منشا دين نياز انسان به آرامش روحانيست
بشر اولیه که زیستی حیوانی داشت و در غارها زندگی می کرد ، تنها دغدغه اش نجات از شر حیوانات و احیانا افراد دیگر و همچنین بلایای طبیعی و از طرف دیگر ، تهیه مایحتاج خود جهت زنده ماندن بود و این باعث می شد که حتی فرصتی برای فکر کردن به چیزهای دیگر را نداشته باشد و چه بسا قوه عاقله او در مراحل نوزادی خود بود .
به مرور زمان و بعضا با اتفاقاتی که می افتاد ، متوجه شد که می تواند وسائل و ابزار مطمئن تری برای انجام فعالیت های خود و یا حتی دفاع خود بیابد . و این خود باعث شد که فکر خود را بکار گرفته و توسعه داده و در جهت تولید و استفاده بهتر از ابزار و یا بکارگیری روشهای بهتر انجام کارهایش ، تلاش نماید .
این مرحله ، او را وارد عصر مهارتهای مختلف فردی و سپس اجتماعی نمود ( عصر کشاورزی و یکجانشینی و روستانشینی) ، و او را به یک انسان ماهر تبدیل نمود .
و همه اینها ، یک آسایش نسبی برای او فراهم کرده بود و فرصت کافی برای تفکر در مورد چیزهای جدید به او داده بود .
- اینکه ، من برای چه بدنیا آمده ام ؟
- اگر قرار است بمیرم ، چرا بدنیا آمدم ؟
- و اگر هدفی بوده ، آن چیست ؟
- چه کسی در خلقت من موثر بوده و آن هدف را برای خلق من در نظر داشته است ؟
- و در راستای آن هدف ، چه انتظاری از من داشته و دارد ؟
این سوالها و سوالهای دیگر ، او را به جایی نمی برد ؛
او وارد دنیای تعقل شده بود و به انسانی خرد ورز تبدیل گشته بود .
اما همه چیز و همه سوالهایش ، نتیجه ای جز عمیق تر شدن تحیر و سرگردانی او نداشت !!
او وارد دوران تحیر و سرگردانی شده بود و بدنبال اصل و هویت و انتهای راه خود می گشت .
و البته يك اضطراب مدام ، وجود او را در خود پيچيده و آرامش او را گرفته بود .
و اين سوالها ، نه از بيرون به او تحميل شده ، كه از ويژگيهاي انحصاري انسان بوده و هست و در طول تاريخ ، هرگز بدون آنها وجود معناداري براي انسان ،متصور نگشته است .
و پاسخ به اين سوالها ( هر چه كه باشد ) به گونه ايكه از اضطرابش كم كند و او را به آرامش بيشتري برساند ، شاكله دين را تشكيل مي دهد . 1
در اينجا بود كه به هر چيزي كه سوالهاي او را پاسخ دهد و يا مبناي پاسخ دهي به سوالات او شود متوسل شد .
و همه اينها ، به سنت و آداب و حد فهم او از هستي و حتي افراد خاصي كه جايگاه خاصي داشتند وابسته بود .
به همين دليل ، در هر جامعه اي ، مفاهيم و يا موجودات مختلفي بعنوان خالق و خدا و .. پرستيده شد . 2
در اين گزينش و انتخاب ، هر چيزي كه از جنس خود او نبوده و يا دسترسي راحتي به او نمي داشت و يا بي اطلاعي از او باعث بهم ريختگي آرامشش ميشد ، شانس بيشتري مي يافت .
و اين لحظه ،ابتداي دوران آموزش پذيري بشر بود ، كه به مدرسه و معلم نيازمند شد تا انديشه معنوي او را هدايت كند .
اینجا بود که خداوند ، عقل بشر را بالغ یافت و بر اساس " قاعده لطف " خود ، او را آماده و مستحق دریافت هدایت و رهنمونی به حقیقت مکنون هستی دید .
به سرگردانی بیشتر او و یا سو استفاده ای که مدعیان دروغین از جایگاه خدایی او می کردند ، راضی نبود و اینچنین بود که تصمصم به هدایت و پالایش اندیشه او از خرافات ، کوته نگریها ، نافهمیها و پاسخ به انبوه سوالهایش گرفت ، که بتواند راه خود را ار آن همه سنگلاخ و پر پیچ و خم افکار و باورهای عجیب و بی معنا ، پیدا نماید و عقل خود را برای پیشبرد زندگی بهتر و اخلاقی تر ، بکار گیرد .
از بین آنها ، حضرت آدم را برگزید ، و پاسخ سوالهایش را داد ،
و بعنوان اولین انسان موحد ، برای تبیین هستی و جایگاه انسان در آن ، به میان آنها فرستاد.
و تنها از او ، دعوت مردمان به ایمان موحدانه را خواستار شد ،
آنجا که می فرماید :
" و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون " 3
و این بود که بشر وارد دوران جدیدی به نام " دوران وحی " شد که به حقیقت جهان هستی دست یافته بود .
و در يك كلام :
- دين ، یعنی پاسخ به سوالهای روحانی بشر ، که او را از اضطراب مدام ، كه در اين جهان هستي چه جايگاهي دارد و در بعد اين دنيا چه جايگاهي خواهد داشت برهاند و چنان معنايي به زندگي و رنجهايي كه در آن متحمل مي شود بدهد كه او را به آرامش برساند .
آنجا كه خداوند مي فرمايد : الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب 4
2- همه مکاتب بشری ( چه عرفاني و چه غير عرفاني ) ، كه سهمي در اين پاسخ دهي به سوالات هستي شناسي بشر و كاستن نگرانيها و اضطراب او داشته و دارند و در ايجاد آرامش روحاني او نقش غير قابل انكاري بازي مي كنند ، از جنس دین بوده و بنابراين در هيچ برهه اي از تاريخ حيات بشر ، هیچکس بی دین نبوده و نخواهد بود .
لكم دينكم و لي دين 1
3- آنچه كه در مورد شرایع پیامبران (س) ،( كه از زمان حضرت نوح به بعد به بشر ارزاني شده ) ، بايد توجه داشت ، اينست كه :
همه آنها بر مبناي همان باوري كه از آموزه هاي زمان حضرت آدم به آنها رسيده و امروزه به نام دين ابراهيم(ع) معروف گرديده است ، از خدايي سخن گفته اند كه يگانه بي همتاييست كه جهان هستي تجلي وجود اوست و بنابراين ، طلايه دار دینداری موحدانه بوده و هستند .
4- توحيدي که در جهان امروز ، در بین افکار بشری ( حتي معتقدان غير شرايع ابراهيمي ) موج میزند ، سرچشمه اش تعالیم انبیا(س) بوده است .
5- تفاوتي كه در شرايع مختلف انبيا(س) ديده مي شود به اين دليلست كه شريعت هر پيامبر ( خاصه در بخش مسائل و احكام اجتماعي ) ، راهكارهاي عملي او با توجه به همه ويژگيهاي انساني مردمان عصر خود و قابليتها و امكانات اجتماعي و اقتصادي و سنتها و آداب آنها ، در تطابق حداقلي با اصل دعوت توحيدي خود بوده و تبعا ، به هيچوجه قابل تسري به اعصار بعدي نيست و اين راهكارها در هر عصر ، بايد با معيارهاي اخلاقي و عدالت و ابزار عقل جمعي همان عصر اتخاذ و بكار گرفته شود .
لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة 5
زيرنويسها :
- شاهد اين مدعا ، آيه " لكم دينكم و لي دين " در خطاب به كفار ، در زبان پيامبر(ص) است . سوره كافرون
- نمونه آن ماجراي برخورد ابراهيم با پرستندگان خدايان مختلف ( ماه و خورشيد و ستارگان و .. ) – سوره انعام آيات 75 تا 79
- انبيا آيه 35
- رعد آيه 28
- مائده آيه 48
محمد صالحي – 20/5/95
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com