گفتی سکوت میکنی و ندانستی که  من،

عاشقانه سکوتت بوسه باران میکنم .

 

 که چه دلبرانه است ، نغمه های عاشقانه ای ،

که از سکوت تو پژواک میشود .

 

محمد صالحی

13/10/94



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 14 دی 1394  ساعت 1:05 PM نظرات 0 | لينک مطلب

مصداق اسلام در قرآن كريم

در قرآن كريم بارها و بارها كلمات اسلام و مسلم استفاده شده كه به زعم بسياري از ديدگاههاي سنتي ، منظور آخرين دين و شريعت الهي يعني شريعت حضرت محمد(ص) است ، در حاليكه با بررسي مفاد آنها ، مشخص مي شود كه مصداق اسلام ، فراتر از اسلام به عنوان آخرين دين الهي بوده و شامل همه شرايع ابراهيمي و آنها كه تسليم حقيقت هستند مي باشد .

دو آيه اي كه نظريه پردازان اوليه مبني بر اينكه " اسلام آخرين شريعت الهي است " مورد استفاده قرار مي دهند و ديگر شرايع را باطل و يا منسوخ شده اعلام ميكنند بشرح زير است :

  • ان الدين عند الله الاسلام  1

همانا دين نزد خدا ، اسلام است .

  • و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو في الاخرة من الخاسرين 2

و كسي كه غير از اسلام ديني را برگزيند از او قبول نمي شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود .

با توجه به بيش از 30 آيه در قرآن كه در زير به بعض آنها اشاره مي شود خلاف نظريه فوق بدست مي آيد :

  1. اسلام به معني تسليم خدا بودن است :
  • ا فغير دين الله يبغون و له اسلم من في السماوات و الارض طوعا و کرها و اليه يرجعون 3

آيا غير از دين خدا برمي گزينند در حاليكه هر چه در آسمانها و زمين است چه تكوينا و چه با اختيار ، تسليم امر و سنتهاي خدا بوده و سير كمالي بسوي او دارند .

  • و لکل امة جعلنا منسکا ليذکروا اسم الله ...... فالهکم اله واحد فله اسلموا و بشر المخبتين 4

و براي هر امت ، روشي خاص خود او براي عبادت مناسك قرار داديم .. خداي همه شما خدايي واحد است، پس تسليم امر او باشيد.

  1. تمام شريعتهاي ابراهيم به بعد اسلام ناميده شده اند :
  • وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ ....  ربنا و اجعلنا مسلمين لک و من ذريتنا امة مسلمة لک و ارنا مناسکنا 5

و وقتي حضرت ابراهيم و اسماعيل از ساخت كعبه فارغ شدند ، دعا كردند كه خدايا ... ما و ذريه و فرزندانمان را از زمره مسلمين و تسليم شدگان امر خودت قرار بده و مناسك و راه و روش زندگي را به ما ارائه بده ....

  • و وصى بها ابراهيم بنيه و يعقوب يا بني ان الله اصطفى لکم الدين فلا تموتن الا و انتم مسلمون 6

و حضرات ابراهيم و يعقوب (س) به فرزندان خود سفارش كردند كه خداوند دين حق را براي شما برگزيد ، پس مبادا از اين دنيا برويد مگر اينكه مسلمان باشيد .

  1. شرط مسلماني ، ايمان به همه پيامبران بدون هيچگونه تفاوت است :

قولوا امنا بالله و ما انزل الينا و ما انزل الى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و ما اوتي موسى و عيسى و ما اوتي النبيون من ربهم لا نفرق بين احد منهم و نحن له مسلمون 7

( اي پيروان محمد(ص) ) بگوئيد كه به خدا و قرآن و آنچه كه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانشان نازل شده و آنچه كه موسي و عيسي و ديگر پيامبران از جانب خدا آورده اند ، باور و ايمان داريم و هيچ فرقي بين آنها قائل نيستيم و ما همه مسلمان و تسليم امر خداونديم .

  1. نام اسلام ، از زمان حضرت ابراهيم(ع) ، به همه شرايع بعد از ايشان اطلاق شده است :
  • و .... ملة ابيکم ابراهيم هو سماکم المسلمين من قبل ... 8

و .... از آيين پدرتان ابراهيم پيروى کنيد؛ خداوند شما را در کتابهاى پيشين و در اين کتاب آسمانى «مسلمان» ناميد ..

  • ما کان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لکن کان حنيفا مسلما و ما کان من المشرکين 9

حضرت ابراهيم(ع) نه متعلق به يهود است و نه نصارا ، بلكه خداپرستي مسلمان بود ..

  1. شرط مسلماني ، ايمان به وحدانيت خدا و شرك نورزيدن است ، از هر شريعتي كه باشد :

قل يا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بيننا و بينکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون 10

بگو: « اى اهل کتاب ! بياييد به سوى سخنى که ميان ما و شما يکسان است ؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را -غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد. » هرگاه ( از اين دعوت ،) سرباز زنند، بگوييد: « گواه باشيد که ما مسلمان و نسليم امر خدائيم! »

  1. شرط فلاح و رستگاري ، ايمان به خدا ، ايمان به معاد و عمل صالح ، فارغ از نام شريعت مي باشد :
  • " ان الذين امنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون " 11

" کسانى که ( به پيامبر اسلام ) ايمان آورده‏اند ، و کسانى که به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [= پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند ، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است ؛ و هيچ‏گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست ."

  • و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يکفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم 12

.. و هر کس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى‏بخشد و او را در باغهايى از بهشت که نهرها از زير درختانش جارى است وارد مى‏کند، جاودانه در آن مى مانند؛ و اين فوز عظیم  است !

  1. از آنجا كه دين حضرت محمد(ص) در تسلسل ارسال شرايع الهي با رعايت حد بلوغ انديشه و فهم و پذيرش مردم ، نازل شده است بنابراين از همه آنها كاملتر و در صورت رعايت درست موازين آن ، به فلاح و لقاي الهي نزديكتر خواهد بود .

زيرنويسها :

  1. آل عمران 19
  2. آل عمران 85
  3. آل عمران 83
  4. حج 34
  5. بقره 127 و 128
  6. بقره 132
  7. بقره 136
  8. حج 78
  9. آل عمران 67
  10. آل عمران 64
  11. سوره بقره - آیه 62
  12. سوره تغابن ، آیه 9

محمد صالحی – 5/9/89          



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 13 دی 1394  ساعت 1:45 PM نظرات 0 | لينک مطلب

عشق زمین برایت تنگ کند

عشق ،

خواستنی است که وجودت را ،

 مجنون وار به آتش کشد ،

 زمین برایت تنگ کند ،

و سپس به پروازت در آورد .

 

آنگاه است ،

 که در هاله ای از وجود معشوق گم خواهی گشت .

 

و تو را مبارک همین بس  ،

که زان پس تا ابد ،

با او جاودانه خواهی شد.

 

محمد صالحی

8/10/94



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 12 دی 1394  ساعت 7:57 AM نظرات 0 | لينک مطلب

عشق زمینی و آسمانی ندارد

عشق اینجا و آنجا ،

و زمینی و آسمانی ندارد !

و چیزی برای مذمت نیست .

 

عشق خواستنی است ،

 که تو باید آنقدر وسعتش بدهی ،

 تا تمام هستی را بخواهی !

 

آن وقت میشود خدا !

 

محمد صالحی

12/10/94



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 12 دی 1394  ساعت 7:56 AM نظرات 0 | لينک مطلب

احساس عاشقانه خدا

 

چه لذتی است ،

وقتی احساسهای عاشقانه را ،

فقط در خدا تجربه کنی

 

آنگاه !

که اشکهایش ،

همان بارانیست ،

که

نمیدانیم

برای من میبارد

و یا برای شما میگرید .!

 

اما هر چه هست ،

 

او در فراق

میگرید .

 

محمد صالحی

12/10/94

زیر باران جمعه



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 12 دی 1394  ساعت 7:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب

ما اینجا !

در جاده ای به وسعت ابدیت ،

 در حال گذر هستیم !

 

بیائید از راه رفتن دست بداریم

و به پرواز خو کنیم

 

که راه رفتن ، کار زاهدانست ،

و پرواز کار عاشقان !

 

و دیر نیست ،

که برای رسیدن ،

خیلی دیر شده باشد !

 

محمد صالحی

8/10/94



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 9 دی 1394  ساعت 7:48 AM نظرات 0 | لينک مطلب

خود را شبی در آینه دیدم دلم گرفت
از فکر اینکه قد نکشیدم دلم گرفت

از فکر اینکه بال و پری داشتم ولی
بالاتر از خودم نپریدم دلم گرفت

از اینکه با تمام پس انداز عمر خود
حتی ستاره ای نخریدم دلم گرفت

کم کم به سطح آینه برف می نشست
دستی بر آن سپید کشیدم دلم گرفت

دنبال کودکی که در آن سوی برف بود
رفتم ولی به او نرسیدم دلم گرفت

نقاشی ام تمام شد و زنگ خانه خورد
من هیچ خانه ای نکشیدم دلم گرفت

سيد مهدي نقبايي

محمد صالحی – 25/10/93



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 6 دی 1394  ساعت 8:33 AM نظرات 0 | لينک مطلب

تفاوتها ي زن عصر نزول و زن امروز و احكام شريعت

ویژگیهای زن عصر نزول :

  1. حق خروج از خانه نداشت بدون اجازه شوهر .
  2. موظف به تمکین از مرد در هر شرایطی بود .
  3. جهادش ، خوب شوهرداری کردن بود .
  4. مرد می توانست در صورت تخلف ، او را بزند .
  5. اگر خلاف میکرد ، باید در خانه زندانی میشد .

با توجه به این ویژگیها عقلانی است که :                                          

  • مرد باید نفقه زن را میداد ؛
  • اگر زن مطالبه پول برای کار خانه میکرد ،‌ مرد باید می داد .

ویژگیهای مرد عصر نزول :

  1. باید نفقه می داد و تامین زندگی با او بود .
  2. باید در جنگها شرکت می کرد .
  3. باید در امور سیاسی و اقتصادی فعال می بود .

و ...

بنابراین :

اگر مرد کشته می شد ، زن و فرزندانش بدون سرپرست شده و کسی نبود که زندگیشان را تامین مالی کند . و زن نیز وظیفه ای برای این امر نداشت .

  • برای این منظور ارث و دیه مرد را دو برابر می دادند تا هم سرمایه ای از ارث برای خانواده اش مانده باشد و هم  دیه پرداختی ، مشکل تامین هزینه های خانواده اش را حل نماید .
  • در حالیکه  ارثی که به زن داده شده بود ، و یا حتی اگر برای کار در خانه پولی گرفته بود ، برای خودش سرمایه شده بود ،. 
  • و  اگر زن کشته میشد ، چون مرد زنده بود ، خانواده و بچه هایش با مشکل تامین هزینه ها روبرو نمی شدند و البته این نصف دیه هم کمکی بود در کنار پولی که مرد به زندگی تزریق میکرد .
  • ولی زن امروز ، نه تنها مشابه زن عصر نزول نیست ، که  عضو مشابهی مثل مرد در همه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شده و بنابراین  اگر چه در « کلمه زن » با زن عصر نزول یکیست ولی در مصداق آن ، متفاوت و لذا آن احکام نيز ، دیگر بر این زن ساری نمیشود .

 

و بقول مرحوم فقیه عالیقدر ، بدلیل تغییر موضوع و یا مصداق ، حکم نیز تغییر میکند .

 

و قاعده « حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه » مخدوش نمیشود .

 

و البته در این تساوی جایگاه زن با مرد ، وقتی مشمول تساوی حقوق میشود ، تبعات آن ، از قبیل مهریه و نفقه و مزد کار زن در خانه و ملکیتش بر حقوق خودش و .. و همچنين حق يكطرفه مرد براي طلاق و..  نیز منتفی می شود ، و زن و مرد ، یک رابطه اشتراک در تشکیل و ادامه زندگی پیدا میکنند که در همه امور سرمایه گذاری و درآمد و هرینه های مادی و  معنوی زندگی ، مشارکتا عمل میکنند .

4 / 10 /94  - محمد صالحی



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 6 دی 1394  ساعت 8:26 AM نظرات 0 | لينک مطلب

هدايت و گمراهي انسان بدست خود اوست نه خداوند

بحث هدايت انسان توسط خداوند از مباحثي است كه در سه بخش قابل طرح است :

1-     هدايت خدا يا خود شخص ؟

2-     تاثير خواست شخص چگونه است ؟

3-     مقدمات هدايت چيست ؟

1-     هدايت خدا يا خود شخص ؟

آبات زيادي در قرآن وجود دارد كه بسياري از مترجمين و مفسرين ، هدايت و ضلالت انسان را بر اساس خواست و اراده خداوند تعبير كرده اند .

از جمله آنها آيه زير است :

...فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاء... 1                  

... خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند ...

 

اما از آنجا كه خود قرآن ، مفهوم و معناي خودش را در دل خود به مخاطب القا ميكند ، بر اساس آيات مشابه ديگر ، اين معنا نه تنها درست نبوده كه نقض غرض هدايت الهي است .

 

هر چند از نظر ترجمه نيز به نظر مي رسد مترجم دچار اشتباهي عجيب شده است چرا كه ؛

 

ضمير فاعلي مستتر در" يشائ " را به " الله " منتسب كرده ، در حاليكه منطقا بايد به اسم نزديكتر به خود كه " من " هست ارجاع داده شود .

 

و از طرف ديگر جمله اسميه " من يشائ ، " مفعول " يضل " و " يهدي " است كه خودش از نظر معنا كامل بوده با اين مفهوم كه خداوند گمراه و يا هدايت مي كند ، هر كس را كه گمراهي و يا هدايت بخواهد .

 

بنابر اين ترجمه درست تر چنين است :

پس اگر كسي خواهان گمراهي باشد ، خدا او را گمراه مي كند و همچنين اگر هدايت بخواهد ، خدا او را هدايت مي كند .

تذكر : مفهوم آيه چنين است كه خدا ( سنت حاكم بر هستي ) به خواست شخص ، اثر مي بخشد .

 

به همين دليل است كه حتي خواست پيامبر نيز در هدايت شخص بي تاثير خواهد بود آنجا كه خداوند در قرآن مي فرمايد :

إنّک لاتهدى من أحببت و لکنّ اللّه یهدى من یشاء و هو أعلم بالمهتدی 2

تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی ؛ ولی هر کس بخواهد خداوند او را هدایت می‌کند؛ و او به هدایت یافتگان آگاهتر است!

و اگر كسي به غير اين معتقد باشد نه تنها از انسان سلب مسئوليت كرده است كه خداوند را موجودي خودسر كه مخلوقات خود را به گمراهي مي كشد و سپس به عذاب گمراهيشان دچار مي كند معرفي كرده است !!

در حالي كه خود خداوند در قرآن مي فرمايد :

 ولو شاء الله لجعلکم امة واحدة و لکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء و لتسئلن عماکنتم تعملون 3

اگر خداوند مي خواست ، همه شما را امت واحده اي قرار مي داد ولي هر كس خودش هدايت يا گمراهي بخواهد ، خداوند به خواست او اثر مي بخشد و ( بدانيد ) قطعا از آنچه كه خودتان عمل كنيد مورد سوال واقع خواهيد شد .

2-      تاثير خواست شخص چگونه است ؟

بنابراين ، طبق تعبير فوق ، خود شخص بايد هدايت را بخواهد تا هدايت خداوند به او برسد ؛ اما اين خواستن ، چگونه خداوند را قانع مي كند و به هدايت او مي رساند ؟

بر اساس آيه :

و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا 4

 ما راه هايمان را به افرادی که تلاش گرانه در مسير رسيدن به حقيقت حركت مي كنند نشان خواهیم داد .

 

پس شرط هدايت خداوند ، تهيه مقدمات آن توسط خود شخص انساني مي باشد كه در دو چيز بيان شده است :

  • خواست دروني شخص ( عدم مقاومت در مقابل حقيقت )
  • جستجو و تلاش براي رسيدن به حقيقت

 

3-     مقدمات هدايت چيست ؟

خداوند مقدمات هدايت را طبق آيه زير :

فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ، اولئك الّذين هدئهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب.5

 پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نيکوترين آنها پيروى مى‏کنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدايتشان کرده ، و آنها صاحبان خردند.

در دو چيز معرفي كرده است :

  • مواجهه با نظريه ها و اقوال مختلف در هر زمينه
  • تبعيت از بهترين نظريه ( كه مي تواند يكي از آنها و يا تلفيقي از آنها و يا حتي نظريه جديدي باشد )

بر اساس آيه فوق ، كسي كه مقدمات مذكور را فراهم كند ، گويي شامل هدايت الهي شده است و همانها هستند كه خداوند بعنوان صاحبان خرد و انديشه مي شناسد و نتيجتا در گروه بندگان و عباد خاص خود معرفي مي نمايد .

و كسي كه در زمره عباد خداوند قرار گيرد ، همنشين او در محفل انسش خواهد شد ، در حاليكه هم او و هم خداوند از بودن با يكديگر شادمان هستند .

آنجا كه خداوند مي فرمايد :

يا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی 6

ای جان آرام یافته ، به سوی پروردگارخویش بازگرد در حالی که تو از او خشنود و او از تو خشنود است . پس در میان بندگان من درآی  و در بهشت من داخل شو .

4-     در يك كلام :

براي مشمول هدايت خداوندي شدن ، سه مرحله زير الزاميست :

1-      خواست و اراده شخص مبني بر نياز به هدايت

2-      تلاش براي تهيه مقدمات آن

3-      مواجهه و شنيدن اقوال مختلف و تبعيت از بهترينها ، بعنوان مقدمات هدايت .

 

5-     سه يادآوري :

1-     خداوند را باكي نيست كه بنده اش پس از هدايت ، بدليل اختياري كه دارد ، به راه مستقيم  قدم گذارد و يا راه به بيراهه برود آنجا كه ميفرمايد :

انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا 7

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا بر آن چشم بپوشد !

چرا كه خداوند است كه بي نياز از هر كفر و ايمان بنده اش بوده و ليكن بنده حتي در بودنش محتاج خداست آنجا كه ميفرمايد :

يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغني الحميد 8

اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد ؛ تنها خداوند است که بى‏نياز است و شايسته هر گونه حمد و ستايش .

2-     كتب پيامبران ، بعنوان يك نگاه توحيدي به هستي  ، كتاب هدايت بوده 9 كه در صورتي كه شخص ، در كنار ديگر نظريه هاي جهان بيني بشري ، تلاشگرانه و حقيقت جويانه به آنها نگاه كند ، قطعا راه هاي رسيدن به حقيقت را ، در آنها خواهد يافت ، همانطور كه اگر بر مبناي عقل ، و بدون هيچگونه تعصب و يا عناد ، تلاشش را براي يافتن حقيقت بكار گيرد هدايت شده و به آن خواهد رسيد . 10

3-     هستند كساني كه در پي جستجوي حقيقت وجودي خود ، كه همان خداوند هستي است ، پاي در راه كشف شهودي ميگذارند و عاشقانه مراقبه نفس ميكنند . اينها عارفانه ميزبان حضور حضرتش ميگردند و جز وصال او نه لذتي مينوشند و نه ماسوايي ميبينند و اينان كميابانند كه عشق را مذهبند و دل را كوتاهترين راه برگزيدند .

زير نويسها :

1-                 فاطر   آيه 8

2-               قصص 5

3-                 بطور مثال : زمر  آيه 3 و غافر آيه 28 و ...

4-                 عنکبوت آيه  69

5-                 زمر – آیات 17 و 18

6-                    سوره فجر آيات 27 تا 30

7-   انسان آيه 3

8-   فاطر آيه 15

9-   انّا انزلنا التوراة فیها هدیً و نور (مائده/ 44) ؛ و آتیناه الانجیل فیه هدیً و نور (مائده/46 (؛ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم ( اسرا / 9 )

10-               و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا في اصحاب السعير (سوره ملك – 10 )  و ( زيانكاران در آخرت ) اعتراف مي كنند كه اگر در دنيا به سخن پيامبران و شرايع آنها گوش سپرده بوديم ، و يا در فهم و مديريت سرنوشت خود ، راه عقلاني را پيش گرفته بوديم ، اكنون از جهنميان نبوديم .

 

19 / 9 /94  - محمد صالحی



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 6 دی 1394  ساعت 8:19 AM نظرات 0 | لينک مطلب

هر چند عاشقان قدیمی

از روزگار پیشین تا حال
از درس و مدرسه
از قیل و قال
بیزار بوده ­اند
اما...
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در یک کتابخانه­ ی کوچک
بر پله­ های سنگی دانشگاه
و میله ­های سرد و فلزی
گل داد و سبز شد
آن روز، روز چندم اردیبهشت
یا چندشنبه بود
نمی­دانم
آن روز هر چه بود
از روزهای آخر پاییز
یا آخر زمستان
فرقی نمی­کند
زیرا
ما هر دو در بهار
ـ در یک بهارـ
چشم به دنیا گشوده ­ایم
ما هر دو
در یک بهار چشم به هم دوختیم
آن­گاه ناگهان
متولد شدیم و نام تازه ­ای
بر خودگذاشتیم
فرقی نمی­کند
آن فصل
ـ فصلی که می­توان متولد شدـ
حتما بهار باید باشد
و نام تازه­ ی ما، حتما
دیوانه­ وار باید باشد
فرقی نمی­کند
امروز هم
ما هر چه بوده­ ایم، همانیم
ما باز می­توانیم هر روز ناگهان متولد شویم
ما...همزاد عاشقان جهانیم...

قیصر امین­ پور



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 2 دی 1394  ساعت 8:07 AM نظرات 0 | لينک مطلب

شده از ضربه ی غم، سیب دلت لک بزند؟!

یا که دستان فلک بر رخ تو چک بزند؟!

 

دل تو خواسته یک خلوت سرشار سکوت

در کنار تو کسی یکسره هی فک بزند؟!

 

کوهی از آرزو و خاطره انباشته ای؟

زیر آن کوه، یکی آید و فندک بزند؟!

 

در مسیر هدفی چرخ تو پنچر شده است؟

طعنه گویی برسد تا کمکت جک بزند؟!

 

نرم گشته دل دشمن ز پریشانی تو؟

دوستت پشت سرت دایره تنبک بزند؟!

 

منتظر بوده ای از یار رسد پیغامی؟

لیک تبلیغ، فقط بر تو پیامک بزند؟!!

 

داده ای مرغ دلت را سوی یک باغچه پر

باغبان برسر راه تو مترسک بزند؟!

 

امتحان است گلم، شکوه نکن غصه نخور

شاید اقبال، شبی هم به تو چشمک بزند ...

 

اينترنت



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 2 دی 1394  ساعت 8:05 AM نظرات 0 | لينک مطلب

مرواريدهايي از زبان پيامبر (ص)

 

  1. انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق  1

همانا من براي رساندن انسان به مكارم و ارزشهاي والاي اخلاقي مبعوث شدم .

  1. ان العبد لیبلغ بحسن خلقه عظیم درجات الاخرة وشرف المنازل و انه لضعیف العبادة ; 2

بنده خدا به وسیله حسن اخلاق به درجات عالی آخرت و بهترین مقامات می رسد، در حالی که ممکن است از نظر عبادت ضعیف باشد ! 

  1. یا فاطمه اعملی بنفسک ، فإني لا أغني عنك من الله شيئاً. 3

اي فاطمه ( دخترکم )خودت برای خودت عمل کن.  من به درد تو نمی خورم و از انتساب با من کاری ساخته نیست .

  1.  اذا احببتم ان تعلموا ما للعبد عند ربه فانظروا ما یتبعه من الثنائ . 4

وقتى
بخواهید مقام بنده را در نظر خدا بدانید بنگرید که پشت سر او چه میگویند. ...

  1. إنّما أنا بشر إذا أمرتكم بشي ء من دينكم فخذوا به و إذا أمرتكم بشي ء من رأيي فإنّما أنا بشر.5

من انسانى مانند شما هستم وقتى شما را بچيزى در كار دين دستور دادم بدان رفتار كنيد و وقتى از پيش خود شما را بچيزى فرمان دادم من انسان هستم .

  1. جاء جبرئيل (ع) إلى النبي (ص) فقال : يا محمد ربك يقرئك السلام و يقول لك : دار خلقي 6

جبرئيل نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: اي محمد خدايت بتو سلام مي رساند و ميگويد با ( حد فهم و پذيرش) خلق من مدارا كن.

  1.  إيّاكم و المدح فإنّه الذّبح 7

از مدح كردن ديگري بپرهيزيد كه مانند سر بريدن است. ( از غروري كه به او دست مي دهد ، به ورطه كبر و بيداد مي افتد )

  1. آفَةُ الدِّينِ ثَلاثَةٌ : فَقيهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ 8

 آفت دين سه چيز است : فقيه و عالم بد كار ، پيشواى ستم كار و مجتهد نادان.

  1. إيّاكم و الغلوّ في الدّين فإنّما هلك من كان قبلكم بالغلوّ في الدّين. 9

از افراط در دين بپرهيزيد كه پيشينيان شما از افراط در دين هلاك شدند.

  1. ابغض العباد الی الله من کان ثوباه خیرا من عمله : ان تکون ثیابه ثیاب الانبیائ و عمله عمل الجبارین  10

منفورترین بندگان در پیش خدا کسى است که جامه وى از کارش بهتر باشد ، یعنى جامه او جامه پیمبران باشد و کار وى کار ستمگران .

  1. إنّ اللَّه أبى علىّ فيمن قتل مؤمنا ثلاثا. 11

خداوند سه بار خواهش مرا در باره بخشش كسى كه مؤمنى را كشته بود رد كرد.

  1. أجملوا في طلب الدّنيا فإنّ كلّا ميسّر لما كتب له منها. 12

در طلب دنيا معتدل باشيد زيرا بهر كس هر چه قسمت اوست ميرسد .

  1. من تفاقر افتقر 13

هر که تظاهر به فقر نماید ( و دائم از نداری بنالد ) ، فقیر شود .

  1. الخلق عيال الله  14

خلايق همه در جايگاه عيال و خانواده خداوندند . ( و صاحب خانه ، خانواده خود را به لطف و رحمت داوري كند . )

زير نويسها :

  1. مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1.
  2. مهجة البیضاء، ج 5، ص 93
  3. حكيمي ، محمد رضا ،  1370، الحياه ، ج  2،تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
  4. نهج الفصاحه – ترجمه پاينده - حدیث 664
  5. نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 940
  6. اصول کافی ج2 ص 116
  7. نهج الفصاحه – ترجمه پاينده - حدیث 1000
  8. نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 4
  9.  نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 945
  10.  نهج الفصاحه – ترجمه پاينده - حديث 2107
  11.  نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 666
  12.  نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 67
  13.  نهج الفصاحه – ترجمه پاينده - حدیث 1024
  14.  بحارالانوار ، ج 74، ص .316

 

محمد صالحي  -  بمناسبت بعثت رسول اكرم (ص)  9 / 4 / 90 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 1 دی 1394  ساعت 10:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :4
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
Powered By Rasekhoon.net