کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
«امیر جهانشاهی» به عنوان معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش منصوب شد
کد خبر : 1905456
 
 

 

با حضور فرمانده نیروی زمینی ارتش:

«امیر جهانشاهی» به عنوان معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش منصوب شد

امیر سرتیپ نوذر نعمتی به عنوان جانشین و امیر سرتیپ علی جهانشاهی به عنوان معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش منصوب شدند.
 
 
۸۲۲۰۱۲۴۷-۷۰۹۶۱۷۸۳

به گزارش مشهدپیام،صبح امروز مراسم معارفه جانشین و معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضور امیر سرتیپ کیومرث حیدری فرمانده نیروی زمینی ارتش، معاونین و جمعی از فرماندهان و کارکنان این نیرو در ستاد فرماندهی نیروی زمینی برگزار شد.

امیر سرتیپ نوذر نعمتی به عنوان جانشین و امیر سرتیپ علی جهانشاهی به عنوان معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی ارتش معرفی شدند.

گفتنی است این انتصاب برابر پیشنهاد فرمانده نیروی زمینی و تصویب فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.

امیر سرتیپ نوذر نعمتی پیش از این معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی و فرماندهی تیپ هوابرد شیراز، تیپ ۶۵ نوهد و فرماندهی قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۳ پرندک را در کارنامه فرماندهی خود دارد.

امیر سرتیپ جهانشاهی نیز پیش از این فرمانده قرارگاه شمال شرق نیروی زمینی و فرمانده لشکر ۷۷ پیروز ثامن الائمه (ع) خراسان بوده است.

انتهای پیام/

https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw

 


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 3:37 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

نماز در مسجد الحرام ومسجد النبی (ص)  :

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

  راوی می گوید از امام صادق( ع) سؤال کردم درمورد فضیلت نماز در مسجد الرسول( ص)  از قول پیامبر (ص)   فرمودند: نماز در مسجد من معادل با هزار نماز در غیر مسجد من است ، ونماز در مسجدالحرام برابر با هزار نماز در مسجد من است (  روایات متعدد دیگری در این باب وجود دارد که میزان ثواب نماز در این اماکن را متفاوت بیان کرده اند، وجهت جلو گیری از اطاله کلام از ذکر آنها خود داری می شود ) .[1]

 علت نام گذاری طائف:

  یکی از مناطق حاصل خیزعربستان سعودی، شهر تاریخی طائف است که ، در هشتاد کیلو متری شهر مکه مکرمه واقع شده است  ،و دارای محصولات گوناگون ومیوه های فراوانی است  راوی  می گوید ، امام ر ضا(ع) فرمودند ، آیامی دانی ، چراطائف راطائف نامیده اند؟عرض کردم خیر.فرمودند  : هنگامی که ابراهیم دعا کرد واز خداوند خواست که اهل اورا از ثمرات روزی دهد ، خداوند ،امر فرمود. قطعه ای از( سرزمین ) اردن جدا،شد وباتمام میوه هایش آمد وبر گرد خانه طواف کرد ، سپس خداوند امر فرمود که در این مکان مستقر شود لذا این قطعه از زمین طائف نامیده شد .[2]

  طائف دارای قدمت فراوانی است یکی از اماکن تاریخی آن ، قبر عبدالله بن عباس است  که دروادی طائف قرار دارد، وی ازدانشمندان ، فرهیختگان و رجال سیاسی اجتماعی ومورد اعتماد امیر المؤمنین( ع) بود طوری که درجریان حکمیت فرمودند: فرصت را از دست ندهید و در برابر حیله های عمر عاص وجهت جلوگیری از کینه توزی های او بجای ابوموسی اشعری ،که سوابق سیاسی خوبی ندارد، عبد الله بن عباس را بعنوان حکم انتخاب نمائید ومرز های سرزمین اسلام راحفظ کنید.هرچند از سرنوشت سیاسی ایشان در اواخر حکومت امیر المؤمنین (ع) خبر دقیقی در دست نیست.                      

دارالندوه    :              

یکی از اماکن تاریخی واقع در پشت مسجد الحرام که در توسعه مسجد از طرف مروه تخریب شده است مکانی است به نام دار الندوه، ندوه به معنای ندا کردن ومشورت نمودن است ،درالندوه  یاخانه مشورت وبه عبارتی مجلس شورای ملی مشرکین بوده    در محل دارالندوه عهدنامه اي بامضاي 40نفر از مشركين رسيد كه بني هاشم و بني عبدالمطلب مورد تحريم قرار گيرند ، به آنها زن ندهند ، از آنها زن نگیرند ، باایشان خرید وفروش ننمایند ، با آنها هرگز صلح نکنند ، مگر اینکه پیغمبر(ص) را تسلیم به آن ها نمایند تا به قتل برسانند اين عهد نامه را نوشته ،مهر کردند وبه ام جلاس خاله ابو جهل سپردند،وبنا به نقلی در كعبه آويخته شد[3] ، اين پيمان محرم الحرام سال هفتم بعثت اجرا و تا سال دهم ادامه داشت ، کار به اندازه ای بر مسلمین دشوار بود که صدای ناله اطفال آنها از گرسنگی به گوش اهل مکه می رسید ، و تعدادي از یاران وهمراهان پیامبر( ص)  بر اثر گرسنگي از دنيا رفتند ،سرانجام   توسط ابوطالب محو شدن آن را( که جبرئیل امین ازطرف خداوند به پیامبراکرم (ص) خبرداده بود، که موریانه غیر از نام خدا، بقیه آن را خورده ) كه تنها بسمك الهم بر آن باقي بود به اطلاع مشركان رسيد و در سال دهم اين واقعه پايان يافت.[4]

 دارالندوه يا انجمن مشورت و اجتماع از دوران جاهليت تا هجرت پيامبر(ص) اهميت فراواني داشته،تصميم به قتل پيامبر(ص) نيز در آن مكان اتخاذ شده بود ،اين مكان در طرح توسعه مسجد الحرام تخريب شده است. [5]


[1] - قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ( ص) فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِي تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي غَيْرِهِ وَ صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدِي.همان ص241ح 8

[2] - قَالَ الرِّضَا( ع) أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الطَّائِفُ الطَّائِفَ قُلْتُ لَا قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا دَعَاهُ إِبْرَاهِيمُ (ع) أَنْ يَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ أَمَرَ بِقِطْعَةٍ مِنَ الْأُرْدُنِّ فَسَارَتْ بِثِمَارِهَا حَتَّى طَافَتْ بِالْبَيْتِ ثُمَّ أَمَرَهَا أَنْ تَنْصَرِفَ إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ الَّذِي سُمِّيَ الطَّائِفَ فَلِذَلِكَ سُمِّيَ الطَّائِفَ.همان ص 80 ح 22

[3] -   پندتاریخ ج 5 ص 135

[4] - تاریخ آثار اسلامی مکه ومدینه ص140

[5] - همان ص 114

تاریخ اماکن مکه ومدینه(46): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw

"گروه یادیاران"

https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 3:30 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

نماز در مسجد الحرام ومسجد النبی (ص)  :

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

  راوی می گوید از امام صادق (ع) سؤال کردم درمورد فضیلت نماز در مسجد الرسول( ص)  از قول پیامبر( ص)   فرمودند: نماز در مسجد من معادل با هزار نماز در غیر مسجد من است ، ونماز در مسجدالحرام برابر با هزار نماز در مسجد من است (  روایات متعدد دیگری در این باب وجود دارد که میزان ثواب نماز در این اماکن را متفاوت بیان کرده اند، وجهت جلو گیری از اطاله کلام از ذکر آنها خود داری می شود ) .[1]

 علت نام گذاری طائف:

  یکی از مناطق حاصل خیزعربستان سعودی، شهر تاریخی طائف است که ، در هشتاد کیلو متری شهر مکه مکرمه واقع شده است  ،و دارای محصولات گوناگون ومیوه های فراوانی است  راوی  می گوید ، امام ر ضا(ع) فرمودند ، آیامی دانی ، چراطائف راطائف نامیده اند؟عرض کردم خیر.فرمودند  : هنگامی که ابراهیم دعا کرد واز خداوند خواست که اهل اورا از ثمرات روزی دهد ، خداوند ،امر فرمود. قطعه ای از( سرزمین ) اردن جدا،شد وباتمام میوه هایش آمد وبر گرد خانه طواف کرد ، سپس خداوند امر فرمود که در این مکان مستقر شود لذا این قطعه از زمین طائف نامیده شد .[2]

  طائف دارای قدمت فراوانی است یکی از اماکن تاریخی آن ، قبر عبدالله بن عباس است  که دروادی طائف قرار دارد، وی ازدانشمندان ، فرهیختگان و رجال سیاسی اجتماعی ومورد اعتماد امیر المؤمنین (ع) بود طوری که درجریان حکمیت فرمودند: فرصت را از دست ندهید و در برابر حیله های عمر عاص وجهت جلوگیری از کینه توزی های او بجای ابوموسی اشعری ،که سوابق سیاسی خوبی ندارد، عبد الله بن عباس را بعنوان حکم انتخاب نمائید ومرز های سرزمین اسلام راحفظ کنید.هرچند از سرنوشت سیاسی ایشان در اواخر حکومت امیر المؤمنین (ع) خبر دقیقی در دست نیست.                      

دارالندوه :                    

یکی از اماکن تاریخی واقع در پشت مسجد الحرام که در توسعه مسجد از طرف مروه تخریب شده است مکانی است به نام دار الندوه، ندوه به معنای ندا کردن ومشورت نمودن است ،درالندوه  یاخانه مشورت وبه عبارتی مجلس شورای ملی مشرکین بوده    در محل دارالندوه عهدنامه اي بامضاي 40نفر از مشركين رسيد كه بني هاشم و بني عبدالمطلب مورد تحريم قرار گيرند ، به آنها زن ندهند ، از آنها زن نگیرند ، باایشان خرید وفروش ننمایند ، با آنها هرگز صلح نکنند ، مگر اینکه پیغمبرص) را تسلیم به آن ها نمایند تا به قتل برسانند اين عهد نامه را نوشته ،مهر کردند وبه ام جلاس خاله ابو جهل سپردند،وبنا به نقلی در كعبه آويخته شد[3] ، اين پيمان محرم الحرام سال هفتم بعثت اجرا و تا سال دهم ادامه داشت ، کار به اندازه ای بر مسلمین دشوار بود که صدای ناله اطفال آنها از گرسنگی به گوش اهل مکه می رسید ، و تعدادي از یاران وهمراهان پیامبر (ص)  بر اثر گرسنگي از دنيا رفتند ،سرانجام   توسط ابوطالب محو شدن آن را( که جبرئیل امین ازطرف خداوند به پیامبراکرم (ص) خبرداده بود، که موریانه غیر از نام خدا، بقیه آن را خورده ) كه تنها بسمك الهم بر آن باقي بود به اطلاع مشركان رسيد و در سال دهم اين واقعه پايان يافت.[4]

 دارالندوه يا انجمن مشورت و اجتماع از دوران جاهليت تا هجرت پيامبرص) اهميت فراواني داشته،تصميم به قتل پيامبر(ص) نيز در آن مكان اتخاذ شده بود ،اين مكان در طرح توسعه مسجد الحرام تخريب شده است. [5]


[1] - قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ( ع) عَنِ الصَّلَاةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص )صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِي تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي غَيْرِهِ وَ صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدِي.همان ص241ح 8

[2] - قَالَ الرِّضَا (ع) أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الطَّائِفُ الطَّائِفَ قُلْتُ لَا قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا دَعَاهُ إِبْرَاهِيمُ (ع )أَنْ يَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ أَمَرَ بِقِطْعَةٍ مِنَ الْأُرْدُنِّ فَسَارَتْ بِثِمَارِهَا حَتَّى طَافَتْ بِالْبَيْتِ ثُمَّ أَمَرَهَا أَنْ تَنْصَرِفَ إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ الَّذِي سُمِّيَ الطَّائِفَ فَلِذَلِكَ سُمِّيَ الطَّائِفَ.همان ص 80 ح 22

[3] -   پندتاریخ ج 5 ص 135

[4] - تاریخ آثار اسلامی مکه ومدینه ص140

[5] - همان ص 114

http://barrud.rasekhoonblog.com/

تاریخ اماکن مکه ومدینه(46): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(46): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 3:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
رئیس سازمان تعزیرات حکومتی بر مبنای نظام نامه بازرسی، بازرسان ویژه این سازمان را منصوب کرد.
به گزارش اداره کل روابط عمومی و اطلاع رسانی سازمان تعزیرات حکومتی، دکتر علیرضا جمشیدی رئیس سازمان تعزیرات حکومتی بر مبنای نظام نامه بازرسی، بازرسان ویژه این سازمان را منصوب کرد.
علی عبدالله زاده سرپرست دفتر بازرسی و مدیریت عملکرد سازمان در این خصوص گفت: طبق ماده 5 و 7 نظام نامه بازرسی، دامنه فعالیت بازرسان ویژه در طبقه بندی سه گانه ملی، منطقه ای و تخصصی انجام می شود.
وی هدف گذاری امور نظارتی و بازرسی این بازرسان را شامل نظارت بر تمامی حوزه های عملکردی و مدیریتی با هدف بهبود مستمر، نظارت بر عملکرد بازرسان استان ها، پایش مستمر حوزه های تخصصی و انجام ماموریت های ویژه و همچنین بررسی وضعیت عملکرد حوزه ها و واحدهای مختلف استانی و ستادی عنوان کرد.
 
 
 
 https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw
 
 
 
 
 
    گروه خبري   :   اخبار تعزیرات
تاریخ    :   1395/10/14
 
ساعت    :   18:59:29
 

https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsaw
 
 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 2:44 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۸۲۷۴۷
 
 
روز دوشنبه با حضور شاعران آیینی تهران و قم در حسینیه سادات برگزار شد

هشتاد و سومین حلقه شعر ولایی فرات 

هشتاد و سومین جلسه از حلقه شعر ولایی فرات روز دوشنبه نوزدهم مهر ماه 95 در حسینیه سادات با حضور سید مهدی حسینی و شاعران آیینی تهران و قم برگزار شد.
سرویس شعر آیینی عقیق : هشتاد و سومین جلسه از حلقه شعر ولایی فرات روز دوشنبه نوزدهم مهرماه 95 در حسینیه سادات با حضور سید مهدی حسینی ، جواد هاشمی ، محمد بیابانی ،مجتبی عسگری ، محمد رضا طالبی ، هادی ملک پور ، سید محمد صفایی و دیگر شاعران آیینی تهران و قم برگزار شد.

 
 

در ادامه تعدادی از شعرهای خوانده شده در جلسه به همراه نقد استاد را می خوانید:

 
رضا حاج حسینی :

هر که آماده نیست برگردد

مرد این جاده نیست برگردد

 

هر کسی بین شهر عادت ها

خارق العاده نیست برگردد

 

فرصتی نیست... هر که وقت اذان

پای سجاده نیست، برگردد

 

آه کوفه! به هر که هست بگو

عاشقی ساده نیست... برگردد

 

عشق، دین است... هر که در دینش

پیش افتاده نیست برگردد

 

هر که دلداده بود، سر داده

هر که دلداده نیست برگردد

...

در میان سیاه ­لشگر حُر

کسی آزاده نیست، برگردد؟!

 

نقد استاد:

شعرخوبی بود، پیوند زبان و موسیقی یک دست بود تمام بیت ها ایماژ دارد جز بیت پای سجاده که نیاز به بازبینی دارد و روی بیت پیش افتاده هم فکر کنید چون با ابیات دیگر انسجام ندارد.

 امروزه بین ابیات یک شعر دنبال بیت الغزل گشتن دیدگاه خوبی نیست این ویژگی ممتاز شعر شما است که شعر یک دست ارائه داده است که کل بیت ها وحدت عمودی داشته باشد کشف در اصل در موسیقی و زبان است. مرکز ثقل شما ردیفتان است و خوب توانسته اید از پس این ردیف بربیاید آنقدر زبان شعر شما با زبان مردم عجین شده که هیچ گونه تکلف موسیقی ندارد.

  

محمد مبشری :

  تار می بیند دو چشمم راه را

تار می بیند به نیزه ماه را

دست های کوچکم بی قوت است

عضو عضو پیکرم بی قدرت است

ناله های بی صدا دیگر بس است

خوردن هر بغض در حنجر بس است

مثل عمه قد کمان و دل غمین

مثل عمه خسته و زار و حزین

صورتم نیلی و چشمانم کبود

غیر سیلی مرهم زخمم نبود

خار صحرا یاور دشمن شده

پایِ زخمی ام وبال تن شده

بین صحرا زجر پست و بی حیا

زنده کرده  ماجرای کوچه را

حمله های وحشیانه یک طرف

ناسزا و تازیانه یک طرف

درد مشت و مو کشیدن یک طرف

بر روی شعله دویدن  یک طرف

پا که دیگر یار این افتاده نیست

جز مغیلان بهر من سجاده نیست

شد نماز من نشسته ای پدر

استخوان هایم شکسته ای پدر

 

نقد استاد:

شما مثنوی را ساده و روان سروده اید اما در سرایش، از مو ضوع موسیقی در ابیات مثنوی، ساده عبور نکنید از قافیه های تازه استفاده کنید.

 زبان روضه هرچه غیر مستقیم تر باشد به شعر نزدیک تر است مثلا خارمغیلان سجاده ی من است شعر است اما استخوان هایم شکسته دیگر شعر نیست.

 

سید محمد صفایی:

با موی سپید و خونجگر می آید 

  با داغ برادر و پسر می آید

در بین جماعتی که بی دین شده اند

    در سایه ی هفتاد و دو سر می آید

 

با پای دل به محضرت آقا قدم زم

تا سر در آستان شما دم به دم زدم

اصلا عزیز فاطمه با این بهانه ها

دستی به سمت صید غزل بیش و کم زدم

سوت قطار عاشقی ام را خدا شنید

از بس که روی ریل زیارت قدم زدم

بعد از سلام و عرض ارادت به محضرت

یک سر به واژه های تر محتشم زدم ....

باز این چه نوحه ای ست که می آید از حرم؟

باز این چه شیون است که آن را قلم زدم؟

سرهای پاک قدسی خوبان به نیزه ها

اینجا قیامتی است که بر دیده نم زدم

دیگر رسیده ماه محرم امام عصر

وقت عزا رسیده و دل را به یم زدم

آقا قبول کن غزلم را به لطفتان

زیباترین سروده ی خود را رقم زدم

 

 

نقد استاد:

شعر خوبی بود.

 

 

مجتبی عسگری:

بالای نیزه جلوه ای از بوتراب بود

ماه و ستاره پشت سر آفتاب بود

 

پیش نگاه ماه هلال و ستارگان

خورشید سنگ خورده گیسو خضاب بود

 

پایین نیزه قافله ای از مخدرات

دلهایشان زداغ اسارت کباب بود

 

پاهای خسته آبله بسته شکسته زخم

بر دست اهل بیت پیمبر  طناب بود

 

دف میزدنند و رقص کنان هلهله کنان

انگار خنده بر غم زینب ثواب بود

 

در بین کودکان ستم دیده و یتیم

حرف از محله های یهودی عذاب بود

 

بر آیه های نور خدا سنگ میزدند

کفار شام ظلمتشان بی حساب بود

 

خیره شدست دخترکی بر نوک سنان

طفلی سوالهای دلش بی جواب بود

 

یکباره ناله ها همه تا عرش میرسید

این سوز روضه خواندن بی بی رباب بود

 

راهی نبود از در دروازه تا به کاخ

تنگ غروب نوبت بزم شراب بود

 

نقد استاد:

در این شعر جلوه هنری ندیدم. استعاره ها مرده است از آقای عسگری انتظار می رود کشف در کارهایش دیده شود.اگر برخی ابیات را حالت سوالی می آوردید لااقل یک زبان مجازی می گرفت . خروجی تازه ندارد.هلال نوعی ماه است و ماه هلال غلط است . فقط وصف صرف است و اگر وزن را بگیرید چیزی باقی نمی ماند.

بیت رباب را سوالی بخوانید بهتر است.

اگر سخت گیری می کنم چون انتظار  از شما بیش از این است.

 

هادی ملک پور:

یه گوشه ای ازشهر ،تو دل یه شب تار

بعد یه روز شلوغ ،تو کوچه و بازار

 

یه روز پر از طعنه، شکنجه های زیاد

صدای درد دل یه نازدانه میاد

 

یه دختری که مث ، غنچه ی پژمرده اس

صورت مثل گلش کبود و آزرده اس

 

نشسته گریه کنه درد دلش کم نیست

از غم قافله ای که توش یه محرم نیست

 

یادش بخیر وقتی حرف می زد با باباش

باباش چشاشو می بست ،ذوقی می کرد با صداش

 

حالا که توی دلش یه دنیا غم داره

می خواد که حرف بزنه گریه نمی ذاره

 

دوباره دخترکش زبون گرفته براش

ولی فقط باباش زل می زنه به چشاش

 

نبودی پیش منو زیاد شده گله هام

راه که می رم بابا جون می سوزه آبله هام

 

یادت میاد که شبا رو دستای تو بابا

می خوابیدم تا صبح ولی می بینی  حالا؟

 

سنگ خرابه شده بالش زیر سرم

بدجوری سرده شبا یخ می کنه کمرم

 

حالا بگو که کجا طی شده روز و شبت

کی رنگ خاکستر زده به زخم لبت

 

حالا که باید تو خرابه خونه کنم

شونه ندارم که موهاتو شونه کنم

 

رو گونه هامو نپرس جا پنجه های کیه

کبودی تنم از شکنجه های کیه

 

اونیکه همراهش سر تو رو می برد

دستای سنگیش به صورت من خورد

 

می خوام که از جون به لب رسیده بگم

از یه دل سنگ و درد کشیده بگم

 

بین اینا یکی شون بلای جون منه

میاد و میره فقط زخم زبون می زنه

 

رقیه بی باباش چی اومده به سرش

شکسته بالی که خوب نمیشه پرش

 

از دل بی کس من تو خوب با خبری

خوب می دونم اومدی دخترتو ببری

 

 

 

 

نقد استاد:

وقتی شما ترانه می سرایید لازم است محاوره بودن زبان را رعایت کنید

 زبان محاوره ریشه در موسیقی  زبان مردم دارد.

اگر وزن  به شاعر اجازه نمی دهد که از موسیقی زبان مردم استفاده کند این عیب از شاعر است که در بازسازی زبان مردم مهارت ندارد.

مثلا: هیچ وقت مردم نمی گویند «گوشه ای از یک شهر» می گویند:« یه گوشه از شهر» این نکته را در تمام شعرتان بررسی کنید و ببنید.

در این نوع اشعار سه نکته را توجه داشته باشید:

 لحن زبان مردم

موسیقی زبان مردم

را ببینید

نحو زبان مردم

 گاهی اوقات مردم برای تاکید یا دلایل دیگر جای اجزای جمله را عوض می کنند. گاهی در جمله های شان فعل را اول می آورند اگر شما بگویید «گفتم بهت» هیچ وقت با «بهت گفتم» یکی نیست هرکدام ظرفیت خودشان را دارند.

خلاصه این که: وقتی ما می خواهیم با زبان ترانه شعر بگوییم باید بتوانیم زبان مردم را بازسازی کنیم.

 بنظرم  رعایت این اصل از وزن شعر شما مهمتر است .  مخصوصا ابیات آخر شما کاملا از زبان ترانه خارج می شود مثلا  گونه  یا دل بی تاب یا شکسته بال اصلا در زبان مردم نیست .

لازم به ذکر است، بهره گیری از اختیارات  دو بحث دارد در موسیقی و وزن است شما به شرطی می توانید از اختیارات استفاده کنید که موسیقی و زبان به هم نریزد.

 

در  ترانه و هر شعر محاوره ای  7 سر فصل شمرده شده است یکی از آن ها کاربرد کنایه ی مردمی است .ما نباید از عبارات و کنایات ثقیل شعر نوشتاری استفاده کنیم.

 

 

 

محمد رضا طالبی:

ازدرد به هر اشاره  لبریز شدم

از  شرم لباس پاره لبریز شدم

 چشمم که به گوش دختر شامی خورد

از حسرت گوشواره لبریز شدم

 

از هرم تنت  گرم نشد آغوشم

از داغ لبت همیشه مشکی پوشم

 از درد گمان نموده ام پیر زنم

بابا کمرم پایم بابا گوشم

 

  

مرد باید که به تکبیر بیاید میدان

 در دل بارشی از تیر بیاید میدان

 

دشت آلوده به شرک است و خدا می خواهد

معنی آیه ی تطهیر بیاید میدان

 

پدر پیر تو راضی ست ولیکن سخت است

یک جوان از بد, تقدیر بیاید میدان

 

گرگ ها منتظرند ای نوه ی شاه عرب!

یک نفر مثل خودت شیر بیاید میدان

 

مثل تو مرد, جگردار فقط می طلبد

وقت صف بستن, شمشیر بیاید میدان

 

از سر سفره ی جسم تو مگر پاشدنی ست!!

نیزه یکبار نشد سیر بیاید میدان

 

پیش بابا تو به پاخیز وگرنه باید

وسط خنده و تحقیر بیاید میدان

 

نگران پدرت گرچه تو هستی اما

می رسد عمه، شده پیر بیاید میدان

 

نقد استاد:

مثل کارهای قبلی تان هم نوآوری دیده می شود هم تلوّن و کاربرد زبان های متفاوت .

  در رباعی اول، مصرع آخر  زبان حال اصلا در شان مقام حضرت رقیه(س) نیست.

 رباعی دوم خوب بودهرچند مضمون احساس پیرزن بودن خوشایند نیست... .

در غزل بنظرم بیت دوم، تراز شعر شماست .

دشت آلوده به شرک است و خدا می خواهد

معنی آیه ی تطهیر بیاید میدان

 

 عبارت«بد تقدیر» از محورهای فکری در  شعر عاشورایی نیست.

چند جا ایراد زبانی دیده می شود.

 به نظر می رسد «بیاید میدان» ردیفی بود که بهتر بود.شما یک فضای حماسی خلق کنید.

 البته قافیه خوبی هم داشت اما عیار این ردیف و قافیه حماسی است اما شما غالبا سراغ روضه ها رفتید و با زبان مرثیه سرودید.

 

 

 

محمد بیابانی:

زمان زمان عجیبی است امتحان سخت است

طی زمانه ی بی صاحب الزمان سخت است

ببخش عزیز خدا جان ندادم از هجرت

چقدر منتظرت جان عزیز و جان سخت است

«ولاتری و اری الخلق» این چه تقدیری است

تو را ندیدن و دیدار این و آن سخت است

گریستم که مشرف شوم به پابوست

بدون گریه رسیدن به آسمان سخت است

رسیده است شب اکبر و زمان نماز

برای من چقدر لحظه ی اذان سخت است

تو را قسم به غم «بعدک العفا»ی حسین

بیا بیا و خودت روضه را بخوان سخت است

مرا زیارت پایین پا مبر امشب

چرا که پیش پدر خواندن از جوان سخت تراست

 

نقد استاد:

شعرتان زیبا بود . «آنِ »شعر شما ردیف آن  است اما گاهی اوقات وسواس به خرج ندادید بیت اول «طی کردن »درست است .

بیت آخر «شب اکبر» خوب نیست که مقصودتان شب هشتم محرم است.

رسیده است شب اکبر و زمان نماز

برای من چقدر لحظه ی اذان سخت است

 

 من وقتی در بیت اول واژه ی امتحان را می بینم حس می کنم در باقی ابیات قرار است در باره چه صحبت کنید. اما این مضمون امتحان در دیگر ابیات ادامه نیافته است.

 در ببخش عزیز خدا «ع» از وزن خارج است . شما هر چه از جوازها استفاده نکنید عیار شعرتان بالاتر می رود. مصرع  «ببخش عزیز خدا»  را بازبینی کنید.

 

 

محمد بیابانی:

سلام کرد و نشان داد جای سلسله را

چه بی مقدمه آغاز می کند گله را

نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی

بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را

نگاش چون که به رگ های نامرتب خورد

نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله  را

از استلام لب و خیزران شکایت کرد

از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را

کشید زجر هم از دست زجر هم پایش

شبی که گمشده گم کرده بود قافله را

سبب چه بود که هنگامه ی ورود به شام

نمی شنید صدای بلند هلهله را

و در ازای دو تا بوسه داد جانش را

ندیده چشم کسی اینچنین معامله را

 

نقد استاد:

شعر خوبی بود.

مصرع دوم بیت اول را جمله ی معترضه بگیرید.

سلام کرد و نشان داد جای سلسله را

-چه بی مقدمه آغاز می کند گله را-

بیت دوم جای خوبی نیامده یعنی در تدوین شعر بازبینی بفرمایید.

نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی

بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را

 

ودر بیت سوم هم زبان قابل دفاع نیست.

نگاش چون که به رگ های نامرتب خورد

نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله  را

چون زبان محاوره شده(نگاش بجای نگاهش)

بیت پنجم : پایش مرجع ضمیر معلوم نیست و ضعف تالیف دارد.

کشید زجر هم از دست زجر هم پایش

شبی که گمشده گم کرده بود قافله را

 

بیت ششم دقت کنید مقتل سازی نباشد .

 

 

در ۲۲ آذر ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۲۳:۳۳‏، haadi malakpoor<haadi65@gmail.com> نوشت:‏

جلسه هشتادو سوم حلقه شعر ولایی فرات

نفد استاد:

تضمین کار ساده ای نیست تضمین 2 معنا دارد :

1.اینکه شعر شاعر دیگری را با شعر خود همراه کنی

2. تضمین بدهی که شعر من می تواند همسنگ شعر آن شاعر باشد.

وقتی شما شعری از محتشم می آورید یعنی دارید با محتشم رقابت می کنید.یا مثلا از حافظ این به معنی این است که من اولا سبک شعر حافظ را خوب می شناسم و دارم در قواره او شعر می سرایم.

از دیدگاه برخی از قدما تضمین نوعی سرقت ادبی بود.

شما در شعرتان کار بسیار حساس تری انجام داده اید که مصرع های زوج را در اکثر ابیات از محتشم تضمین کرده اید.

حالا سوال اینجا است این باز این چه شورش است ..... شعر است کجای این شعر است؟ گره خوردگی عاطفه و خیال زبان که اصلا در آن وجود ندارد. ؟ به نظر می رسد که باید شعر را گسترده نر تعریف کرد. والا باید خیلی از امثال این ابیات را کنار بگذاریم.علت گل کردن شعر امثال محتشم گرده خوردگی زبان و احساس است پس نتیجه ای که می توان گرفت این است که راه برون رفت از شعرهای ضعیف آیینی این است که باید یک حداقلی را در شعر تعریف کنیم وکمتر از آن را شعر به حساب نیاوریم و آن بیان مجازی است یعنی حتی اگر عنصر خیال و آرایه ها  صنایع ادبی را نداشته باشد لااقل دارای یک بیان مجازی باشد بیت اول ترکیب بند محتشم هم دارای این بیان مجازی است این سوال که باز این چه شورش است ...؟ یعنی چه خبر است در عالم چه اتفاقی افتاده است این نمونه یک بیان مجازی است.

یعنی در ذهن ما از نظر مجازی یک مفهوم ساخته می شود این مفهوم مجاز نیست که زیرشاخه علم بیان آن را تعریف کنیم شرایطی است که فراهم می شود تا یک خروجی بیان مجازی از شعر بگیریم.

 

مشکل جناب آقای هاشمی در این شعر هم این است که مصرع های فرد باید با همین زبان ساده محتشم سروده شود به همین دلیل ترکیب آفتاب عشق ایراد پیدا می کند . و حالا که قرار است مناسب زبان محتشم شعر گفته شود اگر جایی بخواهد از این زبان فراتر برود نمی شود.

حسن جناب محتشم این است که برخلاف خیلی از ترکیب بندهایی که شنیده و خوانده ایم می بینیم که سیر  دارد و برخی از بندها را نمی شود جا به جا کرد و آن بیت ترکیب اش معنا دار و مناسب سروده شده است.

 

رضا حاج حسینی :

هر که آماده نیست برگردد

مرد این جاده نیست برگردد

 

هر کسی بین شهر عادت ها

خارق العاده نیست برگردد

 

فرصتی نیست... هر که وقت اذان

پای سجاده نیست، برگردد

 

آه کوفه! به هر که هست بگو

عاشقی ساده نیست... برگردد

 

عشق، دین است... هر که در دینش

پیش افتاده نیست برگردد

 

هر که دلداده بود، سر داده

هر که دلداده نیست برگردد

...

در میان سیاه­لشگر حُر

کسی آزاده نیست، برگردد؟!

 

نقد استاد: شعرخوبی بود، پیوند عاطفه میانی خیلی برجسته بود و از نظر زبان و موسیقی یک دست بود تمام بیت ها ایماژ دارد جز بیت پای سجاده که نیاز به بازبینی است و روی بیت پیش افتاده هم فکر کنید چون انسجام ندارد. بین ابیات یک شعر دنبال بیت الغزل گشتن به نظرم دیدگاه خوبی نیست این ویژگی ممتاز شعر شما است که شعر یک دست ارائه داده است که کل بیت ها وحدت عمودی داشته باشد کشف در اصل در موسیقی و زبان است. مرکز ثقل شما ردیفتان است و خوب توانسته اید از پس این ردیف بربیاید آنقدر زبان شعر شما با زبان مردم عجین شده که هیچ گونه تکلف موسیقی ندارد  اما سعی کنید زیاد سراغ این وزن نروید این وزن رمقش گرفته شده باوزن های دیگر فضاهای جدیدتری را در ذهن مخاطب می توان خلق کرد.

 

محمد مبشری :

 

 

تار می بیند دو چشمم راه را

تار می بیند به نیزه ماه را

دست های کوچکم بی قوت است

عضو عضو پیکرم بی قدرت است

ناله های بی صدا دیگر بس است

خوردن هر بغض در حنجر بس است

مثل عمه قد کمان و دل غمین

مثل عمه خسته و زار و حزین

صورتم نیلی و چشمانم کبود

غیر سیلی مرهم زخمم نبود

خار صحرا یاور دشمن شده

پایِ زخمی ام وبال تن شده

بین صحرا زجر پست و بی حیا

زنده کرده  ماجرای کوچه را

حمله های وحشیانه یک طرف

ناسزا و تازیانه یک طرف

درد مشت و مو کشیدن یک طرف

بر روی شعله دویدن  یک طرف

پا که دیگر یار این افتاده نیست

جز مغیلان بهر من سجاده نیست

شد نماز من نشسته ای پدر

استخوان هایم شکسته ای پدر

 

نقد استاد: شما مثنوی را ساده گفتید از ابیات مثنوی ساده عبور نکنید از قافیه های تازه استفاده کنید زبان روضه هرچه غیر مستقیم تر باشد به شعر نزدیک تر است مثلا خارمغیلان سجاده ی من است شعر است اما استخوان هایم شکسته دیگر شعر نیست.

 

سید محمد صفایی:

با موی سپید و خونجگر می آید   با داغ برادر و پسر می آید

در بین جماعتی که بی دین شده اند    در سایه ی هفتاد و دو سر می آید

با پای دل به محضرت آقا قدم زم

تا سر در آستان شما دم به دم زدم

اصلا عزیز فاطمه با این بهانه ها

دستی به سمت صید غزل بیش و کم زدم

سوت قطار عاشقی ام را خدا شنید

از بس که روی ریل زیارت قدم زدم

بعد از سلام و عرض ارادت به محضرت

یک سر به واژه های تر محتشم زدم ....

باز این چه نوحه ای ست که می آید از حرم؟

باز این چه شیون است که آن را قلم زدم؟

سرهای پاک قدسی خوبان به نیزه ها

اینجا قیامتی است که بر دیده نم زدم

دیگر رسیده ماه محرم امام عصر

وقت عزا رسیده و دل را به یم زدم

آقا قبول کن غزلم را به لطفتان

زیباترین سروده ی خود را رقم زدم

 

 

نقد استاد:

نمونه های خوب شعر شما یکی بیت در قم قرار آمدنم را به هم زدم بود

و دیگری بیت آخر بود.

 

 

مجتبی عسگری:

بالای نیزه جلوه ایی از بوتراب بود

ماه وستاره پشت سر آفتاب بود

 

پیش نگاه ماه هلال و ستارگان

خورشید سنگ خورده ی گیسو خضاب بود

 

پایین نیزه قافله ایی از مخدرات

دلهایشان زداغ اسارت کباب بود

 

پاهای خسته آبله بسته شکسته زخم

بر دست اهل بیت پیمبر  طناب بود

 

دف میزدنندورقص کنان هلهله کنان

انگار خنده بر غم زینب ثواب بود

 

در بین کودکان ستم دیده و یتیم

حرف از محله های یهودی عذاب بود

 

بر آیه های نور خدا سنگ میزدند

کفار شام ظلمتشان بی حساب بود

 

خیره شدست دخترکی بر نوک سنان

طفلی سوالهای دلش بی جواب بود

 

یکباره ناله ها همه تا عرش میرسید

این سوز روضه خواندن بی بی رباب بود

 

راهی نبود از در دروازه تا به کاخ

تنگ غروب نوبت بزم شراب بود

 

نقد استاد: در این شعر جلوه هنری ندیدم. استعاره ها مرده است از آقای عسگری انتظار می رود کشف در کارهایش دیده شود.اگر برخی ابیات را حالت سوالی می آوردید لااقل یک زبان مجازی می گرفت . خروجی تازه ندارد.هلال نوعی ماه است و ماه هلال غلط است . فقط وصف صرف است و اگر وزن را بگیرید چیزی باقی نمی ماند.

بیت رباب را سوالی بخوانید بهتر است.

اگر سخت گیری می کنم چون توقعم از شما بیشتر است.

 

هادی ملک پور:

یه گوشه ای ازشهر ،تو دل یه شب تار

بعد یه روز شلوغ ،تو کوچه و بازار

 

یه روز پر از طعنه، شکنجه های زیاد

صدای درد دل یه نازدانه میاد

 

یه دختری که مث ، غنچه ی پژمرده اس

صورت مثل گلش کبود و آزرده اس

 

نشسته گریه کنه درد دلش کم نیست

از غم قافله ای که توش یه محرم نیست

 

یادش بخیر وقتی حرف می زد با باباش

باباش چشاشو می بست ،ذوقی می کرد با صداش

 

حالا که توی دلش یه دنیا غم داره

می خواد که حرف بزنه گریه نمی ذاره

 

دوباره دخترکش زبون گرفته براش

ولی فقط باباش زل می زنه به چشاش

 

نبودی پیش منو زیاد شده گله هام

راه که می رم بابا جون می سوزه آبله هام

 

یادت میاد که شبا رو دستای تو بابا

می خوابیدم تا صبح ولی می بینی  حالا؟

 

سنگ خرابه شده بالش زیر سرم

بدجوری سرده شبا یخ می کنه کمرم

 

حالا بگو که کجا طی شده روز و شبت

کی رنگ خاکستر زده به زخم لبت

 

حالا که باید تو خرابه خونه کنم

شونه ندارم که موهاتو شونه کنم

 

رو گونه هامو نپرس جا پنجه های کیه

کبودی تنم از شکنجه های کیه

 

اونیکه همراهش سر تو رو می برد

دستای سنگیش به صورت من خورد

 

می خوام که از جون به لب رسیده بگم

از یه دل سنگ و درد کشیده بگم

 

بین اینا یکی شون بلای جون منه

میاد و میره فقط زخم زبون می زنه

 

رقیه بی باباش چی اومده به سرش

شکسته بالی که خوب نمیشه پرش

 

از دل بی کس من تو خوب با خبری

خوب می دونم اومدی دخترتو ببری

 

 

 

 

نقد استاد:

وقتی شما ترانه میگویید باید محاوره بودن زبان را رعایت کنید زبان محاوره ریشه درموسیقی  زبان مردم دارد. یک جای اگر به من شاعر وزن اجازه نمی دهد که از موسیقی زبان مردم استفاده کنم این عیب من است .

هیچ وقت مردم نمی گویند گوشه ای از یک شهر می گویند یه گوشه ای از شهر همین را تا آخر بروید ببنید. لحن زبان مردم موسیقی زبان مردم را ببینید نحو زبان مردم گاهی اوقات برای تاکید یا دلایل دیگر عوض می کنند. گاهی در جمله های شان فعل را اول می آورند اگر شما بگویید گفتم بهت هیچ وقت با بهت گفتم یکی نیست هرکدام کاربرد های خودشان را دارند.

وقتی ما می خواهیم با زبان ترانه شعر بگوییم باید بتوانیم زبان مردم را بازسازی کنیم.

 

بنظرم این از وزن شعر شما مهمتر است .  مخصوصا ابیات آخر شما کاملا از زبان ترانه خارج می شود مثلا  گونه  یا دل بی تاب یا شکسته بال اصلا در زبان مردم نیست .

اختیارات  دو بحث دارد در موسیقی و وزن است شما به شرطی می توانید از اختیارات استفاده کنید که موسیقی و زبان به هم نریزد.

 

من برای ترانه 7 سر فصل شمرده ام یکی از آن کنایه ی مردمی است .ما نباید از عبارات و کنایات ثقیل شعر نوشتاری استفاده کنیم. بهترین ترانه ترانه ایست که نیاز به محاوره نباشد .الان زبان محاوره  و زبان نوشتاری خیلی به هم نزدیک شده است .خیلی هنر می خواهد که شما طوری حرف بزنی که در عین حال که شعر است زبان مردم هم باشد.

 

محمد رضا طالبی:

ازدرد به هر اشاره  لبریز شدم

از  شرم لباس پاره لبریز شدم

 

چشمم که به گوش دختر شامی خورد

از حسرت گوشواره لبریز شدم

 

از هرم تنت  گرم نشد آغوشم

از داغ لبت همیشه مشکی پوشم

 

از درد گمان نموده ام پیر زنم

بابا کمرم پایم بابا گوشم

 

  

مرد باید که به تکبیر بیاید میدان

 در دل بارشی از تیر بیاید میدان

 

 

دشت آلوده به شرک است و خدا می خواهد

معنی آیه ی تطهیر بیاید میدان

 

پدر پیر تو راضی ست ولیکن سخت است

یک جوان از بد, تقدیر بیاید میدان

 

گرگ ها منتظرند ای نوه ی شاه عرب!

یک نفر مثل خودت شیر بیاید میدان

 

مثل تو مرد, جگردار فقط می طلبد

وقت صف بستن, شمشیر بیاید میدان

 

از سر سفره ی جسم تو مگر پاشدنی ست!!

نیزه یکبار نشد سیر بیاید میدان

 

پیش بابا تو به پاخیز وگرنه باید

وسط خنده و تحقیر بیاید میدان

 

نگران پدرت گرچه تو هستی اما

می رسد عمه، شده پیر بیاید میدان

 

نقد استاد:

مثل کارهای قبلی تان هم نوآوری دیده می شود هم تلون زبان های متفاوت .  در رباعی اول مصرع آخر اصلا در شان مقام حضرت رقیه نیست رباعی دوم خوب بود . در غزل بنظرم بیت دوم تراز شعر شماست . بد تقدیر از المان های کربلا نیست . گرگ ها منتظرند خوب نیست به نظر خودتان جگر دار باید باشد تعریف است ؟ یا قافیه تحقیر که اصلا خوب نیست .  اما سفره ی جسم خلاقانه استفاده شده است.

چند جا ایراد زبانی دیده می شود.

 

به نظر می رسد بیاید میدان ردیفی بود که شما می توانستید یک فضای حماسی خلق کنید.بهتر بود.

 

البته قافیه خوبی هم داشت اما عیار این ردیف و قافیه حماسی است اما شما غالبا سراغ روضه ها رفتید و با زبان مرثیه سرودید.

 

محمد بیابانی:

زمان زمان عجیبی است امتحان سخت است

طی زمانه ی بی صاحب الزمان سخت است

ببخش عزیز خدا جان ندادم از هجرت

چقدر منتظرت جان عزیز و جان سخت است

ولاتری و اری الخق این چه تقدیری است

تو را ندیدن و دیدار این و آن سخت است

گریستم که مشرف شوم به پابوست

بدون گریه رسیدن به آسمان سخت است

رسیده است شب اکبر و زمان نماز

برای من چقدر لحظه ی اذان سخت است

تو را قسم به غم بعدک العفای حسین

بیا بیا و خودت روضه را بخوان سخت است

مرا زیارت پایین پا مبر امشب

چرا که پیش پدر خواندن از جوان سخت تراست

 

نقد استاد: شعرتان زیبا بود . آن شعر شما ردیفتان است اما گاهی اوقات وسواس به خرج ندادید بیت اول طی کردن درست است . بیت آخر شب اکبر خوب نیست. من وقتی در بیت اول واژه ی امتحان را می بینم حس می کنم در باقی ابیات قرار است در باره چه صحبت کنید. باید این فضای امتحان در بیت اول نمی آمد در ببخش عزیز خدا عین از وزن خارج است . شما هر چه از جواز ها استفاده نکنید عیار شعرتان بالاتر می رود.مصرع  ببخش عزیز خدا  را بازبینی کنید. استعاره در بیت بدون گریه ... ضعیف است و عینیت ندارد. یعنی استعاره ضعیف ذهنی است . و زبان این وسط فدا شده است.

 

 

محمد بیابانی:

سلام کرد و نشان داد جای سلسله را

چه بی مقدمه آغاز می کند گله را

نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی

بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را

نگاش چون که به رگ های نامرتب خورد

نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله  را

از استلام لب و خیزران شکایت کرد

از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را

کشید زجر هم از دست زجر هم پایش

شبی که گمشده گم کرده بود قافله را

سبب چه بود که هنگامه ی ورود به شام

نمی شنید صدای بلند هلهله را

و در ازای دو تا بوسه داد جانش را

ندیده چشم کسی اینچنین معامله را

 

نقد استاد:شعر خوبی بود. مصرع دوم بیت اول را جمله ی معترضه بگیرید.

بیت دوم جای خوبی نیامده ودر بیت سوم هم مصراع خوبی نیست.

بیت پنجم : پایش مرجع ضمیر معلوم نیست و ضعف تالیف دارد.

بیت ششم دقت کنید مقتل سازی نباشد .

 

 

 

ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 2:32 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
 
 
 
کد خبر: ۸۲۷۲۵

 
حسینیه، مدرسه علمیه و سالن اجتماعات شیعیان جاکارتا موسوم به «سفینة النجاة» در اندونزی به صورت کشتی طراحی و ساخته شده است.
 عقیق: آثاری که از قبور مسلمین در این سرزمین برجای مانده نشانگر این حقیقت است که حداقل از قرن چهارم هجری، تشیع در آنجا وجود داشته است.
  
 
 ساخت حوزه علمیه‌ به شکل کشتی +عکس
 
فارغ‌التحصیلان حوزه علمیه قم، در ترویج مذهب و تربیت و تدریس تعالیم اهل بیت(علیهم السلام) به شیعیان و آشنانمودن اهل سنت به این تعالیم نقش به‌سزایی داشته است.

   

ساخت حوزه علمیه‌ به شکل کشتی +عکس
 
آمارهای غیررسمی، حاکی از آن است که جمعیت شیعه در اندونزی، در حال حاضر بیش از ۱۰ میلیون نفر است که نیمی از آنها را شیعیان متعهد تشکیل می‌دهند.
 
 
ساخت حوزه علمیه‌ به شکل کشتی +عکس 
 
تشیع پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات یافته و همواره رو به رشد بوده است.


منبع:ایکنا

http://barrud.rasekhoonblog.com/

 

 

https://telegram.me/joinchat/AgHf1https://telegram.me/joinchat/AgHf1UEiG0gEd8RQdvdsawUEiG0gEd8RQdvdsaw


ادامه مطلب



[ پنج شنبه 16 دی 1395  ] [ 2:29 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

سرداران شهيد حاج محمدعلی صادقی طرقی ومحمديزداني كريزي

photo_2017-01-03_04-43-15.jpgسردار شهيد محمد يزداني كريزي

___________________________________________________________________

 

شهيد محمد يزداني كه در زمان شهادت به عنوان معاون گردان كوثر بود، از دوران دبيرستان هميشه در جبهه حضور فعال داشت و چندين مرتبه مجروح شد ودر بيمارستانهاي مختلفي من جمله بيمارستان بنت الهدا و شريعتي مشهد بستري بود ويك مرتبه براثر شدت جراحت چندين ماه روده‌هاي وي بيرون از شكم و در يك محفظة پلاستيكي روي شكم نگهداري مي شد، لكن با روحيه‌اي وصف نشدني تا زخمها مقداري التيام پيدا مي‌كرد، مجدداً به جبهه بر مي گشت. او در قنوت با حالت خاصي اين دعا را مي‌خواند: اللهم ارزقني زيارت قبر الحسين في الدنيا و شفا عته في الآخره. چهرة معصوم او هرگز فراموش نمي‌شود.

منبع : كتاب خاطرات زيبا نوشته حجت الاسلام علي اسماعيلي كريزي

 

 

تاریخ شهادت نوزدهم دیماه1365

photo_2017-01-03_04-43-08.jpgphoto_2017-01-03_04-43-08.jpg

 

____________________________________________________________________

 

سردار شهید صادقی
 
 
 
 
 
 
 

شهید محمد علی صادقی طرقی نام پدر عبدالله در سال 38 درروستای کریز از توابع کوه سرخ کاشمر به دنیا آمد کار در مرغداری نزدیک تهران پوشش مناسبی برای تهیه و توزیع عکس، نوار و اعلامیه امام خمینی (ره) را برای وی ایجاد کرد او از عوامل اصلی در پایین آوردن و آتش زدن مجسمه شاه در میدان مرکزی کاشمر بود . پس از تشکیل سپاه به سپاه تهران پیوست و بعد از مدتی به سپاه کاشمر امد در سال 58 در سقز به عنوان فرمانده گروهان با منافقان و اشرار به مبارزه برخواست در سال 59 در کاشمر مربی تاکتیک پادگان اموزشی شد سال 60 از محافظان بیت امام (ره) بود سال 61 معاون فرمانده گردان یاسین شد سال 62 به لبنان رفت و 4 ماه در انجا به اموزش نظامی نیروهای حزب ا... لبنان مشغول گشت او به عنوان مسئول واحد بسیج سپاه کاشمر در روستاها و مساجد شهر کاشمر برای جذب نیرو سخنرانی می کرد در جبهه نیز در بیتشر عملیات جنگ تحمیلی شرکت داشت بارها مجروح شد تا اینکه در روز 19 دی 65 با اصابت ترکش در منطقه شلمچه به شهادت رسید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

________________________________________________________________________

 

سردارشهیدحاج محمدعلی صادقی طرقی فرمانده گردان کوثر

سردارشهيدمحمديزداني كريزي
 معاون گردان كوثر
 
لشكربيست ويك امام رضا(ع) ،استان خراسان رضوي
 
،شهرستان كاشمر/محل شهادت شلمچه ،
 
استان خوزستان،اهواز،عمليات كربلاي پنج/
مزار:گلزارشهيدمدرس كاشمر
تاريخ شهادت نوزدهم ديماه
 
سال يكهزاروسيصدوشصت وپنج هجري شمسي/
 
 
نوزدهم ديماه مصادف باسي امين سالگردشهادت ايشان 
مي باشد./شادي روحشان صلوات وراهشان پررهروباد//
 
احمداسماعيلي كريزي

 

 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 15 دی 1395  ] [ 10:11 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

زنده یاد قیصر امین پور ؛

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود 
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود 
گاهی بساط عیش خودش جور میشود 
گاهی دگر تهیه بدستور میشود 
گه جور میشود خود آن بی مقدمه 
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود 
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است 
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود 
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست 
گاهی تمام شهر گدای تو میشود 
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود 
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود 
گاهی تمام آبی این آسمان ما 
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود 
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود 
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود 
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت 
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود 
کاری ندارم کجایی چه میکنی 
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

 

 

http://barrud.rasekhoonblog.com/


 


ادامه مطلب



[ چهارشنبه 15 دی 1395  ] [ 7:38 PM ] [ احمد ]
نظرات 0

 

مسجد خیف:

 

http://www.pro.uploadpa.com/?file=1431600910167824_1%20124.jpg

 

 

 

  یکی از اماکن مقدس سرزمین منی مسجد تاریخی وپرخیر وبرکت خیف است ،در مورد اینکه چرا این مکان به نام خیف اسم گذاری کرده اند، " راوی می گوید از امام صادق (ع) در مورد نام گذاری  خیف  سؤال کردم ، فرمودند : بعلت اینکه از وادی بلند تر است وهرمکانی که از وادی (دشت ) بلند تر باشد خیف نامید ه می شود .[1]

 وبه عبارت دیگر،خيف به محلي گويند كه در آنجا از شدت كوهستاني بودن منطقه كاسته شده اما هنوز بصورت دشت در نيامده مسجد حنيف شاهد خطبه مهم رسول خدا در حجه الوداع بوده در مسجد خيف 70پيامبر نماز خوانده اند.[2]

 در مكان مسجد خيف پيامبر (ص)پس از فتح مكه علل پيروزي و فتح را تشريح ساختند.[3] همچنین گفته شده است  ، خیف به زميني ،گويند كه ميان دو كوه بوده و يا از زمين مرتفع باشد، بعضي گفته اند آرامگاه آدم (ع)اينجاست.[4]                                                                                    

ودرخصوصیت این مکان فرموده اند ،" جایز است برداشتن سنگ ریزه از سایر اماکن حرم مگر  از مسجد خیف  که جایز نیست .[5]

 مساحت مسجد خيف 25000متر (بیست وپنج هزار) مربع و با توسعه جدید حدودا 37000متر (سی وهفت هزار) مربع مي باشد.

      مسجد كوثر   :                             

یکی دیگر از اماکن تاریخی سرزمین منی مسجدی بوده به نام مسجد کوثر که توسط حکومت آل سعود تخریب شده است ، سوره كوثر در آنجا نازل شده است. [6]                                                                               

   مسجد صفايح    :                                           

یکی از کوه های وادی مقدس منی کوه صفایح است ، در جنوب مسجد خيف و در دامنه  این كوه مسجدي به نام مسجد صفایح  بوده ، در اين مسجد غاري  بنام مرسلات وجود داشته است ،گفته شده سوره مرسلات در اين محل نازل شده است.[7]

  همچنین  گفته شده است ، پيمان اتحاد مشركان مكه در سال پنجم هجري که تصمیم گرفتند، به مدينه حمله كنند و ريشه اسلام را بركنند ،در این محل امضاء شده است ، وپس از آن در آنجا مسجدي ساخته شد، تاشكست اتحاد قريش با قبايل عرب را يادگار باشد.[8]      

 بهترین ترین اماکن داخل مسجد الحرام برای نماز:

  در مورد فضیلت نماز در اماکن مختلف داخل مسجد الحرام روایات متعددی  وجود دارد که باتعابیر گوناگونی بیان شده است ،در روایتی از امام صادق( ع) نقل شده است که فرمودند : اگر آمادگی داشتی بر تواست  ، که  تمامی  نماز های واجب ومستحب خود را  نزد حطیم بخوانی ، زیرا حطیم بافضیلت ترین مکان روی زمین  است  و آن مکان  مابین درب خانه وحجر الاسود است، وآن مکانی است که خداوند توبه آدم راپذیرفت .وبعد از آن نماز در حجر افضل است وبعد از حجر اسماعیل نماز  بین رکن  عراقی ودرب خانه افضل است ،وآن جائی است که مقام د ر آن واقع شده بود( در آن زمان مقام چسبیده به خانه بوده) ، وبعد از آن نماز پشت مقام افضل است جائی که الآن مقام ابراهیم (ع ) در آنجا قرار دارد . وهر جائی که به خانه خدا نزدیک تر باشد  افضل است ، وهر کسی که در مسجد الحرام یک نماز بخواند ،خداوند همه نماز هائی که تاالآن خواند ه وتمامی نمازهائی که تا زمان فرا رسیدن مر گ بخواند از او قبول  کرده است ، وهرنماز در مسجد الحرام ثواب صد هزار نماز دارد ، وهنگامی که در منی ساکن شوند ، منادی از طرف خداوند عزوجل ، صدا می زند : اگر می خواهید  که من از شما راضی شوم ، هر آینه من راضی شده ام.[9]     


[1]  - قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِمَ سُمِّيَ الْخَيْفُ خَيْفاً قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْخَيْفَ لِأَنَّهُ مُرْتَفِعٌ عَنِ الْوَادِي وَ كُلُّ مَا ارْتَفَعَ عَنِ الْوَادِي سُمِّيَ خَيْفاً.  

          همان ص 272 ح 2 

[2] - آثار اسلامی مکه ومدینه ص 88

[3] -همان ص 185

[4] -همان ص 187

[5] - يجوز اخذ الحصاه من سائرالحرم الامن مسجد الخيف . مصباح المجتهد ص700

[6] - آثار اسلامی مکه ومدینه ص 92

[7] - همان

[8] - تاریخ آثار اسلامی مکه ومدینه ص 139

[9] - بحار ج99 ص 231 ح7

 

تاریخ اماکن مکه ومدینه(45): ازکتاب حرمین شریفین نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی

 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 15 دی 1395  ] [ 5:05 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
1395/10/15 چهارشنبه

در راستای تعامل با یگان‌های نظامی؛

بازدید رئیس سازمان قضایی استان فارس از پایگاه هوایی شهید دوران

رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح استان فارس از پایگاه هوایی شهید دوران بازید کرد.

ابوالحسن هاشمی در این بازدید و در جمع فرماندهان و خلبانان به نقش موثر این پایگاه در طول دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: امنیت پایدار و حفظ ارزش های انقلاب مرهون خدمات و زحمات نیروی هوایی است و پایگاه هوایی شیراز از ارزش خاصی برای کشور برخوردار است.
وی جرم و فساد را از عوامل به خطر انداختن این امنیت و ارزش ها دانست و تصریح کرد: یکی از اهداف دشمنان نظام این است که فساد را در جامعه و دستگاه های دولتی رواج دهند و مقام معظم رهبری هم در این خصوص به شبیخون فرهنگی اشاره کردند.
وی با اشاره به کاهش جرایم در نیروهای مسلح گفت: یکی از عوامل موثر و مهم این کاهش، دلسوزی فرماندهان و تعامل خوب آنان با سازمان قضایی در زمینه پیشگیری از وقوع جرم است.
 
 

www.barrud.mizbanblog.com

بررودکریز

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

 

 
 

ادامه مطلب



[ چهارشنبه 15 دی 1395  ] [ 4:19 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 30 :: 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 3661426 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب