محور : قرآن و مسائل اقتصادي
اينك زمين را به عنوان منبع پر بركت اقتصادى و نيز نقش انسان را در ارتباط با آن , مورد ارزيابى و تحليل قرآنى قرار مى دهيم .
...
ادامه مطلب
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
عـوامـلـى هـمـچـون عـلـم , قدرت و ... به انسان تربيت نايافته تاءثير مى گذارد و او را به غرور وخـودخـواهـى و سـرانجام به طغيان وامى دارد. در اين ميان , ثروت بيشتر از عوامل ديگر, طغيان زاسـت . طغيان در اصل , به معنى موج زدن دريا و بالا آمدن آب رودخانه و گذشتن از حد و اندازه است . طغيان در مال عبارت است از به دست آوردن مال و صرف آن در راه حرام . طـغـيـانـگـرى ثروت گاهى از آن جهت است كه در انسان حالت استغنا ايجاد مى كند و انسان با احساس بى نيازى , پا از گليم خودفراتر مى نهد.
كلا ان الا نسان ليطغى ان رءاه استغنى )) (( چنين نيست (كه شما مى پنداريد) به يقين انسان طغيان مى كند, از اينكه ود را بى نياز ببيند. و گـاهـى از جهت توسعه و افزايش مال است , هرچند ممكن است احساس توانگرى هم در انسان پديد نياورد.
و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الا رض )) (( و اگر خداوند روزى بندگانش را افزون كند, در زمين فساد مى كنند.
مـقـصـود ايـن است كه مردم در صورت توسعه رزق , پيوسته در فكر ارتقاى اندوخته هاى خويش مـى افتند و همه همتشان در ثروت اندوزى صرف مى شود و از حد اعتدال تجاوز مى كنند.
از اين رو (خداوند روزى را بر همگان به اندازه و بتدريج نازل مى كند).
حضرت على (ع ) فرمود:
... و ان افاد مالا اطغاه الغنى )) (( ... و اگر (انسان ) مالى بيابد, توانگرى او را به سركشى وا مى دارد.
حضرت امام صادق (ع ) مى فرمايد:
ان البطن اذا شبع طغى )) (( شكم هرگاه سير شود, سركش مى شود.
...
ادامه مطلب
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
اسـلام در هـر بـرنـامـه اى طـرفدار تعديل و ميانه روى است و پيروان خود را از افراط و تفريط بازمى دارد, تندروى و كندروى درانجام امور مختلف را از نشانه هاى جهل مى داند. در اقتصاد و امور مالى نيز اين شيوه را به كار مى برد و امت اسلامى را به تعديل ثروت و ميانه روى در معيشت توصيه مـى كـند, هم در بعد كسب مال كه مردم را به مال حلال و درآمد مشروع و پرهيز ازراههاى حرام چون غصب و غش و ربا تشويق مى نمايد و حرص و آزمندى و طمع افراطى و حب مال را نكوهش مـى كـنـد و هـم در بـعـد مصرف و مخارج , حتى اسراف و خست در انفاق را هم مذموم و محكوم دانسته , به ميانه روى ترغيب مى كند:
و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما )) (( و آنـان كـه چـون انـفـاق كنند, اسراف و سختگيرى نمى كنند, بلكه ميان اين دو, راه اعتدال را بر مى گزينند.
و نيز مى فرمايد:
و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا )) (( نـه دستت را به گردنت زنجير كن و نه آن را يكباره بگشاى كه مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرومانى .
حضرت على عليه السلام ميانه روى در معيشت را از امدادهاى غيبى و الطاف خاص الهى مى داند و مى فرمايد: هـرگـاه خـداونـد خـيـر و خوشبختى بنده اش را بخواهد, ميانه روى و حسن تدبير را به او الهام بخشيده , در دل او القا مى كند كه از سوء تدبير و اسراف دورى گزيند.
و نيز مى فرمايد:
الا قتصاد نصف المؤنة )) (( ميانه روى (در مصرف مال ), نيمى از مخارج (زندگى ) است .
...
ادامه مطلب
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
نـعـمـتـهـاى خداوند در امور مادى و محسوس محدود نمى شود و نعمتهاى معنوى اش بيشتر وبى پايان است , با توجه به موضوع بحث , در اينجا از بيان نعمتهاى معنوى الهى خوددارى مى كنيم و تـنـهـا به برخى از پديده هايى مى پردازيم كه در بعد كشاورزى ,دامدارى , خانه سازى , زيستى و ... بـهـره دهـى دارند. و بخشى از زندگى ما را تاءمين مى كنند. بديهى است شمارش همه نعمتهاى مادى كه در قرآن آمده است , حتى به صورت فهرست در يك درس ممكن نيست .
نعمتهاى زيستى
قـرآن , پـيوسته پديده هاى طبيعى و عوامل زيستى را كه تاءمين كننده حيات بشر هستند, يادآورمى شود, از جمله :
1 - شب و روز, خورشيد, ماه و ستارگان :
و سخر لكم اليل والنهار و الشمس و القمر والنجوم )) (( (خداوند) شب , روز, خورشيد, ماه و ستارگان را براى شما تسخير كرد. در اين آيه , پنج پديده بزرگ از مواهب الهى معرفى شده است .
2 - زمين و كوه : الم نجعل الارض مهادا و الجبال اوتادا )) مؤمنون (23), آيه 27. آيا ما زمين را بستر و كوهها را ميخهاى آن قرار نداديم ؟
3 - دريا و كشتى : اللّه الذى سخر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بامره )) نمل (27), آيه 60. (( خداست كه دريا را مسخر شما كرد تا در آن به فرمان او كشتيها روان باشند.
4 - آب : و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا )) مؤمنون (23), آيه 27. (( و ما از ابرهاى باران زاى , آبى فراوان نازل كرديم .
گـفـتـنى است كه در قرآن به آب آشاميدنى توجه خاصى شده است و اهميت آن در جهان امروز بـويـژه بـراى شهر نشينان بيش ازپيش روشن مى گردد. خداوند در سوره واقعه افكار عمومى را متوجه اين موضوع كرده و مى پرسد:
افرايتم الماء الذى تشربون ءانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون )) هود(11), آيه 61. (( آيا درباره آبى كه مى نوشيد, انديشيده ايد؟ آيا شما آن را از ابر نازل كرده ايد يا ما نازل مى كنيم ؟
5 - باد: بـاد, نـمـودى از رحـمـت مـطـلق و نعمت ارزشمند الهى است كه در تعديل هوا و انتقال ابرهاى (فشرده ) و (سنگين ) از بالاى اقيانوسها به سوى زمينهاى خشك و مرده , و همچنين در پيدايش و بارش باران نقش تعيين كننده اى دارد:
و هـو الـذى يـرسـل الـريـاح بـشـرا بـيـن يـدى رحـمته حتى اذا اقلت سحابا ثقالا سقناه لبلد (( ميت ... ))
او كسى است كه بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش (باران ) رحمتش مى فرستد تا ابرهاى سنگين را منتقل سازند. ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مى فرستيم . در قـرآن كـريـم , بـاد بـه عنوان پديده طيب , عامل محرك كشتى و سبب گسترش بذرگياهان مـعـرفـى شده است . تلقيح درختان و موج درياها به وسيله باد انجام مى گيرد و گرنه هيچ گاه گـيـاهـان بـه گـل نمى نشينند و آب درياها متعفن مى شود و كشتيهاى بادبان دار, ازحركت باز مى مانند. نحل (16), آيه 5.
كشاورزى و دامدارى
آفرينش حيوانات : منافع مهم و گوناگون حيوانات اهلى و حلال گوشت , از جمله منبع تغذيه وپوشاك بودن آنها, در كتاب خدايادآورى شده است : والانعام خلقها لكم فيها دف و منافع و منها تاكلون )) ((
و چهار پايان را برايتان بيافريد, درحالى كه در آنها براى شما (وسيله ) گرمى و سودهايى است و از آنها مى خوريد.
بـعـلاوه , بـرخـى از چـهـارپـايان در حمل و نقل كالا و جابه جايى نيروى انسانى بويژه در مناطق كـوهـسـتـانى و در موارد استثنايى همچنان نقش مؤثر دارند و زندگى ماشينى و پيدايش وسائل ارتـبـاطى سـريـع السير نتوانسته آنها را از صحنه زندگى خارج سازدو هم اكنون نيز از نعمتهاى ارزشمند محسوب مى شوند. قرآن اين نكته مهم را يادآور شده است :
و تحمل اثقالكم الى بلد لم تكونوا بالغيه الا بشق الا نفس )) (( و بارهايتان را به شهرهايى حمل مى كنند كه جز به رنج تن بدانها نمى رسيديد. درختان پر فايده : درخت , بويژه درخت ميوه دار يكى از نعمتهاى ارزشمند است .
يـنـبـت لـكـم بـه الزرع والزيتون و النخيل و الاعناب و من كل الثمرات ان فى ذلك لاية لقوم (( يتفكرون ))
(خداوند) با آن (باران ) برايتان كشتزار و زيتون و نخلها و انگورها و هر نوع ميوه مى روياند. در اين , نشانه اى است براى مردمى كه مى انديشند. ايـن آيـه , بـرخـى از ميوه ها را كه جنبه غذايى و دارويى دارد, نام مى برد, در آيات ديگرى , به ابعاد زيبايى و نشاط انگيزى باغها ودرختها نيز اشاره مى شود: ...وانزل لكم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجة ماكان لكم ان تنبتوا شجرها... )) (( و از آسمان برايتان آب فرستاد و بدان بوستانهايى خوش منظر روياينديم كه شما را توان رويانيدن
درخت آن نيست .
ضروريات زندگى
قرآن مجيد برخى از مواد اوليه زندگى بشر را نام مى برد تا از اين طريق حس كنجكاوى انسان رابيدار سازد و او را به قدرشناسى اين نعمتها و پى بردن به ارزش معنوى آنها برانگيزد, از جمله : آتـش : قرآن آتش را در رديف آب مى شمارد و آن را ز مواهب ارزشمند الهى مى داند و مى فرمايد: افراءيتم النار التى تورون ءانتم انشاءتم شجرتها ام نحن المنشئون )) هود(11), آيه 61. ((
آيا آتشى را كه مى افروزيد ديده ايد؟ آيا درختش را شما آفريده ايد يا ما آفريننده ايم ؟ اهميت آتش بحدى است كه فقدان آن , مرگ تدريجى بشر را در پى دارد. مسكن : خانه از ضرورى ترين نيازهاى جوامع بشرى است , هم خانه هاى ثابت كه در تاءمين آسايش روحـى و جـسـمـى ,سـازماندهى خانواده ها, جمعيتها و تشكيل مدنيت نقش عمده اى دارد و هم خـانـه هاى سيار و چادرها كه در مناطق عشايرى وايلات امر حياتى است و ضرورت آنها در جهان امـروز و در تـشكيل اردوگاههاى نظامى , اسكان فورى آوارگان جنگى و درحوادث غير مترقبه , چون سيل و زلزله و... بيش از پيش احساس مى شود. از اين دو نوع خانه در قرآن ياد شده است : واللّه جـعل لكم من بيوتكم سكنا وجعل لكم من جلود الانعام بيوتا تستخفونها يوم ظعنكم و يوم (( اقامتكم )) خـداونـد خـانـه هـايتان را جاى آرامشتان قرار داد و از پوست چهارپايان برايتان خانه ها (خيمه ها) ساخت كه هنگام سفر و روز اقامتتان , به آسانى آنها را جا به جاكنيد. پوشاك : انواع لباس كه ما را از سرما و گرما مصون مى دارد نيز از نعمتهاى الهى است : ... و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم باءسكم )) (( ... و جامه هايى برايتان قرار داد كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مى كند. و لباسهايى كه در جنگ حافظ شماست .
تـصـريـح بـه زره و لـباس جنگى كه در جنگهاى دورانهاى گذشته به كار مى رفت و امروزه نيز شكلهاى تكامل يافته اش در حفاظت اشخاص به كار مى رود, قابل توجه است . وزن و پـيـمـانـه : عـلـم و آگاهى به مقدار اشياء و اندازه گيرى آنها در موارد گوناگون , امرى ضـرورى اسـت و بـدون اطـلاع از كم وكيف آنها تركيبات شيميايى , دارويى , غذايى , صنعتى و ... بطور صحيح انجام نمى گيرد و يا معاملات بدرستى صورت نمى پذيرد. از اين رو خداوند به منظور سـنـجش پديده ها به تناسب هر يك , وزن و پيمانه اى قرار داده است و بر اقامه عادلانه آن سفارش نموده و از هرگونه تصرفاتى كه تعادل آنها را به هم زند, نهى كرده است : ... و اقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان )) حجر(15), آيات 19 ـ 20. (( و وزن را بر اساس عدل برپا داريد و ميزان را كم نگذاريد. افراد بشر, هنگام معامله , برخى از كالاها را نخست با دست خود پيمانه مى كردند و جز آن وسيله اى نـداشتند. پس از آن ,وسائلى از چوب و فلز درست كردند. سپس ابزار آسانتر و دقيقترى براى وزن كـردن اشياء پديد آمد كه امروزه در شكلهاى مختلف ظاهر گشته است . همه اينها مشمول واژه (مـيـزان ) مى گردد كه با توجه به اهميت اقتصادى , صنعتى و اجتماعى آن ,يكى از نعمتهاى الهى محسوب مى شود.
يادآورى
هـدف قـرآن از شـمـارش اين نعمتها, نخست تعليم توحيد و بيان عظمت آفريدگار است , سپس تـقـويت عشق و علاقه انسانها به آفريننده اين نعمتها و تحريك حس شكرگزارى آنان و تسليم در برابر فرمانهاى الهى :
... كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون )) (( (خداوند) نعمتهاى خود را اين چنين بر شما تمام مى كند, باشد كه تسليم فرمان او شويد.
منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
از نـظـر قـرآن , سـرمايه دارى و تكاثر در ثروت يكى از عوامل مهم سقوط تمدنها و جامعه شمردهمـى شود. مترفان و ثروت اندوزان هم در دنيا و هم در آخرت دچار هلاكت و عذاب مى شوند و اين يـكى از سنتهاى ثابت الهى است كه از آغاز جهان آفرينش اجرا شده و مى شود و آيات قرآن بهترين گواه آن است :
و كم اهلكنا من قرية بطرت معيشتها فتلك مساكنهم لم تسكن من بعدهم الا قليلا و كنا نحن (( الوارثين ))
چـه بـسـا مـردم قريه اى را هلاك ساختيم كه از زندگى خويش دچار سرمستى شده بودند و اين خانه هاى آنهاست كه پس از آنها جز اندك زمانى كسى در آنهاساكن نشد و ما وارث آنها هستيم . اين آيه , هلاكت و عذاب دنيايى ثروتمندان عصيانگر را تبيين مى كند. پيامبر اكرم (ص )فرمود: فواللّه ما الفقر اخشى عليكم و لكنى اخشى عليكم ان تبسط لكم الدنيا كما بسطت على من كان (( قبلكم فتنافسوها كما تنافسوها وتهلككم كما اهلكتهم ))
سوگند به خدا من از پيامدهاى فقر برايتان نمى ترسم , ترس من تنها اين است كه دنيا به شما روى آورد, آن گونه كه بر مردمان پيش از شما روى آورد و بر آن ,مثل آنان پيشى بگيريد و چون آنها به هلاكت برسيد
در سوره انعام هلاكت ناگهانى مالداران مترف به عنوان مجازات و تنبيه آنها مطرح شده است : فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم ابواب كل شى ء حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغتة فاذاهم (( مبلسون ))
چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند, همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند, شادمان گشتند. پس بناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد شدند. ايـن آيـات هشدارى است به مخاطبان قرآن و نسل هاى آينده كه بدانند اين مجازات اختصاص به اقـوام امـتـهـاى گـذشته نداشته ,بلكه سنتى است فراگير كه در هر عصرى ثروتمندان مغرور و
الدينار والدرهم اهلكا من (( گـسـتـاخ را به چنگ خود گرفتار مى سازد حضرت على (ع )فرمود:كان قبلكم و هما مهلكاكم )) دينار و درهم , كسانى را كه پيش از شما مى زيستند, هلاك ساخت و شما را نيز به هلاكت مى رساند.
بـديـهـى است كه مقصود از درهم و دينار, مالى است كه از مدار شرعى خارج شود و هدف نهايى انـسـان قرار گيرد و افراد را ازدين و ايمان وادارد و گرنه درهم و دينار هر يك وسيله اى هستند كه خداوند آنها را براى مبادله تجارى مردم قرار داده است .
يادآور مى شويم كه خداوند, افزون بر عذاب دنيوى فسادانگيزان اقتصادى , آنها را به عذاب اخروى هم تهديد كرده ومى فرمايد:
كذلك العذاب و لعذاب الا خرة اكبر لو كانوا يعلمون )) (( اين چنين است عذاب (دنيا) و اگر بدانند بيقين عذاب آخرت بزرگتر است
منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
از مهمترين مشخصه هاى نظام اقتصادى اسلام , حرمت و ممنوعيت برخى از كسبهاست , كسبها وراههاى درآمدى كه در ايام جاهليت و پيش از اسلام رايج بوده و هنوز هم در نظامهاى غير الهى و مـكتبهاى اقتصادى جهان معاصر رواج فراوان دارد.مالكيت و كسب در اين نظامها بطور كلى آزاد است , حتى اگر به قيمت از دست رفتن حقوق ديگران باشدنـظامهاى اقتصادى موجود, به طرفداران خود اجازه مى دهد كه هركس قوى , نيرنگباز و فريبكار است و در چپاول اموال , مهارت دارد, ثروت جمع آورى كند و اعتبارات بانكى و بازرگانى خود را بالا ببرد, بى آنكه به اصول اخلاقى , معاد يا حتى حقوق ديگران بينديشد. بديهى است اين نوع برخوردها, مشكلاتى چون : تورم , تكاثر, برده دارى , استكبار اقتصادى و مفاسد اخـلاقـى و سـياسى رابه دنبال خواهد داشت . در چنين جامعه اى زندگى مشكل و توانفرسا شده , انسانيت منحط و ارزشهاى انسانى سركوب مى گردد. نـظـام غرب و شرق , ثروت اندوزى از راه قمار, ربا, احتكار, فساد, بزهكارى , بازار سياه و ... را مجاز مـى شـمارد, ولى در نظام اقتصادى اسلام , همه آنها ممنوع و نتايج زشت هريك از آنها تبيين شده است .
يا ايها الذين امنوا لا تاءكلوا اموالكم بينكم بالباطل الا ان تكون تجارة عن تراض منكم و لا تقتلوا (( انفسكم ان اللّه كان بكم رحيما ))
اى كـسـانـى كه ايمان آورده ايدروى رضا و رغبت باشد و همديگر را نكشيد, زيرا خداوند نسبت به شما مهربان است .
اين آيه در حقيقت , زيربناى قوانين اسلامى در مسائل مربوط به (معاملات و مبادلات ) مالى است و به همين دليل , فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى كنند.
...
ادامه مطلب
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
يكى از وسائل آزمون بشر و ارزشيابى افراد, مال و ثروت است . چگونگى كسب و مصرف مال , ميزانوابستگى و علاقه باطنى به آن , كيفيت نگهدارى , انفاق , عكس العمل بشر هنگام از بين رفتن آن و ... مـيـدانـهاى آزمايش انسان است . چه ساافرادى كه نسبت به عبادتهاى معمولى بسيار وفادار و نـسـبت به انجام آنها دقيق و مقيدند, اما هنگام كسب مال , حق و عدالت رافراموش مى كنند و در حـلال و حـرام بودن آن توجه كافى ندارند و يا در هنگام هزينه كردن آن برخلاف دستورات شرع ,
موضع مى گيرند. قرآن مجيد به آنها چنين هشدار مى دهد: و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنة و ان اللّه عنده اجر عظيم )) (( بدانيد كه داراييها و فرزندان شما وسيله آزمايشند و پاداش بزرگ نزد خداست .
خـداونـد گاه سببى براى بنده اش ايجاد مى كند تا حقيقت او را ظاهر سازد, مانند فقر و غنا,اگر وى نـسـبـت بـه غنا شكر گزار گرديد يادر فقر, صبر پيشه كرد, مستحق ثواب است , ولى اگر با وجود ثروت , طغيان كرد و با پيدايش فقر كفر ورزيد, سزاوار نكوهش وعذاب مى گردد.
ادامه مطلب
محور: قرآن و مسائل اقتصادي
قـرآن مـجـيـد دو عـنصر را در توليد و كسب معاش , عامل اصلى مى داند: يكى طبيعت و ديگرىنـيروى انسانى - اعم از فكرى وفيزيكى - از طرف ديگر, خداوند منابع فراوانى را در بستر طبيعت قرار داده و بهره گيرى مردم از آنها را مجاز شمرده است .واژه ها و تعبيرات دقيقى كه در اين مورد بـه كـار رفته , گوياى اين واقعيت است و دقت در يكايك آنها مى تواند ما را بيش از پيش به ارزش كار و تلاش در جهت توسعه اقتصادى و گسترش ابعاد زندگى مادى واقف سازد, از جمله : , سعى , مشى (راه رفتن در روى زمين ) , عمران و آبادانى , عمل كسب زمـين , دريافت اجرت در برابر كار ,ابتغاء و انتشار(روزى جستن و پراكنده شدن در روى زمين ) و... .
ايـن تـعبيرات نشان مى دهد كه قرآن چه اندازه به مسائل اقتصادى و زندگى مادى مردم اهميت مـى دهـد و آنـها را به كوشش پيگير و كسب روزى ترغيب مى كند, حتى آن را همرديف جهاد قرار مى دهد و مى فرمايد:
... و آخرون يضربون فى الا رض يبتغون من فضل اللّه و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه ... )) (( ... و گـروهـى بـراى بـه دسـت آوردن روزى بـه سـفر مى روند و گروهى ديگر در راه خدا جهاد مى كنند ... .
پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله نيز فرمود: (هـر كـس مـتـاعـى را بـه يكى از شهرهاى مسلمانان ببرد و زحمات خود را در اين راه براى خدا مـحـسـوب دارد, سـپس آن را به قيمت عادلانه بفروشد, چنين كسى در پيشگاه خداوند به منزله شهيد است . سپس اين آيه را به عنوان شاهد تلاوت كرد.) همچنين در سخن ديگر فرمود:
الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل اللّه )) (( هـركـس بـراى (رفـاه ) خـانواده اش رنج و زحمت بكشد, همانند كسى است كه در راه خدا جهاد مى كند.
....
ادامه مطلب
محور : قرآن و جهاد اقتصادي
چكيده
يكى از اهداف ارزشمند انقلاب اسلامى ايران تدوين مبانى علوم انسانى ـ از جمله اقتصاد ـ از ديدگاه وحى و اهلبيت وحى عليهمالسلام است كه به منظور تدبير بهينه امور اجتماعى ـ اقتصادى صورت مىگيرد.
مقاله حاضر، كه در آن «مبانى اقتصاد از ديدگاه قرآن كريم» مورد بررسى قرار گرفته، گامى هرچند ابتدايى اما بديع و راهگشا در اين خصوص است. در اين بررسى، خاطرنشان شده كه از منظر قرآن كريم، اقتصاد سالم و رشديابنده مبتنى بر اصول ذيل است: شناخت و تدبير امور اقتصادى از راه تفقّه، تعقل، اعتقاد به توحيد (تجلّى توحيد در اقتصاد)، اعتقاد به معاد، اعتقاد به مظهرى از عبوديت بودن عمليات اقتصادى، دخالت دولت در اقتصاد، عدالت در عمليات اقتصادى و تزكيه.
...
ادامه مطلب
محور : قرآن و جهاد اقتصادي
قسمت دوم
18 . كفارات (مجازاتهاي مالي)
يكي از عوامل مؤثر در توزيع ثروت مجازاتهاي مالي است كه خداوند در موارد خاصي از قبيل قتل، حنث نذر، عهد افطار روزه رمضان و ... قرار داده است بطور نمونه: « لايؤاخذكم الله باللغو في ايمانكم ...لعلكم تشكرون »[1]. خداوند شما را به سوگندهاي بيهوده تان مؤاخذه نمي كند... باشد كه سپاسگزاري كنيد.
19 . موارد مصرف
قرآن استفاده از همه نعمتهاي الهي را براي مسلمانان جايز دانسته و لكن چيزهاي پست و خبيث و مضر را منع فرموده است.
« يحلّ لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث »[2]. و براي آنان چيزهاي پاك را حلال و چيزهاي ناپاك را برايشان حرام مي گرداند.
20 . رزاقيت الهي
در جاي جاي قرآن مجيد به رزاقيت الهي اشاره شده و روزي بندگان را بدست او ميداند و خداوند متعال خود را متعهد به دادن روزي مخلوقات ميداند.
« و ما من دابة في الارض الّا علي الله رزقها...»[3]. و هيچ جنبنده اي در زمين نيست مگر (اينكه) روزي اش بر عهده خداست... .
21 . نهي از اسراف و توصيه به ميانهروي
اسراف در مصرف، منشأ بسياري از مشكلات اقتصادي ميگردد و نهي از اسراف و تعادل در مصرف و حتي در انفاق مورد تأكيد قرآن قرار گرفته است.
« و الذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواماً »[4]. و كساني اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجي مي كنند و نه تنگ مي گيرند، و ميان اين دو (روش) حد وسط را بر مي گزينند.
22 . شكرگزاري در برابر نعمت
قرآن شكرگزاري در برابر نعمت را از عوامل ازدياد نعمت ميشمرد و كفران را موجب تنگ شدن روزي ميداند.
« و اذ تأذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم... عذابي الشديد »[5]. و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگذاري كنيد (نعمت) شما را افزون خواهم كرد... قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.
23 . محوريت مصرف
قرآن مجيد مصرف كالاهاي معيني مثل شراب، گوشت خوك، وسايل قمار، ميته و ... ممنوع اعلام نموده است.
« حرمت عليكم الميتة و الدم... »[6]. بر شما حرام شده است مردار و خون و... .
24 . زينت و آراستگي
قرآن مجيد زينت و آراستگي را در صورتي كه موجب فخرفروشي، كبر، غرور با طغيان نشود مجاز دانسته است.
« قل من حرم زينة الله... »[7]. (اي پيامبر) بگو: زيورهائي را كه خدا براي بندگانش پديد آورده و... را چه كسي حرام گردانيد؟...
25 . نكوهش اشراف و مشرفان
مشرف كسي است كه فراواني نعمت او را از ياد خدا غافل كرده و به طغيان وادار نموده است و به همين جهت مشرفين مورد نكوهش قرآن قرار گرفته و يكي از گروه هاي مخالف پيامبران به حساب آمدهاند.
« كذلك ما ارسلنا من قبلك... به كافرون »[8]. و بدين گونه در هيچ شهري پيش از تو هشدار دهنده اي نفرستاديم... و به آنچه بدان فرستاده شده ايد كافريم.
در خاتمه تذكر اين نكته لازم است كه آيات فراواني از قرآن به مسائل اقتصادي اشاره دارد لكن به جهت اختصار از ذكر آنها خودداري گرديد.[9] والحمدلله رب العالمين.
پی نوشتها:
[1] . مائده، 89
[2] . اعراف، 157
[3] . هود، 6
[4] . فرقان، 67
[5] . ابراهيم، 7
[6] . مائده، 3
[7] . اعراف، 32
[8] . زخرف،23و24
[9] . در اين نوشتار از كتاب معجم موضوعي آيات اقتصادي قرآن بهره فراواني برده شده است.
سيد محمد تقي علوي- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
محور : قرآن و جهاد اقتصادي
قسمت اول
تفاوت اساسي اقتصاد اسلامي با ساير مكاتب اقتصادي در اين است كه اقتصاد اسلامي بر وحي مبتني است در حالي كه نظريهپردازان اقتصاد سرمايهداري حول محورهاي مطلوبيت، سود و رفاه مادي ميچرخند در نظريه اقتصاد سرمايهداري مبناي رفتار انسان در جايگاه مصرفكننده، حداكثر سازي مطلوبيت و در جايگاه توليدكننده بهينهسازي توليد به هدف حداكثر كردن سود است.
افق زماني در اقتصاد سرمايهداري، كوتاه مدت است، از معاد و توجه به آخرت اثري ديده نمي شود نگرش به خالق مبتني برفلسفه رئاليسم و قطع رابطه با مبدأ است. نقش خالق به حدّ سازنده ساعت استراسبورگ كاهش يافته كه پس از ساخت و تنظيم آن را رها كرده است. به رفتارهاي انسان بريده از مبدأ و معاد و به صورت بخشي توجه ميشود در حالي كه اقتصاد اسلام در همه مراحل توليد وتوزيع و مصرف، انسان را به مبدأ و معاد متوجه مينمايد و راه تكامل مادي و معنوي را براي بشر هموار ميسازد.
سؤالي كه ذهن بسياري از پژوهشگران را به خود واداشته اين است كه آيا قرآن كه تبيان كل شي است آيا در زمينه اقتصاد هم اشارتي دارد يا خير؟
برخي از محققين در پاسخ اين سؤال به آياتي كه از منابع توليد مثل زمين و آب و ... نام برده شده و يا آيات زكات اكتفا نمودهاند و رابطه قرآن و اقتصاد را در همين مقدار كه قرآن به كلياتي از مسائل اقتصاد اشاره دارد ميدانند لكن با تأمل بيشتر، شاهد هدايت قرآن در صحنه فعاليتهاي اقتصادي خواهيم بود كه به جهت اعتقاد به ذكر يك آيه در هر مورد بسنده مينمائيم.
1 . تجلي توحيد در اقتصاد:
قرآن همه منابع و ابزارهاي توليد و فرايند شكلگيري آن را مخلوق خدا ميداند،
« و هو الذي يرسل الرياح بشراً بين يدي رحمته... »[1]. و اوست كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش مژده رسان مي فرستد... .
2 . توجه به معاد در اقتصاد:
بنابر تأكيد قرآن اعمال انسان در روز قيامت ارزيابي و محاسبه ميشود و هر كس متناسب با رفتارش در دنيا جزا ميبيند ترس از عذاب اخروي در تصحيح رفتارهاي انسان از جمله رفتارهاي اقتصادي او مؤثر است.
« ويل للمطففين... الا يظّن اولئك انهم مبعوثون ليوم عظيم »[2].
واي بر كم فروشان... آيا آنها گمان نميكنند كه در قيامت برانگيخته ميشوند.
3 . عدالت در فعاليتهاي اقتصادي
اصل عدل در آيات متعدد قرآن همراه با مسئله توحيد و نبوت و معاد مورد اشاره قرار گرفته است و در مسائل اقتصادي نيز به آن توصيه گرديده است.
« الّا تطغوا في الميزان و اقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان »[3]. تا مبادا از اندازه در گذريد و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد.
4 . اقتصاد در پرتو تزكيه:
وقتي به تصرف در نعمتهاي الهي سفارش ميكند به دنبال آن به رعايت تقوا ميخواند.
« و كلوا ممّا رزقكم الله حلالاً طيباً و اتقوا الله الذي انتم به مؤمنون »[4]. و از آنچه خداوند روزي شما گردانيده حلال و پاكيزه را بخوريد و از آن خدائي كه بدو ايمان داريد پروا داريد.
5 . نگرش به ثروت:
اگر چه علاقه به مال و ثروت براي انسان فطري است لكن قرآن او را به ثروت آخرت هم متوجه ميسازد.
« زين للناس حب الشهوات من النساء... ذلك متاع الحيوة الدنيا و الله عنده حسن المأب »[5]. دوستيِ خواستنيهاي گوناگون از زنان براي مردم آراسته شده... (ليكن) اين جمله مايه تمتع زندگي دنياست و (حال آنكه) فرجام نيكو نزد خداست.
قرآن ثروتي راكه مالك آن را فضل الهي بداند و از آن به ديگران نيز نفع برساند مورد تحسين قرار ميدهد. و از سوي ديگر سليمان و داود و ذوالقرنين به نيكي ياد ميكند كه ميگويند «هذا رحمة من ربّي»
و با نگرش قارون و فرعون كه ميگويند:« قال انّما اوتيته علي علم عندي »؛[6] به مبارزه برميخيزد.(قارون) گفت: اين ثروت را بوسيله دانشي كه نزد من است بدست آورده ام... .
6 . تشويق به توليد
قرآن پي در پي آمدن ليل و نهار را ايجاد زمينه براي حركت و توليد به حساب ميآورد جمله لتبتغوا من فضله در آيات بسياري تكرار شده است.
« و من رحمته جعل لكم الليل و النهار لتسكنوا فيه و لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون »[7]. و از رحمتش برايتان شب و روز را قرار داد تا در اين (يك) بيارميد و (در آن يك) از فزون بخشي او (روزي خود) بجوئيد باشد كه سپاس بداريد.
7 . فراواني منابع دنيا
بر خلاف ديدگاه اقتصاددانان كه منابع اقتصادي را محدود و آينده را تيره و تار ميبينند قرآن از منابع نامحدود سخن ميگويد
« اتاكم من كل ما سألتموه و ان تعدُّوا نعمت الله لا تحصوها »[8].و از هرچه از او خواستيد به شما عطا كرد و اگر نعمت خدا را شماره كنيد، نمي توانيد آن را بشمار در آوريد.
8 . عوامل توليد:
قرآن در آيات متعدد انسانها را به تفكر و تدبير در فرايند شكلگيري عوامل توليد فرا ميخواند
« و انزلنا من السماء ماء بقدر فاسكنّاه في الارض و انا علي ذهاب به لقادرون فانشأنا لكم به جنات من نخيل و اعناب لكم فيها فواكه كثيرة و منها تاكلون و شجرة تخرج من طور سيناء تنبت بالدهن و صبغ للآكلين »[9]. و از آسمان، آبي به اندازه (معين) فرود آورديم، و آن را در زمين جاي داديم، و ما براي از بين بردن آن مسلماً توانائيم ـ پس براي شما بوسيله آن باغهائي از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براي شما ميوه هاي فراوان است و از آنها مي خوريد. ـ و از طور سيناء درختي بر مي آيد كه روغن و نان خورش براي خورندگان است.
و در مورد داود تعليم ساختن زره را به او مورد اشاره قرار ميدهد.
« و النّا له الحديد ان اعمل سابغات و قدّر في السرد » [10]. و آهن را براي او نرم گردانيديم ـ (كه) زره هاي فراخ بساز و حلقه ها را درست اندازه گيري كن.
9 . سرمايهگذاري
در داستان حضرت يوسف از برنامهريزي بلند مدت پانزده ساله در سرزمين مصر و تهيه عوامل توليد و به كارگيري آن در انباشت گندم درون انبارهاي ساخته شده، سخن به ميان آمده است.
« قال تزرعون سبع سنين... و فيه يعصرون »[11].گفت هفت سال پي در پي مي كاريد... و در آن آب ميوه مي گيرند.
10 . بهرهوري
قرآن يكي از عوامل مؤثر در بهرهوري را اعتقاد به خدا و تقوي معرفي مينمايد
« ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض... . »[12]. و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گرائيده بودند، قطعاً بركاتي از آسمان و زمين برايشان مي گشوديم.
11 . موانع توليد و رشد
قرآن مجيد كفران نعمت، اعراض از خدا، كفر، طغيان، ظلم، فسق، خوردن مال ديگران و.... از عوامل كاهش و سلب نعمت ميشمارد.
« و ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنةً مطمئنّةً ... فاذاقها الله لباس الجوع... يصنعون »[13]. و خدا شهري را مثل زده است كه امن و امان باشد... و خداوند هم به (سزاي) آنچه انجام مي دادند، طعم گرسنگي را به (مردم) آن چشانيد.
12 . رعايت ارزشها در توليد
در توليد فراوردهاي گوشتي ذكر نام خدا به عنوان يكي از مسائل شرعي مورد تأكيد قرار گرفته است.
« و لاتاكلوا ممّا لم يذكر اسم الله عليه...» [14]. و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد... .
13 . نقش وحي در توليد
از آيات قرآن ميتوان استفاده نمود كه صنعت كشتيسازي، زرهسازي، ذوب فلزات، ريختهگري و... با اتكاء به منبع وحي به بشر آموزش داده شده است.
« و اصنع الفلك باعيننا و وحينا »[15].كشتي را در حضور ما و مطابق وحي ما بساز.
« و علّمناه صنعة لبوس لكم »[16]. به خاطر شما ساختن زره را به او تعليم داديم.
14 . جنبههاي منفي غنا و ثروت
اكثر مفاسد اجتماعي از قشرهاي مرفّه سرچشمه ميگيرد و آنان همواره در صف اول مبارزه با انبياء بودهاند.
« ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا في الارض... »[17]. و اگر خدا روزي را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمين سر به عصيان بر مي دارند... .
15 . مسئوليت دولت در توزيع ثروت
يكي از مسئوليتهاي دولت اسلامي گرفتن زكات و خراج و انفال و ... و توزيع آن بين اقشار آسيبپذير جامعه است.
« ما افاء الله علي رسوله من اهل القري فلله و للرسول ولذي القربي و اليتامي... . »[18]. آنچه خدا از (دارائي) ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد از آنِ خدا و از آنِ پيامبر (او) و متعلّق به خويشاوندان نزديك (او) و يتيمان و... .
16 . توزيع تكويني ثروت
قرآن تصريح ميكند كه خداوند روزي را براي هر كس از بندگانش بخواهد گسترده يا محدود ميسازد
« له مقاليد السموات و الارض يبسط الرزق لمن يشاء »[19]. كليدهاي آسمانها و زمين از آنِ اوست براي هر كس كه بخواهد روزي را گشاده يا تنگ مي گرداند.
17 . پرداخت زكات
در قرآن زكات به موارد مختلف اعم از انفاقات واجب و مستحب اطلاق شده است و نقش آن در توزيع ثروت بر كسي پوشيده نيست و خداوند آن را در آيات متعدد كنار نماز قرار داده است پرداخت آن دليل بر تقوي شمرده شده است.
« الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون »[20]. آنان كه به غيب ايمان مي آورند و نماز را برپا مي دارند و از آنچه به ايشان روزي داده ايم انفاق مي كنند.
پی نوشتها:
[1] . اعراف، 57
[2] . مطففين، 1 ـ 5
[3] . الرحمن، 8 ـ 9
[4] . مائده، 88
[5] . آل عمران، 14
[6] . قصص، 78
[7] . قصص، 73
[8] . ابراهيم، 34
[9] . مؤمنون، 20 ـ 18
[10] . سبأ، 11 ـ 10
[11] . يوسف، 49 ـ 47
[12] . اعراف، 96
[13] . نحل، 112
[14] . انعام، 121
[15] . هود، 37
[16] . انبياء،80
[17] . شوري، 27
[18] . حشر، 7
[19] . شوري، 12
[20] . بقره، 3
سيد محمد تقي علوي- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
محور : قرآن و جهاد اقتصادي
نویسنده: خلیل منصوری
قرآن كتاب وحیانی است كه سبك مناسب و درست زندگی را ارایه میدهد. مفهوم هدایتگری قرآن، به این معناست كه به آدمی میآموزد، چرا و چگونه زندگی كند. در تبیین چرایی، بخش بزرگی از آموزههای وحیانی قرآن، اختصاص به هستی شناسی دارد و از هدفمندی آفرینش سخن به میان آورده است. در حوزه معرفت شناسی نیز به انسان آموخته است كه چگونه با تفكر و تدبر در آیات آفاقی و انفسی و آموزههای وحیانی شناخت كامل و درستی به دست آورد. بخش دیگر آموزههای وحیانی قرآن نیز اختصاص به چگونه قرار گرفتن در مسیر تكاملی اهداف هستی دارد و به آدمی میآموزد چگونه میتواند با اجرای صحیح طریقت شریعت به عنوان سبك مناسب و درست زندگی به حقیقت دست یابد و با متاله و خدایی شدن، در مقام مظهریت ربوبیت قرار گیرد.
بنابراین بدون اغراق میتوان گفت كه قرآن كتاب كامل و جامع برای هر آن چیزی است كه به عنوان هدایت شناخته میشود و لذا باید از آیات قرآنی، هر آن چه برای زندگی بشر نیاز است، بخواهیم. پس، برای آشنایی با نگرش قرآن در مورد هر موضوعی میبایست به سراغ آیات آن رفت و با ارایه پرسشها و مسایل خود، با استنطاق از قرآن، دیدگاه وحیانی را به دست آورد.
قرآن كریم كه خود را «تبیانا لكل شیئی؛ روشنگر هر چیزی» معرفی كرده در همه عرصههای زندگی و برای تمام مشكلات و مسائل و ساختارهای زندگی بشری نسخه درمان و راهكارها و شیوههای مناسب و معینی ارائه كرده تا انسانها با مراجعه به آموزههای آن، راه حل مشكلات و مسائل خود را از قرآن بجویند.
اكنون كه قرار است جراحی بزرگ اقتصادی در كشور انجام شود و طرح ملی هدفمندی یارانهها و كمكهای دولتی به هدف برقراری عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت به اجرا درآید، این موضوع ما را بر آن داشت تا با مراجعه به آیات نورانی وحی، دیدگاه قرآن را در خصوص چنین طرح مهم ملی و عمومی واكاوی كنیم تا مشخص شود كه آیا قرآن در این خصوص راهكارهایی ارائه داده است؟ بدین منظور و برای بررسی نحوه تطابق فرهنگ هدفمندی یارانهها با آموزههای قرآنی، مقاله زیر طی چند شماره تقدیم خوانندگان عزیز میشود. نویسنده در این مقاله با مراجعه به آیات متعدد اقتصادی، تحلیل قرآن در خصوص ضرورت اجرای عدالت و عدالت قسطی و انطباق فرهنگ طرح هدفمندی با آموزههای وحی و نیز وظایف مسئولان و دولتمردان و مردم در نحوه پیاده كردن عدالت و آثار و بركات اجرای طرح هدفمندی از نگاه آموزههای دینی را تشریح كرده است كه اینك با هم بخش نخست آن را از نظر میگذرانیم.
حوزه اقتصادی به سبب اهمیت آن در زندگی بشر، یكی از مباحث عمده آموزههای قرآنی را تشكیل میدهد؛ زیرا تامین سعادت واقعی انسان در سایه یكتاپرستی و سلامت امور اقتصادی و پرهیز از هرگونه فسادانگیزی است. از نظر اسلام، اقتصاد و ثروت، مایه قوام اجتماعی است. از این رو، تصحیح و اصلاح روابط اقتصادی جامعه، در كنار تصحیح نگرشهای اعتقادی در صدر آموزههای آن قرار گرفته است.
از مهمترین اهداف اقتصاد اسلامی، ارایه بهترین الگو در سبك زندگی براساس عدالت قسطی است؛ بدین معنی كه عدالت، زمانی كه به صورت ملموس و عینی در جامعهای تحقق یابد و هر كسی قسط و بهره و نصیب خویش را از امكانات مادی دنیا برگیرد، فرصت بهتری مییابد تا دیگر نیازهای روحی و معنوی خویش را سامان داده و هر یك از قوای خویش را در مسیر فعلیت و تمامیت كمالی قرار دهد.
مبارزه با انواع فسادها و تجاوزها در حوزه اقتصادی و تخطئه روشهای ستمگرانهای چون ربا، رشوه، كم فروشی، گران فروشی، احتكار و مانند آن، از این نظر در دستور كار اسلام قرار گرفته تا گردش سالم اقتصادی در جامعه تحقق یابد و از انباشت سرمایه و ثروت در دست طبقهای اجتماعی جلوگیری به عمل آید و همگان بتوانند از فرصت كوتاه زندگی دنیوی به بهترین شكل بهرهمند شوند. یكی از محوریترین و كلیدیترین آموزههای اسلامی «عدالت قسطی» است كه آموزههای دستوری اسلام در راستای تحقق آن سامان یافته است. برای تحقق این هدف والا، مهمترین هدف میانی كه مورد توجه قرار گرفته، گردش سالم اقتصادی در تمام طبقات اجتماعی است. از این رو سازو كارهایی از سوی خداوند برای مدیریت سالم جریان اقتصادی و گردش آن ارایه شده است. بیگمان طرحهایی چون هدفمندی یارانهها و كمكهای اقتصادی، برای محقق شدن این هدف مورد توجه قرآن میباشد.
اهمیت اقتصاد در جامعه ایمانی
بی گمان اقتصاد به معنای مدیریت ثروت و منابع مادی مورد نیاز جامعه، از مهمترین مباحث كلیدی قرآن است؛ زیرا از نظر قرآن تامین سعادت واقعی انسان تنها در سایه سار توحید و یكتاپرستی در عقیده و ایمان از سویی و سلامت امور اقتصادی و پرهیز از فسادانگیزی در این حوزه از سوی دیگر، تحقق مییابد. (اعراف، آیه 85 و هود، آیات 84 تا 86) قرآن به صراحت در آیه 5 سوره نساء در بیان اهمیت و ارزش ثروت و سرمایه در جامعه میفرماید كه ثروت، مایه قوام جامعه است و خداوند به این منظور به مدیریت درست و سالم اقتصادی توجه دارد. بسیاری از توصیههای ارشادی و مولوی قرآن و اوامر و نواهی آن در این حوزه، ناظر به مدیریت سالم و درست اقتصادی است. از این رو در تبیین علت عدم واگذاری ثروت به سفیهان و بیخردان جامعه، به نقش قوام بخش اقتصاد و ثروت اشاره میكند.
اصولاآموزههای دستوری قرآن و توصیههای آن در راستای تصحیح و اصلاح روابط اقتصادی در كنار مسایل عبادی و اعتقادی مطرح میشود، زیرا از نظر قرآن عبادت واقتصاد دو ركن اساسی دست یابی بشر به سعادت در دنیا و آخرت است. (اعراف، آیه85 و هود، آیات84 و 87 و شعراء، آیات 177و 181 تا 183)
خداوند در آیات بسیاری مباحث اقتصادی را در كنار مباحث اعتقادی و عبادی مطرح میسازد تا این گونه به اهمیت و ارزش اقتصاد در سرنوشت آدمی و سعادت و شقاوت او اشاره داشته باشد. از جمله میتوان به آیات 3و 41و 43و 177و 277 سوره بقره و 39 سوره انفال و آیات بسیار دیگر اشاره كرد كه در آنها مسایل مهم عبادی در كنار مسایل اقتصادی و در حد و اندازههای آن مطرح شده است.
از نظر قرآن، ابزارهای اقتصادی و سرمایه و ثروت، مهم ترین ابزارها برای تحصیل امور معنوی و اخروی است (قصص، آیه72) و اقتصاد اسلامی تلاشی است برای این كه میان دنیا و آخرت مردم جمع كند و اقتصاد و امكانات مادی و ثروت را پرپرواز انسان از قوه به فعلیت قرار دهد (بقره، آیه201 ومائده، آیات 65و 66)؛ چرا كه بهره مندی انسان از سرمایه و ثروت، نقش مهمی در بهرهمندی وی از معنویت و شدنهای كمالی او دارد. (صف، آیات 10تا 12)
مدیریت اقتصادی، گامی برای تحقق عدالت قسطی
خداوند در آیه25 سوره حدید، از مهم ترین اهداف و فلسفه بعثت پیامبران و وظیفه و مسئولیت آنان، تبیین و روشنگری درباره حقوق مردم، تشویق انسانها برای اجرای عدالت قسطی و مدیریت جامعه براساس قانون مكتوب و قدرت سخت و اعمال فشار فیزیكی میداند.
عدالت در مفهوم قرآنی از دامنه مفهومی گسترده ای برخوردار است. عدالت به معنای قرارگرفتن هر چیزی در جای خود و ایجاد فضای مناسب بهره گیری همگانی با توجه به ظرفیتها و استعدادهای آنهاست. از این رو، هرگونه گرایش به سوی افراط و تفریط، به معنای خروج از عدالت و مصداقی از ظلم تعریف شده است. این بدان معناست كه عبور از توحید و خروج از حقیقت یكتاپرستی به عنوان ظلم عظیم بشمار میرود؛ زیرا خروج از دایره حقیقت و افراط گرایی است. خداوند به صراحت این گونه تفكر و «اعتقاد قلبی» را ظلم بزرگ معرفی میكند و میفرماید: «ان الشرك لظلم عظیم.»
تفاوت «عدل» و «قسط»
در حوزه عمل اجتماعی و فضای خارج از عقیده و قلب، عدالت به شكل قسط تحقق مییابد. قسط به عدالت محسوس و ملموسی گفته میشود كه بتوان آن را دید و اندازه گیری كرد. در فروق اللغه در بیان فرق میان دو واژه قسط و عدل آمده است كه قسط در نصیب و عدالت محسوس و ملموس به كار میرود، در حالی كه عدل اعم از محسوس و غیرمحسوس است.
حضرت امیر در ضمن تفسیر آیه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان...» میفرماید:«العدل. الانصاف و الاحسان: التفضل». و در سخنی دیگر میفرماید:«العدل انصاف». گر چه درسخنی دیگر انصاف را از مصادیق عدل قرار داده و فرموده است:«ان من العدل ان تنصف فی الحكم». چه اینكه در سخنی دیگر عدل را از مصادیق معروف شمرده و به هنگام تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منكر میفرماید:« و افضل من ذلك كله كلمه عدل عند امام جائر». و در موارد بسیاری عدل را همراه با حق ذكر فرموده به نحوی كه گویا این دو، كلمهای مترادف میباشند. آن حضرت در رد عملكرد حكمین میفرماید:
«و قد سبق استثناونا علیهما فی الحكم بالعدل و العمل بالحق سوء رایهما و جور حكمها؛
پیش از آنكه آن دو تن-ابوموسی و عمر وعاص-رای نادرست گویند و حكم ستمكارانه دهند، شرط ما با آنان این بود كه حكمشان به عدالت و كارشان به حقیقت باشد.»
و در فرازی دیگر میفرماید:
«فانه من استثقل الحق ان یقال له او العدل ان یعرض علیه كان العمل بهما اثقل علیه؛ آنكس را كه شنیدن سخن حق گران آید و عرضه داشتن عدالت براو دشوار نماید، كار به حق و عدالت كردن بر او دشوارتر باشد.»
و نیز در فرازی میفرماید:«اعدل الخلق اقضاهم بالحق؛ به حق حكم كنندگان، دادگرترین مردمانند.» به نظر میرسد تعریف بسیار زیبای حضرت امیر از معنای عدل نیز تاكیدی بر این نكته است كه: عدل، مراعات حق و بایسته هاست. زیرا وقتی از آن حضرت تفاوت بین عدل وجود را میپرسند؛ میفرماید:«العدل یضع الامور و مواضعها و الجود یخرجها من جهتها...؛ عدالت، كارها را درآنجایی مینهد كه شایسته است و بخشش، آنها را از جای خود بیرون میكند.» و نیز در فرازی دیگر میفرماید:«العدل ملاك؛ عدل، مقیاس و ملاك همه چیز است.» از سوی دیگر با توجه به اینكه عدل از مفاهیم ارزشی است به هنگام بیان ضد آن در بیشتر موارد از واژه جور استفاده شده است. در بیانی راهگشا از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «در عدالت چهرهای یگانه دارد و ستم دارای چهرههای گوناگون است، به همین سبب ستمگری، آسان و دادگری دشوار است. آن دو همچون تیراندازی میمانند كه در زدن به هدف تمرین و ریاضت و توجه لازم است ولی در خطا زدن نیازی به تمرین و تعهد نیست.»
ابن منظور در لسان العرب مینویسد: العدل ما قام فی النفوس انه مستقیم و هوضد الجور... و فی اسماء الله سبحانه:العدل، هو الذی لایمیل به الهوی فیجورفی الحكم ... و العدل: الحكم بالحق. یقال. هو یقضی بالحق و یعدل ...؛ عدل هر آن چیزی كه فطرت انسان حكم به استقامت آن نماید و... و در افصاح آمده است: الانصاف و هو اعطاء المرء ماله و اخذ ما علیه ... عدل فی امره ... استقام. و- فی حكمه: حكم بالعدل؛ عدل یعنی انصاف و آن به معنای این است كه آنچه بایسته شخص است، به او داده شود و آنچه بر گردن اوست از او گرفته شود... عدالت دركار به معنای استقامت درآن و عدالت در قضاوت یعنی حكم به عدل نمودن. صاحب معجم الغروق اللغویه درباره تفاوت میان قسط و عدل میگوید: قسط به عدالت آشكار و ظاهر گفته میشود و مكیال و ترازو، قسط نامیده میشود، چون عدالت را در وزن و توزین به شما نشان میدهد تا آن را در ظاهر ببینید، اما عدالت، ممكن است پنهان و ناپیدا باشد و لذا گفتیم قسط عبارت است از بهره و نصیبی كه اشكال و ابعاد آن معلوم شده باشد.
واژه عدل در قرآن مطلقا با میزان و ترازو نیامده و تنها واژه قسط آمده چون قسط همان سهم و بهره است و هدف از استفاده از ترازو این است كه انسان بهره خود را بوسیله آن بدست آورد و لذا كلمه عدل درقرآن به همراه وزن نیامده:
« و اوفوا الكیل والمیزان بالقسط (انعام آیه 152) و از جمله اسامی ترازو، قسطاس است: «واوفوا الكیل اذا كلتم وزنوا بالقسطاس المستقیم» (اسراء/ 35)
همچنین واژه یقوم (برپا میشود) درقرآن با عدل نیامده: «قوامین بالقسط» «لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)، و «ان تقوموا للیتامی بالقسط» (نساء/ 127)
«شهدالله انه لااله الاهو والملائكه و اولولعلم قائما بالقسط» (آل عمران/ 18)، «واقیموالوزن بالقسط ولاتخسروالمیزان» (الرحمن/9)، «ویا قوم اوفوا المكیال و المیزان بالقسط» (هود/85)
با این تعریفها میتوان گفت كه مفهوم «عدالت» از مفهوم واژه «قسط» كلیتر و عمومیتر است. این كه خداوند در آیه 25 سوره حدید، خواهان قیام تودههای مردم براساس آموزههای وحیانی كتاب و اجرای عدالت قسطی بر پایه موازین و حتی بهرهمندی از زور و قدرت آهن میشود، به این معناست كه میبایست درجامعه چنان ملموس و حسی شود كه نیازی به استدلال و برهان برای اثبات وجودی آن نباشد. هركسی با نگاهی به جامعه دریابد كه عدالت در آن وجود دارد و هیچ كس مورد ظلم و ستم نیست. پس منظور از عدالت قسطی دراین مقاله عدالتی است كه برای مردم ملموس باشد و آنان بتوانند سهم و بهره خود را از امكانات دریافت كنند.
مهمترین شاخصهای عدالت قسطی در یك جامعه، مسائل اقتصادی و معیشتی آن جامعه است كه مادی ترین و ملموس ترین مصادیق عدالت است. هركسی با نگاهی به وضعیت آسایشی مردم میتواند در یابد كه آیا جریان سالم اقتصادی در یك جامعه وجود دارد و یا آن كه گردش ناسالم اجازه نمیدهد تا مردم از موقعیت برابر بهرهمندی از امكانات و منابع مادی ثروت و سرمایه برخوردار باشند. بنابراین اگر جامعه مدعی اجرای عدالت است، ولی در ملموسترین و محسوسترین مصادیق عدالت یعنی بهرهمندی هریك از افراد آن جامعه از قسط و نصیب خویش ازمنابع و امكانات موجود ناتوان باشد و مردم از نصیب خود بی بهره باشند، باید در وجود عدالت در جامعه تشكیك و تردید جدی رواداشت.
مدیریت اقتصادی كه پیامبران ماموریت یافتند تا با همراهی و قیام تودهای آن را تحقق بخشند، در راستای تحقق این هدف والایعنی اجرای عدالت قسطی و ملموس و محسوس درجامعه است. دولت اسلامی موظف است تا همراه تودههای مردم، با بهره گیری از همه سازوكارها از هرگونه ظلم و ستم در حوزه اقتصادی و تجاوزگری به اشكال و انواع گوناگون جلوگیری به عمل آورد. از این رو، اقتصاد ربوی را به سبب ایجاد بحران در روابط سالم اقتصادی و مناسبات آن، ممنوع و حرام میشمارد (بقره، آیات 278 تا 279) و این گونه اقتصاد را نه تنها موجب رشد و شكوفایی اقتصادی جامعه نمی داند (روم، آیه39) بلكه موجب از میان رفتن عدالت و گردش سالم اقتصادی محسوب میكند.
دولت اسلامی از سوی خداوند موظف است تا همه مراحل اقتصادی را از تولید تا مصرف مدیریت كند و اجازه ندهد تا جریان اقتصادی به سوی بی عدالتی و ظلم و اسراف و تبذیر سوق داده شود. حتی در برخی از موارد موظف است تا ریاضت اقتصادی را در جامعه پیاده كند و با جیرهبندی و محدودیت سازی استفاده از منابع ثروت، جامعه را از نظر امنیت اقتصادی حفاظت نماید و از ایجاد بحرانهای اقتصادی باز دارد. (بقره، آیه 60 و اعراف، آیه 160)
خداوند به صراحت در آیه 47 و 55 سوره یوسف، بر لزوم نظارت حكومت و دولت بر امور اقتصادی از تولید تا مصرف بویژه در دوران بحرانهای اقتصادی و تحریم اقتصادی از سوی دشمنان و مخالفان (منافقون، آیه 7) و مانند آن تاكید میكند و دخالت دولت را امری ضروری و لازم بر میشمارد.
اصل گردش سالم ثروت و سرمایه در اقتصاد
یكی از اصول اساسی اقتصاد اسلامی، گردش سالم پول و ثروت در جامعه است به گونهای كه همه طبقات اجتماعی از امكانات موجود بهرهمند شوند. شاید كلیدیترین و مهمترین آیه در حوزه بهره مندی عادلانه از منابع ملی و ثروت عمومی و نیز اجرای طرحهای عمومی همچون هدفمندی یارانهها آیه 7 سوره حشر باشد. خداوند در این آیه میفرماید:
«ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول ولذی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل كی لایكون دوله بین الاغنیاء منكم.
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا این اموال عظیم در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد».
دراین آیه به صراحت از مدیریت اقتصادی دولت به ویژه در اموال عمومی چون دریاها، معادن و كانیها، رودها، جنگلها و مانند آن به عنوان «فی» و «انفال» سخن گفته شده است و از دولت خواسته شده تا آن را به مصرف طبقات ضعیف و آسیب پذیر جامعه چون یتیمان، مساكین، در راه ماندگان و مانند ایشان برساند. خداوند در تعلیل این فرمان میفرماید: كی لایكون دوله بین الاغنیاء منكم؛ هدف آن است تا ثروت در دست ثروتمندان جامعه دست به دست نشود و نگردد. از این آیه به دست میآید كه هرگونه مدیریت اقتصادی كه منجر به گردش ناسالم اقتصاد و سرمایه شود و تنها طبقات خاص اجتماعی از ثروت جامعه بهره مند شوند، عملی برخلاف اصول اقتصادی اسلام است؛ زیرا این گونه مدیریت، مدیریت ناسالم، ستمگرانه و مصداق بارز و آشكار بی عدالتی قسطی است.
هرچند كه تكیه آیه بر اموال و ثروتهای عمومی و ملی است، ولی میبایست با توجه به عمومیت تعلیل گفت هرگونه مدیریت و رفتاری كه منجر به انباشت ثروت در یك طبقه اجتماعی و گردش آن در محدوده طبقات خاصی اجتماعی شود و همه مردم و طبقات، از آن بهره مند نشوند، درحكم مدیریت ضداسلامی و ناسالم اقتصادی تلقی میشود و ممنوع میباشد.
علامه طباطبایی در راستای همان نگاه عقلی و اجتماعی، در موارد گوناگون، در تفسیر المیزان به بحث عدالت اجتماعی و كاركردهای آن میپردازد، برای نمونه، در سوره حشر به این مطلب اشاره شده كه اموال عمومی برای پركردن فاصله میان فقیر و غنی است تا سرمایهها صرفا در میان سرمایه داران، گردش نكند. علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه فوق، به این نكته اشاره كرده است كه «كی لایكون دوله بین الاغنیاء منكم» یعنی حكمی كه ما درباره مسئله «فیء» كردیم، تنها برای این بود كه این گونه درآمدها موجب «دولت یعنی دست به دست شدن» میان اغنیا و ثروتمندان نشود، و «دولت»، آن چیزی است كه در بین مردم (ثروتمند) متداول باشد و دست به دست گردد. (طباطبایی، محمدحسین: «المیزان فی تفسیر القرآن»، ج 4، بی نا، بی تا، قم، ص 29 و 39)
هدفمندی یارانه، گردش سالم ثروت در همه طبقات اجتماع
با توجه به تحلیل و تبیین و توصیه یادشده در آیه 7 سوره حشر میتوان استنباط كرد كه یارانهها كه همان كمكهای دولتی و ملی از منابع ملی و عمومی است باید متوجه تحقق جریان و گردش سالم اقتصادی باشد به گونهای كه فقیران نیز با همه ناتوانی از احقاق حق خویش، بتوانند از این حق الهی و طبیعی ثروت ملی بهره مند شوند.
از آن جایی كه صاحبان قدرت با امكانات و ابزارها و شرایط مناسبتر به سادگی میتوانند منابع را استحصال و استخراج كنند و با سرمایه و ثروت خویش پول روی پول انباشت كنند، این سازوكار قرآنی موجب میشود تا امكانات و منابع ملی و عمومی به شكل درست مدیریت شود و اقشار آسیب پذیر و ضعیف جامعه نیز با استفاده از قدرت و اقتدار دولت به منابع و ثروت دسترسی پیدا كنند. در حقیقت با گردش سالم ثروت در جامعه از طرق مختلف از جمله توزیع مناسب یارانهها و كمكهای دولت، عدالت قسطی در جامعه تحقق مییابد و هر كسی آثار بهرهمندی از ثروت را در زندگی و خانه و خانوادهاش تجربه میكند و عدالت را به شكل ملموس و محسوس ادراك و فهم میكند. از نظر قرآن، هرگونه كوتاهی در توزیع ثروت ملی از «انفال» و «فی» به معنای بهرهمندی بیش تر صاحبان قدرت و ثروت از امكانات جامعه و فربه تر شدن آنان است. چنین نظام اقتصادی ستمگرانه میتواند فاصله طبقاتی را چنان افزایش دهد كه مردم ضعیف و آسیب پذیر به سادگی از مشاركت در جامعه باز مانند و در مسیر نابودی و استضعاف قرار گیرند؛ زیرا ثروتمندان در جامعه بی عدالت با استفاده از ثروت خویش راه اتراف و تبذیر و اسراف میپیمایند و فساد و نابهنجاری را در تودههای مردم دامن میزنند و نابودی جامعه را سبب میشوند (انفال، آیات 25 و 35 و بقره، آیه 16 و هود، آیه 25 و آیات دیگر) خداوند ریشه بسیاری از مشكلات اقتصادی در جامعه را سوء مدیریت منابع و امكانات و ثروت میداند، زیرا زمین چنان سرشار از نعمت و ثروت است كه اگر به درستی مدیریت شود نه تنها كسی گرسنه نخواهد ماند، بلكه همگان درحد فراتر از نیاز و اشباع شده از ثروت و نعمت بهره مند خواهند شد؛ زیرا ثروت و نعمتی كه خداوند برای بشر در زمین قرار داده بیرون از شمار آدمی است. (ابراهیم، آیه 43)
از نظر قرآن، هرگونه بیعدالتی از سوی مردم و دولت در تقسیم ثروت، میتواند منجر به نزول عذابهای ویرانگر از سوی خدا و نابود شدن مال و ثروت شود. (قلم، آیات 71 تا 72 و 13) این كه خودداری مردم و دولت از انفاق نعمتهایی كه به ایشان واگذار و عطا شده، میتواند بنیاد جامعه را فروپاشد و عذاب الهی را نازل سازد، به معنای آن است كه جامعه ایمانی میبایست به گونهای تربیت شود كه عدالت قسطی و حتی ایثار نیز در دستور كار قرار گیرد.
به همان اندازه كه دولت در مدیریت منابع ملی و توزیع درست آن به ویژه از طریق یارانهها و كمكهای اقتصادی و مالی، وظیفه و مسئولیت سنگینی به عهده دارد، یكایك شهروندان امت اسلامی و جامعه ایمانی نیز موظف هستند تا در حد امكان با صرفه جویی و انفاق بخشی از مال و نعمت عطا شده الهی به یتیمان نیازمند و فقیران و مسكینان و اقشار آسیب پذیر و مستضعف، خود را از بلای الهی برهانند و حتی شرایط بهتری را برای خود رقم زنند؛ زیرا بسیاری از مشكلات اقتصادی مردم به خودبینی و عدم انفاق و كمك مالی به دیگران باز میگردد. از نظر قرآن، كوتاهی مردم در حق برخی از طبقات اجتماعی و عدم تكریم و احترام آنان با مال و كمكهای نقدی و جنسی چون اطعام، میتواند زمینه ساز تنگناهای اقتصادی شود.
برخلاف تصور مردم كه مشكلات اقتصادی و تنگناهای آن را نتیجه كم توجهی الهی برای خود میدانند، خداوند در آیات 61 و 71 سوره فجر، این مسایل و مشكلات را نتیجه اعمال خود انسان از قبیل بی توجهی به یتیم، تصاحب اموال و حقوق دیگران ومانند آن برمی شمارد (مجمع البیان، ذیل آیه)
به سخن دیگر، عمل نكردن به مسئولیتهای اجتماعی موجب میشود تا آدمی خود را دچار بلا و مصیبت اقتصادی نماید. اگر هر كسی متوجه مسئولیت خود در قبال دیگران و لزوم كمكهای نقدی و غیرنقدی نسبت به نیازمندان باشد، میتواند امیدوار باشد كه مورد تكریم الهی قرار میگیرد؛ زیرا تكریم دیگران، تكریم الهی را به دنبال خواهد داشت.
به هر حال، دولت اسلامی موظف است با اجرای طرحهای ملی مانند طرح هدفمندی یارانهها و كمكهای نقدی و غیرنقدی خود، طبقات آسیب پذیر اجتماع را زیر چتر حمایتی خود بگیرد و اجازه دهد تا آنان نیز در یك شرایط مناسب بتوانند به حركت به سوی كمال را در سایه آسایش و آرامش و امنیت غذایی و جانی و مالی و روحی ادامه دهند و قوای سرشته در ذات را فعلیت بخشند؛ زیرا اگر دغدغه امنیت غذایی از میان برود شرایط برای عبادت بهتر و بیشتر فراهم میآید و شخص میتواند به جای آن كه تنها در اندیشه شكم و پركردن آن باشد، در خانه امن خود به تحصیل كمالات و علوم و معارف بپردازد و خودسازی را با اندیشه و تفكر در آفاق و انفس و آیات و معارف قرآنی تحقق بخشد.
منابع : روزنامه كيهان، شماره 19807، 14/9/89، صفحه 6
از ديدگاه اسلام، سه ابزار براي اعمال برنامه هاي دولت و هدايت فعاليت هاي اقتصادي در مسير مطلوب و تأمين اهداف اقتصادي وجود دارد:
الف- ماليات ها
اگر نرخ ماليات هاي اسلامي را ثابت در نظر بگيريم (هرچند شواهد تاريخي به انعطاف پذيري آن گواهي مي دهد، نحوه يهزينه کردن آن تأثيرانبساطي و انقباضي بر اقتصاد مي گذارد. همچنين است سازوکار خودکاري که ماليات به نرخ ثابت به همراه دارد.
ب- مخارج دولت
دولت با افزايش حقوق کارمندان اداري، مخارج زيربنايي و پرداخت هاي انتقالي مي تواند قدرت خريد و تقاضاي مؤثرجامعه را بالا ببرد و به رشد و توسعه ي اقتصادي دامن بزند. تمام موارد هزينه همان طور که قبلاً گفته شد در قرآن آمده است.
ج-سياست درآمدي
دراين نوع سياست، دولت براي جلوگيري از تورم و رهايي از پيامدهاي زيان بار آن از راه تشويق و تهديد، مخارج بخش خصوصي را کاهش مي دهد. از ديدگاه قرآن، منع اسراف و تبذيرنوعي از سياست درآمدي است (حکيمي، 1373، 3 /133).
محدود کردن مخارج مصرفي،امکانات و منابع مالي را از مخارج مصرفي به سرمايه گذاري هدايت مي کند.جلوگيري از احتکار و مبارزه با تورم و رباخواري، سرمايه ها را به مسير مفيد و اقتصادي مي کشاند.
تأثيرسياست هاي مالي بر اقتصاد (از ديدگاه قرآن)
مي دانيم که ماليات، اثر انقباضي و مخارج، اثر انبساطي دارد. به اين معنا، افزايش ماليات، باعث مي شود که بخشي از درآمد مردم به دولت منتقل شود و مخارج مصرفي مردم کاهش يابد. اگر مردم کاهش در مصرف را از پس انداز جبران نکنند، قدرت خريد و به دنبال آن تقاضا تنزل مي يابد.
در مقابل، مخارج دولت اعم از هزينه هاي سرمايه گذاري، پرداخت هاي انتقالي و مصارف اداري، اثر انبساطي دارد. افزايش مخارج به معناي توزيع قدرت خريد در جامعه مي باشد؛ مثلاً وقتي دولت خدمات آموزشي را گسترش مي دهد يا حقوق کارمندان را بالا مي برد، بايد مخارجش را افزايش دهد. اين هزينه ها در قالب حقوق و دستمزد به جامعه منتقل مي شود و مردم بخشي از اين درآمد اضافي را به کالاهاي مصرفي اختصاص مي دهند. در صورتي که توليد و عرضه کالاها انعطاف ناپذير باشد،شکاف ميان عرضه و تقاضا به تورم و افزايش سطح عمومي قيمت ها منجر مي شود.
دراين جا تأثيرسياست مالي بر برخي از متغيرها را ارزيابي مي کنيم.
الف-تأثيرسياست مالي بر توزيع درآمد
به طورکلي نرخ ماليات (خمس، زکات، جزيه و خراج) يکنواخت است و تنها در يک مورد، يعني زکات گوسفندان، نزولي مي باشد. از آنجا که خمس به عنوان اصلي ترين بخش ماليات اسلامي، بعد از کسر مخرج سالانه به افراد تعلق مي گيرد، در واقع ماليات برپس انداز مي باشد که خانواده هاي کم درآمد از پرداخت آن معاف مي باشند و تنها ثروتمندان بايد يک پنجم پس انداز خود را درقالب خمس بپردازند. حال آن که مهم ترين مورد مصرف آن فقرا و نيازمندان هستند که اين امر، توزيع درآمد را بهبود مي بخشد.
اما زکات، جزيه و خراج، ماليات هايي مي باشند که در اقتصاد معيشتي کاربرد دارند و با توجه به نرخ ناچيز آن نزديک به 1/20 يا 5 /2 درصد، در اقتصاد صنعتي از اهميت و جايگاه قابل توجهي برخوردار نيست (مدرسي طباطبايي،
1363، 50-20) درهر صورت اين ماليات به دليل معافيت خانواده هاي کم درآمد و پرداخت آن به نيازمندان، همانند خمس، توزيع درآمد را بهبود مي بخشد و جامعه را به برابري بيشتر هدايت مي کند.
ب- تأثير سياست مالي بر مصرف، پس انداز و سرمايه گذاري
درآمد قابل تصرف (درآمد بعد از کسر ماليات)،به دو قسمت مصرف و پس انداز تقسيم مي شود.برهمين مبنا، وقتي گفته مي شود ميل نهايي به مصرف اقشار کم درآمد بالاست، يعني ميل نهايي به پس انداز آنها پايين است.دراقتصاد اسلامي، ماليات، سبب انتقال درآمد از گروه هاي پردرآمد به اقشار آسيب پذير جامعه مي شود. اين مسأله سرمايه گذاري مضراست؛ يعني انتقال درآمد به فقرا سبب کاهش پس انداز و کمبود منابع سرمايه گذاري مي گردد.
از طرفي تمام پس اندازها سرمايه گذاري نمي شود، ولي اسلام با منع کنز(گنج نمودن) و غيرفعال نگاه داشتن پس انداز، براساس آيه «الذين يکنزون الذّهب و الفضّه و لا ينفقونها في سبيل الله فبشّرهم بعذاب اليم» (توبه، 34)؛کمبود پس انداز را جبران مي کند و باعث مي شود که تمام پس اندازها سرمايه گذاري شود.
بنابراين، ماليات هاي اسلامي سطح درآمد گروه هاي کم درآمد را بالا و قدرت مصرف آنها را افزايش مي دهد. با اين رويکرد، پس انداز کاهش مي يابد ولي با منع اسراف، در کنار بستن ماليات بر پس اندازهاي غيرفعال، حجم پس انداز و سرمايه گذاري را بهبود مي بخشد. در نهايت، نمي توان ادعا کرد که توزيع درآمد به نفع گروه هايي که ميل نهايي به مصرف بالا دارند، باعث کاهش در پس انداز مطلوب (سرمايه گذاري) مي شود.
ج- تأثير سياست مالي بر تثبيت اقتصادي
امروزه سعي مي شود با استفاده از ابزارهاي سياست مالي و پولي روند رشد اقتصادي را با ثبات و پايدار سازند و از نوسانات شديد در جهت مثبت و منفي جلوگيري کنند؛زيرا رشد خيلي شديد همراه با تورم افسار گسيخته بعد از کوتاه
زماني به رکود خواهد انجاميد. به عبارتي، هم تورم و افزايش سطح عمومي قيمت ها هزينه هايي دارد و هم رکود؛ تورم باعث افزايش اختلاف طبقاتي، تشديد نابرابري به نفع سرمايه داران و به زيان دريافت کنندگان حقوق و دستمزد و اشخاص آسيب پذير مي شود،ولي در وضعيت رکود بيکاري تشديد و انگيزه ي سرمايه گذاري و توليد از مردم گرفته مي شود، رشد اقتصادي متوقف و توليد ملي تنزل پيدا مي کند. به همين دليل، دولت ها با استفاده از سياست هاي اقتصادي مناسب، نوسانات اقتصادي را به حداقل کاهش مي دهند.
اما نرخ ماليات، در اقتصاد اسلامي به گونه اي تعيين شده است که به صورت خودکار باعث تثبيت اقتصاد مي شود و از نوسانات جلوگيري مي کند. گذشته از اندک نوسانات، نرخ ماليات اسلامي ثابت مي باشد، مثلاً نرخ خمس 20 درصد از پس انداز سالانه مي باشد؛ نرخ زکات بر محصولات کشاورزي نظير گندم،جو، خرما و کشمش آبي 5 درصد و در ديمي 10 درصد مي باشد و بر طلا و نقره 5 /2 درصد.
ماليات يکنواخت و با نرخ ثابت اين ويژگي را دارد که با افزايش درآمد،افزايش و با کاهش درآمد، کاهش مي يابد؛ يعني زماني که اقتصاد به سياست مالي انقباضي نياز دارد، ميزان خمس و زکات افزايش و زماني که به سياست انبساطي مالي احتياج است، ماليات وصول کاهش مي يابد. بدين ترتيب، ماليات اسلامي همراه خود تثبيت کنندگي دارد که در بحران هاي اقتصادي وارد عمل مي شود.
بنابراين، عليرغم ثابت پنداري نرخ ماليات اسلامي، اگر براساس برنامه اي دقيق، از ثروتمندان و پس انداز کنندگان، زکات، خمس (از نظر شيعه)، جزيه، خراج و... وصول، و به فقرا و بيچارگان، در راه ماندگان، بي سرپرستان، و در راه آزادسازي بردگان، اداي دين بدهکاران و فعاليت هاي زيربنايي و اجتماعي هزينه شود، عدالت اجتماعي را تأمين مي کند و به رشد و توسعه اقتصادي دامن مي زند و دورنماي آينده را لذت بخش و دلپذيرتر و بلنداي سعادت و کمال را تسحيرپذير مي سازد.
نتيجه گيري
نظر به التفات دولت ها به مسأله اقتصاد و وضع سياست هاي مالي در جهت بهبود توليد،توزيع و افزايش مطلوبيت در مصرف، ضرورت بازخواني سياست هاي مالي از منظر ديني اهميت مي يابد.
اگرچه بازخواني سياست هاي مالي در اسلام خارج از حوصله يک مقاله است و نياز به بررسي گسترده و در عرصه ي قرآن و سنت دارد، ليکن قرآن به عنوان يک منبع بنيادين متضمن اصول راهبردي که در صور برنامه ي مطالعه قرار دارد، راه گشاي بسياري از معضلات اقتصادي جامعه ديني در عرصه نيازهاست.
نگرش اصولي قرآن به اهداف و ابزار سياست هاي مالي به گونه اي که مي تواند در همه ي اعصار پاسخ گوي نيازهاي نو شونده جوامع خود باشد، چنان که با پيروي از اصول جامع، مترقي و همه سويه آن، رابطه ي فقر و غنا به کمترين درجه خود تنزل يابد و چرخه ي اقتصاد ملي و مردمي را در جهت بهبود مسائل اقتصادي و افزايش درآمد و در نتيجه کمک به تحقق اهداف انساني به حرکت وادارد.
منابع و مأخذ
1) قرآن کريم.
2) امام خميني (بي تا)، البيع، بي جا.
3) حکيمي، محمد رضا (1373)، الحياه، ترجمه ي احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
4) طالقاني، سيد محمود (1350)، پرتوي از قرآن، تهران.
5) مدرسي طباطبايي (1363)، مقدمه اي بر نظام مالياتي و بودجه در اسلام انتشارات هجرت.
نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.
ویژه نامه راسخون
محور: قرآن و جهاد اقتصادی
نويسنده:محمد امير نوري کرماني
چکيده
نويسنده با تأکيد بر اين که آن چه دولت ها در قالب سياست مالي به عنوان اهداف اقتصادي- اجتماعي اجرا مي کنند،در قرآن به شکل بسياردقيق و انساني تر آمده است،بحث خود را آغاز نموده است.
وي با مروري به اهداف سياست هاي مالي چون تخصيص منابع، توزيع مجدد در آمد، تثبيت اقتصادي و تأمين بودجه دولت به اهداف قرآني مي پردازد که از آن جمله اند: آزادي انسان ها، توزيع مجدد در آمد، سرمايه گذاري زيربنايي و تأمين بودجه با اتکا بر اصل بنيادين عدالت.
شکي نيست که تحقق اهداف نياز به ابزارهايي براي وصول به آنها دارد و اين امر از نظر قرآن نيز دور نمانده است، چنان که نويسنده اظهار مي دارد
اين ها عبارتند از:ماليات ثابت و متغير، سياست درآمدي مبتني بر سطح اسراف و تبذير و هزينه هاي دولت از طريق ايجاد تعادل و توازن در سطح عمومي جامعه.
نکته اي که در اين رابطه خاطر نشان مي گردد اين است که ماليات اثر انقباضي در کاهش مصرف مردم دارد و هزينه هاي دولت اثر انبساطي در جامعه به بار خواهد آورد و در پي آن تعادل مطلوبي به وجود مي آيد.
واژگان کليدي: ماليات، صدقات، سياست مالي، اهداف اقتصادي، جامعه ديني.
مقدمه
تا يک قرن قبل،اهميت و جايگاه سياست مالي و پولي دراقتصاد ترديد پذير بود و تأثير مثبت دخالت دولت بر اشتغال، تورم، بيکاري، توزيع درآمد، تخصيص منابع، رشد و توسعه ي اقتصادي، پس انداز، سرمايه گذاري و کارايي اقتصاد، انکارپذير.
کم نبودند انديشمنداني که آموزه هاي انساني پيشوايان دين را به چالش مي کشيدند و حمايت از نيازمندان را مخالف قانون طبيعت مي شمردند و دخالت دولت در جهت توزيع مجدد درآمد و تخصيص منابع و تحت پوشش قرار دادن اقشار کم درآمد را ناروا و دخالت ناصواب در نظام عرضه و تقاضا مي پنداشتند،ولي امروزه تأثير دخالت ارشادي دولت در بهبود توزيع و توليد و افزايش مطلوبيت در مصرف، انکارناپذير است.
بدين ترتيب، اگر بيشتر به آثار اقتصادي و اجتماعي دستورات وتوصيه هاي ديني در رابطه با توليد، توزيع و مصرف نگرشي منفي وجود داشت، امروز چنين نيست. در واقع، ايجاد سازمان هاي تأمين اجتماعي و راه اندازي برنامه هاي حمايتي، با استفاده از ابزارهاي سياست پولي و مالي و مديريت و برنامه ريزي دولت ها به منظور ايجاد اشتغال، مبارزه با بيکاري و تورم، گوياي ضرورت
دخالت در دولت ها در جهت دست يابي به رشد و توسعه ي اقتصادي همراه با کاهش شکاف طبقاتي است.
آن چه دولت ها درقالب سياست مالي به عنوان اهداف اقتصادي- اجتماعي اجرا مي کنند، در قرآن به شکل بسيار دقيق و انساني تر آمده است.
در اين نوشتار ضمن اشاره به اهداف، ابزار و تأثير سياست مالي در اقتصاد معاصر، ديدگاه قرآن و اسلام را در اين موارد بررسي مي کنيم.
سياست مالي عبارت است از دخالت دولت در اقتصاد با استفاده ازابزارهاي مالي به منظور بهبود در توزيع درآمد، تخصيص منابع، تثبيت و توسعه اقتصادي
قبل از بحران 1929-1933 م، در کشورهاي صنعتي، اقتصاددانان بر اين باور بودند که دولت نبايد در اقتصاد دخالت کند و نبايد درحمايت ازگروه هاي آسيب پذير، ايجاد فرصت برابر ورقابت عادلانه وارد عمل شود، ولي ظهور آن بحران و تنش هاي اجتماعي به دليل غيرانساني و تحمل ناپذيري محيط کار و فقر و بيچارگي کارگران،نشان داد که از دست نامرئي کلاسيک ها کاري ساخته نيست. از ميان بحران ها و به دنبال اعتراضات انديشه وران، که به شرايط غيرانساني محيط کار معترض بودند و رشد روزافزون کمونيسم در غرب، کينز، اقتصادانان بزرگ انگليسي، ظهور کرد. او براي خروج از بحران و بهبود وضعيت اقتصادي، توزيع مجدد درآمد را مؤثرشمرد و فراهم سازي امکان مصرف بيشتراقشار کم درآمد را از زاويه يتقاضا، مفيد و براي خروج از رکود ضروري دانست (رشد و توسعه اقتصادي، بي تا، 2 /563، 5-680) از اين به بعد بود که سياست مالي به صورت جدي از زواياي مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
از ديدگاه اسلام، دخالت اقتصادي به منظور کارسازي مصرف متوسط براي همه ي مردم، جلوگيري از اسراف و زياده روي ثروتمندان،هدايت پس اندازها به سرمايه گذاري هاي زيربنايي و توليدي، فراهم سازي زمينه براي آزادي انسان ها و رهايي از دست اربابان زور و تزوير رهنمون شدن او به سمت
قله هاي بلند سعادت و تقرب به پروردگار توصيه مي شود.
اهداف سياست هاي مالي
اهداف سياست هاي مالي، با توجه به شرايط اقتصادي و چالش هاي سياسي، از کشوري به کشور ديگر مي تواند متفاوت باشد، ولي در اينجا به چند مورد اصلي بسنده مي کنيم.
1)تخصيص منابع
فعاليت هاي اقتصادي، براساس نظام عرضه و تقاضا، ممکن است در مسيري حرکت کند که باب طبع حکومت نباشد، يا با مصالح ملي همسو نباشد. به عنوان مثال دولت مي خواهد کالاهاي اساسي مورد نياز جامعه در داخل کشور توليد شود، ولي توليد کنندگان براساس منفعت خواهي شخصي ترجيح دهند کالاهاي لوکس و تجملي توليد کنند. در اين صورت از طريق بستن ماليات بر کالاهاي لوکس، دولت مي تواند روند تخصيص منابع را تغيير دهد و توليد کالاهاي اساسي را ترويج کند.
2) توزيع مجدد درآمد
دولت ها معمولاً سعي مي کنند ازطريق بستن ماليات بر کالاهاي لوکس، که طبقات مرفه جامعه مصرف مي کنند، و نيز توزيع آن در قالب يارانه به گروه هاي کم درآمد،عدالت اجتماعي را تحقق بخشند. همچنين از طريق بستن ماليات هاي مستقيم تصاعدي و نسبي مي توانند به توزيع مجدد درآمد کمک کنند.
3) تثبيت اقتصادي
به هردليل،به ويژه هنگام اجراي سياست توسعه اقتصادي، تورم پديد مي آيد. دولت براي جلوگيري از تورم، سياست انقباضي مالي را در پيش مي گيرد؛ يعني ماليات را افزايش مي دهد و از اين طريق تقاضاي مصرفي مردم را کاهش داده
نظام عرضه و تقاضا را به تعادل نزديک مي کند، يا در هنگام رکود اقتصادي، سياست انبساطي مالي را به کار مي گيرد، و ازراه افزايش در مخارج دولتي و با کاهش ماليات و در نهايت افزايش تقاضاي مؤثر،اقتصاد را از رکود خارج مي کند.
4) تأمين بودجه ي دولت
دولت براي اداره ي جامعه نياز به منابع مالي دارد. ماليات ها، مطمئن ترين و مناسب ترين منبع مالي دولت است و با استفاده از آن مي توان مخارج سرمايه گذاري هاي زيربنايي نظير جاده ها، فرودگاهها، نيروگاهها، بهداشت، آموزش و پرورش و غيره را تأمين کرد.
اهداف سياست مالي از ديدگاه قرآن
1) آزادي انسان ها
از ديدگاه اسلام، انسان محور تمام فعاليت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي است. تمام برنامه ها و امکانات بايد در مسيري هدايت شود که راه رشد و کمال او را فراهم کند، زنجيره هاي اسارت و بردگي جسمي و فکري را از دست پا و فکر او بگسلاند. در آيه ي 60 سوره ي توبه درباره يموارد مصرف زکات، چنين آمده است: «انمّا الصّدقات للفقراء... و في الرّقاب و الغارمين»؛صدقات (زکات) به فقرا، .. تعلق مي گيرد و همچنان در راه آزادي بردگان و اداي بدهي بدهکاران و.. هزينه مي شود.
اين آيه،سياست مالي را از زاويه ي توزيع و هزينه کردن ماليات اسلامي بيان مي کند و نشان مي دهدکه رهايي انسان ها از بردگي از اهداف آن است. همچنين است زدودن زمينه هاي بردگي، زيرا در صدر اسلام بسياري از بردگان، بدهکاراني بودند که قدرت اداي ديون خود را نداشتند.(طالقاني، 1350، 2/ 252.اسلام،با استفاده از ابزار سياست مالي و اداي دين مديونان (الغارمين) زمينه ي بردگي را از جامعه مي زدود.
2)توزيع مجدد درآمد
شکي نيست، انسان ها استعداد و توانايي هاي متفاوت دارند. در اين ميان تعدادي پير،ازکارافتاده، بيمار و بي سرپرست مي باشند. از ديدگاه اسلام، درآمد و ثروت متفاوت قابل پذيرش است، ولي دولت و مردم موظفند تا به از کار افتادگان و نيازمندان،درحدي کمک کنند که نياز يک ساله آنها رفع شود.
قرآن، گروه هاي نيازمندي را که بايد از ماليات (خمس و زکات) به آنها کمک شود نام مي برد:
در آيه ي60 سوره ي توبه آمده است: «انّما الصّدقات للفقراء و المساکين... و ابن السّبيل فريضه من الله»؛ازجمله گروه هاي مستحق زکات، نيازمندان و بيچارگان و در راه ماندگان هستند که بر مؤمنان واجب است به ياري آنها بشتابند.
در آيه ي41 از سوره ي انفال مي خوانيم: «واعلموا انّما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساکين و ابن السّبيل»؛ بدانيد که هرچه به شما غنيمت و فايده رسد، خمس آن مال خدا و رسول و خويشان او يتيمان و فقيران و در راه ماندگان است.
آيه ي 7 سوره ي حشر، که در رابطه با هزينه کردن في ء آمده،تعابيري مشابه آيه ي 41 سوره ي انفال دارد و از همان شش مورد مصرفي نام مي برد که در آيه ي خمس آمده است؛با اين تفاوت که در سوره ي حشر، اولاً علت اعمال سياست مالي و توزيع ماليات ميان نيازمندان، يتيمان و در راه ماندگان را بيان مي کند:«کي لا يکون دوله بين الاغنياء منکم»؛(توزيع مجدد درآمد) به اين خاطر است که ثروت در دست اغنيا متمرکز نشود،ثانياً، به دنبال آيه (درآيه ي بعدي) به مصداق بارز ابن اسبيل اشاره مي کند:«للفقراء المهاجرين الّذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم»؛ از جمله موارد مصرف انفال،فقراي مهاجراست؛آنها که به دليل اخراج از سرزمين و جدايي از اموال و دارايي خود نيازمند شده اند.
بدين ترتيب، دولت در فرايند برقراري عدالت و برابري در مصرف،بايد به نيازمندان، بي سرپرستان و مهاجراني که به سبب ظلم و ستم از سرزمين خود آواره شده اند، کمک کند و اين کمک در حدي باشد که مخارج سالانه آنها را
کفايت کند.
3) سرمايه گذاري هاي زيربنايي
سرمايه گذاري در بخش هايي که بازدهي مستقيم ندارد و بخش خصوصي دراين گونه فعاليت ها ازخود علاقه و رغبت نشان نمي دهند، مانند ساختن جاده ها و بزرگ راهها،نيروگاهها، راه اندازي بنادر و فرودگاه از منابع خمس و زکات مي توان مخارج اين گونه سرمايه گذاري ها را تأمين کرد.
درآيه ي خمس و انفال آمده: «فان الله خمسه و للرّسول و لذي القربي»؛ هزينه کردن خمس در راه خدا همان سبيل الله است که در آيه ي 60 سوره ي توبه آمده است، يعني تأمين مخارج ساختن راه ها،پلها، فرودگاهها و..
نام بردن پيامبر (ص) و ذي القربي در اين فهرست، نه به معناي مالکيت شخصي، بلکه گوياي صلاحيت آنها در رابطه با هزينه کردن خمس، زکات و انفال مي باشد (امام خميني، بي تا، 2 /280-200) هزينه کردن در زمينه ي آموزشي و بهداشت از اصلي ترين موارد مصرف خمس است. از همين دست است تأمين مخارج کارمندان، و «والعاملين عليها» و کمک هاي بلاعوض به افراد غيرمسلمان و حکومت هاي ديگر براساس عواطف انساني و مصالح اجتماعي،«والمؤلفه قلوبهم»
4) تأمين بودجه
تأمين بودجه، به همان اندازه ضروري است که حکومت ضرورت دارد تأمين مخارج کارمندان بخش عمومي، کمک به دولتها و افراد براساس مصالح اجتماعي، تأمين هزينه ي سرمايه گذاري هاي زيربنايي و.. نياز به وصول ماليات دارد.
اهداف تخصيص منابع و تثبيت اقتصادي، بر تجربيات بشري و مصالح عمومي مبني است. اين اهداف تا جايي قابل پذيرش است که با اصول ديگر در تضاد نباشد. به عبارتي، از ديدگاه اسلام، عدالت اصل بنيادي است و بي شک
اهداف سياست مالي، نبايد مخالف اين اصل باشد.
منبع:نشريه انديشه حوزه ،شماره 78-77.
ادامه دارد...
ویژه نامه راسخون