انسان والا و واقعيت سكس - 1
چگونه به يك انسان والاتر زندگي ببخشيم؟
ما به جاي حرمت نهادن به سكس از آن فحش و ناسزا ساخته ايم.
ما حتي مي ترسيم در موردش حرف بزنيم.
حقيقت اين است كه هيچ چيز مهم تر از اين اشتياق در زندگي انسان وجود ندارد.
ولي ما آن را پوشانده و سركوب كرده ايم . و انسان ها با پوشاندن و سركوب آن از جنسيت رها نشده اند.
برعكس به وضع فجيع تري وسواس سكس يافته اند . اين سركوب نتيجه اي معكوس دارد.
آيا تاكنون مشاهده كرده ايد كه ذهن توسط همان چيزي كه مي كوشد از آن دوري كند، جذب و هيپنوتيزم مي شود؟
مردماني كه به انسان ها آموختند كه با سكس مخالف باشند مسئول وسواس جنسي مردم هستند .
اين جنسيت گرايي افراطي و بيش از حد كه در انسان ها وجود دارد نتيجه ي همان آموزش هاي غلط آنان است.
اين دنيا فقط وقتي از سكس رها مي شود كه ما قادر باشيم مكالمه اي معمولي و سالم در موردش داشته باشيم. ما فقط از طريق درك كامل سكس است كه مي توانيم به وراي آن برويم.
مردم مي پندارند كه با بستن چشم هايشان بر روي سكس، با ناديده انگاشتن آن، سكس ازبين خواهد رفت.
بشريت نه تنها چشمانش را بر روي آن بسته است، بلكه وارد انواع جنگ ها با آن شده است.
نتايج زيان بار اين جنگ با سكس در سراسر دنيا به خوبي مشهود است.
نودوهشت درصد از بيماري هاي رواني انسان به سبب سركوب نيروي جنسي است.
اگر به ادبيات انسان ها نگاه كنيم... اگر يك موجود فضايي از كرات ديگر بيايد يا ميهماناني از كره ي ماه يا مريخ به اينجا بيايند و به ادبيات ما نگاه كنند، كتاب هاي ما را بخوانند و شعرهاي ما را گوش بدهند و نقاشي هاي ما را ببينند، در شگفت خواهند شد.
آنان از اين تعجب خواهند كرد كه تمام هنر و ادبيات ما حول محور سكس است.
" چرا تمام اشعارو داستان هاي انسان ها از سكس اشباع شده است؟ چرا روي جلد هر مجله تصوير زني برهنه قرار دارد؟
چرا تمام فيلم ها انسان هاي برهنه را نشان مي دهند؟" آنان حيرت خواهند كرد.
يك ميهمان فضايي در شگفت خواهد شد كه چرا انسان ها به هيچ چيز ديگر غير از سكس فكر نمي كنند؟
حيرت آنان بيشتر خواهد شد اگر با يك انسان ملاقات كنند و با او سخن بگويند، زيرا آن انسان فقط از روح، از خداوند، از بهشت و رستگاري سخن خواهد گفت و يك كلام هم در مورد سكس نخواهد گفت!
درحاليكه تمام شخصيت و محيط اطراف او سرشار از سكس است.
آنان در شگفت خواهند شد كه چرا هزار و يك تلاش ديوانه وار براي ارضاي چيزي انجام مي گيرد، ولي حتي
يك كلام هم در موردش سخن گفته نمي شود!
بدون اينكه اين انرژي حياتي اساسي را درك كنيم، تلاش ها و آموزش هاي ما براي سركوب كردن و منضبط ساختن آن فقط مي تواند به ما كمك كند كه ديوانه و بيمار شويم. ولي ما هيچ توجهي به اين نكته نكرده ايم.
انسان ها هيچگاه به قدر امروز بيمار، عصبي ، مفلوك، ناشاد و مسموم نبوده اند.
انسان ها مقدار زيادي سم در درون خود انباشت كرده اند.
و دليل عمده ي اين انباشت سازي سم اين است كه ما طبيعت خودمان را نپذيرفته ايم.
ما كوشيده ايم تا طبيعت خودمان را سركوب كرده و با زور آن را بشكنيم. هيچ تلاشي براي متحول كردن و پالايش اين انرژي انساني انجام نشده است.
تا زماني كه اين ديوار، اين فاصله بين زن و مرد وجود دارد، اين زمين، اين دنيا هرگز نمي تواند سالم باشد.
تا زمانيكه اين آتش سوزان در درون ما شعله ور است و ما همچنان روي آن محكم نشسته ايم، اين دنيا هرگز روي صلح و آرامش نخواهد ديد.
به شما مي گويم، اگر اين آتش را درك كنيد، يك دشمن نيست، يك دوست است.
يك ذره ي بسيار كوچك از انرژي جنسي انسان، شخصيتي والا همچون ماهاتما گاندي را در خود پنهان دارد.
ولي ما حتي آماده نيستيم كه سعي كنيم سكس را بفميم. ما حتي قادر نيستيم به قدر كافي شهامت پيدا كنيم كه در مورد انرژي جنسي سخن بگوييم.
ادامه دارد :
كتاب " از سكس تا فراآگاهي – ص 47 تا 58 – اشو "
محمد صالحي – 11/5/88
كانال نواي عشق
@eshghonava
بلاگ اينترنتي
http://mahsan.rasekhoonblog.com