جلال الدين رومی يكي از بزرگترين مرشدان صوفی است.
او تنها صوفی است كه صوفيان او را مولانا خوانده اند . مولانا یعنی مرشد عزيز ما.
من چند نفر را خيلي دوست دارم؛ مولانا جلال الدين رومي یکی از آنهاست.
و دليلي كه دوستش دارم اين است كه او زندگي را نفی نمی كرد؛ بلكه آن را تاييد می كرد.
و مراقبه ای كه او پايه گذاری كرد و براي هفتصد سال در ميان جمعی از صوفيان ادامه دارد ، نوعی رقص است.
پيروان او را صوفيان سماع كننده مي خوانند.
كودكان دوست دارند به دور خود بچرخند ، هيچكس نپرسيد كه چرا در تمام دنيا ، بدون در نظر گرفتن نژاد و مليت و مذهب ، تمام كودكان عاشق چرخيدن بدور خود هستند.
جلال الدين رومي با ديدن اينكه كودكان بدور خود می چرخند ، فكر كرد بايد چیزی وجود داشته باشد كه كودكان احساس مي كنند ؛ ولی نمی توانند بيان كنند و شايد آگاه نباشند كه آن چيست.
پس خودش چرخيدن را آزمايش كرد.
و شگفت زده بود كه اگر به چرخش ادامه بدهی ، لحظه ای فرا خواهد رسيد كه مركز وجودت ايستا و ساكن باقی می ماند و تمام بدن، ذهن ، مغز و همه چيز در چرخش است.
و آن مركز ، در چرخش نيست ، تو هستی مركز گردباد .
سماع تقربيا مانند گردباد است ، ولی در مركز گردباد نقطه ای را خواهي يافت كه ابداً حركت نمي كند .
زماني جلال الدين دريافت كه می توان آن مركز وجود را كه ثابت است پيدا كرد ، بمدت سی و شش ساعت بی وقفه چرخيد، جمعيت بزرگي گرد آمده بودند.
جمعيت تغيير می كرد مردم ميرفتند و دوباره باز می گشتن ، پس از ٣٦ساعت او روی زمين افتاد و مردم خنده ای بلند را شنيدند.
جلال الدين بلند شد می خنديد و گفت :
من در اين ٣٦ساعت ذره ای حركت نكردم ، اينك من برای جستن خداوند نبايد به ( جايي ) بروم ، من او را يافتم .
در مركز ثابت خودم : " او آنجاست "
#اشو
#روح_عصيانگر
اينما تولوا فثم وجه الله – به هر طرف رو كني ، همانجا خدا جلوه گر است . بقره 115
نفخت فيه من روحي – حقيقت وجود تو از همان وجود منست . سوره ص آيه 72
من عرف نفسه فقد عرف ربه – اگر به حقيقت وجودي خودت آگاه شدي ، خدا را يافته اي . حديث قدسي
http://mahsan.rasekhoonblog.com