صالحي نجف آبادي در میدان باورهای قدیم و اندیشه های نو
الف ) نگاهی اجمالی به زندگی ایشان
* تولد : 1302 شمسي – نجف آباد
* شاگرد اساتيدي چون : آيه الله بروجردي – آيه الله سيد محمد داماد – آيه الله حاج آقا رحيم ارباب – امام خميني و علامه طباطبايي
* مجتهد متفكر و منتقد
* داراي كتب فراوان فقهي – تاريخي – تفسيري و پژوهشي نوين
* مبارز و تبعیدی سياسي همرزم امام و آيه الله منتظري
* مظلوم و حتی متهم به کفر گویی در بین بزرگان هم کیش خود
* وفات : ارديبهشت 1385 شمسي - تهران
ب ) ایشان فقيه نوانديشی بودند كه می توان به بعض ويژگي هاي ايشان چنين اشاره كرد :
-
نگاه تفسیری ، تحلیلی و اجتهادی ایشان به معارف دینی و شریعت ، نگاه عقلانی بوده ، تا برداشتهای سنتی نقلی و خبری با پیش فرضهای تعصبی و غیرقابل دفاع
- اصل در منابع اخذ احكام و معارف دینی را قرآن مي دانست كه بايستي با توجه به عقل سليم ( مشرف به علوم مربوطه ) تفسير گردد .
- از آنجا که معتقد بود ماهیت اصلی دین ، معارف و اخلاقیات بوده و احکام فقهی ، فرع آن می باشد و دلیل اصلی انحرافات تاریخی در دین ، انحراف و تحریف معارف دینی توسط غالیان ( عمدتا افراطیونی که ائمه را در جایگاه خداوند نشاندند ) و یا مفوضه ( که تحقق افعال و صفات خداوند را بوسیله ائمه میدانستند ) بوده است ، بیشتر عمر خود را خطر کرد و با تمام انرژی ، به جنگ اعتقادات و معارفی رفت که منشا آنها ، احادیث جعلی فوق الذکر بود .
- بر اساس سخن امام صادق (ع) که فرمود : " هر روایتی که موافق کتاب خدا باشد چه از فرد نیکوکار و چه از مرد بد کار به تو برسد ، آنرا بپذیر ؛ ولی چنانچه روایتی مخالف کتاب خدا بود از فرد نیکوکار یا بدکاری به تو رسید ، آنرا نپذیر - فرائد الاصول ( رسائل) ص 62 " ، احاديث را با قرآن و فهم عقلی مي سنجيد و اگر مغاير مي يافت ؛ كنار مي گذاشت .
- بر اساس سخن پیامبر اکرم (ص) که فرمود : " اي مردم! دروغ بستن بر من خيلي زياد شده است، هركه بر من دروغ ببندد بايد در آتش مأوي بگيرد – نهج البلاغه ، خطبه 210 دشتی " معتقد بود که حديثسازي در امت اسلامي ، تاريخ طولاني و غمانگيزي دارد كه از همان طلوع فجر اسلام شروع گردید ه و امروز آفت دین شده است .
- احاديث را به صرف اينكه راوي آن معتبر است معتبر نمي دانست ؛ چه بسا كه غاليان ( صاحبان تفكر افراطي و غلوآميز در مورذ ائمه (ع)) ، آنها را در بين احاديث مستند به اصحاب خاص ائمه (ع) در کتابهای کپی شده آنها ، وارد كرده و سپس نسل به نسل به ما رسيده است .
- بشدت معتقد بود كه بسياري از آرائ علما و مورخين ( چه شيعي و چه سني ) ناشي از غلو در محبت آنها به امامان و بزرگانشان بوده كه بايستي در برخورد با آن آرا و يا احاديث به اين امر دقت دو چندان شود .
- نگاه ایشان به معصومین (ع) ( از منظر علم و قدرت و کمالات ) ، اسطوره ای ، فرابشری و غیرقابل دسترس نبود ، بلکه انسانهایی می دانست که در جاده کمال الی الله به جایگاهی ملکوتی و در مسیر عبودیت حق ، به قرب الهی رسیده اند و همین است که می توانند اسوه و الگوی بشری واقع شوند .
- به علما و فقهاي پيشين ؛ بعنوان انديشمنداني صاحب نظر نگاه مي كرد نه به عنوان مراد و منقاد .
- در ارائه نظر ؛ به تمام منابع سني و شيعي و آراي تاريخي مورخان و محدثان و فقها و حتي فقه اهل سنت ، سركشي و توجه عميق داشت .
- در ارائه نظر فقهي ؛ به منطقي بودن و سهولت آن برای افراد و همچنين اعتبار و عزت و كرامت اسلام و قرآن توجه خاص داشت .
-
يكی از نكات برجستهی اخلاقی ایشان ، استفادهی فراوان از عبارت « نمیدانم » در پاسخ پرسشهای افراد بود .
حتی اگر ، بسياری از مطالب مربوط به سئوالی را میدانست ولی چون تحقيقات علمی او به نتيجهی نهايی نرسيده بود ، از اظهار نظر در خصوص آن ، خود داری میكرد .
- پس از رسيدن به يك نظر قطعي ؛ در ارائه آن ، ملاحظه نظرهاي مخالف متقدمين و معاصرين را نمي كرد .
- در بررسي تاريخ و زندگي نامه بزرگان از پيامبران و امامان به تمام آراي مورخان از فرق و اديان مربوطه و هم چنين سلسله وقايعي كه منطقا مي توانسته رخ داده باشد بدون دخالت دادن حب و بغض هاي قومي و تاريخي ؛ توجه دقيق مي كرد .
-
سر لوحه تمام بحث ها ؛ نقدها و تحقيقات ايشان جمله معروف " حيات العلم بالنقد و الرد " بود . بگونه ايكه معتقد بود هر كس هر نظري در مورد مسائل فقهي ؛ اعتقادي ؛ سياسي و فرهنگي دارد ؛ بايد اظهار كند تا بدين وسيله يك نظر پا برجا بماند . در حقيقت انسان بايد چيزي بنويسد كه در جامعه موج ايجاد كند تا بدين صورت جامعه به پويايي و جنبش بيفتد .
ادامه دارد :
صالحي نجف آبادي در میدان باورهای قدیم و اندیشه های نو - 2
محمد صالحي - 1387