انسان والا و واقعيت سكس - 3
در امور روزمره، آنان تجارب متنوعي دارند ___ خريد ، اداره، تجارت، به دست آوردن پول و شهرت ___ ولي اين تنها تجربه ي آميزش جنسي است كه آنان را به ژرف ترين عمق وجودشان نزديك مي كند.
در آن اعماق، دو چيز برايشان رخ مي دهد.
نخست: در لحظه ي انزال، نفس ناپديد مي شود. بي نفسي egolessness سربرمي آورد.
براي يك لحظه، نفسي وجود ندارد، براي يك آن، حتي اثري از "من هستم" وجود ندارد.
آيا مي دانستيد كه در تجربه ي مذهب نيز، "من" كاملاً ازميان برمي خيزد؟ و در مذهب نيز همچنين نفس در آن تهيا nothingness محو مي گردد؟ در آميزش جنسي، نفس به طورموقت محو مي شود، شخص از ياد مي برد كه هست يا نيست، احساس "من بودن" براي لحظه اي ازبين مي رود.
دومين چيزي كه رخ مي دهد اين است كه براي مدتي، زمان نيز وجود ندارد.
بي زماني timelessness برمي خيزد.
اين دو، مهم ترين عناصر تجربه ي مذهبي هستند: بي نفسي و بي زماني.
و اين دو عنصر دليل وجود اين كشش ديوانه وار به سوي سكس است.
آن ولع ابداً براي بدن زن يا بدن مرد نيست.
آن ولع و شوق براي چيز ديگري است __ براي چشيدن بي نفسي و بي زماني است.
ولي چرا اين ولع براي بي نفسي و بي زماني وجود دارد؟ زيرا به محضي كه نفس ناپديد شود، لمحه اي از روح ديده مي شود.
به محضي كه زمان ناپديد شود، لمحه اي از خداوند وجود خواهد داشت. آن لمحه فقط براي يك لحظه است،
در پس اين ولع به يقين چيز ديگري نهفته است كه بايد درك شود.
در پس اين ولع براي سكس، يك تجربه مذهبي و معنوي وجود دارد.
اگر بتوانيم از آن تجربه آگاه شويم، مي توانيم به فراسوي سكس برويم. اگر نه، در سكس خواهيم زيست و در سكس از دنيا خواهيم رفت.
اگر بتوانيم آن تجربه را درك كنيم... آذرخشي در ميان تاريكي شب خواهد درخشيد.
در پديده ي سكس آذرخشي مي درخشد، ولي آن آذرخش از فراسوي سكس مي آيد.
اگر بتوانيم به اين تجربه ي ماورايي دست بيابيم، مي توانيم از سكس به وراي آن برسيم، نه هرگز پيش از آن.
كساني كه كوركورانه با سكس مخالفت مي كنند هرگز قادر نيستند به اين تجربه دست بيابند.
آنان هرگز قادر نيستند دريابند كه اين آرزوي سيري ناپذير در ما، اين ولع در ما واقعاً براي چيست؟
مايلم تاكيد كنم كه اين كشش قوي و تكرار شونده براي سكس، براي تجربه كردن لحظه اي از حالت سامادي samadhi، فراآگاهي و بي ذهني no-mind است كه با خود مي آورد.
و فقط وقتي مي توانيد از سكس رها شويد كه بدون آميزش جنسي، شروع به تجربه ي سامادي، بي ذهني كنيد. از همان روز شما از سكس رها خواهيد شد.
اگر اين تجربه كه شخص توسط سكس به آن مي رسد بتواند از راه هاي ديگر به دست آيد، ذهن انسان به طور خودكار از شتافتن به سوي سكس باز مي ماند و جهتي تازه را پي مي گيرد.
براي همين است كه مي گويم انسان ها نخستين تجربه از فراآگاهي و بي ذهني را در تجربه ي جنسي به دست آورده اند.
ولي اين تجربه اي بسيار پرهزينه است.
دوم اينكه اين تجربه لحظه اي بيش دوام نخواهد داشت: پس از يك لمحه ي گذرا، دوباره به همان وضعيت قبلي باز مي گرديم.
براي يك لحظه به سطحي متفاوت صعود مي كنيم، در يك آن به ژرفايي منحصربه فرد مي رسيم، يك تجربه ي غايي، يك اوج. ولي هنوز خودمان را در آنجا مستقر نكرده ايم كه شروع مي كنيم
به پايين آمدن و سقوط از آن اوج.
مانند موجي است كه به آسمان صعود كرده باشد : هنوز برنخاسته است و هنوز مكالمه اي تمام با بادها نداشته است كه شروع مي كند به فروافتادن.
تا زماني كه ذهن انسان در مايع گونگي انرژي جنسي جاري باشد، بارها و بارها برمي خيزد و فرو مي افتد، در تمام عمرش اين روند ادامه دارد.
ولي آن تجربه كه اين جاذبه ي قوي براي آن وجود دارد، همان تجربه بي نفسي است:
"باشد كه نفس به نوعي ناپديد شود تا بتوانم روح را بشناسم.
باشد كه زمان به نوعي ناپديد شود تا من بتوانم جاودانگي را، بي زماني را بشناسم، تا بتوانم آن چيزي را كه وراي زمان قرار دارد، آنچه را كه بي انجام و بي آغاز است بشناسم."
و در تلاش براي كسب اين تجربه است كه تمام دنيا حول محور سكس گردش مي كند.
ولي وقتي كه فقط در مخالفت با اين پديده بايستيم چه روي خواهد داد؟
آيا به آن تجربه كه در سكس همچون يك لمحه روي مي دهد دست خواهيم يافت؟ نه.
وقتي با سكس مخالفت كنيم، مركز آگاهي ما خواهد شد: از آن رها نخواهيم شد، توسط آن به زنجير كشيده
مي شويم.
قانون تاثير معكوس به جريان مي افتد و ما در قيد سكس گرفتار خواهيم شد.
آنوقت مي كوشيم از سكس فرار كنيم، ولي هرچه بيشتر سعي مي كنيم، بيشتر در زنجير آن گرفتار خواهيم بود.
انسان والا و واقعيت سكس - 1
كتاب " از سكس تا فراآگاهي – ص 47 تا 58 – اشو "
محمد صالحي – 11/5/88
كانال نواي عشق
@eshghonava
بلاگ اينترنتي
http://mahsan.rasekhoonblog.com