مشاهیر ایران و جهان

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به موفق-السلطنه، در 1274 ش تولد یافت. تحصیلات مقدماتى را در دارالفنون و مدرسه سن‏لویى انجام داد و بعد به اروپا رفت و در بلژیك و فرانسه و روسیه تحصیلاتى نمود. تا 1303 ش در وزارت مالیه اشتغال داشت، بعد وارد وزارت خارجه گردید و مراحل ادارى را تا مدیر كلى طى كرد و در 1317 ش وزیر مختار ایران در عراق شد. دو سال بعد وزیر مختار ایران در آلمان گردید و پس از قطع رابطه ایران با آلمان به سفارت كبراى ایران در بغداد تعیین شد. در 1322 در كابینه سهیلى مدت كوتاهى پست وزارت كشاورزى به او محول شد سپس به سفارت ایران در تركیه رفت. در 1326 در ترمیم كابینه قوام وزیر امور خارجه بود و در كابینه‏هاى حكیمى‏و هژیر این سمت را داشت. مدتى سفارت ایران در رم را اداره مى‏كرد. در ادوار چهارم و پنجم سناتور مازندران بود ولى در دوره ششم انتخاب نشد. وفات او در مهرماه 1350 در رم اتفاق افتاد. موسى نورى اسفندیارى مردى تحصیلكرده و مبادى آداب بود غالب عمر ادارى خود را در مأموریت‏هاى خارجه طى كرد. در اوائل كار منشى ذكاءالملك فروغى بود و غالبا با آن مرحوم به مأموریت‏هاى خارجه مى‏رفت. حین‏الفوت وصیتنامه جالبى از او به دست آمد كه كلیه دارایى خود را براى احداث بیمارستان اختصاص داده بود. گویا وراث فقط ثلث دارایى او را به این كار تخصیص دادند. یكى از فرزندانش به نام على در وزارت خارجه به مقام سفارت رسید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند حاج محتشم‏السلطنه اسفندیارى و مادرش نصرت خانم مهرالدوله نوه دخترى میرزا آقاخان نورى، در سال 1268 ش در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مدارس افتتاحیه و آلیانس به اتمام رسانید و زبان فرانسه را بخوبى فراگرفت و براى ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت نمود و تحصیلات خود را در رشته‏ى علوم سیاسى ادامه داد و به دریافت لیسانس نائل آمد. در 1293 به ایران بازگشت به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. اهم مشاغل وى عبارت بودند از: نایب دوم و نایب اول در سفارت لندن، معاون اداره اول سیاسى، شارژ دافر سفارت واشنگتن، مستشار سفارت پاریس، شارژ دافر سفارت لندن، رئیس اداره سجلات، رئیس اداره چهارم سیاسى. نورى اسفندیارى مدتى ریاست تشریفات وزارت امور خارجه را عهده‏دار بود، آنگاه به عضویت هیئت مدیره شركت سهامى بیمه منصوب گردید و در عین حال عضو هیئت نظار بانك ملى شد. چندى هم بازرس وزارت تجارت بود و سرانجام نماینده‏ى ایران در شركت نفت ایران و انگلیس گردید. در زمان جنگ بین‏المللى دوم وزیر مختار ایران در لهستان شد. پس از این مأموریت، وزیر مختارى ایران را در واشنگتن عهده‏دار گردید. بعد از كودتاى 28 مرداد 1332 به عضویت شوراى عالى سازمان برنامه منصوب شد و در سال 1333 از طرف هیئت وزیران به عضویت هیئت نمایندگى ایران براى مذاكره با نمایندگان كنسرسیوم خرید نفت گردید و پس از انعقاد قرارداد با كنسرسیوم نفت ، به ریاست شوراى عالى سازمان برنامه منصوب شد. مدتى هم ریاست هیئت اقتصادى ایران را در كنفرانس بین‏المللى اقتصادى كشورهاى اسلامى در كراچى عهده‏دار بود. در انتخابات دوره‏ى هجدهم رئیس انجمن نظارت بر انتخابات بود. وى در دوران بازنشستگى كتابى تحت عنوان رستاخیر ایران انتشار داد. این كتاب ترجمه‏ى مجموع مقالاتى بود كه روزنامه‏هاى مهم اروپا درباره‏ى ایران از تاریخ 1300 تا 1322 نوشته بودند و حاوى مطالب بسیار مهم و قابل استناد بود. وفات صاحب ترجمه در 1347 در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند میرزا نصرالله خان نوروزى، در 1300 ش در قزوین متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در قزوین به پایان برد و در 1320 وارد دانشكده‏ى جدید التأسیس شهربانى بنام آموزشگاه عالى شهربانى كه حداقل شرط ورود بدانجا داشتن دیپلم كامل متوسطه بود شد. دوره‏ى مدرسه‏ى عالى مورد بحث دو سال بود كه پس از پایان دوره‏ى مزبور قبول شدگان با درجه‏ى رسدبان دومى فارغ‏التحصیل مى‏شدند. نوروزى در 1322 فارغ‏التحصیل (اولین دوره) شد و در شهربانى تهران و شهرستانها اشتغال بكار كرد و در 1332 درجه‏ى سرگردى گرفت. وى با درجه‏ى سرهنگى رئیس شهربانى گیلان شد و سپس به ریاست اداره كل راهنمائى و رانندگى و معاونت پلیس تهران منصوب گردید و در 1348 در همین سمت درجه‏ى سرتیپى گرفت. در 1349 به ریاست شهربانى اصفهان منصوب گردید. ریاست شهربانى او در اصفهان طولانى نشد، به تهران احضار و به ریاست پلیس تهران و ریاست اداره‏ى راهنمائى و رانندگى منصوب گردید. پس از مدتى رئیس شهربانى خراسان شد و در همین سمت درجه‏ى سرلشكرى گرفت. آخرین سمت وى در شهربانى، معاونت ریاست كل بود و مدت كوتاهى هم قائم‏مقام شهربانى شد و درجه‏ى سپهبدى گرفت. یكى دو روز هم رئیس شهربانى شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

از افسران ژاندارمرى است. وى در 1261 در تهران تولد یافت و پس از تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه افسرى ژاندارمرى شد. در 1298 با درجه سرگردى به ژاندارمرى خراسان منتقل گردید و نفر بعد از كلنل پسیان در آنجا بود. پس از آنكه امور ایالت به كلنل تفویض گردید یاور محمودخان نوذرى به حكومت نظامى و فرماندهى پادگان قوچان منصوب گردید. و مستقلا امور آن منطقه را اداره مى‏كرد. در 1300 كه به دستور دولت مركزى اكراد بجنورد و قوچان براى حمله به مشهد و دستگیرى كلنل محمد تقى خان به سمت مشهد حركت كردند نوذرى محل اقامت خود را ترك و به مشهد مى‏رود. هر چه كلنل اصرار به بازگشت مى‏نماید قبول نمى‏كند و كلنل خود به مقابله آنها مى‏رود. سرانجام در نبرد سنگینى كه در حوالى قوچان بین قواى ژاندارمرى و اكراد در مى‏گیرد كلیه ژاندارمها و افسران و كلنل به شهادت مى‏رسند. ماژور نوذرى به عنوان ارشد افسران ژاندارم با حمایت عده‏اى از متعینین مشهد مراتب را به تهران تلگراف نموده وفادارى و انقیاد خود را از حكومت مركزى اعلام مى‏دارد. از طرف مركز وى موقتا به سمت كفالت ایالت و ریاست ژاندارمرى منصوب و مدتى كوتاه در مشهد داراى آن سمت بود. عده‏اى عقیده دارند نوذرى بر خلاف وفادارى ظاهرى به كلنل عملا با اعمال او همراهى نداشته و ترك محل مأموریت و در نتیجه رفتن كلنل به قوچان تبانى بوده است. عده‏اى عقیده دارند كه عامل قتل كلنل همین ماژور محمودخان نوذرى بقاء است. در 1301 با درجه سرهنگى به شهربانى انتقال یافت و چندى ریاست شهربانى قزوین را عهده‏دار شد. پس از آن ریاست یكى از ادرات شهربانى را به او سپردند. وفات او در 1311 در تهران اتفاق افتاد. حین‏الفوت دو فرزند خردسال داشت یكى از آن دو به درجه سرلشكرى رسید و دیگرى در سوئد استاد دانشگاه شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند حاج محسن تاجر تبریزى، چون از محله‏ى نوبر تبریز بود معروف به نوبرى شد. در حدود سال 1290 ه.ق در تبریز متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى به تحصیلات حوزه‏اى پرداخت و صرف و نحو و منطق و معانى بیان و كلام و قواعد فقه و اصول را فراگرفت. مخصوصا در فن خطابه و سخن گفتن معروف خاص و عام شد. شیخ اسمعیل نوبرى هنگام جنبش مشروطیت، مجاهدى پرتلاش و جانفشان بود و در آن هنگامه فداكاریهاى او در غالب كتب آن زمان به تفصیل نوشته شد و مخصوصا همكارى وى با مرحوم شیخ محمد خیابانى قابل توجه و دقت است. مرحوم كریم طاهرزاده بهزاد در كتاب قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، مى‏نویسد: ... نوبرى در خطرناكترین روزها از كوشش و فعالیت مضایقه نكرده و به ابراز علاقه و اظهارنظر بى‏پروا. وى یكى از دوازده نفر نماینده انجمن ایالتى و شخصى با جربزه و باهوش و سریع‏الانتقال بود. او روحا و جسما انقلابى بود. هنگام سخنرانى با هیجان صحبت مى‏كرد و چهره‏ى سرخش سرخ‏تر مى‏شد و شنوندگان را منقلب مى‏ساخت. نوبرى براى انهدام سایه شوم استبداد در هر كارى شركت مى‏كرد و تن به هر نوع خطرى مى‏داد بطورى كه در ماجراى بمب فرستادن به خانه‏ى شجاع نظام مرندى كه از عمال محمد علیشاه بود شركت مؤثر داشت. در تجاوز نظامى روسیه‏ى تزارى به آذربایجان كه منجر به اعدام عده‏اى از جمله میرزا على آقا ثقه‏الاسلام گردید، عده‏اى از جمله مرحوم نوبرى، تبریز را ترك نموده به عثمانى رفتند و مدتى در آنجا اقامت داشتند و پس از رفع تعرض از طرف روسها به تبریز بازگشتند. پس از استبداد صغیر و خلع محمد علیشاه و تشكیل مجلس دوم، شیخ اسمعیل نوبرى از طرف مردم تبریز به وكالت مجلس انتخاب شد و در مجلس در جرگه فرقه دموكرات قرار گرفت ولى پس از چندى از حضور در مجلس اعراض نمود. در جنگ بین‏الملل اول كه عده‏اى از رجال به كرمانشاه و سپس عثمانى مهاجرت كردند، شیخ اسمعیل نوبرى نیز همراه آنان بود. ولى در استانبول مورد توجه احرار و مهاجرین قرار نگرفت ناگزیر براى اعاشه به كسب پرداخت و دكانى در آنجا دائر كرد ولى در همان ایام به تبریز بازگشت. نوبرى با خیابانى دوستى داشت و نزدیك بود. در دوره‏ى دوم مجلس هر دو جزو جناح دموكرات و تندروان مجلس دوم بودند. وقتى شیخ محمد خیابانى در تبریز دست به قیام زد، نوبرى هم با او همداستان شد و تحقیقا نفر دوم بود و تندرویهاى زیادى نمود. او اصولا مردى بیباك و تندرو بود. مرحوم مجتهدى در كتاب رجال آذربایجان درباره‏ى نوبرى به داورى نشسته و چنین مى‏نویسد: خیابانى در تبریز بدون فعالیت زمان مى‏گذرانید تا در روسیه انقلاب ظاهر شد و تزار سقوط كرد. وى فورا حزب دموكرات را كه مدت پنج سال تعطیل شده بود دومرتبه تشكیل داد و روزنامه‏ى تجدد را منتشر كرد، اما در این ایام اسمعیل نوبرى از قیافه‏هاى مهیب مشروطیت ایران و بارز این نهضت وارد تبریز شد. در فرقه دموكرات صاحب نفوذ شد و بر اثر بى‏پروائى و بى‏باكى از خونریزى و در دست داشتن چند تن آدمكش قفقازى، شیخ را تحت‏الشعاع خود قرار داده و دست به ترور گشاد. بدوا فخرالمعالى مدعى‏العموم بدایت را كه نظمیه را به جلوگیرى از اعمال نوبرى وامى‏داشت مقتول نمود و سپس چند تن از متنفذین و ثروتمندان را به قتل رسانید. شیخ در این جا از خود ضعف نشان داد و نه شیخ اسمعیل را از حزب اخراج نمود و نه خود را از حزب كنار كشید. در اثر این خونهاى ناحق، ترك‏ها خیابانى و نوبرى و بادامچى را توقیف كرده به قارص بردند و پس از مدتى به تبریز بازگشتند و قیام شروع شد. پس از قتل خیابانى، شیخ اسمعیل نوبرى چندى توقیف شد و سپس به همدان تبعید گردید و در 1310 ش درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

پزشك عالیمقام، ادیب، شاعر، دانشمند و مطلع در كلیه علوم عقلى و نقلى است. در 1293 در اصفهان تولد یافت. در سن جوانى براى ادامه تحصیل به اروپا رفت و به آموختن علم پزشكى پرداخت و درجه تخصصى در امراض عمومى و داخلى گرفت و پس از مراجعت در زادگاه خود به درمان بیماران مبادرت نمود. بعد از تشكیل دانشگاه اصفهان مقام استادى بالاستحقاق گرفت و مدتها نیز ریاست دانشكده پزشكى اصفهان را عهده‏دار بود و در تربیت پزشكان سعى وافى به كار برد. مدتى نیز ریاست دانشكده ادبیات اصفهان بدو تفویض گردید و در این مهم هم جدیت كامل مبذول داشت. در دوره بیستم به مجلس شوراى ملى رفت ولى عمر مجلس كوتاه بود. مجددا به اصفهان بازگشت و كار پزشكى و دانشگاهى خود را ادامه داد. در 1354 ش سناتور شد و از آن تاریخ تا پایان عمر كه غالبا ملتزم بستر بیمارى بود در تهران مى‏زیست. دكتر نواب پزشكى بسیار حاذق بود و مطب وى واقعا دارالشفاء نام داشت. در تشخیص و درمان بیماریها معجزه مى‏كرد و با حسن خلق و مناعت كامل با بیماران برخورد مى‏نمود و عنداللزوم داروى مجانى در اختیار آنان مى‏گذاشت. این پزشك حاذق، ادیبى كم‏نظیر بود، هم شاعر بود هم شعرشناس. مجالس ادبى تشكیل مى‏داد و شعراء را عزیز و محترم مى‏شمرد. حافظه قوى او موجب اعجاب بود به طورى كه هزاران بیت شعر از شعراى مختلف از حفظ داشت و به مناسبتهاى بجا در مجالس از آنها استفاده مى‏كرد. خود نیز شعر نیكو مى‏سرود. روى هم رفته مردى خوش مشرب نیكوسیرت و خیرخواه و مردم‏دوست بود. از مظاهر زندگى دورى مى‏جست و به تجمل و زرق و برق زندگى توجهى نداشت. در اواخر عمر بیماریهاى مختلفى گریبان او را گرفتند و چاقى زیادى مزید بر علت شد و سرانجام او را از پاى درآورد. در دوران سناتورى غالبا بسترى بود و قادر به حركت و حضور در جلسات سنا نمى‏شد. سرانجام در 65 سالگى درگذشت. از مال و منال دنیوى بهره‏اى نبرد ولى نیكنام زیست و نیكنام مرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در حدود 1298 در تهران متولد شد. پدرش حاج میرزا محمدرضا معروف به سلدوز از تجار بسیار معتبر سبزوار بود و میزان دارائى وى در آن ایام از سه میلیون ریال تجاوز مى‏كرد. گذشته از اینكه تاجر و ملاك بود، در كمك به مردم نیز ید طولائى داشت. پس از چندین ازدواج را در اواخر عمر از خانواده‏ى محترمى در تهران زنى گرفت و صاحب چند فرزند شد ولى قبل از آنكه بچه‏ها به سن رشد برسند درگذشت و پس از چندى همسر جوان او به عقد و ازدواج حاج محمدتقى اسكوئى درآمد و در حقیقت این شخص اطفال حاج محمدرضا را بزرگ كرده و واقعا در حق آنها پدرى نمود. على چندى در سبزوار تحصیل كرد و پس از آنكه به سن رشد رسید، وارد بازار سبزوار شد و كار تجارت را دنبال كرد. حسن شهرت پدرش موجب شد همه او را در كار كمك و مساعدت نمایند. خیلى زود كارش رونق گرفت و املاك تازه‏اى خریدارى كرد. علاوه بر آن معادن متعددى از دولت اجاره كرد و بعد حجره خود را به تهران انتقال داده وارد معاملات واردات آهن شد و تدریجا در بازار تهران اسم و رسمى پیدا كرد و با محافل سیاسى و تجارى ارتباط یافت. در دوره‏ى هیجدهم، كاندیداى نمایندگى مجلس از سبزوار شد ولى كرسى وكالت را به برادر كوچكتر از خود به نام محمود سپرد تا سنگرى هم در مجلس شوراى ملى داشته باشند. در انتخابات دوره‏ى نوزدهم، همچنان كرسى وكالت سبزوار متعلق به او بود. این بار برادر دیگر خود را كه در آمریكا مشغول تحصیل بود، به تهران حاضر نموده، او را به پارلمان فرستاد. در دوره‏ى بیستم نیز شغل وكالت نصیب برادرش شد. على رضائى از 1340 به فكر تاسیس كارخانجات عظیمى در ایران افتاد و شركت سهامى كارخانجات نورد اهواز را با سرمایه‏ى یكصد و پنجاه میلیون تومان در مجاورت جاده‏ى اهواز و خرمشهر تاسیس نمود و پس از مدت كوتاهى شركت وى گروه صنعتى شهریار نام گرفت و شامل تاسیسات زیر بود: اولین واحد صنعتى گروه در 1346 افتتاح شد. ظرفیت این كارخانه 65 هزار تن در سال از انواع آهنهاى تسمه (تا 60 میلیمتر) نبشى، سپرى، میله‏گرد بود و ظرفیت آن قابل توسعه و افزایش هم بود. دومین كارخانه‏اى كه افتتاح شد، نورد شاهین نام داشت كه در 1347 بهره‏بردارى از آن آغاز شد. ظرفیت این كارخانه 85 هزار تن در سال بود كه میله‏هاى گرد آهنى ساده و عاجدار تولید مى‏نمود. سومین كارخانه وى نورد شهداد بود كه در 1350 با ظرفیت سالانه 120 هزار تن آغاز به كار كرد. چهارمین كارخانه‏ى خود را به نام نورد شاهرخ نامگذارى نمود و ظرفیت آن 100 تن در سال بود. پنجمین قسمت از گروه صنعتى شهریار، مجتمع صنایع فلزى خوزستان است كه از چهار قسمت تشكیل مى‏گردید: الف) كارخانه‏ى شهرام. در این كارخانه سالانه 4500 تن مقتول نرم و نه‏هزار تن مفتول گالوانیزه و چهارهزار و پانصد تن مفتول كشیده تهیه مى‏شد. ب) كارخانه شهپر با ظرفیت سالانه 9000 تن شبكه‏هاى فولادى. ج) كارخانه شهاب با ظرفیت 4000 تن در سال الكترود و بالاخره كارخانه شهباز كه در این كارخانه در سال بیست هزار تن پروفیل تهیه مى‏گردید. على رضائى در حقیقت بزرگترین واحد صنایع فلزى را در خوزستان احداث نمود و به سلطان آهن ایران معروف شد. رضائى در 1354 كاندیداى مجلس سنا شد و سرانجام از تهران به مجلس سنا راه یافت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1305 در بیرجند تولد یافت. پس از طى دوره‏هاى ابتدائى و متوسطه، وارد دانشكده‏ى ادبیات تهران شد و در رشته‏ى زبان و ادبیات فارسى درجه‏ى لیسانس گرفت و در مدارس تهران به شغل دبیرى پرداخت. ضمن تدریس وارد دوره‏ى دكتراى ادبیات دانشگاه شد و دوره‏ى مزبور را پایان داد و دكتر در ادبیات فارس شناخته شد و براى دانشیارى دانشكده‏ى ادبیات فردوسى عازم مشهد گردید. چند سالى در مشهد به تدریس و تحقیق در متون ادبیات كهن اشتغال داشت تا به دانشكده‏ى ادبیات تهران انتقال یافت و مقام استادى گرفت. چندى معاون مالى و ادارى دانشكده و زمانى رئیس گروه زبانشناسى بود تا سرانجام به معاونت دانشگاه تهران منصوب گردید. مدتى هم معاونت وزارت علوم و آموزش عالى با او بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به طلوع، در 1267 در رشت متولد شد. پدرش مرحوم آقارضا مجتهد بود. پس از آنكه به سن رشد رسید، تحصیلات خود را آغاز كرد. مقدمات را نزد معلمین خصوصى فراگرفت، سپس وارد مدرسه‏ى جامع رشت گردید و مطابق معمول زمان و سیره‏ى خانوادگى به تحصیل مقدمات زبان فارسى و عربى پرداخت. یك دوره كامل سطح را اعم از ادبیات عرب، منطق و كلام و فلسفه و فقه اصول و قدرى ریاضیات را فراگرفت. چون جوانى وى مصادف با نهضت مشروطیت بود، به جرگه‏ى آزادیخواهان و احرار پیوست. مخصوصا در مدرسه‏ى جامع رشت معاشرت و مباحثه‏ى وى با میرزا كوچك‏خان جنگلى كه او نیز جزء طلاب علوم دینى بود، بیشتر او را به مشروطه و آزادیخواهى ترغیب نمود. به طورى كه در قیام جنگل به میرزا پیوست و در تشكیلات و سازماندهى امور به كمیسرى عدلیه برگزیده شد و از دوستان و یاران باوفا و صمیمى میرزا كوچك‏خان گردید. بعد از اضمحلال قیام جنگل و كشته شدن میرزا كوچك‏خان، از قیام جنگل كناره گرفت ولى میل داشت به نحوى در اوضاع و احوال روز مداخله داشته باشد، لذا امتیاز روزنامه‏ى طلوع را گرفت و به انتشار آن در رشت پرداخت. روزنامه‏ى طلوع از آنچنان شهرتى برخوردار شد، كه بعدها نام خانوادگى وى كه رضا بود، جزء نام وى شد و كلمه‏ى طلوع نام خانوادگى او به شمار مى‏رفت. محمودرضا در انتخابات مجلس موسسان كه در 1304 انجام یافت، به نمایندگى برگزیده شد و به اصلاح قانون اساسى و متمم آن به نفع رضاشاه راى داد. در دوره‏ى ششم قانونگزارى از لاهیجان به وكالت مجلس شوراى ملى رسید و كم‏وبیش با مدرس و یاران وى همكارى مى‏كرد و تقریبا نقش اقلیت را در مجلس داشت. در همان دوره سفرى به شوروى كرد كه سخت موجب ایراد رضاشاه واقع گردید. در دوره‏ى هفتم بار دیگر به وكالت انتخاب گردید ولى در این دوره دیگر از مدرس و مصدق و سایر همفكران خبرى نبود، در عوض فرخى یزدى مدیر طوفان به نمایندگى انتخاب شده بود. محمودرضا به اتفاق فرخى یزدى اقلیت تندروئى در مجلس بودند كه مرتبا علیه دولت و شاه سخن مى‏گفتند. مخصوصا وقتى سرتیپ بوذرجمهرى به وزارت فوائد عامه منصوب شد و در وزارتخانه حبس خصوصى درست كرد و تنى چند از كارمندان را به حبس انداخت، رضا به شدت در مجلس او را مورد انتقاد قرار داد. پس از پایان دوره‏ى هفتم، رضا به تكلیف نظیمه از وكالت منصرف شد و به كار وكالت دادگسترى پرداخت. گاهى در تهران و زمانى در رشت به وكالت اشخاص در دادگاه‏ها حضور یافته، به دفاع از موكلین خویش مى‏پرداخت. در 1319 بدون سابقه‏ى كسالت در 52 سالگى در حالى كه از سلامت كامل برخوردار بود، درگذشت. به طورى كه تحقیق شد، نامبرده در روز 16 دى‏ماه همان سال براى انجام كارى به اداره ثبت اسناد رشت دعوت مى‏شود. پس از حضور وى در اداره ثبت، براى او قهوه مى‏آورند. وى به محض نوشیدن قهوه، حالش دگرگون شده، تا طبیب به بالین بیاورند، درمى‏گذرد. در همان روزى كه چنین اتفاقى در اداره‏ى ثبت رشت به وقوع مى‏پیوندد، عده‏اى حضور رئیس آگاهى شهربانى رشت را در آن اداره تایید نموده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1294 در شهر رشت به دنیا آمد. پدرش شیخ اسدالله رضا روحانى و ملاك بود و از نواده‏هاى گیلانشاه و اتورخان معروف مى‏باشد. رضا تحصیلات عالى خود را در دانشكده‏ى فنى پایان برد و درجه‏ى مهندسى در برق و الكتریسیته گرفت و چون شاگردى ممتاز بود، براى تدریس در همان دانشكده استخدام شد و سالیانى چند به شغل مدرسى در دانشكده‏ى فنى اشتغال داشت. به هنگام جنگ بین‏المللى دوم، براى ادامه‏ى تحصیل به شبكه‏هاى برق ادامه داد، درجه‏ى دكترا و مقام پروفسورى گرفت و به ایران بازگشت و استاد دانشكده‏ى فنى شد. پس از دو سال تدریس در دانشكده‏ى فنى، بنا به دعوت دانشگاه سراكیوز در نیویورك به آنجا رفت و ریاست كرسى تئورى‏هاى برق به وى داده شد. سایر مشاغل وى در آمریكا عبارتست از: مشاور فنى جنرال الكتریك و مشاور فنى نیروى هوائى آمریكا. وى در این سمت در تهیه‏ى آپولو شركت داشت. پروفسور رضا در 1347 به ایران بازگشت و مقام استادى احراز نمود. در همان سال به ریاست دانشگاه صنعتى منصوب شد و پس از مدت كوتاهى به ریاست دانشگاه تهران سفارت ایران در یونسكو انتخاب گردید و سپس سفیر ایران در كانادا شد. وى مدتها در دانشگاه‏هاى فرانسه و آمریكا و كانادا تدریس مى‏كرد و یكى از دانشمندان بین‏المللى مى‏باشد. در عین حال ادیب و شاعر هم بود. خانواده‏ى پروفسور فضل‏الله رضا همه اهل فضل و دانش هستند. یكى از برادران وى در حالى كه در شش سالگى از بینائى محروم شد، داراى دو درجه لیسانس بوده و به چند زبان خارجى مسلط مى‏باشد و صاحب تالیفات و تحقیقات زیادى است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1298 در تهران تولد یافت. پدرش حبیب‏الله‏خان در سفارت انگلیس شغل كوچكى داشت و غالبا واسطه و معرف اشخاص با اعضاى سفارتخانه بود. بعد از 1320 سه فرزند خود را كه سیف‏الله و قدرت‏الله و اسدالله نام داشتند همراه و همكار خود نمود مخصوصا موقعى كه سید ضیاءالدین طباطبائى وارد ایران شد و چون معروف بود، وى عامل سیاست انگلیس در ایران مى‏باشد، برادران رشیدیان به دور او گرد آمدند و در احزابى كه سید تشكیل داد، آتش‏بیار معركه بودند. اسدالله معذلك كه كوچكترین برادر بود ولى استعداد و ابتكار او بر دو برادر رجحان داشت، امور سیاسى را او اداره مى‏كرد و دو برادر دیگر به دنبال تجارت و پیدا كردن پول رفتند چند سینما در تهران دائر نموده و درآمدى سرشار براى فعالیتهاى سیاسى اندوختند. در دوران حكومت مصدق برادران رشیدیان كه علنا با نهضت و جریان ملى شدن نفت در مقام مبارزه بودند و به زندان افتادند و همه‏گونه اختناق و محدودیت براى آنها بوجود آمد. از نخستین روزهائى كه مصدق به قدرت رسید، برادران رشیدیان با تمام قدرت براى سرنگونى حكومت او مى‏كوشیدند. بعد از 1332 رشیدیان و برادرانش در صحنه‏ى سیاسى ایران خورشید درخشنده‏اى بودند. همه كار از آنها ساخته بود و در دربار رفت و آمد داشتند. هركس هرجا مشكلى داشت، به آنها متوسل مى‏شد. در 1339 اسدالله رشیدیان تصمیم گرفت پایگاه سیاسى براى خود درست كند و كاندیداى وكالت مجلس شد و در دوره بیستم از تهران انتخاب گردید. با انحلال مجلس بیستم فعالبت برادران رشیدیان علیه دولت امینى شروع شد. به دستور امینى، اسدالله و سیف‏الله رشیدیان به زندان افتادند. چند ماهى در زندان به سر بردند تا اینكه دستور آزادى آنها صادر شد. این بار مزد مبارزه‏ى خود را از شاه به صورت امتیاز تاسیس بانك گرفتند. به دستور شاه، به آنها اجازه داده شد بانكى به نام تعاونى و توزیع وابسته به اصناف تهران تشكیل دهند. از طرف بانك مركزى كمكهاى موثرى به عمل آمد و سرمایه‏ى آن از طرف چند نفر تامین گردید. در كنار بانك مزبور، شركت بیمه‏اى هم دائر كردند كه آن هم واحدى سوددهنده بود. بانك تعاونى و توزیع رشیدیان چندین بار دچار نوسانات مختلف شد و هربار كه به سقوط نزدیك مى‏شد، بانك مركزى مدیریت آن را به عهده مى‏گرفت و در سامان دادن آن تلاش بسیار مى‏كرد. در فاصله‏ى بین سالهاى 50 و 52 دو تن از برادران فوت شدند. اسدالله از فقدان برادران خود سخت دلسرد و آزرده گردید. گرچه مدیرعامل بانك مزبور بود ولى بیشتر اوقات او در خانه مى‏گذشت و با دوستان در كنار منقل به نقل و گفتگو مى‏پرداخت. اسدالله رشیدیان به تمام معنا جوانمردى داشت. از بلندپایگان زمین‏خورده حمایت مى‏كرد و به طور آشكار و نهان زندگانى آنها را سر و صورت مى‏داد. در بانك او متجاوز از 50 وزیر و سفیر و سپهبد و سرلشكر بازنشسته شاغل بودند و همه حقوق قابل ملاحظه‏اى دریافت مى‏داشتند. وى بیش از شصت سال عمر نكرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1287 در گیلان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه از طرف ارتش براى تحصیل به ایتالیا اعزام گردید و در رشته‏ى نیروى دریائى درس خواند. در 1311 با درجه ستوان دومى نیروى دریائى وارد خدمت شد. بعد از سال 1320 از مشاغل تخصصى خود كناره‏گیرى كرد و در ستاد ارتش، رئیس شعبه‏ى جرائد شد. بعد به ریاست امور قضائى ستاد منصوب گردید. در 1330 با درجه‏ى سرهنگى به معاونت فرماندارى نظامى آبادان و فرماندار نظامى خرمشهر تعیین گردید. در تمام دوران خلع ید این سمت را داشت. بعد فرمانده نیروى دریائى جنوب شد. در 1338 با درجه‏ى سرتیپى رئیس اداره‏ى نظام وظیفه بود و در 1340 با درجه‏ى سرلشكرى به فرماندهى كل نیروى دریائى برگزیده شد. قریب دوازده سال در آن سمت بود و به بالاترین درجه‏ى نیروى دریائى كه دریابُد گفته مى‏شود، نائل گردید. پس از كنار رفتن از نیروى دریائى، سناتور شد و قریب پنج سال در مجلس سنا عضویت داشت. موقعى كه فرمانده نیروى دریائى بود، موجباتى فراهم ساخت كه كلیه امراى نیروى دریائى اعم از سپهبد و سرلشكر و سرتیپ بازنشسته شوند. در عوض براى خود اختیاراتى گرفت تا به افسران درجات موقت بدهد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

فرزند سرهنگ حاج‏محمد، در 1272 در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در مدارس رشدیه، اقدسیه، الیانس فرانسه و مدرسه‏ى قزاقخانه به اتمام رسانید و به درجه‏ى افسرى رسید. چندى هم در فرانسه علوم جغرافیاى نظامى را تحصیل كرد. پس از بازگشت به ایران در قزاقخانه مشغول خدمت شد و در درجه سلطانى از احمدشاه لقب «افتخار نظام» گرفت. پس از كودتا در 1300 امتیاز مجله‏ى قشون را دریافت كرد و دو سالى آن مجله را انتشار مى‏داد كه حاوى اخبار نظامى و تعلیمات قشونى بود. در 1302 مجله‏ى قشون را به فرج الله بهرامى (دبیر اعظم) واگذار كرد و خود امتیاز مجله‏ى پهلوى را گرفت كه هر دو هفته یكبار انتشار مى‏داد. این نشریه نیز مانند مجله‏ى قشون، مجله‏ى خبرى و تعلیماتى بود و مجموعا 118 شماره منتشر شد. رزم‏آرا تدریجا مدارج نظامى را در طول زمان طى كرد و بعد از شهریور 1320 درجه سرتیپى گرفت و به ریاست اداره جغرافیایى ارتش منصوب شد. از اهم مشاغل وى در ارتش مى‏توان ریاست ستاد و معاونت و استادى دانشگاه جنگ را نام برد. وى مدتى هم ریاست ستاد لشكر خراسان را عهده‏دار بود. وى در رشته‏ى تخصصى خود (جغرافیاى نظامى) بسیار مطلع بود و تالیفات زیادى از خود باقى گذارد. از جمله ده جلد فرهنگ جغرافیائى ایران، راهنماى ایران، راهنماى تهران، طریقه‏ى زندگى در جامعه را مى‏توان نام برد. وى صاحب اختراعاتى نیز بود مانند قبله‏نما، سمت‏نماى نابینایان كه مورد توجه علماى كشورهاى خارج قرار گرفت. رزم‏آرا چندى عضو فرهنگستان ایران بود و در بسیارى از موسسات تحقیقاتى و علمى جهان مشاركت داشت. (تو 1272 ش)، نویسنده. ملقب به افتخار نظام. از آثار وى: «بوصله القبله، فتاوى و تقاریظ»؛ «راهنماى ایران»؛ «فرهنگ جغرافیاى ایران»، به همكارى چند نفر از افسران ارتش؛ «قبله‏نما»، «مرآت البلدان یا تشریح طبى»؛ «نجوم براى همه».[1] مؤلف، محقق. تولد: 1272. درگذشت: اردیبهشت 1364. حسینعلى رزم‏آرا، فرزند محمد، تحصیلات خود را در دبستانهاى رشیده، اقدسیه، الیانس فرانسه و دبیرستان نظام تهران گذراند. سپس از دانشكده‏ى علوم جغرافیایى فرانسه و دانشگاه جنگ تهران فارغ‏التحصل شد. وى به زبان فرانسوى و انگلیسى و روسى آشنایى داشت. حسینعلى رزم‏آرا از آبان 1327 تا مهر 1332 رییس دایره‏ى جغرافیایى ارتش بود. از جمله فعالیت‏هاى وى در دوره‏ى ریاست مى‏توان به موارد زیر اشاره نمود: چاپ و انتشار راهنماى ایران (1330) راهنماى تهران (1332) و راهنماى همدان، نقشه‏بردارى از شهر رى به مقیاس 1 :2000 و شهر رشت، عكس‏بردارى هوایى و تهیه‏ى نقشه از منطقه‏ى جنگى لاجیم و بستر زاینده رود، تهیه‏ى نقشه‏هاى برجسته از ایران و آذربایجان و فلات ایران و تهران و دماوند و منجیل و قافلان كوه و همدان و الوند. و از همه‏ى اینها مهمتر در زمینه‏ى جغرافیا تهیه و چاپ فرهنگ جغرافیایى ایران در یازده جلد (یك جلد براى استان مركزى و ده جلد براى ده استان آن روز كشور). رزم‏آرا كه قدیمى‏ترین افسر نقشه‏بردار ایران به شمار مى‏رفت، با وجود آن كه نقشه‏بردارى را با روش‏هاى قدیمى از وت، معلم آلمانى دارالفنون آموخته بود، در سال 1326 به مدت دو سال به اروپا رفت و در مؤسسه‏ى جغرافیاى ملى فرانسه به نوآموزى پرداخت و سخت تحت تأثیر روش‏هاى جدید فوتوگرافى (تبدیل عكس هوایى به نقشه) واقع شد به طورى كه پنج افسر نقشه‏بردار مجرب را براى نوآموزى به همان مؤسسه‏ى فرستاد. او همچنین دو افسر دیگر را هم فرستاد كه در برگشت به دایره‏ى جغرافیایى از لحاظ آموزش‏هاى لازم به كارمندان فنى كمك برسانند. در نتیجه تلاشهاى مستمر ایشان بود كه بالاخره در سال 1331 دو دستگاه مولتى پلكس و یك دستگاه چاپ نقشه در دایره‏ى جغرافیایى ارتش به كار افتاد و تبدیل عكس به نقشه كه جهشى بزرگ در امر نقشه‏بردارى به شمار مى‏رفت عملا امكان‏پذیر شد. حسینعلى رزم‏آرا همچنین در دانشكده‏ى افسرى آن زمان به تدریس نقشه‏بردارى پرداخت. وى در سال 1352 در نخستین كنگره‏ى جغرافیدانان ایران حضور داشت. از جمله تألیفات حسینعلى رزم‏آرا مى‏توان به این عنوان‏ها اشاره نمود: مرآة البدن یا تشریح طبى (1328)؛ نقشه بردارى، فرهنگ جغرافیایى ایران (با همكارى چند نفر، ده جلد، 1332)؛ راهنماى ایران (1330)؛ بوصلة القبلة، فتاوى و تفاریظ (1334)؛ بوصلة القبلة (فارسى و عربى، ترجمه‏ى سید كاظم آذرى به زبان عربى، 1335)؛ راهنماى شهر تهران (با همكارى چند نفر، 1331)؛ طریقه‏ى زندگى در جامعه؛ فهرست نشریات دایره‏ى جغرافیایى ارتش (1338)؛ قبله‏نما (عربى، ترجمه‏ى دكتر موسى حكمت به زبان عربى، 1332) قبله‏نما (1332)؛ متد رزم‏آرا (1328)؛ نجوم براى همه (ماكسول راید، 1335). اختراعات وى به این شرح هستند: دستگاه آموزش عملیات نقشه‏بردارى؛ قبله‏نماى رزم‏آرا؛ سمت‏نماى نابینایان.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

در روز عید قربان 1280 ش در تهران تولد یافت. پدرش سرهنگ محمدخان از افسران تحصیلكرده‏ى قزاقخانه بود كه در فن توپخانه اطلاعات عمیقى داشت. درجه‏ى او در قزاقخانه، میرپنجى بود ولى در تطبیق درجات در سال 1300، تنزل رتبه یافت و همین امر باعث شد كه پس از چند ماهى خدمت در ارتش جدید، بازنشسته شود. رزم‏آرا تحصیلات خود را ابتدا در مكتب‏خانه سپس در مدارس الیانس، اقدسیه و دارالفنون ادامه داد و در سن هفده سالگى وارد مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله شد و در سال 1299 با درجه‏ى ستوان دومى وارد ارتش گردید. پس از احراز درجه‏ى افسرى ، به اقتضاى زمان در چند زدوخورد داخلى شركت كرد و از خود رشادت زیادى نشان داد، به طورى كه ظرف دو سال به درجه‏ى سلطانى ارتقاء مقام پیدا كرد. در سال 1302 وزارت جنگ عده‏اى از افسران جوان را براى فراگرفتن فنون نظامى، به فرانسه اعزام نمود. رزم‏آرا جزء این دسته افسران جوان را براى فراگرفتن فنون نظامى، به فرانسه اعزام نمود. رزم‏آرا جزء این دسته از محصلین نظامى بود و چون از لحاظ درجه بر سایرین ارشد بود، علاوه بر دانشجوئى، سرپرستى دانشجویان اعزامى به خارج هم به عهده‏ى او قرار گرفت. رزم‏آرا در فرانسه وارد رشته‏ى پیاده‏نظام شد و دانشكده‏ى معروف سن‏سیر را طى كرد و مورد تقدیر فرماندهان فرانسوى قرار گرفت. بعد از مراجعت به ایران، ضمن تصدى فرماندهى گردان در سال 1306 با ارتقاء به درجه‏ى سرگردى، به فرماندهى فوج مستقل كرمانشاه منصوب شد. اقدامات او در این شغل مستقل آنچنان چشمگیر و جالب بود كه در سال 1308 به درجه‏ى سرهنگ دومى رسید و در چند ماموریت جنگى لیاقت خود را نشان داد. در سال 1311 با حفظ سمت فرماندهى فوج كرمانشاه، كفالت فرماندهى تیپ لرستان به او محول شد و سال بعد با اخذ درجه‏ى سرهنگى، فرمانده تیپ لرستان گردید و نسبت به پاكسازى منطقه‏ى مزبور كه قبل از او امیراحمدى و خزاعى و شاه‏بختى توفیق نسبى یافته بودند، موفقیت كامل یافت. در سال 1314 رزم‏آرا به تقاضاى شخصى به تهران انتقال یافت و دایره‏ى جغرافیائى ارتش به او سپرده شد. پس از تشكیل دانشگاه جنگ كه افسران فرانسوى آن را بنیاد نهادند، به معاونت سپهبد ژاندر كه موسس دانشگاه جنگ بود و ظاهرا سمت مدیر دروس را داشت، منصوب گردید و در همین سمت دوره‏ى دانشگاه جنگ را طى نمود و به استادى آنجا و دانشكده‏ى افسرى رسید. تاكتیك و نقشه‏خوانى و جغرافیاى نظامى تدریس مى‏نمود. در 1318 پس از نوزده سال خدمت در ارتش، درجه‏ى سرتیپى گرفت و به عضویت شوراى عالى نظام برگزیده شد و در همان سال مدیر دروس دانشگاه جنگ گردید. با وجودى كه از حمایت كامل سرلشكر ضرغامى رئیس ستاد ارتش برخوردار بود، ولى پس از احراز رتبه‏ى سرتیپى نتوانست پست حساسى را در ارتش عهده‏دار شود. علت اصلى آن وجود پرونده‏اى در دادسراى ارتش بود كه وى متهم شده بود كه از اجراى دستور مركز مبنى بر اعدام یكى از الوار، خوددارى نموده است. در شهریور 1320 پس از حمله‏ى متفقین به ایران و متلاشى شدن واحدهاى نظامى، شوراى عالى جنگ طراحى را به تصویب رسانید كه به موجب آن طرح كلیه‏ى سربازان وظیفه مرخص شوند و ارتش سرباز پیمانى استخدام نماید. رزم‏آرا از امضاى این طرح خوددارى و آن را به زیان مملكت تلقى نمود. این طرح مورد ایراد شدید رضاشاه واقع شد و كلیه‏ى امرائى كه آن را امضاء نموده بودند، مورد بازخواست قرار گرفته، در سعدآباد تحت ضرب و جرح واقع شده و چند تن آنها تحویل دادرسى ارتش شدند و به زندان افتادند. رزم‏آرا از این بلیه نجات یافت و تا حدى مورد توجه قرار گرفت. به دنبال استعفا و خروج رضاشاه از كشور و متلاشى شدن هیجده لشكر، عده‏ى زیادى از افراد ارتش كه از یاران و همگامان رضاشاه بودند، بازنشسته شدند و زمینه‏اى براى رشد افسران جوان و تحصیلكرده پیدا شد. رزم‏آرا به جاى سرلشكر بوذرجمهرى، فرمانده لشكر اول مركز گردید و قریب یك سال در این سمت مستقر بود اقدامات او جمع‏وجور كردن لشكر و نظم و نسق دادن به آن واحد متلاشى شده بود. این اقدام مورد توجه قرار گرفته، او را به ریاست واحد جدیدى به نام لشكر آمادگاه تعلیماتى ارتش منصوب نمودند. در این سمت نسبت به تعلیم سربازان جدید و تحویل آنها به واحدهاى نظامى، تلاش و جدیت نمود. در همان ایام كه ارتش در زدوخوردهاى داخلى دچار كمبود سربازان تعلیم دیده بود، فعالیت رزم‏آرا كمك موثرى به توفیق ارتش در پاكسازى مناطق نمود. رزم‏آرا در 1322 به ریاست ستاد ارتش برگزیده شد. او هنگامى كه این سمت را گرفت، اكثریت قریب به اتفاق امراء ارتش، ارشد بر او بودند ولى با حربه‏ى فروتنى توانست چند ماهى در آن سمت باقى بماند. در همان سال متفقین عده‏ى زیادى از رجال و افسران ارتش را به جرم تمایلات فاشیستى بازداشت كردند. طرز بازداشت به این صورت بود كه شوروى‏ها و انگلیسها مستقیما به بازداشت افراد موردنظر پرداختند. مخصوصا طریقه‏ى بازداشت افسران، بسیار خشن و بدون رعایت دیپلماسى نظامى بود. رزم‏آرا بعد از ملاقات با وابستگان نظامى كشورهاى متفق، ضمن انتقاد از رویه‏ى آنها از ریاست ستاد ارتش استعفا داد و بدین طریق بر طرفداران خود عده‏اى را افزود. پس از استعفا، فرمانده دانشكده‏ى افسرى شد و علاوه بر آن دفتر نظامى شاه هم به او سپرده گردید. در فروردین 1323 رزم‏آرا درجه‏ى سرلشكرى را پس از پنج سال توقف در درجه‏ى سرتیپى دریافت كرد و مجددا به ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. رزم‏آرا پس از شهریور 1320 با برنامه‏ى خاصى كه براى خود تنظیم نموده بود، وارد كار شد. با تنى چند از روزنامه‏نگاران دوست شد و براى از بین بردن مخالفین خود در ارتش از وجود آنها استفاده مى‏كرد. جزوات شرح حال تیمساران كه توسط على‏اكبر صفى‏پور تنظیم و انتشار مى‏یافت، منبعث از اطلاعاتى بود كه رزم‏آرا در اختیار مى‏گذاشت تا افراد موثر در ارتش را متزلزل نموده، رقباى اجتماعى خود را از میدان بدر برده و مشاغل حساس آنها را در اختیار دوستان خود قرار دهد. در 1323 رزم‏آرا تا حدى توانست در ارتش توفیق پیدا كند و دوستان و همفكران خود را در پستهاى حساس ارتش بگمارد. ریاست دوم ستاد ارتش او قریب چهارده ماه طول كشید ولى به طور ناگهانى از كار كنار رفت و سرلشكر ارفع جاى او را گرفت. بین ارفع و رزم‏آرا از قدیم رقابت و مبارزه وجود داشت. این بار ارفع با حمایت رجال آذربایجانى، به ریاست ستاد برگزیده شد و كمر به قتل رزم‏آرا بست. سرانجام او را در 44 سالگى بازنشسته و از گردونه خارج نمود سهل است، اعمال و رفتار او را به شدت تحت كنترل قرار داد. سختگیرى‏هاى ارفع در حكومت صدرالاشراف و وقایع آذربایجان و شدت عمل او در كار باعث شد مخالفین بزرگى براى خود تدارك ببیند. به طورى كه وقتى قوام‏السلطنه در بهمن ماه 1324 به ریاست دولت رسید، براى تسكین عده‏اى، سرلشكر ارفع را از كار منعزل و بازداشت نمود. در این هنگام رزم‏آرا با كمك و مساعدت مظفر فیروز و رهبران حزب توده، به قوام نزدیك شد و سرانجام قوام از شاه درخواست نمود تا رزم‏آرا به خدمت ارتش برگردد. تلاش قوام و امیراحمدى باعث شد رزم‏آرا در اردیبهشت 1325 از كسوت بازنشستگى خارج و با سمت ریاست بازرسى منطقه‏ى 2 به كردستان اعزام گردید و دو سه ماهى در آن ماموریت نیمه‏جنگى بود تا اینكه براى بار سوم به ریاست ستاد ارتش منصوب و مشغول كار شد. در این سال در اثر تدابیر قوام‏السلطنه، موضوع آذربایجان و نهضت جنوب و استقلال كردستان حل شد و ارتش و رزم‏آرا هم نقشى در آن داشتند. این موفقیت‏ها موجب شد رزم‏آرا مورد توجه بیشتر مقامات قرار گرفته حتى شاه فرمانى به خط خود براى او صادر نمود و خدمات او را ستود. رزم‏آرا براى استحكام وضع خود در ارتش تصفیه‏ى دامنه‏دارى را آغاز كرد. عده‏ى زیادى از امراء ارتش را كه ارشد بر او بودند و یا در دوران گذشته بر او فرماندهى داشتند، بازنشسته كرد. مقامات و مشاغل حساس ارتش را به دوستان سرسپرده‏ى خود سپرد و براى آنها ترفیع درجه گرفت. در سال 1326 نزدیكى رزم‏آرا به شاه بیشتر شد و اشرف پهلوى خواهر باهوش شاه را كه در سیاست آن روز عضو موثرى بود، با خویش همراه ساخت ولى دست علیرضا پهلوى بازرس مخصوص را از ارتش كوتاه كرد و از شاه خواست كه به او دستور بدهد در امور ارتش مداخله نكند. شاه براى از بین بردن قوام‏السلطنه و سقوط دولت وى، به هر كسى متوسل مى‏شد، به همه وعده صدارت مى‏داد، از جمله رزم‏آرا هم در زمره‏ى افرادى بود كه شاه به او وعده‏ى نخست‏وزیرى داده بود مشروط بر اینكه موجبات سقوط حكومت قوام را فراهم سازد. رزم‏آرا با اتكاء به قول شاه و با پشت با زدن به عنایات قوام نسبت به خود، در مقام تضعیف دولت برآمد و تدریجا در مطبوعات دست‏نشانده‏ى خویش، نخست‏وزیرى خود را عنوان نمود. در نهایت مطبوعات اخبار را طورى تنظیم مى‏نمودند كه تنها توجه به او جلب نشود بلكه خواستار دولت نظامى بودند. نام چند نفر از جمله رزم‏آرا براى نخست‏وزیرى عنوان مى‏شد. رزم‏آرا در انتخابات دوره‏ى پانزدهم كه توسط حزب دموكرات ایران انجام گرفت، نقشى داشت و فرماندهان لشكر و پادگان‏ها كه از یاران او بودند، دستورات او را انجام مى‏دادند و عده‏ى زیادى از نمایندگان آن دوره وكالت خود را مدیون رزم‏آرا دانسته، در مقام جبران برآمدند. قوام‏السلطنه سرانجام در اثر اقدامات شاه ساقط شد. پس از او چند ماهى حكیم‏الملك و بعد از او عبدالحسین هژیر به نخست‏وزیر رسیدند. نخست‏وزیرى شخص امیر در روحیه‏ى رزم‏آرا تاثیر سوئى نهاد و صمیمیتى كه تا آن تاریخ نسبت به شاه داشت، در اثر این انتصاب كم شد و ضمن حفظ ظاهر، در محافل خصوصى و نزد یاران مشفق از نیرنگ‏بازى شاه گله و انتقاد مى‏كرد. شاه براى جلب رضایت رزم‏آرا و دلگرم ساختن او در فروردین 1327 به او درجه‏ى سپهبدى داد. در آن تاریخ ارتش ایران سه سپهبد بیشتر نداشت و رزم‏آرا چهارمین نفرى بود كه به این مقام ارتش نائل آمده بود. از سال 1328 رزم‏آرا به طور جدى در مقام احراز نخست‏وزیرى برآمد. در انتخابات دوره‏ى شانزدهم دخالت تام داشت. تنها منطقه‏اى كه نتوانست در انتخابات آنجا مداخله كند، تهران بود كه سرلشكر زاهدى رقیب دیرین او در سمت ریاست شهربانى اجازه‏ى مداخله به او نداد و غالب كرسى‏هاى تهران به دست جبهه ملى افتاد. در انتخابات مجلس سنا، تا حدى مداخله نمود، مخصوصا در انتخاب سناتورهاى انتصابى كه در صلاحیت شاه بود، عده‏اى از امراى ارتش را وارد كرد كه هم از شر آنها در ارتش راحت شود و هم طرفدارانى براى خود در مجلس اعیان داشته باشد. در پنجم تیرماه 1329 به دربار احضار شد و فرمان نخست‏وزیرى خود را دریافت كرد. گرچه از نظر افكار عمومى نخست‏وزیرى او غیرمنتظره بود، ولى از دو سال قبل به طور پنهان و آشكار درباره‏ى صدارت او سخن بود. در مجلس شوراى ملى در استیضاحى كه دكتر بقائى در 1328 از دولت ساعد كرد، از اقدامات رزم‏آرا براى نخست‏وزیرى و ظهور دیكتاتور سخن گفت. با وجودى كه از چند ماه قبل مقدمات حكومت خود را فراهم نموده بود، معذالك روز معرفى هیئت وزیران به شاه و مجلسین، شش وزارتخانه‏ى او وزیر نداشت. وزارتخانه‏هاى كشور، امور خارجه، راه، پست و تلگراف، كار و دارائى توسط معاونین اداره مى‏شدند و تقریبا كابینه‏ى نیم‏بندى بود. تدریجا افرادى وارد كابینه شدند. رزم‏آرا در مجلسین مواجه با مخالفت شدید شد. در مجلس سنا مخالفین سرسخت وى عبارت بودند از: دكتر متین دفترى، سید محمد تدین، سرلشكر زاهدى، عدل‏الملك دادگر، دكتر حسابى و عبدالحسین نیكپور. در مجلس شوراى ملى غیر از فراكسیون هشت نفرى جبهه ملى به زعامت دكتر مصدق، چند نفر از منفردین مانند: دكتر معظمى و جمال امامى با او از در مخالفت درآمدند. رزم‏آرا از روزى كه به صدارت رسید، با جنجال نفت روبرو شد. سرانجام لایحه‏ى گس- گلشائیان را كه دولت ساعد به مجلس داده بود، پس گرفت. نطق فروهر وزیر دارائى كابینه درباره‏ى ملى شدن صنعت نفت، بر مخالفان رزم‏آرا افزود و در بین هیئت وزیران كابینه درباره‏ى ملى شدن صنعت نفت، بر مخالفان رزم‏آرا افزود و در بین هیئت وزیران شكاف ایجاد نمود و بالاخره در دوران نخست‏وزیرى او طرح ملى كردن صنعت نفت به تصویب رسید. كابینه‏ى او چند بار مورد استیضاح قرار گرفت ولى همواره از راى اعتماد اكثریت قریب به اتفاق مجلس شوراى ملى برخوردار بود، به عكس در مجلس سنا اكثریت ضعیفى از او حمایت مى‏كرد. از حوادث مهم دوران نخست‏وزیرى او، فرار دادن ده نفر از سران حزب توده از زندان بود كه توسط چند افسر این كار صورت گرفت. رزم‏آرا روز شانزدهم اسفند قبل از ظهر براى شركت در مجلس ختم آیت‏الله فیض به مسجد شاه رفت. در داخل حیات مسجد مورد اصابت گلوله استاد خلیل طهماسبى عضو فدائیان اسلام قرار گرفت و در دم جان سپرد. در سال 1331 هنگامى كه قدرت جبهه ملى در مجلس به اوج رسیده بود، طرحى به وسیله‏ى عده‏اى از نمایندگان تهیه و به تصویب رسید كه به موجب آن طرح خلیل طهماسبى از زندان آزاد شد. ماده‏ى واحده:«چون خیانت حاج على رزم‏آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است، بر فرض اینكه قاتل او استاد خلیل طهماسبى باشد از طرف مردم بى‏گناه و تبرئه شناخته مى‏شود.» رزم‏آرا مردى باهوش، پركار، جدى و قدرت‏طلب بود. در رشته‏ى خود مردى مطلع و صاحب‏نظر تلقى مى‏شد. تالیفاتى در جغرافیاى نظامى ایران در حدود بیست جلد دارد كه مربوط به دوران خدمت او در دانشگاه جنگ است. او براى پیشبرد اهداف خود مردى بى‏باك و بى‏گذشت بود. به عهد و پیمان خود اعتنائى نداشت و همه چیز را فداى تمایلات خویش مى‏ساخت، از هر اتفاقى به نفع خود استفاده مى‏كرد چنانكه در روز پانزدهم بهمن 1327 پس از تیراندازى به شاه، به تصفیه حساب خصوصى پرداخت و اگر ملایمت ساعد نخست‏وزیر نبود، خیلى از متنفذین به دست رزم‏آرا به زندان و تبعید محكوم مى‏شدند. رزم‏آرا با خانواده‏ى هدایت وصلت كرد و حین‏الفوت داراى پنج فرزند بود. على (حاجى) (مقت.1329 ه.ش.) از صاحب منصبان مطلع و فعال ایران. وى به درجه سپهبدى رسید و مدتى ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران فرمانده را داشت و از تیر 1329 تا اسفند همان سال نخست وزیر ایران بود و در تاریخ اخیر به ضرب گلوله مقتول شد. (1329 -1280 ش)، نویسنده. در تهران متولد شد، در مدرسه‏ى آلیانس و اقدسیه تصحیل كرد. سپس وارد مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله (حسن پرنیا) شد و دوره‏ى آن مدرسه را به پایان رسانید. سپس به فرانسه رفت و در مدرسه‏ى سن‏سیر به تكمیل تحصیلات پرداخت و بعد به ایران بازگشت. وى داراى مقامهاى نظامى بود، در سال 1329 ش به نخست‏وزیرى انتخاب شد و در همین سال در مسجد امام خمینى (مسجد شاه) ترور شد. آثار وى كتابهاى متعدد درباره‏ى جغرافیاى نظامى ایران و ممالك همجوار است از جمله: «تاریخچه‏ى مختصرى از كشور عراق»؛ «جغرافیاى نظامى ایران، آذربایجان»؛ «جغرافیاى نظامى ایران، گیلان و مازندران»؛ «جغرافیاى نظامى كشور افغانستان»؛ «جغرافیاى نظامى كشور عربستان».[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج سید آقابزرگ صالح، در 1267 در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتى را در مكتب‏خانه به انجام رسانید و مدتى نیز به فراگرفتن صرف و نحو عربى و ادبیات فارسى پرداخت و مقدماتى از معانى بیان و فقه و اصول را فراگرفت و در بازار تهران به شغل تجارت پرداخت و در بازار تهران حسن شهرتى پیدا كرد و تقریبا از روساى تجار شد. روى هم رفته مردى حراف و دست‏ودل‏باز بود و در كارهاى عام‏المنفعه پیشقدم بود. در دوره‏ى هفتم كه انتخابات مجلس از وضع عادى خارج و كاملا در اختیار دولت قرار گرفت، رحیمى لاریجانى از طرف تجار و اصناف تهران كاندیداى نمایندگى شد و به مجلس راه یافت. تدریجا در مجلس راه و رسم كار را خیلى خوب فراگرفت و در ادوار هشتم، نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم در مجلس باقى ماند. در دوره‏ى چهاردهم چون در تهران محلى از اعراب نداشت، به سقز رفت و سر از صندوق آنجا بیرون آورد و مجموعا هشت دوره نماینده‏ى مجلس بود. پروانه‏ى وكالت دادگسترى هم داشت ولى شغل اصلى او تجارت بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1290 تولد یافت. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه، از طرف دولت براى ادامه‏ى تحصیل جهت راه‏آهن ایران به اروپا اعزام شد و در كشورهاى سوئد و فرانسه و آلمان به تحصیل صنایع سنگین پرداخت و درجه‏ى مهندسى گرفت. بعد از مراجعت به ایران، در راه‏آهن مشغول كار شد و مشاغلى در آنجا احراز كرد تا سرانجام به معاونت فنى راه‏آهن ارتقاء مقام یافت. در 1331 در كابینه‏ى دكتر محمد مصدق چندى وزیر راه و مدتى نیز مشاور شد. بعد از سال 1332 به كار آزاد پرداخت و كارخانه‏ى مجهزى در شرق تهران بنیاد نهاد. در سال 1341 در كابینه‏ى امیراسدالله علم بار دیگر به وزارت راه منصوب شد و چند ماهى در آن سمت بود. وى در حزب ایران فعالیت داشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1336/ 1335 -1266/ 1264 س)، نویسنده، روزنامه‏نگار، مترجم و شاعر، متخلص به لاهوتى. در كرمانشاه به دنیا آمد. پس از فراگرفتن علوم مقدماتى در زادگاهش، جهت ادامه‏ى تحصیل به تهران آمد. در جریان انقلاب مشروطه شب‏نامه و اوراق سیاسى منتشر مى‏كرد و در صف فداییان قرار داشت. او در جوانى به تحصیل علوم مذهبى پرداخت و به لباس روحانیون ملبس شد. پس از چندى به تصوف روى آورد و سپس از كسوت روحانیان خارج گردید و در ژاندارمرى مشغول خدمت شد. وى در حدود 1290 ش به اتهام قتل یكى از زیردستانش به عثمانى (تركیه) گریخت و در آنجا به تدریس در مدرسه‏ى ایرانیان پرداخت و پس از چندى به ایران بازگشت و در كرمانشاه اقدام و به انتشار روزنامه‏ى «بیستون» كرد. بعد از مدتى مجددا به تركیه رفت و مجله‏ى ادبى «پارس» را در دو قسمت، به فارسى و فرانسه، در استانبول تأسیس و منتشر كرد. در 1300 ش به ایران بازگشت و در ژاندارمرى تبریز به خدمت مشغول شد. سپس زمینه‏ى كودتایى در آنجا ترتیب داد و پس از شكست خوردن كودتا به روسیه گریخت و تا پایان عمر در آنجا به فعالیت‏هاى هنرى درباره‏ى زبان و ادبیات فارسى پرداخت. او از نظر مسلكى، شاعرى مادى و معتقد به ماركسیسم بود و شعر خود را ابزارى در خدمت تحقق آرمانهاى طبقه كارگر مى‏دید. وى شاعرى توانا بود و در غزلسرایى مهارت داشت. در عین حال او را مى‏توان از پیشگامان شعر نو نیز به حساب آورد. سرانجام لاهوتى در روسیه از دنیا رفت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «ادبیات سرخ»؛ «ایران نامه»؛ «جنگ آدمیزاد با دیو»؛ «درافشان»؛ «لالى لاهوتى»؛ «چند اثر از پوشكین»، ترجمه، منظوم؛ ترجمه‏ى «شاهنامه» فردوسى به زبان روسى؛ «دیوان» شعر.[1] در 1269 در كرمانشاه متولد شد. پدرش الهامى شغل آزاد داشت و گاهى شعر مى‏سرود. وى وارد مدرسه ژاندارمرى شد و به درجه افسرى رسید. خیلى شجاع و احساساتى و خوش بیان بود. وقتى به درجه سروانى رسید ریاست ژاندارمرى قم و كاشان به او داده شد. وى در این شغل مأمور دستگیرى نایب حسین كاشى و همدستان او بود. خیلى تند و شدید عمل كرد. نه نفر از یاران نایب حسین را اعدام نمود. لاهوتى در قم خیلى بد كار كرد، متهم به اخاذى شد. حتى گفته شد یك دزدى كه در حرم حضرت معصومه متحصن شده بود او را به زور از صحن خارج نموده تیرباران كرده است. مردم به تهران شكایت بردند، هیئتى مركب از یك افسر سوئدى و دو افسر ایرانى براى رسیدگى به قم رفتند ولى قبل از اینكه افسران مزبور به وظیفه خود عمل نمایند مورد حمله افراد مجهولى قرار گرفته دو تن از آنان مقتول و یكى مجروح گردید. مجروح را به رباط كریم منتقل و در آنجا خفه مى‏نمایند. دولت تمام این عملیات را ناشى از تحریك لاهوتى دانسته او را بازداشت و در تهران زندانى مى‏نماید. وى با كمك عده‏اى از زندانیان متوارى شد. ابتدا به كرمانشاه، سپس به اسلامبول مى‏رود و در غیاب وى دادگاه حكم اعدام او را صادر مى‏كند. در جنگ بین‏المللى اولى كه جمعى از ملیون و وطن‏پرستان قوائى بوجود آورده با روس‏ها مى‏جنگیدند لاهوتى با آنها همكارى نموده فرماندهى یك گروهان را عهده‏دار مى‏گردد. پس از شكست مجددا به استانبول مى‏رود و با كمك خان ملك ساسانى، به انتشار مجله پارس مبادرت مى‏كند. چندى بعد وارد تبریز شد. به شیخ محمد خیابانى ملحق مى‏گردد. پس از كشته شدن خیابانى عفو عمومى درباره افراد او صادر گردید. این عفو شامل لاهوتى نیز گردید و حاج مخبرالسلطنه هدایت والى وقت آذربایجان در شفاعت و كمك به او نقش بسیارى داشته است. و او را مجددا با درجه ماژورى (سرگردى) داخل ژاندارمرى مى‏نمایند و به معاونت ژاندارمرى آذربایجان منصوب مى‏گردد. در آن ایام اوضاع آذربایجان سخت مغشوش بود. سمیتقو در سطح وسیعى منطقه را زیرنظر داشت. چند بار قواى ژاندارم را از بین برده بود. از طرفى افسران ژاندارم در آن ایام به جهت انحلال و ضمیمه شدن به قزاقخانه ناراضى بودند و چند ماه بود كه حقوقى دریافت نكرده در وضع ناگوارى بسر برده و درصدد انتقام برآمده بودند. افسران ژاندارم مستقر در شرفخانه با تبانى یكدیگر و انتخاب لاهوتى به سرپرستى خود به قصد اشغال تبریز و سپس تهران دست به قیام مسلحانه زدند. ابتدا ماژور پولادین فرمانده ژاندارمرى را توقیف نموده، سیم تلفن و تلگراف را قطع مى‏نمایند. همچنین حاج مخبرالسلطنه هدایت والى و سرهنگ شهاب را بازداشت مى‏كنند. قسمت اعظم شهر تبریز به دست آنها افتاده عده‏اى از مردم به ژاندارمها ملحق مى‏گردند. قواى دولتى پس از اطلاع از قیام لاهوتى با قوائى كه براى مقابله با سمیتقو آماده كرده بود متوجه شهر تبریز شد و زد و خورد بین دو قدرت درمى‏گیرد. پس از چند ساعت زد و خورد از طرفین عده زیادى كشته مى‏شوند ولى به هیچوجه بیم شكست خوردن لاهوتى و همكارانش در بین نبود ولى یكمرتبه لاهوتى با چند تن از افسران از تاریكى شب استفاده كرده به روسیه فرار مى‏نماید و مقادیرى سلاح نیز با خود حمل مى‏كنند. شهر تبریز راحت به دست قواى قزاق فتح مى‏شود. باقیمانده افسران همكار لاهوتى كه عده آنها ده نفر بود بازداشت مى‏شوند. در راس این عده سلطان تورج میرزا امین قرار داشت كه فرمانده ستاد جنگ بود. به دستور سردار سپه دادگاه نظام به ریاست سرتیپ زاهدى كه در آن هنگام مأمور حمله به قلعه چهریق بود تشكیل مى‏یابد. سرهنگ متین‏الملك قریب دادستان دادگاه در كیفر خواست اعدام همه را تقاضا مى‏نماید و محاكمه همدستان لاهوتى آغاز مى‏گردد. دادگاه تمام عده را براساس كیفر خواست به اعدام محكوم مى‏كند. پس از محاكمه و محكومیت این عده بعضى از صاحبان قدرت در مقام وساطت برآمده از جمله سید حسن مدرس در تهران شدیدا براى جلوگیرى از اجراى حكم تلاش مى‏كند. افسران محكوم به زندان تهران انتقال یافته پس از چندى مورد عفو قرار گرفته به شغل سابق خود باز مى‏گردند. لاهوتى سالها پس از فرار از ایران در شوروى مى‏زیست. چندى در قفقاز وزیر فرهنگ تاجیكستان شد. در اواخر به بخش رادیو فارسى مسكو پیوست. وى طبع شعر داشت و قسمتى از اشعارش انتشار یافته است. وى در زمانى كه در شوروى بسر مى‏برد در برنامه فارسى رادیو مسكو نقشى داشت و حقوقى دریافت مى‏كرد. تا اواخر عمر مردى ماجراجو، پرمدعا و شلوغ بود. در 1340 درگذشت. لاهوتى در گیرودارهاى سیاسى به خارج از ایران گریخت و سرانجام به تاجیكستان شوروى رفت و در آنجا به مقامات مهم از جمله وزارت معارف رسید. هم در آنجا ازدواج كرد، دیوانش بارها به چاپ رسید از جمله در مسكو (1946). لاهوتى در شعر فارسى معاصر مقامى ارجمند دارد. از نظر مضامین در به كار بردن كلمات تازگیهاى بسیارى در شعرش دیده مى‏شود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1334 -1268 /1262 ش)، استاد دانشگاه، مصحح، روزنامه‏نگار و شاعر، متخلص به دهقان. وى در كرمان متولد شد و در همان شهر نزد پدر خویش ادبیات فارسى و عربى و فقه و اصول و فلسفه و ریاضیات را آموخت، ضمن تحصیل، زبان تركى استانبولى و انگلیسى را نیز فراگرفت و در این دو زبان دست به تحقیقات و تألیفاتى زد. در آغاز مشروطیت به مبارزات سیاسى روى آورد و در سال 1289 ش روزنامه‏ى «دهقان» را براى اشاعه‏ى اندیشه‏هاى ملى خویش منتشر كرد كه منجر به تبعید و زندانى شدنش به شیراز شد. در سال 1296 ش از شیراز به تهران آمد و از طرف وزارت دارایى مأمور خدمت در خراسان شد. در سال 1303 ش روزنامه‏ى «فكر آزاد» را در مشهد انتشار داد. در این هنگام از طرف وزارت فرهنگ به ریاست دارالمعلمین تبریز انتخاب گردید اما پس از یك سال به تهران مراجعت كرد. چندى هم با سمت وكیل عمومى مأمور قزوین و همدان شد. در سال 1313 ش كه معلم دانشسراى عالى و دانشگاه تهران بود، سمت استادى‏اش تأیید گردید. بهمنیار در سال 1321 ش به عضویت پیوسته‏ى فرهنگستان ایران درآمد، و در سال 1332 ش به ریاست انجمن تألیف و ترجمه كه از مؤسسات وابسته به دانشگاه بود، برگزیده شد. در تهران وفات یافت و در كربلا به خاك سپرده شد. از تألیفات وى: «تحفه‏ى احمدیه»، در شرح «الفیه‏ى ابن‏مالك»؛ «تصحیح و تحشیه‏ى منشآت محمد بن مؤید بغدادى»؛ «تصحیح اسرار التوحید»؛ «رساله‏ى املاى فارسى»؛ «تصحیح تاریخ بیهق» «شرح حال صاحب بن عباد»؛ «تصحیح الابنیه عن حقایق الادویه»؛ «مجمع‏الامثال فارسى»؛ «رساله در حكمت و فلسفه»؛ «دیوان» اشعار.[1] احمد بن آقا محمد على، ادیب و استاد دانشگاه تهران (و. كرمان 1262- ف. 1334 ه.ش.) وى علوم مقدماتى را در كرمان تحصیل كرد و در نهضت مشروطه در عداد آزادى‏خواهان درآمد و روزنامه «دهقان» را انتشار داد سپس از طرف مأموران انگلیس به شیراز تبعید شد و محبوس گردید. در سال 1335 ه.ق. رهایى یافت و در تهران وارد خدمت وزارت مالیه شد و مأمور خراسان گردید و در مشهد روزنامه «فكر آزاد» را منتشر كرد. در سال 1305 ه.ش. از طرف وزارت معارف مأمور تبریز شد و به تدریس پرداخت. در سال 1306 وارد خدمت عدلیه شد و مأمور قزوین و سپس همدان گردید و مجددا در 1308 به معلمى مشغول شد. در 1310 برایس تدریس دارالمعلمین انتخاب گردید و در 1313 تدریس ادبیات عربى مدرسه معقول و منقول بدو محول شد و در 1315 عنوان استادى دانشگاه و در 1321 عضویت فرهنگستان یافت. از آثار او «تحفه احمدیه» در شرح الفیه ابن مالك، تصحیح التوسل الى الترسل، تصحیح تاریخ بیهق، تحصیل اسرار التوحید، ترجمه زبدة التواریخ در تاریخ آل سلجوق، صرف و نحو عربى به فارسى (سه دوره)، ترجمه احوال صاحب بن عباد را باید نام برد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

قوام الدولة والدین عابد اصفهانى. در سال 732 وزیر و حاكم قم بوده، و شمس فخرى مؤلف «معیار جمالى» به خدمتش رسید، و از او اكرام یافته است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت : هند   -   قرن : 15 منبع :

جواهر لعل نهرو، سياستمدارِ استقلال‏طلب و اولين نخست وزير هند، در 14 نوامبر سال 1889م در اللَّه‏آباد هند به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته حقوقِ دانشگاه كمبريج انگلستان، به قضاوت در هند مشغول شد. نهرو در سال 1918م به پارلمان هند راه يافت و در 1929م به رياست پارلمان رسيد. او در1920 درنهضتي كه به رهبري مهاتما گاندي با هدف آزادي هند از سلطه سياسي انگلستان به راه افتاد شركت كرد و با نهضت‏هاي ملي همراهي نمود. نهرو در طول مبارزات ضداستعماري خويش 10 بار دستگير و زنداني شد و روي هم رفته، در حدود سيزده سال از عمر خود را در زندان گذراند. نهرو در سال‏هاي زندان هم بيكار ننشست و به نگارش كتب مختلفي پرداخت. نهرو در همين سال‏ها، طي مسافرتش به مسكو تحت تاثير ماركسيسم قرار گرفت و بعضي از روش‏هاي مبارزه كمونيست‏ها را در هند به كار بست. البته مهاتما گاندي كه مبتكر اصل مبارزه منفي بود، غالباً با نظريات نهرو درباره شدت عمل و تحرك بيشتر در مبارزه مخالفت مي‏كرد. نهرو نيز كه از نفوذ كلام گاندي در ميان مردم هند آگاه بود و در عين حال احترام عميقي نسبت به او داشت، روش‏هاي خود را در مبارزه تعديل مي‏نمود. جواهر لعل نهرو پس از استقلال هند، به عنوان اولين نخست وزير اين كشور انتخاب شد و تا زمان مرگ، به مدت هفده سال، رهبري بلامنازع هند را برعهده داشت. نهرو در اين مدت در صحنه سياست بين‏المللي نيز درخشيد و همواره به عنوان يك شخصيت برجسته و صلح‏دوست مورد احترام مجامع جهاني بود. وي بنيادهاي سياسي - اقتصادي هند را پايه‏گذاري كرد و از يك كشور استعمارزده و بلاديده و دستخوش تفرقه، قدرت يكپارچه‏اي را در جنوب آسيا پديد آورد. كار مثبت عمده نهرو براي هند، اصرار وي بر اين امر بود كه هند به صورت يك دموكراسي غيرمنفك از آرمان‏هاي دنيايي و غيرديني باقي بماند. وي با گذراندن قانوني، نظام طبقه در هند را برانداخت و كارهايي كه براي از بين بردن فقر و عقب‏ماندگي انجام داد، سبب ايجاد انقلاب اساسي اجتماعي و اقتصادي شد. نهرو از قهرمانان استقلال هند و از رهبران متفكر مبارزات مردمي اين كشور طي سال‏هاي استقلال به شمار مي‏رود. او هم‏چنين به اتفاق جمال عبدالناصر و ژوزف تيتو و احمد سوكارنو رهبران وقت مصر، يوگسلاوي و اندونزي از بنيان‏گذاران جنبش عدم تعهد به شمار مي‏روند و حيثيتي بين‏المللي دارند. جواهر لعل نهرو در ژانويه 1964م دچار حمله قلبي شد و نيمي از بدنش فلج گرديد تا اين‏كه سرانجام در بيست و هفت مه 1964م در هفتاد و پنج سالگي درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15

ابوالقاسم خزعلی محل تولد : بروجرد شهرت تابعیت : ایران تاریخ تولد : 1304/1/1 آیة‌ الله ابوالقاسم‌ خزعلی‌، در سال‌ 1304 هجری‌ شمسی‌ در بروجرد، از توابع‌ استان‌ لرستان‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ مرحوم‌ غلامرضا، به‌ شغل‌ ندافی‌ روزگار می‌گذراند و بسیار شیفته‌ خاندان‌ پیامبر (ص‌) بود؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ شبها فرزند خود را به‌ روضه‌های‌ مخفی‌ و منبرهای‌ استادان‌ با سواد آن‌ روزگار می‌برد تا بذر عشق‌ و محبت‌ به‌ قرآن‌ و اهل‌ بیت‌ : در دل‌ و جان‌ فرزندش‌ شکوفه‌ بزند. اوضاع‌ اقتصادی‌ خانوادة‌ آیة‌ الله خزعلی‌ نابسامان‌ بود تا آنجا که‌ مادرش‌، مرحوم‌ ربابه‌، مجبور بود محصولات‌ غذایی‌ خانگی‌، از قبیل‌ ترشی‌ تهیه‌ کند و آن‌ را بفروشد تا کمکی‌ برای‌ مخارج‌ خانواده‌ باشد. آقای‌ خزعلی‌ ده‌ ساله‌ بود که‌ به‌ همراه‌ خانواده‌ و برخی‌ از بستگان‌ به‌ مشهد مقدس‌ مهاجرت‌ کرد و در آنجا روزگار گذرانید. دوران‌ تحصیل‌ آیة‌ الله خزعلی‌، در 6 یا 7 سالگی‌ به‌ مکتب‌ خانة‌ محلة‌ «سرسوزنی‌» در بروجرد رفت‌. معلّم‌ او فردی‌ بود به‌ نام‌ «سید جعفر شیرازی‌» که‌ در مسجد محلّه‌ درس‌ می‌گفت‌. با هجرت‌ به‌ مشهد به‌ دبستان‌ رفت‌ و پس‌ از قبولی‌ در امتحان‌، در کلاس‌ چهارم‌ ابتدایی‌ مشغول‌ به‌ تحصیل‌ شد و همواره‌ از شاگردان‌ نمونة‌ کلاس‌ بود. پس‌ از پایان‌ رساندن‌ کلاس‌ ششم‌ ابتدایی‌، به‌ دبیرستان‌ رفت‌. در آن‌ زمان‌ در مدارس‌، زبان‌ فرانسوی‌ تدریس‌ می‌شد؛ وی‌ نیز به‌ فراگیری‌ زبان‌ فرانسه‌ مشغول‌ بود که‌ بعدها آن‌ را رها کرد. در سن‌ 17 سالگی‌ ـ هم‌ زمان‌ با سقوط‌ حکومت‌ رضاشاه‌ و اشغال‌ ایران‌ از سوی‌ متفقین‌ ـ به‌ کار نوشتن‌ دخل‌ و خرج‌ مغازه‌ای‌ و توزیع‌ جنسها بین‌ کسبه‌ سرگرم‌ بود تا از این‌ راه‌، به‌ امرار معاش‌ خانواده‌ کمک‌ کند که‌ ناگهان‌، بارقه‌های‌ اشتیاق‌ به‌ علوم‌ حوزوی‌ و تحصیل‌ حوزة‌ علمیة‌ مشهد دل‌ و جانش‌ را شعله‌ ور ساخت‌؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ کار و کسب‌ را وانهاد، به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ روی‌ آورد. مقدمات‌ را در حوزه‌ مشهد فرا گرفت‌ و برای‌ تحصیل‌ سطوح‌ به‌ سراغ‌ استادان‌ ممتاز آن‌ دیار رفت‌. دو سال‌ قبل‌ از ازدواج‌ راهی‌ قم‌ شد تا از محضر بزرگان‌ آن‌ شهر مقدس‌ نیز بهره‌ گیرد و برای‌ نخستین‌ بار در درس‌ خارج‌ فقه‌ آیة‌الله بروجردی‌ (ره‌) و خارج‌ اصول‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) حاضر شد که‌ این‌ مسأله‌ تا سالها ادامه‌ داشت‌. همچنین‌ وی‌ در زمینة‌ فلسفه‌ و تفسیر نیز از استادان‌ بسیاری‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ بهره‌ برد. استادان‌ و دوستان‌ آیة‌ الله خزعلی‌ در طول‌ دوران‌ تحصیل‌ خود از محضر استادان‌ ممتاز و وارستة‌ بسیاری‌ بهره‌ برده‌ است‌. نخستین‌ استاد وی‌، مرحوم‌ سید جعفر شیرازی‌ بود که‌ در مکتب‌ خانه‌ به‌ ایشان‌ قرآن‌ و مسائل‌ مذهبی‌ را آموخت‌. وی‌ از اینکه‌ نخستین‌ استادش‌ یکی‌ از فرزندان‌ پاک‌ حضرت‌ زهرا 3 بوده‌ اظهار خرسندی‌ می‌کند و آن‌ را به‌ فال‌ نیک‌ می‌گیرد. با شروع‌ به‌ تحصیل‌ در حوزة‌ مشهد، صرف‌ و نحو را نزد شیخ‌ علی‌ اکبر دامغانی‌ فرا گرفت‌ و کتاب‌ مغنی‌ اللبیب‌ را نزد محقق‌ قوچانی‌ خواند. معالم‌ و لمعه‌ و قوانین‌ را نزد سید احمد یزدی‌ آموخت‌. رسائل‌، مکاسب‌ و کفایه‌ را نزد مرحوم‌ شیخ‌ هاشم‌ قزوینی‌ و بخشی‌ از کفایه‌ را نزد شیخ‌ مجتبی‌ قزوینی‌ فراگرفت‌. این‌ دو، از استادان‌ ممتاز حوزه‌ علمیه‌ مشهد در علم‌ و عمل‌ بودند که‌ آثار علمی‌ و معنوی‌ ایشان‌، هنوز در میان‌ شاگردانشان‌ و در رشد و تعالی‌ حوزه‌ علمیه‌ مشهد باقی‌ است‌. آیة‌ الله خزعلی‌ در قم‌، در درس‌ خارج‌ فقه‌ آیة‌ الله بروجردی‌ (ره‌) و درس‌ خارج‌ فقه‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) شرکت‌ کرد. وی‌ همچنین‌ مدتی‌ در درس‌ آیة‌ الله بهجت‌ حاضر شد و از محضر این‌ مرد بزرگ‌ نیز کسب‌ فیض‌ کرد. در بخش‌ فلسفه‌، اشارات‌ را نزد مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ جواد خندق‌آبادی‌ تهرانی‌ خواند و در درس‌ منظومه‌ و اسفار علامه‌ طباطبایی‌ حاضر شد. آیة‌ الله خزعلی‌ در دوران‌ تحصیل‌ و مبارزه‌ با طلاب‌ و فضلای‌ بسیاری‌ همراه‌ بود که‌ از میان‌ آنان‌ می‌توان‌ به‌ شهید آیة‌ الله مطهری‌، شهید آیة‌ الله بهشتی‌ و آیة‌ الله ربانی‌ شیرازی‌ اشاره‌ کرد.فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌ آیة‌ الله خزعلی‌ در سالهای‌ تحصیل‌ و مبارزه‌ خدمات‌ فرهنگی‌ و علمی‌ شایانی‌ به‌ جامعه‌ اسلامی‌ ارزانی‌ داشته‌ است‌. مهم‌ترین‌ خدمت‌ فرهنگی‌ ایشان‌ در دورة‌ طاغوت‌، تنویر افکار عمومی‌ و آگاه‌ کردن‌ جوانان‌ مستعدّ و انقلابی‌ از خطرهای‌ موجود، همچون‌ جریانهای‌ التقاطی‌ و تز اسلام‌ منهای‌ روحانیت‌ و مبارزه‌ با جریان‌ روشنفکری‌ غیر متعهّد بود. وی‌ در سخنرانیهای‌ خود همواره‌ بر اسلام‌ ناب‌ و اصیل‌ پای‌ می‌فشرد و جوانان‌ را به‌ اُنس‌ با علما روحانیّت‌ شیعه‌ و پرهیز از فراگیری‌ اسلام‌ از دست‌ دیگران‌ دعوت‌ می‌کرد. در زمینة‌ فعالیتهای‌ علمی‌، تنها اثری‌ که‌ از وی‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌، تفسیر سورة‌ فاتحة‌ الکتاب‌ است‌. همچنین‌ او بر شعرهای‌ عینیّه‌ ابن‌ ابی‌ الحدید دربارة‌ امیرمؤمنان‌ 7 شرحی‌ نگاشته‌ است‌ و در زمینه‌های‌ قرآنی‌ نیز تلاشهایی‌ انجام‌ داده‌ است‌. بیشتر مطالعات‌ و فعالیتهای‌ ایشان‌ دربارة‌ قرآن‌ و نهج‌ البلاغه‌ است‌. بخش‌ زیادی‌ از زندگی‌ آیة‌ الله خزعلی‌ به‌ مبارزه‌ با رژیم‌ طاغوت‌ مصروف‌ شده‌ است‌. او در فاجعه‌ مسجد گوهرشاد در مشهد، نوجوانی‌ ده‌ ساله‌ بود که‌ فردای‌ حادثه‌، با پدرش‌ در محل‌ حاضر شده‌ بود و خود می‌گوید فجایع‌ رژیم‌ پهلوی‌ چنان‌ بود که‌ بر من‌ تأثیر گذاشت‌ و آن‌ شب‌، تب‌ کردم‌! از آغازین‌ حرکتهای‌ ایشان‌ در مبارزه‌ بر ضد رژیم‌ شاه‌، تبلیغ‌ در رفسنجان‌ و افشای‌ ماهیت‌ شاه‌ بر سر منبر بود که‌ به‌ دست‌گیری‌ ایشان‌ و تبعید به‌ گناباد انجامید. در ماجرای‌ انجمنهای‌ ایالتی‌ و ولایتی‌، آیة‌ الله خزعلی‌ همواره‌ در کنار امام‌ (ره‌) بود و از جمله‌، حامل‌ پیام‌ ایشان‌ برای‌ علمای‌ نجف‌ آباد شد. همچنین‌ وی‌ در هیجدهم‌ فروردین‌ ماه‌ 1343 به‌ دیدار امام‌ رفت‌. امام‌ (ره‌) به‌ تازگی‌ آزاد شده‌ بود و روزنامه‌ اطلاعات‌ در آن‌ زمان‌ مطلبی‌ نوشته‌ بود مبنی‌ بر اینکه‌ امام‌ با دستگاه‌ شاه‌ کنار آمده‌ و آزاد شد. این‌ مطلب‌ باعث‌ تأثر امام‌ شده‌ بود در جلسه‌ای‌ که‌ چند روز بعد در فیضیه‌ تشکیل‌ شده‌ بود، آیة‌ الله خزعلی‌ به‌ دستور امام‌ بر سر منبر رفت‌ و ماهیّت‌ کذب‌ مطلب‌ روزنامه‌ اطلاعات‌ را افشا کرد. این‌ سخنرانی‌، در آن‌ روزگار، به‌ دلیل‌ حماسی‌ و مستحکم‌ بودن‌، مشهور شد. آیة‌ الله خزعلی‌ در طول‌ دوران‌ رژیم‌ شاه‌، یک‌ بار در زندان‌ قزل‌ قلعه‌ زندانی‌ شد و سه‌ بار تبعید شد. تبعید نخست‌ ایشان‌ به‌ گناوه‌ و دامغان‌ بود که‌ سه‌ سال‌ به‌ طول‌ انجامید. تبعید دوم‌ به‌ زابل‌ بود و در تبعید سوم‌ پنهان‌ شد و روی‌ نشان‌ نداد. در این‌ زمان‌ بود که‌ حضرت‌ آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ در مخفیگاه‌ به‌ دیدار ایشان‌ رفته‌ و با هم‌ از نزدیک‌ آشنا شدند. آیة‌ الله خزعلی‌ در گزارشهای‌ ساواک‌، روحانی‌ افراطی‌، اخلال‌ گر طرفدار خمینی‌ نامیده‌ شده‌ بود. در تبعید سوم‌ وی‌ پنهان‌ شده‌ بود تا ساواک‌ نتواند او را دستگیر کند. در این‌ هنگام‌ خبر شهادت‌ فرزندش‌ در قم‌ به‌ دست‌ او می‌رسد. آیة‌ الله خزعلی‌ در تشییع‌ جنازة‌ فرزندش‌ شرکت‌ می‌کند. او هرگز در تشییع‌ فرزندش‌، اشک‌ نریخت‌ و خدا را در آن‌ مصیبت‌ سپاس‌ می‌گفت‌. امضای‌ آیة‌ الله خزعلی‌ در بسیاری‌ از بیانیه‌ها در مرجعیت‌ امام‌ (ره‌) و لزوم‌ مبارزه‌ با رژیم‌ شاه‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. همچنین‌ وی‌ در دوره‌ طاغوت‌، همکاری‌ نزدیکی‌ با جامعة‌ مدرسین‌ حوزة‌ علمیه‌ قم‌ و اعضای‌ آن‌ داشته‌ است‌ و در مبارزات‌ آن‌ مرکز با رژیم‌ شاه‌ به‌ طور جدی‌ شرکت‌ می‌کرده‌ است‌. از دیگر فعالیتهای‌ او در پیش‌ از انقلاب‌ اسلامی‌، حمل‌ پیامهای‌ امام‌ (ره‌) به‌ آیة‌ الله سید کاظم‌ شریعتمداری‌ و همچنین‌ دریافت‌ پاسخ‌ آیة‌ الله شریعتمداری‌ به‌ امام‌(ره‌) بوده‌ است‌. حضرت‌ آیة‌ الله خزعلی‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ نیز فعالیتهای‌ گسترده‌ای‌ برای‌ پیشبرد انقلاب‌ انجام‌ داده‌ است‌. وی‌ در این‌ سالها، همواره‌ یار صدیق‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) و رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌، حضرت‌ آیة‌ الله خامنه‌ای‌ بوده‌ و همواره‌ مردم‌ را به‌ پیروی‌ از ولایت‌ مطلقة‌ فقیه‌، و شناخت‌ هوشمندانة‌ توطئه‌های‌ دشمن‌ و نیز مبارزه‌ با خط‌ نفاق‌ تشویق‌ می‌کرده‌ است‌. آیة‌ الله در طول‌ دوران‌ جنگ‌ تحمیلی‌ بارها در جبهه‌ها حضور یافت‌ و همواره‌ مایة‌ دلگرمی‌ رزمندگان‌ اسلام‌ بوده‌ است‌.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1240 ش در شیراز متولد شد. پدرش محمد على خان وكیل‏الدوله از ملاكین فارس بود و عمویش حسنعلى خان مستشار سفارت انگلیس در تهران و همه كاره آن سفارتخانه بود. حسینقلى پس از انجام تحصیلات مقدماتى در تهران به هندوستان سفر كرد و مقدماتى از علم دیپلماسى را در آنجا آموخت. سپس به لندن و پاریس سفر نمود و در بیست سالگى به ایران بازگشت. ابتدا در بانك شرقى انگلیس در تهران اشتغال ورزید و خیلى زود از مدیران آن بانك شد و تا 1308 در آنجا مشغول بود. در آن سال امتیاز تنباكو در ایران به یك شركتى به نام رژى داده شد. نواب در آن شركت استخدام گردید و تقریبا نماینده تام‏الاختیار شركت در استان فارس و بنادر جنوب بود. وقتى قرارداد تنباكو به هم خورد و دولت ایران پانصد هزار لیره غرامت كمپانى طرف قرارداد را پرداخت نمود، نواب نیز بیكار شد ولى به توصیه عمویش در وزارت امور خارجه استخدام شد و با سمت مترجم و نایب اول سفارت به لندن رفت. در همین مأموریت بود كه مى‏بایستى به دعاوى میرزا ملكم‏خان و چند نفر از تجار انگلیسى رسیدگى نماید. سرانجام میرزا ملكم محكوم گردید و دولت ایران ناگزیز طلب تجار انگلیسى را پرداخت. نواب تا 1323 یعنى قریب 15 سال مأمور خدمت در لندن بود. در آن سال به تهران احضار و به ریاست اداره دول غیرهمجوار منصوب شد. در همان سال از طرف وزارت امور خارجه مأمور پذیرایى از لرد كرزن نایب‏السلطنه هندوستان كه قصد بازدید از خلیج فارس را داشت، شد. قرار بود كرزن در بوشهر مورد استقبال علاءالدوله والى فارس و حسینقلى نواب نماینده دولت ایران قرار بگیرد ولى كرزن درخواست نمود والى و نماینده وزارت خارجه باید در كشتى او را ملاقات نمایند. علاءالدوله تلگرافى از عین‏الدوله كسب دستور نمود ولى عین‏الدوله صدراعظم تلگرافى پاسخ داد برنامه همان است كه قبلا تصویب شده است و از این رو كرزن از كشتى پیاده نشده و به هند بازگشت. نواب در جریان مشروطیت فعالیتى آشكار و نهان داشت و رابط سفارت انگلیس و تجار و اصناف بود. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس اول، پس از چندى كه از عمر مجلس گذشت به وكالت مجلس انتخاب شد و یكى از كرسیهاى خالى مجلس را به او دادند. نواب در مجلس اول فعالیت داشت و جزء وكلاى پرجوش و خروش بود. پس از به توپ بستن مجلس و آغاز دوران استبداد صغیر مخفیانه اقداماتى را علیه محمد على میرزا آغاز نمود و تقریبا اقدامات مشروطه‏خواهان در تهران با صلاحدید او انجام مى‏گرفت. پس از فتح تهران و خلع محمد على میرزا، نواب در كمیسیون عالى و هیئت مدیره جزء افراد فعال و كارساز بود. در انتخابات دوره دوم مجلس از تهران به وكالت انتخاب شد. چند ماهى در مجلس بود تا اینكه در مرداد 1289 محمد ولیخان تنكابنى از رئیس‏الوزرایى كناره‏گیرى كرد و عضدالملك، میرزا حسن‏خان مستوفى‏الممالك را به ریاست دولت برگزید. مستوفى‏الممالك غالب اعضاء كابینه را از میان دموكراتها برگزید و حسینقلى نواب را به وزارت امور خارجه منصوب و معرفى نمود ولى عمر وزارت او طولانى نشد و جاى خود را به محتشم‏السلطنه داد. نواب در دوره سوم هم به وكالت مجلس انتخاب گردید، ولى قبل از افتتاح مجلس به سمت سفارت ایران در آلمان برگزیده شد و مأموریت او در برلن قریب 8 سال به طول انجامید. در انتخابات دوره چهارم از شیراز به نمایندگى انتخاب گردید ولى در مجلس حضور نیافت. در 1302 ش به تهران احضار شد و به ریاست بانك ایران كه همان بانك استقراضى روس بود منصوب گردید و نسبت به وصول مطالبات بانك از اشخاص جد و جهد زیادى بروز داد و مطالبات معوقه بانك را كه دولت جدید شوروى به ایران بخشیده بود وصول كرد و از وجوه حاصله بانك فلاحت تشكیل شد. حسینقلى نواب چندى عضو هیئت نظار بانك ملى بود. در 1309 كه سید حسن تقى‏زاده به وزارت مالیه انتخاب گردید نواب را به جاى بهاءالملك قره گوزلو به ریاست هیئت نظار بانك تعیین كرد و از وى خواست تا به حساب و كتاب بانك ملى دقیقا رسیدگى كند. نواب این دستور را جدى گرفت و در نتیجه به بیلان جعلى بانك ملى پى برد. در این رسیدگى دامن تیمورتاش وزیر دربار هم آلوده شد و پرونده‏هایى براى او تدارك دیدند. ابتداء تیمورتاش به محاكمه دعوت شد و بعد دكتر لیندنبلات رئیس آلمانى بانك ملى را محاكمه و محكوم كردند. نواب در 1324 ش در 84 سالگى در تهران درگذشت. وى در دوره ششم نیز وكیل مجلس شوراى ملى بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند دبیر خاقان و متولد 1276 ش است. بعد از انجام تحصیلات متوسطه به مدرسه علوم سیاسى وارد شد و دانشنامه گرفت و به خدمت در وزارت امور خارجه درآمد و مراحل ترقى را در آنجا پیمود. در 1331 كه وزیر مختار ایران در هلند بود محاكمات نفت ایران در دیوان داورى بین‏المللى لاهه طرح شد و رأى به نفع ایران صادر گردید و حتى قاضى انگلیسى نیز حقانیت ایران را تأیید كرد. نواب بعد از این موفقیت به ایران دعوت شد و به سمت وزیر امور خارجه تعیین گردید و چند ماهى در این سمت بود كه با عنوان سفارت به امریكاى جنوبى رفت و چند مأموریت دیگر نیز به او ارجاع شد. نواب گذشته از مراحل ادارى و سیاسى مردى ادیب و دانشمند و نویسنده‏اى محقق بود. در تمام عمر به درستى و نیكنامى شهرت داشت. سلسله مقالاتى در مجله یغما مى‏نوشت. او در مهرماه 1351 در 75 سالگى درگذشت. وى با دختر معاضدالسلطنه پیرنیا در جوانى ازدواج كرد. یكى از فرزندان وى به نام دكتر فرهاد نواب جراح قابلى شد و شهرت زیادى یافت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

ملقب به نیرالسلطان در 1248 متولد شد. قسمتى از تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در ایران انجام داد و زبان فرانسه را خیلى خوب آموخت و چندى در اروپا ادامه تحصیل داد. در اوان مشروطیت به ایران بازگشت و طبعا به علت اقامت در اروپا از طرفداران مشروطه و قانون و آزادیخواهان بود. بعد از استبداد صغیر در انتخابات دوره دوم كاندیداى نمایندگى شد و از شهر بابل انتخاب گردید. پس از پایان مجلس به علت تربیت اروپایى و آشنایى به مدارس اروپا در تهران یكباب مدرسه شبانه‏روزى به نام سیروس دایر نمود. دوره این مدرسه شش سال بود و دروس به زبان فرانسه و فارسى تدریس مى‏شد و ارزش تحصیلى آن معادل دیپلم متوسط تعیین شد. نیرالسلطان در 1335 قمرى روزنامه معتبر و مهم صداى ایران را در تهران انتشار داد. صداى ایران روزنامه‏اى كاملا سیاسى و انتقادى بود و با هیئت حاكمه سرسازش نداشت. این روزنامه چند سالى انتشار یافت تا در محاق توقیف قرار گرفت و خود در كابینه وثوق‏الدوله به قزوین تبعید شد. پس از چند ماه به اروپا رفت. پس از مراجعت از اروپا در دوران نخست‏وزیرى مشیرالدوله چندى معاون و كفیل وزارت كشور بود. در 1300 در ترمیم كابینه قوام‏السلطنه به وزارت فوائد عامه منصوب گردید ولى عمر وزارت او طولانى نشد. در 1301 پس از كشف توطئه علیه سردار سپه مشارالملك وزیر سابق دربار و ظهیرالاسلام و همین نیرالسلطان را بازداشت كردند. پس از استخلاص از زندان براى جبران گذشته به جكومت گیلان منصوب شد و چند ماهى در آنجا حكومت كرد. جمعى علم مخالفت علیه او برافراشتند و در جراید مطالبى علیه او منتشر شد. در تهران فرخى یزدى مدیر طوفان به حمایت او برخاست و او را تأیید نمود. نیرالسلطان پس از حكومت گیلان كارى قبول نكرد و كار اصلى او ملكدارى بود. سرانجام در 1320 در 72 سالگى در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1260 در نواى دماوند متولد شد و مطابق معمول زمان تحصیلاتى نمود و چون به سن رشد رسید، میل به سپاهیگرى داشت. چندى در ژاندارمرى استخدام شد. بعد از استبداد صغیر كه اداره كل نظمیه تأسیس شد و یپرم در رأس آن قرار گرفت، نفرات جدیدى استخدام كرد، از جمله همین محمد رفیع خان نوائى بود. در 1292 كه سوئدى‏ها براى تشكیل نظمیه‏ى نوین به ایران آمدند، نوائى را با درجه‏ى سلطانى در تشكیلات جدید پذیرفتند و تا سال 1300 دو درجه به او دادند و در نتیجه نایب سرهنگ شد و ریاست كمیساریاى بازار را كه از مهمترین كلانتریهاى تهران بود به او سپردند والحق در اداره كمیساریاى مزبور جد و جهدى بروز داد و سردار سپه كه در آن موقع رئیس‏الوزراء و وزیر جنگ بود، از جدیّت و مدیریت او اطلاع یافت. روزى كه درگاهى به ریاست نظمیه رسید براى ریاست مراكز چهار استان آنروز (تبریز، فارس، كرمان و خراسان) چند نفرى را معرفى كرد. سردار سپه به درگاهى دستور داد رئیس كلانترى بازار را با یك درجه ترفیع به مشهد بفرستید و همینطور شد و سرهنگ محمد رفیع خان نوائى به ریاست شهربانى مشهد و سرپست منطقه‏ى خراسان تعیین گردید و مدت مأموریت وى در خراسان حدود 11 سال بطول انجامید. در این مدت استاندارهاى مختلفى به مشهد منصوب شدند و مرحوم محمود جم كه قریب چهار سال استاندار خراسان بود شدیدا از سرهنگ نوائى حمایت مى‏كرد. سرلشكر محمد حسین آیرم از 1310 به ریاست شهربانى گمارده شد، تصمیم به تغییر نوائى گرفت ولى هربار با مداخله‏ى جم این تغییرات منتفى مى‏شد. در نیمه سال 1312 محمود جم به تهران احضار و در كابینه فروغى به وزارت كشور منصوب شد و آیرم موقع را براى تغییر نوائى مناسب شد و سرانجام در 1313 او را از خراسان احضار نمود و به رضائیه فرستاد و این اولین بارى بود كه یك سرهنگ 12 ساله در رأس شهربانى رضائیه قرار مى‏گرفت چون قبل از نوائى افسرانى به ریاست شهربانى رضائیه انتخاب مى‏شدند كه حداكثر درجه‏ى سلطانى یا یاورى داشتند. نوائى از این سمت سخت ناراحت بود. وقتى نوائى از مشهد تغییر كرد، نایب سرهنگ حسینقلى بیات رئیس شهربانى اهواز جاى او را گرفت. در تیرماه 1314 به هنگام تبدیل كلاه پهلوى به كلاه فرنگى در مشهد مخالفت‏هائى بوجود آمد و عده‏اى در مسجد گوهرشاد متحصن گردیدند و در نتیجه لشكر بدستور رضاشاه متحصنین را به گلوله بست و غائله ظاهرا خاتمه یافت و رضاشاه دستور داد تمام رؤساى ادارات شهر مشهد تغییر كنند. این دستور شاه بمرحله‏ى اجرا درآمد و در نتیجه سرهنگ حسینقلى بیات هم معزولا به تهران بازگشت. در همان هنگام سرلشكر آیرم رئیس شهربانى بیمار و در منزل بسترى بود و سرهنگ ركن‏الدین مختارى معاون شهربانى امور مربوطه را كفالت مى‏كرد. شبى در هیئت دولت، شاه از وزیران درباره‏ى ریاست شهربانى مشهد نظرخواهى مى‏كند. بلافاصله مظفر اعلم رئیس اداره كل تجارت كه قبلا استاندار رضائیه بود مى‏گوید وقتى كه من در رضائیه بودم رئیس شهربانى آنجا سرهنگ نوائى بود كه بسیار پایور لایقى است و قبلا هم قریب ده سال در خراسان خدمت كرده است، رضاشاه با تغییر مى‏گوید او دیگر پیر شده است ولى بلافاصله جم وزیر كشور در تأیید پیشنهاد اعلم شرحى از لیاقت نوائى بیان مى‏كند و به شاه مى‏گوید اگر اجازه فرمائید فردا صبح شرفیاب شود، شاه هم موافقت مى‏كند. نوائى روز بعد به اتفاق جم شرفیاب مى‏شوند و شاه مى‏گوید برود و باید مقصر واقعه‏ى گوهر شاد معرفى شود. نوائى با قلبى پر از كینه نسبت به اسدى به خراسان رفت و عده‏اى بازجو و كارآگاه هم با خود همراه ساخت از جمله فروزش نامى كه در پرونده‏سازى در اداره آگاهى تهران معروف بود. نوائى در مدتى كوتاه با كمك فرزندش پرونده‏ى واقعه‏ى گوهرشاد را تهیه كرد بدون اینكه ظاهرا دخالتى داشته باشد، مجرمیت اسدى را محرز ساخت و گزارش نهائى توسط سرهنگ مختارى كفیل شهربانى به عرض رسید و پرونده براى محاكمه به دادرسى ارتش احاله شد. سرتیپ البرز به ریاست دادگاه و سرهنگ آقاخان خلعتبرى به داستانى تعیین شد و سرانجام اسدى تیرباران شد. بعد از قتل اسدى، سرهنگ نوائى قریب دو سال در خراسان باقى ماند و در 1316 به تهران احضار و به ریاست اداره سیاسى منصوب شد. نوائى در خاطرات خود مى‏نویسد در سال 1315 تكلیف قتل مدرس به من شد و من هم بازدیدى از او كردم. بسیار وضع اسفناكى داشت. ماهها بود كه موى سرش را اصلاح نكرده بودند و بهرجهت من قتل او را گردن نگرفتم و روى این اصل تغییر كردم و سرهنگ منصور وقار را بجاى من گذاشتند. سرهنگ نوائى در 1318 از ریاست اداره سیاسى بركنار شد و چندى بدون شغل بود و بعد او را بازداشت كردند. مدتى در زندان بسر برد. دو فرزند ذكور او جوانمرگ شدند و پس از مدتى از زندان آزاد شد. بعد از شهریور 1320 كه محاكمه عمال نظمیه در تهران آغاز شد، در اثر شكایت فرزندان اسدى، سرهنگ نوائى براى بار دوم بازداشت شد. دیوان كیفر براى تكمیل پرونده‏ى نوائى را به مشهد فرستاد و مدتى در زندان آنجا بسر برد. پس از آزادى از زندان چندى حیات داشت. سرانجام در 1329 در سن 69 سالگى درگذشت. سرهنگ محمد رفیع نوائى در زمانى كه در زندان مشهد بسر مى‏برد، خاطرات خود را از بدو استخدام برشته‏ى تحریر درآورد كه بالغ بر یك صد صفحه مى‏باشد و هم‏اكنون نزد یكى از دخترانش كه حیات دارد نگهدارى مى‏شود. نوائى در این خاطرات محاكمه و اعدام اسدى را خلاف عرف دادرسى ارتش مى‏داند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

بازرگان و سیاستمدار، متولد 1277 ش در شیراز است. پدرش محمد حسین به كار تجارت اشتغال داشت و او نیز رویه و كار پدر را دنبال كرد ولى سوداى سیاست نیز در سر مى‏پرورانید تا اینكه در دوره نهم از طرف مردم شیراز به نمایندگى مجلس انتخاب شد و در ادوار دهم، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم و چهاردهم نیز همچنان وكیل مردم شیراز در پارلمان ایران بود. در دوره اول نیز به سناتورى برگزیده شد و چند دوره نیز سناتورى انتخابى شیراز با او بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1282 در اصفهان متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در اصفهان و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان نظام انجام داد و دوره‏ى دو ساله‏ى دانشكده‏ى افسرى را در رشته‏ى سوار نظام گذرانید و در 1305 به درجه‏ى افسرى نائل آمد. نكوزاد مراحل اولیه‏ى خدمت خود را در دانشكده‏ى افسرى گذرانید و سرانجام فرمانده رسته سوار نظام آنجا شد. مدتى هم فرماندهى هنگ سوار پهلوى را عهده‏دار بود. وى در این سمت دوره فرماندهى و ستاد دانشگاه جنگ را گذرانید و به ریاست ستاد لشكر آذربایجان منصوب شد. در اصفهان نیز رئیس ستاد لشكر بود و چندى هم ریاست ستاد سپاه مركز را عهده‏دار بود. از دیگر مشاغل وى، فرماندهى تیپ زاهدان و معاونت لشكر كرمانشاه و معاونت سپاه شش فارس بود. آخرین سمت وى، فرماندهى لشكر لرستان بود. وى در سال 1342 در انتخابات بیست و یكمین دوره‏ى مجلس شوراى ملى مشاركت كرد و از خرم‏آباد به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. دوره‏ى بیست و دوم نیز همان سمت نمایندگى را از خرم‏آباد احراز نمود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

قاضى عالیرتبه و سناتور، در 1280 در تهران تولد یافت پدرش حاج محمد آقا كاشانى از تجار معتبر و محترم تهران بود. با حاج محمد حسین امین‏الضرب مهدوى دوستى و داد و ستد مشترك داشتند. نقوى پس از انجام تحصیلات مقدماتى و فراگرفتن فارسى و عربى مدرسه دارالفنون و مدرسه عالى حقوق را پایان برد. چندى به شغل معلمى فرانسه در دارالفنون تهران اشتغال داشت، سپس جزء اولین دسته محصلین از طرف دولت به اروپا اعزام شد و در پاریس درس حقوق خواند و درجه لیسانس گرفت. پس از مراجعت به ایران به شغل قضا اشتغال ورزید. چندى رئیس شعبه بدایت و زمانى رئیس شعبه استیناف بود. مدتى هم ریاست اداره نظارت را متصدى گردید تا اینكه به مستشارى دیوانعالى كشور برگزیده شد. در 1324 به معاونت وزارت دادگسترى انتخاب گردید و چند سالى در آن سمت قرار داشت، بعد رئیس شعبه دیوانعالى كشور شد. در اولین انتخابات مجلس سنا در 1328 كاندیداى سناتورى از تهران گردید و در راه انتخاب خویش تلاش بسیارى نمود. سرانجام سناتور تهران شد و چون مردى امین، وارد، حراف و حقوق‏دان بود در مجلس خیلى زود جاى خود را باز كرد. غالبا مخالف دولتها نطق مى‏كرد و چند بار علیه دولتهاى وقت اعلام جرم نمود. در مجلس سنا از طرفداران قانون ملى شدن صنعت نفت بود و جزء كمیسیون مشترك مجلسین گردید. در 1332 كه انتخابات مجلسین تجدید شد بار دیگر سناتور شد. وى علاوه بر سناتورى در شورایعالى بانك ملى ایران سمت نیابت ریاست داشت. وى در 1343 به بیمارى سكته درگذشت. نقوى مردى دانشمند، ناطق، منطقى، زرنگ و فوق‏العاده ثروتمند بود. همسر وى خواهرزاده حاج امین‏الضرب مهدوى داراى مستغلات و املاك زیادى در تهران بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سالار اسعد طالشى و از نواده‏هاى دخترى احتشام‏السلطنه علامیر است. وى در 1295 تولد یافت و در ایران و اروپا تحصیلات متوسطى را انجام داد و به كار تجارت و ملكدارى مى‏پرداخت و شركت هواپیمائى درست كرد. در تاسیس حزب مردم از نزدیك مداخله داشت و در آنجا فعالیتى از خود به ظهور رسانید. در دوره‏ى نوزدهم از گرگان رود و طوالش وكیل شد. در همان دوره میخ خود را محكم كوبید و مورد توجه شد و در ادوار بعد یعنى دوره‏هاى بیستم، بیست‏ویكم، بیست‏ودوم، بیست‏وسوم و بیست‏وچهارم یعنى از 1334 تا 1356 وكیل مجلس بود و ظاهرا لیدرى اقلیت مجلس را عهده‏دار مى‏شد و هنگام طرح لوایح دولت، در صف اول مخالفین قرار مى‏گرفت و نطقهاى ظاهرا فریبنده‏اى مى‏نمود ولى شبها با دولتمردان به دوستى و صفا سر مى‏كرد و همیشه بر خر مراد سوار بود. در سال 1354 كه به اصطلاح سیستم مملكت از دو حزبى به یك حزبى تغییر یافت، او در حزب جدیدالتاسیس همه كاره شد و با جمشید آموزگار دبیر كل حزب رستاخیز نزدیكى یافت. وقتى آموزگار به نخست‏وزیرى رسید، او را به سمت وزیر مشاور و معاون سیاسى و پارلمانى تعیین كرد. رامبد كه سالها از دولت گله داشت كه چرا به تذكرات نمایندگان ترتیب اثر نمى‏دهد، خود كاسه‏ى گرمتر از آش شد و با خشونت و بى‏ادبانه جواب نمایندگان را مى‏داد و به كسى رحم نمى‏كرد. واقعا شخصى كه قریب بیست سال دولتها را به باد انتقاد گرفته بود، آنچنان مست مقام شد كه به كلى مجلس و دوستان خود را فراموش نموده و آنچه خود مى‏گفت «وحى منزل» بود. رامبد در نطق و بیان و سفسطه كم‏نظیر بود و خوب در مجلس بازى مى‏كرد. از ثروت هم به حد كامل برخوردار گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند مصطفى‏قلى رام، متولد 1298. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه، از دانشكده‏ى حقوق تهران در رشته‏ى اقتصاد لیسانسه شد و به استخدام در وزارت دارائى درآمد. چندى در ادارات مختلف وزارت دارائى مشغول كار بود تا در 1330 براى ادامه‏ى تحصیل عازم آمریكا شد و درجه‏ى دكتراى اقتصاد گرفت. پس از مراجعت به ایران، مدیر عامل بانك عمران شد. در آن تاریخ بانك عمران یك موسسه كوچك بانكى بود كه در اثر خبط گذشتگان پنج میلیون تومان سرمایه‏ى خود را از دست داده بود، ولى تلاش و پیگیرى مدیر عامل جدید باعث شد بانك تدریجا توسعه یابد به طورى كه پس از ده سال یكى از بانكهاى درجه اول ایران شد و تعداد شعب آن در تهران و شهرستانها از هزار واحد بانكى تجاوز كرد. این بانك علاوه بر معاملات عادى، خزانه‏دار و بانك اختصاصى بنیاد پهلوى بود و تمام معاملات بنیاد در آنجا صورت مى‏گرفت. بعد از مدتى بانك مزبور مشغول شهرك‏سازى شد و در دهكده‏ى خواردین در غرب تهران، در میلیون‏ها متر زمین «شهرك غرب» را بنیاد نهاد و شروع به آپارتمان و ویلاسازى نمود و با قریب بیست شركت خارجى قرارداد منعقد نمود. علاوه بر شهرك‏سازى، ورود غله از خارج نیز بر عهده‏ى این بانك قرار گرفت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به انتخاب‏الملك، در 1277 در مشهد متولد شد. تحصیلات خود را در حد متعارف در مشهد انجام داد. ابتدا به شغل معلمى پرداخت. بعد به تهران آمد و زبان فرانسه را فراگرفت و چندى هم در اروپا تحصیلات جدید نمود. وى كار خود را از وزارت فوائد عامه شروع كرد، در آن وزارتخانه مشاغلى را احراز نمود. سپس به وزارت دارائى انتقال یافت و از نزدیكان داور شد. مدتى مدیركل انحصار تریاك بود، بعد ریاست اداره‏ى دخانیات را به او سپردند. سرانجام پیشكار دارائى آذربایجان گردید. در سال 1319 به عضویت دولت دعوت شد و ریاست اداره كل كشاورزى را عهده‏دار گردید. ضمنا منشى هیئت وزیران بود. در سال 1320 شهردار تهران شد. چندى در آن سمت باقى ماند كه به ریاست اداره كل آمار و سجل احوال منصوب شد. پس از آن مدت كوتاهى نایب‏التولیه‏ى آستان قدس رضوى گردید. در سال 1330 در كابینه‏ى دكتر مصدق به وزارت كشور معرفى گردید ولیكن در آن شغل دوام زیادى نداشت. در انتخابات دوره‏ى هیجدهم، رئیس انجمن نظارت انتخابات تهران بود. مطابق میل و دلخواه انتخابات دوره‏ى هیجدهم، رئیس انجمن نظارت انتخابات تهران بود. مطابق میل و دلخواه دولت، انتخابات مجلس شوراى ملى و سنا را به انجام رسانید. در سال 1334 استاندار خراسان شد. دیگر از مشاغل او استاندارى فارس است. از دوره‏ى دوم سنا تا پایان دوره‏ى پنجم نمایندگى مجلس سنا را داشت. رام مردى مطلع، ثروتمند، بى‏سروصدا، محافظه‏كار و عاقل بود. قریب 50 سال مشاغل مختلف را احراز كرد. حین‏الفوت متجاور از هشتاد سال داشت. در 1360 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند موسى لاهیجى، در 1284 در لاهیجان متولد شد. پس از اخذ دیپلم براى ادامه‏ى تحصیل از طرف دولت عازم اروپا شد و در فرانسه در رشته‏ى ریاضیات و فیزیك ادامه‏ى تحصیل داد و درجه‏ى دكترا در علم فیزیك گرفت. پس از ورود به ایران با سمت دانشیارى در دانشسراى عالى و دانشكده علوم به تدریس پرداخت. وى در زمانى كه در اروپا تحصیل مى‏كرد، با افكار اشتراكى و سوسیالیستى آشنا شد و بدان دلبستگى پیدا كرد. در ایران این فكر را تقویت و تبلیغ مى‏نمود، با دكتر ارانى كه او هم داراى این افكار بود نزدیك شد. سرانجام در سال 1316 شهربانى از نیات آنها باخبر شد و همه را كه پنجاه و سه نفر بودند دستگیر نموده و محاكمه‏اى در دادگاه عالى جنائى به ریاست حسینقلى وحیدى تشكیل شد. همه‏ى آنها محكوم شدند و دكتر رضا رادمنش هم پنج سال زندان گرفت. در اوایل مهرماه 1320 كه عفو عمومى صادر شد، زندانیان سیاسى از جمله رادمنش آزاد شدند. در همان روزها شالوده‏ى حزب توده را بنیاد ریختند و رادمنش در تشكیل حزى مزبور، فعالیت زیادى داشت و امتیاز روزنامه‏اى به نام مردم گرفت. این روزنامه ارگان حزب توده بود و به طور یومیه انتشار مى‏یافت. پس از چندى روزنامه‏ى رهبر به مدیریت ایرج اسكندرى ارگان حزب توده شد و نامه‏ى مردم به صورت هنرى و علمى وتئوریكى به طور ماهانه منتشر مى‏شد. در انتخابات دوره‏ى چهاردهم كه نسبتا در بعضى از حوزه‏ها از آزادى نسبى برخوردار بود، رادمنش خود را كاندیداى حزب توده از لاهیجان نمود و سرانجام به وكالت مجلس انتخاب گردید. در آن دوره چند نفرى هم از حزب مزبور وكیل شدند و فراكسیون حزب توده در مجلس 8 عضو داشت. در سال 1325 كه قوام كابینه‏ى ائتلافى از حزب توده و حزب ایران و حزب دموكرات ایران تشكیل داد، قرار بود دكتر رادمنش به وزارت پیشه و هنر منصوب شود، ولى ایرج اسكندرى جاى او را گرفت. او بیشتر فعالیت خود را متوجه تشكیلات و توسعه‏ى حزب توده نمود. ضمنا در دانشگاه تهران نیز مقام استادى دانشكده‏ى علوم را حفظ نمود. بعد از سوءقصد به محمدرضاشاه پهلوى در دانشگاه تهران كه در سال 1327 صورت گرفت، حزب توده غیرقانونى اعلام شد و سران حزب مزبور توسط حكومت نظامى بازداشت شدند. رادمنش هم به زندان افتاد. محاكمه‏ى نظامى ترتیب دادند، سران حزب مزبور از جمله رادمنش هر یك به مجازاتهاى سنگین محكوم گردیدند. در 1329 به هنگام نخست‏وزیرى سپهبد رزم‏آرا كلیه محكومین حزب توده در زندان قصر با تمهیدات و مقدمه‏چینى قبلى شاید با نظر مساعد دولت وقت از زندان فرار كردند. جز دكتر مرتضى یزدى كه چندى بعد در تهران دستگیر شد، از بقیه اطلاعى به دست نیامد تا اینكه معلوم شد همه‏ى آنها از مرز فرار نموده هر كدام در یكى از كشورهاى شرقى زندگى مى‏نمایند. رادمنش چندى در اروپاى شرقى به سر برد و دبیر اول حزب كمونیست ایران بود. در 1363 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به ادیب‏السلطنه رادسر، رئیس پلیس رضاشاه، اولین رئیس شهربانى محمدرضاشاه، در 1273 در تهران متولد شد. پس ازانجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى سن‏لوئى شد و از آنجا فارغ‏التحصیل گردید و در 1293 به عنوان مترجم فرانسه در نظمیه استخدام گردید. پس از یك سال وارد آموزشگاه افسرى شد و در 1295 درجه‏ى ستوان سومى گرفت و در 1297 سروان شد. بعد از كودتا به درجه‏ى یاورى رسید، به ریاست كلانترى منصوب شد و در سال 1302 با درجه‏ى سرهنگى ابتدا به معاونت و سپس به ریاست پلیس تهران منصوب شد و كلانترى‏هاى ده‏گانه را در تهران بنیاد نهاد و ریاست نظمیه‏ى تهران نیز ضمیمه‏ى كار او شد. وى تا سال 1318 در همان سمت بود. در تهران هر اتفاقى كه به وقوع مى‏پیوست، انگشت او در كار بود. در واقعه‏ى تیراندازى به سیدحسن مدرس كه در 1306 اتفاق افتاد، وى مشاركت داشت. در اواخر 1317 براى ازدواج ولیعهد و فوزیه به مصر رفت و هنگام بازگشت در اهواز كه وضع پذیرائى بسیار ناقص و افتضاح‏آور بود، به دستور وى پاسبانهاى شهربانى اهواز مشغول پذیرائى از میهمانان مصرى شدند. در 1318 به دستور رضاشاه، سرهنگ رادسر به ریاست كل راه‏آهن دولتى منصوب شد و چرخهاى این سازمان نوبنیاد را به گردش درآورد. دو سال در آنجا بود تا اینكه در شهریور 1320 به معاونت كل شهربانى رسید. در مهرماه 1320 بعد از آنكه سرپاس مختار رئیس شهربانى مقتدر رضاشاه، از كار معزول و تحت تعقیب دیوان كیفر قرار گرفت، رادسر با ارتقاء به درجه‏ى سرپاسى (سرتیپى) به ریاست شهربانى كل كشور منصوب شد. در آن تاریخ، ایران در اشغال قواى متفقین بود و از هر طرف كشور ناامنى و اغتشاش شعله‏ور شده بود. رادسر نتوانست به اوضاع آشفته سر و صورتى بدهد، بلكه بر وخامت اوضاع افزود تا اینكه در 17 آذر 1321 به دوران ریاست دولت قوام‏السلطنه مردم تهران دست به شورش و بلوا زدند. در آن تاریخ نان در تهران و شهرستانها پیدا نمى‏شد یا چیزى به نام نان سیلو به مردم باكوپن داده مى‏شد كه جز آرد همه چیز داخل آن یافت مى‏گردید. در اثر شورش مردم، دكاكین مورد غارت قرار گرفت. خانه‏ى قوام‏السلطنه را آتش زدند، مجلس شوراى ملى به تصرف مردم درآمد و تابلوهاى نفیس كمال‏الملك به یغما رفت. دولت رئیس شهربانى را مسئول شناخت و او را از كار بركنار ساخت. رادسر بعد ار ریاست شهربانى بازنشسته شد و در 1333 درگذشت. وى داماد عمادالسلطنه فاطمى و دائى امیرعباس هویدا بود. نام خانوادگى وى ابتدا امیر سردارى بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند عبدالحمید علاءالحكماء، متولد 1281 ش است. تحصیلات خود را در تهران به اتمام رسانید و از مدرسه‏ى طب درجه‏ى دكترا گرفت. سپس براى ادامه‏ى تحصیل عازم اروپا شد و از دانشكده‏ى پزشكى پاریس تخصص جراحى گرفت. راجى پس از مراجعت به ایران، مدتى ریاست بهدارى شركت نفت سابق را عهده‏دار بود و بعد به ریاست بهدارى بانك ملى ایران منصوب گردید. در دوره‏ى پانزدهم از طرف مردم خرمشهر به وكالت مجلس رسید و در دوره‏ى شانزدهم و نوزدهم نیز سمت نمایندگى داشت. مدتى نیز ریاست بهدارى سازمان برنامه و راه‏آهن با او بود. در سال 1336 در كابینه‏ى دكتر اقبال، به سمت وزیر بهدارى معرفى شد و تا سه سال در سمت وزارت باقى بود. راجى یكى از جراحان معروف ایران بود و در كار جراحى خدماتى انجام داد. راجى متاسفانه در اثر شهرت و داشتن تخصص و معروفیت و پول، مانند بعضى از افراد متوجه مظاهر زندگى شد و به خوشگذرانى و استفاده از تجملات زندگى پرداخت. در اواخر عمر حال مزاجى او اجازه‏ى طبابت و جراحى را نمى‏داد. ظاهرا رئیس هیئت مدیره باشگاه تهران بود ولى گنج بادآورده را مصرف مى‏كرد. حدود 70 سالگى درگذشت. یكى از فرزندان وى به نام پرویز، مورد توجه هویدا و اشرف پهلوى قرار گرفت. مدارج ترقى را سریعا در نخست‏وزیرى پیمود و سرانجام در سن جوانى به سفارت ایران در لندن منصوب شد. این انتصاب در محافل مختلف سر و صداى زیادى برپا كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حسن رئیس (ظهیرالملك)، در 1292 در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به اروپا رفت و در رشته‏ى حقوق از دانشگاه پاریس لیسانس گرفت و به ایران بازگشت. در 1320 در بانك رهنى استخدام شد. دو سال بعد به بانك ملى منتقل گردید و پس از طى مراحل مقدماتى، مشاغل او عبارت بود از ریاست بانك ملى خرمشهر آبادان، مشهد و شعبه‏ى مركزى تهران. در 1339 به معاونت بانك ملى منصوب شد و پس از چندى قائم‏مقام بانك شد و تا 1357 در سمت مزبور استقرار داشت. مردى بى‏آزار و درویش‏مسلك بود. چندین بار مشاغل مختلف در سطح بالا به او ارجاع شد ولى نپذیرفت. روى‏هم‏رفته از نیكان روزگار بود. در دوستى پابرجا و در دشمنى باگذشت بود. در 1365 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1275 در تهران متولد شد. پدرش حسن رئیس (ظهیرالملك) از روساى درجه اول وزارت امور خارجه بود. پس از طى تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد مدرسه‏ى آلمانى تهران گردید و پس از فراغت از تحصیل در 1295 به استخدام وزارت امورخارجه درآمد. اولین ماموریت او به خارج از كشور، كارمندى در كنسولگرى ایران در سویس بود. در این ماموریت، ادامه‏ى تحصیل داد و لیسانس در رشته‏ى حقوق از دانشگاه برن گرفت. از اهم مشاغل وى در وزارت امور خارجه مدیركل سیاسى، معاونت و كفالت وزارت امور خارجه، وزیر مختار در آلمان و رومانى، سفیركبیر در عراق و انگلستان در دو نوبت، سفیركبیر در فرانسه و هلند است. در 1321 در كابینه‏ى احمد قوام به سمت وزیر پست و تلگراف تعیین شد. در كابینه‏ى سهام‏السلطان بیات، وزیر امور خارجه بود. در 1329 در ترمیم كابینه‏ى سپهبد رزم‏آرا مجددا به وزارت امور خارجه منصوب گردید. مدتى نیز استاندارى استان آذربایجان با او بود. در 1342 از طرف حسنعلى منصور، خواهرزاده‏اش، به استاندارى تهران معرفى شد، ولى شغل مزبور را نپذیرفت و پس از چندى سناتور شد و تا آخر عمر در آن سمت باقى ماند. در جوانى با یكى از دختران عبدالحسین میرزا فرمانفرما ازدواج كرد. حاصل این ازدواج یك پسر و دختر بود. در یك حادثه‏ى رانندگى فرزند ذكورش كه تحصیلات عالیه خود را به اتمام رسانیده بود درگذشت و غم جانكاه، آن پدر را نیز بیمار و بسترى ساخت و سرانجام در 1354 درگذشت. به چند زبان خارجى مسلط بود. مردى متین، جدى و درستكار بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1253 متولد شد. پس از طى تحصیلات مقدماتى و متوسطه در 1273 وارد وزارت امور خارجه شد و به ترتیب مراحل ادارى را طى كرد. در 1282 به معاونت اداره تحریرات روس و بعد به ریاست همان اداره منصوب شد. چندى نیز ریاست اداره محاكمات وزارت امور خارجه با او بود. در 1290 لقب ظهیرالملك گرفت و مستشار وزارت امور خارجه گردید. دیگر مشاغل او عبارتست از ریاست اداره‏ى انگلیس، مدیر كل و معاونت وزارت امور خارجه. رئیس در اوایل حكومت رضاخان به حكمرانى گیلان منصوب شد و بعد حكومت اصفهان را برعهده گرفت. چندى هم حكمرانى خوزستان با او بود تا والى خراسان شد. در خراسان دست به اقدامات عمرانى زد ولى دوام زیادى نكرد و به علت بیمارى مستعفى شد و سرانجام در 1312 درگذشت. از رئیس دو پسر و چهار دختر باقى ماند. على منصور (منصورالملك) و دكتر سعید مالك (لقمان‏الملك) دامادهاى او بودند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به امین‏الشریعه فسائى، فرزند حاج ملاعلى روضه‏خوان اصطهباناتى است. در 1262 ش در اصطهبانات متولد شد. چون به سن تحصیل رسید، مقدماتى از فارسى و عربى را فراگرفت و سپس براى ادامه‏ى تحصیل به شیراز رفت و در آنجا تا حدود مدرسى تحصیل نمود. در اوایل مشروطیت با ملیون همداستان شد و جزء منبرى‏هاى پرجوش و خروش درآمد و گاهى نیز براى موعظه و سخنرانى به ولایات دیگر مى‏رفت. مخصوصا در بین ایلات خمسه محبوبیتى پیدا نمود و در دوره‏ى چهارم از آنجا وكیل مجلس شوراى ملى گردید و در آن مجلس خود را به خوبى نشان داد و در دوره‏ى پنجم و ششم و هفتم از فسا به وكالت انتخاب شد. در ادوار یازدهم، دوازدهم و سیزدهم وكیل نیشابور بود. در دوره‏ى چهاردهم، شیرازى‏ها او را به مجلس فرستادند. ذوالقدر مردى باسواد و خطیب بود و در اواخر عمر نفوذ زیادى در جامعه داشت. با دربار پهلوى تقریبا روابط صمیمانه‏اى برقرار نموده بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

درگذشت: آذر 1369. مهندس عبدالله والا سومین مدیر و صاحب امتیاز هفته‏نامه‏ى «تهران مصور» بود كه بیست و شش سال زیر نظرش چاپ مى‏شد. وى در مجلس شوراى ملى نماینده بود. فرزند میرزا حسین خان ظهیرالسلطان در 1301 ش در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات متوسطه وارد هنرسراى عالى شد و درجه مهندسى شیمى گرفت پس از آن به دانشكده حقوق رفت و در آن رشته لیسانسیه شد. عبدالله والا كار اجتماعى و سیاسى خود را با سردبیرى مجله تهران مصور آغاز كرد. این مجله بعد از استعفاى رضاشاه در تهران دایر شد و ابتدا به صورت روزنامه منتشر مى‏شد بعد تبدیل به مجله شد. تلاش احمد دهقان و عبدالله والا موجب گردید كه مجله تهران مصور خیلى زود جاى خود را در مطبوعات ایران باز كند. بهترین نویسندگان عضو هیئت تحریریه این مجله بودند و همین امر موجب شد كه مقامات و مسؤلین به آن توجه پیدا كنند. رزم‏آرا رئیس ستاد به مجله تهران مصور نزدیك شد و اخبار اختصاصى ارتش در آن مجله چاپ مى‏شد و حتى مجله در چاپخانه ارتش چاپ و صحافى مى‏گردید. مجله تهران مصور عین حال كه از اركان ارتش شده بود یك مجله به تمام معنى ضدكمونیست بود و در هر شماره مطالبى علیه شوروى در آن انتشار مى‏یافت. انتشار سلسله مقالات من جاسوس شوروى در ایران بودم سر و صداى زیادى بلند كرد و شوروى‏ها عدم رضایت خود از این مقالات گوشزد نمودند. تلاش رزم‏آرا كه جاده را براى نخست‏وزیرى خود هموار مى‏ساخت، براى قطع آن مقالات بجاى نرسید و سرانجام رزم‏آرا براى رسیدن به هدف خود تدبیرى اندیشید و آن از بین بردن احمد دهقان بود. دهقان در خرداد 1329 در گراند هتل محل كارش كشته شد. پس از قتل دهقان امتیاز مجله تهران مصور به عبدالله والا واگذار گردید و رزم‏آرا هم به نخست‏وزیرى رسید. والا در انتشار مجله تهران مصور تندروى‏هاى گذشته را كنار گذاشت و به بهبود كیفیت مجله پرداخت و از انتشار اخبار تحریك‏آمیز حتى‏المقدور خوددارى مى‏كرد. والا در كنار مجله خود داوطلب نمایندگى مجلس شد ولى در ادوار هیجدهم و نوزدهم توفیقى نیافت. در عوض در انتخابات تابستانى و زمستانى دوره بیستم از خلخال به وكالت انتخاب گردید. دوره بیستم در اردیبهشت 1320 منحل شد و به دنبال خود یك فترت نسبتا طولانى داشت. در انتخابات دوره بیست و یكم مجلس والا مجددا وارد مجلس شد و عضو فراكسیون حزب مردم كه نقش اقلیت را بازى مى‏كرد شد. در تمام دوره مجلس والا در نقش اقلیت از دولت انتقاد مى‏كرد و برنامه‏هاى دولت را تأیید نمى‏نمود تا اینكه عمر مجلس پایان یافت و در ادوار بعدى نام او از لیست خارج شد. به این هم قناعت نشد و تضییقاتى در كار او فراهم ساختند. تدریجا دلسرد شد و توجهى به مجله هم نداشت تا اینكه در 1353 امتیاز تعدادى از مجلات و روزنامه‏ها لغو گردید، از جمله تهران مصور هم در زمره آنها بود. در نیمه دوم 1357 بار دیگر تهران مصور انتشار یافت و در 1358 براى همیشه تعطیل گردید. عبدالله والا در 1369 در اثر سكته مغزى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

محمدباقر خراسانی محل تولد : دامغان شهرت تابعیت : ایران تاریخ تولد : 1353/1/1 زندگینامه علمی در سال 1353 در شهرستان دامغان در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمدم. پدرم از فعالان قبل از انقلاب که بعد از انقلاب هم در فعالیت‌های جمعی حضوری فعال داشت. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در دامغان گذراندم که البته غالباً در مقاطع تحصیلی از شاگردان ممتاز محسوب می‌شدم. سال 67 وارد حوزه علمیه که 6 سال در حوزه علمیه دامغان مشغول به تحصیل بودم و از سال 1373 وارد حوزه علمیه قم شدم. که پایه‌های تحصیلی به اتمام رسید و قریب ده سال در درس خارج حضرات آقایان مکارم شیرازى، فاضل لنکرانی(ره)، نوری همدانى، سبحانی و لاریجانی حاضر و استفاده بردم. سال 79 در رشته علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) مشغول به تحصیل شدم که از همان ابتداء انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه را به اتفاق جمعی از دوستان راه‌اندازی نمودیم. که بعد از مدتی با فعال شدن سایر انجمن‌های علمی به عنوان دبیر انجمن‌های علمی دانشگاه انتخاب که در همین راستا طرح برگزاری همایش نهضت نرم‌افزاری و تولید علم و دبیرخانه طلبه دانشجویی نهضت نرم‌افزاری پایه‌گذاری گردید. چندین سال به عنوان مسئول دبیرخانه و طرح و برنامه ستاد کنگره شهدای روحانی سراسر کشور مشغول به فعالیت بودم که در کنار این فعالیت‌ها از تبلیغ و تدریس در مناطق مختلف نیز غافل نبودم. در حال حاضر از محققین مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات اسلامی هستم که با فعال شدن مجمع عالی حکمت اسلامی به عنوان مدیر اجرایی مجمع انتخاب شدم. در حین فعالیت در دانشگاه دو ماهنامه علمی دانشجویی نسل بعد را راه‌اندازی نمودیم و در خلال برگزاری یادواره‌ها، نشریه خبری اجتماعی دیگری نیز راه اندازی گردید. در حال حاضر مجوز تدریس درس انقلاب اسلامی و ریشه‌ها از سوی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صادر که به علت دور بودن مراکز آموزشی مورد پذیرش اینجانب تاکنون واقع نشده است. در حال حاضر علاوه بر فعالیت‌های اجرایی به امور پژوهش و تحقیق به ویژه در حوزه علوم قرآنی مشغول می‌باشم.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند سرلشكر سردار رفعت نقدى در 1274 ش در تهران تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه در مدارس علمیه و قاجار و دارالفنون وارد مدرسه قزاقخانه شد و دوره مدرسه مزبور را گذرانید و به درجه افسرى نائل آمد و غالب در زدوخوردهاى داخلى شركت داشت و از خود رشادت زیادى نشان مى‏داد از این رو درجات خود را سریعا دریافت كرد و درجه سرهنگى گرفت و در 1302 از طرف قشون به اروپا اعزام شد و دوره دانشكده سن سیر پیاده را طى كرده به ایران بازگشت و فرماندهى چند فوج پیاده با او بود. در 1310 كفالت فرماندهى تیپ خوزستان به عهده او قرار گرفت و پس از آن در تهران فرمانده چند تیپ بود و در اثر ابراز لیاقت درجه سرتیپى دریافت كرد و فرمانده لشكر دوم مركز شد و در همین سمت درجه سرلشكرى به او داده شد. در شهریور 1320 فرمانده همان لشكر بود كه در شوراى عالى جنگ طرح مرخصى سربازان وظیفه و استخدام سربازان پیمانى را امضاء كرده بود و مورد تعرض و پرخاش رضاشاه قرار گرفت. در همان سال به ریاست اداره نظام وظیفه منصوب شد و چند سالى در آنجا بود، بعد ریاست اداره دادرسى ارتش را به او دادند و چندى هم بازرس ویژه بود. در فروردین 1330 درجه سپهبدى دریافت كرد و در كابینه حسین علاء به سمت وزیر جنگ معرفى شد. در كابینه اول دكتر محمد مصدق هم وزیر جنگ بود ولى دوام زیادى نكرد و بازنشسته شد. وقتى بازرسى شاهنشاهى ایجاد شد به سمت معاونت آنجا انتخاب شد. در 1339 در ترمیم كابینه شریف امامى مجددا به وزارت جنگ رسید و دوران نخست‏وزیرى دكتر على امینى همچنان وزیر جنگ بود و در اولین كابینه امیر اسدالله علم نیز وزارت جنگ را برعهده داشت ولى در ترمیم كابینه جاى خود را به معاون خود سپرد و كناره‏گیرى كرد و در 1345 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به سردار رفعت از افسران عالیرتبه قزاقخانه در دوره قاجاریه است كه تمام مراحل ترقى را در قزاقخانه طى كرد و در تمام مدت مورد اعتماد و توجه سایر افسران بود. در 1300 سردار سپه رضاخان از ادغام قزاقخانه، ژاندارمرى و سایر واحدهاى نظامى وقت ارتش جدید را تشكیل داد و چند تن از سرداران قزاقخانه را به ارتش جدید دعوت كرد كه یكى همین سردار رفعت بود كه سابقا بر رضاشاه فرماندهى داشته است و به او درجه امیرلشكرى اعطاء نمود و در زمانى كه سردار سپه همه كاره بود او را به ریاست ژاندارمرى كل كشور برگزید. وى قریب چهار سال در آن سمت قرار داشت، بعد از ژاندارمرى به حكومت یزد برگزیده شد و چندى هم در آنجا بود كه به تهران احضار و عضو شورایعالى نظام گردید. سردار رفعت در تمام مدت سلطنت رضاشاه از محارم و دوستان نزدیك شاه بود و غالبا در سفر و حضر با هم به سر مى‏بردند و شفاعت وى نزد شاه بسیار مؤثر بود. وى جزء عده معدودى از امراء ارتش بود كه در مراسم رسمى حق استفاده از شنل افسرى را داشت. سردار رفعت مردى صحیح‏العمل و درستكار و باپرنسیب بود. به مبانى مذهب سخت پاى‏بندى داشت و نماز و روزه و سایر واجبات مذهبى را در تمام مدت حیات اجرا مى‏كرد. وفات وى در 1320 اتفاق افتاد. سردار رفعت صاحب پنج پسر و دو دختر بود. فرزندان ذكور وى عبارتند از سرتیپ غلامحسین نقدى كه تحصیلات عالى خود را در روسیه انجام داده بود و مدتى شغل قضاوت، داشت بعد به ارتش وارد شد و درجه سرتیپى گرفت، چندى هم دادستان ارتش بود؛ سپهبد على‏اصغر نقدى، سرهنگ اسدالله نقدى، سرلشكر یحیى نقدى و ناخدا نصرالله نقدى كه در حوادث شهریور بیست در اثر حمله قواى دشمن به شهادت رسید. سردار رفعت پس از شهادت فرزندش چند ماهى بیش زنده نماند. نقدى دو داماد داشت یكى سرلشكر محمد حسین عمیدى و دیگر محسن مهدوى كه سالها وكیل مجلس و سناتور بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1282 در اهواز تولد یافت. پدرش میرزا داودخان كه شغل منبرى داشت و به صدرالمتكلمین مشهور بود، فرزندش را براى علوم قدیمه به حوزه‏هاى علمیه فرستاد و مقدماتى از فقه و اصول را فراگرفت و وارد مدرسه حقوق شد. پس از اخذ درجه علمى به خدمت قضا پرداخت و مدتى بازپرس و دادیار مشهد بود. بعد به ریاست دادگاه بیرجند منصوب شد و از آنجا به ریاست دادگسترى قوچان انتخاب گردید. چندى در آن سمت بود تا به وزارت دارایى رفت و ریاست دیوان محاكمات دارایى را به عهده گرفت. از عهده‏ى این كار خوب درآمد و پایه‏هاى ترقى خود را استوار كرد. پس از مدت كوتاهى كه ریاست دادگاه جنحه تهران را داشت به ریاست دادگسترى خوزستان منصوب شد. چون جوان و جویاى نام بود خیلى گل كرد و داوطلب نمایندگى مجلس گردید. در دوره دهم رضاشاه دستور داد او را وكیل مجلس نمایند. به مجلس رفت و میخ خود را محكم نمود و در ادوار بعدى یعنى دوره‏هاى یازده، دوازده و سیزده از وكلاى سرشناس و معروف مجلس بود. در دوره چهاردهم هم كه ایران در اشغال متفقین بود و انتخابات انجام گرفت وكیل شد. در ماجراى نبرد بین سید ضیاءالدین و مصدق‏السلطنه خط سومى در مجلس به نام طبقه تحصیلكرده باز كرد و خود را داخل معركه نمود. پس از پایان مجلس چهاردهم نقابت بیكار شد. از قبل كارش كه وكالت دادگسترى بود عایدى كلانى نصیب او شد بطورى كه از ثروتمندان درجه اول به حساب مى‏آمد. در دوره هیجدهم بار دیگر وكیل مجلس شد و داعیه سناتور داشت ولى شاه با او میانه‏اى نداشت. در 1351 به هنگام بازگشت از چالوس گرفتار بهمن شد و در حالى كه پشت رل اتومبیل قرار گرفته بود بهمن اتومبیل او را زیر گرفت. با اینكه خانواده‏اش در اتومبیل بودند ولى او وحشت كرد و در دم جان سپرد ولى خانواده نجات یافتند. زمانى كه وكیل مجلس بود با دختر ملك زاده آملى وكیل آمل ازدواج كرد و پشتوانه خود را محكم ساخت. پسرش در دوران دروازه تمدن بزرگ! مورد توجه قرار گرفت و به معاونت وزارت رفاه و مدیر عاملى سازمان بیمه‏هاى اجتماعى منصوب شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند میرزا على‏اكبر خان ناظم‏الاطباء كرمانى، در 1287 در تهران متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایى در مدرسه سن‏لویى و دارالفنون به انگلستان رفت و از دانشگاه بیرمنگام در رشته نفت فارغ‏التحصیل گردید. در 1312 به خدمت دولت درآمد و تدریجا مشاغلى را در زمینه تخصصى خود احراز كرد. چند سالى مدیر كل نفت و امتیازات وزارت دارایى بود بعد به سازمان برنامه رفت و معاونت فنى سازمان برنامه را عهده‏دار گردید. آخرین سمت او قائم‏مقام فنى مدیر عامل شركت ملى نفت ایران بود. وى یكى از كارشناسان درجه اول نفت بوده و قریب چهل سال در شركت نفت شاغل مقامات متعدد بود. وى در جوانى دختر استاد ابراهیم پورداود را به زنى گرفت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند ارشد دكتر على‏اصغر مؤدب نفیسى مؤدب‏الدوله در 1285 ش در رشت متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه سن‏لویى شد و دوره آنجا را پایان داد. سپس براى ادامه تحصیل عازم اروپا گردید و در رشته پزشكى فارغ‏التحصیل شد. در 1315 با عنوان دانشیار درمان‏شناسى به استخدام در دانشكده پزشكى درآمد و در 1318 استاد كرسى درمان‏شناسى شد. وى در انتخابات دوره سیزدهم از تهران به وكلات مجلس رسید. در كابینه حسین علاء معاون وزیر بهدارى شد. چندى كفالت و وزارت داشت، و مدتى هم معاونت نخست‏وزیرى با او بود. در دوره نوزدهم و بیستم وكیل مجلس شد. از 1342 به بعد سناتور شد و تا حین‏الفوت مقام سناتورى داشت. در 1355 در اثر سكته مغزى درگذشت. در شیر و خورشید سرخ نیز زمانى طولانى دبیر كل بود. وى در جوانى با دختر لیقوانى مالك و سرمایه‏دار بزرگ ازدواج كرد. همسر دوم وى از خانواده خواجه نورى بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند دكتر على‏اصغر خان مؤدب نفیسى معروف به مؤدب‏الدوله متولد 1287 ش است. وى در 1308 در تهران دیپلم گرفت و براى ادامه تحصیلات به خرج ارتش به اروپا رفت. در آن تاریخ پدرش پیشكار ولیعهد در زمره مقربین درگاه بود و فرزند نیز از این موهبت عظمى! بهره فراوان گرفت. پس از اخذ درجه مهندسى فنى با درجه افسرى به ایران آمد و در تخشائى ارتش رئیس كارخانه مهمات‏سازى شد و درجه سرگردى گرفت. با خانواده حكیم‏الملك وصلت كرد ولى این ازدواج زیاد طول نكشید. همسر اول وى درگذشت و فرزندى به نام حسین باقى گذاشت كه تربیت و سرپرستى آن را حكیم‏الملك برعهده گرفت. تا زمانى كه ابراهیم حكیمى زنده بود این پسر مورد توجه و عنایت او بود و پس از مرگ حكیمى ثروت خانواده به او انتقال یافت. حسین نفیسى در جوانى صاحب ثروت زیادى شد كه طبعا پدر او نیز از آن همه دارایى برخوردارى یافت. حبیب نفیسى پس از مرگ همسر خود با خانواده عدل وصلت كرد و خواهر دكتر یحیى عدل را به زنى گرفت و پشتوانه دیگرى براى خویش فراهم كرد. بعد از شهریور 1320 از ارتش به وزارت پیشه و هنر منتقل شد و سمت مدیر كلى یافت و با محمدولى میرزا فرمانفرمائیان باجناق شد. در 1325 وقتى محمد ولى فرمانفرمائیان به وزارت كار و تبلیغات منصوب شد، حبیب نفیسى را به معاونت خود برگزید و به اصطلاح معاونت فنى وزارت كار با او بود. در كابینه حسین علاء در 1329 كه فقط 38 روز طول كشید نفیسى كفالت وزارت كار را عهده‏دار شد. پس از روى كار آمدن مصدق نفیسى به سمت وزیر مختار و سرپرست محصلین آمریكا تعیین شد و سالها بدون معارض در این سمت بود. وى در این سمت تواسنت همبستگى خود را با هیئت حاكمه بیشتر كند. پس از پایان مأموریت به تهران آمد و به معاونت فنى وزارت فرهنگ منصوب گردید و این شغل را نیز سالها تصدى مى‏كرد. پس از بازنشستگى اجازه یك دانشگاه فنى را گرفت و به نام تكنونفیسى نامگذارى كرد و از این راه مداخل زیادى عادى او گردید. روى هم رفته مردى بسیار زرنگ و عاقل بود و از لحاظ مالى و اجتماعى موقعیت خاصى پیدا كرد. حبیب نفیسى مقام استادى در دانشگاه داشت و در 1363 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1299 در اصفهان تولد یافت. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در موطن خود انجام داد. در وزارت دارایى استخدام شد و پس از چندى به تهران انتقال یافت و ضمن انجام كار ادارى به دانشكده حقوق رفت و دوره دانشكده را پایان داد. سپس براى ادامه تحصیل عازم آمریكا شد و در امریكن یونیورسیتى به تحصیل پرداخت و درجه فوق لیسانس در علوم ادارى گرفت. پس از مراجعت به تهران به سازمان برنامه انتقال یافت و تدریجا مراحلى از ترقى در آن سازمان پیمود تا مدیر ادارى سازمان برنامه شد. در 1340 در كابینه على امینى از طرف دكتر محسن نصر شهردار تهران به معاونت شهردارى برگزیده شد و یكسال بعد به جاى نصر كه به وزارت مشاور وارد كابینه شده بود شهردار تهران شد. نفیسى در سمت شهردارى تهران دست به یك سلسله كارهاى عمرانى زد و نسبت به عمران و آبادى و زیبایى شهر فعالیت چشمگیرى نمود. در دولت بعدى كه به ریاست علم تشكیل یافت نفیسى در كار شهردارى تثبیت شد و با رئیس دولت نزدیكى بیشترى یافت و حتى براى عضویت كابینه دعوت شد، ولى كار شهردارى را بر وزارت ترجیح داد. نفیسى تدریجا در امور سیاست روز مداخله یافت و كیى از اركان انتخابات دوره‏ى بیست و یكم شد. كنگره آزاد زنان و آزاد مردان! كه وكلاى دوره بیست و یكم را انتخاب كرد از ابتكارات نفیسى و با كارگردانى او انجام گرفت. نزدیكى وى به شاه و رفت و آمد مكرر او را مغرور ساخت تا آنجا كه با دكتر سید مهدى پیراسته وزیر كشور وقت راه ناسازگارى پیشه كرد. كار از عدم همكارى و خودسرى گذشت و به مشاجره و منازعه كشید و طرفین كمر به قتل هم بستند. در آن تاریخ چون انجمن شهر تهران وجود نداشت، لاجرم وزیر كشور قائم‏مقام انجمن شهر بود و كارهاى شهردارى تهران مى‏بایستى به تصویب و امضاى وزیر كشور برسد. كشمكش از هر دو طرف شدت یافت. نفیسى متكى به مقامات عالیه و نمایندگان مجلس بود و پیراسته قاضى پركار و قانون‏دان مشغول پرونده‏سازى! سرانجام پیراسته پرونده‏هایى را كه با شم قضایى خود پى‏ریزى كرده بود به شاه ارائه داد و درخواست عزل و بركنارى شهردار تهران را نمود. شاه موافقت كرد و نفیسى از كار بركنار شد و تحت تعقیب دیوان كیفر قرار گرفت. او متهم به تصرف غیرقانونى در اموال دولت و تدلیس گردید. مراحل بازجویى به سرعت پایان گرفت ولى پرونده در دادگاه مطرح نشد قریب چهار سال بلاتكلیف در زندان بسر برد تا محاكمه او آغاز گردید و از اتهامات وارده تبرئه شد. استقامت و بردبارى و شكیبایى او در زندان موجب حیرت همه شد. ماهها از سلول خود خارج نمى‏شد و كار او در زندان مطالعه و نوشتن بود. پس از آنكه از زندان رهایى یافت چندى در بانك ایرانیان كه مربوط به ابوالحسن ابتهاج بود و او در سازمان برنامه بر نفیسى ریاست داشت اشتغال ورزید و سمت معاونت گرفت. پس از چندى بانك را رها كرد و شركتى تشكیل داد و به تجارت پرداخت ولى سرمایه‏دار نشد. نفیسى مردى زرنگ و جدى بود و اتهام وارده بر او ساختگى بود. او میل شدید به ترقى داشت بنابراین براى پیشبرد كار توجه به قوانین دست و پا گیر نداشت و دشمن از همین ضعف او استفاده كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به نظام‏السلطنه سوم فرزند رضاقلى خان نظام‏السلطنه متولد 1300 ه.ق است. تحصیلات مقدماتى خود را در تهران به اتمام رسانید و براى ادامه تحصیل به روسیه رفت و از دانشكده حقوق سن پطرزبورگ درجه لیسانس گرفت و چون به ایران بازگشت به استادى مدرسه عالى علوم سیاسى انتخاب شد و مجله‏اى نیز در تهران انتشار داد. چندى هم از طرف دولت به حكومت رفت و مدتى حكمران بوشهر و بنادر جنوب بود. نظام مافى در دوره سوم قانونگذارى از طرف مردم خرم‏آباد هب مجلس رفت و در ماجراى مهاجرت و تشكیل دولت موقتى در كرمانشاه كه به زعامت پدر او انجام یافت وزارت خارجه را عهده‏دار بود. وى در دوره چهارم از طرف مردم تون و طبس به مجلس رفت و در دوره ششم اهالى بوشهر او را وكیل كردند. بعد از خاتمه مجلس به كار ملكدارى و كشاورزى مشغول شد و سالها دور از سیاست املاك وسیع خود را اداره مى‏كرد. در 1327 در كابینه عبدالحسین هژیر به سمت وزیر دادگسترى تعیین شد و چند ماهى در این سمت بود. در دوره اول سنا از خوزستان سناتور شد. نظام‏السلطنه یكى از ملاكین درجه اول ایران است كه در تهران و شهرستانها زمینهاى زیادى داشت و عده زیادى از قبل او صاحب مكنت و ثروت زیادى شدند. دیرى در این جهان ناپایدار زیست و حین‏الفوت یك قرن از سنش مى گذشت. قسمت اعظم زمینهاى غرب تهران متعلق به او بود. وى نیكنام، بذال، و خراج بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند اسعدالدوله ملاك بزرگ زنجان، متولد 292 ش است. تحصیلات خود را در دانشكده‏ى حقوق تهران انجام داد و درجه‏ى لیسانس حقوق گرفت و در 1322 واردخدمات دولتى شد و به عضویت وزارت خارجه درآمد. ناصر ذوالفقارى چند سالى در وزارت امور خارجه به تصدى مشاغل مختلف مشغول بود و در دوره‏ى پانزدهم از زنجان به وكالت رسید. در همین دوره با اعتبارنامه‏ى دكتر حسن ارسنجانى مخالفت كرد تا اعتبارنامه‏ى او رد شد. در ادوار شانزدهم و هفدهم نیز این سمت را براى خود حفظ كرد. در دوره هفدهم نیز این سمت را براى خود حفظ كرد. در دوره‏ى هفدهم جزء فراكسیون جبهه ملى گردید و یكى از طرفداران پروپاقرص مصدق شد. البته منافع شخصى خان ایجاب مى‏كرد كه براى حفظ املاك وسیع خود در زنجان با حاكم وقت بسازد ولى پس از خاتمه‏ى مجلس و كودتاى 1332 مورد بى‏مهرى قرار گرفت. چند سالى كارى به او ارجاع نشد و در وزارت امور خارجه شغل مشاورى داشت. ولى تدریجا مخالفتها را از بین برد و جاده را براى خود هموار ساخت. البته در خرداد 1334 به معاونت حسین علاء نخست‏وزیر برگزیده شد و همین سمت را در كابینه‏ى دكتر منوچهر اقبال هم عهده‏دار بود. سپس به شهردارى تهران انتخاب گردید. در این سمت خیلى خوب كار كرد. در سال 1340 در كابینه‏ى دكتر على امینى، با عنوان وزیر مشاور، سرپرست اداره كل انتشارات و تبلیغات شد. پس از آن عنوانش در وزارت خارجه سفیر بدون سفارتخانه بود تا سرانجام بازنشسته شد. ناصر ذوالفقارى در جوانى با دختر منصورالسلطنه عدل پیوند زناشوئى بست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

ملاك برزگ، وكیل مجلس، سناتور، سفیركبیر، استاندار معروف به امیراسعد، فرزند علیقلى ذوالفقارى، در 1281 در زنجان تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه و زبان فرانسه را در زنجان فراگرفت. در نوجوانى پدرش او را به اروپا فرستاد و در رشته‏ى كشاورزى گرفت. پس از مراجعت به ایران از تخصص تحصیلى خویش در امر كشاورزى استفاده كرد و قسمتى از املاك وسیع پدرش را به سبك جدید كشاورزى درآورد. پس از شهریور 1320 كه افق سیاسى تغییر یافت و مجددا مالكین و اعیان شهرها به قدرت نشستند، محمد ذوالفقارى كاندیداى نمایندگى مجلس شد و در دوره‏ى چهاردهم از زنجان به وكالت مجلس شوراى ملى رسید. در ادوار بعدى یعنى دوره‏هاى پانزدهم، شانزدهم و هفدهم كرسى وكالت مجلس را براى خود حفظ كرد. در دوره‏ى هفدهم به دنبال استعفاى اجبارى دكتر سید حسن امامى از ریاست مجلس شوراى ملى برگزیدند. كاشانى شرط قبول این سمت را موكول به عدم حضور خود در مجلس و اداره‏ى جلسات نمود و قرار بر این شد كه جلسات مجلس را ثواب رئیس مجلس اداره كنند. در اخذ راى براى نواب رئیس، محمد ذوالفقارى به اتفاق آراء نایب رئیس اول و مهندس احمد رضوى با اكثریت نسبى نایب رئیس دوم شدند. وى در دوره‏ى هفدهم از همكارى و مساعدت با جبهه ملى دریغ نورزید و در تمام مراحل پشتیبان و موافق دكتر مصدق بود. به همین دلیل بعد از سال 1332 به مجلس راه نیافت و مدتى بدون شغل بود. پس از تحمل چند سال بیكارى، به استاندارى مازندران منصوب شد. چند سالى در مازندران بود كه به استاندارى اصفهان تغییر ماموریت یافت. از استاندارى اصفهان سفیركبیر ایران در افغانستان گردید. ذوالفقارى در زمانى كه در اروپا مشغول تحصیل بود، با محمدظاهرشاه ولیعهد آن روز افغانستان در یك دانشكده تحصیل مى‏نمودند و بین آن دو دوستى و مودت زیادى بوده است به طورى كه پس از جدائى و فراغت از تحصیل، با یكدیگر مكاتبه داشته‏اند. در ایامى كه محمدظاهرشاه به ایران آمد، به پاس دوستى قدیم، تقاضا مى‏نماید كه دوست همكلاسى‏اش به سفارت دولت ایران در افغانستان تعیین گردد. این امر مورد قبول و اجابت قرار گرفت و ذوالفقارى به مدت چهار سال سفیر در كابل بود و غالبا در سفر و حضر با شاه مخلوع افغان به سر مى‏برد. در سال 1342 سناتور انتصابى در آذربایجان شد. در دوره‏ى بعد همچنان مقام سناتورى را حفظ كرد. وفات وى در سال 1351 در سن 71 سالگى اتفاق افتاد. محمد ذوالفقارى مردى آرام، مبادى آداب، كم‏حرف، خجول و دست‏ودل‏باز بود. به زندگى اشرافى خو گرفته بود. در تمام مقاماتى كه احراز مى‏كرد ازثروت بادآورده‏ى پدرش از بذل و بخشش دریغ نمى‏نمود. وى در جوانى با دختر میرزایحیى‏خان دیبا معروف به ناظم‏الدوله پیوند زناشوئى بست و صاحب فرزندان متعددى شد. همین پیوند زناشوئى با خانواده دیبا، قریب پانزده سال مشاغل او را تامین نمود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به سردار اسعدالدوله فرزند ذوالفقارخان از مالكین و متنفذین بزرگ زنجان. املاك وسیعى از پدرش به ارث برده بود و با كفایت تمام املاك وسیع خود را اداره مى‏كرد. گاهى حكومت مستقل زنجان به وى سپرده مى‏شد و گاهى جهانشاه‏خان امیرافشار او را از طرف خود نایب‏الحكومه مى‏نمود. پس از استقرار حكومت رضاشاه، اقتدار از دست آنها خارج شد ولى مامورین دولت چون از خوان گسترده‏ى او بهره‏مند مى‏شدند، با وى به مدارا و كجدار و مریز رفتار مى‏كردند. در قیام پیشه‏ورى وحكومت دموكراتها كه زنجان و خمسه از طرف دموكراتها اشغال شد، ذوالفقارى براى حفظ املاك و دارائى خود به تلاش افتاد. سرانجام نیروئى گردآورى كرد و با كمك ارتش جنگهاى نامنظم را شروع كردند. یكى از فرزندانش به نام محمود، فرماندهى افراد را داشت. پس از فرار پیشه‏ورى، ذوالفقارى خیلى معزز و محترم شد. وفات او در سال 1326 ش اتفاق افتاد. وى را فرزندان متعددى بود كه غالبا تحصیلات اروپائى داشتند و همیشه چند تن از آنان در مقامات بلند پایه‏ى كشور مستقر بودند. حسینقلى‏خان چند زن اختیار كرد و داراى فرزندان متعددى شد. وقتى برادرش علیقلى‏خان (پدر محمد ذوالفقارى) درگذشت، همسر او خانم منورالدوله دختر سلطان علیخان وزیر افخم را به نكاح خود درآورد و فرزندان وى از بطن این خانم عبارتند از محمود، ناصر، امیرحسین و مصطفى قلى و فخر ایران كه همسر دكتر سید امامى شد. بعد از فوت منورالدوله، خواهرش بدرالدوله را به زنى گرفت و از وى نیز صاحب چند فرزند شد به نامهاى: امیراشرف، مرتضى قلى، امیرحسین، هدایت‏الله، رضا و پروانه خانم.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سید رحمت‏الله، در 1276 در شهر خلخال متولد شد. تحصیلات ابتدائى و مقدماتى را طبق معمول زمان انجام داد و چون پدرش ملاك بود، او نیز كار پدر را تعقیب نمود. بعد از شهریور 1320 وارد فعالیتهاى سیاسى شد و خود را كاندیداى مجلس نمود و در دوره‏ى چهاردهم از خلخال به وكالت مجلس انتخاب گردید. هنگامى كه قضیه‏ى آذربایجان پیش آمد و قوام‏السلطنه ناگزیر دكتر سلام‏الله جاوید را به استاندارى آذربایجان منصوب نمود، حمدالله ذكائى هم از طرف دولت فرماندار زنجان و خمسه شد و در آن سمت به نفع دولت قدمهائى برداشت. در دوره‏ى شانزدهم، ذكائى براى بار دوم از خلخال وكیل شد و در دوره‏ى هفدهم هم از صندوق انتخابات خلخال بیرون آمد و در مجلس از طرفداران دكتر مصدق بود. بعد از 28 مرداد 1332 از كارهاى سیاسى كناره‏گیرى كرد و به همان كار كشاورزى و ملكدارى پرداخت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

وكیل مجلس، سناتور، استاندار، در 1272 متولد شد. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى وارد مدرسه‏ى سیاسى گردید و دوره‏ى آن مدرسه را پایان داد و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. در جنگ جهانى اول كه عده‏اى از ایرانیان مهاجرت كردند و دولت موقت تشكیل دادند، دیوان‏بیگى هم جزو آنها بود. چندى در كرمانشاه و حلب و موصل و استانبول به سر برد، مدتى هم در قفقاز اقامت گزید. پس از مراجعت به ایران، مجددا وارد وزارت امور خارجه شد و به ریاست اداره رسید. بعد از كودتاى 1299 به داور پیوست و عضو حزب رادیكال گردید و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. در دوره‏ى پنجم با كمك داور و تیمورتاش، از بلوچستان وكیل مجلس شد و به انقراض قاجاریه راى داد. در مجلس موسسان نیز عضویت پیدا كرد. در ادوار ششم و هفتم نیز نماینده‏ى مجلس بود تا به پیشنهاد تیمورتاش و حمایت داور، حكمران گیلان گردید. چند سالى حاكم آنجا بود، بعد به حكومت مازندران منصوب شد، بعد حكمران خوزستان شد. بعد از سال 1320 استاندار گیلان و سپس استاندار خوزستان گردید. در انتخابات دور اول مجلس سنا از خوزستان سناتور شد. در دوره‏ى دوم سنا همچنان سناتور بود. وى مردى باسواد و نویسنده و حراف بود. در مجلس سنا از لوایح دولت تنقید مى‏كرد و از طرف مجلس سنا عضو كمیسیون خلع ید به شدت مخالفت كرد. همچنین جزو مخالفین قرارداد نفت با كنسرسیوم بود. مجموعه نطقهاى وى در مورد نفت چندین بار به صورت كتاب، چاپ و منتشر گردید. از سال 1336 كه مجلس سنا وضع دیگرى پیدا كرد، او را سناتور نكردند. وى در ایام بازنشستگى، به تحریر خاطرات خود پرداخت. مقالات متعدد و مستندى در مورد قرارداد 1919 و وثوق‏الدوله در سالنامه‏ى دنیا انتشار داد كه حاوى نكات ارزنده‏اى بود. كتابى به نام سفر مهاجرت تنظیم و انتشار داد كه در نوع خود حائز اهمیت است. در اواخر عمر خاطراتى از تیمورتاش در یكى از مجلات انتشار داد كه جنبه‏هاى رویائى و شخصى آن بر واقعیت غلبه داشت. تحقیقا در این سلسله مقالات حق‏ناشناسى خود را نسبت به ولى‏نعمت خویش ابراز نمود. دكتر ایران تیمورتاش دختر دانشمند تیمورتاش، پاسخى محكم و مستند به نوشته‏هاى او داد و او را تهدید كرد كه اسرارى از كارهاى او را فاش خواهد ساخت. دیوان‏بیگى در جوانى چندى هم در وزارت داخله در مشاغل نایب‏الحكومه انجام وظیفه كرده است مخصوصا در زمانى كه تیمورتاش والى كرمان بود، او را با خود به این ماموریت برد. وى صاحب نثرى محكم و روان بود. در 1356 در سن 84 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در سال 1281 در رشت متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه، دانشكده‏ى افسرى را گذراند و در ارتش به اقتضاى درجات نظامى، مشاغلى را احراز كرد. بعد از سال 1320 با درجه‏ى سرگردى به ژاندارمرى انتقال یافت و به فرماندهى هنگ گیلان منصوب گردید. وقتى درجه‏ى سرهنگى گرفت، فرمانده ناحیه‏ى شمال شد. در این سمت درجه‏ى سرتیپى و سرلشكرى گرفت و در منطقه‏ى آذربایجان به او محول شد. در این سمت درجه‏ى سرتیپى و سرلشكرى گرفت ودر منطقه‏ى آذربایجان مقبولیت عام یافت تا اینكه استاندارى آذربایجان غربى بدو محول گردید و چند سالى به اداره‏ى امور پرداخت. وى در 1354 كاندیداى نمایندگى مجلس سنا از گیلان گردید و در این كار توفیق یافت و سناتور رشت در مجلس سنا شد. او به تمام معنا روحیه‏ى نظامى داشت. در كارها از خود قاطعیت نشان مى‏داد، كسى را بى‏جهت زجر و آزار نمى‏كرد، در تمام مدت عمر از مال دنیا طرفى نبست. مختصر املاكى از طریق توارث دردیلم به او رسیده بود كه با درآمد محصولات آنجا كمبود زندگانى را تامین مى‏كرد. در 1376 در تهران درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به ناظم‏الدوله، فرزند میرزا اسدالله خان ناظم‏الدوله آذربایجانى است كه از رجال تبریز بود و با شیخ محمد خیابانى دوستى و رفاقت نزدیك داشت. با حاج مخبرالسلطنه هدایت كه چند بار به استاندارى آذربایجان مامور شده بود، مناسبات نزدیكى به هم زده و در سفر و حضر وقت با او مى‏گذرانید. به همین سبب وقتى مخبرالسلطنه در سال 1306 ش به نخست‏وزیرى منصوب شد، او را به معاونت خود برگزید و سالهاى متمادى در این سمت بود. در نخست‏وزیرى ذكاءالملك فروغى و محمود جم، این سمت را حفظ نمود. دیبا، داماد میرزا محمودخان علاءالملك بود و به همسر خود دلبستگى زیادى داشت. همسرش در سال 1318 درگذشت. او بسیار متاثر شد و چند ساعت بعد از مرگ زوجه‏ى خود، او نیز دار فانى را وداع گفت. این مسئله مدتها در تهران و آذربایجان موضوع روز بود و مرتبا در محافل و مجالس مختلف با تحسین و اعجاب مورد بحث قرار مى‏گرفت. پدر صاحب ترجمه مدتى والى فارس بود و مقام سفارت در باب عالى داشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند نظام‏العلماى تبریزى و ملقب به «مكرم‏الدوله» و «شعاع‏الدوله» در حدود 1257 ش در تبریز متولد شد. نظام‏العلماء در كسوت روحانیت بود و از اعیان شهر تبریز محسوب مى‏شد و داراى قدرت و نفوذ فوق‏العاده‏اى بود به طورى كه با مظفرالدین شاه ولیعهد مقیم تبریز با امیرنظام گروسى پیشكار ولیعهد و وزیر آذربایجان مبارزه مى‏كرد و به دستور ولیعهد و امیرنظام، خانه او را اراذل و اوباش غارت كردند. مهدى دیبا براى ادامه‏ى تحصیلات به روسیه اعزام شد و در مدارس متوسطه نظام ثبت‏نام كرد و به كمك علاءالملك عمویش كه چندى وزیرمختار در روسیه بود، به دانشكده نظامى شاهزادگان وارد شد و دوره‏ى مدرسه‏ى مزبور را گذرانید و به درجه‏ى افسرى نائل آمد. پس از بازگشت به ایران با درجه‏ى سلطانى در قزاقخانه استخدام شد و تدریجا درجه‏ى سرهنگى گرفت و سرانجام به میرپنجى رسید ولى مشاغل نظامى را رها ساخته وارد وزارت امور خارجه شد. چندى سركنسول در تفلیس شد و مدتى در باطوم همان سمت را داشت. وقتى به تهران بازگشت، رئیس اداره امور بین‏المللى و جامعه ملل شد. در 1296 ش وزیر مختار ایران در هلند گردید. این ماموریت قریب نه سال طول كشید در 1305 به تهران منتقل شد و سمت مشاورى داشت. در 1309 بازنشسته شد و پس از چندى درگذشت. از وى دو فرزند به نام بهرام و سهراب باقى ماند و هر دو تحصیلكرده مدارس نظام روسیه بودند. سهراب بعد به وزارت امور خارجه منتقل شد و در سفارت ایران در یوگسلاوى خدمت مى‏كرد. سهراب در میانسالى با خانواده‏ى قطبى گیلانى وصلت كرد و صاحب یك دختر به نام فرح شد كه بعدها به همسرى محمدرضا پهلوى درآمد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به علاءالملك، فرزند میرزا على‏اصغر مستوفى (نظام‏العلماء) اصلا از سادات طباطبائى تبریز مى‏باشد. در جوانى داخل وزارت خارجه شد. تدریجا این مشاغل را احراز نمود: نایب اول كنسولگرى باكو، مامور موقتى در لندن، كنسول حاجى طرخان، نیابت و مستشارى سفارت پطرزبورگ، سفیركبیر ایران در عثمانى، وزیر معارف، وزیر مختار روسیه، وزارت عدلیه و معارف. علاءالملك در سال 1304 ش در سن 86 سالگى درگذشت. وى هنگامى كه سفیر ایران در عثمانى بود موجبات تحویل آقاخان كرمانى، شیخ احمد روحى و میرزا احمدخان خیبرالملك را به ایران فراهم كرد. نامبردگان به محض ورود به تبریز، توسط محمدعلى میرزا ولیعهد وقت مقتول مى‏گردند. تفصیل این داستان در غالب كتب تاریخى به طور مشروح نوشته شده است. علاءالملك چند سالى هم والى كرمان و بلوچستان بود و گویا در آنجا خوب كار كرده است. مرحوم ناظم‏الاسلام كرمانى در كتاب تاریخ بیدارى ایرانیان از وى به نیكى یاد مى‏كند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

تولد: 1282. درگذشت: 22 مرداد 1372، تهران. محمود كیهان استاد رشته‏ى اقتصاد دانشگاه تهران در سن نود سالگى در تهران درگذشت. او تحصیلات دانشگاهى را در فرانسه انجام داده بود و پس از بازگشت به استادى دانشگاه تهران نایل شد و سال‏هاى دراز تدریس مى‏كرد و ضمن آن كه خدمات دیگر دولتى را نیز عهده‏دار بود. وى مقالاتى براى مجله‏ى «عصر اقتصاد» و مجلات دیگر نوشته بود. فرزند میرزا احمدخان محتشم دیوان، در 1284 در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون باتمام رسانید و سپس جزء اولین دسته دانشجویان اعزامى به خارج در 1307 ش عازم پاریس گردید. دكتراى حقوق و اقتصاد از دانشگاه پاریس دریافت كرد و مدتى نیز در انستیتوى علوم سیاسى پاریس تحصیل نمود. در 1317 به ایران بازگشت و به دانشیارى دانشكده حقوق منصوب شد و بعد مقام استادى گرفت. وى از موسسین و پایه‏گذاران صندوق پس‏انداز ملى مى‏باشد و آن سازمان را در 1318 در بانك ملى بنیاد نهاد و خود ریاست آنرا برعهده گرفت. دكتر كیهان مدتى هم عضو هیئت عالى برنامه و مدیر كل بررسیهاى اقتصادى وزارت دارائى بود. دكتر كیهان چند سالى معاونت دانشكده حقوق را عهده‏دار بود و مدتى هم صاحب امتیاز و سر دبیرى مجله‏ى عصر اقتصاد را برعهده داشت. تألیفات متعددى در رشته‏ى تخصصى خود دارد مانند علم اقتصاد، سازمان‏هاى بین‏المللى و قسمتى از حقوق بین‏الملل. محمود كیهان، استادى كناره‏گیر و كم تحرك بود و كلاسهاى او به هیچ وجه قابل استفاده نبود و در تمام مدت استادى، نتوانست دانشجویان را جلب كند. (1372 -1284 ش)، استاد دانشگاه و نویسنده. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى و متوسطه، در دبسات اقدسیه و دارالفنون، به فرانسه رفت و موفق به دریافت لیسانس حقوق از دانشگاه تولوز و دكتراى حقوق و اقتصاد از دانشكده‏ى حقوق پاریس و دیپلم علوم سیاسى از انستیتو مطالعات عالى بین‏المللى پاریس گردید. او مدتى مدیر روزنامه و مجله‏ى «عصر اقتصاد» بود و مقالات متعددى در مسایل اقتصادى و اجتماعى در آن روزنامه و مجله منتشر كرد. از جمله ابتكارات وى ترتیب دادن قرعه‏كشى صندوق پس‏انداز ملى در سال 1318 ش بود كه براى اولین بار در ایران، براى تشویق مردم به پس‏انداز، صورت گرفت. وى در تهران درگذشت. از آثارش: «اصول علم اقتصاد»؛ «علم اقتصاد»، كتاب درسى.[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 13 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(1321/ 1320 -1250 ق)، عالم دینى، فقیه، محدث، متكلم، مجتهد، مدرس و نیكوكار. اصل وى از ساوجبلاغ تهران است. در تهران به دنیا آمد. در 1262 ق براى تحصیل علوم به نجف رفت و پس از فراگیرى مقدمات در 1270 ق به تهران بازگشت و پس از مدتى براى ادامه‏ى تحصیل به نجف مراجعت نمود. وى از شاگردان پدرش، ملا مهدى، و پسر عمویش، شیخ حسن نجم‏آبادى، و شیخ راضى نجفى بود. در 1280 ق پس از درگذشت پدرش، به تهران آمد و عهده‏دار امور دینى گشت. او در فقه، اصول، حدیث، تفسیر و رجال متبحر بود و در زمان خود از مجتهدین بزرگ تهران و مرجع حل و فصل مشكلات مردم به شمار مى‏آمد. او بعد از ظهر هر روز جلو درگاه خانه خویش مى‏نشست و مردم را از هر گروه و آیین مى‏پذیرفت و با همه‏ى آنها در كمال آزادى پیرامون مسائل گوناگون بحث مى‏نمود. او عالمى آزادمنش و روشنفكر بود و خدمات بسیارى به جنبش آزادى ایران كرد و بسیارى از بزرگان مشروطه را از مریدان او به شمار آورده‏اند. فرزندانش، شیخ محمدتقى مجتهد نجم‏آبادى و حاج شیخ مهدى نجم‏آبادى، و علامه محمد قزوینى و علامه على‏اكبر دهخدا و ناظم‏الاسلام كرمانى و میرزا جهانگیر خان شیرازى (صور اسرافیل) و رفیع بامداد و میرزا سید محمد طباطبایى از شاگردان او بودند. در تهران درگذشت و در مدرسه‏ى خود به خاك سپرده شد. از آثارش: بناى مریضخانه‏ى وزیرى (میرزا عیسى وزیر) كه به نام خود وى نیز مشهور است، به انضمام یك باب حمام در كنار مریضخانه، در محله‏ى حسن‏آباد تهران، هدایت و تشویق میرزا عبدالكریم خان منتظم‏الدوله فیروزكوهى به بناى مدرسه‏ى خیریه دارالایتام حسن‏آباد، دایر كردن قنات در اشتهارد كرج و آباد كردن اراضى موات و احداث صحت‏آباد، در جهت پشتیبانى مالى بناى مریضخانه. از آثار علمى وى: «تحریر العقلاء»؛ رساله‏ى «رد فرقه‏ى بهاییه»؛ «جداول، طبقات وارث».[1] سال تولد: 1250 ق. فوت: 1320 ق. آثار: تحریرالعقلا رساله رد فرقه بهائیت (تهران، 1312 ق. سربى، رقعى، باهتمام شیخ مرتضى نجم‏آبادى) جداول، طبقات وارث (تهران، 1308 ق. سنگى، خط میرزا حسن تهرانى) هادى نجم‏آبادى تهرانى متولد سال 1250 ق. پسر حاج ملا مهدى و از علماى معروف تهران بود كه در روستاى نجم‏آباد در خانواده‏اى صنعتگر به دنیا آمد. در دوازده سالگى به همراه مادرش به نجف اشرف رفت و به تحصیل علوم فقهى و مذهبى پرداخت در سال 1280 ق. به تهران آمد و امامت و حكومت شرعیه موقوفات خانوادگى را به عهده گرفت. وى مطلقا مردى فسادناپذیر بود و هیچ‏گاه دینارى از كسى قبول نمى‏نمود وى مردى آزاداندیش بود و یكى از زمینه‏سازان فكرى جنبش مشروطه محسوب مى‏گردد، اكثر روشنفكران دوره ناصرى تربیت یافتگان دبستان این روحانى بودند. وى به تأسیس مدرسه، دارالایتام، بیمارستان، داروخانه و مسجد علاقه مفرطى داشت و از جمله ساخت مدرسه خیریه، مدرسه سادات، مدرسه رشدیه و بیمارستان وزیرى با حمایت و تشویق وى صورت پذیرفت. سرانجام وى در سال 1320 ق. جان به جان آفرین تسلیم نمود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

ملقب به مجیرالسلطنه، سالار معظم، سردار مكرم، نظام‏السلطنه، فرزند حیدر قلى خان برهان‏الدوله و برادرزاده حسن قلى نظام‏السلطنه در 1246 ش متولد شد. وى تا سن پانزده سالگى به تحصیل اشتغال داشت و رویهمرفته آموزش خوبى دید و خط و ربطى پیدا كرد. فنون نظامى را هم فرا گرفت و وارد دستگاه عموى خود گردید و تدریجا مشاغلى به وى ارجاع شد مانند ریاست عدلیه خوزستان، نایب‏الحكومه بنادر، ریاست گمركات جنوب، حكومت بندر و دشتستان، و فرمانده قشون آذربایجان. در 1322 ق به حكومت لرستان و خوزستان منصوب شد و بعد از آن والى كرمان گردید. چندى حكمران كرمانشاه بود تا والى فارس شد. مدتى در فارس بود تا به تهران احضار گردید و زمانى نیز بدون شغل بود تا حكومت لرستان و خوزستان و بروجرد را مجددا به او دادند. در 1333 ق در بحبوبه جنگ بین‏المللى اول عده‏اى از رجال و معاریف و روحانیون براى مبارزه با قواى روس و انگلستان تهران را ترك كرده، به قم، اصفهان و كرمانشاه رفتند و هسته مركزى مبارزه با نیروهاى روس و انگلیس را فراهم ساختند. نظام‏السلطنه والى خوزستان به مهاجرین پیوست و به حمایت دولتین آلمان و عثمانى یك حكومت موقت تشكیل داد. وزراى حكومت عبارت بودند از مدرس وزیر عدلیه و اوقاف، حاج عزالممالك اردلان، محمد على خان كلوپ، ادیب‏السلطنه سمیعى، محمد على خان سالار معظم و بالاخره میرزا قاسم خان تبریزى (صوراسرافیل)، سالار لشكر داماد نظام‏السلطنه هم فرمانده كل قشون بود. دولت موقت در چند منطقه با رسوها جنگید و سرانجام قواى روسیه كرمانشاه را تصرف نموده نظام‏السلطنه و اركان دولت او به كركوك و موصل رفته سپس وارد استانبول شدند. در نتیجه اقدامات نظام‏السلطنه و جنگ با روس و انگلیس دولت مركزى ناگزیر تمام نشانها و امتیازات دولت را كه قبلا به نظام‏السلطنه داده بود پس گرفته و اموال او را مصادره كرد و حق ورود به ایران را از او سلب نمود. نظام‏السلطنه پس از پایان یافتن جنگ كماكان در استانبول باقى ماند در حالیكه تمام مهاجرین به ایران بازگشتند. تا اینكه در 1298 كه سلطان احمدشاه از طریق عثمانى عازم اروپا بود با ترتیبى كه نصرت‏الدوله داد نظام‏السلطنه به حضور احمدشاه رسید و پیشكشى قابل ملاحظه‏اى تقدیم شاه كرد و احمدشاه هم گناهان او را بخشید و به وى اجازه داد تا به ایران بازگردد. نظام‏السلطنه در همان سال به ایران بازگشت و مبلغى هم در تهران خرج كرد و اموال خود را پس گرفت و به انتظار ارجاع كارى روزشمارى مى‏كرد. وقتى قیام كلنل محمدتقى خان پسیان در خراسان شكسته شد نیروى نظامى تمام امور را قبضه كرد و قوام‏السلطنه رئیس‏الوزارء، نظام‏السلطنه را والى خراسان نمود. قریب یك سال و نیم در مشهد باقى ماند و با عزت نفس وظایف خود را انجام مى‏داد. در 1302 به طور ناگهانى حال مزاجیش دگرگون شد و در مشهد نتوانستند او را درمان نمایند. به تهران آمد و چندى بسترى بود تا اینكه در 1303 در 57 سالگى درگذشت و در امامزاده عبدالله مدفون گردید. نظام‏السلطنه از رجال موجه و كارآمد و جدى ایران بود و پس از مرگش املاك زیادى از او باقى ماند. قسمت اعظم زمینهاى غرب تهران متعلق به او بود كه سالها پس از درگذشت او فرزندش محمد على نظام مافى آنها را فروخت و قسمتى را نیز صرف خیرات و مبرات كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند میرزا على‏آقا عضو آستانقدس رضوى، در 1294 متولد شد. در كودكى پدر خود را از دست داد و تحت حضانت حاج میرزا احمد كفالى فرزند آخوند ملا محمد كاظم خراسانى قرار گرفت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مشهد به اتمام رسانید و به شغل فرهنگى پرداخت. پس از چندى وارد كلاس اختصاصى وزارت كشور شد و پس از پایان كلاس مزبور به استخدام در وزارت كشور درآمد. اهم مشاغل وى در وزارت كشور عبارتند از: رئیس دفتر استاندارى خراسان، فرماندار درگز، فرماندار قوچان، فرماندار مراغه، فرماندار دزفول، فرماندار خرمشهر و فرماندار آبادان. در سمت اخیر چندین بار به سمت كفالت استاندارى خوزستان منصوب گردید. آخرین سمت وى در وزارت كشور، فرماندارى كل بوشهر بود كه بازنشسته شد. سید جواد نظام شهیدى مردى شاعر و ادیب و نویسنده بود. وى از نواده‏هاى میرزا حبیب خراسانى مجتهد و شاعر معروف خراسان است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1289 در سمنان متولد شد. پدرش عمیدالممالك سمنانى بود. وى از كودكى شوقى عجیب به خدمات نظامى داشت از اینرو وارد دبستان نظام شد و دوره متوسطه را نیز در دبیرستان نظام گذرانید. در 1311 وارد دانشكده افسرى شد و در 1313 درجه ستوان دومى گرفت. ده سال اولیه خدمات نظامى‏خود را در دانشكده افسرى گذرانید. ابتدا فرمانده دسته و سپس فرمانده گروهان شد. در 1323 با ارتقاء به درجه سرگردى به لشگر كرمان انتقال یافت و فرماندهى یك گردان پیاده برعهده او قرار گرفت. پس از چندى فرمانده گردان مستقل سیرجان شد. در 1326 با اخذ درجه سرهنگ دومى به تهران انتقال یافت و معاون رسته پیاده دانشكده افسرى گردید. از دیگر مشاغل وى ریاست ستاد دژبان و فرماندهى دانشكده پیاده را باید نام برد. در 1328 درجه سرهنگى گرفت و فرمانده هنگ پهلوى شد و پس از مدت كوتاهى به سمت فرمانده گارد شاهنشاهى منصوب شد. در تاریخ 22 مردادماه 1332 با سمت فرمانده گارد شاهنشاهى مأمور ابلاغ فرامین عزل دكتر محمد مصدق نخست‏وزیر و انتصاب سرلشگر فضل‏الله زاهدى به نخست‏وزیرى گردید. در شب 25 مرداد، هنگام ابلاغ فرمان عزل دكتر مصدق، پس از خروج از خانه وى توسط سرتیپ تقى ریاحى رئیس ستاد ارتش بازداشت شد و به زندان دژبان انتقال یافت. بامداد روز 25 مرداد عده زیادى از كودتاگران بازداشت شدند و دولت پرده از روى كودتا بركشید و در رسانه‏هاى گروهى به تفصیل درباره آن گفتگو شد. در میتینگ‏هاى 25 تا 28 مرداد ناطقین ضمن حمله به شاه خواستار امحاء رژیم سلطنتى شدند. شاه كه از رامسر به بغداد و از آنجا به رم رفته بود امید به بازگشت نداشت و قرار بود با مراجعه به آراء عمومى رژیم جدید حكومتى تعیین شود. در این ایام نصیرى و همدستان او نیز انتظار اعدام داشتند تا در روز 28 مرداد كودتاگران فائق شدند و عصر آن روز نصیرى و دیگران از زندان آزاد شدند. اولین كسى كه پاداش خود را دریافت كرد نعمت‏الله نصیرى بود كه به درجه سرتیپى ارتقاء یافت و در 1336 درجه سرلشگرى گرفت. در 1339 ابتدا معاون ژنرال آجودان و سپس رئیس شهربانى كل كشور شد. در 15 خرداد 1342 علاوه بر ریاست شهربانى كشور فرماندارى نظامى تهران هم به او محول شد و در نهایت شدت با روحانیون و اصناف عمل كرد. نصیرى در 28 مرداد ماه 1241 به درجه سپهبدى رسید و در بهمن ماه 1343 در دولت جدیدالتأسیس امیرعباس هویدا معاون نخست‏وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور شد و قریب سیزده سال داراى آن سمت بود. در اواخر تیر ماه 1357 از ریاست ساواك معزول و با سمت سفیر كبیر به پاكستان عزیمت كرد. در مهر ماه همان سال از سفارت معزول و به تهران احضار شد. در 16 آبان ماه 1357 بازداشت شد و سرانجام در 22 بهمن توسط مردم اسیر گردید و در 27 بهمن ماه 1357 به حكم دادگاه انقلاب اسلامى تیرباران گردید. نصیرى در سال 1351 درجه ارتشبدى گرفت. او غیر از دانشكده افسرى هیچ دوره نظامى را طى نكرده بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند، میرزا محمد عمیدالممالك سمنانى در حدود سال 1280 در سمنان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه عازم اروپا شد و در رشته آموزش و پرورش درجه دكترا گرفت. پس از مراجعت به ایران در وزارت فرهنگ مشغول كار گردید و تدریجا مراحل ترقى را در آن وزارتخانه پیمود و مدیر كل و معاون آن وزارتخانه شد. مدتى هم رایزن فرهنگى ایران در سوئیس بود. در مأموریت سوئیس در سن 48 سالگى درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به عنایت‏السلطنه فرزند میرزا محمد عمیدالممالك سمنانى در 1276 در سمنان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه در وزارت دارایى استخدام شد و ظرف سى سال مشاغلى از قبیل ریاست اداره و ریاست دارایى چند شهرستان را عهده‏دار شد و چندى نیز مدیر كل مالى وزارت بهدارى بود. در انتخابات دوره هجدهم كه بعد از كودتاى 28 مرداد ماه 1332 انجام گرفت به نمایندگى مجلس از سمنان انتخاب شد و در ادوار نوزدهم و بیستم نیز نماینده مجلس بود. در اردیبهشت ماه 1340 دكتر على امینى نخست‏وزیر وقت مجلس را منحل ساخت و در نتیجه نصیرى به عضویت هیأت مدیره بانك رفاه كارگران منصوب گردید. در انتخابات دوره بیست و یكم براى بار چهارم به مجلس رفت و رئیس سنى مجلس شد و نماینده مجلس در هیأت نظارت اندوخته اسكناس گردید. در 1346 از تهران به سناتورى انتخاب شد و در دوره‏هاى بعد تا سقوط رژیم سلطنتى داراى مقام سناتورى بود. در 1358 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به نصرت‏السلطنه، ششمین پسر مظفرالدین شاه قاجار است. وى در تبریز تولد یافت و وقتى به سن تمیز رسید تحصیلات خود را در زمینه‏هاى مختلف آغاز كرد. در ادبیات فارسى و ریاضیات و زبانهاى خارجى پیشرفت زیادى نمود بطورى كه در جوانى صاحب دانش و فضیلت بود و بر خلاف بعضى از برادران خود مانند سالارالدوله و شعاع‏السلطنه شرارت در وجودش نبود بلكه بسیار معقول و منطقى و قانع به نظر مى‏رسید و فوق‏العاده مورد علاقه پدرش بود. در چند سفرى كه مظفرالدینشاه به اروپا رفت او را همراه خود برد و او در یكى از مدارس پاریس تحصیلات خود را ادامه داد. در زمان سلطنت پدر و برادرش محمد علیشاه كار مهمى به او ارجاع نشد و چند حكومت كوچك را اداره مى‏كرد، ولى در دوران سلطنت احمد شاه خیلى مورد توجه قرار گرفت و در 1333 ه.ق والیگرى فارس را به او سپردند. در آنجا خیلى خوب عمل كرد و به مال مردم دست‏اندازى نكرد. از فارس به كرمان مأموریت یافت و چند سالى هم در آنجا باقى بود. در 1300 قوام‏السلطنه نخست‏وزیر وقت مجددا او را والى فارس كرد. در زمان رضاشاه كاملا خود را حفظ كرد و گاهى در ایران و گاهى در اروپا به صورت انزوا وقت مى‏گذرانید و از معاشرت پرهیز داشت. وفات وى در 1323 ش در حدود شصت سالگى اتفاق افتاد و در مقبره ناصرالدینشاه واقع در شهر رى مدفون گردید. شاهزاده‏اى با كمال، عاقل و باسواد و فضیلت بود. وى با سیاست انگلیس در ایران موافق بود و در سفر اول احمد شاه به اروپا كه به منظور تنفیذ قرارداد 1919 بود نصرت‏السلطنه به همراه شاه بود و از طرف انگلیسها برادرزاده خود را نصیحت كرد، ولى احمدشاه نپذیرفت. در 1304 احمد شاه عموى خود را نزد انگلیسها فرستاد تا شفاعت كند كه او را از سلطنت خلع نكنند ولى انگلیسها زیر بار نرفتند. فرزند ارشد وى بنام مهدیقلى نصرت مظفرى در وزارت كشور چندى حكومت گرفت و زمانى فرماندار كل زنجان و سمنان و قزوین بود. یگانه دختر او همسر معسود ثاتبى مالك و نماینده خراسان گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1287 متولد شد. پس از اخذ دیپلم، در 1309 وارد دانشكده‏ى افسرى شد و در 1311 به درجه‏ى افسرى رسید و كار خود را از فرماندهى دسته تا فرماندهى هنگ طى كرد و در این ایام دوره‏ى دانشگاه جنگ و ستاد را طى نمود و در 1325 درجه‏ى سرهنگى گرفت و فرمانده تیپ شد. در 1332 با اخذ درجه‏ى سرتیپى فرمانده لشكر كردستان شد و درجه‏ى سرلشكرى را در 1337 و درجه‏ى سپهبدى را در 1341 دریافت كرد. از اهم مشاغل وى فرماندهى سپاه غرب و فرماندهى ارتش یكم بود. پس از بازنشستگى به استاندارى سیستان و بلوچستان منصوب شد و قریب سه سال در این سمت مستقر بود. رویه محمدرضا پهلوى در مورد نظامیانى كه بازنشسته مى‏شدند و از آنها رضایت داشت، یك شغل سیاسى به آنها در داخل یا خارج از كشور واگذار مى‏كرد. ارتشبد هدایت مدت كوتاهى سناتور شد، ارتشبد فریدون جم، سپهبد اسمعیل ریاحى، سپهبد مظفرمالك، سرلشكر پاكروان به سفارت رفتند و عده‏اى هم مانند نصراللهى و سپهبد محوى یك نوبت به استاندارى رسیدند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1306 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد آموزشگاه عالى شهربانى شد و پس از دو سال تحصیل با درجه‏ى رسدبان دومى در شهربانى استخدام گردید. وى دوره‏ى سه ساله‏ى دانشكده‏ى حقوق را پایان داد و رساله‏ى خود را در زمینه‏ى ارث در اسلام تدوین نمود و با تهیه‏ى جدولى در آن زمینه اسم و رسمى پیدا كرد. وقتى دوره‏ى دكتراى حقوق در ایران دائر شد، نصر اصفهانى دوره‏ى دكترا را طى كرد و دكتر در حقوق شناخته شد و آخرین سمت وى در شهربانى رئیس اداره‏ى طرح و برنامه‏ریزى بود. نصر اصفهانى در درجه‏ى سرهنگى بازنشسته شد و چندى در بخش خصوصى به كار پرداخت و سرانجام به استخدام در شركت هدیش درآمد. وقتى جمشید آموزگار در كابینه‏ى امیر عباس هویدا به وزارت كشور انتخاب گردید، تغییراتى در كادر استانداران داد از جمله دكتر نصر اصفهانى را به استاندارى كرمان برگزید. وى قریب دو سال در كرمان خدماتى انجام داد سپس به استاندارى فارس منصوب گردید و سرانجام در 1356 در كابینه‏ى دكتر جمشید آموزگار به سمت وزارت كشور معرفى شد و در تمام مدت نخست‏وزیرى آموزگار، داراى آن سمت بود. دكتر نصر اصفهانى در حین خدمت در شهربانى دوره‏هاى كوتاه مدت را در آمریكا طى نمود. رویهمرفته مردى فاضل، اندیشمند و صحیح‏العمل بود. پس از انقلاب اسلامى به آمریكا رفت و در آنجا به شغل آزاد پرداخت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سید محمودخان علاءالملك، در حدود 1260 در تبریز متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى براى ادامه تحصیل به روسیه رفت و وارد یكى از مدارس نظام گردید. دوره‏ى متوسطه و عالى را در آنجا گذرانید و به درجه‏ى افسرى نائل آمد و خیلى سریع درجه‏ى سرهنگى گرفته رئیس شهربانى تبریز شد. پس از اتمام ماموریت شهربانى به قزاقخانه بازگشت و با درجه‏ى میرپنجى، فرمانده توپخانه اتریاد آذربایجان شد. در تركیبات جدید قشون متحدالشكل، با درجه‏ى سرهنگى به ریاست ستاد لشكر آذربایجان منصوب شد و سالیانى چند در آن سمت بود. در 1313 به تهران منتقل گردید و درجه‏ى سرتیپى گرفت و رئیس ركن دوم ستاد ارتش شد. بعد از شهریور 1320 رئیس توپخانه ارتش شد و پس از آن ریاست اداره سررشته‏دارى ارتش را عهده‏دار بود. در 1326 به درجه‏ى سرلشكر ارتقاء یافت و پس از مدت كوتاهى بازنشسته شد و در 1340 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سرلشكر محسن دیبا، در 1299 در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در تبریز و تحصیلات متوسطه را در تهران به اتمام رسانید و وارد دانشكده حقوق و علوم سیاسى شد و درجه‏ى لیسانس گرفت. در 1320 در وزارت دارائى استخدام شد و یك سال بعد به وزارت امور خارجه منتقل شد. در 1329 مامور خدمت در ایتالیا شد. ابتدا دبیر دوم و بعد دبیر اول شد و در همان زمان از دانشگاه رم دكتراى علوم سیاسى دریافت كرد. پس از بازگشت از ماموریت رم، معاون اداره سوم سیاسى شد. پس از چندى ریاست اداره گذرنامه و روادید و تابعیت را عهده‏دار گردید و در 1336 رایزنى سفارت در واتیكان را برعهده گرفت. دیبا مدتى مدیر كل وزارت امور خارجه بود تا سفیر كبیر ایران در سوریه شد. چندى سفیركبیر ایران در لهستان و بعد سفیركبیر ایران در بلژیك شد و آخرین سمت سیاسى او در خارج از كشور، سفارت ایران در واتیكان بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به سیدالمحققین، فرزند حاج میرزا محمدرفیع طباطبائى (نظام‏العلماء)، در 1254 ش در تبریز تولد یافت. تحصیلات مقدماتى و سطح را در تبریز فراگرفت و براى ادامه‏ى تحصیلات عازم نجف شد. مدتها در نجف به تحصیل معارف اسلامى و علوم عقلى و نقلى اشتغال داشت و درجه‏ى اجتهاد به او دادند. پس از بازگشت به تبریز، ضمن انجام وظایف روحانیت، به مشروطه و مشروطه‏خواهان دلبستگى تام پیدا كرد. به طورى كه از طرف آزادیخواهان به نمایندگى براى مذاكره با عین‏الدوله به باسمنج رفت و او را از ورود به تبریز منصرف ساخت. در استبداد صغیر و حكومت شجاع‏الدوله، به علت نفوذ و طرفداران بى‏شمار، از تعقیب مصون ماند. با شیخ محمد خیابانى دوست و همراه بود. در تشكیلات حزب دموكرات آذربایجان همه‏كاره شد. حزب او را كاندیداى انتخاب كرد. در دوره‏ى پنجم وكیل مجلس شد. در ادوار ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم نیز وكالت را براى خویش حفظ كرد. چند سالى هم نایب رئیس اول مجلس گردید. سیدالمحققین در بین آذربایجانى‏ها محبوبیت داشت چون مردى نیك‏نفس و خیرخواه و فقیه بود. در 1316 در تهران وفات یافت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به وكیل‏الملك، در 1267 در تبریز تولد یافت. پدرش تراب‏خان وزیر خلوت از اعیان و اشراف و مالكین عمده آذربایجان بود و در دربار مظفرالدین شاه مقامى شامخ داشت. عموهاى وى چون نظام‏العلماء تبریزى، عبدالحسین پس از انجام تحصیلات مقدماتى در تبریز براى ادامه‏ى تحصیلات به اروپا اعزام شد و در رشته‏هاى اقتصاد و علوم سیاسى درس خواند و پس از فراغت از تحصیل، به سمت اتاشه افتخارى در سفارت ایران در پاریس مشغول خدمت شد. چند سالى در پاریس اقامت داشت تا به ایران بازگشت و چون غالب منسوبین نزدیك او در وزارت امور خارجه مصدر مقامات حساس بودند، او هم با سمت قنسولى به بادكوبه رفت و مدتى در آن سمت باقى بود. چندى هم در استانبول اقامت داشت و كنسولگرى ازمیر را اداره مى‏كرد و بعد به تهران بازگشت. چندى در وزارت خارجه مصدر خدماتى بود تا به وزارت مالیه انتقال یافت و به ریاست اداره امتیازات منصوب شد. بعد از خلع قاجاریه و سلطنت رضاشاه كه مآلا تیمورتاش به وزارت دربار منصوب و مرد قدرتمند ایران شد، نظر به سوابق دوستى و نزدیكى با دیبا، او را به دربار پهلوى برد و ریاست محاسبات دربار را به او سپرد. ضمنا تیمورتاش و دیبا آنقدر به هم نزدیك شدند كه شب و روز را با هم به سر مى‏بردند. تیمورتاش به هیچ میهمانى یا مسافرت داخلى و خارجى بدون حضور دیبا نمى‏رفت. در تمام مسافرتهاى سالیانه‏ى او به اروپا، دیبا همراه او بود. این نزدیكى موجب مى‏شد افرادى كه با تیمورتاش كار دارند به او متوسل شوند و او نیز حاجت آنها را برآورده مى‏كرد. در دوره‏ى هفتم و هشتم مجلس شوراى ملى، دیبا با كمك تیمورتاش به وكالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید ولى شان خود را بالاتر از این مى‏دانست كه در جلسات مجلس شوراى ملى شركت كند و در همان وزارت دربار مشغول كار بود و مقام و موقعیت ممتازى براى خود بوچود آورده بود. این نزدیكى و تقرب به تیمورتاش كه طبعا نزدیكى به شاه بود، موجب گردید براى انجام بعضى از تقاضاهاى ارباب رجوع، وجوهى گرفته و تقریبا دیبا كارچاق‏كن تیمورتاش شده بود. وقتى ستاره‏ى بخت تیمورتاش در حال افول قرار گرفت، رضاشاه اول عبدالحسین دیبا را اخراج كرد و به جرم اخذ رشوه از شخصى به نام امیرمنصور فرزند سپهدار رشتى براى وكالت مجلس او را به محاكمه كشیدند. سرانجام محكوم به ده ماه حبس مجرد شد. براى طى دوران محكومیت به زندان ملایر انتقال یافت. پس از خاتمه‏ى دوران محكومیتش آزاد نشد و سالها در زندان باقى ماند تا اینكه در سال 1318 در سن 51 سالگى در زندان ملایر جان سپرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1285 در رضائیه متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در رضائیه انجام داد و براى ادامه‏ى تحصیل وارد تهران شد و به دارالمعلمین عالى رفت و در رشته‏ى ریاضیات لیسانسیه گردید. خدمات ادارى او از دبیرى آغاز شد. چندى ریاست دانشسراى مقدماتى تبریز با او بود. مدتى در تهران ریاست دبیرستان قریب را تصدى مى‏كرد. از اهم مشاغل او در فرهنگ مى‏توان ریاست فرهنگ رضائیه، ریاست تعلیمات متوسطه و ریاست فرهنگ آذربایجان را نام برد. مدتى نیز در اروپا مامور مطالعه در امور فرهنگى بود. در دولت منوچهر اقبال به استاندارى آذربایجان شرقى تعیین گردید و قریب چهارسال در آن سمت باقى ماند. تالیفاتى در رشته‏ى تعلیم و تربیت دارد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1287 در اصفهان متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى، نظر به استعداد و علاقه‏اى كه به فن تئاتر داشت، وارد مدرسه‏ى هنرپیشگى شد و دوره‏ى مدرسه را پایان داد و كار خود را در دو تئاتر اصفهان، كه شهرتى نسبى داشتند، آغاز كرد و تدریجا جزء هنرپیشه‏هاى معروف شد. آنگاه محیط اصفهان را مناسب براى فعالیت خویش ندید و به تهران آمد و كار هنرپیشگى خود را در تهران آغاز كرد. مرحوم سید على نصر كه از پیش‏كسوتان فن تئاتر در ایران بود، تئاترى به نام خویش در خیابان لاله‏زار كه در آن روزها معروفترین خیابان تهران بود، دائر كرده بود، جوانانى كه استعداد این كار را داشتند، به دور خود جمع نموده بود. دهقان هنرپیشه‏ى اصفهانى به تئاتر نصر كه نام تئاتر تهران داشت وارد شد و خیلى زود توانست در زمره‏ى دوستان و همكاران نصر واقع شود. در آن ایام سید على نصر در دستگاه دولت مقام و موقعیتى خاص داشت و معاونت وزارت پیشه و هنر با او بود. براى اینكه دهقان زندگى بهترى داشته باشد، او را به استخدام پرداخت مى‏نمود. صمیمیت و وفادارى دهقان به نصر به مرحله‏اى رسید كه وقتى مقام وزارت و سفارت گرفت، تئاتر خود را به احمد دهقان واگذار كرد. دهقان بعد از شهریور 1320 درصدد برآمد روزنامه‏اى هم در تهران انتشار دهد. ابتدا در شركتى كه به مشاركت معدل شیرازى و حسین فاطمى براى ادامه‏ى روزنامه‏ى باختر تشكیل شده بود وارد شد و مدیریت داخلى روزنامه را بر عهده گرفت. پس از چندى امتیاز نشریه‏ى تهران مصور را از وزارت فرهنگ به نام خود اخذ كرد. چند شماره‏اى به صورت روزنامه‏ى هفتگى آن را انتشار داد، ولى هزینه‏ى كمرشكن روزنامه باعث شد تا دهقان روزنامه‏ى خود را در اختیار نشریاتى قرار دهد كه توقیف مى‏شوند. پس از چندى، نشریه‏ى تهران مصور به صورت مجله‏ى هفتگى درآمد و احمد دهقان با كادر مجهزى كه دور خود جمع كرده بود، مجله‏اى نسبتا آبرومند و پرمطلب انتشار داد. با انتشار مجله‏ى تهران مصور، دهقان كه جوانى خوش‏برخورد، مبادى آداب، خوشرو و حراف بود در محافل سیاسى ایران راه یافت. با قوام‏السلطنه، سپهبد رزم‏آرا، اشرف پهلوى و سایر دولتمردان دوستى و رفاقت به هم زد بیش از هر كسى با رزم‏آرا نزدیكى پیدا كرد و تحقیقا مجله‏ى وى ارگان ستاد ارتش بود و در تمام مدت وقایع آذربایجان در سالهاى 1324 و 1325 وى ارتش را تقویت و فرقه‏ى دموكرات و حزب توده را به شدت مورد انتقاد قرار مى‏داد. رزم‏آرا در چاپ و انتشار مجله‏ى تهران مصور همه‏گونه كمك مادى و معنوى مى‏نمود به طورى كه مجله در چاپخانه‏ى ارتش به طبع مى‏رسید و علاوه بر آن در هر شماره چند خبر اختصاصى و پشت پرده در اختیار او قرار مى‏دادند. در انتخابات دوره‏ى پانزدهم، احمد دهقان اصفهانى از طرف حزب دموكرات ایران كاندیداى نمایندگى مجلس از خلخال شد و با كمك همه‏جانبه‏ى رزم‏آرا و ارتش، از صندوق سردرآورد. در مجلس پانزدهم خیلى زودگل كرد. در همه جا دست او در كار بود و از عوامل موثر در مجلس گردید و موافقت او با دولتها براى رئیس دولت شانس زیادى بود. همزمان با وكالت مجلس، مجله‏ى تهران مصور جهت خود را كاملا مشخص نمود و همه مى‏دانستند كه این مجله نه تنها با حزب توده مخالف است بلكه با شوروى هم در مقام مبارزه برآمده است. مخصوصا پس از واقعه‏ى 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران، حمله‏ى تهران مصور به شوروى افزایش یافت. پس از ترور هژیر، دهقان فعالیت خود را براى زمامدارى رزم‏آرا توسعه داد. شبكه‏هائى كه براى تضعیف او به وجود آمده بود، تماما به دست وى متزلزل یا از بین مى‏رفتند. دشمن سرسخت رزم‏آرا یعنى سرلشكر حسن ارفع كه با تشكیل گروهى ضربات كوبنده‏اى به رزم‏آرا وارد مى‏كردند، توسط دهقان براى همیشه از بین رفت. در عوض، دهقان هم آنچنان نفوذ و قدرتى در ارتش به هم زده بود، كه هرچه اراده مى‏كرد انجام مى‏گرفت. دهقان هم آنچنان نفوذ و قدرتى در ارتش به هم زده بود، كه هرچه اراده مى‏كرد انجام مى‏گرفت. دهقان در دوره‏ى شانزدهم مجددا از خلخال به وكالت رسید. در اواخر 1328 در مجله‏ى تهران مصور سلسله مقالاتى تحت عنوان «من جاسوس شوروى در ایران بودم» به قلم كریم روشنیان انتشار یافت. این مقالات كه اسناد معتبرى هم هراه داشت، حربه‏ى كوبنده‏اى علیه شوروى بود و دخالت آنها را در امور ایران مسلم مى‏ساخت. در آن ایام، رزم‏آرا جاده را براى نخست‏وزیرى آنها را در امور ایران مسلم مى‏ساخت. در آن ایام، رزم‏آرا جاده را براى نخست‏وزیرى خویش هموار مى‏ساخت. سه تن از دوستان نزدیك خود را به عنوان وابسته‏ى نظامى به سه كشور اعزام داشته بود. سرتیپ ابراهیم والى در شوروى، سرتیپ محمد مظهرى در آمریكا و سرتیپ بیژن گیلانشاه در انگلیس مشغول زمینه‏سازى براى رزم‏آرا بودند. طبعا انتشار سلسله مقالات تهران مصور به حسن روابط رزم‏آرا و شورى لطمه وارد مى‏كرد و آنها درخواست نموده بودند سلسله مقالات قطع شود. رزم‏آرا از دهقان تقاضاى قطع مقالات را نمود، مورد اجابت واقع نشد. روابط آنها به سردى گرائید. فشار رزم‏آرا براى قطع مقالات افزون شد. نویسنده‏ى مقالات را دستگیر و به خدمت وظیفه بردند، او از سربازخانه فرار كرد و مخفى شد و در مخفى‏گاه خود به ادامه‏ى مقالات پرداخت. دهقان در خردادماه 1329 یعنى بیست روز قبل از نخست‏وزیر رزم‏آرا، در محل كار خود واقع در تئاتر تهران توسط شخصى به نام حسن جعفرى كه عضو حزب توده بود مقتول گردید. او حین‏الفوت 41 سال داشت. درباره‏ى مرگ و قتل دهقان همه‏گونه سخن گفته شده است. بعضى به دلایل متقن معتقدند رزم‏آرا در این ترور دست داشته است. جعفرى قاتل در دادگاه جنائى تهران محاكمه شد. دكتر بقائى وكیل مجلس آن روز، وكالت او را پذیرفت. ولى سرانجام پس از قتل رزم‏آرا حكم اعدام قاتل صادر و به دار مجازات آویخته شد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

سابقا نامش یدالله نظامى بود. از اهالى ساوجبلاغ و شهریار كرج، متولد سال 1262 ش است. در كودكى مختصر سوادى آموخت در حد خواندن و نوشتن و به كار كشاورزى مشغول شد. پدرش عبدالوهاب زارع بود و چند هكتار زمین زیر كشت داشت. پدر و پسر دست به دست هم دادند و تدریجا كشاورزى آنها توسعه پیدا كرد و سرى توى سرها درآوردند. در شهریار یدالله كدخدا شد و موقعیتى پیدا كرد و جزء مالكین كوچك منطقه گردید. در جریان تغییر سلطنت و انقراض قاجاریه، فعالیت داشت و به نفع سردار سپه دسته راه انداخت. این كارها موجب معروفیت او شد و در دوره‏ى پنجم وكیل مجلس شد و مجموعا ده دوره وكیل مجلس بود آن هم وكیلى بى‏سروصدا و مطیع. درباره‏ى هیچ موضوعى سخن نگفت، هیچ وقت نطق قبل از دستور نكرد، فقط بى‏سروصدا به حفظ مقام و افزایش ثروت خود كوشید تا از مالكین عمده كرج شد. چندین آبادى خریدارى كرد. در مسائل كشاورزى و عمران و آبادى دهات به رضاشاه مشورت مى‏داد. چند ملك مرغوب در كرج براى خانواده‏ى پهلوى خریدارى نمود. بیست سال وكالت مجلس و نزدیكى به رضاشاه، او را متمول نمود و صاحب قدرت در منطقه شد ولى در دوره‏ى پانزدهم رقیب سرسختى پیدا كرد و آن بهاءالدین كهبد بود. دو رقیب به هم افتادند. كهبد با حربه‏ى پول توانست پیش ببرد ولى دهستانى اهل خرج كردن نبود. چون ده دوره مجانى وكیل شده بود، وكالت كرج را حق قانونى خود مى‏دانست. بعد از انتخابات، كهبد تلاش فراوان براى ابطال انتخابات به عمل آورد، بالاخره موفق شد اعتبارنامه‏ى رقیب را در مجلس رد كند، ولى بار دوم باز كهبد توفیق یافت و به مجلس رفت. دهستانى یك دوره هم سناتور شد ولى براى ادامه‏ى سناتورى عمر او وفا نكرد. وفاتش در 1336 اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1300 فرزند یدالله دهستانى و اهل كرج و ساوجبلاغ است. بعد از خاتمه‏ى تحصیلات در تهران به آمریكا رفت و در رشته‏ى كشاورزى كه شغل اجدادى او بود، تحصیل نمود و درجه‏ى مهندسى در كشاورزى و ماشین‏آلات گرفت و به ایران آمد. مدتى در وزارت كشور رئیس عمران بود. در دوره‏ى نوزدهم از كرج به وكالت رسید. در دوره‏ى بیستم باز وكیل شد. قریب سه سال استاندارى سیستان و بلوچستان را عهده‏دار بود، سپس از آنجا به رضائیه اعزام شد. چندین سال استاندارى آذربایجان غربى را تصدى مى‏كرد. در جنب كارهاى دولتى، كشاورزى و زراعت را در كرج ادامه مى‏داد و از فروش زمینهائى كه از پدرش به ارث برده بود، بر ثروت خود افزود. مال، دولت، و اقبال و نفوذ همه دست به دست هم دادند و به سراغ آقاى مهندس عبدالعلى دهستانى رفتند. مانند پدرش ملایم، مردمدار، مالدوست و محافظه‏كار بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1287 و لیسانسیه مدرسه علوم سیاسى است. خدمات ادارى خود را از وزارت دارائى شروع كرد و تدریجا رئیس كارگزینى و مدیر كل بازرسى و پیشكار دارائى شد. در 1328 به معاونت وزارت دارائى رسید و مدتى در این سمت باقى ماند. در سال 1336 دكتر اقبال او را به معاونت نخست‏وزیرى منصوب كرد و در 1338 با سمت استاندار به اصفهان رفت و دو سال در آن سمت باقى بود. در 1350 كاندیداى سنا از تهران گردید و با اكثریت قابل توجهى به سنا راه یافت. در دوره‏ى هفتم (1354) نیز سناتور گردید. ریاست كانون كارمندان بازنشسته‏ى دولت نیز چندى با او بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : گلزار مشاهیر

درگذشت: 1366. امان‏الله عزالممالك اردلان از معمرین رجال- كه عمرش ظاهرا از صد گذشته بود- در سال 1366 درگذشت. چند بار وزیر و وكیل مجلس شد. در «مهاجرت» از پیشگامان بود و در دولت نظام‏السلطنه كه در كرمانشاه تشكیل شد وزیر مالیه شد. خاطراتش درباره‏ى آن جریان را به نام اولین قیام مقدس ملى (1332) به چاپ رسانید. در سالنامه‏ى «دنیا» از وى مقاله‏هاى بسیارى درج شده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(س چهاردهم ق)، مدرس و نویسنده. وى از اهالى نایین اصفهان بود. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در اصفهان به پایان رسانید و در كالج اصفهان به شغل معلمى مشغول گردید. در اوان اشتغال به معلمى امتحان دیپلم ادبى را داده و به اخذ دیپلم نایل شد. بعد از نشر مجله و روزنامه‏ى «باختر» در اصفهان به عضویت انجمن شهردارى آنجا انتخاب شد و سمت شهردار شیراز را یافت. وى در دوره‏ى چهاردهم مجلس از طرف اهالى نجف‏آباد و فریدن انتخاب شد و بنابر دلایلى در اواخر این دوره مجبور به مسافرت به انگلستان و آمریكا گردید. از آثار وى: «تاریخ ادبیات ایران از دوره‏ى قاجاریه تا عصر مشروطیت»، ترجمه؛ «شرح حال شمس‏الدین محمد حافظ»؛ «مخصوص اطفال»، ترجمه.[1] وكیل مجلس، روزنامه‏نگار، فرزند سید محمدعلى سیف‏العلماء و برادر دكتر حسین فاطمى، در 1279 در نائین تولد یافت. چندى در نائین و مدتى در اصفهان به تحصیل علوم مخصوصا ادبیات فارسى پرداخت و مدرسه‏ى آمریكائى اصفهان را پایان برد و به زبان انگلیسى تسلط یافت. كار خود را با معلمى شروع كرد. ضمنا با مطبوعات آن روز اصفهان همكارى نمود. قسمتى از كتاب تاریخ ادبیات ایران تالیف ادوارد براون را ترجمه نمود و به نام گلزار ادبیات ایران در روزنامه‏ى عرفان اصفهان درج كرد. در 1312 مجله‏ى معتبر و نفیس باختر را در اصفهان انتشار داد. این مجله مدت دو سال با مقالات علمى و ادبى در اصفهان منتشر مى‏شد و مورد توجه دانشمندان و دانش‏پژوهان بود. در 1314 مجله‏ى باختر را به روزنامه‏ى باختر تبدیل كرد. ابتدا باختر هفتگى بود، بعد به سه شماره در هفته تبدیل شد. سرانجام به صورت یومیه انتشار مى‏یافت. قبل از 1320 روزنامه‏ى خود را به تهران انتقال داد و امور تحریرى آن را به برادرش حسین فاطمى سپرد و خود به سمت شهردار شیراز تعیین شد. دو سال در شیراز اشتغال داشت تا اینكه در سال 1322 در انتخابات چهاردهمین دوره‏ى قانونگزارى از نجف‏آباد به نمایندگى مجلس انتخاب شد. در مجلس خیلى زود جاى خود را بازكرد. وزنه‏ى مهمى بود كه با حزب توده مبارزه مى‏كرد. روزنامه‏ى باختر هم از اركان جراید تهران بود. قلم روان و نیشدار برادرش او را بیشتر در كار سیاست یارى مى‏كرد. وى در پایان مجلس، جلاى یوطن كرد، به آمریكا رفت و در دانشگاه پرینستون تحصیلات خود را ادامه داد، درجه‏ى دكترا در تاریخ سیاسى گرفت و در همان دانشگاه به استادى انتخاب شد و سالها تدریس تاریخ خاورمیانه با او بود. سیف‏پور مردى باسواد، محقق، زرنگ و آگاه با امور سیاسى بود. در دوره‏ى دكتر مصدق كه برادرش همه‏كاره بود، به ایران دعوت شد و مشاغلى به او پیشنهاد گردید. هیچ كدام را نپذیرفت، حتى برادرش را از تندروى‏ها برحذر مى‏داشت. اقدامات او بعد از سال 1332 براى نجات برادرش به جائى نرسید. وفات او در 1368 در آمریكا اتفاق افتاد سیف‏پور در اواخر عمر خاطرات خود را در دو مجلد به زبان فارسى تنظیم و در آمریكا انتشار داد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 11 منبع : دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اعتماد الدوله، میرزا محمد تقى بن میرزا هدایت الله تبریزى اصفهانى، مردى كاردان و با كفایت بوده، و در اثر استعداد و فعالیت، از نانوایى به مقام صدارت رسیده، در دستگاه سلاطین صفویه اقتدارى یافته، مورد بعض و كینه‏ى مخالفین واقع شده، به اشاره‏ى شاه عباس ثانى در شعبان سال 1055 به سن هفتاد سالگى به دست جانى خان كشته شده، در جنب قبرستان یهودیان مدفون گردیده است. معروف آن است كه قبرش در محله‏ى جویباره‏ى اصفهان است، لكن پس از تحقیق و تتبع مسلم گردید كه قبر او در امام‏زاده شاه سید على در محله‏ى خواجو قرار دارد. ساروتقى در ایام وزارت خود مصدر خدمات مهمى واقع شده، و بانى آثار خیریه‏ى زیاد مى‏باشد، از آن جمله است: 1- بازار ساروتقى، معروف به قهوه كاشى‏ها. 2- چهار سوى ساروتقى، در بازار بزرگ. 3- حمام ساروتقى. 4- قصر ساروتقى، در محله‏ى امام زاده احمد. 5- كاروانسراى ساروتقى، در قهوه كاشى‏ها. 6- سه مسجد، در حسن آباد، و بازار، و جویباره. 7- مدرسه‏ى ساروتقى، مقابل امام زاده احمد. 8- خانه و مدرسه و مسجد در محله‏ى عباس آباد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

یكى از دانشمندان و اساتید مسلم قرن اخیر است. وى فرزند نصرالاطباء كاشى و متولد 1257 ش در كاشان است در 12 سالگى پس از آموختن زبان فارسى و مقدمات عربى براى ادامه تحصیل به تهران آمد و وارد مدرسه دارالفنون شد رشته پزشكى را انتخاب نمود و پس از سالها تحصیل به درجه پزشكى رسید، ضمنا براى تكمیل معلومات خود علم حقوق و فلسفه و حكمت و ادبیات عربى و معارف اسلامى را نیز فرا گرفت، بطورى كه در دوران جوانى گذشته از اینكه طبیب حاذقى بود دانشمندى والامقام نیز بود. وى خدمات خود را از معلمى دارالفنون آغاز كرد و همچنین به خدمت دادگسترى وارد شد. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس شوراى ملى از طرف اصناف تهران به وكالت مجلس اول برگزیده شد. بعد از اتمام مجلس خدمات خود را در دادگسترى ادامه داد. مدتى ریاست كل محاكمات وزارت دارایى با او بود تا سرانجام به معاونت وزارت دادگسترى منصوب گردید. علاقه وى به تدریس و كار علمى موجب شد مدتى ریاست مدرسه عالى علوم سیاسى را برعهده بگیرد و زمانى نیز ریاست مدرسه طب با او بود. از 1300 به وزارت معارف رفت و یكى از اركان اساسى و درجه اول آن وزارتخانه گردید و در بنیانگذارى فرهنگ جدید ایران زحمات زیادى متحمل شد. ظاهرا شغل وى مدیر كل وزارت معارف و بعدا فرهنگ بود ولى عملا تمام كارهاى آن وزارتخانه با صلاحدید او انجام مى‏گرفت و در تعمیم فرهنگ در سطح كشور و تألیف كتب مفیده تلاش زیادى كرد. چندى نیز كفالت آن وزارتخانه را برعهده داشت. در 1313 كه دانشگاه تهران بنیاد گرفت و وزیر فرهنگ بر آن ریاست داشت دكتر نصر معاونت دانشگاه را تصدى مى‏نمود و سالها در مسند معاونت دانشگاه منشاء خدماتى گردید. پس از تشكیل فرهنگستان به عضویت آنجا انتخاب شد و در وضع لغات جدید، نظریات مفید و سودمند او مورد استفاده قرار گرفت. دكتر ولى‏الله خان نصر در تمام مدت زندگى خود دقیقه‏اى از تدریس غافل نبود. او سالها استادى مدرسه طب دارالفنون و مدرسه علوم سیاسى و دانشكده‏هاى طب و حقوق و معقول و منقول را برعهده داشت. وفات او در 1324 ش اتفاق افتاد و با مرگ وى یكى از دانشمندان بزرگ ایران كه در رشته‏هاى مختلف سرآمد دوران بود از دست رفت. شادروان نصر به تلفظ صحیح كلمات علاقه خاصى نشان مى‏داد و اگر ارباب رجوعى در مطلبى با وى سخن مى‏گفت وى ابتدا سخن او را از نظر دستورى اصلاح مى‏كرد و سپس به كار او رسیدگى مى‏نمود. دكتر سید حسین نصر استاد دانشگاه كه تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد در رشته فلسفه پایان داده و مدتى رئیس دانشكده ادبیات و زمانى معاون دانشگاه تهران و چندى رئیس دانشگاه صنعتى بود فرزند شادروان دكتر ولى‏الله نصر مى‏باشد. دكتر ولى‏الله خان نصر به زبانهاى عربى و فرانسه تسلط داشت و تألیفات زیادى دارد كه از جمله مى‏توان جغرافیاى اقتصادى عالم، جغرافیاى طبیعى و سیاسى كامل ایران، حیوان‏شناسى، و مجموعه مقالات دانش و اخلاق را نام برد. او مدتى هم ریاست دانشكده ادبیات و علوم دانشگاه تهران را تصدى مى‏كرد و در تنظیم قانون اساسى و متمم آن نیز دست داشت. دكتر سید ولى‏اللَّه، فرزند سید احمد، نصرالاطباء (و. 29 رجب 1293 ه.ق- ف. 29 بهمن 1324 ه.ش) مولد وى شهر كاشان است. دوازده سالگى به تهران آمد و به تحصیل علم طبابت و علوم اسلامى پرداخت. از دارالفنون درجه‏ى دكترى در پزشكى یافت و به طبابت پرداخت. در دوره‏ى اول مجلس از تهران انتخاب شد. مدتى ریاست مدرسه‏ى علوم سیاسى و دانشكده‏ى پزشكى و دانشكده‏ى ادبیات و محاكمات مالیه و ثبت اسناد را عهده‏دار بود و به كفالت وزارت دادگسترى نایل گردید. در دانشكده‏هاى حقوق، طب، معقول و منقول به تدریس پرداخت. به مدیریت كل وزارت فرهنگ منصوب شد و تا پایان عمر این سمت را عهده‏دار بود. وى علاوه بر طب در علوم اسلامى و مقدمات آن تبحر كامل داشت. از آثار او كه به چاپ رسیده است: رساله‏ى دانش و اخلاق مى‏باشد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند نصرالاطباء، در 1284 ش در تهران تولد یافت. بعد از انجام تحصیلات ابتدایى و متوسطه براى ادامه تحصیل به اروپا رفت و در دانشگاه گرونویل فرانسه درجه لیسانس در علم حقوق و دكترا در علوم اقتصادى دریافت نمود. مدتى در محاكم فرانسه كارآموز قضایى بود تا به ایران بازگشت و به استخدام در دادگسترى درآمد. چند سالى در اصفهان و تهران شغل قضایى داشت بعد به وزارت تجارت انتقال یافت و ریاست اداره عهود و قراردادها را برعهده گرفت. مدتى نماینده دولت در كمیسیون ارز بود بعد به وزارت كشور انتقال یافت و ریاست اداره اطلاعات و انتظامات و مدیر كلى در آنجا را گرفت. در 1323 سرپرست استاندارى مازندران شد. دو سالى در آنجا بود تا مجددا به شغل سابق خود یعنى مدیر كلى وزارت كشور بازگشت. در 1329 به دوران حكومت رزم‏آرا به معاونت آن وزارتخانه رسید. در دوران حكومت مصدق براى مطالعه در مورد بیمه و مسائل كارگرى به آمریكا دعوت شد. دكتر محسن نصر در 1334 در كابینه حسن علاء وزیر كار شد و به كارگران وعده خانه‏هاى ارزان قیمت داد. پس از وزارت كار شهردار تهران شد. در 1341 مدتى كوتاه در كابینه على امینى وزیر مشاور بود بعد مجددا شهردار تهران گردید. وى مردى باسواد محافظه كار، كم قدرت، و كم اثر بود و در هیچ كارى منشأ خدماتى نشد، ولى ضرر و زیانى هم وارد نكرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

از مؤسسین جبهه‏ى ملى، وزیر، وكیل، مبارز و اصلاح‏طلب در 1272 در تهران تولد یافت. پدرش عون‏الملك جزایرى از مدیران بانك شاهى بود. وى پس از انجام تحصیلات مقدماتى به اروپا اعزام شد و چندى در انگلستان و زمانى در سوئیس تحصیل نمود و از دانشگاه ژنو در رشته تحارت دانشنامه گرفت. پس از ورود به ایران با سمت مترجم در وزارت دارایى استخدام شد و تدریجا مراحلى از مقامات ادارى را طى كرد. از اهم مشاغل وى در آن وزارتخانه ریاست اداره اقتصاد، ریاست ضرابخانه، ریاست محاكمات ادارى، ریاست كمیسیون ارز و مدیر كل مالیاتهاى غیرمستقیم بود. در 1322 به معاونت وزارت دارایى برگزیده شد. در 1323 در آخرین ترمیم كابینه محمد ساعد مراغه به وزارت راه رسید. چند ماهى در آن سمت بود بعد شهردار تهران گردید. در 1326 در كابینه حكیمى وزارت پست و تلگراف و تلفن را عهده‏دار شد. در انتخابات دوره شانزدهم كاندیداى نمایندگى از تهران شد و با دكتر مصدق به تحصن دربار رفت و بعد از مؤسسین جبهه ملى و یاران دكتر محمد مصدق گردید. در دوره شانزدهم از تهران به وكالت رسید و جزو اقلیت تندروى آن مجلس به رهبرى دكتر مصدق بود. در تمام دوره شانزدهم با برنامه‏هاى مصدق مخصوصا جریان ملى شدن صنعت نفت همكارى داشت. بعد از اتمام مجلس در فترت به عضویت كابینه درآمد. در مهرماه 1330 به وزارت دارایى تعیین گردید و چند ماه بعد براى شركت در انتخابات از كابینه خارج شد و در دوره هفدهم از تهران مجددا به وكالت رسید. پس از سقوط مصدق از تعقیب مصون نماند و تحت نظر بود. چون از مال دنیا بهره‏اى نبرده بود در نهایت عسرت در منزل استیجارى با حقوق بازنشستگى زندگى مى‏كرد تا اینكه در 1340 در اثر سكته درگذشت و در امام‏زاده اسمعیل زرگنده در مقبره خانوادگى مدفون شد. اعضاء جبهه ملى بقعه و بارگاه بزرگ و مجللى بر گور او بنیاد نهادند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند على نراقى در 1291 در كاشان تولد یافت. پس از طى تحصیلات ابتدایى و متوسطه وارد دانشكده حقوق تهران شد و درجه لیسانس در علوم قضایى گرفت. آنگاه با اخذ پروانه به وكالت دادگسترى پرداخت. وى به هنگام تحصیل در دانشكده حقوق با افكار سوسیالیستى آشنا شد و سرانجام به دكتر ارانى و یاران وى كه در خفا فعالیت داشتند پیوست و براى مرام و مسلك آنها تبلیغ مى‏نمود. سرانجام پس از كشف شبكه حزب كمونیست در آن روز كه منجر به توقیف پنجاه و سه نفر از فعالین آنها گردید نراقى نیز جزء آنها بود و به زندان افتاد و پس از محاكمه محكوم به سه سال زندان شد. پس از استخلاص از زندان به قم تبعید شد و تا شهریور 20 تحت نظر نظمیه قرار داشت. پس از مدتى همكارى با حزب توده را رها ساخت و صرفا به كارهاى وكالتى اشتغال ورزید. در 1325 قوام‏السلطنه در مقابل حزب دموكرات پیشه‏ورى حزبى به نام حزب دموكرات ایران بنیاد نهاد و با اعتبارات سنگینى كه با اخذ از ثروتمندان و یا فروش جواز صادرات و واردات تهیه شده بود به فعالیت پرداخت. نراقى عضویت حزب را پذیرفت و مأمور تشكیل شعب آن در كاشان گردید. در انتخابات دوره پانزدهم نراقى از طرف حزب كاندیداى كاشان شد و سرانجام به وكالت مجلس شورایملى انتخاب گردید. وى در مجلس پانزدهم با اعتبارنامه دكتر احمد متین دفترى كه به هنگام دستگیرى پنجاه و سه نفر وزیر دادگسترى بود و دستور تعقیب آنها را صادر كرده بود به مخالفت پرداخت. از جمله اعتراضات وى به صلاحیت دكتر متین دفترى این بود كه از چه رو او در 41 سالگى به نخست‏وزیرى رسیده است. نراقى پس از پایان دوره پانزدهم دیگر براى ورود به مجلس فعالیتى نكرد و به همان كار وكالت دادگسترى مشغول گردید و در آن حرفه سرشناس و معروف و پرونده‏هاى زیادى براى دفاع به او ارجاع مى‏شد و طبعا حق‏الوكاله‏ها هم قابل توجه بود. وقتى كانون وكلاى دادگسترى تشكیل یافت او به عضویت هیئت مدیره كانون انتخاب شد و چندى هم نیابت ریاست داشت. نراقى در كنار كار وكالت دادگسترى با چند تن از دوستان خود به تشكیل یك بانك خصوصى به نام تهران مبادرت نمود كه خود نیز از سهامداران عمده بود. در تشكیلات بانك تهران مصطفى فاتح به ریاست هیئت مدیره و مهدى لاله كه یكى از پنجاه و سه نفر محكومین دوره رضاشاه بود به مدیر عاملى و عباس نراقى به عضویت هیئت مدیره و سرپرست امور حقوقى بانك برگزیده شدند. پس از چندى ابتدا مصطفى فاتح و بعد مهدى لاله از بانك كنار رفتند. اختیارات كامل به عباس نراقى تفویض شد و با احراز سمت ریاست هیئت مدیره بانك در راهى كه بانك از نظر اقتصادى و اجتماعى بایستى اتخاذ كند ممتاز شد و براى رونق بخشیدن به كار بانكى خویش از سرمایه‏هاى خارجى استمداد طلبید. عباس نراقى مردى دانشمند، بذال، متهور و از خانواده روحانى بود. از میانسالى صاحب ثروت شد و زندگانى مرفه و خوبى براى خویش تدارك دید. گاهى در تهران و زمانى در اروپا به استراحت و تفریح مى‏پرداخت. نراقى بعد از 1320 با مصطفى فاتح حزب همرهان را بنیان نهاد ولى حزب مزبور دوام زیادى نكرد. وى در جوانى با دختر سید هاشم وكیل پیوند زناشویى بست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

استاد دانشگاه و جامعه‏شناس، فرزند حسن نراقى مالک و وکیل دادگسترى، در 1305 در شهر کاشان تولد یافت. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در کاشان به اتمام رسانید و براى ادامه تحصیل عازم اروپا شد و در رشته جامعه‏شناسى لیسانس گرفت و پس از مدتى دکتراى جامعه‏شناسى را تمام کرد. بعد از فراغت از تحصیل چندى در یونسکو مأمور مطالعه در علوم اجتماعى خاورمیانه و ایران شد. بعد به دانشیارى و استادى دانشکده ادبیات برگزیده گردید و مؤسسه تحقیقات اجتماعى را بنیاد نهاد و خود به مدیریت آن انتخاب شد. احسان نراقى از جامعه‏شناسان معروف است که در محافل اروپائى نیز شناخته شده است. صاحب تألیفات متعددى در رشته تخصصى خود مى‏باشد. سیر تحول جامعه‏شناسى یکى از تألیفات اوست. اجداد وى همه از بزرگان علم و فرهنگ بودند. حاج ملا احمد نراقى و حاج محمد مهدى نراقى اجداد وى در عالم اسلام مقامى ارجمند و شایسته داشته‏اند.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند، میرزا محمد حسن نراقى در در 1278 در كاشان تولد یافت. تحصیلات مقدماتى و ابتدایى را در كاشان به انجام رسانید و براى ادامه تحصیل به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون وارد شد و دوره آنجا را پایان داد و وارد مدرسه طب گردید ولى روح حساس وى با علم پزشكى مغایرت داشت لذا دانشكده طب را رها نمود و به تعلیم و تربیت پرداخت. در 1302 به خدمت معارف كشور رفت. ابتدا رئیس دبستان بود، بعد دبیر و رئیس دبیرستان گردید. چند شغل مهم ادارى هم گرفت تا اینكه در دوره یازدهم از كاشان به وكالت مجلس انتخاب شد و چهار دوره متوالى نمایندگى مجلس را داشت. در 1324 در 46 سالگى درگذشت. وى در ریاضیات استاد بود و كتبى چند در این زمینه دارد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

معروف به ناصرالاسلام گیلانى در 1253 در فومن متولد شد. پدرش مرحوم سید حسن ندامانى اهل محراب و منبر بود. سید یحیى تحصیلات مقدماتى و عالى را در حوزه علمیه در حد مدرسى پایان داد و از مدرسین حوزه علمیه شد. به هنگام نهضت مشروطیت در زمره روحانیون مشروطه‏خواه بود و قدما و قلما حكومت مشروطه را تأیید مى‏نمود. در استبداد صغیر با انقلابیون گیلان همكارى نزدیك داشت، از اینرو پس از خلع محمد علیشاه از سلطنت در انتخابات دو درجه‏اى دور دوم از فومن به وكالت مجلس انتخاب شد. در مجلس دوم كه گروههاى پارلمانى بوجود آمد وى عضویت فراكسیون اعتدالى را پذیرفت. در دوره سوم هم از فومن به وكالت رسید. در 1330 ق از طرف روسها زندانى گرید و این توقیف پس از وقایع تبریز و به گلوله بستن حرم حضرت رضا علیه‏السلام در تهران صورت گرفت. مجموعا قریب پنجاه نفر از رجال و روزنامه‏نگاران بازداشت شدند. در میان بازداشت‏شدگان، سید على آقا یزدى، سلیمان میرزا، سید محمد رضا مساوات و شریف زاده و ناصرالسلام دیده مى‏شدند. ناصرالسلام قبل از افتتاح مجلس سوم دست به انتشار روزنامه‏اى به نام شورى زد. این روزنامه در هفته سه شماره انتشار مى‏یافت و بسیار تندرو بود. شورى چند سالى انتشار یافت و بعد تعطیل شد. ناصرالاسلام در دوره پنجم مجلس شوراى ملى به وكالت مردم فومن به مجلس رفت. هنگام طرح اعتبارنامه‏ها با اعتبارنامه عبدالحسین تیمور تاش مخالفت كرد و او را به مناسبت اعمالى كه در حكومت گیلان انجام داده بود صالح براى نمایندگى ندانست، ولى به هر كیفیتى بود اعتبارنامه تیمورتاش به تصویب رسید. ناصرالاسلام كم‏كم در مجلس پنجم جذب نیروى سردار سپه شد و در زمره یاران او قرار گرفت. در نهم آبان 1304 به انقراض قاجاریه و خلع احمد شاه از سلطنت رأى داد و در همان سال به نمایندگى مجلس مؤسسان انتخاب گردید و در اصلاح متمم قانون اساسى تلاش نمود. نداماتى پس از پایان یافتن مجلس پنجم و آغاز پادشاهى رضاشاه با وجودى كه از طرفداران سلطنت جدید بوده به مجلس راه نیافت. على‏اكبر داور وزیر عدلیه در 13067 او را براى خدمت قضائى در عدلیه دعوت نمود و با رتبه 9 قضائى عنوان مستشارى دیوان عالى كشور گرفت، ولى پس از مدتى كوتاه شغل قضائى را رها نمود. در 1308 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1278 متولد شد و فارغ‏التحصیل مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله است. از 1299 خدمات خود را در ارتش شروع كرد و به تدریج درجات نظامى را گرفت. در شهریور 1320 در خراسان فرمانده هنگ بود، مدتى از طرف متفقین در اراك زندانى شد. پس از آزاد شدن از زندان متفقین، درجه‏ى سرتیپى گرفت و عمده مشاغل وى عبارت بود از فرمانده تیپ كرمان، فرمانده پادگان شمال، فرمانده لشكر تبریز، فرمانده گارد مسلح گمرك، فرماندار نظامى تهران، ریاست اداره موتورى ارتش، فرمانده لشكر اصفهان، ریاست اداره ذخائر ارتش و بالاخره فرمانده لشكر خراسان. سرلشكر محمود دولو در سال 1336 شهردار پایتخت شد و متجاوز از یك سال در این سمت باقى بود. از آن تاریخ در كارهاى عام‏المنفعه و مباشرتهاى شهرى خدماتى انجام مى‏داد. همین شهرت را در ارتش دارا بود. غالبا مشاغل مهم به او ارجاع مى‏شد. حسن خلق، صداقت در گفتار، انجام كار مردم در حد توانائى از خصوصیات او بود. خیلى به مردم تكیه مى‏كرد. همین امر باعث شد او را كنار بگذارند. از مال دنیا طرفى نبست.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند محمدعلى دولتشاهى (مشكوه‏الدوله)، در 1296 متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در تهران و تحصیلات عالى را در اروپا گذرانید. پس از بازگشت به ایران، در تشكیلات و سازمان زنان وارد شد و فعالیتى همه جانبه آغاز كرد. در عین حال به استخدام در سازمان همكارى عمران درآمد. وى بعد از 28 مرداد 1332 فعالیتهاى سیاسى خود را براى حقوق زنان افزایش داد و جمعیتى به نام «راه نو» بنیاد نهاد و خود را كاندیداى نمایندگى مجلس نمود. در انتخابات دوره‏ى بیست‏ویكم كه زنان حق شركت در انتخابات یافتند، نامبرده از كرمانشاه به نمایندگى مجلس انتخاب شد و در ادوار بیست‏ودوم و بیست‏وسوم نیز همچنان وكیل كرمانشاه بود. پس از خاتمه‏ى دوره‏ى بیست‏وسوم وى به سمت سفیركبیرى ایران در كشور دانمارك انتخاب گردید و تا سقوط رژیم در آن سمت مشغول بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند امام‏قلى عمادالدوله، فرزند محمدعلى میرزاى دولتشاه، فرزند فتحعلیشاه قاجار، در 1252 تولد یافت. تحصیلات خود را در رشته‏هاى ادبیات فارسى و عربى در حدود سطح انجام داد. مدتهاى زیاد در حسن خط كوشش بسیار نمود به طورى كه از خوشنویسان معروف زمان گردید. وى توارثا از مالكین عمده و بزرگ كرمانشاه و ولایات ثلاث بود و در عمران و آبادى دهات خود كوشش بسیار مى‏نمود. دولتشاهى علاوه بر ملكدارى، چند بار به حكومتهاى مختلف منصوب شد. چندى حكمران بروجرد و خرم‏آباد بود، زمانى هم بر همدان حكومت داشت. در ادوار هفتم و هشتم از كرمانشاه به وكالت انتخاب گردید. در 1328 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند ابراهیم مشكوه‏الدوله، از نواده‏هاى دولتشاه فرزند اكبر فتحعلیشاه است. در سال 1263 در كرمانشاه تولد یافت. تحصیلات خود را در كرمانشاه انجام داد، زبان فرانسه و انگلیسى را فراگرفت و قدرى نیز ریاضیات جدید آموخت. چندى در سازمانهاى دولتى اشتغال داشت تا اینكه در دوره‏ى ششم به نمایندگى مجلس برگزیده شد. در ادوار هفتم و هشتم نیز نماینده‏ى مجلس شوراى ملى از كرمانشاه بود. در سال 1310 در دربار رضاشاه به جاى مجلل‏الدوله پدرزن رضاشاه، رئیس تشریفات داخلى شد. دو سال در آن سمت برقرار بود. در شهریور 1312 در كابینه‏ى محمدعلى فروغى به وزارت پست و تلگراف منصوب و معرفى گردید. وى در مهرماه 1313 در دفتر كار خود به سكته‏ى قلبى در 50 سالگى درگذشت. وى روى‏هم‏رفته مردى مبادى آداب، آرام، تحصیلكرده و ثروتمند بود. املاك زیادى در كرمانشاه داشت. او را فرزندان متعددى بود. یكى از آنها به نام مهرانگیز در بلژیك علوم اجتماعى تحصیل نمود و در فعالیتهاى زنان شركت داشت. جمعیتى به نام راه تو تاسیس نمود. در ادوار بیست و یكم و بیست و دوم به وكالت مجلس شوراى ملى رسید. بعد با عنوان سفیركبیر به دانمارك رفت. چند سالى در آنجا ماموریت سیاسى داشت. دختر دیگرش مهین با مظفر فیروز ازدواج كرد. وى داماد هدایتقلى هدایت (اعتضادالملك) بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به مجلل‏الدوله فرزند سلطان ابراهیم میرزاى مشكوه‏الدوله، در 1256 در كرمانشاه تولد یافت. تحصیلات خود را در حدود سطح در موطن خویش انجام داد و براى ادامه‏ى تحصیلات به فرانسه اعزام شد. پس از مراجعت به ایران نایب‏الحكومه‏ى چند شهر شد و چندى هم در مناطق مختلف حكومت داشت. در 1301 رضاخان سردار سپه با دختر وى ازدواج نمود و طبعا از قاجاریه روى برگردانید و در زمره‏ى طرفداران سردار سپه قرار گرفت. پس از استقرار رضاخان به تخت سلطنت و تشكیل دربار، مجلل‏الدوله به ریاست تشریفات دربار پهلوى تعیین گردید ودر ردیف روساى درجه اول دربار شد. تا اینكه در سال 1311 در 55 سالگى به بیمارى سكته‏ى قلبى درگذشت. وى از قماربازان معروف بود و همه شب مدتى وقت خود را صرف قمار مى‏كرد. مرحوم مخبرالسلطنه در كتاب خاطرات و خطرات، مرگ مجلل‏الدوله را در اثر باختن 25 هزار تومان در قمار دانسته است. همان شبى كه وى به بیمارى سكته درگذشت، وكیل‏الملك دیبا رئیس حسابدارى دربار و دوست نزدیك تیمورتاش مبلغ 25 هزار تومان او برده بود. رضاشاه پس از اطلاع از ماجرا دستور داد كه دیبا مبلغ مزبور را به وراث وى برگرداند و پس از مدت كوتاهى از دربار اخراج و به زندان افتاد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به معین خلوت، فرزند سلطان ابراهیم میرزاى مشكوه‏الدوله، در 1259 در كرمانشاه تولد یافت. تحصیلات خود را در حدود معمول زمان انجام داد و به ملكدارى پرداخت و در اطراف گلپایگان براى خود املاك زیادى تهیه كرد و از مالكین بزرگ آن منطقه شد. براى حفظ املاك و دارائى خود كاندیداى مجلس شوراى ملى گردید و در دوره‏ى هفتم از گلپایگان به وكالت مجلس انتخاب گردید و مجموعا هفت دوره نماینده‏ى مجلس شوراى ملى بود. از دوره‏ى چهاردهم جاى خود را به دكتر عبدالله معظمى داد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سلطان ابراهیم میرزا (مشكوه‏الدوله) و از نواده‏هاى دولتشاه میرزا فرزند فتحعلیشاه قاجار، در 1265 ش در كرمانشاه تولد یافت. پس از طى دوران كودكى تحصیلات خود را طبق معمول زمان آغاز كرد. ادبیات فارسى، عربى و ریاضیات آموخت و زبان فرانسه را به خوبى فراگرفت. چندى هم در اروپا به سیر و سیاحت و تحصیل امرار وقت كرد و در زمان حیات پدرش چند بار به نیابت حكومت منصوب شد. كار دیگر او ملكدارى و كشاورزى وسیع بود. در دوران سلسله‏ى پهلوى به علت قرابت سببى مورد توجه قرار گرفت و به مشاغل دولتى دعوت شد. در اوایل سلطنت رضاشاه، حكومت تهران را عهده‏دار شد و چندى در آن سمت بود پس از آن به كومت بوشهر و سوءاستفاده‏هاى مالى فرمانده لشكر كه منجر به قتل یكى از مالكین به نام ابراهیم فربود گردید، ابتدا وزیر دادگسترى وارد شیراز شد و رسیدگى‏هایى به عمل آورد، به سوءاستفاده‏هاى فرمانده لشكر پى برد. در نتیجه رضاشاه سفرى به شیراز نموده فرمانده علت سهل‏انگارى و عدم اطلاع از اعمال فرمانده لشكر، از كار بركنار و توسط شهربانى توقیف شد. دولتشاهى چند سالى در زندان شهربانى به سر برد و توصیه‏هائى برادرزاده‏اش كه همسر رضاشاه بود، مفید واقع نشد تا اینكه در شهریور 1320 از زندان آزاد گردید. دولتشاهى در زندان شهربانى ناظر بر اقدامات اداره‏ى سیاسى شهربانى نسبت به رجال بازداشتى بود. از این‏رو محاكمه‏ى عمال نظمیه كه در سال 1321 اتفاق افتاد، در محضر بازپرس و دادگاه و مشاهدات و مسموعات خود را بیان كرده و در روشن ساختن حقایق كمك بسیارى نمود. وى در دوره‏ى پانزدهم مجلس شوراى ملى از كرمانشاه به وكالت انتخاب گردید و در دوره‏ى شانزدهم، كرسى خود را در مجلس حفظ كرد. در دوره‏ى هفدهم وكیل نشد و بعد از كودتاى 28 مرداد 1332 در ادوار هیجدهم و نوزدهم وكیل مجلس شوراى ملى بود. پس از اجراى قانون اصلاحات ارضى، وضع كشاورزى وى به هم خورد و از مخالفین دولت گردید. از این‏رو او را به مجلس راه ندادند. در 1350 درگذشت. وى داماد میرزاهاشم آشتیانى بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

از مشاهیر فرهنگیان ایران در قرن اخیر است. تولد او در 1241 ش در اصفهان اتفاق افتاد. پدرش مرحوم حاج میرزا هادى از روحانیون باسواد و معروف اصفهان بود. تحصیلات خود را در اصفهان در فقه و اصول و ادبیات فارسى و عربى به اتمام رسانید و زبان خارجى نیزفرا گرفت و در اثر مطالعه‏ى مطبوعات و كتب خارجى، نسبت به توسعه‏ى فرهنگ و حكومت دموكراسى دلبستگى یافت. در سال 1309 ه.ق از اصفهان به تهران آمد و به تدریس مشغول شد. ضمنا به تاسیس مدارس جدید با برنامه‏هاى تازه اقدام نمود. ابتدا مدرسه‏ى سادات را بنیاد نهاد و بعد به تاسیس مدرسه‏ى ادب اقدام كرد. در نهضت مشروطیت با آزادیخواهان نزدیك بود. قلما و قدما هواداران مشروطه را تقویت مى‏كرد و بعد از خلع محمدعلى‏شاه و انجام انتخابات دوره‏ى دوم، از طرف مردم كرمان به وكالت مجلس انتخاب شد. در جنگ بین‏الملل اول كه عده‏اى از رجال و احراز مهاجرت كردند، او نیز با آنها همراهى نمود. در دوره‏ى پنجم بار دیگر از كرمان به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. در مجلس پنجم جزء اقلیت چند نفرى بود كه با انقراض قاجاریه و سلطنت پهلوى مخالفت كرد. مدتهاى طولانى در اروپا اقامت نمود و سرانجام خاطرات خود را اعم از سیاسى و اجتماعى تحت عنوان حیات یحیى به رشته‏ى تحریر درآورد كه پس از مرگش در چهار جلد انتشار یافت كه حاوى نكات جالب و منتشر نشده‏اى است. وفات او در 1318 ش در 79 سالگى اتفاق افتاد و در گورستان امامزاده اسماعیل واقع در زرگنده مدفون شد. شهردارى تهران چند سال پیش گورستان امامزاده اسمعیل را تبدیل به پارك عمومى نمود. تنها در اثر اصرار ورثه‏ى آن مرحوم، سنگ قبر او را در آن پارك قرار دادند. دولت‏آبادى در تمام مدتى كه در اروپا مى‏زیست، با سمت سرپرستى محصلین ایرانى از وزارت فرهنگ حقوق دریافت مى‏داشت. از سایر تالیفات او كتاب على و تربیت اراده و لبخند فردوسى، شرح احوال قائم‏مقام، شرح حال میرزا تقى‏خان امیركبیر، ارمغان یحیى و بالاخره اصفهان و بیگانگان را باید نام برد. ولى مهمترین آثار شادروان دولت‏آبادى همان تاریخ زندگانى نامبرده به نام حیات یحیى است كه اوضاع ایران از ابتداى مشروطیت تا انقراض قاجاریه به طور مشروح در آن كتاب آمده است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند حاج میرزامهدى از اهالى دولت‏آباد اصفهان است. در 1280 متولد شد. تحصیلات جدید و قدیم را انجام داد. چندى در وزارت فرهنگ اشتغال داشت و مراحلى از ترقى را در آنجا پیمود. خدمات فرهنگى وى مورد توجه مردم اصفهان بود و در بین مردم محبوبیتى به سزا داشت. در دوره‏ى چهاردهم، خود را كاندیداى انتخابات اصفهان نمود. با وجود مخالفت شدیدى كه از طرف حزب توده با او مى‏شد، به وكالت مجلس انتخاب گردید. در مجلس مورد توجه بود و نطقهائى در جهت عمران و آبادى اصفهان مى‏كرد. وقتى دوره‏ى چهاردهم مجلس پایان پذیرفت، چون از مخالفین قوام‏السلطنه بود طبق ماده‏ى 5 حكومت نظامى بازداشت شد و مدتى در زندان به سر برد. مادام كه قوام روى كار بود، شغلى به او ارجاع نشد. در سال 1326 به معاونت نخست‏وزیر منصوب گردید و سپس به شهردارى تهران انتخاب شد. در انتخابات دوره شانزدهم از نیروى شهردارى به نفع مصدق و جبهه ملى استفاده كرد. در ادوار هیجدهم و نوزدهم مجددا وكیل مجلس شوراى ملى شد. در 1364 درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به عین‏الممالك، فرزند میرزا حسین‏خان وزیر دفتر (برادر صلبى دكتر محمد مصدق، این دو برادر قریب 50 سال با یكدیگر اختلاف سن داشتند)، در سال 1243 تولد یافت. بعد از انجام تحصیلات مقدماتى و عالى، سالیانى چند به تحصیل ادبیات عرب و ریاضیات پرداخت. وقتى به سن رشد رسید در وزارت استیفا كه جدش میرزا هدایت وزیر دفتر وزیر آن وزارتخانه بود، به عنوان سررشته‏دار وارد خدمت شد. تدریجا مراحل ترقى و رشد را پیمود و به مقام مستوفى‏گرى (پیشكار دارائى) رسید. سرانجام قبل از مشروطیت چندى معاونت وزارت مالیه با او بود. در سال 1327 ه.ق كه وثوق‏الدوله وزیر دارائى شد، تشكیلات تازه‏اى در آن وزارتخانه ترتیب داد و كشور را به هفت منطقه‏ى مالیاتى تقسیم نمود، اداره‏ى امور گیلان و مازندران و استرآباد را به او سپرد. در سال 1306 كه على‏اكبر داور دادگسترى را بنیان نهاد، او را به خدمت قضا دعوت كرد و با رتبه‏ى هفت قضائى به ریاست یكى از شعب دیوان جزاى عمال دولت (بعدا دیوان كیفر) گمارد. وى چندى در آن شعبه به كار قضا اشتغال داشت، سپس به مستشارى دیوان عالى كشور منصوب گردید و تا حین‏الفوت در آن سمت بود. وفات وى در سال 1317 در 74 سالگى اتفاق افتاد. محمود دفترى در تربیت فرزندان خود سعى جمیل به كار برد و تمام آنها از لحاظ تحصیل افراد شاخص شدند. فرزندان وى عبارت بودند از دكتر احمد متین‏دفترى، دكتر على‏اكبر دفترى كه در وزارت امور خارجه و سازمانهاى بین‏المللى مراحلى از ترقى را پیمود لیكن در میانسالى درگذشت، دكتر عبدالله دفترى و سرلشكر محمد دفترى. دختر وى نیز همسر دكتر امیركیا جراح معروف گردید.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1279 در تهران متولد شد. پدرش میرزا محمود عین‏الممالك و جدش میرزا حسین‏خان وزیر دفتر بود. پس از تحصیلات ابتدائى وارد مدرسه‏ى ایران و آلمان شد و دوره‏ى مدرسه‏ى مزبور را به پایان رسانید و زبانهاى فرانسه، آلمانى و انگلیسى را به خوبى فراگرفت و در 1298 وارد وزارت فوائد عامه شد. چندى در آن وزارتخانه اشتغال به كار داشت، بعد به وزارت خارجه رفت. در سال 1306 بنا به دعوت داور، شغل قضائى گرفت و دادیار دادسراى تهران شد ولى روحیه‏ى او با كار قضائى هماهنگ نشد. مجددا به وزارت امور خارجه بازگشت. در اداره دوم سیاسى مشغول كار شد. ضمنا در مدرسه‏ى نظام هم تدریس مى‏كرد. بعد نایب سفارت ایران در برلن شد. در این ماموریت تحصیلات خود را در دانشگاه برلن در رشته‏ى حقوق ادامه داد و درجه‏ى دكترا در علم حقوق گرفت و رساله‏ى سودمندى كه مورد ستایش متخصصین حقوق آلمان بود نوشت. پس از مراجعت از آلمان، چندى مستشار سفارت ایران در كابل گردید و بعد زیرا برادرش دكتر متین‏دفترى نخست‏وزیر بود. ولى ستاره‏ى بخت برادرش خیلى زود اقول كرد. از نخست‏وزیرى بركنار و تحت تعقیب قرار گرفته به حبس افتاد. دكتر على‏اكبر دفترى هم از این موهبت! بى‏نصیبت نماند و او را هم به زندان بردند و قریب 15 ماه در زندان بود. پس از استعفاى رضاشاه و خروج از ایران، خانواده‏ى متین دفترى از زندان رهائى یافتند و دكتر على‏اكبر دفترى هم آزاد شد و به وزارت امور خارجه بازگشت و ماموریت آمریكا گرفت و سمت مستشارى یافت. چندى هم كاردار بود. در بهار 1325 روزى در منزل نمازى میهمان بود. پس از صرف ناهار به استراحت پرداخت ولى در خواب سكته كرد. حین‏الفوت 46 سال داشت. مرحوم دفترى در ماموریت افغانستان با دختر اعتلاءالملك خلعتبرى سفیر وقت ایران در افغانستان ازدواج كرد و صاحب یك پسر و یك دختر شد. روى هم رفته از افراد فهمیده، باسواد و خوش‏خط و ربط بود.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند عین‏الممالك دفترى و برادر دكتر احمد متین دفترى، متولد سال 1282 ش در تهران است. تحصیلات متوسطه را در تهران به اتمام رسانید و در پاریس درجه‏ى دكتراى حقوق دریافت كرد. بعد از مراجعت به ایران، به استخدام وزارت دارائى درآمد و در آن وزارتخانه مدیركل شد. در 1321 كه ابوالحسن ابتهاج به ریاست بانك ملى ایران منصوب گردید، دكتر عبدالله دفترى را به معاونت خود برگزید و مدت 7 سال در آن سمت باقى ماند. سپهبد رزم‏آرا در آبانماه 1329 او را به سمت وزیر اقتصاد ملى معرفى كرد و چند ماهى در این سمت بود كه با قتل رزم‏آرا وزارت او هم منتفى شد. آخرین سمت او نماینده‏ى ایران در بانك بین‏المللى است كه در همین سمت به علت تصادف با اتومبیل درگذشت. حین‏الفوت حدود پنجاه سال داشت. از لحاظ احاطه به مسائل حقوقى و سیاسى، با برادر خود فرق زیادى داشت.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

(تو 1270 ش)، نویسنده. در تهران متولد شد. در سال 1293 ش به سمت مترجمى وارد خدمت شهربانى قزوین شد. و در سال 1326 ش در موقعى كه ریاست شهربانى آذربایجان را داشت به درجه‏ى سرتیپى رسید. اثر وى «منشور طلایى» است.[1] در حدود 1276 متولد شد. در مدارس مختلف تهران تحصیل كرد و وارد مدرسه افسرى نظمیه كه توسط سوئدى‏ها تاسیس شده بود گردید و به درجه‏ى افسرى نائل آمد و خدمات افسرى خود را از 1298 در شهربانى آغاز كرد. اولین شغل مهم و حساس وى ریاست دایره تحقیق اداره تامینات بود. در 1312 با درجه‏ى یاورى معاون شهربانى رشت شد و چندى هم كفالت و ریاست شهربانى گیلان را عهده‏دار بود. در 1321 رئیس اداره كل بازرسى شهربانى شد و در 1325 ریاست شهربانى آذربایجان به او تفویض شد و در حقیقت شهربانى را مجددا تاسیس كرد و با بازماندگان عوامل پیشه‏ورى مبارزه نمود. پس از بازگشت از آذربایجان به ریاست پلیس انتظامى تهران منصوب شد و سرانجام به معاونت شهربانى انتخاب گردید و در 1332 بازنشسته شد. غلامحسین دانشپور در 1326 درجه‏ى سرتیپى دریافت كرد.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند مرتضى ویشكائى متولد 1297 ش در رشت است. وى تحصیلات دانشگاهى خود را در رشته ادبیات از دانشگاه تهران به پایان رسانید و وارد وزارت دارائى شد و تدریجا مراحل ترقى را پیمود. مدتها پیشكارى دارائى فارس و پیشكارى دارائى خوزستان با او بود، بعد مدیر كل مالى وزارت دارائى شد. جندى نیز مدیر كلى بودجه به عهده او قرار داشت. در 1337 بازرس دولت در بانك ملى ایران گردید و چند سرى از اسكناسهاى منتشره را امضا كرد. در 1338 سرلشكر على‏اكبر ضرغام وزیر دارائى او را به معاونت ثابت وزارت دارائى تعیین نمود. در 1339 كه مهندس شریف امامى ریاست دولت را برعهده گرفت ویشكائى را به سمت وزیر گمركات و انحصارات معرفى كرد. نامبرده تا پایان دولت شریف امامى (اردیبهشت 1340) در كسوت وزارت بود. ویشكائى بعد از وزارت گمركات و انحصارات به ریاست بانك رهنى ایران منصوب گردید. بعد از این سمت عضویت هیئت عامل سازمان برنامه و مدیریت چند مؤسسه خیریه به عهده او قرار گرفت. وى در 1357 در كابینه شریف امامى وزیر بازرگانى شد و در آذر ماه 1357 به نیابت بنیاد پهلوى منصوب شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

در 1304 متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدایى وارد دبیرستان نظام شد و دانشكده‏ى افسرى را نیز طى نمود و به درجه‏ى افسرى نائل آمد، ضمنا دانشكده‏ى حقوق تهران را نیز پایان داد. وى مراحل نظامى را تدریجا طى نمود و مدتها آجودان لشكر لرستان و سپاه فارس بود و مدتى نیز در دادگاههاى نظامى به وكالت اشتغال داشت. در 1341 با درجه‏ى سرهنگى به وزارت كشاورزى منتقل شد و ریاست حوزه‏ى بازرسى به عهده‏ى او قرار گرفت. پس از انتصاب عباس سالور به استاندارى كرمانشاه ریاست سازمان اصلاحات ارضى را عهده‏دار گردید و پس از مدتى كوتاه با حفظ سمت به معاونت وزارت كشاورزى برگزیده شد و از خدمات نظامى به خدمات كشورى منتقل شد. او در زمان ریاست سازمان اصلاحات ارضى مرحله‏ى اول و دوم قانون را اجرا نمود. در 1346 وزارت كشاورزى به دو وزارتخانه تقسیم شد و وزارتخانه‏ى جدیدى به نام وزارت اصلاحات ارضى بوجود آمد كه ولیان در رأس آن وزارتخانه قرار گرفت. ضمنا در زمانى كه رئیس سازمان اصلاحات ارضى بود درجه‏ى دكتراى خود را در علوم سیاسى دریافت كرد. بعد از آنكه دو وزارتخانه تولیدات كشاورزى و منابع طبیعى منحل شدند قسمت اعظم آن دو وزارتخانه ضمیمه اصلاحات ارضى شد و نام وزارتخانه به وزارت تعاون و امور روستاها تبدیل گردید و دكتر عبدالعظیم ولیان در رأس وزارتخانه‏ى بزرگى كه وظایفش چندین برابر سایر وزارتخانه بود قرار گرفت. وى مدت شش سال و نیم در رأس این وزارتخانه قرار داشت. ولیان در 1353 از وزارت تعاون و امور روستاها كنار رفت و به مقام نیابت تولیت آستانقدس رضوى و استاندارى خراسان منصوب گردید. ولیان در 1373 به بیمارى سكته در آمریكا درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)

فرزند حاج عزیزالله خان وكیل‏الدوله، در 1298 در سنندج تولد یافت. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران و تحصیلات عالى را در دانشكده حقوق دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائى پایان داد و براى ادامه تحصیل عازم آمریكا شد و از دانشگاه جئورجى تون امریكا فوق لیسانس در حقوق گرفت و در 1324 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و پس از طى مراحل ادارى در 1328 وابسته‏ى سفارت ایران در بروكسل شد و بعد همان سمت را در سفارت ایران در واشنگتن احراز كرد. چندى معاون اداره‏ى چهارم سیاسى و معاون اداره اول سیاسى بود. در سال 133 با سمت دبیر دوم سفارت ایران در انگلستان به لندن رفت و بعد رئیس اداره ترجمه و كفیل اداره اول سیاسى بود از دیگر مشاغل وى كنسولى ایران در ژنو مى‏باشد. وزیر مختارى ایران در نمایندگى دائمى ایران نزد دول اروپائى سازمان ملل متحد نیز از دیگر مشاغل اوست. وكیلى سنندجى به مقام سفارت كبرا نیز نائل آمد و چندى سفیر ایران در رومانى و لهستان و تونس بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

قاضى عالى‏رتبه، وزیر، رجل سیاسى، در 1264 در كردستان تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مدارس افتتاحیه، تربیت و دارالفنون انجام داد و وارد مدرسه‏ى عالى علوم سیاسى شد. پس از پایان دوره‏ى مدرسه، چندى در مطبوعات مترجم بود مخصوصا در روزنامه‏هاى شرق و رعد كه مربوط به سید ضیاءالدین بود، مترجم و خبرنگارى فعال شد. در همان ایام به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. در آن وزارتخانه مراحلى از ترقى را پیمود. مدتى رئیس اداره و زمانى نایب اول سفارت ایران در واشنگتن بود. در 1306 در تشكیلات جدید عدلیه با رتبه‏ى 8 قضائى به آن وزارتخانه منتقل گردید و به ریاست دادگاه جنائى منصوب شد. پس از چندى رئیس كل دیوان كیفر گردید، بعد به مقام مستشارى دیوان عالى تمیز ارتقاء مقام یافت و سرانجام به معاونت وزارت دادگسترى منصوب گردید. از آنجا به معاونت وزارت كشور انتقال یافت. چندى هم در آن وزارتخانه كفالت داشت. در 1311 كمیسر نفت شد و به لندن رفت. ماموریت او پنج سال طول كشید. پس از مراجعت مجددا معاون وزارت دادگسترى و سپس معاون اول دادستان كل كشور شد. در 1322 در ترمیم كابینه‏ى محمد ساعد چندى وزارت دارائى را عهده‏دار شد. از آن پس عضویت هیئت نظارت بانك ملى و ریاست هیئت مدیره بانك صنعتى و معدنى ایران با او بود. وفات او در 1347 اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سپهبد فضل‏الله زاهدى، در 1309 در تهران متولد شد. مادرش دختر موتمن‏الملك پیرنیا بود كه پس از مدت كوتاهى ازدواج او با زاهدى منقطع گردید . هما تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران به اتمام رسانید و سرانجام با حسین اتحادیه برادر نامادرى خود ازدواج كرد و صاحب دو دختر گردید. هما زاهدى در دوره‏ى بیست‏ودوم مجلس كاندیداى نمایندگى از همدان شد و سرانجام به مجلس راه یافت و در ادوار بیست‏وسوم و بیست‏وچهارم همچنان نماینده‏ى همدان بود. همسر دوم هما زاهدى داریوش همایون مدیر روزنامه‏ى آیندگان بود كه هم‏اكنون در آمریكا توطن اختیار كرده‏اند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به «بصیر دیوان»، متولد 1272 در همدان است. پدرش حرده‏مالك و پیشكار و جلودار امیر افخم قره‏گزلو بود. زاهدى در دوران كودكى و نوجوانى تحصیلات مختصرى در حد خواندن و نوشتن نمود. با ارتباطى كه خانواده‏ى وى با سرهنگ رضاخان (رضاشاه) فرمانده آتریاد همدان داشتند، او را به قزاقخانه بردند و دوره‏ى آموزشگاه افسرى را طى كرد و در 1293 ستوان سوم شد و در تیپ همدان مشعول كار گردید. چند مخاصمه داخلى از قبیل جنگ با خالوقربان و احسان‏الله‏خان موجب شد او از خود رشادت نشان دهد و مورد توجه واقع شود و در نتیجه درجات نظامى را سریعا دریافت كرد و در سال 1300 سرتیپ شد. در 1301 در سركوبى سمیتقوى كرد فرمانده یك ستون بود. در این برخورد سمیتقو شكست خورد و مقر او كه قلعه‏ى چهریق بود، به دست قواى دولتى افتاد. به اقتضاى زمان و اوضاع و احوال آن روز كه مقدمات قدرت‏نمائى رضاخان بود، تبلیغات دامنه‏دارى شروع شد و بازار تهران به مناسبت این فتح چراغانى نمود و سیل تبریك براى رضاخان سردارسپه سرازیر شد. قهرمان این فتح، سرتیپ فضل‏الله‏خان به دریافت عالى‏ترین نشان ارتشى آن روز كه ذوالفقار نام داشت، مفتخر شد و نام وى و آوازه‏ى شهرتش در همه جا پیچید. در 1303 كه رضاخان سردارسپه نخست‏وزیر و فرمانده كل قوا براى خاتمه دادن به كار خزعل به خوزستان رفت، زاهدى فرمانده تیپ فارس نیز همراه او بود. وى به فرماندهى قواى خوزستان منصوب شد و در یك مهمانى خصوصى كه در كشتى انعقاد یافته بود، خزعل و تنى چند از پسران و نزدیكان او را دستگیر و به تهران فرستاد، البته در كمال نامردى. بعد به فرماندهى تیپ مستقل شمال برگزیده شد. از شمال مجددا مامور فارس گردید. در آنجا به خوشگذرانى و شب زنده‏دارى مشغول شد به طورى كه ایالت، شهر را در محاصره قرار دادند و بیم حوادث زیادى مى‏رفت. از تهران حبیب‏الله‏خان شیبانى به شیراز رفت و زاهدى منعزلا با خلع درجه به تهران احضار گردید. پس از چندى به ریاست اداره كل امنیه مملكتى منصوب گردید و از آنجا به شهربانى منتقل شد و رئیس نظمیه مملكتى شد. هنگامى كه رئیس نظمیه بود، سید فرهاد نامى یكى از زندانیان از محبس فرار مى‏كند. رضاشاه كه در این گونه موارد گذشتى از خود نشان نمى‏داد، سرتیپ فضل‏الله‏خان رئیس شهربانى را احضار و ضمن بازخواست به اتاقدار خود دستور مى‏دهد كه پاگونهاى او را بكند. چند دقیقه بعد او را به زندان شهربانى انتقال مى‏دهند. پس از استخلاص از زندان به ریاست باشگاه افسران كه در حال ساختمان بود، برگزیده مى‏شود و تا شهریور 1320 در آن سمت باقى بود. در مهرماه 1320 زاهدى براى بار دوم به ریاست ژاندارمرى كل كشور رسید ولى بیش از سه ماه در آن سمت نبود. از آنجا به فرماندهى لشكر اصفهان با درجه سرلشكرى منصوب گردید. در 1322 متفقین عده‏ى زیادى از رجال و افسران عالى رتبه‏ى ارتش را به جرم همكارى با آلمانها بازداشت كردند. زاهدى در زمره‏ى بازداشتى‏ها بود. نهایت انگلیسها او را از ایران خارج نمودند و به فلسطین بردند و مجموعا دو سال زندان بود و پس از استخلاص به تهران آمد و به فرماندهى سپاه چنوب منصوب شد و بعد به ریاست اداره‏ى بازرسى رسید. وقتى رزم‏آرا رئیس ستاد به قدرت رسید، زاهدى را بازنشسته كرد. در 1328 زاهدى توسط دكتر اقبال از بازنشستگى خارج و به ریاست شهربانى منصوب گردید. در حقیقت او را ظاهرا قدرتى در مقام سپهبد رزم‏آرا قرار دادند. انتخابات دوره‏ى شانزدهم در این موقع انجام گرفت. زاهدى به جبهه ملى كمك كرد و در نتیجه دكتر مصدق و چند نفر از افراد جبهه ملى از تهران به وكالت مجلس رسیدند و زاهدى هم سناتور انتصابى همدان شد. در 1330 در كابینه‏ى حسین علاء به وزارت كشور معرفى شد. دكتر محمد مصدق نیز در معرفى اولین هیئت وزیران خود، زاهدى را در وزارت كشور تثبیت نمود. در مرداد 1330 از عضویت كابینه‏ى مصدق‏السلطنه كنار رفت و خود تدریجا داعیه‏ى نخست‏وزیرى پیدا كرد و از 1331 در مقام مبارزه با دولت برآمد. به دنبال ربوده شدن و قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانى مصدق، سپهبد زاهدى رسما تحت تعقیب قرار گرفت و از طرف بازپرس نظامى احضار شد ولى او به مجلس رفت و در آنجا متحصن گردید. آیت‏الله كاشانى در دوران تحصن از او در مجلس دیدار كرد و مدتى با هم پیرامون سقوط دولت مذاكره كردند و سرانجام زاهدى با كمك و مساعدت دكتر عبدالله معظمى رئیس مجلس، از تحصن خارج شد و به طور اختفاء مى‏زیست. فرماندارى نظامى تهران براى دستگیرى او متوسل به مردم شد و از طرف دولت اعلام شد هر كس او را بگیرد و تحویل بدهد، یكصد هزار ریال جایزه به او تعلق خواهد گرفت. سرانجام در 25 مردادماه 1332 زاهدى فرمان ریاست دولت را از شاه گرفت و با كودتاى آمریكائى‏ها روز 28 مرداد بر اوضاع مسلط گردید و درجه‏ى سپهبدى دریافت كرد و نشان درجه اول تاج گرفت. وزیران خود را تعیین نمود و از شاه دعوت كرد كه به ایران مراجعت نماید. از اقدامات زاهدى یكى دستگیرى و محاكمه‏ى مصدق و همكاران او بود. كشف شبكه‏ى نظامى حزب توده و جمع‏آورى اسلحه و وسایل نشر و كتاب و روزنامه از وقایع دیگر دوران زاهدى است. در همین دولت مجددا روابط سیاسى بین ایران و انگلیس دائر شد. تاسیس صندوق مشترك ایران و آمریكا براى ادامه عملیات عمرانى، عقد قرارداد استخراج نفت جنوب با كنسرسیوم بین‏المللى و به كار افتادن مجدد پالایشگاه آبادان از كارهاى دولت زاهدى است. سپهبد زاهدى تا فروردین 1334 در مصدر قدرت قرار داشت. همه‏ى كارها مطابق میل و سلیقه‏ى او انجام مى‏گرفت. شاه تحقیقا عنصر تشریفاتى بود. فساد و سوءاستفاده و تصفیه حسابهاى گذشته در دوره‏ى او رواج كامل پیدا كرد. انتخابات دوره‏ى هیجدهم را در محیط اختناق و خفقان انجام داد ولى شاه طبق دستور آمریكا مى‏بایستى حكومت را خود به دست بگیرد، عذر زاهدى را خواست و از او استعفا گرفتند و مبالغ قابل ملاحظه‏اى پول به او پرداخت شد و سمت جدیدى تحت عنوان سفیر سیار دول اروپائى كه مقر آن در ژنو بود، براى او درست كردند و او را محترمانه از ایران اخراج ساختند و حق ورود به ایران نداشت. در عوض، شاه دختر خود را كه از همسر مصریش فوزیه بود، به اردشیر زاهدى داد و به او مقام آجودانى و سفارت بخشید و از معاملات مشروع و نامشروع میلیونها تومان به جیب او سرازیر كرد. فضل‏الله زاهدى هیچگونه تحصیلات نظامى داخلى و خارجى نداشت. سواد او در حد متعارف بود. در اثر مسافرتهاى خود به اروپا، زبان فرانسه را در حد رفع احتیاج مى‏دانست، بسیار دیكتاتور و عیاش بود. در مدت هفت سال از ستوانى به سرتیپى رسید، در عوض بیست سال در درجه‏ى سرتیپى باقى ماند. رضاشاه همیشه مى‏گفت: اى كاش دستم بریده مى‏شد و حكم سرتیپى او را امضاء نمى‏كردم. زاهدى در جوانى دختر موتمن‏الملك پیرنیا را به زنى گرفت و از او دو فرزند پیدا كرد. اردشیر و هما. ولى این ازدواج دوام زیادى ننمود و بین آن دو متاركه انجام گرفت. همسر دوم زاهدى از خانواده‏ى اتحادیه بود. زاهدى در 1343 در 72 سالگى درگذشت و او را در امامزاده عبدالله مدفون ساختند.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

در 1295 در مشهد متولد شد. تحصیلات ابتدائى و قسمتى از متوسطه را در زادگاه خود فراگرفت و سپس براى ادامه تحصیل وارد تهران شد و در دبیرستان ثروت ثبت‏نام نمود و به اخذ دیپلم متوسطه نائل آمد و در 1314 وارد دانشكده‏ى افسرى شد و در رشته‏ى سوارنظام افسر شد. مراحل خدمتى خود را در واحدهاى مختلف گذرانید و در 1326 به درجه‏ى سرگردى نائل آمد و به دژبان مركز منتقل گردید. پس از چندى رئیس گارد مجلس شوراى ملى شد و در تمام دوران حكومت دكتر مصدق این سمت را دارا بود و در همین ایام دوره دانشگاه جنگ و فرماندهى و ستاد را گذرانید و چند دوره‏ى كوتاه مدت مامور امریكا شد و در رشته‏ى زرهى دوره دید. چندى ریاست ستاد دژبان كشور با او بود. در 1339 درجه‏ى سرتیپى گرفت و به فرماندهى مركز پیاده شیراز منصوب گردید. در این سمت جدیت زیادى به خرج داد. در 1343 سرلشكر شد و به جاى محمدحسین ضرغام فرمانده‏ى لشكر خوزستان گردید. چند سالى در آن سمت مستقر بود تا با ارتقاء به درجه‏ى سپهبدى به تهران منتقل و معاونت ارتش مركز را عهده‏دار شد. چندى هم معاونت سراى نظامى را عهده‏دار بود. پس از بازنشستگى، مامور خدمت در شركت ملى نفت گردید و به سمت ریاست انتظامات مناطق نفتى منصوب شد. وفات وى در سال 1376 در تهران اتفاق افتاد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

متولد 1285 و لیسانسیه حقوق از دانشگاه تهران است. در 1315 به خدمت وزارت دارائى درآمد و بعد مامور خدمت در بانك كشاورزى شد و ریاست اداره‏ى كارگزینى را عهده‏دار گردید. در 1324 با استفاده از بورس به آمریكا رفت و در سازمان ملل متحد مشغول كار شد و از طرف سازمان مزبور مامور تشكیل موسسه‏ى علوم ادارى در تركیه گردید و چند سالى موسسه‏ى مزبور را در شهر آنكارا اداره مى‏كرد. در 1338 به ایران بازگشت و مدیركل وزارت دارائى شد و پس از چند ماهى سرلشكر ضرغام وزیر دارائى، او را به معاونت خود معرفى نمود. در 1340 ارسنجانى وزیر كشاورزى، او را به ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى بانك كشاورزى منصوب كرد. زاهدى در 1346 وزیر كشاورزى شد، و در 1348 كه عطاء خسروانى وزیر كشور از خدمت دولت بركنار شد، زاهدى جانشین او شد. آخرین سمت حسن زاهدى، استاندارى خراسان و نیابت تولیت عظمى بود. وى در اردیبشهت 1353 به تهران احضار شد و با سمت سناتور انتصابى به مجلس سنا رفت و تا پایان دوره‏ى ششم (شهریور 1354) در سنا بود). در فعالیتهاى حزب ایران‏نوین معاون دبیركل بود.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند سپهبد فضل‏الله زاهدى و نوه‏ى دخترى موتمن‏الملك پیرنیا است. تولد او در 1305 اتفاق افتاد. بعد از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه به آمریكا رفت و از دانشگاه یوتا درجه‏ى مهندسى در كشاورزى گرفت. بعد از مراجعت به ایران، مدتى در اصل 4 كه ریاست آن با وارن آمریكائى بود همكارى مى‏نمود. در جریان 28 مرداد 1332 كه از مدتها قبل سپهبد زاهدى با مصدق‏السلطنه مبارزه داشت، اردشیر نیز با پدرش همكارى بسیار نزدیكى مى‏نمود و خطراتى را نیز از این رهگذر براى خود ایجاد نمود. وقتى سپهبد زاهدى به ریاست دولت رسید، فرزندش بدون داشتن سمتى همه كاره نخست‏وزیرى بود و خیلى از كارها با نظر و صلاح‏دید او حل و فصل مى‏شد. در 1338 به سفارت ایران در آمریكا منصوب شد و چند سال در آنجا سفارت داشت. بعد با عنوان سفیركبیرى به انگلستان رفت و مدتى نیز در آنجا باقى بود تا اینكه در ترمیم كابینه‏ى امیرعباس هویدا در 1345 به وزارت امورخارجه منصوب شد و شش سال در این سمت بود تا اینكه به سفارت ایران در واشنگتن مامور گشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند عیدو، در 1278 متولد شد. مطابق عرف زمان تحصیلاتى نمود و چون پدرش از مالكین عمده و رئیس ایل بود، او نیز پدر را یارى مى‏داد. در دوره‏ى دهم به وكالت مجلس از حوزه‏ى بلوچستان و ایرانشهر انتخاب گردید و در دوره‏هاى یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز همچنان وكیل بود. در دوره‏ى چهاردهم كه انتخابات تا حدى آزاد بود، باز هم ریگى به وكالت انتخاب شد. در دوره‏ى هفدهم نیز وكیل مجلس شد. چون در آن دوره جانب دكتر مصدق را گرفت دیگر به پارلمان راه نیافت و املاك بازمانده از پدرش را اداره مى‏كرد. در اوایل انقلاب در زادگاه خود درگذشت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

فرزند یعقوب از ملاكین عمده بلوچستان، در 1307 در زاهدان متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائى و متوسطه وارد دانشكده‏ى حقوق تهران شد و در رشته‏ى علوم سیاسى دانشنامه گرفت و در شركت ملى نفت استخدام گردید. در انتخابات زمستانى دوره‏ى بیستم به وكالت از زاهدان انتخاب گردید و در ادوار بیست‏ویكم به بیست‏ودوم و بیست‏وسوم كرسى نمایندگان زاهدان را براى خود حفظ كرد. پس از نمایندگى، در املاك وسیع خود به كشاورزى مشغول شد.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 12 منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)

(جل. 1163 ه.ق./ 1750 م.) در سال 1163 كریم‏خان زند و على مردان خان بختیارى و ابوالفتح‏خان در اصفهان با هم متحد شده و حكومت سه تنى تشكیل دادند و هر یك متفقا میرزا ابوتراب نامى از نوادگان شاه سلطان حسین صفوى را كه هنوز به سن رشد نرسیده بود به نام شاه اسماعیل سوم به پادشاهى برداشته و سوگند خوردند كه پادشاهى او را حمایت كنند ولى در جنگى كه میان على مردان خان و كریم‏خان واقع شد على مردان شكست خورد و به خاك بختیارى گریخت و شاه اسماعیل سوم با جمعى از یاران خود به كریم‏خان پیوست و كریم‏خان پس از اینكه همه سركشان كشور را مطیع ساخت وارد شیراز شد و چون عنوان سلطنت را براى شاه اسماعیل لازم ندید او را به آباده فرستاد و حقوق كافى براى مخارج او معین كرد تا وى در آباده وفات یافت.

نویسنده : نظرات 0 پنج شنبه 1 مهر 1395  - 3:07 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 21

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی