شريعت فقهي و كالايي به نام زن
جامعه امروز ما با معضل بسیار بررگی به نام طلاق عاطفی مواجه شده است .
چرا ؟
یک دلیل مهم :
پس از انقلاب ، زن از جایگاه حداقلی حضور در خانه با وظایف همسری و مادری ، به جایگاه حداکثری جدیدی در جامعه منتقل شد ، ولی برای تطابق واقعی زن و مرد در این تغییر جایگاه زن ، هیچ ساز و کاری طراحی نشد .
بجز آن که همان قوانین سنتی 1400 سال پیش را با عاریتی جدید از غرب ، شمشیری کردند برای نگه داری این جایگاه جدید .
و روز به روز این مرد بود که باید عقب تر برود تا کمبود زن در زندگی را جبران کند و این شد وظیفه .
.............................
دیگر ، زن ، وظایف همسری و مادری را نوکری تلقی می کند و دایم مطالبه مزد آن را ، چرا که از بیرون یاد گرفته وقتی کار میکند مزد بهش میدهند .
........................
و از طرف دیگر با توانایی مالی اش و چون وظیفه مشارکت هزینه ای در زندگی ندارد ، منزل جدا و امکانات جدا و مسافرت های جدا ، تهیه می کند و البته از مرد هم دایم مطالبه بدهی هایش .
زن ، علیرغم گذر از دوران پیامبر ، و مجاز بودن خروج از خانه و امکان کار ، هنوز خود را نفقه خور مرد میداند و مطالبه حقوق در منزل و از طرف ديگر قانون بی اصل و نسب عاریتي از غرب ، علیرغم آنکه حقوق زن را از خود او میداند ، نصف اموال مرد را متعلق به زن می داند .
آیا دیگر جایی برای حب و محبوب و یگانگی و نورچشم و دلچسبی میماند ؟
مگر آنکه لااقل زن از نفقه خور بودن به شریک مرد در زندگی تغییر جایگاه دهد و ..... و بجای رقابت بر سر تصاحب جایگاه مرد ، به عنوان یک شریک در همه امور مدیریت و هزینه و درآمد و .... به جایگاه خود نگاه کند .
جایگاه زن در شریعت فقهی و دین اخلاقی
- شریعت فقهی = زن کالایی بیش نیست !!!!
- وقتی زن در قبال مهریه ، به عقد مرد در می آید ، آیا غیر از یک کالای مادی است که خود را در معرض فروش می گذارد ؟
- وقتی در زندگی ، نفقه می خواهد ، آیا غیر از اینست که من یک محتاجم که باید کسی حمایت مالیم را بکند ؟
- وقتی قانون ، درآمدش را مختص بخودش میداند ؛ بدون مشارکت در هزینه های زندگی ، آیا مفهومی غیر از دنیاطلب پول دوست که فقط بفکر جمع کردن مال و ثروت برای روزهای جدایی است دارد ؟
- وقتی همواره برای هر کار در خانه ، میتواند مطالبه مزد بکنه ، آیا غیر از یک مزد بگیر ، تداعی می شود ؟
- وقتی قرار است نیمی از درآمد مرد مال او باشد ، آیا غیر از کسی است که برای تصاحب مال مرد لحظه شماری میکند ؟ ( قانون عاريتي از غرب )
و همه اينها یعنی :
مرد ، زنی را میخرد که :
- خرج او را بدهد .
- مزد کارهای اورا بدهد .
- ماشین و لباس و مسکن و ... برایش تهیه کند .
- از درآمدش حرفی نرند .
- نیمی از دارایی اش را هم بدهد .
که چه بدست آورد ؟
وقتی پول تنها واسطه این زندگیست ، دیگر زندگی چه مفهومی دارد ؟
فداکاری چیست ؟
انتظار برای با او بودن کجاست ؟
زنی آمده تا بر شانه های مرد بایستد و به خواسته های مادی خود برسد .
آیا چنین مردی به كدام دليل است که ازدواج می کند ؟
که چه بدست آورد ؟
1- زن در بیرون خانه حق کار پیدا کرده و حقوق دارد .
2- طبق احکام 1400 سال پیش که دخلی به موقعیت امروزی ندارند ، حقوق زن مال خودش است .
3- زن هنوز از مرد نفقه می خواهد ( علیرغم مجاز شدن خروجش از خانه و فدا شدن حق سنتی مرد!!!)
4- برای کار در خانه مزد می خواهد .
5- ماشین و خانه و لباس و ... از مرد میخواهد .
6- مدعی است که در همه کارها تصمیم با اوست .
7- مرد فقط یک کارگر و حمال است که باید شب و روز کار کند تا انتظارات زن را برآورده کند .
8- مرد حق هیچ اظهار نظری ندارد ، حتی در مخارج خانه .
9- چون زن همه کاره است ، پس مرد حتی حقوق سنتی خود را نیز باید با هزینه های جدید مطالبه کند .
9- حقوق شرعی مرد ، وسیله ای شده برای فشار و کنترل مرد .
10- طبق قوانین وارداتی ، نصف دارایی مرد مال زن است ، پس زن ، مرد را به جایی میرساند که وارد فاز طلاق شود و آنها را دریافت نماید .
11- ...
وقتی این همه قدرت مالی به زن داده می شود و زن آن همه اختیار و حق برای خود قایل می شود ، دیگر برای مرد چه میماند ؟
وقتی زن همه چیر را در پول و ثروت و ... می بیند ،
آیا جایی برای عشق و محبت او میماند ؟
زن چیزی به نام جایگاه همسری به رسمیت نمیشناسد .
حتی بچه ها هم ابزار او هستند برای فشار بر مرد .
نمیخواهم از مرد دفاع کنم .
ولی این معضل زندگی زناشویی ماست .
زن ، مرد را نردبان ترقی خود در مادیات کرده است .
- دین اخلاقی = زن شریک مرد
1- زن و مرد ارزش ذاتی یکسان دارند .
انا خلقناکم من ذکر و انثی – قرآن كريم ، حجرات ، آيه 13
2- زن و مرد ، وسیله همپوشانی یکدیگرند . ( بنابر این دارای شان خانوادگي ، احتماعی و حرمت یکسانی هستند . )
هن لباس لکم و انتم لباس لهن - قرآن كريم ، بقره ، آيه 187
3- زن و مرد در حقوق اجتماعی ، مانند دیه ، ارث ، قضاوت ، حق طلاق و .... مساویند .
انا کرمنا بنی آدم – قرآن كريم ، اسرا ، آيه 70
راه حل :
- احکام زناشویی و حقوقی اجتماعی موجود که ناشی از شریعت فقهی است ، موارد فوق را ، بر نمیتابد و حتی به رسمیت نمیشناسد .
ارث و دیه زن = نصف مرد ، ! زن حق قضاوت ندارد! ، حق طلاق با مرد است ! و ...
- برای خارج شدن از معضل فوق و ورود به بحث تساوی حقوق زن و مرد ، باید ، از شریعت فقهی به دین اخلاقی ، گذر کرد .
- در این حوزه اخلاق و مبحث تساوی زن و مرد ، باید به همه نتایجش پایبند بود :
- تغییر جایگاه زن از کالای قابل معامله ، به شریک و همراه مرد
- گذر از ابزارهای کالایی و معامله ای ، مانند قباله ، مزد کار در خانه ، نفقه و ...
- ورود به حوزه شراکت و پایبندی به اصول آن مانند :
مشارکت در هزینه ها ، مشارکت در تصمیمات ، مشارکت در وظایف ، مشارکت در مدیریت ( نه همراهی صرف ) ، مشارکت در غم و شادی یکدیگر ، مشارکت در سود و زیان ، مشارکت در سرمایه گذاریها و درآمدها و ......
و تبعا :
- زن ومرد بعنوان دو شریک در شکل دهی زندگی مشارکت مي کنند ، دیگر کسی همه کاره نیست .
- غم و شادی ، سود و زیان ، لذت و ناراحتی ، عناوین مشترک زندگیست .
- بنابر این ، نفقه و قباله و ... دیگر عناوین به تاریخ پیوسته خواهند شد .
- هر چه دارند ، وسط میگذارند تا شراکت خود را متعالی تر کنند .
- نبود هر کدام ، دیگری را آزار می دهد .
- رضایت دیگری ، رونق مشارکتشان خواهد بود .
- تصمیمات و منافع فردی ، بی معنا خواهد شد .
نتیجه :
آن وقت است که صحبت از :
عشق و محبت و وفاداری ، معنا پیدا می کند .
دیگر کسی خریدار نبوده که حق فسخ و طلاق هم داشته باشد .
دیگر کسی کارفرما نیست که مزد بدهد یا ندهد .
هر چه هست :
همسانی و همراهی و عشق است و بس .
و اینست معنای :
هن لباس لکم و انتم لباس لهن . قرآن كريم ، بقره ، آيه 187
که اگر قرار است کسی لباس دیگری باشد و بر عکس ،
این لباس است که خود را وفق میدهد ، نه سوهان روح او .
و نتیجه نهایی این نوع زندگی :
آرامش است و لذت و تعالی
خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها و جعل بينکم مودة و رحمة . قرآن كريم ، روم ، 21
15/10/93
محمد صالحی /