•پیامبر در خلأ متولد نشده، اسطوره نیست، آدم است، در جمعی و جایی بزرگ میشود و مخاطبانی از همان جمع و جا دارد.
نمیتواند خارج از تحمل زمانه و زمینهی خود کاری کند.
اینجاست که فهم «بشر» بودنِ پیامبر بر فهم «بشیر» بودنِ او تقدم دارد ، یعنی شما نمیتوانید از پیامبر توقع بشارتی یا إنذار و هشدارى داشته باشید که از جنس زمانهی خود نباشد.
اگر بشر بودن پیامبر فهم نشود نه توقعها از او واقعی است و نه تعریفها و تبیینها.
•از قرآن نباید آغاز کرد ، بلکه به قرآن باید رسید.
قبل از رسیدن به ساحت قرآن ، انسان باید خود را تربیت کند و به مقدار توان ، اندیشه و عاطفهاش را از هر چه آلودگی به رذیلتهاست پاک کند و بعد به سراغ قرآن برود.
خود قرآن میگوید جز پاکان هیچکس امکان ارتباط با قرآن و رسیدن به قرآن را پیدا نمیکند.
(لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ. سورهی واقعه، آیهی هفتاد و نُه)
حاصلِ این پاکی چیزی جز آراستگی به فضیلتهای انسانی نیست.
این پیششرط تماس با قرآن و فهم آن است.
اگر بتوان، در پیشنیازِ پاکی و دوری از رذائل هم با پیامبر شریک شد و سپس به سراغ قرآن رفت میتوان مطمئن بود که چنین کسی از قرآن برداشت غیرانسانی نکند.
اگر با آن انسانیتِ پیراسته به سراغ قرآن برویم میتوان با شجاعت و سربلندی و از سر بندگی، احکام منافی با کرامت انسان و عدالت را کنار گذاشت، آنها را ترک و البته درک کرد که آنها تنها گزینههای ممکن در زمینه و زمانهی پیامبر بودند برای پاسخ به برخی پرسشهای انسان و جامعهای که مخاطب و بستر زندگی پیامبر بود.
•برای یک مسلمان، آیات قرآن در چهار دسته قابل تفکیکاند :
یک: آنچه را که به آن باور دارد (اعتقادیات، مانند یگانگی خداوند، نبوت پیامبران و رسیدن روز رستاخیز)
دو: آنچه را که باید تجربه و تمرین کند (ایمانیات، مانند توکل بر خدا، تقرب به او، اعتماد بر او، گفتگو با او)
سه: آنچه را که باید به آن عمل کند (عبادات و اخلاقیات)
چهار: آنچه فقط باید درک کند ، یعنی نه عمل کند، نه باور کند و نه تجربه (مثل احکام منافی حقوق و کرامت انسان) .
نه تنها تقدس قرآن بلکه هویت اسلامی ما نیز میتواند بر محور تفکیک سه دستهی اول از دسته آخر معنا و تبیین شود؛ مهم نیست که در پارهای از مصادیق اختلاف داشته باشیم مهم این است که این مبداء را بپذیریم و از تکفیر خوارج نترسیم و به نتایجش شجاعانه ملتزم باشیم.
محمد جواد اکبرین
•از گفتاری در جشن غدیر. حلقهی مطالعات اسلامی دانشجویان. برلین