لزوم تغییر ساختار خانواده از سنتی به جدید
آنچه در سخنرانی زیر بیان شده است :
خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوانست
زندگی مامنی است که قرار است حق زیستن انسانی دختر و پسر با رفع نیازهای مختلف جنسی ، مادی و معنوی آنها محقق شده و آنها را در رسیدن به آرامش و شادکامی کمک کند .
حال سوال اینجاست که :
آیا شرایط فعلی عقد ازدواج و ساختاری که برای خانواده و جایگاه نامشخص زن و مرد در آن ، تعریف شده ، هدف فوق را رصد می کند یا برعکس ، باعث گسست عاطفی بیشتر آنها و فروپاشی هر چه بیشتر خانواده ها شده است ؟
الف ) آسیب شناسی مبتنی بر نگاه جامعه شناختی ، نه نگاه روانشناسانه فردی محور
- از اول انقلاب ، زن اجازه خروج از منزل ، بدون کنترل سنتی مرد را پیدا کرد و با تحصیل و کار ، توان مالی و اعتبار اجتماعی بدست آورد . و مطالباتش بشدت بالا رفت . و طبیعتا در زندگی او .
- برای استیفای حقوق زن ، چارچوب و ساختار سنتی خانواده حفظ شد ، اما مرد در بسیاری موارد خلع سلاح شده و زن به ابزارهایی که هیچ نسبتی با آن ساختار ندارد و متعلق به جامعه مدرن است ، مجهز شد .
- اتفاقی که افتاد ، ایجاد فضای رقابت ناسالمی بود که مرد احساس اضمحلال و به حاشیه رفتن کرد و زن احساس قدرت . جایگاه مرد ضعیف شد و جایگاه زن بالا رفت و خانواده بی همسران شد .
- نتیجه قطعی این اتفاق : اساسی ترین معضل جامعه ما : گسست عاطفی بین زوجین
- : آمار حداقل 75 درصدی طلاق های عاطفی و آمار 15 میلیونی مجردینی که قصد ازدواج ندارند .
- حالا با دو طیف مجرد و یا متاهل سرخورده با نیازهای مختلف عاطفی و جنسی روبرو هستیم .
- چه می شود ؟ جز رابطه های پنهانی ( رفاقتهای متداول ) و یا آشکار ( ازدواج سفید ) ،
ب) راه حل :
- راه حل های روانشناسانه : در این روش ، راه حلهای اساسی ارایه نشد جز مشاوره های فردگرا
تعداد مشاورین و جلسات مشاوره و .. بیش از چندین برابر شد ولی آمارهای طلاق عاطفی تا طلاق قطعی به همان شدت افزایش یافته است .
نتیجه : نشان از عدم تطابق راه حلهای فوق با معضلات فوق الذکر دارد . هر چند بسیاری از مشاوره ها و سمینارها و نشستها نیز ، سمت و سوی تجاری گرفته اند .
- لزوم راه حل های جامعه شناختی
مشکل را باید از بیرون نگاه کرد و علایم بیرونی آنرا که جامعه را درگیر کرده، ریزبینانه بررسی کرد( نگاه جامعه شناسانه) .
در این نگاه جامعه شناختی ، زن و مرد دیگر دو فرد با خصوصیات فردی تاریخی ( یکی دهنده و دیگری گیرنده و .. ) نیستند بلکه هر دو ، به دو مولفه مساوی در امور اجتماعی ، مدیریتی ، اقتصادی ، آموزشی و همه نهادهای جامعه تبدیل شده اند که بشدت ، جایگاه آنها را در نظام سنتی خانواده متحول کرده که عمدتا تصویری رقابتی از آنها از بیرون مشاهده می شود .
بنابراین تا روانشناس و جامعه شناس و حقوقدان دست به دست هم نداده و تحقیقات وسیعی در این زمینه با رویکرد بازتعریف ساختاری جدید متناسب با شرایط کاملا متحول شده اجتماعی زن و مرد نداشته باشند ، مشاوره های فردگرایانه ، مانند هم اکنون ، ره به جایی نخواهد برد .
- ساختار سنتی و ساختار پیشنهادی جدید
- لوازم نظام سنتی فقهی = مهریه ، نفقه ، مزد زن در خانه ، حق تملیک بر اموال زن ، لزوم اذن خروج زن ، حق طلاق مرد و ... = زن کالایی است مادی با قراردادهای تجاری
- نظام جدید \پيشنهادی = مشارکت زن و مرد در همه هزینه ها ، سرمایه گذاریها ، سودها ، سرمایه لازم برای فرزندان در صورت طلاق و مشخص کردن مسیولیت هر یک در نظام مشارکتی مذکور
- همه ما متوجه کاستیهای حقوقی زیادی برای زنان شده ایم مثل حقوق مدنی ( دیه ، شهادت ، قضاوت و .. ) و یا حقوق خانوادگی ( ارث ، حق طلاق ، خروج از خانه ، تحصیل و کار و .. ) .
- ولی توجه نداریم که ،
- در حالیکه مطالبات ما در این موارد حقوقی ، مربوط و متناسب با نظام خانوادگی عصر جدید است . و نمی توان در آن ساختار عصر نزول قرار داشت ولی مطالبه حقوق مدرن کرد .
- پس گذر از ساختار سنتی عصر نزول و تغییر آن به ساختاری جدید که در آن حقوق مختلف زن و مرد قابل تعریف و استیفا باشد از ضروریات توجه متخصصین جامعه شناسی ، روانشناسی و حقوق به آن می باشد
در کلیپ سخنرانی زیر اشکالات مختلفی بررسی شده است هر چند در جلسه تکمیلی به سوالهای بیشتر خواهم پرداخت .
https://t.me/beshnofekrkon/1051
محمد صالحي – 4/10/96
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com