اي عاشق دلخسته و زار :

شك نكن  ؛

كه راه پر از خار است ،

و زهري كشنده در زخم آنها !

 

گر مرد رهي ميان خون بايد رفت     وز پاي فتاده سرنگون بايد رفت

 

او هست و خدا هست و تو هستي ،

اما  وقتي كه خدا هست  ،

ديگر چه حاجت به ما و من ؟

 

بگذار كه تا خدا رهزنت باشد ،

كه ديگر ترا غم چيزي نخواهد بود .

 

هر چه داري بردار و راه بيفت ،

مانده ها ديگر مال تو نيست .

چه معشوقه باشد ،

چه حتي خانه دل .

كه اوست ميزبان و،

خودش حجله برايت آراسته است .

 

محمد صالحي – 25/11/94  -  مصادف با ولنتاين



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 25 بهمن 1394  ساعت 7:29 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net