کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع:

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

          ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع ،یکی از علمای معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. وی عموزاده محقق اول صاحب شرایع است واز سوی مادر جزء نوادگان ابن ادریس حلّی و از طرف پدرمنتسب به  احمد بن یحیی است که  همگان از علمای قرن ششم بودند. اودر سال 601 اول قرن هفتم  دیده به جهان گشود ، مردی فاضل ، دانشمندی متقی، ادیب و محدث بود و درعداد بزرگان فقها و مجتهدین شهر حله قرار گرفت. او در فقه و تفسیر و مخصوصاً در ادبیات و لغت و اخبار، مهارت بیشتری داشت و تألیفاتی نیز از قبیل کتاب جامع الشرایع  را در اصول فقه، فحص و بیان را در اسرار قرآن، نزهة الناظر را در فقه مذهب امامیه، معالم و کشف الاقتباس و رسائلی را در عبادات به رشته تحریر در آورد و سرانجام در شب عرفه ،سال 689 هجری قمری درشهر حلّه دار فانی را وداع گفت .

20-    محقق حلی صاحب شرایع الا سلام 

شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی معروف به محقق، در سال 602 هجری قمری در شهر حله در نزدیکی نجف اشرف به دنیا آمد،وی ازهمان کودکی به تحصیل مقدمات علوم زمان خود پرداخت، همچنین علم هیأت و ریاضیات و منطق و کلام را نیز آموخت. سپس فقه و اصول را نیز نزد پدر و دیگر اساتید بزرگش فراگرفت.ودارای تألیفات نابی است که در علوم مختلف نگاشته است از جمله شرایع الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام که این کتاب معروف‏ترین اثری است که از محقق به یادگار مانده است

سرانجام محقق حلی پس از حدود هفتاد و پنج سال زندگی بابرکت در سیزده جمادی الثانی سال 676 هجری قمری در شهر حله بر اثر سقوط از بام خانه مسکونی‏اش از دنیا رفت و در همان شهر درخانه خود به خاک سپرده شد. آرامگاه وى امروزه در ،محلة الطاق‏ ، شهر حله قرار دارد و بر قبرش گنبد و سرایى ساخته اند. در پیرامون قبر او، آرامگاه گروهى از بزرگان شیعه نیز قرار دارد. 

 

 

 

شکلک های محدثه

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 4:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

تاریخ اماکن عتبات عالیات (85) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

  ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع:

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

          ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع ،یکی از علمای معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. وی عموزاده محقق اول صاحب شرایع است واز سوی مادر جزء نوادگان ابن ادریس حلّی و از طرف پدرمنتسب به  احمد بن یحیی است که  همگان از علمای قرن ششم بودند. اودر سال 601 اول قرن هفتم  دیده به جهان گشود ، مردی فاضل ، دانشمندی متقی، ادیب و محدث بود و درعداد بزرگان فقها و مجتهدین شهر حله قرار گرفت. او در فقه و تفسیر و مخصوصاً در ادبیات و لغت و اخبار، مهارت بیشتری داشت و تألیفاتی نیز از قبیل کتاب جامع الشرایع  را در اصول فقه، فحص و بیان را در اسرار قرآن، نزهة الناظر را در فقه مذهب امامیه، معالم و کشف الاقتباس و رسائلی را در عبادات به رشته تحریر در آورد و سرانجام در شب عرفه ،سال 689 هجری قمری درشهر حلّه دار فانی را وداع گفت .

20-    محقق حلی صاحب شرایع الا سلام 

شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی معروف به محقق، در سال 602 هجری قمری در شهر حله در نزدیکی نجف اشرف به دنیا آمد،وی ازهمان کودکی به تحصیل مقدمات علوم زمان خود پرداخت، همچنین علم هیأت و ریاضیات و منطق و کلام را نیز آموخت. سپس فقه و اصول را نیز نزد پدر و دیگر اساتید بزرگش فراگرفت.ودارای تألیفات نابی است که در علوم مختلف نگاشته است از جمله شرایع الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام که این کتاب معروف‏ترین اثری است که از محقق به یادگار مانده است

سرانجام محقق حلی پس از حدود هفتاد و پنج سال زندگی بابرکت در سیزده جمادی الثانی سال 676 هجری قمری در شهر حله بر اثر سقوط از بام خانه مسکونی‏اش از دنیا رفت و در همان شهر درخانه خود به خاک سپرده شد. آرامگاه وى امروزه در ،محلة الطاق‏ ، شهر حله قرار دارد و بر قبرش گنبد و سرایى ساخته اند. در پیرامون قبر او، آرامگاه گروهى از بزرگان شیعه نیز قرار دارد. 

 

 

شکلک های محدثه

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 تاریخ اماکن عتبات عالیات (85) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 4:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع :

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

          ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع ،یکی از علمای معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. وی عموزاده محقق اول صاحب شرایع است واز سوی مادر جزء نوادگان ابن ادریس حلّی و از طرف پدرمنتسب به  احمد بن یحیی است که  همگان از علمای قرن ششم بودند. اودر سال 601 اول قرن هفتم  دیده به جهان گشود ، مردی فاضل ، دانشمندی متقی، ادیب و محدث بود و درعداد بزرگان فقها و مجتهدین شهر حله قرار گرفت. او در فقه و تفسیر و مخصوصاً در ادبیات و لغت و اخبار، مهارت بیشتری داشت و تألیفاتی نیز از قبیل کتاب جامع الشرایع  را در اصول فقه، فحص و بیان را در اسرار قرآن، نزهة الناظر را در فقه مذهب امامیه، معالم و کشف الاقتباس و رسائلی را در عبادات به رشته تحریر در آورد و سرانجام در شب عرفه ،سال 689 هجری قمری درشهر حلّه دار فانی را وداع گفت .

20-    محقق حلی صاحب شرایع الا سلام 

شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی معروف به محقق، در سال 602 هجری قمری در شهر حله در نزدیکی نجف اشرف به دنیا آمد،وی ازهمان کودکی به تحصیل مقدمات علوم زمان خود پرداخت، همچنین علم هیأت و ریاضیات و منطق و کلام را نیز آموخت. سپس فقه و اصول را نیز نزد پدر و دیگر اساتید بزرگش فراگرفت.ودارای تألیفات نابی است که در علوم مختلف نگاشته است از جمله شرایع الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام که این کتاب معروف‏ترین اثری است که از محقق به یادگار مانده است

سرانجام محقق حلی پس از حدود هفتاد و پنج سال زندگی بابرکت در سیزده جمادی الثانی سال 676 هجری قمری در شهر حله بر اثر سقوط از بام خانه مسکونی‏اش از دنیا رفت و در همان شهر درخانه خود به خاک سپرده شد. آرامگاه وى امروزه در ،محلة الطاق‏ ، شهر حله قرار دارد و بر قبرش گنبد و سرایى ساخته اند. در پیرامون قبر او، آرامگاه گروهى از بزرگان شیعه نیز قرار دارد. 

 

 

شکلک های محدثه

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 4:28 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع:

 

 

 

 

 

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

 

          ابن سعید حلی صاحب جامع الشرایع ،یکی از علمای معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. وی عموزاده محقق اول صاحب شرایع است واز سوی مادر جزء نوادگان ابن ادریس حلّی و از طرف پدرمنتسب به  احمد بن یحیی است که  همگان از علمای قرن ششم بودند. اودر سال 601 اول قرن هفتم  دیده به جهان گشود ، مردی فاضل ، دانشمندی متقی، ادیب و محدث بود و درعداد بزرگان فقها و مجتهدین شهر حله قرار گرفت. او در فقه و تفسیر و مخصوصاً در ادبیات و لغت و اخبار، مهارت بیشتری داشت و تألیفاتی نیز از قبیل کتاب جامع الشرایع  را در اصول فقه، فحص و بیان را در اسرار قرآن، نزهة الناظر را در فقه مذهب امامیه، معالم و کشف الاقتباس و رسائلی را در عبادات به رشته تحریر در آورد و سرانجام در شب عرفه ،سال 689 هجری قمری درشهر حلّه دار فانی را وداع گفت .

20-    محقق حلی صاحب شرایع الا سلام 

شیخ ابوالقاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی معروف به محقق، در سال 602 هجری قمری در شهر حله در نزدیکی نجف اشرف به دنیا آمد،وی ازهمان کودکی به تحصیل مقدمات علوم زمان خود پرداخت، همچنین علم هیأت و ریاضیات و منطق و کلام را نیز آموخت. سپس فقه و اصول را نیز نزد پدر و دیگر اساتید بزرگش فراگرفت.ودارای تألیفات نابی است که در علوم مختلف نگاشته است از جمله شرایع الاسلام فی معرفة الحلال و الحرام که این کتاب معروف‏ترین اثری است که از محقق به یادگار مانده است

سرانجام محقق حلی پس از حدود هفتاد و پنج سال زندگی بابرکت در سیزده جمادی الثانی سال 676 هجری قمری در شهر حله بر اثر سقوط از بام خانه مسکونی‏اش از دنیا رفت و در همان شهر درخانه خود به خاک سپرده شد. آرامگاه وى امروزه در ،محلة الطاق‏ ، شهر حله قرار دارد و بر قبرش گنبد و سرایى ساخته اند. در پیرامون قبر او، آرامگاه گروهى از بزرگان شیعه نیز قرار دارد. 

 

 

 

شکلک های محدثه

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 4:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
پس از درگذشت حجت الاسلام ابراهیمی؛
امام جمعه جدید سبزوار معرفی شد/ جمعه، مراسم استقبال مردمی از حجت الاسلام مقیسه
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۵ در ۱۲:۳۸ ب٫ظ
 
 
حجت الاسلام غلامرضا مقیسه به عنوان امام جمعه سبزوار معرفی شده و روز جمعه اولین نماز جمعه به امامت وی برگزار خواهد شد.
photo_2016-12-21_11-12-10

به گزارش صبح توس به نقل ازبصیر سبزوار مراسم استقبال مردمی از امام جمعه جدید 

سبزوار، حجت الاسلام غلامرضا مقیسه که از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم و محقق و پژوهشگر علوم دینی هستند، ساعت ۱۰:۳۰ روز جمعه سوم دیماه در محل مصلی نماز جمعه سبزوار برگزار می شود.

 

گفتنی است حجت الاسلام غلامحسین ابراهیمی اما جمعه پیشین سبزوار پس از تحمل یک دوره بیماری پنج شنبه گذشته دارفانی را وداع گفت و به دیار حق شتافت.

 

گوشه ای از فعالیت ها و زندگی نامه علمی حجت‌الاسلام‌ والمسلمین غلامرضا مقیسه، امام جمعه جدید سبزوار در متن زیر امده است.

سابقه تحصیلی:
ورود به حوزه علمیه گرگان در سال ۱۳۵۰، و ادامه تحصیلات حوزوی در شهر مقدس قم از سال ۱۳۵۵. تحصیل سطح عالی حوزه در دروس اساتید برجسته مرحوم آیت الله ستوده، فاضل لنکرانی و سیدابوالفضل موسوی تبریزی. همچنین شرکت در دروس خارج فقه و اصولِ اساتید بزرگوار آیات عظام مرحوم شیخ جواد تبریزی و وحید خراسانی به مدت ۱۵ سال؛ دروس فلسفه در محضر اساتید دکتر احمد بهشتی، آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله حسن‌زاده آملی؛ و درس تفسیر آیت‌الله مشکینی.

سابقه تدریس:
با بیش از ۳۰ سال تدریس دروس حوزوی از ادبیات تا خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم.

سابقه پژوهشی:
کتب:
۱) ولایت در کتاب و سنت؛
۲) رجعت از نگاه عقل و دین.
مقالات:
۱) «رابطه جبریل و پیامبر (ص) در نقد دکتر سروش»؛
۲) «اضطرار»؛
۳) «ماهیة الحق و اقسامه از منظر امام خمینی(ره)».
راهنمایی و مشاوره پایان‌نامه:
‌راهنمایی و مشاوره ده‌ها پایان‌ و رساله‌ سطح ۳ و ۴ حوزه علمیه.

سابقه اجرایی:
قاضی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در سال‌های ۱۳۶۰ الی ۱۳۶۲.

سوابق فرهنگی:
۱. تبلیغ در ایام محرم و ماه رمضان از ۴۰ سال پیش؛
۲. روحانی کاروان در بعثه مقام معظم رهبری در حج به مدت ۲۰ سال؛
۳. همکاری با بعثه مقام معظم رهبری در حج در آموزش و تربیت روحانیون کاروان.

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 3:07 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

۷ کارشناس خواب به شما می گویند که چگونه به خواب بروید؟ 

 

زمانی که صحبت از خواب بیشتر می شود، شما می دانید که باید چکار کنید، حذف کردن کافئین آخر شب تبدیل اتاق خواب به یک محل آرام و خاموش کردن
 
خواب آلودگی،خواب راحت
 
زمانی که صحبت از خواب بیشتر می شود، شما می دانید که باید چکار کنید، حذف کردن کافئین آخر شب تبدیل اتاق خواب به یک محل آرام و خاموش کردن وسایل الکترونیکی یک ساعت قبل از خواب. با این حال به جای خوابیدن، شما یک بار دیگر دارید کاشی های سقف تان را می شمارید. بی خوابی، یک total drag (نیروی مقاومت کلی) است اما خوشبختانه ترفندهای دیگر بسیاری وجود دارند که شما می توانید برای جلوگیری از بی خوابی، آنها را امتحان کنید. اقدامات مفید زیر از طرف کارشناسان خوابی که دچار بی خوابی شده اند را امتحان کنید:

عضلات تان را آرام کنید

دکتر ساندرا بلاک، متخصص مغز و اعصاب و نویسنده The Girl Without a Name می گوید از آرام سازی پیشرفته عضلانی برای از بین بردن تنش فیزیکی که مانع به خواب رفتن شما می شود، استفاده کنید. هر گروه عضلانی را در فواصل ۵ ثانیه ای، به آرامی سفت و سپس شل کنید. از انگشتان پایتان شروع کرده و به تدریج به سمت سرتان بیایید. با مجسم کردن خودتان در یک صحنه آرامش بخش، کارتان را به پایان برسانید. بلاک می گوید: من همیشه خودم را در یک ساحل آفتابی با خورشید زیبایی که روی امواج می تابد، گرمای حوله و بوی لوسیون برنزه نارگیل ، تجسم می کنم. من فقط با فکر کردن به آن، احساس خواب آلودگی می کنم.

در مورد بیدار ماندن، فکر کنید

دکتر سونجای، مدیر برنامه پزشکی عصب شناسی خواب کودکان در دانشگاه دوک و نویسنده My Child Won’t Sleep می گوید: دور از عقل به نظر می رسد اما وقتی متوجه می شوم که چون نگران به خواب رفتن هستم، خوابیدن برایم دشوار است، بر عکس آن را انجام می دهم. به جای نگرانی در مورد به خواب رفتن، در مورد بیدار ماندن فکر کنید. این کار، اغلب اضطراب را کاهش داده و به ذهن شما فرصتی برای تمدد اعصاب برای به خواب رفتن می دهد. این، تکنیکی است که به « قصد متناقض » معروف است.

یک اسموتی برای زمان خواب درست کنید

رابرت روزنبرگ، متخصص طب خواب و نویسنده Sleep Soundly Every Night, Feel Fantastic Every Day پیشنهاد می کند که میان وعده معمول قبل از خوابتان را با یک اسموتی جایگزین کنید. او می گوید: من از مقدار کمی ماست یونانی بدون چربی و شیر بادام کم کالری استفاده می کنم. هر دوی آنها حاوی مواد مغذی خواب آوری مانند تریپتوفان، کلسیم و منیزیم هستند. سپس گیلاس ترش یخ زده که به تازگی مشخص شده مدت خواب را به اندازه یک ساعت افزایش می دهد اضافه می کنم. در آخر، کمی دارچین برای طعم آن می افزایم، شما آماده خوابیدن هستید.

زمانی را به خودتان اختصاص دهید

با تنها شدن، ذهن تان را از هرگونه وقایع استرس زای قبل از خواب، خالی کنید. لیزا مدالی، متخصص طب خواب رفتاری در دانشگاه شیکاگو می گوید: من سعی می کنم در طول ساعت آخر قبل از خواب، زمانی را به خودم اختصاص دهم. این کار باعث به حداقل رساندن پتانسیل برای افکار مضطرب کننده در هنگامی که سعی دارم به خواب روم، می شود. فعالیت های آرامش بخش انفرادی به پاک کردن ذهنم از مشکلات بین فردی کمک کرده و مرا به وضعیت غیر برانگیخته برای انتقال خواب می برد.

یک دفترچه، دم دستتان داشته باشید

تشویش های ذهنی که به احتمال زیاد شما را بیدار نگه می دارند را با نوشتن کاهش دهید. روزنبرگ می گوید: این، تکنیکی به نام « نگرانی سازنده » است. حداقل سه ساعت قبل از خواب، نگرانی ها و راه حل هایتان را بنویسید. سپس آنها را در کشوی میز قرار دهید و اجازه دهید در تمام شب، آنجا بمانند. من و همسرم، این کار را با هم انجام می دهیم. کنار گذاشتن افکارتان به صورت فیزیکی، به احتمال زیاد نا آرامی در رختخواب را به حداقل خواهد رساند.

یک تمرین تنفسی انجام دهید

دکتر خوزه کولون، نویسنده رژیم خواب می گوید: کاری که من برای خواب بهتر انجام می دهم، تمرکز کردن بر روی تنفس است. من سعی می کنم که کمی بی صداتر و کمی آرام تر نفس بکشم و نفسهایم را از ۱۰۰ به صورت برعکس شمارش کنم. هنگامی که شمارش از دستم در رفت، یعنی در حال از دست دادن هوشیاری ام هستم، سپس دوباره شروع به شمردن از ۱۰۰ می کنم. همان طور که بر عکس می شمارید، سعی کنید تنفس شمرده انجام دهید، با توجه به مایوکلینیک، ما حدود ۱۲ تا ۱۴ تنفس در دقیقه انجام می دهیم. با تنفس آهسته، تعداد نفس های شما نصف می شود و می گویند که تنفس ملایم و طولانی به کاهش استرس و تحریک پاسخ آرامش کمک می کند.

حیوانات خانگی تان را از اتاقتان بیرون کنید

شاید آنها همراهان راحتی در رختخواب باشند اما گربه یا سگ شما می توانند به خواب رفتن و خواب ماندن را دشوار سازند. رابرت اوکسمن، مدیر موسسه sleep ti live در کارولینای شمالی می گوید: من اجازه نمی دهم حیوانات خانگی ام با من بخوابند. آنها ریتم شبانه روزی متفاوتی دارند و هنگامی که جابه جا می شوند، خواب فردی که در کنارشان است را بهم می زنند.

خنک بمانید

روزنبرگ می گوید: من با یک پنکه روشن که هوا را در اتاق خوابم به گردش در می آورد، می خوابم و مراقب درجه حرارت هستم. اکثر مطالعات نشان می دهند که درجه حرارت های اتاق بین ۱۷ تا ۲۱ درجه سانتی گراد، بهترین دماها برای خوابیدن هستند. دلیلش این است که درجه حرارت مرکز بدن ما در شب افت می کند و این به مغز علامت می دهد تا بخوابد. یک اتاق گرم می تواند جلوی این فرایند را بگیرد.

روشنایی را تنظیم کنید

برای تحت کنترل نگه داشتن ریتم شبانه روزی تان، روشنایی را با خورشید هماهنگ کنید. به عنوان مثال: در طول روز، در یک دفتر تاریک کار نکنید و چراغ ها را در نصفه شب، روشن نکنید. کتی گلدشتاین، متخصص مغز و اعصاب در مرکز اختلالات خواب در دانشگاه میشیگان می گوید: پس از شام، من چراغ بالای سر را در خانه به تقلید از غروب آفتاب بیرون، کم نور می کنم. نور دارای یک اثر هوشیار کننده است و می تواند ریتم شبانه روزی را تغییر دهد. حتی اگر مجبور شوم در شب از دستشویی استفاده کنم، چراغ ها را کم نور نگه می دارم.

منبع :fitnessmagazine.ir
ایران مطلب*

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 7:09 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

8حیوانی که به پُست و مقام رسیدند +عکس 

 

در برخی مناطق، به منظور تکریم یک حیوان که کار مهمی را انجام داده، یک پست سیاسی به صورت افتخاری به آن اهدا می‌شود.
 

حیواناتی که "پست سیاسی" گرفتند! + تصاویر

ایلنا : در برخی مناطق، به منظور تکریم یک حیوان که کار مهمی را انجام داده، یک پست سیاسی به صورت افتخاری به آن اهدا می‌شود. سیاست دنیای خودش را دارد و بسته به موقعیت جغرافیایی، تعریفی متفاوت را می‌گیرد. نکته جالب اینکه در برخی مناطق، به منظور تکریم از یک حیوان که کار مهمی را انجام داده، یک پست سیاسی به صورت افتخاری به آن اهدا می‌شود که در ادامه مواردی را به شما معرفی خواهیم کرد.

 

دوکِ بی‌رقیب

دوک نام سگ 9 ساله‌ای از نژاد سگ کوهستان پیرینه یا "گریت پیِرنیز" است که برای سومین دوره به عنوان شهردار کومورانت در مینسوتای آمریکا به کار خود ادامه می‌دهد. اما این سگ احتمالا کار خاصی انجام داده که تا این اندازه محبوب است! دوک در انتخابات اوت 2016 اصلا کار دشواری نداشت و به راحتی تمام رقبای خود را کنار زد. ساکنین شهر نیز از سیاست‌های دوک و عملکرد کلی او رضایت دارند.

 


 

سوسیس؛ محبوب دل‌ها!

سوسیس از دو کانال به دنیای شهرت نزدیک شده است: او هم ستاره رمان‌های کارگاهی خودش بود و هم اینکه در سال 2001 در انتخابات شهرداری مارسی فرانسه، کاندید شده بود.

 

سوسیس از نژاد داشهوند بوده و زندگی تراژیکی را پشت سر گذاشته است. او میان زباله‌ها پیدا شد و انجمن محافظت از حیوانات فرانسه آن را نجات داد. سپس سوسیس به چاپخانه "لوکِلر دو سود" مارسی سپرده شد که در آنجا چندین رمان با محوریت قهرمانانه سوسیس به چاپ رسید. شهرت او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در سال 2001، نامزد انتخابات شهرداری مارسی شد.

 

 

شعار سوسیس در انتخابات جالب بود: «به امید داشتن جامعه‌ی انسانی‌تر.» او اما در نهایت با 4.5 درصد آرا در مقام ششم قرار گرفت. اما این مسئله از محبوبیت سوسیس کم نکرد تا اینکه صاحبان این سگ از شهرت او برای برجسته کردن نا عدالتی‌ها در فرانسه استفاده کردند. سوسیس در سال 2009 در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کرد و تمام درآمدش را به انجمن محافظت از حیوانات فرانسه تقدیم کرد. سوسیس در حال حاضر 16 سال سن دارد.

 


شایعات در مورد او کم نبود!

شایعات در مورد مرگ سیاستمداران کم ساخته نمی‌شود و استابز نیز اصلا از این لحاظ مستثنی نیست. استفانی اندرز، صاحب مغازه ناگِلی یعنی محل نگهداری استابز، می‌گوید: «به هر کسی که آن شایعه را در ماه مه 2016 ساخت، باید بگویم که اصلا بامزه نبود. استابز کاملا حالش خوب است و هیچ مشکلی هم ندارد.»

 

 

استابز از سال 1997 میلادی به عنوان شهردار افتخاری تالکیتنا انتخاب شده و حتی محبوبیت او پس از حمله یک سگ در سال 2013 دوچندان شده است. این گربه در حال حاضر بیش از 35000 فالوئر در فیسبوک دارد. احتمال می‌رود سن استابز، استابز، شهردار تالکیتنای آلاسکا، حدود 19 سال باشد.

 


 

رقابت بین "انسان و بز" بر سر شهردار شدن

در دهه 80 یک رقابت طنزآلود بین یک انسان و یک بز به نام "کلِی هنری" بر سر شهرداری شهر لاهیتاس تگزاس بوجود آمد. طبیعی بود که یک انسان آن انتخابات را پیروز شود، اما از آنجایی که عملکرد وی خوب نبود، بز انتخابات بعدی را برد.

 

 

کلِی هنری و خاندانش توانستند قدرت را نسل به نسل در اختیار خود داشته باشند. پس از هنری کلی، فرزندش یعنی هنری کلی دوم شهردار شد که توسط پسرش کشته شد. هنری کلی سوم اینک شهردار لاهیتاسِ تگزاس است. این خاندان به "بی اعصاب بودن" شهرت دارند.

 


 

کاندیدایی که خورده شد!

ییپیی‌ها در کنوانسیون دموکراتیک ملی شیکاگو در سال 1968 یک خوک را کاندیدای خود کردند و شعار انتخاباتی آن‌ها این بود: «آن‌ها یک رئیس جمهور را کاندیدا کردند که انسان‌ها را می‌خورد. ما رئیس جمهوری را کاندیدا می‌کنیم که مردم آن را می‌خورند.»

 

 

اعتراض ییپی‌ها به جنگ ویتنام، ناکام ماندن یکپارچگی نژادی و اجتناب از دو حزبی شدن کشور بود. آن‌ها با کاندیدا کردن یک خوک قصد داشتند به وضعیت موجود و رقابت هامفری و نیکسون اعتراض کنند. از سرنوشت نهایی پیگاسوس هیچ اطلاعاتی در دست نیست، اما گفته می‌شود که احتمالا به یک عنوان یک شام خوشمزه در سر میز چند افسر پلیس در شیکاگو دیده شد!

 


رقیب هیلاری و ترامپ!

آیا لوسی لو می‌تواند بدتر از دو کاندیدای نهایی انتخابات 2016 آمریکا عمل کند؟ پاسخ قطعا منفی است. لوسی لو یک سگ‌ گله‌ اسکاتلندى‌ است که به عنوان شهردار ربیت هاشِ کنتاکی منصوب شد. از این حیث، او اولین مونثی بود که به این عنوان نائل آمده بود، اما سومین سگی شهردار بود. او حتی قصد داشت برای انتخابات 2016 نیز با هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ رقابت کند.

 

 

 


 

گرگی به نام شونکا

گرگی به نام شونکا در مرکز نگهداری گرگ‌ها در کلرادو زندگی می‌کند که پیروز انتخابات سال 2016 شهرداری شهر دیواید در ایالت کلرادو شد. این انتخابات هر دوسال یکبار توسط مرکز نگهداری حیوانات شهر "تلر کانتیِ" کلرادو برگزار می‌شود و این نخستین بار است که یک گرگ پیروز آن شده است. قیمت هر رای 1 دلار بوده و درآمد آن صرف هزینه‌های روزمره مرکز می‌شود. در انتخابات سال جاری، مبلغ 38000 دلار جمع شد.

 

 

 


 

بوسکو راموس

این سگ دورگه از نژاد شکاری لابرادور رتریور و نژاد سگ نگهبانِ روتوایلر متولد شده است. وی در انتخابات سال 1981 میلادیِ شهرداری سانول کالیفرنیا توانست با شکست دادن 2 رقیب خود به عنوان شهردار انتخاب شود. خبر پیروزی وی به سرعت در رسانه‌های جهان بازتاب پیدا کرد؛ حتی یک روزنامه چینی با انتشار خبر، آن را به عنوان سندی برای ناکام ماندن دموکراسی در نظر گرفت. در سال 2009، یک مجسمه برنزی از این سگ ساخته شده که امروزه یکی از جذابیت‌های گردشگری آن منطقه شده است.

 

ایران مطلب*

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 7:06 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
1395/10/1 چهارشنبه

به مناسبت هفته پژوهش

نگاهی به فعالیت های علمی و پژوهشی سازمان قضایی نیروهای مسلح

در گزارشی که پیش روی دارید، فعالیت های دفتر آموزش و پژوهش سازمان قضایی نیروهای مسلح در حوزه علمی و پژوهشی در نه محور تشریح شده است.

استفاده از ظرفیت علمی نخبگان
استفاده از ظرفیت علمی نخبگان نیروهای مسلح و دانشگاه برای تولید آثار علمی در حوزه‌های مرتبط با مأموریت سازمان قضایی و حقوق کیفری نظامی و حقوق عمومی از جمله تدابیری است که زمینه‌ی تولید ادبیات و آثار علمی در حوزه‌های مذکور را فراهم کرده است و از رهگذر آن بعضی از این آثار برای نخستین بار تولید و در دسترس پژوهشگران و مدیران محترم سازمان قضایی  نیروهای مسلح قرار گرفته‌است.
---------------------------------///
تولید یا به روز رسانی متون آموزشی ویژه قضات
با لازم الاجرا شدن قانون جدید آیین‌دادرسی کیفری و قانون آیین دادرسی جرایم نیروهای مسلح، از ابتدای تیرماه سال 1394، به دلیل تأسیسات و نوآوری‌های این قوانین، برنامه‌ریزی متناسب برای آمادگی قضات در جهت اجرای هرچه بهتر این مصوبات، انجام شد. در همین ارتباط گروه پژوهش‌های قضایی سازمان، ضمن بررسی و تعیین اولویت‌ها و نیازهای آموزشی، در سال 1394 هشت جزوه آموزشی را به روز رسانی و تولید کرده است.
---------------------------------///
برگزاری میزگردهای علمی
در راستای ایجاد و توسعه‌ی گفتمان علمی در موضوعات مهم مورد نیاز سازمان قضایی نیروهای مسلح در سال های 94 و 95 برگزاری چندین میزگرد علمی با حضور اساتید دانشگاه های کشور، قضات، مدیران و کارکنان سازمان در دستور کار دفتر آموزش و پژوهش قرار گرفته است که عبارتند از:
- میزگرد علمی «بایسته‌های پیشگیری کیفری از جرایم نیروهای مسلح»
- میزگرد «بررسی کارایی‌ کیفرهای شلاق و حبس با خدمت در قبال جرایم نیروهای مسلح»
- میزگرد علمی «نقد آرای قضایی»
- میزگرد علمی «سازمان قضایی نیروهای مسلح مقتدر؛ شاخص ها و راهکارها»
---------------------------------///
اجرای طرح های پژوهشی
به منظور رفع بخشی از نیازهای پژوهشی سازمان قضایی، اجرای بعضی از طرح های تحقیقاتی با تصویب شورای پژوهشی سازمان به پژوهشگران دانشگاهی خارج از سازمان واگذار شده است که از جمله‌ی آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارزیابی علمی و روش شناختی تحقیقات انجام گرفته در زمینه بررسی علل گرایش به ارتکاب جرایم مختلف در نیروهای مسلح
- سند راهبردی سیاست کیفری سازمان قضایی نیروهای مسلح
- ارزیابی نهاد حبس با خدمت و آسیب‌شناسی آن
- تدوین نقشه استراتژی سازمان قضایی نیروهای مسلح با استفاده از تکنیک دلفی و ماتریس SWOT بر مبنای کارت امتیازی متوازن (BSC و روش دیمتل فازی)
- مدل عملیاتی ارائه خدمات به ارباب رجوع از آغاز تا پایان فرآیند دادرسی بر اساس جدیدترین استانداردها با لحاظ متقتضیات بومی سازمان قضایی نیروهای مسلح.
---------------------------------///
تدوین کتاب اندیشه‌ها و تدابیر مقام معظم رهبری
در راستای آشنایی قضات سازمان قضایی نیروهای مسلح و مسئولان و فرماندهان نیروهای مسلح با تدابیر و راهبردهای کلان حاکم بر دادرسی به ویژه در دادسراها و دادگاه های نظامی، از سال 1393 تدوین کتابی مشتمل بر رهنمودها و تدابیر ایشان در دوره‌‌ی دادرسی و قضا در دستور کار این سازمان قرار گرفت. با هماهنگی دفتر مقام معظم رهبری و همکاری دکتر محمد هادی توکل‌پور عضو هیات علمی دانشگاه شاهد، و نظارت دفتر آموزش و پژوهش سازمان با رجوع به متن درس خارج فقه مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان در دیدارهای خصوصی با رؤسای سازمان قضایی، تدابیر موردی درباره‌ی پرونده‌های قضایی، سخنرانی های عمومی مقام معظم رهبری و  رجوع به متون علمی، منابع فقهی و اندیشه‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) متنی تدوین شده است و منتظر داوری نهایی مؤسسه‌ی پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی، برای انتشار است.
---------------------------------///
تدوین طرح تحول فرهنگی در سازمان قضایی نیروهای مسلح
در جهت نهادینه کردن و ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی در میان کارکنان سازمان قضایی نیروهای مسلح اعم از  قضات، کارمندان و خانواده‌های آنها و سربازان وظیفه، تدوین طرح 5 ساله‌ی تحول فرهنگی در سازمان قضایی نیروهای مسلح در دستور کار قرار گرفته است این طرح مشتمل بر سه مرحله است:
مرحله‌ی اول: انجام مطالعه و پژوهش و گردآوری داده‌های لازم.
مرحله‌ی دوم: طراحی و برنامه‌ریزی برنامه پنج ساله و تعیین چشم‌اندازتحول فرهنگی در سازمان قضایی.
مرحله‌ی سوم: اجرای برنامه عملیاتی تحول فرهنگی در سازمان قضایی.
---------------------------------///
تدوین و ویرایش بسته‌های آموزشی ویژه آموزش نیروهای مسلح
بنا به تدابیر معاونت قضایی و حقوقی، تولید متون آموزشی جدید ویژه نیروهای مسلح همچنین ویرایش محتوای آموزشی که قبلاً تولید شده بود، در دستور کار دفتر آموزش و پژوهش سازمان قرار گرفت.
با تلاش‌های این دفتر، در این ارتباط، 26 متن آموزشی در سال 1394 تدوین و ویرایش و آماده چاپ شد.
عناوین آموزشی مدون و اصلاح شده بدین شرح است:
1- آشنایی با جرم اخذ پورسانت و پیامدهای ارتکاب آن.
2- آشنایی با جرم ایجادجو بدبینی نسبت به نیروهای مسلح و پیامدهای ارتکاب آن.
3- آشنایی با جرم تمرد و لغو دستور و پیامدهای ارتکاب آن.
4- آشنایی با جرم ایراد ضرب و جرح عمدی و پیامدهای ارتکاب آن.
5- آشنایی با جرم تخریب و ایراد خسارت به اموال و پیامدهای ارتکاب آن.
6- آشنایی با جرایم مواد مخدر و پیامدهای ارتکاب آن ها.
7- آشنایی با جرم سوء استفاده از مقام و موقعیت نظامی و پیامدهای ارتکاب آن.
8- آشنایی با جرم ترک پست نگهبانی و پیامدهای ارتکاب آن.
9- آشنایی با جرم سرقت و پیامدهای ارتکاب آن.
10- آشنایی با جرم خودزنی و پیامدهای ارتکاب آن.
11- آشنایی با جرم خوابیدن سرپست نگهبانی و پیامدهای ارتکاب آن.
12- آشنایی با جرم جعل و پیامدهای ارتکاب آن.
13- آشنایی با جرایم علیه امنیت و پیامدهای ارتکاب آن.
14- آشنایی با قانون منع مداخله کارکنان دولت در معاملات دولتی و پیامدهای ارتکاب آن.
15- آشنایی با جرم رشاء و ارتشاء و پیامدهای ارتکاب آن ها.
16- آشنایی با قانون حمایت قضایی از بسیج.
17- آشنایی با جرم اختلاس و پیامدهای ارتکاب آن.
18- آشنایی با جرم فرار از خدمت و پیامدهای ارتکاب آن.
19- آشنایی با جرم ورود و مداخله نیروهای مسلح در مناقشات سیاسی و پیامدهای ارتکاب آن.
20- آشنایی با جرم سوء استفاده و استفاده غیرمجاز از اموال دولتی و پیامدهای ارتکاب آن.
21- آشنایی با جرم توهین و پیامدهای ارتکاب آن.
22- آشنایی با جرم تهدید و پیامدهای ارتکاب آن.
23- آشنایی با جرم توقیف و حبس غیر قانونی و پیامدهای ارتکاب آن.
24- آشنایی با ساختار و صلاحیت سازمان قضایی نیروهای مسلح.
25- قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در نظم حقوق کنونی.
26- بررسی قراردادهای بین‌المللی در حوزه نیروهای مسلح با رویکرد عدالت قضایی.
---------------------------------///
برگزاری کارگاه‌های آموزشی آشنایی با فرآیند دادرسی نظامی
در راستای اجرایی سازی تفاهم‌نامه‌های علمی و آموزشی با مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی، کارگاه‌های آموزشی آشنایی با فرآیند دادرسی نظامی در سازمان قضایی نیروهای مسلح طی سال‌های 94 و 95 برگزار گردید.
در این دوره‌ها دانشجویان مقاطع مختلف رشته حقوق علاوه بر شرکت در کارگاه آموزشی از شعب مختلف دادگاه و دادسرای نظامی بازدید داشته و با مراجعه به شعب دادسرای نظامی و شرکت در جلسات دادگاه، آشنایی کاملی در حوزه رسیدگی به جرایم نیروهای مسلح در سازمان قضایی به دست آورده اند. لازم به ذکر است باتوجه به نظرسنجی‌های به عمل آمده در پایان کارگاه آموزشی رضایت‌مندی 95 درصدی نسبت به برگزاری دوره اعلام گردیده است.
---------------------------------///
تشکیل هیات های اندیشه ورز در سازمان قضایی نیروهای مسلح
هیات های اندیشه ورز به عنوان  اﺑﺰار ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﻴﺮی از ﺗﻔﻜﺮ ﺟﻤﻌﻲ، ﺿﻤﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ، ﺗﻬﺪﻳﺪﻫﺎ، ﻧﻘﺎط ﻗﻮت و ﺿﻌﻒ، ﺧﻄﺎ ﭘﺬﻳﺮی ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺳﺎزﻣﺎن را ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻴﺰان ﻣﻤﻜﻦ ﺗﻘﻠﻴﻞ داده در اراﺋﻪ راه حل ها ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد، ﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻘﺶمؤثرهیات اندیشه ورز در ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ و ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ آن در ﺗﻮﺳﻌﻪ و ارﺗﻘﺎی ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ، ﺑﻪوﻳﮋه ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی اراﻳﻪ دﻫﻨﺪه ﺧﺪﻣﺎت ﺑﻪ ﻗﺸﺮﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ابزار اﻣﺮوزه ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ در ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ. با توجه به آثار یادشده، ایجاد هیات های اندیشه ورز در سازمان قضایی نیروهای مسلح ضرورتی اجتناب ناپذیر است و به منظور بهره‌وری از حداکثر ظرفیت این ابزار مدیریتی شیوه‌نامه اجرایی هیات اندیشه ورز سازمان قضایی نیروهای مسلح تصویب و ابلاغ می‌شود.
اهداف هیات اندیشه ورز
الف) بهره گیری از خرد جمعی نخبگان قضائی و اداری، با تکیه بر روش های علمی و پژوهشی در جهت تحقق چشم انداز، سیاست های ابلاغی و برنامه های سازمان قضائی؛
ب) شناسایی و پرورش ایده ها و پیشنهادهای موثر در بهره وری و کارآمدی سازمان؛
پ) بررسی مسائل، مشکلات سازمان قضایی نیروهای مسلح و راه حل های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت؛
ت) ایجاد زمینه مناسب برای بهره‌مندی از ایده‌های نوین و دیدگاه‌‌های صاحب‌نظران، فرهیختگان و مدیران  و نیز هر موضوعی که در سازمان متولی خاصی ندارد.
تدوین دستورالعمل هیات های اندیشه ورز
در راستای مدیریت دانش و بهره‌گیری از ظرفیت علمی و تجربی صاحبنظران درون و برون سازمانی برای شناسایی مسائل، راه‌حل ها و ترسیم افق های مطلوب برای سازمان در حوزه‌های اداری و قضایی مانند پیشگیری از جرم، کاهش مدت دادرسی، اتقان آرای قضایی، تکریم ارباب رجوع و رویکردهای فرهنگی سازمان، تشکیل اتاق های اندیشه ورز از سال 1394 در دستور کار این سازمان بوده است.
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 7:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۴۴۶۱۱۸
۰۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۱:۲۷
 
 
 

عکسی ویژه از رهبر انقلاب سوار بر قایق 

 
کانال تلگرامی پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری تصویری از رهبرانقلاب را سوار بر قایق که مربوط به دهه 40 و در مازندران است را منتشر کرده است.
امتیاز خبر: 18 از 100 تعداد رای دهندگان 675
 
عکسی ویژه از رهبر انقلاب سوار بر قایق 
 
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 6:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۸۲۱۶۷
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۶
 
 
 
 
 آرزوی جبرئیل چیست؟ 
 
جبرئیل آرزویی داشته که آن را با پیامبر اکرم(ص) در میان گذاشته است.
 عقیق:ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺸﻜﻴﻨﻰ(ره) ﺣﺪﻳﺜﻰ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩند ﻛﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻛﺮﻡ (ص) ﺑﻪ حضرت ﻋﻠﻰ (ع) ﻓﺮﻣﻮدند: ﺍﻯ ﻋﻠﻰ، ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺑﺸﺮ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻢ. 
 
1 ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻥ. 2 ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻰ ﺑﺎ ﻋﻠﻤﺎ. 3 ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻭ ﺁﺷﺘﻰ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. 4 ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ. 5 ﻋﻴﺎﺩﺕ ﻣﺮﻳﺾ ﻧﻤﻮﺩﻥ. 6 ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻛﺮﺩﻥ. 7 ﺩﺭ ﻣﻮﺳﻢ ﺣﺞّ ﺑﻪ ﺣﺎﺟﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﻥ. ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻛﺮﻡ (ص) ﺑﻪ ﻋﻠﻰ (ع) ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻳﺎ ﻋﻠﻰ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺟﺪّﻯ ﻭ ﻛﻮﺷﺎ ﺑﺎش.
 

پی نوشت:
کتاب «ﻣﻮﺍﻋﻆ ﺍﻟﻌﺪﺩﻳﻪ»
منبع:باشگاه خبرنگاران
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 6:55 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۸۲۱۷۰
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۱
 
 
 
 
 
پانزدهمین روز از بازخوانی صحیفه سجادیه؛

دعای امام سجاد(ع) درهنگام بیماری و اندوه 

پانزدهمین دعای امام سجاد(ع)، به هنگام بیماری و روی آوردن اندوه و بلا بسیار سفارش شده است.
عقیق:پانزدهمین دعا از صحیفه سجادیه با 7 فراز در زمان بیماری با بیان چنین نکاتی روایت شده است؛ بیماری هشداری برای توبه و موجب پاک‌شدن انسان از گناه است. انسان قدر نعمت سلامتی را هنگام بیماری بهتر می‌داند و تنها خداست که بی‌مزد و منت احسان می‌کند و بدون شایستگی ما نعمت می‌دهد.
 
وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه‏السلام اِذا مرضَ اَوْ نَزَلَ‏ بِهِ كَرْبٌ اَوْ بَليّةٌ: 
 
دعای آن حضرت(ع) به وقت بيمارى يا روى آوردن اندوه و بلا:
 
اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى‏ ما لَمْ اَزَلْ اَتَصَرَّفُ فيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنى، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى‏ ما اَحْدَثْتَ بى مِنْ عِلَّةٍ فى جَسَدى، فَما اَدْرى، يا اِلهى، اَىُّ الْحالَيْنِ اَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ؟،
 
بارخدايا، تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن كه همواره و پيوسته از آن برخوردار بودم، و سپاس تو را بر آن بيمارى كه در جسمم پديد آورده‏اى، اى خداى من نمى‏دانم كه كدام يك از اين دو حال براى شكر به درگاهت سزاوارتر است.
 
وَ اَىُّ الْوَقْتَيْنِ اَوْلى‏ بِالْحَمْدِ لَكَ؟ اَ وَقْتُ‏الصِّحَّةِ الَّتى هَنَّاْتَنى فيها طَيِّباتِ رِزْقِكَ، وَنَشَّطْتَنى بِها لِابْتِغآءِ مِرْضاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَقَوَّيْتَنى مَعَها عَلى‏ ما وَفَّقْتَنى لَهُ مِنْ‏طاعَتِكَ،
 
و كدام يك از اين دو وقت حمد تو را شايسته‏تر؟ آيا زمان سلامت كه روزي‌هاى پاكيزه‏ات را بر من گوارا ساخته‏اى، و به سبب آن براى به دست آوردن رضايت و نعمت‌هايت به من نشاط بخشيده‏اى، و به سبب آن تندرستى به من نيرو داده تا به طاعتت توفيق يابم.
 
اَمْ وَقْتُ‏الْعِلَّةِ الَّتى مَحَّصْتَنى بِها، وَالنِّعَمِ الَّتى اَتْحَفْتَنى بِها، تَخْفيفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلَىَّ ظَهْرى مِنَ الْخَطيئآتِ، وَ تَطْهيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ،
 
يا به هنگام بيمارى كه مرا به آن پاك مى‏سازى، و نعمت‏هائى كه به من تحفه داده‏اى، تا گناهانى را كه از آن گرانبار شده‏ام تخفيف دهى، و مرا از سيّئاتى كه در آن فرو رفته‏ام پاك نمايى.
 
وَتَنْبيهاً لِتَناوُلِ التَّوْبَةِ، وَتَذْكيراً لِمحْوِالْحَوْبَةِ بِقَديمِ النِّعْمَةِ؟ وَ فى خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِىَ الْكاتِبانِ مِنْ زَكِىِّ الْاَعْمالِ، ما لا قَلْبٌ فَكَّرَ فيهِ، وَلا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلا جارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ اِفْضالاً مِنْكَ عَلَىَّ، وَ اِحْساناً مِنْ صَنيعِكَ اِلَىَّ.
 
و آگاهيم دهى كه پليدى گناه را به توبه از دل بشويم، و با يادآورى نعمت قديم، گناه بزرگم را 
از پرونده‏ام محو نمايم، و در خلال اين بيمارى از جمله تحفه‏ها كه به من عنايت مى‏كنى اين است كه فرشتگان به حساب من اعمال پاكيزه‏اى نوشته‏اند كه فكر آن به خاطرى نگذشته، و بر زبانى نرفته، و هيچ يك از اعضاء در انجامش رنجى نبرده، بلكه اين همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.
 
اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ حَبِّبْ اِلَىَّ ما رَضيتَ لى، وَ يَسِّرْ لى ما اَحْلَلْتَ بى، وَ طَهِّرْنى مِنْ دَنَسِ ما اَسْلَفْتُ،
 
بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و آنچه را برايم پسنديده‏اى درنظرم محبوب ساز، وتحمل آنچه را برمن وارد نموده‏اى‏آسان ساز. 
 
وَامْحُ عَنّى شَرَّ ما قَدَّمْتُ، وَاَوْجِدْنى حَلاوَةَ الْعافِيَةِ، وَاَذِقْنى بَرْدَ السَّلامَةِ، وَاجْعَلْ مَخْرَجى عَنْ عِلَّتى اِلى‏ عَفْوِكَ، وَمُتَحَوَّلى عَنْ صَرْعَتى اِلى‏ تَجاوُزِكَ، 
 
و مرا از آلودگى اعمال  گذشته پاك كن، و شرّ اعمال گذشته‏ام را از من بزداى، و از لذّت عافيت كاميابم فرما، و گوارايى تندرستى را به من بچشان، و لطفى كن كه از بستر اين مرض به سوى عفو و بخشايش تو راه خلاص يابم.
 
وَ خَلاصى مِنْ كَرْبى اِلى‏ رَوْحِكَ، وَ سَلامَتى مِنْ هذِهِ الشِّدَّةِ اِلى‏ فَرَجِكَ، اِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالاْحْسانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالْاِمْتِنانِ، الْوَهّابُ الْكَريمُ، ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ. 
 
و از اين زمينگيرى به گذشت تو انتقال يافته، و از اين اندوه و گرفتارى به راحت تو خلاص يابم، و از اين دشوارى به فرج و گشايش تو سلامت يابم، كه همانا تو بى‏ استحقاق ما احسان روا مى‏ دارى، و نعمت بى‏ دريغ نثار مى‏ كنى، و بخشنده‏ اى كريمى كه عطايت را پايانى نيست، و داراى جلال و اكرامى.

منبع:باشگاه خبرنگاران

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 6:53 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد خبر: ۸۲۱۷۶
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۱
 
 
 
 
 

تصاويري نادر از مدينه‌ي نبوي در ۱۰۰سال پيش 

تصاوير زير را «برنهارد مورتيز» (۱۸۵۹-۱۹۳۹) شرق‌شناس آلماني در سال ۱۹۱۰ ثبت كرده است كه هم‌اكنون در آرشيو كتابخانه‌ي كنگره‌ي آمريكا نگهداري مي‌شود. شفقنا اين تصاوير را براي اولين بار منتشر مي‌كند.
عقیق:






 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 6:51 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
کد خبر: ۸۲۱۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۵:۱۱
 
 
 
 
 حدیث امام علی(ع)درباره خشم 
عقیق: در روایت داریم:
 
  امام على عليه السلام:
 
شيعيان ما كسانى اند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مى كنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مى نمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مى روند. چون خشميگين شوند، ظلم نمى كنند و چون راضى شوند، زياده روى نمى كنند، براى همسايگانشان مايه بركت  اند و نسبت به هم نشينان خود در صلح و آرامش اند.
 
شيعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمرِنا اَلَّذينَ اِن غَضِبوا لَم يَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم يُسرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛

منبع:باشگاه خبرنگارانعقیق:عقیق:
 
 

 

 

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 2 دی 1395  ] [ 6:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
 
 
پرونده علما - آیت الله نخودکی اصفهانی

عالمی که در محل جلوس امام رضا(ع) دفن است/کراماتی از شیخ حسنعلی نخودکی

مرحوم آیت‌الله حسنعلی اصفهانی مشهور به «شیخ نخودکی» در طول 8 دهه عمر پربرکت خود کرامات بسیاری را رقم زد که مهم‌ترین آن‌ها تشرّف نزد امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) است. این کرامت‌ها در سایه انس با قرآن و خواندن نماز اول وقت حاصل شد...
 
به گزارش گروه فرهنگی_فرهنگ نیوز:
 
شیخ حسنعلی اصفهانی(ره) فرزند علی اکبر فرزند رجبعلی مقدادی اصفهانی(ره)، در خانواده زهد و تقوی و پارسائی چشم به جهان گشود، پدر وی مرحوم ملاّ علی اکبر، مردی زاهد و پرهیزگار و معاشر اهل علم و تقوی و ملازم مردان حق و حقیقت بود و در عین حال از راه کسب، روزی خود و خانواده را تحصیل می کرد و آنچه عاید او می شد، نیمی را صرف خویش و خانواده می کرد و نیم دیگر را به سادات و ذراری حضرت زهرا علیها السلام اختصاص می داد.
 
در سال 1269 هجری قمری، دختری به وی عنایت شد که مادرش تا چهار ماه پس از وضع حمل حتی قطره ای شیر در سینه نداشت و آنچه دوا و دعا کردند، مؤثر نیفتاد. تا یکی از دوستان، او را به سوی مردی صاحب نفس به نام حاج محمد صادق تخته پولادی هدایت کرد.
 
ملاعلی اکبر به دلالت دوست خود، به حضور حاجی رسید و عرض حاجت نمود. حاجی به وی دستور داد تا هر چه دعا و دوا برای زوجه اش گرفته است، از وی دور سازد و خود،  در حبّه نباتی بدمید و فرمود تا آن را به زوجه خود بخوراند. با انجام دستور حاجی، پس از ساعتی شیر از سینه زن جریان یافت و به خارج راه گشود و همین امر سبب ارادت فراوان ملا علی اکبر به مرحوم حاج محمّد صادق(ره) گردید و مدت بیست و دو سال خدمت ایشان را به عهده گرفت و در این مدت، تحت تربیت و ارشاد وی به مقاماتی معنوی نائل آمد. 
 
ملا علی اکبر در شهر، به کسب خود اشتغال می ورزید و در عین حال حوایج آن مرد بزرگ را نیز فراهم می ساخت و شبهای دوشنبه و جمعه به خدمت او می رفت و در تخت پولاد بیتوته می کرد. 
 
مولود مبارک
 
در سحرگاه یک شب که ملا علی اکبر در تخت پولاد، به خدمت استاد خود سرگرم بود، خبر شادی بخش تولّد نوزاد را از استاد خود می شنود و مجدداً در مورد نامگذاری کودک به « حسنعلی» توصیه می گردد. 
 
  مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی شب دوشنبه و یا جمعه نیمه ماه ذی القعدة الحرام سال 1279 هجری قمری با بشارت قبلی مرحوم حاجی محمّد صادق در اصفهان در محلّه معروف به جهانباره که گویند میهمانسرای سلطان سنجر بوده است، دیده به جهان می گشاید.
 
شیخ حسنعلی اصفهانی مشهور به نخودکی زاده 1241  شمسی در اصفهان ، فیلسوف و از عرفا و اخلاقیون بزرگ شیعه در قرن چهاردهم هجری است.  او علاوه بر علوم معارفی و عرفانی در اصفهان و نجف دروس فقه، اصول و فلسفه را از بزرگانی چون جهانگیر خان قشقایی، آخوند خراسانی و سید محمد فشارکی فراگرفت. او در نجف هم حجره‌ای سید حسن مدرس بود. از دوستان او می‌توان به شخصیت عارف شیخ محمد بهاری و سید حسین طباطبایی بروجردی اشاره کرد. شرح حال زندگی او را پسرش شیخ علی مقدادی اصفهانی در کتاب (نشان از بی نشان‌ها ) آورده‌است.
 
مرحوم ملا علی اکبر فرزند دلبند خود را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود به تهجّد و عبادت می پرداخته، بیدار و او را با نماز و دعا و راز و نیاز و ذکر خداوند آشنا می ساخته است و از هفت سالگی او را تحت تربیت و مراقبت مرحوم حاج محمد صادق(ره) قرار می داده است.
 
خود مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نقل فرمودند:
 
« بیش از هفت سال نداشتم که نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه رمضان که با تابستانی گرم مصادف شده بود، به اتفاق پدرم، به خدمت استاد حاجی محمد صادق، مشرّف شدم.
 
در این اثناء کسی نباتی را برای تبرک به دست حاجی داد. استاد نبات را تبرک و به صاحبش رد فرمود و مقداری خرده نبات که کف دستش مانده بود، به من داد و فرمود بخور، من بیدرنگ خوردم.
 
 پدرم عرض کرد: حسنعلی روزه بود. حاجی به من فرمود: مگر نمی دانستی که روزه ات با خوردن نبات باطل می گردد. عرض کردم: آری، فرمود: پس چرا خوردی؟ عرضه داشتم: اطاعت امر شما را کردم. 
 
استاد دست مبارک خود را بر شانه من زد و فرمود: با این اطاعت بهر کجا که باید می رسیدی رسیدی.
 
 
احاطه بر علوم 
 
فرزند ایشان می گوید: 
در یادداشتی از ایشان چنین دیدم:
 
نیست علمی که مرا نیست در آن استقصا 
ای بسا گنج که خوابیده به ویرانه ما است
 
ایشان از جمیع علوم ظاهری و باطنی بهره فراوان داشتند و معتقد بودند که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت(فقه) که تعلّم آن واجب است، تحصیل سایر علوم نیز لازم و ممدوح و جهل به آنها مذموم و ناپسند است و مراد از حرمت برخی از علوم و فنون، استعمال آنهاست، نه تحصیل و تعلم آنها. 
 
مرحوم پدرم فقه و تفسیر و هیأت و ریاضیات را به طّلاب علوم تدریس می فرمودند ولی در فلسفه و علوم الهی با آنکه متبحّر کامل بودند، تدریسی نداشتند و می فرمودند طالب این علم باید که اخبار معصومین علیهم السلام را کاملاً مطالعه کرده باشد و علم طبّ را نیز بداند و در حین تحصیل، باید که به ریاضت و تزکیه نفس پردازد زیرا که: 
 
« یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة - آل عمران/ 164 ». 
« پیامبر، مردم را در آغاز تزکیه و تصفیه نموده، سپس کتاب و حکمت به ایشان می آموزد. »
 
ایشان قانون ابوعلی سینا را نزد طبیب معروف و مشهور عصر مرحوم حاج میرزا جعفر طبیب تحصیل و تعلم نمودند.
 
مرحوم آیت‌الله حسنعلی اصفهانی مشهور به «شیخ نخودکی» در طول 8 دهه عمر پربرکت خود کرامات بسیاری را رقم زد که مهم‌ترین آن‌ها تشرّف نزد امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) است. این کرامت‌ها در سایه انس با قرآن و خواندن نماز اول وقت حاصل شد. در قدیم که شهر مشهد مقدس به گستردگی کنونی نبود،‌ روستای معروفی به نام «نخودک» کنار آن قرار داشت که شهرت خود را مرهون «شیخ حسنعلی اصفهانی» مشهور به شیخ نخودکی است. . وی همچنین دارای قدرت‌های ماورائی از جمله طی‌الارض، آگاهی از غیب، چشم برزخی،‌ دم مسیحایی و ... بود. او این قدرت‌های الهی را با تهجد، توکل، شب‌زنده‌داری، خواندن نماز اول وقت و انس با قرآن به دست آورده بود. مرحوم آیت‌الله کشمیری در این باره می‌گوید: مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح قرآن را ختم و به امام رضا(ع) هدیه می‌کرد تا به آن مقامات رسید. از دیگر کرامات شیخ نخودکی این بود که زمان وفات خود را پیش‌بینی کرد و همان‌طور که وعده داده بود، در روز یکشنبه هفتم شهریور 1321 در سن هشتاد سالگی به جوار حق شتافت و طبق وصیتی که کرده بود،‌ در صحن عتیق روبروی ایوان طلا در حرم مطهر رضوی تدفین شد.
 
مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی می‌گفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد. (اشاره به آیه 23 سوره فرقان و به معنای پراکنده‌شدن ذرات غبار در هوا) جناب شیخ فرزندش را بر تهجد و نماز شب سفارش می‌کرد و می‌گفت: «بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری (فرزندان) ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.» نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید از شما می‌خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.
 
دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی
 
سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید.
 
 (روایات به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی، آیت الله بهجت، آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی، آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی، آقای مقدادی (ره) فرزند مرحوم نخودکی )
 
 
مطلبی را درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق " ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شی قدرا" با یکی از روحانیون سرشناس تهران  بحث می‌کردیم و چون در تاکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت از ایشان خواستیم در سفر امسال حج از علمای حاضر در این خصوص سوال نمایند.
 
مرحوم نخودکی در سال 1303 هجری قمری به سبب پیشامدی که در رابطه با ظل السلطان حاکم اصفهان برای ایشان رخ داد و منجر به تنبیه حاکم از طریق تصرفات نفسانی گردید ، از آن شهر رخت سفر بربستند و در بیست و چهار سالگی، تنها از اصفهان خارج شدند و به عزم مشهد مقدس قدم به راه گذاردند و این نخستین سفر ایشان به آن شهر منّور بود که به قصد زیارت مرقد مطهّر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام صورت پذیرفت.
 
در همان روزهای اول سفر راه را گم می کنند و نزدیک غروب آفتاب، در کوه و بیابان سرگردان می شوند. در این حال به ذیل عنایت حضرت ثامن الحجج علیه السلام متوسل می گردند و عرضه می دارند:
« مولای من! آگاهی که قصد زیارت ترا داشته ام ولی در این وادی سرگردان شده ام. ترا توانائی یاری و مددکاری من هست. از من دستگیری فرما. »
 
پس از دقایقی به خدمت با سعادت حضرت خضر علیه السلام تشرّف حاصل می کنند و  راهنمائی می شوند و در کمتر از چند دقیقه هجده فرسنگ راه باقی مانده تا کاشان را، به مدد مولا، طی می کنند و وارد آن شهر می شوند.
 
مرحوم نخودکی می فرمایند :
 
« در همین سفر در آن زمان که در صحن عتیق رضوی به تزکیه مشغول بودم، روزی پیری ناشناس بر من وارد شد و گفت: یا شیخ دوست دارم که یک اربعین، خدمتت را کمر بندم. 
گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی. گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم. به اصرار پیر تسلیم شدم! 
هر روز علی الصباح به در اطاق می آمد و می ایستاد و با کمال ادب می خواست تا او را به کاری فرمان دهم و در این مدت هرگز ننشست. 
چون چهل روز پایان یافت، گفت: یا شیخ من چهل روز ترا خدمت کردم، حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی. در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند، ولی چون یک اربعین با اخلاص به من خدمت کرده بود، با کراهت خاطر پذیرفتم.
 
پیر فرمان داد تا من در آستانه اتاق بایستم و خود در بالای حجره روی سجّاده من نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب زرگری برایش آماده سازم. این کار با آنکه بر من به جهاتی شاق و دشوار بود، به خاطر پیر انجام دادم و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم. 
دستور داد تا کوره را آتش کنم و بوته بر روی آتش نهم و چند سکّه پول مس در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم تا مسها ذوب شود. از ذوب آن مسها آگاهش کردم. 
گفت: خداوندا، بحق استادانی که خدمتشان را کرده ام، این مسها را به طلا تبدیل فرما و پس از آن به من دستور داد بوتــــه را در« رجه» خالی کن و سپس پرسید در رجه چه می بینی؟ 
دیدم طلا و مس مخلوط است. او را خبر دادم. گفت: مگر وضو نداشتی؟
گفتم: نه. فرمود تا همانجا وضو ساختم و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از ذکر قسم پیشین، بوته را در « رجه» ریختم، ناگهان دیدم که طلای ناب است.
 
آنرا براشتیم و باتفاق، نزد چند زرگر رفتیم. پس از آزمایش، تصدیق کردند که زر خالص است. آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت و گفت: این پول را تو به مستحقان می دهی یا من بدهم؟
 
گفتم: تو به این کار اولی هستی. سپس با هم به در چند خانه رفتیم و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد، نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم و دیگر او را ندیدم. »
 
مرحوم  نخودکی در رمضان همان 1315 به بوشهر و از آنجا بوسیله کشتی، به قصد زیارت بیت الله الحرام، به حجاز سفر می کنند. در جدّه، پس از فرود آمدن از کشتی، پیاده به مدینه منوره مشرّف می گردند و از آن شهر مقدس، احرام حج بسته و با پای پیاده به طرف مکه رهسپار می شوند. در این سفر که به سال 1319 هــ.ق. مصادف با حج اکبر بوده است، با مرحوم حاجی شیخ فضل الله نوری و حاج شیخ محمد جواد بید آبادی که در التزام یکدیگر سفر می کردند ملاقات می فرمایند .
 
25 سال نخوابیدن در رختخواب 
 
فرزند ايشان نقل می کند : 
پدرم ، در کلیه ساعات روز و شب، برای رفع حوائج حاجتمندان و درماندگان؛ آماده بودند. 
روزی عرضه داشتم: خوبست برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود. 
فرمود:
« پسرم، لیس عند ربّنا صباح و لا مساء: آن کس که برای رضای خدا، به خلق خدمت می کند، نباید که وقتی معین کند. »
پدرم در ابتدای شبها پس از انجام فریضه، به نگارش پاسخ نامه ها و انجام خواسته های مراجعان مشغول و سپس مدتی به مطالعه می پرداختند. از نیمه های شب تا طلوع آفتاب به نماز و ذکر و نوافل و تعقیبات سرگرم بودند. پس از طلوع خورشید اندکی استراحت می فرمودند و بعد از آن تا ظهر به ملاقات و گفتگو با مراجعان و تهیه و ساخت دارو برای بیماران می نشستند و بالاخره عصرها برای تدریس به مدرسه میرفتند و پس از آن نیز به پاسخگوئی و رفع نیازمندی محتاجان و گرفتاران مشغول بودند و در تمام سال به تفاوت ایام و اختلاف احوال پس از طلوع آفتاب و یا ساعتی بعد از ظهر استراحتی کوتاه می فرمودند.
 
درسال 1314 یکی از سادات محترم مشهد برای ایشان سجاده ای و رختخوابی هدیه فرستاد. ایشان در جواب فرموده بودند: 
« سجاده را به خاطر سیادت شما که رعایت حرمتش را بر خود واجب می دانم می پذیرم ولی به رختخواب نیازم نیست زیرا که بیست و پنج سال است که پشت و پهلو بر بستر استراحت ننهاده ام. »
 
در انجام فرائض یومیه در اول وقت و اتیان نوافل و بیداری سحرگاهان و تهجد و احیاء شبهای جمعه و لیالی متبرک و روزه درایام البیض و خدمت به خلق بویژه نسبت به سادات و زیارت قبور انبیاء و اوصیاء علی الخصوص در شبها و روزهای جمعه مداومت و مراقبت می فرمودند.
 
 در ناحیه نجف اشرف، مسجد کوفه و سهله و مقبره کمیل و میثم تمار، محلهایی بود که بسیار زیارت می فرمودند.
 
حکایات و کراماتی از مرحوم حسنعلی نخودکی اصفهانی
 
نبات متبرک
 
مسئول چراغهاي آستانه مقدس حضرت رضا عليه السلام ( در آن دوران ) نقل کرده است : 
آقاي دولتشاهي رئيس تشريفات آستانه، مدتي مرا از کار برکنار کرده بود، روزي در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شيخ حسنعلي(ره) رسيدم و از حال خود به او شمّه اي عرض کردم. نباتي مرحمت فرمود که در چاي به دولتشاهي بخورانم. گفتم: اينکار براي من ميسر نيست . 
فرمودند: تو برو خواهي توانست، بيدرنگ به دفتر تشريفات رفتم. پيشخدمت مخصوص دولتشاهي بدون مقدمه به من اظهار کرد: اگر مي خواهي چيزي به « آقا» بخوراني، هم اکنون وقت آن است . 
من نبات را به وي دادم، در چاي ريخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهي مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را مجدداً به من واگذاشت . 
 
خلاصي از ناامني
 
مرحوم سيد ابوالقاسم هندي، نقل کرد که : 
در خدمت حاج شيخ به کوه « معجوني» از کوهپايه هاي مشهد رفته بوديم. در آن هنگام مردي ياغي به نام « محمد قوش آبادي» که موجب ناامني آن نواحي گرديده بود از کناره کوه پديدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنيد، کشته خواهيد شد . 
مرحوم حاج شيخ به من فرمودند: وضو داري؟ عرض کردم: آري. دست مرا گرفتند و گفتند: که چشم خود را ببند . 
پس از چند ثانيه که بيش از دو سه قدم راه نرفته بوديم، فرمودند: باز کن، چون چشم گشودم، ديدم، که نزديک دروازه شهريم . 
بعد از ظهر آن روز، به خدمتش رفتم، کاسه بزرگي پر از گياه، در کنار اطاق بود. از من پرسيدند: در اين کاسه چيست؟ 
عرض کردم: نميدانم و در جواب ديگر پرسشهايشان نيز اظهار بي اطلاعي کردم. آنگاه فرمودند: قضيه صبح را با کسي در ميان نگذاشتي؟ گفتم: خير، فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختيار داري بدان که تا من زنده ام، از آن ماجرا سخني مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهي شد . 
 
ياسين و طه بخوان !
 
کربلائي رضاي کرماني، مؤذن آستان قدس رضوي نقل کرده است : 
پس از وفات حاج شيخ، هر روز بين الطلوعين، بر سر مزار او مي آمدم و فاتحه مي خواندم. يک روز در همانجا خواب بر من چيره شد، در عالم رؤيا حاج شيخ را ديدم که به من فرمودند :
فلاني چرا سوره ياسين و طه را براي ما نمي خواني؟ 
عرض کردم: آقا من سواد ندارم . 
فرمودند :  بخوان . 
و سه مرتبه اين جمله ها ميان ما ردّ و بدل شد. از خواب بيدار شدم، ديدم که به برکت آن مرد بزرگ، حافظ آن دو سوره هستم. از آن پس تا زنده بودم، هر روز آن دو سوره را بر سر قبر آن مرحوم، تلاوت مي کنم . 
 
صله ي امام رضا عليه السلام !
 
حاج ذبيح الله عراقي که يکي از نيکان است مي گفت که:
اين حکايت به تواتر رسيده است که حاج شيخ محمدعلي قاضي بازنه اي عراقي، وقتي قصيده اي براي توليت آستان قدس رضوي سروده بود که به اميد صله اي در حضورش قرائت کند . 
کسي به او تذکر مي دهد که به جاي اين کار، براي حضرت رضا سلام الله عليه قصيده اي انشاء کن. براساس اين توصيه، از قرائت شعر براي توليت صرفنظر مي کند و قصيده اي در جلالت قدر امام هشتم(ع) مي سرايد و در حرم مطهر قرائت مي کند . 
شاعر گويد: پس از قرائت، کسي مبلغ ده تومان به من داد. به امام عرضه داشتم: اين وجه کم است و دوباره اشعار را خواندم، باز شخصي پيدا شد و ده تومان ديگر به من داد و خلاصه در آن شب، شش بار قصيده را در محضر امام تکرار کردم و در هر بار کسي مي آمد و ده تومان ميداد . 
 
بامداد روز بعد به خدمت حاج شيخ حسنعلي شرفياب شدم. ايشان فرمودند : 
آقا شيخ محمد علي، ديشب با امام عليه السلام راز و نيازي داشتي، شعر خواندي و شصت تومان به تو دادند. اکنون آن پول را به من بده . 
 
من شصت تومان را به خدمتشان تقديم کردم و ايشان مبلغ يکصد و بيست تومان به من مرحمت کردند و فرمودند :
فردا صبح به بازار مي روي و ماديان ترکمني سرخ رنگي که عرضه مي شود، به مبلغ بيست تومان خريداري و با بيست تومان ديگر از آن پول، خرج سفر و سوغات خود را تأمين مي کني. چون به عراق رسيدي، ماديان را به مبلغ چهل تومان بفروش و به ضميمههشتاد تومان باقيمانده، گاو و گوسفندي بخر و به دامداري و زراعت بپرداز که معيشت تو از اين راه حاصل خواهد شد و توفيق زيارت بيت الله الحرام، نصيب تو خواهد گرديد و از آن پس ديگر از وجوهات مذهبي ارتزاق مکن، ولي در عين حال ترويج دين و احکام الهي را از ياد مبر . 
 
تو بخور، او مداوا ميشود !
 
پاسباني مي گفت : 
همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قريب شش ماه بود که به طور کلي بستري شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصيه دوستان خدمت مرحوم حاج شيخ حسنعلي اصفهاني رفتم و از کسالت همسرم به ايشان شکوه کردم .
 
خرمايي مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عيالم مريض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود مي يابد. در دلم گذشت که شايد از بهبود همسرم مأيوس هستند ولي نخواسته اند که مرا نااميد بازگردانند .
 
باري به منزل مراجعت و دقّ الباب کردم، با کمال تعجب، همسر بيمارم در حاليکه جارويي در دست داشت، در خانه را بر روي من گشود. پرسيدم: چه شد که از جاي خود برخاستي؟ 
گفت: ساعتي پيش در بستر افتاده بودم، ناگهان ديدم مثل آنکه چيز سنگيني از روي من برداشته شد. احساس کردم شفا يافته ام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم . 
پاسبان مي گفت: درست در همان ساعت که من خرماي مرحمتي حاج شيخ را خوردم، همسرم شفا يافته بود . 
 
حج اولياء خدا ! 
 
فرزند ايشان نقل مي کنند :
در شب چهلم وفات مرحوم پدرم، مجلس تذکري ترتيب دادم و از مردي به نام « حاج علي بربري» دعوت کردم که امر آشپزي آن شب را به عهده گيرد. هنگاميکه مشغول کشيدن خورشها شد، ديدم که سخت گريه مي کند و بي پروا دستهاي خود را در ديگهاي جوشان و غذاهاي داغ فرو مي برد و خلاصه حال طبيعي خويش را از دست داده است .
پرسيدم : حاجي چه شده که چنين بي قراري مي کني؟ از سؤال من بر گريه خود افزود و پس از آن گفت: هرچه بادا باد، ماجرا را نقل خواهم کرد . 
گفت: من هر سال که براي حج به مکه مشرف مي شدم، در مواقف عرفه و عيد و روزهاي ديگر حاج شيخ را مي ديدم که سرگرم عبادت يا طواف هستند. ابتدا انديشيديم که شايد شباهت ظاهري اين مرد با حاج شيخ سبب اشتباه من گرديده است لذا براي تحقيق از حال؛ پيش رفتم و پس از سلام، پرسيدم شما حاج شيخ هستيد؟ 
فرمودند: آري. گفتم پس چرا پيش از اين ايام و پس از آن ديگر شما را نمي بينم؟ و ديگران هم شما را تاکنون در اينجا نديده اند؟ 
فرمودند :
چنين است که مي گويي ليکن از تو مي خواهم که اين سرّ را با کسي نگويي وگرنه در همان سال عمرت به پايان خواهد رسيد . 
آري اين کرامتي بود که به چشم خود ديده ام، و اکنون آن مرد بزرگ از ميان ما رفته است؛ تصور نمي کنم باز گفتن آن ماجرا اشکالي داشته باشد . 
اين جريان، در ماه رمضان بود و پس از آن حاج علي به قصد زيارت حج، از مشهد بار سفر بست، ولي در کربلا مرحوم گرديد . 
 
تلگراف نجاتبخش ! 
 
حاجي ذبيح الله عراقي نقل مي کند : 
در شهرستان اراک؛ ميان من و چند تن از دوستان، سخن از بزرگي و بزرگواري و جلالت قدر مرحوم نخودکي شد؛ و مقرر گرديد : 
يکي از حاضران بنام « سيد حسين » به مشهد مشرف شود و تحقيق کند. از گاراژ « مارس » بليط مسافرت به مشهد براي او گرفتيم . 
 
چون هنگام حرکت وي؛ براي بدرقه به گاراژ مارس رفتيم؛ تلگرافي از طرف جناب شيخ براي سيد حسين رسيد که در آن، وي را از مسافرت با اتومبيل شماره فلان يعني همان وسيله اي که قصد مسافرت با آنرا داشت، منع کرده بودند. وصول اين تلگراف، با توجه به اينکه مرحوم شيخ از ماجراي گفتگوي ما خبري نداشتند، موجب شگفتي گرديد و به همين سبب سيد حسين از مسافرت با آن اتومبيل منصرف شد . 
 
اما بعد از سه روز خبر رسيد که آن اتومبيل در جاده مشهد و در محل فيروزکوه؛ دچار حادثه گرديده و در اثر واژگوني، جمعي از سرنشينان آن زخمي و مجروح شده اند . 
 
فرمان به ابرها !
 
فرزند ايشان نقل مي کنند:
شب اول ماه شوال بود و ما در مزرعه نخودک در خارج از شهر مشهد ساکن بوديم . 
پدرم فرمودند : تا به بالاي بام بروم و استهلال کنم. چون ابر، دامن افق مغرب را پوشانده بود، چيزي نديدم و فرود آمدم و گفتم: رؤيت هلال با اين ابرها هرگز ممکن نيست . 
با عتاب فرمودند :
بي عرضه چرا فرمان ندادي که ابرها کنار روند؟
گفتم: پدرجان من کي ام که به ابر دستور دهم؟ 
فرمودند :
بازگرد و با انگشت سبابه اشاره کن که ابرها از افق کنار روند . 
ناچار به بام شدم، با انگشت اشاره نموده و چنانکه دستور داده بودند گفتم : 
ابرها متفرق شويد   
لحظه هايي نگذشته بود که افق را بدون ابر يافتم و هلال ماه شوال را آشکارا ديدم و پدرم را از رؤيت ماه آگاه ساختم رحمة الله عليه .
 
طيّ الارض براي دفع خطر 
 
فرزند ايشان نقل مي کنند :
هنگامي که ارتش روسيه خراسان را در اشغال خود داشت، ما در خارج شهر مشهد « نخودک» خانه داشتيم و مرحوم پدرم هفته اي دو روز براي انجام حوائج مردم و امور ديگر به شهر مي آمدند . 
يکروز عصر که از شهر خارج مي شديم، احساس ناامني کردم و به پدرم عرض کردم: چرا با وجود اين هرج و مرج، تا نزديک غروب در شهر مانده ايد؟ فرمودند :
براي اصلاح کار علويه اي اجباراً توقف کردم . 
گفتم: راه خطرناک است و سه کيلومتر راه ما در ميان کوچه باغهاي خلوت، امنيتي ندارد و اراذل و اوباش شبها در اينگونه طرق، مزاحم مردم مي شوند. پدرم در آن اواخر، بر اثر کهولت بر الاغي سوار مي شدند و رفت و آمد مي کردند . 
آنروز هم بر مرکب خود سوار بودند، در جواب من فرمودند :
تو هم رديف من بر الاغ سوار شو . 
 
عرض کردم: پدر جان اين الاغ ضعيف است و شما را هم به زحمت حمل مي کند وانگهي شخصي نيز لازم است که دائماً آن را از دنبال براند . 
فرمودند:  تو سوار شو من دستور مي دهم تند برود .  
اطاعت کردم. وارد کوچه باغها شديم که مؤذن تکبير مي گفت . 
در اين وقت از من پرسيدند :
فلان کس را ملاقات کردي؟   
گفتم: آري . 
ناگهان و با حيرت ديدم که سر الاغ به در منزل مسکوني ما رسيده و مؤذن مشغول گفتن تکبير است . 
در صورتي که براي رسيدن به خانه، لازم بود از پيچ چند کوچه باغ مي گذشتيم و پس از عبور از دهي که سر راهمان قرار داشت، به قلعه نخـودک که در آنجا خانه داشتيم، مي رسيديم، با شگفتي پرسيدم: پدرجان چگونه شد که ما ظرف چند لحظه به اينجا رسيديم؟ 
فرمودند: کاري نداشته باش، تو دوست داشتي زودتر به خانه مراجعت کنيم و مقصودت حاصل شد . 
باز متعجبم که پس از ورود به خانه چه شد که حادثه را بکلي فراموش کردم تا آنکه پس از فوت آن مرحوم، به خاطرم آمد . 
 
خبر از جسد مغروق !
 
فرزند ايشان نقل مي کنند :
در ايام نوروز سال 1317 هــ.ش. مردي به نام کربلائي محمد سبزي فروش به خانه ما مراجعه کرد و گفت پسر چهارده ساله ام ديروز صبح سوار بر روي باري از سبزي که بر يابوئي حمل مي شد، از محل سبزي کاريهاي خارج شهر مي آمده است . 
هنگام عصر يابو و بار سبزي آن به مقصد مي رسند ليکن از بچه خبري نيست و هر چه جستجو کرده ايم، از او اثري و خبري نيافتيم. به تقاضاي وي، ماجرا را به عرض پدرم رساندم، پس از لحظه اي تأمل فرمودند: « پيش از ظهر ديروز در آن وقت که يابو از خندق کنار شهر، از گودال آبي مي گذشته چون خواسته است که از آن آب بنوشد، پايش لغزيده و با بار و بچه به داخل آب سقوط کرده است .
حيوان با تلاش خود را از آب بيرون مي کشد، ولي بچه در آب غرق گرديده است. امروز، دو ساعت به غروب مانده به فلان محل برويد و جسد مغروق را از آب بگيريد . 
کربلائي محمد، برحسب دستور، به آن محل رفت و جنازه بچه را در همان جا که فرموده بودند از آب بيرون کشيد . 
 
دستور شيخ به ملخها
 
حاج عباس فخرالدين يکي از ملاکين مشهد بود. او نقل کرد که سالي نخود بسيار کاشته بوديم، ولي ملخها به مزرعه ام حمله کردند و چيزي نمانده بود که همه آنرا نابود کنند . 
به استدعاي کمک، به خدمت جناب شيخ آمدم، فرمودند :
آخر ملخها هم رزقي دارند .  
گفتم: با اين ترتيب از زراعت من هيچ باقي نخواهد ماند. فکري کردند و فرمودند :
به ملخها دستور مي دهم تا از فردا زراعت تو را نخورند و تنها از علفهاي هرزه ارتزاق کنند . 
پس از آن به ده رفتم، اما با شگفتي ديدم که ملخها به خوردن علفهاي هرزه مشغولند و آن سال در اثر از ميان رفتن علفهاي زائد، آن زراعت سود سرشاري عايد من ساخت . 
 
امام زمان(ع) ناظر است !
 
آقاي سيد محمد رضا کشفي، از پدرش نقل کرد : 
در سنه 1358 هـ.ق پيش از وقايع شهريور 1320 هـ.ش. در قم ساکن بودم؛ پيش خود تصميم گرفتم که براي بهبود اوضاع اجتماع، به ختم دعاي سيفي بپردازم . 
در اين وقت، نامه اي از مرحوم حاج شيخ حسنعلي اصفهاني دريافت داشتم که مرقوم فرموده بودند :
لازم نيست شما ختم بگيريد؛ امام زمان عليه السلام ناظر و مراقب احوال است، هر وقت مصلحت ببينند، اوضاع را دگرگون خواهند فرمود . 
 
وصایای جناب شیخ
 
فرزند ایشان نقل می کند :
 
ایشان وصایای خویش را به شرح زیر به من فرمودند: 
« ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله.... 
نیست جز تقوی در این ره توشه ای نان و حلوا را بنه در گوشــــه ای 
بالتقوی بلغنا ما بلغنا، اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
« انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا » 
اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.
 
بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم.
 
بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
 بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.
 
اکنون پسرم، ترا به این چیزها وصیت و سفارش می کنم: 
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری. 
دوم: آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود. »
 
در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد. 
فرمودند: 
« چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود. 
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه ای نیست. 
چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز. 
پنجـــم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی. »
 
در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند: 
« تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است. »
بعد از آن فرمودند: 
« چون صبحگاه روز یکشنبه کار من پایان یافت، اگر حالت مساعد بود، خودت مرا غسل بده و کفن و دفن مرا مباشرت کن. »
 
همچنین سفارش کردند که مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالجشان بود ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید. و به مرحوم سید مرتضی روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند: 
« شما هم صبح یکشنبه بیائید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن بخوانید. »
مرحوم سید ظاهری زننده اما باطنی عجیب داشت .
 
سالهای آخر عمر
 
فرزند ایشان تقل می کند : 
حدود دو سال قبل از وفات پدرم، کسالت شدیدی مرا عارض شد و پزشکان از مداوای بیماری من عاجز آمدند و از حیاتم قطع امید شد. 
پدرم که عجز طبیبان را دید، اندکی از تربت طاهر حضرت سیدالشهداء ارواح العالمین له الفداء به کامم ریخت و خود از کنار بسترم دور شد. 
در آن حالت بیخودی و بیهوشی دیدم که به سوی آسمانها می روم و کسی که نوری سپید از او می تافت، بدرقه ام می کرد. چون مسافتی اوج گرفتیم، ناگهان، دیگری از سوی بالا فرود آمد و به آن نورانی سپید که همراه من می آمد، گفت: 
« دستور است که روح این شخص را به کالبدش باز گردانی، زیرا که به تربت حضرت سید الشهداء علیه السلام، استشفا کرده اند ».
 
در آن هنگام دریافتم که مرده ام و این، روح من است که به جانب آسمان در حرکت است و به هرحال، همراه آن دو شخص نورانی به زمین بازگشتم و از بیخودی، به خود آمدم و با شگفتی دیدم که در من، اثری از بیماری نیست، لیکن همه اطرافیانم به شدت منقلب و پریشانند. 
پس از چند روز، هنگامی که در خدمت پدرم به شهر می رفتیم، واقعه را حضورشان عرض کردم. فرمودند: 
« مقدّر بود که یکی از ما دو نفر از جهان برویم و اگر تو می رفتی، من پانزده سال دیگر عمر می کردم و چون مقصد و مطلوب من از حیات در این دنیا جز خدمت به خلق نیست، ترجیح دادم که خود رخت بربندم و تو که جوانی و به خواست خداوند، مدتی درازتر در جهان خواهی زیست، زنده بمانی. اینک بدان که من مرگ را برای خود و حیات را برای تو خواستم، تا آنکه در طول زندگی، پیوسته با قصد قربت، به مردم خدمت کنی و هرگاه در اینکار مسامحه و غفلت ورزی، سال آخر عمرت خواهد بود. »
 
یکسال قبل از وفات پدرم، شبی در عالم رؤیا مشاهده کردم که حدود عصر است و من از شهر خارج شده ام و به طرف قریه نخودک می روم که آفتاب ناگهان غروب کرد و در من اضطرابی پدید آمد. این اضطراب دو علت داشت: اول، تاریکی هوا، دوم آنکه نمی دانستم به پدرم چگونه پاسخ دهم، زیرا ایشان فرموده بودند که همیشه قبل از غروب آفتاب در منزل باش، و قبول نخواهند کرد اگر بگویم که آفتاب ناگهان غروب کرده است.
 
در این اضطراب و اندیشه بودم که ناگهان خورشید از مغرب طلوع کرد و به قدر یک نیزه بالا آمد. مقداری که راه آمدم متوجّه شدم که کارد بزرگی در دست من است و سگ بزرگی مرا تعقیب می کند. ناگهان پیری نسبتاً بلند بالا پدیدار گشت و کارد را از دست من گرفت و با یک دست سگ را نگاه داشت و با دست دیگر سر او را از تن جدا کرد، بی آنکه کارد به خون آلوده شود. آنگاه کارد را به من ردّ کرد و فرمود: بابا آیا کار دیگری داری؟ 
عرض کردم: خیر، تشکر نمودم، و پیر ناگهان ناپدید شد. 
بامداد، خواب را خدمت پدرم عرض کردم. ایشان چند دقیقه تأمل کردند و سپس پرسیدند: 
« آیا متوجه نشدی آن پیر که بود؟ »
عرض کردم: خیر. فرمودند: 
« او شیخ عطار بود. » 
آنگاه فرمودند:
« امسال سال آخر عمر ما است، و تو بعد از من زحمت و ناراحتی بسیار خواهی دید، بگو چه خواهی کرد؟ » 
عرض کردم: به خدا پناه می برم. 
پس از دو ماه یکروز که در خدمت ایشان به شهر می رفتیم، فرمودند: 
« امروز عصر بعد از آنکه به خانه بازگشتیم، من مریض خواهم شد، و همین مرض مقدمه فوت من خواهد بود. »
همانطور که فرموده بودند، عصر همانروز به محض ورود به منزل به تهوّع دچار و بیمار شدند. 
در این اثناء تسبیح عقیقی داشتند که گم شد. فرمودند: 
« مفقود شدن تسبیح علامت مرگ ما است. اگر یافت شود بهبودی خواهم یافت.» 
ولی هر چه جستجو کردیم تسبیح را نیافتیم تا آنکه یکماه بعد در اطاق مسکونی ایشان پیدا شد و به دنبال آن حال ایشان کمی بهبود یافت. اما مجدداً تسبیح مزبور گم شد و دیگر هرگز یافت نشد.
خلاصه آنکه به کوشش طبیبان، حال پدرم بهبود پذیرفت اما آن مرد جلیل القدر در برابر شادمانی طبیب معالج خود فرمود: 
« بهبود من شادمانی ندارد زیرا که ما رفتنی شده ایم. »
پزشک پرسید: پس تکلیف چیست؟ فرمود: 
« تکلیف شما این است که تا من در قید حیاتم به تدابیر پزشکی ادامه بدهید و من نیز آنچه دستور شما باشد تمکین کنم. »
تا واپسین ساعات عمر ایشان همین روش برقرار بود. 
در این اوقات نیز پدر، مانند سالهای دیگر حیاتش، همه شب تا بامداد بیدار می ماند و گاهگاه در دل شبها این دو بیت را ترنم می کرد:
 
پس از آن فرمود: 
« دیشب، در عالم رؤیا، مرحوم حاج شیخ عباس محدث قمی را دیدم که می گفت: بیا که ما در انتظار توایم. »
دو هفته پیش از رحلت آن مرد بزرگوار، شبی در خواب دیدم که به زیارت بقعه عارف بزرگ، شیخ مؤمن که هم اکنون در مشهد به « گنبد سبز » مشهور است، رفتم. پدرم را دیدم که با شیخ مؤمن در گفتگو است.
 چون من وارد شدم، پدرم از شیخ درخواست کرد که برای من دستوری فرماید تا توفیق تهجد و نماز شب داشته باشم. چون پیر خواست چیزی به من بگوید، پدرم گفت: 
« اکنون چند روزی صبر کنید. »
باری، آنچه در خواب دیده بودم، برای پدرم گزارش کردم. فرمود: 
« آری، دیگر چیزی از عمر من باقی نمانده است. »
در نیمه شبی، حال پدرم سخت شد، طبیبان به عیادتش آمدند و پس از معاینات پزشکی، اعلام کردند که بیمار از دنیا رفته است، لیکن با شگفتی فراوان، قلب پدرم پس از توقف دوباره به کار افتاد و روز بعد یکی از پزشکان معالجش که دکتر سید ابوالقاسم قوام نام داشت به من اظهار کرد: پدرت دیشب درگذشت، ولی مجدداً به زندگی بازگشت. 
پس از این حادثه، فردای آن روز چون اطاق، خالی از اغیار شد، پدرم فرمود: 
« شب گذشته روح از بدنم مفارقت کرد و به خدمت امام رضا علیه السلام مشرف شدم و به وسیله استاد خود مرحوم حاج محمدصادق از امام تقاضا کردم که برای تکمیل وصایای خود یک هفته مهلت داده شوم. امام اجازت فرمودند، اما قدغن کردند که دیگر چنین درخواستی نکنم. »
سپس فرمودند: 
« در این مدّت شبها از نزد من دور نشو و مراقب حال من باش. »
 
رفته رفته اثر بهبودی در حال پدرم پدید آمد، اما ناگهان روز چهارشنبه حال ایشان به وخامت گرایید و دستهایشان متورم گشت و پزشکان از این تغییر حالت ناگهانی دچار تعجب شدند. دیگر کسی جز سادات اجازه عیادت پدرم را نداشتند. 
خلاصه در آن وقت بود که اظهار داشتند: 
« من صبح یکشنبه خواهم مرد. »
 
رحلت
 
باری از ظهر پنجشنبه واپسین زندگانیشان تا روز یکشنبه که فوت خود را در آنروز پیش بینی فرموده بودند دیگر با کسی سخن نگفتند و پیوسته در حال مراقبه بودند. شب جمعه بود که ناگهان سر از بالین برداشتند و دیده بر در گشودند و فرمودند:
« ای شیطان، بر من که سراپا از محبت علی(ع) پر شده ام، دست نخواهی یافت. »
 
ابیات زیر وصف حال و شرح مآل آن مرد بزرگ بود و خود نیز گاهگاهی به آنها ترنم می فرمودند:
 
ای به ولای تو تولا ی من / از خود و اغیار تبّرای من 
سود تو سرمایه سودای من / گر بشکافند سراپای من 
جز تو نجویند دراعضای من / ناد علیاً علیاً یا علــی
 
روز شنبه فرا رسید. زیر لب فرمودند: 
« کار رفتن را بر من دشوار گرفته اند و عتاب دارند: تو که حضور محضر حضرت رضا علیه السلام را در این جهان آرزو داشتی از چه رو گاه و بیگاه لب به خنده می گشودی؟ »
آری، حسنات الابرار سیّآت المقّربین.
 
بالاخره صبح روز یکشنبه و ساعت آخر عمر ایشان فرا رسید. به دستور پدرم گوسفندی به عنوان نذر حضرت زهرا سلام الله علیها قربانی گردید و یکی دو ساعت از طلوع آفتاب روز هفدهم شعبان سال 1361 هجری قمری گذشته بود که روح پاکش به جوار حق شتافت .
 « الا ان اولیاء الله لا یموتون بل ینقلبون من دارالی دار. »
 
ساعتی نگذشته بود که خبر رحلت آن عارف بزرگ و آن عالم ربانی به سراسر شهر فرا رسید و انبوه جمعیت برای ادای احترام و تودیع او و انجام مراسم مذهبی گرد جنازه اش حاضر شدند.
 
جنازه آن فقید علم و معرفت بر روی هزاران دست از ارادتمندان اندوهگین و سوگوارش، از محله سعد آباد مشهد در خیابانهای شهر که عموماً به حال تعطیل درآمده بود، عبور می کرد تا به ده « سمرقند » بمحل سکونتشان رسید در آنجا بر حسب وصیّتشان در آب روان غسل داده شد.
 
در این هنگام دسته های بزرگ سینه زنان که سالها از حرکت ایشان ممانعت می شد، در سوگ آن مرد جلیل، راه افتاد و جنازه در میان غمی جانکاه، پس از تغسیل و تکفین به شهر حمل گردید و پس از طواف به دور مرقد منور حضرت ثامن الحجج علیهم افضل الصلوات، در همان نقطه از صحن عتیق که خود پیش بینی و سفارش فرموده بودند، در خاک آرمید.
 
محل تدفین
 
 
سالها پیش پدرم فرموده بودند: 
« وقتی مصمم شدم که به نجف اشرف رحل اقامت افکنم، لیکن در آن هنگام که در یکی از اطاقهای صحن عتیق رضوی در مشهد، به ریاضتی سرگرم بودم، در حال ذکر و مراقبه، دیدم که درهای صحن مطهر عتیق بسته شد و ندا بر آمد که حضرت رضا سلام الله علیه اراده فرموده اند که از زوار خویش سان ببینند.
پس از آن، در محلی جنب ایوان عباسی، در همین نقطه که اکنون مدفن پدرم می باشد، کرسی نهادند و حضرت بر آن استقرار یافتند و به فرمان آن حضرت درب شرقی و غربی صحن عتیق گشوده شد، تا زوّار از در شرقی وارد و از در غربی خارج گردند. در آن زمان دیدم که پهنه صحن مالا مال از گروهی شد که برخی به صورت حیوانات مختلف بودند و از پیشاپیش حضرتش می گذشتند و امام علیه السلام دست ولایت و نوازش بر سر همه آن زوار حتی آنها که به صور غیر انسانی بودند، می کشیدند و اظهار مرحمت می فرمودند. 
پس از آن سیر و شهود معنوی و مشاهده آن رأفت عام از امام علیه السلام، بر آن شدم که در مشهد سکونت گزینم و چشم امید به الطاف و عنایات آن حضرت بدوزم. »
پدرم، پس از ذکر این واقعه، محل استقرار کرسی امام علیه السلام را برای مدفن خود، پیش بینی و وصیت فرمودند و بالاخره به خواست خدا، قبل از اذان صبح دوشنبه، در همان نقطه مبارک مدفون شدند.

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 1 دی 1395  ] [ 7:04 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: 1389904
 
 
 
 
 
 آشنایی با مشاهیر مدفون در حرم مطهر امام رضا(ع) 
 
گروه اجتماعی: در حرم مطهر امام رضا(ع) مدفن مشاهیری را میِ‌بینیم که از بزرگان و عارفان زمان خود بوده‌اند؛ شیخ بهایی، شیخ حرعاملی، علامه طبرسی، شیخ حسنعلی نخودکی، علامه جعفری، آیت‌الله کوهستانی و آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای برخی از این افراد هستند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، بسیاری از افرادی که به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف می‌شوند، غیر از زیارت و بازدید از مکان‌های خاص و معماری زیبای این آستان با مدفن علما و بزرگانی که در این حریم جای گرفته است، آشنا می‌شوند که در ادامه برخی از بزرگانی که در حریم ملکوتی ثامن‌الحجج(ع) به خاک سپرده شده‌اند را معرفی می‌کنیم.

شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی

شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی معروف به شیخ حر عاملی در سال 1033 قمری در روستای  «مشغره» از توابع جبع عامل لبنان چشم به جهان گشود. شیخ حسن ظهیر، شهید ثانیو پدرش از استادان او بودند. تا چهل سالگی در کشور سوریه و منطقهٔ جبل عامل، نزد استادان شیعی آموزش دید و بعدها به عراق و خراسان عزیمت کرد.

وی برای زیارت علی بن موسی به ایران رفت و مدتی در اصفهان با علامه مجلسی بود و هر دو برای هم اجازه نقل روایت صادر کرده‌اند. سپس به مشهد رفت و پس از مدتی «قاضی القضاة» و «شیخ الإسلام» خراسان شد. از مهم‌ترین تألیفات وی کتاب «وسائل الشیعة» است.

شیخ حُرّ عاملی در بیست و یکم ماه رمضان 1104در هفتاد و یک سالگی چشم از جهان فرو بست و در زیر گنبد حضرت رضا(ع) کنار منبر، برادرش شیخ احمد صاحب الدرالمسلوک در ایوانِ یکی از حجره‌های صحن انقلاب جنب مدرسه‌ میرزا جعفر به خاک سپرده شد.

محمد بهاء الدین عاملی(شیخ بهایی)

وی در سال 953 هجرى قمری در شهر بعلبک لبنان دیده به جهان گشود. نسب شیخ بهایی به حارث همدانى، صحابى جلیل‌القدر امیر‌المؤمنین علی(ع) مى‌‏رسد.پدرش از فقها و محدثان بود و به درخواست شاه طهماسب صفوی به‌عنوان «شیخ‌الاسلام دارالسلطنه قزوین» انتخاب شد و بعد از رحلت پدر بزرگوارش در عهد شاه عباس صفوی خود به این مقام منصوب شد.

سعی در احیای خاطره مردان بزرگ، یکی از تلاش‌های اجتماعی شیخ بهایی است که در این جریان تاریخی ثبت شده است. در شش کیلومتری شمال غربی مشهد، آرامگاه با شکوه خواجه ربیع واقع است که از زیارتگاه‌های بسیار مشهور است. خواجه ربیع جزو تابعان اصحاب پیامبر اسلام(ص) و یکی از هشت زاهد نامی تاریخ اسلام به‌شمار می‌آید. این آرامگاه به سفارش شیخ بهایی و به دستور شاه عباس ساخته شده است.

مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال 1030 و یا 1031 هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده‌اند.

شیخ پیر پالان دوز

شیخ محمد عارف عباسی مشهور به «پیر پالان دوز» از عرفا و پیران سلسله ذهبیه است که در نیمه‌ دوم قرن دهم هجری قمری ولادت یافت. ایشان متولد روستای کارند مشهد و معاصر شیخ بهایی بوده‌اند. او علاوه بر این‌که در عرفان به مقامات بلندی دست یافت، در کیمیاگری و خطاطی متبحر بود.

شیخ محمد در خط ثلث استاد بوده و هفت سوره از قرآن نگاشته شده به خط خوش ایشان موجود است. وی با اینکه صاحب موقعیت بود و می‌توانست بدون کوشش زندگی خوبی داشته باشد، از راه پالان دوزی روزگار می‌گذراند. شیخ محمد عارف، برمبنای باور توحیدی خود و توکل بر خدا و ذکر تشکر و خدمت و طاعت و قناعت و ایثار که از صفات عارفان است به جستجوی راه معرفت پرداخت و مدتی از عمر خود را به کسب فیض از اهل حق سپری کرد و به بروز کراماتی معروف شد.

سرانجام عالم ربانی، محمد عارف عباسی در سال 985 ه. ق جان به جانان تسلیم کرد. مقبره‌ این عارف بزرگ جنب حرم رضوی در مشهد مقدس واقع و در شمال شرقی حرم مطهر، واقع در ابتدای خیابان نواب صفوی (پایین خیابان)، زیارتگاه بسیاری از شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. بنای اولیه‌ آرامگاه شیخ مربوط به عهد صفویه بوده است که سلطان محمد (معروف به خدابنده) پدر شاه عباس صفوی آن را در سال 985 ق بنا نهاد و در سال‌های اخیر توسط آستان قدس بازسازی شده است.

شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی

آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی در نیمه ماه ذیقعده سال 1279 ه.ق در اصفهان به دنیا آمد. علوم مقدماتی را از پدر و معلمان دیگر فرا گرفت و زیر نظر استاد بزرگوارش حاج میرزا محمد صادق که از بزرگان عرفان اسلامی بود، تربیت معنوی و الهی دید. وقتی که به سن جوانی رسید علوم ادبی و بخشی از علوم ریاضی را نزد مرحوم آخوند کاشی و علوم عقلی و فلسفی را از دانشمند بزرگ جناب میرزا جهانگیر خان قشقایی به دست آورد و پس از آن به نجف اشرف رفت و به ادامه تحصیل و تهذیب نفس پرداخت. در نجف معاشرت و مجالست او بیشتر با مرحوم آیت‌الله حاج سیدمرتضی کشمیری بود و آیت‌الله کشمیری از اوتاد عصر خود و از اعاظم فقهاء به‌شمار می‌رفت.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی پس از طی مراحل لازم علمی و معنوی به اصفهان بازگشت و پس از مدتی از اصفهان به مشهد مسافرت کرد و در این سفر برای او مکاشفه‌ای روی داد که او را مجبور ساخت تا آخر عمر در مشهد و در مجاورت حضرت امام رضا‌(ع) باشد. برای همین به اصفهان آمد، هر چه داشت فروخت، همه تعلقات خود را از اصفهان قطع کرد و به مشهد رفت.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی از هفت سالگی تا آخر عمر همه شب‌های جمعه را بیدار می‌ماند و تا صبح به عبادت مشغول می‌شد. گاهی هیجده ساعت متوالی به خواندن نماز، دعا و ذکر می‌پرداخت و در این عصر، سالک و عارف متشرعی مانند او دیده نشده است. او مقداری از وقت خود را به تدریس می‌گذرانید و بیشتر اوقات او به برآوردن حوائج مؤمنان و مراجعه‌کنندگان صرف می‌شد.

آیت‌الله اصفهانی نخودکی روز 18 شعبان سال 1361 ه.ق در محله سعدآباد مشهد در سن 82 سالگی رحلت کرد. برای او تشییع بی‌نظیری ترتیب یافت و در صحن عتیق (صحن انقلاب کنونی) در جنب ایوان شاه عباس مقابل غرفه‌ای که غرب ایوان است، دفن شد. مشهور است که وی زمان وفات و محل دفن خویش را قبل از مرگ به نزدیکانش اعلام کرده بود.

آیت‌الله‌العظمی حاج میرزا علی آقا فلسفی

وی در هشتم دی 1299 شمسی در تهران به دنیا آمد. ایشان پس از 85 سال زندگی ، مقارن اذان ظهر روز تاسوعای سال 1427 هجری قمری، برابر با 19 بهمن 1384 هجری شمسی دار فانی را وداع گفتند و پیکر ایشان در رواق دارالسرور و در کنار آیت‌الله مروارید آرام گرفت.

استاد سیدجلال‌الدین موسوی آشتیانی

استاد موسوی آشتیانی در سال 1304 ه. ش در آشتیان از توابع شهرستان اراک متولد شد. ایشان در سال 1323 به تشویق و راهنمایی روحانی آشتیان جهت تکمیل تحصیلات به دارالعلم قم هجرت کرد. سپس در سال 1336 برای تکمیل علوم نقلی راهی نجف شد. در همین زمان سخت بیمار شد و به ناچار به ایران بازگشت.

استاد آشتیانی پس از یک دوره بیماری و بر اثر کهولت سن، در سن هشتاد سالگی در سوم فروردین 1384 در مشهد مقدس دار فانی را وداع گفت.  پیکر پاک استاد در صحن آزادی حرم مطهر ثامن‌الحجج به خاک سپرده شد.

آیت‌الله سید ابراهیم علم‌الهدی سبزواری

آیت‌الله حاج سید ابراهیم علم الهدی سبزواری فرزند حاج سیدمحمد حسینی علم‌الهدی در سال 1335 قمری مطابق با سال 1396 شمسی در شهر سبزوار و در خانواده ای متدین به دنیا آمد. وی در مدت عمر بابرکت خود آثار متعددی را تألیف کرد که برخی از آن‌ها عبارتند از؛ تقریرات دروس خارج فقه و اصول و تفسیر آیت‌الله العظمی میلانی، آیات العقائد، حاشیه بر نهایه الدرایه آیت‌الله شیخ محمد حسین اصفهانی و یک دوره اصول.

آیت‌الله علم‌الهدی سرانجام در سن 85 سالگی در ماه شعبان سال 1420 قمری برابر با 12 آذر سال 1378 شمسی بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت و پیکر پاکش در رواق دارالزهد حرم مطهر رضوی تدفین شد.

آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای

وی فرزند سید‌حسین خامنه‌ای، از علمای برجسته، مجتهدان پرهیزگار و روحانیان زاهد روزگار در سال 1313 ه.ق در نجف اشرف به دنیا آمدند و پس از گذشت 2- 3 سال در بازگشت خانواده به آذربایجان، در آن شهر سکنی گرفته و دوران نوجوانی را در جریان رخدادهای نهضت مشروطه پشت سر نهاد.

آیت‌الله خامنه‌ای، علوم مقدماتی را در مدرسه‌های آن زمان تبریز به پایان رسانید و در حدود سال 1336 ﻫ.ق، یعنی در 23 سالگی راهی مشهد مقدس شد. وی مدرس حوزه مشهد بود و سمت امام جماعت مسجد صدیقی‌ها واقع در بازار بزرگ مشهد را نیز بر عهده داشت. نسب آیت‌الله خامنه‌ای به حضرت سلطان سید‌محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد(ع) می‌شود، می‌رسد‌.

این عالم ربانی سرانجام پس از سال‌ها تلاش و کوشش در راه کسب مکارم اخلاقی و علمی و تربیت فرزندانی اصلح در 27 شوال 1406 ﻫ.ق برابر با 15 تیر 1365 به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش در دارالفیض حرم مطهر حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد.

پیر پارسای کوهستان

آیت‌الله کوهستانی در یکی از روزهای سال 1308 قمری (1267 ه.ش ) در روستای کوهستان دیده به جهان گشود. ایشان مشهور به «آقاجان» بودند. مهم‌ترین خدمات و مجاهدت‌های مخلصانه آیت‌الله کوهستانی در عرصه علم و دین تأسیس حوزه علمیه در روستای « کوهستان» یعنی زادگاه خودش بود.

سرانجام وی در بعد از نیمه شب جمعه چهاردهم ربیع‌الاول برابر با هشتم اردیبهشت سال 1351 شمسی دار فانی را وداع گفتند؛ پیکر مطهر آن عالم ربانی در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

شیخ هاشم مدرس قزوینی

وی بیستم خرداد سال 1270 شمسی در روستای «قلعه هاشم خان» قزوین به دنیا آمد. از جمله شاگردان ایشان می‌توان به این افراد اشاره کرد؛ سیدعلی خامنه ای(رهبر جمهوری اسلامی ایران )، میرزا حسنعلی مروارید، میرزا جواد آقا تهرانی، محمد رضا حکیمی (نویسنده الحیاة) و محمد تقی شریعتی مزینانی (پدر دکتر علی شریعتی). وی در تاریخ بیست و سوم مهر 1339 در شهر مشهد درگذشت و در جوار بارگاه امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.


آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی

آیت‌الله قزوینی خراسانی در سال 1318 ه. ق. در قزوین متولد شد. وی از سال 1347 هجری قمری در حوزه علمیه مشهد شروع به تدریس و تربیت طلاب و فاضلان کرد و بدین ترتیب چهل سال از عمر خویش را در مرکز مهم علمی شهر مقدس مشهد صرف این امر کرد.

حاصل این دوره، تربیت ده‌ها تن عالم و فاضل و مدرس و واعظ و محقق است. ایشان در 14 فروردین 1346 ه. ش. در مشهد مقدس درگذشت و در ضلع غربی دارالحجه حرم رضوی به خاک سپرده شد.

حاج شیخ محمد رضا کلباسی

حاج شیخ محمد رضا کلباسی 25 ذیقعده 1295 در اصفهان متولد شد. نیس اللیل در شرح دعای کمیل، نفحات اللیل، مکیال الیقین در شرح اصول دین، دعوه الحسینیه و راهنمای تبلیغ از آثار چاپ شده ایشان است. آیت‌الله کلباسی شب سه شنبه چهارم شوال 1383 ه.ق در مشهد از دنیا رفت و در صحن عتیق در ایوان مجاور دفتر کشیک خانه بالا خیابان دفن شد.

آیت‌الله حسنعلی مروارید

میرزا حسنعلی مروارید، هشتم شوال 1329 ه.ق  در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدرش حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید از عالمان وارسته مشهد بود.

آیت‌الله مروارید که از شاگردان آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی و عارف مشهور، شیخ حسنعلی نخودکی به‌شمار می‌آمد، سال‌ها در حوزه مشهد به تربیت طلاب و دانش پژوهان پرداخت.

ایشان در 96 سالگی در نوزدهم شعبان المعظم 1425 ق. برابر با چهاردهم مهر 1383 ه.ش به لقای حق شتافت و در حرم رضوی به خاک سپرده شد.

آیت‌الله شیخ محمد‌تقی آملی

شیخ محمد تقی آملی، فقیه امامی، فرزند مولا محمد آملی در 11 ذی القعده 1304 ه.ق در تهران متولد شد. آیت‌الله آملی از اعاظم علمای معاصر و جامع معقول، منقول و مجتهد در فروع و اصول بودند. چنان که حائز منقبتین علم و عمل بود. هم در مراقبت حظی وافر داشت که دارای رتبت عندیت بود و هم در سلوک الی الله نصیب اوفی داشت که واجد عزم و همت بود و هم در تدریس توفیق والا داشت و هم در تصنیف ید طولی.

عالم ربانی آیت‌الله شیخ محمد تقی آملی روز شنبه 29 شوال سال 1391 ه.ق. برابر با 27 آذرماه 1350 ه.ش. در تهران درگذشت و در باغ رضوان حرم حضرت رضا (ع) در مقبره میرزا حسین فقیه سبزواری به خاک سپرده شد.

علاّمه امین‌الاسلام طبرسی

علاّمه بزرگوار امین‌الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن طَبرسی از جمله اندیشمندان نادری است که هر چند در دانش‌های رایج عصر خویش خبره بود، منزلت او در تفسیر، تمام ابعاد و جوانب علمی‌اش را تحت شعاع قرار داده، وی را به مثابه مفسّری سترگ در دنیای دانش و معرف معرفی کرد. او به سال 468 (یا 469 ق.) دیده به جهان گشود.

امام مفسران، امین‌الاسلام طبرسی پس از هفتاد و نه(هشتاد) سال زندگی با برکت و سراسر خدمت به اسلام و مردم، شبانگاه روز نهم ذیحجه سال 548 ق . در شب عید قربان در شهر سبزوار به دیار حق شتافت و جهان اسلام را در عزایش سیه پوش ساخته، در سوگ نشاند. برخی از نویسندگان اسلامی شیخ طبرسی را به‌عنوان شهید یاد کرده‌اند که به‌وسیله سم به شهادت رسیده است. در مقابل، گروهی نیز با توجه به همزمان بودن رحلت شیخ بافتنه طائفه وغز، به شهر ایشان به دست این گروه شورشی اشاره کرده‌اند.

پیکر پاک علامه از سبزوار به مشهد مقدس انتقال یافت و در نزدیکی حرم مطهر امام رضا(ع) در محلی به نام قبرستان قتلگاه به خاک سپرده شد. آرامگاه او که در ابتدای خیابان طبرسی واقع شده، از آغاز، محل زیارت مؤمنان بوده است و در سال 1370 به موجب طرح توسعه حرم، به داخل باغ رضوان انتقال داده شد.

آیت‌الله حاج شیخ ذبیح‌الله ذبیحی قوچانی

وی از علمای عامل و مجتهدین نامدار معاصر خراسان، در سال 1329 قمری برابر با سال 1289 شمسی در روستای خیرآباد مایوان متولد شد.

این عالم ربانی در سحرگاه روز سه‌شنبه 24 اسفند سال 1372 شمسی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در میان اندوه فراوان علاقه‌منداش در صحن آزادی (نزدیک ایوان طلا) حرم رضوی آرام گرفت.

آیت‌الله شیخ حبیب‌الله گلپایگانی

آیت‌‌الله شیخ حبیب‌الله گلپایگانی تابستان در سال 1297 در شهر گلپایگان به دنیا آمد. وی در سال 1335 به قصد کسب فیض پیاده به مشهد آمد و در مدرسه فاضل خان و پس از خرابی آن در مدرسه خیرات خان به تدریس فقه و تفسیر مشغول شد و پس از نیم قرن تدریس و اقامه جماعت در مدارس دینی و مسجد گوهرشاد در سال 1384 دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش در رواق دارالسلام حرم مطهر به خاک سپرده شد.

آیت‌الله حاج شیخ مرتضی آشتیانی

آیت‌الله حاج شیخ مرتضی آشتیانی در سال 1280  قمری در تهران به دنیا آمد. شیخ مرتضی سطوح مقدماتی تحصیلی را نزد پدر و میرزا ابوالحسن جلوه فراگرفت. پس از خدمت پدر، تولیت مسجد خازن الملک که در آن زمان موقعیت سیاسی ویژه‌ای داشت، برعهده گرفت.

سرانجام این عالم ربانی در 28 آبان 1325 شمسی مصادف با 24 ذیحجه 1365 قمری در سن 85 سالگی دار فانی را وداع گفت و در دار السعاده آستان قدس رضوى پایین پاى مبارک امام رضا(ع) مدفون شد.

علامه محمد صالح مازندرانی (سمنانی)

وی در سال 1298 در کربلای معلی به دنیا آمد. وی در محضر بزرگانی همچون شیخ اسماعیل بروجردی و حاج میرزا حسین بن میرزا خلیل و مرحوم آخوند محمد کاظم خراسانی تلمذ نموده و نبوغ علمی خویش را با کسب درجه اجتهاد به اثبات می‌رساند.

علامه در سال 1324 هجری قمری به علت بیماری چشم، پس از 12 سال تحصیل درنجف اشرف به ایران مراجعت کرد و پس از مدت کوتاهی اقامت در تهران عازم مازندران می‌شود و در موطن اجدادی خود بابل ساکن می‌شود. ایشان در 21 دی‌ماه 1391 ه.ق، در سن 93 سالگی  به لقاء الله پیوست و در جوار آستان ملکوتی امام رضا(ع) رخ در نقاب خاک کشید.

علامه محمدتقی جعفری

استاد علامه محمد تقی جعفری در سال 1304 خورشیدی در شهر تبریز متولد شد و پس از تحصیلات عالیه علوم اسلامی در شهر تبریز، تهران، قم و نجف اشرف در محضر آیات عظام، میرزا فتاح شهیدی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ کاظم شیرازی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی و سیدمحسن حکیم کسب فیض کرد. وی علاوه بر خواندن دروس معمول حوزه از جمله فقه و اصول و... برای اینکه بداند فیزیک نظری چیست از نوه‌های مرحوم کاشف‌الغطاء که در نجف بودند استفاده می‌کرد و برای یادگیری مباحث نظری ریاضی به «احمد امین» صاحب کتاب «التکامل فی‌الاسلام» که در کاظمین بود مراجعه می‌کرد.

علامه محمد تقی جعفری بر اثر بیماری در تاریخ 25 آبان ماه سال 1377 به رحمت ایزدی پیوست و در مشهد مقدس در رواق دارالزهد واقع در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

آیت‌الله حاج‌ میرزا حسین سبزواری

مشهور به فقیه سبزواری فرزند آیت‌الله میرزا موسی (1265-1337 ه‍ . ق) سوم رمضان 1309.ق در شهر سامرا دنیا آمد و در سال 1318 ه.ق همراه پدر خود آیت‌الله میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی در سال 1326 ه.ق برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد.

در آخرین روزهایی که فضلا و طلاب در حوزه درس ایشان می‌نشینند و از بیانات علمی و فقهی ایشان استفاده می‌کنند، بارها به شاگردان خود خطاب نموده و کتاب را محکم به هم زده و چنین می‌گوید: «این آخرین جلسه درس و بحث من است و دیگر مرا در اینجا نخواهید دید». از شنیدن این مطلب، طلاب متأثر و ناراحت می‌شوند اما خود مرحوم فقیه سبزواری، این سخن را با تبسم و بشاشت می‌گویند و هرگز اثری از حزن و غم و ترس در چهره ایشان دیده نمی‌شود.

وی روز شنبه 24 شوال 1384 ه‍ . ق ( 1345 ه.ش)در 77 سالگی، درگذشت و در باغ رضوان در ناحیه شمالی حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

میرزا مهدی آیت‌الله‌زاده خراسانی

میرزا مهدی آیت‌الله‌زاده خراسانی فرزند عالم بزرگ، آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که در ذکاوت و هوش اعجوبه‌ای بود، در حدود سال 1254 شمسی در نجف اشرف به دنیا آمد. وی پس از آموختن مقدمات و سطوح حوزوی، قصد ادامه تحصیل داشت اما بر اثر بیماری شدید چشم، از این کار باز ماند و وارد خدمات اجتماعی و سیاسی شد.

آخرین سفر میرزا مهدی آیت‌الله زاده خراسانی به ایران در سال 1324 ه.ش اتفاق افتاد. او وقتی به تهران رسید بیمار شد و 28 اردیبهشت همان سال چشم از جهان فروبست و جسد او را به مشهد حمل کردند و در دارالسعاده کنار قبر امام هشتم (ع) به خاک سپردند.

حاج شیخ محمدرضا کلباسی

حاج شیخ محمد رضا کلباسی 25 ذیقعده 1295 در اصفهان متولد شد. نیس اللیل در شرح دعای کمیل، نفحات اللیل، مکیال الیقین در شرح اصول دین، دعوه الحسینیه و راهنمای تبلیغ از آثار چاپ شده ایشان است.

آیت‌الله کلباسی شب سه‌شنبه چهارم شوال 1383 ه.ق در مشهد از دنیا رفت و در صحن عتیق در ایوان مجاور دفتر کشیک خانه بالا خیابان دفن شد.

شاعری عارف؛ میرزا حبیب‌الله مجتهد خراسانی

حاج میرزا حبیب الله خراسانی در شامگاه سومین روز فروردین 1225 ه.ش درمشهد به دنیا آمد. وی از شاعران عارف و از روحانیان دانشمند خراسان بوده ‌است. او پس از اخذ علوم ادب، فقه و اصول از محضر حاج میرزا نصرالله، عازم نجف شد. 

وی با ادبا و متفکرین شهرهای کاظمین و بغداد نیز در ارتباط بود. حبیب‌الله زبان فرانسه را آموخت. وی در 1287 ه.ش در بحرآباد در پی عزم مهاجرت از ایران به دیار حق شتافت. پیکر این عالم فرهیخته در حرم امام رضا(ع) بالای صفه شاه طهماسب، در سردابه‌ای که نیای بزرگوارش سیدمحمدمهدی شهید به خاک سپرده شده بود، دفن شد.

 
 
 
 
 

 
 
نام:
 
ایمیل:
 
* نظر:
 
* کد امنیتی:
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 1 دی 1395  ] [ 7:02 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 30 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3646161 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب