیا آسان تر نموده است. در کتاب رکوردهای جهانی گینس، از وی به عنوان " موفق‌ترین نوازنده پیانو در سراسر دنیا" نام برده شده‌است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

بهرنگ قدرتی سال تولد : 1356 محل تولد : تهران تحصیلات : سوابق کاری : آهنگساز و تنظیم کننده برنامه های تلویزیونی / تئاتر / پاپ و ... سوابق کاری در گروه تخصصی : آهنگساز تلفن تماس : نزد سايت محفوظ مي باشد. شرح سوابق : آهنگسازی برای تلویزیون: فیلم مستند قاتلین خلیج فارس از شبکه یک / 1388 مجموعه 4 قسمتی صدای گمشده از شبکه یک / 1382 فیلم مستند رویت هلال از شبکه دو / 1386 مجموعه مستند 52 قسمتی سیصد و سیزده سردار شهید از شبکه دو / 1381 فیلم مستند دیوارهای یخی از شبکه دو / 1387 مجموعه کلیپ مزامیر دریا از شبکه دو / 1385 فیلم مستند چشمه حیات / از شیکه سه / 1385 مجموعه 13 قسمتی اسرار تاریکی از شبکه سه 1387 مجموعه ترکیبی طنین / 1377 مجموعه کلیپ نجوای شبانه از شبکه 4 / 1382 مجموعه تلویزیونی آفریقا ظاهر و باطن از پرس تی وی / 1387 مجموعه عروسکی مهمانخانه آقاجی از شبکه استانی قم / 1388 انیمیشن: بوم به کارگردانی فاطمه نصیری فر / 1383 ابراهیم در آتش به کارگردانی فاطمه نصیری فر /1383 ( برنده جایزه بهترین موسیقی متن انیمیشن از جشنواره تولیدات صدا و سیمای مراکز استانها ) در شکم نهنگ به کارگردانی سعید گائینی / 1386 خورشید حجاز به کارگردانی سعید گائینی /1387 تاجر طمعکار به کارگردانی یاسر محدثی / 1387 سیب سرخ به کارگردانی علی لطفی / 1388 تئاتر : شعله در زمهریر به کارگردانی محمد رضا مداحیان / 1387 و 1388 پرواز 72 به کارگردانی محمد رضا مداحیان / 1387 فیلم کوتاه: رنگ خاکستری به کارگردانی رضا قاسمی / 1382 مردان کویر به کارگردانی محمد بیاتی / 1384 پیمان به کارگردانی محمد بیاتی / 1385 موسیقی پاپ : آلبوم خط می کشم رو اسمت با صدای آریا آرام نژاد / 1380 آلبوم جرم عاشقی با صدای حامد مقدم / 1385 آلبوم معبد رویا با صدای شهاب اولیائی – امانوئل / 1385 تک آهنگ پرواز با صدای قاسم افشار و سعید تاج دینی / 1386 آلبوم بدون کلام ترانه های دریایی آلبوم مادر با صدای امین صانعی / 1388 نرم افزارهای چندرسانه ای : نرم افزار چند رسانه ای معرفی و آثار دکتر علی شریعتی نرم افزار چند رسانه ای معرفی و آثار علامه محمد تقی جعفری نرم افزار چند رسانه ای ره آورد سرزمین نور

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

سال تولد : 1351 محل تولد : تهران تحصیلات : كارداني مديريت آموزشي سوابق کاری : آهنگسازی برای چندین فیلم داستانی ، مستند و آموزشی سوابق کاری در گروه تخصصی : آهنگسازی برای چندین فیلم داستانی ، مستند و آموزشی شرح سوابق : آهنگساز : - سريال كوچه هاي مهتابي - شبكه استاني زنجان1384 - پخش شده از شبكه تهران سال 1385 .كارگردان : حسن خدايي.تهيه كنده: آقاي نظري .خواننده تيتراژ پاياني : محسن داداشي - فيلم تلويزيوني قصه عشق شبكه 2 كارگردان : آقاي عبد زاده.بازيگر: جليل فرجاد و...1385 - فيلم فصل دوم شبكه 2 كارگردان : آقاي عبد زاده.بازيگر: جليل فرجاد و...1384 - فيلم تلويزيوني لحظه هاي سبز (يادمان شهيد وركش )شبكه 2 سيما اسفند 1385 كارگردان :علي جويا خواننده تيتراژ پاياني ونماهنگ داخل فيلم : محسن داداشي - نماهنگ بوي سيب (ميگن ميخواد شهيد بياد)خواننده: چنگيزحبيبيان1381 شبكه 2 سيما - چندين تيزر تلويزيوني : خودروهاي فرسوده ايران خودرو 1383 ،ايران خودرو نوروز 1384 كارگردان : آقاي حسن خدايي پخش شده از شبكه هاي 3،5 و1سيما،تيزر سنگ دهبيد با صداي آقاي باغي و كيوان ن 1382 كارگردان :آقاي صاحبي پخش شده از شبكه جام جم سيماي ج.ا.ايران،تيزر پنير پيتزاي طوفان با صداي خانم نفيسه آذرخش و آقاي باغي 1384 ، تيزر جشنواره اتفاق به كارگرداني امير ميرمهركار1387 - فيلم مستند اراده هاي آهنين (پشت صحنه مسابقه مردان آهنين)1383 شبكه 3 سيما كارگردان آقاي مهدي گنجي و تهيه كننده آقاي محمودرضا رضايي - موسيقي هاي خبري بين سالهاي 1382تا 1384 به سفارش اداره كل پخش اخبار سيما شامل : موسيقي اخبار 20و30 (اولين سري به مدت 2 سال )، موسيقي اخبار 60 ثانيه، موسيقي خبر چهره هاي ماندگار براي شبكه جام جم سيما،موسيقي جشنواره خبر،موسيقي اولين اخبار هواشناسي از 1382از شبكه اول و چهارم سيما،موسيقي اخبار ناشنوايان،اخبار نوجوانه ها ، اخبار جوانه ها ،و.... - تيتراژ وله هاي برنامه فقط 2 دقيقه گروه اقتصادشبكه يك سيما1385 - تله فيلم تقاطع شب 1386تا1387 براي شركت تكنما تصوير و معاونت آموزش ناجا ،كارگردان :آقاي ميثم رياحي .تهيه كننده:آقاي مجيد عباسي - 4 فيلم آموزشي تجربيات گروه عمليات ويژه به تهيه كنندگي معاونت آموزش ناجا و كارگرداني: آقاي مهدي بوستاني شهربابكي 1386 - 9 فيلم آموزشي تجربيات راهنمايي ورانندگي به تهيه كنندگي : معاونت آموزش ناجا و كارگرداني : آقاي ميثم رياحي 1386 - نماهنگ شميم خوش آموزش به كارگرداني خودم و باصداي :حسن مهدي اعباري1386 - فيلم آموزشي سلاح ايمني آموزش به تهيه كنندگي آموزش ناجا و كارگرداني قربانعلي عشيري1388 - لوح فشرده آسمان كودكي با مجوز مركز موسيقي وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي (هنوز پخش نشده)1383 تا 1385 - لوح فشرده آهنگ قانون براي كودكان با مجوز مركز موسيقي وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي (هنوز پخش نشده)1385 تا 1387

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمدمهدي گورنگي متولد1354شيراز . همزمان با تحصيل در دانشگاه از اواخر سال 1374همکاري خود را با مرکز مو سيقي سازمان صدا و سيما در زمينه آهنگسازي و تنظيم ترانه ها-سرودها و قطعات بي کلام آغاز نمود. در سال 1375به عضويت شوراي آهنگساران جوان صدا و سيما در آمد.در دوران دانشجويي با ساخت موسيقي براي چندين فيلم کوتاه پاي در دنياي موسيقي فيلم نهاد. برخی از آثار موسیقی فیلم : معجزه ازدواج – کارگردان:علیرضا خمسه (1379-80)سریال تلویزیونی گروه هفت - کارگردان:فریال بهزاد(1380)مشترک با پیروز ارجمند – سریال تلویزیونی یک خانه همسفر – کارگردان: سپهرمحمدی(1381) سریال تلویزیونی زنبقهای وحشی – کارگردان:بهرام کاظمی(1381) سریال تلویزیونی مسافری از هند – کارگردان:قاسم جعفری(1382) سریال تلویزیونی فقط به خاطرتو – کارگردان:اکبر منصورفلاح(1382) سریال تلویزیونی کمکم کن – کارگردان: قاسم جعفری(1383) سریال تلویزیونی غریبانه - کارگردان: قاسم جعفری(1383) سریال تلویزیونی بازنده - کارگردان: قاسم جعفری(1383)فیلم سینمایی اکسیژن – کارگردان:مهدی مظلومی(1384) سریال تلویزیونی برای آخرین بار - کارگردان:اکبر منصورفلاح(1384) سریال تلویزیونی گرفتار - کارگردان:اکبر منصورفلاح(1384) سریال تلویزیونی آوای افغان – کارگردان:سپهر محمدی(1384)فیلم سینمایی(تله فیلم) زرگل - کارگردان:سپهر محمدی(1384)فیلم سینمایی(تله فیلم) خانه شش در – کارگردان:مجید جوانمرد(1385) سریال تلویزیونی آیینه – کارگردان:کریم سربخش(1385) سریال تلویزیونی کوتاه شبانه به خاطرمن - کارگردان:اکبر منصورفلاح(1385) سریال تلویزیونی دل خوش سیری چند - کارگردان:مجید جوانمرد(1385) سریال تلویزیونی روزرفتن – کارگردان:جواد افشار(1385) سریال تلویزیونی به دنیا بگویید بایستد – کارگردان : محمد رضا آهنج(1385) سریال تلویزیونی احضارشدگان – کارگردان: آرش معیریان(1385)فیلم سینمایی آنکه دریا میرود - کارگردان: آرش معیریان(1385)فیلم سینمایی بایرام – کارگردان: مسعود نوابی(1386) سریال تلویزیونی یه کوچه گل – کارگردان:صادق آشتیانی(1386) فیلم سینمایی(تله فیلم) دریا در غربت- کارگردان:سید رحیم حسینی(1386)سریال تلویزیونی انتهای جاده- کارگردان:فرزاد موتمن(1386)فیلم سینمایی(تله فیلم) شب قصه ها - کارگردان:صادق آشتیانی(1386)فیلم سینمایی(تله فیلم) عطش- کارگردان: مجید تربتی فرد(1386)فیلم سینمایی(تله فیلم) خط شکن- کارگردان: مسعود تکاور(1387)سریال تلویزیونی تاوان عشق – کارگردان: امیر داوری(1385)فیلم سینمایی(تله فیلم) بام تا بام – کارگردان: مجید تربتی(1386) فیلم سینمایی(تله فیلم) امین ومینادر مهمانپذیر سعادت-کارگردان:کریم سربخش(1387)سریال تلویزیونی کودک سفرنامه امین و مینا-کارگردان: کریم سربخش(1384) سریال تلویزیونی کودک گنجشک- کارگردان:داریوش ربیعی(1387) فیلم سینمایی(تله فیلم) درخشش پنهان- کارگردان:احمد معظمی(1387) فیلم سینمایی(تله فیلم) موج سوم- کارگردان:سیدآرش سجادی حسینی(1387) فیلم سینمایی چراغ خاموش چراغ روشن- کارگردان:حسین تبریزی(1387) فیلم سینمایی(تله فیلم) ماهی کوچولوها دعا می خوانند - کارگردان:احمد معظمی(1387) فیلم سینمایی(تله فیلم) سبز سپید سرخ- کارگردان: مجید تربتی(1387) فیلم سینمایی(تله فیلم)

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

منوچهر غیوری، از نوازندگان موسیقی ایرانی است. منوچهر غیوری در سال ۱۳۲۶ در شهرستان نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود. وی از همان دوران کودکی به موسیقی علاقمند بود و از سن ۱۲ سالگی کار هنری را با نی و آواز شروع کرد. در دوره دبیرستان ضمن تحصیلات در اردوهای هنری شرکت می‌کرد و از سال ۱۳۵۰ به محضر استاد نی ایران "حسن کسایی" راه یافت و در همان زمان با مرحوم استاد تاج اصفهانی آشنا شد. غیوری بیشتر اوقات خود را در حضور استاد کسایی بسر می‌برد و ردیفهای موسیقی اعم از ساز نی و آواز را از ایشان فرا گرفت. در سال ۱۳۵۲ راهی تهران شد و به دانشسرای عالی هنر راه یافت و پس از اتمام دوره به موطن خود باز گشت و شغل دبیری آموزش و پرورش را پیشه خود ساخت. سپس در سال ۱۳۵۵ به منظور تکمیل تحصیلات هنری خود به هنرکده عالی موسیقی رفت و مشغول فراگرفتن موسیقی در مقطع کارشناسی شد. منوچهر غیوری با هنرمندانی نظیر آقایان سعیدی، شاه زیدی، افتخاری و رستمیان همکاری دارد و کنسرتهای متعدد با خوانندگان فوق اجرا کرده و در برنامه‌های تکنوازی در مراکز ایران و خارج از کشور شرکت داشته است. وی از جمله هنرمندانی است که مورد تایید اساتید موسیقی می‌باشد و در اولین جشنواره نی نوازان ایران در خرداد ۱۳۷۰ مقام اول را کسب کرد و به تایید استادان مسلم موسیقی " حسن کسایی، علی تجویدی و مصطفی کمال پورتراب" به اخذ دیپلم افتخار نائل آمد. او از سال ۱۳۵۸ در هنرستان هنرهای زیبا در اصفهان و همچنین از سال ۱۳۶۷ در واحد موسیقی صدا و سیمای مرکز اصفهان به عنوان مربی موسیقی برگزیده شد و شاگردان علاقمند به نی از کلاس درس او بهره گرفتند. همچنین این هنرمند شایسته، دارای گنجینه‌ای از قدیمی‌ترین صفحات و آثار هنرمندان گذشته و حال می‌باشد که در نوع خود بی نظیر است و هر اهل ذوقی را به وجد آورده و مست و مسحور می سازد. وی در طول سالیان متمادی کنسرتهای متعددی در کشورهای مختلف از جمله کانادا، آمریکا، کویت، هندوستان و ترکیه اجرا کرده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

سینا سَرلَک خواننده ایرانی در آبان ماه سال ۱۳۶۱ در شهرستان الیگودرز متولد شد. سینا سرلک موسیقی را از دوران کودکی زیر نظر پدرش آغاز کرد. وی ابتدا با نغمه های محلی بختیاری خوانندگی را آغاز کرد. سرلک در سن ۷ سالگی توانست در سریال تلویزیونی شاخۀ طوبی که از شبکۀ سراسری یک سیما پخش می‌شد ترانه‌ای محلی بخواند. پس از آن به‌صورت جدی موسیقی و خوانندگی را ادامه داد. برای مهارت در نواختن تنبک در الیگودرز نزد استادانی چون حسن جزاییو جمشید محبی به فراگیری فنون نواختن تنبک پرداخت. پس از آن به مدت ۶ سال نزد استاد فقید ناصر فرهنگ‌فر رفت و در این مدت فعالیت هنری خود را ادامه داد. سرلک در چندین دوره جشنوارۀ موسیقی فجر مقام اول آواز و تنبک را کسب کرد. پس از مدتی از طرف قربان سلیمانی که از استادان دوتار است به شجریانمعرفی شد و به مدت هشت سال ردیف‌های آوازی و تکنیک‌های صداسازی را در کنار محمدرضا شجریان کار کرد. در کنار آواز و تنبک، مدتی هم نزد کیوان ساکتبه فراگیری تار مشغول بود. سینا سرلک در اسفند ماه سال ۱۳۸۲ از طرف سازمان ملی جوانان به عنوان جوان نمونۀ ایران در حوزۀ هنر انتخاب شد و هم‌اکنون نیز سرپرستی گروه سرلک را به عهده دارد. آلبوم‌ها:  یکیست  بی‌گاه  شاه خرابات  رومی  رومی ۲  راه و ماه  تیام

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محسن کرامتی (متولد ۱۳۲۶) خواننده و استاد ردیف آوازی موسیقی ایرانی است. او در تهران متولد شده است و هم‌زمان با فراگیری نقاشی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران به یادگیری آواز نزد استاد محمدرضا شجریان پرداخته است. کرامتی از سال ۱۳۶۵ تا کنون به توصیهٔ محمدرضا شجریان به آموزش ردیف آوازی ایران می‌پردازد وی همچنین مترجم بیش از چهل عنوان کتاب و مؤلف «فرهنگ اصطلاحات هنرهای تجسمی» است. خطاط، مترجم بيش از چهل عنوان كتاب و مؤلف فرهنگ اصطلاحات هنرهاي تجسمي و بالاخره يك خواننده پركار و محقق در موسيقي ايراني است. سالهاست كه به تدريس روايت و شيوه آوازي اولين و تنها معلم موسيقي مستقيمش، استاد شجريان مشغول است. امكانات صوتي و صداي خاص كرامتي و وسعت بسيار خوب محدوده صوتي‌اش، امكان تقليد از ظلّي، شجريان، و بنان را در دوره جواني و آغاز آشنايي با موسيقي ايراني برايش فراهم مي‌كرد. اولين كار رسمي او، اجراي آواز چهارگاه در كاست صبحگاهي به سرپرستي و آهنگسازي حسين محمد عليزاده است. اين همكاري به صورت مستمر در گروه هم آوايان و اجراي كنسرتها ادامه پيدا مي‌كند. آوازهاي پنجه دشتي، دلدار، و... از اوست. تنظيم و اجراي رديف ميرزاعبدالله به صورت آوازي و با كلام گذاري وي از ديگر آثار اوست كه در حوزه رديف موسيقي ايراني يك كار نوع و بديع است. آثاری که کرامتی در اجرای آنها شرکت داشته است عبارت‌اند از:  پنجره امید (تصنیف‌های دوره مشروطه)  ای که دل داری  صبحگاهی  آوای مهر  راز نو  پنجهٔ دشتی  دلدار  ۱۸۶ تصنیف قدیمی  جواب ساز ردیف میرزا عبدالله به آواز (دستگاه‌های نوا، راست پنجگاه، شور و آواز دشتی) 

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

در ۱۵ بهمن سال ۱۳۳۱ در یکی از روستاهای اطراف کاشان بدنیا آمد. پدرش آواز خوشی داشت و با ردیف های آوازی هم آشنا بود. شفیعی ازدوران نوجوانی ردیف های آوازی را تا حدودی نزد پدر فراگرفت،در سال ۱۳۵۳بنا به توصیه عبدالوهاب شهیدی به کلاس های اسماعیل مهرتاش راه یافت و تا سال ۱۳۵۹نزد وی به فراگیری آواز پرداخت. دراردیبهشت ۱۳۵۹و پس از مدتی وقفه در آموزش، با توجه به آشنایی اش با محمدرضا شجریان چند سالی دوره آموزش ردیف را با استاد سپری کرد و سپس در کلاس دوره عالی ( مرکب خوانی ، تلفیق شعر و موسیقی ، جمله سازی ، جمله پردازی و از همه مهمتر کلاس خودسازی ) به یادگیری و آموزش پرداخته که این منحصر به آموزش ردیف های آوازی و سایر آموخته های خود به هنرجویان جوان و اجرای کنسرت در بعضی اوقات است. گفته می‌شود شجریان تاکنون بارها از شفیعی به عنوان یکی از شاگردان برگزیده خود نام برده است. وی در دوره اخیر مجمع عمومی کانون خوانندگان سنتی خانه موسیقی به عنوان عضو هیات مدیره انتخاب شده و در این سمت به همکاری با خانه موسیقی مشغول شده است . شفيعي به تدريس و اجراي آواز مشغول است. او تاكنون كنسرت هايي در فرانسه و ايتاليا برگزار كرده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

حسن کسائی (۳ مهر ۱۳۰۷ -) از استادان برجستهٔ موسیقی ایرانی و نوازندهٔ سرشناس نِی است. او به گفته خود در تاریخ ۳ مهر ۱۳۰۷ در خانواده‌ای تاجرپیشه به دنیا آمد. پدرش ، «حاج سید جواد کسائی» از تاجران به نام آن زمان اصفهان بود که به دلیل علاقه و انسی که با موسیقی داشت، با اساتید و بزرگان آن زمان مانند سید حسین طاهرزاده، جلال‌الدین تاج اصفهانی، اکبر خان نوروزی، خاندان شهناز (شعبان خان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز)، غلامحسین سارنج و ادیب خوانساری رفت و آمد می‌نمود. به طوری که منزل آقا سید جواد، محفلی بود برای تجدید دیدار و نیز ساز و آواز اساتید به نام موسیقی اصفهان. این آمد و شدها موجب شد حسن کسائی از کودکی با موسیقی آشنا شود و به مرور زمان، علاقه زیادی خصوصاً به ساز نِی پیدا کرد (بعد از دیدن یک نوازنده دوره‌گرد) و بر آن شد تا پدر، وی را نزد مهدی نوایی ببرد. وی مدتی آواز و گوشه‌های موسیقی ایران را نزد استاد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری آموخته و نِی را از مهدی نوایی فرا گرفت. وی هر زمان که به تهران می‌رفت از محضر استاد ابوالحسن صبا استفاده می‌نمود. پس از فوت مهدی نوایی، کسایی همچنان از همنشینی با نوازندگان اصفهانی در جهت تسلط بر نوازندگی نی استفاده کرد. مخصوصاً از همنوازی با جلیل شهناز که به نوعی حق استادی بر گردن او دارد بهره برد. همنوازی با سازهای پرده‌داری مثل تار و سه‌تار او را بیش از پیش با گام‌های مختلف موسیقی ایرانی آشنا کرد، به صورتی که برای اولین بار دستگاه‌های چهارگاه، اصفهان، نوا و راست پنجگاه را با کوک دقیق و به صورت کامل اجرا کرد. کسایی همچنین از محضر ابوالحسن صبا بهره‌های فراوان برد که می‌توان گفت هنر نوازندگی سه‌تار کسائی، یادگار انس با این هنرمند یگانه‌است. سه‌تار نوازی کسائی تلفیقی زیبا از ترکیب نوازندگیتار جلیل شهناز و سه‌تار ابوالحسن صبا است. حسن کسائی در اصفهان سال‌ها مکتب‌دار موسیقی اصفهان در رشته‌های نی، سه‌تار و آواز بوده‌است. اگرچه بیشتر آثار حسن کسایی بداهه‌نوازی است تا موسیقی پیش ساخته، ولی امروز بخش زیادی از ضربی‌ها و حتی آوازی‌های نوازندگان نی، بهره گرفته از نوازندگی‌های ایشان است. کسائی امروز در نواختن نِی ایرانی همانند ندارد و در اوقات فراغت به تکمیل سه‌تار می‌پردازد. وی در زندگی هیچ دلبستگی‌ای به جز موسیقی ندار د. وی اکنون در شهر زادگاه خود، اصفهان در کوی عباس آباد زندگی می‌کند. دیده شده که استاد حتی با لوله کردن کاغذی ساده و سوراخ کردن آن اقدام به نواختن نی می‌کند که این در یکی از نوارهای صوتی آموزشی استاد نیز بیان گردیده‌است . وی که از کودکی علاقهٔ زیادی به موسیقی داشت، از سن دوازده سالگی شروع به نواختن نِی کرد و در سن سیزده سالگی به مکتب استاد نوایی رفت (نوایی از شاگردان نایب اسدالله است و دیگر شاگرد نوایی، یاوری می‌باشد که او هم اصفهانی است). کسایی در محضر استاد صبا به نواختن ردیف‌ها پرداخت و با هنرمندانی چون خالقی، مشیر همایون و حسین محجوبی نیز می‌نواخته‌است . وی کنسرت‌هایی نیز با ادیب خوانساری و اجراهایی با تاج اصفهانی داشته‌است. کسایی نی را در حد عالی می‌نوازد و هنوز نوازنده‌ای به قدرت او دیده نشده‌است[نیازمند منبع]. ایشان هم اکنون در اصفهان به سر می‌برند. نام استاد کسایی با نی چنان عجین شده که تصور یکی بدون دیگری امری است محال. نی از جمله سازهایی است که در تاریخ موسیقی ایران جایگاه پرفراز و فرودی از دربار پادشاهان ساسانی تا همدم بودن با شبانان داشته؛ ولی هیچ‌گاه نتوانست قابلیت اصلی خود را نشان دهد که بتواند مانند سازهایی از قبیل عود، تار، سنتور و انواع مختلف سازهای آرشه‌ای و مضرابی جایگاه نسبتاً ثابتی در بین موسیقی‌دانان و مردم پیدا کند. احتمالاً سادگی ساخت (که خود موجب پیدایش الگوهای غیراستاندارد و در نهایت باعث محدود شدن سطح تکنیکی نی شده بود) را بتوان عامل اصلی عدم ثبات در جایگاه اصلی نی دانست. توضیح آنکه، برای توسعه و رشد امکانات فنی و تکنیکی یک ساز، لازم است ابتدا ساختار آن، طبق الگویی دقیق و کارشناسی شده، طراحی و ساخته شود تا نواختن آن با حداکثر قابلیت اجرایی، میسر گردد. بر اساس اطلاعاتی که از ضبط اولین صفحه‌های موسیقی ایرانی در دست است، تکنیک نوازندگی سازهایی همچون تار، ویلن و کمانچه به نسبت نی در سطح بالاتری قرار دارد . تنها ضبطی که در گذشته از نی انجام شده تکنوازی و جواب آواز نایب اسدالله اصفهانی است که بنا به روایتی اولین کسی است که نی را به سبک «دندانی» می‌نواخته (هر چند خلاف این موضوع انکار ناپذیر نیست) . در هر صورت می‌توان با بررسی این چند صفحه ضبط شده، سطح نوازندگی نی را در آن زمان شناخت. استاد کسائی به طور مستقیم نتوانست از محضر نایب استفاده کند، ولی در دوره‌ای بسیار کوتاه نزد یکی از شاگردان ایشان به نام مهدی نوایی، تمام اندوخته‌های نوایی را فراگرفت . این موضوع از جهتی دلیل بر استعداد فراوان کسائی و از جهتی دیگر، نشان از محدودیت و سادگی تکنیک نوازندگی نی در آن زمان می‌باشد . از این رو حسن کسایی مانند تهرانی در تنبک، احمد عبادی در سه‌تار، بهاری در کمانچه و پایور درسنتور به نوعی از ابتدا شروع به ابداع تکنیک و پیاده کردن تمام دستگاه‌ها در ساز نی نمود. در گذشته صدای نی، همراه با ناخالصی زیاد بود؛ یعنی نواختن آن به صورتی بود که تفاوت محسوسی بین صداهای اوج، بم و بم نرم نبود، ولی استاد کسایی توانست با تغییر حالت در زبان، در محل استقرار زبان، حالت لب و فرم سر نی، صدایی بسیار شفاف و بدون ناخالصی از نی تولید کند. همین پیشرفت باعث شد تا نی استاد، به رادیو راه پیدا کند؛ تکنوازی‌ها و همکاری با نوازندگان و خوانندگان مشهور آن زمان چون جلیل شهناز، علی تجویدی، احمد عبادی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری و... باعث شد تا نی هم‌ردیف سازهای دیگر قرار بگیرد. بعد از این دوره اغلب ارکسترهای ایرانی شروع به استفاده از ساز نی کردند و این احساس نیاز باعث رشد روزافزون نوازندگان نی شد که حتی امروزه به عنوان یک رشته تخصصی در دانشگاه تدریس می‌گردد. می‌توان گفت، تمام نوازندگان امروز نی، با شنیدن صدای نی استاد کسایی به این ساز علاقمند شدند. شاگردان: شاگردان زیادی از محضر او درس گرفته‌اند که امروز جزو چهره‌های برجسته موسیقی ایران شمرده می‌شوند، از جمله:  حسین عمومی  حسن ناهید  محمد موسوی  منوچهر غیوری  عباس نوروزی

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

رضا مهدوی زندگینامه: رضا مهدوي متولد4 بهمن 1347 تهران. عمده فعاليتهاي وي علیرغم تحصیلات غیر هنری در زمينه موسيقي بوده تا جائيكه بيشتر مسئوليتها ، سوابق و تأليفاتش نيز در اين حوزه است . تخصص اصلي وي در موسيقي ،‌نوازندگي سنتور و موسیقی کودک است. -هنر آموخته از 6 سالگي نزد استادان : زنده ياد نيك بين (اداره فرهنگ و هنر و راديو كردستان)، زنده ياد حسين ملك،رويا حلاج، رضا شفيعيان، مسعود شناسا، پرويز مشكاتيان، مجيد كياني، (ساز سنتور)، محمد علي بهارلو (فرم پيش درآمدها)، اسفنديار قره باغي، وارطان ساهاكيان(تئوري وسلفژ) و محمد صادقي (رديف آوازي محمود كريمي) در مدرسه هنر و ادبيات سازمان صدا و سيما. -عضو مركز موسيقي حوزه هنري 1365-سرپرست گروه خاك و گروه آذر كيميا در اواخر دهه 60 و ابتداي دهه 70 به خوانندگي مختاباد و نوربخش. -سابقه تدريس دروس عملي و نظري در مراكز مختلف آموزش دولتي، دانشگاهي، آزاد و خصوصي از 1369 . -مدرس موسيقي و طراح فوق برنامه هاي مدرسه تيزهوشان (فرزانگان)1370 تا 1372. -از موسسين و مدرس هنرستان موسيقي حوزه هنري 1371 تا 1375 -طراحي و مجري سلسله كنسرت هاي پژوهشي آموزشي (آسيب شناسي) تالار انديشه و مديريت پژوهشهاي كاربردي مركز موسيقي حوزه هنري از 1371. -مقام برتر (اوّل) تك نوازي سنتور، بخش مسابقه هشتمين جشنواره موسيقي فجر(تالار رودكي) 1371. -عضو چند شوراي موسيقي شبكه‌هاي معاونت صدا (راديو) و چندين شوراي مراكز فرهنگي هنري و داور چندين جشنواره از 1372. -مدرس و مدير آموزش هاي آزاد "ظهور آفتاب" وابسته به سازمان آموزش 1372 تا 1374 . -مؤسس، مدرس و مدير گروه آموزشي موسيقي و هيأت مديره دانشگاه سوره 1373 تا 1382 . -مدير مسئول آموزشگاه آزاد موسيقي آذركيميا (تحت امتياز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) از 1374 . -طراح و بنيانگذار توليد موسيقي تجربي حمايت از جوانان مستعد ( 15 آلبوم در مركز موسيقي حوزه هنري انتشار يافته است) از 1374. - نواسازي و نوازندگي سنتور آلبوم "آذركيميا" 1375 . -كتاب يادواره موسيقي و بينش 1376، انتشارات موسسه آموزش عالي سوره. - عضو اصلي شوراي هنر دفتر تأليف و برنامه ريزي كتب درسي وزارت آموزش و پرورش از 1377و عضو شواري هنرفني حرفه‌اي از1383 تاکنون. -مديرگروه آموزشي رشته نوازندگي ساز ايراني و ساز غربي (نخستين دانشگاه جامع علمي كاربردي )در حوزه هنري 1378. -تأليف بخش موسيقي كتاب"آشنايي با هنر دوره پيش دانشگاهي" وزارت آموزش و پرورش و كتاب "آشنايي با موسيقي" (منابع كنكور هنر) انتشارات مدرسه وابسته به آموزش و پرورش 1379 (چاپ هشتم 1388) و كتاب "راهنماي معلم هنر" پنج دوره مقطع ابتدايي و «ترنم» ( انتشارات سوره مهر. -حدود صد مقاله روزنامه‌اي، انتقادي ، تحقيقي و ... -كنسرت هاي متعدد در داخل و خارج از كشور به ويژه در اروپا.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

سید عماد الدین توحیدی 1358: آغاز فعالیت هنری با فراگیری موسیقی/ 1362 : آغاز فعالیت در عرصه تئاتر (امور تربیتی کرمان)/ 1365 : برنده جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کشوری رامسر برای نمایش «مورچگان»/ 1367 : برنده جایزه بهترین متن نمایشی جشنواره کشوری رامسر برای نمایش «حکایت دستها»/ بنیانگذار گروه نمایشی «سوشیانس»/ فعالیت مستمر در نوازندگی سازهای دف، سنتور و تمبک/ آغاز تألیف کتاب «شیوه دف نوازی»/ همکاری با مطبوعات کرمان همچون حدیث کرمان و نسل آفتاب/ 1371: انتشار کتاب و CD «شیوه دف نوازی» به عنوان نخستین کتاب آموزش دف نوازی/ برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران/ برنده جایزه کتاب مرجع کتابخانه ملی هندوستان/ برنده جایزه کتاب مرجع دانشگاه کلمبیا/ کتاب شایسته ترجمه از سوی سازمان جهانی یونسکو/ پرفروش ترین کتاب موسیقی بعد از انقلاب با 20 بار چاپ و تیراژ بیش از 70000 نسخه/ 1372: آغاز همکاری با روزنامه اطلاعات ـ فصل نامه ادبستان ، فصل نامه کرمان/ نوازندگی در بیش از 100 کنسرت داخلی و کاست‌های متعدد/ 1373: ورود به دانشکده هنرهای زیبا در رشته کارگردانی/ ورود به دوره‌های بازیگری و کارگردانی مهین اسکویی، مهدی فتحی، حمید سمندریان/ همکاری مطبوعاتی با روزنامه کیهان/ 1374: کارگردانی نمایش «حکایت مطرب دل خسته» و «خورشید بر صلیب» در دانشکده هنرهای زیبا/ تأسیس آکادمی دف/ 1375: کارگردانی نمایش «ساقی نامه» نوشته اصغر فرهادی/ دبیر سرویس هنری مجله جوانان/ کارشناسی هنر مرکز مطالعات و تحقیقات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران/ 1376: کارگردانی نمایش «سرگرم ساز» نوشته دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی با بازی رضا رویگری و هدیه تهرانی اجرا در شانزدهمین جشنواره تئاتر فجر/ عضو شورای داوری جشنواره‌های منطقه ای تئاتر کرمان، یزد، همدان و فارس/ 1377: آغاز همکاری با ارکستر سمفونیک ایران/ کارگردانی نمایش «شکلک» نوشته اصغر فرهادی و اجرا در اصفهان، شیراز و کرمان/ آغاز همکاری با صدای جمهوری اسلامی ایران/ نویسندگی و کارگردانی نمایش رادیویی «پسری که می‌خواست بداند» با مشاوره احمد شاملو و مسعود بهنود و بازی صدرالدین شجره، ثریا قاسمی، هدیه تهرانی، مهدی فتحی، احمد آقالو، مجید مظفری، دانیال حکیمی، رضا رویگری/ شروع دوره کارگردانی زیر نظر ناصر تقوایی و بهرام بیضایی/ فارغ التحصیل دانشکده هنرهای هنرهای زیبا با موضوع پایان نامه «جنگ دنیاها» اثر اورسن ولز با راهنمایی دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی/ نویسندگی و کارگردانی نمایش های رادیویی «شاه و بلبل» و «چه کسی از همه پرزورتر است؟» و «تنها بادبادک ها باقی مانده بودند»/ ورود به دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی ارشد با رتبه 1/ عضویت در شورای مشاورین سازمان بهینه سازی مصرف سوخت/ 1378: کارگردانی نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» فردریک دورنمات/ انجام پروژه «قالی کرمان» کار مشترک با مجید علم/ 1379: کارگردانی نمایش «آقای توپاز» مارس پانیول/ فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد با موضوع پایان نامه «تئاتر، نظامی از نشانه‌ها» (نشانه شناسی نمایشگان بر اساس روش Aston و Savana) با راهنمایی دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی/ تهیه و کارگردانی نمایش رادیویی «دامچاله» اثر دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی/ 1380: تهیه و کارگردانی نمایش رادیویی «تیتیل و بیبیل» به زبان کردی در دو کشور ایران و سوئد با دو گروه بازیگر دبیر هیأت داوران جشنواره تئاتر آئین/ ساخت موسیقی نمایش «معرکه در معرکه» نوشته داوود میرباقری به کارگردانی سیاوش تهمورث/ 1381: ساخت موسیقی فیلم «مشت بر پوست» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و کارگردانی محسن محسنی نسب در جشنواره فیلم فجر/ ساخت موسیقی دو مجموعه تلویزیونی «راه تازه» جمشید جهانزاده و «رستاخیز کلمات» هادی سعیدی کیاسری برای شبکه‌های 2 و 5 سیما/ 1382: آغاز همکاری با ماهنامه «مقام موسیقیایی» نشریه موسیقی حوزه هنری تا کنون با ارائه 30 مقاله تخصصی/ آغاز همکاری با ماهنامه «هنر و موسیقی» تاکنون با ارائه 10 مقاله تخصصی/ ساخت موسیقی انیمیشن «چیق» برای شرکت در جشنواره انیمیشن مادرید/ آهنگسازی اثر «کولی‌کوبی» با ارکستر کوبه‌ای، انتشار توسط مرکز موسیقی حوزه هنری/ 1383: آهنگسازی اثر «ذوالجناح» با ارکستر کوبه‌ای، انتشار توسط مرکز موسیقی حوزه هنری/ 1384: اجرای قطعاتی از موسیقی نواحی مازندران با همکاری مسعود جاهد/ همکاری با محمدرضا درویشی در پژوهش پیرامون سازهای کوبه‌ای ایران برای دایره المعارف سازهای ایران/ کنسرت، سخنرانی، مستر کلاس و ورک شاپ در کشورهای آلمان، هلند،‌ فرانسه، بلژیک، تریکه و بحرین پیرامون معرفی موسیقی ایرانی/ طراحی و مدیریت بیش از 100 عنوان برنامه رادیویی/ تصدی سمت مدیر گروه فرهنگ و هنر رادیو فرهنگ با تولید 100 ساعت برنامه زنده و تولیدی در ماه با موضوعات تئاتر، سینما، موسیقی، ادبیات، هنرهای تجسمی و میراث فرهنگی تاکنون/ استفاده از کتاب "شیوه دف نوازی" در شرح و توصیف ساز دف تالیف عماد توحیدی، در دائرة المعارف سازهای ایران، محمد رضا درویشی، انتشارات ماهور/ 1385: کنسرت به دعوت ستاد فرهنگی جام جهانی در شهرهای فرانکفورت، لایپزیک، هامبورگ، ارفورت، کلن/ دبیر شورای موسیقی رادیو فرهنگ/ عضو شورای عالی نظارت بر موسیقی صدای جمهوری اسلامی ایران/ همکاری با پژوهشگاه علوم انسانی/ همکاری با دایره المعارف بزرگ اسلامی/ همکاری با دایره المعارف بزرگ تشیع/ عضویت در فرهنگستان هنر/ استفاده از کتاب "شیوه دف نوازی" تالیف عماد توحیدی به عنوان مرجع (در مدخل واژه ی دف) در واژه نامه ی موسیقی ایران زمین. مهدی ستایشگر، انتشارات اطلاعات/ 1386: کنسرت آموزشی پژوهشی در کاخ باربد تاجیکستان پیرامون بررسی تطبیقی ریتم در موسیقی ایران و تاجیکستان/ اجرای مشترک با گروه هوامی در ترکیه به مناسبت سال مولانا و تقدیر به مناسبت انتشار قلندروار/ آهنگسازی آلبوم قلندروار با صدای علیرضا افتخاری/ کسب عنوان پرفروش‌ترین اثر موسیقی سال توسط آلبوم قلندروار/ 1387: فارغ التحصیل دوره دکترای «فیلولوژی، سخن شناسی» از دانشگاه ملی روسیه/ ساخت موسیقی متن فیلم مستند "ONE WAY" به کارگردانی آیلین رایان (Aylin Ryan) - محصول کشور استرالیا/ ساخت موسیقی متن فیلم "نخل سوخته" محصول سیمافیلم – کارگردان: سیدمحسن یوسفی/ دریافت گواهینامه از کارگاه "طبقه بندی قصه های ایرانی" به سرپرستی پروفسور اولریش مارزلف - Ulrich Marzolf تقدیر در دانشگاه امیرکبیر/ تقدیر و دریافت کلید طلایی شهر کرمان از سوی شهرداری کرمان/ اهدای مجموعه شخصی عکس تاریخ موسیقی معاصر به موزه ساز شناسی کرمان/ 1388: ساخت موسیقی متن فیلم "نقش و نقاش" محصول سیمافیلم – کارگردان: مهدی جعفری/ ساخت موسیقی متن فیلم مستند "آشیان فرشتگان، کرمان" – کارگردان: علیرضا تقاصی/ دعوت از سوی دکتر غلامعلی حدادعادل ریاست دایره المعارف بزرگ اسلامی به عنوان سرمدخل "دف و سازهای کوبه ای"/ ساخت موسیقی نمایش "مرغ مینا" – کارگردان: تاجبخش فنائیان – سالن اصلی تئاترشهر/ همکاری با نشریه پیوند (نامه انجمن تاجیکان و فارسی زبانان جهان)/ همکاری با نشریه دانشگاه ملی روسیه/ قطع همکاری با شبکه فرهنگ/ کارشناسی موسیقی شبکه رادیویی نوا و اداره کل نغمات آیینی سازمان صدا و سیما/ 1389: تحقیق بر روی انواع موسیقی مذهبی و بررسی فتوت نامه ها و متون کهن مرتبط/ مدیریت اداره کل موسیقی فرهنگستان هنر/ مدیریت اداره کل طرح و برنامه فرهنگستان هنر/ ساخت موسیقی نمایش "شن" به کارگردانی "کتایون حسین زاده" و بازی "الهام پاوه نژاد" و "پریزاد سیف"/ همکاری با پروفسور "روشن رحمان اف" پیرامون مردم شناسی اقوام ایرانی/ مدیر بخش موسیقی پروژه جهانی نوروز/

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

فریدون آسرایی از خوانندگان ایرانی است فریدون آسرایی حدود ۵۰ سال سن دارد. اصالت او به منطقه آسرا برمیگردد تقریبا ۱۵ دقیقه بعد از سد کرج یک منطقه کاملا کوهستانی اما خودش می‌گوید در کرج به دنیا آمده و در خیابان جمالزاده تهران بزرگ شده است. ۴ برادر و ۲ خواهر که ۱ برادرش در هلند و ۱ خواهر در کرج و بقیه در تهران زندگی می‌کنند. او بچه یکی مانده به آخر هستش . دیپلمش را در ایران گرفت و در لشگر ۶۴ ارومیه خدمت کرد و چون زن برادرش فیلیپینی بود به کمک ایشان در شهر مانیل آن کشور ۸ سال درس خواند که حاصلش مهندسی کشاورزی بود که ۳ سال آن را برای فوق لیسانس خواند که منصرف شد و به تهران آمد. بعد از تحصیلات در جولای ۱۹۸۷ به کانادا شهر ونکوور رفت و ۱۴ سال در آنجا زندگی کرد . یعنی ۲۲ سال دوری از وطن . سال ۱۹۸۸ گروه غزال و ۲ سال بعد هم گروه پرواز را با حضور کامران، هنگامه، رامین زمانی و... راه انداخت که ترانه ایران ایرانم نشانی از این گفته است .( وی در کانادا ۷-۸ سال سی دی فروشی داشته) او اولین آلبومش را با تنظیم رامین زمانی و با نام اولین سلام که ترانه‌هایش عباتند از : اولین سلام، جدایی، جاده عشق، تو ای یار، شاهچراغ، گل اندام، قربونت و دختر بندر را در سال ۱۳۷۹ به بازار روانه کرد و به ایران باز گشت . (آن زمان خوانندگانی چون اعتمادی و اصفهانی تازه مطرح شده بودند). از نظر او آلبوم اولش نمره قبولی نگرفت به همین خاطر خواست آلبوم بعدیش را در ایران جمع و جور و در لس آنجلس به بازار فرستد . از جانب دکتر چراغعلی به پدرام کشتکار معرفی شد و دو ترانه بیا بریم و خونه به خونه را با او به ثبت رسانید . پس از آنکه کار آلبوم آدم و حوای شادمهر توسط بهروز صفاریان به پایان رسید فریدون به بهروز توسط پدرام معرفی شد . روزی در استودیو و در سر ضبط قطعه ستاره بهنام برادر بهروز به فریدون پیشنهاد خوانندگی مهمان در این ترانه شد. او نیز این ترانه را اجرا کردو... پدرام و بهروز نیز با تلاش و اصرار زیاد توانستند فریدون را به ارئه آلبوم در ایران متقاعد کنند . البته خوداو دلیل‌های زیادی از جمله سن زیاد مادرش را برای این کار داشت. البته نوشتن چند مطلب کوتاه در مورد آلبوم غریبه و خود فریدون خالی از لطف نیست: گل هیاهو آخرین کار آلبوم بود . با غریبه (ترانه مورد علاقه اش)راه خواندنش را پیدا کرد . ترانه کبوتر را از یک مجله پیدا کرد . توسط دیدن فیلمهای از کرخه تا راین و آژانس شیشه‌ای با جنگ آشنا و احساس ترانه بوی سیب را به دست آورد .او ملودی ۷ ترانه آلبوم را خودش ساخت . فعالیت‌های هنری خود را در ایران پس از بازگشت از کانادا با آلبومی به نام "غریبه" آغاز کرد. اولین آلبوم وی با نام اولین سلام وارد بازار شد که به توفیق چندانی دست نیافت . اما او با دومین آلبوم خود با نام غریبه رکورد فروش در ایران را شکست آلبوم بعدی او با نام سرگذشت وارد بازار شد که یکی از آهنگهای او با نام ای وطن در این البوم قرار دارد آلبوم اخر او نیز با نام از تو دورم با فضایی عاشقانه و بر مبنای اشعار علیرضا ایزدیمتن مورب وارد بازار شد که ترانه‌های مانند "دوست دارم"و "وقتی بارون میزنه" را شامل می‌شود  ۱۳۹۰: خاطرات گمشده (ناشر: جهان تصویر)  ۱۳۸۷: رمیکس (ناشر: ایران گام)  ۱۳۸۶: از تو دورم (ناشر: سروش)  ۱۳۸۳: سرگذشت  ۱۳۸۳: غریبه  ۱۳۸۰: اولین سلام

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع :

در سال ۱۲۸۲ شمسی (برابر با شناسنامه) خداوند به شیخ اصفهانی واعظ اصفهانی که به "تاج الواعظین" معروف بود فرزندی عطا کرد که نامش را جلال گذاشت. شیخ اسماعیل پدر جلال علاوه بر منبر گرم و گیرایی که داشت از حنجره ای داوودی و صدایی دلنشین نیز برخوردار بود و طبق مرسوم زمان بر اثر حشر و نشر با مردم اهل ذوق زمانش با گوشه ها و ردیف های آوازی ایران نیز آشنایی پیدا کرده بود. جلال فرزند شیخ اسماعیل هم ، صدا و حنجره را از پدرش به ارث برده بود. این موضوع را اهل خانواده همه می دانستند ولی چون جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بود پدر از صدای خوش فرزندش خبری نداشت. عاقبت زمان مدرسه رفتن جلال رسید. پدر او را به مدرسه ی "علمیه" سپرد. این مدرسه در بازارچهء رحیم خان نزدیک مسجد رحیم خان واقع بود با منزل شان فاصلهء چندانی نداشت.در مدرسه بخاطر صوت خوشی که جلال داشت مکبری و موذنی و قرائت کلام الله مجید را به او واگزار کرده بودند. یک روز عصر وقتی جلال نه ساله از مدرسه برمی گشت با خود اندک اندک زمزمه می کرد و این زمزمه تا نزدیک در منرل ایشان ادامه داشت. غافل از اینکه پدر بر خلاف معمول ، آن روز در منزل بود و صدای او را شنید. وقتی جلال پایش را از هشتی به داخل حیاط گذاشت پدرش او را صدا کرد. رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد. در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت : «جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی. من صدایت را شنیدم. حالا هم کمی برای من بخوان.» وقتی جلال با صدای لرزان اندکی برای پدرش خواند پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از مهر بر پیشانی اش زد و گفت : «برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست. تو باید تعلیم ببینی.» آن روزها به جلال چون فرزند شیخ اسماعیل تاج الواعظین بود "تاج زاده" می گفتند. جلال تاج زاده از نه سالگی تعلیم آواز را شروع کرد. ابتدا پیش پدرش با مقدمات و اصول ردیف ها آشنا شد و سپس پدر او را به مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی استاد آواز آن زمان سپرد و تاج مدتی نزد این استاد گوشه ها را یاد گرفت. پس از مرحوم سید عبدالرحیم ، پدر تاج برای اینکه او را با گوشه های سازی در ردیف نیز آشنا کند به خدمت شادروان نایب اسدالله نی زن معروف برد. تاج زمانی نسبتا طولانی در خدمت نایب اسدالله نکته ها و ظرایف آواز ایرانی را فرا گرفت. آخرین استادی که تاج بنا به توصیه ی پدر برای تکمیل گوشه ها و ردیف ها به خدمتش رفت مرحوم شادروان میرزا حسین ساعت ساز معروف به "خضوعی" بود و تاج پس از اتمام فراگیری نزد این استاد، دیگر در آواز سرآمد شده بود و اندک اندک در محافل می خواند و این جا و انجا همه از صوت خوش و تسلط او بر آواز سخن می گفتند. اولین تجربه ی آواز خوانی با ساز تاج در نوجوانی با مرحوم حسین خان اسماعیل زاده استاد معروف و مسلم کمانچه (دایی استاد اصغر بهاری) آشنا می شود و اولین باری که قرار بود بهمراه ساز حسین خان اواز بخواند حسین خان ساز را کوک می کند و هنوز جمله ی اول را نزده ، تاج با عجله درآمد آواز می کند. حسین خان با لبخندی می گوید : «پسرم ، در خواندن اینقدر عجله نکن. صبر داشته باش تا من درآمد بکنم. بعد کمی بیشتر صبر کن تا چهارمضرابی هم بزنم. وقتیکه مجلس سرحال آمد و خودت هم کاملا سر ذوق آمدی شروع کن به خواندن. تازه آن وقت هم با حوصله و طمانینه بخوانتا مردم فرصت شنیدن و لذت بردن از ریزه کاریهای آوازت را داشته باشند.» هم آوازهای تاج تاج همیشه از آواز مرحوم سید عبدالرحیم اصفهانی و مرحوم میرزا حسین ساعت ساز (حضوعی) با تجلیل و گرامیداشت فراوان یاد می کرد و به خصوص می گفت : «صوت داوود نبی در حنجره و صدای استادم مرحوم سید رحیم تجلی می کرد و ممکن نیست کسی دیگر بتواند مانند او به این خوبی بخواند.» جز این دو نفر تاج با سعه ی صدر و مناعتی که داشت و اصولا هر خواننده ای را تشویق می کرد ، از خوانندگان همزمانش نیز از جمله به این استادان ارادت داشت و از آنان و آوازشان به نیکی یاد می کرد (این اسامی را تاج در گفتگویی که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ داشت بر زبان آورد) : سید حسین طاهر زاده ، سید اسماعیل خان قراب ، قربان خان شاهی ، تجلی ، حاج محمد علی ، حبیب شاطر حاجی و شهاب (معروف به شهاب چشم دریده ، شاگرد حبیب شاطر حاجی که گوشه ی شهابی در دستگاه زند یا ترک به او منسوب است.) کسانی که با تاج ساز نواخته اند بی تردید بسیاری از اساتید مسلم موسیقی و نوازندگان چیره دست سازهای ایرانی با شادروان تاج اصفهانی ساز نواخته اند ، ولی می توان نام ای هنرمندان را در ردیف نام کسانی که با تاج هم نوازی داشته اند ثبت کرد : مرحوم نایب اسدالله نی زن معروف (این استاد زمانی که تاج نزدش تلمذ می کرده به عنوان آموزش همراه آواز تاج اصهانی نی هم می زده) مرحوم شکری ادیب السلطنه استاد تار ، مرحوم رضا محجوبی (ویولن) ، مرحوم حسین یاحقی (ویولن) ، مرحوم ارسلان خان درگاهی (تار و سه تار) ، مرحوم اکبر خان نوروزی (تار) ، مرحوم رضا خان باشی (تار) ، مرحوم سلیمان خان اصفهانی (نی) ، مرحوم علی خان شهناز (تار) ، مرحوم حسین خان شهناز (تار) ، استاد حسن کسائی (خداوندگار نی و جانشین بحق نایب اسدالله) ، استاد جلیل شهناز (نوازنده ی چیره دست تار) ، استاد علی تجویدی و ... شاگردان تاج تاج برخلاف اینکه استادان انگشت شماری داشت شاگردانش فراوان بودند. او در تعلیم ، با لطف پدرانه ای که داشت با اصرار هر کسی را که حتی دو دانگ صدایی داشت تشویق به خواندن می کرد و اغلب خودش نیز محض ترغیب شاگردان جوان و تازه کار بی هیچ ناز و افاده ای چند بیتی مناسب زمزمه می کرد. تاج با خضوع و خشوع فراوان تعلیم می داد و با روحیه ای که داشت اکثرا از شاگردانش به عنوان شاگرد نام نمی برد و از آنها به نام دوست و رفیق یاد می برد. شاگردان تاج فراوان اند و من [=استاد شجریان] بیشتر آنها را ندیده و نمی شناسم ولی در آن میان فقط با دو نفر انان آشنایی پیدا کردم : یکی آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری) ، از شاگردان قدیمی تاج که شیوه ی تاج را خیلی خوب دریافت کرده و به کار می گیرد ، حنجره ی توانایی دارد و پخته می خواند و شعر را بجا در آواز بکار می گیرد. یکی هم که بیش از همه و تا آخرین روزهای زندگی با تاج و در خدمت او بوده آقا علی اصغر شاه زیدی خواننده ی جوان اصفهانیست که خود به تعلیم آواز هنرجویان مشغول است و در یکی از آزمون های باربد نیز رتبه ی اول شده است عده ی زیادی هم غیر مستقیم شاگرد تاج بوده اند. این عده از راه صفحات و نوارهای تاج با سبک آواز او آشنا و روش او را در آواز تعقیب کرده اند که از این میان می توان به خواننده ی خوش صدای معاصر آقای حسین خواجه امیری (معروف به ایرج) اشاره کرد. روحیه و خلقیات تاج شادروان مردی سلیم النفس و با مناعت طبع بود . هرگز در طول مدت زندگی اش به خاطر مال دنیا و زندگی اش به کسی کرنش نکرد و این خاطر مدح کسی را نگفت. او از همه تعریف و تمجید می کرد و همه را با نام خیر یاد می کرد. شاید کسی به خاطر نداشته باشد که او حتی یکبار از کسی گلایه ای بکند و از کسی بد بگوید. او حتی اگر از کسی رنجش می دید و خاطرش آزرده می شد این رنج و آزردگی را با سکوت بزرگوارانه ای تحمل می کرد. تاج از استادانش با احترام فراوانی یاد می کرد و با دوستانش به مهربانی و عطوفت رفتار می کرد. خانواده ی تاج شادروان تاح در زندگی یک همسر اختیار کرد و همیشه از او به عنوان کدبانو ای خانه دار ، مهربان و دلسوز که موجب گرمی کانون خانوادگی است نام می برد. خداوند به تاج شش فرزند عطا کرد. چهار دختر به نامهای تاجی ، پروین ، هما ، پروانه و دو پسر به نامهای همایون و جمشید. سرانجام در روز ۱۴/۹/۱۳۶۰ دار فانی را وداع گفت و به دیدار حق رفت. در شب سومین روز فوت او عده ی کثیری از مردم هنر دوست و هنرمند اصفهان شرکت داشتند طوری که فضای مسجد به طور مداوم پر و خالی می شد. در آن شب کسایی نی می زد و گریه می کرد. همراه ناله های نی همه شیون می کردند. در همان حال استاد دکتر شفیعی به مناسب حال حضار مجلس خطاب به تاج گفت : سلک جمعیت ما بی تو گسسته ست زهم ما که جمعیم چنینیم تو تنها چونی

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

نادر مشايخي، در سال ۱۳۳۷ در تهران متولد شد .نادر مشايخي در سال ۲۰۰۱ اركستر وين را تشكيل داد و از همان سال‌ها رهبري اركسترهايي چون وين ۲۰۰۱ و كاپلا كوندورتا و همكاري با هنرمنداني چون هانا شيگولا را در فعاليت‌هاي خود گنجاند. مشايخي در زمينه آهنگسازي نيز تجربه‌هاي فراواني دارد كه از ميان آنها مي‌ توان به ساخت نود و شش قطعه براي سلو ، موسيقي مجلسي و غيره اشاره كرد.نخستين اجراي مشايخي در سالن شوبرت - كنسرت هاوس وين به سال 1988 برمي‌گردد.گروه : هنررشته : موسيقيگرايش : آهنگسازوالدين و انساب : نادر مشايخي، فرزند جمشيد مشايخي، بازيگر نامدار تئاتر و سينما مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : نادر مشايخي تحصيلات ابتدايي را در تهران به پايان رساند.وي سپس به هنرستان عالي موسيقي رفت و بعد از آن به دانشگاه موسيقي وين در اتريش رفت و در رشته آهنگسازي ، رهبري و موسيقي الكترونيك با درجه ممتاز فارغ التحصيلي شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : نادر مشايخي در سال ۲۰۰۱ اركستر وين را تشكيل داد و از همان سال‌ها رهبري اركسترهايي چون وين ۲۰۰۱ و كاپلا كوندورتا و همكاري با هنرمنداني چون هانا شيگولا را در فعاليت‌هاي خود گنجاند. مشايخي در زمينه آهنگسازي نيز تجربه‌هاي فراواني دارد كه از ميان آنها مي‌ توان به ساخت نود و شش قطعه براي سلو ، موسيقي مجلسي ، موسيقي اركستري و اپرا،ساخت سمفوني فيه ما فيه (سه اثر) ،اپراي ملكوت ، قطعه اركستري پشيماني كنتيمنتو ، مجموعه تولدي ديگر ( روي ترجمه آلماني اشعار فروغ فرخزاد )،اجراي پروژه هاي موسيقي تلفيقي اصيل ايراني در همكاري با هنرمنداني چون حسين عليزاده و هوشنگ ظريف (فستيوال سالزبورگ )،ساخت سمفوني مولانا براي صدا و سيما اشاره كرد. وي بعد از كنار گذاشته شدن از رهبري اركستر سمفونيك تهران به شكل دهي اركستر مجلسي و فيلارمونيك تهران پرداخت. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : نادر مشايخي در سال ۲۰۰۱ اركستر وين را تشكيل داد .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شركت در فستيوال هاي معتبر اروپا، آمريكا و آسيا،رهبري اركستر سمفونيك تهران و اجراي كنسرت با اين اركستر در اتريش(دو بار) و آلمان،تدريس در دانشگاه تهران ، دانشكده صدا و سيما و كنسرواتوار تهران. از ديگر فعاليت‌هاي نادر مشايخي ، اين آهنگساز و موزيسين به شمار مي‌رود. آرا و گرايشهاي خاص : نادر مشايخي سال‌ها با اركستر وين - 2001 كنسرت‌هاي تلفيقي را با هنرمندان معاصر در رشته‌هاي ادبيات و هنرهاي تجسمي در كنسرت هاوس رهبري كرده است و بسياري از آثار او در سالن‌هاي كنسرت مختلف شهر وين اولين اجراي بين‌المللي را داشته‌اند. جوائز و نشانها : در سال 1988 نادر مشايخي براي اولين بار در سالن شوبرت - كنسرت هاوس وين مقابل تماشاچيان ايستاد و در مقابل ابراز احساسات آنها نسبت به اولين اجراي قطعه نوشته او كه توسط انسامبل سازهاي زهي آزاد اجرا مي‌شد، سر فرود آورد. سالها از آن شب گذشت و اين بار سالن كنسرت هاوس وين- مدرن شاهد بزرگداشت اين رهبر و آهنگساز ايراني است. مراسم بزرگداشت «نادر مشايخي»رهبر اركستر سمفونيك تهران در معتبرترين فستيوال موسيقي وين در آبان ماه سال 1386 برگزار شده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

عليرضا مشايخي ، در سال 1318 شمسي در تهران متولد شد. تحصيلات پيش دانشگاهي خود را در دبيرستان علميه تهران به پايان رسانيد و از مكتب استادان آن زمان ، اصول موسيقي ايراني ، آهنگ سازي و نواختن پيانو را فراگرفت. در سال 1337 وارد آكادمي موسيقي و هنرهاي نمايشي وين شد و زيرنظر هانس يلينگ شاگرد معروف شوئنبرگ ، نظريه پرداز مكتب وين به تحصيل پرداخت. وي موسيقي الكترونيك را نزد گوتفريد ميشائيل كوئيگ در هلند فراگرفت. مشايخي ، اساس موسيقي تلفيقي را پي ريزي كرد و كامپيوتر و الكترونيك و موسيقي سنتي را در خدمت يك زبان مشترك نهاد.گروه : هنررشته : موسيقيگرايش : آهنگسازيتحصيلات رسمي و حرفه اي : عليرضا مشايخي ، تحصيلات پيش دانشگاهي خود را در دبيرستان علميه تهران به پايان رسانيد و از مكتب استادان آن زمان ، اصول موسيقي ايراني ، آهنگ سازي و نواختن پيانو را فراگرفت. در سال 1337 در آكادمي موسيقي و هنرهاي نمايشي وين ، زيرنظر هانس يلينگ شاگرد معروف شوئنبرگ ، نظريه پرداز مكتب وين به تحصيل پرداخت. وي موسيقي الكترونيك را نزد گوتفريد ميشائيل كوئيگ در هلند فراگرفت.استادان و مربيان : عليرضا مشايخي ، از محضر استاداني چون: دكتر لطف الله مفخم پايان ، حسين ناصحي ، خانم افليا كمباجيان ، هانس يلينگ ، گوتفريد ميشائيل كوئيگ و ... بهره هاي فراواني برد.آرا و گرايشهاي خاص : عليرضا مشايخي ، اساس موسيقي تلفيقي را پي ريزي كرد و كامپيوتر و الكترونيك و موسيقي سنتي را در خدمت يك زبان مشترك نهاد: قطعه ي « شور » اجرا در موزه ي موسيقي آمستردام.از جمله ساختهاي او دراين زمينه مي باشد . همچنين درزمينه امكانات چند صدايي موسيقي ايراني تحقيقاتي توسط مشايخي به انجام رسيده چون « در جست و جوي زمانِ ازدست رفته » و « شهرزاد » منعكس شده است. وي در طرح « موسيقي نسبي » با ايجاد نقطه نظر فني يا فلسفي به عنوان موضوع اصلي ( بعد حاكم ) ابعاد ديگر را در خدمت « بعد حاكم » قرار مي دهد ؛ و از اين راه ، فردگراييِ سنتي موسيقي ايراني را مورد شك قرار مي دهد و به تجربياتي مي پردازد كه از سوي تفكر « پست مدرن » مطرح مي شود. ________________________________________ آثار : تناقضات 1 ويژگي اثر : اجرا در سالن كارنگي هال نيويورك ( سازهاي بادي ).2 سپيده ويژگي اثر : اين اثر او ساز پيانو است3 سمفوني 6 ويژگي اثر : اركستر فيلارمونيك بلغارستان به رهبري منوچهر صهبايي.4 سمفوني تهران ويژگي اثر : سمفوني 2 ، اجرا توسط اركستر سمفونيك تهران به رهبري فرهاد مشكات.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

: استاد محمدحسين كياني، خواننده موسيقي مقامي قشقايي ، در سال 1294 در ايل قشقايي متولد شد و از هفت سالگي تا روزهاي آخر زندگي‌اش به عنوان خواننده آوازهاي محلي و مقامي به فعاليت پرداخت. شاهنامه‌خواني به زبان تركي و فارسي و همچنين اجراي قدرتمند آوازهايي مانند «اصلي و كرم» و «محمود و نگار» با تحرير‌هاي منحصر به فرد از ويژگي‌ها هنري او بود كه او را در عرصه هنر از ديگران ممتاز مي‌كرد.استاد حاج محمد حسين كياني روز جمعه 28 فروردين 1388 مقارن اذان ظهر در 94 سالگي دار فاني را وداع گفت و در فيروز آباد به خاك سپرده شد. گروه : هنررشته : موسيقيگرايش : آوازخاطرات کودکي : دوران كودكي و جواني محمدحسين كياني همزمان با جريان ها و تنش ها و بحران هاي اجتماعي و نيز شيوع بيماري وبا بود كه هر كدام از اين عوامل در زندگي پر مشقت وي بي تأثير نبودندتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسين كياني با قريحه ذاتي و خدادادي كه در وجودش موج مي زد توانست در اوايل نوجواني با صداي خود در ميان مردم ايل شهرتي بهم زده و با هنرمندان بزرگ آن زمان ارتباط برقرار كرده، از سبك و شيوه آهنگ هاي ايل تأثير پذير باشد. او در مدت كوتاهي در اجراي نغمه ها ي قشقايي صاحب سبك و شيوه منحصر به فرد شد. زمان و علت فوت : استاد حاج محمد حسين كياني روز جمعه 28 فروردين 1388 مقارن اذان ظهر در 94 سالگي دار فاني را وداع گفت و در فيروز آباد به خاك سپرده شد. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : استاد كياني تا سال 1344 فقط در محفل دوستانه و جشن و سرودهاي مردم ايل هنرنمايي مي كرد بعد از اين تاريخ با ورود او به راديو شيراز و اجراي موسيقي عشاير با همكاري استاد نكيسا متقاضيان صداي اين هنرمند فزوني يافت. به طوري كه در كمتر از 2 سال چندين كاست او پخش يافت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي اولين بار در سال 1370 در مراسم بزرگداشت مأذون قشقايي شاعر توانايي ايل در شيراز هنرنمايي كرد و از اين تاريخ بود كه در اغلب شهرهاي ايران از جمله كنفرانس آذربايجان،فرهنگسراي نياوران و بهمن در تهران و جشنواره موسيقي مقامي در كرمان، جشنواره هاي عشايري و كنسرت هاي مختلف در شهرهاي اهواز، بروجن، گچساران، بوشهر و فيروزآباد شركت كرد. استاد محمد حسين كياني كه در آوازهايش اغلب از شعرهاي عرفاني استفاده مي كرد و اعتقادات مذهبي بسيار قوي داشت در سال 1372 به زيارت خانه خدا مشرف گرديد. استاد كياني تا آخرين روزهاي عمرش، به عنوان خواننده آوازهاي محلي و مقامي و شاهنامه خوان به فعاليت پرداخت و بعضي از آوازهاي شاخص او عبارت بودند از « اصلي و كرم » ، « محمود و نگار » و « باش گرايلي ». آرا و گرايشهاي خاص : استاد كياني چهره‌اي جدي داشت و همسخني با وي به آدمي انرژي مضاعفي مي‌بخشيد،‌ روايت‌هاي وي از شاهنامه تنها به حفظ و تكرار طوطي‌وار ابيات شاهنامه منحصر نمي‌شد، بلكه به دليل تجربه‌هاي بزرگي كه در زندگي داشت، هرگاه لب به سخن مي‌گشود واز شاهنامه و قهرمانانش سخن مي‌گفت، نتيجه‌گيري‌هاي فردوسي را هم از سرشت و سرنوشت قهرمانان به سخنش مي‌افزود.جوائز و نشانها : در جشنواره موسيقي مقامي كرمان در سال 83 به عنوان چهره شاخص و يكي از برترين هاي موسيقي نواحي شناخته شد. شهرت و اعتبار اين خواننده در كشورهاي ترك زبان و تركيه نيز كمتر از ايران نيست. او همچنين در سال 1372 در مراسم يكصدمين سالگرد درگذشت مأذون شاعر غزلسراي قشقايي خوش درخشيد و ياد و خاطره صداي درخشان گذشته خويش را زنده كرد. سپس در شهرهاي تهران ، تبريز ، شيراز ، اهواز ، كرمان ، گچساران ، فيروزآباد ، هفتگل و خرم آباد به هنرنمايي پرداخت و موفق به دريافت لوح تقدير گرديد. ________________________________________ آثار :  1 اصلي و كرم ويژگي اثر : از آوازهاي شاخص استاد كياني2 باش گرايلي ويژگي اثر : از آوازهاي شاخص استاد كياني3 تركي قشقايي 1 ويژگي اثر : آلبوم موسيقي4 تركي قشقايي 2 ويژگي اثر : آلبوم موسيقي5 محمود و نگار ويژگي اثر : از آوازهاي شاخص استاد كياني

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

يوسف قنبري مهر در سال 307 ، در تهران ديده به جهان گشود. وي تا 12 سالگي در كنار كانون خانواده مشغول به تحصيل و كار صنعت بود. در سال 1330 هجري شمسي به پيشنهاد خود، ابوالحسن خان صبا كار به حرفه ساز سازي را روي آورد او در زمينة موسيقي و سازسازي تحت تعاليم اين استاد بزرگ موسيقي قرار گرفت. استاد قنبري به سال 1338 هجري شمسي به منظور فراگيري صنعت سازسازي با همكاري وزارت فرهنگ و هنر به فرانسه اعزام شد. او به مدت 6 ماه در كارگاه موسيو وابلو واقع در پاريس به فراگيري اين صنعت به صورت علمي پرداخت. وي اولين هنرمندي است كه در زمينه ساخت ساز با مراجعه به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان ، كارگاه سازسازي دائر نمود. استا قنبري مهر در بيان چگونگي 62 سال كار سازسازي چنين مي گويد: «با هدف احياي فرهنگ سازسازي كار مطالعه و ساخت تمام سازهاي ملي كشور شامل 12 پارچه از انواع را به خوبي انجام دادم. و در اين راستا به موفقيت هايي نيز در زمينه ساخت و رفع عيوب سازهاي موجود نايل شدم . »گروه : هنررشته : موسيقيتحصيلات رسمي و حرفه اي : يوسف قنبري مهر تا 12 سالگي در كنار كانون خانواده مشغول به تحصيل و كار صنعت بود. در سال 1330 هجري شمسي به پيشنهاد استاد خود ابوالحسن خان صبا كار صنعت ساز سازي را آغاز كرد.او زمينه فراگيري موسيقي ساز و سازي را تحت تعليم اين استاد آغازكرد و به توانايي لازم دست يافت ، چنانكه به سال1338ه.ش به منظور فراگيري صنعت سازسازي با همكاري وزارت فرهنگ و هنر به فرانسه اعزام شد. او به مدت 6 ماه در كارگاه موسيو وابلو واقع در پاريس به فراگيري علمي اين صنعت پرداخت.استادان و مربيان : يوسف قنبري مهر نوازندگي را در كلاس درس موسيقي استاد ابوالحسن صبا آموخت.وي همچنين از محضر سورن آراكليان معلم ويلن سل در كنسرواتوآر آن زمان به صورت علمي نيز بهره جست.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : يوسف قنبري مهر پس از مدتي تحصيل ، از سن 12 سالگي تا 23 سالگي به كار نجاري پرداخت. وي اولين هنرمندي است كه در زمينه ساخت ساز با مراجعه به وزارت فرهنگ و هنر وقت ، كارگاه سازسازي دائر نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : يوسف قنبري مهر در بيان چگونگي 62 سال كار سازسازي چنين مي گويد: «با هدف احياي فرهنگ سازسازي كار مطالعه و ساخت تمام سازهاي ملي كشور شامل 12 پارچه از انواع را به خوبي انجام دادم. و در اين راستا به موفقيت هايي نيز در زمينه ساخت و رفع عيوب سازهاي موجود نايل شدم . »آرا و گرايشهاي خاص : يكي از موفقيت هاي يوسف قنبري مهر ساخت بربط ايست كه مي توان آن را در شمار قديمي ترين سازه هاي ايران قرار داد. او با پس از بررسي هاي بسيار و تحقيق در تاريخ گذشته ايران از زمان ساسانيان و مشاهدات ظاهري و آثار باستاني و با كمتر احساس خود يكي از قديمي ترين آلات موسيقي ايران يعني بربط را بر اساس يافته هاي فرهنگي هنري تاريخي ادبي ايران طراحي و توليد كرد. از ديگر نوآوري هاي قنبري طي 62 سال فعاليت صنعتي و هنري او ، رفع عيب دستگاه موسيقي قانون است كه موجب شد اين ساز با همه نوع موسيقي دنيا هم خواني پيدا كند. استاد با حذف كليد زير سيم هاي قانون ، به جاي آن پرده گيرهاي كشويي نصب كرد. ساخت تنبك كوكي از ديگر ابتكارات اين استاد مي باشد. براي اولين بار در تاريخ هنري كشور طرح تبديل تنبك همنوازي به تنبك كوكي در 31 سال پيش طراحي و در سال 74 اولين نمونه آن توليد شد. روي اين تنبك 6 پيچ تعبيه شده است كه موجب انظباط و انبساط پوست مي شود و كار تغيير صدا از زير به بم را به عهده دارد. اين ساز همچون ديگر سازها در هواي سرد و گرم قابليت كوك شدن را دارد و به گرم كردن و نم زدن پوست تنبك نياز نيست. از ديگر اصلاحات استاد قنبري حذف سرپنجه ي تار ، سه تار ، دو تار و چگور است كه اين تحول از بيست سال پيش شروع و طي 10 سال تكميل شده است. با برداشتن سرپنجه ي تار ضمن روان تر شدن سيم كشي اين آلت موسيقي كار انتقال نيرو براي ارتعاش سيم آسان تر شده است. همچنين تغيير پرده هاي سازهاي ايراني از زهي به فضرتي از ديگر نوآوري هاي اين استاد بزرگ مي باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

منوچهر صهبايي در سال 1327 ، درتهران به دنيا آمد. پس از به پايان بردن تحصيلات ابتدايي وارد هنرستان عالي موسيقي شد. و با طي نمودن تحصيلات متوسطه و عالي ، در سال 1354 براي فراگيري و شناخت بيشتر موسيقي جهاني و رهبري اركستر و به منظور ادامه فعاليت هاي هنري خود به عنوان سليست و ادامه تحصيلات و تحقيقات عازم پاريس شد. او در دانشگاه استراسبورگ فرانسه ، در رشته موزيكولوژي ادامه تحصيل داد. سپس مدت دو سال در مدرسه عالي موسيقي شهر فرانبورگ آلمان به تحصيل موسيقي مشغول گرديد. او سرانجام در سال 1359 تحصيلات خود را در شهر استرازبورگ ، در زمينه رهبري اركستر ، آهنگسازي و موسيقي مجلسي در كنسرواتوار به پايان رسانيد.دكتر صهبايي در كنار فعاليت هاي وسيع و دامنه دار هنري ، به تحقيقات وسيعي در زمينه موسيقي شناسي ، جامعه شناسي و فلسفه در دانشگاه زوريخ پرداخته و در سال 1371 با اخذ درجه دكترا از اين دانشگاه نائل آمد. استاد صهبايي پس از اخذ مدرك ليسانس با عنوان شاگرد اول در كنسرواتوار تهران سال ها به عنوان سليست « ابوا » با اركستر سمفونيك و اركستر تهران همكاري كرد. او بعد از آنكه عازم پاريس گرديد ، مدتي به عنوان سليست به همكاري با پرفسور پير پيرلو پرداخت.حضور موفقيت آميز صهبايي در مسابقات و فستيوال هاي گوناگون موجب شهرت و آوازه او شد و از او در كشورهاي چين ، هنگ كنگ ، سنگاپور جهت اجراي كنسرت دعوت به عمل آمد. وي در نيمه دوم مهرماه سال 1372 به تهران آمد و مدت سه شب در فرهنگسراي بهمن ، اركستر سمفونيك را رهبري كرد.گروه : هنررشته : موسيقيتحصيلات رسمي و حرفه اي : منوچهر صهبايي پس از به پايان بردن تحصيلات ابتدايي وارد هنرستان عالي موسيقي شد. و با طي نمودن تحصيلات متوسطه و عالي ، در سال 1354 براي فراگيري و شناخت بيشتر موسيقي جهاني و رهبري اركستر و به منظور ادامه فعاليت هاي هنري خود به عنوان سليست و ادامه تحصيلات و تحقيقات عازم پاريس شد. او در دانشگاه استراسبورگ فرانسه ، در رشته موزيكولوژي ادامه تحصيل داد. سپس مدت دو سال در مدرسه عالي موسيقي شهر فرانبورگ آلمان به تحصيل موسيقي مشغول گرديد. او سرانجام در سال 1359 تحصيلات خود را در شهر استرازبورگ ، در زمينه رهبري اركستر ، آهنگسازي و موسيقي مجلسي در كنسرواتوار به پايان رسانيد. دكتر صهبايي در كنار فعاليت هاي وسيع و دامنه دار هنري ، به تحقيقات وسيعي در زمينه موسيقي شناسي ، جامعه شناسي و فلسفه در دانشگاه زوريخ پرداخته و در سال 1371 با اخذ درجه دكترا از اين دانشگاه نائل آمد.استادان و مربيان : منوچهر صهبايي نزد استاداني چون پرفسور ژان سباستين بيرو ، هانس هوليگر ، پرفسور فرانكو فرارا ، پرفسور ميلان هوروات ، پرفسور پيردروو به تحقيق و پژوهش در زمينه موسيقي پرداخت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : موفقيت منوچهر صهبايي در مسابقه سليستي ابوا در شهر بيزان سون فرانسه باعث گرديد از طرف كشور سوييس به آن كشور دعوت شود و قرار دادهايي به مدت دوازده سال جهت همكاري با اركستر سمفونيك و اپراي آن كشور منعقد و به عنوان رهبر اركستر و سليست « ابوا » مشغول همكاري گردد.فعاليتهاي آموزشي : منوچهر صهبايي در سال 1360 براي تدريس در اتريش به شهرهاي فلدكريش دعوت شد. او در كشورهاي ديگري همچون چين ، هنگ كنگ ، سنگاپور ضمن اجراي كنسرت ، به درخواست مسولان هنري اين كشورها ، در كلاس هاي تابستاني به تدريس پرداخت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : منوچهر صهبايي پس از اخذ مدرك ليسانس با عنوان شاگرد اول در كنسرواتوار تهران سال ها به عنوان سليست « ابوا » با اركستر سمفونيك و اركستر تهران همكاري كرد. او بعد از آنكه عازم پاريس گرديد ، مدتي به عنوان سليست به همكاري با پرفسور پير پيرلو پرداخت. حضور موفقيت آميز صهبايي در مسابقات و فستيوال هاي گوناگون موجب شهرت و آوازه او شد و از او در كشورهاي چين ، هنگ كنگ ، سنگاپور جهت اجراي كنسرت دعوت به عمل آمد. وي در نيمه دوم مهرماه سال 1372 به تهران آمد و مدت سه شب در فرهنگسراي بهمن ، اركستر سمفونيك را رهبري كرد.جوائز و نشانها : منوچهر صهبايي در سال 1355 در مسابقه ويرتئوزيته در پاريس شركت كرد و جايزه اول اين مسابقه و ليسانس كنسرت را دريافت نمود. در سال 1359 در مسابقه سليستي « ابوا » در شهر بيزان سون در فرانسه شركت كرد و جايزه اول اين مسابقه را از آن خود نمود. در سال1360 پس از دعوت كشور اتريش ، به آن كشور رفته و موفق به دريافت درجه پرفسوري از طرف دولت اتريش گرديد. وي در سال 1366 در مسابقه رهبري اركستر در بلژيك شركت كرد و جايزه اول و مدال طلاي اين مسابقه را از طرف وزارت فرهنگ اين كشور دريافت كرد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

فرامرز پايور فرزند علي پايور ، استاد زبان فرانسه و نقاشي ، در سال 1311 در تهران متولد شد . او تحصيلات متوسطه را در تهران به پايان رساند . پايور از سن هفده سالگي ( 1328 ) آموزش موسيقي را نزد ابوالحسن صبا در رشته ي سنتور آغاز كرد ، همكاري او تا پايان عمرصبا ادامه داشت . از سال 1334 برنامه هايي در زمينه ي موسيقي ايراني اجرا كرد و چندي بعد به تدريس سنتور در هنرستان موسيقي ملي پرداخت . پايور مدت سه سال در دانشگاه كمبريج به تحصيل زبان انگليسي پرداخت در دوران اقامت در انگلستان رستيال هايي براي عرضه ي آثار موسيقي اصيل ايراني توام با سخنراني در دانشگاه لندن وكمبريج اجرا كرد . وي پس از بازگشت از انگلستان مسافرت هاي متعددي براي برگزاري كنسرت و عرضه ي موسيقي ايراني به كشورهاي مختلف جهان كرد . همچنين وي در كلاس هنرستان موسيقي ملي و كلاس خصوصيش شاگردان زيادي تربيت كرد . او سال ها در وزارت فرهنگ و هنر سرپرست اركستر گروه هاي ديگر را سرپرست اركستر گروه همنوازي شامل ساز هاي ملي را به عهده داشته است . گروه : هنر رشته : موسيقي گرايش : سنتور والدين و انساب : پدر فرامرز پايور علي پايور هنرمند نقاش واستاد زبان فرانسه و دانشگاههاي تهران بوده و جدش منصورالدوله نقاش چيره دست و وزير پست و تلگراف، در زمان صدارت مستوفي الممالك بوده است و در عين حال با موسيقي آشنايي كامل داشته و ويلن و سنتور و سه تار را خوب مي نواخته و در اين زمينه از دوستان مرحوم ركن الدين خان مختاري بوده است. تحصيلات رسمي و حرفه اي : فرامرز پايور تحصيلات موسيقي خود را از سال 1328 شروع نمود و نزد استاد ابوالحسن صبا، استاد موسيقي ايراني به فرا گرفتن سنتور اشتغال ورزيد. او پس از ده سال تحصيل مداوم يك دوره كامل از رديف موسيقي ايراني را كه توسط استاد صبا براي سنتور تنظيم شده بود فرا گرفت و موفق به دريافت تقديرنامه يي از طرف استاد شد. در سال 1341 از طرف وزارت فرهنگ و هنر براي مدت سه سال به انگلستان اعزام شد و ضمن فراگيري در آنجا زبان انگليسي، موفق به دريافت ديپلم در رشته تخصصي زبان از دانشگاه كمبريج شد . وي همچنين در رشته موسيقي نيز از آكادمي سلطنتي موسيقي لندن مداراك قابل توجهي كسب نمود. استادان و مربيان : اساتيدفرامرز پايور عبارت بودند از : ابوالحسن صبا، با گزينش ساز سنتور، به مدت 6 سال. عبدالله دوامي و نور علي برومند، در تكميل رديف آوازي. حسين دهلوي و ملك اصلانيان در اصول هارموني و كنتريوان، و بهره مند از تجارب حسين تهراني در طي سالهاي طولاني همنوازي سنتور و تنبك. هم دوره اي ها و همکاران : علي تجويدي، صالحي، محمد شير خدايي، عطا الله خرم، ايرانپوي از همدوره اي هاي فرامرز پايور بودند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فرامرز پايور فعاليت هنري را از سال 1333 در وزارت فرهنگ و هنر كه در آن موقع اداره كل هنرهاي زيبا ناميده مي شد، شروع كرد و از همان وقت تا به امروز برنامه هايي از موسيقي اصيل ايراني تهيه نموده و در كنسرتها و همچنين در راديو و تلويزيون به اجرا در آورد. فعاليتهاي آموزشي : فرامرز پايور از سال 1337 تا كنون به تدريس سنتور در هنرستان عالي موسيقي ملي اشتغال دارد. آرا و گرايشهاي خاص : سبك نوازندگي فرامرز پايور، تكميل كننده مكتب نوازندگي صبا مي باشد. چگونگي عرضه آثار : فرامرز پايور براي شناساندن موسيقي ايراني از طرف دانشگاه لندن و دانشگاه كمبريج پايور هنر خود را در موقعيت عرضه نموده است، كه كنفرانسهايي در اين زمينه همراه با ساز خود ترتيب داد كه كليه آنها با موفقيت انجام شد و از طرف دانشگا ههاي مزبور به دريافت جوايزي نايل گرديد. علاوه بر آن فرامرز پايور در طي دوران فعاليت هنري خود، به اغلب كشورهاي جهان براي اجراي كنسرت و شناساندن موسيقي ملي ايران وتهيه صفحه مسافرت نموده است به طور كلي در هر كجا كه فعاليتي در زمينه موسيقي اصيل ايراني انجام مي گرفت پايور هميشه پيش قدم بوده و وجود او براي نشان دادن موسيقي اصيل ايراني براي مؤسسات پخش غير قابل اجتناب و انكار بوده است. وي در سال 1353 همكاري مداوم خود را با سازمان راديو تلويزيون شروع كرد و آثار خود و متقدمين را به معرض اجرا و پخش در آورد. آثار : 1 0 ويژگي اثر : از آثار ماندگار در موسيقي معاصرايران، و چنان كه درنوشته اي به خط مرحوم دوامي و در ابتداي اين اثر مشهود مي باشد، اين مجموعه يادگار محدوده سالهاي 1337 تا 1339 شمسي است زماني كه به قول استاد دوامي (از دير زماني اينجانب تصميم داشتم كه كليه رديف علمي آوازهاي ايراني را كه از اساتيد اخذ و محفوظ داشته بودم به علاوه تصانيف قديمي از ساخته هاي مرحوم شيدا و شوريده و عارف و استاد فقيد درويش خان و غيره را با كمك دوست گرامي و استاد فقيد مرحوم ابوالحسن صبا نوشته بعد از چاپ در دسترس عموم قرار دهيم ...بالاخره از دو سال قبل آقاي فرامرز پايور قدم پيش نهاده و حاضر شدند اين كارمهم را با كمال اشتياق و جديت انجام داده كليه دستگاه آوازهاي ايراني را با تحرير نت تهيه نموده اقدام به چاپ آنها نمائيم)نكته مهم اين كه استاد پايور به دقايقي اشاره نموده و براي عدم كوچكترين اختلافي در مطالب مروي از مرحوم دوامي (به علت طبيعي استمراري ضعف حافظه و تدريس مطالب از رديف و تصانيف در زمانهاي متفاوت) پيشنهاد و توصيه مي نمايد تا تمام كساني كه از استاد دوامي مطالبي فرا گرفته اند بر فرض وجود اختلافهايي با مطالب اين كتاب، آن مطالب را به چاپ برسانند. (تا تبحر و تسلط اين استاد بزرگ موسيقي ما در بداهه سرايي بر مبناي رديف موسيقي اصيل ايراني چه در آوازها و چه در تصنيف ها بر همگان روشن گردد) . از صفحه 15 تا 21 كتاب، شرح مختصري از احوال پنج تن از بزرگان قوم موسيقي شيدا، عارف، سماع حضور غلامرضا سالار معزز وشوريده شيرازي به روايت مرحوم دوامي و از 23 تا 27 فهرست اسامي رديف مروي از دوامي ، و از 27 تا 30 فهرست اسامي تصنيف ها، 31 تا 36 واژه نامه اشعار مندرج در متن كتاب است. بخش اول كتاب از صفحه 37 تا 161 رديف ها و بخش دوم از صفحه 163 تا 453 شامل تصنيف هاست.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

لطف‏اللَّه خسروبیك، فرزند على خسروبیك، در بیست و نهم خردادماه 1330 متولد شد. پدر لطف‏اللَّه، خود از نوازندگان تار و ویولن بود و فرزند دیگرش خسروبیك هم با نواختن ویولن آشنا و هر روز در منزق صداى موسیقى به گوش مى‏رسید. لطف‏اللَّه خسروبیك، در این محیط به موسیقى رفته رفته علاقمند شد و خود از 9 سالگى رسما به موسیقى روى آورد اما نه به تار و ویولن، بلكه براى خود «ضرب» را انتخاب كرد و پس از مدتى كه روزها نواختن آن را پیش خویش تمرین مى‏كرد، ابتدا نزد هنرمند مشهور این ساز رضا صیرفى رفت و پس از مدتى كه نزد این هنرمند كار كرد، به خدمت محمد اسماعیلى استاد ضرب رفت كه مدت پنج سال فراگیرى فن نواختن تنبك وى نزد ایشان طول كشید كه اندوخته‏هاى پربارى را براى او به دنبال داشت. لطف‏اللَّه خسروبیك، از سال 1354 همكارى خود را با اركستر برنامه‏هاى ویژه رادیو آغاز كرد و از سال 1355 نیز فعالیت‏هاى فراوانى را با برنامه‏هاى تالار وحدت (رودكى) آغاز كرد و بیشتر كارهاى خویش را با اركستر خوشدل و اركستر مهرافشان انجام داد. وى هم‏اكنون همكارى خود را تحت نظر وزارت ارشاد اسلامى همچنان ادامه مى‏دهد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ناصر مشعوف، به سال 1319 در تهران متولد شد. وى از سن دوازده سالگى به موسیقى علاقمند شد كه ابتدا فلوت را نزد خود شروع به نواختن و تمرین كرد ولى پس از مدتى براى آموختن صحیح و علمى آن ساز، در كلاس آزاد هنرستان موسیقى ملى ثبت‏نام كرد. معلم وى در این هنرستان استاد منوچهر منشى‏زاده كه از اساتید فلوت مى‏باشد بود و زیر نظر این معلم بزرگ و ارجمند شروع به فراگیرى فن نواختن فلوت كرد. ناصر مشعوف، در بیست سالگى، همكارى خود را با وزارت فرهنگ و هنر سابق اقدام به تأسیس كلاس موسیقى به نام آموزشگاه ماندانا نمود كه تاكنون، شاگردان خوبى را جهت موسیقى سنتى و اصیل كشور تربیت نموده وى از اول سال 1358 زیر نظر استاد ملیك اصلانیان به فراگیرى پیانو پرداخته و علاوه بر نواختن فلوت در حال حاضر پیانو را به خوبى مى‏نوازد. نوازندگان ضرب

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سیروس فرصت، هنرمند والا و باارزش كه از خانواده‏اى اهل هنر مى‏باشد، در سال 1310 در بندرانزلى متولد شد. وى جد بزرگترش میرزاجعفر متخلص به بهجت پدر فرصت‏الدوله شیرازى (مؤلف بحورالالحان) بود. پدر سیروس كارمند دولت بود و هرچندگاه بنا به مقتضیات ادارى در شهر و شهرستانى با خانواده به سر مى‏برد به همین دلیل هم پرویز فرصت برادر وى در شهر سارى، چون سیروس در بندرانزلى پا به جهان گذاردند. و سیروس فرصت دوران كودكى خویش را در شهر سارى پشت سر نهاد. آگاهى به علم موسیقى و وسعت تفكر فرصت‏الدوله، ریشه‏اى عمیق و بنیادى در اركان این خانواده دارد كما این‏كه پدرش نه تنها اهل قلم و كتاب بود، بلكه در نواختن «تار» مهارت كامل داشت و بسیار مسلط و پخته و نرم این ساز را مى‏نواخت. سیروس فرصت، از كودكى به موسیقى عشق مى‏وزیدد و همین عشق وى را در زمان كودكى به باغ‏هاى اطراف شهر سارى به جستجوى نى‏هاى بلند مى‏كشانید و با زحمت فراوان آن‏ها را مى‏برید و با سیخ داغ آن را سوراخ مى‏كرد و نزد خود به تمرین مى‏پرداخت و ساعات متوالى در همین باغ‏ها در خلوت خود به راز و نیاز با فلوت مى‏پرداخت. در یازده سالگى همراه خانواده به تهران آمد ودر كلاس چهارم دبستان درى ثبت‏نام و مشغول تحصیل شد. حالا دیگر وى مى‏توانست از فلوت خود صداى قابل قبول و نستبا خوبى را ارائه دهد كه بتوان آن را شیند و لذت برد. به همین سبب معلم سرود مدرسه كه استعداد این نوجوان را مشاهده كرده بود، از وى خواست كه در زنگ‏هاى سرود كلاس، سرود «اى ایران» را دسته جمعى اجرا مى‏كرده‏اند. شاگردان را همراهى كند، البته لازم به تذكر است كه مقدمه این سرود براى فلوت و نى كه بدون كلید و فاقد ربع و نیم پرده مى‏باشد مشكل است خصوصا براى نوجوانان یازده ساله‏اى مثل او. به هر حال سیروس فرصت، آنقدر نواخت و نواخت تا در سن نوزده سالگى توسط هنرمندى بنام خاكپور به مرحوم استاد اسماعیل مهرتاش معرفى شد و استاد با ماهى سى تومان جهت همكارى در اركستر جامعه باربد وى را استخدام نمود و وى همكارى خود را با هنرمندانى مثل: ملوك ضرابى، ملكه حكمت‏شعار، عبدالوهاب شهیدى و تنى چند از بزرگان موسیقى وقت آغاز نمود. بعدها كه رادیو ژاندارمرى افتتاح شد، او همكارى خود را، با سبكى جدید و نوآورى و تحولى چشمگیر در موسیقى سنتى به‏وجود آورد و از آن پس در اركسترهاى گوناگون با هنرمندان بزرگى چون: عباس شاپورى، شاپورنیاكان، پرویز یاحقى، شاپور حاتمى، فرهنگ شریف، ابراهیم سلمكى، و پرویز فرصت همكارى مى‏كرد و صداى فلوت وى در اركسترها، توجه قشر جوان را آن‏چنان مجذوب كرد كه تا مدت‏ها تب داغ فلوت بسیار رایج و محبوب جوانان گردیده بود. فلوت كوتاه كه در آن ایام فقط در ارتش جهت اجراى مارش‏هاى نظامى از آن استفاده مى‏شد، از این به بعد در موسیقى رایج ایران جاى خود را باز كرد و لذا، هنرمندانى مثل: استاد عباس شاپورى، استاد مهدى خالدى و مجید وفادار از وى دعوت براى همكارى با اركسترهاى خود به عمل آوردند كه این همكارى به اجرا درآمد. همكارى سیروس فرصت غیر از این اركسترها با اركسترهاى آذربایجانى و ابلاغ رهبرى اركستر شماره پنج كه خواننده آن خانم روح بخش بود به نام برادارن فرصت نوشته شد و این همكارى مدت‏ها ادامه یافت، سپس با هنرمندانى مثل: ایرانپور و انوشیروان روحانى، میرنقیبى و عده‏اى دیگر از هنرمندان معروف رادیو به همراه برادرش همكارى داشته است. سیروس فرصت، با همت و پشتكار خویش حدود چهل و پنج سال پیش، این ساز را رایج كرد به طورى كه در آن زمان براى هیچ‏یك از رهبرانى اركسترها قابل قبول نبود كه فلوت كوتاه قادر باشد در اركستر نقشى داشته باشد. سیروس فرصت، غیر از همكارى با برادر خود در اركستر شماه 5، شخصا اركسترى را اداره مى‏كرد كه متعلق به سازمان شیر و خورشید وقت و از برنامه‏هاى متفرقه رادیو بود. نوازندگان این اركستر، كه با وى همكارى داشتند: پرویز یاحقى، انوشیروان روحانى، مجید نجاحى، و عده‏اى دیگر از هنرمندان مشهور به خوانندگى هوشنگ شوكتى بودند. سیروس فرصت در این‏باره مى‏گوید: «روزى از طرف رادیو، دستور آمد، كلیه اركسترهاى متفرقه رادیو تهران باید نزد اساتید مربوطه آزمایش شوند، لذا بنده از دوستان خواستم آماده شوند كه در محل مزبور حاضر باشیم، روز امتحان در اتاقى كه به این منظور انتخاب شده بود جمع شدیم، البته با توجه به كارشكنى‏ها و مخالفت‏ها كه همواره از جانب هیئت‏امناء موسیقى با طبقه جوان به عمل مى‏آمد و با وجود آن‏كه ما با سبك جدید و نوآورى در آن ایام بسیار هم موفق بودیم، لرزده بر اندام ما افتاد. ابتدا به دستور مرحوم بدیع‏زاده یك آهنگ را نواختیم و سپس از من سئوال شد ویولن اول شما كیست؟ من آقاى پرویز فرصت را معرفى كردم، مرحوم بنان اشاه كرد این جوان قطعه‏اى به صورت سلو بنوازد، هنگامى كه آقاى یاحقى نواخت همه با تحسین به او نگریسته و مرحوم استاد صبا گفت خیلى جوان است ولى پنجه‏اى پیر دارد. سیروس فرصت، در سال 1331، در چهارمین جشنواره جهانى، كه در آمفى‏تئاتر هتل پالاس سابق برگزار شده بود و اساتیدى نظیر: ابوالحسن صبا، مرتضى نى‏داود، جواد بدیع‏زاده، مشیر همایون شهردار، یدالله زیبه، فاخره صبا و عده‏اى دیگر به داورى نشسته بودند، وى را برنده اول نوازدنه فلوت معرفى كردند و مدال طلاى این جشنواره را به او اختصاص دادند. هنرمندان دیگرى كه هر كدام در این جشنواره صاحب مدال طلا گردیدند، عبارت بودند از: منصورصارمى، حسین ملك، فرهنگ شریف، میر فتاح‏بازرگان، عباس مهرپویا و عده‏اى دیگر، مدال‏ها توسط استاد حسین ناصحى آهنگساز كمپزیتور معروف و استاد هنرستان عالى موسیقى بود توزیع شد. با شروع كار تلویزیون، سیروس فرصت برنامه‏اى با خواننده بااستعداد هوشنگ شوكتى اجرا كرد كه سخت مورد توجه قرار گرفت ولى به واسطه گرفتارى‏ها و مشغله روزمره، دیگر كار را ادامه نداد و هم‏اكنون سال‏ها است كه با ساز بادى متاركه كرده است. به هر حال وى به علت علاقه به ادامه تحصیل دانشگاهى عازم پاریس شد و پس از اتمام رشته آمار و اقتصاد از دانشگاه سوربن به ایران بازگشت و اكنون دوران بازنشستگى از سازمان جنگلل‏ها و مراتع كشور را مى‏گذراند. وى داراى سه فرزند به نامهاى ترانه، تینا و فرنوش مى‏باشد كه دو نفر اخیر زیر نظر پدر به فراگیرى پیانو مشغول مى‏باشند. سیروس فرصت از هنرمندانى است كه هنر را به خاطر نفس خود هنر دوست دارد نه شهرت و مسائل مادى آن و در سراسر عمر خود آن را همواره مدنظر داشته و دارد وى اغلب سازهاى ایرانى و فرنگى را مى‏نوازد وى انسانى خونگرم، خوش‏برخورد و بلندنظر است. نگارنده هر وقت فرصتى پیش آمد تا با فرصت روبرو شوم، دیدم از همه به نیكى یاد مى‏كند و مى‏خواند: «بیا تا قدر یكدیگر بدانیم كه تا ناگه ز یكدیگر نمانیم» و این شعر زیبا را هر ماه روى كارت‏هاى دعوت انجمن هنرمندان ایران كه به همت استاد و هنرمند ارجمند زنده‏یاد عطاءاله زاهدى و عده‏اى از هنرمندان شریف ایران پابرجا است مى‏بینم. فرصت سخت معتقد است و مى‏گوید: «بیا قبل از این‏كه بیاد هم نشینیم در كنار هم نشینیم». از مطالبى كه در انجمن هنرمندان مطرح بوده و هست.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

نوازنده خوب و باتكنیك فلوت، ناصر رحیمى‏فراهانى، به سال 1341 در تهران متولد شد. پس از طى دوران تحصیلات ابتدایى، در سال 1352 وارد هنرستان موسیقى ملى شد تا با آموختن علم موسیقى و نواختن یكى از سازها به این علاقه خود جامه عمل به پوشاند. در آن زمان براى ورود به هنرستان موسیقى ملى از شاگردان امتحان به عمل مى‏آوردند و در همین آزمایش بود كه ساز ویولن را براى وى پیشنهاد كردند ولى به لحاظ علاقه‏اى كه وى به نواختن فلوت داشت، این ساز را برگزید. اولین معلم و استاد وى در هنرستان موسیقى ملى، هنرمند باارزش و آهنگساز بزرگ موسیقى فیلم، كامبیز روشن‏روان بود كه مدت سه سال این شاگرد ساعى را تعلیم داد ولى بعد از این مدت چون ایشان به خارج كشور مسافرت كرد، وى مدت چهار سال دیگر را نزد معلم و استاد دیگرى مثل: منوچهر منشى‏زاده تعلیم گرفت. ناصر رحیمى‏فراهانى، در آذرماه 1358 كه سال آخر كلاس را مى‏گذراند، همكارى خود را با اركستر بزرگ رادیو آغاز كرد. این همكارى ادامه داشت تا این‏كه در سال 1362 براى تكمیل نوازندگى و استفاده از تجربیات معلم و استاد دیگرى، نزد فرهاد شمس كه از نوازندگان خوب فلوت مى‏باشند رفت و مدت یك سال هم از مكتب این معلم ارزنده بهره جست. در سال 1363 به خدمت سربازى اعزام شد و پس از پایان دوره خدمت سربازى گویا سال 1366 بود كه همكارى مجدد خویش را با اركستر بزرگ رادیو كه در آن زمان به تلویزیون منتقل گردیده بود از سر گرفت و هم‏اكنون به عنوان نوازنده فلوت با اركستر مجلسى صدا و سیما همكارى دارد. ناصر رحیمى فراهنى، در طول سال‏ها، فعالیت‏هاى هنرى و نوازندگى خود، كنسرت‏هاى متعددى در داخل و خارج كشور همراه با سایر دوستان هنرمند خود جهت شناساندن موسیقى سنتى كشور و كمك به مؤسسات علمى و فرهنگى و خیریه به اجرا درآورده و همواره پیشرف‏هاى هنرى خود را، مدیون معلمانى مى‏داند كه مدرس وى بوده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ایرج جهانشاهى، در سال 1313 در شهر باختران (كرمانشاه) متولد شد. از شش سالگى به هنر موسیقى علاقمند شد و اولین بار به نواختن ضرب روى آورد ولى پس از مدتى یك روز یكى از بستگان نزدیك وى یك نى‏لبك به رسم هدیه به او داد و از آن روز بود كه كار دمیدن وى در نى‏لبك آغاز گشت و آن‏قدر دمید و دمید كه در دمیدن استاد شد و هنوز كه هنوز است با نفس گرم و مسیحایى خویش مى‏دمد و از این دمیدن‏ها دل خلق‏ها و بندگان خدا را شاد و ایشان را محظوظ مى‏كند. ایرج جهانشاهى، نواختن نى‏لبك را ابتدا نزد برادر هنرمند خود رضا جهانشاهى به صورت سنتى و سینه به سینه فرا گرفت و در مدرسه و جشن‏هاى خانوادگى دوستان و آشنایان مجلس‏آرایى مى‏كرد تا این‏كه روزى یك نى خیزران خریدارى كرد و از آن یك فلوت براى خویش ساخت كه اتفاقا زیبا و خوش‏صدا از كار درآمد و از این زمان به بعد وى روى به نواختن فلوت آورد. سال‏ها از این تاریخ گذشت ایرج حالا شاگرد دبیرستان رهنماى تهران بود كه در جشن‏ها و اعیاد ملى كه به مناسبت‏هایى در مدرسه برپا مى‏شد شركت مى‏جست و هنرنمایى مى‏كرد، روزى در یك مسابقه هنرى كه با حضور وزیر فرهنگ وقت و مقامات فرهنگى و هنرى دبیرستانهاى مختلف از جمله: دبیرستان‏هاى رهنما، خاقانى و پیرنیا و یك مدرسه دیگر برگزار شده بود، وى با آقایان: جلال مبین كه نوازنده تار بود، از مدرسه خاقانى، امیرعباس صفوى نوازنده ویولن از مدرسه پیرنیا و ایرج پورخمامى كه ایشان درس ریاضى تدریس مى‏كردند و نوازنده قره‏نى بودند و جمال مبین كه نوازنده ضرب بودند آشنا شد و خود تشكیل اركسترى را دادند كه سال‏ها در جلسات هنرى مدرسه كه برپا مى‏گشت فعالانه شركت مى‏كردند. كار جدى و پرثمر ایرج جهانشاهى در موسیقى از زمانى آغاز شد كه با هنرمند شایسته و ارجمند پرویز یاحقى آشنا شد و در اركستر این هنرمند كه مركب بود از پرویز یاحقى (ویولن اول) سرپرست اركستر، امیرعباس صفوى (ویولن دوم)، ایرج پورخمامى نوازنده كلارینت، مجید نجاحى نوازنده سنتور، ایرج جهانشاهى نوازنده فلوت، فخرالدین حكیمى نوازنده تار، ایرج على‏اله نوازنده ضرب به خوانندگى هوشنگ شوكتى كه آهنگ‏ها از پرویز یاحقى و اشعار از بیژن ترقى بود. آهنگ‏ها و اشعارى كه حاصل زحمات این گروه هنرمندان بود در زمان خود خیلى زود شهرت یافتند و سر زبان‏ها افتادند و در هر كوى و برزن و كارخانه توسط مردم خوانده و زمزمه مى‏گردید كه مى‏شود از این آهنگ‏ها مثل: شكوه شب، «فرشته»، «شب تار» و تعدادى دیگر نام برد. ایرج جهانشاهى پس از چندى همكارى خود را با اركستر ابراهیم سلمكى به خوانندگى قاسم جبلى، مهرگان (ویولن)، هادى طاهرى (ضرب)، باشوكى (ویولن سل)آغاز و علاوه بر اجراى برنامه‏هاى متعدد و گوناگون در رادیوها، كنسرت‏هاى مختلفى در تهران و شهرستان‏ها بر پا كردند. سال‏ها بعد، هنرمند ارجمند و والا، محمود ذوالفنون از وى دعوت به عمل آورد تا با اركستر ایشان همكارى نماید كه ایرج با افتخار و شادمانى از این دعوت استقبال كرد و همكارى خود را با اركستر این هنرمند بزرگ آغاز كرد، نوازندگان اركستر ذوالفنون عبارت بودند از: محمود ذوالفنون رهبر اركستر و نوازنده ویولن اول، تقى مشكاتى نوازنده ویولن دوم، ایرج پورخمامى نوازنده قره‏نى، ایرج چهانشاهى نوازنده فلوت، منصور صارمى نوازنده سنتور و كهندانى نوازنده ضرب به خوانندگى احمد ابراهیمى كه علاوه بر اجراى برنامه‏هاى متعدد در رادیو، كنسرت‏هاى بزرگى نیز در شهرستان‏ها و مجالس و محافل و مراكز فرهنگى و هنرى و مؤسسات عام‏المنفعه اجرا كردند. پس از چندى وى همكارى خود را با اركستر بهرام حسن‏زاده كه به خوانندگى احمد ابراهیمى، ملوك ضرابى و جعفر بزرگى و نوازندگانى چون: حسین صمدى، امیرعباس صفوى نوازندگان ویولن، رضا مهران، ایرج پورخمامى نوازندگان قره‏نى و سنتور منصور صارمى آغاز و برنامه‏هاى متعددى در رادیو و در سراسر كشور اجرا كردند. از كارها و فعالیت‏هاى هنرى دیگر وى، همكارى در برنامه كارگران بود كه با اركستر نادر نیاكان (برادر شاپور نیاكان) به خوانندگى خواننده هنرمند گیلان، شاپور جفرودى و عبدالعلى همایون روزهاى چهارشنبه هر هفته در مركز رادیو ایران در میدان ارك اجرا مى‏گردند. ایرج جهانشاهى، یكى از اولین‏هایى است كه درموسیقى تلویزیون با هنرمندانى چون: حسن مقراضى (بابك) نوازنده پیانو و آكوردئون، پرویز شهبازى كلارینت، ایرج شهبازى جاز، امیرعباس صفوى آهنگ‏هایى ساخته و اجرا كرده‏اند. از جمله شعر و آهنگ «خاطره» كه در مایه شوشترى منصورى ساخته شده بود كه بعدها با شعر دیگرى به نام «شمع سحرى» پوران اجرا كرد و برنامه دیگر تلویزیونى به نام «بزم آدینه» بود كه خوانندگان آن عبارت بودند از خواننده خوش‏صدا بیژن فرشاد، رشید مستقیم، تورج و پرویز باقرى به نوازندگى میلاد كیائى سنتور، امیرعباس صفوى ویولن، فخرالدین حكیمى تار، رضا بهنام ضرب كه از برنامه‏هاى جالب و پرطرفدار آن وقت تلویزیون بود. وى بارها در پیس‏هاى متعددى كه در تئاتر فردوسى به روى سن مى‏رفت آهنگ‏هایى را همراه با ایرج پورخمامى، سالكى بابك و قاسم جبلى در پیس «شبى در بغداد» و «باله بهار» به‏اجرا درآورد و براى فیلم‏هاى: «پنجمین ازدواج» از ساخته‏هاى نصرت‏اله وحدت، «میهن پرست» به كارگردانى درم بخش آهنگ‏هایى ساخت كه با صداى ایرج اجرا گردید. ایرج جهانشاهى، سال‏هاى متمادى در رادیو با اركسترهاى عباس شاپورى، شاپور حاتمى و مهدى تاكستانى همكارى كرد و خود غیر از نواختن فلوت كه ساز تخصصى وى مى‏باشد، با نواختن سازهاى، سنتور، ضرب و آكوردئون آشنایى كامل دارد. وى در سال 1335 به شهرستان رشت منتقل گشت و از همین سال همكارى خود را مؤسسات فرهنگى و هنرى و رادیو رشت آغاز كرد و اولین كلاسى موسیقى خود را به نام «هنرگاه موسیقى» در كوچه حمام حاج‏آقابزرگ دایر كرد كه شاگردان خوبى از این كلاس بیرون آمدند. ایرج جهانشاهى، هم‏اكنون همراه با صمد پیوند خواننده هنرمند همراه با تنى چند از هنرمندان در اعیاد اسلامى و جشن‏هاى ملى در تالار رودكى (وحدت)، سازمان آب، سالن وزارت كار و شهربانى برنامه‏هاى موسیقى اجرا مى‏كنند. در مورد سبك و سیاق نوازندگان فلوت وى مى‏گفت «نوازندگان باسابقه فلوت كه همزمان با دوران نوازندگى ما شهرت داشتند و بسیار خوب مى‏نواختند عبارت بودند از: سیروس فرصت، پرویز فرصت، سیروس حدادى، چنگیز عسگرپور، الله‏زارى، تقوامنش، عماد رام كه ایشان از مازندران آمدند و با آهنگ‏ها و نواى گرم فلوت خودشان برنامه‏هایى تا اواخر داشتند و ما سبك نوازندگى وى و صداى گرم و آهنگهاى گرم و آهنگ‏هاى دلنشین او همیشه براى من الهام‏بخش بوده و آهنگ‏هاى این هنرمند را با صداى كمى كه دارم براى خودم و محافل دوستانه به یادشان با فلوت اجرا مى‏كنم و همیشه یادشان را گرامى داشته و دارم و براى همه هنرمندان عزیز كشورم آرزوى سلامت از درگاه خداوند یكتا دارم».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

یكى از فلوت‏نوازان خوش‏ذوق، علیرضا بس‏دست است كه در بیست و پنج دى ماه یك‏هزار و سیصد و پنج در شهرستان مرزى قصر شیرین از توابع استان كرمانشاهان متولد شد. وى تحصیل ابتدایى را در دبستان شهریار گذرانید و در همین دبستان بود كه موسیقى علاقه‏مند شد و آهنگ‏هاى ایرانى و محلى را با صوت كودكانه در جشن‏هاى سالانه مدرسه مى‏خواند. وى در مدرسه شاگردى ساعى و زرنگ بود به طورى كه ضمن روى آورى به موسیقى و شركت در جشن‏هاى معمول مدرسه، دروس خود را هم به خوبى مى‏خواند، به طورى كه هر سال شاگرد اول كلاس مى‏شد. علیرضا بس‏دست، در سن ده سالگى به نواختن تنبك و فلوت روى آورد و با كوزه تنبك ساخت و به تقلید از آهنگ‏هایى كه از طرف رادیو پخش مى‏شد، نواختن را دنبال مى‏كرد.در سال 1351 وى به اردوى رامسر راه پیدا كرد و در این اردو، با ساز خوش‏نواى نى از نزدیك آشنا شد و پس از بازگشت از اردو بدون مربى و استاد شروع به ساختن نى كرد. نگارنده، وقتى از وى پرسیدم كه چگونه پس از فلوت به نى علاقه‏مند شدید؟ گفت: «نى را از حسن كسائى شناختم و نمى‏دانستم كه این ساز خوش‏صدا «نى هفت‏بند» نام دارد. ابتدا، از طریق رادیوى قصر شیرین نى كسائى را مى‏شنیدم و از راه گوش و با مشكلات زیادى كه در سر راه من بود عاشقانه به تمرینات ادامه دادم تا این‏كه در سال 1351 در اولین كنكور موسیقى كه با همت یك بنیاد فرهنگى برگزار گردید، شركت كردم و نفر اول نى كشور شدم و چون دیپلم ریاضى هم در همان سال گرفتم بدون هیچ مشكلى در سال 1355 وارد هنركده موسیقى ملى براى ادامه تحصیلات عالى موسیقى شدم و همزمان زیر نظر زنده‏یاد استاد محمود كریمى مدتها به فراگیرى گوشه‏ها و ردیف‏هاى آواز ایرانى پرداختم. باید یادآورى كنم كه پیش از آنكه نزد استاد بروم، موسیقى را از راه گوش فرامى‏گرفتم و با قواعد موسیقى آشنایى چندانى نداشتم ولى از این زمان به بعد موسیقى را با قواعد و قوانین و به طور علمى و عملى دنبال كردم. در مورد «نى» متأسفانه به دلیل نداشتن دسترسى به محضر استاد گرانقدر «نى» حسن كسائى، نتوانستم مستقیما از هنر ایشان استفاده كنم ولى من از همان آغاز شاگرد غیر مستقیم ایشان بودم و نى را از طریق رادیو در برنامه‏هاى «گل‏ها» و تكنوازى ایشان فراگرفتم. و در سال 1356 در روزهاى تعطیل دانشگاه و در هفته دو روز من به عنوان نوازنده «نى» در رادیو كرمانشاه مشغول بودم و آهنگ‏هایى هم در كنار نوازندگى مى‏ساختم. و در سال 1359 در رادیو و تلویزیون ایران به كار نوازندگى و آهنگسازى در اركسترهاى سنتى و بزرگ وارد شدم و در سال 1360 در تالار وحدت، مركز سرود و آهنگ‏هاى انقلابى كارهاى هنرى خود را دنبال كردم.» علیرضا بس‏دست، با اركسترهاى بزرگ و صاحب‏نامى مثل: اركستر مجلسى تلویزیون و اركستر سمفونیك همكارى نموده و در كنسرت‏هاى متعددى در تالار رودكى و سالن‏هاى مراكز فرهنگى و هنرى، شركت داشته و به عنوان تكنواز و همنواز «نى» برنامه اجرا كرده است. وى سال‏هاست كه مشغول تدریس به شاگردان علاقه‏مند به ساز «نى» مى‏باشد. او از شیفتگان استاد حسن كسائى، یكى از بنیانگذاران نى هفت‏بند در تاریخ موسیقى ایران است و او را مرشد و مراد خود مى‏داند. او تمام تلاش خود را در خدمت به فرهنگ و هنر ایران و هموطنان خود قرار داده و بیشتر اوقات خود را صرف تعلیم به شاگردان «نى» مى‏كند. علیرضا بس‏دست، حدود بیست نوار كاست، با همكارى خوانندگانى مثل: استاد حسین قوامى، محمودى خوانسارى، مهرداد كاظمى، مظهر خالقى، قاسم رفعتى به همراه هنرمندانى نظیر: برادران سینكى، داود یاسرى، مجتبى میرزاده و محمود فرهمندبافى ضبط و پخش نموده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محمد عبدالصمدى، هنرمند عزیز دیگرى از سرزمین موسیقى و هنر شهرستان سنندج مى‏باشد كه در سال 1315 دراین شهر متولد شد. وى پس از تحصیلات ابتدایى در سال 1330 وارد موزیك نظام گردید و در سال 1332 ساز تخصصى خود را كه قره‏نى (كلارینت) بود شروع و در سال 1335 توسط استاد ارجمند شادروان استاد حسن كامكار با ماهى پنجاه تومان در رادیو سنندج مشغول به كار شد. چند سالى كه در سنندج بود از نظر تئورى موسیقى و ساز تخصصى از محضر هنرمند شایسته حسن یوسف‏زمانى بهره فراوانى برد و به بسیارى از اندوخته‏هاى هنرى خود افزود. در سال 1338 به كرمانشاه نقل مكان كرد و بلافاصله در رادیو كرمانشاه با سمت نوازنده، سرپرست اركستر و رئیس شوراى موسیقى مشغول به كار شد پس از ده سال فعالیت هنرى در این استان در سال 1348 به تهران آمد و به ترتیب در اركسترهاى كردى، كودك، كوچك و بزرگ به سرپرستى استاد ارجمند فرهاد فخرالدینى انجام وظیفه نمود. در نیمه اول سال 1357 طى حكمى به سمت سرپرست مركز حفظ و اشاعه موسقى رادیو كرمانشاه منصوب ولى این سمت را قبول نكرد و مجددا در رادیو و همان اركستر بزرگ تاكنون به ادامه كار مشغول است. وى در سال 1348 كه به تهران آمد، ضمن نوازندگى و آهنگسازى در رادیو، از فرصت استفاده مى‏كرد و شب‏ها در هنرستان موسیقى در محضر جناب سرهنگ افشار كه یكى از بهترین اساتید كلارینت است بهره‏ور و ادامه تحصیل داد. محمد عبدالصمدى، چه در گذشته و چه در حال، آهنگ‏هاى زیادى (فارسى و كردى) ساخت كه از رادیوهاى سنندج و كرمانشاه و تهران پخش گردید. وى از هنرمندانى است كه حق و حرمت استاد را گرامى مى‏دارد و به همه هنرمندان از صمیم قلب عشق مى‏ورزد به خصوص از استاد بزرگوار آقاى سلیمى تبار (فرزان) كه به محض كنارگیرى خود از رادیو، وى را شایسته جانشینى خود قرار داد. محمد عبدالصمدى در سال 1340 در كرمانشاه ازدواج نمود و داراى چهار فرزند 2 پسر و دو دختر مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محسن زربافیان به سال 1314 در تهران دیده به جهان باز كرد، از كودكى به موسیقى علاقمند بود و این علاقمندى و كشش وى به سوى موسیقى، او را مثل اكثر هنرمندان در رشته موسیقى كه از سنین طفولیت جذب این هنر مى‏گردیدند، او نیز مجذوب این هنر گردید، وى ابتدا با نواختن نى‏لبك كه سازى ابتدایى و به آسانى در در دسترس قرار مى‏گرفت آغاز كرد. تمرین‏هاى متوالى و علاقمندى شدید وى به نواختن ساز موجب شد كه او از سن پانزده سالگى نزد سلیم فرزان هنرمند ارجمند و نوازنده بزرگ قره‏نى رفت و مدت 10 سال در خدمت ایشان به فراگیرى و نواختن این ساز پرداخت. سپس نزد هنرمند دیگرى به نام اكبر حق‏كردار كه ایشان هم از هنرمندان شایسته و خوب كلارینت است رفت و نت را نزد این هنرمند فرا گرفت. محسن زربافیان، از سال 1338، همكارى خود را با رادیو ایران آغاز كرد و اولین كار خود را با اركستر دانشجویان دانشگاه و سپس با اركسترهایى مثل: اركستر شماره 3 هنرهاى زیباى، اركستر كوچك به رهبرى عباس شاپورى، اركستر نوین به رهبرى عطاله خرم، اركستر مهندس همایون خرم، انوشیروان روحانى، اسفندیار منفردزاده، پرویز اتابكى و پرویز شهبازیان كار كرد. محسن زربافیان، از هنرمندان خوب و بااستعدادى است كه در دوران فعالیت‏هاى هنرى خویش در رشته موسیقى، آهنگ‏هاى خوب چشمگیرى ساخت كه مى‏توان از: «حقله طلائى»، «چشم انتظار»، «دل افسرده»، «چشمه نور»، «كى میشه فردا»، «عروسك چینى »، «ستاره»، «گلریز»، «شكوفه»، «دل بى‏قرار»، «جام طلایى»، «راز دل»، «آمدى»، «ماه حسن» و تعدادى دیگر نام برد. وى مدت‏ها اقدام به تربیت و تعلیم شاگردان در رشته قره‏نى پرداخت و شاگردان فراوانى را تعلیم داد و براى شناساندن موسیقى سنتى ایران مسافرت‏هایى در چهارچوب مبادلات فرهنگى و هنرى همراه هنرمندانى نظیر: امیر قره‏داش، احمدعلى راغب، عباس زرساز، مختار محمدى، جواد لشگرى، چنگیز عسگرپور و سلیمان اكبرى به آمریكا و عمان مسافرت‏هایى كرد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

رحمت‏اللَّه رشیدى، متولد 1306 تهران از كودكى به موسیقى علاقمند گردید و مثل بسیارى از هنرمندان بنام كشور، از همین دوران جوش و خروش پا به دایره هنر پرآوازه موسیقى نهاد. وى از ده سالگى شروع به نواختن فلوت نزد خود كرد ولى از زمان تحصیل در دبستان براى فراگیرى علمى این ساز، نزد هنرمندى به نام امیرى رفت و پس از مدت كوتاهى كه از فراگیرى وى نزد این هنرمند گذشت به‏سرعت مراحل پیشرفت را طى كرد و به دسته موزیك مدرسه پیوست و از این به بعد خود یكى از بزرگان این دسته موزیك گردید. پدر وى علاوه بر این‏كه از موسیقى سنتى بهره داشت و آن را مى‏شناخت، خود، نیز داراى صدایى گرم و گیرا بود و وى را در شناخت هرچه بیشتر این گوشه‏ها و ردیف‏ها آشنا مى‏ساخت. سال ها، رحمت‏اله رشیدى به نواختن فلوت ادامه مى‏داد ولى از سال 1319 بناگاه علاقه شدیدى به نواختن قره‏نى پیدا كرد و به قدرى تحت تأثیر صداى این ساز واقع شد كه بلافاصله یك قره‏نى براى خود خریدارى كرد و نزد هنرمندى به نام رحیم‏خان كه از دوستان و اقوام خانوادگى و از نوازندگان قدیمى موزیك ارتش بود رفت و مشغول فراگیرى و نواختن این ساز نزد وى گردید. سال‏ها كه از تعلیم گرفتن وى نزد این هنرمند گذشت، روى به مكتب استاد زنده‏یاد حسینعلى‏خان وزیرى‏تبار آورد و پس از سال‏ها كه از مكتب پربار این استاد ارزنده بهره گرفت، در سال 1324 با دوست هنرمند و باارزشى چون حسین شهبازیان تشكیل اركسترى را دادند و اولین كنسرت خویش را در تالار دبیرستان دارالفنون براى فرهنگیان و بزرگان علم و ادب برپا نمودند كه بسیار مورد توجه حضار قرار گرفت و همین موجب دلگرمى بیشتر و پیشرفت ایشان گردید. پس از چندى اركستر تئاتر یكى از تئاترها را تشكیل دادند و مشغول فعالیت‏هاى هنرى گردیدند، تا این‏كه روزى توسط على‏اصغر زارع براى همكارى با رادیو، به رادیو تهران دعوت گردید، در آن زمان مركز این فرستنده در جاده قدیم شمیران واقع بود و وى روز موعود خود را به این مركز رساند و همكارى خود را با اركسترى كه خواننده‏هاى آن یونس دردشتى، سعادتمند قمى و غلامعلى رومى بود آغاز كرد و ادامه داد، چندى نگذشت كه مركز فرستنده رادیو تهران از قصر بى‏سیم به میدان پانزدهم خرداد (ارك) انتقال یافت و به نام رادیو ایران مشغول فعالیت گردید. وى مدت سه سال با اركسترهاى مختلف این رادیو همكارى كرد ولى به علت گرفتارى ها و مشاغل ادارى نتوانست ادامه دهد و در گوشه و كنار جهت فعالیت‏هاى گوناگون هنرى و برپایى كنسرت‏هاى متعدد جهت كمك به مراكز خیریه و علمى و فرهنگى و هنرى همچنان كوشا و به این خدمت خود ادامه مى‏داد. رحمت‏اله رشیدى، سال‏ها با هنرمندان بزرگ موسیقى كشور كه از نوازندگان تحصیل كرده و باسابقه كشور بودند، مثل: برادران نورین، باقر نوازنده ویولن و جعفر نوازنده پیانو، قائمى نوازنده پیانو، محمود اسكویى نوازنده پیانو، قاسم نیكپو نوازنده ویولن و سید حسین رضوى نوازنده ویولن همكارى كرد و علاوه بر نواختن فلوت، قره‏نى با نواختن ساكسیفون نیز آشنایى كامل دارد. رحمت‏اله رشیدى، داراى هفت فرزند مى‏باشد كه فرزنداى وى نیز مثل پدر به موسیقى و هنر علاقمند و یكى از فرزندان وى به نام منصور رشیدى علاوه بر نواختن ویولن، ضرب را در نهایت زیبایى، مى‏نوازد و خود یكى از مدرسین كلاس موسیقى گلبانگ شاملو مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

شهرستان زیبا و هنرپرور رشت، زادگاه و محل پرورش هنرمندان خوب و بااستعدادى بوده كه یكى از آنان ایرج پورخمامى است. وى به سال 1305 در این شهر سرسبز و همیشه بهار متولد شد ولى هنوز خیلى كوچك بود كه بنا به مقتضاى شغل پدر به تهران آمد، در تهران پس از طى دوران تحصیلات ابتدایى كه در دبستان بصیرت واقع در تكیه دباغخانه از محلات سنگلج بود، با موسیقى از طریق كلاس سرود این مدرسه آشنا و مأنوس گردید. پدر وى كه هم طبیب و مدیر دبستان بصیرت بود، چون علاقه و ذوق و شوق فرزند خود را به موسیقى دید، بنا به توصیه معلم موسیقى مدرسه مرحوم امیرى، قره‏نى كوچكى براى فرزند خردسال خود خرید و او را به كلاس درس این استاد كه در ابتداى خیابان بوذر جمهرى بود برد، البته پورخمامى پیش از این كه به كلاس این معلم قره‏نى راه یابد در سازمان پیش آهنگى پیش قطعاتى را با فلوت براى هم شاگردى‏هاى خود مى‏نواخت ولى از این زمان به بعد نزد این هنرمند در كلاس شروع به فراگیرى موسیقى كرد. پایه‏هاى اولیه یادگیرى قره‏نى را، وى در كلاس موسیقى این معلم به‏سرعت طى كرد كه متأسفانه باید یادآورد شد كه امیرى و همسرش در یكى از بمباران‏هاى هوایى عراق در كوى گیشا «نصر» شهید شدند. ایرج پورخمامى، بعدها، با قره‏نى فعلى كه به سى‏بمل پركلید معروف است براى تكمیل اندوخته‏هاى هنرى خویش به كلاس شبانه هنرستان عالى موسیقى در شمال محل فعلى تالار فرهنگ رفت. وى مدت‏ها از محضر استاد معلم این ساز شادروان حسنعلى‏خان وزیرى‏تبار بهره‏ها برد و براى آشنایى با سبك و سیاق سایر نوازندگان و هنرمندان قره‏نى، مدت‏ها نزد شادروانان رضا گلشن‏راد و ولى‏اله البرز رفت و از كلاس و مصاحبت ایشان استفاده كرد. پورخمامى، از هنرمندان بافرهنگ و هنردوستى است كه ساز را فقط براى دل خود و به نفع مؤسسات فرهنگى و هنرى و عام‏المنفعه استفاده كرد. وى در سال 1324 از دانشسراس مقدماتى تهران فارغ‏التحصیل شد و در سال 1330 به دانشسراى عالى و در سال 1344 به دانشكده حقوق رفت و مدت سى سال از عمر پرثمر و بابركت خود را در راه تعلیم و تربیت فرزندان ایران زمین صرف كرد كه عمدتا دبیر ریاضى دبیرستان‏ها بوده، وى در دوران خدمت در آموزش و پرورش دبیرى براى شاگردان خود بود كه همه او را پدر خویش مى‏دانستند و همین پدر از نظر شاگردان، در جشن‏هاى دبیرستان‏ها و دانشكده‏ها غیر از نواختن ساز، در تئاترهایى كه توسط انجمن گروه‏هاى هنرى ترتیب مى‏یافت شركت مى‏كرد و بیشتر در نقش‏هاى هنرى ظاهر مى‏كردید و تمام این‏ها را به صورت رایگان افقط براى شادى آنان و پیشرفت برنامه‏هاى فرهنگى و هنرى انجام مى‏داد. ایرج پورخمامى، هم‏اكنون در سن 65 سالگى، قره‏نى را به خوبى مى‏نوازد و با صداى این ساز زندگى كرده و مى‏كند و خودش مى‏گوید، صداى قره‏نى براى من از هر صدایى جان‏بخش‏تر و آرامش‏بخش‏تر است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، شاعر و موسیقیدان. وى از احفاد سید شریف جرجانى و از سادات مشهد بود كه به شهر هرات رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت. طبع شعر خوبى داشت و در علم موسیقى نیز مهارت تمام پیدا كرد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم و دهم ق)، شاعر، خواننده و موسیقیدان. وى در زمان سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایى در هرات مى‏زیست و مورد عنایت این دو بود.او به غیر از پهلوانى، به جمیع فضایل و كمالات انسانى آراسته و در علم موسیقى استاد بود و تصنیفهاى خوبى داشت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

علي بكان متولد 1350 از شهر تهران مي باشد. وي فارغ التحصيل رشته موسيقي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و دانشجوي دوره دكتراي موسيقي از RCMرويال كالج لندن مي باشد. وي عضو پيوسته كانون آهنگسازان و آكادمي داوري و انتخاب جشن خانه سينماي ايران مي باشد. و معاون فني و ارزشيابي جشنواره دفاع مقدس در سال 1382 و داوري بخش موسيقي جشنواره موسيقي و نواهاي حماسي دفاع مقدس به عهده ايشان است. از وي آثار مختلفي در دست مي باشد. گروه : هنر رشته : موسيقي تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي بكان فارغ التحصيل رشته موسيقي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و دانشجوي دوره دكتراي موسيقي ازRCM( رويال كالج لندن)UCASرشته هاي composition for screen & phd of ethnomusicology مي باشد. استادان و مربيان : اساتيد ساز پيانو : دكتر احمد محمودي – فريدون ناصح يسه تار : علي بياني اساتيد مباني نظري موسيقي كلاسيك ، سلفژ و ديكته موسيقي : محسن الهاميان ، كريم گوگردچي اساتيد فرم و آناليز –هارموني-كنترپوان و آهنگسازي و اركستراسيون : كريم گوگردچي –دكتر شاهين فرهت – عليرضا مشايخي – احمد پژمان – هوشنگ استوار – فريدون ناصري رهبري اركستر : ايرج صهبايي از اساتيد علي بكان هستند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي بكان فعاليت حرفه خود را از سال 1366 آغاز كرد. مجموعه فعاليتهاي وي به شرح زير است: عضو پيوسته و از اعضاي هيئت مديره كانون تخصصي آهنگسازان – رهبران كرو اركستر خانه موسيقي و بازرس كانون فوق در سالهاي قبل عضو پيوسته و بازرس كانون آهنگسازان فيلم خانه سينما عضو پيوسته آكادمي داوري و انتخاب جشن خانه سينماي ايران هيئت موسس و عضو پيوسته انجمن آهنگسازان جوان از سال 1379 تا 1383 عضو شوراي كارشناسي و شوراي عالي موسيقي مركز موسيقي سازمان صداوسيما از سال 1380 تا 1383 عضو شوراي موسيقي كودك مركز موسيقي و راديو عضو شوراي موسيقي انجمن آهنگسازان جوان عضو شوراي طرح و نظارت در راديو سراسري و راديو جوان سازمان صداوسيما معاون فني و ارزشيابي جشنواره دفاع مقدس در سال 1382 داوري بخش موسيقي جشنواره موسيقي و نواهاي حماسي دفاع مقدس فعاليتهاي آموزشي : علي بكان مدرس دانشكده صداوسيما گروه ارتباطات از سال 1381 تاكنون و مدرس هنرستان صداوسيما گروه سيما و انيميشن مي باشد. چگونگي عرضه آثار : مجموعه آثار باكلام با اجراي آقايان اسفنديار قره باغي –رشيدوطن دوست-عليرضا افتخاري-محمد اصفهاني –محمدرضا صادقي-عليرضا عصار-نيما مسيحا-حامي شريف-محمد عبدالحسيني – مهرداد كاظمي ساخت چند كاست براي كودكان با نام هاي : ترانه هاي كوچك – داستان پرواز – قصه هاي علي كوچولو-مجموعه ترانه هاي داراو سارا ( محصول كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان ) مجموعه ترانه هاي صداي شاعرچندين موسيقي متن فيلم هاي سينمايي از جمله آثار علي بكان است. آثار : 1 تنظيم بسياري قطعات براي آهنگسازان ديگر 2 ساخت آرم هاي اختتاميه و افتتاحيه جشنواره فيلم فجر در سالهاي 1377-78-80-81 3 ساخت آرم هاي شبكه خبر شبكه العالم-شبكه جوان راديو – تا به سرچشمه نور-فرهنگ جبهه 4 ساخت ارم هاي اختتاميه جشن خانه سينما در سالهاي 79-80 5 ساخت بسياري قطعات بي كلام –چهارفصل –خواب هاي طلايي – چهارگاه براي اركستر-مارش پيروزي-وداع 6 ساخت موسيقي متن برنامه چهره هاي ماندگار سالهاي اول و دوم 81-82 7 ساخت و تنظيم بسياري قطعات براي اركستر محلي و ملي و سمفونيك 8 ساخت و تنظيم موسيقي متن برنامه اختتاميه جشنواره سوم و چهارم سيما با اجراي اركستر سمفونيك 9 مجموعه ترانه هاي كودكان براي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ناصر اسدى‏آذر، نوازند آكوردئون به سال 1315 در تهران متولد شد. نامبرده به تشویق پدرش كه در آن زمان استاد زبان فرانسه و تحصیل كرده روسیه و فرانسه بود از سن دوازده سالگى نزد استاد یوسف یوسف‏زاده معلم و استاد سلفژ و تئورى هنرستان عالى موسیقى به فراگیرى اصول و مبانى موسیقى و تئورى آن پرداخت و با علاقه وافرى كه داشت فن فراگیرى آكوردئون را نزد استاد نامبرده پیگیرى نمود، به طورى كه بعد از مدتى استاد یوسف‏زاده در اثر كثرت مشاغل و ضیق وقت اغلب شاگردانى را كه جهت فراگیرى آكوردئون به استاد مراجعه مى‏نمودند تدریسشان را به نامبرده محول نمود. ناصر اسدى‏آذر، در سن بیست سالگى علاوه بر تدریس به شاگردان خصوصى در كلاس موسیقى كه به نام «هنركده موسیقى تهران» در خیابان امیریه، تحت سرپرستى عباس زندى اداره مى‏شد، به تدریس آكوردئون به هنرآموزان این فن، فراگیرى این ساز را مى‏آموخت و همزمان با اركسترهاى مختلف نیز همكارى متداوم و فشرده‏اى را داشت. ناصر اسدى‏آذر، در سال 1336 جهت ادامه تحصیل عازم آلمان غربى شد و پس از پنج سال اقامت در آن كشور، ضمن اخذ لیسانس در رشته زبان آلمانى به فراگیرى رشته مورد علاقه خود پرداخته و بهره‏ها و ره‏آوردهایى از موسیقى و سبك نوازندگى آكوردئون كلاسیك اروپایى را با خود به ارمغان آورد. پس از مراجعت از آلمان و خاتمه تحصیلات به خدمت وزارت اطلاعات جهانگردى سابق و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى درآمد كه ابتدا به عنوان كارمند دفتر طرح‏ها و بررسى‏ها و پس از آن معاون اداره خدمات مطبوعاتى و مدتى بعد تصدى رئیس اداره امور اعلانات این وزارت‏خانه را عهده‏دار شد كه در سال 1358 به افتخار بازنشستگى نائل گردید. وى در سال 1352 با خانم مهرى رضایى‏نراقى ازدواج نمود كه ثمره این ازدواج دو فرزند به نام‏هاى: برژن، گلاره مى‏باشند، نامبرده در سال‏هاى اخیر، با همكارى مرحوم امیرناصر افتتاح نوازنده تنبك در كلاس این هنرمند فقید، به تدریس آكوردئون و ارگ پرداخت كه این همكارى تا زمان فقدان مرحوم افتتاح ادامه داشت. ناصر اسدى‏آذر، در حال حاضر عضو انجمن هنرمندان ایران است و به تدریس خصوصى و تعلیم هنرآموزان فن نواختن آكوردئون و ارگ اشتغال دارد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

اردشیر روحانى، به سال 1325 در خانواده‏اى كه همگى عاشق موسیقى بودند متولد شد. دوران كودكى را در منزل زیر نظر پدر هنرمندش با نواختن سازهاى مختلف آشنا گردید. اولین مشوش و معلم او در موسیقى مرحوم پدر بزرگ و سپس پدرش رضا روحانى بودند كه در این راه براى وى زحمات فراوانى را متحمل شدند و او را آماده پذیرش مراحل پر پیچ و خم موسیقى نمودند. پس از طى دوره تحصیلات ابتدایى، آموختن موسیقى را از سال اول دبیرستان در هنرستان موسیقى ملى آغاز كرد. در ابتدا به یادگیرى موسیقسى كلاسیك و سپس به فراگیرى موسیقى ایرانى پرداخت و چون ساز تخصصى او پیانو بود، این امكان براى وى عملى گشت كه هر دو نوع موسیقى را بیاموزد. در این دوران از وجود استادان ارجمندى مثل: جواد معروفى، حسین دهلوى و حسین تهرانى بهره‏مند شد و با اخذ دیپلم متوسطه در سال 1343 از طرف وزارت فرهنگ و هنر وقت جهت ادامه تحصیل با اخذ بورس تحصیلى در رشته آهنگسازى عزم «وین» شد و نزد استاد بزرگى چون كریستین داوید به آموختن آهنگسازى پرداخت. با تأسیس رشته موسیقى در دانشگاه تهران و دعوت پروفسور داوید جهت آمدن به ایران و تدریس در دانشگاه تهران وى نیز بنا به علاقه و عشق به سرزمین و میهن خود ایران، از این فرصت استفاده كرد و به وطن بازگشت و تحصیلات خود را در رشته موسیقى دانشكده هنرهاى زیبا در دانشگاه تهران ادامه داد. پس از پاپان تحصیلات دانشگاهى به تدریس در هنرستان موسیقى مشغول شد. لازم به یادآورى است كه یكى از شانس‏هاى خوب و بزرگ وى در دوران تحصیل در دانشگاه، آشنائى و كسب فیض از محضر استادى بزرگ و انسانى فوق‏العاده در هنر موسیقى به نام ملیك اصلانیان بود كه بسیارى از هنرمندان خوب كشور ما نیز از محضر این استاد برجسته بهره‏ها برده‏اند. شروع كار اردشیر روحانى، جهت ادامه آثارى در زمینه موسیقى با ساختن قطعاتى براساس موسیقى سنتى و موسیقى فولكلوریك ایرانى و همچنین ساختن اتودهایى براى پیانو شروع شد كه این آثار با همكارى كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان ضبط و نشر گردید. پاپان‏نامه دوره تحصیلات دانشگاهى وى قطعه‏اى بود به نام «شلیل» براى پیانو و اركستر كه در دانشگاه و شهرهاى مختلف اجرا گردید. از آنجایى كه وى كار آموزش و تدریس را، امرى مهم اساسى و مقدس مى‏شمارد، لذا جهت آموزش هنرجویان رشته پیانو قطعات معروف و شناخته شده را با تكنیك‏هاى مختلف و متناسب با توان هنرجویان تنظیم و آماده مى‏كند و در اختیار آنها قرار مى‏دهد وى اخیرا آثارى از خود اجرا كرده كه امیدوار است به زودى آماده شده در اختیار علاقه مندان قرار گیرد. وى به علت علاقه در زمینه آموزش، قطعات و آثار مختلفى را به صورت مجموعه‏اى مناسب جهت هنرجویان پیانو آماده و منتشر خواهد ساخت. از فارغ‏التحصیلان سال تحصیلى 1343 -44 هنرستان در رشته پیانوست، در سال تحصیلى 1348 -49 به اخذ لیسانس موسیقى از دانشگاه تهران نائل شد، روحانى در جریان تحصیل در هنرستان شایستگى و استعداد برجسته خود را در كار نوازندگى نشان داد، به همین علت از سال 1348 براى تدریس پیانو به هنرستان دعوت شد، چون به استخدام رسمى درنیامده بود به صورت قراردادى و سالهاى بعد در دوره تصدى رهبرى مجدداً به كار تدریس پیانو در دوره عالى هنرستان گمارده شد، بعد از كناره‏گیرى رهبرى او نیز هنرستان را ترك گفت، اكنون بطور آزاد به فعالیتهاى هنرى خود مخصوصاً تدریس خصوصى مشغول است، روحانى از جمله هنرجویانى بود كه براى ادامه و تكمیل تحصیلاتش به اروپا اعزام گردید لكن به علت مشكلاتى كارش ناتمام ماند و به ایران برگشت. آینده بهترى برایش آرزو داریم. على رهبرى، كامبیز روشن‏روان، اسماعیل تهرانى، اسماعیل واثقى: این چهار نفر از هنرجویان فارغ‏التحصیل دوره كامل متوسطه هنرستان در سال تحصیلى 1345 -46 مى‏باشند، تا زمانى كه نگارنده در هنرستان حضور داشتم هر یك به ترتیبى به خدمت هنرستان درآمدند:

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مهندس امیرهوشنگ بدخش، فرزند بهرام بدخش، به سال 1348 در تهران متولد شد،منشأ اصلى گرایش وى به سوى موسیقى، پدر هنرمندش بود كه خود یكى از نام‏آوران ساز سنتور بوده و از هنرمندان قدیمى رادیو ایران مى‏باشد به همین سبب در منزل، گوش او همیشه و بیشتر اوقات شنونده ساز پدر بود، لذا این امر موجب علاقه روزافزون وى به موسیقى گشت. اولین بارى كه بهرام بدخش، متوجه ذوق فطرى و هنرى فرزند خویش شد، شبى بود كه مشغول نواختن سنتور بود، در آن زمان، هوشنگ طفلى سه ساله بود كه در منزل مثل كودكان هم سن و سال خود مشغول بازى با اسباب‏بازى بود ولى وقتى كه پدر آهنگى را در یك قطعه چهارمضراب سنتور اجرا مى‏كرد وى به طرف دایره‏اى كه در اتاق بود رفت و آن را روى پا گذاشت و با مضراب‏هاى اضاقى سنتور مشغول زدن روى دایره شد و پدر كه متوجه شد، وى ریتم را درست اجرا مى‏كند و غلط نمى‏زند و ریتم‏هاى 6 / 8 و 2 / 4 و 3 / 4 را خوب و درست اجرا مى‏كند، او را در بغل گرفته و صورت فرزند را غرق در بوسه مى‏كند و از آن زمان وى را به طور جدى در امر یادگیرى موسیقى و آموزش و پرورش در كار هنر یارى مى‏دهد و اولین كارى كه مى‏كند، خریدارى یك ضرب كوچك بود و وى تا سن پنج سالگى به نواختن آن و تمرین با آن مى‏پردازد تا این‏كه در سن براى اجراى برنامه‏اى هنرى موفق مى‏شود از طرف وزارت فرهنگ و هنر وقت یك ضرب كوكى جایزه بگیرد. در سن شش سالگى، پدرش براى وى یك ارگ خریدارى مى‏كند و در حالى‏كه در این سن هنوز قادر به خواندن و نوشتن زبان مادرى خود فارسى را نمى‏دانست، نت‏نویسى و نت‏خوانى را شروع به فراگیرى نمود و ابتدا ساز ارگ را به طور گوشى و حسى مى‏نواخت و اكثر آهنگ‏هاى روز خوانندگان آن زمان را اجرا مى‏كرد. در سن هفت سالگى به واسطه شركت در برنامه‏هاى فرهنگى و هنرى وزارت آموزش و پرورش، موفق به دریافت یك آكوردئون مى‏شود و در سن هشت سالگى، از طرف پدر به عنوان جایزه، صاحب پیانو مى‏گردد و از این زمان نزد استاد ارجمند و گرامى ملیك اصلانیان مى‏رود و فراگیرى فن نوازندگى پیانو كلاسیك را آغاز مى‏كند كه باید اذعان كرد كه هرچه وى آموخته از این استاد عالیقدر است و خود مهندس بدخش این مسئله را قبول دارد و با احترام فراوان از این استاد و زحمات فراوان ایشان یاد مى‏كند. مهندس امیرهوشنگ بدخش در این باره مى‏گوید: «مدت ده سال نزد این استاد عزیز درس گرفتم و از طرفى چون از كودكى گوش من مملو از ملودى‏هاى دستگاههاى مختلف ایرانى بود به طور ناخودآگاه احساس مى‏كردم كه احتیاج به سازى دارم تا این احساس مرا ارضاء كند تا این‏كه این ساز را پیدا كردم و این ساز تار بود كه در سن هفده سالگى به فراگرفتن آن مشغول شدم و حدود سه ماه نزد رامین اصلاح، یكى از شاگردان هنرمند ارجمند، جلیل شهناز جهت فراگیرى تار رفتم و چون از نظر نت و شناخت دستگاههاى ایرانى مسئله‏اى نداشتم، خیلى سریع توانستم با پرده‏ها و مضراب زدن تار آشنا شوم و از آن پس معلم من در منزل نوارهاى مختلف استادان عالیقدر از جمله: جلیل شهناز، فرهنگ شریف بود كه با گردآورى نوارهاى مختلف ایشان اعم از نوارهاى رادیویى و یا خصوصى به كار كردن و گرفتن از مطلب از این اساتید از روى نوار شدم. در سن هجده سالگى وارد دانشگاه گردیدم و در رشته مهندسى عمران مشغول به تحصیل شدم و همراه با تحصیل به فراگیرى و تمرین هنر مشغول بودم و در سن بیست سالگى با ویولن آشنا شده و به كار كردن و تمرین این ساز مشغول گشته و ابتدا با زدن ردیف‏هاى ویولن مرحوم استاد صبا شروع كردم، سپس با استفاده از نوارهاى مختلف استادانى چون پرویز یاحقى، حبیب‏اله بدیعى و اسداله ملك استفاده كردم و روى این ساز خیلى كار مى‏كنم زیرا علاقه خیلى زیادى به آن پیدا كرده‏ام. به طور كلى سه ساز اصلى كه همواره روى آن‏ها تمرین وممارست دارم، پیانو، تار و ویولن است. البته در طى سالهاى اخیر سازهاى دیگرى از جمله عود (بربط) و الكتروساز (ساز تركى)، كه این سازى است برقى مانند گیتار برقى، با استفاده از آمپلى‏فایر نواخته مى‏شود. در اینجا یادآور مى‏شوم كه در تمامى مراحل مختلف هنر موسیقى، پدرم مانند دوستى مهربان همراه من بودند و از هیچگونه كمكى دریغ نكرده و هر نوع امكاناتى كه در زمینه لازم داشته‏ام براى من فراهم كردند و عامل مهم پیشرفت خودم را مدیون تشویق پدرم و راهنمایى‏هاى ایشان و همچنین وجود اساتید گرانقدر موسیقى ایرانى كه با داشتن آثارى ارزشمند از آن‏ها توانستم الگو قرار دهم و از آن‏ها درس بگیرم. همچنین، اخیرا به كار ضبط نوار مشغول شده‏ام و یك كاست كه در آن كلیه سازها توسط خودم نواخته شده پر كردم كه البته ملودى‏هاى اصلى در این نوار مربوط به الكتروساز مى‏باشد كه علاوه بر این ساز، با استفاده از سینتى‏سایزر، سازهاى دیگر را به عنوان اركستر و زیر صداى الكتروساز قرار دادم. و هم‏اكنون مشغول كار كردن روى كاست دوم هستم كه در این كاست با ابتكاراتى از قبیل جواب و سؤال التكتروساز، ویولن، عود و همنوازى این سازها با هم، همراه با سینتى‏سایزر مشغول كار هستم كه قطعاتى از خودم و همچنین از آهنگ‏هاى قدیمى مختلف كه با تنظیم و اجراى جدیدى است مشغول مى‏باشم.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

على نوعدوست، هنرمندى كه با پشتكار و زحمات شبانه روزى و فراوان خویش توانست به اهداف هنرى خود، در حد انتظار برسد، به سال 1319 در شهرستان مذهبى قم، در خیابان آذر، محله‏اى به نام عربستان بالا متولد شد. بیش از هشت سال از سن این طفل نمى‏گذشت كه پدر ومادرش متاركه كردند و این متاركه چنان ضربه‏اى به روح این كودك زد كه از آن زمان به بعد، فقط و فقط به ساز خود و نواى دل‏انگیز آن پناه مى‏برد و راز درون و مصیبت‏هاى جدایى‏ها را با آن بیان مى‏كند و با صداى گرم و پرطنین خود، همراه با صداى آسمانى ساز خویش، این شعر فیلسوف بزرگ و شهیر ایران را زمزمه مى‏كند: «بشنو از نى چون حكایت مى‏كند وز جدایى‏ها شكایت مى‏كند» بارى، على نوعدوست، پس از متاركه پدر و مادر كه در سن هشت سالگى بود، همراه مادر به تهران آمد و از همین زمان مخارج خانواده را هم به عهده مى‏گیرد و به مبل سازى، منبت‏كارى و فرنگى‏سازى روى مى‏آورد كه مدت 10 سال ادامه مى‏یابد و در همین زمان وى به نواختن فلوت نزد خود مى‏پردازد و چون عموى وى با مرحوم رضا ورزنده آشنا بود، وى را تشویق كرد كه او براى خود ساز سنتور یا ویولن را انتخاب كند و براى اینكه موسیقى را اصولى فراگیرد به كلاس موسیقى رود. على نوعدوست این نصیحت عموى خود را پذیرفت و در تاریخ 40/6/23 به كلاس سازمان هنرى آپادانا رفت و در این كلاس ثبت‏نام كرد. استاد وى در این كلاس مسعود حسنخانى هنرمند ارجمند و دلسوز بود كه نوعدوست زیر نظر وى به‏سرعت چهار كتاب از هنرستان موسیقى و سه كتاب از ردیف‏هاى شادروان استاد ابوالحسن صبا را آموخت و تمام كرد و طى حكمى یكى از بااستعدادترین هنرآموزان كلاس شناخته گردید. وى مراحل ترقى و سیر و سیاحت در آسمان این هنر بزرگ و بى‏پاپان و متعالى را خیلى زود پیمود و رسید به جایى كه خود مدرس شد و از تاریخ 1348 در هنرستان موسیقى ماندانا مشغول تعلیم شاگرد گردید و چون در كارش بسیار ساعى و كوشا و موفق بود، در تاریخ 1353/3/14، طى شماره پرونده 3/ 1692، وزارت فرهنگ و هنر وقت به وى اجازه تدریس ویولن در آموزگاههاى آزاد هنرى كشور را داد و بدین طریق مهر صلاحیت معلمى وى از طرف این مركز به او ابلاغ شد. على نوعدوست از سال 1352 نیز، همكارى هنرى خود را در رادیو تلویزیون با هنرمندانى نظیر: فخرالدین حكیمى نوازنده تار، حریرى نوازنده ویولن، ایرج مهدیان خواننده و رضا بهنام آغاز كرد و بیش از 68 آهنگ گوناگون و مختلف از خود به یادگار نهاد. وى كنسرت‏هاى متعددى به نفع زلزله‏زدگان بندرعباس، بوئین‏زهرا، سالن ورزش جهان پهلوان تختى آبادان و آغاجارى و مؤسسات خیریه و فرهنگى و هنرى اجرا كرد. مشوق اصلى وى غیر از علاقه شخصى او به هنر موسیقى، مادر فداكار وى بود كه شب‏ها در زیرزمین خانه تا صبح پاى تمرین وى مى‏نشست و او را تشویق مى‏كرد. على نوعدوست، هنرمندى متدین است كه سخت پاى‏بند معتقدات مذهبى خویش مى‏باشد و هیچگاه به كارهاى ناشایست آن چنانى آلوده نگشت. فصل سوم نوازندگان: پیانو، آكوردئون، قره‏نى، فلوت، ضرب و خوانندگان نوازندگان پیانو

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

بهادر نوذرى در سال 1314 در شهر شعر و هنر، موطن بزرگان نامى ایران، سعدى و حافظ دیده به جهان گشود. یازده ساله بود كه به جهت عشق و علاق مفرطى كه به موسیقى پیدا كرده بود، روز و شب خود را درك نمى‏كرد و وضعى غیر عادى داشت و این رفتار و حالات او از دید تیزبین مادر دور نمى‏ماند تا این‏كه روزى از وى پرسید پسرم تو را چه مى‏شود كه این گونه مضطرب و مشوشى؟ وى در جواب مادر گفت كه دوست دارم یك ویولن داشته باشم و براى خود آهنگ‏هایى را كه دوست دارم بنوازم. مادر قول داد كه ویولن را براى وى تهیه نماید و روزى به اتفاق براى خرید این ساز به تنها فروشگاهى كه در شیراز بود رفت و ویولن را خریدارى كردند. نوذرى مى‏گوید: «به مجردى كه ویولن را به دست من دادند، آن را به سینه فشردم و بدون این‏كه منتظر مادرم بمانم، از همانجا تا خانه كه فاصله زیادى هم داشت یك نفس دویدم كه هرچه زودتر برسم و آهنگ‏هایى را كه در ذهن و خاطر داشتم و سال‏ها مرور مى‏كردم به ساز منتقل و آن‏ها را بنوازم، ولى افسوس وقتى كه مشغول نوازندگى شدم نه مى‏توانستم ویولن را درست زیر چانه بگذارم و نه مى‏توانستم كه آرشه را به طور صحیح دست گیرم و نه اصولا قادر بودم كه آهنگى را بنوازم و خیلى زود متوجه گردیدم كه این ساز آن‏قدر سخت و وحشى است كه سال‏ها وقت لازم دارد كه رام من شود واین موضوع طى روزها و هفته‏ها و ماهها بعد كاملا دستگیرم شد. به هر حال پس از مدتى تلاش و كوشش كه نزد خود براى فراگیرى این ساز نمودم عاقبت مرا نزد دو نوازنده محلى بردند كه موسیقى و نواختن ویولن را از ایشان فراگیرم پس از مدتى كه نزد ایشان مى‏رفتم، دیدم طرز درس آن‏ها با خواسته‏اى بزرگ و عجولانه‏اى كه من داشتم جور در نمى‏آید لذا مجبور به ترك ایشان گردیدم ولى هیچگاه مأیوس نشدم و پس از مدتى خدمت یكى از هنرمندان قدیمى كه تار را به خوبى مى‏نواخت به نام هاتفى رفتم، ایشان علاوه بر نواختن‏این ساز به‏طرزى شیرین و ماهرانه، نت هم مى‏دانست و مدت‏ها نزد این هنرمند ارجمند و عزیز به تمرین و مشق پرداختم سپس چند سالى هم نزد دانشجویى كه در كلاس استاد صبا به مشق و فراگیرى موسیقى پرداخته بود و ردیف‏هاى ایشان را مى‏نواخت رفتم و با كمك وى و سه نفر دیگر از بچه‏هاى علاقمند شیرازى به موسیقى، ترتیب كلاسى خصوصى را دادیم كه پس از چند سال به كلاسى عمومى موسیقى تبدیل گرددید و تا سال‏ها قبل از مرگ این هنرمند فقید فعالیتش ادامه داشت، این مرد بزرگ و خدمتگزار شیرازى مرحوم جواد بهروزى بود كه شاگردان خوبى در این شهر تربیت كرد و كمك شایانى به موسیقى سنتى كشور نمود. خوب به یاد دارم كه در سالهاى 1328 و 1327 بود كه هنرمند عزیزى به نام دكتر صفا كه ویولن كلاسیك كار كرده بود در شیراز كلاسى خصوصى جهت تعلیم موسیقى تأسیس نموده بود، من چند سالى را نزد وى كتاب‏هاى ویولن كلاسیك رامشق كردم و در سال 1333 با یك دنیا امید و آرزو به تهران آمدم كه از همان روزهاى اول ورودم به این شهر پرغوغا با هنرمند بزرگ، استاد فرزانه كه لحظات و ساعات عمر پربار و گرانبهاى خویش را صرف تعلیم و تربیت شاگرد و خدمت به فرهنگ صوتى و موسیقى اصیل و سنتى ایران نموده استاد على تجویدى برخورد و افتخار آشنایى با ایشان را پیدا كردم و به خدمت این استاد درآمدم كه در اینجا اقرار مى‏كنم كه هرچه دارم و خوب آموختم، بیشتر از محضر وجود گرامى این استاد توانا است و هرچه كمبود و نواقص در راه این ساز داشتم برایم مرتفع گردید به خصوص در كلاس شبانه هنرستان موسیقى ملى با مرحوم نورعلى‏خان برومند آشنا شدم كه بسیارى نیاموخته‏ها را آموختم. با این كه كارم و شغلم با امور هنرى و موسیقى كاملا منافات داشت، اما وجودم سراپا از عشق به هنر موسیقى بود و هر لحظه و هر زمان كه فرصت مى‏یافتم براى بالا بردن سطح كیفى و كمى آموزشى خود، از مكتب‏هاى اساتیدى چون: موسى‏خان معروفى، مهدى خالدى، حبیب‏اله بدیعى نیز بهره مى‏گرفتم و این فراگیرى‏ها و اندوخته‏هاى هنرى از این بزرگان علم موسیقى كشور عزیزمان ایران را چند سالى است، در كلاس‏هاى «خانه‏هاى فرهنگ شماره یك» شیراز در اختیار هنرجویان قرار مى‏دهم و علاوه بر این كلاس‏ها اداره كلاس خصوصى تدریس ویولن را در شیراز به عهده دارم.» بهادر نوذرى، علاوه بر فعالیت‏هایى كه در بالا از آن ذكر كرد، در سالهاى 1357 و 1356 قطعاتى را از طریق شوراى عالى موسیقى كه تصویب گردیده بود، در اختیار رادیو قرار داد كه پاره‏اى از آنها آهنگ و تنظیم آن توسط خود وى اجرا شد و در سال‏هاى اخیر، بیشتر فعالیت وى صرف نوشتن و جمع‏آورى ردیف‏هاى آوازى موسیقى اصیل و سنتى ایران گردیده است كه نسخه‏هاى خطى آن را از طریق زیراكس شده در اختیار هنرجویان شیرازى قرار گرفته است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ناصر منصورى یكى از هنرمندان ارزنده موسیقى است در سال 1309 در تهران متولد شد. پدرش استاد ابراهیم‏خان منصورى است كه شرح حال ایشان در جلد اول كتاب «مردان موسیقى سنتى و نوى ایران» آمده است. و بنابراین طبیعى است در چنین خانواده‏اى هنرمند و هنردوست پسرى چون ناصر مى‏بایستى پرورش یافته و از این هنر ظریفه بهره كافى بدست آورد. وى از همان كودكى علاقه خاصى به موسیقى داشت و از میان سازهاى مختلف به ویلن و یادگیرى آن شوق بیشترى نشان مى‏داد زیرا ساز تخصصى پدر هم ویلن بود لذا با آن ساز بیشتر مأنوس شده بود ناصر پس از سپرى نمودن تحصیلات ابتدایى و دبیرستانى از مدارس ترغیب، ادیب، ایرانشهر (قریب) و شماره 1 هدف در خردادماه 1330 باخذ دیپلم كامل متوسطه نائل آمد. سپس با كسب موفقیت در كنكور دانشكده پزشكى مشهد مدت یك سال در آن دانشكده مشغول تحصیل شد ولى به علت اینكه دامه فعالیت‏هاى هنرى را در تهران بیشتر مى‏یافت به این جهت با وجود این كه در دانشكده مذكور موفق بود وقتى براى گذراندن تعطیلات تابستانى به تهران سفر نمود از رفتن و مراجعه به دانشكده پزشكى خوددارى و در سال 1333 در دانشكده افسرى ثبت‏نام و در سال 1336 فارغ‏التحصیل و به درجه ستوان دوم نائل و لیسانس خود را از وزارت آموزش عالى دریافت و تا درجه سرهنگ تمامى ارتقاء یافته و سپس بازنشسته گردید. ناصر از طفولیت یعنى قبل از ورود به مدرسه ابتدایى (زیر هفت سال) تعلیم ویلن را نزد پدر آغاز كرد و در سن 10 سالگى در هنرستان عالى موسیقى (قسمت شبانه) ثبت نام نمود. ریاست مدرسه موسیقى را استاد بزرگوار و ارجمند پرویز محمود و مدیریت آن را هنرمند شریف و بزرگوار روبیك گریگوریان- عهده‏دار بودند. ویلن رانزد شخص روبیك گریگوریان تعلیم گرفت. پس از آن براى تكمیل ردیف‏ها و دستگاههاى ایرانى و كسب فیض از اساتید و هنرمندان موسیقى سنتى نزد هنرمندان محمود ذوالفنون- مرحوم حسین یاحقى و على تجویدى و مرحوم ابوالحسن صبا رفت و در سن 18 سالگى با كسب موفقیت در امتحان ورودى رادیو به آن سازمان راه یافت و در اركستر بزرگ استاد ابراهیم‏خان منصورى و اركستر مرحوم حسین یاحقى اركستر محمد بهارلو و اركسترهاى دیگر مشغول به كار شد و با خوانندگانى مانند مرحوم بدیع‏زاده- مرحوم داریوش رفیعى- دردشتى- حسین خواجه‏امیرى (ایرج) و مرضیه همكارى نزدیك داشته است. ناصر سنتور را نیز در كنار ویولن تعلیم یافته و در این ساز هم مهارت زیادى پیدا نموده است و با تعدادى از سازهاى دیگر نیز آشنایى دارد. ناصر چون افسر ارتش بود لذا مشكلات و محدودیتهایى براى شركت وى در برنامه‏هاى هنرى وجود داشت ولى به‏هر ترتیب همكارى‏هاى خود را با سازمانهاى هنرى قطع نكرده و از هر فرصتى براى اجراى برنامه‏هاى موسیقى استفاده مى‏نمود. به طورى كه طى سالهاى مختلف با تعدادى از رادیوهاى شهرستانها مانند مشهد و اهواز همكارى داشته و با اجراى برنامه‏هاى موسیقى و تشكیل اركسترهاى مختلف و اجراى ساز سلو به فعالیت‏هاى خود ادامه داده است. ضمنا كلاس موسیقى پدر را سالها اداره مى‏نمود و تدریس آن را به عهده داشت و پس از فوت پدر تعلیم و تربیت شاگردان را ادامه و از این طریق موسیقى سنتى را اشاعه مى‏دهد. ناصر داراى دو فرزند است به نامهاى نیلوفر و نامدار. خانم ایشان به نام پریوش نیز از هنرمندان موسیقى بوده كه علاوه بر تحصیلات كلاسیك در رشته اقتصاد، تحصیلات موسیقى خود را در هنرستان موسیقى ملى آغاز و در رشته آواز اصیل ایرانى فارغ‏التحصیل شده و استاد ایشان استاد محمود كریمى بوده است نامبرده علاوه بر آواز در ضرب (تمبك) و سنتور تحصیلاتى داشته و تخصص یافته و با سازهاى ویولن و پیانو آشنایى دارد. به هر حال پریوش منصورى نیز به نوبه خود از هنرمندان باذوقى است كه جاى داشت در اینجا از ایشان نامى برده شود البته در كتاب اول در شرح حال استاد محمود كریمى نام ایشان آمده است. ناصر از هنرمندانى سنتى است كه ردیفهاى آوازى را از اساتید مختلف كسب و به خصوص ردیفهاى پدرش كه به حق كاملترین و مفصل‏ترین ردیفهاست و شاید تا به حال چنین ردیفهایى تاكنون چاپ و منتشر نشده است و از خصوصیات و امتیازات آن اینست كه تماما با شعر توام مى‏باشد. در خاتمه امید موفقیت براى ناصر منصورى و خانواده هنرمندشان را دارم تا بتوانند در راه اشاعه این هنر ارزنده ملى مانند گذشته خدمات بیشترى را انجام و توفیق چاپ و نشر كتابها و ردیف‏هاى پدر بزرگوارشان استاد ابراهیم منصورى را پیدا نمایند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مهران مهتدى در سال 1329 در شیراز، شهر نام‏آوران عالم، شهر علم و ادب و هنر و شعر، در خانواده‏اى كه خود اهل ادب و هنر بودند دیده به جهان گشود. از همان كودكى عشقى زایدالوصف به موسیقى سنتى ایران پیدا نمود به طورى كه اگر كودكان هم سن و سال خودش دنبال اسباب‏بازى مى‏گشتند و با آن‏ها خود را سرگرم مى‏كردند، وى با ویولن كوچكى كه براى او والدینش تهیه كرده بودند سرگرم مى‏شد. مهران مهتدى هنوز بیش از 10 بهار از سنش نگذشته بود كه ویولن را به طور جدى تجربه كرد واز سن پانزده سالگى رسما در اركستر رادیو شیراز به عنوان نوازنده همكارى خود را آغاز كرد. وى ضمن همكارى با رادیو شیراز، هیچگاه از فراگیرى علم موسیقى كوتاهى نكرد و تا سال 1351 با وزارت فرهنگ و هنر و رادیو تلویزیون فارس همكارى كرد و در سال 1351 به خاطر تحصیلات دانشگاهى به تهران آمد و مقیم تهران شد. مهران مهتدى از این زمان به بعد در تهران، همكارى خود را با اركسترهاى گوناگون ادامه داد و هر بار به اندوخته‏اى هنرى خویش افزود. وى در مورد آموزش موسیقى ایرانى معتقد به روش معمول هنرستان‏هاى موسیقى نیست و بنا به اظهار خودش كه نتیجه بیست سال تدریس موسیقى ایرانى است این اعتقاد عمیق را در وى به‏وجود آورده كه هنرآموز موسیقى ایرانى اگر فقط سال‏ها مشغول فراگیرى كتاب‏هاى هنرستان گردد، هرگز بداهه‏نواز خوبى نخواهد شد و در موسیقى ایرانى كه یكى از برجسته‏ترین خصیصه‏هایش همان بداهه‏نوازى و بداهه‏خوانى است راهى درست و منطقى نخواهد یافت و براى اثبات ادعاى خود از اساتید و هنرمندان بزرگ و ممتازى مثل: مرتضى محجوبى، احمد عبادى، حسن كسایى، حبیب‏اله بدیعى، پرویز یاحقى، جلیل شهناز، اصغر بهارى، رضا ورزنده، فضل‏اله توكل، فرهنگ شریف نام مى‏برد و مى‏گوید هر هنرآموزى كه ایرانى باشد و با عشق و علاقه شروع به فراگیرى موسیقى سنتى و اصیل ایرانى نماید، با هر سازى و تدریس صحیح بعد از سه یا چهار ماه قادر خواهد بود حتى آواز و چهار مضراب بنوازد. مهران مهتدى، از چهره‏هاى خوب و بااستعداد موسیقى ایرانى است كه علاوه بر نواختن ویولن، سنتور و عود را به خوبى و شیرینى مى‏نوازد و خود از طرفداران سرسخت موسیقى ایران است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

جهانگیر مراد، نوه حسام‏السلطنه فاتح هرات فرزند فتحعلیشاه، پدرش ابونصر میرزا و مادرش ابتهاج‏السلطنه دختر عمادالدوله كه خود به ساز تار آشنایى داشت و نزد خواهر آقا حسینقلى تعلیم موسیقى گرفته بود. جهانگیر مراد، در این خانواده اهل موسیقى كه از همه نوع امكانات برخوردار بود، به سال 1260 دیده به جهان باز كرد. وى از كودكى به موسیقى رغبت نشان مى‏داد و بیشتر به ساز تار كه در دسترس او قرار داشت در روز ساعاتى را با آن خود را مشغول مى‏داشت ولى شبى در منزل اتابك اعظم كه دعوت داشت با ویولن كه یك ساز فرهنگى است و توسط هنرمندى به نام سیاوش‏خان نواخته شد، آشنا گردید و تصمیم گرفت كه نواختن این ساز را به طور جدى فراگیرد، لذا نزد مرحوم تقى دانشور رفت و نواختن ویولن را نزد این هنرمند آموخت و پس از مدتى آهنگ‏هایى در ابوعطا، دشتى، شوشترى و غیره ساخت و به‏اجرا درآورد. جهانگیر مراد، منزلش محلى براى تجمع موسیقیدانان زمان بود و خود او در آن زمان یكى از صاحب‏نظران در این‏باره بود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

در سال 1316 یكى از درخشان‏ها و فعالین موسیقى آینده ایران دیده به جهان گشود كه وى را جهانگیر كامیان نام نهادند. پدر او مردى اهل ذوق و هنر و از دوستداران واقعى هنر موسیقى بخصوص موسیقى سنتى ایران بود و خود نیز با نواختن تار آشنایى داشت و گه‏گاه در منزل براى دل خود قطعاتى را مى‏نواخت. جهانگیر از همان كودكى رفته رفته شیفته موسیقى و نواختن شد. پدر كه ذوق و استعداد فرزند را در یادگیرى تار مشاهده كرد وى را در نواختن تار یارى داد و او به‏سرعت گوشه‏هایى از دستگاه‏هاى موسیقى ایرانى را فراگرفت. پس از چندى جهانگیر علاقه به یادگیرى ویولن را پیدا كرد و از پدر خواست كه به جاى تار ویولن مشق نماید و پدر هم براى وى ویولن خریدارى كرد و او را به كلاس استاد عبداله جهان‏پناه فرستاد. جهانگیر كامیان از محضر استاد جهان‏پناه بسیار آموخت و هنوز هم خود را مدیون زحمات و كوشش این معلم خوب و زحمتكش مى‏داند. عبداله جهان‏پناه، جهانگیر كامیان را آن‏طور كه باید ساخت و چنان وى در آموختن پیشرفت كرد كه روزى جهان‏پناه به وى گفت شما دیگر تكمیل شده‏اید و براى این‏كه تبحر بیشترى در كار خود به دست آورید بهتر است كه چند صباحى هم نزد استاد ابوالحسن صبا بروید و او از آن تاریخ به كلاس صبا رفت و ردیف‏هاى آن استاد را فراگرفت و نوازندگى خود را شكوفا كرد. جهانگیر كامیان پس از تكمیل و یادگیرى موسیقى ایرانى، به كشور ایتالیا سفر كرد و تحت نظر اساتید بزرگ موسیقى كلاسیك به فراگیرى تكنیك‏هاى آرشه‏كشى نوین موسیقى پرداخت و در كنار آن پیانو و سلفژ و سازشناسى را براى هرچه پربارتر كردن هنر خویش فراگرفت. پس از بازگشت به ایران مدت 15 سال در رادیو ایران، در اركسترهاى مختلف از جمله اركستر عبداله جهان‏پناه به نوازندگى ویولن پرداخت و استعداد و هنر خود را نشان داد و یكى از بهترین نوازندگن این اركسترها بود. وى حدود یكصد و چهل آهنگ ساخت كه با صداى خوانندگان مختلف رادیو ضبط و اجرا شد ولى همیشه كوشش داشت كه خود به سمت معلم چیزهایى را كه آموخته به هنرآموزان بیاموزد و شاگردانى را تربیت و به جامعه هنرى كشور ارائه نماید كه از مقام و جاى والایى برخوردار باشند. لذا در سال 1336 شروع به تعلیم شاگردان هنرآموز در كلاس‏هاى مختلف كرد و به تدریس پیانو و ویولن پرداخت كه باید از كلاس‏هاى كانون هنر در خیابان جمهورى (نادرى) و آكادمى موزیك ایران نام برد. از آنجا كه طبع حساس و معلم‏گونه او در امر آموزش و پرورش هنرآموز آن‏طور كه باید اقناع نشده بود لذا در سال 1349 اقدام به تأسیس كلاس موسیقى نمود به نام «كانون موسیقى چنگ» در سه‏راه زندان جاده قدیم شمیران كه شاگردان آن هر كدام چهره‏هاى تابانى در عالم هنر گردیدند از جمله محمدرضا شریفى كه خود مدت هشت سال در همین كلاس فعالیت هنرى دارد و آینده‏اى بسیار درخشان در انتظار اوست و دیگرى بیژن مرتضوى مى‏باشد. و شاگردان بااستعداد دیگرى كه در تاریخ 71/6/29 در خانه معلم، به مناسبت بیست و دومین سالگرد فعالیت‏هاى هنرى كانون موسیقى چنگ در برنامه‏هاى هنرى شركت كردند، این كانون با مدیریت داخلى محدثه لاهیجى اداره مى‏گردد وى نیز در پیشبرد كانون سهم بسزایى را دارد. شروع برنامه با سخنرانى جهانگیر كامیان صاحب امتیاز و مدیر كانون موسیقى چنگ آغاز و برنامه‏ها به ترتیب و به شرح زیر به سمع و نظر حضار رسید كه اجرا كردند. 1- والس دانوب آبى اثر اشتراوس توسط محمدعلى غنى‏زاده: ویولن (از كلاس آقاى شریفى) و پانته آ لطفى: پیانو (از كلاس آقاى حسینى). 2- سمفونیا شماره 15 اثر باخ و انوانسیون شماره 13 از باخ و سونات شماره 1 از موتزارت توسط راشین على‏پناه، پیانو (از كلاس خانم بصیرى). 3- قطعاتى از جان تامپسون توسط روژین تیزرو، پیانو (از كلاس خانم بصیرى). 4- موزت باخ و سیسیلیان باخ و دریاچه قو اثر چایكوفسكى و تركیش مارش اثر وتزارت و بتهوون توسط مهسا روحانى‏زاده، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 5- قطعه تركیش مارش اثر موتزارت توسط سلماز شاكرى، پیانو (از كلاس آقاى كامیان). 6- سونات شماره 8 در سه قسمت اثر كهلر توسط سلماز شاكرى، پیانو (از كلاس آقاى كامیان) و پویا جمشیدى، ویولن (از كلاس آقاى شریفى). 7- اركستر خردسالان قطعه «به یاد من باش» و «خاكستر پروانه» را در مایه اصفهان اجرا كردند، به خوانندگى هنرمند خردسال، علیرضا مومنى 6 ساله- همنوازان عبارتند از: خشایار مقیمى و مازیاد معاونى (ویولن)، پویا سرایى و پرهام صوفى (سنتور)، مصطفى عباس‏زاده و شراره زمان‏زاده (سه‏تار)، كیان امامى (پیانو)، مازیار مقیمى (ضرب). 8- قطعات والس غنچه خندان، رشیدخان و مستان مستان توسط نیما شجاعى 5 ساله،پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 9- قطعات عزیزجون، معما، ژیواگو توسط مریم گلچینین، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 10- اركستر خواهران قطعاتى در آواز شور شامل: پیش‏درآمد، چهارمضراب و رنگ را اجرا كردند. همنوازان عبارتند از: مژده جهانگیرى (كمانچه)- پویا جمشیدى، نسرین یكتائى و آلاله مافى (ویلن از كلاس آقاى شریقى). نسرین پارسیان (سنتور از كلاس خانم كردبچه). لیلا محمد حسین و نوشین ایلخانى (سه‏تار از كلاس آقاى حافظى). على مهام (سه‏تار از كلاس خانم فولادى) پریچهر زندى (تار از كلاس آقاى حافظى). ندا هجرى (ضرب از كلاس آقاى خسروبیك). 11- والس غنچه خندان، رشیدخان توسط على پاك، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 12- قطعات ژیواگو و والس پریچهر، پل رودخانه كواى توسط نامور نصیربیگى، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 13- قطعه‏اى در مایه اصفهان شامل آواز و چهار مضراب توسط حسین افشار (سنتور از كلاس خانم كردبچه). و حسین افشار (ضرب از كلاس آقاى خسرو بیك). 14- قطعات آسمان آبى، بت چین، دریاچه نور توسط رضا عسگرى، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 15- قطعه‏اى در دستگاه ماهور شامل: پیش‏درآمد، كوراوغلى، چهارمضراب توسط هنگامه ابراهیم و ابراهیم گوزلیان (سهتار از كلاس خانم فولادى) و غلامرضا حقیرى (ضرب از كلاس آقاى خسروبیك). 16- اركستر موسیقى سنتى به رهبرى باقر امامى و محمد قدیمى (سولیست ویلن) و جوار هادیان (تار) به همراهى آواز محمود مؤمنى و رمضان مولائى در قطعه به نامهاى: انتظار و پرتو شادى را در دستگاه همایون. همنوازان عبارتند از: محمد قدیمى، باقر امامى، جلال توسلى، منوچهر بناء، جواد معینى (ویلن)، جواد هادیان و حشمت‏اله حقیرى (تار)، حسن افشار و عابدین الیاسى (سنتور)، یوسف سلیمانى‏فر (سه‏تار) مژده جهانگیرى (تكنواز كمانچه)، محمدرضا شریقى‏راد (پیانو)و حسین افشار (ضرب). 17- قطعه ابر و خار در چهارگاه، تنظیم براى سازهاى مضرابى خواننده: شهرام همائى، همنوازان عبارتند از: جواد هادیان و رضا لاجوردى (تار)، لیلا محمدحسین، نوشین ایلخانى و على رزمى (سه‏تار)، جمیله عادل (سنتور)، شهرام همائى (عود)، ندا هجرى (ضرب). 18- قطعات- منوئه، پابلوشكا و خوابهاى طلائى توسط امیرمسعود عادل‏منش، پیانو (از كلاس آقاى داداشى). 19- قطعات: والس پریچهر، غنچه خندان، خوابهاى طلائى توسط سپیده متین‏فر، آكوردئون (از كلاس آقاى داداشى). 20- قطعات- ژیلا و راپسودى اصفهان توسط علیرضا خرمى، پیانو (از كلاس آقاى كامیان). 21- اجراى قطعاتى در مایه اصفهان محمدعلى غنى‏زاده: ویلن و مانى منوچهرى پیانو. 22- اجراى قطعه‏اى در اصفهان توسط پگاه فالینوس و شادى درخشانپور، سنتور (از كلاس خانم كردبچه). و غلامرضا حقیرى، ضرب (از كلاس آقاى خسروبیك). 23- اركستر كانون قطعه موسیقى كوچك شبانه در (سل- ماژور) اثر موتزرات، هنرمندان همنواز عبارتند از: محمدعلى غنى‏زاده، هومن شمس، على خرسندى و پویا جمشیدى، حسین منوچهرى: ویلن، حسین لعلى نیت: فلوت، بهروز سعیدى: كلارینت، مانى منوچهرى: پیانو. 24- گروه كر قطعاتى را به همراه اركستر كانون به رهبرى كیوان میرهادى. 25-الیكا هدایت: سونات بتهوون، لاكوكو اثر لوئى كلود واكن، جیپسى دنس اثر: داكن (13 ساله): پیانو. 26- كنسرتو ویلن در لامینور اثر ویوالددى اجرا: كیارش كوچكى (ویلن)- رضا مشایخى (پیانو). 27- یلدا اشراقى: روندو اثر كوه لاوو پیانو (13 ساله). 28-رزیتا اشراقى: روندو اثر اشتى بلت پیانو (15 ساله). 29- هوا مردان: قطعاتى از جان تامپسون پیانو (6 ساله). 30- پریا پدرثانى: والس فورایت اثر موتزارت آندانتینو اثر كوه لاوو، پیانو (8 ساله). 31- تینا رئیسى: رقص شمشیر اثر آرام خاچاطوریان و اوردویوز اثر: كلمنتى 32- محمدعلى غنى‏زاده و نیلوفر حجارى‏زاده: كنسرتو براى ویلن و پیانو اثر ریدینگ 33- اركستر كانون، ترانه مرغ حق را در مایه دشتى توسط بهمن جنیدى كه نوازندگان آن عبارتند از: محمدعلى غنى‏زاده، هومن شمس، على خرسندى و پویا جمشیدى و حسین منوچهرى (ویلن) حسین لعلى‏نیت (فلوت) بهروز سعیدى (كلارینت)، مانى منوچهرى (پیانو) سیامك (سه‏تار)نیما منوچهرى (سنتور).

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

شاملو كاربند، در سال 1321 شمسى در سنندج مركز استان كردستان، دیده به جهان گشود. وى از همان سال‏هاى اول زندگى خود، با الهام از زیبایى‏هاى سرشار طبیعت این قسمت از وطن عزیزمان كه الهام دهنده هر عارف و عامى، هر شاعر موسیقیدان و هر نقاش و تصویرگرى است رشد وپرورش یافت. جوش و خروش رودخانه‏ها، خاموشى و سكوت كوهستانها و از طرفى سربلندى و سرافرازى و غرور همین كوههاى صعب‏العبور و سر به افلاك كشیده، وى را انسانى مصمم و پرتلاش بار آورد و او را كه تحت توجه مادر و مراقبت‏هاى فداكارانه او قرار داشت از جهات مختلف از جمله هنر موسیقى موفق گردانید. شاملو كاربند كودكى بیش نبود كه ضمن خواندن دروس مدرسه، با موسیقى آشنا شد اولین بار نزد هنرمندى محلى به‏نام مراد بروخیم تعلیم ویولن گرفت و پس از چندى با سرى پرشور و دلى پر از عشق و سوادى موسیقى به تهران آمد و ضمن تحصیل در رشته مهندسى شیمى، براى فراگیرى هرچه بیشتر و تفحص در موسیقى ملى نزد استاد على تجویدى رفت و در اینجا بود كه ردیف‏هاى كامل و آثار اساتید معاصر موسیقى سنتى و اصیل ایرانى، به ویژه استاد ابوالحسن صبا را فرا گرفت و پس از آن مدت شش سال هم نزد استادانى چون اریك هوسپیان ولوئیجى و هراج مانولیان ویولن كلاسیك را آموخت و در هنرستات عالى موسیقى ملى، دوره كامل هارمونى و اركستراسیون و آهنگسازى را گذراند و از آن پس حدود ده سال به عنوان نوازنده و آهنگساز با اركستر بزرگ رادیو و تلویزیون همكارى نمود. وى در دوران همكارى خود را رادیو و تلویزیون حدود پنجاه قطعه و ترانه با صداى خوانندگان مختلف اجرا نمود كه در آرشیو رادیو موجود مى‏باشد. شاملو را باید جزو آن دسته از هنرمندانى به‏حساب آورد كه نه از سر تقریح و شهرت‏طلبى كاذب و یا كاسبكارانه، به موسیقى روى آورده است، بلكه عشق و علاقه به این هنر، با كنج عزلت گزیدن و صرفا از طریق آموزشى و انتشار كتب موسیقى و تدریس موسیقى به هنرجویان، رفع نیاز دوستداران واقعى موسیقى ملى را مى‏نماید و از شهرت و سر و صدا بى‏زار و دورى مى‏جوید و خیلى بى‏سر و صدا مشغول خدمات فرهنگى و هنرى به هنرجویان مى‏باشد. شاملو كاربند، در زمینه نوازندگى ویولن، تكنیك موسیقى اصیل ایرانى را با تكنیك اجرایى ویولن كلاسیك غربى مى‏آمیزد كه در قطعات و چهار مضراب‏هاى ساخته‏هاى خود وى به وضوح نشانگر سبكى نو در نوازندگى ویولن ایرانى مى‏باشد. آخرین كار این هنرمند كه با ویولن اجرا نموده است، مجموعه آثار و ردیف‏هاى استاد ابوالحسن صبا مى‏باشد كه به صورت آلبومى نفیس كه داراى پنج نوار كاست است باید نام برد كه با استقبال هنردوستان و دوستداران موسیقى سنتى واقع گردیده است. دیگر از آثار شاملو كاربند، انتشار كتاب‏هایى است در دستگاههاى ماهور، شور، همایون و قطعات و چهار مضراب‏ها كه از ساخته‏هاى وى و آثارى پربار و گرانبها مى‏باشد. وى علاو ه بر ویولن كه ساز تخصصى‏اش مى‏باشد، با نواختن تار و سه‏تار و پیانو نیز آشنایى كامل دارد و یكى از استادان دانشگاه مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

یكى از ویولونیست‏هاى خوب و باتكنیك كه هنرمندان بزرگى چون على تجویدى، فرامرز پایور، خانم شكوه شهرستانى، حبیب‏اله بدیعى و فریدون ناصرى روى نوازندگى وى صحه گذاشتند و معتقدند كه كارش قابل تمجید است، شهرام فسازاده در سیزدهم بهمن‏ماه 1332 در تهران متولد شد، خانواده وى علاقه فراوانى به موسیقى داشتند و دارند و پدرش با فلوت كلیددار و تنبك آشنائى داشت كه بیشتر وقت‏ها در منزل به نواختن مى‏پرداخت. شهرام در این محیط هنرى پرورش مى‏یافت تا این‏كه پنج ساله شد و نى‏لبك و فلوت را، از طریق گوش صداهایى را كه دریافت كرده بود شروع به نواختن كرد و در مدتى كوتاه هر نغمه‏اى را كه مى‏شنید توانایى پیدا كرده بود تا با فلوت ان را بنوازد. شهرام فسازاه، درباره را یافتن خود به دنیاى پر از راز و رمز موسیقى مى‏گوید: «از همان كودكى، هر زمان كه صداى سحرآمیز ویولن را مى‏شنیدم، به راستى جادو مى‏شدم و در لحظات عمر آرزو مى‏كردم كه اى كاش من هم مثل بسیارى از هنرمندان روزى صاحب ویولنى باشم. در سال ششم ابتدایى بودم كه به آرزوى خود رسیدم و پدر یك ویولن مشقى از مرحوم نریمان برایم خرید. از آن زمان به بعد تمرینات شبانه روزى من با ویولن و سر و كله زدن با آن آغاز گردید، تمام آهنگ‏ها و نغماتى را كه روى فلوت فرا گرفته بودم، بر روى ویولن پیاده مى‏كردم و بدون معلم و فقط از طریق گوش سعى مى‏كردم آنچه را كه مى‏شنیدم اجرا كنم. بیش از چهارده سال از سنم نمى‏گذشت كه بخت یار و اقبالم شد و در همسایگى قاسم نیكپو، هنرمند ارزنده كه یكى از آهنگسازان و نوازندگان خوب و باسابقه ویولن و پیانو بود و در اركسترهاى مختلف رادیو فعالیت داشت قرار گرفتم. ایشان به پدرم توصیه كردند كه مرا براى یادگیرى ویولن به هنرستان عالى موسیقى بفرستد. بنا به توصیه این هنرمند فقید، پدرم مرا براى یادگیرى ویولن به هنرستان عالى موسیقى فرستاد. در این هنرستان، در حضور هنرمندان بزرگى چون استاد مصطفى پورتراب و رحمت‏اله بدیعى قطعه زنگ شتر شادروان ابوالحسن‏خان صبا را اجرا كردم كه ایشان مرا بسیار مورد تشویق قرار دادند. تا این زمان من با اصول نت و تئورى موسیقى ناآشنا بودم. ولى از آنجا كه موسیقى برایم همه‏چیز بود به دنبال این بودم كه همه چیزش را یاد بگیرم. در هنرستان عالى موسیقى، همزمان با شروع ویولن نزد رحمت‏اله بدیعى و تا پایان ردیف‏هاى مرحوم صبا، در تئاتر جامعه باربد نزد استاد اسماعیل مهرتاش مى رفتم و ضمن این‏كه آواز مى‏خواندم یا ویولن آواز بعضى از شاگردان استاد را همراهى مى‏كردم تا ردیف‏ها و گوشه‏ها آهنگ‏ها و تصانیف گذشته را بیاموزم. و در همین زمان با اكثر خوانندگان مشهور فعالیت حرفه‏اى خود را آغاز كردم. ضمن كاوش و تفحص در جهان بى‏انتهاى موسیقى اصیل و سنتى ایران، از سن هفده سالگى به موسیقى اروپایى روى آوردم. و مدت هفت سال ویلون كلاسیك نزد روبن طهماسیانس كار كردم. باید اعتراف نمایم كه تكنیك نوازندگى خود را مدیون این استاد مى‏دانم. روزها و هفته‏ها، یكى پس از دیگرى به‏سرعت سپرى مى‏شدند و من غرق در فراگیرى موسیقى بودم، در همین ایام نزد هنرمند باارزش خانم شكوه شهرستاى به فراگیرى پیانو و سلفژ و دیكته موسیقى پرداختم. و از ایشان بسیارى نیاموخته‏هاى علم موسیقى را آموختم. مدتى بعد نزد هنرمند ارزنده و بزرگ دیگرى چون فریدون ناصرى رفتم و مسائل تئورى و هارمونى را فرا گرفتم كه باید در اینجا متذكر شوم كه اصولا شناخت روى مسائل مختلف موسیقى، آهنگسازى، تئورى‏ها و هارمونى، خود را مدیون كوشش‏ها و زحمات و محبت‏هاى پدرانه ایشان مى‏دانم. مدت یك سال و نیم هم نزد استاد فرامرز پایور سنتور نواختم و از مكتب ایشان فیض بردم، روى اصول سازشناسى اكثر سازها را نواخته‏ام و به سه‏تار و ضرب آشنایى كامل دارم. به ساز حبیب‏اله بدیعى، فرامرز پایور و پرویز یاحقى علاقمند و هر وقت به صداى ساز این بزرگان گوش فرامى‏دهم در دنیاى دیگرى سیر و سیاحت مى‏كنم و به معنویات بیشتر نزدیك مى‏شوم.» شهرام فسازاده، جهت شناساندن موسیقى سنتى ایران، كنسرت‏هاى مختلفى در كشورهاى انگلستان و فرانسه اجرا كرده و چندین آهنگ براى اركستر و پیش درآمد و رنگ در دستگاهاى مختلف ساخته و اجرا كرده و در حال حاضر به طور خصوصى هنرآموزان موسیقى را تعلیم مى‏دهد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

امیرعباس صفوى، در سال 1317، در خانواده‏اى فوق‏العاده مذهبى به دنیا آمد و پرورش یافت. مادر وى كه خانمى فاضله و دانشمند بودند، در جوانى نزد زنده‏یاد استاد مرتضى‏خان نى‏داود، موسیقى را با نواختن «تار» آغاز كرده بودند. و با گوشه‏ها و ردیف‏هاى موسیقى ایران كاملا آشنا و مأنوس گردیده بودند، و چون وى لحظه‏اى در ایام كودكى از مادر دور نمى‏شد، به موسیقى رفته رفته راغب گردید و نزد مادر هنرمند و دانشمند خویش به فراگیرى دانش موسیقى پرداخت. وى چون از استعدادى ذاتى و خوبى برخوردار بود براى تكمیل هنر موسیقى در سال 1336 نزد هنرمندى به‏نام اصغر ساسان كه خود از شاگردان شادروان ابوالحسن‏خان صبا بود و كلاس خصوصى داشت رفت و مدت دو سال نت را نزد وى تعلیم گرفت. امیر عباس صفوى از سال 1339 همكارى خود را با رادیو آغاز كرد و در اركسترهاى: عباس شاپورى، على تجویدى، پرویز یاحقى و چند اركستر دیگر شركت نمود و این همكارى‏هاى ممتد و مداوم او تا سال 1349 ادامه داشت تا این‏كه در این سال به مزارت فرهنگ و هنر وقت (وزارت ارشاد اسلامى فعلى) براى همكارى دعوت شد. وى مدت‏ها در برنامه‏هاى هنرى و اركسترهاى مختلف این وزارت‏خانه شركت كرد و پس از چندى به سمت سرپرستى مركز موسیقى استان‏هاى: سیستان و بلوچستان و چهارمحال بختیارى منصوب گردید واین همكارى تا سال 1358 ادامه داشت. امیرعباس صوفى بعد از انقلاب اسلامى سال 1357 حدود هفت سرود زیبا ساخت كه از رادیو تلویزیون پخش گردید و همه ساله نیز این آهنگ‏ها به مناسبت سالگرد انقلاب و جشن‏هاى دهه فجر اجرا مى‏گردد. ساز تخصصى وى ویولن است ولى به نواختن «تار» و «سه‏تار» علاقمند و با آن آشنایى دارد و این دو ساز را به خوبى و زیبایى مى‏نوازد. وى هم‏اكنون مشغول تعلیم شاگردان و هنرآموزان موسیقى مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

حسین شهبازیان به سال 1298 در تهران متولد و از هفده سالگى فراگیرى ویولن را در كلاس استاد ضیاء سیحون شروع نمود و با راهنمایى مرحوم مهدى خالدى در كلاس شادروان استاد ابوالحسن صبا ادامه این هنر والا را با یادگیرى ردیف‏هاى موسیقى ایران كه به همت زنده‏یاد ابوالحسن صبا تدوین گردیده بود به پایان رساند. پس از آن براى یادگیرى بیشتر این هنر ارزنده و آشنایى با سبك‏هاى مختلف موسیقى، مدت چند سال متوالى در كلاس استادان خارجى و ایرانى به آموختن موسیقى كلاسیك پرداخت و خود در این زمان به مرحله‏اى رسیده بود كه مى‏توانست شاگرد تربیت كند و به عنوان معلم شاگردان درس موسیقى را تعلیم و آموزش دهد. با افتتاح فرستنده رادیو و شروع كار آن امكان ارائه این هنر براى مردم كشور فراهم شد و اكثر هنرمندان ایران در برنامه‏هاى رادیویى شركت كردند و ایشان هم از این امر تبعیت نمود و ابتدا در رادیو تهران، سپس در رادیو هوایى آغاز به فعالیت كرد. حسین شهابزیان سال‏هاى زیادى به عنوان نوازنده و رهبر اركستر شماره 3 رادیو ایران فعالیت داشته و براى خوانندگان بسیارى، آهنگ‏هاى زیبا و به‏یاد ماندنى تصنیف و اجرا كرده است. در همین ایام به دلیل مرسوم بودن اجراى كنسرت در ایران، سال‏هاى متمادى با اجراى كنسرت‏هاى متعدد در تئاتر و سالن‏هاى تهران به اجراى موسیقى پرداخت و با تشكیل یك اركستر مناسب و مرتب هر روز بر كیفیت اجراى كنسرت‏ها افزود و خاطرات خوب وفراموش نشدنى براى هنرمندان معاصر خویش به‏جاى گذارده است و از این راه هنرمندان باارزشى را به جامعه موسیقى تحویل داده است. وى یكى از كارمندان صدیق و تحصیل كرده وزارت فرهنگ وقت بود و به عنوان معلم و هنرآموز موسیقى تا زمان بازنشستگى مشغول كار بود و در كنار كار تدریس خود به كار آهنگ‏سازى و تشكیل اركستر كوشا بود ولى این هنرمند اصیل و ارزنده هم به دلیل حسادت‏ها و خود بزرگ‏بینى‏هاى بسیارى از مسولین وقت رادیو از فعالیت در این اداره دست كشید و كناره گرفت و دوران بازنشستگى خود را به كارهاى آهنگسازى و تعلیم شاگرد مى‏گذارند. حسین شهبازیان، هنر موسیقى، این هنر ناب و رشك‏انگیز را پاس داشته و در خانواده خود به كار گرفته كه نمونه بارز آن فرزند ارشدش فریدون شهبازیان است كه آثار او در زمینه موسیقى كلاسیك ایران نقطه عطفى به‏شمار مى‏رود و توانسته موسیقى اركسترال را كه در موسیقى ایران مهجور مانده بود به جامعه هنرى ایران عرضه نماید و آثارى ماندنى و بدیع در تاریخ موسیقى ایران برجاى گذارد. (تو 1298 ش)، نوازنده. در تهران متولد شد و از نوجوانى فراگیرى ویولن را نزد استاد ضیاء سیحون و ابوالحسن صبا آغاز كرد و همچنین نزد استادان خارجى و ایرانى نیز به آموختن موسیقى كلاسیك پرداخت. شهبازیان سالها با رادیو تهران و رادیو نیروى هوایى همكارى داشت و علاوه بر اجراى كنسرت، رهبرى اركستر شماره سه رادیو ایران را نیز عهده‏دار بود و آهنگهاى زیبایى تصنیف و اجرا كرد.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

یكى از شاگردان قدیمى، خوب و صمیمى استاد ابوالحسن‏خان صبا، على اشرف سمیعى است كه به سال 1302 در تهران، متولد شد. خانواده وى عموما اهل هنر و موسیقى بودند، به خصوص پدربزرگ او مرحوم فاخرالدوله سمعى كه مردى محترم و اهل موسیقى و معاونت وزارت امور خارجه را به عهده داشت و منزلش محل آمد و شد بزرگان موسیقى بود. دوران كودكى را وى در این محیط سپرى كرد و كشش و جوش و خروشى نسبت به موسیقى و فراگیرى آن در خود احساس نمود و آن‏قدر این علاقه و عشق به موسیقى در وى قوى و قوى‏تر گشت تا عاقبت در سن 18 سالگى به مكتب استاد صبا رفت و تحت تعلیم آن مرد بزرگ قرار گرفت. وى هفته‏اى دو روز در هفته به كلاس استاد مى‏رفت و با دقت درس استاد را فرامى‏گرفت و در منزل آن را تمرین مى‏كرد و همیشه اولین نفرى بود كه ساعت چهار بعدازظهر در كلاس درس استاد حاضر مى‏شد و آخرین نفرى هم بود كه ساعت هشت شب از كلاس خارج مى‏گردید. استعداد، كوشش و فراست در راه فراگیرى موسیقى و از همه مهمتر وجود استاد بى‏نظیر و عزیزى چون صبا، موجب گشت كه در مدت چهار سال وى به مرحله‏اى برسد كه بسیارى در همان زمان نرسیده بودند. به مرور زمان، بین استاد و شاگرد انس و الفتى پدرانه به‏وجود آمد و استاد به وى براى شركت در اركسترهاى رادیو، پیشنهاد همكارى داد. على اشرف سمیعى بلافاصله با خوشحالى بسیار این دستور و پیشنهاد استاد را پذیرفت و بدون دریافت حقوق براى تمرین همراه استاد به میدان ارك مى‏رود و مدت‏ها پس از تمرین براى اجراى برنامه به طور زنده با وانت رادیو به بى‏سیم قصر واقع در خیابان قدیم شمیران مى‏رفت و در برنامه‏هاى گوناگون به نوازندگى مشغول مى‏شد. وى، هفته‏اى دو شب در هفته بین ساعات 8 / 30تا 9 كه از رادیو برنامه پخش مى‏شد،شركت مى‏جست و چون در آن زمان اداره رادیو بودجه كافى نداشت وى در برنامه به طور افتخارى شركت مى‏كرد و پولى جهت كار خویش دریافت نمى‏كرد و این وضع تا مدت دو سال ادامه داشت كه كم كم وضع اداره تبلیغات و رادیو سروسامانى پیدا كرد و جهت هنرمندانى كه در رادیو همكارى داشتند حقوقى تعیین كردند و وى هم از حقوق و مزایایى بهره‏مند گردید. همكارى وى با رادیو همچنان به صورت نوازندگى در اركسترهاى مختلف ادامه داشت تا این‏كه براى شركت در اركستر هنرهاى زیبا كه به رهبرى استاد حسن رادمرد برگزار مى‏شد از او دعوت به عمل آمد و او همكارى خود را مدت‏ها با این اركستر در رادیو و تلویزیون ادامه داد. سپس بنا به دعوتى كه از وى جهت همكارى وشركت در اركستر «گل‏ها» به عمل آمد، سمیعى همكارى خویش را با این اركستر و شركت در برنامه‏هاى مختلفت رادیو آن را ادامه داد كه مجموعا همكارى وى با رادیو بیش از بیست سال بود. در مورد زنده‏یاد ابوالحسن‏خان صبا و سجایاى اخلاقى آن بزرك مرد، على اشرف سمیعى مى‏گوید: «شادروان استاد ابوالحسن صبا، بسیار علاقمند بودند كه هرچه معلومات داشتند به شاگردان خود منتقل نمایند و تمام عمر پربار و گهربار خویش را صرف اعتلاى فرهنگ صوتى كشور و تعلیم و تربیت شاگرد و این را از شاگردانى كه تربیت كرد، ردیف‏هایى را كه در موسیقى ایرانى نوشت، آهنگ‏ها و ترانه‏هایى را كه از گوشه و كنار و اقصى نقاط مملكت جمع‏آورى و آن‏ها را به نت درآورد و براى نسل‏هاى آینده از خود به یادگار گذارد مى‏توان فهمید.» استاد صبا، با زحمات فراوان و روى باز و شادان و با اخلاق‏خوش و حوصله فراوان به شاگرد، درس مى‏داد و برخلاف بعضى از معلمین و نوازندگان قدیمى كه تا اندازه‏اى حسادت داشتند و مایل بودند نوازندگى خوب مخصوص خود و اولادهاى خودشان باشد او عقیده داشت كه نوازندگى خوب باید شامل تمام فرزندان ایران و علاقمندان به این هنر باشد و من كه خود شاهد و ناظر بوده‏ام، واقعا آن استاد بى‏نظیر و بى‏همتا از جان خویش در این راه مایه مى‏گذاشت. از صفات ممتاز و بارز دیگر استاد صبا، ادب و تواضع او بود، یادم مى‏آید شبى پس از خاتمه برنامه كه از رادیو تهران در بى‏سیم عصر اجرا كردیم به اتفاق ایشان به طرف شهر حركت كردیم، بین راه استاد به من پیشنهاد كرد كه امشب به اتفاق به انجمن موسیقى ملى مى‏رویم، من هم اطاعت امر كردم و همراه استاد به انجمن موسیقى ملى كه در آن زمان در خیابان هدایت بود رفتم، فصل تابستان بود، در حیاط انجمن میز و صندلى‏هاى چهار نفرى نزدیك هم چیده بودند و عده‏اى هم در پش آن‏ها قرار گرفته بودند، ما هم پس از ورود پشت یكى از میزها با استاد نشستیم و تقریبا بعد از گذشت ده دقیقه، شخص مسن و محترمى كه حدود هفتاد سال از سنش مى‏گذشت به طرف میز ما آمد، استاد صبا از جاى بلند شد و نسبت به آن مرد اداى احترام نمود و من هم به تبعیت از استاد به آن شخص احترام گذاشته و از جاى خود بلند شدم و پس ازخوش و بش مجددا در جاى خویش قرار گرفتم سه نفرى به اتفاق پشت میز نشستیم و آن شخص تازه وارد شروع كرد با استاد صبا راجع به شخص دیگرى صحبت كردن و استاد هم بلافاصله چون كاغذ در اختیار نداشت،پشت قوطى سیگار هماى 50 مقوایى خود، آن مطالب را یادداشت مى‏كرد. من هم دستان خود را زیر چانه گذارده و آرنج‏ها را روى میز نهاده بودم، و به گفت و شنود آنها گوش مى‏دادم در این اثناء متوجه شدم كه استاد صبا از زیر میز آهسته به پاى من زدند و مرا متوجه طرز نشستن خود نمودند و من به‏سرعت خود را جمع و جور كردم و دستان را از زیر چانه برداشتم و مرتب نشستم، پس از پایان صحبت آن مرد و خارج شدن از ساختمان انجمن موسیقى ملى، همراه استاد تا در منزلشان كه در همان حوالى و نزدیكى‏ها بود رفتم و ایشان در راه با مهربانى و رویى شادان و خوش از من عذرخوانى نمودند و گفتند فرزندم آن شخص كه در انجمن موسیقى ملى دیدید و با من صحبت مى‏كرد، دكتر قزل‏ایاغ بود كه شخصیتى بزرگ و از دوستداران موسیقى است، شما نمى‏بایستى در حضور یك شخص محترم و مسنى دستتان را زیر چانه روى میز قرار مى‏دادید و این عمل شما علاوه بر این‏كه بى‏احترامى به آن مرد سالخورده و مسن بود، براى خود شما هم مناسب نبود. یادش به‏خیر، این انسان‏ها به چه نكاتى توجه داشتند كه در این زمان متأسفانه این مسائل كمتر توجه و رعایت مى‏شود، صبا براى شاگردان و فرزندان ایران تنها معلم موسیقى نبود بلكه معلم اخلاق و انسانیت نیز بود، خداوند روح او را قرین رحمت خویش فرماید.»

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(339 / 338 -260 / 259 ق)، ریاضیدان، عارف، فیلسوف، دانشمند، حكیم و موسیقیدان. ملقب به معلم ثانى. در فاراب ماوراءالنهر به دنیا آمد. بیشتر عمر خود را در بغداد گذرانید و اكثر كتابهاى خود را در آنجا نوشت. فارابى همچنین سفرهایى به شام، مصر، حران و مرو داشت و در آنجا به تعلیم و تألیف مشغول بود. او نزد استادانى چون متى بن یونس و یوحنا بن حیلان فلسفه آموخت. از شاگردان فارابى، یحیى بن عدى مى‏باشد. فارابى مانند صوفیان زندگى مى‏كرد و از موسیقى علمى نظرى اطلاعات زیادى داشت، وى كتابى هم در این فن نوشته است. بیشترین اهمیت او در شرح آثار ارسطو است و به همین سبب او را معلم ثانى نامیده‏اند. وى در دمشق درگذشت. از آثار او: «احصاء العلوم»؛ « آراء اهل المدینه الفاضله»؛ «عیون المسائل»، در منطق؛ «الجمع بین رأیى الحكیمین» افلاطون و ارسطو، در حدوث عالم؛ «اغراض ما بعدالطبیعه»؛ «تحصیل السعاده»؛ «رساله فى (ماهیه) العقل»؛ «السیاسه المدنیه»؛ «رساله فى اثبات المفارقات»؛ «المدخل الى (صناعه) الموسیقى»، كه قفطى در «اخبار العلماء» و صفدى در «الوافى بالوفیات» آن را «كتاب الموسیقى» ذكر كرده‏اند و گفته شده كه وى این كتاب را به درخواست وزیر ابوجعفر محمد كرخى نگاشته است.[1] ابونصر محمد بن محمد، فیلسوف بزرگ اسلام در نیمه‏ى دوم قر. 3 و نیمه‏ى اول قر. 4 ه. (و. فاراب 260 ه.ق/ 874 م.- ف. دمشق 339 ه.ق/ 950 م.) فارابى از ماوراءالنهر براى تحصیل علوم به بغداد رفت و بعد از آموختن عربى در حلقه‏ى درس ابوبشر متى بن یونس حضور یافت و چندى بعد به حران رفت و از یوحنا بن حیلان بخشى از منطق را فراگرفت و به بغداد بازگشت و به تكمیل فلسفه مشغول شد. فارابى همه‏ى كتب ارسطو را به دقت مورد مطالعه و تحقیق قرارداد و به معانى آنها وقوف تام و در شرح و تفسیر آثار ارسطو مهارتى خاص یافت و بدین جهت او را «ارسطوى ثانى» یا «معلم ثانى» نامیدند. فارابى از بغداد به مصر رفت و از آنجا به خدمت سیف‏الدوله ابوالحسن على بن عبداللَّه بن حمدان تغلبى پادشاه حلب و دمشق و شام درآمد و در كنف حمایت وى به تعلیم و تألیف مشغول گردید تا در سن 80 سالگى درگذشت. فارابى به ثروت و زینت دنیوى بى‏میل بود و به امر مسكن و پیشه توجهى نداشت و غالب اوقات خویش را در تنهایى بسر مى‏برد. اهمیت فارابى بیشتر در شرحهاى اوست بر آثار ارسطو و به سبب همین شروح هم او را «معلم ثانى» خوانده و در مقام بعد از ارسطو، قرار داده‏اند. فارابى مانند بسیارى از فلاسفه‏ى اسكندریه و خاور نزدیك كه مى‏كوشیدند بین عقاید افلاطون و ارسطو را التیام دهند، در كتبى كه به بحث در اتفاق آراء افلاطون و ارسطو اختصاص داده سعى بلیغ در این راه به كار برده است و كتاب «الجمع بین رأیى الحكیمین: افلاطون الالهى بین رأیى الحكیمین: افلاطون الالهى و ارسطو طالیس» را در این باب تألیف كرده. فارابى در رساله‏ى فصوص‏الحكم براى اثبات توحید بیشتر به اصول و عقاید نو افلاطونیان و عرفا نزدیك شده و در رساله‏ى آراء اهل المدینة الفاضلة تحت تأثیر افلاطون قرار گرفته و سعادت بشر را در ایجاد اجتماع كاملى دانسته است كه همانند اجتماع روحانى باشد. فارابى مانند همه‏ى دانشمندانى كه در تمدن اسلامى عنوان فیلسوف داشته‏اند از همه‏ى علوم عهد خود مطلع و در آنها صاحب تصانیفى بوده است. اطلاعات وى در ریاضیات خوب ولى در طب متوسط و در موسیقى بسیار بوده است. روش فلسفى او را باید فى‏الحقیقه یك روش نو افلاطونى اسلامى نامید و این همان روشى است كه پیش از فارابى به وسیله‏ى كندى شروع شد و بعد از او از طرفى در آثار اخوان‏الصفاء و از طرفى دیگر در كتب ابوعلى سینا به مرحله‏ى كمال رسید. مع‏ذلك فارابى در بعض موارد با كندى و ابوعلى سینا اختلاف دارد و همچنین چون آثار او تحت تأثیر سه روش عمده‏ى افلاطون و ارسطو و فلوطینس واقع است گاه موارد اختلافى در آنها مشاهده مى‏شود و وجه اشتراك همه‏ى این آثار با یكدیگر عبارتست از تركیب عقاید مذكور با اصول دینى اسلامى. به نظر فارابى بى‏سعادت و عظمت مقام فیلسوف در ترك علایق و تجرد و گوشه‏گیرى است. حاصل علم و مقدمه‏ى سعادت اخلاق است و عالمى كه از مبانى اخلاقى پیروى نكند از سعادت كمال برخوردار نیست. اثر فارابى در فلاسفه‏ى بعد از خود بسیار بوده است و با این حال از انتقادات برخى مانند ابن رشد آسوده نمانده است. ابن‏رشد در چند مورد از كتاب تهافت التهافت بر فارابى تاخته و او را در شمار متكلمان قرار داده است نه در زمره‏ى فیلسوفان. فارابى را در حدود صد تألیف است و مهمترین آنها عبارتند از: رسالة فى مبادى آراء اهل المدینة الفاضلة، مقالة فى معانى العقل، عیون‏المسائل، فصوص‏الحكم، رسالة فى السیاسة، المسائل الفلسفیة، احصاءالعلوم، اغراض ارسطو طالیس فى كتاب ما بعد الطبیعة، رسالة فى اثبات المفارقات. ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلع و یا محمد بن محمد بن محمد بن طرخان حكیم و فیلسوف ترك معروف به (معلم ثانى). تولد این دانشمند بزرگ در (فاراب) و شهرتش نیز فارابى از اكابر فلاسفه نامى و حكماء اسلامى قرن چهارم زمان آل‏بویه مى‏باشد و چون ارسطوى حكیم مشهور به معلم اول است وى را معلم ثانى گویند. در میان حكماء كسى به پایه وى نرسیده و در قوه مدركه داراى اولین درجه بوده و ابن‏سینا با آن همه جلالت و نبوغ علمى كه داشته از كتابهاى او استفاده شایانى نموده و در مصنفات خود از انوار علمیه‏اش اقتباس مى‏كرده است. از همین جهات است كه در كلمات اكابر و بزرگان به استاد الفلاسفه و ملك‏الحكما توصیف شده است و او اولین حكیم و فیلوسفى است كه در دوره اسلام ظهور كرده و نام فاراب را به تمام جهان رسانیده. اجمالا فارابى در زادگاه خود شهر فاراب علوم اولیه را فراگرفته و مسافرت به بلاد ایران نموده و به زبان فارسى و السنه دیگر آشنا شده و مسافرت به بغداد نموده و زبان عربى را هم در آنجا آموخته و با صاحب بن عباد و شیعیان آنجا مصاحبت داشته و پس از تكمیل حكمت و فلسفه در حران و غیره در بغداد به تحصیل ریاضیات و فنون حكمت اشتغال و تمام كتب ارسطو را تتبع و ممارست نموده و گویند وقتى از او پرسیدند تو داناترى یا ارسطو در پاسخ گفت اگر من زمان ارسطو را درك مى‏كردم هر آینه بزرگترین شاگردان او مى‏شدم. قاضى نوراللَّه شهید شوشترى در مجالس المؤمنین خود او را بسیار ستوده و گوید: وى معلم مقالات اهل یونان و متمم كمالات نوع انسان بوده است. از آثار فارابى است 1- آراء اهل المدینة الفاضله والمدینة الجاهله والمدینة الفاسقه والمدینة المبدلة والمدینة الضاله كه در مصر و لیدن چاپ شده و مرحوم علامه تهرانى در الذریعه خود در چندین مورد استظهار كرده كه فارابى شیعه مذهب و به عصمت ائمه طاهرین علیهم‏السلام معتقد بوده است. 2- الابانه 3- ابطال احكام النجوم 4- احصاء العلوم و چهل كتاب دیگر كه جمعاً 44 تألیف مى‏شود وفات این نابغه اسلامى در سال 337 یا 39 یا 40 و یا 344 واقع شده و سیف‏الدوله حكمران شام با جمعى بر وى نماز خوانده است از اشعار فارسى كه به او نسبت مى‏دهند این رباعى است. اسرار وجود خام و ناپخته بماند وان گوهر بس شریف ناسفته بماند هركس بدلیل عقل چیزى گفته آن نكته كه اصل بود ناگفته بماند (خلاصه‏اى از ریحانةالادب و غیره) ابونصر فارابى محمد بن محمد، از همه‏ى علوم عهد خود مطلع و در آنها صاحب تصانیفى بوده است. اطلاعات وى در ریاضیات خوب ولى در طب متوسط و در موسیقى بسیار بوده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1308 ش)، موسیقیدان. وى دختردایى اكرم‏الدوله، دختر صاحب دیوان شیرازى، بود. اكرم‏الدوله، همسر یكى از پسران عضدالملك بود كه موسیقى و آواز را از میرزا محمد صادق خان سرورالملك، استاد سنتور در عهد ناصرى، آموخته بود و پروانه نیز آواز و گوشه‏هاى ردیف موسیقى را نزد این خواهر رضاعى خود یعنى اكرم‏الدوله فراگرفت. پروانه به بیمارى سل چشم از جهان فرو بست. درگذشت این خواننده‏ى با استعداد موجب شد كه شاعرى چون شهریار را متأثر كند و مثنوى «روح پروانه» را به نام او بسازد. پیش از این نیز شهریار تحت تأثیر غزل «الهى خون شوى اى دل» كه پروانه با سنتور حبیب خوانده بود، غزلى با مطلع: دلا دیشب چه مى‏كردى تو در كوى رقیب من الهى خون شوى اى دل تو هم گشتى رقیب من را سروده بود. گویند پروانه صداى گرفته‏ى غم‏انگیزى داشت و از سبك اكرم‏الدوله تقلید مى‏كرد. برخى هم او را از شاگردان رضا قلیخان نوروزى دانسته‏اند. از آثار او یازده صفحه‏ى گرامافون است كه بیشتر با سنتور حبیب سماعى و بعضى با تار قوام همراه است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، نوازنده. با نواختن قره‏نى آشنایى داشت و مداحى و شبیه خوانى نیز مى‏كرد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(356 -284 ق)، مورخ، محدث، ادیب شاعر و موسیقیدان. در اصفهان متولد شد و در بغداد نشو و نما یافت و نزد ابن درید و ابن‏انبارى و محمد بن جریر طبرى تحصیل كرد. وى از على بن عباس بجلى و محمد بن جعفر قتّات و ابوبكر بن درید و نفطویه حدیث شنید. دارقطنى و ابراهیم بن احمد طبرى و ابوالفتح بن ابى‏الفوارس از وى حدیث روایت كرده‏اند. ابوالفرج در ادبیات، نحو، لغت، تاریخ، سیر، انساب، طب، نجوم و حدیث متبحر بود و شعر را نیكو مى‏گفت. با اینكه نسب اموى داشت، شیعى زیدى بود و این را از عجایب شمرده‏اند. وى در بغداد درگذشت و همان جا دفن شد. مهمترین اثرش كه او را جاودانه ساخته، كتاب «الاغانى» است كه رجال قرن چهارم، مانند صاحب بن عباد و عضدالدوله‏ى دیلمى به آن توجه بسیار داشتند و گفته‏اند كه عضدالدوله این كتاب را از خود در سفر و حضر دور نمى‏داشت. از دیگر آثار وى: «الاماء الشواعر»؛ «الدیارات»؛ «مقاتل الطالبین»؛ «اعیان الفرس»؛ «آداب الفرباء من اهل الفضل و الاداب»؛ «اخبار جحظة البرمكى»، «اخبار الطفیلیین»؛ «اشعار الاماء و الممالیك»؛ «جمهرة النسب»؛ «دعوة التجار»؛ «كتاب التنزیل فى امیرالمؤمنین (ع)»؛ «كتاب الخمارین و الخمارات»؛ «كتاب الغلمان المغنین»؛ «مجرد الاغانى » و « دیوان» شعر.[1] اصفهانى على بن حسین (و. 284 ه.ق./ 897 م.- ف. 356 ه.ق./ 967 م.) نویسنده و ادیب قرن چهارم. وى در ادب عرب شاگرد ابن درید و ابن‏الانبارى و محمد- ابن جریر طبرى بود و كتاب مشهورش الاغانى (اغانى) است، دیگر از آثار او «مقاتل الطالبین»، «الاماء الشواعر» و «الدیارات» است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

میرزا محمد بن مهدى، عارف صوفى. پدرش از اهل تربت حیدرى بوده، و خود در اصفهان متولد شده، و در كودكى اندكى تحصیل نموده، سپس به تحصیل موسیقى پرداخته، و زمانى مشغول ورزش شده، و گاهى نیز شعر مى‏گفته. در آوازه خوانى و موسیقى مشهور زمان خود بوده، و تا آخر عمر نیز گاهى تار مى‏زده اما نه در مجالس عمومى. به وسیله‏ى فیض على شاه در سلك عرفا وارد شده، و سپس در شیراز معصوم على شاه را ملاقات نموده، و ملقب به مشتاق على شاه شده، و مأموریت كرمان یافته، در آنجا دستگاه ارشاد و تصوف گسترده، و در 27 رمضان سال 1206 به دست مردم كشته شد، و در مشتاقیه مدفون گردید.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

يوسف پوريا دهم فروردين 1318 در شهرستان مراغه به دنيا آمد.او از تار سازان خوب ايران به شمار مي آيد. پوريا در سال 1348 توسط يكي از همكاران شركت نفت كه در كلاس تار شخصي به نام صادق خان موسيقي مي آموخت تشويق شد تا موسيقي را فرابگيرد. به واسطه علاقه اي كه از كودكي به تار داشت در اين كلاس ها شركت كرد. اما بعد از مدت كوتاهي به سمت ساخت تار كشيده شد.استاد پوريا به خاطر فعاليت در عرصه موسيقي در سال 1383از پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي درجه يك هنري دريافت كرد. گروه : هنر رشته : موسيقي گرايش : سازنده ساز والدين و انساب : پدر يوسف پوريا ، ميرزا علي اكبر حجار بود كه گاهي مجسمه هاي سنگي مي ساخت. تحصيلات رسمي و حرفه اي : يوسف پوريا در سن ده سالگي به همراه خانواده به تهران آمد و ديپلم خود را در رشته رياضي در دبيرستان خوارزمي دريافت كرد. ششم شهريور 1346 در تعاوني شركت ملي نفت استخدام شد و چند دوره تخصصي توسط شركت ملي نفت استخدام شد. سپس براي گذراندن چند دوره تخصصي به آلمان و اسپانيا رفت. سال 1348 توسط يكي از همكاران شركت نفت كه در كلاس تار شخصي به نام صادق خان موسيقي مي آموخت تشويق شد تا موسيقي را فرابگيرد. به واسطه علاقه اي كه از كودكي به تار داشت در اين كلاس ها شركت كرد. اما بعد از مدت كوتاهي به سمت ساخت تار كشيده شد. او بدون آموزش هاي لازم و با لوازم نجاري خانگي شروع به ساخت يك تار كرد. اگر چه اين تار ويژگي هاي لازم را نداشت. اما استادش او را بسيار تشويق كرد. هم دوره اي ها و همکاران : استاد پوريا تا سال 66 با هنرمنداني چون دكتر حجازي، حسين عليزاده، محمدرضا لطفي و اصغر كرد بچه به بحث و تبادل نظر درباره ساخت تار و صدادهي آن مشغول بود تا بتواند بهترين و مقبول ترين تارها را ارائه كند. او همچنين به واسطه راهنمايي هاي سليمان روح افزا كه از نوازندگان تار بود و دوستي نزديكي با استاد يحيي داشت، از برخي تكنينك ها و نظرات استاد يحيي درباره تار سازي باخبر شد و آنها را به كار گرفت. آموختن اين تكنيك ها به پوريا در ساخت تار كمك زيادي كرد. وقايع ميانسالي : مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : يوسف پوريا در سال هاي بعد پوريا به دليل مشكلات مختلف و گرفتاري هاي شغلي، نتوانست نوازندگي و سازندگي را به صورت جدي و حرفه اي ادامه دهد. اما سال 53 فارغ از مشكلات زندگي تصميم گرفت كار ساز سازي را به صورت حرفه اي ادامه دهد. بعد از ساخت چند تار شروع به ساختن سازهاي يك تكه كرد. او در طول مدت تار سازي اش نوزده تار يك تكه ساخته است. سال 1355 با استاد مرادي كه رئيس كارگاه حفظ و اشاعه موسيقي در خيابان ويلا بود آشنا شد و به پيشنهاد او از ساخت تارهاي يك تكه كه ساختشان بسيار دشوار بود و زمان زيادي طول داشت، دست كشيد و به ساخت تارهاي دو تكه با الگوي يحيي پرداخت. در اين زمان علاوه بر ساخت تار به آموختن آكادميك موسيقي پرداخت و در كلاس هاي هنرستان موسيقي ثبت نام كرد و كتاب هاي سال اول و دوم دبيرستان را به پايان رساند. او عضو كانون سازندگان ساز خانه موسيقي است و از تار سازان خوب ايران به شمار مي آيد. وي همچنين دبير و سخنگوي كانون سازسازان را نيز بر عهده دارد. جوائز و نشانها : يوسف پوريا در سال 1383از پژوهشكده هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي درجه يك هنري دريافت كرده است .

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

كيخسرو پورناظري در سال 1323 در كرمانشاه متولد شد.كيخسرو نوازنده، آهنگساز و سرپرست گروه تنبور شمس مي باشد. وي موسيقي را از ده سالگي نزد پدرش «حاجي خان ناظري» كه از نوازندان تار و شاگرد درويش خان و كلنل وزيري بود آغاز كرد. بعدها با تقليد از سبك و شيوه نوازندگان استادان گذشته به وسيله صفحات و آثار باقي مانده به تكميل تكنيك هاي اجراي سازتار پرداخت. در دهه چهل وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد و از محضر استادان موسيقي آنجا بهره گرفت. پورناظري از سال ?? به طور مستمر ساز تنبور را انتخاب كرد و هسته اوليه گروه «تنبور شمس» را به وجود آورد. گروه : هنر رشته : موسيقي گرايش : آهنگساز و نوازنده والدين و انساب : پدركيخسرو ، پرويز پورناظري، معروف به حاجي خان از شاگردان كلنل علينقي وزيري درويش خان و مادرش، پورانداخت سرحددار، موسس نخستين دبيرستان ملي دختران و اولين زن ديپلمه در كرمانشاه بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : كيخسرو پورناظري از كودكي موسيقي را با ساز تار شروع كرد و نزد پدر كتاب‌هاي هنرستان موسيقي، آثار وزيري و رديف موسيقي سنتي ايران را فرا گرفت. شعر و ادبيات كهن فارسي را از مادر آموخت و محضر بزرگاني چون كيوان سميعي و بهزاد كرمانشاهي را درك نمود. وي در رشته مهندسي راه و ساختمان به تحصيل پرداخت و در سال سوم آن را رها كرد، چرا كه آن را با حال و هواي خود هماهنگ نديد. پس از آن وارد رشته موسيقي در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد. وي بعدها با حضور در محضر استاد دادبه، به مدت 12 سال تاريخ و فرهنگ ايران باستان را نزدش آموخت استادان و مربيان : پرويز پورناظري (پدر كيخسرو)،كيوان سميعي و بهزاد كرمانشاهي از اساتيد پورناظري بوده اند. همسر و فرزندان : پورناظري در سال‌هاي مياني دهه 70 به اتقاق فرزندانش، تهمورس و سهراب تحولي جدي‌تر در گروه شمس را كليد زد كه حاصل آن اجراي بيش از 300 كنسرت در داخل و خارج از ايران بود. هم اكنون دو فرزند كيخسرو پورناظري خود به چهره‌هايي شناخته شده در موسيقي ايران تبديل شده‌اند و علاوه بر زدن ساز در گروه در آهنگسازي و دانش‌هاي ديگر موسيقايي نيز دستي چيره دارند. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پورناظري درسال 1351 به عنوان كارشناس موسيقي در وزارت فرهنگ و هنر وقت به گردآوري و بازسازي نغمه‌هاي موسيقي كردي و سنتي پرداخت و سرپرستي اركستر كردي و سنتي را تا سال 1357 به عهده داشت. پس از اين دوره به پژوهش در مورد موسيقي و ساز تنبور پرداخت و چنان دلبسته‌ اين ساز راز‌آميز و ناشناخته شد كه تمام توان خود را روي آن متمركز كرد، تا آنجا كه براي نخستين بار در تاريخ موسيقي تنبور به آهنگسازي پرداخت. مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : كيخسرو پورناظري در سال 1359 گروه تنبور شمس را بنيان نهاد كه اين كار، راهي نوين را براي نگاه به گروه نوازي موسيقي تنبور پيش اهل موسيقي نهاد و از اين منظر بايد پورناظري را نخستين فردي به شمار آورد كه ساز تنبور را از گوشه‌هاي خانقاه و محافل شخصي به حوزه‌اي عمومي‌تر كشاند. آرا و گرايشهاي خاص : اين منظر كاري را كه كيخسرو پورناظري با ساز تنبور كرد مي‌توان بعدها با تجربه گروه كامكارها در شهري كردن موسيقي كردي مقايسه نمود. شناخت پورناظري از ساز تنبور و آشنايي عميق‌اش با موسيقي نواحي منطقه كرمانشاه و علاوه بر آن استفاده ظريف و متناسب از ساز دف در ساختار گروه فضايي را فراهم آورد تا نگاه به گروه نوازي تنبور صورت و صبغه‌اي متفاوت پيدا كندو بعدها گروه‌هاي ديگري هم به تاسي از كار وي در اين زمينه شكل بگيرد. چگونگي عرضه آثار : حاصل كار گروه تنبور شمس به رهبري كيخسرو پورناظري ، آلبوم«صداي سخن عشق»با صداي شهرام ناظري بود. بعدها پورناظري آثاري چون «حيراني» ،«مهتاب رو» را با ناظري كار كرد و البته در اين ميان برخي از آثار همانند تصنيف مردان خدا را هم با جلاالدين محمديان به صحنه برد. او بار ديگر به همراه فرزندانش گروه شمس را كليد زد.بطوري كه اين گروه آثاري چون «مستان سلامت مي‌كنند» با صداي بيژن كامكار، و پنهان چودل با صداي حميد رضا نوربخش را هم انتشار عمومي داده است. «بر آفتاب خليج‌فارس» عنواني است كه كيخسرو پورناظري همسر و فرزندانشان براي كنسرت پيش روي خود برگزيده‌اند. تنبورنواز متبحر كرمانشاهي كه زماني با گروه «تنبور شمس» اتفاقي نو را در عرصه موسيقي ايران رقم زده بود يكي از طلايه‌داران استفاده از اشعار مولانا در موسيقي ايراني بود. او با حنجره‌هاي خوشي همچون پسرعمويش «شهرام ناظري» و خوانندگان خوبي مثل جلال محمديان، بيژن كامكار و حميدرضا نوربخش، آلبوم‌هاي بسيار موفقي را به علاقه‌مندان موسيقي ايران تقديم كرده. اما در سال‌هاي اخير،‌ پورناظري به دور از تبليغات و حواشي مرسوم، همچنان در حال توليد آثار جديد است. آخرين اثر او «پنهان چو دل» با صداي حميدرضا نوربخش مدت‌ها جزو پرفروش‌هاي بازار موسيقي ايراني بود. كيخسرو پورناظري از دليل انتخاب عنوان «بر آفتاب خليج‌فارس» براي كنسرت پيش روي گروه شمس چنين مي گويد: "به دليل حس ميهن‌دوستي و هماهنگ شدن با خواسته تمام مردم ايران كه به تحريف نام «خليج فارس» معترض بودند و نارضايتي خود را به اشكال مختلف به نمايش گذاشته بودند. نكته اصلي اينجاست كه اين كنسرت، به صورت تصويري ضبط مي‌شود و علاوه بر ايران در خارج از كشور هم منتشر مي‌شود. دوست داشتيم نام «خليج فارس» دوباره بر زبان‌ها جاري شود و براي كساني كه اين موسيقي را دنبال مي‌كنند، مدام تكرار و تداعي شود." -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 افسانه تنبور 2 پنهان چو دل 3 حيراني 4 صداي سخن عشق 5 مستان سلامت مي كنند 6 مطرب مهتاب رو

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

به سال 1299 شمسى در كوچه روغنى‏ها واقع در سنگلج (یكى از محلات قدیمى) تهران، طفلى دیده به جهان گشود كه نامش را ناصر نامیدند. دوران كودكى را ناصر به‏سرعت پشت سر گذارد و وارد مدرسه ابتدایى گردید وى از سال چهارم دبستان شیفته موسیقى گردید و از پدر خود كه افسر ارتش بود خواهش كرد كه نام وى را در مدرسه موزیك ارتش جهت فراگیرى موسیقى بنویسد. پدر هم تمایل فرزند خویش را اجابت نمود و در سال 1211 ناصر را به مدرسه موزیك نظام برد و از این تاریخ وى شاگرد این مدرسه گردید. ناصر زرآبادى، در این مدرسه مدت دو سال زیر نظر حسین‏خان هنگ‏آفرین و مدت چهار سال هم زیر نظر سرهنگ محمود ایروانى فن نواختن ترومپت و ویولن را آموخت و به‏قدرى از خود ذوق و استعداد در فراگیرى و نواختن گوشه‏ها و مقام‏هاى دستگاههاى موسیقى ایران نشان داد كه دائما مورد تشویق استادان خود قرار گرفت. چندى بعد زرآبادى، جهت تكمیل و استفاده از سبك و مكتب نوازندگى مربیان مختلف نزد معلمى آگاه و وارد به نام مسیو «هایك» رفت و نزد این معلم هم بسیارى چیزها راجع به موسیقى فراگرفت و به گفته یكى از هنرمندان در كلاس این معلم هر گوشه و مقامى را كه آقاى هایك مى‏زد ناصر بلافاصله بدون كم و كاست مى‏نواخت و همین مسئله موجب شده بود كه هایك به وى لقب «دزد موسیقى بدهد.» ناصر زرآبادى، از سال 1323 همكارى خود را با رادیو آغاز كرد. در آن زمان كه وسیله ایاب و ذهاب در دسترس همه قرار نداشت وى با دوچرخه خود را به بى‏سیم قصر مركز رادیو مى‏رساند و در روزهاى دوشنبه ساعت 1 / 45 دقیقه به مدت یك ربع به صورت زنده تك‏نوازى مى‏كرد. پس از مدتى همكارى وى با خانم قمرالملوك وزیرى (آواز)، اسماعیل كمالى (تار)، مهدى غیاثى (ضرب) آغاز و در روزهاى جمعه برنامه اجرا مى‏كردند و این همكارى تا مدت یك سال ادامه داشت. تا این‏كه یك شب ناصر زرآبادى، در محل «انجمن موسیقى ملى» كه از طرف شادروان روح‏اله خالقى برپا گردیده بود دعوت داشت، خانم روح‏بخش به او مى‏گوید: «شما همان شخصى هستید كه در رادیو با خانم قمر همكارى دارید؟» وى جواب مثبت مى‏دهد، خانم روح‏بخش از وى مى‏خواهد اگر مقدور است ضمن همكارى با خانم قمرالملوك با او نیز همكارى نماید. ناصر زرآبادى این پیشنهاد را مى‏پذیرد و از سال 1324 به اتفاق عباس شاپورى، مهدى تاكستانى، مرتضى گرگین‏زاده، قاسم جلالیان برنامه‏هاى روحبخش را به مدت سه سال با اركستر خود اداره مى‏كنند پس از چندى اتفاقا در همین «انجمن موسیقى ملى» خانم دلكش او را مى‏بیند و از وى دعوت به همكارى مى‏نماید و ناصر این دعوت را مى‏پذیرد و مدت پانزده سال این همكارى ادامه مى‏یابد كه حاصلش آهنگ‏هاى زیبایى چون: «بردى از یادم»، «مهمانت كنم»، «شمع وگل و پروانه»، «مرو تا مرو»، «روى تو زیبا شده»، و... بود كه از آهنگ‏هاى به‏یاد ماندنى در موسیقى ایران مى‏باشد. ناصر زرآبادى در این زمان ضمن همكارى با خانم دلكش سرپرستى اركستر شماره 3 و اركستر شما و رادیو را هم پذیرفته بود و مدتهاى مدید با اعضاى این اركستر كه جمعا عبارت بودند از: ناصر زرآبادى (ویولن)، رضا گلشن‏راد (قره‏نى)، امیر قره‏داش (ویولن)، حسن زرگریان (ویولن)، اصغر زارع (ویولن)، حسین صمدى (ویولن)، ناصر خدیوى (ویولن)، چنگیز عسگرپور (فلوت)، یوسف كاموسى (عود)، اصغر كردبچه (تار)، مهدى تاكستانى (تار)، شاپور حاتمى (تار)، ابراهیم سلمكى (سنتور)، حسن لشگرى (آكوردئون)، سلیمان اكبرى (جاز)، غلامعلى باشوكى (ویولنسل)، اصغر ذوالفقارى (كنترباس)، عباس زرساز (جاز)، حسین همدانیان (ضرب)، امیر بیداریان (ضرب)، روزهاى دوشنبه و سه شنبه براى برنامه‏هاى صبح روز جمعه با زحمات فراوان برنامه اجرا و ضبط مى‏كردند. زرآبادى در سال 1329 در كوچه مهران واقع در خیابان لاله‏زار اقدام به تأسیس كلاس موسیقى جهت تعلیم و تربیت هنرجویان موسیقى كرد و مدت دوازده سال از بهترین سال‏هاى عمر خود را وقف آموزش موسیقى ایرانى نمود. وى كنسرت‏هاى بسیارى جهت كمك به امور خیریه و پیشبرد اهداف فرهنگى- هنرى مؤسسات علمى و فرهنگى برپا كرد و با سایر اعضاى اركستر خود درآمد آنها را صرف این امور كرد وى مسافرتهاى متعددى به كشورهاى همسایه و آلمان و هلند نمود و برنامه‏هاى هنرى و كنسرت‏هاى ساز سلو برپا و موسیقى سنتى ایران را به مردم آن ممالك در حد توان خود شناساند و از این راه كمك شایانى به شناسایى موسیقى ایرانى كرد. ناصر زرآبادى، مدت‏ها در یكى از قهوخانه‏هاى دروازه شمیران مى‏رفت و از نزدیك یكى از قهوه‏چى‏ها را كه هنگام شستن استكان‏ها آن‏ها را به‏هم مى‏زد و از آن صداهاى موزون و یكنواختى درمى‏آورد به صداى آن گوش مى‏داد و تماشا مى‏كرد و همین امر موجب گردید تا وى كارى ابتكارى و نو انجام دهد. به این ترتیب كه پس از روزها امتحان و تمرین تعداد هفت لیوان آب‏خورى را انتخاب و در هر كدام مقدارى متفاوت آب ریخت و با نواختن چوبى روى لیوان، شروع به نواختن كرد كه صداى آن با صداى ارگ بسیار نزدیك مى‏باشد به طورى كه اگر صداى آن در اتاق دیگرى شنیده شود تشخیص آن از صداى ارگ براى انسان نامشخص و ناماموس مى‏نماید. و این برنامه ابتكارى به‏قدرى جالب و سرگرم كننده است كه از طرف بخش دیدنى‏هاى تلویزیون فیلمبردارى و در این برنامه به نمایش درآمد. به‏هرحال ناصر زر آبادى، حدود پنجاه سال در عرصه موسیقى سنتى ایران فعالیت كرد و كارنامه وى در حد یك تكنواز و آهنگساز و رهبر اركستر، كارنامه‏اى بس درخشان است. وى در حال حاضر سرگرمى‏اش نواختن ویولن و راز و نیاز كردن با این معشوق خود مى‏باشد. (تو 1299 ش)، نوازنده. در محله‏ى سنگلج تهران متولد شد. وى تحصیل موسیقى را از سال چهارم دبستان در سال 1311 ش در مدرسه موزیك نظام آغاز كرد. مدت دو سال زیر نظر حسین خان هنگ‏آفرین و چهار سال زیر نظر سرهنگ محمود ایروانى فن نواختن ترومپت و ویولن را آموخت. مدتى نیز نزد مسیوها یك شاگردى كرد وهایك به وى لقب دزد موسیقى داد. از سال 1323 ش همكارى خود را در رادیو با قمرالملوك وزیرى آغاز كرد. مدت سه سال نیز با اركستر خانم روحبخش همكارى داشت. او مدتها ضمن همكارى با دلكش، سرپرستى اركستر شماره سه و اركستر شما و رادیو را پذیرفت. در سال 1329 ش اقدام به تاسیس كلاس موسیقى جهت تعلیم و تربیت هنرجویان، موسیقى كرد. زرآبادى علاوه بر كنسرتهاى متعددى كه جهت كمك به امور خیریه و پیشبرد اهداف فرهنگى- هنرى و موسسات علمى و فرهنگى اجرا كرد، مسافرتهاى متعددى به آلمان، هلند و كشورهاى همسایه ایران براى معرفى موسیقى سنتى ایران نمود.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

خانواده‏اى كه او یكى از فرزندان آن بود، در تهران و نیز روستایى از روستاهاى همدان متعلق به پدرش مى‏زیستند و او در سال 1320 (ه.ش) در همان روستا چشم به جهان هستى گشود. پدر و دایى‏اش ساز محلى «چگور» را به خوبى مى‏نواختند و گفتنى است كه: صداى ساز آنان تقریبا جز خود و نزدیكانش كس دیگرى نمى‏توانست بشنود، چرا كه بنا به موقعیت محلى‏شان مى‏بایستى تنها به خواست دل و براى خود، دست به مضراب ساز مى‏بردند! اما او كه كودكى، شنونده همیشگى ساز آنان بود و نیز مى‏توان گفت كه احساس و استعداد موسیقى را از دو سو به ارث برده بود نمى توانست به دنیاى موسیقى كشیده نشود. از این‏رو در پیش از ده سالگى نخست به نواختن آن ساز دست یافت.اما پس از آن وقتى خواست كه جهت برآورده شدن هرچه بیشتر نیاز روحى و ذوقیش به‏صورتى جدى‏تر به كلاس موسیقى ویولن برود با مخالفت شدید پدر روبرو شد ولى او كه تصمیم خود را گرفته بود، به محض دیدن تابلوى اولین آموزشگاه موسیقى- مخفیانه و دوراز چشم پدر- بدان‏جا مراجعه نمود كه مایل است در همین‏جا از نخستین استادش «ناصر هاتفى» كه در آنجا تدریس مى‏كرد با حق‏شناسى یاد كند، چرا كه تعلیم و تشویق او، پس از یك سال آموزش، توانست یكى از برندگان مسابقه موسیقى دانش‏آموزان كشور شناخته شود. مرحله‏ى دوم فراگیرى او در كلاس ویولن شادروان «نصرت‏اله گلپایگانى»- یكى از بهترین شاگردان صبا كه در عنفوان جوانى چشم از جهان فروبست- بود و این كلاس در «هنرستان آزاد موسیقى ملى» قرار داشت كه به سرپرستى موسیقى‏دان و ادیب سرشناس شادروان «محمدعلى امیرجاهد» اداره مى‏شد كه پدرانه وى را مورد تشویق و حمایت قرار داد تا این‏كه با گذراندن آزمونى، گواهینامه پایان تحصیلات موسیقى ملى را از آن هنرستان دریافت داشت. پس از آن بنا به ضرورتى كه تشخیص آن را داده بود به كلاسهاى شبانه «هنرستان عالى موسیقى» مراجعه نموده و تحت تعلیم اساتیدى چون: «واهه خوجایان» و «ابراهیم روحى‏فر» و نیز «فریدون فرزانه» و «مصطفى پورتراب» و «هوشنگ استوار» به آموختن علمى و عملى موسیقى كلاسیك غربى (بین‏المللى) پرداخت. وى از سال 1347 تا 1358 در اركسترهاى: صبا (دهلوى)، فارابى (حنانه-ناصرى)،گلها (معروفى)، اركستر بزرگ رادیو تلویزیون (ناصرى- فخرالدینى) و دیگر اركسترهاى رادیو تلویزون و فرهنگ و هنر سابق به نوازندگى ویولن و ویولن‏آلتو اشتغال داشت و اكنون تنها به آموزش هنرجویان اهتمام دارد. باید گفت كه: او در طول قسمتى از این مدت، تحصیلات عمومى دبیرستانى و دانشگاهى خود را نیز انجام داده و هم‏اكنون دبیر ادبیات دبیرستانهاى تهران مى باشد. خسروى در مورد آموزش ویولن و ارتباط آن با موسیقى ایرانى سخنانى دارد كه كوتاهى آورده مى‏شود: الف: این ساز با امكانات وسیع و سونوریته (صدادارى) بى‏نظیر از سالها پیش از این به خدمت موسیقى ایرانى درآمده و تحول و تنوع بسیارى را در اجراى این موسیقى موجب گردیده كه در درستى این نظریه، كافى است تا نگاهى به آثار بجا مانده از اركسترهاى: گلها، فارابى و دیگر اركسترها بیفكنیم كه سازهاى معروف به «خانواده ویولن» در اجراى آن آثار نقش اساسى و تعیین كننده را دارا بوده‏اند و یا انكه توجه بزرگانى مانند: علینقى وزیرى و ابوالحسن صبا به این ساز را مطمح‏نظر سازیم كه با اینكه خود از نوازندگان برگزیده سازهاى سنتى بوده‏اند اما به ضرورت حضور آن در فضاى موسیقى ایرانى- جهت غناى هرچه بیشتر آن- اصرار ورزیده‏اند. بنابراین گفته بعضى خشك‏اندیشان كه اخیرا پیدا شده و مى‏خواهند منكر اهمیت و نقش آن در پویایى بیشتر موسیقى ما باشند، صحیح به نظر نمى‏رسد. این بدان مى‏ماند كه ما خواسته باشیم خود را از پیشرفت‏ها و امكانات پزشكى جهان بركنار داریم و یا اینكه از اتومبیل و هواپیما براى سفر استفاده نكنیم، با این بهانه كه چون این پدیده‏ها را ما به‏وجود نیاورده‏ایم، بنابراین مورد استفاده‏هاى ما هم نباید قرار گیرند. در صورتى كه استفاده عقلایى از اختراعات و اكتشافات جهانیان، هم ضرورى و اجتناب‏ناپذیر و هم سودمند مى‏تواند باشد. آنچه مهم است ایرانى بودن و ایرانى ماندن ماست و به كارگیرى همه امكانات خودى یا بیگانه در حفظ و تعالى شئونمان. ب: در مورد آموزش ویولن مى‏گوید: نخست باید نواختن آن را به شكل صحیح و اصولى فرا گرفت- كه این امر جز به وسیله متدهاو تكنیك‏هاى بین‏المللى شناخته شده عملى نمى‏تواند باشد- و پس از آن به آموزش و اجراى موسیقى ایرانى پرداخت وگرنه، هم ویولن و هم خود موسیقى ایرانى شكلى ناپسند و مسخ شده به خود خواهند گرفت. در چند دهه پیش از این استاد فقید ابوالحسن صبا را داشتیم كه نوازندگیش، هم غناى موسیقى ایرانى و هم شخصیت این ساز را توأمان با خود داشت و به عقیده من هنروران حال و آینده باید همان كسب و روش را زیربنا و زمینه كار قرار دهند تا شاید بعدها كسانى بتوانند قدمهایى به جلو نیز بردارند.»

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

محقق، نویسنده و هنرمند شایسته، نصرت‏اللَّه حدادى در سال 1308 در شهرستان سنندج متولد شد. آب و هواى خاص و طبیعى این شهرستان كه پرورش‏دهنده روح و روان آدمى است و ذوق و استعداد ذاتى، وى را، مثل خیلى از هنرمندان موسیقى كشورمان به سوى این هنر احساسى سوق داد. نصرت‏اله موسیقى را به طور جدى مورد نظر خویش قرار داد و در سال 1327 وارد مدرسه فنى موزیك نظام گردید و با پشتكار و استعداد ذاتى خود، دوره این مدرسه را میان بیست و چهارمین نفر شاگرد با نمره 17 / 3 به پایان و مقام اول را به دست آورد. نصرت‏اله حدادى، با علاقه‏اى كه به اكثر سازها دارد، ویولن را به عنوان ساز تخصصى خود برگزید و در شهر زادگاه خود از محضر عبداله شامى، اسدپور و استادان دیگر تعلیم گرفت و هر زمان به اندوخته‏هاى هنرى خود افزوده ساخت. وى پس از چندى سرپرست اركستر نظام و رادیو سنندج گردید و سال‏ها این مهم را به عهده داشت و به موازات آن، كلاس موسیقى دایر نمود تا به علاقمندان این هنر علم و تكنیك موسیقى را بیاموزد. در سال 1347 امتیاز تأسیس هنرستان را از وزارتخانه تعیین شد و تا مرداد 1357 كه به انجمن موسیقى منتقل گردید، در این سمت در استان‏هاى: كرمان، مهاباد، خرم‏آباد، بندرعباس و تهران به كار هنرى اشتغال داشت. در سال 1356 كتاب «چهل و دو ترانه قدیمى» را منتشر كرد و كتابى به نام «حافظ خوش الحان» تألیف كرد كه در آن اوزان فارسى، بحور عربى، اتانین موسیقى نت و وزن هر غزل، گوشه مناسب براى خواندن هر غزل را مورد بررسى و تحقیق قرار داده است اوزان موسیقى، گوشه‏ها، آوازه‏ها، آوارها، سازها و هرآنچه را كه به‏نحوى از انحاء به موسیقى مربوط مى‏شود و در غزل‏هاى حافظ آمده است براساس دستور زبان فارسى نه عروض عربى مطالعه نموده است تدوین واین كتاب كه بیش از هزار صفحه است وسیله وزارت ارشاد جمهورى اسلامى در دست انتشار است. كتاب دیگر فرهنگنامه موسیقى ایران مى‏باشد كه شامل كلیه اصطاحات موسیقى سنتى و محلى ایران است به همراه توضیحى براى هر یك از آنها. مؤلف در انجام این كار به كلیه آثار ادبى فارسى، كتب فنى موسیقى و فرهنگ‏هاى جدید و قدیم فارسى توجه داشته است. ضمن آن‏كه كتب تاریخى و سیاحت‏نامه‏ها نیز مورد مطالعه قرار گرفته‏اند. اعلام مربوط به تاریخ موسیقى ایرانى، خواه قدیم یا جدید نیز در كنار اصطلاحات شناسایى و معرفى شده‏اند. این كار، كه بالغ بر یك‏هزار صفحه است به زودى پایان خواهد رسید.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

نوازنده باذوق و معلم باحوصله، رحمت‏اللَّه حجازى، فرزند سید شكراللَّه حجازى در سال 1313 در تهران متولد شد. پدربزرگ و مادر بزرگ وى به طور سینه به سینه با گوشه‏ها و ردیف‏هاى موسیقى ایرانى آشنایى داشتند و ساز تار را به خوبى مى‏نواختند. پدر رحمت‏اللَّه حجازى، شكراللَّه حجازى از شاگردان ممتاز استاد على‏اكبرخان شهنازى بود كه این ساز را به خوبى مى‏نواخت ولى فقط براى دل خود و دوستان یكرنگش، شكراللَّه حجازى بسیارى از مواقع اتفاق مى‏افتاد كه در غیاب استاد، شاگردان كلاس را یا درس مى‏داد یا درس‏هاى آموخته شده آنان را پس مى‏گرفت و آن‏ها را راهنمایى مى‏كرد. رحمت‏اله حجازى، زیر نظر پدر مراحل كودكى را سپرى مى‏كرد تا این‏كه روزى پدر، او را با خود به كلاس على‏اكبرخان شهنازى برد و وى را با اجازه استاد شهنازى جهت فراگیرى فن نواختن ویولن به آقاى بحرینى معرفى نمود. در این زمان، بیش از هشت سال از سن رحمت‏اله نمى‏گذشت كه با ویولن و نواختن آشنا شد و مدت چهار سال در كلاس آقاى بحرینى بسیارى از نیاموخته‏ها را آموخت. پس از آن بنا به توصیه یكى از اقوام نزدیك خود كه با مرحوم استاد حسین یاحقى نسبت داشت روانه كلاس این استاد موسیقى گردید. مدت هشت سال از محضر استاد حسین یاحقى بهره بود. و به علت آشنایى پدرش با استاد ابوالحسن صبا كه هر دو زمانى در شهرستان رشت مأموریت ادارى داشتند. روزى پدر وى را به منزل استاد صبا واقع در خیابان ظهیرالاسلام برد تا از وجود پربركت این استاد بزرگ و بى‏همتاى موسیقى ایران فیض برد. استاد صبا وى را امتحان كرد و پس از آزمایش، ایشان را پذیرفت. رحمت‏اله حجازى، ردیف آوازهاى ایرانى را نزد استاد صبا به خوبى و باكمال علاقه تعلیم گرفت و بارها هم مورد تشویق استاد قرار گرفت. از آنجا كه پنهه موسیقى ایران را، حد و مرزى نیست لذا وى براى تكمیل معلومات موسیقى خود به طور علمى، به هنرستان عالى موسیقى رفت و نزد استادان فروتن‏راد و فرهاد فخرالدینى تئورى موسیقى و سایر علوم موسیقى را فرا گرفت. وى در سال 1348 اقدام به تأسیس آموزشگاه موسیقى جهت آموزش موسیقى به علاقه‏مندان نمود و تاكنون هم در سمت استاد مشغول تدریس مى‏باشد. موسیقى سنتى ایران، با خون وى درآمیخته و همین علاقه موجب مهارت حجازى در نواختن بسیارى از سازها مثل «سنتور»، «تار» «سه‏تار» گردید. او معتقد است كه موسیقى دل‏هاى آدمى را به یكدیگر نزدیك و مخلوق را با خالق یكتا نزدیك‏تر مى‏سازد و به همین سبب است كه در بسیارى از جوامع، موسیقى ركنى از عبادات مردم به‏شمار مى‏رود.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مظفر بشیرى به سال 1319 در شهرستان ساوه پا به جهان هستى گذارد. وى عموى هنرمندى داشت كه روزها، ساعات متوالى براى خود تار مى‏نواخت و چه بسیار زیبا هم مى‏نواخت زیرا یكى از شاگردان خوب و بااستعداد یحیى زرین‏پنجه بود. مظفر بشیرى كه گهگاهى به منزل عموى خود مى‏رفت محو نواختن و پنجه شیرین او مى‏شد و از همین زمان بود كه وى در واقع عاشق بى‏قرار موسیقى و نواختن تار شد. عموى او كه علاقه و شیفتگى برادرزاده خود را نسبت به یادگیرى تار و نواختن آن دید براى وى تار كوچكى مى‏سازد و او را تحت تعلیم خود قرار مى‏دهد. بشیرى از هشت سالگى شروع به فراگیرى و آموختن تار نزد عموى خویش كرد و در شانزده سالگى همراه والدین خود به تهران آمد. در تهران وى براى آموختن نت به كلاس محمود ذوالفنون رفت و مدت یك سال و نیم نزد وى كار كرد و براى این‏كه از سبك‏هاى مختلف برخوردار شود، پس از چندى نزد استاد حسین یاحقى رفت و مدت پنج سال نزد این استاد بزرگ كار كرد و بسیارآموخت و شدیدا تحت تأثیر نوازندگى را قرار گرفت به طورى كه هم‏اكنون شیوه نوازندگى وى مطابق الگوى استادش مى‏باشد و به تصدیق اهل فن بسیار شیرین مى‏نوازد. مظفر بشیرى، مدت‏ها نزد منوچهر همایون‏پور رفت و گوشه‏ها و ردیف‏ها را فراگرفت و همایون‏پور تا آنجا كه توانست وى را در این راه همراهى كرد و خود بشیرى این مسئله را به نگارنده گوشزد كرد. مظفر بشیرى، از سال 1345، همكارى خود را با سازمان رادیو و تلویزیون ایران آغاز و با اركسترهاى مختلف كار كرد. مدت شش سال در این مؤسسه همكارى مدام داشت. و در چارچوب قراردادهاى، فرهنگى و هنرى همراه با گروه‏هاى مختلف رادیو و تلویزیون جهت شناساندن موسیقى سنتى ایران مسافرت‏هاى متعددى به ممالك آمریكا، افغانستان، عراق قطر كرد و هنرمندانى نظیر: احمد رحمانى پور، داود یاسرى، منوچهر پازوكى، جمال وفایى، اكبر گلپایگانى و محمودى خوانسارى وى را همراهى مى‏كردند. وى داراى چهار فرزند است كه سه دختر و یك پسر مى‏باشد كه پسرش گیتار كلاسیك مى‏نوازد و یكى از دخترهاى او سه‏تار مى‏نوازد كه این ساز را نزد خانم فریبا هدایتى هنرمند شایسته فراگرفته است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

متولد سال 1326 شمسى در خانواده‏اى علاقمند و تا حدى آشنا به موسیقى ایرانى در شهر شعر و ادب و هنر، شیراز متولد گردید. دوران تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در همانجا به پایان رسانید وى از كودكى علاقه شدیدى به موسیقى ایرانى داشت و با شنیدن نواى هر سازى مجذوب آن مى‏شد، از دوران دبستان، ساز دهنى كوچكى كه همواره همراهش بود در زنگ تفریح دوستانش را به دور خود جمع مى‏نمود براى آنها ساز مى‏زد. دایى او با فلوت آشنایى داشت و در هر فرصتى كه پیش مى‏آمد به سراغ فلوت دایى خود مى‏رفت و صداهاى دلنشینى از آن در مى‏آورد بعد از مدتى با تهیه فلوتى تمرین این ساز را شروع نموده و آنقدر علاقه و پشتكار از خود نشان مى‏دهد كه در مدتى بسیار كوتاه نواختن این ساز را به خوبى فرا مى‏گیرد و قطعات مشكلى را با این ساز مى‏نوازد، پس از فراگیرى فلوت به سنتور روى آورده و در این رشته نیز موفقیت‏هایى كسب مى‏نماید اما این ساز هم عطش او را فروكش نمى كند و همچنان به‏دنبال صدا و نواى دل‏انگیز دیگرى بود و سرانجام گمشده خود را در ویولن پیدا مى‏كند و با شنیدن هر نغمه‏اى از این ساز بى‏اختیار تحت تأثیر قرار گرفته و تمام وجودش گویى همه گوش شده و آن را به نواى دل‏انگیز- ویولن مى‏سپرد، تمام زیر و بم‏ها و ملودیهایى را كه مى‏شنید در حافظه خود ثبت و ضبط مى‏نمود عطش فراگیرى این ساز در وى به‏حدى بود كه با تهیه ویولن ارزان قیمت، فراگیرى این ساز را بدون استاد شروع مى‏نماید و با تشویق‏هاى مادر خود و با علاقه و پشتكار زیاد نواختن ویولن را یاد مى‏گیرد. او فرا گیرى این ساز را از سن 14 سالگى یعنى زمانى كه در كلاس دوم دبیرستان بود شروع مى‏نماید. او آن چنان پشتكارى داشت كه پس از دو سه روز تمرین توانست یكى از ترانه‏هاى مشهور آن زمان را بنوازد و پس از قریب به سه یا چهار ماه تمرین و ممارست توانست در اركسترهاى مختلف شركت جسته و جاى خود را در میان هنرمندان دیگر باز نماید «بگفته یكى از دوستانش او به‏حدى تشنه فراگیرى و پیشرفت بود كه از صبح به تمرین مشغول مى شد و گاهى تا 12 ساعت ساز مى‏زد.» وى در مدت كمتر از یك سالى كه با ویولن آشنا شده بود تقریبا تمام آهنگ‏ها و چهار مضراب‏هاى روز را یاد گرفته و به خوبى از عهده اجراى آنان برمى‏آمد. در پنجه‏هاى او از همان ابتدا شیرینى خاص و غم عجیبى نهفته بود كه هر شنونده‏اى را بى‏اختیار مجذوب مى‏كرد. مدت 6 تا 7 سال با رادیو تلویزیون فارس (مركز شیراز) همكارى نموده و همچینن در اركستر سازهاى ملى (وزارت فرهنگ و هنر سابق) فعالیت داشته و آهنگ‏هاى-متعددى براى اركستر ساخته و نوشته كه تعدادى از آنها اجرا گردیده و برخى دیگر هنوز اجرا نشده است. او فراگیرى نت و تئورى موسیقى ایرانى را چندى كوتاه نزد، هنرمند بنام (نعمان) كه از استادان قدیم در رشته موسیقى ایرانى در شیراز است فراگرفته و پس از آشنایى با فن و علم موسیقى كتابهاى دوره هنرستان و ردیف‏هاى استاد ابوالحسن صبا را به اتمام رسانید. حدودا بیست سال در شیراز زندگى نموده و شاگردان زیادى را در رشته‏هاى فلوت، سنتور، كمانچه و ویولن تعلیم داده و دوستداران و طرفداران زیادى پیدا نموده است، در سال 1352 به خدمت نظام رفته و پس از پایان این دوره از شهر و موطن خود شیراز راهى تهران مى‏گردد. در سالهاى 54 تا 58 با رادیو ایران همكارى نموده و در سالها با اساتید فن موسیقى آشنایى پیدا مى‏نماید و از محضر اساتیدى چون احمد عبادى، جلیل شهناز، على تجویدى، پرویز یاحقى، حبیب‏اله بدیعى و شجریان... و اساتید دیگر موسیقى ایرانى كسب فیض مى‏نماید او با اینكه در فراگیرى ویولن عملا شاگرد هیچ استادى نبوده، لذا تمام اساتید و پیش‏كسوتان موسیقى اصیل ایرانى را استاد خود مى‏داند و طبعا رهرو آنان مى‏باشد، وى با ساز كمانچه آشنایى داشته و مدتى هم در اركستر سازهاى ملى فعالیت و همكارى نموده است. سیامك ایقانى یكى از نوازندگان انگشت‏شمارى است كه در حال حاضر در نواختن ویولن مى‏تواند حرفى و مطلبى براى گفتن داشته باشد. چون تكنوازان خوب ویولن در ایران از انگشتان دست تجاوز نمى كنند. آنهایى كه با ویولن آشنایى دارند به خوبى بر این نكته واقف هستند كه تكنوازى موسیقى ایرانى روح موسیقى این مرز و بوم است به خصوص با سازى چون ویولن كه استعدادى استثنایى را طالب است و سیامك ایقانى در نواختن این ساز مورد تأیید اساتید نامبرده مى‏باشد. ساز او بسیار شیرین روان، خوش‏برخورد، مهربان، متین باشخصیت و باذوق و بااحساس مى‏دانند او معتقد است كه ویولن سلطان سازها بوده و خوب نواختن آن به قدرت، همت، پشتكار و استعداد ویژه‏اى نیاز دارد تا بتوان این ساز سركش و افسار گسیخته را رام نمود و چنانچه نوازنده این ساز، یك روز از نواختن غفلت ورزد به خوبى مى‏توان گفت كه ده روز به عقب برگشته است و زحمات گذشته خود را به‏هدر داده است.» ایشان مدت كوتاهى نیز با صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران همكارى داشته و بعضى از ساخته‏هاى ایشان با صداى مهرداد كاظمى اجرا و پخش گردیده است، سیامك ایقانى در حال حاضر ساكن تهران بوده و در سازمان تأمین اجتماعى شاغل مى‏باشد و كماكان فعالیت هنرى خود را دنبال و به تدریس این ساز مشغول است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

ویولن‏نواز و هنرمند و آهنگساز باقریحه، حسن اعتمادى در سال 1322 در تهران محله پامنار دیده به جهان باز كرد. وى تحصیلات ابتدایى را در دبستان روزبه تهران به پایان برد، سپس وارد دبیرستان علمیه گردید و پس از آن در دبیرستانهاى پانزده بهمن، خاقانى و ناصرخسرو ادامه تحصیل داد و نائل به اخذ دیپلم ریاضى گردید. حسن اعتمادى از كودكى به موسیقى اشتیاق پیدا نمود و آن را به طور جدى از سن دوازده سالگى دنبال كرد. وى در این سن بود كه به تشویق مادربزرگ خود، تعلیم ویولن رانزد هنرمند نه‏چندان معروف به نام اسكندر برهان آزاد شروع و براى آشنایى به موسیقى به طور علمى و عملى وارد هنرستان شبانه موسیقى ملى گردید و زیر نظر رحمت‏اله بدیعى به آموختن اساسى ویولن پرداخت و در همان دوران شبانه، تئورى و سلفژ و... تا حدودى هارمونى رازیر نظر استادانى چون مصطفى پورتراب، فروتن‏راد آغاز كرد و بعد از مدت پنج سال كه در هنرستان تحصیل موسیقى مى‏كرد وارد اركستر هنرستان گردید و بنا به توصیه شادروان امیر جاهد رئیس وقت هنرستان شبانه موسیقى از پرداخت شهریه معاف شد. پس از چندى، حسن اعتمادى با چند نفر دیگر از همكلاسى‏هاى خود، همكارى گروهى خود را با اركستر هنرستان روزانه موسیقى ملى آغاز مى‏كند كه رهبرى این اركستر با حسین دهلوى بود. وى پس از اتمام متدهاى هنرستان، نزد رحمت‏اله بدیعى، تارخانیان و محمود ذوالفنون، به كلاس حبیب‏اله بدیعى كه در همان هنرستان تدریس مى‏كرد مى‏رفت و مدت چهار سال ردیف‏هاى مرحوم ابوالحسن‏خان صبا را از ایشان فراگرفت. پس از اتمام دوره هنرستان وارد دوره عالى موسیقى شد كه متأسفانه به علت گرفتارى و اشتغال در اركسترهاى رادیو نتوانست آن دوره را به پایان برساند، زیرا از سال 1347 در اركستر نكیسا و باربد و چند اركستر دیگر رادیو ایران به نوازندگى مشغول شده بود ودیگر مجالى براى وى باقى نمانده بود. این همكارى اعتمادى در رادیو ادامه داشت تا این‏كه در سال 1350، رادیو و تلویزیون درهم ادغام گردیدند، در این سال وارد اركستر سازهاى ملى رادیو تلویزیون گردید كه رهبرى آن با مهدى مفتاح بود. پس از مدت پنج سال رهبرى این اركستر به مهندس همایون‏خرم واگذار گردید و تا انقلاب اسلامى ادامه داشت در این مدت آهنگ‏هایى براى چند خواننده رادیو و تلویزیون مثل: جمال وفایى،بهرام گودرزى، سیما بینا و تنى چند ساخت و اجرا كرد. بعد از انقلاب اسلامى، این همكارى همچنان با صدا و سیماى جمهورى اسلامى ادامه یافت. و در این دوره هم از فعالیت‏هاى هنرى خود، تعداد پنج آهنگ براى گروه كر و رضا منفرد با شعر شاعر باذوق سبزوارى ساخت كه اجرا گردید. وى داراى همسر و سه فرزند است كه یك پسر و دو دختر مى‏باشند. حسن اعتمادى، تحت قراردادهاى فرهنگى و هنرى بین ایران و كشورهاى جهان،مسافرت‏هاى متعددى به كشورهاى: اروپایى، آسیایى همراه با اركستر كرده كه باید از كشورهاى: پاكستان، هندوستان، كویت، المان، فرانسه و... نام برد و با كنسرت‏هایى كه در آن شركت داشته به سهم خود موجب شناسایى موسیقى سنتى ایران به این ممالك شد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

منصور یاحقى برادر بزرگ پرویز یاحقى است كه به سال 1303 در تهران دیده به جهان باز كرد و از زمان كودكى نزد دایى هنرمند خود حسین یاحقى زیست و در دامان آن هنرمند بزرگ و شایسته پرورش یافت تا جائى كه مكان رفیع و بلند خود را در موسیقى سنتى ایران به دست آورد. منصور از آغاز نوجوانى به نواختن ویولن علاقمند بود ولى بنا به پیشنهاد دایى خود، نزد استاد حبیب سماعى رفت كلاس سماعى در آن زمان در خیابان علایى بود و او مدت چهار سال براى فراگیرى سنتور در این كلاس حضور یافت و با زحمات شبانه‏روزى خود توانست از محضر استاد كسب فیض كند. سپس نزد استاد حسین یاحقى آگاهیهاى خود را در مقام‏ها و گوشه‏هاى موسیقى ایران تكمیل كرد وپنج دوره كامل استاد را فراگرفت. اكنون دیگر ساز منصور یاحقى به مرحله‏اى رسیده بود كه نه تنها قابل شنیدن بود بلكه باید از آن در اركسترها استفاده شود به همین سبب سال 1326 بنا به دعوت زنده‏یاد روح‏اله خالقى بزرگ مرد تاریخ موسیقى ایران به «انجمن موسیقى ملى» دعوت گردید. وى در برنامه‏هاى این انجمن مدت یك سال و نیم به عنوان تكنواز اركستر همكارى كرد و همزمان به وسیله استاد خالقى و مشیر همایون شهردار به رادیو دعوت و ضمن همكارى با اركسترهاى متعدد، از جمله اركستر شادروان استاد حسین یاحقى و پرویز یاحقى مدت یك سال همكارى كرد. منصور یاحقى در رادیو، با خوانندگان بزرگ و سرشناسى از جمله: سعادتمند قمى یونس در دشتى، محمودى خوانسارى، احمد ابراهیمى و... همكارى صمیمانه داشت. و در شب‏هاى شنبه هر هفته، همراه با ویولن فخرالدین غفارى و آواز سعادتمند قمى به مدت نیم ساعت براى شنوندگان خارج كشور برنامه اجرا مى‏كرد. او در ضمن به تعلیم هنرجویان نیز مى‏پرداخت كه از شاگردان برجسته و بزرگ وى مى‏توان از:منصور صارمى، حسین ملك، حمید ارجمند، مهدى شیرازى و تنى چند از نام‏آوران را نام برد. سال 1334 شادروان داود پیرنیا از یاحقى براى همكارى با برنامه گل‏ها دعوت به‏عمل آورد و وى این دعوت را پذیرفت. از این زمان به بعد یكى از همكاران خوب و دائمى برنامه‏هاى مختلف و متنوع گلها شد و از تكنوازان این برنامه‏ها بود. اینك پاى صحبت وى بنشینیم و ببینیم كه وى درباره زندگى هنرى و كارهاى خود چه مى‏گوید. «من از سال 1326 به بعد كه از خدمت استاد حبیب سماعى مرخص شدم به پیشنهاد آقاى روح‏اله خالقى به «انجمن موسیقى ملى ایران» رفتم و مدت یك سال و نیم در آنجا تكنواز انجمن موسیقى ملى بودم و با راهنمایى استاد خالقى، به رادیو براى همكارى و تكنوازى معرفى شدم كه ادامه كارم مدت چهارده سال طول كشید. بعد در كنار كار هنرى در رادیو در بانك ملى كار اصلى خود را كه كارمندى آن مؤسسه بود ادامه مى‏دادم. انگیزه روى‏آورى به موسیقى در من از خاله‏ام فرخ‏لقا كه او در زمان حیات خود از استادان مسلم موسیقى ایران بوده و مرحوم روح‏اله خالقى در كتاب خود از او یاد كرده (مراجعه شود به كتاب سرگذشت موسیقى ایرانى) و روى پیانو و ویولن، به خصوص سنتور مهارت استادانه‏اى داشتند و ایشان خود شاگرد سماع حضور، پدر حبیب سماعى بودند.» منصور یاحقى درباره انجمن موسیقى ملى و فعالیت‏هاى آن گفت: «درمورد انجمن موسیقى ملى ایران هم باید بگویم كه پایه‏گذار انجمن موسیقى ملى ایران زنده‏یاد استاد روح‏اله خالقى بودند و این انجمن جایى بود كه تمام هنرمندان طراز اول دور هم جمع شده بودند و با مرحوم خالقى براى پیشرفت و حفظ موسیقى اصیل ایران همكارى مى‏كردند.» سپس درباره سبك نواختن و كار استاد حبیب سماعى و این‏كه چرا و چگونه كار وى از سایر سنتورنوازان متمایز بود چنین گفت: «آن سبك و معیار مخصوص به خود ایشان بود كه روى سنتور 9 خركه كار مى‏كرد و كار كردن روى این نوع سنتور خیلى مشكل است. سبك مرحوم سماعى را پنج، شش نفر نظیر: نورعلى‏خان برومند، مهندس قباد ظفر، مرتضى عبدالرسولى، عبداله عاطفى، مهدى نظمى و دكتر منوچهر جهانبگلو تقریبا دنبال كردند. این آقایان حداكثر استفاده را از استاد خود بردند. من در كنار سفارشى كه از طرف دایى‏ام حسین یاحقى به وى شده بود از محضر وى بهره‏مند گردیدم.» وى سپس اشاره كرد: «گفتم كه استاد سماعى از سنتور 9 خركه استفاده مى‏كرد و گاهى خرك‏هاى بعضى سنتورها به چهارده یا پانزده عدد مى‏رسد در بعضى موارد مى‏بینم كه این در كار یك نوازنده تأثیر بسیار دارد و از ارزش هنرى آن هنرمند مى‏كاهد، یعنى آن صداهایى كه ما باید از پشت خرك اجرا كنیم در چپ كوك مخصوصا روى آن خرك‏ها كه اضافى است ارزش هنرى كار را به صفر مى‏رساند. تمام شاگردان استاد با سنتور 9 خرك كار مى‏كردند و ما جرأت نمى كردیم كه بگوییم استاد یك خرك ما مى‏خواهیم اضافه نماییم ولى اكثر این آقایان كه ساز مى زنند براى این كه كارشان راحت‏تر بشود و قسمت‏هاى بالاى دستگاه «شور» را بتوانند به‏راحتى اجرا كنند، خرك اضافه مى‏كنند و كردند ولى من روى همان احساس خودم و دستور استاد، روى همان سنتور 9 خرك باقى ماندم، شاگردانى هم كه نزدم كار كردند با 9 خرك كار كردند و از نوازندگان بزرگ بنام و بزرگ این ساز در حال حاضر باید از آقایان: فرامرز پایور، حسن ملك، منصور صارمى، زنده‏یاد رضا ورزنده، عبداله معارفى، محمد حیدرى و شفیعیان، عباس زندى نام ببرم كه این‏ها با 9 خرك كار مى‏كنند و به درجه كمال رسیده‏اند و وجودشان در موسیقى كشور موجب افتخار است.» منصور یاحقى در مورد بداهه‏نوازى با سنتور گفت: «بداهه‏نوازى روى هر سازى باید با ظرافت خاصى كه از تراوشات مغزى سرچشمه مى‏گیرد اجرا شود. بداهه‏نوازى مطلبى نیست كه بتوان با نت اجرا كرد، باید با مغز و احساس باشد و با ابتكارات و ظرافت مخصوص اجرا گردد. استادان بزرگى چون: مرتضى مححوبى، احمد عبادى، جلیل شهناز، حسن كسایى در بداهه‏نوازى راهنماى ارزنده‏اى براى موسیقى ما هستند. باید یادآور شوم كه استاد سماعى هم بداهه‏نواز بود و از بداهه‏نواز هم یك درجه بالاتر.» منصور یاحقى سپس گفت: «در زمانى كه ما به رادیو در مركز بى‏سیم قصر واقع در جاده شمیران مى‏رفتیم،از صفحه و نوار و ضبط و چنین چیزهایى خبرى نبود و ما برنامه را به طور زنده اجرا مى‏كردیم و اثرى از آنها در دسترس نیست ولى یادم هست روزى همراه دایى خود مرحوم حسین یاحقى كه به استودیو بى‏سیم رفته بودیم، آقاى مهندس زاهدى رئیس بى‏سیم به دایى من گفت كه آقاى یاحقى، حدود 10 نوار استثنائا و با مشكلات فراوان و با توجه به‏عدم امكانات ضبطى از استاد سماعى ضبط كرده‏ام كه براى نسل آینده و فرزندان ایران به یادگار بماند. و من اكنون نمى‏دانم كه آقاى مهندس زاهدى این نوارها را در اختیار دارند یا نه كه كار بسیار بزرگ و ارزنده‏اى بوده است.» نگارنده نظر ایشان را درباره هنر نوازندگى پرویز یاحقى جویا گردیدم؟ گفتند: «نظرم درباره برادر كوچكم پرویز و سبك و سیاق هنر نوازندگى وى، بى‏اندازه عمیق است چون وى از لحاظ هنرى به درجه كمال رسیده است كه مشكل است درباره هنر و نبوغ او به قضاوت بنشینیم و این نه به خاطر این است كه برادرم است بلكه به خاطر این است كه هنر وى سخن مى‏گوید و من همیشه به‏وجود وى افتخار مى‏كنم.» منصورخان یاحقى، انسانى خوش‏طینت، خوش‏خلق، خوش‏برخورد، متواضع و دور از هرگونه تكبر و تفرعن است به طورى كه دوستان در وجود وى، خلق خوش زنده‏یاد حسین یاحقى، استادى در بداهه‏نوازى پرویز یاحقى را مى‏بینند. منصور یاحقى زمانى كه براى دیدار فرزندان و دوستان خود كه در آمریكا تحصیل مى‏كنند به آن دیار سفر كرده بود، وقتى شنید كه زلزله شمال ایران را ویران كرده بلافلاصله در سالن دانشگاه «M.i.t» واقع در بوستون از ایالت ماساچوست همراه با چند ایرانى هنرمند مثل: جمشید زرین‏قلم، حمید عبدللهى كنسرت برپا كردند كه درآمد آن را به نفع زلزله زدگان رودبار و زنجان اختصاص دادند و از این قبیل كارها و كنسرت‏هاى عام المنفعه در طول زندگى هنرى خود بسیار انجام داده است. نوازندگان ویولن

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

احمدرضا مؤیدمحسنى، از جمله هنرمندان خود ساخته‏اى است كه به سال 1327 در شهرستان دورافتاده و فاقد هرگونه آموزش هنرى چون سیرجان از توابع كرمان دیده به جهان باز كرد. از كودكى به موسیقى علاقمند شد، ابتدا كار موسیقى، فراگیرى و نواختن آن را با نى‏لبك كوچكى كه ساخت نزد خود آغاز كرد و همزمان نواختن ضرب را هم با كوشش و تمرین‏هاى متمادى و شبانه‏روزى، توانست چند ریتمى به‏اجرا درآورد. پس از چندى وى نواختن سرنا كه یك ساز محلى است نزد خود شروع به تمرین كرد و آن را هم به خوبى آموخت. پدربزرگ وى هنرمندى خوش‏صدا و دلنشین بود كه داراى خطى زیبا و پدر احمدرضا نیز خود اهل قلم و كتاب و خطى خوش كه اشعارى را هم هروقت امكان مى‏یافت مى‏سرود، خلاصه خانواده وى بى‏بهره از هنرهاى گوناگون نبودند و خود احد رضا هم غیر از موسیقى از نقاشى هم بى‏بهره نبود و كارهاى خوبى را از همان طفولیت مى‏كشید و ارائه مى‏كرد. درباره نحوه و فعالیت‏هاى هنرى خود، احمدرضا مؤید محسنى مى‏گوید: «موسیقى را به طور جدى از سن چهارده سالگى، با بهره‏گیرى از صفحات گرامافون و گرام و شنیدن نواى ساز هنرمندان از طریق رادیو، در خود پرورش دادم، گرچه در اوائل برایم مشكل بود، ولى دیرى نگذشت كه خوشبختانه پدر و برادرم مرا تشویق كردند و حتى پدرم موجبى فراهم آورد كه من ساز دیگرى را هم فراگیرم. باید یادآور شوم، در آن محله دورافتاده متأسفانه ساز مورد علاقه من كه سنتور بود وجود نداشت تا این‏كه از طریق آگهى در روزنامه، با یكى از مراكز تهیه وسائل موسیقى و فروش آن آشنا گردیدم و از طریق مكاتبه، ساز دلخواهم سنتور را سفارش دادم و پس از مدتى برایم ارسال كردند. پس از این‏كه صاحب سنتور شدم، بزرگترین مشكلم كوك این ساز بود كه پس از چندى با كمك یكى از دوستانم كه نوازنده تار بود، رفع این نقصیه هم شد و من عملا نزد خود شروع به نواختن سنتور و تمرین آن كردم. نداشتن مربى و استاد موجب مى‏شد كه وقت زیادى را صرف كنكاش در زمینه این ساز نمایم و در نتیجه لطمه‏هاى فراوانى هم به تحصیلم وارد شد، ولى عشق به سنتور به خصوص نفس موسیقى مرا دلسرد نكرد و آن‏قدر نواختم شبانه‏روز تا این‏كه اولین قدم آهنگى را كه ساختم عرضه رادیو كرمان نمودم كه در آن زمان مورد توجه هم قرار گرفت و علت هم آن بود كه استان كرمان، خود موسیقى‏اى به نام موسیقى محلى (فولكوریك) نداشت. مسئولین موسیقى وقت رادیو كرمان هم در آن زمان از موسیقى و آهنگ‏هاى استان‏هاى همجوار كرمان از جمله: سیستان و بلوچستان، بندر عباس، شیراز و بوشهر و... استفاده مى‏كردند و با شعر و گویشى كرمانى و یا ملودى‏هاى معروف خوانندگان و آهنگ‏سازان رادیو تهران (ایران) را با همان روش بالا كه ذكر كردم، یعنى با شعر و گویش كرمانى بازسازى مى‏كردند، با اجرایى ضعیف‏تر و خواننده‏اى محلى به هر حال كارهاى اولیه من كه به شوراى موسیقى ایران براى مجوز و پخش فرستاده مى‏شد، نسبت به كارهاى قبلى رادیو كرمان داراى ویژگیهاى خاصى نسبت به كارهاى قبلى این رادیو داشت كه موجب مى‏شد، اعضاء شورا از مركز تولید رادیو كرمان بخواهد كه حداقل حالا كه موسیقى خاصى در كرمان وجود ندارد، از این نمونه موسیقى بیشتر تولید كنند كه این امر باعث دلگرمى من شد و از آن به بعد زیربناى موسیقى محلى كرمان را ریختم و در این زمینه هم فعالیت‏هاى زیادى كردم و از سال 1349 رسما به سمت سرپرست اركستر رادیو تلویزیون كرمان تا سال 1354 مشغول خدمت و فعالیت گردیدم. خوب به خاطر دارم كه اواخر همین سال بود كه استاد فقید مرتضى‏خان حنانه به سرپرستى تعدادى از هنرمندان و موسیقى شناسان براى تحقیق موسیقى محلى كرمان به این استان آمدند و بعد از آن كه پى بردند كه در كرمان موسیقى (فولكلور)وجود ندارد، با شنیدن چند نمونه از كارهاى من و انتخاب آن‏ها براى اجرا در اركستر بزرگ رادیو ایران، استاد حنانه مرا تشویق كرد و گفت كه در زمینه موسیقى به خصوص رشته آهنگسازى استعداد دارم و بهتر است كه هرچه زودتر به تهران بروم و موسیقى را به صورت علمى بیاموزم. این فكر در مغزم بود، تا این كه به خدمت سربازى رفتم و پس ازپایان خدمت راهى تهران شدم و تئورى موسیقى را نزد استاد حنانه آموختم و از راهنمایى‏هاى ایشان سود فراوان بردم كه مایه و پایه اولیه‏ام در موسیقى علمى شد و پس از چندى به منظور تكمیل كارم وارد هنركده موسیقى ملى (دانشكده موسیقى ملى) شدم، از جمله اساتیدى كه جزو هیأت ژورى هنركده موسیقى ملى بودند، شادروان استاد على‏اكبرخان شهنازى بود. وقتى ایشان متوجه گردیدند كه من سنتور را نزد خود و به طور سینه به سینه فرا گرفته‏ام و شیوه خاص خود را در اجرا دارم، مرا مورد لطف قرار دادند و از من خواستن كه روشم را ادامه دهم و از آنجایى كه علاقه‏ام به رشته آهنگسازى قوى‏تر بود، این رشته را به عنوان رشته تحصیلى‏ام انتخاب و زیر نظر استاد ارجمند و گرامى مصطفى پورتراب قوائد آهنگسازى را فرا گرفتم كه حاصل كارم تا كنون بیش از یكصد و شصت آهنگ باكلام، پنج موسیقى متن فیلم سینمائى و بیست و دو موسیقى فیلم كوتاه تلویزیونى است.» احمدرضا مؤیدمحسنى، اخیرا به مناسبت بزرگداشت خواجوى كرمانى، نوارى را در موسسه فرهنگى و هنر آواى‏دل با صداى بهزاد تهیه و منتشر كرد كه از كارهاى خوب این آهنگساز مى‏باشد. وى، در ضمن كارهاى موسیقى و نقاشى، علاقمند به سینما و فیلم‏سازى نیز مى‏باشد و مدتى عضو سینماى آزاد شد كه به صورت آماتور چند فیلم كوتاه را كارگردانى كرد و هم‏اكنون در رشته سینمایى و فیلم‏سازى مشغول تحصیل و در كار سینماى حرفه‏اى كار مى‏كند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مصطفى محمودیان، معروف به ناصر محمودیان، فرزند محمود كه صدایى خوش داشت در تهران به سال 1312 متولد شد. تحصیلات ابتدایى، دبیرستان و دانشگاهى را تا فوق‏لیسانس ادامه داد و در حال حاضر بازنشسته مى‏باشد. وى كه از صدایى خوب و گرم برخوردار است. از سن 9 سالگى نزد پدر خویش اقدام به فراگیرى موسیقى كرد و پس از آن وارد هنرستان عالى موسیقى آزاد گردید. ناصر محمودیان، در طول دوران فراگیرى علم موسیقى از مكتب استادانى مثل:اسماعیل مهرتاش مدت سه سال، «آواز»، «سنتور» نزد موسى خاخام مدت یك سال، «ویولن» نزد زنده‏یاد ابوالحسن صبا مدت سه سال از سال 1332 الى 1326، مدت دو سال براى فراگیرى «ویولن» براى استفاده از سبك‏ها و روش‏هاى مختلف نزد برادران معارفى، مدت دو سال نزد خضورى كه هنرمندى نابینا بود براى فراگیرى «قانون» مدت دو سال نزد پالیزبان براى فراگرفتن نواختن «فلوت» و مدت پنج سال متوالى نزد ولى‏اله البرز و عباس زندى و مدتى هم تكنیك مضراب و سبك زنده یاد رضا ورزنده را فراگرفت. سلفژ را نزد موسیو یروان كه اهل روسیه بود و به نواختن اكثر سازها آشنایى داشت مدت دو سال آموخت. ناصر محودیان، فعالیت‏هاى هنرى خود را از سال 1334 الى 1336 در اركستر شماره 6 آغاز و سلسیت این اركستر بود و پس از دو سال همكارى با این اركستر به واسطه مأموریت ادارى و ترك تهران همكارى او با این اركستر قطع گردید. وى پس از چندى در رادیو شیراز همراه با صداى آواز شادروان محمودى خوانسارى سنتور مى‏نواخت و ضمنا در همین رادیو، هفته‏اى یك بار هم فلوت سلو مى‏نواخت، پس از مدتى در رادیو خرم‏آباد همراه با نوائى سنتور مى‏نواخت و در این رادیو هفته‏اى یكبار ویولن سلو مى‏نواخت. ناصر محمودیان، از هنرمندان خوب و با ارزش موسیقى سنتى ایرانى است كه دور از سر و صدا هم‏اكنون به تعلیم و تربیت هنرآموزان مى‏پردازد و در حال حاضر سنتور، ویولن و آواز را تدریس مى‏نماید و تعدادى پیش‏درآمد و چهار مضراب ساخته كه از كارهاى خوب و به‏یادماندنى مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

كریم كریمى، به سال 1307 شمسى در تهران متولد شد، بیش از ده سال از سنش نكذشته بود كه به موسیقى بسیار علاقمند شد به طورى كه در كلاس سوم ابتدایى دبستان پروانه كه تحصیل مى‏كرد تمام فكر و هوش و حواس او متوجه موسیقى بود و كمتر به درس و دروس خود توجه مى‏كرد و دست طبیعت هم با وى همراهى كرد بعدها در سال اول دبیرستان ناصرخسرو كه در خیابان ایران بود با ابراهیم سلمكى آشنا و هم‏كلاس مى‏گردد.این آشنایى تبدیل به دوستى و رفاقتى پایدار بین این دو شد و به منزل یكدیگر رفت و آمد مى‏كردند. مرحوم محمد رفیع سلطان، پدر ابراهیم سلمكى كه روزها در منزل به نواختن سنتور مى‏پرداخت و عده‏اى از موسیقیدانان بزرگ با وى دوست بودند منزلش محل تجمع آنان بود، كریمى هم پا به پاى ابراهیم در این خانه با موسیقى مأنوس گردید تا زمانى كه پول‏هاى تو جیبى خود را جمع و سنتورى براى خود خریدارى كرد و چیزهایى را كه از طریق گوش در این منزل فراگرفته بود نزد خویش تمرین كرد و آن‏قدر این گوشه‏ها و ردیف‏ها را زد كه روزى نزد مرحوم محمد رفیع‏خان سلمكى رفت و گفت استاد من مى‏توانم نزد شما درس نواختن سنتور بگیرم؟ استاد با مهربانى گفت حتما كه مى‏توانى یاد بگیرى آیا سنتور دارى؟ وى پاسخ مى‏دهد كه دارم. استاد به او مى‏گوید فردا كه آمدى اینجا ساز را با خود بیاور تا ببینم كه چه كاره‏اى. فردا كریم كریمى با سنتور نزد استاد سلمكى مى‏رود و بنا به دستور او گوشه‏هایى را در یكى از دستگاههاى موسیقى ایرانى مى‏نوازد كه ایشان به وى مى‏گوید تو نزد كسى سنتور آموخته‏اى وى پاسخ مى‏دهد نه استاد فقط نگاهم به دستان شما و گوشهایم به صداى ساز شما بود در این سالها كه به منزل شما مى‏آمدم. در اینجا مرحوم محمد رفیع‏سلطان سلمكى وى را مورد تشویق قرار مى‏دهد و مدت 6 سال وى نزد این استاد به طور سینه به سینه فن نواختن سنتور را مى‏آموزد. پس از چندى وى سخت تحت تأثیر نوازندگى مرحوم رضا ورزنده قرار مى‏گیرد و بیشتر روى سبك و سیاق وى تمرین و كار مى‏كند و براى این كه از كارهاى استادان بنام و صاحب‏سبك دیگرى چون استاد فرامرز پایور آگاه و بهره بگیرد نزد این استاد مى‏رود و بسیارى نیاموخته‏ها را مى‏آموزد و از این زمان بود كه كریمى سازش، ساز شد و نوایش، نواى دیگرى. سال 1338 بنا به دعوت سازمان رادیو، تلویزیون همكارى وى با اركستر شاپور نیاكان و سپس ابراهیم سلمكى آغاز گشت و مدت‏ها این همكارى ادامه داشت. كریمى حدود 19 آهنگ ساخت و كنسرت‏هایى به نفع بیماران شمیران و سرخه حصار همراه با اعضاى اركستر كه عبارت بودند از: ضیاء محتشمى پور (ویولن)، رشید مغربى (آكوردئون)، رضا همدانى (ضرب) جواد بخشى (قره‏نى)، داود كاظمى(فلوت) اجرا كرده است. وى انسانى است هنرمند و خوش‏برخورد و رفیق‏دوست و دست و دلباز كه واقعا نام كریم براى او برازنده مى‏باشد. وى داراى سه فرزند كه دو پسر و یك دختر مى‏باشد كه دو پسر وى با موسقى آشنایى دارند و از مشتاقان موسیقى سنتى مى‏باشند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

احمد صدوقى، به سال 1313 در شهر نطنز كاشان متولد شد. دوران كودكى را هنوز پشت سر نگذاشته بود كه در محل تولد خود با مرحوم مرشد پدر شادروان رضا ورزنده آشنا شد، مرشد ورزنده كه هم ضرب بسیار خوب مى‏نواخت و هم سنتور را و خود اهل نطنز بود، روزها براى خود سنتور مى‏نواخت و احمد كه بسیار كوچك بود از نزدیك به سنتور نواختن مرشد نگاه مى‏كرد و گوش مى‏داد، رفته رفته به نواختن این ساز علاقمند مى‏شود ولى سن او و موقعیت محلى براى وى چنین امكانى را به‏وجود نمى‏آورد ولى انگیزه و كشش به سوى این ساز و فراگیرى آن در نهاد وى مانند آتش زیر خاكستر باقى مى‏ماند. احمد صدوقى در سن دوازده سالگى بود كه همراه والدین خود به تهران مى‏آید و پس از چندى كه از تحصیلات ابتدایى وى مى‏گذرد براى تحصیل متوسطه به دبیرستان علمیه پشت مدرسه شهید مطهرى مى‏رود و مشغول تحصیل مى‏گردد. در این محل كه منزل ابراهیم سلمكى در آن زمان بود وى با سلمكى آشنا شده و مى‏گوید كه به نواختن این ساز یعنى سنتور علاقمند مى‏باشد و سال 1324 بود كه ابراهیم سلمكى وى را به جهانگیر شنجرفى معرفى مى‏نماید و صدوقى مدت یك سال نزد شنجرفى به یادگیرى سنتور مشغول مى‏گردد، پس از مدت نزد مرحوم محسن بى‏آزار مى‏رود و مدت هشت سال هم نزد ایشان كار مى‏كند سپس نزد شاپور نیاكان و رضا ورزنده رفته وبسیارى نیاموخته‏ها را مى‏آموزد. در این باره خود مى‏گوید: «چون ساز مرحوم رضا ورزنده، سازشان و مضرابشان غیر از آن‏كه من اطلاع داشتم بود لذا من كوتاهى كردم و در محضر ایشان زمان زیادى نماندم ولى سبك ایشان را كاملا مى‏پسندم.» احمد صدوقى، سال 1346 همكارى خود را با ابراهیم سرخوش در رادیو آغاز كرد و از آن زمان در اركسترها به نوازندگى پرداخت و سال 1352 نیز همكارى او با تلویزیون شروع گردید و آهنگ‏هاى خوبى از جمله دو آهنگ به نام‏هاى: «دل دیوانه»، «سفر كرده»، كه اولى را ایرج و دومى را شادروان محمودى خوانسارى خواندند و اشعار این ترانه‏ها از صدوقى بود. احمد صدوقى ضمن كه خود شعر مى‏سراید به شعرهاى حافظ و سعدى عشق مى‏ورزد و به غزل‏هاى عماد خراسانى نیز بسیار علاقمند مى‏باشد. نمونه‏اى از شعر این هنرمند خوب و عزیز چنین است: بى‏روى تو یك لحظه من آرام ندارم تاب غم تو این همه ایام ندارم بهتر كه ربودى دل دیوانه‏ى ما را در سینه مكان دل ناكام ندارم احمد صدوقى داراى چهار فرزند به نام‏هاى حمید، فرید، ناهید، و كامیار است كه فرید با موسیقى آشنا و ویولن و سنتور مى‏نوازد و دانشجوى رشته پزشكى است. احمد صدوقى از صداى خوشى نیز برخوردار مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

نادر سینكى به سال 1335 در تهران متولدشد و از همان كودكى به موسیقى علاقمند و به آن روى آورد. وى در كودكى به جاى پرداختن بازى كه معمولا كودكان در این سن و سال به آن مى‏پردازند به موسیقى پرداخت و از سال 1346 این هنر را جدى گرفت و براى فراگیرى سنتور نزد اسماعیل واثقى رفت و پس از چندى به مدت دو سال به كلاس رضا شفیعیان هنرمند ارزنده سنتور رفت و براى این‏كه از سبك‏هاى مختلف معلمین بهره بیشترى بگیرد نزد محمد حیدرى رفت كه حدود 4 سال طول كشید. نادر سینكى براى تكمیل فراگیرى و دوره عالى نزد استاد فرامرز پایور رفت و از محضر این استاد گرانقدر بهره‏مند گردید و بسیار آموخت. وى از ابتداى انقلاب اسلامى همكارى خود را با صدا و سیما آغاز كرد كه حدود یك سال و نیم ادامه داشت و مدتى این همكار خود را با صدا و سیما ادامه داد و با اركسترهاى گروه سنتى برنامه‏هاى مختلف و متنوعى اجرا كرد. وى همراه هنرمندانى نظیر: مجتبى میرزاده، شهریار فریوسفی، بهمن رجبى و مهدى گل‏محمدى جهت اجراى برنامه‏هاى موسیقى سنتى ایرانى به كشور فرانسه مسافرت نمود كه در اكثر شهرهاى این كشور اروپایى موسیقى سنتى ایران را اجرا نمودند. نادر سینكى هم‏اكنون به تعلیم شاگرد و تدریس موسیقى مشغول مى‏باشد، امید هرچه بیشتر موفقیت این هنرمند را آرزومندم.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

به سال 1340 در تهران متولد شد. از كودكى به موسیقى علاقه بسیار داشت و علیرغم مناسب نبودن محیط، ابتدا نزد خود و سپس در كلاسهاى آموزش كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان نزد اسماعیل تهرانى و افراد دیگر به آموختن مبانى موسیقى پرداخت. سپس در طى ارائه راه، به آموزش سنتورش كشانید و از درس فرامرز پایور نوازنده چابك‏دست سنتور بهره‏ها بود. كیومرث پیرگلو از بااستعدادترین و برجسته‏ترین شاگردان محضر پایور شد و ضمن آموختن تكنیك سنتور، سایر موضوعات مربوط به كار موسیقى را نیز ادامه داد، به طورى كه امور مربوط به چاپ و انتشار بعضى آثار استاد خود را عهده‏دار شد و نت‏هاى بعضى آهنگهاى چاپ شده، به خط خوش و پخته اوست. در سالیان بعد، توجهش به موسیقى كلاسیك اروپایى معطوف شد و ضمن آموختن پیانو به طور جدى، سلفژ هارمونى،اركستراسیون، كنترپوان، انستروماناسیون و سایر رشته‏هاى مربوط را تا آخرین حد امكان فراگرفت. در سال 1364 براى ادامه تحصیلات رهسپار خارج از كشور شد و چندى بعد در كشور بلژیك دنباله كار خویش را گرفت و ضمن تمرین جدى پیانو و اجراى قطعات مشكل و پیچیده آهنگسازان بزرگ، در مسابقات و آزمونهاى مربوط به این رشته شركت كرد و مقامهاى شایسته‏اى را به دست آورد سپس براى تكمیل تحصیلات خود راهى كنسرواتوار گوته‏بورگ (سوئد) شد و نزد استاد چایكوفسكى (نوائد پیوترا یلیچ چایكوفسكى آهنگساز بزرگ روس) به فراگیرى پیانو در مراحل عالى پرداخت. وى با وجود اهتمام و تخصصى كه در رشته تحصیلى خود دارد هیچگاه موسیقى ایرانى را فراموش نكرده و همواره به موزات آن در آموختن و آموزاندن این موسیقى كوشا بوده است. در سالهاى اخیر، نوجوانان و جوانان بسیارى را در كشورهاى اروپائى تعلیم داده و به همراه گروه‏ها و نوازندگان ایرانى مقیم خارج از كشور، كنسرتهاى متعددى در كشورهاى اروپایى برگزار نموده است. شرح مساعى مجدانه و كوشش عاشقانه یك عمر كیومرث پیرگلو خود مقاله‏اى مفصل است كه جایى دیگر مى‏طلبد. وى دستى به نگارش و قلم نیز دارد و آشنایان به مقالات موسیقى، نوشته‏هاى او كه با نام مستعار «سیامك نورى» در مطبوعات ایران انتشار مى‏یابد را حتما خوانده‏اند. كیومرث، افتخار نسل نوین ایران در رشته موسیقى (ایرانى و اروپایى) است و این فخر بیش از آنكه به خاطر پنجه پرقدرت، گوش دقیق، احساس گرم و عمیق و یا استعداد و عشق بیكرانش باشد، به خاطر انسانیت فیاض او، بینش ژرف او و رنج مداومى است كه براى نیل به هنر و حفظ صفاى باطنش متحمل شده است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

بهرام بدخش به سال 1304 شمسى در شهرستان (كرمانشاه) متولد شد. هنوز به مدرسه ابتدایى نرفته بود كه یك روز براى سرگرمى وى والدین او فلوتى برایش خریدارى كردند و از آن زمان این فلوت مونس او بود و براى خود مى‏نواخت. انگیزه و كشش او به سوى موسیقى از همین‏جا آغاز شد و روزها و هفته‏ها و ماه‏ها و سال‏ها به‏سرعت سپرى شدند تا سال 1320 فرا رسید و بهرام با اعضاى خانوداه به تهران آمد، در این شهر بزرگ امكان فعالیت هنرى براى وى بیش از محل تولد بود لذا به كلاس ولى‏اله البرز كه معلم قره‏نى و سایر سازهاى بادى بود رفت و مدت‏ها نزد وى به یادگیرى پرداخت ولى طبع حساس و بلندپرواز و دائما در غلیان او موجب گشت تا بهرام ساز فلوت و نواختن آن را یكبار رها كند و به سنتور روى آورد. روزى كه از خیابان ناصرخسرو عبور مى‏كرد به مغازه روح‏پرور كه در آن زمان یكى از مغازه‏هاى معروف فروشنده آلات موسیقى بود رفت و سنتور خوب و خوش‏صدایى را براى خود خریدارى كرد و براى فراگیرى آن نزد استاد عباس زندى رفت. بدخش به‏سرعت مراحل یادگیرى و ترقى در نواختن این ساز را از این هنرمند ارزشمند فرا گرفت به طورى كه خود از سال 1322 وارد رادیو و با اركستر عباس شاپورى همكارى را آغاز كرد. بهرام بدخش در رادیو با اركسترهاى مختلف همكارى كرد ولى بیش از همه با اركستر عباس شاپورى كار مى‏كرد و همین همكارى صمیمانه دوستى دیرینه‏اى بین آنان به‏وجود آورد كه هنوز هم پابرجاست و در سال 1327 تعلیم موسیقى را به اتفاق هم در خیابان امیر به نام «كانون موسیقى» دایر كردند كه شاگردان بسیارى را تعلیم دادند. بدخش به نواختن اكثر سازها آشنایى دارد ولى ساز اختصاصى او سنتور است و آهنگ‏هایى براى پوران، رشیدى، حسین قوامى و سعادتمند قمى ساخته و اجرا شده است. بهرام بدخش تا سال 1340 در رادیو فعالیت هنرى داشت و با فرهنگ و هنر نیز همكارى نزدیك مى‏كرد ولى چون اداره چند موسسه فرهنگى را به عهده داشت نظیر: كودكستان و پانسیون شبانه‏روزى دانشجویان دختر و این كار پرمسئولیت بود لذا نتوانست به كارهاى هنرى خود در اركسترها ادامه دهد و رفته رفته دنبال كار را رها كرد. بدخش یكى از تكنوازهاى خوب رادیو بود و روزهاى جمعه ساعت 7 / 30 شب و روزهاى دوشنبه ساعت 6 به مدت یك ربع ساعت سلو مى‏نواخت. وى داراى فرزند هنرمندى است به نام امیر بدخش كه او هم اكنون یكى از معلمین ماهر باتجربه موسیقى است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(969 -924 ق)، خطاط، شاعر و موسیقیدان. اصلش از فیلواگوش قزوین بود. وى نزد پدر خط ثلث و نسخ را فراگرفت و بعها به نستعلیق روى آورد و از قطعات میر على هروى مشق نمود. هنگامى كه رستم على و حافظ باباجان به قزوین رفتند، از آنها تعلیم خط گرفت. مالك علاوه بر خوشنویسى، از شعر و معما و موسیقى نیز آگاهى داشت و از اكثر علوم متداول بهره‏مند بود و علوم عقلى را نزد جمال‏الدین محمود شیرازى فراگرفت. در زمان سلطان ابراهیم میرزا، وى در كتابخانه‏ى آن شاهزاده‏ى هنرمند، به كتابت و تعلیم خط مشغول شد و هنگامى كه شاهزاده‏ى صفوى در 964 ق به مشهد رفت، مالك نیز همراه او بود. پس از یك سال و نیم اقامت در مشهد، شاه طهماسب وى را براى نوشتن كتیبه‏هاى عمارات دولتخانه‏ى قزوین احضار كرد و در آنجا مشغول كتیبه‏نگارى شد. از شاگردان وى، محمد حسین تبریزى، شاه محمد مشهدى، عیشى و قطب‏الدین یزدى را ذكر كرده‏اند. مالك تا آخر عمر خود در قزوین و در ملازمت شاه صفوى بود و در آن شهر درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار وى: یك مرقع ممتاز، كه به امر امیر حسین بیگ و به سرپرستى مالك دیلمى جمع‏آورى و تنظیم و تزیین شده و مالك خود بر آن مرقع دیباچه و مقدمه‏اى، در ذكر ترجمه‏ى احوال خوشنویسان و نقاشان و مذهبان و دیگر هنرمندان انشاء كرده و به قلم نستعلیق دو دانگ عالى كتابت نموده است؛ یك نسخه رساله‏ى «حسن و دل» فتاحى نیشابورى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «... سوده مالك، فى سنة 954»؛ یك نسخه «مناجات» حضرت امیر (ع)، به قلم سه دانگ و دو دانگ و نیم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه... مالك الدیلمى... بدار السلطنة تبریز، فى سنة 955»؛ قطعه‏اى از مرقع مذكور كه غزلى از خود اوست، با رقم: «مشقه ناظمه، غفر ذنوبه»؛ یك قطعه، به قلم سه دانگ و كتابت خوش، كه رقم آن به قلم رقاع كتابت عالى چنین است: «نمقه... مالك الدیلمى... سنة تسع و ستین و تسعمائة».

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهارم ق)، شاعر و موسیقیدان. معروف به لوكرى چنگزن. اهل لوكر از نواحى مرو بود و در دوره‏ى سامانیان مى‏زیست. وى از معاصران امیر ابوالقاسم نوح بن منصور (387 -365 ق) و برادرش، احمد بن منصور و ابوالحسن عبید اللَّه بن احمد عتبى، وزیر معروف سامانیان بوده و آنان را مدح كرده است. لوكرى در تغزل و قصیده استادى چیره‏دست بود و در فن موسیقى مهارت بسزایى داشت. از او اشعارى در تذكره‏ها باقى مانده است.[1] (منسوب به لوكر، ابوالحسن على بن محمد غزوانى (غزوان)) شاعر ایرانى معاصر میر رضى نوح بن منصور بن نوح (ز. نیمه‏ى دوم قر. 4 ه.) وى امیر نوح و وزیرش عتبى را مدح كرده. ابیاتى كه از او در دست است. استادى و مهارت وى را در تغزل و قصیده مى‏رساند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

(1362 -1292 ش)، سازنده‏ى ساز و نوازنده. در خانواده‏اى هنرمند به دنیا آمد. پدرش نوازنده‏ى ضرب بود و در ساخت و تعمیر لوازم و آلات موسیقى دست داشت. فیض‏اللَّه در سالهاى اول تاسیس رادیو با خواننده‏هاى معروف زمان خود همراهى مى‏كرد. او بیشتر فعالیت خود را صرف هنر سازسازى مى‏كرد و سازهایى كه از وى به جا مانده، از بهترین كارهایى مى‏باشد، كه نزد بهترین نوازندگان و در بزرگترین موزه‏هاى دنیا موجود است.[1] سازنده‏ى ساز. تولد: 1292، تهران. درگذشت: 1362. فیض‏الله دلشاد ملقب به «استاد»، فرزند ابراهیم دلشاد سازنده‏ى آلات موسیقى، بود. پدرش وى را تشویق كرد كه به یادگیرى موسیقى اصیل ایرانى بپردازد. فیض‏الله دلشاد، در سال‏هاى اول تأسیس رادیو كه به صورت زنده پخش مى شد، با خواننده‏هاى زمان خود همراهى مى كرد. وى گوشه‏گیر و دور از جنجال و شهرت و از طرفى علاقه‏مند به ساخت و تعمیر سازها بود، بیشتر فعالیت خود را صرف این هنر و صنعت كرد. او در حد توانایى خود، سازهاى بسیارى ساخته است و سازهایى كه از او به جا مانده است نزد بهترین نوازندگان و در بزرگ‏ترین موزه‏هاى دنیا موجود است. مرحوم فیض‏اللَّه دلشاد ملقب به استاد به سال 1292، در خانواده‏اى هنرمند و هنردوست پا به عرصه وجود نهاد. پدرش زنده یاد ابراهیم‏خان در خیابان سیروس جنب حمام كشورى مغازه تعمیر و ساخت لوازم و آلات موسیقى داشت كه آن زمان عبارت بود از تار و كمانچه و ضرب چوبى و گلى و دایره زنگى و دایره قفقازى و لوازن خیمه شب بازى و سیاه بازى. ابراهیم‏خان خود نوازنده ضرب بود و پدرش مرد خابلند هم سه‏دانگ صدایى خوش داشت و به قدرى به موسیقى اصیل و سنتى ایران علاقه‏مند بود كه نه تنها پسران خود را به فراگیرى علم موسیقى تشویق مى‏كرد بلكه مشوق دیگران هم براى یادگیرى موسیقى اصیل ایران بود. به همین سبب پسران وى علاوه بر آشنایى كامل با موسیقى سنتى ایران همگى داراى كارگاه تعمیر لوازم و آلات موسیقى و مغازه فروش سازهاى مختلف بودند و از راه این صنعت و هنر، روزگار میگذرانیدند. فرزندان ابراهیم‏خان، عبارت بودند از سلیمان‏خان، مهدى، نشاط و دلشاد كه در میدان بهارستان مغازه داشتند و خرید و فروش انواع و اقسام سازهاى مختلف ایرانى و خارجى را انجام مى‏دادند و در ضمن به تعمیر و مرمت آنها هم مى‏پرداختند. مرحوم فیض‏اللَّه دلشاد، در سالهاى اول تأسیس رادیو كه هنوز به صورت زنده پخش مى‏شد و محل آن در (بى‏سیم قصر) بود با خواننده‏هاى معروف زمان خود همراهى مى‏كرد. وى گوشه‏گیر و دور از جنجال و شهرت و از طرفى علاقه‏مند به ساخت و تعمیر سازها بود، بیشتر فعالیت خود را صرف این هنر و صنعت كرد. او در حد توانایى خود، خدمات ذى‏قیمتى به موسیقى و هنر سازسازى كرد و سازهایى كه از او به‏جاى مانده، از بهترین كار دست مى‏باشد و نزد بهترین نوازندگان و در بزرگترین موزه‏هاى دنیا موجود مى‏باشد. وى در سال 1362 دار فانى را وداع گفت در حالى كه در هنر موسیقى كشور خود و خدمت به آن كارنامه‏اى گویا و بارز از خود به‏جاى گذارد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

محمود جوادي پور در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. شهريور 1299 در تهران به دنيا آمدو در دبستان سلطاني و علامه و سپس هنرستان صنعتي ايران - آلمان - دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران - آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است. از سال 1332 تا سال 1338 در دانشكده هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي ترسيمي هنرستان هنرهاي زيبا به تدريس هنر پرداخت. آغاز گر هنرهاي چاپي ( گرافيك ) در كشورم به آغاز گر چاپ رنگين در ايران بود. آغاز گر گشايش اولين مركز هنرهاي تجسمي، مولف كتابهاي درسي درزمينه هاي – بهداشت – علمي- ادبيات فارسي و قرائتي براي سالهاي اول تا پنجم دبستان و دوران راهنمايي مي باشد. بر پا كننده بيش از 30 نمايشگاه فردي و 40 نمايشگاه گروهي مي باشد. گروه : هنر رشته : هنرهاي تجسمي گرايش : هنرهاي تجسمي - موسيقي والدين و انساب : پدرمحمود جوادي پور، علينقي جوادي پور و مادرش از خانواده ابراهيمي بود در تهران به دنيا آمده در حدود امكانات زمان خودش درس خوانده بود به زبان فرانسه آشنايي داشته است. خاطرات کودکي : محمود جوادي پور از دوران كودكي خود اينچنين ياد مي كند: از دوران كودكي خاطرات بسياري دارم. در خانه ما هميشه آرامش و صلح و صفا برقرار بود. پدر و مادرم هر دو خوشخو و مهربان و دانا بودند. برادرم از من پنج سال بزرگتر بود و خواهرم پنج سال كوچكتر از من بود خواهر ديگري داشتم كه ده سال از من كوچكتر بود و مدتي پيش در گذشت . برادرم و من از كودكي در يك اطاق زندگي مي گرديم در اطاقمان انواع افزارهاي آهنگري بخاري خراطي و انواع ديگر موجود بود و غالبا در همان اطلاق به ساختن انواع و اقسام مسائلي كه در ارتباط با درسهاي مدرسه بود و يا جنبه هاي تفريحي داشت مي پرداختيم و هميشه سرمان گرم بود. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در خانواده محمود جوادي پور هميشه يگانگي و مهرباني حكمفرما بود . هميشه همراه برادرانش مشغول ساختن چيزي بود كه پدر و مادر مشوقشان بودند. تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود جوادي پور تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان سلطاني و علامه و تحصيلات متوسطه را در هنرستان صنعتي ايران - آلمان آغاز كرد . از سال 1332 تا سال 1338دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران تحصيلات تكميلي خود را آغاز نمود. همچنين در آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است. خاطرات و وقايع تحصيل : محمود جوادي پور از خاطرات خود اينچنين ياد مي كند: از دوران هنر آموزي در هنرستان صنعتي ايران و آلمان خاطرات بسيار خوب و دلپذيري دارم. استاد درس ادبيات ما نيما يوشيج بود. البته آن زمان نيما شهرت امروزيش را نداشت و مشهور نبود. روزي در كلاس دوم هنرستان مشغول گذراندن امتحان ادبيات فارسي بوديم، شاگردي كه جلوي من نشسته بود تقلب مي كرد. نيما متوجه شد از همان پشت ميزش دفتر كلاس را كه به طرف متقلب پرتاپ كرد و دفتر به او اصابت نكرد و محكم به من خورد. نيما خيلي ناراحت شد از من عذر خواهي كرد و متعاقبا 5 نمره از امتحان او كم شد و 4 نمره به نمره من اضافه شد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : در تمام دروان زندگي محمود جوادي پور چه در دبستان چه در دوران متوسطه و دانشگاه هميشه در كنار تحصيل به كار نيز اشتغال داشت. در دوران ابتدايي با اولين گروهي كه از كشور فرانسه براي تهيه فيلم هاي آموزشي به ايران آمده بودند كاركرد. با گروهي كه براي اولين بار در ايران به ساختن سينماي پرداخته اند همكاري داشته است. مدتي بعنوان ( آپاراتچي) نمايش دهنده فيلم هاي سينمايي به نمايش دادن فيلم هاي محكمي در سالن نمايش مدرسه دارالفنون كاركرده است – با كرايه بالا اطاقي بعنوان كارگاه به ساختن انواع آلات تزييني با چوپ براي خانمها پرداخته است. سالها با فروش آثار هنري اش در زمينه تامين هزينه تحصيل و زندگي اش فعاليت داشت. حتي در زمان گذراندن دوران تحصيلي اش در كنار تحصيل به كار پرداخت. همسر و فرزندان : حاصل ازدواج موفق آقاي محمود جوادي پور دو دختر به نام نيوشا و مانيا است كه نيوشا در رشته آموزش هنر در آلمان درس خوانده و مانيا در رشته مهندسي معماري در كشور كانادا شهر تورنتو ادامه فعاليت دارد. وقايع ميانسالي : دور ماندن محمود جوادي پور و همسرش از فرزندانش مهمترين وقايع زندگي آنها به شمار مي رود. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان شركت در: دانشگاه تهران دانشكده هنرهاي زيبا هنرستان صتعتي ايران و آلمان دانشكده هنرهاي تزيني هنرستان هنرهاي زيباي دختران همچنين در سال 1360 اقدام به بازگشايي كلاسي نمود كه تا سال 1373 ادامه داشت. در اين كلاس بيش از 500 دانشجو يا هنرجوي كوچك و بزرگ داشت كه بيشتر آنها به دانشكده هاي هنري راه يافتند. فعاليتهاي آموزشي : محمود جوادي پور استاد در رشته هاي نقاشي ، هنرهاي چاپي در هنرستان هنرهاي زيباي دختران، دانشكده هنرهاي تزيني ، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران و همچنين در كلاس آزاد مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : آغازگر هنرگرافيك در كشوراز سال 1322 آغاز گر و براه اندازي چاپ رنگي در ايران از سال 1323 آغاز گر تاسيس اولين مركز هنرهاي تجسمي بنام آپادانا كاشانه هنرهاي زيبا در تهران سال 1328 ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از ديگر فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان به موارد زير اشاره كرد: خلق آثار هنري در زمينه ي نقاشي و گرافيك مطالعه دايم در زمينه هنر تجسمي نوشتن مطالبي در مورد هنر و در ارتباط با هنرهاي تجسمي كارهاي مختلف براي تامين كمبود هزينه هاي لازم زندگي روزمره آرا و گرايشهاي خاص : گرايش محمود جوادي پور از آغاز طفوليت به خلاقيت بود . در وحله اول به هنر موسيقي و دوم به هنر نقاشي و بعد از اين دو به هر كاري كه در آن مسئله سازندگي و خلاقيت مطرح مي شد . جوائز و نشانها : تنديس با علامت خورشيد سال 1384 بمناسبت دومين جشنواره تصوير سازي ، كتابهاي درسي تنديس با پيكره بزكوهي، سال 1384، بادمان پنجمين نمايشگاه سالانه كتابهاي درسي تنديس با علامت خورشيد سال 1384 اولين جشنواره كتاب كودك تنديس كره بلورين سال 1385 اولين بخش هنرمندان ايران، مجموعه فرهنگي تلاش وزارت كار لوح تقدير پنجمين همايش، معرفي چهره هاي ماندگار تقدير نامه از شوراي كتاب كودك تقدير نامه بمناسبت شركت در نمايشگاه گل و گياه از طرف شهرداري تهران لوح تقدير از طرف وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دكتر عطاء الله مهاجراني بمناسبت فعاليتهاي هنري لوح تقدير بمناسبت چهره ماندگار از طرف ستاد چهره هاي ماندگار لوح سپاس بمناسبت شركت در نمايشگاه بنياد آفرينش هاي معنوي نياوران لوح تقدير بمناسبت فعاليتهاي هنري از طرف سازمان صدا و سيما لوح تقدير بمناسبت احراز مقام رياست نمايشگاه از طرف رئيس فرهنگستان هنر تقدير نامه بمناسبت طرح آرم شركت ملي نفت ايران دريافت جايزه و مدال درمراسم تجليل از اينجانب خرداد ماه سال 1386 از طرف فرهنگستان هنر چگونگي عرضه آثار : آثار محمود جوادي پور در زمينه هنر نقاشي و هنرهاي چاپي است كه در نمايشگاههاي مختلف گاهي بصورت فردي و زماني بصورت گروهي عرضه مي گردد. در مجلات و كتب هنري از آنها ياد مي شود و در موزه ها و نزد كليكتورها نگهداري مي شود. از سال 1320 كه رسما به فراگيري هنرهاي تجسمي روي آورد بسياري از آثار نقاشي اش توسط افراد هنر دوست، كلكتورها، موزه هنرهاي تجسمي خريداري شد و يا به نقاط مختلف برده شد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سهیل ایقانى، برادر سیامك ایقانى، یكى دیگر از هنرمندان خوب موسیقى سنتى ایران است كه به سال 1336 در شهر شیراز، شهر گل و بلبل، شهر سعدى، و حافظ شهر علم و ادب و شعر و هنر، شهرى كه تا جهان پایدار است، افتخار هر ایرانى است دیده به جهان گشود. سهیل ایقانى از سن شش سالگى به موسیقى علاقمند شد و میان سازهاى سنتى ایران بیشتر به سنتور علاقه نشان داد و هر محفل دوستانه و هر كجا كه این ساز را مى‏دید به طرف آن مى‏رفت و با كنجكاوى كودكانه خود مدت‏ها به ان نگاه مى‏كرد و اگر كسى مزاحمش نمى شد شروع مى‏كرد با آن كلنجار رفتن. به هر حال، وى از سن شش سالگى نواختن سنتور را نزد خود شروع كرد و هر آهنگى را كه به گوشش مى‏رسید، آن‏قدر آن را تمرین مى‏كرد تا مى‏توانست آن را خوب بنوازد و همین كوشش و ممارست و تمرین‏هاى مكرر موجب گشت تا وى در سن دوازده سالگى قطعات بسیار مشكل را به راحتى بنوازد و به زیبایى به بداهه‏نوازى پردازد. وى دوران تحصیل دبستان و دبیرستان را در شیراز گذراند و همه سال در مسابقاتى كه براى هنرمندان محصل از طرف آموزش و پرورش برگزار مى‏شد، شركت و بااستعدادى كه داشت در رشته سنتور، مقام اول را كسب مى‏كرد. سهیل ایقانى، از سال 1353 تا 1346 با رادیو تلویزیون فارس (مركز شیراز) و همچنین اركستر فرهنگ و هنر سابق همكارى كرد، در كار موسیقى در سال‏هاى اولیه، از راهنمایى‏هاى برادر بزرگ خود سیامك ایقانى ودوست هنرمندش مهران مهتدى بهره گرفت. وى بعد از اتمام دوران تحصیل ابتدایى و متوسطه از شیراز به تهران آمد و فعالیت‏هاى هنرى خود را دنبال كرد، در سالهاى 1354 تا 1358 با رادیو ایران همكارى نمود، در تهران فرصتى خوب و ذى‏قیمتى به دست آورد تا از محضر هنرمندانى مثل: على تجویدى، پرویز یاحقى، رضا ورزنده، انوشیروان روحانى،فضل‏اله توكل، امیرناصر افتتاح كسب فیض كند و محضر و مصابحت همین هنرمندان براى وى موجب گشت كه ساز وى را هر شنونده‏اى كه گوش مى‏كرد، بى‏اختیار به یاد مرحوم مرتضى‏خان محجوبى مى‏افتاد كه این آثار هم‏اكنون هم موجود مى‏باشد. سهیل ایقانى، علاوه بر نواختن سنتور كه ساز تخصصى او بود، با نواختن پیانو، ویولن، تار و سه‏تار هم آشنایى كامل داشت به خصوص كه پیانو را بسیار شیرین مى نواخت و خود از صدایى گرم و گیرا برخوردار بود و در هنگام نواختن، اكثر اوقات خوانندگى را خود انجام مى‏داد. او انسانى بود واقعا هنرمند، ملایم، محجوب و گوشه‏گیر و داراى روحى بسیار حساس و طبعى بسیار لطیف كه مورد ستایش تمام دوستان ونزدیكانش بود، هنرمندى بود بسیار خوددار و خودخور كه تمام رنج و غم زندگى را در سینه نگاه مى‏داشت و هیچگاه براى كسى بازگو نمى‏كرد چون معتقد بود كه موجب اندوه آنان مى‏شود و تنها بار گران آن را خود مى‏كشید ولى افسوس كه چه نابه‏هنگام دست غدار روزگار این عزیز را كه یكى از جوان‏ترین و بااستعدادترین چهره‏هاى موسیقى اصیل و سنتى ایران بود از ما گرفت و در آخرین بهار زندگى خود كه اول اردیبهشت ماه 1365 بود، در سن 29 سالگى، با این جهان فانى وداع نمود و دوستان و آشنایان و هنردوستان را در ماتمى بزرگ و همیشگى باقى گذارد. در وصیت‏نامه‏هایى كه به خط این هنرمند بر جاى مانده نشان دهنده این است كه شادروان سهیل ایقانى، در تمام طول زندگى پربار هنرى خویش هرگز كسى صداى بلند او را نشنیند، نه با كسى دشمن بود و نه دشمنى داشت، همیشه و همه وقت سرش به كار خود و موسیقى و راز و نیاز با ساز خویش بود كه گویى عاشق و معشوقى با هم نجوا مى‏كنند. آثارى كه از وى به‏جا مانده، او را نوازنده‏اى چیره‏دست و خلاق در سنتور نشان مى‏دهد كه به جرأت مى‏توان گفت كه وى صاحب سبك خاصى در نوازندگى بوده است، او یكى از محبوب‏ترین هنرمندان شهر شیراز بود كه دست اجل خیلى زود پاییز، گلستان وجودش را پرپر نمود. تربت او در محل زادگاهش شیراز مى‏باشد، یادش گرامى و روح بزرگ او شاد باد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

مهیار فیروزبخت، یكى دیگر از هنرمندان بااستعداد و باارزشى است كه در سال 1329 در شهرستان كرج متولد شد، وى از سن 6 سالگى به موسیقى علاقمند و به آن روى آورد. مهیار فیروزبخت به قدرى به نواختن كمانچه و ویولن علاقه پیدا كرده بود كه با مقوا و سریش و نخ‏قرقره براى خود ویولن و كمانچه مى‏ساخت و با آن صداهایى درمى آورد. این كشش و جوشش وى به سوى موسیقى موجب شد تا پدر او پى به علاقه بى‏حد فرزند خود به موسیقى برد و براى او یك ویولن خریدارى و در اختیار مهیار قرار داد و در این زمان وى با ویولن واقعى نزد اولین استادى كه رفت هنرمندى بود به نام محلوجى و پس از چندى كه نزد او به تمرین و فراگیرى موسیقى و فن نواختن ویولن را آموخت، سپس نزد هنرمند فقید و استاد بزرگوار مرحوم حسین یاحقى رفت و مدت‏ها نزد این استاد به فراگیرى نواختن كمانچه پرداخت و هنوز بیش از 10 سال از سنش نگذشته بود كه با مرحوم جواد بدیع‏زاده استاد آواز ایران آشنا مى‏شود و توسط زنده‏یاد بدیع‏زاده به رادیو دعوت و در برنامه‏هاى كودك و سپس جوانان به نوازندگى مى‏پردازد. مهیار فیروزبخت، پس از چندى در هنرستان موسیقى نام‏نویسى كرد و نزد رحمت‏اله بدیعى و شادروان صالحى موسیقى را به طور علمى و عملى فرا مى‏گیرد و در فرهنگ و هنر وقت به رهبرى استاد فرامرز پایور درمى‏آید. وى از سال 1353 به استخدام سازمان رادیو و تلویزیون درآمد و در اركسترهاى مختلف آن سازمان با خوانندگانى نظیر: اكبر گلپایگانى، جمال وفایى، ایرج، محمودى خوانسارى، فاخته قوامى و عده‏اى دیگر از هنرمندان همكارى كرد. مهیار فیروزبخت، از سال 1362 به عنوان عضو شوارى موسیقى مركز سرود (شماره 3)همكارى خود را با وزارت ارشاد اسلامى آغاز كرد و سپس به عنوان بازرس مركز جهت نظارت بر كار شركت‏هاى تهیه و تكثیر نوار كاست منسوب مى‏گردد. وى در سال 1364 به سمت مسئول اجرایى شوراى نظارت بر صدور پروانه نوار مركز سرود و آهنگ‏هاى انقلابى انتخاب و در رادیو به رهبرى موسیقى سنتى منسوب و در سال 1367 به عنوان مسئول تولید موسیقى رادیو و در سال 1368، پس از استعفاء از سمت‏هاى اجرایى به عنوان نوازنده كمانچه، ویولن و آهنگساز با سازمان صداو سیماى جمهورى اسلامى ایران همكارى خود را ادامه داد. مهیار فیروزبخت، نوازنده‏اى توانا و چیره‏دست و بداه‏نوازى است كه در نوازندگى شیوه كارى خود را دارد كه مورد تأیید هنرمندان بزرگ و سرشناس مى‏باشد. وى پس از انقلاب اسلامى حدود چهل و هشت سرود و آهنگ انقلابى چه در رابطه با جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و چه در رابطه با دیگر برنامه‏هاى سازمان صدا وسیما ساخته است و از جمله موسیقى متن فیلم‏هاى: «روایت عشق» كه مدت دو سال در ماه‏هاى محرم سال‏هاى 1368 و 1367 از تلویزیون پخش گردید و فیلم «تهران 53» مى‏باشد. وى جهت شناساندن موسیقى سنتى ایران، همراه با گروه‏هاى هنرى در چارچوب قراردادهاى فرهنگى هنرى و بین ایران و ممالك جهان، مسافرت‏هاى متعددى به كشورهاى: انگلستان، ایتالیا، نروژ، هلند، پاكستان، افغنستان، بلژیك چین مالزى و تایلند كرده است. مهیار فیروزبخت، علاوه بر نواختن ویولن، كمانچه كه ساز اصلى و تخصصى وى مى‏باشد، با نواختن تار، عود، سنتور، قانون و ضرب آشنا و آن‏ها را به خوى مى‏نوازد. وى مدت بیست سال است كه شاگرد تعلیم مى‏دهد و یكى از معلمین خوب و دلسوز و باحوصله است. و كلاس موسیقى او در شهرستان كرج، یكى از بهترین مراكز فرهنگى هنرى موسیقى مى‏باشد. نوازندگان سنتور

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

یكى از كمانچه‏نوازان بزرگ و ارزشمند كه تاكنون كمتر از او گفته شده، محمد طغانیان است كه این بیشتر به واسطه دورى از مركز، در شهرستان شهركرد مى‏باشد. وى به سال 1299 در دهكرد قدیم، در خانواده‏اى نه چندان مرفه ولى هنرمند و هنردوست دیده باز كرد. درباره موسیقى و كارهاى هنرى این استاد كمانچه از دهان خودش چنین آمد: «آنچه به نظرم از دوران كودكى مى‏آید، پس از بازى‏هاى كودكانه، تنها چیزى كه برایم جاذبه داشت كمانچه‏اى بود كه بارها در دست استاد نایب على دهكردى كه شوهر خواهرم بود، دیده بودم. ایشان در آن موقع تنها استاد كمانچه‏نواز شهركرد بودند كه از شهرت بسزایى برخوردار و در نواختن كمانچه بى‏نظیر بودند، این علاقه بدون آن‏كه دست به ساز بزنم در من به‏وجود آمد و ادامه یافت و از كوش كردن ساز، ساز نواها و گوشه‏هاى مختلف دستگاههاى موسیقى سنتى را ذهنى فراگرفتم و شناختم، زمان به همین منوال مى‏گذشت در آن زمان در دهكرد تنها مدرسه‏اى وجود داشت، دبستان پروین اعتصامى سابق بود كه به مدرسه خانى مشهوربود. مدیریت این مدرسه با شخصى به نام مرحوم ساعى بود كه بودجه آن از طرف تنى چند از خوانین بختیارى ساكن تهران پرداخت مى‏شد. مرحوم ساعى با نواختن تار آشنایى داشت و گهگاهى نوازندگى مى‏كرد. بنده برادرى داشتم به نام كربلایى رمضان كه از خودم چندین سال بزرگتر بود و سرپرستى خانواده را به عهده داشت و خود عاشق و شیداى موسیقى و نوازنده سنتور بود. ایشان به اتفاق مرحوم ساعى و من كه بیش از سیزده سال از سنم نمى‏گذشت به اتفاق به تهران آمدیم تا براى تأمین بودجه سالانه مدرسه از آن چند خوانین كه ذكرش رفت هزینه را دریافت كنیم، در تهران مرحوم ساعى و برادرم و من به دیدار شادروان استاد ابوالحسن صبا رفتیم، به منزل استاد كه رسیدیم، ایشان با ویولن مشغول نواختن قسمتى در مایه «افشارى» بودند. ما نشستیم استاد بعد از این كه نواختن» ساز را به پایان بردند، با ما به تعارفاتى بسیار گرم و دوستانه پرداخته و بلافاصله مرحوم ساعى كه از قبل با استاد صبا دوستى و تعارفى داشت برادرم و من را خدمت استاد معرفى كرد، استاد چون روبروى خود كودكى سیزده ساله را مشاهده نموده بودند، از من سوال كردند كه شما به موسیقى علاقه دارید و شناختى با این هنر آیا دارید؟ عرض كردم بلى آنچه شما چند لحظه پیش مى‏نواختید «افشارى» بود كه این گفته من موجب تعجب و تشویق بیش از پیش استاد شد و استاد چند سوال دیگر راجع به موسیقى از من كردند و چون علاقه فراوان مرا به موسیقى دیدند به مرحوم ساعى وبرادرم كربلایى رمضان پیشنهاد دادند كه هرطور شده این بچه را كه من باشم نزد ایشان جهت یادگیرى موسیقى بگذارند. برادرم با توجه به علاقه شدیدى كه به من داشت راضى شد بنده را نزد استاد گذاشت و از ان به بعد این استاد بزرگ و بى‏نظیر چون فرزند پسرى هم نداشت و در آن موقع فقط داراى یك دختر بود، هم استاد و هم همسر محترمشان محبت‏هاى بیش از یك مادر و یك پدر به بنده نمودند و من خود را در منزل پدر و مادر خویش مى‏دانستم و از لحاظ مادى و معنوى و محبت خانواده و پدر و مادر هیچ كم نداشتم. خاطره‏اى دارم كه هیچ وقت آن را فراموش نمى‏كنم و آن روزى بود كه با استاد صبا بنا به درخواست همسرشان براى خرید سبزى و میوه و سایر مایحتاج زندگى به خیابان ناصرخسرو رفتیم، در بازار مرد درویشى كه با لباس مبدل و حالت كاملا عارفانه مشغول خواندن مثنوى بود، توجه استاد صبا را به خود معطوف ساخت، همچنان كه او مى‏خواند، استاد صبا از جیب بغل خود دفتر و قلمى در آورد و مشغول یادداشت كردن شدند كه فكر مى‏كنم در آن موقع ایشان هم اشعار را مى‏نوشتند و هم نت‏بردارى مى‏كردند، آن‏قدر خواندن و تماشاى درویش و نت‏بردارى استاد طول كشید كه ایشان فراموش نمودند كه براى خرید اجناس مورد لوازم منزل و نهار آمده‏ایم، به هر حال قدرى از ظهر گذشته بود كه به منزل برگشتیم، خانم استاد گفتند چون دیر آمدید، امروز نهار هم دیر آماده مى‏شود. تا آماده شدن نهار، استاد به اتاق مجاور رفت كه پس از چند لحظه، مشاهده كردم، همان آهنگى را كه آن درویش مى‏خواند از ساز استاد مترنم است، استاد صبا از من پرسیدند محمد، حتما دنبال درویش مى‏گردى؟ گفتم بلى. استاد گفت درویش را داخل این جعبه كردم و اشاره به ویولن نمودند. من در منزل استاد صبا، روز به روز با نواهاى آسمانى و دل‏انگیز آن بزرگ مرد موسیقى ایران خو مى‏گرفتم و با آن زندگى مى‏كردم كه همین امر هم از دید تیزبین استاد مخفى نماند و رزى استاد به من گفت به چه سازى بیش از همه علاقه دارى؟ من كه كمانچه استاد نایب على در نظرم بود گفتم كمانچه. در اینجا یادآور مى‏شوم كه در آن زمان یك شخص نجار هنرمند فرنگى‏ساز بود كه هرچند وقتى به منزل استاد آمد و رفت مى‏كرد، آن روز هم وى به خانه استاد آمده بود، استاد صبا از وى خواستند كه براى دیدار بعد كه به منزل ایشان مى‏آید یك كمانچه طبق دستورى كه از جهت ساخت آن دادند بسازند و براى من بیاورند من بى‏صبرانه روز و هفته لحظه‏شمارى مى‏كردم تا این‏كه بالاخره استاد نجار آمدند و كمانچه‏اى را كه ساخته بودند با خود آوردند و استاد صبا از همان روز به من درس دادند و مشغول فرا گرفتن نواختن كمانچه گردیدم. در طول آموزش از طرف استاد صبا و فراگیرى آن از طرف خودم، من كمتر دچار اشتباه مى‏شدم فقط یادم هست در دستگاه اصفهان اشتباهى را دوبار پشت سر هم مرتكب گردیدم كه استاد مرا مورد تنبیه قرار دادند و خیلى آهسته با كمربند دو ضربه به پشت دست من زدند كه من از صبا، صباى سلیم‏النفس، صبایى كه عصبانیت و بلند حرف زدن او را هنوز هیچكس ندیده و به یاد ندارد توقع نداشتم و شكوه كودكانه خود را نزد همسر ایشان بردم و به ایشان كه مادر خطابشان مى‏كردم، ماجرا را گفتم. ایشان به من گفت فرزندم در این مورد هیچكار نمى‏توانم براى تو انجام دهم، خودت باید حواست را جمع كنى. و من بعداز این سعى كردم كه دروس خود را خوب تمرین و خوب هم جواب دهم. مدت سه سال به همین منوال گذشت، بعد از این مدت، روزى مرحوم ساعى به خانه استاد صبا آمد و پس از روبوسى و احوال‏پرسى استاد صبا از من خواستند كه براى ساعى كمانچه بنوازم من با اجازه استاد كمانچه را در دست گرفتم و از مرحوم ساعى پرسیدم كه در چه مایه و دستگاهى بنوازم؟ ایشان گفتند: «افشارى». من «افشارى »را نواختم و آن را تمام كردم، به قدرى مرحوم ساعى خوشحال و سرحال شده بود كه من خوشحالى را در چهره و رفتار ایشان ملاحظه كردم و وى براى تشویق من بلافاصله دو عدد سكه یك ریالى احمدشاهى به بنده دادند كه بسیار در روحیه من اثر گذاشت. چندى بعد، كربلایى رمضان برادرم آمد نزد استاد و با كسب اجازه ایشان، مرا با خود به اصفهان برد، در این زمان بیش از شانزده سال نداشتم كه براى اولین بار در رادیو ارتش كه فرستنده و اداره آن با ارتش بود، همكارى خودرا آغاز كردم. محل این فرستنده در فرح آباد اصفهان قرار داشت و برنامه‏ها طبق وضع موجود آن زمان به صورت زنده پخش مى‏گردید. من بدون تمرین قبلى با صداى غدیرى كه خواننده‏اى خوش‏صدا و ردیف‏هاى موسیقى را خیلى خوب مى‏دانست به اجراى برنامه مبادرت ورزیدم و پس از چندى كه رادیو اصفهان تأسیس شد، بارها با مرحوم تاج‏اصفهانى و استاد على ساغرى كه نوازندگان بزرگ ساز «تار» و خود از فرهنگیان باسابقه بودند همراه با سنتور پسرشان كه سنتور را خوب مى‏نواخت با ضرب محبى همكارى كردم و بعدها این همكارى به تلویزیون اصفهان كشیده شد و ادامه یافت. همكارى من با رادیو و تلویزیون غیر از شركت در اجراى برنامه‏هاى گروهى موسیقى، به طور تكنوازى هم ادامه داشت، به طورى كه ساز سلو و تكنوازى بنده هر دوشنبه از رادیو اصفهان و شب‏هاى متعددى از سال از تلویزیون پخش مى‏گردید. نوارهایى از طرف اینجانب در ارائه موسیقى سنتى و اصیل ایران در گوشه‏هاى و ردیف‏هاى دستگاههاى آن تهیه وتنظیم نموده‏ام كه در رادیو ایران (تهران) و رادیو اصفهان موجود و پخش گردیده. ضمن این‏كه به تمام هنرمندان این مرز و بوم احترام مى‏گذارم و ایشان را چون تنى واحد دوست دارم، به استادان بزرگى مثل: جلیل شنهناز، حسن كسایى و سرلك نوازنده «تار» صمیمانه عشق مى‏ورزم و با ایشان در مراوده و معاشرت مى‏باشم.» محمد طغانیان، از جمله هنرمندانى است كه آوازه هنر و شهرتش از مرزهاى كشور گذشت و بارها كنسرت‏هاى متعددى در كشورهاى خارج براى شناساندن موسیقى سنتى ایران و كمانچه كه یك ساز ایرانى است به خارج مسافرت كرده است و آخرین بارى كه ایشان براى برپایى كنسرت به خارج سفر كرده بود، كشور فرانسه بود كه با استقبال بى‏حد مردم آن كشور روبرو گردید و جزوه‏هاى متعددى درباره وى و موسیقى سنتى ایران چاپ و در دسترس عموم قرار داده شد. متأسفانه، این هنرمند باارزش، به علت بیمارى، پاى خود را از دست داد، ولى این هنرمند ارجمند، شكرگزار خالق بى‏همتا است كه هنوز دستانى هنرآفرین و پنجه سحرانگیز دارد كه با مونس خود كمانچه بعد از خداى یكتا، راز و نیاز مى‏كند. (تو 1299 ش)، نوازنده. در دهكرد (شهركرد فعلى) بروجرد به دنیا آمد. در سیزده سالگى به تهران آمد و نزد استاد صبا به فراگیرى موسیقى پرداخت و در نواختن كمانچه مهارت یافت. سپس به اصفهان رفت و فعالیت هنرى خود را از شانزده سالگى، ابتدا با رادیو ارتش و سپس با رادیو اصفهان آغاز كرد. او بارها كنسرتهاى متعدد براى شناساندن موسیقى سنتى، در خارج از كشور اجرا كرده است.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سهیل ایوانى، هنرمند بااستعداد دیگرى از سرزمین كرمانشاه است كه در سال 1336 در خانواده‏اى مذهبى و متدین دیده به جهان باز نمود. وى پیش از این‏كه به دبستان رود، چون داراى صدایى خوش بود بنا به تشویق برادر خود شروع به خواندن نمود و بیشتر تصنیف‏هاى آن زمان را یاد مى‏گرفت و آن‏ها را با صدایى خوش و لطیف اجرا مى‏كرد كه بنا به گفته وى نوار آن‏ها هنوز هم موجود مى‏باشد. سهیل ایوانى، به قدرى به موسیقى دلبستگى پیدا نمود كه پس از درس، اوقات فراغت را به موسیقى گوش دادن و خواندن مى‏پرداخت. از سن دوازده سالگى، موسیقى را به طور جدى دنبال كرد و در كلاس موسیقى فرهنگ و هنر استان كرمانشاه زیر نظر هنرمند ارجمند آقاى محمود مرآتى شروع به مشق ویولن نمود به قدرى موسیقى را جدى گرفت و آن را دنبال كرد و با وجودى كه در رشته ریاضى تحصیل مى‏كرد و آن درس براى وى بسیار مشكل بود، معهذا در دروس خود پیشرفت‏هاى شایان توجهى داشت، او موسیقى را اولین هدف خود قرار داد و خیلى زود، وارد اركسترهاى فرهنگ و هنر استان شد و علاوه بر نوازندگى به تك‏نوازى نیز پرداخت. وى هنوز نوجوانى بود كه با هم سن و سالان خود در رادیو تلویزیون، در برنامه‏هاى كودكان و نوجوانان شركت دائمى نمود و تا سن پانزده سالگى این همكارى ادامه داشت تا در آزمون سراسرى باربد كه به ابتكار مرحوم استاد نور على برومند در تهران برپا گشته بود در رشته كمانچه اول شد و پس از شركت در كلاس‏هاى دانشگاه تهران (هنرهاى زیبا) با بهترین نمره قبول و از این زمان ساز كمانچه را به عنوان ساز تخصصى خویش پذیرفت. وى در سال‏هاى انقلاب فرهنگى كه دانشگاه تعطیل شده بود به كرمانشاه برگشت و در این چند سالى كه به كلاس‏هاى دانشگاه دچار فترت شده بود، فرصت زیادى براى تمرین آشنایى با سازهاى دیگر مخصوصا سه‏تار، تار و سنتور و... پیدا كرد. سهیل ایوانى، مجددا در سال 1365 به تهران بازگشت و دوباره همكارى خود را با رادیو و اركستر بزرگ شروع كرد ولى غیر از نى، با كلیه سازهاى موسیقى سنتى ایران آشنائى كامل دارد و آن‏ها را با قدرت اجرایى خوب مى‏نوازد و این ادعا نیست، بلكه به مرحله عمل نیز درآمده چرا كه در نوار كاست به نام «فضاى سینه حافظ» با خوانندگى محمدیان كه تقریبا اولین كار بعد از برگشت به تهران بوده، تمام سازهاى آن به غیر از «نى» از وى بوده كه میكس شده. سهیل ایوانى به كار آهنگ‏سازى سخت علاقه‏مند است كه تمام نیروى خود را روى این كار گذارد و تعداد زیادى آهنگ بى‏كلام و باكلام و محلى كردى ساخت كه مرتبا از رادیو و تلویزیون پخش مى‏گردد و از طرف شوراى موسیقى مورد تشویق قرار گرفته است. یكى از آخرین كارهاى وى كاستى است به نام «خیال خوبان» با خوانندگى هنرمند خوش‏صدا و بافرهنگ ملك مسعودى و نوازندگى عده‏اى از هنرمندان زبده در شركت آواى دل كه مورد توجه واقع شد. وى در اردیبهشت سال 1369 به عنوان نوازنده كمانچه با اركستر صدا و سیما جهت اجراى برنامه‏هاى موسیقى سنتى به كشور ژاپن رفت و هنر كمانچه‏نوازى این ساز سنتى ایران را به نمایش گذارد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

هادى آرزم به سال 1327 در بندرانزلى دیده به جهان گشود، پدرش با نواختن ویولن آشنائى داشت و هر وقت كه پدر براى دل خود ساز مى‏نواخت وى به دقت به آن نواها گوش مى‏داد و لذت مى‏برد و كششى عمیق از همان زمان به موسیقى پیدا كرد ولى با همه علاقه و توجهى كه به موسیقى پیدا نمود، در آن زمان نتوانست به موسیقى به طور جدى روى آورد و آن را تعلیم بگیرد. هادى آرزم پس از طى تحصیلات ابتدایى در شهرهاى بندرانزلى، رشت و فومن، تتحصیلات متوسطه را در دبیرستان الهى تهران به اتمام رسانید و چون در این مدت نزد پدر به طور سینه به سینه ویولن را مى‏نواخت و چیزهایى را آموخته بود،براى تحصیل و فراگیرى موسیقى روانه كلاس‏هاى شبانه هنرستان عالى موسیقى شد و نزد هنرمندان خوب و شایسته‏اى مثل ابراهیم روحى‏فر و هراج مانوكیان تعلیم گرفت. وى پیشرفت خود را بیشتر مدیون استاد ابراهیم روحى‏فر هنرمند برجسته «اركستر سمفونیك تهران» مى داند. او ویولن‏نوازى در سبك و سیاق موسیقى ایرانى را نیز از سال 1357 تا 1359 نزد مهندس همایون‏خرم استاد هنرستان موسیقى ملى فرا گرفت. وى از سال 1349 همكار خود را با اركسترهاى ایرانى وزارت فرهنگ و هنر وقت آغاز و از سال 1350 به استخدام این وزارتخانه درآمد و اركسترهاى استادانى چون: فرهاد فخرالدینى، حسین دهلوى، مصطفى كسروى و با هنرمندانى مثل عباس خوشدل و عماد رام و... همكاى كرد. هادى آرزم از سال 1355 كمانچه را نزد خود به سبك استاد بهارى شروع و هم‏اكنون بیشتر با این ساز، دمساز و آن را در كمال هنرمندى مى‏نوازد. از سال 1359 در تالار رودكى همكارى خود را با «اركستر سمفونیك تهران» به رهبرى حشمت سنجرى آغاز و این همكارى تا سال 1363 ادامه داشت و در ضمن از سال 1358 تا سال 1362 سرپرست اركستر موسیقى سنتى بود و از مدت‏ها قبل عضو شوراى موسیقى تالار وحدت بود. هادى آرزم، از سال 1358 به طور جدى به كار آهنگسازى روى آورد و بیشتر فعالیت وكوشش خود را روى مسائل انقلاب صرف كرد و در حال حاضر هم نمونه كارهاى او بیشتر تم‏هاى نوحه خوانى ومایه‏هاى مذهبى است كه هارمونى گردیده است و چند قطعه بلند نیز با اركستر سنتى اجرا كرده كه روى اشعار شاعر بزرگ دوران صفوى مرحوم محتشم كاشانى «باز این چه شورش است»، «تبار نور» ساخته شده است. هادى آرزم، از سال 1355 ضمن كارهاى مشكل و متفاوتى كه در پیش داشت و به آنها مى‏رسید، همكارى خود را با اركستر استاد فرامرز پایور قطع نكرد. وى براى خوانندگانى نظیر: مهرداد كاظمى،اسفندیار قره‏باغى، محمد گلریز، قاسم رفعتى، على مداح و... آهنگ ساخت و در سال 1369 همراه با اركستر سنتى صبا و گروه مولانا، تحت قراردادهاى فرهنگى،هنرى بین ایران ویونان به آن كشور مسافرت نمود كه خوانندگان آن شهرام ناظرى، رضوى سرووستانى بودند. آرزم در حال حاضر بیشتر كارهاى خود را روى مناجات‏ها و دعاها با فرمى جدید متمركز كرده كه كارى نو مى باشد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

پرویز فرصت، هنرمندى كه سالهاى سال، همراه برادر هنرمندش سیروس فرصت اركسترى را اداره مى‏كردند در سال 1303 در شهرستان شاهى سابق و قائم‏شهر فعلى متولد شد. وى فارغ‏التحصیل هنرستان نساجى قائم‏شهر است. و در حال حاضر داراى همسر و سه فرزند به نام‏هاى: سعید و سوسن و ندا مى‏باشد. وى دوران كودكى را در زادگاه خویش سپرى نمود و در منزل همواره با صداى دلنشى «تار»پدر كه خیلى شیرین و دلنواز مى‏نواخته شب به خواب مى‏رفت و صبح هم با همین صداى دل‏انگیز بیدار مى‏شد. این همنشینى وى با پدر و «تار»موجب شد كه فرصت، هرگاه فرصت مى‏یافت خود، دستى به ساز پدر مى‏برد و ناخنكى به آن مى‏زد، تا این‏كه قادر گشت نحوه نواختن را تا حدودى بیاموزد و كنجكاوانه آن را تعقیب كند. این كوشش و ممارست وى در جهت یادگیرى موسیقى ادامه داشت تا این‏كه به تنهایى و نزد خود سلونوازى با تار را آموخت و سپس به فراگیرى فلوت روى آورد. ساز اصلى و تخصصى پرویز فرصت «عود» است كه مدت چهل سال با این ساز راز و نیاز دارد و درباره یادگیرى این ساز ایرانى الاصل مى‏گوید: «حدود سال 1330 بود كه شخصى به نام احمد عبدالوهاب از هنرمندان بزرگ و سرشناس كشور مصر به ایران آمده بود و در نواختن «عود» و خوانندگى تسلط داشت و خود را پسر عموى استاد بزرگ موسیقى كشور مصر، محمد عبدالوهاب معرفى كرده بود، نزد وى «عود» را، طریقه صحیح آموختم و سپس ویولن را نزد خود تمرین كرده و با سبكى جدید كه در آن ایام توسط هنمندان جوان رایج و متداول شده بود مى‏نواختم. در طول فعالیت‏هاى هنرى‏ام تعداد زیادى آهنگ ساختم كه توسط خوانندگان مختلف اجرا گردید و به طور كلى فعالیت‏هایم بیشتر همگام با برادرم سیروس فرصت بود كه به نام اركستر برادران فرصت اجرا مى‏شد. در عین حال سرپرستى اركسترهاى دیگرى را هم بر عهده داشتیم.» پرویز فرصت، به نواختن كلیه سازهاى اصیل و سنتى ایران آشنایى و تسلط دارد و علاوه بر هنر موسیقى، شاعر و نویسنده‏اى باذوق و حساس مى‏باشد، رشته منطق و فلسفه را نزد دكتر صادقى، استاد الهیات آموخته و در حال حاضر بازنشسته وزارت كشاورزى مى‏باشد و بى‏نیاز از كلیه حوائج مادى و نیازمند تمام شئون معنوى، اوقات فراغت و تنهایى را با دوست همیشگى خود «عود» به سر مى‏برد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

احمدعلى راغب، یكى از هنرمندان باارزش سرزمین سرسبز گیلان زمین مى‏باشد كه به سال 1323 شمسى در خانواده‏اى هنردوست و هنرشناس در بندرانزلى متولد شد.احمدعلى راغب از همان طفولیت تحت تأثیر فضاى آكنده از كوهستان‏هاى سرسبز و جنگلهاى باطراوت و دریاى الهام برانگیز زادگاه خود قرار گرفت و مفتون و شیداى موسیقى و شعر گشت به طورى كه در نوجوانى ابتدا براى خود ساز دهنى خریدارى كرد و نزد خود نواخت سپس به نواختن سنتور روى آورد. پدر راغب صاحب قهوه‏خانه‏اى بود كه به خصوص هنرمندان محلى در آن رفت و آمد داشتند و وى سعى داشت كه خود را به گروه و جمع هنرمندان موسیقى نزدیك كند تا از ایشان چیزهایى بیاموزد. همین ذوق و شوق موجب پیشرف وى شد طورى كه آهنگ‏هاى محلى را با اشعارى از سروده‏هاى خود كه به زبان گیلكى بود اجرا مى‏كرد و موجب شهرت او در شهر شده بود از ایشان خواهش كردم شرح دهند كه چگونه به موسیقى روى آورد در پاسخ گفت: «در جوانى نزد مرحوم یحیى نیكنواز نوازندگى تار را فراگرفتم و در سال 1342 كه پس از اخذ دیپلم به عنوان معلم در آموزش و پرورش رشت مشغول خدمت گردیدم،همزمان وارد اركستر رادیو شدم و هفته‏اى یك تصنیف همراه با شعر براى خوانندگان رادیو گیلان آماده مى‏كردم، ماهى دو بار به تهران مى‏آمدم و نزد مرحوم على‏اكبر سرخوش به فراگیرى تار مى‏پرداختم تا در زمینه بداهه‏نوازى تجربه كسب كنم. پس از هشت سال همكارى با رادیو و تلویزیون گیلان و ساختن چهل قطعه موسیقى با كلام و بدون كلام در سال 1350 جهت ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه‏ام به تهران منتقل شدم ودر دانشگاه مشغول به تحصیل گردیدم و همچنان به عنوان معلم در خدمت آموزش و پرورش نیز بودم و سعى كردم ازمجلس اساتیدى چون جلیل شهناز، جوادمعروفى، على‏اكبر سرخوش، مصطفى كسروى، فریدون ناصرى، فرهاد فخرالدینى، مرتضى حنانه، هوشنگ ظریف و فرهنگ شریف كسب فیض نمایم. پس از چندى در اركستر ایرانى مفتاح، زیر نظر استاد مهدى مفتاح به عنوان آهنگساز و نوازنده عود مشغول به كار گردیدم و آهنگ‏هایى نیز براى خوانندگان معروف و طراز اول ساختم و نیز قطعات «فولكور» گیلانى بدون كلام را كه سال‏ها براى آن زحمت كشیده بودم توانستم با همین اركستر اجرا نمایم كه هنوز هم پخش مى‏شوند. مسافرت‏هاى زیادى، همراه با گروه‏هاى هنرى به خارج از ایران جهت معرفى و اشاعه موسیقى سنتى ایران داشتم: دوبار به آمریكا، دوبار به انگلستان، یك بار به فرانسه، یك بار به ایتالیا، دوبار به آلمان، دوبار به ژاپن، یك‏بار قبل از انقلاب به مصر و یك بار هم بعد از انقلاب به این كشور و كشورهاى دیگر عربى رفتم. در سال 1358 كه واحد موسیقى صداو سیما منحل علام شد، بنده به اتفاق چند نوازنده دیگر و همكارى محمد گلریز مشغول ساخت و اجراى سرود در ارتباط با انقلاب گردیدم. ناگفته نماند كه مشكلات زیادى را نیز متحمل مى‏شدم و پس از آشنایى با استاد حمید سبزوارى و همكارى صمیمانه شهید مجید حدادعادل مدیر رادیوى وقت به تهیه سرودهایى همچون شهید: «مطهرى»و «نواب صفوى»، «نغمه اتحاد»، «نعمه توحید»، «مارش حركت»،«پاسداران»، «سرودبسیج»، «خدایا خدایا»، «باز آى»، «آمریكا آمریكا»، دهها سرود دیگر همت گماشتم و پس از شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران براى در صحنه نگاهداشتن مردم در شهرها و پشت جبهه تمام تلاشم را در زمینه موسیقى جنگ معطوف داشتم كه نمونه بارز آن سرود این «پیروزى خجسته باد» مى‏باشد. در سال 1359 از آموزش و پرورش به صدا و سیما منتقل شدم تا بهتر بتوانم در زمینه موسقى فعال باشم و در سال 1367 به افتخار بازنشستگى در صدا و سیما نائل شدم ولى مجددا به عنوان كارشناس و مسئول تولید موسیقى مراكز و سرپرست واحد موسیقى مركز رشت و عضو شوراى عالى موسیقى صدا و سیما و سرپرست اركستر سنتى شماره 2 به خدمت مشغول شدم و همچنان در این سمت‏ها مشغول كار هستم و آرزوى من اعتلاى موسیقى ایران و شناساندن آن به همه ملل مى‏باشد چون موسیقى ایران به نظر من موسیقى تفكر و اندیشه است و بهترین موسیقى در جهت بروز احساسات درونى بشر است، ارتباط نزدیك با درون انسان دارد، قابل درك براى همه ملت‏ها است از این رو، موسیقى ایران را موسیقى كمال یافته مى‏بینم. من به دلیل آهنگسازى با همه سازها آشنایى دارم و از نظر اجرا به پیانو، فلوت، سنتور، تار، عود، سه‏تار، تسلط دارم و با سه‏تار مداوم زندگى مى‏كنم. از ابتداى پیروزى انقلاب تاكنون 319 سرود باكلام و 20 قطعه بدون كلام دارم. سه موسیقى فیلم نیز ساخته‏ام و تعداد آهنگ‏هایم قبل از انقلاب بالغ بر 60 قطعه مى‏باشد كه در آرشیو رادیو موجود است. من به موسیقى محلى و فولكور ایران عشق مى‏ورزم و تحقیقاتى نیز در این زمینه نموده‏ام و اثرى در این رابطه تهیه و اجرا كرده‏ام.»

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

دكتر مهدى صلحى، طبیب دانشمند و موسقیدانى كه از شاگردان ممتاز و بزرگ آقامیرزا عبداللَّه بود و به قدرى در كار خویش متبحر شد كه بعدها خیلى‏ها وى را جانشین استاد خود مى‏دانستند. وى سالها نزد محمد صادق‏خان سروالملك درس سه‏تار گرفت سپس در سلك شاگردان آقامیرزا عبداللَّه درآمد و پس از فوت استاد، شاگردان كلاس را تعلیم مى‏داد از شاگردان بزرگ و خوب وى، مى‏توان از: حاج‏آقا محمد مجردایرانى، اسماعیل قهرمانى، سید مهدى دبیرى و مهدى قلى‏هدایت (حاج مخبرالسلطنه) كه از رجال سیاسى به‏شمار مى‏رفت از مكتب وى بهره گرفتند. بعدها، دكتر مهدى صلحى و مهدیقلى هدایت با كمك یكدیگر، كتابى از ردیف موسیقى آقامیرزا عبداللَّه كه صلحى با سه‏تار نواخته و هدایت به خط نت نوشته از آثار گرانبها مى‏باشد و مدت هفت سال تهیه آن طول كشید. دكتر مهدى صلحى، بدون هیچ شكى یكى از هنرمندان بزرگ موسیقى كشور است كه خدمات ذى‏قیمتى بخصوص در جهت تربیت شاگرد به عمل آورد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

حمید متبسم، فرزند محمدعلى متبسم، در سال 1337 در شهر مقدس مشهد متولد شد. دوران كودكى را زیر نظر برادر كه نوازنده ویولن بود و پدر كه از نوازندگان چیره‏دست و صاحب‏نام خراسان بود طى كرد. وى ابتدا فراگیرى و نواختن ویولن، سه‏تار و تار را از برادر و پدر آموخت و پس از پیمودن تحصیلات ابتدایى به قصد تحصیل موسیقى به طور علمى، زادگاهش را ترك گفت و به تهران آمد و در سال 1353 در دانشسراى روزانه هنر و هنرستان موسیقى ملى شبانه مشغول تحصیل گردید. در این مدارس وى از محضر معلیمن بزرگ و دلسوزى چون: حبیب‏اللَّه صاحلى، زیداللَّه طلوعى، حسین علیزاده، محمدرضا لطفى و بیش از همه هوشنگ ظریف بهره جست و مدت چهار سال كلاس‏هاى ایشان را طى نمود. حمید متبسم، پس از طى دوره تحصیلات، همكارى خود را با گروه عارف به سرپرستى هنرمند ارجمند و والا پرویز مشكاتیان و كانون هنرى چاوش درآمد و از آن پس تا امروز در ضبط و كنسرت‏هاى بى‏شمارى، گروه عارف را همراهى نموده است و همزمان به تدریس علاقمندان به نواختن تار و سه‏تار پرداخت و از این رهگذر هنرآموزان ورزیده‏اى را پرورش داد. وى از سال 1365، شروع به كار آهنگ‏سازى كرد و موسیقى متن چند فیلم را ساخت،شیوه وى در كار آهنگسازى، قطعه براى سه‏تار و اركستر سازهاى ایرانى با نام «ونوشه»، سپس استفاده از یك ملودى محلى مازندران و پرورش این ملودى در فرم كنسرتو كه انجام داده كارى است نو و بدیع و قطعه چهارگاه به نام «بامداد»براى اركستر سازهاى ایرانى و تعدادى كار نیمه تمام وى، در سال 1365 فعالیت گسترده‏اى را در خارج از كشور در چارچوب كنسرت‏هاى متعدد در اقصى نقاط جهان از جمله كشورهاى: اسكاندیناوى، ایتالیا، امریكا،كانادا هلند، فستیوال موسیقى در یوگسلاوى و آلمان كه بیشترین فعالیت او در كشور آلمان بوده و كنسرت‏هایى كه شركت داشته همراه با استادان موسیقى سنتى ایران مثل استاد على‏اصغر بهارى و جمع نوازندگان گروه عارف بوده. حمید متبسم، با نواختن اكثر سازهاى سنتى ایران آشنایى دارد ولى ساز تخصصى وى تار و سه‏تار مى‏باشد. وى گروه‏هاى كوچكى را از علاقمندان به موسیقى سنتى ایران ترتیب داده و براى شناساندن موسیقى اصیل كنسرت‏هاى متعددى را در تالارهاى فرهنگى و هنرى برپا مى‏دارد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

شكراللَّه‏خان معروف به شكرى كه دوستانش وى را به همین نام شكرى صدا مى‏كردند، از شاگردانى مدرسه موزیك نظام بود و «هوبوا» مى نواخت. وى ابتدا نزد برادر خود اسماعیل قهرمانى موسیقى را آموخت و پس از چندى نزد مرحوم غلامحسین درویش رفت و در سلك شاگردان آن بزرگ مرد موسیقى و نوازنده تار درآمد. وى نوازنده‏اى چیره‏دست بود كه آهنگ‏هاى ضربى را بسیار خوب و دلنشین مى‏نواخت و بااین كه تسلطى كامل به ردیف‏ها و گوشه‏هاى موسیقى ایران داشت، هنگام نواختن بیشتر تابع ذوق و احساس خود بود. مرحوم شكرى با شاعر ملى ایران عارف قزوینى بسیار دوست بود و این شاعر آزاده، از وى در دیوانش به نیكى یاد كرده و اشعارى در وصف او سروده. وى در تاریخ 27/2/25 دار فانى را وداع گفت، خدایش بیامرزد.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد سوم)

سید مهدى دبیرى، فرزند سید على‏محمدخان دبیرى به سال 1273 متولد شد، وى كه در خانواده‏اى هنرمند و هنردوست چشم به جهان باز كرده بود، رفته رفته خود نیز به هنر موسیقى علاقمند شد و تا سن هفده سالگى نزد خود به نواختن تار مشغول بود، پس از چندى نزد دكتر مهدى صلحى رفت و شروع به فراگیرى سه‏تار نمود، سپس نزد آقامیرزا عبداللَّه رفت و به تكمیل معلومات خود پرداخت و پس از مدتى نیز از محضر موسى‏خان معروفى بهره‏مند گردید. سید مهدى دبیرى، برادرى به نام سید باقر دبیرى داشت كه او نیز از شاگردان آقامیرزا عبداللَّه بود. (تو 1273 ش)، نوازنده. وى تا سن هفده سالگى پیش خود به نواختن تار مشغول بود، پس از چندى نزد دكتر مهدى صلحى، آقا میرزا عبداللَّه و موسى خان معروفى رفت و به فراگیرى سه تار و تكمیل معلومات خود پرداخت. او در نواختن تار بقدرى مهارت داشت كه مورد تشویق آقا حسینقلى و درویش خان قرار گرفته بود. دبیرى پس از آن كه دوره‏ى درس تار را نزد میرزا عبداللَّه به پایان رسانید، نزد خود به تمرین سه تار پرداخت و آهنگهاى ضربى و پیش درآمدهاى جدید را نیز نزد موسى معروفى آموخت.[1]

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، موسیقیدان و شاعر. در عهد اكبر شاه (1014 -963 ق) به هند رفت و در جونپور با خان زمان خان علیقلى خان شیبانى، متخلص به سلطان (م 974 ق)، پسر حیدر سلطان ازبك، مصاحبت و معاشرت نمود. از اوست: بر زبانم حرف تیغ دلستان من گذشت خیر باشد، طرفه حرفى بر زبان من گذشت

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1299 -1270 ش)، موسیقیدان. وى از بهترین شاگردان درویش‏خان بود، قبل از آن نیز مكتب آقا حسینقلى را دیده بود. وى را در سه‏تار از دیگر شاگردان درویش برتر دانسته‏اند و مى‏گویند استاد، او را جانشین خود مى‏دانست، حتى بعضى او را عصاره‏ى درویش گفته‏اند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 1345 ش)، موسیقیدان و خواننده. ملقب به ضیاء الذاكرین. از هنرمندانى بود كه در گرفتن ضرب مهارت و به تمام گوشه‏هاى ردیف آواز ایرانى آشنایى داشت.وى آهنگ و وزن تصنیفهایى كه در دوره‏ى قاجاریه معمول و یا از قدیم بازمانده بوده، به خوبى مى‏دانست و تصنیفهاى قدیم را بسیار خوب مى‏خواند، ولى چون لباس روحانیت به تن داشت، سعى مى‏كرد كه صدایش در جایى مضبوط نباشد. نام خانوادگى وى رسایى بود، اما چون ذاكر امام حسین (ع) بود، نام ضیاءالذاكرین را براى خود برگزید. شیخ طاهر بیش از صد سال عمر كرد. وى مرید شیخ عبدالله حایرى و غلامحسین بنان بود. حاتم عسكرى از شاگردان او است.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1378 - 1289 ش)، خواننده و نوازنده. از سیزده سالگى فعالیتهاى هنرى خود را آغاز كرد. و وى مدتى نزد خواننده معروف، اقبال آذر آواز را فراگرفت و صفحه‏هایى از او ضبط شد. با تأسیس رادیو، به آنجا رفت و رد بعضى از برنامه‏ها شركت مى‏جست. ضرابى در نمایشنامه‏هاى جامعه باربد به سرپرستى مهرتاش همكارش داشت و در خواندن تصنیف و آهنگهاى ضربى ماهر بود. از اى بانوى خواننده صفحه‏هاى بسیارى باقى مانده كه بهترین معرف هنرى اوست.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم و چهاردهم ق)، نوازنده. از خاندان متدین تهران بود و از شاگردان شعبه‏ى موزیك دارالفنون و از تربیت یافتگان لومر فرانسوى. وى در این مدرسه با موسیقى اروپایى آشنا شد و به خط موسیقى جدید (نت) تسلط پیدا كرد. در اوایل حال قره‏نى مى‏نواخت و بعد به نوازندگى نى مشغول شد. شاه یدى گذشته از آهنگهاى موسیقى ملى، قطعات موسیقى اروپایى را نیز با نى مى‏نواخت.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1302 -1236 ش)، نوازنده. معروف به آبدارخانه. چون از نوازندگان شاه بود، به على‏اكبر خان شاهى معروف شد و درباره‏ى شهرت او به آبدارخانه چنین نقل شده كه وى از ترس فرزندان ناصرالدین‏شاه مدتى در آبدارخانه‏ى دربار متحصن بوده است. پدر وى از غلام بچه‏هاى محمدشاه قاجار بود كه به امیر خان ملقب بود و آوازى خوش داشت و سنتور نیز مى نواخت. على‏اكبر خان نخست نزد پدر به فراگرفتن سنتور پرداخت و پس از درگذشت پدر، به خدمت محمدصادق خان سرورالملك رفت و به مقام نوازندگان دربارى رسید. او در نواخت تار نیز مهارت داشت. از شاگردان وى مى‏توان به ابوالحسن صبا اشاره كرد. از على‏اكبر خان صفحات بسیارى باقى مانده است. او در تهران درگذشت و در قبرستان چهارده مصعوم (ع) به خاك سپرده شد.[1] على‏اكبر شاهى كه سنتور را استادانه و ماهرانه مى‏نواخت، یكى دیگر از شاگردان برجسته محمدصادق خان است. این هنرمند بقدرى سنتور نیكو مى‏نواخت كه درباریان قاجار بر سر این نوازنده با هم رقابت‏هاى سخت و جانانه داشتند كه بیشتر مواقع موجب اذیت و آزار این هنرمند مى‏شدند و مثلاً گریبان او را مى‏چسبیدند كه چرا براى فلان كس سنتور نواخته و براى دیگرى ساز نزده و براى این كه از گزند درباریان و حاسدان در امان بماند، لقب آبدارباشى به او داده شد كه دیگر كسى جرأت نكند او را به رفتن به مجلس خود وادار كند. حسنعلى‏خان پدر وى نیز سنتور را نیكو مى‏نواخته.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س یازدهم ق)، موسیقیدان و شاعر، متخلص به مراد. از تصنیف سازهاى معروف زمان شاه عباس و در علم ادوار و فن موسیقى و تركیب تصنیف استاد بود. وى به خاطر تصنیفى كه در مقام دو گاه و نوروز صبا ساخته بود، مورد تشویق شاه عباس قرار گرفت. مطلع آن تصنیف، بیت زیر است: صد داغ به دل دارم ز آن دلبر شیدایى آزرده دلى دارم من دانم و رسوایى

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(وف 300 ق)، شاعر و موسیقیدان. از مردم سمرقند بود، برخى او را اولین شاعر فارسى‏گوى مى‏دانند، ولى این قول اساسى ندارد، چه وى معاصر رودكى است و پیش از او و رودكى، شعراى طاهریه و صفاریه بودند. ابن‏الاحوص از موسیقیدانان مشهور بود؛ كه خوارزمى و فارابى و صفى‏الدین ارموى اختراع شهرود را به دست وى مى‏دانند.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع :

خلاصه : موسي عليجاني ،‌هنرمند معاصر گيلاني است . او درزمينه هاي گوناگون داستان نويسي ، موسيقي . آهنگسازي فعاليت داشته است . وي درقلمرو ادبيات و تئاتر نيز صاحب آثاري مي باشد . فعاليت هاي او درزمينه هاي هنر ي ،‌معرف مردم گيلاني مي باشد . گروه : هنر رشته : ادبيات دراماتيك خاطرات کودکي : موسي عليجاني از دوران كودكي به هنر علاقه داشت . تا آنجا كه بيشتر وقت خودراصرف نقاشي كشيدن مي كرد . او دراين دوران عاشق شعر نيز بود . تحصيلات رسمي و حرفه اي : موسي عليجاني فارغ التحصيل رشته ادبيات دراماتيك از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است . لازم بذكر است كه او دوران ابتدايي و دبيرستان را درآستانه اشرفيه سپري كرده است . فعاليتهاي ضمن تحصيل : موسي عليجاني براي سه فيلم موسيقي متن نوشته است . فيلم مستند «گيلان سرزمين روياهاي سبز (درسال 1378 شمسي) » همچنين فيلم هاي «آفتاب مهر » و «باران مهر» ساخته خانم الهه گل محمدي . استادان و مربيان : سيد محمد داوري ،‌معلم زبان انگليسي دردوران راهنمايي ،يكي از استادان موسي عليجاني بود . محمود بدرطالعي را نيز مي توان يكي ازاستادان وي محسوب كرد . استادان عليجاني دردوران دانشگاه ،‌دكتر فرهاد ناظم زاده كرماني ، دكتر يعقوب آژند ، آقاي فرشاد و فرشته حكمت بودند . آقاي شكيبي و آقاي شايقي استادان عليجاني درزمينه فراگيري ويلن بودند . آقاي حاجيك بابائيان نيز استاوي در آموزش ويلن كلاسيك بود . استاد آرياوند هم استاد وي درفراگيري آواز كلاسيك است . آقاي فداييان نيز يكي ديگر از استادان دردوران دانشگاه بودند . وقايع ميانسالي : موسي عليجاني هنگامي كه به خدمت سربازي اعزام شد ، به دليل دوري از محل زندگي وديدن فضاي جديد به شعر سرودن پرداخت . او همچنين دراين دوران به نوشتن داستانهاي درباره جنگ روي آورد . اين داستانها خيلي رمانتيك بودند طوري كه حتي خود و او هم از خواندن آنها دگرگون مي شد . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : موسي عليجاني دراستخدام جايي نيست و به اين امر نيز علاقه اي ندارد . چون با توجه به تنوع كارهايش ، برايش مقدور نيست كه در جايي ثابت باشد . فعاليتهاي آموزشي : اولين داستان موسي عليجاني در سال 1367 ه.ش در هفته نامه كادمي چاپ شده و گلدان شكسته نام داشت . بعد از آن او بيشتر در زمينه داستان فعال بود، گاهي نيز براي مجلات ونشريات و فصلنامه هايي همچون كتاب كادوس ، جنگ كادح ، مجله آدينه ، ادبستان ، گيله وا ، پيام شمال ، هفته نامه آواي شمال وروزنامه گيلان امروز و صداي عدالت ، مطالب ادبي و هنري مي نوشته است . او دراين زمان درزمينه وموسيقي نيز به پيشرفته هايي نايل آمده بود . وي درطول هفته طي برنامه اي چند ساعته به هنر جويان درس مي دهد وي نيز به موسيقي گروه كر آزاد استان گيلان رابر عهده دارد كه به آنها تعليم مباني و تئوري موسيقي ،‌سلفژ وفنون موسيقي مي دهد. ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : موسي عليجاني براين باوراست كه داستان نويسي جوهره مي خواهد وتنها با آموزش و مطالعه زياد نمي توان به آن رسيد بلكه آموزش ومطالعه دريچه اي است براي ورود به آن . وي براين نظر است كه داستان بايد استعداد ،مطالعه ، تخيل و پشتكار داشته باشد . او با آثارش زندگي مي كند . وي وقتي از نوشتن داستان فارغ مي شود ، خودش هم نمي داند چه كاركرده است . او برنامه روزمره اش رابا نوشتن قطعه اي از موتزارت يا بنان يا شوبرت مي گذراند و يا به سخنان همسرش گوش مي دهد . وي در كارهايش را مي پسندد چون آنها را با عشق انجام مي دهد. همفکران فرد : آقاي مهران فر يكي ازدوستان و همفكران موسي عليجاني است كه نويسنده و كارگردان فيلم مي باشد . آرا و گرايشهاي خاص : موسي عليجاني چندان اعتقادي به سبك ندارد و هميشه درتلاش است كه پيشنهادهاي جديدي را در آثارش مطرح نمايد . هيچوقت درپي يافتن موضوعي براي نوشتن داستان نبوده است . او از همه لحظاتش لذت برده و سعي كرده است كه خودش باشد و دراين راه به نتايجي نيز رسيده است . او هميشه سعي داشت كه ازيك قالب خاص بگريزد وبه روايت جديدي دست يابد . به همين علت است كه داستان هاي وي هر كدام باديگري متفاوت است . جوائز و نشانها : نما هنگ «باران مهر» درتيرماه 1379 ه.ش درجشنواره توليدات مركز صداو سيما دراروميه ، به عنوان بهترين موسيقي فيلم انتخاب شد . چگونگي عرضه آثار : درسال 1377 ه.ش ،‌ موسي عليجاني به عنوان خواننده Tenor (صداي زير مردانه ) عضو گروه كر صدا وسيما تهران شد . اولين كنسرت عمومي وي به عنوان نوازنده ويلن در سال 1376 با همراهي نوازنده هنرمند پيانو احمد صيانتي در مجموعه سردار جنگل برگزار شد . پس ازآن هشت كنسرت درشهرهاي رشت ، لاهيجان و تهران برگزار شد كه باز خواني تصنيف هاي استاد بنان ، ترانه هاي محلي گيلان بود . آخرين كنسرت او به نام آشتي دراسفند ماه 1379 ه.ش به مناسبت هفته فيلم و عكس درمجتمع خاتم الانبياء برگزارشد . اولين كاروي درزمينه آهنگسازي به نام پرلود بود كه درسال 1371 ه.ش اجراشد و قطعاتي نيز در سال 1379 براي پيانو و آواز ساخته شده است . آثار : 1 اين گوشه جهان ويژگي اثر : اين كتاب شامل 15 داستان كوتاه بوده و درسال 1377 شمسي منتشر شده است 2 درابتداي عشق بود ويژگي اثر : اين كتاب شامل 12 داستان است . 3 سيب ويژگي اثر : اين كتاب نمايشنامه اي است كه درسه پرده نوشته شده و درتيرماه 1380 شمسي به چاپ رسيده است 4 هفت كوه ، هفت دريا آنطرفتر ويژگي اثر : اين كتاب درسال 1371 شمسي تاليف شده است

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 28 مهر 1395  - 3:11 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س دهم ق)، معمار و شاعر. وى در فن معمارى آگاهى و تجربه و بصیرتى بتمام داشت. مظفر حسین میرزا تیمورى، در ساختن ارگ قندهار، او را به سمت میر عمارت مقرر داشته بود و او به حسن لیاقت و كاردانى، در شاهزاده نفوذى كامل یافته بود. امامقلى به دلبرى زیباروى عاشق شد و سرانجام در فراق دلدار، جنونى بهم رساند و در این عوالم از دنیا رخت بربست. از اوست: صحبت غیر عذاب است تو هم مى‏دانى دل از این غصه كباب است تو هم مى‏دانى با رقیبان به ضرورت سخنى مى‏گویم خامشى ور نه جواب است تو هم مى‏دانى

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س یازدهم ق)، شاعر و معمار. از بزرگان تبریز و در محله‏ى عباس‏آباد اصفهان كه مركز تبریزیان بود مسكن داشت. چلبى در نظم و نثر توانا بود. مجلس او هیچ وقت از علما و شعرا و فضلا و اربابان كمال خالى نمى‏شد. وى سفرى به هندوستان داشت و در دربار جهانگیر پادشاه مجالست یافت. چلبى حمام و مسجد و بازارى در جنب خانه خود ساخت كه به... او مشهور است. از وى «دیوان» شعرى بر جاى مانده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س نهم ق)، معمار. از بناهاى وى، مسجد شاه مشهد است كه داراى گنبد بزرگ كاشى‏كارى و ایوان و دو مناره مى‏باشد. از متن كتیبه‏ى ایوان بنا معلوم است كه ساختمان آن در ماه رجب سال 855 هجرى پایان یافته است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، معمار. از بناهاى وى، مسجد حاج رجبعلى در تهران است كه داراى صحن وسیع و شبستان است و این شبستان از نظر هنر معمارى و تزیینات كاشى‏كارى دوران قاجار بى‏نهایت زیبا و حائز اهمیت است. همچنین طاقنماهاى دو طرف ایوان و دو گوشواره فوقانى آن داراى طاق‏بندى و كاشى‏كارى ممتاز مى‏باشد. در وسط دایره‏ى كاشى ایوان نام كاشى‏كار و استاد بنا چنین آمده: «عمل كمترین استاد محمد قلى شیرازى سنه 1262».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س سیزدهم ق)، نقاش و معمار. ملقب به معمارباشى و نقاش‏باشى. هنرمند پراعتبارى بود كه در دستگاه فتحعلى‏شاه و محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مقام والایى داشت. از آثار او معلوم است كه در موردى شیوه‏ى مهرعلى نقاش‏باشى را دنبال كرده و چه بسا كه شاگرد او نیز بوده است. عبدالله‏خان در چهره‏سازى و شبیه‏پردازى دقیق و پرمایه بود و در رنگ و روغن و آبرنگ و نقش تصویر بر روى مینا مهارت داشت. همچنین در طراحى و آرایش داخلى و خارجى قصرهاى سلطنتى و سایر عمارات نیز مقامى درخور تحسین دارد. از آثار وى: تابلوى رنگ و روغنى بزرگ و طویل صف سلام فتحعلى‏شاه كه اصل تابلو از میان رفته و فقط نشانه‏هایى از آن به یادگار مانده است؛ تصویر تمام قد عباس‏میرزا كه لباس سرخ رنگى به تن كرده و تاج مرصع و كنگره‏دارى بر سر گذاشته است و به خط نستعلیق زیبا رقم نهاده: «زد رقم بنده شه عبدالله فى سنه 1222»؛ تصویر آبرنگى شاهزاده خانمى‏كه در داخل دایره‏اى نقش بسته و به خط نستعلیق زیبا «رقم عبدالله نقاش‏باشى» دارد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س ششم ق)، معمار و گچ‏بر. از آثار به جا مانده‏ى وى، آجركارى و گچ‏بریهاى متنوع مسجد فریومد در ناحیه‏ى میامى، از توابع شهرستان شاهرود است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1127 ق)، معمار و طراح. معروف به آجر تراش. از آثار وى بناى درب امام اصفهان است كه كتیبه‏ى اول این سر در به خط نستعلیق چنین نوشته شده: «عمل استاد محمد بن محمد غدیر آجر تراش 1127». سردر اصلى این بنا در دوره‏ى جهانشاه قراقوینلو، در 857 ق ساخته شده است.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(ز 1028 ق)، طراح و معمار. از زبردست‏ترین معماران صفویه بود. وى طراح نقشه و معمار مسجد معروف شیخ لطف‏اللَّه است كه به امر شاه عباس اول ساخته شد. این بناى با عظمت و پر امتیاز، یكى از شاهكارهاى معمارى و كاشى كارى استاد محمدرضا است كه ساخت آن شانزده سال به طول انجامیده و در داخل محراب كاشى كارى معرق مسجد، به خط نستعلیق چنین رقم نهاده است: «عمل فقیر... محمدرضا بن استاد حسین بناء اصفهانى 1028».

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد سوم)

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: معمارى و شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زیبا، دانشگاه: تهران خلاصه شرح حال تخصصى سوابق تحصیلى: تحصیل در دانشگاههاى تهران و فلورانس آمریكا و اخذ دكتراى معمارى و شهرسازى. مرتبه علمى: دانشیار دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران در سال 1339، استاد دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران از سال 1346 تاكنون. زمینه‏هاى علمى و تحقیقاتى: معمارى و شهرسازى، مرمت شهرى بافت‏هاى قدیمى، ساختمانهاى آموزشى، فرهنگى، مذهبى، طرح جامع و تفصیلى شهرى و منطقه‏اى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پایان‏نامه دكترا و كارشناسى ارشد. تألیفات تعداد تألیفات (نگارش یا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:- تعداد تألیفات (نگارش یا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2 زمینه علمى تألیفات: معمارى معاصر، مسكن (برنامه‏ریزى و طراحى)، معمارى بومى ایران. مقالات تعداد مقالات بزبان فارسى: 27، تعداد مقالات بزبان خارجى: 8 زمینه علمى مقالات: ارائه تئوریها و طراحى معمارى (معمارى جهان، معمارى اسلامى، معمارى بومى ایران)، بررسى‏هاى فرهنگى اجتماعى اقتصادى و كالبدى در شهرسازى و طراحى محیطى در ایران و جهان، طراحى و برنامه‏ریزى تطبیقى مسكن (مقایسه مسائل مسكن در ایران و جهان).

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال تخصصی استادان و دانشیاران کشور (جلد سوم)

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشیار، رشته: شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زیبا، دانشگاه: تهران خلاصه شرح حال تخصصى سوابق تحصیلى: كارشناسى ارشد در رشته معمارى از دانشگاه تهران، معادل كارشناسى ارشد در رشته برنامه‏ریزى از دانشگاه ادیمبورد اسكاتلند، كارشناسى ارشد هنر در طراحى شهرى از دانشگاه منچستر انگلستان. مرتبه علمى: دانشیار دانشكده هنرهاى زیبا دانشگاه تهران. زمینه‏هاى علمى و تحقیقاتى: شهرسازى به طور عام، معمارى شهرسازى در ارتباط با اقلیم، شهرسازى ایران، طراحى فضاى تهران، تدریس دروس مختلفى در زمینه معمارى شهرسازى در دانشگاه تهران، انجام نخستین بررسى درباره مطالعات اقلیم و معمارى و ساخت شهرهاى ایران در مناطق گرم و خشك، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر تعداد زیادى پایان‏نامه كارشناسى و كارشناسى ارشد. تألیفات تعداد تألیفات (نگارش یا ترجمه كتاب) بزبان فارى: 5 تعداد تألیفات (نگارش یا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:- زمینه علمى تألیفات: هندسه احجام، معمارى و شهرسازى در ارتباط با مسائل اقلیمى، طراحى شهرى و طراحى فضاى شهر ایرانى. مقالات تعداد مقالات بزبان فارسى: 8، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2 زمینه علمى مقالات: معمارى ایران، شهرسازى ایران، طراحى شهرى و بحث شهر اسلامى.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 25 مهر 1395  - 11:18 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 21

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی