آیا امام علی (ع) قاتل خود را بیدار کرد ؟

مقدمه :

بشر در گذشته تاريخ خود ، براي نجات از ترس از موجودات و حوادث بيروني و يا توهمات و تصورات دروني خود ، خداياني در حد اعلاي تصور خود از موجودي قوي با همه ويژگيهاي افسانه اي و دست نايافتني ، ساخته و به آنان پناه برد .

و از آنجا كه خود را كوچكتر از آن مي دانست كه بتواند حتي با آن خدايان رازي را بگويد و يا خواسته اي را بيان كند ، واسطه هايي از جنس خود ولي در هيبت خدايان و با همه اوصاف آنها ، قرار داد و هر روز در رقابت با ديگران ، معجزات و كرامات بيشتري را به آنها نسبت داد .

اما با گذشت زمان و بالغتر شدن در علم و فهم و عقل ، ديگر آن خدايان و يا واسطه ها ، رنگ چشمگيري نداشتند .

به همين روست كه خداوند حكيم ، محمد (ص) را با معجزه اي از جنس علم و تعقل ، به رسالت برگزيد و قرآن را هدايت افكار غيرپريشان 1 و انسانهاي انديشمند و حقيقت طلب 2 خواند .

و اگر محمد (ص) را الگوي حسنه اي براي ره يافتن و ره پيمودن مي داند 3 ، بدان سبب است كه كسي از جنس بشر بوده ، با همان ويژگيها و توانائيهاي جسمي و روحي او 4 .

و چنين است براي ديگراني چون عظمتي به نام امام علي (ع) .

بايد توجه داشت كه جايگاه والاي ايشان در ذهن تاريخي مردمان مسلمان و غيرمسلمان ، نه به وقايع غيرواقعي و غير قابل تكرار در سرنوشت او و حتي ديگران است و نه به ويژگيهاي اغراقي كه در انديشه عقلاني انساني ، نامطلوب و غيرمنطقي است 5 .

بلكه به درجه تعالي در تكامل روحي 6 و اعتلاي اخلاقي در رفتار و گفتار 7 و ثبات در عدالتخواهي و مردمداري 8 بوده كه هر كس ديگري را نيز ميسر بوده و علي (ع) را الگو و شاخص اين مسير قرار داده است .

يكي از بيشمار نسبتهاي افراطي غلوآميزي كه به امام داده شده است ، كيفيت ضربت خوردن و رفتار ايشان قبل و بعد از آنست ، كه در اين مجال قصد پرداختن به آن را داريم . *

نسبتهاي غير واقعي و غير منطقي به امام علي (ع) :

  1. امام علی (ع) در شب 19 رمضان ، هنگام سحر به مسجد آمد ؟
  2. آیا در مسجد ، ابن ملجم را بیدار کرد و گفت : برخیز ، میدانم زیر جامه خود چه پنهان کرده ای ؟
  3. امام پس از ضربت خوردن ، از خاک محراب برداشت و بر زخم سر خود ریخت و فرمود : منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها

 نخرجکم تارة اخرى 1

قبل از بررسی موضوع از منابع تاریخی موثق ، ابتدا چند سوال و ابهام اساسی زیر باید مد نظر قرار گیرد :

  1. جایز است که امام مقدمات قتل خود را فراهم کند ؟
  2. با توجه به سرمشق بودن عمل امام ، آیا جایز است مردم ، وسایل کشتن خود را فراهم کنند ؟
  3. جایز نیست ، چرا می گویند : امام چنین اقدامی کرد ؟ و اگر جایز است ، چرا می گویند : اقدام به خودکشی حرام است ؟
  4. با آن اهمیتی که اسلام برای بهداشت قائل است ، جایز است که امام خاک را با همه میکربها یش بر زخم خود بریزد ؟

برای بررسی کامل این مطلب ، باید از قدیم ترین منبع تاریخی که در این باره نوشته شروع کنیم و به حال برسیم .

قدیم ترین منبع موجود ، کتاب " طبقات از محمد بن سعد " است که نویسنده آن در زمان حضرت رضا (ع) می زیسته است .

او می نویسد :

" عبدالرحمن بن ملجم و شبیب بن بجره برخاستند و شمشیرهای خود را گرفته آمدند و در مقابل درب ورودی که امام همیشه از آن می آمد نشستند .... آنگاه که علی (ع) از در خارج شد ندا در داد : ای مردم نماز ، نماز و این عادت وی بود که هر روز برای نماز صبح چنین می کرد .....

سپس ابن ملجم و شبیب جلو او درآمدند . یکی از حاضران گفت : من برق شمشیر را دیدم و شنیدم کسی می گوید : " ای علی حکم برای خداست نه برای تو " . سپس شمشیر دیگری را دیدم . در این لحظه هر دو نفر با شمشیر به علی (ع) حمله کردند . شمشیر ابن ملجم به جلو سر امام خورد و پیشانی او تا وسط سرش را شکافت و به مغز رسید ولی شمشیر شبیب به طاق ( سردرب ) خورد و شنیدم علی (ع) گفت : این مرد را بگیرید که فرار نکند " .2

در قرن دوم هجری جریان ضربت خوردن امام با این کیفیتی که نقل کردیم بین مورخین ، شایع بوده به طوری که 25 منبع موثق تاریخی دیگر نیز از همین منبع و با همین کیفیت نقل کرده اند . از جمله :

  • طبری در تاریخ کبیر جلد 4 ص 111 ( قرن سوم )
  • ابوحنیفه دینوری در کتاب آلخبار الطوال ص 197 ( قرن سوم )
  • مسعودی در مروج الذهب جلد 2 طبع بولاق ص 32 ( قرن چهارم )
  • ابن اثیر در کامل جلد 3 ص 312 ( قرن هفتم )
  • ابن خلدون در تاریخ خود جلد 2 ص 1133 ( قرن هشتم )
  • علامه مجلسی در بحار جلد 42 ص 206 و 230 ( قرن یازدهم )
  • حاج شیخ عباس قمی در تتمه المنتهی چاپ دوم ص 24

 

با توجه به آنچه در بالا ذکر شد ، مطالب زیر قابل ملاحظه است :

  1. ابن ملجم و رفیقش نزدیک درب ورودی کمین کرده بودند که امام را هنگام ورود به مسجد غافلگیر کرده و به قتل برسانند .
  2. هنگام ورود امام به مسجد ، به صورت غافلگیرانه مورد حمله ابن ملجم واقع شد و ضربت خورد .
  3. چون حمله غافلگیرانه بود ، امام فرصتی برای گفتگو با ابن ملجم پیدا نکرد .
  4. با توجه به مطلب مذکور ، امام به ابن ملجم نفرموده : برخیز می دانم زیر جامه خود چه چیز پنهان کرده ای ؟
  5. ابن ملجم از سمت روبرو به امام ضربت زده و از این جهت پیشانی ایشان هم آسیب دیده است . در حالیکه اگر آنچه می گویند : " ابن ملجم از پشت سر ، در بین سجدتین به سر امام ضربت زد " ، صحیح بود ، باید ضربت به پشت سر امام خورده باشد نه به پیش سر و پیشانی ایشان .
  6. امام در حال ایستاده ضربت خورده است . 3
  7. این حادثه پس از طلوع فجر وقتی که امام یرای نماز صبح آمد اتفاق افتاده است نه هنگام سحر .
  8. در هیچ یک از 25 کتاب مذکور ، ذکر نشده که امام از خاک محراب بر زخم خود ریخته باشد .

پس شایعات فوق از کجاست ؟

شایعه اول ( بیدار کردن ابن ملجم توسط امام (ع)) برای اولین بار در تاریخ ابن اعثم کوفی نوشته شده و این در حالیست که ابن اعثم تاریخ نویس مسامحه کاری است که مورد اعتماد علمای مذهب نبوده است .

شایعه دوم ( خاک ریختن بر زخم ) به اضافه شایعه اول در یک کتاب مجهول المولف و مجهول التاریخ که نویسنده آن ، مطالب تاریخی را با افسانه های خیالی بهم درآمیخته است نوشته شده و علامه مجلسی آنرا بصورت یک داستان طفیلی بدون آنکه به آن اعتماد کند در بحار جلد 42 طبع جدید ص 281 و 282 از آن کتاب مجهول الحال نقل کرده است و نویسنده ناسخ التواریخ این دو شایعه را از تاریخ ابن اعثم و بحار گرفته و با قدری اصلاح در ص 628 از کتاب ناسخ ( چاپ امیر کبیر ) درج کرده است و باید گفت که شهرت کامل این دو مطلب پس از تالیف ناسخ التواریخ بوده است .

*: کتاب مجموعه مقالات – ص 117 تا 123 – مرحوم آیه اله صالحی نجف آبادی

زیر نویسها :

  1. سوره بقره آيه 2 - کتاب قرآن که شک در آن راه ندارد؛ مايه هدايت تقواپيشگان است. - ذلک الکتاب لا ريب فيه هدى للمتقين
  2. سوره عنكبوت – آيه 69 - و آنها که در راه ( یافتن ) ما تلاش کنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدايتشان خواهيم کرد ؛ و خداوند با نيکوکاران است - و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين
  3.  سوره احزاب – آيه 21 - محققا كه رسول اكرم (ص) براي آن كس كه مقصد الهي را برگزيند الگو و شاخص نيكويي است .- لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة لمن کان يرجوا الله
  4. سوره كهف – آيه 110 - همانا من بشری مانند شمایم - انما انا بشر مثلکم
  5. نهج البلاغه - خطبه 127 - به گفته امام (ع) : به زودي دو گروه با توجه به ( نوع رابطه با ) من هلاک مي‏گردند : دوستي که ( در بیان ویژگیهای اخلاقی و معنوی و توانائیهای من ) افراط کند و ( نتیجتا ) به غير حق کشانده شود ، و دشمني که در کينه‏توزي با من زياده‏وري کرده ،به راه باطل درآيد ، بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه‏رو هستند . - وسيهلک في صنفان : محب مفرط يذهب به الحب الي غيرالحق، و مبغض مفرط يذهب به البغض الي غير الحق و خيرالناس في حالا النمط الاوسط.
  6. اصول کافى، ج 1، ص 197 - به گفته امام (ع) : من کسى نیستم که پروردگارِ ندیده را بپرستم.- ما کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّا لَمْ أَرَهُ
  7.  نامه امام به مالک اشتر – 53 - توصيه امام (ع) به مالك اشتر : بپرهيز که در بزرگي خود را همانند خداوند پنداري ، و در شکوه خداوندي همانند او داني ، زيرا خداوند هر سرکشي را خوار مي‏سازد، و هر خودپسندي را بي‏ارزش مي‏کند . - اياک و مساماة الله في عظمته، و التشبه به في جبروته، فان الله يذل کل جبار، و يهين کل مختال  .
  8. نامه امام به مالک اشتر – 53 - توصيه امام (ع) به مالك اشتر : مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شکاري باشي که خوردن آنان را غنيمت داني ، زيرا مردم دو دسته‏اند، دسته‏اي برادر ديني تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي‏باشند . - واشعر قلبک الرحمة للرعية، و المحبة لهم، و اللطف بهم، ولا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک في الدين، واما نظير لک في الخلق .
  9. سوره طه – آیه 55 : ما شما را از آن ( خاك )  آفريديم؛ و در آن بازمى‏گردانيم؛ و بار ديگر(قيامت) شما را از آن بيرون مى‏آوريم!
  10. کتاب طبقات – جلد 3 – چاچ بیروت - ص 36 و 37 - فقام عبد الرحمن بن ملجم و شبيب بن بجرة فأخذا أسيافهما، ثم جاءا حتى جلسا مقابل السدّة التي يخرج منها علي. قال الحسن بن علي: وأتيته سحراً، فجلست إليه فقال: إني بتّ الليلة أوقظ أهلي، فملكتني عيناي وأنا جالس، فسنح لي رسول الله صلّى الله عليه وسلّم فقلت: يا رسول الله، ما لقيت من أمت من الأود واللّدد! فقال لي: " ادع عليهم " ، فقلت: اللهم، أبدلني بهم خيراً لي منهم، وأبدلهم بي شراً لهم مني، ودخل ابن النّبّاح المؤذن على ذلك، فقال: الصلاة، فأخذت بيده فقام يمشي، ابن النّبّاح بين يديه، وأنا خلفه. فلما خرج من الباب نادى: أيها الناس، الصلاة، الصلاة، كذلك كان يصنع في كل يوم يخرج، ومعه درّته يوقظ الناس، فاعترضه الرجلان، فقال بعض من حضر ذلك: فرأيت بريق السيف، وسمعت قائلاً يقول: لله الحكم يا علي، لا لك، ثم رأيت سيفاً ثانياً، فضربا جميعاً، فأما سيف عبد الرحمن بن ملجم فأصاب جبهته إلى قرنه ووصل إلى دماغه، وأما سيف شبيب فوقع في الطاق، وسمع علياً يقول: لا يفوتنّكم الرجل
  11. در کتاب آمده است که : فوقع علی رکبتیه – علی در افتاد .

تحقيق : محمد صالحی – 28/ 5 / 90 – مصادف با 19 رمضان   

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 5 تیر 1395  ساعت 8:00 AM نظرات 2 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net