کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
کد خبر: ۲۹۳۲۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۸
برترینها*

امام خمینی (ره) در هواپیما +عکس  

 
رهبر کبیر انقلاب لحظاتی قبل از خروج از هواپیما و بازگشت به کشور در 12 بهمن 1357؛ 37 سال پیش در چنین روزی امام خمینی(ره) پس از 14 سال تبعید به ایران بازگشت و در تهران مورد استقبال میلیون ها نفر قرار گرفت.
 
فرادید: رهبر کبیر انقلاب لحظاتی قبل از خروج از هواپیما و بازگشت به کشور در 12 بهمن 1357؛ 37 سال پیش در چنین روزی امام خمینی(ره)  پس از 14 سال تبعید به ایران بازگشت و در تهران مورد استقبال میلیون ها نفر قرار گرفت.

ده روز پس از بازگشت امام (ره) به کشور انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. این عکس که امام را در هواپیما و لحظاتی قبل از پیاده شدن در فرودگاه مهرآباد نشان می دهد را "گابریل دوال" برداشته است. هادی غفاری، مرحوم صادق طباطبائی و موسوی خوئینی ها در این عکس قابل مشاهده هستند.

امام خمینی (ره) در هواپیما +عکس

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 5:03 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۹۳۴۲۸
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱
برترینها*

عکس‌: رهبری و آیت الله طالقانی، بهمن 57  

 
خش درس و عبرت پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری سه تصویر زیر را از رهبری، آیت الله جنتی و آیت الله طالقانی منتشر کرد که همه مربوط به بهمن 57 هستند.
 
خبر آنلاین: بخش درس و عبرت پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری سه تصویر زیر را از رهبری، آیت الله جنتی و آیت الله طالقانی منتشر کرد که همه مربوط به بهمن 57 هستند.
 
عکس‌های تاریخی از آیات خامنه‌ای و طالقانی در بهمن 57
 
عکس‌های تاریخی از آیات خامنه‌ای و طالقانی در بهمن 57
 
عکس‌های تاریخی از آیات خامنه‌ای و طالقانی در بهمن 57
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 5:00 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
 
 
کد خبر: ۲۹۳۴۳۸
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۷
برترینها*

عکس: هاشمی و روحانی در اتاق جنگ  

 
باشگاه خبرنگاران عکس زیر ( آیت الله هاشمی رفسنجانی و دکتر حسن روحانی) را در اتاق فکر جنگ منتشر کرد.
 
باشگاه خبرنگاران عکس زیر ( آیت الله هاشمی رفسنجانی و دکتر حسن روحانی) را در اتاق فکر جنگ منتشر کرد.

عکس: هاشمی و روحانی در اتاق جنگ
 
 
 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 4:54 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۲۹۳۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۵
برترینها*

موحدی کرمانی: اگر در انتخاب خبرگان اشتباه کنیم، فاتحه انقلاب خوانده می شود  

 
رئیس جامعه روحانیت مبارز گفت: اگر در انتخاب افراد اشتباهی رخ دهد در چنین شرایطی فاتحه انقلاب خوانده می‌شود.
 
پایگاه خبری انتخاب: آیت‌الله محمدعلی موحدی‌کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در همایش «عزت ملی» اظهار داشت: در این ایام در زمان انقلاب چیزی شبیه به معجزه در کشور رخ داده است و عنایت الهی شامل حال مردم شده است.

وی افزود: پیروزی ملت ایران در این ایام کمتر از غرق شدن فرعون و لشگریانش نیست. خداوند همه آنها را یکجا نابود کرد و حضرت موسی را به پیروزی رساند.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه انقلاب اسلامی ما چیزی شبیه نهضت حضرت موسی بود، گفت: در آن دوران شاه مرتب مردم را می کشت و مردم هم مرتب شهید می‌دادند و خسته نمی‌شدند. به خیابان‌ها می‌ریختند و در حمایت از امام و تنفر از شاه شعار می‌دادند. در هر مقطع منتظر نظر امام بودند وقتی امام می‌گفت صبر کنید صبر می‌کردند.

آیت‌الله موحدی کرمانی با اشاره به اینکه در آن دوران بسیاری از افراد نتوانستند منطق امام را در خصوص سرنگونی شاه هضم کنند، خاطرنشان کرد: برخی از افرادی که شاید صاحب نظر و اندیشه بودند می‌گفتند حرکت مردم و امام به جایی نمی‌رسد و درحالیکه امام می‌گفتند شاه بیرون می‌رود.

وی  تصریح کرد: در شرایطی که وضعیت کشور مشخص نبود و کشور دست شاه و بختیار بود. امام اعلام کرد که به ایران خواهد آمد و وقتی که بزرگان به امام راحل تذکر می‌دادند امام عزم خود را برای حضور در کشور محکم و قاطعانه اعلام کرد.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز افزود: وقتی نظام سلطه تصمیم گرفت که حکومت نظامی اعلام کند و نقشه داشتند تا امام و یارانش را دستگیر و از میدان بیرون کنند. امام فرمود حکومت نظامی را بشکنید و همه بیرون بریزید لذا توطئه آنها شکست خورد و همه اینها به خاطر استعانت خداوند و یاری خدا بود که براساس فرموده قرآن شامل حال مومنان می‌شود.

آیت‌الله موحدی کرمانی در ادامه با اشاره به مسئله انتخابات گفت: راه پیروزی در انتخابات را قرآن مشخص کرده است اصولگرایان باید راه‌ قرآن را به خوبی بشناسند و اگر از این راه وارد میدان شدند قطعاً پیروز شدند.

وی تأکید کرد: یکی از راه‌های رسیدن به پیروزی صدق است. وقتی خدا دید ما در مسیر خودمان ثابت قدم هستیم و راست می‌گوییم و حرکت و فعالیتمان برای دنیا نیست بلکه فقط برای خداست خود او ما را یاری و پیروز می‌کند.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به تصمیم اصولگرایان برای رسیدن به پیروزی در انتخابات گفت: در آستانه انتخابات گروه اصولگرایی شکل گرفت و همه برای رسیدن به پیروزی مصمم هستند. بنده در جلسات مختلف آنها اعلام کردم اگر خداوند ببیند ما در مسیرمان راست می‌گوییم و ثابت قدم هستیم ما را یاری می‌کند اما اگر دنبال دنیا و حزب و گروه خودمان باشیم نباید انتظاری از نصرت خدا و یاری او داشته باشیم.

آیت‌الله موحدی کرمانی با بیان اینکه توجه به دنیا و درنظر گرفتن نگاه‌های حزبی و گروهی سم کشنده فعالیت‌ ما در زمینه انتخابات است، تأکید کرد: در زمان پیامبر (ص) در هر زمانی خلوص و صدق از سوی مردم دیده می‌شد پیروزی مسلمانان رقم خورد اما جایی که این مسئله مورد توجه مسلمانان قرار نگرفت نهایتاً به شکست آنها و پیروزی کفار منجر شد.

وی در ادامه با اشاره به اینکه در ابتدای مسیر بررسی گروه‌های اصولگرا حدود 180 گروه اصولگرا که حامی انقلاب و رهبری بودند شناسایی شد، گفت: در نشستی نمایندگان این گروه‌ها حضور پیدا کردند و در نهایت شاخص‌ها و نحوه فعالیت اصولگرایان در انتخابات تعیین شد. همه سخن ما با این گروه‌های اصولگرا این بود که اگر صدق همراه فعالیت آنها باشد که انشاءالله هست پیروزی آنها قطعی خواهد بود ولو اینکه رقیب خیلی فعال باشد اما بنده معتقدم یاری خداوند در صورت صدق گروه‌های اصولگرایی شامل حال آنها شود.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه صدق در مقام عمل شاید به معنی انتخاب اصلح باشد، گفت: اگر دیدیم کسی از ما اصلح‌تر است به او کمک کنیم تا آرای مردم را بدست آورد و اگر دیدیم در شورا کسی از گروه ما نیست به راحتی قبول کنیم و لیست را بپذیریم البته شورای مرکزی اصولگرایان باید افراد اصلح، اتقا(متقی)، پاکترین، شایسته‌ترین، انقلابی‌ترین و آگاه‌ترین افراد جهان و ایران را انتخاب کند. افرادی که در با حضور مجلس جزو خبره ترین‌ها باشند، البته کار سختی است اما اگر صدق باشد همه مشکلات حل می‌شود.

آیت الله موحدی کرمانی در ادامه گفت: همواه باید توجه و حواس ما به بیانات رهبر باشد چه رهبر دیروز که امام (ره) بود و چه رهبر امروز که مقام معظم رهبری هستند، امام به شورای نگهبان می‌گفت قاطعانه بایست و رهبری هم همین را می‌گوید. اگر می‌خواهیم بیت امام را از هر نقطه ضعفی منزه کنیم باید سخنان امام را عملیاتی کنیم. خود امام به شورای نگهبان می‌فرمودند محکم بایست و رهبری هم همین را می‌گویند.

وی افزود: آگاه سازی جامعه نه تنها وظیفه ماست بلکه از وظایف اجتماعی ما محسوب می‌شود و باید دیگران را نیز هدایت کنیم تا افراد اصلح را انتخاب کنند. امتحان سختی در پیش داریم زیرا این ما هستیم که مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را با حضور افراد تشکیل می‌دهیم.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به نقش مهم مجلس خبرگان رهبری گفت: رهبری اعلام کردند کلید نظام دست رهبری است بنابراین این مجلس در انتخاب رهبر نقش موثری دارد و اگر در انتخاب افراد اشتباهی رخ دهد در چنین شرایطی فاتحه انقلاب خوانده می‌شود.

آیت الله موحدی کرمانی با اشاره به نقش مجلس شورای اسلامی نیز یادآور شد: امام می‌فرمود مجلس در رأس امور است پس جایگاه آن بسیار مهم و تعیین کننده است. زیرا مجلس قانون تصویب می‌کند و شورای نگهبان با تأیید خود قوانین را الهی می‌کند.

وی افزود: اگر دراین مقطع به خوبی عمل کنیم و به دور از هوا و هوس و سهم خواهی رفتار کنیم فقط خدا و اصلح را در نظر بگیریم پیروزی ما و ماندگاری انقلاب قطعی است.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با اشاره به حضور کاندیداها در عرصه انتخابات گفت: رعایت این مسئله به قدری اهمیت دارد که براساس روایات اگر فردی در چنین مسیری حرکت کند و با دیدن اصلح خود کنار رود مانند کسی است که در زمره اصحاب رسول الله در جنگ بدر، حنین و از یاران امام علی(ع) و امام حسین(ع) بوده است.

آیت الله موحدی کرمانی با اشاره به عوامل عزت ملی کشور گفت: کشور ما زمانی عزیز است و در جهان سربلند است که پشت آمریکا از عزت و سربلندی آن بلرزد و احساس کند مردم با نظام و رهبری هستند.

وی تأکید کرد: شاه با پشتوانه آمریکا و کشورهای مقتدر غربی به جنگ انقلاب آمد اما وقتی دید مردم پای کار هستند و به میدان آمدند دیگر از شاه حمایت نکرد.

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در پایان از دانشجویان خواست با آگاه سازی مردم به انتخاب اصلح در انتخابات پیش رو کمک کنند.

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 4:53 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

مدیر کل حفاظت و اطلاعات: حفظ اسرار مردم وظیفه شرعی و قانونی کارکنان دستگاه قضایی است

1394/11/13 سه شنبه

 

 

 


 

 
مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح تأکید کرد: حفظ اسرار مردم وظیفه شرعی و قانونی کارکنان دستگاه قضایی است.
احمد غلامی در جمع کارکنان سازمان قضایی نیروهای مسلح مرکز افزود: ما به اقتضای شغلمان با اسرار مردم سرکار داریم لذا موظفیم این اسرار را حفظ کنیم؛ بر اساس قوانین، تحقیقات مقدماتی محرمانه بوده و انتشار مطالب آن ممنوع است.
وی با ابراز تأسف از اینکه قبح برخی مسائل در جامعه ریخته است، گفت: توصیه و سفارش در اول انقلاب قباحت داشت ولی متأسفانه امروز در جامعه شایع شده و هرکسی برای اینکه کارش انجام شود سراغ فردی می‌رود.
این مقام مسئول با بیان اینکه دشمن امروز در بعد فرهنگی قصد ضربه زدن به‌نظام اسلامی را دارد، افزود: استکبار از تهاجم سخت‌افزاری مأیوس شده و در پی جنگ و حمله نظامی نیست و می‌خواهد با متلاشی کردن فرهنگ اسلامی و ارزش‌های حاکم در جامعه به ما ضربه بزند.
وی با تأکید بر لزوم شناسایی حرکات و شیوه‌های دشمن در تغییر فرهنگ و ارزش‌های جامعه بیان کرد: فضای مجازی علی‌رغم اینکه فضای خوبی برای تبادل اطلاعات و اطلاع‌رسانی است ولی با غفلت ما می‌تواند تبدیل به بمبی شود که بنیاد خانواده‌ها را متلاشی می‌کند.
غلامی گفت: فرهنگ ناهنجار غرب با ایجاد شبهه، مکر و حیله، جوسازی و استفاده از جهالت افراد در جوامع رسوخ می‌نماید.
مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح با اشاره به نزدیک بودن انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: شرکت در انتخابات حق و تکلیف همه مردم به شمار می‌آید و با انتخاب افراد اصلح به رشد و پویایی جامعه کمک کنیم.
وی با تأکید بر پرهیز از ورود کارکنان دستگاه قضایی به‌ویژه سازمان قضایی نیروهای مسلح به دسته‌ها و گروه‌های سیاسی گفت: ذات دستگاه قضایی طوری است که در صورت ورود کارکنان این دستگاه به مناقشات سیاسی، کشور و مردم از این قضیه لطمه و آسیب می‌بینند.
در ادامه این جلسه، مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح به سؤالات کارکنان پاسخ داد.

 

 

 
مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح تأکید کرد: حفظ اسرار مردم وظیفه شرعی و قانونی کارکنان دستگاه قضایی است.

احمد غلامی در جمع کارکنان سازمان قضایی نیروهای مسلح مرکز افزود: ما به اقتضای شغلمان با اسرار مردم سرکار داریم لذا موظفیم این اسرار را حفظ کنیم؛ بر اساس قوانین، تحقیقات مقدماتی محرمانه بوده و انتشار مطالب آن ممنوع است.
وی با ابراز تأسف از اینکه قبح برخی مسائل در جامعه ریخته است، گفت: توصیه و سفارش در اول انقلاب قباحت داشت ولی متأسفانه امروز در جامعه شایع شده و هرکسی برای اینکه کارش انجام شود سراغ فردی می‌رود.
این مقام مسئول با بیان اینکه دشمن امروز در بعد فرهنگی قصد ضربه زدن به‌نظام اسلامی را دارد، افزود: استکبار از تهاجم سخت‌افزاری مأیوس شده و در پی جنگ و حمله نظامی نیست و می‌خواهد با متلاشی کردن فرهنگ اسلامی و ارزش‌های حاکم در جامعه به ما ضربه بزند.
وی با تأکید بر لزوم شناسایی حرکات و شیوه‌های دشمن در تغییر فرهنگ و ارزش‌های جامعه بیان کرد: فضای مجازی علی‌رغم اینکه فضای خوبی برای تبادل اطلاعات و اطلاع‌رسانی است ولی با غفلت ما می‌تواند تبدیل به بمبی شود که بنیاد خانواده‌ها را متلاشی می‌کند.
غلامی گفت: فرهنگ ناهنجار غرب با ایجاد شبهه، مکر و حیله، جوسازی و استفاده از جهالت افراد در جوامع رسوخ می‌نماید.
مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح با اشاره به نزدیک بودن انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت: شرکت در انتخابات حق و تکلیف همه مردم به شمار می‌آید و با انتخاب افراد اصلح به رشد و پویایی جامعه کمک کنیم.
وی با تأکید بر پرهیز از ورود کارکنان دستگاه قضایی به‌ویژه سازمان قضایی نیروهای مسلح به دسته‌ها و گروه‌های سیاسی گفت: ذات دستگاه قضایی طوری است که در صورت ورود کارکنان این دستگاه به مناقشات سیاسی، کشور و مردم از این قضیه لطمه و آسیب می‌بینند.
در ادامه این جلسه، مدیرکل حفاظت‌واطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح به سؤالات کارکنان پاسخ داد.


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 4:47 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
94/11/14 - 00:01
شماره: 13941113001585
 

شوق دیدار با امام در مدرسه علوی + عکس

 

مردم عاشقانه به دیدار رهبری که پس از سالها از تبعید بازگشته بود در «مدرسه علوی» واقع در خیابان ایران شتاقتند.

خبرگزاری فارس: شوق دیدار با امام در مدرسه علوی + عکس
  •  

 به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس،        دیدارهای مردم دلداده با رهبر بازگشته از تبعید،در «مدرسه علوی» واقع در خیابان ایران در تهران انجام می‌گرفت. این مکان در این روزها شاهد صحنه‌هایی بود که تاریخ کمتر به خود می بیند و به خاطر می سپارد. تصاویری که پیش روی دارید، یادمانی از آن روزهای تاریخی است.

1- صف مردم مشتاق در خیابان‌های منتهی به مدرسه علوی برای دیدار با امام خمینی(ره)

2- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

3- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی. در تصویر آیت‌الله شیخ صادق خلخالی دیده می‌شود

4- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

5- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

6- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

7- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی. در تصویر مرحومان حاج سید احمد خمینی و آیت‌الله شیخ صادق خلخالی دیده می‌شوند

8- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

9- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

10- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

 

11- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

12- نمایی از دیدارهای روزانه مردم با امام خمینی در مدرسه علوی

13-امام خمینی در حاشیه دیدارهای مدرسه علوی در گفت وگو با آیت الله جلالی خمینی

14- امام خمینی در حاشیه دیدارهای مدرسه علوی

15- امام خمینی در حاشیه در یدارهای مدرسه علوی در گفت وگو با آیت الله شیخ صادق خلخالی

انتهای پیام/

 

http://fna.ir/IPRMGS

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 4:43 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

پور محمدی: سازمان مبارزه با فساد باید ایجاد شود
 
 
 
 
 
 
 
 

 وزیر دادگستری کشور با بیان این که برخی از قوانین مبارزه با فساد برای کاهش تشریفات قوه قضائیه باید اصلاح شود گفت: اگر مجلس بتواند چند سازمان را ادغام و سازمان مبارزه با فساد مقتدر ایجاد کند بسیار خوب است.
 
به گزارش تسنیم، مصطفی پورمحمدی در حاشیه جلسه هم اندیشی ذیحسابان و مدیران کل امور مالی دستگاه های اجرایی مرکز گفت: انقلاب اسلامی در مبارزه با ظلم و باطل بوده و این آرمان از گذشته تاکنون با جدیت ترغیب شده است و از مقام معظم رهبری و قوای سه گانه و مجریان به مبارزه با فساد مسئله تأکید پی در پی دارند.
وی افزود: در دولت یازدهم، تلاش بر پیشگیری است حجم پرونده ها و فسادها زیاد شده است و ما این روند را در شأن ملت نمی دانیم و منطقی ترین راه پیشگیری است.
پورمحمدی افزود: عمده پیشگیری در نهاد های مالی و اقتصادی است و در این دولت کارهای زیادی در این بخش ها انجام شده است.
وی ادامه داد : باید از نرم افزارها ، شفاف سازی عملیات مالی و حساب ها، روش های نوین و به روز استفاده کرد.
وی افزود: مهمترین جایگاه کشور و منشأ سلامت اداری ؛ وزارت اقتصاد و مجموعه آن از جمله خزانه داری کل، سازمان مالیاتی،‌ سازمان گمرکی،‌ بیمه، بانک و سازمان اموال تملیکی و مجموعه های بسیار مهم و حساس است.
وزیر دادگستری تصریح کرد: به مردم صادقانه گزارش می دهیم که در دولت یازدهم به شدت از بروز مفاسد جلوگیری کردیم و تا توان داشتیم پیشگیری کردیم.
وی افزود: در جلسه امروز که با ذی حسابان صحبت کردیم که حساب ها را توسط مجاری الکترونیک با جدیت تعقیب کنیم و استانداردهایی را که تصویب شده است ،عملیاتی کنیم و خزانه داری کل و مجموعه ذی حسابان فعالیت های منظمی را انجام می دهند اما هنوز فاصله داریم.
پورمحمدی تصریح کرد: بعد از برجام باید در کشور تحول اقتصادی بزرگی صورت گیرد و رشد اقتصادی میانگین هشت درصد و فعالیت بزرگ اقتصاد و مراودات تجاری با خارج باید مد نظر باشد و اینها نیازمند سیستم توانمند ، به روز ، شفافیت مالی و حسابرسی است که رکن آن را مجموعه های وزارت امور اقتصادی و دارایی تشکیل می دهد.
وی افزود: ما به عنوان مرجع ملی کنوانسیون ضد فساد کشور این موارد را رصد می کنیم و با همکاری قوه قضائیه ،‌ مجلس و نهادهای نظارتی تلاش مشترکی را آغاز کردیم و امیدواریم با نگاه منسجم شاهد سلامت اداری و مبارزه با فساد باشیم.
وزیر دادگستری ادامه داد: سفری که همکاران دادگستری به ژنو داشتند در بحث حقوق کودک بود و خوشبختانه در حوزه حقوق کودک جایگاه بسیار خوبی داریم و تشویق هم شدیم و تلاش هایی را که در کشور وجود دارد منسجم می کنیم.
پورمحمدی گفت : در مبارزه با فساد باید قوانین اصلاح شود تا قوه قضائیه از برخی تشریفات و آداب دادرسی راحت شود و پیچیدگی هایی که در روش دادرسی به پرونده های فساد وجود دارد ، کمتر شود تا سریعتر عمل کند و ما مدافع آن هستیم.
وی افزود: ایجاد تشکیلات جدید و سازمان های جدید مناسب نیست و اگر مجلس بتواند چند سازمان را ادغام و سازمان مبارزه با فساد مقتدر ایجاد کند بسیار خوب است.
وزیر دادگستری ادامه داد: اما بسیاری از مجلسی ها با ادغام مشکل دارند و باید به روان سازی و تقویت نظام دادرسی بپردازیم و از ایجاد تشکیلات جدید استقبال نمی کنیم.
وی افزود: نظام اداری متورم شده و یکی از مجاری فساد در کشور حجم سنگین نظام اداری ماست.

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 14 بهمن 1394  ] [ 4:30 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

شناسه خبر : ۲۳۳۴۷۱

عکس: تشییع پیکر سرلشکر محمد سلیمی

 

مراسم تشییع پیکر سرلشکر محمد سلیمی صبح امروز سه شنبه از مقابل مسجد الغدیر ستاد کل نیروهای مسلح با حضور مقامات کشوری و لشگری برگزار شد.
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی
 
عکس: تشییع پیکر مرحوم سرلشکر محمد سلیمی

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:45 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 64214 سه شنبه، 13 بهمن 1394 - 08:48
 
 
من هواپیمای سید اولاد پیغمبر را نمی زنم”.
 
من هواپیمای سید اولاد پیغمبر را نمی زنم”.اوضاع هر لحظه وخیم تر می شد که یکی از بچه ها قبول کرد جای من برود. ولی به هر دو فروند دستور اکید داده شد که اجازه ی تیراندازی ندارند. قرار بود از همدان هم دو فروند اف۴ بلند شود، ولی خلبان های انها هم قبول نکرده بودند. خلاصه، دو فروند اف۵ و دو فروند اف۴ به پرواز درآمدند و در نهایت هم هواپیمای امام در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست.
  

سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی از خلبانان جنگنده اف۵ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است که قبل و بعد از انقلاب در حراست از آسمان ایران مشغول خدمت بوده است. این بخشی از خاطرات او در خصوص روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و ۱۲ بهمن ۵۷ و دستور برای رهگیری پرواز پاریس تهران امام خمینی معروف به پرواز انقلاب است.

 

350354_123خلبان عبدالحمید نجفی در دوران جوانی

من پرواز نمی کنم

روزها به همین منوال می گذشت و ما به صورت عادی پرواز می کردیم تا اینکه در دی ماه ۱۳۵۷ بختیار نخست وزیر شد. پروازها هم کم شده بود. روز سوم دی ماه با یک فروند اف۵ ئی عازم مشهد شدم. چند نفر دیگر هم به مشهد آمده بودند و در انجا به صورت آماده باش حضور داشتیم.

ما در یک گروه بیست نفری از تبریز به مشهد رفته بودیم. من و اردستانی و طیبی و رمضانی و افشین آذر و… در مشهد بودیم. اردستانی و طیبی تقریباً در تمام تظاهرات شرکت می کردند. آنها طوری برنامه ریزی می کردندکه صبح پرواز کنند و بعداز ظهربه تظاهرات بروند. اوایل نمی دانستم برای چه ما را به مشهد فرستاده اند، ولی بعد از چند روز فهمیدم که هدف این است که اگر مشهد شلوغ شد، آنجا را بمباران کنیم. تا فهمیدم موضوع چیست، گفتم که مادرم مریض است و نمی توانم در مشهد بمانم و به همراه افشین آذر با دو فروند اف۵ئی به تبریز برگشتیم.

وقتی وارد تبریز شدم دیدم آنجا وضع بدتر است. گفتند: “دستور آمده که خلبان های تبریز به دزفول بروند و خلبانهای دزفول به تبریز بیایند”.

با کمی تحقیق متوجه شدم موضوع چیز دیگری است. نظرشان این بود که شاید خلبانهای هر شهر به آن شهر دلبستگی داشته باشند. بنابراین باید به صورت دسته جمعی منتقل شوند تا بتوانند به راتی دستور بمباران را اجرا کنند. من اعتراض کردم و گفتم: “من نمی روم”.

گفتند: “مگر می توانی سرپیچی کنی؟”

گفتم:”اصلاً پرواز نمی کنم”.

همزمان جناب مهرنیا و امامی و چند نفر دیگر را به جرم سرپیچی از دستور دستگیر کردند و به ستاد تاکتیکی شیراز فرستادند و برای اینکه از ما زهر چشم بگیرند گفتند این چند نفر اعدام می شوند، ولی بعد از چند روز همه آنها را آزاد کردند. یکی از دلایل آزادی آنها وجود تیمسار خامنه‌ای، دایی ستوان امامی بود.

راه ها بسته و همه جا حکومت نظامی بود. بهمن ماه بود و عملیات پایگاه برای ارزیابی نفرات اعلام آماده باش کرد تا تظاهرات را بمباران کنی، اما هیچ کس قبول نکرد وزیر بار نرفت. البته هدف فقط سنجیدن اوضاع پایگاه بود. از طرف دیگر امام قصد بازگشت به ایران را داشتند و بختیار دستور داده بود فرودگاه ها را به روی امام ببندند. در این مرحله، طبق تحلیل های فردی و گروهی، نیروی هوایی در رده های پایین دیگر به نظام وفادار نبود.


350353_223

رهگیری هواپیمای حضرت امام (ره)

چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ مرا احضار کردند تا به همراه شریفی راد یک پرواز رهگیری هوایی انجام بدهم. بعد از حدود یک ساعت به زمین نشستیم.

صبح زود روز بعد ما را خواستند وبه اتاق بریفینگ رفتیم. گفتند:”شما و سروان شریفی راد باید بلند شوید و وقتی هواپیمای آقای خمینی وارد ایران شد آن را رهگیری کنید و در صورت لزوم بزنید”.

سریع گفتم:”من پرواز نمی کنم”.

گفتند:”چرا؟”

گفتم:” من هواپیمای سید اولاد پیغمبر را نمی زنم”.

گفتند:”اگر سرپیچی کنی، اعدامت می کنند.”

گفتم:” هر کاری دوست دارید بکنید، اگر به زور  هم بلند شوم بلافاصله اجکت می کنم”.

اوضاع هر لحظه وخیم تر می شد که یکی از بچه ها قبول کرد جای من برود. ولی به هر دو فروند دستور اکید داده شد که اجازه ی تیراندازی ندارند.

قرار بود از همدان هم دو فروند اف۴ بلند شود، ولی خلبان های انها هم قبول نکرده بودند. خلاصه، دو فروند اف۵ و دو فروند اف۴ به پرواز درآمدند و در نهایت هم هواپیمای امام در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست.

غرش رعد

کتاب ۳۹۲ صفحه ای خاطرات سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی که این خاطره از آن انتخاب شده با نام «غرش رعد» با نویسندگی محمد معما توسط انتشارات عماد فردا منتشر شده است./خبرگزاری فردا

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:34 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 64547 سه شنبه، 13 بهمن 1394 - 11:40
 
 
روایتی از شهید محمدعلی رجایی
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): خدا شاهد است در آن تاریکی طوری پول را به من داد که نه تنها برادر و عموهایم که نزدیک من بودند متوجه نشدند، بلکه پدرم که کنار دست من بود هم متوجه نشد؛ و هیچ وقت هم به کسی چیزی نگفت که در خرید خانه به من کمکی کرده. چند روز پس از خرید خانه دیدم کادویی را خریده و برایم هدیه آورده است.
  

سال 51 برای خرید خانه ای، مبلغ 5 هزار تومان نیاز داشتم. به منزل عمو رفتم و قضیه را مطرح کردم. پرسید: برای کیِ می خوای؟ گفتم: هرچه زود تر بهتر. پرسید: شبِ هیأت (که یکشنبه شب ها بود) خوبه؟ گفتم: دست شما درد نکنه. آن شب هیأت خانوادگی در منزل ایشان بود. من زود تر از همه آمدم و چای درست کردم؛ نظافت کردم، میوه ها را شستم و دراتاق گذاشتم. در عین حال منتظر بودم که مرا صدا کند و پول را بدهد. دیدم چیزی نمی گوید. خودم را می خوردم، مغرب شد، نماز جماعت را خواندیم، میوه و چایی و شام هم داده شد و جلسه تمام شد.

 
وقتی همه داشتند خداحافظی می کردند، باز چیزی نگفت. نوبت خداحافظی به برادر، شوهر خواهرها، پدر و بالاخره به خودم رسید. سر کوچه، عمو با تک تک اینها خداحافظی کرد و من هنوز به خودم می گفتم: چرا عمو پول را به من نمی دهد؟ نوبت که به من رسید، یک مرتبه دیدم موقع دست دادن، یک پول قلمبه ای را توی دستم گذاشت که من خشکم زد. 
 
خدا شاهد است در آن تاریکی طوری پول را به من داد که نه تنها برادر و عموهایم که نزدیک من بودند متوجه نشدند، بلکه پدرم که کنار دست من بود هم متوجه نشد؛ و هیچ وقت هم به کسی چیزی نگفت که در خرید خانه به من کمکی کرده. چند روز پس از خرید خانه دیدم کادویی را خریده و برایم هدیه آورده است. چند سال بعد که ایشان را در زندان اوین ملاقات کردم، گفتم: عمو جون ، من به شما یه بدهی دارم و چون در زندان هستی، اجازه بدید این پول رو به خانمتون بدم تا در خونه مصرف کنه. گفت: صمد جون من که می خواستم زندان بیام فکر اینجاش رو کرده بودم و شما اصلا نگران این موضوع نباش و اونو فراموش کن!
   

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:33 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 64621 سه شنبه، 13 بهمن 1394 - 15:18
 
 
عکس یادگاری فرماندهان توپخانه
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): حسن غازی نوجوان فعال سیاسی و مذهبی بود که با تلاش‌هایش در شانزده سالگی کاپیتان تیم جوانان سپاهان شد. دانشجوی رشته پزشکی بود که به دلیل جو ضددینی دانشگاه درس را رها کرد و دوره‌ی امدادگری را گذراند.
  

جنگ که شروع شد، خودش را به خاک خوزستان رساند. ابتدا مسئول یکی از آتشبارهای توپخانه بود اما کمی بعد اولین گروه توپخانه سپاه پاسداران را راه‌اندازی و فرماندهی کرد. هم فوتبال بازی می‌کرد و هم با توپخانه‌اش دشمن را مستاصل می‌کرد! در عملیات‌های مختلف، مسئولیت‌های متفاوتی به عهده گرفت. هر کار از دستش بر می آمد انجام می داد.

سرانجام سردار شهید حسن غازی فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد، پس از رشادت‌های بسیار در عملیات خیبر در خاک طلاییه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

سردار شهید حسن شفیع زاده و تعدادی از فرماندهان یگان‌های توپخانه در نخستین سالگرد سردار شهید حسن غازی نزد پدر شهید رفتند.

تصویر فوق، عکسی به یاد ماندنی از دوران دفاع مقدس است که دفاع پرس با همکاری مخاطبین به شناسایی چهره‌ها پرداخت که اکنون تنها 7 چهره‌ی ناشناس باقی مانده است.

1 - ناشناس - دیدبان لشکر حضرت رسول (ص)

2 - حاجی آبادی - لشکر نصر                                                   

3 - ناشناس - لشکر گیلان

4 - ناشناس

5 - شهید ناصر عبداللهی

6 - شهید مصطفی تقی جراح    

7 - ناشناس

8 - مجید کارپیشه

9 - مجید میرسندسی

10 - رضا صادقی

11 - یعقوب زهدی

12 - علی جمالی  

13- شهید مهدی مظاهری

14- شهید مردانی

15- شهید حسن شفیع زاده – فرمانده توپخانه سپاه 

16 - شهید حبیب الله کریمی

17 - ناشناس - لشکر نصر

18 - آقازاده

19 - عکاف - لشکر امام حسین(ع)

20 - پدر شهید حسن غازی

21 - احمدی                  

22 – محمود چهارباغی

23 - کریمی (لشکر 14)

24 - سعید لقمانی - مرکز آموزش توپخانه

25 – ناشناس - لشکر فجر

26 - ناشناس-  کریم نصر      

27 - علی محمد آقابیگی

منبع : دفاع پرس

 

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
   کد خبر: 64628 سه شنبه، 13 بهمن 1394 - 15:23
 
 
شما قابل احترام نیستید
 
شهیدخبر(شهیدنیوز): خواهر شهید علی آقا ماهانی :به ملاقاتش در زندان ساواک رفته بودم، دیدم صورتش سیاه شده. گفتم:"چی شده ؟"گفت:" به خاطر اینکه درِاتاق یکی از ساواکی‌ها را که با پا باز کردم، هفت ساعت تمام مرا شکنجه کردند، به جرم اینکه چرا به ما احترام نگذاشتی.من گفتم:"شما قابل احترام نیستید."
  

شهید علی آقا ماهانی در سال ۱۳۳۶ در کرمان به دنیا آمد و دوران ابتدایی را در شهرستان کرمان گذراند و در همین دوران پی به جنایت‌های رژیم ضد اسلامی شاه برد. مبارزات خود علیه رژیم را گسترش داد و بسیارفعال بود و هنگام جنگ به عنوان مسئول واحد مخابرات لشکر ۴۱ ثارالله خدمت می‌کرد و در تاریخ ۱۳۶۲/۵/۸ درعملیات والفجر ۳ به شهادت رسید.

به چند خاطره از دوران انقلاب از این شهید بزرگوار اشاره می‌کنیم:

شما قابل احترام نیستید

به ملاقاتش در زندان ساواک رفته بودم، دیدم صورتش  سیاه شده. گفتم:"چی شده ؟"گفت:" به خاطر اینکه درِاتاق یکی از ساواکی‌ها را که با پا باز کردم، هفت ساعت  تمام مرا شکنجه کردند، به جرم اینکه چرا به ما احترام نگذاشتی. من گفتم:"شما قابل احترام نیستید."

راوی: خواهر سردار شهید علی آقا ماهانی

گاهی در شبانه روز، هفت ساعت سر پا نگهم داشتند

ساواک برای اینکه روحیهٔ مرا خرد کند، خیلی تلاش می‌کرد. شب‌ها که می‌خوابیدم، موش‌های بزرگ صحرایی را در سلول‌ها رها می‌کردند. این موش‌ها با سرو صدا و جیغ‌های وحشتناک از سرو کولم بالا می‌رفتند. اما من فقط نگاه می‌کردم. آنها منتظراعتراض من بودند. گاهی در شبانه روز، هفت ساعت سر پا نگهم داشتند، اما حسرت یک پلک زدن را هم به دلشان گذاشتم. موقعی که شروع به زدنم می‌کردند، با صدای بلند شروع به خواندن قرآن و گفتن ذکر می‌کردم که واقعاً دیوانه می‌شدند. شکنجه گرها در این مورد خیلی حساس شده بودند، آنچنان که بعضی وقتها آنقدر اعصابشان به هم می‌ریخت که با یکدیگر دعوایشان می‌شد و به هم فحش می‌دادند. من در این لحظات غرق لذت می‌شدم.

از خاطرات سردار شهید علی آقاماهانی

آثارشکنجه در صورتش هویدا بود/ توان ایستادن نداشت

اوایل سال ۵۷ بود که در پادگان خرم آباد، ایشان مشکوک شدند و به شهر کازرون منتقلش کردند. اما آنجا هم دست از فعالیتهای ضد رژیم برنداشت. ازعمده ترین فعالیت‌های او تا آنجا که بعداً مطلع شدیم، دست نویس کردن اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) و پخش آن بود، که به حدی قوی عمل می‌کرد، که بعدها شنیدیم بر اثرهمین فعالیت‌ها چندین بار در کازرون تظاهرات انقلابی به وقوع پیوسته بود.

در همین سال هم بود که دستگیر و به زندان ساواک افتاد، که عامل شناسایی او فردی بود که در یزد دستگیر و اعتراف کرده بود. ما هم در همین زمان مدتی از او بی خبر بودیم. تا روزی که موتور سواری به در خانه آمد و گفت من اهل شیرازم. سپس بدون اینکه اجازه سوالی بدهد، خیلی کوتاه ادامه داد برادر شما را ساواک دستگیر کرده و الان در پادگان کازرون است. بعد به سرعت دور شد. من بدون اینکه خانواده را در جریان قراربدهم، فوری به طرف کازرون راه افتادم. آن روزها در کازرون حکومت نظامی بود و زندانی‌های سیاسی را در پادگان نگه می‌داشتند. قبل از رفتن به پادگان، با کسی آشنا شدم که مرا به مسجدی برد. واردمسجد که شدیم، به طرف آقایی رفت و آهسته چیزهایی گفت. بعداً فهمیدم پسر آیت الله دستغیب است و با آیت الله محلاتی فعالیت مخفیانه دارد.

آن روز سرانجام به کمک آنها توانستم با علی آقا ملاقات کنم. وارد پادگان که شدم، غروب بود و باران شدیدی می‌بارید. دقایقی که زیر باران ماندم، چند نفر با لباس شخصی آمدند و کناری ایستادند. بلافاصله علی آقا را هم در حالی که دستهایش را از پشت با طناب بسته بودند، در میان عده‌ای سرباز آوردند. آثار شکنجه در صورتش هویدا بود. توان ایستادن نداشت. انگار تا توانسته بودند، با مشت به صورتش زده بودند.

وقتی مرا دید، افتاد میان گل و لای محوطه‌ی پادگان. به من گفته بودند که نباید هیچ حرفی بزنی؛ فقط او را ببین و برگرد. طاقت نیاوردم. به طرف یکی از آنها که لباس شخصی پوشیده بود، رفتم و گفتم: خدا را خوش نمی‌آید که این جوان را این قدر شکنجه کنید. یک دفعه علی آقا با صدای بلند فریاد کشید:"حسین التماس نکن". "التماس نکن". همین روزها آقا تشریف میاره، من هم آزاد میشم، تمام کشور آزاد میشه. حرف علی آقا تمام نشده بود که گروهی سرباز ریختند و با قنداق تفنگ شروع به زدنش کردند. دیدم دارند می‌کشندش؛ خودم را انداختم روی علی آقا که ضربات کمتر به او آسیب برساند. آن روز چند جای سرم شکافته شد و با دل دردمند به خانه برگشتم. او چه خوب آینده را پیش بینی کرده بود.

راوی: برادر سردار شهید علی آقا ماهانی/ب

دفاع پرس

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:28 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

کد خبر: ۷۰۷۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۷
 

گفتگویی خواندنی بابرادرحاج آقا مجتبی تهرانی  

ما اکنون زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی‌‌ای را داشته باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی‌اش را داشته است.

عقیق: آیت‌الله‌ حاج‌آقا مرتضی تهرانی در گفت‌وگوی تفصیلی با مجله پاسدار اسلام به بررسی منزلت معنوی و علمی رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداختند.

مشروح این گفتگو به شرح زیر است.

عالم عامل و عارف واصل، حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ مرتضی تهرانی همراه با برادر کوچک‌ترشان، مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی ازجمله برجسته‌ترین و قدیمی‌ترین شاگردان حضرت امام خمینی به شمار می‌آیند. ایشان دوران کودکی و نوجوانی را در دامان و مکتب پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالعلی تهرانی تربیت یافتند. پدری که از اخیار روزگار خود و تربیت‌شده بزرگانی همچون مرحوم آیت‌الله سید علی قاضی(ره) بود.

آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی دوره سطح علوم حوزوی را در نوجوانی گذرانید و در سن 18 سالگی با مهاجرت به قم در زمره جوان‌ترین شاگردان درس خارج مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاج‌آقا روح‌الله را توصیه کرد.

حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمی‌اش مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی می‌گیرد. اما انس و محبت متقابل بین حاج آقا مرتضی و حضرت امام خمینی فراتر از استاد و شاگردی بود. تا آنجا که حتی در  برخی تابستان‌ها که امام در روستای امام‌زاده قاسم تهران مستقر می‌شدند، حاج‌آقا مرتضی از بیشترین انس و مجالست با مراد محبوب خود برخوردار بود و گاهی با اشاره امام به‌طور شبانه‌روز در محضر معظم له ماندگار می‌شد.

عشق و علاقه به امام، حاج‌آقا مرتضی را در نیمه دوم دهه 40 نیز به نجف اشرف کشاند و در همان فرصت  راقم این سطور توفیق یافت تا 47 سال پیش به‌طور خصوصی بخشی از کفایه‌الاصول را در محضر ایشان به شاگردی بنشیند.

بِسمِ‌اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعالَمین. وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلهِ الطّاهِرین و لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعین.   

با آن که ضربان قلبم چهل تا چهل وپنج در دقیقه است اما صحبت درباره موضوع مورد نظرم را لازم می‌دانم بنده این طور فکر کرده‌ام که ابتدا اشاره‌ای داشته باشم به ذاتیات آیه‌الله خامنه‌ای «سلام‌الله علیه» که تقریباً از پانزده شانزده سالگیِ ایشان اطلاعِ نزدیک دارم و تصورم بر این است که ایشان اگر ازاین صحبت مطلع شوند یکی دو نکته را تعجب خواهند کرد که بر حسب ظاهر جز خودشان اطلاع نداشته‌اند و این در حافظه و اطلاعات‌ من هست.

و بعد وارد تصمیم‌های ایشان می‌شوم و مأخذ حرکت ایشان را هم عرض می‌کنم که کدام ‌یک از این ذاتیات است و بعد هم اشاره‌‌ای می‌‌کنم به آنچه که به عنوان نقیصه در جامعه دیده می‌شود و این را با استدلالی که در ذهنم هست بیان خواهم کرد.

البته این نقیصه‌ای که در جامعه وجود دارد منحصر به زمان ایشان نیست و از زمان امیرالمؤمنین«صلوات‌الله علیه» و بلکه از زمان رسول اکرم «صلوات‌الله علیه» بوده است و در زمان ما هم بوده و مواردش هم در ذهنم هست که اشاره می‌کنم . یعنی فاعل در فاعلیت خودش تام است، ولی قابل در قابلیت خودش تمامیت ندارد و قهراً این نقایص به چشم می‌خورند و کسانی که قدرت تحلیل مسئله را آن‌ طوری که صحیح است، ندارند، به اشتباه در نسبت مبتلا می‌شوند.

بنده در حدود 62- 63 سال پیش به تبعیت از مرحوم والدم «رضوان الله تعالی علیه» از تهران به مشهد مقدس هجرت کردم. آن زمان در مدرسه مروی تهران حجره داشتم و در سطح مشغول تحصیل سطح بودم.

در مشهد یکی از علما و مدرسین رسمی بود که شنیدم در لمعه خیلی مسلط است. مرحوم حاج سید احمد مدرس یزدی. فرزندی هم داشت به نام آقا سید جلال که بعد از پدر بزرگوارش مرد فاضلی شد و در مشهد مدرس بود که هر دو را بزرگان می‌شناختند. من اخوی بزرگ آقا را در درس آقای مدرس یزدی دیدم. تقریباً مشخص بود که بنده در معیت مرحوم حاج‌آقا از تهران آمده‌ام و از طلبه‌های مشهد نیستم. ایشان اظهار لطف کردند و چیزی نگذشت که انس ما بیشتر شد. گاهی اوقات پنج‌شنبه‌ها ایشان به منزل ما تشریف می‌آوردند که در اواسط بازار سرشور مشهد، کوچه‌ای بود به نام کوچه بانک شاهی. در آنجا بودیم.

آقا هم به اتفاق اخوی بزرگشان آقای سید محمد یک پنج‌شنبه به منزل ما تشریف آوردند. آن موقع حدود شانزده سال داشتند. در همان جلسه اول توجهم به ایشان جلب شد. علتش هم این بود که شواهدی را در چهره مبارک ایشان دیدم. ایشان از نظر بیت هم متعلق به یک بیت باتقوا بود، به‌گونه‌ای که من هر وقت می‌خواستم نماز ظهر و عصر را به جماعت بخوانم، به مسجد گوهرشاد نمی‌رفتم؛ بلکه نماز مرحوم آسید جواد خامنه‌ای، ابوی بزرگوار ایشان می‌رفتم. در بازار سرشور، مسجد آذربایجانی‌ها. ایشان مرد بزرگواری بود و در منزل لمعه تدریس می‌کرد.

بنده لمعه را در تهران خوانده بودم، ولی درس مرحوم آسید احمد مدرس یزدی بسیار پخته بود و ایشان کمال تسلط را به فروع مسئله داشت و لذا به این درس رفتم. در تهران رسائل را هم خوانده بودم. یک مقدار از مکاسب مانده بود که درس مرحوم آمیرزا هاشم قزوینی رفتم و شش ماه هم بیشتر مشهد نبودم و بعد به قم آمدم.. ایشان هم بعد به قم مشرف شدند و خدمتشان ارادت داشتیم و زیارتشان می‌کردیم. خدای متعال این بزرگوار را در حوزه درس مرحوم آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری سوق داد.

هرچند من از اول هم کم ‌معاشرت می‌کردم و در سیزده سالی که در قم بودم، معاشرتم عمدتاً با مرحوم حاج ‌آقا مصطفی [خمینی] بود اما سیادت، تقوا وپاکیزگی ایشان را هم شاهد بودم. بنده ایشان را از آن زمان صاحب ذاتیات مثبت یافتم.

 مسئله دیگری که عرض کردم شاید ایشان اطلاع ندارند که من در جریان هستم، خوابی بود که ایشان در مشهد دیدند و این خواب را به کسی که معروف بود خوب تعبیر می‌کند، عرضه کردند و جوابی که آن شخص داد ـ خدا رحمتش کند. آدم خوبی بود و در تهران هم به منزل ما هم می‌آمد ـ یک تعبیر اجمالی بود و به آقا عرض کرد که این رؤیای صادقه است و نشان می‌دهد آینده فوق العاده دارید. آن روزها مرجع داشتیم، ولی به نظر معبّر نیامده بود که بالاتر از مرجعیت هم هست.

پیدا بود که رؤیای صادقه است. ایشان خواب را گرفتند و اجمالاً کشف کردند که یکی از مقدرات حق‌تعالی این است که مسیر ایشان در زندگی یک مسیر استثنایی و غیرمشابه با دیگران شود.

یکی از ذاتیات ایشان که اشاره می‌کنم، بلندهمتی ایشان است. یعنی آن‌ قدر این روح پاکیزه و لطیف و بزرگ است که وقتی ایشان این تعبیر را شنید، از آن موقع تدریجاً خودش را برای فعلیت این منزلت آماده کرد و از این حرکت اختصاصی و استثنایی هم هیچ غفلت نورزید.

خصیصه دیگر ایشان این بود که نسبت به والدین تأدب، تواضع، فروتنی و اطاعت بسیار زیادی داشتند. خیلی زیاد که از عرفیت خارج است، به‌خصوص نسبت به پدر بزرگوارشان. عجیب بود. آنها هم حتماً اثر وضعی دارد و پیدا بود که حق تعالی تعبیر همان خواب را برای ایشان تقدیر کرده است و باید منتظر باشیم که خدا ایشان را به آن منزلت برساند.

ایشان قم هم که مشرف شد، ازجمله درس مرحوم آقای حائری که می‌رفتند، کمال دقت را داشتند و کار می‌کردند و دریافتی ایشان از درس خارج، به‌خصوص درس خارج مرحوم آقای حائری که خارج دقیقی بود و خارج مکاسب بود، اگر کسی مانند آقا «سلام‌الله علیه» شش ماه درس ایشان می‌رفت، کافی بود که روش استنباط و تلاش و کار و کوشش در فقه و مبادی فقه را کاملاً بیاموزد. من معتقدم که این‌گونه است و شاید سایر ارادتمندان ایشان اطلاع نداشته باشند و خود ایشان هم شاید اطلاع نداشته باشند که خدا این دریافت را به من لطف کرده است.

آنچه که من در ایشان ادراک کردم، تصمیم و همت ایشان بود که بر حسب فضایل انسانی، ایشان دو کار را شروع کردند. یکی زحمت کشیدن در فقه و اصول، و دیگری زحمت کشیدن برای تهذیب نفس و ایجاد اخلاص در اعمالشان. در این دو مسیر تا الان متحرک بوده‌اند. چرا می‌گویم تا الان؟ برای اینکه بنده فرمایشات‌ ایشان را مرتب گوش می‌کنم. هر وقت به هر مناسبتی ایشان صحبت می‌کنند، من گوش می‌کنم. ایشان وقتی نماز مغرب را شروع می‌کنند، نگاه می‌کنم و می‌بینم روز به‌ روز  غلظت اخلاص ایشان در باطنشان بیشتر می‌شود.

در مراجع قطعاً چنین فردی با این جامعیت نداریم. یعنی وقتی به سراغ مسائل سیاسی می‌روند و مطالعه و جمع‌آوری و مقایسه می‌کنند، یک نفر غیر از ایشان نیست. در مسائل فقهی که وارد می‌شوند و جواب می‌دهند، کاملاً پیداست که سراپا اخلاص و تقواست. آن‌ قدر احتیاط می‌کنند که یک سر سوزن بر خلاف تقوا و احتیاط حرکت نکرده باشند. این را من تا الان لمس کرده‌ام و معتقدم دیگران به این صورت به ایشان نگاه نمی‌کنند.

در این جامعیتی که خدا این بزرگوار را رشد داده است، هیچ در بین علمای شیعه واسلام نداریم.

کسانی که به نظر بنده خیلی جالب و استثنایی می‌آمدند، مرحوم آقا موسی[صدر] بود، مرحوم آقای بهشتی بود و مرحوم آسید محمدباقر صدر بود. اینها را از نزدیک دیده بودم. مرحوم آقای بهشتی با من مأنوس بود، ولی هیچ‌کدام در ذاتیات به این بزرگوار نمی‌رسند و نرسیدند.

من این‌جور فکر می‌کنم که حق‌تعالی اراده فرموده است که وجود ایشان را از دیگران متمایز کند و با این همت عالی در این مسیر قرار بگیرد.

امام «رضوان‌الله تعالی علیه» راست می‌گفت. همت‌ ایشان عالی و غیرعادی بود. قبل از انقلاب بنده پای منبر امام نشسته بودم که فرمود: «والله من به عمرم نترسیده‏ام.» این از روحی عادی نیست. از روحی است که به‌قدری عظمت دارد که دیگر موجودات مادی را کوچک‌تر و ضعیف‌تر از خودش می‌داند.

این بزرگوار هم خدای متعال اراده فرموده است که مسئولیت سنگینی را به ایشان عطا کند که عطا کرده است. با ظرفیتِ فوق ادراک اشخاص عادی. این ذاتیات ایشان است. و ایشان کار کرد و من اطلاع داشتم که در فقه و اصول و رجال و لغت و... کار می‌کرد. و در کنار همه اینها کار روحی می‌کرد. حتماً الان هم دارد. من حتی چند شب پیش آثار حرکت در تهذیب نفس و تشدید اخلاص را وقتی ایشان داشت نماز می‌خواند در ایشان دیدم.می پرسید : چگونه دیدی ؟ با همین چشم ؟ می‌گویم خیر، با آن چشم دیگری که خدا به من عطا کرده است و یقین دارم. لااله‌الاالله. شب و روزی نیست که من از ایشان 20 مرتبه یاد و برای ایشان دعا نکنم و به خدای متعال التماس نکنم که خدایا! این نعمت را برای شیعه مستدام بدار. معتقدم شکر و سپاسگزاری این نعمت الهی را شیعه اعم از علما و غیرعلما به‌جا نیاورده‌اند، چون درک نکرده‌اند، ولی خدای متعالی چنانچه بخواهد با عمل من و امثال من نعمت را بگیرد که دیگر چیزی برای ‌ما باقی نمی‌ماند.

ایشان در مقطعی که خودشان مستقیماً این مسئولیت الهی را به عهده داشتند، کارهای بزرگی انجام دادند، آن ‌قدر بزرگ که نمی‌شود حجم آن را تعیین کرد.

اگر خدای متعال این بزرگوار را در این سمت قرار نداده بود، هیچ‌ یک از علما تا سال‌های طولانی هم این همت و اراده را نداشت که آنچه را من خیال هم نمی‌کردم که در عمرم آن ابعاد معنوی، الهی، شرعی و انسانی را ببینم شاهد باشیم.

این عرایض من به بحث سوم منتهی می‌شود که باید برای مردم حل شود. مردمی که دین و شعور و ایمان دارند و تاریخ می‌دانند. در زمان ایشان وقتی کمبودهایی را احساس می‌کنیم، باید بفهمیم آنها را به چه کسانی باید نسبت بدهیم. عین این کمبودها در زمان امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» هم بود. آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که حضرت -نعوذ بالله- تقصیر کرده است؟ نمی‌توانیم. حضرت در فاعلیت، عصمت، علم و قدرت خودش بی‌نظیر بوده و انسان عادی نبوده است، پس چرا تا وقتی که ایشان زنده بود شریح را نتوانست از کوفه بیرون کند؟ این شریح بود که در قضیه کربلا فتوا داد. نبود؟

این را به چه کسی نسبت بدهیم؟ اصلاً ربطی به حجت الهی اعم از معصوم و غیر معصوم ندارد. غیر از کمال فاعلیت فاعل، قابلیت قابل هم باید به کمال برسد. که نرسیده بود. الان علت غیبت چیست؟ نعوذ بالله نقصی در وجود مقدس حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» هست؟ ایشان همین ‌طوری نمی‌دانند دلیلش چیست و منتظر مانده‌اند که خدای متعال اراده بفرماید؟ این حرف غلط است. جامعه هنوز قابلیت ندارد.

مطلبی را عرض کنم که قصه است، ولی حکمت دارد. فردی نقل می‌کرد شب خواب دیدم حضرت تشریف آوردند و فرمودند: «خیلی منتظر ما بودی؟» عرض کردم: «بله.» فرمودند: «من آمدم و حکمم را بگویم. این زن‌ تو با اینکه پنج بچه از او داری زن تو نیست. تمام این بچه‌ها ولد شبهه هستند. پول‌هایی که به دست آورده‌ای شرعاً مال تو نشده‌اند. کارهایی که کرده‌ای صحیح نبوده‌اند.» و حضرت یکی ‌یکی موجودیت مادی این مرد را زیر سئوال برد. در این قصه نقل می‌کنند این شخصی که در این قصه این ‌قدر منتظر قدوم ایشان بود، دید هیچ راهی ندارد، الا اینکه دستش را روی گوش‌هایش بگذارد و چند بار فریاد بزند: «آی دزد!» جوری فریاد زد که خودش از خواب بیدار شد.

مرحوم حاج شیخ محمدتقی آملی مدتی شاگردی مرحوم آقای قاضی را کرده بود، از اصحاب نجف و علمایی است که هم خود و هم پسرش درس مرحوم میرزای نائینی می‌رفتند.

ایشان هم غیر از فقه و اصول چیزهایی داشت که از طریق مرحوم آقای قاضی«رضوان‌الله تعالی علیه» به دست آورده بود، یعنی چون لیاقت داشت، خدای متعال به ایشان عنایت کرده بود. از ایشان نقل شد که فرموده بود خیلی نسبت به زیارت حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» مشتاق بودم و دائماً در خواب و بیداری از خدای متعال می‌خواستم. یک شب خواب دیدم که به من گفتند آن نور را از دور می‌بینی؟ حضرت دارند به آنجا تشریف می‌آورند. می‌گوید که من آن قدر نگاه کردم تا آنجا که شبح یک اندام را در نور دیدم، ولی چهره‌شان را ندیدم. آن ‌قدر به من فشار آمد که لرزه در بدنم افتاد. بیدار شدم و دیدم خیس عرق هستم و متوجه شدم من توان زیارت ایشان را ندارم. عوام آن طور که باید از مقام امامت و ولایت آگاهی ندارند.                                                          

این آقای بزرگوار «سلام‌ الله علیه» از طرف حق تعالی مأمور است که این مردمی که انتظار مصلح را می‌کشند، ببینند که با کوچکش چگونه برخورد می‌کنند. مثل حضرت مسلمی که حضرت سیدالشهدا«صلوات‌الله علیه» از مکه به کوفه فرستاد. حضرت مسلم که معصوم نبود. فاصله بین مقام عصمت و غیرعصمت خیلی زیاد است. بر حسب نوشته‌ها امام فرمود که اگر زمینه را مساعد دیدی، برای من نامه بنویس می‌آیم. حضرت مسلم«سلام‌الله علیه» همین کار را انجام داد و آن شد که همه بارها شنیده‌ایم.

انسان باید خیلی مواظب خودش باشد که فریب شیطان را نخورد. بنده یکی از کارهایی که بر دوش خودم می‌بینم، این است که با کسانی که در شک و شبهه هستند و پایشان می‌لنگد یک جلسه و چند جلسه بنشینم و آنها را روشن کنم که در تکلیف شرعی استقرار پیدا کنند. هر کسی این حوصله را ندارد ولی من برای افراد زیادی این کار را کرده‌ام.

آثاری که به عنوان برکات الهیه از آقا به جا مانده، خیلی بیش از زمان امام خمینی است. نه اینکه امام نمی‌توانستند. خدای متعال از آن بزرگوار آنچه خواسته ایشان عمل کرده، از این بزرگوار هم آنچه خواسته دارند عمل می‌کنند. ما الان زیر آسمان نداریم انسانی را که مثل آقا در مسائل سیاسی به صورت ریز، این مطالعات و این نظرات تصدیقی اعم از اثباتی و نفی‌ را داشته باشد. این مقدار توفیق را که خدای متعال به ایشان داده به خاطر این است که شایستگی اش را داشته است. هر کسی که دلش بخواهد که به این  نمی‌رسد.

آنچه که بنده در این عرایضم به عنوان محور دارم، مسئله اخلاص است. ایشان مرتب دارد زحمت می‌کشد که این اخلاص را بیشتر، پررنگ‌تر، لطیف‌تر و حساس‌تر کند. اگر شما بگویید فقط دارم حرفش را می‌زنم، عرض می‌کنم من همه بحث اخلاص «محجه البیضا»ی مرحوم فیض کاشانی را در کنار همه بحث‌های اخلاص مطالعه کرده‌ام وبه طور خصوصی برای60 ، 70فارغ التحصیل خارج یک سال تمام بحث اخلاص را تدریس کرده‌ام.

آن مقداری که شریعت، برای تبعیت از شخص شرط دانسته است، خدا بیش از آن به این بزرگوار عطا کرده است. فقه، اصول و سایر علومی که به آن ارتباط و بستگی دارد. آگاهی‌های جنبی‌ای که خدای متعال به ایشان داده است، بنده گمان ندارم که تا کنون کسی این مقدار آگاهی‌های ریز داشته باشد، به‌خصوص در دشمن‌شناسی.

 بنده 50 سال پیش، خیلی قبل از انقلاب بعد از فوت مرحوم حاج‌آقای والد دوازده شب محرم در منزل ایشان منبر می‌رفتم. یکی از حرف‌هایی که زدم این بود که همان‌ گونه که انسان باید دوست‌شناس باشد و بعد ارتباط برقرار کند، باید دشمن‌شناس هم باشد. بعد تصریح می‌کردم که به‌خصوص مراجع و علما باید این‌‌گونه باشند و بدانند کجا چه مقدار باید فاصله بگیرند، چه مقدار بایستی صلابت به خرج بدهند و خودشان را به دشمن نزدیک نکنند.

این جمله دربسته‌ای است که به نظر من خیلی عمق دارد و خدا به این بزرگوار این نعمت – شناخت دشمن– را عطا کرده است. کسانی که خیال می‌کنند ایشان دارد تند می‌رود اشتباه می‌کنند. خدا این شناخت را به ایشان عطا کرده است و دارد جلوی پای خودش و جلوی پای ملت، چاه‌ها و چاله‌ها را می‌بیند.

به فرمایش‌های امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه»  به زبیر بعد از اینکه جدا شد، دقت بفرمایید. اینها در کلمات امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» هست.

این عالم بزرگوار را اگرچه می‌گوییم در مقام عصمت نیست، اما وقتی مؤید عندالله شد و آثار و علائم تأیید الهی را در ایشان دیدیم، آن هم نه یکی، نه دو تا، نه صد تا، می‌دانیم که آنقدر لطف خدای متعال شامل حال ایشان هست وظیفه ما این است که قدردان ایشان باشیم.

وظیفه بنده این است که آنهایی را که در شبهه هستند و می‌خواهند احتیاط کنند، روشن کنم و به آنان بفهمانم در این جا احتیاط معنی ندارد. این شبهه واحتیاط را شیطان در کله شما کرده است.

مهم‌ترین وجهه همت بزرگ ایشان که فوق متعارف و فوق بیان است، توجه و باور و آماده کردن خود و روح خود برای آن منزلت است. در این صورت است که انسان دیگر خستگی را نمی‌فهمد.

گاهی شایع می‌کنند که ایشان بیمار شده است، یا شیطنت های دیگر، اما ایشان کسی نیست که با این چیزها نقصان و ضعفی در او به وجود بیاید. تا نفس داشته باشد کار می‌کند. علتش هم آن دید و رؤیتی است که از واقعه دارد و برحسب آن واقعه حرکت می‌کند. ما هم باید قدرش را بدانیم.

باقی میماند مسئله سوم که مسئله خلاءهایی است که به نظرمان می‌آید. عرض می‌کنیم در زمان امیرالمؤمنین «صلوات‌الله علیه» مشابه اینها بوده است. در زمان امام «رضوان‌الله تعالی علیه» این مسائل بوده است. هنوز گاهی رسانه‌ها فرمایشات‌ امام را که پخش می‌کنند، ایشان می‌فرمایند سال گذشته این‌ جور گفتم، اسفاً عمل نشده است. اسفاً یعنی با تأسف انجام نشده. اگر انجام شده بود که ایشان می‌فرمود بحمدالله. نمی‌فرمود اسفاً. آقا از امیرالمؤمنین«صلوات‌الله علیه»، جد مطهرش که بالاتر نیست. پایین‌تر هم هست. در عین حال تا آنجایی که قدرت عقلی دارد، ایشان دارد عمل می‌کند. آمادگی در قابل به صورت کامل وجود ندارد. ایشان دارد کار خودش را می‌کند، کسر هم نمی‌گذارد تا آن وقتی که ان‌شاءالله خدای متعال اراده بفرماید و حضرت بقیه‌الله «ارواحنا له الفداه» ظهور کنند یا برنامه‌هایی که ایشان تنظیم کرده‌اند قابلیت اجرا پیدا کند. 

خدا را شاکرم ‌قدری موفق شدم در باره این موضوع صحبت کنم، بنده در حق ایشان مبالغه نکردم. عین اعتقاد قطعی من است. ایشان همه شرایط شرعی را دارد و خصوصیاتی که ایشان دارد، در عالم بی‌نظیر و این نعمت بزرگی است که خدای متعال نه فقط به همه مسلمان‌ها و شیعیان بلکه به همه انسان‌ها عطا کرده است.

 من آن وقتی که کسی در این مسیر نمی‌آمد کار خودم را کردم و خودم را به خطر انداختم. حالا که الحمدلله نظام روی روال خودش هست و خدا دارد این نظام را پیش می‌برد. این پیشرفت‌ها الهی هستند و عادی نیستند. آنچه این ملت را پیش برده اعتقاد و ایمانش بوده است به اضافه رهبر شایسته الهی. بدون رهبر نمی‌شود. امکان ندارد. یک کشور 100 سال هم دائماً کشته بدهد، بی‌رهبر موفق نمی‌شود. در تاریخ دیده‌ایم. الجزایر 25 سال کشته داد. رئیس‌جمهور روی کار آمد، حداکثر چهار سال توانست رئیس‌جمهور مستقل داشته باشد. بعد از آن تمام شد. چرا؟ چون رهبر نداشت. این باور قطعی‌ من است. و همواره در انتظار قسمت‌های آخر رؤیا هستم که فعلیت یابد.

*خود آن رؤیا را نفرمودید.

نه، نمی‌شود گفت. اما خوابی را مربوط به امام «رضوان‌الله تعالی علیه» نقل می‌کنم. خواب آقا را شاید راضی نباشند، لذا نمی‌گویم، اما امام چون مرحوم شده‌اند عرض می‌کنم. بزرگواری نزدیک به 80 سال سن داشت، در منزل یکی از منسوبین ما که خوزستانی بود، حضور داشت. روز چهل و یکم [رحلت] مرحوم آیت‌الله بروجردی بود. وارد شدم که آن منسوبمان را ببینم و بعد هم به قم مشرف شوم. صاحبخانه بنده را معرفی کرد که پسر فلانی و شاگرد فلانی است. این اولاد پیغمبر که از شاگردان مرحوم آیت‌الله حائری بود گفت من 30، 35 سال پیش خوابی دیدم. آن زمان این آقا-امام- در حوزه آیت‌الله حائری که می‌آمد، از نظر من خیلی تلخ و نچسب بود. می‌گفت می‌دانستیم فاضل است، ولی جوری بود که با او ارتباط برقرار نکردم. در همان ایام یک شب خواب دیدم که بیابانی است و جمعیت کثیری، مثلاً یک میلیون نفر دایره‌وار ایستاده‌اند و در مرکز این دایره هم کارهایی انجام می‌شود که من از دور نمی‌بینم. جمعیت را شکافتم و تا مرکز دایره پیش رفتم. در مراکز دایره دیدم به اندازه ده دوازده متر جا هست. در یک طرف رسول اکرم«ص» تشریف دارند و شمشیری در دستشان‌ است. مقابل ایشان هم محمدرضا پهلوی ایستاده است. حضرت رسول«ص» چند بار فرمودند آیا کسی هست که بیاید و این شمشیر را از من بگیرد و حد خدا را بر این مجرم جاری کند؟ هیچ‌ کسی نیامد. این کسی که داشت این حرف را می‌زد، خودش با امام «رحمه الله علیه» موافق نبود و با تعبیر تلخ و نچسب از ایشان یاد کرد. گفت حضرت دو سه مرتبه فرمودند و کسی نیامد. یک وقت دیدم جمعیت دارد شکافته می‌شود و کسی دارد جلو می‌آید. از دور نمی‌دیدم. نزدیک که آمد متوجه شدم حاج‌آقا روح‌الله است.

جلو آمد و به حضرت سلام و عرض کرد: «یا رسول‌الله! من آماده هستم.» بعد هم شمشیر را گرفت.  گفت حاج آقا روح الله شمشیر را بلند کرد و با یک ضربت سر شاه را پراند، اما تن بی‌سر جلو آمد و یقه ضارب را گرفت و مقداری با هم دست به یقه بودند تا سرانجام حاج‌آقا روح‌الله که دید این تن بی سر نمی‌افتد، لذا دست راستش را انداخت و امحا و احشا‌ی‌ او را بیرون کشید. از خواب بیدار شدم.

اطلاعیه‌ها، بیانیه‌ها و مطالبی که امام می‌نوشت با دست راست بود و به‌ وسیله آنها امحا و احشای شاه را از داخل این مملکت بیرون کشید. این را چون امام مرحوم شده‌اند عرض کردم.

 ان‌شاءالله خدای متعال 120 سال و هر چه بیشتر به این بزرگوار عمر با برکت عطا بفرماید. هر چقدر خدا به ایشان عمر طولانی عطا فرماید،  باز عرض می‌کنیم که خدایا! کم است. یا ما را ببر یا جامعه را خالی از ایشان نبینیم.

 و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:26 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۱۴۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۳
 
شرح یک روایت؛

چه کسانی به خداوند تهمت می زنند+پاسخ حاج آقا مجتبی تهرانی  

کسی که از من می­ خواهد تا برای او خیری انتخاب کنم و من هم برای او خیر انتخاب کرده و خیر می­ خواهم، و کسی که صلاح و خیر او را در چیزی می ­بینم و آن قضا را خودم برای او فرمان می­ دهم که برای او دارای خیر و صلاح است، امّا او به من تهمت می­زند.
عقیق:شرح یک روایت از زبان آقا مجتبی تهرانی(ره) را در ادامه می خوانیم:

متن حدیث:

رُوِیَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ:
قالَ مُوسی عَلَیهِ السَّلامُ: یا رَبِّ أیُّ خَلقٍ اَبغَضُ اِلَیکَ، قالَ الَّذی یَتَّهِمُنی، قالَ وَ مِن خَلقِکَ مَن یَتَّهِمُکَ؟ قالَ نَعَم اَلَّذی یَستَخیِرُنی فَأخِیرُ لَهُ وَالَّذی أقضِی القَضاءَ لَهُ وَ هُوَ خَیرٌ لَهُ فَیَتَّهِمُنی [بحار الانوار، جلد۶۸]

ترجمه حدیث:

حضرت موسی «علیه­ السلام» عرض کرد: پروردگار من! مبغوض ­ترین افراد نزد تو کیست؟ خداوند فرمود: کسی که به من تهمت می ­زند. حضرت موسی «علیه ­السلام» عرض کرد: چه کسی به تو تهمت می­ زند؟‌ فرمود: کسی که از من می­ خواهد تا برای او خیری انتخاب کنم و من هم برای او خیر انتخاب کرده و خیر می­ خواهم، و کسی که صلاح و خیر او را در چیزی می ­بینم و آن قضا را خودم برای او فرمان می­ دهم که برای او دارای خیر و صلاح است، امّا او به من تهمت می­زند.

شرح حدیث:

خداوند در جواب، دو گروه از افراد را ذکر می­ کند: یک گروه، از خدا چیزی می­ خواهند و رو به خدا می­ کنند و از او در خواست می­ کنند که انتخاب کند و او هم انتخاب می ­کند. گروه دیگر کسانی هستند که از خداوند نمی­ خواهند برای آنها چیزی انتخاب کند، ولی خداوند که صلاح آنها را می ­داند، با فرمان تکوینی (هدایت تکوینی همان قضا و قدر الهی است و با در نظر گرفتن خیر آنها می ­باشد.) به خداوند تهمت می ­زنند؛ به این معنا که نعوذ بالله می­ گویند: خداوند برای من خوب نخواسته است. و متأسفانه خیلی­ ها توجّه به این ندارند.
انسان باید بداند که خداوند هیچ وقت برای او بد نمی ­خواهد، بلکه خداوند که خیر مطلق است، هرچه از او صادر شود خیر است و برای هیچ موجودی بد نمی­ خواهد و گره به کار هیچ انسانی نمی­ اندازد؛ بلکه این خود انسان است که به خود بد کرده است و این اثر و محصول عمل او می­ باشد. انسان باید دقّت کند در اعمال خود و ببیند چه کرده است؟ اگر انسان حنظل را که میوهای تلخ است بکارد، گلابی شیرین نطنز برایش می­ آورد؟! هرگز چنین نخواهد شد. خداوند هرگز گره به کار انسان نمی اندازد، بلکه گره از کار او باز می­ کند.


منبع:جام
211008

 


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۷۰۶۷۹
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۳
 
/پرسش و پاسخ دینی/

چرا برخی افراد مستحق حداکثر مجازات اند؟  

خداوند گاهی به برخی افراد نعمت فراوانی می‌دهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان می‌گیرد تا حداکثر شکنجه را در همین زندگی ببینند، زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی بسیار ناراحت کننده است.

عقیق:نوع سوم عذاب استیصال است و قرآن مجید در این باره می‌فرماید: «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْماً وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ»؛ آن‌ها که کافر شدند و راه طغیان پیش گرفتند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می‌دهیم، به سودشان است، ما به آنان مهلت می‌دهیم، فقط برای اینکه بر گناهان خودبیفزایند و برای آن‌ها، عذاب خوار کننده‌ای آماده شده است.

این‌ها افراد غیرقابل اصلاحی هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادای اراده و اختیار به حال خود واگذار شده‌اند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند، به علاوه از بعضی آیات قرآن استفاده می‌شود،‌ خداوند گاهی به این گونه افراد نعمت فراوانی می‌دهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند، ناگهان همه چیز را از آنان می‌گیرد تا حداکثر شکنجه را در همین زندگی ببینند، زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی بسیار ناراحت کننده است.

چنانچه می خوانیم «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ»؛ هنگامی که پندهایی را که به آن‌ها داده شده بود،‌فراموش کردند، درهای هر خیری را به روی آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آن‌ها باز گرفتیم، لذا فوق‌العاده ناراحت و غمگین هستند.

در حقیقت این گونه اشخاص، به کسانی می‌مانند که از درختی ظالمانه بالا می‌روند که هر قدر بالاتر روند خوشحال‌تر می‌شوند تا آن هنگام که بر فراز بلندترین شاخه درخت می‌رسند، ناگهان طوفانی می‌ورزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کنندکه تمام استخوان‌هایشان در هم می‌شکند.

*عذاب بزرگ قیامت

اما نوع چهارم عذاب‌های الهی، عذاب بزرگ قیامت است که قرآن مجید در این باره می‌فرماید« «إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ کَفَرَ، فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَکْبَرَ»؛ و تذکر برای همه سودبخش است،‌ مگر کسی که پشت کند و کافر شود که خداوند او را به بزرگ‌ترین عذاب مجازات می‌کند.

منظور از عذاب اکبر، عذاب آخرت در برابر عذاب دنیا است که عذاب کوچک و کم اهمیت نسبت به آن است، همان‌گونه که در آیه 26 سوره زمر می‌خوانیم: «فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ»؛ خداوند خواری را در زندگی این دنیا به آن‌ها چشانید و عذاب آخرت اکبر است اگر می‌دانستند.

این احتمال نیز وجود دارد که مراد از عذاب اکبر قسمت شدیدتری از عذاب قیامت و دوزخ باشد، زیرا عذاب همه مجرمان در دوزخ یکسان نیست.

با این تفاسیر برای عده‌ای این سؤال پیش می‌آید، چرا گناهکاران نه تنها به سزای اعمال خود نمی‌رسند، بلکه هر روز از نعمات بیشتر و جدیدتری بهره‌مند می‌شوند و علاوه بر ان فرصت داده می‌شوند، خداوند متعال در جواب چنین سؤالاتی می‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا»؛ اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبده‌ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت، ولی به لطفش آن‌ها را تا سرآمد معینی تأخیر می‌اندازد، اما هنگامی که اجل آنان فرا رسد، خداوند هر کس ره به مقتضای عملش جزا می‌دهد، او نسبت به بندگانش بینا است.

 

منبع:فارس


ادامه مطلب



[ سه شنبه 13 بهمن 1394  ] [ 5:24 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 65 :: 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3649262 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب