مروري بر زندگي سياسي امام حسين ( ع ) - 2

 

و دليل ايشان براي عدم مخالفت با معاويه ، عدم تغييرات مسلم و مشخص در اجراي مفاد صلحنامه ، توسط معاويه بود .

آنجا كه در اولين مكاتبات بين كوفيان و جواب امام پس از شهادت برادرش ( در زمان معاويه ) ، مي بينيم :

نامه كوفيان ، پس از شهادت امام حسن ( ع ) :

         "  اما بعد ، فان من قبلنا من شيعتك متطلقة انفسهم اليك لا يعدلون بك احدا و قد كانوا عرفوا راى الحسن اخيك فى دفع الحرب و عرفوك باللين لاوليائك و الغلظة على اعدائك و الشدة فى امر الله ، فان كنت تحب ان تطلب هذا الامر فاقدم علينا فقد وطنا انفسنا على الموت معك ." 7

         " اما بعد شيعيان شما كه اين جايند مشتاق شمايند و جانهايشان هواى تو دارد و هيچكس را با تو برابر و همسنگ نمى‏دانند و همگى به صحت و صوابديد راى برادرت در تاخير جنگ پى بردند و مى‏دانند كه شما نسبت به دوستان مهربان و ملايم و نسبت به دشمنان خشن و سخت‏گيرى اگر دوست دارى كه خلافت را در دست گيرى پيش ما بيا كه ما جان خود را براى فداكارى تا حد مرگ آماده كرده‏ايم.  "

  جواب امام ( ع ) به نامه فوق :

       " اما اخى فارجو ان يكون الله وفقه و سدده فيما ياتى و اما انا فليس راى اليوم ذاك فالصقوا رحمكم الله بالارض و اكمنوا فى البيوت و احترسوا من الظنة مادام معاوية حيا فان يحدث الله به حدثا و انا حى كتبت اليكم برايى‏ " . 8

       " اميدوارم كه برادرم در آنچه كرد خداوندش موفق و استوار مى‏داشت ، اما من امروز چنين انديشه‏اى ندارم ، خدايتان رحمت فرمايد . بر زمين بچسبيد و در خانه‏ها كمين كنيد و تا هنگامى كه معاويه زنده است از اينكه مورد بدگمانى قرار بگيريد پرهيز كنيد . اگر خداوند براى او چيزى پيش آورد و من زنده بودم انديشه خود را براى شما خواهم نوشت و السلام ."

 از طرف ديگر امام حسن ـ (ع) ـ كه رسماً خليفه مسلمانان بود و تمام اختيارات و لوازم يك خليفه را نيز دارا بود ، پس از آن اتفاقات ، به صلحنامه با معاويه تن داد . ولي ، در مقابل ، امام حسين ـ (ع) ـ تنها به عنوان يك شهروند مطرح بوده و هيچ مسئوليت اجرايي بر عهده نداشت ، كه بخواهد اقدام رسمي سازمان يافته انجام دهد .
اين 9 سال در دوره خلافت معاويه با كمترين مشكل ادامه يافت ، تا آن كه معاويه در اواخر عمر خود و احساس خطر مرگ ، دست به اقدامي خلاف مفاد صلحنامه زد .

آنجا كه در صلحنامه داريم :

" و ليس لمعاويه بن أبي سفيان أن يعهد لأحد من بعد عهدا ، بل يكون الأمر من بعده شوري بين المسلمين  . " 9

" و معاويه حق ندارد براي بعد از خود ، هيچ كس را به وليعهدي نصب كند ، بلكه كار خلافت را به شورا گذارد تا مسلمانان كسي را كه صلاح دانند ، نصب كنند . "

معاويه در سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد  .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد .

ولي مخالفين زيادي همچون  حسین بن علی و عبدالله زبير و ... از جمله اشخاصی بودند که با یزید دست بیعت ندادند .

      آنجا كه امام پس از اين انتخاب مي فرمايند :

    " انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.10

    " آن گاه كه افرادى چون يزيد بر مسند حكومت اسلامى بنشيند , بايد فاتحه اسلام را خواند. "

البته ، بر اساس مكاتبات بين امام و كوفيان و سخنراني هاي ايشان در ايام محرم ، قبل از شهادت ، مشخص مي شود كه ايشان ، خلافت معاويه و تبعا يزيد را صالح نمي دانسته ، ولي اقدام به مخالفت رسمي و سازمان يافته را ، مقيد به خواست عمومي و اقبال مردمي ، مي دانسته است .

و معاويه نيز از اين مشي سياسي امام مطلع بوده ، بدين دليل اقدام جدي و برخورد تهاجمي با عدم بيعت ايشان نكرده و حتي از يزيد نيز مي خواهد كه امام را تحت فشار قرار ندهد .

تحقيق : محمد صالحی – 16/ 9 / 89 – مصادف با اول محرم 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

ادامه دارد

مروري بر زندگي سياسي امام حسين ( ع ) - 3

مروري بر زندگي سياسي امام حسين ( ع ) - 1



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 11 مهر 1395  ساعت 8:17 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net