حکمت خسروانی فلسفه ايراني قبل از يونان بوده است
اسلام وقتی آمد بت پرستی و خرافات و ضلالت را زدود .
اما فرهنگ ایران باستان، خرافه نبود.
از این رو، اسلام مخالف فرهنگ ایران نیست و به عقیده سهروردی، حتّی آن را تأیید کرده است.
فلسفه ایران باستان فلسفه نور است که بعد ها فلسفه شیخ اشراق را تشکیل می دهد.
در آن فلسفه، نور وظلمت در برابر هم قرار دارند.
نور ، اساس است وظلمت، اهریمن وسرانجام نور غلبه پیدا می کند و همیشه غالب است.
سهروردی می خواست این فرهنگ را احیاء کند و خودش هم ادّعا می کند: من برای احیای حکمت خسروانی آمده ام.
☑️براساس حکمت خسروانی ما معتقدیم که در ایران فلسفه بوده و ایران فلسفه داشته است .
غربی ها تا امروز معتقد بوده اند که فلسفه در جایی جز یونان نبوده است: از آتن و هراکلیتوس و هومر و... شروع شده است تا حالا در پاریس ولندن.
آنها می گویند در این دوهزار و پانصد سال تنها در یونان فلسفه وجود داشته است وبربرها فلسفه نداشته اند.
یونانی ها غیر خودشان را بربر می دانستند و کتابی هم به همین عنوان نوشته شده است.
سهروردی مدّعی است که موضوع از این قرار نیست و ایران مهد فلسفه بوده، فلسفه از نوعی دیگر وحتّی بسیاری از حکمای یونان تحت تأثیر فلسفه ایران بوده اند، از جمله خود افلاطون.
☑️ من در کتاب «شعاع اندیشه وشهود در فلسفه سهروردی» نشان داده ام که بسیاری از اندیشه های افلاطون از فلسفه ایران باستان گرفته شده است .
اسم فلسفه ایران «حکمت خسروانی» است، خسرو یعنی پادشاه که فره ایزدی بوده است.
پادشاهان از نظر سهروردی محترمند، نه پادشاهان ظالم ودیکتاتور، بلکه پادشاهانی که فره ایزدی بودند و سایه ایزد در شاهنامه آمده است که: پیرزنی وقتی دید شیر گاوش کم شده، ناراحت شد.
گفتند: چه اتفاقی افتاده؟
گفت: اندیشه ملک دیگر شده است.
یعنی چون فکر بد به سر پادشاه آمده، گاو من شیر نمی دهد.
این گوشه ای از حکمت خسروانی است که اگر پندار کج به سر پادشاه بیاید، گاو پیرزن در فلان روستا شیر نمی دهد . این یک فکر عجیب است.
در حکمت خسروانی پادشاه فرهّ ایزدی بوده است ، نه یک دیکتاتور .
آنچه ذکر شد، ظهوری از حکمت خسروانی است که اصل فلسفه ایران باستان بوده است.
⬅️{ گزیده ای از بیانات پروفسور ابراهیمی دینانی در همایش بزرگداشت شیخ اشراق}