مروري بر زندگي سياسي امام حسين ( ع ) - 3
4-2- در زمان خلافت يزيد
از اين قسمت تاريخ به بعد ، زندگي سياسي امام ، وارد يك مبارزه تمام عيار با رعايت تمام اصول منطقي " هدف گذاري " و " خواست مردمي " مي شود ، كه در 4 مرحله زير شكل مي گيرذ :
مرحله اول : کوشش برای نپذیرفتن بیعت تحمیلی یزید و از طرف دیگر تحقیق درباره امکان تشکیل حکومت در کوفه .
( از 28 رجب سال 60 هجری تا 8 ذی الحجه ، یعنی 4 ماه و 10 روز )
پس از مرگ معاويه در سال 60 هجري ، يزيد به خلافت نشست ، و در اولين اقدام براي مستحكم كردن پايه هاي حكومت خود ، دستور صريح براي گرفتن بيعت از همه مخالفين به نام از جمله امام حسين ( ع ) داد .
آنجا كه در تاريخ داريم :
یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه وليد بن عتبه نوشت :
" اذا اتاك كتابي هذا فأحضر الحسين بن علي و عبداللّه بن الزبير فخذهما بالبيعة فإن امتنعا فاضرب اعناقهما و ابعث اليّ برؤوسهما ." 11
" هنگامي كه نامه ام به دستت رسيد حسين بن علي و عبداللّه بن زبير را حاضر كن و از آن دو بيعت بگير ، پس اگر از بيعت نمودن خودداري كردند گردنهاي آنان را بزن و سرهايشان را براي من بفرست. "
تذكر : البته در اكثر تواريخ از جمله طبري ، سخن از زدن گردن نيست .
وليكن امام بدليل اين كه يزيد را شخصي فاسد كه لياقت خلافت را ندارد و بيعت با او را تاييد حكومت نامشروع او مي دانست ، از بيعت با او سرباز زد ، و اولين قدم رسمي را براي اعلام مخالفت خود ، در حضور حكمران مدينه با اين بهانه كه بيعت مخفي و بدون حضور مردم ارزشي ندارد ، برداشت :
آنجا كه حضرتش در اولين اظهار نظر خود در خانه وليد ، مسئله بيعت خواستن يزيد را پيش كشيد و چنين فرمود :
وأما البيعة فإن مثلي لا يبايع سرًا ، ولا أراك ترضى مني إلا بإظهارها على رءوس الناس ، فإذا خرجت إليهم فدعوتهم إلى البيعة دعوتنا فكان أمرنا واحدًا . 12
تو هرگز به بيعت پنهانى راضى و قانع نخواهى بود مگر آشکارا در حضور مردم باشد ، بنابراين هنگامى كه صبح شد تو مردم و ما را به همراه آنان برای بیعت فراخواندی کار ما یکی خواهد بود .
و پس از يكسري قيل و قال با مروان ، از دار الاماره خارج شدند .
امام حسین (ع) چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت ، درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شده و حركت ارشادي خود را شروع و هدفش را چنين بيان كرد .
هدف امام از حركت سياسي خود :
- در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود :
" بسم الله الله الرحمن الرحيم ، هذا ما اوصى به الحسين بن على الى اخيه محمد بن الحنفية ، ان الحسين يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله جاء بالحق من عنده و ان الجنة حق و النار حق و الساعة آتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور . و انى لم اخرج اسرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى ( ص) اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر و اسير بسيرة جدى و ابى على بن ابىطالب . فمن قبلنى بقبول الحق فالله اولى بالحق و من رد على هذا اصبر حتى يقضى الله بينى و بين القوم و هو خير الحاكمين و هذه وصيتى اليك يا اخى و ما توفيقى الا بالله عليه توكلت و اليه انيب . " 13
" به نام خدا ، اين وصيت حسين به برادرش محمد حنفيه است ؛ حسين به يگانگي خدا و رسالت محمد (ص ) و حقانيت پيام او و بهشت و جهنم و قيامت شهادت مي دهد . حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم (ص) . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب (ع) رفتار کنم . پس هر كس به من بخاطر حقانيتم رو كند ، مانند آنست كه بخدا رو كرده است و كسي كه مرا نپذيرد ، صبر خواهم كرد تا خداوند چه پيش آورد . اين وصيت من است و توفيق هم از خداست ، بر او توكل كرده و از او امداد مي جويم . "
تحقيق : محمد صالحی – 16/ 9 / 89 – مصادف با اول محرم
http://mahsan.rasekhoonblog.com
ادامه دارد :