کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

تو علی اکبر لیلا هستی

 

 

 

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

عاشق آن است که پر می گیرد
فقط از عشق خبر می گیرد
از جگر آتش اگر می گیرد
عشق را مدّ نظر می گیرد
منطق منطقه ی ما عشق است
مذهب مطلقه ی ما عشق است
بی دل آن است که دل داده به تو
کار و بارش فقط افتاده به تو
سجده کرده خود سجاده به تو
می رسد آخر این جاده به تو
راهی جاده ی مجنون شدنیم
بس که آماده ی مجنون شدنیم
ما همه در به در لیلاییم
بیش تر دور و بر لیلاییم
سائل پشت درِ لیلاییم
زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم
تو علی اکبر لیلا هستی
نوه ی اول زهرا هستی
کیستی محشر در گهواره؟
فاتح خیبر در گهواره
یا که پیغمبر در گهواره
خنده ات اکبر در گهواره
همه را یاد نبی می انداخـت
یاد میلاد نبی می انداخت
صابر خراسانی

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:04 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

 

می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو
نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو
هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی
یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات
یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات
می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!
تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد
ناز قدم هایت دل سلطان دین را می‌برد
موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد
غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو
وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد
یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد
ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ
پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد
صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند
شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی، یا للعجب
چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب
صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب
دستان تو میراثی ست از دست کریم مجتبی
اصلاً تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا
تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟
ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
ای شیر مست هاشمی این جاست جولانگاه تو
می‌خواستت در خاک و خون اصلاً خدای کربلا
اصلاً سرشتت از گِلی خونین برای کربلا
تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
اما در این توفان امان از ناخدای کربلا
با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد
با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد
قاسم صرافان

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

احمدترین به صفحۀ دنیا رسیده است

 

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

 

دریاترین به دامن صحرا رسیده است
ره واکنید، کعبه ی دل ها رسیده است
یوسف بریده سر، سر بازار آمده
پابوسی اش خلیل و مسیحا رسیده است
نور نبی و نور علی، نور فاطمه
نور خدا ز عالم بالا رسیده است
با خلق و خوی و منطق پیغمبرانه اش
احمدترین به صفحۀ دنیا رسیده است
نور رخش قمر، قمر روی او منیر
زیباترین به دامن لیلا رسیده است
آمد ز روی حیدر و احمد تجسمی
دل برده از حسین و حسن با تبسمی
دست خدا کشیده عجب حیدری دگر
یا همچو فاطمه گل نیلوفری دگر
تا نور صورتش به جهان گشته منجلی
بر پاشده به ارض و سما محشری دگر
آیات حق تجلی دیگر نموده است
"اقرا" نخوانده آمده پیغمبری دگر
صدیقه منظر است و به رخ نور فاطمه
جاری شده به جان جهان کوثری دگر
پیدا شده به عالم هستی به لطف حق
در گلشن علی گل زیباتری دگر
پابوس خاک او همه هفت آسمان شده
دل های ما ز نام نکویش جوان شده
کار دو عالم است به راهش فدا شدن
در پشت درب خانه ی لطفش گدا شدن
با یک نظر حسین شده عاشق علی
آری که کار اوست فقط دلربا شدن
آری فقط مقام علی اکبر است و بس
یک جا مدینه و نجف و کربلا شدن
در بین مردمان جهان بین خاص و عام
غیری نبود درخور پایین پا شدن
در کربلا تجلی داغ مدینه شد
با پهلوی شکسته چو خیرالنسا شدن
در کربلا ز کینه ی آن دشمان دون
شد قامت رشید علی غرق خاک و خون
ناصر شهریاری

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

شده روشن چراغ سحرت لیلا

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

شده روشن چراغ سحرت لیلا

صلوات خدا، بر پسرت لیلا

ای یم عصمت گوهـــر آوردی
مرحبـا لیـلا پسر آوردی (2)
****
جلوۀ روی او همه رسول‌الله
خلق او خوی او همه رسول‌الله

جلوۀ حُسنِ- داور آوردی
مرحبا لیلا پسر آوردی‌ (2)
****
از رسول خدا آینه داری تو
شرف و عزت آمنه داری تو

حیدر آوردی حیــدر آوردی
مرحبـا لیلا پسر آوردی (2)
یار خون خدا بر تو سلام الله
بر روی دست خود داری کلام‌الله

امشب عباسِ- دیگــر آوردی
مرحبـا لیلا پسر آوردی (2)
****
این پسر رهبر نسل جوانان است
حسن و خال و خطش تمام قرآن است

تو جوانان را رهبــر آوردی
مرحبا لیلا پسر آوردی (2)
****
تو به دامن علی می‌پروری لیلا
یا مگر مادر پیغمبری لیلا

ای یم عصمت گوهـر آوردی
مرحبا لیلا پسر آوردی

سازگار

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
لیلا مگر با خود علی اکبر ندارد؟
 

لیلا مگر با خود علی اکبر ندارد؟

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

وقتی سخن از گوهری یک دانه باشد
باید کلام عاشقان رندانه باشد
صحبت ز سر مشق جوانان بهشت است
آری سخن از دلبری جانانه باشد
یوسف ندیده ها ترنج دل بیارند
تا سر ببازد هر کسی دیوانه باشد
بنده که تشریفات شاهانه ندارد
تاب سر زلفش عجب شاهانه باشد
فضل و شرف از قامت دلدار، سرشار
خَلقاً و خُلقاً منطقش فرزانه باشد
کودک کجا قدی شبیه سرو دارد
این قد و بالا قامتی مردانه دارد
کی گفته دیگر وحی پیغمبر ندارد؟
لیلا مگر با خود علی اکبر ندارد؟
هر کس که مشتاق است احمد را ببیند
آیینه ی روی محمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در سیمای دیگر
خلق عظیم روی سرمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در آل پیمبر
بار دگر فیض سر آمد را ببیند
هر کس که مشتاق است در کانون عترت
رخسار یک روح مجرد را ببیند
هر کس که مشتاق است در اوج فضایل
کوه وقار ذات ایزد را ببیند
هر کس که مشتاق است سالار شجاعت
در کربلا سردار ارشد را ببیند
باید بیاید سِرّ اکبر را شناسد
بر دامن دلدار، دلبر را شناسد
او در فرا سوی مراتب ایستاده
بر قله ی قاف مناقب ایستاده
با یک ستاره جلوه اش گویا نگردد
بالاتر از بام کواکب ایستاده
او در کنار تل سرخ زینبیه
در انتظار یار غایب ایستاده
از ابتدای مشرق نور وجودش
تا انتهای صبر مغرب ایستاده
در انتظار انتقام کوچه ای تنگ
سر در گریبان مصائب ایستاده
با پرچم سبز عدالت تا قیامت
اندر مصاف هر محارب ایستاده
او در همه آل خلیل اول قتیل است
فرزند زهرا آل طاها را سلیل است
ای احمدی، طرز عبادت کردن تو
وی حیدری قاموس قامت بستن تو
ای راه رفتن های تو مانند زهرا
وی کوثری، سبک قیامت کردن تو
ای نغمه ی صوت الحزینت مثل زینب
وی مجتبایی گونه قرآن خواندن تو
ای در دل مقتل اذان گو، ای مؤذن
وی تا ابد باقی شهادت گفتن تو
ای با دل سجاد همدم در مناجات
وی مثل عباسِ علی جنگیدن تو
ای مرد میدان عمل ای معدن علم
قربان با مولا ملازم بودن تو
تو آقتاب پنج نور عالمینی
پیغمبر اما ارباً اربای حسینی
تو انتخاب ناب دل های جوانی
مه پاره ای در قاب دل های جوانی
وقتی تفقد می کنی دور و برت را
مثل پدر ارباب دل های جوانی
شب زنده داران جوان در اقتدایت
در هر سحر مهتاب دل های جوانی
در بردباری شیوه ات مثل پیمبر
در بندگی محراب دل های جوانی
در هر کلامت خطبه ای ناب آرمیده
آقا خدایی باب دل های جوانی
یارای توصیف مقام عالی ات نیست
تو مایه ی اعجاب دل های جوانی
احمد تو را چون در شب دیرینه می دید
انگار خود را در دل آیینه می دید
صیادی و دل را به دامن آفریدند
خلاقی و گُل را به نامت آفریدند
گر چه جلوست با فقیران است اما
پیغمبران را هم غلامت آفریدند
طرح سؤالت طرح راه روشن ماست
ما را وفادار امامت آفریدند
خُلق عظیمت حکم حبل الله دارد
ما را مسلمان مرامت آفریدند
ما را نمک گیر جواب خویش کردی
از بس که محتاج سلامت آفریدند
گوش دل ما را، به خون حلق خشکت
آماده درک پیامت آفریدند
آقا قسم بر ساحت قدس علمدار
مارا برای کربلای خود نگهدار
محمود زولیده

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:01 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

هر یوسفی که یوسف لیلا نمی شود

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

 

ساقی بیا كه مشكلم آسان نمی شود
جامی بریز باده كه پنهان نمی شود
طوفانیم، رسیده ام از خم سبو كشم
با این یكی دو جام كه طوفان نمی شود
ما را خدا برای حسین آفریده است
این بندگی حواله ی سلطان نمی شود
ما از ازل خراب سبوییم و غیر ما
مستی حریف این مِیِ جوشان نمی شود
ما عاشقیم، عاشق ارباب زاده ایم
این عاشقی نصیب سلیمان نمی شود
ساقی بیا و این دل دلداده را ببین
جامی بریز و حضرت شه زاده را ببین
بالا بلند! سایۀ طوبی کجا و تو!
ای آبشار! پهنۀ دریا کجا و تو
با یک نگاه زنده کنی کائنات را
تا سر دهند شور مسیحا کجا و تو‍!
وقتی قدم به خاک نهادی بهشت گفت:
ای قبلۀ عیان شده! دنیا کجا و تو!
سیلاب می کند نظرت رشته کوه را
ثابت کند که معجز موسی کجا و تو
چون تو به اوج، جاذبه پیدا نمی شود
هر یوسفی که یوسف لیلا نمی شود
از راه آمدی كه ز دل دلبری كنی
ما سر فدا كنیم و تو هم سروری كنی
نامت بلند باد! كه این جا دلی نماند
زلفت دراز باد! كه غارت گری كنی
ای از همه شبیه ترین بر رسول عشق
باید به آل فاطمه پیغمبری كنی
ای اولین علی، علی دوم حسین!
باید از این به بعد علی پروری كنی
ای جلوه ات شبیه ابالفضل بی بدیل
باید میان معركه ها حیدری كنی
پیغمبر دوباره ایل و تبار عشق
ای صاحب همیشگی ذوالفقار عشق
وقتی میان معركه تكبیر می كِشی
یك دشت را به پنجه ی تسخیر می كشی
چشم تو كافی است برای تمام خلق
وای از دمی كه قبضه ی شمشیر می كشی
زَهره كه هیچ، هر رجزت سینه می درد
وقتی كه نعره های نفس گیر می كشی
عقاب های آسمان همه مبهوت مركبت
می تازی و زبانه به زنجیر می كشی
ای سبط مرتضی تو علی را به كارزار
با ضربه های خویش به تصویر می كشی
زیبا ترین تجسم خون خدا تویی
سر تا به پا تمامی كرب و بلا تویی
راه خدا به سمت تو و آسمان توست
حتی حسین چشم به راه اذان توست
همسایه ی همیشه ی معراج اهل بیت
جای پیامبران همه در آستان توست
شیواترین مكبّر محراب مرتضی
نهج البلاغه تا به ابد خطبه خوان توست
ابرو كمان حضرت ارباب تا ابد
خورشید كوچه گرد به طاق كمان توست
باب الحوائجیِ تو مثل عموی توست
عباس مست جاذبه ی بی امان توست
بند دل حسینی و آرام زینبی
تو روضه ی نگفته ی هر شام زینبی
مداح:مهدی میرداماد

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

علی آورده ای یا حیّ سرمد

 

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

تعالی الله مبارک باد لیلا
لبت خندان و قلبت شاد لیلا
علی آورده ای یا حیّ سرمد
تو را امشب محمد داد، لیلا
گلی آورده ای کز نکهت او
بهشت وحی شد آباد، لیلا
پدر تا دیده ماه عارضش را
به یاد جدّ خود افتاد، لیلا
همانند گل یاس تو در باغ
ندارد باغبانی یاد، لیلا
گلت از چشم ثارالله دل برد
چو از هم چشم خود بگشاد لیلا
اگر پیش جمالش سر برآرد
دهد گل آبرو بر باد، لیلا
بهشت وحی را آباد کردی
حسین ابن علی را شاد کردی
به بحر نور گوهر آفریدند
برای ماه اختر آفریدند
ولیّ الله اکبر را دوباره
ولیّ الله دیگر آفریدند
به خلق و خُلق و خو الله اکبر
ز سر تا پا پیمبر آفریدند
ز هر چه وصف او گفتیم و گفتند
هزاران بار بهتر آفریدند
محمد را علی دادند امشب
ز حیدر باز حیدر آفریدند
تنی زیباتر از جان مجسّم
بگو روح مصوّر آفریدند
مبارک باد بر فرزند کوثر
گمانم باز کوثر آفریدند
بهشت وحی دارد یاس دیگر
و یا ام البنین عباس دیگر
حیات عشق جوشد از دهانش
دعای نور جاری بر زبانش
بهار وحی دارد باغ حسنش
خداوندا نگهدار از خزانش
ز مهد ناز بیند کربلا را
که در تن می زند پر مرغ جانش
همای قلۀ عشق است این طفل
که آغوش حسین است آشیانش
ربوده با نگاه اول خویش
دل از عباس چشم مهربانش
خدا داند که می نازند بر او
رسول الله و کل خاندانش
کلام الله در لب های شیرین
سلام الله از نسل جوانش
ز میلادش گرفته تا شهادت
بود هر لحظه عمرش یک ولادت
حیات عشق مرهون دم اوست
دل عالم خریدار غم اوست
شهادت، عشق، ایمان، عزم، ایثار
روایات کتاب محکم اوست
به هر زخم تنش در راه جانان
همانا زخم دیگر مرهم اوست
حسین ابن علی باید بگوید
ثنایش را، که مدح ما کم اوست
نماز عشق را گر قبله پرسی
همان محراب ابروی خم اوست
نیازی نیست بر آب فراتش
که چشم خلق عالم زمزم اوست
اگر چه دور افتادم ز کویش
دلم سرگرم سیر عالم اوست
مزارش شهر دل را زیب و زین است
زیارت نامه اش قلب حسین است
الا ای سر به سر آیت در آیت
جمالت ماه خورشید ولایت
تمام آیه های نور دارند
ز خط و خال و ابرویت حکایت
قدت طوبی، لبت کوثر، دلت بحر
گل رویت بهشت بی نهایت
تویی منصوص در ذات خداوند
ز لب های حسین است این روایت
تو را باید به اوج تشنه کامی
کند پیغمبر اکرم سقایت
کند بهر شفاعت روز محشر
همان رخسار خونینت کفایت
کلامت، جذبه ات، راهت، نگاهت
هدایت، در هدایت، در هدایت
فدایت گردم ای چشم الهی
به میثم کن نگاهی گاه گاهی

غلامرضا سازگار

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395  ] [ 12:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

اعتراف معاویه به شایستگی علی اکبر (ع)

اعتراف معاویه به شایستگی علی اکبر (ع)
اعتراف معاویه به شایستگی علی اکبر (ع)
 
نويسنده: سيد محمد ناظم زاده قمي

 
حضرت علی اکبر (ع) فرزند حسین بن علی بن ابیطالب(ع) و لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی ، در اوایل خلافت عثمان بن عفان، يازدهم شعبان سال 33 هجری قمری در مدينه به دنیا آمد و در سن 28 سالگی در کربلا به شهادت رسید.از نظر وجاهت وزيبايي، ملاحت و دلربايي، شبيه‌ترين مردم به رسول خدا(ص) بود. همچنین دارای صورت و سيرتى جذاب و طبع بلند، منظره مليح، داراى ادب و تربيت بى‌نظير، و پيوسته با خضوع و خشوع و با صلابت و بزرگوار بود.
علی اکبر همچنین دارای صدای خوشی بود به گونه ای که گاهي كه اباعبداللّه الحسین(ع) براي صوت قرآن جدّ عزيزش دلتنگ مي‌شد، به علي مي‌فرمود: "علي جان! برايم قرآن بخوان تا از آن لذت و بهره برم."
او در ويژگى‌هاى معنوى و فضايل علمى و اخلاقي، رشد جسمى و اجتماعى و کمالات روحى و مناقب نفسانى و سجاياى ملکوتى در ميان تمام بنى هاشم و ياران پدر بزرگوارش امام حسين بن علی(ع) کم نظير بود. اين روحيه قوي و صفات شايسته، چنان ابهت و عظمت به علي اكبر داده بود كه افزون بردوستان، دشمنان اهل بیت نيز به برتري‌هايش اعتقاد و اعتماد داشتند و اعتراف مي‌كردند.
روزی معاویه از اطرافيانش پرسيد: "چه كسي در اين زمان براي خلافت مسلمانان برديگران برتري دارد و براي حكمراني بر مردم از ديگران سزاوارتر است؟" اطرافیان متملق به ستايش خليفه پرداختند و او را لايق اين منصب معرفي كردند. ولی معاويه گفت: "نه چنين نيست، اولي الناس بهذا الامرعلي بن الحسين بن علي، جدّه رسول اللّه و فيه شجاعة بني‌هاشم و سخاه بني اميه و رهو ثقيف؛ شايسته‌ترين افراد براي امر حكومت، علي اكبر فرزند حسين است كه جدّش رسول خدا است و شجاعت بني‌هاشم، سخاوت بني اميه و زيبايي قبيله ثقيف را در خود جمع كرده است."
شجاعت و دلاورى على اكبر و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر كربلا به ویژه در روز عاشورا تجلى كرد. از ميان خاندان هاشمي، نخستين كسي كه در كارزار كربلا به ميدان شتافت، علي اكبر بود. همچنین زمانی که امام حسین بن علی(ع) از منزلگاه «قصر بنى مقاتل» گذشت، و خوابی به او دست داد و پس از بیدارى «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و خداوند را حمد کرد، وقتی على اكبرسبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: "در خواب دیدم سوارى مى‌گوید این كاروان به سوى مرگ مى‌رود." علی اکبر پرسید: "مگر ما بر حق نیستیم؟" امام فرمود: "چرا." علی اکبر عرض کرد: "فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین؛ پس باكى از مرگ در راه حق نداریم!"
در پایان خوب است راجع به اینکه آيا حضرت على اکبر(ع) داراى خانواده و فرزندانى بوده است يا نه، مطلبی گفته شود که با توجه به زیارت نامه های حضرت به نظر می رسد که ایشان نیز دارای عهد و عیال بوده اند.
زیارت نامه ایشان عبارت است از: "صلى الله عليک و على عترتک و اهل بيتک و آبائک و ابنائک." همچنين سفارش امام صادق (ع) به ابو حمزه ثمالى که فرمود: "چون به قبر حضرت رسيدي، ضع خدک على القبر! و قل: صلى الله عليک يا ابا الحسن! " که با توجه به این فراز، ایشان فرزندى به نام "حسن" داشته است.
به علاوه طبق برخى روايات، نظير روايت "احمد بن نصر بزنطي"، حضرت على اکبر(ع)، ام ولد (کنیز) داشته است و از او صاحب فرزند بوده است.
گرچه برخى از علماى انساب تصريح کرده‌اند که از آن بزرگوار اولادى نمانده و نسل امام حسين (ع) تنها از طريق امام چهارم حضرت سجاد(ع) ادامه پيدا کرده است.
منابع- قصه کربلا
- مقاتل الطالبين
- ارشاد شیخ مفید
- مصائب امام حسين(ع)
- ابصارالعين في انصارالحسين
منبع : باشگاه اندیشه

ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:59 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

حضرت على اكبر (ع)

حضرت على اكبرعلیه السلام
حضرت على اكبر (ع)
 
نويسنده: عباس جوادی

تولد وسن آن بزرگوار

مرحوم مقرم مى ‌نويسد:على‌اكبر در روز يازدهم شعبان سال 33 هجرى يعنى دو سال قبل از كشته شدن عثمان به دنيا آمد اين موافق است با قول ابن ادريس در سرائر كه فرموده: على اكبر در خلاقت عثمان چشم به دنيا گشود.
پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27 ساله بوده و تاييد مى‌شود به اتفاق مورخين و علماى علم نسب كه حضرت على اكبر عليه السلام از امام سجاد بزرگتر بوده و امام سجاد در روز عاشورا 23 سال داشته‌اند و محدث قمى گويد: در سن على اكبر اختلافى عظيم است، ابن شهر آشوب و محمدبن ابى طالب گويند 18 ساله بوده و شيخ مفيد او را 19 ساله دانسته بنابراين از امام زين العابدين كوچكتر بوده است. و بعضى گويند 25 ساله بوده و غير از اين هم گفته‌اند.پس على اكبر از برادرش بزرگتر بوده و اين صحيح‌ترين قول است.

فضائل حضرت على اكبر

الف: شباهت او به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله

اين جوان خوش سيما در طاقت زبان و زيبايى صورت و سيرت و خلقه اشبه‌ترين مردم به رسول خدا بود كه جامع همه كمالات و صفات حسنه و اخلاق نيكو مى‌ باشد.
ليكن درباره اخلاق پيامبر صلى الله عليه وآله مى‌فرمايد:
اِنّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ.
همانا تو داراى اخلاق عظيم و برجسته‌اى هستى.
و حضرت على اكبر عليه السلام در جميع صفات و اخلاق چون پيامبر بود و پدر بزرگوارش درباره‌ى او مى‌فرمودند:
»اللّهُمَّ اشهَد فَقَد بَرزاليهم غُلامٌ اَشبَهُ الناسِ وَ خلقاً و مَنطقاً بِرسولِكَ‌صلى الله عليه وآله و كُنّا اِذا اشتقنا الى نَبيّك نَظَرنا اليهِ .
خدايا گواه باش جوانى كه در خلقت و سيرت و گفتار شبيه ترن مردم به پيامبرت بود به جنگ اين مردم رفت و ما هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق مى‌شديم به اين جوان نگاه مى‌كرديم.

ب: عصمت آن بزرگوار

عصمت همانند عدالت داراى درجات متفاوت است و هيچ كس به درجه چهارده معصوم نمى ‌رسد لكن خداوند مقام عصمت را به حضرت على اكبر لطف فرموده‌اند .
« صلى اللَّه عَليكَ و عَلى عِترتِكَ و اهلِ بَيتكَ و ابائِك و ابناءِك و اُمَّهاتِكَ الاخيار الا برار الذينَ اذهَبَ اللَّهُ عنهُمُ الرِجسَ و طَهَّرهُم تطهيرا.»
كه دورى از رجس همان عصمت است اما آنچه دال بر مطلب است زيارت رجبيه امام حسين مى باشد كه محدث قمى در مفاتيح نقل كرده است: آنگه به سوى قبر على بن الحسين عليه السلام برو و نزد قبر آن جناب بايست و بگو :
« السلام عليكَ ايها الصديقُ الطيّبُ الزَّكىُّ الحبيبُ المقَّربُ وابن ريحانةِ رسول اللَّه و جَعلكَ مِن اهل البيت الذيت اذهَبَ اللَّه عنهم الرجس وَ طهَّرَهُم تطهيراً.»
كه خداوند آن بزرگوار را از اهل عصمت قرار داد. كلمه طيبه و زكى را نيز مى‌توان مويد عصمت دانست .

ج: صفات آن سرور

حضرت على اكبر داراى صفات جلال و جمال و ملكات نيكو بود و به عالم ملكوت وصل بود دو حديث از مرحوم سيدبن طاووس و شيخ مفيد در طى طريق كربلا نقل كرديم كه پدر بزرگوارش گفت:
أَفَسَلنا عَلَى الحَقِ ؛ آيا ما بر حق نيستيم ؟
حضرت فرمودند: بلى، گفت: اِذاً لا نبالى بالموتِ. حال كه چنين است از مرگ باكى نداريم.

د: شجاعت

آن بزرگوار شجاعت را از على مرتضى عليه السلام به ارث برده بود .
علامه مجلسى نقل مى‌كند؛ آن حضرت به هر جانب روى مى‌آورد گروهى را به خاك هلاكت مى‌افكند .
فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حتّى ضَجَّ الناسُ مِن كَثَرةِ مَن قَتَلَ منهُم وَ رُوِىَ أنّه قَتَلَ عَلى عَطَشِهِ مأةً و عِشرين رُجلاًثم رَجَعَ الى ابيهِ...فَلَم يَزَل يُقاتِلُ حتّى قَتل تمام المأقَين....
بقدرى از آن لشگر كُشت كه از كثرت كشته به شيون آمدند و روايت شده؛ على اكبر با آنكه تشنه بود 120 نفر را كشت آنگاه نزد پدر بازگشت دوباره به ميدان آمد و آنقدر جنگيد تا كشته‌ها به دويست نفر رسيد.

ازدواج حضرت على اكبر

اگر بگوئيم آن جناب هنگام شهادت 25 سال يا بيشتر داشتند حتماً ازدواج كرده بودند چون اين بزرگوار تارك اين سنت عظيمه نخواهند بود.
از حديث بزنطى و بعضى عبارات زيارت آن جناب استفاده مى‌شود كه آن بزرگوار ازدواج نموده و داراى فرزند بودند.
در « كافى» و « تهذيب» و « قرب الاسناد» روايت نموده كه بزنطى از حضرت رضا عليه السلام سوال كرد:
آيا مى ‌شود زنى را با امّ ولد پدر آن زن تزويج نمود؟
فرمودند: بلى، گفت: به ما خبر رسيده كه حضرت سجاد عليه السلام چنين نموده‌اند؟ يعنى دختر امام حسن مجتبى عليه السلام و كنيز ام ولد آن حضرت را تزويج نموده‌اند.
امام رضاعليه السلام فرمود: چنين نيست بلكه حضرت سجاد عليه السلام دختر امام حسن ام ولد حضرت على اكبر را كه در كربلا شهيد شده بود را تزويج نموده‌اند.

مادر حضرت على اكبر

ليلى دختر ابى مرة بن عروة بن مسعود ثقفى است و عروةبن مسعود يكى از سادات اربعه در اسلام است و از بزرگانى بود كه رسول خدا صلى الله عليه وآله او را مثل صاحب ياسين كه قوم خود را به خدا دعوت كرد و او را كشتند و شبيه‌ ترين مردم به عيسى بن مريم ناميدند.

اول شهيد از اهل بيت

چون اصحاب باوفاى ان سرور به درجه ى شهادت رسيدند و نوبت به خاندان آن بزرگوار رسيد على اكبر اول آنها بود كه به ميدان شتافت.
مرحوم سيدبن طاووس و ابن نمانقل مى‌كنند: چون با آن حضرت بجز خاندانش كسى نماند على بن الحسين كه از زيبا صورتان و نيكو سيرتان روزگار بود بيرون آمد و از پدر اجازه جنگ خوهاست و حضرت به او اجازه داد.
مرحوم شيخ مفيد مى ‌نويسد: همچنان يك يك از ياران سيدالشهدا عليه السلام پيش مى‌آمدند و كشته مى‌شدند تا از همراهان امام حسين عليه السلام جز خاندانش كسى نماند پس فرزندش پيش آمد.
ابن ادريس مى‌نگارد: « و هوَ اوّل قَتيل فى الواقعه يَومَ الطَّفِّ مِن آل ابى طالبٍ. على اكبر اولين كشته از آل ابيطالب در روز كربلا بود.»
از زيارت ناحيه مقدسه هم چنين استفاده مى‌شود كه حضرت على اكبر عليه السلام اول شهيد از اهل بيت بوده كه مى ‌فرمايد:
«السلامُ عليكَ يا اوّلَ قَتيلٍ من نسل خيرِ سليل من سُلالَةِ ابراهيم الخَليل... سلام بر تو اى اولين جان باخته از خاندان بهترين زادگان)رسول اكرم( از دودمان ابراهيم خليل...»
جمعى از مورخين اهل سنت چون طبرى و ابن اثير ابوالفرج و... نيز همين را گفته‌اند اما بعضى احتمال داده‌اند كه مراتب اولويت، در شأن و مرتبه باشد چنانكه مثلاً مى ‌گويند « فلانى اول عالم يا اول تاجر» است و گفته‌اند: عبداللَّه بن مسلم بن عقيل اول شهيد از اهل بيت است لكن عبارت زيارت ناحيه و عبارت مرحوم سيدبن طاووس و شيخ مفيد و ابن ادريس با اين توجيه نمى‌سازد.

شهادت حضرت على اكبر

ابن سعد گويد: مردى از شاميان على بن الحسين را كه مادرش آمنه دختر ابى مره ثقفى و مادر او دختر ابوسفيان بود فراخواند و گفت: تو با خليفه خويشاوندى دارى. اگر مى‌خواهى برايت امان نامه بگيرم و هر جا كه دوست داشتى برو. گفت: به خدا قسم خويشاوندى رسول خدا صلى الله عليه وآله از خويشاوندى ابوسفيان لازمتر بود كه مراعات شود.
هنگاميكه تمامى اصحاب شهيد شدند و فقط اهل بيت باقى ماندند تصميم گرفتند كه با تمام وجود به ملاقات مرگ بروند و شروع كردند به وداع با يكديگر. نخستين كسى كه قدم پيش گذاشت ابوالحسن على اكبر بود كه بيست و هفت ساله بود. او آيينه جمال نبوى، ضرب المثل اخلاق نيكو و خلاصه‌اى از گفتار بليغ بود. شاعر در باره رسول خدا مى ‌گويد :
زيباتر از تو چشم من نديده
بهتر از تو را زنى نزائيده
آفريده شدى در حالى كه مبرا از عيب هستى
گويا چنان آفريده شده‌اى كه مى ‌خواستى
على اكبر برخاسته از درخت نبوى
و وارث آثار طيبه است
اگر كه خداوند شهادت او را مقدر ننموده بود و اسماء آنها را در صحيفه نازل شده توسط جبرئيل بر پيامبر مقرر نكرده بود، هر آيينه او سزاوار مقام خلافت بود.
هنگاميكه تصميم گرفت به ميدان برود جدايى او بر بانوان حرم، سنگين مى‌آمد، چون او پناهگاه آنان، حامى امنيت آنها و تكيه گاه آرزوهاى آنها پس از حسين بود، مى‌ديدند كه آهنگ رسالت در حال قطع شدن است. خورشيد نبوت درحال كسوف است و اخلاق مهدى درصدد كوچ كردن است. پس او را احاطه كردند و به اطراف او چسبيدند و مى‌گفتند: بر غربت ما رحم كن، نمى‌توانيم فراق تو را تحمل كنيم. على اكبر اعتنا نمى‌كند چون مى‌بيند كه امام زمان وى در حالى است كه دشمنانش براى ريختن خونش اجتماع كرده‌اند از پدر اذن مى‌گيرد و بر اسبى متعلق به حسين عليه السلام بنام »لاحق« سوار مى ‌شود. حسين عليه السلام نتوانست جلوى اشك چشم را بگيرد .
مى ‌روى از برم اكنون، پسرم
شدم اين لحظه جگر خون، پسرم
گر شود با خبر، ام ليلا
شود از داغ تو مجنون، پسرم
ره تو هست مقدس، اما
چكنم با دل محزون پسرم
چه كند عمه ى تو، گر بيند
روى زيباى تو گلگون پسرم
به سوى عمرسعد فرياد زد: تو را چه شده؟ خداوند رحم تو را قطع كند چنانچه رحم مرا قطع كردى و خويشاوندى مرا با رسول خدا حفظ نكردى، اميدوارم خداوند كسى را بر تو مسلط سازد كه در رختخواب تو را ذبح كند.
آنگه محاسن خود را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا تو شاهد باش كه شبيه‌ترين مردم به پيامبرت از حيث آفرينش و اخلاق و گفتار به سوى اين قوم رفت كه هرگاه مشتاق سيماى رسول تو مى شديم به چهره اش مى ‌نگريستيم .
بارالها پسرم اكبر رفت
گل نورسته ى من ديگر رفت
آنكه در خلقت و خو چون احمد
اشبه الناس به پيغمبر رفت
آنكه آرامش قلب و جان بود
دلم آتش زده تا آخر رفت
خداوندا بركات زمين را از آنان بگير و اگر برخوردارشان ساختى، دچار تفرقه شان ساز و حاكمان را هرگز از آنان خرسند مكن. اينان دعوتمان كردند كه يارى مان كنند، آنگاه بر ما تاختند و به جنگ ما آمدند و حرمت نزديكى مرا با پيامبر پاس نداشتند و آنگاه با صداى بلند اين آيه را تلاوت نمود.
»خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را برجهانيان برگزيده دودمانى كه برخى از برخى ديگر برترند و خداوند شنواى داناست.
در بسيارى از كتب است كه چون شاهزاده عازم جنگ شد امام به او فرمود: با مادر و برادر و عمه هايت وداع نما. پس به خيام حرم آمد و با صداى بلند فرمود:
»السلام عليكَ يا اخاهُ و عليكنّ يا أهل بيتاهُ هذا آخِرُ السلام و آخِرُ الكلامِ و اللّقاءُ فى الجنّة.
چون صداى جانفزاى على اكبر به گوش پرده نشينان حرم رسيد دور او حلقه زدند و چنان گريه و ناله كردند كه بيهوش شدند...
امام سجاد عليه السلام فرمود: روز عاشورا به مرضى شديد گرفتار بودم. در آن حال ديدم يكى آهسته دست و پاى مرا مى‌بوسد نگاه كردم ديدم برادرم على اكبر است كه در كمال ادب بر روى پايم افتاده و صورت خود را كف پايم مى‌مالد. گفتم: اى برادر، چه شده است كه حالت دگرگون و اشكت جارى است؟ پاسخ داد:پدرم‌تنهامانده، يارانش كشته شده‌اند اينك قصد آن دارم كه جانم را نثارش كنم.
شاهزاده، مادر و برادر و عمه‌ها را وداع نمود و نزد پدر بزرگوار آمد شاه مظلومان بدست خود اسلحه بر او پوشانيد و كلاه خود فولادى بر سر او گذاشت و كمربند چرمى كه از على مرتضى‌عليه السلام به يادگار داشت بركمر وى بست و شمشير مصرى را بر او حمايل كرد و اسب را به او داد تا سوار شود و او را بدين گونه روانه ميدان كرد.
حميد گويد: ديدم آن حضرت از شدت غم گاهى مى‌نشست و گاهى بر مى‌خاست و سرخود را به آسمان بلند مى‌كرد و مى‌گفت: خدايا شاهد باش كه على را فداى امت جدّم كردم .
خدا بسوز دلم، واقفى كه جانم رفت
ز جان عزيزترم، اكبر جوانم رفت
پس آن شاهزاده به ميدان رفت، جميع لشگر حيران جمال نورانى او شدند چون به ميدان رسيد بر آن سپاه تاخت و قوت بازويش كه نشانه‌اى از شجاعت حيدرى بود بروز داد و رجز مى‌خواند:
أَنا علىُّ بن الحُسين بن على
نَحنُ وَ بيتِ اللَّهِ أَولى بِالنَّبى
تَاللَّهِ لت يحكُم فيناابن الدَّعِىِ
اضربُ بالسّيف أحامى عن اَبى
ضَرب غلامٍ هاشمِمّى عَلَوىّ
»من پسر حسين بن على هستم، سوگند به كعبه ما نزديكتر و شايسته‌تر به مقام پيامبر صلى الله عليه وآله هستيم سوگند به خدا نبايد پسر زنازاده )ابن زياد( بر ما حكومت كند، با شمشير شما را مى‌كوبم همچون كوبيدن جوانى هاشمى و علوى و از حريم پدرم حمايت مى‌كنم«
على اكبر پيوسته به راست و چپ لشكر حمله مى‌كرد تاقلب لشكر فرو مى‌رفت، هيچ سست اراده‌اى با او مقابله نمى‌كرد و هيچ شجاعى جلو نمى‌آمد مگر آنكه او را به هلاكت مى‌رسانيد.
پيوسته با آنان مى‌جنگيد تا آنكه شيون كوفيان از فزونى كشته هايشان بالا رفت و با آنكه تشنه بود 120 نفر از آنان را كشت، نزد پدر بازگشت و با زخم‌هاى فراوانى كه داشت عرض كرد: پدر جان ؛ تشنگى هلاكم كرده و سنگينى زره بى تابم كرده:
پدر جان، جبهه و ابزار جنگى
چنان بر من نموده عرصه تنگى
سلاح و شدت گرماى سوزان
چنان افكنده لرزه بر دل و جان
كه نزديك است جانم بر لب آيد
مرا لطف تو عقد عقده گشايد
اگر دارى بده آبى بنوشم
كه بيش از پيش در ميدان بكوشم
»يا أبَةَ، العطشُ قَدَ قَتَلنى و ثِقلُ الحديد اجهَدَنى، فَهَل الى شَربه مِن الماء سبيلٌ اتَقَوى بها عَلى الاعداء«
اى پدر، تشنگى مرا كشت و سنگينى اسلحه مرا بزحمت انداخته و توانم را برده است آيا راهى به سوى قطهر آبى هست تا بر دفاع دشمن قوت يابم .
امام حسين‌عليه السلام گريه كرد و فرمود: »محبوب دلم صبر كن، بزودى رسول خداصلى الله عليه وآله تو را سيراب خواهد كرد كه بعد از آن هرگز تشنه نخواهى شد.«
» يا بُنَىَّ يَعِزُّ على محمد و على علىّ بن ابيطالب و علىّ اَن تدعوُهم فلا يُحبيوكَ و تستغيثَ بِهِم فلا يُغِيثوكَ. «
اى پسرم، بسى دشوار است بر رسول خداصلى الله عليه وآله و على مرتضى و بر من كه آنها را بخوانى و تو را اجابت نكنند و به آنها استغاثه كنى و به فريادت نرسند.
به او فرمود: اى فرزند زبانت را بيرون بياور، پس زبان او را در دهان گرفت و مكيد و انگشتر خود را به دهانش نهاد و فرمود: به ميدان بازگرد كه اميدوارم پيش از شام جدت جامى لبريز از آب به تو بنوشاند كه بعد از آن هرگز تشنه نشوى.
على اكبر در حالى كه دست از جان شسته و دل به خدا بسته به سوى ميدان رفت و در حالى كه از بشارت امام مسرور بود به سوى لشكر حمله كرد غبار را بر چهره آنان مى‌نشاند نمى‌فهميد كه آيا على اكبر است يا على بن ابيطالب كه در ميدان ظاهر شده يا صاعقه است كه در برق شمشير ديده مى‌شود تا اينكه هشتاد نفر ديگر را كشت كه تعداد كشتگان به دويست تن رسيد. مردم كوفه از كشتن وى پرهيز مى‌كردند تا اينكه چشم مرة بن منقذ عبدى ملعون به او افتاد و گفت: گناه عرب به گردن من است اگر باز اينگونه بر لشكر حمله كند و داغش را به دل پدرش نگذارم.
در اين ميان كه به مردم حمله مى‌كرد آن ملعون سر راه او را گرفت و نيزه را بر او زد و او را به خاك انداخت و لشگر دورش را گرفتند و با شمشير او را پاره كردند.
به روايت ) بحارالانوار ( مرة بن منقذ بر فرق آن جوان ضربتى زد كه تاب از او برفت لشگر با شمشير بر او مى‌زد و او دست بگردن اسب خود انداخت و اسب كه گويا تير به چشمش خورده بود يا خون آن حضرت بر چشمانش ريخته بود او را ميان لشگر دشمن برد. »فَقَطَّعُوهُ بِسئوفِهم اِرباً اِربا« لشگر با شمشير خود او را پاره پاره كردند. چون جان به گلويش رسيد فرياد زد:
»يا أبتاهُ هذا جَدّى رَسولُ اللَّه وَ قَد سَقانِى بِكاسه الا وفى شربة لا أظلمأ بعدها أبَداً و هو يقول: العجل العجل فَانّ لَكَ كَأساً مَذخُورَة حتّى تشرَبَها الساعَةَ«
»پدر جان، اين جدم رسول خداست كه جامى پر به من نوشانيد كه ديگر تشنه نيستم و مى‌گويد: بشتاب، بشتاب كه جامى هم براى تو آماده كرده‌ام تا در اين ساعت بنوشى.«
به روايت ديگر از مرحوم سيدبن طاووس، صدا زد:
يا ابتاهُ عليكَ السلامُ هذا جَدّى يقرئك السلام و يقول لك عجّل القدوم علينا.
پدر جان خداحافظ، اين جدم رسول خداست كه به تو سلام مى‌رساند و مى‌گويد هر چه زودتر نزد من بيا.
پس فرياد برآورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود.
امام حسين‌عليه السلام آمد بر بالينش نشست .
»وَ وَضَعَ خدَّهُ على خدِّهِ وَ قال: قَتَلَ اللَّهُ قَوما قتلوكَ، ما أجزاهم على اللَّه و على انتهاكِ حُرمَة الرّسول‌صلى الله عليه وآله على الدنيا بعدك العفى .
آن حضرت صورت خود را بر صورت على گذاشت و فرمود: خدا بكشد آن گروهى را كه تو را كشتند، چه جرأتى نسبت به خداوند و بر شكستن حرمت پيامبرصلى الله عليه وآله دارند بعد از تو خاك بر سر دنياباد.«
در »روضة الصفا« آمده كه امام حسين‌عليه السلام بر بالين جوانش با صداى بلند گريست كه تا آن زمان كسى صداى گريه او را نشنيده بود.
منبع: کتاب مؤذن عشق

ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

زندگانی حضرت علی اکبر (ع)

زندگانی حضرت علی اکبر (علیه السلام(
زندگانی حضرت علی اکبر (ع)
 
نويسنده: حسن نجفی
حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،(1)سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.(2)
در کتاب اعلام النساء آمده :هِیَ مِن فَواضِلِ نِساءِ عَصرِها
ولی تاریخ ولادت و وفاتش معلوم نیست،همچنان که آمدن او در کربلا معلوم نیست،وَ لَعَلَّها کانَت مُتَوَفّاه قَبلَ الطَّفِّ
یعنی شاید {لیلی}قبل از جریان کربلا از دنیا رفته باشد.
درسنّ شريف حضرت علی اکبر به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.(3)
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت كرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت كیست؟ اطرافیان گفتند: جز تو كسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلكه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است. (4)
اما از اين كه وي از امام زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس ...(5)مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.
نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.
درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (6)
روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد، امام حسين (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللّهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...».
شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر(ع) و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد. سخنان و فداكاريهايش دليل آن است. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه «قصر بنى مقاتل» گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى «انا لله و انا اليه راجعون» گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى می ‌گويد اين كاروان به سوى مرگ می ‌رود. پرسيد: مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا. پس گفت: «فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين» پس باكى از مرگ در راه حق نداريم!
در روز عاشورا پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند، او بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان می ‌رفت، امام حسين (ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانه ‌اى با انبوه سپاه دشمن نمود. پس از شهادت، امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد: «قتل الله قوما قتلوك...».
در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.
امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.
به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي
رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:
أنا عَلي بن الحسين بن عَلي
نحن بيت الله آولي يا لنبيّ
أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني
ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ
وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي
تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي
وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. (7)
علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.
امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا.(8)
فرز ندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا
حضرت على اكبر (ع)، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين«ع» دفن شده است. مدفن او پايين پاى ضریح مقدس اباعبد الله الحسين«ع»، در کربلای معلّی قرار دارد.

پی نوشت ها:

1- مستدرك سفينه البحار (علي نمازي)، ج 5، ص 388
2- أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشكور)، ص 126؛ مقاتل الطالبين (ابوالفرج اصفهانی)، ص 52.
3- مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464
4- الارشاد، ص 458
5- نسب قريش (مصعب عبن عبدالله زبيري)، ص 85، الطبقات الكبري (محمد بن سعد زهري)، ج 5، ص 211
6- منتهي الامال ، ج1، ص
7- منتهي الآمال، ج 1، ص 375
8- همان


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:58 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

سیمای علی اکبر حسین (ع)

سیمای علی اکبر حسین علیهماالسلام
سیمای علی اکبر حسین (ع)
 
نويسنده: علی محمد علی دخیل
مترجم: حسن نجفی
قال الامام حسین علیه السلام: أشبه الناس خلقا و منطقا و خلقا بر سولک و کنا إذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا إلی وجهه. امام حسین فرمودند :علی اکبر علیه السلام شبیه ترین مردم در خلق و خوی و کلام به رسول خدا بود و ما هرگاه مشتاق دیدار رسول خدا می شدیم به چهره علی اکبر نگاه می کردیم.
حضرت علی اکبر از خاندان والا بدنیا آمد عضوی پاک و طاهر از حزب خدا و نیروی الهی در زمین بودند و از صفات نیکوی خاندان و اجدادش بهره ای کامل داشت چنانچه شاعر در دو بیت زیر وصف می نماید:
فی بأس حمزة فی شجاعة حیدر
بإبا الحسین و فی مهابة آحمد
و تراه فی خلق و طیب خلائق
و بلیــغ نـطق کـالنبی محمـد
در شدت و سختی چون حمزه و در دلاوری و شجاعت چون امیرالمؤمنین و در ابا و خوشیتنداری چون حسین و در مهابت و بزرگی چون رسول خدا. او را در خلق و خلق پسندیده و کلام بلیغ همچون پیامبر اکرم محمد صلی الله علیه و آله می بینی.
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تنها پدر ایشان نبود بلکه حسین علیه السلام دریائی بود که ثروت زیاد علم و حکمت و بزرگی را از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله که مدینه العلم بود و پدرشان که باب مدینه العلم بود ارث برده بود و از چشمه جوشان آن علم به فرزندانش نوشانده بود. حضرت علی اکبر بسیار مهربان و فروتن بر مومنین بود و در برابر دشمنان چون شیر ، غرنده بود. علی اکبر در تمامی خلق و خوی خود پشت سر پدرش گام می نهاد.

مادر بزرگوار علی اکبر:

مادر بزرگوار ایشان لیلی ثقفیه بود که از عربهای اصیل بود که نسبشان به نبی ثقیف که در بین عربها بسیار مشهور است می رسد. این بانوی مکرمه در جوار زنان اهل بیت زندگی نمود و از ایمان و پرهیزگاری خاندان رسول الله بهره مند شد ودر اوج کمال فرزندی از ایشان بدنیا آمد که شبیه ترین افراد به رسول خدا بود. در مدینه النبی متولد شد در حالی که عثمان بر سر کار بود. (مقاتل¬الطالبین لأبی فرج الاصفهانی ص 81) برخی معتقدند دوسال قبل از خلافت عثمان بوده است. (نسب قریش ص 57).

اوصاف و صفات:

آل رسول صلی الله علیه و آله از صفات و خصائص نیکوئی برخوردارند که بر همگان آشکار است. در این میان علی اکبر علیه السلام بدلیل اینکه ویژگی « أشبه الناس برسول الله » از جایگاهی ویژه برخوردار است تا جائی که مردم مدینه هنگامی ایشان را دیدند به یاد رسول الله صلی الله علیه و آله و مشتاق ایشان میشدند.

همدوش با رسول خدا :

برخی از اوصاف ظاهری رسول اکرم صلی الله علیه و آله عبارتند از:
وجه رسول خدا چون ماه شب چهارده بود ، قامتی بلند داشتند، موهای بلند نه مجعد و نه نرم، سفید روی، پیشانی بلند، ابروهای بلند و کشیده و پیوسته، بینی متوسط، محاسن ایشان پرپشت و انبوه و گونه های ایشان کم گوشت، دهانی وسیع و دندانهائی براق، شکمی متوسط، در نگاه با حیا بود و بیشتر به زمین نگاه می افکند و سبقت در سلام داشت.
اینها برخی از اوصاف ظاهری و رفتاری رسول خدا بود که در فرزند ایشان حضرت علی اکبر نیز وجود داشت تا جائی که دشمن بیم برگشتن ایشان را داشت و این نه به خاطر اینکه ایشان فرزند رسول خداست بلکه به خاطر شباهت ظاهری و باطنی ایشان به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. (سفینةالنجاة ج1، ص 74).
آمده است که هنگامی که ایشان وارد در معرکه کربلا شدند کسی حاضر به مقابله ایشان نشد چرا که ایشان شبیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و در شجاعت چون علی بن ابیطالب علی السلام بودند.

اشتیاق مردم مدینه

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه وارد شدند مدینه به نور ایشان مزین شد و ایشان در آن جا زندگی نمودند تا زمانی که رحلت فرمودند. در این زمان چون حسنین علیهماالسلام بسیار به جد خود شباهت داشتند مورد احترام و دلگرمی اهل مدینه و مسلمانان بودند. بعد از اینکه حضرت علی اکبر علیه السلام متولد شدند و به عنوان جوانی هاشمی و محمدی در جامعه حاضر شدند به دلیل شباهت ایشان با رسول الله صلی الله علیه و آله مردم مشتاق ایشان شدند و هرگاه دلتنگ رسول خدا صلی الله علیه و آله می شدند به زیارت علی اکبر علیه السلام می رسیدند تا جائی که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می فرماید هرگاه من مشتاق دیدار جدم رسول الله صلی الله علیه و آله می شدم به فرزندم علی اکبر نظر می افکندم.
روایت شده است که امام حسین علیه السلام خانه ای مستقل برای ایشان تهیه نمود و کسانی که مشتاق زیارت ایشان بودند به دیدار ایشان می آمدند و از جود و کرم ایشان بهره مند می شدند و برخی در ضیافت حضرت بودند و این خانه محلی فرهنگی برای ورود فقراء و طبقات مختلف مسلمانان بود. حضرت علی اکبر علیه السلام بسیار حریص و مشتاق بر بخشش و کرم بودند بطوری که آتشی بر مکانی بلند تهیه می نمودند و این آتش بر ضیافتخانه و مهمانسرا دلالت می کرد تا اینکه فقراء و غریبان از آنجا اطلاع پیدا کنند و به آنجا بیایند. تمامی این فضیلتها گذشت تا زمانی که در عرصه کربلا در راه دین جانفشانی نمودند تا بعنوان اولین شهید کربلا در تاریخ به ثبت رسید . حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در رثای فرزندش پس از شهادت می فرماید:
اللهم أشهد علی هولاء القوم، فقد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و مظقا برسولک محمد صلی الله علیه و آلهو کنا إذا استقنا الی وجه رسولک نظرنا الی وجهه ... خدایا شاهد بر این قوم باش که جوانی که شبیه ترین فرد در خلق و خلقت و کلام به رسولت بود و ما هنگامی که مشتاق دیدار روی رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت علی اکبر علیه السلام نگاه می کردیم .... خدایا برکات زمین را از ایشان بگیر و جمع ایشان را از هم متفرق کن و پیوندشان را بگسلان... (مقتل خوارزمی ج2، ص30)

سخنان امام پیرامون حضرت علی اکبر علیه السلام

امام حسین علیه السلام هنگامی که بر سر مشهد ایشان حاضر شدند فرمودند: قتل الله قوما قتلوک ..... خدا بکشد کسانی که تو را شهید کردند چه چیز آنها را بر خدای مهربان جری و نا سپاس کرد و بر حریم رسول خدا صلی الله علیه و آله تاختند سپس دیدگان حضرت پر از اشک گردید و فرمود: بعد از تو ننگ بر دنیا باد. (الارشاد ص 239)
امام صادق علیه السلام در زیارت حضرت علی اکبر علیه السلام می فرماید:
السلام عیک یا ابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمؤمنین السلام علیک یابن الحسین، السلام علیک یابن خدیجة الکبری و فاطمه الزهراء صلی الله علیه و آله علیک – ثلاثا – لعن الله من قتلک – ثلاثا – أنا إلی الله منهم بری ء (کامل الزیارت ص 200)
حضرت مهدی سلام الله علیه در زیارت ناحیه می فرماید:
السلام علیک یا أول قتیل، من نسل خیر سلیل من سلالة ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی أبیک
سلام بر تو ای که اول شهید بودی از بهترین خاندان از نسل ابراهیم خلیل الله سلام بر تو و بر پدرت.

مزار مبارک:

در روز سیزدهم محرم بنی اسد به کربلا آمدند تا اجساد پاک شهداء را به خاک بسپارند قبل از اینکه کاری کنند امام سجاد علیه السلام تشریف آوردند و این کار را به پایان رسانیدند و برادرشان علی اکبر را در نزد و پایین پاهای پدربزرگوارشان دفن نمودند. شیخ جعفر شوشتری می گوید: همانگونه که در روایت است هنگام نگاه به قبر علی اکبر در پایین پاهای أباعبدالله الحسین و نگاه بر قبر ایشان قلب انسان می شکند. (خصائص الحسینیة)
منبع: حیاه علی الاکبر

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:57 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

 
 
 
  •  
 
حاج مهدی اکبری - سال 1394 - میلاد حضرت علی اکبر علیه اسلام - عاقلا بیاید شب شب مستی و جنونه (سرود) 16:00 حاج مهدی اکبری - سال 1394 - میلاد حضرت علی اکبر علیه اسلام - خوش به حالم که دلم شد یا کریم حرم (سرود) 2:29 حاج مهدی اکبری - سال 1394 - میلاد حضرت علی اکبر علیه اسلام - لیلی دیگه مجنونه (سرود) 8:22 حاج مهدی اکبری - سال 1394 - میلاد حضرت علی اکبر علیه اسلام - نوکرتم اینه نشونی ما (شور) 4:59 حاج مهدی اکبری - سال 1394 - میلاد حضرت علی اکبر علیه اسلام - چه حس خوبیه وفتی توی دنیا تو رو دارم (مناجات) 5:57 حاج منصور ارضی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - از این خاکدان پرزدن لازم است (مدح) 10:10 حاج منصور ارضی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - صحبت 18:28 حاج سعید و محمد حسین حدادیان - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - بی همگان به سر شود (سرود) 2:14 حاج محمود کریمی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - اهل عالم بدونن من هم اهل یمنم (سرود) 5:15 حاج محمدرضا طاهری - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - طوبی شدی که عشق ثمر در بیاورد (مدح) 7:54 حاج محمود کریمی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - ای ام لیلا پر در آوردی (سرود) 9:21 حاج محمود کریمی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - ای ماه رخسارت نمایان کن (مدح) 7:10 حاج محمدرضا طاهری - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - آی مدینه بخت باهات یار شد (سرود) 7:20 حاج سعید حدادیان - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - تو دین و عقل و هوش مرا (سرود) 8:02 حاج حسین سازور - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - دوباره لیلی رسوا شده (سرود) 2:34 کربلایی محمد حسین حدادیان - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - فقط بگو یار حسین (ع)(سرود) 6:59 کربلایی حسین طاهری - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - کربلا داری نینوا داری (سرود) 4:02 حاج روح الله بهمنی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - ذکر خدا و بندشه یا علی (ع)(سرود) 5:02 حاج عبدالرضا هلالی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - خانه یوسف زهرا زیارتگه پیغمبر اکرم (ص)(مدح) 7:27 حاج روح الله بهمنی - سال 1394 - ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام - دیشب از عشق چشم من تر بود (مدح) 10:28

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:56 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
گلچین مولودی از ولادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) 
 
 
 
کد خبر: ۳۸۷۲۷۷
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۲

گلچین مولودی از ولادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)

 

گلچین ۸۳ قطعه از بهترین مدح و سرود در وصف ولادت حضرت علی اکبر (ع) در سالهای قبل با مداحی حاج محمود کریمی و حاج محمدطاهری و حاج سعید حدادیان و حاج حسین سازور و حاج سیدمهد میرداماد و حاج مهدی سلحشور و حاج سیدمجید بنی فاطمه و حاج مجتبی رمضانی و حاج مهدی اکبری و حاج ابوالفضل بینائیان به صورت صوتی اماده دانلود میباشد.

دریافت فایهای صوتی:

حاج سیدمجید بنی فاطمه-قلم امشب زمان تعظیم است (مدیحه سرایی)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-حاج محمودکریمی-آی جوونا همگی خدا رو ببینید (سرود)

حاج محمودکریمی -حاج سعید حدادیان-ای که در دست خود داری کلید عرش اعلا (سرود)

حاج محمودکریمی-حاج سعید حدادیان- ز چشم ساقی غمگین که (شعرخوانی)

حاج محمودکریمی -از شوق امشب دیده زمزم شد (مدیحه سرایی-شعر از محمودکریمی)

حاج محمودکریمی-حاج محمدطاهری-اون کیه یه سر از سراسره علی اکبره (سرود)

حاج محمودکریمی-حاج محمدطاهری-جان دهی یا جان ستانی(سرودامام علی)

حاج محمدطاهری- حاج محمودکریمی-آی همه عالم شبه حسینیه (سرود)

حاج حسین سازور-وقتی ادب به سفره آماده واجب است (مدیحه سرایی)

حاج حسین سازور-قصه ی مجنون رویا شده (سرود)

حاج حسین سازور –حاج محمودکریمی-الله اکبر الله اکبر الله اکبر (سرود)

حاج محمودکریمی-امین مقدم- حاج حسین سازور –از تابش آفتاب (شعرخوانی)

حاج محمودکریمی-دل حرم می شود سحرگاهی (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-ماه ملک منظر باخ صورت پیغمبر باخ (سرود)

حاج محمودکریمی-عشقت میان سینه ی من پا گرفته ست (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-قدم بزن که دلهامون به زیر پاهای توهه (سرود)

حاج محمودکریمی-علی الاعظم علی الاعلی علی الاکبر علی گل لیلا (سرود)

حاج محمودکریمی-این بیابان جای خواب ناز نیست (مناجات)

حاج محمودکریمی-ماه ملک منظر باخ (سرود ترکی)

حاج محمودکریمی-خدا بخواد امشب از اون شبهاست که (دکلمه خوانی)

حاج محمودکریمی-این که رو دست مولاست علی اکبره یا حیدر (سرود)

حاج محمودکریمی-ای پسر من پدر تو ام یا علی (سینه زنی)
حاج محمودکریمی-روزی که بال می زدم اما پری نبود (مدیحه سرایی)
حاج حسین سازور-حاج محمودکریمی-عاشقی به بهونه تو قشنگه (سرود)

حاج محمودکریمی-علی علی علی اکبر (سرود)

حاج محمودکریمی-باید برای طور کلیمی درست کرد (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-میکده بازه باز وقته نمازه (سرود)

حاج محمودکریمی-علی جان امشب قفل راز شکسته وا کن (سرود)

حاج محمودکریمی-جان دهی یا جان ستانی از پدر با هر قدم (مدیحه سرایی)

حاج محمودکریمی-بیا ببین جمال ارباب رو (سرود)

حاج حسین سازور-حاج محمودکریمی-شبای تو آقا شبای جنونه (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-چقده مدینه زیبا شده دیوونه ماه لیلا شده (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-ما سرشته است علی وارمان کند (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-چه خبره باز پیمبر اومد شبی که علی اکبر اومد (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-مدینه امشب زیبا شد حسین زهرا بابا شد (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-تو نور آمدی و شب ز خواب خوشها شد (مدیحه سرایی)

حاج محمدرضا طاهری-یه ضریح اکشب تو رویاهات به پا کن (سرود)

حاج سعید حدادیان-حاج محمد طاهری-حاج محمودکریمی-آمدم دنیا مگر (سرود)

حاج سعیدحدادیان-حاج محمدطاهری-حاج محمودکریمی-راز ونیازم علی علی (سرود)

حاج حسین سازور-زده بارون تو هوای شب رویا (سرود)

حاج حسین سازور-دم نبود علی بود غم نبود علی بود (سرود)

حاج حسین سازور-زینبم خوب ببین که پسرم افتاده (روضه حضرت علی اکبر)

سیدمجید بنی فاطمه-محمد طاهری-محمودکریمی- (روضه ۳ مداح)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-ستاره های توی آسمونا رو عشقه (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-سینمو سپر میگم آقام علیه (سرود)

حاج احمد واعظی-باز مرغ سحر در افشاند (مدیحه سرایی)

حاج احمد واعظی-بار دیگر دل به سینه با صفا شد (سرود)

حاج احمد واعظی-چند شبه دیگه آقا داره میاد (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-دل با نگاه مستش از تو سینه پریده (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-عشقت میان سینه من جا گرفته (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-من خشک و تو دریایی (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-ضربان قلب زهرا ۱۱۰ بار یا علی -(سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-علی راز تپشهای دل بیقرارم (سرود)

حاج سیدمهدی میرداماد-روزی که بال می زدم اما پری نبود (مدح )

حاج سیدمهدی میرداماد-کبوتر دل من و تو ، در آسمونه حسینه (سرود)

حاج مهدی سلحشور-شقایق روییده ، توی عرش پیچیده (سرود)

حاج مهدی سلحشور-بهر تو شش گوشه گشته مرقد والا (مدح )

حاج مجتبی رمضانی-چرا امشب دو ماه تو آسمونه (سرود)

حاج مهدی اکبری -یاابن الزهرا یاابن الزهرا یا علی علی اکبر لیلا (سرود)

حاج مهدی اکبری -من که تو رو توی قلبم دارم (سرود)

حاج مهدی اکبری -عاقلا بیاین شب شب مستی و جنونه (مدیحه سرایی)

حاج مهدی اکبری -باز داره میخونه دل برای دلبر (شور)

حاج مهدی اکبری – منو میشناسی دیوونم (شور)

حاج مهدی اکبری -ابوالفضل شعارمه..ابوالفضل قرارمه (شور)

حاج مهدی اکبری -ای خدا من این جان را بی علی نمیخواهم (شور)

حاج مجتبی رمضانی – وضو بگیر بگو الله اکبر (سرود)

حاج مجتبی رمضانی – می و ساغر یه طرف…شراب کوثر یه طرف (سرود)

حاج مجتبی رمضانی – همه جا گشتم نگرد؛علی مولای همه است (سرود)

حاج مجتبی رمضانی – دل من با حسین می باشد (مدیحه سرایی)

حاج مجتبی رمضانی – سلطان کربلا ای سلطان کربلا (سرود)

حاج ابوالفضل بینائیان – هرجاسخن از خاک دری هست سری هست (مدیحه سرایی)

حاج ابوالفضل بینائیان -قلب تپنده زمین نگین شش گوشه (سرود)

حاج ابوالفضل بینائیان – ساقی به پیاله باده کم میریزی (سرود)

حاج ابوالفضل بینائیان – مولا برای ازتو سرودن غزل کم است (مدح)

دریافت فایلهای تصویری:

حاج محمودکریمی-ماه ملک منظر (سرود)

حاج محمودکریمی-خدا بخواد امشب از اون شبهاست که (دکلمه خوانی)

حاج محمودکریمی-این که رو دست مولاست علی اکبره یا حیدر (سرود)

حاج محمودکریمی-ای پسر من پدر تو ام یا علی (سینه زنی)

حاج محمدرضا طاهری-چقده مدینه زیبا شده دیوونه ماه لیلا شده (سرود)

حاج محمدرضا طاهری-چه خبره باز پیمبر اومد شبی که علی اکبر اومد (سرود)

حاج حسین سازور-زده بارون تو هوای شب رویا (سرود)

حاج سیدمجید بنی فاطمه-ستاره های توی آسمونا رو عشقه (سرود)

سیدمجید بنی فاطمه-محمد طاهری-محمودکریمی-(روضه ۳ مداح)

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:55 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
هر یوسفی که یوسف لیلا نمی شود 
 

هر یوسفی که یوسف لیلا نمی شود

ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)تبریک وتهنیت باد.

 

 

 

ساقی بیا كه مشكلم آسان نمی شود
جامی بریز باده كه پنهان نمی شود
طوفانیم، رسیده ام از خم سبو كشم
با این یكی دو جام كه طوفان نمی شود
ما را خدا برای حسین آفریده است
این بندگی حواله ی سلطان نمی شود
ما از ازل خراب سبوییم و غیر ما
مستی حریف این مِیِ جوشان نمی شود
ما عاشقیم، عاشق ارباب زاده ایم
این عاشقی نصیب سلیمان نمی شود
ساقی بیا و این دل دلداده را ببین
جامی بریز و حضرت شه زاده را ببین
بالا بلند! سایۀ طوبی کجا و تو!
ای آبشار! پهنۀ دریا کجا و تو
با یک نگاه زنده کنی کائنات را
تا سر دهند شور مسیحا کجا و تو‍!
وقتی قدم به خاک نهادی بهشت گفت:
ای قبلۀ عیان شده! دنیا کجا و تو!
سیلاب می کند نظرت رشته کوه را
ثابت کند که معجز موسی کجا و تو
چون تو به اوج، جاذبه پیدا نمی شود
هر یوسفی که یوسف لیلا نمی شود
از راه آمدی كه ز دل دلبری كنی
ما سر فدا كنیم و تو هم سروری كنی
نامت بلند باد! كه این جا دلی نماند
زلفت دراز باد! كه غارت گری كنی
ای از همه شبیه ترین بر رسول عشق
باید به آل فاطمه پیغمبری كنی
ای اولین علی، علی دوم حسین!
باید از این به بعد علی پروری كنی
ای جلوه ات شبیه ابالفضل بی بدیل
باید میان معركه ها حیدری كنی
پیغمبر دوباره ایل و تبار عشق
ای صاحب همیشگی ذوالفقار عشق
وقتی میان معركه تكبیر می كِشی
یك دشت را به پنجه ی تسخیر می كشی
چشم تو كافی است برای تمام خلق
وای از دمی كه قبضه ی شمشیر می كشی
زَهره كه هیچ، هر رجزت سینه می درد
وقتی كه نعره های نفس گیر می كشی
عقاب های آسمان همه مبهوت مركبت
می تازی و زبانه به زنجیر می كشی
ای سبط مرتضی تو علی را به كارزار
با ضربه های خویش به تصویر می كشی
زیبا ترین تجسم خون خدا تویی
سر تا به پا تمامی كرب و بلا تویی
راه خدا به سمت تو و آسمان توست
حتی حسین چشم به راه اذان توست
همسایه ی همیشه ی معراج اهل بیت
جای پیامبران همه در آستان توست
شیواترین مكبّر محراب مرتضی
نهج البلاغه تا به ابد خطبه خوان توست
ابرو كمان حضرت ارباب تا ابد
خورشید كوچه گرد به طاق كمان توست
باب الحوائجیِ تو مثل عموی توست
عباس مست جاذبه ی بی امان توست
بند دل حسینی و آرام زینبی
تو روضه ی نگفته ی هر شام زینبی
مداح:مهدی میرداماد

 


 

ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 11:55 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۶۹۴۵۸
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۷
 
 
 
 
 
دادستان نظامی تهران رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح شد 

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 

 
شکرالله بهرامی که پیشتر دادستان نظامی تهران بود با حکم رئیس دستگاه قضا به عنوان رئیس جدید سازمان قضایی نیروهای مسلح منصوب شد.
 
 به گزارش انتخاب، پیش از این، محمد کاظم بهرامی ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح را بر عهده داشت که چندی پیش با حکم آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه‌قضائیه بجای حجت‌الاسلام منتظری، به عنوان رئیس جدید دیوان عدالت اداری منصوب شد.
 
منتظری نیز با انتصاب حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی به عنوان تولیت آستان قدس رضوی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، به عنوان دادستان کل کشور منصوب شده است.
 
با توجه به حضور حجت‌الاسلام بهرامی، پست ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح بلاتصدی بود که حجت‌الاسلام شکرالله بهرامی دادستان نظامی تهران به عنوان رئیس جدید سازمان قضایی نیروهای مسلح منصوب شد.
 
 
منبع: تسنیم

ادامه مطلب



[ سه شنبه 28 اردیبهشت 1395  ] [ 5:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 75 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3649280 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب