در سال های پایانی قرن بیستم و آغاز هزاره ی سوم، کارآفرینی اجتماعی به عنوان مکمل ساز و کار های کارآفرینی تجاری و کارآفرینی دولتی ظهور یافت. انجمن های مدنی، مظهر مشارکت های مردمی و کنش های نوع دوستی و خیر خواهی هستند که در ادبیات توسعه تحت لوای کارآفرینی اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در مکاتب دینی بویژه اسلام، ارزش های اسلامی و تعالیم اخلاقی، پشتوانه مناسبی برای عمق بخشیدن به کارآفرینی اجتماعی و کنش های خیر خواهانه به حساب می آیند و سنت های حسنه زکات، صدقه، احسان و نیکوکاری و آنچه که در این مقاله به آن پرداخته می شود یعنی سنت پسندیده وقف، مصداق های موثر کارآفرینی یا کارگشایی اجتماعی هستند. کنش های خیرین نیکوکار در تأسیس و بهره برداری از مدارس آموزشی در مناطق محروم، تأسیس و راه اندازی بیمارستان های خیریه از طریق موقوفات، مراکز نگهداری ایتام و حمایت های مادی و معنوی از نیازمندان در راستای قرب الهی مصداق های بارزی از فعالیت های خیر خواهانه و نوآورانه در کشورهای اسلامی از جمله ایران اسلامی هستند که سنت حسنه وقف دائمی دارآیی و اموال شخصی در گسترش این نوع برنامه های توسعه انسانی بسیار موثر واقع شده است. مقاله حاضر با رویکردیتوصیفی - تحلیلی به تبیین وقف به عنوان الگوی کارآفرینی اجتماعی پایدار در ارتقای توسعه انسانی و رفاه اجتماعی می پردازد
واژه های اصلی: کارآفرینی اجتماعی، خیر خواهی، وقف و توسعه
تجربه ثابت نموده است که دولت ها به تنهایی قادر به تأمین منافع عمومی جامعه و تحقق اهداف توسعه ای نیستند و به همین خاطر استفاده از ظرفیت های بخش های خصوصی تجاری در عرصه تولید کالا و ارائه خدمات باعث گسترش بنگاه های اقتصادی در کشور های توسعه یافته شده و زمینه های شکوفایی اقتصادی، اشتغال پایدار و رفاه نسبی شهروندان را تا حدود زیادی فراهم ساخته است. به همان نسبت که در یک کشور بخش خصوصی تجاری از لحاظ مقیاس فعالیت و بازدهی اقتصادی گسترش می یابد، رفاه و توسعه همگانی در جامعه بافزایش می یابد . بخش خصوصی در ادبیات توسعه موتور محرکه شتاب دهنده اقتصاد جامعه به حساب می آید و یکی از دلایل ناکامی کشور های در حال توسعه و اسلامی در تحقق اهداف توسعه ای، ضعف ساختار اقتصادی و حضور کم رنگ بخش خصوصی و دخالت نسبتأ گسترده دولت در نظام اقتصادی است.. برغم حضور فعال بخش های خصوصی در قالب شرکت های تجاری، شواهد نشان می هد که تجربه بازار نیز در تحقق نیازهای محرومیت زدایی و تأمین منافع عمومی با شکست مواجه است؛ زیرا فعالیت های بخش خصوصی در قلمرو بازار با انگیزه های انتفاعی و مبتنی بر معیارهای عقلانیت اقتصادی و نفع طلبی شخصی است. از همین رو، کارآفرینی اجتماعی(1)و مشارکت های مردمی حلقه تکمیل کننده چرخه توسعه در پرتو دولت راهبردی و بخش خصوصی فعال است و به راحتی می تواند شکاف میان دولت و بازار را پر نماید .
فلسفه وجودی سازمان های مردم نهاد و موسسات خیریه(2 ) ، استفاده از ظرفیت مشارکت های مردمی است که با انگیزه های نوع دوستی و انگیزه های اعتقادی و مذهبی و با هدف حل مسائل اجتماعی در حوزه های مختلف فعالیت می کنند. همچنین ناکامی دولت ها در تحقق اهداف محرومیت زدایی به خاطر محدودیت های بودجه ای و عدم تمایل بخش خصوصی در تعقیب مسائل اجتماعی به دلایل ماهیت انتفاعی و انگیزه سود گرایانه حاکم بر فضای بازار، ضرورت استفاده از ظرفیت مشارکت های مدنی و کارآفرینی اجتماعی را برای جبران ناکامی دولت و ناکارآیی بخش خصوصی در پیگیری اهداف توسعه ای و رفاه اجتماعی آشکار می نماید. مشخصه اصلی فعالیت کارآفرینی اجتماعی،ا قدام داوطلبانه و با نیات خیرخواهانه و بشر دوستانه است ..(Weerawardena,2006,p,22).
کارآفرینی اجتماعی
واژه کارآفرینی ریشه در ادبیات فرانسه در قرن های هفدهم و هیجد هم میلادی دارد . کارآفرینی به افرادی اشاره دارد که با پیگیری و جستجوی روش های بهتر انجام کار پیشرفت اقتصادی ملاحظه ای را تجربه می کنند. کارآفرینان با استفاده بهینه از منابع و امکانات محدود بهره وری و کارآیی قابل توجهی را عرضه و به عبارتی دقیق تر کارآفرینان ارزش افزوده ایجاد می کنند. در گفتمان اقتصادی جوزف شومپیتر(3) (، کارآفرینان تجاری(4) (نوآورانی هستند که اهداف اقتصادی را دنبال می کنند )ees , 2001 , p,2. آنها همیشه در جستجوی تغییر، واکنش هوشمندانه به تغییر و حداکثر استفاده از تغییرات هستند. در ادبیات کارآفرینی، علاوه بر کارآفرینی تجاری که بیشتر معطوف به کسب و کار های تجاری و اقدامات ریسک پذیرانه جهت دستیابی به اهداف سودآوری است، کارآفرینی اجتماعی به مثابه مکمل کارآفرینی تجاری جایگاه ویژه ای در ادبیات توسعه انسانی و اجتماعی دارد. جوهره کارآفرینی اجتماعی همان فعالیت های نوع دوستی، احسان و نیکوکاری و احساس مسئولیت در قبال مشکلات اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه است. آنچه ضرورت کارآفرینی اجتماعی را در جامعه مدرن امروزی آشکار می سازد بن بست نظام سرمایه داری است که با اصالت دادن به اصل آهنین منافع شخصی و نادیده گرفتن حقوق و نیاز های اقشار و طبقات آسیب پذیر جامعه بر شدت فقر و محرومیت و افزایش شکاف طبقاتی در جامعه افزوده است .
با توجه به ناکامی دولت و موسسات تجاری برای حل مسائل اجتماعی، جامعه امروزی برای رویارویی با مسائل پیچیده اجتماعی نیازمند کارآفرینی و خلاقیت اجتماعی است. کارآفرینی اجتماعی شامل برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب و کار و توان مالی هستند و یا در استفاده از فرصت های خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند. این گروه از کارآفرینان نیکوکار، بر اساس پایبندی به ارزش ها و مأموریت ارزشی که به آن باور دارند دست به ابتکار عمل ها و نوآوری های اجتماعی برای برآورده ساختن نیازهای جامعه می زنند. آن ها در سایه تجکیم مناسبات و پیوند های اجتماعی به کارگشایی و حل مشکلات مردم می پردازند. و با روش های نوآورانه به دنبال حل مشکلات اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه هستند (Gliedt,2007, p,538)
خمیر مایه کارآفرینی اجتماعی اقدام داوطلبانه و نوآورانه با تلفیقی از خیر خواهی است. این نوع از کارآفرینان با انگیزه های نوع دوستی و نیکوکارانه در راستای خدمت به بندگان خدا، نوعی رضایت درونی حاصل می کنند و از اینکه گرهی از مشکلات مردم به دست آن ها باز می شود و در خدمت به هم نوعان مشارکت دارند، شور و شعف در آن ها بوجود می آید .
کارآفرینی اجتماعی همان نوآوری برای مشکلات و مسائل اجتماعی است. کارآفرینان اجتماعی با استفاده از تدابیر نوآورانه و ایجاد ساز و کار های اجتماعی به بسیج منابع برای برخورد با مسائل اجتماعی می پردازند.کارافرینان اجتماعی به دنبال شناسایی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه هستند و در این مسیر پر فراز و نشیب از اعتبار اجتماعی و جان و مال خود مایه می گذارند. کارآفرینان اجتماعی تحولات اجتماعی را شتاب می بخشند پیامد های اجتماعی بلند مدت و پایدار را به ارمغان می آورند (Alvord,2004, p,262).
یکی از نمونه های موفق کارآفرینی اجتماعی در مصر تاسیس سازمان غیر انتفاعی سکیم (Sekem)همان نام قدیمی مصر باستان به معنای انرژی آفتاب(5))است که در سال 1977 بر اساس سنت های فرهنگی بومی و تعالیم اسلامی پایه گذاری شد. این موسسه بعد ها به یک شرکت چند منظوره تبدیل شد و درآمد های حاصل از آن به تعلیم و تربیت بزرگسالان و بهداشت و درمان اقشار آسیب پذیر اختصاص یافت. ضمنأ در این موسسه تلاش های زیادی برای جلب اعتماد و حمایت خیرین جهت پیشبرد طرح های فقر زدایی صورت گرفته است و این موسسه توانسته است جوایز ملی و بین المللی را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و فقر زدایی از آن خود نماید (Christian,2005, p,241)
کارآفرینی اجتماعی در اسلام
شواهد تجربی تأیید می کند کنش های خیر خواهانه انسان ها تا حدود زیادی ریشه در باور ها و اعتقادات شهروندان دارد و باور های فرهنگی و اجتماعی به عنوان خمیر مایه شخصیت جوامع و ملت ها در گرایشات نوع دوستی و رفتارهای داوطلبانه و نیکوکارانه شهروندان بسیار موثر است. در مطالعه ای که تحت عنوان تأثیر مذهب روی فعالیت های خیریه در کانادا انجام شد، یافته های تحقیق تأثیر تعلقات و باور های مذهبی را در گسترش فعالیت های خیریه و داوطلبانه تأیید می کند. بر اساس یافته های بدست آمده، شهروندان کانادایی با اعتقادات مذهبی قوی، در مقایسه با سایرین مشارکت بیشتری در فعالیت های خیریه و کمک به اقشار آسیب پذیر و نیازمند داشته اند (Berger,2006, p,8). بکر و همکاران نیز در مطالعه ای میدانی پیرامون عوامل اثر گذار بر کنش های نوع دوستی و خیر خواهانه، پایبندی به ارزش های مذهبی و تعالیم اخلاقی را در بروز رفتار های خیر خواهانه حائز اهمیت می دانند (Bekkers,2007, p,15). همچنین، وانگ و گرادی در بررسی روابط میان کنش داوطلبانه، سرمایه اجتماعی و کمک های خیریه، دریافتند که باورهای مذهبی از عوامل تعیین کننده کنش های داوطلبانه و افزایش کمک های خیریه و بشر دوستانه است. شهروندان معتقد به باور های مذهبی تمایل بیشتری دارند تا کمک های خیریه شان را در اختیار اقشار آسیب پذیر و معلولان قرار دهند (Wang and Graddy, 2008, p, 30).
در یک بررسی تطبیقی، مذاهب مختلف از لحاظ توجه به فعالیت های خیریه و نیکوکاری مورد مقایسه قرار گرفتند و یافته های تحقیق اثبات نمود که مکتب اسلام نسبت به بسیاری از مکاتب دینی اهمیت زیادی به فعالیت های نوع دوستی و خیریه می دهد .(Salamon, 1997, p,6)ارزش ها و نماد های دینی رایج در فرهنگ اسلامی از قبیل صدقه، زکات، توجه به فقرا و محرومان، نذر، ایثار، احسان و محبت با بندگان، نوع دوستی، تعاون و مشارکت جمعی و وقف اموال و دارآیی برای اهداف خیریه بیانگر قابلیت های وسیع کارآفرینی اجتماعی در اسلام است .
آیه های قرآن و احادیث متعدد، مسلمانان را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و نیکوکارانه به پاداش های بهشت برین و قرب الهی مژده می دهند. بعلاوه، مسلمانان اقدامات نیکوکارانه از قبیل صدقه، کمک کردن به نیازمندان و وقف را نوعی تعهد اخلاقی و دینی می دانند و با طیب خاطر در راستای جلب رضایت خداوند و رفع خواسته های نیازمندان تلاش می کنند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)نقل شده است: " خداوند نسبت به انسان هایی که یاور همنوع خودشان هستند عشق می ورزد و آنها را دوست می دارد. بعلاوه خداوند انسان را خلق نموده است و به آنها این استعداد را ارزانی نموده است تا برای دیگران مفید باشند و کارهای خیر انجام دهند": در یکی از احادیث قدسی نیز که نقل قول از خداوند توسط پیامبر اکرم ص است بر نوع دوستی و توجه به فقرا تأکید فراوان شده است. در این حدیث آمده است " خداوند تنها نماز آن دسته از نماز گذاران را می پذیرد که مشی اعتدال را دنبال می کنند و حیوانات و سایر مخلوقات خداوند را آزار نمی رسانند، بر گناه پافشاری نمی کنند و خداوند را به زاری و التماس می خوانند و نسبت به فقرا، مسافرین در راه مانده، زنان بیوه و اقشار آسیب دیده محبت می ورزند". از همین رو و در چارچوب اعتقادات مسلمانان، احیاء سنت حسنه نیکوکاری و کنش های خیر خواهانه، رحمت و عطوفت الهی را برای نیکوکاران به همراه دارد(15 p, Krafess,2005,)
اسلام ناب محمدی، پرچمدار معنویت، صلح، رفاه، نوع دوستی، خیر خواهی و توسعه انسانی است. در حدیثی به نقل از پیامبر اکرم(ص)آمده است: " اولین کسانی که از دروازه بهشت وارد می شوند خیرین و نیکوکاران هستند "(Alioune,2007, p,27). اصل عدالت اجتماعی در اسلام نیز بر این نکته صحه می گذارد که فقرا و نیازمندان مطابق دستور خداوند کریم در ثروت و دارایی اغنیاء حقوق و سهمی معین دارند(6)؛ چرا که در چارچوب شریعت اسلامی همه چیز متعلق به ذات باریتعالی است و برازنده اوست که ثروت ها و دارایی هایی را به بعضی ارزانی داشته است و شایسته است که این صاحبان ثروت و دارایی در امور خیر پیش قدم باشند و به دیگران کمک کنند. در متون اسلامی تأکید شده است که خداوند پذیرای بندگان مصلح و نیکوکاری است که نه تنها نماز را بجا می گذارند، بلکه در کارهای خیر و نیک پیشقدم هستند (Sami,2006, p,2).
وقف و کارآفرینی اجتماعی پایدار در اسلام
وقف، سابقه طولانی در فرهنگ ملل و تمدن های تاریخ بشری دارد و مصادیق آن را می توان در فراعنه مصر جستجو نمود. در مصر قدیم، فراعنه، املاک و زمین هایی را برای راهبان اختصاص می دادند و در تمدن یونان باستان، آثار و نشانه هایی از وقف کتایخانه ها و مراکز آموزشی وجود دارد. در سال های قبل از ظهور اسلام، مصادیق وقف و فعالیت های خیریه در سیره پیامبران الهی مشاهده می شود. حضرت ابراهیم خلیل از پایه گذاران اولیه وقف بودند که در زمان حیات این پیامبر نهاد های امدادی و خیریه ای بنیان گذاشته شد که منابع اولیه آنها از طریق وقف می شدند. نکته قابل تأمل آن است که خیرین و نیکوکاران با اختصاص دارآیی و اموال شان به صورت وقف، از مالکیت بر آن اموال برای همیشه می گذارند و آن ها را صرف امور عام المنفعه می کنند (Bremer,2004, p,12)
تمدن اسلامی در بها دادن به وقف تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است و الگوی اسلامی وقف باعث جلب توجه جوامع غربی شده؛ و در بسیاری از کشور های غیر اسلامی، به تبعیت از فرهنگ وقف در اسلام گام های بلندی در زمینه وقف دارایی ها برای اهداف بشر دوستانه و توسعه ای برداشته شده است. در حال حاضر، در آمریکای شمالی، بسیاری از بنیاد های خیریه و مذهبی جزء اموال موقوفات هستند و ده ها هزار بنیاد خیریه هم اکنون در آمریکا فعالیت دارند. دانشگاه آکسفورد تقریبأ بر اساس الگوی اسلامی وقف پایه گذاری گردید که سابقه وقف دارایی و اموال برای توسعه مراکز آموزشی برای اولین بار در جهان اسلام متداول گردید و دانشگاه اسلامی الازهر مصر نیز از الگوهای موفق دانشگاه های جهان هست که بر پایه موقوفات بنیان گذاری شد و از زمان تأسیس تا کنون بخش عمده ای از منابع مالی این مرکز آموزش عالی اسلامی، از طریق منابع و دارایی های وقف شده خیرین تأمین می شود. وقف در کشورهای غربی به عنوان اعتقاد اسلامی(7)(یا بنیاد دینداری(8) ) مشهور است که شهروندان مسلمان با اختصاص دارایی و سایر موقوفات در برنامه های رفاه اجتماعی و کمک به اقشار آسیب پذیر تعهدات مذهبی شان را ادا می کنند تا رضایت پروردگار متعال را جلب نمایند. منشأ این کنش خیر خواهانه و بخشش دارآیی و اموال نشان از ظرفیت اعتقادی و ایمان اسلامی دارد که مسلمانان با هدف قرب الهی و تأمین رضایت پروردگار دست به این اقدام نیکوکارانه می زنند و بخشی از اموال و دارایی های شان را برای رفاه دیگران اختصاص می دهند (Kuran,2001, p,843)
وقف در فرهنگ لغات عربی، به معنای نگه داشتن، حبس کردن و منع کردن است. واژه وقف در اسلام به معنای نگه داشتن و اختصاص دادن آن برای اهداف خیر خواهانه است. وقف معمولأ شامل کالاهای ماندگار و با داوام از قبیل املاک کشاورزی، تجاری و مسکونی و یا وقف کتابخانه ها، ماشین الات کشاورزی، دام ها، سهام و اندوخته ها و وجوه نقد است. در اصطلاح فقه، وقف یعنی حبس مایملک و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گره گشایی مشکلات و سر و سامان دادن به وضعیت عادی و فرهنگی آنان است. وقف همان سلب استفاده شخصی از اموال و دارایی های فردی و اختصاص اصل و مزایای حاصله از آن برای اهداف معین است. مالکیت دارایی های وقف شده نمی تواند به شخص دیگری انتقال یابد؛ مگر تحت شرایطی خاص که بتوان آن را تبدیل به احسن ساخت و مزایای آن را برای اهداف مورد نظر اختصاص داد. تفاوت عمده وقف با زکات و فطریه در احادیث و متون اسلامی در آن است که زکات و فطریه به عنوان یک فعالیت خیر خواهانه اجباری(9) (معرفی شده اند، در حالیکه صدقه و وقف در فرهنگ اسلامی نوعی فعالیت خیریه ارادی(10) ) مبتنی بر احساسات نوع دوستی هستند. تفاوت صدقه و وقف در آن است که صدقه معمولأ اقدامی عادی است و شامل کمک های خیریه جاری و جزئی است؛ در حالیکه وقف نوعی کنش داوطلبانه و اختیاری است که صاحبان سرمایه، بخشی از دارآیی ها و اموال شخصی شان را برای فعالیت های خیریه وقف دائمی می کنند و از همین رو، وقف نوعی صدقه دائمی(11) و مستمر است. به لحاظ ماهیت، وقف همانند سایر فعالیت های خیریه در قلمرو بخش داوطلبانه قرار دارد. اهداف و کاربردهای منافع حاصله از اوقاف می تواند صرف نهاد های آموزشی، یتیم خانه، ساخت و بهره برداری مساجد و گشترش سایر فعالیت های خیریه عام المنفعه شود .(Sadeq,2002, p,134).
در اسلام سه نوع وقف وجود دارد. 1- وقف مذهبی(12): اکثریت مساجد در جهان اسلام بیشتر از نوع وقف مذهبی هستند که توسط خیرین بنیانگذاری شده اند . بعلاوه املاک و دارایی های اختصاص یافته برای مساجد و حوزه های علمیه از همین نوع موقوفات مذهبی هستند. 2- وقف انسان دوستانه(13): در وقف انسان دوستانه، موقوفات برای اهداف حمایت از فقرا و پیشبرد فعالیت های اجتماعی و منتفع ساختن توده عامه اختصاص می یابند. برای نمونه کتابخانه ها، مراکز آموزشی، خدمات بهداشتی، مراقبت از حیوانات، مراقبت از محیط زیست، فعالیت های توسعه فضای سبز، جاده سازی از این نوع موقوفات هستند و نهایتأ 3- وقف خانوادگی(14): نوع سوم وقف اشاره به موقوفاتی دارد که از سوی والدین به فرزندان و ورثه اختصا می یابد و مازاد درآمد بدست آمده برای فقرا هزینه می شود (Kahf,2000, p,1)
مطالعات و شواهد نشان می دهد سنت حسنه وقف و سایر فعالیت های خیر خواهانه در کشورهای اسلامی تابعی است از متغیر های مختلف که در مجموع می توان عوامل مذهبی از قبیل تقوا و ایمان قوی، عوامل فردی از قبیل شخصیت مهربان، روحیه سخاوت گری و پایگاه شغلی، سطح درآمد، میزان تحصیلات و شعور اجتماعی و سایر مولفه ها را از تعیین کننده های اقدامات خیریه از قبیل وقف دانست که آثار و نتایج این عمل خداپسندانه به طرح ها و برنامه های توسعه ای منجر می گردد و بخش قابل توجهی از اقشار نیازمند و بی بضاعت می توانند از این فرصت ها و خدمات اجتماعی بهره مند شوند. شکل شماره 2 خلاصه ای از عوامل اثر گذار بر اقدام به فعالیت های خیریه و وقف به همراه آثار و نتایج این اقدامات را نشان می دهد (Sami, 2006, Krafess,2005 , Jennifer, 2004)
وقف، کارآفرینی اجتماعی و توسعه
یکی از شاخص های اصلی توسعه یافتگی جوامع، شاخص توسعه انسانی(15) است. توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات افراد بشر افزایش می آید. شاخص توسعه انسانی از متغیرهای آموزشی، بهداشتی و اقتصادی تشکیل شده است. اهمیت آموزش به عنوان شاخص مهم در توسعه انسانی موجب شده است که نرخ باسوادی بزرگسالان(براساس دو سوم ارزش کل)و نیز میزان خام ثبتنام تحصیلی در تمام دورههای آموزش ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و عالی(براساس یک سوم ارزش کل)مورد استفاده قرار گیرد. شاخص دیگری که در ترکیب شاخص نهایی توسعه انسانی دخالت دارد، امید به زندگی در بدو تولد است که سطح سلامت و بهداشت افراد جامعه را نشان میدهد. بسط و گسترش استعدادها و نیز انتخابهای انسانی در گرو عمر طولانی همراه با سلامت آنان است. اهمیت بعد سرمایه فیزیکی و تأثیر آن بر توسعه انسانی منجر به استفاده از درآمد ناخالص داخلی سرانه شده است. این شاخص نمایانگر رفاه و سطح زندگی افراد جامعه است(ازکیا، 22ص1381). شواهد ارزیابی شاخص توسعه انسانی 2008 نشان می دهد که از میان 51 کشور اسلامی، فقط کشور های اسلامی برونئی، کویت، قطر، امارات متحده عربی، بحرین شاخص توسعه انسانی بالایی دارند؛ در حالیکه 22 کشور اسلامی شاخص توسعه انسانی متوسط و 23 کشور اسلامی شاخص توسعه انسانی ضعیفی داشته اند (p,54 UNDP,2008)آن روی سکه توسعه انسانی، فقر و محرومیت قرار دارد که واقعیتی تلخ و ناگوار در دنیای معاصر بویژه در کشور های اسلامی و در حال توسعه است. سهم عمده ای از شهروندان در این کشور ها با مشکلات فقر و محرومیت از قبیل گرسنگی و سوء تغذیه، محرومیت از بهداشت، و عدم دسترسی کافی به امکانات آموزشی و حقوق انسانی اولیه مواجه هستند. ریشه این مصائب و بدبختی ها در جهان اسلام به خاطر نهادینه نشدن ارزش های اصیل اسلامی و عدم تحقق منویات اسلام راستین که منادی رفاه و توسعه انسانی است می باشد. در جوهره تعالیم اسلامی، تلاش و کسب روزی حلال نوعی عبادت تلقی شده است و ساز و کار های فقر زدایی و توزیع ثروت از قبیل پرداختن زکات، صدقه، توجه به معیشت فقرا و ایتام، احسان و نیکوکاری با اقشار آسیب پذیر و از همه مهم تر سنت حسنه وقف نشان از ظرفیت و پشتوانه قوی فرهنگ اسلامی برای ارتقای توسعه انسانی در جوامع اسلامی است .
تجربه وقف در کشور های اسلامی نشان می دهد که موقوفات می توانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعی و توسعه انسانی ایفای نقش کنند. برای نمونه، خدمات شهری، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان از شاخص های توسعه انسانی و اجتماعی هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمینه های آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تأثیر بسزایی در ارتقای توسعه انسانی و اجتماعی دارد .(Sami, 2006, p,6 ) ، در مالزی شواهد نشان می دهد که کاربرد های وقف علاوه بر مصارف آن در زمینه های بهداشت و آموزش مصادیق زیادی از کاربرد وقف در تأسیس شرکت های تعاونی مسکن، شرکت های صنعتی، تأسیس کتابخانه ها، آزمایشگاه و مراکز پژوهشی وجود دارد که تأثیر مستقیمی بر ارتقای رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی این کشور داشته است (Ariff, 1991, p,73)
وقف به عنوان یک بنیاد خیریه اسلامی از طریق اختصاص اموال و دارایی ها برای اهداف خداپسندانه تحقق می یابد. در کشور های اسلامی پروژه های زیادی وجود دارند که از طریق موقوفات و دارایی های وقف شده از سوی خیرین اداره می شوند. آثار و نتایج وقف می تواند در پروژه های انسان دوستانه، فرهنگی، اقتصادی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و بسیاری دیگر از حوزه های رفاه اجتماعی تجلی یابد. به طور نمونه وقف چشمه های آب جهت مصارف عمومی، ساخت خانه برای محرومان، مکان های اقامات رایگان برای مسافران بی بضاعت، نگهداری پل ها، سازماندهی مراسم تشییع جنازه مردگان بی بضاعت، کمک به معلولان، تأمین مالی مراسم ازدواج جوانان نیازمند، ساخت و نگهداری دارالایتام و خانه های سالمندان از مصادیق کاربرد اموال و دارایی های وقف هستند. بعلاوهریال مصادیق زیادی از کاربرد موقوفات در زمینه های بهداشت و درمان و آموزش و پرورش وجود دارد. بعلاوه بیمارستان های سیار و گروه های امداد پزشکی که روستا به روستا فعالیت می کنند از طریق اموال و دارایی های وقف شده اداره می شوند(16 Krafess,2005,p,). در بسیاری از کشورهای اسلامی بخش قابل توجهی از فعالیت های توسعه ای که در ذیل به نمونه هایی از آن اشاره می شود مبتنی بر منابع و دارایی های وقف شده انجام شده است :)Sadeq,2002,p,136)
1-نهاد های آموزشی نظیر مدارس ابتدائی، دبیرستان ها و همچنین تأسیس دانشکده ها و مراکز آموزش عالی(به طور نمونه در بنگلادش بیش از 8000 موسسه آموزشی بر پایه وقف ساخته شده است ).
2-خانه های مراقبت و ایتام که محل نگهداری کودکان بی سرپرست و افراد فاقد سرپناه است و امکانات زندگی و تحصیل رایگان برای آن ها فراهم می شود .
3-تقریبأ اکثریت مساجد در بنگلادش به عنوان مراکز فرهنگی و اجتماعی خدمات عام المنفعه را به مسلمانان عرضه می کنند و حدود 120 هزار مسجد از طریق منابع وقف تأسیس شده است و فعالیت های آموزشی در این مساجد به صورت رایگان ارائه می شود. بعلاوه در مناطق روستایی بنگلادش، مساجد و مکتب خانه های آموزش تعالیم اسلامی بر پایه موقوفات اداره می شوند .
4-کلینیک ها و مراکز بهداشتی و در مانی از جمله فعالیت های خیریه مبتنی بر منابع موقوفات هستند. بنیاد همدردی(16) مبتنی بر طب گیاهی در کراچی که الگوی موفق استفاده از ظرفیت کمک های مردمی و موقوفات است. همچنین این کلینیک از حمایت های مالی دانشگاه کراچی و موسسات خیریه و امدادی پاکستان، هندوستان و بنگلادش برخوردار است و خدمات پزشکی را در اختیار اقشار آسیب پذیر قرار می دهد .
5- فروشگاه و مراکز تجاری وقف شده که منبع درآمد زایی و تأمین منابع مالی برای پروزه های عام المنفعه و پروزه های خیریه هستند
6-سایر منابع و دارایی ها نظیر املاک مسکونی، کشاورزی و سهام شرکت ها و کارخانجات
افزون بر اینها وقف می تواند به طور موثر تر برنامه های فقر زدایی را به روش های جدید و جامع تحقق بخشد. در گذشته کاربرد موقوفات در ساخت و تجهیز عبادتگاه ها، تأسیس و نگهداری مراکز آموزشی و حوزه های بهداشت و درمان، تدارک غذا برای نیازمندان رایج بوده است، اما هم اکنون کاربرد های وقف علاوه بر موارد پیش گفته حوزه های تأمین آب آشامیدنی برای حوزه روستایی یا شهری، محافظت از یک شهر، پرداخت مالیات همسایگان، عرضه مواد غذایی برای کودکان و.... را در بر می گیرد. در سال های اخیر وقف وجوه نقد در بسیاری از جوامع اسلامی رایج شده است و بعضی از سرمایه داران مسلمان، وجوه نقدا مشخصی را به عنوان وام در اختیار متقاضیان وام قرار می دهند و بازگشت وام ها را صرف خدمات اجتماعی برای اقشار آسیب پذیر می کنند (Cizakca, 1995,p,324.)
در جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر اعتقادات و باور های اسلامی و ملی مردم وجود دارد.. تبلور اراده خیرین مدرسه ساز برای ساخت صد ها هزار کلاس درس و وقف آن برای فعالیت های آموزشی یکی از این ظرفیت هاست. بنابر آمار رسمی مجمع خیرین مدرسه ساز کشور، نیکوکاران و افراد خیر با مشارکت گسترده خود در امر مقدس مدرسه سازی، بار سنگینی را از دوش دولت و وزارت آموزش و پرورش برداشته اند و تاکنون 33 درصد از مدارس کشور توسط خیرین مدرسه ساز کشور احداث شده است(17 )
احداث، بهره برداری و مدیریت بیمارستان ها و درمانگاه های خیریه توسط خیرین و وقف آن برای بیماران نیازمند و مستحق و ارائه خدمات پزشکی رایگان یا با کم ترین تعرفه پزشکی در مقایسه با بمارستان های خصوصی نمونه دیگری از فرهنگ نیکوکاری و احیاء سنت حسنه وقف در میان مسلمانان ایران زمین است. به طور نمونه بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد نمادی برجسته از تبلور اراده انسانهای نیکوکار و الهام گرفته از آموزه های مکتب اسلام در حمایت از منزلت و کرامت بشری در زیباترین و ملموس ترین نوع آن از طریق وقف است(18) آری می توان با ترویج فرهنگ احسان و نیکوکاری و احیاء سنت حسنه وقف، بخشی از نیازهای آموزشی، بهداشتی و رفاهی اقشار آسیب پذیر جامعه را برآورده ساخت و آهنگ رشد و توسعه انسانی کشور را شتاب بخشید .
نکته قابل توجه در زمینه کاربرد وقف در توسعه انسانی آن است که وقف به تنهایی و بدون توجه به مشارکت بخش های تجاری و دولتی تأثیر قابل ملاحظه ای نمی تواند بر توسعه انسانی داشته باشد. بخش عمده ای از موقوفات و دارآیی های وقف شده از سوی سرمایه داران حقیقی و حقوقی بخش خصوصی و خانواده های پر درآمد به فعالیت های عام المنفعه و خیریه اختصاص می یابد و سود آوری بخش خصوصی در مقیاس گسترده و افزایش سهم درآمد خانوار ها به موازات پاییبندی به باور های مذهبی می تواند سهم مشارکت های داوطلبانه از قبیل وقف و کمک های خیریه را افزایش دهد. بعلاوه دولت می تواند با معافیت های مالیاتی بر موقوفات، اعطاء تسهیلات و سایر سیاست های تشویقی زمینه مشارکت مردم را در چرخه عمران و توسعه کشور فراهم سازد و با تسهیل قوانین و مقررات وقف و واگذاری مدیریت موقوفات در قالب سازمان ها و نهاد های خیریه از ظرفیت های مشارکت خیرین و گروه های داوطلب برای توسعه و رفاه همگانی استفاده نماید. این مثلث سه بعدی دولت، بخش خصوصی مبتنی بر سرمایه داری اسلامی و بخش خیریه و داوطلبانه اثرات جهانی، معنوی و اقتصادی زیادی را برای توسعه انسانی در جوامع اسلامی به همراه دارد. در مدل چند بعدی توسعه، وقف به عنوان یکی از فعالیت خیر خواهانه اسلامی آراسته با ویژگی های تقوا و پارسایی، نوع دوستی و عدالت اجتماعی زیر ساخت مناسبی را برای ارتقای نوآوری و پویایی کارآفرینی اجتماعی و توسعه انسانی فراهم می سازد (Raj,2007,p,1)
نتیجه گیری و خلاصه
در این مقاله سعی بر ان شد تا اهمیت وقف و کاربرد آن در حوزه های توسعه ای مورد توجه قرار بگیرد. تجارب عینی کشورهای اسلامی نشان می دهد که وقف توانسته است با توزیع ثروت در جامعه و بکارگیری دارایی ها و اموال خیرین در راستای اهداف انسان دوستانه و توسعه ای فرصت های دسترسی اقشار آسیب پذیر را به زیرساخت های اصلی توسعه فراهم سازد. افزون بر این، با توسعه فرهنگ وقف و فعالیت های احسان و نیکوکاری و به موازات رونق بخش خصوصی و انتفاعی، از هزینه های انتقالی دولت کاسته می شود و بخش عمده ای از نیاز های جامعه در زمینه های آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان که بار سنگینی بر دوش دولت ایجاد می کند به نهاد های مردمی و خود مردم انتقال می یابد و چرخه توسعه انسانی کشور به موازات تحول در بخش دولتی و خصوصی به حرکت در می آید .
پی نوشت :
1- Social Entrepreneurship.
2- Charities.
3- Joseph Schum Peter.
4- Business Entrepreneurship.
5- SEKEM )Ancient Egyptian: vitality from the sun.
6- و فی أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم" سوره المعارج: آیه 24 / 25 .
7- Islamic Ttrust.
8- Pious Foundation.
9- Compulsory Charity.
10- Optional Charity.
11- Perpetual charity.
12- Religious Waqf.
13- Philanthropic Waqf.
14- Family Waqf.
15- Human Development Index.
16- Hamdard Foundation.
17- مصاحبه رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز کشور، به نقل از روزنامه کیهان، مورخ 25/2/85 .
18- به نقل از سایت بیمارستان فوق تخصصی رضوی به نشانی : http://www.razavihospital.com.
منبع: میراث جاویدان
نویسنده: حبیب الله سالارزهی
برگرفته از : www.rasekhoon.net
فرهنگ اسلامی انسان را برای حضور در صحنه های کار و تلاش آماده می نماید و رمزهای موفقیّت را برای انسان روشن می کند و انسان را در ساختن زندگی یاری می نماید. امام علی (ع) می فرماید: بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده گشتن. به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد .
در این مقاله واژه فرهنگ به معنای علم، دانش،ادب، معرفت، تعلیم و تربیّت، آثار علمی و ادبی یک قوم و ملّت و واژه کار به معنای پیشه، شغل، عمل و عبادت انسانها به جهت تأثیر گذاری بر زندگی برای اداره اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، علمی ،اجتماعی و ... نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اطلاق می گردد .
در این مقاله به موضوع رابطه فرهنگ کار و کار شایسته؛ با بهره مندی ازرهنمودهای کتاب آسمانی قرآن و دیدگاه پیامبر اکرم ( ص) و همچنین ائمه معصومین ( ع ) پرداخته شده است . بدیهی است که این مقاله با توجّه به توانائی نویسنده و همچنین محدودیتهای مقاله به جهت زمان پردازش و ظرفیت متناسب با مقاله نگاشته شده است، از این رو هر گونه ضعف در پردازش، به دلیل محدودیّت های فوق می باشد. روشن است که چشمه جوشان فرهنگ غنی اسلام، مبنای همه رویکردها و راهکارهای مناسبی است که جامعه انسانی با کنکاش و تدبّر و تفکّر و به کار گیری و بهره مندی مناسب از رهنمودهای روشنگرانه آن، می توانند به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت خود دست یابند.
تأکید بزرگان دین و هدایتگران بشریت از استفاده از منبع فیض چشمه جوشان فضیلت به همین سبب است. در روایات آمده است: امام علی (ع) می فرمایند :
" خدای سبحان کتابی راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت؛ پس راه خوبی را پیش گیرید، تا هدایت شوید و از کوره راه بدی دوری جوئید تا به مقصد برسید." "بدانید که شرایع دین یکنواخت است و راههایش رساننده ( به هدف ). هر که در این راه قدم گذارد ( به هدف ) رسد و سود برد و هر که از پیمودن آنها باز ایستد، گمراه وپشیمان شود. " مردم هیچ یک از مقررات دینی را برای سود دنیای خود ترک نمی گویند مگر آن که خداوند بر اساس نظام تکوین یا تشریع، دری را که زیان بارتر است به روی آنان می گشاید ."
انجام کار شایسته و با کیفیت مناسب همواره از مسائلی بوده است که بشر در دوره های مختلف زندگی خود بدان نیاز داشته است و برای انجام شایسته کار همواره تلاشهای زیادی نموده است. پیامبران وحکما و علماء و دانشمندان نیز با بهرهمندی از الهامات و تجربیات در این باره به مردم توصیه هائی داشته اند. قرآن و پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) نیز در این رابطه توصیه های قابل ملاحظه برای بهرهمندی جامعه انسانی به ارائه نموده اند. که به جهت فراهم شدن پیشنیازهای انجام کار شایسته جامعه انسانی نیازمند برخورداری از شناخت و فرهنگ سازی مناسب دیدگاههای اسلامی است که با بهره مندی از آن به عنوان مبانی و راهبردها و راهکارها و اصول دستورالعمل وقانون کار؛ در فراهم شدن زمینه مناسب چرخش زنجیره فرایند کار و ایجاد محیطی سالم و پویا با نتایجی مفیدتر تأثیر بسزائی خواهد داشت. در این مقاله به عوامل به مسائل و عوامل مؤثر فرهنگ کار در خلق کار شایسته در حد امکان محدودیتهای مقاله پرداخته شده است. امید است با بهره مندی از عوامل مؤثر در خلق کار شایسته جامعه کار آفرین در بستر سازی و زمینه سازی خلق کار شایسته موفقیّتهای لازم را کسب نمایند و همچنین جامعه کاری نیز با آشنائی با فرهنگ کار شایسته به کسب توفیقات لازم در خلق کارشایسته نائل شوند و همگی موجب استمرار چرخه رو به رشد کار شایسته گردند، تا رضایتمندی لازم از تلاش و پشتکار نیروی کار و سرمایه های عمر و زمان زمان و مالی به شایستگی حاصل شود .
مبانی انجام کار شایسته :
در این قسمت مبانی انجام کار شایسته به اصول و معیارهائی می پردازیم که به عنوان زیر بنائی و مبانی تفکری واعتقادی فرهنگ کار مطرح هست و بر اساس آن راهبردها شناسائی و وضع می گردد .
کار شایسته چیست؟؟
در این مقاله منظور و تعریف کار شایسته شامل دو دسته از کارهائی است که آدمی به سبب انجام آن کسب درآمد
می نما ید و هم شامل کارهائی است که به دلیل خیرخواهی انجام داده می شود و در برابر آن دستمزد دریافت نمی گردد، هر گاه انجام کار به جهت کسب رضایت خداوند باشد و به خوبی رضایت خداوند لحاظ شود و به موجب آن به مخلوقات خداوند خدمت شود، عنوان عبادت، عمل صالح و کار شایسته به ن اطلاق می شود . در دیدگاه اسلامی کارهائی شایسته بر مبنای معیارهای ایدئولوژی اسلامی استواراست .
حال این سؤال مطرح است که چگونه کاری در فرهنگ اسلامی مورد رضایت خداوند می باشد و به چه کاری در دیدگاه اسلامی شایسته می گویند و کار شایسته افراد با برخورداری از چه ویژگیها و خصوصیات فردی و اجتماعی و کاری صورت می پذیرد؟
کار شایسته ابعاد و جوانب، سطوح و درجات و شکلهای مختلفی دارد، و خداوند بر اساس استعدادها، توانائی ها و تفاوتهای فردی افراد از آنها انتظار دارد و اساسا خداوند نظام آفرینش را بر اساس کارهای متناسب با نیازهای افراد طرّاحی نموده است، و به تعداد نیازهای کاری برای انجام امور زندگی مردم از استعدادهای متفاوتی برخوردارند، البته هر چه انسانها نسبت به توانائی های خود شناخت بیشتری داشته باشند و در جهت پرورش توانائی ها و استعدادهای خود تلاش مفیدتری نمایند و هر چه نسبت به تربیّتّ نفس و شخصیّت خود آگاه باشند و از اطلاعات مورد نیاز روزبیشتری بهرهمند می گردند و موفقیِتهای بیشتری کسب می نمایند. در فرهنگ اسلامی "برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست." امام علی (ع) می فرماید: " پس بر شما باد که با تلاش و کوشش پی گیر و هوشیاری، این مایه های هستی را شکوفا ساخته و آمادگی لازم را بدست آورید تا در آن زندگی جاوید نتیجه کوشش این جهانی خود را دریابید. " به هر نسبت که دانش آدمی زیادتر می شود توجّه خود را به نفس خویش افزون می کند، و برای نیل به سعادت و صلاح، سعی و کوشش خود را به کار می اندازد. " مسائل کار یا پیشه ویا شغل شایسته در متون مذهبی با صفاتی مانند خوب، صالح و نیکو به آن پرداخته شده است که منجر به موفقیّت، سعادتمندی و رستگاری انسان می گردد .
مبانی معیارهای کار شایسته از دیدگاه اسلام چیست؟
از جمله معیارهای مؤثر در انجام کار شایسته از نظر اسلام عبارت است از :
الف ) کار و کوشش برای رضایت خداوند و در انجام کار خدا را در نظر داشت است. در متون اسلامی در این باره چنین آمده است:امام علی (ع) می فرماید:" برترین کارها، کاری است که برای خدا باشد. "به پروا داشتن از خدا فرمان دارید و برای نیکوکاری و ( فرمانبرداری ) از خدا آفریده شده اید. " آنچه را خداوند بر شما فرض کرده است، وجهه همّت خود قرار دهید و برای ادای حق او که از شما خواسته است، از او توفیق و کمک طلبید ."
ب) کار بر اساس معیارهای کسب حلال باشد، اسلام کسب در آمد حلال را بر هر زن و مرد مسلمانی به عنوان یک فریضه، وظیفه و واجب است و از ارزشمندترین عبادتها به شمار می آید و کسب حلال و غذای پاک، موجب استجابت دعا می شود. در این باره چنین آمده است:حضرت رسول اکرم ( ص ) می فرمایند: "خواستن رزق مباح و گذران کردن از درآمد حلال وظیفه واجب هر مرد و زن مسلمان است." حضرت محمّد(ص) در : "عبادت دارای هفتاد بخش است و بدست آوردن روزی حلال ارزشمندترین آنهاست ." "کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، غذا و کسب خود را پاک و حلال سازد ."
و در قرآن آمده است:" از تو می پرسند چه چیز برای ایشان حلال شده است. بگو : چیزهای پاکیزه بر شما حلال شده است." " ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و به دنبال شیطان نروید که او دشمن آشکار شماست ."
• از عوامل عدم انجام انجام کار شایسته، عدم توجّه به حلال و حرام احکام الهی می باشد، که در روایات و آیات متون اسلامی به آن توجّه ویژه شود، از عوامل مهمی است که انجام کار شایسته را تحت شعاع خود قرار می دهد و سبب عدم تحقق و کسب موفقیت در انجام کار شایسته و سالم می گردد. مال حرام نیز از جمله موارد دیگریست که بر سلامت کار و زندگی تأثیر منفی می گذارد. در این باره چنین آمده است: حضرت محمّد( ص) می فرماید: کسی که مال حرام می خورد ( و در عین حال به خیال خود)، عبادت می کند، عبادتش خانه ای است روی شنهای روان صحرا .
( یعنی اثری از عبادت او چون خانه روی رمل باقی نماند و عبادتش پذیرفته نشود .)
• از جمله افعال حرام غصب است. حضرت محمّد (ع) می فرماید:" برای هیچ کس چیزی از مال برادرش روا نیست مگر با رضایت خود او." هر کس به نا حق مال مؤمنی را غصب کند، خداوند پیوسته از او روی گردان است و همه اعمال نیک و خوب او را مغبوض می دارد و هیچ عمل نیکی را از وی ثبت نمی کند مگر اینکه توبه کند و مالی را که غصب کرده، به صاحبش بر گرداند .
و یکی دیگر از موارد افعال حرام تصاحب و غصب مال یتیم است. که حرام بودن آن به دلیل پیشگیری از ظلم و حق کشی می باشد. حضرت فاطمه (ع) ( در یکی از سخنرانیهای خود فرمود): خداوند پرهیز از خوردن مال یتیم را به خاطر جلوگیری از ظلم و حق کشی واجب فرمود .
• یکی از راههای کسب حرام ربا می باشد، زیرا موجب اختلال در کسب و تجارت اموال مورد نیاز زندگی مردم می گردید در این باره آمده است :
امام جعفرصادق در پاسخ به پرسش هشام بن حکم از علت تحریم ربا ، فرمود:" اگر ربا حلال بود، مردم کار تجارت و کسب مایحتاج خود را رها می کردند. پس خداوند ربا را حرام فرمود، تا مردم از حرام خواری دست کشیده به تجارت و خرید و فروش روی آورند و به یکدیگر قرض دهند ."
• یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به اختلال در پاسخگوئی سالم و صحیح به نیازهای مردم می گردد، رشوه هست و همه کسانی که در عمل رشوه شرکت می کنند مورد سرزنش قرار گرفته اند. در این باره آمده است: امام محمّد باقر (ع) می فرماید: " پیامبر خدا (ع) لعنت کرده است مردی را که مردم به کار او نیازمندند، و او از مردم رشوه می خواهد. ( و در مذمت رشوه آن حضرت فرمود):" خدا لعنت کند رشوه دهنده، رشوه گیرنده و واسطه میان آن دو را ."
• احتکار یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به ایجاد تورم و اختلال اقتصادی می گردد و موجب ضرر و زیان برای مردم و سود حرام برای محتکرین می گردد. عمل احتکار به قدری گناه هست که انجام فعل احتکار خیانت محسوب می گردد و خداوند از محتکرین بیزار است و این عمل برای حکمرانان عیب و ننگ شمرده شده است، زیرا موجب کاهش خیر وبرکت محرومیت می شود. در این رابطه چنین آمده است: حضرت محمّد (ع) می فرماید: جز خیانتکاران احتکار نمی کنند. چه بد بنده ای است محتکر! اگر خداوند متعال قیمتها را کاهش دهد، او اندوهگین می شود و اگر گران کند شاد می گردد. کسی که در بازار ما دست به احتکار زند به منزله کسی است که کتاب خدا را انکار کند. هر کس خوراکی را به امید گران شدن چهل روز انبار کند از خداوند بری شده و خدا نیز از او بری و بیزار است. و امام علی (ع) نیز در رابطه با احتکاردر فرمان زمامداری مصر به مالک اشتر می فرماید:" با این همه، بدان که بسیاری از آنان ( تجّار و صاحبان صنعت ) در داد وستد بیش از اندازه سختگیرند و بخل ورزی ناپسندی دارند و به منظور سود بیشتر کالا را احتکار می کنند و به دلخواه نرخ گران می بندند و این کار کار برای توده مردم زیانبار و برای حکمرانان عیب و ننگ است. بنابراین از احتکار جلوگیری کن، زیرا که رسول خدا(ع) از آن منع فرموده است .
هر احتکاری که به مردم زیان رساند و نرخها را بالا برد، خیر و برکتی در ان نیست. محتکر بخیل برای کسی گرد
می آورد ( وارث) که از او تشکّر نمی کند و به سوی کسی می رود ( خداوند در آخرت) که عذرش را
نمی پذیرد. احتکار موجب محرومیّت است." البته قابل ذکر است که منظور از احتکار نگه داشتن جنب به جهت گرانی می باشد و یا اینکه منجر به محرومیت و گرانی جنس شود .
مبنای حلال بودن خوراکیها به خطر نیفتادن سلامت انسان و جامعه انسانی می باشد و همچنین مبنای حرام بودن به خطر افتادن سلامت انسان است، در این باره حضرت امام رضا (ع) می فرماید: هر چیز سودمند و نیرو زا برای جسم که موجب تقویت بدن می شود، حلال است، و هر چیز زیان آور که نیروی آدمی را می گیرد، یا کشنده است حرام است .
حضرت محمّد( ص ) می فرماید : چون لقمه حرام به شکم بنده ای داخل شود، همه فرشتگان آسمانها و زمین او را لعنت کنند و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست خداوند به او نظر لطف نمی کند. و در مذمّت لقمه حرام چنین آمده است: کسی که لقمه حرام بخورد چهل شب نمازش قبول نمی شود و چهل روز دعایش مستجاب نمی شود .
از جمله نوشیدنیهای حرام مشروب الکلی می باشد، که به دلیل تأثیرات منفی بر انسان حرام است، دراین باره حضرت امام رضا (ع) فرمودند: " رسول اکرم (ص) روایت کرده هر قسم مشروب الکلی که از نوشیدنش عقل تغییر می کند زیاد و کمش حرام است ."
ت) نوع و کیفیّت انجام کاربه گونه ای باشد که موجب رستگاری انسانها گردد. در این رابطه امام جعفر صادق (ع )
می فرمایند: "امروز در دنیا کاری کن که به وسیله آن امید رستگاری در آخرت داری." . همچنین حضرت علی( ع ) نیز می فرمایند:اگر طالب نجات و رستگاری هستید بی خبری و غفلت را ترک گوئیدو پیوسته ملازم کوشش و مجاهده باشید .
در دیدگاه اسلامی کاری شایسته است که منجر به یک سری رفتارهای هنجارهای عاقلانه گردد که موجب رستگاری و کمال انسان و جامعه انسانی می شود .
ت ) از موارد دیگری که عنوان کار شایسته می توان به کاری اطلاق نمود، انجام مناسب، موفّق و خوب کاراست .
امام علی (ع) نیز برتری کار را به بالا بودن سطح کارها و حسن کما ل کارها دانسته اند، حضرت می فرماید: برتری به حسن کمال و کردارهای بالاست، نه به بسیاری مال و بزرگی کارها ( و منصبها) پیامبر اسلام حضرت محمّد (ص) نیز می فرمایند: خدای تعالی دوست دارد وقتی کسی کاری می کند آن را به خوبی انجام دهد .
همچنین حضرت محمّد می فرماید: خداوند کارهای والا و ارجمند را دوست می دارد و کارهای حقیر و خرد را ناخوش
می دارد .
ج ) از عوامل دیگر خوب بودن ظاهر و باطن کار می باشد، کاری که پاک و پاکیزه باشد و صاحب کار خوی نیک و انفاق نماید و صحبت نمودنش نیز اندازه باشد، مورد تأئید اسلام می باشد. در این رابطه حضرت علی (ع) می فرماید: " خوشا به حال کسی که ... کسب و کارش پاکیزه، و نیت و درونش پاک، و خوی او نیک، زیادی دارایی خود را انفاق می کند و زبانش را از زیاده گویی نگه می دارد ."
در واقع در این جملات توجّه بزرگان دینی به به کمال و شایستگی کار، که امروزه به عنوان بهره وری و بهینه سازی و رعایت استاندارد کاراطلاق می شود، معطوف شده است .
نوشته شده توسط خانم نصرت احمدی
برگرفته از : noahmadi9.blogfa.com
«یا معشر التجّار الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر...؛[1] ای جامعه تجار و معاملهگر! اوّل یادگیری مسائل شرعی تجارت، بعد تجارت»، و این جمله را سه بار تکرار کرد .
پس اولین وظیفه در تجارت و معامله، آموختن احکام شرعی و بعد تلاش برای عمل به آن است تا داد و ستد به صورت صحیح انجام گیرد و اموالی که از آن راه به دست میاید، حلال باشد و بتواند در آنها تصرف کند. اما چنانچه دقت کافی در یادگرفتن احکام شرعی نداشته باشد و معامله به صورت باطل انجام گیرد، اموال به دست آمده نیز حرام خواهد بود و تصرف و استفاده از آن جایز نیست و اگر خود یا خانوادهاش از آن مال حرام استفاده کند، اثر سوء خود را خواهد گذاشت. به علاوه، در قیامت هم مورد بازخواست خواهد بود. از این رو، امام راحل و بنیانگذار جمهوری اسلامی در این زمینه میفرماید :
«واجب است بر هر کسی که تجارت میکند و سایر معاملات را انجام میدهد، احکام شرعی آنها را و مسائل مربوط به آنها را یاد بگیرد تا معاملات و تجارتهای صحیح و باطل را بشناسد».[2 ]
آداب و دستورهایی نیز در این باره بیان شده است که شایسته است مسلمان آنها را مراعات کند تا رنگ عبادت و بندگی به معامله بدهد و خداوند مهربان هم از او راضی و خشنود باشد .
امام خمینی(قدس سره) میفرماید :
«تجارت و کسب، آدابی دارد که بعضی از آنها مستحب است که بهتر است آنها را انجام دهد و بعضی مکروه است که بهتر است آنها را ترک کند ».
سپس مهمترین آداب مستحب تجارت را چنین بر میشمرد :
1. در معامله میانهرو باشد؛ یعنی از طرفی حریص نباشد و از طرف دیگر، سهلانگار و بیتفاوت و بیحال هم نباشد؛ به طوری که در تنگنا قرار گیرد .
2. اگر طرف معامله پشیمان شد، معامله را فسخ کند و سختگیری نکند .
3. از نظر قیمت با همه خریداران یکسان برخورد کند و با یک قیمت بفروشد، نه اینکه به کسی که چانه میزند، ارزانتر بفروشد و به کسی که چانه نمیزند، گرانتر بفروشد. به تعبیر دیگر، قیمت مقطوع داشته باشد تا در نتیجه نه خود را اذیت کند، نه دیگران را .
بعد امام اضافه میکند: «آری، مانعی ندارد که در مورد کسی که دارای تقوا و فضیلت اخلاقی است، فرق بگذارد و از او کمتر بگیرد ».
4. هنگامی که جنس را تحویل میگیرد، کم بگیرد و موقعی که جنس را به کسی میدهد، بیشتر تحویل دهد و یا به تعبیر دیگر، جنس را کاملتر تحویل دهد .
امور مکروه در معامله
در معامله برخی امور هم مکروه است؛ یعنی بهتر است آنها را ترک کند که تعدادی از آنها از این قرار است :
1. فروشنده جنس خود را تعریف کند (البته بیش از آنچه هست ).
2. مشتری «در معاملات کلا به کلا» از جنس خود (بیش از اندازه) تعریف کند .
3. قَسَم راست برای خرید و فروش بخورد. روشن است که قسم دروغ، حرام است و جایز نیست .
4. فروختن جنس در جایی که عیب جنس را پنهان میکند .
5. گرفتن سود از شخص مؤمن مگر به مقدار ضروری .
6. دریافت سود از کسی که به او وعده احسان داده است، مگر به مقدار ضروری .
7. عرضه کردن کالا بین طلوع فجر و طلوع آفتاب .
8. ورود به بازار قبل از همه و خروج از بازار بعد از همه .
9. معامله با افرادی که به حرف و وعده خود اهمیت نمیدهند .
10. تقاضای پایین آوردن قیمت بعد از قرارداد .
11. وارد شدن در معامله کسی که مشغول معامله است که بعضی آن را حرام دانستهاند .
12. رفتن به استقبال کاروان بازرگانان که کالای تجاری وارد میکنند و با شرایط خاص آن.[3 ]
دو نکته
در اینجا لازم است دو نکته اساسی و مهم هم مورد توجه قرار گیرد :
اول اینکه علاوه بر این دستورها و وظایف ویژهای که باید در معاملات رعایت شوند، انسان به دستورهای عمومی و واجبات دیگر نیز در جای خود عمل کند تا این خدمات به عنوان عبادت به حساب ایند و به اجر و پاداش الهی دست یابد .
دوم اینکه در معاملات و فعالیتهای خود برخورد اسلامی و انسانی را در هر حال با همه کس به کار بندد و از هر گونه کار حرام از قبیل دروغگویی، تهمت و بهتان، چاپلوسی، کلاهبرداری و حقهبازی، قسم خوردن بپرهیزد و با صداقت و خوشرویی و متانت عمل کند و روزی و برکت معامله را از خدا بخواهد .
بازار اسلامی
امیرمؤمنان(ع) وقتی در بازار میگشت، این چنین میفرمود :
«ای تاجران! از خدا طلب خیر کنید، و با سهل و آسانگیری برکت بجویید، و در جایگاه به خریداران نزدیک شوید، و به حلم و بردباری خود را زینت دهید، و از سوگند خوردن بپرهیزید و از دروغگویی کنارهگیری کنید، و از ستم به دیگران بترسید، و حق مظلومان را بپردازید، و به ربا نزدیک نشوید، و پیمانه و ترازو کامل کنید، و از اموال مردم و حق آنان کم نگذارید، و در زمین مایه فساد نشوید».[4 ]
آن حضرت در بیان دیگر فرمود :
«ایهّا الناس ایاکم وحبّ الدُنیا فإنّها رأس کلّ خطیئه و باب کلّ بلیه، و قِران کلّ فتنه، وداعی کل رزیه؛[5] ای مردم! از حبّ دنیا و علاقه به آن برحذر باشید که حبّ دنیا سرآغاز هر گناه و خطایی است و درِ ورودی هر بلا و گرفتاری است و موجب نزدیکی به هر فتنهای است و انسان را به بلا و مصیبتی فرامیخواند ».
آری، برادر عزیز مواظب باش از دنیا فقط به عنوان ابزار و وسیله استفاده کنی، نه اینکه آن را هدف قرار دهی تا تو را از همه چیز غافل کند و وقتی بیدار شوی که کار از کار گذشته است. بکوش از معاملهگرانی باشی که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تاجر و معاملهگر امین و راستگو و مسلمان روز قیامت با شهیدان خواهد بود».[6 ]
و در حدیث دیگری فرمود: «او در قیامت در سایه حمایت و عرش خدا خواهد بود».[7 ]
نه در زمره کسانی که خداوند در قرآن میگوید: )حتی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعونی لعلّی اعمل صالحاً فیما ترکت کلاّ انّها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون([8]؛ «آن گاه که وقت مرگ رسد، (با پشیمانی) گوید: بارالها! مرا به دنیا باز گردان تا شاید به تدارک گذشته، عملی صالح به جای آورم. به او خطاب میشود که هرگز چنین نخواهد شد و این سخنی است که او به زبان میگوید؛ در حالی که پشت سر آنان عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند ».
آری، دنیا بازاری است که به قول امام هادی(ع) : «جمعی در آن سود میبرند و گروهی زیان میبرند».[9 ]
چنانچه تحت جاذبه و زرق و برق سکهها قرار گیریم و همه همّ خود را به جمع مال اندوزی صرف کنیم، آنگاه است که مال و ثروت ما را به سوی هلاکت و تباهی میکشاند. از این رو، پیشوایان دینی ما در احادیث فراوانی به ما هشدار دادهاند .
رسول خدا(ص) فرمود :
«إنّ الدینار و الدرهم أهلکا من کان قبلکم و هما مهلکاکم؛[10] دینار و درهم، کسانی را که پیش از شما بودند، نابود کرد و آن دو شما را هم به نابودی میکشند ».
در بیانی دیگر فرمود :
«إنَّ لکل اُمه عِجْل و عجل هذه الاُمّه الدینار و الدرهم؛[11] هر امتی گوسالهای دارد (که آن را منحرف میکند) و گوساله این امت، دینار و درهم است ».
امام صادق(ع) نیز فرمود :
«ابلیس ملعون میگوید: در مورد بنی آدم، هر چه مرا خسته و ناتوان کند، یکی از این سه چیز مرا در برابر آدمیزاد ناتوان نمیکند: یکی به دست آوردن مال از راه غیر حلال، و دیگری جلوگیری کردن او از پرداخت واجب مالی، و سوم، مصرف کردن آن در راه ناروا و حرام».[12 ]
آثار مال حرام و حرامخواری
1. پیامبر اکرم(ص) فرمود :
«من اکتسب مالاً من غیر حلّه کان زاده إلی النار؛[13] هر کس مالی را از غیر راه حلالش به دست آورد، توشهاش در آتش است ».
2. امام باقر(ع) فرمود :
«وقتی کسی مالی از راه حرام به دست آورد، خداوند حج و عمره و صله رحم را از او قبول نمیکند، بلکه ازدواج با آن مال هم مشکل خواهد بود».[14 ]
3. رسول خدا(ص) فرمود :
«کسی که مال مؤمنی را به ناحق از او بگیرد و به او ندهد، خداوند از او رویگردان شده، کارهای او را سرزنش کرده، آنها را در نامه اعمال او نمینویسد تا توبه کند و مالی را که از آن مؤمن گرفته، به او برگرداند».[15 ]
4. پیامبر اکرم(ص) فرمود :
«لا یدخل الجنّه جسد غُذّی بحرام؛[16] پیکری که از حرام تغذیه شده باشد، وارد بهشت نمیشود ».
5. امام صادق(ع) فرمود :
«امیرمؤمنان بارها فرمود: کسی که مال مؤمن را به حرام بخورد، از دوستان ما نیست».[17 ]
6. همچنین آن حضرت فرمود :
«هنگامی که لقمه حرام در شکم انسانی قرار گیرد، هر فرشتهای که در آسمانها و زمین است، او را لعنت میکند و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست، خدا به او نگاه نمیکند، و هر کس که لقمه حرام بخورد، به سوی خشم خدا رفته است. پس اگر توبه کند، خدا میپذیرد و اگر قبل از توبه بمیرد، آتش به او سزاوارتر است».[18 ]
7. نیز فرمود :
«کسی که لقمه حرام بخورد تا چهل شب نمازش قبول نمیشود، و دعایش تا چهل روز مستجاب نمیشود، و گوشتی که آن لقمه حرام میرویاند، به آتش سزاوارتر است. آری، یک لقمه هم گوشت میرویاند».[19 ]
آثار لقمه حلال
1. پیامبر گرامی(ص) فرمود :
«من أکل الحلال أربعین یوماً نوَّرالله قلبه؛[20] کسی که چهل روز مال حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی میکند ».
2. در حدیث دیگری فرمود :
«من أکل الحلال قام علی رأسه ملک یستغفر حتّی یفرغ من أکله؛[21] کسی که روزی حلال بخورد، فرشتهای بالای سرش قرار میگیرد و برای او طلب آمرزش میکند تا وقتی که از خوردن آن فارغ شود ».
3. امام صادق(ع) فرمود :
«یکی از سختترین واجبات بر بندگان خدا، ذکر زیاد و یاد اوست». سپس فرمود: «مقصودم ذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاّ الله و الله اکبر نیست، گر چه آن هم ذکر و یاد خداست، بلکه مقصود من، این است که در برخورد با آنچه خدا حلال یا حرام کرده، خدا را یاد کند تا اگر اطاعت خدا بود، به آن عمل کند و اگر معصیت الهی بود، آن را رها سازد».[22 ]
4. آن حضرت در حدیث دیگری فرمود :
«ترک لقمه حرام أحبّ الی الله من صلاه ألفی رکعه تطوعاً؛[23] رهاکردن لقمه حرام، پیش خدا از دو هزار رکعت نماز مستحبی محبوبتر است ».
5. در بیان دیگر فرمود :
«لردّ دانق من حرام، یعدل عند الله سبعین ألف حجّه مبروره؛[24] رها کردن و گذشتن یک دانگ از حرام(یک ششم دینار یا درهم)، پیش خدا معادل هفتاد هزار حج مقبول است ».
پینوشتها
[1] . کافی، ج5، ص150، ح1 .
[2] . تحریرالوسیله، ج1، ص500، مسأله20 .
[3] . همان، مسئله 22 .
[4] . بحار الانوار، ج78، ص54، ح100 .
[5] . همان، ح97 .
[6] . چهل حدیث بازار، حدیث 8 و9 .
[7] . همان .
[8] . مؤمنون/99 و 100 .
[9] . تحف العقول، ص774 .
[10] . کافی، ج2، ص316، ح6 .
[11] . محجه البیضاء، ج7، ص328 .
[12] . خصال، صدوق، ص132، ح141 .
[13] . بحارالانوار، ج103، ص11، ح48 .
[14] . همان .
[15] . همان، ج104، ص294، ح8 .
[16] . جامع الاحادیث، ص289 .
[17] . بحارالانوار، ج104، ح17 .
[18] . مکارم الاخلاق، ص150 .
[19] . بحارالانوار، ج66، ص313، ح7 .
[20] . همان، ج103، ص16، ح71 .
[21] . مکارم الاخلاق، ص150 .
[22] . کافی، ج2، ص80، ح4 .
[23] . تفسیر معین، ص26 .
[24] . جامع الاخبار، ص442 .
از : محمود شریفی
برگرفته از : www.hawzah.net
در مقابل کار، بیکاری است که کوچکترین اثرش این است که احترام و شخصیت انسان را پیش دیگران و پیش خودش از بین می برد و همین در هم شکستن شخصیت انسان سبب می شود که تن به هر پستی و بیچارگی بدهد و انواع ابتلائات ناشی از گناه برایش پیدا شود. گذشته از همه اینها کار و فعالیت موجب سرگرمی فکری است، یعنی فکر انسان متوجه اصلاح کار خویش است و این به نوبه خود دو نتیجه دارد: یکی اینکه دیگر مجالی برای فعالیت قوه خیال و هوسهای شیطانی باقی نمی ماند، دیگر اینکه فکر انسان عادت می کند که همواره منظم کار کند، از بی انتظامی و پریدن از یک شاخه هوس به شاخه دیگر خلاص گردد .
بدیهی است که یکی از اصول شخصیت انسان همان استواری و استحکام و انتظام فکر اوست. علاوه بر اینها کار و فعالیت و به مصرف رسیدن درست انرژیهای ذخیره بدن، به روح صفا و به دل نرمی و خشوع می دهد، بر عکس بیکاری، که موجب کدورت و تاریک شدن روح و موجب قساوت و سختی دل است. از رابطه کار با تهذیب اخلاق و رابطه بیکاری با فساد اخلاق و هرزگی روح و فکر و احساسات نباید غافل بود. آدم بیکار اگر غیبت نکند و به تعبیر قرآن کریم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بکند؟ روح آدمی نیز مانند معده اش غذا می خواهد، اگر غذای کافی نرسید به هر چه رسید سد جوع می کند ولو با چیزی که مستقذر و مورد تنفر باشد .
در سالهای قحطی و گرسنگی عمومی دیده شده که افراد گوشت یکدیگر را خورده اند. اگر به روح آدمی نوبت به نوبت به طوری که این نوبتها قطع نشود غذای کافی نرسد یعنی چیزی که روح را سیر و راضی و قانع نگه دارد، چیزی که توجه روح را به خود جلب کند و اندیشه ها و احساسات را متمرکز سازد، در این صورت روح گرسنه می ماند و ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالی که مرده باشد تغذی می نماید یعنی غیبت می کند. زنانی که معمولا در خانه ها می نشینند و هیچ کاری ندارند، بیش از هر طبق و طایفه دیگر به غیبت کردن مشغول می شوند چون بیش از هر طبقه دیگر از لحاظ روحی گرسنگی و بی غذایی می کشند. به هر حال آدم بیکار به انواع مفاسد اخلاقی و بیماریهای روانی و عصبی مبتلا می شود و زندگانی اش سیاه و تباه می گردد. از نظر اسلام كار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یك ركن از اركان اساسی حیات است ، اگر مختل باشد در سایر شؤون حیات اثر می گذارد .
از جمله مختصات اسلام، این است كه نقش مؤثر امر معاش را به دقت مورد توجه قرار داده است تا آنجا كه برخی پنداشته اند اسلام نظریه زیر بنا بودن اقتصاد را گردن نهاده است. مكتب واقع بین و واقعگرای اسلام، اقتصاد را زیر بنا نمی داند، اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمی گیرد. اسلام اصلاح امر معاش را در همه سازمانهای بزرگ و كوچك اجتماعی شرط لازم می شمارد نه شرط كافی. اینست كه می گوئیم: كار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یك ركن از اركان اساسی حیات است. اگر مختل باشد در سایر شؤون حیاتی اثر می گذارد.خداوند در قرآن می فرماید : «وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِیهَا مَعَیش وَ مَن لَّستُمْ لَهُ بِرَزِقِینَ* وَ إِن مِّن شىْء إِلا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزِّلُهُ إِلا بِقَدَر مَّعْلُوم؛ و در آن برای شما و برای آنکه روزی رسان وی نیستید اسباب زندگانی پدید آوردیم* و هر چه هست، خزینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه ای معین نازل نمی کنیم» (حجر/20 و 21 ).
معایش جمع معیشة و آن وسیله و نیازمندیهاى زندگى انسان است كه گاهى خود به دنبال آن مى رود و گاهى آن به سراغ او مى آید. گرچه بعضى از مفسران كلمه معایش را تنها تفسیر به زراعت و گیاهان و یا خوردنیها و نوشیدنیها كرده اند، ولى پیدا است كه مفهوم لغت كاملا وسیع است و تمام وسائل حیات را شامل مى شود . مفسران در جمله «من لستم له برازقین » دو تفسیر گفته اند: نخست اینكه خداوند مى خواهد مواهب خویش را هم درباره انسانها و هم درباره حیوانات و موجودات زنده اى كه انسان توانائى تغذیه آنها ندارد بیان كند. دیگر اینكه خداوند مى خواهد به انسانها گوشزد نماید كه ما هم وسیله زندگى براى شما در این زمین قرار دادیم و هم موجودات زنده اى در اختیارتان گذاردیم ( مانند چهار پایان ) كه شما توانائى بر روزى دادن آنها ندارید، خداوند آنها را روزى مى دهد هر چند این كار بدست شما انجام پذیرد. ولى به نظر ما تفسیر اول صحیحتر به نظر مى رسد و دلیل ادبى آن را نیز در ذیل صفحه آوریم .
در حدیثى كه از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده نیز تاییدى براى این تفسیر مى یابیم آنجا كه در معنى جمله «من لستم له برازقین » مى گوید : «لكل ضرب من الحیوان قدرنا شیئا مقدرا »: براى هر یك از حیوانات چیزى مقدر داشتیم. و در آخرین آیه مورد بحث، در حقیقت به پاسخ سؤالى مى پردازد كه براى بسیارى از مردم پیدا مى شود و آن اینكه چرا خداوند آنقدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمى گذارد كه بى نیاز از هر گونه تلاش و كوشش باشند. مى فرماید: خزائن و گنجینه هاى همه چیز نزد ما است، ولى ما جز به اندازه معین آنرا نازل نمى كنیم. بنابر این چنان نیست كه قدرت ما محدود باشد و از تمام شدن ارزاق وحشتى داشته باشیم، بلكه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد ما است، و ما توانائى بر ایجاد هر مقدار در هر زمان داریم، ولى همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شده اى از طرف خدا نازل مى گردد. لذا در جاى دیگر از قرآن مى خوانیم : «و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض و لكن ینزل بقدر ما یشاء؛ اگر خداوند روزى را بى حساب براى بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف مى شوند و لكن به اندازه اى كه مى خواهد نازل مى گرداند» ( شورى - 27 ).
كاملا روشن است كه تلاش و كوشش براى زندگى علاوه بر اینكه تنبلى و سستى و دل مردگى را از انسانها دور مى سازد و حركت و نشاط مى آفریند، وسیله بسیار خوبى براى اشتغال سالم فكرى و جسمى آنها است، و اگر چنین نبود و همه چیز بى حساب در اختیار انسان قرار داشت معلوم نبود دنیا چه منظره اى پیدا مى كرد؟ یك مشت انسانهاى بیكار، با شكمهاى سیر، و بدون هیچ گونه كنترل، غوغائى به پا مى كردند، چرا كه مى دانیم مردم این جهان هم چون انسانهاى بهشتى نیستند كه هر گونه شهوت و خودخواهى و غرور و انحراف از دل و جانشان شسته شده باشد، بلكه انسان هائى هستند با همه صفات نیك و بد كه باید در كوره این جهان قرار گیرند و آبدیده شوند، و چه چیز بهتر از تلاش و حركت و اشتغال سالم مى تواند آنان را آبدیده كند. بنابراین همان گونه كه فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختى مى كشاند بى نیازى بیش از حد نیز منشا فساد و تباهى است .
برگرفته از: tahoorkotob.com
از لحاظ لغوی، توسعه را معادل لغت انگلیسی Development گذاشته اند و لفظ «توسعه» در ادبیات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعیل است) مانند: تغذیه و تزکیه که معنی فعل متعدی در آن ملحوظ است. ماضی آن وسع و مضاری آن یوسع و مصدر آن توسعه است به معنی «وسعت بخشیدن ».
معنای اصطلاحی «توسعه اقتصادی» در علم اقتصاد و جامعه شناسی :
در زمان حاضر در کتب تخصصی مربوط به بحث توسعه و توسعه اقتصادی درباره تعریف اصطلاحی «توسعه اقتصادی» توافق چندانی وجود ندارد و یک نکته مشترک این است که: کشورهای آمریکا، اروپای غربی، ژاپن، استرالیا و روسیه توسعه یافته اند. درباره توسعه یافتگی اقتصادی کره جنوبی، سنگاپور و مشابه آنها اجماع مشاهده نمی شود. یکی از خلط مبحث ها در این باره اختلاط «توسعه اقتصادی » با «توسعه انسانی» است که در این نوشتار سعی بر عدم اختلاط و پرداختن به «توسعه اقتصادی» است. نکته مقدماتی دیگر اجماع بر تفکیک «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» است و به همین خاطر شاخصها و نشانه های قابل مشاهده رشد اقتصادی را برای پی بردن به «توسعه اقتصادی» غیر قابل قبول می دانند .
پس «توسعه اقتصادی» مترادف «توسعه انسانی» و نیز مترادف «رشد اقتصادی» یا «رشد اقتصادی مستمر» نیست. اما توسعه اقتصادی چیست؟
عده ای معتقدند که مفهوم توسعه اقتصادی دارای بار ارزشی است و برخی می گویند : توسعه دارای بار ارزشی است و به معنای «وضعیت مطلوب» یا «وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه» می باشد. این نظر از یک جنبه، مبتنی بر آن نظری است که می گفت: «توسعه انسانی» موضوع بحث است و در نتیجه توسعه انسانی به معنی پیدایش انسانهای کمال یافته است که جنبه «مطلوبیت» و «بار ارزشی» در آن ملحوظ است. از جنبه دیگر به این معنی است که لغت «توسعه» به معنی «وسعت بخشیدن» دارای بار ارزشی است و با این امر به وصف آن که «انسانی» یا «اقتصادی» و یا و... باشد ارتباط ندارد .
اشکالی که به این اظهار نظرها وارد است این است که: با اجماع بر توسعه یافتگی اقتصادی آمریکا، انگلیس، آلمان و کشورهای دیگر اروپایی غربی و ژاپن و استرالیا و غیره ناسازگار است. چون با وجود اجماع یاد شده، بر «مطلوب بودن» وضع اقتصادی انگلیس یا کشورهای اروپای غربی «اجماع» وجود ندارد. پس «مطلوب بودن» با «توسعه یافته بودند» به طور متلازم یا حتی به طور متقارن در نظر اجماع یاد شده ملحوظ نیست. اصطلاح توسعه یافتگی اقتصادی به عنوان صفت کشورهای خاص مورد توافق و اجماع همه دانشمندان و افکار عمومی مردم جهان است .
دو ویژگی مشترک در کلیه کشورهای توسعه یافته اقتصادی وجود دارد که دقیقاً کلیه کشورهای توسعه نیافته اقتصادی فاقد این دو ویژگی هستند و طبق منطق علمی ویژگی های عینی جامع و مانع توسعه یافتگی همین دو ویژگی است. البته این ویژگی ها را نباید ویژگی مستقل شمرد. این دو ویژگی عبارتند از :
1- در همه این کشورها دانش طبیعی بعد از رنسانس مبنای فن و تولید قرار گرفته است و فیزیک نوین، شیمی جدید و.... به تکنولوژی تبدیل شده، در ابزار سازی مجسم گشته و تولید صنعتی را رقم زده است. این ویژگی در همه کشورهای توسعه یافته اعم از غربی و شرقی و پر سابقه و کم سابقه وجود دارد و در کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد. یادآوری می شود که انتقال کارخانجات صنعتی به کشورهای توسعه نیافته این ویژگی را به آنان ارزانی نی دارد .
2- در همه این کشورها، ثمره میلیاردها ساعت کار صنعتی متراکم و انباشته شده است که به آن سرمایه گذاری صنعتی می گوییم. در حالی که ویژگی مشترک کشورهای توسعه نیافته فقر سرمایه گذاری صنعتی است. سرمایه صنعتی موجود در کشورهای صنعتی و دانش فنی و علوم تجربی که بنیان این سرمایه است، موجب تولید فراوان، سریع و صنعتی در این کشورها است در حالیکه در کشورهای توسعه نیافته این وسعت در علم تجربی، در دانش فنی، در سرمایه متراکم شده و در نتیجه در تولید صنعتی وجود ندارد .
نظر اسلام در باره مقدمات و لوازم توسعه اقتصادی
اکنون باید به این سوال پاسخ داد که تعالیم اسلام نسبت به "مقدمات"، "لوازم"، "عوامل" تحقق این دو ویژگی در جامعه چه وضعی دارد؟
نکاتی که باید رابطه اسلام به آن مشخص گردند عبارتند از :
1- کار و تلاش برای رفع نیازهای ضروری خود و خانواده
2- کار و تلاش برا وسعت بخشیدن به بهره وری در زندگی و ارضاء نیازهای ثانوی .
3- کار تلاش برای جمع آوری ثروت هرچه بیشتر به قصد تبدیل آنها به خانه، باغ، وسایل زینتی و... در حدی که بالاتر از رفع نیازهای اولیه و ثانویه شخص و خانواده اش – طبق عرف رایج جامعه- باشد .
4- کار و تلاش برای جمع آوری ثروت و به گردش درآوردن آن جهت تراکم بیشتر برای خود یا برای فرزندان .
5- کار و تلاش برای رفع نیازهای ضروری فقراء و مساکین و اهل شهر و کشور .
6- کار و تلاش برای وسعت بخشیدن به تنعمات و ارضاء نیازهای ثانویه دیگران .
7- کار و تلاش برای جمع آوری ثروت و به گردش درآوردن آن جهت تراکم بیشتر به منظور قوت بخشیدن به تولید جامعه اشتغال بیشتر در جامعه .
8- طراحی جریان تولید و توزیع به صورتی که قسمت قابل توجهی از محصول نزد مدیر یا موسسه متراکم گردد .
درباره موارد یاد شده سوالاتی مطرح است :
1- درباره موارد یاد شده کدامیک از احکام پنجگانه فقهی (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) وجود دارد؟
2- هر یک از موارد یاد شده مصداق کدام صفت های اخلاقی (رذیله یا فضیلت) است؟
در اسلام از لحاظ فقهی تأمین نیازهای ضروری خود و خانواده، کسانی که قانوناً نفقه شان بر شخص واجب است، واجب است و اقدام به آن دارای فضیلت بسیاری و مورد تأکید فراوان است.از لحاظ اخلاقی هم، تلاش برای به دست آوردن حد کفاف نه حرص است و نه طمع و ضد ارزش محسوب نشده، بلکه می تواند مصداق برخی از صفتهای فاضله محسوب گردد .
3- تلاش و اقدام به فعالیتهای اقتصادی حلال است و کوشش برای رفع نیازهای ثانوی و وسعت بخشیدن به معاش نیز در روایات اسلامی پسندیده است و حتی استفاده از زکات به این منظور مشروع است. اما در کتب اخلاقی اسلامی تلاش برای رسیدن به این حد از دارایی مذموم تلقی شده است و در کتب اهل تصوف به شدت مذموم است .
4- اما اگر کار و تلاش اقتصادی بعد از رفع نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه و وسعت داشتن معاش خود و خانواده بود، «معنی عمل» تعیین کننده حک اخلاقی درباره آن است. اگر قصد از این تلاش، جمع آوری مال بیشتر برای تهیه خانه و باغ و تزئینات بالاتر از حد عرفی است؛ از نظر اخلاق اسلامی این عمل تبلور حالت روانی «حرص » است.حرص صفتی است که آدمی را بر جمع کردن مال – زاید از آنچه احتیاج دارد – و امید دارد و آن یکی از شعب حب دنیا و از مهلکات است»( حاج شیخ عباس قمی، مقامات العلمیه (خلاصه معراج السعادت )).
اما از لحاظ فقهی این فعالیت اقتصادی در موارد کسب حلال، هر چند با انگیزه جمع آوری حرص آلود مال باشد حرام نیست و نهی های وارده در شرع حمل بر کراهت می شود. پس از لحاظ اخلاقی مذموم و از لحاظ فقهی مکروه است و شخص پایبند به تعالیم اسلامی، معمولاً سعی خواهد کرد که از آن بپرهیزد. در روایات اسلامی تعالیمی وجود دارد که انسان را به کار و تلاش اقتصادی را می خواند و از تنبلی، بیکارگی، افکندن بار معاش بر دوش دیگران، ترک لذائذ حلال و رهبانیت و امثال اینها، باز میدارد و فقر را نمی ستاید اما قناعت و اجمال در طلب و استغناء و بی نیازی را ممدوح می داند.از سوی دیگر، تلاش شدید اقتصادی و دچار زحمت و خستگی شدن در طلب مال حلال و وسعت بخشیدن به برخورداری افراد تحت تکفل و کمک به دیگران و انفاق را وسیله کسب ثواب و وسیله ای برای سعادت اخروی میداند. پس در روایات اسلامی تنبلی و کاهلی و کل بر دیگران مذموم شدن است و به استناد آنها نمی توان از کار باز ایستاد ولی روایاتی هست با این مضامین که وقتی با کار و تلاش، نیاز اقتصادی خود اهل خود را به دست آوردی دست از کار بدار و نیز در فروش کالا از مومنین سود مگیر، مگر در ارقام قابل توجه که می توان خرجی روزانه را به عنوان سود معامله کسب کرد .
البته نیاز اقتصادی در روایات اسلامی به غذا و لباس ختم نمی شود بلکه لباس طبق عرف، منزل وسیع، مرکب مناسب طبق عرف داشتن مال برای صله رحم، پرداخت صدقه، اقدام به حج و عمره و زیارت قبور ائمه، ساختن بناهای خیریه و سرمایه ای برای تجارت یا زمین برای زراعت و احداث باغ، همگی جزء نیازهای اقتصادی شخص محسوب می گردد که تلاش برای کسب مال در این حد مورد تشویق قرار گرفته است.اگر همه به دستورات یاد ده عمل کنند زندگی متوسط رو به رفاه برای همگان قابل تحقق ولی تجمع نزد عده اندکی در اسناد اسلامی مذموم است: "کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم" (حشر: 7) و نیز جمع مال و خود داری از انفاق (حرص، بخل) و مصرف بیش از حد (اسراف) و ضایع کردن ثروتها (تبذیر) و اسراف را به شدت منع کرده و عامل بدبختی جوامع را دچار شدن به آنها می داند. با توجه به نکات یاد شده انگیزه کار و تلاش و حفظ اموال و اهتمام به تأمین معاش قاطبه مردم و مومنین به تعالیم اسلام وجود خواهد داشت که این امور یا از عوامل موثر بر توسعه اقتصادی می باشند و یا از آثار توسعه اقتصادی. اما نکته ای باقی می ماند که باید صریحاً به آن پرداخت و به نظر می رسد مورد نظر کسانی است که تعالیم اسلامی را ناسازگار با توسعه اقتصادی می دانند .
اسلام و استراتژی توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی به مفهوم امروزین مستلزم تراکم سرمایه صنعتی تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن در این راه مقارن با تمرکز ثروت نزد اقلیت سرمایه داری بوده است که از راه استثمار به دست آمده است. در واقع، بحث بر سر این است که استراتژی سازگار با اسلام برای تمرکز سرمایه صنعتی و قبل از آن، پس انداز مازاد و انباشت آن چگونه خواهد بود؟ انباشت ثروت و تمرکز سرمایه صنعتی در عین رعایت "کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم" چگونه میسر است؟
البته در تعالیم اسلامی بر زراعت و تجارت تأکید فراوان شده است و این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان استنباط کرد که: دعوت مردم به زراعت و خصوصاً تجارت مستلزم داشتن سرمایه زراعی و تجاری است. پس از نظر اسلام ممدوح است ولی می توان احتمال داد که منظور اسلام این است که سرمایه همه در حد «خویشفرمایی» (کارکن مستقل اقتصادی) است – همانطور که از «اجیر شدن» نزد دیگران مذمت شده است (باب کراهیه اجاره الرجل نفسه) – نه در حد پیدایش کار فرمایان بزرگ .
بنابراین، بحث حل نشده در رابطه تعالیم اسلام و توسعه اقتصادی «استراتژی توسعه اقتصادی» است و نه انگیزه کار و تلاش در اشخاص یا رسیدن به رفاه اقتصادی. استراتژی انباشت ثروت در غرب این بوده است که: صاحبان صنایع با تعیین ساعات کار کارگر و تعیین میزان سود برای تولید کننده (در نتیجه تعیین ضمنی قیمت یا تعیین حداقل قیمت کالاها براساس هزینه تمام شده و حداقل سود مرسوم بین تولید کنندگان) قسمتی از تولید را نزد خود انباشت کرده و مجدداً سرمایه گذاری می کردند و در طول دهه های متوالی سرمایه صنعتی عظیمی متراکم شد و در تولید آینده اثر شگرفی گذاشت که توسعه اقتصادی نام گرفت .
در روسیه بعد از انقلاب اکتبر راه غرب در شیوه انباشت سرمایه مورد قبول نبود و شاید ممکن هم نبود. بنابراین، دولت سوسیالیست از طریق قیمت گذاری کالاهای کشاورزی و صنعتی و در انحصار گرفتن کل تولیدات کشاورزی و صنعتی آن طور برنامه ریزی که نیروهای کار به چهار گروه تقسیم شوند :
1- تولید کنندگان کالاهای کشاورزی
2- تولید کنندگان کالاهای صنعتی و واسطه ای
3- نیروهای شاغل در بخش زیربنایی اقتصاد (مانند جاده سازی) و صنایع سرمایه ای ونظامی
4- نیروهای خدماتی اعم از کارهای طراز اول سیاسی یا پایین ترین خدمات .
کل تولیدات گروهها اول و دوم توسط دولت جمع آوری می شد و آنطور قیمت گذاری می شد که قیمت آن با کل درآمد تمام نیروی کار برابر باشد و در نتیجه بین کل نیروی کار تقسیم می شد. در نتیجه تولیدات گروه سوم یعنی نیروهای شاغل در بخش زیر بنایی اقتصاد و صنایع سرمایه ای نظامی انباشته می شد و منشأ رشد مستمر تولید در روسیه گردید. در چین استراتژی انباشت به تناسب جمعیت زیاد و اکثریت روستایی و برخی سنتها در تعاونیهای سنتی مردم، طراحی شد. به اینصورت که برای ایجاد سرمایه گذاری زیر بنایی احداث دهها و امثال آنها، نیروی کار روستایی موظف شد به ازای هر چند روز کار در مزرعه، یک روز در بخش تولیدات زیربنایی اقتصاد کار کند. مثلاً زارع پنج روز از هفته را در مزرعه کار می کرد و دو روز از هفته را در جاده سازی. به این صورت درصدی از نیروی کار در ایجاد زیربنای اقتصاد و صنایع اصلی انباشته می گردید. در صنعت نیز مشابه این امر انجام شد .
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «خَطَب رسْولُ الله یوم الله یوم مِنی فقالَ: نضَّر اللهُ عبداً سمِع مقالتی فوعاها، و بلغها من لَم یسمعها، فکم من حامل فقه غیر فقیه و کم من حامل فقه الی من هو افقه من» ترجمه: رسول خدا صلی الله علیه و آله در سرزمین منی سخنرانی نمودند و فرمودند خداوند با نشاط کند بنده ای را که سخن مرا بشنود و خوب فراگیرد و به آن کس که نشنیده است برساند که چه بسا کسانی که بار فقه با خود می کشند ولی فقیه نیستند و چه بسا کسانی که فقه را به نزد کسانی انتقال می دهند که از خود حاملان فقیه ترند و بهتر می فهمند. اکنون این سوال مطرح است که درباره پنج استراتژی یاد شده به عنوان پنج موضوع، حکم شرع مقدس اسلام چیست و کدامیک از احکام پنجگانه حرام، مکروه، مباح، مستحب و واجب بر آن صدق می کند؟
کار تولیدی کردن بیشتر از حد ضرورتهای معاش و برای توسعه بخشیدن به رزق خود و خانواده و نیز برا انفاق و دستگیری از دیگران و حتی ارث گذاشتن برای فرزندان که سرمایه کار آنها باشد محصول انگیزه ای است که به آن انگیزه پیشرفت می گویند و بروز آن در موارد یاد شده در اسلام ممدوح است. پس توجه به کار اقتصادی مذموم نیست و نظر اسلام در این باره مساعد است. در بعد انباشت ثروت و تبدیل آن به سرمایه و سرمایه گذار، وقتی آن قدر زیاد باشد که بیش از مصرف و شخص و خانواده متعلقین او باشد و نیز بیش از مصارف مستحبی از انفاق و زیارت و... باشد، از حیث انگیزشی؛ انگیزه ممدوح در اسلام برای این حد از سرمایه گذاری، که در تملک شخص معین باشد، توجه به عزت مسلمین و استقلال اقتصادی مسلمین و... است نه انگیزه حرص و طمع .
از لحاظ استراتژی انباشت، مجموعه احکام فقهی به ما می فهمانند که: «کیفیت » کسب درآمد و هزینه کردن موضوع احکام شرعی است، نه «کمیت» آن بالاستقلال . ولی در کیفیت کسب درآمد رعایت نکاتی لازم است که استراتژی اجرا شده در اروپای غربی در قرن گذشته برای انباشت سرمایه را جایز نمی شمارد. ولی شیوه چین و هند هر دو بلا مانع به نظر نمی رسند و می توان استراتژی تلفیقی با عناصر جدید به وجود آورد .
کنترلهای اقتصادی و استفاده از سیاستهای وپولی و مالی خصوصاً سیاستهای کار آمد مالیاتی، پس از تحول فرهنگ مالیاتی مردم، که هم توزیع مجدد درآمد را ایجاد کند و هم اقدامات مبتنی بر انگیزه نفع شخصی را به سوی سرمایه گذاری در بخش زیربنایی و صنعت سنگین و نیز مصرفی مورد نیاز سوق دهد از باب ولایت فقیه جایز است و می تواند راهی برای انباشت در صنعت توسط بخش خصوصی و نیز بخش دولت باشد. و نیز همه طرق عقلایی برای استفاده از کار و ثروت مردم به طور عادلانه جهت ساختن زیر بناهای اقتصادی شرعاً بلامانع است.حتی کمک گرفتن از سرمایه خارجی مادام که خوف عقلایی از تسلط خارجی و کفار بر کشور و بخشهایی از اقتصاد آن نیست شرعاً جایز است و کفار بر کشور و بخشهایی از اقتصاد آن نیست شرعاً جایز است. هر چند تعیین موارد این حکم به مطالعات تجربی اقتصادی نیازمند است و معمولاً اگر مطالعات تجربی انجام شده باشد و تأیید اقتصادی و اجتماعی داشته باشد فقط و فقط مشکل مالی داشته باشد استقراض خارجی توسط علمای اقتصادی بی ضرر بلکه مفید تلقی می شود .
پس نظر اسلام نسبت به توسعه اقتصادی نه تنها مطلقاً «منفی» نیست، بلکه حتی با شقوق مختلفه ای که کاملاً برای تحقق توسعه اقتصادی مساعد است، موافق می باشد. اما این امر منوط به داشتن اطلاعات دقیق و طراحی صحیح کنترلی و وجود دیدگاه توسعه ای به برنامه ریزی اقتصادی، می باشد. بنابراین، نباید ضعف علمی و برنامه ریزی و اجرایی را به نامساعد بودن احکام و ارزشهای اسلامی برای توسعه اقتصادی نسبت داد .
برگرفته از : www.tahoordanesh.com
یکی از مهمترین معیارهایی که جهان غرب برای تعیین جایگاه زن در اجتماع پذیرفته، میزان مشارکت زنان در زندگی اقتصادی و اشتغال آنان است .
از سوی دیگر، یکی از مهمترین نقشهای زن، نقشی است که در خانواده ایفا میکند. تردیدی نیست که خانواده یکی از ارکان جامعه و محور اساسی رشد و اعتلای انسان به شمار میرود .
این نقش از منظر جهان غرب و غرب باوران بسیار کمرنگ و بیاهمیت بوده و در برخی موارد یکی از مشکلات فراروی زنان، قلمداد شده است. یکی از نویسندگان ایرانی با پیروی از دیدگاه غرب در خصوص اشتغال زنان مینویسد: «یکی از مشکلاتی که زنان در همه جوامع با آن درگیر هستند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امور خانه میباشد .»
برای بررسی اشتغال زنان ابتدا باید اصطلاح «کار» تعریف شود. در تعریف کار و نیروی کار گفتهاند: کار فعالیتی است متشکل از اِعمال قوه فکری یا دستی که در برابر آن، مزد، حقوق، معاش یا حقالزحمه کار و کسب گرفته میشود. در محاورات روزانه این اصطلاح بیشتر به معنای محدودتر یعنی کارهای دستی یا به طور کلی کارگران دستی بهکار میرود .
در نظریه اقتصادی، کوشش انسانی یا فعالیتی است که در جهت تولید هدایت میشود و به عنوان یک عامل تولید، کار از مواد اولیه، سرمایه و مدیریت جدا و فقط شامل مساعی کارگران در اشتغال است .
به معنای دیگر، کار کلیه افرادی را دربرمیگیرد که برای زیستن کار میکنند. این تعریف به نیروی کار یک ملّت بر میگردد که شامل کلیه جمعیت قابل اشتغال و بالای یک سن معین است .
به طور معمول فعالیتهای اقتصادی زنان در بخشهای رسمی اشتغال نامیده میشود. منظور از بخش رسمی اقتصاد، صنعت، خدمات و آن بخش از کشاورزی است که دارای نیروی کار مزد بگیر باشد .
در این بخش زنان از حمایت قانونی بیشتری برخوردارند. بخش غیررسمی شامل کارهای گوناگون مثل کارهای خانگی، خانهداری، پرورش فرزند، فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی معیشتی میشود. به طور معمول کار در بخش غیررسمی اشتغال و کار محسوب نمیشود .
امّا حق این است که امروزه اندیشمندان و متفکران درصدد ارزش گذاشتن کار بدون دستمزد زنان در خانه هستند و بسیاری از اقتصاددانان معتقدند کارِ در منزل، هر چند در آیینه آمار و ارقام قابل محاسبه نباشد، امّا واقعاً دارای ارزش اقتصادی است و باید مورد محاسبه قرار گیرد و ارزش مادی آن مشخص شود .
امروزه در جوامع غربی آن چنان به اشتغال زن در خارج توجه میشود که این امر به عنوان اولین و مهمترین نقش زن مطرح شده است و نقش مادری و همسری و ادامه سنّتهای فرهنگی به عنوان نقش دوّم و فرعی مدّنظر قرار میگیرد .
شاخصها و معرّفهای تعیین کننده جایگاه زن در جامعه اسلامی با جهانبینی توحیدی و نگرش به انسان با آنچه در غرب میگذرد، اصولاً متفاوت است. در فرهنگ اسلامی با وجود آزادی انتخاب شغل و کار برای زنان مسلمان و حق مالکیت و فعالیت اقتصادی برای آنها، آنچه به نقش و پایگاه زن در جامعه اسلامی معنا و هویت میبخشد، فعالیتهای مادی و اقتصادی به معنای غربی آن نیست، بلکه فعالیت اقتصادی زنان در جامعه اسلامی با حفظ هویت دینی و گوهر عفت و تقواست .
در این نوشتار، اشتغال زنان در پنج محور اساسی بررسی میشود :
نگرش تاریخی به اشتغال زنان؛
غرب و اشتغال زنان؛
حقوق بشر و حمایت از اشتغال زنان در چارچوب سازمان ملل؛
دیدگاه اسلام در خصوص اشتغال زنان؛
اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران؛ و در نهایت به نتیجهگیری از مباحث میپردازیم .
نگرش تاریخی به اشتغال زنان
رُم باستان زن در رُم باستان از همه حقوق محروم بود و دارای هیچ گونه جایگاه و اختیاری نبود. دختران و زنان مانند شیء مملوک معامله میشدند و از حقوق اقتصادی نیز هیچ بهرهای نداشتند .
نکته قابل توجه در خانوادههای رومی این است که قرابت و خویشاوندی رسمی و حقوقی فقط در خصوص مرد معنا پیدا میکند و بین زن با مرد و زن با زن خویشاوندی وجود ندارد. مرد هر وقت صلاح میدانست، میتوانست زن یا دختر را بفروشد، قرض و کرایه دهد یا بکشد .
از این رو وقتی زن از حداقل حقوق انسانی محروم باشد و به عنوان شیء با او رفتار شود قطعاً از حقوق و امتیازات اقتصادی بهرهمند نخواهد شد. در حقوق رُم باستان، زن بهرهای از فعالیت اقتصادی و کار نداشت؛ چون اصلاً از اطلاق عنوان انسان بر آنان دریغ داشتند .
یونان باستان زن در یونان باستان نه تنها مخلوقی حقیر شمرده میشد بلکه حداقل به عنوان انسان با زن رفتار نمیشد. زن همانند شیء در اختیار مرد بود و مرد هرگونه رفتاری را با او انجام میداد و زن در این دوره از هیچ حقوقی برخوردار نبود، در نتیجه از فعالیت اقتصادی و اشتغال نیز محروم بود .
تنها موردی که برای فعالیت اقتصادی و اشتغال زنان در تاریخ یونان باستان ذکر شده، مربوط به حضور زنان برای فعالیت اقتصادی و اشتغال در بازار بوده است. این اشتغال همراه با مردان بوده و فقط در منطقه «کریت» مشاهده شده است .
ایران باستان در ایران در عصر هخامنشیان و اشکانیان، همانند روم و یونان، مرد در استفاده از اموال زن کاملاً مختار بوده؛ چون زن از هیچ حقوقی برخوردار نبوده است. به طور کلی زن دارای حداقل حقوق انسانی نبود تا بتواند فعالیت اقتصادی و اشتغال به کاری داشته باشد. وجود طبقات ممتاز در ایران موجب شد زنان از حیث اختیارات و مزایای اجتماعی به دو دسته تقسیم شوند :
زنان اشراف و بزرگان
زنان طبقه پایینتر .
امّا واقع مطلب این است که زنان اشراف در مقابل مردان طبقه خود، همان مقام و موقع را داشتند که زنان طبقه پستتر نسبت به مردان خود دارا بودند. هر دو دسته از زنان از حقوق اقتصادی و اشتغال بهرهای نداشتند و فقط زنان طبقه اشراف از زندگی بهتری نسبت به زنان طبقه پایینتر برخوردار بودند .
امّا در عصر ساسانی که افراد جامعه به طبقات مختلفی تقسیم میشدند، در داخل هر یک از طبقات، زنان متناسب با فرهنگ و وضعیت اشتغال طبقه خود مشاغلی را برعهده داشتند؛ مثلاً پوراندخت و آذرمیدخت که از زنان خاندان سلطنتی بودند، حکومت کردند. زنان سایر طبقات نیز بسته به طبقه خود به کار ریسندگی، کشت و زرع یا صنعت آن روز اشتغال داشتند .
از ویژگیهای این دوران، مالک شدن دستمزد و درآمد توسط زنان بود که میتوانست خود آن را بردارد یا به شوهرش بدهد
عربستان قبل از اسلام وضع زنان و دختران در عربستانِ جاهلیت بسیار رقّتبار بوده است؛ دختران در نظر پدران، و زنان در نظر شوهران موجودی ضعیف و بیقیمت و قابل تملک و معامله بودهاند .
اختیارات مرد نامحدود بود و مادر در محدوده خانه زندگی میکرد ولی حق هیچگونه مداخلهای در امر زندگی نداشت. یکی از بدترین سنتهای جاهلی درعربستان قبل از اسلام، زنده به گور کردن دختران بوده است .
ظاهراً اولین قبیلهای که عمل غیرانسانی دخترکشی را انجام داد قبیله بنی تمیم بود. البته جای تعجب ندارد چون در عصری که در جوامع به اصطلاح متمدن آن روز، یعنی ایران، یونان و روم با زنان همانند برده رفتار میکردند، در عربستان جاهلی نباید بیش از این متوقع بود .
در این دوران فعالیت اقتصادی و اشتغال زنان اصلاً مطرح نبوده است .
عصر ظهور اسلام با ظهور اسلام کرامت انسانی زن احیا شد و زن در کنار مرد به عنوان نیمی از پیکره حیات بشری مطرح گردید. اسلام دخترکشی را ممنوع کرد و به جامعه آموخت که به دختران احترام بگذارند. زنهای صدر اسلام در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و کارهای دیگر مشارکت داشتند .
قرآن کریم کسب و تلاش اقتصادی زنان و مردان را تأیید کرده و مالکیت آنان را بر آن مترتب ساخته است : «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن؛
برای مردان از آنچه کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان [نیز] از آنچه کسب کردهاند بهرهای است .» اشتغال زنان در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به شکلی گسترده به چشم میخورد و در تمامی شغلهای رایج آن زمان، زنان حضور داشتند. زینب، دختر جحش به صنایع دستی اشتغال داشت .
زنی به نام زینب پزشک قبیله بنیداوود بود و مریضان را مداوا میکرد .
زنانی بسیار به امر شبانی و دامداری اشتغال داشتند مانند سلامه و امهانی و زنانی چون قیله مادر بنی نمار به تجارت اشتغال داشتند .
اروپا در قرون وسطی زن در اروپای قرون وسطی از هیچ گونه حقوقی برخوردار نبود و در این دوران اگر چه زنان به کار کشاورزی میپرداختند امّا نه به عنوان مالک، بلکه به عنوان افرادی مملوک برای دیگران کار میکردند .
در سال 586 میلادی کنفرانسی در فرانسه برای بررسی این موضوع منعقد شد که آیا زن بشر است یا نه و در نهایت به این نتیجه رسیدند که زن بشری است که فقط برای خدمت به مردان خلق شده است .
در قرون وسطی، جوامع اروپایی برای زنان حق اشتغال قائل نبودند و در ابعاد دیگر نیز زنان از حقوق اجتماعی و مالی محروم بودند. اروپا در قرون وسطی یکی از سیاهترین و زشتترین دوران حیات بشری را پشتسر گذاشت .
عصر انقلاب صنعتی تا امروز آغاز «انقلاب صنعتی» در اروپا سال 1760 میلادی بود و انگلستان نخستین جامعهای بود که خصلت صنعتی به خود گرفت و به مرکزی برای نوآوریهای فنی و اقتصادی و پیشرفت تکنولوژی تبدیل شد .
شکلگیری جوامع صنعتی و ایجاد بازار کار جدید، موجب اشتغال زنان در بخش صنعت شد و از طرف دیگر باعث کاهش نقش خانواده شد. در جامعههای صنعتی، بسیاری از عملکردهای سنّتی خانواده از بین رفته یا به شدت دگرگون شده است .
اشتغال زنان در این دوره به منظور تکریم و بالا بردن منزلت زن نبوده و فقط جوامع صنعتی درصدد برطرف کردن نیاز خود به نیروی کار ارزان بودند. بر اساس آمار، تقریباً در تمام جامعههای صنعتی درآمد زنان به میزان قابل ملاحظهای کمتر از درآمد مردان است .
در طول قرن بیستم، مشارکت زنان در نیروی کار جوامع صنعتی به سرعت رو به فزونی نهاد. امروزه فعالیت اقتصادی زنان و حق اشتغال آنان در همه عرصهها مدنظر جوامع غربی است؛ هر چند در مقام عمل بین ادعا و واقع تفاوت فاحشی وجود دارد .
امروزه زنان به لحاظ کمّی، در مشاغل مختلف حضور یافتهاند، امّا به لحاظ کیفی، بر اساس آمار و شواهد قطعی، اکثر زنان در مشاغل ثانوی و جزئی هستند و مشاغل مهم (با مزد زیاد، چشماندز خوب پیشرفت، دارای ثبات) و مدیریتی در انحصار مردان قرار دارد .
البته در برخی موارد زنان هم در این عرصه صاحب نقش هستند که قابل توجه و چشمگیر نمیباشد .
ب) غرب و اشتغال زنان امروز دیدگاه غرب نسبت به زنان، مبتنی بر تساوی حقوقی از جمیع جهات با مردان است، بدون این که توجهی به تفاوتهای طبیعی میان آنان شده باشد. براساس دیدگاه برخی جریانهای فمینیستی در جهان، تنها مسئله تساوی حقوق مطرح نیست بلکه مقولات زن و مرد به طور کلی نفی میشود و در این جا تشابه حقوق زن و مرد بیشتر به چشم میآید .
این دیدگاه افراطی در حمایت از حقوق زنان مسخ انسانیت را درپی دارد و آن جدا کردن زن از هویت زنانه و هویتی است که به عنوان همسر یا مادر دارد و از طرف دیگر مرد هم در جایگاه واقعی خودش به عنوان پدر و مرد خانواده قرار ندارد .
اشتغال زنان در غرب بعد از انقلاب صنعتی، به صورت گسترده شکل گرفت. افزایش مشارکت زنان در عرصه فعالیت اقتصادی و اشتغال به سبب نیاز شدید جوامع صنعتی به نیروی کار ارزان بود نه به علت این که گسترش مشارکت زنان در جهت رعایت شخصیت و منزلت آنان باشد .
از آغاز انقلاب صنعتی تا کنون زنان در عرصههای مختلف اقتصادی فعالیت میکنند، ولی رفتار غرب با آنها هیچ گاه مبتنی بر تساوی حقوق زن و مرد نبوده و این امری است که به شهادت اطلاعات و آمارهای رسمی منتشر شده توسط مجامع بینالمللی و ملی، قابل توجه است .
در دو بُعدِ مقدار دستمزد و کیفیت شغل احراز شده، زنان در مرحلهای پایینتر از مردان قرار دارند. امروزه اندیشمندان و متفکران غربی به این نتیجه رسیدهاند که فقط کار خارج از خانه مصداق اشتغال نیست، بلکه کار در منزل هم فعالیت اقتصادی و مصداق اشتغال است؛ اما کاری پنهان است که دستمزد ندارد .
تا همین اواخر در بخش عظیمی از ادبیات جامعه شناختی، کار بدون دستمزد، به ویژه کار زنان در محیط خانه، هرگز مورد ملاحظه قرار نگرفته بود. با وجود این، چنین کاری برای اقتصاد به اندازه اشتغال مزدی ضرورت دارد .
به طور تخمینی کارِ در خانه معادل یک سوم مجموع تولید سالانه یک اقتصاد مدرن ارزش دارد .
گیدنز جامعه شناس غربی مینویسد : کار بیمزد خانگی اهمیت زیادی برای اقتصاد جامعه دارد. برآورد شده است که کارِ خانه بین 25 تا 40 درصد ثروت ایجاد شده در کشورهای صنعتی را دربر میگیرد .
امروزه جهان غرب در حالی که خود از درون دچار مشکل بزرگی شده و هنوز اطمینانی به سودمندی دستاوردهای تمدن خود ندارد، تلاش بیوقفهای را برای تثبیت فکر جهان شمولی اصول فرهنگی خود و پای بند نمودن همه دولتها برپذیرش و رعایت این اصول، دنبال میکند .
یکی از موضوعاتی که در حوزه حقوق زنان مطرح است، اشتغال زنان است. غرب با نادیده گرفتن تفاوتهای تکوینی و طبیعی زن و مرد، برابری حق اشتغال زنان و مردان را مطرح میکند، حال آن که دولتهای غربی، خود در عمل با مشکلات و موانع زیادی در خصوص برابری حق اشتغال زنان و مردان روبهرو هستند و تبعیض در این مورد کاملاً در جوامع غربی مشهود است .
در این جا به ذکر برخی از آنها میپردازیم: گرهاردلنسکی در کتاب سیر جوامع بشری این گونه مینویسد: در حوزه جنسیت، لایهبندی جوامع صنعتی امروزین کم و بیش به همان صورت جامعههای پیش از صنعت باقی مانده است. تداوم این امر را به خصوص در زمینههایی میتوان مشاهده کرد که مردان هنوز تمام اختیارات را در دست دارند .
در مجلس سنای امریکا، برای مثال، تمام کرسیها در اختیار مردان است. بیشتر صاحبان صنایع و اهل داد و ستد نیز مرد هستند. سرانجام، مطالعه دیگری درباره رهبران نظامی امریکا نشان میدهد که تمامشان از جنس مذکرند. از بدو شکلگیری کشور امریکا تا کنون هیچ زنی موفق به احراز سمت ریاست جمهوری نشده است .
در جامعه شوروی، تسلط مردان از هر لحاظ چشمگیرتر است، علت این امر قدرت عظیمی است که رهبران این جوامع در اختیار دارند و به این جهت، تمامی منصبها را در قبضه خود قرار میدهند .
در تمام سالهای عمر اتحاد جماهیر شوروی تنها یک زن به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست درآمده حتی در کمیته مرکزی حزب کمونیست که بازتر است، زنان فقط 3% اعضا را تشکیل میدادند . چنانکه یکی از کارشناسان امر گفته است، موقعیت زنان در شوروی در اصل چندان تفاوتی با موقعیت زنان در جامعه سرمایهداری ندارد .
تقریباً در تمام جامعههای صنعتی که آمارهای لازم را انتشار دادهاند، درآمد زنان به میزان قابل ملاحظهای کمتر از درآمد مردان است .
به رغم کوششهایی از این دست که به مناسبت تغییر نقش زنان به عمل میآید، مسائل بیشماری هنوز باقی است . بسیاری از زنان به دشواری میتوانند نقش کارمند را با نقش مادر و همسر درآمیزند و هر سه نوع مسئولیت را به طرزی مناسب برعهده بگیرند .
در بیشتر موارد، ضرورتهای حرفهای حالت غالب به خود میگیرد و تعهدات مادری و همسری به دست اهمال سپرده میشود .
تغییرات حاصل در نقش زنان، آشکارا در شیوه زندگی آنان بازتاب یافته است. شگفتانگیز نیست که در زمینههایی فراسوی اشتغال و زندگی خانوادگی، بسیاری از تفاوتهای سنتی بین دو جنس رنگ و بوی خود را از دست داده است .
این امر در تمام زمینهها به چشم میخورد، از طرز لباس پوشیدن تا بهداشت روانی و جسمانی، از مصرف دخانیات و الکل تا تعدد جنایتها و حوادث رانندگی، و خودکشیها .
انگلستان متوسط دستمزد زنان شاغل خیلی پایینتر از مردان است، هرچند در طول بیست سال گذشته این اختلاف تا اندازهای کمتر شده است. زنان در بخشهای شغلی که دستمزد کمتری پرداخت میشود، بیشتر حضور دارند، امّا حتی در همان ردههای شغلی هم زنان به طور متوسط نسبت به مردان حقوق پایینتری دارند؛ برای مثال، کارمندان دفتری زن در بریتانیا از 60% درآمد همتایان مردشان برخوردارند و فروشندگان زن 57 % درآمد مردها را در همان شغل به دست میآورند .
در سال 1980 مجالس قانونگذاری انگلستان شامل 1762 مرد و تنها 87 زن بود و در حال حاضر چندان نشانهای از تغییر در این عدم توازن به چشم نمیخورد .
زنان در این اواخر تا اندازهای به مشاغلی که به عنوان مشاغل مردان تعریف شده هجوم آوردهاند، امّا تا کنون فقط به میزان محدودی به این مشاغل دست یافتهاند. با وجود آن که زنان 44% نیروی کار مزدبگیر در بریتانیا در سال 1984 تشکیل میدادند، تنها 17 % موقعیتهای بالای مدیریت را اشغال کرده بودند .
زنان فقط 5% مؤسسات کسب و کار را در مالکیت خود دارند و این مؤسسات 1% کل دریافتهای مؤسسات کسب و کار را تولید میکنند.(پاورقی 1 . همان، ص 189.) - سوئد سوئد از نظر قوانین مربوط به ارتقای حقوق زن در جهان غرب رتبه اول را دارا است. بخش عظیمی از زنان در سوئد شاغل مزدبگیر هستند .
درآمد زنان در سوئد نسبت به مردان 90 به 100 است. زنان یک چهارم کرسیها را در پارلمان سوئد در اختیار دارند. با وجود این، اندکی از زنان در سطوح بالای تجارت سوئد یافت میشوند .
در سوئد همانند آلمان، درصد زنان در مدیریتها به اندازه صفر است. از دیگر خصوصیات جامعه سوئد آمار بالای طلاق و فرزندان نامشروع، ناپایدار بودن نهاد خانواده، آزادیهای جنسی بیحدّ و حساب و زندگی مشترک بدون ازدواج است .
به طور کلی در حوزه مشارکت سیاسی در سطح کلان، همانند بسیاری از حوزههای دیگر زندگی اجتماعی، زنان در میان نخبگان سیاسی کمتر دیده میشوند .
در حوزه مشاغل نظامی، غرب شعار تساوی زن و مرد را مطرح میکند، ولی در واقع حداکثر مشارکت زنان در مشاغل نظامی مربوط به امریکا است که حدود 10% پرسنل ارتش امریکا را زنان تشکیل میدهند .
در خصوص شمار زنان در کادر آموزشی مؤسسات آموزش عالی و دانشگاههای غرب، برای مثال در امریکا 8% و در انگلستان 7% است. از این رو ملاحظه میشود که در غرب، زنان در مشاغل بالای آموزشی دانشگاهی مشارکت بسیار کمی دارند .
در جوامع غربی درصد اشتغال زنان به کل شاغلین آن کشورها، از 32% در کشور ایرلند تا 48% در کشور سوئد، متغیر است (براساس آمار سال 1991 ).
امروزه گسترش بیحدّ و مرز آزادیهای فردی باعث شده نهاد خانواده در غرب بسیار ناپایدار و متزلزل باشد و زن غربی نه در عرصه خانواده موفق باشد نه نیروی کار مجرب و توانمند .
لنسکی مینویسد: مشارکت شتاب آلود زنان در صنعت باعث گسترش طلاق و افزایش جرایم شده است و این امر به گواهی آمار و مستندات رسمی، قابل قبول است .
از منظر غرب اشتغال، خود موضوعیت دارد و سرشت و طبیعت تکوینی زنان نادیده گرفته میشود. از این رو در بسیاری از مواقع به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد، به تعارض و تقابل با آن میپردازد و در بسیاری از موارد موجب زوال نهاد مقدس خانواده میشود .
به این ترتیب، در غرب نوعی تقسیم کار «مردانه» و «زنانه» به چشم میخورد. علّت چیست و چرا این همه تفاوت در کار مردان و زنان وجود دارد؟
ریشه تقسیم کار را باید تفاوت تکوینی سرشت مردان و زنان دانست. غرب باید بپذیرد که زن به ایفای نقش زنانه در خانواده و اجتماع بپردازد و مرد هم به ایفای نقش مردانه بپردازد و اگر جامعهای به حدّی برسد که در آن زن، زن نباشد و مرد، مرد نباشد، آن جامعه قطعاً سقوط کرده، تباه میشود. ج) حقوق بشر و حمایت از اشتغال زنان در چارچوب سازمان ملل واقعیت این است که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند .
نظام حقوق بشر، حمایت از زنان را به عنوان یکی از اهداف خود، مدّ نظر قرار داده و سازمان مللمتحد از طرق مختلف از اشتغال زنان حمایت کرده است .
به طور کلی نگرش سازمان ملل متحد و دیگر سازمانهای بینالمللی به زن و حقوق او از منظر انسانشناسی غربی است که در آن آزادیهای زنان در حدّ بسیار زیاد لحاظ شده، بدون این که سرشت زنانه او و نقشی که به عنوان همسر یا مادر دارد، مدنظر قرار گرفته باشد؛ یعنی استاندار مطلوب نهادهای رسمی بینالمللی، استانداردِ حداقل جوامع غربی است که با ماهیت فرهنگ و با مدهای دیگر جوامع بشری مخصوصاً مسلمانان مغایرت دارد .
این مطلب مهم باید مورد توجه قرار گیرد.) امروزه حمایت از اشتغال زنان، به طور عمده توسط «سازمان بینالمللی کار » صورت میگیرد؛ چون پس از انقلاب صنعتی و کشانده شدن زنان به کار در صنایع، ضرورت حمایت از ایشان در برابر برخی خطرها و تنظیم مقررات ویژه در مورد شرایط کار آنان حس میشد .
سازمان ملل متحد نیز طی اعلامیه جهانی حقوق بشر سال 1948 با اشاره به تساوی حقوق زن و مرد در مقدمه اعلامیه در مواد مختلفِ آن بر تساوی اجرت در برابر کار مساوی (بند 2 ماده 23) و حمایت از مادران (بند 2 ماده 25) تأکید ورزیده است. پس از آن تاریخ، ابتدا در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سال 1966 همین اصول را با وضوح بیشتری اعلام کرده است .
سپس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1967 در اعلامیهای تحت عنوان «اعلامیه رفع تبعیض در مورد زنان» بر تساوی حقوق زنان در حیات اقتصادی و اجتماعی، و به ویژه در زمینه کار (دستیابی به آموزش حرفهای، استخدام، ارتقای شغلی، تساوی مزد و غیره ) تأکید کرده است .
سازمان بینالمللی کار )I.l.o( در ابعاد گوناگون از اشتغال زنان حمایت نمود. این حمایتها در واقع ماهیت حفظ نقش زن را دارد که با تساوی حقوقی زن و مرد (مورد قبول غرب) سازگاری ندارد .
سازمان بینالمللی کار در موارد زیر از حقوق زنان شاغل حمایت کرد :
ممنوعیت کار زنان در ساعات شب؛ مخالفان ممنوعیت کار زنان در ساعات شب پایه استدلال خود را بر اصل برابری زن و مرد قرار میدهند و ابراز عقیده میکنند که چنین ممنوعیتی نوعی تبعیض به ضرر زنان به وجود میآورد و سبب میشود که در پارهای کارها از تبعیض زنان خودداری کنند .
ممنوعیت کارهای خطرناک و زیان آور؛
حمایت از جنبه مادری کارگران زن؛
حمایت در جهت برقراری تساوی شرایط کار زنان و مردان :
منع تبعیض در استخدام و اشتغال؛
اصل تساوی مزد کارگر زن و مرد در برابر کار مساوی .
امروزه بسیاری از کشورها بر این باورند که وجود مقررات حمایتی برای زنان ضروری است. با توجه به وضع موجود در بسیاری از کشورهای جهان به نظر میرسد حذف مقررات حمایتی، شرایط کار زنان را دشوارتر خواهد ساخت .
حمایت سازمان ملل و دیگر سازمانهای وابسته به آن از زنان و به خصوص در بحث ما (اشتغال زنان) نشان دهنده این است که نگاه جامعه بینالمللی به زنان و مسائل آنان، نگاه خاص مبتنی بر تفاوتهای طبیعی میان زنان و مردان است .
در غیر این صورت حمایتهای خاص از حقوق زنان و امتیازات خاصی را برای آنها قائل شدن معنا و مفهومی نخواهد داشت؛ چون با ادعای تساوی حقوقی زن و مرد و با عدم تبعیض سازگاری ندارد .
امروزه حمایت از اشتغال زنان تنها در چارچوب سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی کار نیست، بلکه بسیاری از سازمانهای بینالمللی منطقهای و ملی و همچنین سازمانهای بینالمللی غیردولتی (N.G.O) این کار را انجام میدهند .
د) دیدگاه اسلام در خصوص اشتغال زنان در شاکله حقوق انسان در اسلام، مسئلهای تحت عنوان «حقوق جنسیتی زن» مطرح شده است، که در تمامی قوانین اقتصادی، جزایی، عبادی، سیاسی و اجتماعی به منظور حفظ توازن اجتماعی و اجرای عدالت، ساری و جاری است و امتیازات و تسهیلات اشتغال زنان، الهام گرفته از قانون الهی است .
در برنامهریزی عدالت اجتماعی، به هیچ صنفی - اعم از زن و مرد - نباید ظلم و تبعیض وارد شود. اگر نگرش به زن، نگرشی خاص باشد و باعث شود که زن از جایگاه اصلی انسانی خود خارج شود، به تبع آن، مرد هم نمیتواند در جایگاه انسانی خود قرار گیرد.(پاورقی 2 . همان.) یکی از نقشهای مهم زن، نقش همسری و دیگری نقش مادری است .
در نگرش اسلام همیشه «انسان» و هدایت او مدنظر بوده بدون این که زن یا مرد به تنهایی ملاحظه شده باشد. از این رو در طرح مباحث جدید مربوط به زنان، نباید منفعلانه برخورد کرد، بلکه باید با استفاده از مبانی متقن اسلامی سعی کنیم به حلّ معضلات و مشکلات بپردازیم .
از دیدگاه اسلام، تفاوتهای زن و مرد «تناسب» است نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوتها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعاً برای زندگی مشترک ساخته شدهاند و مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت است، به وجود آورد .
بررسی اشتغال زنان از دیدگاه اسلام با ذکر مطالب طرح شده آسانتر و جامعتر خواهد بود. زن در اسلام مجبور نیست برای خود یا خانوادهاش کار کند و نفقه دادن از ناحیه مرد به زن واجب شرعی است. زن مکلّف به اشتغال نیست مگر اینکه احتیاج به شغل داشته یا اشتغال برای او ضرورت یافته باشد و یا به سبب اَمری که وجوب کفایی اشتغال برای زنان را دربر دارد و باید نیازهای جامعه با اشتغال برطرف شود .
قرآن کریم برای زنان همانند مردان، حق کسب و فعالیت اقتصادی قائل است: «برای مردان از آنچه کسب کردهاند بهرهای است و برای زنان [نیز] از آنچه کسب کردهاند بهرهای است .»
در عصری که جوامع بشری برای زن هیچ گونه حقوق اقتصادی و اشتغال قائل نبودند و حتی زن از حقوق اولیه انسانی محروم بود، اسلام برای زن حقوق مالی و اقتصادی قائل بود. یکی از حقوقدانان در این خصوص مینویسد: استقلالی که زن در اموال خود دارد و فقه شیعه از ابتدا آن را شناخته است، در یونان، روم و ژرمن و تا چندی پیش هم در حقوق غالب کشورها وجود نداشته است .
اشتغال زنان در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به شکلی گسترده به چشم میخورد و در تمامی شغلهای رایج آن زمان زنان حضور داشتند . زنان در این دوره به مشاغلی از قبیل پزشکی، تجارت و صنایع دستی اشتغال داشتند .
مطلب عمده در فرهنگ اشتغال زنان از منظر اسلام، حفظ جایگاه و منزلت زن است و این اَمر باید در اشتغال زنان لحاظ گردد. در تفکر اسلامی، حفظ و گسترش نهاد خانواده بر پایه ویژگیهای فطری و طبیعی زن و مرد، اولویت و اهمیت خاصی دارد و در کنار آن بر امکان اشتغال و استقلال مالی زنان تأکید شده است .
اسلام اشتغال را برای زن هدف نمیداند بلکه آن را در خدمت خانواده و رفاه و آسایش آن میپذیرد و اشتغال را به عنوان یکی از راههای افزایش قابلیت و شکوفایی استعداد زنان و در جهت تعالی و کمال آنان میپذیرد .
ه) اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران اشتغال زنان را در جمهوری اسلامی ایران میتوان در ابعاد مختلف بررسی کرد. در این نوشتار اشتغال زنان در دو بُعد بررسی میگردد :
قوانین موضوع در قوانین مربوط به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران، نه تنها تبعیض به مفهوم اجحاف قانونی به زن وجود ندارد، بلکه مجموعهای از تسهیلات و امتیازات همچون کار نیمه وقت، مهدکودک، مرخصی زایمان، بازنشستگی زودرس و ... برای استحکام خانواده مقرر شده است .
قانون اساسی بر اساس بند 2 اصل 43 قانون اساسی: دولت موظف است شرایط و امکانات کار را برای همه [اعم از زن و مرد] به منظور رسیدن به اشتغال کامل فراهم سازد و وسایل کار را در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند قرار دهد .
بر اساس اصل بیست و یکم قانون اساسی دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و امور زیر را انجام دهد :
ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او؛
حمایت از مادران، به ویژه در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بیسرپرست؛
ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده؛
ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست؛
اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته، در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با آنکه برای خانواده و بقای آن بیشترین اولویت و اهمیت را قائل است، زن را در صحنههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی همپای مردان میداند .
در مقدمه قانون اساسی آمده است : زن ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی، پیشاهنگ و همرزم مردان، در میدانهای فعالیت است و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود .
قانون استخدام کشوری به طور کلی در قانون استخدام کشوری محدودیتی در استخدام و حالتهای مختلفی که در طول خدمت مستخدم احتمال وقوع آن وجود دارد، از لحاظ جنسیت مشاهده نمیشود. شرط تصدّی مشاغل، توانایی انجام دادن و داشتن شرایط احراز شغل است .
قانون کار و قانون تأمین اجتماعی در قانون کار جمهوری اسلامی ایران سعی بر این بوده است که نه تنها مقاوله نامهها و توصیه نامههای بینالمللی در مورد زنان مورد توجه قرار گیرد، بلکه با توجه به منزلتی که اسلام برای زنان قائل است و جایگاه وی در خانواده، مقررات به نحوی تدوین گردد که زنان علاوه بر اشتغال در مشاغل گوناگون قادر باشند به وظایف خطیر خود در خانواده عمل کنند و در ضمن خصوصیات روحی و جسمی زنان نیز مدنظر قرار گرفته است .
مقررات خاص کار زنان عمدتاً در مبحث چهارم از فصل سوم قانون کار به شرح ذیل آمده است :
ماده 75 - ممنوعیت انجام کارهای سخت و زیانبار و حمل بار بیش از حد مجاز؛
ماده 76 - محاسبه نود روز برای مرخصی زایمان؛
ماده 77 - در مواردی که نوع کار برای زنان سخت باشد کار بهتر و سبکتری بدون کسر حقالسعی به زنان ارجاع شود؛
ماده 78 - مربوط به حق شیر دادن با فرجه قانونی قابل احتساب؛
ماده 38 - برای انجام کار مساوی در شرایط مساوی در یک کارگاه باید تساوی دستمزد وجود داشته باشد و هر نوع تبعیضی در این خصوص ممنوع است .
در قانون تأمین اجتماعی کشور نیز مقرراتی برای حمایت از برابری زن و مرد در اشتغال پیشبینی شده است :
پرداخت مبلغی به عنوان کمک هزینه ازدواج و کمک عایلهمندی به بیمه شده مرد یا زن؛ - قانون بازنشستگی پیش از موعد بیمهشدگان تأمین اجتماعی که بر اساس آن زنان با بیست سال سابقه کار و حداقل 45 سال سن پیش از موعد بازنشسته میشوند؛ - تقلیل ساعت کار بانوان در قانون خدمت نیمه وقت بانوان؛ - قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث .
اشتغال زنان در آیینه آمار براساس شاخصهای مختلف توسعه انسانی ارائه شده توسط سازمان برنامه و بودجه در سال 1378 فعالیت اقتصادی زنان در ایران این گونه برآورد شده است
سهم نسبی درآمدی زنان: از 6/7% در سال 1367 به 7/9% در سال 1376 افزایش یافت
نرخ فعالیت اقتصادی زنان نسبت به مردان: از 6/11% در سال 1367 به 3/14% در سال 1376 افزایش یافت .
سهم نسبی زنان در کل نیروی کار بزرگسال (درصد): از 9/9% در سال 1367 به 2/12% در سال 1375 افزایش یافت .
بررسی وضعیت استخدام شدگان زن در سالهای بعد از انقلاب نشان میدهد، استخدام زنان در سالهای اخیر بر مبنای استفاده مطلوب از نیروی زنان در بخش دولتی صورت گرفته است، به طوری که 07/89% استخدامهای مستخدمین زن در بخش مشمول در سالهای بعد از انقلاب در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته و پس از آن وزارت فرهنگ و آموزش عالی با نسبت 92/3% و بهداشت درمان و آموزش پزشکی با نسبت 54/2% قرار دارند .
به این ترتیب فقط 47/4% از کل استخدامهای سالهای اخیر مربوط به سایر وزارتخانهها است. چنانچه نسبت استخدامهای دو سال اخیر را در نظر بگیریم ملاحظه میشود که 31/93% از کل مستخدمین زن در آموزش و پرورش شاغل شدهاند، در صورتی که استخدامهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و فرهنگ و آموزش عالی را به آن بیافزاییم نسبت مذکور به 35/97% میرسد .
به این ترتیب در دو سال اخیر فقط 65/2% استخدامهای زنان در سایر وزارتخانهها صورت گرفته است .
با بررسی آمار و ارقام ارائه شده، مشاهده میشود اشتغال زنان به طور عمده در مشاغل فرهنگی و مشاغلی است که تناسب بیشتری با منزلت و جایگاه زن در جامعه دارد .
انتخاب مشاغل در هر جامعهای برخاسته از فرهنگ حاکم بر آن جامعه است؛ از این رو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با افزایش استقبال زنان برای اشتغال در کارهای متناسب با منزلت خودشان مواجهایم و این خود اَمری کاملاً مثبت و رویکردی صحیح است که در جامعه ما شکل گرفته که البته در کنار نقش همسری و مادری زن قرار میگیرد .
یکی از زنان نویسنده با برداشت غربی از حقوق زنان در ایران و اشتغال آنان، این گونه نقش اصلی زن در جامعه ایران را به انتقاد میگیرد: در یک نگاه به ساختار شغلی زنان مشاهده میشود که محدوده شغلی زنان از سه - چهار شکل فراتر نمیرود .
حضور زنان فقط در شغلهایی که در واقع ادامه نقشهای سنتی آنها است و انتقال این نقشها از خانه به اجتماع است، ملموس و قابل اعتنا میباشد .
این اشتغال عبارت است از معلّمی و مشاغل مربوط به امور بهداشتی و درمانی که در واقع ادامه نقشهای تعلیماتی و حمایتی و مراقبتی مادرانه از خانواده به اجتماع است... . تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سالهای اخیر نشان میدهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمییابد مگر این که فعالیتهای صنعتی کشور توسعه پیدا کند و زنان در تولید مشارکت داشته باشند. برای قرار گرفتن در مسیر توسعه انتظار ایفای نقشهای سنتی از زنان، تفکری مردود و غیرمنطقی است
در حالی که امروزه در جوامع غربی بحث در خصوص نقش سهم کارِ خانگی یا کار در منزل در توسعه مطرح شده است و جامعهشناسان و اقتصاددانان غربی برای کار در منزل اهمیت زیادی قائلاند،
مطرح کردن تغییر نقش زنان در جامعه و نفی جایگاه و نقش سنتی زنان - یعنی مادری و همسری - نشان دهنده بستر سازی این گونه اشخاص برای استحاله فرهنگ اسلامی در جامعه است .
امروزه در غرب شاهد شکلگیری دیدگاههای جدیدی در عرصه اقتصاد هستیم که خدمات خانگی تولید شده را به ارقام سنتی تولید ناخالص ملی اضافه متناسب با منزلت خودشان مواجهایم و این خود اَمری کاملاً مثبت و رویکردی صحیح است که در جامعه ما شکل گرفته که البته در کنار نقش همسری و مادری زن قرار میگیرد .
یکی از زنان نویسنده با برداشت غربی از حقوق زنان در ایران و اشتغال آنان، این گونه نقش اصلی زن در جامعه ایران را به انتقاد میگیرد: در یک نگاه به ساختار شغلی زنان مشاهده میشود که محدوده شغلی زنان از سه - چهار شکل فراتر نمیرود .
حضور زنان فقط در شغلهایی که در واقع ادامه نقشهای سنتی آنها است و انتقال این نقشها از خانه به اجتماع است، ملموس و قابل اعتنا میباشد .
این اشتغال عبارت است از معلّمی و مشاغل مربوط به امور بهداشتی و درمانی که در واقع ادامه نقشهای تعلیماتی و حمایتی و مراقبتی مادرانه از خانواده به اجتماع است... . تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سالهای اخیر نشان میدهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمییابد مگر این که فعالیتهای صنعتی کشور توسعه پیدا کند و زنان در تولید مشارکت داشته باشند .
برای قرار گرفتن در مسیر توسعه انتظار ایفای نقشهای سنتی از زنان، تفکری مردود و غیرمنطقی است. در حالی که امروزه در جوامع غربی بحث در خصوص نقش سهم کارِ خانگی یا کار در منزل در توسعه مطرح شده است و جامعهشناسان و اقتصاددانان غربی برای کار در منزل اهمیت زیادی قائلاند، مطرح کردن تغییر نقش زنان در جامعه و نفی جایگاه و نقش سنتی زنان - یعنی مادری و همسری - نشان دهنده بستر سازی این گونه اشخاص برای استحاله فرهنگ اسلامی در جامعه است .
امروزه در غرب شاهد شکلگیری دیدگاههای جدیدی در عرصه اقتصاد هستیم که خدمات خانگی تولید شده را به ارقام سنتی تولید ناخالص ملی اضافه میکنند؛ حال آن که این افزایش در آمار آمارگران نمیآید .
از این رو معیار دیگری برای زندگی اقتصادی، به نام رفاه خالص اقتصادی (NEW) پیشنهاد شده است .
گیدنز مینویسد: «25 تا 40 درصد ثروت جوامع صنعتی ناشی از کار بی مزد خانگی است .»در حالی که امروزه در غرب دیدگاه بازگشت به ارزشگذاری کار در منزل مطرح است و برای این کار ارزش اقتصادی قائل شدهاند، این نویسنده اساساً جایگاه و نقش سنتی زنان در جامعه ایران را مردود میداند و فقط معیار پیشرفت زنان را مشارکت در کارهای صنعتی و تولیدی میداند .
امّا در خصوص میانگین دستمزد زنان در سازمانهای دولتی، نسبت دستمزد زنان به مردان 80 به 100است. با توجه به آماری که در سال 1994 از طریق سازمان ملل تهیه گردیده و در گزارش آن آمده است، وضعیت دستمزد در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته میزان خوبی را دارا است. در حالی که بالاترین دستمزد زنان نسبت به مردان، در کشور سوئد است، یعنی نسبت 90 مقابل 100 و در امریکا 59 به 100 و در ژاپن 51 به 100 است .
پس ملاحظه میکنیم در زمینه دستمزد، زنان ایرانی از دستمزد مناسبی در قیاس با سایر کشورها برخوردارند . شاید در کشور ما درصد زنان شاغل در کارهای رسمی که 12% اعلام شده است نسبت به کشورهای غربی که حداقل 32% و حداکثر 48% اعلام شده، آمار کمی باشد، امّا باید نگرش جامعه ما به زن و اشتغال از منظر حفظ هویت دینی و نقش مادری و همسری صورت گیرد .
از این رو ارتقای کمّی و کیفی اشتغال زنان در ایران زمانی میتواند مطلوب باشد که در راستای حفظ هویت فرهنگی و دینی زنان باشد. در غرب زنان باید برای اشتغال تلاش کنند؛ چون اشتغال، خود به هدف تبدیل شده و نهاد خانواده بسیار متزلزل و ناپایدار است. امّا جامعه ما بر اساس فرهنگ اسلامی تقسیم کار را بین زنان و مردان میپذیرد .
آنچه به عنوان پیشنهاد در خصوص اشتغال زنان در ایران میتوان مطرح نمود، باز کردن راههای توسعه و گسترش نقش زنان در عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است تا زنان بتوانند از قابلیتها و تواناییهای خود برای پیشرفت جامعه اسلامی استفاده مطلوب نمایند .
شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1370 سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران را تدوین کرد که ذکر خلاصهای از آن سیاستها میتواند در این نوشتار مفید باشد :
با توجه به قداست مقام مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به نقش زنان در فرایند رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه در نظر گرفته شود .
اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و اداری از جمله شرایط و لوازم تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه است و باید به آن وقع لازم گذاشته شود .
شرایط و محیط کار اجتماعی بانوان باید به گونهای مهیا باشد که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفهای آنان فراهم شود و به دیانت، شخصیت، منزلت و سلامت روحی، فکری و جسمی آنان لطمهای وارد نیاید .
با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی و به عنوان نیمی از جمعیت، باید تسهیلات لازم برای اشتغال آنان از سوی دستگاههای اجرایی فراهم آید و برنامه ریزیهای مناسب حسب اولویت صورت گیرد و به علاوه، قوانین و امکانات فوق العادهای نیز برای اشتغال زنان تا سرحد رفع نیاز در نظر گرفته شود و زنان نیز مانند مردان قادر باشند بدون تبعیض، شغل مطلوب خود را به دست آورند .
تشویق بانوان تحصیلکرده و متخصص با تجربه به احراز سمتهای مدیرت و مشاغل ستادی، به منظور امکان استفاده از کارآیی آنها در سطوح عالی اجرایی .
با توجه به اهمیتی که نظام جمهوری اسلامی ایران به استحکام بنیان خانواده و نقش تربیتی و سازنده زنان در خانه قائل است، مقررات و تسهیلات لازم، به مناسبت در حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انساناند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. بله، در بعضی موارد تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد .
بعد از ذکر مطالب اساسی در خصوص نگرش به زن و منزلت او، میتوان به صورت شفاف و غیر منفعلانه به اشتغال از منظر غرب نگریست. تا استیفای کامل حقوق زنان در جوامع اسلامی فاصله زیادی وجود دارد، امّا این به معنای پذیرش وضعیت موجود در غرب نیست؛ چون شاخص اصلی فرهنگ جدید غربی فردگرایی است و این فرهنگ جدید خانواده را تحت الشعاع قرار داده و بنیان آن را متزلزل ساخته و زن را همانند مرد قرار داده است .
فرد محوری باعث شده نگرش خاصی به زن شکل بگیرد و در آن زن جدا از مفهوم خانواده مورد توجه قرار بگیرد. نگاه به اشتغال زنان در غرب با توجه به آمارها و ارقامی که ارائه میشود دلیل بر منزلت بالا و تعالی نقش زن نیست و نگاه به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی با توجه به آمار موجود دلیل بر پایین بودن منزلت زن نیست، بلکه ما معتقدیم در جامعه اسلامی باید قابلیتها و تواناییهای زنان شکوفا شود و نگاه به زن و اشتغالِ او با توجه به مطالبی که ذکر شد، نگاهی معقول و متناسب با شخصیت او باشد .
اگر بخواهیم در روندی شتابآلود، صرفاً الگوی اشتغال زنان در غرب را بپذیریم، هم نمیتوانیم توسعه کمّی اشتغال را برای زنان فراهم سازیم و هم از مبانی اسلامی و دینی دور میشویم و به بیراهه میرویم .
نهایت این که اگر نهاد خانواده به عنوان یک واحد اساسی اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرد نگرش به اشتغال زنان، مبتنی بر واقعیت خواهد بود و دغدغه تطابق با معیارهای دیگر جوامع را نخواهیم داشت .
نویسنده: محسن قدیر
برگرفته از: jobportal.ir
ساختار اساسی دولت شهر اسلامی
خلاصه : در این مقاله که مربوط به سخنرانی مشترک جناب آقایان تدین و نوایی در جلسات هفتگی هیات مروجان رهبری و مدیریت اسلامی می باشد، ابتدا تعاریف مختلف از شهر ارائه شده است. سپس سه الگوی مطرح در اداره شهر که شامل سیستم غیر متمرکز درنظام های فدرالی، سیستم غیر متمرکز درنظام های متمرکز، و سیستم فرانسوی (ناپلئونی) می باشد، ارائه شده است. در ادامه تاریخچه و نحوه اداره شهر در ایران در سه مقطع زمانی از آغاز تا انقلاب مشروطیت، بین دو انقلاب (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی)، و بعد از انقلاب اسلامی تا کنون بیان شده است. یکی از چالش های کنونی اداره شهرها مسئله مدیریت یکپارچه شهری می باشد که در این مقاله الزامات مدیریت یکپارچه شهری در دو سطح ملی و منطقه ای مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش پایانی مقاله ساختار دولت شهر اسلامی مبتنی بر نظام ولایت فقیه تشریح شده و راهکارهایی برای پیاده سازی آن ارائه شده است .
مفاهیم کلیدی : شهر، مدیریت شهری، دولت شهر اسلامی، نظام ولایت فقیه .
تعاریف شهر :
در یونان، شهر جایی است که علاوه بر ویژگی های قانونی که یک شهر باید داشته باشد، پارک، ورزشگاه و تالار عام داشته باشد. در هند، معبد، قصر و بازار، در اروپا بازار و حکومت محلی مستقل باید داشته باشد. مسلمانان؛ جایی را شهر می دانستند که مسجد جامع، بازار و مدرسه داشته باشد. اگر بخواهیم تعریفی امروزی از شهر ارائه دهیم میتوانیم بگوئیم شهر مجموعهی مرکبی از عوامل طبیعی اجتماعی و محیط های انسان ساخت است که درآن جمعیت ساکن، متمرکز شده است. البته در دیدگاه مختلف تعاریف گوناگونی از شهر ارائه شده است به عنوان مثال در جامعه شناسی می گویند شهر می تواند سکونت گاه دائمی انبوه و نسبتاً بزرگی برای افراد اجتماعی باشد یا به لحاظ اقتصادی می گویند شهر جایی است که شغل اکثر آنها غیر کشاورزی است یا جغرافی دانان بیشتر به یک فضای جغرافیایی و فضای شهری تأکید میکنند و به موقع جغرافیایی و مکانی که شهر درآن واقع شده تأکید بیشتری دارند .
الگوهای اداره شهری
معمولاً سه الگوی اداره شهری ارائه می شود که عبارتند از :
الف - الگوی اول سیستم غیر متمرکز درنظام های فدرالی است که در ایالات متحده آلمان و هند ارائه می شود. این شکل حکومت شهری منجر به مدیریت شهری شده که مدیر شهری مدیر اجرایی شهر است .
شکل دوم، شکل کمیسیونی است که مردم شهر به جای اینکه افراد را انتخاب کنند کمیسیون هایی را انتخاب می کنند و این کمیسیون های مختلف از بین خودشان یا اینکه مردم از بین خود کمیسیون ها یک نفر دیگر را به عنوان شهردار انتخاب می کنند شهردار فقط رئیس جلسه شورای شهر است وبه آن صورت حالت اجرایی ندارد .
این شکل به حالت شهردار ضعیف شورا است. در این شکل هم مردم اعضای شورای شهر را انتخاب می کنند وقدرت اصلی دست اعضای اصلی شورای شهر است از طریق کمیته هایی که شورای شهر دارد شهر را اداره می کند و در این شکل هم شهردار معمولاً قدرت آنچنانی ندارد .
ب- نوع دیگر سیستم غیرمتمرکز درنظام های متمرکز است که به سیستم بریتانیایی هم شهرت دارد .
کشورهایی که از این الگو تبعیّت می کنند، انگلستان، استرالیا، کانادا، ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی هستند .
در انگلستان به این صورت است که برای شهرستان و بخش هر کدام یک حکومت محلی درنظر گرفته اند. تقریباً مسؤلیت های آنان کاملاً مشخص و جدا از هم است . سلسله مراتب کاملاً مراعات می شود و آن چیزی که در شهرستان است یعنی شورای انتخاب در شهرستان تمام دستورات و قوانینی که در مقیاس شهرستان است رعایت می شود. در قسمت بخش هم تمام قوانینی که مقیاس بخش را دارد بر عهده شورای شهر است. درشهر هم به همین صورت است ولی در انگلستان، لندن یک مدیریت جداگانه دارد که خودش به چند قسمت تقسیم می شود .
ج- سیستم سوم سیستم فرانسوی است؛ کشورهای فرانسه و آمریکای لاتین وکشورهای اسکاندیناوی با اکثر کشورهای جهان سوم از سیستم نظارتی فرانسوی که به ناپلئونی هم معروف است پیروی می کنند در این سیستم شهروندان، شورای شهر را انتخاب می کنند. شورای شهر، شهردار انتخاب می کند. شهردار، ریاست جلسات را به عهده دارد تقریباً قوانین اجرایی ، بودجه و همه این ها در اختیار شهردار است، با توجّه به این که قانون اساسی ما ترجمه قانون اساسی فرانسه با کمی تغییر است، سیستم شهری ما هم مثل اکثر کشورهای درحال توسعه از تیم نظارتی فرانسوی تبعیّت می کند .
تاریخچه و نحوه اداره شهر در ایران :
الف ) از آغاز تا انقلاب مشروطیت. در دوران باستان آن چه که مردم اداره شهر سهیم بودند بیش تر شرکت در مراسم مذهبی و معابد بود. در دوران هخامنشی این الگو ادامه داشت تا حمله اسکندر به ایران شهرهایی شکل گرفت که الگو گرفته بود از یونان با همان حکومت محلی که به حالت استقلال اداره می شد که تا دوران سلوکیان ادامه داشت. در دوران سلوکی از بین خود آن ها 300 نفر را بر اساس ثروت یا خرج یا همان دارایی و دانایی انتخاب می کردند که وظیفه اداره شهر به عهده این گروه بود. در دوران ساسانیان کم کم شکل حکومت مرکزی اداره شهرها دست خوش تغییر می شود. در دوران پس از اسلام امور به 4 قسم تقسیم می شد: 1) امور اداری سیاسی، در عموم حکومت هایی که در ایران شکل گرفت این گونه بود که امور اداری سیاسی و امنیتی به عهده حاکم یا امیر نشین بود. 2 ) امور اجتماعی اقتصادی و خدماتی بر عهده رئیس شهر و کدخدا بود. 3) امور انتظامی بر عهده داروغه، 4) امور قضایی به عهده قضات گذاشته شد .
ب) بین دو انقلاب، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، آن مواردی که در اداره شهر نقش اصلی داشتند، قوانین و حرکت ها و مواردی که پیش آمد در اداره شهر در حکومت شهری ایران شکل گرفته بود، تأثیر داشت. از اهم موارد یکی تأثیر قانون بلدیه در سال 1360 بودکه بعد از این در سال 1309 تا 52 شهرداری تأسیس شد .
در ایران آن چیزی که مهم بود وابستگی مالی و اداری به دولت بود، شهرداری ها با وابستگی هایی که داشتند تقریباً هم در اداره شهر و هم در بقیه مسائل به آن حالت اولیه که بعد ازکمیته بندی به وجود آمده بود را از دست دادند در این دوران اداره شهرداری ها به وزرات کشور سپرده شد و شهرداری ها تا پایان حکومت پهلوی اوّل به 136تا رسید. در حکومت پهلوی دوّم تشکیل شهرداری ها و مجامع بود در سال 1328 که قانون مهم این را بنده یک ذره پررنگ تر انتخاب کردم چون مهم ترین قانونی که برای شهرداری ها و اداره شهر تصویب شده است قانونی به اسم قانون شهرداری هاست که در سال 1334 به اسم قانون شهرداری ها تصویب شده است که با گذشت نیم قرن با کمی حذف و تعدیل همین قانون در ایران رایج است. کاهش قیمت نفت باعث شد که تقریباً آن حالت مدیریت شهر از هم بپاشد چرا که تقریباً هر تصمیمی که دولت می توانست و هر تغییری که در شهر لازم بود، می داد قبل از کاهش نفت و مدیریت و آن برنامه ریزی که برای شهر از طریق مالیات عوارض بود تقریباً کم رنگ شد. شهرداری ها به 450 تا رسید .
ج) بعد از انقلاب اسلامی تا کنون، آن چیزی که در مدیریت شهری یا اداره شهرها تأثیر گذاشت، یکی حد نصاب جمعیت از 5 هزار نفر رسید به 10 هزار نفر با یک اضافات و کمی که در بعضی شهر ها به وجود آمد، گفتنند در تراکم های مختلف این می تواند تغییر کند که شورای شهر به جای انجمن شهر با همان اختیارات. این مسئله پررنگ تر شده است، به خاطر این که شورای اسلامی تشکیل شد و تقریباً یک گام بزرگ برای نحوه اداره شهر بود .
الزامات مدیریت یکپارچه شهری :
در حال حاضر می خواهیم بدانیم که اداره شهر به چه صورت است چه سازمان هایی با اداره شهر ارتباط دارند و آن دغدغه ای که همه دارند به عنوان مدیریت یکپارچه شهری و از آن نام می برند چه سازمان هایی باید با یکدیگر هماهنگ شوند تا این مدیریت یکپارچه شهری از آن شکل بگیرد .
1) در سطح ملی، سازمان هایی هستند که خودشان را مجاب می دانند که در اداره شهر دخالت کنند، یکی وزارت کشور است، با توجه به اختیاراتی که درآن گذاشته شده و با توجه به قوانینی که در این زمینه تصویب شده؛ دیگر شورای عالی شهر سازی و معماری سازمان برنامه و بودجه که البته این ها تغییر کرده و زیر نظر معاونت راهبردی و زیر نظرسازمان شهرداری کشور رفته است و وزارت نیرو است که بر اساس آن قوانینی از جمله تأمین گاز و برق و آب و قطعاً خودش را مخیّر می داند که در شهر دخالت داشته باشد .
2) درسطح منطقه، استانداری، سازمان مسکن و شهر سازی، شورای شهر در سطح محلّی دو قسمت که به صورت رسمی است که شورای اداره شهرستان، شورای تأمین شهرستان، فرمانداری و شورای اسلامی شهر و شهرداری که در واقع عناصر اصلی اداره شهر هستند و قطعاً باید نقش اصلی را داشته باشند و بعداً بحث خواهم کرد که چه وظایفی بر عهده شهرداری گذاشته شده و الان چه مقدار این وظایف ر انجام می دهد و چقدر این وظایف را سایر سازمان ها و وزارتخانه هایی که برای شما عرض کردم عناصر غیر رسمی که گاهی نفوذشان و تصمیماتشان بیشتر از عناصر رسمی در اداره شهر، تأثیر می گذارد همان مجلس شورای اسلامی است که با توجه به جایگاهی که دارند می توانند تأثیر داشته باشند جریان سیاسی حاکم بر شهر یا مدیریت شهری سرمایه داران هستند که با توجّه به آن سرمایه ونفودی که دارند می توانند نقش داشته باشند. در اداره شهر گروه های ذیربط عمران و مدیریت شهری با توجه به آن حالت حرفه ای که دارند، بعضی شهرها هم شرایط ویژه ای دارند به عنوان مثال : مشهد آستان قدس رضوی با توجه به جایگاهی که دارد با توجه به سرمایه ای که در اختیارش هست و خودش را مقید می داند و حق خودش می داند که در اداره شهر دخالت کند و تأثیر بگذارد. در قانون شهرداری ها معروف است که همین الان هم آن قانون دارد در ایران اجرا می شود در آن 53 وظیفه به عهده شهرداری گذاشته شد از آن 21 وظیفه اکنون به عهده شهرداری گذاشته شده و همین الان هم شهرداری دارد آن را انجام می دهد و 7 تا شهرداری هستند و ادارات دیگر و شهرداری ادارات دیگر، بخش خصوصی 2 تا و 21 وظیفه کلاً از حیطه شهرداری خارج شده و این نشان می دهد که این مدیریت یکپارچه که دغدغه خیلی ها هست در واقع لزومش حفظ می شود و نشان می دهد که باید برای گام گذاشتن به سمت مدیریت یکپارچه سریع تر حرکت کرد. این آن چیزی بود که من به عنوان مقدّمه عرض کردم تا ایده اصلی که بر آن اساس همین مقدمات شکل گرفته را خدمت شما عرض کنم که ایده مسجد محوری است به صورت شهر و صورت مدیریت اسلامی قرار دادند .
دولت شهر اسلامی :
در اداره شهر ها باید به این نکته توجه کنیم الگویی که در ساختار اساسی کشور استفاده شده، به دلیل اینکه مبتنی بر نظام ولایت فقیه است، نظامی که اندیشه اساسی و بنیادی و فکری کلیه ساختارهای اداری کشور ما را تشکیل می دهد. بر این مبنا می آییم اول از خود ولایت فقیه شروع می کنیم. ولایت فقیه شکلی از اشکالی است که به حکومت اسلامی مشروعیت می دهد. به طور کلی حکومت ها مشروعیتشان را می توانند از طرق مختلف داشته باشند بعضی ها مشروعیت موروثی دارند، در بعضی حکومت ها مشروعیت بر مبنای غلبه است. این نظریه که خیلی از اهل سنت به آن معتقدند غلبه یکی از مزایای حکومت آن هاست. مشروعیت مردمی حکومت های دموکرات امروز ریاستی پارلمانی مشروعیتشان را از مردم می گیرند. بعضی حکومت ها مشروعیتشان الهی است ولایت فقیه یکی از نظریاتی است که مشروعیت حکومت را الهی می داند این مشروعیت بر پایه ایمان به خدا قرارا دارد حاکمیت مطلق دراین نوع حکومت، حکومتی که ولایت فقیه الگوی اوست، از آن خداست. این حکومت حاکمیتی که به انسان های خاص واگذار شده که همان ولی فقیه باشد و حاکمیت ولی فقیه در طول حاکمیت الهی قرار دارد و متکی بر آن است آن ایده ای که ما دنبالش هستیم و خدمتتان هم عرض کردم این است که ساختار اساسی از ساختار اساسی کشور گرفته شده است .
کشور ما که مبتنی بر نظام جمهوری اسلامی است، در رأس آن رهبری قرار دارد که همان ولی فقیه است و قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه سه قوه ای هستند که زیر نظر رهبری و مشروعیتی که از رهبری می گیرند و مشروعیت الهی که دارند اداره می شود، بر این مبنا ما دنبال این هستیم که در این الگو این ساختار را به تمام کشور تسرّی بدهیم و ساختار اساسی اداری استان اسلامی را طراحی بکنیم که آن نماینده ولی فقیه در استان زیر نظر رهبر و نماینده رهبر است در یک استان شورای استان کار قوه مقننه استان را انجام بدهد و به عنوان قوه مجریه در سطح استان استانداری داریم، دادگستری استان هم قوه قضائیه هست و همین طور این ساختار به سطوح پایین تر تصدی پیدا می کند. در شهر، امام جمعه زیر نظر نماینده ولی فقیه در استان است و به رهبری ختم می شود شهردار به رئیس جمهور در یک کشور و همین طور می آید پایین شهرداری می شود هیئت دولت در شهر در سطح محله ما این سیستم را یا الگو را تا محله پیگیری می کنیم و به محله محوری در این الگو بیشتر اعتقاد داریم. بر این مبنا که درمحله ها هم همانطور که سازمان یا ساختار شکلی برای محله تعریف شده ساختمان هایی که واحد های خاص داشته باشد مثلاً چند طبقه باشد فاصله بین ساختمان ها چقدر باشد مسجد کجای محله واقع بشود برای اداره هم محله هم برنامه ای در نظر داریم؛ البته این ها همه اش ایده های خاص است که در آینده می تواند پخته شود. صرفا ًبه عنوان ایده های خام ارائه می شود و ممکن است ایرادهای زیادی داشته باشد .
در سطح محله ما می توانیم امام جماعت را مبنای مشروعیت الهی که در سطح کشور ولی فقیه بود در استان نماینده ولی فقیه و امام جمعه بود امام جماعت می شود به مصداق رهبردر محله؛ قوه قضائیه، قاضی محله و محکمه ای می تواند باشد، محله دار مصداق شهردار، استاندار رئیس جمهور، شورا یا هم قوه مقننه در انجا محله را با عنصر بنیادی شهر واداره شهر درنظراین سیستم می گیرد که می تواند منشا بسیاری از حرکت ها باشد ما از محله شروع می کنیم برای اسلامی کردن سازمان شهرمان وکشورمان؛ می توانیم به نتایج بهتری برسیم تا اینکه از بالا با بخش نامه و شکل های عامیانه بخواهیم یک چیزی را پیاده کنیم در مجموع کار کردها و مزاید زیادی برای این سیستم می شود .
اما در کلیت این طرح آن چیزی که ما مشاهده می کنیم هر بخش دو قسمت دارد یک بخش ساختار اساسی کشور ارائه می شود، رهبردر سطح کشور یک وظایفی دارد، جایگاهی دارد، شرایطی دارد و یک شکل انتخاب می شود؛ ما آمدیم الگوی همین را در سطوح دیگر استان شهر و مدل سازی کردیم امام جمعه رهبر محله است و اگر مثلاً رهبر در سطح کشور یکی از شرایط این است فقیه جامع الشرایط مدیر و مدبر باشد عادل باشد در سطح محله امام جماعت محله باید که روحانی باشد، شناخته شده که مورد وثوق مردم محله باشد به آن اطمینان داشته باشند. برای حل مسائل مشکلاتشان به او رجوع می کنند یا وظایف و اختیارات رهبر در سطح کشور فرمانده کل قوا هست فرمان همه پرسی با ایشان هست امضای حکم ریاست جمهوری تنفیذ حکم ریاست جمهوری با ایشان هست و خیلی وظایف دیگر امام جماعت هم در محله وظایف مشابهی دارند به نوعی می شود گفت رهبر اگر مشروعیت بخش سایر شورا و ارکان نظام کشور هستش امام جماعت هم درمحله به نوعی کانون حل مسائل است و منبع مشروعیت بخش سایر نهاد ها یا فعالیت هایی که در سطح محله انجام می شود .
اگر انتخاب رهبر مثلاً با مجلس خبرگان که به وسیله مردم انتخاب می شوند باشد، می توانیم برای انتخاب امام جماعت هم مدل های مشابه به کار گیریم. مثلاً شورایی از بزرگان محله، ریش سفید های محله امام جماعت را تعیین کنند. یا می شود از الگوهای دیگر استفاد کرد مثلاً امام جمعه امام جماعت محله را به طور مستقیم انتخاب کرد یا اینکه با رای مستقیم مردم انتخاب شود و راههای دیگر هم شاید بشود پیشنهاد داد و همین طور ما آمدیم مدل را به سایر قوا هم تسرّی دادیم، قوه مقننه محله شورایاری هست ساختار اساسی جایگاهش، جایگاه قوه مقننه در ساختار اساسی ایران با شورایاری به مصداق قوه مقننه مقایسه می شود ما شورایاری را به جای قوه مقننه قرار دادیم که آن هم وظایفی دارد نمایندگانی انتخاب می شود برای آن هم که شرایطی دارند مشروعیتشان را از امام جماعت محله می گیرند و در چارچوب خاصی مثلاً اگر قانون کشور چارچوب قانون اساسی و شریعت وضع می شود قوانین هم که برا ی محله گذاشته می شوند در چارچوب قانون اساسی و شریعت وضع می شود. قوانینی که برای محله گذاشته می شوند، در چارچوب قوانین فوق مثلاً قانون اداری شهر، قانون شهرداری قانون شورا شود را قانون اساسی و شرع وضع خواهند شد و خارج از آنها نمی توانند باشند. قوه مجریه هم همین شکل در محله ما و محله دار به مصادیق رئیس جمهور عمل می کند شرایط و صلاحیت هایی دارد وظایف و اختیاراتی دارد و به شکلی که مانند رئیس جمهور به طور مستقیم انتخاب می شود، انتخاب می شود. قوه قضائیه، محله ما قاضی داریم در محله که انتخاب قاضی بهترین راهی که به ذهنم می رسد مانند رئیس قوه قضائیه هست رهبر انتخاب می کند قاضی محله را هم شاید بهتر باشد امام جماعت محله انتخاب کند که جایگاه رهبری محله را دارد این قاضی شرایط و صلاحیت هایی دارد، وظایف و اختیاراتی دارد .
راهکارهای تحقق دولت شهر اسلامی :
در پایان، راه کارهایی برای عملیاتی شدن این طرح ارائه می شود که عبارتند از :
یک بخش حقوقی است که در آن عنوان می شود در این بخش لازم است که اجزای این ساختار یعنی قوه مقننه محله، قوه مجریه محله، قوه قضائیه و امام جماعت مسجد محله، به مصادیق مثلاً آن مرجع نهاد رهبری در محله متصل باشد یعنی پیوند داشته باشد با مرجع بالاتر. امام جماعت با امام جمعه که امام جمعه هم در شهر با نماینده ولی فقیه در استان آن هم با رهبری در ارتباط باشند. این ها سلسله ای باشند که به هم پیوسته هستند محله دار به شهردار و آن هم به استاندار متصل باشد. این ها به هم وصل باشند یعنی محله یک چیز متکی به خودش نباشد چون که به نتیجه نخواهد رسید. در این زمینه باید قوانین لازم هم وضع بشود به خصوص در پیوند این اجزا این وضع قوانین واقعاً ضروری هست اما مختصر از آن بعد خصوصی ها هستند. بعد فرهنگی این موضوع هست برای عملی شدن مهم ترین نکته باور شهروندان است .
منظور در اینجا اهالی شهر است که می توانند شهرشان را به آن شکل که به عنوان ساختار اساسی که اسلامی است و به کل اسلامی اداره می شود به شکل اسلامی اداره کنند و اهالی یک محله هم به همین شکل باید باور داشته باشند و ما می توانیم از طریق آموزش شهروندان این باور را در آن ها ایجاد کنیم که می توانند محله شان را وشهرشان و استانشان وکشورشان را به شکل اسلامی اداره کنند و این تحقیق اولیه است، یعنی خیلی روی آن باید کار شود و ما آن را ارائه می دهیم تا از نظریات دوستان و اساتید بهره ببریم تا آن را کامل کنیم .
ممکن است در یک محله چنین شخصیتی وجود نداشته باشد یا در یک محله رهبرانی باشد. آن چیزی که برای این جا در نظر گرفته شده، بحث آموزش است روحانیونی که تربیت می شوند برای تبلیغ چنین سیستمی برای شهرهای مختلف در نظر گرفته بشود، برای رهبری محله آموزش ببیند یا این که بتوانند محله ها را اداره کنند، یک چنین سیستمی درنهادهای مرتبط که روحانی پرورش می دهند باید در نظر گرفته بشود .
در مسئله دوم ممکن است افراد محله آن کنترل و آن نظارتی که از بالا به پایین است خیلی سنگین احساس می کنند؛ فکر کنند حتی در محله خودشان هم آن قوه مجریه آن امام جماعت آن قوه قضائیه آنها را تحت کنترل دارد یعنی فکر کنند دارند تهدید می شوند احساس نا امنی کنند چنین چیزی در شرایطی پیش خواهد آمد که این باور شهروندان و آموزش به وجود نیامده باشد این نکته برای این مهم است بعد فرهنگی اهمیت زیادی پیدا می کند برای اینکه ما در محله احساس تهدید نداشته باشیم از بابت اینکه امام جماعت قوه قضائیه قوه مجریه قوه مقننه ای دارد. به کل بیش تر حس مشارکت ما تقویت بشود .
برگرفته از سایت: system.parsiblog.com
كار، جوهر آدمى است. با كاركردن، استعدادها و ظرفيتهاى وجودى انسان شكوفا مىشود. تمدنهاى عظيم بشرى نيز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل كار و تلاش بى امان و خستگىناپذير آدميان است. بنابراين، كار را مىتوان از دو جنبه بررسى كرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثيرهايى كه بر روان و جسم فرد مىگذارد و ديگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذيرى متقابل فرد و جامعه. كار ممكن است تأثير مثبت يا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مىتواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را ميان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد. اگر چه تنها كار و فعاليت جسمى مصداق انحصارى كار نيست و در مواردى كار فكرى و طرح و برنامه و... نيز كار قلمداد شده و يا مهمتر از كار جسمانى به شمار مىرود .
اگر چه مفهوم كار كردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ريشه دارد، و مورد توصيه عقل است، ولى با اين حال، خداوند و انبيا و اولياى الهى براى تأكيد بيشتر و غفلت زدايى از وجود انسانها، پيوسته انسانها را به كار و كوشش فرا خوانده و تشويق كردهاند. از همين روست كه قرآن مىفرمايد: «آدمى را جز حاصل كارش بهرهاى نيست ».بر اساس آنچه در قرآن، عهدين و كتابهاى تاريخى آمده است، بيشتر پيامبران به كارهايى چون: كشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشتهاند. حضرت ابراهيم و اسماعيل «عليهمالسلام» به دست خويش، خانه كعبه را بنا نهادند. حضرت نوح «عليهالسلام» كشتى ساخت. حضرت موسى «عليهالسلام» چوپانى كرد. حضرت عيسى «عليهالسلام» طبابت مىكرد، حضرت داوود «عليهالسلام» زره مىساخت و حضرت محمد «صلى الله عليه و آله» به چوپانى و تجارت مىپرداخت .پيامبر اسلام «صلى الله عليه و آله» آنگاه كه ويژگىهاى انسان مؤمن را براى حضرت على «عليهالسلام» توصيف مىكند، با اشاره به وصف پركارى مىفرمايد: «اى على ! پركارى از صفات مؤمن است». همچنين آن حضرت مىفرمايد: «دوست دارم كه شخص براى تأمين مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببيند ».امروزه جامعه شناسان نيز به اهميت و ارزش كار توجه كرده و هر يك به نوعى آن رامورد تأييد و تأكيد قرار دادهاند .
زياده روى در كار
بايد توجه داشت كه اسلام نمىخواهد انسان چنان غرق كار شود كه زمينههاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته در اسلام بر فضيلت كار به خاطر آن گونه كه پروتستانيسم مىگويد، هيچ گونه تأكيدى وجود ندارد. در اسلام، كار در پرتو نيازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد يك فضيلت تلقى مىشود. وظيفه كار كردن جهت تأمين نيازهاى فرد و نيازهاى خانواده همواره كنترل شده و با تأكيد قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع كارى و اهميت اجتناب ورزيدن از ثروتاندوزى، از افراط در آن جلوگيرى شده است ».در سيره امام على «عليهالسلام»، همان گونه كه دانش و بينش و تقوا، ايمان، شجاعت، شهامت، مديريت، دادگرى، اخلاص و مدارا جايگاه خاصى دارند، كار و تلاش نيز از اهميت ويژهاى برخوردار است. على «عليهالسلام» كار كردن را از لوازم زهد و پرهيزكارى مىشمارد. يكى از پژوهشگران در اين مورد مىنويسد :«... در عبادت، اخلاص بسيار نشان مىداد و در كار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چيزى كه آن را تفنن و تجمل مىشمرد، اجتناب مىكرد. حشمت خلافت، او را از تسليم به حكم شرع مانع نمىشد .»
از ديدگاه امام على «عليهالسلام»، كار اگر مرزها و حدود ارزشهاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلكه لازم و نوعى عبادت است. و در اين حالت است كه كارگر، محبوب خدا خواهد بود. ايشان مىفرمايد: «همانا خداوند، اهل حرفه و پيشه امانتدار را دوست دارد ».
ايشان در مرحله اسوهسازى از حيث كار و تلاش مىفرمايد :اگر بخواهى، مىتوانى، داوود كه درود خدا بر او باد دارنده نىها و خواننده بهشتيان را ديگر الگوى خويش سازى، كسى كه با هنر دستان خويش از ليف خرما زنبيل مىبافت و از هم نشينان خود مىپرسيد: فروش اينها را كدامتان بر عهده مىگيريد؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خويش، به خوردن قرصى نان جوين بسنده مىكرد .
جنبههاى روان شناختى كار
امام درباره جنبه روانشناختى كار فرموده است :از دست دادن فرصتها موجب غصه و افسردگى است. آنكه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مىآيد .آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هيچ گاه فرصتها را از دست نمىداد و به بهترين صورت ممكن، از اوقات عمر گرانبهايش در راه رضايت الهى بهره مىگرفت. در اين باره آمده است كه هرگاه از كار جهاد فارغ مىشد و آسوده خاطر مىگشت، به آموزش مردم و قضاوت در ميان آنان مشغول مىشد. هرگاه از اين كار هم فارغ مىشد، در باغى كه داشت، سرگرم كار مىشد و در همان حال، به ياد خداو در حال ذكر بود .بنابراين، امام على «عليهالسلام» كار را جوهر ايمان مىشمرد و بر اصالت كار تأكيد فراوان داشت. ايشان كار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خويش به كار مىبست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت .
كار فرهنگى در سيره امام على «عليهالسلام »
على «عليهالسلام» در عرصه فرهنگى و آموزش و پرورش، عالمى توانا و معلمى ارجمند بود. در مورد گستره دانش آن حضرت آمده است :
«على بن ابىطالب «عليهالسلام» بسيار هوشمند و زرنگ بود و به دانشاندوزى حرصى بىپايان داشت. همواره از كودكى تا هنگام مرگ پيامبر، شب و روز ملازم وى بود. او از نظر عمل و فضل در اوج كمال بشرى قرار داشت. بالضروره معلوم است كه شاگردى چنين، با اين مايه سماجت و پشتكار آن هم در محضر چنان معلمى، شاگردى خواهد بود در غايت كمال و نهايت فضل ...»
حضرتش بارها درباره زكات علم كه همانا نشر آن است، فرموده است: «پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد ».على «عليهالسلام» در دوران خانه نشينى نيز همواره پشتيبان و مرجع فكرى، دينى و فرهنگى و سياسى جامعه و حكومت بود. به شهادت اسناد تاريخى، امام على «عليهالسلام » هم عالمى تمام عيار بود و هم بنيانگذار برخى علوم اسلامى و هم معلمى دل سوز و دانا كه اين همه از ژرفنگرى و فضيلت والاى علمى ايشان بر مىخاست .
قضاوت، پيشه پارسايان
يكى ديگر از شغلهايى كه امام على «عليهالسلام» تصدى آن را بر عهده داشت، قضاوت بود. در اسلام، قضاوت از مشكلترين و حساسترين مشاغل است. صاحب اين شغل علاوه بر پارسايى بايد از دانش وسيعى برخوردار باشد. پيامبر گرامى اسلام «صلى الله عليه و آله» قضاوت را برازنده على «عليهالسلام» مىدانست و مىفرمود: «بهترين و داناترين و ماهرترين شما در امر قضاوت، على «عليهالسلام» است ».
على «عليهالسلام» با دانش و تقواى خويش، در زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» خلفا و هنگام خلافت خود، به قضاوتهاى حقوقى ميان مردم مىپرداخت. شخصيت قضايى حضرت، همواره مورد توجّه مردم، تاريخ نگاران و انديشمندان بوده است و در اين باره كتابهاى زيادى نوشته شده است .از ديگر مسئوليتهاى حضرت، رايزنى بود. او هم با ديگران به مشورت مىنشست و هم در رايزنىها از دانش و بينش خود به ديگران كمك مىرساند. «گسترش اسلام و حفظ كيان مسلمانان، هدف بزرگ امام على «عليهالسلام» بود. از اين رو، گر چه وى خود را وصىّ منصوص پيامبر «صلى الله عليه و آله» مىدانست و شايستگى و برترى او بر ديگران محرز بود، هر وقت گرهاى در كار خلافت مىافتاد، با فكر نافذ و نظر بلند خود، آن را مىگشود. به اين جهت مىبينيم كه امام على «عليهالسلام» در دوران خليفه دوم نيز مشاور و گرهگشاى بسيارى از مشكلات سياسى، علمى و اجتماعى او بود ».
حضرت على «عليهالسلام» در اين زمينه مىفرمود :
آن كس كه خودرأى باشد، به ورطه هلاك خواهد افتاد و آنكه با بزرگان به رايزنى پردازد، در خردورزىهاى ايشان مشاركت كرده و بهره برده است... هيچ پشتيبانى، اطمينان بخشتر از رايزنى نيست .
رزمندگى و فرماندهى نظامى
حضرت، رزمنده و فرمانده نظامى نيز بود. به گواهى تاريخ، امام على «عليهالسلام » در بيشتر غزوهها و سريههاى زمان پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» نقش فعال داشت و يكى از فرماندهان و طراحان نظامى لشكر اسلام بود. هيچ گاه در جنگها پشت به دشمن نكرد و زره وى، پشت نداشت. در بيشتر جنگها به عنوان رزمنده و فرماندهاى موفق، شجاع و باهوش شركت مىكرد و در جنگهاى اساسى چون بدر و اُحُد و خندق و خيبر و ... نقش تعيين كننده داشت. در جنگ احد، با فداكارى آن حضرت، نداى «لافتى الا على لا سيف الا ذوالفقار» جبرئيل در گوش زمان پيچيد و جاودانه شد. در جنگ خندق نيز عبادت جن و انس هم سنگ ضربت حضرت على «عليهالسلام» قرار گرفت .
فعاليتهاى اقتصادى و كشاورزى
امام على «عليهالسلام» در كنار كارهايى چون تعليم و تعلم، قضاوت و حضور در ميدان جنگ، به كارهاى اقتصادى نيز اهميت مىداد و يك كشاورز نمونه بود. در احياى زمينها مىكوشيد و ديگران را نيز به كاشتن بذرها و درختها تشويق مىكرد. در روايتى آمده است مردى در نزد حضرت على «عليهالسلام» يك «وَسَق» خرما ديد، پرسيد : مقصود از گردآورى اين همه هسته خرما چيست؟ فرمود: همه آنها به اذن الهى درخت خرما خواهند شد. راوى مىگويد كه امام آن هستهها را كاشت و نخلستانى پديد آمد و آن را وقف كرد .
همچنين در زمينه حفر قنات و استخراج آب كه در سرزمين سوزان عربستان حكم كيميا را داشت، بسيار فعال بود. هم اكنون در راه مدينه به مكه، منطقهاى به نام «آبار على » است كه آن حضرت در آنجا چاه زده بود .
امام صادق «عليهالسلام» مىفرمايد :
پيامبر اكرم «صلى الله عليه و آله» زمينى از انفال را در اختيار على «عليهالسلام» گذاشت. او در آنجا قناتى حفر كرد كه آب همچون گردن شتر فواره مىزد . فردى به آن حضرت به جهت توفيق اين خدمت بشارت داد. حضرت فرمود: اين قنات وقف زائران خانه خدا و رهگذرانى است كه از اينجا مىگذرند. كسى حق فروش آب آن را ندارد و فرزندانم هرگز آن را به ميراث نمىبرند .
كلام آخر
حضرت على «عليهالسلام» با تشويق افراد جامعه به كار و تلاش مىفرمايد: هرگز شما را به عملى دعوت نكردم مگر اينكه خود در آن كار پيش قدم بودهام. ايشان به كارهاى رايج آن زمان مىپرداخت و با اينكه مسئوليتهاى سنگينترى همچون حكومت جامعه اسلامى را به عهده داشت، در زمينه كشوردارى، عدالت اجتماعى، قانون گرايى، زهد و تقوا و ديندارى، سرآمد خاص و عام بود. در زمينه فعاليتهاى اقتصادى نيز يادگارهاى ارزندهاى از خود به خاطره تاريخ به وديعه نهاده است .
اميد كه ره پويان وارسته و رهبران شايستهاى جهت پيروى از ايدهها، آرمانها و تلاشهاى حضرتش باشيم .
پىنوشتها :
1. سوره نجم(53) آيه 39 .
2. مصطفى دلشاد تهرانى، اخلاق كارى در سيره نبى «صلى الله عليه و آله»، ص 20.
3. سيد احمد موثقى، اخلاق كار اسلامى .
4. عبدالحسين زرين كوب، تاريخ ايران بعد از اسلام .
5. اخلاق كارى در سيره نبى .
6. عبدالمجيد، معاديخواه، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4204 .
7. همان، ص 4201 .
8. نهج البلاغه، صبحى صالح، كلمات قصار، ش 118 .
9. اخلاق كارى در سيره نبى، ص 13 .
10. علامه حلى، كشف اليقين فى فضائل امير المؤمنين «عليهالسلام»، تحقيق: حسين درگاهى، صص 43 و 44 .
11. همان .
12. همان، صص 57 و 58 .
13. جعفر سبحانى، فروغ ولايت، ص 283 .
14. فرهنگ آفتاب، ج 8، صص 4178 و 4179 .
15. فروغ ولايت، ص 296 .
16. همان .
منبع: نشريه ياس – آذر 86- شماره 57
طبقه كارگر يك طبقه اجتماعي است و از افرادي تشكيل ميشود كه در مشاغلي كار ميكنند كه نياز به قدرت بدني و كار دستي دارد. كارگر از ديدگاه اسلام بسيار محترم و ارزشمند است. كارگران شريفترين انسانهاي اجتماع هستند، بطوري كه رسول گرامي اسلام(ص) و اميرالمؤمنين علي(ع) و ساير امامان معصوم(ع) از كار كردن به عنوان عملي دنيوي و اخروي كه داراي اجر و ثواب بسيار است ياد نموده و نسبت به آن توصيههاي بسيار شده كردهاند. در اين آموزهها، به كارگري كه براي اداره زندگي خانوادهاش سعي و تلاش ميكند عنوان «جهاد كننده در راه خدا اطلاق شده است.» امامان و پيشوايان دين(ع) در سخن و در عمل به مسئله كار و اشتغال تأكيد داشته و از بيكاري به شدت دوري كردهاند. در روايات آمده است كسي كه به كار و تلاش مشغول است، از كسي كه كار را رها كرده و به عبادت خدا مشغول است اجر و پاداشي فزونتر دارد. و نيز در روايات است كه دعاي بيكار هر چند عابد باشد مستجاب نميشود. همچنين در خبر آمده است كه پيامبر اكرم(ص) كارهاي خانه را انجام ميداد و در احاديث ذكر شده است كه امام صادق(ع) فرمود: هر آنكس كه جامه خود را بدوزد و نعلينش را وصله زند وكالاي مورد نياز خانه را خود حمل كند از تكبر ايمن باشد. در مكتب اسلام دستورهاي متعددي وارد شده كه از مجموع آنها ميتوان به ديدگاه ارزشي اسلام درباره كار پي برد:
.1 محبوب بودن و قداست شغل
انجام كار، مطلوب خداوند است و همچون عبادت و جهاد در راه خدا مقدس است. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: عبادت هفتاد پاره است و برترين آن، طلب روزي حلال است. مقام معظم رهبري در خصوص قداست شغل ميفرمايد: تقدس كار و تكريم كارگر بايد در راس برنامهها باشدو در منطق اسلام، كار، عمل صالح و عبادت است كه اين، جايگاه و ارزش كارگر را در نظام اسلامي نشان مي دهد.
.2منفور بودن بيكاري
در مكتب اسلام بيكاري و نيازمند ديگران بودن امري ناپسند شمرده شده است. امام صادق(ع) ميفرمايد: خداوند متعال بيكاري را دشمن انسان ميداند.
.3 وجوب كسب معيشت
از واجبات مسلم بر هر فرد مؤمن لزوم انجام كار براي تأمين زندگي خود و خانواده است. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: استفاده از صدقه و زكات براي شخص بي نياز، نيرومند، سالم، صاحب مهارت و توانايي جايز نيست.
.4وظيفه اجتماعي انسان و خدمت رساني به جامعه:
مسئوليت اجتماعي شخص مؤمن، رفع نيازهاي جامعه در حد توان است. بر آوردن نيازهاي جامعه واجب كفايي است و شخص بايد در برآوردن آن بكوشد.
.5 رشد عقلاني
كار، وسيله كسب تجربه انسان است و بر رشد عقلاني و اجتماعي او ميافزايد. امام صادق(ع) ميفرمايد: «التجارت تزيد في العقل، تجارت عقل را رشد ميدهد.
.6كسب آرامش روحي
انسان با كسب درآمد از نظر روحي آرامش مييابد. زيرا فرد نيازمند از نظر روحي در اضطراب و نگراني است پيامبر(ص) مي فرمايد: انسان هر گاه نيازهاي خود را تأمين كند آرام ميگيرد.
.7سلامت جسم
با كار، اعضاي انسان توان خود را بروز ميدهد. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: من يعمل يزدد قوه. هر كس كار كند بر توان او افزوده ميشود.
.8رفع فقر و تأمين اجتماعي نيازمندان
با كار و تلاش فقر دفع ميشود. كسب در آمد باعث ميشود فرد بتواند به ديگران كمك كند. فرد بايد در بعد اجتماعي مفيد و مؤثر باشد. امام باقر(ع) ميفرمايد: هر كس براي بينيازي از مردم و تلاش براي رفاه خانواده و مهرباني و خيرخواهي به همسايه در طلب مال و امكانات زندگي بر آيد روز قيامت در حالي كه صورتش همچون بدر درخشان است خداوند را ملاقات مي كند. در بررسي رابطه مسائل اخلاقي و اعتقادي با كار، ديدگاه كلي اسلام درباره كار مشخص گرديد و معلوم شد كه امور اعتقادي و اخلاقي اسلام مانعي در ايجاد جامعه توسعه يافته نيست. كار اقتصادي ذاتاً مطلوبيت دارد و مؤمن حتي اگر درآمد كافي داشته باشد، نبايد از كار دست بكشد.
مقام معظم رهبري در خصوص كار و كارگر فرموده است: من به كارگران سفارش ميكنم در هر بخشي و در هر جايي كه مشغول هستند كار را عبادت بدانند. اين كاري كه شما براي توسعه و پيشرفت كشور ميكنيد يك عبادت قطعي است. به مسئولان هم سفارش ميكنم كه ارزش طبقات كارگر و محروم و مستضعف و اين مردم مؤمن را بدانند. كارگران قدر خود را بشناسند و بفهمند كه وجود آنها چقدر در سرنوشت يك ملت مؤثر است.
نویسنده: زین العابدین روحانی نیا مدیر کل سازمان تبلیغات اسلامی استان گلستان
منیع: سازمان تبلیغات اسلامی استان گلستان
بـى تـردیـد مـنـابـع انـسـانى بزرگ ترین سرمایه در مدیریت محسوب مى شود، منابع انـسـانـى را هرگز نباید با امكانات فیزیكى یا تكنولوژیكى مقایسه نمود، همه كسانى كـه در عـرصـه مـدیـریـت مـوفـق بـوده انـد، نـسـبـت بـه نـقـش و جـایـگـاه بـى بـدیـل مـنـابـع انـسـانـى در مدیریت توجه كامل داشته براى شاءن و منزلت انسان اهمیت و احترام ویژه قائل بوده اند .
ضرورت حضور مدیریت در جمیع عرصه هاى فعالیت انسانى از یك سو، و پیچیدگى هاى حاكم برقاعده مندیهاى روابط انسانى از سوى دیگر، موضوع روابط انسانى در مدیریت را بـرجـسـته و داراى اهمیت به سزایى كرده است . نوشتار حاضر با تمركز بر روابط انـسـانـى در مـدیـریـت كـوشـیده است ابعاد مختلف این موضوع را به اختصار شرح و بیان نماید .
بدون ترید چگونگى روابط انسانى در مدیریت ، تابع نوع نگرش به انسان است . در مـكـتـب اسـلام كـه بـیـش از تـمـام مـكاتب بر ارزش انسان و رشد و تعالى مادى و معنوى او، تـاءكـیـد گـردیده در قلمرو مدیریت نیز توجه كافى به انسان و ابعاد بالاترین اهداف بـه شمار مى آید؛ لذا بدیهى است روابط انسانى در مدیریت نیز مورد توجه بوده است . پیامبر اسلام (ص ) در حدیثى مدیر را نیازمند سه ویژگى مى داند :
1. تقوا، كه او را به خدا متصل نماید و از موج هاى شیطانى بر خاسته از هواهاى نفسانى دور نماید؛
2. سعه صدر كه زمینه ظرفیت روحى و روانى او را ارتقاء بخشد؛
3. مـهـارتـهـاى ارتـبـاطـى كـه بتواند همكارانش را همچون پدرى مهربان در زیر چتر محبت خویش قرار بدهد.229
مـدیریت (Management) در تعریف جامع خود عبارت است از: ((دانش و هنر به كارگیرى مـنـابع سازمانى (انسانى ، مالى ، فیزیكى و اطلاعاتى ) براى دستیابى به اهداف معین به شیوه مطلوب و اثربخش .))230
احـراز نـقش مدیریت و شرط كسب توفیق در آن ، مستلزم احراز دانش ها و مهارتهایى است كه یـكـى از مهم ترین آنها روابط انسانى در مدیریت یعنى هنر ارتباطات انسانى مى باشد، آنـچـه در ایـن نـوشـتـار مـى آیـد گـذرى است بر مقوله روابط انسانى در مدیریت از منظر اسلامى .
اهمیت و ضرورت مدیریت
مـدیـریت ضرورتى اجتناب ناپذیر براى هر سازمان و اجتماع است . چه اینكه در فرض فـقـدان مـدیـریـت ، رشـتـه امـور از هم مى گسلد و شیرازه كارها به هم مى ریزد. در منابع دیـنـى ، در اهـمـیـت مدیریت حضرت على (ع ) در حدیثى ضرورت وجود مدیریت را چنین بیان فـرموده است : ((لابدّ للناسِ مِن امیرٍ برِّ او فاجرٍ))231 چاره اى نیست براى مردم كه امیر (مـدیـر) داشته باشد، خواه نیكوكار باشد خواه تباهكار. همچنین پیامبر اكرم فرموده است : ((اذا كـانَ ثـَلاثـةٌ فى سَفَرِ فَلْیوُمِّروُا اَحَدُهُم ))232 هنگامى كه سه نفر در سفر بودند، بایستى از یك نفرشان فرمان ببرند . در جایى كه سه نفر نیازمند به مدیر است ، حساب مـجـمـوعـه هـاى بـزرگ تـر كـامـلاً روشـن اسـت . اسـاسـاً یـكـى از مـهـم تـریـن عـوامـل و زمینه هاى رشد و هدفمند با كاربست بهینه منابع و امكانات در كوتاهترین زمان ، بـیـشـتـرین و بهترین دستاوردها را به ارمغان مى آورند. بى تردید وجود چنین مدیرانى ، سرمایه عظیم یك ملت و مملكت به شمار مى رود و رمز اساسى پیشرفت محسوب مى شود .
اهمیت روابط انسانى در مدیریت
در حالى كه تنها از ابتداى قرن بیستم به تدریج تئوریهاى روابط انسانى در مدیریت شـكـل مـدوّن و آكـادمـیـك پـیـدا مـى كـرد، از روزهـاى آغـازیـن ظـهـور اسـلام تـشـكـیـل مـدیـریـت نبوى در قلمرو اداره جامعه اسلامى ، موضوع روابط انسانى در مدیریت مورد اهتمام وافر آموزه هاى اسلامى بود. خوشبختانه از رهگذر آن اهتمام در آموزه هاى دینى ، پژوهشگران عرصه مدیریت اسلامى در این باره از پیشینه بسیار پربارى برخوردارند .
روابـط انسانى از نظر مفهوم شناسى به معناى ایجاد مناسبات انسانى سالم ، به منظور ارتـقـاء رضایت خاطر و نیرومند كردن روحیه افراد و ایجاد اشتراك مساعى بیشتر انسانها مـى بـاشـد؛ روابـط انـسـانى در مدیریت شریان حیات مدیریت و قلب تپنده سازمان است ، دانـش روابـط انـسـانـى بـا ایـجاد محیط سالم ، نشاطانگیز، و آرامش بخش ، موجب بیشترین بازدهى باكمترین هزینه مى گردد .
در عصر عجایب فن آورى ، ما مى توانیم به ماه پیام بفرستیم و فضا پیماهاى پژوهشى را بـر سـطـح مـریـخ بـنـشـانیم ، ولى برقرارى رابطه انسانى با افرادى كه در كنار هم هستیم را دشوار مى یابیم .
نـظـر بـه اهـمـیـت مـوضوع روابط انسانى در مدیریت این نوشتار درنظر دارد به اختصار عوامل و مؤ لفه هاى تسهیل كننده ایجاد روابط انسانى در مدیریت را آفتابى گرداند .
ماهیت روابط انسانى از منظر اسلامى
تحقیقات بیانگر وجود رابطه مثبت بین متغیر روابط انسانى در مدیریت و ارتقا بهره ورى ، سلامت عمومى كاركنان و رضایتمندى شغلى است . به صورتى كه مى توان گفت انسان هـا مـانـند صندوق رمزدار هستند، گشودن درب توانایى و خلّاقیت آنان ، مهارت ، دانش و هنر مـى طـلبـد.آنـچـه مسلم است این صندوق هرگز با تهدید یا زور گشوده نمى شود، بلكه نیازمند دانش انسان شناسى ، مهارت روابط انسانى ، و هنر مهرورزى و محبّت است .
خلل پذیر بُود هر بنا كه مى بینى
مگر بناى محبت كه خالى از خلل است
بـر اسـاس یـافته هاى روان شناختى نظام كنش ورى انسان تحت تاءثیر مستقیم الگوهاى انـگـیـزشـى اوسـت ، و انـگـیزه آدمى برخاسته از نوع دلبستگى محبت آمیزى است كه بدان مـوضـوع پـیـدا مـى كـنـد. از سوى دیگر مقوله محبت در بستر فرهنگ توحیدى و جهت گیرى مـذهـبـى ، مـعـنـاى خـاص یافته ، جلوه ویژه پیدا مى كند. از این رو ماهیت روابط انسانى در چارچوب فرهنگ دینى ، رابطه اى زایشى با ارزشهاى برخاسته از پذیرش قادرى مطلق براى هستى كه محبوب حقیقى به شمار مى رود، نسبت عمیق پیدا مى كند لذا در قرآن كریم فـرمـوده اسـت : ((و الذیـن آمـنـو اشـد حُبّاً للّه )) و ((رُحَما بینهم )) و سرانجام ((یحِبُّهم و یـحـبـونـه )) یـعـنـى خـط مـشى كلى در روابط انسانى عشق و محبت است . ولى محبتى كه در طـول شـعـاع عشق الهى شكل مى گیرد. بنابراین براساس جهت گیرى توحیدى آن روابط سحرانگیز داشته باشد .
آثار روابط انسانى در مدیریت
در پـرتو روابط انسانى سالم و سازنده ، آثار مثبت فراوانى نصیب افراد و سازمان مى گردد. كه برخى از آنها عبارت است از :
1. محیط كارى و سازمانى آرام بخش و نشاطانگیز؛
2. ارتقاء احساس امنیت روحى و روانى ؛
3. نیرومند سازى روحى كاركنان ؛
4. افزایش رضایتمندى از كار و زندگى ؛
5 . شكل گیرى فضاى همكارى و همیارى ؛
6 . تشكیل صمیمیت و اخوت اسلامى ؛
7. ایجاد زمینه رشد و بالیدگى مادى و معنوى ؛
8 . ارتقاء سطح سلامت عمومى و بهداشت روانى ؛
9. پیشگیرى از هَدَرْ رفتِ انرژیهاى مادى و معنوى ؛
10. جلوگیرى از كم كارى و بى كارى پنهان ،
11. ارتقاء بهره ورى و سطح تولید،
بـطـور كـلى بـذل تـوجـه بـه روابـط انـسـانـى در مـدیـریـت ، حداقل متضمن دو فایده بزرگ است :
اوّل : مـدیـر از ایـن طـریـق مـى تـوانـد از نـیـازهـا، كمبودها و گرفتاریهاى افراد مجموعه مـدیـریـتى خویش ، آگاه و مطلع گردد و بدین وسیله با آنها همدلى و دلجویى نموده ، در حـد تـوان در رفـع مـشـكـل ایـشـان اقـدام نماید، تا انگیزه افراد را براى تلاش و همكارى تقویت كند .
دوم : از طـریـق آشنایى با مشكلات كاركنان ، مدیر مى تواند از مشكلات سازمان نیز آگاه گـردد، و با تدابیر و اقدامات مقتضى از بروز مشكلات پیچیده جلوگیرى تصمیم گیرى نـا مـقـبـول گـردیـده باعث انحراف از اهداف و ماءموریت شود. برخى از پیامدهاى منفى بى اعـتـنـایـى بـه روابـط انـسـانـى در مـدیـریـت بـه شـرح ذیل است :
1. تقاضاى مرخصى هاى نا بهنگام ؛
2. ابراز كسالت ، بى حالى و خستگى ؛
3. افزایش ضریب اشتباهات و حوادث كارى ؛
4. بروز تعارض منافع بین افراد؛
5 . ایجاد كدورت و دشمنى بین كاركنان ؛
6 . افزایش نقل و انتقالات بى مورد؛
7. بى نظمى و سرپیچى از مقررات ؛
8 . افزایش غیبت هاى غیر مجاز و اقدام به توجیه آن ؛
9. آمادگى براى بروز اختلالات روانى ؛
10. احساس كهترى و درماندگى .233
نـظـر بـه آثـار و پـیامدهاى موضوع روابط انسانى در مدیریت ، ضرورت دارد با رعایت نـكـاتـى در جـهـت غـنـى سـازى روابـط انـسـانى فضاى كارى مناسب و مطلوب براى ایجاد هـمـكـارى ، و مـهـرورزى بـیـن افـراد فـراهم گردد: برخى از نكات كاربردى در این باره عبارت است از :
1. گزینش مسئول نیروى انسانى سالم و دانا؛
2. توجه علمى به تناسب نظام پاداش و تكلیف ؛
3. توجه علمى و عادلانه به نظام تشویق و تنبیه ؛
4. ایجاد فضاى رقابت مثبت و سازنده ؛
5 . توجه به نظام آموزش ، بویژه آموزش مهارتهاى روابط انسانى به مدیران ؛
6 . نهادینه سازى نظام نظارتى و انضباطى ؛
7. توجه عملى به ایده ها و اندیشه هاى سازنده افراد؛
حـضـرت عـلى در ایـن زمـیـنـه فرموده است : ((آن گونه از آنان تفقد نما كه پدر و مادر از فرزندانشان تفقد و دلجویى مى نمایند)).234
بـه عـنـوان مـثـال در صـورت بروز واقعه اى نظیر جشن یا عزا، براى هریك از كاركنان ، تـفـقـد مـدیـر و حـضـور وى در مـراسـم ، نـمـونـه اى از بذل توجه و تفقد پدرانه به شمار مى رود .
پیش نیازها و لوازم تحكیم روابط انسانى در مدیریت از منظر اسلامى
آنچه بیش از هر چیز در الگوى روابط انسانى مؤ ثر است . نوع نگرش به جهانِ هستى و انـسـان اسـت . در نـگـرش تـوحـیـدى ، حـریـم خداوند محترم ، عدالت مقدس و انسان موجودى ارزشـمـنـد و اشـرف مـخلوقات آفرینش محسوب مى شود. در این چارچوب هنجارها و ارزشها داراى اعتبار و ضمانت درون ذات دارد و حضور خداوند در تمام عرصه هاى فردى و اجتماعى پذیرفته شده است .
بـرخـى از پـیـش نـیازها و لوازم تحكیم روابط انسانى در مدیریت از منظر اسلامى عبارت است از :
1. عـدالت ؛ عـدالت بـا ارزش تـرین معیار زندگى تعالى بخش است ، عدالت مبناى تمام حـركـت هاى صحیح است ، با وجود عدالت ، همه چیز در جاى واقعى خود قرار مى گیرد، هر كـس بـه حق خود دست مى یابد، با عدالت همه امور سامان بهنجار مى گیرد، وقتى عدالت رعـایـت گـردد كـسـى نـاچـار نـمـى شـود حـق خـود را از طول تاریخ رنج بشر پیش از كمبود امكانات مختلف ، از بى عدالتى و تبعیض بوده است . بـى تـردید بى عدالتى و تبعیض یكى از بیماریهاى روانى رایج مدیریت به شمار مـى رود كـه بـر روابـط انـسـانـى سـالم در مـدیـریـت خلل وارد مى كند .
2. اعـتماد؛ وجود اعتماد پایه و مایه اصلى روابط انسانى به شمار مى رود، اعتماد تاءمین كننده روابط انسانى سالم و تضمین كننده پایدارى آن است .235
3. نـرمـى و مـدارا؛ هـیـچ عاملى نظیر ((رفق و مدارا... در تحكیم روابط انسانى اثر بخش نـیـسـت ، قـرآن مـجـیـد یـكـى از دلایـل تـوفـیـقـات شـگـفت انگیز در مدیریت نبوى (ص ) را، عامل رفق و مدارا و ملایمت آن حضرت بیان فرموده است :
فـَبـِمـــَا رَحـْمـَةٍ مـِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَ نفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ. (آل عمران : 159 )
پـس بـه مـوجـب لطـف و رحـمـت الهـى بـا آنـان نـرم خـو و نـرم دل شدى ، و اگر تند خو و سخت دل بودى قطعاً از پیرامون تو پراكنده مى شدند، پس از آنان در گذر و بر ایشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت نما .
تـحـول عظیمى كه توانست مدیریت نبوى (ص ) در جامعه بدوى آن روزگار بوجود آورد و از مـردم جـاهـل ، بـى فـرهـنگ و بت پرست و خرافى ، انسان هاى پاك ، وارسته ، متعالى و مـحـبـوب تـربـیـت نـمـایـد، این نبود مگر در پرتو مدیریت و صمیمیت و اخوت اسلامى ، در پرتو ارزشهاى دینى .
حضرت على (ع ) نیز در این باره فرموده است : ((الرِّفقُ یؤَدى الى السِّلم ))؛236 رفق و مدارا به آشتى و سازگارى مى انجامد. همچنین فرموده است : كسى كه در امور، رفق و مدارا در پیش گیرد، به آنچه از مردم مى خواهد دست مى یابد.237
4. مـحـبـت ؛ خـداونـد مـتـعـال ، انـسـان را بـه گـونـه اى آفـریـده اسـت كـه جـان و دل او شـیفته و تشنه محبّت است ؛ شخصیت آدمى چنان است كه اگر از كسى محبت بیند، جذب او مـى گردد و كمر به خدمت وى مى گمارد، كه فرمود: ((الانسان عبید الاحسان ))؛ آدمى عبد احـسـان است . بى گمان یكى دیگر از اسرار توفیق مدیریت نبوى (ص ) در میان آن جامعه بدوى ، همانا راءفت و محبت بود، خداوند در معرّفى این بُعد از سیماى نبوى فرموده است : ((مـا تـو را جـز بـه عـنـوان رحـمـتـى بـراى جهانیان نفرستادیم ))238 و در آیه اى دیگر فـرموده است : ((همانا رسولى از خودتان به سوى شما آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و بر هدایت شما بسیار حریص و نسبت به مؤ منان ، به آسانى و مهربان است ))239 در سایه راءفت و محبّت است كه انسان مى تواند نه تنها از اشتباهات دیگران به آسانى درگـذرد، بـلكـه بـدیـهـاى ایـشـان را بـه خـوبـى پـاسـخ بـدهـد . خـداونـد مـتـعـال در ایـن باره در سوره فصلت آیه 34 دید) همان كس كه میان تو و او دشمنى است ، گویى دوستى گرم و صمیمى بر قرار است .))
5 . سعه صدر؛ یكى دیگر از لوازم و پیش نیازهاى ایجاد روابط انسانى اثر بخش داشتن سـعـه صـدر و ظـرفـیت روحى است . هر مدیرى براى كسب موفقیت نیازمند همكارى مشتاقانه همكاران خویش است .
تـحـقق همكارى و همیارى مستلزم وجود سعه صدر در روابط انسانى است . حضرت على (ع ) مـهـم تـریـن وسیله لازم براى مدیریت را داشتن سعه صدر و سینه اى گشاده مى داند و مى فرماید :
آلةُ الرّیاسَةِ سِعَةُ الصدر .
6 . خـیرخواهى ؛ در صورتى انسان خیر خواه دیگران خواهد بود كه در روابط بین فردى خـود مـعـیـار قـرار دهـد یعنى آنچنان با دیگران رفتار كند كه دوست دارد با او چنین رفتار شود، مدیر خیر خواه همراه دغدغه مصلحت خود و سازمان نسبت به وضعیت كاركنان نیز حساس و مـتـعـهـد اسـت . خـیـر خـواه دیـگـران بـودن بـاعـث پـخـش بـذر مـحـبـت در دل ایشان مى گردد، در محبت همان اكسیر اعجاب آمیز دستگاه وجود انسان هاست . حضرت على (ع ) فـرمـوده اسـت : ((النـّصـیـحـةُ تُثْمِرُ دریافت مقدارى سوخت ، بدون احساس و عاطفه و ادراك و شـعـور، كـار انجام مى دهد، از آنان توقع كارداشت خیر خواهى و همدلى مدیر باعث ارتـقـاء انـگـیـزه كـار و تـلاش در كاركنان مى گردد، خیر خواهى مدیر بدین معنا نیست كه مـدیـر صـبر كند تا مشكلات بزرگى براى افراد پیش آید و آن گاه در جهت رفع آن به یـارى او بـشـتـابـد، بـلكـه گـاهـى یـك دلجـویـى و احـوال پـرسـى سـاده مـى تـوانـد تاءثیر شگرفى در روحیه طرف برجاى بگذرد و تا مدتها او را دلگرم سازد .
7. تـواضـع ؛ هـیـچ گـاه بـا فـخر فروشى و خود بزرگ بینى روابط انسانى سالم و نیروبخش متحقق نمى گردد. حضرت على (ع ) خطاب به مالك اشتر مى فرماید :
((زنـهـار بـیـن خـود و كـسـانـى كـه بـر آنـهـا حـكـم مـى رانـى حـجـاب جـاه و مـقـام حائل نكنى .))240
امـیـر المؤ منین (ع ) در فرازى از نامه اى كه به محمد بن ابى بكر حاكم مصر مى نویسد فـرمـوده اسـت : ((بـالت را بـراى مردم بخوابان (فروتن باش )... و با آنان گشاده رو باش ، و بین آنها در نگاه كردن تفاوت نگذار (تبعیض روا مدار).241
8 . جـاذبـه هـاى فـیـزیـكـى ؛ بـه طـور كلى همه افراد داراى حس زیبایى شناسى و زیبا گـرایـى هـسـتـنـد، جـاذبه هاى ظاهرى همچون مرتب بودن ، پوشش شیك ، صداى دلنشین و ملایم ، هماهنگى میان اندیشه و رفتار، و توازن در بینش و نگرش همه مى تواند تاءثیر تـعـیـین كننده اى بر روابط انسانى داشته باشد. اسلام نیز در این باره سفارش فراوان بـه امـر مـسـواك و اسـتـعـمـال عِطر خوش ، آراستگى ظاهرى شده است ، و حتى توصیه به تـقـدیـم امام جماعت خوش سیما بر دیگران در فرض تساوى شرایط گردیده است كه امین امور همگى بیانگر نقش مثبت عامل یاد شده در جامعه است .242
توصیه هاى مشاوره اى
بـه مـنـظـور تـحـكـیـم روابط انسانى به مدیران توصیه مى گردد نسبت به نكات زیر توجه كنند و اهمیت قائل باشند .
ـ در هـر مـقـامـى كـه هستید، هیچ گاه خود حقیقى خویش را فراموش نكنید، ((اَنا عبدك الضعیف الذلیل الحقیر المسكین المستكین ))243
ـ خـود را مـشـتـاق پـیـشـرفـت كاركنانتان نشان بدهید، و به راستى نیز چنان باشید، و راه ترقى و پیشرفت را بر آنان مسدود نكنید؛
ـ در برابر كاركنان حالت پر ترس و باز پرسى به خود نگیرید، تلاش و كار ایشان را با بلندنظرى ارزیابى نمائید؛
ـ ارزش كار نیك را بشناسید و به هنگام خود قدردانى كنید؛
ـ بـراى شـنـیـدن مـطـالب و نـقـطـه نـظـرهـاى كـاركـنـان آمـادگـى داشـتـه بـدان اهـمـیـت قائل شوید، بكوشید در این باره شنونده فعال باشید؛
ـ در اظهار نظرها و قضاوتهاى جانب انصاف را در نظر بگیرید؛
ـ به رویدادها جنبه شخصى ندهید؛
ـ هرگز نزد دوستان ادارى با بیهوده گویى وقت را صرف نكنید؛
ـ كـاركـنـانـى كـه مـى خواهند شما را ملاقات كنند، حتى المقدور بى درنگ بپذیرد و عاطفى برقرار كنید؛
ـ از بیمارى روانى رایج مدیریتى یعنى تبعیض به شدّت دورى كنید؛
ـ بیش از آنچه مى گوئید عمل كنید، رفتار شما گویاتر از گفتار شماست ؛
ـ سـعـى كـنید در تمام صحنه هاى شادى و غم كاركنان ، خود با نماینده شما حضور داشته باشد؛
ـ به قول و قرارهاى بین خود و همكارانتان ملتزم باشید؛
ـ گـرچـه مـمكن است تعریف و تحسین بیشتر مارا مسرور كند، ولى بیش از آنها بر انتقادات سازنده و خیر خواهانه بها و ارزش بدهید .
ـ حریم حرمت شخصیت افراد را عمیقاً پاس بدارید .
ـ بـدون تـكـلّف در جمع كاركنان حاضر شوید، هرازگاه نظر همگان از امكانات و سرویس هاى عمومى استفاده نمائید؛
ـ بـه رشـد و بـالنـدگـى مـادى و مـعنوى كاركنان قلباً و عملاً اهمیت بدهید، و از رشد آنها نهراسید؛
ـ هـمـواره بـه یـاد داشـتـه باشید كلید طلایى در روابط انسانى معیار قرار دادن خود است یـعـنـى چـنـان رفـتـار كـن كـه مایل هستى با تو آن گونه رفتار شود. و بدانید آنچه با تـهـدیـد در صـدر رسـیـدن بـدان هـسـتـیـد، بـا راءفـت و مـحـبـت راحـت تـر و كـامـلتـر حاصل مى گردد.244
نتیجه گیرى
بدون شك مشكل اساسى اجتماع ما، مسئله كمبودها نیست ، بلكه موضوع ضعف برخى مدیریت هـا اسـت ، كـه چـاره آن دورى جـسـتـن از خـود باختگى در حیات بخش اسلامى است . الگوى مدیریت اسلامى با وجود توجه كامل به شیوه ها و راهكارهاى نوین ، نگرشى توحیدى به انـسـان داشته وى را سرمایه بى بدیلى مى شمارد كه داراى شاءن و منزلت قُدسى است از ایـن نـظـر غـایـت تـمـام فـعـالیـت هـا و مـدیـریـت هـا، تـحـقـق رشـد و بـالندگى مادى و تكامل و تعالى معنوى انسان براى وصول به قرب حق است .
روابـط انـسـانـى عـنـوان قلب تپنده مدیریت و سازمان تنها در پرتو مؤ لفه هاى همچون عـدالت ، مـحـبـت ، تـواضـع ، مـدارا و خـیر خواهى متحقق مى گردد. رعایت روابط انسانى در مدیریت باعث مى گردد اهداف مادى و معنوى مورد نظر در مقیاس فرد و سازمان به صورت كامل تر، سریع تر و با هزینه كمتر بدست آید .
پینوشتها :
229. اصول كافى ، ج 1، ص 407 .
230. آقـا پـیـروز، عـلى و هـمـكـاران ، مدیریت در اسلام ، سمت ، تهران ، 1383، ص 4 ؛ و علاقه بند، مدیریت رفتار سازمانى ، ص 5 .
231. نهج البلاغة (فیض الاسلام ) خطبه 40 .
232. كنزالعمال ، ج 6، ص 717، ح 17550 .
233. آشـفـتـه تهرانى ؛ امیر، روابط انسانى در مدیریت ، دانشگاه اصفهان ، بى تا، ص 18.
234. نهج البلاغه ، نامه 53 .
235. ر. ك : عـلى آبـادى ،عـلیـرضـا، مـدیران جامعه اسلامى ، رامین ، تهران ، 1377، ص 300 .
236. غررالحكم ، ح 902 .
237. نهج البلاغة ، نامه 26 .
238. انبیاء، آیه 107 .
239. توبه ، آیه 128 .
240. نهج البلاغه ، نامه 68 .
241. نهج البلاغه ، نامه 27 .
242. ر. ك : بحار الانوار، ج 16، ص 248، ج 73، ص 131، ج 76، ص 300، و رساله هاى علمیه مراجع تقلید شرایط مستحبى امام جماعت .
243. مـحـدث قـمـى ، شـیـخ عـبـاس ، مـفـاتـیـح الجـنـان ، دعـاء كمیل .
244. بـراى مـطـالعه تفضیلى در این باره ر. ك : مدیریت در اسلام ، انتشارات پژوهشگاه حـوزه و دانشگاه ، 1382، روابط انسانى در مدیریت ، نشر رامین ، 1368، روابط انسانى در مدیریت و سازمان ، نشر رامین .
یداللّه كوثرى
برگرفته از: hawzah.net
مدیریت اسلامى شیوه اى از مدیریت است که تمامى افراد یک مجموعه را به صورت انسانهاى مسئول و متأثر از ارزشها با جهت دهى نظام ارزشى اسلام در نظر می گیرد . داشتن صبغه الهى در کارها، شاخصى تعیین کننده در نظام مدیریت اسلامى است، به این معنا که دستگاه اسلامى باید به گونه اى باشد تا نیروها در آن به کارى تشویق شوند که رنگ الهى داشته باشد.
واژگان كلیدی: تولید علم، مدیریت اسلامی ،نظام ارزشی.
مقدمه:
مدیریت اسلامى شیوه اى از مدیریت است که تمامى افراد یک مجموعه را به صورت انسانهاى مسئول و متأثر از ارزشها با جهت دهى نظام ارزشى اسلام در نظر می گیرد .وجه تمایز مدیریت اسلامى از دیگر نظام ها در نظام ارزشى است که نشأت گرفته از جهان بینى الهى مى باشد. این جهان بینی کل جهان هستى را به صورت مجموعه اى هماهنگ و هدفدار مىبیند که سنتهاى ربوبى بر آن حاکم است. در این نوع اداره جامعه، شرافت انسانى مد نظر است و قواى نباتى و حیوانى در واقع، زمینه ساز رشد انسانى و کمال معنوى و ابزارهایى براى رسیدن به درجات بلند و سعادت جاودانى است.بنابراین، باید در تعیین اهداف و خط مشى هاى سازمان، اصالت را به ارزش هاى معنوى داد . به این معنا که اسلامى بودن سازمان اقتضا دارد در حیطه فعالیت آن، اهداف معنوى و هنجارهاى مربوط به آن رعایت شده و نه تنها تأمین منافع مادى موجب پایمال کردن مصالح انسانى نشود، بلکه حتى المقدور سعى بر این باشد که منافع مادى در جهت مصالح انسانى و مقدمه اى براى توسعه و تعمیق بینش هاى الهى و ترویج شعائر اسلامى قرار گیرد.مدیریت واهمیت آن در مراکز آموزشی الف ) معنی مدیریت: مدیر در لغت از كلمه «دَوْرْ» به معنی گرداننده ، آنكه می گرداند آمده است (1) و در اصطلاح اداره كننده اداره یا مؤسسه و مكانی را گویند ، ولی امروز با پیشرفتهای سریع سازمانهای انسانی كه در اثر گسترش تمدن و آشكار شدن نیازهای فراوان برای زندگی كردن به وجود آمده است ،مدیریت غیر از معنای لغوی ،به مفهوم «هدایت كردن» یا به كارگیری مجموعه ای از آگاهیها و توانائیها شكل یافته است كه بدین وسیله ،فرد با ایحاد هماهنگی در سازمان ، بازده آن را افزایش می دهد (2) مدیریت در مفهوم «هدایت كردن» امروزه به صورت یك تخصص جلوه گر شده و از فلسفه ، روش و فن خاصی برخوردار است، و بهمین خاطر در دنیای پیشرفته كنونی به انواع مختلف مدیریت از جمله مدیریت بازرگانی ،مدیریت صنعتی ، مدیریت آموزشی، مدیریت سیاسی و … بر می خوریم كه هر یك در حوضه مدیریت خود اهمیت ویژه ای دارد . از این جهت است كه برخی مدیریت را عبارت از فرآیندی برای حل مسائل مربوط به تأمین هدفهای سازمانی به نحو مطلوب از طریق استفاده مؤثر و كارآمد از منابع كمیاب در یك محیط در حال تغییر ، می دانند. (3)
بنابراین مدیریت عبارت است از علم و هنر یافتن به كار گماردن شایسهترین افراد ،تلفیق مساعی فكری و هماهنگ كردن این مساعی در جهت هدف یا هدفهای مورد نظر یك سازمان
ب)اهمیت مدیریت:یكی از دانشهای بی شمار عصر حاضر كه همه دولتها به آن توجه دارند ، علم مدیریت است كه حیطه وسیعی یافته و مانند همه علوم دیگر قابل تعلیم و تعلم است . این دانش دارای زبانی ویژه و فرهنگی مستقل ، كه برای بدست آوردن آن باید به فرهنگ و زبان آن آشنایی لازم پیدا كرد ، در غیر این صورت انتظار بهره مندی از این علم نمی رود و باید مدیریت سنتی را به مدیریت مدرن امروز تبدیل كرد . بویژه برای مدیران مراكز علمی و دانشگاهی این نظام كه داعیه رهبری جهان اسلام را پس از قرنها و با زحمات زیادی به لطف و خواست خداوند متعال پیدا كرده اند ، به علم مدیریت برای تنظیم و پیشبرد آرمانهای مقدس اسلام و سنت رسول الله (ص) كمتر از نیاز به علوم دیگر نیست ، بویژه در زمانی كه همه نیروهای اسلامی و علاقمند ما برای یك جهش بزرگ بسیج شده اند.از طرف دیگر رویارویی كشور ما با استكبار جهانی ایجاب می كند و هر چه سریعتر به دانشهای جدید دست یابیم و به ارزشهای بسیار عمیق و پر محتوای اسلام تمسك جسته و آن دو را در هم آمیخته و با توجه به رعایت تمام شئونات و دستورالعملهای شریعت و مدیریت اسلامی بتوانیم ترفندها و نیرنگ های شیطانی را كه برای شكست ما طرح می كنند ، خنثی كنیم. در چنین شرایطی، مدیران باید برای پشتیبانی دقیق سیاست ها و ترفندهای اهریمنان و راههای مقابله با آنها آمادگی داشته باشند.(5) اهمیت مدیریت بویژه مدیریت اسلامی در منابع علمی بر هیچ كس پوشیده نیست ، نظر سنجی ها نشان میدهد كه در چهار دانشگاه آزاد اسلامی در شمال خراسان 71% دانشجویان و 93% كاركنان و 69 % اعضای هیئت علمی از نحوه مدیریت هایی كه ارزشی بودند و شئونات اسلامی در این دانشگاه ها بیشتر رعایت می شده است، رضایت دارند. در همین راستا تولید علم و شركت اعضای هیئت علمی این دانشگاه ها در همایشهای مختلف بیشتر بوده است(6)
البته مدیریت به مفهوم امروزی ، خاص قرون اخیر است . توسعه صنایع و پیدایی و گسترش سازمانهای مختلف ، مسائلی را به وجود آورد كه حل و فصل آنها به مدیر علمی و جهان بینی مدیریت نیاز داشت . بر همین مبنا ، امروزه تحقیقات علمی در زمینه های مدیریت، بخش وسیعی از تحقیقات و مطالعات اجتماعی را به خود اختصاص داده است و دانشمندان و پژوهشگران دانش مدیریت در سراسر جهان نظریه های گوناگونی را با تكیه بر مشرب فكری خود پیشنهاد و ارائه كردهاند. رابطه مدیریت بااسلام
با توجه به نكات یاد شده، اكنون می توانیم موضوع اصلی بحث، یعنی رابطه اسلام با مدیریت را مورد بررسی قرار دهیم و منظور از اسلامی بودن مدیریت را بیان كنیم. نخست به معانی مختلفی كه ممكن است از تعبیر «مدیریت اسلامی» اراده شود اشاره می كنیم. از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصاً مدیران جوامع كلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران كشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی كه عملاً عهده دار سیاستگزاری و اداره این كشورها بوده اند. بدیهی است چنین كاری كه تتبع فراوانی در تاریخ كشورهای اسلامی را می طلبد تنها ارزش یك پژوهش تاریخی را خواهد داشت. معنای دیگری كه قریب به معنای اول و متفرع بر آن است، تحلیل شیوه های مدیریت مدیران مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است كه از مسلمان بودن آنان نشأت می گرفته است. این كار هر چند فواید بیشتری دارد و حتی می تواند به عنوان وسیله ای برای شناختن مدیریت اسلامی تلقی شود ولی راهی پرپیچ و خم و نیازمند به تشخیص موارد تلاقی اسلام با مدیریت و شناخت دقیق خصلتهایی است كه از مسلمان بودن مدیران نشأت می گیرد مگر این كه تنها به بررسی شیوه مدیریت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ـ طبق عقاید شیعیان ـ بسنده شود كه مطابقت رفتارشان با موازین اسلام ناب، ضمانت شده است، و بازگشت آن به این است كه سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد اداره جامعه را به عنوان یكی از منابع شناخت شریعت اسلام تلقی كنیم و در كنار قرآن و سنت لفظی (الفاظی كه از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است) به عنوان سنت عملی به آنها استناد نماییم. مدیریت اسلامی و تأکید بر نظام ارزشی اسلام در مدیریت اسلامى، نگرش الهى وجود دارد یعنى به انسان با این دید نگریسته مى شود که وى لایق کرامت انسانی بوده و مستعد رسیدن به قرب الهى و نیل به مقام جانشینى خدا است.از آنجا که هدف مدیریت اسلامى هدایت و رشد انسان ها است، مدیر اسلامى به فراخور افراد سازمان خویش، پیوسته در پى آن است که همگام با پیشرفت مادى مؤسسه و فراهم شدن امکانات مادى براى کارکنان، به رشد و تعالى معنوى افراد سازمان نیز بیندیشد.در نظام مدیریت اسلامى، انسان مسئول اعمال خویش است در حالى که در نظام هاى دیگر، مانند حربه اى تلقى می شود که به انسان قدرت مى دهد تا در عرصه تمایلات شخصى خویش کوشش نماید و به اهداف شخصى و سازمانى خود دست یابد.در نظام مدیریت اسلامى، بیشترین اهمیت به مهارت ارتباط با خدا داده مى شود که "تقوا" نامیده مىشود. حتى ارزش و مقام هر کس با تقوا ارزیابى مىگردد و با ارزشترین افراد با تقواترین آنها شمرده مىشوند، اگر مدیر مهارت ارتباط با خدا را داشته باشد خروج از مشکلات برای وی آسان و سهل شده و بهتر مىتواند از مشکلات رهایى یابد . انسان در آینه ارتباط، هم نیازمند رابطه با خداست و هم خلق خدا مدیران نیز در هرم سازمان اسلامى نیاز به هر دو مهارت دارند. شک نیست که مدیر با داشتن مهارت دوم، مىتواند استعدادها و منابع انسانى را جذب کرده و موجب حل معضلات اجتماعى گردد. با توجه به برقرارى ارتباط و وابستگى قوام اجتماع به آن، دارا بودن توانایى انسانی براى مدیران ضرورى است.نیاز به مردم، اصلى است که یک مدیر باید پیوسته به آن توجه داشته و طورى عمل کند که بتواند از امکانات آنها بهره ورى نماید. سایر مهارتها نیز با اندک تفاوتى در مراحل بعدى قرار مىگیرند، اگرچه بعضى مواقع به مهارت فنى اهمیت داده مىشود و گاهى نیز مهارت ادراکى ارزش می یابد. در نظام مدیریت اسلامى نیز اگر چه انسان محور است، اما فقط انسان عامل کلیدى نیست، بلکه رضایت عموم مردم، اعم از افراد درون مؤسسه یا اشخاص مرتبط با آن نیز عامل کلیدى سازمان محسوب می شود، به عبارت دیگر رضاى حق تعالى، که در خشنودى رعیت نهفته شده، عامل بسیار مهمى است که در بستر جامعه باید به اندیشید.در ارتباط با چنین طرز تلقی از مدیریت افرادی كه عهده دار چنین وظایف ومسئولیتهائی می شوند باید دارای صفات وویژگیهایی باشند تا بتوانندگرایش دلهای همكاران ودیگر افراد را نسبت به هدفهای موسسه تحت سرپرستی از این طریق تامین نمایند كه باتوجه به اهمیت موضوع به پاره ای از این صفات وویژگیها ذیلاً اشاره می شود:
ایمان به خداوند متعال نخستین واساسی ترین ویژگی برای مدیر با توجه به معیارهای اسلامی ایمان قلبی وعملی او به خداوند تبارك وتعالی است .زیرا« معیار گرایش دلهای مردم به یك نظام حكومتی ایمان وعمل صالح مسئولان آن نظام وكارگزاران آن حكومت است وخداوند تنها در پرتو اعتقاد صحیح دولتمردان ورفتار شایسته خدمتگزاران است كه محبت مردمی را پشتوانه آنان قرار می دهد.»(25) انعكاس ایمان فرد مومن در صفات، حالات ورفتار او براساس فرمایش امام صادق (ع) بدین شرح است:به هنگام شداید وسختیها سنگین وآرام باشد. به هنگام گرفتاریها وآزمونهای ناخوش آیند دنیا بردبار باشد به هنگام فراخ روزی وآسایش ورفاه سپاسگزار وشاكر باشد بارش را به دوش دوستانش نیفكند ویا آنكه به خاطر عوالم دوستی بارگناه آنان را به دوش نكشد. بدنش در طاعت از خدا وخدمت به خلق خداوند رنج وتعب باشد مردم از ناحیه او در آسایش ودارای خاطری آسوده باشند.»(26)
2-اعتقاد وتعهد در كار اگر مدیر تمام كارهایش براساس تكلیف شرعی وبرای رضای حق باشد، مسلماً خود را در خدمت به مردم مسئول ومتعهد می داند و همه كارهایش درست واخلاقی می شود: قُلْ اِنَّ صَلاتی وَنُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلّهِ رَبَ الْعالَمینَ .(27) اگر مدیر مومن وبا تقوی باشد دركارش موفق خواهد بود، چنانكه امام علی (ع) می فرماید: «تقوی كلید درستی واندوخته روز قیامت است ، آزادی است كه از قید هر رقیب ، نجات است از هر بدبختی .»(28) همچنین تعهد وغمخواری مدیر متعهد نسبت به مسلمانان دیگردر حدیث نبوی چنین آمده است : «مَنْ اَصْبَحَ وَلایهْتَمَ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمِ = هركس شب را به صبح رساند وهمتش خدمت به مسلمانان نباشد مسلمان نیست .»(29) در نتیجه مدیر با تقوی و متعهد همواره خود را در معرض بازخواست خدا می بیند وتمام اعمال خود را مطابق موازین وارزشهای الهی تنظیم می نماید.
3-تخصص ومهارت داشتن تخصص و مهارت در كار از ویژگیهای بارز مدیریت اسلامی است .تجربیات عملی نشان می دهد كه اهل فن به دلیل معلومات واطلاعات تخصصی خود ، نفوذ چشمگیری در سایر افراد سازمان دارند. نتایج بررسیهای متعدد نیز این موضوع را تائید میكند، چنانچه افراد یك اداره قبول داشته باشند كه مدیر آنان در رشتة مربوط صاحب نظر و اهل فن است ، با میل ورضایت بیشتری از او تبعیت می كنند، به نظر بعضی كارشناسان علم مدیریت ،داشتن اطلاعات ،بویژه اطلاعات ومعلومات فنی وتخصصی ،یكی از صفات تقریبا عمومی مدیر به شمار می رود.چنانچه گفته اند: تا هنگامیكه افراد واجد صلاحیت را برای پست مدیریت انتخاب نكنیم وآموزشهای لازم به آنان ندهیم ، در صد مدیران شایستة جامعه تا آن میزان نخوهد بود كه بتوان مشكلات مربوط به بازسازی كشور را به نحو موثر حل كرد(30) .حضرت رسول اكرم (ص) می فرمایند: هركس بدون آگاهی كاری را صورت دهد فساد آن بیش از اصلاح آن خواهد شد.(31)
انعطاف پذیری وپرهیز از خود محوری توجه به نگرشها اندیشه های دیگران سبب می شود كه انسان از گرایش به جزعی بودن وخود كامگی دور ماند، هر مدیری می تواند با پی بردن به اندیشه ها وپیشنهادهای همكارانش، بهرة فراوانی به دست آورد، اما استفادة درست از نظریات دیگران باید از تواناییهای باریك تشخیص وتمیز برخوردار باشد. به طور كلی، مدیران باید این فرمان الهی را دستور كارخود قرار دهند، آنجا كه می فرماید: آنان كه می شنوند سخن را پس پیروی می كنند، بهترش را، آنانند كه رهبریشان كرد خدا وآنانند دارندگانخردها.(32) امام علی (ع) می فرمایند: وَ اِیاك وَالْاَعْجابَ بِنَفْسِك وَالثِّقَهَ بِما یعْجِبُك مِنْها وَحُبَّ الْاَطْراءِ = وبپرهیزید از خود پسندیدن و به خودپسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن .(33)
تقوی واخلاص یكی از دیگر صفتهای لازم برای مدیر اسلامی، داشتن تقوی است، امام علی (ع) در این باره می فرمایند: «تقوی كلید درستی و اندوخته روز قیامت است. آزادی است از قید هر رقیب، نجات است هر بدبختی را ».(34) مدیر باتقوا همواره خود را در معرض بازخواست خدا می بیند وتمام اعمال خود را مطابق با موازین وارزشهای الهی تنظیم می نماید. مدیر مسلمان اعمالش منحصراً برای جلب رضای خداوند متعال و خشنودی اوست ، از آنجا كه در اسلام وحكومت اسلامی پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی یك تكلیف و یك ظیفه می باشد نه یك نقش بی جان وبی هدف لذا در چنین برداشتی ازمدیریت جهت گیریهای مدیر و فعالیتهایش برای جلب رضای یك شخص ، گروه ویا مقامی خاص نیست بلكه صرفاً برای خدا وبه خاطر رضای خالق می باشد.
عفو و اغماض و بخشندگی: از دیگر ویژگیهای مدیریت اسلامی گذشت وبخشندگی از اعمال خطای همكاران ودیگر افراد مرتبط با اومی باشد. حضرت علی (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر می فرمایند:« الا ای فرمانفرما ، فرمانبران تو از دو صنف بیشتر نیستد یا مسلمانند كه با تو برادرند و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می باشند. همچنانكه تو را در زندگی لغزشی در پیش است آنها نیز بدون لغزش نخواهند بود پس باید با آن دیده در آنان بنگری كه توقع داری خداوند در تو بنگرد.(35) خداوند متعال نیز می فرماید: « خُذِ الْعَفْوِ وَ اَمْرِ ابِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینْ = عفو وبخشش را پیشه خود ساز و به نیكی فرمان ده واز نادانان دور نما »(36)
قدرت تفكر و ابتكار:برای پیشرفت جامعه اسلامی به تربیت مدیرانی با درایت وپخته ومبتكر نیازمندیم . مدیران نباید در تصمیم گیری های خود شتاب ورزند و بدون فكر ومشورت وسنجیدن جوانب كار به اقدام روی آور گردند، امام علی (ع) می فرمایند: «وَاَكثِرْمُدارَسَهَ الْعُلَماءِ وَمُنافَثَهَ الْحُكماءِ فی تَثْبیتِ ماصَلَحَ عَلَیهِ اَمْرُ بَلادِك = و با دانشمندان فراوان گفتگو كن وبا حكیمان فراوان در میان نه، در آنچه كارشهرهایت را استوار دارد.»(37) در متون ادب فارسی در این باب سخنان بسیاری به چشم می خورد: « … واندر هر كاری رای را فرمانبردار خرد كن واندر هر كاری كه بخواهی كردن نخست با خرد مشورت كن وبه هركاری كه بخواهی كردن چون در او خواهی شدن نخست بیرون رفتن آن كار نگر وتا آخر نبینی، اول مبین »(38) همچنین خواجه نصیرالدین طوسی چنین پند می دهد : « بارها اندیشه كن پس در قول آر، پس در فعل آر ، كه احوال گردان است ».(39)ودر وصایای افلاطون به شاگر خود ارسطاطالیس می گوید: « در هیچ كار پیش از وقت آن كار مپیوند وچون به كار مشغول باشی از روی فهم وبصیرت به آن كار مشغول باش… »(40)
خوش رفتاری وصبرو شكیبایی موارد بسیاری پیش می آید كه براثر ناآشنایی مدیران با مفاهیم اولیه علم مدیریت ونداشتن تجربة كافی ناشكیبایی روی می دهد كه زیبندةمدیران نیست . حدیثی از رسول اكرم (ص)نقل شده : « اِنّی بُعِثْتُ لِاُتِّمَ لِمَكارِمَ الْاَخْلاقْ =من برای كامل كردن اخلاق كریمه برانگیخته شدم »(41) همچنین امام علی (ع) می فرمایند: «خود را به شكیبایی عادت ده در آنچه ناخوشایند است ، كه شكیبایی ورزیدن عادتی پسندیده است »(42)
عنصر المعالی به فرزند خود چنین پند می دهد: «وبه هركاری اندر مدارانگه دار، هركاری كه به مدارا برآید جز به مدارا پیش مبر وبیداد پسند مباش وهمة سخنها را به چشم داد بین وبه گوش دادشنو تا در همه كاری حق وباطل بتوانی دیدن»(43) امام علی (ع) خطاب به محمد بن ابی بكر می فرماید: ای پسر ابی بكر با مصریان مهربان وملایم باش وهمواره دیدار كنندگانرا با قیافه باز ولبان خندان دیدار كن » (44)همچنین به مالك اشتر می فرمایند: تو باید در دلت مهر رعیت را پرورش دهی ومهربانی وخوشرفتاری ونیكویی با رعیت را در دل خود جایگزین سازی .(45)
سعی و جهدمدیر مسلمان همواره در كارهایش جدی است ودر جهت تحقق اهداف سازمانی و رشد وتعالی افراد سازمان از هیچ كوششی فروگذار نمی نماید، او برای انجام كارهای مردم زمان نمی شناسد وخود را در مجموعه ساعات مقرر اداری محبوس نمی كند بلكه از هر فرصتی برای رتق وفتق امور مسلمین ودیگر افرادی كه به نوعی با سازمان همكاری دارند وبرابر معیارهای اسلام حقی برآنها در نظر گرفته شده است استفاده می كند، در این مورد امیر المومنین علی (ع) خطاب به مالك اشتر می فرمایند: ای مالك با تمام وسایلی كه در اختیار داری وبامنتهای نیروئی كه در جان تو است به جلب رضایت عموم وخرسندی جامعه بكوش.(46)
صداقت مدیر اسلامی فرد صادقی در برابر همكاران ومراجعان است كه تجلی عینی او صداقت در رفتار، صداقت در گفتار و صداقت در كاربرد قوانین ومقرراتی است كه برای اجرای آنها ماموریت یافته است.
11-متعادل بودن از دیگر ویژگی مدیریت اسلامی تعادل اخلاقی است ، امام باقر (ع) در سفارشات خودشان به جابربن یزید جعفی می فرمایند: « بدان كه دوست ما شمرده نشوی تاچنان محكم شوی كه اگر همه همشریانت گردآیند وبه زبان واحد بگویند تو مرد بدی هستی مایة اندوه تو نگردد واگر همه گویند تو مرد خوبی هستی شادت نكند.››(47)
مدیر مسلمان با تعادل اخلاقی با ازدست دادن مقام ومنصب خود ویا كسب مقام ومنزلت در جامعه هیچگاه دچار تزلزل شخصیت نمی شود بلكه خدمت به مردم را وظیفه وادای تكلیف می داند چنانكه امام خمینی (ره) بارها چنین سفارشی را به كارگزاران نظام می فرمودند.
وفای به عهد و پیمانها از دیگر خصایص و نمودهای عینی یك مدیر مسلمان وپایبند به اصول وارزشهای اسلامی وفا به عهد وپیمانهایی است كه متعهد به انجام آن می شود كه در غیر این صورت ارزش واعتبار او در محیط سازمانی خدشه دار شده وموجب بی اعتمادی همكاران نسبت به او می گردد . امام علی (ع) در فرمان مشهور خود به مالك اشتر می فرمایند:« ای مالك به وعده ای كه به مردم می دهی وفا كن همانطور كه خداوند می فرماید وفا نكردن به عهد سبب خشم خداوند و مردم می گردد».(48) علم در فرهنگ اسلامی اگر به اهمیت علم و جایگاه خود در فرهنگ اسلامی واقف شود می تواند در امر تولید علم بسیار مؤثر باشد و باستناد «النّاس عَلی دینِ مُلوكهِمْ» دیگر استادان و پژوهشگران زیردست او بویژه دانشجویان آن مركز از او الگو بگیرند و در این راه جدیت نمایند.
در تاریخ با عظمت ایران بعد از اسلام به افرادی همچون : خواجه نظام الملك طوسی ، خواجه نصیرالدین طوسی و خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و … بر می خوریم كه با كوشش و همت خود به تأسیس مراكز علمی و پذیرفتن مدیریت این منابع همت گماردند كه هنوز پس از قرنها ما به عنوان یك ایرانی به آن افتخار می ورزیم و مراكز علمی همچون : دانشگاه جندی شاپور ، دانشگاه مراغه و مدارس نظامیه و مستنصریه سهم بسیار بزرگی در تولید علم و تربیت دانشمندان در عرصه جهانی داشته اند .(49) خداوند متعال برای اینكه كرامت والای خود را در مورد انسان بكار ببرد می فرماید: «وً رًبُّك الْاكرَمُ ،اَلّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمْ ، عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ یعْلَمْ (50) = و پروردگار تو ، كرامتش نامحدود است از آن جهت كه با قلم، علم و آگاهی را به وی ارمغان داده است» در این آیه ها خداوند تعلیم و اعطاء علم به انسان را نشانه ای از «اكرمیت» خود به انسان می داند و ضمناً به ما هشدار می دهد كه نعمت علم و دانش نمایانگر والاترین كرامت الهی نسبت به بشر است. در جای دیگر خشیت و تقوای انسان را ویژه علما و دانشمندان معرفی می كند و می گوید : «اِنَّما یخَشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ (51) = در جمع بندگان الهی ، فقط علما هستند كه ترس و بیم از خداوند و حس تقوی و پرهیزگاری در دل آنها راه دارد» خداوند متعال دانشمندان و تولید كنندگان علم را برتر و والاتر از همه رده های دیگر جامعه انسانی معرفی می كند: «هَلْ یسْتَوی الّذینَ یعْلَمونَ وَالّذینَ لا یعْلَمونَ اِنّما یتذكر اولوالالباب (52) = آیا آنان كه به سلاح علم مجهزند و افرادی كه با جهل و نادانی دست به گریبانند برابرند؟!صرفاً اندیشمندانند كه تفاوت عظیم و امتیاز میان آن ها را باز مییایند» در آیه ای دیگر ، صفت مؤمن را به دانشمندان اعطاء فرموده است: «یرْفَعِ اللهُ الّذین آمَنوا مِنْكمْ وَالّذینَ اوتو العلمَ دَرَجاتٍ»(53) رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: «طَلَبُ الْعِلمِ فَریضَةٌ علی كلِّ مُسْلِمٍ(54) = دانش طلبی و علم آموزی بر هر فرد مسلمانی لازم است»
امیرمؤمنان علی (ع) فرمود : «الْعِلْمُ ممیت الْجهلِ (55) = دانش میراننده نادانی است» و نیز فرمود : «العِلمُ قاتِلُ الجَهل (56) = دانش كشنده نادانی است » و باز فرمود : «العِلمُ جَمالُ لا یخفی (57) = دانش زیبایی است كه پنهان نمی ماند» و در جای دیگر از آن امام همام نقل شده است : «العِلمُ محیی النَّفسِ و مُنیرُ العَقلِ و مُمَیتُ الجَهلِ(58) = دانش ، زنده كنده جان آدمی ، نور بخش خرد و كشنده جهل است». در این روایات ، دو عنوان «كشنده» و «میراننده» در مورد علم به كار رفته است و این به آن جهت است كه وقتی علم به مطلبی حاصل شد ، جهل به آن از بین رفته و آثارش نیز محو میشود. و نیز از آن به «زنده كننده جان آدمی» و «نور بخش خرد و عقل» تعبیر شده است ، یعنی نفس جاهل ، حیات انسانی ندارد و عقل او در ظلمت و تیرگی گرفتار است و با آمدن علم ، حیات معنوی یافته و چراغ عقل روشن می گردد و روشن می شود . بنابراین در یك جمله می توان علم آموزی و دانش پژوهشی را از كرامت باری تعالی بحساب آورد كه به هر كسی عطا فرموده است نشانه ای از مهر و عطوفت الهی را می رساند كه به آن شخص عطا شده است و هر كسی كه از چنین كرامتی برخوردار نیست باید بیشتر تأمل كند و به عاقبت كار بیندیشد ، كه چرا از این موهبت الهی برخوردار نشده است؟! نتیجه گیری و پیشنهادات: اكنون كه جمهوری اسلامی ایران برای پیمودن راه توسعه و جبران عقب ماندگیهای سالیان دراز ، و در راستای عمل به رهنمودهای مقام معظم رهبری (حفظ الله التعالی علیه) و ایفاد نقش علمی ، فرهنگی و در جهت ارتقاء سطح دانش و تولید علم و كم كردن فاصله علمی در عرصه جهانی و در شأن نظام مقدس اسلامی ،بیش از همیشه به مدیران لایق و صاحب نظر و متعهد نیاز دارد . مدیرانی كه علاوه بر داشتن تقوا و تعهد لازم ، دارای توانائیهایی در زمینه های مختلف علمی و پژوهشی با توجه به علم روز باشند ، یافتن مهارت و تشخیص پیچیدگی های كار ، مستلزم آموزش و تفكر و تجربه كاری است.
از این رو بر كارگزاران و مسئولان عرصه های علمی فرض است كه بیش از این در این بخش و تربیت و شناسایی مدیران لایق و توانا همت گمارند و موجبات ترقی و پیشرفت كشور اسلامی را فراهم آورند . زیرا با نگاهی سطحی و همچنین با توجه به آمار و ارقام منتشره هر گاه در رأس عرصه هاس علمی و مدیریت منابع آموزشی و پژوهشی افراد كاردان و مسئولیت پذیر و متعهد قرار داشته ا ند ، شكوفائی علمی و ابتكارات و خلاقیتها بیشتر بوده است و بر عكس در هر مركز علمی كه چنین افراد لایقی در رأس امور قرار نگرفته اند ركود ، بی میلی و … در آن جا سایه افكنده و روزمره گری حاكم شده است. بنابراین پیشنهاد می شود كه در كنار خیلی كارها كه برای جبران این عقب ماندگی باید انجام پذیرد به این نكات نیز در راستای اهداف این مقاله توجه شود: مدیران عرصه های آموزشی و پژوهشی از بین افرادی متخصص انتخاب شوند كه اولاً علاقمند به كارشان باشند و نیز متعهد خدمت به همنوعان باشند .
در تولید علم توجه لازم به منابع غنی ملی و مكتب داشته باشند و از تفكر ترجمه ای حتی المقدور پرهیز شود .
در تولید علم از سیاست زدگی و سیاست زدایی پرهیز نمایند . مدیران مراكز علمی و پژوهشی همت خود را بر تشویق و حمایت از تولید كنندگان علم متمركز نمایند . شناسایی و تشویق تولید كنندگان علم در عرصه های مختلف علمی و نظریه پردازی پرهیز از طرحهای مشابه و كلیشه ای و نهایتاً بی فایده و نظارت كافی در این مورد
پرهیز از كاغذ بازی اداری كه بعضاً باعث دلسردی و شاید انصراف از كار برای تولید كنندگان علم در پی داشته باشد .
تشویق به اندیشیدن بدون دغدغه و تبین آزادی بیان در چارچوب قانون فراهم نمودن ملزومات تولید علم از قبیل كتابخانه های تخصصی ، آزمایشگاه و كارگاه های مجهز ، دستگاههای صوتی و تصویری و … توسط مدیران دانش و پژوهش و در دسترس قرار دادن به اهلش . تأمین نیازهای مادی محقق و پژوهشگر در امر تولید علم تا بتواند بدون هیچگونه تفكر اضافی به این مهم بپردازد . زیرا در دنیائی كه یك ورزشكار مثلاً یك فوتبالیست در یك بازی چندین برابر بودجه یك طرح علمی را می گیرد و جامعه به راحتی با او كنار می آید ، چرا یك پژوهشگر و تولید كننده علم كه در فرهنگ اسلامی آنقدر از او تقدیر و تجلیل شده است و به آن اهمیت داده اند ، در تأمین نیازهای اولیه زندگی دچار مشكل باشد؟!
پینوشتها
1. دهخدا، علی اكبر، لغت نامه دهخدا ، انتشارات دانشگاه تهران، 1373، ج 12، ص 155 2. فردریك تیلور (كه از او به عنوان پدر مدیریت علمی یاد می كنند) 3. بارنارد چستر ، وظیفه مدیران، ترجمه محمد علی طوسی، مركز مدیریت دولتی، تهران، ص 20 4. ملك مدنی، اشرف، فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم اداری و مدیریت، انتشارات مركز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1356، ص 5 5. عسكریان، مصطفی، سازمان مدیریت آموزش و پرورش، تهران، 1366، ص 66 6. این نظر سنجی به عنوان یك كار عملی توسط 6 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان در زمستان 1382 از دانشگاه های آزاد اسلامی واحدهای بجنورد، شیروان، قوچان و دانشكده الهیات واحد مشهد انجام گرفته است . 7. دیل ارنست، اصول مدیریت ، ترجمه دكتر عبده تبریزی و فیروزه مهاجر ، انتشارات پیشبرد، 1375، ص 123-122 8. ر.ك : همان، ص 171-163 9. قرآن، سوره نساء آیات 97 و 98 و سوره انفال، آیه 72 10. ر.ك: جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص 18 به بعد 11. سوره حدید، آیه 25 12. ر.ك : السیره النبیوه ، ج 2 ، صص 146-43 . بحارالانوار ، ج 9 ، صص 111-110 . فروغ ابدیت، ج 1، صص 385 – 377 سوره حدید، آیه 25 و آل عمران، آیه 159 14. سوره شوری ، آیه 38 15. طبری ، تاریخ طبری ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، انتشارات اساطیر ، ج ، 1326، ص 960 16. السیره النبویه، ج 2، ص 26. تاریخ طبری، ج 3، ص 1017 17. تاریخ طبری ، ج 3 ، ص 1068 18. ر.ك : انصاریان، علی، الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه، انتشارات مفید، تهران، 1357،ص557-543 19. نهج البلاغه ، ترجمه دكتر سید جعفر شهیدی ، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1380، نامه 31 ص 295 20. نهج البلاغه ، نامه 25 . الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه، صص 724-723 21. الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه ، صص 702-694 22. نهج البلاغه ، نامه 51 23. ر.ك : مروج الذهب ، ج 2، ص 431 . شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج 1 ، ص 181 به بعد . بحارالانوار ، ج 2، ص 65 24. امام خمینی (ره) وصیت نامه سیاسی الهی، مقدمه 25. جوادی آملی ، اخلاق كارگزاران در جمهوری اسلامی، مركز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1364، ص الف 26. حجتی ، سید محمدباقر ، سیمای مؤمن در قرآن و حدیث، مجله ذكر دفتر چهارم، ص 96-95 27.سوره انعام ، آیه 162 (بگو همانا نماز من و پرستش من و زندگیم و مرگم از آن پروردگار جهانیان است)28. نهج البلاغه ، ترجمه فیض الاسلام، ص 620 29. اصول كافی ، ج 3 ، باب 258 ، ص 239. سفینه البحار، ج 2، ص 723 30. ساعتچی، محمود ، روان شناسی در كار سازمان و مدیریت ، مركز آموزش مدیریت دولتی، تهران، 1369، ص 23 31. اصول كافی، ج 1، ص 55 32. سوره زمر ، آیه 18 (اَلّذینَ یسْتَمِعوُنَ القولً ، فَیتَّعبونَ اَحْسَنَهُ … ) 33. نهج البلاغه، ترجمه دكتر سید جعفر شهیدی، نامه 53، ص 340 34. نهج البلاغه ، ترجمه فیض الاسلام ، ص 620 . 35. سخنان امام علی (ع) از نهج البلاغه ، ترجمه جواد فاضل ، چاپ نگین ، تهران ص 11، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 53، ص 567 36. سوره اعراف، آیه 199 37. نهج البلاغه، نامه 53 38. عنصرالمعالی كیكاوس بن اسكندر ، قابوس نامه، به كوشش غلامحسین یوسفی ، تهران 1353 ، ص 279 39. واجه نصیرالدین طوسی ، برگزیده اخلاق ناصری، به كوشش محمد علوی مقدم و رضا اشرف زاده، انتشارات توس، تهران، 1365، ص 96. 40. همان، ص 9641. سفینه البحار ، ج 1 ،ص 411 . علم الیقین ، ص 439 42. نهج البلاغه، ترجمه دكتر شهیدی، نامه 31 ، ص 297 43. قابوسنامه، ص 279 44. سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه، ترجمه جواد فاضل ، ص 3 45. مقیمی ، محمد ، از كوفه به جهان بشریت ، انتشارات مرآتی ، تهران ، ص 21446. همان، ص 14 47. تحف العقول، ص 292 48. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام ، ص 1031 ، نامه 53 49. ر.ك : تاریه دانشگاه های بزرگ اسلامی ، تألیف عبدالرحیم غنیمه ، ترجمه دكتر نورالله كسائی ، چاپ دانشگاه تهران ، 372 ، ص 33-26 50. سوره علق، آیات 3 تا 5 51. سوره فاطر ، آیه 28 52. سوره زمر ، آیه 9 53. سوره مجادله، آیه 11
54. اصول كافی ، ج 1 ، ص 36-35 55. عبدالواحد آمدی ،شرح غرر الحكم و دررالكلم ، تحقیق خوانساری ، ج 1، ص 69، ش 269 56. همان ، ج 1 ، ص 258 ، ش 1030 57. همان ، ج 1 ، ص 381 ، ش 1463 58. همان ، ج 2 ، ص 36، ش 1736
منبع : كتاب مجموعه مقالات نخستین كنگره بین المللى - دانشگاه آزاد اسلامى
براین اساس کار وسیله غلبه بر موانع تحول مطلوب در نظر گرفته می شود. به دلیل اینکه فقر و محرومیت و فشار نیازهای اولیه مثل غذا و مسکن و پوشاک انسان را تحت فشار قرار می دهد و از حرکت به سوی غایت های مطلوب باز می دارد. کار وسیله غلبه بر این شرایط تهدید کننده و بازدارنده را فراهم می آورد .
به همین دلیل امام علی (ع) می فرمایند: کسی که آب یا خاک بیابد و با این حال دچار فقر باشد خداوند وی را از رحمت خویش می راند .
یکی دیگر از ثمرات کار در بعد شناختی، نقش عمده ای است که کار و حرفه خود در شکل گیری هویت انسان ایفا می کند .
به دلیل اینکه کار وسیله به فعلیت رسیدن توانایی های انسان است، نقش موثری را در شکل گیری تصور فرد نسبت به خود و احساس عزت وی دارد. احساس استقلالی که فرد به واسطه انجام کار و حرفه کسب می کند، فرضیه های شکل گیری هویت سالم و متمایز را فراهم می آورد .
بنابراین فرد مسلمان کارخود را وسیله شکل دهی هویت فردی و اجتماعی خویش می داند. او احساس می کند هویت اجتماعی، ملی و استقلال و عزت اجتماعی و ملی جامعه در گرو کار خود و دیگر اعضای جامعه است .
یکی دیگر از توجیهات شناختی این است که فرد کار خود را وسیله عبادت و تقرب به خدا ببیند، در این زمینه احادیث متعددی از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرموده اند: تلاش کننده بر اداره خانواده و زندگی، همانند مجاهد در راه خداست و یا تلاش گر در راه روزی حلال همانند مجاهد در راه خداست .
خانواده در شکل گیری این نگرش ها نسبت به کار و حرفه نقش عمده ای را ایفا می کند. کسب استقلال عاطفی و مالی از والدین یکی از تکالیف مهم تحولی در دوران نوجوانی است که خود فرآیندی تدریجی است. در دوران نوجوانی انتخاب حرفه اهمیت ویژه ای می یابد .
همچنین افرادی که نظر شخصیتی سالم تر هستند، عزت نفس و انگیزه پیشرفت بالاتری دارند و ارزش های اخلاقی در آنها درونی شده است، نگرش مثبتی از خود نسبت به کار نشان می دهند .
به همین دلیل است که خانواده بستر و زمینه انجام کاربه شکل صحیح و مناسب آن را فراهم می آورد .
نوع دوم از مبادی ضروری برای تربیت حرفه ای مبادی میلی آن است، در تربیت حرفه ای علاوه بر ایجاد بینش خاص در فرد نسبت به کار، باید گرایش های ویژه ای نیز در فرد نسبت به کار ایجاد شود، بنابراین نوع نگرش و شناخت فرد کشش ها و تمایلات متناسب با خود را به همراه می آورد .
زمانی که فرد کار خود را وسیله تحول و رشد شخصیت خود، شکل گیری هویت سالم و مستقل و وسیله عبادت خداوند بداند، گرایش هایی متناسب با این شناخت در وی پدیدار می شود .
با این حال، کار، مستقیم بر روی گرایش ها در اسلام مورد توجه قرار گرفته است .
زیاده طلبی حاصل نگرش ابزاری به کار است که شخص کار و حرفه را وسیله انباشتن می انگارد، فرد ممکن است برای رفع محرومیت در جامعه به کار و تلاش بی وقفه ای بپردازد در حالی که در رفع نیازهای شخصی خود به حداقل اکتفا کند و یا اینکه به کار و تلاش اقتصادی بی وقفه ای می پردازد .
یکی دیگر از گرایش های حرفه ای ،گرایش های معطوف به دیگران است و دیگری گرایش های معطوف به خداوند است. با اینکه در اسلام منزلت متفاوت کارها مورد قبول است اما تمامی کارها وجه اشتراکی دارند که همان نقش هایی است که کار و حرفه در مبادی معرفتی عده دار است یعنی رفع موانع تحول، تکوین هویت مستقل و تقرب به خداوند. بنابراین تمامی کارها به درجات مختلف این نقش ها را ایفا می کنند و کاری نمی تواند به دیده تحقیر نگریسته شود .
و به همین دلیل است که پیامبر بر دست های کارگر بوسه می زنند و می فرمایند: آتش دوزخ هرگز این دست ها را در بر نخواهد گرفت .
برگرفته از : iscanews.ir
قرآن کریم که قانون اساسی و اساس قانونی ما مسلمانان است، در حقیقت، کتاب زندگی، کارآموزی و حیات طیبه است و پیامبر رحمت، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله نیز کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار میداد و خود به آن عمل کرد .
در نظام ارزشی و در جای جای کلام معصومین و به ویژه در نگاه پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله، در امتداد آیات قرآن و خاستگاه وحی، امور اقتصادی و مقوله کارآفرینی، بخش مهمی از زندگی آدمی را به خود اختصاص داده است .
قرآن کریم با تأکید بر عناوین و مواضع مختلف، اهمیت اقتصاد و کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار داده است، که موارد ذیل برخی از آنهاست :
1. تجلی توحید در اقتصاد و کارآفرینی
از دیدگاه قرآن کریم، تمام هستی و به ویژه انسان، منابع و ابزارهای تولید و تمامی فعالیتهای تولیدی انسان، مخلوق خدا و نشان خداوندیاند و قرآن، همه آنها را آثار رحمت و فضل خدا میداند1 و کارآفرینان نیز تجلیگاه این ویژگی خدایند و هر روز، او دستاندرکار و نو آفرین است .
2. توجه به معاد، اقتصاد و کارآفرینی
قرآن کریم در جاهای مختلف تأکید میورزد که تمامی اعمال آدمی در روز واپسین (قیامت)، ارزیابی و محاسبه میشود و حتی میفرماید: «بر زبانهای آنها قفل خاموشی میزنیم و دستها و پاهای آنها با ما سخن میگویند» و این مقوله، عنایت ویژهای به عمل و همچنین رفتارهای اقتصادی دارد. قرآن کریم در این زمینه، اموری مانند تولید، توزیع، مصرف، انگیزه کار، تلاش و فعالیت و در کنار آن، صله رحم، احسان، انفاق، بخشش و بذل را مورد تأکید قرار میدهد.2
3. عدالت و دادگری در اقتصاد متعادل و کارآفرینی
اصل عدل و دادگری، همراه با توحید و معاد، از معارف مهم قرآن کریم است.3
وقتی از حضرت امام علی علیهالسلام سؤال کردند که عاقل را برای ما وصف کن، فرمود: عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد.4
از این منظر، کارآفرین نیز دقت و خلاقیت لازم را جهت انجام درست کار و کار درست، در زمان مطلوب و جایگاه مناسب کار، از خود بروز میدهد .
4. نقش رهبری و مدیریت، در اقتصاد کارآفرینانه
اصل مدیریت با مسئله حکومت و رهبری در جامعه ارتباط دارد. در راستای اصل توحید که حق حاکمیت را از آن خدا میداند، افرادی هم که از جانب او - اداره و مدیریت جامعه را بر عهده میگیرند - مسئولیت دارند تا در امور اجتماعی، سیاستگذاری و تنظیم امور اقتصادی و حرفهای در سطح کلان، متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، تدبیر کنند و کارآفرینان را مجال بروز استعداد دهند و محوریت عدالت را بر اساس سه مقوله آبادانی، کشف استعداد (کارآفرینان)، انجام کارهای نیک و پاینده قرار دهند و این مهم، میسر نمیشود؛ مگر با شناخت و داشتن برنامه که خداوند کریم ارسال پیامبران از کارگاه آفرینش را مثال و شاهد میآورد؛ مانند ابراهیم، لوط، اسحاق و یعقوب.5
5. ثروت قرآنی و قدرت کارآفرینی
در آیات متعدد، به طور آشکار یا در ضمن ضربالمثلها و قصهها و با نگاههای متفاوت، به ثروت توجه شده و بیان شده است که حب مال و ثروت، امری فطری است6 و این که انسان موجودی است کارآفرین که این ویژگی، زمینههای کسب ثروت را در او ایجاد کرده است.7 جمع آوری ثروت، به شرط ادای واجبات و دوری از قاعده نکوهیده کنز، مورد نکوهش نمیباشد؛ از این رو، قرآن، کارآفرینان متعددی، مانند حضرت سلیمان، داود و ذوالقرنین را مثال میزند که با تبحر زیاد، ثروت فراوان اندوختند؛ اما علاقه به مال را در خود تعدیل و جامعه را به فعالیت ترغیب کردند و آدمیان را از بطالت و بیکاری رها ساختند8 و در مقابل، سودجویان و ثروت اندوزان نابالغ را مثال میزند؛ مانند قارون، فرعون، ولید بن مغیره و ابیلهب که مترفان و مستکبرانی کنزگرا بودند و عشق بیش از حد به انباشت و ثروت اندوزی، موجب سقوط آنها شده است.9
6. سرزنش مرفهین شبه کار آفرین
در آیات متعددی نیز مرفهین شبه کار آفرین غافل مذمت شدهاند و رابطه مثبتی بین کار و ثروت و سرکشی، در صورت عدم ظرفیت، مطرح شده است. چنین کسانی، در مقابل حقیقت و منافع مردم و آینده نیز میایستند و پیامبران را که کارآفرینان اندیشهورز کارگاه الهی هستند، به مشقت میاندازند و در برابر نوح، ابراهیم، موسی، طالوت و حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله میایستند؛ تا حدی که حضرت نوح از قوم خود در پیروی از ثروتمندانی که اموال و دارایی خود را نه از طریق کارآفرینی، بلکه با حیله و نیرنگ حاصل نمودند و باعث گمراهی خویش شدهاند، نفرین مینماید.10
7. حیات طیبه و کارآفرینی
قرآن کریم، منشأ حرکت به سوی حیات طیبه را عمل نیک، فعالیت مفید، مثبت و سازنده در همه زمینههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر میشمرد. از اختراعات بزرگ تا مجاهدتها و شهادتها و از کارهای بزرگ همچون رسالت انبیا تا کوچکترین کارها، مانند کنار زدن یک سنگ کوچک از وسط جاده، همه در این مفهوم گسترده، جمع میباشند11 و تمامی این موارد، در سخنی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله بیان شدهاند؛ زیرا آدمی مساوی تلاش است و کار و تلاش، جوهره وجودی اوست. از این رو میفرماید: «خداوند، تلاش و کار و کوشش را بر شما مقرر داشته است؛ پس بکوشید».12
کارآفرینی در سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله
یکی از فصلهای درخشان زندگی پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله، کار و کارآفرینی و تقدیر و ترویج کار و فعالیت است. در نگاه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، کار کردن، در ردیف جهاد در راه خدا آمده است. وی در این باره میفرماید: «هر کس از راه، حلال برای استغنای خود و خانوادهاش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کرده است و هر کس با تلاش و آبرو، در پی حلال دنیا باشد، در مرتبه شهدا خواهد بود».13
امام صادق علیهالسلام، درباره پیامبر میفرماید: «پیامبر، همیشه هستههای خرما را در زمین مینشاند و علاقه زیادی به کشاورزی داشت». همچنین ابن اثیر مینویسد: «در فدک، 11 درخت خرما بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله، آنها را کاشته بود که از میوه آنها، حجاج استفاده میکردند. عدهای نیز از آنها بهره اقتصادی میبردند ».
از احادیث مرتبط با مقولات یاد شده، به خوبی روشن میشود که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با این که امور اجتماعی و وظایف سنگین رسالت و تبلیغ را بر عهده داشت، هم شخصاً کار میکرد و هم کار و تلاش و خلق فرصتها را ترویج میکرد. او، مروج کار و کارآفرینی بود و همواره و در تمامی زوایای حیات خویش، در هیئت یک کارآفرین اندیشهورز، ظاهر میشد؛ او، مبدأ کار و کارآفرینی را خدا میدانست و میفرمود: «وقتی خداوند، دری از کسب و کار و روزی را به روی شما گشود، آن را حفظ کنید» و همواره تأکید میکرد که «کسی که از دسترنج خود درآمد داشته باشد و کسب و کار و اشتغال داشته باشد، دوست خداوند است ».
وی در فرازی دیگر، بسیار هنرمندانه، دستها را به سه نوع «دست بگیر یا سائله»، «دست بده و کارساز» و «دست مَده یا ممسکه» تقسیم کرد و کارآفرینی را در گروه دست بده و کارساز میداند. از نظر پیامبر صلیاللهعلیهوآله، از میان این سه نوع دست، بهترین دست، دست کارساز و بخشنده است .
در جایی دیگر، پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به گونهای دیگر، دستها را در سه دسته «دست فرازین یا دست خدا»، «دست میانی یا دست بنده بخشنده» و «دست فرودین یا دست سائل» تقسیم میفرماید. از میان اینها، دست کریمانه خداوند و دست بندهای که دائماً در حال بذل و احسان است، زیور خلقتند؛ اما دست سائل، نکوهش گردیده است.14
رهنمودهای ده گانه کارآفرینی با الهام از سیره پیامبر (ص )
در ترویج کار و کارآفرینی، اندیشه خیرخواهانه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، مورد تصدیق مورخان و صاحب نظران بوده و هست و آن چه از سخنان ایشان استفاده میشود، این است که در شکوفا کردن استعدادهای نهانی و جامه عمل پوشاندن به آرمانها و تبدیل مرحله فکر و اندیشه به عمل و محصول، ده گام اساسی زیر را باید طی نمود .
1. ضرورت آموختن یک کار و پیشه
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، منادی آموختن مهارتهای مختلف است؛ لذا میفرماید: «خداوند بندهای را دوست دارد و آنان، کار و پیشهای را بیاموزد تا به وسیله آن، از مردم، بینیاز گشته، از کابوس هراسانگیز فقر، رهایی یابد ».
2. زمان شناسی
زمانشناسی در کار، بسیار مهم است و چه بسا کارهایی که به خاطر انتخاب زمان نامناسب، با شکست مواجه شدهاند . پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «کسب و کار، در گرو زمان و فصل مناسب خویش است».15
3. سستی گریزی
مردم سست، جامعه کسل را رقم میزنند و جامعه کسل، آینده خمود و کمتحرک را به ارمغان میآورد؛ لذا پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآله، از کسالت و سستی، به خدا پناه میبرد و میفرماید : «خدایا! به تو پناه میبرم از کسالت و سستی و به تو پناه میبرم از فقر و کفر» و باز میفرماید: «خداوند، انسان بیکار و بیتحرک در کارهای دنیا و آخرت را دشمن میدارد».16
4. تداوم و استواری
یکی از ویژگیهای فاخر کارآفرینان، استواری، استحکام، تدوام و شکستناپذیری است؛ لذا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، ضمن تشویق به انتخاب یک کار دقیق، میفرماید: «هر کسی از شما که کاری را انجام میدهد، باید آن را با استواری، استحکام و مداومت به سرانجام برساند»17 و نیز میفرماید: «بافضیلتترین کارها، بادوامترین آنهاست؛ ولو اندک باشد».18
5. سودرسانی
از ویژگیهای کارآفرینان، خلق فرصتها، استقبال از خطرها، خرج سرمایه فکری و مادی، عبور از ناشناختهها و خلق «همه چیز» از «هیچ» و سپس ترک آن برای دیگران و ایجاد فرصتی دیگر است و این خلق و واگذاری، در چرخه تداوم قرار میگیرد و نتیجه آن، سودرسانی به دیگران است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در این باره میفرماید: «بهترین مردم، کسی است که برای مردم، سودمندتر باشد».19
6. کسب دانش و مهارت لازم
حالت جستوجوگری و کسب اطلاعات، از ویژگیهای کارآفرینان است که کارهای خود را بر اساس اطلاعات متقن و با تدبیر انجام میدهند. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، در این باره میفرماید: «ای پسر مسعود! هر گاه تصمیم به کاری گرفتی، آن را از روی علم و عقل انجام بده و از این که بدون اندیشه و علم، اقدام به کاری کنی، پرهیز کن ».
7. رابطه دوستانه و صحیح
از ویژگیهای کارآفرینان، رابطه آنان با اطرافیان خود در محیط کار است که اغلب، دوستانه، غیررسمی و سودرسان است . پیامبر صلیاللهعلیهوآله درباره فعالیتهای مختلف میفرماید: «در اسلام، نه تحمل زیان جایز است و نه ضرر رساندن به دیگران و فریب آنها. روابط، باید شفاف، دوستانه و صادقانه باشد ».
8. صداقت حرفهای
ویژگی دیگر کارآفرینان، صداقت حرفهای و عدم طمعورزی است. این مسئله، هم در اعتماد به کارآفرین و هم در تداوم همکاری با او، موءثر است. پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این باره میفرماید: «هر گاه فردی برای یک کار مشخص، فرد دیگری را به فعالیت فرا خواند، باید حقوق او را به طور کامل بپردازد» و نیز میفرماید: «هر کس فردی را به فعالیت فرا میخواند، پیش از کار، او را از اجرتش آگاه سازد ».
9. پشتکار و خلاقیت
کارآفرین، علاوه بر تصمیمگیری صحیح، مناسب و دقیق، فردی است که دارای ایده و فکر جدید باشد و در حوزهای وسیع، از خلاقیت و پشتکار برخوردار باشد. زمانی که یک کارآفرین، احساس ذوق و هیجان میکند، به یک فکر و ایده جدید میرسد و آن گاه، پشتکار لازم را از خود نشان میدهد. کارآفرین، همواره در تکاپو و خلاق است. پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله، جدیت و پشتکار را ستایش میکند و میفرماید: «هر کس به دنبال کاری رود و در آن، پشتکار به خرج دهد، یقیناً به نتیجه میرسد ».
10. احتکارگریزی و مولد بودن
کارآفرین نوآور، همیشه در حال خلق و ایجاد است و به کم قناعت نکرده، زیاد را هم انباشته نمیکند و در عین حال، فردی احتکارگریز و در حال حرکت است و همواره احساس نیاز به توفیق بیشتر، او را از تکیه به وضع موجود، رها میسازد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، ضمن ستایش بینیازی و غنا میفرماید: «دارا بودن و بینیازی، بهترین یاور انسان بر حفظ تقواست» و تأکید میفرماید که «از احتکار بپرهیزید ».
پینوشت :
1. اعراف، آیه 57؛ اسراء، آیه 12؛ ملک، آیه 15 .
2. مطففین، آیات 1-5؛ فاطر، آیه 9 .
3. آلعمران، آیه 18؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8؛ نمل، آیه 90؛ نساء، آیه 58؛ آل عمران، آیه 21 .
4. نهجالبلاغه، قصار.ش، 235 .
5. شوری، آیه 15؛ حشر، آیه 7؛ انبیاء، آیه 72؛ مریم، آیه 54-55؛ توبه، آیه 103 .
6. آل عمران، آیه 14 .
7. ملک، آیه 15 .
8. سبأ آیه 12-13؛ کهف، آیه 95 و 98؛ سبأ آیه 10-11 .
9. قصص، آیه 79؛ یونس، آیه 88؛ قلم، آیه 12-15؛ مدثر، آیه 12؛ مسد، آیه 1-2 .
10. انفال، آیه 47؛ شوری، آیه 27؛ سبأ، آیه 34-35؛ نوح، آیه 21-27؛ یونس، آیه 81 .
11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 11، ص 389 .
12. رسول اکرم، نهج الفصاحه .
13. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 10 .
14. همان، ص 106 .
15. بحارالانوار، ج 77، ص 165 .
16. نهج الفصاحه، ح 221 .
17. همان .
18. همان، ح 344 .
19. همان، ح 317 .
دکتر حسین خنیفر
برگرفته از: hawzah.net