کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان

 

 
کد خبر: 25391

خاطرات ارجمند با امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو

در نوفل لوشاتو تاریخ ورق می‌خورد و برایم جذاب بود که آنجا هستم و این لحظات را می‌دیدم

خاطرات ارجمند با امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو

 به گزارش فرهنگ ما،  داریوش ارجمند بازیگر سینما و تلویزیون تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته کارشناسی تاریخ و جامعه‌شناسی سپری نمود. سپس برای ادامه تحصیل عازم پاریس شد. وی در ایام انقلاب در فرانسه حضور داشت. به بهانه ایام دهه فجر گفتگویی درباره خاطرات ملاقات با امام خمینی در نوفل لوشاتو با وی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

حال و هوای شما در زمان انقلاب؟
در بحبوحه انقلاب در پاریس درس می‌خواندم و در نوفل لوشاتو خدمت امام خمینی بودیم. صبح‌ها می‌رفتیم پیش امام و زمانی که امام می‌آمد به ایران می‌گفتیم ما بیاییم. اما گفتند نه آنهایی که درسشان نیمه کاره است، بماونند و درسشان را تمام کنند.
خاطره‌ای از زمان انقلاب و حضور در پاریس؟
چون با زن و بچه‌ام پاریس بودم، موقعی که می‌خواستم امام را پیدا کنیم به نوفل لوشاتو رفتیم. من یک ماشین کوچک داشتم. یک شب خیلی بارانی و سرد همین جوری پرسون پرسون رفتیم که محل امام خمینی را پیدا کنیم. ساعت ۶ بعد از ظهر همه جا تعطیل بود. همین طور که می‌گشتیم یک کافه را دیدیم که شیشه‌ها عرق کرده بود و یک موتورسیلکت جلوی کافه بود. پیاده شدم تو کافه پرسیدم می‌دونید خونه آقای خمینی کجاست و آقایی که صاحب موتورسیلکت بود گفت من می‌برمت. سوار موتورش شد و جلو راه افتاد و از من پرسید همون که ریش سفید بلند داره؟ گفتم بله. بعد از کوچه و پس کوچه و خیابون که پشت موتور رفتیم یه جایی ترمز کرد و ایستاد و اشاره کرد اینجا را باید بپیچی به راست برو. من پیاده شدم ازش تشکر کردم گفتم چرا تا اونجا منو نمی‌بری گفت من در حالت طبیعی نیستم و او مقدسی است و من تا اینجا بیشتر نمیام. این اولین باری بود که من رفتم و خانه آقا خمینی را پیدا کردم.
پس ماجراهای عجیب و غریبی زیادی در آن زمان داشتید؟
خیلی تعجب کردم. گفت اون یک انسان مقدس است، من الان مشروب خوردم از اینجا جلوتر نمی‌آیم. البته امام (ره) این فضا را به وجود آورده بود. در نوفل لوشاتو هر روز ماجرایی بود. هر روز خبری بود. سال‌های عجیب و غریبی بود.
حس و حال شما زمانی که از نزدیک با وقایع در ارتباط بودید؟
من چون اولین رشته تحصیلی‌ام تاریخ است، در آن لحظات در نوفل لوشاتو تاریخ ایران ورق می‌خورد و این را من کاملا احساس می‌کردم. برایم جذاب بود که آنجا باشم. روزی که آقا خمینی فرمودند، شاه باید برود زمانی بود که تاریخ ورق می‌خورد و اینجای تاریخ برایم جذاب بود.
فعالیت‌های انقلابی که در آن زمان انجام می‌دادید؟
فعالیت انقلابی ما رفتن به نوفل لوشاتو بود. برای اینکه دانشجویان و روشنفکران موافق این کار بودند و ستیز امام با آمریکا چیز دیگری بود که مورد علاقه مردم جهان بود. در حال حاضر آمریکا‌ستیزی ما بر خلاف اسلام‌ستیزی که به وجود آوردند. چرا که آمریکا‌ستیزی ما دلایل روشن و مشخص دارد و آمریکا نتوانسته خواسته‌های خود را انجام دهد. درنتیجه متوسل به گروه احمقانه داعش شدند تا دین رئوف و مهربان پیامبر را خراب کنند.
شرایط فرهنگی قبل از و بعد از انقلاب چگونه است؟
شرایط فرهنگی معایب و محاسنی داشت. نمی‌توانم به یکباره فعالیت‌های هنری قبل از انقلاب را خط بکشم، چرا که بی‌انصافی است. خود من اولین نمایش مذهبی به نام ابوذر را به صحنه بردم. چون شاگرد دکتر شریعتی بودم و او عاشق ابوذر بود و مردم هم از این نمایش استقبال کردند. در حال حاضر هم معایب و محاسن وجود دارند. زمانی که شما با زبان هنر مسائل را مطرح می‌کنید، مورد توجه همه افراد نمی‌شود.
در حال حاضر فضا چگونه است؟
امروز اتفاقی که افتاده این است که فضای بازتری داریم. احساس نیاز به هنرمند بدون توجه به سودی که دارد مطرح است. اگر هنرمند را تقویت می‌کنند، به خاطر بقای این انقلاب نیست. بلکه به خاطر وجود هنرمند است که می‌تواند در راه کمال انسان گام بردارد. هنرمند اصولا پدیده‌ای نیست که خیلی ساده به دست بیاید، بلکه رگه‌های پنهانی در لایه‌های جامعه است و باید مثل الماس آن را در تاریکی کشف کنیم.
انقلاب را در یک جمله توصیف کنید؟
انقلاب به هر حال آن چیزی است که همه ما با آن زیست می‌کنیم و در یک جمله نمی‌گنجد. ممکن است هدف و دلیل بیاوریم ولی خود انقلاب یک بحث توصیفی و مفصل دارد. انقلاب مثل دریاست و ما هم مانند ماهی در آن شنا می‌کنیم و خیلی زحمت کشیدیم که خود را به دریا رساندیم.
بهترین جمله‌ای که درباره انقلاب شنیدید؟
الان دیگر در این دریا هستیم. نمی‌توانیم بایستیم و به آب فکر کنیم. شاید بهترین جمله‌مان انفجار نور بود. اینکه آقا خمینی فرمودند انفجار نور بود، یعنی اینکه ما از آن خمودگی ظلمت به نور رسیدیم و انفجاری حاصل شد که ما به آن رسیدیم.
امام خمینی (ره) را در یک جمله توصیف کنید؟
امام یک پدیده نادر کمیاب یگانه است. در تاریخ معاصر هر گوشه دنیا را که نگاه می‌کنید، تاثیر امام را می‌بینید و مردم در مقابل ستم و ظلم مقاومت می‌کنند. ظلم ستیزی امام خمینی (ره) برای این بود که ظلمت از جهان برود.
کلام پایانی؟
در حاضر دنیا ستم را می‌شناسد و مبارزه می‌کند. خود ما در مورد مسائل هسته‌ای مقاومت کردیم. برای اینکه ما الگوهای زیبایی داریم و ما ملت کیفی هستیم نه کمی؛ چرا که با تعامل با دنیا حق خود را گرفتیم.

گفتگو از: الهام قبادی

باشگاه خبرنگاران


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 5:07 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

بره سه چشم، دیده بودید؟؟؟

تولد یک گوسفند که دارای سه چشم است تعجب همگان را بر انگیخت

بره سه چشم، دیده بودید؟؟؟

          به گزارش فرهنگ ما ،این گوسفند به‌ظاهر عجیب دیروز در روستای کتمک شهرستان هیرمند به‌دنیا آمد و همه قسمت‌های بدن آن طبیعی می‌باشد، اما آنچه باعث تعجب همگان شده یک چشم اضافه در سمت چپ صورت این حیوان است.

هنوز اطلاعاتی از سالم بودن هر سه چشم این بره تازه به دنیا آمده در دست نیست و پس از مراجعه به دامپزشکی باید دید آیا این گوسفند عجیب می تواند از هر سه چشم بینا باشد؟
روستای کتمک از توابع شهرستان هیرمند در استان سیستان و بلوچستان است.
ایسنا

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 5:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۰۰۸۳
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۷
 

هر آنچه از امام رضا(ع) می خواهیم+عکس  

سلسله احادیثی از کتاب «عيون أخبار الرضا» علیه السلام، به طور منظم، منتشر می گردد. ابتدا کمی پیرامون این کتاب شریف بدانیم...

عقیق:الف- مؤلف کتاب:
«عيون أخبار الرضا» نوشته ابو جعفر، محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، مشهور به «شیخ صدوق» (305ق الی 381ق) می باشد، که در سال های آغازین غیبت کبری نگاشته شده است. شیخ صدوق، محدّث پرکار و خوش ذوق شیعه است، که علاوه بر کتاب های جامعی چون «مدینة العلم»[1] و «من لا یحضره الفقیه»[2]، صاحب تک نگاره های حدیثی فراوانی می باشد، که هریک در موضوعی خلاقانه و کاربردی هستند و همواره مورد استفاده علمای شیعه بوده اند.[3]

ب- معرفی اجمالی کتاب:
كتاب «عیون أخبار الرضا» ، کتابی حدیثی و به زبان عربى است که شامل دو دسته روایت است:
1- روایات هایی پیرامون امام رضا علیه السلام
2- روایت هایی از ایشان پیرامون موضوعات گوناگون
شیخ صدوق در مقدمه کتاب، به سبب تألیف آن اشاره کرده است؛ «صاحب بن عباد دیلمی»، وزیر دانشمندِ حکومت شیعیِ آل بویه، دو قصیده در مدح امام رضا علیه السلام می سراید و به شیخ صدوق هدیه می کند.­[4] شیخ نیز در پاسخ، این کتاب ارزشمند را می نگارد و به پاس خدمات صاحب بن عباد به مذهب تشیع، به کتابخانه وی هدیه می نماید.

ج- جایگاه کتاب:
این کتاب، به خاطر اعتبار مؤلفش، و نیز به جهت مباحث عقیدتی مهمی که در بر دارد، همواره مورد توجه علما بوده است.[5] مرحوم میرداماد[6]، در مدح این کتاب، شعری عربی با این مضمون سروده است:
«عیون اخبار الرضا، جلادهنده ای است که زنگارِ غم از دل می زداید. در تمام روزگار و در نگاه هیچ بیننده ای کتابی مانند این کتاب نگاشته نشده است. هر دانشی که بخواهی در آن است و تو را بی نیاز می‌کند. مانند خورشید از نور هدایت می درخشد و آرزوی قلب را برآورده می سازد.»[7]

د- ساختار کتاب
شیخ صدوق، پس از مقدمه، 952 روایت را ذیل 69 باب تنظیم نموده است. به چند نمونه از ابواب کتاب توجه فرمایید:
«علت نام گذاری امام رضا علیه السلام، به رضا»، «احادیثی پیرامون مادر حضرت»، «احادیثی از حضرت، پیرامون توحید»، «احادیثی از حضرت، پیرامون ازدواج حضرت فاطمه سلام الله علیها»، «احادیثی از حضرت، در مورد علت امور مختلف»، «پیرامون ماجرای طلب باران به درخواست مأمون و...»، «خبر حضرت از کشته شدنشان با زهر و...»، «روایتی از ابو صلت، درباره نحوه شهادت حضرت»، «ذکر کراماتی که به برکت قبر شریف حضرت ظاهر شده است» و...
امید است که از این چشمه سار رضوی توشه بر داریم و سیراب گردیم، ان شاء الله.
 

پی نوشت ها:
[1] متأسفانه این کتاب ارزشمند، امروز در دسترس نمی باشد.
[2] این کتاب 4جلدی، یکی از کتب اربعه (مراجع چهارگانه معتبر حدیثی شیعه) و شامل احادیث فقهی می باشد.
[3] برای شیخ صدوق، حدود 300 کتاب و رساله برشمرده اند، که از این میان، تعداد اندکی به جای مانده است؛ کتابهایی چون «من لا یحضره الفقیه»، «كمال الدين و تمام النعمة»، «ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏»، «علل الشرائع‏»، «التوحيد»، «الخصال‏»، «معاني الأخبار»، «الأمالي» و...
[4] شیخ صدوق، در مقدمه کتاب، این شعر را ذکر کرده است.
[5] تا کنون، حدود 5 شرح و 10 ترجمه برای این کتاب نگاشته شده است.
[6] سید محمد باقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد» از علمای بزرگ و حکمای برجسته عهد صفوی بوده است.
[7] الذریعة، ج۱۵، ص۳۷۶.
منبع:قدس
211008


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 5:02 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۰۸۳۴
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۱۲
 
از چشمه سار رضوی؛

ازکجامعلوم علی بن موسی،امام هشتم است؟  

ابوالفضل رهبر:همان طور که می دانیم، امام کاظم (علیه السلام) فرزندان متعددی داشته اند که حدود بیست نفرشان پسر بوده اند. این سؤال مطرح می شود که چه طور دانسته می شود که از میان آنان، کدام یک به عنوان امام هشتم برگزیده شده است؟ این مسئله پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) و با شبهه پراکنیِ سران فتنه ی «واقفه»، که امام هفتم را آخرین امام و مهدی منتظر معرفی می کردند و قائل به غیبت ایشان شده بودند، بیشتر نمایان شد.

عقیق: بسم الله الرحمن الرحیم

همان طور که می دانیم، امام کاظم (علیه السلام) فرزندان متعددی داشته اند که حدود بیست نفرشان پسر بوده اند. این سؤال مطرح می شود که چه طور دانسته می شود که از میان آنان، کدام یک به عنوان امام هشتم برگزیده شده است؟ این مسئله پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) و با شبهه پراکنیِ سران فتنه ی «واقفه»، که امام هفتم را آخرین امام و مهدی منتظر معرفی می کردند و قائل به غیبت ایشان شده بودند، بیشتر نمایان شد.

شیخ صدوق، برای اثبات امامت امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام، در سه باب مستقل از کتاب «عیون أخبار الرضا علیه السلام»، سه دسته روایت ذکر می نماید:

1- روایات متعددی که در آن ها، امام کاظم به امامت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) تصریح کرده اند.[1]

2- روایاتی که در آن ها، امام کاظم (علیه السلام)، در ایشان را به عنوان وصیّ خویش معرفی کرده اند.[2]

3- روایات فراوانی که به ائمه دوازده گانه (علیهم السلام) اشاره نموده اند.[3]

* * * * * * * *
اینک از هر دسته، نمونه ای ذکر می شود:

1- از داود بن کثیر نقل شده است که گفت: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، امیدوارم زودتر از شما بمیرم، (اما) اگر اتفاقی (برای شما) افتاد، به چه کسی رجوع شود؟

حضرت فرمودند: «به فرزندم موسی (علیه السلام)».

وقتی آن اتفاق افتاد(امام ششم به شهادت رسید)، لحظه ای در (مورد امامت) امام هفتم تردید نکردم. بعد از 30 سال، نزد ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) رفتم و به ایشان عرض کردم: فدایتان شوم، اگر اتفاقی (برای شما) افتاد، به چه کسی رجوع شود؟

حضرت فرمودند: «فرزندم علی (بن موسی الرضا علیهما السلام)».

بعدها آن اتفاق نیز افتاد، اما به خدا قسم، لحظه ای در مورد علی بن موسی (علیه السلام) تردید نکردم.[4]

* * * * * * * *
2- از بکر بن صالح نقل شده است که گفت: به ابراهیم، فرزند امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) گفتم: در مورد پدرت چه می گویی؟

گفت: او زنده است.[5]

گفتم: در مورد برادرت ابوالحسن (امام رضا علیه السلام) چه می گویی؟

گفت: او کاملاً مورد اعتماد و راستگوست.

گفتم: او می گوید پدرت از دنیا رفته است.

گفت: او به آنچه می گوید آگاه تر است.

دوباره به او گفتم، و او دوباره همان پاسخ را داد.

گفتم: آیا پدرت وصیت کرده است؟

گفت: آری.

گفتم به چه کسی وصیت نموده است؟

گفت: به پنج نفر از ما[6] و علی (بن موسی الرضا) را بر ما مقدم نمود. [7]

* * * * * * * *
3- ابو بصیر، از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمودند:

پدرم (امام باقر علیه السلام) به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: «با تو کاری دارم، چه زمانی راحتی که در خلوت از تو بخواهم؟»[8]
جابر عرض کرد: هروقت شما بخواهید.
پس پدرم با او خلوت نمود و به او فرمودند: «ای جابر! پیرامون لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر رسول خدا (صلوات الله علیهما) دیدی، و آنچه که مادرم در مورد نوشته های آن به تو فرمود، برایم بگو.»

جابر گفت: خدا را شاهد می گیرم که در زمان حیات رسول خدا، نزد مادرتان فاطمه (صلوات الله علیهما) رفتم، تا ولادت (امام) حسین (علیه السلام) را خدمتشان تهنیت گویم. در دستشان لوحی سبزرنگ دیدم که گمان کردم زمرد است. دیدم در آن نوشته ای سفیدرنگ، مانند نور خورشید می درخشد. به ایشان عرض کردم: پدر و مادرم به فدایتان، ای دختر رسول خدا، این لوح چیست؟

ایشان فرمودند: این لوحی است که خداوند عزّ و جلّ به رسولش هدیه نموده. در آن نام پدر، همسر و دو پسرم، و نام اوصیائی که از نسل من هستند، آمده است. آن را پدرم به من داده است تا با آن مرا خوشحال نماید.»

جابر می گوید: مادرتان فاطمه (سلام الله علیها) آن را به من داد و من آن را خواندم و از روی آن نسخه ای برداشتم.

امام صادق می فرماید: پدرم، امام باقر (علیهما السلام) فرمودند: ای جابر! آیا (هنوز) آن را داری تا نشان دهی؟

جابر عرض کرد: بله. پس پدرم با جابر همراه شد، تا به خانه جابر رسیدند. پدرم صحیفه ای پوستین در آورد. جابر گفت: خداوند را شاهد می گیرم که این را به همین صورت در آن لوح دیدم، که نوشته شده بود:

«بسم الله الرحمن الرحیم. این نوشته ای است از جانب خدای عزیز و حکیم، خطاب به محمد، نورش و فرستاده اش و...

[متن نقل شده از لوح، طولانی است[9] و در این مجال تنها به بخشی که مربوط به امام رضا (علیه السلام) است، اشاره می شود:]

... وای بر کسانی که پس از (رحلتِ) بنده ام و حبیبم و برگزیده ام، موسی (بن جعفر الکاظم علیهما السلام)، افترا زنند و انکار کنند. به راستی هرکس هشتمین (امام) را تکذیب کند، تمام اولیائم را تکذیب نموده است. علی (بن موسی الرضا علیهما السلام) ولیّ و یاری دهنده ی من، و کسی است که بار نبوت را بر دوشش گذاشته ام و او را بر این امر نیرو بخشیده ام. خبیثی متکبر، او را به قتل می رساند و در شهری که «عبد صالح»[10] آن را ساخته است، در کنار «بدترین مخلوقاتم»[11]، دفن می شود. این قولی حق از جانب من است؛ چشم او را با (فرزندش) محمد (بن علی الجواد علیه السلام) روشن خواهم نمود...»[12]

پی نوشت:
[1] باب چهارم: «باب نص أبي الحسن موسى بن جعفر ع على ابنه الرضا علي بن موسى بن جعفر ع بالإمامة و الوصية»؛ این باب شامل 29 روایت است.

[2] باب پنجم: «باب نسخة وصية موسى بن جعفر ع‏»؛ این باب، شامل 4 روایت است.
[3] باب ششم: «باب النصوص على الرضا ع بالإمامة في جملة الأئمة الاثني عشر ع‏»؛ این باب نیز شامل 37 روایت است.
[4] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 23.
[5] همان طور که اشاره شد، پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام)، برخی از وکلای مالیِ امام، مدعی شدند که امام غیبت کرده اند و بعد از ایشان، امامی نخواهد بود. انگیزه آنها از این ادعا، تصاحب اموالی بوده است که در دست داشته اند. عده ای نیز از روی جهل و با توجه به جایگاه شبهه افکنان، حرفشان را پذیرفتند. امامان بعدی، با این افراد به شدت مبارزه کردند و اصحاب را از معاشرت با آنها منع نمودند. این فرقه، به «واقفه» مشهور است.
[6] در روایتی دیگر از همین باب، اشاره شده است که امام کاظم، امام رضا (علیهما السلام) را وصی خود نمودند و فرمودند، اگر او نبود، ابراهیم، اگر او هم نبود، قاسم،... اسماعیل،... عباس، و بعد از آنان، فرزند بزرگترم...
[7] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص39.
[8] این دیدار در دوران کودکی یا نوجوانی امام باقر (علیه السلام) انجام گرفته است.
[9] در این لوح، به نبوت پیامبر اکرم و لزوم ادامه آن توسط اوصیاءِ ایشان اشاره شده است و نام ائمه دوازده گانه به همراه مختصری از زندگانی و مناقب ایشان بیان شده است.
[10] ظاهراً مقصود، ذوالقرنین می باشد، زیرا در قرآن کریم از او با عنوان «العبد الصالح» یاد شده است و در نقلی دیگر از این حدیث، به نام او تصریح شده است. (ر.ک. كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص310)
[11] مقصود هارون الرشید (لعنة الله علیه) است، که در کنار حضرت مدفون است.
[12] عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص41.
منبع:قدس


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 5:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۱۰۶۲
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۳
 
تولیت مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی عنوان کرد

توصیه آیت الله شیرازی به آقای مجتهدی برای تعویض ماشین  

آیت الله حبیبی گفت: پیامبر (ص) و امام صادق (ع) نیز آخوند شدند نه اینکه صرفا رئیس جمهور باشند؛ بنابراین طلاب و روحانیون، قدر خود را بدانند.

عقیق:آیت الله محسن حبیبی، تولیت مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی، عضو شورای عالی حوزه علمیه استان تهران و استاد درس خارج، شنبه 14 شهریورماه 94 در جمع اساتید، معاونین و طلاب مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی گفت: طلبگی، صنف و شغل نیست لذا همچنان که انبیا اجری از مردم نمی خواستند ما نیز نباید نگاه مان به اجر و دست مردم باشد.

 

خداوند روزی طلاب و روحانیت را می رساند

وی افزود: علما با وجود تمام مخالفت ها در طی بیش از هزار سالی که از تاریخ شیعه گذشته است به لطف خداوند به حرکت شان ادامه داده اند؛ و باید بدانیم که خداوند روزی ما را می رساند.

 

استاد درس خارج ادامه داد: تکلیف ما انتقال معارف به دیگران و تبلیغ است لذا هیچگاه نباید از این مهم غافل شویم.

 

توصیه آیت الله شیرازی به آقای مجتهدی برای تعویض ماشین

وی با بیان اینکه طلبگی راه تکامل معنوی است و در این مسیر ابتدا باید عرفان داشت، گفت: شرط اصلی رسیدن به چنین مقامی اخلاص است و اینکه نگاهی حقیرانه به دنیا داشت. روزی آیت الله مجتهدی (ره) با ماشین ساده ای که ظاهرش نیز چندان مناسب نبود به محضر آیت الله رضی شیرازی رسید و به ایشان فرمود: ما با ماشینی آمدیم که هر کس می دید می گفت: آنها برای خدا کار می کنند. آقای رضی شیرازی فرمودند: برای خدا دیگر با این ماشین نیایید زیرا خطر دارد.

 

آیت الله حبیبی ادامه داد: طلبه باید به همین قدر که زندگی اش تامین می شود، بسنده کند و نباید کمبودها او را بیازارد.

 

وی در بخش دیگری از سخنانش، طلاب را توصیه به پیش مطالعه، پس مطالعه و حضور مرتب در جلسات درس کرد و افزود: طلبه بدون اینها به جایی نخواهد رسید.

 

پیامبر(ص) و امام صادق(ع) آخوند شدند

عضو شورای عالی حوزه علمیه استان تهران با بیان اینکه هیچ گروه از دانشمندان به اهمیت شما نخواهند رسید زیرا آنها در تحصیل علم اشیا و بدن هستند اما شما اشتغال به تحصیل و تربیت روح دارید، ادامه داد: پیامبر (ص) و امام صادق (ع) نیز آخوند شدند نه اینکه صرفا رئیس جمهور شده باشند؛ لذا قدر خود را بدانید.

 

آیت الله حبیبی گفت: از هر چیزی که قلب را از معارف دور می کند، اجتناب ورزید زیرا قلب مجاری حضور علم و معارف است. برای حضور علم در این جایگاه باید چشم، گوش، دست و پا در مسیر تزکیه نفس باشد.

 

 اسلام تقدم را به تزکیه نفس می دهد

وی با اشاره به اینکه در اسلام تقدم به تزکیه است زیرا اگر انسان، عالم شد اما مهذب نباشد از یاد خدا دور می ماند، ادامه داد: دور بودن از یاد خدا موجب شد که علمای پیشین در یهود، مسیحیت و اسلام، شعبی ایجاد کنند.

 

استاد درس خارج ادامه داد: امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: از شیعیان، کسانی که عالم به شریعت ما باشند و ضعفا را از ظلمت نادانی خارج و به سوی دانشی که ما در اختیارشان قرار دادیم هدایت کنند، وقتی در قیامت حاضر شوند تاجی از نور بر سر آنها قرار دارد که برای همه کسانی که در آن صحنه حضور دارند هدایت و نور است.

 

مانند آقای خوانساری (ره) درس بخوانید

وی با بیان اینکه طلبه ای که به چنین جایگاهی می رسد باید از لهو و لعب دور و تلاش مداوم برای تحصیل علم داشته باشد، گفت: روزی آقای خوانساری (ره) در یکی از بحث هایشان سوالی را از طلبه هایشان پرسیدند که کسی نتوانست جواب بدهد. آن وقت ایشان در 85 سالگی درسی را که در 7-8 سالگی خوانده بودند، به خوبی بیان کردند. یک طلبه باید اینچنین درس بخواند به طوری که مطالب برای همیشه در ذهنش محفوظ و ماندگار باشد.

 

تولیت مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی اضافه کرد: این سخنان که در وصف علما گفتیم نباید در شما عجب ایجاد کند. در گذشته گاهی استاد نزد طلبه و زمانی طلبه نزد استاد می رفت و جایگاه استاد مانع از حضور او در حجره یا منزل طلبه نمی شد.

 

خودبینی مانع از حرکت انسان در مسیر کسب علم می شود

آیت الله حبیبی افزود: خودبینی مانع از حرکت انسان در مسیر کسب علم و موجب سکون او در جهل می شود.

 

عضو شورای عالی حوزه علمیه تهران با بیان اینکه مقام ما بسیار عظیم، حساس و باعظمت است و در این مسیر باید نظم را رعایت کنیم، ادامه داد: اینکه طلبه ای از بنده کمکی برای پرداخت قبض آب و برقش می خواهد به دلیل بی نظمی در طلبگی او بوده است؟؛ زیرا اگر نظم داشت باید به هزاران نفر کمک می کرد.

 

همه کار طلبه، عبادت است

وی با اشاره به اینکه همه کار شما عبادت است، گفت: پیامبر (ص) فرمودند: علم را فرا گیرید زیرا حسنه است.

 

آیت الله حبیبی در بخش دیگری از سخنانش طلاب را به تلاش علمی و ساده زیستی توصیه کرد و افزود: کتب عالی ای که در حوزه ها تدریس می شوند حاصل تلاش بزرگان است. کتاب جواهر که امام خمینی (ره) آن همه در وصفش سخن گفتند حاصل فعالیت یک شیخ در گوشه یک حجره ساده بوده است.

 

تولیت مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی در پایان گفت: امروز نیز می توان چنین تلاش هایی داشت؛ همچنان که آخوندها در دوران پهلوی نیروهای انقلابی را در مساجد تربیت کردند.

 
منبع:شبستان

ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:59 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۰۰۷۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۷
 

کاسبی حلال سخت‌تر از جنگ باشمشیر است  

امام صادق علیه السلام نبرد كردن با شمشير را آسان تر از طلب مال حلال دانسته اند.

عقیق:متن حدیث را از کتاب الحیات منتشر می کند.
الإمام الصّادق علیه السلام ممّا قاله لمولاه مصادف، حينما باع متاعه بمصر، بربح الدّينار دينارا: يَا مُصَادِفُ مُجَالَدَةُ السُّيُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَال.
امام صادق علیه السلام به غلامش «مصادف در زمانی که وی به مصر برای تجارت رفته بود» و از هر دینار، یک دینار سود کرده بود، بعد از نپذیرفتن سود تجارت، فرمود: اى مصادف! نبرد با شمشير آسان تر از طلب مال حلال است.

 






پی نوشت:
الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‏5، ص: 576
منبع:حوزه
211008


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:57 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۲۴۱۰
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۸
 

آیا پیامبران به آمدن ائمه بشارت دادند؟  

احادیثی از پیامبر اسلام و امامان بر این نکته گواهی می دهد که اسامی پیامبر و امامان در کتاب های مقدس آمده است، علاوه بر این که در کتاب های موجود نزد یهود و نصارا نیز تعداد امامان موجود می باشد.

عقیق: احادیثی از پیامبر اسلام و امامان بر این نکته گواهی می دهد که اسامی پیامبر و امامان در کتاب های مقدس آمده است، علاوه بر این که در کتاب های موجود نزد یهود و نصارا نیز تعداد امامان موجود می باشد.
پیش از وارد شدن به پاسخ، تذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد؛
یک. گرچه لازمه پیامبر اولوالعزم بودن این است که صاحب شریعت و آئینی باشند و به تبع آن کتابی از جانب خداوند برای هدایت و راهنمایی مردم آورده باشند، امّا از کتاب های پیامبران اولوالعزم اثری از کتاب های حضرت نوح و حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیست و تنها کتابهای حضرت موسی(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام) و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) در دسترس ماست.
دو. با توجه به نکته اوّل، از میان این سه کتاب آسمانی آن چه که صد در صد دارای ارزش وحیانی می باشد، قرآن است، امّا کتاب های تورات و انجیل فعلی که در دست یهود و نصارا است همان کتاب هایی نیستند که بر پیامبران نازل شد، بلکه بسیاری از مطالب و محتوای آن مورد دستبرد قرار گرفته و تحریف شده است.
سه. با توجه به نکته های فوق تنها مدرک معتبری که برای پاسخ به پرسش حاضر داریم، قرآن و احادیث از طریق پیامبر اسلام و امامان می باشد که ما با توجه به آن و کتب مقدس (و لو تحریف شده) به پاسخ این پرسش می پردازیم.

الف. بررسی آموزه های دینی
پاسخ را در دو بخش مطرح می نماییم.
۱- اسم علی (علیه السلام) به عنوان وصی پیامبر (علیه السلام) و نام امام حسن و امام حسین (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) در کتاب های آسمانی.
۲- اسم سایر امامان (صلی الله علیه و آله) در کتاب های آسمانی.

بخش اول
از امام حسن (علیه السلام) نقل شده است که یک نفر یهودی خدمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: از پنج موردی که در تورات آمده به من خبر بده، تا این که آن حضرت می فرماید: اول عبارت محمد رسول الله است که در زبان عبرانی "طاب" است سپس حضرت این آیه را تلاوت نمودند: یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ، بعد هم نام وصیّم علی بن ابی طالب به نام الیا است بعد از آن دو نوه ام حسن و حسین به نام های شبّر و شبیر و در مرحله بعد مادرشان فاطمه سرور زنان عالم است که یهودی گفت: راست گفتی ای محمد. [۱]

بخش دوّم
در روایتی طولانی، شخصی نصرانی خطاب به علی(علیه السلام) در برگشت از صفین نام آن حضرت و امام حسن و امام حسین و اوصاف سایر امام از نسل امام حسین و این که آخرینشان کسی است که حضرت عیسی به او اقتدا می کند را نقل می کند. [۲]

ب. کنکاشی در کتب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید)
در تورات کنونی نقل شده، ابراهیم به خدا گفت: کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند. خدا گفت: به تحقیق زوجه ات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم، اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی به وجود آورم. [۳]
روشن است که تعبیر به دوازده رئیس از نسل حضرت ابراهیم که نسل عظیم (سادات ذریه علی و فاطمه) از آنان جز بر دوازده امام معصوم شیعیان دلالت نمی کند.


پی نوشت ها:
[۱] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۳۳۱ و ۳۳۲، ۱۱، مؤسسه الوفا، بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هـ ق.
[۲] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۲۳۶ - ۲۳۹، ح ۵۷.
[۳] کتاب مقدس، عهد قدیم (تورات)، سفر پیدایش، باب ۱۷ (عهد ختنه)، جمله ۱۸ – ۲۰، ص ۱۷ (معروف به ترجمه قدیمی).
منبع:مشرق
211008


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:56 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۳۴۳۲
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۴:۳۹
 

حضرت زهرا(س)قبل از خواب چه می خواندند؟  

اعمال مستحب فراوان است، شما هر ذکر و دعایی را که قبل از خواب انجام دهید نافع است چرا که تنها نام خداست که آرام‌بخش دل‌هاست اگر می‌توانید شب‌ها قبل از خواب، دو رکعت نماز و سوره «ملک» را بخوانید و «زیارت عاشورا» را زمزمه کنید در کسب آرامش مؤثر خواهد بود.

عقیق: بسیاری از ما خواب راحت و آرامی نداریم و این مسئله می‌تواند دلایل جسمی و روحی متفاوتی داشته باشد اما در اکثر موارد ریشه نا آرامی در خواب عوامل روحی است که خوابیدن این نعمت بزرگ را به کام ما تلخ می‌کند دین بی نظیر ما برای این  هم راهی اندیشیده است و با دستورالعمل‌هایی ساده و کم هزینه و بدون عوارض دنیایی از آرامش را به ما ارزانی می‌دارد .
قبل از خواب چه اعمالی انجام دهیم که آرامش کامل داشته باشم؟
اعمال مستحب فراوان است، شما هر ذکر و دعایی را که قبل از خواب انجام دهید نافع است چرا که تنها نام خداست که آرام‌بخش دل‌هاست اگر می‌توانید شب‌ها قبل از خواب، دو رکعت نماز و سوره «ملک» را بخوانید و «زیارت عاشورا» را زمزمه کنید در کسب آرامش مؤثر خواهد بود.
در هر حال شما هر کار مستحبی را قبل از خواب انجام دهید در کسب آرامش مؤثر خواهد بود. از صلوات غافل نباشید که حلّال مشکلات است؛ «دعای فرج» را زمزمه کنید و در نهایت در رختخواب کارهای روزتان را مرور نمایید. هرکدام اشتباه بوده سعی کنید جبران کنید و به فکر آن باشید که دیگر تکرار نشود و یا اگر قابل اصلاح است اصلاح کنید.
خود را به ایزد منان سپرده و گونه خود را بر زمین بگذارید و بگوید «الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا» ؛ خداوندا مرا لحظه ای(چشم بر هم زدنی)  به خودم وامگذار.
هر گاه سه مرتبه قل هو الله احد بخوانی مثل آن است که ختم قرآن کردی و هر گاه صلوات بفرستی بر من وبر پیامبران قبل از من،در روز قیامت ما شفیعان تو خواهیم بود ،و هر گاه برای مؤمنین استغفار کنی همه آنان از تو خشنود می‌شوند ،و هر گاه بگویی «سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر »،مثل آن است که حج و عمره انجام دادی.

دعا هنگام خواب
۱- گفتن سه بار تسبیحات اربعه .
۲- سه بار خواندن سوره توحید.
۳- چهارده بار صلوات به نیابت ۱۴معصوم .
۴- طلب مغفرت برای تمام مؤمنان و مردگان .
۵- گفتن تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) .
۶- خواندن آیت الکرسی،فلق،ناس و کافرون .
۷- خواندن این دعا که به منزله‌ی هزار نماز است: یَفْعَلُ اللهُ ما یشاءُبِقُدْرَتِهِ وَ یَحْکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
خلاصه الاذکار ، محدث قمی

پی نوشت:
 پایگاه اطلاع رسانی حسینیه14معصوم
منبع:مشرق
211008


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:52 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

شهادت مهدی محمدی از فعالان فرهنگی مشهد مقدس در سوریه+تصاویر

کد خبر : 1892055
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۴در ۱۲:۴۶ ب.ظ
در عملیات آزادی سازی شهرک‌های "نبل" و "الزهرا" /

شهادت مهدی محمدی از فعالان فرهنگی مشهد مقدس در سوریه+تصاویر

مدافع حرم شهیدمهدی(جواد) محمدی منفرد در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری شهید شد.
۱۳۹۴۱۱۱۶۰۰۰۵۶۷_PhotoA

    به گزار ش مشهد پیام،  مدافع حرم شهیدمهدی(جواد) محمدی منفرد از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد و از اعضای ستاد مردمی بزرگداشت شهدای مدافع حرم در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری شهید شد.

 

وی که ۳۸ سال سن داشت پس از یکسال پیگیری برای حضور در جبهه مقاومت در سوریه قریب به سه هفته پیش موفق به اعزام به این مناطق شده بود.

 

شهید مهدی محمدی منفرد دارای دو فرزند بود که دو روز پس از تولد فرزند دومش جهت هدایت و آموزش نیروهای لشکر فاطمیون در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به جبهه مقاومت عزیمت کرد. گفته می شود او جانشین محور تیپ امام حسن مجتبی(ع) لشکر فاطمیون بوده است.

شهید جواد محمدی

وی که از فعالان ستاد بزرگداشت شهدای مدافع حرم بود تلاش‌های فراوانی جهت برگزاری هر چه بهتر و با شکوه‌تر مراسم تشییع شهدای دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم (س) و تجلیل از خانواده‌های مکرمشان انجام می‌داد.

 

شهید محمدی در عملیات آزادسازی منطقه نبل و الزهرابه همراه تنی چند از رزمندگان مدافع حرم در سوریه و به دست نیروهای تکفیری – وهابی به فیض رفیع شهادت نائل آمد.

شهید جواد محمدی

مناطق نبل و الزهراء جز مناطق شیعه نشین حومه شمال غربی حلب قریب به ۴ سال بود که در محاصره گروه‌های تروریستی تکفیری قرار داشت.

 

مراسم تشییع و تدفین این شهید بزرگوار و دیگر شهدای مدافع حرم متعاقبأ اعلام خواهد شد.

 

گفتنی است مراسم یادبود شهید محمدی به همت ستاد مردمی خدمتگزاران اربعین با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی آقایان احمد واعظی، جواد قربانپور و علی برادران، شنبه ۹۴/۱۱/۱۷ ساعت ۱۹ و در محل حسینیه تهرانیهای مشهد برگزار خواهد شد.

 

شهید+جواد+محمدی

جنازه شهید جواد محمدی

 

 

منبع: فارس

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:49 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
تاریخ: ۱۳۹۴/۱۱/۱۴
نوع: خبر

 

.

 

شیعه شکر نعمت آیت‌الله خامنه‌ای را جا نیاورد!
آیت‌الله‌ حاج‌آقا مرتضی تهرانی در یکی از معدود گفتگوهای رسانه‌‌ای، صحبت‌های بدیع و خاصی در مورد مقام معظم رهبری به زبان آورده‌اند.
شیعه شکر نعمت آیت‌الله خامنه‌ای را جا نیاورد!

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، به نقل از تسنیم، آیت‌الله‌ حاج‌آقا مرتضی تهرانی در گفت‌وگوی تفصیلی و بی‌سابقه‌ای به بررسی منزلت معنوی و علمی رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداختند.

 
متن این گفتگو به دلیل اهمیت خاص آن منتشر می شود.
 
مشروح این گفتگو به شرح زیر است.
 
عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی همراه با برادر کوچک‌ترشان، مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی ازجمله برجسته‌ترین و قدیمی‌ترین شاگردان حضرت امام خمینی به شمار می‌آیند. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را در دامان و مکتب پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالعلی تهرانی تربیت یافتند. پدری که از اخیار روزگار خود و تربیت‌شده بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله سید علی قاضی(ره) بود.
 
آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی دوره سطح علوم حوزوی را در نوجوانی گذرانید و در سن 18 سالگی با مهاجرت به قم در زمره جوان‌ترین شاگردان درس خارج مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاج‌آقا روح‌الله را توصیه کرد.
 
حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمی‌اش مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی می‌گیرد. اما انس و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در  برخی تابستان‌ها که امام در روستای امام‌زاده قاسم تهران مستقر می‌شدند، حاج‌آقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام به‌طور شبانه‌روز در محضر معظم له ماندگار می‌شد.
 
عشق و علاقه به امام، حاج‌آقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و در همان فرصت  راقم این سطور توفیق یافت تا 47 سال پیش به‌طور خصوصی بخشی از کفایه‌الاصول را در محضر ایشان به شاگردی بنشیند.
 
بِسمِ‌اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمین. وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین و لَعنهُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین.  
 
با آن که ضربان قلبم چهل تا چهل وپنج در دقیقه است اما صحبت درباره موضوع مورد نظرم را لازم می‌دانم بنده این طور فکر کرده‌ام که ابتدا اشاره‌ای داشته باشم به ذاتیات آیه‌الله خامنه‌ای «سلام‌الله علیه» که تقریباً از پانزده شانزده سالگیِ ایشان اطلاعِ نزدیک دارم و تصورم بر این است که ایشان اگر ازاین صحبت مطلع شوند یکی دو نکته را تعجب خواهند کرد که بر حسب ظاهر جز خودشان اطلاع نداشته‌اند و این در حافظه و اطلاعات‌ من هست.
 
البته این نقیصه‌ای که در جامعه وجود دارد منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلوات‌الله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلوات‌الله علیه» بوده است
 
و بعد وارد تصمیم‌های ایشان می‌شوم و مأخذ حرکت ایشان را هم عرض می‌کنم که کدام ‌یک از این ذاتیات است و بعد هم اشاره‌‌ای می‌‌کنم به آنچه که به عنوان نقیصه در جامعه دیده می‌شود و این را با استدلالی که در ذهنم هست بیان خواهم کرد.
 
البته این نقیصه‌ای که در جامعه وجود دارد منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلوات‌الله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلوات‌الله علیه» بوده است و در زمان ما هم بوده و مواردش هم در ذهنم هست که اشاره می‌کنم . یعنی فاعل در فاعلیت خودش تام است، ولی قابل در قابلیت خودش تمامیت ندارد و قهراً این نقایص به چشم می‌خورند و کسانی که قدرت تحلیل مسئله را آن‌ طوری که صحیح است، ندارند، به اشتباه در نسبت مبتلا می‌شوند.
 
بنده در حدود 62- 63 سال پیش به تبعیت از مرحوم والدم «رضوان الله تعالی علیه» از تهران به مشهد مقدس هجرت کردم. آن زمان در مدرسه مروی تهران حجره داشتم و در سطح مشغول تحصیل سطح بودم.
 
در مشهد یکی از علما و مدرسین رسمی بود که شنیدم در لمعه خیلی مسلط است. مرحوم حاج سید احمد مدرس یزدی. فرزندی هم داشت به نام آقا سید جلال که بعد از پدر بزرگوارش مرد فاضلی شد و در مشهد مدرس بود که هر دو را بزرگان می‌شناختند. من اخوی بزرگ آقا را در درس آقای مدرس یزدی دیدم. تقریباً مشخص بود که بنده در معیت مرحوم حاج‌آقا از تهران آمده‌ام و از طلبه‌های مشهد نیستم. ایشان اظهار لطف کردند و چیزی نگذشت که انس ما بیشتر شد. گاهی اوقات پنج‌شنبه‌ها ایشان به منزل ما تشریف می‌آوردند که در اواسط بازار سرشور مشهد، کوچه‌ای بود به نام کوچه بانک شاهی. در آنجا بودیم.
 
آقا هم به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سید محمد یک پنج‌شنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود شانزده سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم. ایشان از نظر بیت هم متعلق به یک بیت باتقوا بود، به‌گونه‌ای که من هر وقت می‌خواستم نماز ظهر و عصر را به جماعت بخوانم، به مسجد گوهرشاد نمی‌رفتم؛ بلکه نماز مرحوم آسید جواد خامنه‌ای، ابوی بزرگوار ایشان می‌رفتم. در بازار سرشور، مسجد آذربایجانی‌ها. ایشان مرد بزرگواری بود و در منزل لمعه تدریس می‌کرد.
 
بنده لمعه را در تهران خوانده بودم، ولی درس مرحوم آسید احمد مدرس یزدی بسیار پخته بود و ایشان کمال تسلط را به فروع مسئله داشت و لذا به این درس رفتم. در تهران رسائل را هم خوانده بودم. یک مقدار از مکاسب مانده بود که درس مرحوم آمیرزا هاشم قزوینی رفتم و شش ماه هم بیشتر مشهد نبودم و بعد به قم آمدم.. ایشان هم بعد به قم مشرف شدند و خدمتشان ارادت داشتیم و زیارتشان می‌کردیم. خدای متعال این بزرگوار را در حوزه درس مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری سوق داد.
 
هرچند من از اول هم کم ‌معاشرت می‌کردم و در سیزده سالی که در قم بودم، معاشرتم عمدتاً با مرحوم حاج ‌آقا مصطفی [خمینی] بود اما سیادت، تقوا وپاکیزگی ایشان را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم.
 
آن‌ قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد
 
مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود خوب تعبیر می‌کند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد ـ خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم می‌آمد ـ یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که این رؤیای صادقه است و نشان می‌دهد آینده فوق العاده دارید. آن روزها مرجع داشتیم، ولی به نظر معبّر نیامده بود که بالاتر از مرجعیت هم هست.
 
پیدا بود که رؤیای صادقه است. ایشان خواب را گرفتند و اجمالاً کشف کردند که یکی از مقدرات حق‌تعالی این است که مسیر ایشان در زندگی یک مسیر استثنایی و غیرمشابه با دیگران شود.
 
یکی از ذاتیات ایشان که اشاره می‌کنم، بلندهمتی ایشان است. یعنی آن‌ قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد و از این حرکت اختصاصی و استثنایی هم هیچ غفلت نورزید.
 
خصیصه دیگر ایشان این بود که نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند. خیلی زیاد که از عرفیت خارج است، به‌خصوص نسبت به پدر بزرگوارشان. عجیب بود. آنها هم حتماً اثر وضعی دارد و پیدا بود که حق تعالی تعبیر همان خواب را برای ایشان تقدیر کرده است و باید منتظر باشیم که خدا ایشان را به آن منزلت برساند.
 
ایشان قم هم که مشرف شد، ازجمله درس مرحوم آقای حائری که می‌رفتند، کمال دقت را داشتند و کار می‌کردند و دریافتی ایشان از درس خارج، به‌خصوص درس خارج مرحوم آقای حائری که خارج دقیقی بود و خارج مکاسب بود، اگر کسی مانند آقا «سلام‌الله علیه» شش ماه درس ایشان می‌رفت، کافی بود که روش استنباط و تلاش و کار و کوشش در فقه و مبادی فقه را کاملاً بیاموزد. من معتقدم که این‌گونه است و شاید سایر ارادتمندان ایشان اطلاع نداشته باشند و خود ایشان هم شاید اطلاع نداشته باشند که خدا این دریافت را به من لطف کرده است.
 
روز به‌ روز  غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر می‌شود
 
آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که بر حسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند. یکی زحمت کشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بوده‌اند. چرا می‌گویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات‌ ایشان را مرتب گوش می‌کنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت می‌کنند، من گوش می‌کنم. ایشان وقتی نماز مغرب را شروع می‌کنند، نگاه می‌کنم و می‌بینم روز به‌ روز  غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر می‌شود.
 
در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم/در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه واسلام نداریم.
 
در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی به سراغ مسائل سیاسی می‌روند و مطالعه و جمع‌آوری و مقایسه می‌کنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد می‌شوند و جواب می‌دهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آن‌ قدر احتیاط می‌کنند که یک سر سوزن بر خلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کرده‌ام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمی‌کنند.
 
در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه واسلام نداریم.
 
کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی می‌آمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود، ولی هیچ‌کدام در ذاتیات به این بزرگوار نمی‌رسند و نرسیدند.
 
حق‌تعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد
 
من این‌جور فکر می‌کنم که حق‌تعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.
 
امام «رضوان‌الله تعالی علیه» راست می‌گفت. همت‌ ایشان عالی و غیرعادی بود. قبل از انقلاب بنده پای منبر امام نشسته بودم که فرمود: «والله من به عمرم نترسیده‏ام.» این از روحی عادی نیست. از روحی است که به‌قدری عظمت دارد که دیگر موجودات مادی را کوچک‌تر و ضعیف‌تر از خودش می‌داند.
 
شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما به‌جا نیاورده‌اند، چون درک نکرده‌اند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ‌ما باقی نمی‌ماند
 
این بزرگوار هم خدای متعال اراده فرموده است که مسئولیت سنگینی را به ایشان عطا کند که عطا کرده است. با ظرفیتِ فوق ادراک اشخاص عادی. این ذاتیات ایشان است. و ایشان کار کرد و من اطلاع داشتم که در فقه و اصول و رجال و لغت و... کار می‌کرد. و در کنار همه اینها کار روحی می‌کرد. حتماً الان هم دارد. من حتی چند شب پیش آثار حرکت در تهذیب نفس و تشدید اخلاص را وقتی ایشان داشت نماز می‌خواند در ایشان دیدم.می پرسید : چگونه دیدی ؟ با همین چشم ؟ می‌گویم خیر، با آن چشم دیگری که خدا به من عطا کرده است و یقین دارم. لااله‌الاالله. شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما به‌جا نیاورده‌اند، چون درک نکرده‌اند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ‌ما باقی نمی‌ماند.
 
ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن ‌قدر بزرگ که نمی‌شود حجم آن را تعیین کرد.
 
اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ‌ یک از علما تا سال‌های طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمی‌کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.
 
عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» هم بود. آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که حضرت -نعوذ بالله- تقصیر کرده است؟
 
این عرایض من به بحث سوم منتهی می‌شود که باید برای مردم حل شود. مردمی که دین و شعور و ایمان دارند و تاریخ می‌دانند. در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس می‌کنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» هم بود. آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که حضرت -نعوذ بالله- تقصیر کرده است؟ نمی‌توانیم. حضرت در فاعلیت، عصمت، علم و قدرت خودش بی‌نظیر بوده و انسان عادی نبوده است، پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود شریح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد. نبود؟
 
این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیر معصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد. که نرسیده بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذ بالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» هست؟ ایشان همین ‌طوری نمی‌دانند دلیلش چیست و منتظر مانده‌اند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. جامعه هنوز قابلیت ندارد.
 
مطلبی را عرض کنم که قصه است، ولی حکمت دارد. فردی نقل می‌کرد شب خواب دیدم حضرت تشریف آوردند و فرمودند: «خیلی منتظر ما بودی؟» عرض کردم: «بله.» فرمودند: «من آمدم و حکمم را بگویم. این زن‌ تو با اینکه پنج بچه از او داری زن تو نیست. تمام این بچه‌ها ولد شبهه هستند. پول‌هایی که به دست آورده‌ای شرعاً مال تو نشده‌اند. کارهایی که کرده‌ای صحیح نبوده‌اند.» و حضرت یکی ‌یکی موجودیت مادی این مرد را زیر سئوال برد. در این قصه نقل می‌کنند این شخصی که در این قصه این ‌قدر منتظر قدوم ایشان بود، دید هیچ راهی ندارد، الا اینکه دستش را روی گوش‌هایش بگذارد و چند بار فریاد بزند: «آی دزد!» جوری فریاد زد که خودش از خواب بیدار شد.
 
مرحوم حاج شیخ محمدتقی آملی مدتی شاگردی مرحوم آقای قاضی را کرده بود، از اصحاب نجف و علمایی است که هم خود و هم پسرش درس مرحوم میرزای نائینی می‌رفتند.
 
ایشان هم غیر از فقه و اصول چیزهایی داشت که از طریق مرحوم آقای قاضی«رضوان‌الله تعالی علیه» به دست آورده بود، یعنی چون لیاقت داشت، خدای متعال به ایشان عنایت کرده بود. از ایشان نقل شد که فرموده بود خیلی نسبت به زیارت حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» مشتاق بودم و دائماً در خواب و بیداری از خدای متعال می‌خواستم. یک شب خواب دیدم که به من گفتند آن نور را از دور می‌بینی؟ حضرت دارند به آنجا تشریف می‌آورند. می‌گوید که من آن قدر نگاه کردم تا آنجا که شبح یک اندام را در نور دیدم، ولی چهره‌شان را ندیدم. آن ‌قدر به من فشار آمد که لرزه در بدنم افتاد. بیدار شدم و دیدم خیس عرق هستم و متوجه شدم من توان زیارت ایشان را ندارم. عوام آن طور که باید از مقام امامت و ولایت آگاهی ندارند.                                                         
 
این آقای بزرگوار «سلام‌ الله علیه» از طرف حق تعالی مأمور است که این مردمی که انتظار مصلح را می‌کشند، ببینند که با کوچکش چگونه برخورد می‌کنند. مثل حضرت مسلمی که حضرت سیدالشهدا«صلوات‌الله علیه» از مکه به کوفه فرستاد. حضرت مسلم که معصوم نبود. فاصله بین مقام عصمت و غیرعصمت خیلی زیاد است. بر حسب نوشته‌ها امام فرمود که اگر زمینه را مساعد دیدی، برای من نامه بنویس می‌آیم. حضرت مسلم«سلام‌الله علیه» همین کار را انجام داد و آن شد که همه بارها شنیده‌ایم.
 
آثاری که به عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده، خیلی بیش از زمان امام خمینی است
 
انسان باید خیلی مواظب خودش باشد که فریب شیطان را نخورد. بنده یکی از کارهایی که بر دوش خودم می‌بینم، این است که با کسانی که در شک و شبهه هستند و پایشان می‌لنگد یک جلسه و چند جلسه بنشینم و آنها را روشن کنم که در تکلیف شرعی استقرار پیدا کنند. هر کسی این حوصله را ندارد ولی من برای افراد زیادی این کار را کرده‌ام.
 
ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی‌ را داشته باشد
 
آثاری که به عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده، خیلی بیش از زمان امام خمینی است. نه اینکه امام نمی‌توانستند. خدای متعال از آن بزرگوار آنچه خواسته ایشان عمل کرده، از این بزرگوار هم آنچه خواسته دارند عمل می‌کنند. ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی‌ را داشته باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی اش را داشته است. هر کسی که دلش بخواهد که به این  نمی‌رسد.
 
آنچه که بنده در این عرایضم به عنوان محور دارم، مسئله اخلاص است. ایشان مرتب دارد زحمت می‌کشد که این اخلاص را بیشتر، پررنگ‌تر، لطیف‌تر و حساس‌تر کند. اگر شما بگویید فقط دارم حرفش را می‌زنم، عرض می‌کنم من همه بحث اخلاص «محجه البیضا»ی مرحوم فیض کاشانی را در کنار همه بحث‌های اخلاص مطالعه کرده‌ام وبه طور خصوصی برای60 ، 70فارغ التحصیل خارج یک سال تمام بحث اخلاص را تدریس کرده‌ام.
 
آن مقداری که شریعت، برای تبعیت از شخص شرط دانسته است، خدا بیش از آن به این بزرگوار عطا کرده است. فقه، اصول و سایر علومی که به آن ارتباط و بستگی دارد. آگاهی‌های جنبی‌ای که خدای متعال به ایشان داده است، بنده گمان ندارم که تا کنون کسی این مقدار آگاهی‌های ریز داشته باشد، به‌خصوص در دشمن‌شناسی.
 
بنده 50 سال پیش، خیلی قبل از انقلاب بعد از فوت مرحوم حاج‌آقای والد دوازده شب محرم در منزل ایشان منبر می‌رفتم. یکی از حرف‌هایی که زدم این بود که همان‌ گونه که انسان باید دوست‌شناس باشد و بعد ارتباط برقرار کند، باید دشمن‌شناس هم باشد. بعد تصریح می‌کردم که به‌خصوص مراجع و علما باید این‌‌گونه باشند و بدانند کجا چه مقدار باید فاصله بگیرند، چه مقدار بایستی صلابت به خرج بدهند و خودشان را به دشمن نزدیک نکنند.
 
این جمله دربسته‌ای است که به نظر من خیلی عمق دارد و خدا به این بزرگوار این نعمت – شناخت دشمن– را عطا کرده است. کسانی که خیال می‌کنند ایشان دارد تند می‌رود اشتباه می‌کنند. خدا این شناخت را به ایشان عطا کرده است و دارد جلوی پای خودش و جلوی پای ملت، چاه‌ها و چاله‌ها را می‌بیند.
 
به فرمایش‌های امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه»  به زبیر بعد از اینکه جدا شد، دقت بفرمایید. اینها در کلمات امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» هست.
 
این عالم بزرگوار را اگرچه می‌گوییم در مقام عصمت نیست، اما وقتی مؤید عندالله شد و آثار و علائم تأیید الهی را در ایشان دیدیم، آن هم نه یکی، نه دو تا، نه صد تا، می‌دانیم که آنقدر لطف خدای متعال شامل حال ایشان هست وظیفه ما این است که قدردان ایشان باشیم.
 
وظیفه بنده این است که آنهایی را که در شبهه هستند و می‌خواهند احتیاط کنند، روشن کنم و به آنان بفهمانم در این جا احتیاط معنی ندارد. این شبهه واحتیاط را شیطان در کله شما کرده است.
 
مهم‌ترین وجهه همت بزرگ ایشان که فوق متعارف و فوق بیان است، توجه و باور و آماده کردن خود و روح خود برای آن منزلت است. در این صورت است که انسان دیگر خستگی را نمی‌فهمد.
 
گاهی شایع می‌کنند که ایشان بیمار شده است، یا شیطنت های دیگر، اما ایشان کسی نیست که با این چیزها نقصان و ضعفی در او به وجود بیاید. تا نفس داشته باشد کار می‌کند. علتش هم آن دید و رؤیتی است که از واقعه دارد و برحسب آن واقعه حرکت می‌کند. ما هم باید قدرش را بدانیم.
 
ایشان دارد کار خودش را می‌کند، کسر هم نمی‌گذارد تا آن وقتی که ان‌شاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» ظهور کنند یا برنامه‌هایی که ایشان تنظیم کرده‌اند قابلیت اجرا پیدا کند
 
باقی میماند مسئله سوم که مسئله خلاءهایی است که به نظرمان می‌آید. عرض می‌کنیم در زمان امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» مشابه اینها بوده است. در زمان امام «رضوان‌الله تعالی علیه» این مسائل بوده است. هنوز گاهی رسانه‌ها فرمایشات‌ امام را که پخش می‌کنند، ایشان می‌فرمایند سال گذشته این‌ جور گفتم، اسفاً عمل نشده است. اسفاً یعنی با تأسف انجام نشده. اگر انجام شده بود که ایشان می‌فرمود بحمدالله. نمی‌فرمود اسفاً. آقا از امیرالمؤمنین«صلوات‌الله علیه»، جد مطهرش که بالاتر نیست. پایین‌تر هم هست. در عین حال تا آنجایی که قدرت عقلی دارد، ایشان دارد عمل می‌کند. آمادگی در قابل به صورت کامل وجود ندارد. ایشان دارد کار خودش را می‌کند، کسر هم نمی‌گذارد تا آن وقتی که ان‌شاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» ظهور کنند یا برنامه‌هایی که ایشان تنظیم کرده‌اند قابلیت اجرا پیدا کند.
 
این نعمت بزرگی است که خدای متعال نه فقط به همه مسلمان‌ها و شیعیان بلکه به همه انسان‌ها عطا کرده است.
 
خدا را شاکرم ‌قدری موفق شدم در باره این موضوع صحبت کنم، بنده در حق ایشان مبالغه نکردم. عین اعتقاد قطعی من است. ایشان همه شرایط شرعی را دارد و خصوصیاتی که ایشان دارد، در عالم بی‌نظیر و این نعمت بزرگی است که خدای متعال نه فقط به همه مسلمان‌ها و شیعیان بلکه به همه انسان‌ها عطا کرده است.
 
من آن وقتی که کسی در این مسیر نمی‌آمد کار خودم را کردم و خودم را به خطر انداختم. حالا که الحمدلله نظام روی روال خودش هست و خدا دارد این نظام را پیش می‌برد. این پیشرفت‌ها الهی هستند و عادی نیستند. آنچه این ملت را پیش برده اعتقاد و ایمانش بوده است به اضافه رهبر شایسته الهی. بدون رهبر نمی‌شود. امکان ندارد. یک کشور 100 سال هم دائماً کشته بدهد، بی‌رهبر موفق نمی‌شود. در تاریخ دیده‌ایم. الجزایر 25 سال کشته داد. رئیس‌جمهور روی کار آمد، حداکثر چهار سال توانست رئیس‌جمهور مستقل داشته باشد. بعد از آن تمام شد. چرا؟ چون رهبر نداشت. این باور قطعی‌ من است. و همواره در انتظار قسمت‌های آخر رؤیا هستم که فعلیت یابد.
 
*خود آن رؤیا را نفرمودید.
 
نه، نمی‌شود گفت. اما خوابی را مربوط به امام «رضوان‌الله تعالی علیه» نقل می‌کنم. خواب آقا را شاید راضی نباشند، لذا نمی‌گویم، اما امام چون مرحوم شده‌اند عرض می‌کنم. بزرگواری نزدیک به 80 سال سن داشت، در منزل یکی از منسوبین ما که خوزستانی بود، حضور داشت. روز چهل و یکم [رحلت] مرحوم آیت‌الله بروجردی بود. وارد شدم که آن منسوبمان را ببینم و بعد هم به قم مشرف شوم. صاحبخانه بنده را معرفی کرد که پسر فلانی و شاگرد فلانی است. این اولاد پیغمبر که از شاگردان مرحوم آیت‌الله حائری بود گفت من 30، 35 سال پیش خوابی دیدم. آن زمان این آقا-امام- در حوزه آیت‌الله حائری که می‌آمد، از نظر من خیلی تلخ و نچسب بود. می‌گفت می‌دانستیم فاضل است، ولی جوری بود که با او ارتباط برقرار نکردم. در همان ایام یک شب خواب دیدم که بیابانی است و جمعیت کثیری، مثلاً یک میلیون نفر دایره‌وار ایستاده‌اند و در مرکز این دایره هم کارهایی انجام می‌شود که من از دور نمی‌بینم. جمعیت را شکافتم و تا مرکز دایره پیش رفتم. در مراکز دایره دیدم به اندازه ده دوازده متر جا هست. در یک طرف رسول اکرم«ص» تشریف دارند و شمشیری در دستشان‌ است. مقابل ایشان هم محمدرضا پهلوی ایستاده است. حضرت رسول«ص» چند بار فرمودند آیا کسی هست که بیاید و این شمشیر را از من بگیرد و حد خدا را بر این مجرم جاری کند؟ هیچ‌ کسی نیامد. این کسی که داشت این حرف را می‌زد، خودش با امام «رحمه الله علیه» موافق نبود و با تعبیر تلخ و نچسب از ایشان یاد کرد. گفت حضرت دو سه مرتبه فرمودند و کسی نیامد. یک وقت دیدم جمعیت دارد شکافته می‌شود و کسی دارد جلو می‌آید. از دور نمی‌دیدم. نزدیک که آمد متوجه شدم حاج‌آقا روح‌الله است.
 
جلو آمد و به حضرت سلام و عرض کرد: «یا رسول‌الله! من آماده هستم.» بعد هم شمشیر را گرفت.  گفت حاج آقا روح الله شمشیر را بلند کرد و با یک ضربت سر شاه را پراند، اما تن بی‌سر جلو آمد و یقه ضارب را گرفت و مقداری با هم دست به یقه بودند تا سرانجام حاج‌آقا روح‌الله که دید این تن بی سر نمی‌افتد، لذا دست راستش را انداخت و امحا و احشا‌ی‌ او را بیرون کشید. از خواب بیدار شدم.
 
هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید،  باز عرض می‌کنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم.
 
اطلاعیه‌ها، بیانیه‌ها و مطالبی که امام می‌نوشت با دست راست بود و به‌ وسیله آنها امحا و احشای شاه را از داخل این مملکت بیرون کشید. این را چون امام مرحوم شده‌اند عرض کردم.
 
ان‌شاءالله خدای متعال 120 سال و هر چه بیشتر به این بزرگوار عمر با برکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید،  باز عرض می‌کنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم.
 
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
نام:
پست الکترونیک:
شرح نظر:
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:37 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
تاریخ: ۱۳۹۴/۱۱/۱۴
نوع: خبر

 

حدیث راه عشق منتشر کرد

 

۱۲۰ نکته از فرهنگ انقلابی از لسان رهبر معظم انقلاب
انتشارات حدیث راه عشق مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره فرهنگ انقلابی را در ۱۲۰ نکته در کتابی با عنوان «من انقلابی‌ام» روانه بازار کتاب کرد.
۱۲۰ نکته از فرهنگ انقلابی از لسان رهبر معظم انقلاب

به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، به نقل از تسنیم، انتشارات حدیث راه عشق که تاکنون عناوین متعددی را با محوریت جمع‌آوری بیانات رهبر معظم انقلاب درباره موضوعات خاص گردآوری و منتشر کرده، در جدیدترین عنوان خود به ارائه 120 نکته درباره فرهنگ انقلابی و راه‌های آسمانی شدن پرداخته است.

موضوعات مطرح شده در این کتاب دایره گسترده‌ای دارد که در نهایت محتوای ارائه شده به دنبال نشان دادن راه‌های صحیح و مسیر روشن برای سیر تکاملی انسان در مسیر معنویت است؛ از این رو موضوعات مطرح شده در این کتاب از تقوا شروع شده و در ادامه به مباحثی مانند رعایت اخلاق، حق‌الناس، رابطه مردم با ائمه(ع)، توکل و ... مطرح می‌شود.

موضوعات یاد شده در فصل‌هایی مانند پیروزی‌ها یکسره محصول جهاد و اخلاص است، مؤمنین و نصرت خدا، ما سلاح اتمی نخواهیم ساخت اما...، معیشت که نبود دین هم نیست، هنر بزرگ ملت ما، اخلاق اهمیتش از عمل هم بیشتر است، توسلات و اهمیت توجهات به ائمه(ع)، سپاه زمین و آسمان مال خداست، تقوا مادر همه نیکی‌هاست و ... دسته‌بندی‌ و ارائه شده‌اند.

بخش دیگری از کتاب نیز به اندیشه‌های سیاسی و فرهنگ انقلابی اختصاص دارد که در این بخش مطالبی مانند ایستادگی ملت، کلید موفقیت، شکست‌ناپذیری و... مطرح می‌شود.

عنوان کتاب نیز برگرفته از یکی از سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب انتخاب شده است: «مذاکره از روی حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفی که نمی‌خواهند به یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا می‌کند. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیله‌گرانه است؛ این حرکت واقعی نیست. من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه می‌گویم. دیپلمات یک کلمه‌ای را می‌گوید، معنای دیگری را اراده می‌کند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را می‌زنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را می‌زنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا می‌کند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتی طرف، حُسن نیت نشان نمی‌دهد، خودتان می‌گویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست. شما می‌خواهید اسلحه را مقابل ملت ایران بگیرید، بگویید: یا مذاکره کن یا شلیک می‌کنم. برای اینکه ملت ایران را بترسانید، بدانید ملت ایران در مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد... .»

انتشارات حدیث راه عشق «من انقلابی‌ام» را در 180 صفحه به قیمت 60 هزار ریال منتشر کرده است.

نام:
پست الکترونیک:
شرح نظر:
 

 


ادامه مطلب



[ یک شنبه 18 بهمن 1394  ] [ 4:36 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 65882 شنبه، 17 بهمن 1394 - 10:57
 
 
شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس
 
  

همت همت مجنون
حاجی صدای منو میشنوید 
همت همت مجنون 
مجنون جان به گوشم
حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر 
محاصره تنگ تر شده ...
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی....
خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند ....
اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند....
خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره ...
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده ...
همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان

 


فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ....
حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه
ولی کو اخوی گوش شنوا...
حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه.......
همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت ....
حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه  
کمک می خوایم حاجی .......
به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند

 
داری صدا رو.......
همت همت مجنون.......
 

 

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

 

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

 

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

 

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

 

شهید همت در قالب نگاه همتی سخن میگوید / عکس

 

 

   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 

شهیدخبر


ادامه مطلب



[ شنبه 17 بهمن 1394  ] [ 7:46 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 66048 شنبه، 17 بهمن 1394 - 19:15
 
 
دیدار امام(ره) با یاسر عرفات
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): یکی از مواردی که تحت تاثیر سقوط شاه و برقراری نظام جمهوری اسلامی قرار داشت؛ قطع رابطه ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت از مبارزین فلسطینی بود.
  
عکس/ گپ و گفت امام(ره) با یاسر عرفات
   
  


اضافه نمودن به: 
 

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
نظر
 
      کد امنیتی:
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 17 بهمن 1394  ] [ 7:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
اعتراض نمازگزاران به سخنان فرماندار شاهرود
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۴۲
 
 
سخنان فرماندار شاهرود با انتقاد یک روحانی مسئول در این شهر و حمایت نمازگزاران جمعه مواجه شد.
به گزارش جهان،‌ در حالی که دیروز جمعه بین دو نماز جمعه و عصر، سید محمدرضا هاشمی، فرماندار شاهرود به مناسبت بزرگداشت ایام الله پیروزی انقلاب اسلامی در مصلای نماز جمعه این شهر در حال ارائه گزارش دستاوردهای دولت روحانی در شهرستان شاهرود بود به ناگاه حجت الاسلام مجید عرب زینلی، معاون فرهنگی ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان شاهرود از جای خود بلند شد و با اشاره به مشکلات بیکاری و اقتصادی در این شهرستان از سخنان فرماندار انتقاد کرد که نمازگزاران نیز با تکبیرهای مکرر این سخنان را تایید کردند.

در ادامه، فرماندار قصد پاسخگویی  به سخنان این روحانی را داشت که خطیب جمعه از وی خواست به سخنانش پایان دهد و نامبرده تریبون را ترک کرد.
 
کد مطلب: 472370
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 17 بهمن 1394  ] [ 7:40 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 
 
/پرسش و پاسخ دینی/
چه‌کنیم‌نمازصبح‌قضانشود + پاسخ‌آیت‌الله‌بهجت
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۵
 
 
شیخ ‏نخودکی در وصیت خود به فرزندش می‌گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی‌ارزش خواهد شد.
چه‌کنیم‌نمازصبح‌قضانشود + پاسخ‌آیت‌الله‌بهجت
به گزارش جهان، مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کرده‌اند که گفت: مدت طولانی در طلب حضرت مهدى(عج) بودم و در این راه اموال فراوانى در راه خدا خرج کردم، اما به هدف نرسیدم،‌ تا اینکه به خدمت محمد بن عثمان یکی از نواب خاص اربعه رسیدم و مدتى در محضر او بودم، روزى از او به التماس خواستم که مرا خدمت امام زمان(عج) ببرد. محمد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من، سرانجام لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، فردا صبح نزد وى رفتم، دیدم جوانى که در زیبایى و خوشبویى از همه کس بهتر و لباس تجار بر تن داشت؛ با وى است و چیزى در آستین دارد.

وقتى نظرم به او افتاد، نزدیک محمد بن عثمان رفتم، ولى او به من اشاره کرد که به طرف آن جوان برگردم، من هم به‌ طرف جوان برگشتم و سؤالاتى از وى کرددم و هر چه می‌خواستم به من جواب داد، آنگاه رفت که داخل خانه شود و آن خانه، چندان مورد نظر نبود.

محمد بن عثمان به من گفت: اگر می‌خواهى چیزى بپرسى بپرس که دیگر بعد از این او را نمی‌بینى. من هم به دنبال او رفتم که سؤالاتى بپرسم، ولى او گوش نداد و داخل خانه شد و جز این دو جمله نفرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِیَ النُّجُوم»؛(1) ‏از رحمت خدا به دور است، ‏از رحمت خدا به دور است، کسى که نماز مغرب را بقدرى به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها نمایان شوند، ‏از رحمت خدا به دور است‏ از رحمت خدا به دور است کسی که نماز صبح را چندان به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها دیده نشوند.

نماز صبح نسبت به دیگر نمازهای یومیه نقش بسزایی در تقویت بعد معنوی انسان دارد. همچنین به لحاظ ارزش زمانی و تأثیرگذاری آن در استجابت دعا جایگاه ویژه‌ای دارد. شاید برخورداری از شرایط ویژه از بعد زمان فلق و صبح صادق آن را با اهمیت‌تر کرده است.

حجت‌الاسلام حسن هرمز از کارشناسان مرکز تخصصی نماز درباره اهمیت نماز صبح این طور می‌نویسد:

در واقع نماز صبح، پیروزی نفس رحمانی بر هوی و هوس شیطانی است. زمانی که شیطان در تلاش است تا مانع بیدار شدن انسان مؤمن، برای اقامه نماز شده و همواره او را دعوت می‌کند تا در خواب ناز بماند، ازاین‌رو نماز صبح شرایط سخت‌تری برای مبارزه با شیطان داشته و پیروزی در این میدان، لذت و حلاوت بی‌شماری دارد و در نتیجه ثواب اخروی و سودمندی بیشتری بر آن مترتب است

اما برخی دلایل اهمیت نماز صبح عبارتند از:

مشهود ملائکه بودن

قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا»(2)؛ همانا قرآن فجر(نماز صبح‏)، مشهود فرشتگان شب و روز است! قرآن به معنى چیزى است که قرائت مى‌‏شود و قرآن فجر روى هم رفته اشاره به نماز فجر است.(3) آیه فوق مى‌‏گوید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» نماز صبح مورد مشاهده است، اکنون این سؤال پیش مى‏‌آید که مشاهده چه کسانى؟

روایاتى که در تفسیر این آیه به ما رسیده(4) مى‌‏گوید: نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز است، زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند جاى خود را به فرشتگان روز مى‌‏دهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مى‌‏گیرد هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهى مى‏‌دهند.

در روایت دیگر امام صادق(ع) در پاسخ اسحاق بن عمار می‌فرمایند: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ»(5)؛ وقتی بنده‌ای نماز صبح را هنگام طلوع فجر بخواند دو بار برای او نوشته می‌شود، هم ملائکه لیل آن را ثبت می‌کنند و هم ملائکه نهار.

بنابراین اگر انسان توجه کند که نماز صبح چنین عظمت و خصوصیتی دارد، هرگز به خود اجازه نخواهد داد که نماز صبح او قضا شود و اگر انجام نماز صبح از زمان طلوع فجر بگذرد و یک ساعت یا نیم ساعت بعد از طلوع فجر خوانده شود، دیگر این اثر و این خصوصیت را نخواهد داشت. اگر کسی می‌خواهد نمازش مورد شهادت و نظر ملائکه لیل و نهار باشد، باید آن‌ را اول طلوع فجر که هنگام صعود و عروج ملائکه شب به آسمان و وقت نزول ملائکة نهار بر زمین است بخواند تا این دو گروه از فرشتگان نماز او را ثبت کنند، برادران و خواهران ایمانی حتماً نسبت به نماز صبحشان مقید باشند و در آن سهل‌انگاری نکنند. بدانند آثار بزرگ و برکات فراوانی در نماز اول وقت صبح وجود دارد.

در زمان حیات آیت‌الله فاضل لنکرانی، پیرمردی از کشور آذربایجان خدمت ایشان آمده بود، نکته‌ای را گفت که واقعاً جای تعجب داشت و به حال‌ او باید غبطه خورد. آن پیرمرد گفت در تمام دوران کمونیستی یک بار نماز صبح او قضا نشده است، این چه لذتی دارد، فردی که 70 ـ 80 سال عمر کرده وقتی به گذشته خود نگاه می‌کند و می‌خواهد به اعمالش نمره بدهد، به نماز خود می‌نگرد می‌بیند، الحمدلله هیچ یک از نمازهایش قضا نشده و اگر همین لحظه از دنیا برود نمازی بر ذمّه او وجود ندارد. اما برخی دیگر از انسان‌ها که سن کمتری هم دارند وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنند می‌بینند برخی از نمازهایشان قضا شده! حالا به جای اینکه به سرعت مبادرت به قضای آن کرده و تکلیف خود را انجام دهند، آن را به امروز و فردا واگذار می‌کنند تا پایان عمرشان فرا می‌رسد و موفق به انجام قضای آن هم نمی‌شوند، بعد از مرگ هم معلوم نیست، ورثه او این کار را انجام بدهند.

بنابراین نسبت به گذشته خود تأمل کنیم، اگر احتمال می‌دهیم نمازی از ما فوت شده حتماً آن را قضا کنیم. آیه‌ شریفه «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً» یادمان باشد، شب که می‌خواهیم بخوابیم از خدای تبارک و تعالی استمداد کنیم، خدایا تو خودت ما را برای نماز صبح بیدار کن، خدایا تو عنایت کن و ما را به محفل نورانی خود و به بزم عاشقان و مناجات کنندگان خودت راه بده، شما امتحان کنید، بزرگان ما بارها فرمودند نمی‌شود انسان شب از خدا طلب کند، حتی نماز شب را، اما موفق به نماز شب نشود، به جای اینکه به این و آن سفارش کنیم که ما را برای نماز صبح بیدار کنید از خدا و ملائکه الهی بخواهیم، از آنهایی که دائماً بیدارند و توجه دارند.

حال اگر واقعاً دغدغه داشته باشیم، چنانچه یک روز صبح از خواب بلند شویم و ببینیم نیم ساعت از اذان گذشته، بگوئیم عجب! ملائکه لیل رفتند و شاهد نماز امروز نبودند و این چه خسارت بزرگی است! اگر یک مقدار این حال را در خود ایجاد کنیم مطمئن باشید که همیشه هنگام اذان صبح برای نماز و مناجات با خدای تبارک و تعالی بیدار هستیم، معنای این آیه را همه‌ بدانند و به ذهن بسپارند، در حال راه رفتن این را با خود زمزمه کنند(6).

تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌فرمایند که: «مَنْ‏ صَلَّى‏ الْغَدَاةَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فِی جَمَاعَةٍ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللَّهِ فَمَنْ ظَلَمَهُ فَإِنَّمَا یَظْلِمُ اللَّهَ وَ مَنْ حَقَّرَهُ فَإِنَّمَا یُحَقِّرُ اللَّه»(7)‏؛ هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار می‌گیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.

رسول خدا(ص) فرمودند: «وَ لَوْ عَلِمُوا الْفَضْلَ الَّذِی فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَ لَوْ حَبْواً»(8)؛ اگر بدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن می‌آیند، هر چند با زانوها و دست‌ها باشد و در حدیثی دیگر می‌فرمایند: «مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ فِی الْمَسْجِدِ فِی جَمَاعَةٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّهُ»(9)؛ هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.

رسول خدا(ص) روزی پس از ادای نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردمی که نامشان را یک به یک برد، پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شده‌اند؟ اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله! حضرت با تعجب پرسید: آیا غایب اند؟ بعد فرمودند: به راستی که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا، دشوارتر نخواهد بود.(10)

اهتمام بزرگان به نماز صبح

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح، اهتمام بزرگان به انجام این فرضیه است؛ هنگامی امام حسن عسکری(ع) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری می‌کرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل فرمایند، حضرت فرمودند: وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.(11)

امام خمینی (ره) در خاطره‌ای از خودشان می‌فرمایند: شب بعد از دستگیری در مسیر راه به سمت تهران به سربازان گفتم: نماز صبح نخوانده‌ام و یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم، گفتند ما اجازه نداریم، گفتم شما که مسلح هستید من اسلحه‌ای ندارم، ضمناً چند نفر هستید من تنها هستم، کاری نمی‌توانم بکنم، گفتند: ما اجازه نداریم، فهمیدم اصرار فایده‌ای ندارد. گفتم خوب اقلاً نگه دارید تا من تیمّم کنم، گوش کردند و ماشین را نگه داشتند و اجازه پیاده شدن به من ندادند.

من همین طور که توی ماشین مأمورین نشسته بودم از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم، نمازی که خواندم پشت به قبله بود چرا که از قم به تهران می‌رفتیم و قبله در جنوب بود نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت این طور نماز خودم را خواندم، شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.(12)

مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی در وصیت خود به فرزندش می‌گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی‌ارزش و نابود خواهد شد، اما نمازی که این قدر اهمیت دارد و چنین آثاری دارد چرا برخی افراد با اینکه دیگر نمازهایشان را مرتب می‌خوانند نماز صبح‌شان قضا می‌شود و نسب به قضاشدن آن نگرانی ندارند؟ به عبارت دیگر عوامل سلب توفیق از نماز صبح چیست؟

عوامل سلب توفیق از نماز صبح به دو گروه عمده دسته بندی می‌شود:

الف: عوامل مادی که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل است:

فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی

از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می‌ شود، فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامه‌ای منظم برای خواب و یا عدم برنامه‌ریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغله‌های پراکنده و فراتر از توانایی‌های خود که نتیجه‌ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

پرخوری در شب

علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند: «ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می‌افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می‌گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می‌شود.(13)

آیت‌الله آقا عزیز خوشبخت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می‌فرمایند: آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی‌شود، از ایشان پرسیدند: حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند: باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی‌اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می‌شود إن‌شاء‌الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می‌شود.

ب: عوامل معنوی

ضعف در خداشناسی

 یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته‌اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می‌خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می‌شوید؟

 اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می‌کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی‌اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی‌اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی‌حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت.

گناه

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد؛ یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند، توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می‌شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می‌‌شود، لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا به واسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد، از آیت‌الله بهجت سؤال شد: چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.

بیایم با عزم و اراده جدی نسبت به نماز اول وقت بینی شیطان را به خاک بمالیم، چرا که امام زمان(عج) درباره نماز می‌فرمایند: «فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَان‏»(14)؛ هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى‌مالد پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.»

 

*پی‌نوشت‌ها:

1- الغیبة للطوسی، کتاب الغیبة للحجة، النص، ص: 271.

2- اسراء: 78.

3- تفسیر نمونه ذیل آیه.

4- الکافی ط - الإسلامیة، ج‏8، ص: 341.

5- الکافی ط - الإسلامیة، ج‏3، ص: 283.

6- اسرار و آداب نماز 219.

7- المحاسن، ج‏1، ص: 52.

8- من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 377

9- وسائل الشیعة، ج‏8، ص: 295.

10- المحاسن، ج‏1، ص: 84.
منبع:فارس

11- منتهی الامال ،ج2،ص412.

12- امام در سنگر نماز، ص13.

13- مجموعة ورام ج‏1، ص: 47

14- من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 498.
کد مطلب: 472244
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 17 بهمن 1394  ] [ 7:39 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 65 :: 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3596156 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب