کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
اشعار و مدایح سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)


بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذاکرین محترم عرض کنم که با توجه به نزدیکی تاریخ شهادت امام جواد علیه السلام و سالروز جشن ازدواج پدر و مادر سادات بعضاً دیده شده که در شام غریبان امام جواد علیه السلام مجلس مولودی خوانی بر پا میشود که به نظر حقیر رسم غلطی است و بهتر است که در آن بازنگری شود،نیکو تر آن است که اگر مجلسی هم قرار است برگزار شود در زمانی باشد که عرفاً با عزای امام جواد علیه السلام تداخل نداشته باشد و خدای نخواسته به عزای حضرت جواد الائمه علیه السلام که یگانه فرزند ولی نعمت ماست،از ناحیه ی ما بی حرمتی ای صورت نگرفته باشد. انشاألله همه ی اعمال ما مورد قبول حضرت حق قرار گیرد،از همه ی عزیزان التماس دعا دارم.

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی پدر و مادر سادات

شده به شادی و ذکرِ خدا بر لب

جشن عروسیِ خورشید و ماه امشب

غرق گل همه ی دو عالم و

بارش کوثر است و زمزم و

عاشقان همه بر لب این دم و زمزمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

موسم خوشحالی به اذنِ داور شد

ریحانه ی احمد همسر حیدر شد

آمده شبِ شور عاشقا

تابش نور رحمت خدا

غم گرفت به وجودِ ما همه خاتمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

همنفسِ خوبان دل ما هم شاد است

جانها فدای این عروس و داماد است

این دو گل حُجّت خدایی و

راهشان راهِ کبریایی و

فِعلشان به فَلَک چو آیتِ مُحکمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

بده یا احمد از برکتِ این شبها

قبلِ محرّم یک کرببلا بر ما

حاجتم شده قلب لایقی

باشد از سرِ رسم عاشقی

سَعیِ ما حرمِ حسین تا علقمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی مولا و حضرت صدیقه طاهره (س)

*رو لب عاشقا سرود و زمزمه مبارکه

شورِ وصال دل و دلبر به همه مبارکه

فرشته ها نقل می ریزن ، کِل میکشن کف میزنن

جشنِ عروسیِ علی و فاطمه مبارکه

رسید از آسمونِ عصمت آیه های نور و تبارک

همصدا با اهلِ سماوات بگو بگو بادا مبارک

یا زهرا یا علی...

*دلِ تمومِ نوکرا رها زِ غصه و غمه

هر چی بخونم از کرامتِ شما بازم کمه

اول ذی الحجه و جشنِ وصلِ دو نورِ خدا

عیدیِ کلّ عاشقا دستِ رسولِ اکرمه

ایشالا در مکتبِ ایمان دل همه خوشحال و شاد شه

به حقّ این زوجِ الهی نسل پاک شیعه زیاد شه

یا زهرا یا علی...

*به حریم کوثر و هم ساقی کوثر فقیریم

ایشالا ما که تا ابد به مهر این دو اسیریم

مجلسِ جشنِ عروسیِ این دو نورِ رحمت و

با نابودیِ دُشمنا توی مدینه بگیریم

نوکریِ برای اینها سرتاسرش برا ما سوده

آرزوی امّت اسلام نابودیِ آلِ سعوده

یا زهرا یا علی...

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود ازدواج حضرت زهرا (س) و امیر المومنین (ع)

ازدواج علی و زهرا مبارکه گل خنده به روی لبها مبارکه

تهنیت یا محمد...

نور ، از عرشِ خدا شد ، راهی سوی دل

گل ، در جلوه گری شد از این دو خجل

جشن وصالِ دو گل مصطفی مبارک

سرور قلب دو عزیز خدا مبارک

یا فاطمه یاعلی مرتضی مبارک

سلام خدا بر علی و بر زهرا...

*غرق شور است ، در دل هر بنده ی خدا

باران گل ، آمده از عرش کبریا

تهنیت یا محمد...

چون زیبایی گلی شد ، دل آرا علی

گل بانگ فاطمه شد ، ذکر یا علی

عروسی مادر اولیا مبارک

عروسیِ بضعه ی مصطفی مبارک

شده زهرا ، همسر مرتضی مبارک

سلام خدا بر علی و زهرا

*از لطف حق محشری از کرم به پا شد

شب زفاف ، شب احسان بر گدا شد

جانِ طاها ، یا زهرا

تو آمدی شوی بر امر حق رضا

ای دریای کمال ای یار مرتضی

شور شعف ، بر لب عاشقان مبارک

تبارک بر ، مصحف روح وجان مبارک

یا زهرا و یا علی جشنتان مبارک

سلام خدا بر علی و بر زهرا....

(سرود)

دریافت فایل:

 

زمزمه ازدواج حضرت زهرا و امیر المومنین

بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر

* لطف خدا از عالم بالا رسیده

که ازدواج دو گلِ طاها رسیده

در جشن وصلِ ، دو رکن ایمان

شهر مدینه ، گشته گل افشان

باشد در این جشن با اذن داور

زهرا عروس و داماد حیدر

بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر

* بر جلوه ی ذاتِ خدا دلداده زهرا

پیراهن خود را به سائل داده زهرا

در چهره ی او نور ولایت

گوید پیمبر ، بابا فدایت

دو مظهر حق ، دو یار و دلبر

زهرا عروس و ، داماد حیدر

بادا مبارک وصلت زهرا و حیدر

* یا رب به حق این دو یاسِ باغِ یاسین

ما را نما اهل ولا و یاور دین

بر سائلان کن ، لطف و عطایی

تا که شود دل ، کرببلایی

ما را فدا کن ، ای حیّ داور

در راهِ عشقِ ، زهرا و حیدر

جانم فدای مکتب زهرا و حیدر

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی حضرت زهرا و امیر المؤمنین سلام الله علیها

 

بر همه عالم،تهنیت بادا/جشن پیوند ِ،حیدر و زهرا

جشن پیوند دو نور داور است/جشن وصل دو گل پیغمبر است

جشن رحمت،جشن نور است /غم امشب از،هر دل دور است

این عروسی به همه مبارک باد/جان فدای این عروس و این داماد

تهنیت بگو به شخص پیغمبر/با گل ِ خنده و با یک قلب شاد

تهنیت یا سیدی یا مصطفی...

گل بریزد از،جنت الاعلا/بر سر حیدر،بر سر زهرا

هر مَلَک محو ِ تجلای حیدر/حوریان به دور زهرای اطهر

دل ِ عالم شده شیدا/بَه بَه ، به این جشن زیبا

ای خوشا کسی که هر دم میکند/روی دل سوی علی و فاطمه

باشد از عنایت خاص ایزد/سائل کوی علی و فاطمه

تهنیت یا سیدی یا مصطفی...

شکر للّه ما،غرق آواییم/عبد مولاییم،عبد زهراییم

فقر ما و فضل و جود و احسانها/هر چه داریم بُوَد از لطف آنها

ای بر روی لب آهتان/جانها فدای راهتان

ای بُوَد سعادت ما پیروان/که شویم یاور عترت و قرآن

میرسد روز ظهور،انشاءالله/از عنایت خداوند منّان

العجل یا حجت بن العسگری....

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی حضرت زهرا و امیر المؤمنین سلام الله علیهما

 

*جشن پیوند دو نور ربُ الاعلا/مبارک باشه به ذات حیّ یکتا

تهنیت از حضرت باریتعالی/به نبی و آل پیمبر

شور ِ سُرور همه لبها/نغمه ی هر عاشق شیدا

با شعفی ناب و بی همتا/ذکر یا حیدر و یا زهرا

بادا مبارک یا مولا/بادا مبارک یا زهرا...

*میخونن شعر شعف لیلا و مجنون/شده خوشحال و خوش و شاد و غزلخون

سر زهرا و علی آلاله بارون/رفته غم از هر دلی بیرون

شد چراغونی و نور افشان/از شرافت تموم عالم

جمله ی حور و ملک اینه/تهنیت ای رسول اکرم

بادا مبارک یا مولا/بادا مبارک یا زهرا...

*ای عزیزان ِ دل ختم رسولان/ما گدایان شما هستیم به قرآن

بدهید در راه حق از لطف و احسان/یا علی جان یا فاطمه جان

قلب مصفّا میخواهیم/روزی ِ تقوی میخواهیم

توشه ی فردا میخواهیم/خیر دو دونیا میخواهیم

بادا مبارک یا مولا/بادا مبارک یا زهرا...

(سرود مسجدی)

دریافت فایل:

 

سرود مسجدی - عروسی پدر و مادر سادات

 

در این جشن با صفا/دلها مصفاّ باشد

پیوند فرخنده ی/علی و زهرا باشد

نازل شده ز رحمت/آیه های تبارک

بگو با شور و شادی/یا مصطفی مبارک

یا مصطفی مبارک...

مدح این دو بخوانیم/با قلب خوشحال وشاد

جانم عالم قربان ِ/این عروس و این داماد

دو دریای خوبی و/وفا به هم رسیدند

دو جلوه ی رحمت ِ/خدا به هم رسیدند

یا مصطفی مبارک...

ما سائلان ِ مسکین/امشب از آل عبا

هم مدینه میخواهیم/هم نجف هم کربلا

آرزوی ما بُوَد/که با یاد شهدا

زائر ِ نجف شویم/با سربند ِ یا زهرا

یا علی یا مرتضی...

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود ازدواج امیر المؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها

*خنده بر لبِ عالم همه مبارک وصال علی(ع) و فاطمه(س) مبارک

عاشق...به لَبِش مدح و سُرور و آوا

عاشق...به دلش عشقِ علی و زهرا(س)

عاشق... سر میده هِی آوا یا علی یا زهرا(س)

ما که بر حبّ علی اسیریم به حریم فاطمه(س) فقیریم

میریم امشب همگی مدینه صله از ختم رسل میگریم

یا علی یا فاطمه(س) مبارک...

*گلِ شور و شعف میزنه جوونه میخونم نغمه و شور عاشقونه

عشقِ...این دو محبوب خدا قشنگه

جشنِ...وصلِ نور و هل اتی قشنگه

ذکرم... با شوری بی همتا یا علی یا زهرا(س)

کاسه ی خالی آوُردیم آقا به درِِ مجلس ِ جشن شما

به پای هم الهی پیر بشید به سلامتی به لطف خدا

یا علی یا فاطمه(س) مبارک...

*میده از قلب خود گزارش به هر دو پیمبر میکنه سفارش به هر دو

زهرا(س)...همراهیش کن همیشه دمادم حیدر...این امانت و به تو سپردم

با هم... باشید تا به آخر ای زهرا(س) ای حیدر

همه جا پشت سرِ هم باشید توی شبها قمرِ هم باشید

دعای من همیشه با شماس تو خطر ها سپر هم باشید

دست حق پشت و پناه شما...

 

 


 

ادامه مطلب



[ دوشنبه 15 شهریور 1395  ] [ 6:23 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
اشعار و مدایح سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)


بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذاکرین محترم عرض کنم که با توجه به نزدیکی تاریخ شهادت امام جواد علیه السلام و سالروز جشن ازدواج پدر و مادر سادات بعضاً دیده شده که در شام غریبان امام جواد علیه السلام مجلس مولودی خوانی بر پا میشود که به نظر حقیر رسم غلطی است و بهتر است که در آن بازنگری شود،نیکو تر آن است که اگر مجلسی هم قرار است برگزار شود در زمانی باشد که عرفاً با عزای امام جواد علیه السلام تداخل نداشته باشد و خدای نخواسته به عزای حضرت جواد الائمه علیه السلام که یگانه فرزند ولی نعمت ماست،از ناحیه ی ما بی حرمتی ای صورت نگرفته باشد. انشاألله همه ی اعمال ما مورد قبول حضرت حق قرار گیرد،از همه ی عزیزان التماس دعا دارم.

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی پدر و مادر سادات

شده به شادی و ذکرِ خدا بر لب

جشن عروسیِ خورشید و ماه امشب

غرق گل همه ی دو عالم و

بارش کوثر است و زمزم و

عاشقان همه بر لب این دم و زمزمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

موسم خوشحالی به اذنِ داور شد

ریحانه ی احمد همسر حیدر شد

آمده شبِ شور عاشقا

تابش نور رحمت خدا

غم گرفت به وجودِ ما همه خاتمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

همنفسِ خوبان دل ما هم شاد است

جانها فدای این عروس و داماد است

این دو گل حُجّت خدایی و

راهشان راهِ کبریایی و

فِعلشان به فَلَک چو آیتِ مُحکمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

بده یا احمد از برکتِ این شبها

قبلِ محرّم یک کرببلا بر ما

حاجتم شده قلب لایقی

باشد از سرِ رسم عاشقی

سَعیِ ما حرمِ حسین تا علقمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی مولا و حضرت صدیقه طاهره (س)

*رو لب عاشقا سرود و زمزمه مبارکه

شورِ وصال دل و دلبر به همه مبارکه

فرشته ها نقل می ریزن ، کِل میکشن کف میزنن

جشنِ عروسیِ علی و فاطمه مبارکه

رسید از آسمونِ عصمت آیه های نور و تبارک

همصدا با اهلِ سماوات بگو بگو بادا مبارک

یا زهرا یا علی...

*دلِ تمومِ نوکرا رها زِ غصه و غمه

هر چی بخونم از کرامتِ شما بازم کمه

اول ذی الحجه و جشنِ وصلِ دو نورِ خدا

عیدیِ کلّ عاشقا دستِ رسولِ اکرمه

ایشالا در مکتبِ ایمان دل همه خوشحال و شاد شه

به حقّ این زوجِ الهی نسل پاک شیعه زیاد شه

یا زهرا یا علی...

*به حریم کوثر و هم ساقی کوثر فقیریم

ایشالا ما که تا ابد به مهر این دو اسیریم

مجلسِ جشنِ عروسیِ این دو نورِ رحمت و

با نابودیِ دُشمنا توی مدینه بگیریم

نوکریِ برای اینها سرتاسرش برا ما سوده

آرزوی امّت اسلام نابودیِ آلِ سعوده

یا زهرا یا علی...


ادامه مطلب



[ دوشنبه 15 شهریور 1395  ] [ 6:22 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
اشعار و مدایح سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)


بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت ذاکرین محترم عرض کنم که با توجه به نزدیکی تاریخ شهادت امام جواد علیه السلام و سالروز جشن ازدواج پدر و مادر سادات بعضاً دیده شده که در شام غریبان امام جواد علیه السلام مجلس مولودی خوانی بر پا میشود که به نظر حقیر رسم غلطی است و بهتر است که در آن بازنگری شود،نیکو تر آن است که اگر مجلسی هم قرار است برگزار شود در زمانی باشد که عرفاً با عزای امام جواد علیه السلام تداخل نداشته باشد و خدای نخواسته به عزای حضرت جواد الائمه علیه السلام که یگانه فرزند ولی نعمت ماست،از ناحیه ی ما بی حرمتی ای صورت نگرفته باشد. انشاألله همه ی اعمال ما مورد قبول حضرت حق قرار گیرد،از همه ی عزیزان التماس دعا دارم.

 

(سرود)

دریافت فایل:

 

سرود عروسی پدر و مادر سادات

شده به شادی و ذکرِ خدا بر لب

جشن عروسیِ خورشید و ماه امشب

غرق گل همه ی دو عالم و

بارش کوثر است و زمزم و

عاشقان همه بر لب این دم و زمزمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

موسم خوشحالی به اذنِ داور شد

ریحانه ی احمد همسر حیدر شد

آمده شبِ شور عاشقا

تابش نور رحمت خدا

غم گرفت به وجودِ ما همه خاتمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

همنفسِ خوبان دل ما هم شاد است

جانها فدای این عروس و داماد است

این دو گل حُجّت خدایی و

راهشان راهِ کبریایی و

فِعلشان به فَلَک چو آیتِ مُحکمه

یا علی یا علی یا فاطمه...

بده یا احمد از برکتِ این شبها

قبلِ محرّم یک کرببلا بر ما

حاجتم شده قلب لایقی

باشد از سرِ رسم عاشقی

سَعیِ ما حرمِ حسین تا علقمه

یا علی یا علی یا فاطمه...


ادامه مطلب



[ دوشنبه 15 شهریور 1395  ] [ 6:21 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

بزن کف مرتضی داماد گشته
بزن کف قلب زهرا شاد گشته
👏👏👏
بزن کف در قدوم ماه داماد
بزن لبخند تا حق را کنی شاد
👏👏👏
چنین داماد را باشد عروسی
که هستی آیدش بر پای بوسی
👏👏👏
عروسی دختر ختم رسولان
عروسی مصطفی را راحت جان
👏👏👏
عروسی مریم و هاجر کنیزش
عروسی کو خدا دارد عزیزش
👏👏👏
عروسی هستی هستی فدایش
عروسی خلق داماد از برایش
👏👏👏
چه دامادی که فخر کائنات است
چه دامادی خداوند ثبات است
👏👏👏
چه دامادی سراپا فخر و عزت
چه دامادی خدای عشق و غیرت
👏👏👏
چه دامادی محمد ساق دوشش
ملائک هم غلام حلقه گوشش

👏👏👏


ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 9:25 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

وبلاگ باغدشت کریز

  • شعرزیبا


    واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
    لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا



    خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
    بی نهایت خسته و افسرده ام/
    تا میان گور رفتم دل گرفت/
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
    روی من خروارها از خاک بود/
    وای، قبر من چه وحشتناک بود!
    بالش زیر سرم از سنگ بود/
    غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
    هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
    سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
    خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
    زان میان یک تن خریدارم نشد/
    نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
    ترس بود و وحشت و دلواپسی/
    ناله می کردم ولیکن بی جواب/
    تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
    آمدند از راه نزدم دو ملک/
    تیره شد در پیش چشمانم فلک/
    یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
    دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
    گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
    لرزه بر اندام من افتاده بود/
    هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
    سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
    از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
    رفت بالا گرزهای آتشین/
    قبر من پر گشته بود از نار و دود/
    بار دیگر با غضب پرسش نمود:
    ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
    نام اربابان خود یک یک ببر/
    گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
    گوش گویا نامشان نشنیده بود/
    نامهای خوبشان از یاد رفت/
    وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
    چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
    بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
    در میان عمر خود کن جستجو/
    کارهای نیک و زشتت را بگو/
    هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
    کوله بارم بود مملو از گناه/
    کارهای زشت من بسیار بود/
    بر زبان آوردنش دشوار بود/
    چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
    گرز آتش بر سرم آمد فرود/
    عمق جانم از حرارت آب شد/
    روحم از فرط الم بی تاب شد/
    چون ملائک نا امید از من شدند/
    حرف آخر را چنین با من زدند:
    عمر خود را ای جوان کردی تباه/
    نامه اعمال تو باشد سیاه/
    ما که ماموران حق داوریم/
    پس تو را سوی جهنم می بریم/
    دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
    دست و پایم بسته در زنجیر بود/
    نا امید از هرکجا و دل فکار/
    می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
    ناگهان الطاف حق آغاز شد/
    از جنان درهای رحمت باز شد/
    مردی آمد از تبار آسمان/
    دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
    صورتش خورشید بود و غرق نور/
    جام چشمانش پر از خمر طهور/
    چشمهایش زندگانی می سرود/
    درد را از قلب انسان می زدود/
    بر سر خود شال سبزی بسته بود/
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
    کِی به زیبائی او گل می رسید/
    پیش او یوسف خجالت می کشید/
    دو ملک سر را به زیر انداختند/
    بال خود را فرش راهش ساختند/
    غرق حیرت داشتند این زمزمه/
    آمده اینجا حسین فاطمه؟!
    صاحب روز قیامت آمده/
    گوئیا بهر شفاعت آمده/
    سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
    مهربانانه به رویم خنده کرد/
    گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
    من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
    گفت: آزادش کنید این بنده را/
    خانه آبادش کنید این بنده را/
    اینکه این جا این چنین تنها شده/
    کام او با تربت من وا شده/
    مادرش او را به عشقم زاده است/
    گریه کرده بعد شیرش داده است/
    خویش را در سوز عشقم آب کرد/
    عکس من را بر دل خود قاب کرد/
    بارها بر من محبت کرده است/
    سینه اش را وقف هیئت کرده است/
    سینه چاک آل زهرا بوده است/
    چای ریز مجلس ما بوده است/
    اسم من راز و نیازش بوده است/
    تربتم مهر نمازش بوده است/
    پرچم من را به دوشش می کشید/
    پا برهنه در عزایم می دوید/
    بهر عباسم به تن کرده کفن/
    روز تاسوعا شده سقای من/
    اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
    گاه میشد صورتش بهرم کبود/
    تا به دنیا بود از من دم زده/
    او غذای روضه ام را هم زده/
    قلب او از حب ما لبریز بود/
    پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
    با ادب در مجلس ما می نشست/
    قلب او با روضه ی من می شکست/
    حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
    ارتباطی تنگ با عباس داشت/
    اشک او با نام من می شد روان/
    گریه در روضه نمی دادش امان/
    بارها لعن امیه کرده است/
    خویش را نذر رقیه کرده است/
    گریه کرده چون برای اکبرم/
    با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
    هرچه باشد او برایم بنده است/
    او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
    در مرامم نیست او تنها شود/
    باعث خوشحالی اعدا شود/
    گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
    قلب او بوی محبت میدهد/
    سختی جان کندن و هول جواب/
    بس بود بهرش به عنوان عقاب/
    در قیامت عطر و بویش می دهم/
    پیش مردم آبرویش می دهم/
    آری آری، هرکه پا بست من است/
    نامه ی اعمال او دست من است/

    فقط به عشق آقا امام حسین وهرچی نوکر پخش کن یا علی مدد.

     

     

     

     

    http://barrud.persianblog.ir


ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 9:17 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 

وبلاگ باغدشت کریز

  • شعرزیبای علوی

  • ارسال شده توسط باغدشت کریز يکشنبه 14 شهريور 1395 21:04 - #شعرزیبای علوی

    روز خندق جبرئیل این جمله را می زد هوار
    لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

    پا که در میدان نهادی گفت دشمن الفرار
    لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

    نام زیبای تو را بردم خزانم شد بهار
    لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

    میثم تمار هم فریاد زد بر روی دار
    لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

    می روم روز قیامت نزد حق با این شعار
    لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

    خادمان حضرت عشقیم ما با افتخار
    لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

     

    http://baghdasht1.blogfa.com/


ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 9:16 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 صفا و مروه                    

 

 

 

 

                                                                                                          صفا ازنظرلغت ،سنگ سخت و صافي است كه با خاك و شن مخلوط نباشد ومروه ، سنگي است سياه و سست و نرم كه زود شكسته شود،ودوکوه درحاشیه مسجد الحرام به  این نامها وجود دارد ،کوه صفا، مكاني است كه پيامبر اكرم ص) نخستين بار رسالت الهي خود را از فراز آن اعلام كردندوخطاب به اهل مكه فرمودند:قولو لا اله الاالله تفلحوا  و هنگامي كه آيه وانذرعشيرتك الاقربين نازل شد( برفراز کوه یادرکنار آن ) جلسه اي تشكيل داده واقوام و نزديكان خود را فرا خواند و دعوت خويش را ابلاغ فرمود  در روز فتح مكه نيز بر فراز اين كوه رفت و پايان كار مشركان را اعلام كرد.[1]                                                                                                          گويندهنگام فتح مكه 36 بت بر روي اين دو كوه قرار داشت و بتهاي زيادي نيز د رميان آنها بود كه همه توسط پيامبرص) شكسته شدند و هنگام سعي ابتدا مقداري از كوه صفا بالا رفته سپس به حركت ادامه مي دادند.[2]                                                                               وگفته شده است كه حضرت پيامبر (ص)پس از نزول آيه انذار بستگان خود را در خانه حارث بن عبدالمطلب دعوت كرد و نبوت خود را اعلام نمود و فرمود كدام يك از شما با گواهي دادن بر نبوت من وزير و وصي و جانشين من خواهيد بود،اين سخن را سه بار تكرار كردند و كسي جز علي(ع) ايشان را تا ئيد نكرد و سه بار لبيك گفت و عده اي اين موضوع را به تمسخر گرفتند،اين خانه پشت صفا و مروه قرار داشت كه تخريب شده.[3]

 در شرائط فعلی مقداری از کوه صفا قابل دیدن است وکوه مروه نیز تاسال 1365 هجری شمسی ،برآمدگی مختصری داشت وبعنوان کوه قابل ملاحظه بود لکن بعدا، آن مقدارازکوه نیزبخاطر مزاحمت برای سعی کنندگان برداشته شدوتنها درحال حاضر آثار مختصری از آن که بامواد پلاستیکی پوشانده شده است به عنوان ریشه کوه دیده می شود،طول بين صفا و مروه 394.5متر وعرض آن20متر وارتفاع طبقه اول:12متر وارتفاع طبقه دوم:9متر است ،از سال 1386 هجری شمسی عرض آن درطبقه هم کف دو برابر شده است و طبقه ای در زیرزمین احداث گردیده وطبقه ای دیگر نیز روی طبقه اول ساخته شده است وبه عبارتی مکان سعی بین صفاومروه دارای چهار طبقه است                                                                                                                                                                                                                           

 علت نام گذاری صفا ومروه

   درمورد علت نام گذاری صفا ومروه از امام صادق ع) سؤال شد ؟ فرمودند : هنگامی که آدم به زمین فرود آمد، هبوط آدم بر کوه صفا بود ونزول حوا بر کوه مروه ونام صفا از اسم آدم مشتق شده است به دلیل جمله : ان الله اصطفی آدم یعنی خداوند برگزید وانتخاب کرد واختیار نمود ، ونام مروه نیز از مرئه واز اسم حوا مشتق شد.[4]

 

 

توقف آدم بر کوه صفا

 از امام صادق ع) روایت شده است که آدم چهل روز در حال سجده روی کوه صفا باقی ماند وبرای جدائی از بهشت وخروج از  جوار خداوند  گریه می کرد .جبرئیل بر او نازل شد وگفت : ای آدم چرا گریه می کنی ؟ گفت : ای جبرئیل چراگریه نکنم وحال آنکه خد اوند مر ا از جوار خودش اخراج کرده وبه دنیا فرود آورده، جبرئیل گفت : ای آدم توبه کن به سوی او، آدم سؤال کر د چگونه توبه کنم ؟ وجبر ئیل اورا تعلیم داد .[5] ودر روایت دیگری درمورد فضیلت صفاو مروه از امام صادق ع) نقل شده است که

 فرمودند : هیچ بقعه ای نزدخداوند  محبوب تر از مسعی نیست ،زیرا آن مکان هر جباری را ذلیل می کند.[6]  

 

[1] - تاريخ آثار مکه ومدینه ص92 

[2] - همان  ص93

[3] - همان ص151                                                                                                                                                                               

[4] -پیشین ص 63 ح 39

-[5] همان ص 35 ح14

[6] - عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمَسْعَى لِأَنَّهُ يُذِلُّ فِيهِ كُلَّ جَبَّارٍ. همان ص234 ح7

 برچسب‌ها: تاریخ , اماکن , مکه , مدینه , علی اسماعیلی کریزی

 

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(26): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 4:48 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

 صفا و مروه

 

 

 

                                                                                                                             صفا ازنظرلغت ،سنگ سخت و صافي است كه با خاك و شن مخلوط نباشد ومروه ، سنگي است سياه و سست و نرم كه زود شكسته شود،ودوکوه درحاشیه مسجد الحرام به  این نامها وجود دارد ،کوه صفا، مكاني است كه پيامبر اكرم ص) نخستين بار رسالت الهي خود را از فراز آن اعلام كردندوخطاب به اهل مكه فرمودند:قولو لا اله الاالله تفلحوا  و هنگامي كه آيه وانذرعشيرتك الاقربين نازل شد( برفراز کوه یادرکنار آن ) جلسه اي تشكيل داده واقوام و نزديكان خود را فرا خواند و دعوت خويش را ابلاغ فرمود  در روز فتح مكه نيز بر فراز اين كوه رفت و پايان كار مشركان را اعلام كرد.[1]                                                                                                          گويندهنگام فتح مكه 36 بت بر روي اين دو كوه قرار داشت و بتهاي زيادي نيز د رميان آنها بود كه همه توسط پيامبرص) شكسته شدند و هنگام سعي ابتدا مقداري از كوه صفا بالا رفته سپس به حركت ادامه مي دادند.[2]                                                                               وگفته شده است كه حضرت پيامبر (ص)پس از نزول آيه انذار بستگان خود را در خانه حارث بن عبدالمطلب دعوت كرد و نبوت خود را اعلام نمود و فرمود كدام يك از شما با گواهي دادن بر نبوت من وزير و وصي و جانشين من خواهيد بود،اين سخن را سه بار تكرار كردند و كسي جز علي(ع) ايشان را تا ئيد نكرد و سه بار لبيك گفت و عده اي اين موضوع را به تمسخر گرفتند،اين خانه پشت صفا و مروه قرار داشت كه تخريب شده.[3]

 در شرائط فعلی مقداری از کوه صفا قابل دیدن است وکوه مروه نیز تاسال 1365 هجری شمسی ،برآمدگی مختصری داشت وبعنوان کوه قابل ملاحظه بود لکن بعدا، آن مقدارازکوه نیزبخاطر مزاحمت برای سعی کنندگان برداشته شدوتنها درحال حاضر آثار مختصری از آن که بامواد پلاستیکی پوشانده شده است به عنوان ریشه کوه دیده می شود،طول بين صفا و مروه 394.5متر وعرض آن20متر وارتفاع طبقه اول:12متر وارتفاع طبقه دوم:9متر است ،از سال 1386 هجری شمسی عرض آن درطبقه هم کف دو برابر شده است و طبقه ای در زیرزمین احداث گردیده وطبقه ای دیگر نیز روی طبقه اول ساخته شده است وبه عبارتی مکان سعی بین صفاومروه دارای چهار طبقه است                                                                                                                                                                                                                           

 علت نام گذاری صفا ومروه

   درمورد علت نام گذاری صفا ومروه از امام صادق ع) سؤال شد ؟ فرمودند : هنگامی که آدم به زمین فرود آمد، هبوط آدم بر کوه صفا بود ونزول حوا بر کوه مروه ونام صفا از اسم آدم مشتق شده است به دلیل جمله : ان الله اصطفی آدم یعنی خداوند برگزید وانتخاب کرد واختیار نمود ، ونام مروه نیز از مرئه واز اسم حوا مشتق شد.[4]

 

 

توقف آدم بر کوه صفا

 از امام صادق ع) روایت شده است که آدم چهل روز در حال سجده روی کوه صفا باقی ماند وبرای جدائی از بهشت وخروج از  جوار خداوند  گریه می کرد .جبرئیل بر او نازل شد وگفت : ای آدم چرا گریه می کنی ؟ گفت : ای جبرئیل چراگریه نکنم وحال آنکه خد اوند مر ا از جوار خودش اخراج کرده وبه دنیا فرود آورده، جبرئیل گفت : ای آدم توبه کن به سوی او، آدم سؤال کر د چگونه توبه کنم ؟ وجبر ئیل اورا تعلیم داد .[5] ودر روایت دیگری درمورد فضیلت صفاو مروه از امام صادق ع) نقل شده است که

 فرمودند : هیچ بقعه ای نزدخداوند  محبوب تر از مسعی نیست ،زیرا آن مکان هر جباری را ذلیل می کند.[6]  

 

[1] - تاريخ آثار مکه ومدینه ص92 

[2] - همان  ص93

[3] - همان ص151                                                                                                                                                                               

[4] -پیشین ص 63 ح 39

-[5] همان ص 35 ح14

[6] - عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ مَا مِنْ بُقْعَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمَسْعَى لِأَنَّهُ يُذِلُّ فِيهِ كُلَّ جَبَّارٍ. همان ص234 ح7


برچسب‌ها: تاریخ , اماکن , مکه , مدینه , علی اسماعیلی کریزی

ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 4:46 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 

12 کاری که مدیران کارآمد انجام می‎دهند

 

شما رییس هستید. اما این به معنی فردی بدبودن نیست و نباید باشد، زیرا رییس‎های مخوف کارآمد نیستند. شما می‎توانید مدیری باشید که کارمندان‎تان دوستش دارند
 
شما رییس هستید. اما این به معنی فردی بدبودن نیست و نباید باشد، زیرا رییس‎های مخوف کارآمد نیستند. شما می‎توانید مدیری باشید که کارمندان‎تان دوستش دارند، به او احترام می‎گذارند و اعتماد دارند، کسی که کارها را به خوبی و درستی انجام می‎دهد.
 
ما از انجمن کارآفرینان جوان پرسیدیم که:«کدام کار است که تمامی مدیران کارآمد بسیار زیاد انجام می‎دهند؟» و این است چیزی که آنان گفتند:

1. لبخند بزنید
 
مدیران کارامد،مدیران موفق
 
چند بار تاکنون شنیده‎اید که کسی بگوید: «او مدیر خوبی‎ست. همیشه بداخلاق است» هیچ وقت. مدیران خوب می‎دانند که نمی‎توانید الهام‎بخش باشید اگر رفتار بدی با دیگران داشته باشید. مدیران خوب مثبت‎اندیشی و جذبه معنوی را در هر کاری که انجام می‎دهند، تزریق می‎کنند.
 
2. بفروشید

اگرچه رویکرد آن کمی با چیزی که باید برای مشتری احتمالی باشد  متفاوت است، یک مدیر خوب همیشه در حال فروش ایده‎آل‎ها به کارکنان خود است. این امر الزامی‎ست که کارمندان به اصول تجارت باور داشته باشند تا خودنیز بتوانند آن را در خروجی اعمال خود بازتاب دهند.
 
3. بازخورد داشته باشید

بسیار اهمیت دارد که از روزمره‎گی خارج شوید و در مورد چیزی که در سطح بالا آموخته اید فکر کنید. بازگردید و بنگرید که فردا براثر یادگیری چه کاری را متفاوت انجام خواهید داد و این یادگیری چه بازخوردی بر عملکرد فردای‎تان خواهد داشت.
 
4. مکالمه غیر رسمی داشته باشید

 نباید هربار که صحبت می‎کنید حس رسمی بودن را القا کنید. مدیران کارآمد در انسانی عادی بودن موفقیت کسب کرده‎اند. آن‎ها ارتباطی احساسی با افراد برقرار می‎کنند و برای نزدیک‎ترکردن افراد به هم همدلی ایجاد می‎کنند. مردم به انسان‎ها پاسخ می‎دهند، و مدیران بزرگ می‎دانند که چگونه افکار مردم را بخوانند و قلب‎شان را حس کنند.

5. سوالات خوب بپرسید
 
مدیران کارامد،مدیران موفق
 
بیاموزید که چگونه سوالات تفکربرانگیز و جالب بپرسید و وسعت دانش را افزایش دهید و الگوی شناخت خود را با پرسیدن سوالات بهتر تنظیم کنید. نه تنها به کلمات گوش دهید بلکه به احساسات پشت آن‎ها هم گوش بسپارید. تعمق کنید که منظور واقعی افراد چیست و بدانید که گاهی باید آن‎جا توقف کنیدبه جای این‎که خودتان چیزی به آن بیفزایید. تایید کنید، هضم کنید، بازخورد نشان دهید و سپس پاسخ دهید.
 
6. بر اساس بازخورد سازنده رفتار کنید

بهترین راه پیشرفت و ارتقا این است که بیاموزید چه چیزی را می‎توانید بهتر انجام دهید. به کارمندان خود فرصت ارائه بازخوردی صادقانه و سازنده در مورد مدیریت خودتان به روشی غیر حضوری و بدون نام بدهید. (بسیار دشوار است که در مورد مدیر انتقادکنی وقتی خودش در اتاق حضور دارد) و اگر آن‎ها موافق باشند آن‎ها را ثبت کنید.  سپس حالت دفاعی نداشته باشید و اظهارات آنان را بشنوید و برای ارتقای کار و خودتان قدم بردارید.
 
7. مطالعه کنید

مدیریت متفکرانه نوعی از مدیریت است که تلاش می‎کنم به آن برسم و بهترین راه برای مدیر متفکر بودن خواندن با ولع و حریصانه است. چه در حال خواندن آخرین کتاب بازاریابی باشم یا انواع وبلاگ‎ها، سعی می‎کنمحداقل هر روز یک چیز جدید یادبگیرم. فایده دیگر خواندن ومطالعه مستمر این است که از شما نویسنده بهتری می‎سازد. این امر مدیریت افکارتان را هم قدرت می‎بخشد.
 
8. الهام‎بخش باشید

مدیران کارآمد الهام‎بخش ما هستند تا وجه بهتری از خودمان ارائه دهیم. آن‎ها اهمیت و ارزش‎مان در سازمان را  با ما سهیم می‎شوند. وقتی که با چالش‎ها روبرو می‎شویم، توانایی‎های منحصربه‎فردمان را به ما یادآوری می‎شوند و از طریق این آگاهی تلاش می‎کنیم تا بهترین کاری را که می‎توانیم انجام دهیم.
 
9. متمرکز باشید
 
مدیران کارامد،مدیران موفق
 
من برای نداشتن این مورد گناهکارم. به عنوان یک کارآفرین همه ما می‎خواهیم که به هدف درخشان بعدی برسیم. موقعیت‎های فراوانی در پیرامون ما پرسه می‎زنند اما مفیدترین کاری که می‎توانید انجام دهید این است که بگویید نه و بر چیزی که واقعا اهمیت دارد متمرکز شوید. چگونه این کار را انجام می‎دهید؟ اهداف و بینش خود را تعیین کنید و همیشه و هر روز آن‎ها را به خود یادآوری کنید.
 
10. خطرات بی‎تصمیمی رابشناسید

کارآمدترین مدیران درمی‎یابند که برای احاطه بر تمامی حقایق تصمیماتی که هر روز اتخاذ می‎کنند، وقت ندارند. در عوض، تنها باید اطلاعات کافی جمع‎آوری کنند تا تصمیم درستی بگیرند. برخی از آن تصمیمات اشتباه خواهند بود، اما بهتر است از اشتباهات درس بگیرید و دوباره تلاش کنید؛ به جای این‎که راکد و بی‎تصمیم باقی بمانید.
 
11. به طور مستمر با افراد مختلف ملاقات کنید

مدیران بزرگ همیشه تحت تاثیر بهترین رفتارهای افراد قرار می‎گیرند. مدیرانی که زمانی را بیرون از محیط خود می‎گذراننداین شانس را دارند که از افرادی با ارزش‎ها و باورهای مختلف درس بگیرند. این امر به آن‎ها امتیاز رقابتی نسبت به اطرافیانشان می‎بخشد وهمچنین توانایی فکرکردن از چشم‎اندازی متفاوت را نیز به آنها می‎دهد.
 
12. گوش کنید

کارآمدترین مدیران چالش‎هایی را که با آن‎ها روبرو می‎شوند و موقعیت‎هایی را که برای کارمندان‎شان فراهم است، درک می‎کنند. به منظور مدیریت کارآمدتر، باید به سخنان افراد تیم‎شان  صادقانه و با خوش‎رویی گوش کنند. هرچه بیش‎تر گوش کنند و سپس در عمل پاسخ مناسب بدهند، بیشتر می‎توانند اعتماد و وفاداری افراد تحت رهبری ومدیریت خود را کسب کنند.

منبع :خلاقیت

ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 6:30 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
23
دلیل که نشان می دهد مدیرتان از شما متنفر است 

 

 

یکی از عواملی که باعث رشد شما در محیط کاری‌تان می‌شود مورد پسند واقع شدنتان توسط مدیر بوده و اگر این اتفاق نیفتد پیشرفتی در کار نخواهید داشت
 
 یکی از عواملی که باعث رشد شما در محیط کاری‌تان می‌شود مورد پسند واقع شدنتان توسط مدیر بوده و اگر این اتفاق نیفتد پیشرفتی در کار نخواهید داشت. در صورتی که مدیرتان از شما متنفر باشد نشانه‌هایی وجود دارد که با دانستن آنها می‌توانید به این امر پی ببرید.

ما دوست داریم در کارمان مورد تشویق و ستایش دیگران قرار گیریم مخصوصا توسط مدیرانمان؛ زیرا آنها کسانی هستند که در مورد آینده کاریمان تصمیم می‌گیرند که آیا باید ترفیع گرفته و حقوقمان افزایش یابد یا خیر. مدیرها نه تنها عملکرد ما را مورد بررسی قرار می‌دهند بلکه تاثیر فراوانی بر روی شادی و موفقیتمان در کار دارند.

بنابراین در صورتی که آنها از شما متنفر باشند باید این موضوع را هرچه زودتر دانسته و سعی بر تغییر شرایط کنید؛ اما تغییر شرایط چندان ساده نخواهد بود.

مایکل کر نویسنده کتاب مزیت طنز می‌گوید: "اگر رئیستان شما را دوست نداشته باشد اصولا این موضوع را برای خود نگه داشته و بروز نمی‌دهد، زیرا می‌داند که روابط کاری را باید حفظ کرده و علاقه‌هایش را در کار مخفی کند؛ بنابراین باید با توجه به نشانه‌های رفتاری، میزان علاقه یا تنفر آنها به خودتان را متوجه شوید. هرچند در صورتی که نشانه‌ها را بدانید به راحتی متوجه این موضوع خواهید شد."

لین تیلور، نویسنده و متخصص در امور اداری می‌گوید: "گفته می‌شود نیازی نیست که مدیرتان بهترین دوست شما باشد؛ اما در صورت داشتن رابطه دوستانه با مدیرتان می‌توانید موفقیت‌های قابل توجهی را کسب کرده، پشتیبانی شده و همچنین احترام کسب کنید."
 
مدیر موفق،نشانه های تنفر
 
حال قصد داریم ۲۳ دلیلی که نشان می‌دهند مدیرتان مخفیانه از شما متنفر است را بررسی کنیم؛ البته در نظر داشته باشید مدیری که چنین برخوردهایی را داشته باشد دارای رهبری ضعیفی است و اصول مدیرت را نمی‌داند؛ اما اگر متوجه شدید شما تنها فردی هستید که اینگونه مدیرتان با شما برخورد می‌کند به احتمال زیاد مدیرتان از شما متنفر است و آن را نه با زبان بلکه با برخورد خود نشان می‌دهد.

نشانه اول – پیدا کردن احساسات بد و منفی

اگر حس می‌کنید که مدیرتان از شما خوشش نمی‌آید امکان دارد تنها در تفکرات شما باشد. هرچند گاهی اوقات این احساسات تبدیل به یقین می‌شوند. اگر مدیرتان برخورد متفاوتی نسبت به دیگر اعضای مجموعه با شما دارد ممکن است چندان مورد علاقه‌ی وی نباشید.

در این شرایط بهتر است به احساسات خود اعتماد کرده و به دنبال نشانه‌های دیگری باشید تا به صحت موضوع پی ببرید.

نشانه دوم – هیچوقت در مورد تصمیمات مهم نظر شما پرسیده نمی‌شود

اصولا وقتی در زمینه‌ای فعالیت می‌کنید تصمیمات مربط با فعالیتتان باید با شما نیز در میان قرار داده شود زیرا باعث رشد یا کاهش عملکرد کاری شما خواهد شد که تاثیر مستقیم بر روی موفقیت مجموعه یا شرکت دارد. اگر مدیرتان در تصمیمات مهمی که مرتبط با زمینه فعالیت شما است از نظر شما استفاده نکند ممکن است به این دلیل باشد که چندان به نظر شما اعتمادی ندارد.

مایکل کر در مورد این موضوع می‌گوید: "وقتی از شما نظر خواسته شد به این معنی است که از نظر مدیرتان شما ارزشمند هستید؛ بنابراین نخواستن نظر می‌تواند خلاف این پیام را به همراه داشته باشد: «اصلا برای من مهم نیست که تو چه فکری می‌کنی!»"

نشانه سوم – مدیرتان سعی می‌کند به چشمانتان نگاه نکند

تیلور می‌گوید:"برای یک مدیر که عصبانی است می‌تواند سخت باشد که به چشمان شما نگاه کند. آنها می‌ترسند که شما بتوانید این رابطه خصمانه را متوجه شوید؛ بنابراین بهترین گزینه‌ای که برای آنها باقی می‌ماند نگاه نکردن به شما و خیره شدن به محیط است."

نشانه چهارم – در کنار شما لبخند زده نمی‌شود

ما در مورد یک یا چند روز بد صحبت نمی‌کنیم. اگر مدیرتان سعی می‌کند زمانی که شما در اتاقشان هستید لبخند نزند قطعا مشکلی وجود دارد.

نشانه پنجم – بر روی شما مدیریت خرد اجرا می‌شود

مدیران به چند دلیل دست به مدیریت خرد می‌زنند که می‌توان مواردی مانند نیاز به مدیریت مداوم یا نداشتن اعتماد به طرف مقابل را مثال زد.

تیلور می‌گوید: "مدیریت خرد لزوما به معنی اینکه مدیرتان به شما اعتماد ندارد نیست. در بعضی موارد می‌تواند به رفتار قلدری و زورگویی ختم شود، جایی که مدیر با زیر نظر داشتن هر حرکتی که انجام می‌دهید شکلی از ترس و وحشت را ایجاد می‌کند."

نشانه ششم – مدیرتان از شما دوری می‌کند

اگر مشاهده کردید مدیرتان تنها زمانی که منتظر آسانسور هستید از پله‌ها استفاده می‌کند یا تقویم خود را به نحوی زمانبندی می‌کند که برخورد کمتری با یکدیگر داشته باشید می‌تواند نشان دهنده حس تنفر مدیرتان نسبت به شما باشد.

نشانه هفتم – به حضورتان اعتنایی نمی‌شود

به عقیده تیلور اگر زمانی که به سر کار می‌رسید مدیرتان با شما احوالپرسی نمی‌کند یا زمانی که ساعات کاری تمام شده و قصد رفتن به خانه را دارد با شما خداحافظی نمی‌کند می‌تواند به این معنی باشد که مدیرتان به شما علاقه ندارد.

نشانه هشتم – مکالمات مدیرتان با شما کوتاه است

اگر از رئیس خود بپرسید «حالتان چطور است؟» و ایشان با جملات کوتاه جواب داده و میلی به ادامه گفتگو نداشته باشند یا اگر سعی می‌کنند با شما بیشتر از طریق ایمیل در ارتباط بوده و در پیام‌های خود مستقیما به مورد مدنظر اشاره کرده و از سلام یا احوالپرسی استفاده نمی‌کنند می‌تواند نشان دهنده عدم علاقه مدیرتان به شما باشد.

مایکل کر می‌گوید: "اگر برخورد مدیرتان به شما مانند یک نوجوان بداخلاق باشد به این معنی است که چندان مورد علاقه نیستید."

نشانه نهم – در برخورد با شما از زبان بدن منفی استفاده می‌شود

به گفته مایکل کر، زبان بدن یک مدیر می‌تواند گویای آنچه در درون او است باشد. اگر حرکاتی مانند چرخاندن چشم‌ها یا حرکات منفی دیگری را مشاهده کردید می‌تواند به معنی اهمیت ندادن مدیر به شما باشد. این موضوع زمانی که شما به اتاق مدیر وارد شدید نیز نمایان می‌شود. در صورتی که مدیرتان به شما علاقه‌ای نداشته باشد به کاری که انجام می‌دهد ادامه داده و به شما توجهی نمی‌کند.

نشانه دهم – ارسال ایمیل به مکالمه حضوری با شما ترجیح داده می‌شود

اگر مدیرتان به شما علاقه نداشته باشد سعی می‌کند مکالمات حضوری را تا حد ممکن محدود ساخته و از طریق ایمیل یا روش‌های دیگر با شما ارتباط برقرار کند. اگر بیشتر مکالمات شما با مدیرتان به صورت ایمیل و غیرحضوری است می‌تواند نشان دهنده عدم علاقه مدیر به شما باشد.

نشانه یازدهم – در دیدارها و پروژه‌های مهم از شما دعوت نمی‌شود

به گفته مایکل کر، مدیرانی که به شما علاقه نداشته باشند سعی می‌کنند در پروژه‌های مهم و دیدارهای حساس، مانع حضور شما شوند.
 
مدیر موفق،نشانه های تنفر
 

نشانه دوازدهم – اتاق مدیران به روی شما همیشه بسته است

اگر مدیر شما دارای اتاقی است و در آن را همیشه بسته نگه می‌‌دارد می‌تواند نشان دهنده موضوعی خاصی باشد. در حالت اول که متداول‌تر است مدیران به دلیل اهمیت و حساسیت اتفاقاتی که در اتاقشان رخ می‌دهد قصد دارند کمتر کسی از آنها با خبر شود به همین دلیل همیشه در اتاق آنها بسته بوده و اتاقی برای مدیران انتخاب می‌شود که صدای گفتگوها به راحتی شنیده نشده و کسی از اتفاقات درون اتاق باخبر نگردد؛ البته حالت دومی نیز وجود دارد که شاید تحمل دیدن شما یا دیگر کارکنان را ندارند.

نشانه سیزدهم – مدیرتان همیشه با شما مخالف است

اگر مدیرتان هرچه ایده دارید را نادیده بگیرد یا ساز مخالف با هرچه می‌گویید بزند؛ اما این کار را با دیگران انجام ندهد می‌تواند به این معنی باشد که مخفیانه از شما متنفر است.

نشانه چهاردهم – برخورد ها با شما هیچوقت دوستانه نیست

مایکل کر می‌گوید اگر متوجه شدید که رئیستان در مورد مسائل مختلف مانند خانواده و سرگرمی‌ها با دیگر همکارانتان صحبت می‌کند؛ اما در برخورد با شما تنها به موضوعات کاری می‌پردازد می‌تواند به این معنی باشد که به دانستن مسائل زندگی شما چندان اهمیت نمی‌دهد.

نشانه پانزدهم – کاری را به شما واگذار می‌کند که کسی علاقه به انجامش را ندارد

اگر مدیرتان کاری را بر عهده شما قرار می‌دهد که بسیار پایین‌تر از سطح شما است می‌تواند به این معنی باشد که به توانایی شما اعتمادی نداشته یا از آن بدتر، شما را وادار می‌کند تا برای کارهای پیش پا افتاده وقتتان را تلف کنید. این کار درنهایت باعث خواهد شد که به دنبال کار در مجموعه دیگری بگردید.

نشانه شانزدهم – هیچ وقت بازخوردی به عملکردتان داده نمی‌شود

اگر مدیرتان بخواهد به پیشرفت شما کمک کند در مورد نحوه عملکردتان بازخوردهایی ارائه خواهد داد، حال می‌تواند همراه با تشویق باشد و یا تنبیه شوید؛ اما هدف اصلی مدیرتان پیشرفت شما و در نتیجه پیشرفت مجموعه است.

هرچند نبود هیچگونه بازخوردی به معنی عدم توجه نسبت به عملکرد شما است که در این حالت یا نسبت به کاری که می‌کنید دلسرد خواهید شد یا در وضعیتی که هستید باقی مانده و هیچگاه رشد نخواهید کرد.

نشانه هفتدهم – تنها بازخورد منفی به عملکردتان داده می‌شود

شاید از مخرب‌ترین حالت‌ها همین نشانه باشد؛ مخصوصا اگر بازخورد منفی در جمع ارائه شود و مدیرتان ایرادات شما را در جمع بازگو کند. اگر مدیرتان چنین قصدی داشته باشد به این معنی است که به شما علاقه‌ای نداشته و تنها قصد تخریب شما را دارد.

نشانه هجدهم – مدیرتان تنها از شما کار می‌خواهد

گپ‌ها و شوخی‌های دوستانه مدیر با کارمندان باعث می‌شود تا آنها احساس عضوی از یک تیم بودن را داشته باشند؛ بنابراین وقتی مدیرتان تنها از شما کار می‌خواهد و رفتار دوستانه‌ای با شما ندارد می‌تواند به این معنی باشد که به شما اهمیتی نمی‌دهد یا شما را عضوی از تیم خود نمی‌داند.

نشانه نوزدهم – اعتبار ایده‌های شما دزدیده می‌شود

تیلور می‌گوید: "بعضی از مدیران چنین کاری را حتی با کارمندانی که دوستشان دارند نیز انجام می‌دهند؛ اما اگر مدیرتان از شما بدش بیاید نه تنها اعتبار ایده‌ی شما را می‌دزدد بلکه خود ایده را به نام خود ثبت می‌کند."

نشانه بیستم – پروژه‌های خوب شما به دیگران داده می‌شود

تیلور می‌گوید: "فرض کنید امروز، اولین روز کاری هفته است و وقتی سر کار خود حاضر می‌شوید مشاهده می‌کنید که پروژه‌ای که روز قبل از تعطیلات آخر هفته به شما واگذار شده بود به صورت شگفت آوری به شخص دیگری سپرده شده است."

هرچند این موضوع برای مدیران بی‌برنامه تازگی ندارد و کارمندان آنها همیشه با این موارد دست و پنجه نرم می‌کنند؛ اما اگر مشاهده کردید که چنین موضوعی مکررا بر سر شما می‌آید می‌تواند به این دلیل باشد که مدیرتان علاقه‌ای به شما ندارد.

نشانه بیست و یکم – مدیرتان هر بار به تفاوت نظراتش با شما اشاره می‌کند

یکی از نشانه‌های اینکه مدیرتان به شما علاقه ندارد گفتن این موضوع به صورت غیرمستقیم است. مهم نیست که شما چه می‌گویید و چه تفکری دارید، تنها گفتن عبارتی کافی است که مدیرتان جهت مخالف را تایید کرده و اینکه میان نظر شما و نظر او تفاوت‌های بسیاری وجود دارد را به زبان بیاورد.

نشانه بیست و دوم – مدیرتان همیشه شما را تمسخر می‌کند

تمسخر گاهی اوقات به عنوان نشان دهنده خشم نیز جلوه می‌کند و بیشتر برای تخریب شخصیتی استفاده می‌شود؛ بنابراین همیشه باید مراقب تمسخرها و کنایه‌های مدیرتان باشید.

البته حالتی وجود دارد که کنایه‌های مدیرتان برگرفته از شخصیت و روحیات وی است و ربطی به شما ندارد؛ اما اگر مشاهده می‌کنید که این کنایه‌ها فقط شامل حال شما می‌شود و دیگر کارمندان از نیش و کنایه‌های مدیر در امان هستند باید به این موضوع فکر کنید که شاید مدیرتان چندان به شما علاقه‌مند نیست.

بیست و سوم – کمتر به شما توجه می‌شود

اگر مشاهده کردید که مدیرتان کمتر به گفته‌های شما توجه می‌کند یا در زمان گفتگو با شما کاسه صبر وی سریعا لبریز می‌شود می‌تواند به این معنی باشد که مدیرتان با شما مشکل داشته و تحملتان را ندارد.

جمع‌بندی

درنهایت باید گفت که مشاهده یک یا دو مورد از نشانه‌های ذکر شده شاید چندان اهمیت نداشته باشد و بیشتر به روحیات مدیرتان در آن لحظه یا شاید در آن دوره از زمان برگردد؛ اما در صورتی که بیشتر موارد ذکر شده با برخوردی که مدیرتان با شما دارد مشابه باشد در آینده می‌تواند برای شما مشکل آفرین شود، زیرا پیشرفتی در کار خود نخواهید داشت و کمتر فرصت یافتن موقعیت‌ها را به دست خواهید آورد.

حتی امکان دارد فرصت‌های فعلی را نیز از دست دهید و به خاطر اینکه کارهای معمولی و سبکی به شما واگذار شده به رزومه کاریتان لطمه وارد گردد.

در این شرایط بهتر است سعی کنید رابطه بهتری با مدیرتان ایجاد کرده و همچنین عملکرد خود را به قدری بالا ببرید تا به عنوان یک مهره کلیدی برای سازمان در نظر گرفته شده و مدیرتان مجبور به ایجاد تعامل با شما شود؛ البته اگر انجام این کارها نیز شرایط را عوض نکرد بهتر است به دنبال یک موقعیت و کار در مجموعه بهتری باشید.

منبع :زومیت

ایران  مطلب*


ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 6:18 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۷۷۷۹۲
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۴:۳۳
 
 
 
 
 
داستانی از امام جواد (ع)

عظمت علمی و معرفتی امام جواد (ع) 

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان تبیین‎کنندگان احکام و معارف الهی در زمان حضور مبارک‎شان، ابواب مختلف معرفتی، فقهی و اخلاقی را نیز به روی شیعیانشان گشودند تا جایی که تاکنون شاهد این برکات و ثمرات هستیم.
عقیق: اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان تبیین‎کنندگان احکام و معارف الهی در زمان حضور مبارک‎شان، ابواب مختلف معرفتی، فقهی و اخلاقی را نیز به روی شیعیانشان گشودند تا جایی که تاکنون شاهد این برکات و ثمرات هستیم. به مناسبت ایام شهادت امام جواد(ع) داستان زیبایی از حضرت در باب مسائل فقهی نقل می‎کنیم تا ذره‎ای از عظمت تسلط ایشان بر احکام عملی آشکار شود.

«زُرقان» که با «ابن ابى دُواد» دوستى و صمیمیت داشت مى‏‎گوید: یک روز «ابن ابى دُواد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى که به شدت افسرده و غمگین بود که علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد. گفتم: جریان چه بود؟ گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَاَیْدِیْکُمّْ؛ صورت و دستهایتان را مسح کنید» (سوره مائده، آیه5) تا مچ دست است.

گروهى از فقها در این مطلب با من مؤافق بودند و مى‎گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، اما گروهى دیگر گفتند لازم است از آرنج قطع شود و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَاَیْدِیَکُمْ اًّلىَ الْمَرافِقِ؛ صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید» (سوره مائده، آیه5) تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسأله چیست؟ فرمود: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى گویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقى بماند.

معتصم گفت: به چه دلیل؟ گفت: زیرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مى پذیرد: صورت (پیشان)، کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‎ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نیز خداى متعال مى فرماید: «وَ اَنّ الْمَساجِدُ للهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ احَداً؛ سجده گاهها (هفت عضوى که سجده بر آنها انجام مى گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنید)» (سوره جن، آیه18) و آنچه براى خداست، قطع نمى‎شود.

ابن ابی داود مى‎گوید: معتصم جواب محمد بن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم!) و من همان جا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ کردم.


منبع:تسنیم

ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 6:10 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
کد خبر: ۶۲۶۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۳:۵۳
 
 
به بهانه ورود به ماه ذی الحجة

هنگامی که حجرالأسود سخن گفت/ توصیف حضرت زهرا(س) و امام باقر(ع) از حقیقت حج 

 

پیوند بحث امامت و ولایت با مقوله حج تا جایی است که خداوند هر ساله برنامه‎ای جهت یادآوری این امر مهم نظام الهی قرار داده است تا در پرتو آن بتوانیم با اهل عترت(ع) تجدید عهد و میثاق داشته باشیم.
به گزارش مشرق، در ایام ذی‎الحجه که مصادف با مناسک حج واجب است، به جاست که ابعاد مختلف این مانور عظیم مسلمانان مورد بررسی قرار گیرد و با رویکردهای مختلف آن آشنا شویم.
 
یکی از منظرهای زیبایی که خداوند متعال در ماجرای حج اصرار بر آموختن معارف آن دارد، تمرین در قبال ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. در واقع می‎توان گفت پیوند بحث امامت و ولایت با مقوله حج تا جایی است که خداوند هر ساله برنامه‎ای جهت یادآوری این امر مهم نظام الهی قرار داده است تا در پرتو آن بتوانیم تجدید عهد و میثاق با اهل عترت(ع) را داشته باشیم.
 
در روایات داریم حتی درون سنگ حجرالأسودی که در کعبه جای گرفته، عهد و میثاقی است که خداوند در عالم ذر از تمام بشریت نسبت به ولایت امامان معصوم(ع) گرفته است.
 
در این زمینه در جلد اول کتاب الکافی صفحه 348 روایتی از امام محمد باقر(ع) نسبت به ضعف محمد بن حنفیه در قبال امامت امام سجاد(ع) نقل شده است، به این صورت که به حضرت گفت «ولادت من از علی(ع) است و از نظر سِنّی و قدمت از تو که جوان هستی در امر امامت شایسته‌ترم، پس در موضوع وصایت و امامت با من مخالفت و محاجّه نکن». امام سجاد(ع) او را دعوت به تقوای الهی کرد و زمانی که حنفیه قانع نشد، امام(ع) حجرالاسود را به عنوان حَکم قرار داد.
 
پس امام علیّ بن الحسین(ع) به حنفیه فرمودند «سنگ را بخوان و او نیز این کار را انجام داد، ولی صدایی از حجرالاسود در نیامد. امام(ع) فرمودند:« ای عمو اگر تو وصیّ و امام بودی حجرالاسود پاسخت را می‌داد. محمد بن حنفيّه به حضرت عرض کرد: تو ای برادرزاده‌ام از خدا درخواست کن و دعا کن.
 
امام علیّ بن الحسین(ع) از خدا آنچه را می‌خواست، درخواست کرد و سپس خطاب به حجرالاسود فرمود: از تو می‌خواهم به حقّ کسی که در تو میثاق انبیاء و عهد اوصیاء و پیمان همه مردم را قرار داده است، به من از وصیّ و امام بعد از حضرت امام حسین(ع) خبر بدهی. در این زمان حجرالاسود به حرکت درآمد به طوری که نزدیک بود از محلّ خود کنده شود، خداوند او را به زبان عربیِ روشن به نطق آورد و گفت: خداوندا وصایت و امامت بعد از امام حسین(ع) به علی بن الحسین بن ابی‌طالب و فرزند فاطمه دختر رسول الله(ص) می‌رسد. محمّدبن حنفیه با دیدن این صحنه ازسخن خود منصرف شد و ولایت امام سجّاد(ع) را پذیرفت». (کافی، ج 1، ص 348 ) طبق این روایت می‎بینیم که حتی سنگی که با عنوان حجرالأسود در کعبه به کار گرفته شده است، یادآور امامت و ولایت اهل عترت(ع) است.
 
اما خود بنای کعبه که مسلمانان به دور آن طواف می‎کنند نیز از منظر معارف امامت مورد توجه خداوند قرار دارد. در این رابطه طبرانی در صفحه 62 جلد اول معجم‎الکبیر خود روایتی را به این ترتیب نقل می‎کند: محمود بن بلید می‌گوید: من به فاطمه زهرا(س) عرض کردم چرا حضرت امیرالمؤمنین(ع) از حق خودش دفاع نکرد؟
 
حضرت فرمودند: مَثل امام، مَثل کعبه است «إذ تؤتی ولا یأتی؛ مردم سراغ کعبه می‌روند نه کعبه سوی مردم». و در روایتی دیگر نقل شده است پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «یا عَلِیُّ اَنْتَ بِمَنْزِلَة الْکَعْبَةِ تُؤْتی وَلا تَأْتی؛ ای علی! تو به منزله‌ کعبه هستی که به سوی تو می‌آیند و نه این که تو به سویشان بروی». سه برداشت از جمع این دو روایت حاصل می‎شود: اول اینکه خداوند کعبه را نماد امام قرار داده است، بنابراین کعبه از این منظر نیاز است مورد مطالعه قرار گیرد. دوم اینکه باید در قبال اهل‌‏بیت(ع) رفتار مناسب داشت و پروانه‎وار به دور امام طواف کرد. سوم اینکه مرکزیت کعبه، یادآور محوریت و مرکزیت امامت بر عوالم و بشریت است.

بنابراین طبق آنچه بیان شد، همچنان که عبادات در غیر پرتو ولایت ارزشی ندارند، حج نیز به عنوان مهم‎ترین شعائر الهی نیز بدون اتصال به مقام امامت و ولایت عترت(ع) جایگاهی ندارد، زیرا اساس مناسک حج، ارتباط و معرفت نسبت به مقوله امامت و ولایت است. در این زمینه امام باقر(ع) می‌فرمایند: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام؛ تمام بودن حجّ، به زیارت امام است‏» (صدوق، محمد، عیون‌اخبار الرضا‌(ع)، ج2، ص262).

در واقع کسانی که کعبه را بدون التزام به ولایت و امامت اهل‎بیت(ع) طواف کنند، سربلند و سرافراز نخواهند شد. این مسأله در ماجرای امام حسین(ع) و خروجشان از مکه به سوی مدینه ـ که در کربلا موجب شهادت ایشان شد ـ به صورت عملی آشکار شد.

 به نقل تاریخ زمانی که امام حسین(ع) راه خود را از مسیر حج واجب به سمت مدینه کج کردند، آن کسانی که سنگ کعبه را اصل و امام را فرع دین می‎دانستند، از همراهی با امام بازماندند و حج اکبر را به حج اصغر فروختند. اما افرادی همچون حضرت ابواالفضل و علی اکبر(ع) و سایر خویشان و اصحاب که امام را محور عالم و اصل دین می‎دانستند، با امام حسین(ع) همراه شدند و در این مسیر بذل جان و مال کردند. در واقع در اعتقاد شیعیان، خداوند همه احکام و معارف را قائم به امام و تحت تسلط کامل ایشان قرار داده است.

 
منبع: تسنیم
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 6:06 AM ] [ احمد ]
نظرات 0

برترین ها

 

 
کد خبر: ۳۸۰۹۲۶
۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۰
 
 
45 نکته از رهبر انقلاب در هفته دولت‌ 

 

 
حمایتهای جهت‌دار و نقدهای مشفقانه امام خامنه ای (مدظله العالی) و تبیین راهکارها، بهترین توشه دولتمردانی است که بخواهند در ادامه مسیر بهترین راه را برگزینند.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 1147
خبرگزاری تسنیم: در میان نگاه‌های سیاه و سفید و صفر و صدی به عملکرد دولت‌ها در نظام اسلامی، در تمامی دوره‌ها نگاه رهبر معظم انقلاب، نگاهی ممتاز، واقع‌بینانه و پیش‌برنده بوده که از یک‌سو موجب ناامید ساختن دشمنانی که در پی اثبات ناکارآمدی نظام اسلامی هستند بوده و از دیگرسو در عین حمایت و تشویق جدی متناسب با روند فعالیت هر دولتی با وانمایی نقاط مثبت که موجبات دلگرمی مردان میدان سخت امور اجرایی کشور می‌شود با بیان نقد منصفانه و تبیین راهکارهای مصداق واقعی «اهدی الی عیوبی» را به نمایش می‌گذارد.به نظر می‌رسد هم آن حمایتهای جهت‌دار و هم این نقدهای مشفقانه و تبیین راهکارها، بهترین توشه دولتمردانی است که بخواهند در ادامه مسیر بهترین راه را برگزینند.

*    سرفصل‌های مطرح در بیانات رهبری معظم‌

در ملاقات اعضای هیأت دولت با مقام معظم رهبری که در بزرگداشت هفته دولت و شهادت شهیدان رجایی و باهنر صورت ‌پذیرفت، معظم‌له مطالب راهگشایی بیان داشتند که علاوه بر آن‌ تحفه‌ بی‌بدلیلی برای دولت در ادامه حرکت خویش می‌باشد.

در اینجا سرفصلهای مطرح در این بیانات ارزشمند را به امید آن‌که به‌صورت جامع و نه نصفه نیمه و تقطیع‌شده و جهت‌دار مورد توجه قرار گیرد، مرور می‌نماییم:

1.    هفته دولت، هفته همه آحاد کارکنان قوه مجریه‌

2.    تجلیل و تکریم شهیدان رجایی و باهنر: اخلاص، پرکاری، مردمی بودن‌

3.    لعنت بر منافقین که عامل شهادت این عزیزان و شهدای بسیاری دیگر بودند

4.    تلاش و حمایت برخی از داخل برای تطهیر منافقین وخدشه بر امام(ره)

5.    اظهار تشکر از تلاشهای دولت و مغتنم دانستن آن‌

6.    ضرورت انعکاس این تلاشها به مردم که پشتوانه اصلی هستند

7.    ضرورت مقتنع (امکان خود اقناعی) گزارشاتی که به مردم داده می‌شود

8.    توجه به سختی اداره کشور و کار قوه مجریه و دولت‌

9.    تذکر به دولت نسبت به سرعت اتمام فرصت‌

10.    ضرورت استفاده از هر روز یک‌سال باقی‌مانده تا آخرین روز کاری‌

11.    مشغول نشدن به حواشی و مسائل انتخاباتی‌

12.    تبلیغ از طریق عمل که بهترین تبلیغ دولتهاست‌

13.    هفته دولت فرصت ارزیابی دولت از داخل و خارج دولت‌

14.    لزوم اقناع خود و صادقانه و واقع‌گرایانه بودن ارزیابی از داخل‌

15.    لزوم منصفانه بودن نقد دولت از بیرون‌

16.    اولویت موضوع اقتصاد در وضعیت کنونی‌

17.    اهمیت جدی گرفتن ستاد فرماندهی و فرماندهی اقتصاد مقاومتی به‌معنای واقعی کلمه‌

18.    پیگیری طرح‌ها و مصوبات تا تحقق قطعی آن‌ها

19.    همسوسازی تمامی فعالیتها با سیاستهای اقتصاد مقاومتی‌

20.    به‌کارگیری تمامی ظرفیت کشور در جهت اقتصاد مقاومتی‌

21.    گفتمان‌سازی که موجب به فکر افتادن و پیشرفت می‌شود

22.    ضرورت تبیین و توضیح نه صرف تکرار در گفتمان‌سازی‌

23.    کار جهشی و فوق‌العاده نه کارهای معمول و متعارف‌

24.    کارهای ریشه‌ای و شدنی دانستن آن‌ها همچون: توزیع تصمیمگیری در استانها. هدایت تسهیلات بانکی به‌سوی تولید. تشویقهای صادراتی . پرداخت بهای محصولات کشاورزی . قاچاق و انهدام متناسب آن. حمایت جدی از اقتصاد دانش‌بنیان.

25.    سیاست خارجی و اعلام موافقت جدی با کار دیپلماسی‌

26.    لزوم توزیع فعالیت دیپلماسی و فعال و اثرگذار بودن آن‌

27.    استفاده از ظرفیت دیپلماسی برای اقتصاد و درگیر کردن وزارت خارجه در این‌زمینه‌

28.    توجه به بد‌حسابی آمریکا در برجام‌

29.    درس عدم اعتماد به دولتهای آمریکا و لزوم سیاست وعده در برابر وعده‌

30.    ایراد به طرف مقابل نه تلاشهای طرف خودی‌

31.    افت شتاب رشد علمی نه اصل رشد و لزوم جبران آن‌

32.    عدم توقف گفتمان پیشرفت علمی‌

33.    رشد بودجه پژوهش به 5/1 تا 3 و تخصیص واقعی آن‌

34.    همکاری دانشگاه و صنعت و تشویق دو طرف به این امر

35.    اهمیت امنیت و سپر امنیتی‌

36.    تقویت سه عامل امنیت: سد دفاعی ملی (روحیه انقلابی و دینی مردم) . بخش تشکیلاتی امنیت.بخش فنی و ابزارها

37.    توجه به فرهنگ در ادبیات، هنر، سبک زندگی، اخلاق اجتماعی و فرهنگ عمومی‌

38.    آزاداندیشی برنامه در فرهنگ نه ولنگاری و یا جزم‌اندیشی و تحجر

39.    وجود ضعف در آفند و پدافند فرهنگی‌

40.    ضرورت تکریم و ترجیح و کمک به نیروهای انقلابی عرصه فرهنگ‌

41.    اهمیت برنامه ششم و سرعت بخشیدن به تنظیم آن با همکاری مجلس‌

42.    توجه جدی به فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی‌

43.    جدیت در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات‌

44.    جبران خدشه به اعتماد مردم در موضوع حقوق‌های نجومی در عین رعایت دقت در پرداختن به آن‌

45.    همکاری همه قوا در مواجهه با موضوع پرداختهای نجومی‌
 
 
 

ادامه مطلب



[ یک شنبه 14 شهریور 1395  ] [ 6:05 AM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
سیاسی 17:24 - 13 شهریور 1395
بازخوانی واکنش امام خمینی به لایحه کاپیتولاسیون
خبرگزاری فارس من قلبم در فشار است/باید بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند/عزت ما پایکوب شد/ عظمت ایران از بین رفت/ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند 
 
تحریم داخلی مجموعه های دفاعی - امنیتی کشور از وزارت دفاع و اطلاعات گرفته تا سپاه و ارتش توسط سیستم مالی و بانکی خود دولت ایران، بواسطه پذیرفتن FATF به زعم بسیاری از تحلیل گران حتی از معاهده کاپیتولاسیون نیز ننگین تر است بنا براین هیچ چیز رساتر از واکنش امام خمینی به تصویب کاپیتولاسیون نمی توند عمق فاجعه را نشان دهد.

 
 

من قلبم در فشار است/باید بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند/عزت ما پایکوب شد/ عظمت ایران از بین رفت/ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند

افشا و انتشار متن نامه های چند بانک کشور خطاب به برخی قرارگاه و موسسات مرتبط با نهادهای نظامی و امنیتی کشور مبنی بر عدم ارائه خدمات بانکی به آنها به دلیل قرار گرفتن در لیست تحریم های غرب و پذیرش FATF توسط دولت یازدهم، تلنگری جدی به جامعه استقلال طلب و عزت مدار ایران وارد کرد. البته ننگین بودن چنین اقدامی تا بدان اندازه است که هنوز هم بسیاری در شوک اولیه به سر می برند و باور نمی کنند دولتمردان کشور باعظمتی چون ایران اسلامی تن به چنین معاهده ننگینی داده و چنان نامه های ذلیلانه ای را نگاشته باشند. 

اما حقیقت این است که چنین نامه هایی واقعیت دارد. مسئولان دولت یازدهم که در ماجرای برجام، به بهانه رفع تحریم ها بخش عمده ای از دستاوردهای هسته ای کشور را به صورت یک طرفه منهدم ساختند و البته ساختار تحریم ها از جانب غرب همچنان سر جای خود باقی مانده است، اکنون با پذیرش چراغ خاموش FATF اقدامات عملی برای تحریم داخلی موسسات و نهادهای دفاعی و امنیتی کشور را برای چراغ سبز نشان دادن به آمریکا آغاز کرده اند و این نامه های بانکی مقدمه این تحریم داخلی است.

شاید در بادی امر این موضوع طنزآلود به نظر برسد اما حقیقت دارد که برای اجرایی شدن اکشن  پلن AFTF به زودی نهادهای اصلی دفاعی و امنیتی کشور از جمله وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، سپاه ، ارتش و حتی صدا و سیما مشمول تحریم بانک های داخل کشور قرار خواهند گرفت!

چنین ماجرایی حتی در عصر قراردادهای استعماری و دوران سیاه قاجار و پهلوی نیز سابقه ندارد که خود دولت ایران و سیستم مالی و بانکی وابسته به آن، در اجرای فرامین دولت های بیگانه ، نهادهای داخلی را تحت تحریم قرار دهند و از یک منظر شاید تنها قرارداد کاپیتولاسیون با این شیوه پذیرش FATF قابل مقایسه باشد.

به همین دلیل شاید بهترین واکنشی که می توان به اقدام ننگین تحریم داخلی نطبق بر FATFمی توان در نظر گرفت، بازخوانی سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در سال 1343 در واکنش به تصویب لایحه کاپیتولاسیون است.

چهارم آبان 1343 حضرت امام خمینی(ره) در واکنش به تصویب لایحه کاپیتولاسیون از سوی دولت و مجلس رژیم شاه، در مدرسه فیضیه قم سخنان دردمندانه و آتشینی درباره لگدمال شدن عزت و عظمت ایران بواسطه تصویب این لایحه به زبان آوردند که حقیقتاً تا به امروز نیز خواندن و شنیدن آن عبارات لرزه بر تن انسان می افکند. آنچه در پی می آید بخ شهایی از این سخنرانی تاریخی است که برای امروز ما نیز بی مناسبت نیست:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

انا للَّه و انا الیه راجعون‌




عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت



من تأثرات قلبی خودم را نمی‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده‌ام خوابم کم شده است [گریه حضار]. ناراحت هستم [گریه حضار]. قلبم در فشار است [گریه حضار]. با تأثرات قلبی روزشماری می‌کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریه شدید حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریه حضار]. عید ایران را عزا کرده‌اند [گریه حضار]؛ عزا کردند و چراغانی کردند [گریه حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند [گریه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می‌کردم؛ می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند [گریه حضار]؛ بالای سر خانه‌ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.



کاپیتولاسیون یعنی چه؟

قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولًا ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین [تا] مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهای فنی‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان، با هر کس‌که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند!

دولت سابق  این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویبنامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند، و باز نفسشان درنیامد.

 

در این چند روز، این تصویبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبتهایی کردند، مخالفتهایی شد، بعضی از وکلای آنجا هم مخالفتهایی کردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند؛ با کمال وقاحت گذراندند! دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد!

 

ملت ایران از از سگ آمریکایی پست تر کردند برای 200 میلیون دلار وام

ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می‌خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود- لا بد این جور است- بعد از سه- چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلار در عرض پنج سال به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند! می‌فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در عرض ده سال سیصد میلیون- آن طور که حساب کردند- سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد؛ یعنی صد میلیون دلار، یعنی هشتصد میلیون تومان ازایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایرانْ استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟

این قرضه دلار چه بر سر ما می آورد؟

آقا، من اعلام خطر می‌کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای بازرگانان ایران، من اعلام خطر می‌کنم! ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می‌کنم! ای فضلا، ای طلاب، ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می‌کنم!

 

خطردار است. معلوم می‌شود زیر پرده‌ها چیزهایی است و ما نمی‌دانیم. در مجلس گفتند نگذارید پرده‌ها بالا برود! معلوم می‌شود برای ما خوابها دیده‌اند! از این بدتر چه خواهند کرد؟ نمی‌دانم، از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه می‌خواهند با ما بکنند؟ چه خیالی دارند اینها؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت می‌آورد؟ این ملت فقیر [پس از] ده سال هشتصد میلیون تومان نفع پول به امریکا بدهد؟! در عین حال ما را بفروشید برای یک همچو کاری؟!



اگر مملکت در اشغال امریکاست بگویید

نظامیهای امریکا و مستشارهای نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا این قدر عربده می‌کشید؟! پس چرا این قدر دم از «ترقی» می‌زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان می‌کنید؟! پس چرا از شاه بالاترشان می‌کنید؟! اگر نوکرند، مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند، مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می‌کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال امریکایی است پس بگویید! پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملکت! چه می‌خواهند با ما بکنند؟ این دولت چه می‌گوید به ما؟ این مجلس چه کرد با ما؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس محرَّم  این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که یک وکیلش از ملت نیست، این مجلسی که- به ادعا- هی می‌گویند ما! ما! هی ما از «انقلاب سفید» آمدیم! آقا کو این «انقلاب سفید»؟! پدر مردم را درآوردند! آقا من مطلعم؛ خدا می‌داند که من رنج می‌برم؛ من مطلعم از این دهات؛ من مطلعم از این شهرستانهای دورافتاده؛ از این قم بدبخت [گریه حضار]. من مطلعم از گرسنگی خوردن مردم؛ از وضع زراعت مردم.



دلارها را شما می خواهید استفاده کنید نوکری اش را ما بکنیم؟

آقا فکری بکنید برای این مملکت؛ فکری بکنید برای این ملت. هی قرض روی‌قرض بیاورید؟! هی نوکر بشوید! البته دلارْ نوکری هم هست! دلارها را شما می‌خواهید استفاده کنید، نوکریش را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل رفتیم، کسی حق ندارد به امریکایی‌ها بگوید بالای چشمت ابرو! لکن شماها استفاده‌اش را بکنید؛ مطلب این طور است. نباید گفت اینها را؟ آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ و اللَّه، گناهکار است کسی که داد نزند؛ و اللَّه، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند {گریه شدید حضار}.



رئیس جمهور آمریکا منفورترین بشر است پیش ملت ایران

ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام [گریه شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه امریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند- بداند این معنا را- که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما. یک همچو ظلمی به دولت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است؛ ملت ایران با او خصم است. دولت امریکا بداند این مطلب را. ضایعش کردند در ایران؛ خراب کردند او را در ایران...

 

 
لینک منبع
 
 

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 11:56 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
کد مطلب: 388294
گاوصندوقی که با تلاش رهبری و هاشمی باز نشد
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۳۴
خاطره وی از ۱۲ شهریور ماه سال ۶۸ را منتشر کرده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله هاشمی، خاطره وی از ۱۲ شهریور ماه سال ۶۸ را منتشر کرده است.
در این خاطره نگاری آمده است؛
تا ساعت هشت ونيم صبح مطابق روزهاي ديگر گذشت. قرار بود چهار نفر از سفرايمان بيايند كه نيامدند. معلوم شد وقت به اطلاعشان نرسيده بوده. آقاي [غلامرضا] فدائي نماينده اراك آمد. براي معالجه فرزندش با طب سوزني عازم چين است. آقاي [محمد] غرضي [وزیر پست و تلگراف و تلفن] آمد و در مورد برنامه پنجساله نظراتي ارائه داد. آقاي [مجید] قاسمي رئيس بانك مركزي آمد. از امكان عزل خود نگران بود و از عزل آقاي ماجدي اظهار ناراحتي كرد.

عصر در جلسه دولت شركت كردم. بحث درباره برنامه پنجساله بود. بيشتر وزرا به سهم خود در برنامه معترض بودند و تمام وقت جلسه به شنيدن نظرات آنها گذشت و قرار شد سازمان برنامه و بودجه در جلسه بعد جواب بدهد.

شب آيت‌الله خامنه‌اي به دفتر من آمدند. درباره سمت مهندس موسوي و بنياد جانبازان مذاكره شد. آقاي خامنه‌اي مي‌خواهند [به عنوان رئیس بنیاد جانبازان] با قيد زمان سه سال نصب كنند و آقاي موسوي حاضر نيست با قيد زمان بپذيرد . درباره آينده ارتش وسپاه بحث شد. آقاي خامنه‌اي بنا دارند در حكمی آقاي دكتر روحاني را به عنوان رئيس ستاد كل [نیروهای مسلح] بنويسند كه ستاد مشترك تجديد حيات كند و آقاي روحاني موافق نيست. من هم موافق نيستم. با ايشان بحث كردم؛ قانع نشدند. درباره اعضای مجمع تشخيص مصحلت و تكميل اعضای شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم مذاكره شد. شام را خوردند و مقداري وقت صرف باز كردن قفل رمز گاو صندوق به جا مانده از زمان رياست جمهوری خودشان كردند كه بي نتيجه ماند. بچه‌ها نيامدند و تنها خوابيدم.

ادامه مطلب



[ شنبه 13 شهریور 1395  ] [ 11:52 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 26 :: 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3596187 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب