کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

[تصوير:  39040111544260364927.gif]

 
 
 
تاریخ حرم حسینی (ع)از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

تاریخ حرم حسینی

 

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

 

 

تاریخ شهر کربلا وحرم حسینی (ع) به هم آمیخته است بلکه می توان گفت: تأسیس ، شهر کربلا یک وجود تبعی وعارضی است برای وجود گوهر اصیل ودر یتیمی به نام قبر مطهر امام حسین (ع) ویاران باوفایش. همان طور که بیان شد در طول تاریخ ، این قبور مطهر توسط شیعیان خالص ومخلص ومؤمنین ومحبین اهل بیت( ع) باز سازی ومرمت شده است وهم چون جان وعرض خود از آن حفاظت وحراست می کردند.گاهی حکام جائر ودولت های ستمگر،ناجوانمردانه ، بابغض وکینه ، نسبت به اهل بیت عصمت وطهارت (ع ) اقدام ، به تخریب ،انهدام وهتک حرمت عتبات عالیات نموده آنهارا ویران کرده واموال آن را غارت می کردند.گاهی نیز با اغراض سیاسی خاص مبادرت به تعمیر، مرمت وبازساز ی نموده اند لذا تاریخچه مختصری از اقدامات انجام شده درمورد حرم مطهر امام حسین( ع) به شرح زیربیان می گردد:

1- قبر مطهر امام حسین( ع) پس از دفن شهدای کربلا علامت گذاری شد ، لکن در مورد بنای آن اختلاف است، برخی گفته اند اولین بنا توسط امویان ساخته شده است وبعضی معتقدند اولین بنا توسط مختار بن ابوعبیده ثقفی در شعبان سال 65 هجری قمری پس از پیروزی احداث گردیده است .وبرخی دیگر می گویند اولین بنا توسط هارون الرشید در سال 155 هجری قمری تأسیس شده است

2- تخریب توسط هارون الرشید : به رغم این که برخی، احداث اولین بنای قبر مطهر امام حسین (ع) را به هارون نسبت می دهند لکن گفته شده است. جهت جلوگیری از نفوذ فرهنگ علوی وگسترش ادبیات عاشورا در بین مردم، این بنا ، توسط هارون الرشید ویران شده است .

3- تعمیر توسط مأمون : وی پس تصدی حکومت به منظور آرام نگه داشتن علویین وجلب توجه عامه مردم ودر نتیجه ، تحکیم پایه های قدرت خویش ،در یک اقدام حساب شده موضوع ولایت عهدی را بر امام رضا(ع) تحمیل نموده و نشان علویان را جایگزین نشان عباسیان کرد ودر سال 193 یا سال 198 هجری قمری دستور باز سازی قبر امام حسین( ع) را صادر کرد .

4- توسط متوکل در سال 236 هجری قمری حرم مطهر امام حسین( ع) وشهدای کربلا ویران شد ،وتبدیل به زمین کشاورزی گردید ، وشخم زده شد.وباتوجه به اینکه توسط محبین اهل بیت( ع) به طور مخفیانه آثار جزئی در مکان قبر تهیه شده بود،در سال 237 هجری قمری دوباره به دستور وی مورد هجوم قرارگرفت.

5- توسط منتصر فرزند متوکل در سال 247 هجری قمر ی قبر مطهر امام حسین (ع) باز سازی گردید وگنبدی بر مرقد امام( ع) ساخته شد .

6- بنا ی حرم مطهر ، در روز نهم ذیحجه سال 273 هجری قمری روی سر زائرین که در حال خواندن دعای عرفه بودند ، فروریخت وپس از ده سال توسط محمدبن زید بن حسن در سالهای 279 تا 289 هجری قمری بنا گردید ،وگفته شده است که پس از ، به قدرت رسیدن علویان در طبرستان محمدبن زید علوی در سال 283هجری قمری قبه عالی ودو ایوان را ساخته است.

7- طائع پسر مطیع عباسی پس از زیارت درسال 371 هجری قمری نسبت به احداث بنا حرم مطهر امام حسین (ع) اقدام نموده است ، وگفته شده است ، در زمان آل بویه سال 367 تا 371 هجری قمری بناها رونق یافته است .

8- پس از آتش سوزی بوسیله شمع در سال 407 هجری قمری در سال 412 هجری قمری حرم مطهر امام حسین( ع) توسط حسن بن مفضل سهلان ساخته شده است .

9- در دوران مؤید الدین محمد بن عبد الکریم کندی در سال 620 هجری قمری حرم مطهر امام حسین( ع) ترمیم شد.

10- غازان خان در سال 686 هجری قمری به زیارت امام حسین (ع) رفت وثروت فراوانی میان علوی ها توزیع کرد . وبه احتمال زیاد بازسازی ومرمت حرم مطهر نیزصورت گرفت.

11- سلطان معز الدین اویس بن شیخ حسن جلایر در سال 767 هجری قمری نسبت به تعمیر وباز سازی حرم مطهر امام حسین (ع) اقدام ومساحتی را به آن واضافه کرد

12- شاه اسماعیل صفوی در سال 914 هجری قمری به زیارت رفت وکربلا را رونق داد . ساختمان کنونی حرم امام حسین (ع) از دوران صفوی وعثمانی وقاجار است وگنبد طلا از دوران صفویه وطلاکاری به دستور آغامحمد خان قاجار انجام شده است. تعداد دیگری از سلاطین نیز مبادرت به باز سازی ومرمت عتبات عالیات وحرم مطهر امام حسین (ع ) نموده اند.

منبع : کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الا سلام علی اسماعیلی کریزی


 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 4:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۵۴۳۶
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۷
 

توصیه یک شهید درباره قضاوت کردن دیگران  

در وصیت‌نامه شهید ناصر رضایی آمده است: هرگاه خواستید در مورد کسی قضاوت کنید، حتماً خودتان را به جای آن شخص بگذارید و بعد قضاوت کنید.

عقیق:شهید ناصر رضایی در سال ۱۳۳۶ متولد شد؛ وی در دوران انقلاب در تمام تظاهرات ضد رژیم طاغوتی شرکت داشت و به زندان هم افتاد تا این که با پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت امام(ره) به ایران، از زندگی سخت و تحت فشار رهایی یافت.
شهید رضایی تحصیلات خود را در رشته علوم تجربی پشت سر گذاشت و به استخدام آموزش و پرورش در آمد در همان سال هم ازدواج کرد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافت و در آخرین اعزام، در
طلائیه و در عملیات و العادیات، در حین انهدام تانک‌های دشمن با گلوله یکی از تانک‌ها به درجه ی رفیع شهادت نائل شد و هیچ اثری از جسم وی باقی نماند.
شهید ناصر رضایی در اوقات فراغت خود برای جوانان محل، کلاس‌های قرآنی برگزار می‌کرد تا آنها را به خوبی با دستورات قرآنی و امامان آشنا سازد؛ وی بسیار مهربان، متواضع و صبور بود.

بخشی از وصیت‌نامه شهید:
از حمایت اسلام و امام خمینی(ره) دست برندارید که اگر چنین کنید اول بردگی شما و تسلط دیکتاتوری‌های طاغوت، بر کشورهای اسلامی ماست، به فرزندانم ترحم نکنید و به فرموده امام صادق(ع)، آنها را با سختی‌ها روبه‌رو کنید تا خوب تربیت شوند.
هرگاه خواستید در مورد کسی قضاوت کنید، حتماً خودتان را به جای آن شخص بگذارید و بعد قضاوت کنید آن وقت است که به حق، نزدیک‌تر می شوید و خداوند به سبب این عدالت محبوبیت شما را در دل دیگران قرار می‌دهد.


منبع:جهان
211008

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 6:25 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۵۲۸۲
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۸
 
نماينده بعثه‌ مقام معظم رهبري در عراق مطرح كرد

چرا امام حسين(ع) دردانه خداست؟

 

شرايط زمانِ امام حسين به گونه اي بود كه تكليف الهي آن حضرت، اموري را اقتضا كرد كه زمانِ ائمه ديگر، چنين اقتصائي وجود نداشت و امام حسين، يكسري امور را انجام داد كه هيچيك از ائمه انجام ندادند، متقابلا خداوند هم اموري را به امام حسين اختصاص داد كه به هيچكس نداده است.

عقیق:حجت الاسلام والمسلمين نجفي روحاني نماينده بعثه مقام معظم رهبري در عراق در جمع دانشجويان كه از سوي ستاد عمره و عتبات دانشگاهيان به كربلا مشرف شده بودند گفت:‌ شرايط زمانِ امام حسين به گونه اي بود كه تكليف الهي آن حضرت، اموري را اقتضا كرد كه زمانِ ائمه ديگر، چنين اقتصائي وجود نداشت و امام حسين، يكسري امور را انجام داد كه هيچيك از ائمه انجام ندادند، متقابلا خداوند هم اموري را به امام حسين اختصاص داد كه به هيچكس نداده است.
وي ادامه داد: امام حسين عليه السلام تنها امامي است كه در معركه و با لب تشنه شهيد شده است و سر از بدنش جدا كرده اند و در شهرها چرخاندند و خانواده اش را به اسارت بردند و ملائكه و پيامبران برايش گريه كرده اند و متقابلا خداي متعال، خصايصي را براي امام قرار داده است؛ از جمله آنكه تنها تربتي كه خوردنش حايز است و مايه شفاست، تربت سيدالشهداست.
نماينده بعثه در عراق با بيان اينكه سجده بر تربت امام حسين، هفت حجاب را از بين مي برد و وسيله اي براي عروج و نجات است گفت:‌ زندگي ما از تولد تا مرگ با تربت سيدالشهدا عجين است به طوري كه كام نوزاد را با تربت برمي دارند و وقتي افراد از دنيا مي روند، تربت روي پيشاني و مواضع سجده اش مي گذارند.
وي ادامه داد: تنها امامي كه اربعين دارد، امام حسين است و تنها امامي كه زيارت اربعين دارد و زيارتش جزو علامات مومن شمرده شده است، امام حسين عليه السلام است و امور ويژه اي كه امام حسين به خاطر شرايط زمانيِ خود انجام داد، امام را "الوتر الموتور" و دردانه خدا قرار داده است.
وي به روايتي از امام صادق عليه السلام اشاره و تصريح كرد:‌ امام مي فرمايد كه همه ما كشتي نجاتيم اما كشتيِ امام حسين، وسيع تر و سريع تر است.

معناي لبيك يا حسين
حجت الاسلام والمسلمين نجفي روحاني در بخش ديگري از سخنان خود بر استفاده دانشجويان از فرصت زيارت تاكيد كرد و اظهار داشت:‌ بايد از فرصت سفر به عتبات استفاده كنند و سوار بر كشتي امام حسين شويم و با ادب و حضور كامل در محضر امام برويم.
وي با اشاره به تاكيد روايات بر داشتن معرفت نسبت به امام گفت: بايد آنقدر معرفت مان بالا برود كه امام را با چشم دل ببينيم؛ آن وقت ولايت مدار مي شويم چه اينكه روح كربلا، درس ولايتمداري و ظلم ستيزي است و اگر كسي با امام حسين عهد و ميثاق ببندد، ظلم ستيز خواهد شد. در واقع لبيك يا حسين يعني پيمان مي بندم كه در خدمت امام حسين باشم.


منبع:حج
 

211008

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 6:22 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي /کربلای معلی/ونجف اشرف

 

[تصوير:  39040111544260364927.gif]

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0057.jpg

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/7781-dsc_0047.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0081.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0012.jpg

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0181.jpg

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 6:15 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي/کربلای معلی/نجف اشرف

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0157.jpg

http://barrud.mizbanblhttp://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0147.jpgog.com/upload/picture/dsc_0160.jpg

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0175.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/1762-dsc_0171.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0143.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0166.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0167.jpg

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0157.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0160.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0147.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0153.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0154.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 6:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

[تصوير:  39040111544260364927.gif]

 

 

 

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0083.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0053.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0032.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0134.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0131.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/8582-dsc_0054.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0038.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0101.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0071.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0169.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 6:01 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي
پوشه "تصاویر"

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0069.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/7781-dsc_0047.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0069.jpg

 

 

 

 


نام کد امکانات
مشاهده پوشه dsc_0132.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0144.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0142.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0141.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0138.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0005.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0006.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0181.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0182.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0185.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6202-dsc_0182.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0183.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0184.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0187.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0189.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0188.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0007.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0008.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0009.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0010.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0011.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0012.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 8499-dsc_0012.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0013.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6881-dsc_0010.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0014.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0015.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0017.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0018.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0016.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0020.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 2054-dsc_0020.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0082.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0081.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0079.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0088.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 2223-dsc_0017.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0048.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0058.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0059.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0061.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0126.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0047.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0049.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 2064-dsc_0058.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6907-dsc_0048.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0066.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 7781-dsc_0047.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0171.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0036.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0055.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0054.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0050.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0027.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 5259-dsc_0036.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0057.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0119.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0120.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0124.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 2683-dsc_0066.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0064.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0069.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0072.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0093.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0094.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0095.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0154.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0153.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0147.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0160.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0157.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0167.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0166.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0143.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 1762-dsc_0171.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0175.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0169.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0071.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0101.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0038.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 8582-dsc_0054.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0131.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0134.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0032.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0053.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0083.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0096.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0092.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0164.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 1725-dsc_0138.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0165.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0074.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6422-dsc_0120.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0091.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 5:58 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[تصوير:  39040111544260364927.gif]

 

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي/کربلای معلی ونجف اشرف 12/8/1394 هجری شمسی

 

 

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0175.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0134.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0131.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/8582-dsc_0054.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0038.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0101.jpg

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||\\

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0071.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||\

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0175.jpg

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||\

 

 

 

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0069.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||\\\

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/7781-dsc_0047.jpg

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||\

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0082.jpg

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0132.jpg

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

وبلاگ"بررودکریز"

 

barrud.mizbanblog.com

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 24 آبان 1394  ] [ 5:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۶۰۴۷
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۷
 

پرسش امام حسین(ع) از پیامبر(ص) درباره زیارت  

 

بنا به روایات برجای مانده از ائمه اطهار (ع)، یکی از اموری که برای آن پاداش فراوانی ذکر شده است، زیارات خالصانه و توام با معرفت وحضور قلبِ ذریه پیامبر (ص) و بویژه امام حسین (ع) می باشد.

عقیق:  در این باره امیرالمومنین علی (ع) فرموده اند: روزی پیامبر خدا (ص) مهمان ما بود. غذایی که در منزل داشتیم، مقداری شیر و خرما و اندکی هم کره بود. آنها را ام ایمن به رسم هدیه فرستاده بود. پس ظرفی از آن غذا را نزد حضرت آوردیم. حضرت پس از صرف آن، برخاستند و در گوشه ای از اتاق به نماز ایستادند و چند رکعت نماز گزاردند. در آخرین سجده نماز حضرت، صدای گریه به گوش رسید، دیدیم آن حضرت بشدت می‌گریند!
در بین ما کسی حاضر نبود که سبب گریستن را از ایشان بپرسد و این به سبب بزرگداشت و احترام فراوانی بود که برای آن حضرت قائل بودیم، تا اینکه فرزندم حسین برخاست و در دامان جدش نشست و گفت: ای پدر! لحظه ای که شما به منزل ما وارد شدید سرور و شادمانی در خود احساس کردیم که هیچ چیزی تا این حد برای ما شادی آفرین نبوده است. سپس شاهد گریستن شما بودبم. آنهم گریستنی که سخت ما را اندوهگین ساخت. ممکن است بگویید سبب گریه شما چه بود؟
پس رسول گرامی فرمود: فرزندم! هم اینک جبرئیل فرود آمد و خبر داد که شماها کشته خواهید شد و مرقدهایی پراکنده خواهید داشت.
حسین (ع) پرسید: با پراکندگی قبور، پاداش کسانی که به زیارت ما آیند چه خواهد بود؟
پیامبر (ص) فرمود: پسرم! آنها که به زیارت شما می‌آیند گروههایی از پیروانم هستند که با حضور خود بر مزار شما جویای خیر و برکت و رشد و هدایت می‌باشند. در روز واپسین، آنگاه که بار سنگین گناهان، آنان را در کام آتش فرو برد و صحنه های ترس و وحشت از هر طرف خودنمایی کند، من به یاری و کمک آنان آیم و ایشان را از گرفتاری رهایی بخشم و سپس پروردگار متعال آنان را در بهشت جاوید خود مسکن دهد.


پی نوشت ها:
1-طبرسی، امالی: ج 44: 234.
2-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 28: 80.
3-شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14: 331.
4-شعبان صبوری، خاطرات امیر مؤمنان (ع): 52-53.
منبع:قدس
211008

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 10:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
  انتصاب در سازمان تعزیرات حکومتی
 
 

با حکم معاون وزیر دادگستری و رئیس سازمان تعزیرات حکومتی، زهرا افضلی نیا به عنوان سرپرست اداره کل تعزیرات حکومتی استان بوشهر منصوب شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان تعزیرات حکومتی، دکتر علیرضا جمشیدی معاون وزیر دادگستری و رئیس سازمان تعزیرات حکومتی با صدور حکمی زهرا افضلی نیا را به عنوان سرپرست اداره کل تعزیرات حکومتی استان بوشهر منصوب کرد.
همچنین دکتر جمشدی از زحمات و تلاش های روح الله آبداریان سرپرست سابق اداره کل تعزیرات حکومتی استان بوشهر قدردانی کرد.
در حکم افضلی نیا آمده است: انتظار دارد در چارچوب سیاست های کلی نظام با برنامه ریزی صحیح و همکاری همه جانبه با دستگاه های اجرایی، در راستای مبارزه با تخلفات اقتصادی و رونق فضای کسب وکار و اتخاذ تدابیر لازم برای پیشگیری از اجحاف و تجاوز به حقوق مردم عزیز به توفقیات ارزشمندی نائل آیید.
در ادامه این حکم آمده است: امید است با استعانت از خداوند سبحان در ظل توجهات حضرت ولیعصر (عج) و تحت رهبری داهیانه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و دولت تدبیر و امید با تلاش و حضور فعال در عرصه های کاری و نظارت مستمر در انجام امور محوله موفق و موید باشید.

 
 
    گروه خبري   :   اخبار تعزیرات
تاریخ    :  
 
1394/08/23
 
 
 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 10:30 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
برخی اسامی کربلا ،حائرحسینی ، تاریخ شمسی ، از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

 

 

 

برخی اسامی دیگر کربلا

1- نینوا،2- غاضریه،3- شاطی الفرات،4- طف ،5- قبه الاسلام6- البقعه المبارکه،7-موضع الأبتلاء،8- محل الوفاء،9- فیوضات رب العالمین 10- حائر الحسین ،11-شفیه

عتبات عالیات

عتبه ،به معنای قسمتی از چهار چوب در است که مماس بازمین قرار می گیرد وهمچنین به معنای پله نیز آمده است . شاید این معنای دوم به خاطر اینکه آرامگاه هریک از امامان پله ای از پلکان کمال ویا هر یک از امامان پله ای از پلکان امامت باشد به عنوان استعاره آورده شده است. این نام گذاری مجازی است و از با ب نامیده شدن کل به جزء است زیرا عتبه نخستین جزئی است که زائر هنگام ورود پا به آن می گذارد . درگفت وگوی عادی وعرف مردم عتبات به حرم ائمه معصومین (ع) در کربلا و نجف اطلاق می گردد ، واین که می گویند: به عتبه بوسی ائمه( ع ) رفتیم ،مقصودشان تشرف به حرم ها، همراه با نهایت خضوع و خشوع است، عتبات عالیات در عراق شامل حرمهای : امام علی (ع) ، امام حسین (ع) ، حضرت عباس (ع) ، کاظمین( ع) امام کاظم( ع )وامام جواد (ع) ،و عسکریین (ع) امام هادی (ع) وامام عسکری ع) می شود.

حائر الحسین (ع)

یکی دیگر از اسامی حرم امام حسین( ع) ، حائر حسینی (ع) است ، حائر اسم فاعل است از ماده حار یحیر ،حیر ، به معنای جائی است که آب در آن گرد آید (تحیرالماء) حائر به ، آستانه خانه یا آنچه منطقه پیرامون خانه را تشکیل می دهد اطلاق شده است ،وحائر نامی از نام ها ی چند گانه کربلا است که گاهی بر شهر وگاهی بر قبر مطهر اطلاق شده است ، همچنین حائر در روایات رسیده از ائمه (ع) به معنای بنائی است که قبر شریف امام را در بر گرفته است [1] ، همچنین گفته شده است ، در زمانی که برخی از خلفای عباسی، از قبیل متوکل، حرم مطهرامام حسین( ع) را تخریب نموده وآن را شخم زدند وتبدیل به زمین کشاورزی کردند هنگامی که آب را به آن بستند ،آب وارد حریم قبر مطهر نمی شد ودو ر می زد یا به عبارتی حیران وسرگردان بود ، واز این جهت آنجارا حائر حسینی( ع) نامیده اند

حادثه کربلابه تاریخ شمسی

هرچند کلیه مسائل عبادی ،ازقبیل نماز،روزه ، اعیاد اسلامی ، عید فطر وقربان وغدیر،ایام حزن واندوه و عزاداری مانند محرم وصفرو عاشورا وامثال آن همه برمبنای ماه های قمری تنظیم شده است که دارای حکمت های فراوانی است، لکن ، یکی از نکات مهم وقابل تأمل، دانستن، تاریخ وزمان حادثه عاشورا بر مبنای هجری شمسی است ، زیرا نوعا این سؤال برای انسان پیش می آید که این واقعه عظیم وبی نظیر در تاریخ بشریت ،واین همه مقاومت وپایداری در برابر دشمن ودفاع از ارزش های والای انسانی وتسلیم نشدن دربرابر ظلم وزور وتحمل بی آبی و تشنگی شدید خود وفرزندان خرد سال ،وایستادگی تا پای جان وآفرینش بزرگترین صحنه ایثار وشهادت ،درکدام فصل از سال اتفاق افتاده است ،لذا با بر رسی متون تاریخی به نقل از مرحوم شیخ مفید (ره)بیان گردیده است که ، دهم محرم الحرام 61 هجری قمری یعنی روز وقوع حادثه عاشورا، برابر با 21 مهر ماه سال 59 هجری شمسی وماه ایلول از ماهای رومی است.

 



[1] - آل طعمه، سلیمان هادی، کربلا وحرم های مطهر ترجمه صابری ،حسین ،(ص36 )

منبع : کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 6:05 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
برخی اسامی کربلا ،حائرحسینی ، تاریخ شمسی ، از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

برخی اسامی دیگر کربلا

 

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

1- نینوا،2- غاضریه،3- شاطی الفرات،4- طف ،5- قبه الاسلام6- البقعه المبارکه،7-موضع الأبتلاء،8-

محل الوفاء،9- فیوضات رب العالمین 10- حائر الحسین ،11-شفیه

عتبات عالیات

عتبه ،به معنای قسمتی از چهار چوب در است که مماس بازمین قرار می گیرد وهمچنین به معنای پله نیز آمده است . شاید این معنای دوم به خاطر اینکه آرامگاه هریک از امامان پله ای از پلکان کمال ویا هر یک از امامان پله ای از پلکان امامت باشد به عنوان استعاره آورده شده است. این نام گذاری مجازی است و از با ب نامیده شدن کل به جزء است زیرا عتبه نخستین جزئی است که زائر هنگام ورود پا به آن می گذارد . درگفت وگوی عادی وعرف مردم عتبات به حرم ائمه معصومین (ع) در کربلا و نجف اطلاق می گردد ، واین که می گویند: به عتبه بوسی ائمه (ع ) رفتیم ،مقصودشان تشرف به حرم ها، همراه با نهایت خضوع و خشوع است، عتبات عالیات در عراق شامل حرمهای : امام علی (ع) ، امام حسین (ع) ، حضرت عباس (ع) ، کاظمین (ع) امام کاظم ع وامام جواد( ع) ،و عسکریین (ع) امام هادی( ع) وامام عسکری( ع) می شود.

حائر الحسین (ع)

یکی دیگر از اسامی حرم امام حسین (ع) ، حائر حسینی (ع) است ، حائر اسم فاعل است از ماده حار یحیر ،حیر ، به معنای جائی است که آب در آن گرد آید (تحیرالماء) حائر به ، آستانه خانه یا آنچه منطقه پیرامون خانه را تشکیل می دهد اطلاق شده است ،وحائر نامی از نام ها ی چند گانه کربلا است که گاهی بر شهر وگاهی بر قبر مطهر اطلاق شده است ، همچنین حائر در روایات رسیده از ائمه (ع) به معنای بنائی است که قبر شریف امام را در بر گرفته است [1] ، همچنین گفته شده است ، در زمانی که برخی از خلفای عباسی، از قبیل متوکل، حرم مطهرامام حسین( ع) را تخریب نموده وآن را شخم زدند وتبدیل به زمین کشاورزی کردند هنگامی که آب را به آن بستند ،آب وارد حریم قبر مطهر نمی شد ودو ر می زد یا به عبارتی حیران وسرگردان بود ، واز این جهت آنجارا حائر حسینی( ع) نامیده اند

حادثه کربلابه تاریخ شمسی

هرچند کلیه مسائل عبادی ،ازقبیل نماز،روزه ، اعیاد اسلامی ، عید فطر وقربان وغدیر،ایام حزن واندوه و عزاداری مانند محرم وصفرو عاشورا وامثال آن همه برمبنای ماه های قمری تنظیم شده است که دارای حکمت های فراوانی است، لکن ، یکی از نکات مهم وقابل تأمل، دانستن، تاریخ وزمان حادثه عاشورا بر مبنای هجری شمسی است ، زیرا نوعا این سؤال برای انسان پیش می آید که این واقعه عظیم وبی نظیر در تاریخ بشریت ،واین همه مقاومت وپایداری در برابر دشمن ودفاع از ارزش های والای انسانی وتسلیم نشدن دربرابر ظلم وزور وتحمل بی آبی و تشنگی شدید خود وفرزندان خرد سال ،وایستادگی تا پای جان وآفرینش بزرگترین صحنه ایثار وشهادت ،درکدام فصل از سال اتفاق افتاده است ،لذا با بر رسی متون تاریخی به نقل از مرحوم شیخ مفید (ره)بیان گردیده است که ، دهم محرم الحرام 61 هجری قمری یعنی روز وقوع حادثه عاشورا، برابر با 21 مهر ماه سال 59 هجری شمسی وماه ایلول از ماهای رومی است.

 



[1] - آل طعمه، سلیمان هادی، کربلا وحرم های مطهر ترجمه صابری ،حسین ،(ص36 )

منبع : کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 


 

 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 5:54 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

کد خبر: ۶۷۳۸

گفت و گو با مرتضی امیری اسفندقه شاعر اهل‌بيت

اي كوثر كثير، حديث كسا تويي  

ما بیست سال پیش عزاداری فاطمیه همانند عزاداری‌های امروز را در تهران نداشتیم. از همان اول که مقام معظم رهبری آمدند، پنج روز فاطمیه برگزار شد. بعد از فرمایش آقا، حضراتی مثل وحید خراسانی هم گفتند که عزاداری فاطمیه هم همانند عزاداری ایام عاشورا برگزار شود.

عقیق: پیشینه شعر فاطمی برخلاف برخی از گونه‌های دیگر شعر آیینی در ادب فارسی شناخته شده نیست؛ گویی این گونه شعری تحت‌الشعاع دیگر شاخه‌های شعر آیینی قرار گرفته است. در دوره معاصر نیز اگرچه بسیاری از شاعران تلاش کرده‌اند تا صدق ارادت خود را با زبان شعر به مادر سادات(س)، حضرت زهرا(س)، نشان دهند، اما بسیاری از این نوع اشعار در مقایسه با دیگر سروده‌های شعر آیینی همچون مهدوی، عاشورایی، نبوی و رضوی از استواری کمتری برخوردار بوده است.

با توجه به این روند، با مرتضی امیری اسفندقه به گفت‌وگو نشستیم و به بررسی جنبه‌های مختلف شعر آیینی و سپس شعر فاطمی پرداختیم. اسفندقه در ابتدا تقسیم‌بندی جدیدی از شعر آیینی ارائه داد و تعریفی فرای تعاریف موجود در خصوص این گونه شعری گفت. وی شعر آیینی را سروده‌ای دانست که در آن به یکی از حسنات اخلاقی اشاره می‌شود. سپس وی در ادامه این گفت‌وگو به چرایی تغییر محتوایی اشعار از قرن پنجم تاکنون پرداخت و دلیل آن را تغییر شاعران آیینی‌سرا دانست. به بیان دیگر او معتقد بود که شاعران فاطمی در ابتدا درس‌خوانده و طلبه بودند، اما در دوره معاصر بسیاری از شاعران مردمی هم به این نوع سروده‌ها روی آورده‌اند. متن کامل این مصاحبه به شرح ذیل است:

 آقای اسفندقه! با توجه به اینکه موضوع نشست در خصوص «فراز و فرود شعر فاطمی» است، با این شروع کنیم که اساساً شعر فاطمی از چه دوره‌ای در تاریخ ادبیات فارسی شروع شد؟ و اینکه آیا اساساً شعر آیینی تقسیم‌بندی می‌پذیرد و آیا می‌توان برخلاف نظر برخی از اساتید، این دسته از سروده‌ها را در یک شاخه‌ای از ادب آیینی با عنوان «شعر فاطمی» جای داد یا خیر.

نمی‌دانم چه کسانی هستند که می‌گویند این تقسیم‌بندی درست نیست، اما زنده‌یاد آقای دکتر سید جعفر شهیدی، از اساتید برجسته و شناخته‌شده ادبیات عرب و فارسی، مطلبی را راجع به پیشینه شعر فاطمی در تاریخ ادب فارسی منتشر کرده‌اند. من کسانی را که این مصاحبه را می‌خوانند به مطالعه این مقاله ارجاع می‌دهم. مقاله در شماره ۱۵-۱۴ مجله «گلچرخ» منتشر شده است.

ایشان در آن مقاله مطلبی را با عنوان «پیشینه شعر فاطمی» به چاپ رسانده‌اند. نامگذاری این مقاله نشان می‌دهد که استاد قائل به این تقسیم‌بندی بوده‌اند؛ وقتی ایشان گفتند شعر فاطمی، حتماً تمیزی بین این نوع سروده‌ها با شعر عاشورایی، محمدی، مهدوی و … وجود دارد.

آنها که می‌گویند شعر آیینی را نمی‌شود به شاخه‌های مختلف اعم از فاطمی و غیره تقسیم‌بندی کرد، باید به این پاسخ دهند که چرا با وجود اینکه دسته‌بندی‌های متعددی از حیث معنا در شعر فارسی رخ داده است، نمی‌توان شعر آیینی را به فاطمی، عاشورایی و … دسته‌بندی کرد؟ این معانی قابل تجزیه و افراط است. ما در ادب فارسی از غزل عارفانه، عاشقانه، عاشقانه و عرفانه نام می‌بریم که تمامی این تقسیم‌بندی‌ها بر اساس محتوا صورت گرفته است. بنابراین، حتماً شعری که برای حضرت زهرا(س) گفته شده است؛ شعر فاطمی است و نام دیگری نمی‌توان بر آن نهاد و به حسب محتوا و موضوع شعر، مختص بی‌بی فاطمه(س) است.

اما درباره پیشینه شعر فاطمی باید گفت که دکتر شهیدی در همان مقاله به صورت کامل به پیشینه این نوع سروده‌ها اشاره می‌کنند و آغاز آن را از قرن پنجم دانسته‌اند. ایشان در این مقاله به این اشارت داشته‌اند که چه کسانی در تاریخ ادب فارسی و عرب برای حضرت فاطمه(س) تا امروز شعر گفته‌اند.

 امروزه برخی از افراد بین شعر آیینی و هیئتی تفاوت قائل می‌شوند؛ یعنی در واقع شعر آیینی را به شعر «هیئتی» و «آیینی» تقسیم‌بندی می‌کنند که در انجمن‌های رسمی کنگره‌ای خوانده می‌شوند. دلیل این تقسیم‌بندی را در این بیان می‌کنند که شاعر هیئتی می‌خواهد برای مستمع، مستقیم بخواند، از این رو باید سروده‌ای سهل الوصول‌تر برای مخاطب بگوید. در این نوع سروده‌ها اگر اشعار از المان‌های ادبی هم بهره‌مند نبود، ایرادی ندارد. آیا قائل شدن به این تقسیم‌بندی درست است؟ در صورت درست بودن جایگاه این دو چگونه است؟

اگر بخواهیم از چشم‌انداز معلمی نگاهی به این مقوله داشته باشیم، باید بگوییم که شعر فارسی تماماً «آیینی» است. «آیین» معنای مختلفی در لغت‌نامه دهخدا و فرهنگ‌های لغت دارد که دایره آن گسترده‌تر از معنی شعر آیینی امروز است. آیین را به صبر، حسنات اخلاقی و… تعبیر می‌کنند، بر این اساس اگر شعر فارسی را از آغاز تا انتها در نظر بگیرید، تماماً به این موارد تأکید می‌کند.

به عنوان نمونه، حافظ می‌گوید: «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمی‏‌اند/ و بر اثر صبر نوبت ظفر آید». در قرآن توصیه شده است «و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر»؛ پس این شعر هم از این منظر می‌تواند آیینی باشد. پس وقتی شاعری از حسنات اخلاقی مانند صبر صحبت می‌کند، در واقع در حال گفتمان آیینی است که ریشه در قرآن دارد. یا مثلاً این شعر عاشقانه‌ای که حافظ سروده است هم جزء این دسته‌بندی قرار می‌گیرد: «بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست ز کاری زنم که غصه بر آید» و یا این بیت «پیمان‌شکن هر آینه گردد شکسته حال/ «اِنَّ العُهُــودَ عِنـدَ مَلیکِ النُّهی ذِمَم»» شاعر بر مذمت پیمان‌شکنی و توصیه به وفاداری به عهد تأکید می‌کند و پیمان داری جزء آیین است، بنابراین در کجا می‌توانیم بگوییم اینها جزئی از ادب آیینی نیستند؟ شعر مولوی، بیدل، حافظ، سعدی و … همگی نماینده تمام‌نمای ادبیات آیینی هستند. حتی در دوران شادخواری شعر پارسی با آیین مواجه هستیم، این بیت رودکی را ببینید چگونه بر این موضوعات تأکید می‌کند:

«زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است

به روز نیک کسان گفت تا که غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است»

حتی در سروده‌های عاشقانه هم رگه‌های شعر آیینی را می‌توان جست

وارد گستره سبک هندی که می‌شویم با سروده‌هایی از این دست مواجه‌ایم: «تازه رویی بر من آتش را گلستان کرده است/ خـلق، دشوار جـهان را بـر من آسـان کرده است» در این مصرع از «حسن خلق» صحبت می‌کند و این هم نمونه‌ای از آیین شعر فارسی است. دین و آیین در شعر فارسی توأمان با یکدیگر هستند و نخست باید بپذیریم کدام دوره از ادبیات فارسی را پیگیری کنیم که آیین در شعر فارسی وجود نداشته باشد.

نمونه دیگر اینکه گفت: «حُسن مَه‌رویان مجلس گرچه دل می‌بُرد و دین/ بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود» که حافظ در این بیت راجع به اخلاق صحبت می‌کند. یا «چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را/ غبار خاطری از ره گذار ما نرسد»؛ این بیت انگار حدیثی از ائمه(ع) را همانند بسیاری از سروده‌های فارسی ترجمه کرده است.

در مجموع باید گفت که شعر «پارسی» به معنی شعر پارسا، شعری آیینی است؛ حتی در سروده‌های عاشقانه هم می‌توان این نوع موضوعات را دید که شاعر بر آن تأکید کرده است. به عنوان نمونه می‌توان به این بیت اشاره کرد که گفت: «یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت/ حاش لله که روم من ز پی یار دگر». پای‌بندی به یک اصل جزء آیین بوده است که در این بیت به خوبی به پایبندی شاعر به تعهدش اشاره می‌کند. یا شاعر در جای دیگر می‌گوید: «من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی/ که در خزانه به مهر تو و نشانه توست».

این نوع سروده‌ها را می‌توان در شعر آیینی جای داد. اصلاً انتخاب این اسم برای این حوزه شعری عنوان مناسبی است که ما آن را انتخاب نکرده‌ایم؛ ثبت احوال شعر دست ما نیست، تا شناسنامه شعر صادر کنیم، اما اسمی دقیق است و در واقع شعری است که بر فرهنگ اهل بیت(ع) اشارت دارد.

اما اینکه به شعر اهل بیتی و هیئتی و آیینی تقسیم‌بندی می‌کنند، باید گفت که اولاً اینکه آنها به اشعار و این نوع چیزها بی‌نیازاند و شعر و مدحی لازم ندارند؛ بنا براین عنوان «شعر اهل بیتی» شاید برای این دسته از اشعار که به مدح و مراثی ائمه(ع) می‌پردازند، بهتر باشد؛ چون آنها خودشان می‌خواهند تا کسی برایشان شعر بگوید.

شفیعی کدکنی در شعری در مورد درخت می‌گوید: «هر چه واژه داشتم نثار کردم/ ودرخت/ لحظه‌ای مرا به کنه خویش راه نداد» در اینجا شاعر از این گلایه می‌کند که درخت او را به خلوت خودش راه نداده است، پس چگونه است که بزرگی می‌تواند تو را به خلوت خود راه دهد؟

شعر آیینی تنها به ذکر و مدح اهل بیت(ع) نمی‌پردازد

در واقع خود اهل بیت هستند که در شعر اهل بیتی به شاعر می‌آموزند که چه بگوید. اگر این عنایت و توجه صورت گرفت، نباید که بگوییم ما خیلی خوب بودیم، چون عنایت این بزرگواران عنایت عام است و هرکس از هرکجا که باشد می‌تواند بر سر این دربار جایی داشته باشد. ما این ماجرا را در سرنوشت «حر این یزید ریاحی» به خوبی می‌بینیم. حتی گمان من این است که آقا سید الشهدا(ع) دوست داشتند همه آنهایی که بر روی آنها شمشیر کشیده‌اند، هدایت شوند و دوست داشتند همه آنها به جایی این که کشته شوند یا بکشند، اهل نماز شوند.

بنا براین، در پاسخ به این پرسش که شعر آیینی شعری است که فقط نام ائمه معصومین در آن باشد؟ نه، به نظر من هر شعری که مطالب و مضامین آن مورد تأیید ائمه باشد، آیینی است.

چرا کارشناسان و برخی از نویسندگان که زشتی‌های ادبیات را در آثارشان نشان داده‌اند این دوره را به رخ نمی‌کشند و به موضوعاتی می‌پردازند که موضوعیت چندانی ندارد؟ البته برخی از نویسندگان مانند آقای دکتر حسین رزمجو کتابی به نام «شعر فارسی در ترازوی نقد اسلامی» منتشر کرده‌اند که در آن ادبیات را به دو دوره تاریکی‌ها و روشنایی‌ها تقسیم‌بندی می‌کنند. اگرچه این نوع آثار ارزشمند است، اما ضروری است که یک نفر از چشم‌انداز مسائل آیینی گستره شعر و ادبیات فارسی را بررسی کند و سرشاری شعر فارسی در دوره‌های مختلف با این رویکرد را به مخاطبان معرفی کند.

محمد کاظم کاظمی مقاله‌ای با عنوان «موضوع و موضع شعر آیینی» دارد که در این مقاله می‌گوید بعضی از شعرها «موضع آیینی» دارند و بعضی «موضوع آیینی»؛ مانند شعری که برای اهل بیت گفته می‌شود. برای گروه نخست هم می‌توان قصیده «حج» ناصر خسرو را یاد کرد که در آن بر درست انجام دادن یک آیین تأکید دارد. بر این اساس ما افرادی را در انجمن‌های شعر آیینی می‌بینیم که این نوع دسته‌بندی را هم قائل شده‌اند و حتی گاه این دسته‌بندی‌ها با دید منفی به یک حوزه است. نظر شما که در هر دو حزوه فعالیت کرده‌اید، در این خصوص چیست؟

به نظر می آید که «موضوع» و «موضع» ائمه(ع) یکسان است؛ «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن». دیگر اینکه وقتی در شعری صحبت از «حج» شده است، دینی و آیینی است. در یکی از آنها حج را تعلیم داده است مانند: «حاجیان آمدند با تعظیم/ شاکر از رحمت خدای رحیم». در این شعر ناصر خسرو اینطور گفته شده است که فردی حال خودش را می‌گوید و بیان می‌کند که من با حالت تاریکی به حج رفتم و روشن و نورانی بازگشتم، پس این در حال صحبت از موضع نیز هست که مکه چنین تغییری در تو به وجود می‌آورد.

به نظر من در این نوع اشعار موضوع و موضع یکسان هستند؛ «گر خط نکند شوخی ‌هر پشت ورق روییست»؛ خط باعث می‌شود که ما بگوییم این پشت و این رو است؛ بنابراین در درجه نخست موضوع و موضع در فرهنگ والا و نورانی ائمه یکی است و این نوع دسته‌بندی‌ها بیشتر از منظر کارشناسان دینی است. این قبیل تقسیم‌بندی‌ها در ما که شاعر هستیم و تنها امید به خداوند داریم، وجود ندارد.

شاعر اهل بیتی زکات طبعش را می‌دهد

دوم اینکه، ارادت شاعران به اهل بیت(ع)، ارادتی است که می‌خواهند زکات طبع خود را بدهند؛ هر چند اهل بیت(ع) به زکات نیازی ندارند. در واقع تو به عنوان شاعر در حال پرداخت تاوان شاعری خود هستی که هوای تو را داشته باشند، کسانی که دستشان بالاترین دست‌ها است و باید با توسل به آنها به یک جایی پناه ببری که مقصد است؛ وگرنه خیال تو را وحشتناک با خود خواهد برد.

بیدل دهلوی همواره در شعرهایش از بالا نگاه می‌کند، به دلیلی که خواندن شعر بیدل سخت است. برای فهمیدن باید دست وی را بگیری و بالا بیایی و از آنجایی که وی به شعر نگاه می‌کند، به شعرش نگاه کنی، اما همین شاعر می‌گوید: «بیدل! کسی به فهم حقیقت نمی‌رسد/ تا خاک پای احمد مرسل نمی‌شود». تمام شاعران گردن کلفت، بیت مند، فراز مند همه اینها خاکسار و افتاده دربار ائمه(ع) شدند، بنابراین به نظر من هرکجا سخن از ائمه و مسائلی که آنها تأیید کردند است، آن هم موضوع و هم موضع آیینی به شمار می‌آید.

حتی خاقانی که شاعری مسیحی‌زاده است و نشانه‌های فرهنگ مسیحی در شعر وی مکرراً دیده می‌شود، اما سروده‌هایش به شدت آیینی است.

شاید منظور دوست عزیز ما، محمدکاظم کاظمی، این بوده است که در واقع افرادی از کنار مسائل آیینی به شرح و وصف گذشتند، اما عده‌ای بر حفظ اصالت مواضع آیینی ایستادند و گفتند آمدن به مکه مانند آمدن به باغ ملی نیست.

این را می‌شود قبول کرد که شعر آیینی و فاطمی ارادت خود شاعر است؟

در عرصه شعر آیینی آن بخشی را که به نام «شعر اهل بیتی» می‌شناسیم، همه آنها هدایت شده از جانب اهل بیت(ع) است. ممکن است شما شعر آیینی بخوانید و بگویید غلط است، و شاید بگویید از نوع ساختارش خوشتان نیامده است. به نظرم حضرت(س) این حال و لیاقت را در وجود شاعر به وجود آورده‌اند که ما را صدا بزن و حالا صدا بزن و اصلاً در غیر وزن صدا بزن، آنهایی که تو ر ا صدا زدند مابقی را نیز به تو یاد خواهند داد.

اینجا ارادتی پیش می‌آید که بسیاری از افرادی که شعرشان چه از لحاظ دستور زبانی چه مفاهیم سست است، همین را می‌گویند که عنایت خود ِ بانو است، به همین خاطر بعضی‌ها به صرف ارادت شعری به ساحت حضرت(س) به شعر آیینی هجمه می‌آورند و اشعاری را می‌سرایند که ضعیف است. به نظرم وقتی اهل بیت(ع) عنایت کردند، باید قدر عنایتشان را بدانی و اصلاً شاید قدر دانستن این عنایت و توجه این باشد که چیزی نگویی. تنها با تکیه بر عنایت نمی‌توان هر شعری را به این بزرگواران منسوب کرد، باید شعرت را تصحیح کنی و اگر استاد نداشتی، با چنگ زدن به ساحت خودشان از آنها بخواهی که امکانش را فراهم کنند.

مجذوب در شعری گفته بود: « مجذوب! گر معامله حشر با علیست/ من ضامنم که تا بتوانی گناه کن ! » این را نوشت و شب خواب مولا علی(ع) را دید که گفتند: «مجذوب! چون معامله حشر با علیست/ شرم از رخ او کن و کمتر گناه کن»؛ پس مشخص می‌شود که هم عنایت کردند که شعر بگویی و هم چگونه بگویی.

ائمه(ع) را دست‌مایه مضمون خود قرار داده‌اند

بهترین نوع شعر فاطمی آن است که نقص نداشته باشد یا لااقل نظم مخدوش نباشد. متأسفانه گاه دیده می‌شود که ائمه را دست‌مایه مضمون خود را کرده‌اند، در حالی که شاعر دست‌مایه آنها است و بر سر راه آنها افتاده‌ است. شاعر فکر می‌کند به جای توسل به حضرت زهرا(س) باید تغزل بر امام داشته باشد، در حالی که در درجه اول باید بداند که لایق این نوع سخن نیست. همانطور که شکوهی تربتی می‌گوید: «نامم اگر "غلام رضا” هست/ خویش را بــا نـــردبان اسم تــو بـــالا نمـی‌کنم» باید فکر و عمل کرد.

وضعیت برای شعر امروز فاطمی هم به این شکل است؟

ما در دورانی هستیم که به راحتی از ائمه(س) صحبت می‌کنیم، به همین خاطر واقعاً زشت است برای شاعران ایرانی مسلمان که شعری ضعیف برای اهل بیت(ع) بگوید. اگر کسی می‌خواهد برای ائمه و مختصاً برای بانو(س) شعر بگوید، اما توانایی کافی را ندارد، به نظم احادیث بپردازد. پیش ا زانقلاب با این رویکرد شعری روبرو نبوده‌ایم که شاعر بگوید من آیینی و یا فاطمی‌سرا هستم و مجموعه‌ای را با این عنوان منتشر کند، اما بعد از انقلاب این رویکرد را دیده‌ایم. اما یک جریان دیگر را هم در این میان می‌توان مشاهده کرد؛ به عنوان نمونه شاعری مجموعه شعر ۹۰ صفحه‌ای ارائه داده است که از آن ۲۰ سروده برای درخت، ۲۰ قطعه شعر برای دریا و ۱۰ سروده هم مثلاً برای امام حسین(ع) گفته است؛ شعرهایی که به مراتب قوی‌تر از سروده‌های آیینی است در کنار اشعار آیینی شاعر جمع و در قالب یک مجموعه منتشر می‌شود و این غیر قابل تحمل است.

گدایانی که محجوبند، خوبند

شعری که برای بانو(س) سروده می‌شود، باید در زیباترین فرم ارائه شود:«گفت کریمان گرچه ستار العیوبند/ گدایانی که محجوبند، خوبند». فرد باید خودش حیا داشته باشد که شعر زیبا بگوید. شعر فاطمی نمی‌تواند زشت و ناگوار باشد؛ شعر برای مادر سادات(س) باید در اوج باشد. به عنوان نمونه، از این دست از اشعار می‌توان به شعرهای فاطمی استاد غلامرضا شکوهی و استاد حسین منزوی اشاره کرد.

با توجه به اینکه فرموده بودید که شعر فاطمی از قرن پنجم هجری آغاز شده و ما شاهد فرازها و فرودهای مختلفی از این شعر در طول تاریخ ادبیات فارسی از جهت کمیت داشته‌ایم، آیا این نوع سروده‌ها از لحاظ محتوایی هم تغییری تجربه کرده‌اند؟ به نظر می‌رسد در دوره‌های اولیه تأکید بر مباحث کلامی و زندگی حضرت بوده است، ولی در دوران سه دهه انقلاب بیشتر به سمت شاعرانگی و تجربه شخصی شاعر می‌رود.آیا این یک فرصت است برای شعر فاطمی ما یا یک تهدید؟

البته شعر تغییر می‌کند؛ «بر سر سفره سلطان چو نشیند درویش» چه کار می تواند انجام دهد؟ وقتی در ناز و نعمت درهای مضامین زندگی اهل بیت(ع) برای شاعران باز و باریده می‌شود، فرقی نمی‌کند که از کدام قسمت چیده شود. با وجود این، زلال‌ترین سروده‌های اهل بیتی و به تبع آن فاطمی، سروده‌هایی هستند که به صورت مستقیم به آنها می‌پردازند و رویکرد تلمیحی ندارند، چراکه بسیاری از شعرهای تلمیحی را می‌توان به دیگران هم نسبت داد و برداشتی غیر از زندگی حضرت داشت.

شاعران اهل بیت(ع) قبل از انقلاب بیشتر از جمع روحانیون و مراجع و درس‌خوانده‌ها بودند که همگی به علوم دینی آشنایی داشتند، به همین خاطر شعر فاطمی بیشتر از اینکه از سوی شاعران مردمی باشد، از نظر تاریخ‌دانسته‌ها بود. با توجه به این رویکرد، طبیعی است که ما در قرن‌های پیشین با غلبه مباحث کلامی و تاریخی بر شاعرانگی و عاطفه در شعر مواجه باشیم. البته این موضوع را نباید فراموش کرد که شعر فاطمی در طول تاریخ اشارات مستقیمی به وقایع تاریخی در صدر اسلام و بعد از رحلت پیامبر(ص) داشته است، به همین خاطر بعید نیست که بسیاری از سروده‌های این شاخه از شعر در طول تاریخ از بین رفته باشد. در دوره‌ای هم گفتن شعر برای حضرت زهرا(س) واقعاً مساوی با مرگ بوده است، شاید به این دلیل بوده است که از گذشتگان بسیار کم شعر درباره ایشان دیده می‌شود، اما از دوره صفوی به بعد آثار برای حضرت زهرا به نسبت قبل زیاد می شود.

ما حسین فهمیده‌های شعر فاطمی هستیم

اما این روند در سه دهه انقلاب و بیشتر از آن بعد از رهبری مقام معظم رهبری رویکرد مردمی گرفت. ما بیست سال پیش عزاداری فاطمیه همانند عزاداری‌های امروز را در تهران نداشتیم. از همان اول که مقام معظم رهبری آمدند، پنج روز فاطمیه برگزار شد. بعد از فرمایش آقا، حضراتی مثل وحید خراسانی هم گفتند که عزاداری فاطمیه هم همانند عزاداری ایام عاشورا برگزار شود. یعنی در دوره امام(ره) هم چنین مجلس علنی در بین مردم وجود نداشت. فاطمیه محفل خصوصی در خانه‌ها بود و مانند محرم عام نبود؛ از بعد فرمان آقا فاطمیه از خانه‌ها به هیئت‌ها آمد. افزایش عزاداری و به تبع آن هیئت‌های فاطمی نیاز برای وجود شعر فاطمی را بیشتر کرد. این نیازی که جامعه به شعر حضرت زهرا(س) داشت باعث شد که جوان‌ها بیایند و وارد این عرصه شوند که مسلماً یک آزمون و خطایی است برای خود شاعران آیینی‌سرا. ما حسین فهمیده های شعر آیینی هستیم و معابر را برطرف می‌. کنیم

منتها باید مراقب باشیم که ما پیشتازان و طلایه داران گل خودی نزنیم؛ اگر شعری می‌گوییم که شایسته ائمه نیست به استاد بدهیم تا عیوب آن برطرف شود یا آن را کنار بگذاریم. یکی از اتفاقات خوبی که در سال‌های اخیر افتاده، برگزاری شب شعرها با حضور رهبر انقلاب است. آنجا شاعر تلاش می‌کند تا بهترین شعر را برای جمع بخواند. نه به این خاطر که شعری نزد مقام معظم رهبری می‌بری، بلکه برای اینکه ایشان خودشان شاعر و ادیب هستند و شعر را می‌شناسد. در جایی شعر خود را اعلام می‌کنی که می‌خواهد بگوید این سرزمین شاعر فاطمی دارد و مهم است که رهبر جامعه یک روز را اختصاص به شنیدن شعر فاطمی می‌دهد. این یک یادآوری است که شاعران این مقوله را جدی بگیرند و زیباترین اوقات طبع خود را برای وارد شدن به میدان و جرگه و فضای شعر فاطمی اختصاص دهند.

تسامحی در نقد شعر فاطمی نداشته باشیم

نباید تسامحی در نقد و شنیدن شعر فاطمی داشته باشیم. اگر کسی برای حضرت زهرا(س) شعری سرود و واژه نا شایستی در آن بود، بگوییم چون برای ایشان سروده شده است این بیت را حذف کنید. معنای حسین فهمیده این نوع شعر بودن چیست؟ این است که ما راه را درست باز کنیم چون ۲۰ سال بعد شاعرانی خواهند آمد و بهترین شعرها را خواهند گفت و نیازی به شعرهای ما نخواهند داشت:

«تو جهد کن که در این بحر ناپدید شوی
و گرنه هر خس و خاری شناوری داند»

آیندکان در ۷۰ سالگی انقلاب زیباترین شعرها را برای حضرت زهرا(س) می‌گویند که نگاه بر آنان، به برخی از آنها رشک خواهی برد. توصیه‌ام برای رسیدن به این مرحله آن است که وقتی شعر فاطمی خوانده می‌شود، شاعران تسامح مراقب باشند که سروده‌ها سست و بیت‌ها ناتندرست نباشد.

آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی

وی در ادامه یکی از سروده‌های فاطمی خود را که به مادر سادات(س) هدیه داده است، بازخوانی کرد:

«هر کس هر آن چه دیده اگر هر کجا تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی

در تو خدا تجلی هر روزه می‌کند
«آیینه تمام نمای خدا» تویی

میلاد تو تولد توحید و روشنی است
ای مادر پدر ! غرض از روشنا تویی

چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ای
تا چشم کار می کند ای آشنا! تویی

نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سرچشمه فقاهت آل عبا تویی

غیر از علی نبود کسی هم‌تراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی

تو با علی و با تو علی روح واحدید
نقش علی است در دل آیینه، یا تویی؟

شوق شریف رابطه‌های حریم وحی
روح الامین روشن غار حرا تویی

ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی

زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی! صفاتویی

بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است
سوگند خورده است که خیرالنسا تویی

شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا
ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی

آن منجی بزرگ که در هر سحر به او
می‌گفت مادرم به تضرع بیا! تویی

آن راز سر به مهر که «حافظ» غریب‌وار
می گفت صبح زود به باد صبا تویی

هنگام حشر جز تو شفاعت‌کننده نیست
تنهاتویی شفیعه روز جزا تویی

در خانه تو گوهر بعثت نهفته است
راز رسالت همه انبیا تویی

«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی

قرآن ستوده است تورا روشن و صریح
یعنی که کاشف همه آیه ها تویی

درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی

من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی

«پهلوشکسته‌ای تو و من دل شکسته‌ام»
دریابم ای کریمه که دارالشفا تویی

ذکر زکیّه تو شب و روز با من است
بی‌تاب و گرم در نفس من رها تویی

کی می‌کنی نگاه به این لعبتان کور
با من در این سراچه بازیچه تا تویی

پیچیده در سراسر هستی ندای تو
تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی

گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش
لطفت نمی‌گذاشت بگویم « شما » تویی

باری، کجاست بقعه قبر غریب تو؟
بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی‬»

 

منبع:تسنیم211001

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 4:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
حدیث کسا


ترکیب بندی مُلهَم از حدیث شریف کسا


 
رخصت بده لبی بگشاید به شکوه ای

بیدل حدیث دل بسراید به شکوه ای

از هر طرف رسیده به غربت " اَتأذنُ"

امشب به خانه ی تو درآید به شکوه ای؟

شب بی ستاره های نگاه تو شام قبر

شب آنچنان سیاه که باید به شکوه ای

شانه به موی درهمِ  ظلمت کشید تا

اعجاز ماه رخ بنماید به شکوه ای

 

ماهی که تو ... که بدر ... که " فی لیلةِ تمام"

ماهی که بر تلالو مانای او سلام

 

باری سلام ماه دلارامِ تا ابد

ای طالع خجسته ی ایامِ تا ابد

زیبای جاودانه ! دلیل و ان یکاد !

دور از تو چشم˚شوری آلامِ تا ابد

آه ای حریر پرتو عصمت به دوش تو

دستم به نور دامن این جامه تا ابد

بی تو شب برهنگی سوزناک ظلم

تاری تنیده سخت بر اندامِ تا ابد

 

ای خرقه ی کرامت تو خیمه ی امان

راهم بده به ساحت آغوش امتنان

 

دستم نمی رسد که بیفتم به پای تو

دستی که مانده ابن سبیل ولای تو

در این هجوم فتنه ی از خود گریختن

ای کاش راه بود به تحتَ الکسای تو

تو کیستی که عالم و آدم خزیده اند

در کنجی از بهشت برین ردای تو

شرح بسیط خلقت اعصار تا ابد

حاشیّه ای ز خلعت فرمانروای تو

آن خلعتی که گستره ی امنِ لایزال

رضوانسرای خلوت آل عبای تو

 

آل عبا که وصله ی جان و تن تواند

تفسیر آیه های دل روشن تواند

 

آری به نزد خرقه ی تو راه برده اند

آنان که ره به قربتِ الله برده اند

آنان که اسم اعظم دور و محال را

در سجده های محض شبانگاه برده اند

از تو برای خلق جهان اذن داشتند

دستی اگر به جزر و مد ماه برده اند

هر چند از رسالتت ای پادشاه فقر

ارثیّه ی امامت جانکاه برده اند،

با جبه ی ولایت تو روی دوششان

پا بر سریر هیمنه و جاه برده اند

 

"هُم مَعدِنُ الرّسالةِ" هُم اهلُ بَیتِ نور

آن وارثان عصمت پیغمبر صبور

 

ای جمع عاشقانه ی تان در جوار هم

تکرار بی نهایتِ آیینه وارِ هم

ای پنج کوکبی که برای دوام نور

چرخیده اید تا به ابد در مدار هم

برخاسته ست غم ز جهان و گریخته ست

وقتی نشسته اید شما در کنار هم

وقتی که کشف همّ و غم هر غریب را

آمین شوید رو به دل رستگار هم

 

جبریل بال سوده به پرواز بالتان

اسرار آسمان و زمین شرح حالتان

 

پس اینچنین حریم ردای پیمبری

مرز سیادت است و مراعات سروری

مرزی که شد مباینت نور از ظلام

مرزی که شد قلمرو ورّاثِ مهتری

پس ساکنان این حرم امن ، این ردا

شاهان عالمند که در روز داوری

میزان بی مضایقه ی عدل می شوند

وقت حساب بی غلط و دادگستری

 

قومی  " که خاک را به نظر کیمیا کنند"

تنها به یک اشاره حاجت روا کنند

 

پس خرقه ی محمد بر دوش عترتش

رویید و شد زبانزدِ جاوید امتش

شرح دوام سلسله ی نور و عشق شد

این خرقه ی  عزیز  و مرام شفاعتش

هر جا که عاشقان به تواتر نشسته اند

با این حدیث و سطر به سطرروایتش ،

غم هایشان بدل به سرور  شفا شده ست

دل هایشان قلمرو صبح و صباحتش

آن خالقی که عاشق این خاندان پاک ،

سوگند یاد کرده به انوار عزتش ،

تنها برای خلق همین دودمان وحی

پرداخته به عالم و تشریح خلقتش



 

پایان گرفت شعر ... ولی ابتدا کنیم

تکرار آن حدیث شریف کسا کنیم


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 4:23 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

حدیث کســاء

این شنیدم من زهرای بتول
دختراحمدگل یاس رسول
که پدرروزی بیامدمنزلم
گفت پس باداسلامت نوگلم
گفتمش برتوسلام ازمن پدر
هرچه جزنیک است ازجانت بدر
گفت اواندروجود خویشتن
ضعف می یابم سراسردربدن
گفتمش ازضعف وسستی ای پدر
جویم ازربّم پناهی سربه سر
گفت بامن: فاطمه آورمرا
خودبپوشانم بدن بایک کساء
پس بیاوردم یمانی آن کساء
خودبپوشاندم پدرباآن عبا
یک نظربرروی ایشان دوختم
درتلاءلوء بدرکامل یافتم
ساعتی نگذشت زین که آمد حسن
آمداندرنزدمن فرزند من
گفت ای مادرسلام ازمن تورا
چون بیامدنزدمن درآنسرا
گفتمش ای نورچشمانم سلام
میوه قلبم درودت زین کلام
گفت: مادر ! برمشامم می رسد
عطرپاک جدمن گویا وزد
عطرجان آن رسول انس وجان
می رسد برجان من اینجاعیان
گفتم آری جدک تحت الکساء
رفت فرزندم همی سمت عبا
گفت ای جدم رسول الله سلام
وه ! مبارک نام اواندرکلام
میدهی اذن دخولم ای رسول؟
تابیایدنزدتوابن بتول؟
گفت ای فرزند من بادت سلام
صاحب حوضم درودت زین کلام
پس اجازت دادمت فرزند من
تا بیایی زین اشارت نزد من
رفت اندرنزد ایشانم حسن
نزد خورشید است ماه انجمن
ساعتی نگذشت زین که آمدحسین
مرمراگفتاسلام آن نورعین
گفتمش ای نورچشمانم سلام
میوه قلبم گل جانم سلام
گفت :مادر! آیداینجابرمشام
نزدت اینک گوئیا عطری مدام
عطرجدمن رسول حق رسد
اینچنین عطری بخودجان راکشد
گفتم آری جدتو با مجتبی
باهم اینجاینددرزیرعبا
رفت پس نزدیکشان آنک حسین
شوق احمد در دلش بیشک حسین
گفت ایجدم زمن برتوسلام
اختیارت داده الله خودمدام
میدهی آیا اجازت تاشوم
نزدتان زیرعبایت جاشوم
گفت بااو :برتوفرزندم سلام
ای شفیع امتم نزدم خرام
من اجازه دادمت اینک حسین
پس بشدزیرعباآن نورعین
آندم آمدبوالحسن مولی علی
بن ابیطالب جهانی را ولی
گفت یا بنت رسول الله سلام
گفتمش من هم سلام اندر کلام
السلام ای بوالحسن روی زمین
سایه ی حق ای امیرالمومنین
گفت پس: ای فاطمه عطری کنون
شامه ام را مینوازد پاک چون
بوی پاک فخر عالم آن رسول
آن برادر، ابن عمم ای بتول
گفتم آری او و فرزندان تو
نزد هم رفتند آنجا نو به نو
پس علی نزدیک شد بر آن عبا
او سلامی گفت در نزد کساء
ای رسول الله سلامم بر تو باد
مومنان زین جمع میگردند شاد
هست اجازت تا که آیم نزدتان؟
عالمی باشد ارادتمندتان
گفت او را ای برادر ای وصی
ای تو بعد من بر این عالم ولی
ای پس از من پرچمم در دست تو
زنده دین حق مدارش هست تو
نک اجازه دادمت یعنی بیا
صاحب بی قید و بی شرط لوا

شد علی در نزد آنها بی درنگ
آسمان دریافت از خورشید رنگ
پس برفتم خویشتن نزد عبا
وه ! چه جمعی گشته اینجا مرحبا
خود سلامی گفتم آنجا بر پدر
بر رسول حق به عالم تاج سر
هست اجازت تا که آیم نزدتان
آفتاب آسمان گردد عیان
گفت بادا بر تو یا بنتی سلام
السلام یا بضعت(ت مونث) منی سلام
من اجازه دادمت ای دخترم
پاره جانم بیا اندر برم
آری آری پاره جانم بیا
کرنباشی نیست عالم را بقا
پس برفتم نزدشان زیر عبا
تا که کامل گشت اهل این کساء
پس گرفت او جانبین آن کساء
خود رسول الله دو سوی آن عبا
پس اشارت کرد او با دست راست
آسمان را،او که عالم را صفاست
گفت او کز نور او بی کم و کاست
پشت عالم از وجودش گشت راست
بارالهآ حی سبحان ودود
اهل بیت من همینانند و بود
مر خواص من همینانند و بس
در زمانها هرچه باشد پیش و پس
جملگی را لحم ،خود لحم من است
جملگی را خون من اندر تن است
هر کسی آزار بر آنها دهد
نیش آزار ، او به جان من زند
هرکسی غمگین کند این چند تن
او همی غمگین نموده جان من
جنگ دارم هرکه در جنگ است او
با یکی زین چند تن چون جنگ جو
صلح هستم هر که را صلح است او
با همه این جمع با خلق نکو
دشمنم با هرکه با این جمع او
دشمنست، با من نگردد جمع او
دوست هستم هر کسی که او دوست هست
با محبت دل به اهل من ببست
جمله اندازمن منم زین انجمن
من ز ایشانم همه ایشان زمن
پس درود و رحمت و بخشایشت
مغفرت ،رضوانت و آمرزشت
بر من و بر اهل من بادا مدام
بر همه آنان مداوم بادوام
دور گردان هر چه که ناپاکی است
از همین جمعی که خود افلاکی است
پاک گردان جملگی را ای بزرگ
پاکِ پاکِ پاک ،پاکیِّ بزرگ
پس بگفتا صاحب عز وجلال
آن خدوندعزیز و ذوالجلال
ای کسانی که شما را آشیان
داده ام اندر تمام آسمان
ای فرشته نامها ،کروبیان
ای ملائک نامتان اندر بیان
من نکردم آسمان را خلق نیز
نه زمین گسترده کردم فضل ریز
نه قمر را روشنش بنموده ام
شمس را رخشنده اش ننموده ام
نه نمودم گردش دور فلک
که شود مبهوت از دورش ملک
نه بگفتم بحر را جاری شود
کشتی ای بر بحر خود راهی شود
جز به عشق جملگی این پنج تن
که کنون جمعند در این انجمن
آن کسانی که کنون زیر عبا
جمع گردیدند با صاحب لوا
گفت آنگه جرئیل ای کردگار
کیستند آنان کنون نامی بیار
گفت پس آنگه خداوند جلیل
آن دلیل خود منزه از دلیل
جمله ایشان بر نبوت اهل بیت
بر رسالت معدنند و شاه بیت
فاطمه باشد هم او هم باب او
شوهر او با پسرهایش بگو
پس به رب خویش گفتا جبرئیل
ای خداوندم ایا رب جلیل
میدهی آیا اجازت تا روم
بر زمین تا که ششم زآنها شوم؟
گفت رب العالمین آری برو
قد اَذِنتُ لک امین آری برو
جبرئیل آمد زمین با این کلام
او بگفتا یا رسول الله سلام
می فرستد ربی الاعلی مدام
بر وجودت احمد مرسل سلام
آنچنان مخصوص میدارد به تو
با محبت با کرم او نو به نو
او قسم فرمود خود بر عزتش
بر جلال خود قسم بر حضرتش
من نکردم آسمان را خلق نیز
نی زمین گسترده کردم فضل ریز
نه قمر را روشنش بنموده ام
شمس را رخشندهاش ننموده ام
نه نمودم گردش دور فلک
که شود مبهوت از دورش ملک
نی بگفتم بحر را جاری شود
کِشتی ای بر بحر خود راهی شود
جزبرای عشقتان ای مصطفی
خلق گردیدند از حب شما
پس اجازت داد رب العالمین
تا بیایم نزدتان روی زمین
نک اجازت میدهی ای مصطفی
تا بیایم نزدتان زیر عبا
پس رسول الله بگفتایش کلام
ای امین وحی ایزد السلام
دادمت اینک اجازت پیش آی
جلوه ای از جان عالم را نمای
پس بشد جبریل خود تحت الکسا
شد ششم در نزد ما زیر عبا
گفت:می گوید خدا بهر شما
خواستم تا دور باشید از خطا
دور کردم رجس را من از کرم
از تو و از اهل تو سازم حرم
طهر اطهر کرده ام من جملگی
پاک پاک پاک بی آلودگی
پس بگفتا خود علی با باب من
با خبر سازم ز فضلِ انجمن
اینکه بنشستیم در زیر عبا
خود چه فضلی دارد آن نزد خدا؟
پس سخن آغاز بنمود آن نبی
لب ز هم بگشود فخر عالمی
گفت سوگند بر آنکه نبی
بعثتم بر حق بداد از عالمی
می نگردد ذکر این محفل بجای
از میان جمعهای این سرای
که در آن باشند جمع شیعیان
دوستان جان ما در آن میان
تا که رحمت نازل آنجا می شود
در احاطه با ملائک می رود
مغفرت خواهند تا هستند جمع
گرد این ذکرند چونان گرد شمع
پس علی گفتا قسم بر ذات حق
رستگارانیم ما پس زین سبق
بر خدای کعبه می آرم قسم
پیروان ما ازین خوان کرم
جملگی پس رستگار عالم اند
جمله ای گفت او به عالم هست پند
بار دیگر کرد آغاز سخن
آن نبی رب حق ذوالمنن
یا علی سوگند من بر آن کسی
که نبی انگیخت من را از بسی(بسی: بسیاری)
او که برحقّم رسالت داد او
بر نجات مردمان بگذاشت رو
نقل در جمعی ز جمع این زمین
می نگردد جمع ما اینجا چنین
تا در آن محفل بباشد در میان
جمع آنجا عده ای از شیعیان
صاحب همی بود در جمعشان
دفع میسازد خدا همش عیان
گر که غمداری در آن مجمع بود
خود خدا غم را ز جان او برد
می نباشد طالب حاجت مگر
حاجتش را میدهد حق سربه سر
گفت پس آندم علی مرتضی
آن وصی و جانشین مصطفی
به خدای کعبه ما و شیعیان
رستگارانیم در عالم عیان
ما سعادت در دو عالم یافتیم
بر خدای کعبه دل را باختیم

"پایان"


ادامه مطلب



[ شنبه 23 آبان 1394  ] [ 4:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 19 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3820020 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب