کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
۱۳۹۲/۰۸/۲۸

بیست جمله از رهبر انقلاب درباره «بسیج»

در آستانه فرارسیدن «هفته بسیج»، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بیست جمله‌ی برگزیده از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در این‌باره، منتشر کرد:

* هفته بسیج، در حقیقت فرصتی برای ارائه حرکت عظیمی است که به وسیله امام بزرگوار راحل، در این کشور پایه‌گذاری شد و این حرکت، در این منطقه اسلامی و دینی، برای دیگر ملتها هم ان‌شاءاللَّه الگو و سرمشق خواهد شد. ۱۳۷۵/۰۸/۳۰

* سازماندهی بسیج، یکی از نوآوری‌های امام بزرگوار بود. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴

* امروز اگر شما جلوه‌های زیبای پُرشور حضور جوانان را در صحنه‌های پُرخطر فلسطین و لبنان مشاهده می‌کنید، این الگوگیری از بسیج است. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/21557/C/13910829_0121557.jpg
* میتوان بسیج را را بحق مکتبی‌ترین و مردمی‌ترین نیروی مقاومت جهانی نامید. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴

* بسیج، عبارت است از مجموعه‌ای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده‌به‌کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شده‌اند. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

* بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

* همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24524/C/13920829_19924524.jpg
* مطمئن باشید اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

* تا بسیج هست، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسی است. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

* عرصه‌ی بسیج یک عرصه‌ی عمومی است؛ نه مختص یک قشر است، نه مختص یک بخشی از بخشهای جغرافیائی کشور است، نه مختص یک زمانی دونِ زمان دیگری است؛ نه مختص یک عرصه‌ئی دون عرصه‌ی دیگری است. در همه‌ی جاها، در همه‌ی مکانها، زمانها، عرصه‌ها و در همه‌ی قشرها، این وجود دارد. این معنای بسیج است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۲

* بسیج دانشجویی یکی از ارزنده‌ترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ما است. ۱۳۷۷/۰۷/۱۴

* بسیج به کیفیت‌بخشیدن روزافزون به خود نیازمند است و این حلقات «صالحین»، از کارهای بسیار خوب و برجسته است و در طریق همین تکمیل بسیج قرار دارد که ان‌شاءالله روز به روز باید آن را کاملتر کرد. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24521/1.jpg
* از جمله‌ی اساسی‌ترین کارهائی که بر عهده‌ی بسیج است و در بافت درونیِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامی. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲

* جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی، خود را خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمانهای اسلامی می‌داند، باید چنان خود را بسازد که مثل شمعی پروانه‌ها را به دور خود جمع کند و سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد. ۱۳۸۰/۰۸/۲۱

* اخلاص و معنویت بسیجی و ارتباط با خدا در بسیجی، یک خصوصیت عمده است. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

* بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن می‌ایستد. این از جمله‌ی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲

* آنچه که برای همه‌ی ما، برای همه‌ی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطه‌ای از این عرصه‌ی عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر: بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24521/3.jpg
* بسیجیان در قبال پیچیدگی اوضاع توانسته‌اند در ذهن خود و فکر خود و شخصیت خود پیچیدگی ایجاد کنند و بشناسند؛ قضایای سال ۸۸ این را نشان داد. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲

* بسیج تنها تا آن روز پیروز است که در یک دست بسیجی«قرآن» و در دست دیگرش«سلاح» باشد. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴

* راز پیروزی مسلمین و وحشت و هراس دشمنان و معاندین از مسلمین در برافراختن پرچم قرآن است. بسیج باید مطیع مسجد، حامی مسجد، عامل به قرآن و حافظ قرآن باشد. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴
 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 26 آبان 1394  ] [ 6:12 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

 

بسیج در بیان مقام معظم رهبری

 

 
بسیج,هفته بسیج,نیروی مقاومت بسیج,نیروی مقاومت,5 آذر,بسیج مستضعفین,رهبر,مقام معظم رهبری,پیام بسیج,بسیجی

 

سالگرد تشکیل بسیج مستضعفان، یادآور خاطره پرشکوه مجاهداتی است که در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زیباترین تابلوهای ایثار و فداکاری همراه با نجابت و فروتنی و توأم با شجاعت و رشادت را ترسیم کرده است. خاطره جوانمردان پاکدامن و غیوری که شیران روز و زاهدان شب بودند و صحنه نبرد با شیطان زر و زور را با عرصه جهاد با نفس اماره به هم آمیختند و جبهه جنگ را محراب عبادت ساختند.

جوانانی که از لذات و هوسهای جوانی برای خدا گذشتند و پیرانی که محنت میدان جنگ را بر راحت پیرانه سر ترجیح دادند و مردانی که محبت زن و فرزند و یار و دیار را در قربانگاه عشق الهی فدا کردند؛ خاطره انسانهای بزرگ و کم ادعایی که کمر به دفاع از ارزشهای الهی بستند و از هیبت دروغین قدرتهایی که برای حفظ فرهنگ و ارزشهای جاهلی غرب به مصاف ارزشهای الهی آمده بودند، نهراسیدند.


 

گرامیداشت هفته بسیج 2/9/68

******

- بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمتهای بزرگ الهی است.


 

خطبه نماز جمعه 1/9/81

******

- هر کس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و آینده ایران اسلامی ارزش قائل است آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزشی قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی که برایش آینده این کشور و این ملت و آینده دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب می شود، آن کسی که از رنج های ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یک میلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد او بسیجی است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع خانواده های مکرم شهدای اراک24/8/79

******

- وجود بسیج باید ما را وادار کند به شکر الهی، نشاط جوانان بسیجی باید ما را وادار کند به شکر الهی...


 

از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بسیجیان 29/7/79

******

- بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمره‌ای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان29/7/79

******

- چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی مهری قرار می‌دهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی می‌دانند به جد با بسیج دشمنند، امّا دشمنی آنها فایده‌ای ندارد.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ بسیجیان 29/7/79

******

- انکار بسیج و بی احترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا وقتی برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد. یعنی همیشه، چون همیشه احتیاج به امنیت هست، به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد10/6/78

******

- بسیج یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه میدانها.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77

******

 

 

بسیج,هفته بسیج,نیروی مقاومت بسیج,نیروی مقاومت,5 آذر,بسیج مستضعفین,رهبر,مقام معظم رهبری,پیام بسیج,بسیجی

- ملتهایی که مردم در آن از نظر مسئولان آن کشور نقشی دارند، همه جا چیزی شبیه بسیج هست منتهی به این درخشندگی، به این فراگیری، به این زیبایی، به این فداکاری، من در جایی سراغ ندارم...


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان2/9/77

******

- علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با سپاهیان و بسیجیان 2/9/77

******

- بسیج عبارت است از مجموعه‌ای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان به مناسبت هفته بسیج5/9/76

******

- بسیج یکی از برکات انقلاب و از پدیده های بسیار شگفت آور و مخصوص این انقلاب است. این هم یکی از آن چیزهایی است که امام بزرگوار ما با دید الهی خود، با حکمتی که خدای متعال به او ارزانی کرده بود، برای کشور و ملت و انقلاب ما به یادگار گذاشت.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76

******

- بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76

******

- بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان5/9/76

******

- بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید:

[ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی و پایگاهها و گردانهای بسیج سراسر کشور8/9/74

******

- عظیم ترین و ماندگارترین یادگار [ امام عزیز و عظیم القدر ما] همین بسیج مردمی است که در همه جا حضور دارد.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان و بسیجیان 27/8/71

******

- این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است.

******

- بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در پادگان امام حسن مجتبی (ع)5/9/69

******

- اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد


 

پیام به خانواده های شهدا، مفقودان در آستانه هفته دفاع مقدس 23/6/68

******

- محور دفاع از انقلاب، همین آحاد عظیم میلیونی بسیج هستند.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه6/4/64

******

- بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر – دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور3/9/78

******

- هرجا وظیفه‌ای باشد، انسان بسیجی در میدان آن وظیفه، حاضر است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78

******

 

 

بسیج,هفته بسیج,نیروی مقاومت بسیج,نیروی مقاومت,5 آذر,بسیج مستضعفین,رهبر,مقام معظم رهبری,پیام بسیج,بسیجی

- بسیج به معنی حضور آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است. لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) مهدی موعود عزیز، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78

******

- امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنه‌ای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نواحی ...8/9/74

******

- امام فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است.


 

74/8/9

******

- فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است.


 

74/8/9

******

- هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانه‌ای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا می‌خواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نیروهای مقاومت بسیج 7/9/69

******

- شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت جمع کثیری از بسیجیان نمونه 6/4/68

******

- سپاس و ستایش و تمجید و تحسین فراوان خود را بر جوانان بسیجی مؤمن در سرتاسر کشور، این دلهای پاک، این دلهای تپنده با عشق به خدا، با ایمان به حقیقت، با اخلاق و با صفا، نثار می کنم.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور عظیم طریق القدس 3/2/76

******

- من به بسیجیان عزیز فعّال این کشور علوی و فاطمی، عرض می کنم؛ امیرالمؤمنین علیه الصّلاه والسلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است.


 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) 3/9/73

******

- روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست.

 

از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان بسیج 27/8/71

 

منبع: سایت تبیان

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 26 آبان 1394  ] [ 6:08 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

پیام امام خمینی (ره) در تشکیل بسیج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیام امام خمینی (ره) در تشکیل بسیج



بسم اللَّه الرحمن الرحيم


تشكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد. در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى، كشور و انقلاب اسلامى را بيمه كردند. ولى حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود!


بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفه هاى آن بوى بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق مى دهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده انديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند؛ لحظه اى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- موج مى زند گمنامى است كه پيروانش بر گلدسته هاى رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفته اند.

بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده اند .. من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مى خورم و از خدا مى خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجى ام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسئولين عرض مى كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده انديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً امريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند؛ لحظه اى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم. در نهاد و سرشت امريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- موج مى زند. بايد براى شكستن امواج طوفانها و فتنه ها و جلوگيرى از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم.

ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله- و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد .. خلاصه كلام، اگر بر كشورى نواى دلنشين تفكر بسيجى طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الّا هر لحظه بايد منتظر حادثه ماند. بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد.

امروز يكى از ضروريترين تشكلها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجى ام در اين دو مركز، پاسدار اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى» باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى امريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مى پذيرد. مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاى بسيج قرار دهند.

بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هسته هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مى توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكاريهاى شماست و مسئولين تنها با پشتوانه شماست كه مى توانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون امريكا و شوروى مى شود به زندگى مسالمت آميز توأم با صلح و آزادى رسيد.

حضور شما در صحنه ها موجب مى شود كه ريشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد .. من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مى بوسم و مى دانم كه اگر مسئولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار ديگر تأكيد مى كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت.

من از تمامى بسيجيان خصوصاً از فرماندهان عزيز آن تشكر مى كنم و از دعاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيز و گمنام بسيج را به نعمت همجوارى اهل بيت- عليهم السلام- متنعم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقية اللَّه الاعظم- ارواحنا لمقدمه الفداء- هستند بيفزايد. والسلام عليكم و رحمة اللَّه ..

2 آذر 67
روح اللَّه الموسوى الخمينى.
 

آخرين پيام امام خميني در آستانه سالگرد بسيج مستضعفين



 تاريخ:2/9/67

بسم الله الرحمن الرحيم


تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد.

در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصا جنگ‚ بودند نهادها و گروه هاي فراواني كه با ايثار و خلوص و فداكاري و شهادت طلبي‚ كشور و انقلاب را بيمه كردند. ولي حقيقتا اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم‚ چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود! بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوات يقين حديث عشق مي دهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدسته هاي رفيع آن‚ اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن‚ نام و نشان در گمنامي و بي نشاني گرفته اند. بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را كه همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضا نموده اند.

من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه مي خورم و از خدا مي خواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند‚ چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي ام. من مجددا به همه ملت بزرگوار ايران و مسئولين عرض مي كنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين ساده انديشي اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصا آمريكا و شوروي از ما و اسلام عزيز دست برداشته اند لحظه اي نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم‚ در نهاد و سرشت آمريكا و شوروي كينه و دشمني با اسلام ناب محمدي - صلي الله عليه و آله و سلم - موج مي زند بايد براي شكستن‚ امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگيري از سيل آفت ها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم. ملتي كه در خط اسلام ناب محمدي - صلي الله عليه و آله و سلم - و مخالف با استكبار و پول پرستي و تحجرگرايي و مقدس نمايي است‚ بايد همه افرادش بسيجي باشند و فنون نظامي و دفاعي لازم را بدانند‚ چرا كه در هنگامه خطر ملتي سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگي لازم رزمي را داشته باشد.

خلاصه كلام‚ اگر بر كشوري نداي دلنشين تفكر بسيجي طنين اندازد‚ چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم. بسيج بايد مثل گذشته و باقدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكي از ضروري ترين تشكل ها‚ بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاه ها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند‚ فرزندان بسيجي ام در اين مراكز‚ پاسدار اصول تغيير ناپذير ((نه شرقي و نه غربي)) باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلي بيشتر به اتحاد و يگانگي احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادي آمريكا و شوروي در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مي پذيرد. و مسائل اعتقادي بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمي است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چارچوب هاي اصيل اسلام ناب محمدي را در اختيار تمامي اعضاي بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامي باشند و اين شدني است‚ چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست‚ بايد هسته هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلي نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مي توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است‚ انقلاب اسلامي در جهان نيازمند فداكاري هاي شماست مسئولين تنها با پشتوانه شماست كه مي توانند به تمامي تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمريكا و شوروي مي شود به زندگي مسالمت آميز توام با صلح و آزادي رسيد. حضور شما در صحنه ها موجب مي شود كه ريشه ضدانقلاب در تمامي ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.

من دست يكايك شما پيشگامان رهايي را مي بوسم و مي دانم كه اگر مسئولين نظام اسلامي از شما غافل شوند‚ به آتش دوزخ الهي خواهند سوخت. بار ديگر تاكيد مي كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني‚ سقوط در دام دو ابرقدرت جهاني را به دنبال خواهد داشت. من از تمامي بسيجيان خصوصا از فرماندهان عزيز آن تشكر مي كنم و از دعاي خير براي اين فرزندان با وفاي اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداي عزيز و گمنام بسيج را كه به نعمت همجواري اهل بيت - عليهم السلام - متنعم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالما به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمي كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا هستند بيفزايد.
 

والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوي الخميني


 

بسيج در وصيت امام (ره)


ل - قواى مسلح از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و شهربانى تا كميته‏ها و بسيج و عشائر ويژگى خاص دارند اينان كه بازوان قوى و قدرتمند جمهورى اسلامى‏مى‏باشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران‏امنيت و آرامش‏بخشان به ملت مى‏باشند، مى‏بايست مورد توجه خاص ملت و دولت ومجلس باشند و لازم است توجه داشته باشند كه در دنيا آنچه كه موردبهره‏بردارى براى قدرتهاى بزرگ و سياستهاى مخرب بيشتر از هر چيز و هرگروهى است، قواى مسلح است.

قواى مسلح است كه با بازيهاى سياسى، كودتاها وتغيير حكومتها و رژيمها به دست آنان واقع مى‏شود و سودجويان دغل بعض سران‏آنان را مى‏خرند و با دست آنان و توطئه‏هاى فرماندهان بازى‏خورده كشورها رابه دست مى‏گيرند و ملتهاى مظلوم را تحت‏سلطه قرار داده و استقلال و آزادى رااز كشورها سلب مى‏كنند و اگر فرماندهان پاكدامن متصدى امر باشند هرگز براى‏دشمنان كشورها امكان كودتا يا اشغال يك كشور پيش نمى‏آيد و يا اگر احياناپيش آيد به دست فرماندهان متعهد شكسته و ناكام خواهد ماند. و در ايران نيز كه اين معجزه عصر به دست ملت انجام گرفت، قواى مسلح متعهدو فرماندهان پاك و ميهن‏دوست‏سهم به سزائى داشتند و امروز كه جنگ لعنتى وتحميلى صدام تكريتى به امر و كمك آمريكا و ساير قدرتها پس از نزديك به دوسال با شكست‏سياسى و نظامى ارتش متجاوز بعث و پشتيبانان قدرتمند ووابستگان به آنان روبرو است باز قواى مسلح نظامى و انتظامى و سپاهى ومردمى با پشتيبانى بى‏دريغ ملت در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها اين افتخار بزرگ راآفريدند و ايران را سرافراز نمودند و نيز شرارتها و توطئه‏هاى داخلى را كه‏به دست عروسكهاى وابسته به غرب و شرق براى براندازى جمهورى اسلامى بسيج‏شده‏بودند با دست تواناى جوانان كميته‏ها و پاسداران بسيج و شهربانى و با كمك‏ملت غيرتمند درهم شكسته شد. و همين جوانان فداكار عزيزند كه شبها بيدارندتا خانواده‏ها با آرامش استراحت كنند. خدايشان يار و مددكار باد. پس وصيت برادرانه من در اين قدمهاى آخرين عمر بر قواى مسلح به طور عموم‏آن است كه اى عزيزان كه به اسلام عشق مى‏ورزيد و با عشق لقاءالله به فداكارى‏در جبهه‏ها و در سطح كشور به كار ارزشمند خود ادامه مى‏دهيد بيدار باشيد وهشيار كه بازيگران سياسى و سياستمداران حرفه‏اى غرب و شرق‏زده و دستهاى‏مرموز جنايتكاران پشت‏پرده لبه تيز سلاح خيانت و جنايت كارشان از هر سو وبيشتر از هر گروه متوجه به شما عزيزان است و مى‏خواهند از شما عزيزان كه‏با جان‏فشانى خود انقلاب را پيروز نموديد و اسلام را زنده كرديد بهره‏گيرى‏كرده و جمهورى اسلامى را براندازند و شما را با اسم اسلام و خدمت به ميهن وملت از اسلام و ملت جدا كرده به دامن يكى از دو قطب جهانخوار بيندازند وبر زحمات و فداكاريهاى شما با حيله‏هاى سياسى و ظاهرهاى به صورت اسلامى وملى خط بطلان بكشند.

وصيت اكيد من به قواى مسلح آن است كه همانطور كه از مقررات نظام، عدم‏دخول نظامى در احزاب و گروهها و جبهه‏ها است به آن عمل نمايند و قواى مسلح‏مطلقا چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسيج و غير اينها در هيچ حزب وگروهى وارد نشده و خود را از بازيهاى سياسى دور نگهدارند. در اين صورت‏مى‏توانند قدرت نظامى خود را حفظ و از اختلافات درون‏گروهى مصون باشند و برفرماندهان لازم است كه افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع‏نمايند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت وشوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظيفه شرعى و ميهنى آنان است كه اگر قواى‏مسلح چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد بر خلاف مصالح اسلام و كشوربخواهند عملى انجام دهند يا در احزاب وارد شوند كه بى‏اشكال به تباهى‏كشيده مى‏شوند و يا در بازيهاى سياسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت‏كنند و بر رهبر و شوراى رهبرى است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيرى نمايدتا كشور از آسيب در امان باشد و من به همه نيروهاى مسلح در اين پايان‏زندگى خاكى وصيت مشفقانه مى‏كنم كه از اسلام كه يگانه مكتب استقلال وآزاديخواهى است و خداوند متعال همه را با نور هدايت آن به مقام والاى‏انسانى دعوت مى‏كند چنانچه امروز وفا داريد در وفادارى استقامت كنيد كه شمارا و كشور و ملت‏شما را از ننگ وابستگيها و پيوستگيها به قدرتهايى كه‏شما را جز براى بردگى خويش نمى‏خواهند و كشور و ملت عزيزتان را عقب‏مانده‏و بازار مصرف و زير بار ننگين ستم‏پذيرى نگه مى‏دارند نجات مى‏دهد و زندگى‏انسانى شرافتمندانه را ولو با مشكلات بر زندگانى ننگين بردگى اجانب ولو بارفاه حيوانى ترجيح دهيد و بدانيد مادام كه در احتياجات صنايع پيشرفته،دست‏خود را پيش ديگران دراز كنيد و به دريوزگى عمر را بگذرانيد قدرت‏ابتكار و پيشرفت در اختراعات در شما شكوفا نخواهد شد.

و به خوبى و عينت‏ديديد كه در اين مدت كوتاه پس از تحريم اقتصادى همانها كه از ساختن هرچيز خود را عاجز مى‏ديدند و از راه انداختن كارخانه‏ها آنان را مايوس‏مى‏نمودند افكار خود را به كار بستند و بسيارى از احتياجات ارتش و كارخانه‏هارا خود رفع نمودند. و اين جنگ و تحريم اقتصادى و اخراج كارشناسان خارجى،تحفه‏اى الهى بود كه ما از آن غافل بوديم. اكنون اگر دولت و ارتش كالاهاى‏جهانخواران را خود تحريم كنند و به كوشش و سعى در راه ابتكار بيفزاينداميد است كه كشور خودكفا شود و از دريوزگى از دشمن نجات يابد. و هم در اينجا بايد بيفزايم كه احتياج ما پس از اين همه عقب‏ماندگى‏مصنوعى به صنعتهاى بزرگ خارجى حقيقتى است انكارناپذير، و اين به آن معنى‏نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكى از دو قطب وابسته شويم. دولت وارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ‏پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند و از فرستادن به‏آمريكا و شوروى و كشورهاى ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند احتراز كنند،مگر ان‏شاءالله روزى برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پى برند و در مسيرانسانيت و انسان‏دوستى و احترام به حقوق ديگران واقع شوند، يا ان‏شاءالله‏مستضعفان جهان و ملتهاى بيدار و مسلمانان متعهد آنان را به جاى خودنشانند.به اميد چنين روزي.


 

منبع اصلی : صحیفه نور

منبع: سایت بسیج و شمیم خانواده

 

 

 

 

 


 

منبع اصلی : صحیفه نور

منبع: سایت بسیج و شمیم خانواده

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

 

 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 26 آبان 1394  ] [ 6:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 12297

 

 

 

 


 

سیدحسن نصرالله در زمان گرفتار‌ی چه دعایی می‌خواند؟ +عکس

سیدحسن نصرالله در دیدار با یکی از اساتید فقه دعایی را که با دست‌خط خودش نوشته و به توصیه بزرگان در زمان گرفتاری‌ها مکرر می‌خواند را هدیه کرده است

سیدحسن نصرالله در زمان گرفتار‌ی چه دعایی می‌خواند؟ +عکس

به گزارش  فرهنگ ما، جت‌الاسلام موسوی مطلق در صفحه مجازی خود با اشاره به خاطره‌ای از یکی از اساتیدش و دعایی که سیدحسن نصرالله توصیه کرده بود، دعایی با دست خط سید‌حسن نصرالله منتشر کرده است که برخی از علما و عرفا در مواقع سختی‌ها به خواندن آن توصیه کرده‌اند. متن نوشته حجت الاسلام موسوی مطلق را در ادامه می‌خوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«یکی از استادان ما که بنده یک سال محضر ایشان فقه خواندم چند سال پیش که سوریه و لبنان رفتند، بعد از سفر فرمودند برایتان یک سوغات ارزشمند آورده‌ایم و آن اینکه: در این سفر با عالم مجاهد سیدحسن نصرالله ملاقات داشتم. ایشان عوامل پیروزی حزب‌الله را در جنگ ۳۳ روزه ایمان قوی رزمندگان، توکل به خدا و توسل دانستند و اظهار داشتند: مقام معظم رهبری توصیه فرموده بودند که ما در مشکلات به امام رضا(ع) پناه می‌بریم و جمکران و حرم حضرت معصومه(س) و همچنین آقا به ایشان در یک امری گفته بود شبی ۱۰ دقیقه با زبان مادری با خدا صحبت کن.

و ایضا جناب نصرالله فرموده بود به خواندن این دعا که از طریق یکی از شاگردان مرحوم آیت‌الله العظمی سید علی قاضی در مشهد به ما رسیده و بسیار مجرب است و گفته بود وقتی آمدم ایران دعا را به آیت‌الله العظمی بهجت نشان دادم، فرمودند: بله این دعا از استادمان آیت‌الله قاضی رسیده است.

استاد به بنده فرمود به نظر شما از چه کسی در مشهد گرفته است؟ بنده عرض کردم از شاگردان آیت‌الله قاضی در مشهد الان نداریم. قاضی دیده داریم ولی شاگرد نداریم. ممکن است از طریق مرحوم علامه قطب راوندی در تاریخ انبیاء نقب کرده و از مرحوم علامه طهرانی در مطلع انوار هم آمده است، هم همراه داشتنش مفید است و هم خواندن بعد از هر نماز واجب و ذکری که در ذیل ورقه آمده است ۴۰۰ مرتبه در یک اربعین.»

 سیدحسن نصرالله در زمان گرفتار‌ی چه دعایی می‌خواند؟

متن آمده در دست نوشته سید حسن نصرالله این است: «یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین.» و در انتهای با توسلی به امام زمان(عج) نوشته شده است: «یا بقیه‌الله اغثنا. یا بقیه‌الله ادرکنا».

درباره متن این دعا که سید حسن نصرالله آن را توصیه کرده، همچنین از مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری که از عرفای به نامی است که بزرگان او را قبول داشته و کراماتی از او نقل کرده‌اند؛ توصیه‌ای بیان شده است. گفته شده که ایشان از وجود نازنین امام زمان(عج) یک دعایی را شنیده و نقل می‌‌کند که حضرت به من فرمودند؛ هر وقت به بن‌ بست رسیدی این دعا را بخوان.

«ای خدایی که وقتی حلقه‌های بلا به هم گره می‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌دهد؛ در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌کند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی‌رسد. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و برای من که در بن بست گیر کرده‌ام، راهی باز کن که به عقل من نمی‌رسد».

مشرق

 

 

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 26 آبان 1394  ] [ 5:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۶۲۱۱

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

 

 

 

 

شعر/تا بی رمق شدپیکرت،دعواست بالای سرت

طفلی به روی دست شد، تیر سه شعبه مست شد /آن لحظه عالم پست شد، یا قوم ماذا تعبدون؟

عقیق:السّابقون السّابقون، صحرا، عطش، دریای خون
نی، نینوا، لیلا، جنون، نون و القلم، ما یسطرون
شمشیر در شمشیر شد، دستان حق زنجیر شد
طفل سه ساله پیر شد، آمنت ربّی فاسمعون
طفلی به روی دست شد، تیر سه شعبه مست شد
آن لحظه عالم پست شد، یا قوم ماذا تعبدون؟
شبه به ذات مصطفی، من فرط نوره اختفی
بعدک علی الدنیا عفی، ماهٰئولاء ینطقون
فانی باقی دیده‌ای؟ بی‌چشم راوی، دیده‌ای؟
بی دست ساقی دیده‌ای؟ اِنّا الیه راجعون
تا بی رمق شد پیکرت، دعواست بالای سرت
پیراهنت، انگشترت، ممّا رزقنا ینفقون

 


 

منبع:افکار

211008

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 26 آبان 1394  ] [ 5:50 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
عملیات بیت المقدس و مراحل فتح خرمشهر به روایت سردار فضلی
 

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

عملیات بیت المقدس و مراحل فتح خرمشهر به روایت سردار فضلی

 

جانشین بسیج مستضعفین در همایش فاتحان خرمشهر به روایت دقیقی از جزئیات عملیات بیت المقدس و استراتژی نیروهای دشمن و راهکاری مقابله با آن توسط سپاه اسلام پرداخت.

عملیات بیت المقدس و مراحل فتح خرمشهر به روایت سردار فضلی

 

به گزارش تسنیم، همایش فاتحان خرمشهر به مناسبت بزرگداشت حماسه سوم خردادماه با حضور سردار جواد خضرایی مدیرعامل باغ موزه دفاع مقدس و مشاور شهردار تهران، سردار علی فضلی جانشین بسیج مستضعفین و خانواده های معظم شهدا و ایثارگران در تالار خلیج فارس باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.
سردار علی فضلی جانشین سازمان بسیج مستضعفین در این همایش با اشاره به حماسه فتح خرمشهر گفت: عملیات بیت المقدس بعد از فتح المبین در خوزستان و بخش اندکی از استان ایلام طراحی و در دهم اردیبهشت ماه در سال 61 یعنی سی و سه سال پیش به اجرا در آمد. جغرافیای این عملیات در مثلث خرمشهر بصره و اهواز واقع شده است دشمن بر این باور است که با وجود چهار مانع طبیعی قادر است از این جغرافیا برای همیشه دفاع کند وجود چهار رودخانه جغرافیانی منطقه را پوشانده. نیمی از ادوات دشمن و مهندسی شان در این جغرافیا قرار دارد.
بچه های اطلاعات با شناخت دشمن و تاکتیک فرماندهان؛ مشخص کردند دشمن نقاط قوتی را در این منطقه داراست. جغرافیای فکه برای مقابله انتخاب شد در منطقه عمومی فکه از چهار قرارگاه فتح نصر قدس و فجر که قرارگاه های مشترک ارتش بود استفاده شد. این عملیات با 135 گردان 45 گردان ارتش 90 گردان دریادلان که هنر امام بود که همه مردم را در خدمت آرمان های انقلاب و دفاع مقدس پای کار آورد تا در مقابله با دشمن و در انجام عملیات بیت المقدس همه چیز مهیا باشد.
در چنین شرایطی شناسایی انجام شد، عملیات در سه مرحله طراحی شد و در اجرا به چهار مرحله موکول شد عبور از کارون، رسیدن به جاده اهواز خرمشهر که نزدیک به صد کیلومتر در اشغال دشمن است وبرخی از یگان ها باید حدود چهارده تا 28 کیلومتر جنگ داشته باشد تا به این جاده برسند مرحله دوم رسیدن به مرزهای بین المللی است و بعدی رسیدن به جاده شلمچه و ساحل رودخانه اروند است تا محاصره خرمشهر اتفاق بیفتد.
این عملیات دانش و انگیزه رزمندگان اسلام را با هم توام کرد عبور از رودخانه جنگ دردشت و صحرا جنگ در منطقه رملی فکه و جنگ در منطقه ویژه خرمشهر سخت بود دشمن خرمشهر را به پادگانی نظامی تبدیل کرده بود. فرزندان امام با آمادگی کامل در منطقه اصلی عملیات مهیای نبرد شدند.
ما اول باید در فکه عمل می کردیم دراین منطقه تپه های رملی جاده چاه نفت شمال رودخانه و پاسگاه فکه را داشتیم مرحله اول در تیپ المهدی با لشکر هفده زرهی عراق مواجه هستیم. اگر عنایت و لطف خدا نبود واحدهای پیاده هایی که در مقابلش یک لشکر زرهی است هیچ تناسب رزمی با هم ندارند عملیات آغاز و معابر باز شده است میدانهای مین برچیده شده است با دشمن درگیر شدیم خدا عنایت کرد تپه ها در شب اول به تصرف سپاه اسلام در آمد. رزمندگی نیروها مانع بازپسگیری دشمن شد.
صبح روز بعد گفتند مرحله سوم را باید در فکه انجام دهید چون هنوز دشمن دارد مقاومت می کند در این مرحله بر آن شدیم با شهید یدالله کلهر، سردار دقیقی و فرماندهان گردان به جای اینکه در تاریکی اقدام کنیم روز را به ستون کشی بپردازیم. خدا به ما مدد غیبی کرد عنایت خداوند را در این میان شاهد بودیم.
18 اردیبهشت آزادی هویزه را شاهد بودیم قرارگاه ها با هم ترکیب شدند شب سی ویک اردیبهشت به مرحله جاده شلمچه رسیدیم. به ما ماموریت دادیم به این جاده برویم شرایط سختی داشتیم قبل از روشنایی هوا به جاده رسیدیم همه رزمند ها که می رسند نماز شکر به جا می آورد به جاده اروند رسیدند عراق تلاش زیادی کرد اما صبح سوم خرداد بود که سردار پوررشید به قرارگاه احضارمان کردند بخشی از قرارگاه فتح و فجر باید برای ورود به خرمشهر آماده میشد دیدم احمد کاظمی حسین خرازی در آن جلسه حضور دارند ما شدیم جناح چپ عملیات سمت راست شهید کاظمی سمت راست او شهید خرازی، هماهنگی ها و تمهیدات بین گردانها صورت گرفت.
عراقی ها قبل از دژ خرمشهر موانعی بیشتری نسبت به سایر نقاط گذاشتند. گام بعدی کمربندی خرمشهر و گام سوم مرکز شهر بود. عملیات آغاز شد آتش سنگین تهیه اجرا شد بچه های اطلاعات و تخریب زیر آتش تهیه معابر زدند خبر از خط رسید رشته سیم های الکترونیک را قطع کردند و امید دشمن را ناامید کردند. ما چهار گردان بودیم که باید به خط می زدیم گردان شهرپسند گردان عربیان و گردان خوش رفتار و گردان شهید کلهر آغاز کردند شهید کلهر با بی سیم خبر داد سنگری از این دژ به تسخیر درآمد. سنگرهایی به تصرف درآمد. خیز بعدی را برای ورود به جاده جنت و کمربندی خرمشهر آغاز شد شهید کلهر دقایقی بعد اعلام کرد ما هم اکنون وارد پادگان دژ خرمشهر شدیم و عراقی ها ناگزیر به تسلیم شدند.
شهید کلهر می گفت در لیوانی که از فلاکس فرمانده چای ریخته شده دارد بخار بلند می شود اما سرعت سربازان امام به قدری زیاد بود که دشمن مجال چای خوردن هم نیافته بود. در آخر شهید شهرپسند اعلام کرد بار دیگر پرچم ایران بالای مسجد جامع خرمشهر به اهتزاز درآمد. عراقی ها فوج فوج خود را تسلیم سپاه اسلام می کردند. عمدتا دست روی سر با زیرپوش های سپید تسلیم شده بودند. یازده هزار نیروی عراقی به اسارت درآمد و امام فرمودند خداوند خرمشهر را آزاد کرد. امام پیام نورانی دیگری داد و فرمودند فتح خرمشهر فتح خاک نیست. فتح ارزشهای اسلامی است. نوید بیداری اسلامی را جاری کردند افق بلند پیامبرگونه امام این را می دید. بیست هزار اسیر گرفته شد، تجهیزات و مهمات بسیاری به غنیمت سپاه اسلام در

آمد.

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 9:42 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

جزئیات مراحل 4گانه عملیات«بیت المقدس»برای آزادسازی خرمشهر

 





 

 

 

جزئیات مراحل 4گانه عملیات«بیت المقدس»برای آزادسازی خرمشهر

 

جزئیات مراحل 4گانه عملیات«بیت المقدس»برای آزادسازی خرمشهر

 

به گزارش تسنیم، عملیات بیت المقدس یکی از بزرگترین و استراتژیک ترین عملیات های هشت سال دفاع مقدس است که طی چهار مرحله مختلف نهایتا منجر به آزادسازی خرمشهر شد. این عملیات از دهم اردیبهشت ماه سال 61 آغاز شد و یک ماه به طول انجامید. لذت بخش ترین پیروزی هشت سال جنگ تحمیلی در این عملیات رقم خورد و شهیدان و سرداران مبارز این رزم به فاتحان خرمشهر مشهور شدند که با مقاومت خود توجه جهان را به نتیجه بزرگ این عملیات جلب کردند.

منطقه عمومی عملیات بیت المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می‌شود. منطقه مزبور به جز جاده نسبتا مرتفع اهواز –خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه به دلیل مسطح بودن برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده به دلیل در دید و تیر قرار داشتن نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه‌های کارون، کرخه کور و اروند بود.

در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می شود که حمله به جناح دشمن، که عمدتا به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است. هم چنین، شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.

مرحله چهارم عملیات بیت المقدس در نهایت منجر به فتح خرمشهر شد. این عملیات با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» در محور اهواز - خرمشهر - دشت آزادگان به طور گسترده انجام گرفت و نزدیک به یک ماه به طول انجامید.

عملیات بیت المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد که دو مرحله نخست آن با برنامه ریزی‌های زیر اجرا شد.

مرحله اول که از دهم اردیبهشت ماه آغاز شده بود در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های 43 بیت المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن برآن‌ها وارد شود. در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز– خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند. در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز –خرمشهر و هم چنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از 5 روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد.

مرحله دوم که از 16 اردیبهشت ماه آغاز شد: در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت 22:30 روز 16/2/1361 آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند. دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای 5 و 6 خود را به عقب کشاند. به نظر می رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر. در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز 18/2/1361 آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

در میانه عملیات الی بیت المقدس مواضع تصرف شده بر روی جاده اهواز با مقاومت گردان‌های تیپ 27 محمد رسول الله(ص) به تثبیت قطعی رسید و هفتمین پاتک دشمن توسط همین غیور مردان دفع شد.این روز در واقع آغاز مرحله دوم نبرد الی بیت المقدس با هدف رسیدن به مرز بین المللی و تصرف دژهای مرزی در شمال دشت شلمچه است. در این مرحله از عملیات الی بیت المقدس تصرف دژهای مرزی شلمچه توسط گردان‌های انصار الرسول و مقداد بن اسود و ابوذر غفاری تیپ 27 محمد رسول الله(ص) اتفاق افتاد و رزمندگان اسلام یک قدم به اهدافشان نزدیک‌تر شدند. اهدافی که آزادسازی خرمشهر را در پی داشت.

مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز کند. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز 19/2/1361 عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.

همت: به یاری خدا همه آن‌هایی که داخل خرمشهر هستند اسیر یا کشته می‌شوند

بخشی از سخنرانی حاج محمد ابراهیم همت برای رزمندگان تیپ 27 محمد رسول الله قبل از مرحله چهارم عملیات بیت المقدس در زیر آمده است:

حاج محمد ابراهیم همت: ...ببینید! برادرها! به علت حساسیتی که در سطح مملکت روی این مرحله از عملیات وجود دارد طرح به این صورت ریخته شد که به یاری خدا در همین مرحله کار تمام شود این شد که قرارگاه فتح را آوردند روی خرمشهر وارد عمل کردند و ما را یک رده جلوتر کشیدند. توجه می‌کنید؟ پاتک‌های دشمن عمدتاً از غرب شلمچه یعنی رو به روی خط ما بر روی نوار مرزی است باید خودمان را برای پاتک‌های سنگین دشمن حداقل برای 48ساعت اول آماده کنیم اگر بشود دفاع کرد به یاری خدا همه آن‌هایی که داخل خرمشهر هستند اسیر یا کشته می‌شوند. اگر بتوانیم در اینجا دوام آوریم در واقع به این معنا است که اصل عملیات را این تیپ- تیپ 27محمد رسول الله(ص) در مقابل دفاع تمامی دشمن دارد انجام می‌دهد تا از سمت مرز شلمچه نیروهای عراقی نتوانند نفوذ کند که بروند نیروهایشان داخل خرمشهر را نجات دهند نتیجه این می‌شود که نیروهای دشمن در داخل خرمشهر همگی به دست برادرهای قرارگاه فتح اسیر یا کشته می‌شوند. (هم پای صاعقه)

برادرها! روی شما حساب کرده‌اند

بخشی از سخنرانی توجیهی حاج احمد متوسلیان برای رزمندگان تیپ 27 محمد رسول الله قبل از مرحله چهارم عملیات بیت المقدس در زیر آمده است:

حاج احمد متوسلیان: ...منطقه عمل ما تقریبا دو کیلومتر از دژ به سمت چپ است. ما باید خط دشمن در سیل‌بند عرایض را بشکنیم و برگردیم به محموله خودمان؛ خط پدافندی را برقرار کنیم. برادرها! این را باید در نظر داشته باشید که روی شما خیلی حساب کرده‌اند؛ یعنی تمام تیپ‌های دیگر را سبک سنگین کرده‌‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که اینجا را تیپ 27 محمد رسول الله می‌تواند عمل کند. روال به کار گیری گردان‌ها هم فعلاً کما فی السابق است یعنی گردان‌هایی که در نظر گرفته شده بود برای اینکه خط را بکشنند از دو کیلومتر به سمت چپ خاکریز دژ عملیات خودشان را باید انجام دهند نکته دیگری که عزیزان من باید به آن توجه داشته باشد این است که ما باید حداکثر تا ساعت5 بعد از ظهر روز جمعه 31اردیبهشت به قرارگاه اعلام آمادگی کنیم.

برادرها از این فرصت باقی مانده حداکثر استفاده را بکنید و تمام مسئولان گروهان‌ها و دسته‌ها و حتی نیروهای عادی خودتان را ببرید تا از خاکریز جلو منطقه را کاملاً ببینند. همین دیدن منطقه به آن‌ها کمک می‌کند که در روز عملیات راه را گم نکنند. (هم پای صاعقه)

مرحله چهارم بیت المقدس، تلاش برای آزادسازی خرمشهر

مرحله چهارم عملیات از 1 تا 4 خرداد 1361: سرانجام در ساعت 22:30 اول خرداد 1361 تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ع)» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان های دشمن بود.

در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از 2830 نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.

به وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی ها بر روی اروند رود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.

نیروهای عراقی واقع در خرمشهر در محاصره کامل رزمندگان اسلام

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آن‌را از لوث وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن ها غرق شدند.

نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد از ظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه 3 بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.

در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.

وقتی خرمشهر بعد از 19 ماه به طور کامل آزاد شد

در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.

در ساعت 2 بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر گردید.

رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزاد سازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند. در پایان آن روز امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بام ها ندای الله اکبر سردادند.

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 


 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 9:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
عملیات کربلای 10
 






عملیات کربلای 10



معرفی عملیات ها

عملیات کربلای 10

 


عملیات گسترده كربلای 10 در 25 فروردین سال 66 در جبهه شمالی ماووت و‌ با رمز یا صاحب‌‌الزمان (عج) آغاز شد و آزاد‌سازی 250 كیلومتر از خاك عراق و ارتفاعات نزدیك شهر ماووت از دستاوردهای عملیات كربلای 10 بود.
با فرماندهی‌ قرارگاه نجف نیروهای ایرانی در منطقه شمال غرب توانستند عملیات گسترده‌ای را در خاك عراق انجام دهند.
این عملیات با همكاری نیروهای نامنظم قرارگاه رمضان و اتحادیه میهنی كردستان عراق، حدود 12 روز به طول انجامید تا اغلب اهداف مورد نظر به تصرف نیروهای رزمندگان اسلام درآمد.
زمان حمله به دشمن در محورهاي مختلف يكسان نبود ، با آنكه ساعت 2 نيمه شب براي آغاز عمليات معين شده بود، اما از ساعت 24:30 در محور بسن، ساعت 1:30 بامداد در محور قرارگاه نجف و با اندكي تفاوت در محورهاي ديگر، عمليات شروع شد و تا ساعت 2 بامداد نيروها در تمام محورها ـ به جز محور چنكاوي (كه به علت مسدود بودن گردنه سير بر اثر برف سنگين، يگان عمل كننده نتوانست پاي‌كار برسد) ـ به مواضع دشمن حمله كردند. قرارگاه رمضان نيز توانست روي ارتفاعات گوجار و الاغلو مستقر شده و موضعي را كه دشمن در آنجا حضور جدي نداشت، تصرف كند.

بعد از ظهر روز اول، نيروهاي عراقي با اجراي پاتك و پشتيباني، آتش، ارتفاع گلان را بازپس گرفتند اما پس از ساعتي عقب زده شدند.

در ادامه عمليات به تدريج در محور بسن، ژاژيله، چنكاوي و محور قرارگاه رمضان، اقدامات تكميلي صورت گرفت. مشكل اصلي، عدم وجود جاده براي توسعه عمليات، ورود يگان‌هاي مرحله دوم و پشتيباني از نيروهاي در خط بود. در اين ميان، جاده اهميت بسياري داشت. از اين رو، تلاش زيادي براي احداث جاده به عمل آمد.
در محورهاي گلان، ژاژيله، چنكاوي و بسن، مواضع تصرف شده ميان رزمندگان اسلام و نيروهاي دشمن دست به دست مي‌شد. به ويژه، ارتفاع گلان چند بار به دست نيروهاي خودي و دشمن افتاد. اين محورها هر كدام رويكرد خاصي را براي آينده در منطقه عملياتي نشان مي‌دادند كه براي دشمن حساسيت برانگيز بود.
محور چنكاوي و ژاژيله نشان دهندة فلش الحاق با قرارگاه رمضان بود، و از طرف ديگر، ژاژيله و گلان مقدمه تصرف شهر ماووت به شمار مي‌رفتند. محور بسن نيز حركت به سمت چوارتا را نشان مي‌داد.

در مرحله دوم عمليات، دو اقدام اساسي مدنظر قرار گرفت، اول: تكميل ارتفاع گلان و پيشروي روي ارتفاع قشن. دوم: برقراري الحاق كامل با قرارگاه رمضان. براي اين منظور، يگان‌هاي مرحله دوم وارد عمل شده و موفق شدند ضمن تكميل ارتفاع گلان، بر روي ارتفاع قشن نيز پيشروي كنند، اما به دليل كمبود نيرو و ضعف پشتيباني، ادامه عمليات ميسر نشد و پس از 10 روز، با تصرف اهداف مرحله اول، عمليات به پايان رسيد.

بازتاب عمليات كربلاي 10
اجراي عمليات در منطقه غرب كشور و همزماني آن با عمليات فتح 5 از جمله مسائلي بود كه مورد توجه خبرگزاريها قرارگرفت . چنانكه فرستادة ويژة خبرگزاري فرانسه ، پس از بازديد از ارتفاعات ماووت در خاك عراق ، طي گزارشي به‌نقل از تحليلگران گفت :« عمليات مزبور براي ايران اين هدف را در پي‌دارد كه رقيب را در لحظه‌اي كه عمليات بسيار مهمتري در جنوب جريان دارد ، در شمال سرگرم كند . »

هفته‌نامه جينز ديفنس با توجه به گزارشهاي منتشره از سوي عراق مبني بر خنثي‌سازي تهاجمات ايران مي‌نويسد: «به‌رغم ادعاهاي عراق مبني بر خنثي كردن اين عمليات ( كربلاي 10 ) به نظر مي‌رسد كه ايران توانسته است در شمال شرقي عراق ، در آخرين عمليات رزمي خود به موفقيت برسد تا سي و چهار كيلومتر در داخل عمق خاك عراق پيشروي كند . »
تجزيه و تحليل روزنامة ژاپني كي‌زايب از عمليات كربلاي 10 نيز قابل توجه است:
« اين حملات نشانة عزم ايران براي ادامه جنگ بوده و تلاشهايي كه گفته مي‌شود به‌منظور خاتمه‌دادن به اين جنگ انجام‌گرفته ، بي‌ثمر است . »
آقاي هاشمي ، فرماندة عالي جنگ و رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي ، در تشريح عمليات و اهداف جمهوري‌اسلامي از اين عمليات اظهار داشت :« در آينده خواهيم ديد همانند نقشي كه " فاو " ، در جنوب به عنوان دروازه ورودي به نقاط ديگر ايفا مي‌كند ، اين منطقه چنين وضعي را در شمال جبهه در كردستان خواهد داشت. »اظهارات آقاي هاشمي بيانگر اهميت عمليات و همچنين اهداف ايران در منطقه شمال غرب بود كه سپاه‌پاسداران بعدها در سلسله عملياتهايي از ماووت تا والفجر 10 ، به اجراي آن پرداخت.

در عملیات آفندی كربلای 10‌، هر چند الحاق بین دو قرارگاه صورت نگرفت ولی گستردگی عملیات نشان داد كه در این منطقه نیز می‌توان اهداف قابل توجه را تصرف كرد.
عملیات كربلای 10 نتایج مطلوبی را داشت به طوری كه 250 كیلومتر از خاك عراق و ارتفاعات نزدیك شهر ماووت آزاد شد.
همچنین 210 اسیر، هزار و‌ 500 مجروح و هزار نفر كشته از تلفات نیروی انسانی رژیم عراق به شمار می‌آید.
در عملیات كربلای 10‌، 10 دستگاه تانك و نفربر و یك فروند بالگرد و‌ 5 عراده توپ عراقی منهدم شد.

حسن شفیع زاده از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حسین بصیر جانشین فرمانده لشكر ‌25 كربلا، 43 ساله، عبدالعلی عامری، مسئول بهداری لشكر 33 المهدی (عج)‌، 25 ساله، موسی‌الرضا خراسانی‌، فرمانده گردان مهمات لشكر 25 كربلا،‌ 24 ساله، صفر احمدی 26 ساله، سید‌علی‌اكبر شجاعیان 27 ساله، برات‌علی رضایی كه در هرات افغانستان متولد شد و با اندیشه، مبارزه با كفر منطقه و مرز ندارد قصد عزیمت به جبهه‌های نبرد كرد و در سن‌ 27 سالگی به شهادت رسید، خدامراد سلیمانی 18 ساله، اسحاق جاسعی 18 ساله، حسین عباسی21 ساله، ‌اسماعیل‌جان احمدی گلی فرمانده گروهان گردان امام حسین(ع)، محمدرضا رفیعیان اصفهانی 24 ساله، مسئول تبلیغات گردان یا زهرا (س) از لشكر امام حسین‌(ع)، رضا كاووسی‌فر 25 ساله، یدالله بهرامیان، 22 ساله‌، محمد محمودیان، 37 ساله و محمد‌حسن رضایی، 23 ساله، شهدایی هستند كه روح بی‌قرارشان مجال پرواز به سوی ملكوت را تجربه كرد و منطقه ماووت با خونشان آراسته شد.

حضور نسبتا گسترده‌ اکراد معارض‌ عراقی‌ در این‌ مناطق‌ سبب‌ گردید تا در مرحله‌ نخست‌ گشایش‌ جبهه‌ تازه‌ در غرب‌ کشور، تلاش‌ها عمدتا به‌ اتصال‌ عقبه‌ مناطق‌ آزاد شده‌ به‌ ایران‌ و بازشدن‌ عقبه‌ نیروهای‌ معارض‌ معطوف‌ شود. منطقه‌ عمومی‌ این‌ عملیات‌ در محور بانه‌- سردشت‌ از شمال‌ به‌ رودخانه‌ مرزی‌ «گلاس»، از جنوب‌ به‌ رودخانه‌ «آوسیویل»، از شرق‌ به‌ «سورکوه» و از غرب‌ به‌ ارتفاعات‌ «گرده‌رش» و سپس‌ ارتفاعات‌ عمومی‌ «آسوس» منتهی‌ می‌شد. این‌ منطقه‌ دارای‌ عوارض‌ حساس‌ و ارتفاعات‌ نسبتاً‌ بلند و صعب‌العبور است.

تردد در این‌ مناطق‌ به‌ خاطر نبود راه‌ بسیار دشوار می‌نمود، اما به‌ دلیل‌ وجود درختان‌ مرتفع‌ در پایین‌ ارتفاعات، وضعیت‌ برای‌ اختفای‌ نیروهای‌ عمل‌ کننده‌ و حتی‌ تحرک‌ و جا به‌ جایی‌آنها در روز، کاملاً‌ مناسب‌ تشخیص‌ داده‌ شد. استعداد نیرو و گسترش‌ دشمن‌ در این‌ منطقه‌ تا قبل‌ از عملیات‌ والفجر9 که‌ در پاییز سال‌1364 توسط‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ صورت‌ گرفته‌ بود قابل‌ توجه‌ نبود، اما پس‌ از آن‌ و بویژه‌ پس‌ از دو عملیات‌ فتح‌1 و2 دشمن‌ مجدداً‌ حساس‌ شد و تلاش‌های‌ نسبتاً‌ وسیعی‌ را به‌ منظور تصرف‌ مناطق‌ تحت‌ تسلط‌ کردها و مسدود کردن‌ معابر وصولی‌ به‌ عمق‌ خاک‌ عراق‌ انجام‌ داد، چنان‌ که‌ تیپ‌های‌ کماندویی‌ سپاه‌ هفتم‌ و سوم‌ و چند تیپ‌ و گردان‌ مستقل‌ دیگر با نظارت‌ شخص‌ صدام‌ طی‌100 روز، بسیاری‌ از ارتفاعات‌ را به‌ تصرف‌ درآوردند.

تحرکات‌ دشمن‌ بعد از عملیات‌ فتح‌1 بر پایه‌ این‌ تحلیل‌ انجام‌ می‌گرفت‌ که‌ در صورت‌ عدم‌ مقابله‌ جدی، قوای‌ نظامی‌ ایران‌ با تقویت‌ نیرو به‌ سمت‌ «ازمر» و سپس‌ «سلیمانیه» پیشروی‌ خواهند کرد، اما با وجود همه‌ تلاش‌های‌ دشمن، سرانجام‌ در تاریخ‌30 فروردین‌1366 عملیات‌ کربلای‌10 با رمز «یا صاحب‌الزمان(عج)ادرکنی» توسط‌ نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ در منطقه‌ای‌ به‌ وسعت‌250 کیلومترمربع‌ آغاز شد. این‌ عملیات‌ که‌ نخستین‌ عملیات‌ گسترده‌ در غرب‌ کشور پس‌ از انتقال‌ میدان‌ اصلی‌ جنگ‌ از جنوب‌ به‌ شمال‌ بود، هماهنگ‌ با تک‌ نیروهای‌ منظم‌ در جبهه‌ ماووت‌ و عملیات‌ نامنظم‌ قرارگاه‌ رمضان‌ و اتحادیه‌ میهنی‌ کردستان‌ عراق‌ در شمال‌ سلیمانیه‌ انجام‌ گرفت.
طی‌ این‌ حمله‌ آزادسازی‌50 روستای‌ منطقه، ارتفاعات‌ «سرلگو»، «بردهوش»، «قشن»، «اسبیدار»، «کلان» و چند ارتفاع‌ دیگر میسر گردید. همچنین‌20 کیلومتر از جاده‌ ماووت‌- سلیمانیه‌ تحت‌ کنترل‌ رزمندگان‌ ایرانی‌ درآمد. تجهیزات‌ منهدم‌ شده‌ دشمن‌ شامل‌ یک‌ فروند چرخبال، ده‌ها دستگاه‌ تانک‌ و نفربر، چندین‌ قبضه‌ خمپاره‌انداز، مقداری‌ سلاح‌ سبک‌ و نیمه‌ سنگین‌ می‌باشد. همچنین‌13 گردان‌ و تیپ‌ مستقل‌ دشمن‌ آسیب‌ دیده، تعداد کشته‌ و زخمی‌ها و اسرای‌ دشمن‌ به‌ 4235 نفر رسید. در این‌ عملیات‌8 دستگاه‌ تانک‌ و نفربر، چندین‌ دستگاه‌ خودرو و مقداری‌ سلاح‌ و مهمات‌ به‌ غنیمت‌ رزمندگان‌ اسلام‌ درآمد.





گشودن جبهه جديد براي دشمن در منطقه غرب كشور و تجزيه قواي آن

آغاز مرحله جديد جنگ در غرب كشور با عمليات كربلاي 10 و فتح 5 توسط نيروي زميني سپاه صورت گرفت، اگرچه اين عملياتها به منزلة سرآغاز تحقق استراتژي عملياتي جديد ايران بود، ليكن دو عمليات ياد شده در‌عين حال از عوامل ديگري نيز تأثير پذيرفته بود .

در خرداد سال 64 ، پس از عمليات بدر ، وضعيت حاكم بر جنگ منتهي به پيدايش اين نظريه شد كه با يك عمليات منظم بزرگ، هرگز عراق از پا در نخواهد آمد ، لذا بر اين مسئله تأكيد شد كه با انجام دو عمليات بطور همزمان، مي‌توان با تجزيه قواي دشمن ، وضعيت جديدي را به وجود آورد . ليكن فقدان امكانات و نيروي مورد نياز مانع از اجراي آن بود . در نتيجه چنين تدبير شد كه سپاه‌پاسداران يك عمليات منظم و يك عمليات بزرگ نامنظم را به طور همزمان طرح‌ريزي و اجرا كند . بر‌پايه همين تدبير ، سپاه اقدام به تشكيل قرارگاه رمضان و گسترش ارتباط با معارضين كرد عراقي و سازماندهي و تجهيز آنها كرد.

علاوه بر‌اين ، طي مباحثي كه در اين مرحله صورت گرفت،بر‌پايه تجارب حاصله در عمليات خيبر و بدر و با توجه به احتمال عدم موفقيت در عمليات واحد و از دست رفتن نتايج حاصل از زحمات يك ساله سپاه ، همراه با امكانات و زمان،چنين پيش‌بيني شد كه حداقل دو عمليات همزمان طرح‌ريزي شود تا در صورت ناكامي در يك عمليات و يا بسته شدن راه‌كارها،امكانات و نيرو در منطقة ديگر به كار‌گرفته شود. به همين دليل در سال 65 چند عمليات طرح‌ريزي شد كه عمليات كربلاي 10 و فتح 5 از جملة آنها بود. به عبارت ديگر،عوامل مؤثر در گشايش جبهه جديد در منطقه غرب كشور كه منجر به اجراي چندين عمليات شد و اولين آن كربلاي 10 و فتح 5 نام گرفت، عبارت بود از:

1 - ضرورت تداوم جنگ و ممانعت از ايجاد ركود در آن.
2 - حفظ ابتكار عمل در برابر دشمن.
3 - گشودن جبهة جديد براي دشمن در منطقه غرب كشور و تجزيه قواي آن.
4 - كاهش حساسيت دشمن نسبت به منطقة جنوب.
5 – گرفتن فرصت لازم از دشمن براي يافتن راه‌كارهاي جديد در جبهه‌هاي جنوب.

علاوه بر آنكه اجراي عمليات در منطقه غرب كشور، انهدام برخي تأسيسات نظامي و اقتصادي دشمن را در پي داشت و حضور گسترده در اين منطقه، نگراني ناشي از فعاليت‌هاي ضد‌انقلاب را در منطقه كاهش داده و منجر به تأمين منطقه نيز مي‌شد.

موقعيت منطقه
منطقة عمومي عمليات كربلاي 10 در محور بانه - سردشت، از شمال به رودخانه مرزي گلاس، از جنوب به رودخانه آوسيويل، از شرق به سوركوه و از غرب به ارتفاعات گرده‌رش و سپس ارتفاعات عمومي آسوس منتهي مي‌شد.
منطقه عملياتي داراي عوارض حساس و ارتفاعات نسبتاً بلند و صعب‌العبور بود كه به خاطر فقدان جاده، تردد در اين مناطق بسيار دشوار به نظر مي‌رسيد. بلندترين كوه منطقه " گارو " نام دارد كه به كليه عارضه‌ها و مناطق اطراف ديد و اشراف دارد. همچنين، علاوه بر روستاها و شهركهاي متعددي كه در سطح منطقه وجود دارد، رودخانه‌هاي مذبور در منطقه جريان دارند. به دليل وجود درختان مرتفع در دامنه‌ي ارتفاعات، وضعيت براي اختفاء نيروهاي پياده و حتي تحرك و جابجايي آنها در روز كاملاً مناسب بود.
طرح مانور
منطقة انتخاب شده داراي چند ويژگي مهم بود كه بر قوّت طراح تهيه شده مي‌افزود:كمبود استحكامات و موانع در زمين؛ وسعت عرضي زمين؛ آرايش دفاعي دشمن كه در جهت عكس محور اصلي حمله قرار داشت و حضور ضعيف دشمن با توجه به گستردگي زمين.
در طرح‌ريزي عمليات كه ، مبتني بر الحاق با قرارگاه رمضان و نيروهاي اتحاديه ميهني كردستان عراق در داخل خاك عراق بود ، چهار محور براي انجام آن پيش‌بيني شد:
1-ماووت
2- تپه‌هاي چنكاوي
3- گوجار و قميش
4- بسن

اين محورها با عنوان تلاش پشتيباني و فريب در طرح مانور گنجانده شده بودند. اساسي‌ترين و ظريف‌ترين بعد طرح‌ريزي مانور، هم‌آهنگي نيروهاي نامنظم قرارگاه رمضان و اتحاديه ميهني از محور گوجار در غرب رودخانة قلعه چولان با نيروهاي منظم از محور ماووت بود. با اين تدبير ـ كه از جانب فرمانده سپاه، نوعي ابتكار جديد در جنگ عنوان شد ـ نيروهاي قرارگاه رمضان و اتحاديه ميهني مي‌بايست از داخل خاك عراق (از پشت) و يگان‌هاي منظم نيز از خاك ايران عمل كرده و پس از الحاق با يكديگر، منطقة مورد نظر را تصرف مي‌كردند. در مباحث مربوط به مانور، چهار موضوع بيش از همه مورد توجه بود: 1- عبور از رودخانة قلعه چولان و الحاق محور منظم و محور نامنظم؛ 2- احداث جاده تا ارتفاع گلان و اتصال آن به جاده ماووت؛ 3- پشتيباني و لجستيك يگان‌ها؛ 4- آمدن يگان‌هاي مرحله دوم براي ادامه عمليات. در مجموع، چهار قرارگاه نجف، حمزه، بدر و رمضان براي عمليات در نظر گرفته شدند.

قرارگاه نجف در محور ماووت، قرارگاه حمزه در شمال رودخانة گلاس ، روي تپه‌هاي چنكاوي، قرارگاه بدر در محور بسن روي ارتفاعات كله گاوي، نم نم و در صورت امكان ارتفاع رُت و قرارگاه رمضان ، در غرب رودخانه قلعه چولان روي ارتفاعات گوجار، قميش، الاغلو، دولبشك وارد عمل مي‌شدند. سازمان رزم سپاه براي انجام اين عمليات، شامل هشت تيپ و شش لشكر بود. لشكر 9 بدر متشكل از (مجاهدين عراقي) نيز در احتياط عمليات قرار داشت. افزون بر اين، عمليات در دو مرحله انجام مي‌شد.

استعداد و آرايش دشمن
گسترش دشمن در اين منطقه بدين شكل بود كه سپاه يكم با يگانهاي زير در منطقه عمومي عمليات پدافند كرده بود :
لشكر 24 پياده: از شاخ مندا تا ده هرزينه.
لشكر 39 پياده: از ده هرزينه تا انتهاي گرده‌رش و تنگه آوسيويل.
لشكر 34 پياده: از تنگه آوسيويل تا بارانه.
لشكر 27 پياده : از بارانه تا هاني‌قول.
يك لشكربا هويت نامشخص : از هاني‌قول تا تمورژنان.
لشكر 36 پياده: از تمورژنان تا سترمك.
نيروهاي دشمن كه در برابر نيروهاي خودي آرايش گرفته بودند مجموعاً شامل لشكرهاي 34 پياده و 39 پياده بودند .

هوشياري دشمن در آستانه عمليات
ميزان هوشياري دشمن از جمله مسائلي بود كه از ابتدا مورد توجه قرار داشت. در آغاز تصور مي‌شد كه به دليل درگير بودن دشمن در منطقه جنوب و حضور يگان‌هاي سبك سپاه در منطقه و عدم پيش‌بيني دشمن مبني بر عبور نيروهاي خودي از رودخانه گلاس ، دشمن غافلگير شده است . اما با تشديد اقدامات مهندسي به ويژه تلاش براي احداث جاده از گلان به كنار زلي و نيز نصب لوله‌هاي پل ، دشمن اقداماتي انجام داد كه نشانة هوشياريش بود از جمله:

1 - پرتاب گلوله‌هاي منوّر .
2 - تقويت منطقه توسط يك الي دو گردان .
3 - انتقال چند قبضه توپ به منطقه .
4 - انتقال تانك روي ارتفاع گرده‌رش و تقويت اين منطقه .

همچنين اجراي آتش روي پل زلي و اطراف روستاي زلي به منظور مسدود‌كردن جاده از جمله مسائلي بود كه نشان مي‌داد دشمن نسبت به جهت اصلي عمليات و برخي از محورها هوشيار شده است .

شرح عمليات
زمان حمله به دشمن در محورهاي مختلف يكسان نبود ، با آنكه ساعت 2 نيمه شب براي آغاز عمليات معين شده بود، اما از ساعت 24:30 در محور بسن، ساعت 1:30 بامداد در محور قرارگاه نجف و با اندكي تفاوت در محورهاي ديگر، عمليات شروع شد و تا ساعت 2 بامداد نيروها در تمام محورها ـ به جز محور چنكاوي (كه به علت مسدود بودن گردنه سير بر اثر برف سنگين، يگان عمل كننده نتوانست پاي‌كار برسد) ـ به مواضع دشمن حمله كردند. قرارگاه رمضان نيز توانست روي ارتفاعات گوجار و الاغلو مستقر شده و موضعي را كه دشمن در آنجا حضور جدي نداشت، تصرف كند.
بعد از ظهر روز اول، نيروهاي عراقي با اجراي پاتك و پشتيباني، آتش، ارتفاع گلان را بازپس گرفتند اما پس از ساعتي عقب زده شدند.
در ادامه عمليات به تدريج در محور بسن، ژاژيله، چنكاوي و محور قرارگاه رمضان، اقدامات تكميلي صورت گرفت. مشكل اصلي، عدم وجود جاده براي توسعه عمليات، ورود يگان‌هاي مرحله دوم و پشتيباني از نيروهاي در خط بود. در اين ميان، جاده اهميت بسياري داشت. از اين رو، تلاش زيادي براي احداث جاده به عمل آمد.
در محورهاي گلان، ژاژيله، چنكاوي و بسن، مواضع تصرف شده ميان رزمندگان اسلام و نيروهاي دشمن دست به دست مي‌شد. به ويژه، ارتفاع گلان چند بار به دست نيروهاي خودي و دشمن افتاد. اين محورها هر كدام رويكرد خاصي را براي آينده در منطقه عملياتي نشان مي‌دادند كه براي دشمن حساسيت برانگيز بود.
محور چنكاوي و ژاژيله نشان دهندة فلش الحاق با قرارگاه رمضان بود، و از طرف ديگر، ژاژيله و گلان مقدمه تصرف شهر ماووت به شمار مي‌رفتند. محور بسن نيز حركت به سمت چوارتا را نشان مي‌داد.
در مرحله دوم عمليات، دو اقدام اساسي مدنظر قرار گرفت، اول: تكميل ارتفاع گلان و پيشروي روي ارتفاع قشن. دوم: برقراري الحاق كامل با قرارگاه رمضان. براي اين منظور، يگان‌هاي مرحله دوم وارد عمل شده و موفق شدند ضمن تكميل ارتفاع گلان، بر روي ارتفاع قشن نيز پيشروي كنند، اما به دليل كمبود نيرو و ضعف پشتيباني، ادامه عمليات ميسر نشد و پس از 10 روز، با تصرف اهداف مرحله اول، عمليات به پايان رسيد.


بررسی عملیات كربلاي 10

1-عملیات كربلاي 10-رویکرد ارتش
با فرماندهي قرارگاه نجف نيروهاي ايراني در منطقه شمالغرب توانستند عمليات گسترده اي را در خاك عراق انجام دهند. اين عمليات با همكاري نيروهاي نامنظم قرارگاه رمضان و اتحاديه ميهني كردستان عراق با رمز يا صاحب الزمان (عج) ادركني آغاز گرديد و حدود ۱۲روز به طول كشيد تا اغلب اهداف مورد نظر به تصرف نيروهاي ايراني درآمد.

هر چند الحاق بين دو قرارگاه صورت نگرفت، ولي گستردگي عمليات نشان داد كه در اين منطقه نيز مي توان اهداف قابل توجهي را تصرف كرد.
برادر حسن شفيع زاده از فرماندهان سپاه پاسداران در اين عمليات به شهادت رسيد.
نتيجه :
- ۲۵۰ كيلومتر مربع از خاك عراق و ارتفاعات نزديك شهر ماووت آزاد شد.
- ۲۱۰ نفر از عراقي ها اسير و بيش از ۲۵۰۰ نفر كشته و زخمي شدند.
- ۱۰ دستگاه تانك و نفربر عراقي به همراه يك فروند بالگرد و ۵ عراده توپ منهدم گرديد.

2-بررسی عملیات كربلاي 10-رویکرد سپاه
اين عمليات كه اولين عمليات گسترده در غرب كشور بعد از انتقال ميدان اصلي جنگ از جنوب به شمال، بود، به همت سپاه‌پاسداران طراحي و اجرا شد. نكته برجسته اين عمليات، اجراي هم‌زمان دو تك منظم و نامنظم بود. هماهنگ با تك نيروهاي منظم در جبهه ماووت، نيروهاي نامنظم قرارگاه رمضان و اتحاديه ميهني كردستان عراق مستقر در ياغسمر (شمال سليمانيه) مي‌بايست دو قرارگاه دشمن را منهدم مي‌كردند و منطقه تحت نفوذ اتحاديه ميهني (طالباني‌ها) را به منطقه‌اي كه در عمليات منظم آزاد مي‌گرديد، متصل مي‌كردند. فرماندهي عمليات منظم را قرارگاه نجف و فرماندهي عمليات نامنظم را قرارگاه رمضان بر عهده داشتند. در مراحل اوليه اين عمليات اغلب اهداف مورد نظر تصرف شد، ليكن در ادامه عمليات ـ كه ده شبانه‌ روز به طول انجاميد ـ الحاق بين دو قرارگاه صورت نگرفت و هدف‌هاي عمليات ناقص ماند.


خلاصه گزارش عملیات
نام عملیات : کربلای 10
جبهه : شمال غرب موقعیت : شمال سلیمانیه ،ماووت
رمز: يا صاحب الزمان (عج) ادركني
تاریخ : 1/25 تا 1366/2/5
نوع تک : گسترده
فرماندهی : سپاه سازمان : سپاه
استعداد نیروهای درگیر : ایران : 50 گردان پیاده و 6 گردان توپخانه و 4000 نیروی اتحادیه میهنی کردستان عراق
عراق : 40 گردان پیاده ، زرهی ، مکانیزه و کماندویی
هدف عملیات : پیشروی در شمال سلیمانیه و تهدید این شهر، پيش‌روي به سوي سليمانيه از شمال شرق اتصال جبهه خودي به منطقه تحت نفوذ اتحاديه ميهني (ياغسمر)
وسعت منطقه آزاد شده: 250 كيلومترمربع
تلفات انسانی عراق : 2710 نفر
توضیحات : مسدود شدن جبهه جنوب باعث گردید تا سپاه یک بار دیگر در جبهه شمال غرب وارد عمل شود . با وجود اینکه در این عملیات 250 کیلومتر مربع از خاک عراق تصرف شد ، اهداف مورد نظر عملیات حاصل نگردید .

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

 



 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 9:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ ندارد بتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ دفاع‌ کنیم+عکس

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

بازخوانی سخنان رهبر انقلاب در مراسم بیعت‌ فرماندهان‌ ومسؤولان‌ سپاه‌ پاسداران‌ د

اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ ندارد بتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ دفاع‌ کنیم+عکس

 

رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مسئولین سپاه در سال 68، گفتند: اعتقادم‌ این‌ است‌ که‌ اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ نداردبتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ که‌ وجودش‌ را مسلم‌ می‌دانیم‌، دفاع‌ کنیم‌.

اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ ندارد بتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ دفاع‌ کنیم+عکس

 

به گزارش گروه اخبار داخلی " دفاع پرس "، پس از ارتحال حضرت امام (ره) و انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر معظم انقلاب در تاریخ 19 تیرماه سال 1368 فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دیدار با رهبر انقلاب با ایشان بیعت کردند.
در این دیدار مقام معظم رهبری تاکیدات ویژه ای را برای حفظ و تقویت سپاه داشتند که بازخوانی این سخنان خالی از سود نبوده و نشان از عمق ژرف نگری ایشان در زمینه تهدیدات موجود در پیرامون انقلاب دارد.
متن زیر مشروح سخنان رهبری در این دیدار است.
 
بسم الله الرحم الرحیم

من‌ هم‌ به‌ همه‌ی‌ برادران‌ عزیزصمیمانه‌ تسلیت‌ عرض‌ می‌کنم‌. در دیدارهایی‌ که‌ با شما برادران‌ در طول‌ سالهای‌گذشته‌ ـ چه‌ قبل‌ از شروع‌ جنگ‌ و چه‌ در دوران‌ جنگ‌ ـ داشتم‌، همیشه‌ افتخارم‌این‌ بود که‌ از طرف‌ امام‌(ره‌) و به‌ نمایندگی‌ او با شما حرف‌ می‌زنم‌، وهیچگاه‌ فکر نمی‌کردم‌ که‌ روزی‌ امام‌ نباشد و باز من‌ با شما به‌ عنوان‌ همکار ومسؤول‌ بخواهم‌ صحبت‌ کنم‌.

به‌ هر حال‌، مصیبت‌ سنگین‌ و بزرگی‌ برای‌ عالم‌اسلام‌ بود و خلا عظیمی‌ ایجاد شد، و اگر کسانی‌ می‌باید تلاش‌ کنند تا این‌ خلا رابه‌ نحوی‌ جبران‌ و پر کنند، آنهایی‌ هستند که‌ به‌ امام‌ ارادت‌ بیشتری‌ داشتند ونزدیکی‌ بیشتر و رابطه‌ی‌ مستحکمتری‌ بین‌ خودشان‌ و امام‌ احساس‌ می‌کردند، و شکی‌نیست‌ که‌ شما برادران‌ عزیز سپاهی‌، از جمله‌ی‌ پیشقدم‌ترین‌ و برترین‌ افراد دراین‌ زمینه‌ هستید.

تکلیف‌ امروز شما در مقایسه‌ با گذشته‌ و نسبت‌ به‌ دیگران‌،بیشتر است‌. خوب‌ است‌ که‌ بر غمهای‌ خود چیره‌ شویم‌ و از احساسمان‌ نسبت‌ به‌امام‌ عزیز نردبانی‌ درست‌ کنیم‌، تا به‌ قله‌ی‌ آرمانهایی‌ که‌ او به‌ ما نشان‌داده‌ بود و همیشه‌ ما را در پیمودن‌ راه‌ به‌ سمت‌ آن‌ آرمانها تشجیع‌ کرده‌ بود،برسیم‌.
 

او به‌ ما تعلیم‌ داده‌ بود که‌ می‌توانیم‌ هر کاری‌ را انجام‌ دهیم‌، واز این‌که‌ بترسیم‌ و تردید کنیم‌، ما را برحذر داشته‌ بود. سعی‌ کنیم‌ ان‌شاءالله‌همتها و دلها را یکی‌ کنیم‌، راه‌ را بپیماییم‌ و به‌ مقصد اعلایی‌ که‌ آن‌ بزرگواربه‌ ما نشان‌ داده‌ و ما را به‌ سمت‌ آن‌ هدایت‌ کرده‌ بود، برسیم‌.

ما حقیقتامرده‌ بودیم‌; امام‌(ره‌) ما را زنده‌ کرد. ما گمراه‌ بودیم‌; او ما را هدایت‌ کرد. ما از وظایف‌ بزرگ‌ انسان‌ و مسلمان‌ غافل‌ بودیم‌; او ما را بیدار کرد و راه‌ رابه‌ ما نشان‌ داد و دست‌ ما را گرفت‌ و ما را تشجیع‌ نمود و خودش‌ هم‌ جلوتر ازهمه‌ حرکت‌ کرد. خدا را شکر می‌کنیم‌ که‌ با همه‌ی‌ وجودمان‌ سخن‌ او را باورکردیم‌ و پشت‌ سر او حرکت‌ کردیم‌ و متوقف‌ نشدیم‌ و در نیمه‌ی‌ راه‌ او را رهانکردیم‌.

بحمدالله‌ شما امتحان‌ سخت‌ و بزرگی‌ را دادید. این‌ جنگ‌ برای‌ شمانعمت‌ بسیار بزرگی‌ بود; شما را باصفا، و جوهرهای‌ وجودتان‌ را آشکار کرد. اگر جنگ‌اتفاق‌ نمی‌افتاد، معلوم‌ نبود که‌ ما چگونه‌ باشیم‌ و در چه‌ وضعیتی‌ بسرببریم‌.
مایلم‌ چند نکته‌ی‌ کلی‌ را در جمع‌ شما مطرح‌ کنم‌:

نکته‌ی‌ اول‌این‌ است‌، تا مادامی‌ که‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ با انقلاب‌ همراه‌ است‌، نبایدلحظه‌یی‌ تصور شود که‌ تهدیدی‌ متوجه‌ او نیست‌. خدا نکند آن‌ روزی‌ بیاید که‌جامعه‌ و انقلاب‌ ما، مثل‌ بعضی‌ از کشورهای‌ به‌ اصطلاح‌ انقلابی‌ که‌ صرفااسمشان‌ انقلابی‌ است‌، اما در میدان‌ سیاست‌ هیچ‌ مسأله‌ و مشکل‌ انقلابی‌یی‌برایشان‌ مطرح‌ نیست‌ و مثل‌ کشورهای‌ دیگر با همه‌ رابطه‌ و همخوانی‌ دارند وچیزی‌ به‌ نام‌ آرمان‌ در نظر آنها مطرح‌ نیست‌، باشد. خدا نکند که‌ ما سرنوشتمان‌به‌ آن‌جا برسد و جمهوری‌ اسلامی‌ از انقلاب‌ جدا شود و با او نباشد.

اگر فرض‌ما این‌ است‌ که‌ جمهوری‌ اسلامی‌ را توأم‌ و آمیخته‌ با انقلاب‌ اسلامی‌ فهمیدیم‌و قبول‌ کردیم‌، پس‌ بایستی‌ فرض‌ ما بر این‌ باشد که‌ دشمنی‌ و تهدید برای‌ این‌انقلاب‌ ـ که‌ مثل‌ روحی‌ در کالبد این‌ جمهوری‌ وجود خواهد داشت‌ ـ همواره‌ متصورخواهد بود و نیرویی‌ که‌ از انقلاب‌ باید دفاع‌ کند، همیشه‌ لازم‌ است‌.
 

البته‌آن‌ نیرو، همه‌ی‌ ملتند; اما همه‌ی‌ ملت‌ که‌ مسلح‌ نیستند. آن‌ سازمان‌ مسلحی‌ که‌باید بر خود حتم‌ کند که‌ از انقلابی‌ که‌ همچون‌ روحی‌ در کالبد این‌ جمهوری‌است‌، دفاع‌ کند، کدام‌ است‌؟ بنابراین‌، باید با چنین‌ تصور و احساس‌ لزوم‌ حضور ودفاع‌ دایمی‌ و احساس‌ همیشگی‌ در سنگر بودن‌، مسایل‌ نیروهای‌ مسلح‌ و سپاه‌ وکشور را مورد بررسی‌ قرار دهیم‌. هر پایه‌ی‌ دیگری‌ برای‌ تحلیل‌، غلط وغیرواقع‌بینانه‌ است‌.

ما باید فرض‌ کنیم‌ که‌ همواره‌ دشمن‌ داریم‌ و انقلاب‌تهدید می‌شود. نمی‌خواهم‌ بگویم‌ حتما جنگی‌ علیه‌ ما به‌ راه‌ خواهد افتاد; شکل‌خاصی‌ از تهدید مورد نظرم‌ نیست‌; اما آنچه‌ که‌ می‌توانم‌ در قلبم‌ به‌ آن‌ معتقدباشم‌، این‌ است‌ که‌ تهدید علیه‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ که‌ انقلاب‌ را با خوددارد و از او جدا نشده‌ است‌، همیشگی‌ است‌. فقط یک‌ شق‌ دیگر وجود دارد که‌ ما آن‌شقه‌ را رد کردیم‌ و آن‌، این‌ است‌ که‌ جمهوری‌ اسلامی‌ برقرار باشد، اما دیگرانقلاب‌ نباشد; در آن‌ صورت‌ فرض‌ می‌شود که‌ ما دشمنی‌ هم‌ نداشته‌باشیم‌!

این‌ امر اصلا قابل‌ تصور نیست‌. ما برای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ تعریفی‌نداریم‌ که‌ با نبودن‌ انقلاب‌ و یا جدایی‌ از آن‌ منطبق‌ باشد و بسازد. بایدهمه‌ی‌ تصمیم‌ گیریها برای‌ آینده‌ را بر اساس‌ این‌ تحلیل‌ و مبنا قراربدهیم‌.

اعتقادم‌ این‌ است‌ که‌ اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ نداردبتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ که‌ وجودش‌ را مسلم‌ می‌دانیم‌، دفاع‌ کنیم‌.
 
 
شما به‌نظرات‌ من‌ در مورد نیروهای‌ مسلح‌ آشنا هستید. شاید تاکنون‌ با خیلی‌ از شما درجمعهای‌ کوچک‌، دوبه‌دو و سه‌به‌سه‌ نشسته‌ام‌ و صحبت‌ کرده‌ام‌. شما نظرات‌ من‌ رامی‌دانید. همان‌طور که‌ حضرت‌ امام‌(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه‌) معتقد بودند و تا آخرهم‌ اعتقادشان‌ همین‌ بود که‌ سپاه‌ و ارتش‌ نبایستی‌ به‌ نفع‌ دیگری‌ هضم‌ بشوند واز بین‌ بروند، بلکه‌ هر دو باید بمانند، من‌ هم‌ همین‌ نظر را دارم‌ و بارها آن‌را با شما در میان‌ گذاشته‌ام‌. اگر من‌ چنین‌ نظری‌ هم‌ نمی‌داشتم‌، لازمه‌ی‌تبعیت‌ از امام‌(ره‌) همین‌ بود که‌ مطرح‌ کردم‌.

ارتش‌ هم‌ مانند سپاه‌می‌ماند; اما عقیده‌ی‌ من‌ بر این‌ است‌ که‌ تنها نیرویی‌ که‌ قادر است‌ از انقلاب‌و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌، انقلابی‌ دفاع‌ کند، فقط سپاه‌ است‌. اگر ما سپاه‌ رانداشته‌ باشیم‌ و یا ضعیفش‌ را داشته‌ باشیم‌، قادر نخواهیم‌ بود از انقلاب‌ دفاع‌کنیم‌. البته‌ این‌ عقیده‌ی‌ جدیدی‌ هم‌ نیست‌. از اول‌ که‌ سپاه‌ شکل‌ گرفت‌، من‌این‌ عقیده‌ را داشتم‌ و در طول‌ جریانات‌ جنگ‌ هم‌ این‌ عقیده‌ برای‌ ما روزبه‌روزروشنتر شد.

اگرچه‌ الان‌ علی‌الظاهر در دوران‌ جنگ‌ نیستیم‌ و شرایط صلح‌ هم‌فراهم‌ نشده‌ است‌، لیکن‌ تا سالهای‌ متمادی‌ این‌ دید نسبت‌ به‌ سپاه‌ وجود خواهدداشت‌. ما برای‌ هیچ‌ مسأله‌یی‌ تا دویست‌ سال‌ و یا صد سال‌ دیگر پیش‌بینی‌نمی‌کنیم‌ و در مورد آن‌ نظر نمی‌دهیم‌; اما در همان‌ برد دیدی‌ که‌ معمولا انسان‌می‌تواند مسایل‌ را پیش‌بینی‌ کند ـ یعنی‌ لااقل‌ تا ده‌، بیست‌، سی‌ سال‌ دیگرـمی‌گوییم‌ وضعیت‌ همین‌گونه‌ است‌. بعد از سی‌ سال‌ دیگر هم‌ هر کس‌ بود، مانمی‌دانیم‌ که‌ چه‌ خواهد شد و چه‌ تصمیمی‌ خواهد گرفت‌. فعلا در حال‌ حاضر آنچه‌که‌ ما فکر می‌کنیم‌ و برد نگاه‌ و تحلیل‌ ما ایجاب‌ می‌کند، همین‌ است‌ که‌ با شمادر میان‌ گذاشتم‌.
 

باید به‌ معنای‌ حقیقی‌ کلمه‌، سپاه‌ را تقویت‌ کرد. این‌تکلیفی‌ است‌ که‌ هم‌ بر گردن‌ شما و هم‌ برعهده‌ی‌ من‌ است‌. به‌ بعد معنوی‌،یعنی‌ روحیه‌ و فکر و اعتقاد و اخلاص‌ و همان‌ چیزهایی‌ که‌ سپاه‌ را از بقیه‌ی‌نیروهای‌ مسلح‌ متمایز می‌کند و اگر آنها را از او بگیریم‌، معنایش‌ این‌ است‌ که‌سپاه‌ را نداریم‌، باید توجه‌ کرد. همچنین‌ سازماندهی‌ اداری‌ و نظامی‌ و سلسله‌مراتب‌ فرماندهی‌ و استحکام‌ مدیریت‌ و تواناییهای‌ علمی‌ و رزمی‌ و ابزار و سایرچیزهایی‌ را که‌ لازم‌ است‌، باید جدی‌ گرفت‌. این‌ دو بعد را باید مبنای‌ کار قراردهیم‌.

اشتباهاتی‌ در فهم‌ این‌ قضیه‌ و چگونگی‌ تقویت‌ سپاه‌ و عناصر آن‌همواره‌ وجود داشته‌ است‌. اختلاف‌ نظرها هم‌ غالبا از همین‌جا ناشی‌ می‌شده‌ است‌.یک‌ نفر تقویت‌ را در چیزی‌ فهمیده‌ است‌، و نفر دیگر در چیز دیگر; یکی‌ جامعترفهمیده‌، و دیگری‌ ناقصتر متوجه‌ است‌. ما چنین‌ اشتباهاتی‌ را نباید بکنیم‌. بایستی‌ سپاه‌ را به‌ عنوان‌ نیروی‌ مطمئن‌ و قابل‌ اعتماد و کارساز از همه‌ جهت‌،در وسط صحنه‌ی‌ انقلاب‌ و کشور داشته‌ باشیم‌. این‌، هدف‌ ماست‌ و بایستی‌ هر طرحی‌بر مبنای‌ این‌ هدف‌ شکل‌ بگیرد.

امروز در داخل‌ سپاه‌ آن‌قدر نیروی‌ مؤمن‌ وجوددارد که‌ اگر از یکی‌ دو نهاد انقلابی‌ بگذریم‌، شاید در هیچ‌ مجموعه‌یی‌ ازمجموعه‌های‌ فراوان‌ و متعدد کشور نتوان‌ این‌همه‌ نیروی‌ خوب‌ و بااخلاص‌ را یکجامشاهده‌ کرد; نیروهایی‌ که‌ علم‌ و ابتکار و تجربه‌ و اخلاص‌ و شوق‌ و نشاط و امیددارند. این‌، سرمایه‌ی‌ عظیمی‌ است‌. اگر ما توانستیم‌ از این‌ سرمایه‌ خوب‌استفاده‌ کنیم‌، پیش‌ خدای‌ متعال‌ سربلند خواهیم‌ بود; والا هیچ‌ عذری‌ نزد اونخواهیم‌ داشت‌.

نکته‌یی‌ که‌ علی‌العجاله‌ می‌خواهم‌ به‌ شما بگویم‌، این‌ است‌که‌ کوشش‌ کنید در کادرهای‌ سپاه‌ یأس‌ و تردید راه‌ پیدا نکند; با این‌ امر بشدت‌مبارزه‌ کنید. در سال‌ گذشته‌ که‌ قطعنامه‌ی‌ پایان‌ جنگ‌ مطرح‌ بود، به‌ هرنقطه‌یی‌ از سپاه‌ که‌ سر می‌زدم‌، می‌دیدم‌ که‌ این‌ تردید وجود دارد. اول‌ درکادرهای‌ پایین‌ آن‌ را دیدم‌ و سپس‌ در کادرهای‌ بالاتر هم‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. این‌ تردیدها نابودکننده‌ است‌.

کاری‌ که‌ در آن‌ وقت‌ می‌توانستم‌ بکنم‌، این‌بود که‌ به‌ برادرها بگویم‌ جای‌ تردید نیست‌، و الان‌ می‌توانیم‌ عملا نشان‌ دهیم‌که‌ این‌ تردید بیجاست‌; منتها فرصتی‌ لازم‌ است‌ که‌ بتوانیم‌ آن‌ را به‌ صورت‌عملی‌ و قطعی‌ و تردیدناپذیر در فضای‌ کشور تحقق‌ ببخشیم‌. شما کمک‌ کنید که‌ دراین‌ فواصل‌ ـ بخصوص‌ با حادثه‌ی‌ تکان‌دهنده‌ی‌ فقدان‌ حضرت‌ امام‌(ره‌) ـ این‌تردید در دلها جا نکند.
 

گاهی‌ اوقات‌ مواردی‌ در مراکز قانونگذاری‌ یا امثال‌آن‌ مشاهده‌ می‌شود که‌ ممکن‌ است‌ مایه‌ی‌ تردید و نگرانی‌ شود. نباید هیچ‌پدیده‌یی‌ مایه‌ی‌ تردید و نگرانی‌ بشود. برای‌ یک‌ فرد سپاهی‌، قاعدتا بیش‌ ازاین‌ چیزی‌ که‌ من‌ گفتم‌، مطلوب‌ نیست‌; یعنی‌ داشتن‌ یک‌ سپاه‌ قوی‌ و مقتدر وکارآمد و با مسؤولیت‌ عظیم‌. به‌ نظر من‌، این‌ بالاترین‌ خواست‌ یک‌ فرد سپاهی‌علاقه‌مند به‌ سپاه‌ است‌. تصمیم‌ گیری‌ در مورد این‌ کار با ماست‌. این‌طور نیست‌که‌ یک‌ قانون‌ یا یک‌ تصمیم‌گیری‌ یا حتی‌ حرف‌ و زمزمه‌یی‌ در مراکز گوناگون‌موجب‌ شود کسی‌ به‌ تردید افتد که‌ آیا سپاه‌ با همان‌ قدرت‌ مورد نظر و توانایی‌دوام‌ خواهد داشت‌ یا خیر. بایستی‌ با این‌ تردید در ذهنها بشدت‌ مبارزه‌ و مقابله‌شود.

نکته‌ی‌ دیگر ـ که‌ البته‌ به‌ این‌ اندازه‌ اصولی‌ نیست‌، اما مهم‌می‌باشد ـ این‌ است‌ که‌ حضور در جبهه‌ و خطوط دفاعی‌، باید حضور قوی‌یی‌ باشد. آن‌طور که‌ من‌ شنیدم‌، برادران‌ بسیجی‌ کمتر از برادران‌ وظیفه‌ در آن‌جا مشغول‌هستند. شاید آن‌ استحکام‌ و اقتداری‌ که‌ در خطوط دفاعی‌ متوقع‌ است‌، در بعضی‌ ازنقاط به‌ آن‌ اندازه‌ نباشد. بایستی‌ استحکام‌ خطوط دفاعی‌ ـ بخصوص‌ در این‌ دوران‌ـ در حد اعلی‌ باشد. خود این‌ مسأله‌، در روحیه‌ی‌ افراد سپاهی‌ و مراودین‌ با این‌نهاد منعکس‌ خواهد شد. یعنی‌ اگر به‌ کسی‌ مأموریتی‌ می‌دهید تا در منطقه‌ حضورپیدا کند، چنانچه‌ در آن‌جا حالت‌ اختلال‌ و تزلزلی‌ مشاهده‌ کند، اگر این‌ فردامیدوار هم‌ باشد، با مشاهده‌ی‌ آن‌ اختلال‌، امیدش‌ دچار تردید و تزلزل‌ خواهد شد. هرکاری‌ که‌ ممکن‌ است‌، باید برای‌ استحکام‌ خطوط مقدم‌ کرد.
نکته‌ی‌ آخر این‌است‌ که‌ تا آن‌جا که‌ می‌توانید، سعی‌ کنید حالت‌ عدم‌ تفاهم‌ و روحیه‌ی‌ تنافری‌که‌ بین‌ این‌ دو سازمان‌ نظامی‌ ـ ارتش‌ و سپاه‌ ـ هست‌، از بین‌ ببرید. شما دیدیدکه‌ چه‌قدر امام‌(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه‌) روی‌ این‌ مسأله‌ تکیه‌ می‌کردند. ایشان‌روی‌ وحدت‌ و تفاهم‌ و محبت‌ ـ بخصوص‌ بین‌ سپاه‌ و ارتش‌ ـ بسیار تأکید می‌کردند،و من‌ خیال‌ می‌کنم‌ که‌ لازمه‌ی‌ وفاداری‌ به‌ آن‌ بزرگوار این‌ است‌ که‌ سعی‌کنید این‌ روحیه‌ی‌ تنافر را یکجانبه‌ از طرف‌ خود مرتفع‌ کنید و آن‌ را به‌روحیه‌ی‌ محبت‌ تبدیل‌ سازید. چنانچه‌ محبت‌ باشد، کارایی‌ به‌ حد کمال‌ خواهدرسید; و اگر محبت‌ نباشد و تنافر جای‌ آن‌ را بگیرد، کارایی‌ وجود نخواهدداشت‌.

شما در سطوح‌ بالا هستید و حرفتان‌ در جمع‌ کثیری‌ از برادران‌ سپاه‌نفوذ دارد. خدای‌ متعال‌ به‌ شما کمک‌ خواهد کرد; چون‌ برادران‌ خوبی‌ هستید و حقاو انصافا مظهر فداکاری‌ و صفا و صدق‌ برای‌ انقلابید و این‌ را در سخت‌ترین‌ جاها ومراکز نشان‌ دادید وبه‌ منصه‌ی‌ ظهور درآوردید. حقیقتا میدان‌ امتحانی‌ به‌ این‌عظمت‌، کمتر وجود داشته‌است‌.

یک‌ جمله‌ را هم‌ با برادران‌ عزیز روحانی‌ درمیان‌ می‌گذارم‌. اگرچه‌ حق‌ این‌ عزیزان‌ بیش‌ از یک‌ جمله‌ است‌، منتها چون‌ذهنم‌ بکلی‌ به‌ این‌ مسأله‌ مصروف‌ شده‌ است‌، به‌ عنوان‌ اظهار علاقه‌ و ارادت‌به‌ آقایان‌ می‌گویم‌. برادران‌ عزیز روحانی‌ که‌ در سرتاسر سپاه‌ حضور دارند،بایستی‌ این‌ نقش‌ حساس‌ و مهم‌ را خیلی‌ گرامی‌ و عزیز بشمارند; زیرا حقیقتا نقش‌تعیین‌کننده‌یی‌ است‌ و همان‌طور که‌ گفتم‌، قوام‌ و شخصیت‌ سپاه‌ به‌ معنویتش‌است‌، و این‌ معنویت‌ از طریق‌ شما آقایان‌ و علمای‌ محترم‌ که‌ معلمان‌ اخلاق‌ ومعنویت‌ و تزکیه‌ هستید، قابل‌ تأمین‌ است‌.

هم‌ برادران‌ بایستی‌ قدر شماآقایان‌ را بدانند، و هم‌ شما بایستی‌ این‌ صفحه‌ی‌ قلوب‌ منور برادران‌ مؤمن‌سپاه‌ را برای‌ منقش‌ کردن‌ بهترین‌ معارف‌ و بهترین‌ خصوصیات‌ مغتنم‌ بشمارید. ان‌شاءالله‌ این‌ مجموعه‌، مجموعه‌ی‌ کاملی‌ است‌ و امیدواریم‌ که‌ خدای‌ متعال‌،هم‌ به‌ شما برادران‌ که‌ به‌ کار تعلیم‌ و تربیت‌ مشغول‌ هستید، و هم‌ به‌ شما که‌به‌ کار سازماندهی‌ و اداره‌ سرگرمید، کمک‌ کند، تا بتوانید این‌ نهاد عزیز را به‌سطح‌ مطلوب‌ خود و جایگاهی‌ که‌ شایسته‌ی‌ آن‌ است‌ و انقلاب‌ به‌ آن‌ نیاز دارد،برسانید.

از آقایان‌ محترم‌ که‌ این‌ دیدار خوب‌ را ترتیب‌ دادند، تشکر می‌کنم‌و از این‌که‌ شما را بعد از مدتها مجددا زیارت‌ کردم‌، خوشحالم‌. خداوندان‌شاءالله‌ شما را حفظ و تأیید کند. دست‌ پروردگار همیشه‌ یار و مدد کارتان‌باشد.
والسلام‌ علیکم‌ و رحمة‌الله‌ و برکاته‌


 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 9:34 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اتفاق عجیبی که در عملیات «کربلای 4» افتاد

 

 

 

 


جنازه‌های شهدای غواص داخل کانال‌ها و دیگر جاها افتاده بود و در بیرون هم بسیاری از کشته های عراقی و بعضا شهید خودی، اما خبری





از حتی یک نفر نیرو (چه خودی و چه دشمن) نبود آمدیم.




 

اتفاق عجیبی که در عملیات «کربلای 4» افتاد

 

 

 

 

 

 

 

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، عملیات کربلای 4 از جمله عملیات های ناموفق هشت سال جنگ تحمیلی بود که اگر چه رزمندگان اسلام با همه وجود جنگیدند اما اهداف تصرف نشد و شهدای بسیاری را تقدیم اسلام کرد.
در این عملیات بیشترین شهدا از غواص ها بودند. روایتی از این عملیات را که برشی از کتاب اخراجی هاست خواهید خواند. این کتاب مجموعه خاطرات شهید حاج احد محرمی علافی(دایی) از بچه های اطلاعات عملیات لشکر 31 عاشورا بود و سال 89 به دلیل جراحت های شیمیایی به شهادت رسید.
****
مرخصی‌ام بیشتر از بیست روز طول نکشید. احمد گفته بود برو استراحت کن؛ ولی چه استراحتی! من خستگی‌ام در جبهه از تنم در می‌رفت. روزهای مرخصی به خون دل‌خوری از دیدن وضعیت بی‌تفاوت‌های مفت خور و مرفه پشت جبهه (تبریز) می‌گذشت و شب‌هایش به حضور در پایگاه مقاومت محل (مسجد شهید بهشتی- خیابان آبرسان) که بیشترش کنترل نگهبانی بود و گذاشتن «ایست- بازرسی» در خیابان‌ها که دنبال ضد انقلاب‌ها بودیم تا انقلاب را مثل موریانه از درون نپوشانند و جلوگیری از به راه افتادن فسق و فجور که اهلش مترصد بودند تا ماها یک لحظه غافل بشویم تا سوار خر مراد شوند و آن‌وقت برایشان هیچ چیز فرق نمی‌کرد؛ اما برای ماها چرا، که پیام‌آور خون‌هایی بودیم که سنگینی رسالتش هر لحظه روی دوشمان سنگینی می‌کرد و دلمان نمی‌خواست کمر خم کنیم.
احمد گفت: «خوب توی تبریز جا خوش کرده‌ای!»- خب،‌حالا خدمتتان هستم.
- امشب را اینجا باش، صبح کارت دارم.
صبح شد، گفت: «نزدیک مرز اتفاقاتی افتاده. چند نفر را بردار برو ببین جریان چیست.»
این موضوع طوری طرح شد که ناراحت شدم. درآمدم که: «بابا، اینجا غیر از من کسی پیدا نمی‌شود؟ همه کارها را من باید انجام بدهم؟»
کمی فکری شد و بعد به حالت خنده جوابم را اینطوری داد: «هروقت کار من مشخص شد کار تو را هم مشخص می‌کنم.»
قانع نشدن و رفتم پیش عزیز جعفری.
- آقا، خواهش می‌کنم مسئولیت من و احمد سوداگر مشخص کنید.
گفت: احمد مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه است و تو هم آچار فرانسه قرارگاه!»
اینجوری‌ها بود که ناراحتی‌ام برطرف شد و با خود گفتم: «ماشاءالله! این را که تا به حال خودم فهمیده‌ام!» سرم را انداختم پایین و چند نفر را برداشتم و راهی طرف‌های دهلران شدم و وقتی رسیدم سروقت نیروهایی که قرار بود منطقه‌شان را بررسی کنیم متوجه شدم که این برادران عزیز ما- با اینکه یک نفرشان که درجه گروهبانی داشت تا آخرین لحظات تحملش و پس از مجروح شدن، یکی از تپه‌ها را ول کرده و آمده عقب- کل محورشان را رها کرده‌اند و آماده‌اند عقب (آدم حالش به هم می‌خورد اگر بخواهد کلمه واقعی «فرار کردن» را که حق مطلب است به کار ببرد) و عراقی‌ها هم که منطقه را خالی دیده‌اند آمده‌اند مستقر شده‌اند.
اول تحویلمان نگرفتند و بعد که یکی از بچه‌ها باز مسئول محور کل منطقه جنوب بودن مرا گوشزد کرد کمی بهتر راه آمدند و گفتند که چطور شد که آن طور شد. (حوصله توصیف کلی اوضاع آنجا را ندارم) حاصل اینکه، از قرارگاه کمک خواستیم و آنها هم تعدادی نیرو از لشگرهای «علی ابن ابیطالب» و «25 کربلا» فرستادند که سه تپه اشغال شده را تنها با یک حرکت آزاد کردن و جلوتر هم رفتند! و برادران عقب نشسته‌مان آمدند سرجای قبلی‌شان مستقر شدند و قضیه تمام شد و برگشتیم آمدیم قرارگاه. از همه جالب‌تر این که «سروان» مسئول توپخانه که خواسته بودم از نیروهای عمل کننده پشتیبانی آتش بکنند- می‌گفت: «باید از عقب دستور بیاید بعد!» و من داد زده بودم که: «من مسئول محور هستم. دستور را من می‌دهم!» و به حالت ناراحت گفته بود: «شما فرمانده بسیجی‌ها هستید. هر غلطی می‌خواهید بکنید. من همه اینها را گزارش می‌کنم. ارتش اصول خودش را دارد آقا!» و آنجا بود که دستم بالا می‌رفت تا سیلی را فرود بیاورم اما به راحتی آب خوردن با همان دست پشت دست گوش بی‌خیال‌ام را خاراندم و بر شیطان لعنت فرستادم.
بچه‌های گردان را گروه گروه پخش منطقه کرده بودم و از «دبستان» گرفته تا «زید» و از آنجا تا جنوبی‌ترین نقاط محور دور و درازمان مستقر شده بودند تا مسایل شناسایی و اطلاعاتی مناطق را رتق و فتق کنند و هر جا را هم که به کار انجام عملیات بیاید آماده کنند. کارگران ما این جوری بود و فعلاً خودمان- خودم و علی فرامرزی و چند نفر دیگر- در «زید» بودیم و داشتیم کانال‌های آب گرفته را چهار دست و پا گز می‌کردیم. یاد «رمضان» به خیر! این کانال‌های یادگار آن روزهاست که در لشگر عاشورا بودم و بچه‌ها با چه عشقی آنها را کنده بودند تا به زیر پای دشمن برسند، اما آب که امد همه چیز را خراب کرد و رفتیم سراغ پمپ‌های لعنتی که آب دریاچه پروش ماهی (بوبیان) را با چه ولعی می‌مکیدند و وارد منطقه می‌کردند. همان روزهایی که آب از دو سو به هم نزدیک می‌شد و اعتراض‌های من به جایی نمی‌رسید و آخر سر هم کلاهمان رفت توی هم و ...
گویا ماها را آنجا کاشته بودند و خبرها جای دیگری بود. شب کم کم از نیمه می‌گذشت که یک دفعه متوجه طرف‌های جنوبی‌مان شدیم. آنجاها آتشباری سنگینی راه افتاد و منورها ویلان آسمان شدند و تانک‌ها و توپخانه‌های طرف عراقی منطقه خرمشهر را گرفتند زیر آنش، حتماً عملیات از آن نقطه شروع شده بود و کسی چیزی به ماها نگفته بو. دوزاده و نیم شب شده بود و دل تو دلم نبود که بالاخره دوام نیاوردم یکی از بچه‌ها را برداشتم و حرکت کردیم به طرف خرمشهر و آنجا فهمیدیم که «کربلای چهار» شروع شده، اما احمد سوداگر از اینکه آنجا بودم تعجب کرده بود.
- تو چرا آمدی اینجا؟!
گفتم: «آنجا خبری نبود!»
- کسی را گذاشتی بالای سر بچه‌ها یا همینجوری ول کردی و آمدی.
- ای بابا! مگر برگ چغندرند که همینجوری ولشان کنم و بیام.
- همینجاها باش؛ شاید کارت داشته باشم.
کناره‌های خرمشهر و طرف‌های «نهر عرایض» داشتم برای خودمان می‌گشتم تا کار احمد در بیاید و محولم کند. توی رؤیای آشکار آتشبازی دشمن که طرف‌های اروند را مدام می‌کوبید غرق بودم. احمد و بقیه فرماندهان عملیات از قرارگاه تاکتیکی که آن سوی پل نو (خرمشهر) مستقر بود عملیات را هدایت می‌کردند...
سرخود تا تقاطع نهر عرایض و اروند رفته بودم. آنجا بود که متوجه منطقه کاری بچه‌ها شدم. «ام الرصاص» روبرویمان بود و نیروهای عمل کننده، خط ساحل‌اش را شکسته بودند و آن سو تر درگیر بودند. این بار به طرف شمال حرکت کردم و به آشناهایی که آنجا بودند گفتم: «من می‌روم داخل قلعه کناری خرمشهر؛ اگر احمد کاری داشت آنجا هستم.» رفتم داخل قلعه و از یکی از سوراخ‌هایش ایستادم به تماشا؛ ... عجب منظره‌ای! شب از نیمه گذشته بود. نخل‌های سواحل دو سوی اروند زیر آتش توپخانه عراق در آتش می‌سوختند و قایق‌هایی که خیلی از آنها پرچم برافراشته‌ای هم داشتند پر از نیروهای عمل کننده لشگرها، در حالی که خیلی‌شان تکبیر سر داده بودند از نهر عرایض خارج می‌شدند و زیر آتش شدیدی که از جناحین ام‌الرصاص - جزیره ماهی- روی اروند متمرکز بود و عراقی‌ها با شیلیکاها و دیگر سلاح‌های نیمه سنگین و سنگینشان قایق‌ها را زیر آتش گرفته بودند، از دهانه نهر دور می‌شدند و از میان آتش و دود که زمین و آسمان را پرکرده بود می‌گذشتند و پیش می‌رفتند. صحنه بیشتر خیالی می‌نمود اما نبود. واقعیت آن صحنه‌ها را بشنود چیزی عایدش نمی‌شود؛ باید بود و دید! هرکس نباشد و نبیند مجبور است نوع مصنوعی‌اش را در سینمای ساختگی جنگ به تماشا بنشیند.
اژدر - یکی از نیروهای «طرح عملیات» قرارگاهمان - آمد پیشم و خبر آورد که نیروهای لشگرهای امام حسین و نجف قرار است از اروند بگذرند و ام‌الرصاص را آزاد کنند.
- مسأله‌ای نیست، ما هم می‌رویم آن طرف.
عراق متوجه تمامی عملیات شده بود و از همان روبروی نهر عرایض- با دیده‌بانی از طریق رازیت- تمامی نقل و انتقالات را زیر نظر داشت و شاید انتظارش را داشت که بالاخره نوبت به خود ام‌الرصاص هم خواهد رسید.
سوار یکی از قایق‌ها شدیم و کمی بعد از اینکه غواص‌ها خط ساحلی جزیره را شکستند، من و اژدر در آن سو، بی هیچ سلاحی پیاده شدیم! من فقط یک دوربین همراهم بود. گفتم اژدر! اینجا دیگر بزن بزنه، تو این شیر تو شیری بپا یکی یک اسلحه برداریم. رفتیم سراغ شهدای غواص که هم زمان با زدن به خط دشمن شهید شده بودند و جنازه‌هایشان جا به جا کنار خورشیدی ها و کمی این سو تر افتاده بود. هر کدام یک اسلحه، مال شهدا، برداشتیم و راه افتادیم نیروهای نجف به طرف جنوب جزیره باز شدند و بچه‌های امام حسین هم به طرف شمال، که قرار بود تا صبح تا جزیره ماهی پیش بروند و آنجا را تسخیر کنند (اگر اینکار نمی‌شد می‌گفتند کل عملیات بر باد خواهد رفت و باید از همه مناطق عقب نشینی کرد.) ما با این نیروها همراه شدیم تا برویم ببینیم این ماهی چگونه ماهی‌یی است که سقوط نمی‌کند!
پاکسازی شروع شد. عراقی‌ها داخل نیزارها که هیچ جایش دیده نمی‌شد مخفی شده بودند و هر از گاهی بلند می‌شدند، رگباری خالی می کردند و باز گم و گور می‌شدند فرماندهان گفته بودند هیچ کس داخل نیزارها نشود و کار پاکسازی منطقه را فقط از طریق جاده‌های اطراف دنبال کنند. همین طوری تا نوک شمالی جزیره رفتیم. از آن نقطه بهتر می‌شد دید که از بالای سنگ چین سد مانند سواحل جزیره ماهی دشمن چه ‌آتش مهلکی بر روی قایق‌هایی که از اروند رد می شدند می‌ریزد. از شدت گلوله‌های خمپاره و توپ و شلیکهای سر پایین آورده که سطح آب را می‌زدند خیلی از نیزارها در دو سو شعله ور شده بود و دودش همه جا را گرفته بود و با انفجارهای پی در پی صحنه‌های عجیبی از جنگ و گریز را به نمایش می‌گذاشت.
از موقعیت استراتژیکی که جزیره‌ ماهی و قسمت روبروی ما داشت، هم ایران مطلع بود و هم عراق، به همین خاطر با اینکه در قسمت پشت جزیره ماهی، بوارین آزاده شده بود و حتی قسمت‌هایی از‌آن سوی ماهی هم به تصرف درآمده بود اما قسمت‌های مشرف به ام الرصاص مقاومت می‌کرد و نیروهای مستقر در آنجا بی هیچ دغدغه‌ای کار عبور از اروند را دشوار، خونین و بسیار غم انگیز کرده بودند.
صبح شد، بمباران وسیع منطقه شدت گرفته بود هواپیماها از راست و از چپ می‌آمدند و بمب‌هایشان را در خرمشهر و شلمچه داخل آب، این طرف و همه جا خالی می‌کردند و می‌رفتند. از شدت شلیک‌های زمینی کم شده بود و فقط هر قایقی که قصد عبور از اروند را داشت از سوی جزیره ماهی مورد هجوم واقع می شد.
-اژدر، ماهی سقوط نکرده، فکر می‌کنم اگر قرار بشود گاومان بزاید از همین طرف خواهد زایید.
این را گفتم و افتادیم به صرافت پایین سر و معلوم شد که نیروهای لشگر نجف تا پل‌های ارتباطی‌ ام الرصاص به طرف عقبه عراق پیش رفته‌اند و پل‌ها را چهار دستی چسبیده‌اند تا عراق نفوذ نکند (درگیری برای کنترل کامل پل جنوبی ادامه داشت اما اصرار عراق به جایی نرسید!) گاهی سکوت همه منطقه را فرا می‌گرفت اما خیلی طول نمی کشید که از داخل نخلستان و از آن سو ماهی رگبار وحشت باری خالی می‌شد و در فضا طنین می‌انداخت و دل آدم را می‌ریخت هنوز هیچ کس نمی‌توانست وارد نخلستان و نیزارها بشود. نیروهای دشمن آنجاها بودند و گاهی بیرون می‌آمدند، تلفات می‌گرفتند و در یک کلام حوصله آدم را سر می‌بردند.
-اژدر راهی نیست، باید نیزارها را آتش بزنیم.
چند نفر از بچه‌های امام حسین کمک کردند، از سنگرهای پاکسازی شده و دیگر جاها نفت و گازوئیل گیر آوردند و اول محدوده جاده کناری و جاده اول میانی (از طرف شمال) را آتش زدیم. هواپیماهای خودشان هم به کمک آمدند و بمب‌هایشان را که ریختند آتش شعله ور تر شد و عراقی‌های مخفی شده وضعیت را خیط دیدند و گذاشتند به فرار که با رگبار بچه‌های امام حسین خیلی‌هایشان افتادند و مردند و بعضی‌هاشان هم که توانسته بودند خودشان را به داخل نیزارهای سوخته برسانند دیگر جرات تیراندازی نیافتند و خاموش ماندند، اوضاع تقریبا آرام شده بود و نیروهای لشگر امام حسین در سمت نوک جزیره و دیگر جاها داخل سنگرها مستقر بودند و نگهبان‌هاشان فقط مراقب آب بودند که غواص‌های دشمن نفوذ نکنند، همه آن مناطق (شمال جزیره) را گشتیم و بعد از هر فکری که کردیم راهی قسمت جنوبی شدیم تا سروگوشی آب بدهیم و برگردیم.
تا قسمت‌هایی از جنوب که درگیری نیروهای نجف با دشمن به راه بود پیش رفتیم و موقع برگشتن اتفاق عجیبی افتاده بود. یک ساعت طول نکشید که رفتیم و برگشتیم، اما نیروهای امام حسین نبودند! سنگرها خالی و هم ساحل رها و قسمت شمالی جزیره خالی خالی شده بود.
-اژدر، چی شده، نکند این دو سه گردان نیرو را عراقی‌ها اسیر گرفتند.
-اِ ..، یعنی تو این یک ساعت چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد!
طبق معمول افتادیم به سرخاراندن و اینکه سر خود آمدن این جور چیزها را هم دارد، که اژدر گفت: سر خود که نیامده‌ایم، احمد گفته بود اگر توانستید یک سری بزنید و خبر بیاورید.
-سرکه زدیم، اما کاش به بقیه نیروها هم گفته بودیم که اگر اتفاقی افتاد ما ها را هم خبر کنند.
چاره‌ای نبود این بار ما که اطلاعاتی بودیم بی خبرتر بودیم و حالا ساعت ده و نیم صبح بود و داشتیم برای خودمان کانال‌ها و جاهایی را که موقع شب از اسکله تا آنجا آمده بودیم می‌گشتیم جنازه‌های شهدای غواص داخل کانال‌ها و دیگر جاها افتاده بود و در بیرون هم بسیاری از کشته های عراقی و بعضا شهید خودی، اما خبری از حتی یک نفر نیرو (چه خودی و چه دشمن) نبود آمدیم رسیدیم به ساحل روبروی نهر عرایض و همان اسکله، روز روشن تیراندازی قطع، خدایا آن همه آتشبازی و تیراندازی‌های وحشتناک، چه شد که یک دفعه همه‌اش خاموش شد! قایق‌های ایرانی که حین عملیات و در تاریکی شب با سرعت به خورشیدی‌های کناری زده بودند سوراخ و تکه پاره در گوشه وکنارآب رها شده بودند و آب در کار نوازش بدن‌های خیس غواص‌های شهیدی که در لحظات اولیه ورود به جزیره جان داده بودند و ما دو نفر، که مات و مبهوت مانده بودیم.
دوباره برگشتیم و این دفعه برای اینکه بتوانیم از چند و چون ماجرا سر در بیاوریم راهی قسمت جنوبی جزیره شدیم و زود متوجه شدیم که به جز نیروهای کمکی که از لشگر نجف در کنار پل‌های مرتبط با عراقی‌ها مقاومت می‌کنند و به عبارت بهتر سر دشمن را گرم نگه داشته‌اند بقیه نیروهای آن لشگر هم پیدایشان نیست.
-اژدر، به نظر تو جریان چیه؟
گفت: والله احد آقا من فکر می‌کنم چون نشده که جزیره ماهی کلا تصرف بشود به احتمال زیاد به همه نیروها عقب نشینی داده‌اند و آنها هم که درگیر هستند به خاطر سرگرم شدن عراقی‌هاست تا نیروهای خودی جزیره را ترک کنند.
-من هم اینطوری فکر می‌کنم.
کمی هم گشتیم و بالاخره آن شست اطلاعاتی مان خبردار شد که قضیه همان است که فکرش را کرده بودیم.
-پسر، باید فورا در برویم وگرنه از لای همین نیزارها عراقی‌ها بیرون می‌آیند و آن وقت اگر خیلی لطف کنید اسیر می‌شویم‌ها!
این حرفم برای اژدر بوی ناامیدی داد که درآمد کجا، کجا می‌توانیم برویم. گفتم: هر جا رفتیم آخر سر باید به همان اسکله‌ای برگردیم که شب قبل آنجا از قایق پیاده شدیم.
هول برمان داشته بود، اما دیگر نمی‌ترسیدیم از اینکه بالای دکل مخزن آب سوراخ سوراخی که تقریبا وسط‌های جزیره بود بروم و اطراف را دید بزنم. دود سیاهی تمام اروند را در بر گرفته بود و طرف ایران دیده نمی شد تا علامت دادن و دست تکان دادن کسی را ببینم و فکرم به جایی قد بدهد. آدم پایین.
اژدر، طرف خودمان چیزی دیده نمی‌شود، اما این طرف‌ها بچه‌های نجف هنوز درگیرند.
گفت: این یکی هم از مسلمات است کل نیرو را که عقب می‌نشانند عده‌ای را وا می‌دارند تا جلوی نیروهای دشمن را بگیرند قضیه اینطوری است ما باید فوری برگردیم.
ته و توی قضیه را در بیاوریم. بعد هر وقت هم لازم شد می‌پریم توی آب و می‌رویم طرف خودمان اینکه دیگر فکر کردن و بیچاره‌شدن نمی‌خواهد.
-حالا چی کار باید بکنیم؟
-یک سر به کانال‌های نزدیک جزیره ماهی بزنیم.
حرکت کردیم و افتادیم داخل کانال‌ها و پیش رفتیم به طرف شمال جزیره، خیلی دور نشده بودیم که سیاهی دنباله‌داری در فاصله تقریبا دور چشمم را گرفت.
-اژدر این دوربین را بگیر، یک نگاهی بکن ببین چشم‌های من دودی شده پرپر می‌کند یا تو هم ستون نیرو را می‌بینی؟
اژدر با هیکل درشتش داخل کانال سرپا شد و با دوربین نگاهی کرد و حرفم را تائید کرد. عراقی‌ها بودند و به دنبال عقب نشینی نیروهای ایرانی از ام الرصاص، داشتند از سوی جزیره ماهی که طرف جنوبی‌اش در آن عملیات هرگز به تصرف نیروهای ما در نیامد وارد منطقه می‌شدند.راستش من هنوز نمی‌توانستم، شاید هم نمی‌خواستم، باور کنم که آن‌ها عراقی باشند. گفتم بیا کمی هم جلوتر برویم.
-هیچ معلوم است تو چی داری می‌گویی ! اگر بگیرندمان؟!
حرفش را قبول داشتم اما با همه اینها کمی هم جلوتر رفتیم و من از داخل کانال در آمدم و رفتم پشت بام یکی از سنگرها و اژدر هم پشت سرم آمد بالا و دیدیم که ستوان نیروی که دیده بودیم از پل نفر رو بین دو جزیره عبور می‌کنند و وارد ام الرصاص می‌شوند گفتم: اینها عراقی اند اژدر!
-از کجا فهمیدی؟
-پایین دست جزیره ماهی دست بچه‌های ما نبود که ..
حوادث آن قدر پشت سر هم و به سرعت اتفاق می‌افتاد که اژدر نمی‌خواست باور کند، اما عراقی‌ها همچنان پیش می‌آمدند و کلاه‌های آهنی‌شان برق می‌زد و این ذهنیت را به آدم می‌داد که عجب، تازه نفس هم که هستند!
حالا دیگر از داخل نیزارها صدایی در نمی‌آمد. جزیره خلوت شده بود و بمباران دشمن از سرگرفته شده بود و همه همراه توپخانه سنگینشان ام الرصاص و داخل اروند را زیر و رو می‌کردند و از طرف شمال هم نیروهایشان از روی پل، با بلم و قایق و هر وسیله دیگری وارد می‌شدند.
بعضی‌ وقت‌ها آدم را در جاهایی گیر می‌افتد و بین تصمیم و اقدام کردنش فاصله ایجاد می‌شود و بعدها که فکرش را می‌کند می‌بیند علت مشخصی برای مکث بیشتر وجود نداشته، ما هم با اینکه تمام حوادث پیش چشممان بود اما باز همانطوری بالای سنگر بودیم پایین هم نمی‌آمدیم و با دوربین خیره اطراف بودیم.

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 9:26 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر:
۶۶۲۳۳
 

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 
 
 
 

عکسی منتشر نشده از جهاد مغنیه  

فرزند سردار محمد باقرزاده مسئول کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح تصویری منتشر نشده از شهید جهاد مغنیه را منتشر کرد.
عقیق: کمیل باقرزاده فرزند سردار محمد باقرزاده مسئول کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در صفحه شخصی اینستاگرامش تصویری منتشر نشده از جهاد مغنیه(فرزند شهید عماد مغنیه) از رزمندگان حزب الله را منتشر کرد.

کمیل باقرزاده در این باره نوشت: این عکس که برای اولین بار منتشر میشه، برای سال گذشته، مثل همین روزهاست. پارسال، مثل همین روزها، لبنان، بیروت، ضاحیه.. مشغول انجام کارهای روزانه بودم که یکی از رفقا تماس گرفت و گفت یکی که خیلی دوستش داری چند دقیقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. یه ماشین با شیشه های دودی در انتظارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین رو که باز کردم، از دیدن راننده هم ذوق زده شدم و هم تعجب کردم! جهاد پشت فرمون نشسته بود!

 

راه افتادیم.. در کوچه پس کوچه های ضاحیه رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد.. بحث رسید به حاج قاسم!

ایامی بود که عکسهای حاجی در جبهه های ضد داعش، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد، و جهاد نگران جون حاج قاسم بود.. بهش گفتم انگار حاج قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره!

گفت داریم برای مراسم سالگرد حاج رضوان برنامه ریزی می کنیم. میشه حاج میثم مطیعی رو دعوت کنی به عنوان مداح مراسم بیاد بیروت؟ گفتم چشم، إن شاء الله به حاج میثم میگم. می گفت میخوام امسال مراسم رو متفاوت برگزار کنیم... بله، مراسم خیلی متفاوت برگزار شد.. چون پیش از رسیدن به سالگرد حاج عماد، جهاد هم به پدرش ملحق شده بود..

شادی ارواح طیبه شهدای اسلام و خصوصاً جهاد عزیز صلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 

 


barrud.rasekhoonblog.com

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 5:43 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
شهدای کربلا : از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

 

شهدای کربلا

 

 

o6647_IMG_20150202_2230323.jpg

 

تعداد شهدای کربلا مانند بسیاری از وقایع تاریخی مورد اختلاف مورخین است، مشهور بین مردم وکتب تاریخی تعداد شهدای کربلا را هفتاد ودونفر ذکر کرده اند لکن در برخی از کتب جمع شهدا را تا : 134 نفر، ثبت نموده اندهمان طور که در شمارش لشکر دشمن نیز تزلزل فراوان وجود دارد .البته آنچه قابل اهمیت بیشتری است ،اهداف بلند،شجاعت ، شهامت ، ایستادگی، پایمردی ، ظلم ستیزی ، ،ایثار، فداکاری وحماسه سازی راد مردان عاشورا است که توانسته اند عده قلیلی در برابر جمع کثیری از ظالمین وستمگران درسخت ترین شرائط ایفاء نقش کنند، بنا بر این صرف نظر از کمیت دقیق آنان به معرفی اجمالی برخی از آن ها می پردازیم ،

شهدای بنی هاشم

تعداد شهدای بنی هاشم را 29 نفر ذکر کرده اند،که هشت نفر آنان ازفرزندان امیر المؤمنین (ع) است و اسامی آنها به شرح ذیل آورده می شود.

1- حسین بن علی (ع)

2- ابوبکربن علی (ع)

3- عمر بن علی( ع)

4- محمد بن علی( ع) ( محمد اصغر )

5- عبد الله بن علی (ع)

6- عباس بن علی (ع) ( حضرت ابوالفضل (ع) )

7- جعفربن علی( ع)

8- عثمان بن علی( ع)

فرزندان امام حسین (ع) که درکربلا شهید شده اند :

1- علی اکبر ع) مادرش لیلی دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی است، درمورد حضورلیلی درکربلا دلیلی مشاهده نشده است، تولد اورا پنجم شعبان سال ۳۳ وبرخی یازدهم شعبان،سال43 هجری قمري درمدینه ذکرکرده اند ،کنیه آن حضرت ابوالحسن است، در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. 18 ،19 ،25 وتا28 سال هم ذکرشده است. اما نظر به اینکه امام سجاد (ع) را علی اوسط می گفتند باید سن مبارکشان از امام سجاد (ع) بیشتر باشد، شخصیت بصیرت وایمان علی اکبر (ع) طوری بود، هنگامي كه پدردرمسیرحركت به کربلا کلمه استرجاع را برزبان جاری كرد، و فرمود: انا لله و انا اليه راجعون ،وی پرسید، پدرجان چرا این جمله را بیان فرمودي؟: حضرت فرمود: الان ديدم اين كاروان به سمت قتلگاه می رود و مرگ درانتظاراوست، علي اكبر(ع) سئوال نمود: مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حقیم،وی گفت :پس از مرگ باكي نداريم.اولین کسی که از بنی هاشم در روز عاشورا از امام حسین( ع) اجازه مبارزه گرفت و پا به عرصه میدان گذاشت علی اکبر (ع) بود، امام (ع) هنگامي كه علي اكبر( ع) را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:اي قوم، شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است وهرگاه مشتاق دیدار پیامبر می‌شدیم به چهره او می‌نگریستیم او به سپاه کوفه حمله کرد، و بسیاری از سپاهیان کوفه را کشت گفته شده است ،آن بزرگوار با این که تشنه بود، 120 نفر را کشت. آن گاه نزد پدر آمد، در حالی که زخم های زیادی برداشته بود، گفت: ای پدر، عطش مرا کشت و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخت. آیا جرعه آبی هست که توان ادامه رزمیدن با دشمنان را پیدا کنم؟ امام (ع) فرمود: آه، پسرم! اندکی دیگر به مبارزه خود ادامه بده. دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت، رسول خدا، را زیارت کنی، و او تو را از آبی سیراب کند که هرگز احساس تشنگی نکنی،بار دیگر به دشمن هجوم برد .کشته های سپاه عمر سعد را دردومرحل تادویست تن ذکر کرده اند،وکسی جرأت مقابله باوی را نداشت،درنهایت مرة بن منقذ راه را بر او گرفت و با نیزه ای او رااز اسب بر زمین انداخت، بقیه آنها در اطراف او جمع شدند ،فرقش را شکافتند و بدن مبارکش را باضرب نیزه وشمشیر پاره پاره کردند واورا مظلومانه به شهادت رساندند.وی اولین شهید از بنی هاشم است،درآخرین لحظات وباآخرین رمق پدر را صدازد ، امام حسین (ع) بر بالین فرزندش آمد، صورت به صورتش نهاد و گفت: خدا بکشد گروهی که تو را کشتند، گستاخی را از حد گذراندند و حرمت رسول خدا ص) را شکستند. پس از تو خاک بر سر دنیا ،آن گاه سر علی را بر دامان گرفت و در حالی که خون ازلب و دندانش پاک می‌کرد، بر صورتش بوسه زد و گفت: فرزندم! تو از محنت دنیا آسوده شدی و به سوی رحمت جاودانه حق رهسپار گشتی. پدرت پس از تو تنها مانده است، ولی به زودی به تو ملحق خواهد شد، سرانجام پیکر پاکش پس ازواقعه عاشوراپائین پای پدر دفن گردید وضریح شش گوشه حسینی راپناه گاه همه درماندگان و محبین اهل بیت( ع ) قرار داد. گفته شده است که مراد از علی بن حسین (ع) در زیارت عاشورا نیز علی اکبر (ع) است.

2- علی اصغر ع) : نامش عبدالله معرف به علی اصغر،باب الحوائج.وعبدالله رضیع یعنی شیرخوار است ، ‏مادرش رباب [1] دختر امرئ القیس است وی در۱۰ رجب سال۶۰ هجری قمری در مدینه متولدشد،سکینه نیز دختر رباب است. روز عاشورا در کربلا علی اصغر شیر خوار از تشنگی بی تاب شده بود امام حسین ع) هنگام آخرین وداع با اهل بیت( ع) او را از خیمه گاه بیرون آورد و درمقابل دشمنان روی دست گرفته وبرای او طلب آب می کند ، بین سپاهیان عمر سعد تشکیک ایجاد شد که ما برای جنگیدن با کودکان نیامده‌ایم در این حال عمر سعد به حرمله[2] دستور که با تیر سه شعبه کودک را بکشد وهنگامی که حسین بن علی( ع) در حال گفتگو بود تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید.و سرانجام او درسن شش ماهگی در کربلا به شهادت رسید ،درمورد محل دفن علی اصغرع) گفته شده است که درکنار جنازه پدر یا روی سینهٔ حسین ع) دفن شده است وبرخی گفته اند: در کنارسایر شهدای کربلاودرنزدیکی ضریح مطهر امام حسین (ع).وبرخی گفته اند که امام (ع) علی اصغر(ع) را پس از شهادت آورد پشت خیمه وباشمشیر قبری برای اوحفر نمودواورا آنجا دفن کرد والله العالم.

یک نکته :

این که در تاریخ می خوانیم، هنگام شهادت علی اکبر (ع) امام حسین (ع) فرمودند جوانان بنی هاشم بیائید جنازه علی اکبر را درب خیمه رسانید یااینکه گفته شده است که علی اصغر (ع) رادرپشت خیمه دفن نمودند،یاجنازه برخی دیگر از شهدا را به خیمه بردند، بنظرمی رسد ،این خیمه غیر خیمه گاه محل اسکان اهل بیت( ع) است زیرا اولا بین خیمه گاه وقتلگاه بیش از سیصد متر فاصله است ودرثانی از نظر عرفی این کار معمول نیست ،زیرا بردن جنازه های خونین و تکه پاره وقطعه قطعه شهدا به محل دید زن ها وبچه ها،خواهران ومادران وبستگان نزدیک شهدا موجب تحریک احساسات آنان و تأسف وتأ ثر شدید وبی تابی برخی از آنها خواهد شد،واین کار صحیحی نیست واز طرفی اگر تک تک جنازه ها را به خیمه گاه برده اند چگونه پس از حادثه کربلا هنگام دفن با نبود امکانات وفرصت اندک آنه بعد اینکه اجساد مطهر را پس پایان جنگ زیر سم اسبها له کرده بودند وانتقال مشکل تر بود آنهارا به مکان فعلی حمل نموده ودر این جا دفن کرده اند،واز طرفی اگر جنازه ها را به خیمه گاه برده باشند مکان فعلی چه خصوصیتی داشته است که آن همه جنازه را از منطقه خیمه گاه به این جا حمل کنند زیرا ارزش واعتبار این اماکن پس از دفن شهدا است نه قبل از آن ،بنا براین به احتمال زیاد امام حسین (ع) قبل از آغاز نبرد ، دستور داده باشند در میدان جنگ ودرگوشه ای از منطقه درگیری ،خیمه ای را برای جمع آوری جنازه شهدا سراپاکنند تاهرکس شهید شد دراولین فرصت اورا داخل آن خیمه گذاشته تا هم جنازه از آسیب های احتمالی تاخت وتاز سوار کاران به خصوص دشمنان محفوظ باشد وهم در معرض دید ،سپاه دشمن قرار نگیرد وچشم نیروی های خودی و رزمندگان اسلام نیز به آن ها نیفتد وحتی ازدید خانواده ها مخفی باشد وبعد از پایان جنگ هم درهمان خیمه ونزدیک آن همه جنازه شهدا که بعضا براثر شدت صدمات پاره پاره وقطعه قطعه شده بودند و قابل حمل ونقل هم نبودنددفن کردند وتنها جنازه حضرت ابوالفضل ع) که دور از منطقه قتلگاه به شهادت رسیده بود وقابل حمل نبود در همان مکان شهاد ت دفن گردیدودفن علی اصغر( ع) هم در همان مکان قبورشهدای کربلا منطقی تر بنظرمی رسد زیرا اگر امام حسین (ع) جنازه علی اصغر( ع) را پس از شهادت به خیمه گاه محل اسکان اهل بیت (ع) برده باشند وخودشان بادست خود قبری حفر نموده واورا دفن کنند مجوزی برای نبش قبر وحمل جنازه به کنار سایر شهدای کربلا یاداخل ضریح وروی سینه امام حسین (ع) وجود ندارد،پس باید گفت مراد ازدفن جنازه علی اصغر( ع) در پشت خیمه همان خیمه محل جمع آوری اجساد مطهر شهدااست

3- عبدالله (ع) از فرزندان امام حسین( ع)



[1] - رباب، دختر امرءالقيس همسر امام حسین (ع) است ، امام (ع) اورا بسیار دوست داشت واو نیزعلاقه فراوانی به امام (ع) داشت وی مادر سکینه وعبدالله (علی اصغر ) است، در سفر كربلا همراه امام (ع) بود وشاهد حوادث سنگین عاشورا ،داغ شهادت فرزندشیرخوارش علی اصغر( ع) را بر روی دستان پدر بردل داشت،غارت خیام را به چشم خود دیده وطعم تلخ اسارت را چشیده بود ،اما همچنان پس از حادثه کربلا وفاداري ‏اش را به زبان شعر، و در عمل، نسبت به امام حسین (ع) نشان داد. گفته شده است که اوهرگز زیر سقف نرفته است. خضاب نکرده ،دودی از آشپزخانه اش بلند نشده است وبه عبارتی غذای گرم نخورده است وی در این امور مورد نکوهش وحتی تمسخر زن ها قرار می گرفت لکن راه خودش را ادامه می داد، ودرجواب خواستکاران می فرمود پدر شوهر من پیامبر گرامی اسلام است وبعد از ایشان پدر شوهر دیگری نمی خواهم ودر اشعارش زمزمه می کرد:آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می بردند، در کربلا کشته شد و غیر مدفون رها شده است ، و در شعر دیگری می گفت :ای فرزند پیامبر(ص)تو آن چنان کوه محکمی بودی که من بدان پناه می بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی.دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی نیازشان سازد؟به خدا قسم! دیگر سایه ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.برخی نقل کرده اند بعلت شدت علاقه به امام حسین (ع) از بین اسرا جدا شده وبه کربلا برگشت ویک سال نزد قبر ا مام حسین( ع) ماند وپس ازآن به مدینه باز گشت ،وبرخی دیگر گفته اند وی همراه دیگر اسرا به مدینه باز گشته است، لکن از فرط غصه و گريه، پس از کوتاه مدتی از دنیا رفت ودرمدینه دفن شد.

 

 

 

[2] - حرمله ابن كاهل اسدى از قبيله بني اسد و از تيراندازان سپاه عمر بن سعد بود.

وى يكى از سران جنايتكار سپاه شام كه با بى‏رحمى تمام به‏قتل و غارت خاندان وحى در كربلا كوشيد و با جنايات خود، روى‏جنايتكاران تاريخ را سفيد كرد. او سرانجام به دست مختار افتاد.وقتى يقين كرد كه كشته مى‏شودچنين لب به سخن گشود:اى امير! در كربلا سه تير سه شاخه داشتم كه آن‏ها را با زهرآميخته كرده بودم. با يكى از آن‏ها گلوى على اصغر را كه درآغوش پدرش بود. دريدم.با دومى هنگامى كه امام ‏حسين(ع)پيراهنش را بالا زد تا خون پيشانى‏اش را پاك سازد. قلبش‏ را نشانه گرفتم

و با سومى گلوى عبدالله بن حسن(ع)را كه ‏دركنار عمويش بود. شكافتم تا چشم مختار به قیافه وحشت‌زده حرمله افتاد، به او نگاه تندی کرد و گفت:الحمدلله الذی مکننی منک؛ خدای را شکر که به چنگ افتادی،و بلافاصله فریاد زد : جلّاد! جلّاد! ، جلاد که آماده و حاضر بود گفت: بفرمائید قربان ،مختار دستور داد: اول دو دوستش را بزن.

جلاد بلافاصله با ضربتی سخت دو دست نحس او را افکند (آری این همان دو دستی که با یکی کمان را می‌گرفت و با دیگری تیر را و یکبار گلوی طفل بی‌گناه امام حسین(ع) و یک بار، چشم اباالفضل وگلوی عبدالله بن حسن( ع) و یک بار، قلب امام حسین (ع) را هدف قرار داده بود.

آری این دو دست پلید باید قطع می‌شد.سپس فریاد زد: دو پایش را نیز قطع کن!

و جلاد، فرمان را اجراء کرد. جسد بی دست و پای حرمله، در خون کثیفش غوطه می‌خورد که باز مختار صدا زد: آتش، آتش ،و بلافاصله، چوب‌های نازکی را روی جسد انداختند و آتش زدند و جسد آن جنایتکار همچنان می‌سوخت.

منهال گوید:من همچنان با چشمان حیرت‌زده، در کنار مختار ایستاده و منظره را تماشا می‌کردم، هنگامی که بدن حرمله، می‌سوخت با صدا گفتم :سبحان‌الله، مختار ناگهان رو به من کرد و گفت: ها! منهال! تسبیح خدا گفتی، خوب اما علتش چه بود؟!

گفتم: ای امیر! گوش کن تا برایت بگویم، در همین سفر که از مکه برمی‌گشتم به خدمت علی بن الحسین امام سجاد(ع) رسیدم، او از من حال حرمله را پرسید،

من جواب گفتم: که هنوز زنده است.دیدم، امام (ع) دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرد، و دوبار فرمود: خدایا، سوزش شمشیر بر او بچشان و خدایای سوزش آتش را بر وی بچشان،مختار، با حالت تعجب پرسید: راستی تو خودت از امام این را شنیدی؟!

گفتم: آری، به خدا سوگند از خودش شنیدم.منهال، می‌گوید: دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجده‌اش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد ،حرمله، به ذغال تبدیل شده بود، با هم به راه افتادیم تا به محله خودمان نزدیک خانه‌ام رسیدیم، من در اینجا تعارف کردم و گفتم: ای امیر، اگر لطف کنید سرافرازم فرمائید و برای رفع خستگی چند لحظه‌ای به منزل من تشریف بیاورید و تغیر ذائقه‌ای بدهید و چیزی میل بفرمائید.مختار نگاهی کرد و گفت: منهال! تو چهار دعای امام سجاد را برایم گفتی و خداوند دعای حضرتش را بدست من به اجابت رساند، آنگاه مرا به غذا دعوت می‌کنی؟

خیر، امروز وقت روزه شکر است و به این توفیقی که خدا نصیبم کرد نیت روزه کردم

منبع : کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


 

 

 

 

 

 

 

Image result for ‫تصاویر متحرک نظر بدهید‬‎

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 

 


 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 5:35 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

 

 

 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0079.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0138.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نام کد امکانات
مشاهده پوشه dsc_0132.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0144.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0142.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0141.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0138.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0005.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0006.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0181.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0182.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0185.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6202-dsc_0182.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0183.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0184.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0187.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0189.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0188.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0007.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0008.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0009.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0010.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0011.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0012.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 8499-dsc_0012.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه dsc_0013.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
مشاهده پوشه 6881-dsc_0010.jpg ویرایش مشاهده پوشه حذف
 

 





 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 5:03 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

تصاويركمترديده شده /محمدواحمد اسماعيلي كريزی/ومهندس حسن عبدالله پورکریزي

 




 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0187.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0188.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0187.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

تصاويركمترديده شده /محمدواحمد اسماعيلي كريزی/ومهندس حسن عبدالله پورکریزي

 

 

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 



 

 

 

 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 4:57 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي

http://www.noorfatema.org/up/uploads/12777855321.gif

 

 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0058.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0048.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/2223-dsc_0017.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0088.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0079.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/2054-dsc_0020.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0020.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0018.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0015.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0144.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0142.jpg

 

 

 

 

 

 

 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0141.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0138.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0005.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0006.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0181.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0182.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0185.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/6202-dsc_0182.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0183.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0184.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0007.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0008.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0009.jpg

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0010.jpg

 

 

 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0011.jpg

 

 

 

 

 

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/dsc_0012.jpg

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

http://barrud.mizbanblog.com/upload/picture/6881-dsc_0010.jpg

 

{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

barrud.rasekhoonblog.com

 

وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"

||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 


تصاويركمترديده شده /احمد اسماعيلي كريزي
 


ادامه مطلب



[ دوشنبه 25 آبان 1394  ] [ 4:46 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 19 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3827763 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب