فصل 9: آفتها
1- تعصب
پيامبر فرمود:
«مَنْ تَعَصُّبَ اَو تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبْقَةُ الايمانِ مِنْ عُنُقِهِ» : «كسي كه تعصب (طرفداري و پافشاري بناحق و نابجا) ورزد ريسمان ايمان از گردنش باز ميگردد.»
2- ناآگاهي
خداوند در قرآن سفارش اكيد فرمودهاند كه درباره مطالب و اخبار تحقيق كرده تا با آگاهي كامل وظيفه خود را انجام دهيد. و مبادا از اينكه با جهل و ناداني در منجلاب خلاف و فساد گرفتار شده و پشيمان شويد. «… فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (181)
«تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
3- جو زدگي
ماموران الهي به دوزخيان گويند : چه چيز شما را به دوزخ كشيد؟ گويند :
«… وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ» (182)
«ما با ياوه گويان، ياوه ميگفتيم».
و بر اين اعتقاد بوديم كه:
«خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو»
4-كبر و غرور
خداوند در قرآن علت سقوط و اجرا نكردن فرمان الهي را همين خوي و خصلت ناپسند يعني كبر و غرور دانسته و ميفرمايد ؛
«إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ » (183)
«… (همه فرمان خدا را اطاعت كردند) مگر شيطان كه سرپيچي و گردنكشي كرد.» (چرا ؟)
«… أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ»
«(گفت :) من از او (انسان) بهتر و برترم مرا از آتش و او را از گِل آفريدي.» (184)
5- تقليد نابجا و كوركورانه
البته تقليد به معناي رجوع به كارشناس در هر كاري، و هر كجا و براي هر كسي پسنديده و نيكوست. ولي اگر تقليد كوركورانه و بدون دليل باشد از ديدگاه هر انسان عاقل و دانايي ناصواب و نكوهيده است.
مجرمان روز قيامت، در جهت علت گرفتاريشان به آتش قهر و غضب الهي تقليد كوركورانه از ديگران اقرار ميكنند؛
«لَوْلَا أَنتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» (185)
«اگر شما نبوديد (و ما از شما تقليد كوركورانه نميكرديم) هر آينه مامومن بوديم.»
6- شايعه
شايد سختترين مجازاتها در قرآن براي كساني است كه در جامعه اسلامي شايعاتي را رواج ميدهند و دل مردم را نسبت به اسلام و انجام وظايف ديني خود لرزانده و سست مينمايند.»
« لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا ، مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا.»
«اگر منافقان و بيمار دلان و آنها كه اخبار دروغ و شايعات بياساس در مدينه (شهر) پخش ميكنند دست از كار خود برندارند، تو (اي پيامبر) را بر ضد آنان ميشورانيم، سپس جز مدت كوتاهي نميتوانند در كنار تو در اين شهر بمانند. و از همه جا طرد ميشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به سختي به قتل خواهند رسيد.» (186)
7- دشمني
«وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» (187)
«و از خداوند و فرستادهاش (رهبر ديني) پيروي و اطاعت كنيد و نزاع (و اختلاف) نكنيد، زيرا كه سست ميشويد و مهابت و قوتتان از بين ميرود، و صبر كنيد، همانا خداوند با صابران است.»
از آيه فوق فهميده ميشود كه قانون و رهبر محور وحدت امت اسلامي است و اختلاف و نزاع كارآيي و عملكردها را سست نموده و جامعه اسلامي را از درون پوك و از بيرون هم بي آبرو و ابهت مينمايد.
8- اسراف
«… وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (188)
«و اسراف نكنيد، چرا كه خداوند، اسراف كاران را دوست ندارد.»
اسلام دين اعتدال است و مصرف بيرويه را منع مينمايد و اسرافكار مبغوض خداوند است.
و در آيه ديگر ميفرمايد :
«وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ» (189) «و از اسراف كاران فرمان نبريد.»
از اين آيه استفاده ميشود :
اسراف كاري نشانه فساد و اسرافكار مفسد، و صلاحيت قبول مسئوليت را نداشته و امت اسلامي نبايد كاري را به او واگذار نموده و از او هم اطاعت ننمايند. گر چه اسرافكاران كار خود را توجيه كرده و خود را صالح ميدانند.
9- غيبت
يكي از گناهان بزرگ «غيبت» است.
قرآن ميفرمايد:
«… وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ…» (190)
هيچ يك از شما از ديگري غيبت نكند.آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت مردار برادر خود را بخورد ؟ (به يقين) همه شما از اين كار كراهت داشته و بد ميدانيد.»
«البته در روايت غيبت در مشورت آن هم به صورت محرمانه و محدود اجازه داده شده است.»
10- عيب جويي و هرزه گويي
«وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ» (191) «واي بر عيبجويان هرزهگوي»
در روايات آمده: غيبت و هرزه گويي دين و تمام اعمال نيك انسان را از بين ميبرد.
11- تجسس و سوء ظن
تجسس در احوال و اسرار مردم كه باعث سوء ظن هم ميشود از خصلتهاي مذموم و ناپسندي است كه مورد قهر و غضب الهي است.
قرآن ميفرمايد: «اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا…» (192)
«… از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است و هرگز(در كار ديگران) تجسس نكنيد ...»
در حديث آمده : بدترين مردم كسي است كه به دنبال پيدا كردن عيوب مردم است.
12- سخريه و استهزاء
مسخره كردن و خوار كردن ديگران از خصلتهاي ناروا و باعث سرافكندگي و شرمساري و رسوايي روز قيامت است و خداوند از آن نهي فرموده است؛
«لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ … وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ …» (193)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد ! نبايد گروهي از شما گروه ديگر را مسخره كنند شايد آنها از اينها بهتر باشند. و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئي قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد.»
13- حبّ و بغضهاي نابجا
شركت در انتخابات چه براي داوطلبين و آن كسي كه خود را براي پذيرفتن اين مسئوليت لايق و شايسته ميداند و چه براي مردم يك وظيفه ديني و الهي است. انجام اين وظيفه، انگيزه الهي ميخواهد. وارد كردن حبّ و بغضهاي نابجا اين انگيزه مقدس را در وجود انسان ميميراند. گرايشهاي باندي و جناحي، رفاقتها و يا نسبتهاي قومي و قبيلهاي و همصنف بودن و ... برگرفته از هواهاي نفساني و وسوسههاي شيطاني است كه با اخلاق اسلامي سازگاري ندارد.
پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد:
«حبُّكَ للشَّيءِ يُعمي و يُصِمُّ»؛ (194)
دوست داشتن (بدون انگيزه صحيح و الهي انسان را) كور و كر كننده است.»
و حضرت علي ميفرمايد:
«عينَ المحبِّ عَمْيَةٌ عَنْ مَعايبِ المحبوبِ وَ أُذُنُهُ صَمّاءُ عَنْ قُبْحِ مَساويهِ» (195)
«چشمان دوست، دربرابر عيبهاي محبوبش كور، و گوشهايش در برابر قبيح و زشت او ناشنواست.»
14- رشوه و فريب
جاي سؤال است كسي كه با رشوه و عوامفريبي و مخارج گزاف ميخواهد مسئوليتي را در نظام اسلامي بدست آورد، آيا ميتواند به هنگام رسيدن به مقام از ارزشهاي اسلامي دفاع كرده و خدمتگزار خوبي براي مردم مسلمان باشد؟
اميرمؤمنان علي در اينباره ميفرمايد:
«السّيّد مَن لا يُصانِعُ و لا يُخادِعُ و لا تَغُرُّهُ الْمطامِعُ» (196)
«آقا (مسئول و كارگزار) مردم كسي است كه رشوه ندهد و حيلهگري و فريبكاري نكند و چيزهاي طمع انگيز او را به طمع نياندازد.»
15- توسل به روشهاي ناپسند
مقامها و مسئوليتهاي دنيايي ارزشي ندارد كه انسان براي رسيدن به آن، و مردم براي رأي آوردن كسي كه داخل حزب و گروه، همشهري و همزبان و ... آنهاست به هر كار و روش ناپسندي دست بزند. كه اگر خداي ناخواسته چنين شد جز وزر و وبال چيزي براي ما باقي نخواهدماند. سخن خداپسندانه علي در اينباره چنين است؛
«لا تَقبَلِ الرِّئاسَةَ عَلي أَهلِ مَدينَتِكَ، فَإِنَّهُمْ لايَستَقيمونَ لَكَ اِلّا بِما تَخْرُجُ بِهِ مِنْ شَرْطِ الَّرئيسِ الفاضِلِ» (197)
«رياست و مسئوليت شهر را (در زمانيكه مردم به روشهاي غلط، زشت و ناپسند عادت دارند) به عهده مگير، چرا كه به كلام تو و دلسوزيهايت گوش فرا نميدهند، مگر، آنكه اعمالي (ناپسند) را انجام دهي، در حالي كه با انجام آن، شرايط رئيس شايسته، (لايق) و فاضل را از دست ميدهي.»
16- اختلاف و تفرقه
بدون شك يكي از سياستهاي دشمنان اسلام و مسلمين و وسوسههاي شيطان و اسباب ذلّت امّت اسلامي ايجاد «اختلاف» در صفوف مردم است. و در مقابل آن «وحدت» كه عامل سربلندي، عزّت، اقتدار، پيشرفت و پيروزي مسلمانان است.
خداوند در قرآن چنين ميفرمايد؛
«وَ اَطيعُواللهَ و رَسولَهُ و لاتنازَعوُا فَتَفشَلوا و تَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِروا إِنَّ اللهَ مَعَ الصّابرينَ» (198)
«از خداوند و پيامبرش اطاعت كنيد و اختلاف نكنيد، تا اينكه متفرّق شويد و احترام و عزّت شما از بين برود و صبر را پيشه كنيد كه به يقين خداوند با صبر پيشهگان است.»
در طول تاريخ ثابت شده كه هرگاه بين صفوف مسلمانان اختلاف و تفرقه ايجاد شده، شكستها و ضررهاي غيرقابل جبراني را متحمّل شدهاند و دشمنان هم با تحريك و تشويق آب را گلآلود ديده، مقاصد خود را پياده ميكنند.
تا آنجا كه آفت اختلاف را خطري به مراتب بزرگتر و مؤثرتر از حضور نظامي دشمن ميشمارند.
هشدار مهم ؛
انجام وظيفه آري، دين فروشي هرگز !!!
در روايت آمده است ؛ بدبخت كسي است كه ديناش را به دنياياش بفروشد و بدبختتر كسي است كه ديناش را به دنياي ديگران بفروشد.
خدايا: روزبهروز بر عزت و قدرت و وحدت و آگاهي و همدلي، سرافرازي و استقلال امت اسلامي در مقابل دشمنان بيفزا و ما را در انجام وظائف خود موفق و دشمن شاد مفرما.
فرج آقا امام زمان عدالت گستر، جهان را برسان و قلبش از ما راضي فرما.
ما را به راه اسلام و قرآن و اهلبيت و خون شهداء ثابت قدم بدار.
خدايـا چنـان كن سرانجام كـار
كه تو خوشنود باشي و ما رستگار
181- حجرات /6
182- مدثر /45
183- بقره /34
184- اعراف /12
185- سباء /31
186- احزاب 60 و61
187- انفال /60
188- انعام /141
189- شعراء /151
190- حجرات /12
191- همزه /1
192- حجرات /12
193- حجرات /11
194- من لا يحضره 4/380
195- غررالحكم /حكمت 26314
196- غررالحكم /حكمت 2101
197- شرح نهج البلاغه ابنابيالحديد 20/282
198- انفال /46
فصل 8: سخني با داوطلبين
«اللُّهمَّ اِنّا نَرغَبُ اليكَ في دَولةٍ كريمَة تُعِزُّ بهاالاسلامَ و أهلَهُ و تُذِلُّ بِهاالنِّفاقَ وَ أَهلَهُ و تَجعَلُنا مِنَ الدُّعاةِ الي طاعَتِك والقادَةِ الي سبيلِكَ وَ تَرزُقنا بها كرامةَ الدنيا وَ الآخرَةِ.»
- هدف از تشكيل دولت كريمه اسلامي چيست؟
الف) عزت بخشيدن به اسلام و مسلمين.
ب) خوار و ذليل شدن كفّار و منافقين.
ج) دعوت عمومي در جهت اطاعت الهي، در سايه پياده شدن احكام اسلام.
د)امام و الگو شدن امت اسلام براي ديگر ملتهاي مستضعف دنيا.
هـ) بزرگواري و كرامت در دنيا و آخرت براي امت اسلام، مسئولان و كارگزاران آنها.
انقلاب اسلامي ايران براي اين نبود كه كساني بروند و كسان ديگري بيايند، انقلابي كه با خون هزاران شهيد، و معلول و مجروح با برقراري حكومت اسلامي و استقرار پايههاي نظام ديني به ثمر رسيد. براي اين بود كه ارزشها تغيير كند. در نظام الهي، اسلامي، ارزش انسانها به عبوديت خدا و بندگي اوست. كاركردن براي رضاي خدا، ترسيدن از او، و نترسيدن از غير او، از خداخواستن، و در راه خدا تلاش و كوشش كردن، به فكر محرومان و مستضعفان بودن، تدبّر كردن در آيات الهي، و كمر همّت بستن براي اصلاح مفاسد جهاني و بشرياست.
لازمه رسيدن به اين اهداف آن است كه مسئولان نظام و كارگزاران آن اول از خود شروع كنند. قرآن ميفرمايد؛
«يا اَيُّهاالّذينَ آمنوا قُوا أَنفُسَكُم و أَهليكُم نَاراً وَقودُها النّاسُ والحِجارَةُ عليها ملائِكَةٌ غِلاظٌ شدادٌ لايعصونَ اللهَ ماأَمَرَهُم وَ يَفعَلونَ ما يُؤمَرون» (154)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد خود وخانواده ي خويش از آتش كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگاه داريد، آتشي كه فرشتگاني بر آن گمارده شده كه قاطع و سختگيرند، و هرگز مخالفت فرمان خدا نميكنند و دستورات او را دقيقاً اجرا مينمايند!.»
نگاهداري خويشتن به ترك معاصي و عدم تسليم در برابر شهوات سركش است، و نگهداري خانواده به تعليم و تربيت و امر به معروف و نهي از منكر، و فراهم ساختن محيطي پاك و خالي از آلودگي، در فضاي خانه و خانواده است.اين برنامه براي كارگزاران نظام اسلامي داراي دو محور اساسي است .
الف: مردم سالاري ديني.
ب: شايسته سالاري در انتخاب و گزينش افراد براي واگذاري مسئوليت ها.
مسئولاني در جامعه و نظام ديني مي توانند خدمتگذار اسلام و امّت باشند كه شايستگي لازم را در اين زمينه داشته باشند كه در غير اين صورت، اگر افرادي كه مي دانند لياقت پذيرش مسئوليتي را ندارند و يا مردم مي دانند كه شايستگي لازم براي واگذاري اين پستها موجود نيست هر دو در پذيرش و انتخاب به اسلام و مسلمين خيانت كرده اند.
رسول اكرم در اين باره ميفرمايد؛
«مَنِ استَعْمَلَ عاملاً مِنَ المسلمينَ و هوَ يَعلمَ أنَّ فيهِم اَولي بذلكَ منهُم وَ اعْلَمُ بكتابِ اللهِ و سُنَّةِ نبيّهِ فقد خاناللهَ و رسولَهُ و جميعَ المسلمينَ» (155)
«هر كس شخصي را مأمور رسيدگي به امور مردم نمايد در حالي كه ميداند در ميان مردم شخصي بهتر از او و آشناتر به كتاب خدا و سنت پيامبرش وجود دارد به يقين به خدا وپيامبرش و مسلمين خيانت كردهاست.»
پس قبول مسئوليت در نظام ديني، به دوش كشيدن بار مسئوليتي بسيار سنگين است. كسي بايد اعلام آمادگي براي خدمتگذاري نمايد كه همواره سياستش مبتني بر تكليفگرايي باشد. كه تكليفگرايي هم نوعي ضابطهجويي و قانونگرايي ميباشد. نه گروه گرايي، دنياگرايي، باندبازي و استفاده ابزاري از عناوين و قوانين.
وجود اين اخلاق و اصول نشانه تعهد افراد به اسلام و امت اسلامي ميباشد.
با اين مقدمه براي عزيزاني كه آمادگي خود را براي پذيرفتن مسئوليتهاي مختلف اعلام نمودهاند تذكراتي را لازم ميدانيم؛
1- تسليم بودن در مقابل مصلحت
بر اين اساس كسي كه انتخاب ميشود مغرور نخواهد شد و كسي كه انتخاب نميشود مأيوس نميشود و ناراحت نميگردد. قرآن ميفرمايد؛
«... و عَسي أَنْ تَكرَهُوا شيئاً و هوَ خيرٌ لَكُمْ و عسي أنْ تُحِبُّوا شيئاً و هوَ شرٌ لَكُم واللهُ يَعلَمُ و أنتم لا تعلَمون» (156)
«... و چه بسا چيزي را كه ناخوش داريد، در حالي كه خير شما در آن است و چه بسا چيزي را دوست داريد در حالي كه ضرر و شرّ شما در آن است و خداوند (صلاح شما را ميداند) و شما نميدانيد.»
2- مسئوليت بسيار سنگين است
مسئول و كارگزاري كه با پشتوانه رأي مردم به اين پست و مقام ميرسد در مقابل همه مسئول است و بايد هم در دنيا و هم در آخرت پاسخگو باشد. در حديث جامع و جالب از پيامبر اكرم آمدهاست؛ «اَلا كُلُّكُم راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مسئولٌ عَنْ رعْيَّتهِ، فالأميرُ عليالناسِ راعٍ ...» (157)
«بدانيد(آگاه و هوشيار باشيد) همه شما نگهبانيد، و همه در برابركساني كه مأمور آنها هستيد مسئوليد. امير و رئيس(و كارگزار و مسئول) حكومت اسلامي نگهبان مردم و در برابر آنها مسئول است.»
موضوع در نزد پيامبراكرم آنقدر اهميت دارد و سنگين است كه در آخر كلام دوباره ميفرمايد؛
«اَلا فَكُلُّكُم راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مسئولٌ عَنْ رعْيَّتهِ.»
پس در حقيقت كسي كه به واسطه آراي مردم مسئوليتي سنگين به او واگذار و انتخاب ميشود، بايد به خداوند در انجام مأموريت خود توكل نمايد و كسي كه انتخاب نشد، خداوند را شكرگزار باشد كه براي خدمتگذاري در نظام ديني اعلام آمادگي كرد و اين بار سنگين به دوشش نيامد.
خاطره
گويند؛ پيرزني خدمت مرحوم آيتاللهالعظمي حجت رسيد و مقدار كمي خمس و سهم امام به ايشان تقديم نمود و به موقع خداحافظي به ايشان خيره شد و نگاه ميكرد. از او سؤال شد چرا به آقا نگاه ميكني؟
پيرزن گفت: ميخواهم خوب آقا را بشناسم و فرداي قيامت به خدا و مأموران الهي بگويم كه من خمس خود را به اين شخص واگذار كردم، از او بپرسيد كه آنرا در چه راهي مصرف كردهاست؟
3- مسئوليت امانت است
علي در اينباره خطاب به مالك اشتر ميفرمايد؛
«انَّ عَمَلَكَ ليسَ لَكَ بطُعمةٍ و لكنَّهُ في عُنُقِكَ امانةٌ» (158)
«بيگمان، كاري كه به تو سپرده شده، نه لقمه چرب و نرم بلكه بار امانتي است (بسيارسنگين) به گردنت.»
قابل توجه است كه اميرمؤمنان علي ميفرمايد؛ پيامبر اكرم در لحظات آخر عمر خويش با تأكيد بسيار به من سفارش فرمود:
«امانت را ادا كن، به نيكوكار و بدهكار، چه كم و چه زياد، حتي اگر نخ و سوزني باشد.» (159)
حال اگر از نظر اسلام امانتداري در مورد يك نخ و سوزن، لازم و ضروري و مورد تأكيد پيامبر بزرگ اسلام ميباشد، قبول مسئوليت در نظام اسلامي تا چه اندازه لازم و ضروري خواهد بود؟
در عبارت ديگر علي چنين ميفرمايد؛
«اِنَّما يستحِقُّ السيادَةَ ... مَن لا تغُرُّهُ المطامِعُ» (160)
«بدرستيكه كسي مستحق مقام، آقايي و بزرگي است كه چيزهاي طمعانگيز او را به طمع نياندازد.»
لذا مسئولين نظام اسلامي همواره به مقامات خود بايد به ديد امانت الهي و مردمي نگاه كرده و خود را براي رد امانت و پاسخگويي آماده و فرياد امام علي بر نماينده خود (عثمانبنحنيف) را كه بر سفرة رنگين حاضر شده بود آويزه گوش خود داشته باشند.
4- عاقبت كار از شروع مهمتر است
حضرت يوسف با همه فراز و نشيبهايي كه در زندگي خود داشت همين كه به حكومت رسيد به حضور پروردگارش چنين گفت:
«ربِّ قَدْ آتيتَني مِنَ المُلك ... تَوفَّني مسلماً وألحِقني بالصّالحين» (161) «پروردگارا؛ تو مرا (بهرهاي) از حكومت دادي ... مرا تسليم خود بميران و (با عاقبت به خيري) به شايستگان ملحق فرما.»
آري رسيدن به قدرت و حكومت و سياست پرتگاهي است كه زمينه خروج از دين است، مگر اينكه خداوند لطف كند.
حضرت يوسف در چاه دعايي داشت و در زندان دعايي ديگر، ولي همين كه به مقام و منصب دنيا رسيد از خداي خود عاقبت به خيري را طلب نمود.
اولياء خدا اينچنين هستند وقتي به عزت و قدرت و مقامي ميرسند فوراً به ياد خدا ميافتند و به عاقبت كار ميانديشند. كه اينهم نشانه بندگان صالح خداوند است كه با روي آوردن دنيا به آنها از ياد خدا و قيامت غافل نميشوند.
5- در راه خدا شكست نيست
كسي كه با انگيزه الهي و به دست آوردن رضاي حق و رضوان الهي خود را براي خدمتگذاري در نظام ديني آماده كرده، در هيچ حالي نبايد احساس شكست كند مگر زماني كه در انجام مسئوليت و مأموريت تقصير و كوتاهي كرده باشد. حال اگر در ميان جمعي، مردم امانت خود را به ديگري واگذار نمودند نبايد احساس شكست در ما ايجاد شود كه اين مسئله كمكم با وسوسه شيطان و هواي نفس تبديل به عقده گرديده و از خدمتگذاري در سنگرهاي ديگر هم باز بمانيم.
در حديث آمده؛
«لَو إجتَمَعَ أهلَ مصرِكَ و قالوا إنَّكَ رَجُلٌ سوءِ لَمْ يَحْزُنُكَ و لو قالوا إنَّكَ رجُلٌ صالحٌ لمْ يُسِرُّكَ و لكن أعرِض نَفسَكَ علي ما في كتاباللهِِ.» (162)
«اگر مردم شهر و ديار تو گفتند: تو مرد بدي هستي ناراحت نشو، و اگر هم گفتند: تو مرد خوب و شايسته و صالحي هستي خوشحال و مسرور نشو، بلكه خود را به كتاب خدا (قرآن) عرضه كن.»
(پس اگر ملاكهاي انسان صالح در تو بود خوشحال باش و آنها را از جانب خدا و لطف او بدان و اگر خداي ناكرده نشانههاي انسانهاي ناصالح در تو بود در جهت اصلاح برآي.)
پس مي توان گفت در مقابل ستايشها:
«إقرأْ كِتابِكَ كفي بنَفسِكَ اليومَ عليكَ حسيباً» (163)
«نامه اعمالت را بخوان، كافي است كه امروز خود حسابگر خويش باشي.»
چرا كه انسان از همه بهتر به وضع خويشتن آگاه است. مفهوم گسترده اين آيات شامل دنيا هم هست. هر چند گروهي با دروغ و پشتهماندازي و ظاهرسازي و رياكاري چهره واقعي خويش را مكتوم و پنهان ميدارند.
از سوي ديگر قرآن براي كساني كه دوست دارند كه فضائلي كه در آنها نيست و كارهاي خوبي كه انجام ندادهاند، ستايش شوند و عدة عذاب داده و ميفرمايد:
«و لا تحْسَبَنَّ الَّذينَ يَفرَحونَ بِما أتَوا و يُحِبُّونَ أنْ يُحمَدوا بِما لمْ يَفعَلوا فَلا تَحْسَبَنَّهُم بمَفازَةٍ مِنَالعَذابِ و لَهُم عَذابٌ اليم.»
(164) «گمان مبر كساني كه به آنچه كردهاند، شادماني ميكنند و دوست دارند براي آنچه نكردهاند ستايش شوند، مپندار كه آنها از عذاب الهي رستهاند، (زيرا) براي آنها عذابي دردناك است.»
مردم سه دستهاند:
الف- گروهي كار ميكنند و انتظار پاداش و تشكر از مردم ندارند. اين نشانه اخلاص است.
«لا نُريدَ مِنكُم جزاءاً و لا شكوراً» (165)
ب- گروهي كه كار ميكنند تا مردم بدانند و ستايش كنند. و اين نشانه ريا و سقوط عمل است.
«رئاء النّاسِ» (166)
ج- گروهي كه كار نكرده، انتظار ستايش از مردم دارند. اينها هم عذابي دردناك در پيش رو دارند.
«يُحِبّون أنْ يَحمدُوا بمالِم يفعَلُوا»
- از مواردي كه غيبت جايز است، در مورد كسي است كه ادّعاي مقام يا تخصصي يا مسئوليتي يا فعاليتي را ميكند كه صلاحيت آنرا ندارد.
راه مقابله با اين مسئله در اسلام ممنوع بودن تملق و چاپلوسي است. رذايل اخلاقي همچون عجب و غرور و انتظار تملق از مردم، نشانه كساني است كه گرفتار اوهام خودپرستي و اسير زندان «منيّت» ميباشند. كه اينان در قيامت نيز اسير و گرفتار عذاب الهياند. (167)
6- تسليم مقدّرات الهي باشيم
گرچه انسانها براي انجام تكاليف اسلامي و شرعي خود بايد تلاش و كوشش بنمايند ولي اراده و خواست خداوند هم در انجام و به ثمر رسيدن آن شرط اساسي است. چون خداوند براي همه انسانها مقدراتي دارد. آري خداوند بر همه چيز قدرت دارد ولي خداوند با حكمت امور انسان را اندازهگيري ميفرمايد. لذا ما بايد در مقابل مقدرات خداي حكيم تسليم باشيم. خداوند در قران ميفرمايد؛ «فّأمَّاالإنسانُ إذا مَاابْتلاهُ رَبُّهُ فَأكرَمَهُ و نَعَمَّهُ فَيَقولُ ربِّي اكرَمَنِ»
«اما انسان هنگامي كه خداوند او را براي آزمايش اكرام ميكند و نعمت ميبخشد(مغرور ميشود و) ميگويد: پروردگارم مرا گرامي داشته!»
«وَ أمّا إذا مَاابتلاهُ فقَدَر عليهِ رزْقَهُ فَيقولُ ربّي أهانَنِ» (168)
«و اما هنگامي كه براي امتحان، روزي را بر او تنگ بگيرد مأيوسميشود و ميگويد: پروردگارم مرا خوار كرده!»
انسان در هر حال آزمايش مي شود و آزمايش الهي گاه با بخشيدن نعمت و گاه با سلب آن و گاه با انواع مصيبتها و بلاها ميباشد. انسانهايي كه داراي ظرفيتاند و داراي ايمان، توكل، تقوا و روحيه تسليم، نه به هنگام روي آوردن دنيا و نعمتهايش مغرور ميشوند و مست و غافل، نه زمان محدود شدن آن نوميد و مأيوس. چون بر اين باورند كه دنيا ميدان آزمايش است و انساني از اين معركه پيروز و سربلند بيرون رود كه وابستگي به آن نداشته باشد.
7- عزت و ذلت به دست خداوند است
قرآن ميفرمايد:
«... أيَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّةَ فَإنَّ العِزَّةَ للهِ جميعاً» (169)
«آيا عزت را نزد آنان(غير از خدا) ميجويند؟ همانا عزت به تمامي از آن خداست.»
عزت تنها به دست خداوند است. چون او سرچشمه علم و قدرت و خوبيهاست. لذا قرآن ميفرمايد:
«قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ المُلْكِ تُؤتي مَنْ تَشاء وَ تُنْزِعُ المُلكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تشاءُ و تُذلُّ مَن تشاءُ بِيَدِكَالخيرُ انَّكَ علي كلِّ شيءٍ قديرٌ» (170)
«بگو: خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتي، به هر كس (طبق مصلحت و حكمت خود) بخواهي حكومت ميدهي و از هر كس بخواهي حكومت را ميگيري و هر كس را بخواهي عزّت ميبخشي و هر كه را بخواهي ذليل مينمايي، همه خيرها تنها به دست توست. همانا تو بر همه چيز توانايي.»
پس مالك واقعي تمام حكومتها خداست، حكومت و قدرت براي غيرخدا موقتي و محدود است. ديگران امانتداري بيش نيستند و بايد طبق رضاي مالك اصلي عمل كنند.
البته اعطاي عزت و ذلّت از جانب خداوند، ولي طبق قوانين و سنتهاي اوست و بدون جهت و دليل به كسي عزت نميبخشد و يا ذليل نميسازد.
در حديث آمده؛
«هر كسي كه براي خداوند تواضع و فروتني كند، خداوند او را عزيز مي كند و هر كس تكبر نمايد، خدا او را ذليل ميگرداند.» (171)
خداوند به هر كس كه شايسته و لايق باشدحكومت و قدرت ميدهد، همانگونه كه به سليمان، طالوت، داود و ذوالقرنين و يوسف عطا فرمود. چنانچه قرآن از قول يوسف ميفرمايد:
«ربِّ قَدْ آتيتَني مِنَ المُلْكِ» (172)
«پروردگارا!، تو مرا (بهرهاي) از حكومت دادي.»
اعطاي حكومت، از شئون ربوبيت الهي است. اراده خداوند عامل اصلي است نه فكر، مال، قدرت، يار، طرح، تبليغات و ... و لذا افتخار يوسف آن نيست كه حاكم بر مردم است، افتخارش آن است كه خداوند حاكم بر او و بخشندة عزت و قدرت به اوست. چون قدرت و علم انسان ناچيز و محدود است اما حكومت خداوند بر همه هستي است.
8- حكومت و قدرت وسيلة آزمايش است
قرآن ميفرمايد:
«ثُمَّ جَعَلناكُم خَلائِفَ فِي الأرضِ مِن بَعدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيفَ تعمَلونَ» (173)
«سپس شما را پس از (هلاكت ظالمان و طاغوتيان) آنان، جانشيناني در زمين قرار داديم تا ببينيم شما چگونه عمل ميكنيد.»
حكومت و قدرت وسيله آزمايش الهي است و عملكرد ما زير نظر خداوند است.
9- به ياد قيامت باشيم
قرآن ميفرمايد:
«يا ايُها الّذينَ آمَنوا اِتَّقُواللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواللهَ انَّ اللهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ» (174)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد، تقوا و پرهيزكاري پيشه كنيد، و هر انساني بايد بنگرد تا چه چيز را براي فردايش از پيش فرستاده، و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است.»
يكي از نشانههاي كارگزار موفق آيندهنگري و عاقبت انديشي نسبت به تصميمات در امور و برنامهها و لوايح است. سزاوار است همانطور كه براي رشد و ترقي و رسيدگي به امور مملكت فكر ميكند از آينده و عاقبت اعمال، رفتار و گفتار خود هم غافل نشود.
گويند: امام خميني آيهاي را كه بيشترين استفاده و تلاوت را از آن در گفته ها و سخنرانيها داشته همين آية فوق بوده است.
جالب توجه اين است كه مواظبت از خود و اعمال و رفتار و آيندهنگري و خودسازي آنقدر اهميت دارد كه آن در ميان دو جمله «اِتَّقوا الله» قرار داده شدهاست. و بر اين امر مهم با جمله «وَلْتَنظر» به انسان امر شدهاست. آري تقوا و ترس از خداوند (در اجراي عدالت) سبب ميشود كه انسان براي فرداي قيامت بينديشد، و اعمال خود را پاك و پاكيزه و خالص نمايد. تكرار امر به تقوا براي تأكيد است، چرا كه انگيزه تمام اعمال صالح و پرهيز از گناه همين تقوا و خداترسي است.
و كساني دچار خود فراموشي ميشوند كه خدا را فراموش كنند. لذا در آيه بعد ميفرمايد:
«وَ لا تَكُونوا كَالَّذينَ نَسُوا اللهَ فَأَنْساهُم أَنفُسَهُمْ اولئِكَ هُمُ الفاسِقونْ» (175)
«و همچون كساني كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنها را به «خودفراموشي» گرفتار كرد نباشيد، و آنها فاسق و گنهكارند.»
اصولاً خميرمايه تقوي دو چيز است:
الف) يادخدا، يعني توجه به مراقبت دائمي و حضور او در همه حال و همه جا.
ب) توجه به دادگاه عدل خداوند و نامة اعمالي كه هيچ كار كوچك و بزرگي از انسان سر نميزند مگر اينكه در آن ثبت ميشود.
پس فراموش كردن خدا سبب خود فراموشي ميشود، زيرا فراموشي پروردگار سبب ميشود كه انسان در لذات مادي و شهوات حيواني فرو رود، و هدف آفرينش خود را به دست فراموشي بسپارد و در نتيجه از ذخيرة لازم براي فرداي قيامت غافل بماند.
10- اقامة نماز و زكات در رأس امور است؛
قرآن ميفرمايد؛
«الَّذينَ إِنْ مَكَنّاهُمْ فِيالأرضِ اَقامُوا الصّلوةَ و ءاتَوُا الزّكاةِ وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ و نَهَوْا عَنِ المُنكَرِ و لِلّهِ عَاقِبَة الاُمُورِ» (176)
«كساني كه اگر آنان را در زمين به قدرت رسانيم، نماز برپا ميدارند و زكات مي دهند و (ديگران را) به خوبيها دعوت مي كنند و از بديها باز مي دارند، و پايان همه امور براي خداست.»
از آيه استفاده ميشود كه اولين ثمرة حكومت صالحان و اهمّ وظايف كارگزاران نظام اسلامي امور ذيل است؛
الف: اقامه نماز (ارتباط با خالق) ـ رسيدگي به امور عباديـ
ب: اقامه زكات (ارتباط با مخلوق)ـ رسيدگي به امور اقتصاديـ
ج: اقامه امر به معروف و نهي از منكرـ ارتباطمخلوقبامخلوقـ
پس اگر قدرت و امكانات در دست افراد صالح باشد بهرهبرداري صحيح ميكنند و اگر در اختيار نااهلان قرار گيرد سوء استفاده مي كنند. بنابراين براي گروهي نعمت و براي گروهي وسيلة بدبختي است.
قرآن از هر دو نمونه ياد كردهاست:
الف: صالحان، اگر به قدرت برسند به سراغ نماز و زكات و امر به معروف و نهي از منكر و ... ميروند.
ب: نااهلان، اگر قدرتمند شوند كارشان طغيان است. «اِنَّ الإنسانَ لَيَطْغي أنْ رَأَهُ اسْتَغني» (177)
و در راه نابودي منابع اقتصادي و نسل بشر گام بر ميدارند.
«و اِذا تَولّي سَعَي فِي الأَرضِ لِيُفسِدَ فِيها وَ يُهلِكَ الْحَرثَ وَالنَّسلَ» (178)
«و عاقبت مردم را به دوزخ ميكشانند.»
«اَئِمَّةً يَدْعُونَ اِلَي النّارِ» (179)
حاكمان مؤمن و صالح، هم در فكر ارتقاي روحي و رشد امور معنوي هستند و هم به دنبال رفاه و حل مشكلات اقتصادي و فقرزدايي و اصلاح جامعه. و جامعهاي تحت حمايت و ياري خداوند است كه كارگزارانش به فكر ياري دين و اقامه احكام و حدود الهي باشند.
«وَ لَيَنصُرَنَّ اللهُ مَنْ يَنصُرُهُ، اِنَّ اللهَ قَويٌّ عَزيزٌ» (180)
154- تحريم /6
155- غدير 8/291
156- بقره /261
157- مجموعه ورّام 6/1
158- نهج البلاغه نامه 5
159- شارة المصطفي /29
160- غررالحكم /حكمت 2101
161- يوسف /101
162- بحارالانوار 17/161
163- اسراء /14
164- آل عمران /188
165- انسان /9
166- نساء /38
167- تفسير نور 2/219
168- فجر /15و16
169- نساء /139
170- آل عمران /26
171- بحارالانوار 16/265
172- يوسف /101
173- يونس /14
174- حشر /18
175- حشر /19
176- حج/41
177- علق /6 و7
178- بقره /205
179- قصص /41
180- حج /40
فصل 7: سفارش و توصيهها
1- پرهيز از كنارهگيري
«امروز شايد گناهي بالاتر از كنارهگيري نباشد و هيچ عذر و بهانهاي براي ترك صحنه انقلاب پذيرفته نميشود.» (135)
2- آزمايش
«انتخابات يك محكي هم براي خودتان است كه ببينيد آيا ميخواهيد انتخاب اصلح بكنيد، براي خودتان يا براي اسلام.» (136)
3- رعايت اخلاق
«عزيزان من كه اميد نهضت اسلامي به شماست، در روز تعيين سرنوشت كشور بپاخيزيد و به صندوقها هجوم آوريد و آراء خود را در آنها بريزيد و با كمال آرامش و مراعات اخلاق انساني اسلامي اين امر مشروع (و وظيفه ديني، سياسي عبادي) را انجام دهيد.»
4- پرهيز از هواهاي نفس
«بايد ملت شريف ايران بدانند كه اسلام عزيزتر از آن است كه براي هواهاي نفساني و جلب توجه گروهها يا اشخاصي پشت به آن نموده و مقاصد فاني خود را بر مقاصد عالي و باقي حق تعالي مقدم دارند.» (137)
5- شوراي نگهبان و انجام وظيفه
«از شوراي نگهبان ميخواهم و توصيه ميكنم، چه در نسل حاضر و چه در نسلهاي آينده، كه با كمال دقت وظايف اسلامي و ملي خود را ايفاء و تحت تاثير هيچ قدرتي واقع نشويد.» (138)
6- نگهباني از اسلام
«از حضرات فقهاي شوراي نگهبان تقاضا ميشود كه در ماموريت مهم خود به هيچ وجه ملاحظه اشخاص و يا گروههاي انحرافي را ننموده و به وظيفه بسيار خطير خود قيام و اقدام نموده و نگهباني از اسلام و احكام شرعي آن نمايند.» (139)
«بدون اينكه به كسي اعتنا كنيد اجرايش را خوب و موافقت شرع و موافق اسلام و موافق مصالح كشور اجرا كنيد.» (140)
7- مراقبت از خرابكاران
«بايد مراقب باشيد كه آدمهاي اهل سوءاستفاده و بياعتقاد به رسالت انقلابي و نمايندگي و كساني كه ميخواهند فقط وارد مجلس شوند تا سوء استفاده بكنند و خداي نكرده خرابكاري انجام بدهند، وارد مجلس شوند.» (141)
8- پرهيز از تضعيف شوراي نگهبان
«من به آقايان هشدار ميدهم كه تضعيف و توهين به فقهاي شوراينگهبان امري خطرناك براي كشوراسلامي است.» (142)
9- اجتناب از گروهگرايي
«برادران و خواهران نماينده را به اجتناب از گروهگرايي و مقدمداشتن مصالح كشور و مردم بر مصالح شخصي و گروهي و ... توصيه ميكنم.» (143)
10- پرهيز از اختلاف
«من نصيحت ميكنم، من از لسان اسلام به آنها نصيحت ميكنم كه با هم اختلاف نكنيد، شما اگر اختلاف بكنيد راه را براي ديگران باز ميكنيد، چه ميراثي هست كه شما ميخواهيد قسمت كنيد و سرش اختلاف ميكنيد؟ اين همه مردم جوانهايشان را (در راه اسلام) دادند، ميراث براي شما نگذاشتهاند كه اختلاف با هم بكنيد.»
«اگر ما وحدت خودمان را حفظ كنيم و همصدا و همجهت باشيم، از هيچ چيز نبايد بترسيم... ترس آن موقعي است كه رؤسا با هم اختلاف داشتهباشند و مردم درصحنه نباشند.»(144)
11- اتمام حجّت
«من احساس وظيفه ميكنم، به ملّت عرض كنم و اگر ملّت به اين حرف گوش نكرد، من حجّت دارم، فردا در پيشگاه خداي تعالي از من سؤال خواهد شد، من عرض ميكنم كه به ملّت، مصالح و مفاسد را گفتم.
من گفتم به اين كه اگر شما مسامحه كنيد (و از صحنه بيرون برويد) آنهايي كه ميخواهند شما را به بند بكشند، آنهايي كه با اسلام مخالفند، آنهايي كه با جمهوري اسلامي از اول تا حالا مخالفت كردهاند، آنها پيش خواهند برد.» (145)
12- مشورت
«در تعيين رئيس جمهور و وكلاي مجلس با طبقة تحصيل كرده متعهد و روشنفكر با اطلاع از مجاري امور و غيروابسته به كشورهاي قدرتمند استثمارگر، و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوري اسلامي مشورت كرده و با علماء و روحانيون باتقوا ومتعهد به جمهوري اسلامي نيز مشورت نماييد.» (146)
«كساني كه زباني گويا و قلمي توانا و آبرويي پيش مردم دارند... مردم را توجيه و تشويق كنند و آدمهاي خوب را به آنها معرفي نمايند.» (147)
13- انتخاب اصلح
«انتخاب اصلح براي مسلمين، يعني انتخاب فردي كه تعهد به اسلام و حيثيّت آن داشتهباشد و همه چيز را بفهمد... و ممكن است به شما و گروه شما مربوط نباشد، كه اگر اصلح را انتخاب كرديد، كاري اسلامي ميكنيد و اين يك محك است براي خودتان كه تشخيص بدهيد، كه انتخاب براي اسلام است، يا براي صلاح خودتان.» (148)
14- مقابله با سازشكار
«هر كس در هر مقام كه خيال سازش با شرق و غرب را داشت، بي محابا و بدون هيچ ملاحظهاي او را از صحنة روزگار براندازيد.» (149)
15- طرفداري از سياست نه شرقي و نه غربي
«سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابط خارجي حفظ كنيد و كسي را كه خداي ناخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت او را منزوي نماييد.» (150)
16- ادب و اخلاق اسلامي
«رعايت تقوا و اخلاق و ادب اسلامي از جمله مسائل مهم و قابل توجه است... بيگمان هنگاميكه ارزشهاي اخلاقي و حسّ مسئوليت مشاهده شود، فضاي كشور به عطر اين خِصال پسنديده معطّر خواهد شد.» (151)
17- رعايت اخلاق انتخاباتي
«من بسيار مايل هستم، گروههايي كه متعهد و معتقد به جمهوري اسلامي و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتي كمال آرامش را در تبليغ كانديداهايشان رعايت نمايند و نسبت به يكديگر تفاهم و صميميّت و اخوت اسلامي داشته باشند، از تفرقه و كدورت شديداً احتراز كنند كه تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را كامياب ميكند و موجب تبليغات سوء از (طرف آنان) ميشود.»
18- امانتداري
«تو مكلّفي حفظ كني (نظام را)، امانت خداست. خداوند همه ما را از اين قيدهاي شيطاني رها فرمايد تا بتوانيم امانت الهي را به سرمنزل مقصود برسانيم و به صاحب امانت، حضرت مهدي موعود (ارواحنا لمقدمه الفداء) رد كنيم.» (152)
«آري اگر مفهوم امانتداري و مسئوليتپذيري به حق دانسته و شناخته شود آنگاه شايد در روز روشن، چراغ به دست، در پي يافتن از خودگذشتگان خداجويي بگرديم كه عمر و زندگيشان را وقف صلاح و مصلحت ملك و ملت كنند،آنگونه كه مدرّس بود.» (153)
135- صحيفه نور 20/214
136- صحيفه نور 18/152
137- صحيفه نور 12/57
138- صحيفه نور 21/87
139- صحيفه نور 12/ 123
140- صحيفه امام خميني(ره) 18/285
141- روزنامه اطلاعات 15/11/74
142- صحيفه نور 18/280
143- افتتاح مجلس چهارم 3/8/71
144- صحيفه نور 2/273 و 17/256
145- صحيفه نور 12/6
146- صحيفه نور 12/75
147- روزنامه اطلاعات 15/11/74
148- صحيفه نور 18/136
149- كلمات قصار امام خميني(ره) /114
150- صحيفه نور 12/121
151- در پيام 7/3/71 به مجلس
152- صحيفه نور 15/60 و 19/11
153- رهبر فرزانه انقلاب آيتا... خامنهاي
فصل6:ديدگاهها درباره انتخاب بهترين
1- متعهد به اسلام
«افرادي را انتخاب كنيد كه متعهد به اسلام، شرقي و غربي نباشند، بر صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت باشند.» (108)
2- عدم وابستگي به فرهنگ بيگانه
«مراقب باشيد به بهانه نوآوري و روشنفكري تحت تاثير فرهنگ سلطه جويي بيگانه قرار نگيرند.» (109)
3- پايبندي به استقلال و عزت
«افراد سالم، افراد وطنخواه، افراد وطن دوست... باشند انتخاب كنيد و به آنها راي بدهيد.»، «(آري) در سايه اسلام ميتوانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم.» (110)
4- نگهباني و پاسداري از اسلام
«افرادي كه تعهدي به اسلام ندارند و نسبت به مقررات اسلامي پايبند نيستند، شايسته حضور در مجلس نيستند.» (111)
5- پاسدار دستاوردها و مباني
«كساني ميتوانند وارد صحنه رقابت (انتخابات) شوند كه به اسلام، نظام اسلامي، قانون اساسي و امام (ره) معتقد باشند و كساني كه اين اصول را قبول ندارند. نبايد وارد اين صحنه شوند.» (112)
6- داشتن روحيه خدمتگذاري
«مجلس شورا هم نميخواهيم كه از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا ميخواهيم از آدمهايي (درست بشود)كه متوجهاند به اين ملت چه گذشته است.»
«نمايندگان محترم بايد... وظيفه كمك به محرومان را سرلوحه مسئوليتهاي نمايندگي خود قرار دهند.»
7- تعهد و تقوي در اعتقاد و عمل
«بايد به اشخاصي كه احتمال انحراف در آنها ميرود راي ندهند احتمال انحراف عقيدتي، اعمالي يا اخلاقي باعث ميشود كه به چنين اشخاصي اعتماد نشود كرد و راي به آنان موجب مسئوليت خواهد بود.» (113)
«اگر كسي فاسد است نبايد وارد مجلس شود حالا فساد اعم است از فساد مالي و فسادهاي گوناگون اخلاقي يا فساد عقيدتي و سياسي، همه اينها فساد است.» (114)
8- مقدم داشتن مصالح اسلام و امت
«سرنوشت اسلام و كشور را به دست كساني دهيد كه منفعت خود را بر مصلحت كشور مقدم ندارند.»
«برادران و خواهران نماينده را به اجتناب از گروهگرايي، مقدم داشتن مصالح كشور و مردم بر مصالح شخصي و گروهي … توصيه ميكنم.» (115)
9- نترس و آگاه
«كساني را كه انتخاب ميكنيد، بايد مسائل را تشخيص دهند، نه از افرادي باشند كه اگر روس يا آمريكا يا قدرت ديگري تشر زد بترسند. بايد بايستند و مقابله كنند.» (116)
10- امين و صادق
«بايد اشخاص امين و صادق در مجلس شورا بروند كه مقررات شما را بر طبق خواستههاي خداي متعال پياده كنند.» (117)
11- معتقد به اسلام، جمهوري اسلامي و قانون اساسي
«سرنوشت اسلام و كشور خود را به دست كساني دهيد كه به اسلام و جمهوري اسلامي و قانون اساسي معتقد و نسبت به احكام نوراني الهي معتقد باشند.» (118)
12- حرام بودن اشغال پست براي نااهل
«اگركسي در نظام جمهوري اسلامي در مسئوليتي مشغول كار است،ولي آرمانهاي نظام جمهوري اسلامي را آنطور كه امام ترسيم كردهاست و در قانون اساسي تجسم پيدا كرده در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست براي او حرام شرعي است.»(119)
13- صاحب درك و فهم سياسي
«نماينده بايد داراي درك و فهم سياسي باشدو مسائل كشور را بفهمد، هم مسائل خارجي و توطئههاي دشمنان را و هم مسائل داخلي را ... احساس مسئوليت، دلسوزي و وجدان سياسي داشته باشد.» (120)
14- امانتدار و كاردان و لايق
«با چشماني باز كساني را انتخابكنيد كه در درجه اول باايمان باشند و ضمن كارداني و لياقت، رأي مردم را امانت بدانند و به اعتماد مردم پاسخ صحيح دهند.» (121)
15- وطندوستي
«افراد سالم، افراد وطنخواه، افراد وطندوست، افرادي كه نه شرقي و نه غربي، بلكه در صراط مستقيم اسلاميت و انسانيت باشند، انتخاب كنيد و به آنها رأي بدهيد.» (122)
16- صاحب بصيرت در دين و دنيا
«رأي خود را به شخصي كه داراي بصيرت در امر دين و دنيا و منزه از گرايش به شرق و غرب ومكتبهاي انحرافي و داراي ديد سياسي است، بدهيد» (123)
17- متعهد، متفكر، دلسوز
«نمايندگاني متعهد، متفكر، دلسوز به ملت و به خصوص به طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمين در مجلس شوراي اسلامي بفرستيد.» (124)
18- به فكر محرومان و مستضعفان
«وكلاي مجلس، از طبقهاي باشند كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند» (125)
19- حسن سابقه، خيرخواه و وفادار
«ملت مبارز متعهد، با مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروهها، آراي خود را به اشخاصي ميدهند كه به اسلام عزيز و قانون اساسي وفادار باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانين اسلامي و خيرخواهي امت، معروف و موصوف باشند.» (126)
20- انقلابي، مؤمن، شجاع
«آن كسي كه به عنوان وكيل اين ملت انقلابي و مؤمن و شجاع به مجلس ميرود، بايد انقلابي، مؤمن و شجاع باشد: اگر نگوييم شجاعترين، مؤمنترين و انقلابيترين باشد. مثل مرحوم مدرس را انتخاب كنيم.»
21- داشتن روحيه نشاط، برنامه و امتحان داده؛
« نماينده مطلوب كسي است كه علاوه بر داشتن روحيه نشاط، و اميد انقلابي، خدوم، امتحان داده، باكفايت، خوشنام، و داراي برنامه باشد.» (127)
22- انتخاب «اصلح»
«مردم بايد به فكر شناخت اصلح باشند، چون چيز كوچكي نيست.» (128)
23- سادهزيستي
«اگر بخواهيد بيخوف و هراس در مقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاحهاي پيشرفتة آنان و شياطين و تؤطئههاي آنان در روح شما اثرنگذارد و شما را از ميدان بهدر نكند، خود را به سادهزيستن عادت دهيد. و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد. مردان بزرگ كه خدمتهاي بزرگ براي ملّتهاي خود كردهاند اكثراً ساده زيست و بيعلاقه به زخارف دنيا بودهاند.» (129)
24- سياستمدار، اقتصاددان و مطّلع
«مجلس اشخاص سياسي لازم دارد، اشخاصي اقتصاددان لازم دارد، سياستمدار لازم دارد، اشخاصي مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد.» (130)
25- فدايي اسلام بودن
«اسلام چيزي است كه همة ما بايد فدايي آن بشويم، تا اينكه تحقّق پيدا كند. اگر ما اسلام را در خطر ديديم، همة ما بايد از بين برويم تا حفظش كنيم. در ساية اسلام، ميتوانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم.» (131)
26- رقابت و تبليغات سالم
«افرادي كه ميكوبند، ميزنند، زحمت ميكشند، پول خرج ميكنند و انواع و اقسام تلاشها انجام ميدهند تا به اين امتياز دست پيداكنند ... در فرهنگ (اسلامي) حاكم بر مجموعه ما اين ديدگاه مردود است. (بلكه بايد) به عنوان يك مسئوليت، يك اداي وظيفه و يك صحنة كارآمد براي خدمت نگاه كنيم.» (132)
«لازم است مطلبي را كه گاهي شنيده ميشود كه براي تبليغات انتخاباتي بعضي از كانديداها، خداي ناخواسته بعضي ديگر را تضعيف يا توهين ميكنند، در رابطه با آن تذكر دهم كه امروز اين نحو مخالفتها، خصوصاً از چنين كانديداهايي، براي اسلام و جمهوري اسلامي، فاجعهآميز است.» (133)
27- غيرمنحرف
«بايد به اشخاصي كه احتمال انحراف در آنان ميرود رأي ندهند، احتمال انحراف عقيدتي، اعمالي يا اخلاقي، باعث ميشود كه به چنين اشخاصي اعتماد نشود كرد.» (134)
108- صحيفه نور 11/284
109- رهبر فرزانه انقلاب 6/11/78
110- صحيفه نور 5/277 و كلمات قصار
111- رهبر فرزانه انقلاب 2/12/74
112- رهبر فرزانه انقلاب 19/10/82
113- صحيفه نور 12/75
114- رهبر فرزانه انقلاب 4/12/70
115- رهبر فرزانه انقلاب افتتاح مجلس چهارم
116- صحيفه نور 18/198
117- صحيفه نور 5/253
118- صحيفه نور 11/269
119- روزنامه اطلاعات 9/8/80
120- نماز جمعه تهران 8/7/71
121- روزنامه مردم سالاري 8/12/81
122- صحيفه نور 5/277
123- صحيفه نور 15/163
124- صحيفه نور 11/273
125- وصيت نامه امام خميني (ره)
126- صحيفه نور 12/3
127- روزنامه كيهان 26/9/82
128- راهبردهاي ولايت 5/152
129- امامخميني(ره) خطاببهنمايندگان دورهسوم
130- صحيفه نور 18/204
131- كلمات قصار امام خميني(ره) 31/35
132- روزنامه كيهان 20/3/71
133- صحيفه نور 17/103
134- صحيفه نور 12/75
فصل 5: معيارهاي بهترين در قانون
مطابق اصل شصت وهفتم قانون اساسي رئيس جمهور و نمايندگان مجلس در نخستين جلسه سوگند ياد ميكنند كه به استقلال، اعتلاي كشور و حفظ حقوق مردم پايبند و مدافع قانون اساسي باشند و در گفتهها و نوشتهها و اظهار نظرها استقلال، آزادي مردم و مصالح آنها را مد نظر قرار دهند. حال با استفاده از سوگند و مروري بر متن قانون اساسي به اختصار شرايط داوطلب «اصلح» را مرور ميكنيم؛
1- پاسداري از حريم اسلام
بديهي است كساني ميتوانند از حريم و كيان اسلام پاسداري نمايند كه علاوه براعتقاد به اسلام، نسبت به اجراي ضوابط و احكام اسلام در عرصه زندگي فردي و اجتماعي خود ملتزم باشند و اين از مهمترين شرايط است.
2- نگاهبان دستاوردهاي انقلابو مباني جمهورياسلامي
مهمترين دستاورد انقلاب اسلامي، نظام مقدس جمهوري اسلامي است و استقلال و آزادي و اسلامي بودن كليه قوانين و مقررات (اصل 4 قانون اساسي) و ولايت مطلقه فقيه (اصول 5 و 57 و 107 قانون اساسي... ) و انجام امور كشور به اتكا به آراء عمومي (اصل6 قانون اساسي) از جمله مهمترين دستاوردها به شمار ميروند و هر يك از نامزدها كه ضمن اعتقاد به اين اصول و مباني، بدانها اظهار وفاداري نمايند و اعتقاد و التزام عملي آنها شدت بيشتري از سايرين داشته باشد، اصلح (بهترين) ميباشند.
3- امانتداري
قبول مسئوليت نظام اسلامي يك امانت الهي است كه از سوي مردم به افراد سپرده ميشود و تنها كساني از عهده اين امانت برميآيند كه در همه امور امين و مورد اعتماد مردم باشند.
به گفته امير مومنان علي ؛
«انَّ عَمَلِكَ لَيسَ لَكَ بِطُعمَةً وَ لكِنَّهُ فِي عُنُقِكِ اَمَانَة» (106)
«بدرستيكهعملتو(و راي و اعتماد مردم) طعمه (چرب و آش دهن سوزي) نيست. بلكه به گردن تو امانتي است. (كه بايد در حفظ و حراست از آن كوشا باشي.)»
4- تعهد و تقوي
تعهد و تقوي به معناي پافشاري بر اصول، ارزشها و آرمانهاي اسلامي و پايبندي آن است كه اخلاق اسلامي، ايمان، ساده زيستي و عدالت خواهي و قانون مداري و حسن شهرت از آثار تقوي و تعهد به شمار ميآيند.
5- پايبندي به استقلال و اعتلاي كشور
يكي ديگر از معيارها، پايبندي فرد به استقلال و اعتلاي كشور است.
پر واضح است كساني كه در مقابل دشمنان ملت و نظام و انقلاب اسلامي و اين كشور مرعوب هستند و يا طرحهاي براندازي دشمن را در داخل كشور عملياتي ميكنند شايستگي ورود به خانه ملت را ندارند و ملت به نمايندگاني شجاع، فهيم و دشمن شناس و دشمن ستيز احتياج دارد.
6- تقدم مصالح مردم و نظام بر منافع فردي و گروهي
هر كارگزار در برابر تمام ملت مسئول است. (اصل114 قانون اساسي) و بايد در كليه اظهار نظرها و تصميمگيريها و كردار فردي و اجتماعياش مصالح و منافع امت اسلامي و نظام اسلامي را بر مصالح و منافع فردي، گروهي و قومياش ترجيح بدهد.
7- خدمتگذاري به ملت
ارتباط مستمر با مردم به ويژه طبقه محروم و مستضعف و رعايت حال آنان از نشانههاي شايستگي و «بهترين» هاست. (107)
106- نهجالبلاغه / نامه 5
107- با استفاده از نوشته محسن مهاجر
فصل 4: نشانههاي بهترين انتخاب
1- توكل برخدا
يكي از نشانههاي مومن آن است كه در تمام امور به خداوند توكل كند و بر اين اعتقاد باشد كه خداوند بر هر چيز قادر، و بر همه امور ناظر، و دلهاي مردم هم به دست اوست.
«إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (84)
«خداوند بر همه چيز قادر است».
«أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (85)
آيا نميداند كه خداوند ميبيند (و بر همه چيز آگاه است.)
حضرتابراهيم به هنگام بازسازي كعبه از خداوند چنين درخواست ميكند؛
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» (86)
«پروردگارا: ...تو دلهاي مردم را توجه آنها بساز.»
و در دعاي هنگام تحويل سال ميخوانيم؛
«يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الاَبْصَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَولِ وَ الاَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا اِلَي اَحْسَنِ الحَالِ»
«خدايي كه انقلاب دلها و چشمها و دگرگوني حالات به دست توست، ما را به بهترين حالت قرار بده.»
2- آگاهي
خداوند ميفرمايد:
«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (87)
«آيا آنها كه ميدانند و آنها كه نميدانند مساويند.»
3- شناخت حق
در شناخت حق ملاكهايي است. كه پيمودن راه راست را بر انسان آسان نموده و شك و دو دلي را دور مينمايد.
خاطره:
جنگ جمل توسط عايشه با تحريك طلحه و زبير در مقابل اميرالمؤمنينعلي بپا شد. در اين رويا رويي آن حضرت ديد يكي از يارانش گرفتار شك و دو دلي شده، به او فرمود:
شما را چه شده كه چنين گرفتار شدهاي؟ عرض كرد: ميبينم يك طرف شما هستيد و يك طرف هم دو تن از اصحاب و ياران پيامبر (طلحه و زبير)
حضرت فرمود:
اشتباه تو در اين است كه منطق و استدلال نداري و به جاي ملاكها و معيارهاي ارزشي به دنبال آدمها رفتهاي؛
«اِعْرفِ الحَقَّ تَعْرِفُ اَهْلَهُ وَ اَعْرِفُ البَاطِلَ تَعْرِفُ اَهْلَهُ» (88) «حق (را با منطق و ملاك) بشناس، اهلش را خواهي شناخت و باطل را (هم آنچنان) بشناس، اهلش را خواهي شناخت.»
4- تحقيق و بررسي
خداوند ميفرمايد:
«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىمَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ.» (89)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد. اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
به گفته يكي از مفسران؛
دستور خداوند درباره تحقيق خبر فاسق در صورتي است كه جامعه سالم و محيط خبري داراي امنيت كامل باشد والا بايد درباره هر چيز، و از هر كسي كه ميشنود تحقيق و بررسي نموده تا اطمينان حاصل نمايد.
5- شركت همگاني
خداوند ميفرمايد:
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» (90)
«و همگي به ريسمان خدا (قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت)، چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»
همانگونه كه قبلا گفتيم يكي از مهمترين پشتوانههاي نظام اسلامي پشتيباني بي دريغ امت اسلامي در تمام صحنهها و شرايط ميباشد. و هميشه دشمن درصدد اين است كه اين سد محكم الهي را شكسته و اين پشتوانه مردمي نظام را سست و يا از بين ببرد. ولي بيشك حضور يكپارچه مردم در صحنه، هم اميد دشمنان را قطع و هم نقشههاي آنان را نقش برآب مينمايد. كه فرمودهاند: «يَدُاللهِ مَعَالجَمَاعَةِ»
«دست قدرت و ياري خداوند با جماعت است.»
6- حفظ روحيه دوستي و برادري
خداوند ميفرمايد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخوَةٌ» : «مؤمنان با هم برادرند.» (91)
و در آيه ديگر ميفرمايد:
«وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.»(92)
«و نعمت (بزرگ) خدا را برخود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر (و دوست ويكپارچه و از انگشتان متفرق به مشت تبديل) شديد.»
وحدت، يكپارچگي، دوستي و برادري از ارزشهاي ديني است و در جامعه اسلامي كه حضور در صحنه براي انجام وظيفه است اين ارزشها را نبايد خدشهدار نمايد.
7- جهت يابي عبادي
از آنجا كه سياست ما همان دين ماست، انتخابات تنها يك كار سياسي نيست بلكه عبادي و سياسي است و لذا با قصد قربت و براي رضاي خدا، بندگان شايسته خدا را براي انجام فرمان خدا و خدمتگذاري و نجات خلق خدا انتخاب كنيم.
خداوند ميفرمايد:
«و َمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ و َالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (93)
«من جن و انس (انسان) را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).»
8- مشاوره
تحقيق و مشاوره از امور لازم يك انتخاب نيكوست. نگوئيم ما به يكي يا چند نفر راي خواهيم داد. ما براي مسكن، همسر، شريك، چقدر تحقيق و مشاوره ميكنيم حال فكر كنيم كه در انتخابات سرنوشت كشور و خون شهداء را به دست چه كسي ميدهيم ؟ و كشور اسلامي را به چه كسي ميسپاريم؟ راي ما كليد كشور است و مجلس و… خانه ملت شهيد و مفقود و اسير و معلول داده است. آن كليد و اين خانه را به چه كسي ميسپاريم؟
امام صادق ميفرمايد:
«شَاوِر في اَمْرِكَ الَّذِينَ يَخشَونَ اللهَ» (94)
«در امور (زندگي و اجتماعي و سياسي و…)خود با كساني مشورت كن كه از خداوند ميترسند (اهل ايمان و تقوا و ترس از حساب و كتاب قيامتند.)»
آري مشورت با انسانهاي متدين و آگاه ضريب آگاهي و مصونيت از خطا و اشتباه را در انسان بالا ميبرد و اطمينان و آرامش بيشتري از راه و انتخابش پيدا ميكند.
و در عبارتي ديگر ميفرمايد:
«مَنْ شَاوَرَ ذَوِي الَالبابِِ دُلَّ علَيالصَّوابِ» (95)
«كسي كه با صاحبان انديشه مشورت ميكند، به راه راست هدايت ميشود.»
امام علي ميفرمايد:
«مَنْ اسْتَقبَلَ وُجُوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاءِ» (96)
«كسي كه از رأي و نظر مختلف ديگران استقبال و استفاده كند، مواضع اشتباه و خطا را ميشناسد.»
9- توجه به پاسخگويي در قيامت
خداوند ميفرمايد:
«إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»(97)
«بدرستيكه گوش و چشم و دل (اين سه مورد به عنوان نمونه است) همه در مقابل خداوند مسئول بوده و بايد در مقابل اعمال خود پاسخگو باشند.»
و در آيه ديگر ميفرمايد:
«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» (98)
«نگهشان داريد بدرستيكه آنها (در مقابل همه اعمال و رفتار خود) مسئول و پاسخگو هستند.»
با توجه به اينكه در قيامت مهمترين سئوالات از ولايت است و در كشور امام زمان (عج) بعد از امامت و رهبري مهمترين قدرت از آنِ رئيسجمهور و مجلس است. لذا مسئوليت سپردن كار به افراد تا قيامت ادامه دارد.
10- بصيرت و هوشياري
اسلام مشوق آن است كه انسان تمام كارهايش را با آگاهي و بصيرت و هوشياري لازم انجام داده تا به دام اشتباه و پشيماني گرفتار نشود.
خداوند به گفته پيامبرش حضرت يوسف چنين ميفرمايد:
«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْوَمَنِ اتَّبَعَنِي» (99)
بگو: «اين راه من است! من و پيروانم، با بصيرت كامل، همه مردم را به سوي خدا دعوت ميكنيم.»
11- خالصانه
به گفته خداوند در قرآن تنها انسانهايي از شر شيطان و وسوسههاي منحرف كننده او و هواي نفس به دور بوده و اهل نجات و رستگاري هستند كه كارهاي خود را فقط براي رضاي خدا انجام دهند.
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (شيطان بعد از رانده شدن از درگاه الهي خطاب به خداوند) «گفت: به عزتت سوگند، همه آنان (انسانها) را گمراه خواهم كرد. مگر بندگان خالص تو را» (100)
پس حركت و انجام وظيفه خالصانه باشد؛
- نه انتفاعي: كه فردا قدرتي داشته باشد.
- نه انتقامي: چون من از فلاني بدم ميآيد.
- نه عاطفي: چون فاميلم يا دوستم يا... هست گر چه لايقتر از او هم باشد.
- نه صنفي: چون هم كار و هم لباس و... است. گر چه ديگري بهتر است.
- نه تعصبي: هم شهري، هم زباني و... است.
پيامبر ميفرمايد: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبْقَةُ الِايمَانِ مِنْ عُنُقِهِ» (101)
«كسي كه (در انجام وظايف خود) تعصب داشته يا براي او تعصب نمايند از دايره ايمان خارج ميشود.»
- نه تقليدي: كه بدون شناخت، دليل، منطق و اطمينان قابل توجه و عقلايي، از ديگران تقليد كوركورانه نموده و فكر كند به وظيفه خود عمل نموده است.
- نه با منت و پشيماني: كساني كه امروز كاري را انجام ميدهند كه فردا با منت به مقاصد خود برسند بدون شك زماني كه به هدف نامطلوب خود نرسيدند بركرده خود پشيمان شده و راهي براي جبران نخواهند يافت.
12- تبليغات و رقابت سالم؛
اگر انسانها به حسب وظيفه در ميدان عمل حاضر شوند هرگز براي رسيدن به مقصد خود متوسل به راههاي تخريبي و ايجاد هنجار در جامعه نخواهند شد، چون خداوند چنين رويه و خصلتي را در قرآن فرعوني و طاغوتي معرفي ميفرمايد:
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» (102)
«پس او قوم خود را تحميق و تحقير كرده، او را اطاعت كردند.»
حضرت علي از پيامبر نقل ميكند كه:
«إنِّي لا أخَافُ عَلي أُمَّتي مُؤمناً وَ لا مُشركاً ... وَ لكِنِّي أَخافُ عليكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ، عَالِمِ اللّسانِ، يَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ يَفعَلُ ما تُنكِرون» (103)
«من بر امتم نه از مؤمن و نه از مشرك ميترسم ... تنها از شرّكساني بر شما ميترسم كه در دل منافق هستند و در زبان دانا، سخناني ميگويند دلپسند، ولي اعمالي زشت و ناپسند دارند.»
آري شعارهاي توخالي و پوچ و وعده هاي دروغين و نشان دادن ظاهري فريبنده از موارد و مصاديق «نفاق» ، «فريب» و «غشّ» است، و به دست آوردن اينگونه پست و رياست و مقام خشم الهي را در پي دارد.
پيامبر اكرم ميفرمايد:
«مَنْ اسْتُر عَنْ رَعيَّةً فَغَشِّها، لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَلَيهِ غَضبانِ»(104)
«كسي كه رياست جمعي را بخواهد، پس آنها را (در رسيدن به آن) فريب دهد، خداوند خود را در حالت خشم ملاقات خواهد كرد.»
13- عجله نكنيم؛ (هشدار، هشدار، دقت، دقت)
در حديث بسيار جالبي از امام سجاد آمده است؛
«اذا رَأيتُمْ الرَّجلُ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْيُهُ وَ تَماوَتَ في مَنْطِقِه وَ تخاضَعَ في حَرَكاتِهِ فَرُوَيداً لايَغُرُّكُمْ»
«هرگاه ديديد مردي را كه خوش برخورد است و هيئت و روش وي خوب است و از خود زهد و عبادت نشان ميدهد و در حركات خود خيلي شكسته نفسي مينمايد پس مهلت بدهيد و عجله نكنيد و شما را گول نزند.»
عجله نكنيم، چرا؟
«فَما اَكثَرَ مَنْ يَعْجُزُهُ تناوُلُ الدّنيا وَ رُكُوبُ الحَرامِ مِنها لِضَعفِ بُنيَتِهِ وَ مهانَتَهُ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدّين فَخاكَها فَهُوَ لا يزالْ يَخْتَلُ النّاسِ بِظاهِرِهِ فاِنّْ تَمَكَّنَ مِنْ حرامٍ اقْتَحَمُه»
«چه بسيارند افرادي كه از به دست آوردن دنيا عاجزند و به دنيا نرسيدن آنها به خاطر ناتواني جسمي و يا عدم لياقت و يا كمبود شخصيت يا ترس اوست (نه به خاطر ايمان و تقوي)آري چون ناتوان يا بيشخصيت و يا ترسو است دين را دام براي رسيدن به دنيا قرار داده و دائماً مردم را با ظاهر خود گول ميزنند و اگر ميتوانست به حرام برسد بياختيار خود را در آن ميانداخت.»
بازهم صبر كنيم، چرا؟
«وَ إذا وَجَدْتُمُوهُ يَعُفُّ عَنْ مالِالحَرامِ فَرُوَيداً لا يَغُرُّكم فانَّ شهواتِ الخُلقِ مُختَلَفَةُ فَما اكثَرَ مَنْ يَنبُوا عَنِ المالِ الحَرامِ وَ أنْ كَثُرَ وَ يَحْمِلُ نَفْسَهُ علي شوهاءِ قبيحة فَيأتي منها مُحرّماً»
«و اگر ديديد كه از مال حرام هم دوري ميكند باز هم صبر كنيد و زود درباره خوبي او قضاوت نكنيد زيرا شهوات مردم مختلف است. چه بسيارند افرادي كه از مال حرام كنار ميگيرند و هر چه مال حرام را زياد ببينند تحت تأثير قرار نميگيرند اما خود را بر اعمال ناپسند وادار و مرتكب حرام ميشوند.»
مبادا گول بخوريم،چرا؟
«فإذا وَجَدْ تُمُوه يَعُفُّ عَن ذلِك فَرُوَيْداً لايَغُرُّكُمْ حَتّي تَنْظُرو ما عُقْدَةُ عَقْلِهِ فَما أكْثَرمَن تَرَكَ ذلِكَ أَجْمَع ثُمَّ لايَرجَعُ لي عَقْلٍ مَتينٍ فَيَكُونُ ما يُفْسِدُهُ بِجَهلِهِ أَكْثَرُ مِمّا يُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ.»
«همينكه ديديد او از تمام اعمال ناپسند دوري مي كند ولي باز هم شما را گول نزند تا ببينيد انگيزه ي عقل او چيست؟ زيرا بسيارند افرادي كه از تمام اعمال بد دوري مي كنند اما يك درايت و ريشهي عقلاني ندارند . و لذا چون شعور فكريِ او كم است معمولاً به جاي اصلاح دست به افساد ميزند .»
عزّت پايدار يا رياست باطله، كدام؟
« فَإذا وَجَدْتُم عَقْلَهُ مَتيناً فَرويداً لايَغُرُّكُم حتّي تَنظُرُوا معَ هواهُ يَكونُ علي عقلِهِ اَو يَكونُ معه عَقْلِهِ علي هواهُ فَكيفَ مَحَبَّتَهُ للرَّاساتِ الباطِلَةِ وَ زُهدُهُ فيها فإنَّ في النّاسِ مَن خَسِرَ الدّنيا و الاخِرَةُ يَترُكُالدّنيا للدّنيا...» (105)
« و اگر ديديد داراي عقل متين هم هست باز شما را گول نزند و صبر كنيد تا ببينيد آيابا هواي نفس خود عقل را ميكوبد يا با كمك عقل عليه هواي نفس گام بر ميدارد و نسبت به رياستهاي باطل چقدر علاقمند است زيرا در ميان مردم كساني هستند كه در دنيا و آخرت زيانكارند زيرا دنيا را رها ميكنند نه براي خدا بلكه براي رسيدن به رياست باطله دنيا زيرا لذت رياست نزد او به مراتب از لذت مال و دنيا بيشتر است.» آن حضرت در پايان ميفرمايد؛
«انسان واقعي كسي است كه ذلت با حق (عدم رويكرد مقامات مادي و دنيايي) را از عزت با باطل بهتر بخواهد.»
84- عنكبوت /20
85- علق /14
86- ابراهيم /37
87- زمر /9
88- بحارالانوار 40/125
89- حجرات /6
90- آل عمران /103
91- حجرات /10
92- آل عمران /103
93- زاريات /56
94- تحف العقول /214
95- بحارالانوار 77/422
96- نهج البلاغه /جكمت 173
97- اسراء /36
98- صافات /24
99- يوسف /108
100- ص /82 و83
101- اصول كافي /232
102- زخرف /54
103- نهج البلاغه 27
104- تاريخ بغداد 3/379
105- بحارالانوار 74/184
1 - ايمان و تقوا
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» (26):
«گراميترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.»
2- علم و حكمت
«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا»(27)
«وهنگاميكه به بلوغ و قوت رسيده ما «حكم» و «علم» به او داديم.»
3- سابقه خوب و روشن
«وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» : (28)
پيشيگيرندگان (ايمان و جهاد، اطاعت و خدمتگزاري) از نزديكانند.»
علي درباره دقت در حسن سابقه كارگزاران به مالك اشتر ميفرمايد؛
«إنَّ شَرَّ وُزرائِكَ مَنْ كانَ للأشرارِ قَبلَكَ وَزيراً وَ مَنْ شَرَكَهُمْ فِي الأثامِهِ فَلا يَكُونَنَّ لَكَ بِطانَةً» (29)
«بدترين وزراء تو كساني هستند كه وزير اشرار و زمامداران پيش از تو بودهاند، كسي كه با آن گناهكاران در كارها شركت داشته، نبايد جزء صاحبان سرّ (وكارگزاران) تو باشند.»
و در جاي ديگر مي فرمايد؛
«حُسْنُ الشُّهرةِ، حِصْنُ الْقُدْرَةِ» (30)
«نيكنامي و سابقة خوب، نگهدارنده قدرت است.»
4- انقلابي و مجاهد راه خدا
«وَفَضَّلَاللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَىالْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»(31)
«وخداوند مجاهدان را بر وانشستگان افزوني و برتري داده است.»
5- هجرت
«وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ…» (32)
«و كساني كه ايمان آوردند (ولي در راه خدا) هجرت نكردند، شما را نشايد دوستي و پيوند با آنها تا هجرت كنند.»
6و7- داشتن توان و قدرت كار و امانتدار
بهترين كسي كه تو براي كار اجير ميكني (دو صفت دارد)؛
«انَّ خَيرَ مَنْ اسْتَاجَرَتْ» :
الف: «القَويُّ» : «تواناست»
ب: «الأمينْ» : «امانتدار است.» (33)
امانتداري به خصوص براي مسئولان حكومت اسلامي كه امين اسلام، خون شهيدان و اعتماد مردم و بيتالمال و امكانات نظام هستند از حساسيت ويژهاي برخوردار است.
امام صادق درباره اين مسئله حساس ميفرمايد:
«اگر قاتل حضرت علي شمشيري كه با آن امام علي را به شهادت رسانده، به امانت نزد من بسپارد و سپس آنرا طلب نمايد، امانت را به او برميگردانم.» (34)
آري بدون شك قبول مسئوليت در نظام اسلامي يك امانت سنگين الهي است.
8- لايق
«إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (35)
«خداوند امر فرموده شما را كه؛ امانات را به اهلش بسپاريد.»
در تفسير اين آيه آمده است كه مسئوليتها را به افراد لايق بسپاريد.
آري مثل مجلس شوراي اسلامي كه وظيفه نماينده منتخب مردم قانونگذاري است، قانونگذار بايد تا حدود زيادي، اسلامشناس، مكتبي و متعبد بهقانونباشد.
9- رشيد
«فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ» (36)
پس اگر از آنان رشدي (خردمندي و حسنتدبير) ديديد مالهايشان را بدهيد.»
نشانه رشد
يكي از نشانههاي رشد اين است كه اگر در صحنه رقابت، ديگري را از خود برتر و شايستهتر ديد كار و سنگر را به او واگذار كند والا خيانت كرده است.
اميرمومنان علي ميفرمايد:
«مَنْ تَقَدَّمَ عَلَي قَوْمٍ وَ هُوَ يَرَي فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنينَ» (37)
«كسي كه خود را بر مردم مقدم دارد (و بخواهد مسئوليتي را بپذيرد) و حال آنكه ميبيند كه ديگري بر او فضيلت دارد و مقدم است (اگر كنارهگيري نكند و مسئوليت را به او واگذار ننمايد) به خدا و پيامبرش و مومنين خيانت كرده است.»
10- مقاوم
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا» (38)
«و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما بوده، از آن رو شكيبائي ورزيده (و بر مشكلات صبر نمودهاند)»
11- شجاع و قاطع
«لَايَخَافُونَ فِياللهِ لَومَةَ لائِمٍ» (39)
«و از سرزنش هيچ سرزنش كنندهاي نميترسند.»
12- سوز و عشق به دين و مردم
حضرت موسي از خداوند سئوال كرد كه چرا مرا براي پذيرفتن اين مسئوليت انتخاب نمودي؟
خداوند فرمود: اي موسي در تو سوز و عشقي بود كه در ديگران نبود. (40)
13- داشتن تجربه و حياء
علي به مالك اشتر درباره گزينش افراد براي واگذاري مسئوليتها چنين ميفرمايد:
«وَ تُوَخَّ مِنْهُمْ اَهْلَ التَّجْرُبَةِ وَ الحَياءِ» (41)
«و برگزين از آنهايي كه باتجربه و با حياء هستند»
14- داشتن اصالت خانوادگي
و آن حضرت در همان خطاب ميفرمايد:
«مِنْ اَهْلِ البُيُوتَاتِ الصَّالِحَةُ» (42)
«(فرد انتخاب شده) اصالت خانوادگي داشته باشد»
15- داشتن روحيه خدمتگذاري
پيامبر فرمود:
«سَيِّدُ الْقَومِ خَادِمُهُمْ» : «آقا و برترين مردم كسي است كه خدمتگذار آنها باشد.» (43)
امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران؛
«به من خدمتگذار بگويند بهتر است كه رهبر بگويند.»
شهيد مظلوم دكتر بهشتي :
«ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت»
رهبر فرزانه انقلاب حضرت آيه الله خامنهاي ؛
«فلسفه وجودي ما نوكري و خدمتگذاري به مردم است.»
16- قانون مدار
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ،كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُون» (44)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد: چرا سخني ميگوئيد (و طرفداري و تصويب ميكنيد) كه عمل نميكنيد؟ نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخني بگوئيد كه عمل نميكنيد.»
«قانونگذار» خود بايد حريم قانون را نگه بدارد كه او به حفظ و نگهداري و مقابله با قانونشكني از هر كس سزاوارتر است.
پيامبر ميفرمايد:
«لَو وُضِعَتِ الشَّمْسُ فِي يَمِينِي وَالقَمَرُ فِي يَسارِي مَا تَرَكْتُ هَذا القَولِ حَتّي اَنْفَذَهُ اَوْ اَقْتُل دُونَهُ»(45) «اگر خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار بدهند هرگز از حرفي كه زدهام (از عهد و پيمان و قراردادي را كه قبول كردهام) برنميگردم تا آنكه يا به نتيجه رسيده و به آن عمل شود، يا در راه آن كشته شوم.»
كارگزار و مسئول نظام همان روزهاي اول در مقابل خدا و اسلام و قرآن و امت سوگند ياد ميكند كه به وظائف و مسئوليت خود وفادار بوده و از آن تخطي ننمايد.
17- مدير و نيرومند
علي ميفرمايد: «انَّ اَحَقَّالنّاسِ بِهَذا الأًمْرِ اَقْواهُمْ عَلَيهِ وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمرِاللهِ خَيرٌ» (46)
«بدرستيكه شايستهترين مردم، قويترين و داناترين آنها به امر خدا در آن كاري است (كه به او واگذار ميشود.)»
18- متين و خوش برخورد
يكي از نشانههاي لياقت، صلاحيت و شايستگي، متانت و خوش اخلاقي است. كه به خصوص هنگام تبليغات انتخاباتي معرف شخصيت او ميگردد. كه آيا در زمان سخنرانيها و معرفي خود، لياقتهاي خود را جهت خدمتگذاري به اسلام و امت اسلامي مطرح ميكند يا براي جلب توجه مردم رقيب خود را انگ زده، متهم و خراب ميكند.
امير مومنان علي اينچنين خود را معرفي ميكند؛
- «سَلُونِي قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِي»(47) : «هر چه ميخواهيد از من سئوال كنيد قبل از آنكه من در ميان شما نباشم.
- «اِنَّمَعِي لَبَصِيرَتِي»(48): «من داراي آگاهي و بصيرتي هستم.»
- «وَإِنّي لَعَلَي يَقِينٍ مِنْ رَبِّي» (49): « بدرستي كه من داراي يقين و باوري از جانب پروردگارم هستم.»
- «إِنَّالْكِتابَ لَمَعِي مَا فَارَقْتُهُ» (50): « بدرستي كتاب (قرآن) با من است و هرگز از آن جدا نشدهام.»
19- مردمي و دلسوز
داشتن پايگاه مردمي آن هم برمبناي ارزشهاي علم، ايمان، تقوا، سوز و عشق كه در راه خدمتگذاري به اسلام و امت اسلامي به دست ميآيد، البته غير از سر و صداهاي تبليغاتي و بوق و كرناها، خود يك ارزش مضاعفي است بر صلاحيت انسان در جهت مسئوليت پذيري كه بايد از طرف منتخبين مورد توجه ويژه قرار گيرد.
علي به مالك اشتر ميفرمايد:
«انَّمَا يَسْتَدَلّ الصّالِحينَ بِمَا يَجْرِي اللهُ لَهُمْ عَلَياَلْسُنِ عِبَادِهِ»(51) «راه شناخت بندگان صالح (و انسانهاي شايسته و مفيد) آن است كه هميشه مردم در راه خدا او را به خير و نيكي ياد كنند.»
20- سختگير در مصرف بيتالمال
علي در خطاب به يكي از كارگزاران حكومتي ميفرمايد: «اَلَا وَ إِنَّ حَقُّ مَنْ قَبْلِكَ وَ قَبْلِنَا مِنَالمُسلِمينَ فِي قِسْمَةِ هَذا الفَيء سَواءٌ » (52)
«آگاه و بيدار باش؛ كه از جانب مسلمين بردوش تو بر تساوي حقوق آنها در مصرف بيتالمال حقي است.»
21تا27- خيرخواه، حقگرا، خاضع، فرمانبر، خالص، باهمت، معتدل و بدون انحراف
خداوند علت برگزيدن و انتخاب حضرت ابراهيم را چنين ميفرمايد؛
«إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»(53)
«ابراهيم (به تنهايي) امتي بود (خيرخواه) مطيع فرمان خدا، خالي از هر گونه انحراف، و از مشركان نبود.»
«شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (54)
«شكرگزار نعمتهاي پروردگار بود؛ خدا او را برگزيد؛ و به راهي راست هدايت نمود.»
«وَآتَيْنَاهُ فِيالْدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِيالآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ» (55)
«ما در دنيا به او (همت) نيكويي داديم، و در آخرت از نيكان است.»
28- خوش اخلاق؛
اخلاق نيكو و شايسته و حسن ارتباط با مردم يكي از بهترين صفات كارگزار نظام اسلامي است.
پيامبر به يكي از ياران به هنگام واگذاري مسئوليت ميفرمايد؛
«أحْسِنْ خُلقُكَ لِلنّاسِ» (56)
«اخلاقت را با مردم نيكو گردان»
و علي ميفرمايد؛
«لايُراسُ مَنْ خَلا عَنِ الْأَدَبِ» (57)
«كسي كه اخلاق اسلامي ندارد رئيس نميشود. (نبايد مسئوليت به او واگذار شود.)
29- ارتباط، پاسخگويي و رفع مشكلات مردم
چون فلسفة وجودي كارگزاران و مسئولان، خدمتگذاري به مردم است آنها بايد به صورت مستمر با مردم ملاقات و جلسه برقرار نموده تا شخصاً به مشكلات آنها رسيدگي نمايند. چون خدمتگذاران مردم براي تأمين مصلحت عمومي، و رفع ابهامات و سؤالات و اعتراضات آنها نياز به ارتباط مستمر و مستقيم دارند. علي در اينباره ميفرمايد؛
«وَاجْعَلْ لِذَويالْحاجاتِ مِنكَ قِسماً، تُفَرِّغُ لَهُمْ فيهِ شَخْصَكَ وَتَجلِسُ لَهُم مَجلِساً عامّاً، فَتَتَواضَعُ فيهِ للهِ الذّي خَلَقَكَ»(58)
«براي (مردم و) مراجعان خود وقتي قرار بده كه شخصاً به نياز آنها رسيدگي كني! جلسة عمومي و همگاني تشكيل بده و به خاطر خدايي كه تو را خلق كرده در آن مجلس نسبت به مردم تواضع كن.»
30- حامي محرومان و مستضعفان
از وظايف اصلي كارگزاران نظام ديني حمايت از محرومان و مستضعفاني است كه با پشتوانة رأي و حمايت آنها به اين مقام رسيدند.
اميرمؤمنان در اينباره ميفرمايد؛
«ثُمَّ اللهَ، اللهَ فيالطَّبَقةِ السُّفْلي، مِنَ الذَّينَ لاحيلةَ لَهُمْ مِنَ الْمساكينَ و المُحتاجينَ وَ أَهلِالبُؤْسي و الزَّمني.» (59)
«خدا را، خدا را، درمورد طبقة پايين، (سفارش ميكنم) آنها را كه چاره ندارند، يعني مستمندان، و نيازمندان و تهيدستان و از كارافتادگان»
31- ساده زيست
هواي نفس در وجود هر انساني لذت دنيا و زرق و برق آن را طلب ميكند و دنيا هم با زيباييهاي ظاهري خود دلِ انسانهاي ضعيف و كمظرفيت را به لرزه مياندازد. يكي از خطرات جدي كه كارگزاران و مسؤلان نظام را در همه حال با دردست داشتن مقام و قدرت و پول و امكانات تهديدميكند، گرايش به دنيا ميباشد. كه در اين صورت، نفس سركش با حالت طغيان و افزونطلبي مجالي را براي خدمتگذاري به جامعه و محرومان و مستضعفان باقي نخواهدگذاشت.
لذا مسئولي ميتواند در خدمترساني و انجام وظيفه و مسئوليت خود موفق باشد كه روحية سادهزيستي را از دست ندهد و دنيا را به لقاءِش ببخشد.
علي در اينباره ميفرمايد؛
«اميرُالقَومِ، أَضْعَفَهُمْ دابّةً، ... مَنْ لا تَغُرُّهُ الْمَطامِعُ» (60)
«بزرگ اجتماع كسي است كه از سادهترين وسيلة سواري استفاده كند و چيزهاي طمعانگيز او را به طمه نياندازد.»
و در عبارتي ديگر ميفرمايد؛
«وَلايَكونُ الرَّجُلُ سَيّدَ قَومِهِ،حتّي لا يُبالي أيُّ ثَوبَيهِ لَبِسَ»(61)
«هيچ فردي بزرگ و آقا نميگردد مگر اينكه برايش فرق نكند چه لباسي ميپوشد (زندگي معمولي مثل عامه مردم داشته و دلبستگي به زخارف دنيا نداشته باشد.)»
32- شجاع
نهال اسلام با شجاعت بينظير پيامبر و اميرمؤمنان و ياران باوفاي آنها به ثمر و باروري رسيد. يكي از خصلتهاي لازم براي كارگزار و مسئول و بلكه هر مؤمن و مسلمان صفت شجاعت است.
رسول گرامي اسلام ميفرمايد؛
«كُنْ شجاعاً، فَإِنَّ اللهَ يُحِبُّ الشَّجاعةَ» (62)
«شجاع باش، بدرستيكه خداوند شجاعت را دوست ميدارد.»
و علي ميفرمايد؛
«السَّخاءُ و َالشُّجاعةُ غرائِزُ شريفَةٌ يَضَعُها اللهُ سبحانَهُ، فيمَنْ أَحَبَّهُ وَ امْتَحَنَهُ» (63)
«بخشندگي و دليري دو صفت بلند مرتبهاي هستند كه خداوند در دل هر كس كه او را دوست داشته و امتحان كرده باشد، قرار ميدهد.»
آري اگر كارگزار اين هدية الهي را نداشته باشد در مقابل قدرتهايشيطاني و استعمارگران و جهانخواران، ضعف نشان داده تسليم ميشود و كشور و نظام را به ورطة شكست و سقوط ميكشاند.
و از طرفي در مقابل ضعفها و عيبها و كارشكنيها و انحرافات دوستان داخل قدرت انتقاد و مخالفت را از دست ميدهد.
33- متخصص، كاردان و باتجربه
قرآن كريم در آيات خود به ما ميآموزد كه بايد كاراها را به دست افراد متخصص و كاردان و باتجربه سپرد.
قرآن به نقل از حضرت سليمان ميفرمايد، كه از اطرافيان خود پرسيد:
«يا ايُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يأتيني بِعَرشِها قَبلَ أَنْ يأتوني مُسلمينَ»
«اي سران (كشورو كارگزاران من)، كدام يك از شما، تخت او (ملكة سبأ) را قبل از آنكه تسليم من شود برايم ميآوريد؟»
يكي از آنها در جواب گفت:
«أَنا اتيكَ بهِ قبلَ أنْ تَقومَ مِنْ مقامِكَ و إنّي عليهِ لقويٌ أمينُ» (64) «من آنرا قبل از آنكه از مكانت بپا خيزي برايت آماده و مهيا ميسازم، همانا من بر اين كار توانا و امين هستم.»
حضرت يوسف به عزيز مصر چنين ميفرمايد؛
«إِجعَلني علي خزائِنِ الأرضِ إِنِّي حفيظٌ عليمٌ» (65)
«مرا بر خزانههاي اين سرزمين (بيتالمال، اموال، اقتصاد و دارايي) بگمار كه من نگهباني دانا هستم.»
ارزش انسانها از ديدگاه علي به ميزان توانايي به انجام امور است؛ «قيمةُ كلُّ امْرئٍ ما يُحْسِنُهُ» (66)
«ارزش هر فردي به اندازه كار نيكو و پسنديدهاياست كه انجام ميدهد.»
و لذا به مالك اشتر سفارش ميفرمايد؛
در انتخاب مسئولين و مديران و كارگزاران، از افراد متخصص و كاردان و باتجربه استفاده كن؛
«أُنظُر في اُمورِ عُمّالِكَ ... وتَوَخَّ مِنْهُم أَهلَ التَّجرِبَةِ و الحياء» (67) «در كارهاي كارگزارانت انديشه كن و افراد باتجربه و با حيا را به كار و مسئوليت بگمار»
34- برخورداري از شعور سياسي
در روايات معصومين برخورداري كارگزاران حكومت از شعور سياسي به عنوان يكي از شرايط مهم و نگهدارنده پايههاي نظام يادشدهاست.
علي در اينباره ميفرمايد؛
«مَنْ حَسُنَت سياسَتُهُ، دامَتْ رياسَتُهُ» (68)
«كسي كه سياستش نيكو باشد رياستش پايدار خواهد بود.»
در جايي ديگر ميفرمايد؛
«حُسنُ سياسَةِ قِوامُ الرَّعِيَّة» (69)
«سياست نيكو پايداري و استواري جامعه و مردم را درپي دارد.»
نظام اسلامي نياز به چنين افراد و كارگزاراني دارد چرا كه بسياري از روابط بينالملل و دنياي سياسي امروز، بر اساس شيطنتها و برخوردها، و روابط غير انساني بنا شدهاست.
35- وفادار به ولايت مطلقه فقيه
در حديث آمده؛
«وَاللهِ لَوْ أَنَّ رَجُلاً صامَ النَّهارِ وَقامَ اللَّيلِ ثُمَّ لَقَي اللهُ بِغَيرِ ولايتنا لَلقيه وَ هُوَ غَيرُ راضٍ أَوْساخِطٍ عَليهِ» (70)
«به خدا سوگند اگر كسي هر روز روزه بدارد و هر شب نماز بخواند ولي رهبري و ولايت ما را نپذيرفته باشد در قيامت يا مورد غضب خداست و يا حداقل از او راضي نيست.»
مخفي نباشد كه به عقيده شيعه اصل «ولايت فقيه» ادامه امامت و ولايت ائمه معصومين ميباشد.
بدون شك از مهمترين عوامل به ثمر رسيدن و تداوم حكومت ديني در گذشته، حال و آينده وجود رهبري جامعالشرايط و فقيه آشنا به احكام الهي و سياست بودهاست.
در قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز اصل «ولايت مطلقه فقيه» به عنوان مهمترين مركز قدرت نظام مطرح شدهاست. تا سازمانهاي مختلف تحت نظارت و رهبري او وظايف خود را خوب انجام داده و از انحرافات آنها جلوگيري شود.
امام خميني در اينباره ميفرمايد؛
«بهترين اصل در اصول قانون اساسي، اين اصل ولايت فقيه است»
يعني كلام او براي مردم و مسئولين و كارگزاران نظام حجيّت دارد و اين مسئله از روايات معصومين نشأت گرفته است.
در كلام امام صادق در پاسخ به سؤال «عمربنحنظله» سفارش شده كه؛ «هرگز به سلاطين جور مراجعه نكنيد و دستور مراجعه به وليفقيه جامع الشرايط را صادرفرمودهاند.»
(71) و همچنين در كلام امام زمان آمده؛
«مردم بايد به فقيهان هر عصري مراجعه نمايند، چرا كه آنان حجت او بر مردم هستند و امام معصوم حجت خداوند است.» (72)
لذا اعتقاد به مسئله ولايت فقيه و رهبري و وفاداري بر آن، از اساسيترين شرايط يك كارگزار در حكومت اسلامي است. و مطمئناً در غير اينصورت حكومت ديني از آسيب در امان نخواهد ماند.
36- شخصيت دادن به افراد
مردم بندگان خداوند و به گفته امام خميني ولي نعمت مسئولان نظام بوده و آنان با رأي و نظر و پشتيباني امت به روي كار آمدهاند، لذا لازم است كه شخصيت افراد جامعه از طرف مسئولين محترم حفظ شود.
حضرت ابراهيم از جانب خداوند مأمور ميشود كه فرزندش اسماعيل را ذبح نمايد.
در اجراي اين فرمان الهي با فرزند نوجوانش مشورت كرده و از او نظرخواهي ميكند.
«يا بُنَيَّ انِّي أرَي في المَنامِ أنِّي أُذْبَحُكَ فَانظُر ماذا تَرَي»
«فرزندم در خواب ديدم كه بايد تو را (در راه خدا) ذبح كنم! پس بنگر نظر تو چيست؟»
اسماعيل در جواب پدر ميگويد:
«يا اَبَتِ افعَلْ ما تُؤمَر ...» (73)
«پدرم! هر چه به آن مأمور شدهاي، اجرا كن»
37- دوستي و مدارا كردن با مردم
خداوند درباره پيامبر اكرم ميفرمايد:
«لَقَدْ جاءَكُم رسولٌ مِنْ أَنفُسِكُمْ عَزيزٌ عليهِ ماعَنِتُّم حَريصٌ عليكُمْ بِالمؤمنينَ رئوفٌ رحيمٌ.» (74)
«رسولي از خودتان به سوي شما آمد كه ناراحتي شما برايش سخت، و بر آسايش شما حريص و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.»
و رسول خدا به مسئولان سفارش ميفرمايد:
«عَليكَ بِالرِّفْقِ وَ الْعَفْوِ» (75)
«بر تو باد كه با (مردم) مدارا و گذشت برخوردنمايي.»
38- احترام به ديگران
مسئول و كارگزار نظام بايد با مهرباني و عطوفت با صبر و حوصله و در عين حال با منطق و استدلال با ديگران رابطه و برخورد نيكو داشته باشد.
و لذا به هيچ بهانهاي ما حق اهانت و بيادبي و برخورد زشت و ناپسند و غيراخلاقي با مردم را نداريم؛ در حديث آمده؛
«اَذَلُّ النَّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسِ» (76)
«ذليلترين مردم كسي است كه به ديگران اهانت نمايد.»
اخلاق ديني ايجاب ميكند كه به كوچك و بزرگ جامعه احترام بگذاريم.
39- استقامت و پشتكار
خداوند به پيامبرش ميفرمايد؛
«فَادْعُ واسْتَقِمُ كَما اَمرت» (77)
«(مردم را به سوي حق) دعوت نموده و در اين راه با استقامت و ثابت قدم باش»
آري، صبر و استقامت و پشتكار راه رسيدن به مقصود است. چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد؛
«فَاصْبِر كَما صَبَرَ اُولُوالعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» (78)
«(اي رسول ما!) آنچنان كه پيامبران بزرگ الهي صبر پيشه كردند توهم (براي رسيدن به هدف) صبر(و استقامت) را پيشه خود ساز.»
چرا كه همه كارها براي رسيدن به نتيجه يكسان و همه راهها براي رسيدن به هدف هموار نيست.
40- ارتباط منطقي و شايسته
كارگزار و مسئول نظام اسلامي در ارتباط با افراد زيرمجموعه خود بايد روشي منطقي و خداپسندانه را عمل كند و بر اساس مصلحت اسلام و امت برخورد نمايد، ملاكهاي انتخاب و ارتباط او اسلامي باشد نه باندي و گروهي و حزبي و برگرفته از مسائل شخصي و هواهاي نفساني. معيار و محك اين است كه در ارتباطات آنچه دلش ميخواهد و يا دوستانش مايلند عمل ميكند يا آنچه مصلحت است.
اميرمؤمنان در خطاب به مالك اشتر ميفرمايد؛
«ثُمَّ اَنْظُر في اُمُورِ عُمّالِكَ، فَاستَعْمِلهُم إِختباراً و لا تُوَلِّهِم مُحاباةً وَ أَثَرَةً، فَإِنَّهُما جِماعٌ مِنْ شُعَبِ الجَورِ وَ الخِيانةِ»
«پس در كارهاي گارگزارانت نظر و انديشه كن و چون آنان را تجربه و آزمايش نمودي، بكار وادار (تا ديانت و راستي و درستيشان را نيازمودهاي بكاري مگمار) و آنها را به ميل خود و بخاطر كمك به ايشان بكاري مگمار زيرا بميل و سرخود كسي را به كاري گماشتن جمعي است از شاخههاي ستم و نادرستي» (79)
41- مجاهد، نترس و سرسخت در مقابل دشمن
قرآن ميفرمايد؛ «يا اَيُّهَاالّذينَ آمَنوا مَنْ يَرتَدَّ مِنْكُم عَنْ دينِهِ فَسَوفَ يأتِي اللهُ بِقُومِ يُحِبُّهُم و يُحِبُّونَهُ اذِلَّةِ عَلَي المؤمنينَ أُعِزَّةِ عَلَي الكافرينَ يُجاهِدونَ في سبيلِ اللهِ و لا يَخافونَ لَوْمَةَ لائمٍ ذلِكَ فَضلُ اللهِ يُؤتيهِ مَنْ يشاءُ واللهُ واسِعٌ عليمٌ» (80)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! هر كسي از شما كه از دين خود برگردد (به خدا ضرري نميزند، چون) خداوند در آينده قومي را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند. آنان نسبت به مؤمنان نرم و فروتن و در برابر كافران سرسخت و قاطعند، در راه خدا جهاد ميكنند و از ملامت هيچ ملامت كنندهاي نميهراسند. اين فضل خداست كه بههر كه بخواهد (و شايسته و لايق ببيند) ميدهد و خداوند وسعت بخش بسيار داناست.»
از نشانههاي ايمان نرمش با برادران ديني، جهاد در راه خدا و سرسختي در برابر دشمن است.
كسي كه ايمان واقعي دارد، هرگز در برابر كافران و دشمنان احساس حقارت نميكند. دلي كه از ايمان و محبت خدا خالي شد بيمار و وابسته به بيگانگان ميشود. آري مسئوليت در نظام اسلامي بايد به عهده كسي گذاشته شود كه عاشق خدا، مجاهد، باصلابت و نترس بوده و با سرزنشها، هوچيگريها و تبليغات سوء دشمنان، تسليم جو و محيط نشود.
42- وطندوست
يكي از ويژگيهاي مسئول و كارگزار نظام ديني وطندوستي است، البته اسلام براي رابطه افراد و اعتقادات مرز نميشناسد. بلكه هر مسلماني بايد در انديشه رهايي همه مسلمين و مستضعفان عالم از مشكلات باشد و در اين وادي براي همه محرومان عالم دل بسوزاند و در فكر وانديشه براي كمك به آنها باشد اسلام وائمه معصومين مرزهاي جغرافيايي قائل نيستند. پيامبر ميفرمايد؛
«مَنْ اصْبَحَ و لا يَهْتَمَّ بِأُمُورِ المسلمينَ فَليسَ بمُسلِمْ» (81)
«هر كسي صبح كند و در انديشه امور مسلمانان و رفع مشكلات آنها نباشد مسلمان نيست.»
ولي از طرفي حفظ ثغور و مرزهاي مسلمين از خطرها و شبهات بر كارگزاران نظام اسلامي لازم است. چنانكه علي حفظ مرزها را از وظايف كارگزاران ميداند و ميفرمايد:
«ذُذْعَنْ شرايِعِ الدّينِ و حُطَّ ثُغُورَ المُسلمينَ» (82)
«شريعت و دين را (از خطرات و شبهات) نگهدار و مرزهاي مسلمين را حفظ كن.»
البته در اين راستا كارگزار بايد به فكر مردم وطن بوده و براي رفع مشكلات آنها از هيچ تلاش و كوششي دريغ نورزد.
امام علي در اين باره ميفرمايد؛
«عُمِّرْتُ الْبُلُدانُ بِحُبِّ الأَوْطان» (83)
«عمران و آباداني شهرها، بواسطه وطندوستيهاست.»
43- وفادار بر دوستي
مسئوليت و مقام، انسانهاي كمظرفيت را عوض ميكند و اخلاق و رفتارشان را دگرگون ميسازد. بنابراين چه بسيار افراد فداكار و علاقمندي كه پس از گرفتن مقام، روحيه و روش آنها عوض ميشود.
امام صادق ميفرمايد؛
«اذا كانَ لَكَ صديقٌ فَوَلّي‘ ولايةً فأَصَبْته عَلَي العُشرِ مِمّا كانَ لَكَ عَليهِ قَبلَ وِلايَتِهِ فَليسَ بِصَديقٍ سوءٍ.» (83)
«هرگاه دوستي داشتي كه به رياستي رسيد و يك دهم علاقه و وفاداري قبل از رياستش را به تو داشت (بدان بازهم) دوست بدي نيست.»
26- حجرات /13
27- يوسف /22
28- واقعه /10و11
29- نهج البلاغه نامه 35
30- غررالحكم /حكمت 481
31- نساء /95
32- انفال /72
33- قصص /26
34- بحار الانوار 75/114
35- نساء /58
36- نساء /6
37- الغدير 8/291
38- سجده /24
39- مائده /54
40- اصول كافي 2/123
41- نهج البلاغه نامه به مالك اشتر
42- نهج البلاغه نامه به مالك اشتر
43- من لا يحضره الفقيه 4/378
44- صف /2و3
45- بحارالانوار 35/86
46- نهج البلاغه خطبه 173
47- نهج البلاغه كلام 189
48- نهج البلاغه خطبه 10
49- نهج البلاغه خطبه 97
50- نهج البلاغه كلام 122
51- نهج البلاغه نامه به مالك اشتر
52- نهج البلاغه نامه 43
53- نحل /120
54- نحل /121
55- نحل /122
56- الموطاً لمالك 2/902
57- غررالحكم /حكمت 10875
58- نهج البلاغه نامه 53
59- نهج البلاغه نامه 53
60- نهج البلاغه و غررالحكم /حكمت 2101
61- شرح نهج البلاغه ابنابيالحديد 4/272
62- مستندالفردوس 5/325
63- غررالحكم /حكمت 1820
64- نمل /38و39
65- يوسف /55
66- نهج البلاغه كلمات قصار 646
67- نهج البلاغه كلمات قصار 53
68- غررالحكم /حكمت 8438
69- غررالحكم /حكمت 4818
70- بحارالانوار 16/190
71- اصول كافي 1/67
72- الغيبة للشيخ الطوسي /177
73- صافات /102
74- توبه /128
75- ترجمه تحف العقول /26
76- بحارالانوار 75/142
77- شوري /15
78- احقاف /35
79- نهج البلاغه نامه 53
80- مائده /54
81- اصول كافي 2/164
82- غررالحكم /حكمت 5193
83- بحارالانوار 74/157
يكي از افتخارات جمهورياسلامي به رهبري بنيانگذارش، امام خميني ، حضور گسترده و پشتيباني هميشگي و همه جانبه مردم مسلمان در تمام عرصههاي انقلاب تا استقرار و تداوم نظام در تمام مقاطع است، كه اين نيز در شرايط مختلف همراه با امدادهاي غيبي مكرر خداوند بوده است.
انتخاب و حضور طاغوت شكن
بهترين دليل براين افتخار، حضور آگاهانه و ميليوني مردم براي درهم شكستن نظام 2500 ساله طاغوتي شاهنشاهي و بيرون راندن و منزوي كردن نيروهاي وابسته به آن بود. كه در تاريخ به عنوان يك برگ درخشان به نام امت مسلمان ايران ثبت و ضبط گرديد.
حضور مكرر، گسترده و دشمن شكن
و ديگر اينكه در طول ربع قرن عمر اين انقلاب و نظام، اين مردم آگاه و شريف بودند كه براي استقرار اين نظام و حكومت الهي و اجراي قوانين و احكام حقه اسلام عزيز حدود 25 بار با عزمي جزم و قاطع و حضوري افتخارآميز، آگاهانه و مايوسكننده دشمن و برباد دهنده تبليغات مسموم آنها، به پاي صندوقهاي راي حاضر شدهاند و دليل اهميت اين حضور و پشتيباني آن است كه هر بار دشمنان قسم خورده اسلام و امت اسلامي با تمام توان و قدرت و سرمايهگذاريهاي فراوان بواسطه بوقهاي تبليغاتي و دستهاي خارجي و داخلي سعي در مايوسكردن مردم در اين باره داشته، كه «الحمدلله» به نتيجه نرسيدهاند. شكي نيست كه دليل اين عزم و پشتيباني آن است كه امت در قبال اسلام و خون شهدا خود را مسئول ميداند.
اهميت حضور در صحنه
رسول گرامي اسلام ميفرمايد :
«مَنْ اَصْبَحَ وَلايَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيسَ بِمُسْلِمٍ»(21)
«آن كس كه صبح كند و به امور مسلمانان اهميت ندهد مسلمان نيست»
به دليل آنكه ما بر آن اعتقاديم كه : «دين ما عين سياست ما، و سياست ما عين ديانت ماست.» چه كاري از امور مسلمانان از دخالت در سرنوشت جامعه اسلامي و دفاع از دين و استقلال و مايوس كردن دشمنان از نفوذ و سلطه بر امور مسلمانان مهمتر است. آري حضور در صحنه براي دفاع از احكام و اهداف عاليه حكومت اسلامي يك كار عبادي، سياسي است كه خوب است با قصد قربت و براي رضاي خدا و انجام فرمان او و به دور از هوي و هوس انجام شود.
انتخابات و قانون اساسي
عصاره انقلاب، خون شهدا، مفقودان، اسيران، معلولان و پشتيبانيهاي بيدريغ امت اسلامي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است كه با راي قاطبه امت تاييد و به تنفيذ رهبر كبير انقلاب رسيده و صاحبنظران براين ادعا هستند كه جزء مترقيترين قوانين اساسي دنياست.
حال در اين مجموعه قوانين، انتخابات، حضور مردم و پشتيبانيهاي مستمر و مداوم امت از نظام، جايگاه ويژهاي دارد كه ما در اين مختصر به بعضي از آنها اشاره ميكنيم ؛
الف: حاكميت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت خويش حاكم ساخته است و هيچ كس نميتواند اين حق الهي را از انسان سلب كند. (اصل 56)
ب: در جمهوري اسلامي امور كشور بايد با اتكا به آراء عمومي اداره شود. (اصل6)
ج: در جمهوري اسلامي دعوت به خير از وظايف همگاني است. در اينجا لازم به تذكر ميدانيم كه راه ما راه خدا و اسلام است. و در چهارچوب و مباني اسلام لياقت و شايستگي و ارزش واقعي انسانها مشخص و جامعه توحيدي ميماند و گرنه شرك حاكم ميشود.
حقيابي و انتخاب نيكو
هر مسلمان حداقل شبانه روزي 10 مرتبه از خداوند ميخواهد كه ؛ «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ» ؛ «(خدايا) ما فقط تو را عبادت كرده (بنده و تسليم تو هستيم و در راه هدايت) فقط از تو كمك ميخواهيم. (خدايا) ما را به راه راست هدايت كن.»
اگر ما مسلمان و در راه حق هستيم و هدفمان جلب رضايت خداوند است. بايد در هر مرحله و زمان و مسئلهاي با استمداد از قدرت بيمنتهاي الهي پيمودن راه حق و صراط مستقيم را انتخاب نمائيم.
بر اين اساس است كه امت اسلامي بايد با حضور دائمي در صحنه و در جهت تعيين سرنوشت اجتماعي، سياسي با تلاش و تحقيق، انتخابي نيكو و شايسته و مورد رضاي حق داشته باشد.
از طرفي با بيداري و هوشياري، از انحراف، سقوط، غفلت، ناآگاهي و تقليد كوركورانه، دوري و پرهيز نمايد. امام سجاد از خداوند ميخواهد كه: «وَلا الْعَمي عن سَبِيلِكَ»(22)
«خدايا به راه تو كورو غافل نشوم.»
و چه پرتگاه خطرناكي است غفلت كه خداوند ميفرمايد:
«وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً.» (23) « و هر كس در اين ( دنيا ) كور «دل» باشد در آخرت (هم) كور «دل» و گمراهتر خواهد بود. »
بعد ميفرمايد:
«قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا» (24)
(انسان در قيامت) گويد:
«پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردي با آنكه من (در دنيا) بينا بودم؟ (جواب ميشنود):
«قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى» (25)
« (خداوند) ميفرمايد: همانطور كه (تو در دنيا) آيات و نشانههايي كه براي تو آمد فراموش كردي (و غافل شدي) امروز همان گونه فراموش ميشوي.»
21- اصول كافي 2/163
22- دعاي مكارم الاخلاق
23- اسراء /72
24- طه /125
25- طه /126
فصل 1- ارزش انسان و اهميت انتخاب
«ما انسان را در (مقام) احسن تقويم و به نيكوترين صورت در مراتب وجود بيافريديم.»
برترين مخلوق
خداوند انسان را آفريد و در ميان همه مخلوقات و موجودات او را برترين قرار داد؛
- «كرمنا بني آدم» : «انسان را كرامت داديم.»
- «فضلنا…» : «او را فضيلت داديم.»
اي انسان
«خلق لكم»: (جهان را) براي تو خلق شده.
«سخر لكم»: در تسخير تو در آمده.
«متاعا لكم»: براي بهرهبري تواست.
«رزقا لكم»: روزي براي تو است.
«منافع لكم»: براي نفع و سود بردن تواست.
ارزش انسان به چيست؟
خداوند انسان را به بهترين صورت و تركيب و كيفيت و موقعيت آفريد و جهان را براي او قرار داد. حال انسان براي به ثمر رسيدن و نتيجه بخش شدن، و رسيدن به تكامل و هدف خلقت بر سر دو راهي انتخاب حق يا باطل، خدا يا شيطان و هواي نفس، دنيا يا آخرت، بهشت يا دوزخ، راه يا بيراهه است. و ارزش انسان به انتخاب اوست. و براي اين انتخاب آزاد است و هيچ اكراه و اجباري بر او نيست.
خداوند ميفرمايد :
«لاَإِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» (5)
«اكراه و اجباري در انتخاب دين نيست، (ولي) رهيابي راه از بيراهه براي انسان (ازجانب خداوند) روشن و نمودار گشته است.»
و در آيه ديگر ميفرمايد :
« إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (6)
«ما راه را بر انسان نموديم حال او (انتخابگر است كه) يا شكر گزار است و يا ناسپاس».
انسان موجودي آزاد و انتخابگر و مسئول
آري انسان نه تنها در يك مورد و بُعد از زندگي بلكه در همه موارد و ابعاد اعتقادي، اجتماعي، اخلاقي، سياسي، تربيتي و ... و در تمام حالات و ايام و مدت عمر خويش براي هر كار حق و باطل و زشت و زيبايي در حال انتخاب است. و نسبت به هر انتخابي مسئول و پاسخگو ميباشد.
خداوند ميفرمايد :
«إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»(7)
«زيراگوش و چشم و قلب (كه اين موارد به عنوان نمونه آمده است) همه مورد پرسش واقع خواهندشد.» و رسول گرامي اسلام ميفرمايد:
«اَلا كُلُّكُم راعٍ، وَ كُلُّكُمْ مسئولٌ عَنْ رعْيَّتهِ» (8)
«آگاه باشيد: همه شما نگهبان و همه شما مسئول براي يكديگر هستيد.»
پس تا انسان است و دنيا، عقل است و هواي نفس و شهوت، انبياء و رهبران ديني هستند و شيطان، انسان بر سر دو راهي «انتخاب» است.
بهشت و انتخاب انسان
انسان زماني كه با ايمان و عمل صالح و خالص به بهشت جاويدان راه پيدا ميكند (و بر اين نعمت خداي بزرگ را ستايش كرده و شكرگزاري ميكند.) به او اين آزادي داده ميشود كه هر كجاي بهشت را ميخواهد انتخاب نمايد؛
«وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ. » (9)
«آنها (بهشتيان) ميگويند: حمد و ستايش مخصوص خداوندي است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد و زمين (بهشت) را ميراث ما قرار داد كه هر جا را بخواهيم منزلگاه خود قرار دهيم؛ چه نيكوست پاداش عمل كنندگان.»
دو نمونه انتخاب
كربلا سرزميني است كه دو گروه در مقابل هم ايستادهاند يك گروه براي انجام وظيفه و به دست آوردن رضاي خدا. وگروه ديگر با حيله و خدعه و نفاق و در راه رسيدن به مظاهر دنيا، در ميان طرفداران باطل يك نفر به نام «حربن يزيد رياحي» است كه ماموريت يافته راه را بر حسين بن علي ويارانش ببندد و از «يزيد» طاغوت زمان جايزه بگيرد كه با برخوردهاي اخلاقي و انساني آن حضرت منقلب شد و با اظهار پشيماني به لشكريان حق پيوسته و اولين نفري است كه در راه خدا شربت شهادت مينوشد. ديگري «عمر سعد» است كه خود ميگويد:
«مدت زيادي با خودم جنگيدم كه آيا دنيا را انتخاب كنم يا آخرت را، بهشت يا دوزخ، آخر، دنيا و مظاهر آن بر من چيره شد دنيا را انتخاب كرده و براي مقابله با حسينبن علي آماده شدم.(گر چه به بهاي شهادت او و يارانش و اسارت زن و فرزندانش بوده) كه من به دنيا و لذتهاي آن برسم.»
شيوه انتخاب
راههاي روي كارآمدن نظامها و مسئولان آن در دنيا؛
الف- از طريق كودتا و اعمال قدرت و زور و ظلم
ب- ازطريق اقليت وپارلمانهاي شخصي و تحت نفوذ.
ج- از طريق جانشيني و مورثي (پادشاهي).
د- از طريق انتخابات و همه پرسي.
هـ راه الهي، توسط رهبران معصوم كه از طريق خداوند معين ميشوند. (كه تنها راه صحيح و بيعيب همين است.)
همه پرسي و رأي اكثريت حق است يا راه حل؟
انتخابات و رأي اكثريت هرگز واقعيت را تغيير نميدهد نه حقّي را باطل و نه باطلي را حق ميكند.
حق اگر حق است با طرفداران كم باطل نميشود و باطل اگر باطل است با رأي و انتخاب اكثريت حق نميشود. اصولاً نظام ديني و حكومت اسلامي بر پاي جعل و تأييد الهي استوار است (نه اكثريت و نه اقليت) چون حكومت، حكومت خداست و بس، خدايي كه هم بهتر ميداند و هم مهربانتر است.
قرآن و رأي اكثريت
حدود هشتاد مرتبه در قرآن از اكثريت مذمت شده است، خداوند در يكي از آيات ميفرمايد؛
« وَ اِنْ تُطِعْ اَكثَرَ مَنْ فِي الأَرضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سبيلِ اللهِ اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلّا الظَّنَ وَ اِنْ هُم الّا يَخرُصُون.» (10)
«و اگر از بيشتر افراد روي زمين اطاعت كني، تو را از راه خداوند منحرف و گمراه ميكنند، زيرا آنان جز از گمان پيروي نميكنند و آنان، جز به حدس و گمان نميپردازند.»
اكثريتي كه به جاي حق، در پي حدس و گمان باشند قابل پيروي نيستند، در انتخاب حق، دليل و برهان لازم است نه حدس و گمان، پس اكثريت همه جا نه تنها دليل بر حقانيت نيست بلكه گاهي به قيمت نابودي و انحراف انسان تمام ميشود.
راستي اگر مردم گرد سِفال آمدند دُرّ ميشود و اگر طلا را رها كردند سفال ميشود؟
امام باقر ميفرمايد؛
«وَ اَعْلَمْ بِاَنَّكَ لا تَكونُ لَنا وَليّاً حَتّي لَو اجتَمَعَ عليكَ أهلَ مصرِكَ و قالوا إنَّكَ رَجُلٌ سوءِ لَمْ يَحْزُنُكَ و لو قالوا إنَّكَ رجُلٌ صالحٌ لمْ يُسِرُّكَ و لكن أعرِض نَفسَكَ علي ما في كتاباللهِِ.» (11)
(اي جابر) بدان اينكه: تو وَليّ ما نميشوي مگر زمانيكه اگر تمام مردم شهر درباره تو بگويند فلاني مرد بدي است ناراحت نشوي و اگر هم گفتند مرد خوبي است شاد نشوي بلكه براي شناخت خود، خود را به كتاب خدا عرضه نمايي.
آري اكثريتي كه رشد نكرده و تربيت نشده نبايد مورد توجه و عنايت و تأييد قرار گيرد.
اسلام و شوري
در اسلام شوري نه مربوط به نظام است و نه تعيين رهبر و نه وضع قانون، بلكه مربوط به كيفيت اجراء احكام اجتماعي است.
شور و مشورت به معناي استخراج بهترين نظريهها است. مشورت يك مثلث است؛
- يك ضلع آن آشنايي با نظريات است.
- و يك ضلع آن تصميمگيري به حق بالاترين مسئول.
- و ضلع ديگر و اصليترين آن توكل به خداوند.
دانشمندان و رأي اكثريت
البته دانشمندان هم به اين حقيقت اعتراف دارند كه اكثريت در همه جا نشاندهنده واقعيت نيست ولي در عين حال چون از راههاي ديگر عيبش كمتر است مجبور به پذيرش آن شدهاند.
تجربههاي تلخ تاريخي
بارها تاريخ نشانداده كه در انتخابات افرادي با رأي اكثريت انتخاب شدهاندولي دير يا زود اشتباه اينگونه انتخابات بر همه روشن شده، چه افرادي را ما بهترين انسانها ميدانستيم كه علاوه بر رأي دادن حاضر بوديم جان به فدايش كنيم و او چنان با ريا و تظاهر و سياست گام بر ميداشت كه احتمال خلاف در او نميداديم. ولي در برخورد با حوادث حقايق روشن شد و چيز ديگري از آب در آمدند.
در قرآن ميخوانيم كه مردم ميگفتند: چرا قرآن بر مرد سرشناسي از دو قريه مكه و طائف نازل نشد؟
«وقالوا لَوْ نُزِّلَ هذاالقرآنُ عَلي رَجُلٍ مِنَ القريتينِ عَظيم» (12)
آنها خيال ميكردند همينكه فلان شخص سرشناس و معروف يا سرمايهدار است بايد وحي هم بر او نازل شود.
- در قرآن آمده كه جناب طالوت از طرف خدا فرمانده لشكر شد. بسياري از مردم او را فقط به خاطر فقر و تهيدستي نپذيرفتند. (13)
- مگر نه اين است كه پيامبر مشغول خواندن خطبه نمازجمعه بود كه صداي طبل مالالتجاره (جمعه بازار) بلند شد كه ناگاه همه مردم از پاي خطبه رسول خدا پا به فرار و به سوي بازار براي خريد رفتند و جز چند نفر باقي نماندند. (14)
- و مگر نه اين است كه حضرت موسي چهل شبانه روز به دستور خداوند از مردم جدا شد و هارون برادرش را به جاي خود معرفي كرد، مردم در اين فاصلة كوتاه گوساله پرست شدند. (15)
راه حق
قرآن ميفرمايد؛ «اِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدي» (16)
«به يقين هدايت كردن برماست»
تنها راه حق و صحيح راه اسلام و قرآن و ملاكهاي ارزشي است كه در قرآن آمدهاست و بر همين اساس و اعتقاد امت مسلمان ايران با شناختن راه حق به رهبري امام خميني نظام شاهنشاهي را برچيده و پايههاي نظام جمهوري اسلامي را استوار ساختند و با شناخت حق به مترقيترين قانون اساسي رأي مثبت دادند. قانون مترقي نظام جمهوري اسلامي هم به آرائ ملت مسلمان كه با ملاكهاي اسلامي و قرآني متصل به وحي الهي افراد را انتخاب ميكنند احترام ميگذارد و هم براي اطمينان و تأكيد بيشتر و نظارت بر صحّت و اصلاح امور در مقابل انحرافات احتمالي تنفيذ و تأييد رهبر ديني را شرط ميداند.
اين نوع انتخاب و همهپرسي كه برگرفته از انگيزههاي الهي و ديني است و از طرفي مورد تأييد فقيه جامعالشرايط قرار ميگيرد مورد افتخار است.
آري در نظام اسلامي همه لامپها تا وصل به برق نشوند روشنايي در كار نخواهد بود و رأي همه مردم هم تا از طريق وحي و راه خدا نوراني نشود ارزش الهي نخواهد داشت.
اينگونه همهپرسي و رأي اكثريت از نظر مصونيت از اشتباه و انحراف قابل مقايسه با همهپرسيهاي صوري و فرمايشي رايج در دنيا نيست و به اين صورت در حقيقت انتخاب مردم، هم ارزش خدايي دارد و هم مايه افتخار و الگوشدن براي همه جوامع بشري است. (17)
تعيين سرنوشت
به گفتة قرآن تعيين سرنوشت هر انسان، جامعه و امّتي به دست خود اوست. اين يك قانون كلّي و عمومي، سرنوشتساز، حركت آفرين و هشداردهنده است.
«...انَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بأَنفسِهِم ...» (18) «به يقين خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود تغيير دهند.»
اين سنت و قانون الهي كه يكي از پايههاي اساسي جهانبيني و جامعهشناسي در اسلام است، به ما ميگويد؛ كه مقدرات شما قبل از هر چيز و هر كس در دست خود شماست و هر گونه تغيير و دگرگوني در جهت خوشبختي و بدبختي جامعه در درجه اوّل به خودِ آنها بازگشت ميكند.
آنچه اساس و پايه است اين است كه هر ملّتي اگر خود بخواهد ميتواند سربلند، سرافراز، پيروز، پيشرو، مترقي و متمدّن باشد، و يا به عكس خودش تن به ذلّت، زبوني و شكست بدهد.
لذا لطف خداوند، يا مجازات او، بيمقدمه، دامان هيچ ملّتي را نخواهدگرفت، بلكه اين اراده و خواست انسانها و ملّتها، و تغييرات دروني است كه آنها را مستحقّ لطف يا مستوجب عذاب خدا ميسازد.
به تعبير ديگر؛ اين اصل قرآني كه يكي از مهمترين برنامههاي اجتماعي اسلام را بيان ميكند، به ما ميگويد هرگونه تغييرات بروني متّكي به تغييرات دروني ملّتها ميباشد، و هرگونه پيروزي و شكستي از همينجا سرچشمه ميگيرد و قدرتهاي سلطهگر و استعمار كننده و جهانخوار هم تا پايگاهي در درون يك جامعه نداشتهباشند كاري از آنان ساخته نيست.
مهم آن است كه پايگاههاي سلطهگران و استعمار كنندگان و جبّاران را در درون جامعة خود درهم بكوبيم و بر محور اسلام و دين و ارزشهاي معنوي و اخلاقي و انساني دست به دست هم داده متّحد شويم، آنگاه لطف، عنايت و قدرت خداوند هم پشتيبان چنين ملّت و امّتي ميشود تا بتوانند در مقابل توطئههاي دشمن ايستاده و از طرفي راههاي پيشرفت و ترقي و عزّت و پيروزي را بپيمايد.
آري رهبراني هم توانستهاند پيروز و موفق شوند كه ملّت خود را بر اساس اين اصل مهم و قرآني رهبري كنند و جامعه را متحول و دنيا را تحت تأثير حركت خود قرار دهند و الگو شوند براي همه ملّتهاي مسلمان و مستضعفان جهان.
تاريخ اسلام و تاريخ معاصر، بر اين اصل اساسي و جاوداني شواهدي گويا و روشن دارد. (19)
نقش پشتيباني و حضور مردم
با توجه به آيات و روايات و قانون اساسي جمهوري اسلامي بدون شك حضور گسترده و مداوم مردم در صحنه و پشتيباني از نظام ديني و مواضع انقلاب و جمهوري اسلامي و پياده شدن احكام اسلام و اجراي عدالت نقش اول را ايفا ميكند.
در دنيا حكومتهايي صاحب قدرت واقعي هستند كه با پشتيباني مردم و حضور گسترده امت، اقتدار و استقلال و پايههاي حكومتشان استقرار و ثبات پيدا كند.
جمهوري اسلامي ايران بر اساس معيارهاي الهي و ملاكهاي قرآني در سايه رهبري ديني حكومتي است كه بر پايه آراء مردم نقش بستهاست. برقراري اين نظام الهي و ملاكهاي قرآني با فداكاريها، جانفشانيها، از خودگذشتگيها و هديهكردن هزاران جوان، معلول و اسير، آن هم با ارادهاي پولادين و توكل به خداي قادر متعال بوجود آمدهاست.
قرآن ميفرمايد؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ و أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»(20)
«همانا ما پيامبران خود را با دليلهاي روشن (معجزات و استدلالهاي عقلي و فطري) فرستاديم، و برايشان كتاب و ميزان عدل نازل كرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند.»
در اين آيه محورهاي اساسي نظام و حكومت اسلامي مشخص ميشود؛
الف) رهبر الهي و ديني.
ب) حاكميّت قانون.
ج) حضور وپشتيباني مردم.
به يقين هر كدام از اين اصول اساسي نباشد، حكومت اسلامي تحقق پيدا نخواهد كرد.
حضور آگاهانه و هوشمندانه مردم در امور اجتماع و سياست، حضور فعّال و بادوام، درك صحيح از مسائل جاري، توجه ويژه به نقشههاي شيطاني جهانخواران و مستكبران جايگاه ويژهاي در تعيين سرنوشت فرهنگي، اقتصادي، سياسي و اجتماعي دارد.
يكي از نمادهاي اين حضور كارساز گزينش و انتخاب كارگزاراني متعهد، شايسته، لايق، كارآمد و اصلح است، كه ثمربخشي آن در اجراي احكام اسلام و قوانين مترقي جمهوري اسلامي و اجراي عدالت نمودار ميشود.
4-تين /4
5- بقره /256
6- انسان /3
7-حديد /25
8-در المنثور 6/244
9-زمر /74
10-آل عمران /159
11-بزرگسالان 1/341
12-زخرف /31
13-بقره /274
14-جمعه /11
15-اعراف /142
16-ليل /12
17-با استفاده از كتاب اصول عقائد استاد قرائتي
18-رعد / 11
19-با استفاده از تفسير نمونه
20-حديد /25
« انَّ اللهَ يأمُرُكم أن تؤدّوا الاماناتِ الي اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل إنَّ اللهَ نِعمّا يَعِظكم به إن الله كانَ سميعاً بصيرا» (1)
«همانا خداوند فرمانتان ميدهد كه امانتها را به صاحبانشان بدهيد و هرگاه ميان مردم داوري كرديد به عدل حكم كنيد، چه نيك است آنچه كه خداوند شما را بدان پند ميدهد، بيگمان خداوند شنواي بيناست»
امانتداري و رفتار عادلانه و دور از تبعيض از نشانههاي مهم ايمان است. چنانكه خيانت به امانت، علامت نفاق است.
در حديث آمده؛
«به ركوع و سجود طولاني افراد نگاه نكنيد، بلكه به راستگويي و امانتداري آنان بنگريد.» (2)
معناي «عدل» اين است كه هر چيز سرجاي خودش قرار بگيرد، امروز اسلام، قرآن و نظام اسلامي و پستها و مسؤوليتهاي نظام كه بواسطه خون هزاران شهيد و معلول به دست ما رسيده بزرگترين امانت الهي است كه به حكم ايمان و عدالتخواهي و امانتداري بر ما واجب است كه از آنها حفاظت و پاسداري نماييم. اين امانت الهي را در جاي خود و به اهلش بسپاريم و نگذاريم كه به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد.
لازمه تشكيل نظام و حكومت الهي سپردن مسئوليتها به اهلش ميباشد و سپردن امور به كاردانان از مصاديق ايمان و عمل صالح شمرده شدهاست. چون هر امانتي صاحبي، و هر كس لياقت و استعداد كار و مقامي را دارد. خداوند ما را بر اين امر مهم هم فرمان داده و هم موعظه فرموده است.
آري مسئله انتخابات و انتخاب كه هميشه از ويژگي خاصي برخوردار ميباشد، شناختن صالحان، و واگذاري امانت به آنهاست. كه انجام اين فرمان الهي و پرداختن به اين امر مهم آگاهي، هشياري، عدالتخواهي، پشتكار، مقاومت و حضور امت در صحنه را، طلب ميكند.
اميرمؤمنان علي در اينباره ميفرمايد؛
«فليست تصلح الرعيه الا بصلاح الولاة و لا تصلح الولاة الا باستقامة الرعيه» (3)
«يك كشور اصلاح نميشود مگر اينكه كارگزاران، زمامداران و مسئولينش صالح باشند و آنها اصلاح نميشوند مگر به استقامت و پشتكار مردم.»
پس انتخاب و انتخابات امتحان بزرگي براي امت در تعيين سرنوشت خويش است. كه با انتخاب افراد مؤمن، لايق، صالح، كارآمد، كاردان و خدمتگزار به كشور، امور اصلاح و باعث جلب رضايت و رحمت و پاداش نيكوي الهي خواهد گرديد. و در خدمتگذاري، اعمال نيك و صالح آنها، و در پاداش اخروي شريك، در غير اينصورت در پيشگاه الهي مسئول و به يقين در فساد و خيانتهاي روي كارآمدن افراد ناصالح و نالايق شريك خواهيم بود.
بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، امام خميني ميفرمايد:
«وصيت اينجانب به ملت در حال و آينده اين است كه با اراده مصمم خود به احكام اسلام و مصالح كشور، در تمام انتخابات چه انتخاب رئيس جمهور و چه انتخاب خبرگان و وكلاي مجلس در صحنه باشند و افرادي كه داراي تعهد به اسلام و جمهوري اسلامي كه غالباً بين متوسطين جامعه و محرومين ميباشند و غير منحرف از صراط مستقيم و بدون گرايش به غرب و شرق و مكتبهاي انحرافي و اشخاص تحصيلكرده و مطلع بر مسائل روز و سياستهاي اسلامي را انتخاب كنند.»
- رهبر حكيم و فرزانه انقلاب هم در اين رابطه ميفرمايند:
«مهمترين مسئله حضور پرشور، سالم و قوي مردم در انتخابات است. كساني ميتوانند وارد صحنه رقابت شوند كه به اسلام و نظام اسلامي و قانون اساسي و امام معتقد باشند. افرادي باتقوا، طرفدار محرومين، مخالف عملي با فساد بهخصوص فساد مالي و اقتصادي، توانمند، بااخلاص و عالم حضور داشته باشند.
بنابراين توجه و عمل به چند مهم وظيفه ما ميباشد:
الف) حضور آگاهانه و مخلصانه،گسترده و جدي.
ب) عمل به وظيفه و فرمان الهي.
ج) شناساندن و آگاهي دادن به ديگران با رعايت اصول ديني، اخلاقي و اجتماعي.
د) پرهيز از فتنهها، شايعه پراكنيها، تنشها و جنجالهاي بيهوده و صفشكني و اختلافافكني.
هـ) مراقبت از افتادن به دامها، نقشهها، شعارهاي فريبنده و دروغين منافقان و دشمنان اسلام و انقلاب و كشور.
نوشتاري كه پيش روي شما خواننده عزيز و گرامي است آموزههايي است از آيات و روايات براي بهترين انتخاب (اخلاقانتخاباتي) و انتخاببهترين (انتخاباصلح). كه اميدوارم مورد رضاي خداوند و توجه مصلح كل، عدالتگستر جهان امام زمان و استفاده شما قرار گيرد.
قبلاً از همهي عزيزاني كه اينجانب را از نظرات خود بهرهمند نمايند تشكّر ميكنم.
«و ما توفيقي الّا بالله عليه توكلت و اليه انيب»
مصادف با ايام شهادت حضرت جوادالائمه
22/10/83
محمد موحدي نژاد
تهران
1- نساء /58
2- اصول كافي 2/105
3- نهجالبلاغه / خطبه 216
با نزدیک شدن به موعد انتخابات، تلاش و برنامهریزی جریانها و چهرههای سیاسی برای دستیابی به کرسیهای مورد نظر اوج میگیرد. اما بررسی این انتخاب شوندگان بالقوه (احزاب، جریانها، تشکلها و افراد) به تنهایی در تجزیه و تحلیل فرآیند انتخابات کافی نیست. توجه به وضعیت حاکم بر انتخاب کنندگان (مردم و بدنهی اجتماعی جریانهای سیاسی) نیز مورد نیاز است.
بررسی انتخاب شوندگان بالقوهی انتخابات مجلس نهم
در ایران میتوان نامزدهای احتمالی را به دو گروه سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. نامزدهای سیاسی یا وابسته به جناحهای سیاسی (اصولگرا، اصلاحطلب و...) هستند و یا شخصیت محور بوده و متکی به فعالیتهای سیاسی خود یا چهرهی سیاسی معروفی میباشند. کاندیداهای با گرایش غیرسیاسی را نیز میتوان در دو قالب، مورد توجه قرار داد:
1- کاندیداهای محلی
نامزدهای محلی بدون پایگاه سیاسی ملی:
کاندیداهای محلی شناخته شده با گرایشهای تخصصی:
2- اشخاص و چهرههای مشهور
با توجه به وضعیت جریانهای سیاسی، نبود انسجام در جریان اصلاحطلب و بروز برخی اختلافها در میان اصولگرایان، این احتمال وجود دارد که اشخاص برخوردار از اقبال مردمی (همانند: چهرههای ورزشی، هنری و...) در قالب یک ائتلاف به ظاهر مستقل از جریانهای سیاسی بهصحنهی انتخابات وارد شوند. البته در این میان چهرههای هنری بیشترین گرایش را به جریان انحرافی و سپس اصلاحطلبان خواهند داشت و در صورت راهیابی به مجلس، به طور حتم شعارهای تکثرگرایانه و سکولاریستی فراوانی از زبان آنها شنیده خواهد شد.
پیشبینی وضعیت احزاب و تشکلها در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی
1- پیش بینی چگونگی حضور جریان اصولگرا در انتخابات مجلس نهم
اصولگرایان بیشترین فرصت را برای حضور منسجم و هدفمند در فضای انتخاباتی اسفند ماه دارند، از این رو بررسی مؤلفههای زیر برای واکاوی و پیشبینی بهتر تحرکات انتخاباتی جبههیاصولگرایی ضروری به نظر میرسد:
وحدت، کار ویژهی اصلی اصولگرایان
مهمترین ابزار این جریان برای حفظ موقعیت کنونی و کسب حمایت مردمی، دستیابی به وحدت است. وحدت نسبی اصولگرایان در 10 سال گذشته و به دنبال آن موفقیتهای انتخاباتی این جریان نشان داده است که تنها راه موفقیت اصولگرایان در انتخابات مجلس، «رسیدن به وحدت درونگفتمانی و حداکثری» است. با نگاه به این هدف، فرآیند دستیابی به وحدت، با فراز و نشیبهای فراوانی همراه است و در نهایت نیز کمیتهی 15 نفره، مأمور برنامهریزی برای وحدت اصولگرایان شده است.[1]
بررسی طیفهای مختلف جریان اصولگرا برای انتخابات مجلس
جریان سنتی
میتوان گفت فعالان اول انقلاب و همچنین حاضران در جریان راست که هماکنون با عنوان «جناح راست سنتی» شناخته میشوند، سعی در تأثیرگذاری بر جریانهای سیاسی کشور را دارند. کمیتهی وحدت اصولگرایان با محوریت این جریان (جریان سنتی) تشکیل شده و هدف اصلی آن، دستیابی به وحدت حول محور جامعتین است.
تشکیل جبههی پایداری انقلاب اسلامی، یکی از تحرکهای انتخاباتی جریاناصولگرا است که انجام شدهو بیم و امیدهای فراوانی را به همراه داشته است. تأکید اعضای این جبهه، گفتمان ناب اصولگرایی و همچنین حمایت چهرههای شاخصی، چون حضرت «آیتالله مصباح»، از ویژگیهای جبههی پایداری است که میتواند نوید بخش احیا و بازسازی جریان اصولگرایی ناب و حفظ فاصلهیاصولگرایی با جریانهای صرفاً سیاسی باشد. تحقق این امر میتواند بخشی از افکار عمومی جامعه را که با مشاهدهی زمین ماندن برخی شعارهای وعده داده شده توسط دولت دهم و نفوذ جریان انحرافی در آن، دچار سرخوردگی شدهاند، مجدد وارد صحنهی انتخابات کند.
ذکر این نکته لازم است که جریانهای رقیب اصولگرایی در تلاشاند تا تشکیل این جبهه را نماد شکاف و انشقاق درون گفتمانی اصولگرایان قلمداد کنند. از سوی دیگر این گروه سعی دارند با اعلام نزدیکی جبههی پایداری با جریان انحرافی باعث تخریب چهرههای مطرح در این جبهه شوند.
جبههی ایستادگی
یکی از علل اصلی اعلام موجودیت جبههی ایستادگی در عرصهی سیاسی کشور نوعی اعتراض به دعوت نکردن از نمایندهی«محسن رضایی» در کمیتهی وحدت اصولگرایان است. با این حال اعضای این تشکل ادعای یاد شده را نپذیرفته و سعی در تبری جستن از سهمخواهی این جبهه در کمیتهی وحدت اصولگرایان دارند. از جبههی ایستادگی و جبههی پایداری به عنوان بزرگترین انشعاب در جریان اصولگرایان یاد میشود و این موضوع موجب ابراز خرسندی جریان فتنه و انحراف و همچنین رسانههای معارض و ضدانقلاب شده است با این حال به نظر میرسد خطر جبههی ایستادگی برای وحدت اصولگرایان بیش از جبههی پایداری است؛ زیرا نوع موضعگیریهای اعضای جبههی ایستادگی در خصوص جریان اصولگرا شبهه سهمخواهی و حتی ارایهی لیست جداگانه توسط این گروه را تقویت میکند.
تحلیل وضعیت جریان اصولگرا برای حضور در انتخابات مجلس نهم
1- نداشتن التزام عملی برخی اصولگرایان به محور وحدت یعنی ولایت فقیه و رهبری؛
2- تشتت و اختلاف بین برخی چهرههای شاخص جریان راست سنتی و چهرههای اصولگرای انقلابی و نبود انعطاف کمیتهی 15 نفره در پذیرش مطالبات و معیارهای جریانهایی مانند جبههی پایداری؛
3- سهمخواهی و کارشکنی جریانهای فرد محور و ایجاد حس جنگ قدرت در بین اصولگرایان (که این امر میتواند آیندهی فعالیت انتخاباتی جریان یاد شده را تهدید کرده و اختلافها را افزایش دهد.)؛
4- موضعگیریهای نسنجیدهی برخی اصولگرایان نسبت به مسایل جاری کشور و تشکلهای خودی مانند جبههی پایداری؛
5- فقدان ظرفیت تحمل سلایق مختلف در میان بخش عمدهای از طیفهای جریاناصولگرا؛
6- نفوذ جریان انحرافی در میان اصولگرایان؛
7- اختلاف افکنیهای جریان فتنه و استقبال آنان از هرگونه واگرایی در جریان اصولگرایی؛
8- وابستگی برخی از اصولگرایان به «هاشمی رفسنجانی» و نارضایتی این امر برای بخش گستردهای از حامیان اصولگرایی.
2-پیشبینی چگونگی حضور جریان اصلاحطلب در انتخابات مجلس نهم
بقای سیاسی،کار ویژهی اصلی جریان اصلاحات
جریان اصلاحطلب، برای حضور در انتخابات مجلس نهم ظرفیت و توان کمتری نسبت به دورههای قبل دارد اما این احتمال وجود دارد که با چشمپوشی شورای نگهبان و یا حتی تذکر رهبر معظم انقلاب، تعدادی از چهرههای معتدلتر آنها امکان حضور در انتخابات مجلس را پیدا کنند. با توجه به این که جریان اصلاحات از بدنهی رأی دهندگان خود تخمین دقیقی ندارد، از نبود بسترهای قانونی برای فعالیت وسیع انتخاباتی و تشکیلاتی در این دوره آگاه هستند و هدف اصلی آنان حضور در انتخابات –حتی بهصورت حداقلی- برای حفظ موجودیت و جلوگیری از نابودی کامل است. شرطگذاریهای این جریان و فعالیت وسیع رسانهای با هدف حفظ این موقعیت صورت میگیرد. این در حالی است که به تازگی طیفهای تندروی اصلاحطلب که بر تحریم انتخابات تأکید داشتند با تبلیغات متفاوت، از حضور در انتخابات دفاع میکنند. بخشی از اصلاحطلبان با پیشبینی حضور مردم در انتخابات مجلس نهم تلاش میکنند، ایدهآلهای خود برای شرکت در انتخابات را کنار گذاشته و به حداقل شرایط (تأیید صلاحیت بخشی از کاندیداها و کسب رأی آنان) اکتفا کنند.
فعالیت انتخاباتی رسمی اصلاحطلبان
در این حالت فعالیت انتخاباتی رسمی اصلاحطلبان را در دو بخش میتوان بررسی کرد:
نمایندگان اصلاحطلب فعلی مجلس
بخشی از اصلاحطلبان که به منظور حفظ کرسیهای نمایندگی خود بهویژه در جریان فتنهی 88، چهرهی به نسبت معتدلتری از خود به نمایش گذاشتند؛ فرصت مناسبتری برای فعالیت انتخاباتی دارند. این افراد غالباً پشتیبانان «سیدمحمد خاتمی» هستند و تلاش مینمایند هر از چند گاهی با دفاع از وی، صدای حمایت از خاتمی را از درون حاکمیت بلند کنند. گرچه شروط خاتمی برای انتخابات محقق نشده است، اما این طیف خواهند کوشید برای حضور مجدد بستر مساعدی بیابند. بهاحتمال بسیار زیاد، برخی از عقبنشینیهای خاتمی در خصوص حضور در انتخابات و یا اعتراف به اشتباه جریان اصلاحات با هدف حفظ موقعیت این اشخاص در انتخابات و قدرتنمایی خاکستری از این راه است. ایشان طیفی از اصلاحطلبان هستند که در مقابل تحریم (پیشنهاد طیف افراطی اصلاحات و جریان سبز)، حضور مشروط و حضور بیقید و شرط، نوع سوم را برگزیدهاند. این جریان گرچه به شرایط خاتمی پایبند نیستند، اما همانطور که ذکر شد بهدنبال احیای جریان اصلاحات و پیشگیری از نابودی آن هستند. برهمین اساس است که حتی جناحهای تندروی اصلاحطلب نیز هیچگاه از عدم پایبندی آنها به شروط خاتمی، ابراز ناخرسندی نکردهاند؛ بلکه هر از چندگاهی خاتمی راه مفری هم برای این جریان میگشاید.
اصلاحطلبان خاموش
بخشی از پتانسیل جریان اصلاحات همواره اشخاصی با وجههی دانشگاهی، علمی، هنری و... هستند که ظرفیت قابل توجهی از حضور جریان اصلاحطلب در مجلس را به خود اختصاص میدهند. اصلاحطلبان خاموش که ممکن است به راحتی با نمادهای متفاوت وارد مجلس شوند، فرصت مناسبی برای زنده نگاهداشتن گرایش اصلاحطلبی خواهند بود، ضمن این که با موانع قانونی نیز برخورد نخواهند کرد و در کنار جریان معتدل، فراکسیون قویتری تشکیل خواهند داد. این طیف میتوانند در سراسر کشور بهویژه در پایتخت رقیب جدی اصولگرایان باشند. هر چه اصولگرایان با تشتت بیشتر وارد صحنه شوند، امکان حضور پررنگتر اصلاحطلبان خاموش جدیتر است. نکتهی مهم این است که احتمال ائتلاف برخی از چهرههای در ظاهر اصولگرا با این جریان و تشکیل جبههی واحدی از اصولگرا، مستقل و اصلاحطلب وجود دارد. در این صورت بعید نیست این دسته حتی شعارهای اصولگرایی داده و وجههی اصلی خود را تنها با نقد دولت و رییس جمهور به نمایش بگذارند. افرادی مانند: «افروغ، مطهری و...» پتانسیل مناسبی برای تقویت جبههی اصلاحطلبان خاموش هستند. این افراد با دادن آدرس غلط و ایجاد هیجانهای انتخاباتی میتوانند بخشی از آرا را به دست آورند. با این وضعیت، به نظر میرسد برخی از ادعاهای رهبرهای اصلاحات در خصوص غیر آزاد بودن انتخابات و یا طرح مجدد دخالت نظامیان در انتخابات، با نزدیکتر شدن به انتخابات رنگ باخته و آنان به امید کسب حداقل کرسیهای مجلس، به رقابتی تنگاتنگ با سایر جریانهای سیاسی، روی بیاورند.
3- پیش بینی چگونگی حضور جریان انحراف در انتخابات مجلس نهم
با توجه به فعالیتهای سازماندهی شده توسط جریان نفوذ کرده در درون دولت–بهویژه در استانهای غیر از پایتخت- و هدفگذاری برای تصاحب 150 الی 200 کرسی همگرا در مجلس، جریان انحراف به صورت جدی وارد صحنهیانتخابات میشود. این جریان میتواند با سوء استفاده از موقعیت (محبوبیت) رییس جمهور در مناطق محروم، در اختیار داشتن منابع مالی کافی و عدم وجود شناخت از اهداف و برنامههای آن نزد افکار عمومی، در برخی از مناطق دور دستتر (نسبت به مرکز) موفقیتهایی را به دست آورند. این جریان بیشتر روی برخی از مدیران دولتی، چهرههای جوان و توان توزیع منابع مالی خود سرمایهگذاری کرده است.
وضعیت تحرک انتخاباتی جریان حامی دولت (جریان انحراف)
از نگاه جریان انحرافی، کسب کرسیهای مجلس شورای اسلامی مهمترین وسیله برای باقی ماندن در قدرت است. با توجه به نفوذ افراد منتسب به این جریان در بدنهی دولت، کسب کرسیهای مجلس (به ویژه در حالت حداکثری) از سویی موجب افزایش قدرت جریان انحرافی میشود و از سوی دیگر نزدیکترین و مهمترین راه برای «ماندن در قدرت» است از این رو تلاشهای جدی برای کسب حداکثری کرسیهای مجلس، از ماهها قبل آغاز شده و به نقطهی اوج خود نزدیک میشود.
فعالیتهای انتخاباتی جریان جریان انحراف
جریان انحرافی از ماهها قبل با تشکیل شوراهای راهبردی در استانداریهای سراسر کشور، اقدامهای سازماندهی شدهی خود را برای کسب کرسیهای مجلس کلید زده است. در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال جاری اخباری مبنی بر رایزنی اعضای شوراهای راهبردی در استانهای غیر از پایتخت، با چهرههایی که احتمال بیشتری برای ورود به مجلس نهم را دارند، منتشر شد. این رایزنان در مذاکره با چهرههای مورد نظر خود از مدل «پیش خرید» استفاده میکردند؛ به این شکل که از طرف مورد مذاکره میخواستند تا با قرار گرفتن در لیست انتخاباتی این جریان، هزینههای تبلیغات انتخاباتی و ورود به مجلس را به عهدهی جریان انحرافی گذاشته اما در قبال این امکانات، تمامی امضاها و رأیهایی که ایشان در مجلس - بهعنوان یک نماینده- مجاز به استفاده از آنها هستند در اختیار جریان آنان قرار دهد. این رایزنان برای پذیرش مدل خود، مبالغ قابل توجهی نیز (جهت پرداخت به این چهرهها) پیشنهاد کردهبودند. از سوی دیگر رایزنیهایی برای جذب برخی کاندیدهای احتمالی اصلاحطلبان و حضور در لیست انتخاباتی جریان انحرافی صورت گرفته است. این جریان برای سرمایهگذاری بر کاندیداهای نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی، از نمایندگان فعلی (مجلس هشتم) نیز چشمپوشی نکرده است. در چند ماه اخیر، بسیاری از نمایندگان مجلس اظهارنظرهایی را پیرامون تلاش برای تطمیع و اعطای تسهیلات به برخی همکاران خود و تخصیص اعتبارات عمرانی و فرهنگی برای حوزههای انتخابیه از خزانهی ملی و بیتالمال بیان کردهاند.
در اوایل خرداد ماه سال جاری، معاون اول رییسجمهور، گفت: «انتخابات مجلس بسیار مهم است و با انتخابات مجلس، کشور زیر و رو میشود.»[2] بهدنبال این اظهارنظر و سخنانی مشابه آن، شایعاتی پیرامون دخالت دولت در انتخابات مجلس منتشر شد. شائبهی دخالت و تأثیرگذاری دولت در انتخابات مجلس نهم زمانی شدت گرفت که «عباس امیریفر» -رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری- در گفتوگو با روزنامهی «شرق» اعلام کرد:
«ما دو سوم کرسیهای مجلس را به دست میآوریم. شما بدانید که این طیف در مجلس آینده، اکثریت مطلق خواهد بود؛ چرا که مردم فهمیدهاند طرفداران احمدینژاد کم نیستند.»
استراتژیهای جریان انحرافی برای انتخاب کاندیداها
الف) استفاده از چهرههای سفید
جریان انحرافی در تلاش است تا با سرمایهگذاری و جذب چهرههای سفید (بدون سوءپیشینه و چه بسا دارای حسن سابقه) و یا چهرههای دانشگاهی و علمی، عبور حاضران در لیست انتخاباتی خود را از فیلتر شورای نگهبان آسانتر کند، از این رو در بیشتر شهرهای کشور، جلب نظر چهرههای جوان و علمی شناخته شده و بدون سوءپیشینه اولین راهبردی است که این جریان به صورت بسیار گسترده به کار گرفته شده است. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که جریان انحرافی، چهرههای شناخته شده و دارای حسن سابقه را با ترفندهایی جذب کرده و بهعنوان کاندیدای مطلوب خود در حوزههایی که احتمال معرفی و پیروزی کاندیداهایاصولگرا وجود دارد، معرفی کنند. در این وضعیت با صرف هزینههای کلان تبلیغاتی و وعدهی پیگیری فعالیتهای عمرانی دولت در حوزهی انتخابیهی مربوطشانس پیروزی در مقابل کاندیدای اصولگرا بسیار افزیش مییابد.
ب) سرمایهگذاری بر حوزههای انتخابیهی دارای شانس موفقیت بالا
1- حوزههای انتخابیهی تک نماینده
احتمال موفقیت جریان انحراف در این حوزههای انتخابیه بالاتر است؛ چرا که اول، دامنهی رقابت انتخاباتی بسیار محدودتر است و حداکثر بین دو یا سه کاندیدا دنبال میشود و دوم، شکلگیری افکار عمومی در این حوزههای انتخابیه عمدتاً در بازهی زمانی نزدیک به انتخابات و با تبلیغات صورت میگیرد. شواهدی در دست است که جریان انحرافی، سرمایهگذاری ویژهای برای کسب کرسیهای مجلس از راه این حوزههای انتخابیه، ترتیب داده است.
2- حوزههای انتخابیهی خارج از پایتخت
پس از حوزههای تک نماینده، سیاست گریز از مرکز بیشتر از سایر برنامههای جریان انحرافی، دنبال میشود. از جمله دلایل اتخاذ چنین سیاستی این است که اول، 85% آرای دولت از راه استانها و شهرستانهای غیراز پایتخت بهدست آمده است و از این رو این جریان پیشبینی میکند که در انتخابات آیندهی مجلس شورای اسلامی نیز اقبال عمومی در این حوزههای انتخابیه به کاندیداهای منتسب به دولت بیشتر باشد. بنابراین از تمام ظرفیت و امکانات در اختیار خود استفاده میکند تا کاندیداهای منتسب به دولترا در این حوزهها معرفی نماید. سوم، سرمایهگذاری در این حوزههای انتخابیه این فرصت را به جریان انحرافی میدهد تا خدمات و فعالیتهای دولتهای نهم و دهم را هر چه راحتتر به خود منتسب کرده و کاندیدای معرفی شده از سوی جریان را پیرو و پیگیر این برنامهها بخواند تا شانس پیروزی ایشان افزایش یابد.
مهمترین برنامههای این جریان حامی دولت برای انتخابات آینده
1- طراحی استراتژی گریز از مرکز با هدف جلب رأی در مناطق دوردست؛
2- تشکیل شورای راهبردی استانداریها برای شناسایی چهرههای رأیآور؛
3- ارایهی پیشنهادهای مالی به برخی کاندیداهای احتمالی با هدف جذب آنها در لیست انتخاباتی خود، بالابردن میزان عددی لیستهای انتخاباتی و مدیونسازی کاندیداهای با توان مالی تبلیغاتی ضعیف به خود؛
4- نزدیک شدن به چهرههای خاموش اصلاحطلب و شخصیتهای تکنوکرات؛
5- تلاش برای تطمیع برخی نمایندگان فعلی مجلس.
4- پیش بینی چگونگی حضور جریانهای فرد محور
هاشمی رفسنجانی
در شرایط فعلی نمیتوان جبههی مستقلی را برای جریان «هاشمی» در نظر گرفت، نه تنها طیفهایی از اصلاحات و اصولگرایان از ظرفیت پنهان هاشمی در انتخابات استفاده خواهند کرد بلکه جریان انحرافی نیز در صورت امکان به طور ضمنی و غیرعلنی از مواهب جریان هاشمی سود خواهد جست، این که جریانهایی بتوانند حول هاشمی به ائتلاف برسند چندان با واقعیتهای سیاسی همخوانی ندارد، اما نباید از ظرفیت وحدت آفرین و در عین حال اختلافافکن هاشمی در مسایل سیاسی غفلت نمود. جریان مورد حمایت هاشمی میتواند با لیست جناحهای مختلف وارد مجلس شده و در مجلس جبههی واحدی را تشکیل دهد؛ بنابراین در فضای انتخاباتی انتظار میرود حامیان هاشمی با یک همکاری دوطرفه با احزاب و جریانهای گوناگون در سیمای اصولگرا، اصلاحطلب و یا حتی حامی دولت ظاهر شوند. در عین حال به نظر میرسد بخشی از اصولگرایان سنتی در ادای دین به هاشمی آَشکارتر از جریانهای دیگر ظاهر شوند.
از سوی دیگر شهرداری تهران برای جذب تمامی اقشار و جریانهای موجود در کشور تلاش میکند. شهرداری تهران از یک سو با کمک به مساجد و حتی پایگاههای بسیج، سعی در جلب نظر قشر مذهبی و متعهد به انقلاب و از سوی دیگر با برپایی برنامههای مخالف با موازین اسلام در فرهنگسراها و همچنین بوستانها سعی در جذب برخی جوانان و اقشار غیر مذهبی دارد. در راستای فعالیت انتخاباتی قالیباف و یاران او در شهرداری تهران، اخباری مبنی بر استعفای عدهای از همکاران وی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی منتشر شده است. البته باید گفت به نظر نمیرسد که قالیباف و یارانش قصد جدایی از کمیتهی وحدت اصولگرایان را داشته باشند و احتمال ارایهی لیست جداگانه از سوی آنها بسیار پایین و حتی منتفی است. باید گفت قالیباف در تلاش است که یارانی در مجلس داشته باشد اما نوع فعالیت او نشان دهندهی برنامهریزی بلند مدت برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده است. به نظر میرسد با توجه به خدمات قالیباف در تهران، احتمال موفقیت او زیاد است.
علی لاریجانی
احتمال کاندیداتوری «علی لاریجانی» در انتخابات بسیار قوی است اما وجود جریانی منتسب به جریان علی لاریجانی ادعای مستدلی نیست. باید گفت در میان نامزدهای احتمالی انتخابات مجلس نهم، علیلاریجانیجزو افرادی است که فعالیت انتخاباتی او در فضای آشکار، قابل رصد نمیباشد؛ زیرا تجربه نشان داده است که او افزون بر فعالیتهای آشکار و رسانهای، از راه ارتباطگیری پنهان با فعالان سیاسی کشور سعی در تأثیرگذاری بر تمامی گروهها را دارد.
نحوهی حضور احتمالی علی لاریجانی در انتخابات مجلس
علی لاریجانی در صورت شرکت در انتخابات مجلس نهم از حوزهی انتخابیهی تهران، به احتمال زیاد از کمیتهی وحدت اصولگرا خارج نمیشود. زیرا شواهد نشان میدهد که اقبال مردمی برای او به اندازهای نیست که بتواند بدون پشتوانهی حزبی وارد عرصهی انتخابات شود. از سوی دیگر اخباری دال بر فعالیت سیاسی او برای تشکیل تیم انتخاباتی وجود ندارد.
در صورت عدم دستیابی به وحدت از سوی علی لاریجانی با کمیتهی وحدت اصولگرایان در تهران، احتمال حضور او در حوزهی انتخابیهای خارج از تهران وجود دارد.[3]
بررسی شرایط انتخاب کنندگان (مردم) در انتخابات مجلس نهم
با توجه به نوع صفبندی نامزدها در انتخابات مجلس نهم و غلبهی جنبهی منطقهای و محلی کاندیداها، حضور مردم در انتخابات مجلس نهم با انتخابات ریاست جمهوری دهم متفاوت خواهد بود. فاکتورهای متعددی در میزان و نحوهی حضور مردم در انتخابات مجلس مؤثر است؛ از جملهی این عوامل تأثیرگذار میتوان به حضور کاندیداهای مطرح و سرشناس محلی، شکلگیری رقابت جدی میان کاندیداهای مستقل و لیستهای انتخاباتی، میزان آرامش یا تنش سیاسی، ثبات یا عدم ثبات اقتصادی اشاره کرد اما با مقایسهی اجمالی حضور مردم در انتخابات میتوان با اطمینان ادعا کرد همیشه میزان مشارکت در انتخابات مجلس پایینتر از انتخابات ریاست جمهوری بوده و مقایسهی میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس نهم با ریاست جمهوری دهم اشتباه تحلیلی است.
عواملی نظیر انشقاق در جبههیاصولگرایی، عدهای از مردم بهویژه برخی نیروهای متعهد و انقلابی را از شرکت در انتخابات دل زده کرده و با خوشبینی پیشبینی میشود، عدهای در صورت شرکت در انتخابات، با وجود عدم تمایل به انتخاب حامیان جریان انحرافی و یا اصلاحطلب به اصولگرایان نیز رأی نداده و برگهی سفید به صندوق بیندازند. از سوی دیگر تنوع لیستهای انتخاباتی اصولگرایان موجب سردرگمی بدنهی اجتماعی این جریان شده و تشخیص اصلح را با مشکل مواجه خواهد ساخت. همچنین احتمال بسیار ضعیفی پیرامون تحریم انتخابات توسط جریانهای اصلاحطلب بهویژه در شهرهایی مانند تهران وجود دارد که در صورت وقوع میتواند باعث کاهش حضور مردم در انتخابات این دوره شود.
سنجش میزان اقبال مردمی به جریان اصلاحات
از آنجا که باید میان بدنهی اجتماعی جریان سبز و بدنهی رأی دهندگان جریان اصلاحات تفاوت گذاشت به نظر میرسد:
1- بخشی از بدنهی مردمی اصلاحات به خاطر مسایل سال 88 و نبود جوّ رقابتی و عدم حضور کاندیدای شاخص از جبههی مورد حمایت خود، در انتخابات شرکت نخواهند کرد. اکثریت جامعهیدانشجویی اصلاحات و بدنهی اجتماعی ناآرامیهای اجتماعی در حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری را باید جزو این دسته محسوب کرد.
2- بدنهی مردمی معتدل اصلاحات که عملکرد جریان سبز را رادیکال میدانند در انتخابات شرکت کرده به کاندیداهای محلی یا سیاسی با گرایش اصلاحطلبی رأی میدهند.
3- تودهی مردم به لیستهای پرچهرهی متخصص و معتدل تمایل بیشتری خواهند داشت که از آسیبهای آن میتواند حضور اصلاحطلبان خاموش و جریان انحراف در این لیستها باشد.
در شهرهای بزرگ، لیستهای سیاسی کاندیدای اصولگرایان از سوی حداقل جمعیت اصولگرایان کشور مورد اقبال خواهند بود و هر اندازه تعدد لیستها کمتر باشد، اقبال بیشتر خواهد بود. در صورت ورود شناسنامه دار جریان جدید اصولگرایی- بهویژه جبههی پایداری- به فضای انتخاباتی اقبال مردم به این جریان قابل توجه خواهد بود.
سنجش میزان اقبال مردمی به جریان انحراف
1- در شهرهای کوچک و روستاها، مردم به کاندیداهای محلی با معیارهای نظیر: «پیوند قومی، چهرههای محلی، قول و وعدهی انجام کار محلی»، رأی بیشتری خواهند داد. ضمن این که نباید از محبوبیت رییس جمهور در این مناطق و احتمال اقبال مردم به منتسبان به وی غفلت نمود.بنابراین اقبال به جریان انحرافی، با درصدی از احتمال پیروزی، در حوزههای انتخابیه دور از مرکز رخ خواهد داد.
2- در پایتخت و کلان شهرها نیز جریان انحرافی میکوشد تا از آرای خاموش (دل سرد شدگان به انتخابات و حامیان سابق اصلاحطلبان و حتی برخی از حامیان اصولگرایان که از انشقاق موجود دچار دل زدگی شدهاند و به دنبال ورود افراد متخصص به مجلس هستند) استفاده کند.
پینوشتها:
[2] ـ مراسم آغاز به کار عملیات اجرایی سد گرین نهاوند، 10/3/90
[3]- خبرنامهی دانشجویان ایران، 14/4/90
ردیف
|
مهمترین محورهای سیاست قدرتگرا در نظریهی غالب در فلسفهی سیاسی غرب
|
مهمترین محورهای سیاست اخلاقگرا در حکمت متعالیه
|
1
|
انسان محوری
|
خدا محوری
|
2
|
عقلگرایی محض و تأکید بر انسان خود سامان و خود بسنده، دادن اصالت به نفسانیات
|
عقلگرایی مشروط و متصل به شریعت، تأکید بر انسان خداجو و خدا خواه بودن، دادن اصالت به خدا و ارزشهای الهی و اخلاقی
|
3
|
بی قیدی محض و اصالت لذت
|
آزادی حقیقی و حساب شده
|
4
|
رهبری مبتنی بر رأی و ارادهی مردم (مشروعیت مردمی)
|
رهبری مبتنی بر مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی
|
5
|
تحقق رفاه، راحتی و آرامش دنیوی هدف اصلی و بنیادین حکومت
|
تحقق سعادت دنیوی و اخروی هدف اصلی و بنیادین حکومت
|
6
|
اصل بر بقا در دنیا و طبیعت و نادیده گرفتن مطلق آخرت، معنویت، شریعت و اخلاق
|
تلقی دنیا به مزرعهی آخرت و ارتباط کامل دنیا و آخرت، تأکید بر آخرت، معنویت، شریعت و اخلاق
|
7
|
اصالت قدرت
|
اصالت معنویت، فضیلت و سعادت واقعی انسان
|
8
|
اصالت محوریت هدف و نتایج کار صرف نظر از نیت، قصد و حقوق افراد (عملگرایی محض)
|
پیوند ناگسستنی نتایج کار و عمل افراد با قصد، نیت و حقوق آنها
|
9
|
واقعگرایی محض
|
واقعگرایی همراه با آرمان گرایی
|
10
|
تفکیک حوزهی اخلاق شخصی و حوزهی تعهدها و تکالیف عمومی
|
پیوند ناگسستنی بین حوزهی اخلاق شخصی، تعهدها و تکالیف عمومی
|
*سمانه زاهدیوفا؛ پژوهشگر/
در مقاله حاضر نويسنده با بهره گيري از آموزه هاي قرآني بر آن است تا برخي از معيارها و ملاك هاي اخلاقي انتخابات را تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
رفتار، ملاك شخصيت
شايد بتوان گفت بيش ترين و مهم ترين كاربرد و كارآيي اخلاق را مي بايست در عمل اجتماعي افراد و يا گروه ها و طبقات اجتماعي يافت، زيرا انسان با آموزش و پرورش خود، مي كوشد تا فضايلي را به دست آورده و رذايلي را از خود دور سازد كه در رفتارهاي اجتماعي بروز و ظهور مي كند و تعاملات وي را با ديگران ساماني درست و خوب مي بخشد. از اين رو اگر بخواهيم درباره انسان كامل و شخصيت سالم داوري كنيم به رفتارها و كردارهايش توجه داريم و ايمان اشخاص و بينش افراد را براساس رفتارهاو كردارهاي آنان مي سنجيم. اين گونه است كه منش انسان ها و كنش ها و واكنش هاي ايشان به عنوان ملاك داوري نسبت به علم و ايمان و شخصيت آنها قرار مي گيرد.
در روايات و آموزه هاي اسلامي به ما آموخته اند كه براي شناخت اشخاص مي بايست به رفتارهاي آنها توجه شود؛ زيرا از كوزه برون تراود هر آن چه در اوست. بنابراين نمي توان كسي را عالم و دانشمند دانست مگر آن كه بازتاب آن را در رفتارهايش مشاهده كرد از اين رو گفته اند تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد؛ به اين معنا كه سخنان هركسي به عنوان يكي از خروجي هاي علم و جهل هر كسي مي تواند بهترين ملاك داوري باشد تا معلوم گردد كه شخص داراي علم و هنر است و يا از زندگي خويش جز جهل و ناداني نياندوخته و عيوب و نقص وجودش را اشباع كرده است.
اين كه نمود علم و دانش و هنر و عيب را در سخن گفتن دانسته اند از آن روست كه سخن گفتن، آسان ترين عمل و كم ترين نمود شخص و شخصيت است وگرنه ملاك اصلي و اساسي را مي بايست در
رفتارهاي شخص جست. بر اين اساس بسياي از مردم توانسته اند سخن گفتن خويش را به شيوه هاي آموزشي و پرورشي بازسازي كنند ولي هرگز باطن خويش را نتوانسته اند چنان كه شايسته است بازسازي نمايند و در حقيقت خودسازي ظاهري كرده و از خودسازي باطني و حقيقي باز مانده اند. نتيجه اين مي شود كه سخنانشان با عملكرد و رفتار هايشان در تضاد و تقابل جدي است. بنابراين مي بايست به رفتارها به عنوان بهترين و كامل ترين نشانه و شناسه براي شناخت شخصيت هاي افراد توجه شود.
اسلام نيز چون بر اكمال اخلاق انساني توجه دارد و ملاك را رفتارهاي انسان مي شمارد و خودسازي واقعي و حقيقي را مورد اهتمام قرار مي دهد، از مومنان مي خواهد تا با رفتارهاي درست، ديگران را به ايمان دعوت كنند نه با گفتارها و سخنان زيباي خويش.
به هر حال آن چه مهم و اساسي است بازسازي و خودسازي است كه آثار واقعي و حقيقي آن در همه حوزه هاي رفتاري از جمله سخنان شخص آشكار مي شود؛ چنانكه ملاك براي شناخت شخصيت مي بايست رفتارهاي شخص باشد كه مهم ترين آن نيز كردارها و كنش ها و نيز واكنش هاي وي هنگام بحران ها و فشارهايي است كه بر شخص از درون و بيرون تحميل مي شود؛ زيرا بسياري از مردم هنگام فشار و بحران هاست كه شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهند.
در روايت اسلامي از هم نشيني بر سر سفره و در سفر سخن به ميان آمده است؛ زيرا در اين شرايط است كه شخص شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهد و در بحران هايي كه در سفر پيش مي آيد و يا فشارهايي كه بر شكم وارد مي شود خود را مي نماياند.
به سخن ديگر انسان در حالت عادي بازيگري تواناست و نقش بازي مي كند و شخصيت واقعي خويش را نشان نمي دهد و تنها در زماني طولاني است كه به سبب اين كه به هر حال نمي تواند در همه شرايط و بحران ها نقش بازي كند چهره واقعي خويش را نشان مي دهد. هنگامي كه با شخصي در يك مدت طولاني هم اتاقي باشيد و يا به سفرهاي طولاني برويد و يا در سر سفره هاي غذا بنشينيد مي توانيد شخصيت وي را بوسيله رفتارها و واكنش ها و كنش هايش به دست آوريد.
انسان ها در چنين شرايطي شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهند. در هنگام جنگ جهاني دوم يكي از جاسوس هاي كاركشته روسي كه زني جوان بود در آلمان به سر مي برد و به آلماني فصيح سخن مي گفت. با اينكه به وي شك كرده بودند ولي دليلي نداشتند تا آن زمان كه زايمان وي رسيد و بخش ضد جاسوسي آلمان در انتظار ماند كه در هنگام بحران زايمان آيا اصوات روسي به زبان مي آورد يا نه؟
اين مطلبي است كه به اثبات علمي رسيده است كه انسان در هنگام بيهوشي و يا فشارها و بحران هاي سخت، واكنش هاي طبيعي از خود بروز مي دهد كه شخصيت واقعي او را روشن مي سازد.
ديده شده است كه بسياري از نامزدهاي انتخاباتي كه در هنگام سخنراني ها و محافل دانشجويي از كوره در مي روند و ديگر نامزدها را متهم مي كنند و با خشونت و عصبانيت، سخنان روا و ناروايي را بر زبان مي آورند كه رواي آن را نيز نمي بايست بر زبان بياورند زيرا هر حقيقتي را نمي بايست گفت. اگرچه دروغ، حرام است ولي گفتن هر حقي واجب نيست.
اعلان مواضع هر نامزد انتخاباتي مي بايست مواضع خويش را تبيين كند و شخص و شخصيت خود را براي به عهده گرفتن مسئوليت هاي مهم تشريح نمايد.
در آيات قرآني گزارش هايي از اين مسأله ارائه شده است. از جمله مي توان به داستان يوسف (ع) توجه كرد كه در آن حضرت (ع) افزون بر اين كه شخصيت خويش را تشريح مي كند و مي گويد كه داراي توانايي علمي و جسمي است همچنين توضيح مي دهد كه چه راهكارهايي براي شرايط ويژه در نظر دارد و برنامه ها و طرح هاي پيشنهادي اش براي هر موضوع و مساله اجتماعي چه مي باشد؟
هر نامزدي مي بايست طرح هاي خود را به دقت تبيين كند به گونه اي كه عقل و عقلا آن را بپذيرند و مطالبات مردم را به درستي بتواند پاسخ گويد. اين طرح ها مي بايست طرح هايي با ويژگي هاي كوتاه مدت براي رفع مشكلات بحراني مقطعي و ميان مدت و بلند مدت باشد. توجه به برنامه هايي كه فرهنگ سازي را تقويت مي كند مي بايست در اولويت قرار گيرد هر چند كه بر خلاف طرح هاي ديگر، زود بازده نيست ولي در بلند مدت جامعه را در حريم امنيتي قرار مي دهد و هرگونه تعرضات داخلي و بيروني را ناكام مي سازد. به عنوان نمونه اگر بخواهيم به اصلاح مصرف و الگوهاي آن بپردازيم مي بايست نخست فرهنگ سازي درستي را در برنامه داشته باشيم و در يك فرايندي آن را به يك رفتار عمومي تبديل كنيم.
بسياري از مسئولان براي اين كه خودي نشان دهند ناچار مي شوند به جاي كارهاي بنيادين به كارهاي ظاهري و زودبازده توجه كنند. اين رفتار نمي تواند فرصت و بسترهايي براي جامعه فراهم آورد تا به سوي تمدن سازي و ايجاد امت نمونه و برتر حركت كند.
يكي از بزرگان در اهميت طرح هاي بلندمدت و بنيادين مي گويد: اگر برنامه يك ساله داريد گندم بكاريد و اگر برنامه ده ساله داريد درخت بكاريد و اگر برنامه صد ساله داريد انسان تربيت كنيد. تمدن سازي همان برنامه صد ساله و بيش تر است كه نيازمند تربيت انسان است و اين به معناي توجه و تاكيد بر فرهنگ سازي درست و اصلاح آن در بخش هاي مختلف مي باشد.
توجه به حقيقت و واقعيت
برخي از نامزدها طرح هايشان غيرواقعي و به دور از واقعيت هاي اجتماعي است. در هر زماني شرايط اجتماعي مطالباتي را اقتضا مي كند كه براي پاسخ گويي مي بايست به ظرفيت هاي جامعه توجه كرد. بنايراين اگر كسي به دور از ظرفيت ها بخواهد وعده اي وطرحي براي مطالبات مردم بدهد به گزافه گويي رفته است.
شناخت حقايق و واقعيت ها براي آن است كه حقيقت امري است كه مي بايست به عنوان يك آرمان در نظر داشت و به عنوان هدف براي آن برنامه ريزي كرد و واقعيت را مي بايست براي آن شناخت كه ظرفيت هاي جامعه را نشان مي دهد. بنابراين نامزدها با توجه به حقيقت گرايي مي بايست به واقعيت ها نيز توجه كنند و برنامه ها و مواضع خويش را بر پايه اين دو مولفه قرار دهند.
حضرت يوسف (ع) نشان مي دهد كه شناخت دقيقي از حقايق و نيز واقعيت ها و ظرفيت هاي جامعه مصر داشته است و طرح ها و برنامه هايش را بر اساس حقايق و واقعيت هاي آن جامعه ارايه داد كه افزون بر مقبوليت از سوي مسئولان، قابليت اجرا داشته و به اهدف تعيين شده دست يافت.
همان گونه كه ايجاد مطالبات از طريق آگاهي بخشي به حقوق، خوب است ولي شناخت واقعيت هاي هر اجتماع نيز براي تبيين مواضع، ضروري است تا خداي ناكرده شخصي كه نامزد مسئوليتي است وعده هاي توخالي و پوچ ندهد.
برخي از نامزدها براي تقويت خود و مواضع خويش تبيين نادرستي از واقعيت هاي اجتماعي و ظرفيت هاي كشوري مي دهند و اين گونه است كه هم كارگزاران فعلي را متهم مي كند و هم مطالباتي را در مردم ايجاد مي كنند كه وعده هاي توخالي از آب درمي آيد و دولت هاي آينده را به بي كفايتي و دروغ متهم مي نمايد.
اجتناب از اتهام زني
اگر بخواهيم درست قضاوت شويم مي بايست درست قضاوت كنيم. بسياري از مردم در نقد ديگران يد طولايي دارند ولي هنگامي كه خود در ميدان عمل قرار گيرند در مي مانند. ما وقتي به پشت سر خويش مي نگريم پدران و مسئولان پيشين را به ناتواني و بي كفايتي متهم مي سازيم. اين قضاوت ها به سبب آن است كه در شرايط آنان نيستيم و آگاهي به ظرفيت ها و توانايي و شرايط آنان نداريم. اين گونه است كه قضاوت ها نادرست مي شود و ديگران نيز نسبت به ما چنين قضاوتي خواهند داشت.
هرگز مشق نانوشته غلط ندارد و كساني كه در ميدان عمل قرار نگرفته اند نمي توانند مدعي شوند كه بهتر از مسئولان كنوني عمل مي كنند. اين مطلبي عام و كلي است و افراد در زندگي و رفتارهاي شخصي و اجتماعي مي بايست در هنگام داوري به همه جوانب عمل توجه كنند، در غير اين صورت عملي كه به عنوان نقد انجام مي دهند در حقيقت چيزي جز اتهام زني نيست كه از نظر قرآن گناه و از نظر قانوني و فقهي جرم و از نظر اخلاقي رذيلت است.
بنابراين لازم است كه همه نامزدها بكوشند تا به تبليغ توانمندي هاي خويش و ظرفيت هاي جامعه توجه داشته باشند و از اتهام زني و ناتوان خواني ديگران خودداري كنند؛ مگر آن كه ادله كافي و مستدل داشته باشند. در اين صورت نيز مي بايست همه مسائل اخلاقي و امنيتي را مراعات كنند.
شخص پيش از آن كه مساله اي را مطرح سازد مي بايست خود را در دادگاه وجدان بگذارد كه طرح اين مساله تا چه اندازه مناسب و لازم و خدايي است و آيا مي تواند در پيشگاه خداوند پاسخ مناسبي براي طرح آن داشته باشد؟
مراعات ادب
نامزدها مي بايست همواره در كلام، ادب را مراعات كنند. ادب به معناي رعايت بسياري از ريزه كاري ها و ظرافت هاي رفتاري است كه شايد در وهله نخست بي اهميت و غيرضروري باشد ولي در عمل دانسته مي شود كه بسياري از مردم به اين نكات ريز و ظرايف رفتاري توجه و اهتمام دارند.
از جمله آدابي كه نامزدها مي بايست به آن توجه كنند مساله ادب با مخالفان است كه در آياتي چون 108سوره انعام و 88سوره هود و 125 سوره نحل بدان اشاره شده است.
در حالي كه نامزدها رقيبان هم مي باشند و رقابت، امري غير از مخالفت است، با اين همه برخوردها به جاي آن كه براساس ادب نسبت به برادر ديني باشد به شكل برخورد با مخالفان مي باشد. با اين همه اگر مراعات ادب نسبت به مخالف را نيز داشته باشند مي توان گفت كه رفتارها مي بايست بهتر از اين باشد كه اكنون هست.
به سخن ديگر، نامزدها به عنوان برادران ديني در عرصه رقابت مي بايست به عنوان استباق به كار خير با هم رقابت داشته باشند نه آن كه به عنوان مخالفان در برابر هم قرار گيرند.
اگر بخواهيم اصول و كليات اخلاق انتخاباتي را برشماريم بيش از آن است كه در يك مقاله بگنجد از اين رو به همين مقدار بسنده مي شود. اميد است با مراعات همين اندك گام هاي بلندتري به سوي فرهنگ سازي برداريم.
منبع: پایگاه فرهنگ و معارف قرآن کریم
• نمايندگان مجلس چه ويژگىهايى را بايد دارا باشند و شرايط يك نماينده مطلوب از نظر اسلام چيست؟
پاسخ:
يك. روايات:
1. ايمان:
در تفسير فرات كوفى آمده است: از پيامبر (ص) سؤال شد: «اى رسول خدا اگر حادثهاى براى ما رخ نمود كه درباره آن آيهاى از قرآن يا سنتى از شما وجود نداشته باشد، چه كنيم؟ حضرتش فرمود: آن را در ميان مؤمنان به مشورت گذاريد».(3)
2. خردمندى:
از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است: «با انسان خردمند رايزنى كنيد و از رأى او سرمپيچيد كه پشيمان خواهيد شد»(4) و «آن كه با خردمندان به شور بپردازد، به راه رشد و موفقيت راهنمايى خواهد شد».(5)
3. تخصص و دانايى:
«از پيامبر اكرم (ص) پرسيده شد: دورانديشى چيست؟ فرمود: رايزنى با صاحبنظران و پيروى از آنان».(6)
4. خيرخواهى:
پيامبر (ص) مىفرمايد: «رايزنى با خردمند خيرخواه رشد و ميمنت و توفيقى از سوى خدا است»(7)
5. خوف الهى:
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «در آنچه برايت رخ مىنمايد، با كسانى مشورت كن كه از خدا خوف دارند».(8) امام صادق (ع) هم مىفرمايد: «در امورت با كسى رايزنى كن كه خدا ترس باشد».(9)
6. تقوا و پارسايى:
در روايت است: «مرد خردمند پارسا را به رايزنى طلب كه جز به نيكى سفارش نكند و مبادا با غير او مشورت كنى چرا كه ناپارساى بىخرد، [باعث] فساد دين و دنيا است».(10)
7. آزادگى و ديندارى
8. دلسوزى، صميميت و برادرى
9. رازدارى
در رابطه با موارد ياد شده، امام صادق (ع) مىفرمايد: «مشورت ثمربخش نيست جز آنكه اركان چهارگانه آن تحقّق پذيرد: 1. طرف مشورت خردمند باشد 2. آزاد مرد ديندار باشد 3. صميمى و برادرسان بوده باشد 4. او را از راز خود در مسأله مورد رايزنى چنان آگاه سازى كه خود آگاه هستى و او اين راز را مخفى دارد و كتمان نمايد».(11)
ناشايستگىها
در نصوص دينى افزون بر شرايط و شايستگىهاى رايزنى، به ابعاد منفى و جهات سلبى آن نيز اشاره شده است پارهاى از آنچه در روايات آمده، عبارت است از:
1. ترس و بزدلى 2. بخل 3. حرص
در سفارشات پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين (ع) آمده است: «اى على با انسان ترسو مشورت مكن، زيرا راههاى گشايش را بر تو تنگ مىكند، با بخيل به رايزنى مپرداز كه تو را از هدف باز مىدارد و انسان حريص را مشاور خود مكن كه كام جويى را نزد تو بيارايد».(12)
4. دروغ
حضرت على (ع) مىفرمايد: «از دروغگو رأى مجو كه چون سراب است. امور دسترسناپذير را نزديك مىنماياند و امور دسترسناپذير را نايافتنى مىنماياند».(13)
دو. امام خمينى (ره)
امام خمينى (ره) همواره بر حضور پرشور مردم در انتخابات نمايندگان شايسته تأكيد فراوان داشت: «نمايندگانى متعهد، متفكر و دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمين در مجلس شوراى اسلامى بفرستيد»(14) و فرمود: «اميد است ملت مبارز متعهد با مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروهها، آراى خود را به اشخاصى دهند كه به اسلام عزيز و قانون اساسى وفادار باشند و از تمايلات چپ و راست، برى باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانين اسلام و خيرخواهى امت معروف و موصوف باشند».
ايشان همچنين مىفرمايد: «بايد به اشخاصى كه احتمال انحراف در آنان مىرود رأى ندهند چه احتمال انحراف عقيدتى و يا اخلاقى»(15) و «كسانى را انتخاب كنند كه صددرصد مسلمان و معتقد به احكام اسلام و متعهد به اجراى احكام اسلام و مخالف با مكتبهاى انحرافى و معتقد به جمهورى اسلامى باشند».(16)
از چند سخن پيشين به دست مىآيد:
1. بررسى سوابق و ويژگىهاى كانديداهاى مجلس لازم و بايسته است و نبايد ناآگاهانه و بدون بررسى كافى كسى را برگزيد.
2. با احتمال انحراف عقيدتى و اخلاقى، نمىتوان به كسى رأى داد. به عبارت ديگر بايد صلاحيت افراد را احراز كرد.
3. شرايط و صلاحيتهاى لازم براى نمايندگى از ديدگاه امام خمينى (ره) عبارت است از: صددرصد مسلمان بودن، نداشتن انحراف اعتقادى و مخالفت با مكاتب انحرافى، عدم انحراف اخلاقى، متفكر بودن، خيرخواهى، تعهد، دلسوزى و در خدمت اسلام و مردم بودن، وفادارى به
نظام جمهورى اسلامى و قانون اساسى و پاىبندى و التزام به اجراى احكام اسلامى.
پىنوشت
(1) شورى (42)، آيه 38.
(2) جهت آگاهى بيشتر ر. ك: آشنايى با مجلس شوراى اسلامى، روابط عمومى مجلس شوراى اسلامى.
(3)» سئل عن النبى) ص (: يا رسول اللَّه ارأيت اذا نزل بنا امر ليس فيه كتاب و سنه منك ما نعمل؟ فقال) ص (: اجعلوه شورى بين المؤمنين «) تفسير فرات بن ابراهيم كوفى، ص 516).
(4)» استرشدوا العاقل و لاتعصوه فتندموا «) بحارالانوار، ج 72، ص 105).
(5)» من شاور ذوى الالباب دلّ على الرشاد «همان.
(6)» قيل لرسول اللَّه) ص (: ماالحزم؟ قال) ص (مشاوره ذوى الرأى و اتباعهم «همان.
(7)» مشاوره العاقل الناصح رشد و يمن و توفيق من اللَّه «همان، ج 72، ص 105).
(8)» شاور فى الذين يخافون اللَّه «همان.
(9)» شاور فى امرك الذين يخافون اللَّه «) همان، ص 98).
(10)» استشر العاقل من الرجال الورع فانه لايأمر الا بخير و اياك و الخلاف فان خلاف الورع العاقل مفسده فى الدين و الدنيا «.) همان، ص 100)
(11)» ان المشوره لاتكون الا بحدودها الاربعه فاوله ان يكون الذى تشاوره عاقلا و الثانيه ان يكون حراً متدينا و الثالثه ان يكون صديق و اخيا و الرابعه ان تطلعه على سرك فيكون علمه به كعلمك ثم يسّر ذلك و يكتمه «مكارم الاخلاق، ج 2، ص 80).
(12)» يا على لاتشاور جباناً فانه يضيق عليك المخرج و لاتشاور البخيل فانه يقصر بك عن غايتك و لاتشاور حريصاً فانه يزين لك شرها «) عللالشرايع، 559).
(13)» لا تستشر الكذاب فانه كالسراب يقرب عليك البعيد و يبعّد عليك القريب «) غررالحكم، ش 10351).
(14) آشنايى با مجلس شوراى اسلامى) پيام 28 بهمن س 358)، ص 13.
(15) همان، (21 اسفند 1358) ص 14 17 ارديبهشت 359.
(16) همان.