دوست داشتن ، تنها نياز ذاتي انسان
ايكاش بشر مي فهميد ، تنها نياز حقيقي و ذاتي او دوست داشتن ديگران است .
و چون نميداند و يا نميتواند آن را بروز دهد به هر راه متفاوتي ميرود و به هر چيزعجيب و رفتار غريبي متوسل ميشود ، حتي خشونت با كساني كه دوستشان دارد ، تا عقده هاي بجا مانده از اين تلمبارگي عشق دروني خود را خالي كند .
همانگونه كه بچه اي كه عاشق مادرش است ، وقتي او را براحتي نيابد ، سينه اش را چنگ ميزند و گاز ميگيرد و همه فكر ميكنند چه بچه نمك نشناسي .!
بسياري از خشونتهاي بشر نيز بخاطر عدم بروز و ظهور عشق ذاتي اوست .
و اين خصلت ذاتي اوست كه خداوند ، زمينيان را براي تمرين آن قرار داده تا از خامي بدر آيد و از آن معشوقه هاي زميني عبور كرده و به كل هستي ، كه چيزي جز خدا نيست عشق بورزد و آنگاهست كه عشق ، مامن و موطن اصلي خود را يافته است .
بجاي آنكه به اشتباه ، دنبال دوست داشته شدن توسط ديگران باشيم ، به درون خود ، سفري سخت و طاقت فرسا را شروع كنيم ( مراقبه ) و بذر عشقي كه خداوند در وجودمان ، كاشته است را شكوفا كرده تا آنجا رشد دهيم كه تمام هستي زير تابش تشعشعات محبت گونه آن قرار گيرد .
در آن لحظه است كه ديگر جز زيبايي خيره كننده هستي را نخواهيم ديد و دوست داشتن آن ، تجلي هويت ما خواهد شد .
پس فقط دوست بدار ، كه عاشقي كردن ، چيزي جز دوست داشتن نيست .
محمد صالحي – 8/3/95
http://mahsan.rasekhoonblog.com