ج ) ذيلا قطره اي از درياي عميق تفقه و تحقيق و آراي ايشان آورده شده است :
- دين بر اساس آیات ( ان الذين آمنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من آمن باللَّه و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم و لاهم يحزنون؛ - بقره، آيه 62 و مائده، آيه 69 ) يكي است ، كه داراي سه اصل نظري و عملي " اعتقاد به خدا " – " اعتقاد به معاد " و " عمل صالح " مي باشد كه همه پيامبران داعيه آن بوده اند و اگر كسي ( چه مسلمان ،چه مسيحي ، چه كليمي ، چه صائبي و چه ... ) واجد اصول و شرايط فوق باشد در آخرت رستگار است .
( ص 182 كتاب مجموعه مقالات )
- براي پاك كردن يك چيز نجس ؛ امحائ عين نجاست كافيست ؛ در ضمن آب كر و قليل يك حكم دارند .
( ص 128 و 150 كتاب پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي )
- كفار به صرف كافر بودن ؛ نجس نيستند .
( ص 198 به بعد كتاب پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي )
- قرآن در شب قدر ؛ نمي توانسته به يكباره نازل شده باشد و اعتقاد علامه طباطبایی و دیگران ، به دو نزول دفعي و تدريجي صحيح نيست . بلکه در طول 23 سال و متناسب با شرایط و اقتضائات آن ، نازل شده است .
( ص 322 – 333 – 338 و 345 كتاب حديث هاي خيالي در مجمع البيان )
- در سوره يوسف (ع) ، آیه 24 ، عبارت " لقد همت به و هم بها .. " ؛ بدين منظور نبوده كه ، زليخا براي يوسف اظهار تمايل كرده و يوسف نيز تمايل پيدا كردند ؛ بلكه منظور اين است كه وقتي زليخا ( در قسمت قبل آيه ) اعلام آمادگي كرد و يوسف نپذيرفت؛چنان خشمگين شد كه به يوسف حمله كرد و اگر خداوند او را حفظ نمي كرد او نيز به زليخا حمله مي نمود .
( ص 66 كتاب جما ل انسا نيت يا تفسير سوره يوسف (ع) )
- به حکم اصاله الجواز ، که در همه کارها جاریست ، چون هیچ دلیل قابل قبولی بر ممنوعیت قضاوت بانوان وجود ندارد ، باید گفت : بانوانی که شرایط قضا را بیش از مردان یا مساوی با آنان دارند می توانند متصدی منصب قضا شوند و حکمی که صادر می کنند مشروع و لازم الاجرا خواهد بود .
( كتاب قضاوت زن در فقه اسلامي – ص 47 )
- امام علي (ع) در محراب بشهادت نرسيده ؛ بلكه در ورودي مسجد ، هنگام حضور براي نماز صبح ( نه وقت سحر ) ضربت مي خورند و چون حمله غافلگیرانه بود ، امام فرصتی برای گفتگو با ابن ملجم پیدا نکرد .چه برسد او را بیدار کرده باشد و گفته باشد برخیز می دانم زیر جامه خود چه چیز پنهان کرده ای ؟
( ص177 تا 123 كتاب مجموعه مقالات )
- حضرت امیر (ع) در ابتدای حکومت خود ، روش مدارا را با معاویه پیش گرفته و سعی در جذب او داشتند . ولی از آنجا که معاویه آدم قدرتمندی شده بود و تجاوزات خود را (به مردم و مناطق دیگر تحت حکومت امام) افزایش داد ، وارد جنگ با او شد .
( ص 116 کتاب زندگی من و شهید جاوید )
- جريان خرافه گويي و غلو پردازي به نام دين و مذهب در مراسم مذهبي ؛ توسط بسياري از مداحان و يا تفاسير افراطي بعض از علما با استفاده از روايات مسئله دار و نا صحيح ؛ ناشي از افراط در دلباختگي ( غلو ) به ائمه بوده كه اين گروه در تخريب شخصيت و اعتبارائمه كمتر از دشمنان آنها بي اثر نبوده كه بيشتر هم اثر گذار بوده و هستند . ( و همچنين غاليان سني در ارائه تفاسير و تبليغ افراطي از مذاهب و امامان خود ) .
( كتاب غلو – درآمدي بر افكار و عقايد غاليان در دين )
- در کتاب تفسیر مجمع البیان ( تفسیر معروف طبرسی ) مواردی وجود دارد که ابوجعفر طبری با ابو جعفر امام محمد باقر (ع) اشتباه شده و قول ابو جعفر محمد بن جریر طبری مفسر معروف اهل سنت متوفای 310 ( ه ق ) به عنوان قول ابوجعفر باقر (ع) معرفی شده و به نام حدیث امام محمد باقر تلقی گشته و تصور کرده اند روایتی از امام معصوم است .
(مقدمه کتاب حديث هاي خيالي در مجمع البيان )
- خطاب پيامبر(ص) در آيه مودت (لا اسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربى – شوری ، 23 ) ؛ نيكي و محبت دیگران به ذوي القربي ( اهل بیت ) نبوده ؛ بلكه خطاب به خويشان خود در قريش ( در مكه ) بوده است ؛ كه " حرمت خويشاوندي را رعايت كرده و بگذارند ايشان رسالتش را انجام دهد " .
( ص 166 كتاب قضاوت زن در اسلام )
- معنای آیه تطهیر (.... انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا – احزاب ، 33 ) ، با توجه به اوامر و نواهی ابتدای آیه ، چنین است : " جز این نیست که خدا [با این اوامر و نواهی] میخواهد ( اراده دارد ) که پلیدی را از شما [ای] اهل این خانه ( شامل همسران پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند." و اراده در آیه ،« ارادة تکوینی » نیست ، که خدا تکویناً ( و تخلفناپذیر ) اراده فرموده باشد « أهل البیت » را تطهیر نماید . بلکه " اراده تشریعی " می باشد ، با این تعبیر که : " جز این نیست که خدا اراده دارد که شما را پاک سازد " . یعنی تحقق پاکی منظور خدا ، از طریق عمل به اوامر و اجتناب از نواهی خواهد بود . در حقیقت این آیه ( و آیه 6 سوره مائده ) در مقام تعلیل حکمت تشریع قوانین ، نازل شده و در آنها سخن از علت غایی تشریع احکام است ، نه مقامات افراد و خصوصیات تکوینی آنها ، و نمیتواند دلیل عصمت و طهارت تکوینی کسی باشد .
( بحث تاملی در آیه تطهیر ص 9 تا 15)
- اینکه پیامبر در روز مباهله ، خانواده نزدیک خود را به همراه خود می برد نشانة اوج اطمینان و رسوخ ایمان و عمق اعتقاد و نهایت صداقت ایشان است که در شرایط خطرناک ، به جای آنکه پیروان خویش را پیش اندازد و سپر بلای خود قرار دهد ، عزیزترین کسان خود را به میدان میآورد و از فدا کردن خود و محبوبترین کسان خویش در راه دعوت اسلامی دریغ ندارد . ( همانند ماجرای فرستادن علی (ع) به مقابله عمروبن عبدود در جنگ احزاب و یا حمزه و علی در شروع جنگ بدر ) .
( بحث تاملی در آیه تطهیر ص 60 تا 65)
- حدیث کسایی که در مفاتیح و تاریخ روایی ما وجود دارد ، دارای دو نقل " اصل و صحیح " و دیگری " جعلی و بی اعتبار " می باشد .
اصلی و صحیح ، آنست که متنی کوتاه داشته و خالی از عبارات غلوآمیز می باشد .
جعلی و بی اعتبار ، آنست که در انتهای مفاتیح الجنان آورده شده و معمولا در مجالس خوانده می شود ، که از نظر روایی توسط یک فرد شیعی افراطی غالی مسلک و کم مایه جعل شده تا به خیال خود مقام اصحاب کسا را بالا ببرد .
جالب اینجاست که مرحوم محدث قمی نیز در کتاب منتهی المال ( در هنگام نقل داستان جابر انصاری ) آنرا بی اعتبار می داند . و این در حالیست که برخلاف نظر ایشان ، آنرا در انتهای کتاب مفاتیح ، در چاپ های پس از او اضافه کرده اند .
( ص 94 و 95 كتاب حديث هاي خيالي در مجمع البيان )
- حديث ، " خداوند سرنوشت ائمه را در لوحي به پيامبر عرضه كرده كه بايد همان كنند ! و برای امام حسین (ع) دستور خروج و كشتن و كشته شدن بود و نوشته بود كه مردمى را براى شهادت با خود ببر كه جز به همراه تو شهادتى براى آنها نيست " توسط مفضل بن صالح ابوجمیله که یک غالی دروغگوست جعل شده تا اثبات کند که امام حسین(ع) از روی علم ، برای کشته شدن حرکت کرده و عمدا خود را بدستور خداوند به کشتن داده است .
(از مقدمه كتاب غلو – درآمدي بر افكار و عقايد غاليان در دين )
- بايد تلاش همه جانبه و پيگيري براي تحرك بخشيدن به فقه شروع شود و فقه را بايد بگونه اي بازسازي كرد كه از حالت عدم توانايي اداره جامعه بيرون آيد . لذا قبل از هر كار بايد ابواب مختلف فقه ، تخصصي شود . از طرف دیگر اجتهاد در مسائل فقهي نبايد بگونه اي انجام شود كه نتيجه اش با اصول علمي قطعيت يافته ، در تضاد باشد و نبايد به صورتي ارائه شود كه دانشمندان حقيقت جو را از هر فرقه و ديني نسبت به فقه اسلام و نهايتا اصل اسلام بي رغبت كند .
( كتاب پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي - فصل چهارم )
- پس از تخصصي شدن قسمتهاي مختلف فقه ، فقها بايد بحثهاي اجتهادي و تخصصي خود را بر مبناي مقايسه و تطبيق ، پايه گذاري نمايند (مقايسه با رشته تخصصي مشابهي كه در جهان وجود دارد) مانند علوم قضايي ، حقوق ، اقتصاد و ....
( كتاب پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي - فصل چهارم )
- اگر سني یا شيعه ، مطابق مذهب خود و بر اسا س فتواي مجتهد خود عمل كند مجزي بوده و عتاب نخواهد شد .
( ص 167 كتاب مجموعه مقالات )
- در رابطه با حکم مرتد ، از فقهایی که فتوا به قتل مرتد می دهند می پرسیم که :
آیا مقصودشان از ارتداد ، تغییر عقیده است یا چیز دیگر ؟
اگر مقصود تغییر عقیده است می گوئیم : تغییر عقیده یک امر اختیاری نیست ، زیرا مقدمات آن که فراهم شد بطور قهری و بی اختیار ،عقیده تغییر می کند و این در اختیار انسان نیست و چیزی که در اختیار انسان نیست تکلیف به آن تعلق نمی گیرد .
فرض که مسلمانی نوشته ای تاثیر گذار در باره انکار یکی از عقاید اسلامی بخواند و چون قدرت علمی بالایی ندارد پاسخی نمیابد و در نتیجه عقیده اش تغییر می کند و نمی تواند جلو آنرا بگیرد ، آیا می توان او را در مقابل این تغییر عقیده مستحق مجازات دانست آنهم اعدام ؟ در حالیکه در قرآن آمده است : لایکلف الله نفسا الا وسعها .
با توجه به این توضیح ، مجازات چنین شخصی برخلاف عدالت و تکلیف مالایطاق و مخالف آیه مزبور است .
( ص 113و 114 كتاب حديث هاي خيالي در مجمع البيان )
- امامت امام معصوم سه بعد دارد : بعد مرجعیت دینی و بیان احکام و حقایق اسلام و افاضه علومی که از رسول خدا فرا گرفته است . بعد انسان کامل بودن امام که مظهر اسما و صفات خداست . بعد رهبری سیاسی و زمامداری .
بعد اول و دوم ، هرگز از امام سلب نمی شود ، یعنی قابل سلب کردن نیست ولی امکان سلب کردن بعد سوم وجود دارد ، همانطور که از امام علی (ع) ، پس از رحلت حضرت رسول (ص) سلب شد و ولایت را به ایشان ندادند .
( ص 65 تا 67 کتاب ولایت فقیه حکومت صالحان )
- بسیاری از فقها ،جهاد را ابتدایی و برای دعوت به اسلام دانسته و آیه " لا اکراه فی الدین - بقره ، 256 " را توجیه کرده و می گویند آین آیه با آیات جهاد " نسخ " و بی اثر شده ، در حالیکه به اعتقاد ما ، جهاد ، برای تحمیل عقیده نیست . چون این حکم عقل و فطرت است ، که هیچ کس ، عقیده و دینی را با اکراه و زور قبول نمی کند . ...
بلکه جهاد ، برای رفع ظلم است اصالتا ؛ ولی گاهی هم برای دفع آن است . دفع ظلم ربطی به عقیده مردم ندارد ، ظالم هر کسی می خواهد باشد ، مسلمان یا کافر ، فرقی ندارد .
( ص 99 تا 101 کتاب زندگی من و شهید جاوید )
- بعضی کلمه " فتنه " در آیه 193 ، بقره " و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه– با نیروهای مهاجم پیکار کنید تا وقتی که فتنه ای که دشمن بر سر شما ریخته ، از بین برود " را به معنی " شرک " گرفته اند . و این در حالیست که بر اساس آیه 190 ، بقره " فان قاتلوکم فاقتلوهم – پس اگر با شما به جنگ برخاستند ، شما هم بدفاع بجنگید " ،فتنه ، همان " شر دشمن مهاجم " است و اصل در مقابل دشمن مهاجم ، صلح است نه جنگ و بنابراین " جنگ "، حالتی اضطراری است و پس از تهاجم دشمن ضرورت پیدا می کند و بعد از درهم شکستن دشمن دیگر ضرورت ندارد .
( ص 16 و 17 کتاب جهاد در اسلام )
- امام حسين به دعوت و خواست اکثریت مردم کوفه ، براي تشكيل حكومت اسلامي و اصلاح جامعه قيام كرد ؛ نه براي شهادت خود و يا به اسارت رفتن خانواده ؛ ولي وقتي در كربلا در محاصره قرار گرفت ؛ نبرد تا آخرين قطره خون را به ذلت تسليم در برابر خواسته هاي يزيد ترجيح داد و شهادت را پذيرفت .
( كتاب شهيد جاويد يا قيام امام حسين (ع))
- امام علي ( ع ) در دوره 25 سال بعد از رحلت پيامبر ( ص ) كه ابوبكر و عمر و عثمان در مصدر حكومت بودند ، جزو اپوزيسيون بوده و مي خواهد راهنمايي كند و جلو اشتباهات را بگيرد . به حكومت معترض است ولي نه اعتراض خصمانه ، بلكه اعتراض خيرخواهانه و مصلحانه ، براي اينكه به حركت تكاملي جامعه كمك كند .
( كتاب قضاوت زن در فقه اسلامي – مقاله اپوزيسيون در صدر اسلام )
- اینکه فقها ، جهاد را مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید می دانند ، بنابر این در زمان غیبت تعطیل است ، صحیح نیست ، بلکه منظور روایات ، عدالت رهبری جنگ است چه درباره نیروهای خودی و چه در برابر دشمن ، نه عصمت رهبر جنگ ، بنابراین جهاد از منظر دفاعی ، در برابر ظالم و مهاجم ، در هر زمان ، وظیفه است ، آنهم با رعایت عدالت .
( ص 64 تا 67 کتاب جهاد در اسلام )
- امام معصوم و حتي شخص پيامبر بر اساس آیات قرآن از جمله آیه " قل لا املک لنفسي نفعا و لا ضرا الا ما شاء الله و لو کنت اعلم الغيب لاستکثرت من الخير و ما مسني السوء ان انا الا نذير و بشير لقوم يؤمنون – اعراف ، 188 " ، هرگز از همه غيب آگاه نبوده ، بلكه علم امام اندازه معيني دارد كه بيش از آن نمي داند ؛ آنهم به لطف و اجازه خدا .
( ص 244 و 284 كتاب قضاوت زن در اسلام )
ادامه دارد :
صالحي نجف آبادي در میدان باورهای قدیم و اندیشه های نو - 1
صالحي نجف آبادي در میدان باورهای قدیم و اندیشه های نو - 3
محمد صالحي - 1387