نیروی جاذبه خوبی، به عنوان یگانه خاستگاه اخلاقی زیستن :

 

      گفته شده است که در برابر آن اشکال اخلاق شناسی که تأکید دارند اخلاق چیزی است که ما برای برآوردن اهداف اجتماعی جعل و اختراع می کنیم و خوبی نیز چیزی از سنخ فایده است، آیریس مرداک (Iris Murdoch) بر واقعی بودن خوبی پای می فشرد و به عنوان یک واقع انگار اخلاقی، از ضرورتِ وجودشناختیِ خوبی دفاع می کند؛ آن هم به مدد ادله ای که یادآور ادله اثبات وجود خدا در فلسفه دین و الاهیات است.

 

      به نظر مرداک، خوبی، به عنوان واقعیتی دارای وجود حقیقی و ضروری، نیروی مغناطیسی دارد که شخص انسانی را از «خود» بیرون می کشد و به عرصه دغدغه اخلاقی برای افراد گوشت و پوست دارِ دیگر در می آورد. شأن خوبی در حیات اخلاقی آدمی همین از «خود» به درآوردن است که فقط به مدد آن نیروی جاذبة مغناطیس وار میسر تواند شد.

 

     خوبی به نظر مرداک، موجودی است دارای دقیقا همان اوصافی که ادیان و مذاهب برای خدا قائل بوده اند، یعنی:

1. متعلق توجهِ

2. یگانة

3. کاملِ

4. تجسم ناپذیرِ

5. دارای واقعیت ضروری (نه امکانی) است.

 

      موجودی با این اوصاف می تواند جاذبه ای داشته باشد که آدمی را از تنگنای انانیت و خودبینی بیرون بکشد و به فراخنای نوعدوستی، عشق ورزی، و اخلاق زیستی درآورد.

مصطفي ملكيان

حدیث آرزومندی، تهران، نشر نگاه معاصر، چاپ دوم، 1389، ص 171 و 172.

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 19 مرداد 1395  ساعت 7:59 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net