در تحفة الاخوان حكايت شده است كه مردي منافق زن مؤمني داشت كه در تمام امور خود به اسم باري تعالي مدد ميجست و در هر كار «بسم الله الرحمن الرحيم» ميگفت و شوهرش از توسل و اعتقاد او به بسم الله بسيار خشمناك ميشد و از منع او چارة نداشت تا آنكه روزي كيسة كوچكي از زر را به آن زن داد و گفت او را نگاه بدارد! زن كيسه را گرفته و گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم» آن را در پارچهاي پيچيد و گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم» و آن را در مكاني پنهان نمود و بسم الله گفت.
فرداي آن روز شوهرش كيسه را سرقت نمود و به دريا انداخت تا آن كه او را بياعتقاد و شرمنده كند. پس از انداختن كيسه در دريا به دكان خود نشست و در بين روز صيادي دو ماهي آورد كه بفروشد. مرد منافق آن دو ماهي را خريد و به منزل خود فرستاد كه آن زن غذايي از براي شب او طبخ كند. چون زن شكم يكي از ماهيان را پاره نمود كيسه را در ميان شكم اوديد! بسم الله گفت و آن را برداشت و در مكان اوّل گذاشت. چون شب شد و شوهرش به منزل آمد زن ماهيان بريان را نزد او حاضر ساخته، تناول نمودند. آن گاه مرد گفت: كيسة زر را كه نزدت به امانت گذاشتم بياور. آن زن برخاسته «بسم الله الرحمن الرحيم» گفت و آن را در پيش شوهرش گذاشت. شوهرش از مشاهدة كيسه بسيار تعجب نموده و سجده الهي را به جاي آورد و از جملة مؤمنان گرديد.[1]
[1] . خزينة الجواهر، ص 612، ج 32.
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
باتوجه به ویژگیهای جالب توجه رویکرد سرمایه گذاری اخلاقی، متاسفانه تاکنون در کشورمان ادبیات مشخصی در این زمینه شکل نگرفته است.
در چند دهه اخیر سرمایه گذاری مبتنی براصول اخلاقی به عنوان یکی از مهمترین موضوعها در عرصه کسب و کار مطرح شده است. ریشه های این گرایش در جامعه و همچنین در میان سرمایه گذاران بسیار متفاوت است. مذهب، مسایل سیاسی و محیط زیست به عنوان مهمترین ریشه های این گرایش به شمار می آیند. هم اکنون، بیش از پنجاه موسسه فعال در زمینه سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق وجود دارد که اصول آن را تشریح می کنند، به راهنمایی و مشاوره با افراد در زمینه سرمایه گذاری در موسسات و شرکتها می پردازند و از طرف دیگر، اقداماتی نظارتی را انجام می دهند. سرمایه گذاری اخلاقی بیش از آنکه یک علم باشد، یک هنر است و متکی بر خودآگاهی و تلقی فرد از اخلاق و به ویژه اصول ثابت و قابل فهم آن برای همگان است.
باتوجه به افزایش مشارکت مردم در امور مختلف کسب و کار، ارایه الگویی برای تبیین اصول اخلاقی و ارزیابی براساس آن بسیار ضروری است. در این زمینه می توان به منابعی همچون: متون مذهبی، عرف و اصول علمی و فنی و استانداردهای مربوطه استناد کرد. به نظر می رسد که دین اسلام باانبوه توصیه های عملی در زمینه رعایت اصول اخلاقی در بین دیگر ادیان از جایگاه ممتازی برخوردار است و از این نظر، مسلمانان دارای پشتوانه ای قوی هستند و این موضوع حتی در برگیرنده بسیاری از توصیه ها و الزاماتی است که تحت عنوان سرمایه گذاری اجتماعی مطرح شده است.
دلزدگی بشریت از دیدگاههای مطلق فناورانه به موضوعهای مختلف زندگی و ضرورت تلطیف زندگی در جوامع پیشرفته کنونی از عوامل گرایش با سرمایه گذاری اخلاقی به شمار می رود. می توان لجام گسیختگی و مخاطرات بالقوه و بالفعل موجود در جوامع صنعتی و آن دسته از جوامع سنتی که دچار تغییر هویت شده اند را عامل ایجاد این گرایش به شمار آورد سمت و سوی فعالان مذهبی در تحریم نوشابه های الکلی، مخالفت با سقط جنین و آزمایش دارو بر روی حیوانات آزمایشگاهی از دهه ۷۰ به حساسیت بیشتر پیروان در سرمایه گذاری و پشتیبانی مالی از شرکتهای مربوط منجر شد. همچنین، مخالفت مردم آمریکا با جنگ ویتنام را می توان به عنوان یکی از خاستگاههای اساسی در گرایش مردم به عدم سرمایه گذاری در صنایع مخرب و غیرانسانی برشمرد. از طرف دیگر، در دو دهه گذشته به این سو، فعالیتهای طرفداران محیط زیست و به ویژه سبزها در مبارزه با محصولات مخرب محیط زیست و از جمله د.د.ت افق جدیدی را در عرصه سرمایه گذاری گشوده است.
در کشور ما به لحاظ بهره مندی از فرهنگ اسلامی و همچنین، آموزه های فرهنگ سنتی و اسلامی اخلاق و رعایت اصول اخلاقی همواره از جایگاه ارزنده ای در زندگی و کسب و کار مردم برخوردار بوده است. از یک طرف، خداوند در قرآن کریم، هدف از رسالت پیامبر را تبیین و تشریح مکارم اخلاقی بر می شمرد و از طرف دیگر، آیین ایرانیان همواره بر محور اخلاق و رعایت اصول آن استوار بوده است.
رعایت اصول اخلاقی در کسب و کار نیز در فرهنگ سنتی و اسلامیمان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بسیاری از بزرگان و پیشوایان دین اسلام در کسب و کار فعالیت داشتند و سیره و انبوه احادیث و روایات و تاکیدات مربوط به رعایت اصول اخلاقی در معامله و کسب و کار از این بزرگان خود موید این مطلب است. ایران به عنوان کشوری واقع در چهارراه تمدن جهانی، نقش موثری در تاریخ کسب و کار داشته است و به ویژه پس از اسلام، ایرانیان از طریق فعالیتهای تجاری خود و رعایت انصاف و دیگر موازین اخلاقی مورد تاکید اسلام نقش مهمی در ترویج آن در شرق دور داشته اند.
بااین حال، در دوره معاصر، رویکردها و الزامات اجرایی، نظام مند و طبقه بندی شده رعایت اصول اخلاقی در کسب و کار از مغرب زمین نشات گرفته است و می توان اشتراکات زیادی را بین آنها و اصول و دستورات اسلامی پیدا کرد. استفاده از تجارب سازمانهای فعال در این زمینه و جستجو برای ارایه الگویی مناسب و منطبق با ویژگیهای فرهنگی کشورمان در این زمینه بسیار مطلوب به نظر می رسد.
از اقدامات جالب توجهی که کشورمان در سالهای اخیر انجام داده است، پیشنهاد برای اعطای جایزه بین المللی اخلاق در علم ابن سینا است که مورد استقبال جهانی قرار گرفت و از دو سال گذشته هرساله به کسانی اعــطا می شود که در زمینه علمی شرایط لازم را احراز کنند. رویکرد اخلاقی در کسب وکار نیز مــــی تواند دارای چنین ویژگیهایی باشد. در اینجا، ضمن اشاره به تاریخچه، اهم اهداف و الزامات این رویکرد، گشودن بابی جدید در این زمینه و ویژگیهای آن توصیه شده است.
مروری بر تاریخچه سرمایه گذاری اخلاقی
سرمایه گذاران مذهبی طی سالهای متمادی به ارایه چــــــارچوبهایی اخلاقی برای سرمایه گذاری و فعالیت در عرصه کسب و کار پرداخته اند. به طور ویژه و به شیوه کلاسیک و رسمی، از سال ۱۹۲۶ در ایالات متحده امریکا و از سال ۱۹۴۸ در بریتانیا به این موضوع توجه شده است. در دهه ۱۹۲۰، رهبران مذهبی در شمال امریکا تصمیم به سرمایه گذاری در بازار سهام گرفتند. پیش از این، چنین سرمایه گذاری نوعی قمار تلقی می شد.
در اواخر دهـــــه ۱۹۶۰ در بریتانیا، سرمایه گذاری اخلاقی وارد مرحله ای جدی شد و گروههایی به کنکاش در زمینه گسترش این امر به تکاپو افتادند.
چنین پدیده ای نیز در حدود سال ۱۹۷۰ در ایالات متحـده امریکا اتفاق افتاد و اولین سرمایه گذاری، سرمایه گذاری پاکس (PAX) بود که در سال ۱۹۷۱ تاسیس شد.
در ســــــال ۱۹۸۸ در بریتانیا برای سرمایه گذاری در زمینه ابزارهای الکترونیک قابل استفاده در جنگها مباحثی مطرح شد، به طوری که در نتیجه آن در سالهای بعد و به ویژه در سال ۱۹۹۷ کمیته مرکزی سرمایه گذاری متعلق به کلیسااصولی را برای سرمایه گذاری وضع کرد(۱۰). براساس این اصول، تنها سرمایه گذاری در آن دسته از شرکتهای سازنده وسایل دفاعی، اخلاقی محسوب می شود که نیازهای وزارت دفاع را تامین کنند و از فروش آن به گروهها و کشورهای متخاصم دوری جویند.
وضعیت حقوقی و اجرایی سرمایه گذاری اخلاقی
هم اکنون، بیش از پنجاه موسسه فعال در زمینه سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق وجود دارد که اصول آن را تشریح می کنند، به راهنمایی افراد در زمینه سرمایه گذاری در موسسات و شرکتها می پردازند و اقدامات نظارتی را انجام می دهند.
سرمایه گذاری اخلاقی بیش از آنکه یک علم باشد، یک هنر است و متکی بر خودآگاهی و تلقی فرد از اخلاق و به ویژه اصول ثابت و قابل فهم آن برای همــگان است. بااین حال، می توان در قالب گروهی از سرمایه گذاران یا شرکتهای سرمایه گذاری متعهد به اصول اخلاقی، مرامنامه ای را تنظیم کرد یا در صورت امکان برای کسب اطمینان بیشتر، از خدمات مشاوره ای موسسات فعال در این زمینه سود جست.
با شکل گیری گرایشهای رو به رشد سرمایه گذاری اخلاقی در بین مردم جوامع صنعتی، به تدریج دولتها نیز در ادبیات سیاستگذاری و برنامه ریزی خویش به این موضوع واکنش نشان دادند. اما تعبیر دولتها از آن، بیشتر نشات گرفته از گفتمان مردمسالاری بود، به طوری که امروزه در تدوین مقررات و طرح استانداردها از آن به عنوان سرمایه گذاری پاسخگو در برابر مردم یاد می شود. این رویکرد در دولت بریتانیا از سال ۱۹۹۵ شروع شد و به تدریج در سایر کشورها گسترش یافت. کشورهایی مانند استرالیا، نیوزیلند، کانادا و افریقای جنوبی از دیگر کشورهای پیشرو در این زمینه به شمار می آیند. در بند ۳۵ مربوط به مقررات فعالیتهای حقوقی سال ۱۹۹۵ الزامی حقوقی برای سرمایه گذاران مبنی بر ارایه بیانیه ای در مورد رعایت اصول اخلاقی ایجاد می کند. بیانیه در برگیرنده انواع سرمایه گذاری و توازن بین سرمایه گذاریها، مخاطرات، عواقب و نحوه تحقق آن است. این مقررات جدید سرمایه گذاران را ملزم می کند تا دو اصل زیر را در بیانیه مدنظر داشته باشند:
گستره ای که در آن ملاحظات اجتماعی، زیست محیطی یا اخلاقی شرکت در زمینه استخدام، استمرار و تحقق سرمایه گذاری مورد توجه قرار می گیرد؛ خط مشی سیاسی مبنی بر استفاده از رویکردها و سیاستهای صحیح در سرمــــــایه گذاری.
موارد مزبور را نباید از جنبه نمایشی نگریست، بلکه در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که سرمایه گذاریها فقط براساس اصول سرمایه گذاری پاسخگو در برابر اجتماع نیست. قوانین نوین، سرمایه گذاران را وادار به مدنظر قراردادن ملاحظات اجتماعی و زیست محیطی در فعالیتها و سیاستهای مربوط می کند. ذکر این موضوع ضروری است که مقررات مزبور برای مورد ملاحظه قراردادن و صراحت در انجام امور است نه اجبار واضطرار. در هر صورت، باید به این موضوع توجه کرد که ممکن است مفاد مزبور موجب ازدیاد تعداد سرمایه گذارانی شود که پاسخگویی در برابر اجتماع را از مهمترین راهبردهای خود تلقی کنند.
باوجود چنین گرایشهایی در سطح دولت و اجتماع، تاکنون تعریف قابل توجهی برای سرمایه گذاری پاسخگو در برابر اجتماع یا سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق ارایه نشده است. در مقررات و الزامات دولتی نیز هیچ اشاره ای به مصداقها نشده است. راسل اسپارکس (۲۰۰۱) عبارت سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق را قدیمی تر از سرمایه گذاری پاسخگو در برابر اجتماع» می داند. به طور ماهوی در سرمایه گذاری اخلاقی بر اجتناب از برخی فعالیتهای مشخص تاکید می شود.
سرمایه گذاری اجتماعی
در امریکا از اصطلاح دیگری با عنوان سرمایه گذاری اجتمـاعی استفـاده می شود که نزدیک به اصطلاحات بالا است. سرمایــــــه گذاری اجتماعـی به دو بخش تقسیم می شود: سرمایه گذاری مبتنی بر اصول اخلاقـی و سرمایه گذاری برای اجتمـاع. ســرمایه گذاری برای اجتماع در زمانی اتفاق می افتد که یک برگشت غیرطبیعی به طور ارادی برای توسعه اجتماع یا دیگر مقــاصد دنبال می شود. این امر بیشتر مبتنی بر یک الگوی بانکی است تا سرمایه گذاری منصفانه ودر واقع در برخی موارد باعنوان بانکداری اخلاقی خوانده می شود. الگوی بانکداری برای توسعه چنین هدفی مناسب است، به طوری که از این طریق، پس اندازکنندگان از سود سرمایه خویش استفاده می کنند. در برخی موارد در بریتانیا علایق مشترکی در زمینه سرمایه گذاری در فعالیتهای کسب و کار مشاهده می شود.از این منظر می توان به بانک تریدوس اشاره کرد که به سرمایه گذاری در زمینه طرحهای اجتماعی می پردازد.
مک کینزی (۱۹۹۸) بـــر تفکیک بین سرمایه گذاری اجتماعی مبتنی بر بازار که هدف خود را افزایش سود ناشی از فـــروش و سرمایه گذاری اجتماعی مبتنی بر تعمق و سنجش دقیق که دیدگاههای بنیادین اخلاق را در نظر می گیرد، تاکید می کند. سرمایه گذاری اجتماعی مبتنی بر بازار به محصولات نهایی خود توجه دارد، در حالی که سرمایه گذاری اجتماعی مبتنی بر تعمق به آسیبهای اولیه مربوط به مواد و ملزومات اولیه و همچنین، خروجی نهایی توجه مـی کند. بااین حال، مورد اخیر با توجه به دیدگاههای مشتریانــش به کسب و کـار مـــی پردازد و نمـی توان آن را اخلاقی تلقـی کرد.
از این رو، به دو دلیل نیازی به تفکیک صریح سرمایه گذاری اجتماعی از نوع اخلاقی آن نیست. به طور کلی سرمایه گذاری اخلاقی به عنـوان یک فعالیت مبتنـی برانصاف است، بـه طوری که یکی از اهداف محوری آن استفاده از قدرت و نفوذ ذینفعان برای ایجاد تاثیر مثبت در رفتار شرکت است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاری اجتماعی الزاماً یک فعالیت مبتنی بر استقراض است. دوم آنکه، ماهیت سرمایه گذاری اجتماعی آن است که افراد پذیرای برگشت مالی پایین مربوط به آن هستنـد و از این طریق به یکدیگر کمـک مـــی کنند. این موضوع به طـور قطعی در سرمایه گذاری اخلاقی مطرح نیست.
سرمایه گذاری سبز
باید بین سرمایه گذاری در زمینه فعالیتهای زیست محیطی مبتنی بر حداکثرکردن سود در مقایسه با تشویق برای توسعه پایدار که در اصطلاح سبز نامیده می شود، تفاوت قایل شد. سرمایه گذاری سبز یا زیست محیطی به سرمایه گذاری در زمینه ارایه کالاها، خدمات و فرایندهایی اطلاق می شود که در نتیجه آن به محیط زیست کمک می شود یا الزامات آن در نظر گرفته می شود. این نوع سرمایه گذاری ضرورتاً اخلاقی نیست. در همین زمان، بسیاری از سرمایه گذاران پاسخگو در برابر اجتماع موجود، اهداف خود را به معیارهای قدیمی تر همچون اجتناب از: آبجوسازی، دخانیات و تسلیحات معطوف کردند. این معیارها از دیدگاههای مذهبی به عاریت گرفته شده بود.
تفکیک صریح تر معانی
اولین کتاب در زمینه سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق در بریتانیا توسط خانم وارد (۱۹۸۴) نوشته شد. همچون بسیاری از مفسران، وی توجه ناچیـزی به تحلیل اصطلاح کرد و آن را به طور عملگرایانه چنین تعریف کرد:
مجموعه اصول و تعاریفی که به درستی در مقابل اجتماع پاسخگو است و هیچ گاه تغییر نخواهد کرد. برخی از مردم احساسی قوی در مورد دخانیات دارند، برخی از آنها در مورد تسلیحات چنین هستند و برخی دیگر در مورد ایجاد اشتغال در شهرها چنین فکر می کنند. عامل مشترک همه این موارد آن است که آنان فکر می کنند که نباید به سادگی پول خود را در اختیار دیگران بگذارند و خود در گوشه ای بنشینند». در کتاب مشابهی در آمریکا که در همین تاریخ توسط دومینی و کایندر (۱۹۸۴) نوشته شد، با تاکید بر جنبه عملی موضوع، اشاره شده است: سرمایه گذاری اخلاقی این احساس را به همراه دارد که سرمایه گذاریهای ما به عنوان دغدغه های درونی ما به شمـــار می آید و سه رویکرد زیر در این زمینه وجود دارد: احترازی، مثبت و فعال، در سال ۱۹۹۰ گرایگ اسمیت از سرمایه گذاری اخلاقی به صورت زیر یاد کرد:
همانند رفتار خرید اخلاقی، سرمایه گذاران اخلاقی می توانند با فروش یکباره یا نگهداری سرمایه برای ایجاد تغییر در برخی شرکتها فشار وارد کنند.
کوپر و شلگلمیلچ (۱۹۹۳) نیز به فقدان اجماع در زمینه معنی اصطلاح سرمایه گذاری اخلاقی و پژوهشهای ناچیز در موضوع مزبور اشاره کرده اند. آنها تعریف بوتون را به عنوان یک فرضیه کاری پذیرفته اند: پولت را در جایی سرمایه گذاری کن که دارای برگشت مالی مناسبی برای تو باشد، اما از مواردی از کسب و کار که مورد تایید نیست همچون: نظامیگری، دخانیات، الکل، آپارتاید و تجاوز به حقوق انسانی دوری کن .
کاتون (۱۹۹۴) تعریفی دقیقتر ارایه کرده است. وی می گوید که می توان سرمایه گذاری اخلاقی را به عنوان عملی اخلاقی و معیاری اجتماعی در چارچوبهای سرمایه گذاری تلقی کرد که تمامـــی بخشهای سازمــان را در بر می گیرد. وی این موضوع را با تعاریف استاندارد تصمیمات که تنها بر برگشت سرمایه تاکید می ورزند، مقایسه می کند. با مترادف دانستن اصطلاحات سرمایه گذاری مبتنی بر اصول اخلاقی و سرمایه گذاری اخلاقی، وی بدین نکته اشاره می کند که سرمایه گذاران اخلاقی نه تنها به میزان برگشت مالی در آینده و مخاطرات مربوط به آن توجه می کنند، بلکه به منابع آن - ماهیت کالاها و خدمات شرکت، جایگاه کسب و کار و روشهای دستیابی به محصول - نیز توجه دارند.
تعـریف کاتون از اصطلاحات مزبور فلسفی تر از دیگران است. در این دیدگاه با دید واقع بینانه ای به تضاد موجود بین هدف اساسی سرمایه گذاری که کسب سود است و اخلاق اشاره شده است. همچنین این موضوع قابل توجه است که اصول اخلاقی از منویات فردی سرچشمه می گیـــرد، در حالی که سود و برنامه ریزی برای آن یک امر سازمانی است و حیطه گسترده تری را در بر می گیرد. در اینجا است که اسکروتون (۱۹۹۶) اخلاقی بودن هر ادعای سرمایــه گذاری مبتنی بر اخلاق را مــردود می شمارد.
اسپارکس برای حل این مشکل بر تفکیک صریح تر سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق و سرمایه گذاری پاسخگو در برابر اجتماع تاکید می ورزد. از نظر وی، سرمایه گذاری اخلاقی را باید به فعالیتهایی نسبت داد که سردمداران آن مجامع مذهبی یا خیریه هستند و از طرف دیگر برای سازمانهای ســـــودجو، اصطلاح سرمایه گذاری پاسخگو در برابــر اجتماع زیبنده تر است.
سرمایه گذاری اخلاقی در عمل
براساس یافته های موسسه ایریس، در سالهای اخیر وضعیت سرمایه گذاری مبتنی بر اصول اخلاقی در دو حوزه زیر بهبود یافته است:
مــــــدیران موسسات تولیدی و سرمایه گذاری به بار اخلاقی محصولات توجه می کنند و از طرف دیگر، سرمایه گذاران به موشکافی و باتوجه به معیارهای اخلاقی به سرمایه گذاری می پردازند. این رغبت دوطرفه به ایجاد اصول و فرهنگی جدید در عرصه کسب وکار و سرمایه گذاری منجر شده است. به عنوان مثال، در اوایل دهه ۱۹۶۰ فقط به میزان ۳۰ درصد از سهام بورس لندن در اختیار سرمایه گذاران رسمی بود، اما امروزه این بخش ۸۰ درصد سهام را در اختیار دارد. بدین ترتیب، بسیاری از مردم در قالب مـــوسسات شناسنامه دار به سرمایه گذاری در بازار دست می زنند. در اصول اخلاقی حاکم بـــــر سرمایه گذاریهای مذکور به سه رویکرد اساسی توجه شده است. اولین رویکرد، رویکرد اجتناب است که در آن از سرمایه گذاری و فعالیت در زمینه های مخربی همچون: تسلیحات، نوشابه های الکلی، فعالیتهای مخرب زیست محیطی، قمار، فعالیتهای منافی عفت احتراز می شود. در رویکرد دوم که رویکرد مثبت نامیده می شود، افراد به سرمـــایه گذاری در اموری می پردازند که به توسعه رفتارهای اخلاقی، بهبود وضعیت معیشتی فقرا، بهبود وضعیت محیط زیست و حل مشکلات مربوط به جوامع منجر خواهد شد. سومین رویکرد، تعاملی است که در آن، سرمایه گذاران با تبادل نظر با مدیران شرکتها به توافق در زمینــه موضوعهای سرمایه گذاری می پردازند. این رویکرد دارای ویژگی عدم جانبداری کامل یا تحریم قطعی است و در عمل از شفافیت بیشتری برخوردار است.
فارغ از نوع تعابیر و رویکردهای فلسفی برخورد با سرمایه گذاری مبتنی بر اخلاق در کسب و کار، برخی از زمینه ها همچون بهداشت و ایمنی از قابلیت بالایی برای جلب نظر مردم به ویژه در کشورهای در حال توسعه برخوردار بوده است. براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی در آوریل سال ۲۰۰۲، گرایش مردم به این حوزه فراتر از هر زمینه دیگری بوده است و امید است بتوان از این طریق تا سال ۲۰۱۰ سالانه حدود هشت میلیون نفر را در کشورهای مزبور از خطر مرگ حتمی نجات داد. براساس این گزارش، اغلب سرمــــــــایه گذاریها در ارتبـــــاط با برنامه های مربوط به مهار بیماریهای واگیردار و بهبود وضعیت تغذیه بوده است. در حالی که بیش از نود درصد پژوهشهای پزشکی در زمینه مشکلات مربوط به کمتر از ده درصد جمعیت دنیا انجام می شود، سرمایه گذاری در این زمینه در کشورهای با درآمد پایین تر از مقبولیت اخلاقی بالایی برخوردار است.
اطلاع رسانی در زمینه میزان اخلاقی بودن فعالیتهـای شرکتها تاثیـر قابل توجهـــی در شکل گیری گرایش مردم داشته است. هم اکنون موسسات دولتی وغیردولتی بسیاری در کشورهای صنعتی با تاکید بر ارزش محوری و سعادت آفرینی فعالیتهای اقتصادی، استانداردهایی را برای رفتار سازمانها و عمومی کردن بهترین اعمال اخلاقی در این زمینه ارایه می کنند.
سیاستگـــــذاری شفاف موسسات سرمایه گذاری متکی بر اصول اخلاقی و توجه آنان به مقولات اشاره شده در بیانیه ماموریت و رسالت خویش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. براساس برآوردی که در بریتانیا صورت گرفته است، حداقل ۵۷ درصد از موسسات مزبور تنها به ذکر سیاستهای خـــویش اکتفا می کنند و در عمل از آن بهره نمی گیرند (ویلیام باو، ۲۰۰۳). براین اساس، تنها ۳۵ درصد از موسسات سرمایه گذاری مزبور به نظرات و تحلیلهای سهامداران توجه می کنند. یافته های پژوهشی نشان می دهد که بسیاری از موسسات خیریه و بااهداف نیکوکارانه به دلیل تــــرس بی اساس از سود کم، از سیاستهای اصولی و شفافی پیروی نمی کنند .
یکی از عوامل تاثیرگذار در عدول از اصول اخلاقی در کسب و کارهای متکی بر اخلاق ملاحظات و سیاستهای مقطعی مدیران است که در تصمیمات خود رفته رفته دچار تزلزل و انحطاط می شوند.
نتیجه گیری
آنچه در ابتدا می توان به سهولت نتیجـــــه گیری کرد، آن اسـت که سـرمایـــه گذاری مبتنی بر اخلاق رفته رفته به الـــزامی برای افراد و سازمانها در عرصه کسب و کــــار در حال مطرح شدن است و می تواند محیط سازمانها را از نگرشهای مطلق فنی به سمت انسانی تر کردن و قابل پذیرش اخلاقی کردن سوق دهد. به طور کلی می توان گفت که سیاستها و دیدگاههای سرمایه گذاران و سازمانها براساس اصول اخلاقی، زیست محیطی و اجتماعی مورد ارزیابی عموم یا نهادهای شناخته شـــــده در این زمینه قرار می گیرند. در این زمینه، برخی خود را محدود به احتراز از برخی سرمایه گذاریهای مخرب می کنند و برخی دیگر، گــــــرایش به سرمایه گذاری در زمینه های سودمند می کنند. براین اساس، معیارهایی برای ارزیابی وضع شده است که بهبود مستمر عملکرد اخلاقی را مورد توجه قرار داده است. آنچه در این زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اولاً تجارب مفیدی است که در برخی از کشورها حاصل شده است و ثانیاً نوع نگرش و نگاه ویژه ای است که بستگی به فرهنگ، اصول و هنجارهای جامعـه ای دارد که کسب و کار در آن جریان می یابد.
می توان نسبت به این امر امیدوار بود که بین کسب و کار و فطرت اخلاق مدار انسانها آشتی برقرار گردد. در حال حاضر که بسیاری از سازمانهای دنیا و از جمله سازمانهای کشورمان به دنبال استقرار اصول و فلسفه مدیریت کیفیت فراگیر هستند، این موضوع به طور ویژه قابل تلفیق با آن اصول است؛ زیرا به نوعی بر اهمیت مشتریان و رفع تزاحمات فردی و اجتماعی ناشی از مصرف کالاها و خدمات تاکیـــــد می ورزد. وجود سازوکاری مطمئن و موثق در این زمینه، خیال مشتریان کسب و کارها را از نبود آسیبهای مادی و معنوی آسوده خواهد کرد.
باتوجه به ویژگیهای جالب توجه رویکرد سرمایه گذاری اخلاقی، متاسفانه تاکنون در کشورمان ادبیات مدیریتی مشخصی در این زمینه شکل نگرفته است. البته در زمینه اخلاق فردی و به ویژه اخلاق مدیران در سازمانها فعالیتهای علمی و پژوهشی زیادی صورت گرفته است، اما این امر به الزاماتی برای ارزیابی سازمانها و گرایشهای آنها منجر نشده است. باتوجه به افزایش مشارکت مردم در امور مختلف زنجیره های کسب و کار، ارایه الگویی برای تبیین اصول اخلاقی و ارزیابی براساس آن بسیار ضروری است. در این زمینه می توان به منابعی همچون: متون مذهبی، عرف و اصول علمی و فنی و استانداردهای مربوطه استناد کرد. تجربیاتی که در کشورهای غربی و به ویژه از منظر دینی حاصل شده است، به دلیل قرابت آیین مسیحیت بااسلام قابل استناد و بهره گیری است. البته، می توان از طریق تعمق و یادگیری در این عرصه به ارایه الگوهای مستقل و منحصر به فرد اقدام کرد.
هم اکنون درباره رویکردها و گرایشهای عمده مطرح شده در زمینه رعایت اصول اخلاقی در کسب و کار، می توان به برخورداری دو رویکرد دینی و سرمایه گذاری سبز از جایگاهی ارزنده و قابل توجه اشاره کرد. بــــه نظر می رسد که دین اسلام با انبوه توصیه های عملی در زمینه رعایت اصول اخلاقی در بین دیگر ادیان از جایگاه ممتازی برخوردار است و از این نظر، مسلمانان دارای پشتوانه ای قوی هستند. در اسلام بر مسئولیت تک تک افراد اجتماع در قبال یکدیگر تاکید شده و همگان مسئول و در عین حال پاسخگو قلمداد شده اند که این موضوع در برگیرنده بسیاری از توصیه ها و الزاماتی است که تحت عنوان سرمایه گذاری اجتماعی مطرح شده است. اسلام بر اخلاق از دریچه مسئـــولیت تک تک افراد جامعه و تعامل آنان با یکدیگـــــر می نگرد و در شرایط کنونی که در سازمانها به نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل موفقیت سازمان نگریسته می شود، ترویـج این اصول و بهــــره گیری از آنها در ارزیابی سلامت سازمانها امکان پذیر است.
هم اکنون در شرایطی قرار داریم که رفته رفته فناوری در کشور در حال نهادینه شدن است و طبیعی است که عدم توجه به معیارهای اخلاقی و تاکید مطلق بر فناوری و دستاوردهای رفاهی و اقتصادی مربوط به آن، مردم کشورمان را دچار نوعی از خود بیگانگی و فاصله گرفتن از فرهنگ اخلاق مدار ملی و مذهبی مان خواهد کرد. ارایه درکی درست از ویژگیهای کسب و کار و آگاهی دادن مردم از نتایج رویکردهای غیراخلاقی برخی کسب و کارها یا تبعات فعالیتهای آنها، رسالتی است که بر دوش تک تک صاحبنظران و به ویژه زعمای دینی است.
از طرف دیگر، رشد فزاینده صنایع آلوده کننده و مخرب محیط زیست، اندیشیدن راهکارهای عملی را برای رفع مزاحمتهای ناشی از کسب و کار مبتنی بر فناوری نوین ضروری کرده است. این در حالی است که دین اسلام، توصیه های قابل توجهی را به مسلمانان درباره حفاظت از محیط زیست کرده است و آنان را به حفاظت و پاسداشت از آن دعوت کرده است. اصول مورد تاکید اسلام در زمینه کسب و کار، علاوه بر برخورداری از جنبه عقلانی از جنبه شهودی نیز قابل توجه است واینجاست که از جامعیت بیشتری نسبت به اصول غربی برخوردار است. از نمونه های این امر می توان به توصیه های اسلام در زمینه اقتصاد بدون ربا اشاره کرد که در سالهای اخیر، حتی بسیاری از کشورهای غربی نیز استقبال زیادی از آن کرده اند و منافع و اثرات مثبت اقتصادی قابل توجهی را در بر داشته است.
در تهیه منشور اخلاقی برای کسب و کار در کشورمان می توان به هردو مورد مذکور استناد کرد و از نظرات و اصول کارشناسی مربوط به آنها بهره جست. حتی می توان این موضوع را در ارزیابی تعالی و میزان توسعه یافتگی سازمانها مورد توجه قرار داد و به ویژه با دیدگاههای مدیریت کیفیت فراگیر در زمینه توجه به مشتریان و نیروی انسانی و رعایت الزامات مربوط به آنان تلفیق کرد. کنکاش در این زمینه و ارایه الگویی عملی برای این امر، مباحث ویژه ای را می طلبد و بهتر است از طریق فراخوان یا برگزاری نشستهای ویژه بدان پرداخت.
برگرفته از سایت : آفتاب
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
حضرت آیت الله خاممنه ای (مدظله العالی):
امروز، روزی است که همه ی آن کسانی که استعداد دارند باید در زمینه ی فرهنگی کار کنند و کارهای نشده هم زیاد است. این آن چیزی است که مورد خطاب من به همه ی اهل فکر و فرهنگ و هنر و ادب و دانش و معلومات و معارف است و این را یک چیز لازمی می دانم.
(فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 16).
منبع: با معارف اسلامی آشنا شویم، شماره ی 39.
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
خبرگزاري انتخاب : طرح مشکل :
دنیای روبه توسعه امروز با مسائل پیچیده ای روبروست که اگر مسائل مربوط به آن به درستی شناخته نشده باشد، منجر به ایجاد بحران پدیده توسعه و عوامل مؤثر آن می گردد که موجب فساد و ابتذال جامعه بشری می شود، به همین سبب ناهنجاریهای و خسارتهای بوجود آمده به راحتی قابل اصلاح و جبران نیست، پس بهتر است قبل از گرفتار شدن در غرقاب توسعه به مسائل مر بوط به آن به خوبی پرداخته شود و پیش زمینه های آن به خوبی فراهم گردد و معیارها و شاخصهای مؤثر در توسعه بدرستی دیده شود.
یکی از مسائل مورد نظر مؤثر در فرآیند توسعه فرهنگ کار و مسائل مربوط به آن است که اگر بدرستی به آن پرداخته نشود امید به فراهم آمدن محیط مناسب رشد و ارتقاء و فضای سالم مسائل حاکم بر کار پدید نمی آید و در نتیجه شاهد افت و خیزهای تکان دهنده جامعه کاری خواهیم ماند و کار نقش پویائی و نشاط و سرزندگی و مفید بودن خود را برای جامعه بشری از دست می دهد و انسانها خسته و سرگردان و ناامید و افسرده و ناراضی و عصبی از وضعیت موجود کار و زندگی خود خواهند بود امّا با این وجود به موجب نیاز زندگی با مسائل کار دست و پنجه نرم می کنند، تا بتوانند با مسائل ناخواسته پیش آمده آن کنار آیند ولی از کسب درآمد و کار و زندگی خود احساس رضایت نمی نمایند و در چنین فضای ناخوشایند و ناسالم کاری، انسانها میزان موفقیّتشان در کار و انعطافشان در هماهنگی با فضای حاکم بر کار و یا رضایتبخشی آنها از کار دچار اختلال می گردد و خواه ناخواه این مسائل در عرضه کار مفید و کارآمدی و بهره وری کار تأثیرات سوء و غیر قابل جبرانی دارد. به همین دلیل سؤالاتی مانند: چه عناصر و عوامل فرهنگی موجب آفرینندگی کار شایسته می گردد و اساسا چه کارهائی شایسته هست ؟؟! به سبب روشن بینی دست اندرکاران عرصه کار و فراهم شدن بستر و زمینه خلق کار شایسته؛ پاسخگوئی به آنها ضرورتی انکار ناپذیر است .
مقدمه :
فرهنگ اسلامی انسان را برای حضور در صحنه های کار و تلاش آماده می نماید و رمزهای موفقیّت را برای انسان روشن می کند و انسان را در ساختن زندگی یاری می نماید. امام علی (ع) می فرماید: بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده گشتن. به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد .
در این مقاله واژه فرهنگ به معنای علم، دانش،ادب، معرفت، تعلیم و تربیّت، آثار علمی و ادبی یک قوم و ملّت و واژه کار به معنای پیشه، شغل، عمل و عبادت انسانها به جهت تأثیر گذاری بر زندگی برای اداره اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، علمی ،اجتماعی و ... نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اطلاق می گردد .
در این مقاله به موضوع رابطه فرهنگ کار و کار شایسته؛ با بهره مندی ازرهنمودهای کتاب آسمانی قرآن و دیدگاه پیامبر اکرم ( ص) و همچنین ائمه معصومین ( ع ) پرداخته شده است. بدیهی است که این مقاله با توجّه به توانائی نویسنده و همچنین محدودیتهای مقاله به جهت زمان پردازش و ظرفیت متناسب با مقاله نگاشته شده است، از این رو هر گونه ضعف در پردازش، به دلیل محدودیّت های فوق می باشد. روشن است که چشمه جوشان فرهنگ غنی اسلام، مبنای همه رویکردها و راهکارهای مناسبی است که جامعه انسانی با کنکاش و تدبّر و تفکّر و به کار گیری و بهره مندی مناسب از رهنمودهای روشنگرانه آن، می توانند به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت خود دست یابند. تأکید بزرگان دین و هدایتگران بشریت از استفاده از منبع فیض چشمه جوشان فضیلت به همین سبب است. در روایات آمده است: امام علی (ع) می فرمایند :
\" خدای سبحان کتابی راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت؛ پس راه خوبی را پیش گیرید، تا هدایت شوید و از کوره راه بدی دوری جوئید تا به مقصد برسید.\" \"بدانید که شرایع دین یکنواخت است و راههایش رساننده ( به هدف ). هر که در این راه قدم گذارد ( به هدف ) رسد و سود برد و هر که از پیمودن آنها باز ایستد، گمراه وپشیمان شود. \" مردم هيچ يك از مقررات دينی را برای سود دنيای خود ترك نمی گويند مگر آن كه خداوند بر اساس نظام تكوين يا تشريع، دری را كه زيان بارتر است به روی آنان می گشايد .\"
انجام کار شایسته و با کیفیت مناسب همواره از مسائلی بوده است که بشر در دوره های مختلف زندگی خود بدان نیاز داشته است و برای انجام شایسته کار همواره تلاشهای زیادی نموده است. پیامبران وحکما و علماء و دانشمندان نیز با بهرهمندی از الهامات و تجربیات در این باره به مردم توصیه هائی داشته اند. قرآن و پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) نیز در این رابطه توصیه های قابل ملاحظه برای بهرهمندی جامعه انسانی به ارائه نموده اند. که به جهت فراهم شدن پیشنیازهای انجام کار شایسته جامعه انسانی نیازمند برخورداری از شناخت و فرهنگ سازی مناسب دیدگاههای اسلامی است که با بهره مندی از آن به عنوان مبانی و راهبردها و راهکارها و اصول دستورالعمل وقانون کار؛ در فراهم شدن زمینه مناسب چرخش زنجیره فرایند کار و ایجاد محیطی سالم و پویا با نتایجی مفیدتر تأثیر بسزائی خواهد داشت. در این مقاله به عوامل به مسائل و عوامل مؤثر فرهنگ کار در خلق کار شایسته در حد امکان محدودیتهای مقاله پرداخته شده است. امید است با بهره مندی از عوامل مؤثر در خلق کار شایسته جامعه کار آفرین در بستر سازی و زمینه سازی خلق کار شایسته موفقیّتهای لازم را کسب نمایند و همچنین جامعه کاری نیز با آشنائی با فرهنگ کار شایسته به کسب توفیقات لازم در خلق کارشایسته نائل شوند و همگی موجب استمرار چرخه رو به رشد کار شایسته گردند، تا رضایتمندی لازم از تلاش و پشتکار نیروی کار و سرمایه های عمر و زمان زمان و مالی به شایستگی حاصل شود .
مبانی انجام کار شایسته :
در این قسمت مبانی انجام کار شایسته به اصول و معیارهائی می پردازیم که به عنوان زیر بنائی و مبانی تفکری واعتقادی فرهنگ کار مطرح هست و بر اساس آن راهبردها شناسائی و وضع می گردد .
کار شایسته چیست؟؟
در این مقاله منظور و تعریف کار شایسته شامل دو دسته از کارهائی است که آدمی به سبب انجام آن کسب درآمد
می نما ید و هم شامل کارهائی است که به دلیل خیرخواهی انجام داده می شود و در برابر آن دستمزد دریافت نمی گردد، هر گاه انجام کار به جهت کسب رضایت خداوند باشد و به خوبی رضایت خداوند لحاظ شود و به موجب آن به مخلوقات خداوند خدمت شود، عنوان عبادت، عمل صالح و کار شایسته به ن اطلاق می شود. در دیدگاه اسلامی کارهائی شایسته بر مبنای معیارهای ایدئولوژی اسلامی استواراست .
حال این سؤال مطرح است که چگونه کاری در فرهنگ اسلامی مورد رضایت خداوند می باشد و به چه کاری در دیدگاه اسلامی شایسته می گویند و کار شایسته افراد با برخورداری از چه ویژگیها و خصوصیات فردی و اجتماعی و کاری صورت می پذیرد؟
کار شایسته ابعاد و جوانب، سطوح و درجات و شکلهای مختلفی دارد، و خداوند بر اساس استعدادها، توانائی ها و تفاوتهای فردی افراد از آنها انتظار دارد و اساسا خداوند نظام آفرینش را بر اساس کارهای متناسب با نیازهای افراد طرّاحی نموده است، و به تعداد نیازهای کاری برای انجام امور زندگی مردم از استعدادهای متفاوتی برخوردارند، البته هر چه انسانها نسبت به توانائی های خود شناخت بیشتری داشته باشند و در جهت پرورش توانائی ها و استعدادهای خود تلاش مفیدتری نمایند و هر چه نسبت به تربیّتّ نفس و شخصیّت خود آگاه باشند و از اطلاعات مورد نیاز روزبیشتری بهرهمند می گردند و موفقیِتهای بیشتری کسب می نمایند. در فرهنگ اسلامی \"برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.\" امام علی (ع) می فرماید: \" پس بر شما باد كه با تلاش و كوشش پی گير و هوشياری، اين مايه های هستی را شكوفا ساخته و آمادگی لازم را بدست آوريد تا در آن زندگی جاويد نتيجه كوشش اين جهانی خود را دريابيد. \" به هر نسبت كه دانش آدمی زيادتر می شود توجّه خود را به نفس خويش افزون می كند، و برای نيل به سعادت و صلاح، سعی و كوشش خود را به كار می اندازد. \" مسائل کار یا پیشه ویا شغل شایسته در متون مذهبی با صفاتی مانند خوب، صالح و نیکو به آن پرداخته شده است که منجر به موفقیّت، سعادتمندی و رستگاری انسان می گردد .
مبانی معیارهای کار شایسته از دیدگاه اسلام چیست؟
از جمله معیارهای مؤثر در انجام کار شایسته از نظر اسلام عبارت است از :
الف) کار و کوشش برای رضایت خداوند و در انجام کار خدا را در نظر داشت است. در متون اسلامی در این باره چنین آمده است:امام علی (ع) می فرماید :\" برترین کارها، کاری است که برای خدا باشد. \"به پروا داشتن از خدا فرمان دارید و برای نیکوکاری و ( فرمانبرداری ) از خدا آفریده شده اید. \" آنچه را خداوند بر شما فرض کرده است، وجهه همّت خود قرار دهید و برای ادای حق او که از شما خواسته است، از او توفیق و کمک طلبید .\"
ب) کار بر اساس معیارهای کسب حلال باشد، اسلام کسب در آمد حلال را بر هر زن و مرد مسلمانی به عنوان یک فریضه، وظیفه و واجب است و از ارزشمندترین عبادتها به شمار می آید و کسب حلال و غذای پاک، موجب استجابت دعا می شود . در این باره چنین آمده است:حضرت رسول اكرم ( ص ) می فرمایند: \"خواستن رزق مباح و گذران كردن از درآمد حلال وظيفه واجب هر مرد و زن مسلمان است .\" حضرت محمّد(ص) در : \"عبادت دارای هفتاد بخش است و بدست آوردن روزی حلال ارزشمندترين آنهاست.\" \"كسی كه دوست دارد دعايش مستجاب شود، غذا و كسب خود را پاك و حلال سازد .\"
و در قرآن آمده است:\" از تو می پرسند چه چيز برای ايشان حلال شده است . بگو: چيزهای پاکيزه بر شما حلال شده است.\" \" ای مردم! از آنچه در زمين حلال و پاکيزه است بخوريد و به دنبال شيطان نرويد که او دشمن آشکار شماست .\"
� از عوامل عدم انجام انجام کار شايسته، عدم توجّه به حلال و حرام احکام الهی می باشد، که در روايات و آيات متون اسلامی به آن توجّه ويژه شود، از عوامل مهمی است که انجام کار شايسته را تحت شعاع خود قرار می دهد و سبب عدم تحقق و کسب موفقيّت در انجام کار شايسته و سالم می گردد. مال حرام نیز از جمله موارد دیگریست که بر سلامت کار و زندگی تأثیر منفی می گذارد. در این باره چنین آمده است: حضرت محمّد( ص) می فرماید: كسی كه مال حرام می خورد ( و در عين حال به خيال خود)، عبادت می كند، عبادتش خانه ای است روی شنهای روان صحرا .
( يعنی اثری از عبادت او چون خانه روی رمل باقی نماند و عبادتش پذيرفته نشود .)
� از جمله افعال حرام غصب است. حضرت محمّد (ع) می فرماید:\" برای هیچ کس چیزی از مال برادرش روا نیست مگر با رضایت خود او.\" هر كس به نا حق مال مؤمنی را غصب كند، خداوند پيوسته از او روي گردان است و همه اعمال نيك و خوب او را مغبوض می دارد و هيچ عمل نيكی را از وی ثبت نمي كند مگر اينكه توبه كند و مالی را كه غصب كرده، به صاحبش بر گرداند .
و یکی دیگر از موارد افعال حرام تصاحب و غصب مال یتیم است. که حرام بودن آن به دلیل پیشگیری از ظلم و حق کشی می باشد. حضرت فاطمه (ع) ( در یکی از سخنرانیهای خود فرمود): خداوند پرهیز از خوردن مال یتیم را به خاطر جلوگیری از ظلم و حق کشی واجب فرمود .
� يکی از راههای کسب حرام ربا می باشد، زیرا موجب اختلال در کسب و تجارت اموال مورد نیاز زندگی مردم می گردید در اين باره آمده است :
امام جعفرصادق در پاسخ به پرسش هشام بن حكم از علت تحريم ربا ، فرمود :\" اگر ربا حلال بود، مردم كار تجارت و كسب مايحتاج خود را رها می كردند. پس خداوند ربا را حرام فرمود، تا مردم از حرام خواری دست كشيده به تجارت و خريد و فروش روی آورند و به يكديگر قرض دهند .\"
� یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به اختلال در پاسخگوئی سالم و صحیح به نیازهای مردم می گردد، رشوه هست و همه کسانی که در عمل رشوه شرکت می کنند مورد سرزنش قرار گرفته اند. در این باره آمده است: امام محمّد باقر (ع) می فرماید: \" پيامبر خدا (ع) لعنت کرده است مردی را که مردم به کار او نيازمندند، و او از مردم رشوه می خواهد. ( و در مذمت رشوه آن حضرت فرمود):\" خدا لعنت کند رشوه دهنده، رشوه گيرنده و واسطه ميان آن دو را .\"
� احتکار یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به ایجاد تورم و اختلال اقتصادی می گردد و موجب ضرر و زیان برای مردم و سود حرام برای محتکرین می گردد. عمل احتکار به قدری گناه هست که انجام فعل احتکار خیانت محسوب می گردد و خداوند از محتکرین بیزار است و این عمل برای حکمرانان عیب و ننگ شمرده شده است، زیرا موجب کاهش خیر وبرکت محرومیت می شود. در این رابطه چنین آمده است: حضرت محمّد (ع) می فرماید: جز خیانتکاران احتکار نمی کنند . چه بد بنده ای است محتکر! اگر خداوند متعال قیمتها را کاهش دهد، او اندوهگین می شود و اگر گران کند شاد می گردد. کسی که در بازار ما دست به احتکار زند به منزله کسی است که کتاب خدا را انکار کند. هر کس خوراکی را به امید گران شدن چهل روز انبار کند از خداوند بری شده و خدا نیز از او بری و بیزار است. و امام علی (ع) نیز در رابطه با احتکاردر فرمان زمامداری مصر به مالک اشتر می فرماید:\" با این همه، بدان که بسیاری از آنان ( تجّار و صاحبان صنعت ) در داد وستد بیش از اندازه سختگیرند و بخل ورزی ناپسندی دارند و به منظور سود بیشتر کالا را احتکار می کنند و به دلخواه نرخ گران می بندند و این کار کار برای توده مردم زیانبار و برای حکمرانان عیب و ننگ است. بنابراین از احتکار جلوگیری کن، زیرا که رسول خدا(ع) از آن منع فرموده است .
هر احتکاری که به مردم زیان رساند و نرخها را بالا برد، خیر و برکتی در ان نیست. محتکر بخیل برای کسی گرد
می آورد ( وارث) که از او تشکّر نمی کند و به سوی کسی می رود ( خداوند در آخرت) که عذرش را
نمی پذیرد. احتکار موجب محرومیّت است.\" البته قابل ذکر است که منظور از احتکار نگه داشتن جنب به جهت گرانی می باشد و یا اینکه منجر به محرومیت و گرانی جنس شود .
مبنای حلال بودن خوراکیها به خطر نیفتادن سلامت انسان و جامعه انسانی می باشد و همچنین مبنای حرام بودن به خطر افتادن سلامت انسان است، در این باره حضرت امام رضا (ع) می فرماید: هر چيز سودمند و نيرو زا برای جسم که موجب تقويت بدن می شود، حلال است، و هر چيز زيان آور که نيروی آدمی را می گيرد، يا کشنده است حرام است .
حضرت محمّد( ص ) می فرماید: چون لقمه حرام به شكم بنده ای داخل شود، همه فرشتگان آسمانها و زمين او را لعنت كنند و تا وقتی كه آن لقمه در شكم اوست خداوند به او نظر لطف نمی كند. و در مذمّت لقمه حرام چنین آمده است: كسی كه لقمه حرام بخورد چهل شب نمازش قبول نمی شود و چهل روز دعايش مستجاب نمی شود .
از جمله نوشیدنیهای حرام مشروب الکلی می باشد، که به دلیل تأثیرات منفی بر انسان حرام است، دراین باره حضرت امام رضا (ع) فرمودند: \" رسول اكرم (ص ) روايت كرده هر قسم مشروب الكلی كه از نوشيدنش عقل تغيير می كند زياد و كمش حرام است .\"
ت) نوع و کیفیّت انجام کاربه گونه ای باشد که موجب رستگاری انسانها گردد. در این رابطه امام جعفر صادق (ع )
می فرمایند: \"امروز در دنیا کاری کن که به وسیله آن امید رستگاری در آخرت داری.\" . همچنین حضرت علی( ع ) نيز می فرمايند:اگر طالب نجات و رستگاري هستيد بي خبري و غفلت را ترك گوئيدو پيوسته ملازم كوشش و مجاهده باشيد .
در دیدگاه اسلامی کاری شایسته است که منجر به یک سری رفتارهای هنجارهای عاقلانه گردد که موجب رستگاری و کمال انسان و جامعه انسانی می شود .
ت) از موارد دیگری که عنوان کار شایسته می توان به کاری اطلاق نمود، انجام مناسب، موفّق و خوب کاراست .
امام علی (ع) نیز برتری کار را به بالا بودن سطح کارها و حسن کما ل کارها دانسته اند، حضرت می فرماید: برتری به حسن کمال و کردارهای بالاست، نه به بسیاری مال و بزرگی کارها ( و منصبها) پیامبر اسلام حضرت محمّد (ص) نیز می فرمایند: خدای تعالی دوست دارد وقتی کسی کاری می کند آن را به خوبی انجام دهد .
همچنین حضرت محمّد می فرماید: خداوند کارهای والا و ارجمند را دوست می دارد و کارهای حقیر و خرد را ناخوش
می دارد .
ج) از عوامل دیگر خوب بودن ظاهر و باطن کار می باشد، کاری که پاک و پاکیزه باشد و صاحب کار خوی نیک و انفاق نماید و صحبت نمودنش نیز اندازه باشد، مورد تأئید اسلام می باشد. در این رابطه حضرت علی (ع) می فرماید: \" خوشا به حال كسی كه ... كسب و كارش پاكيزه، و نيت و درونش پاك، و خوی او نيك، زيادی دارايی خود را انفاق می كند و زبانش را از زياده گويی نگه می دارد .\"
در واقع در این جملات توجّه بزرگان دینی به به کمال و شایستگی کار، که امروزه به عنوان بهره وری و بهینه سازی و رعایت استاندارد کاراطلاق می شود، معطوف شده است .
ارزش و تآثیر کار شایسته :
تأثیر وارزشها ی کار شایسته چیست ؟
رضایت خداوند از انسان یکی از ارزشها و تأثیرات کار شایسته است .v خداوند انسان با ایمان پیشه ور را دوست دارد. از حضرت محمّد پیامبر خدا (ع) چنین آمده است: \" خداوند متعال بنده مؤمن پیشه ور و شاغل را دوست وارد .\"
خشنود بودن خداوند و دوجهانی بودن پاداش کار از دیگر ارزشهای کار نیکو می باشد، در این باره در کتاب آسمانی قرآن آمده است: پس خدا فتح و پیروزی در دنیا و ثواب آخرت نصیبشان گردانید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد .
کار خوب و نیکو پایدار و ماندنی است. در این باره امام علی (ع) می v فرمایند: کار خوب، اندوخته ای ماندنی و میوه ای پاکیزه و خوشگوار است .\"
در دیدگاه اسلامی برای زن و مرد مؤمنی که کار نیکو و شایسته انجام دهد v زندگی خوش و پاکیزه و همچنین پاداش و جایزه ای بهتر از کارشان وعده داده است. در کتاب آسمانی قرآن آمده است:\" هر کس، از مرد و زن که مؤمن باشد و کار نیکو انجام دهد، زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کارشان به آنان می دهیم .\"
و امام علی (ع) در این باره می فرمایند: \"آن که درخت خوبی می نشاند، شیرین ترین میوه را از آن می چیند .
افراد به اندازه تلاشی که می نمایند در نامه اعمالشان برای آنها پاداش v منظور می گردد. حضرت محمّد (ص) در این باره می فرماید: \"هر که نهالی بکارد، خداوند به مقدار میوه ای که از آن درخت بدست می آید، در نامه اعمال او پاداش می نویسد .\"
خداوند کسی را از ثواب کار نیکش محروم نمی گرداند. در کتاب آسمانی قرآن v آمده است: هر کار نیک کنید البتّه از ثواب آن محروم نخواهید شد و خدا دانا به حال پرهیزکاران است .
گذشت نمودن در معامله هنگام فسخ موجب بخشش گناهان در روز رستاخیز می v شود. در این باره امام جعفر صادق (ع) می فرماید:\" هر گاه یکی از دو مسلمان معامله کننده پشیمان شود و تقاضای فسخ کند و طرف دیگر تقاضای او را بپذیرد، خداوند در روز رستاخیز از گناهان او در گذرد .\"
خداوند پاداش کار نیک را ده برابر و کیفر کار بد را به اندازه عمل می v دهد. در این باره در کتاب آسمانی قرآن چنین آمده است: \" آن کس که حسنه و کار نیکی انجام دهد برای او ده برابر آن هست و آن که کار بدی انجام دهد، جز مثل آن کیفر داده نشود .\"
خداوند افرادی را که به خداوند ایمان می آورند و نیکو کار می شوند محبوب v می گرداند. در قرآن در این باره چنین آمده است:\" همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای مهربان آنها را ( در نظر حق و خلق ) محبوب گرداند .\"
تفاوت نتیجه و حاصل نیکوکاری و بدکار بودن نیز از ارزشهای انجام کار v شایسته به شمار می رود، در قرآن چنین آمده: \" البتّه خدا آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شدند در بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است، داخل گرداند و آنان را که به راه کفر شتافتند به تمتّع و شهوترانی و شکم پرستی مانند حیوانات پرداختند عاقبت منزل آنها آتش دوزخ خواهد بود . \"
آنچه که عمل می کنی نتیجه می گیری، و آنچه که کار می کنی درو می نمائی و v نفع و ضرر کارفرد به او بر می گردد و در نتیجه کسی که کار شایسته انجام دهد به خودش نفع رسانده و کسی که کار ناشایسته انجام دهد به خودش ضرر رسانده است، در این باره در قرآن آمده است: \" هر کس کار نیک کند به نفع خود و هر که بد کند به زیان خویش کرده است، آنگاه همه به سوی خدای خود باز می گردید . \"
و امام علی (ع) در این باره می فرماید: \"هر انسانی کرده خود را می بیند و سزای کردارش را می گیرد .\"
همچنین در قرآن آوده است:\"از آن خداست هر آنچه در آسمانها و هر چه در زمین است تا کسانی را که بد کرده اند در برابر اعمالشان را کیفر دهد و آنان را که نیکی کرده اند به کردار نیکشان پاداش .\"
همچنین در قرآن آمده است: \"هر كس به اندازه يك ذره كوچك كار خوبی بكند در آن سرای پاداشش را خواهد ديد و هر كس ذره ای كار شر از او صادر شود، كيفرش را خواهدديد .\"
رفتار نیکو، شخصیّت انسان را زیبا و قدرتمند نشان می دهد و برای v زمامداران پناهگاه زمامداریست. در این باره امام علی (ع) می فرماید : \"رفتار نیکو نشان زیبائی قدرت . پناهگاه زمامداری است .\"
نجات انسانها و ایجاد روحیه همکاری نیز از تأثیرات دیگر کار نیکو می باشد. در این باره حضرت محمّد (ص )v
می فرماید: \" کسی که دسته ای از مسلمانان را از خطر سیل یا آتش سوزی نجات دهد، بهشت بر او واجب می شود .\"v
با انجام کار نیکو سازندگی شکل می گیرد، شهرها آباد می گردد و عمرها افزایش می یابد. حضرت امام جعفرصادق v
( ع ) می فرمایند: نيكوكاری و حسن خلق، شهرها را آباد می كند و عمرها را افزايش می دهد .
کار نیکو موجب در امان ماندن انسان از انجام گناه می شود. در این رابطه حضرت محمّد (ع) می فرماید:\" ای گروه بازرگانان! در هنگام معامله شیطان و گناه حاضرند، پس بیع (مال) خود را با صدقه در آمیزید .\"
کسب و کار انسان را از آنچه در دست مردم است بی نیاز می گرداند. دراین باره چنین آمده است :v
به تجارت پردازید، که آن شما را از آنچه در دست مردم است بی نیاز می گرداند و خداوند بنده پیشه ور و درست کار را دوست دارد .
کسب و کار شایسته موجب کسب روزی و برکت از طرف خداوند و بدست آوردن ثروت v می گردد. در این باره آمده است: امام جعفر صادق (ع) از شغل یکی از اصحاب خود پرسید، عرض کرد: فدایت شوم، من تجارت را کنار گذاشته ام؛ حضرت فرمود : چرا؟ عرض کرد: منتظر این امر ( روی کار آمدن دولت و حکومت شما) هستم. حضرت فرمود:\" این ( رفتار) از شما ( باعث) تعجّب است.، ثروتتان از بین می رود . از تجارت دست مکش و فضل و برکت خدای را بجوی، حجره خود را بگشا و بساط کسب و کارت را پهن کن و از پروردگارت روزی بطلب . \"
مبانی ویژگیهای و ضرورتهای افراد به جهت انجام کار شایسته :
برای انجام کار شایسته افراد توجّه به مسائل و عوامل مؤثر در ایجاد کار شایسته اجتناب ناپذیر است، از این رو در این قسمت به پاره ای از عوامل و مسائل و ویژگیهای مؤثر در خلق و ایجاد کار شایسته می پردازیم. از جمله این عوامل و مسائل مربوط به انجام کار شایسته عبارت است از :
تفاوتهای فردی در سلیقه افراد در انتخاب نوع کار مؤثر است. در اين باره چنين آمده است: امام علی (ع )
می فرماید: مردم مانند درختان هستند که همگی از یک آب آبیاری می شوند امّا میوههایش گوناگون است .\"
همچنین ( درباره آیه ما روزیشان را میانشان قسمت می کنیم،) می فرمایند :\" خداوند سبحان ... با حکمت خود، خواسته ها و همتّها و دیگر احوال ایشان را ( مردم را ) متفاوت و دیگرگون قرار داد و این امر را مایه قوام و معیشت خلق ساخت، چون یک مرد مرد دیگری را اجیر می کند... اگر مردی از ما ناچار شود کار بنّائی یا نجّاری و یا صنعتگری، و دیگر پیشه ها را برای خویش، انجام دهد با این وضعیت کارهای دنیا روبراه نمی شود و آنها نیز فرصتش را ندارند و به یقین از انجام آن ناتوانند. امّا خداوند به این صورت تدبیری دقیق کرد که خواسته هایشان را گونه گون سازد و خواسته های هرکس که به چیزی تعلق گرفت هر یک برای دیگری آن را انجام دهد؛ و هر کدام با کمک دیگری آنطور که مصلحت حالش اقتضا دارد، امور زندگیش را پیش ببرد .
خداوند به اندازه توانائی افراد از آنها انتظار کار دارد، لحاظ نمودن و رعایت این معیار به عنوان یک اصل توقع افراد از توانائی کاری خود را منطقی می نماید. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: \"...روشی را انتخاب كن كه در حدود توان و طاقت تو باشد و بتوانی هميشه آن را انجام دهی . \" ساختمان طبيعي و سرشت مردم از يكديگر دور و با هم متفاوت است و از همه بهتر طبيعتي است كه از شرو بدكاري بر كنار تر باشد .
پرهیز از انجام کارهائی که بیش از توانائی افراد می باشد، ضروری است زیرا نتیجه چنین کاری موجب خواری و ذلّت و عدم کسب موفقیّت لازم در انجام شایسته و نیکوی کار میشود. در این رابطه حضرت امام جعفر صادق ( ع ) می فرماید:\" سزاور نيست مرد با ايمان موجبات خواری و ذلت خود را فراهم نمايد. عرض شد چگونه آدمي باعث خوار خود می شود؟ فرمود به كاری دست می زند كه قدرت و طاقت انجام آن را ندارد.\" امام موسی کاظم(ع) نیزمی فرماید : \"ای هشام خردمند اندیشمند کسی است که کاری را از عهده آن بر نمی آید، رها می کند .\"
و در قرآن چنین آمده است: \"خدا هيچكس را تكليف نكند مگر به قدر توانائی او و روز جزا نيكی های هر شخص به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود او است بار پروردگارا ما را بر آن چه به فراموشی يا به خطا كرده ايم مؤاخذه مكن بار پروردگارا تكليف گران و طاقت فرسا چنان كه بر پيشينيان نهادي بر ما مگذار بار پروردگارا بار تكليفی فوق طاقت ما را به دوش منه و بيامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و يار و ياور ما توئي ما را بر- مغلوب كردن- گروه كافران ياری فرما.\" \" آیا آنان رحمت پروردگارت را قسمت می کنند؟ روزی آنان در زندگی دنیا را ما میان ایشان قسمت می کنیم . و درجات و مراتب برخی را بر برخی دیگر برتری دادیم تا یکدیگر را به خدمت گیرند. و رحمت پروردگارت از آنچه آنها گرد می آورند، بهتر است .\"
نیّت از جمله عواملی هست که در انجام هر کاری تأثیر بسزایی دارد، در این باره حضرت محمد (ص) می فرمايد: \"جز اين نيست كه اعمال به نيّات است \". \" در هر چیز باید نیّت نیک داشته باشی، حتّی در خوردن و خواب .\"
\" نجات تنها در اين است كه با خداوند از در خدعه و فريب وارد نشويد كه خداوند با شما خدعه نمايد. زيرا هر كس با خدا خدعه كند خدا با او خدعه خواهد كرد و ايمانش را از وي سلب ميكند. كسيكه با خدا خدعه مي كند اگر درست بفهمد در واقع خود را فريب داده است .
((از حضرت پرسيدند: يا رسول الله چگونه با خدا خدعه می كند؟)) حضرت فرمود : فريضه ای را كه خداوند بدان امر فرموده انجام می دهد ولی در نيت غير خدا را اراده می نمايد. سپس فرمود: راه تقوا درپيش گيريد و از ريا بپرهيزيد كه ريا شرك به خداوند است و ريا كار در قيامت به چهار اسم خوانده می شود: ای كافر، ای فاجر، ای مكار، ای زيانكار اعمالت بر باد رفت و اَجرت باطل شد .\"
از عوامل مؤثر درانجام کار شایسته اخلاص می باشد، عمل و عبادتی را خداوند قبول می نماید که از روی اخلاص باشد.این موضوع نشانگر این است که از افراد وارد شدن به بازار کار باید به رتبه ای از رشد که موجب حفظ سلامت مسائل مربوط به کار می گردد، شود. در این باره آمده است: حضرت محمّد (ص) می فرماید: \" دلت را خالص گردان، تا عمل اندک تو را بسنده باشد .\"
و همچنین حضرت علی ( ع ) می فرماید: \"هيچ عملی از تو در پيشگاه خداوند مورد قبول واقع نمی شود مگر آن را كه با خلوص انجام داده باشی. \"اخلاص ملاک و معیار عبادت است.\" این احادیث نشان می دهد که تأثیر عمل خالص بیشتر از عملی است که انسان بدون خلوص نیّت و خلوص رفتار انجام می دهد و معیار قبولی عمل و عبادت همانا اخلاص افراد می باشد .
امید واعتماد و توکل به خداوند نیز در انجام موفق کارشایسته مؤثر است، در این باره امام جعفرصادق (ع )
می فرماید: \"هر که به خدا اعتماد کند، خداوند کارهای دنیا و آخرتش را، که او را بی قرار کرده اند کفایت می کند .\"
همچنین آمده است: عمار ساباطی به ابو عبداللّه ( امام صادق (ع) ) عرض کردم:\"انسان می تواند تجارت کند با این حال خودش را اجیر ( دیگری ) سازد، به اندازه ای که خودش تجارت کند به او داده می شود. حضرت فرمود: اجیر نشود، بلکه از خداوند روزی طلبد و دست به تجارت زند، زیرا اگر مزدوری کند مانع روزی خود شده است .\"
و حضرت محمّد( ص) امیدواری و حسن ظن به خداوند را از جمله عبادت برشمرده و می فرماید: \"اميدواری و حسن ظن به خداوند تعالی از عبادات است.\" \" هر که به خدا توکّل کند، خداوند کفایتش کند و هر که از خدا بخواهد، خداوند به او عطا کند و هر که به خدا وام دهد، خداوند آن را باز پس دهد و هر که خدا را سپاس گوید، خداوند به او پاداش دهد .\"
و حضرت علی (ع) نیز در تعریف عبادات خالص و ناب یکی از عناصر مؤثر در خلوص در عبادت امید به خداوند برشمرده و می فرمایند : \"عبادات خالص و ناب، آن است كه انسان تنها به خدايش اميد داشته باشد و فقط از گناهانش بهراسد .\"
از دیگر عوامل انجام کار شایسته بهره مندی از معیارهای دین می باشد. با بهره گیری از دین است که انسان دنیایش را حفظ می نماید و ارزشمندی دینشناسی از هر متاعی ارزشمندتر و قیمتی تر است و نردبان ترقی هست که به وسیله آن رسیدن به هر مقام بلندی میسّر می گردد، که البته کمال دین در طلب دانش و به کار بستن آن است. در رابطه با رابطه دین و امور و کارهای دنیوی چنین آمده است :
امام علی (ع) می فرماید:\" دینت را با بهره گیری از دنیایت حفظ کن تا نجات یابی و مبادا دین خود را وسیله حفظ دنیایت قرار دهی که خوار شوی .\"
\"اگر دين خويش را تابع و پيرو دنيايت قرار دهی، دين و دنيايت را تباه كرده ای و در آخرت هم در شمار زيانكاران خواهی بود و اگر دنيايت را تابع دينت قرار دهی هم به دين خود و هم به دنيايت دست يافته ای و در آخرت نيز از رستگاران خواهی بود .\"
\"هر كه نهان خود را اصلاح نمايد، خدا آشكار او را نيكو فرمايد، هر كس به كار دينش پردازد خدا كار دنيای او را درست سازد، و هر كه ميان خود و خدا را به صلاح آرد، خدا ميان او و مردمان را نيكو دارد.\" بدانید که کمال دین در طلب دانش و به کار بستن آن است .\"
همچنین حضرت امام جواد ( ع ) می فرماید: \" دين شناسی، قيمت هرمتاع گران قدر و نردبان ترقی برای وصول به هر مقام بلندی است .\"
از جمله عوامل مؤثر در انجام کار شایسته و نیکو عبارت است از برخورداری انسان از: الف) آگاهی و دانائی. ب) تعقل، تفکّر و خردمندی. پ) بصیرت و معرفت. ت ) دقّت و تدبیر. ث) مورد اعتماد بودن .
اساسا عدم برخورداری کارها از آگاهی و دانائی، تعقل و خردمندی، بصیرت ، معرفت وتدبیر و دقّت؛ موجب انحراف و ضایع شدن و به هدر رفتن کارها می گردد. ضرورت علم و معرفت برای انجام فعالیتها به قدری دیده شده است که اطاعت و عبادت خداوند و توحیدی بودن انسان و تشخیص کارهای جایز ( حلال) و کارهایی که خداوند از انجام آنها بندگانش را باز داشته است ( حرام ) و سعادت و بدختی جامعه انسانی و افراد و انجام کارهای نیکو حتّی انجام هر فعالیت و حرکت فردی و اجتماعی تحت شعاع برخورداری یا عدم برخورداری از میزان دانائی می باشد و راه صواب و درست و تحقق کار شایسته با استفاده از علم و معرفت و خردمندی میسّر است. از پیامبر اکرم و ائمه معصومین که درود و رحمت خداوند بر آنان باد چنین آمده است :
حضرت محمّد (ص) در این باره می فرماید:\" پسر مسعود! هر گاه خواستی كاری را انجام دهی،آن را با آگاهی و خردمندی انجام بده. و بپرهيز از اينكه كاری را بدون دقت و آگاهی انجام دهی زيرا خداوند بزرگ می فرمايد:\" مباشيد همانند آن زن كه رشته تابيده خود را پنبه كرد.\" هر کس به آنچه که می داند عمل کند خداوند دانش آنچه را نمی داند را به وی می بخشد .
نظام زندگی و تكيه گاه بشر عقل اوست. نظم و تربيت و نقطه اتكاء زندگی در عالم حيوانات غرائز است، ولی بشر با اتكاء و مدد عقل به زندگی خود نظم و انضباط می دهد. همه خوبيها و نيكيها بوسيله عقل نصيب بشر می شود. كسی كه كارش بر پايه علم و معرفت استوار نباشد، زيان و فساد عملش بيشتر از خير و مصلحت است. \" هر گاه ( پزشکی) به درمان بيماری پردازد، در حالی كه از دانش پزشكی شناخت كافی ندارد، آن گاه ( او را درمان كند) و موجب تلف يا آسيبی به وی گردد، ( پزشک ) ضامن ( کار خود ) خواهد بود .
حضرت امام علی (ع) در زمینه تأثیرات متعدد عوامل ذکر شده بر اعمال و رفتار و مسائل انسانی چنین می فرماید: \" عبادتی كه از روی فهم و آگاهی ( نسبت به آنكه و آنچه انجام ميدهد) صورت نگيرد، فايده ای ندارد.\" به وسيله علم است كه خداوند اطاعت و عبادت می شود. با علم، معرفت خداوند و توحيد او حاصل می شود، به وسيله علم صله رحم، انجام، و حلال و حرام باز شناخته مي شود و علم پيشوای عقل، و عقل تابع آن است و سعادتمندان بدان الهام می يابند و تيره بختان، محروم می شوند. علمی كه با آن هدايت خود را فاسد و تباه سازی بدترين علم است. فقط آن چه را می خواهيد عمل كنيد، ياد بگيريد، زيرا خداوند از علم، جز از طريق عمل كردن به آن، سودی به شما نمی رساند . به يقين دانشمندان ( راستين همواره ) در فكر عمل كردن به علمند و سفيهان ( دانشمند نما ) در فكر ياد گرفتن و نقل علم. شايسته مرد عاقل آن است كه نظر صائب خردمند را بر انديشه خود بيفزايد و دانش خويش را به علم دانشمندان پيوند دهد. عقل حفظ تجربيات زندگی است. در ارزش و عظمت عقل تو بس را است كه راه ظلالت و بدبختی تو از صراط نجات وخوشبختيت تميزمی دهد. عقل بر دو قسم است، اول عقلی كه به طور طبيعي و بر اساس سنّت آفرينش، نصيب بشر می شود و ديگری عقلی كه از راه شنيدن سخنان ديگران و فرا گرفتن معلومات اين و آن، عايد آدمی می گردد، ولی برای كسی كه عقل طبيعی و سالم ندارد شنيدن مقالات علمی، سود بخش نيست، مانند كسی كه چشمش نابينا است نمی تواند از پرتو نور آفتاب استفاده كند و موجودات را ببيند. دیدن با نگاه کردن نیست، زیرا گاه چشمها به صاحبان خود دروغ می گوید، امّا عقل کسی را که از او خیر خواهی کند فریب نمی دهد. كسی كه عقل خودرا برهوای نفس خويش مقدم بدارد اعمال و كوششهای او همواره نيكو و پسنديده خواهد بود .
\"عاقل كسی است كه هر چيزی را در جای خود قرار می دهد.\" \"افكار عاقلانه ات تو را به راه صواب و هدايت واقعی راهنمائی می كند.\" برای آدمي دو فضيلت و برتری است: يكی عقل است و ديگری منطق. با عقل خود استفاده علمی می كند و به درك حقائق نائل می گردد و با منطق معلومات خويش را برای ديگران باز گو مي كند و آنان را بهره مند می سازد.\" \"شايسته است انسان عاقل، خويشتن را از مستی ثروت، از مستی قدرت، از مستی علم و دانش، از مستی تمجيد و تملّق، از مستی جوانی مصون نگاه دارد. زيرا هر يك از مستی ها بادهای مسموم و پليدی دارد كه عقل را زائل می كند و آدمی را خفيف و بی شخصيت می نمايد.\" \"عاقل آن كسی نيست كه تنها نيكی را از بدی تشخيص دهد، بلكه عاقل كسی است كه وقتی در مقابل دو بدی قرار می گيرد ، آن را كه خطرش كمتر و شرش خفيفتر است بشناسد ، و با تن دادن به شر كوچكتر خود را از شر بزرگتر مصون نگاه دارد .\" هر کس بدرستی تجربه آموزد، از هلاکتها جان سالم به در برد و هر کس از تجارب بی نیازی جوید، عواقب امور را نبیند. \"خرد، اندوختن تجربه هاست.\" \" برای تأدیب و تنبیه تجربه کافی نیست. اندیشه مرد به اندازه تجربه اوست. \"خرد قریحه ای است که با دانش و تجربه زیاد می شود.\" خردمند خواهان کمال است، ونادات جویای مال.\" كسی كه در پيروی مكتب من يكی از صفات پسنديده را در وجود خود پايدار و محكم سازد او را با آن يك خصلت خوب می پذيرم و از اين كه فاقد ساير صفات خوب است چشم می پوشم. ولی بی خردی و بی دينی برای من قابل گذشت نيست و از آن چشم پوشی نخواهم كرد چه آنكه بی دينی مايه نا امنی است و زندگی بدون امنيت، تلخ وناگوار است و بی خردی از دست دادن حيات انسانی است و انسان بی خرد، جز با مردگان قابل مقايسه و سنجش نيست. سعادت و تدبير در پرتو تدبير و احتياط است، و تدبير و احتياط به تفكر صحيح بستگی دارد. و تفكر صحيح به حفظ ارزشها و اسرار مربوط است .
با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرتها بهره بگیرد، آنگاه راههای روشنی را بپیماید و بدین ترتیب از افتادن در پرتگاهها دوری کند .\"
\"بد بخت و زيانكار كسی است كه از سرمايه های عقل و تجربه سودی نبرد و از ذخائری كه به وی عطا شده است بهره ای نگيرد.\" \" اگر طالب نجات و رستگاري هستيد بي خبري و غفلت را ترك گوئيدو پيوسته ملازم كوشش و مجاهده باشيد .\"
حضرت امام جعفرصادق ( ع ) در رابطه با ضرورت نیاز مردم هر شهر به برخورداری از کارگزارانی متخصص عالم، آگاه وخیرخواه ومورد اعتماد چنین می فرماید: \"مردم هيچ سرزمينی از سه كس كه در امر دنيا و آخرتشان بدان پناه برند، بی نياز نيستند و اگر آنها را از دست دهند مردمی هستند به دور از تمدن، به فقيهی عالم و پارسا، و اميری خير خواه كه فرمان برده می شود، و پزشك آگاهی كه مورد اعتماد باشد.\" كسی كه بدون بصيرت و دانائی، به كاری دست می زند مانند مسافری است كه در بيراهه می رود، او هر قدر بر سرعت سير خود می افزايد به همان نسبت از جادّه دورتر می شود .
امام موسی كاظم ( ع ) فرمودند :
خداوند به اهل عقل و فهم فرموده مژده بده به كسانی كه سخنان را می شنوند و از آن چه خوب و پسنديده است پيروی
می كنند. اينان كسانی هستند كه خداوند آنها را هدايت فرموده و اينان صاحبان عقل ودرايت هستند .
انجام کار شایسته انسان عاقل صورت نمی گیرد، مگر با شناخت زمان و مقتضیات و اوضاع روزگار، میزان شناخت و توجّه لازم افراد نسبت به این مسئله مهم افراد را در انجام کارهای شایسته یاری می نماید. در این باره چنین آمده است :
حضرت محمّد (ع) می فرماید: هر کس که دری از خیر به رویش گشوده شود، باید آن را غنیمت شمرد؛ زیرا که نمی داند آن در، کی به رویش بسته می شود .
امام علی (ع) نیز می فرماید: کارها در گرو زمانهای خود هستند .
كسی كه اوضاع روزگار خود را می شناسد از آمادگی در مقابل مقتضيات آن غفلت نمی ورزد .
شتافتن در کاری پیش از اینکه فرصت دست دهد و درنگ و کندی کردن ( به کاری) پس از دست دادن فرصت، نشانه نادایست .\"
حضرت امام جعفر صادق ( ع ) همچنین می فرماید :
انسان عاقل بايد زمان خود را بشناسد، به كاری كه موظف است روی آورد و آن را به درستی انجام دهد .
هوشیاری در کنار تلاش و خلّاقیت و شکوفائی سرمایه ها نیز از پیشنیازهای دیگر انجام کار شایسته است. در این باره آمده است: امام علی (ع) می فرماید: \"پس بر شما باد كه با تلاش و كوشش پی گير و هوشياری، اين سرمايه های هستی را شكوفا ساخته و آمادگی لازم را بدست آوريد تا در آن زندگی جاويد نتيجه كوشش اين جهانی خود را دريابيد . \"
دوراندیشی و عاقبت اندیشی نیز از موارد دیگریست که در انجام شایسته کارها تأثیر بلند مدتی در زندگی جامعه انسانی دارد و بر پایداری کارها و معرفی کارها و پیشگیری از عواقب بسیار مؤثر می باشد .
امام علی (ع) در این رابطه می فرماید :
هر کس دست به کاری زند بی آن که در عواقب آن بیندیشد، خود را در مهلکه گرفتاریها اندازد. پیروزی با دوراندیشی و اراده پایدار به دست می آید. در عزم و تصمیمی که با دور اندیشی همراه نباشد خیری نیست. دور اندیش کسی است که برخورداری از نعمت و ثروت او را از کار برای آخرت باز ندارد \". \" دوراندیشی عاقبت نگری است و رایزنی با خردمندان .\"
از جمله ابزار کسب دانش، آگاهی و شناخت مطالعه در کنار پژوهش و تحقیق می باشد، در این باره آمده است :
امام علی (ع) می فرماید: دل ها مانند بدنها خسته می شود پس (برای رفع خستگی آن ها) حکمتهای تازه بجویید. هر کس چیزی را بجوید به همه اش یا بخشی از آن می رسد. مشاهده مانند خبر نیست. (برای ترقی و پيشرفت) روشی بهتر از پژوهش و تحقيق نمی باشد .
حضرت امام جعفرصادق ( ع ) در این باره همچنین می فرماید: \"مطالعه بسيار و پيگير در مسائل علمی، باعث شگفتی عقل و تقويت نيروی فكر و فهم است.\" از جمله پندهای لقمان به فرزندش اين بود كه به او گفت: فرزندم! در روزها و شبها و ساعات خود بهره ای را برای دانش اندوزی قرار ده، زيرا هيچ تباهی را هم چون ترك آن نخواهی يافت .\"
آموزش، فراگیری مهارتها و دانائی از جمله مواردی است که پیش نیاز انجام کار شایسته می باشد. در این باره آمده است :
حضرت علی ( ع ) می فرماید: \"هيچ فعاليت و حركتی نيست مگر آن كه در انجام آن به علم و معرفت نيازمندی.\" \" بهترین چیزی که نوجوانان باید فرا گیرند، چیزی ( مطالب و مهارتی ) است که در بزرگسالی خود به آنها نیاز خواهند داشت.\" \" ای جماعت بازرگان! احکام داد و ستد را بیاموزید سپس تجارت کنید. احکام داد و ستد را بیاموزید و سپس تجارت کنید.احکام داد و ستد را بیاموزید و سپس تجارت کنید . \"
امام جعفر صادق(ع) نیز می فرمایند:\" هر کس که بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام باز شناسد. کسی که احکام دین خود را نیاموزد و تجارت کند در کام شبهات فرو غلتد .\"
مشورت و مشاور نیز از عوامل مؤثر دیگر در انجام کار شایسته می باشد و کار را از خردمندی و پختگی و سنجش بیشتر و مناسبتر برخوردار می نماید در کار می باشند. ضرورت توجّه به این عامل مهم را در رهنمودها و سیره ائمه اطهار (ع) می توان مشاهده نمود. تا جائیکه تأکید شده است قبل از انتصمیم گیری مشورت نما و حتّی میزان بالای برخورداری افراد از دانش و دانائی آنها را از مشورت در امور مورد نیاز بی نیاز نمی سازد. در این باره آمده است :
حضرت امام علی ( ع ) می فرمایند :\" بهترين مشاوران تو، خردمندان و دانشوران و تجربه داران دور انديشند. قبل از تصميم گيری مشورت كن و پيش از اقدام در كار فكر كن.\" \"...هيچ پشتيبانی مانند مشورت كردن نيست .\"
حضرت امام حسن ( ع ) نیز می فرمایند:\" هيچ قومی با يكديگر مشورت نكردند مگر آن كه به راه پيشرفت خود رهنمون شدند.\" امام جعفر صادق (ع) در این باره فرموده است: \"در کارت با کسی مشورت بکن که از خدا می ترسد .\"
امام رضا ( ع ) همچنین می فرماید: \"هيچ انديشه ای با انديشه امام موسی كاظم ( ع )، برابری نمی كرد و( با اين حال ) چه بسا با يكی از خادمان سياه خود مشورت می كرد .\"
توجّه به برخورداری فرد از ویژگیها و تخصص و مهارتها ی مورد نیاز کار مورد نظر نیز در انجام شایسته کار مؤثر است.. این مسئله حتّی در مواردی که اجرای فرائض دی می باشد مد نظر است:امام علی (ع) می فرماید :
\"باید فصیح ترین فرد شما اذان بگوید و آگاهترین شما به مسائل دینی امامت ( نمازتان) را به عهده گیرد .\"
\"و بر سر هر يك از كارهايت مهتری از آنان بگمار كه نه بزرگی كار بر او چيره شود و نه بسياری آن، وی را پريشان و درمانده سازد، و هر عيبی را كه از دبيران خود ناديده بگيری بر عهده خود تو گذارده شود. \" موقعی كه فرومايگان در بين مردم سروری و بزرگی به دست آورند آرزوی خوشبختی و سعادت آن جامعه از ميان می رود و در های ترقی و تعالی به روی مردم، بسته می شود .
ارتباطات از عوامل مؤثر دیگر در انجام کار شایسته ارتبات می باشد .Ø ارتباطات در ایجاد فضائی سالم و محیطی مناسب برای انجام کارها به طور شایسته و همچنین سلامت روحی، روانی، جسمی افراد بسیار مؤثر می باشد و رضایتمندی کارکنان و کارآفرینان را نسبت به انجام خدمتی کا ری که انجام می دهند و کاری که عرضه می نمایند و بهره وری کار و کارآمدی کار تاثیر بسزائی دارد .
مردم داری یکی از عوامل موفقیّت در کار می باشد. در این باره امام جعفر صادق(ع) می فرماید: نیک مردم داری یک سوم خردمندی است .
سامان یافتن همزیستی و معاشرت، به پیمانه ای پر می ماند که دو سومش هوشمندی و یک سومش نادیده گرفتن ( خطای دیگران ) است .
مبادا مردم تو را خود فریفته سازند زیرا ( نتیجه) اعمالت به خودت باز می گردد نه به آنها .
تنگ چشمی، بالاتر و بدتراز بخل است ، زیرا بخیل نسبت به آنچه خود دارد بخل می رزد، امّا تنگ چشم هم به مال مردم و هم به مال خودش بخل می ورزد، تا جائی که هر چه دست مردم می بیند آرزو می کند که، به حلال یا حرام، از آن او باشد؛ از آنچه روزیش کرده نه سیر می شود و نه سودی بر می گیرد .
حضرت محمّد (ع) نیز در این باره می فرمایند: کسی که به فردی غیر امین امانت سپارد، خداوند ضامن او نیست؛ زیرا او را به امانت سپاری به غیر امین باز داشته است .
بنده به حقيقت ايمان به حد كمال نمی رسد تا آنكه نزاع و لجاجت لفظی را حتی در جائی كه حق
با وی است رها سازد .
حضرت خطاب علی (ع) می فرمایند: \"ای علی سرآمد كارها سه كار است: انصاف با مردم، هم دردی و كمك به برادر دينی، و به ياد خدا بودن در همه حال .\"
حضرت امام علي ( ع ) نيز می فرمايند : از مراكز بد نام بپرهيز، از مجالسي كه مورد سوء ظن است دوري كن و بدان كه رفيق بد، دوست خود را فريب مي دهد و ميل او را به كارهاي نا پسند تحريك مي كند و سر انجام آلوده اش می سازد . چشم پوشی از آنچه در دست مردم است بالاتر از بخشندگی است. بر شما باد به ارتباط و بخشش به یکدیگر و دوری گزیدن از جدائی و پشت کردن به یکدیگر .\"
كسی كه درارتباط با مردم از در الفت و محبت وارد شود، مردم دوستدار وی خواهند شد .
و همچنين حضرت علی (ع) خطاب به یکی از زمامداران چنين می فرمايند: \" هيچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار ، كه پنهان بودن زمامداران از مردم نمونه اي است از تنگ خويي و كم اطلاعي در كارها، و نهان شدن از مردم، زمامداران را از دانستن آن چه بر آنان پوشيده است باز دارد، پس كار بزرگ نزد آنان اندك به شمار آيد، و كار اندك بزرگ نمايد. زيبا، زشت شود و زشت زيبا، و باطل به لباس حق در آيد . \"
امام حسن (ع) نیز در رابطه با تنبیه و مجازات می فرمایند: \" و در مجازات خطا کار شتاب مکن و ميان خطا و مجازات راهی برای عذر خواهی قرار بده .
امام جواد (ع) می فرمايد:\" آن که برای پيروی از هوس تو راه پيشرفت را از تو پنهان کند، با تو دشمنی کرده است .\"
راهبردهای مؤثر در تحقق انجام کار شایسته :
محکم کاری از عوامل دیگر موفقیّت انجام شایسته کار می باشد، حضرت محمّد (ص) در این باره می فرماید:\" خداوند تعالی دوست دارد که هر گاه فردی از شما کاری کند آن را محکم ( و بی عیب) انجام دهد. خدا دوست دارد هر گاه یکی از شما کاری انجام می دهد، آن را درست و استوار انجام دهد .
پایداری و شکیبائی، صبر و پشتکار در انجام کار شایسته نام برد. در این باره حضرت علی (ع) می فرماید : کار کنید. آن را به پایانش برسانید و در آن پایداری کنید، آن گاه شکیبایی ورزید و ... تلخی صبر را شیرینی کامیابی می برد. با تحمّل رنج ها سروری بدست آید. صبر کلید رسیدن است و کامیابی سرانجام کسی است که صبر کند. همه خیر و خوبی در خویشتنداری است. هیچ شرافت و افتخاری چون بلند همّتی نیست. و نیز حضرت محمّد (ص) نیز در مذمّت آثاری از بی صبری می فرماید :
خداوند متعال از هر آدم درشت خوی ذلیلی که در بازارها بی تابی می کند و جاروجنجال و داد و فریاد راه می اندازد و در شب مثل نعش می افتد و در روز مانند الاغ است و به کار دنیا آگاه است و به آخرت نادان، نفرت دارد .
استمرار و مداومت در تحقق از عوامل مؤثر دیگر کار شایسته است. در این باره آمده است: و حضرت محمّد (ع )
می فرمایند برترین کار، با دوامترین آنهاست هر چند اندک باشد. محبوبترین کار نزد خداوند با دوامترین کار است، اگر چه اندک باشد. \" کار اندک، که برآن مداومت ورزی، از کار بسیار که از آن خسته شوی امیدوار کننده تر است.\" عبادتی كه به طور مداوم و مستمرباشد، دليل برسعادتمندی است .\"
امام سجّاد (ع) نیز می فرماید: \"دوست دارم بر کار مداومت داشته باشم، اگر چه اندک باشد .\"
و همچنین امام باقر (ع ) می فرمایند: \"هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از کاری نیست که بر ان مداومت شود، هر چند اندک باشد .\"
مراقبت و نظارت بر کارها از عوامل مهم در انجام سالم کار است. در باره اهمیّت مراقبت و نظارت بر کار چنین آمده است :
حضرت علی ( ع ) در رابطه با ضرورت مراقبت و نظارت بر کارها با ذکر توصیه به عمل نمودن آن چنین فرموده است: \"مراقبت در پاك واقع شدن عمل دشوارتر از خود عمل است.\" \"خدا رحمت كند كسي را كه چون سخن حكيمانه اي بشنود، فرا گيرد... و از نظارت و مراقبت خدا بر اعمالش غفلت نكند ...\"
از عوامل دیگری که موجب می شود انسانها در انجام کارهای شایسته از Ø موفقیّت لازم برخوردار نشوند سرگرم نمودن خویش به کارهای غیر ضروری می باشد . در این باره حضرت علی (ع) می فرماید: كسی كه خويشتن را به كارهای غير ضروری سرگرم كند با اين عمل، كارهای ضروری خود را ضايع و تباه نموده است. هر گاه کارهای مستحبی بر امور واجب ضرر رساند، مستحب را رها کنید. در هیچ واجبی کوتاهی نباید و در هیچ مستحبی سخت گیری نشاید. کسی که ارزش خود را بشناسد خود را با امور فناپذیر خوار نمی کند. دورترین مردم از موفقیّت کسی است که شیفته سرگرمی و مزاح است .
همچنین امام جعفر صادق(ع) می فرماید: خوشابه حال کسی که آرزوهای پوچ و دروغ او را سرگرم نکرده باشد .
حضرت محمّد (ع) نیز آمده است: ارجمندترین مردم کسی است که آنچه را که برایش سودی ندارد رها کند .
میانه روی و تعادل در انجام شایسته کار نیز ازویژگیهای مؤثر کار است: در این باره امام جعفرصادق (ع) می فرماید: روش تو در كسب و كار بايد آنگونه باشد كه تلاشت بيش از كوشش انسان تنبل ( كه پی كار نمی رود) و كمتر از فعاليت فرد حريص، كه خشنود و مطمئن به دنياست، و در اين موضوع روش ميانه روی را پيش گير و خودت را از فرد ناتوان بالاتر بر و آنچه را كه بدان نيازمندی كسب كن .
حضرت علی ( ع ) نیز می فرماید: \" فرزند عزيز در شئون زندگي و امور عبادی ميانه رو باش و از افراط بپرهيز.. بخشنده باش ولی ولخرج مباش؛ و صرفه جو باش ولی سختگیر مباش. ولخرجی سر لوحه فقر و ناداری است. بخشنده باش ولی ولخرج مباش؛ و صرفه جو باش ولی سختگیر مباش. \"میانه روی مال اندک را رشد و اسراف مال زیاد را نابود می کند.\" \"میانه روی زندگی را تأمین می کند.\" اسراف مایه نابودی است و میانه روی مایه توانگری .
امام کاظم (ع) نیز در این باره فرموده است: \"هیچ انسانی با میانه روی، نیازمند نشد.\" و امام حسن عسکری (ع) می فرماید: \" میانه روی اندازه ای دارد، که اگر از آن فراتر رود بخل است.\" \"هیچ خرجی در نزد خدا محبوبتر از خرجی نیست که با میانه روی همراه باشد.\" \"میانه روی و نیک روشی و شیوه درست و پسندیده، جزئی از بیست و اندی جزو ( شیوه ) نبوّت است . \"
رعایت حقوق دیگران و مدیریت درست مالی از مولرد دیگر انجام کار شایسته است. که اگر به جا و به موقع و به اندازه از آن در جهت کارهائی که باید هزینه شود، استفاده نگردد منجر به ایجاد خسارت و مشکلات می گردد . البته این استفاده به موقع و به جا از اموال، در موارد دیگر هم صادق و قابل تعمیم می باشد. در این بار آمده است :
امام جعفر صادق (ع) می فرماید: از جمله (عوامل) پایندگی مسلمان و پایندگی اسلام، این است که اموال در دست کسی باشد که حق و حقوق آن را بشناسد و از آن در راههای نیکوکاری به مصرف رساند و از
( عوامل) نابودی اسلام و نابودی مسلمانان، این است که اموال در دست کسی باشد که حق و حقوق آن را نشناسد و از آن در راههای نیکوکارانه به مصرف نرساند. همچنین حضرت محمّد (ص) می فرماید: میانه روی در خرج کردن نیمی از ( مدیریت اقتصاد) زندگی است. \" قدمهای هيچ يك از بندگان ، در قيامت جابجا نمی شود تا مورد پرسش چهار سئوال واقع شود. از عمرش كه در چه راهی فانی نموده، از جوانيش كه در چه راهی فرسوده اش ساخته، از عملش كه چگونه بوده و چطور انجام داده و از مالش كه از كجا به دست آورده و در چه راهی صرف نموده است.\" \"کسی که مزد مزدبر ( کارگر) را کم دهد، خداوند عملش را باطل گرداند و بوی بهشت را که از مسافت پانصد ساله به مشام می رسد بر وی حرام کند. کم دادن مزد مزدبر ( کارگر) از گناهان بزرگ است. \" مزد کارگر را بدهید پیش از آنکه عرقش خشک شود و در همان حال کار، مزدش را برایش مشخص کنید.\" حضرت محمّد (ع) نهی فرمود از اینکه کارگری پیش از تعیین مزدش به کار گرفته شود. نشانه خشنودی خداوند متعال، در میان آفریدگانش، دادگری سلطان آنها و ارزانی نرخهایشان است و نشانه خشم خداوند تبارک و تعالی بر آفریدگانش، ستمگری سلطان آنها و گرانی نرخهایشان است
امام جعفر صادق (ع) نیز می فرماید: \" بالا بودن قیمت ها، اخلاق را بد می کند، امانتداری را از بین می برد و انسان مسلمان را دلتنگ و بی قرار می سازد .\"
عدم توجّه به عبرت و پند و آنچه موجب پیشرفت انسان در کارها می شود نیز از جمله عوامل عدم کسب موفقیّت در انجام کار شایسته می باشد. در این باره آمده است: حضرت علي ( ع ) فرمودند : \" كافي است كه واقعه گذشته، ما را بر معيار ديگر قضايا آگاه سازد، و كافي است كه خردمندان از تجاربي كه اندوخته اند عبرت بگيرند و آنها را سر مشق آينده خويش قرار دهند . از آنان مباش كه � آن چه را مايه عبرت است وصف كند و خود عبرت نگيرد، و در اندرز دادن مبالغه كند، و خود اندرز نپذيرد. در گفتن، بسيار گفتار، و در عمل، اندك كردار. در آن چه نا ماندني است خود را بر ديگري پيش دارد، و آن چه را ماندني است آسان شمارد. غنيمت را غرامت پندارد و غرامت را غنيمت انگارد . كافي است كه واقعه گذشته، ما را بر معيار ديگر قضايا آگاه سازد، و كافي است كه خردمندان از تجاربي كه اندوخته اند عبرت بگيرند و آنها را سر مشق آينده خويش قرار دهند .\" \"هر کس تو را پند دهد، به تو نیکی کرده است .
حضرت محمّد (ص) نیز در این باره می فرماید: غافل ترین مردم کسی است که از دگرگونی دنیا از حالی به حال دیگر پند نگیرد. \" همچنین امام جعفر صادق ( ع ) نیز می فرماید: انسان عاقل از يك سوراخ مار دوبار گزيده نمي شود يعني انسان عاقل همواره تجربيّات خود را به خاطر می سپارد و عملا بكارمی بندد و اگر يك بار اشتباه كرد دوباره آنرا تكرار نمی كند .
آزمایش نمودن و کنترل کار موجب کسب اطمینان نسبت به انجام شایسته کار می Ø گردد، در این باره حضرت امام علی (ع) در این رابطه می فرماید: هر کس کارها را نیازماید، فریب خورد. اعتماد کردن پیش از آزمون خلاف دور اندیشی است .
توجه به حقوق افراد و پرهيز از مسامحه و سهل انگاری در ادای حقوق ديگران و پرهيز از ظلم :
يکی از عوامل مهم پرهيز از ظلم توجه به حقوق افراد است، و دستورات اسلامی حکم می کند که افراد از مسامحه و سهل انگاری در ادای حقوق ديگران پرهيز نمايند، اين موضوع در روابط حقوقی و مالی صاحبان معاملات اقتصادی و مالی نيز مورد توجّه می باشد .
پيامبر اكرم(ص): مسامحه و سهل انگاري در اداي حق ديگران براي آنكس كه مي تواند، ظلم محسوب مي شود .
غوال اللئالي، ج4، ص72
راهکارهای ایجاد فرهنگ کار شایسته :
امام جعفرصادق ( ع ): تحقق اهداف نیازمند برنامه ها و ابزاری است که به وسیله آن اهداف تحقق می یاید. ضرورت این معنا را در سخن امام جعفر صادق ( ع ) می توان یافت. امام می فرماید: \" خداوند امتناع از اين دارد، كه كارها جز از طريق اسباب و وسائطش، انجام شود. به همین سبب با بهره مندی از سرچشمه پر فیض رهنمودهای اصولی و پویای اسلامی در رابطه با مسائل کاری، لازم است در جهت رشد و نهادینه نمودن فرهنگ کار گامهای شایسته ای برداشته شود و با تبیین مبانی و راهبردها و راهکارهای مسائل کار از دیدگاه اسلامی؛ منبع و مأخذ قانون گذاری و کتب درسی و دایره المعارف ها و دستورالعملها و طراحی سیستمها و برنامه ها و آموزش کار را توانمند تر و متقن تر و پویاتر گردد. قابل ذکر است که، کار شایسته به میزان فراهم شدن زمینه ها ی خلق و پدید آمدن کار شایسته می تواند ظهور و بروز نماید و به مراتب کمال ارتقاء یابد، به همین سبب فرهنگ سازی کار شایسته به جهت فراهم شدن زمینه و بستر ایجاد کار شایسته، ضرورت و توجّه به بهره مندی از راهکارها ئی که تسهیل کننده و عینیت بخش فراهم شدن این مهم می باشد، متذکر می شود، که از جمله آنها عبارت است از :
الف) تبیین منشور مسائل کار از جمله راهکارهائی هست که اگر با توجّه به تجربیات، دانش عوامل مؤثر در خلق کار شایسته و روند رو به رشد جامعه انسانی صورت پذیرد می تواند گام مهمی از هدفمند نمودن تحقق خلق کار شایسته با توجّه به پشتوانه سرمایه ای متقن مبانی و راهبردها و راهکارهای مشخص و روشن و قابل قبول می گردد که منجر به بهره وری و کارآمد نمودن جامعه کاری در دورههای مختلف و انتقال تجربیات نسلهای مختلف به هم می گردد .
ب) تبیین قوانین و دستورالعملهائی که منجر به بستر سازی و فرهنگ سازی خلق کار شایسته گردد .
پ) تدوین کتب درسی و کمک درسی مورد نیاز دوره ها و مراتب و ابعاد مختلف کاری بطور مستمر و متوالی و متوازن به جهت تعلیم و تربیت نیروهای کاری و کار آفرین، مورد نیاز در دوره ها و مراتب شغلهای مختلف به جهت ایجاد زمینه و بستر و فرهنگ کار شایسته .
ت) توجّه به استفاده و بهره مندی بهینه از امکانات تبلیغی و آموزشی مختلف ( رسانه، کلاس درس، فیلمهای ویدئوئی، امکانات تکنولوؤی روز،ایجاد کتابخانه های صوتی و تصویری و تولید و استفاده از انکانات فیلم سازی و برنامه های متنوع صدا وسیما و بهرهمندی از همایشها و کلاسها و کارگاه های آموزشی در رابطه با فرهنگ سازی کار شایسته و فراهم شدن بستر و زمینه های لازم .
ث) ایجاد مراکز وفضای فعال و پویا و کارشناسی، مطالعه و پژوهش و تحقیق در رابطه با خلق کار شایسته و توسعه دادن و به روز نمودن آن در محیط های کای و آموزشی دانشگاهی و پیوستگی میان مراکز دانشگاهی و کاری در زمینه های مختلف کاری و بهره مندی از تجربیات و تحقیقات داخلی و خارجی .
ج) استفاده از عنصر هنر و نهادینه سازی عوامل خلق فرهنگ کارشایسته به سیله آثار هنری مانند شعر،نمایشنامه، داستان بلند و کوتاه، فیلم، فیلم متحرک، سرود، در سطوح مختلف سنّی با توجّه به توالی و توازن و تنوع مطالب قابل طرح و سطوح سنی مختلف .
چ) توجّه به آموزش و تربیّت نیروی انسانی کار آفرین و مدیر و کارگزار، به طور مستمر در سطوح مختلف سنّی به طور عمومی و تخصصی در دوره های کوتاه مدّت و بلند مدّت .
نویسنده و محقق: نصرت احمدی
برگرفته از:afghanistan.fi
تاریخ بروز رسانی ( Friday, 23 November 2007 )
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
بازار كار، از جمله بازارهاي اقتصادي است و آثار آن در بخش توليد آشكار ميشود. بازار كار كنار بازار كالا، پول و سرمايه، نظام اقتصادي را شكل ميدهد. نيروي انساني از عوامل مهم توليد و در طول ديگر عوامل است. زندهبودن اين عامل و قدرت انتخاب و ابتكار و آثار اقتصادي و اجتماعي مشكلات بازار كار، از جمله علل اهميت توجه به اين بازار است. عملكرد درست بازار كار به تبيين روابط بين نهادهاي حاضر در اين بازار منوط است. فعاليتهاي اقتصادي در فضاي روابط حقوقي نهادها شكل ميگيرد. روابط حقوقي، شكل مالكيت، حدود و ثغور آن و چگونگي حفاظت از آن را روشن، و نظام توليد و توزيع، همپاي پيشرفت روابط حقوقي رشد مي كند (رناني، 1382). شفافبودن حقوق و روابط، هزينههاي معاملاتي در بازار را كاهش، و بازار را به سوي بازار كارآمد سوق ميدهد. روابط حاكم بر بازار مانند رابطه بين كارگر و كارفرما، حقوق كارگر، وضعيت محيط كار و خصوصيات الزامي نيروي كار برگرفته از ديدگاه مكتب اقتصادي ـ حقوقي است. در اقتصاد اسلامي، مكتب اقتصادي، بايستهها و نبايستههاي بازارهاي اقتصادي از جمله بازار كار را با استفاده از متون ديني روشن ميسازد. بايستهها و نبايستهها افزون بر بهرهگيري از جهانبيني ديني از فقه و قواعد كلي آنكه بهصورت قواعد فقهي مطرح ميشود، سيراب ميشود. كنار آثار مباني بينشي و ارزشي اسلام در محيط كار (رضايي، 1383)، قواعد فقهي بهصورت مرز فقه و اصول، ديدگاه كلّي و عملي مكتب اقتصادي را دربارة روابط كار روشن ميسازد. براي دستيابي به ديدگاه مكتب اقتصادي دربارة روابط حاكم بر هر بازار بايد قواعد فقهي حاكم بر آن تبيين شود. هرچند تعداد قواعد فقهي مطرح در منابع فقهي بسيار است، در قواعد بيانشده منحصر نيست و ميتوان قواعد جديدي را استخراج كرد. در گسترة رشد فقه، قواعد جديدي پديد ميآيد و از دل آن احكام متعددي سر برميآورد. براي درك بهتر روابط اقتصادي در بازار كار، قواعد حاكم بر آن را بيان، و كاركردهاي آن را ذكر ميكنيم. از آنجا كه قواعد فقهي در كتابهاي مربوط به آن تدوين شده، ميكوشيم برخي از قواعد مرسوم و مورد تأييد فقه را بهصورت مختصر ذكر، و فقط به كاركرد آنها در بازار توجّه كنيم؛ امّا مواردي را كه احتمالِ امكان استفاده قاعدهبودن آن از مجموع منابع ديني وجود دارد، با تفصيل بيشتري متذكر شويم. هدف اصلي مقاله، طرح چند قاعده احتمالي است و با نشاندادن آثار و ادله اثبات آن، راه را براي محققان هموار ميسازد تا با كشف قواعد جديد، مكتب اقتصادي اسلام را با توجه به وضعيت و تحولات علمي تبيين كنند؛ البته بايد قواعد حاكم بر بازار كالا، پول، سرمايه نيز معلوم، و همراه با تبيين اصول كلي حاكم بر رفتار دولت، ديدگاه مكتب اقتصادي اسلام نمايان شود. قواعد فقهي مذكور در اين مقاله در ديگر بازارهاي اقتصادي نيز داراي اثر است؛ ولي به دليل اهميت بازار كار و محدوديت مقاله فقط به آثار آن در بازار كار توجه خواهيم داشت. اميد است در آينده بتوانيم قواعد ديگر بازارها را مطرح سازيم.
معناي قاعده فقهي و تفاوت آن با قاعده اصولي و مسأله فقهي
قاعده فقهي، حكم عام و گستردهاي است كه به مسائل متعدد فقهي ارتباط دارد، و قاعده اصولي، اموري است كه مجتهد براي تشخيص وظايف كلّي مكلف، آن را در طريق استنباط احكام قرار ميدهد و در تمام ابواب فقه جاري است؛ البته متضمن حكم شرعي نيست، و مسأله فقهي، حكم و وظيفه عملي شرعي را بيان مي-كند؛ بنابراين، قاعده فقهي، برزخ بين مسائل اصولي و فقهي است. برخي از قواعد در تمام ابواب فقه جاري ميشود و برخي به باب يا ابواب محدودي اختصاص دارد. برخي از قواعد فقهي از دليل قرآني يا روايي خاص استنباط ميشود؛ مثل قاعده «علي اليد» كه از حديث نبوي مشهور «علي اليد ما اخذت حتي تودي» استفاده شده، گاه از قاعده اصولي يا كلامي بهدست مي-آيد، و گاه مثل قاعده اتلاف از مجموع احكام صادرشده اصطياد ميشود (فاضل لنكراني، 1416ق: ص15-24؛ مكارم شيرازي، 1411ق: ج1، ص20- 27؛ محقق داماد، 1374: ص26).
قواعد فقهي و كاركرد آن در بازار كار
با تبيين قواعد فقهي حاكم بر بازار كار، تعيين روابط جزئي در پرتو آن صورت مي گيرد و تمايزات كلي بين بازار كار در اقتصاد اسلامي و اقتصاد غيراسلامي معلوم ميشود. كنار قواعد فقهي مرسوم ميتوان قواعد جديدي مثل قاعده اسراف، قاعده عدم انحصار، قاعده تعاون، قاعده آزادي و عدم اكراه، قاعده حاكميت دولت اسلامي، قاعده ليس للانسان الا ما سعي را مطرح كرد. ضمن بيان مختصر قواعد مرسوم، كاركردهاي آن را در بازار كار روشن ساخته؛ ولي به قواعد جديد با تفصيل بيشتري خواهيم پرداخت.
كاركرد قواعد فقهي مرسوم
فقیهان بهطور مستقل یا در ضمن مباحث فقهی خود این قواعد را به تفصیل مطرح کردهاند، در این قسمت بیشتر کارکرد این قواعد در بازار کار مورد توجه است.
1. قاعده ايتمان (عدم ضمان امين)
از قواعد مسلّم فقهي، عدم ضمان امين دربارة اموالي است كه در اختيار او قرار دارد. امين، ضامن تلف بدون تعدي و تفريط نيست. نيروي كار استخدام شده، عامل در عقد مضاربه، مزارعه، مساقات، جعاله و وكيل در انجام كار، امين هستند و چنانچه اموال در اختيار آنها بدون كوتاهي از بين برود، ضامن نيستند (حسيني مراغي، 1418ق: ج2، ص482؛ فاضل لنكراني، 1416ق: ج1، ص27؛ مكارم شيرازي، 1411ق: ج2، ص247). اصل اوليه دربارة افراد شاغل در بازار كار كه وسايل و ابزار كارفرما در اختيار آنان قرار ميگيرد، امينبودن و قابل اعتمادبودن آنان است. امين كسي است كه با اذن از سوي مالك يا شارع در مال تصرف ميكند و مال بهصورت امانت در اختيار او قرار گرفته است. وجود اين اصل، فضاي حاكم بر روابط بازار كار را از دوگانگي و تضاد و سوءظن دور ميسازد و روحيه برادري را گسترش ميدهد. در اين فضا، امكان همكاري بين صاحب سرمايه و نيروي كار بالا ميرود و هزينه همكاري كاهش مييابد. همچنين وجود اين مبناي اعتماد، عامل كار را در حفظ اموال صاحب كار ترغيب ميكند و با دوري از اسراف تعهد خود را نشان داده، از تعدي و تفريط دوري مي كند؛ البته اگر قرايني بر بيتعهدي عامل يافت شود و بر تعدّي و تفريط او دلالت كند، حكم بر ضمان ميشود. در اينصورت، عامل از حالت امينبودن خارج شده است.
2. قاعده احسان
به مقتضاي آيه «مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ» (توبه (9)، 91) و «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (رحمن (55)، 60) چنانكه شخص به قصد نيكوكاري براي دفع ضرر يا جلب منفعت ديگري، كاري كند و كار او باعث خسارت شود، ضامن نيست، و بايد از اقدام شايستة او سپاسگزاري كرد. هرگاه نيروي كاري از جانب كارفرما اجازة تصرف ندارد، به قصد محافظت از اموال او و دفع خطر در آن مال تصرف كند و بخشي از مال در اثر تصرف از بين برود، ضامن نيست (فاضل لنكراني، 1416ق: ج1، ص291؛ حسيني مراغي، 1418ق: ج2، ص479). همچنين اگر عامل براي حفظ اموال صاحب كار مجبور شود بدون اذن او كاري انجام دهد، نبايد حق او ضايع شود و بهعلت انجام خدمت، مزد چند روز كار را از دست بدهد؛ بلكه صاحب مال بايد اجرت عامل را بپردازد؛ چون عامل محسن است و عمل او براساس قاعدة احترام عمل مسلمان ارزشمند است (آل كاشفالغطاء، بيتا: ج1، ص92).
وجود اين قاعده باعث ميشود كه نيكوكاران، از انجام عمل نيك منصرف نشوند و با كار خود در حفظ اموال همديگر بكوشند؛ هرچند اموال در اختيار آنها قرار نگرفته باشد؛ بنابراين، تلاش نيروي كار در ادارهكردن اموالِ غير، با قصد خير ضايع نميشود و به تناسب ارزش آن جبران ميشود (محمّدي، 1373: ص46؛ محقق داماد، 1374: ص276). احسان او با احسان جبران ميشود و صاحب مال بايد اجرت كار او را ادا كند. عدم اداي دستمزد او نوعي سبيل و خسارت بر او است. ميتوان از اطلاق نفي سبيل و لزوم جزاي احسان به احسان در آيه استفاده كرد كه مقصود از قاعدة احسان، فقط نفي ضمان محسن دربارة خسارات وارد به غير نيست كه موردنظر فقيهان است؛ بلكه هر نوع خسارتي را شامل ميشود؛ چه خسارت وارد بر محسن و چه خسارت وارد شده بر مال غير؛ البته پوشيده نيست كه محسن نبايد كار را با قصد تبرع انجام داده يا كار عرفاً ارزش مالي نداشته باشد؛ وگرنه قاعده شامل نخواهد شد.
3. قاعده اتلاف
طبق قاعده عقلايي و عرفي، هر كس مال ديگري را از بين ببرد، ضامن جبران آن خواهد بود. اين قاعده مورد تأييد شرع است و از مجموع ادله شرعي ميتوان مفاد اين قاعده را استنباط كرد (فاضل لنكراني، 1416ق: ص45؛ مكارم شيرازي، 1411ق: ج2، ص193؛ محقق داماد، 1378: ج1، ص86 و 109). در ضمن مقصود از مال، اعم از عين و منفعت است.
در بازار كار، اگر عامل، عين مال صاحب كار را از بين ببرد، ضامن است. اگر صاحب كار قدرت كار و منافع عامل را از بين ببرد، ضامن خواهد بود. قدرت كاركردن كارگر ماليت و ارزش دارد و صاحب كار نميتواند مستقيم يا غيرمستقيم در نابودي توان كاري او دخالت داشته باشد. اگر محيط كار نامناسب باشد يا دستگاه غيرسالم و غيرمجهز به امكانات حفاظتي باشد و باعث خسارت به كارگر شود ـ گرچه صاحب كار بهطور مستقيم توان كاري كارگر را از بين نبرده ـ چون او را در محيط نامناسب قرار داده، ضامن خسارت واردشده خواهد بود. اگر در توليد كالا، كارگر از مواد اوليه بيش از حد استفاده كند و مقداري از آن را از بين ببرد، ضامن خواهد بود.
اين امر در مورد كالاي متعلق به بخش عمومي شديدتر است. از آنجا كه مالكيت اين واحدها به عموم تعلق دارد، خسارت واردكردن و استفادة نادرست از مواد اوليه باعث ضمانت براي عموم جامعه ميشود. همچنين ممكن است در مورد استفاده از معادن، آب ها و زمينهاي متعلق به دولت اسلامي، چنانچه به نابودي بخشي از اموال بينجامد، به ضمانت حكم كرد؛ براي مثال، اگر فاضلاب كارخانه به رودخانه ريخته شود و آلودگي پديد آورد يا استفادة نادرست از جنگل ها باعث نابودي آن يا نوع استفاده از معادن باعث هرزرفتن مواد اوليه شود، آلودهکننده رودخانه و از بینبرنده جنگل و مواد اولیه، ضامن خواهد بود. وجود اين قاعده باعث محافظت از اموال صاحب كار، منافع كارگر و نيروي انساني و اموال عمومي ميشود و با مشخصشدن مسؤوليتها و حقوق هريك از دو طرف، محدوده عمل معيّن ميشود.
4. قاعدة المؤمنون عند شروطهم
طبق اين قاعده، مؤمنان بايد به شروطي كه در معاملات تعهد ميكنند، وفادار باشند و در حد امكان و توان در تحقق آن بكوشند؛ البته شروط معامله نبايد با قواعد شرع مخالفتي داشته باشد (حسيني مراغي، 1418ق: ج2، ص276؛ بجنوردي، 1419ق: ج3، ص251). عمل به مفاد قرارداد و تعهدات ضمني آن در سالمسازي روابط اجتماعي و حقوقي افراد تأثير دارد و دو طرف قرارداد با آرامش و اطمينان از تحقق خواستههاي پذيرفته شده و لزوم عمل آن بهكار خود ادامه ميدهند. حاضران در بازار كار، هرگونه تعهد شرعي و انساني را كه در قراردادها مطرح ميشود، بايد انجام دهند. ايمان افراد باعث ميشود هرگونه تعهد رفاهي يا خدمتي از هر يك از دو طرف عملي شود. بدون ترديد، وجود اين قاعده و عمل به آن باعث كاهش هزينههاي توليد ميشود. نگراني دو طرف تا پايان مدّت قرارداد از بين ميرود و برنامهريزي براي توليد انجام ميگيرد.
5. قاعدة نفي عسر و حرج
انجام هر كاري با سختي مواجه است؛ ولي چنانچه عملي مشقت فوقالعاده و غيرقابل تحمل داشته باشد، اين نوع مشقت قابل تحميل بر افراد به جهت انعقاد قرارداد نيست. حتي در احكام عبادي، چنانچه عمل به آن باعث حرج و سختي فوقالعاده شود، وجوب حكم برداشته ميشود؛ بنابراين، الزام انجام هر حكم و قراردادي كه مستلزم مشقت فوقالعاده براي افراد باشد، از نظر شرع ممنوع است. اساس دين الاهي بر راحتي است، نه سختي و زحمت، و هيچكس بر بيش از توانايي خود مكلف نيست و خداوند، حرج و سختي را از افراد برداشته است (بقره (2)، 185 و 286؛ حج (22)، 78؛ مائده (5)، 6). هرگونه وضعيت حاكم در بازار كار كه اجراي آن براي نيروي كار مشقت فوقالعاده داشته باشد مثل زيادبودن ساعت كار، نامناسببودن وضعيت كار و عدم رعايت مسائل بهداشتي و امنيتي و دستمزد پايين، بايد لغو شود و در بازاري كه افراد متدين هستند، چنين وضعي هرگز تحقق نمييابد.
كاركرد قواعد جديد
در اين قسمت، با استفاده از متون ديني، قواعد جديدي را در بازار كار اصطياد كرده، به بررسي كاركرد آنها ميپردازيم؛ همانگونه كه در مقدمه اشاره شد، اين قواعد، احتمالي و جهت جلب نظر و بررسي صاحبان انديشه است.
1. قاعده آزادي و عدم اكراه
از قواعد فقهي مهم، عدم صحت معاملهاي است كه شخص، به انجام آن مايل نباشد؛ ولي بهواسطة اكراه كسي مجبور شود به معامله تن دهد. هرگاه تهديد جدي وجود داشته باشد و شخص احساس كند در صورت عدم معامله ضرري به او وارد ميشود، اكراه تحقق يافته است. در واقع بهعلت اكراه، عنان آزادي در تصميمگيري و رضا به آن از بين ميرود؛ گرچه عمل را با توجه به اكراه برميگزيند تا تهديد عملي نشود. فقه، چنين معاملههايي را بهعلت وجود اكراه، نوعي اكل مال به باطل مي داند (موسوي خميني، 1368: ج2، ص57). اكراه، افزون بر آنكه بطلان وضعي معامله را در پي دارد، حرام نيز هست. قاعده عدم اكراه و آزادي اراده گرچه در كتابهاي فقهي به انعقاد عقد اختصاص دارد ميتوان آن را با قراين و ادله متعدد شرعي تعميم داد و بهصورت يكي از اصول و مباني حاكم بر بازارها از جمله بازار كار و احتمالاً بهصورت قاعده فقهي مطرح ساخت. آزاديداشتن در انجام كارها اصل اوليه است و دين مبين بر آن تأكيد داشته و كوشيده است از آزادي افراد مراقبت كند. در بازار كار، به جز مشاغلِ محدودي كه براي جامعه ضرر دارد و در شرع حرام شده است، مسلمان ميتواند از ميان هزارها نوع شغل هر كدام را كه مايل است برگزيند. وجود آزادي در انتخاب مشاغل باعث شكوفايي خلاقيت و استعدادهاي فراوان ميشود.
در متون ديني از جمله اهداف ارسال پيامبر اسلام(صلی الله عليه و آله و سلم) را برداشتن قيود و زنجير ميشمارد:
وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ (اعراف (7)، 157).
به كساني كه تحت ستم قرار ميگيرند، خطاب ميشود:
أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فُيهَا (نساء (4)، 97).
به انسانها دستور حركت در زمين و استفاده از منابع آن داده شده و براي كسب روزي نبايد به مكان خاصي محدود باشند.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبَها وَكُلُوا مِن رِزْقِهِ (ملك (67)، 15).
پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود:
البلاد بلاد الله و العباد عباد الله فيحث ما اصبت خيرا فاقم (هندي، 1409ق: ج15، ص407).
تمام مناطق از آن خدا است و همه، بندگان اويند؛ پس هر جا به خيري دست يافتي اقامت كن.
اميرمؤمنان(ع) در نامهاي به قرظة بن كعب انصاري حاكم فارس مينويسد:
گروهي از مردم حوزة مأموريت تو نزد من آمدند و اظهار داشتند كه نهر آب آنها خشك شده است. اگر آن را حفر كنند و به آب برسانند، منطقة آنها آباد ميشود و بر دادن خراج و ماليات قدرت مييابند و مقدار ماليات پرداختي ناحيه آنها فراوان ميشود. از من خواستند كه به تو نامهاي بنگارم تا تو آنها را بر كار حفر نهر و تدارك هزينة آن گردآوري: «و لست اَن اُجبِر احداً علي عملٍ يكرهه» و من شخص را به كاري كه مايل نيست، وانميدارم؛ پس آنها را نزد خود بخوان. اگر مطلب همانگونه باشد، هر كس كه به حفر و لايروبي نهر مايل باشد، او را بهكار گمار، و نهر از آن فردي است كه در آن كار كند، نه آنكه بهكار در آن تمايل ندارد. آبادكردن نهر و قدرتيافتن نزد من از سستي آنها محبوبتر است (محمودي، 1378ق: ج5، ص359).
حفر نهر و لايروبي آن با اينكه از ديد حضرت اميرمؤمنان(ع) نيكو است و منافع بسياري براي افراد و جامعه و دولت اسلامي دارد و منطقه آباد، و درآمد دولت زياد ميشود، حاضر نشد مردم را به كاري كه مايل نيستند، مجبور سازند.
همچنين در پارهاي از روايات وارد شده است كه هرگاه زمين را از صاحبان آن اجاره ميگيرند، كارگراني كه روي زمين كار ميكنند، با انتقال زمين، منتقل نميشوند و زمين با كارگران آنان معامله نميشود؛ بلكه فقط زمين مورد معامله قرار ميگيرد و كارگران زمين اگر بپذيرند، براي صاحب كار بعدي عمل خواهند كرد و كسي حق ندارد آنها را وادارد تا براي صاحب كار بعدي زراعت كنند و اگر چنين سيره اي بين صاحبان زمين هم باشد، آن سيره باطل است:
هم احرار ينزلون حيث شاؤوا و يتحولون حيث شاؤوا.
آنها آزادند هرجا كه ميخواهند مي مانند و هر جا مايل هستند مي روند (حرعاملي، 1403ق: ج13، ص214 و 216).
2. قاعدة اضطرار
مقصود از اضطرار، پيشآمدن وضعيت سخت و دشواري است كه باعث ميشود فرد امري را كه به ضرر و زيان او است، برگزيند. وضعيت سخت گاهي بهسبب وضعيت طبيعي است. شخصي بهعلت مريضبودن فرزندش و نياز به پول نقد مجبور ميشود خانة خود را بفروشد. اگر خانه را به قيمت واقعي بفروشد، ضرر نميكند؛ ولي اگر مشتري مناسب يافت نشود يا مشتريان با اطلاع از مضطربودن حاضر نباشند خانه را به قيمت واقعي بخرند و شخص مجبور شود به قيمت كمتر بفروشد، آيا معامله مضطر باطل است يا صحيح؟
مسلّم اين است كه هيچ مسلماني نبايد از سختي برادر ديني سوءاستفاده كند و كالاي او را به ثمن بخس بخرد و چنين عملي از ايمان به دور است؛ ولي اختلاف در صحت و فساد وضعي معامله است. بسياري از فقيهان، معامله را صحيح مي دانند؛ زيرا در صورت بطلان معامله، مضطر در سختي بيشتري قرار ميگيرد (موسوي خميني، 1379: ج1، ص484)؛ ولي گروهي از اهل تحقيق همچون مرحوم مطهري در اين خصوص نكته جديدي را مطرح كرده كه خلاصه آن را ميآوريم:
معامله مضطر به قيمت عادلانه اشكالي ندارد و اگر اضطراراً به قيمت نازلتر بفروشد، اين معامله هرچند از نظر فروشنده صحيح است، ولي خريدار عمل حرامي مرتكب شده است و در اينصورت يا بايد اجتماع، كالا را به قيمت اصلي بخرد و يا معامله از يك جنبه صحيح و از جهت ديگر باطل و نامشروع است. اين موارد از نوع اضطراري است كه مضطر احساس ميكند كه چه ضرري را تحمل ميكند؛ ولي اضطرارهايي هست كه حتي خود مضطر هم احساس نميكند كه از طرف جامعه مورد اضطرار واقع شده است و اين در فقه تحت عنوان اضطرار نيامده است؛ ولي به جهت عدالت اسلامي و حرمت هرگونه ظلم و اجحاف و استثمار، سوءاستفادههايي كه از مردم ميشود حرام است؛ مثل اينكه قدرت اقتصادي در اختيار افراد معدودي باشد و آنچنان بر طبقة كارگر زندگي تنگ شود كه هميشه اضطراراً كار خود را به قيمت نازل بفروشد و يا تراستهايي كه فروش كالايي را در انحصار دارند، مصرفكننده را استثمار كنند؛ يعني زيادتر از قيمتي كه در صورت عدم انحصار در اختيار مصرفكننده قرار ميگرفت، از مصرفكننده مي گيرند» (مطهري، 1368: ص216 ـ 219).
براساس حرمت سوءاستفاده از اضطرار افراد در بازار كار، هيچ يك از دو طرف از نياز افراد سوءاستفاده نمي كند و همين امر به ما كمك ميكند كه نتيجه بگيريم رفتارهاي انحصارطلبانه بهصورتي كه قيمت در دست يك طرف باشد و طرف مقابل بهسبب نياز، چارهاي جز قبول نداشته باشد، در جامعه اسلامي وجود ندارد. در بحث انحصار، توضيح بيشتري خواهد آمد.
3. قاعدة اسراف
اسراف به معناي تجاوز از حد در صرف مال است. هر نوع مصرف مال بيش از حد متعارف اسراف است؛ حتي اگر انفاق در راه خدا باشد. خروج از حد متعارف انواعي دارد. گاه از مال به هيچ وجه استفاده نميشود و تضييع و اتلاف ميشود؛ مثل دورريختن آب قابل استفاده، و گاه فرد بيش از حد شأن خود از آن استفاده ميكند، و گاه اصولاً مال، مورد نياز شخص نيست؛ بنابراين، اسراف در مواردي تحقق مي يابد كه يا مال ضايع و تلف شود يا به مصرف نادرست مي رسد (نراقي، 1375: ص620 ـ 637). براساس آيات و روايات، حرمت اسراف قطعي است.
طبق تعريف ذكرشده، قاعدة اسراف و قاعدة اتلاف متفاوت هستند. اسراف شامل مال شخصي و مال غير است؛ زيرا مطلق تجاوز از حد در صرف مال اسراف است. قرآن ميفرمايد:
كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا،
و تفاوت ندارد كه خوردن و آشاميدن از اموال شخصي باشد يا در مهماني يا در اموال عمومي و ...؛ ولي قاعدة اتلاف، مربوط به مال غير است (من اتلف مال الغير فهو له ضامن). اتلاف شامل مصرف غيرمسرفانه كالا نيز ميشود. شخصي كه بدون اجازه، مال ديگري را بخورد يا براي ساختن خانه از آن استفاده كند، اسراف نكرده است؛ ولي اتلاف صدق ميكند و او ضامن اموال مردم است؛ البته اگر هرگونه تصرف حرام را تجاوز از حد و اسراف بدانيم، مورد پيشگفته اسراف نيز هست.
اسراف افزون بر مصرف، در توليد نيز رخ مي دهد. اگر براي توليد كالايي، بيش از حد نياز از مواد اوليه استفاده يا نيروي كار اضافي بهكار گرفته شود يا بهرهوري نيروي كار كم باشد و يا از تركيب بهينة توليد بهرهبرداري نشود، در تمام اين موارد اسراف منابع رخ ميدهد. نيروي كار مسلمان براي واردنشدن در محدودة ممنوعه اسراف بايد بهرهوري خود را بالا ببرد و متناسب با مقدار دستمزد دريافتي با توجه به قرارداد منعقده، كار مفيد صورت دهد و از شيوة توليدي بهره گيرد تا كمترين ضايعات در زمان و مواد اوليه پديد آيد (رضايي، 1381: ص287ـ292).
آيا اسراف، افزون بر حرمت تكليفي، حكم وضعي ضمان را نيز به دنبال دارد؟ فقيهان در مباحث متعددي مثل استفاده بيش از حد مصرف از مال زكات براي تهيه كفن ميتي كه پول كفن ندارد، عدم احتساب مصرف اسرافي از مؤونة سال و لزوم اداي خمس آن، اعطاي سهم سادات به حد نياز و عدم اسراف، اسراف در عقوبات مالي و بدني بهوسيلة اولياي دم يا حاكم و اسراف در تنبيه و تأديب، ضمانت مترتب بر اسراف را مطرح كرده و پذيرفتهاند (رحماني، 1381: ص270- 277)؛ بنابراين ميتوان گفت كه استفادة نادرست از منابع، ضمانت در پي دارد. همچنين اگر توليدكنندة مسلمان از منابع عمومي بهطور نامناسب استفاده كند؛ آب ها، جنگل ها و معادن را با استفادة نادرست نابود كند؛ آلودگي محيط زيست پديد آورد يا منابع معدني ضايع شود، اينگونه مصرفكردن خارج از دايره ترخيص، و دربارة آن ضامن است.
4. قاعده عدم انحصار يا عدم رفتار انحصارگرايانه
هر چند، قاعدهاي به نام عدم انحصار در فقه اسلامي وجود ندارد، در صدديم از مجموعة ادلة شرعي آن را استخراج كنيم. مقصود از بازار انحصاري (يكي از انواع بازارهاي اقتصادي) آن است كه انحصارگر، براساس حداكثرسازي سود، برابري هزينه نهايي و درآمد نهايي را بهصورت نقطه توليد برميگزيند. بازار انحصاري، اقسام گوناگوني مثل بازار انحصاري خالص، رقابت انحصاري و انحصار چندجانبه دارد و انحصار در هر يك داراي شدت و ضعف است. انحصار در بخش توليد و توزيع در عرضه و تقاضا هر دو رخ ميدهد. انحصار در بخش توليد بهصورت انحصار خريد يا انحصار فروش، در مورد مواد اوليه، محصول نهايي يا نيروي كار تحقق مييابد. انحصار باعث مي شود فقط بخشي از عوامل بازار قدرت اعمال نظر خود را بيابد و مقدار توليد و قيمت را مشخص كند برخلاف بازار رقابت كامل كه كسي قدرت اعمال نظر در تعيين قيمت را ندارد؛ البته انحصارگر نيز براساس منحني تقاضاي مصرفكننده، قيمت و مقدار توليد را معيّن ميكند؛ وگرنه فروش تحقق نمي يابد؛ ولي در هر صورت با اينكه منحني تقاضاي مصرفكننده (محصول نهايي، خدمت و مواد اوليه)، محدوديتي براي انحصارگر ايجاد ميكند، مصرفكننده هيچ نقشي در تعيين قيمت خاص و مقدار خاص از بين انواع تركيب قيمت و مقدار در منحني تقاضا ندارد.
به دو نكته بايد توجه كرد: اوّل اينكه گاه اسباب طبيعي باعث انحصار ميشود؛ مثل اينكه شخصي وسيلة جديدي را اختراع كند. وسيله جديد منحصراً در اختيار مخترع است؛ ولي به اين معنا نيست كه اين توليدكننده، رفتار انحصاري خواهد داشت؛ زيرا هرچند يگانه توليدكننده است ميتواند بهگونهاي توليد، و قيمت را تعيين كند كه با روش بازار انحصاري كامل مخالف باشد؛ بنابراين، مقصود از نبود انحصار در بازار اسلامي، نبود رفتار انحصارگرايانه است. اگر بهصورت مطلق نتوان آن را اثبات كرد، در مورد كالاهايي كه نياز عمومي به آن تعلق ميگيرد، با توجه به ادله، قابل اثبات است.
نكته دوم اينكه بين تقاضا و نياز، تفاوت اساسي وجود دارد (صدر، 1408ق: ص652). متقاضي شخصي است كه به كالا نياز دارد و قدرت خريد آن را هم دارا است و ميتواند با درآمد خود آن را تهيه كند؛ امّا همه نيازمندان نميتوانند كالاهاي مورد نياز خود را تقاضا كرده، بخرند. اگر براي كالايي 1000 عدد آن مورد تقاضا است، به اين معنا نيست كه فقط1000 عدد از آن مورد نياز است. هر نيازمندي به شرطي متقاضي ميشود كه نظام توزيع، درآمد او را تأمين كند. در همة بازارها براساس روابط رياضي، تقاضا با عرضه برابر ميشود؛ زيرا اگر عرضه كم باشد، با افزايش قيمت كالا، بخشي از افراد از متقاضيبودن خارج ميشوند و سرانجام برابري رخ ميدهد. علت خروج شخص از گروه متقاضيان ممكن است به اين علت باشد كه چون كالا گران شده، شخص، نياز خود را با كالاي ديگر تأمين كند و احتمال دارد با بالارفتن قيمت كالا، شخص به جهت كمبود درآمد، به تأمين كالا و رفع نياز خود توانا نباشد و نياز او بدون پاسخ باقي بماند. در بازاري كه اكثريت مردم در فقر بهسر برند و فقط بخشي از جامعه داراي درآمد كافي باشند، مقدار عرضه كالا برابر تقاضاي جامعه، و توليد به اندازة تقاضاي صاحبان درآمد است؛ هر چند قشر بزرگي از مردم درآمد كافي نداشته نتوانند نياز شديد خود به كالاي خاص را برآورند. اگر همة مردم درآمد كافي داشته باشند و بتوانند نيازهاي خود را تأمين كنند، اينجا نيز توليد به اندازة تقاضا صورت ميگيرد و تعادل رخ ميدهد؛ بنابراين، تعادل اقتصادي از جهت ارزشي هيچگونه عنواني نمييابد؛ زيرا صرفاً پديدهاي رياضي است كه براساس برابري عرضه و تقاضا در يك قيمت خاص حاصل ميشود؛ از اينرو اين پديده نميتواند هدف نظام ارزشي باشد، مگر آنكه وضعيت توزيع درآمد بهگونه اي باشد كه متقاضيان با توجه به درآمد كافي بتوانند براساس شأن اجتماعي، نيازهاي خود را تأمين كنند. با توجه به نكات طرحشده روشن ميشود كه در بازار انحصاري همچون بازار رقابتي، تعادل صورت ميگيرد؛ ولي تعادل اقتصادي، امري ارزشي نيست؛ بلكه اتحاد و برابري رياضي را بيان ميكند.
بهنظر ميرسد از مجموعهاي از ادله بتوان استفاده كرد كه بازار انحصاري به معناي اعمال رفتارهاي انحصارگرايانه با قواعد اسلامي موافقت ندارد و ميتوان عدم انحصار را بهصورت قاعده فقهي جديد مطرح كرد (رضايي، 1377: ص79 ـ 84).
أ. اسلام، در بخش ثروتهاي طبيعي، انحصار را ممنوع ساخته، و اجازه نداده است كه ثروتهاي طبيعي دست افراد محدودي قرار گيرد؛ بلكه زمينهاي موات، معادن، آبها، جنگلها، كوهها و ديگر موارد انفال و ثروتهاي عمومي در مالكيت دولت اسلامي يا همة مسلمانان قرار دارد. فقط با توجه به وضعيتي خاص ممكن است به افرادي اجازه داده شود كه در ازاي اجاره يا پرداخت سهمي از درآمد، بخشي از آن را بهطور محدود در اختيار گيرند. (صدر، 1408ق: ص419 ـ 495). اين بحث بهصورت گسترده در كتابهاي فقهي آمده كه ثروتهاي طبيعي، ابتدا در ملكيت افراد قرار نميگيرند.
ب. از احكام بازار اسلامي، ممنوعبودن احتكار است (موسوي خميني، 1379: ج1، ص477). محتكر حق ندارد كالا را انبار كند تا قيمت آن بالا رود و سود سرشاري كسب كند. محتكر با ذخيره سازي و كاهش عرضه، نبض قيمت كالا را در دست ميگيرد و بر تعيين قيمت حاكميت مي يابد. اسلام مانع حاكميت محتكر شده و او بايد كالا را در معرض عموم قرار دهد تا نظام بازار از حالت اوليه خارج نشود و قيمتها بهطور طبيعي تعيين شود. حتي پيامبر اسلام(صلی الله عليه و آله و سلم) نيز از تعيين قيمت خودداري كرد (حرّ عاملي، 1403ق: ج12، ص317 و 318). وقتي اسلام به حاكم (جز موارد بسيار ضرور) اجازه نداده كه قيمت مشخصي را تعيين كند و تعيين قيمت را به مجموعة عوامل بازار احاله كرده است، چگونه اجازه ميدهد كه عرضهكنندگان كالا يا خدمت بهطور انحصاري عمل، و قيمت را تعيين كنند. احتكار، نوعي انحصار در بخش توزيع است كه مورد نهي اسلام قرار دارد. از پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم) نقل است:
من دخل في شي من أسعار المسلمين ليغليه عليهم كان حقاً علي الله ان يقذفه في معظم من النار و رأسه اسفله (هندي، 1409ق: ج4، ص101).
كسي كه در موردي از نرخهاي مسلمانان دخالت كند تا قيمت آنها را بر ايشان گران سازد، بر خداوند متعالي است كه او را وارونه به سختترين جاي جهنم پرتاب كند.*
انحصارگر در بعد توليد با اينكه ظرفيت سرمايه توليد بيشتر با استخدام كارگر بيشتر را دارد، بخشي از ظرفيت سرماية توليدي را راكد گذاشته و آن را احتكار كرده، در معرض استفاده قرار نميدهد. اگر در بازار كار، اتحادية كارگري انحصار در فروش داشته باشد، با جلوگيري از عرضة كار، نيروي كار را احتكار مي كند تا قيمت آن بالا رود و همينطور انحصار خريد كه انحصارگر بهگونهاي ميخرد تا قيمت كمتري بدهد.
ج. حديثي از امام صادق(ع) به اين مضمون رسيده:
حضرت به غلام آزادشدة خود به نام مصادف، هزار سكه طلا براي تجارت داد. مصادف با افراد ديگر كالايي را براي فروش در مصر تهيه كردند. نزديك مصر اطلاع يافتند كه اين كالا ناياب است. با هم پيمان بستند كه كالا را با سود صددرصد به فروش رسانند. وقتي به مدينه آمد و دو هزار دينار را نزد حضرت گذاشت و جريان را بازگفت، حضرت با ناراحتي فرمود: سبحان الله هم سوگند شديد كه جز با سود صددرصد به ضرر مسلمان معامله نكنيد! حضرت سود را برگرداند و فرمود: مصادف، پيكار در راه خدا از كسب حلال آسان تر است (حرّ عاملي، 1403ق: ج12، ص311).
از روايت استفاده مي شود كه اتحاد و توافق گروهي از عوامل بازار براي تعيين قيمت خاصي كه سودآوري فراواني داشته باشد، كسب حلال نيست و عمل آنها شبيه عملكرد كارتلها و تراستهایی است كه ضد مصرفكننده با هم اتحاد يافته، قيمت خاصي را با سود بالايي در بازار تعيين مي كنند؛ بنابراين، هر انحصاري كه قيمتي را تحميل كند كه باعث سختي مردم دستكم در كالاي مورد نياز عموم شود، ممنوع است.
د. انحصار باعث پديدآمدن قيمت اجحافي مي شود. اميرمؤمنان(ع) در نامه به مالك اشتر مي فرمايد:
بايد دادوستد، آسان و منصفانه باشد و با ترازوي درست و به نرخي كه خريدار و فروشنده هيچ يك زيان نبينند (رضي، 1395ق: نامه 53، ص438).
قيمت در بازار انحصاري اجحافي است و متقاضي بيشترين ضرر را مي بيند و همانطور كه پيشتر گفته شد، اگر قرار باشد قيمت در بازار انحصاري اجحافي نباشد، هيچ قيمتي، اجحافي نخواهد بود؛ زيرا در هر بازاري محدودة قيمت منحني تقاضا است و هيچ فروشنده اي قيمت را در بالاتر از منحني تقاضا تعيين نمي كند؛ وگرنه به فروش نمي رسد. شهيد صدر ميگويد:
اسلام با قيمتهاي مصنوعي كه در فضاي انحصار سرمايه داري در بخش توزيع تحقق مييابد، مبارزه مي كند و سود پاك را سودي مي داند كه از قيمت واقعي كالا در مبادله پديد آيد و آن قيمتي است كه در تحقق آن ارزش كالا و درجة توانمندي كالا براساس عوامل طبيعي و قراردادي دخالت دارد و كميابي ساختگي كه محتكران و تاجران سرمايه داري از راه سلطه بر عرضه و تقاضا اعمال مي كنند هيچ نقشي در آن ندارد (صدر، 1421ق: ص52 و 53 و 116).
ه . انحصار، با اهداف اقتصاد اسلامي هماهنگي ندارد. توزيع درآمد مناسب، توازن اجتماعي و عدالت، از اهداف اقتصاد اسلامي است. انحصار، باعث ايجاد اختلاف طبقاتي و توزيع نامناسب درآمد و باعث تداول ثروت در طبقه اي خاص ميشود.
و. انحصار با عدم بهره گيري از امكانات و در مواقعي با اسراف و تبذير اموال تلازم دارد. در بخش توليد، انحصارگر از تمام ظرفيت توليد بهره نميگيرد و بخشي از سرماية توليد از جريان كمك به جامعه خارج مي شود. در مواقعي براي تثبيت قيمت، انحصارگر كالاي توليدي را نابود مي كند؛ مانند نابودي بخشي از كالاهاي كشاورزي براي تثبيت قيمت.
ز. انحصارگر با تعيين قيمت گاه افراد را مضطّر مي كند كه كالا را با قيمت خاص بخرند و طبق قاعده اضطرار، عمل انحصارگر درست نيست.
ح. انحصارگر با تعيين قيمت بالا براي حداكثر سود خود بسياري از افراد را كه به كالا نياز دارند، از دايره متقاضيان خارج مي كند و اين با روح تعاون و همكاري مؤمنان كه اسلام بر آن تأكيد دارد، منافات دارد:
تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ (مائده (5)، 20).
اين عمل به مثابه عدوان و دوگانگي است كه شخص، نياز ديگران را در نظر نگيرد و فقط براي جلب حداكثر منفعت مادي، قيمت بالا را تعيين كند.
ط. لازمة انحصار و هدف قرارگرفتن سود مادي، شيوع اخلاق تكاثرطلبي است. از آثار آن دنياطلبي به شكل ناشايست است و اين با محوريت شرافت انساني در اقتصاد اسلامي تعارض دارد. روحيه انحصارگر، او را از جهت معنوي سقوط مي دهد؛ زيرا هدف اصلي او كسب سود بيشتر و بالابردن قيمت به ضرر بازار اسلامي است.
ي. آنچه گفته شد، بدون در نظرگرفتن وظايف و نظارت دولت اسلامي است. از آنجا كه وجود بازارهاي انحصاري، مشكلات بسياري را در اقتصاد كشور ايجاد مي كند، دولت اسلامي براي حفظ مصلحت عمومي مي تواند از ايجاد انحصار در توليد و توزيع جلوگيري كند يا اينكه بخشي از امور را در انحصار دولت قرار دهد تا زمينة فساد از بين برود (موسوي خميني، 1379: ج2، ص596؛ صدر، 1362: ص 108).
ك. برخي محققان معتقدند كه توليدكننده مسلمان بهعلت توجه به منافع اجتماعي، افزون بر منافع شخصي در وضعيتي كه انحصار حاكم باشد، در نقطه برابري MC=MR توليد نميكند؛ زيرا توليد در اين نقطه با اتلاف و استفاده غيركارآمد از منابع همراه است. او ميتواند با بهكارگيري منابع و توليد محصول، ارزش اجتماعي بيش از هزينه نهايي ايجاد كند. گرچه سود او كم ميشود، منافع خالص اجتماعي افزايش مييابد. حتي دولت ميتواند او را به توليد در آن نقطه وادارد و در حقيقت نقطه توليد در بازار انحصار به نقطه انتخاب در بازار رقابت نزديك ميشود (موسويان، 1376: ص95 و 96).
5. قاعده حاكميت دولت اسلامي
در اقتصاد اسلامي، دولت وظايف متعددي را همچون هدايت و نظارت بازارها بر عهده دارد. منابع مالي مهمي همچون انفال، زكات، خمس در اختيار دولت است و بايد در مصارف معيّن صرف شود. توليد كالاي عمومي، تأمين اجتماعي، آموزش عمومي، و جمعآوري مالياتها از موارد اصلي وظايف دولت است. با توجه به پذيرش اصل ولايت فقيه و حيطة اختيارات او و لزوم تشكيل حكومت ديني در عصر غيبت (موسوي خميني، 1368: ج2، ص460 ـ500؛) رفتار بازار كار در امور ذيل تحتالشعاع تصميمهاي حاكم اسلامي قرار دارد، و محدودة عملكرد بازار، تصميم حاكميت است. به عبارت ديگر، دولت اسلامي مي تواند در محدودة شرع مقررات خاص جعل و براساس اصل منطقه الفراغ يا رعايت مصلحت عمومي يا ولايت مطلقه، قوانين حكومتي متغير تعيين كند (رضايي، 1382: ص79 و80) تا محدودة رفتارهاي درون بازار كار مشخص شود؛ بنابراين، هر توافق درون بازار كه با قوانين مخالف باشد، مردود است. تصويب قانون كار و الزام كليه كارفرمايان، كارگران كارگاهها، مؤسسات توليدي صنعتي و خدمات و كشاورزي به تبعيت از آن از موارد اين قاعده است. مواردي كه دولت مي تواند در مورد آن تصميم بگيرد، عبارتند از:
أ. نحوه تخصيص منابع دولت با اختصاص منابع گوناگون به افرادي كه سرمايه مناسب در اختيار ندارند و با تعيين كيفيت بهره برداري از آن، تخصيص منابع را جهت مي دهد و زمينه اشتغال بيكاران را فراهم مي سازد. پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) با اقطاع بخشي از منابع طبيعي يا تهيه ابزار كار، نياز افراد را برطرف مي ساخت (مجلسي، 1403ق: ج100، ص10؛ خامنه اي، 1371: ص16).
ب. نظارت بر عملكرد بازار، تخصصها و كيفيت ارائه خدمت از وظايف دولت اسلامي است. در تاريخ اسلام، نهاد حسبه در جايگاه ناظر بر بازار وجود داشته است و پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) و اميرمؤمنان(ع) خود اين امر را انجام مي دادند (قرشي، 1937م: ص222 ـ 242).
ج. نظارت بر قيمت خدمت نيروي انساني (همانند نظارت بر قيمت كالاها) بر عهدة دولت است. اميرمؤمنان(ع) به مالك اشتر فرمود:
وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لاَتُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ (رضي، 1395ق: نامه 53، ص438).
بايد دادوستد آسان و منصفانه باشد و با ترازوي درست و به نرخي كه خريدار و فروشنده هيچ يك زيان نبينند.
اگر بازار، قيمت عادلانه را محقق نسازد، دولت آن را تعيين مي كند. از جمله كارهاي ادارة حسبه، نظارت بر قيمت هم بوده است (شيخلي، 1362: ص123).
د. دادن سرمايه به متقاضيان آن تا كمبود سرمايه از بين برود و قيمت كار به قيمت حقيقي نزديك شود. شهيد صدر مي-فرمايد:
در نظام سرمايه داري، مواد اوليه در انحصار سرمايه دار است و از اين جهت، كالاي آنها كمياب مي شود؛ در حالي كه نيروي كار براي كسب حداقل درآمد، نيازمند عرضة كار خود با هر قيمتي كه به او پيشنهاد شود است. اگر اين كميابي مصنوعي از بين برود، نيروي كار قيمت حقيقي خود را مييابد. عامل عمدة سهم بالاي سرمايه از درآمد، بهسبب كميابي مصنوعي است كه انحصار پديد مي آورد؛ البته در اقتصاد اسلامي، اين امكان براي افراد پديد نمي آيد كه بتوانند بر حجم فراواني از مواد اوليه مسلط شوند تا انحصار تحقق يابد؛ بنابراين، قيمت حقيقي براي عامل تحقق مي يابد (صدر، 1421ق: ص94). دولت اسلامي وظيفه دارد از انحصار ابزار و وسايل كار هم جلوگيري كند تا زمينة بالابودن سهم صاحب سرمايه به نسبت نيروي كار فراهم نشود و هر عامل توليد، از قيمت حقيقي خود با توجه به كميابي حقيقي نه مصنوعي آن بهرهمند شود (همان: ص96).
ه. دولت وظيفه دارد از ستم به نيروي كار بهويژه نيروي كار ساده كه امكان استثمار آنها بيش از ديگران است، جلوگيري كند و با نظارت بر قراردادها و مفاد آن، مانع تعدّي به حقوق آنها شود. امام صادق(ع) فرمود:
پيامبر(صلی الله عليه و آله و سلم) هنگام وفات به علي(ع) وصيت كرد كه مراقب باشد تا به كشاورزان در محضر او ستم نشود... و اجير مورد تمسخر قرار نگيرد (حر عاملي، 1403ق: ج13، ص216). وصيت به اميرمؤمنان(ع) كه مسؤوليت امت را به عهده داشت، دلالت مي كند كه حاكم بايد به اين وظيفه عمل كند.
و. از كار افتادگان بايد تأمين باشند و نيازهاي مالي آنها تدارك شود. همچنين اگر افراد فرصت كار ندارند و كار مناسبي براي آنها يافت نشود و اجباراً بيكار باقي بمانند، دولت بايد آنها را هم تأمين مالي كند (صدر، 1421ق: ص55 و117). بيكاران و درماندگان اهل ذمه نيز بايد تأمين مالي شوند (حرّ عاملي، 1403ق: ج11، ص49).
ز. از جملة واجبات كفايي براي مسلمانان هر منطقه، اين است كه نيازهاي اجتماعي خود را در حد توان تأمين كنند. اگر برخي نيازها پاسخگو نداشته باشد، دولت مي تواند براي مصلحت عمومي، برخي از مشاغل را بر افرادي الزام كند تا آن نياز تأمين شود. اگر جامعه به متخصص در زمينة خاصي نيازمند است، دولت بايد زمينة تحقق آن را پديد آورد و اگر كسي حاضر نشد، اجبار كند (صدر، 1421ق: ص86؛ همو، 1408ق: 653 ـ 655)؛ البته اجبار دولت بايد بهگونهاي باشد كه انگيزه توليد كارا تحقق يابد و چون تأمين كالاي ضرور براي جامعه از واجبات كفايي براي توليدكنندگان است، با ايجاد انگيزه ديني سعي شود آنها به عمل ترغيب شوند.
ح. در بخش عمومي، مزاياي دستمزد بايد بهگونهاي باشد كه نيروي انساني نيازهاي زندگي خود را بتواند تأمين كند و چون با بيتالمال سروكار دارد، از خيانت در آن خودداري كند. اميرمؤمنان(ع) در نامه به مالك اشتر مي فرمايد:
كارگزاران خود را از ميان خاندان هاي پارسا ... برگزين ...، پس روزي آنها را زياد كن؛ زيرا فراواني روزي به آنها توان مي دهد تا خود را اصلاح كنند و آنان را بي-نياز مي كند تا در مالي كه در اختيار دارند، خيانت نكنند (رضي، 1395ق: نامه 53، ص435).
6. قاعده تعاون
طبق آية مباركه تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى وَ لاَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ (مائده (5)، 2)، مؤمنان بايد بر نيكي و پرهيزكاري يكديگر را ياري رسانند و از همكاري بر گناه و دشمني بپرهيزند. هر آنچه طاعت الاهي شمرده شود، نيكي است و ستم، از موارد گناه و دشمني با خدا و مؤمنان بهشمار ميرود (مجلسي، 1403ق: ج74، ص117 و 408؛ طباطبايي، 1394ق: ج5، ص190). بازار اسلامي جايگاه همكاري جهت تحقق نيكي و كمك به سالمسازي و دوري از سوءاستفاده از موقعيت هاي بحراني است. همكاري در جهت تشكيل كارتل و تراست به منظور کنترل قیمت از موارد همكاري بر گناه و دشمني است. عملكرد غلام امام صادق(ع) و تباني او با ديگر فروشندگان در مورد افزايش قيمت كالاي ناياب و ردّ اين عمل از سوي امام(ع) در بحث قاعده انحصار گذشت (حرّ عاملي، 1403ق: ج12، ص311). از سوي ديگر، همكاري نيروي كار در تشكيل اتحاديه جهت حمايت از حقوق خود از نوع تعاون بر نيكي است؛ ولي همكاري آنها نبايد باعث وقوع خسارت به اموال كارفرما شود. اتحاديه هاي كارگري بايد در مورد اجراي اعتصابها بهگونهاي تصميم بگيرند كه باعث تعطيلي جريان توليد كالا و متضررشدن مردم نشود. همكاري نيروي كار در مورد كمكاري نيز از موارد تعاون بر دشمني است. در ضمن براساس اين اصل مي توان عملكرد شركتهاي تعاوني در جهت بهبود قيمتهاي بازار و توزيع سود بين نيروي كار را تصحيح كرد.
7. قاعده حجيت بازار مسلمانان
هرگاه بازار اسلامي شرايط عمومي را داشته باشد و در آن، قواعد گوناگون فقهي حاكم باشد مثل دوري از اسراف، رفتار انحصارگرايانه و ... برايند رفتار آن در قيمتگذاري در وضعيت عادي حجيت مييابد؛ بنابراين، آنچه در بازار مسلمانان خريد و فروش مي شود، اگر از جهت تزكيه و طهارت در آن شك شود مي توان به بازار اعتماد كرد و از كالا بهصورت طاهر و مذكي استفاده كرد (فاضل لنكراني، 1416ق: ج1، ص487). قراردادهايي كه در بازار انجام مي گيرد، معتبر است و قيمت بازار مسلمانان تا زماني كه از احتكار، تلقي ركبان و ديگر موارد حرام به دور باشد، معتبر است. در موارد متعددي در فقه، قيمت بازار كالا و خدمات ملاك عمل است (طباطبايي يزدي، 1420ق: ج4، ص38 و 39 و 278 و 279 و 575). در واقع براي تعيين اجرتالمثل به عرف بازار مراجعه ميشود و اين نشاندهندة حجيت عمل و سيره بازار در تعيين قيمت و شرايط معامله است؛ بنابراين ميتوان از امارهبودن معامله در بازار بر تزكيه و طهارت به امارهبودن سيره بازار در تعيين قيمت و حق مالي سرايت داد. پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم) از قيمتگذاري كالاي احتكارشده پرهيز كرد و قيمت تحققيافته در بازار را پس از حذف احتكار قيمت از ناحيه خداوند دانست (حرّ عاملي، 1403ق: ج12، ص317 و 318)؛
اگر بازار كار، دستمزد را در حدّي تعيين كند كه زندگي كارگر تأمين شود، به تعيين دستمزد نيازي نيست. اگر در اوضاع بحراني، دستمزد به حداقل ممكن برسد بهطوري كه نيروي كار مجبور شود حداكثر زمان ممكن را بهكار اختصاص دهد تا دستمزد در حدّ ضرورت را بهدست آورد، دخالت دولت در تعيين دستمزد مناسب الزامي است. در وضعيت تحقق دستمزد آهنين كه در قرن 19 بهعلت عرضه بالاي نيروي كار صورت گرفت، كارگران ناچار بودند حداكثر زمان را بهكار اختصاص دهند، بهگونه اي كه اگر دستمزد اضافه مي شد، براي نيروي كار امكان زيادكردن ساعت كار وجود نداشت. در اين وضع، منحني عرضه كار در قسمت پايين هم به چپ خميدگي دارد. با افزايش دستمزد، نيروي كار بخشي از ساعات كار خود را كم مي كند تا سلامت خود را از دست ندهد. دستمزد در اين وضعيت اجحافي و ظالمانه ضد كارگر است و دولت اسلامي همانطور كه پيشتر بيان شد، وظيفه دارد از آن جلوگيري كند.
8. قاعده حق اولويت
هر كس مكان عمومي را زودتر از ديگران در اختيار گيرد، كسي حق مزاحمت براي او ندارد و اگر پيش از ديگران زمين يا معدن را در اختيار گرفت و علامتگذاري كرد، آن منبع بهصورت منبع حيازت شده در اختيار او قرار مي گيرد و كسي حق مزاحمت براي او ندارد و كار او محترم است؛ البته شخص نبايد بهگونه-اي منابع عمومي را حيازت كند كه باعث سختي و ضرر به ديگر مردم شود (مكارم شيرازي، 1411ق: ج2، ص135). استفاده از منابع طبيعي عمومي با نظارت دولت امكانپذير است. نيروي كار مي تواند بهطور مستقيم براي بهره برداري از منابع طبيعي اقدام كند. برخي از فقيهان بزرگوار مثل محقق حلي، علامه حلي، محقق اصفهاني استخدام نيروي كار را براي حيازت و جمعآوري كالاهاي طبيعي درست نمي دانند. بر اين اساس، استخدام كارگر براي جمعآوري چوب جنگل، صيد ماهي، حيازت آب و احياي زمين موات درست نيست و حاصل كار كارگر به او تعلق دارد (نجفي، 1365: ج26، ص320 و 334 و ج27، ص380؛ صدر، 1408ق: ص575 ـ 580). چون رابطة اجير و مستأجير با مواد اوليه طبيعي يكسان است، هر كدام كه حيازت را انجام داد، مالك منابع مي-شود و قرارداد وكالت يا اجاره اثري در ملكيت ندارد؛ البته بنابر قول ديگر كه استخدام در مورد حيازت منابع طبيعي را صحيح مي داند بر حسب قصد و نيت كارگر مواد اوليه به تملك درمي آيد (طباطبايي يزدي، 1420ق: ج5، ص100 ـ 104).
نتيجهگيري
آنچه ذكر شد، برخي از قواعد فقهي است كه در بازار كار قابليت اجرا دارد. از مجموع قواعد ذكرشده و قواعد ديگر روشن مي شود كه در مكتب اقتصادي اسلام، اوّلاً حقوق اقتصادي كاملاً مشخص شده است. ثانياً حقوق اقتصادي؛ آزادي عمل، برخورداري از اطلاعات، همكاري در جهت نفع عمومي، حمايت از حقوق نيروي كار، حمايت از سرمايه كارفرما، جلوگيري از نابودي مواد توليدي، توجه به مشكلات و سختيها، ممانعت از انحصار، نظارت دولت، وضع قوانين مناسب و به دور از ضرر و حرج، تضمين دستمزد مناسب و توجه به مقررات بازار و كيفيت بهره برداري از منابع طبيعي را تضمين مي كند؛ از اينرو فعاليت اقتصادي با مشخصبودن روابط در مكتب اقتصادي به سهولت انجام مي گيرد و مانعي براي حصول رشد و توسعه اقتصادي پديد نمي آيد.
منابع
قرآن كريم
أ. فارسي
1. خامنه اي، سيّدمحمّد، اقطاع و حقوق تقسيم اراضي دولتي، تهران، سازمان انتشارات كيهان، 1371ش.
2. رحماني، محمّد، حكم اسراف از نگاه ملا احمد نراقي(ره)،، مجموعه مقالات كنگره فاضلين نراقي، قم، دبيرخانه كنگره فاضلين نراقي، 1381ش، ج1.
3. رضايي، مجيد، «كار اقتصادي در پرتو بينش و ارزشهاي اسلامي»، اقتصاد اسلامي، ش13، قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، بهار 1383ش.
4. ـــــــــــ، «مالياتهاي حكومتي، مشروعيت يا عدم مشروعيت؟» نامه مفيد، ش35، قم، دانشگاه مفيد، فروردين و ارديبهشت 1382ش.
5. ـــــــــــ، عرضه نيروي كار بر مبناي اصول حاكم بر بازار كار اسلامي (پاياننامه)، قم، دانشگاه مفيد، 1377ش.
6. ـــــــــــ، قاعده «لاسرف و لا اسراف في الاسلام»، مجموعه مقالات كنگره فاضلين نراقي، قم، دبيرخانه كنگره فاضلين نراقي، 1381ش، ج1.
7. رناني، محسن، «نقش دولت در اصلاحات نهادي از طريق قانونگذاري»، مجلس و پژوهش، سال 10، ش39، پاييز 1382ش.
8. شيخلي، صباح ابراهيم، اصناف در عصر عباسي، هادي عالمزاده، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1362ش.
9. صدر، سيّدكاظم، احتكار از ديدگاه فقه و اقتصاد، قم، انتشارات 22 بهمن، 1362ش.
10. محقق داماد، سيّدمصطفي، قواعد فقه، بخش مدني، تهران، مركز نشر علوم اسلامي، 1378ش، ج1.
11. ـــــــــــ، قواعد فقه، بخش مدني، تهران، سمت، 1374ش، ج2.
12. محمدي، ابوالحسن، قواعد فقه، تهران، مؤسسه نشر يلدا، 1373ش.
13. مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام، قم، انتشارات صدرا، 1368ش.
14. موسويان، سيّدعباس، پسانداز و سرمايهگذاري در اقتصاد اسلامي، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1376ش.
ب. عربي
1. آل كاشفالغطاء، محمّدالحسين، تحريرالمجله، طهران و قم، مكتبة النجاح و مكتبة الفيروزآبادي، بيتا.
2. بجنوردي، سيّدمحمّدحسن، القواعدالفقهيه، تحقيق مهدي المهريزي، محمّدحسين الدرايتي، قم، نشر الهادي، 1419ق.
3. حرّ عاملي، محمّد بن الحسن، وسائل الشيعه، تهران، المكتبهالاسلامية، الطبعةالسادسه، 1403ق.
4. حسيني مراغي، ميرعبدالفتاح، العناوين، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، 1418ق.
5. رضي، ابوالحسنالشريف، نهجالبلاغه، تحقيق صبحيالصالح، قم، انتشارات هجرت، 1395ق.
6. صدر، سيّدمحمّدباقر، الاسلام يقود الحياة، قم، مركز الأبحاث و الدراسات التخصصية للشهيد الصدر، 1421ق.
7. ـــــــــــ، اقتصادنا، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1408ق.
8. طباطبائي يزدي، سيّدمحمّدكاظم، العروة الوثقي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة الاولي، 1420ق، ج4 و 5.
9. فاضل لنكراني، محمّد، القواعد الفقهيه، قم، بينا، 1416ق، ج1.
10. قرشي، محمّد بن محمّد بن احمد، معالم القربة في أحكام الحسبه، تصحيح روبن ليوي، كمبريج، دارالفنون، 1937م.
11. مجلسي، محمّدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
12. ـــــــــــ، نهج السعادة في مستدرك نهجالبلاغه، النجف الاشرف، مطبعة النعمان، الطبعة الاولي، 1378ق.
13. مكارم الشيرازي، ناصر، القواعد الفقهيه، قم، مدرسة الامام أميرالمؤمنين(ع)، الطبعة الثالثه، 1411ق.
14. منتظري، حسينعلي، دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلاميه، قم، المركز العالمي للدراسات الاسلامية، 1408ق.
15. موسوي خميني، سيّدروحالله، تحرير الوسيله، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، 1379ش.
16. ـــــــــــ، كتاب البيع، قم، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1368ش.
17. نجفي، محمّدحسن؛ جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام، تهران، دارالكتب الاسلاميه، هشتم، 1365ش.
18. نراقي، المولي احمد بن محمّدمهدي، عوائد الايام، قم، مكتب الإعلام الاسلامي، 1375ش.
19. هندي، علي المتقي بن حسامالدين، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، بيروت، موسسة الرساله، 1409ق.
نويسنده:مجيد رضايي( عضو هيأتعلمي دانشگاه مفيد)
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
در انديشه اسلامي، واگذاري مناصب و مشاغل به افراد و انتخاب نيروي كار اعم از مديران و كارمندان و كارگران بر اساس لياقت و شايستگي، اصلي مسلم و ترديد ناپذير است. رعايت شايسته سالاري در گزينش نيروي كار مقتضي بهرهگيري از نيروي كار متعهد و متخصص است، از اين رو در دو مقاله پيشين، به اين دو ويژگي با استناد به آيات قرآن كريم و روايات معصومين (ع) اشاره نموديم. سنت الهي بر اين است كه به هيچ كس جز بر اساس شايستگيهاي لازم مسئوليت نميدهد. اين مهم در واگذاري مقام خطير نبوت، امامت كاملا مشهود است. وقتي خداوند طالوت را به عنوان برگزيده خويش مطرح نمود، بني اسرائيل به اين گزينش اعتراض كردند و گفتند: “چگونه او بر ما حكومت كند، با اينكه ما از او شايستهتريم، او ثروت زيادي ندارد”. در واقع، از نظر بني اسرائيل، ملاك شايستگي، داشتن مال و ثروت بسيار بود و از اين رو، خود را برتر از طالوت ميديدند و حال آنكه در نظر الهي طالوت به لحاظ برخورداري از علم و قدرت جسماني(بقره/247) از هر جهت شايسته اين مقام بود. سيره نبوي نيز سرشار از توجه حضرت به كارداني نيروي كار و دقت در گزينش سزاوارترين آنهاست، تا جايي كه آن حضرت حتي در جزئيترين امور نيز، اصل شايسته سالاري را رعايت نموده، كار را به شايستگان و اهل فن ميسپردند. بيان نوراني آن حضرت به حاكم مكه، كه فرمودند: “لو اعلم لهم خيرا منك استعملته عليهم؛ اگر براي اداره مكه بهتر از تو كسي را ميشناختم، برميگزيدم”(1) نشان از اهميت بالاي اصل شايستهسالاري در نزد ايشان دارد.
سيره مديريتي حضرت علي(ع) نيز حكايت از محوريت اصل شايستهگزيني در نظام حكومتي جامعه علوي دارد. امام علي (ع) ميراثدار حكومتي بود كه در نظامهاي گوناگون اداري و گزينشي، قضائي، نظامي و تقنيني آن، روابط جانشين ضوابط شده، انگيزههاي دوماني، تملق، ثروتمندي و قدرتنمايي به جاي اصل تقوا و شايسته سالاري قرار گرفته بود. با توجه به نابسامانيهاي مزبور، نخستين اقدام حكومتي حضرت پس از بيعت مردم، جابه جايي و عزل و نصب وسيع مديران اجرايي نظام پيشين بود. حضرت پس از دستيابي به حكومت، با قاطعيت فرمودند: “قسم به خداوندي كه پيامبر را به حق مبعوث نمود، به سختي مورد آزمايش و گزينش قرار ميگيريد و همانند محتويات ديگ هنگام جوشش، زير و رو خواهيد شد، آن چنان كه برآمدگان برافتند و افتادگان برآيند. بايد پيشگامان ديانت و شهادت روي كار آيند و كساني كه با فرصتطلبي و امتيازات گوناگون برآمدهاند، دست رد بر سينه خورند”(2.) با نگاهي گذرا به كارگزاران حضرت در مقامات گوناگون سياسي، قضائي، نظامي و اقتصادي ميتوان دريافت كه هيچ چيز جز شايستهسالاري در عزل و نصب و برآمدن و برافتادن آنها، دخالت نداشته است. حضرت با يك جمله ساده و كامل، ضمن تاكيد بر اصل شايستهگزيني، تمام حكومتهاي نالايق و نامشروع زمان خود و تاريخ بشر را كه با رابطه محوري روي كار آمدهاند، زير سوال برده، ميفرمايد: “شگفتا، آيا خلافت با رفاقت و خويشي هم ميشود؟”(3.) قدرتمندان كه پيش از زمامداري حضرت، بر اساس تعلقات خانوادگي، قدرت مالي و عشيرهاي، مصلحت جويي و مانند آن بر سر كار آمده بودند، بدون كمترين فوت وقتي بركنار شدند و متعهدان كارشناس، بر اساس شايستگي علمي و عملي به كار گمارده شدند. امام (ع) قدرتطلبان را شايسته آن نميدانست كه مسئوليتي به ايشان سپرده شود و بر اساس سخن حضرت رسول اكرم (ص) كه فرمودند: “ما هرگز كسي را كه به دنبال حكومت و زمامداري است، در امورمان به كار نميگماريم”(4) از واگذاري مسئوليت به آنها خودداري ميورزيد.به عقيده امير المومنين علي (ع) مساله لياقت و شايستگي افراد در نظام سياسي، مهمترين اصل براي اداره جامعه به شمار ميآيد. حضرت با بيان دو مقدمه ظريف؛ ارزش، اهميت و دليل حاكميت اصل لياقت و شايستگي در سطح نظام سياسي و مديريتي را روشن ميكند:
مقدمه اول: “كارها به وسيله كاركنان و كارگزاران شايسته راست و درست ميشود”(5)
مقدمه دوم: “آفت كارها، ناتواني كاركنان است”(6)
نتيجه: اگر كاركنان داراي عجز و ناتواني بوده و از عهده امور آن طور كه شايسته است برنيايند، كارها رو به فساد و تباهي رفته و امور به جاي اصلاح و پيشرفت، سير قهقرايي ميپيمايند. حضرت با توجه به پيامدهاي ناگوار تصدي مناصب مديريتي از سوي نااهلان، به هيچ وجه حاضر نشد در سپردن مسئوليتها به افراد، مسامحه روا داشته، از اصول و معيارهاي ديني عدول نمايد، از اين رو، در نامههاي خود به استاندارانش مكررا يادآور شده است افرادي را به عنوان كاتب، كارگزار، قاضي و ... انتخاب نمايند كه از توانايي و لياقت برخوردار بوده، بر اساس اصل عدالت و شايستگي، گزينش شده باشند. عهدنامه مالك سرشار از اين توصيههاست. حضرت در نامه خود به مالك اشتر معيارهايي را در مورد انتخاب كارگزاران نظام اسلامي ارائه ميدهند كه اين ضوابط، نمونه و الگوي كامل رعايت اصل شايسته سالاري است. حضرت خطاب به مالك اشتر، در خصوص واگذاري اداره امور كشور، سفارش ميكند كه مبادا با سهل انگاري و خودرايي، كسي را به مقامي بگمارد كه شايسته آن نيست: “انظر في امور عمالك فاستعملهم اختبارا و لا تولهم محاباه و اثره فانهما جماع من شعب الجور و الخيانه؛ در امور كارگزارانت نيك بنگر و آنان را پس از آزمون به كار گمار و نه با سهل انگاري و خودرايي، زيرا سهل انگاري و خودرايي موجب ستم و خيانت است”(7.) بنابراين با توجه به تاكيد دين اسلام بر ضرورت شايستهسالاري در گزينش نيروي كار، لازم است مديران با نصب العين قرار دادن دستورات پيشوايان دين، نسبت به اين مهم اهتمام ورزند و از واگذاري مشاغل و مناصب به افراد ناشايست پرهيز نمايند، خصوصا مشاغلي كه با حقوق مردم و بيت المال در ارتباطند.
پينوشت
-1 اسدالغابه في معرفه الصحابه، ج3، ص358
-2 نهج البلاغه، خطبه19
-3 جورج جرداق، الامام علي صوت العداله الانسانيه، ج1، ص168
-4 صحيح بخاري، ج 9، ص704
-5 نظم الغرر و نضد الدرر، ص84
-6 همان، ص70
-7 نهج البلاغه، نامه 53
www.resalat-news.com
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
خانوادهاى در زندگى موفق مىگردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد....
حضرت على و فاطمه، براى تقسيم كار به حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده و درخواست نمودند: آن حضرت تكليف هريك را در امور خانه مشخص فرمايند.چنانچه حضرت امام باقر عليهالسلام مىفرمايند؛ رسول خدا نيز چنين تقسيم كار كردند:
فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(1)
به اميرالمؤمنين دستور دادند كارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه عليهاالسلام نيز فرمودند كه او كارهاى داخل خانه را اداره نمايند و آن بانوى دو عالم از اين تقسيم كار شديداً خوشحال شد.
و امام صادق عليهالسلام مىفرمايند:
كان اميرالمؤمنين يحتطب و يستقى و يكنس و كانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(2)
جدم اميرالمؤمنين در انجام كارهاى خانه هيزم جمع مىكرد و آب مىكشيد و مىآورد و خانه را جارو مىفرمود و مادرم زهرا عليهاالسلام نيز جوها را آرد مىكرد و سپس خمير مىنمود و آنگاه نان مىپخت.
از اين دو حديث استفاده مىشود كه حضرت اميرالمؤمنين و فاطمهى زهرا عليهماالسلام با انضباط خاص، وظايف خانه را انجام مىدادند و كار آنان مشخص بود و در عين حال مولاى متقيان علاوه بر كارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نيز به همسرش كمك مىكرد. (و كلمهى «يكنس: جارو مىكرد» به اين موضوع دلالت دارد.)
در حديث داريم كه روزى رسول خدا وارد خانهى دخترش زهرا شد و مشاهده كرد كه دختر و دامادش هر دو مشغول كارند و به كمك يكديگر در كنار آسياب دستى نشسته و به آرد كردن مىپردازند، پس از سلام و احوالپرسى فرمودند: اَيُّكُما اَعيى؟
كداميك خستهتريد تا من به جاى او بنشينم و كار را به پايان برسانم؟! على عليهالسلام عرض كرد: يا رسولاللَّه! دخترت فاطمه.... (3)
اين حديث نيز مىرساند كه اميرالمؤمنين به كارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه عليهاالسلام كمك مىكرد....
حضرت زهرا عليهاالسلام علاوه بر اينكه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسيم كرده بود، با خادمهى اهلبيت (جناب فضه) نيز كارهاى خويش را به طور منظم و باتناوب انجام مىدادند. اگر فضه يك روز كار مىكرد، روز ديگر استراحت مىنمود و حضرت خود به كارها مىپرداخت.
اينك توجه شما را به يك واقعيت تاريخى در اين زمينه جلب مىكنم:
حضرت سلمان مىگويد: وارد خانه على عليهالسلام شدم، ناگاه مشاهده كردم دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول دستاس و آرد كردن است، او در اين كار آن چنان به زحمت افتاده بود، كه دستهايش ورم كرده و خونآلود شده بود. در حاليكه حضرت امام حسين- كه كودكى صغير بود- از گرسنگى بىتابى مىكرد.
سلمان مىگويد: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه كمك نمىگيرى؟ حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش كرده است، من بايد با او به عدالت رفتار كنم ما كارها را ما بين خود تقسيم كردهايم يك روز او كار مىكند و روز ديگر من و امروز نوبت استراحت او مىباشد.
سلمان مىگويد: گفتم: من آزاد شدهى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو اين كار را انجام دهم. تا اينكه به آرد كردن مشغول شدم و وقت نماز رسيد، آمادهى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را ديده بودم به مولايم على عليهالسلام گفتم. آن حضرت چون سخنان مرا شنيد شروع به گريه كرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: ديدم فاطمه عليهاالسلام خوابيده و حسين نيز در كنار مادرش در خواب مىباشد و آسياب دستى بدون مباشرت كسى كار مىكرد، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تبسمكنان فرمودند:
يا على! براى خداوند در روى زمين ملائكهاى است كه به محمد و آل محمد خدمت مىكنند.(4)
اين قضيه مىرساند كه نظم و تقسيم كار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام حاكم بود.
پی نوشتها :
1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- كنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.
2 ـ وسائلالشيعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفينه، ج 2 ص 195.
3 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47.
4 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
www.yazahra.net
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
خميره وجودي انسان از دو بعد مادي و معنوي «جسم و جان» معجون و تركيب يافته است، و هر يك از اين دو بعد، براي رشد و بالندگي، به تقويت، انرژي و تغذيه سالم نيازمند ميباشد، خداي متعال كه جهان هستي را خلق كرده و انسان را به عنوان گل سرسبد مخلوقات خود، معرفي و طبيعت را مسخّر او ساخته است، ابزار، وسايل و امكانات مورد نياز در هر دو بُعد مادي و معنوي را در اختيار انسان قرار داده، راه سعادت و شقاوت، و صعود و سقوط را به او نشان داده است، ولي پيمودن راه، نوع زندگي و استفاده و بهرهبرداري از مواهب و نعمتهاي طبيعت را به خود او واگذار كرده و اين انسان است كه بايد در سايه تدبير و تعقل و با سعي، تلاش و فعاليتهاي شبانه روزي، زمينه رشد، تعالي و تكامل در هر يك از دو بعد مادي و معنوي را براي خود و همنوعان خويش فراهم سازد.
طبيعت بستر زندگي
در قرآن كريم، آيات فراواني آمده است كه زمين و طبيعت را به عنوان بستر آماده و مناسب براي امرار معاش، و ميدان سعي و تلاش، معرفي ميكند و در جاهاي مختلف و متعدد به انسان، منت گذاشته و از مواهب و نعمتهاي مادي و طبيعي و تسخير آن، براي استفاده و بهرهبرداري او سخن ميگويد، براي نمونه، آيات ذيل را مرور كنيم:
«خداوند آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان آب فرو فرستاد و به واسطه آن، انواع ميوهها را براي روزي شما روياند. كشتيها را رام ساخت تا به فرمان او، در دريا، حركت كنند، رودها، خورشيد و ماه، و شب و روز را براي شما رام كرده است و هر چيزي كه از او خواستهايد به شما بخشيده است و اگر بخواهيد نعمتهاي الهي را بشماريد، قدرت و توانايي شمارش آن را نداريد.»(1)
در آيهاي ديگر ميخوانيم: «و خداوند، چهارپايان را آفريد كه براي شما در «پوست» آنها، گرما و منافع ديگري نهفته است و نيز از آنها ميخوريد و هنگامي كه آنها را «شامگاهان» از چراگاه باز ميگردانيد يا «بامدادان» به چراگاه ميبريد، شما را در آن تجمل «و زيبايي» هست و بارهاي شما را تا شهرهاي دور دست ميبرند، بدون شك، پروردگارتان، رئوف و مهربان است و نيز اسبها و استران و درازگوشان را آفريد، تا بر آنها سوار شويد و مايه تجمل نيز ميباشد، و نيز نعمتهاي ديگري ميآفريند كه شما نميدانيد.»(2)
در سومين آيه ميخوانيم: «در چهارپايان براي شما عبرتي است كه از شكم آنها، از ميان سرگين و خون، شير پاك به شما مينوشانيم... و از ميوههاي درختان خرما و انگور، هم «شراب» مستيآور و هم خوراكي نيكو به دست ميآوريد، بيگمان در اين امر براي خردورزان، مايه عبرت است و نيز پروردگارت به زنبور عسل، الهام كرد كه از كوهها و درختان، براي خود، خانه بساز، و از همه ميوهها تناول كن و از خداي خود پيرويبنما، آنگاه از شكم آنها شهدي رنگارنگ ميتراود كه در آن، شفاي مردمان ميباشد.»(3)
آنچه از آيات ياد شده و نظاير آن استفاده ميشود اين است كه هر چيزي كه براي امرار معاش و زندگي سالم و به دور از افراط و تفريط، لازم باشد، خداي متعال از همان آغاز خلقت در اختيار انسان قرار داده است. و صد البته كه رام ساختن طبيعت و تسخير آن، اين معني را نميرساند كه انسان دست روي دست بگذارد و سستي و تنبلي را اختيار كرده و سعي و تلاش نكند و خود را سر بار جامعه و مردم قرار دهد.
برخي، كار و فعاليت براي امرار معاش را با دنياگرايي و دنياپرستي خلط كرده و آن را مغاير با آموزههاي ديني تلقي نموده و در مذمت و محكوميت آن، مطالبي گفتهاند. عدهاي ديگر، ميگويند: از آنجايي كه رزق و روزي انسان از جانب خالق هستي معين و مقدر شده است، سعي و تلاش انسان، تأثيري در زيادي و نقصان آن ندارد لذا دست از سعي و تلاش برداشته، عزلت و گوشهنشيني را اختيار كردهاند. برخي ديگر كارهاي فيزيكي نظير كشاورزي، دامداري و بنّايي را عيب دانسته و آن را مخالف مقام و منزلت خيالي خود، ميدانند!
ترويج اين گونه افكار و انديشهها، كه هيچ گونه پشتوانه ديني و مكتبي ندارد، باعث ميشود بهانه به دست دشمنان دين و مذهب بيفتد و آنان نيز با توجه به جهل و ناداني عامه مردم، دين و مذهب را به عنوان عامل تخدير و ركود در عرصههاي مهم اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، معرفي كرده و در سطح جهان تبليغات وسيع و گستردهاي را عليه دين و مذهب، سازماندهي كنند و به خورد جامعه و مردم دهند.
ارزش كار در فرهنگ اسلامي
كساني كه اندك آشنايي با معارف اسلامي، آيات قرآن و احاديث معصومين داشته باشند اين حقيقت را متوجه شده و باور خواهند كرد كه رشد و تكامل انسان در هر يك از دو بعد مادي و معنوي، تنها در سايه سعي و تلاش، محقق شده و امكانپذير ميباشد، چنانچه قرآن كريم در جمله كوتاه و معروفي، بهرهمندي انسان را منحصراً در گرو كار و كوشش ميداند و ميگويد: «براي انسان بهرهاي جز سعي و كوشش او نيست.»(4) و در آيه ديگري ميفرمايد: «خداوند سرنوشت هيچ قوم «و ملتي» را تغيير نميدهد مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.»(5) و در جمله كوتاه ديگري ميخوانيم: «هر كس در گرو اعمال خود است.»(6) گرچه آيات ذكر شده در ارتباط با امور معنوي و اُخروي است ولي معيار و ملاك كلي كه آيات ياد شده و آيات فراوان ديگري به دست ميدهد اين است كه بهرهمندي انسان از نعمتهاي مادي و معنوي «دنيا و آخرت» در گرو سعي و تلاش است به قول شاعر:
نابرده رنج، گنج ميسر نميشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
اگر كار و كوشش با آموزههاي ديني و مذهبي، مخالفت داشته و يا مفهوم تضمين رزق و روزي از طرف خداوند، سستي، تنبلي و نشستن در منزل ميبود و يا فعاليتهاي نظير كشاورزي، چوپاني و دامداري... با مقام و منزلت انسان، سازگاري نداشته عيب به حساب ميآمد، انبيا و اولياي الهي كه خود صاحبان شريعت هستند و به جزئيات آموزههاي ديني، آشنايي كامل دارند، حتماً بيان داشته و يادآوري ميكردند، در حالي كه قضيه كاملاً بر عكس است. انبيا و اولياي الهي، پيروان خود را به كار و كوشش، دعوت كردهاند و از سستي و تنپروري مذمت و سرزنش نمودهاند و خود نيز به كارهاي سخت و طاقتفرسا، نظير چوپاني، خياطي، كشاورزي و زره بافي... پرداختهاند.
يكي از ياران امام صادق (علیه السلام) مدتي خدمت امام نيامده بود، امام صادق (علیه السلام) احوال او را جويا شدند عرض كردند: او كار و فعاليت تجارتي را ترك كرده و به عبادت روي آورده است، امام فرمود: واي بر او، آيا نميداند كسي كه تلاش و طلب روزي را ترك كند، دعايش مستجاب نميشود.» سپس افزود: هنگامي كه آيه «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ» نازل گرديد، جمعي از ياران پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درها را به روي خود بستند و روي به عبادت آوردند و گفتند: خداوند روزي ما را عهدهدار شده است، اين جريان به گوش پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيد. كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا اين گونه رفتار ميكنيد؟ جواب دادند يا رسولاللّه چون خداوند روزي ما را متكفل شده است ما مشغول عبادت شدهايم. پيامبر فرمود: هر كسي چنين كند دعايش مستجاب نميشود بر شما باد كار و كوشش نموده و طلب روزي نماييد.»(7)
بنابراين معني و مفهوم تسخير طبيعت و نعمتهاي فراوان آن، اين است كه انسان در سايه تدبير و تعقل، در حوزههاي مختلف زندگي مثل زراعت، دامپروري، تجارت، استخراج معادن، به كارگيري گياهان دارويي و ساخت و ساز ابزار و وسايل... تلاش و فعاليت نمايد و زمينه رشد و بالندگي را در تمام عرصههاي زندگي فراهم سازد. آيات فراواني وجود دارد كه انسان را به سعي و تلاش، واداشته و او را تشويق و ترغيب مينمايد تا با جد و جهد مداوم، زمينه استفاده مطلوبتر از نعمتهاي طبيعت را براي خود و همنوعان خويش فراهم سازد چنانچه در سوره نحل ميخوانيم:
«او كسي است كه دريا را مسخر «شما» ساخت تا از آن «صيد كرده و» گوشت تازه بخوريد و وسايل زينتي را براي پوشش از آن، استخراج نماييد و كشتيها را ميبينيد كه سينه دريا را ميشكافند تا شما «به تجارت بپردازيد» و از فضل خداوند بهره گيريد»(8) بهرهگيري معناي وسيعي دارد كه هر گونه فعاليتهاي اقتصادي از طريق راههاي دريايي را شامل ميشود.
در جاي ديگري ميخوانيم: «او كسي است كه زمين را رام شما ساخت، پس به گوشه و كنار آن، رهسپار شويد واز روزي او، استفاده كنيد.»(9)
در سوره قصص هم ميخوانيم: «از جمله رحمت خداوندي اين است كه شب و روز را براي شما قرار داده است تا در شب آرامش يابيد «و دوباره انرژي لازم را به دست آوريد» و در روز دنبال رزق حلال رفته تلاش و فعاليت نمايد.»(11)
كارگران همپاي مجاهدان
از ديدگاه قرآن و روايات معصومين، سعي و تلاش براي اداره زندگي، در سايه موازين شريعت و به دور از افراط و تفريط، به عنوان عبادت ارزشمند و در رديف جهاد و مبارزه مسلحانه عليه دشمنان و متجاوزين معرفي شده است، خداي متعال در سوره مزمل ميفرمايد: «آن مقدار از قرآن كه براي شما ميسر و امكانپذير ميباشد تلاوت كنيد، خداوند ميداند كه به زودي گروهي از شما بيمار ميشوند، گروه ديگر براي به دست آوردن فضل الهي «و كسب روزي» به مسافرت ميروند و گروه ديگري در راه خدا جهاد ميكنند. پس آن مقداري كه براي شما ممكن است از آن تلاوت كنيد.»(12)
در آيه شريفه سه نوع عذر ذكر شده است اولي جنبه جسماني دارد «بيماري»، دومي جنبه مالي «مسافرت براي كسب و كار» و سومي جنبه ديني دارد كه «جهاد در راه خدا» است. لذا برخي گفتهاند از اين آيه استفاده ميشود كه سعي و تلاش براي اداره زندگي و امرار معاش هم رديف جهاد در راه خدا است، در احاديث نيز داريم: «كسي كه براي تأمين مايحتاج زندگي خانوادهاش، سعي و تلاش ميكند تا اسباب معيشت آنان را فراهم سازد مانند مجاهدان راه خدا است كه در برابر دشمنان مبارزه مسلحانه مينمايند.»(13)
يعني همانگونه كه مجاهدان در راه خدا، جانشان را به خطر انداخته و در برابر دشمنان داخلي و خارجي و براي حفظ كشور و سرزمين اسلامي، جانفشاني ميكنند، كار و كوشش در سنگر اقتصاد نيز چنين نقشي دارد زيرا با سعي و تلاش در سنگر اقتصاد است كه توسعه و پيشرفت محقق ميشود، روزنههاي نفوذ و تسلط مسدود شده و جامعه را از ذلت وابستگي، رهايي پيدا كرده ارزشهاي آن، از دستبرد اجانب حفظ ميشود به تاراج نميرود.
جملهاي از عبدالله بن مسعود، صحابي معروف پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه ميگويد: «هر كس متاعي را به يكي از شهرهاي مسلمانان ببرد و زحمات خود را در اين راه براي خداوند محسوب دارد سپس آن را به قيمت عادلانه آن روز بفروشد چنين شخصي در
پيشگاه خداوند به منزله شهيدان است، بعد براي گفتار خود قسمتي از آيه 20 سوره مزمل را قرائت ميكند كه: «وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الاْءَرْضِ» برخي از مفسرين با توجه به حديثي كه در تفسير قرطبي به همين مضمون آمده است، ميگويند: عبدالله بن مسعود، جمله فوق را از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده كرده است»(14)
در حديث ديگري از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ميخوانيم: «عبادت هفتاد جزء دارد بهترين جزء از اين هفتاد جزء طلب رزق حلال ميباشد.»(15) امام صادق (علیه السلام) ميفرمايد: «جدم امام سجاد (علیه السلام) صبح از منزل براي طلب روزي خارج ميشد، شخصي پرسيد كجا تشريف ميبريد؟ فرمود: ميروم تا به خانوادهام صدقه دهم، آن شخص با تعجب پرسيد: صدقه به خانواده؟ حضرت فرمود: هر كس دنبال كسب حلال برود و براي طلب مال و رزق حلال براي عيال و خانواده خود حركت كند مصداق صدقه از جانب خداي سبحان است.»(16)
مراسم حج كه سالي يكبار برگزار ميگردد از لحاظ شكوه و عظمت عبادي و سياسي، نظيري ندارد اعراب جاهليت، در ايام مراسم حج، فعاليتهاي اقتصادي را جايز نميدانستند، ولي دين مبين اسلام، مراسم حج را به عنوان كنگرهاي عظيم عبادي، سياسي، معرفي ميكند و فعاليتهاي اقتصادي در موسم حج را نه تنها جايز ميداند بلكه آن را امر پسنديده تلقي كرده چنانچه در سوره مائده ميخوانيم: «كساني كه براي خشنودي پروردگار و جلب رضاي او و به دست آوردن سود تجاري به قصد زيارت خانه خدا حركت ميكنند، نبايد مورد آزار و اذيت و مزاحمت قرار گيرند.»(17)
امام صادق (علیه السلام) در جواب سؤالي كه چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانهاش فرمان داده است ميفرمايد: «خداوند انسان را آفريد... و او را به عمل حج، دستور داد كه اطاعت دين و مصالح دنياي آنان را در بر دارد، در موسم حج، مسلمانان از شرق و غرب عالم جمع ميشوند با يكديگر آشنا ميشوند و براي اين كه هر ملتي از تجارتها و فراوردههاي اقتصادي ملتهاي ديگر استفاده كنند و با كرايه دادن وسايل نقليه و حمل و نقل... بهره ببرند...»(18)
يكي ديگر از مراسم سياسي عبادي اسلام كه شكوه و عظمت خاصي دارد، بر پايي نماز جمعه است، قرآن كريم در سوره مباركه جمعه، مسلمانان را مورد خطاب قرار داده ميفرمايد: «هنگامي كه عبادت خدا، و نماز پرشكوه جمعه را به جا آورديد، در روي زمين، پراكنده شده و از نعمتها و مواهب الهي بهرهمند شويد.»(19)
از مجموع روايات ياد شده به خوبي ميتوان استفاده كرد كه سعي و تلاش در چهارچوب قوانين شريعت، به دور از افراط و تفريط، براي اداره زندگي و امرار معاش، جايگاه خاص و ويژهاي را در فرهنگ قرآن و آموزههاي ديني و مذهبي به خود اختصاص داده است، علت و فلسفه آن نيز روشن است زيرا كار و كوشش:
اولاً: سستي، تنبلي و دلمردگي را از انسان، دور نموده، حركت و نشاط ميآفريند و نيز وسيله خوبي براي اشتغال سالم فكري و جسمي ميباشد.
ثانيا: با كار و كوشش، نارساييها و مشكلات اقتصادي بر طرف شده، رفاه و آسايش مطلوب به دست ميآيد، انسانهاي پر كار و زحمتكش، علاوه بر اين كه زندگي خود را سر و سامان داده و تأمين ميكنند و آسايش و آرامش براي خانوادهاش به وجود ميآورند، به افراد مستمند و مستحق نيز كمك ميكنند.
ثالثاً: اگر آحاد جامعه به تلاش و فعاليت مداوم ادامه دهند، بدون شك، اقتصاد كشور و مملكت نيز روز به روز رونق بيشتري پيدا ميكند در نتيجه راههاي نفوذ دشمنان، مسدود ميشود. ارزشهاي ديني و فرهنگي جامعه از دستبرد اجانب محفوظ ميماند.
رابطه بيكاري با جرايم
در طرف مقابل، تنبلي و بيكاري به عنوان يك پديده شوم، مصايب و مشكلات فراواني را براي افراد و اجتماعات به وجود ميآورد. اولين ثمره تلخ و زودرس تنبلي و بيكاري، فقر و تهيدستي است، پديده ناميمون كه از آن، به مرگ بزرگ(20) تعبير شده و باعث ميشود انسانهاي فقير و درمانده، به اعمال خلافي مثل: قتل، دزدي، تجاوز، خودفروشي و بيعفتي... مبادرت نمايد و با افراد خلافكار، دوست و آشنا شده و مسير خلاف مثل قاچاق و آدمفروشي را در پيش گيرد به امراض لاعلاج، مبتلا شده و پديده خانمانسوز اعتياد دامنگيرش شود، شالوده و اساس زندگيش از هم متلاشي و كانون گرم آن، به جهنم سوزان و غير قابل تحمل تبديل گردد و در نتيجه آثار زيانباري در حوزههاي فرهنگ، اقتصاد و امنيت بر پيكر اجتماع وارد خواهد شد.
لذا در احاديث ميخوانيم: «خداوند انسان تنبل و پر خواب را مبغوض و افراد بيكار را دشمن ميدارد.»(21) از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نقل شده است: «كسي كه بار خودش را به دوش ديگران ميگذارد ملعون است.»(22) امام باقر(ع) نيز فرمودهاند: «من مردي را كه در كار دنياي خود تنبل باشد دوست ندارم، كسي كه در كار دنياي خود تنبل باشد «با اينكه نتيجه و ثمره آن را به زودي به دست ميآورد» در كار آخرتش، تنبلتر خواهد بود.»(23) در حديث ديگري ميخوانيم: «هنگامي كه موجودات در آغاز با هم ازدواج كردند، تنبلي و ناتواني با هم پيمان زوجيت بستند و فرزندي از آنها به نام فقر متولد شد.»(24) بنابراين سعي و تلاش در فرهنگ اسلامي، ارزش فوقالعادهاي داشته و تنبلي و بيكاري به عنوان ضد ارزش معرفي شده است.
از خداوند بزرگ ميخواهيم سستي و تنبلي نيروهاي انساني را از جهان اسلام برطرف نموده فقر و تهيدستي را از جوامع مسلمين دور سازد و مجد و عظمت آنان را روز افزون نمايد.
پي نوشتها:
1. سوره ابراهيم، آيه 32 و 34: اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الاْءَرْضَ وَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَ تِ رِزْقًا لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الاْءَنْهَـرَ * وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ * وَءَاتَئكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَآ...»
2. سوره نحل، آيه 5 تا 8: «وَ الاْءَنْعَـمَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَ مَنَـفِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ * وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَي بَلَدٍ... وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»
3. سوره نحل، آيه 66: «وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الاْءَنْعَـمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِي بُطُونِهِ مِن بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئغًا لِّلشَّـرِبِينَ * وَمِن ثَمَرَ تِ النَّخِيلِ وَ الاْءَعْنَـبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا»
4. سوره نجم، آيه 39: «لَّيْسَ لِلاْءِنسَـنِ إِلاَّ مَا سَعَي»
5. سوره رعد، آيه 11 :«إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»
6. سوره مدثر، آيه 38: «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»
7. تفسير نمونه، ج 24، ص 238.
8. سوره نحل، آيه 14: «وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً»
9. سوره ملك، آيه 16:«هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الاْءَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا وَ كُلُواْ مِن رِّزْقِهِ»
10. سوره اسراء، آيه 12: «وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النَّهَارَ ءَايَتَيْنِ فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَآ ءَايَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُواْ»
11. سوره قصص، آيه 73: «وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْكُنُواْ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ...»
12. سوره مزمل، آيه 20: «فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَي وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الاْءَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَـتِلُونَ فِيسَبِيلِ اللَّهِ»
13. وسايل الشيعه، ج 12، ص 23.
14. تفسير نمونه، ج 25، ص 200.
15. وسايل الشيعه، ج 12، ص 19: «العبادة سبعون جزء افضلها طلب الحلال»
16. وسايل الشيعه، ج 12، ص 43.
17. سوره مائده، آيه 2: «وَلاَآ ءَآمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَ نًا»
18. وسائل الشيعه، كتاب حج، ابواب وجوب حج، باب 1، حديث 18.
19. سوره جمعه، آيه 10: «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِي الاْءَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ».
20. نهج البلاغه، كلمات 163: «الفقر الموتُ الاكبر».
21. وسائل الشيعه، ج 12، ص 35: «انّ الله ليبغض العبد النوام و اِنّ الله ليبغض العبد الفارغ».
22. وسائل الشيعه، ج 12، ص 16: «قال رسول الله ملعون ملعون مَن القي كلّه علي الناس»
23. همان، ص 35: «اِنّي لابْغَضُ الرجل من ان يكون كسلاناً عن امر دنياه و مَن كسل عن امر دنياه...
24. الكافي، ج 5، ص 86: «اِنّ الاشيا لَمّا ازدوجت ازدوج الكسل و العجز فنتجا بينهما الفقر».
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 281
محمد آصف عطايي
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
علي بن ابي حمزه گويد: امام كاظم عليه السلام را ديدم كه مشغول كار و فعاليت در زمين خودش بود به گونه اي كه عرق بر بدنش جاري بود به او عرض كردم فدايت شوم ديگران كجا هستند كه شما اينگونه به زحمت افتاديد؟ حضرت فرمودند: اي علي ! كسي كه بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمين كار مي كرد. عرض كردم : او چه كسي بود؟
امام عليه السلام فرمود: رسول خدا اميرالمومنين عليه السلام و پدران من همه بادست خود كار مي كردند و البته كار كردن عمل پيامبران و جانشينان آنها و بندگان شايسته خداوند است.
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
انسانی که برنامه زندگی اش را بر اساس نظم و ترتیب خاصی تنظیم کند، به سادگی توانایی انجام همه کارهایش را خواهد داشت.
و این؛ به منزله مقدمه ای است برای رسیدن به هدف!
که هدف، همین نزدیکی است اگر برنامه ای باشد و نظمی!
نظم از دیدگاه قرآنی
« وَ هُوَ الذّی خَلَقَ اللَّیلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُون:
او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند.» (انبیاء/ 33)
در این آیه، نظم موجود در جهان آفرینش مدّ نظر قرار دارد.
همه مخلوقات با نظم خاصی آفریده شده اند، باید با نظم و ترتیب مشخصی به فعالیت خود ادامه دهند و هر چیزی در جهان خلقت، به واسطه نظمی منطقی، مسیر معین خود را طی می کند.
نظم از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)
امام علی علیه السلام
«التَدبیر قَبلَ الفعل یُومن النَّدَم: برنامه ریزی و آینده نگری پیش از کار، تو را از پشیمانی ایمن می دارد.»
امام علی علیه السلام
«انَّ اوقاتَک اجزاء عُمرکَ فَلا تَنفلُ لَک وَقتاً الا فیما یُنجیک: همانا وقت های تو، اجزای عمر توست. بنابر این بکوش که وقتی از تو ، جز در آن چه موجب نجاتت می شود؛ تلف نگردد.»
نظم از نگاه بزرگان
حکایت اول
در آن هنگام که امام در پاریس بود، خبرنگاران برای مصاحبه به محضرش می آمدند. هنگامی که دوربین های خود را نصب می کردند تا برای مصاحبه آماده شوند، حدود ده دقیقه طول می کشید. در همین مدت، امام به تلاوت قرآن مشغول می شد. برخی می گفتند: خود را برای مصاحبه آماده کنید. می فرمود: چند دقیقه طول می کشد تا مصاحبه کننده ها آماده شود، آیا این چند دقیقه عمر و وقتم را تباه کنم؟
حکایت دوم
یکی از شاگردان آیت الله العظمی بهجت می نویسد: حضرت آقا در کارشان دقیق و منظم هستند. به عنوان مثال حتی برنامه ریزی کرده اند که از در منزل تا مسجد مشغول فلان ذکر، و بعد از آن ذکر خاصی شوند، تا وقت ایشان ضایع نگردد.
حکایت سوم
حضرت آیت الله خامنه ای از امام خاطره ای نقل می کند: خدمت امام جلسه ما طول کشید. امام نگاهی به ساعت کرد و فرمود: ساعت قدم زدن دیر شد، سپس فرمود: اگر به زندگی و رفتارمان نظم بدهیم، فکرمان هم طبعاً منظم می شود.
جلوه هایی از نظم در زندگی انسان
1. نظم در گفتار
نظم در گفتار بدین معناست که انسان در گفتار خویش «حدود» را مراعات کند. مثلاً در این که چه بگوید، کی بگوید، چه میزان بگوید و چگونه بگوید. در موضوعاتی که می توان به بحث نظم در گفتار به آن اشاره کرد، این است که انسان در موارد ستایش و نکوهش همواره باید از اعتدال خارج نشود و به گرداب افراط و تفریط نیفتد.
2. نظم در نوشتار
نظم در نوشتار چیزی جز آراستگی پیوستگی و هماهنگی بین کلمات در هنگام نوشتن نیست.
3. نظم در غذا خوردن
رعایت نظم در تغذیه و نیز حفظ اصول بهداشتی، همواره مورد تاکید پیشوایان دینی ما بوده است. به طور منظم و در ساعات ویژه و نیز در حد اعتدال و میانه باشد تا انسان از جسمی سالم در تمامی عمر خویش برخوردار باشد.
4. نظم در راه رفتن
نظم در راه رفتن به معنای میانه روی و اعتدال در سرعت آن است.
5. نظم در آراستن ظاهر
انسانی که از نظر شکل ظاهری پاکیزه و مرتب باشد و به آراستگی خود ارج نهد، انسانی منظم و منضبط به حساب می آید. توجه به آراستگی ظاهری در برخورد های اجتماعی موثر و کارگشاست.
6. نظم در معاشرت
نکته ای که لازم است در معاشرت ها مدنظر قرار گیرد، این است که برای معاشرت، وقت و اندازه ای حساب شده صرف شود و از گذراندن اوقات به بطالت و بیهودگی باید پرهیز کرد. این در واقع همان نظم و انضباط در معاشرت هاست
7. نظم در عبادت
در انجام عبادات فردی نیز نظم بسیار ضروری است و خودداری از افراط و تفریط بسیار توصیه شده است.
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود *** رهرو آن است که آهسته و پیوسته رو ...
منبع :
طباطبایی، سید محمد هادی، کتابچه شهر قرآنی، شماره21، با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
چه جایگاهی در مبانی دینی و اعتقادی مادارد؟ آیا فرهنگ موجود كار در جامعه ما بافرهنگ دینی و ملیمان هماهنگ و همخواناست؟ آیا دین اسلام ما را به كار و كوشش و تلاشدعوت كرده است یا به تنپروری؟ حقیقت ایناست كه هم فرهنگ دینی ما و هم فرهنگ ملی مامشوق كار و كوشش است و فرهنگ كار فعلی ما باباورهای دینی و ملی متضاد است. پیامبرعظیمالشان اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) دست كارگر را میبوسید و از افراد بیكار و تنبلخشنود و راضی نبود و همواره در كاركردن ازدیگران پیش میگرفت، اما وضعیت امروز جامعهما به جایی رسیده است كه كار كردن عیب است وبچههای كارگران و كشاورزان ترجیح میدهند كهعنوان كار پدر خود را جایی اعلام نكنند.
این درشرایطی است كه سایر ملتها به خصوصملتهای اروپایی و مردم غیرمسلمان جهان بهشدت برای كار ارزش قائل هستند و در كار وكوشش و عمل به دستورات و توصیههای قرآنمجید و روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) درزمینه كار از ما پیشی گرفتهاند.
جایگاه فرهنگ كار در اسلام
یكی از موضوعهایی كه همیشه مورد تاكیددین اسلام قرار گرفته، بحث كار و كوشش و پرهیزاز بطالت و مبنا قرار دادن كار برای شكوفاییاستعدادهای انسان و تربیت اوست و این امر همدر قرآن و هم در سنت قابل مشاهده است.مرحوم استاد مرتضی مطهری در كتاب تعلیم وتربیت در اسلام، یكی از بهترین راههای تربیتافراد را كار میداند و حدیث شریفی از نبی اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میكند كه(النفس ان لم تشغله شغلك)یعنی اگر تو خودت را متوجه كاری نكنی، نفس تورا مشغول به خودش میكند.
بنابراین از نظرمبنایی، ما آموزههای گرانبهایی درباره كار داریمكه متاسفانه مانند بسیاری از آموزههای دیگر دینیما در كتابخانهها مضبوط و كمتر در میدان عمل بهآن توجه شده است. در قرآن مجید، آیاتزیادی درباره ارزش كار و تاكید بر عمل صالحوجود دارد. قرآن به شدت انسان را از حرفزدنهای بیعمل منع و همواره تاكید میكند كهفضل خدا نصیب كسانی خواهد شد كه اهل جهد وكوشش و تلاش باشند. در آیات ۳۹ تا ۴۱ سورهنجم آمده است: و این كه برای انسان بهرهای جزسعی و كوشش او نیست و سعی او به زودی دیدهمیشود و سپس به او جزای كافی داده خواهدشد. در یكی دیگر از آیات آمده است: آن كسیكه سرای آخرت را بطلبد و سعی و كوشش خود رابرای آن انجام دهد، در حالی كه ایمان داشتهباشد، سعی و تلاش او پاداش داده خواهد شد.
(سوره اسراء، آیه ۱۹)
براساس یكی دیگر از آیات قرآن، هر كسیمسئول كاری است، كه انجام داده و بایدعكسالعمل آن را چه خوب و چه بد پذیرا باشد.در آیه ۳۸ سوره مدثر به صراحت این موضوعمطرح شده است كه هر كسی در گرو اعمالخویش است. آیه ۹۷ سوره نحل بیانگر اینمطلب است كه هر كس عمل صالح كند، خواه مردباشد، خواه زن، به او حیات پاكیزه میبخشیم وپاداش آنها را به بهترین اعمالی كه انجام دادهاند، خواهیم داد.
ارزش كار در سنت
در روایات است وقتی كه پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ازجنگ تبوك برمیگشتند،(سعد) یكی از انصار بهاستقبال ایشان آمد و با وی مصافحه كرد. حضرتدیدند كه دستهای او زبر و خشن شده و پینهبسته است، از وی سوال فرمودند چه كار كردی كهدستهایت این قدر خشن شده است؟ سعدعرض كرد یا رسولا... زیاد بیل زدهام. چونمجبور بودم برای نان زن و بچهام كار كنم.حضرت دستهای سعد را گرفتند و بوسیدند وفرمودند: این دستی است كه در آتش نخواهدسوخت. نظیر این مطالب در زندگی پیامبر و ائمهاطهار زیاد است. این نشان میدهد كه كار وكارگری در نزد اولیا خدا چقدر ارزش و عظمتدارد.
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
كسی كه برایتامین زندگی خانوادهاش زحمت میكشد،همچون كسی است كه در راه خدا جهاد میكند -بر امت خویش، بیش از هر چیز از شكم پرستی وپرخوابی و بیكاری بیمناكم - از رحمت خدا دوراست هر كس كه بار زندگی خویش را به رویدوش مردم افكند - خداوند متعال دوست داردهنگامی كه یكی از شما مسلمانان كاری را انجاممیدهد با دقت لازم كارش را ارائه دهد - آنكس كه از زحمت و تلاش و دسترنج خویشخورد، در روز قیامت مثل برق از پل صراطمیگذرد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
برترین كار آن است كهرضای خدا در آن خواسته شود - انسان مومنهمیشه اوقات مشغول كار است - كسی كه كار كند،نیرویش افزون گردد. روزیها دارای وسیعه وسببی هستند، بنابراین در به دست آوردن روزی،به روش خوب و پسندیده عمل كنید و نیكویی رابكار برید - خداوند انسان دارای شغل و حرفه كهامانتدار باشد را دوست میدارد - بر شما باد كهدست از كار و تلاش برندارید چه در حال نشاط وچه در حال كسالت - به وسیله كار و كوشش، ثوابو پاداش بدست میآید نه با كسالت و تنبلی - بهوسیله كارهای شایسته و نیك، درجات وارزشهای انسانها بالا میرود - عمل و كارمعرف انسان مومن است - هیچ كس از شما در راهخدا شب را به صبح نرسانید كه با ارزشتر از كسی كهبرای رفع نیازهای خود و خانودهاش تلاشمیكند - هر كسی به استقبال كارها رود، دارایبصیرت میشود - از تاخیر در كارها بپرهیزید،همچنین از دست دادن فرصت انجام كارهایخوب، زیرا آن موجب پشیمانی خواهد بود -كسالت و تنبلی آخرت را نابود میكند.
امام جعفرصادق (علیه السلام می فرمایند:
ملعون است كسی كه بار زندگی خودرا بر دوش دیگران افكنده باشد. در طلب روزیخود سستی نورزید، زیرا پدران شما زحمتمیكشیدند و تلاش میكردند تا آن را به دستآورند. با اعمال خود دعوت كننده مردم باشید ونه با زبانتان.
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
هرگز به آن چه نزد خداوندمتعال است دست پیدا نمیكنید مگر به وسیلهعمل.
ارزش كار در فرهنگ ملی ما
كار در فرهنگ ملی ما نیز جایگاه بسیار باارزشیدارد. ادبیات ما مملو از مطالبی است كه مشوق وموید پركار بودن انسان است. تعلیم و تربیت،اخلاق و فرهنگ ایرانی نیز همواره بر این نكتهتاكید داشته است كه كار سرمایه جاودانی
انساناست. تا همین چند سال پیش اكثر خانوادههاوقتی بچههایشان به سن و سال نوجوانیمیرسیدند، آنها را با كار و كارگری آشنا میكردندو اكثر دانشآموزان و حتی دانشجویان تا دو دههپیش در ضمن تحصیل كار میكردند و این یكافتخار بزرگ برای جوانان و نوجوانان بود كهخودشان به مرحلهای از زندگی رسیدهاند كهمیتوانند با كار كردن روی پای خود بایستند واستقلال پیدا كنند.
اما متاسفانه در سالهای اخیربا رواج فرهنگ سرمایهداری در كشور آن هم ازكثیفترین نوع سرمایهداری یعنی سرمایهداریتجاری (نه سرمایهداری صنعتی) كه متكی بردلالی و واسطهگری و ربا و نزولخوری و زندگیانگلی است، شرایطی پیش آمد كه كار و كارگریدر اذهان عمومی ننگ و عار قلمداد شد. نصرا...كوهی) یكی از كفاشان دست دوز قدیمی در اینرابطه میگوید:(زمانی كه ما وارد این كار شدیمهم درآمد این كار كفاف زندگی ما را میكرد و هماین كه اعتبار و منزلت اجتماعی این كار بالا بود،اما متاسفانه امروز شرایطی حاكم شده است كه نهدرآمد كاری این نوع كارها خوب است و نه اعتبارو منزلت آن و به همین دلیل جوانان زیربار ایننوع كار ها نمی روند.
منبع: www.aftab.ir
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
کار در قرآن
اسلام، مردم را برای برطرف کردن نیازهای زندگی، به کار و کوشش امر کرده، از بیکاری، تنبلی و سربار دیگران شدن به شدت منع نموده است.
قرآن کریم می فرماید:
به تحقیق شما را در زمین مسلط کردیم و برای شما در آن وسایل و مایه های زندگی قرار دادیم (تا شما به کوشش خود از زمین و آنچه در آن است، استفاده برید و شکرگزارید، ولی) شما اندک شکر می کنید.[1]
پس چون نماز به پایان رسید، در زمین پراکنده شوید و از فضل و احسان خدا یاری جویید.[2]
و (خداوند) از رحمت خود، برای شما شب و روز را قرار داد تا در شب بیارامید و (در روز) از فضل او بجویید؛ شاید شکرگزار باشید.[3]
کار در حدیث
پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) افراد تنبل و بیکار را که تن به کار نمی دهند و می خواهند از دسترنج دیگران استفاده کنند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می فرمایند: «از رحمت خدا دور است کسی که با زندگی خود را به گردن دیگری بیندازد. ملعون است، ملعون، کسی که اعضای خانواده اش را در اثر ندادن نفقه تباه کند».[4]
امام باقر(علیه السلام) یارانش را به کار و کسب تشویق می کرد، از شغل آنها می پرسید و اگر بیکار بودند، سفارش می-کرد به کاری مشغول شوند و می فرمودند: «من کسی را که کار و کاسبی را رها کرده و به پشت بخوابد و بگوید: خدایا! روزیام ده، دشمن دارم».
ایشان به یکی از یارانش که بیکار بود، فرمودند: «مغازه ای بگیر و جلویش را جاروب کن و آب بپاش و بساطی در آن بگستر. چون چنین کنی، وظیفه ات را انجام داده ای».
آن گرامی تنها سفارش به کار نمی کرد، بلکه خود نیز به باغ و مزرعه خویش می رفت و حتی در هوای گرم تابستان، عرق ریزان کار می کرد.[5]
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «کسی که برای تأمین معاش خانواده اش تلاش می کند، همانند مجاهد در راه خداست».[6]
بزرگان هم کار می کردند!
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نه تنها با راهنمایی ها و زمینه سازی های خود، موجب هدایت افراد به سوی میدان های کاری میشد، بلکه خود نیز عملاً وارد صحنه شده، همدوش با دیگران کار می کرد.
هنگامی که مسجد قبا و مسجدالنبی ساخته می شد، ایشان هم دوش دیگر مسلمانان کار می کرد. آن حضرت سنگهای کوچک و بزرگ را برمی داشت و آنها را به محل ساختن مسجد می برد. گاهی هم که مردی از اصحاب نزدش می آمد و التماس می کرد که یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد! اجازه بده سنگ و خاک را من ببرم و به جای شما کار کنم، حضرت می فرمودند: «نه، تو هم سنگ دیگری بردار».[7]
این عمرو می گوید:
روزی امام صادق(علیه السلام) را در یکی از باغ ها ملاقات کردم. آن حضرت لباس مخصوص کار پوشیده بود و بیل به دست گرفته، در باغ خویش مشغول کشاورزی بود. چنان فعالیت می کرد که عرق از پیشانی مبارکش می ریخت. گفتم: فدایت شوم! بیل را بدهید تا من کار کنم. فرمودند: «دوست دارم آدمی برای کسب روزی حلال در برابر آفتاب آزرده شود».[8]
کار، قبیح نیست!
روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با جمعی از اصحاب در محلی حضور داشتند. در آن میان، چشمان آنان به جوانی نیرومند و زیبا اندام افتاد که در اول صبح به کار اشتغال داشت. یاران پیامبر گفتند: اگر این جوان نیرومند، نیرو و انرژی خود را در راه خدا مصرف می کرد، چقدر شایسته ستایش بود. حضرت فرمودند:
این سخن را مگویید. اگر این جوان برای تأمین معاش می کوشد و انگیزه او بی نیازی از دیگران است، در راه خدا قدم برداشته. اگر هدف او پذیرایی از پدر و مادر ناتوان خود باشد، باز هم در راه خدا کار می کند. اگر هم مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدا رفته و انگیزه مقدسی دارد.[9]
بوسه بر دست کارگر
هنگامی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جنگ تبوک برمی گشت، سعد انصاری، یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با او دست داد، لمس دست های زبر و خشن مرد انصاری، حضرت را تحت تأثیر قرار داد و برای همین از او پرسید: چرا دستان تو اینطور کوفته و خشن شده، آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده؟ عرضه داشت: یا رسولالله! خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت می کشم و مخارج خود و خانواده ام را تأمین می کنم. در این هنگام، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دست او را بوسید و فرمودند: «این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد».[10]
احترام به همه شغل ها
حضرت خاتم الانبیاء(صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر معصومان(علیهم السلام)، مسلمانان را به کار و تلاش توصیه می کردند و برای مشاغل تولیدی، صنعتی، تجاری و دیگر شغل ها، اهمیت خاصی قائل بودند. در اینجا به نقل برخی گفتارهای آنان راجع به بعضی مشاغل می پردازیم:
خانهسازی:
امام صادق(علیه السلام) به فردی که در اثر جهل و غرور تن به کار نمی داد و خود را نیازمند دیگران نموده بود، فرمودند: «برو کار کن و در بالای سرت بار حمل کن و از مردم بی نیاز باش. همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سنگ ها را بهدوش خود حمل می کرد و دیوار خانه اش را می ساخت».[11]
باغداری:
امام علی (علیه السلام) به سلمان فرمودند: «باغی را که پیامبر با دستان خویش آن را ساخته و درخت هایش را کاشته است، برای فروش به مشتریان عرضه کن» و سلمان هم باغ پیامبر را فروخت.[12] همچنین پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هر مسلمانی که نهال درختی بنشاند و آن درخت به ثمر برسد، خداوند متعال در مقابل آن درختی در بهشت قرار می دهد».[13]
دامداری:
روزی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «تمام پیامبران الهی پیش از آنکه به مقام نبوت برسند، مدتی چوپانی کردند.» از ایشان سؤال شد: آیا شما هم چوپانی کرده اید؟ فرمودند: «بلی، من مدتی گوسفندان اهل مکه را به چراگاه برده ام».[14]
راه سازی:
امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «پیامبر اعظم(ص)، یکی از راه های عمومی را که آب، آن را خراب کرده بود، با چیدن سنگ تعمیر کرد. به خدا سوگند! انسان ها و چهارپایان تا این لحظه از آن استفاده می کنند».[15]
کشاورزی:
حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمودند: آن روز که آدم ابوالبشر از بهشت به زمین رانده شد و نیاز به غذا و آب پیدا کرد، با حضرت جبرئیل به مشورت پرداخت و از او یاری طلبید. جبرئیل آدم را چنین راهنمایی کرد: «ای آدم! اگر می-خواهی نیازمندی های خود را برطرف کنی، کشاورز باش و به زراعت بپرداز»[16] و اینگونه بود که پدر انسان ها، نخستین کشاورز روی زمین شد.
روزی یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) از ارزش کار دهقانان پرسید، امام پاسخ فرمودند: «همه پیامبران الهی جز حضرت ادریس(ع)، از راه کشاورزی امرار معاش می کردند، ولی حضرت ادریس به کار خیاطی مشغول بود».[17]
صنعت:
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «ساختن، آموختن و کار کردن با انواع و اقسام آلات و ادواتی که بندگان خدا به آنها نیاز دارند و منافع ایشان در آنها و قوام زندگی شان به آنهاست، حلال است».[18]
تجارت:
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «تجارت را وامگذارید که خوار می شوید. تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد.»[19] همچنین امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «تجارت کنید که در تجارت برای شما بی نیازی است از آنچه مردم دارند، و خداوند عزّوجل، پیشه ور امین را دوست دارد».[20]
پرستاری:
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش کند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می-شود».[21]
امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: «یکی از عواملی که موجب شد یوسف را فردی نیکوکار بدانند، این بود که در زندان به پرستاری از بیماران اهتمام می ورزید و از آنان مراقبت می کرد».[22]
چند شغله بودن
از روایات ائمه(علیه السلام) به دست می آید که چند شغل داشتن، در نظر اسلام چندان پسندیده نیست.
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «کسی که توان و همتش را در یک شغل به کار گیرد، خداوند در آن کار یاری اش می کند و هرکس توان و همتش را در چند شغل به کار گیرد، خداوند او را رها خواهد کرد».[23]
از قدیم هم ضرب المثل جالبی داریم که می گوید: با یک دست چند هندوانه نمی توان برداشت.
پی نوشت ها :
[1] . اعراف: 9.
[2] . جمعه: 10.
[3] . قصص: 73.
[4] . تحف العقول، ص37.
[5] . الکافی، ج4، ص12.
[6] . همان، ج5، ص88.
[7] . طبرانی، معجم الکبیر، ج24، ص318.
[8] . مستدرک الوسائل، ج2، ص417.
[9] . المحجه البیضاء، ج3، ص145.
[10] . اسدالغابه، ج2، ص72.
[11] . وسائل الشیعه، ج17، ص38.
[12] . حلیة الابرار، ج1، ص331.
[13] . کنزالعمال، ج3، ص896.
[14] . میزان الاعتدال، ج3، ص293.
[15] . حلیة الابرار، ج1، ص329.
[16] . وسائل الشیعه، ج19، ص37.
[17] . تهذیب، ج2، ص115.
[18] . وسائل الشیعه، ج2، ص536.
[19] . همان، ص528.
[20] . همان.
[21] . بحارالانوار، ج81، ص217.
[22] . همان، ج12، ص230.
[23] . کافی، ج2، ص246.
نويسنده: عطیه کاملی
منبع: ماهنامه گلبرگ ، شماره 105
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) دست كارگرى را كه بر اثر كار و فعالیت ورم كرده بود، بلند كرد و فرمودند: « این دستى است كه هیچگاه آتش جهنم آن را نمى سوزاند؛ این دستى است كه خدا و رسولش آن را دوست مى دارد. كسى كه از دسترنج خود روزى اش را فراهم كند، خداوند با نظر رحمت به او مى نگرد».
از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است: « همانا خداوند بنده پیشه ور امین را دوست دارد».
در روایت دیگر است: «كسى كه سربار جامعه باشد، نفرین شده است» .
شخصى نزد رسول خدا از مردى كه زیاد به عبادت پرداخته بود و كار نمى كرد، یاد نمود. حضرت فرمودند: چه كسى مخارج زندگى او را بر عهده دارد، گفتند: یكى از برادرانش. فرمود برادرش از وى عابدتر است.
در هنگامى كه امام باقر (علیه السلام) در زمین مزروعى خود مشغول كار و فعالیت بود، شخص جسورى عبور كرد و دید آن حضرت كار مى كند. رو به حضرت كرد و گفت: در این حال اگر مرگ تو فرا رسد، جواب خداوند را چه مى دهى، امام در پاسخ او فرمودند: اگر در این حال مرگم فرا رسد، در حالى كه در طاعت و عبادت پروردگارم مى باشم، از دنیا مى روم.
در اسلام هرگونه صنعت و ساختن هرگونه وسیله كه مورد نیاز جامعه و به نفع و صلاح اجتماع باشد، نه تنها جایز و مباح است، بلكه به عنوان واجب كفایى باید عده اى به آن اقدام كنند و آن صنعت را فرا گیرند، تا نیاز مردم برآورده شود. صنعت ساختن آلات و ادواتى كه از آنها جز فساد و عمل ناروا نتیجه اى گرفته نشود، همچون ساختن شراب و صنعت بت تراشى و تهیه وسایل قمار، حرام و ممنوع است.
اسلام براى ریشه كن نمودن فقر كه منشأ اغلب مفاسد و تیره روزى ها است و براى تولید ثروت دستورهاى مؤكدى داده است؛ به این قرار:
1- كسى كه زمین مواتى را آباد كند، آن زمین تا هنگامى كه احیا و برقرار باشد، به او اختصاص پیدا مى كند، اما همین كه زمین را رها كند و آن را معطل بگذارد و در آن زمین كار تولیدى نكند، حاكم اسلامى آن را به دیگرى مى دهد، تا تولید ثروت نماید. شهید ثانى در این باره چنین اظهارنظر كرده است: «ملكیت در این گونه زمین ها به وسیله احیا صورت مى گیرد و هنگامى كه آبادى (بر اثر بى توجهى) از بین برود، خود به خود ملكیت نیز زایل مى گردد».
2- كسى كه خانه، مغازه و یا كشتزار و زمینى را اجاره كرده باشد، بدون این كه كارى در آنها صورت داده باشد، نمى تواند آنها را با اجرت زیادتر به دیگرى اجاره دهد.
3- اسلام ربا را اكیداً حرام كرده و با تحریم سود ربوى مردم را به سوى سرمایه گذارى در كارهاى تولیدى سوق داده است.
4- در روایاتى از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «بهترین مردم كسى است كه براى مردم و اجتماع سودمندتر است».
منبع: www.tahoorkotob.com
* جایگاه کار و تلاش در آموزه های دینی
قسمت اول
يكي از نابساماني هاي وجود فقر در زندگي انسان است و اگر انسان نبازمند و محتاج شد دست به هركاري مي زند و اينجاست كه انحرافات اجتماعي و كجرويها شكل مي گيرد و انجام مي شود.
اگر نظام آفرينش را با دقت بررسي كنيم در مي يابيم كه خدا جهان را بر اساس حركت و كار قرار داده و سير تاملي موجودات را بر اين پايه استوار فرموده است . از ذره تا خورشيد ، هر يك از موجودات كوچك و بزرگ اگر از فعاليت و كار باز ايستند ، به مقدار خويش به گوشه يي از اين مظام بزرگ لطمه مي زنند و در مسير تكاملي خود نيز وقفه ايجاد مي كنند . انسان نيز جزئي از اين جهان است و در چنين صحنه ي پرتلاش نبايد بيكار بماند زيرا دور از خرد و انصاف است كه موجودي از فعليت ها و حركتهاي ديگر موجودات بهره بگيرد و خود بهره ندهد و سربار ديگران باشد و نيز مي دانيم كه دستيابي به پيشرفتهاي معنوي و مادي با حركت و كار و كوشش امكان پذير است و آنكه تن به كار نمي دهد و از رنج كار مي پرهيزد خود رااز رسيدن به كمال باز مي دارد ديانت پاك اسلام كه قوانينش بر زير بناي محكم و ريشه دار فطرت بنا شده و مقرراتش خواسته ها و كشش هاي فطري و نهادي انسان را در بر دارد ، به كار ارج مي دهد و بر خلاف برخي اديان پيروان خود را به كار و فعاليت وا مي دارد و گوشه گيري و رهبانيت را ناروا مي شمارد.
در اخبار پيشوايان و ائمه معصومين عليه السلام آمده است كه از بيكاري و كسالت پرهيز كنيد و سستي را از دامن زندگي پر از حركت و جنب و جوش دور نمائيد.
امام علي (علیه السلام) فرمودند : آفه النجح الكسل [1] آفت و نابود كننده كاميابي و پيروزي ( رسيدن به چيزي ) سستي و بيكاري است. امام باقر(علیه السلام) فرمودند : الكسل يضر بالدين و الدنيا [2] كسالت و بيكاري و سستي ضرر رساننده به دين و دنيا است . در روايان ديتي و معارف بلند اسلامي نه تنها كار و كوشش و تلاش براي تامين زندگي دنيا سفارش شده است بلكه پيوندي محكم و وثيق با زندگي آخرت برقرار شده است و انگيزه انسان را براي انجام كار و پرهيز از بيكاري و رسيدن به سعادت اخروي چندين برابر كرده است و ضريب فعاليتهاي فرد را در زندگي هم اطمينان بخش نموده و هم چرخش حركت او را سراعت بخشيده است. اميرمومنان علي (علیه السلام) فرمودند: الكسل يفسد الاخره [3] بيكاري و سستي و تنبلي آخرت انسان را فساد مي كند . امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ان كان الثواب من الله ، فاكس لماذا ؟ [4] اگر چشم اميد به ثواب و اجرت از خداوند داري و اين كار را به عهده خداوند مي داني پس چرا سستي و تنبلي و بيكاري را پيشه خود ساخته اي؟
در اين حالت كار در برگيرنده كليه شكوهاي كار انساني ، در هر سطح از مهارت و مزد بوده و شامل كارفرمايان و كارگران به صورت همرديف و يكسان است. [5] به هرحال، مراد از كار در اين تحقيق شامل هر نوع كا رفكري و جسمي كه داراي بازدهي و نتيجه اي براي بهره دهي و بهبود بخشي زندگي و حيات مادي و معنوي افراد جامعه باشد را شامل مي شود . دانشمندي كه با دانش و تحقيق رهبري و راهنمايي اجتماعي را به عهده دارد. پزشكي كه بيماران را مداوا مي كند. مهندسي كه نقشه ي ساحختماني را مي ريزد ، گوينده و سخنراني كه براي ارشاد مردم سخن مي گويد ، نويسنده يي كه با نوشتن خدمت مي كند و دانشجويي كه در راه تحصيل رنج مي برد ، همه كار مي كنند . با اين تفاوت كه ارزش كارها و بازدهي آنها از نظر زمان و مكان يكسان نيست . قرآن كريم براي بهره برداري از زمين و نقشهاي الهي توصيه به تلاش و فعاليت براي زندگي و حيات مادي و معنوي مي فرمايد : و لقد مكنا كم في الارض و جلعناكم فيها معايش قليلا ما تشكرون [6]
«و به تحقيق شما را در زمين قدرت عمل داديم و براي شما در آن ، وسايل معيشت نهاديم اما چه كم سپاسگزاري مي كنيد.»
و در جاي ديگر مي فرمايد :
والارض مددنها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من كل شي موزون õ و جلعنا كم فيها معايش و من لستم له برازقين [7]
و زمين را گستردانيديم و در آن كوههاي استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده اي رد آن روياندييم و براي شما و هر كس كه شما روزي دهنده او نيستند ، در آن وسايل زندگي قرار داديم و از قرآن صالح پيامبر (علیه السلام) خطاب به قوم ثمود نقل مي كند و مي فرمايد :
... هو انشاكم من الارض و استعمر كم فيها فاستغفروه ...[8]
اوست (خدا ) كه شما را در زمين پديد آورد و از شما خواست كه زمين را آباد كنيد.
البته بايد توجه داشت كه خداوند كريم، تمام مقدمات آباد كردن زمين و ايجاد اشتغال را كه از حيطه اختيارات انسانها خارج بوده فراهم آورده است و اين نشان مي دهد كه همانطوري كه تكويناً چنين مقدمات و وسايل را براي فعاليت و كوشش انسان جهت معاش و حيات مادي و معنوي و تامين زندگي انسانها فراهم آورده و در اختيار بشر قرار داده است تا انسانها بتوانند در سايه بهره بردن اين اسباب و علل به تكامل برسند و به اهداف خود نزديك شوند ، وظيفه انسانها هم است كه با تلاش و كوشش فكري و جسمي مقدمات و اسباب تشريعي اين عمل را در حيطه و اختيار آنها گذاشته شده براي خود و ديگران جهت بهره دهي و بهره برداري آماده سازند و بستر را براي رسيدن جامعه به يك حيات معقول مادي و معنوي آماده كنند تا همگان بتوانند از نعم الهي و داشتن يك زندگي معقول برخوردار شود.
در خصوص آماده سازي بستر براي معاش و زندگي انسانها مي فرمايد :
و ارسلنا الرياح لواقع فانزلنا من السماء مآء فاسقينا كموه ُو ما انتم له بخازنين [9]
و بادها باردار كننده فرستاديم و از آسمان، آبي نازل كرديم، پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه دار آن نيستند و درجاي ديگر قرآن مي فرمايد:
هوالذي جعل لكم الارض ذلولاً فامشوا في مناكبها و كلوا من رزقه و اليه النشور[10]
او خدايي است كه زمين را براي شما قرار داد پس در راههاي آن حركت كنيد و از روزي آن بخوريد و بازگشت شما در قيامت بسوي اوست .
همه اين آيات الهي انسانها را تشويق به فعاليت ، كار ، تلاش و ايجاد اشتغال و از بين بردن معضل بيكاري مي كند ، اين آيات الهي انسانها را تشويق به فعاليت ، كار ، تلاش و ايجاد اشتغال و از بين بردن معشل بيكاري مي كند ، اين آيات الهي حركت بخش ، نيرودهنده هستند و جامعه ديني با داشتن چنين دستورات و توصيه هاي والا ، بايد خود را از معضل بيكاري برهاند و تمام نيرو و امكانات خود را براي ايجاذ اشتغال و زمينه هاي زندگي سالم را براي افراد خود فراهم كند.
حضرت امير عليه السلام در ذيل آيه 61 سوره هود ( كه گذشت ) مي فرمايند:
خدا ايشان ( قوم ثمود ) را به آباد كردن زمين فرمان داد تا حبوبات ، ميوه ها و نظاير آن را كه براي زندگي آفريدگان قرار داده وسيله ي معيشت آنان باشد.
و اين نكته قابل دقت است كه در همين سوره (هود / 61 ) قرآن نمي گويد خداوند زمين را آباد كرد و در اختيار شما گذاشت ، بلكه مي گويد عمران و آبادي زمين را به شما تفويض كرد و در اختيار شما قرار داد و وسايل از هر نظر براي شما آماده شده است . شما بايد با كار و كوشش زمين را آباد سازيد و منابع آن را به دست آوريد و بدون كار و كوشش سهمي نداريد . در ضمن اين حقيقت نيز از آن استفاده مي شود كه براي عمران و آبادي بايد به يك ملت مجال داد و كارهاي آنها را بدست آنان سپرد و وسائل و ابزار لازم را در اختيارشان گذارد. [11] تا ابتكار و قدرت خود را به كار بندند به توسعه و تكنولوژي و صنعت گوناگون دست يابند كه داشتن آنها لازمه زندگي اين دنيا مي باشد . مهمترين مساله ي كه در اين بين بايد درنظر داشت ، شناخت انسان است همه تلاشها و كوششها براي ارزش گذاري و اهميت دادن به انسان است ، بحث اشتغال و كار خود موضوعيتي ندارد بلكه براي انسان است و ارزش دادن به انسان است . اگر گروهي بخواهند در اين خصوص تعلل بورزند و سستي در دين او را روا بدارند در حقيقت به منزلت و شخصيت انساني انسان لطمه وارد خواهند كرد . چنانچه در متن اقتصادي جامعه شاهد بروز ناهنجاريها و رفتارهاي غير انساني ، افراد بيكار و محتاج و نيازمند هستيم. بسياري از انحرافات اجتماعي و آسيب ها و صدمات اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي ناشي از اين پديده ناميمون و ناموزون در جامعه است.
شناخت انسان اولين گام براي رفع معضل بيكاري :
اگر توجه به شناخت انسان نشود ، تمامي ارزشها ي اجتماعي و الهي كه مربوط به فرهنگ جامعه است دجار اختلال و نارسايي خواهند شد. قرآن كريم به دقت ما را متوجه اين مي كند و مهمترين مساله در تعليم و تربيت كتاب و حكمت ، شناخت انسان معرفي مي كند . چرا كه اين انسان است كه بايد به مبدا معتقد باشد به معاد معتقد باشد و به وحي معتقد باشد ، متخلق به اخلاق الهي و اجتماعي باشد ، اوست كه بايد عمل كند ، در سوره هود / 10 كه فرمود:
« و لقد مكناهم في الارض و جلعناكم فيها معايش قليلاً ما تشكرون » تمكين هم براي انسان است و هم براي جان انسان . در تمكين ، آفرينش مكان لازم است اولاً خلقت متمكمن لازم است ثانياض استقرار متمكن در مكان لازم است ثالثاً تامين نيازهاي متمكم لازم است رابعاً اين امور چهارگانه مربوط به تن آدمي است.
فرمودند : ما زمين را خلق كرديم ، شما را آفريديم ، يعني بدنتان را از خاك و امثال خاك آفريديم ، شما را در زمين مستقر كرديم ، معايش بدني شما را هم داديم . يعني اين امور چهارگانه : مكان ، متمكن ، معيشت و استقرار متمكن در مكان است و معيشت چنين متمكني مربوط به تن شماست . در قبال مكان ، مكانت است ، منزلت است ، رتبت ست . مكانت آفريد ، روحي كه داراي مكانت است آفريد، اين روح را به آن مكانهاي رفيعه رساند ، معايش روحاني را كه باعث ثبات و بقاء و دوام چنين متمكني است خلق كرد و اينها را بعنوان نعمت عظيم و بزرگ براي انسان بازگو كرد.[12] هم مكان و هم مكانت را بيان كرد تا ابعاد وجودي انسان با همديگر مورد توجه قرار گيرد و اگر يكي آسيب ديد ديگري هم صدمه خواهد ديد يعني اگر معيشت انسان مورد غفلت قرار گرفت و افراد جامعه از نظر اقتصادي و زندگي مادي در مضيقه مالي و اقتصادي قرار گرفتند مكانت و منزلت انساني آنها هم مورد خدشه و آسيب قرار خواهد گرفت و رشد معنوي و روحاني آنها به سكون گرائيده خواهد شد . و شاهد رشد معنوي و مادي جامعه نخواهيم بود و نتيجه اي جز پسگرايي و پسرفت جامعه نخواهد داشت .
داشتن كار و پرداختن به اشتغال بخشي از زندگي عبادي انسان است :
قرآن كريم در برخي از آيات خود تنبلي و سستي را ضد ارزش معرفي مي كند و اگر كساني صرفاً بخواهند منطقي را پيشه كنند كه عبادت منحصر در نماز و روزه باشد و بدون توجه به بعد مادي حيات ، خود را بنده خدا معرفي مي كند ، قرآن چنين منطقي را مردود و مطرود مي داند و مي فرمايد:
فاذا قضيت الصلاه فانتشروا في الارض و ابتغوا من فضل الله و ذكروالله كثيراً [13] چون نماز گزارده شد در روز زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد. جمله وابتغو ا من فضل الله يا تعبيرات مشابه آن در قرآن كريم به معني طلب روزي و كسب و تجارت آمده است و اين اهميت موضوع را مي رساند كه خداوند بعد از عبادت معنوي انسانها را به عبادت مادي و كسب روزي حلال و پرداختن به كار و تلاش دعوت مي كند و جامعه را از رخوت و سستي و بيكاري و پرداختن به امور غير ضروري يا تفريجات غير ضروري پرهيز مي دهد و دعوت به سازندگي ، پيشرفت و توسعه مي كند زيرا اگر ملتي دائماً در تلاش و فعاليت هاي فكري و جسمي باشند ممكن نيست كه پيشرفت نداشته باشند . چنانچه حضرت امير عليه السلام فرمودند : ان الله يحب المحرف امين [14] خدا انسان شاغل و داراي حرفه امين و رستگار را دوست مي دارد و در روايت ديگري امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامي اسلام « ص » نقل مي فرمايد كه :
العباده سبعون جزء افضلها جزء طلب حلال [15] عبادت هفتاد جزء دارد كه بالاترين و با فضيلت ترين آنها دنبال رزق و روزي حلال بودن است . در روايت آمده است كه شخصي به امام صادق عليه السلام عرض كرد : مرد مي گويد : من در خانه مي نشينم ، نماز مي خوانم ، روزه مي گيرم و پروردگار را عبادت مي كنم و اما روزي من مي رسد » امام فرمود: او يكي از سه دسته است كه دعا و خواسته هاي او مستجاب نمي شود. [16] و همچنين فرمودند : اگر كسي به خانه برود و در را بر خود ببندد ، آيا از آسمان چيزي براي او فرود مي آيد. [17] امام هفتم عليه السلام فرمودند : من طلب هذا الرزق من حله ليعود به علي نفسه و عياله كان كالمجاهد في سبيل الله [18] كسي كه براي اداره ي خود و خانواده اش از راه حلال حوياي روزي باشد همچون مجاهد در راه خداست.
در روايت ديگر وارد شده است كه از امام صادق عليه السلام در مورد كشاورزان سوال شد آن حضرت فرمودند:
هم الزارعون كنوز الله في ارضه و ما في الاعمال شي ء احب الي الله من الزراعه و ما بعث الله نبياً الا زراعاً الا ادريس فانه خياطا؛ ً آنان (كشاورزن ) گنجينه هاي خدا در زمينند ، در كارها چيزي محبوبتر از كشاورزي نزد خدا نيست ، و خدا همه انبياء را در حالي كه كشاورز و زارع بودند مبعوث فرمود مگر ادريس پيامبر (علیه السلام) كه شغل او خياطي بود.
پی نوشت ها :
[1] - ميزان الحكمه ج 8 ص 392
[2] - همان منبع
[3] - همان منبع ص 393
[4] - همان منبع ص 393
[5] - همان منبع ص 673
[6] - سوره اعراف آيه 10
[7] - سوره حجر آيه 19 – 20
[8] - سوره هود آيه 61
[9] - سوره حجر آيه 22
[10] - سوره حجر آيه 22
[11] - سوره الملك آيه 15
[12] - تفسير سوره اعراف ، حضرت آيت ا.... جوادي آملي
[13] - سوره جمعه آيه 10
[14] وسايل الشيعه ج 12 ص 13 حديث 14
[15] - همان منبع حديث 15
[16] - همان منبع ص 14 حديث 2
[17] همان منبع ص 11 ج 4
[18] - همان منبع ص 25 ج 3
نويسنده: حميد پورعيسي
منبع: www.ershad-gil.ir