خانم رابعه عدويه بنيانگذار عرفان عاشقانه
- ورود به دنياي زميني : سال 95 هـ . ق (713 م.) در بصره
چون بزرگ شد به بردگي فروخته شد ولي بعداً آزاد گرديد . مدتها در بيابانها مي زيست تا اينكه در بصره اقامت گزيد .
ابتدا به موسيقي علاقمند بود ولي پس از مدتي از آن روي گردان شد و به عبادت و تضرع روي آورد .
مدتي به بيماري مبتلا بود و سپس سلامتي خود را باز يافت .
و در طريقت به دنبال كشف حقيقت رفت تا به مراحل بالايي در عرفان دست يافت.
- سبك عرفاني رابعه :
رابعه در سلوك عرفانی و تعالیم خود ، روش تازه ای در پیش گرفت و زیبایی و عشق و محبت را در آن وارد و بر آن تأكید داشت .
در یك شب بهاری ، خادمه اش او را بیرون خواند و گفت " بیرون بیا تا آثار خدا را ببینی " .
وی در جواب گفت كه « تو ، به درون آی تا خدای بینی . »
رابعه برای نیل به دیدار خدا ، دایم در طوفانی از اشك و اندوه عاشقانه به سر می برد .
سخنانش در بیان سوز محبت ، تأثیری بی مانند داشت . ظهور رابعه و تعالیمش نقطه عطف تصوف بود كه تدریجاً از زٌهد خشك مبتنی بر خوف و مشیت ، به معرفت درد آلود مبتنی بر عشق و محبت گرایید .
در سخنانی كه از او به یادگار مانده به اهمیت محبت و عشق اشاراتی دارد .
نقل است كه می گفت:
« می روم آتش در بهشت زنم و آب در دوزخ ریزم تا این هر دو حجاب رهروان ، از میانه برخیزد و قصد معین شود و بندگان خدا ، خدا را بی غرض و نه به امید بهشت و یا خوف از دوزخ خدمت كنند . »
و به درگاه الهی می خواند :
« بار خدایا اگر مرا فردای قیامت به دوزخ فرستی ، سریّ آشكار كنم كه دوزخ از من به هــــــزار راه بگریزد . »
« بار خدایا اگر مرا فردا در دوزخ كنی ، من فریاد بر آورم كه وی را دوست داشتم ، با دوست این كنند ؟! »
- سخنانی از رابعه عدویه :
رابعه گفت : یا بنی آدم!
از دیده به حق منزلی نیست .
و از زبانها ، بدو ، راه نیست .
و سمع ، شاهراه زحمت گویندگان است .
و دست و پای ، سکان حیرتاند .
و کار با دل افتاده است .
بکوشید تا دلی بیدار به دست آرید ، که چون دل بیدار شد ، او را به یار حاجت نیست .
یعنی : دل بیدار آن است که در حق گمشده است و هرکه گم شد با یار چه کند؟ الفناء فی الله اینجا بود .
گفتند : بنده کی راضی شود؟ گفت : آنگاه که از محنت شاکر شود ، چنانکه از نعمت.
گفتند : حضرت عزّت را دوست داری؟ گفت: دارم .
گفتند : شیطان را دشمن داری؟ گفت: از دوستی رحمن ، با عداوت شیطان نمیپردازم.
گفت: ثمره معرفت، روی به خدای - عزّ و جل - آوردن است.
سفیان از رابعه پرسید : بهترین چیزی که بنده به آن ، به خدای تعالی ، تقرّب جوید کدام است؟
گفت: آنکه بداند که بنده از دنیا و آخرت ، غیر وی را دوست نمیدارد.
گوید : اگر همه دنیا از آنِ مردی بود، آن مرد به آن غنی نبود .
گفتند چگونه است؟
گفت : زیرا دنیا فنا پذیرد.
- كوچ از دنياي زميني :
در سال 135 هـ . ق وفات كرد و در بیت المقدس مدفون و مزار وی زیارتگاه اهل سیر و سلوك و عرفان گشت .
- منابع :
تذکرة الالیا، عطار نیشابوری
نفحات الانس، جامی
ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمد صالحی – 12 / 10 /94