چند سوال از فقهای بزرگوار ( به بهانه اختلاف در عید فطر )

اختلاف در فتاوای فقهی ، امری است اجتناب ناپذیر و ظاهرا در مسایل فردی ضرر معتنابهی به فرد و یا جامعه و در نهایت به اعتبار دین نمی زند ، اما اختلافات فتوایی فقها در مسایل و موضوعات مختلف اجتماعی ، خسارات جبران ناپدیری هم به روابط اجتماعی افراد و خانواده ها وارد نموده و هم حرمت خود دین را از اعتبار و ارزش ، بخصوص بین نسل جوانی که درگیر و شاهد انواع دین گریزیها و دین ستیزیهاست انداخته است .

متاسفانه عید فطر امسال نیز شاهد این اختلاف در اعلام عید و دو دستگی مردم و تشدید اختلافات درون خانوادگی و اجتماعی افراد و اهانتهای مختلف به اصل دین و جایگاه فقه بودیم .

در این مجال ، قصد دفاع از یک فقیه و یا مذمت دیگری نیست ، بلکه سوالهایی اساسی برای من بعنوان یک مسلمان معتقد به اصالت قرآن بوجود آمده که لازم می دانم از فقهایی که خود را متصدی امر دینی مردم می دانند بپرسم ، هر چند در موارد متعدد ، نقدهای خود را بی پاسخ یافته ام :

  1. آیا هدف از ارسال مکرر پیامبران ، ایجاد وحدت بین مردم و رفع اختلاف بین آنها ( چه اعتقادی و چه امور اجتماعی و زیستی ) نبوده است ؟ ( فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه – بقره 213 ) و آیا خداوند قدرت خود را در وحدت اجتماعی بروز نداده و از تفرقه پرهیز داده است ؟ ( ان يد الله مع الجماعة، و اياکم و الفرقة! – نهج البلاغه ، خطبه 127 ( دشتی ) ) ، بنابراین با کدام مجوز قرآنی ، چنین اصل قرآنی را به وسیله یک فتوایی که از فرعیات درجه چندم است ، هدف قرار داده منهدم می کنیم ؟
  2. آیا حتی وحدت اجتماعی ، آنگونه برای خداوند در درجه اهمیت و اولویت قرار نداشت ، که به صراحت به پیروان همه ادیان امر می کند که هرگونه اختلاف ( عقیدتی و .. ) را کنار بگذارید و حول تنها مشترک خود که توحید است ، تمرکز خود را حفظ کنید و این امر آنقدر برای خداوند مهم بوده که پیامبر را موظف می کند که برای اجرای چنین کار خطیری پیشقدم بشود ؟ ( قل يا اهل الكتاب تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون – آل عمران 64 ) ، حال با کدام دستور قرآنی ، در موضوعی دست چندم ، نه بین مسلمانان سنی و شیعه ، که بین شیعیان اختلاف می اندازیم ؟
  3. آیا در رساله خود فقها نیامده که برای ثبوت اول ماه ، می توان به ادعای دو عادل اعتماد کرد و یا خیل کثیری بر آن متفق باشند ، حال سوال اینست که آیا بین آن همه مجتهد رساله دار و یا مجتهدین دیگر ، که اکثرا از شاگردان و یا هم درسان یکدیگرید ، دو نفر عادل که مدعی اثبات اول ماه برای آنها شده اند وجود ندارد که اینگونه خودمحورانه اختلاف می کنید و جمع کثیری از مردم را با مشکلات متعدد خانوادگی و اجتماعی می نمایید ؟
  4. آیا خود شما در رساله هاتان نیاورده اید که تعیین موارد اینچنینی بعهده خود مکلف بوده و در شان فقیه نیست ؟ پس چگونه است که در استعلام مقلدان خود نمی گویید که به ما مربوط نبوده ، بلکه هر کس خودش باید به اطمینان برسد ؟ آیا این نشان از این ندارد که می خواهید گستردگی تاریخی سایه خود را بر هر چیزی از زندگی مردم حفظ کرده ، هر چند هر گونه مشکلی برای آنها بوجود بیاید و یا هر اهانتی به ساحت دین وارد شود ؟
  5. آیا این رویکرد اختلافی فقیهانه در فتاوا ، شامل سخن امام علی(ع) نمی شود که اختلاف آنها را بشدت مذمت کرده و می فرماید : آيا خداي سبحان، آنها را به اختلاف امر فرمود که اطاعت کردند؟ يا آنها را از اختلاف پرهيز داد و معصيت خدا نمودند؟ آيا خداي سبحان، دين ناقصي فرستاد و در تکميل آن از آنها استمداد کرده است؟ آيا آنها شرکاء خدايند که هر چه مي‏خواهند در احکام دين بگويند، و خدا رضايت دهد؟ آيا خداي سبحان، دين کاملي فرستاد پس ، پيامبر (ص) در ابلاغ آن کوتاهي ورزيد؟ ( افامرهم الله ـ سبحانه ـ بالاختلاف فاطاعوه! ام نهاهم عنه فعصوه! الحکم القرآن ام انزل الله سبحانه دينا ناقصا فاستعان بهم علي اتمامه! ام کانوا شرکاء له فلهم ان يقولوا وعليه ان يرضي؟ ام انزل الله سبحانه دينا تاما فقصر الرسول (ص) عن تبليغه و ادائه - خطبه 18
  6. آیا شما فقهای عزیز ، چه مدت از عمر شریف خود را بدون لباس و شهرت ، بین مردم و بخصوص نسل جوان سپری کرده اید و جدای از اعمال حاکمیت که منتسب به اسلام است ، اثرات بسیار منفی و مخرب اینگونه فتاوا را که بنیان اعتقادی آنها را سست کرده و بقول مرحوم استاد منتطری به دین گریزی و البته امروزه به دین ستیزی سوق داده ، از نزدیک مشاهده کرده اید ؟

عزیزان بزرگوار :

در عصری زندگی می کنیم که موضوعات بسیار نو و متعدد و قابل توجهی در زندگی مردم و روابط اجتماعی آنها بوجود آمده که در صورتی که به آنها آنهم از مبادی عقلایی پرداخته نشود و مدعیان دین ، دین را از این فربهی موضوعات مختلف و بعضا بی اهمیت فقهی نرهانند ، و قرآن را به جایگاه اصیل خود بازنگردانند ، دیر نیست که دیگر جایی برای زندگی دین مدارانه در بین مردم ، نخواهیم یافت ، همانگونه  که امروز بدلیل رفتارهای غلط روحانیون (  بقول مرحوم استاد منتظری ) ، دین گریزی چنان بر همه جامعه سایه انداخته که در بهترین شرایط و حفظ حرمت گوینده ، حتی سخن گفتن از عبادات را برنتافته و پشت کرده و می روند.

گویی کسی کاری به خطابهای جهانی خداوند در قرآن نداشته ( یا ایهاالناس ) و دغدغه ای هم برای جذب غیرمسلمان به اسلام پیامبر(ص) ندارد ، و البته با این شیوه های سنتی مواجهه با علم و انسان در این عرصه عقلانیت مدرن هم سخنی برای عرضه ندارند ، لااقل چشم باز کنیم و فکری بر این همه ریزش و دین گریزی فرزندان خود بکنیم !

بیاییم به قرآن برگردیم و مراقب باشیم اصول مسلم ایمانی و اخلاقی آن را فدای نگاه های فقهی که منابعی بجز قرآن دارند ، نکنیم و الا مصداقی بهتر از خود ما برای این سخن امام علی(ع) نخواهیم یافت که روزی می آید که در بین مدعیان قرآن ، مظلومتر و خوارتر از خود قرآن وجود نداشته باشد . (و انه سياتي عليکم من بعدي زمان .. فالکتاب يومئذ و اهله طريدان منفيان .... فلم يبق عندهم منه الا اسمه، و لا يعرفون الا خطه و زبره  - خطبه 147 )

 

محمد صالحی – 27/3/97

آیا فرقه های‌مختلف مذهبی از نظر خداوند به رسمیت شناخته شده اند ؟

https://t.me/beshnofekrkon/1003

آیا شیوه اجتهادی فقهای اسلام منطبق بر شیوه خداوند است ؟

https://t.me/beshnofekrkon/992

مهجوريت قرآن در حوزه هاي علميه – علامه طباطبايي

https://telegram.me/beshnofekrkon/336

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 26 خرداد 1397  ساعت 1:19 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net