بخشي از دعاهاي اهلبيت عليهم السلام در ماه مبارك رمضان، درخواست رزق و روزي از خداوند است. بيان اينگونه درخواستهاي اقتصادي در كنار خواستههاي معنوي، نشانه اهميت اقتصاد در زندگي انسان و نقش آن در سامان دادن به امور معنوي است. در دعاي ابوحمزه ثمالي ميخوانيم: «پروردگارا! از فضل گستردهات به من رزق و روزي عطا فرما!» در دعاي هر روزه ماه مبارك رمضان نيز ميخوانيم: «اللهم اني اسئلك... ان توسع علي رزقي؛ پروردگارا! از تو درخواست ميكني... كه به من روزي گسترده عطا فرمايي!»
بيشك، رزق و روزي، از امور آرامشبخش در وجود انسان است، چنانكه سعدي گفته است:
خداوند روزي، به حق مشتغل
پراكنده روزي، پراكنده دل
امام رضا عليه السلام نيز ميفرمايد: «ان الانسان اذا ادخر طعام سنته، خف ظهره و استراح؛ چون آدمي خوراك ساليانه خويش را ذخيره كند، بارش سبك ميشود و آسايش مييابد».1
با فراهم بودن رزق و روزي، راه بندگي و عبادت خدا نيز هموارتر ميشود. امام سجاد عليه السلام در دعاي مكارم الاخلاق، در اينباره ميفرمايد: «خدايا! از پي روزي ميروم و از تو ميخواهم، مرا در سختيها و گرفتاريهاي آن كفايت فرمايي تا از بندگي تو باز نمانم!»2 در حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله در اينباره آمده است: «اللهم بارك لنا في الخبز و لا تفرق بيننا و بينه! فلولا الخبز، صلينا و لا صمنا ولا ادينا فرائض ربنا عزوجل؛ پروردگارا! نان را بر ما مبارك گردان و ميان ما و نان جدايي مينداز، كه اگر نان (غذا) نبود، بر انجام دادن نماز و روزه و واجبات پروردگارمان توانا نبوديم.»3 بنابراين، ماه مبارك رمضان هم تجلي دنياست و هم تجلي آخرت، هم رو به سوي معنويات دارد و هم رو به سوي اقتصاد؛ زيرا در بيشتر موارد، گرههاي اقتصادي و مادي به گرههاي معنوي ميانجامد. از اين رو، دعاي روزهدار براي گشايش اقتصادي و مادي، ميتواند دعا براي گشايش معنوي باشد.
ماه رمضان و قرآن
قرآن كريم در ماه مبارك رمضان نازل شده است، پس ماه رمضان، ماه قرآن است. بنابراين، روزهدار در اين ماه، بيش از هر ماه ديگر بايد با قرآن مانوس باشد و با تامل و تدبر، آن را قرائت كند. نقل شده است امام خميني رحمه الله «در ماه رمضان، هر روز ده جزء قرآن ميخواند؛ يعني هر سه روز، يك مرتبه قرآن ختم ميكرد. بعضي از برادران خوشحال بودند كه دو دوره قرآن را در اين ماه خواندهاند، ولي بعد متوجه ميشدند كه امام، ده يا يازده دور قرآن را در طول اين ماه شريف خوانده است».4
«امام در ماه مبارك رمضان، وقتي نجف بودند، هر سه روز يك دوره قرآن را ختم ميكردند و زماني كه در جماران بودند، به خاطر كهولت سن، هر ده روز يك بار، قرآن را ختم ميكردند. در ايام سال، ماهي يك بار قرآن را ختم ميكردند. ايشان همواره با قرآن مانوس بودند. يك جزء قرآن را هشت قسمت كرده و هر قسمت را در زمان خاصي قرائت ميكردند. گاهي مدتها روي يك ايه قرآن، مكث ميكردند».5
امام خميني رحمه الله درباره اهميت قرآن كريم ميفرمايد: «اين كتاب شريف، چنانچه خود عجل الله تعالي فرجه الشريف خدا] بدان تصريح فرموده، كتاب هدايت و راهنماي سلوك انسانيت و مربي نفوس و شفاي بيماريهاي قلبيه است. خداي تبارك و تعالي، به واسطه رحمت بر بندگان، اين كتاب شريف را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و برحسب تناسب عوالم، تنزل داده است تا در اين زندان تاريك دنيا، دست انسانهايي كه در غل و زنجير ارزوها و شهوات به سر ميبرند، گرفته، آنها را از حضيض نقص و ضعف و حيوانيت، به اوج كمال و قوت و انسانيت و از همنشيني با شيطان، به مصاحبت با مقربين الهي برساند. از اين جهت، اين كتاب، كتاب دعوت به حق و سعادت است و بيان چگونگي وصول به اين مقام است و انچه در آن آمده است، چيزي است كه سالك و مسافر اليالله را كمك ميكند تا به مقصودي كه سزاوار آن است، برسد».6
روزه اوليها
از زيباترين و به يادماندنيترين ماههاي رمضان، ماه رمضان روزه اوليهاست؛ كساني كه تازه به سن تكليف رسيدهاند و نخستين ماه رمضاني است كه روزه ميگيرند. نخستين روزه، بهويژه براي دخترها كه زودتر از پسرها به بلوغ ميرسند و سن و سال كمتري دارند، لذت و خاطره بيشتري دارد. آنها هيچگاه نخستين ماه رمضان خويش را از ياد نخواهند برد و براي آنها شيرينترين ماه رمضان خواهد بود. از اين رو، پدر و مادر بايد براي شكل گرفتن بهترين و خاطرهانگيزترين ماه رمضان براي فرزند نو بالغشان، همه شرايط را فراهم آورند، تا در ذهن آنان هيچ خاطره ناگواري از اين ماه عزيز بر جاي نماند. پدر و مادر بايد زمينهاي فراهم كند تا فرزندش هم استراحت كافي داشته باشد و هم به اندازه كافي از غذاي سالم و مقوي استفاده كند. بسياري از بزرگان براي بلوغ فرزندشان جشن ميگيرند تا فرزندشان را از اين موهبت خداوندي آگاه كنند و فرزندشان از موقعيتي كه در آن قرار گرفته است، با خبر شود و قدر همه لحظههاي آن را بداند. عالم بزرگ، سيد بن طاووس براي فرزندش مينويسد:
اينك اي فرزند من ـ كه خداوند بزرگ به همه اوصاف و كمال الطاف خود، تو را جمال بخشد ـ وقتي تو را به شناخت خداوند و شناخت جدت حضرت رسول صلي الله عليه و آله و به شناخت عترت او آگاه كردم، شرح دريچهاي از دانش را كه خداوند به روي من گشود، براي تو بيان ميكنم تا هنگام بلوغ، به محض آنكه حقتعالي خرد را در تو برانگيزد و آن را فرستاده خود و راهنماي تو به سوي خويش قرار دهد، تو را سودمند افتد... . پس وقتي به لحظهاي رسيدي كه خداوند بزرگ، تو را به كمال عقل، مشرف فرمود و به تو چنان اهليتي داد كه با مجالست و گفتوگو در ساحت قدس او سربلند گردي و به طاعت مقدس حضرتش وارد شوي، تاريخ چنان لحظهاي را نزد خود به ياد دار و آن را برترين زمانهاي جشن زندگي خويش به شمار آور و همه ساله، وقتي عمر مباركت به آن تاريخ رسيد، خدا را از نو سپاس گوي و به پيشگاه بخشنده خرد كه تو را به شرف دين و دنيا رسانده است، صدقات و خدمات تقديم كن! اگر من در روز بلوغ تو زنده بمانم، آن روز را به خاطر مشرف شدن تو به شرف تكليف الهي، جشن خواهم گرفت و در آن روز، به مقدار سن و سالي كه از تو گذشته، بابت هر سال، ده دينار تصدق خواهم داد... . اي فرزندم! اميدوارم خداي بزرگ، تو را مانند كساني كه عزيزشان ميدارد، حفظ نمايد. بكوش در تاريخي كه بالغ شدهاي، از آنجا كه خداوند، تو را با كمال عقل افريد و تشرف تكليف ارزاني داشت، از هر چه جز ياد مولاي خود فارغ باشي و به ياد داشته باشي كه او تو را ميبيند. پس پيش از لحظه بلوغ، به غسل توبه، بدن را پاكيزه گردان و خانه دل را از آنچه تو را از مولاي تو مشغول دارد، پيراسته دار و قلب و همه اعضاي خود را با ادب و فروتني در محضر خداي عزوجل آماده ساز... و اگر لحظهاي كه بالغ شدهاي، با وقت نماز واجب يا نافله يا عبادتي ديگر همراه گردد، با سپاس و ثناي الهي و شادماني و صفا و وفا با آن روبهرو شو. پس نعمتهاي گذشته و فعلي خود را كه داري، به ياد آور و به خاطر آور كه خداوند بزرگ، پيش از آنكه تحفه سعادت خدمتگزاري خود را به تو عنايت نمايد، تو را به شرف معرفت خود رساند و آسمانها و زمين را به دست قدرت خود، براي تو به وجود آورد و او اين اكرام را نه در حق فرشتگان خود كرد و نه درباره هيچ يك از آفريدگان خود. پس همواره به ياد او باش و از نعمتهاي بيشمار او سپاسگزاري نما!7
پينوشتها:
1. محمدرضا، محمد و علي حکيمي، الحياة، ج6، صص 180 و 181.
2. صحيفه سجاديه، دعاي بيستم.
3. کليني، کافي، ج6، صص 286 و287.
4. برداشتهايي از سيره امام خميني، به کوشش: غلامعلي رجايي، ج3، ص8.
5. همان.
6. امام خميني رحمه الله ، آداب الصلوة، صص 184 و 185 (با اندکي تغييير).
7. سيد بن طاووس، کشف المحجة الثمرة المهجه، ترجمه: علي نظري منفرد، صص 158 ـ 161.
منبع: www.pajuhesh.irc.ir
/ج
منبع : اختصاصي راسخون
مقدمه
در آغاز سخن کلام را با این مبحث آغاز می کنم که جهاد اقتصادی با حرکت مستمر و دارای پشتوانه قوی دینی و اعتقادی همراه است. واژه اقتصاد در مکتب ما مقدس و قابل احترام است چه برسد به این که همراه با جهاد آورده شود جهاد فکر انسان را به سوی حرکت خستگی ناپذیر و دارای کوشش فراوان سوق می دهد وقتی اقتصاد همراه با جهاد آورده شود بدین معناست که حرکت اقتصادی باید با اخلاق همراه شود همان گونه که جهاد در قلمرو دین قابل فهم تر است تا در مقولات دیگر و این کلمه نوعی ترکیب دینی غیر قابل انکار به خود گرفته است. جهاد در کشور ما همراه با مجاهده در راه هدف معنا شده است همانگونه که در دوران دفاع مقدس این تعبیر برای ما معنا شد، حتما در مفهوم اقتصادی هم قابل معنا خواهد بود زیرا جزء فرهنگ دینی و ملی ما می باشد. با توجه به اشاره روایات و آیات شریف قرآن کریم ما را به این مفهوم راهنمایی می کند که دین رابطه غیر قابل انکاری با اقتصاد دارد و چه بسا ترکیبات نادرست اقتصادی انسان را از دین و دین مداری دور می سازد و تعاملات درست اقتصادی حرکت تکاملی انسان را بسوی خدا سرعت می بخشد مثل خمس و زکات که وجود آن در جامعه باعث تعالی معنوی و مادی آن است.تلغی عبادت از رفتارهای اقتصادی خود نمونه ای بارز از کوشش و جهاد اقتصادی است که دو جنبه دینی و دنیوی دربردارد. عدم توجه به اقتصاد در جامعه و خانواده در بردارنده مشکلات روحی و روانی فراوان و عدم دقت در آن تبعات فراوانی را در برخواهد داشت امید است با پرداختن به این موضوع گامی هر چند کوچک پیرامون اصلاح امور اجتماع و حرکت جهادی که غالباً در مقابله هجوم دشمن صورت می گیرد بردارم.
چکیده
در مجموع این مقاله پیرامون جهاد اقتصادی و مسائل آن با رویکرد دین و اقتصاد است در ابتدا با رابطه دین و اقتصاد شروع می شود با آیات و روایات ادامه پیدا می کند و به صورت تخصصی دارای عناوین متعددی از جمله رابطه اخلاق و اقتصاد، مبانی فکری برخی مکاتب اقتصادی و مقایسه آن با مکتب اسلام در ادامه از اصول انسان مداری، خودگرایی، فایده گرایی، جهان بینی سوسیالیستی در اقتصاد، جانشینی خداو هدف معنوی عالم، مسئولیت انسان، اختیار، زندگی جاوید انسانی در پرتو اقتصاد اسلامی، انسان اقتصادی محدود و ویژگی های اقتصادی انسان تربیت یافته اسلامی بحث و تبادل آراء دارد. در نهایت نتیجه مورد نظر را مورد تحلیل قرار می دهد
واژگان کلیدی: 1- جهاد 2- اقتصاد 3- دینی4- مبانی 5- انسان 6- اسلام
رابطه دین و اقتصاد
با نگاهی هر چند گذرا به آموزه های دینی، درخواهیم یافت که پیوند عمیق و تأثیر متقابلی میان دین و اقتصاد برقرار است.به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد: اصلاح امور اقتصادی از مهمترین رسالت انبیاء: یا قَومِ اعبُدُوا اللهَ ما لَکُم مِن إلهٍ غَیرُهُ وَ لا تَنقُصُوا المِکیالَ وَالمیزانَ.(1) (هود/84) دخالت مستقیم برخی انبیاء در اصلاح امور اقتصادی جوامع بشری.(2) نزول آیات متعدد و گاه بیان جزئیات برای اصلاح امور اقتصادی.(3) تلقی عبادت از رفتارهای اقتصادی مطابق با آموزه های دینی.(4) عمل به دستورات شرع، وابسته به نوع نگاه مسائل اقتصادی دانسته شده است.(5) تأکید بر تأیید امکانات مادی و اقتصادی در انجام وظایف عبادی.(6)
رابطه اخلاق و اقتصاد
امروزه جدائی اخلاق از اقتصاد، نظریه ی غالب سیستم های اقتصادی در عصر حاضر می باشد.و بدون تردید یکی از مهمترین عوامل افول و فروپاشی اقتصاد کشورهای پیشرفته، استفاده از سیستم اقتصاد بدون اخلاق بوده است.از منظر اسلام، رفتارهای اقتصادی، تحت تاثیر باورهای ارزشی و اخلاقی است، به صورتی که تمام برنامه ها و رفتارهای خرد و کلان اقتصادی باید با هدف تهذیب و تزکیه نفس انجام گیرد.(7) به عنوان مثال قرآن کریم پیرامون زکات و انفاق می فرماید: (خُذ مِن أموالِهِم صَدَقَهً تُطَهِّرُهُم وَ تُزَکیِّهِم بِها(توبه/103))(8) لذا همان گونه که رفتارهای اخلاقی بر سالم سازی اقتصاد تأثیر گذار است و رفتارهای اقتصادی مورد نظر اسلام نیز در پاکسازی و طراوت روحی و اخلاقی، نقش به سزائی ایفا نموده است؛ در حقیقت تاثیر اخلاق و اقتصاد بر یکدیگر، دو سویه می باشد.سوال: مهمترین دلیل جدایی اقتصاد از اخلاق که رویکرد اقتصادی بیشتر کشورها در دهه های اخیر می باشد چیست؟یکی از مهمترین دلایل این ایده ی در حال شکست، نوع نگاه آنها به انسان و جایگاه او در نظام آفرینش می باشد.درخت اندیشه انسان محوری که مخصوصاً پس از رنسانس کاشته شد و اندک اندک ثمره های تلخ و زهر آلودی را تحویل جوامع داد، که از آن جمله:جدایی انسان از خدا، جدایی دین از اجتماع، جدایی حقوق از اخلاق، جدایی اقتصاد از اخلاق
مبانی فکری برخی مکاتب اقتصادی رایج
شناخت مبانی اندیشه ها در تحلیل اهمیت مکتب ها کارگشا خواهد بود. اینک لازم است به مبانی جهان بینی و انسان شناختی مکاتب سرمایه داری و سوسیالیستی به عنوان مکاتب اقتصادی رایج در عصر حاضر پرداخته شود تا با مقایسه این اندیشه ها با مکتب اسلام، بزرگی و شکوه مبانی دین آسمانی اسلام بیش از پیش روشن گردد.
مبانی جهان بینی و انسان شناختی مکتب سرمایه داری
مبانی مهم آن را می توان در پنج اصل خلاصه کرد:
1.اصل فلسفی دئیسم
بر خلاف اندیشه های پیش از رنسانس که مبتنی بر وحی می باشد و قائل به مدیر، مربی و آفریدگار بودن خداوند در نظام هستی بوده است، پس از عصر رنسانس، به دلیل ضعف در آموزه های دستکاری شده کلیسا، این اندیشه آرام آرام کنار گذاشته شد و اندیشه ی دئیسم الهیات طبیعی جایگزین آن گردید.اتکا به خرد انسانی به جای وحی ابطال و انکار وحی نفی ارتباط خدا با عالم، طبیعت پس از خلقت و در نتیجه جدا شدن انسان از آموزه های انسان ساز ادیان الهی، از ویژگی ها و پیامدهای حاکمیت این اندیشه است. بر اساس فلسفه ی دئیسم، خداوند منشا پیدایش جهان بوده است اما خودش چنان طبیعت را قانونمند و مقتدر کرده است که نه تنها به صورت خودکار به حیات خود ادامه می دهد بلکه قوانین طبیعی بر امور عالم و حتی بر جوامع انسانی حاکمیت دارد.از جمله رهاوردهای این تفکر می توان به موارد زیر اشاره کرد:آزادی اقتصادی و رهایی از تمام قیود محدود کننده ی فرد، جدایی اقتصاد از اخلاق و ارزش های والای انسانی
2.اصل انسان مداری (اومانیسم)
در این اندیشه، اصالت از آن انسان است نه خدا.تنها ملاک خوبی ها و بدی ها، قوانین و مقررات، شناخت اندیشه ها و حقایق، تجربه ی فردی می باشد و بر اساس این اندیشه، حتی مکاتب اخلاقی نیز بی توجه به آموزه های وحیانی و گاه در تضاد با آن، تنها بر پایه ی اندیشه های بشری شکل می گیرد و بر جدایی دین از همه عرصه های اجتماعی تاکید می ورزد.
3.اصل فردگرایی
در این نوع تفکر در تقابل فرد در جامعه، ارزش اخلاقی بالاتر از آن فرد می باشد نه اجتماع، در نتیجه از آزاد گذاردن افراد در عمل به هر آنچه نفع شخصی خود می دانند حمایت می کند. نمونه ی فردگرایی در عرصه ی اقتصاد به این صورت است که دارایی هر شخص متعلق به خود اوست و هیچگونه ارتباطی به خداوند ، جامعه یا دولت ندارد. فرد می تواند هر طور که می خواهد کسب درآمد نماید و با آن رفتار کند.
4.اصل فایده گرایی
اصل اخلاقی فایده گرایی اصالت نفع مرتبط بر اندیشه ی اصالت فرد بوده و بر سه پایه استوار است:رفتارهای شخص با هدف خوشی و لذت فردی انجام می گیرد. هر نوع خوشی فایده گرایی تنها برای یک نفر می باشد. هدف عمل اجتماعی، باید افزایش مطلوبیت کل باشد.
نتیجه گیری:
بر اساس دیدگاه سرمایه داری، انسان، موجودی بریده از خدا و آموزه های حیاتی است که دارای اصالت و مرجعیت تعیین و تشخیص ارزش ها و ضد ارزش ها است و دارای هویت فردی می باشد اومالک بی چون و چرایی خود و اموال خودش است و خواسته ها و امیال او اهداف و ارزش های او را بر می گزیند. به همین خاطر، در این مکتب از احکام و ارزش های مبتنی بر وحی، موازین اخلاقی برای رفاه دیگران یا جلب خشنودی خداوند و هر گونه محدودیت اخلاقی در تولید، توزیع ومصرف سخن به میان نمی آید.مبانی جهان بینی و انسان شناسی مکتب اقتصادی سوسیالیستی به دو اصل مهم آن اشاره می شود:1.ماتریالیسم:پایه های این مکتب بر اصل ماتریالیسم یا فلسفه ی مادی تاریخ و انکار وجود خدا و نیروهای ماورای طبیعی، بنا شده است.فویرباخ، فیلسوف آلمانی و پدر ماتریالیسم این پندار را مطرح کرد و کارل مارکس، آن را از قلمرو فلسفه و مذهب به عرصه ی سیاست و اقتصاد کشاند.براساس این تفکر، اخلاق نمی تواند از گستردگی و نیز ضمانت اجرایی لازم برخوردار باشد، چراکه اساس آن، بر اصالت ماده و انکار خدا و رستاخیز، نهاده شده است و در نتیجه، انسان هیچگونه الزام اخلاقی در خود نمی یابد، بلکه با توجه به مبانی این مکتب به ویژه کمونیستی بودنش انسان، موجودی بی اراده و مسئولیت ناپذیر است که تا سرحد حیوانی کارگر تنزل می یابد، عشق او به آزادی، عدالت و دیگر اصول اخلاقی، انکار می شود و به این ترتیب با وجود ادعای دفاع از طبقه رنج کشیده و کارگر، ضربه سهمگینی بر شخصیت انسان فرود می آید که هرگونه سخن از ارزش و اخلاق را بی معنا می سازد.
دیدگاه اقتصادی مکتب اسلام
مسایل اقتصادی در اسلام، مبتنی بر مثلث معرفتی است که سه ضلع آن را خدا، انسان وجهان تشکیل می دهد.نوع رابطه ی خالق با جهان و انسان، از یک سو و مبانی انسان شناختی اسلام از سویی دیگر، چگونگی نگرش به اقتصاد و رفتارهای پیرامون آن را مشخص می سازد و مکتب اقتصادی اسلام را از سایر مکاتب، متمایز می سازد.
رابطه ی خالق با جهان و انسان
در مبانی اسلامی، خداوند، محور و کانون جهان است وارتباطی ناگسستنی میان او با جهان و انسان وجود دارد.
مهمترین ویژگی های رابطه خدا با جهان و انسان:
1.رابطه ی خالقیت
اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیء (9)آفرینش مخصوص خدا است و دیگر موجودات در این امر ناتوان و عاجزند: هذا خَلقُ اللهِ فَاروُنی ما ذا خَلَقَ الَّذینَ مِن دُونِهِ. (10)
2.رابطه ی ربوبیت
قُل أ غَیرَ اللهِ أبغی رَبَّا وَ هُوَ رَبُّ کلِّ شَیٍء(11).رب به معنای مالک و صاحب چیزی است که به تربیت و اصلاح آن می پردازد ودر آن مفهوم پرورش و تربیت نهفته است.(12) در برخی از آیات از آن به تدبیر یاد شده است. از جمله در آیه 5 سوره سجده می خوانیم: یِدَبِّرُ الأمرَ مِنَ السَّماءِ إلَی الارض...(13) ربوبیت الهی شامل هدایت تکوینی موجودات و نیز هدایت تشریعی انسان می باشد. بنابراین تمام هستی، از جمله انسان، هم در اصل وجود و ادامه ی آن و هم در نیل به کمال نیازمند به او هستند. این برداشت دقیقاً مقابل مکتب دئیسم است که او اراده جهان را از دست خدا خارج می داند و به قوانین طبیعی می سپارد.علاوه بر آن، ربوبیت، مستلزم حفظ ، احاطه و نظارت کامل است و بی گمان اعتقاد به جلوه های ربوبیت خدا، همه نقش به سزایی در اصلاح رفتارهای اقتصادی خواهد داشت.
3.رابطه ی مالکیت
مالکیت خداوند، اثر مستقیم خالقیت و ربوبیت اوست، آن کس که چیزی را آفرید و اداره نمود، مالک آن نیز خواهد بود: و مالکیت خدا مالکیت حقیقی می باشد، وَللهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الارض... (14)با توجه به این اصل، انحصار حق مالکیت و قانونگذاری از آن خدا است.(15) و بر خلاف نظریه خویش مالکی که یکی از وجوه فردگرایی در مکتب سرمایه داری است، اسلام نظریه ی خدا مالکی را مطرح می کند و نتیجه ی التزام به این اصل، تعهد در برابر احکام و ارزش های الهی خواهد بود.
4.رابطه رازقیت
از ویژگی های ربوبیت الهی ، رازقیت او است. در بینش اسلامی خدا روزی همه ی موجودات را تأمین می کند. وَ ما مِن دَابَّهٍ فِی الارضِ اِلاَّعَلَی اللهِ رِزقُها (16)روزی رسان جز او نیست و دیگران تنها واسطه انتقال روزی می باشند.
قُل مَن یَرزِقُکُم مِنَ السَّماواتِ و الارضِ قُلِ الله(17):اعتقاد صحیح به رازقیت الهی، پیامدهای مثبتی در فعالیت های اقتصادی خواهد داشت، که از جمله می توان به دو مورد زیر اشاره نمود:
1- بر اساس تلقی صحیح از تقدیر روزی، انسان تلاش های خود را در مسیر صحیح خویش و متناسب با استعدادها و توانمندی هایش به کار می گیرد و بر آن مداومت می ورزد(18) و بدین سان عاملی در رشد اقتصادی خود به شمار می آورد.
2- در پرتو ایمان به رزاقیت خدا، با آرامش خاطر و با رعایت حدود و ارزش ها، به فعالیت اقتصادی می پردازد، در نتیجه از آلودگی به مفاسد اقتصادی و رذایلی همچون حرص و طمع، غرور نعمت، و نیز ترس از فقر که سرچشمه ی بسیاری از آلودگی های اخلاقی رفتاری است، رهایی می یابد و با امید و توکل به خدا، در فعالیت های اقتصادی تلاش می نماید.
جایگاه انسان در نظام هستی از دیدگاه اسلام
بدون شک نوع شناخت از انسان و جایگاه او در نظام هستی، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری مکاتب اقتصادی، اندیشه ها و تحلیل ها و برنامه ریزی های مبتنی بر آن دارد.تفاوت های فراوانی که میان نظریه ی جدایی اخلاق از اقتصاد و اقتصاد بر پایه اخلاق دیده می شود زائیده نوع نگاه به انسان در آن مکتب می باشد.دیدگاه اسلام در این زمینه، متفاوت از مکاتب سرمایه داری و سوسیالیستی است. از این رو، توجه به مبانی انسان شناختی از دیدگاه اسلام، در کنار مباحث خداشناسی در تبیین مسائل و نظریه های اقتصاد اسلامی ضرورت می یابد.مهم ترین مبانی انسان شناختی اسلام عبارتند از:
1.جانشینی خدا
در بینش اسلامی، بر خلاف اندیشه ی (خویش مالکی فردی) در نظام سرمایه داری و (دولت مالکی) در نظام سوسیالیستی، خداوند مالک همه چیز است و انسان تنها جانشین و نماینده ی خدا در زمین است؛(19) خداوند از میان مخلوقات انسان را برگزید؛(20) از روح خود در او دمید؛(21) و او را امانتدار خویش قرار داد؛(22) و با آموزه های دینی راه و رسم جانشینی و حمل امانت الهی را برای او روشن ساخت.در نتیجه، طبیعت با تمام منابع و ثروت هایش به عنوان ((امانت)) به دست بشر سپرده شده است که باید بر اساس آموزه های دینی حق امانتداری را به جا آورد و تصرفاتش در همان چارچوبی باشد که خداوند مشخص کرده است.قرآن کریم نیز در بیان احکام مالی، به این حقیقت تاکید کرده و در ترغیب افراد به مشارکت در خدمات اجتماعی و انفاق، یادآور می شود که شما نماینده خدا هستید و اموال تان از آن خداست:وَ آتُوهُم مِن مالِ الله الَّذی آتاکُم.(23)...وَ أنفِقوا مِمَّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیه...(24) در روایتی از امام صادق(ع) نیز محدودیت های اقتصادی مبتنی بر همین اصل دانسته شده است:
المال مَالُ الله جَعَلَهُ وَدائعُ عِندَ خاقَه، وَ أمَرَهُم أَن یأَکُلوا مِنهُ قَصداً و یَشرِبوُا مِنهُ قصداً و یَلبِسوُا منهُ قَصداً... و یَعُودُوا بِما سِوَی ذلِکَ عَلی فُقَراء المُومِنین؛(25)مال از آن خداست، آن را در میان خلقش به امانت نهاده و فرمان داده است تا با میانه روی از آن بخورند، بنوشند و بپوشند... و مازاد را به مومنان تهیدست بازگردانند.
2.هدف مندی
انسان، بیهوده و بی هدف پا به عرصه هستی نگذاشته است. آفرینش او وتمام شرایط و امکانات در اختیارش دارای هدفی والا می باشد.قرآن کریم، با اشاره به این حقیقت، پندار ((پوچ گرایان)) را سخت نکوهش نموده و ساحت کبرای خود را از آن پیراسته می داند:أ فَحَسِبتُم أنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً و أنَّکُم إلَیِنا لا تُرجَعُونَ، فَتَعالَی اللهُ المَلِکُ الحَقَّ...(26) بر خلاف مکتب سرمایه داری، که کمال مطلوب را ارضای هر چه بیشتر خواسته های مادی می داند و هدف از فعالیت های اقتصادی را دستیابی به حداکثر مطلوبیت ((مصرف)) و حداکثر سود (در تولید و سرمایه گذاری) می داند، در جهان بینی اسلامی، کمال نهایی انسان، قرب به خداوند و رسیدن به مقام رفیع عبودیت است.در توجیه این هدف، به صورت اجمالی می توان این گونه بیان داشت که از یک سوء انسان موجودی کمال طلب است و در همه ی کمالات، به سوی بی نهایت گرایش دارد؛ و از سوی دیگر، وجود بی نهایت کامل، وجود خداوند است. بنابراین مطلوب نهایی انسان در نزدیک شدن هر چه بیشتر به سرچشمه کمال هستی یعنی قرب الهی(27) و هدف متعالی اش تکامل اختیاری است.(28) دستیابی به این هدف از دیدگاه قرآن، تنها با عبودیت و سرنهادن به فرامین الهی خاصل می شود، از این رو، خداوند در قرآن می فرماید: وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الأِنسَ إالاَّ لُیَعبُدُن(29)بنابراین، عبادت ، تنها راه تقرب و یگانه رمز تکامل می باشد و تردیدی نیست که عبادت، تنها انجام مراسم خاصی همچون نماز و روزه نیست، بلکه حقیقت عبادت اظهار آخرین درجه خضوع و تسلیم در برابر معبود است.(30) و از این جا است که هرگونه عملکردی در راستای بندگی او، از جمله فعالیت های سالم اقتصادی، عبادت محسوب می شود.(31) در نتیجه باورمندی به این هدف(قرب خدا) به فعالیت های اقتصادی جهتی خاص می بخشد و بسیاری از مباحث اخلاقی در عرصه اقتصاد، تنها در پرتو چنین نگرشی، معنا می یابد. به عنوان مثال در این بینش، انسان از لذت های پوچ دست بر می دارد تا به لذت های بالاتری در مسیر قرب به خدا نایل گردد.
3.مسئولیت
مالکیت مطلق خدا و امانتداری انسان از یک سوء و هدفدار بودن جهان و انسان از سوی دیگر، مستلزم مسئول بودن انسان است.انسان در درجه نخست، در برابر خداوند و امکاناتی که به او ارزانی شده مسئول است؛ و مسئولیت او نیز به این معنا است که از نعمت ها در راستای رسیدن به کمال مطلوب استفاده نماید. قرآن کریم می فرماید:ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ(تکاثر/8)
سوال از نعمت ها و عمل بنده، نه به معنای بازخواست از استفاده ی گوشت و نان و آب و چشم و گوش و... است بلکه به معنای سوال از نحوه به کارگیری آن در راه رسیدن به کمال و دستیابی به تقرب عبودی می باشد.(32) در پرتو مسئولیت انسان در برابر خدا، مسئولیت های دیگری نیز برایش ایجاد می شود، همچون مسئولیت در برابر رهبران الهی،(33) در برابر جامعه و جان و مال دیگران، به ویژه نیازمندان؛(34) و حتی در قبال حیوانات و محیط زیست.(35) توجه شود که هر مسئولیتی، احکام و مقرراتی را برای انسان ایجاد می کند و وی را در برابر آن متعهد می سازد. احکام و مقرراتی که حوزه ی مسئولیت انسان را تعیین می کند، دوگونه است: دسته اول، احکامی است که ناظر بر موانع بیرونی تکامل اختیاری می باشد که برای ایجاد حداقل شرایط مورد نیاز برای حرکت تکاملی، وضع شده است، مانند ممنوعیت احتکار، سرقت و قوانین مالیات ها.و دسته ی دوم، احکامی است که ناظر به رفع موانع درونی و زمینه ساز فضیلت های اخلاقی می باشد مانند ممنوعیت کذب و نفاق.ذکر این نکته خالی از فایده نیست که احکام و ارزش های اسلامی گر چه نفی آزادی های بی حد و حصر را در پی خواهد داشت و در نگاه سطحی فردگرایانه ، محدود کننده است اما در واقع، آدمی را از اسارت هوای نفس و کرنش در برابر صاحبان زر و زور برای رسیدن به رفاه مادی رهایی می بخشد و از این رو عامل گسترش آزادی های حقیقی خواهد بود.(36)
4.اختیار
مسئول بودن، هنگامی معنا پیدا می کند که اختیار و اراده، وجود داشته باشد؛ از این رو از دیدگاه قرآن کریم، انسان موجودی دارای اراده و اختیار است؛ (کهف/29،رعد/11، انسان/3) و هرگز تحت تاثیر توهماتی همچون و جبر محیط، مسیر زندگی اش دستخوش تغییر نمی گردد.اسلام، عامل اساسی سازنده تاریخ، محیط و زندگی افراد را، دگرگونی هایی می داند که در اندیشه اخلاق و شیوه زندگی به اراده و خواست خود او پدید می آید.(37) قرآن کریم در این باره می فرماید: ... إنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بأنفُسِهِم... (38)اندیشه ی فوق، نقش سازنده ی در ترغیب افراد به اصلاح ساختارهای فکری و اخلاقی برای دستیابی به رشد رفاه و سالم سازی روابط اقتصادی ایفا می کند.پیوند دو اصل اخیر- مسئولیت و اختیار- زمینه ی مناسبی را برای تکامل اختیاری و نیل به هف مطلوب فراهم می سازد بر این اساس هم آزادی مطلق و نفی مسئولیت از آدمی- که نظام سرمایه داری، جز در موارد اندک، مانع آن است- و هم نفی اراده و اختیار – که سوسیالیست ها مدعی آن می باشند- هر دو نقض غرض است و انسان را از رسیدن به هدف واقعی و تکامل باز می دارد.
5.هویت فردی-اجتماعی
اسلام، هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را، چون از یک سو وجود اجزای جامعه افراد را در وجود جامعه، حل نمی داند و از سوی دیگر، افراد، در برخورد با مسایل روحی ، فکری و عاطفی، هویت جدیدی در جامعه می یابند.از دیدگاه اسلام فرد و جامعه بر یکدیگر تاثیر دو سویه دارند از یک سو هر فرد، صاحب فکر اندیشه و اراده است و می تواند جامعه را تحت تاثیر قرار دهد و اندیشه ها، سنت ها و به طور کلی فرهنگ جامعه را دگرگون سازد؛ و از سوی دیگر، افکار و سنت های رایج جامعه نیز بر هویت فردی تاثیر می نهد، که این دیدگاه را اصالت فرد و جامعه می نامند.از این رو آیات قرآن کریم، گاه فرد را مخاطب می سازد و او را مسئول اعمال خود می داند(39) و گاه امت ها را مخاطب ساخته است و برای آن ها، سرنوشت مشترک،(40) نامه عمل مشترک، (جاثیه/28) و نیز عمل، (انعام/108) اجل، (اعراف/34) و مسئولیت(بقره/134) قائل است.(41) با توجه به این دیدگاه است که در اسلام پاره ای از فعالیت های اقتصادی ناسازگار با منافع جامعه، همچون احتکار و ربا، ممنوع می گردد و حس فزون طلبی، زرانوزی، بخل و مانند آن، از رذایل اخلاقی به شمار می رود.
6.زندگی جاوید
از نگاه مادی گرایان، زندگی ، منحصر در دنیا است: وَ قالوا ما هِیَ إلاَّ حَیاتُنا الدُنیا نَمُوتُ و نَحیا...(42) پرواضح است که در چنین تگرشی، زندگی انسان محدود و کوتاه خواهد بود و مفاهیم سود لذت و سعادت از محدوده ی جهانی آن فراتر نمی رود؛ اِنَّ هوُلاءِ یُحِبُّونَ العاجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُم یَوماً ثَقیلا(43)در بینش اسلام، معد و زندگی در جهان دیگر، از اصول اعتقادی است و بر پایه ی آن زندگی انسان تا بی نهایت ادامه دارد به همین جهت مفاهیمی همچون جهت مفاهیمی همچون سود سعاد و حتی تجارت و بیع وسعت معنا پیدا کرده و زندگی جاوید اخروی را نیز در بر می گیرد.قرآن کریم، پیروان خود را به سعادت هر دو جهان فرا می خواند:مَن کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُنیا فَعِندَ اللهِ ثَوابُ الدُنیا وَ الاخِرَه... (44)و نیک بختی واقعی را همان سعادت اخروی می داند و می فرماید:. فَمَن زُحزِحَ عَنِ النَّارِ وَ اُدخِلَ الجَنَهَ فَقَد فاز... (45)خالدینَ فیها ابَداً ذلِکَ الفَوزُ العَظیمُ (46)قرآن کریم با این رویکرد، از گرایش فطری حب بقاء و انگیزه ی طبیعی لذت طلبی انسان، در مسیر تکامل او، به خوبی بهره گرفته و با توجه دادن به زندگی جاودان آخرت و لذت های نامحدود و بی کران آن ، به اصلاح اخلاق و رفتار فرد و جامعه پرداخته است.(47) باورمندی به حیات اخروی، آثار مثبتی را در رفتارهای اقتصادی خواهد داشت.به عنوان مثال قرآن کریم، به هنگام نهی از کم فروشی، معاد را به یاد انسان ها می آورد و می فرماید: وَیلٌ لِلمُطَفَّفین... ألا یَظُنُ اُلئکَ انَّهُم مَبعُوثُونَ * لِیَومٍ عَظیم.(48)
7.دو بعدی بودن
از دیدگاه قرآن، انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است:الَّذی أحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَا خَلقَ الإنسانِ مِن طینٍ، ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَهٍ مِن ماءٍ مَهینٍ، ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فیهِ مِن رُوحِهِ...(49) با این حساب، نیازها و تمایلات انسان نیز دو گونه است، گرایش به لذت های مادی مانند خوردن، آشامیدن و خوابیدن؛ و گرایش به ارزش های معنوی همچون خداجویی، عدالت خواهی و نوع دوستی.بر این اساس از سویی تکامل انسان در گروه رشد و شکوفایی هر دو بعد وجودی اش، خواهد بود و از سویی دیگر توجه کافی نداشتن به نیازها و تمایلات مادی انسان، در واقع نادیده گرفتن نهی از سرشت اوست که وی را از رسیدن به مقصود بازخواهد داشت؛با توجه به آنچه گذشت، نظام اقتصادی مطلوب، نظامی است که از یک سو برآورنده نیازها و تامین کننده رفاه مادی انسان باشد، و از سوی دیگر زمینه ساز تعالی و رشد ارزش های روحی و معنوی او باشد.توجه به بعد معنوی، انسان را به کرامتی ویژه از ناحیه خدا می رساند و نپرداختن به آن، او را از جایگاه بلند خود فرو انداخته و در حد حیوانات و بلکه پائین تر خواهد آورد.(50)
برخی ویژگی های انسان اقتصادی مطرود
بی توجهی به ویژگی های اقتصادی مکتب اسلامی، باعث می شود از دیدگاه اسلام انسان اقتصادی تجسم یابد. برخی از ویژگی های چنین انسانی عبارت است از:
1.پیوسته سود مادی خویش را به منافع دیگران ترجیح دهد؛ و بدین سبب بسیار تنگ نظر، خسیس و خودخواه گردد؛... وَکانَ الاِنسانُ فَتُورا(51)
2.عجول و شتابگر است. به همین دلیل نمی خواهد یا نمی تواند منافع واقعی و دراز مدت خویش را در نظر بگیرد؛ وَ یَدعُ الاِنسانُ بَالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَیرِ وَ کانَ الاِنسانُ عَجولاً(52)
3.به شدت شیفته ی مال و ثروت است و دائم به انباشتن آن می پردازد: وَ اِنَّهُ لِحُبِّ الخَیرِ لَشَدید (53)یَکنِزُنَ الذَّهَبَ و الفضَّهَ وَ لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ الله (54)کم ظرفیت و کم طاقت است و در رویارویی با مشکلات اقتصادی بی تابی می کند و به هنگام گشایش و رفاه، بخل می ورزد: اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلُوعاً، اِذا مسّه الشَّرُّ جَزُوعا و وَ إِذا... الخَیرُ مَنوعاً(55)
4.ثروت و امکانات در اختیارش را، تنها حاصل تلاش و زیرکی خود می پندارد: قالَ اِنَّما اُوتیتُهُ عَلی عِلمٍ عِندی... (56)
5.گرفتار غرور و غفلت می شود. یا ایُّهَا الانسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الکَریم(انفطار/6)...اِنَّهُ لَفَرِحً فَخُور(57)
6.تعهد او به هنجارهای اجتماعی تا زمانی است که در خود احساس نیاز کند، لذا آن گاه که خود را بی نیاز دانست، سرکشی می کند: اِنَّ الاِنسانَ لَیَطغی، أن رَآهُ استَغنی(58)این انسان با این اوصاف حتی اگر مسلمان باشد، اما رفتارهایش شباهت فراوان به انسان اقتصادی مکتب سرمایه داری دارد.
برخی ویژگی های اقتصادی انسان تربیت یافته اسلامی:
1.با منافع دیگران، هماهنگ است و در موارد لازم، دیگران را بر خود مقدم می سازد: وَ یُوثِرُونَ عَلی أنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَه(59)
2.آینده نگر و دارای بینش عمیق است؛ به همین خاطر دارایی خویش را وسیله ی رسیدن به منافع دراز مدت و لذت پایدار قرار می دهد. إنَّ الَّذینَ یَتلُونَ کِتابَ اللهِ وَ أقامُوا الصَّلاهَ وَ أنفَقُوا مَمَّا رَزَقناهُم سِرًّاً وَ عَلانِیَهً یَرجُونَ تِجرَهً لَن تَبورَ، لِیُوَفَّیَهُم أجُورَهُم وَ یَزیدَهُم مِن فَضلِهِ(60)
3.دل داده و وابسته به ثروتش نیست، بلکه آن را در مسیر رضایت الهی (بقره/256) و خدمت به نیازمندان(زاریات/19) به کار می گیرد. در برابر نابسامانی ها و مشکلات اقتصادی، شکیبایی می ورزد(حج/35) و به هنگام رفاه و آسایش طغیان نمی کند و خویشتن را به سرمستی و شادمانی و فخر فروشی نمی آلاید.(هود/10-11)
4.آنچه دارد، نه از تلاش و زیرکی خود، بلکه از فضل پروردگارش می داند: هذا من فضل ربی و بدین سان ثروت و مکنت خویش را، وسیله ی آزمایش می داند و پیوسته در پی استفاده درست و شکرگزاری عملی است: لِیَبلُوَنی أ أشکُرُ أم أکفُر(61)تردیدی نیست که دستیابی به چنین صفات و شخصیتی جز در پرتو آموزه های اخلاقی و حیاتی، شدنی نیست و این مهم، که همان تربیت و هدایت انسان ها به سوی کمال و تعالی است، هدف اصلی نظام اقتصادی به شمار می رود.
نتیجه گیری
جمع بندی مطالب این مقاله که پیرامون جهاد اقتصادی با رویکرد رابطه دین و اقتصاد در اسلام ما را به این مطلب سوق می دهد که توجه به مسائل اقتصادی در مبانی اسلام جامعه ای مستحکم و دارای ثبات روحی و روانی و پیشرفت را در پی خواهد داشت. آیات و روایات موجود پیرامون این موضوع الگوی رفتاری و گفتاری خوبی را برای ما زمینه سازی می کند، به صورتی که جامعه¬ای رو به کمال را تشکیل خواهد داد. که همان هدف نهایی انبیاء و اولیاء الهی بوده و است. در مکتب اسلام ایجاد اقتصاد سالم یک امر مقدس و همچون عبادت و جهاد در راه خدا نامیده شده است و جمع بین جهاد و اقتصاد دور از ذهن نخواهد بود امید است نامیدن سال 90 تحت این عنوان ما را در مسیر تعالی اقتصادی جامعه حرکت دهد. در پایان توفیق الهی را برای رهبر انقلاب و همه خدمت گزاران در این جهاد مقدس را خواستارم.
پي نوشت ها :
1.اعراف/85، شعراء/181، اسراء/35، انعام/152، مطففین.
2.یوسف/47تا49 و 54تا56.
3.به عنوان نمونه می توان به آیاتا زیر اشاره کرد:بقره/188،275،280،282،283،نساء/5،6،29.
4.وسایل الشیعه، ج12، ص1302.
5.در برخی روایات مطیع بودن در مقابل دستورات شرع به میزان تبعیت از آموزه های اقتصادی اسلام همچون الزام به خمس، زکات و پرهیز از لقمه حرام و... منوط شده است.
6.این مساله تا جایی حائز اهمیت است که رسول اکرم در جمله معروف خود می فرماید: «فلولاء الخبزما صلینا و لا صمنا» برای ما در نان برکت قرار ده، و آن را از ما جدا مساز، که اگر نان نبود قادر بر نماز گزاردن و روزه گرفتن و انجام واجبات پروردگارمان نبودیم.
7.الحیاه، ج6، المساله التاسعه-المعادله العاشره، ص249 تا 251.
8.توبه-103
9.زمرآیه62
10.لقمان/ 11
11.انعام /164
12.مفردات الفاظ قرآن راغب، ص336.
13.سجده، / 5
14.آل عمران/109
15.بقره/107،مائده/17 ،18 ،40 ،120 ، انعام/57و56و...
16.هود / 6
17.سباء / 24
18.کافی، ج5، ص168.
19.بقره/30
20.اسراء/70.
21.سجده/9.
22.احزاب/72.
23.نور/ 33.
24.حدید / 7.
25.الحیاه،ج3 ،ص 87.
26.مومنون آیه 115-116.
27.مومنون/115،نجم/42،قیامت/22و23، فجر/27و30.
28.فلسفه اخلاق، موسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی، ص125.
29.ذاریات / 56.
30.راغب،مفردات،ص542،المیزان، ج18،ص392.
31.وسایل الشیعه، ج12ص2-5،9-13.
32.المیزان ،ج20،ص407.
33.نساء/59.
34.ذاریات/19،معارج/24و25.
35.نهج البلاغه، ترجمه ی فیض الاسلام، خطبه 166.
36.برای نمونه ر.ک: اعراف/157، فرقان/43، احزاب/67، جائیه/23.
37.درباره نفی پندار جبر محیط تاریخ از نگاه قرآن ر.ک: ن طه/60-76، کهف/9-26،تفسیر نمونه،ج7، ص213.
38.رعد /11.
39.مدثر/38،اسراء/13،نجم/39،یونس/108.
40.انفال/25،اسراء/16.
41.برای اطلاع بیشتر ر.ک: متضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص339-333.
42.جاثیه /24.
43.انسان / 27.
44.نساء / 134.
45.آل عمران/ 185.
46.توبه / 100
47.زخرف/ 71
48.همچنین ر.ک: هود/84، بقره/275، مطففین/1/4/-5.
49.سجده آیه 7-9.
50.برای مقایسه این دو بعد ر.ک: نجم/9،اعراف/176.
51.اسراء /100.
52.اسراء / 11
53.عادیات /8
54.توبه / 34
55.معارج / 19-21
56.قصص/ 78.
57.هود/ 10.
58.علق / 7-6.
59.حشر /9.
60.فاطر / 29-30.
61.نمل/ 40.
منابع :
1.قرآن
2.المیزان، تالیف محمد حسین طباطبایی- قم-جامعه مدرسین حوزه علمیه قم– دفتر انتشارات اسلامی، 1373
3.الحیاه-محمدرضا حکیمی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،1360
4.کافی- کلینی-محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی- تهران-دارالکتاب اسلامیه – بی تا
5.فلسفه اخلاق ، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1367
6.مجموعه آثار – شهید مرتضی مطهری، تهران، انتشارات صدرا، 1374
7.مفردات راغب اصفهانی، تحقیق، صفوان عدنان داودی، دمشق، دارالقلم، بیروت، دارالثامیه، 1412ق
8.وسایل الشیعه- محمد بن الحسن العم العاملی- تهران- اسلامیه-1367
منبع : اختصاصي راسخون
چکیده
در این نوشتار سعی شده که بیان شود که به نظر اسلام مشکلات اقتصادی، از کمبود مواد اولیه و خست طبیعت ناشی نشده است درست است که مواد طبیعی، محدود و احتیاجات بشری بسیار زیاد و متنوع است، و در یک جامعه فرضی که مواد اولیه طبیعی به طور نامحدود یافت شود، چون همه کس می تواند احتیاجات اش را شخصاً برطرف نماید، آن جامعه از خطرات اقتصادی محفوظ خواهد بود. ولی بحران اقتصادی را نباید معلول نبودن چنین بهشتی بپنداریم. این طرز تفکر، در واقع گریز از مشکلات واقعی و اجتناب از قبول حقایق است. مسائلی که اگر درست با آنها روبرو شویم قابل حل و چاره جویی هستند. در غیر این صورت، ایجاد این مشکلات حتمی بوده و راه حل های غلط، قادر به گره گشایی و رفع مشکل نخواهند بود. طرفداران سرمایه داری به خطا اظهار می دارند، وقتی طبیعت خست روا دارد و از برآورده نمودن احتیاجات انسانها عاجز بماند، در اثر تعارض احتیاجات مختلف، نابسامانی پیدا شده و چاره ای جز وضع یک نظام اقتصادی که احتیاجات افراد را تحت کنترل درآورده، و نیازهای ضروری را بر سایر نیازها مقدم دارد، نخواهد بود.اسلام با این عقیده مخالف است. به نظر اسلام مشکل اصلی، ناشی از خست طبیعت، یا عجز آن از برطرف ساختن نیازهای انسان نیست. بلکه مشکلات، معلول رفتار انسان است. در آیه " ان الانسان لظلوم کفار " انسان ستمگری ناسپاس معرفی شده است، از این رو یک ستمگری بشری در توزیع ثروت و دیگر بهره برداری صحیح نکردن از منابع طبیعی علت های اساسی بروز بحران ها و مشکلاتی است که انسان بینوا همواره با آنها دست به گریبان بوده است. تنها اگر با چنین دیدی مشکلات را ارزیابی و تحلیل نماییم، یعنی در ابتدا روابط عادلانه را جانشین روابط غیر عادلانه کنیم، و سپس با به کار بردن تمام امکانات مادی و فنی ذخایر نهفته طبیعت را کشف نموده و استخراج نماییم، می توانیم بر نابسامانی های اقتصادی غلبه کنیم.
در ابتدا روابط عادلانه را جانشین روابط غیر عادلانه، و سپس با به کار بردن تمام امکانات مادی و فنی ذخایر نهفته طبیعت را کشف نموده و استخراج نماییم، می توانیم بر نابسامانی های اقتصادی غلبه کنیم سال 1390 در شرایطی آغاز شد که انقلاب اسلامی ایران در چهارمین دهه از عمر پربرکت خویش و در دهه ای که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به دهه پیشرفت و عدالت شهرت دارد نام گذاری شده است به سمت فتح قله های بلند تر برای عزت ایران اسلامی به پیش می رود . با نگاهی به دفتر زرین تاریخ انقلاب به خوبی در می یابیم که گذشت هر سال از این تاریخ برکات و آثار فراوانی را برای کشور ما به ارمغان آورده است و در هرسالی مردم ما موفقیت های گوناگون را به دست آورده اند و مشکلات مختلفی را هم پشت سر گذاشته اند . به همین دلیل سالی که در پیش رو داریم نیز سالی مهم و بستر ساز خواهد بود چرا که برای آن برنامه های گوناگونی در نظر رفته شده است و به عنوان شروعی برای دهه متصل به سال 1404 که افق دید جمهوری اسلامی برای رسیدن به قله کامل موفقیت ها در زمینه های مختلف در سرتاسر منطقه و جهان به شمار می رود، محسوب می شود.حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله) به عنوان سکاندار کشتی انقلاب در پیام نوروزی خود به مناسبت تحویل نودمین سال از قرن 13 هجری شمسی با درایت و هوشمندی خاص و در ادامه روند نام گذاری های به جا در سال های قبل، این سال را به نام جهاد اقتصادی نام گذاری کردند و در حقیقت با این نام گذاری مفهوم جدید از جهاد را در غالب جهاد اقتصادی برای مردم تشریح کردند . البته در این مجال بسیار مناسب است که توصیه اکید امام خامنه ای (مدظله) در جمع زائرین و مجاورین بارگاه ثامن الائمه (ع) در اولین روز سال جاری را نیز آویزه گوشمان کنیم که نام گذاری سال تنها نباید به نصب تابلو در جای جای ایران محدود شود و اصلا نیازی هم به این کار نیست بلکه باید با تلاشی جهاد گونه برای رشد اقتصادی ایران بکوشیم و البته این به معنی این نیست که از حوزه های دیگر نیز غافل شویم بلکه باید با اولویت اقتصاد در همه حوزه ها تلاش کنیم .
کلید واژه:
جهاد اقتصادی ، اقتصاد دینی ، نظام اقتصاد اسلامی ،اقتصاد در قرآن ،عوامل پیشرفت اقتصادی، اسراف
مفهوم اقتصاد
اقتصاد از ريشه((قصد))به معنى راستى راه است و مى گويند:قصدت قصده ((آهنگ او كردم))اقتصاد در لغت به دو معنى است يكى از آن دو پسنديدهاست كه حد وسط و ميانه افراط و تفريط است مانند جود كه حد وسط اسراف و بخل محسوب مىشود يا شجاعت كه حد وسط تهور و ترس است و به همين معنى در قرآن به كار رفته است در قرآن هم به این معنا اشاره شده: و اقصدفى مشيك (1)یعنی:در رفتارت ميانه را برگزيندوم به امرى اطلاق مىگردد كه بين پسنديده وناپسند در نوسان است مانند آنچه كه بين عدل و جور قريب و بعيد فرض و مىشود.((فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد)) (2)یعنی:بعضى از آنان بر خود ستم كردند و بعضى راه ميانه را برگزيدند و در اصطلاح اقتصاد حالت ميانه و اعتدال بين زيادهروى و خست ورزى است . خداوند مى فرمايد:والذين اذا انفقوا لم يسرفوا لم يقتروا و كان بين ذلك قواما(3) یعنی:(و آنان كه چون هزينه كنند اسراف نمىكنند و خست نمىورزند بلكه ميان اين دور اه اعتدال را در پيش مىگيرند) ، اتفاقاً :و همين مفهوم در كلام اميرالمومنين در نهج البلاغه به لفظ اقتصاد تعبير شده است:امام مىفرمايد:ما عال من اقتصد: یعنی: (هركس ميانه روى پيشه كند (صرفه جويى كند)نيازمند نگردد)(4)
علم اقتصاد: عبارت است از دانشی که به تخصیص بهینه کالاها و فراوردهها میپردازد. به عبارت دیگر، علمی است که به تفسیر حیات اقتصادی و پدیدههای آن و ارتباطشان با عوامل کلّی آنها اهتمام می ورزد.
نظام اقتصاد اسلامی:
عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تامین عدالت اجتماعی.مرحوم استاد مطهری در تبیین اقتصاد اسلامی میفرماید:اسلام دو پيوند با اقتصاد دارد : مستقيم و غير مستقيم . پيوند مستقيم اسلام با اقتصاد از آن جهت است كه مستقيما يك سلسله مقررات اقتصادی درباره مالكيت ، مبادلات ، مالياتها ، حجرها ، ارث ، هبات و صدقات ، وقف ، مجازاتهای مالی يا مجازاتهايی در زمينه ثروت و غيره دارد . اسلام كتاب البيع ، كتاب الاجاره ، كتاب الوكاله ، كتاب الرهن ، كتاب الارث ، كتاب الهبه ، كتاب الوقف دارد . و از طرف ديگر میدانيم اصل " « نؤمن ببعض و نكفر ببعض »" همان طور كه قرآن كريم میفرمايد ، مطرود است ، عليهذا يا بايد اسلام را دربست بپذيريم و يا بايد دربست رد كنيم . پيوند غيرمستقيم اسلام با اقتصاد از طريق اخلاق است اين جهت برخی مذاهب ديگر نيز كم و بيش چنين میباشند . اسلام مردم را اين جهت برخی مذاهب ديگر نيز كم و بيش چنين میباشند . اسلام مردم را میكند به امانت ، عفت ، عدالت ، احسان ، ايثار ، منع دزدی ، توصيهخيانت ، رشوه. همه اينها در زمينه ثروت است. و يا قسمتی از قلمروی اين مفاهيم ثروت است . تا حدود مسائل اقتصادی روشن نشود ، حدود عدالت و دزدی و خيانت و رشوه و همچنين حدود ا مامت و عفت و احسان روشن نمیشود (7)
دو نکته در مورد اقتصاد اسلامی
1-در اسلام اقتصاد وسيله است نه هدف: ما از نور خورشيد استفاده ميكنيم اما به خورشيد نميشود زياد نگاه كرد. به خورشيد نگاه كنيم كور ميشويم اما ازنورش استفاده ميكنيم. از آب دریا استفاده ميكنيم اما توي خود دريا غرق ميشويم. آب در بيرون كششتي، پشتي است يعني كشتي كه ميرود توي دريا، آب پشت كشتي است يعني حامل كشتي است. اما همين آب اگر وارد كشتي شود، كشتي را ممكن است غرق ميكند. ما نياز به اقتصاد داريم. اما هرگز نبايد بگوئيم اقتصاد زير بنا است. مثل اينكه انسان نياز به اكسيژن دارد اما هيچ كس نگفته كه اكسيژن زير بنا است. استفاده آري، نياز آري اما زير بنا و اصل به آن طور كه عدهاي ميگويند، خير. اقتصاد وسيله است نه هدف.
2 - انسان اصالت دارد: در اقتصاد اسلامي، انسان اصل است. در ديدگاه اسلامي انسان خودش اصل است يعني انسان است كه ابزار توليد رامي سازد. ابزار توليد انسان را نميسازد. ما اراده ميكنيم، ما يك نيروهاي دروني وبيروني داريم. در آن ديد انسان اصل است و اقتصاد وسيله است. اينها ديد كلي است و بعد وارد زندگي ميشويم. در توليد چه ميكنيم؟ اسلام براي توليد برنامه ميدهد: توليد اشياء تخريبي حرام است، توليد اشياء تحذيري حرام است. توليد اشياء اشرافي با نياز ملت به چيزهاي ديگرحرام است يعني ملتي كه سيب زميني و پياز و گندم و جو او احياناً بايد از جاي ديگري بيايد، بر ميدارد جاسيگاري ميسازد. صد نوع جاسيگاري هست اما سيب زميني و جو و گندم نيست و سابق شعارهايي ميدادند. همان زماني كه گندم و نان و آب ما از خارج ميآمد، ميگفتند: ما در استقلال زندگي ميكنيم. همان وقتي كه ميگفت در استقلال زندگي ميكنيم، يادم نميرود يك وقت همان رئيسشان ميگفت ما كشورمان مستقل است. گفتيم بله همان وقت كه ميگويد مستقل هستم، اگر يك چاقو شكمش بزنيد، گندم امريكا بيرون ميريزد
وضعیت اقتصادی کشورهای اسلامی در قرون سابق
الف) در "احسن التقاسیم " در مورد حجاز اینگونه نقل شده که : اقتصاد حجاز هميشه وابسته به مصر بوده است. يمن از آن آل زياد بوده كه اصلشان از همدان است. ابن طرف عثّر را دارد. صنعا نيز فرمانروائى دارد، ولى ابن زياد برايش وجوهى مىفرستد تا خطبه بنام او باشد، و گاهى عدن از دست ايشان بيرون مىرود. آل قحطان در كوهستانند، ايشان كهنترين شاهان يمن هستند. علويان بر صعده حكومت مىكنند (و امير المؤمنين خوانده مىشوند و لقبهاى داعى و ناصر و هادى دارند) و براى آل زياد خطبه مىخوانند (و چه بسا همه يادشدگان بنام آل زياد خطبه كنند. و گاه عدن از دست ايشان بيرون ماند) ايشان دادگرترين مردمند.عمان از آن ديلميان است. هجر به دست قرمطيان است. أحقاف فرمانروائى از خود دارند.ماليات و گمرك: در جدّه از هر بار گندم نيم دينار مىستانند، از هر خرجين بار، يك كيل بر مىدارند و از هر سبد پوشاك شطوى سه دينار، از هر سبد دبيقى «4» دو دينار، هر بار پشم دو دينار. در عثّر از هر بار يك دينار، و از يك سلّه زعفران يك دينار، و همچنين از هر سر برده.اين شهر بازارهائى نيكو با نرخهاى ارزان و ميوه بسيار دارد. در شهرهاى تبن مسلمان هست، و همچنين در معدن مس و در أطرابزند نيز مسلمانان هستند، كوتاهترين راه به قسطنطينيه از اين سرزمين است و از اين روى به وصف آن پرداختم. مرز اين بخش ملطيه و شهرهايش بود كه دشمن ويرانش كرده است. (8)
ب) یمن: صاحب "آثار العباد" گوید: یمن ،ولايتى است وسيع. ابتداى آن از عمان و انتهاى آن تا نجران. در آن ولايت، سالى چهاربار، زراعت كنند و درختان ايشان، سالى دوبار ميوه دهد. و چون، هميشه سبز است آن ولايت را «خضراء» نيز گويند. اهل آن ولايت، ممدوح به امانتاند.قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: انى لاجد نفس الرحمن من صوب اليمن. اراد به نصرة الاوس و الخزرج. و قال ايضا: الايمان يمان و الحكمة يمانية.اصمعى گويد كه چهار چيز مخصوص يمن است كه در هيچ جا نيست: ورس، كندر، خطر و عقيق.و ولايت عاد، در يمن بود. حق تعالى باد بر آن مملكت مسلط نموده، خراب ساخت و حال، زمين و ولايت عاد، در زير تلهاى ريگ مانده و معين است، و آيه شريفه نيز در اين باب وارد است. (9)
ج) بحرينولايتى است ميان بصره و عمان و در كنار دريا واقع است. در دريايى هم كه در كنار آن ولايت است، مرواريد بدست آيد كه احسن انواع مرواريد است. صاحب آثار البلاد نوشته است كه مرواريد را در ميان صدف، از دريا درآرند و تا به بحرين نرسانند، خلقت مرواريد در ميان صدف كامل نشود و هيچكس از پادشاهان را چنين مداخلى نيست. (10)
اقتصاد در قرآن
1 - اسلام امت مقتصد است
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ(11) و اگر آنها تورات و انجيل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده (قرآن) را برپا دارند از آسمان و زمين روزى خواهند خورد، جمعى از آنها ميانهرو هستند ولى اكثرشان اعمال بدى انجام مىدهند. در تفسیر نمونه چنین بیان شده که: شك نيست كه منظور از بر پا داشتن مقررات تورات و انجيل، عمل به اصول آنها است، اصول تعليمات انبياء در همه جا يكسان است و تفاوت در ميان آنها تفاوت" كامل" و" اكمل" است و اين منافات با آن ندارد كه بعضى از احكام آئين قبل را، بوسيله بعضى از احكام آئين بعد نسخ كند.نظرى به ثروتهاى عظيم مادى و نيروهاى فراوان انسانى كه امروز در دنياى بشريت بر اثر انحراف از اين تعليمات به صورت سلاحهاى مرگبار و كشمكشهاى بىدليل و كوششهاى ويرانگر، نابود مىگردد، دليل زنده اين حقيقت است، امروز حجم ثروتهايى كه در جهت تخريب دنيا- اگر درست بينديشيم- به كار مىرود، هر گاه بيشتر از ثروتهايى كه در مسيرهاى سازنده مصرف مىشود نباشد از آن هم كمتر نيست . امروز مغزهاى متفكرى كه براى تكميل و توسعه و توليد سلاحهاى جنگى و كشمكشهاى استعمارى كار مىكند، قسمت مهمى از نيروهاى ارزنده انسانى را تشكيل مىدهد، و چقدر نوع بشر به اين سرمايهها و اين مغزهايى كه بيهوده از بين مىرود، براى رفع نيازمنديهايش محتاج است، و چقدر چهره دنيا زيبا و خواستنى و جالب بود اگر همه اينها در راه آبادى به كار گرفته مىشدند.(12) اين تعبير در باره اقليت صالح اهل كتاب، در آيات 159 و 181 سوره اعراف و 75 آل عمران نيز ديده مىشود.(13) مرحوم علامه طباطبایی ذیل این جمله"مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ" میفرماید: اقتصاد" به معناى گرفتن قصد، و قصد به معناى ميانه است، پس اقتصاد به معناى ميانه روى در امور و پرهيز از افراط و تفريط در امور است، و امت مقتصده امتى است كه در امر دين و تسليم نسبت به دستورات الهى ميانه رو و معتدل باشد. اين آيه شريفه مطلب تازهاى را بيان مىكند و آن اينست كه آنچه تا كنون از معايب و پليدىهاى اهل كتاب بر شمرديم مربوط به فرد فرد آنها نيست چه در بين اهل كتاب هم مردمى معتدل و ميانه رو بودهاند كه هيچ يك از اين معايب و كجرويها را نداشتهاند و اگر مىبينيد گفتار گذشته ما بطور عموم بود، مصحح آن اين بود كه اكثريت اهل كتاب همان آلودگان بودند و مردان پاك در آنها اندك و انگشت شمار بودند، از اين لحن بخوبى استفاده مىشود كه قرآن عزيز تا چه اندازه رعايت حق و انصاف را مىكند، و تا چه پايه در حفظ حق مراقبت دارد، و چگونه رضا نمىدهد حقى از حقوق پامان شود، اگر چه بسيار اندك باشد، اين نكته از مطاوى آيات و جملات سابق هم كه مىفرمود:" وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ" و يا مىفرمود:" وَ تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ" و يا مىفرمود:" وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ" استفاده ميشد، چه در نيمه اين جملات مطلب را به اكثريت آنان نسبت داده نه به همه، ليكن هيچ كدام از اين جملات مورد بحث صراحت ندارد، زيرا در اين جمله از آن اقليت صالح قدردانى كرده و نامشان را به نيكى برده است . (14)در جای دیگر نیز لفظ "مقتصد که بمعنای میانه روی است بیان گردیده است. میفرماید: وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (15)و هنگامى كه موجى همچون ابرها (در سفرهاى دريايى) آنها را بپوشاند (و بالاى سر آنها قرار گيرد) خدا را با اخلاص مىخوانند، اما هنگامى كه آنها را به خشكى نجات داد بعضى راه اعتدال را پيش مىگيرند (و به ايمان خود وفادار مىمانند در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر پيش مىگيرند) و آيات ما را هيچكس جز پيمانشكنان كفران كننده انكار نمىكنند .
2 - صرفه جوئی راهکاری اساسی در اسلام
كلمه" اسراف" كلمه بسيار جامعى است كه هر گونه زياده روى در كميت و كيفيت و بيهودهگرايى و اتلاف و مانند آن را شامل مىشود، و اين روش قرآن است كه به هنگام تشويق به استفاده كردن از مواهب آفرينش، فورا جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصيه مىكند.(16) يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (17)اى فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود برداريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد. در تفسیر نمونه چنین بیان شده که: چون طبع زياده طلب انسان، ممكن است از اين دو دستور سوء استفاده كند و به جاى استفاده عاقلانه و اعتدالآميز از پوشش و تغذيه صحيح، راه تجمل پرستى و اسراف و تبذير را پيش گيرد، بلافاصله اضافه مىكند" ولى اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمىدارد" (وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِين در سوره فرقان و در بیان" عباد الرحمان " میفرماید:وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (18)که از جمله خصال و فضائل خلقى اهل ايمان آنستكه در هزينه زندگى پيوسته ميانه روى و صرفهجوئى را رعايت مىنمايند و هرگز اسراف و زيادهروى در انفاق و بذل مال چه براى رفع نيازهاى خود و يا در باره ديگران نمىنمايند و همچنين از امساك مال بىمورد و از رذيله آز و حرص در جمع مال پرهيز مىنمايند و طريقه اقتصاد و رعايت همه جانبه را در بذل مال در نظر ميگيرند. (19) و روایات در این باب بسیار زیاد است که برای نمونه میتوان دو روایت ذکر نمود:1 - در تفسير عياشى از ابان بن تغلب روايت شده كه گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: خيال مىكنى كه اگر خداوند به كسى نعمتى مىدهد از كرامت آن كس است؟ و اگر دريغ مىدارد از خوارى او است؟ نه، چنين نيست، مال مال خدا است كه به وديعه بدست هر كس بخواهد مىسپارد، و خوردن، آشاميدن، پوشيدن، نكاح و سوارى و ساير انواع تصرفات در آن را مباح كرده به شرطى كه رعايت اعتدال و اقتصاد را بنمايند و ما زاد آن را به فقراى مؤمن رسانيده يا با آن امور خود را اصلاح كنند، و گر نه همه آن تصرفات حرام خواهد بود. آن گاه جمله" وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ" را تلاوت نمود. سپس فرمودند: آيا مىپندارى خدا كسى را در مالى كه به او داده امين مىكند كه اسبى به ده هزار درهم بخرد با اينكه اسبى به ارزش بيست درهم او را كفايت مىكند، وكنيزى به بهاى هزار دينار بخرد با اينكه كنيزى به قيمت بيست درهم براى او كافى است، و از طرف ديگر بفرمايد اسراف نكنيد چون خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد . (20) 2- در كافى به سند خود از اسحاق بن عبد العزيز از بعضى از اصحاب خود نقل كرده كه گفت: خدمت امام صادق (ع) عرض كردم در راه مكه بوديم و مىخواستيم احرام ببنديم لذا نوره كشيديم، و چون سبوس همراه نداشتيم كه به بدن خود بماليم و اثر نوره را از بدن بزداييم ناگزير قدرى آرد به خود ماليده و با آن رفع حاجت نموديم، من ناگهان به اين فكر افتادم كه اين چه كارى بود كردم، و خدا مىداند كه چقدر ناراحت شدم. حضرت فرمود: آيا ترس تو از اين جهت است كه مبادا اسراف كرده باشى؟ عرض كردم: آرى، فرمود: ناراحت مباش در هر چيزى كه بدن را اصلاح كند اسراف نيست. من خودم بارها شده كه دستور دادهام مغز استخوان برايم بياورند تا بدنم را چرب كنم، روغن زيتون آوردهاند، و من به خود ماليدهام، اين اسراف نيست،" اسراف" عبارت است از كارى كه مال را ضايع كند، و به بدن ضرر برساند.عرض كردم:" اقتار" چيست؟ فرمود: اقتار اين است كه انسان با قدرت بر تحصيل غذاى گوارا به نان و نمك اكتفاء كند. عرض كردم، پس اقتصاد به چه معنا است. فرمود::اقتصاد اين است كه انسان همه رقم غذا از قبيل نان، گوشت، شير، سركه و روغن بخورد . (21)
3 – مصارف زکات راهکار مهم اقتصادی اسلام
بدون شك يكى از ابتدايى و ضرورىترين مساله، به هنگام تشكيل حكومت تشكيل" بيت المال" است كه به وسيله آن نيازهاى اقتصادى حكومت بر آورده شود، نيازهايى كه در هر حكومتى بدون استثناء وجود دارد.به همين دليل يكى از نخستين كارهايى كه پيامبر ص در مدينه انجام داد تشكيل بيت المال بود كه يكى از منابع آن را" زكات" تشكيل مىداد، و طبق مشهور. (22)اين حكم در سال دوم هجرت پيامبر ص تشريع شد از آيات مختلف قرآن از جمله آيه 156 سوره اعراف، و آيه 3 سوره نمل، و آيه 4 سوره لقمان، و آيه 7 سوره فصلت كه همه از سورههاى مكى هستند، چنين استفاده مىشود كه حكم وجوب زكات در مكه نازل شده است، و مسلمانان موظف به انجام اين وظيفه اسلامى بودهاند، ولى به هنگامى كه پيامبر ص به مدينه آمد و پايه حكومت اسلامى را گذارد و طبعا نياز به تشكيل بيت المال پيدا كرد، از طرف خداوند ماموريت يافت كه زكات را از مردم شخصا بگيرد (نه اينكه خودشان به ميل و نظر خود در مصارف آن صرف كنندآيه شريفه خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً ... (23) در اين هنگام نازل، شد، و مشهور اين است كه اين در سال دوم هجرت بود، سپس مصارف زكات به طور دقيق در آيه مورد بحث كه آيه 60 سوره توبه است بيان گرديد، و جاى تعجب نيست كه تشريع اخذ زكات در آيه 103 باشد و ذكر مصارف آن كه مىگويند در سال نهم هجرت نازل شده در آيه 60، زيرا مىدانيم آيات قرآن بر طبق تاريخ نزول جمعآورى نشده، بلكه به فرمان پيامبر ص هر كدام در مورد مناسب قرار داده شده است .إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم (24)زكات مخصوص فقراء و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمعآورى) آن كار مىكنند، و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مىشود، و براى (آزادى) بردگان، و بدهكاران، و در راه (تقويت آئين) خدا، و واماندگان در راه، اين يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است. در ميان مفسران گفتگو است كه آيا فقير و مسكين، مفهوم واحدى دارند و به عنوان تاكيد در آيه فوق ذكر شدهاند؟ و بنا بر اين مصارف زكات، هفت مصرف مىشود، و يا اينكه دو مفهوم مخالف دارند؟غالب مفسران و فقها احتمال دوم را پذيرفتهاند، ولى در ميان طرفداران اين عقيده، نيز در تفسير اين دو كلمه، گفتگوهاى زيادى است، اما آنچه نزديكتر به نظر مىرسد اين است كه" فقير" به معنى كسى است كه در زندگى خود كمبود مالى دارد، هر چند مشغول كسب و كارى باشد و هرگز از كسى سؤال نكند، اما" مسكين" كسى است كه نيازش شديدتر است و دستش از كار كوتاه است، و به همين جهت از اين و آن سؤال مىكند.(شاهد اين موضوع، نخست ريشه لغت مسكين است كه از ماده" سكون" گرفته شده، گويا چنين كسى بر اثر شدت فقر، ساكن و زمينگير شده است)سيره قطعى پيغمبر ص و امامان اهل بيت ع و ياران آنها نيز اين معنى را تاييد مىكند، به علاوه با توجه به اينكه زكات يك ماليات اسلامى است و حكومت اسلامى موظف است آن را از مردم وصول كند، و هدف از تشريع آن رفع نيازمنديهاى گوناگون جامعه اسلامى مىباشد، طبعا چگونگى مصرف آن در اين مصارف هشتگانه بستگى به ضرورتهاى اجتماعى از يك سو، و نظر حكومت اسلامى از سوى ديگر دارد با توجه به اينكه اسلام به صورت يك مكتب صرفا اخلاقى، و يا فلسفى و اعتقادى، ظهور نكرد، بلكه به عنوان يك" آئين جامع" كه تمام نيازمنديهاى مادى و معنوى در آن پيشبينى شده، پا به عرصه ظهور گذاشت، و نيز با توجه به اينكه اسلام، از همان عصر پيامبر ص، با تاسيس حكومت همراه بود، و همچنين با توجه به اينكه اسلام توجه خاصى به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتى دارد، روشن مىشود كه نقش بيت المال، و زكات كه يكى از منابع درآمد بيت المال است، از مهمترين نقشها است شك نيست كه هر جامعهاى داراى افرادى از كار افتاده، بيمار، يتيمان بىسرپرست، معلولين، و امثال آنها ميباشد كه بايد مورد حمايت قرار گيرند.و نيز براى حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن، نياز به سربازان مجاهدى دارد كه هزينه آنها از طرف حكومت پرداخته مىشود، همچنين كارمندان حكومت اسلامى، دادرسان و قضات، و نيز وسائل تبليغاتى و مراكز دينى، هر كدام نيازمند به صرف هزينهاى است كه بدون يك پشتوانه مالى منظم، و مطمئن، سامان نمىپذيرد. به همين دليل در اسلام مساله زكات كه در حقيقت يك نوع" ماليات بر- درآمد و توليد و" ماليات بر ثروت راكد" محسوب مىشود، از اهميت خاصى برخوردار است، تا آنجا كه در رديف مهمترين عبادات قرار گرفته، و در بسيارى از موارد با نماز همراه ذكر شده، و حتى شرط قبولى نماز شمرده شده است! حتى در روايات اسلامى مىخوانيم كه اگر حكومت اسلامى از شخص، يا اشخاصى، مطالبه زكات كند، و آنها در برابر حكومت، ايستادگى كنند و سرباز زنند، مرتد محسوب مىشوند، و در صورتى كه اندرزها در مورد آنها سود ندهد، توسل به نيروى نظامى، در مقابل آنها جايز است، داستان اصحاب رده (همان گروهى كه بعد از پيامبر ص سر از پرداخت زكات باز زدند و خليفه وقت به مبارزه با آنها برخاست و حتى على ع اين مبارزه را امضاء كرد و شخصا يكى از پرچمداران در ميدان جنگ بود) در تواريخ اسلام مشهور است . (25)
4 – مصرف خمس
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير ٌ (26) . و بدانيد هر گونه غنيمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است، اگر شما به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (با ايمان و بى ايمان يعنى روز جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آوردهايد، و خداوند بر هر چيزى قادر است.اين آيه شريفه راجع بمسئله خمس است كه يكى از كتب فقهيه كتاب خمس است و خمس مطابق مذهب شيعه به هفت چيز تعلق ميگيرد: 1- معادن ذخائر زيرزمين از فلزات و جواهرات و نفت و نمك و امثال آنها 2- كنز و آن دفينههائيست كه زير زمين مخفى ميكنند و اين دو حد نصابش 20 دينار است كه 15 مثقال صيرفى طلاى سكهدار باشد يعنى قيمت مطابق اين مقدار باشد كه كمتر از آن خمس ندارد مگر از جهت ارباح مكاسب كه بيايد 3- غوص چيزهايى كه از ته دريا استخراج ميكنند مثل لؤلؤ و مرجان و نحو اينها و نصابش يك دينار است 18 نخود طلاى مسكوك 4- زمينى كه اهل ذمّه يهود، نصارى، مجوس، از مسلمين خريدارى كنند 5- مال حلال مختلط بحرام كه مقدار حرامش و صاحبانش معلوم نباشد .(27) 6- غنائم دار الحرب مشروط بشرائط مقرره در كتب فقهيه كتاب جهاد 7- ارباح مكاسب از تجارات و صناعات و زراعات و اجارات و غير اينها از كليه استفادات بعد از وضع مئونه ساليانه خود و عيالات و مصارف مشروعه مثل زيارات و ضيافات و توسلات و امثال اينها و اين چهار چيز حدّ نصاب ندارد.و مصرف خمس شش سهم است سه سهم آن كه سهم خدا و رسول و ذى القربى باشد سهم امامش مينامند و در دوره غيبت در تحت نظر مجتهد جامع الشرائط و اذن آن بايد مصرف شود مطابق فتواى مرجع تقليد، و سه سهم كه يتامى و مساكين و ابناء سبيل باشد سهم ساداتش مينامند بهر كدام از اين سه طايفه داده شود كافيست . مرحوم طیب در تفسیر و توضیح از این آیه چنین میفرماید:"وَ اعْلَمُوا"خطاب بجميع مكلفين است تا قيامت چنانچه تمام احكام اسلامى از اين باب است" أَنَّما غَنِمْتُمْ" مفسرين بغنائم دار الحرب تفسير كردند لكن معناى غنيمت استفاده است و ماء ما غنمتم موصوله عموم دارد بخصوص بقرينه مِنْ شَيْءٍ تمام استفادات را ميگيرد از مذكورات، معادن، كنوز، غوص، ارباح مكاسب، غنائم دار الحرب فقط شمولش لارض مشتراى اهل ذمه و حلال مختلط بحرام معلوم نيست و بدليل خارج وجوب خمس آنها ثابت شده از اخبار "فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ" لام اختصاص است و اختلاف شد بين فقهاء كه نحوه اختصاص چه نحوه است، بعضى گفتند لام ملكيت است و ارباب خمس بنحو اشاعه مالك هستند، بعضى گفتند نظير منذور التصدق است ملك مالك است و لكن تصرفش حرام است تا اداء خمس نكرده، بعضى گفتند مجرد حق است كه ارباب خمس حقى دارند كه باين مال تعلق گرفته مثل حق ديان بمال مفلس بعد الحجر و حق ديان باموال متوفى كه تصرفات وارث نافذ نيست و همچنين تصرفات مفلس و حق وجه اخير است و اما بنحو اشاعه و شركت مسلما ارباب خمس تا بآنها داده نشود آثار ملكيت بر آنها بار نميشود كه بتوانند نقل و انتقال نمايند يا مهر عيال قرار دهند يا اگر وفات كنند بوارث منتقل شود چنانچه در مشاعات چنين است، و اما نظير منذور التصدق آنهم باطل است زيرا ارباب صدقه هيچگونه حقى بمال ندارند و اگر مالك اتلاف نمود خلف نذر كرده و بايد كفاره نذر دهد و اگر تلف شد بدون اختيار چيزى بر او نيست، بلكه وجه اخير كه مالك نميتواند تصرف كند و اگر تصرف كرد تصرفش نافذ نيست و اگر تلف شد يا اتلاف كرد بذمه او تعلق ميگيرد" و للرسول" و البته سهم الهى را بايد داد خدمت رسول او ميداند كه بچه مصرفى صرف كند نه مثل بعض عامه كه گفتند مصرف كعبه بايد نمود و بعضى مصرف قشون و اسلحه گفتند، و بعضى گفتند حق خدا و پيغمبر يكى است و پنج سهم است آنهم بوفات حضرت رسالت باطل شد بدليل حديث مجعول ابى بكر (نحن معاشر الانبياء لا نورث)" وَ لِذِي الْقُرْبى" كه مذهب اماميه است كه بامام وقت بايد داد و در غيبت بنايب عامّ مجتهد جامع الشرائط و سهم خدا و رسول را هم بايد بامام داد لمكان نيابت و اينكه او ميداند بچه مصرفى صرف فرمايد و توهّم اينكه بايد دفن كرد يا وصيت نمود تا ظهور حضرت بقية اللَّه (عج) توهّم فاسدى است و تضييع حق خدا و رسول و امام است، و اما عامه گفتند حق ذى القربى هم بعد از حضرت رسالت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم باطل شد زيرا ابا بكر و عمر اين دو خليفه منع كردند و فعل آنها حجت است و بعضى گفتند ذى القرباى خود مالك است كه صله رحم باشد"وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ" نكته- در آن سه سهم اوّلى تعبير بلام فرمود للَّه و للرسول و لذى القربى و در اين سه سهم اخير فرمود و اليتامى و المساكين و ابن السبيل بدون ذكر لام و جهتش اينست كه آن سه سهم شخصى است و اين سه سهم كلى است يعنى روى عنوان يتيم و مسكين و ابن سبيل است بهر مصداقى از اين عنوان داده شود كافيست بلكه لازم نيست مراعات هر سه عنوان بلكه اين سه سهم كه عبارت از نصف خمس است بهر يك از اين سه عنوان داده شود كافى است.
مسئلة- مجتهد جامع الشرائط كه آن سه سهم كه سهم امام است بايد مصرف كند بمصرفى كه قطع برضاى امام داشته باشد ولى مالك بايد يقين داشته باشد كه آن مجتهد مطابق فتواى مرجع تقليد مالك مصرف ميكند و ميتوان باذن مجتهد خود مالك مصرف كند و اذن لازم نيست از خصوص مرجع تقليد باشد بلكه باذن هر مجتهدى ميتوان مصرف نمود."إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ"یعنی اداء خمس فقط بر مؤمن واجب باشد زيرا احكام الهى بر سرتاسر عالم تا صفحه قيامت ثابت است بلكه مراد اين است كه غير مؤمن خمس نميدهد و قبول ندارد بلكه ميگويند كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم براى خويشان خود اين حكم را فرمود و نكته ديگر كه از صريح اين جمله استفاده ميشود اينكه خلفاء جور مثل ابا بكر و عمر و عثمان و اتباع آنها از اهل سنّة كه منكر خمس شدند مؤمن باللّه نيستند فقط شيعه اثنى عشر است و بسيار تعجب است از آن ملعونى كه ترويج مذهب عامه ميكند و اين دو خليفه را مؤمن صالح ميداند سهم امام عليه السّلام را ميگيرد و مىبلعد اگر تو معتقد بآنها هستى پس اصلا خمس را بايد منكر باشى چه رسد بسهم امام و اگر سهم امام حق است و بايد داد پس آنها را بايد مؤمن ندانى نعوذ باللّه بعلاوه آنها فقط منحصر ميدانند بغنائم دار الحرب و اين از ارباح مكاسب ميگيرد. (28) برخی چنين تصور مىكنند، كه اين ماليات اسلامى كه بيست درصد بسيارى از اموال را شامل مىشود و نيمى از آن اختصاص به سادات و فرزندان پيامبر ص دارد، يك نوع امتياز نژادى محسوب مىشود و ملاحظات جهات خويشاوندى و تبعيض در آن به چشم مىخورد، و اين موضوع با روح عدالت اجتماعى اسلام و جهانى بودن و همگانى بودن آن، سازگار نيست.پاسخ كسانى كه چنين فكر مىكنند شرائط و خصوصيات اين حكم اسلامى را كاملا بررسى نكردهاند زيرا جواب اين اشكال به طور كامل در اين شرائط نهفته شده است.توضيح اينكه" اولا" نيمى از خمس كه مربوط به سادات و بنى هاشم است منحصرا بايد به نيازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتياجات يك سال، و نه بيشتر، بنا بر اين تنها كسانى از آن مىتوانند استفاده كنند كه يا از كار افتادهاند، و بيمارند، و يا كودك يتيم و يا كسان ديگرى كه به علتى در بنبست از نظر هزينه زندگى قرار دارند.بنا بر اين كسانى كه قادر به كار كردن هستند، (بالفعل و يا بالقوة) مىتوانند در آمدى كه زندگى آنها را بگرداند داشته باشند هرگز نمىتوانند از اين قسمت خمس استفاده كنند و جملهاى كه در ميان بعضى از عوام معروف است كه مىگويند سادات مىتوانند خمس بگيرند، هر چند ناودان خانه آنها طلا باشد، گفتار عوامانهاى بيش نيست، و هيچ گونه پايهاى ندارد.ثانيا: مستمندان و نيازمندان سادات و بنى هاشم حق ندارند چيزى از زكات مصرف كنند، و بجاى آن مىتوانند تنها از همين قسمت خمس استفاده نمايند ؟ثالثا: اگر سهم سادات كه نيمى از خمس است، از نيازمندى سادات موجود بيشتر باشد بايد آن را به بيت المال ريخت و در مصارف ديگر مصرف نمود همانطور كه اگر سهم سادات كفايت آنها را ندهد بايد از بيت المال و يا سهم" زكات" به آنها داد با توجه به جهات سهگانه فوق روشن مىشود كه در حقيقت هيچگونه تفاوت از نظر مادى ميان سادات و غير سادات گذارده نشده است.نيازمندان غير سادات مىتوانند مخارج سال خود را از محل زكات بگيرند ولى از خمس محرومند، و نيازمندان سادات تنها مىتوانند از محل خمس استفاده كنند، اما حق استفاده از زكات را ندارند.در حقيقت دو صندوق در اينجا وجود دارد،" صندوق خمس" و" صندوق زكات" و هر كدام از اين دو دسته تنها حق دارند از يكى از اين دو صندوق استفاده كنند آن هم به اندازه مساوى يعنى به اندازه نيازمندى يك سال. (دقت كنيد) ولى كسانى كه دقت در اين شرائط و خصوصيات نكردهاند چنين مىپندارند كه براى سادات سهم بيشترى از بيت المال قرار داده شده است و يا از امتياز ويژهاى برخوردارند. (30).
5 – مال حرام و ربا آفت اقتصاد اسلامی
از نظر قرآن ،مال حرام و ربا آفت اقتصاد اسلامی است. آيات و روایات در مذمت آنها بسيار است
الف) مال حرام:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً (31) اى كسانى كه ايمان آوردهايد نخوريد اموال خود را بين خود بطريق باطل و غير مشروع مگر بتجارت از روى تراضى طرفين از خودتان و نكشيد خود را محققا خداوند بشما رءوف و مهربانست . مراد از اكل مطلق تصرفات است تصرف مالكانه و اين اطلاق در تمام السنه متعارف است ميگويند فلان مال فلان را خورد يعنى تصرف و اتلاف نمود نه مراد اكل مقابل شرب است و مراد از (اموالكم) اموال يكديگر است نه اموال شخصى خود بقرينه (بينكم) و مراد از باطل غير مشروع است مثل قمار و سرقت و رباء و غصب و ظلم و معاملات باطله مثل ثمن خمر و خنزير و مكاسب محرمه و ساير انحاء باطله و تفسير ببعض اينها در اخبار از باب بيان مصداق است چنانچه مكرر گفته شده منافى با عموم نيست إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ اكثر مفسرين و فقهاء گفتند اين استثناء منقطع است زيرا تجارة عن تراض اكل مال بباطل نيست تا استثناء متصل باشد مثل جاءني القوم الا حمارهم لكن تحقيق وفاقا لبعض المحققين اينست كه استثناء متصل است و كلمه بالباطل بمنزله علت است براى حكم كانه ميفرمايد لا تأكلوا اموالكم بينكم الا بالتجارة عن تراض لانه اكل بالباطل حتى مثل جاءني القوم الا حمارهم هم استثناء متصل است زيرا قرينه الا حمارهم دلالت دارد كه معنى اينست كه جاءني القوم مع خدمهم و مراكبهم الا حمارهم، بلكه ميتوان گفت استثناء منقطع نداريم و از اين بيان دفع اشكال ديگران را هم ميتوان نمود. (32).
ب) ربا: در قرآن كريم ميفرمايد
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَس (33)
كسانى كه ربا ميخورند در قيامت قيام نميكنند مگر مانند كسى كه شيطان او را مسّ كرده باشد (جن زده باشد) و نيز ميفرمايد
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِيَ مِنَ الرِّبا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ (34)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد رها كنيد آنچه از ربا نزد ديگران باقيمانده اگر ايمان داريد پس اگر ترك نكرديد بدانيد كه در جنگ با خدا و رسول او هستيدو همچنین روایات در این باب بسیار زیاد است . حضرت رسول (ص) فرمودند: رايت فى جهنّم قوم بطونهم كالبيوت الواسعة العظيمة سقطوا فى طريق اهل جهنم يمرّ عليهم آل فرعون و يضعون ارجلهم على بطونهم و يمضون فسئلت جبرئيل عنهم فقال هؤلاء الّذين يأكلون الربوا. ديدم در جهنم گروهى را كه شكمهايى مانند اطاقهاى گشاده و بزرگ داشتند و در راه جهنم افتاده بودند و آل فرعون بر آنها ميگذشتند و پاهايشان را بر شكمهاى آنان ميگذاردند و ميرفتند از جبرئيل پرسيدم اينها كيستند؟ گفت كسانى كه ربا ميخورند) و نيز از آن حضرت روايت شده كه فرمودند:«يملأ بطونهم من الحيّات و يرقق جلدهم بحيث يشاهد الناظرون»شكمهاى ربا خواران را از مارها پر ميكنند و پوست آنان نازك ميشود بطورى كه نظر كنندگان مشاهده مينمايند. (35)
عوامل پیشرفت اقتصادی در بیانات امام و رهبری
1 – روحانیت مدافع اقتصاد و پیشرفت است.
از اول ظهور اسلام، مسلمين حافظ دين مبين اسلام بودهاند؛ حتي براي حفظ دين از حق خود ميگذشتند. حضرت امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ با خلفا همکاري ميکردند، چون ظاهراً مطابق دستور دين عمل مينمودند و تشنجي در کار نبود، تا موقعي که معاويه روي کار آمد و از طريقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود.روحاني با اقتصاد مملکت مخالف نيست؛ تهمت ميزنند پانصد سال روحانيت تمام قطب ارض را حفظ و اداره کرد؛ رجوع کنيد به تاريخ. با اينکه خلفا خلفاي جور بودند، با همين برنامه اسلامي بر عالم حکومت کردند.آيا اسلام راه ترقي ندارد؟ علما با چه امر اقتصادي مخالفند؟ شما سد خواستيد بسازيد جلوتان را گرفتند؟ کارخانه خواستيد وارد کنيد نگذاشتند؟ ما ميگوييم ذوب آهن را خراب نکنيد؛ ذوب آهن کرج را خيال ميکنيد ما خبر نداريم چه کرديد؟ علما با استقلال مخالف نيستند؛ مذهب علما استقلال است. دين اقتضا ميکند بگوييم ما وسيله نداريم؛ مطبوعات دست ما نيست؛ علما را بد معرفي کردهاند.شما ببينيد بيست و چند سال است از اين کشف حجاب مفتضح گذشته است؛ حساب کنيد چه کردهايد؟ زنها را وارد کرديد در ادارات؛ ببينيد در هر ادارهاي که وارد شدند، آن اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما ميگويند توسعه ندهيد؛ به استانها نفرستيد. زن اگر وارد دستگاهي شد، اوضاع را به هم ميزند؛ ميخواهيد استقلالتان را زنها تأمين کنند؟! کساني که شما از آنها تقليد ميکنيد، دارند به آسمان ميپرند، شما به زنها ور ميرويد؟ بد معرفي نکنيد روحانيون خود را به دنيا؛ براي شما عيب است. اينها دردهايي است، اينها نصيحت است؛ ولي چه سود. آنها که بايد بشنوند نيستند؛ اگر هم کسي باشد، آنچه را که قلب ما از آن درد دارد، نخواهد رساند. (36)
2 – دشمن عامل عقب گردی اقتصادی
گاهي که وقايع روز عاشورا را از نظر ميگذرانم، اين سؤال برايم پيش ميآيد که اگر بني اميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين، سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انساني چه بود که در روز عاشورا با زنهاي بيپناه و اطفال بيگناه مرتکب شدند؟ بچه خردسال چه تقصير داشت؟ زنها چه تقصير داشتند؟ نظرم اين است آنها با اساس سر و کار داشتند، بني هاشم را نميخواستند، بني اميه با بني هاشم مخالفت داشتند، نميخواستند شجره طيبه باشد.همين فکر در ايران (وجود) داشت. اينها با بچههاي شانزده ـ هفده ساله ما چه کار داشتند؟ سيد شانزده ـ هفده ساله «1» به شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاههاي سفاک چه کرده بود؟ لکن اين فکر پيش ميآيد که اينها با اساس مخالفند، با بچه مخالف نيستند. اينها نميخواهند که اساس موجود باشد؛ اينها نميخواهند صغير و کبير ما موجود باشد.اسرائيل نميخواهد در اين مملکت دانشمند باشد؛ اسرائيل نميخواهد در اين مملکت قرآن باشد؛ اسرائيل نميخواهد در اين مملکت علماي دين باشند؛ اسرائيل نميخواهد در اين مملکت احکام اسلام باشد.اسرائيل به دست عمال سياه خود،مدرسه را کوبيد. ما را ميکوبند؛ شما ملت را ميکوبند. ميخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ ميخواهد زراعت و تجارت شما را از بين ببرد؛ ميخواهد در اين مملکت، داراي ثروت نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. اين چيزهايي که مانع هستند، چيزهايي که سد راه هستند، اين سدها را ميشکند؛ قرآن سد راه است، بايد شکسته شود؛ روحانيت سد راه است، بايد شکسته شود؛ مدرسه فيضيه سد راه است، بايد خراب شود؛ طلاب علوم دينيه ممکن است بعدها سد راه بشوند، بايد از پشت بام بيفتند، بايد سر و دست آنها شکسته شود براي اينکه اسرائيل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعيت اسرائيل به ما اهانت ميکند. (37)و همچنین در جای دیگری میفرمایند:أسف بالاتر تسلط اسرائيل و عمال اسرائيل است بر بسياري از شئون حساس مملکت و قبضه نمودن اقتصاديات آن، به کمک دولت و عمال دستگاه جبار. اسرائيل با دول اسلامي در حال جنگ است، و دولت ايران با کمال دوستي با او رفتار ميکند و همه نحو وسايل تبليغ و ورود کالاهاي آن را فراهم ميسازد.من کراراً اعلام خطر کردهام: خطر براي ديانت مقدسة، خطر براي استقلال مملکت،خطر براي اقتصاد کشور. (38)
3 – اسراف عامل رکود اقتصادی
اسراف در اموال و در اقتصاد اين است که انسان مال را مصرف کند، بدون اينکه اين مصرف اثر و کارائي داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعهي ما بايد اين مطلب را به عنوان يک شعار هميشگي در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعهي ما از لحاظ مصرف، وضع خوبي نيست. اين را من عرض ميکنم؛ ما بايد اعتراف کنيم به اين مسئله. عادتهاي ما، سنتهاي ما، روشهاي غلطي که از اين و آن ياد گرفتهايم، ما را سوق داده است به زيادهروي در مصرف به نحو اسراف. يک نسبتي بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يک نسبت شايستهاي به سود توليد؛ يعني توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد. جامعه از توليد موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زيادي هست، صرف اعتلاي کشور شود. امروز در کشور ما اينجوري نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، کشور را به عقب ميرساند؛ اين، ضررهاي مهم اقتصادي بر ما وارد ميکند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادي ميشود. در آيات شريفهي قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادي تأکيد شده؛ اين به خاطر همين است. اسراف، هم لطمهي اقتصادي ميزند، هم لطمهي فرهنگي ميزند. وقتي جامعهاي دچار بيماري اسراف شد، از لحاظ فرهنگي هم بر روي او تأثيرهاي منفي ميگذارد بنابراين مسئلهي صرفهجوئي و اجتناب از اسراف، فقط يک مسئلهي اقتصادي نيست؛ هم اقتصادي است، هم اجتماعي است، هم فرهنگي است؛ آيندهي کشور را تهديد ميکند . (39)منکراتي که در سطح جامعه وجود دارد و ميشود از آنها نهي کرد و بايد نهي کرد، از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومي، اتلاف منابع حياتي، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايي، اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يک منکر است؛ يک منکر ديني است؛ يک منکر اقتصادي و اجتماعي است؛ نهي از اين منکر هم لازم است؛ هر کسي به هر طريقي که ميتواند؛ يک مسؤول يک طور ميتواند، يک مشتري نانوايي يک طور ميتواند، يک کارگر نانوايي طور ديگر ميتواند. طبق بعضي از آمارهايي که به ما دادند، مقدار ضايعات نان ما برابر است با مقدار گندمي که از خارج وارد کشور ميکنيم! آيا اين جاي تأسّف نيست؟! همه اينها منکرات است و نهي از آنها لازم است. طبق نهجالبلاغه، اميرالمؤمنين نهي از اينها را يکي از محورهاي اصلي توصيههاي خود قرار داده است. در باب مسؤولان، آنطور مشي کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معيّن کردن؛ در باب عموم مردم هم آنها را وادار کردن به حضور، به فعاليت و به احساس مسؤوليت در مسائل اجتماعي، با همين امر به معروف و نهي از منکر. (40)
4 - از مصداقهاي عدالت، مبارزهي با فساد مالي و اقتصادي
يکي از مصداقهاي عدالت، مبارزهي با فساد مالي و اقتصادي است که بايستي جدي گرفته شود. من سالها پيش هم اين را گفتهام، بارها هم تأکيد کردهام، تلاشهاي خوبي هم انجام گرفته است و دارد انجام ميگيرد؛ اما مبارزهي با فساد، کار دشواري است؛ کاري است که انسان، مخالف پيدا ميکند. شايعه درست ميکنند، دروغ ميگويند و آن کسي که در اين ميدان جلوتر از ديگران حرکت کند، بيشتر از همه مورد تهاجم قرار ميگيرد. اين مبارزه هم لازم است و بايد انجام بگيرد. خوب، کساني که بخواهند اين کارهاي بزرگ را چه در زمينهي پيشرفت، چه در زمينهي عدالت انجام دهند، بايد مديراني باشند که به اين چيزها معتقد باشند؛ حقيقتاً عقيده داشته باشند که بايد عدالت برقرار شود، بايد با فساد مبارزه شود. مديران معتقد و مؤمن به اين مباني که داراي شجاعت باشند، داراي اخلاص باشند، داراي تدبير و عزم راسخ باشند، قطعاً ميتوانند اين مقاصد و اين اغراض عالي الهي را تحقق ببخشند. اين مطلب اوّلي که لازم بود عرض کنم. (41)
5 - عامل اصلی استقلال ،محکم کردن پایه های اقتصادی است.
امروز مسئلهي اصلي کشور ما استقلال است برادران و خواهران عزيز! انقلاب براي ما استقلال سياسي را به بار آورد؛ اين جرأت را به اين ملت داد که در مقابل نظام غير عادلانهي سلطه در دنيا بايستد. اما اگر اين ملت بخواهد اين استقلال سياسي را، اين عرضاندام فرهنگي را در مقابل سلطهگران عالم حفظ کند، بايد پايههاي اقتصادي خود را محکم کند؛ اين، ريشه دواندن استقلال در کشور است؛ و اين وابسته است به توليد، به کار، به شکوفائي کار، به نوآوري در بخشهاي مختلف کار. از مرکز تحقيقات و آزمايشگاه گرفته، تا توي محيط کارگاهها، تا توي محيط مزرعه، در همه جا بايستي اين نوآوري وجود داشته باشد. آن وقت است که دشمنان خونخوار و هتاک استقلال ملت ايران با ناکامي دهانهاي خودشان را خواهند بست و کناري خواهند نشست. (42)
6 - دشمن، سه هدفِ اصلی را دنبال میکند
در طول اين سالها و از بيست و پنج سال پيش به اينطرف، از همان زماني که بنده مسؤوليت رياست جمهوري داشتم و در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشغول خدمت بودم و از نزديک شاهد جريانات بودم، يکي از آماجهاي توطئههاي دشمن، جامعهي معلمين بودند. من اول امسال عرض کردم که دشمن، سه هدفِ عقبماندگي علمي، عقبماندگي اقتصادي و شکستن يکپارچگي ملي را بجد تعقيب ميکند؛ دلار خرج ميکند؛ مزدور ميگيرد و ورزيدهترين کارشناسهاي سرويسهاي امنيتي را به کار مياندازد تا اين سه کار در کشور انجام بگيرد؛ يعني از لحاظ اقتصادي عقب بمانيم و شکست بخوريم؛ از لحاظ علمي، پيشرفتي را که شروع شد است متوقف کنيم؛ از لحاظ يکپارچگي ملي هم اين وحدتي را که وجود دارد بشکنيم و به جان هم بيفتيم. دشمن دارد اين سه هدف را دنبال ميکند. (43)
7 - بزرگتربن وطیفه برای اقتصاد خدمت به مردم
وظيفه بزرگِ امروزِ دولت چيست؟ وظيفه بزرگِ امروزِ دولت، برطرف کردن مشکلات زندگي مردم است؛ چه مشکلات اقتصادي که در درجه اوّل است و چه مشکلات ديگر که آنها هم مسائل مردم است. وظيفه اوّل و اساس تکليف ما به عنوان مسؤول، خدمت به مردم است.
پي نوشت ها :
1 .لقمان/ 19
2 . فاطر/32
3 . فرقان/67
4 . كلمات قصار نهج البلاغه ،140
5 . نشريه مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه السلام نشريه پژوهشي، آموزشي و اطلاع رساني ،شماره 16 الي 19
6 . انديشه هاي اقتصادي در نهج البلاغه ،دكتر سيد محسن حائری
7 . نظری به اقتصاد اسلامی، شهید مطهری، 15
8 . احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم/ترجمه، ج1، ص ، 20
9 . آثار البلاد و اخبار العباد، ص ، 113
10 .آثار البلاد و اخبار العباد، ص ، 125
11 . المائدة /66
12 .تفسير نمونه، ج4، ص ، 456
13 . تفسير نمونه، ج4، ص ، 456
14 . ترجمه الميزان، ج6، ص ،54
15 . لقمان / 32
17 . تفسير نمونه، ج6، ص ، 149
17 . الأعراف /31
18 . الفرقان / 67
19 . انوار درخشان، ج11، ص ، 49
20 . تفسير عياشى ج 2 ص 11
21 . فروع كافى ج 4 ص 53 حديث شماره 12
22 . تفسير نمونه، ج8، ص ، 4
23 . توبه/103
24 . توبة / 60
25 . تفسير نمونه، ج8، 11
26 . الأنفال / 41
27 . أطيب البيان في تفسير القرآن، ج6، ص ، 126
29 . أطيب البيان في تفسير القرآن، ج6، ص ، 128
30 . تفسير نمونه، ج7، ص ، تا182-185
31 . النساء /29
32 . أطيب البيان في تفسير القرآن، ج4، ص ، 62
33 . بقره/276
34 . بقره/278
35 . أطيب البيان في تفسير القرآن، ج1، ص ، 235
36 . صحيفه امام جلد 1 سخنراني در جمع طلاب و اهالي قم ،"11 آذر 1341
37 . صحيفه امام جلد 1 ،سخنراني در جمع روحانيون و اهالي قم
38 . صحيفه امام جلد 1عنوان ، پيام به ملت ايران "اظهار تأسف از تسلط اسرائيل و عمال آنها بر ايران"
39 . بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع 1/1/88
40 . بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبههاى نماز جمعه تهران79/09/25
41 . بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع 1/1/88
42 . بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار گروه كثيرى از كارگران و كارآفرينان/سال 1387
43 . بيانات مقام معظم رهبري/ ديدار با معلمان/12/2/86
فهرست منابع و مآخذ
1 –قرآن کریم
2 .سید رضی، شرح و ترجمه نهج البلاغه، پنجم، فیض الاسلام ، تهران ، موسسه تالیفات فیض الاسلام ،1379
3 .ابن منظور ، محمد بن مکرم ، لسان العرب ، سوم ، بیروت ، دار صادر ، 1404ه.ق
4 .مقدسی ، ابوعبدالله محمد بن احمد، ترجمه احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم،اول، م. علی نقی منزوی،تهران، شرکت مولفان و محققان ایران،1361
5 .همدانی ابن الفقیه، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق، ترجمه البلدان، اول، ح . مسعود،تهران،بنیاد فرهنگ ایران،1349 ش
6 .کلینی ،ثقه الاسلام، ترجمه اصول کافی،اول، حاج سید جواد مصطفوی، تهران، اسلامیه،1377
7 .مکارم شیرازی ، ناصر، تفسیر نمونه، اول/تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
8 .طباطبایی ،علامه سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم ،موسوی همدانی سید محمد باقر، قم، جامعه مدرسین،1374ش
9 .طیب،سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، دوم،تهران، انتشارات اسلام،1378 ش
10 .حسینی همدانی ، سید محمد حسین ، انوار درخشان، اول ، تهران،کتابفروشی لطفی،1404ق
11 .امام خمینی، روح الله ، صحیفه امام، اول، موسسه نشر آثار امام خمینی،تهران،1378
12 .نشريه مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه السلام ، نشريه پژوهشي، شماره 16 الي 19 ، پاييز 83 الي تابستان 84
13 .مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، چاپ اول ،1368، انتشارات صدرا
14 .حافظ نيا ، محمد رضا ، اوضاع كلي جهان اسلام، اوضاع اقتصادي جهان اسلام ، نشريه پاسدار اسلام،1364
15 .گنجینه نور، مرکز تحقیقات علوم اسلامی، نرم افزار
16 .نور2.5 ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ،نرم افزار
17 .جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات علوم اسلامی، نرم افزار
18 .نور السیره ، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ، نرم افزار
19 .منهج النور، مرکز تحقیقات علوم اسلامی ، نرم افزار
20 .کتابخانه دیجیتالی ، نرم افزار عروج، نرم افزار
21 .آیه های انقلاب، گروه فرهنگی بشارت، نرم افزار
بازتاب رهنمودهای نوروزی مقام معظم رهبری در رسانههای خارجی
پیام نوروزی و سخنان ولی امر مسلمین جهان در آغاز سال 1390، مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفت.
پیام نوروزی
خبرگزاری «رویترز» با پوشش پیام نوروزی رهبر انقلاب نوشت: «آیتالله علی خامنهای، سال جدید ایرانیان را تبریك گفت و با اشاره به حوادث خاورمیانه ابراز امیدواری كرد كه خداوند شرایط را برای مردم بحرین، یمن و لیبی آسان كند و دشمنان را به عقوبت برساند.»
رویترز به بخشی از سخنان رهبر انقلاب درباره تحریمها بر ضد ایران اشاره و تصریح كرد: «آیتالله خامنهای سال جدید را سال جهاد اقتصادی نامید تا اقدامات دشمنان ایران در زمینه اقتصادی از بین برود.»
روزنامه مصری «الشروق» هم از قول رهبر انقلاب نوشت: «حوادث منطقه، شیرینی عید را سلب كرده است و مانع آن میشود كه انسان، شادی و سرور را به شكل كامل احساس كند.»
الشروق ادامه داد: «آیتالله خامنهای كه طبق قانون اساسی، حرف نهایی را در ایران میزند، برای گشایش امور برای مردم منطقه دعا كرد.»
روزنامه «دارالحیاه» چاپ عربستان نیز تأكید رهبر انقلاب بر جهاد اقتصادی را تیتر كرد اما سعی داشت با آوردن مطالبی چون سخنان اوباما بر ضد ایران و برخی اخبار حاشیهای، به نوعی سخنان رهبر انقلاب را تحت تأثیر قرار دهد.
پایگاه «مصراوی» هم نوشت: «رهبر جمهوری اسلامی ایران در پیامی تلویزیونی به مناسبت عید نوروز از انقلابیون در كشورهای اسلامی حمایت كرد.»
مصراوی افزود: «رهبر ایران در پیام خود تأكید كرد كه هدف دشمنان از تحریمها بر ضد ایران، ایجاد ضربه به پیشرفت و جلوگیری از حركت شتابنده ملت بود اما آرزوی آنها تحقق نیافت.»
این پایگاه همچنین ابراز داشت كه آیتالله خامنهای از طرح هدفمندی یارانهها كه دولت احمدینژاد به اجرا گذاشته است، حمایت كرد و گفت كه این امر، گامی مهم در عرصه اصلاح اقتصادی است.
خبرگزاری «سانا» هم به دعوت رهبر ایران از مردم و همه مسئولان برای فعالیت بیشتر در عرصه اقتصادی اشاره كرد و نوشت: «آیتالله خامنهای خطاب به مردم ایران تأكید كرد كه كشورشان در مسیر پیشرفت و تولید گام برمیدارد و این مسیر باید به شكل جدیتری دنبال شود.»
«اسلام آنلاین» نیز عنوان «عام الجهاد» (سال جهاد) را برای مطلب خود انتخاب كرد و سخنان رهبر انقلاب درباره مسائل اقتصادی و نیز مباحث مربوط به حوادث منطقه را پوشش داد.
سخنان رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی
و اما سخنان ولی امر مسلمین جهان در جمع زائران و مجاوران بارگاه ملگوتی ثامنالحجج(ع) در مشهد مقدس نیز در رسانههای منطقه و جهان بازتاب داشت كه رسانهها بهطور خاص، تحلیل ایشان درباره حوادث منطقه و ادعای رئیس جمهور آمریكا در حمایت از مردم ایران را منعكس كردند.
روزنامه «الرأی» چاپ اردن در اینباره از قول رهبر انقلاب نوشت: «اوباما در ادعای خود مبنی بر حمایت از مردم ایران دروغ میگوید و شكستهای واشنگتن در منطقه ادامه خواهد یافت.»
این روزنامه همچنین به سخنان رهبر انقلاب در حمایت ایران از جنبشهای انقلابی در منطقه كه شعار اسلام و آزادی سر میدهند، اشاره كرد و ادامه داد: «رهبر ایران اعلام كرد كه در حمایت خود از انقلابهای مردمی در منطقه، به شیعی یا سنی بودن آنها كاری ندارد.»
هشدار رهبر انقلاب درباره تلاش آمریكا برای بهرهبرداری از انقلابهای منطقه، از دیگر نكاتی بود كه مورد توجه این روزنامه اردنی قرار گرفت.
«سیانان عربی» در خصوص سخنان رهبر انقلاب در مشهد مقدس گزارش داد: «رهبر ایران در سخنان خود، انتقادات تند و مستقیمی را متوجه عربستان سعودی نمود و آنها را به دخالت نظامی در بحرین متهم كرد و اظهار داشت كه دخالت نظامی سعودیها اشتباه بزرگی است.»
سیانان همچنین با استفاده از تعبیری كنایهآمیز گفت: «رهبر ایران سعی كرد تا جنبه قومی و مذهبی در حركت مخالفان بحرینی را منتفی بداند.» این رسانه آمریكایی بدون توجه به حضور اهل سنت در حركتهای اعتراضی به آلخلیفه در بحرین، تلاش كرد این اعتراضات را مختص شیعیان وانمود كند و ادامه داد: «رهبر ایران تأكید كرد كه حمایت كشورش از شیعیان بحرین به دلیل مسائل مذهبی نیست.» بداند.»
پایگاه «القناة» نیز بیانات رهبر انقلاب درباره دروغگویی آمریكا در حمایت از مردم ایران را مورد توجه قرار داد و از قول ایشان نوشت: «آمریكاییها ادعا میكنند كه مخالف دیكتاتوری هستند و از مردم حمایت میكنند اما در ادعای خود صادق نیستند و دروغ میگویند.»
این پایگاه همچنین در بخش دیگری از خبر خود اشاره كرد: جمهوری اسلامی ایران برخلاف حرف و حدیثهایی كه درباره وجود مخالفین و معترضین مطرح است، در حال برگزاری جشنهای نوروزی است.
پایگاه «الوفد» هم در خبر خود درباره سخنرانی رهبر انقلاب در مشهد مقدس نوشت: «شكستهای پیدرپی آمریكا ادامه خواهد یافت.»
این پایگاه افزود: «رهبر ایران حركت جدید در منطقه را حركت اسلامی و با اهداف اسلامی دانست و تأكید كرد كه این حركت، طبق وعده الهی پیروز خواهد شد.»
الوفد همچنین از قول رهبر انقلاب نوشت: «فشارها و تهدیدات غرب بر ضد ایران همواره وجود داشته است اما مسئولان جمهوری اسلامی ایران نه تنها در برابر این فشارها عقبنشینی نكردند بلكه هر سال بر توان و امكانات هستهای كشور افزودند.»
روزنامه كویتی «السیاسة» نیز پشتیبانی ایران از جنبشهای انقلابی منطقه را تیتر كرد و با اشاره به تحلیل رهبر انقلاب درباره سیاستهای آمریكا در منطقه نوشت: «آمریكا تا آخرین لحظه از دیكتاتورهای سقوط یافته در منطقه حمایت میكرد.»
پایگاه «الیومالسابع» نیز خبر خود را به سخنان رهبر انقلاب درباره بحرین و انتقاد از عربستان سعودی اختصاص داد.
پایگاه «سبق» نیز كه در برابر حمله نظامی عربستان به مردم بیدفاع بحرین و كشتار آنها توسط نیروهای سعودی سكوت كرده بود، انتقاد لفظی رهبر ایران از اقدام نظامی عربستان را خروج از اصول روابط بینالملل دانست و نوشت: «رهبر ایران اتهامات مستقیمی را متوجه عربستان كرد و این كشور را متهم به دخالت نظامی در بحرین نمود!»
رسانههایی چون خبرگزاری «شینهوا» و خبرگزرای «فرانسه» نیز بهطور مشروح، بیانات رهبر انقلاب در مشهد مقدس را پوشش دادند و مباحثی چون محكومیت حمله نظامی به لیبی و دروغگویی اوباما را تیتر كردند.
منبع:www. khamenei.ir
بیانات مقام معظم رهبری ديدار با مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران 1370/5/23
يكوقت رئيسجمهور كشورى مىخواست مشكلات سياسى خودش را براى من تشريح كند. او مىگفت كه يكى از رؤساى جمهور گذشتهى ما شكر را يك قران گران كرد، عليه او كودتا شد و از بين رفت! من گفتم مشكل او اين بوده كه مردم را با خودش نداشته است. در مملكت ما، جنسهاى تثبيتشده گاهى قيمتشان ده برابر بالا مىرود، اما آب هم از آب تكان نمىخورد؛ چون مردم پشت سر دستگاهند و به دستگاه اعتماد دارند. گفتم مردم وقتىكه پشت سر دستگاهند، ما هم مىآييم به آنها مىگوييم كه مثلًا اين جنس را قبلًا به اين قيمت مىداديم، اما حالا مىخواهيم گرانش كنيم؛ مردم قبول مىكنند. پنج، شش سال قبل به مردم مىگفتيم كه همه بايد به عنوان جهاد مالى به جنگ كمك كنند؛ مردم هم مثل مور و ملخ به طرف بانكها ريختند، تا به حساب مالى شوراى عالى پشتيبانى جنگ پول بريزند.
شما چگونه مىخواهيد محبت و اطمينان مردم را جلب كنيد؟ مردم بايد به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسائل خودمان رفتيم، به فكر زندگى شخصى خودمان افتاديم، دنبال تجملات و تشريفاتمان رفتيم، در خرج كردن بيتالمال هيچ حدى براى خودمان قائل نشديم مگر حدى كه دردسر قضائی درست بكند! و هرچه توانستيم خرج كرديم، مگر اعتماد مردم باقى مىماند؟ مگر مردم كورند؟ ايرانيان هميشه جزو هوشيارترين ملتها بودهاند؛ امروز هم به بركت انقلاب از هوشيارترينهايند؛ از هوشيارها هم هوشيارترند. آقايان! مگر مردم نمىبينند كه ما چگونه زندگى مىكنيم؟
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار فرماندهان ردههاى مختلف «سپاه پاسداران» 29/6/1373
كسى خيال نكند كه جهاد- همان جهاد مسلّحانه را مىگوييم؛ نه جهاد علمى و مالى و اقتصادى و جهاد در سنگر سازندگى كه همه در جاى خود محفوظند و فضيلت دارند- تمام شده است. البته فضيلتِ جهاد مسلّحانه با فضيلتهاى ديگر قابل مقايسه نيست. ميدان اين جهاد، ميدان بازى است كه خودِ اين هم فرصت ديگرى است. اينها نِعَم الهى هستند و شما بايد از اين فرصتها استفاده كنيد.
بيانات مقام معظم رهبرى در مراسم صبحگاه لشكر سيدالشهداء(ع) 26/7/1377
عزيزان من! بعضى كسان از اسم جهاد مىرمند! خيال مىكنند كه تأسيس يك كشور، ايجاد يك تمدّن، نظم در زندگى، پيشرفت در زندگى مادّى و معنوى و رفاه مشروع براى انسانها، با جهاد نمىسازد و جهاد ضدّ اينهاست! چه خطايى! چه غلطى! بدون جهاد، هيچچيز به دست انسان نمىآيد؛ نه دنيا و نه آخرت. بدون جهاد، در مقابل گرگِ بىدست و پاى بيابان هم نمىشود ايستاد؛ چه رسد به گرگهاى بسيار بسيار خطرناك دنياى سياست و دنياى اقتصاد و سرپنجههاى خونينى كه ميليونها انسان را دريدند و نابود كردند و خوردند و بردند!
مگر يك ملت بدون جهاد مىتواند سرش را بالا بگيرد؟ مگر يك ملت بدون جهاد مىتواند طعم عزّت را بچشد؟ مگر يك ملت بدون جهاد مىتواند در ميان ملتهاى دنيا شأن و موقعيتى پيدا كند؟
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى ستادهاى نماز جمعه سراسر كشور5/5/1381
امروز بزرگترين مبارزه با امريكا، كار كردن و تلاش نمودن و مجاهدت براى اصلاح امور كشور است؛ آمريكاييها اين را نمىخواهند. مسئولان دولتى و بخشهاى مختلف بايد براى ايجاد اشتغال و مبارزه با فساد و باز كردن گرههاى امور معيشت مردم و رونق دادن به اقتصاد كشور، حقيقتاً كار و تلاش كنند. هركس در اين زمينهها مجاهدت و كار كند، بزرگترين مبارزه را با امريكا كرده است؛ چون آمريكاييها نمىخواهند گرههاى اين كشور و اين ملت باز شود؛ آنها مىخواهند اين مشكلات بماند.
مسئولان دولتى بايد فرصت كار را خيلى مغتنم بشمارند؛ فرصت حقيقى اين است. تأمين كردن كشور در مقابل تهديد امريكا به اين است كه مسئولان دولتى هرچه مىتوانند، براى مردم صادقانه كار كنند و اين فرصت را مغتنم بشمارند.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با جوانان نخبه 1382/11/21
خداى متعال نعمتهاى معنوى را هم مثل نعمتهاى مادّى، آسان و ارزان نمىدهد؛ و اگر بدهد، آن را آسان و ارزان براى ما حفظ نمىكند. همچنان كه همهى دستاوردهاى بشر به تبع تلاش و پيگيرى است، حفظ آنها هم به تبع تلاش و مجاهدت و فداكارى است. اگر مشاهده مىكنيد كه ملتهايى پيشرفتهاى علمى و تكنولوژيكى يا سيادت سياسى و اقتصادى پيدا كردهاند ثروتمند شدهاند و عزتى پيدا كردهاند هرچه هست، تابع تلاش است. اين يكى از اصول اسلامى است كه «من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء لمن نريد»؛ اين مربوط به كسانى است كه دنيا را مىخواهند. آن كسانى كه دنبال ارزشها هستند و دنياى ارزشى را كه همان آخرت است، و آخرت الهى را كه همان ثواب الهى است، مىخواهند، آنها هم همينطورند؛ «و من اراد الآخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأولئك كان سعيهم مشكورا». بعد مىفرمايد: «كلّا نمدّ هؤلاء و هؤلاء»؛ ما همه را كمك مىكنيم؛ اينها را و آنها را. هركس كه تلاش كرد، در همان راهى كه تلاش كرده است، خدا به او كمك مىكند. تلاش، معيار و ميزان براى به دست آوردن دستاوردهاست.
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسئولان اقتصادى و دستاندركاران اجراى اصل 44 قانون اساسى 30/1/1385
همان چند سال پيش كه بنده اولبار راجع به مفاسد اقتصادى صحبت كردم، بعضى از مسئولان در ذهنشان اين بود كه ممكن است مشكلاتى ايجاد كند. من گفتم نه، آن كسانى كه مىخواهند فعاليت سالم اقتصادى داشته باشند، خوشحال مىشوند از اينكه يك عده كلّاش و قلّاش و كلاهبردار و پشتهمانداز و قانونشكن در ميدان نباشند، راهها را نبندند، اينها را بدنام نكنند. ما اين دو تا را نه فقط با همديگر منافى نمىدانيم، بلكه بنده اينها را مكمل هم مىدانم؛ معتقدم كه مبارزهى با فساد و ريشهكنى فساد، بسترساز رقابت سالم اقتصادى است و كمك به همين سياستهاى اصل 44 است كه ابلاغ كرديم. البته براى اينكه فساد در اين كار راه پيدا نكند، يك الزاماتى وجود دارد كه دولت، مجلس و قوه قضائيه، بايد به آنها پايبند باشند. من اجمالاً اشاره خواهم كرد:
بايد مقررات را شفاف كنند، راهها را كوتاه كنند، پيچ و خمهاى ادارى را كم كنند. اينكه اختيار يك فعاليت اقتصادى ناگهان برگردد به يك مأمورى كه پشت فلان ميز و در فلان اداره نشسته، كه او بتواند بگويد آرى يا نه، و سرنوشت يك كار را فراهم بكند، اين بزرگترين ضربه است. اين مأمور در معرض خطر است؛ در معرض لغزش است. بايد كارى كرد كه اين، پيش نيايد. بايد قواعد، قوانين و روشها اصلاح شود و بر اساس آنچه كه در اينجا هست، تغيير پيدا كند.
اين را هم من مىخواهم جداً به دوستان عرض بكنم كه اين كار، يعنى اجراى اين سياستها، مخالفان و دشمنانى دارد. چون دشمنانى دارد، پس تلاش در اجراى اين سياستها يك نوع جهاد است. هر تلاشى كه در مقابلهى با دشمنان باشد، مجاهدت است و در عرف اسلامى اسمش جهاد است؛ اگر با اخلاص و درست انجام بگيرد. دشمنانش چه كسانى هستند؟ بعضى از مخالفان نمىخواهند با اجرايى شدن اين سياستها، كمبودها برطرف شود. اصلاً نمىخواهند نظام اسلامى آن شكوفايى و پيشرفت اقتصادى و رونق اقتصادى را داشته باشد. روى فشار اقتصادى بر كشور برنامهريزى كردهاند. خارجيها از اين قبيلند. الان ببينيد، همينطور مثل يك گرگ گرسنهاى كه نشسته و منتظر است كه فرصتى پيدا كند و حمله كند، منتظرند بتوانند يك اقدام اقتصادى بكنند. البته از اقدام نظامى و اجتماعى مأيوسند؛ خودشان هم مىگويند كه بايد فشار اقتصادى بياوريم. مىخواهند فشارهاى اقتصادى را زياد كنند. يكى از چيزهايى كه مىتواند اين فشارها را كم كند، يا تأثيرش را بسيار كم كند، همين اجراى اين سياستهاست. آنها مايل نيستند اين سياستها اجرا شود. ممكن است در داخل هم دوستان و طرفدارانى داشته باشند. بعضى - كه اين ديگر مربوط به داخلىهاست - در وضع كنونى منافعى دارند؛ ذىنفعاند و دلشان نمىخواهد اين وضعيت به هم بخورد. از اينكه اجازه يك مدير، گردش قلم يك مدير يا يك مسئول، حالا در هر جا - چه در قوهى مجريه، چه در قوهى قضائيه، چه در مجلس - توانايى اين را داشته باشد كه خيلى از اين چيزها را جابهجا بكند، اين را مغتنم مىشمارند و نمىخواهند از بين برود. بنابراين، اينها هم جزء مخالفان هستند. حالا بعضىها هم شايد باشند كه نخواهند متصدى اين كار بزرگ، دولت كنونى باشد. البته اين را احتمال مىدهيم، يقين نداريم.
پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال 1390، «سال جهاد اقتصادی»
آنچه كه در عرصهی مجموعهی مسائل كشور انسان مشاهده میكند، كه در سال 90 باید ما آن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است كه از جملهی اساسیترین كارهای دشمنان ملت ما و كشور ما در مقابلهی با كشور ما، مسائل اقتصادی است. البته در عرصهی فرهنگی هم فعالند، در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی هم فعالند، اما در عرصهی اقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینهسازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربهای بر پیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كه انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذا این سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترین مسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
توجه دارید كه ما الان در این ساعت داریم وارد سومین سال دههی پیشرفت و عدالت میشویم. البته هم در زمینهی پیشرفت و هم تا حدود زیادی در زمینهی عدالت كارهای خوبی انجام گرفته است، لیكن حركت ما باید به نحوی باشد كه بتوانیم این دهه را به معنای حقیقی كلمه مظهر پیشرفت و مظهر استقرار عدالت در كشورمان قرار بدهیم. خوشبختانه با این حركتی كه در دنیای اسلام به وجود آمده است، انسان احساس میكند كه این دهه به توفیق پروردگار برای منطقه هم دههی پیشرفت و دههی عدالت خواهد بود.
منبع:www. khamenei.ir
مفهوم شناسی جهاد اقتصادی:
مقام معظم رهبری سال1390 را به جهاد اقتصادی نامیدند این تعبیر از دو واژه«جهاد»و«اقتصاد »تشکیل شده است . این اصطلاح برای اولین بار توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خلق و وارد اصطلاحات دانش اقتصادی شد .
واژه «جهاد» از ریشه «ج-ه-د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است. این کوشش و مبارزه میتواند در عرصههای گوناگونی صورت گیرد از جمله کوشش در مبارزه با امیال درونی که جهاد اکبر نامیده می شود یا کوشش و مبارزه در راه دفاع از دین اسلام یا حفظ قلمرو اسلام که از آن به جهاد اصغرتعبیر می شود. کلمهٔ جهاد ومشتقاتش ۱۰۸ بار در قرآن تکرار شدهاست.
در اسلام، جهاد با نفس، برترین جهاد، است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود پیروزی در جهاد با دشمن ارزشی نخواهد داشت.
پاس داشت اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار دشمنان آشکار کار آسانی است . ولی همین که نهضت مستقر شد و نوبت سازندگی،غنیمت ها،منصب ها و موقعیت ها که رسید، حفظ اخلاص بسیار مشکل تر است. قرآن کریم در سوره مائده - که درماه های آخر عمر رسول مکرم صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است، و مشرکین به زانو در آمده اند و خطری از ناحیه آنها اسلام را تهدید نمی کند و در همین برهه ماجرای غدیر خم، تکلیف امامت وولایت مسلمانان را روشن می کند. در این لحظه خطر وآسیب از جای دیگر نمایان می شود. اکنون نگرانی از ناحیه داخلی است. بنا براین خداوند به مسلمانان می فراید از این پس باید از کافران و دشمنان خارجی نترسید،که نا امید شده اند؛بلکه از خودتان بترسید که در کمین شما هستند. «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون»[3] امروز کافران از (شکست) آیین شما ناامید شده اند بنابراین از آنها نترسید و از منیت ها بترسید. که راه انحراف از مسیر خدائی اخلاص پیش گیرد و خدا را فراموش کند. سنت لایتغیر خداست که هر ملتی که از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند و عوض شود، خداوند متعال سرنوشت آنها را تغییر دهد: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» [4]خداوند وضع و سرنوشت مردمی را عوض نمی کند، مادامی که آنها خود را و آنچه به اندیشه ها و رفتارهای خودشان مربوط است تغییر ندهند.
بنا براین «جهاد » در میان مسلمانان واژه بیگانه ای نبوده بلکه از قداست ومعنویت ویژه ای برخوردار است که در تاریخ انقلاب اسلامی حسب نیاز های روز جامعه درمقاطع وعرصه های گوناگون به اجرا در آمده است . در سال های آغازین انقلاب اسلامی« جهاد سازندگی» با دستور هوشمندانه حضرت امام (ره)شکل گرفت ودر برهه ای که کشور اسلامی ایران با تجاوز نظامی دشمن روبرو شد؛ جهاد به صورت «جهاد دفاعی »خودنمایی کرد و.پس از طی مراحلی با «جهاد کشاورزی» به خود کفایی کشاورزی دست یافتیم.
در عرصه جنبش نرم افزاری وتولید علم «جهاد دانشگاهی» و«جهاد علمی وفن آوری» به فرهنگ نخبگانی تبدیل شد.
اکنون در حالی که 14 سال تا 1404 و10سال تا آغاز چهادرهمین قرن باقی است وسومین سال دهه پیشرفت و عدالت را آغاز کرده ایم و از سویی ایران در کانون توجهات کشورهای دنیا قرار دارد و در شرایطی که ابرقدرت های جهانی در مقابل بحران جهانی اقتصاد زانو زده اند؛ « جهاد اقتصادی » یک راهبرد حیاتی ومدبرانه به شمار می آید.
استعاره جهاد برای اقتصاد واضافه این دو مانند جهاد سازندگی ،جهاد علمی وجهاد دانشگاهی است که به معنای کوشش برای شکوفایی اقتصاد است.
اقتصاد، یکی از اساسی ترین عوامل مهم توسعه کشور ها به شمار می رود و شکوفایی اقتصادی بستر ساز پیشرفت در زمینه های گوناگون است طوری که شاخص های توسعه اقتصادی ارتباط مستقیمی با افزایش بهره وری ها و در نتیجه شکوفایی فرهنگ،سیاست،اجتماع ورشد دانش وصنعت و...دارد .
ایران اسلامی به رغم تحمل و اداره 8سال جنگ تحمیلی،به رشد وپیشرفت اعجاب انگیز دست یافت وتوانست در سه دهه گذشته نقش الگویی در منطقه ایفا کند از این روی به شدت از سوی ابرقدرت های جهانی تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گرفته است.بنا براین برای تبدیل این تهدید ها به فرصت جهش وشکوفایی به حرکت جهد گونه نیاز دارد. تاکید مقام معظم رهبری نیز گویای این واقعیت است .آنجا که ایشان پس از برشمردن اهمیت عرصه های گوناگون می فرمایند:« اما در عرصهیاقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینهسازیكردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربهای برپیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواستهیآنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كه انتظار داشتند، بگیرندو تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذااین سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترینمسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را«سال جهاد اقتصادی»نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه درمجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملتعزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدتكنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشتهباشیم.»[5]
مفهوم اقتصاد اسلامی:
علم اقتصاد، دانشی است که به تخصیص بهینه کالاها و فراورده ها میپردازد. به عبارت دیگر ، علمی است که به تشریح حیات اقتصادی و پدیدههای آن و ارتباطشان با عوامل کلّی آنها می پردازد.
مسألهی اقتصاد، به عنوان یکی از مهمترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد.
نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی ، در راستای تامین عدالت اجتماعی.
نگاه ویژهی اسلام به اقتصاد:
اقتصاد اسلامی بر خلاف اقتصاد غربی، بر قناعت و پرهیز از مصرفگرایی تأکید دارد. اقتصاد غربی نیازهای انسان را نامحدود و منابع و امکانات جهان را محدود میداند؛ در حالی که در اسلام منابع و امکانات نامحدود معرفی شدهاند.
نگاه اسلام به مسألهی اقتصاد نگاه خدا محورانه واصلاح وسعادت انسان است وبشر را به عنوان جزئی از مجموعه قوانین خود که تنها میتواند قسمتی از نواحی حیات انسانی را تنظیم کند، مورد توجه قرار داده و حل مشکلات اقتصادی را در اصلاح مبانی عقیدتی و اخلاقی مردم میداند.
ویژگی های اصطلاح جهاد اقتصادی:
نخستین ویژگی که می توان از این اصطلاح فهمید ؛وضعیت ویژه اقتصاد ایران است ؛از سویی مولفه ها وزمینه های پیشرفت وشکوفایی اقتصاد فراهم است واز سوی دیگرتنگناها وفشار های اقتصادی تهدید ها وفرصت هایی را برای وضع اقتصادی کشور ایجاد می کند. که برای رهایی از تگناها ونیل به اقتصاد آرمانی حرکت جهد گونه می طلبد . البته رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در همه حال جهاد را لازمه سازندگی می دانند ودر برهه های حساس لازم تر .ایشان می فرمایند:«عزيزان من! بعضى كسان از اسم جهاد مىرمند! خيال مىكنند كه تأسيس يك كشور، ايجاد يك تمدّن،نظم در زندگى، پيشرفت در زندگى مادّى و معنوى و رفاه مشروع براى انسانها، با جهادنمىسازد و جهاد ضدّ اينهاست! چه خطايى! چه غلطى! بدون جهاد، هيچچيز به دست انساننمىآيد؛ نه دنيا و نه آخرت. بدون جهاد، در مقابل گرگِ بىدست و پاى بيابان همنمىشود ايستاد؛ چه رسد به گرگهاى بسيار بسيار خطرناك دنياى سياست و دنياى اقتصاد وسرپنجههاى خونينى كه ميليونها انسان را دريدند و نابود كردند و خوردند وبردند!
مگر يك ملت بدون جهاد مىتواند سرش را بالا بگيرد؟ مگر يك ملت بدون جهادمىتواند طعم عزّت را بچشد؟ مگر يك ملت بدون جهاد مىتواند در ميان ملتهاى دنيا شأنو موقعيتى پيدا كند؟»[6]
اکنون میهن اسلامی به ویژه در عرصه اقتصاد درموقعیت حساس قرار گرفته است بنا براین جهاد معنای ویژه ای پیدا می کند.ایجاد تحریم اقتصادی برای ایران اسلامی،به مثابه اعلان جنگ با کشور وحذف ایران از معاملات جهانی ودر نهایت شکست همه جانبه ایران است بنا براین برای پیروزی واقتدار ایران باید در جبهه اقتصاد جهاد گونه فعالیت کرد. رهبر فرزانه انقلاب در پیام نوروزی خود به این ویژگی اشاره کرده ومی فرمایند:« آنچه كه در عرصهی مجموعهی مسائل كشور انسان مشاهده میكند، كه در سال 90 باید ماآن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است كه از جملهی اساسیترین كارهایدشمنان ملت ما و كشور ما در مقابلهی با كشور ما، مسائل اقتصادی است. البته درعرصهی فرهنگی هم فعالند، در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی همفعالند، اما در عرصهی اقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنانملت ایران زمینهسازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد اینبود كه یك ضربهای بر پیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده بازبدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كهانتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛اما دنبال میكنند. لذا این سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترین مسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه دردولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنیناز ملت عزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند،مجاهدت كنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشتهباشیم.»[7]
دومین ویژگی نهفته در جهاد اقتصادی ،همگونی اهداف دنیایی انقلاب با اهداف متعالی اسلام است.رهبر معظم انقلاب اهداف دنیوی انقلاب را در راستای مقاصد مقدس اسلامی دانسته واین اهداف را همگون میبینند. برای همین هم کوشش برای شکوفایی اقتصادی، پیشرفت و آبادانی كشور را با رفتاری مقدسی جهاد تلفیق میكنند. حضرت امام(ره) نیز در مورد سازندگی از این استعاره استفاده می کردند. این تلفیق علاوه بر ویژگی یاد شده ،بیانگر زاویه نگاه اسلام به علوم انسانی نیز به شمار می رود.
یکی دیگر از ویژگی های این اصطلاح، ملزم شدن به الزامات جهاد است چرا که در جهاد، کوشش مضاعف،هوشیارانه وحساب شده برای رسیدن به هدف نیاز است تا در پرتو آن غلبه برموانع امکان پذیر باشد.تاکید مقام معظم به رعایت الزامات جهاد بیانگر اهمیت این ویژگی است که می فرمایند:« ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادى در كشور در سال 90 انجام بگيرد، يكالزاماتى هم دارد. اين الزامات را هم من فهرست وار عرض بكنم. اولاً روحيهى جهادىلازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائى كه با روحيهى جهادى واردميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگى ديديم، درحركت علمى داريم مشاهده ميكنيم. اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحيهى جهادى داشتهباشيم؛ يعنى كار را براى خدا، با جديت و به صورت خستگىناپذير انجام دهيم - نه فقطبه عنوان اسقاط تكليف - بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت. دوم، استحكام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است.[8]
جهارمین ویژگی جهاد اقتصادی ،ضرورت رصد موانع وراه کار ها طراحی نقشه راه وتعریف نقشه برای همه جهاد گران است.
بنا براین باید افق 1404 اقتصاد دنیا و همچنین مزیتهای نسبی كشور خودمان را رصد كنیم و بشناسیم.. تأكیداتی كه رهبر معظم انقلاب درطول این چند سال نیز داشتند، همه و همه ناظر به این مسئله بوده است.
پنجمین ویژگی در جهاد اقتصادی كه در راستای مفهوم جهاد است؛ اصل آرایش جهادی است. دستگاههای اجرایی كشور، دستگاههای قانونگذار، نهادهای قضایی، بخشهای مردمی، بخشهای غیر انتفاعی و خصوصی كشور بایددر راستای این راهبرد ونقشه راه تعیین شده یك آرایش جهادی به خود گیرند.
ویژگی ششم این تلفیق هم كه از ویژگی های جهاد گران است امر مهم آموزش وتوانمند سازی منابع وسرمایه انسانی است، مثل هر عملیاتی كه اگر آموزش نیرو نداشته باشیم و نیروهای اقتصادی كشور را آماده نكنیم، در صحنه جهاد دچار مشكل خواهیم شد. بخشی از آموزش نیروها بحث عمومی است،که در این راستا رسانه ها نقش حائز اهمیت ورسالت بزرگی دارند.رهبر فرزانه انقلاب در بخشی از فرمایششان در جمع زائران ومجاوران حرم رضوی (ع) به اهمیت این ویژگی اشاره می کنند ومی فرمایند:« اين نيازمند توانمند شدن است،نيازمند اطلاعات لازم است؛ كه اينها را بايد مسئولين در اختيار مردم بگذارند واميدواريم انشاءاللَّه اين روند روزبهروز توسعه پيدا كند. البته رسانهها نقشدارند، راديو و تلويزيون نقش دارند، ميتوانند مردم را آگاه كنند؛ دولت هم بايد فعالبرخورد كند و بتوانند انشاءاللَّه مسئلهى اقتصادى را پيش ببرند.»[9]
اهمیت جهاد اقتصادی:
پیشرفت وعدالت به عنوان نظریه راهنما به الگو وهمچنین راهبرد هایی نیاز دارد که تمام ظرفیت های نظام باید در آن جهت متمرکز شوند.رهبر حکیم انقلاب با اشاره به محوریت این نظریه می فرمایند:«شعار پيشرفت و عدالت، يك شعار محورى است؛ يك مطلب اساسى است؛ يك نياز است. در اين مرحله، هدف كلان ملت عزيز ما و مسئولان بايد پيشرفت و عدالت باشد. پيشرفت» و «عدالت» دو خواستهاى است كه انسانها به آن نيازمندند.
پيشرفت، يعنى از لحاظ علم و عمل و آنچه كه در دنيا براى يك جامعه لازم است، به نتائج مطلوب برسد. عدالت هم يعنى ميان انسانها تبعيض وجود نداشته باشد، بىعدالتى نباشد، ظلم نباشد. هر دو خواسته، جزو خواستههاى اساسى و اصلى و ديرين بشريت است، كه تا تاريخ بشر وجود داشته است، اين دو خواسته، خواستهى اصلى انسانها بوده است: پيشرفت و عدالت. اين شعارها را ميشود داد؛ مهم اين است كه كِى ميشود به اين شعارها عمل كرد.»[10]
ایران اسلامی دردو سال نخست دهه پیشرفت وعدالت با همت بلند وکار مضاعف ونیز حرکت در جهت اصلاح الگوی مصرف توانست به سمت فتح قله های بلند برای عزت ایران اسلامی به پیش رود . با نگاهی به دفتر زرین تاریخ انقلاب به خوبی در می یابیم که هر سال از این تاریخ برکات و آثار فراوانی را برای کشور ما به ارمغان آورده است و در هرسالی مردم ما موفقیت های گوناگون را به دست آورده اند که البته مشکلات مختلفی را هم پشت سر گذاشته اند .
اکنون وارد سومین سال از دهه پیشرفت وعدالت شده ایم که باید در سال جاری با ملاحظه زمینه ها وظرفیت های کشور شتاب منطقی به این پیشرفت بخشیده شود واقتصاد زیر بنای آن است.
نکته مهم که در عرصه اقتصاد باید منظر نظر اندیشه وران قرار گیر آن است که اقتصادی می تواند ایران اسلامی را به پیشرفت همراه باعدالت رهنمون شد که پایه های آن از آموزه های اسلام نشات گرفته شده باشد.تاکید حضرت آیت الله خامنه ای در باره تفاوت دیدگاه مکاتب اقتصادی گویای این واقعیت است که می فرمایند:«مسئلهى ديگر، نگاه غيرمادى به اقتصاد است. بسيارى از اين مشكلاتى كه در دنيا پيش آمده، به خاطر نگاه مادى به مسئلهى اقتصاد و مسئلهى پول و مسئلهى ثروت است. همهى اين چيزهائى كه دوستان از انحرافهاى غرب و مشكلات فراوان و مسئلهى استثمار و استعمار و اينها ذكر كردند، به خاطر اين است كه به پول و به ثروت نگاه مادهگرايانه وجود داشته. ميتوان اين نگاه را تصحيح كرد. اسلام براى ثروت اهميت قائل است، اعتبار قائل است. توليد ثروت در اسلام مطلوب است؛ منتها با نگاه الهى و معنوى. نگاه الهى و معنوى اين است كه از اين ثروت براى فساد، براى ايجاد سلطه، براى اسراف نبايد استفاده كرد؛ از اين ثروت بايستى براى سود جامعه بهره برد. و بقيهى مسائل فراوانى كه وجود دارد.
البته اينجا بحثها، بحثهاى زيادى است. من نميخواهم بحث را طولانى كنم؛ چون هم وقت گذشته، و هم لزومى ندارد فعلاً توى اين جلسه ما اينها را بحث كنيم. انشاءاللَّه اگر عمر باشد، وقتهاى زيادى براى اين بحثها خواهيم داشت.» [11]
نام گذاری این سال به «جهاد اقتصادی» که در حقیقت نمادی برای جهت دار شدن بهتر تولید علم،نظریه،الگوهای اقتصادی و برنامه های جاری کشور در سال پیش رو می باشد از آن جا حائز اهمیت است که جمهوری اسلامی ایران اکنون در 33 سالگی تاریخ خود دوران بالندگی را پشت سر می گذارد و با سرعتی غیر قابل باور و بی سابقه در مسیر های مختلف علمی، فناوری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و . . . گام بر می دارد و در این میان از طرف دشمنانش به شدت تحت فشار اقتصادی برای شکست روبرو بوده اما با سر بلندی از این آزمون هم بیرون آمده و رهبری بزرگوار با این نام گذاری توجه بیشتری را به مساله اقتصاد معطوف کردند.
از وجوه مهم این نامگذاری ،برداشتن گام های مهم وحساس اقتصادی ملت ودولت در سال همت وکار مضاعف است که آغاز مرحله نخست هدفمند سازی یارانه ها،سهمیه بندی سوخت های حامل وآغاز اجرای اصل 44 قانون اساسی وواگذاری تصدی گری اقتصادی به بخش خصوصی با حفظ جایگاه نظارتی دولت برخی از این گام هاست.
تولید علم اقتصاد اسلامی،مهم ترین گام جهاد اقتصادی:
بنابراین تولید دانش اقتصاد اسلامی ونیز مدل های اجرایی آن در سال جهاد اقتصادی اهمیت مضاعفی می یابدکه البته
كشف مكتب اقتصادي اسلام در حوزه بايدها و نبايدهاي اقتصادي بر اساس «روش اجتهادي» ميسر است، در عين حال بايد دانست كه زير بناي احكام اسلامي در حوزه اقتصاد، مجموعهاي از روابط اثباتي قابل استخراج از قرآن و روايات است.
نظریه پردازان براین باورندکه؛ توليد نظريه در حوزههاي راهبردي مستلزم بررسي واقعيت خارجي و محاسبه عوامل تأثير گذار و پيش بيني نتايج است. اين همه جز از طريق «روش علمي» و با تبعيت از دستاوردهاي مثبت علم اقتصاد ميسر نيست. فقط با شناخت روابط ميان متغيرهاي اقتصادي و ميزان و نحوه تأثير گذاري عوامل اصلي است كه امكان تغيير شرايط و سياست گذاري واقع بينانه پديد ميآيد.
پس این پندار که در تولید دانش اقتصاد اسلامی بایددستاوردهای سایر مکاتب را کنار گذاشت ؛پندار خطایی است که رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی نیز نظریه پردازان را متوجه این اصل کرده ومی فرمایند: «مطلب بعدى اين است كه ما اگر نقاط افتراق پيشرفت با منطق اسلامى را با توسعهى غربى ميشماريم، نبايد از نقاط اشتراك غفلت كنيم؛ يك نقاط اشتراكى هم وجود دارد كه اينها در توسعهى كشورهاى توسعه يافتهى غربى كاملاً وجود داشته؛ روح خطرپذيرى - كه انصافاً جزو خلقيات و خصال خوب اروپائىهاست - روح ابتكار، اقدام و انضباط، چيزهاى بسيار لازمى است؛ در هر جامعهاى كه اينها نباشد، پيشرفت حاصل نخواهد شد. اينها هم لازم است. ما اگر بايد اينها را ياد بگيريم، ياد هم ميگيريم؛ اگر هم در منابع خودمان باشد، بايد آنها را فرا بگيريم و عمل كنيم.»[12]
ناگفته پیداست که استفاد از دستاوردهاي مثبت علم اقتصاد سایر مکاتب به معناي نفي هويت علمي اقتصاد اسلامي نيست و اين دو ميتوانند رابطه تعاضدي و مكمل داشته باشند تنها در اين شرايط است كه نظريههاي اقتصاد اسلامي از «اثر بخشي» لازم برخوردار خواهند بود.
استاد شهید آیت الله مطهری نیز به این اصل مهم اشاره کرده ومی نویسند:«قوانين اقتصاد اسلامي نميتواند و نبايد بر خلاف اصول اوليه اقتصاد نظري باشد، چه در غير اين صورت شكست يا ركود و سرانجام مرگ اقتصادي اين جامعه بيمار حتمي است.»[13]
بنابر اين اقتصاد اسلامي هم داراي مکتب و نظام اقتصادي است و هم از ماهيت علمي برخوردار است و بر اساس اين ويژگيها جوامع اسلامي قادرند با تکيه بر معارف غني اسلام به حل مشکلات امروزي اقتصادي همت گمارند. البته اين امکان به معني نفي کج فهميهاي برخي مدعيان نيست. ما بر اساس وصيت پيامبر گرامي اسلام منظورمان از اسلام و شريعت اسلام قرآن و عترت است.اقتصاد اسلامي براي دوري از تفاسير سليقه اي لازم است به تعاريف روشن و واضح از معيارها و فرايندهاي تصميم گيري دست يابد. همه اين موارد با مراجعه به متخصصان امر ميسر است اما مشکل در اين است که برخي با علم اجمالي از اسلام يا اقتصاد مدعي اقتصاد اسلامي شده اند و حتي برخي از مدعيان سياسي به راحتي به خود اجازه مي دهند که ناشيانه به نفي اقتصاد اسلامي بپردازند.
پينوشتها:
[3] سوره مائده/ 3
[4] سوره رعد/ 11
[5] مقام معظم رهبری /پیام نوروزی 90
[6] سخنان مقام معظم رهبری در26/7/1377
[7] مقام معظم رهبری/پیام نوروزی 90
[8] سخنان مقام معظم رهبری در جمع زائران ومجاوران حرم رضوی/1/1/90
[9] همان
[10] مقام معظم رهبری/پیان نوروزی 89
[11] 10/9/89 دیدار نخبگان
[12] بيانات در ديدار استادان و دانشجويان كردستان27/2/88
[13] آشنایی با علوم اسلامی
منبع:www.radiomaaref.ir
مقدمه:
درمدیریت کلان جامعه، تمام عرصه ها اعم از فرهنگ،سیاست،اقتصاد، اجتماع ،هنر وروابط بین الملل به هم پیوسته اند وچنان چه یکی از این عرصه ها ضعیف باشد سایر بخش ها را دچار آسیب می کند اما در بیان پیشوایان معصوم علیهم السلام ونیز گواه دانشوران جامعه شناسی زیر بنای پیشرفت همه جانبه ؛پیشرفت اقتصادی یا همان فقر زدایی است.
بیان نورانی پیامبر گرامی اسلام (ص)که می فرمایند:«کادالفقر ان یکون کفرا» [1] به روشنی اهمیت ومحوریت اقتصاد در پیشرفت فرهنگ واجتماع را بیان می کند.
با پیشرفت اقتصاد،جامعه رو به رشد، با تحرک ، بانشاط پیش می رود. درجامعه ی با اقتصاد سالم وکامل،جوانان به هنگام مشغول کار می شوند ودرآمد مناسبی را خواهند داشت که در پرتو آن ازدواج های به موقع وآگاهانه شکل می گیرد وبنیان خانواده محکم واستوار می شود.
در پرتو رونق اقتصادی ،هیچ بیکاری در جامعه نخواهد ماند که به بیان روایات ونیز گواه جامعه شناسان ،بسیاری از مشکلات فرهنگی،اجتماعی وحتی سیاسی زاییده بیکاری هاست.
ریشه بسیاری از ناهنجاری هااعم از فساد،فحشا ،سرقت،اغتشاش ها،نارضایتی ها وهمه وهمه در بیکاری ورکود اقتصاد جوامع است.
ازپیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است که: «خداوند از جوان بیکار بیزار است .» این جمله گهر بار از اصول وارکان بسیار حیاتی علوم اجتماعی به شمار میرود.
حضرت علی علیه السلام نیز از بین تمام دل نگرانی هایی که می توانستند برای فرزندشان محمد حنفیه داشته باشند ، این مهم را نیز متذکر می شوند:« اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر ، که همانا فقر ، دین انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى است. »[2]
به بیان دیگر، جهاداقتصادی ، پروسه ای است که ، خرد ورزی ، معرفت دینی ، رفتار مخلصانه دینی ،رفاه عمومی ، زدودن بسیاری از تخلفات و جرم ها و عداوت ها و ... را به ارمغان می آورد .
انقلاب اسلامی ایران که انقلاب فرهنگی است؛ تحول اساسی وبنیادین در تمام عرصه ها را نشانه رفته و برقراری عدالت اجتماعی ورفع فاصله طبقاتی از جمله آن است وصد البته تحولات همه جانبه باید قرین هم وپا به پای هم باشند اما اقتصاد در این میان حرف اول را می زند.از این روی بیش از همیشه وپیش از همه باید اقتصاد کشور سرآمد کرد تا زمینه تحقق آرمان های مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم آید.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی،دهه چهارم انقلاب اسلامی را دهه پیشرفت وعدالت نامیدند ودر سال های اخیر راهبردهایی برای رسیدن به آن آرمان را تعیین وتبیین فرمودند.
نوآوری وشکوفایی بستر مهم تحقق پیشرفت وعدالت است واصلاح الگوی مصرف در جامعه ای که اسراف به فرهنگ عمومی تبدیل شده از حیاتی ترین راهبردهای فرهنگ اقتصادی
به شمار می رود و همت مضاعف وکار مضاعف در آغازین سال های دهه چهارم انقلاب اسلامی موانع رونق اقتصاد را رفع می کند.
اعلام رضایت رهبر فرزانه انقلاب از تحقق این استراتژی ها در سالهای گذشته وتعیین راهبرد حیاتی«جهاد اقتصادی» گویای این واقعیت است که به لطف خدا وعنایت بقیت الله الاعظم (عج) زمینه ها ،مولفه هاوبستر های رونق اقتصادی در جامعه ما فراهم است و فقط نیاز مند جهاد همگانی برای تعالی اقتصاد است.
مردم ومسئولان دلسوز نظام ،فرمان هوشمندانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را «آماده باش همگانی» برای حرکت در جهت تعالی اقتصاد اسلامی می دانند واز همان آغازین روز های سال با اعلام آمادگی وفرهنگ سازی، خیزش مناسبی در این مسیر برداشته اند.
در این گذر وظیفه رسانه ها،ایجاد دغدغه علمی برای کارشناسان ونظریه پردازان،وتبدیل این نظریه به عزم ملی وفرهنگ عمومی است وبه یقین شبکه های مختلف صدا وسیما هریک برابر ماموریت ورسالت خویش در این راستا ایفای نقش خواهند کرد.
رسانه دینی رادیو معارف نیز باسایر دستگاه ها همگام خواهد شد تا علاوه بر تبیین راهبرد«جهاد اقتصادی»از منظر رهبر فرزانه انقلاب ،راهکارها ،برنامه هاوگام های این راهبرد را از دیدگاه اقتصاد اسلامی مورد کنکاش قرار دهد .
نوشتار پیش روی،مروری است به محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه وموضوعات قابل بررسی در عرصه جهاد اقتصادی.
کلید واژه: جهاد اقتصادی،گام بزرگ پیشرفت وعدالت
متن پیام نوروزی سال 1390مقام معظم رهبری
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب والأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الیاحسن الحال.
عید سعید نوروز و فرا رسیدن بهار و سال نو را به همهیهممیهنان عزیزمان در سراسر كشور و همچنین به همهی ایرانیانی كه در كشورهای دیگر،در سراسر جهان ساكن هستند و همچنین به ملتهای دیگری كه برای نوروز ارزش و احترامقائل هستند، تبریك عرض میكنم. بخصوص تبریك میگویم به افراد و خانوادههائی كه درخدمت كشور، در خدمت انقلاب و در خدمت نظام قرار دارند؛ خانوادهی شهیدان عزیز،جانبازان و خانوادههای آنها، خانوادهی مأمورانی كه در این روزها كه همه درخانههای خود مجتمعند، آنها سر كارهای حساس و مهم خود حضور دارند و از حضور درخانوادههای خود محرومند. امیدوارم به فضل و رحمت الهی انشاءالله ملت ایران سالشاد و سرشار از بركت و نعمت را در پیش داشته باشند و در همهی میدانها موفق وسربلند و پیروز باشند.
دعا برای نجات مسلمانان جهان:
البته حوادث تلخی كه در برخی از كشورها نسبت به مردمانجام میگیرد ـ در بحرین نسبت به مردم عزیز آنجا، در یمن، در لیبی ـ عید را بر ماگوارا نمیكند و مانع از این است كه انسان شادی عید را بتمامه احساس كند. امیدواریمخداوند متعال برای این ملتها ـ ملت بحرین، ملت یمن، ملت لیبی ـ فرج عاجلی برساند ودشمنان ملتها را با عقوبت خود مجازات كند.
جلوه های تحقق همت مضاعف وکار مضاعف در سال 1389 از نگاه مقام معظم رهبری:
عید نشانهی حركت طبیعی انسان درطول سال و ماه و روز و شب است و چون این حركت باید به سمت كمال و تعالی باشد، هرعیدی یك مقطعی است برای اینكه انسان بتواند یك مرحلهی جدیدی را آغاز كند. ما ملتایران به توفیق الهی و به فضل پروردگار در سال 89 توانستیم كارهای بزرگی را انجامدهیم. ما سال 89 را به نام«سال همت مضاعف و كارمضاعف»نامگذاری كردیم. خوشبختانه در سرتاسر سال، این شعار تحقق عملی پیدا كرد.
میتوانم ادعاكنم كه یكی از شعارهائی كه در طول این سالها بیشترین بهره را از توجه مردم ومسئولان و عمل آنها و انطباق وضعیت كشور با خود دارا بود و برد، همین شعار«همت مضاعف و كارمضاعف»بود، كه واقعاً ملت و دولت خوشبختانه در این كار، در این حركت سالیانه،همت مضاعف و كار مضاعف را نشان دادند. ما در زمینههای اقتصادی، در زمینههایسیاسی، در زمینهی حضور عظیم و پرشكوه مردم در عرصههای مختلف سیاسی و انقلابی، درعرصهی علم و فناوری و در عرصهی سیاست خارجی، در بخشهای مختلف، خوشبختانه كارهایبزرگی را شاهد بودیم كه هم مسئولین كشور، قوهی مجریه، قوهی مقننه و قوهی قضائیهانجام دادند؛ بخصوص قوهی مجریه در این دورانِ یكساله كارهای بزرگی را انجام دادندكه از جملهی آنها همین مسئلهی حساس و بزرگ هدفمندی یارانههاست، كه این كار بزرگرا شروع كردند و امیدواریم انشاءالله با موفقیت كامل این كار به انجامبرسد.
حرکت درجادهی پیشرفت و تعالی:
آنچه كه من از مجموع احساس میكنم، این است كه كشور ما بحمدالله درجادهی پیشرفت و تعالی حركت خوبی را آغاز كرده است. البته این حركت كه روزبهروزهم شتاب بیشتری گرفته است، ناشی از زحمات و تلاشهای مسئولان و ملت در طول سالیانمتمادی است؛ اما خوشبختانه این حركت هرچه گذشته است، شتاب بیشتری پیدا كرده است.
منحنی رشد علمی ایران:
مثلاً در عرصهی تولید علم، طبق آمارهائی كه مراكز متخصص جهانی و مراكز بینالمللی اعلام میكنند، مشاركت كشور ما در پیشرفت علمی و تولید علم در دنیا بیش از یازدهدرصد است؛ در حالی كه ما یك درصد مردم دنیا هستیم و كشوری كه بعد از ما در اینمنطقه بیشترین نصیب را داشته است، كمتر از شش درصد پیشرفت داشته است. بنابراینپیشرفت كشور در عرصههای مختلف بحمدالله خیلی خوب بوده است. این حركت شتابآلود وهمراه با جدیت و همت، انشاءالله بایستی ادامه پیدا كند.
راهبرد ملی در سال 1390:
آنچه كه در عرصهیمجموعهی مسائل كشور انسان مشاهده میكند، كه در سال 90 باید ما آن را وجههی همتخودمان قرار بدهیم، این است كه از جملهی اساسیترین كارهای دشمنان ملت ما و كشورما در مقابلهی با كشور ما، مسائل اقتصادی است. البته در عرصهی فرهنگی هم فعالند،در عرصهی سیاسی هم فعالند، در عرصهی انحصارات علمی هم فعالند، اما در عرصهیاقتصادی فعالیت بسیار زیادی دارند. همین تحریمهائی كه دشمنان ملت ایران زمینهسازی كردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال كردند، به قصد این بود كه یك ضربهای برپیشرفت كشور ما وارد كنند و آن را از این حركت شتابنده باز بدارند. البته خواستهی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجهای را كه انتظار داشتند، بگیرندو تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میكنند. لذااین سال جاری را كه از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه كنیم به اساسیترینمسائل كشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را«سال جهاد اقتصادی»نامگذاری میكنم و از مسئولان كشور، چه در دولت، چه درمجلس، چه در بخشهای دیگری كه مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملتعزیزمان انتظار دارم كه در عرصهی اقتصادی با حركتِ جهادگونه كار كنند، مجاهدتكنند. حركت طبیعی كافی نیست؛ باید در این میدان، حركت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
توجه دارید كه ما الان در این ساعت داریم وارد سومین سال دههی پیشرفت و عدالت میشویم. البته هم در زمینهی پیشرفت و هم تا حدود زیادی در زمینهیعدالت كارهای خوبی انجام گرفته است، لیكن حركت ما باید به نحوی باشد كه بتوانیم ایندهه را به معنای حقیقی كلمه مظهر پیشرفت و مظهر استقرار عدالت در كشورمان قراربدهیم. خوشبختانه با این حركتی كه در دنیای اسلام به وجود آمده است، انسان احساسمیكند كه این دهه به توفیق پروردگار برای منطقه هم دههی پیشرفت و دههی عدالتخواهد بود.
امیدواریم خداوند متعال شما ملت عزیز را، شما مسئولان عزیز را،شما جوانان مؤمن و خوشروحیه و فعال و بااستعداد را مشمول لطف خود و مشمول ادعیهیزاكیهی حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) قرار بدهد. یاد شهدای عزیزمان را، یاد امامبزرگوار را گرامی می داریم و امیدواریم خداوند به بركت ارواح طیبهی این بزرگوارانملت ایران را مشمول رحمت و فضل و بركت و رضوان و غفران خود قراردهد. والسّلام علیكم و رحمةالله و بركاته
بیانات مقام معظم رهبری در نخستین روز سال1390 در حرم مطهررضوی
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلامعلى النّبىّ الأعظم و الصّراط الأقوم و اشرف ولد ءادم؛ سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسمالمصطفى محمّد؛ و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّينالمعصومين؛ سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه يك بار ديگر عمر داد و توفيق داد كه اين موقعيتبسيار مبارك و مغتنم را درك كنم؛ روز اول سال در جوار آستان حضرت علىبنموسىالرضا(ارواحنا فداه و صلوات اللَّه عليه). عيد سعيد نوروز و آغاز سال نو را تبريك عرضميكنم به همهى شما برادران و خواهران و حضار عزيزى كه در اين مجلس باشكوه و باعظمتحضور پيدا كردهايد؛ چه در اين شبستان بزرگ، چه در صحنهاى متعدد كه مردم عزيز ما،برادران ما و خواهران ما در آنجا حضور دارند و سخن را ميشنوند. اين جمعيت در واقعنمونهاى از ملت ايران است. در اين روز، از نقاط مختلف كشور، از شهرهاى گوناگون، ازراههاى دور و نزديك، مردم عزيز ما در اين بارگاه و در سايهى بلندپايهى حضرتابىالحسنالرضا (عليهالسّلام) حضور پيدا ميكنند و متبرك ميشوند. برادران وخواهران مشهدى هم در اين جمع عظيم حضور دارند. به همه سلام عرض ميكنم و تبريكميگويم.
عيد نوروز ، فرصت مغتنم:
عيد نوروز ايرانى براى همهى ما مردم ايران و نيز مسلمانانى كه در كشورهاى ديگرعيد نوروز را ميشناسند و گرامى ميدارند، فرصت مغتنمى است براى اينكه از اين روز واز اين مناسبت، در سمت و سوى حركت اسلامى استفاده كنيم. دأب و دِيدن اسلام اين است: از همهى فرصتها، از همهى لحظههاى زندگى، از همهى مقاطع حيات در شكلهاى گوناگوناستفاده شود، براى تكامل انسان، براى پيشرفت معنوى و مادى نوع بشر. ما ايرانىهاميتوانيم با استفادهى از اين مناسبت، به كارهائى كه اسلام ما را به آن دعوت كردهاست، و در جهت احكام اسلامى و معارف اسلامى حركت كنيم؛ خودمان را با اهداف عاليهىاسلام آشنا كنيم. در اين ايام، صلهى رحم، توجه به خداى متعال، شنيدن سخنان خوب ازيكديگر، و اجتماع در مراكز دينى و معنوى، از آن فرصتهاى مغتنمى است كه بايد از آناستفاده كرد.
وجوه معنوی عید نوروز در ایران:
حقيقت اين است كه مردم عزيز كشور ما در طول ساليان متمادى و بخصوص در اوقاتحاكميت نظام اسلامى بر كشور، از عيد نوروز هم براى معنويت، براى معرفت، براى نزديكىبه خدا استفاده كردهاند. شاهد هم اين است كه شما در ساعت تحويل اگر ملاحظه كنيد،مىبينيد بيشتر مردم در مراكز دينى، در بارگاهها، در زيارتگاهها و مشاهد مشرفه ودر مساجد مشغول توجه و دعا و ذكرند. معناى اين حركت عظيم اين است كه ملت ايران ازاين آئين و از اين سنت هم براى دين بهرهبردارى ميكند. اين بايد خط شاخصى باشد براىما در همهى امور، كه براى پيشرفت معرفت خود، معنويت خود، دين خود، استقرار احكاماسلامى و معارف اسلامى و اخلاق اسلامى بهرهبردارى كنيم. اميدوارم خداوند متعالهمهى ما و همهى ملت ايران را بر اين كار موفق بدارد.
امروز در اين فرصتى كه خداى متعال اين ديدار بابركت را نصيب كرده است، سه مطلبرا من به شما برادران و خواهران عزيز مشهدى و زوار محترم عرض خواهم كرد.
مطلب اول، يك گزارشگونهى جمعبندى شدهاى است از سال 89 . با يك نگاه كلانببينيم در سال 89 ملت ايران و مسئولان كشور در چه جهتى حركت كردند و چگونه راه راپيمودند. مطلب دوم در مورد سال جارى است كه امروز آغاز ميشود؛ با توجه به شعارى كهبراى امسال به ملت عزيزمان عرض كردهام - يعنى «جهاد اقتصادى» - و آنچه كه مناسباست در اين زمينه انجام بگيرد. قسمت سوم، نگاهى به مسائل منطقه است؛ مسائلخاورميانه، مسائل شمال آفريقا و آنچه كه در اين منطقهى اسلامى در حال رخ دادن است،با توجه به تزوير و ترفندى كه دشمنان امت اسلامى در اين رابطه در پيشگرفتهاند.
جلوه های همت مضاعف وکار مضاعف مردم ومسئولان در سال 1389:
در بخش اول ميتوانم عرض كنم كه شعار سال 89 - يعنى «همت مضاعف و كار مضاعف» - در طول سال مورد توجه قرار گرفت و ملت ما در بخشهاى گوناگون توانستند حقيقتاً ازخودشان يك همت والا و بلند نشان دهند و كارِ مضاعف انجام بگيرد. البته نتائج همتبلند و كار مضاعف در بلندمدت شناخته خواهد شد؛ اما در همين نگاه ابتدائى هم كهانسان نگاه ميكند به اوضاع سال 89 و آنچه كه مسئولان كشور انجام دادند و آنچه كهملت عزيز ما در همراهى با مسئولان و خودشان آن را نشان دادند و به عرصه آوردند،نشانههاى همت مضاعف و كار مضاعف را مىبيند. در بسيارى از عرصهها اين معنا مشهود است.
همت وکار مضاعف در عرصه علم وفن آوری:
از علم و فناورى آغاز ميكنيم. در آغاز سال 89 - در ايام عيد - بنده توفيق پيداكردم از يك بخش صنعتىِ حساس كشور بازديد كنم؛ در روزهاى آخر اسفند هم مجدداً توفيقپيدا كردم كه از يك نمايشگاه كارهاى برجستهى علمى و فناورى بازديد كنم و نتائج اينحركت يكساله را كه خود، محصول كارهاى طولانىمدت است، به چشم ببينم. آنچه كه در بخشدانش پيشرفته و فناورى بالا امروز در كشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسيار بيشاز آن مقدارى است كه به مردم اطلاعرسانى شده است؛ اين را من ميتوانم به شما عرضكنم. از چند سال پيش، يك حركت علمىِ برجستهاى در بخشهاى مختلف آغاز شده است، كهخوشبختانه روزبهروز بر شتاب اين حركت افزوده شده است.
من يك وقتى اين روايت را كه از معصوم (عليهالسّلام) است، عرض كردم، كه فرمود:«العلم سلطان»؛ يعنى علم و دانش براى يك ملت و براى يك فرد مايهى اقتدار است. «منوجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ كسى كه اين قدرت را پيدا كند، دست برتر را دارد وآن كسى كه نتواند قدرت علمى را به دست بياورد، زيردست باقى ميماند و ديگران بر اودست برتر را خواهند داشت. علم و فناورى يك چنين خصوصيتى دارد. امروز حركت كشور درجهت به دست آوردن دانش و فناورى در بسيارى از رشتهها، بخصوص در رشتههاى بسيار نوو برترِ كشور مشهود است. در بخشهاى گوناگون؛ در بخش زيستفناورى، در بخش هوافضا، دربخش نانوفناورى، در بخش سلولهاى بنيادى، در توليد راديوداروهاى بسيار مهم، در توليدداروهاى ضد سرطان، در توليد موتور توربينهاى بادى كه وابستگى انرژى كشور را از نفتتا حدود زيادى از بين ميبرد، در توليد ابررايانهها كه براى كشور بسيار مهم است، درفناورى انرژىهاى نو - كه همهى اينها از دانشهاى سطح بالاى دنيا هستند - خوشبختانهانسان مشاهده ميكند كه دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاينده و شتابنده مشغولپيشروى هستند؛ به طورى كه من در پيام نوروزى هم ديشب عرض كردم، آدرسها و گزارشهاىمراكز معتبر بينالمللى نشان ميدهد كه در اين قسمت، كشور شما از بسيارى از كشورهاىعالم پيشتر دارد حركت ميكند و شتاب كشور چندين برابر متوسط شتاب جهانى است.
ویژگی های اقتدار علمی ایران اسلامی:
دو سه نكتهى مهم در اين قضيهى پيشرفت علم و فناورى وجود دارد كه من مناسبميدانم عرض كنم. نكتهى اول اين است كه بيشتر اين دانشمندانى كه اين كارها را دارندانجام ميدهند، دانشمندان جوانند. عمر متوسط دانشمندانى كه در اين كارها مشغولفعاليت هستند، سى و پنج سال است - يعنى غالباً جوان - كه حتماً بايستى به اينجوانها اعتماد بشود. البته اساتيد كاركشته و مؤمن هم در اين كار نيز مشغول هستند،كه بسيار مغتنم است.
نكتهى بعد اين است كه مجموعهاى كه اين كارهاى عظيم و گسترده را انجام ميدهد،داراى روحيهى قوى، داراى اعتماد به نفس بالا، داراى خودباورى است؛ كه سرمايهىاصلى اين است. سرمايهى اصلى، نيروى انسانى است. آنچه كه كشور ما دارد، اين است. جوانهاى ما با روحيهى قوى در حال پيشروى در اين ميدانند و باور دارند كه همهىكارهائى كه زيرساختهاى آن در كشور آماده باشد، از دست آنها ساخته است.
نكتهى بعدى در مسئلهى پيشرفت علم اين است كه زنجيرهى علم، فناورى، توليدمحصول و تجارىسازى - كه اين زنجيرهى بسيار مهمى است - در حال شكلگيرى است؛ يعنىدانش را توليد ميكنند، آن را تبديل به فناورى ميكنند، محصول را توليد ميكنند، محصولرا به بازار تجارت جهانى مىآورند و براى كشور توليد ثروت ميكنند. اين دانش فقطدلخوشكنك نيست، كه ما بدانيم حالا در اين زمينه پيشرفت كرديم؛ نه، اين دانش كشوررا ثروتمند ميكند، سودش به همهى مردم ميرسد. اين، كشاندن مسير توليد علم به ثروتملى كشور است و پاسخگوئى به نيازهاى ملت. اين در زمينهى علم، كه حقاً و انصافاًهمت مضاعف و كار مضاعف در آن مشهود است.
هدف مند سازی یارانه ها،همت وکار مضاعف در عرصه اقتصادی:
زمينهى ديگرى كه در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده ميكند و به دنبال خود،دريائى از كار به وجود مىآيد، مسئلهى عرصههاى اقتصادى است كه يك نمونهى آن، گامبلند هدفمند كردن يارانههاست. خوب است ملت عزيز ما بدانندكه همهى صاحبنظراناقتصادى - چه آن كسانى كه از لحاظ ديدگاههاى اقتصادى با دولت فعلى موافقند، و چهآن كسانى كه ديدگاههاى اقتصادى آنها مخالف با نظرات دولت فعلى است - متفقند كههدفمند كردن يارانهها يك كار بسيار لازم، بسيار اساسى و بسيار مفيد است. اين، جزوآرزوهائى بود كه سالهاى گذشته از دولتها مطالبه مي شد. ورود در اين ميدان، كار دشوارو سختى است؛ زمينهها هم آماده نبود. بحمداللَّه اكنون اين كار شروع شده است. همكارى ملت و دولت در اين زمينه هم انصافاً عالى بود. حركت مردم در جهت هدفمند كردنيارانهها، حركت عالىاى بود. آثار اين كار در آينده بتدريج آشكار ميشود؛ اگرچه تاامروز هم بعضى از آثار مثبت آن آشكار شده است.
برکات هدف مند سازی یارانه ها:
اهداف مهم اين كار، در درجهى اول،توزيع عادلانهى يارانههاست. دستگاه مديريت كشور يارانههائى را بين مردم تقسيمميكند. با شكل قبلى، اين يارانهها به كسانى كه بيشتر پول داشتند، بيشتر مصرفميكردند، بيشتر ميرسيد؛ اما به كسانى كه كمتر پول داشتند، كمتر مصرف ميكردند، اينيارانهها كمتر ميرسيد. با هدفمند كردن يارانهها، توزيعِ عادلانه انجام ميگيرد؛يعنى به همه، به نسبت واحدى ميرسد. اين، يك گام بلند در جهت ايجاد عدالت اجتماعىاست.
يك هدف ديگر، مديريت مصرف منابع عمومى كشور است؛ از جمله آب، از جمله انرژى. دردو سال قبل از اين، ما شعار سال را «اصلاح الگوى مصرف» قرار داديم؛ صرفهجوئى، دورىاز اسراف. اين، يكى از راههائى است كه ميتواند الگوى مصرف را به معناى واقعى كلمهاصلاح كند؛ كمااينكه تاكنون هم آثارى از آن ديده شده است. در همين چند ماهى كههدفمندى يارانهها دارد اجرا ميشود، مصرف انرژى پائين آمده است؛ كه اين به نفع كشوراست. اسراف در نان و دور ريختن نان و ضايع شدن گندم - كه نعمت بزرگ خداست و با چهزحمتى به دست مىآيد - كم شده است، مصرفها تعادل پيدا كرده است. اين از جملهىفوائدى است كه تاكنون حاصل شده و البته فوائد بسيارى انشاءاللَّه در آينده خواهدداشت. اصلاح ساختار اقتصاد هم از اين قبيل است.
افزايش صادرات غيرنفتى،گامی دیگر از بلند همتی:
از جملهى كارهائى كه باز همت مضاعف را در زمينهى اقتصاد نشان ميداد، افزايشصادرات غيرنفتى است. بودجهى كشور ما متأسفانه از دهها سال پيش به اين طرف،وابستهى به نفت است. اين روش را همهى اقتصاددانهاى دلسوز رد ميكنند؛ اين روش دركشور ما عادت شده است. نفت را استخراج كنند، بفروشند، از پول آن كشور را ادارهكنند؛ اين شيوهى غلطى است. من سالها پيش اين را گفتم كه يكى از آرزوهاى من اين استكه يك روزى ما بتوانيم كشور را جورى اداره كنيم كه حتّى اگر لازم بود، يك قطره نفتهم صادر نكنيم و كشور اداره شود. اين چيزى است كه تا امروز پيش نيامده است. البتهكار آسانى هم نيست، كار بسيار مشكلى است. افزايش صادرات غيرنفتى موجب ميشود كه مابه اين هدف نزديك شويم؛ و اين كار دارد انجام ميگيرد. سال 89 گام بلندى در اين راهبرداشته شد.
تبدیل تهدید تحریم های اقتصادی به فرصت،بلند همتی هوشمندانه:
از جملهى چيزهائى كه همت مضاعف را در زمينهى اقتصادى نشان ميدهد، مواجههى هوشمندانه و مقتدرانه با تحريمهائى است كه غرب به سردمدارى آمريكا و متأسفانه پيروىكوركورانهى بعضى از دولتهاى اروپائى از آمريكا عليه ايران اعمال كرد. از اول سال89اينها به خيال خودشان حركت تحريم ايران را تشديد كردهاند. خودشان در محاسباتشان - كه خبرهايش به ما ميرسيد - صحبت ميكردند، ميگفتند كه اين تحريمها پنج شش ماههجمهورى اسلامى و ملت ايران را به زانو درمىآورد؛ تصورشان اين بود. آنها به فكربودند كه به وسيلهى تحريمها كار را آنچنان بر ملت ايران دشوار كنند و دائره راآنچنان بر ملت ايران تنگ كنند كه ملت ايران به نظام خودشان، به جمهورى اسلامى معترضشوند؛ هدفشان اين بود. يك برخورد هوشمندانه و قدرتمندانهاى با اين تحريمها انجامگرفت و تيغ دشمن كُند شد. دشمن نتوانست با اين تحريمها به هدفهاى خود دست پيدا كند. خوشبختانه با تلاش زياد، با كار متراكم شبانهروزى، مسئولان در بخشهاى مختلفتوانستند از اين عقبه عبور كنند. امروز خود غربىها اعتراف ميكنند، ميگويند تحريمايران ديگر فايدهاى ندارد.
گفتند بنزين را تحريم ميكنيم. يكى از مشكلات كار ما در طول زمان همين بوده است؛ما كشور توليدكنندهى نفت، مبالغ زيادى فرآوردهى نفت را كه بنزين است، از خارجوارد ميكرديم. اينها گفتند اين نقطه ضعف جمهورى اسلامى است، نميگذاريم بنزين واردشود. مسئولين كشور ما، قبل از آنكه آنها دست به كار شوند، مشغول تهيهى مقدماتشدند. كار به جائى رسيد كه در توليد بنزين، كشور عزيز ما خودكفا شد؛ اين به بركتتحريم آنها بود. «انّ اللَّه يؤيّد هذا الدّين بأقوام لا خلاق لهم». به وسيلهىتحريم آنها، مسئولين ما به فكر افتادند؛ تلاش كردند، ما از وارد كردن بنزين بىنيازشديم. من اين را در همين نمايشگاهى هم كه آخر اسفند رفتيم، از زبان چند نفر از ايندانشمندان جوان شنيدم. به من گفتند كه ما ميخواستيم اين دستگاه را توليد كنيم،رفتيم ابزارش را از خارج تهيه كنيم، به ما گفتند شما تحريميد، به شما نميدهيم؛فهميديم خودمان بايد درست كنيم. آمديم داخل فكر كرديم، زحمت كشيديم، تلاش كرديم،بدون احتياج به بيگانه اين را ساختيم. اين، برخورد هوشمندانه است. هم مسئولين كشور،هم آحاد مردم، با تحريمهاى دشمن اينجور برخورد كردند؛ يعنى دشمن را از بُرندهترينابزارهائى كه در اختيار داشت، محروم كردند. مثل اين است كه در يك جنگى، شما اسلحهرا از دست دشمن بگيريد؛ و گرفتيد. اين هم يكى ديگر از همتهاى مضاعف.
همت مضاعف در کاهش بیکاری:
در زمينهى اشتغال، كارهاى خوبى انجام گرفته است. گزارش دولت ميگويد كه در سال89يك ميليون و ششصد هزار شغل ايجاد شده است؛ كه اگر اين گزارش دقيق باشد، معنايشاين است كه پانصد هزار شغل بيش از پيشبينى فراهم شده است. در ايجاد مسكن روستائى،در ايجاد مسكن شهرى، در ايجاد بزرگراهها و خطوط مواصلاتى، در ايجاد ارتباطاتالكترونيك و و و - كه همهى اينها براى كشور كارهاى زيرساختى و زيربنائى است - كارهاى خوبى صورت گرفته است. اين، عرصهى اقتصاد.
همت مضاعف وکار مضاف، همیشه جاری:
در عرصههاى ديگر هم كارهاى زيادى انجام گرفته است، كه چون وقت محدود است،ميگذريم. به هر حال آنچه كه سال 89 براى ما مشخص كرده است، اين است كه بحمداللَّهاين سال به معناى واقعى كلمه، سال همت مضاعف و كار مضاعف بود. البته سال 89 خصوصيتويژهاى ندارد؛ امسال هم، سال بعد هم، ده سال بعد هم، سال همت مضاعف و كار مضاعفاست. ملت ايران و مسئولين در هر دورهاى بايستى همت بلند و همت مضاعف داشته باشند وكار مضاعف بكنند تا ما بتوانيم به آنجائى كه شايستهى ملت ايران است، انشاءاللَّهبرسيم.
سال 1390 سال جهاد اقتصادی:
در مورد شعار امسال و كارى كه امسال بايد انجام بگيرد. البته سرفصل هاى مهمى وجود دارد كه همه داراى اولويتند. مثلاً تحول نظام ادارى يك كار لازم است كه بايدانجام بگيرد؛ تحول آموزش و پرورش، يك كار بنيانى است؛ جايگاه علوم انسانى دردانشگاهها و در مراكز آموزش و تحقيق، يك كار اساسى است؛ مسائل مربوط به فرهنگعمومى، مسائل مربوط به اخلاق جامعه، اين كارها همهاش كارهاى مهمى است؛ ليكن به نظرصاحبنظران، امروز در اين برههى از زمان، مسئلهى اقتصادى از همهى مسائل كشورفوريت و اولويت بيشترى دارد. اگر كشور عزيز ما بتواند در زمينهى مسائل اقتصادى، يكحركت جهادگونهاى انجام بدهد، اين گام بلندى را كه برداشته است، با گامهاى بلندبعدى همراه كند، بلاشك براى كشور و پيشرفت كشور و عزت ملت ايران تأثيرات بسيارزيادى خواهد داشت. ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينهى حل مشكلاتاقتصادى به همهى دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانندببينند كه يك ملت در سايهى اسلام و با تعاليم اسلام چگونه ميتواند پيشرفت كند.
ارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى كشور:
آنچه كه در اين زمينه با عنوان شاخص وجود دارد و مهم است، رشد پرشتاب كشور بهميزان تعيين شدهى در برنامهى پنجم است كه اعلام شده است؛ يعنى حداقل رشد هشتدرصدى. در اين رشد، سهم بيشتر مربوط به بهرهورى است؛ يعنى ما بتوانيم از امكاناتكشور به شكل بهترى استفاده كنيم. من دو سال قبل در زمينهى مسئلهى صرفهجوئى ومشكلاتى كه در باب بهرهورى وجود دارد، در همين سخنرانىِ اول سال مطالبى عرض كردم. مردم بايد اينها را بدانند. من به مسئولان كشور توصيه مي كنم كه در زمينهى اهميتارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى كشور با مردم حرف بزنند؛ بگويند ارتقاء سهمبهرهورى در رشد اقتصادى كشور و همچنين كاهش فاصلهى درآمدى دهكهاى بالا و پائينجامعه - اين شكاف درآمدها، شكاف اقتصادى بين بخشهاى مختلف جامعه - چقدر اهميت دارد. اين فاصلهها و شكافها مطلوب ما نيست؛ اسلام اين را نمىپسندد. تا حدى كه دربرنامهى پنجم تعيين شده است، بايد تلاش كنند اين كارها انجام بگيرد.
كاهش نرخ بيكارى و افزايش اشتغال در كشور:
كاهش نرخ بيكارى و افزايش اشتغال در كشور، از جملهى مسائل بسيار اساسى و مهماست. همچنين مسئلهى افزايش سرمايهگذارى بخش خصوصى و كمك به بخش خصوصى كه بتوانددر زمينهى مسائل اقتصادى كشور سرمايهگذارى كند، از جملهى مسائل مهم و اساسى است؛كه يكى از كارهاى مهم در اين باب، ايجاد تعاونىهاست، كه به وسيلهى تعاونىهاسرمايههاى بزرگ تشكيل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادى كشور سرمايهگذارى كنندو گرههاى مهم را باز كنند و دولت بتواند اين كار را انجام دهد. بايستى زيرساختهاىحقوقى و قانونىاش آماده شود. اين، يعنى حمايت از شكوفائى كار.
صرفهجوئى:
صرفهجوئى در مواد اساسى، از جمله صرفهجوئى در مصرف آب. امروز نود درصد آبى كهما در كشور مصرف ميكنيم، در بخش كشاورزى مصرف ميشود. اگر دولت به توفيق الهى بتواندشيوههاى آبيارى كشاورزى را اصلاح كند، اگر از اين نود درصد، ده درصد كم بشود، شماببينيد چه اتفاقى مىافتد. غير از بخش كشاورزى، در همهى بخشهاى ديگر - بخش خانگى،بخش صنعتى و بخشهائى كه احتياج به آب دارد - ما فقط از ده درصد آب كشور داريماستفاده ميكنيم. اگر ما بتوانيم در بخش كشاورزى ده درصد صرفهجوئى كنيم، ببينيد چهاتفاقى مىافتد. در واقع امكانات بهرهبردارى از آب در بخش غير كشاورزى دو برابرميشود؛ كه اين بسيار چيز مهم و باارزشى است.
مشاركت مستقيم مردم در اقتصاد:
مشاركت مستقيم مردم در امر اقتصاد، لازم است. اين نيازمند توانمند شدن است،نيازمند اطلاعات لازم است؛ كه اينها را بايد مسئولين در اختيار مردم بگذارند واميدواريم انشاءاللَّه اين روند روزبهروز توسعه پيدا كند. البته رسانهها نقشدارند، راديو و تلويزيون نقش دارند، ميتوانند مردم را آگاه كنند؛ دولت هم بايد فعالبرخورد كند و بتوانند انشاءاللَّه مسئلهى اقتصادى را پيش ببرند.
الزامات جهاد اقتصادی:
خب، اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادى در كشور در سال 90 انجام بگيرد، يكالزاماتى هم دارد. اين الزامات را هم من فهرست وار عرض بكنم.
اولاً روحيهى جهادىلازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائى كه با روحيهى جهادى واردميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگى ديديم، درحركت علمى داريم مشاهده ميكنيم. اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحيهى جهادى داشتهباشيم؛ يعنى كار را براى خدا، با جديت و به صورت خستگىناپذير انجام دهيم - نه فقطبه عنوان اسقاط تكليف - بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت.
دوم، استحكام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است. عزيزان من! اين را همهبدانند؛ تدين جامعه، تدين جوانان ما، در امور دنيائى هم به ملت و به جامعه كمكميكند. خيال نكنند كه متدين شدن جوانان، اثرش فقط در روزهاى اعتكاف در مساجد يا درشبهاى جمعه در دعاى كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگى دور خواهندشد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهائى كه جوان را زمينگير ميكند، دور خواهند شد؛استعداد آنها به كار مىافتد، كار ميكنند، تلاش ميكنند؛ در زمينهى علم، در زمينهىفعاليتهاى اجتماعى، در زمينهى فعاليتهاى سياسى، كشور پيشرفت ميكند. در اقتصاد همهمين جور است. روحيهى معنويت و تدين، نقش بسيار مهمى دارد.
يك شرط ديگر اين است كه كشور به مسائل حاشيهاى مبتلا نشود.
ببينيد، در بسيارىاز اوقات يك مسئلهى اصلى در كشور وجود دارد كه همه بايد همت كنند و به سراغ اينمسئلهى اصلى بروند؛ بايد مسئلهى كانونى كشور اين باشد؛ اما ناگهان مىبينيم از يكگوشهاى يك صدائى بلند ميشود، يك مسئلهى حاشيهاى درست ميكنند، ذهنها متوجه آنميشود. اين مثل اين ميماند كه در يك مسافرت مهمى، كاروانى، قطارى دارد حركت ميكند،هدفش رسيدن به يك نقطهى خاص است؛ ناگهان ذهنها را مشغول كنند به يك چيز حاشيهاىدر بيابان، از راه باز بمانند، احياناً امكان ادامهى حركت هم از آنها گرفته شود. مسائل حاشيهاى نبايد به ميان بيايد. مردم ما خوشبختانه قدرت تحليل دارند،هوشمندند، هوشيارند؛ ميتوانند مسائل فرعى و حاشيهاى را از مسائل اصلى جدا كنند. توجه شود مسائل حاشيهاى كانون توجه افكار عمومى قرار نگيرد.
يك شرط ديگر، حفظ اتحاد و انسجام ملى است. اين اتحادى كه امروز در ميان مردم ودر بين مردم و مسئولين وجود دارد، مردم به مسئولينِ خودشان علاقهمندند، به آنهااعتماد دارند، به آنها كمك ميكنند، با آنها همراهى ميكنند، بين خود مردم اتحاد ووحدت وجود دارد، بايستى باقى بماند و روزبهروز تقويت شود. يكى از نقشههاى بزرگدشمنان ملت ايران، ايجاد تفرقه و شكاف در داخل بوده است؛ به بهانهى قوميت، بهبهانهى مذهب، به بهانهى گرايشهاى سياسى، به بهانهى جناحبندىها، به بهانههاىگوناگون. اتحاد را بايد حفظ كرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همهى كسانى كه بهكشورشان علاقهمندند، به نظام مردمسالارى دينى - كه مايهى افتخار امروز ملت ايراناست - علاقهمندند، بايد با هم هماهنگى داشته باشند. مسئولين كشور هم همين جور؛آنها هم بايد سعى كنند اگر گلهاى از هم دارند - كه گاهى ممكن است اين گلهها بحقهم باشد - اين گله را در معرض افكار عمومى مطرح نكنند؛ اين ضربهى به اتحاد ملىاست؛ اين را همه توجه داشته باشند. من به مسئولين كشور به طور جد اين را تذكر وهشدار ميدهم. ممكن است مسئولين از هم گله داشته باشند - كه هميشه بوده؛ از اولانقلاب كه ما دستاندركار مسائل بوديم، ديديم؛ گاهى قوهى مجريه از قوهى مقننه،گاهى قوهى مقننه از قوهى قضائيه، گاهى قوهى قضائيه از قوهى مجريه گلههائىداشتند؛ طبيعت كار هم همين است، گله به وجود مىآيد - ممكن است گلهها بحق هم باشد؛اما اين را نبايد در عرصهى افكار عمومى بياورند، ذهن مردم و دل مردم را ناراحتكنند، مردم را مأيوس كنند؛ بين خودشان حل كنند. مهمترين مسائل دنيا با مذاكره قابلحل است؛ اين مسائل جزئى اهميتى ندارد. پس انسجام قوا با يكديگر، هماهنگى قوا بايكديگر هم مهم است.
تذکر وتوجه:
1.البته من اين نكته را حتماً تذكر بدهم؛ گاهى اوقات اين شعارى كه ما براى سالاعلام ميكنيم، بعد ناگهان مىبينيم همهى در و ديوارهاى تهران و شهرهاى ديگر پر شدهاز تابلو، كه اين شعار رويش نوشته شده. اين فايدهاى ندارد. گاهى كارهاى پرهزينهاىانجام ميگيرد؛ چه لزومى دارد؟ آنچه كه من از مسئولين و از مردم عزيزمان توقع دارم،اين است كه اين شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند. تابلو كردن و در و ديواررا پر كردن و عكس زدن و اينها هيچ لزومى ندارد. اگر هزينهاى نداشته باشد، لزومىندارد؛ اگر هزينه داشته باشد، اشكال هم دارد. هيچ لزومى ندارد كارهاى پرهزينه راانجام بدهند.
2. البته محوريت اقتصاد كه من عرض كردم، به معناى غفلت از عرصههاى ديگر تلقىنشود. در عرصههاى ديگر، مخصوصاً در همان عرصهى علم و فناورى، بايد به ايندانشمندان جوان كمك شود، به آنها اعتماد شود تا بتوانند كارهاى بزرگ را انجام دهند.
... و اما مسائل منطقه. حوادثى كه اخيراً در منطقه اتفاق افتاده است - حوادث مصر،تونس، ليبى، بحرين - حوادث بسيار مهمى است. يك تحول بنيانى دارد در اين منطقهىاسلامى و عربى انجام ميگيرد؛ اين نشانهى بيدارى امت اسلام است. همين چيزى كه دههاسال است شعار آن در جمهورى اسلامى داده ميشود، امروز در متن زندگى اين كشورها داردخود را نشان ميدهد.
دو خصوصيت در اين تحولات وجود دارد: يكى عبارت است از حضور مردم، و ديگرى عبارتاست از سمت و سوى دينى در اين حركتها. اين، دو عنصر اساسى است. حضور مردم با جسمخودشان؛ همان اتفاقى كه در انقلاب اسلامى افتاد. احزاب و پشت ميز نشينها و برج عاجنشينها و تحليلگرهاى ذهنى هيچ كارى نتوانستند انجام دهند. هنر بزرگ امام بزرگوارما اين بود كه توانست مردم را وارد صحنه كند. وقتى مردم به عرصه آمدند، جسم خودشانرا، دل خودشان را، نيت و همت خودشان را وارد عرصه كردند، گرههاى كور باز شد،راههاى بنبست گشوده شد. امروز همين اتفاق دارد در كشورهاى ديگر مىافتد...
پينوشتها:
[1] کافی جلد2ص307
[2] حکمت 311 نهج البلاغه
منبع:www.radiomaaref.ir
جهت تحقق عدالت اقتصادي در الگوي ايده آل اقتصاد اسلامي
چکيده:
اسلام به عنوان يگانه مکتب انسان ساز، توجه خاصي به رفع حوائج مادي او دارد و الگوهاي خاصي براي روابط نهادهاي مختلف اجتماعي و اقتصادي در نظر گرفته است. از اين منظر، در جامعه انساني، هدف و انتظار از تحکيم بنيادهاي اقتصادي، تمرکز و تکاثر ثروت و سودجويي و نفع پرستي نيست، بلکه انتظار، رفع نيازهاي اساسي انسان در جريان رشد و تکامل مادي و معنوي او و رسيدن به اهداف غايي خلقت و ريشه کن کردن فقر و محروميت است. اقتصاد اسلامي، حداقل در دو زمينه نظريه پردازي مي کند: 1- تحليل الگوي ايده آل اقتصاد اسلامي 2- شناخت وضعيت موجود اقتصادي جامعه. در اين مقاله چگونگي فعاليت اقتصادي دولت و وظايف آن در الگوي ايده آل اقتصاد اسلامي مورد بحث اين تحقيق است. فرضيه اي که در اين رابطه مطرح شده، بدين شرح است:
از عمده وظايف دولت و حاکميت اسلامي، فراهم کردن زمينه هاي مناسب براي فراگير شدن قسط و عدل، بروز خلاقيت هاي گوناگون انساني و هموار کردن مسير فعاليت هاي اقتصادي و توليدي با ارائه فرصت هاي برابر و عادلانه، رفع تبعيضات ناروا و فراهم کردن امکانات لازم در هر مقطع و هر بخش است. آزمون فرضيه به دو روش عقلي و روايي صورت گرفته است و در نهايت فرضيه هاي تحقيق در هر دو روش به تأييد رسيد.
کليد واژه ها: دولت، عدالت اقتصادي، اقتصاد اسلامي، الگوي ايده آل.
مقدمه
بيشتراقتصاددانان معاصر بر اين باورند که، قوانين اقتصادي حاکم بر جوامع بشري تابع قوانين طبيعي بوده و خالي از هرگونه ارزش و اخلاقي هستند. از اين رو، مي توان با کشف آن قوانين و روابط علي و معلولي ميان پديده هاي اقتصادي، با درنظر گرفتن محدوديت هايي، تعادل را در تمامي عرصه هاي اقتصادي برقرار کرد. در چنين شرايطي در يک نظام اسلامي بسيار ضروري است تا محققان مسلمان، ديدگاه و رويکرد اسلام را به عنوان کامل ترين مکتب انسان ساز، با استفاده از منابع غني قرآن، سنت و عقل در زمينه ابعاد و ويژگي هاي يک نظام اقتصادي اسلامي بيان کنند.
در نظام هاي ديني از قبيل نظام جمهوري اسلامي ايران،«عدالت» مبناي نظري و محور اصلي کل نظام اجتماعي است. عدالت اقتصادي، بارزترين نماد عدالت در صحنه روابط اجتماعي، مستلزم دقت نظري فراوان است و حفظ و حراست از تمامي ارزش هاي اجتماعي و انساني، به طور مستقيم و يا غيرمستقيم، مستلزم توجه به مسائل اقتصادي است. براي دستيابي به تصويري روشن تر از نظام عادلانه اقتصادي، در اين مقاله سعي شده تا با استفاده از آموزه هاي ديني و اسلامي، ابعاد و ويژگي هاي نظام عادلانه ي اقتصادي تبيين و تشريح گردد. نظام عادلانه اقتصادي، نظامي است که توازن اقتصادي را بر اساس تأمين حقوق متقابل ارکان اجتماع تعريف مي نمايد. چنين نظامي تأمين معيشت مادي را در راستاي تعالي انسان و جامعه مي بيند و تمامي نيازهاي مادي، معنوي، فکري و اخلاقي انسان را متناسب با اقتضائات و شرايط پاسخ مي دهد.
از سوي ديگر دولت از مهمترين نهادهاي بشري است که حضور فعال آن در طول تاريخ زندگي اجتماعي انسان روشن است. وظايف دولت ها در گذر زمان، برحسب ديدگاه ها متفاوت بوده است. در قرون اخير، ديدگاه هاي متعددي درباره
نقش هاي دولت در عرصه ي اجتماع مطرح شده است. در اقتصاد اسلامي، دولت نهاد مهم و اساسي است و شناخت حيطه دخالت آن به تبيين دقيق وظايف دولت اسلامي بر اساس متون ديني و مقايسه آن با وظايف انواع دولت هاي مطرح در ادبيات اقتصادي نيازمند است. وجود ديدگاه هاي گوناگون درباره دولت اسلامي و عدم تبيين دقيق وظايف آن موجب شده تا متفکران انواع دولت هاي حداقلي، حداکثري سوسياليستي، دولت رفاه و نهادگرا را قابل تطبيق بر دولت اسلامي بدانند.
در اين مقاله، به نکات و مسائل بسيار اساسي و عميق ديگر از قبيل«نظريه پردازي اقتصاد اسلامي»،«الگوي مصرف عادلانه» و«شرايط تحقق يک نظام عادلانه» ارائه گرديده که هر يک به تنهايي مي تواند راهگشاي نظريه پردازي و تدوين مدل هاي راهبردي براساس انديشه هاي نوين اقتصاد اسلامي باشد. روش تحقيق در اين مقاله تحليلي - توصيفي بوده و بررسي ادبيات موضوع تحقيق به صورت کتابخانه اي و مراجعه به کتاب ها و مقالات مختلف صورت گرفته است.
اين نوشتار، در چهار بخش سامان يافته است: در بخش نخست، نظريه پردازي در حوزه اقتصاد اسلامي توضيح داده شده، در بخش دوم، به بحث عدالت و تبيين شرايط تحقق نظام عادلانه اقتصادي اشاره شده، در بخش سوم، تبيين وظايف دولت اسلامي مورد نظر قرار گرفته است و در نهايت، براي اثبات فرضيه، عرصه ها و قلمرو دولت اسلامي جهت تحقق عدالت اقتصادي مورد بررسي قرار گرفته است.
نظريه پردازي در اقتصاد اسلامي
پيش از ورود به بحث اصلي، چند نکته روش شناختي و معرفت شناختي در اقتصاد اسلامي، که دقت در آنها براي روشن شدن شيوه استدلال در اين تحقيق لازم است، خاطرنشان مي کنيم.
1- اسلام به عنوان مترقي ترين مکتب الهي، که حاصل پردازش و توسعه اديان و مکاتب الهي از ابتدا تا عصر خاتميت است، داراي اهداف عالي و غايات متعالي است. از اين رو، از همان ابتداي ظهور، در پي اصلاح رفتار انسان و تبيين الگوي مناسب رفتاري براي او بوده، تا او را به سرمنزل سعادت برساند. به تصريح قرآن کريم، هدف خداوند از خلقت انسان، عبادت و در نتيجه، تقرب به آستان حق تعالي، يعني منشأ و مبدأ کمال و زيبايي و قدرت مطلق است:«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (ذاريات: 56). پس تمام رفتارهاي عناصر انساني در جامعه مورد نظر اسلام، اعم از دولت و افراد، بايد در جهت نيل به اين هدف باشد. به طور قطع، رفتارهاي اقتصادي انسان ها نيز جزيي از سير و سلوک آنها بوده. بنابراين، نوع خاصي از رفتار نسبت به اقتصاد - از جمله شناخت اقتصادي و فعاليت اقتصادي - از انسان کامل، يعني انسان مورد نظر شريعت اسلام انتظار مي رود.
اگر اقتصاد را شامل شناخت اقتصادي، علم اقتصاد و فعاليت اقتصادي بدانيم، مقدمات فوق براي اثبات وجود اقتصاد اسلامي - فارغ از بحث علمي بودن يا نبودن و هنجاري بودن يا اثباتي بودن آن - کفايت مي کند. از اين رو، با رويکردي سيستمي به نهادها و زيرساخت هاي اسلامي، اين نتيجه به دست مي آيد که هدف غايي اقتصاد اسلامي، مطابق با هدف نهايي مکتب اسلام بوده، قصد آن تقرب انسان خاکي به عالم ملکوت است.
2- اقتصاد اسلامي مستلزم مجموعه شناخت ها است که، شامل الگوي ايده آل، وضعيت موجود و الگوي تغيير مي باشد.
3- علمي بودن اقتصاد اسلامي، به لحاظ تعاريف غربي علم، مورد مناقشه است. اما به گفته مک لاپ، صاحب نظر مشهور روش شناسي، هيچ تعريفي از علم، که جهت يابي روشني داشته باشد و بتواند همه بخش هاي علوم، اعم از
فيزيک، شيمي، جامعه شناسي و ... را در بر بگيرد وجود ندارد؛ زيرا تعريفي که برخي از علم کرده اند، بخشي از علوم طبيعي يا انساني را خارج مي کند و تعريف ديگر، گروهي ديگر را.(1)
در بحث اقتصاد، تعريفي که امروزه تقريباً پذيرفته شده، اين است که«علم، مجموعه اي از گزاره هاست که روابط علّي و معلولي را تبيين کرده، قدرت تفسير واقعيت را داشته باشد»(2) و از اين لحاظ، تأکيد زيادي بر وجود آزمون تجربي، به صورت تنها طريق آزمون فرضيه وجود ندارد. با اين تعريف، نظريه هاي اقتصاد اسلامي، چه در بخش ارائه الگوي ايده آل و چه در بحث شناخت واقعيت کنوني جامعه، به اين دليل که قدرت تفسير«عينيت» را دارند،«علمي» خواهند بود؛ زيرا با وجود وحي به عنوان قطع آورترين منبع شناخت در اقتصاد اسلامي، که شامل تبيين هايي از هستي و واقعيت است، قدرت تفسير و تبيين اقتصاد اسلامي، بسيار بالاتر از اقتصاد متعارف، قابل تصور است.
4- نظريه پردازي در اقتصاد اسلامي، بر مبناي مبادي معرفت شناختي و روش شناختي آن صورت مي گيرد. فرضيه اي که ابتدا ارائه مي شود، بر اساس مجموعه پيش فرض هاي فلسفي است که، به نوعي پارادايم شده و در ميان عالمان اقتصاد اسلامي، مورد توافق است. اين چارچوب نهادي، بر اثر تعليمات ديني و معارف اسلامي حاکم بر آن جامعه شکل گرفته است و شامل گزاره هايي در مورد جهان هستي هستند. راه هايي که براي آزمون اين فرضيه ها وجود دارد، مي تواند شامل موارد زير باشد:
الف - استدلال عقلي: عقل، يکي از منابع مهم شناخت در اقتصاد اسلامي است. گاهي با کنار هم قرار دادن مجموعه گزاره هاي معلوم، دستيابي به گزاره اي مجهول (نتيجه)، از طريق عمليات عقلي صرف ممکن خواهد بود و فرضيه مورد نظر، تأييديا رد مي شود.
ب- تجربه: از ديگرمنابع شناخت اقتصاد اسلامي است، که در شرايط خاص مي تواند محک خوبي براي فرضيه هاي ارائه شده باشد.
ج - استدلال نقلي: با پذيرش وحي، به عنوان ديگر منبع شناخت در اقتصاد اسلامي، اين نتيجه به دست مي آيد که، اگر فرضيه اي، با نص گزاره هاي اثباتي قرآن کريم، يا گزاره هاي اثباتي برگرفته از سنت معصومان (ع) در تعارض باشد، به شرط صحت منبع، فرضيه مورد نظر مردود خواهد بود و همچنين حتي تعارض فرضيه هاي اثباتي، با گزاره هاي اعتباري قرآن و سنت، به شرط آنکه واقعيتي که اعتبار مورد نظر بر اساس آن صورت گرفته، معارض فرضيه فوق باشد، موجب رد فرضيه مي گردد. بدين ترتيب، بررسي آيات قرآن و تاريخ رفتار اقتصادي معصومان (ع)، به عنوان منبعي براي آزمون فرضيه هاي اقتصاد اسلامي و ارائه فرضيه هاي جديد معتبراست.
تذکر اين نکته لازم است که سه طريق فوق، تطابق فرضيه را با واقعيت، بررسي مي کند و فرضيه اي که از اين طريق تأييدشود، به عنوان يک نظريه مورد توجه قرار مي گيرد. همچنين در همه مراحل فرضيه پردازي و آزمون فرضيه، علاوه بر بهره گيري از معارف اسلامي، از معارف بشري حاصل از عقل سليم بشر نيزاستفاده مي شود و چه بسا نظريه اي از علم اقتصاد متعارف، در علم اقتصاد اسلامي نيز به رسميت شناخته شود؛ زيرا با وجود اينکه به دليل تفاوت در مباني روش شناسي و معرفت شناسي علم اقتصاد اسلامي و اقتصاد متعارف، علم اقتصاد اسلامي تطابق کامل با علم اقتصاد متعارف نخواهد داشت، ديدگاه گروهي از محققان مبني بر افتراق کامل اين دو علم، به علت الحادي بودن مباني يکي (اومانيسم، ناتوراليسم و ...) و الهي بودن ديگري، مورد اشکال جدي است.
علت مطلب فوق اين است که:
الف - وجود حداقلي از فطرت الهي در دانشمندان غربي، مي تواند بيانگر
اين باشد که برخي از افکار آنها، حداقل تناسبي با معيارهاي انساني و اسلامي داشته باشد.
ب -اسلام پس از استيلا بر دنياي عرب، برخي آداب و سنت هاي عصر جاهليت مثل ماه هاي حرام و مقدار ديه قتل انسان را به رسميت شمرد.
ج - اشتراکاتي در مباني روش شناسي دو علم وجود دارد: مانند حجيت ظن راجع و عدم لزوم حتمي آزمون تجربي براي اثبات تمامي فرضيه ها.
با توجه به تلاش هاي زيادي که در اقتصاد غرب، براي شناخت و توصيف واقعيت موجود اقتصاد جوامع صورت گرفته، بهره برداري علم اقتصاد اسلامي از اقتصاد متعارف، قطعي خواهد بود اما اقتصاد اسلامي به دليل دارا بودن منابع معرفتي ماورايي (قرآن و سنت)، در تفسير واقعيت موجود و عوامل تأثيرگذار کمي و کيفي (مانند اخلاق و تقوا و ...) بر اقتصاد، از اقتصاد متعارف کاراتر است.
بر اساس آنچه گفته شد، علم اقتصاد اسلامي حداقل در دو موضوع نظريه پردازي مي کند:
1- تحليل الگوي ايده آل 2- تحليل وضعيت موجود جامعه.
در تحليل الگوي ايده آل، به تبيين و تفسير واقعيت اقتصادي جامعه در شرايط ايده آل اقتصاد اسلامي، يعني شرايط اقتصادي که منجر به سوق دادن جامعه به سوي سعادت ابدي مي شود، مي پردازد و رابطه بين نهادها و متغيرهاي اقتصادي را در اين شرايط بررسي و تحليل مي کند. جامعه ايده آل را مي توان به دو صورت تعريف کرد: الف -جامعه اي که همه افراد آن، تمامي شرايط و شاخصه هاي انسان کامل را دارا هستند. چنين انسان هايي کوچک ترين امر و نهي شريعت را، حتي در حد استحباب و کراهت رعايت مي کنند. ب -جامعه اي که افراد، تنها ضروريات دين را رعايت مي کنند، در اين جامعه با وجود تقيد کامل افراد در انجام واجبات و ترک محرمات شرعي، تأکيدي براي انجام موارد
مستحب و ترک مکروهات وجود ندارد. به هر حال، هر دو اين موارد، جوامع ايده آل اسلامي - البته در دو سطح مختلف - هستند که هيچ يک هم اکنون در دسترس نيستند؛ زيرا چون الگوي ايده آل در دسترس نيست، آزمون تجربي اين نظريات، امکان پذير نيست و صحت و سقم آنها، از طريق بحث هاي نظري صرف مورد بررسي قرار مي گيرد. در تحليل وضعيت موجود، نظرياتي که ارائه مي شود، مي تواند محک تجربي بخورد.
مسئله و فرضيه تحقيق
مسئله اي که در تحقيق حاضر به آن پرداخته مي شود، تعيين چگونگي و حدود وظايف دولت در اقتصاد اسلامي براي تحقق عدالت اقتصادي مي باشد. در صورتي که همه ساز و کارهاي اقتصادي موجود در هر جامعه را به سه دسته توليد، توزيع يا مبادله و مصرف تقسيم نماييم. هدف از اين تحقيق، تعيين ميزان بهينه دخالت دولت ايده آل اسلامي، در هر يک از سه مقوله مورد نظر است.
فرضيه اي که در پاسخ به سؤال فوق مطرح شده و در طول تحقيق به دنبال اثبات درستي آن هستيم، بدين شرح است:
«از آنجا که دولت اسلامي با مشروعيت الهي، بر مردم حکومت مي کند و وسيله اي براي هدايت جامعه به سوي کمال نهايي است، لازم است در ترتيبات و سياست هاي اقتصادي جامعه، رعايت مصالح و مفاسد واقعي مترتب بر اين دخالت ها را مدنظر قرار دهد. بر اين اساس، در الگوي ايده آل جامعه اسلامي - که عبارت است از جامعه اي که در آن تمامي افراد مومن هستند و امر و نهي هاي ضروري شريعت اسلامي، يعني واجبات و محرمات - را رعايت مي کنند - از عمده وظايف دولت و حاکميت اسلامي، فراهم کردن زمينه هاي مناسب براي فراگير شدن قسط و عدل، بروز خلاقيت هاي گوناگون انساني و هموار کردن مسير فعاليت هاي اقتصادي و توليدي با ارائه فرصت هاي برابر و عادلانه، رفع
تبعيضات ناروا و فراهم کردن امکانات لازم درهرمقطع و هر بخش است. اين چيزي نيست جز تحقق نظام عادلانه اقتصادي در جامعه اسلامي.
روش تحقيق
فرضيه تحقيق به روش نظام سازي مورد آزمون قرار مي گيرد. در اين روش، با استفاده از برخي منابع اوليه اسلامي از جمله قرآن، سنت و عقل، به اثبات نظام مند حدود و صغوروظايف دولت در اقتصاد اسلامي پرداخته مي شود. در تکميل آزمون فرضيه، شواهدي تاريخي و روايي مبني بر نحوه دخالت هاي اقتصادي دولت اسلامي ارائه مي شود که مؤيد فرضيه تحقيق است.
پی نوشت ها :
1-يدالله دادگر، نگرشي بر اقتصاد اسلامي، ص 172-173.
2-حسين عيوضلو، مباني نظري اقتصاد اسلامي، دانشگاه امام صادق (ع)، جزوه درسي، 1380.
منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره2.
بيانات در جمع مردم و كاركنان صنعت نفت عسلويه (8/1/1390)
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خيلى خوشحالم كه بحمداللَّه بازديد امروز ما از اين منطقهى حساس و باارزش در كشور، منتهى شد به اين جلسهاى كه با شما برادران عزيز، خواهران عزيز، كاركنان اين مجموعهى صنعتى و فنىِ مهم و بخشى از مردم ساكن در اين منطقه دارم؛ كه با اين ديدار، بازديد ما پايان ميپذيرد. از ديدار شما برادران و خواهران عزيز، من خيلى خوشوقتم.
خوشبختانه در همهى گوشه و كنار كشور و در هر بخشى و به نحوى نشانههاى رشد و تعالى فكرى و عملىِ ملت عزيزمان آشكار است. استان بوشهر جزو اصيلترين و كهنترين استانهاى اين كشور و داراى مردمِ امتحان دادهاى است. هر كس با تاريخ اين منطقه آشنا باشد، ميداند كه مردمِ اين كرانهى طولانى خليج فارس، به كشورشان، به استقلال كشور، به عزت ملت ايران خيلى خدمت كردهاند. در يك دورهاى، مستكبران متجاوز و سلطهطلب كه اهميت اين منطقهى از عالم را درك كرده بودند، تصميم داشتند اين حوزهى ثروتمند خليج فارس را به طور كامل قبضه كنند و در اختيار بگيرند. همان استعمارگرانى كه شبهقارهى هندوستان را به آن روز درآوردند و با حضور خودشان آن ضربههاى جبرانناپذير را به آن مردم زدند، و در شمال آفريقا به نحو ديگر، و در شرق آسيا به نحو ديگر، حاضر نبودند از اين منطقه دل بكنند و طمع ببُرند. در آن روز، مردم اين كرانهى طولانى، هم بخصوص در استان بوشهر، و هم در استان هرمزگان، خيلى خدمت كردند، ايستادگى كردند، شهامت نشان دادند، عزت و ايستادگى ملت ايران را به اثبات رساندند؛ كه اين يك سابقهى تاريخى است براى اين منطقه، و اين چيزها از حافظهى تاريخ هرگز زدوده نخواهد شد.
امروز هم يك دوران ديگرى است. سلطهگران و متجاوزان بينالمللى به نحو ديگرى در فكر اين هستند كه به هر نقطهاى از نقاط عالم كه ميتوانند، دست بيندازند و منافع نامشروع خودشان را تأمين كنند، ولو به قيمت نابود كردن هويت و عزت ملتها؛ همان طور كه مشاهده ميكنيد در گوشه و كنار دنيا و بخصوص در اين منطقه، در اين سالها دارند انجام ميدهند.
آنچه در ايران اتفاق افتاده است، درست نقطهى مقابل هدفها و اطماع استكبار جهانى است. در اينجا نظامى متكى به مردم، متكى به دلها، به ايمانها، به عاطفهها شكل گرفته است؛ با اهداف اسلامى، با اهداف قرآنى، با اهداف «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»،(1) با اين اعتقاد و باورى كه هيچگونه فشار و تحميلى نميتواند آن را متزلزل كند؛ يك نظامِ اينچنينى؛ نظام اسلامى. خود اين ايستادگى، خود اين مقاومت در مقابل طمعورزى بيگانگان، مراكز قدرت جهانى را به خشم مىآورد. سى سال است اينها دارند خشم خودشان را به نحوى ابراز ميكنند، اما با ارادهى ملت ايران - كه متكى به ارادهى پروردگار متعال است و با اطمينان به وعدهى الهى است - دشمنان ناكام ماندهاند و ملت ايران روزبهروز عرصههاى پيشرفت و تكامل و تعالى را پيموده است.
من امسال را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كردهام. اين معنايش اين است كه ملت ايران در اين برههى از زمان، جهادش به طور عمده در عرصهى اقتصاد است. امروز ما آمديم اين منطقه را از نزديك بازديد كرديم. اين منطقه، يك منطقهى اقتصادى است كه متكى است به توليد؛ و براى اقتصاد يك كشور، مهمترين بخشى كه ميتواند يك شكوفائى پايدار را به وجود بياورد، توليد است؛ بخصوص آن بخش اقتصاد توليدىاى كه متكى است به دانش، متكى است به علم؛ اينجا اينجور است؛ هم اقتصادى است، هم توليدى است، هم علمى است؛ دانشبنيان است. اين، شايستهى ملت ايران است. اگر يك روز مردم اين منطقه و مردم بخشهاى مختلف كشور در مقابل زورگوئى و پرروئى و زيادهطلبى دولتهاى غارتگر و متجاوز، آنجور بايد مىايستادند، امروز در مقابل آن قدرتها شكل ايستادگى پيچيدهتر است، حساستر است، متنوعتر است؛ احتياج دارد به يك مجاهدت پيچيده و عميق.
خوشبختانه ملت ما با فرهنگ مجاهدت آشناست. ما از مجاهدت، بيگانه نيستيم. ملت ما در ميدانهاى جهاد؛ هم جهاد نظامى، در دوران هشت سال دفاع مقدس؛ هم جهاد سياسى، در طول اين مدت؛ هم جهاد اقتصادى و علمى، يك ملتِ امتحانداده است. ما آشنا هستيم با جهاد. اين جهادى كه امروز بايد انجام دهيم - جهاد اقتصادى - از جهادهائى كه تا امروز ملت ايران انجام داده، مشكلتر نيست؛ اما بايد بدانيم چه كار ميخواهيم بكنيم.
جهاد اقتصادى، صرفاً تلاش اقتصادى نيست. جهاد يك بارِ معنائى ويژهاى دارد. هر تلاشى را نميشود گفت جهاد. در جهاد، حضور و روياروئى با دشمن، مفروض است. انسان يك تلاشى ميكند، دشمنى در مقابل او نيست؛ اين جهاد نيست. اما يك وقت شما ميخواهيد يك تلاشى را انجام دهيد، كه بخصوص يك دشمنى سينه به سينهى شما ايستاده است؛ اين ميشود جهاد. ممكن است يك وقت اين جهاد به شكل قتال باشد، ممكن است جهاد مالى باشد، ممكن است جهاد علمى باشد، ممكن است جهاد فنى باشد؛ همهى اينها جهاد است؛ انواع و اقسام جهاد و مبارزه است. اگر بخواهيم در ادبياتِ امروز ما براى «جهاد» معادلى پيدا كنيم، ميشود «مبارزه». جهاد اقتصادى، يعنى مبارزهى اقتصادى.
همه هم مسئولند. اين مردان مؤمنى كه بعضى از آنها را ما امروز ديديم و بسيارى از شماها در اين مجموعه مشغول كار هستيد و جزو آنها هستيد، اين كارتان جهاد است. اين كارى كه در اين منطقهى صنعتى و اقتصادىِ عظيم دارد انجام ميگيرد، يك جهاد است. نيت اگر نيت خدائى باشد، ميشود جهاد فىسبيلاللَّه. وقتى انسان براى اعلاى كلمهى حق، اعلاى كلمهى اسلام، عزت بخشيدن به امت اسلامى و ملت مؤمن و مسلمان ايران تلاش ميكند، اين جهاد ميشود جهاد فىسبيلاللَّه. آن وقت در اين تلاش، بركات و عظمت و شأن جهاد فىسبيلاللَّه وجود دارد.
من از همهى كاركنان، متخصصان و فعالان اين عرصه - ضمن تشكر - بجد ميخواهم كه كار خودتان را جهاد فىسبيلاللَّه بدانيد؛ احساس خستگى نكنيد و بدانيد جهاد فىسبيلاللَّه وعدهى الهى بر پيروزى آن است. وقتى براى خدا و در راه خدا حركت ميكنيد، به پيروزى خواهيد رسيد. امسال همهى اجزاى گوناگون ملت ما، مسئولين كشورى، مسئولين بخشهاى گوناگون استانى در گوشه و كنار كشور و آحاد مردم، همه بايد اين تلاش را براى خدا در پيش بگيرند. خداى متعال هم بركت خواهد داد. خداى متعال به آن تلاشى، به آن كارى، به آن نيت و عزمى كه در اين جهت باشد، حتماً بركت ميدهد و كمك ميكند؛ كمااينكه در طول اين سى و دو سال تا امروز خداى متعال به ما كمك كرده. بدون ارادهى الهى، امكان نداشت يك ملتى بتواند در مقابل استكبار جهانى بايستد.
در اين منطقهى معادن غنى گاز، خب ما شريكى داريم؛ حالا من نميخواهم تعبير كنم به رقيب. شما وقتى نگاه ميكنيد، مىبينيد همهى كسانى كه از پيشرفت ملت ايران ناراضىاند، آنجا در مواجههى با ملت ايران جمع شدهاند، متراكم شدهاند؛ آن طرف را كمك كنند و هرچه ميتوانند، در كار اين طرف كارشكنى كنند. اين، معناى جهاد و مبارزه را نشان ميدهد؛ اينكه انسان در مقابل خود، دشمنىِ دشمن و خصم را احساس كند. هر يك قدمى كه شما در اين كار و امثال اين كار پيش برويد، دشمن را عصبانى ميكند، ناراحت ميكند؛ هرچه هم بتوانند، كارشكنى ميكنند. هرچه شما براى اين پيشرفت احتياج داشته باشيد، آنها سعى ميكنند بر روى آن متمركز شوند و دسترسى شما به آن را مشكل كنند، دشوار كنند.
علاج چيست؟ علاج، برگشتن و تكيه كردن به خود؛ استمداد از توانائىهاى خود؛ اين چشمهى جوشان تمام نشدنى ارادهى انسانى و استعدادى كه بحمداللَّه در ايران عزيز ما، در مردم ما، در نسل جوان ما وجود دارد.
حرف در اين زمينه زياد است. بعضى از حرفها را هم امروز مسئولين اين بخش در طول اين بازديد طولانى در ميان گذاشتند، ما هم توصيههائى كرديم. يك جمله خطاب به همهى ملت ايران است، و آن اينكه در اين جهاد اقتصادى همه شريكند. در ادارهى اقتصاد يك ملت، مصرف هم يك ركن عمده است؛ مصرف درست، مصرف خوب، مصرف دور از اسراف و تبذير و اتلاف مال؛ همين چيزى كه هميشه توصيه ميشود.
ايجاد فرهنگ كار و تلاش للَّه. شما حتّى سر يك كلاس، يك معلم هم كه باشيد، ميتوانيد در اين جهاد اقتصادى سهيم باشيد؛ اين فرهنگ را به اين جوان، به اين نيروى انسانىِ فردا تعليم ميدهيد؛ اين ميشود جهاد اقتصادى. در هر بخشى كه باشيد، ميتوانيد در اين جهاد سهيم باشيد.
كمك به پيشرفت عدالت. اين دهه براى ما دههى پيشرفت و عدالت است. پيشرفت منهاى عدالت، از نظر اسلام اصلاً پيشرفت نيست.
در همين منطقهى عسلويه - در اين دو تا مركز مهم بشرى و انسانى عسلويه و نخل تقى - مردم نيازهائى دارند. كمك به رفع اين نيازها، جزو جهاد اقتصادى است؛ جزو كار بزرگ است. امروز ما با مديران و مسئولان بخشهاى مختلف، در زمينهى محيط زيست، هواى آلوده، مشكلات گوناگون، دربارهى اين مردم، همين طور گفتگوهائى داشتيم. انشاءاللَّه بايد اين مسائل را دنبال كنند. بايد مشكلات مردم حل شود. اينها همه اجزائى است از مجموعهى يك جهاد عظيم و همهجانبهى اقتصادى. با همكارى، همدلى، احساس برادرى، احساس عمل للَّه و كار براى خدا، اين ملت ميتواند جايگاه شايستهى خود را پيدا كند.
اين دشمنان عنود از هر راهى بتوانند، ميخواهند به ملت ايران آسيب وارد كنند؛ آن هم به جرم طرفدارى از حق، به جرم استقلال، به جرم تسليم نشدن در مقابل زورگوئى دشمنان؛ آنها ميخواهند به ملت ايران تحميل كنند و زور بگويند و ضربه بزنند. در مقابل اين دشمنان، با اين اتحاد كلمه، با اين همدلى، با اين همكارى، با اين مجاهدت عمومى، ميتوان ايستاد و بر آنها فائق آمد؛ همچنان كه ملت ايران تا امروز بر دشمنان خود فائق آمده است و توانسته است عزت خود را تأمين كند؛ بعد از اين هم همين طور خواهد بود.
آنچه كه ما به مسئولين محترم بخشهاى گوناگون و به تناسب بازديدِ امروز بخصوص به اين بخش توصيه ميكنيم، اين است كه همين خط مستقيمِ تكيهى به نيروى درونى و ذاتى خود و ايجاد استغناى از ديگران را با جديتِ تمام دنبال كنند؛ بدانند اين تلاش و فعاليت، مورد توجه پروردگار است و جهاد فىسبيلاللَّه است؛ اگر با نيت الهى باشد - نيت خدمت به مردم و خدمت به كشور، يكى از نيات الهى است - و خداى متعال اين جهاد را به نتيجه ميرساند. اين خط و اين جهتگيرى را رها نكنند، تلاش كنند.
آنچه كه من امروز اينجا مشاهده كردم، خرسندكننده است. البته نقائصى وجود دارد؛ بايد به فكر باشند، و هستند. انسان احساس ميكند كه در فكر برطرف كردن نقائصند. در عين حال كارى كه انجام گرفته، كار بسيار عظيمى است؛ و اين نشان ميدهد كه ملت ايران هر كارى را كه اراده كند، ميتواند انجام دهد. اين احساس توانائى در يك ملت، بزرگترين سرمايهى معنوى و روحى براى آن ملت است؛ و ملت ما اين احساس را دارد؛ شواهدش هم در همهى بخشها دارد مشاهده ميشود.
در اين كار، بخشهائى وجود دارد كه بايد كارهاى علمى انجام بگيرد. در خصوص مسئلهى نفت و گاز، علاوهى بر بخشهاى فنى، حتماً بايستى روى بخشهاى حقوقى و اقتصادى - حقوق نفت و گاز، اقتصاد نفت و گاز - كار كنيم، فكر كنيم و در اين زمينه مطالعات علمى داشته باشيم. جوانهاى ما خواهند توانست در اين زمينهها كار كنند و انشاءاللَّه پيشرفت پيدا خواهند كرد. اين ثروت متعلق به ملت ايران است. گاز ثروت است، نفت ثروت است؛ اما از اين ثروتها خيلى مهمتر، نيروى انسانىِ بااستعداد و علاقهمند و داراى توان كار است. ما اين ثروت را داريم؛ اصل اين است. اگر يك ملتى اين نيروى انسانى را داشت، ميتواند ثروتهاى طبيعى خودش را هم استحصال كند و در خدمت ملت قرار دهد؛ اما اگر اين را نداشت، ثروتهاى طبيعىاش هم در خدمت ديگران قرار خواهد گرفت؛ براى ديگران بيشتر سود خواهد داد تا براى خود او. ما بحمداللَّه اين ثروت را داريم.
خوشبختانه فضاى عمومى كشور، فضاى كار است؛ فضاى تلاش است؛ فضاى همدلى است؛ اين به بركت مجاهدتهائى است كه قبلاً انجام گرفته است. امروز جمعى از خانوادههاى شهداى اين منطقه هم در اين جمع حضور دارند. حتماً بايد بدانيم كه آنچه امروز ما موفقيت به دست مىآوريم، به بركت مجاهدت شهيدان و خون شهيدان و ايثار شهيدان است؛ شهيدان، جانبازان، ايثارگران. بعضى به ميدان جنگ رفتند، جانهاى خودشان را هم عرضه كردند، اجر ايثار فىسبيلاللَّه را بردند؛ اگرچه خداى متعال جانهاى اينها را بحمداللَّه حفظ كرده است و اينها در خدمت انقلاب و در خدمت كشور قرار دارند. اين ايثارگرىها و اين مجاهدتهاست كه امروز ملت ما را به اين عزت و به اين توانائى رسانده است و به او فرصت داده است كه بتواند اين كارهاى بزرگ را انجام دهد.
از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه انشاءاللَّه روزبهروز بر عزت و قدرت و پيشرفت ملت ايران بيفزايد و به همهى ما توفيق بدهد كه سهم خودمان را در اين كار عظيمِ همگانى به انجام برسانيم و خداى متعال را از خودمان راضى كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
پیشرفت اقتصادی را بدون رشد معنویت نمیخواهیم!
نامگذاری سال 1390 بیانگر عزم جدی رهبر انقلاب برای طراحی الگوی اسلامی-ایرانی در دهه پیشرفت و عدالت است. اما همانطور كه ایشان در سخنرانی روز اول فروردین در شهر مشهد اشاره كردند، نباید نامگذاری هر سال به اسبابی برای تبلیغات روزافزون و بهكارگیری كلمات پرطمطراق و شعارسازی مضاعف تبدیل شود. چراكه این نوع برخورد میتواند بر ضد این حركت تبدیل شود و از اثرگذاری آن بكاهد. از مسئولان امر و دستگاههای متولی انتظار میرود تا عمق معانی نهفته در این جهتگیری هوشمندانه را درك كنند و برای اجراییسازی آن برنامهریزی كنند و با طراحی شاخصهای راهبردی و كمّی، امكان ارزیابی و نقد برنامههای اجرایی را فراهم سازند.
جهاد اقتصادی صرفاً به مفهوم پیشرفت اقتصادی و حركت رو به رشد متغیرهای كمی اقتصادی نیست، اگرچه نفس این نوع پیشرفت امری ممدوح و قابل تقدیر است. جهاد اقتصادی در چارچوب انگاره حركت جهادی و براساس فهم دقیق مفاهیم اقتصاد اسلامی قابل تبیین و تفسیر است. اقتصاد اسلامی بهطور موازی و هماهنگ، پیشرفت اقتصادی را همراه با رشد معنویت و توسعه مكارم اخلاقی تعریف كرده است و برای اجرای دقیق آن برنامهریزی میكند.
اهمیت معنویت و اخلاق در شاخصسازی اقتصادی
سادهاندیشی است كه برخی صرفاً در میان آمارها و دادههای اقتصادی غرق شدهاند و حركتهای این آمارها را شرح و بسط میدهند، اما برای رشد مكارم اخلاقی و معنویت شاخصسازی نكردهاند و همچنان خلأ این محور اصلی اقتصاد اسلامی نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال ستاندههای اجرای نهاد زكات در جامعه، صرفاً آثار توزیعی و عدالتگستری آن نیست بلكه مهمتر از این متغیرها، تحقق تزكیه و رضایت خدا و رسول او است كه به صلواتالرسول منتهی میشود. بنابراین در حركتهای مبتنی بر اقتصاد اسلامی علاوهبر رشد شاخصهای اقتصادی، سرمایههای معنوی اجتماعی نیز تكاثر مییابد.
جهاد اقتصادی زمانی در مسیر صحیح خود قرار میگیرد كه عملكرد نهادهای اقتصادی از انباشت ثروت در دست عدهای محدود جلوگیری كند و دسترسی امكانات تولید و رشد اقتصادی را برای همه میسر سازد و درآمدها و برخورداریها را براساس سعی و تلاش هر یك از عوامل تولید ارزشگذاری كند. همین امر اگر محور حركت جهادی در اقتصاد قرار گیرد، میتوان برای آن شاخصسازی كمی و معیارهای ارزیابی تعریف كرد.
پرهیز از سخنان شعارگونه
برخی از معیارهای مهم در این خصوص عبارتند از:
1. حق برخورداری برابر از فرصتها و امكانات تولیدی جامعه
2. تناسب پاداش، درآمد و برخوردای با سعی، تلاش و اثرگذاری هر یك از عوامل تولید
3. محاسبه اثربخشی فعالیت اقتصادی براساس میزان تحقق عمران و آبادانی در اقتصاد؛ چنانچه این معیارها به عنوان مبنا مورد قبول واقع شود، نظام ممیزی مناسبی برای ارزیابی عملكرد نهادهای اقتصادی كشور قابل تعریف خواهد بود. برای مثال باید بررسی نمود كه براساس این مبانی اندازه مناسب بخش پولی در رابطه با بخش حقیقی اقتصاد چگونه خواهد بود؟ آیا قیمتهای شكلگرفته در قیمت پولی با بخش حقیقی اقتصاد تناسب دارد یا برعكس موجب انحراف قیمتها در بخش حقیقی اقتصاد میشود؟ به همین ترتیب باید بررسی نمود كه نظام اداره كشور تا چه حد از این مبانی تأثیر میپذیرد؟ آیا عملكرد تكتك كارگزاران نظام اسلامی با این معیارها هماهنگی دارد؟ و آنان به تناسب استحقاق و درآمد توجه دارند یا این ارزشگذاریها برمبنای نظاماتی غیرحقیقی شكل گرفتهاند؟
منظور از ذكر این مثالها این است كه بعد از برنامهریزیهایی كه برای طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت و عدالت مطرح شده است، از سخنان شعارگونه پرهیز كنیم و چالشها به بیان مفاهیم، معیارها و شاخصها متوجه شود تا در نتیجه آن شاهد رشد و تعالی مناسب نظام اسلامی باشیم.
منبع:farsi.khamenei.ir
ابزارهاي سياست مالي از ديدگاه قرآن
از ديدگاه اسلام، سه ابزار براي اعمال برنامه هاي دولت و هدايت فعاليت هاي اقتصادي در مسير مطلوب و تأمين اهداف اقتصادي وجود دارد:
الف- ماليات ها
اگر نرخ ماليات هاي اسلامي را ثابت در نظر بگيريم (هرچند شواهد تاريخي به انعطاف پذيري آن گواهي مي دهد، نحوه يهزينه کردن آن تأثيرانبساطي و انقباضي بر اقتصاد مي گذارد. همچنين است سازوکار خودکاري که ماليات به نرخ ثابت به همراه دارد.
ب- مخارج دولت
دولت با افزايش حقوق کارمندان اداري، مخارج زيربنايي و پرداخت هاي انتقالي مي تواند قدرت خريد و تقاضاي مؤثرجامعه را بالا ببرد و به رشد و توسعه ي اقتصادي دامن بزند. تمام موارد هزينه همان طور که قبلاً گفته شد در قرآن آمده است.
ج-سياست درآمدي
دراين نوع سياست، دولت براي جلوگيري از تورم و رهايي از پيامدهاي زيان بار آن از راه تشويق و تهديد، مخارج بخش خصوصي را کاهش مي دهد. از ديدگاه قرآن، منع اسراف و تبذيرنوعي از سياست درآمدي است (حکيمي، 1373، 3 /133).
محدود کردن مخارج مصرفي،امکانات و منابع مالي را از مخارج مصرفي به سرمايه گذاري هدايت مي کند.جلوگيري از احتکار و مبارزه با تورم و رباخواري، سرمايه ها را به مسير مفيد و اقتصادي مي کشاند.
تأثيرسياست هاي مالي بر اقتصاد (از ديدگاه قرآن)
مي دانيم که ماليات، اثر انقباضي و مخارج، اثر انبساطي دارد. به اين معنا، افزايش ماليات، باعث مي شود که بخشي از درآمد مردم به دولت منتقل شود و مخارج مصرفي مردم کاهش يابد. اگر مردم کاهش در مصرف را از پس انداز جبران نکنند، قدرت خريد و به دنبال آن تقاضا تنزل مي يابد.
در مقابل، مخارج دولت اعم از هزينه هاي سرمايه گذاري، پرداخت هاي انتقالي و مصارف اداري، اثر انبساطي دارد. افزايش مخارج به معناي توزيع قدرت خريد در جامعه مي باشد؛ مثلاً وقتي دولت خدمات آموزشي را گسترش مي دهد يا حقوق کارمندان را بالا مي برد، بايد مخارجش را افزايش دهد. اين هزينه ها در قالب حقوق و دستمزد به جامعه منتقل مي شود و مردم بخشي از اين درآمد اضافي را به کالاهاي مصرفي اختصاص مي دهند. در صورتي که توليد و عرضه کالاها انعطاف ناپذير باشد،شکاف ميان عرضه و تقاضا به تورم و افزايش سطح عمومي قيمت ها منجر مي شود.
دراين جا تأثيرسياست مالي بر برخي از متغيرها را ارزيابي مي کنيم.
الف-تأثيرسياست مالي بر توزيع درآمد
به طورکلي نرخ ماليات (خمس، زکات، جزيه و خراج) يکنواخت است و تنها در يک مورد، يعني زکات گوسفندان، نزولي مي باشد. از آنجا که خمس به عنوان اصلي ترين بخش ماليات اسلامي، بعد از کسر مخرج سالانه به افراد تعلق مي گيرد، در واقع ماليات برپس انداز مي باشد که خانواده هاي کم درآمد از پرداخت آن معاف مي باشند و تنها ثروتمندان بايد يک پنجم پس انداز خود را درقالب خمس بپردازند. حال آن که مهم ترين مورد مصرف آن فقرا و نيازمندان هستند که اين امر، توزيع درآمد را بهبود مي بخشد.
اما زکات، جزيه و خراج، ماليات هايي مي باشند که در اقتصاد معيشتي کاربرد دارند و با توجه به نرخ ناچيز آن نزديک به 1/20 يا 5 /2 درصد، در اقتصاد صنعتي از اهميت و جايگاه قابل توجهي برخوردار نيست (مدرسي طباطبايي،
1363، 50-20) درهر صورت اين ماليات به دليل معافيت خانواده هاي کم درآمد و پرداخت آن به نيازمندان، همانند خمس، توزيع درآمد را بهبود مي بخشد و جامعه را به برابري بيشتر هدايت مي کند.
ب- تأثير سياست مالي بر مصرف، پس انداز و سرمايه گذاري
درآمد قابل تصرف (درآمد بعد از کسر ماليات)،به دو قسمت مصرف و پس انداز تقسيم مي شود.برهمين مبنا، وقتي گفته مي شود ميل نهايي به مصرف اقشار کم درآمد بالاست، يعني ميل نهايي به پس انداز آنها پايين است.دراقتصاد اسلامي، ماليات، سبب انتقال درآمد از گروه هاي پردرآمد به اقشار آسيب پذير جامعه مي شود. اين مسأله سرمايه گذاري مضراست؛ يعني انتقال درآمد به فقرا سبب کاهش پس انداز و کمبود منابع سرمايه گذاري مي گردد.
از طرفي تمام پس اندازها سرمايه گذاري نمي شود، ولي اسلام با منع کنز(گنج نمودن) و غيرفعال نگاه داشتن پس انداز، براساس آيه «الذين يکنزون الذّهب و الفضّه و لا ينفقونها في سبيل الله فبشّرهم بعذاب اليم» (توبه، 34)؛کمبود پس انداز را جبران مي کند و باعث مي شود که تمام پس اندازها سرمايه گذاري شود.
بنابراين، ماليات هاي اسلامي سطح درآمد گروه هاي کم درآمد را بالا و قدرت مصرف آنها را افزايش مي دهد. با اين رويکرد، پس انداز کاهش مي يابد ولي با منع اسراف، در کنار بستن ماليات بر پس اندازهاي غيرفعال، حجم پس انداز و سرمايه گذاري را بهبود مي بخشد. در نهايت، نمي توان ادعا کرد که توزيع درآمد به نفع گروه هايي که ميل نهايي به مصرف بالا دارند، باعث کاهش در پس انداز مطلوب (سرمايه گذاري) مي شود.
ج- تأثير سياست مالي بر تثبيت اقتصادي
امروزه سعي مي شود با استفاده از ابزارهاي سياست مالي و پولي روند رشد اقتصادي را با ثبات و پايدار سازند و از نوسانات شديد در جهت مثبت و منفي جلوگيري کنند؛زيرا رشد خيلي شديد همراه با تورم افسار گسيخته بعد از کوتاه
زماني به رکود خواهد انجاميد. به عبارتي، هم تورم و افزايش سطح عمومي قيمت ها هزينه هايي دارد و هم رکود؛ تورم باعث افزايش اختلاف طبقاتي، تشديد نابرابري به نفع سرمايه داران و به زيان دريافت کنندگان حقوق و دستمزد و اشخاص آسيب پذير مي شود،ولي در وضعيت رکود بيکاري تشديد و انگيزه ي سرمايه گذاري و توليد از مردم گرفته مي شود، رشد اقتصادي متوقف و توليد ملي تنزل پيدا مي کند. به همين دليل، دولت ها با استفاده از سياست هاي اقتصادي مناسب، نوسانات اقتصادي را به حداقل کاهش مي دهند.
اما نرخ ماليات، در اقتصاد اسلامي به گونه اي تعيين شده است که به صورت خودکار باعث تثبيت اقتصاد مي شود و از نوسانات جلوگيري مي کند. گذشته از اندک نوسانات، نرخ ماليات اسلامي ثابت مي باشد، مثلاً نرخ خمس 20 درصد از پس انداز سالانه مي باشد؛ نرخ زکات بر محصولات کشاورزي نظير گندم،جو، خرما و کشمش آبي 5 درصد و در ديمي 10 درصد مي باشد و بر طلا و نقره 5 /2 درصد.
ماليات يکنواخت و با نرخ ثابت اين ويژگي را دارد که با افزايش درآمد،افزايش و با کاهش درآمد، کاهش مي يابد؛ يعني زماني که اقتصاد به سياست مالي انقباضي نياز دارد، ميزان خمس و زکات افزايش و زماني که به سياست انبساطي مالي احتياج است، ماليات وصول کاهش مي يابد. بدين ترتيب، ماليات اسلامي همراه خود تثبيت کنندگي دارد که در بحران هاي اقتصادي وارد عمل مي شود.
بنابراين، عليرغم ثابت پنداري نرخ ماليات اسلامي، اگر براساس برنامه اي دقيق، از ثروتمندان و پس انداز کنندگان، زکات، خمس (از نظر شيعه)، جزيه، خراج و... وصول، و به فقرا و بيچارگان، در راه ماندگان، بي سرپرستان، و در راه آزادسازي بردگان، اداي دين بدهکاران و فعاليت هاي زيربنايي و اجتماعي هزينه شود، عدالت اجتماعي را تأمين مي کند و به رشد و توسعه اقتصادي دامن مي زند و دورنماي آينده را لذت بخش و دلپذيرتر و بلنداي سعادت و کمال را تسحيرپذير مي سازد.
نتيجه گيري
نظر به التفات دولت ها به مسأله اقتصاد و وضع سياست هاي مالي در جهت بهبود توليد،توزيع و افزايش مطلوبيت در مصرف، ضرورت بازخواني سياست هاي مالي از منظر ديني اهميت مي يابد.
اگرچه بازخواني سياست هاي مالي در اسلام خارج از حوصله يک مقاله است و نياز به بررسي گسترده و در عرصه ي قرآن و سنت دارد، ليکن قرآن به عنوان يک منبع بنيادين متضمن اصول راهبردي که در صور برنامه ي مطالعه قرار دارد، راه گشاي بسياري از معضلات اقتصادي جامعه ديني در عرصه نيازهاست.
نگرش اصولي قرآن به اهداف و ابزار سياست هاي مالي به گونه اي که مي تواند در همه ي اعصار پاسخ گوي نيازهاي نو شونده جوامع خود باشد، چنان که با پيروي از اصول جامع، مترقي و همه سويه آن، رابطه ي فقر و غنا به کمترين درجه خود تنزل يابد و چرخه ي اقتصاد ملي و مردمي را در جهت بهبود مسائل اقتصادي و افزايش درآمد و در نتيجه کمک به تحقق اهداف انساني به حرکت وادارد.
منابع و مأخذ
1) قرآن کريم.
2) امام خميني (بي تا)، البيع، بي جا.
3) حکيمي، محمد رضا (1373)، الحياه، ترجمه ي احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
4) طالقاني، سيد محمود (1350)، پرتوي از قرآن، تهران.
5) مدرسي طباطبايي (1363)، مقدمه اي بر نظام مالياتي و بودجه در اسلام انتشارات هجرت.
نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.
نويسنده:محمد امير نوري کرماني
چکيده
نويسنده با تأکيد بر اين که آن چه دولت ها در قالب سياست مالي به عنوان اهداف اقتصادي- اجتماعي اجرا مي کنند،در قرآن به شکل بسياردقيق و انساني تر آمده است،بحث خود را آغاز نموده است.
وي با مروري به اهداف سياست هاي مالي چون تخصيص منابع، توزيع مجدد در آمد، تثبيت اقتصادي و تأمين بودجه دولت به اهداف قرآني مي پردازد که از آن جمله اند: آزادي انسان ها، توزيع مجدد در آمد، سرمايه گذاري زيربنايي و تأمين بودجه با اتکا بر اصل بنيادين عدالت.
شکي نيست که تحقق اهداف نياز به ابزارهايي براي وصول به آنها دارد و اين امر از نظر قرآن نيز دور نمانده است، چنان که نويسنده اظهار مي دارد
اين ها عبارتند از:ماليات ثابت و متغير، سياست درآمدي مبتني بر سطح اسراف و تبذير و هزينه هاي دولت از طريق ايجاد تعادل و توازن در سطح عمومي جامعه.
نکته اي که در اين رابطه خاطر نشان مي گردد اين است که ماليات اثر انقباضي در کاهش مصرف مردم دارد و هزينه هاي دولت اثر انبساطي در جامعه به بار خواهد آورد و در پي آن تعادل مطلوبي به وجود مي آيد.
واژگان کليدي: ماليات، صدقات، سياست مالي، اهداف اقتصادي، جامعه ديني.
مقدمه
تا يک قرن قبل،اهميت و جايگاه سياست مالي و پولي دراقتصاد ترديد پذير بود و تأثير مثبت دخالت دولت بر اشتغال، تورم، بيکاري، توزيع درآمد، تخصيص منابع، رشد و توسعه ي اقتصادي، پس انداز، سرمايه گذاري و کارايي اقتصاد، انکارپذير.
کم نبودند انديشمنداني که آموزه هاي انساني پيشوايان دين را به چالش مي کشيدند و حمايت از نيازمندان را مخالف قانون طبيعت مي شمردند و دخالت دولت در جهت توزيع مجدد درآمد و تخصيص منابع و تحت پوشش قرار دادن اقشار کم درآمد را ناروا و دخالت ناصواب در نظام عرضه و تقاضا مي پنداشتند،ولي امروزه تأثير دخالت ارشادي دولت در بهبود توزيع و توليد و افزايش مطلوبيت در مصرف، انکارناپذير است.
بدين ترتيب، اگر بيشتر به آثار اقتصادي و اجتماعي دستورات وتوصيه هاي ديني در رابطه با توليد، توزيع و مصرف نگرشي منفي وجود داشت، امروز چنين نيست. در واقع، ايجاد سازمان هاي تأمين اجتماعي و راه اندازي برنامه هاي حمايتي، با استفاده از ابزارهاي سياست پولي و مالي و مديريت و برنامه ريزي دولت ها به منظور ايجاد اشتغال، مبارزه با بيکاري و تورم، گوياي ضرورت
دخالت در دولت ها در جهت دست يابي به رشد و توسعه ي اقتصادي همراه با کاهش شکاف طبقاتي است.
آن چه دولت ها درقالب سياست مالي به عنوان اهداف اقتصادي- اجتماعي اجرا مي کنند، در قرآن به شکل بسيار دقيق و انساني تر آمده است.
در اين نوشتار ضمن اشاره به اهداف، ابزار و تأثير سياست مالي در اقتصاد معاصر، ديدگاه قرآن و اسلام را در اين موارد بررسي مي کنيم.
سياست مالي عبارت است از دخالت دولت در اقتصاد با استفاده ازابزارهاي مالي به منظور بهبود در توزيع درآمد، تخصيص منابع، تثبيت و توسعه اقتصادي
قبل از بحران 1929-1933 م، در کشورهاي صنعتي، اقتصاددانان بر اين باور بودند که دولت نبايد در اقتصاد دخالت کند و نبايد درحمايت ازگروه هاي آسيب پذير، ايجاد فرصت برابر ورقابت عادلانه وارد عمل شود، ولي ظهور آن بحران و تنش هاي اجتماعي به دليل غيرانساني و تحمل ناپذيري محيط کار و فقر و بيچارگي کارگران،نشان داد که از دست نامرئي کلاسيک ها کاري ساخته نيست. از ميان بحران ها و به دنبال اعتراضات انديشه وران، که به شرايط غيرانساني محيط کار معترض بودند و رشد روزافزون کمونيسم در غرب، کينز، اقتصادانان بزرگ انگليسي، ظهور کرد. او براي خروج از بحران و بهبود وضعيت اقتصادي، توزيع مجدد درآمد را مؤثرشمرد و فراهم سازي امکان مصرف بيشتراقشار کم درآمد را از زاويه يتقاضا، مفيد و براي خروج از رکود ضروري دانست (رشد و توسعه اقتصادي، بي تا، 2 /563، 5-680) از اين به بعد بود که سياست مالي به صورت جدي از زواياي مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
از ديدگاه اسلام، دخالت اقتصادي به منظور کارسازي مصرف متوسط براي همه ي مردم، جلوگيري از اسراف و زياده روي ثروتمندان،هدايت پس اندازها به سرمايه گذاري هاي زيربنايي و توليدي، فراهم سازي زمينه براي آزادي انسان ها و رهايي از دست اربابان زور و تزوير رهنمون شدن او به سمت
قله هاي بلند سعادت و تقرب به پروردگار توصيه مي شود.
اهداف سياست هاي مالي
اهداف سياست هاي مالي، با توجه به شرايط اقتصادي و چالش هاي سياسي، از کشوري به کشور ديگر مي تواند متفاوت باشد، ولي در اينجا به چند مورد اصلي بسنده مي کنيم.
1)تخصيص منابع
فعاليت هاي اقتصادي، براساس نظام عرضه و تقاضا، ممکن است در مسيري حرکت کند که باب طبع حکومت نباشد، يا با مصالح ملي همسو نباشد. به عنوان مثال دولت مي خواهد کالاهاي اساسي مورد نياز جامعه در داخل کشور توليد شود، ولي توليد کنندگان براساس منفعت خواهي شخصي ترجيح دهند کالاهاي لوکس و تجملي توليد کنند. در اين صورت از طريق بستن ماليات بر کالاهاي لوکس، دولت مي تواند روند تخصيص منابع را تغيير دهد و توليد کالاهاي اساسي را ترويج کند.
2) توزيع مجدد درآمد
دولت ها معمولاً سعي مي کنند ازطريق بستن ماليات بر کالاهاي لوکس، که طبقات مرفه جامعه مصرف مي کنند، و نيز توزيع آن در قالب يارانه به گروه هاي کم درآمد،عدالت اجتماعي را تحقق بخشند. همچنين از طريق بستن ماليات هاي مستقيم تصاعدي و نسبي مي توانند به توزيع مجدد درآمد کمک کنند.
3) تثبيت اقتصادي
به هردليل،به ويژه هنگام اجراي سياست توسعه اقتصادي، تورم پديد مي آيد. دولت براي جلوگيري از تورم، سياست انقباضي مالي را در پيش مي گيرد؛ يعني ماليات را افزايش مي دهد و از اين طريق تقاضاي مصرفي مردم را کاهش داده
نظام عرضه و تقاضا را به تعادل نزديک مي کند، يا در هنگام رکود اقتصادي، سياست انبساطي مالي را به کار مي گيرد، و ازراه افزايش در مخارج دولتي و با کاهش ماليات و در نهايت افزايش تقاضاي مؤثر،اقتصاد را از رکود خارج مي کند.
4) تأمين بودجه ي دولت
دولت براي اداره ي جامعه نياز به منابع مالي دارد. ماليات ها، مطمئن ترين و مناسب ترين منبع مالي دولت است و با استفاده از آن مي توان مخارج سرمايه گذاري هاي زيربنايي نظير جاده ها، فرودگاهها، نيروگاهها، بهداشت، آموزش و پرورش و غيره را تأمين کرد.
اهداف سياست مالي از ديدگاه قرآن
1) آزادي انسان ها
از ديدگاه اسلام، انسان محور تمام فعاليت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است. تمام برنامه ها و امکانات بايد در مسيري هدايت شود که راه رشد و کمال او را فراهم کند، زنجيره هاي اسارت و بردگي جسمي و فکري را از دست پا و فکر او بگسلاند. در آيه ي 60 سوره ي توبه درباره يموارد مصرف زکات، چنين آمده است: «انمّا الصّدقات للفقراء... و في الرّقاب و الغارمين»؛صدقات (زکات) به فقرا، .. تعلق مي گيرد و همچنان در راه آزادي بردگان و اداي بدهي بدهکاران و.. هزينه مي شود.
اين آيه،سياست مالي را از زاويه ي توزيع و هزينه کردن ماليات اسلامي بيان مي کند و نشان مي دهدکه رهايي انسان ها از بردگي از اهداف آن است. همچنين است زدودن زمينه هاي بردگي، زيرا در صدر اسلام بسياري از بردگان، بدهکاراني بودند که قدرت اداي ديون خود را نداشتند.(طالقاني، 1350، 2/ 252.اسلام،با استفاده از ابزار سياست مالي و اداي دين مديونان (الغارمين) زمينه ي بردگي را از جامعه مي زدود.
2)توزيع مجدد درآمد
شکي نيست، انسان ها استعداد و توانايي هاي متفاوت دارند. در اين ميان تعدادي پير،ازکارافتاده، بيمار و بي سرپرست مي باشند. از ديدگاه اسلام، درآمد و ثروت متفاوت قابل پذيرش است، ولي دولت و مردم موظفند تا به از کار افتادگان و نيازمندان،درحدي کمک کنند که نياز يک ساله آنها رفع شود.
قرآن، گروه هاي نيازمندي را که بايد از ماليات (خمس و زکات) به آنها کمک شود نام مي برد:
در آيه ي60 سوره ي توبه آمده است: «انّما الصّدقات للفقراء و المساکين... و ابن السّبيل فريضه من الله»؛ازجمله گروه هاي مستحق زکات، نيازمندان و بيچارگان و در راه ماندگان هستند که بر مؤمنان واجب است به ياري آنها بشتابند.
در آيه ي41 از سوره ي انفال مي خوانيم: «واعلموا انّما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السّبيل»؛ بدانيد که هرچه به شما غنيمت و فايده رسد، خمس آن مال خدا و رسول و خويشان او يتيمان و فقيران و در راه ماندگان است.
آيه ي 7 سوره ي حشر، که در رابطه با هزينه کردن في ء آمده،تعابيري مشابه آيه ي 41 سوره ي انفال دارد و از همان شش مورد مصرفي نام مي برد که در آيه ي خمس آمده است؛با اين تفاوت که در سوره ي حشر، اولاً علت اعمال سياست مالي و توزيع ماليات ميان نيازمندان، يتيمان و در راه ماندگان را بيان مي کند:«کي لا يکون دوله بين الاغنياء منکم»؛(توزيع مجدد درآمد) به اين خاطر است که ثروت در دست اغنيا متمرکز نشود،ثانياً، به دنبال آيه (درآيه ي بعدي) به مصداق بارز ابن اسبيل اشاره مي کند:«للفقراء المهاجرين الّذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم»؛ از جمله موارد مصرف انفال،فقراي مهاجراست؛آنها که به دليل اخراج از سرزمين و جدايي از اموال و دارايي خود نيازمند شده اند.
بدين ترتيب، دولت در فرايند برقراري عدالت و برابري در مصرف،بايد به نيازمندان، بي سرپرستان و مهاجراني که به سبب ظلم و ستم از سرزمين خود آواره شده اند، کمک کند و اين کمک در حدي باشد که مخارج سالانه آنها را
کفايت کند.
3) سرمايه گذاري هاي زيربنايي
سرمايه گذاري در بخش هايي که بازدهي مستقيم ندارد و بخش خصوصي دراين گونه فعاليت ها ازخود علاقه و رغبت نشان نمي دهند، مانند ساختن جاده ها و بزرگ راهها،نيروگاهها، راه اندازي بنادر و فرودگاه از منابع خمس و زکات مي توان مخارج اين گونه سرمايه گذاري ها را تأمين کرد.
درآيه ي خمس و انفال آمده: «فان الله خمسه و للرّسول و لذي القربي»؛ هزينه کردن خمس در راه خدا همان سبيل الله است که در آيه ي 60 سوره ي توبه آمده است، يعني تأمين مخارج ساختن راه ها،پلها، فرودگاهها و..
نام بردن پيامبر (ص) و ذي القربي در اين فهرست، نه به معناي مالکيت شخصي، بلکه گوياي صلاحيت آنها در رابطه با هزينه کردن خمس، زکات و انفال مي باشد (امام خميني، بي تا، 2 /280-200) هزينه کردن در زمينه ي آموزشي و بهداشت از اصلي ترين موارد مصرف خمس است. از همين دست است تأمين مخارج کارمندان، و «والعاملين عليها» و کمک هاي بلاعوض به افراد غيرمسلمان و حکومت هاي ديگر براساس عواطف انساني و مصالح اجتماعي،«والمؤلفه قلوبهم»
4) تأمين بودجه
تأمين بودجه، به همان اندازه ضروري است که حکومت ضرورت دارد تأمين مخارج کارمندان بخش عمومي، کمک به دولتها و افراد براساس مصالح اجتماعي، تأمين هزينه ي سرمايه گذاري هاي زيربنايي و.. نياز به وصول ماليات دارد.
اهداف تخصيص منابع و تثبيت اقتصادي، بر تجربيات بشري و مصالح عمومي مبني است. اين اهداف تا جايي قابل پذيرش است که با اصول ديگر در تضاد نباشد. به عبارتي، از ديدگاه اسلام، عدالت اصل بنيادي است و بي شک
اهداف سياست مالي، نبايد مخالف اين اصل باشد.
منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.
ادامه دارد...
سخنان اهل بيت (ع) در بردارنده خير دنيا و آخرت است آن بزرگواران با رهنمودهاي گران بهايشان، هم شيوه هاي خوشبختي در دنيا را فرا راه پيروانشان قرار داده اند و هم شيوه هاي خوشبختي در آخرت را. آموزه هاي به جا مانده از هشتمين امام ما نيز، هم در بردارنده رهنمودهاي سامان بخشي به دنياي انسان هاست و هم به خوشبختي آخرت توجه دارد. بر اين اساس و به منظور آباداني دنياي آدميان، به انديشه هاي اقتصادي امام رضا(ع) اشاره مي شود. بررسي انديشه هاي اقتصادي امام هشتم(ع)، آنگاه اهميت بيشتري مي يابد كه بدانيم، يكي ازاهداف مقام معظم رهبري در نام گذاري سال 1389 به سال «همت مضاعف و كار مضاعف»، شكوفايي اقتصادي ايران است. در اين نوشتار به برخي ازاين انديشه هاي ناب اشاره مي كنيم.
1. كار و تلاش
كار وكوشش، قانون عام آفرينش براي شكوفايي اقتصادي و دست يابي به اهداف و آرزوهاي بلند است. خداوند در اين باره هيچ بخلي نورزيده است. هركه اين قانون را به درستي به كار گيرد، دنياي او رونق مي گيرد و شكوفا مي شود؛ اگرچه بر آييني جز آيين اسلام باشد. در مقابل، هركه از اين قانون مهم، غفلت كند و آن را ناديده انگارد و وانهد، دچار تنگنا، عقب ماندگي و تهي دستي خواهد شد؛ اگرچه مسلماني شيعي و داراي مكتب «اثني عشري» باشد و گرچه شب و روز خويش را به دعا و توكل و عبادت سپري كند.
امام رضا(ع) به خوبي از اين قانون آگاه بود، چنان كه سامان بخشيدن به دنياي انسان ها را در گرو پاي بندي به اين قانون مي دانست. در نتيجه، آنها را به كار و كوشش فرا مي خواند. احمد بن ابي نصر بَزّنطي مي گويد: «به امام رضا(ع) گفتم: كوفه به من نمي سازد و زندگي در آن همراه با مضيقه است. زندگي ما در بغداد بود و درآنجا در روزي برمردم گشاده است. حضرت فرمود: «اگر مي خواهي بيرون بروي برو؛ چرا كه امسال، سال آشفته اي است و مردمان را چاره اي جز طلب روزي و كوشش براي به دست آوردن معيشت خوب نيست. پس طلب و كوشش را براي به دست آوردن امكانات زندگي از دست مده».(1)
از ديدگاه امام رضا(ع)، ارزش معنوي كار چنان است كه مقام كارگر را فراتر از مقام مجاهدين في سيبل الله (جهادگران در راه خدا) مي داند و مي فرمايد: «ان الذي يطلب من فضل يكف به عياله اعظم اجراً من المجاهد في سبيل الله؛ آن كه با كار و كوشش، در جست و جوي مواهب زندگي براي تأمين خانواده خويش است، پاداشي بزرگ تر از مجاهدان راه خدا دارد».(2)
«تنها تن آدمي نيست كه به كار نياز دارد، بلكه رشد روح او وقواي معنوي و فكر و فرهنگ و تربيت او نيز بستگي به كار دارد و بي كاري، بر معنويت آدمي نيز آثاري زيان بار مي گذارد. اگر آدمي، هر چه را كه نياز دارد،دراختيار داشت و طبيعت، آماده و ساخته پرداخته به او مي داد و در نتيجه، اوقات خود را پيوسته به بي كاري و فراغت مي گذراند، به فساد و تباهي كشيده مي شد و ناگزير نيرو و انرژي خود را در راه هايي صرف مي كرد كه به نابودي خود هم نوعانش مي انجاميد».(3)
2. پرهيز از اسراف
اسراف، سرگراني با خداوند و نعمت هاي اوست. آن كه در به دست آوردن حتي لقمه اي نان، «ابر و باد و مه خورشيد و فلك» و ده ها عامل پيدا و پنهان ديگر را مؤثر مي داند، هرگز اسراف نمي كند. در حقيقت، اسراف، پشت پا زدن بي توجهي و بي حرمتي به همه عوامل ياد شده است.
هرگز شكوفايي و رونق اقتصادي، با اسراف و هدر دادن بيهوده اموال امكان پذير نيست، و هرگز شخص و ملت اسرافكار، به رشد اقتصادي نخواهد رسيد. از اين رو، اسراف، آفت كار نيز به شمار مي آيد، زيرا آن كه هم كار مي كند و هم اسراف، مانند آن است كه در صندوقي كه ته ندارد، پول مي ريزد و بديهي است ثروتي براي اندوخته نخواهد شد و پيشرفتي نخواهد كرد. اسراف، عامل اصلي فقر و تهي دستي نيز به شمار مي رود. از ديدگاه عرفاني، نعمت هاي پروردگار ادراك و شعور دارند و آنگاه كه بي توجهي فرد را به خود حس كنند، رخت بر مي بندند و فرد را از نعمت ها محروم مي كنند. در مقابل، اگر از انسان توجه، احترام و ارزش ببينند، نه تنها مهمان سفره زندگي او خواهند شد، بلكه نعمت هاي ديگر را نيز به سوي خويش فرامي خوانند. در نتيجه، نعمتي برنعمت شخص افزوده مي شود.
با توجه به آنچه گفته شد، امام رضا(ع) تباه سازي اموال را پديده اي ناپسند مي داند، دوستنان و پيروان خويش را از اين پديده نامبارك باز مي دارد و مي فرمايد: «ان الله يبغض... اضاغة المال؛ خداوند، تباه سازي اموال را دشمن مي دارد.» (4) «گفتني است تباه كردن اموال و تضييع آنها كه در اين روايت آمده، مفهوم گسترده اي دارد و هر نوع تباهي و نابودي و فساد در اموال را شامل مي گردد. تباهي و تضييع، ممكن است براثر علت هايي چند پديد آيد كه از جمله آنها عبارتند از: اسراف كاري و مصرف بيش از اندازه، بي اطلاعي و نبود تخصص و مهارت در مديريت هاي مالي، كوتاهي و سهل انگاري در به كارگيري اموال و مانند آنها كه موجب مي شوند تا سرمايه زندگي تباه شود و موجب فقر و تهي دستي گردد و حتي سير و حركت معنوي انسان نيز دست خوش تزلزل شود. با توجه به كليت سخن امام رضا(ع) اگر در امور اقتصادي و مسائل مالي، برنامه ريزي درست و حساب شده اي انجام نگيرد، تضييع مال خواهد بود و اگر در داد و ستدها نيز دقت لازم به كار نرود و غبن صورت گيرد، اموال، تباه خواهد شد.»(5) از اين رو، امام رضا(ع) هدر دادن و تباه ساختن اموال را، مصداقي از فساد دانسته و فرموده است: « من الفساد قطع الدرهم و الدينار و طرح النوي؛ تكه تكه كردن درهم و دينار (يا هر پولي ديگر) و دورافكندن هسته خرما(كه ممكن است بذر نخلي در آينده شود)، از جمله كارهاي فاسد ونادرست است».(6)
3. ميانه روي در مصرف
از فضيلت هاي مهم اخلاقي، ميانه روي در همه كارها به ويژه ميانه روي در مصرف است. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «واقصد في مشيك؛ در رفتارت ميانه رو باش!» (اسراء : 29) همچنين در آيه اي ديگر مي فرمايد: «والذين إذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا وكان بين ذلك قوامًا و آنان كه چون انفاق مي كنند، اسراف نمي ورزند و خست نمي كنند، بلكه ميان اين دو، راه اعتدال و ميانه را برمي گزينند». (فرقان:67)
در اهميت ميانه روي و ناروا بودن افراط و تفريط همين بس كه افراط و تفريط، از نشانه هاي ناداني شمرده شده و حضرت علي(ع) فرموده است: «لاتري الجاهل اماّ مفرطاً او مفرطاً؛ نادان را نبيني جز آنكه يا افراط مي كند يا تفريط.»(7) شيخ محمود شبستري در اين باره زيبا سروده است:
همه اخلاق نيكودر ميانه است
كه ازافراط و تفريطش كرانه است
ميانه چون صراط مستقيم است زهر دو جانبش جحيم است
از ديدگاه امام هشتم(ع) هم كسي كه در مصرف، به خود و خانواده خود سخت مي گيرد و در مصرف، خست مي ورزد، از جاده مستقيم بيرون است و هم آن که اسراف كرده و زياده روي مي كند. امام رضا(ع)، هر دو شيوه را ناپسند مي شمارد. يكي از ياران امام هشتم(ع) مي گويد: از امام رضا(ع) درباره چگونگي تأمين مخارج خانواده جويا شدم. فرمود: «مخارج خانواده، حد وسط است ميان دو روش ناپسند.» گفتم: «فدايت شوم، به خدا سوگند! نمي دانم اين دو روش چيست؟ فرمود: «دو روش ناپسند، اسراف و خست است. آيا نمي داني كه خداوند بزرگ، اسراف(زياده روي) و اقتار (خست گيري) را ناخوشايند مي دارد و در قرآن مي فرمايد:«آنان كه هرگاه چيزي ببخشند، نه زياده روي مي كنند و نه خست مي ورزند و ميانگين اين دو را در حد قوام برمي گزينند».(8)
«از ديدگاه امام رضا(ع)، تصرفات شخص در اموال خويش، محدود است؛ يعني اين گونه نيست كه حال كه اموال انسان ملك اوست و به وي تعلق دارد، بتواند در آنها هرگونه كه خواست، تصرف كند، بلكه تصرف اوبايد در حد ميانه و متعادل و به دور از اسراف و خست باشد. او هم اجازه ندارد كه خست ورزد و در مصرف بر خود سخت گيرد و هم مجاز نيست كه اموال خويش را ريخت و پاش نمايد. امام رضا(ع) در پايان سخن خويش به كلام خداوند استدلال فرمود كه در آن واژه «قوام» آمده است. مقصود از قوام؛ يعني آن استواري و اقتصادي كه موجب سامان يافتن زندگي همه افراد مي شود كه در آن، نه كسي محروم ماند و نه كسي بي حساب برخوردار گردد. روشن است كه هر چيز آنگاه مي تواند عامل «قوام» باشد و زمينه استواري چيز ديگري را فراهم آورد كه در موضع مناسب خود قرار گيرد و موضع مناسب، همان حد ميانه و دور بودن از اسراف و خست است. اسراف و اقتار (خست) كه دو سوي حد ميانه است، ضد قواميت مال است؛ يعني مايه قوام و سامان يابي فرد و جامعه نيست، بلكه همين مال كه عامل بقا و قوام است، در حال افراط و تفريط، عامل تباهي و هلاكت فرد و جامعه خواهد بود. بقاء و دوام و قواميت، در حد ميانه و اعتدال است».(9)
گشته است در ميانه روي، عمر ما تمام ما از پل صراط همين جا گذشته ايم
صائب
پي نوشت ها :
1. محمدرضا محمود و محمد حكيمي، الحياة، ج 6، ص 468.
2. حسن بن علي بن شعبه حراني، تحف العقول، ص 808.
3. محمد حكيمي، معيارهاي اقتصادي تعاليم رضوي، صص 224 و 225.
4. تحف العقول، ص 804.
5. معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي(ع)، صص 143 و 144.
6. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 167.
7.نهج البلاغه، حكمت 70
8. شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج 2، ص 622.
9. معيارهاي اقتصادي در تعاليم رضوي(ع)، صص 83. 88 و91.
منبع:نشريه اشارات- شماره137