چشمه سلطان ولی کریز
| ||||||||||||||||||||
|
دهه فجر مبارک باد
انقلاب اسلامی یك حقیقت و برخاسته از
یك سنت الهی است؛ این را نمیشود از بین برد
و یا متزلزل كرد.
رهبر معظم انقلاب، (حفظه الله)
ادامه مطلب
فرا رسیدن ایام الله دهه فجر؛ سرآغاز
طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي،
مقطع رهايي ملت ايران از ظلم و ستم،
تولد دوباره اسلام اصیل، سالگرد پیروزی شکوهمند
انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار کبیر انقلاب؛
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
رابه عموم مسلمانان جهان علی الخصوص ملت
شهیدپروروولایتمدارایران تبریک وتهنیت
عرض می نماییم.
ادامه مطلب
ایام الله دهه فجر مبارک باد
انقلاب اسلامی یك حقیقت و برخاسته از یك سنت الهی است؛ این را نمیشود از بین برد و یا متزلزل كرد. (رهبر معظم انقلاب، مد ظله العالی)
انقلاب اسلامی ایران مظهر تجلی نور در ظلمت و نماد دستیابی به معانی عمیق قرآنی در قلوب ملت همیشه در صحنه ایران است. طلیعه رهایی انسانیت از خودكامگی و استبداد ستم شاهی به رهبری فرزانه ای است كه اندیشه ای جز عزت اسلام در سر نداشت. ملت بزرگ ایران نیز با بهره گیری از رهنمودها و و فرامین مقام معظم رهبری در جهت انسجام، وحدت و یکپارچگی بیشتر گام برمیدارند و با استعانت از خداوند متعال بر همه مشکلات فائق آمده اند. فرا رسیدن ایام الله دهه فجر؛ سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران از ظلم و ستم، تولد دوباره اسلام اصیل، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بنیانگذار کبیر انقلاب؛ حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) برملت شهیدپروروولایت مدارایران اسلامی مبارک باد. ادامه مطلب
ادامه مطلب دهه فجر مبارک
فرا رسیدن ایام مبارک دهه ی فجر و
پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبارک باد.
فرا رسیدن ایام مبارک دهه ی فجر، دهه ی پیروزی، دهه ی رسیدن به اوج بلندی و قدرت، دهه ی نجات از ظلمت و استثمار بر عاشقان ولایت و ولایتمداری مبارک باد. دهه فجر از نگاه مقام معظم رهبری دهه فجر، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمار میرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجود نداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و «سلطان و رعیت» بود و پادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجود آوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزار شود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما، احساسات، گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. ادامه مطلب
این دهه فجر است گویی نوبهار
غصه ها رفتند و افسانه شدند
دردهه فجرامتش پیروزشد
فجرگویی نوبهارزندگی
ماهمه دلداده ی رهبرشدیم
گفته بودم قصه دارم با شما
آنچه بشنیدید برآیندگان
از نهضت قاطعانه ی روح الله
با دست تهی و این همه پیروزی … دهه فجر مبارک باد. ========
فرا رسیدن ایام مبارک دهه ی فجر و
پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبارک باد.
ادامه مطلب
دهه فجر مبارک
ادامه مطلب متن های زیبا به مناسبت دهه ی مبارک فجردهه ی فجرمبارک متن های زیبا مناسب با ایام الله دهه ی فجر | تکستبـــاز
برخیز که فجر انقلاب است امروز
.
. ادامه مطلب به واسطهای که ملت مرا قبول دارد دولت تعیین میکنم...
دهه فجرهر سال یادآور خاطره دوره ده روزهای است که از استقبال بینظیر مردم ایران از رهبر فقید انقلاب آغاز و به پیروزی بزرگترین انقلاب سدههای اخیر ختم میشود . در آستانه دهه فجر ، سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا (س) که در واقع مرامنامه انقلاب اسلامی و برنامهنظام جمهوری اسلامیمیباشد را برای اطلاع خوانندگان عزیز چاپ میکنیم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسمالله الرحمن الرحیم ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ، بعضی پیروزیها هم حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود.مصیبت زنهای جوانمرده، مردهای اولاد ازدست داده، طفلهای پدر از دستداده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولادشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی بر دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهده این خسارتها که بر ملت ما وارد شده است، برآیم. من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خود را در راه خدا داد، خدا باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند ازدست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوانداده تسلیت عرض میکنم و به جوانهایی که پدرشان را در این مدت از دست دادهاند، تسلیت میگویم. باید حساب کنیم که این مصیبت ها برای چه به ملت وارد شده؟ مگر این ملت چه میگفت و چه میگوید که الان که صدای ملت درآمدو تا حالا قتل و ظلم و غارت ادامه دارد. ملت ما چه میگفت که مستحق این همه عقوبت بود. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایهگذاری شده برخلاف قوانین بوده، آنها که در سن من هستند، میدانند و دیدهاند که مجلس موسسان با سرنیزه تاسیس شد و ملت هیچ دخالتی در تاسیس مجلس نداشت. مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و وکلایش را نیز با زور وادار کردند که به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود و همچنین اصل رژیم سلطنتی، از اول خلاف قوانین و خلاف قواعد عقلی و خلاف حقوق بشر است.حالا اگر فرض کنیم که همه ملت در آن زمان رای دادند که یک نفر سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از بابت اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان و مختار به سرنوشت خودشان بودند، رای آنها برای خودشان قابل قبول است، اما به چه حقی ملت ۵۰ سال پیش سرنوشت ملت بعد را معین میکند. سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، زمان اول قاجاریه نبودیم. اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه رفراندومی تحقق پیدا کرد و فرض کنیم که همه ملت نیز رای مثبت داد، اما آنها به آغامحمدخان قاجار رای مثبت دادند. آن اجداد ما که رای دادند، برای سلطنت قاجاریه به چه حقی رای دادند که در زمان ما احمدشاه سلطان باشد. سرنوشت هر ملت دست خودش است. در ۱۵۰ سال پیش از این، یک ملتی بوده، سرنوشتی داشته و احتیاجاتی هم داشته است، ولی این ملت اختیار ما را نداشته که یک سلطنتی را بر ما مسلط کند. ما فرض کنیم که این سلطنت پهلوی که از اول به اختیار مردم و مجلس موسسان تاسیس شد، ولیبر فرض اینکه اینها به اختیار مردم برگزیده شدند، باتوجه به اینکه عده قلیلی از مردم آن زمان را درک نکردند چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولا چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور سرنیزه تاسیس شده بود، سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است و اگر چنانچه فرض کنیم سلطنت رضاشاه قانونی بوده آنها چه حقی داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی اختیار سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، ۸۰ سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت ملتی را که بعدها بهوجود میآید تعیین کنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا قانونی نیست. علاوه بر این اگر باز فرض کنیم که سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند، صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش را باید خودش تعیین کند در این زمان میگوید: ما این سلطان را نمیخواهیم، وقتی که ملت رای داد که سلطنت رضاشاه و محمدرضاشاه و رژیم سلطنتی را نمیخواهیم، این هم یک راه است، در تایید اینکه سلطنت این شاه باطل است. حالا میرویم سراغ دولتها، دولتهـــــــــــــایی که ناشی شدهاند از سلطنت محمدرضا و مجلسهایی که ما داریم، درطول مشروطیت به غیر از بعضی از زمانها، آن هم نسبت به بعضی از وکلا، مردم در تعیین وکلا دخالت نداشتهاند. من از شما مردم تهران سوال میکنم که آیا ازوجود این وکلا که در مجلس هستند، چه در مجلس شورا و چه در مجلس سنا اطلاع داشتید که آنها را خودتان انتخاب کنید. اکثر مردم میشناسند و میدانند این افرادی که الان به عنوان وکیل در مجلس سنا یا مجلس شورا هستند با زور و بدون اطلاع مردم انتخاب شدهاند. مجلسی که بدون اطلاع مردم و بدون رضایت مردم باشد، این مجلس غیرقانونی است. بنابراین اینهایی که در مجلس نشستهاند و به عنوان وکیل، چه در مجلس شورا، چه سنا مال ملت را به عنوان حقوق میگیرند، در مقابل ملت ضامن هستند، اما یک دولتی که ناشی میشود از شاهی که خودش و پدرش غیرقانونی است و مجلسش غیرقانونی است، این دولت نیز غیرقانونی است. این ملت حرفی را که در زمان محمد رضاخان می گفته که این سلطنت را ما نمی خواهیم و تعیین سرنوشت ما با خودمان است ، حالا میگوید ما این وکلا و این مجلس و این دولت را غیرقانونی میدانیم ، حالا کسی که خودش از ناحیه مجلس و از ناحیه شاه منصوب شده و همه اینها غیر قانونی هستند، می شود قانونی باشد؟ ما می گوییم که شما غیرقانونی هستید و باید بروید، دولتی که الان به اسم دولت قانونی خودش را معرفی میکند، تا چند سال پیش از این تا وقتی که دستش در نیامده بود، در وزارت ، قبول داشت که همه چیز غیر قانونی است . حالاچه شده است که می گوید من قانونی هستم . این مجلس غیر قانونی است از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است ؟ هر کدام ادعا کردند که ملت آنها را تعیین کرده ما دستشان را میدهیم به دست یک نفر آدم برود حوزه انتخابیه اش و در حوزه انتخابی اش از مردم سوال می کنیم این آقا وکیل شما هست ؟ شما او را تعیین کردید؟ مسلما از حالا بدانید که جواب شان منفی است ، آیا یک ملتی که فریاد میزند که این دولت ، این شاه و این مجلس برخلاف قوانین است و حق قانونی و حق شرعی و حق بشری ماست که سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید در تهران برای ما درست کنید و یک قبرستان در جاهای دیگر؟ من باید عرض کنم که محمد رضا پهلوی این خائن خبیث که فرار کرده همه چیز ما را بهباد داد، مملکت ما را مملکت ما راخراب کرد، قبرستان های ماراآبادکرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است وبه هم ریخته. اگر چنانچه بخواهیم این اقتصاد را به حال اول برگردانیم سال های طولانی و بههمت همه مردم نیازمند است . نه یک دولت می تواند این کار را بکند و نه یک قشری از اقشار مردم می تواننداین کار را بکنند، تا تمام مردم دست بهدست هم ندهند، نمی توانند این ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید بهاسم اینکه ما می خواهیم زراعت را گسترش دهیم و رعیت ها را دهقان کنیم ، اصلاحـــــــــــات ارضی درست کردند. این اصلاحات ارضی پس از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که به کلی دهقانی از بین رفت . به کلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاج خارج هستید. محمد رضا این کار را کرد تا بازاری برای امریکا درست کند، تا ما محتاج باشیم و گندم، برنج و تخم مرغ از امریکا وارد کنیم یا از اسرائیل که دست نشانده امریکاست . بنابراین کارهایی که این آدم به عنوان اصلاح کرده افساد بوده است ، اصلاحات ارضی لطمه ای بر مملکت ما وارد کرد که ما شاید تا بیست سال دیگر نتوانیم جبرانش کنیم . مگر همه ملت دست به دست هم بدهند و سال هایی بگذرد تا جبران شود. به این معنی فرهنگ ما نیز یک فرهنگ عقب نگهداشته است، به طوری که الان تحصیلات جوان های ما در اینجا تمام و تام نیست و جوان باید بعد از این که مدتی در اینجا تحصیل کرد آن هم با این همه مصیبت، به خارج برود و تحصیل کند. بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم ، لکن چون خیانت شده است ، از این جهت ما رشد نکرده ایم . این آدم تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است . این آدم به واسطه نوکری ، مراکز فحشا درست کرده است . تلویزیونش مرکز فحشاست . رادیو ، بسیارش فحشاست . مراکزی که اجازه دادند که باز باشند مراکز فحشاست . اینها دست به دست هم داده اند به طوری که در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است . مراکز فساد دیگر نیز که الی ماشاءالله بسیار زیاد است . برای چه سینمای ما مرکز فحشاست ؟ ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب و برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی باشد مخالفیم . ما کجا با مظاهر تجدد مخالفت کردهایم. مظاهر تجدد وقتی که از اروپا به شرق آمده خصوصا به ایران به جای این که ما را متمدن کند ما را به توحش کشانده است . سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید درخدمت مردم و تربیت مردم باشد، ولی می دانید که این مظاهر تمدن در اینجاجوانهای ما را به تباهی کشیده است . ما با اینها در این جهات مخالف هستیم . اینها به تمام معنی به ما و مملکت ما خیانت کردهاند. و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند . به امریکا و غیر امریکا دادند و عوضش یک اسلحههایی برای پایگاه درست کردن برای آقایان گرفتند. ما هم نفت دادیم و هم برای آنها پایگاه درست کردیم . امریکا با حیله و با همکاری این مرد نفت را از ما برد و در عوض برای خودش پایگاه درست کرد. یعنی اسلحه هایی آورد که ارتش ما نمی تواند استفاده کند و باید حتما مستشاران آنها باشند. باید کارشناسان آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این سلطنت عمر پیدا کرده بود مخازن نفت ما را تمام کرده بود. زراعت ما را هم که تمام کرده ، در این صورت آن وقت این ملت به کلی ساقط شده بود و می بایست برای اغیار عملگی کنند. ما که فریاد می زنیم برای این است، خونهای جوانهای ما برای این جهات ریخته شده است : برای این که آزادی می خواهیم پنجـــــــــــــــــــــاه سال است که در اختناق به سر می بریم، نه مطبوعات داشتیم، نــــــه رادیوی صحیح، نه تلویزیون. نه خطیب می توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانست حرف بزند، نه امام جماعت می توانست آزاد کارش را ادامهدهد و نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند آزادانه ادامه دهند و در زمان ایشان هم همین اختناق بهطریق بالاتر باقی است و باقی بود و الان هم باز نیمه حشاشه(نیمه جان و بی رمق ) آن که باقی است نیمه حشاشه این اختناق هم باقی است ، ما می گوییم خود آن آدم ،دولت آن آدم ، مجلس آن آدم تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه دهند اینها مجرمند و باید محاکمه شوند و ما آنها را محاکمه می کنیم. من دولت تعیین میکنم من توی دهن این دولت میزنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم. من به واسطهای که ملت مرا قبول دارد (در این موقع جمعیت به شدت دست میزند و یکصدا صلوات میفرستد و امام لحظهای سکوت میکند. بعد از مردم درخواست می شود که سکوت کنند و بعد از سکوت دوباره امام سخنانش راچنین ادامه می دهد) این آقا خودش هم خودش را قبول ندارد رفقایش هم قبولش ندارند ملت هم قبولش ندارد، فقط امریکا از او پشتیبانی کرده و به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی کند، انگلیس هم از او پشتیبانی کرد. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچیک از طبقات ملت از هر جایی که بگویند قبولش ندارند. بله چند تا اشرار را دارد که بیاورد تو خیابانها و فریاد بزنند. لکن ملت این است: این ملت است می گوید که دریک مملکت دوتا دولت نمی شود. خوب واضح است که یک مملکت دوتا دولت ندارد.لکن دولت غیرقانونی باید برود. تو غیرقانونی هستی برو. دولتی که ما می گوییم متکی به آرای ملت است. متکی به حکم خداست توباید یا خدا را انکار کنی یاملت را . این آدم باید سرجایش بنشیند یا اینکه به امر امریکا وادار کندیک دستهای از اشرار راکه ملت را قتل عام کنند. ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند ما نمیگذاریم دوباره آن حیثیت سابق اعاده شود و آن ظلم های سابق تکرار گردد. ما نخواهیم گذاشت که محمد رضا برگردد. اینها می خواهند برش گردانند. بیدار باشید ای مردم .بیدار باشید. نقشه دارند می کشند. مرتیکه در آنجایی که هست، ستاد درست کرده است. روابط دارند درست می کنند، میخواهند دوباره ما را برگردانند به آن حدی که همه چیزمان اختناق در اختنـــــــــــاق باشد و همه هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت. تا جان داریم، خواهیم گذاشت ومن از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواهانم و عرض می کنم برهمه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم، تا آن وقتی که همه اینها ساقط شوند. ما به واسطه آرای مردم ، مجلس موسسان درست میکنیم و دولت اول را و دولت دائمی را تعیین خواهیم کرد. من اینجا باید یک صحبتی به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارگان ارتش یک قشرهایی از ارتش،اما آن نصیحتی که می کنم این است که ما میخواهیم شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می کشیم، ما خون دادیم ، ما جوان دادیم ، ما حیثیت و آبرودادیم مشایخ ماحبس رفتند، زجر کشیدهاند که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمیخواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما می خواهیدنوکر باشید؟ من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت، ملتی که میگوید ما باید مستقل باشیم و ارتش ما باید مستقل باشد و زیرفرمان مستشاران امریکایی و اجنبی نباشد. ما به خاطر شما این حرف را میزنیم. شماهم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید بگویید ما میخواهیم مستقل باشیم ما نمیخواهیم این مستشاران باشند. ما این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد جزای ما این است که بریزید درخیابان ها و خون جوانهای ما را بریزید که چرا می گویند شما باید مستقل باشید؟ ما می خواهیم تو آقاباشی . اما تشکر می کنم از این قشرهایی که متصل شده اند به ملت و اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را ، آبروی ملتشان را حفظ کردهاند، این درجه داران ، همافران و افسران نیروی هوایی همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همانطور آنهایی که در اصفهان ،همدان و سایرجاها تکلیف شرعی و ملی خود را دانستند و به ملت ملحق شدند و ازنهضت اسلامی پشتیبانی کردند. ما از آنها تشکر می کنیم و به آنهایی که متصل نشدهاند می گوییم که متصل شوند که اسلام بهتر از کفر است. ملت بهتر از اجنبی است ما این مطلب را برای شما میگوییم. شما هم این کار را برای خودتان بکنید. رها کنید و خیال نکنید اگر رها کردید، ما شما را دار می زنیم این چیزهایی است که کسان دیگر درست کردهاند. این همافران و این درجهداران که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها راحفظ میکنیم. ما می خواهیم که مملکت، مملکتی قوی باشد ما میخواهیم مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم. ما میخواهیم نظام محفوظ باشد. لکن نظام ناشی از ملت،در خدمت ملت،نه نظامی که دیگران سرپرستی کنند و دیگران فرماندهند. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
به نقل از روزنامه اطلاعات ۱۴ بهمن ماه ۱۳۵۷
منبع : روزنامه آفتاب یزد
ادامه مطلب
هشت بهشت* من دولت تعیین می کنم
دانلود سخنرانی خاطره انگيز و تاريخی امام خمينی (ره) در روز 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا حجم:1.65 مگابایت
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بازخوانی خطبههای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه پیش از انتخابات دوم خرداد
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله ربالعالمین والصلاه والسلام علی رسولالله وعلی علی امیرالمومنین وعلی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلواتالله علیهم اجمعین عبادالله اوصیکم بتقوی الله واتباع امره و نهیه»
چند مسئله را در خطبه دوم به اختصار عرض میکنم که به وقت نماز هم اول وقت برسیم. اولین مسئله مهم ما انتخابات است که در جمعه آینده بناست به لطف خداوند برگزار شود. چند نکته و نصیحت را بنده مطرح میکنم یکی اصل حضور مردم در پای صندوقهای رأی. برای حضور در پای صندوق و انداختن رأی در صندوق است که هیچکس نباید عذری بیاورد و از این وظیفه مهم ملی سرپیچی کند، این وظیفه، هم ملی است و هم اسلامی و هرکس به ایران یا به اسلام یا به انقلاب علاقمند است باید به نحوی در این جریان حضور داشته باشد، انتخابات یک جریان درستی است که در عصر ما بروز کرده، در گذشته خبرهایی به نام بیعت و امثال اینها بوده و به این شکل نبوده، این شکل انتخابات از پدیدههای زمان ماست و مهم هم هست و فلسفه درستی هم دارد که مردم بیایند با نظر خودشان کسی را و یا کسانی را برای هر مأموریتی انتخاب کنند و کارشان را به او واگذار کنند و او هم بتواند با پشتوانه رأی مردم، هم قانوناً و هم روحاً وارد عمل شود و وظایف خودش را انجام دهد. آنها که نمیآیند باید یک عذری داشته باشند که پیش خداوند این عذر قابل قبول باشد، چرا نباید بیاییم؟ در دنیا یکی از شاخصهای رشد ملتها را حضور در انتخابات میدانند هر ملتی که بیشتر شرکت میکند، نشان آگاهی و پیشرفت بیشتر اوست و هر ملتی که کمتر میآید، نشان عقبافتادگی و دور بودن از قافله تمدن است، تا حدودی این قضاوت درست است، حالا یک جاهایی مکن است انتخابات ساختگی باشد و بعضیها فکر میکنند که مثلاً به ظلم و خیانت کمک میکنند، خوب در کشور ما که اینجوری نیست، اینجا یک انقلابی است، مردم انقلاب کردند، مردم از انقلاب دفاع کردند، مردم همیشه رأی دادند، از سال اول تا امروز همه کارها با انتخابات انجام میشود. ممکن است بعضیها هم قبول نداشته باشند ولی اکثریت مردم در این جریان بودهاند و من فکر میکنم به عنوان یک وظیفه اسلامی همه سعی میکنند روز جمعه ساعتی را وقت مصرف کنند و رأیشان را به صندوق بیندازند. (تکبیر نمازگزاران)
حتی آنها که ماها را قبول ندارند، بدانند اگر ایران را قبول دارند همین آراء زیاد سبب میشود دشمنان ما حساب جدیدی را روی ایران باز کنند. اگر آراء باشد، به نفع کلیت کشور است، مسئله دوم نصیحت ما به نامزدها و طرفداران نامزدهاست. البته نسبتاً تبلیغات معقول است و ما به مقایسه با سایر کشورها نباید گلهمند باشیم، اما به خاطر اینکه ما دلمان میخواهد اسلام محض اینجا حاکم باشد،دلمان میخواهد تبلیغات انتخابات با متن قانون بسازد هیچکس مایل نباشد از قانون تجاوز کند و مایل نباشد مردم را فریب بدهد. هیچکس مایل نباشد رقیب خودش را بشکند و بدنام کند، اینها یا خلاف شرع است یا خلاف قانون است، حالا قبل از رأی شورای نگهبان خوب عده زیادی بودند ممکن است بعضی از آنها صالح نبودند اما اینها که امروز ماندند کسانی هستند که شورای نگهبان رأی داده که اینها صالح هستند دیگر یک جور آدمی که سالها برای کشور خدمت کرد، امروز هم پست مسئولیت دارد و آینده هم میخواهد خدمت کند، شورای نگهبان هم این را به عنوان صالح پست ریاست جمهوری قبول کرده، خوب بدنام کردن یک چنین کسی چه جوابی میتواند پیش خدا بدهد... اگر آدم یک حرفی بزند، یک کاری کند که یک عیبی برای طرف درست کند که این عیب را ندارد، در تمام این جامعه پخش میشود بعداً در تاریخ میماند، در فامیل آن میماند، جوانهای زیادی میفهمند و بعد جواب او را نمیفهمند آیا خداوند از ما میگذرد؟ یعنی این بیمجازات میماند؟ اصلاً چه خیری میتوانیم بدست بیاوریم که ارزش آن بیشتر از ضرر این گناهان باشد ولذا طرفداران، البته معمولاً خود آقایان که اهل این چیزها نیستند، طرفداران یا جاهل یا متعصب، این کارها را میکنند آنها مواظب باشند گناه مجانی بیخود نکنند و سعی کنند مهر قانون را بگویند.
حرف سوم ما با مجریان و ناظران این قانون است. مجریها و ناظرها همه مسئولیت گرفتند که قانون را اجرا کنند، مسئولیت گرفتند که از طرف مردم یا رهبری وکیل هستند که قانون را اجرا کنند، حق سوء استفاده از پست و مقام خودشان ندارند، به عنوان یک شخص همهمان حق داریم به هرکس رأی بدهیم، از هرکس تعریف کنیم، نظراتمان را بدهیم. شخصی، مگر آنها که از قانون ممنوع شدهاند که نباید بگویند، نگویند گناه نکنند، این گناه بزرگ را، این گناه را کوچک فرض نکنید خیلی گناه بزرگی است. بقیه همه مسئولان اجرایی و ناظر باید واقعاً این کار را بکنند که همان رأی مردم هست بیاید در صندوق و همان خوانده شود و همان اعلام شود. ممکن است کسی فکر کند که حالا ما اگر تغییراتی بدهیم شخص مقبولی که خودمان به او ایمان داریم به سرکار میآید خوب برای جامعه نفعی است ولی این کار ضرر بنیانی دارد، اعتماد مردم را ضعیف کردن بزرگترین جنایت است به ملت و نظامی که میخواهد به اتکاء مردم این همه مشکلات را حل کند. (تکبیر نمازگزاران)
شما که میدانید ما همیشه با اعتماد مردم کار کردهایم، با اعتماد مردم پیروز شدیم، با اعتماد مردم در جنگ فاتح شدیم، با اعتماد مردم کشور را ساختیم، خوب این اعتماد اینقدر سرمایه عظیمی است، چه درآمدی از این باارزشتر است که ما به خاطر او در دل مردم شک بیندازیم که مردم شک بکنند که اینها راست میگویند یا نه، انتخابات آزاد است یا نه، آراء ما دزدی میشود یا نه، باید واقعاً مسئولان اجرایی و ناظران به گونهای کار بکنند که خیال مردم راحت باشد، البته این را هم میدانم که عدهای هستند که ما هر کاری بکنیم آنها حرف منفی میزنند که درست نبود و تقلب شد. اما اینکه ما خودمان کار بکنیم و سند بدهیم و واقعاً این کار را بکنیم خوب این پیش خداوند باید جواب بدهیم، حال هرکس که میخواهد باشد، هر مقامی از رئیس جمهور، شورای نگهبان، وزارت کشور، ائمه جمعه، ناظران همه و همه، فرض براین است که ما طبق قانون اساسی و همچنین توصیههای رهبر معظم انقلاب میخواهیم مردم به پای صندوق بیایند و رأیشان را بدهند، ما از مردممان که نمیترسیم، مردم ما که تا به حال هرجا انبوه مردم بودند ما سود کردهایم. بنابراین به نظر میرسد آنها، من به خصوص مجریانی که مسئولیت من هم آنجا هست مخاطبم آنها هستند، واقعاً این خیانت قابل بخشش نیست و امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمیدانم که کسی به خودش حق بدهد که در آراء مردم دست ببرد یا جریان را منحرف کند، البته تبلیغ بحث دیگری است، خوب باید حرف بزند مردم را آگاه کند، اینها خلاف قانون نیست مگر تبلیغ خلاف قانون که آن از بعد دیگری جرم میشود وقتی که میبینید مثلاً بنده که مسئول قوه اجرایی هستم و حتماً به سرنوشت کشور فوقالعاده علاقمند بخصوص بعد از اینکه میبینم خودم در این مسند نمیخواهم باشم دلم میخواهد بهترین اینها باشد که آن روالی که در کشور وجود دارد ادامه داشته باشد. به شدت حتی رأی خودم را مخفی میکنم و به بچههایم هم نمیگویم، برای اینکه این به جایی سرایت نکند و سوءاستفاده نشود. من دلم میخواهد که مأموران زبردست من و در قلمرو مسئولیت من، آنها مثل من نیستند که کسی رأی آنها را نداند، خوب بداند هیچ اشکالی پیش نمیآید، ما فکر میکنیم در مورد خودمان اینطوری هستیم، ولی امانت را به شدت مراعات کنید. البته همانطور که رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند بالاخره آدم وقتی میخواهد رأی بدهد باید بگردد و صالحترین را پیدا کند، اگر میشناسیم خوب بهتر، خیلی از مردم میشناسند رایشان را هم انتخاب شده به صندوق میاندازند.
بعضیها ممکن است تردید داشته باشند، آنهم راههای متعارف در کشور است، از راههای مختلف، پرسیدن، جستجو کردن خواندن، مطالعه کردن، از اشخاص استفاده کردن، هر راهی که خودشان میدانند باید استفاده کنند که ما واقعاً برسیم به یک محیط و فضایی که همه مردم ما احساس کنند که رأیی که به صندوق میاندازند تأثیر خودش را دارد. حداقل آن این است که این تأثیر در مجموعه پشتوانه مسئول اجرایی یا نماینده مجلس یا فرد دیگری اثر توانمندی او را ارائه میکند، به هر حال بنده با گذشت نزدیک به ۲۰ سال از انقلاب و این همه آگاهی که در مردم هست و این تبلیغات خوبی هم که در این مدت هفت، هشت ماه شده، آقایانی که در میدان بودند زحمت کشیدند و تا به حال حرفهایشان را زدهاند و مردم هم میدانند و میتوانند بفهمند که هر یک از اینها الان چه میخواهند و به دنبال چه هدف اصولی هستند که انشاءالله ما یک انتخاب خوبی را بکنیم و نمونه خوبی باشد و به رخ دشمنانمان که مدعی دمکراسی هستند بکشانیم که چنین انتخاب سالمی است.
شعار نمازگزاران: «هاشمی قهرمانی، مصلحت نظامی». خیلی متشکر قهرمان که نیستم یک بنده ضعیفی هستم، انشاءالله خداوند توفیقمان بدهد که حداقل یک بنده صالحی برای خداوند باشیم.
روزنامه اطلاعات ۱۳۷۶/۲/۲۸ ادامه مطلب
ناگفتههای هاشمی رفسنجانی از انتخاب رهبری در مجلس خبرگان: پذیرش رهبری قانون شد
پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در حاشیهنگاری خود از دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با نمایندگان شوراهای اسلامی شهرهای کشور نوشت: خاطرهگوییهای آیتالله همیشه مشتریان پر و پا قرص خود را دارد. پای شورا که باشد بیشتر هم میشود. جالب است اولین خاطره شورایی آیتالله برگشت به دوران رژیم گذشته، به نوق قدیم. به روزهایی که شورای نانوشته روستا در کار بود. همه سهیم بودند و دستاندرکار. از آب و خاک شورایی اداره میشد تا سلمانی و حمامی. آیتالله اینها را که میگوید سر خود را بالاتر میگیرد. افتخار به روستازادگی جار و جنجال نمیخواهد. خاطراتش را که از یاد نبری، کفایت میکند!
پای خاطرات شوراهای ابتدای انقلاب که به میان میآید، نام مرحوم آیتالله طالقانی مکرر به زبان میآید. آیتالله رسم تجلیل یاران سفر کرده را از یاد نمیبرد. قدرشناسی رسم اعتدال است. نماز جمعه تاریخی و شوراها دو یادگار مهم فرزانه سفر کرده انقلاب است. آیتالله از نگاه شورایی ابتدای انقلاب به جد دفاع میکنند. میگویند تفکر شورایی مانع خود محوری و قانونگریزیها است.
سومین خاطره شورایی آیتالله بسیار تاریخی و مهم است. خاطره انتخاب رهبری در سال ۶۸. آیتالله هنوز ناگفتههای بسیار از آن انتخاب تاریخی دارند. یادگار مودتی دیرپا و اعتقادی با آیتالله خامنهای. رشته برادری ۶۰ ساله که ناگسستنی است. نه به کین تحجر و نه به فتنه انحراف. آخرین توصیه امام هنوز در گوش هاشمی است: «نگذارید خناسان بین شما و آقای خامنهای فتنه کنند.»
از خاطره ۶۸ دور نشوم. آیتالله از موضوع شورای رهبری میگویند و از موافقت جدی آیتالله خامنهای. میگوید تا رهبری فردی قانون نشد آیتالله خامنهای نپذیرفتند. قانون خبرگان برای خبرگان. واضع و عامل قانون خود مجلس خبرگان بود. از حرف آخری که بین ایشان و آیتالله خامنهای رد و بدل شد. هاشمی به ایشان گفت: «پذیرش رهبری قانون شد، حالا بپذیرید» و آیتالله خامنهای پاسخ دادند که «قانون برای من لازم الاجراست.»
آیتالله مطایبه کوتاهی هم درباره انتخاب ۶۸ میکنند. با آنها که آن روزها حرفهای دیگری میزدند و این روزها حرفهای دیگری. آن روزها دنبال انتخاب فرد دیگری بجز آیتالله خامنهای بودند و چون ناکام ماندند شعار مخالفت با شورای رهبری سر دادند. ثبات نظر رسم اعتدال است و اعتدال رمز ماندگاری. حافظه تاریخ کلید فراموش کن ندارد!
آیتالله بازهم از مردم میگویند. از انتخابات شوراها که باید نماد مشارکت مردم باشد. از انتخاباتی که باید مردم پسند باشد. از انتخاباتی با حاصل جمع وحدت ملی. از انتخاباتی آزاد، قانونی و «عادلانه». آیتالله این روزها بر عدالت انتخاباتی خیلی تاکید دارند. شرایط عادلانه برای رقابتی برابر. بدون انحصار جناحی انتخابات. قانون انتخابات را هم خوب میدانند. به شرط ادای تکلیف مسئولان. تکلیف مسئولان در برگزاری انتخاباتی آزاد، قانونی و شفاف. تاریخ ایرانی* ادامه مطلب
|
|